ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی - صفحه 25
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/11/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-11-15 05:22:082024-11-24 13:52:03ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگیشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدا
سلام خدمت استاد زیباروی و آگاه و بانو شایسته ی مهربان و تمام دوستان حاضر در این جمع بهشتی…
درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی!
بهترین باورها درباره ی خداوند که هر دمی که در آرامش هستیم و در کنترل ذهن باید تکرارشون کنیم چون باعث ایمان ما و رشد کردن ما در هر زمینه ای میشن!
_خداوند قادره مطلقه…
_خداوند عالم مطلقه…
_خداوند خالق مطلقه…
خداوند خالقه و از همین قدرتش به منه بنده اش هم داده،قدرت خلق زندگی رو به خوده من داده!
به نسبتی که من به خدا قدرت میدم و میدونم و باور دارم که به درون من آگاهه و از خواسته های درونی من باخبر هست،به همون نسبت ،نتیجه میگیرم!
_خداوند راه رسیدن من به خواسته هایم را میداند
_خداوند در هر لحظه به بی نهایت راه من رو هدایت میکنه
_خداوند هدایت کننده ی من در هر لحظه است
_خداوند میخواد که به من نعمت های بیشتری رو بده
_خداوند میخواهد که من لذت های بیشتری رو تجربه کنم
_خداوند لذت میبره از اینکه من در زندگی شادی های بیشتری رو تجربه کنم
_خداوند میخواهد که نعمت و فراوانی در زندگی من باشد
بقول قرآن کلام صریح و آشکار خدا
خداوند برای شما فزونی می خواهد
_خداوند همواره در حال هدایت کردن ما به مسیر درست هست
_خداوند همواره به بی نهایت طریق داره من رو هدایت میکنه و راه رو نشون میده
_خداوند در هر لحظه در حال آسان و روان کردن زندگی برای من است
_خداوند در هر لحظه در حال بخشش نعمت های فراوان،روزی های بی حساب و رزق های بی نهایت است
_خداوند به بی نهایت راه من رو غرق در نعمت ها،لذت ها،شادی ها،سلامتی،ثروت،سعادت و روابط فوق العاد میکنه
_خداوند قادره مطلقه،یعنی توانایی انجام هر کاری رو داره
_خداوند منبع رزقه،منبع رشده،منبع سلامتی،منبع آرامش،منبع سعادت
افرادی هدایت های خدا رو دریافت می کنند که نزدیک باشند به فرکانس خداوند
ما چه زمانی به فرکانس خدا نزدیک هستیم!؟
زمانی که قلبمان آرام است…
زمانی که حالمان خوب است و ترس و استرس و نگرانی در وجوده ما نیست…
زمانی که احساس سپاسگذار و اشتیاق در قلبمان بیشتر است…
زمانی که در آرامش کامل هستیم و تسلیم او،زمانی که امیدوار باشیم به نیرویی مافوق همه ی نیروها،زمانی که باور داشته باشیم که خداوند خواسته های ما رو میدونه!
در این زمان ما هدایت می شویم،قدم ها گفته میشه و راهها باز میشن!
خداوند آگاهه به خواسته های ما،خداوند پشتیبان برطرف کردن نیازهای ماست،خداوند خواستار رسیدن ما به خواسته هایمان است…
خداوند میلیاردها سال هست که در حال برطرف کردن نیازهای تمام موجودات کل کیهان است!
خداوند در هر لحظه در حال هدایت ماست!
زمانی که ما باور داشته باشیم که هدایت می کند،ایمان داشته باشیم!
زمانی که توکل کنیم
زمانی که آرام باشیم و امیدوار…
وظیفه ی ماست که باور داشته باشیم به قدرت خداوند
کل کاری که ما می توانیم انجام دهیم اینه که کنترل ذهن کنیم،تقوا داشته باشیم،ایمان و باور داشته باشیم!
_خداوند بیشتر از ما میخواهد که ما رو هدایت کند،جهان بر پایه ی هدایت های خداوند است
_خداوند آگاهه به مسائل ما،خداوند عالمه،قادره،بخشنده ست،رازق است…
_خداوند بیشتر از ما میخواهد که ما خوشبخت باشیم،عشق و لذت رو تجربه کنیم،در سلامت کامل باشیم،پیرو هدایت هایش باشیم
ما باید در مداری قرار بگیریم که هدایت ها رو دریافت کنیم
کل کاری که ما باید انجام دهیم اینه که این باورها رو تکرار کنیم،چون بعدا می بینیم که چطور راهها رو باز میکنه،چطور مسیر رو نشون میده،چطور هدایت میکنه،چطور قدم ها رو برمیداره،چطور موقعیت ها و شرایط رو برای ما مهیا میکنه!
چقدر خوبه که هر روز و هر لحظه این باورهای قوی رو با خودمون تکرار کنیم تا بشن جزئی از افکار قدرتمند کننده ایی که در وجودمون ریشه میدن!
یه نمونه از هدایت های خوب خدا که باید بنویسیم و تکرار کنیم تا بدونیم و به یاد بیاوریم که خدا در هر لحظه داره ما رو هدایت میکنه!
دو ماه پیش که با همسرم موتور سواری میکردیم در یه جاده ی باریک،موتور لیز خورد و افتادیم توی جوب و شکر خدا هیچ چی نشد و با روی خندان دوباره سوار شدیم و لذت بردیم از اون مسیر زیبا!
چند روزه بعد ایشون گفتند یه عینکی داشتم که گمش کردم و نمیدونم کجاست؟
و چون اون یکی عینکشون اذیت میکردند و باید عینک آفتابی بزنند در طول روز و…
گفتم عیبی نداره و هر وقت رفتیم بیرون یه نمونه از اون مارک میگیریم و چون عینک دیگه ایی هم داشتند ولی با اون راحت نبودند و وقتی از همون مغازه پرسیدم از همون نمونه عینک آفتابی،گفتند دیگه اون مارک نمیاد و اگه میخوایین یه مدل دیگه براتون بدم که حتی بهتر از اون باشه ویه حسی بهم گفت نخر و منم گفتم بزار بمونه و هر وقت خودشون اومدند میگیریم…
یه هفته ی پیش که برای ناهار و چیدن میوه های باغمون رفته بودیم پسرم بعده ما اومدند و گفتند ماشین رو کناره جاده گذاشتند و برخلاف اینکه همیشه یا با ماشین از این یکی جاده یا با موتور می اومدیم باغ ولی اینبار باید بیش از سه چهار کیلومتر رو پیاده روی میکردیم تا برسیم به جاده و گفتم مشکلی نیست هم پیاده روی می کنیم و هم از زیبایی های رنگ رنگ پاییز لذت میبریم!
همسرم جلوتر رفتند و من و دخترم پا به پای هم اون مسیر رو شروع کردیم به پیاده روی و خواستم تو اون مسیری که موتور لیز خورد و افتادیم و کلی خندیدیم رو به دخترم هم نشون بدم و تجربه ی اون لذت دو ماه قبل رو یاد آوری کنم و یه جورایی بهش بفهمونم که میشه از دله اینگونه اتفاقات،لحظه هایی شیرینی رو خلق کرد و یه خاطره ی ماندنی در ذهنمون حک شه!
گفتم عسل جون دقیقا همین جا موتورمون لیز خورد و دوتایی همراه موتور سنگین افتادیم داخل جوی آب و کلی خندیدیم که همون لحظه چشمم افتاد به عینک آفتابی همسرم که همون طوری با میله های باز افتاده بود اونجا و کاملا سالم بود و هیچیش نشده بود بااینکه بیش از دو ماه از اون جریان گذشته بود و چندین بار خدا میدونه چقدر آب از اینجا رد شده و رفته به باغها ولی در محافظت کامل بوده و چیزیش نشده بود و در بین سنگ ها همون طوری مونده بود!
وقتی پیداش کردم تمام موهای تنم سیخ شد از اینکه هدایت های خدا چقدر دقیقه،چقدر به موقع ست،چقدر عالیه!
اینکه برخلاف همیشه،ما از یه جاده ایی بیاییم که نتونیم با ماشین بریم و باید پیاده بریم و همون جا عینک رو پیدا کنیم و…
چقدر خدا رو شکر کردم تو اون لحظه،چقدر دلم مطمئن تر شد به هدایت هاش و نیرویی که برتر از کل نیروهاست،چقدر آرامش در قلبم موج زد و گفتم این یه نشونه ست که بدونی مسیرت درسته،چقدر لذت بردم از این هدایت خدا!
چقدر هر روزه از این هدایت ها می بینیم و می شنویم ولی انگار همون لحظه باید یاد آوری کنیم تا به فراموشی نره و مسیر برامون بازتر بشه!
خدایا!
سپاسگذارت هستم برای هدایت هایت،برای روشنی راه،برای درستی مسیر،برای اینکه هر روز کمکمون میکنی تا رشد کنیم،برای این آگاهی های ناب،برای کلام صریح و آشکارت،برای اینکه هستی و هستی!
سپاسگذارم برای وجوده ارزشمند استاد عزیز که با درک آگاهی ها و قوانین ثابت خداوند،به بهتر شدن ما در این مسیر کمک می کنند و الگویی کامل و بی نقص برای تک تک ما هستند.
سپاسگذارم برای کامنت های دوستان عزیز که هر کدوم دریایی از درک و آگاهی هستند و هر کدوم تجربه ی یه مسیر متفاوت که نتیجه اش میشه همین راه درست!
سپاسگذارم برای خانم شایسته ی گل،برای تدوین و نوشتن مقاله های زیبا
سپاسگذارم از آقا ابراهیم عزیز و خانم فرهادی دوست داشتنی که با وجوده همه ی شما عزیزان این سایت جزوء بهترین سایت های موفقیت در کل کیهانه!
خدایا میلیاردها میلیارد بار در لحظه شکرت…
به نام خداوند رزاق و سمیع و بصیر
سلام به روی ماه دوست عزیزم اعظم جانم
چقدر کامنتت پر از آگاهی بود واقعا تحسینت میکنم که اینقدر آسان و راحت هدایت ها رو دریافت کردی چون در مدارش هستی مرحبا
چون آرامش داری وقتی آرام هستی هدایتها رو متوجه میشی
و شما حرفه قشنگی زدی که وقتی یه بار این هدایتها رو میبینیم باید برای خودمون این باورها رومرور کنیم که در طی روز بیشتر متوجه شون بشیم
ممنونم از شما خواهر عزیز که چقدر قشنگ گفتین خداوند از خواسته های درون ما خبر دارد
من همونطور که کامنتتو میخوندم لذت بردم باور کن کیف کردم و الان دیر وقته ولی قول میدم به خودم فردا اول وقت نت برداری کنم از کامنتت و ایده ها و آگاهیها رو بنویسم بر ای خودم
ممنونم دوست عزیزم بهترینهای این جهان پهناور نصیبت بشه چون تو بنده خوبه خداوند هستی که داری هدایتها رو میفهمی خوش به سعادتت
ان شالله منم بیشتر در مدار دریافت هدابتها باشم آمین
خدایا شکرت برای داشتن دوستان توحیدی و آگاه شکرت خیلی دوستتون دارم یاحق
سلام کبری عزیز و دوست داشتنی!
کامنتت در بهترین زمانی که پر از حس سپاسگذاری و شکرگزاری بودم به دستم رسید و مرا پر از شوق فراوان کرد چون خدا برای پسرم معجزه ای کرد (کامنتش رو نوشتم در همین فایل)که اگر کل کیهان هم جمع می شدند این طور دقیق و منظم و حساب شده نمی تونستند انجام بدهند و اون قدر مرا پر از انرژی خودش با این کار کرد که ایمان مرا بیشتر و بیشتر کرد به این مسیر و نتایجی که بعد از این برای تک تک ما رقم خواهد خورد!
ممنون دوست ارزشمندم که فرکانس خوبت بهم رسید و سپاسگذارم از خدا برای داشتن دوستان و همراهان عزیزی چون شما…
بسم الله الرحمن الرحیم
بنام خداوند نور و روشنی که مرا از عمق جهل و تاریکی بیرون کشید و به علم و آگاهی و نور هدایتم کرد همان خدای وهابم که فضلش همیشه بر من عظیم بوده و همواره بیشتر و بیشتر میشود خدایا شکرت خدایی که همیشه و هر لحظه با من بود در بدترین روزهای زندگیم که عزیزم را از دست دادم نور آرامش را بر قلب و جانم تاباند و من در آن لحظه بود که آرامش عمیق و واقعی را تجربه کردم انگار آتیشی سوزان بودم که شعله میکشید و اون لحظه آبی سرد بر قلبم شد و نوری سفید و عظیم از آرامش که در آن گرمایی ظهر من سرد بودم و آرام و به آسمان که نگاه کردم احساسی به من میگفت جای عزیزت عالی است و او در بهترین و امن ترین جا هست در آغوش من و کاملا در اون لحظه بود که مهربانی و آرامش و احساس بسیار خوب الهی را من جرعه جرعه نوشیدم و سالهاست از اون روز میگذره ولی هر وقت یادم میفته شاد میشم خوشحال میشم آرام میشم قلبم باز میشه و به خودم یاد آور میشم که دیدی چطور خدا غم را از دوشت برداشت دیدی هم آرامت کرد وهم آسانت کرد برای صبر دیدی چطور از صابرانت کرد استاد من با مغز استخوانم در فرکانس خدا بودن و آرامش عمیق و سپردن به خدا را در آن لحظه فهمیدم و آن لحظه بود که انگار ندایی به من میگفت و من تکرار میکردم که سپردمش به خدا و واقعا در اون لحظه با تکرار این جمله من هر بار آرام تر و آرامتر میشدم و دیدم زمانهای زیادی را که تقلا میکردم و عجله برای رسیدن میکردم چقدر کارهام درست پیش نمیرفت ولی چه خوب با تجربه ها دیدم که من هرگز توانایی انجام کار را بدون خدا و نداشتن آرامش را ندارم و آرام بودن و دل سپردگی به خدا چقدر کارها را برای من روان و زیبا و لذت بخش پیش میبرد چقدر این لحظات شناخت خدای رحمان را باید جشن گرفت هدایت ها را دید و با قلبی باز پرواز کرد دوستت دارم استاد عزیزم که خدا را به من شناساندن و مرا با کلام خدا یکی کردی و به عمق جانم با اطمینان نشاندی و من میبینم خدای رحمان و رحیم را که همواره با من است و همواره هدایتم میکنه و هیچ گاه مرا به حال خودم وا نگذاشته و لحظات سخت و تاریک را مثل آتش ابراهیم برایم گلستان و آرام کرده خدایاسپاسگزارم که هدایتم کردی و راه راست و رستگاری را نشانم دادی .
خدایا مرا در راه توحید و رستگاری ثابت قدم نگه دار آمین یارب العالمین
دوستتون دارم
به نام خدای مهربان سلام
خداروشکر که قدرت خلق زندگی خودم رو به من داده
استاد بی نهایت از شما سپاسگزارم
بخش اول
چند روز پیش جلوی بخاری دراز کشیده بودم و به خودم گفتم که خب الان به چی فک کنم که بتونم به قانون بهتر عمل کنم
و دیدم یه مقاومتی درونم هست ،گفتم بزار با خودم راحت باشم ببینم چه خبره ،وقتی که رها کردم خودم رو و بررسی کردم دیدم که این سوال تو ذهنمه
خدایا آیا واقعا برای رسیدن به هر چیزی باید انقد سختی بکشم ؟
باید آیا برای هر چیزی فشار و سختی و عذاب و زجر باشه؟
چرا انقد باید برای هر چیزی اذیت بشم و یا انقد دست نیافتنی باشه برام؟
و خب وقتی که دیدم ذهنم به جایی نمیرسه و داشت احساسم بد میشد رها کردم و گفتم که الان دیگه وقت فک کردن نیست چون احساسم داره بدمیشه و این خطرناکه و رها کردم و خوابیدم
تا امروز که این فایل رو گوش دادم ،همون اول فایل خداوند جوابم رو داد ، که بفرما ، دلیل سختی کشیدن هات من نیستم ،افکار خودت هست
وقتی که استاد گفت که نوع نگاه شما به خداوند هست که باعث سختی کشیدن شما یا راحت انجام شدن کارهای شما میشه
من به فکر فرو رفتم
چرا به فکر فرو رفتم ؟ چون طبق تجربه از گوش دادن به فایلها به این نتیجه رسیدم که گوش دادن خالی فایده نداره و فقط گوش دادن خالی و تعمق نکردن و جاهایی که احساس رو بر می انگیزه اگر مکث نکنی و کامنت ننویسی و با خودت حرف نزنی ، میشه شبیه یه روز تعطیل که نشستی و یه فیلم قشنگ گذاشتی و داری تخمه میشکنی و لذت میبری و تمام
و بعد از اون فیلم یادت میره که اصلا چی بود و چی شد
من که به این نتیجه رسیدم
بخاطر اون ده دقیقه بیشتر نتونستم فایل رو گوش خالی بدم
وقتی که استاد به اینجا رسید که نو ع نگاه ما به خداونده که باعث راحتی انجام کارها در زندگی و سختی کشیدن میشه انگار دوزاری من افتاد
گفتم عه پس اینه
اینجا بود که تمرین جلسه اول ثروت 1 برام منطقی تر شد ، گفتم راست میگه ها ،اگر واقعا همه چیز نوع نگاه من به خداوند هست پس دیگه شغل خاص مفهومی نداره برای ثروتمند شدن ،موقعیت خاص معنی نداره ،سن معنی نداره ،جنسیت معنی نداره
واقعا وقتی که خوب فک میکنم متوجه میشم که دقیقا نوع نگاه من به زندگی و خداونده که داره کارها رو رقم میزنه ، نه شغل خاص ، نه جنسیت ، نه عدد سن ،نه موقعیت مکانی ،نه شرایط
پس دلیل فقر من اینه ، درسته ،همینه ، دلیل اینکه با عذاب و سختی به خواسته های کوچیکم میرسم اینه ،خواسته های بزرگ رو که اصلا بی خیالش شدم از بس که سختی داره برام
ولی الان درک کردم که خداوند در هر لحظه داره من رو هدایت میکنه
خداوند میخواد که من ثروتمند بشم ، چون ماهیت جهان بر این مبنا طراحی شده
استاد گفت که من هر روز سعی میکنم که به یاد خودم بیارم که خداونده که داره کارها رو انجام میده و نوع نگاه من به خداوند هست که عامل هست
چند وقته که دارم تمرین میکنم که همه چیز رو در ذهنم از خداوند ببینم و ادمها رو در ذهنم کوچیک کنم
ولی در بیرون بیشترین احترام رو میزارم و بسیار مودب و با احترام و با تشکر حرف میزنم ،ولی از اونجایی که ذهنم عادت کرده که همه رو بزرگ کنه ،دائم میبینم که ذهنم میخواد که آدمها رو بزرگ کنه و همه کارها رو از اونها بدونه و من هی به خودم میگم که اینها کاره ای نیستن تو زندگی من و هیچ تاثیری ندارن ، این خداونده که داره کارها رو انجام میده
مقاومت های ذهنم اینهاست که خجالت میکشه ،میگه که بابا این آدمه داره کار انجام میده ، حداقل تو ذهنت بزرگش کن مثل زمانی که در ظاهر احترام میزاری ، زشته اگر تو ذهنت بهش بها ندی ،و اصلا تازه متوجه شدم که خداوند اصلا تو زندگی من از لحاظ فکر من هیچ جایگاهی نداره و من الکی و طبق عادت و یا حالت ورد گونه خدارو صد میکنم و واقعا اینطور نیست که به عنوان یه حامی روش حساب کنم
ولی خب از روزی که بهش توجه کردم انگار دارم بهتر میشم و خب باید ادامه بدم
درک لحظه ای
داشتم میگفتم که خدایا من رو از این چیزی که برای خودم درست کردم نجات بده
یه حسی به من گفت که من مشکلی ندارم تو میترسی، برو رو ترست کار کن
تو خدا خدا میکنی ولی ایمان نداری، روی ایمانت کار کن
درک لحظه ای
اگر من بگم که این آدمه خاص داره کار من رو راه میندازه واز خدا نبینم اگر من برم یه شهر دیگه یا یه جای دیگه که این آدم خاص نیست که ،پس کی اونجا کار من رو راه میندازه ، خب معلومه خدا
نکته دیگه ای هست که جرقه ای زد در ذهنم این بود که استاد گفت که ما باید این باور که خداوند همه کارها رو انجام میده رو بسازیم ، یعنی لازم داریم که بسازیم ، راه دیگه ای نیست ،وگرنه با سختی به نتیجه میرسیم اونم اگر برسیم
در صورتی که من فک میکردم که خودش درست میشه ، انگار یه انتظاری در من بود و هست که خدا خودش ردیف میکنه ، نه با این باور که ردیف میکنه ، نه یه جور انداختن گردن کسی هست
همون نگاه میشه دیگه
همون نگاهی که استاد میگه ما نسبت به خداوند داریم ، حالا در این جا نگاه من به خداوند کاملا معلومه که از ترس اینکه یه وقت بلایی سرم نیاره هست و گرنه ایمان توش نیست
تا به اینجای زندگیم تا این لحظه نشده که کاری رو با ایمان به خداوند انجام بدم به صورت آگاهانه ، شاید ناخودآگاه من حرکت کردم و خب اون لحظه طبق قانون عمل کردم و حواسم نبوده ،ولی اعتبار اون رو به خداوند ندادم و دادم به سخت کار کردن و پدر در اومدن
از وقتی که با استاد آشنا شدم تازه میفهمم که خدا کیه و قران چیه و مسئولیت چیه ،افکار و باور چی هست
وگرنه این همه کتاب موفقیت خوندم ،همش برای این بود که برم پیش بقیه و حرفهای قشنگ بزنم که دیگران به به و چه چه کنن
ولی الان خداروشکر به دیگران کاری ندارم و سعیم اینه که تمرکزم روی خودم باشه ،و تا جایی که میشه اگاهی ها رو در زندگیم و در مسیر خودم اجرا کنم و عمل کنم
حتی کاری به زن و بچه و خانواده هم ندارم که بخوام بگم فلان کنید یا بهمان کنید
چون قبلا گفتم نتیجه عکس گرفتم ، حتی جایی بوده که گفتن تو اگه مردی خودت عمل کن و من خاموش شدم
پس باید بیشتر تمرکز کنم و از درون کارها رو به خداوند ربط بدم
من نیاز دارم که این باور رو بسازم و اصلا راهی جز این ندارم که این باور رو بسازم که خداوند کارها رو انجام میده برای من
سلام استاد بینظیرم،خانم شایسته فوق العاده ام و دوستان عالیم.استاد جان، اخه چرا اینکارو با من میکنی؟چرا؟هر بار اشکمو در میاری؟هر ان هدایت.قربون خدایی که هر ان،داره باهام حرف میزنه فقط باید بتونم اروم باشم تا بشنوم.نمیدونم شاید نبایداین ماجرا رو اینجا بگم ولی…شما تو این فایل در این باره میگفتید ومن میگفتم( با احساس امنیت ازطرف خدا) استاد لطفا دیگه ادامه نده ولی نکتشون مهمه.ما هم تازگیها ماشینمونو دزدیدند جلوی در خونه وقتی همسرم رفته بود مقداری اونورتر اشغالها رو بندازه و من و پسرم داشتیم میومدیم پایین که مثلا بریم کمی تفریح.من اصلا زنگ نزدم بگم این اتفاف افتاده برای اینکه دلداریم بدن یا هر چی.با اینکه من 18سال بهش گفتم ماشین روشن نذار،سوییچ روش نذار و…ولی …کو گوش شنوا.اره این اتفاق افتاد.همسرم تونست تقریبا ذهنشو کنترل کنه.متاسفانه من نتونستم ذهنمو کنترل کنم و تو کوچه گریه و داد سر همسرم که من این همه سال بهت گفتم.یکبار تو تو این همه سال حرف منو گوش ندادی واخرش گفتم اصلا حقته و اومدم بالا با پسرم(واقعا دلم نمیخواست اونجوری بگم از سر دلسوزی بود).حالا با اینکه ماشینمون تیبا هست و مدل بالا نیست و مال برادرشوهرمه(باهم کار میکنند ومنم از کاراشون وحساب ،کتابشون و…سر در نمیارم) ولی بینهایت خدا رو شاکرم وعاشق ماشینمونم.خدا رو شکر که همون لحظه اتفاق بدتری نیفتاد برا همسرم.من دور اون خدات میگردم استاد جان.دور خودت میگردم استاد جان.اگه باشما و… اشنا نبودم تا اخرش گریه بود.اره،ما اومدیم بالا.از چند روز پیشش بود فایلی که راجع به تجسم بود رو گوش میدادم و خواسته هامو میگفتم،تجسم میکردمو….اومدم بالاو فقط باتمام وجود فکرمو احساسمو گذاشتم رو برگشتن ماشین خوشکلمون.یه شب با اینکه خیلی خسته بودم رفتم گوگل و تیباهارو اوردم و چند ساعت قشنگ حس میکردم اره داریم پیاده میشیم میشینیم وسایلامونو برا سفر میچینیم و…حالا بر عکس شوهرم در این موقع هی داشت میچرخید تو خونه ،میرفت بالکن نگاه بیرون میکرد.خیلی ناراحت بود.بهش میگفتم بهش فکر نکن.فکر کن دوباره داریش پیدا شده.اگه عکس ازش داری نگاش کن و یا سرچ کن و با تمام وجود و حس خوب فکر کن داریش باز.هر چند الکی باز این همه گفتم ودل سوزوندم.و خودم اینکارو کردمواستادجان جواب داد، اقا جان جواب داد.تجسم جواب داد ،خدای دهنده و بخشنده ام جواب داد.اونجور که فکر میکردم دقیقا نصف شب زنگ زدن و گفتندماشین پیدا شده و…. تو همه کسمی خدا ،همه چیزمی.فقط بتونم ارامش محض داشته باشم با تو.الان باز داره همینطور اشکم میریزه.2 درس داشت برام.1 کنترل ذهن و سپردن همه چی به خدا.2تجسم واقعی و+ که حتما جواب میده.بعد اینکه یه مدته خصوصا اخیرا خیلی با خدا حرف میزنم ،مینویسم.هر اهنگی میاد تو سرم باخودم میخونم بااون ریتم درمورد خدا میخونم و سپاس برا همه چیز خصوصا ماشین و همه نعمتهای دیگه و…وقدرتش و انگار سر تا پام خدایی میشم.خدایی چقدر دورش بگردم صداو هوش عالی بهم داده و قشنگم میخونم.خیلی جدیدا اینجوری میشم.همسرم که هی میگه زده به سرت،کم داری،دیوونه شدی.اره دیوونه شدم.دیوونه فقط خودخدا شدم همه چیز و همه کسم شده اون مگه قشنگتر از اینم داریم؟خدا تمام عشقمه تمام محبتمه و… بزودی به امید خودش تمام ثروتم و…شده. بعد چه جالب شما تو این فایل که راجع به خدا بود اسم سوره یوسف رو اوردید که اون اقاهه گفت.و منم این روزایی که خدا رو با باورهای قدرتمند صدامیزنم و گریه میکنم یاد سوره یوسف و اشکهایی که حضرت یوسف تو قسمتهای اخر از قدرت خداو…میریخت میفتم.خداجان بازم هدایت نابت.چرا اسم سوره دیگه ای رو نبردید استاد؟موضوع دیگه اینکه منم خیلی اینو خصوصا شبا موقع خواب میگم که خدا مثل نیروی برقه که جاریه هست مانمیبینیمش ولی وجود داره و اثراتش یعنی روشن شدن لامپوو…رو میبینیم. خداجان خودخودخودم یک دنیا شکرت زبانم قاصره در وصفت.ملکا ذکر تو گویند که تو پاکی و خدایی……. همگی در ارامش و پناه خود خودش باشیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام براستادعزیز و مریم جان شایسته نازنین وهمه خانواده صمیمی والهی عباسمنش
خداراهزاران بار سپاسگزارم که درزمان مناسب این صحبتهای گهربار وهدایت پروردگار رحمان را اززبان استادعزیز شنیدم
چه باوری ازخداوند دارم؟
خداوند قادرمطلق است وشنوا وبینا است
خالق هستی است وقدرت خلق به ما داده
خداوند عالم است وهادی است
هوالاول والاخر والظاهر والباطن
حکومت مطلق جهان هستی دست خداست ومن تحت حکومت الهی ودرملک خدا قرار دارم
خداوند دعای بندگانی که به درگاه او پناه میبرند رااجابت میکند
خداوند ما رادوست دارد وبهترین دوست ورفیق ماست
خداوند به بنده ای که اورا دوست دارد نزدیک میشود فانی قریب
خداوند مراقب ماست وبهترین محافظت کننده است
خداوند نسبت به بنده ای که به او امید دارد بخشنده است
خداوند دراوج عظمت وبزرگی مهربان است
حکمت های خدا عظیم است
لطف واحسان خدا فرای بعد زمان است
خداوند به نیت بندگانی که نسبت به او ارادت دارند آگاه است
خداوند بهترین حسابگر وپشتیبان بندگان است
خداوند بهترین طبیب است وبهترین حامی ومراقب است
خداوند بهترین هم نشین ونزدیکترین دوست بندگان است
خداوند بهترین پاسخ دهنده وراه گشای ماست
خداوند بهترین دوست ومعشوق بندگان است
خداوند بهترین ضامن ونگهدار بندگان است
خداوند بهترین وکیل ونگهبان بندگان است
خداوند بهترین سرپرست وولی ماست
خداوند بهترین یاری رسان بندگان است
خداوند مارا آفریده وهدایت میکند
خداوند منبع رزق وروزی است ومن به منبع ثروت نامحدود الهی متصل هستم
خداوند بندگان راعزیز ومحترم میکند وزندگی ما رابرپایه بی نیازی بنا میکند
خداوند توفیق هدایت رابه بندگان عطا میکند
باور به این خدا وبااین صفات واطمینان به آگاهی ودانایی پروردگار باعث میشه درمسیر زندگی به اوتکیه کنیم
خداوند راه رشد وبزرگ شدن رابرای بندگان هموار میکند
خداوند همواره ما رامیبیند وصدای مارا میشنود وسمیع وبصیر است
زمان بندی خدا دقیق است وهمه کاردرزمان مناسب انجام میشه نباید عجله کنیم
خدابهترین برنامه ریز است وهرکاری را به خداوند بسپاریم وازسرراه خداکناربرویم آن کار به بهترین شکل ممکن وراحت ترین حالت انجام میشه
هروقت اسنپ میگیرم قبلش به خدامیگم الان ماشین خدا بابهترین راننده میاد دنبالم وهمیشه ماشین خوب وراننده عالی وموزیک خوب درماشین ودرحس خوب بااسنپ میروم سرکار
خداراشکر چندسالی هست که باحضور درسایت ویادگرفتن اینکه روی شانه های خدابنشینم همه کارها روان شده
وهرجا کاری راحت پیش نمیره باخودم تکرار میکنم فیروزه الان کجایی؟ مگر روی شانه خدانیستی پس آرام باش وبسپار به خدا وتوکل کن وتسلیم باش
دیروز درمنزل ما فشار آب کم بود ومرتب آب قطع ووصل میشد وهمسرم پیام داد درگروه ساختمان وبه مدیر مجموعه گفتیم وخلاصه وخلاصه تا شب قضیه ادامه داشت ورفتم ظرف ها رابشورم آب کم کم میآمد یک دفعه گفتم خدایا تو همه کار ازت میاد وآب رابرامون وصل کن خداشاهده یک دقیقه بعد آب وصل شد وفشارش عالی شد ودیگه قطع نشد وگفتم اگر ازاول صبح درخواستم رابه خدا گفته بودم این همه قطع آب نداشتیم
استاد شما درست میفرمائید به اندازه باور ما به خدا وگنجایش ظرف وجودی مان ازنعمات خدا بهره مند میشویم
هروقت درارامش باشیم هدایتها والهامات رادریافت میکنیم
یکسال قبل دخترم میخواست مهاجرت کنه ودرتمام مراحل آماده سازی مدارک ووقت سفارت گرفتن وازمون زبان هرجا که بااسترس ونگرانی پیش رفتیم کارها گره خورد وبعد که آرام شدیم وتسلیم شدیم وبه خدا سپردیم کار راحت انجام شد
دریک مرحله که رفتیم سفارت وهمه چیز آماده شده بود گیر دادند مدرکی کم است وبرای تهیه آن زمان ازدست رفت وآن موقع کار انجام نشد ومن رفتم نشستم ونوشتم خدایا درخواست من مهاجرت دخترم است ودراین شهر وکالج واین زمان ولی نشد خدایا من دیگه تسلیم هستم ونگرانی وعجله راکنار میگذارم خودت همه کارها راانجام بده ومن مثل مادر موسی فرزندم رابه خودت سپردم وکاری به هیچی ندارم دخترم راروی شانه هایت بنشان وببر وخداوند کارها رابه دست گرفت و4 ماه بعد درشرایط عالی ودریک کالج بهتر وشهر بهتر پذیرش شد وخداوند برایش خانه گرفت وهمه کارهایش راانجام داد براحتی واسانی ومعلوم شد درزمان مناسبتر رفت وقوانین تغییر کرد ودروضعیت عالی رفت خداراشکر
وبعدا که 6 ماه گذشت ونوشته خودم رادوباره خواندم اشکم سرازیر شد که خدا رحم کرد اون خواسته ما برای آن شهر وکالج اجابت نشد وبه جای بهتری هدایت شد
هرروز میگم خدایا مثل مادر موسی دخترم رابه خودت سپردم وروی شانه های خداست خدایا خودت براحتی واسانی کارهایش را ردیف کن خدایا سپاسگزارم
برای انتقالی خودم ازشهرستان به تهران هرجا تلاش کردم وعجله کردم ونگران شدم کار خراب شد ومانع درست شد ووقتی آرام ورها شدم وازسرراه خداکنار رفتم خداراشکر براحتی انتقالی ام درست شد
استاد عزیز آرامش وتوکل واعتماد به خدا رمز دریافت نعمتها است وشما خوب وعالی توضیح دادید
خداراشکر صحبتهای توحیدی وگهربار شما راشنیدم
درپناه خدا سلامت وشاد وسرفراز وموفق وپاینده باشید
به نام خدای عزیزم که جانم برای او می رود
امام رضا علیه السلام: به خداوند خوش گمان باش، زیرا خداى عزوجل مى فرماید: من نزد گمان بنده مؤمن خویش هستم، اگر به من خوش گمان باشد، به خوبى با او رفتار مى کنم و اگر به من بدگمان باشد، به بدى با او رفتار مى کنم.
سلام به استاد عزیزم
یکی از ترمز های من این بود که برای رسیدم به خواسته ای همیشه فکر می کردم باید بارها وبارها اونو از خدا بخواه تا خدا بهم بده
در زمان گدشته که همیشه با گرفتن چله ونذر ونیاز این کاروانجام می دادم
برخورد م با خدا مثل آدمی بود که انگار بلا نسبت گوشش سنگینه یا حافظه ی قوی نداره و هر چند وقت یکبار باید خواسته امو بگم تا یادش بمونه یا چله بگیرم و هر روز از خدا بخوام تا اونو بهم بده
من حتی با یاد گرفتن قانون جدب هم همین مشکلو داشتم چون می دیدم تو آموزشها می گفتن این خواسته رو مثلا 21 روز یا ….بنویس و من هر بار این کارو تا چند روز انجام می دادم احساسم بد میشد و ادامه نمی دادم
هر وقت یکی می گفت از خدا خواستم همش برام یه جوری بود یعنی چی؟ فکر می کردم چه جوری میگه آیا کار خاصی می کنه چند بار میگه ؟چطور میگه؟
تا اینکه کم کم با آگاهیهای استاد ومخصوصا فایل باورهای قدرتمند در مورد خدا وخوندن کامنت بچه ها و تفکر وتعقل کم کم متوجه شدم نه نیاز نیست خیلی خودتو خسته کنی خدا همون یکبار می شنوه خواسته اتو
خیلی راحت باهاش حرف بزن خواسته اتو بگو اون هم یکبار مهم اینه که تو سمت خودتو درست انجام بدی خدا خودش بلده چطور وطیفه اشو انجام بده والبته اینها طول کشید تا من بفهمم
والان مدتی بود که داشتم روی همین ترمزم کار می کردم
مثلا همین امروز از خدا خواستم که موقع صبح به جایی برسم چون احتمالش 50 50 بود که به موقع برسم واگر دیر می رسیدم به مکان موردنظر برام سخت میشد به خدا گفتم خدایا من می خوام تا اون تایم به اون مکان برسم و باور کردم که خدا می شنوه .همون یکبار گفتم وباور کردم که حتما میرسم به موقع ورها کردم وکلا ذهنمو خالی کردم از نگرانی و خداروشکر خدا دستانش رو رسوند تا من به موقع برسم. اگر قبلا ها بود تو دلم یه جور با عجز وخواهش والتماس از خدا می خواستم یا حداقل چند بار شاید از ذهنم می گذشت تا خیالم جمع بشه که خدا شنیده ویادش نمیره ونگرانی تو وجودم بود
والان دارم باور می کنم که خدا هر لحظه داره هدایتمون می کنه هر لحظه حواسش بهمون هست
من امسال چون در مسیر رفتن به محل کارم ماشین ندارم معجزات خداوند رو بارها دیدم وقتی ازش درخواست کردم وبهش اعتماد کردم
اعتماد اعتماد اعتماد یعنی باور کردم که خواستم اجابت میشه وخیال جمع بود ونگران نبودم
حالا دارم در مورد خواسته های کوچیک تمرین می کنم تا بتونم در مورد خواسته های بزرگ اون طور که در شان خدا هست بهش اعتماد کنم و نتیجه بگیرم
استاد عزیزم خداروشکر می کنم بابت وجود شما ودوستان عزیزم در این سایت
من از کسانی هستم که کم کامنت می نویسه اما از صبح تا شب با شما وسایتتون وآگاهی های شما هستم ودارم روی خودم کار می کنم. بدلیل باورهای غلط مذهبی گدشته کج فهمی های زیادی داشتم که تلاش می کنم تا هر روز با آگاهی هایی که ازسایت شما وهدایت الله مهربان دریافت می کنم بنده بهتری برای ربم باشم .
ربّ عزیزم دوستت دارم.
خدایا خودت کمکم کن
من تسلیم درگاه تو هستم واز تو درخواست می کنم تا هر لحظه مرا به راه راست هدایت کنی
راه کسانی که به آنها نعمت داده ای
نه راه کسانی که مورد خشم وغضب تو قرار گرفته اند ونه گمراهان
چون من یکبار دیگه هم برای رسیدن به تو از تو درخواست هدایت وراهنمایی کرده بودم اما تو منو به راهی هدایت کردی که پیش فرضهای قبلی من توش دخیل بود وفکر می کردم اون راه درسته وتو منو به همون راه هدایت کردی
اما اینبار وهر بار دیگه بدون هیچ پیش فرض قبلی از تو درخواست بهترین راحتترین سرراست ترین راه راست رو دارم.
خدایا خودت حامی ام باش.
خدای مهربانم تمام تلاشمو می کنم تا سمت خودمو درست انجام بدم وتو کمک کن تابهترین اتفاقات برایم رقم بخوره در مورد خواسته ای که دارم.
خدایا من لایق بندگی تو هستم
من لایق عشق ورزیدن به تو هستم.
من لایق بهترین وعالی ترین روابط هستم.
من لایق بهترین وعالی ترین زندگی هستم.
خدای مهربانم از تو سپاسگزارم که کارها رو برام آسون می کنی واز راحت ترین شیرین ترین وآسون ترین مسیر منو به خواسته ام می رسونی.
خدایا عاشقتم.
خدایا من به هر خیری که از طرف تو به من برسه فقیرم.
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی
پروردگارا سینه ام را گشاده گردان
وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی
وکارم رابرایم آسان ساز
زیرا تو برهر کاری قادر وتوانایی.
بانام خداوندهدایتگر
سلام وصدسلام وهزاران درود خدمت اساتید عزیزوهمه سروران گرامی درسایت عباسمنش
وای وای خدای من مگه میشه مگه امکان داره این همه همزمانی
به قول عادل فردوسی پورچه میکنه این خداباما!!!!
چه میکنه این قانون باما !!!
چقدرخوبیم ما چقدرخوبیم ما
روز گذشته ساعت 6صبح ازدل کویرایران شهرزیبای رفسنجان شهرطلای سبزایران باهمسرنارنینم عازم تهران شدیم برای دیدارباپسرگلم ارمین جان که هم اکنون دانشجوی فیزیک دانشگاه امیرکبیر است
دوساعت اول سفرمون روباگوش کردن به چندفایل میکس شده استاد عزیز که توسط آقای عطارروش نازنین درتلگرام گذاشته بودند سپری کردیم رسیدم به شهرزیبای یزد صبحانه ای که عزیزدلم آماده کرده بود وباخوداورده بود باچای خوشمزه نوش جان کردیم وسپس یک قهوه هم میل کردیم هنگام صبحانه خوردن دائم درذهنم مرور میکردم که درادامه سفرمون چه فایلی ازاستادگوش کنیم؟ ازدوره های دوازده قدم،ثروت1کشف قوانین یادانلودی؟
به محض حرکت کردن عشقم سایت روچک کرد وباشوق وذوق فراوان گفت استادفایل جدید گذاشته منم گفتم سریع دانلود کن تاگوش کنیم فایل دانلود شد وازطریق پخش ماشین پلی شد
وای خدایی من موضوع فایل” هدایت ” من عاشق سلسله فایلهای قرآنی و توحید عملی هستم روزی نیست که حداقل یک فایل قرآنی یاتوحیدعملی گوش نکنم استادشروع به صحبت میکنن بایه انرژی خاص مداروفرکانس این فایل فوق العاده بالاست یادآوری ایجاد باورهای مناسب درباره خداوند
خداوند قادرمطلق ایست
خداوند عالم مطلق است
خداوند نیروی برتراست
خداوندانرژی برتراست
مثال آن دوست عزیزتون وان اتفاق شگفت انگیز سپس ماجرای آن نیروی خدماتی افریقایی جرج عزیز تک تک کلمات وجملات این فایل منو ازخود بیخود کرد به عزیزدلم گفتم ببین خدابرای اینکه لذت این سفربرامون دوچندان بشه چه فایلی روزیمون کرد تازه تازه مثل نون تازه ای که همین لحظه ازتنور امده بیرون هنگام گوش کردن فایل اینقدرجذب صحبتهای استادمیشدم گاهی فراموش میکردم که دارم رانندگی میکنم وگاهی هم ازشدت هیجان متوجه میشدم باسرعت غیر مجاز درحال رانندگی هستم
خدایاشکرت که روزمون را به بهترین شکل ممکن ساختی تاسفر 10 ساعته مون درحد دوساعت برامون گذشت وکلی لذت بردیم وآگاهی های تازه دریافت کردیم
خدایاشکرت بابت همه چیز
خدایاشکرت
خدایاشکرت
خدایاشکرت
بسیارتابسیاراتشکرمیکنیم ازاستاد عباسمنش عزیز وخانم شایسته نازنین وهمه دوستان ازخدواند بهترینهارابراتون آرزو دارم
به نام خدایی که به تنهایی کافیست.
سلام.
خدارو سپاسگزارم برای شنیدن این فایل واز خداوند می خواهم که در مسیر عمل به این آگاهیها قرار بگیرم.
استاد هزاران بار سپاس از دیروز چندین بار گوش دادم وهربار برام تازگی داره وحس قشنگی دارم .
ما برای خوشبختی وبرای شاد زیستن باید در فرکانس خدا قرار بگیریم باید بریم رو کانال خدا حالا چطوری دسترسی پیدا می کنیم؟
وقتی شادیم وقتی سپاسگزاریم وقتی امید داریم و توکل وقتی عجله نمی کنیم چون عجله یعنی ترس یعنی نگرانی استرس واین حالت ما رو از فرکانس ومدار خدا خارج می کنه.
یادم باشه هر وقت حس بد داشتم حالم بد شد به خودم بگم فاطمه رفتی روی یه کانال دیگه زدی به شبکه دیگه برو رو شبکه خدا.
برای اینکه برم رو فرکانس خدا باید باورهای خوب بسازم
خدا قادر مطلقه
خدا هادی هست
خدا بخشنده هست
خدا رزاقه
خدا دوست داره جهان گسترش پیدا کنه
پس دوست داره من ثروتمند بشم
من شاد باشم
من سلامت باشم
من عاشقانه زندگی کنم
اگه این باورها رو بسازم باعث می شه آروم باشم ریلکس شاد ومطمئن امیدوار ومتوکل که خدا قادر هست همه نیازهای رو برآورده کنه اون نیازهای من رو می دونه اون می دونه چی می خوام پس بهم می ده به راحتی به آسانی لازم نیست براش دردسر بکشم سختی بکشم رنج ودرد تحمل کنم چون من برای زجر کشیدن به این دنیا نیومدم خوب حالا با این حال خوب با دیدن نعمتهام وشکرگزار بودن رو فرکانس خدام .
حالا که رو فرکانس خدام دارم هدایتهاش رو دریافت می کنم او همیشه همه موجودات رو هدایت می کنه اما کسی این هدایت رو دریافت می کنه که روی فرکانس خدا باشه پس اگه به هدایتهاش عمل کنم کار تمومه هر چی گفت بگم چشم وقتی آرومم قلبم داره دریافت می کنه حالا به آسانی کارها انجام می شده به قول استاد صوت می زنی ومی ری وخدا کارها رو انجام می ده من طرف خودم رو انجام می دم شکر گزاری شادم توکل دارم ومطمئن هستم هرچی خدا گفت می گم چشم وحرکت می کنم عمل می کنم خدا هم طرف خودش رو انجام می ده ومن رو به خواسته هام می رسونه.
من بارها این اتفاق برام افتاده کاری رو خواستم انجام بدم به هر دری زدم نشده گفتم خدایا خسته شدم خودت انجام بده من رو ببخش که مشرک شدم به هر کسی رو آوردم جز تو تو قادری هر کاری رو انجام بدی به چشم هم زدنی شده کار تمام.
چند وقت بود یه ثبت نام می خواستم انجام بدم سایت مشکل داشت نمی شد ومشکلات دیگه وقتی تسلیم شدم باورتون نمی شه انگار یکی داشت می نوشت حتی کدپستی خودش ثبت بود چشمام همین طور باز مونده بود من که کدپستی نزدم من که این مورد رو ننوشتم کار یک ماهه با تلاش و اعصاب خوردگی در ثانیه انجام شد چون خدا می تونه .
چه لذتی داره کار رو بسپاریم به خدا چه راحت کار انجام می شه چه لذت بخش از وقتی به این مسیر اومدم خیلی از این معجزات دیدم وهر دفعه اشکم در اومده.
خدایا شکرت شکرت.
استاد متشکرم .باید این فایل رو هزار بار گوش بدم ومی دونم هر بار یه قدم به فرکانس خدا نزدیکتر می شم.
خدایا شکرت.
به نام خدایی که هرچه دارم از اوست
سلام
سلام
سلام
سلام بی نظیر
پر از عشق
به استاد عزیزم
به خانواده ی دوست داشتنی عباسمنش …
چقدر دلم تنگ شده بود براتون …برای یک فایل بی نظیر دیگه از شما …چقدر واقعا نیاز داشتم بهش …
وقتی فایلو گوش میدادم …
نا خود آگاه
انگار که سر جام مینشستم…فکر میکرم …
اینقدر حس آرامش حس واقعی حس خدایی این حرف ها به من میداد که وسط فایل حدود 30 دقیقه ازش رفته بود یه لحظه فایلو استوپ کردمو گفتم وای چقدر دیگش مونده دوست ندارم تموم بشه …و انگار وقتی دیدم هنوز حدود 30 دقیقه مونده خدا بهم گفت نگران نباش …تو به زمانش چیکار داری …تو ازش استفاده کن …اون چیزی که آرامش میده فایل نیست …منم که در قلب تو جریان دارم و تو اون رو بیشتر حس میکنی
..
ای جان دلم…..
و چقدر هر لحظه با حرف هاتون موافق بودم …
کلی تجربه داشتم …
از انتقالی دانشگاهم
تا ارتباط برقرار کردن با استادم
تا اون روزی که من توی شهر نجف اباد بدون هیچ وسیله ای فقط به خدا تکیه کردم …
تا داستان شرکت و مدیر شدنم
تا ثبت نام گواهینامه ام
تا قبولی در امتحان تئوری رانندگی
تا خرید کلی لباس زیبا که توی کمدم دارم
تا داشتن این موبایل …
تا داشتن شما عزیزان…
حتی در دوران دبیرستانم ….
از ثبت نام آزمون که یکی دو روز قبل از امتحان بود گرفته
تا بعد که برای سال دوازدهم به راحت ترین شکل من هم دوره ی پر استرس کنکور رو گذروندم هم از مسائل اختشاشات و اینا دور بودم …
حتی توی اون دوره به راحت ترین شکل مسئول کتابخونه شدم کاری که یه روز واقعا دوست داشتم انجام بدم …
……
سعی میکنم در کامنت های آینده بیام و از تمامش با تمام جزئیات بگم …
ولی
اول
یه چیزایی به ذهنم داره میاد …
که باعث شده من این باور درست که بهترین و درست ترین راه ها راحت ترین اونا هستن رو توی ذهنم نقض کنم
و اون مثلا یکی این باور
پول باد آورده را باد میبره …
یعنی اگه یه چیزی رو خیلی راحت بهش برسی زیاد ارزش نداره و یا زود از دستش میدی …
یا حل مسائل ساده هیچ ارزشی نداره …یا مسئله ای که حلش راحت باشه که دیگه مسئله نیست …
بار ها و بار ها این الگو برام تکرار شده که سر مسائل ساده ی ریاضی یا فیزیک اینقدر اون مسئله حتی سر کنکور ساده به نظر میومد که با اینکه جوابم درست بود ولی توی ذهنم میگفتم واقعا ..!یعنی اینقدر ساده ! نه نمیشه که کنکور یا این مسئله از این کتاب اینقدر آبکی باشه ….
بار ها و بار ها شده بود که شک میکردم …
………….
یا کلی باورای مخرب که توی ذهنم این شکلی میاد ؛
اگه راهی آسون باشه که رفتنش کاری نداره …راه های سخت ارزشمند تر اند …
اگر تو زجر نکشی که رسیدن به اون هدف برات لذت بخش نیست …
بسی رنج بردم در این سال سی
ببین فردوسی هم خودش میگه 30 سال رنج کشیده تا رسیده به این شهرت و موفقیت ….تا زبان پارسی رو زنده کرده …..
یکی نیست بگه بابا …
داستان مولانا رو بخون اون که نه می خواست معروف بشه نه می خواست مشهور بشه نه می خواست ازش پول در بیاره نه می خواست صداش به ته دنیا برسه نه حتی می خواست شعر بگه …ولی الان حتی میبینی ترکی ها براش بزرگداشت میگیرند….
حافظ …! اونو بگو …اون که الان کنار هر قرآنی کتابش هست …
اون رو چی میگی …اون انگار با عشق همه رو نوشته …
و باز هم
و باز هم
و باز هم
میرسیم به این آیه
در سوره انشراح آیات 5 و 6 میفرماید:
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا یعنی پس (بدان که) با هر سختى آسانى است. آرى، با هر دشوارى آسانى است
……
ملیکا
میگه مَعَ
بابا مَعَ
مَعَ
نمیگه ثُمَ
نمیگه بَعد
داره میگه مَعَ یعنی همراه با
باباجان
با ….
یعنی این راه هست
اونم هست …
تو هرکدوم بخوای میتونی بری …
…..
بیشتر درباره ی افراد موفق
این توی ذهنمه …
که میدونی چقدر سختی کشیدم
میدونی چقدر تلاش کردم
تو الان که اینجام منو نمیبینی.
من خودمو ثابت کردم
(همچین با یه لحن طعنه و از این صدا کلفت و اینا هم میگن. )
میدونی من چقدر مقاومت کردم …
من برای هدفم جنگیدم ….
من فلان من بیسار
بابا ….
چی رو به کی می خوای ثابت کنی !
مگه تو می خوای بری شهر بازی قراره چیزی رو به کسی ثابت کنی …
نه بابا قراره لذت ببری …
تو از اولم با این وعده به دنیا اومدی …
مگرنه ….
بزار اینطوری بگم …
وسط فایل …
انگار …
یه الهام و تصویر و صدایی برام تداعی شد …
انگار که
من قبل از اینکه بخوام بیام به دنیا
خدابهم میگه می خوای بری یه تجربه بکنی …
من میگم نمیدونم اونجا چطوریه …
خدا میگه پر از تضاد
هم بالا داره هم پایین
هم خوب داره هم بد …
خیلی متنوع …
من میگم خب مزایای چیه ….
و خدا میگه
قدرت خلق زندگی دست خودته …
هرچی رو بخوای بهت داده میشه …
مثل همینجا که اراده کنی هرچی رو
برات ظاهر میشه …
اونجا هم همینه ولی به صورت مادی تر …
من با کلی ذوق میگم عالیه …
خدا میگه …
اونجا میتونی خلق کنی
یکسری قوانین کاملا ساده و بدون تغییر گذاشتم …
و تو رو خلیفه ی خودم قرار دارم
و همه چیز دست توجه
و همه چیز مسخر تو کردم ….
.
.
چه زیبا ادامه میده …
من در هر جایی که باشی کمکت میکنم …
هر مسیری که تو بخوای …
اصلا هرچی تو بگی…..
…
….
من با نگاهی پر ذوق از این دنیا و تجربه ….
سوالی مبهم در ذهنم نقش میبندد
و میپرسم …
در این دنیای پر از تضاد و پر از مسیر های گوناگون …
از کجا بفهمم کدام درست و کدام غلط است …
خداوند بت لبخندی زیبا و پر از رحمان و رحیمی اش
پاسخ میدهد..
دنیا را برای تو آفریدم و تو را برای خودم
من آنجا هستم …
و راهنمایی ات میکنم …
به تمام چیز هایی که می خواهی آگاهم و بهترین و راحت ترین مسیر رو بهت میگم …اصلا همه ی کار هات با خودمه ….تو فقط بخواه …
من همه کار برات میکنم …
من تک تک خواسته های تو رو میدونم و تک تک راه های اون رو هم میدونم …
ققط قدرت من
ربّ بودن من رو باور کن …
و روی شانه های من بنشین …
دیگه حله ….
من در آنجا…همه چیزم …
هم اولم
هم آخر
هم روشنم هم تاریک …
تو فقط منو باور کن …
……….
دیگه بهتر از این نمیشه خدا جونم …
فقط من گه تا حالا اونجا نرفتم …نمیشه یه راهنما برام بفرستی …
آخه من برم اونجا …یه دنیای غریبه…حتی مکالماتمون و دنیایی که قبلا توش بودم رو هم یادم نمیاد … یا اصلا نمیدونم چطوری باید تجربه کنم اصلا هیچی از انسان بودن نمیدونم …تازه اونجا کلی انسان هست که زود تر از من به اونجا رفتن …
…….
خدا با نگاهی پر از مفهوم که من برای تو کافی هستم
قران را در دستانم قرار میدهد…
و میگوید..
چندین سال پیش برای همه پیامبرانی میفرستادم که از خود شما بودند …
و آنها را از بین شما برمیگزیدم
ولی اکنون
این کلام حق من است …
که آن را به زبان عربی
ساده و روشن نوشتم …
این هم یک کتاب راهنما ….که بسیار روان و ساده است ….
فقط باید تفکر کنی و تعقل کنی …
دیگه چی می خوای ؟
………..
خدایا …
آیا اونجا دشمنی برای من هست …
چون گفتی اون دنیا پر از تضاده …
………
قطعا
شیطان برای تو دشمنی آشکار است …
تو مومن باش …
برای تو نه ترسی هست نه غمی …
اگر از هدایت من پیروی کنی …
نخ ترسی داری نه غمی ….
…………..
هنوز هم کلی سوال در درونم موج میزد …آنجا کجاست
من اونجا باید چیکار کنم ؟به دنبال چه چیزی باید باشم؟
اما جواب هایش بسیار زیبا بود …
آنقدر کلی که جای هیچ سوالی را نمیگذاشت…
با این حال باز هم با عظمت که داشت …
گفت
هر لحظه با تو سخن میگویم
هر لحظه تو را هدایت میکنم
و هر لحظه با توجه به قوانین ساده ای که گذاشتم تو را مورد رحمت خودم قرار میدهم …
اینجا
تو هرآنچه می خواهی همان آن بدست می آوری…اینجا زمان و مکان برایت معنی ندارد ولی دنیا محدود شده …
برای همین وقتی انسان شوی عجول خواهی بود …ولی نباید عجله کنی …
تو خالق زندگی ات هستی …
و باید حرکت کنی …
هدفی را دنبال کن که از درونت میجوشد …
هدایت هایم را بگیر و اطاعت کن …
این تنها یک مهمانی کوچک است …
و دوباره به سوی من باز خواهی گشت …
کتاب راهنما را بخوان تا قلبت ارام گیرد …
………………..
ولی اگر تو را گم کردن …اگر فراموشت کردم و هیچ گاه به یادت نیاوردم …آنوقت چه کنم ؟
……………….
من درونت هستم
از رگ گردن به تو نزدیک ترم …
شاید مرا به زبان انکار کنی …
ولی هیچ گاه از تو جدا نیستم
من نزدیکم …
نگران نباش ….
هوایت را همه جوره دارم ….
و خواهم داشت ….
برو و آنجا را گسترش بده …
و دوباره به سوی من باز گرد …..
………….
دیگه مطمئن شدم که جایی که میرم چقدر زیبا و فوق العاده….از نگاهی دیگر تجربه ای ست بسیار کوتاه …گویا برای لذت بردن ….برای حرکت کردن…اینکه او هرلحظه با من است به من آرامش میداد….
اینکه مرا خاق آن مکان کرده بود …اینکه گفت هرچه را می خواهی به تو میدهم …اینکه میگفت قوانین ساده را گذاشتم تا راحت زندگی کنی …اینکه میگفت تو فقط روی شونه های من بنشین و لذت ببر من همه کار ها رو برات انجام میدم …
آنقدر حس خوبی به من میداد که دوست داشتم هر لحظه آن دنیا را تجربه کنم …
و وعده ی کتابش …که میگفت راهنمایی ست از خودم ….
…………………………….
………………………
………………….
…………….
ثُم
…………
………
……
…..
و اکنون
حدود 20 سال در این دنیا زندگی کرده ام ….
دنیا فوق العاده تر از چیزی بود که فکر میکردم …
پر از تضاد ….
و الان …کتابش در دستانم هست ….
و در حالی که بخشی از آن را می خوانم ….
مکالمات با خدا یادم می آید…..
.
.
.
انگار که
من قبل از اینکه بخوام بیام به دنیا
خدابهم میگه می خوای بری یه تجربه بکنی …
من میگم نمیدونم اونجا چطوریه …
خدا میگه پر از تضاد
هم بالا داره هم پایین
هم خوب داره هم بد …
خیلی متنوع …
من میگم خب مزایای چیه ….
و خدا میگه
قدرت خلق زندگی دست خودته …
هرچی رو بخوای بهت داده میشه …
سوره 41: فصلت
نَحْنُ أَوْلِیَاؤُکُمْ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَهِ وَلَکُمْ فِیهَا مَا تَشْتَهِی أَنْفُسُکُمْ وَلَکُمْ فِیهَا مَا تَدَّعُونَ ﴿31﴾
ما دوستداران شما در زندگانى دنیا و در آخرت هستیم، و در آنجا براى شما هر چه دلهایتان بخواهد و هر آنچه بطلبید هست
.
.
.
سوره 45: الجاثیه
وَسَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مِنْهُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ ﴿13﴾
او آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است همه را از سوی خودش مسخر شما ساخته، در این نشانه های مهمی است برای کسانی که اهل فکرند. (13)
.
.
.
مثل همینجا که اراده کنی هرچی رو
برات ظاهر میشه …
اونجا هم همینه ولی به صورت مادی تر …
من با کلی ذوق میگم عالیه …
خدا میگه …
اونجا میتونی خلق کنی
یکسری قوانین کاملا ساده و بدون تغییر گذاشتم…
سوره مبارکه الفتح آیه 23
سُنَّهَ اللَّهِ الَّتی قَد خَلَت مِن قَبلُ ۖ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّهِ اللَّهِ تَبدیلًا﴿23﴾
این سنّت الهی است که در گذشته نیز بوده است؛ و هرگز برای سنّت الهی تغییر و تبدیلی نخواهی یافت!
و تو رو خلیفه ی خودم قرار دارم
و همه چیز دست توعه
و همه چیز مسخر تو کردم ….
.
﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَهِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ ٣٠﴾ [بقره:30]
﴿و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمین جانشینی خواهم گماشت [فرشتگان] گفتند آیا در آن کسی را میگماری که در آن فساد انگیزد و خونها بریزد و حال آنکه ما با ستایش تو [تو را] تنزیه میکنیم و به تقدیست میپردازیم فرمود من چیزی میدانم که شما نمیدانید ٣٠﴾
.
چه زیبا ادامه میده …
من در هر جایی که باشی کمکت میکنم …
فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا
هر مسیری که تو بخوای …
سوره 28: القصص
وَلَکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ ﴿56﴾بلکه خدا هر که را بخواهد هدایت می کند؛ و او به هدایت پذیران داناتر است،
اصلا هرچی تو بگی…..
…
….
من با نگاهی پر ذوق از این دنیا و تجربه ….
سوالی مبهم در ذهنم نقش میبندد
و میپرسم …
در این دنیای پر از تضاد و پر از مسیر های گوناگون …
از کجا بفهمم کدام درست و کدام غلط است …
خداوند با لبخندی زیبا و پر از رحمان و رحیمی اش
پاسخ میدهد..
همه چیز را برای تو آفریدم و تو را برای خودم
من آنجا هستم …
«یابن آدم خلقت الأشیاء لأجلک و خلقتک لأجلی؛(1) ای فرزند آدم، همه چیز را برای تو آفریدم و تو را برای خودم».
و راهنمایی ات میکنم …
به تمام چیز هایی که می خواهی آگاهم و بهترین و راحت ترین مسیر رو بهت میگم …اصلا همه ی کار هات با خودمه ….تو فقط بخواه …
من همه کار برات میکنم …
من تک تک خواسته های تو رو میدونم و تک تک راه های اون رو هم میدونم …
ققط قدرت من
ربّ بودن من رو باور کن …
و روی شانه های من بنشین …
دیگه حله ….
سوره 5: المائده
یَهْدِی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَیُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَیَهْدِیهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ ﴿16﴾خداوند به برکت آن، کسانی را که از خشنودی او پیروی کنند به راههای سلامت هدایت میکند، و از تاریکیها – به فرمان خود – به سوی روشنائی میبرد، و آنها را به راه راست رهبری مینماید.
.
.
من در آنجا…همه چیزم …
هم اولم
هم آخر
هم روشنم هم تاریک …
تو فقط منو باور کن …
……….
سوره 57: الحدید
هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ﴿3﴾اوست اول و آخر و ظاهر و باطن و او به هر چیزى داناست (3)
……..
….
دیگه بهتر از این نمیشه خدا جونم …
فقط من که تا حالا اونجا نرفتم …نمیشه یه راهنما برام بفرستی …
آخه من برم اونجا …یه دنیای غریبه…حتی مکالماتمون و دنیایی که قبلا توش بودم رو هم یادم نمیاد … یا اصلا نمیدونم چطوری باید تجربه کنم اصلا هیچی از انسان بودن نمیدونم …تازه اونجا کلی انسان هست که زود تر از من به اونجا رفتن …
…….
خدا با نگاهی پر از مفهوم که من برای تو کافی هستم
سوره 39: الزمر -أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ وَیُخَوِّفُونَکَ بِالَّذِینَ مِنْ دُونِهِ وَمَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ ﴿36﴾آیا خدا برای بنده اش [در همه امور] کافی نیست؟ و مشرکان [به پندار خود] تو را از کسانی که غیر خدا هستند، می ترسانند و هر که را خدا به کیفر [کفر و عناد] ش گمراه کند، او را هیچ هدایت کننده ای نخواهد بود؛ (36)
سپس
قران را در دستانم قرار میدهد…
و میگوید..
چندین سال پیش برای همه پیامبرانی میفرستادم که از خود شما بودند …
و آنها را از بین شما برمیگزیدم
ولی اکنون
این کلام حق من است …
که آن را به زبان عربی
ساده و روشن نوشتم …
این هم یک کتاب راهنما ….که بسیار روان و ساده است ….
فقط باید تفکر کنی و تعقل کنی …
سوره 26: الشعراء
وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ ﴿191﴾
و یقیناً پروردگارت همان توانای شکست ناپذیر و مهربان است. (191)
وَإِنَّهُ لَتَنْزِیلُ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿192﴾
و بی تردید این قرآن، نازل شده پروردگار جهانیان است، (192)
نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ ﴿193﴾
که روح الامین آن را نازل کرده است، (193
الَى قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرِینَ ﴿194﴾
بر قلب تو، تا از بیم دهندگان باشی، (194)
بِلِسَانٍ عَرَبِیٍّ مُبِینٍ ﴿195﴾
به زبان عربی روشن و گویا (195
.
.
.
سوره النمل
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
طس ۚ تِلْکَ آیَاتُ الْقُرْآنِ وَکِتَابٍ مُبِینٍ﴿١﴾
به نام خدا که رحمتش بیاندازه است و مهربانیاش همیشگی
طاء، سین. این آیاتِ [با عظمتِ] قرآن و کتابی روشنگر است (1)
دیگه چی می خوای ؟
…………………
خدایا …
آیا اونجا دشمنی برای من هست …
چون گفتی اون دنیا پر از تضاده …
…………….
قطعا
شیطان برای تو دشمنی آشکار است …
تو مومن باش …
برای تو نه ترسی هست نه غمی …
اگر از هدایت من پیروی کنی …
نخ ترسی داری نه غمی ….
سوره 17: الإسراءوَقُلْ لِعِبَادِی یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطَانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِینًا ﴿53﴾
بگو به بندگانم سخنى را که بهتر است بگویند، چرا که شیطان میان آنان را به هم مىزند، بىگمان شیطان دشمن آشکار انسان است
.
.
.
سوره 10: یونس
یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْکُمْ مَوْعِظَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِی الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ ﴿57﴾
ای مردم! اندرزی از سوی پروردگارتان برای شما آمده، و درمان آنچه در سینه هاست، و هدایت و رحمت برای مؤ منان. (57)
قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ ﴿58﴾
بگو به فضل و رحمت خدا باید خوشحال شوند که از آنچه گردآوری کرده اند بهتر است. (58)
قُلْ أَرَأَیْتُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ لَکُمْ مِنْ رِزْقٍ فَجَعَلْتُمْ مِنْهُ حَرَامًا وَحَلَالًا قُلْ آللَّهُ أَذِنَ لَکُمْ أَمْ عَلَى اللَّهِ تَفْتَرُونَ ﴿59﴾
بگو آیا روزیهائی را که خداوند بر شما نازل کرده مشاهده کردید که بعضی از آنرا حلال و بعضی را حرام کرده اید بگو آیا خداوند به شما اجازه داده یا بر خدا افترا میبندید؟ (و پیش خود تحریم و تحلیل میکنید). (59)
وَمَا ظَنُّ الَّذِینَ یَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا یَشْکُرُونَ ﴿60﴾
آنها که بر خدا افترا میبندند درباره (مجازات) روز رستاخیز چه میاندیشند؟ خداوند فضل (و بخشش) نسبت به همه مردم دارد، اما اکثر آنها سپاسگزاری نمیکنند (60)
وَمَا تَکُونُ فِی شَأْنٍ وَمَا تَتْلُو مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَلَا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا کُنَّا عَلَیْکُمْ شُهُودًا إِذْ تُفِیضُونَ فِیهِ وَمَا یَعْزُبُ عَنْ رَبِّکَ مِنْ مِثْقَالِ ذَرَّهٍ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی السَّمَاءِ وَلَا أَصْغَرَ مِنْ ذَلِکَ وَلَا أَکْبَرَ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ ﴿61﴾
در هیچ حال (و اندیشه ای) نیستی و هیچ قسمتی از قرآن را تلاوت نمیکنی، و هیچ عملی را انجام نمیدهید مگر اینکه ما ناظر بر شما هستیم در آن هنگام که وارد آن میشوید، و هیچ چیز در زمین و آسمان از پروردگار تو مخفی نمیماند، به اندازه سنگینی ذره ای و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر از آن، مگر اینکه (همه آنها) در کتاب آشکار (و لوح محفوظ علم خداوند) ثبت است. (61)
أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ ﴿62﴾
آگاه باشید اولیا (و دوستان) خدا نه ترسی دارند و نه غمگین میشوند. (62)
الَّذِینَ آمَنُوا وَکَانُوا یَتَّقُونَ ﴿63﴾
همانها که ایمان آوردند و (از مخالفت فرمان خدا) پرهیز میکردند. (63)
لَهُمُ الْبُشْرَى فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَهِ لَا تَبْدِیلَ لِکَلِمَاتِ اللَّهِ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ﴿64﴾
در زندگی دنیا و در آخرت شاد (و مسرور)ند، وعده های الهی تخلف ناپذیر است، و این رستگاری بزرگی است. (64)
وَلَا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّهَ لِلَّهِ جَمِیعًا هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ﴿65﴾
سخن آنها تو را غمگین نسازد تمام عزت (و قدرت) از آن خدا است و او شنوا و داناست. (65)
………
…………
.
………
………..
…………..
هنوز هم کلی سوال در درونم موج میزد …آنجا کجاست
من اونجا باید چیکار کنم ؟به دنبال چه چیزی باید باشم؟
اما جواب هایش بسیار زیبا بود …
آنقدر کلی که جای هیچ سوالی را نمیگذاشت…
با این حال باز هم با عظمتی که داشت …
گفت
هر لحظه با تو سخن میگویم
هر لحظه تو را هدایت میکنم
و هر لحظه با توجه به قوانین ساده ای که گذاشتم تو را مورد رحمت خودم قرار میدهم …
اینجا
تو هرآنچه می خواهی همان آن بدست می آوری…اینجا زمان و مکان برایت معنی ندارد ولی دنیا محدود شده …
برای همین وقتی انسان شوی عجول خواهی بود …ولی نباید عجله کنی …
تو خالق زندگی ات هستی …
و باید حرکت کنی …
هدفی را دنبال کن که از درونت میجوشد …
هدایت هایم را بگیر و اطاعت کن …
این تنها یک مهمانی کوچک است …
و دوباره به سوی من باز خواهی گشت …
کتاب راهنما را بخوان تا قلبت ارام گیرد …
.
.
.
وَیَدْعُ الْإِنْسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَیْرِ وَکَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا ﴿11﴾
و انسان (بر اثر شتابزدگی) بدیها را طلب میکند آنگونه که نیکیها را میطلبد، و انسان همواره عجول است. (11)
وَجَعَلْنَا اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ آیَتَیْنِ فَمَحَوْنَا آیَهَ اللَّیْلِ وَجَعَلْنَا آیَهَ النَّهَارِ مُبْصِرَهً لِتَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّکُمْ وَلِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَالْحِسَابَ وَکُلَّ شَیْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِیلًا ﴿12﴾
ما شب و روز را دو نشانه توحید و عظمت خود) قرار دادیم سپس نشانه شب را محو کرده و نشان روز را روشنی بخش ساختیم، تا فضل پروردگار را (در پرتو آن) بطلبید (و به تلاش زندگی برخیزید) و عدد سالها و حساب را بدانید و هر چیزی را بطور مشخص (و آشکار) بیان کردیم. (12)
وَکُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ کِتَابًا یَلْقَاهُ مَنْشُورًا ﴿13﴾
اعمال هر انسانی را به گردنش قرار داده ایم، و روز قیامت کتابی برای او بیرون میآوریم که آنرا در برابر خود گشوده میبیند. (13)
اقْرَأْ کِتَابَکَ کَفَى بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیبًا ﴿14﴾
(این همان نامه اعمال او است، به او میگوئیم) کتابت را بخوان! کافی است که امروز خود حسابگر خود باشی! (14)
مَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرَى وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا ﴿15﴾
هر کس هدایت شود برای خود هدایت یافته، و آن کس که گمراه گردد به زیان خود گمراه شده است (و ضررش متوجه خود او است) و هیچکس بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد، و ما هرگز شخص یا قومی را) مجازات نخواهیم کرد مگر آنکه پیامبری مبعوث میکنیم (تا وظائفشان را بیان کند). (15)
………………..
ولی اگر تو را گم کردن …اگر فراموشت کردم و هیچ گاه به یادت نیاوردم …آنوقت چه کنم ؟
.
……………….
من درونت هستم
از رگ گردن به تو نزدیک ترم …
شاید مرا به زبان انکار کنی …
ولی هیچ گاه از تو جدا نیستم
من نزدیکم …
نگران نباش ….
هوایت را همه جوره دارم ….
و خواهم داشت ….
برو و آنجا را گسترش بده …
و دوباره به سوی من باز گرد …..
.
.
سوره 50: ق
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ ﴿16﴾
ما انسان را آفریدیم و وسوسه های نفس او را میدانیم، و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم! (16)
.
.
سوره 2: البقره
وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ ﴿186﴾
هنگامی که بندگانم از تو درباره من بپرسند، [بگو:] یقیناً من نزدیکم، دعای دعا کننده را زمانی که مرا بخواند اجابت می کنم؛ پس باید دعوتم را بپذیرند و به من ایمان آورند، تا [به حقّ و حقیقت] راه یابند [و به مقصد اعلی برسند]. (186)
.
.
سوره 45: الجاثیه
مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاءَ فَعَلَیْهَا ثُمَّ إِلَى رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ ﴿15﴾
کسی که عمل صالحی بجا آورد برای خود بجا آورده است و کسی که کار بد میکند به زیان خود او است، سپس همه شما به سوی پروردگارتان بازمی گردید
………….
……….………..
دیگه مطمئن شدم که جایی که میرم چقدر زیبا و فوق العاده….از نگاهی دیگر تجربه ای ست بسیار کوتاه …گویا برای لذت بردن ….برای حرکت کردن…اینکه او هرلحظه با من است به من آرامش میداد….
اینکه مرا خالق آن مکان کرده بود …اینکه گفت هرچه را می خواهی به تو میدهم …اینکه میگفت قوانین ساده را گذاشتم تا راحت زندگی کنی …اینکه میگفت تو فقط روی شونه های من بنشین و لذت ببر من همه کار ها رو برات انجام میدم …
آنقدر حس خوبی به من میداد که دوست داشتم هر لحظه آن دنیا را تجربه کنم …
و وعده ی کتابش …که میگفت راهنمایی ست از خودم ….
………
و اکنون ….
در این یکسال …کمی او را شناختم ….
خدایی که مرا خاق زندگی ام آفرید…
خدایی که نزدیک من است
خدایی بی قضاوت …
خدایی هدایتگر
هر لحظه
خدایی دوست داشتنی …
خدایی بدون تغییر …
………
……
….
..
.
سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته عزیزم و دوستان ارزشمندم
استاد چه فایل بی نظیری گذاشتید ، واقعا همیشه می زنید توی هدف و اونم به علت موضوع همین فایله
اینکه چقدر خدا رو همراه خودمون میکنیم ؟!
صادقانه به باورهایی که شما مطرح کردید فک کردم ، دیدم من در 95% مواقع عکسش رو باور دارم ، یعنی همش رو خودم حساب می کنم ، خدا رو خیلی دور می بینم و اینکه خدایی هست که بیشتر از ضجر کشیدن ما لذت می بره !
چون اینطوری بهمون القا شده که ما ذاتا بی ارزش هستیم و شاید با رنج کشیدن ارزشمند شیم .
این فایل دقیقا به عکسش اشاره داره ، یعنی ما بسیار برای خداوند ارزشمندیم ، اصلا این جهان رو برای تحقق خواسته های ما خلق کرده ، اینکه بسیار بخشندس وکافیه فقط ما فرکانسمون اصلاح شه .
اینکه بر خودش واجب کرده که راه رو به ما بگه و ما رو از مسیرهای آسون به خواسته هامون برسونه …
اینکه آگاهه به حال و احوال ما و ما رو فراموش نکرده …
فقط ما وظیفمون اینه که اینا رو باور کنیم ، روشون تعمق کنیم طوری که به حس خوب و آرامش برسیم … بتونیم زیباییها رو ببینیم و درک کنیم فارغ از اینکه شرایطمون چقد سخته … بقیه رو خدا بهمون میگه
به همین سادگی … امیدوارم به لطف و یاری خداوند بتونیم به این آگاهی ها عمل کنیم و زندگیمون لذت بخش و پر از معجزه باشه .
استاد بی نهایت بار سپاسگزار خداوندم برای حضورتون توی زندگیم …