گفتگو با دوستان 12 | پیروی از الهامات قلبی - صفحه 4
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/04/abasmanesh-9.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-04-28 07:26:172024-04-19 07:10:46گفتگو با دوستان 12 | پیروی از الهامات قلبیشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام خدمت استاد عزیز و بچه های حنیف سایت
استاد اول اینکه دمت گررررررم این امکان رو ایجاد کردی تا بچه ها بیان راجب خودشون و روندشون صحبت کنن.
واقعا اگر بگم برای من صحبت بچه ها بیشتر از فایل های شما تاثیر داشته اغراق نکردم. چرا؟؟؟
چون دقیقا دارن به قانونی اشاره می کنن که شما همیشه داری بهش اشاره می کنی که فرقی نداره کجا هستی، یا کی هستی وقتی داری از قانون استفاده می کنی پس باید نتایج تو زندگیت نمایان بشه و بچه هایی که میان صحبت می کنن گواه این قوانین هستش و از طرفی وقتی شما از قوانین و نتایج صحبت می کنی انگار یه چیزی تو ذهن میگه که خب این نتایج برای عباسمنش رخ داده و من باهاش خیلی فاصله دارم. اما وقتی صحبت های بچه ها رو می شنوی ایمانت هزاران برابر میشه و این بار یه چیزی تو ذهنت میگه ببین این بچه ها که دیگه مثل خود من هستن و اینطور نتیجه گرفتن پس برای من هم نتایج اونطور که می خوام می تونه رخ بده و تنها کاری که باید انجام بدم ادامه و ادامه و ادامه مسیر با حال خوب هستش.
پس لطفا استاد این فایل ها رو تا قسمت 1000 ادامه بدین که خیلی عالیه و بهترین پادکست که میشه تولید کرد همین فایل های گفتکو با دوستان هستش.
دم شما و همه بچه ها گرررررم. دوستتون دارم
در پناه الله عشق و ثروت باشین
به نام خدا
سلام استاد
سلام بر همه
این صحبت در مورد سربازی یه مثالیه که استاد می زنه یعنی تا اینو گفتن من یاد مثال خودشون افتادم
استاد در دوازده قدم یه مثال می زنن در مورد دوستشون که همش می گفته می خوام برم انگلیس.. انگلیس خوبه………….. انگلیس اینجوریه ………………..همه هم بهش می خندیدن و ووو……… به استاد هم میگه سید من میرم انگلیس بعد یه مدتی استاد می فهمه که بهش میگن فهمیدی فلانی رفت انگلیس
منم از اول مباحث استاد از اول آشنایی مون با هم هر فایلی که گوش میدم همش به خودم میگم من ثروتمند میشم من ثروتمند می شم یه جاهای یکم آوردم ولی من اینجوری ام دیگه ….. یعنی هر مبحثی که اسستاد میگه ذهنم میگه پولدارا چه جوری اند………….. پولدارا اینجوری اند…. در مورد روابط بگه اولش گوش میدم ولی بعدش همه رو ربطش میدم به ثروت و ثروتمند…… هر چی ثروتمند شوم نزد خدا محبوب تر می شم
خدایا شکرت همه ی پاسخ های من را میدی به بهترین شکل آروم آروم
خدایا ازت ممنونم و سپاسگزارم که من و دوستانم را تنها نمی زاری و هر جوری شده همه ی ما را دوباره بعد از تضاد برمی گردونی به بهترین ها
سلام:)
سلسله فایل های گفت و گو با دوستان چقدر عالی داره فرکانسمون رو خوب می کنه. وقتی میبینم باباجان نه فقط خود استاد بلکه بچه هایی هم هستن که نتیجه گرفتن و چقدر حالم خوب تر میشه وقتی این همه نمونه و الگو میبینم الگو ها مهم ترین سند و واسه ذهن منطقی ما هستند چقدر من انرژی گرفتم از اون جو فوق العاده یعنی عشق بود و عشق بین بچه ها و استاد:)))
اصلا نمیتونم بگم کدومشون بهتر بود اون دوست عزیز که با هیچ پولی یه گالری موفق در بهترین نسخه اصفهان زدند.اون دوست عزیزی که از شهرشون مهاجرت کردند بدنبال چیزی که عاشقش بودند یعنی غواصی در کیش یا اون دوست عزیزی که با سن کم کلیی ایده زیبا پولساز و بقول خودشون ارزش افرین داشتند
به جرات میتونم بگم این نمونه ها و مثال های واقعی خودشون به اندازه ده ها کتاب موفقیت تاثیر دارن چون نصیحت نمی کنند اینده خیالی نمیسازند فقط ادم های واقعی با زندگی های مختلف که ایمان داشتند رو نشون میدن
استاد عزیزم مطمئنا میدونید چقدررررر تمام این کارها فایل هایی که از زندگی روز مره خودتون میذارید و حتی قدم هایی که برداشتید رو برامون شرح میدید بطرز باورررررر نکردنی افکار ما رو پرورش میده افکارمون رو باز میکنه و مهم تر از همه جا پای ایمان رو محکم تر میکنه تو دلامون:)
و من چقدر کنجکاوم که بدوم استاد چطور تونستند تو یه کشور کاملا متفاوت و درحالی که حتی زبان روهم خوب بلد نبودند با 500 دلار پول بسازند که این املاک و ماشین های زیبا رو تهیه کننند:))
امیدوارم یک روزی استاد هم داستان زندگی اولیه خودش در امریکا رو برامون تعریف کنه
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و تمامی اعضای عالی سایت
استاد عزیز میخام در موضوع سربازی که دوست عزیزمون پرسیدن ماجرای سربازی خودم رو تعریف کنم که امروز قلبم گواهی داد به نوشتن این خاطره چند روز پیش که با دوستم احمد کندرانی داشتیم قدم میزدیم ایشون گفتن فایل داستان سربازی دوستمون رو شنیدی؟؟ گفتم آره گفت دنبال کامنتت گشتم چون ماجرای تو شبیه استاد بود ،، گفتم حتما در زمان درستش میرم و در مورد این موضوع می نویسم !!!
استاد عزیز همون طور که بارها گفتم من مدرک کارشناس تفسیر و علوم قرآن رو دارم و نزدیک به ۹ سال تو حوزه اهل سنت درس خوندم و دوسال بعد از تحصیل اون جا مشغول به کار بودم در قسم نهاد اجتماعی مجتمع !! و بعد از کار کردن مباحث شما رفتم سراغ علاقه خودم و با تمام احترام از مجتمع خارج شدم!!
و عاشق قرآن و تفسیر بودم و خوره این کتاب زمانی که به حوزه رفتم از لحاظ قرائت خیلی ضعیف بودم ولی چنان تو این حوزه کار کردم که چند سال بعد شدم سرگروه قرائت تو حوزه و اونجا یکی از جاهایی بود که خوب تغییر کردم و چون میدونستم باید وارد کسوت سخنرانی بشم شروع کردم قبل از سخنرانی به خوندن کتاب های آئیین سخنوری و فایلهای رایگان اساتید در مورد فن بیان که بعد از ۴ سال شدم یکی از بهترین خطبای شهرستان و بهترین مجری حوزه علمیه !!! این از روند تغییرات و طی کردن تکامل !!
استاد گلم در مورد سربازی میخام بگم من هم مثل شما گفتم که من سربازی نمیرم و علت این گفته این الگویی بود که در روستا دیده بودم اون الگو این بود که در روستای ما تمامی افرادی که قبل از من معلم قرآن بودن به نحوی سربازیشون بدون پوشیدن لباس رزم حل شده بود یکی از عزیزان از طریق سه برادری یکی کفالت دیگری قبول شدن تو رشته تربیت معلم یکی دیگه سرباز معلم و خلاصه توی ذهن من این باور ساخته شده بود که کسی که قرآن تو روستای ما درس داده به خاطر برکت قرآن لباس رزم به تنش نمیره ( تو پرانتز اینم بگم که قبل از آشنایی با این مباحث بود و جز باورهای ذهنی من بود) خلاصه استاد تا اینکه سال ۹۷ یه روز مسئول مربوط تو حوزه باهام تماس گرفت گفت محمد بچه ها دارن میرن واسه نام نویسی واسه سرباز روحانی (اینم بگم استاد اگه کسی میرفت واسه سرباز روحانی میتونست با مشغول شدن به شغل قبلیش خدمتش رو بگزرونه و نیاز به رفتن سربازی نیست یعنی هلو بپر تو گلو ) بعد ایشون به من گفت که محمد به نظر من تو الکی میری چون مدرک سطح یک نداری …. اما قلبم می گفت برو و من رفتم به راحتی رفتیم بندرعباس مدارکم رو تحویل دادم و اون روز مسئول مربوطه نبود چون اگه بود احتمال داشت مدارک ببینه و خیلی ها رو همون جا رد کنه مدارک با بقیه دوستان که یه جمع سه نفری بودیم تحویل دادیم و برگشتیم هر سال سهمیه واسه سه نفر میدادن که یکی از سهمیه ها از قبل مشخص شده بود دوتای دیگه باید بین ۵ نفر دیگه مشخص میشد …. زمانی که استاد اسامی پذیرفته شدگان اومد یکی از اون دو سهمیه به من رسید با این که اون مدرکی که مسئول می گفت رو من نداشتم وقتی بقیه اعضای اعتراض کرده بودن که چرا ما انتخاب نشدیم ایشون گفتن چون پرونده شما فعال نبوده ولی پرونده آقای زارعی فعال بوده و فعال بودن پرونده من هدایت خدا بود که شش ماه قبل از این ماجرا توسط یکی از دوستانم به من گفت که بیا اسم خودت رو به عنوان امام مسجد روستاتون ثبت کن تو که اونجا هر وقت میری امامت می کنی چرا اسمت ثبت نباشه و من این کار رو کردم و همین ثبت اسم به عنوان امامت که به راحترین شکل انجام شد باعث فعال بودن پرونده من و حل شدن مسئله سربازیم شد.
استاد عاشقتونم و این رو نوشتم برای تقویت باورهای دوست گلم و تمامی اعضای بی نهایت خوووب سایت.
سلام استاد عزیزم. روز معلم رو بهتون تبریک میگم. شما تنها معلمی هستید که من ندیدمش ولی اونقدر توی زندگیم تاثیر گذاشته که حده و حساب نداره. امیدوارم کامنتم رو بخونین و انرژی مثبتی که دارم رو بتونم ب شما منتقل کنم. استاد عباسمش تو با من چ کردی؟؟؟؟؟فقط اومدم بگم ممنونم از شما از خدا از خانم شایسته. از اینکه منی که خرد شدهه بودم رو دوباره از نو ساختی. از اینکه یک من قوی ازم به وحود اوردی که فقط میره جلو و نمیترسه… از اینکه اعتماد ب ه نفس و عزت نفس از دست رفتم رو بهم برگردوندی و من شدم شبیه حرفات…دقیقا عین جرفات حرف میزنم با خودم و عمل میکنم. تو مواقع سخت و تصمیم گیری های مهم زندگی، جمله های کلیدی از شما تو ویس هاتون یادم میاد و بلافاصله دست به اقدام میزنم و نتایج عالیه…استاد خوبم… عاشقانه دوست دارم. نمیدونم چ دعایی کنم که حق مطلب ادا بشه. اما فقط میگم امیدوارم همینطور که من و خانوادم رو از آشوب و جنگ روانی و فقر نجات دادی خداوند از همه بدی ها نجات بده
سلام به استاد عزیزم و همه هم خانواده ای ها عزیزم که خداوند گفته به حقیقت کسانی که ایمان آورده اند برادر هستند
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ ﴿۱۰﴾
در حقیقت مؤمنان با هم برادرند پس میان برادرانتان را سازش دهید و از خدا پروا بدارید امید که مورد رحمت قرار گیرید (۱۰- حجرات)
تا این آیه رو دیدم فهمیدم چرا خانواده ی صمیمی عباسمنش هستیم
خدا رو بسیار شاکرم که منم هم توفیق حضور در این خانواده رو دارم
تبریک میگم به علی جان برای آشنایی در این سن و سال و قرار گرفتن در مدار هدایت
12 مین فایل گفتگو با دوستان و شماره روی پیراهن استاد هم 12 هستش
و بحث میاد به هدایت و این باور که خدای خیر و شر تورو بهت الهام میکنه
من عاشق بحث هدایت هستم، معتقدم نهایت سعادت اینه که بتونی هدایت ها رو دریافت کنی و بر طبق اون عمل کنی
چه چیزی بهتر از عمل کردن به راه خدا که داننده همه چیزه
چقد جالب از ارتباط سربازی گفتین و چقد جالب که خرید خدمت خیال اون خانوم رو راحت کرد و این پیوستگی جریان هدایت رو میرسونه
و به یاد آوردم وقتی میخاستم برم سربازی چقد احساسم بد بود و نمیخاستم برم و اما اونموقع اصلا نمیدونستم هدایت چیه
قلب مگه حرف میزنه ،و رفتم سربازی و ی لحظه اون روی توجه به ناخواسته رو هم مرور کردم
محسن به جایه اینکه هی بگی و توجه کنی که چی نمخوایی(اعراض)توجه کن که چی میخوایی و به جریان هدایت گوش فرا بده و باهوش باش
سپاسگزارم
قسمت دوازهم
گفتگوی استاد عباسمنش با دوستان
با درود و سلام خدمت دو استادان عزیزم جناب عباسمنش عزیز و خانم شایستهع جانانم
و سلام به دوستان عزیزی که در این سایت حضور دارند
وقتی دوازده قسمت از این قسمت ها رو مرور کردم و دوباره بازبینی کردم مثل اون بچه هایی که کتابشونو دوره میکنند برای امتحاناتشون پیش خودم گفتم چه خوبع دوباره این کتاب نفیس دوازده قسمتی رو امروز دوره کنم وببینم با خودم چند چندم ؟؟؟ و چه نتایجی بدست آوردم
قسمت دوازده ۱۲
تاپیک امروز 👈🏻کجاها تغییر نکردی و چک و لقد خوردی
و کجاها بدون چک و لقد تغییرات صورت گرفته و نتایج خوبی گرفتی ؟؟
نگاه پدر این دوست عزیزمون علی عزیز نسبت به فقر و ثروت..
پدر ایشون الگوها و دیدگاهشون به شرایط افراد پایین ودارای ذهن فقیری بودند.. در صورتی این دوست عزیزمون برعکس تصوری که داشتن و میگفتن چرا به اونهایی نگاه میکنی که ندارند و فقیر هستن و به اونهایی که دارا و ثروتمند هستن نگاه نمیکنی ؟؟؟
نتیجه.. 👈🏻 باورهای ما ربطی به خانواده و شرایط زندگی اطرافیانمون نداره.. بلکه این ذهن خوده ماست که باورها رو میسازه و همچنین ربطی به سن و سال نداره ( با توجه به اینکه سن ایشون بیست سال هست )🙄 واقعا جای تحسین داره که در چنین سنی به سایت استاد عباسمنش هدایت شدند
با توجه به اینکه ایشون از سن سیزده سالگی در کارهایی چون خشکشویی و کارهای متفاوت فعالیت داشتند در این مدت زمانها به علاقه ی واقعی و درونی خودشون که خرازی و کارهای چوبی بود پی بردند
نتیجه.. 👈🏻 ایشون مراحل تکاملی خودشونو رو با تجربه های مختلفی طی کردند و در نتیجه به مسیر درست هدایت شدند و با اون تجربیات بالقوه به عشق و خواسته درونیشون پی بردند و بالفعل در اومدند هدف و خواسته کاری و شغلیشون چشم اندازی که به عشق و پتانسیل واقعی فعالیتشون انجامید
مدرک تحصیلی هنرستان حرفه چوب
کابینت سازی . صنایع دستی خراطی ..نجاری.. بمدت دوسال با استاد عباسمنش آشنا شده و روی محصول دوازده قدم فعالیت میکنند.. از درآمد زیر صفر به بالای تر و رو به بهبود بهتری هدایت شده.. خداروشکر
فقط یک ترمزی در مورد سربازی رفتن دارند که با توضیحات استاد از معجزه های دوران معافیت سربازی شون مهر تایید بر اجابت شدن درخواست ها و اهدافشون زدند
نکته ی بسیار جالب این قسمت برام خیلی هیجان انگیز بود .. که با اینکه پدرشون در مورد دارایی و پول و ثروت تصور دیگه ای داشتن ولی با پسرشون همراه شدن و هدایت شدند به مسیر عباسمنشی و از اینکه با هم در یک مدار و فرکانس هدایت شدند واقعا جای تبریک و تحسین داره و اینقدر ذوق کردم که اشک شوق ریختم .. چون وقتی افراد خانواده با هم در این مدار و مسیر و حتی پیرو یک خط مش مشخص یک استاد حرکت کنند تضادها کمتر شده و باعث ارتعاش بالاتری در محیط اطرافشون بوجود میاد و در ننتیجه رشد و درک آگاهی بیشتری رو در همه موارد کسب میکنند
جواب استاد در مورد تجربه و هدایت به مسیر خواسته اشون در مورد سربازی..
استاد تک پسر بودند و خواسته اشون هم بر خلاف پدرشون بود که دوست نداشتن به سربازی بروند.. و بر خلاف تصور جامعه برای رفتن به سربازی بود و
میگفتن من به سربازی نمیروم
✔️✔️🤺حال ممکنه برای بعضی ها رفتن به سربازی درست و منطقی باشع و در مسیر هدایت هایی برای رسیدن رشد و تجربه هایی برای رسیدن به خواسته اشون باشه و ممکن هم هست که با نرفتن این اتفاق بیفته..
👈🏻👀 نگاه و دیدگاه استاد برای باورهایی که به حقیقت میپیونده
نکته کلیدی هست
ممکنه که قانون جامعه بر خلاف خواسته مون باشع .. وووووولی ممکنه همون قانون جامعه تغییر کنه برای اینکه اون باورها و خواسته ها تحقق پیدا کنه👏👏👏👏
واقعا استاد جان گل گفتی.. من قبلانا این حرف رو از شما شنیده بودم که جهان سالیت نیست و هر آن ممکنه برای رسیدن به خواسته هامون تغییر وتحولی ایجاد بشع ولی سطحی درک کرده بودم ولی الان یک درک عمیق دیگری پیدا کردم و شاید الان به مدار بالاتری هدایت شدم که این موضوع برای رسیدن به خواسته ها برام یک باور شده..
بخصوص وقتی داستان های تکاملی معجزه ای شما رو در هر مرحله ای از زندگیتونو شنیدم و بعذا در فایل هاتون دیدم برای من یک الگوی واضح و روشنی شده و این فراوانی این معجزات نشان از این دارد که بله … بله که میشود.. اگر ایمان داشته باشیم .. اگر باور داشته باشیم ..
قانون خرید سربازی در اون زمان
با کار کردن در کسب و کارشون یک مقدار پولی پس انداز کرده بودند که این سربازی رو خریداری کنند ولی بخاطر اینکه این قانون وضع شده بود استاد عجله ای برای این کار نداشتند .. ولی از اونجایی که شهود الهام و نشانه ها ی الهی هدایتگر ایشون بود در آخرین لحظات پایانی سال بیست و هشت اسفند ماه به این احساس و تصمیم هدایت شدند که برای خریدن سربازی اقدام کنند..
مدارک به نظام وظیفه قم در جاده قدیم قم تهران مراجعه میکنن ولی افسر نظام وظیفه ایرادی برای استعلام محل تولد ایشون که در تهران بود میگیرند و استاد باز با همون احساس شهودی که بهشون الهام شده بود یک پژو دربست کرایه میکنند و با سرعت و آژیرکشان به تهران اومده و مدارک استعلام خودشونو دریافت میکنند و همانطوری با سرعت برق و باد به قم بر میگردند.. واقعا استاد جان شما اگر🏄♂️🚴♀️✈️🚀 سوار قالیچه حضرت سلیمان هم میشدید و از خط ویژه پلیس هم استفاده میکردید به این سرعت نمیتونستید رفت و برگشت و کارهای اداری رو انجام بدید 🤔🤔🙄🙄🤗 خب اون افسر نظام وظیفه حق داشت به کار شما شک کنع😂😂🤩
ولی از اونجایی که جهان آدمو بخواسته اش برسونه از هر تدبیر منطقی و غیر منطقی استفاده میکنه برای هدایت شدن به هدف..
و اون الهام و شهود قلبی که از یک جنس و قدرت فوق العاده بالایی است که اگر توانایی تشخیصش رو داشته باشیم.. اگر
این پیام و پیغام و ندای قلبی مونو بشنویم و دریافت کنیم ..
و از همه مهمتر عمل کنیم .. وای استاد جان این عمل کردن چقدررررررررر مهم هستش..
یعنی اینقدر این پیام قوی بوده که به نجواهای ذهنی توجه نکینم و اون هدایت قلبی قالب بشه به تمام اون تضادها و نجواها.. واقعا نمیدنم چطوری بیان کنم این هدایت و الهام های درونی که اینقدر محکم
و غنی هستن و🤔🙄
در مورد رفتن به آمریکا با ویزای توریستی استاد..
اونروز خاص.. یعنی زمان درست و مناسب
یک خانمی در سفارت آمریکا در فرانسه .. که هم اولین روزی بود که به اون سفارت اومده بود و هم جالبترش که به زبان فارسی هم تسلط داشت. ✔️✔️👏 یعنی در مکان درست و مناسب و در شرایط روابط افراد درست و مناسب 👏🤔
خدایا ااااااا
وقتی این معجزه ها رو میبینم باورهام هر روز قوی تر و قویتر و قشنگتر میشع..
✔️✔️بقول آقای ابراهیم مدیر فنی سایت عزیزمون… من به معجزه های خداوند عادت دارم.. 😪😪
و در اون سفارت بعد از دریافت مدارک و پاسپورت از استاد سوال میکنع و میگه… من خیلی دوست دارم شما رو بفرستم آمریکا ولی فقط یک سوال دارم 🤔 خدمت سربازی کجا رفتی ؟؟؟؟
و استاد گفتن .. من خدمتو خریدم
و قرار بود که یک هفته دیگه جواب رو ایمیل کنند ولی باز هم معجزه اتفاق افتاد و همون شب جواب رو ایمیل کردند..
نتیجه شگفت انگیز..
در اون شرایطی که معلوم هم نیست که چرا برای افسر سفارت آمریکا در فرانسه اینقدر خدمت سربازی مهم بوده که ایشون کجا خدمت کردند.. یعنی نرفتن سربازی استاد با دادن دیزا ی آمریکا یک تطببیق شگفت انگیزی بوده که باید به این شیوه انجام میشد تا در چنین روزی مهر تایید سفارت آمریکا برای ویزای توریستی استاد با هدایت های بینظیر الهی در پاسپورت استاد جای خوش بنشینه
خدایا ااااا هر چقدر شکرگذاری کنم نمی تونم جای شکر رو بجا بیارم
خدایا اااا هر چقدر این معجزه ها رو میبینم ایمانم قوی تر به کار این جهان هستی میشود
خداااااایااااااا شکرت که قوانین جامعه ممکنع هر آن تغییر کنه ولی قوانین جهان هستی بدون تغییر هست و تمام قوانین جهان دست بدست هم میدن تا هر یک از ما انسان ها و تمام جهان در مدار و فرکانس خودشون هدایت شوند
خدایا شکرت برای تمام این آگاهی هایی که از سایت عزیزمون و استاد عزیز ترین ها دریافت کردم و خدارو شکر که در این سایت حضور دارم و برای تمام اون تضادهای گذشته ام مممنون و سپاسگذارم که خواستند هدایتم کنند به مسیر عباسمنشی و خدارو بینهایت شاکرم که به مدار درست و مناسب هدایت شدم
و خدارو شاکرم که با دوستانی در این سایت هستم که همه از هدایت شدگانیم .
خدارو شکر ممنون و سپاسگذارم
خدایا شکرت
در انتها از خانم شایسته عزیزم هم تشکر و قدردانی میکنم که تمام این فایل ها رو با بهترین شیوه تدوین میکنند که ما بروبچه های سایت از بهترین امکانات به درک آگاهی بیشتری هدایت شویم
بهتریتع بهترینها رو برای پایداری این سایت عزیزمون و استاد گرانقدر و همه دوستان آرزومندم ..
من به معجزه های خداوند عادت دارم
خدایا شکرت
👏👏👏😪😪🌷🌱🌱🌲🌴🌺🥀🥀🌹🍀💐💐💐💐❤❤❤💚❤💚❤🙏🙏🙏🙏🙏
به نام خدای هدایتگر
سلام استاد عزیز و گرانقدر
استاد عزیزم سخنان شما به دل میشینه و آرامش بخش،سپاسگزارم برای حضورتون در این هستی دوستون دارم
استاد چقدر پلن های پروردگار زیبا بوده برای شما،به نظر من شما پایه واساس پیشرفتتون در ایران از سال ۸۲ شروع شده بوده این زندگی زیبا و باشکوه که الان دارید میوه قابل برداشت شما حاصل تمرکز و کنترل ذهنتون و توکل و امید صبر اعراض کردن و یک جهاد اکبر بوده و اینها پاداش های پرودگار برای شماست گوارای وجودتون این میگه که وعده ی پروردگار حتمی است و چه کسی از خداوند وفا دارتر هست به شرط ایمان و عمل ماست این وعده خدایا سپاسگزارم
من اول راهم ولی کلی حال خوبی و آرامش دریافت میکنم و هی کوله بارم داره سبک میشه اون کفشه رو پیدا کردم و گاریم که بستم به خودم هنوز هست😀 ولی هی دارم سبکش میکنم و هر روزم بهتر از دیروز میشه خداروسپاسگزارم
خدایم دستانم رو گرفته و منو راهنمایی میکنه،من ایمان دارم که لایقم که به راه و این سایت هدایت شدم لایق و ارزشمند خدایا سپاسگزارم
اصلن استاد هیچ کانال و حرفی هیچ کسی تا به حال به اندازه گرید شما نشنیدم و ندیدم هر جا میرم بازم میبینم اینجا یه چیز دیگه ست اینجا آگاهیهای داره که هیچ جا نداره👍👍👌👌خداروشکر
هر چی جلو میرم تصاویربرام واضحتر و قابل درکتر میشه خداروشکر خدای مهربانم
خدایا سپاس که مرا بسی بهشدت 👌👌
و این سایت و استاد عزیزم هم به شدت برام کافیه👌👌❤خداایا شکرت
بنام خدای آسمانها و زمین
سلام به استاد عزیز و گرامی
استاد عباسمنش بزرگوار چقدر جالب داستان خدمتتون رو تعریف کردید و من یاد داستان خدمت سربازی خودم افتادم
استاد من خیلی مقاومت داشتم سر داستان رفتن سربازی و همیشه میگفتم دوسال از بهترین زمان عمر آدم قراره تلف بشه آخه به چه قیمتی و وقت تلف کردنه کاملا !!
تا اینکه بخاطر مسائلی که درگیرش بودم با توجه به اتمام طولانی تر از حد معمول تحصیل و باز هم تاخیر و نرفتن، یک موضوع که چندین بار بمن آلارم داده بود که تکلیف خدمت رو مشخص کنم و من بیخیالش بودم و اکثرا دنبال معافی بودم و کلی هم تلاش داشتم براش ولی همون موضوع به ظاهر ناراحت کننده من رو مجبور و تشویق کرد که خودم در کمال ناباوری و تعجب همگان رفتم سراغ دفترچه و اقدام کردم
البته دلایل بسیار داشتم ازجمله تو فکر خارج خیلی بودم همچنین موضوعات کاری و …
ولی شاید بیشتر به این خاطر بود موضوعی رو فراموش کنم و حواس خودم رو پرت کنم ک موفق هم شدم
استاد عزیز من همیشه دوس داشتم که تحصیلکرده و با تحصیلات دانشگاهی برم خدمت اگر یک روزی واقعا جدی شد برام و همین هم شد و موضوعی ک همیشه ازش فرار داشتم تبدیل شد به داشتن کلی دوستای متفاوت و فوق العاده
ما سه تا گروهان آموزشی بودیم که از دوستان با تحصیلات فوق دیپلم به بالا در این گروهان ها بودن در پادگانی که همه در ایران میگفتن هتل جوادنیا (مربوط به برادران شهید جوادنیا که بعدا متوجه شدم حتی منزلشون تا حدی بما نزدیک بوده)
کاری نداریم
اونجا در بین بچه ها از فامیل و شاگرد پروفسور سمیعی گرفته تا کارگردان تئاتر و هنر و اساتید برجسته کنکور و کلی پسر باحال تحصیلکرده اروپا و بهترین دانشگاه های تهران حضور داشتن که کلی فعالیت اقتصادی و تحصیلی و حتی علمی یاد گرفتم. من واقعا مدت آموزشی رو لذت بردم ، حتی چندتا آشنا هم پیدا کرده بودم که کلا هروقت میخواستم میتونستم برگردم تهران کنار خانواده و بعد آموزشی هم برام هتل تر بود حتی چون کلی امکانات داشتم هم تفریحی هم ورزشی چون مربوط به باشگاه صباباتری بود و اصلا نفهمیدم چطور گذشت تازه گاهی بیزینس هم انجام میدادم
گذشت و گذشت و من کارت گرفتم و برای منیکه تو ارتباطات اکثرا موفق و موثر بودم به گفته دوستان کلا همه چی لذت بخش بود حتی چالش ها و پستی بلندی هاش
از دوستان اون موقع من تقریبا ۶۰ درصدشون خارج از ایران درس میخونن یا زندگی میکنن و مابقی هم هزار ماشاالله برند هستن تو ایران و خدارو خیلی شاکرم که من در بهترین زمان خودم رفتم خدمت و خیال خودم رو راحت کردم باکوله باری از تجربه ها ی مفید
شاید اون سیلی و لگد محکم از جانب اون موضوع ک پیش اومد من رو هدایت کرد به سربازی و عاملی شد ک ناراحتی ها و دلتنگی ها و گذشته رو در پست های نیمه شب تا صبح و قدم زدنهای شبانه زیر آسمون پرستاره زیبای اون منطقه نزدیک اتوبان بعد از شهر طالقان بود حل کنم و جا بزارم و شاید یکی از علت های قبول پست های شبانه و تنهائی گذراندن همین اتفاق های اخیر قبل از اعزام به آموزشی بوده ولی در کل خیر بود. دوران طلائی آموزشی (دوران رهائی ذهنی من) و دوران یگان خدمتی در ادامه مسیر همرو لطف خدا میدونم و این رو بعد گذشت زمان بهش رسیدم و طی کردن خیلی مسیرها و تجربه ارتباط با خیلی از آدم ها خوب و موفق و برجسته
انتهای دوران آموزشی آقا پسرها معمولا از هم میخوان که براشون کامنت بنویسن و نظر بدن راجب هرچیزی ک دوست دارن و اون دفتر و نوشته ها گنجینه هستن استاد عباسمنش عزیز انگار خودت رو بیشتر میشناسی و خیلی میتونه مفید و جذاب باشه شاید علت اصلیش اینه که بچه ها در سختی ها خود واقعی شون رو بهتر بروز میدن و کمتر نمایش بازی میکنن ومن رو یاد دفاتر گنجینه ایه استاد میندازه که در مصاحبه با کارآفرینان، افراد موفق و حتی سالخورده کسب کرده بودن و میدونین ک خیلی ارزشمنده و خیلی اوقات حتی تلنگر های بزرگی وارد میکنه
باتوجه به صحبتهای مفید و گهربار استاد در مورد همه مسائل اگر توجه و دید ما فقط به نکات مثبت باشه و درس بگیریم از لحظه ب لحظه مون زندگی به بهشتی متفاوت تبدیل میشه که قبلا تجربه نکرده بودیم شاید و خدارو هزاران بار شکر که همه اعضای گروه تحقیقاتی در مسیر درست هستن به لطف خدا و هدایت همه ما به این سایت و این جلسات و بودن در مسیر بهترین استاد دنیا و پیمودن قدم ها باهم شکرانه فروانی رو میطلبه از خدای مهربان و هدایتگرمون
استاد عاشقتم
دوستان عزیزم، خواهران و برادران عزیزم دوستتون دارم مرسی که هستین
شکرا لله
امیدوارم بزودی باهاتون صحبت کنم استاد و انقدر شگفت زده بشین از نتایج دلخواهم که اشک شوقتون رو ببینم و شاگردی سربلند و پرافتخار باشم براتون
به امید دیدارتون
عشق من، خدای من یه دونه ست،یه دونه
پس با نام الله یکتایم که در درونم داره فریاد می زنه:ندا بنویس،ندا بنویس ؛ آغاز می کنم
و برای نوشتنم ازش کمک میخوام،میگم عشق یکتا و یه دونه ی من خودت یاریم کن تا اون چه که تو میخوای رو اینجا،اینجا که انقدر زیبا و الهیه ،اینجا که تماما وجود زیبای تو نمایانه و پراز آگاهی ها و هدایتها و صحبت های توحیدیه،پراز درسهای عالیه، بنویسم …
الهی قربونت بشم خدای مهربون من که بلطف تو سراسر زندگی من هدایتهای ناب تو بوده،الهامات قشنگی از سمت تو،که تا همین الان زندگی خوب و راحت و لذت بخش عاشقانه ای رو برام رقم زده
و کاملا متوجه شدم که گوش سپردن به هدایتها و الهامات تو،درکشون،پذیرششون و مهم تر از همه عمل کردن بهشون ،چقدر زندگیمهامون رو راحت تر و لذت بخش تر می کنه..
و از شما استاد مهربون و عزیزم بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم که همیشه گوش به فرمان خدا و هدایتهایش بودید و باعث شدید این آگاهی ها و الگوها و درس های قشنگ توحیدی که بوی ایمان و توکل بخدا رو میده،به ما به این راحتی منتقل بشه…چقدر گوش کردن بهشون،و درکشون حال دلمون رو عالی می کنه…
و چه زیبا رسیدیم به قسمت۱۲،چقدر عالی،
از همون اولین قسمت که سپیده جان بسیار پر انرژی و دست پر شروع کردن به صحبت تا همین الانش،بی نهایت،بی نهایت الهام بخش و آگاهی دهنده بوده ، سپاسگزارم..
استاد من با اینها دوباره لطف و محبت بی کران یار و همراه مهربانم رو در زندگیم و درمسیر حرکتی درستم دیدم و دوباره و صدباره پراز ذوق و شوق و هیجان شدم..
که در بهترین زمان و شرایط وقتی بهم الهام کرد : ندا از کارت استعفا بده و در بیا ،و بدون و آگاه باش چیزهای خیییییلی بهتری برات درنظر گرفتم…منو ثانیه ای تنها نذاشت و این صحبتهای عالی و چیزهای فوق العاده زیادی رو از این سایت و از قرآن هدایتگرش به همراه افکار و آگاهی هایی که مستقیما بهم می گفت و داره می گه،( جای شکر داره و بس ) ،بهم عاشقانه هدیه داد
و به من آموخت که اگه باهاش باشم و افکار زیبا و قدرتمندکننده ای که از جانبش برام میاد رو قبول وباور کنم و بهشون عمل کنم،همه چیزم متبرک می شه،زندگیم راحت و آسون میشه،زندگیم میشه سراسر حضور مقدس و با ارزشش،میشه سراسر عشق،زیبایی،راحتی وآسایش….و درهایی،راه هایی برام باز میشه که اصلا هیچگونه اطلاعی ازشون ندارم
و چه زیبا امروز منو برد،هدایتم کرد به گذشته، به سالها پیش جایی که اوضاع مالیمون اصلا خوب نبود،همسرم بیکار بود و دچار…،
چه زیبا با هدایت نابش دست به اقدامی بزرگ زدم ،ساعت کاریمو کم کردم،درحالیکه حقوقم نصف میشد،اما هیچ غمی نداشتم،هیچ ” حس بدی ” نداشتم…با اینکه پول خیییلی کمی می گرفتم ، و اصلا نمی دونستم قراره چی پیش بیاد،اما دلم از درون آروم بود شکرخدا
و الان که برمی گردم عقب می بینم تماما خواست، لطف،هدایت وبرنامه های خداوند بوده برای تغییرات جانانه و ناب درجهت بهترشدن و رشد و عالی شدن زندگیمون
در عرض کمتر از یه ماه،زندگیم کن فیکون شد،شوهرم اقدام کرد برای ترک کردن اعتیادش،و مغازه ای زد در راستای علایقش،لذت ها ،خوشی ها،آسونی ها برای من زیاد و زیادتر شدن و تا همین الان زندگیمو تحت تاثیر زیباشون قرار دادن
و الان که دوباره به هدایت و الهام پروردگارم دست زدم به استعفا و مهاجرت کردم از مکان امنم و بهشت زیبا و پرلذتی که در محل کار برای خودم ساخته بودم،با اینکه هنوز هیچ راهی ،فکری جلو روم نمی بینم،دل سپردم به هدایتش و فقط و فقط با ایمان و توکلم،دارم از لحظاتم توی خونه لذت میبرم و سراپا پراز شور و شادی و ذوق منتظر راه ها،درها و چیزهای عالی هستم که خدای مهربانم برام درنظر گرفته
و واقعا دارم درک می کنم همون جوری که استاد می گفتن برنامه های اون موقع و خرید سربازیشون،و بعدها برنامه ی بسیار راحت مهاجرتشون،همه برنامه ریزی شده توسط خداوند و مرتبط باهم هستند
برنامه های اون موقع من با برنامه های الان و شاید بعدا من هم بزیبایی و معجزه وار،کار خود خداست و کاملا مرتبط و بهم پیوسته در جهت رشد خودم و جهانش
و الان قدم برداشتم در حیطه ی دلخواهم”ورزش”و انشالله قراره در این حیطه به یاری خدا کن فیکون بکنم… و شروع کردم به گذاشتن تمرکز ۱۰۰ درصدی رو علایقم
و شکر خدا تو این مدتی هم که بلطف بی کرانش در مسیر درست الهی و توحیدی بودم،بسیار بسیار عالی ،متمرکزانه،قوی،و باایمان و شبانه روزی کار کردم،و اونقدر زندگیم پراز نتایج عالی شده شکرخدا که بخوام بنویسم شاید چندین روز طول بکشه،فقط می تونم با تمام وجودم بگم شکرخدا،تک تک لحظاتم شدن شبیه معجزه،هر روزم پر از اتفاقات زیبا و نابیه که نتیجه ی موندنم تو احساسات خوبه و سراسر لطف پروردگار یکتامه و بس
و بی نهایت خوشحالم از بودن در این محفل پربار و توحیدی
و دیدن الطاف خداوند درکنار شما عزیزان هم فرکانسی ام
و کمال تشکر و سپاس رو دارم از شما استاد عزیزم و مریم جونم و تمام دست اندرکاران تو این سایت و دوستان گلم…
عاشقانه دوستتون دارم
و ازخدا بهترین هدایت ها،بهترین جنس از ایمان و توکل رو براتون خواهانم…
در پناه حق،شاد و سلامت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید…