ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی - صفحه 56 (به ترتیب امتیاز)

1144 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 995 روز

    به نام خدای که برام همه چیزه

    همه کسمه هم همدم هستی هم رازداری هم مواظبم هست چرخ زندگیم روان می کنه نور بهم نشون داد از تاریکی در اومدم سوی روشنایی از نا امیدی منو آورد سمت امید

    از قضاوت آورد سمت تحسین کردن

    عشق بهم نشون داد

    سپاسگزاری بهم یاد داد

    از غر زدن به اعراض

    از کمبود به فراوانی

    از اخبار به سوی سایت هدایتم کرد

    خدا جونم دیروز انار خواستم شبش پسرم خودش آورد بدون این که بگم این یعنی حواست بهم هست

    هزاران از این معجزه ها دیدم

    از ذهنم به سوی قلبم مراجعه کردم تا همیشه خدا هدایتم کنه درگیر نجوای ذهنم نشم

    خدایا شکرت نشونم دادی مراقب ورودی هام باشم کنترل کنم ذهنم رو

    خدایا بابت همه چیز سپاسگزارم

    خدایا ایمانم قوی کن بیشتر شکرگزار تو باشم

    در پناه خداوند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    محمد علیزاده گفته:
    مدت عضویت: 1501 روز

    به نام خدای مهربانم .

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته و همه دوستان هم فرکانسیم در مسیر توحید ..

    الهی شکرت یک روز دیگه دارم صلات میکنم هدایتم کن

    این فایل استاد عزیزم در روزهایی برام روزی شده که واقعا فقط خدا میدونه که چقدر به این نوع نگاه نیاز داشتم

    هر چی این فایل را میشنوم میخونم کامنت مینویسم انگار داره منو تنظیم موتور میکنه واقعا همینطور هست دم شما گرم

    استاد عزیزم که به قلبتون گوش میکنید چقدر دوست دارم که بتونم منم صدای منطق ذهن را کم کنم و صدای مغز قلبم

    قوی تر بشه و میشه برای خیلی ها شده استادم یک الگوی تمام عیار هست در این زمینه که گوش میده و عمل میکنه

    وقتی ادم بهش الهام میشه بستگی به این داره که گوش کنم یا نکنم اینه که چقدر این عضله را قوی کردم تا بتونم ازش

    همیشه استفاده کنم وقتی عضله قوی نشه نمیشه ازش استفاده کنی چون زورش نمیرسه که نجامش بده اول میری

    وزنه بزنی باید از وزنه های پایین تر استفاده کنی عضلاتت بهش عادت کنن و بعد تکاملی میشه وزنه ها را بیشترش کرد

    و این تکاملی اگر من بتوانم در موضوعات کوچکتر بهش توجه کنم عمل کنم و نتیجه را برای خودم بزرگ نمایی بدم

    و یادداشت کنم که همیشه مرور کنم و به این شکل میتونه قوی بشه صدای قلبمون و ما هم اعتمادمون بیشتر میشه

    حتی برای ذهنمون هم منطق میشه بهش فکت بدی دیدی اینجا این شد دیدی اونجا اون شد و خیلی بیشتر و تکرار و

    تکرار همین تکرار کلیدش هست پسورد تمام تمرینها همینه تکرار که تو فرکانس و مدار خداوند بیشتر باشم و خودم را

    غرق در فرکانس خدا کنم و اگر بتوانم خودم را عادت بدم معتادش بشم دیگه کار اسانتر میشه و زندگی بهشت میشه

    مثل زندگی استادم ما باید در حال شکر گزاری باشیم و حالمون خوب نگه داریم با باورهای توحیدی که شما استاد عزیزم

    ایمان دارید و همش تکرار میکنید میشه ترس ها عجله ها طمع ها نگرانی ها کمبودها همه چی را عوضش کرد فقط با

    نگه داشتن خودم در احساس خوب که هدایت خداوند را دریافت کنم و عمل کنم همینطور ادامه بدم یک مسیری است

    که انتهایی ندارد تا زمانی که در این سیاره زیبا میهمان زمین هستم باید وظیفه دارم اگر میخام همیشه شاد پر انرژی باشم

    باید راهی پیدا کنم برای ایجاد شادی و داشتن اشتیاق فراوان صبح که از خواب بیدار میشم با ذوق اینکه خدا برام امروز

    چه سوپرایزها داره با شوق و ذوق زندگی کردن نشان دهنده ایمان به غیب است و نتیجه این احساس عالی میشه

    نعمتهای فراوان خداوند در تمام زمینه ها الهی شکرت خدا جونم برای قوانین بدون تغییرت در این سیاره زیبامون

    تا روز و کامنت بعدی شما استاد عزیزم و خانم شایسته و همه دوستان را به خدای بزرگ و مهربانم میسپرم

    خدا یارو نگهدارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    پرستو گفته:
    مدت عضویت: 206 روز

    به نام خدای زیبایم

    سلام به استاد عزیزم، بانوی شایسته و دوستان هم‌فرکانسی‌ام

    استاد جان، این فایل جادویی مثل مرهمی برای روحم عمل می‌کنه. هر بار که نگرانی‌ها و استرس‌ها سراغم میان، انگار این فایل مثل آبی روی آتیش، منو آروم می‌کنه. بعضی روزها سستی می‌کنم و گوشش نمی‌دم، ولی همیشه نتیجه‌شو دیدم و فهمیدم که چقدر بهش نیاز دارم. به خودم و به خدای خودم قول دادم که هر روز، حداقل یک‌بار گوشش بدم.

    هر روز صبح با خدای خودم حرف می‌زنم، صداهامو ضبط می‌کنم و ذخیره‌شون می‌کنم توی یه پوشه با عنوان «صحبت‌های من با خدا». چند وقت بود که برای یه تصمیم مهم زندگیم دودل بودم، نمی‌دونستم باید چیکار کنم. تا اینکه دیروز، وقتی با خدای خودم حرف زدم، ازش خواستم راهو نشونم بده، هدایتم کنه، بهش گفتم که تسلیمم در برابرش… و انگار یهو همه چیز روشن شد! تصمیمم جدی شد، برای کاری که سخت بود، برای مسیری که نمی‌دونستم درسته یا نه، ولی حالا با اطمینان قدم برداشتم، بدون استرس، بدون ترس. این یعنی تصمیم درسته، یعنی خدا این جرأت رو بهم داده، یعنی نباید جا بزنم. یاد حرف شما افتادم که «ایمان بدون عمل، حرف مفتِ»… پس من ایمانمو به عمل تبدیل کردم.

    با توکل به خدا، اولین قدم رو برداشتم و منتظر اتفاقات خوب بعدش هستم. مطمئنم که زندگی برام روان‌تر می‌شه، چون خدا راه‌ها رو برام آسون می‌کنه. فقط باید ذهنمو کنترل کنم، احساسم رو خوب نگه دارم، نجواهای منفی ذهنم رو خاموش کنم و اجازه ندم مقاومت‌های ذهنی مانعم بشن. ایمان دارم که خدا هر لحظه کنارمه، منو هدایت می‌کنه و بهش اعتماد کامل دارم.

    استاد عزیزم، از شما برای این فایل جادویی که هر بار برام معجزه می‌کنه، از صمیم قلبم سپاسگزارم. شما دستی از دستان خدا روی زمین هستید…

    خدای مهربان، قلب من پر از عشق توست.از تو ممنونم که مرا دوست داری و همیشه مراقب من هستی.

    در پناه تو هیچ ترسی ندارم.تو مثل یک پناهگاه امن هستی که همیشه من را از غم و غصه و ترس دور نگه می‌داری.

    به من قدرت و شجاعت بده تا در برابر مشکلات قوی باشم.کمکم کن تا به تو اعتماد کنم و نگذارم هیچ نگرانی یا تردیدی به من غلبه کند.

    تو آرامش را به روح من هدیه می‌کنی.این آرامش مثل نسیمی خنک است که تمام وجودم را نوازش می‌دهد و من را از هرگونه تشویش و اضطراب رها می‌کند.

    تو تنها کسی هستی که در تاریکیِ اضطراب به من امید و اطمینان می‌دهی.تو مثل نوری هستی که راه را به من نشان می‌دهد و مرا به جایی امن هدایت می‌کند.

    خدایا، در پناه تو آرامش می‌یابم و در پرتو مهرت، به آرامش و صلح درون دست می‌یابم.از تو ممنونم که همیشه در کنار من هستی و من را تنها نمی‌گذاری.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    حمید خالقی گفته:
    مدت عضویت: 3887 روز

    انشاالله یه روزی منم این جرات و جسارت و شجاعت رو پیدا کنم که مثل استادم آدم‌متوکلی باشم و فقط و فقط به خداوند. توکل کنم

    خدایا خودت مزه شیرین توکل داشتن به خودت رو برام‌بچشان

    خودت کمکم کن تا از همه چیز و همه کس قطع امید کنم

    کمکم کن فقط به خودت و خودت امیدوار بشم

    کمکم کن آدم بیخیالی باشم

    آدم علی بی غم باشم هیچی برام مهم نباشه دلمو بزنم به دریای وجود تو

    کمکم کن تنها و تنها به تو توکل و امید داشته باشم

    چون میدونم و تجربه کردم کمک‌های عالی و زیبای تو را

    خدایا کمکم کن ظرف وجودم را بزرگ و بز رگتر کنم

    لیاقتمو به اندازه بیش از خواسته هام و آرزوهام افزایش بدم

    چون واقعا لایق خواسته ها و آرزو هام هستم

    به خدا لیاقتشو دارم کافیه این باورش کنم و با خودم بحث نکنم و خودمو دست کم نگیرم

    خیلی جاها موفقیت‌های بزرگی تونستم کسب کنم

    تو همین قانون سلامتی شده روزی 800 گرم وزن کم کردم

    کمتر از 2 ماه حدود 10 کیلو وزن کم کردم

    پوستم سفید شده و جوانتر و شاداب‌تر و پر انرژی تر شدم

    چقدر راحت میتونم سرپا وایسم و راحت میتونم تا حدود 2 ساعت پیاده روی کنم داخل شهر

    و خیلی موفقیت‌های دیگه تونستم به لطف و فضل تو کسب کنم یعنی به من داده شد

    پس آرزوها و خواسته هام هم میتونه به من داده بشه

    کافیه توکلم رو بیشتر و بیشترش کنم

    خدا یا کمکم کن تا تمرینات استاد رو در حد استادی انجام بدم و در حد استادی نتیجه بگیرن انشاالله انشاالله انشاالله

    خدایا سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

    در پناه آلله یکتا شاد پیروز موفق سربلند و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    هادی محبی نیا گفته:
    مدت عضویت: 1924 روز

    به نام خدای مهربان

    خداروشکر برای وجود ارزشمندتون استاد عزیزم

    واقعا عجیبه هر ویدئو یا هر آگاهی که ازتون گوش میدم حقیقتا انگار تازگی داره انگار این آگاهی گفتنش تکراری نمیشه و هر بار دلچسب و گواراست

    استاد عزیزم کامنت طولانی نمی‌ذارم حرف برای گفتن خیلی زیاده ولی دست شما رو میبوسم و از شما خواهشششششش میکنم خواهش میکنم خواهش میکنم راجب موضوع سکس و شهوت صحبت کنید و بگید که چقد مؤثره هست روی فرکانسای ارسالیمون و باید چطور مهار کنیم این موضوع رو ، خواهش میکنم راجب این موضوع اگر که ویدئویی بذارین روی سایت بخدا که خیلی مشکل گشا هست و مطمئنم خیلی ها نیاز دارن بشنون آگاهی های این جریان رو که خدمتت گفتم

    عاشقانه دوستت دارم استاد عباسمنش عزیزم

    در پناه خداوند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    ابوالفضل گفته:
    مدت عضویت: 1116 روز

    سلام خدمت استاد و دوستانی که کامنت رو میخونند

    الر ۚ کِتَابٌ أُحْکِمَتْ آیَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ (1)

    الر، این کتابی است که آیاتش استحکام یافته. سپس تشریح شده و از نزد خداوند حکیم و آگاه (نازل گردیده) است!

    أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ ۚ إِنَّنِی لَکُم مِّنْهُ نَذِیرٌ وَبَشِیرٌ (2)

    جز خداوند یگانه را نپرستید. من از سوی او برای شما بیم دهنده و بشارت دهنده ام.

    وَأَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُمَتِّعْکُم مَّتَاعًا حَسَنًا إِلَی أَجَلٍ مُّسَمًّی وَیُؤْتِ کُلَّ ذِی فَضْلٍ فَضْلَهُ ۖ وَإِن تَوَلَّوْا فَإِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ کَبِیرٍ (3)

    از پروردگار خویش آمرزش بطلبید. سپس به سوی او بازگردید. تا شما را تا مدّت معیّنی، از مواهب خوب (زندگی این جهان، ) بهره مند سازد. و به هر صاحب فضیلتی، به مقدار فضیلتش عطا کند. و اگر (از این دعوت) روی گردان شوید، من بر شما از عذاب روز بزرگی بیمناکم!

    وَلَئِنْ أَذَقْنَا الْإِنسَانَ مِنَّا رَحْمَهً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَیَئُوسٌ کَفُورٌ (9)

    و اگر از جانب خویش، رحمتی به انسان بچشانیم، سپس آن را از او بگیریم، بسیار نومید و ناسپاس خواهد بود.

    وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّیِّئَاتُ عَنِّی ۚ إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ (10)

    و اگر بعد از ناراحتی و زیانی که به او رسیده، نعمتهایی به او بچشانیم، به یقین می گوید: «بدی ها از من برطرف شده، (و دیگر باز نخواهد گشت). » و غرق شادی و غفلت و فخرفروشی می شود.

    إِلَّا الَّذِینَ صَبَرُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِکَ لَهُم مَّغْفِرَهٌ وَأَجْرٌ کَبِیرٌ (11)

    ت این آیات ک امروز ب صورت هدایتی خوندم خداوند در مورد همین راحتی و سختی صحبت میکنه

    میگه ک تنها کاری ک میتونین و باید انجام بدین بندگی خداونده و شما ناتوان هستین بپذیریم اینو ک هیچ کاره این

    این جاست ک استاد میگه اگر درست بندگی کنی خداوند خدایی میکنی و کن فیکون میشه

    چون خداونده ک مطلقا قادره و بزرگ تر از اون چیزهایی هست ک میخای و خودت نمیتونی

    تو ایه سوم داره راه درست رو بهمون میگه ک اگر در سختی هستی داری اشتباه میری استغفار کن بپذیر ک ب خودت ستم کردی و درخواست هدایت و استغفار کن تا خداوند باورهای اشتباهت بهت بگه تا بتونی اصلاحش کنی و رشد کنی و وارد مسیر نعمت ها باشی و تا آخر دنیا بهره مند کنه

    اینجا نشون میده مشیت خدا رو ک اگر در مسیرش قرار بگیری اراده خداوند بر این تعلق میگیره ک همه چی راحت انجام بشه و کلی نعمت دریافت کنی

    این یعنی خدا میخاد برای ما نعمت هارا و ی جورایی ناراحت میشه اگر در این مسیر نباشیم

    ابتدای راه هم ک احساس عجز و بفهمی ک ناتوانی و تا الان داشتی شرارت میکردی و سرباز میزدی از بندگی

    نباید برا خودت افتخار بدونی سخت پول درآوردن رو

    نباید گول ابلیس رو بخوری

    ما شایسته هستیم ک خداوند همه کارهارو انجام بده برامون همه کارها و ما فقط لذت ببریم

    راحت پول بدست آوردن و کلا و راحتی در همه زمینه ها باید باعث افتخار باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    منیره صدیقی گفته:
    مدت عضویت: 354 روز

    سلام به استاد بی نظیرم سپاس گزارم استاد از شما به خاطر زحمت کشی تون و این فایل های جدیدی که میزارید روی سایت و چه جالبه که این سلسله فایل های جدید این روز ها تون فکر می کنم فقط و فقط برای حل مشکل من تهیه داره میشه .

    استاد می خوام این جا برا تون از مساله ای که چند سال پیش داشتم بگم و این که چگونه حلش کردم

    چند ساله پیش روزی داشتم قرآن می خواندم که دیدم شیطان شروع کرد به این که خدایی وجود نداره بعد منم اولش باهاش کلنجار رفتم اما کم کم تحت تاثیر نجواها قرار گرفتم و از یه جایی به بعد دیگه نمی تونستم حریف نجواهای ذهنم بشم و براش دلیل منطقی بیارم و هی داشتم به نجواها گوش میدادم و هی حالم بدتر شده می رفت تا جایی رسید که فکر می کردم جهنم اون دنیا که میگن شایدخیلی بهتر از حال بد درونی این روز های من باشه چون دیگه فکر نمی کردم پناهگاهی داشته باشم ذهنمم هی روز به روز و لحظه به لحظه شدت رگبار هاشو‌ بیشتر و بیشتر می کرد از یه جایی به بعد دیگه فکر می کردم همه چی تموم شده دیگه هیچ راه حلی وجود نداره خیلی خیلی حالم بود یادمه بیرون که می رفت به کورس زبان انگلیسی شیطان می گفت خود تو زیر ماشین کن راحت میشی از این همه درد درونی ولی یک امیدی در وجودم اجازه این کارو بهم نمی داد و می گفتم نه اگه این کار رو انجام بدم مرتد میشم خدا حتما مشکلمو حل میکنه با جودی که باور نداشتم خدایی است ولی اون امیده بود در وجودم و همون بود که منو زنده نگه میداشت و پای حرکتم می‌شد تا بتونم حریف نجواهای ذهنم بشم تا حدی رسیده بود که بلند بلند جلوی اعضای خانوادم حتی مدیر مدرسه مون گریه می کردم که چگونه می تونم دلیل محکمی مبنی بر وجود خدا پیدا کنم و از این حال بد بیام بیرون و استاد یک نکته مهم مهم خوب دقت کنید من انتظار داشتم یک دفعه یک جمله یا چیزی رو پیدا کنم که یک دفعه باور کنم که خدا است و شیطان ذهنم رو شکست بدم اما اما این اتفاق هیچ وقت نیفتاد که من یک دفعه به این باور قوی برسم استاد حال بدم به جایی رسید که دیگه داشتم خفه میشدم همین بود که کم کم تصمیم گرفتم سعی کنم کم کم به این موضوع توجه نکنم حتی شده برای لحظه ای، به ذهنم می گفتم اصلا می‌خواد خدایی باشه یا نباشه من می خوام برای لحظه آروم باشم دیگه نمی خوام با تو بحث کنم استاد من این توجه نکردن رو ادامه میدادم ذره ذره و داشت لحظه به لحظه و روز به روز حالم بهتر می‌شد و همزمان قرآن رو مطالعه می کردم آروم آروم تا دلیل محکمی مبنی بر وجود خدا پیدا کنم یادمه روزی بعد از نماز ظهر که قرآن رو مطالعه می کردم یک دلیل محکم بر علیه ذهنم پیدا کردم که می خوام اینجا یاد آور بشم براتون البته متن عربیش یادمه نیست ( روز قیامت که میشه شیطان برای کسانی که اورا شریک خدا قرار داده بودن میگه من از شما بیزارم که مرا شریک خدا قرار دادید) بعد پیدا کردن این ایه به شیطان گفتم ببین تویی که میگی خدایی وجود نداره خودت هم روز قیامت اینو میگی پس خدا وجود داره از اون به بعد هر لحظه که نجوا ها سراغم میومد میگفتم نه دیگه خودتم روز قیامت اینو میگی و اقرار میکنی به یگانگی خدا پس خدا وجود داره و این قد اینو استاد تکرار می کردم هنگام نجواهای ذهنم که به مرور زمان باورم شده بود که خدا است

    یعنی می خوام اینو استاد برا تون بگم که من یک دفعه به این باور نرسیدم طوری که اوایل انتظار داشتم بلکه به مرور زمان و تکرار این جمله هنگام نجواهای زمانی بود که این باور در من ساخته شد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      مریم محمدی گفته:
      مدت عضویت: 1261 روز

      به نام خدای مهربون رزاق و وهابم.

      سلام منیره‌‌ی عزیزم امیدوارم در بهترین حالتون این پیام رو دریافت کنید. این کامنت شما منو برد به چند سال پیش خودم از سال 96 تا 98 که افسردگی داشتم اون روزا دقیقا ذهن منم با همین نجواها منو به ته سیاهی برده بود. اون موقع فک میکردم همه چیز بی اندازه پوچه و هیچ مفهومی نداره. اون روزا منم دقیقا همین حال شما رو داشتم شبانه روزم گریه بود و یه گوشه خوابیدن. دیگه بیشتر از این از اون موقع نمیگم. اما بیرون اومدن من از اون حال یه حکایت جالبی داره که انگار کامنت شما قصد داشت برام یادآوری کنه. حدود 12/13 سالم بود که بابام با سی دی راز اومد خونه. گذاشت رو تلویزیون ما هممون نگاه کردیم من اولش گفتم این الکیه مگه میشه بشینی فک کنی و اتفاق بیوفته اما یه حسی تو دلم گفت حالا یه بار امتحانش کن. یه حس و حال عجیبی برام داشت اون ویدیو انگار منو برده بود به دنیای جادو هم یه ذره منو میترسوند هم عمیقآ حس شادی بهم دست میداد. تا اینکه تصمیم گرفتم امتحانش کنم. تو همون سن بچگی نشستم برای خودم یه خونه و یه اتاق خواب با ویژگی هایی که میخواستم رو طراحی کردم و بیشتر وقتا تجسمش میکردم چند سال بعد اون خواسته ی من با همون ویژگی‌هایی که خواسته بودم رقم خورد. وقتی دیدم داره جواب میده تو خیلی از موارد مثل دانشگاه رفتنم ازش استفاده کردم که اصلا به طرز جادویی شرایط طبق خواسته‌ی من پیشرفت. که حالا بعدا شاید یه جایی داستانشو بگم. بخاطر باوری که به این قانون پیدا کرده بودم تو 18 سالگی شرایطی پیش اومد که من علاقه پیدا کردم به خوندن کتاب‌های موفقیت چیز زیادی از اون کتاب‌ها نمی‌فهمیدم فقط یه ذره حالم با خوندن اون کتاب‌ها بهتر میشد برای همین جسته گریخته ادامه میدادم. تا اینکه رسیدم به سال 96 و اون افکار شیطانی که به ذهنم هجوم آوردن. اون موقع من تو خوابگاه دانشجویی زندگی میکردم دوستم که تخت کناریم بود خیلی به قانون جذب و این قوانین الهی اعتقاد داشت و سعی میکرد ازشون استفاده کنه. ایشون کتاب 4 اثر رو داشت من می‌دونستم که خوندن کتاب میتونه یه راه نجاتی برام باشه و دوباره حالم رو خوب کنه برای همین این کتاب ازشون قرض گرفتم اما به محض باز کردن کتاب میزدم زیر گریه و انقدر فرکانسم پایین بود که حتی نمی‌تونستم یه جمله از کتاب رو بخونم اون موقع گوش من به پیغام اون کتاب نامحرم بود. اما 2 سال بعدش وقتیکه دیگه آگاهانه تصمیم گرفتم از اون حال بیام بیرون و هر کاری میکردم که حال خودمو خوب کنم اون کتاب سر راه من قرار گرفت دوباره. به این شکل که ما رفتیم خونه‌ی پسرخالم اونم بعد از چندین سال من با خانمش شروع کردم صحبت کردن و یه دفعه ایشون گفت بیا بریم کتابایی که میخونم رو بهت نشون بدم بین کتابهاش 4 اثر هم بود و من همون شب ازش قرض گرفتم و زندگیم تو یکسال از این رو به اون رو شد و اصلا انگار شروع تغییرات من با همون کتاب بود. میدونی وقتی آماده‌ی دریافت نباشی حتی اگر کنارتم باشه نمی‌تونی ازش استفاده کنی اما وقتی آماده‌‌‌ی دریافت هستی از جایی که فکرشو نمی‌کنی به دستت می‌رسه حتی از آدمی که چندین ساله ندیدیش و اصلا هیچگونه ارتباطی باهاش نداری. چقدر این دنیای جادویی شگفت انگیزه چقدر قدرت خلق زیباس چقدر داستان هدایت و همفرکانسی زیباس چقدر درخواست و تعهد و اراده اعجاب انگیزه و چقدر این خدا بالاتر از حد تصوره.

      منیره جانم وقتی داشتم می‌نوشتم یادم اومد ممکنه یه جای دیگه‌ی سایت هم این داستان رو به شکل دیگه‌ای نوشته باشم. انقدر برای خودم جالبه و دوستش دارم که هر بار به شیوه‌های مختلف مرورش میکنم و هرجا هم الهامی از طرف خدا بیاد که باید بنویسم دوباره دقیق تر می‌نویسم و با خودم مرورش می‌کنم. خلاصه که عزیز دلم کامنتت دوباره برام یادآور شد که از قعر چاه رسیدم به کاخ پادشاهی. کامنتت خیلی سپاسگزار تر و امیدوارترم کرد محکتم تر و باانگیزه‌تر و با ایمان ترم کرد. ازت سپاسگزارم دوست خوبم.

      انشاالله هر جا هستید در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند و بالیاقت باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        منیره صدیقی گفته:
        مدت عضویت: 354 روز

        سلام مریم جان عزیز

        منم ازت سپاس گزارم که ایمان من رو هم شما با داستانت قوی تر کردی دقیقا حرف شما درسته حتی صوفیه هم وقتی مرید میره پیش شیخ ابتدای کار شیخ بهش توصیه می کنه که مثلا برای قدم نخست، تو باید مثلا به کلمه (لا اله الا لله ) توجه کن و اینو ادامه بده بعد دروازه کشفیات و ادراکات به رویت باز میشه و کم کم درک تو میره بالا و همین جوری این روند ادامه داره تا به شناخت خود و خدا میرسه.

        هر جا که هستی عزیزم شاد و سلامت و آرام و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    Asudeh گفته:
    مدت عضویت: 3352 روز

    سلام بر استاد عزیزم و اعضای خانواده عباس منشی‌های محترم

    این فایل درست در زمانی که واقعا افکارم مشغول بود، روی سایت قرار گرفت و جالبه وقتی قبلش هم روی نشانه‌ی من برای واضح شدن قدم بعدی‌ام کلیک کردم موضوع: توانایی کنترل ذهن برایم آمد و چقدر این هماهنگی خداوند دقیق و عالی عمل می‌کند.

    جالب‌تر اینکه من چهارتا فایلی که در پائین صفحه توانایی کنترل ذهن انتخاب کردم بنام‌های: مفهوم فرکانس و چگونگی تنظیمِ آن و فایل ششم عزت نفس قدیمی که به صورت واضح استاد در مورد کنترل ذهن صحبت کرده و همین فایل که جمعا 4 تا فایل تخصصی کنترل ذهن هست را پس از ویرایش روی گوشیم منتقل کردم و هنگام خوابیدن تا صبح با صدای کم هندفری توگوشم بود و حتی شب هم خواب استاد عباس منش و خانم شایسته عزیز را دیدم و صبح که از خواب بیدار شدم چقدر حال دلم خوب و پر از احساس شگرفی بودم و این حال رو و خواب دیشب را هی توی ذهنم مرور می کردم و چقدر احساسم بهتر می شد حتی قانون هم سریع جواب داد و دوتا فروش عالی سایتم هم داشتم که خستگی از تنم بیرون آمد و چقدر قانون خداوند سریع جواب میده وقتی احساست خوب باشه حقیقتا دنیا به کامت شیرین می شود و خیلی راحت به خواسته هات می رسی و من بعد از این همه سال که افتخار شاگردی استاد عباس منش عزیز را دارم، تازه این ذهن داره یقین می کنه که همه چیز احساس خوبه همه چیز توجه به سپاسگزاریه و به قول یکی از عزیزان سایت نوشته بود که (با کمی اصلاح) من با خودم عهد کردم با کمک خداجونم روی اصل خارپشتی سپاسگزاری و کنترل ورودی‌های ذهن تمرکز کنم را برای خودم اصل قرار دادم و بخدا قسم از صبح دارم نتایجش را در زندگی و کسب و کارم می بینم و از استاد عزیزم سپاسگزارم که همیشه با عشق به ما آگاهی ناب میده

    ضمنا از استاد عزیزم هم معذرت می خواهم که کامنت کم می گذارم و فقط دارم کامنت های دوستان را می خونم و چقدر حال دلم خوب میشه و دارم سعی می کنم مثل استاد اول صبح و آخر شب حداقل یک ساعت کامنت بخونم و چقدر حالمو خوب میکنه تازه چقدر به باورسازی ام داره کمک می کنه و چقدر بعضی از کامنت ها اشک شوق انسان رو جاری میکنه الحمدلله رب العالمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    میثم حیدری گفته:
    مدت عضویت: 767 روز

    بنام خداوند مهربان سلام استاد عزیزم و دوستان خوبم امید وارم حالتون عالی باشه من عالیم به لطف خدا

    استاد خوبم این فایل خیلی آگاهی بخش بود واقعا

    خیلی درس داشت خیلی نکته داشت که باید ازش یاد گرفت، چه مثال های بجایی زدین چه حرف های منطقی و خوبی گفتین، میخام منم یه داستانی رو بگم

    اینکه چه میشه خداوند کار هارو به وقت مناسب انجام میده،اینکه چه میشه خداوند از بینهایت طریق به بنده های خودش کمک میکنه خدایاشکرت

    این مثالی که میخام بگم دقیقا راجب منو یکی از دوستانم است که خیلی برای من جذاب بود و درس داشت، یک روز من سر کارم بودم امینجوری داشتم کار هامو انجام میدادم یکی از دوستانم بهم زنگ‌زد گفت ما دو سه تا نیروی کار لازم داریم اگه میشناسی با من هماهنگ‌کن منم گفتم نه عزیزم من کسی رو سراغ ندارم بعد یکم حرفیدیم و خندیدیم و بعد خداحافظی کردیم و گوشیو قط کرد، بعد از یکی دو روز امینجوری داشتم کارمو میکردم که یهو یکی از دوستانم که نه خیلی خیلی با من نزدیک بود و نه زیاد صمیمی فقط در حد یک سلام‌وعلیک با هم بودیم که بعد از چهار سال یادم اومد و شمارشو هم داشتم

    یه حسی بهم میگفت بهش زنگ بزن گفتم نه اون خیلی دوره با من صمیمی نیست که زیاد سرو کار‌ندارم باهاش و اینا بعد این‌حسه اونقد قدرت گرفت که من واقعا تسلیم شدم گفتم چشم، زنگ زدم به دوستم

    احوال پرسی کردیم یکم با هم از قدیم حرف زدیم و خندیدیم بعد از چند دقیقه که حرف زدیم این دوست مون گفت میثم داداش من الان بیکارم جااا ندارم برای رفتن،الان سر خیابونم حتا پول اسنب ندارم تا وقتی که من اینو شنیدم یهو این حالم خیلی عجیب شد بخدا من روحمم خبر نداشت که این بابا بیکار هست گفتم کار نداری گفت آره بیکارم بخدا، گفتم کی بیکار شدی گفت دیشب، گفتم یاابرفزل بیا من کار سراغ دارم گفت جدی گفتم آره بیا من لوکیشن میدم سریع برو اونجا

    حقوقش هم دو برار حقوق قبلیت هست خیلی هم جای باحالی هست کلی خوشحال شد، و گفت مرسی و کلا انرژی گرفت بعد گوشی رو قط کرد و منم لوک دادم و اون همون شب رفت به دوستمم گفتم این داداش مون پول اسنب نداره بهش بده بعد از چند وقت من اومدم نزد ایشون گفتم بیبین من کنجکاوم میخام بدونم(من میخواستم سر و ته این قضیه رو در بیارم‌تا این داستان هدایته رو درست بدونم تا ایمانم قوی تر میشد به این خداوند) گفت چیو میخای بدونی گفتم اینو میخام بدونم که اون شبی که من بهت زنگ زدم منکه روحم خبر نداشت که تو بیکاری گفت خب گفتم اون شب چ حالی داشتی از خدا چی خواستی درخواستت چی بود آیا از خدا خواستی که خدایا یه کاری برام جور کن

    گفت آره گفت بخدا من اینقد تنگ اوردم و انقد خسته شده بودم که دیگه کلا قید همه رو زدم

    (به اجز رسیده بود و تسلیم شده بود) دگه جون نداشت برای رو کردن به کسی، گفت من اصلا انتظار نداشتم که تو بعد این همه سال بهم زنگ بزنی و برام کار ردیف کنی و اینا رو وقتی بهم گفت دیگه من چیزی نگفتم گفتم خدارشکر که سرکار شدی عزیزم

    بعد وقتی که با خودم فکر کردم گفتم بیبین این خدا چقدر کارشو عالی انجام میده

    چه میشد که این دوستم روز قبلش بهم زنگ زده میگه نیرو میخایم و این داداش مون هم همون روز بیکار بشه و من بهش زنگ بزنم و بره اونجا

    این خدا چقدر کارشو دقیقا و عالی انجام میده

    چقدر من یاد گرفتم که چه میشه خدا این همه هوای بنده هاشو داره

    از بینهایت طریق ،اااز بینهاایت طریق کمک مون میکنه دقیقا مثل همین دوستم که میگفت بیبین تو اصلا یادم نبودی میگفت تو حتا به فکر خودم نیومدی

    اصلا انتظار زنگ تورو من نداشتمم که بهم زنگ بزنی

    (از بی نهایت طریق کمکمون میکنه)که حتا انتظارشو نداریم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      مریم محمدی گفته:
      مدت عضویت: 1261 روز

      به نام خدای مهربون، رزاق، وهاب.

      سلام میثم عزیز‌ . کامنتتون به عمق قلبم نشست و اشکمو درآورد. خیلی ساده و روون نوشتین.

      واقعا چقدر خدا همه‌ی ماهارو دوست داره.

      یاد شعر پروین اعتصامی افتادم.

      « به که برگردی به ما بسپاریش، کی تو از ما دوستر می‌داریش».

      اینکه شما دست خدا برای دوستتون شدین هم تداعی این بین بود که:

      « ما گرفتیم آنچه را انداختی، دست حق را دیدی و نشناختی؟».

      انگار این سایت یه دنیای جداگونس‌، یه دنیایی که ماهایی که توش زندگی می‌کنیم می‌فهمیمش. یه دنیایی که آدما راحت توش از قلبشون حرف می‌زنن. اون حرفایی که بین خودت و خدای خودت زدی‌‌. اون حرفایی که شاید بیرون از اینجا گوش محرم براش نباشه‌. و انقدر خالصه که فقط همون حرفاس، هیچکس حرف بیهوده نمی‌زنه. انگار که خدا همه چیزو فیلتر بندی خالص خالص می‌کنه بعد می‌فرسته تو دنیای این سایت.

      با قلبم سپاسگزارم. هر کجا هستید در پناه الله یکتا شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند و بالیاقت باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    منیر گفته:
    مدت عضویت: 1908 روز

    به نام خالق

    سلام به استاد عزیز و همراهان عزیز

    من الان 3 روزه استاد یکسره روی این فایل هستم و هر دفعه نکته های ناب یاد میگیرم ازش

    من باید احساس لیاقت این آسان بودن زندگی رو درونم بالا بیارم

    من باید این باور رو قدرت بدم که مسائل رو خدا حل میکنه

    من باید این باورم رو محکم کنم که خداوند خیلی آسون منو از تمام چالش هام رد میکنه و لذت ببرم از زندگی و این روان بودن زندگی

    من نباید مهم باشه برام که نگاه دیگران به من چیه

    من باید فقط حال خوب خودم مهم باشه من باید یه دیدگاهی پیدا کنم که همه چی آسون پیش بره

    باید باورهای توحیدی رو درونم بالا بیارم

    باید بتونم باورهای توحیدیم رو قوی کنم

    من باید تو مسیر زندگی سوت بزنم و راه برم همون چیزی که هر بار تمرین ستاره قطبی رو تو 12 قدم انجام میدم دقیقا ملموس و شفاف این راحتی رو حس میکنم

    واقعا معجزه است این کلام شما استاد

    معجزه چیز عجیبی نیس فقط کافیه عمل کنیم به آگاهی هایی که دریافت میکنیم

    چرا باید بگم پوستم کنده شده باید این باور رو دور بریزم که بخوام مقایسه کنم و اسطوره بشم و یکسره رقابت کنم در صف ایستادگی و مقاومت با دیگران..من باید خلاف این مقایسه ها و اسطوره شدن ها حرکت کنم

    من باید آگاهانه باورهای مثبت بسازم

    خداوند خالق مطلق و قدرت خلق کنندگی خواسته هام رو از ذات خودش به من داده

    خداوند شافی مطلق هست و بدن منو سلامت و سالم خلق کرده و الان هم خیلی راحت این سلامتی رو برام حفظ میکنه کافیه ایمانم رو قدرت بدم

    در همه زمینه ها خدا کمال مطلق هست و من باید ایمانم رو تقویت کنم و تمام و کمال بپذیرم که خیلی راحت خداوند همه چیز رو در لحظه برای ما پیش میبره

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: