ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی - صفحه 65 (به ترتیب امتیاز)

1144 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    خدامنو دخترم ----شماهمه😂 گفته:
    مدت عضویت: 175 روز

    سلام به همه عزیزان

    استاد امروزبمن الهام شد بایددرطول تمرکز به قانون سلامتی وتمرکزم روی لاغری کامنتم بنویسم براتون ،چون هدایت شدم به مطالعه بخش بندی دوره جدید ومطالعه که برای دریافت نتایج بهتر مشارکت کن درارسال نظرات منم تصمیم گرفتم کامنتهامو راجب نتایجم بنویسم که ریزریز وارد زندگیم میشه خداروشکر .

    استاد خوابهای الهامیم زیاد شده قبلا هدایت شدم به کامنت یکی ازبچه ها که توخواب بهش الهام شده بود گفتم ،

    اااااا خدادیگه توخواب بمن الهام نمیکنی چرا ؟!همون شب خواب دیدم خدابرام یک کامنت مثبت راجع به منو استاد نوشته که در کامنتهام توضیح دادم ،بعد الهام دوم درخواب درکشتی تایتانیک بودیم اونم درکامنتهام نوشتم .دوشب پیش درخواب بمن الهام شد وخدا بامن واضح صحبت کرد که خیلی شخصیه نمیتونم بگم !

    ولی خیلی باحال بود قشنگ بامن صحبت کرد خدا!!

    من به کجا وصل شدم استاد !!

    خدابالاخره چه نتایج بزرگی رومیخادبیاره توزندگیم؟!!

    درحال حاضر همه رو دوست دارم خیلی مهربان وصبورشدم فکرهام بشدت مثبت شده رفتار اطرافیان بامن مثل پرنسس شده ،امروز صبح رفتم تواتاق ویانا برقها قطع بود برق یدفعه اومد من احساس کردم یکی پشتمه کلید برقو زده وبرق روشن شده برگشتم دیدم هیچ کس پشتم نیست ولی وجود خداروپشتم واضح احساس کردم که برق روشن کرد!!!

    میدونی چی میگم !

    احساس میکنم خدامثل سایه پشتمه .

    دیشب مراقبه میکردم چشمام بسته بود رفتم تواسمونها رفتم بالای بالا

    کل کره زمین وادمها اندازه نقطه شدن کل زندگیم ونعمتهایی که خدا تا الان بمن داده دیدم مثل نقطه شده

    رفتم پیش خدا، دستان خدا وخود خداروخیلی بزرگ دیدم که نعمتهای زندگیمو مثل اسباب بازی کوچولو کنارهم داره میچینه وارد زندگیم میکنه با دستای بزرگش منم ازاون بالا پیش خدا نگاه میکردم که نعمتهامو میچینه کنارهم بسادگی داره وارد زندگیم میکنه منم پیشش نشستم ازاون بالا به زندگیم نگاه میکنم وبرای تک تکشون ازخدا سپاسگزاری میکنم که خیلی شیک برام میچینه وخدانگاهش به زندگیم بود ولبخندمیزد !!!!

    ازپیش خدا نگاه میکردم خدا ادمهای درجه یک رو هدایت میکنه توزندگیم !!

    منو زیباترمیکنه منو سلامتترمیکنه ،ثروتمندم میکنه ،عشقمو میاره توزندگیم ، زندگی بارفاه کامل برام چیده ، منم ذوق میکنم وتشکرمیکنم ازش .

    ازاون بالا پیش خداهمه چی خیلی کوچیک بود آدمها خیلی کوچیک بودن کره زمین کوچیک بود فقط خدای بزرگ پیشم نشسته بود .

    دستای خدابزرگ بود مثل پازل زندگی منو میچید خیلی زیبا وشیک .خدایاشکرت .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    آذر نادران گفته:
    مدت عضویت: 1380 روز

    اساتید عزیزم استادعباسمنش و خانم شایسته عزیزم

    سلام به دوستان هم فرکانسی عزیزم

    استاد عزیزم من گفتم تهران میخوام برم بزارعملگرا باشم به آموزشهای استاد فقط شنونده نباشم

    5شنبه تهران طرح نبود

    با ماشینم میخواستم برم

    براهمین از کسایی که آشنایی کامل داشتن به نقاط تهران سوال کردم

    گفتم میخوام ماشین 15خردادکاردارم پارک کنم

    کجا براپارک خلوت

    همه بدون استثنا گفتن

    ازمترواستفاده کن مابه ترافیک و شلوغی اونجا فکرمیکنیم بدنمون به لرزه درمیاد

    گفتم خوب حالا که اونجا ترافیک اطرافش مثلا سعدی یا حسن آباد پارمیکنم و تا اونجا با سواری میرم

    گفتن اونجا هم از 15خردادبدتر

    ولی قلبم میگفت 5شنبه ترافیک کمتر برو

    از دوست دیگم سوال کردم

    فقط اون گفت خیابان 15خردادقبل از بازارپهن همونجا جای پارک پیدامیکنی

    خلاصه گفتم خدایا من جای پارک خوب وامن ازت میخوام وراه افتادم

    خواستم و به خدا گفتم و مرور میکردم صحبتهای استادو و باخودم .

    به خیابون 15 خردادرسیدم پهن بودجای پارک نبود تازه کنارخیابون هم علامت پارک ممنوع بود به دردسرش نمی ارزید اونجا پارکنم و لی گفتم ی پارکینگ پیدامیکنم بهتر

    دیدم علامت پارکینگ سمت چپ هست رفتم دقیقا ی جایی که خیابونش فوق العاده پرترافیک و از بازار هم دور میشدم

    تمام طول مسیر به خودم میگفتم اینجا که خیلی دورچقدرباید پیاده راه برم

    خسته شده بودم پارکینگی هم ندیدم شاید تعطیل بود شاید هم خداخواست بگه اینجا رو ببین چقدر شلوغ وقتی باعقل خودت دنبال جایی این نتیجش

    از اونجا بعداز کلی ترافیک خودم و نجات دادم ی حسی گفت از این خیابون چهارراه گلوبندک برو

    گفتم میرم توی کوچه ای شایدجای پارک پیدابشه ولی خیلی بالا رفتم و کوچه ای در کار نبود

    بالاخره به ی فرعی رسیدم که سرش نگهبان ایستاده بود دیدم ی ماشین اونطرفی رفت منم اونطرفی رفتم

    نگهبان گفت صبرکن یکم باید صبرکنی راه باز بشه تودلم گفتم حتما پارکینگ عمومی

    گفتم آقا کجا پارک کنم گفت هرجادلت خواست

    واردکه شدم همینطور که رفتم دیدم خیابون پهن با سنگ فرش بسیار زیبا که جای پارک داشت واز نظر امنیت بسیار امنیت بالا داشت بدلیل وجود وزارتخانه ها و ارگانهایی که اونجا بود

    باخودم مرور کردم استاد گفت خدا وقتی نیازی داریم بهش اگاهه و بهترین و بهت میده

    اون راه رسیدن مابه خواسته رو میدونه

    چون هدایت کننده ماست

    و میخوادبارسوندن ما به خواستمون به پیشرفت جهان کمک کنه

    پارکینگ دقیقامشرف میشد با 100قدم پیاده روی تودل بازار

    جای امن و خلوت

    100قدم اونورطر بازاری بود که آدما مثل مورو ملخ ریخته بودن اونجا واقعا نمیشد به راحتی راه رفت

    اونایی که بازار تهران رفتن میدونن نزدیک عید چه خبر اونجا

    وقتی رسیدم مغازه ای که باهاش کارداشتم بسته بود

    شاید نباید از اون مغازه خرید کنم وحتما حکمتی بود دیربرسم

    راستی وقتی جای پارک پیدانمیشد ونگران بودم

    گفتم خدایا همه میگن جای پارک پیدانمیکنی ولی تو نشونم بده که میتونی

    چقدر خوب درسهای استاد و توزندگی عملی کنیم

    حالا چرا اول به جاهای شلوغ هدایت شدم وسریع جای پارک و پیدانکردم

    دیرپیداکردن یدلیلش این بود که من نگران بودم و میترسیدم جای پارک پیدانشه

    اماامیدواربودم بهش

    چون ازفرکانس خدادور بودم

    براهمین دیر دریافتش کردم

    اطمینانم بهش 100درصدنبود

    استادگفت وقتی خواسته ای داری هی دادنزن بگواون بهش آگاه

    حتی زمانیکه تو ترافیک بودم از راننده ای سوال کردم گفت بعید میدونم جای پارک توکوچه هم پیداکنی

    الان حتی به اون مغازه نرسیدم میگم حتما حکمتی بوده چون 2هفته بود میخواستم برم نمیشد الانم که رفتم دیررسیدم وبسته بود

    وای خدا الان قلبم چقدرآرومتر

    اگه بتونم ورودیهای ذهنم و کنترل کنم

    بهترین و باکیفیت ترین و بی نظیرترین هرچیز مال منه

    این تجربه من بود

    امیدوارم مفید باشه چون خودم کامنتارومیخونم واقعا بیشتر باورمیکنم مسیری که درش هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    مریم پهلوان گفته:
    مدت عضویت: 2027 روز

    به نام الله.سلام به استادگرامی خانم شایسته عزیز ودوستان همراه.خیلی سپاسگذارم استاد بابت این فایل فوق العاده که گل سر سبد همه فایلها بود.

    صبح پاشدم تو تمرین ستاره قطبی از خدا خواستم پسر یک ساله ام رو تا ساعت ده بخوابونه تا من فرصت کنم این فایل رو گوش بدم وبنویسم.خدایاشکر که درست موقعی که ساعت ده ونیم صبح تمومش کردم پسرم بیدارشد درصورتی که اولین باره که تا این موقع صبح خوابیده همیشه تا ساعت نه بیدارشده.ببین چقدر راحت خدا خواسته ها رو تیک میزنه.

    من وقتی شیفت میرم یه شیشه از شیر خودم میدوشم برای پسرم که بهش بدن گرسنه شد چند وقت پیش که شیفت شب بودم یه شیشه نصفه دوشیده بودم دوباره اومدم که پرش کنم یه ندایی بهم گفت که تو یه شیشه دیگه بدوش اولش مقاومت کردم گفتم ولش کن همین رو پر میکنم ولی بعدش قلبم میگفت نه قاطیش نکن رفتم تو شیشه دیگه ریختم یعنی دوتا شیشه که هر کدوم نصفه داشت در صورتی که شیفت‌های قبلی یک شیشه رو کامل پر میکردم ،رفتم شیفت بچه رو باشیرش به مادرشوهرم سپردم صبح که از سرکار اومدم مادرشوهرم گفت دیشب یکی از شیشه ها از دستش افتاده ودرش نیمه باز بوده شیرش کامل ریخته.منو میگی چقدر خوشحال شدم وخدا رو شکر کردم که دیروز تو دوتا شیشه براش شیر گذاشته بودم واقعا خدا. هر لحظه مارو هدایت میکنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    آتنا شکیب گفته:
    مدت عضویت: 241 روز

    تمام این ویس ارزشمند استاد نوشته ام نکته برداری کردم الان که فکر میکنم منم هدایت شدم به این فایل و گوش کنم ، من به شخصه ورودی های ذهنم کنترل کردم اینستا یک ساعت کاری داشته باشم میرم و تلویزیون نگاه نمیکنم ، اخبار نمبینم ، خیلی از دوست هام و حتی خانواده به طریقی جدا شدن در مسیر من فرکانس من یکی نبود و خیلی مسایل راحت برام انجام شد چه زمانی الان بعد گوش دادن این فایل استاد فکر کردم مواقعی بوده آرامشم بیشتر بوده ، بدون اینکه درس بخونم سختی بدم برای کنکور دانشگاه خوب تا ارشد فناوری اطلاعات خوندم ، فقط آرامش داشتم حتی موقع نتایج‌، خریدن ماشینی که میخواستم بیست روز کمتر آرامش داشتم و موارد دیگه که میخواستم خیلی جاها آرامش نداشتم و اون کارها انجام شد اما با سختی ، چند سال عمرم رفت ، ولی خودم با یک سری ویس های اساتید دیگه ، خودشناسی و روانشناسی کلیپها و یا بهم معرفی شد من گوش کردم چون گفتم هدایت شدم به این فایل ها اما بعد دید من را عوض کرد الان درجا میزنم تنش ها و مقاومت هام بیشتر شد انرژی های منفی بیشتر حتی در خوابم هم بهم فشار میارن افکار منفی ، من پاشنه آشیل مو متوجه شدم به علت گوش دادن فایل هایی دیگه درسته اونا هم در مورد خداوند جذب و هستی صحبت میکنن اما از صحبت های اساتید دیگه من به باور اشتباه رسیدم متاسفانه که اونایی که موفق شدن رابطه خوب ، ثروت ، و حتی معنویت به خدا نزدیک تر شدن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    عباس گفته:
    مدت عضویت: 485 روز

    به نام خدا با عرض سلام خدمت شما استاد عزیز و خانم شایسته گرامی.ودوستان سایت خدا.به نام خداوند بخشنده مهربان حمد و ثنا ستایش مخصوص توست ای فرمانروایی عالمیان ای دهنده‌ی مهربان ای صاحب روز جزا من تنها تورا می‌پرستم واز تو کمک یاری می‌جویم من را به راه راست و مستقیم هدایت کن به مسیر کسانیکه به اونها نعمت دادی نه غضب شده گان وگمراهان یارب العالمین.من قبل از آشنایی با استاد برای ارتباط با خدا همیشه یک یا چند نفر واسطه داشتم که چیزی از خدا درخواست کنم از امامان گرفته تا امامزادها که بتونم صحبتی داشته باشیم همیشه با واسطه اما بعد از دریافت آگاهی های که از استاد عباس منش دریافت کردم با خدا مستقیم و خیلی وقتها انلاین صبحت میکنیم و چقدر لذت بخشه از اون وقتیکه دارم با خدا مستقیم صحبت میکنم چقدر چرخ زندگیم روان شده خدایا شکرت توی کامنت های قبلی چندموردش رو مثال زدم فقط این رو میتونم بگم که فقط خدایا شکرت یه مثال بزنم پارسال تقریبا همین موقع من 15 کیلو اضافه وزن داشتم به دلیل به ظاهر نا جالب وزنم کم شده بود و خبر نداشتم بعد از وزن کردن خودم متوجه این موضوع شدم و این باعث شد که شروع به کارکردن روی رژیم غذایی بکنم والان نزدیک به یک سال هست که بارعایت نه صد درصدی 15 کیلو کاهش وزن داشته باشم ونگه داشتم توی همین وزن نه تنها سختی نکشیدم چقدر هم انرژیم رفته بالا به لطف خدا. زمانیکه وزنم بالا بود بی‌حال خواب‌آلود همیشه خسته و….بودم از وقتی که با استاد شروع بکار کردم روی باورهام به یه ادم دیگه تبدیل شدم که از خودم قبلا ندیده بودم و هر دفعه که یاد سالهای گذشته میوفتم به خودم افرین و دمت گرم عباس جونم میگم خدایا شکرت بابت هدایت و دریافت آگاهی های خدای .که خداوند واقعی رو دارم می شناسم خدایا شکرت بابت این هدایت ممنونم شاکرم سپاسگزارم وسجده شکر بجا میارم خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت.خداوند یارو نگهدارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    عارفه محمودی گفته:
    مدت عضویت: 1438 روز

    ■گفت وگو با خدا

    خدای مهربانم, یاریم کن دستانت را به قدر لحظه‌ای رها نکنم, یاریم کن در راه تو بمانم و به سوی بیراهه‌ها رهسپار نشوم، یاریم کن در طوفانی‌ترین و تاریک‌ترین لحظات زندگی چشمانم نور آرامش تو را ببیند و دل به عشق تو بسپارد. خدای من, خدای خوب من خیلی دوستت دارم, بی تو نیستم, هیچم, بی تو گمشده‌ای در هرج و مرج دنیایم, بی تو کودکی بیقرارم در جستجوی آغوش امن مادر بی تو چقدر دورم از خودم, خدای خوبم شکرت, شکرت که تو در تمام دقایق با منی حتی وقتی دورم و شکرت که به یادم می‌آوری به سمتِ تو بازگردم و در این‌جا و اکنون حضور داشته باشم, خدایا شکرت برای تمام آنچه در هر لحظه به من آموختی.

    ─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━

    ■ سلام درود الله یکتا به شما استاد توحیدیم. و خانم شایسته مهربانم سلاااامم.

    ─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━

    ■ (یادداشت های شخصی) : نکات کلیدی فایل:

    باور به خداوند و تأثیر آن بر زندگی:

    1. باور به خداوند و نحوه دریافت هدایت: باورهای ما نسبت به خداوند (قادر مطلق، عالم مطلق، خالق) تأثیر زیادی بر احساس آرامش و اطمینان در زندگی‌مان دارند. به همان اندازه که به خداوند قدرت می‌دهیم و می‌دانیم که او به مسائل و خواسته‌های ما آگاه است، دریافت هدایت از او آسان‌تر می‌شود.

    2. فرکانس الهی و آرامش: برای دریافت هدایت‌های خداوند باید در فرکانس مناسب قرار داشته باشیم. این فرکانس زمانی ایجاد می‌شود که قلب‌مان آرام است، از نگرانی‌ها رها هستیم و ایمان داریم که خداوند ما را هدایت می‌کند.

    3. رابطه بین ایمان و آرامش: باور به این که خداوند همواره در حال هدایت ماست، به ما آرامش می‌دهد و باعث می‌شود که در مسیرهای درست قرار بگیریم. این باور باعث کاهش نگرانی و ترس و افزایش اطمینان و امنیت می‌شود.

    4. هدایت خداوند در مسیر آسانی‌ها: خداوند همیشه در حال هدایت ماست، اما این هدایت زمانی مؤثر است که ما در آرامش باشیم و از نگرانی‌ها و تردیدها فاصله بگیریم. به جای تمرکز بر مشکلات و تلاش برای مقاومت در برابر آنها، می‌توانیم بر هدایت الهی تمرکز کنیم و از آن بهره‌برداری کنیم.

    5. تاب‌آوری و هدایت خداوند: هنگامی که در شرایط سخت قرار می‌گیریم، می‌توانیم به جای تمرکز بر تاب‌آوری خود، به هدایت خداوند اعتماد کنیم تا مسیرهایی آسان‌تر برای حل مشکلات پیدا کنیم.

    6. ایجاد باورهای مثبت: با تکرار باورهای مثبت درباره خداوند و هدایت‌های الهی، می‌توانیم به زندگی‌مان جهت و آرامش بیشتری بدهیم. باور به اینکه خداوند خواسته‌ها و نیازهای ما را می‌داند، ما را در برابر مشکلات مقاوم‌تر می‌کند.

    7. فرکانس‌ها و هدایت: برای دریافت الهامات الهی و هدایت از خداوند باید فرکانس ذهنی خود را به فرکانس الهی نزدیک کنیم. این فرکانس ایجاد می‌شود زمانی که به خداوند ایمان داریم و آرامش داریم.

    8. تجربه شخصی در ارتباط با هدایت: مثال‌هایی از تجربه‌های شخصی در برخورد با شرایط سخت و تأثیر باور به هدایت خداوند در آسان‌تر شدن مسیرها. زمانی که به خداوند اعتماد داریم و باور داریم که او هدایت‌گر ماست، مسیرها برایمان ساده‌تر می‌شود.

    ━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━

    * نحوه باور ما به خداوند، نحوه دریافت ما از او را تعیین می‌کند.

    * خداوند منبع قدرت، هدایت و نعمت است.

    ● باورهای کلیدی:

    * خداوند قادر مطلق، عالم مطلق و خالق است.

    * خداوند قدرت خلق زندگی را به ما داده است.

    * خداوند به خواسته‌ها و نیازهای ما آگاه است و راه‌های رسیدن به آنها را می‌داند.

    * خداوند همواره در حال هدایت ما به سمت خیر و فراوانی است.

    * تکرار و تقویت این باورها باعث آرامش، اطمینان و امنیت بیشتر می‌شود.

    * آرامش قلبی، ما را در فرکانس خداوند قرار می‌دهد و هدایت او را دریافت می‌کنیم.

    ●هدایت الهی و نقش آرامش:

    * خداوند همواره ما را هدایت می‌کند، اما تنها کسانی هدایت را دریافت می‌کنند که به فرکانس او نزدیک باشند.

    * آرامش، کلید نزدیکی به فرکانس خداوند است.

    * ترس، تردید و نگرانی، ما را از هدایت الهی دور می‌کنند.

    * ایمان به هدایت خداوند و توکل به او، آرامش را به ارمغان می‌آورد.

    * وقتی آرام هستیم، ایده‌ها، افراد و شرایط مناسب به سمت ما هدایت می‌شوند.

    * وقتی کارها به سادگی انجام می‌شود این نشان دهنده کمک و هدایت خداوند است.

    ●تاب‌آوری و تسلیم به هدایت الهی:

    * به جای تمرکز بر تاب‌آوری در برابر مشکلات، می‌توان با تسلیم به هدایت الهی، مسیر زندگی را آسان‌تر کرد.

    * خداوند می‌تواند همان‌طور که برای پیامبران و اولیا انجام داد، مسیرها را برای ما هموار کند.

    * ترس‌ها و باورهای محدودکننده، مانع دریافت هدایت الهی می‌شوند.

    * کنترل ذهن و تمرکز بر نعمت‌های الهی، ما را در مسیر آسانی‌ها قرار می‌دهد.

    * به جای تمرکز بر حل مشکلات بهتر است شکل باور خود را به خداوند تغییر دهیم تا خداوند ما را به مسیرهای درست هدایت کند.

    ●دریافت هدایت و نعمت‌های الهی:

    * خداوند همواره به ما پاسخ می‌دهد و ما را هدایت می‌کند.

    * ما باید خود را برای دریافت نعمت‌ها و هدایت‌های الهی آماده کنیم.

    * وقتی در فرکانس خداوند قرار می‌گیریم، هدایت‌ها به شکل ایده‌ها، افراد و شرایط مناسب به ما می‌رسند.

    * سپاسگزاری به خاطر نعمت‌های الهی، ما را در مسیر دریافت نعمت‌های بیشتر قرار می‌دهد.

    * با تقویت باورهای مثبت در مورد خداوند، می‌توانیم دروازه‌های نعمت را به روی خود باز کنیم.

    ●نکات کلیدی:

    * باور به خداوند را تقویت کنیم.

    * آرامش خود را حفظ کنیم.

    * به هدایت الهی اعتماد کنیم.

    * از نعمت‌های خداوند سپاسگزاری کنیم.

    * ذهن خود را کنترل کنیم و از افکار منفی دوری کنیم.

    * تسلیم خداوند باشیم.

    * به جای تاب آوری روی باور های درست کار کنیم

    ─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━

    ■ سپاسگزاری:

    ● خدارو شاکر سپاسگزارم به من فرصت داد تا بار دیگر پای آموزه های شما استاد توحیدیم‌بنشینم.

    ● از شما استاد عزیز و خانم شایسته مهربان بابت این آگاهی هایی که به ما آموزش می دهید ممنون و سپاسگزارم

    ꧁꧂در پناه الله مهربان شاد ،سلامت، ثروتمند خوشبخت وسعادتمند در دنیا وآخرت باشید. ꧁꧂

    خدایا تنها تورا می پرستم و تنها از تو یاری می جویم تو بال پروازم باش در مدار خود ارزشمندی بیشتر ودر مدار ثروت و موفقیت و آگاهی بیشتر قرار بگیرم.آمین یا رب العالمین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    زهرا بهنام گفته:
    مدت عضویت: 1250 روز

    بنام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به استاد عزیزم و همه دوستان

    خدا رو بینهایت سپاسگزارم که در مدار شنیدن این آگاهیهای بسیار ناب بودم

    از وقتی دارم دوره عشق و مودت رو کار میکنم، حالم در بیشتر مواقع خوب هست

    صبحا که میرم پیاده روی، با خدا حرف میزنم و غرق لذت میشم،غرق احساس خوب میشم به شکلی که حس میکنم قطره اشک رو روی صورتم

    چند روز پیش که با خداجون داشتم حرف میزدم،متوجه این باگ شدم که من هر وقت به اینکه به چه چیزی علاقه دارم فک میکنم احساسم بد میشه

    چون حس عقب افتادن بهم دست میده،حس بی ارزشی بهم دست میده،حس اینکه من 26 سالم شد اما هنوز علاقم رو پیدا نکردم

    بعد به خودم گفتم زهرا تو این مدت احساست خیلی خوب بوده درسته؟گفتم اره

    گفتم خب چرا عجله داری؟چرا فک میکنی باید علاقتو پیدا کنی صب تا شب رو علاقت کار کنی بعد بتونی ازش کسب درآمد کنی

    چرا داری لقمه رو دورسرت میچرخونی!

    استاد بارها گفتن احساس خوب،احساس سپاسگزاری

    نتیجه ش میشه ثروت،سلامتی،عشق و….

    چرا میخای یک زن جنگجو باشی!

    تو باید سوگلی خدا باشی

    .

    .

    وقتی استاد در مورد مثالی که گفتن فک کردم،متوجه شدم خداجون بارها تو زندگیم معجزات رو رقم زده

    یادمه وقتی میخاستم قدم اول رو بخرم موجودی حساب من همون مبلغ بود و هیچ چیزِ دیگه ای نداشتم

    فقط همینو گفتم خدایا من قدم اول رو برمیدارم

    خودت کمکم کن بتونم بقیه قدمها رو به راحت ترین شکل ممکن بخرم

    یادمه کارت یارانه دست من بود و اونموقع نفری 45 و پونصد واریز میکردن

    و تو همون تایمی که من میتونستم قدم دوم رو با تخفیف بخرم

    کل سیستم دولت عوض شدو یارانه شد نفری 300 تومن

    و اونجا گفتم خدایا تو قانون یک دولت رو عوض کردی تا من به خواسته ام برسم

    .

    .

    سپاسگزارم از شما استاد عزیزم

    در پناه خدای مهربان باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    راضیه کریمی گفته:
    مدت عضویت: 688 روز

    به نام یگانه خلق هدایتگر که هروقتی بهش تکیه کردم هدایتم کرد.

    اول سلام عرض میکنم خدمت یگانه استادی توحیدی زندگیم

    خدمت خانم که بهترین الگوی من هست خانم شایسته نازنینم

    وخدمت تمام دوستان وعزیزان که شخصت توحیدی خود ساخته دارن دراین خانواده.

    خداوند را بی نهایت سپاسگزارم بابت حضوری وجود خودش در زندگیم،

    خداوندرا بی نهایت سپاسگزارم بابت حضور استادی عزیزم در زندگیم،

    خداوند را بی نهایت سپاسگزارم بابت حضوری خودم دهمچون جای توحیدی،

    همه عزیزان که در اینجا حضور دارن، حرف وکلام شان عشق ونور توحیدی میبارن،

    اول راجع به این فایل بگم:

    آمدن خودی همین فایل به روی سایت یکی از هدایت های خداوند هست،

    که در پاسخ به درخواست و ارسال فرکانس توحیدی من ودوستانم در این سایت، روی سایت قرار گرفته است،

    وباعث شده که من و دوستان عزیزم که باید این اگاهی ها را دریافت میکردیم، دریافت کردیم،

    واقعآ آدم حیران میمانه که چطور با کدام زبان با کدام ویژه سپاسگزاری این خداوند باشیم،،

    منم مثلی بقیه دوستانم خیلی خیلی تجربه های فوق العاده از هدایت وهمزمانی خداوند در زندگیم دارم،

    که بقدری که به خداوند اجازه دادم وردی زندگیم شده، و مسایلم را حل کرده،

    من الان روی دوره 12قدم مدتی هست کار میکنم،

    انقدر روابط من با خدایم با خودم تغییر کرده،

    که هیچ ربط نداره به آن راضیه که در اول دوره بودم،

    من میدونم خداوند در زندگیم همه چیزم هست

    واز آنجای که بین من وخدایم خیلی فضایی دوستانه و رفیقانه ایجاد شده،

    من بیشتر ایشان را به اسم مدیرعوامل زندگیم صدا میکنم،

    من تمام مسایل زندگیم را به آن مدیر عوامل سپردم،

    وتمام اختیارت زندگیم را د دستان ایشان قرار دادم،

    (البته بازم خیلی خیلی روی این باورم کار دارم )

    تا جای که تونیستم حضورش را در زندگیم باور کنم،

    و تا جای که تونیستم بهش اعتماد کنم،

    تا جای که تونیستم به کاراش مداخله نکنم،

    تا جای که تونیستم قدرتش را باور کنم،

    تا جای که تونیستم نگران انجام دادن کارش نباشم،

    تا جای که تونیستم به گفته هاش عمل کنم،

    تا جای که تونیستم آنو مسئول حل مسایلم بیدونم

    تاجای که تونیستم خودم را آرام کنم،

    آنم بسیار با قدرت کامل،

    بسیار با دقت کامل،

    بسیار در زمان مناسب،

    بسیار با برنامه عالی،

    بسیار با راحتی،

    بسیار با دستان عالی اش

    کارا را برام مدیریت کرده، پیش برده،

    که اگر تمام عالم برنامه میرختن، آنچنان کار پیش نمیرفت،،

    واقعآ خداوند خیلی خداست،

    بقول یکی از دوستم واقعآ خداوند خیلی موادب و با شخصیت هست،،

    چون تا وقتی ما بهش اجازه ندیم وردی مسایل شخصی مون نمیشه،،،

    یک تجربه چند روز قبلآ را میگم

    که ردی پای از خودم بجا بذارم،

    وهم ایمانم قوی تر بیشه که ازوقتی من مدیریت زندگیم را به دوش خداوند گذاشتم،

    خداوند چقدر به راحتی وبدون عیب ونقصی مسایل زندگیم را مدیریت میکنه،

    من یک مسایل دادگاهی داشتم که چند ماه بود درگیرش بودم،

    نگفته نماند که اولش این یک مسایل خیلی بزرگی بود در زندگیم،

    ولی تا آنجای که من اول بخداوند اجازه دادم به او سپردم کار را،

    اویل کار را بسیار بسیار به راحتی و بسیار عالی تا جای پیش برد،

    وبعد از یک جای من ناخواسته دوچاری تقلا شدم،

    و هی تلاش میکردم خودم زودتر آن موضوع را حل کنم،

    به خداوند اجازه نمیدادم که خودش مدیریت کنه،

    ومن خودم پیگیری میکردم،

    به خداوند اجازه نمیدادم که همزمانی را روخ بیده،

    من هی رفت آمد میکردم، که هرچی زودتر این موضوع تمام بیشه،

    وکاری که میشداین بود، هر روز که من میرفتم آنجا یا آن روز تعطلات بود،

    یا آن روز برق اداره قطع بود،

    یاآن روز قاضی حضور نداشت،

    یا آن روز طرف حاضر نمیشد،

    و از طرفی هم آن نجواهای شیطان از طریق خانواده ام برام میرسید ومنو بیشتر نگران وپریشان میکرد،

    که زودتر این کاره انجام بیدم،

    اگر دیر بیشه ایل میشه،

    اگر پیگیری نکنه در اینده بل میشه،

    خلاصه بعد چند مدت که واقعآ من خسته شدم ازآن حرکت ها،

    دیگه گفتم بذار هرچی میشه، بیشه

    من دیگه اصلآ بیخیال. این قضیه میشم،

    دیگه اصلآ هیچ اقدامی درموردی این کار نمیکنم،

    بعد که خانه میرفتم، یا پدرمادرم زنگ میزد بازم

    همون نجواه ها را اونا تکرار میکرد

    وبعد از یک جای گفتم،

    خدایا من نمیدونم تو میدونی،

    من این کاره به تو میسپارم،

    من دیگه تسلیم تو میشم،

    من دیگه نمیخوم این کاره پیگیری کنم،

    آینده اش هرچی شد همون کاری خوبه است،

    پس هدایتم کن تو بهم بگو من چکار کنم،

    ومن مدیریت تمام زندگیم را به دستان پرقدرت تو میسپارم،

    تو هرکاری لازم است من کنم بهم بگو،

    واگر لازم نیست کاری انجام بیدم، پس تو انجامش بیدی،

    خلاصه یک مدتی این موضوع را کاملآ رها کردم،

    و هروقت هرکی ازم میپرسید چکار کردی آن مسئله ات حل شد،

    ومن میگفتم بلی، آن خیلی وقته حل شده،

    به کسی نمیگفتم نه، چون من در ذهنم حلش کرده بودم، ظاهرش را اهمیت نمیدادم،

    و اتفاق که افتاد بعدی چند ماه،

    چند روز قبل بهم الهام شد گفت:

    امروز به فلانی بخاطری فلان مسئله ات زنگ بیزن

    و ازآنجای که من دیگه نمیخواستم آن مسئله را پیگیری کنم،

    ذهنم خیلی مقاومت میکرد

    که نه من دیگه پیگیر ان مسئله نمیشم، بازم الکی علاف میشم،

    بعدی چند دقیقه مقاومت بلاخره زنگ زدم،

    ولی طرف گوشی خوده جواب نداد،

    و دوباره بهم الهام شد که براش پیام بینویس،

    و من این دفه پیام را خیلی با احساس لیاقت نویشتم، ودرخواست کردم واحساس میکردم که باید اینکارم انجام بیشه،

    مثلآ نویشتم من ازشما درخواست میکنم فلان مسئله ام در فلان روز حل بیشه وبا فلانی همآهنگ کنید،

    وپیام را فرستادم

    و بعد من دیگه رها کردم و ذره هم فکرم را مشغل نکردم،

    وباخودم گفتم اگر این موضوع در آینده باعث خلق مشکل میشه، پس حتمآ این مسئله حل میشه،

    واگر در آینده مشکل نداره پس این موضوع حل نمیشه ومن نباید مهم بگیرم،

    ومن باور داشتم که من دارم روی خودم کار میکنم،

    من فرمان زندگیم را وقتی دستی خداوند دادم

    خداوند بهترین مدیریت را در زندگیم انجام میده،

    و بعد اتفاق که افتاد،

    شب باز بهم الهام شد که دوباره شماره فلانی را بیگیر،

    که من تماس گرفتم، ایشان گفت من همه کارا را انجام دادم از فلانی درخواست کردم تا بیاد واین مسئله شما حل بیشه

    و اینم گفت من چند بار شماره تانه گرفتم زنگ نخورد،

    خوب شد خودتان زنگ زدین،

    فردا بیا انشالله مسئله تان حل میشه،

    بعد من بازم فردا قبل از حرکتم بازم به ایشان زنگ زدم،

    از همه چی مطمین شدم و رفتم و بسیار به راحتی و زیبایی آن مسئله ام حل شد و من خوش وخندان برگشتم،

    و اینم بگم چقدر اتفاقات زیبایی را در آن جریانات تجربه کردم،

    چقدر زیبا انگار همه عالم دست بدست هم داده بود تا کاری منو انجام بیشه،

    و اینم بگم آنی که براشان پیام دادم و ازش درخواستی پیگیری مسئله را کردم،

    کاملآ یک فردی بیگانه بود که هیچ ربطی به من و مسئله من نداشت و من نمیشناختمش، فقط ازش درخواست کردم چون بهم الهام شد،

    وآن فردی که طرفم بود چقدر کارای دیگه بهم انجام دادن، وبامن همکاری کرد،

    درآخر خیلی بخاطری آن مسئله که خلق شده بود ازم معذورت خواهی کرد،

    و خلاصه بگم کارام را خداوند انجام داد،

    میدونم اگرمن ازش درخواست کنم و بهش اجازه بیدم همیشه کارای زندگیم را انجام خواهید داد،

    آنم بسیار به راحتی وبدون تقلا

    دوست تان دارم

    امیدوارم همه ما در پناه الله شاد، سلامت، ثروتمند وسعادتمند در دنیا واخرت باشیم

    خداوند یار و یاوری همه ما باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    مریم پهلوان گفته:
    مدت عضویت: 2027 روز

    در ادامه کامنت قبلیم

    خداوندمیفرمایدمابرخودمان مقررکردیم که شما راهدایت کنیم وهرکس از هدایت من پیروی کند نه ترسی دارد نه غمگین میشود

    چی می‌شود که الهام را باورکنیم وقتی که خدا را باورکنیم توکل کنیم موقعی که آرامش داریم موقعی که خیالمون راحته.خداوندقادرمطلقه هرکاری میتونه انجام بده خداوندهمواره ما راهدایت میکند خداوند منبع رزقه منبع رشده منبع سلامتی هست منبع ثروته منبع آرامشه.

    کاری که باید انجام بدهیم اینکه ذهنمون رو کنترل کنیم.باید درمداری قراربگیریم که هدایت‌های رو دریافت کنیم وکل کاری که باید انجام دهیم اینکه این باورها را تکرارکنیم وبعد ببینیم که چطور خدا مسیرها را باز می‌کند.

    میتونه شرایط خیلی نرم واسان پیش برود میتونیم جوری زندگی کنیم که هدایت شویم قبل از اینکه مسیر سخت بشودمثل حضرت مریم موسی محمد

    می‌شود آسان شویم برای آسانی ها.خداوند می‌خواهد همیشه شرایط خوب باشدهرکجا اوضاع سخت پیش می‌رود به خاطر ترسهامون هست

    اگر بتونیم ذهن را کنترل کنیم خدا را باور کنیم وهدایتها را دریافت کنیم از همان اول در مسیر آسانی قرارمیگیریم.

    خداوند همواره پاسخ می‌دهد ما باید خودمون رو لایق دریافت پاسخ های خداوند بدونیم ما لایق نعمتهای خداوند هستیم.

    نشانه اینکه خداوند داره کارها را انجام می‌دهد اینکه کارها آسان پیش می‌رود خودبه خود پیش میاد.

    چه موقع در مدار دریافت نعمت‌ها قرارمیگیرم وقتی که آرامش داریم وکی آرامش داریم وقتی که باورها وافکارمناسب داریم.

    به جای اینکه تمرکز کنیم بر نداشته ها وخودمون را با بقیه مقایسه کنیم تمرکز کنیم بر نعمت‌ها وداشته هامون واینجوری اجازه میدهیم که خدا هدایت کند

    وقتی باورمون این باشد که برای موفق شدن باید زجر بکشیم به زجرکشیدن هدایت می‌شویم خداوند نمی‌خواهد ما زجر بکشیم خدا برای ما آسانی می‌خواهد طبق آیه قرآن. ما با باورها ی اشتباه به مسیر سخت هدایت می‌شویم.

    میتونیم بدون زجر هم نعمت‌ها را دریافت کنیم اگر خدا را درست باورکنیم مقایسه نکنیم عجله نکنیم واز احساس بد دور باشیم چون حس بد باعث میشه که از فرکانس خدا دور باشیم الهامات را دریافت نکنیم نعمت‌ها را دریافت نکنیم

    مافقط روی آرامش خودمون روی سپاسگذاری روی کنترل افکارمون کارکنیم اون وقت خدا آدمها شرایط اتفاقات رو میاره که به آسانی به خواسته ها برسیم

    خداوند می‌خواهد که ما خواسته های بیشتری داشته باشیم مثل سلیمان نبی

    بیاییم این باور رو بیشتر ایجادکنیم که من لایق دریافت نعمتهای خدا هستم واجازه بدهم که خدا با من صحبت کندبیام هر روز سوره حمد رو بخونم

    خداوند جهان را مسخر من کرده

    وقتی که خدا را باور کنی نیاز نداری که بقیه تاییدت کنن بهت توجه کنن.

    اگر ورودی رو کنترل کنیم خروجی کنترل میشودچیزی که ارسال بشه وارد زندگیمون میشودوقتی که احساس خوبی داریم ایده های الهی بهمون گفته می‌شود ووقتی احساسمون خوب نیست همه ایده ها شیطانیست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    فاطمه حیدری گفته:
    مدت عضویت: 994 روز

    امروز بطرز عجیبی با همه وجودم خدارارو سپاس میگفتم و احساس میکردم بودنم در این دنیا بزرگترین و قشنگ ترین نعمته . میومدم سرکار جهان رو‌با دید دیگه نگاه میکردم احساس میکردم در رویاهایم ب سر میبرم مدتی است بی نهایت زندگیم از همه جهت عالی شده . ک الان اومدم تو سایت و این فایلو دیدم و باهاش گریه کردم و گریه کردم من بینهایت خوشبختم و خدا رو در درونم احساس میکنم آرومم آرامش دارم خوبه همه چی حالم زندگیم . ممنونم از خدایی ک بشدت کافیست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: