گفتگو با دوستان 32 | هدف اهرم رنج و لذت - صفحه 4
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/08/abasmanesh-2.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-08-08 10:01:362024-04-23 07:49:55گفتگو با دوستان 32 | هدف اهرم رنج و لذتشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدا
اگر بخوام بگم چه دستاوردی بدست اوردم از اموزه های شما استاد.من دوره دوازده قدم رو قدم 1و2رو خریدم.اون روزی که خریدم یک الهامی بهم شد که هر چی دارمو بفروشم فقط این دوره رو بخرم وقتی که خریدم به 1ماه نرسید شغل پیدا کردم.گذشت من اعتماد بنفسم بالا تر رفت گفتم من درامد 3تومن لیتقتم نیست بیشتر از اینا میخوام تو همون ماه دوم شرایطی پیش امد که با فروش اجناش شرکت به من پور سانت تعلغ میگرفت به طور خداگونه من میفروختم و درامد تو ماه دوم 5برابر شداز 3تومن به 12تومن رسید وقتی که درامدم رسید به 12گفتم من میخوام ازادی مالی داشته باشم ازادی مکانی داشته باشم تو ماه سوم ساعت کاریم 3ساعت کم شد اما با همون فروش قبلی.وقتی باور کردم که من تونستم درامدمو از صفر توی 2ماه 4برابر کنم کفتم پس میتونم اینو حفظ کنم شروع کردم دوباره به فروش دوباره درامد برج قبلیم تکرار شد الان تو ماه سوم هستم دوباره دارم تکرارش میکنم البته به فضل خدا.باوری که خدا گواه هر وقت تو تنهای بهش فکر میکنم پول بدستم میرسه اینکه من هر چی ثروتمند میشم نزد خدا محبوب تر میشم خدا عاشق اینکه به من حال بده کنارم دوسم داره نمیزاره هیچ مشکلی برام پیش بیاد من رو حمایت هدایت و نگهبانی میکنه.خدایش از جاهای که فکرشو نمیکنم دوستانی پیدا کردم ثروتمند که به ذخنم دارن ثابت میکنن که فراوانی هست پول خیلی زیاد هست خدایش تو همین الانی که تاریخ 18/5/400هست من تو بازار که میرم همه میکن بازار خراب هنوز دشتم نکردم شبا پیش دوستای جدیدم که میرم دارن از ساخت و ساز های شهرکی میگن که توش دارن به سود میلیونی میرسن.اینا همش ننیجه های منه که داره رقم میخوره من دارم رو خودم کار میکنم با شنیدن بسیار زیاد کایپ های اموزشی رتبطم با همسرم فوق العاده زیباست.الان من مسبت به دوره وری هام یک دهم هم کار نمیکنم اما نتیجه مالیم بیستر از اوناست به وضوح دارم میبینم بدون سرمایه اولی بدون پارتی بدون سواد بدون داشتن سن لازم برای کسب کارم بدون ماشین انچنانی دارم درامد مدیری میکیرم که اینها همش لطف خداوند الان دیگه یقین پیدا کردم که همه کارهای مارو به وسیله به ماقدمت ایدیهم داره انجام میشه و من هر موقع در روزم وقتم ازاد میشه سریع میام سراغ سایت و میرم تو فکر.هی تیرم تو فکر قسنگ حس میکنم که قانونهای جدید داره رو مغزم تعریف میشه الهی شکر که سالمم و شامل هدایت گسترده خداوند دارم میشم و اگاهانه دارم میبینمشو شاکرم.ممنونم استاد.که گفتید بهم بگید استاد راخت ترم چون همون سید خطاب کردن دیگران هم خودش یک باور خراب اشتباست که میخوان شمارو ربط بدن به هر اعتقادی.
سلام به همه دوستان و استاد عزیز و همینطور تمام کسانی که تلاش میکنند سایت این چنین پویا باشه.
من تنها خواستم اول از خداوند که این الهامات بر قلب استاد میفرستد و بعد از استاد بخشنده که این به این هدایت ها عمل میکند تشکر کنم.
زمانی که فایلهای مصاحبه با استاد منتشر شد به خودم گفتم عجب ایدهای استاد داره به سوالات جواب میده ای کاش که ادامه داشته باشه. ولی زمانی که این روند قطع شد خیلی ناراحت شدم.اما دوباره استاد با فایلهای لایو دوباره شگفت زدم کرد .دوباره به خودم گفتم بابا دمش گرم از هیچ کمک و راهنمایی دریغ نمیکنه تا اینکه فایلهای گفتگو با دوستان منتشر شد و فایلها مثالها زنده،پویا و بینهایت از صحبتها ایست که در تمام این مدت استاد با ما انجام دادند و الان گوش و چشم من نیست که میبینه و میشنوه بلکه تماما قلب منه که حاضره.
این انرژی ،این صداقتی که از صحبتهای دوستان منو مدهوش میکنه.
این اتفاقات اینو نشون میده که همیشه میشه بهتر شد و اینکه فراوانی همیشه ،همجا در هر موضوعی وجود دارد
سلام به همه ی دوستای خوبم
استاد ممنونم ازتون، یک بار دیگه با این فایل های کلاب هاوس ما رو هدایت کردین، وقتی دوستان میان از پیشرفت هاشون میگن چقدررررررر درس وجود داره برای یاد گرفتن
توی این فایل امروز، وقتی آرام عزیز از مهاجرت برایمان گفت انگار یک دستی بود که خدا بهم نشونش داد و مثل یک تلنگر بود برام. برای منی که سال هاست مهاجرت برام مثل یک سد، مانع پیشرفتم میشه
با وجود اینکه در طی 5 سال گذشته بسیار زیاد در قسمت های گوناگون زندگیم پیشرفت کرده ام، از فایل های عزت نفس و قانون آفرینش و راهنمای عملی دستیابی به رویا ها بی نهاااااااایت استفاده کرده ام.
منتها این مهاجرت پاشنه ی آشیل من بوده و هنوز به طور کامل برام حل نشده و امروز آرام عزیز چقدر زیبا و مثل نامش با طمانینه توضیح داد که میشود حتی با یک سفر دو ماهه شروع کرد و این تابو را شکست……
استاد نازنینم و مریم دوست داشتنی ممنونم ازتون برای تهیه این فایل های گرانبها 💕
بنام خدایی که بشــــــــدت کافیست
سلام 😘
تو پـای به راه درنــه و هیـــچ مـپرس خـود راه بگویدت که چـون باید رفت
خــــــــدای من چقدر این جریان هدایت زیباست چقدر بـــــــی نظیره شــــــــکرت، چقدر وقتی خودمون رو می سپاریم به این جریان ناب الهی همه چی خـــــــودش عالی پیش میره، چـــــــقدر این قانون دقیق عمل میکنه خداجونم، یاد رژه آبی تیم تمپابی افتادم که همه اش چند ساعت قبلش اطلاعرسانی شد ولی مردمی که همیشه پیش قدم در شادی و تفریح و لذت هستن و این چیز رو نه به برد تیمشون گره میزنن و نه هیــــــــچ چیز دیگه ای لــــــــاجرم خدا هدایشتون میکنه که در بهترین زمان و مکان قرار بگیرند برای تجربه شادی بیشتر نه اینکه خدا وتسشون بخواد، چون اونا خودشون این رو میخوان و همیشه خواستن خدا هم اینو واسشون میخواد، این بار هم برای این کلاب هاوس استاد اصلا برنامه یا برای اجراش نداشت همه اش چند ساعت قبلش از مریم جون میپرسن خب چه فایلی داریم اونم میگه هر فایلی بوده گذاشتیم استادم میگه پس نظرت چیه یه کلاب بریم؟ مریم جون: آره بریم و همین میشه ۶ ساعت نــــــــان استاپه که کلی دوستان خوبمون اومدن صحبت کردن و چه برکتی داشت خدای من، درحالی که من اون روز یه کسالت کوچولویی داشتم امـــــــــــا 😎 تونستم براحتی ذهنم رو کنترل کنم و از روی اون بردارم و از همون ساعت ۱۰ وارد روم بشم و تا سه شب دیگه چشمام درخواست چوب کبریت داشتن 🤣 ولی بهشون گفتم شما میتونید 🤩و واقعا هم تونستن و نان استاپ گوش دادم و کـــــــــــلی کیف کردم، درسته نوبت من نشد صحبت کنم ولی اشکالی نداره حتما موقعش نبود عوضش برخلاف دفعه قبل خــــــیلی راحت تر وارد روم شدم و کل ۶ ساعت رو گوش دادم اونم درحالی که هنوز بعضی دوستان فکر میکنن باید حتما آیفون داشته باشند همونطور که من هم تا کلاب قبلی این رو فکر میکردم ولی یه دفعه یه حسی بهم گفت زینب وارد شو و من شدم و براحتی هم شدم
و الانم میخوام درمورد تاپیک کلاب اینجا جوابش رو بدم، همین دیشب با خواهرم صحبت میکردم که من وقتی سفردورآمریکا بود حتی دانلود فایلها هم واسم سخت بود ولی تا یه جایی مدارم رفت بالاتر و بعد فضایی واسم فراهم شد که می تونستم با استفاده از حضورم در دانشگاهم فایل ها رو دانلود کنم بعدش مدرام رفت بالاتر کتاب ها رو تونستم بخرم تا رسیدم به فروردین ۹۹ و تونستم همزمان با شروع زندگی در بهشت وارد ۱۲ قدم بشم و بعد برداشتن ۴ قدم خریدن عزت نفس و انجام تمرینات اون باز کلی بزرگتر شدن و الان قانون آفرینش
چقدر با انجام تمرین قانون درخواست من بزرگتر شدم، قلبم بازتر شده استاد، مثلا یه نمونه اش یک ماه پیش یه رستوران روی رودخانه کارون بودم و وقتی رفتم دستهام رو بشورم دیدم دو تا آقا با هم سلفی میگیرن رفتم سمتشون بهشون گفتم میخواید من ازتون عکس بگیرم و کلی خوشحال شدن گفتن بله لطفا یکی شون گفت اتفاقا من همیشه اینجور مواقع خودم از یکی میخوام از ما عکس بگیره ولی نمی دونم چرا این بار روم نشد بخوام یا همین دیروز ماشین سوار شدم دوهزارتومان بیشتر گرفت اصلا چیزی نیست ولی من همون لحظه تو اوج گرمای اهواز میدونستم که با این کار من دارم به آگاهی هایی که نوش جان کردم عمل میکنم وگرنه بحث این پول نیست و به راننده گفتم نرخش اینه اونم گفت نه من فکر نیمکردم خیابون آخر هستید منم بهش گفتم باشه ربطی نداره در حالیکه اگر قبلا بود میگفتم بابا ولش کن و کلی مثال های دیگه
دیروز بعنوان مسئول روابط عمومی هیات شنا استان که هستم بمناسبت روز خبرنگار برای سه تا از خبرنگارای ورزشی گل و شکلات ارسال کردم که پیشنهاشد رو هم خودم به مجموعه داده بودم وقتی فرستادم کلی تشکر کردن و گفتن این اولین بار بود که یک سازمان ورزشی به این صورت واسه ما هدیه میفرسته و تبریک میگه و مطمئن بودیم که این کار کار شماست نه سازمان و این چیزیه که یاد گرفتم و دارم هر روز بیشتر در وجودم نهادینه اش کنم و اون سپاسگزار بودن هست، همین کلمه سپاسگزارم گفتن که قبلا خــــــــیلی واسم سخت بود گفتنش و هنوز هم سخت هست ولی به زبون میارمش اونم مقابل کسانی که دفعه اول که میگفتم اصلا هاج و واج نگاهم میکردن و این کار رو سخت تر میکردد واسم ولی من بـــــاز برای هر چیز کوچیک و بزرگی همین کلمه سپاسگزارم رو میگفتم، استاد، قشنگ روغن کاری وجودم رو دارم لمس میکنم تو تـــــــــمام جنبه ها از سلامتی و روابط و مالی و استقلال و و و و ، روابطی که بخاطر باورهای نادرستم مثل قضاوت کردن و محدود بودن فرصت ها برای موفقیت همه و باورهای نادرست دیگه روابط جالبی نبود الان هـــــــمون روابط خیلی زیبا شده و همون آدما الان دوست دارن فقط منو ببینن هیمنطور سلامتی ام ،؛ قدرت خریدم ، پایداری حال خوبم و و و و ، من فقط روی خودم کار کردم و کار میکنم و بقیه اش دیگه به من ربطی نداره بقیه اش مروبط به خداست که اونم کارش رو بلده
خدایا شــــــــکرت
هر لحظه مون توحیدی تر و ثروتمندتر در تــــــــمام جنبه ها در پناه رب العالمین، خدای وهــــــاب
سلام به استاد عزیز و مریم مهربون
استاد یه موضوع الان اومد توی ذهنم و گفتم بیام بنویسم تا به خودم یادآوری کنم.
صحبت شما با علی عزیز که از شما پرسید که شما رو چی صدا کنند. شما با اون نگاه تیز و محکمتون در دوربین گفتید که استاد صدا کنید من راحتترم. من عاشق اون تحکم و اعتماد به نفس تون هستم.
بیشتر اوقات به خودم میگم فایل صوتی رو گوش کنم بهتره ، ولی با این جواب محکم و با ارادتون به خودم گفتم نه من باید از این به بعد فایلهای تصویری رو بیشتر ببینم و کوش کنم چون در حین گوش کردن به کلام شما عکس العمل چهره تان هم میتونه درسی باشه برای ما.
من استاد عاشق اون محکم و قوی صحبت کردنتون هستم. از اینکه در مسیر زندگیم با شما آشنا شدم خداوند رو سپاسگزارم.
از خداوند میخواهم کمکم کنه تا در این مسیر سربلند باشم و نتایج بسیار عالی در تمام مسائل زندگیم بدست بیارم.
میخواهم اهرم لذت خواندن، گوش کردن فایلها و نوشتن و فکر کردن در مورد آنها رو در خودم زیاد کنم و رنج تلف کردن وقتم برای چیزهایی که هیچ و پوچ هستند .
به امید آن روزها که خیلی نزدیکه.🙏🙏
خدایا دوستت دارم، مرسی
از شما هم سپاسگزارم استاد عزیزم و مریم مهربون🙏🙏
به نام خداوند یکتا اوست که قادرمطلق است
سلام به استاد عزیزم
سلام به دوستان و شاگردان و هم کلاسی هایم در مکتب درس و آگاهی. مکتبی که سطح خاصی نداره لول بندی نشده، چون با قانون تکامل و قانون باورها هرکسی میتونه خودشو رو به اندازه ظرفش سیراب کنه و چقدر این تعامل در این مکتب راهگشاست تا این قوانین رو بهتر درک کنیم و حتی گاهی برگردیم به نتایج و ثمرات مون از درک اون آگاهی رو در کنار دوستان مون ارزیابی کنیم.جایی که کسی از شاگرد اول شدن کسی ناراحت نیست. اصلا شاید اینجا شاگرد اول نداریم اینجا فقط عشق و دوستی داریم کسی با کسی رقابت نمیکنه مگه با دیروز خودش. کسی از کسی جلو نمیزنه مگر در تحسین کردن و شکرگزاری و پخش کردن حس خوب. اینجا و السابقون السابقون معنی داره چیزی که قران گفته. سبقت گرفتن برای خوبی ها. کسانی که مقربان به خدا هستند. اینجا کسانی که هماهنگ کردن و نزدیک به خداوند هستند و کسی ناراحت نمیشه چون اونا نور اه و ردپا و امید برای بقیه میشن. چون بهشت برای همه جا هست چون رسیدن به ثروت و موفقیت فراوانه چیزی تموم نمیشه اینجا مکتب عشق و دوستی و احترامه.
استاد من به افتخار شما می ایستم در این کلاس و سراپا گوش میشم و قوت میگیرم از عملکرد دوستانم در این خانواده بزرگ.
جایی که هرکسی میتونه به نتیجه برسه و با استاد حرف بزنه.جایی که تو رو برای رسیدن به نتیجه ترغیب میکنه.
خداروشکر برای اختراع کلاب هاووس
خداروشکر برای استاد همیشه رو بهبودمون
خداروشکر برای سایت که اگر بچه ها نباشن از شنیدن و بارها گوش کردن فایل ها میتونن به راحتیی استفاده کنن اما این راحتی نباید برامون عادی بشه. اینا یک نعمته یک گنجه یک گنجینه و نقشه هایی برای راهی شدن در یک مسیر الهی و زیبا.
اون شب یهویی خبر کلاب هاووس رو دیدم.چقدر ذوق زده شدم احساس کردم خونمون میخواد مهمون بیاد سریغ شام خوردیم،کارهامو انجام دادم تا با حواس کاملا جمع و دفتر و خودکار بیام برای میزبانی که مهمان پربرکت و آگاهی قراره به من سلام کنه.استاد چقدر قبل دیدن خبر کلاب هاووس برام جالب بود که داشتم فکر میکردم باید نتیجه هامو بهتر و بیشتر کنم تا بتونم با استاد حرف بزنم یعنی حرف خوبی برای گفتن داشته باشم. وقتی تاپیک این گفتگو رو دیدم اصلا شاخ درآوردم. گفتم خب پس اینبار با این موضوع تو دیگه چی داری بگی دست بلند نمیکنی فهیمه…(من با گوشی همسرم ید حسین حسینی آنلاین شده بودم.) چند دقیقه اولش گیج و منگ بودم هم خوشحال بودم برای این فکرم و تطبیق اینقدر دقیقش با تاپیک استاد. هم ناراحت و گرفته بودم و تو ذهنم بصورت جدی میگفتم خب کووووو نتیجه چی میخوای بگی…یکم داشت خود تخریبی میشد که جلوشو گرفتم و به حرفهای علی عزیز گوش دادم و خوشحالی ایم بیشتر شد و یک نشونه اینکه بچه مشهده مثل من.
چقدر جالب بود نحوه آشنایی ایشون با استاد و کلی تحسین اش کردم. اما اینکه گفت تمرین اهرم رنج ولذت که در روان شناسی ثروت 1 هست آیا میشد کار کنه. چون علی گفت محصول نخریده و مدیر فروش شون این تمرین رو بهشون یاد داده. آخه منم یاد داشتم و گفتم خب الان من نباید استفاده کنم و وقتش نیست و تکامل و رضایت استاد اومد تو ذهنم…ووقتی در ادامه برخورد استاد عزیز رو دیدم و توضیحاتی که روی گفته های علی گفتن و اهرم رنج و لذت رو توضیح دادن گفتم بیا الان که دیگه اینجا شد رایگان پس درکش کن و اگر برات لازمه انجامش بده.(یکی چیزی گفت آره لازم داری سعی کن یادش بگیری سرفرصت و انجامش بدی شاید بعضی ترمزهاتو راحت تر برداشت. مگه چند روز پیش با خودت نمیگفتی چطور ترمزهامو بردارم. خب اینم یک راه حلیه) واقعا خدارروشکر…
آرام عزیز چقدر خوب به مهاجرت اشاره کردی و انگار که یک نشونه محکم دیگه بودی برام تا منو تایید کنی که فهیمه چطور میگی تونتیجه نگرفتی. مگه میشه شاگردی استاد رو کرد و نتیجه نداشت. یک نتیجه خیلی ملموس و قابل مشاهده منو همسرم مهاجرت مون بود به شهر دیگه.ایمان مون بخدا و خلق کردن زندگی خودمون بود. امیدمون بود. جسارت و شجاعت بیشتر به خرج دادن مون بود.
منی که اصلا تا حالا فکر جای دیگه زندگی کردن رو به ذهنمم نرسیده بود. انگار من با دین سریال سفر به دور آمریکا که ورود من به سایت و فعالیتم با اون دوره رایگان ارزشمند شروع شد.( یک دوره ایی که اگر کمی باهوش باشی یک دوره میلیاردی در اون نهفته و باید کشفش کنیم باید درکش کنیم باید باهاش زندگی کنیم.) نتیجه اون دیدن ها و همراه شدن ها و عضو سایت شدن ها چی شد آشنایی من با آمریکا و ایجاد خواسته که میخوام آبشار نیاگارا و اون آرک فوق العاده و کلی چیز دیگه رو ببنیم ونتیچه عملی این شده من که تا حالا فکر نمیکردم حالا پاسپورت گرفتیم و آماده هستیم برای شروع سفرهای خارجی. اینقدر آماده هستیم که دیگه ایران هم نباشیم و جای دیگه برای زندگی بریم. اما میدونم من باید با یک صبری که توش پر از امید و طی کردن تکامل هست بگذرم تا از این خونه مستاجری به جاهای دیگه هدایت بشم و از همینجا غرق لذتم و این یعنی دارم دزست پیش میرم اینا نتیجه نتیجه نیست پس چیه.
اینجا ها بود که شجاع شدم تا بعد آرام عزیز منم حرف بزنم و از مهاجرت مون بگم. تازه داشتم نتایجم رو می دیدم. علامت دست رو زدم تا بگم اینم نتیجه منه. اما کافی نبود همین…سعی کردم بازم فکر کنم نفر بعدی من نبودم…این داستان کنترل ذهن منو، چالش عزت نفس برای دست بلند کردنو و فکر کردن برای دیدن نتایجم ادامه داشت….
این گفتگو بینظیر ادامه داره…
دوستان عزیزم که از نتایج هاتون گفتین، دوستانی که با استاد حرف زدین و حرف ها و نکته های خوب داشتین برای گفتن تحسین تون میکنم و خوشحالم که بین شما و با شما هستم.
دوستان عزیزم که اینجا از نتایج خودتون نوشتین یا خواهید نوشت واقعا تحسین تون میکنم و ممنونم که هستین و ردپاهای زیبا میگذارین. چقدر این شعار استاد و جمله معروف استاد رو دوست دارم که میگن خوب زندگی کنیم و جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن کنیم
(اون شب تا نزدیک صبح خوابم نبرد و نشستم برای خودم از اهداف و خواسته هام نوشتم…چه مهمانی خوبی بود اون شب. منو استاد و کلی از دوستان خوب و عالی)
خدایا شکرت که برای خوب زندگی کردنم تلاش میکنم.
خدایا شکرت که آدم هایی که خوب زندگی میکنن رو هر روز بیشتر میبنم و باهاشون حرف میزنم.
خدایا شکرت که منو هدایت میکنی برای هر چه خوب زندگی کردن و لذت بردن از مسیر زندگی و چقدر من احساس خوشبختی میکنم….
به نام خداوند یکتا و سلام بدوست نازنینم
فهیمه جان، همیشه از خوندن کامنتهای شما حس بسبار خوبی پیدا میکنم
آگاهی هایی که برامون مینویسی ساده هستند و نشان از رسد شماست
بهت تبریک میگم همه نتایج عالیتو
دقیقا مگه میشه ساگرد استاد بود و نتیجه نگرفت؟؟
حالا یه عده بیشتر و یه غده کمتر
مهم اینه که همین نتایج به ظاهر ساده رو ببینیم و تایید کنیم و سپاسگذار خداوند باشیم که آوردمون توی این مسیر و حالا ماها آگاهانه راهمون رو پیدا کردیم و ادامش میدیم
جالب اینجاست که اسم داداش منم سید حسین حسینی هست و هم مسیر من در این جاده زیباست
و چقدر حالم خوب میشه که این هماهنگی ها رو میبینم و همه اینا نشانه های عالی هستند برای اینکه ماها شدیم یه خانواده واقعی و از شادی و موفقیت هم لذت میبریم و بهمدیگه امید و انگیزه ادامه دادن رو میدیم
بازم ازت سپاسگذارم و دنیا دنیا خوسبختی ناب رو برای هممون آرزومندم😍😍💕💕👋👋⭐️⭐️✋🏻✋🏻🥰🥰🙏🏻🙏🏻🌈🤗🌺🌺
سلام بتو زهرای دوست داشتنی و بانگرشم
چقدر از دیدن کامنتت خوشحال شدم، این در حالی که قبل حواب یهو به سایت سر زدم و دیدم انگار یک فایل جدید اومده بله خودشه قسمت 194 سریال زندگی در بهشت با یک عکس عجیب. دوباره لپ تاپ روشن کردم تا برم سراغ دانلودش. همونجا بود که یهو چشمم به نقطه آبی رنگ کنار پروفایل زیبایم افتادم.
واقعا ممنونم که منو سوررپرایز کردی و برام نوشتی.
بله واقعا جالبه این هماهنگی رو ما وقتی مشهد بودیم متوجه شدیم که شما هم انگار برای همسرم کامنت گذاشته بودین دقیق یادم نیست شاید برای من اولین بار کامنت گذاشتین و با شما بیشتر آشنا شدم و به همسرم گفتم ببین این خواهرت نیست. آخه حسین یکی از خواهراش اسمش زهراست البته خودش دوست داره مهسا صداش کنن و از من یکی دوسالی فکر کنم کوچکتره.
وقتی متوجه شدم سه تا خواهر داره همسرم کلی خوشحال شدم اما متاسفانه اصلا تو یک مدار نیستن با من و در قهر به سر میبرن حتی با خودشون. خلاصه که حس خوب خواهرشوهر داشتن رو رها کردم و خودمو به خدا سپردم و فقط تمرکزم رو گذاشتم روی خودم و رابطه ام با خودم و آدم های هماهنگ تر با خودم و نگرش خودم. اما یادمه اولین بار که اسم و فامیل شما رو دیدم گفتم حتما این یک نشونه است تا ارتباط خواهرهای همسرم با شوهرم خوب بشه و یک خانواده صمیمی و در صلح بشن.
به برادر عزیزتون هم که هم اسم شوهر من هست سلام برسونید.
واقعا دنیای قشنگی هست که ما آدم ها با آدم های هم فرکانس و هم مدار خودمون ارتباط برقرار میکنیم و حس خوب میدیم و حس خوب میگیریم و نسبت و فاصله ها مهم نیست.
مثلا ما شاگردهای استاد عباسمنش هستیک که اون طرف کره زمین داره زندگی میکنه و با ما حرف میزنه ولی اینقدر حس خوبی داریم که اگر سمینار حضوری یک شخص در ایران رو بریم شاید اینقدر حس نزدیکی نداشته باشیم. اینجا واقعا مثل یک خانواده صمیمی کنار هم هستیم و من ازداشتن تک تک تون خوشحالم و خدارو شکر میکنم…
کامنت های شما هم هروقت خوندم نکته های خوبی رو ازش گرفتم و ازت ممنونم همینجا که اینقدر عالی ردپا میذاری و اینقدر عالی تر داری روی خودت با عشق کار میکنی تا خوب زندگی کنی و جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن کنی…
واقعا برای وجودت ممنونم.
پیش بسوی بدست آوردن نتایج بیشتر از دیروز خودمون…
سلام به فهیمه نازنینم
دوست ارزشمندم چقدر از کامنتت لذت بردم
ان شاالله کار کردن شما روی خودتون باعث میشه که بهترین برانکیختگی ها رو در روابط ایجاد کنید و رابطتون با همه اطرافیانتون زیباتر از قبل بشه
کار مافقط کار کردن روی خودمون و درونمون هست، بقیش خود به خود و از راه های که فکرشو هم نمیکنیم، درست میشه
برای شما و داداش گلم زندگی لبریز از عشق محبت سلامتی ثروت و حال خوب دائمی رو آرزو دارم🥰🥰🌺✋🏻😘😘😘😘
سلام زهرا جونم
ممنونم از کامنتت از دعاها و جملات قشنگت واقعا سپاس گزارم.
حتما من تمرکزم رو روی خودمو و نتیجه هاشو میبینم و از راه هایی که من الان اصلا هیچ ایده و فکری درباره اش ندارم روابط عالی تر و آدم های عالی تر رو تجربه میکنم.چون جهان به “منِ عالی شده” پاداش میده. کار جهان همینه بازتاب دادن خودم به خودم. ی مدت خیلی فکر کردم که چرا با وجودی که من دوستان زیادی دارم و با اعضای خانواده خودم اینقدر خوب و گرم و صمیمی هستیم از سمت خانواده همسرم اینقدر روابط سرد و بی روح میبینم. واقعا یک سوال بزرگ بود تو ذهنم و قطعا جوابش در یکی از باورهای اشتباه منه یا این تضاد اومده بود تا خواسته ی منو واضح تر کنه که الان نمیدونم چیه اما مهم اینه وقتی تو مسیر درست باشم و در این مسیر درست بمونم چیزهای نادرست خودبخود حل میشن.
مثلا یک نتیجه اینکه قانون داره درست عمل میکنه پیام یک دوست قدیمی از دوران مدرسه در تلگرام و الانم جوری شده که از مدار و فرکانس و… اینجور چیزها ازم میپرسه و خودش پیگیر استادعباسمنش شده به تازگی.و من چقدر حال میکنم و منو یاد خودم میندازه اینقدرر مشتاق و پراز سوالاتی که سوال های خودم بوده و راهی که خودم دارم میرم رو دوستم بدون تلاش زیادی و تقلا الکی من از من میپرسه و به هم کمک میکنیم و این یعنی جواب میده قانون. ببین داره قانون درست عمل میکنه من باید این نتایج کوچیک رو بیشتر ببینم و تایید کنم.خداروشکر میکنم بارها و بارها…
راستی یک خبر جالب و سورپرایز دیروزم که از خدا در ستاره قطبی ام خواسته ام اتفاق افتاد واقعا جالب بود. همسرم به پدرش بعد مدتهای زیادی یا شاید بگم سالها،بالاخره زنگ زد قول خودش یک مکالمه کوتاه یک دقیقه ایی و این یعنی پیشرفت و این یعنی داره تغییر باورها و نتایج خودشون رو نشون میدن. مکالمه ایی که همسرم گفت انگار آقاجونش ناراحت نبوده و اتفاقا دلتنگی تو صداش بود ولی بخاطر غرورشون چیزی نگفتن و این برای من یک سورپرایز بود. و بهش تبریک گفتم رفت تو دل یکی از ترس هاش دوباره و دوباره تلاش کرد.(آخه عید غدیر من برای عرض تبریک تماس گرفتم به آقاجونش اما حسین گفت من باهاش حرف نمیزنم. میگفت آدمی که زنده و مرده من براش فرق نداره وقتی تو بیمارستان افتاده بودم و … من باهاش کار ندارم و از زندگیم حذف میکنمش، منم گیر ندادم کار خودمو کردم و تماسم رو مثل همیشه گرفتم) از خدا میخوام ما رو به راه راست و درست هدایت کنه راه کسانی که به آنها نعمت داده نه گمراهان.
زهرا واقعا ممنونم که هستی و واقعا از صمیم قلبم میگم خوشحالم که دارمت.
برات بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی رو از خداوند یکتا خواهانم.
ارادتمندت فهیمه. بـــوووس تقدیم با عشق
سلام به استاد عزیزم و مریم جان مهربان
این روز ها خیلی خیلی متعهدانه دارم کامنت های سایت میخونم البته اینم اضافه کنم قبل از خرید دوره ۱۲ قدم قولی به خودم دادم که اول از فایل های دانلودی رایگان شروع کنم تا به لطف خدا هدایت بشم برای خرید دوره که اینم داستان قشنگی داره
راستش استاد با شما بودن و تعهد داشتن به تمرینهاتون گوش دادن به فایل هاتون از ادم انسان قدرتمند توانمندی میسازه حداقل من در این سه سال این رو در خودم دیدم
سه سال پیش مریم در روستایی زندگی میکرد با خانواده همسرش که رسیده بود زیر صفر با یه پسر ۴ ساله که حتا همسرش هم کنارش نبود تهران بود به امید اینکه مجدد همه چی درست بشه برگردیم جایی که بودیم البته من بعد ازدواجم مهاجرت کردم از شمال به تهران که ناآگاه بودنم باعث شد برگردم به جایی که بودم حتا پایینتر از منزل پدری تو این یک سال من کنار خانواده همسرم زندگی کردم البته بماند که چقدر از این قوانین دور هستن هر روز تو اتاق سه متری که داشتم سعی میکردم سپاسگزار باشم سعی میکردم حالم خوب کنم یادمه سالی که من در اون روستا زندگی میکردم اون زمان من فایل های سفر به دور آمریکا میدیدم چقدر حالم بهتر میکرد طوری که من و پسرم درخواست میکردیم و جز خواسته هامون بود که ما هم میتونستیم بریم سفر که مدت کوتاهی گذشت هدایت شدیم به چالوس زیبا منزل برادر همسرم انقدر به من پسرم خوش گذشت که فقط لذت میبردیم انگار نیاز بود این مسافرت کوتاه برم چون یک سالی بود میخواستم با خودم خلوت کنم اما نمیشد سخته تو محیط روستا باشی که هر لحظه صدات کنند کاری انجام بدی یا مدام بگن حواست به بچه باشه شاید تو اون لحظه فقط من لحظه ای خلوت میکردم فقط مینوشتم آرزوهام رو اینکه چقدر دوست دارم برگردم تهران چقدر دوست دارم دوباره زندگیم از نوع بسازم با دیدگاه جدید که از فایل های رایگان استاد میدیدم با فایل هایی که هر کدام یک درس هستن بعد مسافرتم تصمیم گرفتم بیام تهران با هیچ همیشه به خودم میگفتم اگر استاد تونست بیاد تهران با یک ساک قرمز چرا من نتونم منم میتونم فقط مشکل اینجا بود که شاید ایمانم قوی نبود که یکسال تو اون محیط موندم فقط فقط ترس بود تا اینکه تو همه فایل هاتون من متوجه این میشدم ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است و من میخواستم عمل کنم چه جوری نمیدونم خدام میدونست من فقط ایمانم نشون میدم تا یه روزی که ساعت ها تو اون اتاق کوچیک سه متری که واقعا منو پسرم به سختی توش جا میشدیم اما من واقعا سپاسگزار بودم حداقل چه شبهایی که پنجره این اتاق باز میکردم با خدام حرف میزدم و چه شبهایی که فایل های استاد تا دیر وقت گوش میدادم و اما حرکت کردم حرکتی که منو بزرگ کرد تصمیم گرفتم همه ایمانم نشون بدم چون وقتش بود چون نیروی در وجودم بود که به من جرأت حرکت کردن داد اول میخواستم همه وسیله های منزلی که داشتم ببخشم با هیچ بیام تهران اما خیلی خانواده همسرم اطرافیان مقاوت شدید داشتن که تصمیم به فروش وسیله هام گرفتم بماند که به کمترین قیمت پیشنهاد میدادن اما ته دلم میگفت نه اون قیمتی که تو میگی میشه و قیمتی که من گذاشتم و به فروش رفت بماند که چقدر میگفتن این وسیله ها اینقدر که تو میگی نمیخرن چون یاد گرفته بودم که هم خودمو ارزشمند بدونم هم انتخابی که میکنم تصمیمی که
میگیرم به همشون میگفتم با ایمان
قیمتی که میگم به فروش میره و شد
میگفتن همه چیز آماده نه پول برق داری نه پول گاز نه خرج خونه رفتنت برای چیه
چون نمیخواستم تو موقعیت امن خودم بمونم باید حرکت میکردم
رفتن من برای همه نشدنی بود چون به پول پیش خونه هم نمیرسید اما توکل ام به خدا بود
خدا رو شکر تونستم تهران خونه ای بگیرم کمتر از پول فروش وسیله هام که باور نکردنی بود
سه روز مونده بود به ثبت نام پیش دبستانی پسرم که ثبت نام شد در بهترین پیش دبستانی حتا همه تلاش میکردن تو پیش دبستانی روستا پدر همسرم ثبت نام کنه پسرمو اما من میگفتم پسرم تهران ثبت نام میشه جایی که قبلا بودم و براشون غیر واقعی میرسید و خنده دار
اما شد بعد فروش وسیله هام مریم با پسرش با ساک قهوای که من همیشه میگم استاد با ساک قرمز اومد تهران و من با ساک قهوای
راستش استاد بودن با شما و گوش کردن به حرفاتون قطعا از آدم انسان قدرتمندی میسازه
من امروز تهران هستم و اینجا زندگی میکنم با صاحب خونه خوب عالی که عالی هستن که قبلا اصلا تجربه داشتن چنین افراد خوب در زندگی نداشتم این بر میگرده به کار کردن روی خودم
خونه دل باز البته ساختش قدیمیه اما من دوستش دارم بالکنی داره رو به آسمون پنجره هایی که باز میشه رو به درخت توت زیباست همه چیز زیباست الهی شکر البته همین که اومدم تهران با اینکه پسرم کوچیک بود اما دنبال کار رفتم اولشی کار در منزل بود باز کار راحتر میخواستم که هدایت شدم به کار اینترنتی که هم کنار پسرمم هم بیرون کار نمیکنم
درآمد خودمو دارم در کل آدمی هستم همیشه میخوام دستم تو جیب خودم باشه حتی از همسرمم انتظار ندارم بهم پولی بده یا خرجی منو بده خودم خودم چون عاشق خودمم چقدر بزرگ شدم استاد چقدر این تصمیم که تنهایی بیام تهران و دوباره شروع کنم جرأت بزرگی بهم داد خونه ای که اومدیم خالی بود هیچ نبود و دوباره به لطف خدا کم کم خریدیم هر چیزی که مورد نیاز بود البته یکی از وسیله ها رو هدیه دادن یکی از دوستان که اونم معجزه بود خدا لحظه ای منو تنها نذاشت لحظه پشتم خالی نکرد انگار بهم میگفت مریم تو حرکت کن حواسم بهت هست و قسم میخورم لحظه ای برای این تصمیم که دارم همه چیز میفروشم میام تهران و راه برگشتی نیست
ترسی نداشتم من هر چقدر خدام باور کردم اموزش های شما استاد باور کردم همون اندازه نتیحه گرفتم اما ظرفم کوچیکه استاد خیلی کار دارم قرار خیلی بزرگ بشم خیلی دوست داشتم وارد دوره ۱۲ قدم بشم که به همسرمم که ایشون هم عضو خانواده عباسمنش هستن گفتم میشه دوره استاد بخریم با هم که نصف پولش خودم میدم اولش گفتن باشه چون دوست داشتن خودشون تو دوره شرکت کنند منم با عشق چند روزی تمرکز گذاشتم روی کارم که بتونم پولی که سهم من هست از خرید جور کنم که باز هم به لطف خداوند چند روز چنان سرم شلوغ شد که تو سه روز سهم من جور شد انگار این سه چهار روز خدا هر چه مشتری بود برای من اورد به خودم گفتم مریم مسیرت درسته حتی خدا هم داره کمکت میکنه که تو بزرگتر بشی به قول استاد ظرف بزرگ بشه منم با کلی هیجان به همسرم گفتم من امادم کار کردم پوله جور شد اما ایشون گفتن فعلا نمیتونم تا چند روز صبر کن کمی ناراحت شدم به خودم گفتم من این مسیر تنهایی میرم
اما خیلی خیلی هیجان داشتم برای دوره ولی استاد خیلی دلم میخواست بهتون بگم از خوابم
اون شب خوابیدم تو خوابم شما بودید من
هم قدم یه جاده سر سبز زیبا داشتید بهم میگفتید اصلا مهم نباشه مردم چی میگن نگاه مردم برات مهم نباشه
از مسیرت لذت ببر و در پایان تو میتونی
چون تو خوابم بهتون گفته بودم دوست دارم تو دوره ۱۲ قدم شرکت کنم بهم گفتید تو میتونی
شاید تو عمرم هیچکس بهم نگفته بود تو میتونی
استاد این سه جمله شما هرگز یادم نمیره
مهم نباشه برات مردم چی میگن
از مسیرت لذت ببر
تو میتونی
صبح اون روز انقدر با احساس خوب از خواب بیدار شدم انگار تازه متولد شدم خیلی آرامتر شدم
انقدر این خواب زیبا بود اون مسیری که با استاد طی کردم زیبا بود که صبح اون روز آرامش عجیبی داشتم احساس رهایی دو روز فقط من تو دنیای زیبای خودم بودم احساس سبکی آرامش داشتم با خدای خودم بیشتر حرف میزدم
دو روز بعد همسرم گفت حاضری گفتم کجا گفت شرکت در دوره استاد وای استاد انقدر خوشحال شدم دنیا رو بهم دادن انگار البته ۲۰ تیر تولدم بود
تولد ۳۱ سالگیم من آرزو کردم دوره استاد بخرم و من ۲۹ تیر با استاد عزیزم هم قدم شدم و دوره رو خریدم الهی شکرت سپاسگزارم استاد عزیزم چیزهای زیادی ازتون یاد گرفتم و دارم یاد میگیرم میشه گفت در حال بزرگ شدنم
امروز از همه نظر قلبم آرومه خدا رو شکر سه سالی هست سالم سالمم هم خودم هم پسرم که سال های قبل اینطوری نبود در صلح هستم با همه
یاد گرفتم تو زندگیم اگر تو بدترین شرایط هم باشم حرکت کنم چون از استادم یاد گرفتم
ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است
سپاسگزارم استاد به امیده نتیجه های بزرگ
من عاشق مهاجرتم این بار میخوام سفر کنم به خارج از ایران چون رفتن به دل ناشناخته ها قطعا بزرگترم میکنه به امید روز های خوب
دوره ۱۲ قدم قدم اول بسیار درس داشت سپاسگزارم
در پناه خدا شاد سلامت باشید 😘🙏🌹
سلام مریم جان امیدوارم که حال دلت همیشه آروم باشه
بهت تبریک میگم عزیزم که ایمانتو درعمل نشون دادی،پیام امروز شما یک پیام الهی بود برای من،
دیشب خواب دیدم مهاجرت کرده بودم به یک شهردیگه و توخواب خیلی حالم خوب بود،الان که ازخواب بیدارشدم بهپیام الهی شما هدایت شدم ووقتیکه گفتین بایک ساک قهوه ای وبایک ایمان به تهران مهاجرت کردین اینو یک نشونه برای خودم دونستم که به زودیه زود پلن مهاجرت رو خدابرای ماهم فراهم میکنه ان شاالله، البته شرایط زندگی من خداروشکر الان بسیارفوق العادست و خونه ازخودمون داریم و خیلی دوست دارم به یک شهرخوش آبوهوا،جایی که آزادی بیشتری داشته باشم،منطقه ای بافرهنگ و آدمای همفرکانستر باخودم مهاجرت کنم،
بازهم بهتون تبریک میگم امیدوارم که درتک تک لحظات زندگیتون باایمان قویتر قدم بردارید و همیشه سرشارازآرامش و سلامتی و ثروت فراوان وخوشبخت باشی
درپناه خدامیسپارمت😘
سلام صفا عزیز از شما سپاسگزارم
و خدا رو شکر که هر لحظه هدایت میشیم در این مسیر زیبا از خدای مهربان میخوام که در این مسیر زیبا هدایتگر همه ما باشه
و برای شما آرزوی سلامتی سعادت خوشبختی ثروت از خدا میخوام خدایی که هر لحظه حواسش بهمون هست 😘🙏
سلام استاد عزیز
باورم نمیشه من به یکی از بزرگترین آرزوهام رسیدم و اسممو از زبون شما شنیدم…..حرف های خودمو خیلی خوب یادم نیست،چون اصلا خود من نبود که حرف میزد،فاطمه ای بود که بعد از کانکت شدن با شمسش،ابراهیمش صحبت میکرد،ولی حرف های شما خوب یادمه که انقدر دقیق داشتید مسائلی که من داشتم رو راهنمایی میکردید که میخواستم همونجا سکته کنم،هدایت…
من تقریبا از هجده سالگی شما رو میشناسم، البته نمیدونم چطور بگم ولی خدا خیلی قشنگ منو هدایت کرد به سمت شما،من از
اول اردیبهشت شروع کردم و بعد از دوماه کار کردن مداوم با فایل های گفتگو با دوستان و فایل های رایگان دیگه و صد البته قسمت نشانه روزانه ی من در کنار سریال زندگی در بهشت از اولین قسمت و قدم یک و عزت نفس و ثروت یک کلی نتیجه گرفتم ،ولی فوکسم بیشتر روی قدم بود اونارو به صورت رندم گوش میکردم چون قبلا گوش کرده بودم و ،نتیجه ی من این بود که طی کمتر از دوماه کاری رو که سالها دلم میخواست انجام بدم دادم،خونم رو جابه جا کردم و رفتم دقیقا همونجا که دوست داشتم،یه خونه ی روستایی توی یک شهر کوچک در گیلان،دقیقا در دامنه کوه های پوشیده از درخت که من همیشه توی عناصر طبیعی کوه و درخت رو از همه بیشتر دوست دارم،و پر از درخت های انار که من عاشق انارم از لحاظ زیبایی ،همیشه دوست داشتم بچه هام توی طبیعت بزرگ شن…از لحاظ شغلی همسرم وارد هنر مورد علاقه ش نجاری شده،و وقتی به صورت شوکه کننده ای توی دوره ی آزمایشی استخدام یک هلدینگ رد شد من از هیجان گفتم خداروشکر تو باید کسب و کار خودتو راه بندازی و شروع کرد با چوب های که از سال های قبل. داشت و گوشه حیاط خاک میخورد و یک سری ابزار خیلی ابتدایی و داغونی که داشت دکوراتیو درست کرد و ما اونها رو فروختیم و الان ما کلی ابزار خفن برای کارگاه خونگی نجاریمون خریدیم و قراره بترکونیم….خیلی قشنگ هدایت های پروردگارم رو میبینم،و این رو مدیون شما هستم که انقدر عاشقانه میخواهید ما رو با خودتون توی راه پر از آرامش و آسایش و ثروت و سلامتی همراه کنید،خدایا شکرت به خاطر هدایتت،عاشقتونم هر جا هستید خوشحال باشید.
سلام به استاد عزیزم و مریم مهربون
من چند روزی به یک تضادی برخوردم و بیشتر فایلهایی که باز کردم تا الان راجب تضاد بوده،و من در همه آنها به این نتیجه رسیدم که فقط فقط به خداوند توکل کنم. چند روزی است با داشتن این تضاد در زندگیم، فقط دارم با خدای درونم حرف میزنم و فقط فقط از او یاری میخواهم. توی یکی از فایلها استاد ، شما گفتین که فقط خداست که میتونه مسئله رو حل کنه و من مسئله رو به او سپردم و از او خواستم برای حلش به من کمک کنه. لحظه ای نیست که با او صحبت نکنم و از او راه درستم رو نپرسم. حتما راه رو به من نشان خواهد داد. و من با حل این مسئله به مدار بالاتری خواهم رسید. با وجود این تضاد تمام سعی ام را میکنم که حال خوب خودم را حفظ کنم. گاهی از دستم در میرود ولی میدانم با توکل به او و صبر و امید به نتیجه خیلی عالی میرسم.
و هر لحظه از خودم میپرسم که :
چه راهی وجود دارد؟
چگونه میتوانم راه حلش رو پیدا کنم؟
حتما راهی وجود دارد. با توکل به خدا راهش را پیدا میکنم.
خدایا سپاسگزارم. خدایا دوستت دارم.
در مورد صحبتهای علی عزیز با اون لهجه بسیار عالیشان و یادآوری در مور اهرم رنج و لذت بسیار سپاسگزارم و بابت موفقیت ایشون بسیار خوشحالم و امید اینکه بزودی شاهد موفقیتهای بیشتر ایشان باشیم.
اه، در مورد آرام عزیز، با صدای بسیار قدرتمند و با اعتماد بنفس و عزت نفس شون، و اون صدای آرامبخش و پر انرژی، واقعا نمی دونم چجوری تحسینشون کنم. من واقعا به این انرژی احتیاج داشتم. بابت رسیدن آرام عزیز به این مرحله از آرامش و خدایی بودنشون خداوند را شاکرم که همیشه در کنار بنده گان خالص خودش هست .آفرین به این همه اراده و کار کردن روی خودشون، واقعا قابل تحسین هستند. حرفهای آرام عزیز من رو بیشتر به فکر فرو برد که من کجای کارم؟ من دارم چیکار میکنم؟ آیا من به اندازه این دوست عزیز دارم روی خودم کار میکنم یا نه؟ آیا به این اندازه به خداوند توکل میکنم؟
به خودم همینجا قول میدهم که ساعات بیشتری رو برای آموزه های استاد بگذارم و بیشتر بنویسم. من بیشتر گوش میدهم و در طی روز ( نه همیشه) در ذهنم مرورشون میکنم. ولی انگار با نوشتن و توضیح دادن افکار بازتر میشه و پاشنه های آشیل خودمون رو بهتر بهتر پیدا میکنیم و بیشتر میتوانیم افکارمون را کنترل کنیم.
خدایا این قدرت رو به من بده تا بتونم به تو نزدیکتر بشم و بیشتر وجودت رو حس کنم و نشانه هایی که به من نشان میدهی رو ببینم و با جان و دلم عمل کنم. آمین
آرزوی سلامتی، شادی و آرامش و ثروت برای همه دوستان خوبم در خانواده استاد عزیزم🙏
استاد عزیزم و مریم مهربون همیشه پایدار باشید🙏
شاد و سلامت و در پناه خدا🙏
گفتگو با دوستان قسمت 32
با سلام خدمت استاد عزیزم
خدایا شکرت که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان سیال این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار
خدایا شکرت که دارم با دیدن شما استاد انرژی فوق العاده ای رو از شما میگیرم از چهرتون و از صداتون و از لباس ها ی خوشرنگتون
و اون تصویر زیبای پشت سر شما هم که این انرژی رو دو چندان کرده
تصویری که داره پویایی و حرکت رو به یادم میاره و بهم یادآوری میکنه که ایستایی توی این جهان مفهومی نداره یا حرکت میکنی و پیش میری یا له میشی و نابود
و انتخاب با منه
همیشه انتخاب با من بوده اما من نمیدونستم !!!! هیچ کس حتی خدا چیزی رو برای من انتخاب نمیکنه
و این مهمترین درکی بود که من بعد از آشنایی با شما استاد بهش رسیدم. درکی که تمام چیزهای دیگه رو تحت الشعاع خودش قرار میده معنویت ثروت روابط
کلید همه ی تغییرات همین درکه
اینکه من بدونم مختارم خودبخود قادر هم میشم قادر به خیر و قادر به شر
و رسالت شما استاد اینه که انسان ها رو از قادر مختاری که نا آگاهانه به خودش ظلم میکنه به سمت قادر مختاری که آگاهانه خیر و خوبی رو برای خودش رقم میزنه سوق بدین همون قادر مختاری که در جهت شبیه شدن به خداوند قادر مختار که فقط خواهان خیر و خوبیه حرکت میکنه و از شیطان قادر مختاری که کارش ایجاد شره فاصله میگیره
فرقی نمیکنه چه محصول باشه چه فایل رایگان رسالت اصلیشون همینه واسه همینه که میشه از همشون نتیجه گرفت حالا محصولات ی کم تخصصی تر عمل میکنن
خداا رو شکر بابت این درک که باید هی بهتر و بهتر بشه هی تکرار بشه هی یادآوری بشه
و اما صحبت های این فایل :
دوست خوبمون علی جان ازنتایج مالیشون با استفاده از اهرم رنج و لذت گفتن .و چقدر مثالهای خوبی زدن .تحسین میکنم شما دوست عزیز رو.چقدر همین مثالها درک مطالب رو راحت تر میکنه
نکته ی خیلی مهمی که توی صحبت های شما استاد بود اینه که :
صرف نوشتن اهرم رنج و لذت کافی نیست چون خیلی وقتها خیلی از افراد میدونن اینا رو مهم اینه که ی اقدام عملی صورت بگیره در داستای رسیدن به اون لذت ها
من استاد الان چند جا هست راجع به این مورد اهرم رنج و لذت شنیدم اما حقیقتش تا حالا روش کار نکردم و این فایل ی نشونه برای منه که این موضوع رو جدی بگیرم و کم کم شروع کنم به استفاده از اون
میدونین چیه استاد این دوستمون با واسطه از آگاهی های شما استفاده کردن حالا حداقل در اوایل نمیدونم الن هم باواسطه اس یا نه . اما نفوذ آگاهیهای شما اونقدر زیاده که حتی در چنین مواردی هم فرد نتیجه میگیره .هرچند بهتره که آدم وقتی تاثیر رو مبینه به اصل و منبع وصل بشه که مطمانا تاثیر هزاران برابر میشه
چقدر استاد قشنگ کنترل بحث رو در دستتون گرفتین که وقتی دوستمون میخواست بره به سمت مسائل مذهبی شما آگاهانه اما محترمانه تغییر دادین رشته کلامشون رو
اونجایی که دوستمون گفتن شما رو سید صدا بزنم شما گفتین ترجیح میدم استاد رو اونم هوشمندانه بود چون شما همیشه از ما خواستین که با ذهنی باز و فارغ از باورهای مذهبی که داریم اگاهی ها شما رو دریافت کنیم .
یادمه توی سریال بهشت بچه های خانواده راسل شما رو سید صدا میزدن اما چون شما میدونستین پشت این سید گفتنه باور مذهبی نیست باهاش اوکی بودین .
برداشت من اینه که بعضی کلمات با خودشون بار مذهب رو یدک میکشن و ناخودآگاه ذهن ما رو میبرن به سمت اون باورها و تعصبات مذهبی و همین ی جورایی ناخودآگاه شروع میکنه به قضاوت کردن در ذهنمون .پس بهتره ذهنمون رو درگیر این الفاظ نکنیم .
سلام بر آرام جان دوست عزیزمون که ی زمانی شجاعت به خرج دادن و تصمیم گرفتن از حقوق بقول خودشون ناچیز هیات علمی دست بکشن و برن دنبال خواسته ها و آرزوهاشون تا خلقشون کنن
و الان هم از رسیدن به یکی از آرزوهاشون که مهاجرته دارن صحبت میکنن که تجربش کردن ی مدتی و انقدر تجربش خوب بوده که باز هم میخوان تجربش کنن در ابعاد بزرگتر و با طی کردن تکاملشون
صحبت از سفر به دور آمریکا کردی آرام جان همون سفری که اونقدر روی من تاثیر گذاشت که با دیدنش هدایت شدم به دوره ی دوازده قدم دوره ای که در تمام ابعاد من رو رشد داد شخصیت من رو تغییر داد و الان که دارم دوره عزت نفس رو کار میکنم تازه متوجه میشم که چی بودم قبل از دوازده قدم و چی شدم .و به هر تغییری که میخوام اشاره کنم عاملش دوازده قدمه بوده .خدا رو شکر برای این دوره ارزشمند
آرام جان تحسین میکنم این جدیت و پشتکارت رو برای کار کردن روی خودت
آره امکان نداره کسی نت برداری نکنه و دفترها پر نکنه و نتیجه خیلی خوبی بگیره .همین الانش 9 تا دفتر روی میزمه. اصلا شمار دفترها از دستم در رفته چون خودم هم بیشتر با نوشتن راحتم .
نکته ی جالب حرفای آرام جان اینه که میگن من به استاد به عنوان کسی که کار کرده و نتیجه گرفته نگاه میکنم نه هیچ چیز دیگه ای و با این دید هر روز وقت میذارم و کار میکنم .
سپاسگزارم استاد و دوستان عزیز