گفتگو با دوستان 8 | فقط اولین قدم را بردار - صفحه 3

168 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    پرستش گفته:
    مدت عضویت: 1579 روز

    سلام استاد عزیزم مثل هفت قسمت گذشته دوباره چیزهای بیشتری یاد گرفتم باور های قوی تری در من رشد کرد و دارم هرلحظه به اون چیزی که میخوام نزدیک تر میشم اما استاد چیزی که هست شما فرمودین فردی که یبار به نتیجه رسیده تقریبا الگوی مسیر تو دستشه و بهتر میتونه دوباره تو ی حوزه دیگه موفق بشه نمیدونم بشه اسمشو گذاشت موفقیت ولی برای من خیلی مهم بود مسئله روابطم با خانوادم وعزت نفسم من از قعر و ته تو چهل روز تبدیل شدم به یه فرد سالم و پویا وفعال،هرروز سحر خیزم و با امید بیدار میشم از هر لحظه لذت میبرم خیلی از دوره ها شرکت کرده بودم تا بتونم تو لحظه حال باشم ولی خود بخود با فایل هاتون بخودم اومدم دیدم از افسردگی از ناامیدی از افکار مسموم از جنگ خودم با تک تک ادمای اطرافم از دروغگویی و و و … تبدیل شدم به کسی که داره با سرعت نور به خواسته هایی که از نظر بقیه غیر ممکنه نزدیک و نزدیک تر میشم واین برام خیلی موفقیت بزرگه این تغییر شخصیته این حال خوبم و این روابط و اهدافی که الان دارم منی که از این مسائل تو همین مدت کوتاه چهل روزه از وقتی که خواستم و هدایتم کرد و تونستم مصمم تر از همیشه پس از ماه ها بیام و رو خودم کار کنم به این حالتی که هرگز تبودم برسم میتونم این رو هم به خودم بگم که اگه تو این چیزا تونستم تو چهل روز تونستم اینقدر قوی بشم پس میتونم تو 70روز هم به پزشکی دانشگاه تهران برسم؟!چیزی که از نظر خوده سازمان سنجشم محاله اما من اینو عمیقا باور دارم سوالی که دارم اینه که میتونم همین دستاورد های چهل روزه ای که از روشی که با فایل ها بدست اوردم این رو یه موفقیت یا الگو تلقی کنم و با همون شور و شوق و تمرکز که روی شخصیتم کار کردم همزمان رو درسم کار کنم و به علاقه م برسم؟یا باید یه موفقیت بزرگ باشه؟هرچند که این ها دیگه برام بزرگ نیست و ذهنم قبول کرده که توانایی من بیشتره من 99درصد جلوی افکار و نجواهای ذهنی و حرف های اطرافیانم رو گرفتم و کاملا مراقب ورودی هام هستم و جالبه هرروز و هرروز نشانه های بیشتر رو دریافت میکنم چون با رسیدن به رشته مورد علاقه م کنارش مهاجرت به تهران هم که ذوقشو دارم اتفاق میفته تمام نشانه هارو دریافت میکنم

    خدارو شکر

    امروز شما فرمودین یه موفقیتی کسب کرده باشه بهتر میدونه چجوری باید تو حوزه دیگه هم نتایج فوق العاده بدست بیاره ینی من میتونم این رو موفقیت تلقی کنم و تو حوزه درسی هم همین قدر با سرعت پیشرفت کنم و موفق شم؟البته اینکه من میرسم شکی نیس این رو با سست باوری نمیپرسم منظورم اینه که دیگه برای این هدف پیش روم دنبال راه های عجیب غریب نگردم و همین روندو پیش رو بگیرم و همین قدر راحت و با سرعت پیش برم!!درسته این حرفم!!!؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    سید محمدامین حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2752 روز

    به نام الله یکتا

    سلام

    داشتم میگفتم به خودم که خب چه کامنتی بنویسم؟ دو تا فایل قبلیم کامنتی نذاشتم ولی همون موقع به خودم گفتم مثل خیلی از فایلها که من اصلا تجربه ای درش نداشتم ولی شروع کردم به نوشتن، خداوند بر زبانم جاری شده و حرف هایی رو زده که نیاز بوده گفته بشه و دیگه تنبلی بسه، دو تا فایلو ننوشتی بسه دیگه.

    الان مثال بچه ای اومد تو ذهنم که مدام مجبوره مدرسه اشو عوض کنه، مثل مایکی جان، هرطوری که در مدرسه اول رفتار کرده، دوست پیدا کرده، محبوب شده، شناخته شده، رفتار بچه ها رو فهمیده، در بقیه مدرسه ها هم باید به خودش بگه که مسیری که من تو اولین مدرسه رفتم تا دوست پیدا کنم، تا علایق بچه ها رو بشناسم، تا فضا دستم بیاد با معلم ها آشنا بشم، همون مسیرو اینجا هم باید اجرا کنم، مسیر که همونه، روند که همونه فقط مکانش عوض شده، من تجربه اش رو دارم پس تو هر مدرسه ای که برم میتونم همون مسیرو اجرا کنم و دوست پیدا کنم، صمیمی بشم، گرم بگیرم، آشنا بشم، محبوب بشم، ولی اولش خیلی تضاد داره!!

    اول اینکه جای مدرسه ات مدام عوض میشه، فکر کن مدرسه ات هر روز بره حتی یه خیابون اونطرف تر😂 یه ذره طول میکشه تا به جاش عادت کنی، مسیر رسیدن به مدرسه عوض میشه، چیزهای تازه ای میبینی، قوانین مدرسه ات عوض میشه، شکل مدرسه ات عوض میشه، بچه ها عوض میشن، معلما عوض میشن، درسا عوض میشن، البته کسی که مدت زیادی اینجا مدرسه رفته باشه نه تنها هرجا خارج از کشور بره عقب نیست بلکه یه چند تا کلاس بالاتر هم محسوب میشه😂

    دومین مدرسه رو با هر چی تضاده بهش عادت میکنی، اون مسیر تجربی رو که تو ذهنت بوده میری، دوست پیدا میکنی، محبوب میشی، تفریح میکنی با بچه ها، پروژه انجام میدی، بعد یه دفعه دو باره مجبور میشی مدرسه رو عوض کنی، حالا اینبار فرقش چیه؟ تو یه بار مهاجرت کردی، میدونی چه حسی داره، میدونی چه چیزهایی عوض میشه، میدونی چه چیزهایی جدید میشه و به خاطر اینکه علاه بر تجربه اولیه ات مسیر دوم رو هم تو کارنامه ات داری، بار سوم خیلی خیلی بهتر و سریعتر و راحت میتونی جا بیفتی، قوانینو زودتر یاد میگیری، راه ها رو سریعتر پیدا میکنی، بهتر با آدما آشنا میشی، درسارو بهتر میشناسی و هربار این مسیر تغییر رو که طی کنی، اول اینکه مدام برات راحت تر میشه، دوم اینکه یک عالمه دوست جدید داری، یه عالمه تجربه داری، یه عالمه شناخت داری، یه عالمه راه جدید بلدی، یه عالمه علم جدید بلدی، از همه مهمتر ایمان و شجاعتی داری که نه تنها از تغییر نمیترسی بلکه با کله میری سمتش، دیگه قوانینو میدونی، هرجا بری میدونی که یه سری قوانین جزئی رو اگر باشه باید به اونا اضافه کنی و خلاصه سرعت پیشرفت خیلی خیلی میره بالاتر،

    الان میدونید داره چه اتفاقی میفته؟ داریم درسهایی رو یادمیگیریم، که وقتی در ادامه در کارمون بهترین ایران شدیم و خواستیم مهاجرت کنیم، بدونیم که راه موفق شدن اونجا چیه، خدا داره ما رو از قبلش محیا میکنه، داره از قبل راه رو بهمون میگه که اونجا هم که رفتی این مسیرو بایدبری و علاوه بر این داره بهمون میگه که چطور یادمون بیاد که این مسیرو بریم.

    خدا داره الان بهمون میگه که حتی اگر اینجا میلیارد ها میلیارد ملک داشتی، هیچ کدومشونو نباید به خاطر اینکه سرمایه کنی ببری اونطرف، داره بهمون میگه که هیچ وقت چیزی رو برای حل کردن مسایلت جای دیگه نفروش، چون ما باید خلق کنیم، چون قدرت خلق کنندگی به ما داده که خلق کنیم، مگه فقط قدرت داده که تو کشور خودت خلق کنی؟ مگه تا از مرز رفتی اونطرف این قدرتو ازت میگیرن؟ حتی استاد هم به قدری پول برده بود که کمتر از یک ماه تموم شد، اما جالبش اینجاست که استاد چنان خلق کرد بعدش، چنان سیلی از ثروت و نعمت به زندگیش حتی در آمریکا دعوت کرد، که تو همون چند ماه اولیه زندگی در آمریکا، چیزهایی رو داشت که خود آمریکایی هایی که یک عمر اونجا بودن حتی خوابشم نمیدیدند، استادی که هیچی با خودش نبرده بود و آمریکایی هایی که زندگیشون اونجا بود، اینه ایمان، این باوره، این یعنی شور و شوق اولیه، همون عشقی که تو ایران اون همه نتیجه آورد، اونقدر قوی بود که اونجا هم موجب حرکت شد، ثروت خلق کرد، نعمت خلق کرد حتی بینهایت بیشتر و عظیمتر از وقتی که استاد ایران بود، چرا؟ چون استاد جان میدونست که باید اون مسیری که اون موفقیت ها رو براش بوجود آورد رو مدام به خودش یادآوری کنه که چطور از زیر صفر رسید به امپراتوری در ایران و میلیونها بار به خودش گفت که اگر اونجا تونستم اینجا هم میتونم، مسیر همونه فقط کشورش عوض شده تازه الان که دیگه اون اول نیست که، خیلی بزرگتر شدم، خیلی تجربه ام بالاتر رفته، خیلی مسیر درستو بیشتر میدونم کدومه، خیلی موفق ترم نسبت به اون اول که هیچی نمیدونستم پس الان خیلی راحت تر میتونم صعود کنم، خیلی راحت تر و سریعتر میرسم به قانون تصاعد و دوباره تکامل و تصاعد بعدی و همینطور بالاتر و بیشتر و بهتر،

    خدایاشکرت

    سپاسگزارم استاد جون که این همه ساعت میشینید و اینهمه آگاهی های بینظیر و خالص رو رقم میزنید با حوصله و عشق و بدون منت در اختیار ما قرار میدید. سپاسگزاری ما هرچقدر هم زیاد باشه نمیتونه حق کار شما رو ادا کنه.

    عاشقتونم

    دستتون در دست الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    الهام سوادکوهی گفته:
    مدت عضویت: 2609 روز

    سلاااااام به استاد عزیزم و مریم جانم و همه دوستان هم فرکانسیم

    خداااایااااااا شکرت

    چه گفتگوی جذابی ،چه درسهای بزرگی که میشه از این گفتگو گرفت ،چقدر آگااااهی ،خدایاااا شکرت

    مررررسی استادجان

    تحسین میکنم منصوره جان و که در مسیر علاقه اش قدم برداشت

    همون نکته ای که شما استادم همیشه از ما میخواین که در مسیر علاقمون بریم که علاوه بر رشد خودمون جهان هم رشد بهتری میکنه وقتی هر کسی در مسیر علاقش قدم برداره و پیشرفت کنه

    واقعاااا خدایااااشکرت که وقتی ماحرکت میکنیم و با شو رو شوق در مسیر علاقمون قدم برمیداریم چه درهایی که نمیگشایی

    خداااایا صد هزار بار شکر که همین یه نکته چقدرانگیزه ایجاد میکنه برای حرکت

    مثل منصوره عزیز که وقتی تصمیم گرفت و مصمم شد گالری نقاشی خودشو داشته باشه و در مسیر علاقش بره ،با دست خالی مکانی در مسیرش قرار گرفت که بدون پرداخت هزینه برای اجاره بها بتونه کارش و شروع کنه و اونم در بهترین و گرونترین نقطه اصفهان.. الله اااااکبر

    استاد جان چه زیبا گفتین

    وقتی آدم با ایمان و باور حرکت کنه درهایی به روش باز میشه که ما اصلا نمیدونیم وجود داره

    چه سوال خوبی منصوره جان پرسیدن و پاسخ شماآگاهی نابی بود برای ما :

    اینکه اکر یه جایی در راه هدفت به ایستایی رسیدی و نتایج stop شد الگوهای قبلی که باعث موفقیتت شده را بارها و بارها با خودت تکرااار کن ، در موردشون بنویس ، با خودت حرف بزن ، تا مجدد برایت تکرار شود

    چون همون مسیره فقط باید تکرارش کنی با همون باور و همون شورو شوق

    که شورو اشتیاق هم بسیار مهمه

    خدااااایا شرت برای بودنم در فرکانس دریافت این آگاهی ها

    عاشقتونم الهام

    در پناه خداوند سربلند باشید همیشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    امین گفته:
    مدت عضویت: 1835 روز

    به نام الله یکتا

    سلام بر شیرین ترین استاد دنیا

    از دیشب غوغایی تو وجودم آغاز شده

    حدود ساعت های ۲ شب بود که اومدم رو سایت و رو قسمت پاسخ به دیگاه های من کیلیک کردم

    خیلی وقت ها میام رو سایت و با خوندن پیام های با محبت و الهی و بی رنگ و ریا و برآمده از دل بچه ها خودمو شارژ میکنم

    به خودم میگم ببین امین این همه آدم هم فرکانس که قانون رو میفهمن و نمی زارم محیط اطرفم که خیلی تو این فضا نیستند منو سرد بکنه تو این راه

    خلاصه دیشبم به همین امید پیام ها رو باز کردم و هدایت شدم به خوندن پیام یکی از بچه های الهی سایت و یکی از بی نهایت دست خدا

    کامنت مربوط به همین تاپیک گفتگوی استاد عباس منش با دوستان بود

    قسمت سوم

    اونجا که استاد در جواب سپیده عزیز قضیه مدارها در هدایت رو توضیح داده بودن

    با اینکه یه کامنت خیلی مفصل براش نوشته بودم و کلی هم دوستان لطف داشتن به اون کامنت و این دوستی هم که پیام داده بود

    در ارتباط با همین کامنت برام یه پیام محبت آمیز فرستاده بود …

    ولی یه حسی بهم گفت امین اینو الان گوش بده

    دوباره گوش بده ..

    چون از صبح که پاشده بودم داشتم قدم دوم رو دوره میکردم و قصدم این بود آخر شب برم سراغ جلسه سوم قدم دوم

    ولی به اون ندای درونم لبیک گفتم و دوباره گوش دادم قسمت سوم همین گفتگوی استاد با دوستان رو

    دوباره گوش دادن همانا و غرق در لذت و آگاهی های جدید شدن همانا

    البته بگم ها از سر شب با تجسم و دوش و تمرکز روی زیبایی ها و بو کردن یاس های توی حیاط و …

    حسابی حالمو خوب کرده بودم و لی بازم دوست داشتم بهتر بشم …

    خلاصه یهو شروع کردم تو ذهنم همه چیزهایی که از استاد شنیده بودم و به همه کارهام تو این مدت فکر کردن

    و این حرف ها بهم گفته شد و به جانم نشست

    و محرم تر از این سایت و بچه هاش کسی رو نمی بینم و دوست دارم اون احساس بی نظیری که از دیشب پیدا کردم رو اینجا به اشتراک بزارم

    تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی

    گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش…

    از اینجا شروع میکنم که من هر چیزی از استاد گوش میکنم تهش میرسه به احساس خوب و کنترل ذهن

    ولی راستش با اینکه میدونستم درسته و این قانونه ولی نمیتونستم به صورت کامل درکش کنم

    یعنی کلی نتیجه گرفتم از همین حال خوب تو این چند وقته ولی نتونسته بودم تو ذهنم یه الگو و به قول استاد فکت و منطق ازش برای خودم بسازم

    و کسایی هم که ازم میپرسیدن بهشون میگفتم ببین جواب میده حال خوب ولی نمیتونم توضیحش بدم …

    ولی دیشب خود خدای مهربان برام توضیح داد با رسم شکل و تصویر

    مثل یه معلم مهربون …..

    چند شب پیش وقتی یه قسمتی از زندگی بهشت رو دیدم که استاد داشتن داستان خلق زندگی در بهشت رو توضیح میدادن

    و اون حرف های طلایی در بازه زندگی در طبیعت

    خیلی ریختم بهم

    چون من این زندگی رو تو شمال داشتم ….

    ولی با فشار اطرافیان و ناتوانی در کنترل ذهن از دستش داده بودم

    و تو حین پخش این قسمت همش افسوس میخوردم که چرا من یک سال زودتر با استاد آشنا نشدم تا الان تو همون حیاط رویایی تو شمال نشته بودم و حرف های استاد رو گوش میدادم

    خلاصه با همون حال قرآن رو باز کردم و این آیه اومد

    من برای شما پیامبری ناصح و امینم

    نعمت های خدا را بیاد بیارید تا رستگار شوید

    این که اسم امین اومد تو همون آیه تنم رو به لرزه درآورد

    و دیشب وقتی داشتم به صحبت های استاد عزیز و سپیده عزیز گوش میدادم یاد این ایه افتادم و بقیه حرف های استاد

    وقتی خدا ااینطوری برام قانون رو توصیح داد

    وقتی این پیام کلیدی رو از زبان استاد

    خدا برام فرستاد

    که هدایت تکاملیه

    و از یه مداری تو روابط که توش دعواست تو میتونی یه پله بری بالاتر و نیمتونی یه شبه بیای تو روابط عاشقانه و همین طور مسائل مالی و …

    و این جمله طلایی که منظور از طی کردن مدارها زمان طولانی نیست و ممکنه فاصله این مدارها تو زمان کوتاهی انجام بشه و لی حتما باید پله به پله جلو رفت

    الله اکبر

    الان یاد این شعر مولانا افتادم

    پله پله تا ملاقات خدا

    از مقامات تبطل تا فنا

    خلاصه بعد حرف های طلایی استاد

    خدا شروع کرد خودش با هام حرف زدن که امین عزیم

    مثل بازی های موبایل و کامپیوتری

    زندگی یک بازیه

    و یه سری قوانین ثابت داره

    و مهم ترین قانون این بازی تو هر مرحله ای احساس خوب هست

    یعنی اینکه امین مهم نیست تو کجای این بازی هستی الان

    دو حالت وجود داره

    یا وای میستی

    یا حرکت میکنی

    و اموزم بازم باهام حرف زد با این جمله طلایی منصوره عزیز تو این فایل که امروز باز م شنیدم که وقتی وای میستی همه چی وای میسته

    الله اکبر

    اگه وایسی مثل بازی های موبایل و کامپیوتری

    اون عنکبوت ها و حیووونا و چیزهای جورواجوری که تو بازیهای کامپیوتری هستند و میان جونت رو میگیرن برمیگیردی به عقب و میسوزی

    و اگر یک میلیارد بار هم وای سی و حرکت نکنی و یا اشتباه بازی کنی

    هیچ وقت بازی کامپیوتری دلش برات نمیسوزه

    و نمیگه آخی عزیزم

    تو ۱۰ ساله تو این مرحله ای بیا برو بالاتر

    و حتی ممکنه گیم آور شی و پرت شی از بازی بیرون اصلا

    و بری ته اسفل السافلین

    و برعکس اگه حرکت کنی و قوانین بازی رو رعایت کنی و مهارت داشته باشی

    میتونی پله به پله بری جلوتر و پیشرفت کنی

    و اینجا این پیام کلیدی رو دریافت کردم

    تمرین ستاره قطبی

    عزت نفس

    تمرکز رو خوبی ها

    و هر چیزی که داره اون احساس الهیت رو خوب میکنه

    عین زدن دکمه ها و فن ها درست و به جا

    تو یه بازیه که تو رو به سمت جلو حرکت میده

    یعنی تو بازی زندگی

    باید با دونستن قانون

    مهارت هایی رو یاد بگیری که تو رو کمک کنه تو این بازی که به بهترین شکل این بازی رو انجام بدی

    و قانون اول این بازی زندگی

    احساسه

    به قول استاد عزیزم

    احساس خوب = اتفاقات خوب

    احساس چه وقتی خوبه که تو مهارت داشته باشی

    مهارت از کجا میاد

    وقتی تو ایمان داشته باشی و متوکل و آرام باشی

    وقتی آرامی مرحله به مرجله

    لحظه به لحظه خدا تو این بازی هدایتت میکنه که کی و چه وقت چه دکمه ای رو بزنی و چه کاری انجام بدی

    امین فقط با هدایت الله میتونی این بازی رو به بهترین شکل طی کنی

    تا قبل از قانون فقط تکیت رو عقلت بود و خودت و تهشم دیدی

    عاقلان نقطه پرگار و چودند ولی

    عشق داند که در این دایره سرگردانند

    من این سرگردانی رو با تمام وجود ردک رکدم قبل آشنایی با استاد …..

    و بهم گفته شد

    امین مهمترین چیز احساسه

    احساس خوب نه وقتی به خواستت رسیدی

    احساس خوب تو همین مرحله

    بهم گفته شد امین تو وقتی تو این مرحله حالت خوب نیست

    امکان نداره بری مرحله بالاتر و اونجا احساست رو خوب کنی

    این یه قانونه

    این قانونه منه امین

    فقط و فقط زمانی میتونی بری جلوتر که همینجا که هستی

    همین حالا

    تو همین مرحله

    احساست رو خوب کنی

    چطوری

    همین پریشب برات پیام فرستادم

    وقتی تو احساس بد حسرت و افسوس گذشته

    قرآن رو باز کردی

    و من بهت گفتم

    نعمت های من رو به یاد آرید تا رستگار شوید

    یاد حرف های استاد عزیزم افتادم همزمانی که این حرف ها بهم گفته میشد

    یعنی الله یه یادم میاورد

    دقیقا تو قدم دوم گفتن :

    بچه ها من دنبال موفقیت نبودم

    من دنبال رستگاری و خوشبختی بودم

    وقتی استاد تو دوره الهی ۱۲ قدم این جمله رو گفتن

    مهم نیست برای ناراحتیت چه دلیلی داری هر چند منطقی باشه

    هر دلیلی که داشته باشی برای ناراحتی

    داری به خودت گاری میبندی تو این راه

    داری به خودت گاری میبندی

    بعد بهم گفته شد که امین

    تو بازی زندگی مهم نیست که الان شرایطط چقدر سخته یا آسونه یا هر چیزی که هست

    راه رستگاری اینه

    نعمت های خدا رو به یاد بیار

    بعد صدای استاد و مریم بانو تو گوشم پیچید که داشتن تو راه تو ماشین تو دوره دوازده قدم

    دربازه تمرکز روی خوبی ها حرف میزدن

    از سفر به تایلند

    از اون درختای خونه کرج

    از سپاسگزاری صدباره استاد برای یه ماشین ظرفشویی

    کلام استاد با همون لحن الهیش تو گوشم طنین انداز شد که

    بابا به خدا برای رسیدن به چیزی نیاز نیست کار خاصی بکنی

    این بازان نعمت الهی همیشه در حال باریدنه ……..

    و باز بهم گفته شد امین تنها راه رفتن از این مرحله ای که هستی اینه که احساست رو خوب کنی و نعمت های خدارو پیدا کنی تو همین نقطه ای که هستی و سپاسگزارباشی

    و حالت رو خوب کنی ….

    تا منم ظرفت رو بزرگتر کنم

    تا دستت رو بگیرم و ببرم پله به پله

    مرحله به مرحله

    یاد حرف استاد افتادم

    موفقیت حاصل تصممیم های درست و متوالیه

    نه یک الهام و هدایتی که یهو بیاد همه چی رو زیر و رو کنه

    نه…

    قدم به قدم وقتی حالت و احساست خوبه

    بهت حرکات و رفتارهای درست گفته میشه و تو باید طبق همون ها حرکت کنی

    و لی با لذت

    با احساس خوب

    واسه همینه که استاد اینقدر رو لذت تاکید داره

    واسه همینه برای ما از تام بریدی مصاحبه میزاره که میگه بابا ببین داشته لذت میبرده و رنجی در کار نبوده

    لذت برده از مسیر …….

    این جله طلایی استاد یادم اومد

    که گفتن بچه ها احساس خوشبختی من زمانی که تو بندر عباس بودم با الا ن فرقی نکرده …

    یعنی استاد تو همون بندرعباس قانون بازی رو فهمیدن و قدم به قدم هدایت شدت تا فلوریدا و خدا میدونه با حفظ همین حس خوب تا کجا ها که پیش برن …

    االه اکبر …

    چطوری دیگه باید استاد اینو بگه و چقدر باید تکرا رکنه امین که تو باورش کنی ….

    بهم گفته شد :

    فقط امین یادت باشه

    مهم نیست چقدر تو مراحل قبلی احساست رو خوب کردی

    اگه تو مرحله بعدی به هر دلیلی احساست رو بد کنی باز پرت میشی به عقب

    این یه قانونه

    و باز صدای استاد تو گوشم پیچید مهم نیست برای ناراحتیت چه دلیلی داری

    داری به خودت گاری میبندی

    داری به خودت گاری میبندی

    داری به خودت گاری میبندی

    از صبح که پاشدم یه امین دیگه شدم

    یعنی حس کردم تازه متولد شدم

    حس کردم تازه اومدم نشستم سر کلاس اول قانون

    سر کلاس اول استاد عباس منش عزیزم

    حالا به امید الله

    میخوام بیشتر و بیشتر و بییشتر

    از معلم عزیزم

    از عشقم

    از شمسم

    از ابراهیمم

    از استاد عباس منش عزیزم

    یاد بگیرم

    مهارت های کنترل ذهن و خوب نگه داشتن احساس رو

    داشتم منفجر میشدم و لی با نوشتن اینا کمی آروم گرفتم

    هزار جهد کردم که سر عشق بپوشم

    میسرم نشد بر سر دیگ و نجوشم

    و نوشتم تا وقتی که دوباره نجوا شروع میشه

    بازم بیام و این متنی رو که نوشتم بخونم

    تا یادم نره که چه چیزایی بهم گفته شد تو اون شب رویایی ……

    حافظم تو یه همچین شبی این شعر رو سروده قطعن

    زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست

    پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست

    نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان

    نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست

    سر فرا گوش من آورد به آواز حزین

    گفت ای عاشق دیرینه من خوابت هست

    عاشقی را که چنین باده شبگیر دهند

    کافر عشق بود گر نشود باده پرست

    برو ای زاهد و بر دردکشان خرده مگیر

    که ندادند جز این تحفه به ما روز الست

    آن چه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم

    اگر از خمر بهشت است وگر باده مست

    خدایا شکرت برای هدایت

    خدیا شکرت برای دستان هدایتگری چون استاد عزیزم و بچه های الهی این سایت

    خدایا شکرت به خاطر خودم و این نعمت بودن ………..

    خدیا شکرت به خاطر خودت که هستی و همیشه هستی

    روزها گر رفت

    گو رو باک نیست

    تو بمان …

    ای آنکه چون تو پاک نیست …..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 212 رای:
    • -
      محمدعلی مهرجوی گفته:
      مدت عضویت: 2163 روز

      سلام دوست الهی من 🌹🌹

      خدایا شکرت برای این هدایت زیبا

      چقدر لذت بردم از این. درک زیبا

      از این همه نوشته که سرتاسر بوی الهی میده

      بخدا این جنس نوشته را فقط فقط

      خدا داشته می‌گفته و شما عزیز دل تایپ میکردی

      الله اکبر

      شما از هدایت الله میگید

      من اینجا حیران این همه بزرگی

      خدایا شکرت که اینقدر زیبا جوابم را دادی

      امین جان 🌹 مرررسی برای این که اومدی و با عشق نوشتی

      میدونی همون لحظه که خدا داشت شما را با فایلها و نوشته ها و تجربه های دوستان تو گفتگوی استاد و مهمتر از همه با کلام خودش هدایت میکرد

      همون لحظه داشت جواب من و خیلی از دوستان عزیز را با این قلم زیبای شما جواب میداد

      اگه بخوام قسمتی از این دیدگاه را مهمتر نشان بدم نمیشه

      از حرف اول تا آخرین کلمه سراسر

      نور و عشق و حضور خداوند بود

      امین عزیز بهترینها منتظر شما هستن

      من چه دعایی کنم برای شما خوب خدا

      وقتی اینقدر عالی هستید

      سلامتی و طول عمر با عزت برای شما دوست خوبم آرزومندم 🙏🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
      • -
        امین گفته:
        مدت عضویت: 1835 روز

        سلام بر برادر عزیزم

        محمد علی مهرجوی پر از مهر و محبت

        ممنونم از لطف شما

        خدارو شکر میکنم از اینکه خدا خواست و گفته شد و خدا مدد داد و اومدم و این ها رو نوشتم

        خدارو شکر میکنم برای گنج هایی مثل شما برادر عزیزم و همه بچه های الهی این سایت

        که میتونم راحت و بدون هیچ آدابی بنویسم و بدونم که حرفام شنیده و درک میشه

        منم برای شما برادر عزیز و مهربانم آرزو میکنم که غرق در سلامتی و عشق و ثروت باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      شادی رحیم زاده گفته:
      مدت عضویت: 2379 روز

      سلام آقا امین عزیز

      شما نمیدونی که با تک تک کامنتاتون چه احساس بینظیری در من ایجاد میکنید،وقتی به مدت زمان عضویتتون نگاه میکنم که به نسبت من و خیلی اعضای دیگه زمان کمتری هست اما درک شما از قانون تحسین بر انگیزه.

      شعرهایی که از مولانا و حافظ مینویسید منو دیووانه میکنه،جنس کامنتاتون خیلی خاص،ناب انگار مخصوص خودتون.من بینهایت لذت بردم و ممنون که مینویسید و به درک بیشتر ما هم کمک میکنید🙌🏼🙌🏼🙌🏼

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        امین گفته:
        مدت عضویت: 1835 روز

        سلام بر شادی عزیز

        ممنونم از لطف همیشگی شما

        اعتبار این زیبایی ها میرسه به الله یکتا و بندگان نیکش حافظ و مولانا و استاد عزیزم

        که تو زمان خودشون و در بازی خودشون شدن کارخانه تولید شادی و زیبایی

        خدا رو شکر برای اسم زیبایی که براتون انتخاب شده

        امیدوارم هر بار که اسمتون رو صدا میزنن

        اینو یه خودتون یاد آوری کنید که همه داستان همین شادی و همین احساس خوبه

        امیدوارم همیشه شاد باشید و غرق در لذت و آرامش در پناه الله یکتا

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      زیبا فتح الهی گفته:
      مدت عضویت: 2681 روز

      امین عزیز اینجا نوشتم که باز به خودم و باز به شما دوست خوب و همقدمیم یاداور بشم که اره همینه احساس خوب وای امین جان نمیدونی چه جوری این احساس بد وارد ذهن ما میشه من هم امروز داشتم با دوقلوهام یه مستند از گرجستان و باکو میدیدیم نمیدونی چه جوری بهم ریختم اصلا یه هو به خودم اومدم و دیدم چه قدر از دست خودم و کشورم ناراحتم که چرا ما اینقدر عقب مانده ایم چرا این کشورها که همسایه های ما هستند اینجوری دارند با عزت زندگی میکنند میخواستم برم تو دفترم بنویسم وشروع کنم به خوب کردن احساسم گفتم بزار اینجا برا خودمون بنویسم مخصوصا ماهایی که دیگه به این حقیقت رسیدیم که این اتفاقات همش جذب خودمون بوده و به واسطه افکار وباورهای خودمون هست که اینجا هستیم و در واقع همون عدم لیاقت که در وجودمون نهادینه شده خیلی یه هو ممکنه برامون این حالت اتفاق بیفته و من دیدم که برا شما هم دقیقا این حس حسرت و سرزنش رخ داده اشکال نداره واقعا میگم ها اینارو به خودم میگم به خدا قانون همینه که نوشتی همین حرفایی که خدا باهات زده و اصلا مهم نیست که در گذشته چه قدر کار کردی چه قدر حالت خوب بوده خوب نتیجشو گرفتی ضرر که نکردی الانم که اگه حالمون خوب نباشه به هر دلیلی میگم به هردلیلی ضرر وزیانش به خودمون میرسه چه قدر خوبه که هراز چند گاهی هی بهم یاداوری کنیم این مسیر مهم رو وممنون از تو که دست خدا شدی برا هممون و اومدی و نوشتی ممنونم امین عزیز وتوحیدی، خدارو شکر ،خدارو شکر برا حضور این همه دوست الهی و توحیدی که اینجوری با عشق این انرژی الهی رو باما به اشتراک میزارید خدایا شکرت پس منم باید به وظیفه خودم عمل کنم منم باید قدردان این همه نعمت و کامنت های توحیدی و الهی باشم و وظیفه منم اینه که حالم رو در هر شرایطی خوب کنم و کنترل ذهن انجام بدم ،اتفاقا امروز داشتم با یه دوستی صحبت میکردم و بهش گفتم واقعا من به این عمل ایمان آوردم که منظور خداوند از اینکه مومنان در هر لحظه در همه حال در حال نمازند در واقع همون کنترل ذهن منظورش بوده همون حال خوب، همون حسرت نخوردن، همون امیدواری و حرکت وحال خوب در لحظه و آره خوب اینا سختند شاید برا خیلی ها همون دو سه رکعت عربی خوندن و خم وراست شدن خیلی راحت تر از این کنترل ذهن دائمی و همیشگی باشه ولی برای ماهایی که در این راهیم همین باید هدف و مسیر هرروزمون باشه

      منتظر کامنت های عالی و سرشار از آگاهیت هستم امین عزیز فعلا در پناه حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
      • -
        امین گفته:
        مدت عضویت: 1835 روز

        سلام بر شما زیبای عزیز

        ممنونم برای لطف همیشگی تون

        راستش همین امروز عصر دست بچه ها رو گرفتم و فقط چند تا کوچه از خونممون پایین تر وارد یک کوچه رویایی شدیم که درختان چنارتنومندی چنان فضای رویایی رو ساخته بودند که فقط غرق در لذت و شکر گذاری شده بودم و ته اون کوچه هم ختم میشد به کلی باغ های پرورش گل و دقیقا همون احساس قدم زدن تو جنگل های شمال بهم دست داد …

        تو این محله کوچه های دیگه ای هم هستند که پر از خونه هستند و هیچ روحی درونشون احساس نمیکنم ولی من امروز به اونها توجهی نکردم و فقط ازشون رد شدم تا برسم به این کوچه رویایی

        من از همون شب با خودم عهد کردم که حسرتی بر گذشته نخورم و خودمو با هیچ کسی مقایسه نکنم

        و خیلی جدی تر میخوام تمرکز کنم روی زیبایی های محیط اطرافم و دنبالشون بگردم و به مدد الله ازشون لذت ببرم

        میخوام از همین جایی که هستم شروع کنم زیبایی هاش رو دیدن و پیدا کردن و تحسین کردن و شکر کردن

        دیگه برام مهم نیست تو گذشته چیا داشتم و اینکه دیگران چه چیزهایی دارن و میخوام سعی کنم از این نجوای شیطانی مقایسه بیام بیرون

        و دقیقا خودم رو تو یه بازی تجسم میکنم که تنها راه رفتن به مراحل بالاتر احساس خوب تو همین شرایط هست و زندگی در لحظه ..

        دیگه نمیخوام حال خوبمو به آینده موکول کنم به امید الله

        بعد رفتن به اون کوچه رویایی دم اذان بود که به خونه رسیدیم

        و من از بوی عطر گل های یاسی که دقیقا 2 سال پیش تو همین ماه رمضان و دقیقا دم افطار کاشته بودم تو حیاط آپارتمانمون مست شدم ….

        و با خودم گفتم ببین امین دو سال پیش بود که اینو کاشتی یه بوته کوچیک بود

        و الان چنان تنومند شده و تمام کوچه رو پر از عطر خودش کرده

        زیبای عزیز این راهی رو که ما

        همه بچه های این سایت الهی شروع کردیم

        مثل همین بوته یاس میمونه که به شرط نگهداری از اون قطعا در آینده بوی عطرش هم خودمون رو مست میکنه و هم محیط اطرفمون رو

        فقط و فقط به شرطی که خدا مدد بده و هر وقت شیطان نجوا کرد

        آگاهانه بگردیم و زیبایی ها و نعمت های خدا رو پیدا کنیم و همونطور که گفتید دائم در نماز باشیم

        البته که همون ظاهر نماز و چند رکعتی که هست چیز بسیار خوبیه و به من شخصا احساس خوبی میده خوندنش

        ولی این توجه و صلات دائم رو باید از خدا مدد بگیریم و بشیم مثال

        خوشا آنان که الله یارشان بی

        به حمد و قل هوالله کارشان بی

        خوشا آنان که دائم در نمازند

        بهشت جاودان ماوایشان بی

        و اتقاقا امروز 2 بار پشت سرهم جلسه ششم قدم دوم رو گوش دادم که استادو مریم بانو چقدر کامل تمرکز بر روی زیبایی ها رو توضیح دادن

        و به قول استاد همه داستان همینه

        تمرکز کن روی زیبایی های اطرافت و تحسینشون کن تا از همون جنس و بیشترش وارد زندگیت بشن

        پناه میبرم از شر نجوا های همیشگی شیطان به الله یکتا

        حسرت

        مقایسه

        عجله

        و به جاش میخوام از خدا مدد بگیرم و شکرگزار همین لحظه حال و همین نقطه ای که در اون هستم باشم

        الهی آمین

        شاد و سلامت و ثروتمند و غرق در لذت و آگاهی باشید زیبای عزیز در کنار دو قلوهای نازنینتون

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      Princess Ela گفته:
      مدت عضویت: 2409 روز

      خدای من خدای من سلام به اقا امین نازنینمون

      چقدرعاشق اینن عشق نابتونم من خدای من چقدر چقدررربینظیربوددد یعنیی با چه عشقیییی داشتین می نوشتین خدای من چقدرررعاشق این درک بینظیرتونممم یعنی تموم شدم تموم شدمم چقدررررعاشق این اتصال نابتونم چقدر زیبا چقدر زیبا هرلحظه هرلحظه هدایتمون میکنه و مستقیم انچه که برایمان لازم ترینه ازبینهایت بینهایت طریق بهمون الهام میکنهههه هرلحظه بهمون الهام میکنهه هرلحظه هدایتمون میکنه چقدرچقدربا تمام وجودم این ارامشتون این اتصال نابتون رو چقدربینهایت بینهایت تحسیینتون میکنم چقدر ستایش میکنمم این اتصال عشق نابتون رو خدای من این ایه چقدرچقدر زیبا بود چقدررر در زمان مناسبب بود دقیقا دقیقا دقیقا چقدر زیبا گفتین که همه چیززز همه چیز احساس خوب ماستت کنترل ذهن در همون لحظه ی شماااا خدای من فقط میخوام بنویسم که چقدر زیبا بودد نکته به نکته اش رو اگه بخوام بگممم کل نوشته ی بینظیرتون میشه چقدر زیبا گفتین که احساس خوب اکنون من در همین مرحله ایی که هستم تنها این احساسه که میتونه منو به مرحله ی بالاتر ببره وای احساس دقیقا دقیقا همون به یاد اوردن نعمت های ناب اوست چقدرررعاشق این عشقمممم چقدرعاشق این عشقم چقدربینهایت بینهایت تحسیینتتون میکنم چقدربینهایت تحسیینتون میکنم این درک نابتون رو عاشق این شعر های ناب مولانای عزیز هستم که محو ترم میکنه چقدر تحسیینتون میکنم این عالی کنترل ذهنتون اینن ایمانتون رو چقدز تحسینتون میکنم چقدربینهایت بینهایت تحسینتون میکنمم اینن اتصال نابتونرو

      عاشقتونم بینظیربود بینظیرر که باید بارها بارها دقیقا بارها بخونمش خداروهزاران بارشکر میکنم که به قلبتون الهام کرد که بیاین و این اگاهی های ناب خداوندم را عشققققق اورا جاری ترین کنین خداروهزاران بارشکر میکنم که هرلحظه هرلحظه هدایتمون میکنهه هرلحظه عاشقانه هدایتمون میکنه به سمت درک بهترو عمیق تر وعمیقترش هرلحظه هدایتمون میکنه الهی که هرلحظتون غرق ارامش عشق و اتصال و نعمت وبرکت وعشق و سلامتی باشه الهی که جریانی ازبینهایت نعمت ها و فروانی هاو ثروتها و زیبایی هاو اتصالو ارامش و شادی سلامتی جاری ترین جاری ترین باشه برلحظه لحظتون

      خداروهزاران بارشکرررر بهترین های بهترین هارو برایتان میخوامم از یگانهه قدرت جهان که همه اوست تنها قدرت اوست که چقدرزیبا هرلحظه هدایتمون میکنه

      در پناه عشق خداوندم باشین عاشقتونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      امیر آهنگری گفته:
      مدت عضویت: 1677 روز

      سلام ب امین عزیز

      چقد زیبا نوشتی

      و چقد توجهت ب زیبایی ها و در احساس خوب موندت زیبا بود

      اصل موضوع زنذگی

      احساس خوب=اتفاغای خوب

      چقد توصیفت از دوازده قدم سفر ب تایلند و حتی ظرفشویی استاد زیبا بود

      و یاد اوری خوبی برای من شد

      که استاد در زمانی که هیچی نداشتن از لحاظ مالی توجهشون ب زیبایی بود

      و احساسشون خوب بود

      و تمرکز ب خاسته ها بوده که این نتایج بی نظیر گرفتن

      و احساس بد مثل گاری بستن ب خود

      کامنتت خیلی زیبا بود و قوانین زیبا نوشتی

      امیدوارم هممون در هر لحظه ب قوانین بدون تغیبر خداوند عمل کنیم

      آرزوی

      سلامتی شادی ثروت حال خوب و هدایت خداوند مهربان براتون دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      هاشم داداشی گفته:
      مدت عضویت: 1367 روز

      سلام به دوست عزیزم

      من پریشان خاطر بودم و یه جورایی سردر گم همه چیز می‌دونم در صورتی که هیچی نمی‌دونم حتی خواستمو اون طور که بنویسم نمیتونم بنویسم نمی‌دونم چرا تو قدم دوم جلسه سوم 12 قدم از حرفای استاد فهمیدم که من برای پیشرفت خودم باید رو شخصیتم کار کنم و یه تغییر بنیادین انجام بدم اومدم زدم نشانه چون به نشانه خییییللللی اعتماد دارم این فایل اومد برام تا فایلو دانلود کنم گفتم بیام کامنت بحها رو بخونم کامنت شما رو باز کردم و شروع به خوندن کامنت کردم و سپاسگزار خداوندم هستم که هدایتم کرد به این قسمت من هنوز فایل استادو باز نکردم ولی خیلی از حرفا رو تو کامنت شما متوجه شدم و بهم خیلی آگاهی داد همین که من هدایت شدم جایی که الان شما دارید از قدم دوم جلسه دوم صحبت میکنید و گفته‌ای استادو یاد آوری میکنید برای من یک نشونه عالیه که من در مسیر درست هستم دوست عزیزم من در شرایطی وارد دوره 12 قدم شدم که اگه با خودم بود قبول نمی‌کردم چون شرایط ورود رو نداشتم ولی من کاملا به صورت هدایتی وارد دوره 12 قدم شدم طوری که وقتی نشونرو زدم آخر کامنت برام این طور اومد که اگه میخوایی چکاب فرکانسی تو بنویسی ضربه بزن من خودم موندم چکار کنم گفتم خدایا تو شرایط الان منو می‌دونی من بدهکارم باید بدهی مردمو بدم الان چه وقت دوره خریدنه ولی قلبم بهم گفت مگه تو خودتو نسپردی به خدا گفتم آره سپردم گفت پس اون خودش خیلی بهتر از تو موقعیت تو رو می‌دونه پس وارد شو و خریدم و الان که نگران بودم و خیلی سعی دارم میکنم که تو احساس خوب بمونم و به خاطر همین هم پناه آوردم به سایت و نشانه که دارم به شما کامنت میزارم خلاصه ممنونم از کامنت تون که راهنمای خوبی شد برام و دونستم که مسیرم درسته فقط باید نزارم موقعیت الآنم به قول استاد رو احساسم تاثیر بزارم من باید حال خودمو خوب نگه دارم و تکاملمو تو این دوره طی کنم و می‌دونم که موفق میشم و اینم می‌دونم که من با دوره 12 قدم به تکامل میرسم فقط باید صبر کنم چون من ذاتا آدم عجولی هستم و دارم تو این دوره یاد میگیرم که شخصیتمو تغییر بدم و خدارو هزاران بار شکر میکنم که دارم مسیرمو درست طی میکنم از هدایت به کامنت شما بینهایت خوشحال شدم و انرژی گرفتم ممنونم از شما که حرفاتون قشنگ به دلم نشست و قوت قلبی برام شد.

      هر جا که هستید شاد و پیروز باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مینا گفته:
      مدت عضویت: 255 روز

      سلام آقا امین مرسی که نوشتی وچه خوب نوشتی انگار خدا داره باهام حرف میزنه

      منم جدیدا وارد این مسیر الهی شدم وتوی همین تایم کم نتایج کلی خیلی تغییرات مثبت داشته برام اما جزئی نه

      این ینی به طور کلی قانون رو درک کردم اما همش منتظر یه معجزم دنبال اون چیزی که همش میگن خدا باهام حرف میزنه

      گاهی یه حس بدی میاد سراغم که چرا شرایط دوباره بهتر نمیشه چرا تو همین مرحله موندم همش میگفتم خدایا بقیه چطوری متوجه الهاماتت میشن چرا من نمی‌فهمم اصلن ینی چی الهامات…

      امروز تصمیم گرفتم دوره قانون افرینش رو دوباره از جلسه اول گوش بدم بعد قسمت اول جلسه اول دوره داشتم دنبال کامنت سعیده جان میگشتم چون همیشه با خوندن کامنتای ایشون خیلی احساس خوبی بهم دست میده ناخودآگاه اومدم به کامنت شما وااااای نه من خودم نیومدم که خدااا منو هدایتم کرررد به این کامنت خدااایا شکررت

      اومدم خوندم و خوندم دیدم انگاار واقعااا خدا منو هدایت کرد به این پیام وچقدر قشنگ با پیام شما بهم گفت که مینا از همین مرحله‌ای که هستی لذت ببر شکرگزار این همه نعمتی که داری باش واااای چقد قشنگ کلی حسم خوب وعالی شد با این کامنتت

      خدایاااا بی‌نهایت سپاس‌گزارم بخاطر همه چی، خدایااا شکرت بخاطر هدایت به این کامنت زیبا بخاطر این حال خوب بخاطر این آرامش واین همه نعمت و زیبایی….

      ممنون از شما

      درپناهِ نور باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    فاطمه طهرانی گفته:
    مدت عضویت: 2393 روز

    سلام حسین خان عزیز ، این بخش کلاب هاوس عالیه ، یعنی با شوق و ذوق فراوان هر روز این بخش رو گوش میدم و لذت میبرم و باورامو درستتر میکنم، میدونین این بخش به نظر من راه هموار کنه واسه بقیه بچه ها ، ما اینا رو گوش میدیم و باعث میشه راه میانبر رو برای رسیدن به خواسته هامون پیدا کنیم .

    از تجربیات دوستان همفرکانسی عزیز استفاده میکنیم و هی به خودمون میگیم اگه این تونسته ، پس منم میتونم ، اگه این تو مدت دو سال تونسته روال عادی زندگیشو دگرگون کنه و به زندگی دلخواهش برسه منم میتونم ، اگه این با دست خالی خالی تونسته رویاشو محقق کنم پس منم میتونم و….

    عالیه این بخش ، ممنونم ازتون و میخوام که این بخش رو گسترده ترش کنین چون همه واقعیات زندگی افراد عادی ایه که وقتی واقعا خواستن ، به نتیجه رسیدن و این میشه یه محرک قوی واسه بقیه افردای که تو مدار رسیدن به خواسته هاشونن.

    ممنونم از شما حسین عزیز و مریم عزیز و بقیه فرشته های مهربونی که این سایت عالی رو ساماندهی میکنن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    زهرا موسعلی گفته:
    مدت عضویت: 2276 روز

    سلام بر استاد عزیزم ودوست عزیزم منصوره جان

    خوشحالم که تو این مسیر الهی همراه شما بندگان صالح و عزیز هستم

    با شروع صحبتهای منصوره عزیز اشک بود که امان نمی‌دادواقعا لذت بردم از داستان زیبای زندگیت که با زیبایی خلق کردی اونجایی که بدون هیچ پولی دنبال جا بودی اونجایی که گفتی یه آرزوی بزرگ داشتی تمام صحبتهات عالی وتاثیر گزاربود

    ایمان و عشق به کار باعث شد که به آرزوی خود برسی والان هم به قول استاد با همون شور و شوق میتونی همون روزهاو لحظات زیبا رو دوباره برای خودت خلق کنی

    تو میتونی منصوره عزیز

    برات آرزوی بهترینها رو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    سودا مختاری گفته:
    مدت عضویت: 1957 روز

    به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی وزیبایی و عزتمندانه

    سلام به استاد و مریم جانم عاشقتونم 😍😍😍😍

    دوستمون منصوره جان : که خیلی صدای زیبا و ارامش بخشی داشتند و خیلی با آرامش و شوق زیبایی صحبت میکردند چه عشق و علاقه ای به نقاشی داشتند که از ۴،۵ سالگی شروع به نقاشی کرده بودند و این عشق و علاقه به هنر نقاشی باعث شد که حتی با وجود لیسانس حقوق انصراف بدند و بیان به سمت کاری که عاشقش بودند مسیری که هر چقدر کار کنی نه خستگی می فهمی نه سختی کار رو می فهمی و با لذت و عشق فقط کار میکنی هدفت در ابتدا پول نیست هدفت کارکردن با عشق ولذت تو مسیر علاقته و ثروت تو این مسیر خیلی بدیهی و طبیعی وارد میشه و واقعا پول دیگه خیلی انگیزاننده نیست وقتی تو مسیر علاقه خودت هستی چون اون پول خیلی طبیعی و بدیهی میاد اون (عشق ولذت که تو مسیر علاقته باعث میشه که ادامه بدی ولذت ببری ) و چقدر این عشق زیاد بود که شما گفتید نمیخوام یک وکیل خوشحال نباشم حتی اگر پولدار بشم و هدایت شدی به مسیر علاقت و پول هم خیلی زیبا و عزتمندانه وارد زندگیت میشه تحسین میکنم اون نگاه توحیدی شما رو که حتی وقتی از سمت پدرتون حمایت مالی میشدید قبول نمی کردید و باور داشتید که خودتون می تونید و توانایی پول سازی دارید و نکته مهمی که گفتی این بود که نمیخواستید به واسطه پولی که پدرتان به شما میداد مجبور بشید افکار و خواسته ایشون رو هم داشته باشید و این نگاه توحیدی و اعتماد به نفس شما رو تحسین میکنم

    و چه شوق اشتیاقی تو وجودتون بود و عزت نفس و اعتماد به نفس خوبی داشتید که بدون اینکه حتی پول اجازه گالری رو داشته باشید میرفتید به بنگاه ها و سراغ جایی رو برای گالری زدن می گرفتید این رویا و آرزوی شما و این همه شور وشوق برای مسیر مورد علاقتون جهان رو به حرکت و تکاپو می ندازه تا شما رو در یک همزمانی عالی قرار بده در بهترین زمان و بهترین مکان با فردی ملاقت کنید که دستی از دستان خداوند بشه برای اینکه شما رو به خواستتون برسونه جهان فرکانس و ارتعاش خواسته رو دریافت میکنه و شما رو در مدار دریافت خواستتون به زیبایی هدایت میکنه جهان ایده ،افراد، موقعیتهایی رو به سمتت هدایت میکنه که با شرایط و مدار کنونی تو هماهنگه

    و شما رو در کنار فردی قرار میده که ایشون گالری نقاشی در بهترین نقطه اصفهان در چهارباغ با تمام امکانات لازم و اینترنت حتی و دور تا دور دیوار شیشه ای با ویو عالی دقیقا همون چیزی که شما تو رویاهاتون بارها تجسم کرده بودید و حالا کاملا بدیهی و و طبیعی خلق کردید و اون فرد برای تحصیلات برند کیش و اونجا رو بدون نیاز به پیش پول به شما بسپاره و شما با ۵۰ هزار تومنی که داشتی تبلیغات گالری رو انجام بدید خداوند پاسخ میده به درخواستهای ما به شرط باور به شرط ایمان و وقتی خداوند این حد از ایمان و باور و شور وشوق رو در وجود بندش ببینه به سادگی وزیبایی و عزتمندانه خواسته رو وارد تجربه وزندگی تو میکنه

    و ۸ سال شما گالری نقاشی رو تو ایران با درآمد عالی داشتید و خیلی با عشق و لذت کار کردید و جالبه گفتید که حتی درامدتون از پدرتون هم بیشتر شده بود و کاملا از نظر مالی مستقل شده بودید که نیاز به تغییر در شرایط ایده آل شرایطی که استاد همیشه میگنند بهترین زمان برای تغییر هست و باید ایستا نبود و افراد باهوش در زمانی که همه چیز عالیه قبل از اینکه به تضادی بخورند حرکت میکنند و خواسته دیگه ای تو وجود شما شکل گرفت که قبل از ۳۵ سالگی تور نقاشی رو راه بندازید ودر سطح جهانی ارائه بدید هنرتونو و بازهم خداوند پاسخ میده و اجابت میکنه درخواست بنده رو به سادگی و بدیهی و آشنایی و ازدواج شما با آقایی که مهاجرت کردند به میلان ایتالیا و شما با ایشون همراه شدید و در اونجا درس خوندید و ادامه دادید هنرتون رو واقعا فوق العاده بودید با ایمان و عمل به الهامات خداوند خیلی خوب پیش رفتید و هدایت پروردگارم خیلی زیبا شما رو به خواسته هاتون رسوند( انا الینا الهدی برماست هدایت شما )

    روبرو شدن با تضاد و خیلی ایتالیا در هنر پیشرو بود و شما اعتماد به نفس خودتون رو از دست دادید وقتی این حد از تفاوت در هنر رو دیدید و دچار افسردگی شدید و اون باور و اون شور وشوق رو از دست دادید وقتی که تغییر نمیکنی و حرکت نمیکنی همه چی با تو وایمیسه و این خیلی بده

    ولی خوب شما دوسال پیش هدایت شدید به این سایت الهی وبا دوازده قدم شروع کردید و الان تا حدودی پیشرفت کردید و دارید ادامه میدید این مسیر رو و میخوابد که با همون باورها و شور و شوقی که تو ایران داشتید حرکت کنید و حتما اگر ادامه بدید به بهبوددائمی و مستمر نتیجه هم میاد

    سوال خوب چی میشه که آدم حرکت میکنه ؟وقتی که باور داره نتیجه میگیره

    نکته مهم : وقتی آدم حرکت میکنه با ایمان و باور درهایی باز میشه که شما اصلا فکر نمی کنید دری وجود داشته باشه نباید بگید چطور فقط باید بگید نمیدونم چطور خداوند میدونه و هدایت میکنه

    منصوره جان پرسیدند که چطور میشه باز همون شور و شوق و انگیزه و ایمان رو برای ادامه دادن مسیر ایجاد بشه ؟

    پاسخ استاد عزیزم : اگر بیاد بیاری که اون گالری تو چهارباغ که اونقدر رشد کرد و پردرآمد شد با چه باورهایی با چه شور وشوقی با چه عزت نفسی وایمانی حرکت کردی حتی بدون داشتن پول پیش به بنگاه ها میرفتید و دنبال اجاره بودید برای گالری اگر بیاد بیارید و بارها و بارها در موردش بنویسید، تایپ کنید، فکر کنید و بیاد بیارید مسیری رو که با شوق و لذت طی کردید بازم می تونید مثل همون موقع ها از نوع شروع کنید چون اون باورها اون نتایج قبلی رو رقم زد

    استاد جان شما به آمریکا هم مهاجرت کردید بدون پول و و همون پول کمی رو که داشتیددر ماه اول تموم کردید ولی نخواسنخواستید که اون املاکی که تو ایران داشتید بفروشید و در آمریکا خرج کنید چراااااا چون باور داشتید که می تونید با همون باورها و ایمانی که منجر به عمل شد در ایران به اون حد از ثروت برسید الان هم در آمریکا می تونید با همون باورها و ایمان پول بسازید و ساختید حتی خیلی بیشتر همون مسیری که شما در ایران رفتید و تونستی رشد کنید همون روند و همون مسیر فقط کشور عوض شده البته که خیلی هم تضاد هست از جمله زبان که باید یاد بگیری ووووو ولی با یاد آوری موفقیتهای قبلی خودتون و یاد آوری مسیر وباورهایی که داشتی میتونی بازم موفق بشی

    نکته مهم : اگر کسی بتونه همون باورهای قبلی رو به یاد بیاره وبا شور وشوق اون نتایج و موفقیتها رو مرور کنه منصوره جان در میلان هم موفق بشه به راحتی میتونه اگر به آمریکا ویا هر کشور دیگه ای هم بره همون موفقیتها رو تکرار کنه چون باورهاش قویتر شده و ذهن وقتی این موفقیتها رو بهش گوشزد کنی دیگه براش منطقی میشه و میتونی راحتتر به مسیرت ادامه بدی و موفقیتها رو تکرار کنه

    خدایا شکر برای الگوهایی که هر لحظه میگه همه چیز باوره و عمل به الهامات فقط باید با ایمان حرکت کرد خدایا شکرت شکرت شکرت

    استاد عاشقتم که پیشنهاد دادی هر کسی تو کلاب هوس با لهجه شهر خودش صحبت کنه و منصوره جان یه جمله اصفهانی گفت خیلی لهجشون شیرین بود 😍😍🤗🤗

    خدایااااا عاشقتم که عاشقمی😙😙😙😍😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  8. -
    poryanazari گفته:
    مدت عضویت: 3022 روز

    به نام خدایی هدایتگر مهربانم

    سلام به همه دوستان عزیز

    برداشت های خودم رو از این گفتگو می نویسم از استاد عزیز هم تشکر میکنم که گفتگو ها رو جدا کردن از دوستان که هم میشه تعداد بالای گوشش داد و همه راحتتر در ذهن جا میفته چون هرکسی داستان متفاوتی داره

    در مورد صحبتی های این دوست عزیزمان منصوره خانم گفتند که من رشته حقوق رو انتخاب کردم اولش بخاطر اون روحیه اجتماعی بودن علاقه داشتم به اون رشته ولی وقتی واردش شدم دیدم نه اصلا اون چیزی نیست که من باش علاقه دارم و منو راضی کنه

    اینجا فهمیدم خیلی خوبه که ما وقتی نمیدونم هنوز به چی علاقه داریم بریم وارد اون موضوع بشیم حتی اگه بعدا بفهمیم علاقه نداشتیم باعث شناخت دقیق تری از خودمون میشه نه تنها ضربه نمی زنه بلکه کمک کننده هم هست

    پس اشکالی نداره اگه وسط بکاری بودیم با خودمون رو راست شدیم که واقعا بهش علاقه نداریم سعی کنیم مسیر رو به سمت علاقمون کج کنیم و دیگه نگیم از ما که گذشت و من دیگه نمیتونم و فلان

    گفتند که من اگه یه وکیل بشیم وکیلی که خیلی هم پول دار هست چه فایده ی داره

    به نظرم این جمله رو میشه از دو نگاه بررسی کرد یکی اینکه گاهی اوقات ما حاضریم بخاطر تعریف و تمجید های دیگران شغلی رو انتخاب کنیم که هیچ علاقه ی بهش نداریم اما کلاس کاری داره، اما پدرم میتونه جلو هم سرشو بالا بگیره که آره بچه من وکیل هست، میتونه پزشو بده، فک میکنم این شغل جایگاه اجتماعی بالاتری از سایر شغل ها داره که دقیقا بر میگرده به کمبود عزت نفس

    و مورد دوم اینکه ما فکر میکنیم این چیزی که ما باشه علاقه داریم پولی توش نیست و نمیشه باهاش خیلی ثروتمند شد

    درحالی که ما باید این باور رو داشته باشیم که همه شغل های جهان پتانسیل یکسانی برای ثروتمند شدن دارند که برمیگرده به باورهای مالی

    ایشون میل به پیشرفت داشتن و شور وشوق و عشق به اون گالری و نقاشی کشیدن باعث فراهم شدن یک شرایط ایده آل در چهارباغ اصفهان شده در واقع جهان و خداوند وقتی ایمان مارو می بینه که ما در جهت تحقق خواسته هامون داریم قدم های عملی برمیداریم شرایط مناسبی که حتی بعضا فراتر از انتظار ماست رو برای ما فراهم میکنه ودستان خداوند میرسن و کمک هاشون رو به ما میکنند

    و باز هم شرایط ایده آل ایران رو رها کردن اومدن فضای بزرگ تر از لحاظ کاری اینم خیلی عالی بوده که وارد یه چالش جدید شدن اگر با همون خود باوری که تو ایران کارشون رو استارت زدن تو همون میلان ایتالیا هم همین استارت رو بزنن بعد از چند سال خیلی خوب میتونن پیشرفت کنن چون نقاش های قدرتمندی اونجا هستن سبک های متفاوت تری از ایران همین باعث میشه بعد از چند سال از موقع های که ایران بودن هم قوی تر میشن البته به شرطی که خودشون رو با افراد حرفه ی اونجا مقایسه نکنند از اون ها الگو بگیرن و خودشون رو با دیروز خودشون مقایسه کنند و باخودشون بگن که همه اینای که الان اینجا حرفه ی هستند اصلا بلد نبودند نقاشی بکشن آروم آروم کار کردن و حرفه ی شدن

    همون جوری که منم تو ایران نقاشی رو بلد نبودم و کار کردم و تو ایران حرفه ی شدم همون الگو رو تکرار میکنم اینجا هم میتونم موفق باشم

    طبق قانون هیج تفاوتی نداره چه میلان ایتالیا چه اصفهان ایران

    ولی برای ذهن ما ممکن فرق کنه

    ما با تکرار کردن این موفقیت های در گذشته خیلی راحتتر میتونیم ذهن منطقی خودمون رو قانع کنیم و باور کنیم که میشود

    در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  9. -
    انوش گفته:
    مدت عضویت: 1991 روز

    با سلام و عرض ادب

    خدمت شما استاد عزیز و دوست داشتنی و خانم شایسته عزیز

    و تمامی دوستان هم فرکانسی خانواده صمیمی عباس منش

    چون موضوع بحث این سری گفتگو با استاد در مورد تغییر و لحظه تغییر کردن است دوست داشتم در این مورد مطالبی رو با شما دوستان به اشتراک بگذارم که به خود من خیلی توو تغییر زندگی کمک کرده برای تغییر زندگی

    من خودم از اون دسته از کسانی هستم که الارقم تلاش های زیاد در زندگی و حتی اعتماد به نفس بالا و در برخی زمینه ها باور های درست و علاقه به تغییر زندگی ، بخاطر بی ایمانی به خداوند به مرحله ای رسیدم که کارم از تذکر و چکش زدن و این حرفها گذشت و تا مرحله ای در زندگی پیش رفتم که حتی اون سنگ چند تنی هم برای من تاثیری نداشت و جهان من رو تا جایی پیش برد که به واقع میتونم بگم خاک شدن که هیچ من به زیر خاک و ریز گرد تبدیل شدم و واقعا چیزی از من به عنوان یک انسان باقی نمانده بود و یک مرده متحرک به تمام معنا شده بودم

    که البته الان خدا رو شکر میکنم که و الان همه این اتفاقات رو لطف خدا میدونم چون همان زمان که من رو با خاک یکی کرده بود و داشت به درخواست من برای تغییر پاسخ میداد و من و تمام باور ها و گذشته ام باید با خاک یکی میشدیم تا از نو و با بنیانی درست بنا شویم .

    اینها رو گفتم که به اینجا برسم :

    البته به نظر من ، به نظر شخصی که این مسیر رو طی کرده و تمام طعم این مسیر رو تا به امروز چشیده عرض میکنم که شاید بهتر باشه تمام کسانی که میل به این تغییر رو در زندگی احساس میکنند یکبار برای همیشه با خاک یکی شوند تا از نو بنا شوند

    شاید مسیر کمی طولانی تر و سخت تر باشد اما لذت بخش تر ، سالم تر و قطعا مسیری مطمئن تر و ایمن تری خواهد بود .

    براتون یک مثال میزنم :

    خانه ای را در نظر بگیرید که بسیار قدیمی و فرسوده شده است ، هرچقدر که این خانه در زمان خودش عالی بوده باشد، از پی و دیوار ها و سقف گرفته تا سایر موارد همه از دست رفته و بلا استفاده است و هر لحظه امکان تخریب و خاک شدن را دارد .

    حتی اگر این خانه قابلیت بازسازی و مرمت را داشته باشه بعد از بازسازی هم از همان پی و همان دیوار و همان سقف را دارد و فقط ظاهرش عوض شده است

    اما اگر همین خانه تخریب شود و با خاک یکی شود و هیچ اثری از آن نباشد و اینبار با به روز ترین متد مهندسی و با بهترین متریال ها و تکنولوژی ها از نو بنا شود

    شاید این روند هزینه بیشتر و زمان بیشتری نیاز داشته باشد اما نتیجه هزاران برابر عالی تر از قبل خواهد بود و در آخر ساختمانی زیبا و مدرن و مقاوم تر در برابر هر مسئله ای خواهیم داشت و آن چیزی را در اختیار داریم که دوستش داریم و از زندگی در آن لذت میبریم .

    و در این مسیر جنس هدایت و جنس دریافت الهامات خیلی ناب تر و خالص تر است .

    چون دیگه باوری برای فرد باقی نمانده که بخواهد بخاطرش بجنگه ، چیزی از اون فرد باقی نمونده که بخواد ترمیم کنه و در نهایت مجبور به بنا کردن از صفر است و همان طور که قبل هم گفتم شاید استارت کار سخت تر و ناراحت کننده تر باشد اما بعد از استارت در هر لحظه شاهد شتاب گرفتن بیشتر در مسیر تکامل هستیم .

    این مثال رو زدم برای اون دسته از کسانی که میل به تغییر دارند و الا به قول استاد خیلی ها هم در همان مرحله خاک شدن میمانند تا باد همان خاک رو هم پخش میکنه و کلا نابود میشن .

    به نظر من تغییر به این صورت خیلی بهتر و زیبا تر هست و شور و شوق برای درست شدن از نو و دیدن نتیجه کار خیلی بیشتر است از زمانی که انسان خودش رو داره باز سازی میکنه چون در زمان بازسازی باز نگران باور ها و اون مسائلی هست که داره ترمیم میکنه و روی اونها کار میکنه.

    البته این مسئله هم هست که کلا در مسیر تغییر زندگی از هر راه و از هر مسیری اگر درست باشد لذت بخش است و شایسته تقدیر ، چون همه هم در این مسیر قدم بر نمیدارند .

    اینها نظرات من بود به عنوان شخصی که به این سبک زندگیش تغییر کرده و من شاید هنوز به نقطه پایانی نرسیده باشم ، که ایمان دارم خیلی زود به نتیجه های عالی خواهم رسید. اما در همین یکسالی که از نو بنا میشوم خیلی خیلی رضایت دارم و هر روز درب های بیشتری برای هدایت برویم باز میشود و هر روز بیشتر عاشق این تغییر میشوم و هر روز بیشتر خدا رو شکر میکنم که من رو در مسیری قرار داد که با وجود اتفاقات گذشته فرصت از نو ساختن خودم رو دارم اون طوری که خودم میخواهم

    فقط در طی این مسیر باید صبور بود و همه چیز را به دست معماری سپرد که کارش رو به نحو احسنت انجام میدم تا بهترین ها رو در اختیار شما بگذاره.

    دوست داشتم این حرفها رو با شما به اشتراک بگذارم

    و از استاد عزیز هم عذر خواهی میکنم اگر جسارت کردم

    استاد عزیز خیلی دوست دارم که با شما صحبت کنم اما از اونجا که کلا به دنیای مجازی و موبایل و این داستان ها علاقه ای ندارم ، دسترسی هم به کلاب هاوس ندارم .

    نظرات و نحوه تغییر دوستان برام خیلی جذاب و لذت بخشه و دوست داشتم در اینجا هم تجربه خودم رو به اشتراک بگذارم شاید اون دسته از دوستانی که از تخریب شدن و خاک شدن ترس دارند راحت تر بتوانند این مسیر زیبا رو درک کنند.

    خوشحال میشم نظر شما استاد عزیز و دوستان خوبم رو در مورد حرف هام بدونم تا بتونم بهتر در مسیر تکاملم از آنها استفاده کنم .

    دوستتون دارم و امیدوارم همه خانواده دوست داشتنی عباس منش در هر جای دنیا سلامت و پیروز و موفق باشند .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    ندا دولت ابادی گفته:
    مدت عضویت: 1624 روز

    و یه چیز عالی جهت یادآوری به خودم، بلطف خدا همراهم دارم و اون هم،یه دونه ساعت مچی گرانبهاست که همیشه دستمه و همیشه یادآور اینه که نداااا ،اگه تونستی با استفاده از قدرت ذهنت،ساعتی که می خواستی رو در عرض ۲ هفته خلق کنی و بوجود بیاری به یاری خدا، پس بقیه چیزها رو هم می تونی ، شک نکن

    و تو این مدت با تمام وجودم متوجه شدم که هرچی بخوام رو می تونم خلق کنم و اون چه که برام شکل فیزیکی نمی گیره و به قول معروف برآورده نمیشه،بخاطر ترس ها و ترمزهاییه که خودم در ذهنم دارم…

    و متوجه شدم که این ذهنه منه که یه چیز رو کوچیک و بزرگ میکنه و برای خدا و کائنات بزرگ و کوچیک معنایی نداره و همه چی شدنیه👌

    و یه باور عمیق رو هم در خودم نهادینه کردم و هر روز دارم روش کار می کنم اینکه :

    ” خدا برطبق باورهای ما، و میزان ایمان ما برای ما کار انجام میده ” پس چرا من بلطف و یاری خدا چنان درجه ای از ایمان و باور و درخودم نسازم که قوی،عالی و ۱۰۰ درصدی باشه انشالله که بتونم کن فیکون بکنم والبته که دارم روند تدریجی بودن و تکاملی بودنش رو در خودم میبینم و هر روز داره درجه ایمان و توکلم با اتفاقات و معجزاتی که خدا در زندگیم رقم میزنه،شکرخدا هی میره بالا و بالاتر…

    و شکرخدا بابت این زندگی زیبا ،این دنیای زیبا ،این دیدگاههای زیبا… و بابت همه چی….🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: