زیبایی ها را ببینیم - صفحه 74

1401 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حمید حیدری گفته:
    مدت عضویت: 1855 روز

    یارب العالمین

    سلام به دوزوج خوشبخت بهشتی

    سلام به همه عزیزانم

    وقتی بتونیم عادتهای فکریمون رو با تمرکز کردن وایجاد باورهای مثبت تغییر بدیم دیگه اون شکل فکر کردنمون عوض میشه، استاد وقتی تو دوره آفرینش گفتید 21روز زمان لازمه تا اون شکل باورها وعادتها تغییر کنه و اولش ذهن مقاومت میکنه از باورها وعادتهای جدید و حمایت میکنه از باورهای قبلی و مثال آزمایش فضانوردارو زدید که یه عینک دادن بهشون گفتن 21روز دائم توچشمتون باشه، عینکی که همه چیزرو باهاش برعکس میدیدن، وبعد از 21روز همه چی براشون عادی شد و وقتی که عینک رو ازچشماشون درمیوردن همه چیز غیرطبیعی بود.

    من خودم اوایل آشنایی تواین سایت الهی وقتی از چیزهای بظاهر کوچک ذوق میکردید تعجب میکردم ومیگفتم اینا واقعی دارن عشق میدن یا دارن حفظ ظاهر میکنند چون شکل رفتاری من جور دیگه ای بود وشکل رفتاری شما جور دیگه، واقعا الان خودم وقتی از چیزهای بظاهر کوچک ذوق وسپاسگزاری میکنم اطرافیانم واقعا تعجب میکنند، چندروز پیش بچه برادرم که 2سالشه، اومد خونمون، با کاغذ یه موشک ساده درست کردم، چنان ذوق کرد چنان اشتیاق داشت که انگار دنیارو بهش دادن، و بعدش موشک کاغذیش خراب شد و رهاش کرد رفت سرگرم بازی کردن با چیزای دیگه شد، گفتم حمید ببین چقدر این کودکان درس دارن برای یادگیری، وقتی از چیزهای بظاهر کوچک ذوق میکنند ودر عین حال رها هستن و هیچ وابستگی ندارن، تعلق خاطر ندارن.

    حالا اکثر ماها ازجمله خودم اینجوری هستیم که این خواسته رو دارم واگر بدستش اوردم،اگر رفت بچسبم بهش بگم فقط همین، ولی بچه ها اینجوری نیستن، بعدش میرن از داشته های دیگشون لذت میبرن، چون اصل شادی ولذت درونشونه و این وسایل بیرونی یه بهونه ای هستن برای ابراز شوق وذوقشون، اینا همچنان در آگاهیهای قبل از تولدشون بسر میبرن و یه روزی ما هم همین بچه بودیم که رها وآزاد وقلبی مملو از عشق ولذت وشادی بودیم، وخداروشکر دراین سایت الهی داریم تبدیل میشیم به همون کودکی که برای کوچکترین داشته هاش ذوق میکنه و نمیچسبه به یه خواسته خاص که بگه اگر این اتفاق بیفته من شادم، نه دیگه ما میایم احساس شادی وشکرگزاری رو در خودمون بیدار میکنیم، وخواسته ها واتفاقات ناز میان که مُهر تاییدی باشه برای شادی بیشترمون، انگاری وقتی شاد وسپاسگزاریم خداوند با اتفاقات خوب میخواد بهمون هدیه بده وتقدیر وتشکر کنه از ما بخاطر اینکه، بگه بنده من ببین وقتی حالت خوبه من پاداشم رو بهت بیشتر میکنم، چون قانون من اینکه هرچی بتونی تواحساس خوب بمونی، فرکانست بمن نزدیکتر شده و بامن یکی شدی، وآیه،انا یقول له کن فیکون برات اجابت میشه، اصلا همه چی مسخرت میشه.و اتفاقات ناز و همزمانیهارو میبینی که به زعم خودت معجزه اس، ولی اینا روند جهان هستی هست،کسیکه کنترل نفس کرده و صدق بالحسنی کرده و زیبایهارو دیده وتایید کرده،لاجرم هدایت شده برای شادی ولذت بیشتر و آسانش کردیم برای آسانیها.

    الهی صدهزارمرتبه شکرت بابت همه چیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1939 روز

    به نام خداوند، سلام.

    امروز (چهارشنبه، 17 مرداد 1403) اتفاقات خوب زیادی افتاد، نعمتهای فراوان وارد زندگیمون شد، لذت های شادی و نشاط فراوانی رو تجربه کردم، کارهای زیادی انجام دادم، ایده های جالبی رو در لحظه هدایت شدم و انجامشون دادم. تا جایی که یادم بیاد مینویسمشون.

    یه بخشش رو صبح نوشتم، یه بخششو الان مینویسم:

    دفتر سپاس گزاری که خواهرشوهرم بعد زایمان بهم هدیه داده بود رو افتتاح رسمی کردم.

    تو این دفترها عناوین مختلفی وجود داره که نویسنده باید پرش کنه.

    شکر گزاری امروز

    خدایا کمکم کن که…

    دعای امروز

    آرزوهای من

    یادداشت

    منو ببخش که…

    نیایش من

    من همچنان تو دفترهای خودم مینوشتم تا امروز که تصمیم گرفتم تو این دفتر بنویسم.

    صفحات این دفاتر طراحی های قشنگی دارن، شاد و رنگی رنگی، هر عنوان تو یه باکسِ خوشگل وجود داره که باید توش نوشت.

    نظم ذهنیم سختش بود با مدلی که خودم مینویسم همیشه، این دفتر رو پر کنه.

    انگار که اون چند خط و باکس مثلا سپاس گزاری برای من کم بود و فکر میکردم حتما باید طبق قاعده ی دفتر، اونو پر کنم نه سبکِ شخصیِ خودم که خیلی توش ماهرم.

    بهبودگراییم اومد بالا گفت هر طور دلت میخواد بنویس، بی توجه به عناوین و باکس ها بنویس داخلشون از هر زیبایی که دلت میخواد، سپاس گزاری هاتو بنویس،کلا هر چه میخواهد دل تنگت بنویس با عشق و راحتی.

    اینچنین شد که خوشحال شدم.

    چون دارم تو یه دفتر طراحی شده مینویسم، دفتری که صفحاتش خط دار سفید نیست، رنگی رنگی و بی خطه.

    و کلی نقاشی های زیبا با کادرهای قشنگ داره.

    این دفتر محصول برندِ sevil هست که من دارم.

    حتی تو دفترم از نکات مثبت این دفتر آماده هم نوشتم:

    کیفیت کاغذ حوب، طراحی های قشنگ، سیمی شده، باکس های رنگی رنگیِ جذاب، تعداد برگ زیاد و …

    انقدر خوشم اومد که ایده اومد برم بخرم برای خودم به عنوان هدیه.

    رفتم لوازم التحریری محبوبم، پیش خانم کرمیِ عزیز.

    (از همینجا سلام میدم به ناعمه جان عزیزم که حتما دوست عزیز عاشقانِ لوازم التحریر هست با مغازه ی جذابِ لوازم التحریر فروشی اش.)

    بعد از زایمان پیشش نرفته بودم، آغوشش رو برام باز کرد منم با عشق بغلش کردم.

    تولد حافظ جان رو تبریک گفت، منم جابجاییِ مغازه شون رو تبریک گفتم.

    8 تا دفتر 40 برگ خوشگل برند ایمان برای خودم هدیه خریدم.

    خدایا شکرت برای ثروتی که دارم، پول تو کارتم و خریدی که انجام دادم و حس خوبم مضاعف شد.

    دفتر سپاس گزاری شون تموم شده بود، منم گفتم خیره و دفترهای خوشگل دیگه برداشتم.

    یه سری کارهای بهبودبخش منزل انجام دادم، مثلا کریر حافظ جان رو گذاشتم تو مشما گذاشتم بالای کمدش، که اتاق مرتب شه.

    مشمای تعویض که از بیمارستان و زمان تولدش اضافه اومده بود رو گذاشتم تو کوله دم دستیم که برای حافظ همه جا میبرم با خودم.

    من یه کوله دارم برای نیازهای تعویضِ پوشک حافظ برای رفت و امدهای کوتاهمون مثلا مطب دکتر و ماشین سواری و …

    یعنی بهبودگرایی گفت استفاده کن ازشون بیرون از خونه و لذتش رو ببر.

    لباس های خودمون و حافظ رو جداگانه ریختم تو ماشین، شسته شد و پهن کردم.

    به به از بوی خوش پودر صابون مخصوص لباس های نوزاد، و بوی خوش مایع لباسشویی خودمون.

    کلی با حافظ عشق و عاشقی کردیم، خوردمش جوجوی قشنگمو، کارهاشو با عشق انجام میدم، ماساژش دادم با لوسیون اسطوخودوس بسیار خوشبوی فیروز که خودمم عاشقشم.

    لباس هاشو عوض کردم، دست و صورت نازنینشو شستم، پوشکشو عوض کردم، پاهاشو شستم و …

    خدایا شکرت برای قند نباتِ مامان.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    در رابطه با ناراحتیم از یه بنده خدا و رفتارش خداوند هدایتم کرد به:

    هر چه کنی به خود کنی، گر همه نیک و بد کنی.

    خریدها رو جابجا کردم، میزها رو گردگیری کردم، میوه شستم، شربت درست کردم، رختخوابها رو مرتب کردم و …

    دقت کردم هر روز به لطف خدا دارم پویاتر میشم.

    انگار ذهنم داره تربیت میشه چطوره خودشو تنظیم کنه با شرایط و موازی کاری بسیار جواب میده تو این سیستم.

    انگار عضله ی فعالیت هام، تقویت میشن هر روز.

    دقیقا تعبیر درستش همونه که گفتم، ذهنم داره تربیت میشه، یاد میگیره که چطوری به امور برسه.

    البته که از هدایتهای خداست و کمک های همیشگیِ خود خدا.

    وَ مَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ رَمَىٰ

    درآمدِ نقدی دریافت کردم. (روزیِ غیر حساب)

    هدیه های خوراکی دریافت کردیم.

    نهار و شام غذای خوشمزه و سالمِ بیرون نوش جان کردیم.

    دوستانم بهم پیام دادن.

    با ملیحه جان از طریق ویس مکالمه عالی انجام دادیم.

    خدایا ازت ممنونم برای چهارشنبه ی زیبایی که سپری کردم، برای نعمتها و ثروت هایی که نوشتم یا ننوشتم…

    3/5 ماهگیِ حافظ جانم امروز بود، مبارک باشه عسل مامان.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    خدایا، مرسی که هستی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 3008 روز

    بنام خالق زیبایی ها

    بنام اوکه هر چه دارم از اوست

    سلام ودرود فراوان به استاد ارجمندم ومریم بانوی زیبا ودوستان الهی ام

    خدا را سپاسگزارم که آگاهی‌های این فایل وزیبایی های آن را امروز قسمت وروزی من کرد

    برای اولین بار بود که این فایل را گوش می‌دادم وزیبایی های این فایل مرا دیوانه خداوندی کرد که عاشقانه دوست دارد تا من بهتر زندگی کنم

    دیشب از طریق کامنت یکی از دوستان به این فایل زیبا هدایت شدم فایل را دانلود کردم تا امروز گوش بدم ونت برداری کنم وچقدر از این هدایت خداوند شگفت زده شدم

    خدایا شکرت ،شکرت، شکرت

    خدای من چقدر این فضا زیباست الله اکبر از این همه شگفتی طبیعت ، زیبایی طبیعت همیشه برام هیجان انگیز بوده ومرا سرشوق میاره این چمن های سرسبز وشاداب. درختان سرو تنومند که در پهنای کوه جای گرفته آن دره سرسبز بین دو تپه که رود زیبایی را در دل خود جای داده وآن آبشار برروی تخته سنگها وزیباتر از آبشار کوچولوی محسور شده در دل این طبیعت زیبا وترکیب رنگ درختان مدهوش کننده هست این آسمان آبی با آن تیکه های ابرسفیدش که هر لحظه زیباتر میشه وتابش نور خورشید برروی این درختان به طرز جادویی زیبا وخیره کننده هست وخانه هایی که در پای کوه انسانهای خوشبخت زیادی را در خود جای داده وآن رودخانه جاری در وسط جنگل لابه لای سنگها وصدای آب چه فضایی راخلق کرده چه آب زلال وپاک واحتمالا خنک، الله اکبر آن گل های وحشی کوچولو لابه لای چمنها چه چشم نواز هست وآن حشره زیبایی که به ساقه یکی از این بوته ها چسبیده روح انسان را جلا میدهد وانسان در این فضا احساس سرزندگی میکند

    خدای من اصلا وصف این حجم از زیبایی در کلمات نمی‌گنجد در برابر این زیبایی وخالق آن فقط باید سجده شکر به جا آورد

    از همین جا میتونم احساس فوق العاده این فضای زیبا را لمس کنم از همین جا میتونم شور واشتیاق درونی شما استاد جان را درک کنم

    زیبایی های این فایل برای من نمونه عینی بود از فراوانی نعمت واین باور که ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست را بوضوح به من ثابت کرد وباور کردم ما آمده ایم تا لذت ببریم و شاد باشیم وتسلیم وسپاسگزار خدای یگانه باشیم

    خلاصه ای از آموزه های استاد

    اغلب ما تمرکز کردیم روی بدبختی ها روی مشکلات، سیل ،زلزله ،…. وغافلیم از زیبایی های اطرافمون واغلب تمرکز تمام رسانه های خبری براین هست که بگن کجا چه اتفاق ناجوری افتاده چه سرقت مسلحانه ای شده،…

    ما باید نگاهمون را عوض کنیم ما باید نگاهمون این باشد که کجا چه زیبایی هایی وجود دارد چه قشنگی هایی وجود داردچه نعمتهایی وجود دارد چه زیبایی هایی که در رویاهایمان هم نمی تونیم ببینیم هر چقدر ما تلاش کنیم تا روی زیبایی‌های بیشتری تمرکز کنیم طبق قانون به زیبایی هایی به مراتب زیباتر هدایت میشیم وقتی تمرکزمون روی زیبایی ها ونعمت ها باشد سپاسگزارتر میشیم ونعمتهای بیشتری دریافت میکنیم وقتی تمرکزمون بر روی زیبایی ها باشد به ما احساس فوق العاده واحساس خوبی میده که همین احساس فوق العاده، احساس خوب ،احساس لذت هست که شرایط را براما تغییر میده واوضاع را خوب میکندوسبب موفقیت وخوشبختی وثروتمند شدن ما میشود

    ولی ما حواسمون نیست که خودمون داریم با دست خودمون شرایط را برا خودمون سخت میکنیم باتمرکز کردن بر روی چیزهایی که به ما احساس بدی می‌دهد تمرکز کردن بر روی چیزهایی که نمی‌خواهیم، تمرکز کردن بر روی ناخواسته ها ولی میتونیم بر روی زیبایی ها تمرکز کنیم این همه زیبایی. این همه نعمت در اطراف ما هست که دیوانه کننده هست چقدر طبیعت زیبا وقشنگ هست وچقدر دنیا جاهای زیبایی دارد وخدا می‌داند که چه جاهای زیبایی دیگری هم هست که ما هنوز ندیدیم

    ولی اگر دنبال دیدن زیبایی ها باشیم اگر دنبال پیدا کردن احساس خوب باشیم ما هدایت میشیم به جاهای زیبا ،قشنگ ،جاهایی که به ما احساس خوبی می دهد جاهایی که ما را سرشار میکند از احساس سپاسگزاری ،سرشار میکنه از احساس خضوع در برابر پروردگارمان

    با تغییر زاویه نگاهمون واینکه تلاش کنیم آگاهانه دنبال نکات مثبت هر چیزی باشیم به دنبال دیدن زیباییها باشیم جهان مارا به سمت فضایی هدایت میکند وخداوند اتفاقاتی را برامون بوجود می‌آورد که زیبایی‌های بیشتری را ببینیم ودر مدار زیبایی ،صلح ،عشق و شادی قرار بگیریم

    اگر ما آگاهانه تلاش کنیم تمرکزمون را بزاریم روی زیبایی‌های بیشتر و ذهنمون را ،گوشمون را ، چشممون را بر اخبار منفی ،بر اتفاقات ناجالب ،ناراحتی ها ،مشکلات و…. ببندیم وآگاهانه تلاش کنیم که زیبایی ها را ببینیم وتحسین کنیم هر چیزی را که تحسین کنیم وبخاطر آن سپاسگزار باشیم وارد زندگی خودمون میکنیم یاد بگیریم از قوانین بدون تغییر خداوند استفاده کنیم وزندگی خودمون را آنجور که دوست داریم خلق کنیم

    بی نهایت ثروت ونعمت وزیبایی در جهان وجود دارد وما باید در مسیری قرار بگیریم که ثروتها ونعمتها در تمام جهات وارد زندگی ما شود که بخاطر آنها وحتی قبل از اینکه وارد زندگی ما شوند بخاطر وجود این نعمت‌ها سپاسگزار این نعمت‌ها باشیم

    تجربه خودم از تمرکز بر زیبایی ها بگم وقتی رفتم زاهدان خانه دوستم خب آنها زابل هستند وامسال هم بارندگی بیشتر بود سرریز رود هیرمند وارد رودخانه های زابل شده بود منم به دوستم گفتم بریم ببینیم بعد تو مسیر من محو تماشای بیرون بودم همسر دوستم گفت میشه بگی آن بیرون چی داره که تو اینجوری داری تماشا می‌کنی گفتم زیبایی ،با حالت تمسخر گفت زیبایی ?

    گفتم آره آسمان را ببین چقدر زیباست،غروب خورشید را ببین ، رقص این بوته ها را در جریان باد ببین گفت ما که سر در نمیاریم پس تو ببین ،منم میدونستم این تفاوت دیدگاه از کجاست دیگه حرفی نزدم وبعد دیدم بطرز جادویی هر لحظه آسمان وآن غروب خورشید زیباتر وزیباتر می‌شد.من سرشار از آرامش واحساس خوب شدم

    خدایا شکرت

    استاد عزیزم از شما سپاسگزارم

    درپناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت و باشید در دنیا وآخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1939 روز

    به نام خدا

    سلام.

    قشنگی های زندگیم، امروز، چهارشنبه 17 مرداد 1403.

    1- صبح با مامانم حافظ جانم رو بردیم ویزیت دکتر، الحمدالله خوب بود همه چیز.

    2- دکتر خوش اخلاق، منشیِ مطبِ بسیار خوش اخلاق، خدایا شکرت برای همه ی انسان هایی که حُسنِ خلق دارن.

    3- امروز از دلم رد شد تنها چیزی که مهمه و با خودم میبرم از این دنیا همین حسنِ خلق خواهد بود، و ازم همین حُسنِ خلق هم تو این دنیا به یادگار میمونه، چه خوبه که خوش اخلاق باشم در لحظاتِ بیشتر و بیشتری تو زندگیم.

    4- تو دفترِ سپاس گزاریِ خوشگلی که خواهر شوهر نازنینم همون روزهای اولی که زایمان کرده بودم بهم هدیه داد، نوشتم.

    چقدر قشنگ طراحی شده، و رنگی رنگی و شادابه.

    من عاشق لوازم التحریرم.

    همیشه دوست دارم بین لوازم التحریر باشم.

    حتی دوست دارم دفتر سپاس گزاری سبکِ خودمو طراحی کنم.

    5- دفتر، همیشه یکی از علاقه مندی های من بوده و هست، دفترهای سیمی، طراحی های جلدِ زیبا و فانتزی، شاد و رنگارنگ.

    یکی از بهترین طراحی ها رو برند ایمان داره که علاوه بر جلد زیبا، کیفیت کاغذ، داخل صفحات رو هم با کادر زیبا، تزیین کرده.

    یادمه از جوانی علاقه ی خاصی پیدا کردم به دفتر…

    این مدت هم که یه عالمه دفتر رنگ و وارنگ خریدم برای خودم برای نوشتن از زیبایی ها و درس های زندگیم.

    خدایا شکرت برای این خوشحالیِ زندگیم.

    6- امروز سورپرایز شدم و بسیار خوشحال.

    مادرشوهر و پدرشوهر عزیز و نازنینم اومدن خونه مون.

    دیدنشون شادم میکنه.

    عشق فراوان میدن بهمون، به حافظ جانم.

    تنشون سلامت، دلشون خوش.

    یه عالمه هدیه هم برامون آوردن خوراکی های مختلف و خوشمزه.

    روزی شون پر برکت، لبشون پر خنده.

    7- حافظ جونم حموم رفت امروز، خدایا شکرت برای نعمت حمام، آب، برق، کولر، خنکی، خانه، امنیت، سلامتی، آسایش.

    8- خدایا شکرت برای خانواده های مهربونمون.

    9- خدایا شکرت برای میوه های متنوع و خوشمزه ای که هر روز نوشِ جان می کنم، من عاشقِ میوه هستم، مخصوصا میوه های تابستونی.

    10- خدایا شکرت برای نهار بسیار خوشمزه ی امروز در کنار عزیزانم.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1939 روز

    به نام خدا

    سلام.

    قشنگی های سه شنبه 16 مرداد 1403.

    هر چقدر برای پسرم تشکر کنم از خدا کمه.

    الهی شکرت برای حافظ جانم.

    الهی شکرت برای ویس های دوستم امروز.

    الهی شکر برای زیتونِ خوشمزه، دوغِ ترشِ خوشمزه.

    الهی شکرت برای شام خوشمزه ای که پختم.

    الهی شکرت برای خوابِ نیمروزی با حافظ جانم.

    الهی شکرت برای خنکیِ کولر، آب، حمام، برق، آسایش و امنیت و سلامتی.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    الهی شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2232 روز

    زیبایی ها را ببینیم

    ‌به نام یگانه خالق جهان هستی و خداوندی که سراسر نور و روشنایی و عشق الهی است

    به نام خداوندی که خالق است و من رو هم خالق آفرید تا با افکارم و باورهای زیباییم خلق کنم دنیامو در تمام جنبه های زندگیم

    زندگی زیباست چشمها باز کن

    گردشی در کوچه باغ راز کن

    زندگی زیباست ای زیبا پسند

    زیبه اندیشان به زیبایی رسند

    خدایا شکرت که امروز هم قدرت خداوند من را بسمت تک به تک زیبایی ها هدایت کرده تا بتوانم ببینم و بشنوم و لمس کنم و استشمام کنم و از اینکه بوضوح و به روشنی بر من آشکار پدیدار شده تشکر و قدردانی می کنم خدایااا شکرت

    درود و وقت بخیر خدمت همه ی ساکنین این بهشت الهی

    چند روزی منزل خاله جانم میهمان بودم خیلی بهم خوش گذشت و از اینکه خاله ای مهربان دارم که تا حدودی می تواند جای مادر خدابیامرزم و برام سبز کنه از خداوند ممنون و سپاسگذارم

    اینکه بعد از چند روزی به خانه ی عزیزم برگشتم و به آرامش بیشتری رسیدم و زیر سقف خانه ام هستم و می توانم صبح زود برم روی بالکن و لحظات ملکوتی طلوع خورشید رو ببینم واقعا خیلی خیلی خوشحالم .. چون توی اون چند روز از دیدن چنین نعمتی محروم شده بودم و این محدودیت بهم نشون داد که چه نعمت بزرگی رو خداوند به من عطا کرده و از اینکه دوباره تمام برنامه های روزمره ام بلطف خداوند مهربان و وهابم چیده مان شده ممنون و سپاسگذارم ..

    واقعا هر دفعه بیشتر متوجه میشم که توی چه بهشتی دارم زندگی می کنم

    اینکه شبها تا قبل از غروب آفتاب تمام کارها مو با موفقیت به اتمام می رسونم اینکه روزها بیشتر از همیشه می تونم روی تغییر باورهام کار کنم . اینکه در خلوتگاهم می تونم بیشتر از همیشه سپاسگذار باشم . اینکه می تونم بنویسم و توی سایت فعال باشم . اینکه دفترهای سپاسگذاری و دفتر ستاره ی قطبی و خواندن کامنت های دوستان عزیزمو بخونم و براشون بنویسم و اینکه فایل های استاد عزیزم رو با تمرکز بیشتری ببینم و برای اون قسمت کامنت بنویسم .. اینکه عصرها پیاده روی می کنم و میرم بسمت کوه تپه ای که غروب آفتاب رو نظاره کنم و در آن بالای کوه تپه دختران و پسرانی رو میبینم که هر کدام بسمت غروب خورشید بطور پراکنده چهار زانو نشستن و دارند مدیتیشن می کنند واقعا دیدن چنین صحنه هایی برام خیلی دل انگیزه .. اصلا دوست ندارم از پردیس برم تهران .. تهران برام یک قفسی بیش نیست .. آنقدر شلوغی و سر و صدای ماشین ها و گرمای اتومبیل ها فضای شهر رو فرا گرفته که اصلا جایی برای اینکه با خودت تنها باشی وجود نداره .. در واقع شاید من با طبیعت بیشتر هم مدار هستم و دوست دارم در فضای باز با دیدن آسمان پهناور و دیدن آن کوههای دور دست و دیدن درختان زندگی کنم یعنی واقعا این خواسته عمیقأ در وجودم رخنه کرده که جایی زندگی کنم و خانه ای در کوه تپه با فضای سرسبزی داشته باشم که از اون بالا شهر و مردمانش رو نظاره کنم و شبها از اون بالا چراغهای رنگی رنگی شهر رو ببینم و لذت ببرم و از اون بالا ستارگان زیبا و ابر و باد و ماه رو ببینم و لحظات طلوع و غروب خورشید رو بدون هیچ محدودیتی ببینم و لذت بیشتری ببرم ..

    خدایا شکرت ساعت یازده شب وقتی با اسنپ برگشتم پردیس و آن هوای خنک پردیس رو استشمام کردم انگار بال و پرم آزاد شده .. انگار مثل عقاب اوج گرفتم .. انگار طعم خوش آزادی رو چشیدم خدایااااااا به اندازه ی تمام وفور و فراوانی های این جهان هستی مچکرم …. الهی شکر

    وقتی میرم خونه ی خاله ام یا هر جای دیگر بیشتر میفهمیم که من مال اون شلوغی ها نیستم .. بیشتر میفهمیم که چقدر دوران عمر عزیزم رو به بطالت گذرونده بودم … انگار افسار زندگیم دست خودم نیست و باید با شرایط میهمان بودنم کنار بیام .. انگار آزادی زمانی ندارم .. انگار کنترل ورودی های ذهنم برام سخت میشه چون در معرض حرف و سخن ها قرار میگیرم .. انگار تمام وقت و زمان رو باید خرج اطرافیانم می کردم … با اینکه واقعا بهم خوش گذشت و خاله ام بهترین و خوشمزه ترین غذاها رو درست کرد از فسنجان و ماهی. پلو و میوه و غیره و… و همچنین آرامش خوبی داشتم و حتی تختخواب و اتاق مجزا برای استراحت برام وجود داشت ¡!!! ولی با تمام این میهمان نوازی ها و خوشی و لذت ها بیشتر از همیشه میفهمم که من چقدر تغییر کردم .. آنقدر تغییر کردم که شاید منم برای دیگران غیر قابل تحمل باشم …. اینکه اگر شبها بخوام زود بخوابم برای آنها خوش آیند نیست … اینکه اگر بخوام صبح زود هنگام سپیده دم صبحگاهی بیدار بشم و روتین شکرگذاری هامو داشته باشم براشون تعجب آوره …. اینکه باید چندین ساعت توی سایت باشم و یا مشغول نوشتن باشم دیگه خیلی خیلی براشون تعجب آوره .. اینکه دوست ندارم پا به پاشون بشینم پای اخبار و غیره براشون از آدمیزاد بدور هستم و براشون غیرعادیم …. البته آنها هم حق دارند دیدگاه متعجبانه ای از من داشته باشند چون منم یک روزی مثل آنها بودم منم مثل همون جامعه بودم .. منم جزو آن 99٪ جامعه بودم … منم مثل آنها به دیگران نگاه می کردم ..

    وقتی برگشتم خونه بیشتر از همیشه قدردان این سَبک زندگیم شدم .. بیشتر فهمیدم که من دیگه با آن سَبک جامعه ی قبلیم غریبه ام .‌ بیشتر فهمیدم که خداوند منو در آغوش خودش محافظت می کنه … بیشتر فهمیدم که چه استاد بینظیری نصیبم شده و قدردان تمام آموزش های الهی و توحیدی استاد عزیزم هستم..

    فهمیدم که من برای میهمانی و میهمان بازی نیستم … بیشتر فهمیدم که در مسیر درست و مناسب هستم .. وقتی فایل های استاد و خانم شایسته عزیزم رو میبینم بیشتر از همیشه میفهمم که منم چنین روابطی رو آرزو دارم و خواسته ام دقیقا همینه ..

    من فقط سفر کردن بسمت طبیعت زیبا رو دوست دارم … دوست دارم فقط و فقط با افرادی در ارتباط باشم که در مدار این افکار و سبک زندگی من باشند .. دوست دارم با افرادی همنشین باشم که آنها هم در مدار این آگاهی ها باشند و مدام از این آگاهی ها و زیبایی ها و توحید و این فایل ها بتونم صحبت کنم

    من می‌خوام فقط و فقط با افرادی در ارتباط باشم که در من انرژی جدید و مثبت فوق العاده ای رو ایجاد کنند

    خدایا کمکم کن که در مدار این خواسته ام قرار بگیرم و با کسانی هم صحبت و هم نشین باشم که با افکار و آرمان های تفکر جدید من هم فرکانس باشند .. و بیشتر از همیشه متوجه شدم این خواسته بیشتر از همیشه در من شور و شوق و اشتیاق آتشینی بوجود اورده

    خدایاااا شکرت منو بسمت این زیباترین سَبک زندگی جدیدم هدایت کردی ..

    همینکه مثل الان روی تختخوابم روبروی پنجره ی قدی بالکنم نشستم و با آرامش و با تمرکز با این مبایلم دارم تایپ می کنم یعنی بزرگترین نعمت الهی خدایاااا شکرت

    خدایا شکرت برای آب و هوای تمیز شهرم

    خدایاآ شکرت برای صدای آواز چهههه چههه پرندگان زیبا

    خدایااا شکرت برای تمام آب ها و چشمه ها و باران و برف و دریاها و اقیانوس ها

    خدایاااا شکرت برای تمام گل و گیاهان و درختان و چمن های سرسبز دنیا

    خدایااآاا شکرت برای نعمت برق و آب و گاز و فاضلاب و برای تمام انرژی های مفید روی زمین

    خدایاااا شکرت برای تمام وفور و فراوانی های بیکرانی که در زندگیم جاریع

    خدایا شکرت بهشت دنیاییت رو نصیبم کردی

    خدایا شکرت که امروز یک کیک خوشمزه ی کشمشی و گردویی برای دخترم درست کردم

    خدایااا شکرت که کارهای خونه رو براحتی انجام دادم

    خدایاااا شکرت که گلدون هامو آبیاری کردم و لذت بردم

    من عاشق این خدای قدرتمندم هستم عاشق منبع عشقو ثروتو نعمت و ایده ،من هم دستان خداوند قدرتمندمو باز میگذارم که منو هدایت کنه به راه راست به راه آسانی به راهی که توش پر از ثروتو نعمتو برکت هست،من آزادی مالی و زمانی و مکانی و تجربه ی عشق در هر لحظه رو می‌خوام چطورشم نمی‌دونم و نمی‌خوام هم بدونم دوست دارم خدا سوپرایزم کنه و برام جذابه ببینم خدای مهربونم چطوری کارو برام انجام میده و من سجده کننده خدای خودم هستم

    خدایا شکرت که هدایت ما رو بعهده گرفتی و ای خدایی که به تنهایی برایم کافی هستی ممنون و سپاسگذارم

    خدایااآاا کمکم کن که اون باورها و نگرش های محدود کننده ام رو شناسایی کنم و تغییرشون بدم به باؤرهای قدرتمندی که خواسته هامو بسادگی و به راحتی و به آسونی و سهولت و زودتر از آنچه که تصورش را می کنم وارد تجربه ی زندگیم شود

    لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ

    شکر نعمت به جای آرید شما رو می‌افزایم

    صَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ ، فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَىٰ

    اگر خوبیها رو به خوبی تصدیق کنید ، ما هم شما رو آسون میکنم برای آسونی‌ها

    خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم

    و تنها فقط و فقط از تو یاری می خواهم

    IN GOD WE TRUST

    ما به خداوند اعتماد داریم

    IN GOD WE TRUST

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1939 روز

    به نام اللهِ مهربان

    سلام.

    زیبایی های دوشنبه 15 مرداد 1403.

    1- امروز تابستون، به نیمه ی خودش رسیده، خدا رو شکر برای میوه های جذابِ تابستونی.

    2- الهی شکر برای نعمتِ آب، برق، کولر، حمام.

    3- الهی شکر برای نعمت و برکتِ مادر

    4- الهی شکر برای نعمت و ثروتِ زندگیم، قند نباتم، حافظ جانم.

    5- الهی شکر برای عروسک سونیک که مامان بزرگ حافظ جان براش گرفت.

    6- الهی شکر برای بستنیِ خوشمزه ی انبه که خونه مامانم دیروز نوش جان کردم.

    7- الهی شکر برای پیام هایی که دوستانم برام ارسال میکنن.

    8- الهی شکر برای اپلیکیشن های باحال و کاربردی، برای تکنولوژی، برای اسان شدن برای آسانی ها.

    9- خدایا شکرت برای آرامشِ الانم کنارِ قند نباتم.

    10- خدایا شکرت برای دفتر جدیدی که جمعه خریدم.

    11- خدایا شکرت برای شکلاتی که برای همسرم خریدم.

    12- خدایا شکرت برای ماشین کوچولوی قرمز خوشگلی که میخواستم برای حافظ جانم بخرم، اما عمه اش هدیه براش خرید.

    13- خدایا شکرت برای لباس آستین حلقه ای و شلوارک خوشگلی که میخواستم برای حافظ جانم بخرم، عمه جونش براش هدیه خرید.

    14- خدایا شکرت برای عمه هدیه ی مهربونِ حافظ، که عینِ اسمش هدیه ای ارزشمنده برای خانواده مون.

    خواهر شوهر عزیزم که عینِ خواهر کنارمه و حواسش به احساساتم هست.

    15- میدونم گاهی وارد تله مقایسه و قضاوت میشم، اما متوجه شدم راهِ بهبود از سرزنشِ خودم نمیگذره.

    بارها تونستم خودمو کنترل کنم و stop کنم،اشکال نداره اگه بعضی وقتا نمیتونم خودمو کنترل کنم.

    اشکالی نداره، دفعه ی بعد سعی میکنم بهتر عمل کنم، سعی مو میکنم.

    16- الهی شکرت که دیروز از صبح تا شب رفتم خونه مامانم مهمونی با حافظ جانم.

    17- خدایا شکرت برای محبتی که خاله سمیه به حافظ جانم نشون داد دیشب.

    18- خدایا شکرت برای توجه و محبتی که مامانم همیشه به حافظ جان نشون میده.

    19- خدایا شکرت که با عشق حافط جانم رو میشورم، دست و صورتشو میشورم، لباسشو عوض میکنم، پوشکشو عوض میکنم، بهش شیر میدم، باد گلوشو میگیرم، میخوابونمش.

    خدایا همه ی اینا رو از تو دارم.

    بسم الله الرحمن الرحیمی که وقتی میخوام بهش شیر بدم رو از تو دارم.

    20- خدایا شکرت که امروز تونستم گاز رو تمیز کنم، لباسهامونو بریزم تو ماشین لباسشویی تا شسته شن.

    21- خدایا شکرت که دیشب میزها رو گردگیری کردم.

    22- الهی شکرت که اکثرا خونه مون مرتب و جمع آوری شده است.

    23- خدایا شکرت که از چالش و نازیباییِ دیشب خارج شدم.

    24- صبح ایمیل داشتم از کسی که از دستش ناراحت بودم.

    شاید نشونه ای بود که باید تاراحتی مو فراموش کنم.

    25- دیروز با محیا جانم از طریق گوگل میت تصویری صحبت کردیم، خدایا شکرت برای این نعمتِ خوب، برای گوگل میت، برای اینترنت، موبایل، برق، شارژر، دست های سالم، ذهن سالم و …

    26- دیروز یه نشانه دریافت کردم از کسی که خیلی وقته ندیدمش و دلم براش تنگ شده، امیدوارم بتونم در بهترین زمان ببینمش، فرد خوب و مهربانی که امیدوارم ملاقاتش برای همه مون همراه با شادی و سلامتی و نشاط باشه.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    خدایا سپاس گزارتم برای همه چیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    رها احمدی گفته:
    مدت عضویت: 408 روز

    سلام استاد جان امیدوارم همیشه همینقدر پرانرژی باشید

    من برای خودم از دسته بندی توانایی کنترل ذهن شروع کردم از فایل های رایگان

    و از این دسته بندی شروع کردم چون خیلیی برام پررنگ بود و نیاز داشتم روی این جنبه از ذهنم کار کنم

    در صورتی ک اگ نگاه کنم همه چی هست این جنبه

    و تا الان ک شروع کردم ،فقط گوش نکردم و شرو کردم ب عمل کردم به همین کارهایی ب ظاهر کوچیکی ک استاد میگ و من از فایل اول نتیجه گرفتم ،اونم توی اوج به‌هم‌ریختگی چند روزه ام

    از این دسته بندی شروع کردم چون هیچ کنترلی روی ذهنم نداشتم

    برای همین از اینجا شرو کردم

    و واقعا کارهاییدک استاد توی فایل اول گفته بود رو شرو کردم ب عمل کردن و برای یادآوری ب خودم مینویسم ک این بود احساس های بد رو اگ مث درختچه های هرز جاوشون رو نگیریم ب شدت خودشون رو رشد میدن توی ذهن ما و استاد گفت با تغییر نگاه شروع کنیم و وقتی فهمیدیم از یه موضوعی احساسمون بد شده

    داریم ب اون موضوع از زاویه ای نگاه می‌کنیم ک احساسمون رو بد میکنه پس باید نگاه و باورمون رو عوض کنیم تا احساس بهتری داشته باشیم

    و این سوال رو از خودم بپرسم ک ب این موضوع از چه زاویه ای نگاه کنم احساس بهتری دارم ؟؟

    و من اینو کتبا نوشتم توی دفترم و براش تقریبا 2 صفحه نوشتم و حسم اون لحظه اصلا خوب نشد ولی بعدش اصلا ورودی ندادم اطلاعات جدید و فقط روی جوابم فک کردم و واقعا بعد از 2 ساعت جواب داد و من حس کردم ک احساسم از خیلی بد رسید ب بد و کمتر و کمتر و بعدش 2 ساعت گذشت من همه چی رو ب راحتی فراموش کردم و خودم متعجب بودم

    و لذت بردم و فهمیدم ک من عمل نمیکنم

    فقط گوش میدم

    فقط فایل بعدی فایل بعدی و فایل بعدی بدون هیچ عملی

    دوست دارم یه زمانی رو اختصاص بدم ب اینک برگردم کامنت های خودم رو بخونم

    و انگیزه ام بیشتر و بیشتر بشه

    و ادامه بدم

    و این فایل استاد ازم میخواد ک ب زیبایی ها تمرکز کنم

    و از همین امروز صبح شرو کردم ب اعراض کردن و توجه نکردن

    و اینک ب نعمت هایی ک دارم تمرکز کنم و مرور کنم توی ذهنم و حس هایی عالی ک بهم تزریق میشه رو گسترش بدم

    خدا جونم شکرت

    دلم میخواد تا شب بنویسم

    خخخخخ

    خدایا شکرت برای بدن سالمم برای ورودی مالی ام برای آدم های خوبی ک دوروبرم هست برای احساس آرامش

    و برای کنار رفتن این پرده از جلو چشمم ک بابا اگ نتایج کمه ،ب خاطر عمل کردنه کمه

    به همون اندازه ک داری کار میکنی نتیجه میبینی

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1939 روز

    به نام یگانه خالقِ دوست داشتنی.

    سلام.

    زیبایی ها و نکات مثبت امروز جمعه جان 12 مرداد 403.

    الف- قرار نیست هر لحظه توقع داشته باشم از خودم که فرکانسم بالا و عالی باشه.

    قراره اینطوری تمرین کنم که لحظات بیشتری تو حس خوب بمونم، حس خوب رو خلق کنم، همین، به باقیش فکر نکنم دیگه، حساب کتاب نکنم دیگه.

    و بپذیرم گاهی هم حالم بده به هر دلیلی، ولی میتونم بهبودش بدم، یه دونه یه دونه از درجه ی حال بد میگیرم و دونه دونه به حال خوب اضافه میکنم.

    چطوری؟

    با انجام کاری که قلباً خوشحالم میکنه.

    کاری واقعی که در اون لحظه یه برق میندازه تو چشمام هر چند ضعیف.

    چون قرار نیست یهویی از حال بد و ناسپاسی برسم به حال خوب و سپاس گزاری.

    وقتی حالم بده از خدا کمی دور شدم، چون نور خداوند باعث بهبود هست همیشه، پس اول حالمو دونه دونه خوب میکنم بعد دوباره برمیگردم تو مدار خوبی.

    انقدر هم پیچیده نیست اگه یادم بمونه همیشه با خدا هستم، فقط گاهی به خاطر عدم کنترل ذهن و ورودی هام، فاصله ام باهاش زیاد میشه وگرنه که خدا و من چسبیدیم به هم و وصلیم به هم.

    خب، خدا رو شکر که همیشه به خدا وصلیم.

    ب- یه حرکت جالبی زدم برای خروج از چارچوب و نظم ذهنیِ افراطی، که به تعادل برسونم خودمو، که اسان بگیرتر شم.

    همیشه قرص هامو مرتب میخورم از تو ورقشون، ایده اومد برای تمرین خروج از چارچوب قرص هارو به صورت پراکنده از ورقشون باز کنم بخورم.

    اولش سختم بود، ذهنم میگفت نه اینطوری نظمش خراب میشه.

    منم گفتم اتفاقا همینو میخوام :)))

    خدایا مرسی با این ایده ها و هدایت های جالبت.

    چرا اینو نوشتم؟

    چون الان ایده اومد به جای شماره گذاری واسه زیبایی های امروز، یا حتی ستاره یا خط تیره گذاشتن، از حروف الفبا استفاده کنم.

    آفرین به خلاقیتت سمانه جانِ صوفیِ نازنینِ من.

    نظم خوبه، شکی ندارم، خوشحالم میکنه.

    اما میخوام تمرینِ انعطاف پذیری بدم به خودم و ذهنم، که خشک عمل نکنه، نرم و آسان بودن رو تمرین باید بدم بهش.

    پ- صحیح و سلامت دیشب اومدیم خونه مامان زری (مامان بزرگ حافظ، مادرشوهر عزیز و مهربانم).

    تولد عمو جان حافظ هم بود.

    دورهمی خوش گذشت.

    ت- صبح بعد از شیر دادن به حافظ جانم، مشغول نوشتن شدم تو دفترم، آخرش بود، دفتر جدیدمو هم نیاوردم.

    با مهربانی با خودم و نگاهِ بهبودگرایی با خودم رفتار کردم.

    3 صفحه هم از تهِ دفترم برام ایجاد شد تا بنویسم.

    اگه قبلم بود میگفت دیگه اینجا ننویس تو این 3 صفحه، اخه چند خط قبلا تو این صفحه اطلاعات دیگه ای نوشتی و اِشغال شده.

    ث- صبح گفتم دفترهای سپاس گزاری مو دوست دارم، پر هستن از حس خوب و لحظات خوب و درس و تحسین و نکات مثبت و …

    فارغ از اینکه بعدا بخونمشون یا نه، دوستشون دارم در لحظه.

    نوشتن حال منو خوب و هیجان انگیز میکنه.

    ج- صبح عزیزانمو دعا کردم.

    یادِ نوا جان هم افتادم، تو دلیِ نازنینِ سعیده جانم.

    خدا پشت و پناه جفتشون باشه.

    دوران بارداری شیرینه، همراه با دل مشغولی های خودش.

    الان درک میکنم بهتر، که اینکه بهت خوش بگذره یا بد تو هر موقعیتی از زندگی، باید ببینم پشت صحنه ی افکارم چی میگذره؟

    اسان بگیرم، خوشحال باشم، خوش میگذره.

    سخت بگیرم، کنترلی رو احساس و افکار نازیبا نداشته باشم، بد میگذره.

    اینکه چطور روزگارم رو میگذرونم به افکار خودم مربوطه و بستگی داره.

    چ- خدایا شکرت برای نوشتن صبحگاهی.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      Nafis گفته:
      مدت عضویت: 1099 روز

      سلام مامان سمانه

      نمی دونی چقدر ذوق دارم برات بنویسم الان همه خوابن و من بیدار، از ذوق گفتن خوبی ها و مهربونی های خدا‌‌.

      امروز قرار بود یک مهمونی زنونه برم، صبح که خدا بیدارم کرد براش نوشتم تو مهمونی کسی ازم راجع به دکتر و درمان و چی شد و چطوری و این ها نپرسد ، دوست ندارم حس قربانی بودن توی خودم بیدار بشود یا با دلسوزی و ترحمشون جلب توجه کنم . چیزی که اصلا تو ذهنم محال بود انجام بشود. مگه میشه بری یک مهمونی خانمها باشن و نپرسن چکار می کنی!

      از قصد یکم دیر تر رفتم و سراسر مهمونی با احترام و عشق باهم برخورد شد و تازه یکی هم بابت خوش رو بودن و اینکه همیشه انرژی خوبی دارم ازم تعریف کرد. کلی خوش گذشت و انگار خدا از حافظه همشون پاک کرده بود که از من سوالی بپرسن! تو راه برگشت به خونه اینقدر ذوق داشتم که نگو همش می گفتم مگه میشه ! اصلا نگذاشتی آب تو دلم تکون بخورد! آخه قبلش خودم را داشتم آماده می کردم که اگر ازم پرسیدن، چجوری جواب بدم که هم محترمانه باشد هم بپیچونمشون و از اونجایی که تو پیچوندن آدم ها اصلا مهارت ندارم (البته خداروشکر) معمولا کار خرابتر میشود و موضوع کش دار تر. ولی وقتی خدا برات همه چی را منیج کند بهترین کار ها رقم می خورد.

      صبح یک مکالمه تلفنی داشتم یک بحث احکامی ریز بوجود آمد که من خیلی اعتقادی به این صحبت ها ندارم و بعدش من شروع کردم به انتقاد کردن ، در حین کامنتت را خوندن (راجع به خانم ز)به خودم اومدم گفتم بابا..تو دوسال عضو این سایتی سه ساله با قوانین آشنا شدی این همه استاد می گویند تمرکز رو خواسته ها، کانون توجهتون به هر چی باشد از جنس همون را دعوت می کنید به زندگی ، باز که داری همون اشتباه گذشته را می کنی ، بعد گفتم اشکال ندارد سمانه جون را ببین میگه آرام آرام درست میشه سخت نگیر سرزنش نکن کوچولو کوچولو اصلاح کن . در واقع تصمیم بزرگ بگیر اما قدم های کوچک بردار. همین که فهمیدی این اشتباه است همین یعنی پیشرفت یعنی اصلاح ، یعنی درست میشود ادامه بده مسیر درسته .

      با عشق برات نوشتم با عشق حافظ را ببوس، ماشاالله بزرگ شده . عکس پروفایلت که عوض میشود کلی ذوقم شکفته می شود که قد کشیدن و رشد حافظ را می‌بینم. خدا برات حفظش کنه.

      در پناه رب العالمین خدای رحمان الرحیم تندرست و شاد و ثروتمند باشی.728

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        سمانه جان صوفی گفته:
        مدت عضویت: 1939 روز

        سلام به نفیسه جانم.

        الله اکبر…

        همین امروز پروفایلتو دیدم گفتم دلم تنگ شده برات، مدتیه کامنت ننوشتی برام.

        و الان کاملا سورپرایز شدم دایره ابی رو دیدم و پاسخی از جانب نفیسه جانم.

        چقدر قشنگ کنترل ذهن میکنی که نری تو بازیِ احساسِ قربانی بودن.

        مثل همیشه از کامنتت کیف کردم.

        از رشدی که داری میکنی و تو کامنتهات آشکاره.

        مرسی که همیشه به من و حافظ جانم عشق میدی.

        بی نهایت عشق برگرده سمت خودت دوستِ نازنینم.

        در پناه خدا باشی در کنار عزیزانت و خانواده ی خوبت.

        راستی چه خوب و جالبه که انتهای کامنتت شماره اون کامنت رو مینویسی.

        از دعای یا محول الحول والاحوال هم که مینویسی انتهای کامنتهات خیلی خوشم میاد.

        نفیسه جانم تمامِ جسم و جانت غرق در سلامتی، ارامش، صلح درونی، نشاط، شادی، ثروت و فراوانی باشه.

        مهمونی نوشِ جانت باشه، هر لحظه بیشتر و بیشتر بهت خوش بگذره زندگی و روزگار، و آسان شی به آسانی ها، غرق در نعمت و ثروت و حسِ خوب.

        اینم کامنتِ زیباییِ امروزم، 13 مرداد جان 1403، شنبه ی عزیز، ساعت 23:13 دقیقه.

        فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

        الهی شکرت.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1939 روز

    الله نور السماوات والارض

    به نام خدا، سلام.

    قشنگی ها و نکات مثبت امروز، پنجشنبه 11 مرداد.

    1- اینکه امروز پنجشنبه است و من عاشق پنجشنبه‌ها هستم از زمان مدرسه.

    2- باد شدیدی میاد، کولرِ خدا روشنه.

    3- نزدیک 6 صبح بیدار شدم برای شیر دادن به حافظ جان، بیدارم تا حالا.

    کلی کار انجام دادم، قند نباتم هم الحمدالله در آرامش لالاست.

    خدا واسم چیدمان کرد و موازی کاری کردم.

    وَ مَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ رَمَىٰ

    4- خدایا شکرت که آرامشم برگشته، لحظات بیشتری در حس خوب هستم.

    هر چی جلو میره بهتر میشم، نجواهام نسبت به دو ماه اول تولد حافظ جان کمتر شده، ترس و اضطراب و خشم و توقعم هم همینطور، وقت آزادی که برای خودم خرجش کنم هم همینطور.

    خوابم بهتر شده، خستگیم کمت‌ر.

    الهی شکر بی نهایت، الان اصلا قابل مقایسه نیست با قبل، اوضاع خیلی بهتر شده الحمدالله.

    هم بچه بزرگتر شده هم ما، الهی شکر.

    5- دیروز عصر فرکانسم پایین اومده بود، عصبی هم بودم، دیدم باید تغییر محیط بدم، رفتم پیاده روی، خرید هم کردم، خیلی خیلی بهتر شدم.

    وقتی حالم بده متوجه شدم حتما باید یه تغییری بدم تا ازش خارج شم.

    6- خدایا شکرت برای خریدهای دیروزم.

    بعد از مدتها خودم رفتم خرید یه دل سیر.

    درسته بارها سنگین بود برام اما حسم عالی بود.

    انگیزه های کوچک، محرکِ زندگی هستن.

    رفتم مغازه ها برای خرید سبد کوچولو برای لباس های نشسته ی حافظ، پیدا نکردم اما تلاشمو دوست داشتم، خریدهای دیگه مو هم دوست داشتم.

    چند وقت پیش فکر میکردم آدمایی که میرن مغازه مثلا 4 تا تخم مرغ میخرن، از هر چیزی مقداری میخرن، شاید اینا تفریح و انگیزه ی زندگیشون این بیرون اومدن و خرید کردن باشه…

    دیدم دیروز خودمم انگیزه و شادیِ کوچکم خریدنِ یه سبد لباس کوچولو برای بچه ام بود.

    خدا رو شکر که آدما با همین انگیره های کوچک دارن زندگی میکنن و زنده هستن.

    گاهی خریدنِ نونِ تازه، میشه یه بهانه برای خروج از خونه و رهایی از افسردگی.

    من تحسین میکنم همه ی ادمهایی رو که تلاش میکنن از حال بد خارج بشن و به خودشون کمک میکنن.

    7- خدا رو شکر برای تمام لحظاتی که ذهنم ارومه، به خودم کمک میکنم، در صلحم با درون و بیرون و به معنای حقیقی آرومم.

    8- انجام کارهای خونه توسط خودم یکی از ارزوهام بود بعد از زایمان.

    از خدا خواستم اسانم کنه بر اسانی ها.

    به زمان و توانم، برکت و فراوانی بده.

    امروز متوجه شدم خواسته ام خیلی نرم و نازک اجابت شده…

    دارم کارهای خونه رو خودم انجام میدم در کنار بچه داری.

    این دستاورد بزرگیه برام.

    ممنونم از خدا که هر چی جلوتر میرم اسان تر میشم بر اسانی، اروم تر میشم، روی غلتک بیشتری میوفتم تو مدیریتِ زندگیِ جدیدِ سه نفری مون.

    (سرچ کردم دیدم صحیحش غلتک هست نه غلطک)

    9- خدایا شکرت بی نهایت.

    فدای صورت ماه پسرم بشم، وقتی خوابه و صورتشو میبینم همش میگم عین ماه میمونه هزار ماشاالله.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    10- هر کسی تو هر برهه ای از زندگیش چالش های خودشو داره.

    همه ی چالشها مهمن، نباید مقایسه شن.

    از خدا میخوام همه مون تو هر چالشی تو زندگیمون نهایت تلاشمون رو بکنیم و به حس خوب برسیم.

    خوشحالم که وارد چالش بچه داری شدم، واسم لازمه یه سری چیزها رو تو ذهنم بشکنم و رها شم.

    بچه این کار رو با ادم میکنه، آدمو منعطف تر و اکتیوتر میکنه.

    الهی شکرت.

    11- دیروز دایره ابی دوستم و ذوق کردم.

    کامنتهای خوب خوندم و نوشتم.

    از کامنت سعیده جان شهریاری به خودم اومدم و با پاسخ سعیده جان رضایی بهش راه درمان بهم یاداوری شد.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    لا تنس ذکر الله نام خدا رو فراموش نکن.

    أُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ

    خدایا مرسی که هستی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: