گفتگو با دوستان 1 |  همراه ماندن با جریان هدایت - صفحه 19 (به ترتیب امتیاز)

559 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سمیه خطیبی گفته:
    مدت عضویت: 2161 روز

    سلام استاد عزیز روزتون بخیر و شادی

    من خیلی از فایلهای گفتگو با دوستان و گوش دادم ولی امروز به واسطه قانون تکامل به خودم گفتم هر چند فایلها به هم مربوط نباشه ولی تو باید از اول شروع کنی گوش بدی حداقلش اینه که ذهنتو شرطی سازی می‌کنی که به قوانین این کیهان احترام بذاره ،حتی دیشب قسمت 31را گوش دادم و دیدگاه هم گذاشتم ولی باز تصمیم گرفتم بیام امروز از اول شروع کنم .

    گفتگو با دوستان بی نظیره هر بار هر کدام را گوش میدم از پهنای صورت اشک میریزم.

    استاد به قول دوست عزیز و آموزشهای همیشگی شما که میگید مثل غذا خوردن باید همیشه خوراک ذهن و خودتون آگاهانه بسازید من هم هر بار به دلایلی که همیشه دلایل هم به ظاهر منطقی هست از مسیر دور شدم یا حتی خارج شدم بعد به خودم میام میبینم چک و لگد که دارم می‌خورم و فقط به خاطر این بوده که حواسم پرت مسائل شده شما همیشه تو صحبتا میگید مگه میشه یه روز غذا نخورید ولی نمی‌دونم چرا انسان فراموشکار مراقب خوراک ذهن نیست و هر چیزی را بدون دقت به خورد ذهن میده بعد تا میبینم که مشکلات الکی داره درست میشه دقت می‌کنم ،میگم فلانی یادته چند روز از آموزشها دور بودی یادته دقت نکردی روی رفتار و خوراک ذهنت الان داری اذیت میشی دوباره سعی می‌کنم برگردم تو مسیر و خدا چقدر مهربون کمک می‌کنه چون اساس این جهان بر پایه خیر برگرد آغوش من همیشه به روی تو باز

    استاد یه روزی خیلی‌ ناراحت بودم شبش خواب شما را دیدم

    توی بیابانی بودم سر تاسر خاک خاکی پودر مانند نرم به هر آن فرو میرفتی خودم بودم و خودم جرأت راه رفتن نداشتم مثل باتلاق فرو می‌رفتم تا چشم کار می‌کرد خاک و بیابان بوده خدا را شاهد میگیرم توی این بیابان که راه رفتنم سخت بود یه ماشین شورلت آمریکایی قدیمی کرم رنگ یک دفعه ظاهر شد راننده سرش را بیرون آورد گفت فلانی بیا بالا تا از اینجا ببرم تورا تا نگاه کردم دیدم شما استاد عزیزم راننده‌ای ومن از ذوق پریدم روی صندوق عقب ماشین و سفت گرفتم تا رها نشم به قدری این خواب برایم آرامش بخش بود که هر بار به خودم یادآوری می‌کنم که تو هیچ راهی نداری به غیر شناخت قوانین آن هم با استاد عزیز

    استاد ممنون از فایلهای دانلودی ممنون از این همه محبت لطف و گذشت شما ممنون از سخاوت شما

    که آموزهای خود را عاشقانه در اختیار همه ،کسانی که می‌خواهند بفهمند می‌گذارید و چقدر هدایت این جهان بی‌نظیره سپاسگزار الله هستم خدایی که ذره‌ای قوانینش تغییر نمیکنه

    خدا نگهدار شما و خانواده عزیز تون باشه

    آرامش عشق سلامتی نصیب تون

    ممنون و سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    سیده گفته:
    مدت عضویت: 460 روز

    به نام رب العالمین

    خدای زیبایی ها

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    خدایا شکرت که چقدر زود به خواسته هام پاسخ میدی

    من دیشب با خودم فکر میکردم بیام فایل گفتگو با دوستان قسمتی که سپیده جان صحبت می‌کنه رو درباره گوش کنم

    و

    چقدر جالب واقعاً خدا در هر لحظه ما رو داره هدایت می‌کنه به راهی که خودمون میخوایم

    خدایا شکرت

    خدایا منو به راه راست راهی که در آن نعمت و ثروت هست هدایت کن نه راه گمراهان

    بله دوستان عزیزم

    من چند ماه قبل بارها این فایل رو گوش دادم

    ولی الان به آگاهی های ناب دیگه آیی رسیدم

    من باید فایل های قرآنی دوازده قدم رو بیشتر گوش کنم

    و

    از هدایت های خدا لحظه به لحظه استفاده کنم

    یکی دیگه درباره مشیت در قرآن میخواستم بیشتر بدونم که بار دوباره خدا هدایتم کرد و خانم شایسته از طریق سوال یکی از دوستان توی عقل کا توضیح دادن وام وز هدایت شدم به فهم بیشتر این موضوع

    خدایا سپاس گزارم ازت

    تو برای من کافی هستی

    من بیشتر باید چشم و گوشم رو باز کنم

    من به هر خیری از جانب تو محتاجم.

    از خانم شایسته عزیز هم سپاس گزارم

    در پناه نور و عشق خدا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    سیدامیر عقیلی گفته:
    مدت عضویت: 2782 روز

    سلام

    واقعا لذت بردم از این فایل و کلی خوشحال شدم که چه ایده قشنگی که دوستانی که نتیجه گرفتن بیان و صحبت کنن به خصوص درباره مسائل مالی با مثال ها برای من خیلی زیبا بود چون احساس کردم نفوذ کرد درلایه های ذهنم کلی باور هام تغییر کرد ممنون استاد عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    شقایق مهرابی گفته:
    مدت عضویت: 2123 روز

    سلام به همگی

    سلام مخصوص به سپیده عزیز

    سپیده جان کاری کردی که هنوز اشکام بند نمیاد. چقدر تو پُری دختر بهت تبریک میگم که انقدر لبریزی از خدا، واقعا همه چیز خداست، از خدا میخوام ظرف منو هم برای دریافت “خدا” برای حس کردن خودش بیشتر و بزرگتر کنه.

    خب من یکم دیرتر 12 قدم رو شروع کردم و از بهمن 99 دارم دوباره از قدم 1 دوره رو گوش میدم و توی این دوماه البته هنوز قدم اول هستم. چرا چون دیگه عجله ندارم، فقط میخوام درک کنم. دقیقا سپیده جان منم اومدم و مثل تو گفتم بزار نت برداری کنم. اولش ذهنم مقاومت داشت و برنامم این بود که یه فایل رو یه بار بزارم و بعد نت های قبلیم رو بخونم و فایل بعدی و بعد اتفاقی که افتاد این بود که اصلا با نت های قبلیم حال نکردم و به نظرم خیلی برداشت های سطحی ای بودن، دوباره نت های جدید و خیلی بیشتر و خیلی پربارتر برداشتم. و برعکس تصمیم اولم دقیقا مثل یک سال پیش هر فایل رو چندین بار گوش دادم با اینکه توو ذهنم این بود که تو میدونی مسیر چیه فقط قراره مرور کنی و یک بار کافیه! و این شد که 2 ماهه هنوز توی قدم اول (برای سری دوم) هستم.

    استاد تو چی میگی؟ چه کردی با ما؟! واقعا هر سری نت برمیداریم با قبل فرق داره، واقعا چرا؟ فکر کنم یکی از دلیل هاش رشد ما طی این مدت و بالاتر رفتن مدارمون در دریافت آگاهی باشه.

    استاد چقدر عالی گفتید منم مثل سپیده جون واسه خودم برنامه داشتم مثلا اول هفته روی تخته مینوشتم که امروز به ترتیب این فایل و این فایل و ..و روگوش بدم، بعد اگر نمیرسیدم یا هرچی حسم بد میشد،دقیقا به گفته شما اومدم هدایتی پیش رفتم و کاملا سپردم به خدا، مثلا 2 روزه روی تخته نوشتم جلسه اول و دوم عزت نفس رو دوباره گوش بدم ولی خدااا قشنگ دستم رو گرفت برد جای دیگه، به فایل هایی که دقیقا توی اون برهه بهشون نیاز داشتم!

    استاد من دو ماهه پیش پدرم رو از دست دادم، و یه روزی میام از کنترل ذهنم بابت این قضیه برای شما و بچه ها میگم. این موضوع بزرگترین نقطه ضعف من توی زندگیم بود(از دست دادن عزیزان، اونم عزیزترین کس پدرم) و الان فکر میکنم نقطه عطف و جهش زندگی من شده یه جورایی!! بابتش به خودم افتخار میکنم. البته صددرصد هم راضی نیستماا چون الگوم شما بودید که برای فرزندتون فقط یه نصفه روز ناراحت بودید! ولی برای من یکم بیشتر شد. حتما یه روزی میام مفصل ازش براتون میگم استاد.

    میخوام اینجا به یه نکته ای که امروز تو ستاره قطبی برام افتاد اشاره کنم. من یکی از ایرداتم اینه که وقتی از مسیر خارج میشم(حتی به مدت خیلی کوتاه چندساعته)، فرداش که میخوام ستاره قطبی بنویسم حسم خوب نیست و یه جورایی خودم رو به خاطر از مسیر خارج شدن روز گذشته نمیبخشم. توو ستاره قطبیم نوشتم خدایا منو ببخش بابت دیشب و هدایتم کن که همواره توو صراط مستقیم باشم. (از مسیر خارج شدنم هم این بود که با یه نفر درد و دل کرده بودم،(که به نظر خودِمن شرک اا) چون دوره عزت نفس رو هم خریدم. اومدم یکم با خودم حرف زدم و گفتم شقایق اشکال نداره، بلاخره تو انسانی و من بهت حق میدم ولی سعی کن دیگه تکرارش نکنی و اول خودم، خودم رو بخشیدم… بعد هم گفتم ببین توو هرلحظه میتونه فرکانس و مدارت رو تغییر بدی پس الان خوب باش تا دیشب جبران شه، از طرفی اومدم به دلیل درد و دل کردنم هم فکر کردم، چون حال کلیم خوب بود و از اون نظر احتیاج به درد و دل نداشتم، دیدم دلیش این بود که من میخواستم خودم رو از نظر بقیه توجیه کنم و برای دیگران توضیح بدم که اگر در آینده فلان رفتار رو داشتم یا فلان تصمیم رو گرفتم حق با من بوده،و اینجا مچ خودم رو گرفتم! 1.مهم بودن نظر دیگران! 2.توو حس قربانی رفتن که هر دو خوده خوده شرک ااا و من ااااصلا نمی خوام مشرک باشم). و همونجا توو ستاره قطبی نوشتم خدایا هدایتم کن که خیلی توحیدی تر باشم.

    بعد یکی از مواردی که توو ستاره قطبی هم نوشته بودم این بود فلان پول دیگه امروز به حسابم بیاد. جلوش هم نوشتم خدایا من حتی نمیخوام بهش پیام بدم خودت ردیفش کن! (حقوق کارکردِ سوم عیدم هنوز واریز نشده بود)

    شاید باورتون نشه 4 دقیقه گذشته بود وقتی هنوز لپ تاپ روی پام بود و داشتم در ادامه ستاره قطبیم یه سری شکرگزاری میکردم، پول اومد به حسابم!(بدون اینکه من پیامی داده باشم، حتی بدون اینکه اون کسی که برام پول زد رسیدش رو بفرسته! یعنی دقیقا همونیکه خواسته بودم، بدون هیییچ مکالمه ای)

    استاد یه بار توو یکی از فایل ها گفتی ببین خدا نمیره هراااز سال دیگه جواب بده ها همون لحظه جواب میده! اشکام بند نمیومد. انگار خدا با این حرکت بهم گفت شقایق دیشب رو بخشیدم. تو توی مسیری (صراط مستقیم) هستی نگران نباش. الله اکبر از این خدا! زبونم قاصره واقعا

    به امید روزی که همه مون خیلی توحیدی تر باشیم.

    خدا رو شکر که اینجام.

    مرسی از توجهتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    کامران رجبی گفته:
    مدت عضویت: 2584 روز

    سلام استاد عباسمنش عزیز

    سپاسگزارم از شما بابت این فایل بینظیر

    واقعا صحبتهایی که حامد عزیز و سوداخانم از تجربیات خودشون گفتندیک حال خوبی به من دادمن همیشه باخودم فکر میکردم یک کاری داشته باشم که به تمام شهرستان ها برم وبیزنسم رو انجام بدم وبعد در سطح بین المللی گسترش بدم ولی هنوز موفق نشدم صحبتهایی که حامد عزیزاز اهوازکردند به خودم گفتم این الهام که واقعا میشه و مطمینم خداوند هدایتم میکنه😍😍

    و سپاسگزارم از سودا جان که عالی صحبت کرد وقتی من گوش میکردم اشک از چشمام جاری میشد وخداروشکر میکردم که چقدر خوب قانون رو درک کرده وبهشون تبریک میگم که خیلی خوب به قانون عمل میکنند

    اگه اشتباه نکرده باشم اشک در چشمهای استاد حلقه زده بودبنظرم بخاطر این بود که شاگردش خوب قوانین رو درک کرده وبهش عمل میکنه😍😍

    خداوندرو سپاسگزارم که منو هدایت کرد به مسیر درست با استاد عالی و بینظیرو سپاسگزارم از خانم شایسته عزیز ودوس داشتنی🙏🙏🌹🌸🌷

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    الناز شهریور گفته:
    مدت عضویت: 2107 روز

    حسم میگه بیان بنویسم،منم موافق تر😀

    کار کردن یعنی چی،قانون یعنی چی؟

    یعنی این که از ذهنم استفاده کنم و جهت دهی بدم و ازش استفاده کنم.یعنی دارم خواسته ام رو تجربه میکنم.توجه میکنم به برنامه ام و دارم لذت میبرم دارم رشد رو تجربه میکنم.دارم پیشرفت میکنم دارم تجربه اش میکنم.یعنی به ورودی ها و توجه های هماهنگ فکر کنم توجه کنم.به اهمیت و لذت برنامه ام،به ارزشش و راحت و ساده بودنش و چه قدر قشنگه.به پیشرفت درش توجه کنم و تجربه اش کنم و احساسش کنم.به منطق ها توجه کنم.به آگاهی به باور و فکر کنم به مفاهیم و خودش،به مفهومش و منطق هاش،کار کردن برای من یعنی این.یعنی از ذهنم استفاده کنم و آگاهانه جهت دهی بدم.هر کسی برای خودش شیوه کار کردن داره،یکی هنسفری میزاره و گوش میده،یکی مینویسه،برای من یعنی توجه کردن،فکر کردن و درک کردن،یعنی استفاده از ذهنم. من سپیده عزیزم رو تحسین میکنم.به حرف قلبش گوش میده و لذت می‌بره.آفرین

    استاد من خیلی از خدا خوش حالم.حرف آقا حامد عزیز خیلی خوبه خیلی،دقیقا داره حرف دلم رو میزنه،اصلا جالبیش اینه وقتی داشتم گوش میدادم دارن حرف های دل من رو میزنن،خیلی قشنگه،چه این هم فرکانسی قشنگه.چه قدر قشنگ انسان های مناسب و هماهنگ با فرکانستون وارد این صحفه ای که ایجاد کردین میشن.حالا فقط دارم خودم رو در خونه و آزادی مالی و مکان و چیزی که عاشقشم میبینم

    سن یه عدده،اگر من یکسال بشینم به دیوار زُل بزنم و عدد سنم به اندازه یک افزایش پیدا کنه این به این معناست من رشد کردم یا اتفاق خاصی افتاده!؟

    من از جایی که یادم میاد قدرت اراده دست خودم بود از سن ۱۱، ۱۲ سالگی بود و به نظرم از هر زمانی که قدرت اراده رو داری دیگه مهم نیست ۱۵ سالته ۳۰ سالته یا…

    مهم استفاده کردن ازشه،سن معنایی نداره،مهم استفاده از ذهنه،همون قدرت ذهنی رو که فرد ۲۵ ساله داره فرد ۱۵ ساله رو هم داره.چه قدر این حرف آقا حامد عزیز اصلا خوب بود،به موقع،من دارم خودم رو دارم حس میکنم و تجربه میکنم زندگیم رو،اون رشدی که مرده،استاد ممنونم.

    کار کردن یعنی استفاده از ذهنم،لذت بردن دیدن زیبایی ها نعمت ها لذت بردن و استفاده ازش برای تجربه هر چیزی،آگاهانه،از آگاهانه دیدن قانون تا استفاده ازش برای لذت و هماهنگی و پیشرفت برنامه تا تجربه خواسته و توجه به منطق ها و مفهموم های هم‌جهت خواسته هام و …

    استفاده از قانون سعی استفاده از منبع بی آنها خدا.خدایا شکرت

    واقعا ممنونم از این فایل،واقعا ممنونم.خدایا صد هزار مرتبه شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    منصوره حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2252 روز

    سلام سلام سلام به همه

    یک چیز واقعا هنوز واسم سوال هست . ؟ این که نمی دونم این وارستگی از کجا اومده ؟ هر کسی که اینجا از موفقیت هاش میگه رد پایی از خدا در حرفهاش نیست! بلکه اول و آخر حرف و عمل ش خداست.

    میگن اعتبار تمام کارهایی که کردیم و تمام چیزهایی که داریم هم از خداست . چطور اینقدر خدا رو نزدیک میبینید؟

    خدایا آخه کجایی ؟؟؟ میخوام منو تو هم با هم رفیق جون جونی باشیم ! دوست دارم از ته دلم بگم هر چی دارم اعتبارش از خداست. بگم هذا من فضل ربی . و یک عالمه قلب جلوی اسمت بزارم . اما هر چی میگردم و پیش میرم نمی رسم انگار! خدایا امشب جلوی دوستام ازت خواستم که دستمو بگیری. که دوست جونی م باشی !❤❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سام اسدزاده گفته:
      مدت عضویت: 1940 روز

      سلام دوست عزیز

      خداوند نزدیک است و در دلهای مؤمنان جا داره اگه بخوای خدا رو حس کنی باید قلبت رو از همه حس‌های بد (کینه، نفرت، حسادت و همه حس هایی که حالت رو بد میکنه) پاک کنی یعنی باید حالت رو خوب کنی آنوقت خدا خودش میاد به عبارتی باید تقوای الهی پیشه کنی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    امیر آهنگری گفته:
    مدت عضویت: 1686 روز

    ب نام الله مهربان و هدایتگر

    سلام ب استاد عزیز و خانوم شایسته

    چقد زیبا بودن این فایل های گفتگو

    واقعن گنج هستن و من هدایت شدم دوباره

    از اول گوش کنم

    چه موضوع زیبایی چه موضوع پر محتوایی

    تحسین میکنم اقا حامد عزیز در آمد ماهه200و باورهای توحیدی خوبی که داشتن👍

    صادرات

    واردات

    همه چیز خداوند

    شما ایمان ب خداوند داشته باشید خداوند بقیه کاراهارو انجام میده

    وقتی توکل ب خداوند باشه ترس نیس

    میدونم با نوشتن میشه بهتر یاد گرفت تحسینتون میکنم 240تا دفترچه عالی بودی سپیده جان

    واقعن چقد سیستم قانون خوب و دقیق کار میکنه

    چه کشف بزرگی کردید استاد❤️

    در هر لحظه در حال فرستادن فرکانس هستیم

    و جهان مطابق همونو وارد زندگیمون میکنه

    اگه بتونیم ذهنمون کنترل کنیم اونجا خداوند پاداش هارو میده

    واقعن کنترل ذهن سخت ولی نتایح خوبی داره

    عاشقتوووونم♥️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    پریسا و جلال گفته:
    مدت عضویت: 1177 روز

    به نام خداوند عاشقم که عاشقانه من رو به سمت خواسته هام هدایت میکنه

    سلام به استاد عزیزم و مریم جون و دوستان همفرکانسی

    خدارو صد هزار مرتبه شکر که میتونم موفقیت بچه هارو با صدای خودشون بشنوم

    و تحسین میکنم آقا حامد و سپیده خانم رو که متعهدانه به قانون عمل کردن و نتیجه اعمالشون رو هم گرفتن

    فرکانسی که به جهان میدی هر کجا باشی با هر سنی و با هر حالی جواب اون اتفاقات و شرایطی با همون حس است

    باید ایمان صد در صد به خداوند داشت و در همه حال از او هدایت خواست

    اگر دنبال علایقمون بریم حتما ثروتمند میشیم

    بسیار بسیار این قسمت زیبا بود

    سپاسگزارم استاد که این شرایط رو در سایت برای ما فراهم کردی

    در پناه الله شاد و خوشبخت و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: