زیبایی ها را ببینیم - صفحه 76

1401 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1946 روز

    به نامِ الله

    سلام.

    قشنگی های امشب:

    هدایت شدم به کامنت نفیسه جانم (ایمیل)، و بعد پاسخی که برای رویا جان مهاجر سلطانی عزیزم نوشته بود برای فایل توکل در عمل.

    کامنت نفیسه جانم توجهمو جلب کرد کامنت رویا جان رو بخونم.

    الهی شکرت که اینجا و تو این سایتم و هر لحظه میتونم با ابعاد متفاوت و دلچسب سپاس گزاری روبه رو شم.

    من حس کردم چقدر قلبی رویا جان سپاس گزاره تو زندگیش.

    بهش افتخار میکنم، تحسینش میکنم، براش دست میزنم برای این سیر و سلوک.

    یه چیز جالب هم در مورد سپاس گزاری تو کامنت سعیده جان شهریاری خوندم که یاداوریِ خوبی بود برام:

    اینکه نوشته بود (برگرفته از دوره 12 قدم) وقتی حالمون بده، فشار نجوا بالاست، اصولا دسترسی به شکر گزاری بسته است، اون موقع سرزنش و احساس عذاب وجدان و گناه هم بالا میره به خاطر نجواها، بهترین کار اینه به مسیله و مشکل توجه نکنیم و حواسمون رو ازش برداریم بذاریم یه جای خوبِ دیگه.

    اینطوری فشار نجوا و حس بد کم کم فروکش میکنه.

    و بعد دسترسی به مدار سپاس گزاری باز میشه.

    من اینو تست کردم امروز.

    وقتیکه تو ذهنم 3 مورد باعث حسِ بد شدن برام و بعد ورودِ نجوا …

    الان حتی یادم نیست اون 3 مورد چی بودن ولی کاملا یادمه اگاهانه گفتم این به این سه تا فکر و توجه نکن، برو روی یه مورد دیگه.

    تشکر میکنم از استاد و بعد سعیده جان برای یاداوریِ این راهکارِ به شدت عالی.

    و این جمله ی عالیِ نفیسه جانم:

    جوری باید سپاسگزاری کنیم که الان هست حسش کنیم ولی یادمون میرود و این تذکرات لازم اند. اشکالی هم ندارد دایم باید قانون را مرور کنیم دایم باید توجهمون به کنترل ذهن و اعتراض از ناخواسته ها باشد دایم باید زیبایی ها را در آدم ها و محیط ببینیم دایم باید حالمون را خوب نگه داریم و می‌دونم نباید سرزنش کنم خودمو اگر یادم رفت دوباره ادامه می دهم.

    خیلی مهمه که من، سمانه جان صوفی، یادم بیاد که بله منم گاهی از مسیر خارج میشم.

    گاهی یادم میره.

    گاهی ضعیف میشم.

    ولی همیشه میتونم در بزنم و دوباره بیام تو مسیر.

    و تمرین کنم.

    الهی شکر گفتن هامو سعی میکنم در لحظه بگم. (این یکی از تمرینات بهبودگرایی برای منه، که هر کاری رو همون لحظه که میاد به ذهن یا قلبم انجام بدم و موکول نشه بعد یا شرایطِ کامل تر)

    ولی گاهی زور کمال گرایی بیشتره، میگه حتما باید تو دفتر بنویسی که قبول باشه. ثبت شه برات، یاداوری شه برات.

    و خوبه که بخشی شو هم اینجا مینویسم.

    الهی شکر.

    امشب بادِ مطبوعی میاد.

    هر بار که خورد به صورتم به وجد اومدم.

    حافظ تو بغلم بود، کامنت رویا جان مهاجر سطانی در فایل توکل در عمل رو میخوندم تو تاریکی اتاق، راه میرفتم تا حافظ جان بخوابه، و باد هم میخورد به صورتم…

    عجب ترکیب جادویی، به به.

    و صدای باد…

    بی انصافیه اگه یاد نکنم از لذتی که میبرم علاوه بر خنکیِ بادی که میخوره به صورتم، از صدای بادی که میپیچه تو گوش هام…

    بله، صدای باد عالیه.

    همین الان یه صدای بلند از باد اومد.

    خدایا شکرت به خودت و حضورت و قدرتت…

    آیه ای که بولد شده برام این روزها:

    هُوَ عَلَیَّ هَیِّن- این بر من (خدا) آسان است.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      Nafis گفته:
      مدت عضویت: 1106 روز

      سلام سمانه جانم

      مامان بهبود گرای مستمر

      اول حافظ را ببوس

      از دوشنبه احساس ناتوانی و ناامیدی اومد سراغم تو ستاره قطبیم گفتم خدایا فقط حس شادی دیدن نعماتی که الان دارم و امیدم را به زندگی برگردون . بعد چند تا مثال از دور و بری های خودم که تو چالش ها خودشون را نباختن برای خودم زدم، ولی انصافا خدا سنگ تموم گذاشت برایم و تونستم نعماتم را ببینم حالم رو به بهبود رفت و امروز دیدم من چقدر نسبت به قبل عوض شدم!!! معمولاً آدم آن تایمی هستم و اگر دیر به جایی می رسیدم عصبی می شدم اما دیدم بهتر از قبلم شدم بچه ام وقت دکتر داشت می خواستم سر وقت بریم اما نشد اگر من قبلی بودم کلی اوقات تلخی می کردم ،کل مسیر سر شوهرم غر می‌زدم ، اما اون بار یکم ناراحت شدم و بهم ریختم بعد گفتم حتما خیر است و ما در بهترین زمان بهترین مکانیم زود تونستم خودم را جمع و جور کنم و این بار نذاشتم منو بهم بریزد از اول گفتم در بهترین زمان در بهترین مکان هستم و با آرامش رسیدیم و همه چی عالی بود..

      ولی این تغییر آنقدر نامحسوس بود که اگر از خدا نخواسته بودم نعماتم را نشونم بده محال بود یادم بیفتد.

      نعمت آرامش

      نعمت حرف زدن با خدا ی رفیق

      نعمت دیدن نعماتی

      البته که هیچوقت نمیتونم شکر نعماتش را به جا بیاورم و ذهنم اصلا گنجایش تمام نعماتی را که بهم داده شده ندارد اما همین قدر که امروز تونستم به فرکانس شکرگزاری برسم حالم خوب بود امیدم به زندگی برگشت خداروشکر.

      سمانه جانم منم باشما موافقم رویا جان واقعا از ته دل سپاسگزاری می کند و برای همین وقتی از دل می نویسد به دل میشینه. این هم یک نعمتی است که خدا بهمون داده ، دوستان سپاسگزار و مثبت اندیش و توحیدی.

      ممنونم از یاد اوریت برای حس کردن خواسته طوری که داریش .

      من قبلاً این حس را امتحان کردم جواب گرفتم ولی انگار برای خواسته های جدیدم یادم می رود، شایدم هنوز به فرکانسش نرسیدم باید سعی کنم بیشتر تو حال خوب بمونم در طی روز .

      در مورد عکس پروفایلم ، راستش با خودم می گفتم مناظر این جا خیلی قشنگ تر از من است بگذار بچه های سایت ببینند و تصویر سازی کنند بعد دیدم این از کمبود عزت نفس می آید من خودم قشنگترین هستم چون من اشرف مخلوقات هستم ممنونم یادم انداختی و این ترمز را شناسایی کردم ، در بهترین فرصت انشالله عکسم را چنج می کنم754

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2238 روز

      درود و وقت بخیر خدمت مادر جدیدمون سمانه جان صوفی نازنینم .. مادر قند عسل و قند نبات مون مادر حافظ جانمون . خوب کردی حافظ عزیزمون رو به این دنیا آوردی .. خوب کردی این عزیز دردونه رو عین عروسک و ملوسک رو برامون آوردی .. وووااای که من هر وقت سمانه جونمو توی ایمیل هام میبینم فوری میام کامنت رو ببینم که چی برامون داری و چی نوشتی

      کجا رفتی و نکات مثبت امروزت چی بوده یا اینکه امروز چقدر تیز بین تر زیبایی ها رو دیدی و بعدش فوری میرم عکس خوشکل هوشمندانه ی حافظ قند عسلم و میبینم ووووااااااای خدایااآاا شکرت خدایا وقتی توی کامنتت خوندم که راجب چهارماهگی و پوشک و موشک این جیگر طلا نوشتی نمیدونی چقدر ذوق زده شدم قوربون اون پوشکش که سایزش بزرگتر شده عجیجمممم

      عاشقتم سمانه جونم تو فقط از حافظمون نگهداری کن و براش کامنت های منو بلند بلند بخون و فایل های عباسمنش براش بذار ببینه دیگه هیچ کاری نکن همین عزیزم !!!! مرسی سمانه جونم وقتی اسم خودمو توی کامنتت دیدم شاخکام تیز شد .. گفتم اون کامنت من توی توکل در عمل مگه چی نوشتم سبب خیر شدید که دوباره برم بخونمش … راستی سمانه جونم یادت نره کامنت منو برای حافظ جان بلند بلند بخون

      نمی‌دونم هر کاری می‌کنی بکن ولی کامنت منو حتما بلند بلند برای حافظ عجیجم بخون .. سمانه جونم چقدر خوب شد اول وقت اومدم توی سایت و با ایمیل و کامنت تو روبرو شدم آخه توی دفتر سپاسگذاری و ستاره ی قطبی ام نوشتم .. خدایاااا شکرت که روزم رو با بهترینها زیبایی ها شادی ها دیده ها شنیده ها آگاهی ها پول و ثروت و نعمت و خیر و خوشی و سلامتی و تندرستی آغاز کردم و بلطف خداوند با موفقیت و شادی و خوشی به شب می‌رسانم و بعدش اومدم توی سایت و ایمیل شما را باز کردم و با عکس خندان مادر و پسر قند و عسل مون مواجه شدم یعنی دیگه از این بهتر چی می تونن باشه .. خیلی عکست زیبا و شادابه یعنی این روزا باورت میشه همش با عکس های شاد و خندان روبرو میشم چقدر لذت بخشع چقدر روحیه ام عالی تر شده بخدا این سایت عند شه (بقول پرویز پرستویی) عند زیبایی هست عند شادابیع . اینجا هر کامنتی رو میخونم فقط و فقط عشق و مهر و محبت و توکل ایمان و خداوند و توحیدیه و موفقیتع ..

      سمانه جونم مرسی مرسی هر روز وقت می‌ذاری و میایی اینجا برامون می نویسی البته میدونم توی محصولات هستی و توی قسمت های دیگه فعالی ولی فکر کنم در این قسمت زیبایی ها رو ببینیم بنام تو ثبت شده و یعنی فایل زیبایی ها رو ببینیم مساوی سمانه جون صوفی و قند نبات و قند و عسل و جیگر طلا!!!!!

      سمانه جونم یادت باشه من یکی از دنبال کنندگان پروپاقرص دایمی کامنت هات هستم یعنی هر روز منتظرت هستم که کامنتتو بخونم و لذت ببرم خدایااا شکرت که هستی خدایااا شکرت که دوستان فوق العاده ای در این سایت دارم خدا رو شکر که تنها جایی هست که هیچوقت ازش سیر نمیشم . تا لحظه ای که خوابم می‌بره دارم کامنت ها رو میخونم و یا خواب آلو خواب آلو فایل ها رو میبینم بخصوص سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت و خلاصه دارم اینجا زندگی میکنم و لذت میبرم و از خداوند بخاطر وجود استاد عباسمنش نازنینم تشکر و قدر دانی میکنم که چنین فضای بهشتی رو برامون ساخته . مرسی مرسی استاد قشنگم .. مرسی مرسی سمانه جونم . مرسی مرسی خدا جونم که تمام عزیز دردونه ها و نور چشمی هاتو اینجا یکدست دور هم جمع کردی خدایااآاا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1946 روز

    به نام خدا

    سلام.

    نکات مثبت امروز:

    شام خوشمزه ای که دیشب پختم.

    یه ایده ی باحال داشتم دیشب در مورد پیاز، با مامانم که مطرح کردم به یه راهکار ساده و اسانتر رسیدم در موردش و انجامش دادم.

    الهی شکرت برای آسان شدن بر آسانی ها.

    وقتی تحتِ هدایتِ الله قرار میگیرم آسان میشم بر آسانی ها.

    الهی شکر.

    رسیدگی به امورِ منزل.

    اینکه شب ها قبل خواب آشپزخانه و سینک ظرفشویی رو مرتب و تمیز میکنم، خیلی دوست دارم.

    سمانه جون ازت ممنونم.

    شغلِ من خانه داری و بچه داری هست.

    یه شغل هم خودم برای خودم خلق کردم که کسب درامد میکنم از طریقش.

    مبلغش کمه ولی با عشق انجامش میدم.

    برای اولین بار حافظ رو با مامانم بردیم حمام، تا قبلش با مادرشوهرم میبردم.

    اینم یعنی ما رشد کردیم و وارد تجربه جدید شدیم.

    من سپاس گزارم برای تغییراتم.

    کم و زیاد یا دیر و زودش مهم نیست، مهم بهبودگرایی هست که دارم تمرینش میکنم.

    درس جدید بر حسب موقعیت:

    چیزی که سرعت و مهارت انجام یه کار رو بالا میبره، شتاب در انجام دادنش نیست.

    چه بسا شتاب، کارها رو خراب میکنه و کار چند برابر میشه و بروز اشتباه هم بیشتر میشه.

    عاملِ مهارت بیشتر، برمیگرده به تعداد بارهایی که تجربه کردم انجامِ اون کار رو.

    فقط همین.

    میخوای تو هر چیزی ماهرتر بشی، فقط تجربه تو بیشتر کن در اون زمینه.

    به عبارتی مفهوم روندِ تکاملی، میشه همین.

    دیروز در زمان درست در مکان درست بودم، خدایا خیلی شکرت.

    من با حضور خداوند دارم بچه داری میکنم، خودمم بزرگ میشم، اینو کامل درک میکنم و سپاس گزارم از خدا بابتش.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    الحمدالله.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1946 روز

    به نام خالقِ یگانه، به نام صاحب و مالکِ همه چیز.

    سلام.

    نکات مثبت و زیبایی ها و حس های خوبِ امروز.

    * یه سریال پیدا کردم برای تماشا به اسمِ آکتور.

    محصول فیلیمو، نوید محمد زاده و احمد مهرانفر نقش اصلی هاشن، خوشم اومد.

    من دنیای نمایش رو دوست دارم.

    لذت میبرم از تماشای سریال، فیلم، انیمیشن.

    تو موبایلم میبینم همیشه.

    امروز تو تلویزیون دیدم و لذت بردم بازم.

    *نوشیدنیِ خوشمزه ی آلوئه ورا.

    *ساندویچِ خوشمزه در منزل با همه ی مخلفاتِ مورد علاقه ام.

    لذت میبرم از گوجه و خیارشور داخل ساندویچ.

    اگه نباشه هم با بهبودگرایی جایگزین پیدا میکنم براش.

    *الحمدالله برای سلامتیِ قند عسلم بعد از واکسنش.

    *همسرم که عصر اومد از سر کار، حافظ غش غش براش میخندید با صدا.

    کیف کردیم جفتمون.

    هزار ماشاالله به قندِ نباتمون.

    بابایی چه ظهرها که برای نهار میاد چه عصرها که میاد خونه به روی حافظ میخنده، حافظم کلی عشق میکنه با بابایی اش.

    الهی شکر.

    خدایا چراغ همه ی خونه ها رو روشن نگهدار و سلامتی بده به والدین و بچه هاشون.

    *بستنی شکلات تلخ، بستنی طالبی که نوش جان کردم.

    *اینکه صبح ها به کارهای منزل میرسم، حافظ هم منو در ارامش میبینه، الهی شکرت برای نظم.

    هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ

    لا تنس ذکر الله نام خدا رو فراموش نکن.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    الهی شکرت بی نهایت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1946 روز

    به نام خدا

    سلام

    نکات مثبت امروزم، سومین روز از ششمین ماه سال 1403.

    + به سلامتی با مامانم رفتیم مرکز بهداشت، واکسن های جانِ دلم رو زدیم برای 4 ماهگی.

    ستاره قطبی درخواست داده بودم راحت بریم و بیایم، با مسیولین خوش اخلاق، سلامتی حافظ جان، واکسنش خوب زده شه و اذیت نشه.

    همینطورم شد.

    خدا بی نهایت بار تیک زده پای ستاره قطبی هام.

    + یه تجربه ی باحال داشتم تو مرکز بهداشت:

    داشتیم با یه مامان که بچه شو اورده بود مرکز بهداشت گپ میزدیم، 8 ماهش بود جوجوی اونا.

    رسیدیم به پرسیدن اسم بچه هامون.

    اول از من پرسیدن، گفتم حافظ

    مامان نی نی هم اسم پسرشون رو گفت…

    حافظ

    اسمی که کمه ولی دو تا حافظ کوچولو یه روز یه محل کنار هم قرار میگیرن برام خیلی جالب و زیبا بود.

    ازش پرسیدم شما چرا اسمشو گذاشتین حافظ

    گفت دوست دارن حافظ قرآن بشه.

    منم گفت به دلیل ایه فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ و اینکه خدا همیشه حافظش باشه.

    + اهنگ شادمهر رو دانلود کردم و گوش میدم.

    فکر کنم دیشب تو کامنت سعیده جان شهریاری خوندم:

    دنیا رو وقتی قراره بی تو تنها باشم نمیخوام…

    تموم زندگیمو فقط با یه اشاره، بهت میبخشم، اینکارا برام کاری نداره…

    + دونه به دونه ی خریدهامون امروز و دو روز پیش.

    الهی شکرت، هر چی نیاز داشتیم فراهم شد.

    الهی شکرت برای پول تو کارت هامون.

    + ایده ی شام امشبمون.

    من حافظ به بغل شام خوردم.

    قند نبات مامان، دلش بغل بیشتری میخواد.

    واکسن زده پسر شجاعم و خیلی عالی داره تجربه میکنه این مرحله از زندگیشو.

    یهو یادش میاد گریه میکنه، تو بغلم آروم میشه الحمدالله.

    خدایا بچه چه میکنه با زندگی و روحیه ی آدم.

    خدایا شکرت.

    خدایا هر کی درخواستِ بچه میده به درگاهت، بهش هدیه بده.

    و خدایا همه ی پدر مادرهارو اموزش بده چطوری همراه های خوبی واسه بچه شون باشن.

    ما هم همینطور.

    + شادی و نشاطِ خواهرم با خودش و زندگیش.

    الهی شکرت.

    + خدایا مرسی برای تمامِ گشایش ها…

    + من از پوشک های بچه ام هم لذت میبرم.

    My baby روی پوشک هاش طرح های فانتزی داره که من هر بار کلی ذوق دارم بسته جدید رو باز کنم ببینم چه طرح فانتزی روی پوشکه تا چشمام از هیجان برق بزنه.

    تو بسته شماره یک که 44 تایی هست هم جایزه یه بسته دستمال مرطوب میذاره.

    دمشون گرم.

    خوشحالم پله پله شماره پوشک های قند نبات داره بیشتر میشه، این یعنی داره بزرگ میشه فداش بشم.

    هر بار که جیش میکنه، یا پی پی و پوشکشو عوض میکنم، میگم خدایا شکرت بچه ام سالمه.

    من فقط شاکرم برای حافظ …

    خدایا شکرت برای کیفیت پوشکش و سازگاریش با بدنش.

    موقع تعویضِ پوشک که خوابیده روی زیرانداز تعویضش، یا وقتی تو روشویی حمام میشورمش مراسمِ شعر و آواز و خنده داریم.

    خدایا شکرت.

    من قبلا برای نجس پاکی وسواس داشتم.

    مدتیه بهتر شدم و الان سپاس گزارم که بهتر شدم و تغییر کردم، با بچه باید منعطف زندگی کنی در همه ی زمینه ها تا سخت نشه زندگی و بچه داری.

    + وقتی حافظ داشت واکسن میزد و پاشو گرفته بودم و قبلش، براش اهنگ محبوب خودم و خودشو خوندم:

    باز دوباره صبح شد من هنوز بیدارم

    کاش میخوابیدم

    تورو خواب میدیدم

    خوشه غم توی دلم زده جوونه دونه بدونه

    دل نمی دونه چه, کنه با این همه غم

    وای نازنین مریم وای نازنین مریم

    و حافظ اروم میشه و توجه میکنه با این اهنگ که میخونم براش.

    الهی شکرت.

    + کامنتِ زیبای اقا ابراهیم رو خوندم، ایشون ارتباط زیبایی دارن با خدا، خالص و خودمونی و واقعی…

    چرا میگم واقعی، چون فراز و نشیب ها و دوری و دوستی هاشونم مینویسن.

    یه قسمتش عالی بود و خیلی بهم چسبید:

    این قدم هایی که با ایمانی که با شرک و ترس همراهه بر من بپذیر!

    لینک کامنتشون هم اینه:

    abasmanesh.com

    یهو انگار فهمیدم با خدا میتونم شفاف تر صحبت کنم:

    بهش بگم

    من میخوام که توحیدی باشم و تمرین هم میکنم، اما شرک رو هم همراهم دارم…

    مثل اون وقتی که اوایل بچه داری فشار زیادی بهم وارد کرد و بهش گفتم:

    خدایا من ناسپاس نیستم فقط حالم بده…

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    خدایا خیلی باحالی، مرسی که هستی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1946 روز

    یا الله

    سلام.

    زیبایی های امروزم:

    1- میان روز و عصر خوابیدم.

    وقتی به خدا گفتم من خوابم میاد، نمیدونم چطوری ولی خودت کمک کن بخوابم.

    و هنوز چند دقیقه نشد خواهرزاده ام محیا جان رو فرستاد تا از حافظ مراقبت کنه تا من بخوام.

    عصر هم همینطور شد.

    من سپاس گزار الله جانم هستم که انقدر سریع الاجابه.

    و سپاس گزار تک تک دست های مهربان و بی نظیر خداوند.

    دارم کم کم یاد میگیرم اموزش استاد رو پیاده کنم.

    به خدا نگم از چه طریقی، من اصلِ خواسته مو میگم به خدا، اینکه چی میخوام و برای چی میخوام، نحوه ی اجابتش با خدا، من دخالت نمیکنم، یعنی دارم سعی میکنم این سیستم رو یاد بگیرم و تمرین و پیاده سازیش کنم.

    2- نعمتِ حمام و آب و تمیزی و نشاط.

    خدایا هر چقدر تشکر کنم ازت که هر روز برام شرایط فراهم میکنی خنک و بانشاط شم، کمه.

    سپاس گزارم ازت که آب یکی از بزرگترین نعمت هاته.

    3- بستنی…

    چقدر این خوراکی برام جذاب و دوست داشتنی تر شده به نسبت قبل.

    قند تو دلم آب میشه بستنی میخورم، مخصوصا بعد از زایمان شده یکی از خوراکی های دوست داشتنیِ من.

    مرسی که خونه ی خودمون و خونه ی مامان هامون همیشه بستنی به راهه.

    مرسی که من انقدر خانواده ی مهربانی دارم.

    هم خانواده ی خودم یعنی همسرم.

    هم مامانم و خانواده ام.

    هم خانواده ی همسرم.

    خدایا شکرت که فرکانسم بالا اومده و سپاس گزاری هام به قلبم میچسبه و لذت بخشه برام.

    4- صبح حوالیِ 5 بیدار شدم برای شیر دادن به قند نباتم…

    بعدش فرصتی فراهم شد برای نوشتن.

    انقدر عالی بود زمان، که تمام وجودم میگفت این شرایط رو خدا برات چیدمان کرده…

    حافظ خواب بود.

    من سیر خواب شده بودم.

    پنجره باز بود و هوا روشن شده بود.

    صدای اواز و نیایش پرنده ها هم میومد…

    یعنی اینا خودشون به خودیِ خود و تک تک شادی هستن و در کنار هم پکیجِ شادی بیشتر هم ساختن برام.

    یه دل سیر نوشتم تو دفتر شکر گزاریم و کیف کردم حسابی.

    الهی شکر.

    5- یادآوری:

    بهبودگرایی بهت فرصت میده انجام بدی، جلو بری، خدا حمایتت میکنه در ادامه…

    بهبودگرایی واسه مثالهای بزرگ نیست فقط…

    بهبودگرایی تو جزیی ترین تصمیماتت هم بهت کمک میکنه.

    6- یاداوری از طریق کامنت نفیسه جانم:

    فاصله رسیدن به خواسته، فقط با حال خوب پر میشه.

    اگه اشتباه نگم فایل جلسه 9 کشف قوانین بود و چقدر چسبید بهم اون جلسه.

    7- گفتگوی تلفنی با یکی از عزیزانم و نکته ی زیبایی که گفت:

    هر کس توانی داره، با این فحوا که نمیشه مقایسه کرد ادمها و شرایطشون رو با هم.

    به وجودم نشست…

    8- ایده ی ورزش کردن در خانه، در کنار حافظ.

    خیلی برای خودم جالبه و آسان.

    حافظ منو میبینه و سرگرم میشه.

    دقت میکنه ببینه من چه حرکاتی انجام میدم و با آرامش منو میبینه.

    الهی شکر.

    9- خدایا مرسی که متوجهِ این جزییات و ریزه کاری ها و نکات مثبت تو زندگیم میشم.

    هر روز بعضیاشو متوجه میشم و بولد میکنم.

    این عالیه.

    این مسیر رو دوست دارم.

    آفرین سمانه جانم.

    10- کامنت های خوب خوندم.

    کامنت های دوست داشتنی نوشتم.

    الهی شکر.

    خدایا شکرت که چرخِ زندگی و کارهامو برام نرم جلو میبری.

    تو جانِ دلی.

    تو جانانی.

    11- کتاب رختخوابت رو مرتب کن رو از کتابخانه مون درآوردم و دارم میخونم.

    خدایا شکرت کتابخانه مفصلی داریم و هر وقت بخوام از کتابهای خودم و همسرم برمیدارم و میخونم.

    من عاشقِ اینم بعد از بیداری، رختخوابمو مرتب کنم.

    دقیقا چند سال پیش که این کتابو خوندم، باعث شد که من هر روز با عشق رختخوابمو مرتب کنم.

    12- مرسی برای تک تک روش های کسب اگاهی، خلقِ حسِ خوب.

    13- پاسخ داشتم از نفیسه جان، سعیده جان رضایی و رویا جان مهاجر.

    بسیار شاد شدم و سپاس گزارم ازشون که عشق و نور وجودشون رو هدیه میدن بهم.

    و سپاس گزارم از سمانه جان صوفی که عشق و نورِ وجودش رو در قالبِ کامنت، ویس، پیامک، کلام و … هدیه میده به عزیزانش.

    14- سمانه جان صوفی

    ازت ممنونم و تحسینت میکنم که:

    مهربانی.

    خوش قلبی.

    با قلبت کمک میکنی.

    تمرین میکنی برای بهبود شخصیتت.

    منظمی.

    روی بهبودگرایی فکر میکنی و تلاش میکنی عمل کنی تو زندگیت.

    روی توحیدی شدنت کار میکنی.

    می بخشی.

    شاداب و خوش انرژی هستی.

    ذوقِ هنری داری.

    سپاس گزاری میکنی.

    خوش خط مینویسی.

    خوش کلام و دلی مینویسی.

    ویس های پر انرژی میفرستی برای عزیزانت.

    مراقبت و همراهی میکنی با حافظ جان.

    خانه داری و بچه داری میکنی.

    تلاش میکنی به خیر برداشت کنی افکار و شرایط رو.

    حسابدار ویژه و باهوش و امانتداری هستی.

    پاک دست و امین هستی.

    پول خلق میکنی برای خودت.

    دوستی با پول رو اجرا میکنی مدتهاست.

    در مسیر اگاهی و شناخت خودت هستی و باگ هاتو کشف میکنی.

    و …

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    الهی شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1946 روز

    به نام الله، یگانه خالقِ هستی

    سلام.

    زیبایی ها و نکات مثبت زندگیم:

    خدایا شکرت که در آرامش میخوابیم و بلند میشیم.

    خدایا شکرت برای نعمت خواب.

    خدایا شکرت برای کولر و خنک شدنمون.

    خدایا شکرت برای آب، برق، غذا، مسکن، خانواده، سلامتی، آرامشم.

    خدایا شکرت برای نعمتِ دوستی و محبت و این چرخه ی دائمی در جهان.

    خدایا مرسی که دیشب دورهم بودیم با خانواده ام و بسیار خوش گذشت بهم.

    خدایا شکرت برای پسرم، سلامتی مون.

    خدایا شکرت که هر روز با حس خوب رختخواب ها و اتاقمون رو مرتب میکنم.

    خدایا شکرت برای ته چینِ خوشمزه ی مادرم.

    خدایا شکرت برای شادی های کوچک و فراوانِ زندگیم که حسِ خوب خلق میکنن برام.

    4 ماهگیِ حافظ جانم مبارک.

    4 ماهِ پیش، 2 اردیبهشت جان، ساعت 13:40 دقیقه قندِ نباتم وارد زندگیمون شد. الهی شکرت بی نهایت.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    خدایا شکرت شکرت شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1946 روز

    به نام او

    سلام.

    – شناساییِ یه باگِ اساسی تو خودم الان، ساعت 3 بامداد:

    شرک در زمینه ی ارتباطاتم.

    که حرفِ یه آدم، مخصوصاً بعضی افراد، خیلی تو ذهنم صداش بلنده…

    میرم تو لاکِ دفاعی، توضیح دادن، توجیه کردنِ خودم…

    یعنی ترس دارم از قضاوت شدن.

    ترس از ضعیف بودن یا ضعیف به نظر رسیدن…

    ترس از سرزنش شدن…

    ترس از اشتباه کردن و کافی نبودن…

    چیه این ماسکِ قوی بودن که زندگی رو کوفتِ من کرده گاهی؟؟؟؟

    اشکال نداره سمانه جان.

    هر وقت درد رو متوجه شدی میتونی اقدام کنی برای درمان، نگران نباش.

    راه درمان چیه؟

    دقیقا چیزی که من و کودکِ درونِ آسیب دیده مو میترسونه برم تو دلش…

    میترسم از سرزنش، اتفاقا صاف وایسم و قایم نشم…

    دستِ سمانه جانِ معصومِ درونم رو بگیرم و دوتایی بایستیم در برابرِ اون فکر یا رفتار یا حرفی که بهمون حسِ ترس داده یا میده…

    مسیله صدایِ اون فرد نیست که منو آزار میده.

    مسیله صدای توی ذهنِ سمانه ی بالغه که هنوز فکر میکنه کوچولو و آسیب پذیره و تغییر رو باورِ جدی نکرده.

    که صدای یه فرد، نظرش، رفتارش میتونه باعث شه من به جنگ بخورم با خودم…

    درست میشه ان شاالله.

    با هم بهتر میکنیم اوضاعِ زندگیتو سمانه جانم.

    همه ی اینایی که گفتم دقیقا بر میگرده به کُدِ احساس لیاقت و ارزشمندی

    من ضعف دارم روی احساس لیاقت و ارزشمندیم الان و این لحظه و دارم اسیب میبینم.

    خبر خوب اینه که راه حل داره این درد.

    درمان داره این درد.

    اولش میخواستم تو فایل جلسه 2 دوره احساس لیاقت که در مورد گفتگوهای ذهنیه بنویسم، ولی سر از اینجا درآوردم.

    خیره حتما.

    – خوندنِ کامنتِ سعیده جانم که برای من الهام بخش بود.

    abasmanesh.com

    – دردم از یار است و درمان نیز هم…

    دل فدای او شد و جان نیز هم ‌…

    – الان فهمیدم حکمتِ بیداریم این ساعت چی بود.

    یه پله خودشناسیِ عمیق تر…

    اول شهریور 1403 مبارک.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    الهی شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1946 روز

    به نام الله یکتا

    سلام

    نکات مثبت و زیبایی های امروز:

    حافظ جون رو حمام کردیم.

    حمام بردن نوزاد یکی از سخت ترین کارهاشه چون حساسیت بالاست در حمام بردن.

    من با مادرشوهر مهربانم حافظ جان رو حمام میکنیم.

    یه بار با همسرم بردیم حمام حافظ رو، و یه بارم چند روز پیش خودم تنهایی بردمش حمام و تو لگن شستمش.

    پذیرفتم که تدریجی و تکاملی دارم یاد میگیرم و انجام میدم.

    خودم که خیلی راضی ام از عملکرد و آرامش خودم.

    بحث هدایت مطرحه.

    وقتی چند روز پیش تنهایی بردنش حمام تو لگن آب گذاشتمش و سریع اب ریختم روش و آوردمش بیرون، خودم هم باورم نمیشد اگه یکی میگفت سمانه تو این کار رو میکنی.

    اما وقتی هدایت میشی، تو دیگه نسخه قبلیت که میترسه یا بلد نیست، نیستی.

    تو شجاع میشی و میری تو دل ماجرا…

    الهی شکرت

    خدایا شکرت برای همه ی خوراکی های خوشمزه ای که نوش جان میکنم هر لحظه.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1946 روز

    به نام الله

    سلام

    نکات مثبت امروزِ زندگیم، سه شنبه 30 مرداد 1403.

    چای تازه دم کردیم، با همسرم نوش جان میکنیم.

    خدایا شکرت برای این لحظه.

    امشب باد میومد و به صورت و دستم میخورد وقتی تو دفترم داشتم مینوشتم.

    لحظه ی جذابی بود، الهی شکر.

    صدای اوازهای متفاوت پرندگان میاد هر روز.

    مرسی که خونه مون تو محیطی شبیه باغ یا جنگله.

    امروز تقریبا 2 ساعت برق قطع بود، که آب هم بعدش قطع میشه، ولی ما چون طبقه اول هستیم تا اب بیاد و قطع بشه ما هنوز آب داریم. (به خاطر پمپ، چون پمپ آب به برق وصله)

    خیلی عالی خودم و حافظ رو مدیریت کردم در بی برقی و بی آبی.

    با یه پارچ آب شستمش که خنک هم بشه قند عسلم.

    خدایا شکرت وقتی چند روز پیش مارمولک دیدم، جاروبرقیِ سالم داشتیم و برق هم وصل بود و تونستم سریع اقدام کنم و بگیرمش.

    اولش که ترسیدم حسابی، ولی چون بچه دارم شجاعتم اکتیو شد و سریع گرفتمش.

    اینم شد تجربه ای برای سمانه جون.

    افرین عزیزم.

    کامنت خوندم امروز، الانم دارم کامنت مینویسم، الهی شکر برای این فعالیت هام.

    امروز کنار پسرم نیم ساعت خوابیدم ظهر، الهی شکرت.

    الحمدالله برای سلامتی اعضای خانواده ام و خودم.

    حمام رو شستم، خوشحال شدم از تمیزیش، الهی شکر.

    چند وقتی بود دلم میخواست که تمیز شه.

    تلاشم رو برای تمیزیش کردم امشب.

    یه سوالی هست از جانب ذان نجواگرم که گاها میپرسه چی داری امروز یا امشب بنویسی اینجا، چیزی نداری ها…

    بعد من میام بنویسم که به خودم و اون ثابت کنم همیشه چیزهای زیادی هست برای تشکر.

    و من سعی مو میکنم اشکارترینش رو در اون لحظه اینجا بنویسم.

    همین سعی منو نگه میداره تو مسیر.

    الهی شکر.

    تازه ذهن نجواگرم امشب میگفت دیشب نیم ستاره ات هم که کم شده دیگه انگیزه نداری بنویسی، گفتم خیر، من کار خودمو میکنم فارغ از توجه به ستاره.

    به قول خواهرزاده جانم محیا جان، مهم اینه من تمام تلاشمو کردم حالا نتیجه امتحانم چی بشه اهمیت نداره…

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    خدایا مرسی که هستی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1946 روز

    به نام خدا

    سلام.

    قشنگی ها و نکات مثبتِ زندگیم:

    پدر شوهر مهربانم سورپرایزمون کرد در جهتِ رسیدن به یه خواسته ی زیبا.

    دو تا نشانه ی مستقیم دیدم در رابطه با خواسته ی زیبامون.

    قشنگ دلم قرصه که میشه، علارغمِ دو دو تا چهارتا کردن های منطقیِ پیشِ رو.

    الهی شکر.

    برکتی که تو زندگیمون جاری هست.

    اکسیژن فراوان و رایگانی که هر لحظه ازش استفاده میکنم.

    پسرِ قشنگ و قندِ نباتم.

    امروز یه لباس قشنگ سفارش دادم برای قند نباتم.

    لبخندهای قند نباتم بهمون.

    نعمتِ کولر، آب، برق، گاز، موبایل، اینترنت و …

    الهی شکرت.

    کامنت خوندم.

    پولی که به کارتم واریز شد.

    روزیِ فراوانِ پسرم، خودم و همسرم.

    سلامتیِ حافظ جان و خانواده ی نازنینم.

    فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

    الهی شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      Nafis گفته:
      مدت عضویت: 1106 روز

      سلام سمانه جانم

      امان از این دل که یک بند میگه سمانه سمانه سمانه ، برای سمانه بنویس.

      نمی‌دونم چرا حتما یک سَر و سِرّ ویژه ای با خدا پیدا کردی چون می خواستم این مطلب را توی کامنت جدا بنویسم اما نذاشت از بس گفت سمانه سمانه.

      شایدم به خاطر دلبری های حافظ است که با عکس عوض کردن ها هوش و حواس ما را به کل پرت کرده ، اگر دستم می رسید گازش می گرفتم:) اون خوردنی خوشمزه را:) به نظرم خدا هیچ چیزی تاکید می کنم هیچ چیزی را شیرین تر از بچه برای آدمیزاد نیافریده :)

      یک فیلم برام فرستادن دوشنبه احتمالا تا الان به دست شما هم رسیده باشد، اما من چون فضای مجازی را کم کردم دیر به دیر نگاه می کنم الان دیدم که نشون میده ماشین حمل پول تو سن دیگو کالیفرنیا چپ کرده تمام پول ها پخش اتوبان شده و زمین با پول فرش شده و ماشین ها ایستادن و هر کس هر چقدر می تونه پول بر می دارد. اصلا نمونه از این واضح تر که خدا هزار راه دارد برای رسوندن ما به خواسته هامون ؟ وقتی تو مدار درست باشی و نگی چطوری؟ از کجا ؟چجوری ؟مگه میشه ؟ خوشبختانه این بار با دیدن اینهمه پول و آدم های خوشحال پاشنه اشیلم نزد بالا ! والای خوششششش به حالشووووون ، کاششششششکی منم اونجا بودم . خدایاااا بده شانس! بر عکس بعد از کامنت آگاهی بخش و تاثیر گذار غزل جان، دارم بیشتر متوجه می شوم و میبینم ما غرق در نعمتیم. من غرق در نعمتم و حواسم نیست. آخر قبلاً تو ستاره قطبیم از خدا می خواستم، خدایا امروز منو غرق در ثروت و نعمت کن ! نگو بابا! من آلردی غرق در نعمتم حواسم نیست .مثل اون ماهی که می گوید اقیانوس را می خواهم ،بهش می گن توشی !میگه اینکه فقط آبه؟

      چند وقت افت فرکانسی شدید داشتم برات هم نوشته بودم از خدا می خواهم اگر استاد دوره جدیدی می خواهند لانچ کنند شکر گزاری باشد . همه ما دچار بالا پایین شدم می‌شویم فقط خدا کمک کند بتونیم دوباره برگردیم به صراط مستقیم. که هر چی زودتر برگردیم بیشتر به نفعمون است.

      الهی شکر یک ترمزی را که دیشب یکهو فهمیدم برات می گویم،.

      من زمانیکه می خواستم ازدواج کنم فقط تو تجسمات خودم بودم هر شب قبل خواب بهش فکر می کردم اصلاً بدون فکر کردن بهش خوابم نمی برد ، فکر می کردم و کیف می کردم و می خوابیدم و الگوهای دور و برم هم خوب بودن، نه در حد استاد اما میشه گفت خوب؛ وفادار و خانواده دوست همگیشان.

      نکته «من نمی گفتم چرا اون دارد من ندارم؟» حسرت نداشتم حسادت نمی کردم احساس کمبود و شوهر تموم شد و دیگر به من نمی‌رسه و …. هیچی، یک رهایی کامل با حس خوب که الان نتیجه اش بیست سال زندگی مشترک است که برای بسیاری از دوستان و آشنایان زبانزد است . یعنی اینقدر واضح است که تقریباً یکی دو هفته بعد مهاجرتم با اینکه تمام آدم های اطرافم تغییر کردن و هیچ شناختی از قبل با ما نداشتن ، بهمون می گفتند.

      مورد بعدی بچه دار شدنم بود . با اینکه مدتی طول کشید تا خدا بهمون بچه بدهد، من تو طول این مدت نگفتم چرا بقیه دارن من ندارم؟ نمی گفتم پس کی ؟؟ عجله داشتم !اما حسادت نداشتم! چرا اون دارد من ندارم نداشتم! !

      و اما پاشنه آشیل در مورد ثروت ، چرا اون دارد من ندارم؟ آخ آخ چه سمی. حسودی .

      اَلْحَسَدُ یَأْکُلُ اَلْحَسَنَاتِ کَمَا تَأْکُلُ اَلنَّارُ اَلْحَطَب

      حسد نیکیها را مى خورد همانگونه که آتش هیزم را.

      نیکی ها هم که معلومه همون فرکانسهای خوب است.

      یا همون حسود ، هرگز نیاسود خودمان.

      خیلی خوشحالم این ترمز را پیدا کردم . خدا را شکر. خیلی خوشبختم که با استاد و این سایت و دوستان جواهری مثل تو عزیزم آشنا شدم .

      یک حکایتی شنیدم از باور های مردم بومی دلتای رود آمازون که خوشبختی را در این می‌دونن که –تو مسیر زندگیت آدم های خوب قرار بگیرن– ، این یعنی خوشبختی.

      خوشبختی یعنی همه چی را با هم داشتن ، توحید پول و ثروت و سلامتی و روابط عالی و خدا و خر و همه چیو .

      یعنی تو صراط مستقیم بودن . یعنی خدا بیاوردت تو راهو با استاد و سایت آشنات کند. یعنی تو مسیر زندگیت این ها را قرار بده برات . و تو لاجرم باهاش برخورد می کنی ، لاجرم.

      سمانه جان می دونم عاشق نوشتنی ولی نمی دونم عاشق خوندن هم هستی یا نه! انی وی، ببخش خیلی طولانی شد ، گفتم قرار بود یک کامنت مستقل باشد.

      حافظ را بچلون. بهترین حال دنیا را برات آرزو میکنم 746

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        سمانه جان صوفی گفته:
        مدت عضویت: 1946 روز

        سلام نفیسه جانم.

        همون قدر که عاشق نوشتنم، چشمام قلبی قلبی میشه وقتی دوست های نازنینم برام مینویسن.

        حالا وقتی شما مینویسی و اسم و پروفایلت میاد شادیم چند برابر میشه.

        من این محیط امن و دوستانِ نازنینم رو خیلی دوست دارم.

        فرق نمیکنه کامنت توی فایل هدیه باشه یا دوره، انقدر حس خوبی دارم به کامنتها که حد نداره.

        اینجاست که بی پروا از خودم مینویسم، از دوستانم میخونم.

        گاهی یه کلمه یا جمله توی یه کامنت مثل چراغ توی ذهنم رو روشن میکنه و شفاف تر میشم نسبت به خودم و درونم.

        مرسی از محبتت و وقتی که برای نوشتن برام میذاری.

        حتما که عشقمون دو طرفه است که هر دو به فاصله چند ساعت از هم برای هم مینویسم و خودمون خبر نداریم.

        تو میگی سمانه سمانه سمانه…

        و این طرف منم تو ذهن و قلبم میگم نفیسه…

        دلم برای نفیسه تنگ شده، بنویس براش تا مستقیم بهش وصل شی و رفع دلتنگی شه برات.

        تحسینت میکنم برای وجود بی حسادتت.

        گوهر خیلی ارزشمندیه آزاده دل بودن.

        خودت و عزیزانت رو به خدای بزرگ میسپارم، در پناهش باشین همه تون.

        خیلی دوست داشتم روی ماهت رو از نزدیکتر میدم ولی انتخاب پروفایل کاملا سلیقه ای و احترام میذارم به انتخابت.

        دوستِ راهِ دور و نزدیک به قلبم، نفیسه جانم، بسیار خوشحالم که با هم، تو این مسیر آگاهی و شناختِ خودمون ثبت نام کردیم و جلو میریم.

        گاهی میخوام ولی دستم نمیره برای نوشتن، به تمام لحظاتم احترام میذارم و اجازه میدم هر وقت که وقتش بود بنویسم و بفرستم و تمامِ عشقم رو با کامنتم بفرستم برای دوستانِ نازنینم.

        فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

        خدای مهربانم سپاس گزارم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2238 روز

      دروددددد. به قند عسل خودمون حافظ عزیزم قربونت برم من .. قربون اون نگاه هوشمندانه آت بشم من اوووخ قربون چشمای خوشگلت عزیزمممممم آخ خدا حافظ و پشتیبان و نگهدارت باشه قند عسلممممم .. این کامنت فقط و فقط و فقط برای قند نبات و آب نبات و عسلم خوشمزه ام بود … بگو مامان خوشکلت برات بخونه بعدش ام اون لپ های خمشزه تو از قول من بچلونه .. خددداااای من عزیزم ملوسکم .. همه رو مامان جونت برات بخونه قشنگم..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        سمانه جان صوفی گفته:
        مدت عضویت: 1946 روز

        سلام رویا جانِ نازنینم.

        قند تو دلم آب شد کامنتتو خوندم.

        مرسی عزیزم.

        قند نبات الان در حال شیر خوردن و لالاست.

        حتما براش میخونم در اولین فرصت.

        خیلی مرسی از عشقی که میفرستی برامون.

        بی نهایت عشق و نور و زیبایی و ثروت و فراوانی و سلامتی وارد هر لحظه از زندگیت بشه عزیزم.

        مرسی که نور وجودت رو به سمت ما هم میفرستی.

        فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

        الهی شکرت.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: