گفتگو با دوستان 18 | حُزن در قرآن - صفحه 3
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/05/abasmanesh-4.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-05-19 08:25:342024-04-21 06:48:24گفتگو با دوستان 18 | حُزن در قرآنشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام سلام سلام
🌸استاد عزیز امشب از چی بنویسم چطور بنویسم از این حال خوب احساس درجه یک
ساعت حدود ۳ و من قبل خواب همیشه یه سر به سایت میزنم تا در احساس خوب و فرکانس خوبی باشم برای خواب
🌸خوشحال از اینکه دیدم فایل جدید گذاشتید
🌸من معنی اشک و گریه برای خدا رو اینجا فهمیدم
اشکی که از سر شوقِ و از اینکه میفهمم چقددددر خدا مارو دوست داره
🌸خالقی با چنین عظمت گفته باباااا نگران نباش،نه واسه گذشته نه اینده؛ تو فقط از لحظه حال لذت ببر بقیه اش با من
🌸تو به من ایمان بیار
🌸تو منو باور کن
🌸دیگه همه چی با من تو فقط بخواااه😍
🌹من قبلا بخاطر اشتباهات گذشته ام که کم و کوچیک هم نبودن زیاد خودمو سرزنش میکردم اما از روزی که شما درباره کلمه حزن در قرآن صحبت کردید و از مهربونی خدا گفتید
به خودم گفتم بابااا شاه بخشیده تو دیگه چیکاره ای آخه
دیگه احساسم خوب شد عاشق خودم شدم
و دیگه بخاطر هیچ چیزی زور بیخود نمیزنم و چقددددر راحت خواسته هام میان سمتم
🌸🌸🌸🌸خدارو صدهزار مرتبه شکر بخاطر بودنش،مهربونیش و عشقی که به ما میده😍😍😍😍😍
خداروصد هزار مرتبه شکر بخاطر وجود شما استاد عزیز و مریم به حق شایسته😘😘😘❤😘
قشنگ بغض و اشک شیرین ماهم درآمد
تانگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی- گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش. زیبایی این خدا واین جهان دراین است که وقتی من تغییر کردم درمسیر درست بودم درمسیر بهبود بودم زندگیم هم روبه راه است. مسیر جهان وتمام آفرینش روبه بهبود وگسترش است آدمی که تلاش میکند هرروز کمی بهتر شود مثل آب کوهساران روان وجاری است سنگهای مسیر باعث ایستا بودنش نمیشود سنگها باعث صدای بهتر میشود به قول علی ع دو روزش مساوی نمیشود 100% زندگی بهتر وراحت تری دارد مادرجهانی زندگی میکنیم که درحال گسترش است هرموقع من روی خودم سرمایه گذاری کردم که بزرگترین سرمایه گذاری بوده ،ازجهان چک و لگد نخوردم هدایته همیشه بوده وخواهد بود وقتی درمسیر زندگیم به مشکلی برخورد کردم به فرمانروای جهان درخواست دادم واین پادشاه مهربان به طورحتم مرا با “نشانه ای ” هدایت کرده برای من اینجوری بوده وهست خدایا سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
بچه ها؛اگرهدایتی درک نمیکنید دلیلش این استکه هنوز متعهد این مسیر نیستید واقعا چقدر درک میکنم و بغض گلویم رامیگیرد که خداوند به هزاران راه درهرمسیر مارا هدایت میکند. وقتی کاری بادیگران نداشتی وازدرون مثل کوه آتشفشان شدی وپاک شدی پرهیزگارشدی ایمانت محکم کردی توکل کردی شرک نداشتی همه چیز رااودانستی حضورش رامثل من هرلحظه حس میکنی
حضورگرهمی خواهی غایب مشو حافظ.
خدایا شکرت برای این خانواده برای این کلمات خدایی برای این هدایتهایت خدایا هزاران بار شکرت برای عزیزمان عباسمنش خانم شایسته وهمه خواهران وبرادرانم دراین خانه توحیدی. خدایا ازت سپاسگزارم که همه ی اعتبارش ازآن توست ای رحمان ورحیم
سپاس سپاس سپاس وبوس
بنام یگانه معبود هدایتگرم❤
سلام استاد عزیزم❤سلام دوستان همفرکانسی عزیزم❤
اول از هرچیزی استاد جانم ازتون بی نهایت سپاسگزارم بابت آگاهی هایی که تواین ۳ فایل گفتگوی جدید بهم دادین،ازتون سپاسگزارم که هربار من رو به کنکاش کردن تو وجودم و پیدا کردن باورهام وادار میکنین🙏❤ازتون سپاسگزارم که سلامت هستین و استاد عزیزم هستین الهی که برام بمونین سالیان زیاد🙏❤❤
گوش دادن به این فایل ها داره بهم میگه که باید بازم بعد از یکسال بیام و بنویسم بیام و ردپا بجا بزارم…
الهی به امید تو☝️
استاد جان آخرین کامنتم رو تو دیدگاه جلسه ی ۴ عزت نفس نوشتم بعداز گوش دادن به اون جلسه ایمانم قوی تر شد و قدم هام رو بازم به لطف خدا برداشتم باید قبل از چک و لگد خوردن از جهان قدم برمیداشتم چون کاملا به نتیجه رسیده بودم که هیچ علاقه ای به شغل قبلیم که کارمندی بود و بی ربط به علاقم ندارم واگر حرکت نمیکردم همون جا درجا می زدم.
استاد جانم با اجازتون یه بخش از اون کامنتم رو میزارم و باقی مسیر رو بعدش میگم🙏❤
(استاد جانم من روز اولی که مهاجرت کردم و اومدم تهران برای شغلم بخاطر باورنداشتن خودم و توانمندیم اصلا به رشته ی مورد علاقم نمیتونستم فکرهم کنم و میگفتم نه الان نمیشه من تازه اومدم و همش ذهنم میرفت به سمت کار دفتری و اداری و با توجه به باورم هم خدا هدایتم کرد و مشغول کاردفتری شدم به مدت ۶ ماه…خداروشکرمیکنم تو این مدت کلی تجربه کسب کردم و از سمیرایی که تا اون روز هیچ درآمدی کسب نکرده بود به سمیرایی رسیدم که تو این بازه ی زمانی ۱۳ میلیون تومان تونستم پول خلق کنم ولی خب چون هیچ علاقه ایی نداشتم هرروز احساسم بدتر میشد و به وضوح میرسیدم که نباید اینجا بمونم من باید رشد کنم من باید مولد ثروت باشم و با گوش دادن به آگاهی های بی نظیر جلسه ی ۴ قدم اول و قدم دوم که در مورد باورهای ثروت آفرین هست به لطف خدا استعفا دادم ولی باز اون خودباوریه نبود اون باور به توانمندی هام نبود نمیدونستم باید چیکار کنم فقط اینو خوب میدونستم که فقط باید برم سمت علاقم کار کردن تو آزمایشگاه شیمی من عاشق این کارم عاشق ترکیب مواد و خلق یه محصول…
به لطف خدا با شروع دوره ی عزت نفس و گوش دادن به فایل ها هی انگیزم بیشتر شد شروع کردم به نوشتن کلمه به کلمه ی فایل ها (فعلا تا این جلسه شکرخدا نوشتم) و هی باورها رو تکرار کردم از خدا هدایت خواستم و منتظر نشونه و هدایتش موندم…الله اکبر خدایا تو چقدر سریع الجوابی…
نمیدونستم ایده ها چطوری میان تو کامنتا وقتی میخوندم یا استاد جانم شما میگفتین ایده ها براتون میاد همش میگفتم این ایده ها چطوره چرا برا ی من نمیاد خب عزیزدلم مگه تو خواسته بودی که برات بیاد….؟؟
اون روز با تمام وجود از خدا خواستم و تو دفترم نوشتم….یهو شبش به ذهنم اومد برم تو گوگل یه چرخی بزنم و در مورد رشته ی مهندسی شیمی و آدم های موفقی که تو این حوزه بودن تحقیق کنم به لطف خدا به یه مقاله هدایت شدم که در مورد کارآفرینی در رشته ی مهندسی شیمی نوشته بود همه رو خوندم واااااای خدای من چقدر ایده برای کارآفرینی بود چقدر انگیزه گرفتم و فهمیدم که اعععع میشه اینکارم کرد یهو انگار خدا مثل یه فیلم همه چی رو نشونم داد که باید چیکار کنم یهو به یادم آورد که اون زمینی که خود خدا به نامم زد برای ایجاد یه کارخونه ی تولید محصولات آرایشی و بهداشتی بنامم زده….واااای خدای من چقدر ایده برام اومد…
گفتم خب حالا باید چیکار کنم خدایا قدم بعدی رو بهم بگو…
شروع کردم دنبال کارگشتن و به هرجا زنگ میزدم میگفتن سابقه ی کار یا مثلا فلان محصول رو میخوایم تولید کنیم شما به عنوان مهندس شیمی باید فرمولش رو بدونی…خخخخ منم که هیچی یادم نمونده ولی ناامید نشدم گفتم من میتونم من هرکتابی که لازم باشه رو میخونم هر کاری که باید انجام بدم رو میدم من در جهت رسیدن به هدفم قدم برمیدارم خدا با منه خدا هدایتم میکنه خدا بهم میگه کجا برم با کی حرف بزنم خدا آدم های خوب رو تو مسیرم میفرسته و به من برای رسیدن به هدفم کمک میکنه…
یهو احساسم بهم گفت که حالا یه دور همه ی جلسه های عزت نفس رو گوش بده شروع کردم به گوش دادن استاد جانم تو جلسه ایی که در مورد کمالگرایی صحبت کردین یجا گفتین برای اینکه برین تو کار ساخت و ساز دیدین که سررشته ایی ندارین و لازمه که یه مدت حتی شاگردی کنین این حرف برام یه جرقه بود گفتم آررررههههه خودشه من باید برم کارآموزی یه مدت میرم تجربه کسب میکنم قدم به قدم وقتی عملی انجام بدم هربار اعتمادبنفسم بیشتر میشه و به لطف خدا هدایت میشم به سمت یه کارخونه ی عالی و اونجا با اعتمادبنفس بیشتری از توانمندی هام میگم و استخدام میشم و کار رو یاد میگیرم و هربار هدایت میشم تا رسیدن به احداث کارخونه ی خودم…
به لطف خدا شروع کردم سرچ کردن و آدرس کارخونه ها و دفترهای مرکزی محصولات بهداشتی رو پیدا کردم و فرداش رفتم دنبالش شکر خدا وارد دفترا که میشدم با صدای رسا و محکم میگفتم من خانوم امیری هستم میخواستم با بخش منابع انسانی صحبت کنم و اوناهم با احترام میگفتن بفرمایین بشینین ولی بخاطر شرایط حساس کنونی(خخخخخ)😂نمیشه وارد شین…
ولی من سمیرایی هستم که جا نمیزنم ناامید نمیشم و با سماجت میگفتم تماس بگیرین با بخششون میخوام صحبت کنم و بعد از حرف زدن شکرخدا قدم بعدی بهم گفته میشد…
به لطف خدا هدایت شدم به هلدینگ یکی از محصولات آرایشی و بهداشتی برند معروفی توایران… خدای من چه الگویی چقدر موفقیت شکرخدا و به وضوح رسیدم که منم میخوام به این برسم وقتی این بنده ی خدا تونسته منم قطعا میتونم رفتم داخل و گفتم وقت مصاحبه میخوام گفتن بعداز شرایط حساس کنونی تشریف بیارین(خخخخخ..)😂
ولی خب خداروشکر قدم بعدی باز بهم گفته شد چندجا رفتم و رزومه پر کردم ولی یجایی که رفتم خدا با زبون بندش باهام حرف زد و گفت درخواست کتبی بنویس برای اینکه میخوای به عنوان کارآموز بری و منم انجام دادم و بهم گفت برو دم کارخونه ها و با مدیریت های کارخونه ها صحبت کن نه دفاترشون انشااله به یاری الله از شنبه (از اون شنبه ها نیست هاا آخه فردا جمعه اس…😊).. میرم دم کارخونه ها و خدا من رو به اون کارخونه ایی هدایت میکنه که پراز خیرو برکته برام همونطوری که برای خونه هدایتم کرد..)
خب از الان بعد از یکسال از اون شنبه ایی که رفتم دم کارخونه ها میگذره و میخوام به لطف خدا ادامش رو بنویسم😇
روز شنبه صبح زود بلند شدم سمت جاده مخصوص کرج و رفتم دم یکی از کارخونه های تولید مواد شوینده ولی خب نذاشتن داخل شم و همون دم نگهبانی گفتم که میخوام برم بخش منابع انسانی و میخوام با مدیریت صحبت کنم گفتن نمیشه گفتم تماس بگیرین صحبت کنم کارم رو بهشون بگم وقتی نگهبانی تماس گرفت صحبت کردم با مدیر بخش و گفتم که من میخوام تجربه کسب کنم میخوام بهم فرصت بدین که حتی ۲ ماهم شده بیام کارآموزی و یاد بگیرم که بعدش بتونم استخدام شم و خب قبول نکردن که شما اصلا نه از طرف دانشگاه اومدین نه از طرف کسی و تازه چندسالم از فارغ التحصیلیتون میگذره ولی خب شکرالله ناامید نشدم و رفتم سراغ یه کارخونه ی دیگه و بازم همین روال کارخونه ی سوم رو که رفتم و با مدیرمنابع انسانی صحبت کردم و دیدم اونم همین حرفارو زد اونجا کمی عصبی و ناامید شدم شروع کردم باورهای محدودم رو به زبون آوردن که یعنی چه چرا به جوونا فرصت نمیدین من میخوام پیشرفت کنم شما باید کمک کنین واااای خدایا توقع از دولت توقع از دیگران…
اون بنده خدا برگشت گفت دخترم تو حتما موفق میشی همین که پاشدی و دم کارخونه ها راه افتادی یعنی اراده داری این حرف آرومم کرد تا حدی و خلاصه اومدم بیرون…همونجا دم کارخونه وسط اتوبان وایسادم و شروع کردم گله کردن از خدا که چیکار کنم من قدم برداشتم هدایتم کن اینا راهم نمیدن تو باید منو راه بدی…
هنوز منتظر بودم استخدامم کنن دولت برام کاری کنه اونا بهم شغل بدن😭😭
همونجا وسط خیابون وسط بلوار خدا بهم گفت برم تو سایت و هدایتم رو بزنم سریع رفتم و انجام دادم الله اکبر به عظمت تو یگانه معبودم فایل دولت ها و ایجاد شغل برام اومد😭
خدا خیلی خوب و محکم باهام حرف زد متن فایل رو شروع کردم خوندن خدا میدونه چه حالی بودم تک و تنها وسط اتوبان با صدای بلند گریه میکردم و فقط میگفتم خدایا شکرت که هرلحظه هدایتم میکنی.
دوست دارم اون متن رو اینجا هم بنویسم همین الانم دارم گریه میکنم که میخونمش😭
(پس از خودت بپرس، چه فردی به جز من، توانایی ایجاد فرصتی برای شروع یک کسب و کار برای من را دارد؟ و به جای انتظار برای حاکم شدن یک دولت جدید، به دنبال ایجاد یک نگاه، تفکر و باورقدرتمند کننده باش تا بر ذهن ات غالب شود و به تو توانایی دیدن و خلق فرصت هایی را بدهد که همیشه در اطراف ات بوده، فارغ از اینکه چه دولتی با چه سیاست هایی بر سر کار است.
انتظار داشتن از دولت، جامعه، پدر و مادر و … هیچ تغییری در اوضاعت ایجاد نمی کند. قادر به راه اندازی هیچ کسب و کاری برایت نیست و هیچ ثروتی خلق نمی کند.
چنین رفتاری، شرک محض است.
شرک یعنی نادیده گرفتن توانایی ای که به تو در انتخاب سرنوشت ات داده شده و واگذار کردن آن، به عاملی بیرون از خود و وابسته شدن به غیر خدا.
دیدن جهانی پر از فرصت های بی شمار برای ایجاد شغل، ایجاد روابط خوب و ایجاد هر آنچه که می خواهی، تنها نیاز به نگاهی یکتاپرستانه دارد تا بتوانی بپذیری خداوند قدرت خلق هر خواسته ای را به تو داده و هیچ عاملی جز فرکانس های تو، کمترین نقش و قدرت در خلق تجارب زندگی ات را ندارد.
اگر به دنبال فرصت ایجاد یک شغل هستی، هر مشکلی در اطرافت، قابلیت تبدیل شدن به فرصتی برای شروع یک کسب و کار را دارد.
فرصت ها همواره جایی زندگی می کنند، که مشکلات آنجا هستند. اگر می گویی در مشکلات غرق شده ام، بدین معنی است که درون فرصت های بزرگی در حال غوطه خوردن هستی.
شروع تمام پیشرفت های تاریخ بشر و شروع همه کسب و کارهای بیلیون دلاری، از برخورد با یک مشکل و تلاش برای حل آن و پول ساختن به واسطه حل آن مشکل شروع شده.
فقط یک تغییر نگاه کافی است
این فکر را که یک عامل بیرون از من، باید برایم کاری کند، کسب و کاری راه بیندازد، استخدامم کند و … را برای همیشه از ذهنت پاک کن. خداوند و توانایی را باور کن که در وجودت به ودیعه گذاشته شده.
اگر هنوز سرمایه ای نداری، قدم ها را از ساده ترین کاری که در شرایط کنونی ات قابل اجراست، بردار، کم کم فروش، بازاریابی و خدمات مشتری را بیاموز و به جای انتظار داشتن از عاملی بیرون از خود، با شناسایی مشکلات جامعه اطرافت و حل آن مشکلات، کسب و کاری بیافرین. این یعنی توحید ناب
یعنی فردی که به جای انتظار داشتن از دیگری، خدا را باور و با توکل بر او، آنچه را می خواهد در ذهنش می سازد و با وفادار ماندن به این تصویر ذهنی، قدم هایش را استوار، جسورانه و با ایمان بر می دارد.)
😭😭😭😭😭😭😭
خدایا هزاران بار شکربه درگاهت همونجا برگشتم خونه و گفتم خودم شروع میکنم من کارآفرین میشم به خودم قول دادم به خدای خودم قول دادم که یه روزی همون شرکت ها بیان دم کارخونم و ازم محصول بخرن…الهی به امیدتو
تا خونه گریه کردم یه حالی بودم خدا بهم گفت به اطرافت نگاه کن داری تو فرصت ها غلط میزنی درست میگفت تو اون روزا که همه جا قرنطینه بود من چه محصولی میتونستم تولید کنم که به حل مسائل کمک کنم که خدا بهم گفت ! خدا بهم گفت من بهت توانایی دادم من هدایتت میکنم باهمون پولی که داری شروع کن روی من حساب باز کن،از تضادهات ایده بگیر ،منتظر نباش استخدامت کنن….الله اکبر
گفتم خدایا من نمیدونم باید چه کاری انجام بدم من هیچ کاری بلد نیستم ولی به تو ایمان دارم به تو امید دارم تو دستم رو بگیر من منتظر هدایت و نشونه ی بعدی هستم که قدم بردارم..
فرداش صبح زود بلند شدم و آماده شدم و از خونه بیرون زدم نمیدونستم باید کجا برم ولی گفتم هدایت میشم تو مسیر بهم گفته میشه،
خدا میدونه چند کوچه از خونه دورتر نشده بودم که یهو حسم گفت به یه بنده خدایی که چندماه پیش باهاش صحبت کرده بودم درباره ی مواد ضدعفونی کننده ازش پرسیده بودم زنگ بزنم و سریع همونجا تماس گرفتم و گفتم که اقای …. من دنبال کار بودم و جریان رو تعریف کردم که استخدامم نکردن و خودم میخوام واسه خودم کار ایجاد کنم و فقطم ۲ میلیون تومان پول دارم هرچی حست میگه بهم بگو احساسم گفته به شما زنگ بزنم..الله اکبر خدا با زبون بندش باهام حرف زد گفت با ۲ میلیون تومان هیچ کاری نمیتونی انجام بدی گفتم میشه اصلا شما چطور شروع کردین که الان صاحب چندتا کارخونه شدین گفت من تو خونه صابون درست کردم و بعدش چیزای دیگه و همینطور ادامه دادم…
یهو گفت که اع توهم میتونی صابون درست کنی گفتم چطوری گفت برو تحقیق کن گفتم خدایا شکرت قدم بعدی رو بهم گفتی این همون فرصته بود این همون محصولی بود که تو اون شرایط که همه باید دستاشون رو مدام میشستن و نیاز جهان بود خدایااااااااا شکرت….. باز برگشتم خونه و رفتم تو گوگل و شروع کردم تحقیق درباره تولید صابون و دیدم خدایا چقدر گسترده اس چقدر باحاله چقدر من دوسش دارم من میتونم با مواد خوراکی مثل روغن های گیاهی و گیاهان درمانی صابون های درمانی تولید کنم میتونم با همون ۲ میلیون تومان کارم رو شروع کنم خدایا شکرت😍
و دیدم که دوتا خانم تونسته بودن صابون های گیاهی تولید کنن و صادرات داشته باشن و حتی یکیشون کارخونه زده بود و همون لحظه گفتم خدایا برام فراهم کن برم باهاشون مصاحبه کنم و راهنمایی بگیرم…
به لطف خدا شروع کردم هر روز تحقیق و بررسی کردن و تست کردن و کتاب های دانشگاهیم رو خوندن و فرمول نویسی کردن و چندین نمونه صابون درست کردم و خلاصه چندماهی تولید کشید ولی خب صابونی که میخواستم اون اصل کاری درنمیومد و در کنار تحقیقاتم دو مدل کرم های درمانی تولید کردم که اونم خدا هدایتم کرد و تو همین مسیر تحقیقاتم یه بنده خدارو سرراهم فرستاد و گفت که من نمیدونم چرا ولی احساسم میگه باید به شما کمک کنم و میخوام فرمول کرم هایی که بلدم رو بهتون یاد بدم ….خدایا شکرت و من اونم یاد گرفتم و تولید میکردم و خدا برام مشتری میفرستاد و هرماه فروش داشتم ولی هدف اصلی و علاقم رسیدن به اون تولید صابون درمانی عالی بود و از خدا هدایت میخواستم که کمکم کنه و بازهم هدایت ها ادامه داشت خدایا شکرت…
و خداوند بازهم اجابت کرد و به طور کاملا هدایتی من درحال سرچ کردن و تحقیق بودم که یهو یه صفحه برام باز شد و دیدم که یه ویدیو از کارگاه یکی از همون خانم هایی که صادرات صابون داشتن بود و صداوسیما رفته بود تو کارگاهشون و باهاشون مصاحبه کرده رو گذاشته بود و شماره تماسشون هم بود سریع باهاشون تماس گرفتم و صحبت کردم ک گفتم که من میخوام تو این کار حرفه ای بشم و میشه ببینمتون یا بهم آموزش بدین خدایا شکرت این خانم خارج از کشور آموزش دیده بودن و خیلی مهارت داشتن و صابون های بسیار عالی تولید میکردن و گفتن که بهم آموزش میدن خدایا شکرت
و تو این مدت من به لطف الله تونسته بودم مبلغی پول پس انداز کنم و به راحتی اون قدم رو میتونستم بردارم و چندمیلیون هزینه دادم و خدا از طریق این بندش کلی بهم تجربه داد و صابون های درمانی رو یاد گرفتم به خوبی تولید کنم…خدایاشکرت
استاد جانم به لطف الله من این مسیرم رو کاملا با هدایت الله و تکاملی دارم میرم من با یه قالب صابون که تو کلاسم اموزش دیدم و تولید کردم شروع کردم به لطف الله از درامد و سود کارم توی کارم تزریق میکنم و هرروز خدا کسب و کارم رو داره رشد میده خدا همه کاره کسب و کار منه از جاهایی برام مشتری میفرسته که گمان نمیبرم😭😭
استادجانم بعد از ۶ ماه از اموزشم و تولید اون یک قالب صابون که اونارو فروختم و با پولش اینبار ۵ قالب صابون(هر قالب ۱۵ عدد صابون درمیاره) تولید کردم و همینطور تکاملی بیشتر شده به لطف الله و شکرالله هدایتگرم من چندروز پیش به تولید ۲۵۰ عدد صابون تو یک هفته رسیدم تو اون ویدئویی که از استادم دیدم ایشون اونجا گفتن از روزی ۴۵ عدد صابون شروع کردن و اون زمان به روزی ۳۰۰ عددتولید صابون رسیده بودن و گفتم خوش بحالش منم انشاالله میتونم و به لطف الله بعد ۶ ماه خدا من رو به اون خواستم رسوند خیلی زودتر از زمانی که استادم رسید…خدایاشکرت
استاد جان به لطف الله هر روز کسب و کارم داره شکل جدی تری میگیره تمام وسایل کارم قفسه ها و میزکارم و قالب هام رو خدا به راحتی برام فراهم کرد اصلا نمیدونم چطور جور میشه خدایا شکرت…به لطف الله تو این ۶ ماه اون ۲ میلییون که باهاش کارم رو شروع کردم پول هزینه ی اموزشم پول مواد اولیه پول وسایلم همه دراومد و چندین میلیون هم به لطف خدای روزی رسانم پس انداز کردم..به لطف الله هدایتگرم کارم دست خودمه ساعت کارم مرخصیم همه دست خودمه درآمدم ۳ برابر زمانی هست که سرکار میرفتم و از صبح تا شب با احساس بد اونجا بودم و به لطف الله هرماهم بیشتر میشه و نشانه های قرارداد ۱۰۰۰ تایی در ماه با شرکت های بهداشتی برام اومده و جلسات رو رفتم و صحبت کردم توکلم به الله هدایتگرم 😍و خدا میدونه که چقدر رشد و موفقیت و برکت و رحمت بی شمار هر لحظه درانتظارمه و در حال ورود به زندگیمه خدایا هزاران بار شکرت❤❤من ایمان دارم همینطور هدایتی و تکاملی خدا کمکم میکنه و محصولات مراقبتی بیشتری رو تولید میکنم و کارخونم رو میزنم و صادرات میکنم محصولاتم رو به تمام کشورها به امید الله😍
استاد جانم یکی از خواسته هام اینه که انشاالله محصولاتم رو تو سایت آمازون هم انشاالله بزارم و اینکه شما و خانم شایسته ی عزیزم مشتری صابون های با کیفیتم باشین و پوست زیباتون زیباتر بشه و نرم تر و لطیف تر😍
استاد شکرالله صابونام خیلی با کیفیت هستن عاشقشونم وقتی برششون میزنم خدا میدونه چقدر عشق میکنم و با تمام وجود بوشون میکنم عطر خوش بابونه و بهار نارنج و اسطوخودوس تو فضا میپیچه و همش عشقه و عشقه و عشق😍خدایا هزاران بار شکرت🙏❤
استاد جانم خدا میدونه که الان چقدر بهتر قانون رو در عمل درک میکنم وقتی تضادی تو کارم پیش میاد وقتی از جایی که فکرش رو نمیکنم خدا برام مشتری میفرسته و هرلحظه هدایتم میکنه چقدر گریه میکنم چقدر دارم لذت میبرم بخدا استاد جانم الان دارم میفهمم که موفقیت فقط نقطه ی آخر و رسیدن به هدف نیست موفقیت همین لذت بردنم از مسیره همین رشد هر ماهه ی کسب و کارمه همین ایده هایی که میاد و اجرا میکنم..استاد جانم من یه پیج زدم و با ۷۰ نفر دنبال کننده شروع کردم التن به لطف خدا تو این مدت حدود ۸۵۰ نفر شدن بدون اینکه بخوام تبلیغی کنم اینارو خدا فرستاده خدایا شکرت🙏استاد جان اینقدر تو این مسیر رشد کردم اوایل ادیت و کارای مربوط به پست گذاشتن رو بلد نبودم و به تضاد برمیخوردم خدای مهربونم یه بنده ی مهربونش رو فرستاد تو مسیرم و همه رو بهم یاد داد الان خودم کارهای ادیت و تدوین و فوتوشاپ رو یاد گرفتم و به زیبایی انجام میدم شکرخدا ،گاهی با عزت نفس تمام میام جلوی دوربین و محصولات باکیفیتم رو باعشق معرفی میکنم،چقدر روی عزت نفسم تاثیر گذاشته خیلی راحت تو فروشگاه ها میرم و محصولاتم رو به زیبایی معرفی میکنم و میفروشم خدایا شکرت که سکان دار زندگی من تو هستی ،اگر من اون قدم هارو برنمیداشتم خداهم سمتش رو برام انجام نمیداد،من کاری نکردم فقط رفتم دم کارخونه ها،الان میفهمم ایده ها میان یعنی چی،الان میفهمم خدا هدایت میکنه یعنی چی،خدایا شکرت
استاد جانم خیلی هدایت ها و اتفاقات هرروز برام میاد که دوست دارم همه رو بگم انشاالله… خدایا شکرت
استادجانم ازتون سپاسگزارم که شماهم تو این مسیر هرلحظه کنارم بودین با فایل هاتون با کلامتون🙏❤
من هربار میخوام بنویسم از هدایت هام چون الان که میرم کامنتای قبلیم رو میخونم میبینم که چقدر برام تاثیرگزار هستن…
خدایا شکرت🙏❤
ممنونم که حوصله کردین و داستان مسیر هدایتم رو خوندین🙏
دوستون دارم عاشقتونم استاد عزیزم❤❤
سلام
همیشه یک جور دیگر هم میشه همیشه راه حلی هست همیشه میشود که بهتر باشد.
این قانون جهان است که همیشه همه چیز بهتر و بهتر میشود و همه چیز گسترده تر میشود رشد می کند در خود طبیعت اگر آتش سوزی رخ میدهد که به ظاهر بد است این برای خود طبیعت لازم است، هم چیز رو به رشد است مگر زندگی الان ما با زندگی 1000 سال پیش یکی است پس خوب است که همیشه رو به چالش کشیدن خودمان باشیم و بخواهیم که تجربه کنیم و رشد کنیم و نخواهیم غرق در زندگی هر روزه خود باشیم بخواهیم که رشد کنیم و تغییرات را ایجاد کنیم و از قبل آماده باشیم.
وقتی که الگوهای مناسب را ببینیم باور سازی ما بهتر میشود و در ما خواسته ها ایجاد میشود و جهان و خودمان هم رشد می کنیم.
تغییر هم تکاملی است وقتی که قبل از هر تغییری بخواهیم خودمان آمادگی داشته باشیم برای تغییرات و همه چیز برایش آماده باشد ما رشد می کنیم و پیشرفت می کنیم. هر چه بیشتر تغییر کنیم این جزئی از زندگی ما میشود و اصلا به این موضوع عادت می کنیم و این روند زندگی ما میشود و همه موفقیت است و آمادگی و پیشرفت و بهبود.
بدترین احساسی که کارهایمان را خراب می کند و فرکانس ما درست نیست که داریم ارسال می کنیم احساس گناه است و کاری کنیم که این احساس به نفع ما شود و روی آن کار کنیم و بهترش کنیم یعنی از هر چیزی استفاده کنیم به نفع خود به صورت آرام آرام و یعنی مرحله به مرحله.
فرصتها و موقعیتها همیشه هستند وقتی باورهای ما درست باشد در هر شرایطی که باشیم همه چیز به نفع ماست و برای ما خوب میشود حتی اگر برای همه بد باشد.
اشتباه کردیم خیلی راحت خودمان را ببخشیم و دیگر هم تکرارش نکنیم.
احساس خوب = اتفاقات خوب
چقدرعالی بود امروز خیلی در مورد ترس مطالعه داشتم که برای موفقیت باید پایت را روی ترسهایت بزاری و گرنه همانی میشوی که همه هستند مرسی استاد خوبم
در همه جا ذهن خود را طوری کنترل کنیم که احساس ما را خوب کند که احساس خوب اتفاقات خوب را می آورد.
در مورد تصمیماتی که طرف دیگرش را که در آینده است و هنوز نیامده است و نمی دانیم که چیست، نمی خواهد که نگرانش باشیم و احساسمان را بد کنیم ما به این طرف که هستیم نگاه می کنیم و تصمیم می گیریم.
بارها بارها به من اثبات شده است که دنبال تغییرات باشیم تغییرات خودش دنبال ما می آید وقتی می خواهیم رشد کنی بیشتر بدانم این هم میشود.
اگرهدایت نمی شویم چون آماده اش نیستم وقتی که آمادگی اش را در خود ایجاد کنیم و از نظر من روی این آموزشها بیشتر کار کنیم آمادگی اش را پیدا می کنیم و هدایتها هم بیشتر میشود و مهم این است که به هدایتهایی که میشویم عمل کنیم و معطل نکنیم.
هر روز این شعر را می گویم که با خدا باش و پادشاهی کن بی خدا باش و هر چه خواهی کن . با کسی صحبت می کردم که کار می کنم مدتی است؛ می گوید که من به هیچی اعتقاد ندارم ووو وقتی توی کارم باهاش صحبت می کنیم همش میگه اگر راست باشه اگر بشه وووو قبلا هم با همین مدل آدم برخورد زیاد داشتم، امروز توی کارم علت چیزی را پرسید که برایش حسابی توضیح دادم و همه اش می گفت اگر بشه اگر باشه اگر اگر … بعد یاد صحبت شما افتادم که جایی گفته بود اگر اعتقاد به خدا نداری که اصلا حرفی نیست به هم بزنیم و دقیقا به حرف شما رسیدم وقتی اعتقادی نباشه اصلا وصل به چیزی نیستی که بخواهی امیدی داشته باشی و هدفی داشته باشی و دقیقا وقتی این سه چهار نفری را که می شناسم و این اعتقاد را دارند بررسی کردم دیدم همه اشان افسرده و نگران و عصبی هستند و ناامید وووو و بعد چقدر از استاد توی دلم تشکر کردم که این مسیر معنوی را برایم گشوده است و چه احساسی زیبا دارد که قابل وصف نیست. تشکر
Just do it now
به نام خدای مهربان ، سلام 🌹
استاد عزیز، خدارو هزاران بار شکر میکنم برای وجوده شما و این مسیر الهی که چقدر همیشه جوابهای سردرگمیهای زیادی رو از توی فایلها و صحبتهاتون پیدا کردم
درست مثل همین فایل ؛
آخ که چقدر من شیفته سریال زندگی در بهشتم ، یکی از مهم دلایلش بعد ازدیدن زیبایی های فراوان
دیدن الگوهای مختلف در چیزهای بسیاری ست که هر بار یه شدن را در مغزم تیک میزنه
که میشود
میشود یه زندگی این چنینی داشت ، و فقطدر فیلمها و کارتونهای دوران کودکیم نیست
فراتر از فیلمها و کارتونهای زیبا و رویایی در زندگی بهشت وجود دارد
از این هنه آزادی مالی که هر لحظه اراده میکنید اون چیزی که لازم دارید و میخواید رو میگیرید و به راحتی در دسترستون هست
از اینکه میشه هم کار کرد و هم لذت برد
اینکه میشه توی بهترین مکان دنیا در کنار عزیزانت باشی و ثروت خلق کنی ، اونم با عشق
با عشق و شور به اون کار
اینکه میشه یه رابطه فوق رویایی و ازاد داشت پر از عشق و احترام بدون اینکه هیچ بندی و شرطیو امضاییو قرار دادی باشه بین دو آدم
و هر آنچه هست از روی عشق و در کمال آزادی باشه
اینکه میشه جاییکه هستی هر روز زیباتر و بهتر بشه
و کلی کاربرد ابزارهای مختلف رو یادبگیرم
و یه عالمه الگوی در این سریال که هر بار هر کدوم رو دیدم دنیایی از شدن در وجودم متبلور شده و غباری که گاهی روی روحم رو میگیره مثل آب زلال پاک میکنه
و دریچه روحم رو شفاف میکنه برای دیدن و باور بیشتر
خدایا وصف این همه زیبایی و نعمتی که توی این سریال میبینم کمه
الگویی چون خانم شایسته عزیز که اینقدر آزاد ورها اونطوری که دوست داره زندگی میکنه و از هر آنچه هست لذت میبره
الگویی از عشق ورزیدن به همه چیز حتی مرغ و خروسها
الگو در رفتار با آدمها چه غریبه و چه اشنا
در رفتار با فرزند که چطور ازاد و رها درباره ش تصمیم گرفتید
بله استاد عزیز خواسته های مناسب در ما لیجاد میشه با دیدن الگوی مناسبی چون شما
خدایا شکر ، شکر شکر ، آره استادِ جان شما همه جوری الگو شدید ❤
چقدر این سوال پرسیدن از خدارو دوست دارم ،اینو از شما یاد گرفتم که میشه ازش پرسید
چیزی که قبلا فقط پیشش شکایت میکردم و ناله و حالا الان درصدش خیلی کم شده و اصلا نمیتونم با حال بد باهاش حرف بزنم برای مدت طولانی
از شما یاد گرفتم هدایت میکنه و اون هدایت هم باز تکامل میخواد درکش
استاد عزیز چقدر نکته مهمی همه مساعل رو نمیتون با هم حل کنم اون مهمه رو بپرسم و عمل کنم
وقتی انجام شد ایمانم بیشتر میشه و میرم سراغ بعدی
یاد باشه بهبود باید داعمی باشه و اونوقته که زندگی سرشار از خوشبختی میشه
وای استاد عزیزم این موضوع احساس گناه که توی عزت نفس هم چقدر عالی درباره ش گفتید با تضادی در این چند روز روبرو بودم و دو روز بود احساسم داشت به شدت بد میشد که این فایل و این اشاره شما آبی بود روی آتیش برام
با اینوه بارها در عزت نفس گوش کرده بودمش ،
خدایا خدایا تو چطوری هدایت میکنی آخه😭به این زیبایی و واضحی
و اونجا که گفتید توی اینجور مواقع باید برعکس عمل کنم و بگم حتما خیریتی توش بوده
دست بردار مریم از سرکوب کردن خودت
استاد دیگه نمیتونم برای ندت طولانی تو احساس بد بمونم
به خدا برام سخت شده ، انگار دارم بدترین خیانت رو به خودم میکنم ، حرفهای شما توی اینجور نواقع هنش مثل زنگ میاد توگوشم
محتوای این نوار جز احساس بد چیزی نداره
چقدر دیشب داشتم خود خوری میکردم و گریه ، و چه جهنمی داشتم برای خودم درست میکردم
امروز گفتم خدایا بسه نمیتونم بمونم تو این حال مگه چی میشه ته ش ، خودت هدایتم کن
و بعد این فایل و این نکته های ارزشمند و با ارزش تر از الماس رو از زبان شما بشنوم 😭
خدایاااا شکررر
چرا با حال بد خودم رو از فرصتها محروم کنم
استاد عزیز دقیقا وقتی میگید یکی از کارهایی که توش تبهر دارید اینه که خودتون رو سرزنش نمیکنید ، حالا به هر دلیلی یه تصمیم به ظاهر اشتباه هم گرفته باشید
و خیلی زود ازش میگذرید و به خدا که همین کارتون هم یکی از چیزهایی ست که ازش الگو گرفتم
استاد اصلا همین ویژگی که از شما یاد گرفتم باعث شده ترسهام تو تصمیماتم کمتر بشه و از بعدش نترسم ، درسته که هنوز خیلی مونده که واقعا قوی بشم توش ولی ترس احساس گناه در زندگیم باعث شده خیلی از کارها و تصمیماتم رو نگیرم
آخ که چقدر این نکته های این قسمت هم حالم رو خوب کرد😌
مریم هزار بار بگو این یه اصله و همه چی رو با این قانون باید بسنجی
که احساس بد= اتفاقات بد
احساس خوب= اتفاقات خوب
و خیلی از تصمیماتی که فکر میکنم اشتباه کردم ، به خاطر اینوه یه طرف قضیه رو دیدم
و اما ، حمید عزیز با اون حال قشنگ و سرشار از عشقش ، استاد ما هم با تک تک بچه ها با بغضهای پر از حس خدایشون اشک ریختیم
حمید یاد شعر قیصر امین پور عزیز افتادم که استاد عزیزمون توی عزت نفس میخونه و من بارها اون شعر رو از زبان استاد شنیدم و اشک ریختم
پیش از اینها فکر می کردم خدا
خانه ای دارد کنار ابر ها
مثل قصر پادشاه قصه ها
خشتی از الماس، خشتی از طلا
پایه های برجش از عاج و بلور
بر سر تختی نشسته با غرور
ماه برق کوچکی از از تاج او
هر ستاره پولکی از تاج او
اطلس پیراهن او آسمان
نقش روی دامن او کهکشان
رعد و برق شب طنین خنده اش
سیل و طوفان نعره ی توفنده اش
دکمه ی پیراهن او، آفتاب
برق تیر و خنجر او، ماهتاب
هیچ کس از جای او آگاه نیست
هیچ کس را در حضورش راه نیست
پیش از اینها خاطرم دلگیر بود
از خدا در ذهنم این تصویربود
آن خدا بی رحم بود و خشمگین
خانه اش در آسمان دور از زمین
بود، اما در میان ما نبود
مهربان و ساده و زیبا نبود
در دل او دوستی جایی نداشت
مهربانی هیچ معنایی نداشت
… هر چه می پرسیدم از خود از خدا
از زمین از آسمان از ابرها
زود می گفتند: این کار خداست
پرس و جو از کار او کاری خطاست
هر چه می پرسی جوابش آتش است
آب اگر خوردی جوابش آتش است
تا ببندی چشم کورت می کند
تا شدی نزدیک دورت می کند
کج گشودی دست، سنگت می کند
کج نهادی پای لنگت می کند
تا خطا کردی عذابت می دهد
در میان آتش آبت می کند
با همین قصه دلم مشغول بود
خواب هایم خواب دیو و غول بود
خواب می دیدم که غرق آتشم
در دهان شعله های سرکشم
در دهان اژدهایی خشمگین
بر سرم باران گرز آتشین
محو می شد نعره هایم بی صدا
در طنین خنده ی خشم خدا…
نیت من در نماز و در دعا
ترس بود و وحشت از خشم خدا
هر چه می کردم همه از ترس بود
مثل از بر کردن یک درس بود ..
مثل تمرین حساب و هندسه
مثل تنبیه مدیر مدرسه
تلخ، مثل خنده ای بی حوصله
سخت، مثل حل صد ها مسئله
مثل تکلیف ریاضی سخت بود
مثل صرف فعل ماضی سخت بود
تا که یک شب دست در دست پدر
راه افتادم به قصد یک سفر
در میان راه، در یک روستا
خانه ای دیدیم، خوب و آشنا
زود پرسیدم: پدر! اینجا کجاست؟
گفت: اینجا، خانه ی خوب خداست!
گفت: اینجا میشود یک لحظه ماند
گوشه ای خلوت، نمازی ساده خواند
با وضویی دست و رویی تازه کرد
با دل خود، گفتگویی تازه کرد
گفتمش پس آن خدای خشمگین
خانه اش اینجاست؟ اینجا در زمین؟
گفت :آری خانه ی او بی ریاست
فرش هایش از گلیم و بوریاست
مهربان و ساده و بی کینه است
مثل نوری در دل آیینه است
عادت او نیست خشم و دشمنی
نام او نور و نشانش روشنی
خشم، نامی از نشانی های اوست
حالتی از مهربانی های اوست
قهر او از آشتی شیرین تر است
مثل قهر مهربان مادر است
دوستی را دوست معنی می دهد
قهر هم با دوست معنی می دهد
هیچ کس با دشمن خود قهر نیست
قهر او هم یک نشان از دوستی است
تازه فهمیدم خدایم این خداست
این خدای مهربان و آشناست
دوستی از من به من نزدیک تر
از رگ گردن به من نزدیک تر!
آن خدای پیش از این را باد برد
نام او راهم دلم از یاد برد
آن خدا مثل خیال و خواب بود
چون حبابی نقش روی آب بود
می توانم بعد از این با این خدا
دوست باشم دوست، پاک و بی ریا
می توان با این خدا پرواز کرد
سفره ی دل را برایش باز کرد
می توان در باره ی گل حرف زد
صاف و ساده مثل بلبل حرف زد
چکه چکه مثل باران راز گفت
با دو قطره صد هزاران راز گفت
می توان با او صمیمی حرف زد
مثل یاران قدیمی حرف زد
می توان تصنیفی از پرواز خواند
با الفبای سکوت آواز خواند
می توان مثل علف ها حرف زد
با زبانی بی الفبا حرف زد
می توان در باره ی هر چیز گفت
می توان شعری خیال انگیز گفت
مثل این شعر روان و آشنا:
پیش از اینها فکر می کردم خدا …
چقدر این هدایت زیباست ، چقدر شیرینه
و استاد عزیز شما دریچه ای نو از درک خدواند در دل تک تکمون باز کردید که در تمام عمرم هیچ وقت اینطوری لمسش نکرده بود ، استاد عزیزم بی نهلیت خدارو شاکرم برای وجوده پر از عشقتون
برای بودنن در این مسیر
هر چند قدمهام بزرگ نیست ولی به خدا که نمیتونم دست بردارم از این مسیر
اگه یه روز نباشم در این مسیر ، یه گمشده بیش نیستم
انگار هیچ چیزی ندارم ، زندگی برام بی مفهموم میشه
خدایا محتاجم به هدایتت همواره ، به راه راست به راه کسانی همچون سید حسین عباس منش ، به راه کسانی که به آنها نعمت داده یی
شکررررر عجب برکت بزرگی بود امروز این فایل برام ❤❤❤🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌱🌲☘️🌳🌳🌿🌿🌵🌿☘️🌳🌴🌴🌴🌳🍀☘️☘️☘️🍀🍀🌲🌲🌲☘️☘️☘️☘️🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
به نام خدای مهربان 🌹♥️
سلام استاد عزیز و خانواده بینظیر عباسمنشیم ♥️♥️
یک فایل بینظیر دیگه گفتگوی استاد با دوستان قسمت ۱۸ گفتگویی که تک تک جملاتش رو باید با طلا نوشت یک در گهربار،گفتگویی که نتایجش قوت قلب و انرژی میده که بیشتر از بیش به حقانیت مسیرمون ایمان بیاوریم به حقانیت خدایی که در این مسیر هست و لطف کرده و هدایتمون کرده به این مسیر زیباااااااا،،با تمام وجودمون به دستان خدا اطمینان کنیم و تسلیم باشیم،استاد عزیز این نتایج دوستان برای من جز هزارامین نشانه هایی هست که خدا داره بهم نشون میده و بهم میگه ببین سعید پس کم نیار با ایمان و قدرت بیشتر ادامه بده و لذت ببر ازین مسیر زیبا مطمن باش به هر چی که میخواهی میرسی حتی بیشتر از اون،صبر و ایمان اعتماد داشته باش و تسلیم باش تسلیم هدایت هام باش همین،،استاد با نتایج دوستان قوت قلب گرفتیم یک انرژی مثبت برای همه ی ما هست،،با گریه هاشون گریه کردیم،با نحوه اشنایشون با شما که قلبمون رو به وجد آورد،، در ضمن وقتی به تک تک آشنایی ماها با شما فک میکنیم تا مغز استخون مون سوت میکشه فقط میتونیم بگیم الله اکبر و به حقانیت مسیر بیشتر از بیش پی ببریم و ایمان داشته باشیم،،
استاد عزیز امیدوارم که خداوند بهتون سلامتی بده که سالیان سال بتونین دستی از دستان خدا باشین،،ممنون که به هدایتاتون به نحو احسن عمل میکنین تا یک الگوی عالی برای ما باشین،،یک الگو بینظیر که ما بچه ها اینجا متوجه بشیم که همچین زندگی وجود داره و میشه داشت زندگی که در همهی جنبه ها بالاترین استانداردهارو داره،از هر لحاظ،سعادت و ثروت، سلامتی عشق,آزادی مکانی و زمانی،از هر لحاظ دیگه که میشه فکرشو کرد،،بسیار ممنون استاد بخاطر زحمت هاتون در سریال زندگی در بهشت که ازین طریقم دارین زحمت میکشین و تصاویری رو با ما به اشتراک میذارید که نشان دهنده یک زندگی با استانداردهای عالی در همه جنبه ها هست تا ما بدونیم میشه همچین زندگی رو داشت،،بسیار سپاسگزارم استاد عزیز ازت بخاطر آموزه های عالی ت که باهاشون کمکمون میکنی مسیری رو انتخاب کنیم که برای رسیدن به زندگی ایده آل مون نه تنها زجر نکشیم و تقلا نکنیم بلکه سوت بزنیمو لذت ببریم توی این زیبایی های مسیر کیف کنیم و به تک تک خواسته هامون برسیم،،بسیار ممنون استاد عزیز که این سایت بینظیرت هست که این خانواده گلچین شده ی خداوند بزرگ اینجا کنار هم باشیم و در این مسیر به هر شکلی بهم کمک کنیم تا به بهترین ها برسیم🙏 از خدای بزرگم بسیار سپاسگزارم که هدایتم کرد به آشنایی با شما و منو در این مسیر زیبا قرار داد
سعادت و سلامتی و ثروت رو برای شما استاد بزرگوار و تک تک دوستان این خانواده بینظیر آرزو دارم
خدایا شکرت 🙏 استاد عزیز بسیار سپاسگزارم 🙏♥️♥️
به نام خدای بزرگم
سلام اسستاد خوش تیپم
گلی گلی گلی کنم …. کسی بچیند تو را مگر تحمل کنم
گل سرخی دادی دستم ………. از همون روز عاشقتم هستم
من با دیدن سریال های زندگی در بهشت دیگه فیلمی اصلا نمی بینم و نمی خواهم که ببینم از وقتی سریالهای شما را دنبال می کنم …….چقدر تو خونه ام آرا مش ایجاد شده…… چقدر این آرامش را به همسرم و دخترم منتقل میکنم واین سبک زندگی را دوس دارم ولی الگو نداشتم و الان استاد عزیزم هست….. از وقتی با شما هستم به لطف الله مهربانم این طور زندگی می کنم و چقدر در زیر زمینی که هستم ارتعاش خوب می فرستم که خیلی از کار من تعجب کردن و فکر می کنن دیوونه شدم ولی نظرشون اصلا مهم نیست…………………………. برام اوایل چرا مهم بود ولی دیگه نه اصلا و ابدا مهم نیست حتی نظر همسرم دیگه برام مهم نیست
می خوام از این به بعد با قانون تکامل روی پای خودم بایستم برای خودم تصمیم بگیرم به جاهایی که دوس دارم برم به جاهایی که دوس ندارم نرم و تحول ایجاد کنم چون من عاشق تحول هستم چون من عاشق تنوع با موفقیت و احساس خوب هستم
برای همه آرزوی بهترین ها رادارم
یا حق
سلام بچه ها
سلام به استاد عزیزم ومریم جان
من بالاخره از شهرو خونه و زندگی یه نواختش دل کن م و در کمال ارامش خونه و اوکی بودن همه چیز از شهرم مهاجرت کردم به شهری دیگه البته هزار کیلومتر دورتر
و با استفاده از تمرینی که اگه در کمال ارامش تغیر نکنید با چک ولگد دنیا مجبورید تغییر کنید این کارو کردم
الان خونه ی یکی از دوستانم خوبم
هستم و خدارو شکر میکنم بابت بودن
در اینجا از خدا رو سپاس که نیاز نشد
برم مسافر خونه خدارو شکر خدارو شکر
استاد من جز ٢٨قرانم در این ٢٨جز احساسی که داشتم جز احساس شور شعف زیبایی عشق دوستی مودتی که از این کتاب گرفتم نبود
باورم نمیشه که روزی کتابی رو بیخونم
نویسنده ش خداوند وهابم باشه
تا بحال هیچوقت به این موضوع فکر نکردم
که خداوندم کتابی فرستاده و من رو به واسطه ی این کتاب راهنمایی میکنه
تو این کتاب همش داره میگه کسانی که این کتاب رو دروغ میشمارن
استاد این ایه نه برای اون زمان بلکه همین الانم ٩٨درصد از مردم برای این قران رو مطالعه نمیکنن که میگن دروغه تحریفه و هزار بهونه ی دیگه
وای که اگه بدون قضاوت بخونی این کتاب فوق العاده رو چه میشود
من هر بار که قبلا یه کتاب جدید میخوندم و به اگاهی هام اضافه میشد
یه اتفاق خوب تو زندگیم رخ میداد
اینبار که این کتاب خداوند رو خوندم این مهاجرته برام اتفاق افتاد
البته از قبل برنامه ریزی کرده بودم که برم ولی نمیشد هر بار یه اتفاقی می افتاد
خدارو سپاسگزارم
از خداوند برای همه طلب خیرو برکت دارم
امیدوارم همه تون معجزه تو زندگیتون ببینید
خدانگهدارتون
به نام خدا
سسلام
استاد جون من را بردی به دوران بچگیم ها استاد ………….. تو چه کردی با دل من امان ………………..امان………….
آره منم با همه ی حرفای شما موافقم
تنها استادی که دنبالش می کنم شما هستید چون دیگه نمی تونم دنبال کس دیگه ای برم…………. می خوام مثل شما قانون ها را باور کنم بهشون عمل کنم وبرای خودم استادی بشم
شما الگوی بسیار خوبی برای من هستید خیلی که چه عرض کنم الگوی بسیار عالی و خوبی هستید آخه من با اون ذهن منفی الان بتونم با مشکلاتی که دارم بخندم……… ولی معلومه دارم خوب روی خودم کار می کنم و این باور را به خودم می دم که به تمام خواسته هام به لطف الله مهربانم می رسم
درمورد احساس گناه /////////که من خیلی مشکل داشتم وهنوزم دوره عزت نفس را نخریدم و لی من می خرم و روش کار می کنم به همسرم میگم از نون شب واجبتره ///////خیلی جاها توی سر خودم زدم به جای حل مسعله اون مشکل و مسعله را توسعه دادم و بزرگش کردم مثلا امروز سیفون دستشویی مون را باز کردم و تمیز کردم در صورتی که قبلا داد وفریاد می کردم و مشکل که حل نمی شد هیچ بزرگترم می شد
امروز همسرم اومدخونه و گفتش که بورسخیلی اوضاعش خرابه و همه ی سهم هایی که دارم امده پایین……………………………… منم همین طور خندیدم و احساسم را خوب نگه داشتم و مثل گذشته ام فکر نکردم بعدش گفت البته امروز خیلی مغازه سرم شلوغ بوده و مشتری های خوبی داشتم
من جدیدا به خودم میگم … بابا… این همه اینجوری فکر کردی فکرای بد….. خیالات بد…. توهمات بد…………………………حالا مثل خانواده جدیدت فکر کن مثل عباس منشی ها فکر کن برعکس آنچه که فکر می کردی فکر کن
به نظرم همه ی این قانون با هم یه پکیج کامل هست همه باید با هم باشه
خدارا شکر میکنم که دراینجا هستم
خدا را شکر می کنم که خانواده ای دارم که مثبت هستن
خدا را شکر می کنم که استادی دارم که خیلی گل و مهربونه و خدا حافظ و نگهدارش باشه
به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی وزیبایی و عزتمندانه
سلام استاد جانم و مریم جانم عاشقتونم 😍😍😍
دوست خوبمون علی عزیز گفتند خداوند هدایتشون کردبه شغلی که نیاز داشت رشد کنند و با سایت آشنا شدند و سریال زندگی در بهشت رو دیدند که چقدر خواسته هاشون بیشتر شد استاد جان من عااااااااشقتم که وقتی دیدی علی عزیز میخواد بیشتر فکر کنه تا بتونه بهتر حرف هاش رو بگه اجازه دادی کمی فکر کنه و خودتون صحبت رو ادامه دادید چقدر مهربونید 😍😍😍😘😘و فرمودید که مهمترین هدفتون از ساخت این مستندها الگو دادن به بچه ها بود که چه جورای دیگه ای میشه زندگی کرد چون الگوهای مناسب خواسته های مناسبی رو شکل میده و باور پذیر میکنه که چنین سبکی از زندگی هم هست استاد جانم شما همیشه همین سبک زندگی رو داشتید ولی چه تصمیم فوق العاده ای رو با هدایت خداوند گرفتید که بیایم کمک کنیم به گسترش جهان با این نگاه که جهان داره گسترش پیدا میکنه بیایم این خواسته ها رو در بچه ها ایجاد کنیم شاید اونها این چیزها رو ندیدند این حد از آزادی مالی و زمانی و مکانی رو این حد از روابط عاطفی و عشق بدون وابستگی رو و این حد از سلامتی و معنویت و….. رو ندیدند بیایم الگو بدیم و باور بسازیم که میشود و خواسته ایجاد کنیم تا با تحقق این خواسته ها جهان رو گسترش بدیم
استاد جان حقیقت اینه که من هم فقط همون کارتونهای دوره بچه ای خودم بچه های کوه آلپ و خانواده دکتر ارنست رو دیده بودم و اصلا ندیده بودم و نمیدونستم که میشه سبک دیگه ای زندگی کرد و چه چیزهایی در این جهان هست و میشه بهشت رو در همین دنیا ساخت تا زمانی که مستند زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا رو دیدم با تمام وجودم خواسته در من شکل گرفت که خونه تو برج تمپا رو خونه چوبی روی آب دریاچه همیشه جاری رو اتوبوس آروی با اون حد از امکانات کامل رو و اون روابط عاطفی سرشار از عشق بدون وابستگی و ایمان و توکل و احترام و ازادی رواین آزادی مالی و زمانی و مکانی رو داشته باشم و تو همین دنیا بهشت رو بسازم استاد شما خواسته در من ایجاد کردید و باور پذیر کردید که میشه به همه اینها رسید و الگو هستید برای من که میشه در همه زمینه ها مسائل مالی و روابط عاطفی سلامتی و معنویت همه اینها رو به بهترین شکل خودش داشت به همون نسبت که من باور میکنم و حرکت میکنم تو این مسیر الهی به همون نسبت هم نتایج رو میگیرم و باعث گسترش جهان میشم خدایا شکرت برای بودنم تو این مسیر الهی
علی عزیز گفتند که زمانی که دیدند تو کارشون به مشکل برخوردند و جهان داره نشونه ها رو برای تغییر کردن میاره، تصمیم گرفتند قبل از اینکه اوضاع سخت تر بشه تغییرات رو ایجاد کنند و تو شغلشون که فروشنده بیمه بودند و با فشار مالی روبرو شده بودند و میخواستند که جایگاه شغلی خودشون رو تغییر بدند هدایت شدند که از تمرین اهرم رنج و لذت استفاده کنند که گفتند تونستند تو سه ماه پشت سر هم نماینده برتر بشند و بیشترین فروش رو داشته باشند و موفق باشند
استاد جان گفتید هدفتون تو گفتگو با دوستان عزیز تو کلاب هاوس اینه که قبل از اینکه جهان فشار بیشتری به ما بیاره تا مجبور به تغییر کنه (حالت عالی زندگی اینه که قبل از اینکه اوضاع بد بشه و جهان بخواد با چک و لگد ما رو مجبور به تغییر کنه ما بیایم هر بار بررسی کنیم مسیر زندگیمو ن رو در مورد مسائل مالی و روابط عاطفی سلامتی جسمانی و ارامش و معنویت رو ببینیم چطور بهتر کنیم اوضاع رو ایده ها رو عملی کنیم و امتحان کنیم و از خداوند بپرسیم چطور بهتر کنم وقتی ما تو مسیر هر روز پرسیدن از خداوند و هدایت خواستن برای بهتر شدن و بهبود دائمی باشیم تو هر مسئله ای که الان نیاز به بهبود داره باشیم و دنبال رفع و بهبود نقاط ضعف و قوی کردن نقاط قوت باشیم خیلی خیلی کمتر ما با مسائل ناراحت کننده روبرو میشیم و زندگی ما سرشار از لذت و شادی میشه)
بدترین احساسی که فرکانسهارو خراب میکنه و اتفاقات بدی رو به وجود میاره، احساس گناه و خود سرزنشی و خودسرکوبی فرکانسی رو ایجاد میکنه که واقعا نتایج بدی به وجود میاد بااااید به دنبال رفع این احساس باشیم به نحوی که عملکرد ما تغییر کنه و بهتر بشه مثلا اگر فرصتی بوده که من عمل نکردم یا مهاجرت نکردم نیام خودمو سرزنش کنم و خودخوری کنم بگم حتما خیریتی داشته و خودمو آروم کنم تا فرصتها و موقعیتهای پیش روی خودمو ببینم و با احساس آرامش هدایتها رو دریافت کنم حالا چرا ما خودمونو سرزنش میکنیم ؟چون فکر میکنیم فرصتها و موقعیتها کم هست و اگر من استفاده نکردم دیگه این فرصت رو از دست دادم و دیگه پیش نمیاد به همین دلیل خودمونو سرزنش میکنیم و هی میگیم من به قاون عمل نکردم خدا به من نعمت داد من ناسپاسی کردم و این محتوای نوار ذهنی رو مرتبا تکرار میکنیم در حالی که فرصتها و نعمتها هرروز بیشتر میشه یا اینکه فکر میکنیم اگر اون فرصت رو از دست نمیدادم خیلی نتایج خوبی رو داشت در حالی که خیلی جاها که ما نمی دونیم که اون تصمیم به ظاهراشتباه ما خوب بوده یا نه در واقع ما اونطرف قضیه رو ندیدیم که مطمئن نیستیم که نتیجه خوب میشده یا نه پس خودمونوقضاوت نکنیم و خودمونو سرزنش نکنیم تا احساسمون بد بشه چون قانون اینه احساس بد اتفاقات بد رو رقم میزنه و احساس خوب اتفاقات خوب رو رقم میزنه
استاد جان چقدر شما با خودتون صادق هستید و نقاط قوت و ضعف خودتون رو خیلی خوب می شناسید و بارها تو خیلی از فایلها صادقانه گفتید که تو کدوم زمینه شما خوب عمل میکنید و تو کدوم زمینه زیاد از خودتون راضی نیستید و دارید رو خودتون کار میکنید و گفتید که اصلا خودتون رو به خاطر اشتباهاتون سرزنش نمی کنید و تو این زمینه خوب عمل میکنیدو سعی میکنید خودتونو سرزنش نکنید احساستون رو بد نکنید تا زندگی روی خوشش رو به شما نشون بده . قانونه احساس بد =اتفاقات بد و احساس خوب =اتفاقات خوب رو خیلی عالی و خوب درک کردیدچون این اصله و همه چیز رو با اون میسنجید
استاد جان شما فایل قانون جذب رو از منظر قرآن بررسی کردیدوچقدرررر این فایل رایگان گنجه و چقدرررررر عالی در مورد ریشه حزن در قرآن عالی صحبت کردید و قانون احساس بد =اتفاقات بد و احساس خوب= اتفاقات خوب رو در قرآن پیدا کردید و به درستی این قانون
ایمان داشتیدچرا ؟چون تجربه کرده بودید که هر جا احساستون رو خوب نگه داشتید امیدوار و خوشحال بودید و ارامش داشتید اتفاقات خوب میافتاد و هرجا احساس بدی داشتید اتفاقات بدی رقم میخورد و اومدید این قانون رو تو قرآن پیدا کردید چون مطمئن بودید این کتاب یک کتاب فرکانسی هست حالا اگر دیگران به این قانون فکر نکردند من بهش فکر میکنم و با درک صددرصدی از درست بودن این قانون اومدید و کلمه حزن رو در قرآن جستجو کردید و اون آگاهی های شما در این مورد واقعا سیمانهای ذهنی افراد زیادی رو از بین برد از جمله افراد مذهبی تعجب کردند از جمله خودم و تعجب کردم چرا تا حالا کسی این موضوع رو نگفته بود قانون به این مهمی که اصل هست رو کسی نگفته بود خوف برای ترس از چیزی که در آینده ممکنه اتفاق بیفته و حزن برای گذشته و اشتباهاتی که در گذشته انجام دادیم و غمگین نبودن هست و کلمه حزن بیش از ۳۰ بار در قرآن اومده که در تمام موارد با لای نفی اومده
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالنَّصَارَىٰ وَالصَّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ
هر که از مسلمانان و یهود و نصاری و صابئان (پیروان حضرت یحیی) که از روی حقیقت به خدا و روز قیامت ایمان آورد و نیکوکاری پیشه کند، البته آنها از خدا پاداش نیک یابند و هیچ گاه بیمناک و اندوهگین نخواهند بود.
و خداوند در قرآن به مادر موسی میگه غمگین مباش و نترس چون این قانونه بدون تغییر خداوند هست احساس بد اتفاقات بد رو رقم میزنه و احساس خوب اتفاقات خوب رو رقم میزنه
سوره مبارکه القصص آیه ۷
وَأَوحَینا إِلىٰ أُمِّ موسىٰ أَن أَرضِعیهِ ۖ فَإِذا خِفتِ عَلَیهِ فَأَلقیهِ فِی الیَمِّ وَلا تَخافی وَلا تَحزَنی ۖ إِنّا رادّوهُ إِلَیکِ وَجاعِلوهُ مِنَ المُرسَلینَ﴿۷﴾
ما به مادر موسی الهام کردیم که: «او را شیر ده؛ و هنگامی که بر او ترسیدی، وی را در دریا (ی نیل) بیفکن؛ و نترس و غمگین مباش، که ما او را به تو بازمیگردانیم، و او را از رسولان قرار میدهیم!»
فقط یکبار کلمه حزن بدون لای نفی اومده با ل اومده
إِنَّمَا النَّجْوَىٰ مِنَ الشَّیْطَانِ لِیَحْزُنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَلَیْسَ بِضَارِّهِمْ شَیْئًا إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ
همیشه نجوا و راز گفتن از (نفوس شریره) شیطان است که میخواهد مؤمنان را دلتنگ و پریشان خاطر کند در صورتی که هیچ زیان به آنها نمیرساند جز آنکه امر خدا باشد، و مؤمنان باید همیشه بر خدا توکل کنند.
دوست عزیزمون حمید که گفتند مطمئن بودند که امروز با استاد صحبت میکنند و گفتند که از بچگی دنبال این بودند که خدارو بهتر بشناسند و روابطشون رو با خدا بهبود بدند تو مساجد و هیات ها میرفتند و سعی میکردند بهتر خدارو بشناسند که نتونستند و این موضوع رو رها کردند و رفتند دنبال ورزش کوهنوردی و اونجا احساس خوب وبی نظیری داشتند اما تا از کوه میومدند پایین احساسشون تغییر میکرد و آدم دیگه ای میشدند و بعد رفتند دنبال پاراگلایدر سواری که بعد از اون سقوط و اتفاق بد تصمیم گرفتند که زندگیشون رو صددرصد تغییر بدند و کلاس هیپنوتیزم رفتند باز دیدند که اون تغییرات درونی رخ نداد و اینبار از خداوند خواستند که دیگه وقت و زمان رو از دست ندند و زودتر تغییر کنند و داستان زیبای هدایتشون به این سایت که واقعا زیبا و عجیب بود و واقعا احساساتی شدم و اشک ریختم اینکه بعد از ۱۲،۱۳ سال کوه رفتن اولین بار خانمی رو ببینند که ایشون فایلی رو گوش میدادند که اون صدا قلب و روح ایشون رو نوازش داد و از اون خانم پرسیدند ایشون کیه و گفتند استاد عباس منش هستند و اومدند تو سایت و با فایل عزت نفس شروع کردند و الان خیلی از نظر شرایط روحی رشد کردند و هماهنگ شدند با روحشون و گفتند که خدا رو با استاد شناختند😢😢😢😢 خدایاااااا شکرت برای این هدایت زیبا وقتی ما آماده باشیم و محیا باشیم برای تغییر و بهبود خداوند هدایت میکنه از بیییییییی نهایت طریق این قانونه (وقتی خداوند جدیتت را میبیند هدایتش رو آشکارا ارزانیت میکند) اگر ما رو خودمون کار کنیم و عمل کنیم به الهامات که این روند تکاملی هست و هربار بهتر می فهمیم هدایت خداوند رو و وقتی نتیجه بگیریم اونوقت بهتر می فهمیم هدایت چیه و چطوری میتونیم از اون استفاده کنیم اگر احساس میکنیم هدایت نمی شیم یعنی هنوز آماده نیستیم رو خودمون خوب کار نکردیم استاد جانم شما گفتید اگر هدایت رو از زندگی خودم حذف کنم من هیییییچ چیزی ندارم هر چی که من تو زندگیم بهش رسیدم هدایت خداوند بوده این تنها راهی است که ایمان دارم جواب میده اگر برنامه ها رو هدایتی پیش میبرم چون میدونم جز این نیست استاد جان چقدر زیبا خداوند تبلیغ شما رو میکنه چقدر زیبا افرادی که قلبشون آماده دریافت این آگاهی ها هست رو میاره، تو سایت چقدر خداوند آسان کرده شما رو برای آسانی ها شما با عشق و لذت یک قدم بر می دارید و بقیه کارها رو خداوند برای شما انجام میده چه تقسیم کار زیبایی کردید با خداوند چه باورهای خاص و نابی دارید چه ایمانی در عمل دارید 😢😢😢😢الگوی بی بدیل من استاد جان چقدر خدا منو دوست داشت که تو این مسیر الهی با الگوی بی بدیلی چون شما منو آشنا کرد چقدر زیبا هدایتم کرد خدایا شکرت شکرت شکرت
استاد و مریم جانم عاشقتونممممممم ❤❤❤
خدایا عاشقتم که عاشقمی ❤❤❤سودا❤❤
ممنونم سئودا ی عزیز
وقتی برای اولین بار وارد سایت شدم ، میتونم بگم زندگی کردن من شروع شد با ولع فایلهای دانلودی رو گوش میدادم و هی تو درونم میگفتم من این خدا رو میخام این خدایی که استاد میگه ، من خدایی رو میخام که شاد باشم بخندم، با دل شاد ازش بخام، نه با غم و گریه، من خدایی میخام که اوج بگیرم رشد کنم پیشرفت کنم، سپاسگزار خداوندم بخاطر استادم، من حرف زدن رو یاد گرفتم زندگی کردن رو یاد گرفتم ، از خداوند میخام رشد مالی هم داشته باشم چون خدا ثروتمندارو دوست داره ، آدمای فقیر بدرد خدا نمیخورن، و من در حال حاضر جزو ثروتمندترین آدما هستم بخاطر وجود استادم ، بخاطر آگاهی های خالصشون ، و از خداوند میخام که بتونم به این آگاهی ها عمل کنم، یه نشونه که من تغییر کردم اینه که قبل این یه آب پرتغال براخودم جرات نمیکردم بخرم، ولی الان برای پیشرفتم اینهمه محصول از استاد عشقم خریدم بهترین و شیرینترین هزینه عمرم هستش ، و من سپاسگزار استادمم که هر روز صحبتهاش برام شیرین و شیرینتر میشه، خدایا ممنونم
سلام سودا جااانم
چقدر لذت بردم از کامنت پراز محتوا و پر از دقت و حوصله تون
افرین به این همه نکته سنجی
توی این سایت و کنار این خانواده
هر لحظه فقط آگاهی ناب و الهیی که داره ردو بدل میشه
هر لحظه باز شدن چشم هست به سمت اگاهی ها
هدایت شدنه به سمت رشد و ترقی
ممنونم ازنکات ظریفی که به زیبایی اشاره کردی
ماندن درحال خوب
متعهد بودن به آموزه ها
اعتماد وایمان به خدا
.
.
خدایاشکرت که هرروز دست مرا میگیری و به سمت این اگاهی ها هدایت میکنی
.
قدردان استاد عزیزمون هستم که
لحظه به لحظه با انتشار اگاهی جهان رو توسعه میدن
.
و سپاسگزارم سودا جان
از این انتشار حال خوب
و این قلم دقیق و عمیقت
.
.