ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی - صفحه 53 (به ترتیب امتیاز)

1144 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    همای سعادت گفته:
    مدت عضویت: 2319 روز

    سلام از روز نهم تعهد

    استاد عزیزم سلام

    فقط11دقیقه از فایلوگوش دادم وانگار حیفم میومد بقیشو گوش کنم

    انگار به ابنبات شیرینه که می ترسی بخوری تموم بشه

    گفتم بیام کامنتشو بنویسم‌بعد برم بقیشو گوش کنم

    استاد شما میدونی من فقط 9روزه پای این تعهد و شروع مجدد قدم وایسادم اما خدا میدونه چنان حسی رو دارم تجربه میکنم که نمیدونم عارفا و سالکا و عالما تو زندگیشون تجربه کزدن یانه؟

    با تمام جمله های شما اشک ریختم

    قدم یک بودم

    جلسه قرانی بودم

    خدا گفت برو این فایلو گوش کن

    ادیتش کن بیارش تو جلسه پنجم

    کی می تونه بفهمه این دل ارامی که بهمون میده چقد ارزشمنده

    استاد نمیتونم از حسم بگم

    فقط میدونم که دوباره اون اشتیاقایی که بهش گفته بودم میخوام واون سکوت ذهنو داره بهم میده

    استاد بعد از پروژه خانه تکانی ذهن و این هشت روز خدا شاهده روغن کاری که هیچی ،سرعت گرفتن و لذت بخش شدن چرخ زندگیمو دارم میبینم و هر لحظه حسش میکنم

    چقدر خدا سریع الحسابه

    ای وای برما

    چقدر از دست میدیم این خدای بی انتهارو

    استاد بخدا دیروز رفته بودم یه جایی همه شروع کردن از گرونی از بدبختی از جوانا گفتن یه لحظه نور امید تو دلم روشن‌شد گفت این حرفا که مال ما نیست

    یهو تو دلم گفت پس برای ما که همش داره اوضاع بهتر و بهتر میشه اینا چی میگن پس؟

    یه ذره نگران نشدم

    یه ذره دلم اشوب نشد

    بابا خدای من

    خدایی که تمام جهان را خلق کرده وداره اداره میکنه پشت منه

    کی تو این عالم قدرتی داره بخواد زندگی منو عوض بکنه

    استاد مدتهاست نگران نشدم

    مدتهاست دیگه ترس از دست دادن ندارم

    استاد دل ادم قرص میشه

    واقعا وقتی میگه ثبت قلوبنا خیلی قشنگه

    استاد توی این دنیایی که همش همه چیز داره میاد ومیره و می چرخه ادم یه جای امن داشته باشه

    بره بشینه

    دور از هیاهو

    اینجا همون جایی هست که خدا هست

    که صدای غر زدن وگله گذاری ادما نمیاد

    که همش سپاسگذاریه

    اخه دیگه باید چقدر بهمون نعمت بده

    چقدر لطف بکنه

    اخه مگه چی میخوایم که بهمون نداده

    خدایا وقتی تو مدارتم

    حتی اسمون ی رنگ دیگه میشه

    حتی وسایلای خونم زیباتر میشن

    حتی اب وهوا بهم عشق میده

    خدایا وقتی دارم قربون تو میرم دنیا و ادماش دارن قربونم میرن

    بخدا استاد از بچم گرفته تا اسمون

    از همسرم گرفته تا هرچی فکرشو بکنی

    وقتی نگاشون میکنم قلبم باز میشه

    اینا هیچ کدومش نبوده

    هرچی بوده ترس بوده ونگرانی بوده

    این ارامش مگر چیزی جز حضوره

    یه استادی میگفت

    خدا که جایی نمیره که برگرده خدا در وجودتو با تمام وکمال خودش هست

    این تویی که میری وبرمیگردی

    این تویی که باید به خودت بیای

    برگشتن وتوبه که رفتن از جایی به جایی نیست

    توبه‌یعنی برگرد تو خودت

    وببین چه عالمی

    و چه دنیایی

    وچه گسترده ای از هرانچه میخوای اونجاست

    و استاد اگر تمام این دنیا وادماشو بهم بدن یه لحظه از این حسو نمیدم همشونو بگیرم

    دنیا وادماش وهرچی داخلشه باشه برای همه

    من خوشم و سرخوشم با خودم ودنیایی که درونم داره اباد میشه

    بخدا همینه

    خدا نکاه ماست

    تا وقتی خدای من کسی بود که دنبال مچ گیری بود و دنبال این بود پا بندازه تو پام بخورم زمین امتحانم کنه که همش درد بود

    و رنج بود

    و نگرانی

    از وقتی خدا شد اون رفیق فابریکه

    اونی که تمام هستیته

    اونیکه میفهمه چی میگی وچی میخوای وبهت میده

    استاد چرخ دنیا هم یه جور دیگه چرخید

    این سرمستی از عشق رب العالمین چه شراب نابی داره که هوش از سر ادم میبره ودیگم نمیاره

    چه مستیه که اوج هوشیاری و درک واگاهیه

    وای اگر میمردم واین خدا را تجربه نمیکردم چطور میخواستم جواب دلمو بدم

    چطور بهش میگفتم ناب ترین و زیباترین حس دنیا را ازش گرفتم

    خدایا میخوامت

    استاد دیونمون میکنی

    همه عمر برندارم سر از این خمار مستی

    که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

    تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد

    دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی

    والا همینه

    تنها دارایی ما تویی

    استاد وقتی ادم عاشق میشه

    دیگه سلامتیشو‌میخواد بخاطر عشقش که بتونه بهتر و با کیفیت تر کنارش باشه و از وجودش لذت ببره

    وقت ازادشو‌میخواد بخاطر عشقش

    پولشو میخوادبخاطر عشقش

    چشماشو‌میخواد که دلبرشو ببینه

    قلبشو نگه میداره که به عشق دلبرش بتپه

    یعنی دیگه مال خودت نیستی که

    قدم هات به عشق اون برداشته میشه

    کلامت به عشق اون جاری میشه

    و خدایا. تمام دارایی من در این عالم همین دله

    همین احساسه

    همین ذوقه

    اینو گسترشش بده ای عشق گستر عالم

    نمیدونم چی گفتم وچی نوشتم

    فقط میدونم گفته شد و نوشتم

    استاد عاشق این روزای زندگیمم

    ی حس رسیدن به همه چی درون من داره بیداد میکنه

    نمیدونم کدوم بتمو شکستم که اینطوری تمام اتش را برای من گلستان کرد

    اما میدونم هرچی‌قلبم‌از همه چیز دور میشه و برای اون خالص میشه به ولله عشقش سوزان تر و کار وبار زندگی ردیف تر

    وقتی میگین مهم نیست از نظر فیزیکی کجا هستی مدار تو مشخص میکنه کجایی واقعا راسته

    استاد خونه و زندگی وادمای اطراف من که همه همونا هستن

    اما فقط خدا میدونه من تو چه دنیایی دارم زندگی میکنم

    هر احظه قرار باشه جونمو بدم دو دستی میدم ومیرم تو بغلش

    این همون حسی هست که عاشقشم

    اماده برای دیدار

    و در عین حال در حال تلاش برای بهترین دیدار

    اون لحظه من با خودم و با خدای خودم دوباره یکی میشیم

    و اون حس یگانگی و بودنه وهستیه دیگه دائمیه

    الهی شکرت

    نمیدونم چطور می تونم سپاسگذارت باشم

    تنها ایده ای که به ذهنم میرسه اینه بیشتر بندت باشم

    استاد برم بقیه فایلو گوش کنم

    احتمالا چند روزی تو همین فایل بمونم

    مرسی ازتون

    عاشقتونممم

    منتظر جلسه اخر قدم دوازده

    ونتایج بی اندازه من باشید

    من دارم تو دنیای خودم میبینمش

    و‌قتی ظهور ‌پیدا کردن میام وباشما هم به اشتراکشون‌میذارم

    البته که میدونم شما میدونی بالاترین نتیجه همین حس بی انتها زیباست

    ولی بالاخره ایمان وعمل ونتیجه باید باهم باشن تا بفهمم حرف مفت نبوده و ایمان واقعی بوده

    الهی شکرت

    استاد دوستتون دارم

    سلام مریم جونو برسونید

    ️️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    فرزانه گفته:
    مدت عضویت: 342 روز

    استادعزیزم چقد این نگاه به خدا قشنگتره بهتره ارامش بیشتره

    نگاه سیستمی بهم حسی بدی میده چون گفته بود خدا احساس نداره خدا نمیشنوه دردول نکن به قانون عمل کن فقط چون خدا احساس نداره

    این باعث شده بود من نتونم باهاش حرف بزنم چون میگفتم اونکه نمیشنوه اونکه احساس نداره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    لیلا هستم گفته:
    مدت عضویت: 601 روز

    سلام به استاد خوبم وهمه ی هم مکتبی های عزیزم

    خوشحالم که در مکتب عشق کنار شما عاشقان عشق الهی هستم

    وقتی این فایل رو گوش دادم دیدم چقدر خداوند تو زندگیم بدون اینکه من ازش بخام هوام رو داشت ومواظبم بود اونروزها نمیدونستم که اینها یعنی الهامات یعنی شهود

    ولی الان میفهمم که همه اینها هدایت الله مهربان بود

    بارها وبارها شد که درست موقع ترک خونه بخاطر فراموش کردن یه چیزی تو خونه مجبور می‌شدیم برگردیم خونه و اون چیز رو برداریم همیشه همسرم همچین مواقعی شروع میکردن به غر زدن که چرا حواستون رو جمع نکردین چرا حواس پرتی ومن همیشه بهش میگفتم طوری نیس حتما یه حکمتی تو کاره و وقتی برمیگشتیم به مسیر مسافرت می‌دیدیم چند لحظه قبل یه تصادف بدجور افتاده بود وخداروشکر که ما تو اون لحطه اونجا نبودیم والا ما هم دچار اون حادثه میشدیم

    وقتی سر فرزند دومم باردار بودم دچار مشکلی شدم که ممکن بود فرزندم رو از دست بدم یادمه وقی رفتم سر کابینت ادویه جات ناخواسته ظرف آویشن خالی شد روی فرش و همه اش نابود شد اونموقع ناراحت شدم وگفتم حیف شد ولی بعد از اون فهمیدم که این کار خدا بود چون من همیشه عادت داشتم آویشن توی سالاد و چایی بریزم وبخورم وبعد از اون اتفاق دیگه نخوردم ووقتی رفتم پیش دکتر بهم گفت که حواست باشه آویشن وزعفرون به هیچ وجه نخوری

    گفتم چرا خانم دکتر ؟

    دکتر بهم گفت که اگر بخوری حتما بچه ات از بین میره و سقط میشه

    واون موقع تو دلم گفتم خدایا شکرت اگر تو اون کار رو نکرده بودی من حتما تا حالا خورده بودم و بعدش چه اتفاقی می افتاد

    هممون تو زندگیمون از این اتفاقها افتاده و ما حتی یادمون نبود اینو ربط بدیم به الله مهربان که چقدر بی منت حواسش بهمون هست

    یه جایی یه جمله ای رو خوندم که نوشته بود نگران نباش خدا حواسش به همه چیز هست حتی چیزهایی که تو یادت نیس و حواست بهشون نیست

    ومن چقدر آروم شدم بعد خوندن این جمله

    استاد چقدر ممنونم فایلهای شما وآگاهی هایی که شما به ما میدین زندگی مارو آروم تر راحت تر و روونتر میکنه

    با هر آگاهی که از زبان شما جاری میشه زندگی برای من یه پله راحت تر قشنگتر و آسونتر میشه

    ممنونم که خیال منو راحت تر میکنید

    مطمعنا خداوند به پاس اینهمه آرامش و امنیت وراحتی که به زندگی ما هدیه میکنید چند هزار برابرش رو به خودتون هدیه میده

    ممنونم سفیر آرامش و عشق و امنیت و آسانی وراحتی و زیبایی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    خانم موفق گفته:
    مدت عضویت: 1446 روز

    سلام استاد عزیز و دوستان همراه

    با گوش دادن این فایل یاد یه خاطره ای افتادم که متوجه شدم چقدر شرک به راحتی در ذهنمان رسوخ میکتد و باعث سختی کشیدن در مسیرمان میشود .

    یادم میاد چندین سال پیش در جمعی بودم و یک خانمی که به اصطلاح روشنفکر بود داشت صحبت میکرد که آره چند روز پیش عروسی برادر شوهرم بود و ما وقتی داشتیم عروس رو همراهی میکردیم تا خونه . همه دوستان بلند میگفتیم نه چک زدیم نه چونه . عروس آوردیم به خونه .

    من اون موقع تو ذهنم اومد که اولا چقدر خانمه نسبت به جاریش احساس حسادت وکینه داشت که این رو بلند تکرار میکرد به فرض اینکه اصلا اون خانمه همون بار اول جواب بله رو گفته باشه و شرط و شروط هم نگذاشته باشه .

    دوما چقدر سختی کشیدن برای دستیابی به خواسته خوبه و اون چیز رو ارزشمند میکنه .

    اگه اون خانمه مهریه آنچنانی و شرط های انچنانی ونازهای آنچنانی میکرد و برای چندین بار خواستگاری تازه بله رو میگفت اونوقت ارزشمندتر میشد . واینطوری تو جمع تحقیر نمیشد .

    الان که فکرشو میکنم اگه این اتفاق واسه این خانمه افتاد به خاطر باورهای خودش بوده و دنیای بیرون آینه درون ماست . حتما خودش به همچین چیزی اعتقاد داشته و براش اتفاق افتاده . ومن هم چون این باور رو داشتم به این خانم بااین تفکر هدایت شدم .

    در ثانی اکثر طلاقهایی که تو جامعه خودمون داریم میبینیم خانمها دارای مهریه انچنانی هستند واگر واقعن مهریه وشرط و شروط باعث ارزشمندتر شدن میشه پس چرا اصلا تلاق اتفاق میافته .

    دیگه هرچی دختره گفت پسره باید بگه چشمب . پس چرا همچین چیزی در واقعیت اتفاق نمیافته !!!!.

    مگه میشه یه چیز باارزش فقط چند سال باارزش باشه بعدش بی ارزش .

    یا برعکس خواهر دوستم مهربه اش فقط 14 تا سکه بود و الان سالهاست که داره با شوهرش زندگی میکنه و زندگی عاشقانشون واقعن زبانزد هست .

    پس سختی کشیدن درهدف باعث ارزشمندتر شدن اون چیز نمیشه . وگرنه چیز باارزش رو تحت هیچ شرایطی نباید طرف از دست بده .

    بلکه آسانی در رسیدن به هدف به خاطر باورهای درست اون طرف است که کارها براش راحت پیش بره .

    واگه به سختی پیش میره به خاطر شرکهای اون طرف است نه به خاطر ارزشمند بودن اون چیز .

    تشکر از خدای مهربون بابت هدایتم به این سایت .

    تشکر از استاد عزیز بابت آموزش چگونه زیستن به سبک راحت و آسان و توحیدی .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    سیداجمل حسن گفته:
    مدت عضویت: 2397 روز

    سلام خدمت شما استاد نازنین و دوستان عالی امید که حالتان عالی باشه من این تکه از حرفهاتون برام خیلی جذاب و بود و الان تاثیرشو تو زندگیم فهمیدم کجا ها زور زدم و کارها انجام شده و زجر کشیدم وکجا قبل از انجام یسری کارها باورهای درست در موردشان داشته ام بیشتر اوقات ناخود آگاه کارها خیلی برام راحت پیشرفته استاد در سال 2015 من از افغانستان آمدم آلمان من هیچی نمیدونستم از اینکه اونجا بخاطر قبول شدن باید کیس داشته باشی تا قبولی بگیری از این حرفها تا اینکه اونجا کم کم با افراد حرهای میزدند و فهمیدم باید ثابت کنم که در افغانستان زندگیم در خطر بود و از این حرفها از اونجای که اطرافیهام افراد بشدت درب و داغون از لحاظ فکری بودند تعریف میکردن هشت ساعت مصاحبه میگیرند نمیدونم اینقد سخت است قبولی آلمان ووو من اینها رو باور کردم گفتم خدایا چی کار کنم در مورد زبان هم همچنان قبل از اینکه برم یک سه ماه بخونم بعد بگم واقعا سخته نخونده برام خیلی سخت بود آموختن زبان حالا بگذریم بعد دیدم روز بروز قوانین سختر شد ریس جمهور وقت افغانستان اشرف غنی از المان خواست که بفرست جوانان افغانستانی را این دیگه خیلی بدتر شد خلاصه تصمیم گرفتم برم فنلاند که خداوند هدایت کرد یکی از افراد منطقه خودمان را دیدم در ایستگاه قطار گفتن بیاین بریم ایتالیا خیلی قبولی راحت است در مدت شش ماه قبول میشی من اینو باور کردم استاد اینم بگم من از این قوانین خداوند و بحثهای قانون جذب و ای چیزها هیچی نمیفهمیدم حالا رفتیم بلیط تهیه کنیم یه پیر مرد داشت صرافی میکرد با قبولی ایتالیا اونم همین حرف و زد شش ماه با یک کیس خیلی معمولی قبول میشین باورم قوی تر شد شبش رفتیم ایتالیا استاد باورت نمیشه من با دوستهام چهار نفر بودیم فقط این باور در من رخنه کرده بود من را خدا ازاینها بطور معجزه آسا جدا کرد خدا برای من اسناد پنجساله اونجا رو با بیست دقیقه مصاحبه برام کارها ره پیش برد نه درمدت شش ماهدر مدت 93 روز تمام مدارکم تو جیبم بود دوستها که با من بودند 2 تا سال کارهاشون طول کشید تا تصویری براشون نفرستادم مدارکمو باورشان نمیشد باور ها چی ها نمیکنه و در این چون نمیتونستم و نمیدونستم کنترول ذهن و ساختن باورها رو در مورد کار باورهای نادرستی در ذهنم شکل گرفته بود نتیجه شو دیدم اما خدا ره شکر اون سختیها باعث شد با شما آشنا بشم خدا واقعی را بشناسم خودمو بهتر بشناسم از از اون موقع به بعد به لطف خدای مهربان و لطف شما استاد عزیزم ایمانمو درست کردم زدم بیرون از اون کشور حالا در فرانسه هم با کمترین زمان ممکن اسناد سیاسی ده ساله اینجا ره گرفتم انشاالله یک جای مناسب داستان آشنایی ام با شما را هم براتون مینویسم که چقد رو ترسهام پا گذاشتم ایمان خودمو بهتر کردم و مواردی که بهم ضربه میزد را از خودم دور کردم ازتون بینهایت ممنون و سپاسگذارم مرسی استاد شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    علیرضا رستاخیز گفته:
    مدت عضویت: 1797 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته که زحمت تدوین این ویدیو کشیدم

    الله اکبر از اینهمه آگاهی امید بخش

    چه نگاه قشنگی استاد داشتن در مورد اینکه با اگباوردهای درست میتونیم قبل از اینکه به. تضاد های وحشتناک بر بخوریم جوریم زندگیم‌کنیم که مسیر زندگی برامون نرم و روان پیش بره

    من پسرعممو مثال میزنم که توی احاره نامش یکسری غلط های املایی بود و یکسری اطلاعات اضتباه وارد شده بود یه تضاد ساده رو‌مثال میزنم که برامون واضح بشه

    چیزی که بهم گفت این بود که من خب تجربه قرارداد نویسی رو ندارم کاملا درسته پسر عمم تا حالا خونه اجاره نکرده بود که البته اگر زودتر یه خونه مجردی برای خودش میگرفت و خیلی زود تر از هانوادش جدا میشد الان این تجربه ام داشت

    اگر من قلبم آروم باشه هدایت میشم که قبل از هر کاری برم چندتا ویدیو ازش ببینم و در مورد اطلاعات کسب کنم و این باعث میشه کمتر به تضاد ها بر بخورم

    همین نداشتن اطلاعات و تجربه باعث میشه مسیر برام سخت تر بشه و به تضاد های بیشتری بخورم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  7. -
    امید کریمی گفته:
    مدت عضویت: 2319 روز

    زیبا – قشنگ – مفید ترین – فایل رایگانی که من تو کل سایت دیدم همین بوده!

    حتی اغلب محصولات هم دیتا مفیدش به فایل این فایل نمیرسه !

    یه فایل چقدررر میتونه مفید باشه…چقدر میتونه باور ایمان به الله یکتا ایجاد کنه؟

    گوش کردن نوشتن این فایل سه روززز طول کشید-

    خلاصه از این فایل رو مینویسیم :

    خداوند ساخت زندگی رو به دست خودم سپرده

    به نسبتی که به خدا قدرت میدیم همون قدر برامون خدایی میکنه

    خداوند خواسته های من رو میدونه

    خداوند هر لحظه من رو هدایت میکنه

    خداوند هدایت کننده من است

    خداوند میخواهد زندگی بهتری داشته باشم.

    خداوند میخواهد نعمت بهتری داشته باشم.

    خداوند هموار در حال هدایت کردن من در حال مسیر درست است.

    خداوند خیلی بیشتر ا زما میخاد خوش حال باشیم – ثروت مند باشیم.

    خداوند در هر حلظه داره هدایت میکنه و من دسترسی دارم به هدایت خداوند

    خداوند می خواهد مرا هدایت کند.

    خداوند منبع ارامشه

    من لایق دریافت الهامات خداوند هستم.

    خداوند براش مهم نیست که چقدر میخواهیم

    خداوند لذت میبرد از اینکه ما نعمت و ثروت بیشتری داشته باشیم.

    فرکانس خداوند در همه جا هست! –

    خداوند قدرت خلق کردن رو بهمون داده !

    هرچقدر که باور کنم ! و تکرار کنم

    ——-

    چرا یه آدمی نباشیم؟ که :

    – کارها اسون انجام بشه

    – بدون زجر انجام بشه

    – در تمامی سلامتی مون انجام بشه

    – بدون تبلیغات انجام بشه

    اگر داریم سختی می کشیم زجر می کشیم لابد و بدون شک یه ایرادی هست

    نیاز نیست زجر بکشیم:

    تا لایق شویم.

    تا به نعهمت ها برسیم.

    تا به یک روابطی برسیم.

    خلاصه این فایل بی نظیرهه-

    هر کجا به خدا تو کسب وکار تو ایده هام تکیه کردم بهترین افراد رو سر راهم قرارداد- هر زمان که اومدم بیرون داستان متفاوت شد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    اعظم گفته:
    مدت عضویت: 906 روز

    سلام خدای وهابم

    سلام خدای مهربانم

    سلام بر رهایی

    سلام بر برکت و فراوانی

    سلام و صبح بخیر به استاد عزیزم و دوستان توحیدی من در این مکان امن

    خدایا من تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری میخواهم مرا به راه رهایی هدایت کن به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای و نه گمراهان

    خدایا من جز تو قدرتمندی ندارم و جز پیش تو جایی ندارم .جز تو تکیه گاهی ندارم

    الهی و ربی من لی غیرک؟

    خدایا راه را به من نشان بده و بگذار خیر و برکت را به وضوح نظاره کنم

    خدایا قلبم رو به دستهای تو میسپارم خودت به قلبم آرامش بده

    پروردگارا و معبودا قلبم رو باز کن و چشمهامو بینا کن برای دریافت هدایتها و نشانه هات و بهم قدرت و قوت بده برای انجام آنها

    خدایا شکرت به خاطر وجودت که همیشه توی بدترین شرایطها بهم دلگرمی میده و باعث میشه خودمو بکشم بیرون

    ای که مرا خوانده ای

    راه نشانم بده

    در شب ظلمانی ام

    ماه نشانم بده

    یوسف مسکین ز چاه

    گشت چنان پادشاه

    گر که طریق این بود

    چاه نشانم بده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  9. -
    مهدی وجدی گفته:
    مدت عضویت: 514 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته و دوستان عزیز

    خیلی خیلی خداوند ذو سپاسگزارم که من رو به این آگاهی ها هدایت کرد واقعا بهش نیاز داشتم

    با توجه به درکی که از این آگاهی ها رسیدم و مقایسه کردن آنها با روند زندگی خودم میتونم بگم که چرخ های زندگیم به شدت سفت شدن و زندگی روز به روز داره برام سخت تر میشه و خداروشکر میکنم که متوجه شدم برای چی این اتفاق ها در حال رخ دادن هست

    من نمیخوام که سخت بشم برای سختی ها

    میخوام آسان بشم برای آسانی ها

    میخوام که بر روی شانه های خداوند سوار شدم و بگذارم که خداوند تمام کارهارو برام انجام بده

    خیلی وقتا فکر میکنم که خودم بهتر میفهمم و بعد ضربه های بزرگی بهم وارد میشه من دوست ندارم کتک خورم ملس باشه

    میخوام در مدار هدایت های خداوند قرار بگیرم

    میخوام این نگاه این باور رو بسازم که خداوند

    منبع عشق

    منبع نعمت ها

    منبع ثروت

    منبع آرامش هست

    من دیروز قدم اول دوره 12 قدم رو با شریک عاطفیم به صورت شراکتب تهیه کردم اما بعد هدایت شدم به صفحه ای که اونجا گفته شده بود به صورت شراکتی نباید محصولی رو تهیه کرد و هرکسی باید بهای موفقیت خودش رو خودش پرداخت کنه و سر همین مسئله دعوای شدیدی بین ما رخ داد اما از اونجایی که تونستم روی خودم کار کنم تونستم ذهنم رو کنترل کنم و امروز قبل از اینکه وارد سایت بشم از خداوند خواستم که من رو هدایت و خداوند من رو به این فایل هدایت کرد که متوجه بشم که باید همه کارهارو به خودش بسپارم نباید دخالت کنم باید اعتماد کنم به خداوند وقتی متوجه شدم که نمیتونیم شراکتی محصول رو خریداری کنیم هیچ کدوم از فایل هارو حتی یک دقیقه ام نگاه نکردم و گذاشتم برای وقتی که خودم تمامو کمال بهای اون محصول رو پرداخت کنم و درس بزرگ دیگه ای که گرفتم این بود که هیچوقت هیچوقت هیچوقت نخوایم هیچکس رو حتی عزیزترین فرد زندگیمون رو با خودمون هم مسیر کنیم و بیاریمش به این مسیر هرکسی به وقتش اگر از خداوند بخواهد خداوند از هزاران طریق هدایتش میکنه به سمت آگاهی ها و اینکه ما فقط و فقط باید روی خودمون تمرکز بگذاریم و خودمون رو رشد بدیم و هیچوقت نباید دلمون به حال کسی بسوزه و بخوایم بهش کمک کنیم تا مسیری که ما رفتیم رو بره خداروشکر میکنم که متوجه اشتباهم شدم و ازش درس میگیریم برای اینکه چراغ خاموش حرکت کنم و تمام تمرکزم رو بگذارم روی خودم و رشد و پیشرفت خودم خداروشکر میکنم بابت این آگاهی ها که خداوند رو بهتر به من شناسوند تونستم خدای خودم رو بهتر بشناسم و باور های به این زیبایی در رابطه با خداوند ایجاد کنم تصمیم دارم بهای قدم اول رو خودم تمام و کمال بپردازم و شروع کنم به تغیر مسیر و ساخت زندگی زیباتر و آرام تر با حضور تمام و کمال خداوند در زندگی ام از مشا ممنونم استاد عزیزم که این آگاهی هارو با ما به اشتراک میگذارید.

    خدانگهدار.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  10. -
    نسرین سیفی گفته:
    مدت عضویت: 1058 روز

    به نام خدای بخشنده و بخشایشگرم

    خدایی که با وجود اینکه گاهی ازش شاکی میشم ولی ته دلم میدونم زیادی حواسش بهم هست زیادی دوسم داره چون خودش میدونه من جز اون رو هیچ‌ کسی حساب نمیکنم میدونه من ازش توقع دارم 

    سلام استاد عزیزم و مریم جون عزیزم

    استاد من بنر فایل رو که دیدم یه حسی بهم گفت من برای این فایل کامنت میزارم‌

    دلم میخواد کامنتام دلی باشه اونوقت به خودمم‌ خیلی میچسبه و بارها و بارها میخونمش‌

    میخوام راجع‌به احساس لیاقت صحبت کنم

    قطعا دوره بعدی که از سایت میخرم همین دورست

    چون با بند بند وجودم میدونم بهش احتیاج دارم

    و میدونم اگه مشکلی توی روابطم با بقیه پیش میاد از عدم احساس لیاقتمه

    میدونم که احساس ارزشمندی مثل یه الماس که وجود آدمو درخشان میکنه

    کلا روابطمو با اقوام دور و نزدیک خیلی محدود کردم و فقط با خانواده‌های انگشت شماری رفت‌وآمد داریم

    اما‌ خوب از وقتی قوانین رو یه‌کوچولو بهتر درک کردم

    بعضی رفتارهای این‌ آدما اذیتم‌ میکرد و آزارم میداد

    حرفاشون به گوشم می‌رسید و چه بسا تهمت

    با اونی که بهم تهمت زده بود که کلا روابطمون‌ رو قطع کردیم و به یقین‌ رسیدم که رفت و آمد دوباره یعنی ظلم به خودم

    حالا یه سری آدم هستن که با ما دوتا خانواده رفت‌وآمد دارن و حرفاشون و کاراشون و دورو بودنشون من و اذیت می‌کرد

    ( من کلا آدمی هستم که کسی و مسخره نمیکنم و دلمم‌ نمیخواد کسی مسخرم کنه ، از ظاهر و تیپ کسی انتقاد نمیکنم و دلمم نمیخواد کسی ازم انتقاد کنه و اگه کسی این کارو کنه من بهش میگم که ناراحت شدم و کارش درست نیست و عصبانی میشم ،میدونم که وقتی قوانین رو درک کنم اصلا همچین اتفاقاتی نمیفته )

    ما با این خانواده‌هایی که رفت و آمد داریم مدام از زبون اون خانواده‌ای که باهاشون قطع ارتباط کردیم به من میگن تو فلان اخلاق و داری و کلا من و میکوبن

    حالا اخلاق من چیه؟ اینه که مسخرم کردن، از ظاهرم ایراد گرفتن، حقمون داشته خورده می‌شده، من به همه اینا واکنش نشون دادم اما حتی تو واکنشهامم‌ به خودم اجازه ندادم منم بیام مسخره کنم، منم بیام انتقاد و عیب‌جویی کنم، منم بیام حق کسی و بخورم

    و فهمیدم آدما از این اخلاق من خوششون‌ نمیاد ولی  درون من دوست نداره توهین و تهمت و ناروا و عیب‌جویی بشنوه

    من تو این گیر و دارا

    اولا که اکثرا سعی می‌کردم حرف از این مسائل نشه ولی خوب پیش میومد حالا من سعی داشتم هی به همه ثابت کنم که نیتم چیه ، که بد نیستم، که بد کسی و نمیخوام ، که دروغ تو دهنم گذاشتن، و کلی انرژی هدر می‌دادم ذهنم برای چند روز داغون میشد فرکانسم پایین میومد اخلاقم به شدت بد میشد خصوصا با بچه‌هام ، بی حوصله میشدم

    تا همین چند روز پیش که دیگه واقعا از این حرفا خسته شده بودم احساس بی‌ارزشی میکردم

    همش گریه بودو مرور اتفاقات

    ولی انگار لازم بود من این‌چک و لگد و بخورم تا بفهمم 

    که وجود من ناراحته از این همه ثابت کردن خودم ، از رفت و آمد با آدمایی‌ که هر چقدر هم بهشون خوبی میکنم بازم تهش ازم انتقاد میکنن، بازم حرفایی که ناراحتم‌ میکنه رو به گوشم میرسونن،و فهمیدم مسلما نظر خودشونم همینه که میرسونن‌ این حرفا و الگوهای تکرار شونده

    من فهمیدم چیزی که من و بیشتر اذیت میکنه شاید اون آدما یا بقیه آدمای مشابهی که تو زندگیم بودن نباشه

    بلکه خودمم‌ ،عزت نفس واحساس لیاقت و اعتماد به نفس پایینمه‌ که به آدما اجازه چنین رفتارهایی میده

    شاید ترس از تنهاشدن زیاده

    و اینکه دیگه روابطمو با همین معدود آدمام  قطع کنم چی میشه

    الان که دارم این کامنت و مینویسم یه ذره حالم بهتره

    چون نکته مثبت این اتفاقا اینه که جهان داره به من میگه برای خودم و خانواده کوچولوم ارزش قائل بشم 

    حتی به قیمت پر کردن وقتم و گرفتن دلم ، با کسایی که هر دفعه که میبینمشون‌ ازم انتقاد میکنن رفت‌وآمد نکنم

    این مسئله باگ بزرگیه تو وجود من ،انقدر بزرگ که نمیدونم چجوری درستش کنم ،از کجا شروع کنم

    ولی میدونم که واقعا دیگه دلم میخواد درست بشم

    من تصمیمم رو گرفتم ولی مثل یه بچه‌ای که اوایل راه‌رفتنش مامان یا باباش دستشو میگیرن تا راه بیفته

    نیاز دارم خدا دستامو بگیره، یادم بده، کمکم کنه، قلبمو آروم کنه تا راه بیفتم

    چون واقعا جز خودش به هیچکس امید ندارم

    در پناه خدا باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: