گفتگو با دوستان 41 | اراده و مشیت (قوانین) خداوند - صفحه 11
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/09/abasmanesh-7.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-09-14 09:10:092024-04-27 07:52:04گفتگو با دوستان 41 | اراده و مشیت (قوانین) خداوندشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند هدایتگر مهربان
خدایا من هرآنچه که دارم از آن توست و از تو به من رسیده است
سلام و درود و سپاس بر استاد عباسمنش عزیز و سرکار خانم شایسته گرامی
خداوند را بابت فرصت زندگی کردن و داشتن روزی جدید و بودن در این سایت الهی شاکر و سپاسگزارم
روز 187
یکی از درسهایی که از این فایل فوقالعاده یادگرفتم و باید همواره مدنظر قرار داده و آویزه گوشم باشد این است که
من نباید کسی باشم که فقط حرفهای قشنگ میزند و خودش به گفتههایش عمل نمیکند، در قرآن با تاکید فراوان ایمان را بهمراه عمل صالح آورده است و وقتی این دو با هم ترکیب شوند نتیجه و پاداشت آن میشود بهشت جاودان که از زیر درختانش نهرها جاریاست
خیلی وقتها میشه که من چون سالهای زیادی است عنوان شاگردی استادعباسمنش را یدک میکشم و فکر میکنم از یکسری مطالب آگاه هستم در جمعها و مجالس یا صحبتهایی با دیگران تمایل پیدا میکنم که از دید قانونی که باصطلاح شنیدهام و کمی از آن را درک کرده به افراد آگاهی بدهم ولی باید ببینم آیا خودم از این آگاهیها و مطالبی که آموختهام استفاده میکنم؟ آیا نتیجهای از آنها در دست دارم و آیا زندگیام نسبت به قبل از اینکه این آگاهیها را بدانم تغییری داشته است و در بیشتر موارد متوجه میشوم که من فقط این مطالب را حفظ کردهام
و جالبتر اینکه اوائل هروقت استاد موضوعی را مطرح میکردند و من با آن آشنا میشدم در ذهنم میگفتم که این مطلب با صحبتهای فلان شخص مغایرت دارد و فکر میکنم بدرد او بخورد که با او در میان بگذارم و اصلاً متوجه نمیشدم که من خودم بیشتر از هرکسی نیازمند عمل به این آگاهیها هستم و خودم باید در عمل آنها را بکار بگیرم و نتایج من بایستی نشانگر عقاید و باورها و شخصیت من باشد وگرنه حرف که خیلی از انسانها براحتی میتوانند بزنند ولی نتیجه دست چه کسی است؟
ولی هرچقدر بیشتر در معرض دریافت این آگاهیها بودم سعی میکنم اول هرچه آموختم را خودم ببینم چه استفادهای میتوانم در زندگیام از آنها ببرم و چگونه آنها را بکار ببندم
البته که من باید همیشه این موضوع را بخودم یادآوری کنم چون خیلی زود فراموش کرده و ممکن است به حالت قبل خودم برگردم
تمامی اعتبار این کامنت صرفاً متعلق بخداوند است
بنام خدایم خدای مهربانم
خداروشکر برای هدایت
برای قوانین بدون تغییر
در عمرم این جنس خوشبختی رو حس نکرده بودم
از بودنم در این جهان خوشبختم
از بودنم در مدار شنیدن این آگاهی ها خوشبختم
و چقد سعادتمند م برای فرداهایی ک میسازم
هر چقد ک تمرکزم به خودم و ریشه رفتارها م باشه ,پاشنه های آشیل هایی پیدا میکنم ،مبهوت
و چقد آرامشم بیشتر شده
صلحم با خودم
قائم به ذات بودن
معنی توکل
به همین میزانی ک کار میکنم رو خودم بیشتر شده
این روزا کتاب چگونه فکر خدارو بخونید رو میخونم
و چقد این هماهنگی ها وقتی جدیت داشته باشی خداوند برات جور میکنه
قبلا اگه این فایل رو میدیدم چیزی نمیشنیدم
اما الان معنی مشیت الهی رو برا خودم مثال پیدا میکنم
دوستانی ک میخان این مطلب رو درک کنن حتما کتابو تهیه کنن
یه دریچه س بسمت نور الهی
سپاسگزارم از خداوند یکتام
سپاسگزارم از استاد عزیز قشنگم
سپاسگزارم از دوستان قشنگم
اندیشه ام از تو سبز و آباد شده / از جهل وغم این فکرتم آزاد شده
در مکتب پاک و شاد استاد ببین / غم رفته زجانم ودلم شاد شده
سلام جانا . سلام استاد عزیزم
از صبح که این فایل را گوش کردم ذهنم مشغول مشیت و اراده پروردگار شده بود . چیزی که بارها ذهنم بهش فکر کرده ولی هیچوقت نتونستم در عمل ازش استفاده کنم . خودمم تعجب میکنم که چرا درکش نمی کردم . یعنی انقدر در مدارش نبودم ؟؟ مشیت ها همون قوانین وضع شده توسط خدا هستند که خدا میتونیم بگیم خدا تصمیم گرفت یکبار برای همیشه اونها را وضع کنه و همه و حتی خودش از اون قوانین استفاده کنه و بقول استاد در دوره قانون آفرینش ، خود خدا هم نمیتونه از قوانین خودش عدول کنه . مثل قانونگزاری که خودش هم باید تابع قانونی باشه که خودش وضع کرده . مثل پلیس راهنمایی رانندگی که اجازه نداره چراغ قرمز را رد کنه . یعنی اونجایی که بحث خواستن پروردگار در قرآن مطرح شده برمی گرده به خواستنی که در چهارچوب مشیت و قوانین خداوند اراده شده ؛ که برای گروه خاص یا وضعیتی خاص بکار برده شده که اون گروه نیز بخاطر فرکانس های خاصی که از پیش فرستاده بودند ، اراده خاصی را از پروردگار دریافت کردند . یعنی در بحث اراده این را باید در نظر بگیریم که اراده پروردگار چیزی نیست که اون لحظه شکل بگیره بلکه چیزیه که از قبل در مشیت الهی برنامه ش تنظیم شده یعنی پاسخ ها در مشیت داده شده اند . پاسخ ها یعنی همون اراده های پروردگار که از متن مشیت پروردگار خارج میشند و وارد زندگی ما میشند . برای همین استاد میگه خداوند یک برنامه س . یک برنامه ای که ما در اون مینویسیم و برنامه به ما پاسخ میده . ما با فرکانس هامون در برنامه یا مشیت خدا چیزهایی را همیشه می نویسیم . با طرز فکر مون با احساسمون با باورمون مینویسیم یا میفرستیم و برنامه بطور اتومات به ما جواب میده که این اراده پروردگار هست . این جواب ها همه اراده خدا هستند که به ارسالی های خاص هرکس داده میشند . مشیت اون اصل ها هستند که طراحی شدند تا جواب ها از داخل اونها استخراج بشند .
شاید بزرگترین کار من در این لحظه این باشه که بتونم بپذیرم که قوانین خداوند با آنچه تا الان به نام قانون در ذهن من شکل گرفته کاملا تفاوت دارند . قانون در ذهن ما یعنی محدودیت ، یعنی سختی ، یعنی به زور متوسل شدن برای ایجاد نظم ، یعنی اجبار ، یعنی بی عدالتی و بی انصافی و … حداقل در ذهن من اینطوره . شاید به این خاطر که من سالها با قوانین زمینی کار کردم و دیدم که بارها قوانین عوض میشند ، اصلاحات روی اونها صورت میگیره ، منسوخ میشند و در همه حال دیدم که کفه ترازو مساوی نیست و منفعت هرگز بین طرفین برابری نمیکنه . این چیزی بود که من دیدم و شاید به همین دلیل بوده که مشیت و قوانین خدا را خیلی دیر درک کردم . نمیدونم واقعا . ولی آنچه الان میفهمم و از فهمیدنش خیلی خوشحال هستم اینه که مشیت الهی برای خوشبختی انسان ها تدارک دیده شده و ” عمل ” یعنی عمل به مشیت الهی . ایمانی که عمل نیاره حرف مفته که من و خیلی از بچه ها سالها درگیرش بودیم یعنی همین . یعنی بفهمی مشیت را بفهمی قانون خدا را و بهش عمل کنی . این عمل شامل هر چیزی میشه که حاصل درک مشیت الهی هستش . که اتفاقا خداوند برای ما آسانی را اراده کرده و برای ما رزق بغیرالحساب را قانون کرده . چی بهتر از این واقعا ؟ چی بهتر از اینکه من بدونم این رزق بی حساب در برنامه مشیت الهی موجود هست و من فقط باید دریافتش کنم . یعنی باید چیز یا چیزهایی از ذهنم برای خدا بفرستم که نتیجه ش بشه رزق بی حساب . خب یقینا باید طرز فکر کردن من تغییر کنه که نتیجه ش فرکانس های جدیدی هستش که نتیجه را تغییر میدند . که همون تغییر باورها ست . در واقع خداوند چیزی را بر من اراده میکنه که من بهش میگم . خب من بیام از قانون خود اون خدا برای ارسال فرکانس هام استفاده کنم تا بهترین ها را برام اراده کنه و بخواد .
استاد چرا ؟ چرا من نمی فهمیدم ؟ چرا من زبان رسا و کلام شیوای تو را نمی فهمیدم ؟ شاید باورش سخت باشه ولی یکی از چیزهایی که باعث شد بفهمم عمل به قانون سلامتی و ساعتها استراحت دادن به دستگاه گوارشم بود که باعث شد روح و روانم بتونه فعالیت کنه . استاد به من حق میدی فدات بشم ؟؟؟
سلام دوست عزیز،
امیدوارم در پرتو نور پس از عشق و محبت پروردگار سلامت و غرق در شادی باشید . چقدر خوب ش ی ء و مشیت را توضیح دادید از دیشب تا حالا چند بار خوندم و برا خودم کپی کردم که بازم بخونم .
میشه بگی اراده خدا در ران کردن این برنامه ای است که ما با فرکانس های خودمون در صفحه و برنامه مشیت الهی می نوبسیم ، باید قدرت برنامه نویسی خودمون را تقویت کنیم با درسها و توضیحات استاد. در دوره کشف قوانین زندگی این قدرت را بیشتر و بیشتر کنیم و این اصل که به هر چی توجه کنیم از همون وارد زندگی ما میشه همیشه در نظر داشته باشیم .
سرشار از عشق و محبت و نعمت باشید
سلام دوست من
این اصلی ترین قانون ( مشیت) الهی هست که : ما با فرکانس های خودمون اتفاقات و کل شرایط زندگی خودمون را خلق میکنیم و به همین دلیل است که گفته میشه انسان خالق است و قدرت خلق کنندگی دارد . پس قانون یعنی مشیت ؛ نه اراده . اراده زیر مجموعه مشیت هست . مثلا : شما با توجه به این قانون میای باورهات را در مورد ثروت درست میکنی و فرکانس های خاصی از شما ارسال میشه که متفاوت با قبل است و این روی اراده خدا تاثیر میگذاره و خداوند با توجه به فرکانس های ارسالی شما برایتان ثروتی را ایجاد میکنه که قبلا نمی کرد . هر چقدر باورهات را در مورد ثروت ( مثال ) درست تر کنی بیشتر در مدار دریافت رزق بغیرالحساب قرار میگیری
أَلَمْ یَجِدْکَ یَتِیمًا فَآوَىٰ
وَوَجَدَکَ ضَالًّا فَهَدَىٰ
وَوَجَدَکَ عَائِلًا فَأَغْنَىٰ
….
وَمَا کُنْتَ تَرْجُو أَنْ یُلْقَىٰ إِلَیْکَ الْکِتَابُ إِلَّا رَحْمَهً مِنْ رَبِّکَ ۖ فَلَا تَکُونَنَّ ظَهِیرًا لِلْکَافِرِینَ
…….
وَکَذَٰلِکَ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا ۚ مَا کُنْتَ تَدْرِی مَا الْکِتَابُ وَلَا الْإِیمَانُ وَلَٰکِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِی بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا ۚ وَإِنَّکَ لَتَهْدِی إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ
با نام و یاد خدای عزیزم و تشکر از استاد نازنینم و مریم بانو و عرض سلام خدمت عزیزانم در این سایت توحیدی
خواستم امشب اعترافی بکنم از روند تغییر شخصتی ام از بدو ورود به سایت تا الان، هم برای گذاشتن رد پا و هم برای تبیین موضوعی که شاید پاشنه آشیل خیلیا باشه…چون موضوع توحیدیه بنظرم مرتبطه با این موضوع
و اون بحث توسله…
اگر آیات بسیاری رو در قرآن مثل آیات بالا در نظر بگیریم متوجه میشیم که خود پیامبر هم محتاج هدایت بوده و حتی درکی از ایمان نداشته و خداوند تکاملی پیامبر عظیم الشان اسلام رو هدایت میکنه و رشد میده…پس این موضوع که ما به شخصی متوسل بشیم که واسطه بشه برای هدایت ما اشتباهه..ولی خداوند افراد یا موضوعات دیگه رو وسیله میکنه برای هدایت…درک این تفاوت نگاه عمیقی رو میطلبه…اینکه پیامبر وسیله هدایته اما هدایتگر نیست…مثل آتش که میسوزونه اما به امر خداوند… اینکه ما برای موضوعات مختلف از خود خداوند درخواست میکنیم و خداوند از طریق اسباب پاسخ میده…
یادمه توی سرچی که داشتم در مورد لزوم توسل، آقایان دلیلی که میاوردند این بود که خداوند برای هر چیزی وسیله ای قرار داده…بنابراین برای ارتباط با خدا باید کسی رو وسیله کرد…این موضوع خیلیا رو گمراه کرده…ببینید خداوند اتفاقات رو بوسیله اسباب رقم میزنه و این درسته…اما این از سمت خدا به سمت خلقه..یعنی افاضات از طریق موجودات تحقق پیدا میکنه…این سیر از حق به سمت خلقه…اسمشو میزاریم تنزل و کاملا هم درسته…اما از خلق به سمت حق چی؟ آیا تو این موضوع هم اسباب مفهوم داره؟ پاسخ منفیه..این دیگه میشه شرک… خیلی نکته ظریفیه…از یه اصل بدیهی یه موضوع بیربط رو میخوان اثبات کنن!
مثلا کسی که مریضه از خداوند درخواست شفا میکنه..خوب اصلا کلام بیمار به امر خدا بر زبانش جاری میشه و خداوند همزمان هم شنونده است هم گوینده و برای دریافت دعای بیمار خدا بالای آسمونا و جداب از خلق نیست که چیزی واسطه بشه که دعا رو بشنوه و این با ابتدایی ترین اصول توحید در تضاده…اینجا واسطه ای نیست و خداوند در معیت با هستیه و بین خداوند و هستی هیچ حایلی نیست والا تکثر میشه و با اصل واحدیت و یگانگی خداوند در تضاده…همون که خدا میگه از رگ گردن بهمون نزدیکه یا میگه هو معکم این ما کنتم…خدا همه جا با شماست…منظور حضور فیزیکی نیست که یه خدایی هست پیش ماست ما نمیبینیمش بلکه منظور اینه که ما نوری هستیم از یک منبع که هر لحظه به ما وجود میبخشه و در ما و معیت با ماست…اما خداوند پاسخ دعای بیمار رو در دستان یه پزشک قرار میده که اون بیماری برطرف میشه… خلط این دو موضوع میشه اینکه ما به اون وسیله میچسبیم و شفا رو از اون میبینیم و اونو مستقلا یا به موازات اراده خدا دارای اثر گذاری میبینیم…
وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِیبًا إِلَیْهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَهً مِنْهُ نَسِیَ مَا کَانَ یَدْعُو إِلَیْهِ مِنْ قَبْلُ وَجَعَلَ لِلَّهِ أَنْدَادًا لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِهِ ۚ قُلْ تَمَتَّعْ بِکُفْرِکَ قَلِیلًا ۖ إِنَّکَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ
خلاصه مطلب اینکه تمام هستی به قول استاد به یک میزان به خداوند نزدیک اند و هیچ واسطه و فاصله ای نیست…
خود پیامبران هم هدایتشونو به واسطه فرشتگانی دریافت میکردند که حامل پیام الهی بودن و خودشون قدرت هدایتگری نداشتن…حالا ما بیایم از فرشتگان درخواست هدایت کنیم؟!
إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُکُمْ ۖ فَادْعُوهُمْ فَلْیَسْتَجِیبُوا لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ
همانا کسانی که جز خدا میخوانید بندگانی همچون شما هستند…پس آنانرا بخوانید تا به شما پاسخ دهند اگر راست میگویید
یا اینکه خداوند میفرماید فرشتگان حامل عرش برای مومنین استغفار میکنن اشاره به سیستمی داره که بسیاری از خطاهای مومنین به شرط قابلیت بی اثر میشه و در زندگیشون تحقق پیدا نمیکنه نه اینکه مثلا خداوند یکسری فرشته خلق کنه که مدام بهش بگن خدایا این تن بمیره اینپ ببخش یا اونو ببخش…انگار خدا یکسیه نشسته روی تخت و یه عده دور و ورشن و میگن خدایا به خاطر ما از گناه فلانی بگذر…درک توحید و یگانگی خداوند پاسخ خیلی از مسائل رو روشن میکنه…
و اما اعتراف بنده اینه که بنده به شدت در این موضوع مقاومت داشتم و هنوز هم دارم و از مشرکان بودم…و از خداوند میخوام قلبمونو از نور هدایتش روشن کنه..و البته که ما وظیفه داریم در مقابل امامان و پیامبران در نهایت تواضع و احترام باشیم اما باید مراقب باورهامون باشیم…
رَّبَّنَآ إِنَّنَا سَمِعۡنَا مُنَادِیࣰا یُنَادِی لِلۡإِیمَٰنِ أَنۡ ءَامِنُواْ بِرَبِّکُمۡ فَـَٔامَنَّاۚ رَبَّنَا فَٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرۡ عَنَّا سَیِّـَٔاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ ٱلۡأَبۡرَارِ
سلام به دوست خوب و نازنینم
آفرین به این درک مفهومی
حقیقتا قابل تحسین و تقدیره این حد از معرفت
چقدر عالیه که همه چیز رو وحدت وجود و توحید ببینیم
به قول مولانا که
این سبب ها بر نظرها پردهها است
که نه هر دیدار صنعش را سزاست
دیده ای باید سبب سوراخ کن
تا حجب را برکند از بیخ و بن
تا مسبب بیند اندر لامکان
هرزه بیند جهد و اسباب و دکان
دیده ای از شاه خواهم شه شناس
تا شناسد شاه را در هر لباس …
وقتی که با مفهوم وحدت وجود آشنا بشی می تونی این حرف ها رو درک کنی و به قول استاد اگر به اینها عمل کنی می تونی از مفهوم به ورای مفهوم بری و به توحید برسی، چون توحید رو در عمل جاری می کنی و از اون نیرو نه در سطح درک و مفهوم بلکه در عمل بهره مند میشی،
واقعا اجرای توحید در عمل چه مرتبه زیبایی از ایمانه
خداوندا از تو برای دوست خوبم و خودم اخلاص در عمل رو طلب می کنم.
الحمد لله رب العالمین
بوسه ای از رحمت و مهر برای مهربانی چون تو
با نام و یاد هستی بخش و سلام خدمت علی آقای عزیز…تمام مشکلات ما انسانها در موضوع توحید با درک یک کلمه حل میشه، و اون کلمه وجوده…اگه به ذهن منطقی بگیم میشه وجود رو کد نویسی کرد پاسخش مثبته و دلیلش اینه که ذهن منطقی ظهور وجود رو درک میکنه نه خود وجود رو و اونو به وجود تعمیم میده…مثلا اگه به دانشمندان حوزه هوش مصنوعی و دیپ لرنینگ بگیم میتونید آگاهی یا شعور رو کدنویسی یا تعریف کرد پاسخشون مثبته…بخاطر اینکه اونها رفتار رو که خروجی شعوره میبینن و میگن خوب اینکه کاری نداره در حالی که رفتار انسان تلفیقی است از شعور و هوش… نمیدونم چطوری توضیحش بدم…وجود چیزیه که با ذهن نمیشه درکش کرد و فقط با قلب میشه درکش کرد ، اما همین وجودو بخوای توضیح بدی مجبوری از هوش و زبان ذهن منطقی استفاده کنی و قطعا مخاطب نخواهد فهمید تو چی میگی! و نمیشه دریا رو در یک فنجان عرضه کرد…یا وقتی استاد در مورد خداوند از واژه انرژی استفاده میکنن خیلی از افراد درکشون همون انرژی e=mc2 هستش در حالی که استاد منظورش این نیست…درک تمام مباحث توحید در گرو شناخت قلبی و درک وجوده و رسیدن به این مرتبه از معرفت با رسیدن به مقام صمت محقق میشه…وقتی باورهای مخرب یک به یک شناسایی میشن و نقطه مقابلشون با ممارست در نفس شکل میگیره، این دو مثل دو زوج با هم ازدواج میکنن و در هم فانی میشن و در پس سکوت ناشی از این فنا صدایی هست که حقیقت رو به قلب انسان معرفی میکنه…و نفس و ما سویها …به میزانی که نفس ساکت و تسویه میشه قلب بیدار و آگاه میشه و صدای خداوند رو که در سکوت ذهن شنیده میشه رو ادراک میکنه…فالهمها فجورها و تقویها…از خداوند درخواست میکنم همه ما رو توفیق معرفت قلبی عنایت کنه و از کثرت به وحدت سلوک بده ان شاالله
سلام و درود به حسین عزیز ( البته اگه اشتباه نکنم)
چطوری برادر
آفرین میگم به درک و شعور درونی ات که در کلمات و جملاتت هویداست
کاملا با تو همفکر و موافقم که نخواهیم توانست اون وجود بی شکل رو درک و تعریف کنیم. چون تعریف و توصیف کاری ذهنیه و ذهن در مقابل ذات کور کوره
فقط وقتی میشه از نظر معنایی در مورد وجود لامکان و لازمان صحبت کرد که قلباً و وجوداً به مرتبه ای از مراتب درک وجودی رسید و بزرگان و عرفا و پیامبران در سیر و سلوک درونی پرده از ذات حقیقی وجود اصلی خودشون برداشتند و جالبه که در اون مرتبه هم اعتراف کردند که ما عرفناک حق معرفتک
البته این جمله پیامبر به این مفهوم نیست که نباید در مسیر شناخت اون وجود حرکت کرد بلکه منظور سفر بی نهایتی هست که از جنس حد حدودات ذهنی نیست و ذهن که زائیده زمان مکان و ماده است نمی تواند آن نامحدود را درک کند.
مثالی که از دریا و فنجان زدی خیلی نزدیک این مفهومه
به نظرم هرچقدر که بتونیم در مسیر درک عظمت وجود حرکت و صحبت کنیم داریم ظرف وجودی رو گسترش میدیم و توانایی های ذهن رو بیشتر می کنیم و به قول استاد که ظرفمون برای دریافت ثروت و نعمت که همه و همه خود ظهور حضرت حق اند بزرگتر می کنیم.
وقتی استاد در فایل لایو قدیمی که امروز روی سایت گذاشتن در مورد معنوی بودن ثروت صحبت کردن و اینکه تنها راهی که میشه به خدا رسید ثروتمند شدنه ، داشتم به همین باورهای ناسالم و آلوده ای که در ذهن دارم و نفسم اونها رو زیبا جلوه میده فکر می کردم و اینکه چه جهاد اکبری می خواد پاکسازی و سامان دادن به این نگرشی که بر من عارض شده
واقعا که باید تک تک باورها رو شناسایی کرد و تغییر داد و مراتب تهذیب نفس رو پله به پله پیش رفت تا به قول خودت آرام آرام صدای سکوت رو شنید.
خدا رو بابت این هدایت ها و هم مداری ها بسیار سپاس میگم و ازش توفیق عمل کردن به این آگاهی ها رو مسئلت دارم.
به امید رحمتت ای مهربانترین مهربانان
دوست دارم حسین جان
سرشار از وجود الهی باشی
بنام خدا و سلام مجدد خدمت علی آقای عزیز…نکته مهمی گفتین، بحث ثروت…ببینید هستی که فوق تصوره…این هستی به قول خداوند تنزل میکنه… در قالب تعینات…تعینات تنزل میکنه در قالب اسما و اسما تنزل میکنه در قالب ماده…نکته مهمی که اینجا درکش باعث متفاوت شدن امثال مولانا از حلاج ها میشه درک این موضوعه که این تنزل در متن هستی مستوره یعنی واقعا چیزی از چیز دیگر منبعث نشده و تمام این تنزلات صرفا یک شهوده در صقع ربوبی و در واقع چیزی از چیز دیگر صادر نشده! و آیه لم یلد و لم یولد اینو بحث میکنه…بحث خلیفت الله بودن اینجاست که انسان نماینده اسمای الهی میشه…در واقع هستی نه غفوره نه رحیمه و تمام این تعابیر مربوط به تنزله…چنانکه امیر المؤمنین علیه السلام مى فرماید و کمال توحیده الاخلاص له و کمال الاخلاص له نفى الصّفات عنه لشهاده کلّ صفه انّها غیر الموصوف و شهاده کل موصوف انّه غیر الصفه. یعنی اگه ما هستی رو پروجکت کنیم و تصویر کنیم در عالم ملکوت میشه اسما و در عالم ملک میشه تمام جهان مادی که مشهود ماست…خوب با این تفسیر بهترین تصویری که ما میتونیم از خداوند درک کنیم اینه که در عالم ملکوت بشیم نماینده اسما…بشیم غفور بشیم رحیم بشیم غنی و در جهان مادی هم تجلی همون اسما باشیم…بصورت ثروت بصورت عشق و مودت و …بشیم ستارالعیوب و چشم بپوشیم از خطای دیگران…بشیم غنی و ثروتسازی کنیم و … ان شاالله خدا به هممون توفیق روز افزون عنایت کنه…دوست دارم برادر و ممنون از نقطه آبیت که دلمو روشن کرد
سلاممم استاد عباسمنش عزیزم، سلام استاد شایسته مهربان.
سلام بر دوستان عزیز سایت بهشتی
بچه ها یه چیزی رو دقت کردین که این حرفا، این اگاهی ها این زاویه دید به خداوند رو واقعاا بعضیا حتی در مدار شنیدنش نیستن…پس اگر ما که در مدار شنیدن هستیم هزاران بار باید سپاسگزار خدا باشیم.
چه جوری حالا سپاسگزار استاد باشیم.
کی باعث شد نگاهمون عوض بشه که
پرنده توی اسمون میبینم میگم خدایی که پرندگان رو هدایت میکنه امکان نداره منو رها کنه.
مورچه ها رو توی باغ میبینم و یا هرجای دیگه که داره غذاشو میکشه ببره توی لونش، میگم خدایی که به مورچه ها روزی میرسونه محاله منو فراموش کنه
چشمان دخترم رو میبینم شکر میگم
اکسیژنی که تمام نمیشود شکرگزار شدم، واای قبل از آشنایی با استاد من کی به اکسیژن اصلا فکر میکردم که بخوام به فراوانیش فکر کنم.
بخوام به ریه هام فکر کنم و از هر لحظه دم و بازدم به موقع شکرگزاری کنم.
برای مری و معده سالمم و
برای آنزیمهای کبدیم که من نمی فهمم ولی دارن منظم و مثل ساعت کار میکنن
برای عشق بیکران همسرم
کی باعث شد عاشق خدا بشم
کی باعث شد از تنهاییم لذت ببرم و هربار تنهام کلی ذوق مرگ بشم و دفترامو بیارم و با عشق فایل گوش کنم.
کی باعث شد عاشق قرآن بشم، کی باعث شد نماز بخونم..نمازی در تنهایی و با اشک شوق.
کی کمکم کرد حتی از میز و صندلی و خودکار و دفترم تشکر کنم..خدایا شکرت..اصلا چه میفهمیدم از شکرگزاری که بخوام بگم شکرت که از دفترم که بگم شکرت که دفتر دارم.
بگم شکرت خودکار دارم
شکرت دستام و انگشتام کمک میکنن بنویسم.
شکرت که اراده دارم این لحظه بنویسم.
شکرت از پاهام که منو همه جا می بره.
شکرت از قلبم که هر لحظه می تپه.
شکرت از گوشهام که هر لحظه با هر صدا پرده صماخ تکون میخوره.
شکرت از دوستان بهشتی، از آگاهیها و تجربه شون. شکرت ازکامنتهای سعیده شهریای دختر نورانی سایت، شکرت از رویای زیبای سایت، شکرت از حمید امیری و همه عشقایی که میتونیم از نور جدیدی که استاد قلب و روح ما تابونده حرف بزنیم
و……یه عالمه شکرگزاری دیگه
منو این همه شکرگزاری محال بود.
الهامی که فقط دنبال این بود با همکلاسی و دوست و رفیقا و فامیلا وقت بگذرونم الان فقط عاشق تنهاییم..کی کمک کرد؟ کی زندگی منو تغییر داد؟
کی چشمامو شست؟
کی گفت بابا خدا تویی، خدا دختراتن، خدا دفترته، خدا عشق همسرته، خدا همون تضاده.نمیشه گفتش نمیشه گفتش…
فقط و فقط استاد چشمامو شست، کمکم کرد جور دیگه ایی به دنیا نگاه کنم..
. استاد عزیزمم هزاران بار ازت ممنونم که دستی از دستان خدا شدی، که پیامبر زمانه شدی
ازت ممنونم که روزها و شبها تفکر کردی و قرآن رو زیر رو کردی که ریشه کلمات رو استخراج کنی..استادجان ازت ممنونم که به 6400 نفر گفتی اگر تغییر نکنین مهم نیست…ینی مقایسه میکنم با بقیه اساتید در این حوزه…چقد با عزت نفس، چقد محکم، چقد قوی و با اطمینان گفتی تغییر نکنین مهم نیست..
من کلی افتخار کردم از اینکه شاگردتم استاد جان
نوش جانت این زندگی بهشتی
نوش جونت ازادی مکانی و زمانی
نوش جانت این حد از ازادی مالی
دوستت دارمم از اینجا تا خدااا
بنام خداوند وهاب من
سلام به خانواده صمیمی عباسمنش
بحث اینکه خدا بخواهد به کسی رزق بده یعنی چی؟
اینکه خدا گفته ما به هر کسی بخواهیم میدیم و به هر که بخوایم نمیدیم یعنی چه؟
منظور از خواست خدا اینه که شما بیای تو مدار دریافت قرار بگیری.
مفهوم ش ی ء اشتباه ترجمه شده، منظور اینه که اگر در مشیت و قانونمندی خدا باشی، به شما تعلق میگیره و اگر در قانونمندی خدا نباشی، به شما تعلق نمیگیره. بحث این نیست که خدا برای یه گروهی بخواد و برای یه گروهی نخواد…اینا همش از بچگی ما میاد که ما فکر میکردیم باباهامون قویترین آدمهان…بعد یهو یه خدایی اومد که فهمیدیم اون دیگه خیلی قویتره و هر کاری میتونه بکنه و تمام تلاشمون رو هم کردیم این خدا رو راضی کنیم که هیچوقتم به گمونم راضی نشد. البته که راضی بود..و البته که تو کله من راضی نبود…
اینطور نیست که بگی خدا تصمیم شخصی میگیره که چیزی رو به گروهی بده یا نده. و هر وقت هم که صحبت از مشیت خداوند شده، میبینیم که از گروه خاصی اسم برده نشده. اما وقتی که از ر – و – د استفاده میشه، دقیقا میگه فلان گروه یا قوم.
طبق قانون اگر شما یک سنگی رو بندازی، اون سنگ میافته رو زمین.
طبق مشیت یا قانون الهی اگر شما تو مدار دریافت باشی، بهت داده میشود.
پس سوال شما باید این باشه که چطور شما وارد اون مدار دریافت بشی! چطور لایقتر بشی! لیاقتی که فراموشش کردی.
وقتی در مسیر درست قرار بگیری، لاجرم طبق قانون، شما دریافت نعمت داری.
وقتی یکی در مدار درست باشه، امکان نداره عذاب بشه. هر اتفاقی بیافته به نفع شماست. اصلا اینطور نیست که تر و خشک باهم بسوزه.
ایمان قلبی شما – که مسیر درسته و من باید صبر کنم تا نتیجه بگیرم – شما رو موفق میکنه.
نباید هیچوقت بگی من تلاش میکنم ولی اگه خدا نخواست چی؟ این شک و تردیدهاست که کار رو خراب میکنه…
بابا خدا انتخاب نمیکنه، چرا نمیخوایم خدای آدمی رو تو ذهنمون پاک کنیم و خدای سیستمی رو جاش بزاریم که خلف وعده نمیکنه؟
واقعیت اینه که خدا آدم نیست که بگه باهات حال کردم نعمت مال تو یا حال نکردم و بیا حالتو بگیرم.
اینکه بقیه میفهمن یا نمیفهمن اصلا مهم نیست و وظیفه هیچکس نیست که کس دیگری رو اصلاح کنه. هر کس نتیجه زندگی خودش رو میگیره.
من سعی میکنم راه درست رو برم و کاری هم به دیگران ندارم و آدمهای مناسب هم وارد زندگی من میشن. جهان اینکارو میکنه. طبق همون مشیت، همون قانونمندی.
رسالت هیچکسی حتی پیامبرش درست کردن آدمها نیست و تنها ابلاغ کردن پیام مهم و ضروریه. خدا خودش گفته ما به همه کمک میکنیم، چه بخواهی بری بهشت و چه بخوای بری جهنم. ما راه رو صاف میکنیم.
در پناه الله مهربان شاد و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
سلام
استاد عزیز و خانوم شایسته عزیز
خیلی از شما ها سپاس گذارم که پیام خداوند را به من ابلاغ کردین .
این که استاد گفت انسانهای پاک رو کنار هم قرار میدهد
من الان دارم درک میکنم
شب ها خداوند دستم و میگیره و من دارم تمرین های دوره هام رو انجام میدهم تمرین ستاره قطبی تمرین کد نویسی خدا دستمو میگیره در حال انجام تمرین ها پای دفترم خوابم میبره
واقعا که نمیدونم چرا منو از کنار همسرم جدا کرده که من کنارش نباشم
چون همسر من قوانین کار نمیکنه
خیلی رابطه خوبی هم با هم داریم خیلی عاشق هم هستیم
ولی نمیدونم به چه دلایلی جدا شدیم از هم البته که بعضی وقت ها هم پیش هم هستیم ولی خداوند این و در دست داره و منو در آغوش میگیره و میخواباند یک خواب لذت بخش سر شار از آرامش رو دارم این که استاد گفت آدم های پاک و کنار هم قرار میدهد رو من قبول دارم
این پیام خدا هست
و هر دستوری خداوند بهم بدهد من تسلیم او هستم
چند وقتی هست که یک حسی بهم میگه بیا قرآن رو دوره کن مطالب قرآن رو بخون
کلام استاد فقط گفتم پیام خدا هست این همه نشانه بهم داده خداوند که بیام از مطالب قرآن استفاده کنم و بیشتری بتونم باور بسازم درسته از دوره های استاد خیلی استفاده کردم خیلی نتیجه گرفتم درسته ولی جهاد اکبر یعنی این که سنگ تموم بزارم برای خودم نگران اطرافیانم نباشم خدا منو هدایت کرده دیگران رو هم هدایت میکند همه قابل هدایت شدن هستند خدایا شکر
من میپذیرم که من باید در مدار هر خواسته ای دارم باشم تا آن را بدست آورم پس من تعهد میدهم به کلام خدا در قران پس ببرم و عمل کنم در مورد اموز رهای استاد و کلام خدا
استاد بارها تو دوره دوازده قدم گفته بچه ها برین تو قرآن پیدا کنین مثلا فلان الگوهای قرآنی رو من فقط دارم پیام و میرسونم خودتون مسئول زندگی خودتون هستین وقتی استاد این و میگفت اون موقع ذهن من مقاومت داشت
انتظار من از دوره دوازده قدم چیز دیگر بود ولی حال به خدا میگویم خدایا من تسلیمم من پیرو امر تو هستم تو هدایتم کن امین
استاد هر کجا هستین سلامت و پیروز باشین دوستان عاشقتونم استاد و مریم شایسته عاشقتونم
بسم الله الرحمن الرحیم
ایاک نعبد و ایاک نستعین
اهدنا الصراط المستقیم
سلام به استاد عزیز و مریم جان مهربان و دوستان نازنینم
خدا رو شکر برای فرصت جدید زندگی و بندگی و تجربه یک روز دیگر سرشار از اتفاقات خوب
خدا رو شکر بابت دریافت آگاهی های این فایل پر ارزش
این فایل رو بصورت لایو اینستاگرام در همون زمان برگزار شدنش دیده بودم ولی هر بار ببینم آگاهی های جدیدی ازش دریافت می کنم
بنظرم مهمترین ویژگی که آموزشهای استاد رو اینقدر تأثیرگزار کرده همون عامل بودن استاد به علمش هست فقط حرفهای قشنگ نمیزنه هر چی رو که میگه اول خودش عمل کرده، و نتیجه گرفته، و همچنان داره عمل می کنه، عالم بی عمل نیست
یکی از زیباترین مفاهیمی که در این مدت از استاد شنیدم تفاوت بین (اراده) و (مشیت) خداوند هست، که استاد خیلی قشنگ توضیحش داده و بازش کرده،
توی یکی از فایلها استاد میگه جهان مثل یک بازی کامپیوتری عمل می کنه (بازی قارچ خور رو مثال زد) یه سری قوانینی داره که برای همه آدمها ثابته چه دارا چه ندار چه پیامبر چه انسان عادی چه دوست چه غریبه، هر کس طبق اون قوانین پیش بره به نتایج خوبی میرسه و هر کس بر اساس اون قوانین عمل نکنه نتیجه دلخواهی نمی گیره، و این ردخور نداره اینجور نیست که برای یکی عمل کنه و برای دیگری نه،
و وقتی که اینو بدونیم اطمینان و یقین پیدا می کنیم که اگر طبق قوانین خداوند در زندگی عمل کنیم نتایج دلخواه و خوبی خواهیم گرفت و شوق و انگیزه در وجودمون بیشتر میشه که به مسیر درست بریم، اگر غیر از این باشه اشتیاقی برای رفتن به مسیر درست نخواهیم داشت دلسرد میشیم،چون ممکنه ما در مسیر درست بریم ولی خدا نخواد که ما موفق بشیم
ابلاغ پیام اصل اساسی دیگری که استاد بهش اعتقاد داره و دقیقاً بر اساس تعالیم قرآنه اینه که آموزه ها رو بیان می کنه خودشو مسئول فهموندن اونها به دیگران نمی دونه
هر کسی در مدارش باشه میگیره و میفهمه هر کسی هم در مدارش نباشه دریافت نمی کنه و برای او کارساز نخواهد بود
حتی اگر از بهترین آدمها مثل پیامبر باشه
این آگاهی همیشه باید مد نظرمون باشه که:
ما عاجز هستیم از تغییر دیگران
و ما توانا هستیم در تغییر خودمون
خدا رو شکر که با پذیرفتن همین آگاهی که اولین بار در دوره دوازده قدم شنیدم و سعی کردم بهش عمل کنم تأثیر زیادی روی روابطم با اطرافیانم گذاشته
بخصوص با همسرم که تو خونه با هم هستیم و زیاد با هم در تعامل هستیم، و این دیدگاه چقدر زندگی رو برای من راحتتر و ساده تر و دلپذیرتر کرده
البته هنوز هم گاهی وقتا این قانون رو فراموش می کنم باید بیشتر کار کنم و تمرین کنم تا بطور ناخودآگاه در ذهنم جا بگیره
اولین قدم برای هدایت اینه که ما عجز خودمون رو در برابر خداوند اعلام کنیم و بپذیریم که بدون او هیچی نیستیم، و اون وقت هدایت میشیم
خدا را شکر برای بودن در این سایت
خدا را شکر برای همه هدایت هایش
خدا را شکر برای همه نعمت های زندگیم
در پناه خدا شاد و سلامت و برخوردار از نعمتهای فراوان الهی باشید
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عباس منش عزیز و بانو شایسته گرامی و همراه
سلام به دوستان عزیزم در این سایت الهی که کامنتهای بسیار زیبا برامون مینویسند.
روزشمارِ تحول زندگیِ من | فصل 7
روز 187
فایل صوتی گفتگو با دوستان 41 | اراده و
مشیت (قوانین) خداوند
استاد عزیزم خیلی خوشحالم که به سمت شما هدایت شدم به شنیدن صدای شما به
خوندن کامنتهای سایت شما
اولین فایلی که از شما گوش کردم استاد جذبتون شدم حدوداً 5 سالی میشه که تو سایتتون هستم کامنتها رو میخونم صداتونو گوش میدم خیلی لذت میبرم اصلاً سیر نمیشم خیلی پیشرفت کردم
خیلی موفق شدم خدایا شکرت به خاطر اینکه هدایتم کردی به این سایت الهی
خدایا شکرت به خاطر اینکه هدایتم کردی به استاد عباس منش عزیز که من کلمه هدایت رو متوجه بشم که من با قرآن بیشتر انس بگیرم که من خدای واقعی رو بهتر درک کنم .
که من رفتارم خیلی تغییر کنه که من کمتر عصبانی بشم کمتر غر بزنم کمتر نگران باشم بیشتر سعی کنم احساسم رو خوب نگه دارم بیشتر سعی کنم که حالم خوب باشه چه در روابط با دیگران چه با خودم بیشتر خودمو دوست داشته باشم
این فایل که بینظیر بود مثل همه فایلهای استاد
توضیحات استاد در مورد انشاءالله و ان یرادالله توضیحات کامل استاد
فقط میخوام بگم خدایا شکرت خدایا ممنونم ازت چقدر خوبه که من روزی دو سه ساعت تو این فایل هستم تو این سایت الهی
همانطور که در فایل نشانهام گفته بودم که منتظر ویزای پسرم هستیم و ویزاش اومد برای کشور هلند
امروز چهارشنه 14 شهریور
برای مصاحبه به سفارت هلند رفته بود ولی به خاطر تعطیلات و یه سری مشکلات سیستمی کارش انجام نشد و موکول شد به روز دوشنبه 19 شهریور اما من فقط خدا رو شکر کردم ، آرام بودم و مطمئنم که الخیر فی ما وقع هست . و اینا رو نتایجی میدونم که از بودن تو این سایت الهی گرفتم
و همچنین
استاد فرشید پاکزاد رو تحسین میکنم ،
من از سال 80 با قوانین جذب آشنا شدم اولین استادی رو که اون موقع باهاشون آشنا شدم دکتر آزمندیان بودند
که ایشون رو هم بسیار تحسین میکنم
با اینکه چند سال شاگردشون بودم ولی وقتی که با استاد عباس منش آشنا شدم و صدای ایشون رو شنیدم یه حس عجیبی پیدا کردم و جذب و شیفته ایشون شدم و تا الانم تو سایت هستم و انشالله همیشه خواهم بود و افتخار میکنم که عضو این سایت الهی هستم.
خدایا ممنون که موفق شدم کامنت روز 187 رو هم اینجا به یادگار بنویسم
خدایا شکرت خدایا شکرت
خدایا ممنون ازت به خاطر این سایت الهی به خاطر این دوستان خوب و به خاطر استاد عزیز و بانو شایسته
سلام خدمت استاد عباس منش و دوستان
من دو سه ماهه که فایلهای استاد رو پیگیری میکنم و گوش میدم.احساس میکنم که آرامتر شدم . احساس می کنم که دارم یه جور دیگه خدارو میشناسم و ارتباط بهتری با خدا میگیرم . البته ذهنم خیلی جبهه میگیره و دلیل و منطق میاره.ولی احساس قلبیم برام جذاب تره دلم خیلی میخواد که در مسیر و مدار درست بیفتم و به نظر خودم دارم تلاشمو میکنم ولی هنوز خیلی جای کار داره .به امید خدا روز به روز بهتر بشم .واز خدا ممنونم که مسیرم رو به این سمت هدایت کرده