ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی - صفحه 63 (به ترتیب امتیاز)

1144 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 594 روز

    یا حق

    زهرا مستند زندگی من 15

    درود بر استاد عزیز و دوستداشتنی

    الحق و الانصاف استادی شایسته و برازنده ی شما انسان بزرگوار می باشد

    چنان دلسوزانه و با تامل صحبت می‌کنید و کلمات را چنان حکیمانه انتخاب می‌کنید که انسان حظ می‌کند از این همه درایت و تدبیر

    خداوند من را هدایت کرد به سمت فایلهای توحیدی که هر بار یکی از آنها را گوش میدهم

    خدا می‌داند که اشک میریزم

    چنان خداوند را زیبا توصیف میکنید که به لطف خدا و شما هر لحظه بیشتر شیفته اش میشوم

    در بچگی آنچنان ما را از خدا ترسانده بودند که من هر لحظه احساس ترس و وحشت وجودم را فرا می‌گرفت که حتی بزرگترهای ما نیز می‌گفتند باید از خدا ترسید

    نکنه خلاف نظر خدا حرف بزنی

    نکنه موهات و بریزی بیرون که حتی اگر یه دونه موت رو نامحرم ببینه خدا از همون یه دونه مو آویزونه

    میکنه و من هم خودم رو تصور می‌کردم که حلق آویز شدم و فریاد میزدم و با خودم میگفتم چه جوری

    انسان با یه دونه مو آویزون می مونه بعد باز یاد حرف مادرم می‌افتادم و میگفتم خب حتما خدا خیییلی قویه که این کار رو میکنه و خدا رو یک غول وحشتناک و عصبانی در ذهنم همیشه تصور می‌کردم که منتظر از ما

    انتقام بگیره

    نکنه فلان ،نکنه فلان

    که حتی یکروز وقتی به مادرم گفتم

    خدا رفیق منه و آدم که از رفیقش نمی ترسه

    این جمله را در دوران نوجوانی خود به مادرم زدم و اون هاج و واج من رو نگاه کرد ولی خودم کیف کردم

    چون واقعا احساسی بود که خودم دریافتش کرده بودم

    خداوندا عاقبت همه ی مارو ختم بخیر گردان

    و ثروت بی انتها و سلامتی کامل بر همه ی ما عطا بفرماید

    آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    سید سجاد رجبی گفته:
    مدت عضویت: 2309 روز

    به نام خدا

    به نام رب

    به نام قادر مطلق

    به نام مهربان ترین مهربانان

    این جهان ربی دارد که به همه اجزاء و امور هستی آگاه است، به دل ها آگاه است، نیازها و توانایی همه انسان ها را می داند و همزمان در حال پاسخ دادن به همهء آنهاست، بدون اینکه به رنج بیافتد.

    همه راه حل ها را می داند و خودش راه حل همه مسایل و خواسته هاست خودمم خیلی دوس دارم به این باور برسم که راه حل خارج از خدا نیست*، *خودش راه حله*.

    او قادر مطلقی است که به همه چیز و همه کس سلطه کامل دارد، سلطه کامل یعنی زمان و مکان مساله ، بزرگ و کوچک بودن مساله برای خدا مهم نیست، همه چیز در قبضه قدرت اوست. نه علمش از درک چیزی ناتوان است نه چیزی در مقابلش توانایی مقابله دارد. چه اینکه همه قدرت ها از خود اوست. خالق همه علوم و قدرت ها خود اوست.

    مثال: انسان کامپیوتر و اختراع و تولید و گسترش داده، آیا ممکنه مساله نرم افزاری یا سخت افزاری برای کامپیوتر به این پیچیدگی پیش بیاد بعد آدمش، متخصص یا متخصصانش ندونن چیه و راه حلش چیه؟ اصلا یه سیستم کامپیوتر در مقابل خالقش اراده ای نداره، خالق بهش تسلط کامل داره.

    چطور ممکنه خداوند هستی از درک و حل مساله ای ناتوان باشه؟؟

    حالا ما انسان و محدودیم، اینجا بحث خداییه که مساله خودشه، راه حل هم خودشه.

    خداوند به خاطر صفاتش که کریم، رحمن، رحیم، لطیف و وهاب است و هم به خاطر هدفش که گسترش جهان است و همچنین به خاطر لیاقت ، برتری و کرامتی که به انسان داده، به ما در خلق خواسته ها و رسیدن به اهدافمون کمک می کنه، دوس داره این کارو بکنه، روزی که ما رو خلق کرد پزمون و به فرشته ها داد تعصبمونم کشید، عزیز دردونه خداییم.

    گواه دارم از گذشته خودم که ثابت می کنه خدا دوسم داره و برای من خوبی می خواد، به آسانی من و به خواسته هام می رسون، بهم الهام می کنه و باهام حرف می زنه، اصلا گناه کار بودنم تغییری در صفات ، هدف و خیر خواهیش ایجاد نمی کنه چون به محض اینکه به سمتش برم پذیرای منه. البته مهمه که من با گناهانم مدارمو پایین نیارم چون به خودم ضربه می زنم و تکاملم دیرتر اتفاق می افته.

    داستان اینجاست که خدا در این جهان دو قطبیه بین صفر تا صد که برای گسترش به این شکل ایجادش کرده به من قدرت انتخاب داده که تو می خوای کجای این داستان باشی؟ و من با باورهایی که نسبت به خدا و خواسته هام دارم جایگاه و مدارم و انتخاب می کنم، راهکار و دستور عملشم توی قرآن و قوانین و تجربه هامون قرار داده و این نیست که من بتونم بگم من نمی دونستم اینجوریه چون خدا در هر لحظه از طریق احساسم با من در ارتباطه.

    سازوکار جهان بر پایه اصل آسانی یا اصل آکامتیغ آکام بنا شده که می گه: همیشه ساده ترین راه حل بهترین راه حله، ساده ترین جواب، جواب درسته، ساده ترین الهام، الهام درسته.

    طبیعت هم همیشه ساده ترین راه رو انتخاب می کنه، نور همیشه مستقیم می تابه، آب همیشه از شیب می ره پایین، الکتریسیته همیشه از جایی عبور می کنه که مقاومت کمتری داره، توی فیزیک کوانتوم وقتی یه زره می خواد از نقطه A به نقطه B بره بی نهایت مسیر رو انتخاب می کنه ولی در نهایت بیشترین احتمال موفقیتش توی ساده ترین مسیره اصل کمترین کنش.

    اصل فراوانی هم که جهان بر پایه اون بنا شده اینه که از همه چی بی نهایته، هیچ چیزی از جهان تموم نمی شه مگه اینکه به چیز بهتری تبدیل بشه یا جایگزین بهتر و زیادتری براش بیاد، گندمی که در زمین کاشته می شه در نهایت از بین نمی ره بلکه به دانه های بیشتری تبدیل می شه. تمام کیهان از یه نوترون و پروتون شروع به گسترش کرد و تمام نوترون و پروتون های موجود هم پتانسیل این میزان گسترش دارن. جهان به محض اینکه تضادی، درخواست یا نیازی در جایی به وجود بیاد شروع به تامین و خلق اون خواسته ها می کنه.

    خدا با تمام صفات نیکش در هر لحضه به وسعت کیهان در جریانه و به من این توانایی رو داده که با فرکانس هام خالق زندگی خودم با تمام گستردگیش باشم، البته به آسانی.

    اصل: من هرگز نمی دونم چطور قراره اتفاقات بیافته و این قانونه. تسلیم هم اینجا معنی پیدا می کنه، تسلیم نشون دادن ایمان در عملیه که از آرامشی میاد که در نتیجه باورهایی که من نسبت به خدا دارم ایجاد شده.

    نسبت احساس لیاقتی که من برا دریافت الهامات و هدایت ها و رسیدن به خواسته هام دارم، باورهای من در مورد خدا و امکان پذیری خواسته هام و قوانینی مثل آسانی و فراوانی، برابری می کنه با نتایج و زندگی ای که من دارم یا خواهم داشت.

    یه تجربه از خودم بگم:

    یادمه سال‌ها قبل یکی دوبار برا تپش قلب قرص خوردم که تهش فهمیدم یکی از عوارض این قرص ها تپشه قلبه، حالم خوب نبود، گفتم خدایا تو درمانم کن، چکار کنم؟

    یه سی دی تو مغازه بود گذاشتم رو ضبط یه دکتر طب سنتی داشت حرف می زد، ایشون گفت به یه دکتر گفتم: چرا به مریضات قرص ضد تپش قلب می دی، اون دکتر هم گفته بود چکار کنم؟ ایشونم گفت: گفتم بهشون بگو چایی نخور، آقا من دمنوش پونه رو جایگزین کردم که باعث شد از سالی چند بار برا عفونت به دکتر رفتن هم خلاص بشم و کلا یه دستی به تغذیه و سلامتیم بزنم.

    الانم چایی می خورم و خیلی هم کیف داره، اون راهکار برای اون زمان من بود، خدا می دونه کِی، به کی چه راهکاری مناسب باشرایطش بده.

    درود بر شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    ندا عادلی گفته:
    مدت عضویت: 1196 روز

    سلام استاد گرانقدرم

    دوستان عزیز

    من سالهاست که در دوره 12 قدم هستم و به تازگی دوره روانشناسی ثروت و خریدم. به محض گوش دادن به 3 فایل اول ایده ای بهم گفته شد و درآمد زایی من در خانه شروع شد.مشتری خودش جور شد.مسیر آموزش در دسترسم بود اما ازش استفاده نمیکردم بهم گفته شد تو میتونی استفاده کنی.همه چیز بدون زور زدن آماده شد.الان قشنگ درک میکنم که استاد چی میگن.درست و روان انجام شدن کارها یعنی چه.خداوند هزاران بار سپاسگذارم برای این مسیری که هموار کرد برام.خیلی درخواست کردم ازش.شب و روز گفتم من میخام در کارم پیشرفت کنم ولی نمیدونم چطوری.اشک در چشمانم حلقه زد.و بالاخره گفت که تو با آموزش دادن فایلهایی که در دستته نه تنها به بقیه بلکه بیشتر به تمرین و پیشرفت خودت کمک میکنی و واقعا این مسیر انگیزه میشه برای ارتقای خودم اصلا.بله کارهای من انجام شده و بیش از پیش ایمانم قوی تر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    منیر گفته:
    مدت عضویت: 1660 روز

    به نام خدا

    عرض سلام دارم خدمت استاد و اعضای سایت

    ما موقعی که در مدار نزدیک به خداوند باشیم احساس آرامش داریم احساس سپاسگزاری داریم احساسمون خوبه شادیم و هر آنچه رو طلب کنیم دریافت میکنیم نعمت های بیشتری وارد زندگیمون میشه از لحاظ جسمی در سلامت کامل به سر می‌بریم ثروت وارد زندگیمون میشه به روح الهیمون نزدیکتر میشیم در هر لحظه فرکانس هایی مطابق خواسته هامون به جهان ارسال میکنیم و در هر لحظه هدایت ها رو دریافت میکنیم و خداوند میشه مدیر برنامه هامون و چی از این عالی‌تر و در این صورت بهشت رو تو همین دنیا خداوند بهمون هدیه میده

    و خداوند هر لحظه روزی می‌دهد

    هر لحظه هدایت می‌کند

    هر لحظه ثروت می‌بخشد

    هر لحظه سلامتی می‌دهد

    هر لحظه روابط رو بهبود و عالی می‌کند

    سیستم خداوند شب و روز نمی‌شناسه خواب نداره هر ثانیه در حال کار کردن هست سیستم نامحدودی هستش این ماییم که در هر لحظه بین دریافت خوب و دریافت بد یکی رو انتخاب میکنیم این ماییم که انتخاب میکنیم بین ثروت و فقر

    بین سلامتی و بیماری

    بین روابط عالی و روابط سمی

    بین آرامش و استرس

    بین شادی و غم

    بین خوبی و بدی

    تنها یکی رو انتخاب کنیم و انتخاب های ما بستگی داره که ما در چه مداری باشیم بستگی داره به فرکانس هایی که ارسال میکنیم و وقتی به خداوند باور خوب داشته باشیم و خداوند رو به عنوان منبع تمام خوبی ها در جهان باور کنیم اونوقته که خداوند هم مارو هدایت میکنه به راه راست راه نعمت ها ، راه فراوانی ها، راه ثروت ها ، راه روابط عالی ، راه سلامتی ، راه شادی ها ، راه آرامش ها راهی که اول و آخرش همش خوبیه فقط کافیه که ما به خداوند اعتماد کنیم توکل کنیم تکیه کنیم اونوقته که همه چی واسمون آسون میشه و خداوند بیشتر از ما خوشحال میشه وقتی ما در مسیر درست باشیم چون هر چی ما در راه راست پیش بریم جهان گسترش پیدا میکنه و خداوند بوسیله ما میخاد که جهان گسترش پیدا کنه خدا میخاد که ما ثروتمند باشیم خوشحال باشیم سلامت باشیم آرامش داشته باشیم و سپاسگزار باشیم اونوقته که خداوند تو همین دنیا بهشت رو بهمون در قبال خوب بودنمون هدیه میده فقط کافیه که بخواهیم اونوقت می‌شود و همه این ها به نفع و سود خودمونه و خداوند بی نیازه از همه چی این ماییم که به خداوند در هر لحظه نیازمندیم نیازمند هدایتش نیازمند توجه خداوند نیازمند نعمت ها و تموم خوبی هاش هستیم

    خدایا مارو در مسیری قرار بده که کنترل ذهن داشته باشیم، ورودی هامون رو کنترل کنیم ، ایمانمون بهت روز به روز بیشتر و قوی تر باشه ، تنها تسلیم تو باشیم ، تنها به تو توکل کنیم ، تنها تورو منبع روزی و تمام آنچه که میخواهیم بدونیم، هر لحظه سپاسگزار باشیم ، هدایت های تورو دریافت کنیم قدم به قدم

    الهی آمیییین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    Hootan گفته:
    مدت عضویت: 2529 روز

    سلام

    اعتماد به هدایت الهی

    اعتماد به هدایت الهی، در حقیقت تسلیم شدن به اراده‌ای است که از همیشه و برای همیشه در جریان است. تسلیم شدن به اراده خداوند، یعنی شایسته دانستن او در تمام امور، درک کردن این حقیقت که او تنها هدایت‌کننده واقعی است و ما به عنوان بندگان، در مقابل اراده او چیزی جز ابزار نیستیم. وقتی به این باور عمیق می‌رسیم که خداوند مطلق، عالم و قادر است، تمام نگرانی‌ها و تلاش‌های بیهوده‌مان از بین می‌رود و زندگی را با آرامش و اطمینان در دست او می‌سپاریم.

    این نگاه به زندگی، به ما این اطمینان را می‌دهد که هیچ چیزی در جهان بدون اراده و مشیت الهی پیش نمی‌رود. به جای تلاش برای کنترل همه‌چیز، به خداوند توکل می‌کنیم و درک می‌کنیم که او بر تمامی جزئیات زندگی‌مان آگاه است. وقتی به خداوند این باور را می‌دهیم که در هر لحظه در کنارمان است و پاسخ هر دعا و درخواستی که از دل بزنیم، به او نزدیک می‌شویم و در این نزدیکی، زندگی‌مان پر از برکت و هدایت خواهد بود.

    خداوند در قرآن فرموده است: «وَفَوْقَ کُلِّ ذِی عِلْمٍ عَلِیمٌ» (یوسف، 76) و این بدان معناست که علم و قدرت خداوند از هر چیزی و هر کسی برتر است. این باور توحیدی، ما را به درک این حقیقت رهنمون می‌کند که هرچه در دست اوست، بهترین است و بهترین‌ها برای ما مقدر شده‌اند. هنگامی که از عمق دل، خداوند را به عنوان تنها هدایتگر و تدبیرکننده کل هستی می‌شناسیم، در مسیر او قدم می‌زنیم و زندگی‌مان به طریقی نرم و روان پیش می‌رود.

    باور به این که خداوند وَهَّاب است، یعنی بخشنده‌ای که بدون محدودیت می‌بخشد، نگاه ما به زندگی تغییر می‌کند. دیگر مشکلات، غول‌های شکست‌ناپذیر نیستند، بلکه زمینه‌هایی می‌شوند برای بروز توانایی‌های الهی که خداوند در وجودمان قرار داده است. همانطور که برای حضرت مریم (ع)، از دل انزوا، نعمتی بی‌مانند آفرید و همانطور که مادر موسی را در لحظه‌ای که دلش شکسته بود، با کلامی مستقیم آرامش داد، خداوند نیز برای ما هر لحظه در حال طراحی و هدایت است.

    زندگی با نگاه خداوند، شبیه یک ساز آسمانی است که هر نتش با دقت نواخته می‌شود. وقتی به خداوند اعتماد می‌کنید، این ساز درون شما به صدا درمی‌آید و نغمه‌هایی می‌سازد که زندگی‌تان را موزون و هماهنگ می‌کند. در این لحظات، درمی‌یابید که هیچ اشتباهی در مسیر وجود ندارد؛ هر توقف، هر تغییر مسیر و حتی هر شکست، بخشی از یک طرح الهی است که شما را به مقصدی برتر هدایت می‌کند.

    این نگاه توحیدی، شما را از بند ترس و وابستگی به انسان‌ها و شرایط می‌رهاند. به جای آن، شما را به نقطه‌ای می‌رساند که به جای تلاش برای کنترل زندگی، یاد می‌گیرید که با جریان رحمت الهی هماهنگ شوید. خداوند، وعده داده که ما را در هر لحظه هدایت می‌کند:

    «وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا» (طلاق، 2). وقتی او را در قلب خود محوری‌ترین قرار دهید، راه‌ها یکی پس از دیگری برایتان باز می‌شود.

    در نهایت، تسلیم شدن به اراده خداوند، ما را از سختی ها، ما را قدرتمند می‌کند تا آنها را با آرامش طی کنیم. این اعتماد، کلید دریافت نعمت‌های بی‌پایان اوست. زیرا خداوند خود وعده داده است: «وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» (طلاق، 3)؛ هرکس به خداوند توکل کند، او برایش کافی است. و در این کفایت، برکتی نهفته است که ما را به سرمنزل سعادت و آرامش می‌رساند.

    مثال:

    یک مثال بسیار جالب از فردی که با اعتماد به هدایت الهی و تسلیم اراده خداوند به موفقیت‌های عظیم دست یافت، ریچارد برانسون، بنیان‌گذار گروه ویرجین است. برانسون در ابتدای مسیر کسب‌وکار خود با چالش‌های فراوانی روبه‌رو بود، از جمله مشکلات مالی و شکست‌های متعدد در استارتاپ‌های اولیه‌اش. با این حال، او همیشه به خداوند توکل کرده و به خود باور داشت که در صورت پیروی از هدایت الهی، در نهایت موفق خواهد شد.

    برانسون در بسیاری از مصاحبه‌ها گفته است که وقتی مشکلات به او فشار می‌آورد، به خداوند توکل کرده و این اطمینان را به دست می‌آورد که همه چیز به بهترین شکل پیش خواهد رفت. او تاکید می‌کند که تسلیم شدن به اراده خداوند، او را از نگرانی‌های بیهوده رها کرده و به او کمک کرده است تا به راحتی و با اعتماد به نفس در مسیر موفقیت حرکت کند.

    این داستان مشابه با آیه قرآن است که در آن به اعتماد به خداوند و توکل بر اراده او اشاره می‌شود:

    «وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»

    (طلاق، 3)

    “و هر کس به خداوند توکل کند، او برایش کافی است.”

    این آیه بیان می‌کند که اگر ما به خداوند توکل کنیم و اراده او را در زندگی خود بپذیریم، او به اندازه کافی برای ما کفایت می‌کند. وقتی به خداوند اعتماد می‌کنیم، او در تمامی جزئیات زندگی‌مان حضور دارد و به ما راهنمایی می‌دهد تا در مسیر درستی قرار گیریم. این آیه به این معناست که اگر اراده خداوند را در نظر بگیریم و به آن اعتماد کنیم، تمام مشکلات و موانع زندگی از بین می‌روند و ما به آرامش و موفقیت دست می‌یابیم.

    برانسون در حقیقت نمادی از این است که وقتی انسان به اراده خداوند تسلیم می‌شود، درهای موفقیت به روی او باز می‌شود. او به راحتی به این نتیجه رسید که در نهایت، خداوند همه کارها را برای او انجام خواهد داد و او تنها باید به جریان الهی اعتماد کند. این نگاه، همانطور که در قرآن آمده است، به او آرامش و اعتماد به نفس داد تا بدون نگرانی‌های اضافی، به راحتی به موفقیت‌های بزرگ دست یابد.

    این نکته در زندگی برانسون و بسیاری از افراد موفق دیگر این است که وقتی به اراده خداوند اعتماد می‌کنند و تسلیم او می‌شوند، در حقیقت خود را در مسیر آسانی قرار می‌دهند. همانطور که در آیه گفته شده: «وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»، به محض اعتماد و تسلیم در برابر اراده خداوند، همه چیز برای انسان ساده و هموار می‌شود

    مثال :

    پروفسور اسحق بهبودی، متخصص رینوپلاستی ایرانی آمریکایی که به 10 زبان‌ رسمی دنیا مسلط بود و در نهایت موفق به دریافت جایزه (German Medical Award) شد، نمونه‌ای برجسته از فردی است که به هدایت الهی اعتماد کرده و به اراده خداوند تسلیم شد. در دوران سختی‌های اولیه، او نیز با چالش‌هایی روبه‌رو بود. اما زمانی که باور کرد که خداوند، عالم و قادر است و تنها هدایت‌کننده واقعی است، مسیر زندگی‌اش به شکلی شگفت‌انگیز تغییر کرد.

    پروفسور بهبودی وقتی این نگاه را در زندگی خود پذیرفت که خداوند بهترین‌ها را برای او مقدر کرده، آرامش و توکل به خداوند را در قلب خود نهادینه کرد. نتیجه این اعتماد، رسیدن به موفقیت‌هایی بزرگ در عرصه پزشکی و علمی بود. او دریافت که وقتی در مسیر الهی گام می‌زنیم و به خداوند توکل می‌کنیم، تمام دشواری‌ها به سادگی به فرصت‌ها تبدیل می‌شوند. در نهایت، زندگی برای او همانند یک ساز آسمانی شد که به صدا درآمد و هر نت آن بر وفق مراد او نواخته شد.

    این داستان به آیه‌ای از قرآن کریم پیوند می‌خورد:

    «وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»

    «و هر کسی بر خدا توکل کند، او برایش کافی است.»

    این آیه به وضوح نشان می‌دهد که اگر انسان به خداوند توکل کند و خود را تسلیم اراده او کند، خداوند همه امور را به بهترین شکل مدیریت خواهد کرد. در حقیقت، توکل به خداوند یعنی اعتماد به اینکه او بهترین تصمیم‌ها را برای ما می‌گیرد و مسیر زندگی‌مان را به سمت بهترین‌ها هدایت می‌کند. همانطور که پروفسور بهبودی در مسیر هدایت الهی قدم برداشت، خداوند برای او همه راه‌ها را هموار کرد و او به دستاوردهای بزرگ رسید.

    به همین ترتیب، همانطور که در آیه ذکر شده، توکل به خداوند، هموارکننده راه‌ها و کافی بودن خداوند در برابر تمام نیازهای انسان است. در این تسلیم و اعتماد به اراده الهی، برکت‌های بی‌پایانی نهفته است که انسان را به سرمنزل سعادت و آرامش می‌رساند.

    مثال:

    خواننده و هنرمند معروف خانم آریانا گراندِی-بوترا (Ariana Grande-Butera؛ زادهٔ 26 ژوئن 1993) خواننده، ترانه‌نویس و بازیگر آمریکایی است یکی از نمونه‌های موفق افرادی است که به هدایت الهی و توکل به خداوند در زندگی‌اش اعتقاد دارد. او در مصاحبه‌ها و سخنرانی‌های مختلفش به این نکته اشاره کرده که با وجود تمام موفقیت‌های شغلی و شهرت جهانی‌اش، در سختی‌ها و بحران‌ها همواره به خداوند توکل کرده و از او کمک خواسته است. او می‌گوید که ایمان به خداوند، به ویژه در لحظات دشوار زندگی‌اش، به او آرامش داده و او را در مسیر درستی هدایت کرده است. به این ترتیب، در میان فشارهای دنیای شلوغ و بی‌رحم هالیوود، توانسته است خود را حفظ کند و زندگی‌اش را با اعتماد به خداوند پیش ببرد.

    او همچنین اعتراف کرده که در دوران افسردگی و مشکلات شخصی، به مدد ایمانش به خداوند، به خوبی توانسته است بر این مشکلات فائق آید و بار دیگر به اوج موفقیت بازگردد. برای آریانا، توکل به خداوند به معنی اعتماد به مسیری است که خداوند برای او رقم زده و به این ایمان دست یافته که در نهایت، همه چیز به نفع او خواهد بود.

    «وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ» (طلاق، 2)

    «هر کس از خداوند پرهیز کند، برای او راهی به بیرون می‌سازد و او را از جایی که نمی‌داند روزی می‌دهد.»

    این آیه به ما می‌آموزد که اگر به خداوند توکل کنیم و در زندگی از او راهنمایی بخواهیم، او راه‌هایی را برای ما باز خواهد کرد که از آن‌ها بی‌خبر بوده‌ایم. خداوند در سخت‌ترین شرایط نیز راه نجاتی برای ما فراهم می‌آورد، حتی اگر در ابتدا قادر به دیدن آن نباشیم. در این آیه، خداوند به ما وعده داده است که در هر شرایطی که در آن قرار داریم، در صورتی که از او بترسیم و به او اعتماد کنیم، راهی به سوی راحتی و برکت برای ما می‌گشاید.

    این آیه با زندگی آریانا گرانده پیوند می‌خورد، چرا که او در زندگی شخصی و حرفه‌ای خود با چالش‌های زیادی روبه‌رو بوده، اما اعتماد به هدایت الهی، راه‌های جدیدی را برای او باز کرده است. همانطور که خداوند در این آیه وعده داده، در زندگی او نیز از جایی که انتظار نداشت، برکت و آرامش به وجود آمده است.

    در نهایت، همان‌طور که در آیه اشاره شده، وقتی انسان از خداوند کمک بخواهد و در مقابل اراده او تسلیم باشد، خداوند همه چیز را برای او فراهم می‌کند و او را از شرایط سخت به سمت راحتی و برکت هدایت می‌کند.

    تفکر سنتی در مقابله با مشکلات:

    تفکر سنتی در مقابله با مشکلات اغلب بر اساس این است که فرد باید با تمام توان و اراده خود به جنگ مشکلات برود. در این دیدگاه، مشکلات به‌عنوان موانعی دیده می‌شوند که باید آن‌ها را شکست داد و از سر راه برداشت. فردی که این تفکر را دارد، معتقد است که هیچ چیزی نمی‌تواند او را متوقف کند و همیشه باید در برابر سختی‌ها مقاومت کند. این نوع تفکر برای کسانی جذاب است که دوست دارند خود را در برابر مشکلات قوی و شکست‌ناپذیر نشان دهند.

    اما این رویکرد ممکن است همیشه کارآمد نباشد. گاهی اوقات تلاش بیش از حد برای مقابله با مشکلات، فرد را خسته و فرسوده می‌کند. در این موارد، ممکن است به جای مقاومت بی‌پایان، نیاز به پذیرش و انعطاف‌پذیری باشد. در زندگی، همیشه مقابله و جنگیدن بهترین راه نیست.

    چنان‌که سعدی در بوستان می‌گوید:

    “اگر باری به دوش داری، به راحتی حمل کن، چرا که نه هر باری را باید به دوش کشید.”

    این شعر اشاره دارد به اینکه گاهی اوقات بهترین راه برای مقابله با مشکلات، برداشتن باری است که نیاز به کشیدن آن نداریم. بنابراین، در مواجهه با چالش‌ها، علاوه بر تلاش و اراده، گاهی پذیرش و تغییر رویکرد می‌تواند راه‌حل بهتری باشد.

    مثال:

    یکی از دیپلمات‌های معاصر که به نوعی از تفکر سنتی برای مقابله با مشکلات پیروی کرده و همواره تلاش کرده تا خود را قوی و مقاوم در برابر سختی‌ها نشان دهد، جان بولتون، مشاور پیشین امنیت ملی ایالات متحده است. بولتون که به سیاست‌های تهاجمی و سخت‌گیرانه خود معروف بود، همواره بر اراده و توان خود برای مقابله با بحران‌ها تأکید داشت. او در بسیاری از مسائل بین‌المللی، نظیر تحریم‌ها علیه ایران و کره شمالی، بر این باور بود که باید با قاطعیت و قدرت جلو رفت و هیچ گونه انعطاف‌پذیری نباید در برابر مشکلات و چالش‌ها به نمایش گذاشته شود.

    این رویکرد به نوعی تلاش برای نشان دادن قدرت فردی است تا به دنیا اثبات کند که هیچ چیز نمی‌تواند او را متوقف کند. در حالی که چنین رویکردی می‌تواند در کوتاه‌مدت نتایج مثبتی به همراه داشته باشد، در بلندمدت ممکن است فرد را دچار فرسودگی و خستگی کند، چرا که تلاش بی‌وقفه و مقاومتی که به پذیرش تغییرات و یا همکاری با دیگران توجه نداشته باشد، می‌تواند به بحران‌های جدیدی منجر شود.

    .

    این آیه‌ که مفهوم را به‌خوبی تبیین می‌کن

    “فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا”

    (شرح، 94:6)

    “پس همانا با هر سختی، آسانی است.”

    این آیه به انسان‌ها یادآوری می‌کند که هرچقدر در زندگی با مشکلات و سختی‌ها مواجه شوند، در کنار آن‌ها، راه‌های آسانی نیز برای حل مشکلات وجود دارد. اگرچه تلاش و اراده انسان برای مقابله با سختی‌ها مهم است، اما این آیه به ما می‌آموزد که خداوند به‌طور حتم راه‌حل‌ها و آسانی‌هایی را فراهم خواهد کرد که در کنار سختی‌ها خواهند آمد. این یعنی در مواجهه با چالش‌ها، علاوه بر اراده و تلاش فردی، پذیرش آسانی‌هایی که در مسیر قرار می‌گیرند و توکل به خداوند، می‌تواند راهگشا باشد. این آیه به‌ویژه برای کسانی که خود را در برابر مشکلات مقاوم و شکست‌ناپذیر نشان می‌دهند، پیام‌آور این حقیقت است که همواره نیاز به پذیرش حکمت الهی و انعطاف در برابر شرایط وجود دارد.

    جان بولتون با وجود سیاست‌های تهاجمی و سخت‌گیرانه‌اش، هرگز زیر فشار و مشکلات خرد نشد. او همواره بر اراده و توان خود برای مقابله با بحران‌ها تأکید داشت و در برابر مصیبت‌ها مقاومت می‌کرد. این رویکرد باعث شد تا به نتایج مهمی دست یابد. در واقع، این مثال در مورد افرادی که همچون جان بولتون از تمام ظرفیت خود برای مقابله با چالش‌ها استفاده می‌کنند، صدق می‌کند. این افراد با مقاومت سرسختانه در برابر مشکلات، در نهایت به دستاوردهای ارزشمندی دست می‌یابند.

    جان بولتون بارها در رسانه‌ها گفته است که تلاش مستمر و روحیه مبارزه‌جویی، به معنای قهرمان شدن از طریق مقاومت و پایداری است.

    نتیجه گیری منطقی

    مشکلات، گاه نه دشمن‌اند و نه مانع، بلکه پیام‌رسان‌هایی هستند که ما را به تأمل، تغییر و رشد دعوت می‌کنند. به جای جنگیدن با آن‌ها، می‌توان در لحظاتی مکث کرد، نگاهی عمیق‌تر به خود انداخت و معنایی فراتر از سطح سختی‌ها یافت. این رویکرد، نه از سر ضعف، بلکه از اوج اعتماد به جریان حکیمانه زندگی و هدایت الهی برمی‌خیزد.

    “چو دریا رام تو گردد به لطف و حلم،

    چه حاجت جنگ با امواج و خشم؟”

    هنر زیستن در این است که بدانیم کجا باید مقاومت کنیم و کجا خود را به دستان توانای خداوند بسپاریم. همان‌طور که مولوی سروده است:

    “دست از طلب ندارم تا کام من برآید،

    یا جان رسد به جانان یا جان ز تن برآید.”

    تسلیم در برابر اراده خداوند، یعنی دانستن این‌که او هر سختی را برای رشدی عمیق‌تر به ما می‌دهد. این تسلیم، نه شکست است و نه انفعال، بلکه پلی است که ما را به آرامش، حکمت و برکاتی فراتر از تصور می‌رساند.

    ابهامی که دریافت کردم:

    خیلی وقت است که دارم روی کنترل ذهنم کار می‌کنم. از زمانی که این کار را شروع کردم و در کنترل ذهنم پیشرفت بیشتری داشتم، به ذهنم می‌گویم که: “تو فقط باید الهامات دریافتی را تأیید و پیروی کنی.”

    مثلاً وقتی با خدا صحبت می‌کنم، گاهی ذهنم مرا به افکار بی‌ربط می‌برد. اما خداوند خیلی زود مرا آگاه می‌کند که از مسیر گفتگو خارج شده‌ام. در این مواقع، با خداوند می‌گویم: “خدایا، این حرف یا رفتار از جانب من نبود؛ این ذهنم بود.” و خداوند پاسخ می‌دهد: “می‌دانم، نگران نباش.”

    پس از این، با ذهنم صحبت کردم و گفتم: “چرا این کار را می‌کنی؟ چرا مرا از مسیر درست خارج می‌کنی؟ من دیگر با تو کاری ندارم هر بار به تو میگم این کارو نکن با توحید باش من به اصل توحید متصل کن ام تو گوش نمیکنی.” اما یک روز، وقتی دوباره ذهنم مرا از مسیر لذت‌بخش گفتگو با خداوند خارج و به یک موضوع بی ربط ارتباط داد ، این بار قبل از اینکه من چیزی به ذهنم بگویم، خداوند فرمود: “من متوجه شدم که کار ذهنت بود، تو نگران نباش.” این جمله در کمتر از ثانیه در وجودم جاری شد.

    این اولین باری بود که خداوند پیش از من، مچ ذهنم را گرفت و خدا مرا آرام کرد. همان لحظه اشک ریختم کلی گریه کردم خدا را شکر کردم و با خداوند گفتم: “خدایا، سپاسگزارم. این یعنی من دارم خوب عمل می‌کنم.” خداوند فرمود: “هر غنچه‌ای، بالاخره یک روز شکوفا می‌شود اگر خوب مراقبت کنی.”

    در همان لحظه به ذهنم گفتم: “ذهن عزیزم، خدا هم تو را شناخته و من دیگر با تو کاری ندارم. من راه توحیدی خود را می‌روم. اگر خواستی، با من همراه شو، وگرنه به مسیر خودت ادامه بده. اما بدان که خداوند با من است و نیروی عظیمی پشت من است.” من دیگه تنها نیستم و الان من و قادر مطلق یک طرف و تو تنهایی .

    همچنین تصمیم گرفتم سوره یوسف بخوانم. وقتی به آیه پانزدهم رسیدم که درباره افکندن یوسف (ع) به چاه و وعده خداوند به او بود، به‌یکباره الهامی واضح شنیدم:

    “نگران نباش، من تو را به جایگاهی رفیع می‌رسانم.”

    همانطور که یوسف عزیز مصر کردم بعد از دریافت این الهام، اشک ریختم کلی گریه کردم این گریه ها به حس خاصی داره با تمام گریه های که کردم تفاوت داره و گفتم: “خدایا سپاسگزارم که تو هستی. سپاسگزارم که از من بهتر می‌بینی و مرا بهتر می‌شنوی.” شب، هدایت شدم به تماشای سریال یوسف. در یوتیوب صحنه‌ای که آمنهوتپ چهارم گردنبندی به یوسف هدیه می‌دهد، ذهنم گفت: این کار توحید این قدرت توحید که پسر آمنهوتب داره به یوسف احترام می‌زاره بعد ذهنم گفت

    “دیدی من هم دارم از توحید پیروی می‌کنم؟”

    همان لحظه به ذهنم گفتم: “سپاسگزارم ذهن عزیزم که به جمع ما پیوستی.”

    این تحول نشان داد که فاصله بین ذهن و روح من کمتر شده است و این گامی مهم در مسیر توحیدی است. هر الهام و هدایت را در دفتری ثبت می‌کنم و برای هرکدام نامی می‌گذارم؛ مثلاً برای این مورد، نام “سوره و سریال یوسف” را انتخاب کردم.

    در نهایت، از خداوند سپاسگزاری می‌کنم که به من این توانایی را داده است که الهاماتش را دریافت کنم و در مسیر توحیدی بمانم.

    نتیجه‌گیری مهم از این الهام

    1. کنترل ذهن و الهامات الهی: یکی از مهم‌ترین قدم‌ها در رشد معنوی و توحیدی، کنترل ذهن و تمرکز بر الهامات الهی است. ذهن گاهی ما را از مسیر دور می‌کند، اما با تمرین مستمر و اعتماد به خداوند می‌توان ذهن را در مسیر توحید هدایت کرد.

    2. ارتباط عمیق با خداوند: تجربه‌ی گفتگو با خداوند، نشان‌دهنده‌ی نزدیکی و توجه او به ماست. خداوند نه تنها ما را در مسیر درست هدایت می‌کند، بلکه پیش از ما ذهن و نیت‌های ما را درک می‌کند و پاسخ می‌دهد.

    3. تمرکز بر وعده‌های الهی: وعده‌های خداوند در قرآن و الهامات او، یادآور این حقیقت است که اگر در مسیر درست باقی بمانیم، به جایگاه‌های رفیعی خواهیم رسید. اعتماد به این وعده‌ها امید و انگیزه‌ای برای ادامه مسیر است.

    4. ثبت الهامات و سپاسگزاری: ثبت الهامات در یک دفتر و نام‌گذاری آنها به ما کمک می‌کند تا به یاد داشته باشیم خداوند چگونه در لحظات حساس زندگی با ما سخن گفته است. این یادآوری‌ها، ما را به سپاسگزاری و تکرار مسیر درست هدایت می‌کند.

    5. قدرت توحید: اتصال به نیروی توحید، قوی‌ترین نیروی ممکن در زندگی است. وقتی ذهن و روح در هماهنگی با توحید قرار گیرند، تحولات عظیمی در زندگی رخ می‌دهد که نشانه‌ای از رحمت و هدایت خداوند است.

    6. استفاده از فرصت‌ها برای یادگیری: خواندن قرآن، تأمل بر داستان‌های پیامبران، و حتی بهره‌گیری از محتوای الهام‌بخش مانند سریال‌ها می‌تواند ما را به تفکر عمیق‌تر و درک بهتر از توحید و هدایت الهی برساند.

    پیام نهایی: هرکسی می‌تواند در مسیر توحید و رشد معنوی پیشرفت کند، به شرط آنکه ذهن خود را کنترل کرده، بر ورودی‌هایش نظارت داشته باشد، و از هدایت خداوند سپاسگزار باشد. خداوند همیشه نزدیک است و بهترین راهنمای ماست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    سحرکیاستی گفته:
    مدت عضویت: 2702 روز

    سلام به استاد بی نظیر و عزیزم

    از دیدن فایلهای توحیدی جدیدتون سیر نمیشم ،خسته نمیشم بلکه عشق میکنم و لذت میبرم از گوش کردنشون..

    اما هربار بهتر از قبل گوش میدم و سعی میکنم فکر کنم و درک کنم و در زندگیم به کار ببرم و عمل کنم به این آگاهی ها..

    بعد از چندین بار گوش کردن و دوباره اومدم از اول گوش بدم این دفعه ریزتر و بهتر از قبل…

    وقتی اول فایل گفتین چی میشه که بعضی جاها زندگی راحتر پیش میره و بعضی جاها سخت پیش میره؟

    همونجا فایل نگه داشتم و گفتم سحر بنویس کجاها زندگیت راحتر پیش رفته و تو دفترم نوشتم اما یهو حسم گفت اینجا هم بنویسم تا همیشه باشه و اگه یه روزی دفترم نبود بیام و اینجا مرور کنم که کجاها وقتی تنها روی خودش حساب کردم کارهارو برام به طرز بی نظیری آسون و راحت انجام داد ؟

    وَلِلَّهِ غَیْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَیْهِ یُرْجَعُ الْأَمْرُ کُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَکَّلْ عَلَیْهِ ۚ وَمَا رَبُّکَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ(هود 123)

    نهان آسمان ها و زمین فقط در سیطره دانش خداست، همه کارها به او باز گردانده می شود؛ پس او را بندگی کن و بر او توکل داشته باش، و پروردگارت از آنچه انجام می دهید، بی خبر نیست.

    این آیه ای که امروز برام اومد و با این آیه روزم و نوشتن رو شروع میکنم…..

    – زمانی که می خواستم طلاق بگیرم که بزرگترین فکت زندگیم از همه زاویه ها همین طلاقم بود ، زمانی که سالها رو بقیه حساب میکردم اما وقتی دیگه ضربه خوردم و دیدم همه چی داره بدجور سخت پیش میره توی ذهنم قدرت رو دادم دست خدا و تنها روی خودش حساب کردم و دیدم به طرز معجزه واری همه کارها به راحتی انجام شد و در کمتر از یک سال من جدا شدم .. (خدایا لطف و رحمتت را سپاس)

    – زمانی که هروقت خونه ای می خواستم برای زندگی و شرایط مالی نداشتم که خونه ای اجاره کنم و اول بازم اشتباه میکردم و رو عقل خودم حساب میکردم و میگشتم و زمان میذاشتم و هی ناامیدتر میشدم اما به محض اینکه نشستم خونه و فقط رو خودم و باورهای توحیدی کار کردم خداوند به راحتی منو هدایت میکرد به خونه های برای زندگی که کاملا شرایط عالی رو داشتن و کاملا رایگان در اختیارم قرار میدادن حتی گاهی هزینه های هم بهم میدادن …(خدایا بی نهایت سپاسگزارم)

    – زمانی که شغلی می خواستم دقیقا با شرایطی که دوست داشتم و تنها از خدا یاری و هدایت می خواستم به راحتی برام پیدا میکرد و منو هدایت میکرد به همون چیزی که می خواستم بدون کوچکترین زمان و هزینه ای که من صرف کنم برای پیدا کردن شغل (ربم بی نهایت شکرگزارم)

    – سه سال پیش یه موضوعی برام پیش اومده بود که منجر شد به اینکه یکی منو تهدید کرد به اینکه زندگیت رو خراب میکنم و از این حرفها ،منم فقط با تمام نجواهای که ذهنم بهم فشار میاورد نشستم تو خونه و فقط خودم بستم به فایلهای توحیدی و قرآن و بعد از چند روز معجزه خداوند این بود که دل اون آدم رو به راحتی برام نرم کرده بود و حتی بهم زنگ زد و معذرت خواهی کرد..( خدایا قدرتت را شکر) اشکم در میاد وقتی اینارو می نویسم و به یاد خودم میارم

    – استاد وقتی از شما شنیدم که گفتین برین تو مسیر علاقه اتون منم شروع کردم به گشتن علاقه ام (روی عقلم حساب کردن) سه سال هزینه،زمان و انرژی گذاشتم و هدر دادم اما نتونستم و یجا خسته شدم و فقط چند روز گفتم خدایا من تسلیمم من واقعا ناتوانم تو بگو علاقه ام چیه؟ و به دو روز نکشید بهم الهام کرد و الان یکسال در مسیر علاقه ام دارم عشق میکنم و لذت میبرم (بی نهایت سپاسگزار ربم هستم)

    و کلی موضوع ریز و درشت که با سپردن به خدا برام به راحترین شکل انجام شد انشالله در پیام بعدی مکتوب میکنم ..

    هربار اینا بهم درسهای زیادی دادن مخصوصا که یاد گرفتم و هربار بهتر شدم تا مسئله یا موضوعی پیش میاد میگم خدایا تو برام درستش کن و من ناتوانم از حل این مسئله و انجام این کار …

    خدارو سپاسگزارم که منو از گمراهی و جهل خارج کرد و وارد این مسیر توحیدی کرد

    استاد بی نهایت ازتون قدردان و سپاسگزارم و دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    حمید خالقی گفته:
    مدت عضویت: 3884 روز

    من از این فایل اینو فهمیدم که :

    همانطور که من یک دستگاه تولید کننده فرکانس هستم و ورودی این دستگاه باورها دیده ها و شنیده های منه جهان هم یک دستگاه تولید کننده است که ورودی اون براساس فرکانسهای هر فردی ایده ها شرایط موقعیت‌ها رو براش تولید میکنه

    پس ما هر دو مون یک دستگاه تولید کننده هستیم؛ منه انسان تولید کننده فرکانس هستم که مدارمو میبره بالا و جهان هم یک تولید کننده خواسته ها و آروزهای منه که ورودی این دستگاه فرکانس‌های ارسالی منه

    مورد بعدی اینه که من اگر تو زندگیم جاهای دارم دلتنگی و سختی میکشم اولا مقصر اصلی خودم هستم و خبر خوشش اینه که در هر لحظه میتونم خودمو تغییر بدم و

    مسئله مهمش اینه که به قول استاد من اگه تو غار هستم و نور را دریافت نمیکنم لزوما به معنای خاموش شدن خورشید نیست بلکه این من هستم که با اعمال و باورها و فرکانس‌های در مداری قرار گرفتم که نور و هدایت و برکات و نعمتها رو دریافت نکردم

    خبر خوش اینه که میتونم قدم بردارم بسوی روشنایی و دریافت نعمتهای بیشتر و این قدم برداشتن و برخورداری از نعمتها هیچ وقت هیچ انتها و پایانی براش نیست

    نکته مهم که باید به خودم گوشزد کنم اینه که اگر کارهام و امورات زندگین سخت پیش بره جای تعجب داره نه اون موقعی که داره آسون ساده و راحت پیش میره

    چون من خدا رو دارم؛ پس چرا باید کارهام سخت و پیچیده و با تقلا پیش بره؟ مگه قدرت خداوند کمتر از مسائل زندگی منه؟ مگه تنها خداوند برای من کافی نیست؟ مگه قرار نبود تنها خدا برای خواسته های من کافی باشه؟ پس باید خودمو جستجو کنم ببینم ایراد باورام و تصمیمات چیه و کجاست؟ اونو اصلاحش کنم نه این که به قول استاد به عوامل بیرون از خودم توجه و تمرکز داشته باشم که در این صورت به راه باطل و به راه کسانی که گمراه هستن هدایت خواهم شد.

    من تنها از خداوند هدایت می‌جویم و تنها از او کمک میخواهم که او تنها هدایت کننده برتر و دانای مطلق است و لیاقت و قدرت و حکمت او در این زمینه برای همگان ثابت شده

    خدایا به اندازه 2 برابر بیشتر از خواسته ها و آرزوهام به من لیاقت و عرضه بده تا آسان شوم برای آسانیها تا خواسته هام و آرزوهامو به کمک تو راحت ساده و آسان دریافتشون کنم و به قول استاد تقلا نکنم

    پس اگر جایی از زندگیم دارم تقلا میکنم این به این معنی که مطلب رو درست درکش نکردم

    باید برگردم و از اول از خداوند هدایت بخواهم

    چون به اندازه ظرفم از خداوند هدایت را دریافت خواهم کرد نه بیشتر

    پس باید روی احساس لیاقت دریافت نعمت بیشتر و بیشتر کار کنم به اندازه ای که لیاقتمو بیشترش کنم و خودمو تغییر داده باشم درهای بیشتری به روم باز خواهد شد و میزان برخورداری من از گنجینه الهی بیشتر و بیشتر خواهد شد

    و خداوند همیشه منتظرِ تا کلید خواسته ها و آرزوهامو راحت ساده و آسون بزاره تو دستم

    پس خدایا به من لیاقتی بیشتر از حد خواسته هام بده تا آسون بشم برای آرزوها و خواسته های قلبیم

    انشا الله انشاالله انشاالله

    توکل بر خداوند متعال

    فعلا تا اینجا کامنتمو میبندم تا برم سراغ فایل بعدی توحید در عمل

    در پناه الله یکتا شاد پیروز موفق و سربلند و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    محدثه سادات موسوی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 584 روز

    سلام به استاد عزیزم خداقوت

    من قبلا کار طراحی با تریدی مکس انجام میدادم

    خبببب اول یک استاد داشتم بشدت سخت توصیح میداد و کارو خیلی خیلی سخت کرده بود و من کیفیت کارم وحشتناک پایین بود ولی چون کارطراحیم خیلی طول میکشید و روش طراحیم سخت بود برای اون کار خیلی ارزش قائل بودم و خیلی ارزش داشت کارم برای خودم ! برای همین قیمت‌های خیلی بالا میگفتم و چه مشتری‌های خوبی داشتم و مدام کار داشتم از طراحی پاساژ پروما گرفته تا یک رستوران تو شاندیز مشهد با قیمتای خوب و البته کیفیت کارام افتضاح بود چون سخت انجام میدادم کارم با ارزش بود و من کلی پک از اون استاد خریده بودم و کلی بابت سختی کار اشک میریختم و کلی اذیت شدم

    تا اینکه به یک استاد حرفه ای با تدریس عالی بصورت مجازی با گروه پشتیبانی که سریع به مشکلاتم پاسخ میدادن اشنا شدم. و به راحتترین روش و کلی ترفند و پلاگین برای راحتی کار تریدی مکس هدایت شدم واقعا استاد گلی بودن

    من اموزش تریدیو با استاد جدیدم شروع کزده بودم و کلی نکات مهم گفتن و کلی کارارو راحت کرده بودن و کیفیت کارام با عکس واقعی مو نمیزد و راحت طراحی میکردمو اذیت نمیشدم بطوری که عکس طراحیمو به کسی نشون میدادم میگفت این خونه واقعیه طراحی نیست…

    خلاصه چون اون سختی کار از بین رفت و من گریه نمیکردم موقع کار کردن و کیفیت کارام خوب شد و کار اسون شد و سیستم عالی خریدمو کارم باز راحتتر شد

    توی ذهنم ارزش کارم اومد پایین گفتم من که اذیت نمیشم و کم کم مشتریام رفتن چون کارم اسون شده بود ذهنم اذیت میکرد

    مشتریهای خوب ثروتمند رفتن و کار بهم درحد ماهی یکی میخورد با مشتری‌های جدید با ذهن فقیر ک هم مدار با حال اون موقع من بودن و قیمت کارام بسیارر پایین و پولمم بزور ازشون میگرفتم

    انگار من لیاقت کار اسونو و راحتو نداشتم و دیگه برای کارم ارزش قائل نبودم و مشتری زنگ میزد میگفت اشپزخونه رو چخبره دوتومن طراحی میکنی پونصد طراحی کن و کارم توی ذهن مشتری هم ارزش نداشت بطوری که زمانی کارم سخت بود مشتری جلو جلو پولو میرد و کلی تحسین میکردنو غیره چون من توی ذهنم خودمو تحسین میکردم………

    کارم اسون شد و کیفیت کارم رفت بالا همه چی عوض شد و کلی پولمو ندادن و کارای ارزون قیمت زدم… البته که به نفع من شد و من از اون کار اومدم بیرون و رفتم دنبال همون کاری ک رسالتم هست یعنی رقص …

    شما تو این فایل گفتین کارها باید اسون و راحت انجام بشه و من بارداری راحتی ندارم

    و با خودم گفتم مشکل از چیه خدایا منو هدایت کن برای لذت بردن از بارداری

    استاد من دیروز واقعا تسلیم شدم و کاملا حسمو نصبت به خوراکی ها میفهمیدم با اینکه سخت بود لب به ابمیوهای سنیچ و کیکو غیره نزدم و مغزمو بشدت کنترل کردم و تا جایی غذا میخوردم حسم میگفت بسته و من نمیخوردم دیروز من صبحانه چهار عدد جوجه خالی خوردم و ناهار کشک زرد خالی خوردم بدون نون و انقدر سبک بودم و کارای خونه کردم و حالم عالی بود ورم معدم کلا از بین رفت و حالت تهوع هیچییی نداشتم اصن عالی بودم شبشم همسرم گفت بریم شهرک عربا فلافل بخوریم و من با اینکه خیلیییی مقاومت سخت بود گفتم نه

    و امروز صبح از خواب پاشدم خیلی کم درحد دوسه لقمه تخممرغ خوردم و تا ساعت پنج حالم عالی بود هیچی نخوردم زعفران خریدم و قشنگ پاک کردم و غذا ته چین مرغ گذاشتم و یکم خوردم حسم گفت بسته ولی من جلو ذهنمو نگرفتم و سالاری غذا خوردم و بعد دیگه افتادم و ورم معده و غیره اومد سراغم و این باور اشتباه دارم که اطرافیان میگن غذا نخوری بچه به مشکل برمیخوره و غیره… مادرم هی میگه بخور همسرم هی میگه بخور……

    زمانی ک من تسلیم باشم و گوش بدم خدا قشنگ کارارو برام راحت میکنه ولی زمانی ک به حرف مغز گوش بدم حالم میشه مثل الان ک چندساعت از خوردن غذا میگذره و من خب حالم جالب نیست و پشیمونم چرا زیاد خوردم…………

    من فهمیدم با رعایت رژیم غذایی و شکستن این باور ک توی بارداری همه چی باید خوردو غیره و تسلیم در برابر خدا راهو برای خودم آسون کنم و راه گذشتگانو پیش نگیرم ( و ممنونم از بچه های عقل کل که درمورد سوالم پاسخ دادن)

    من پنجشنبه یعنی چهار روز پیش دلم نون جزغاله یا قلفتی(همون نون با دنبه ) میخاست و به خاهر شوهرمو مادرم گفتم میتونین برام درست کنین و گفتن دنبه بگیرمو باز کنم بدم برام درست کنن و منهم حوصله نداشتم و بعد گفتم خدایا از خودت میخام و الان مادرم زنگ زدو گفت بدون اینکه به کسی بگن از روستا چندتا نون جزغاله فرستادن و من با سپردن کار بخدا بدون هیچ کاری به خاستم رسیدم..

    من دوکیلو گل زعفران خریدمو شروع کردم به پاک کردن و گفتم خدایا میخام کارم راحت بشه و من از گل پاک کردن خوشم میاد ولی خیلی طول میکشه و یک ایده باحالی بهم گفته شد تونستم توی پنج یا شیش ساعت دوکیلیو پاک کنم و اذیت نشدم

    من قبلا دوکیلو گلو بدون استراحت و بدون اینکه از پای گلا پاشم بیست ساعت بیشتر طول میکشید تا پاک کنم…

    یک مدت من خیلی جدی دوره عذت نفسو کار میکردم و همسرم ماهیانه به راحتی مبلغ بزرگیو پول تو جیبی بهم میداد ولی انگار من این باورو دارم ک بخاطر پول دراوردن باید هلاک بشم و من ارزش پول راحتو که همسرم بهم میده رو ندارم چون جونم در نیومده برای این پول و اوضاع جوری شد پول تو جیبیم کمترو کمتر شد و من فهمیدم برای اینکه بخام به ثروت برسم باید سختی بکشم……..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    فاطمه محسنی گفته:
    مدت عضویت: 238 روز

    به نام خداوند بخشاینده مهربان

    من بی نهایت ترمز در وجودم بالا اومده مثلا باور کمبود باور اینکه اگه کسی به جایی برسه یعنی جای منو تنگ کرده باور اینکه من نمیتونم ثروتمند بشم باور اینکه همسر خوب و مرد ثروتمند باید اولویت باشه چون خرج خانواده میده باور اینکه باید به ادما محل نداد زیاد دوستشون نداشت باور اینکه من عزت نفسم پایینه خودمو دوست ندارم خودمو باارزش نمیدونم باور اینکه نمیشه خوشبخت مطلق بود نمیشه هم خدا رو داشت هم خرما هم خوشبخت باشی هم سختی نکشی یجورایی ته وجودم دوست داره سختی کشیدنو و بعدا با افتخار تعریف کردنو …

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت بابت قدرت بی نهایت سپاسگزاری و این حجم از سادگی قانون که تمرکز روی داشته ها راه رسیدن به خواسته هاست

    خدایا شکرت بابت اینکه عشقم این همه به فکرمه توجه میکنه بهم برام خرید میکنه با دل و جون

    خدایا شکرت بابت شام خوشمزه امشب

    خدایا شکرت بابت شاگردای قشنگم

    خدایا شکرت بابت هوش بالام که امروز اینقدر قشنگ لیسنینگ المانی رو متوجه شدم

    خدایا شکرت بابت مادرم بابت وقت ازادم

    خدایا شکرت بابت اینکه هستی و راهو به من نشون میدی خدایا دمت گرم بابت سلامتی خدایا دمت گرم بابت نعمت ها …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    نگین سلیمی گفته:
    مدت عضویت: 963 روز

    سلام و صد سلام به همه ی دوستان خوبم در این سایت سلام به استاد گلم به خانوم زیباشون خانم شایسته قشنگم

    این حرفها این اگاهی ها چقدر برام ملموسه استاد قشنگم واقعا من یه باوری که تو ذهنم شکل دادم درمورد خدا اینا هستند که همیشه نتیجه شو دیدم بعضی باورها خیلی راحت برای ادم ساخته میشه مثلا من در پناه و محافظت خدام هیچ اتفاقی هیچوقت برای من نمیفته خداوندم همیشه مراقب منه و جاهایی که احساس ترس و خطر کردم با این باور اروم شدم و نتیجه شو دقیقا دیدم باور دیگم اینه که چیزی اگه مال منه خداوندم به من برش میگردونه لازم نیست من نه غصه شو بخورم نه خودمو خیلی به سختی بندازم یا حتی استرس بگیرم در اوج بیخیالی ایمان دارم و میگم خدا بهم برمیگردونه اگه برنگردوند یعنی مال من نیس از اموال من نیس و دقیقا چند باری که سر حواس پرتی تو جاهای نابار گوشیم رو جاگذاشتم بقیه خیلی هول کردن که الان دزدیدن گوشیتو تموم شد رفت من اروم بودم میدونستم خدا خودش کار هارو انجام میده اون بار وقتی رفتم اداره فهمیدم گوشیم تو تاکسی جامونده و زنگ زدم با تلفن اداره راننده گفت نگهش داشتم برات شانس اوردی مسافر سوار نکردم دیدمش مسئول اداره میگفت دختر تو چقدرر خوشانسی واقعا رفتم گوشیم رو گرفتم از مرده یا طلام رو اینجوری جایی جاگذاشتم همیشه باورم بهم خیلی کمک کرده جای باور عموم مردم این ارامش درونی خیلی قشنگه

    و البته بحث هدایت به راستی یه مدت خیلی خوب با خدا هر لحظه ارتباط داشتم حرف میزدم که خدایا این طرف خیابون برم یا اونطرف من این لباس رو میخوام کجا برم؟ یه بار با خواهرم رفتیم تهران و اون خیلی بهم گوشزد میکرد اینجا شهر خودمون نیس تهرانه خیلی شلوغه پر از دزده فلانه اصلا هول بود فکردم گفتم چرا باید این باور باشه نه اتفاقا راه دزد چرا باید به ما بخوره هرکی تو مدار خودشه و صبح زودش من زدم بیرون به دنبال نون بربری هیچ‌جارم بلد نبودم اون اطراف گفتم خدایا من و هدایت کن به سمت نزدیک ترین نون بربری فروشی و تو کوچه هایی که چهارطرفه بودن نگاه میکردم و میگفت این سمتی برو و دقیقا رسیدم دم در اونجا بدون اینکه ذره ای شک داشته باشم اعتماد کردم خیلی جاهای دیگه اینجوری هدایتم کرده بهم گفته ازش ممنونم جدیدا این ارتباط مثل قبل نیس دقیقا ورودی ها خیلی تاثیر دارن من تو محیطی ام در حال حاضر که خیلس کمال گران و قشنگ فکر میکنن بعد اقدام میکنن ریسک نمیکنن یا بی پروا نیستن یه جورایی به منم انتقال دادن محتاط باشم اما میخوام خیلی قوی تر از قبل ارتباط داشته باشم میخوام این باور هارو ایجاد کنم.

    خداوند من هر لحظه بامن صحبت میکند به جای من جایی که لازم باشد صحبت میکند کافی است من به جریان هدایت او اعتماد کنم.

    خداوند من تمام تلاش و عشقش این است که من به سمت ثروت نعمت و لذت بیشتر هدایت شوم چون که بیشتر شبیه خودش میشوم.

    تمام زندگی من در دستان خداوند است او هرطور که صلاح بداند ان را مدیریت میکند.انسان هایی که لازم است را به زندگی ام وارد میکند کسانی که به زندگی من کمکی نمیکنند انها را خارج میکند زندگی من به بهترین شکل در دستان خداوند چیده میشود.

    ارتباط با خدا بسیار راحت است او از رگ گردن به من نزدیک تر است انقدر نزدیک که خود من است.او صمیمی ترین عشق و رفیق من است.

    وقتی خدا را در زندگی دارم از بودن با خودم و خدا لذت میبرم عشق میکنم نیازی به بودن دیگران ندارم اگر من باخودم در صلح باشم بهترین دوستا و افراد در زندگی من قرار میگیرند.

    خدایا شکرت این فایل چقدر باارزشه چقدر نکات مفیدی هست همه مون به وضوح نتیجه اعتماد به هدایت خداوند رو دیدیم دقیقا همیشه جاهایی که خدا بهمون میگه فلان کارو بکن منطق مخالف این کاره یا ترس و نجواهایی میاد سراغ ادم ولی باید انجامش داد تا نتیجه ی قشنگشو دید .

    خداجونم لطفا بامن صحبت کن بهم بگو هر لحظه من نیاز دارم به تو به هدایتت من بنده ی توم عقل ناقص من تسخیص نمیده تو دانایی تو بگو تا من انجام بدم خداجونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: