گفتگو با دوستان 41 | اراده و مشیت (قوانین) خداوند - صفحه 8 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/09/abasmanesh-7.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-09-14 09:10:092024-04-27 07:52:04گفتگو با دوستان 41 | اراده و مشیت (قوانین) خداوندشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
روز شمار 187
رد پای روز 16 شهریور رو با عشق مینویسم
کار تو بندگی هست طیبه وظیفه ات اینه که قدم برداری و عمل کنی و ایمانت رو نشون بدی
و کار من خدایی
و به انجام رسوندن کارای تو هست
سرت به کار خودت باشه من کارمو خوب بلدم چجوری انجام بدم
پیام امروز خدا برای من بود
استاد عباس منش میگفت اون خدا میدونه کی بده ، و دقیقا خدا امروز منو شگفت زده کرد
نمیدونم چجوری بگم از این همه لطف، شگفتی، عظمت ،عشق ،زیبایی ،نمیدونم از این همه عظمت خدا چجوری تشکر کنم
هرچقدر تشکر کنم باز هم کمه
هیچی نیستم واقعا در مقابل این همه محبتش
نمیدونم ،هیچی نمیدونم، هیچی
ولی اینو میدونم که یه دارایی عظیم و بی نهایت دارم که همه چیز منه
تو این یک سال که خدارو بیشتر شناختم ،همه چیز من شد و اول از همه عشق شد برای من
الان دارم میخندم از سرور و لذتی که در درونم دارم و هم گریه شوق دارم از ته دل که خدا عشق من شده
همه چیز من شده
،جوری که من دیگه وقتی عشق بازی دخترا و پسرارو میبینم و میبینم که تو خیابون به هم محبت میکنن از دیدن عشقشون دیگه مثل قبل احساس تنهایی نمیکنم یا بگم کاش یه نفر بود منو اینجوری دوست داشت و عشق میورزید
دیگه همه چیز برعکس شده
من امروز تو جمعه بازار دختر پسرایی رو دیدم و دختر پسرایی که باعشق ازم خرید کردن و زن و شوهرایی که باعشق ازم خرید کردن ، که انقدر زیبا به هم عشق میورزیدن که با دیدن عشق ورزی شون بارها گفتم خدایا ازت سپاسگزارم که به من این لطف رو داشتی که من شاهد دیدن این همه عشق در اطرافم و در نزدیکیم باشم و حتی متوجه شدم که ناخودآگاه توی وجودم یه حس عشقی داشتم وقتی میدیدمشون و میگفتم خدایا عشقشون رو افزون کن
خدایا سپاسگزارم که شاهد عشق هستم
و پر از شوق میشدم و فقط میگفتم ماچ ماچی من سپاسگزارم
ماچ ماچی اسم خدای منه
اسم ربّ و صاحب اختیارمه که من براش گذاشتم
البته من کی ام این وسط ،خودش دوست داشته که من ماچ ماچی صداش کنم که به زبونم جاری کره که بهش ماچ ماچی بگم
من دلم میخواد فقط بهش بگم ماچ ماچی
چون خیلی دلبره
چون خیلی هوامو داره
چون خیلی عاشقمه
چون خیلی مهربونه و خاصه و عجیب بی نظیره و بینهایت فوق العادست
فکر کن، تو یه عشق داشته باشی که عاشقانه عاشقت باشه و هیچ کس مثل اون نباشه که عشق رو بهت بده
تو این یک سال خدا دائم به طرق مختلف بهم عشق داد تا من ذره ذره و با توجه به قدم هایی که برداشتم ،تکاملم رو نسبت به اعتمادم به خدا
باورم به عشق و قدرت خدا بیشتر و بیشتر بشه
نمیدونم چرا دارم اول از عشق مینویسم
وقتی اومدم رد پامو بنویسم پس ذهنم این بود ، از فروش سه برابری امروزم بنویسم ولی وقتی نوشتم به نام ربّ
گفتم خدا تو بگو اول از چی باید بنویسم
که خدا گفت از عشق بنویس و دستامو به نوشتن درمورد عشق حرکت داد
الان که ادامه نوشته هامو مینویسم
راس ساعت
22:00 شب روز 16 شهریور هست
داشتم رد پامو مینوشتم که حس کردم خدا بهم گفت اول برو غرغره آب پیاز رو انجام بده و بعد بیا باهم سر نماز حرف بزنیم و بعد بیا ادامه رد پاتو بنویس ، و من چشم گفتم
خیلی خوشحالم خیلی
سر نماز انقدر ذوق داشتم که به معانیش که توجه میکردم ،درسته چند باری حواسم پرت شد ولی سعی کردم سریع به خدا توجه کنم و به معانی نماز
اواخر رکعت بودم که با لبخند میخوندم نمازو یهویی صدای خندم اومد و بعد دوباره توجه کردم به معنی نماز
وقتی رسیدم به
الحمد الله
اَشْهَدُ اَنْ لااِلهَ اِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ؛
شهادت میدهم که معبودی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یگانه و بیشریک است. شهادت میدهم که محمد(ص) بنده خدا و فرستاده او است. خدایا رحمت بفرست بر محمد و آل محمد
وقتی جملات عربی رو میگفتم ،جملات فارسی رو هم توی دلم مرور میکردم و میشنیدم ، گفتم شهادت میدهم که خدایی جز خدای یکتا نیست
با لبخند میگفتم که به یکباره اشک از چشمام سرازیر شد و گریه کردم
نمازم که تموم شد به سجده که رفتم فقط گریه کردم
چرا خدا این همه عشقه آخه
ازش خواستم کاری کنه بیشتر این حس رو سر نماز و هر لحظه از زندگیم ،هر ثانیه از عمرم تو این جهان هستی تجربه کنم
عشق مطلق و بی نهایتی که تو این حس ازش میگیرم بی نهایت حالمو خوب میکنه
اوایل ورودم به سایت که پارسال فایلای استادو گوش میدادم و استاد میگفت هرچی بیشتر میگذره نمیتونم درمورد خدا بگم ،بیشتر میتونم بفهممش چیزی از حرفاش درک نمیکردم
یا اینکه وقتی میگفت خدا اینو گفت خدا باهام حرف زد من میگفتم یعنی چجوری آخه
ولی حالا که میشنوم این صدای آرامش بخش رو ،این حس هارو ،این نشونه هارو به بی نهایت طریق
خیلی ذوق میکنم
من شروع کردم به حرف زدن با خدا ، هی گفتم ربّ من بازم جانم میشنیدم
جانم بنده من
جانم
جانم
جانم
از صبح بگم که خدا بی نهایت هوامو داشت و بهم گفت که طیبه تو کارت بندگی هست قسمت خودتو خوب انجام بده ببین من چیکار برات میکنم
چون طبق قانون باید عمل کنی تا نتیجه ببینی
من و مادرم قرار بود صبح زود بریم جمعه بازار پل طبیعت
من بیدار شدم تخم مرغ و سیب زمینی گذاشتم تا آب پز بشه و به مادرم گفتم من میرم تو هم هر وقت بیدار شدی با چای و تخم مرغا که بپزن بیار با خودت
من رفتم و مثل همیشه وقتی از مسیر بی آر تی میرم که تو ایستگاه نزدیک خونه مونه و درخت توت داره که جریانشو گفتم تو رد پاهام ،همیشه سعی میکنم با یه بطری آب برم و باهاش حرف بزنم و سلام بدم به درخت توت
جدیدا به چند تا درختی که با فاصله کم تو ایستگاه بی آر تی کنار درخت توت هستن هم سلام میدم
یه بار یادمه میرفتم به درخت توت سلام بدم ،شنیدم برو به درختای کناریشم سلام بده و حالشونو بپرس
و از اون روز سعی میکنم به همه شون سلام بدم
وقتی رفتم و بی آر تی اومد رفتم حقانی پیاده شدم
10 بود رسیدم اونجا و رفتم وسیله هامو پهن کردم و نشستم تا وقتی مامانم بیاد یه کش مو و جاکلیدی فروش رفت و یه گیره سر جوانه
ولی میدونستم که فروش میرن
و مدام میشنیدم که قشنگ یه صدایی بهم میگفت
طیبه تو بندگی تو بکن
حالا بندگی چیه
اینه که قدمتو برداشتی و الان شروع کن به بافتن و وظیفه ات رو که تلاش هست رو انجام بدی
و یه وظیفه دیگه هم داری که آروم باشی و ساکت بشینی ببینی ربّ تو چیکار میکنه
وقتی من چشم گفتم و شروع کردم به بافتن و سعی کردم به آدما توجه نکنم و تمام تمرکزمو سعی کردم تا جایی که تونستم به بافتن و با خدا حرف زدن و گوش دادن به فایلا بکنم
و بندگی کنم و آروم باشم و تسلیم خدا باشم تا خدا برام مشتری بشه
بعد که مادرم بعد اذان ظهر اومد یه گیره سر دیگه فروختم وناهارمو خوردم و ظرف گیره سرارو برداشتم و رفتم تا تو پارک و اطراف بازار دور بزنم تا بفروشم
وقتی رفتم نمیدونستم کجا برم ، گفتم خدا کمکم کن تو بگو چیکار کنم که خدا مسیرمو برد سمت ورودیش و اونجا کلی فروش رفت و خدا پشت سرهم مشتری میشد برای من
با هر باری که میفروختم سریع تو گوگل درایوم که یه پوشه سپاسگزاری باز کردم ،مینوشتم و سپاسگزاری میکردم که چقدر فروش رفت
و مادرمم زنگ میزد میگفت طیبه انقدر خریدن اومد حسابت ؟
من تو، دو ساعت و نیم تقریبا از ساعت 13:38تا 16
و با فروشای مامانم حدود 1600فروش داشتیم
بعد که جوانه های من تموم شد رفتم پیش مامانم تا بردارم جوانه هارو و دوباره برم
که وقتی رسیدم هی مشتری اومد و گل و جوانه گیره سر خرید و میگفتن زنبور و چیزای دیگه نداری
گفتم میبافم بازم
و ازم خرید میکردن و میرفتن
و وقتی ساعت 5 شد جمع کردیم و راه افتادین تا برگردیم خونه
تو راه یه پسر مو فر فری زیبا با دو تا دختر که یکیشون مو فرفری که موهاش حنایی بود اومدن و ازم جوانه گرفتن
پسر اول سر خودش زد و خیلی ذوق داشت بعد به سر دختر گذاشت من فقط عشق میدیدم امروز و تحسین میکردم
قبل اون من مشتری داشتم یه آقا اومد نگاه کرد گلارو رفت
بعد دیدم برگشت گفت برای دخترم میخوام و رفتیم پیش خانواده اش برای دختر چند ماه اش و دختر حدود 7 ساله اش گل و گیاه گرفت بعد انقدر مرد با احترام و خانواده دوست و با محبتی بود که دیدم گفت برای شما خریدم برای خودمم بخرم
دیدم یه برگ پاییزی ازم گرفت و زد به سرش و گفت اینم برای خودم ،برگشت بهم گفت خانم من این گیاهارو میبرم چه میوه ای قراره بشن و بلند میشن میوه میدن و بی نهایت ذوق داشت
ذوقش مثل ذوق یه بچه 7 ساله بود و یه درسی از ذوق کردنش و صحبتاش گرفتم
اینکه اول از همه عاشقی میکرد و حرف مردم اهمیتی نداشت براش یعنی از ذوق کردنش لذت میبردم و خداروشکر میکردم که چنین مشتری های خوبی برای من میاره ،در اصل مشتری میشه برام که اونی که من میخوامه ، خدا برای من مشتری میشه
برگ رو روی سرش زد و با خانواده اش ست کرد و راه افتادن رفتن ،خنده کنان و با کلی عشق
این باور رو بهم داد که حرف مردم هیچ اهمیتی نداره ،دل من باید شاد باشه و من باید از لحظه لحظه موهبت زندگی لذت ببرم
و درس دیگه ای که یاد گرفتم این بود که حس فراوانی رو بهم داد با خریدش ، و حس اینو داد که مشتری هایی هستن که ارزش کارمو بی نهایت زیاد میدونن و حاضرن که چند تا چند تا خرید کنن و ذوق دارن
و حتی لذت میبرن از دیدن کار دست و هنر زیبا که خدا عطا کرده
بعد یه دختر پسری بودن اول دیدن دختر گفت برام میخری و نگاه کردن و رفتن ولی دوباره اومدن و ازم خرید کردن و دختر جوانه رو زد به موهای پسر چنان ذوقی داشت که کلی کیف میکرد
بعد داشتم به غرفه ها نگاه میکردم و از کنار جمعیت رد میشدم ، یه دختر زیبای مو فرفری رو دیدم که موهاش بی نهایت زیبا بود دیدم داره بهم نگاه میکنه بعد دیدم اومد صدام کرد گفت انقدر اومدی از کنارم رد شدی دلم از این جوانه ها خواست
همه و همه کار خداست که دل هارو برای من نرم میکنه و مشتری پشت سر هم میاد
مشتری هام واقعا فوق العاده شدن به طرز شگفت انگیزی مشتریام به راحتی و به سرعت پرداخت میکنن هزینه کارامو
البته از وقتی جدی ،سعی کردم روی باورام تمرکز کنم این اتفاق افتاده
حتی غرفه دارا هم 3 نفر ازم خرید کردن
بعد من چون یه قسمتو فقط میرفتم ،بازار به اون بزرگی رو که چندین در ورودی داره ،رسیدم به یه درش نمیدونم چی شد رفتم سمت ورودی دیگه اش و اونجا دو نفر خواستن ازم خرید کنن که دیدم گفتن چسبش معلومه
اونجا بود که خدا بهم تذکر داد که طیبه برای اینکه کارت بیشتر فروش بره باید سعی کنی که کیفیت کارتو بالا ببری و تمیز کار کنی
چون دو روز پیش بود فکر کنم یه فایلی رو هدایتی دیدم که میگفت کیفیت کارت رو بالا ببر به فکر فروش نباش کیفیت کارت بالا بره مشتری خودش میاد سمتت
بعد که ازم نخریدن و متوجه این موضوع شدم
دیدم یه آقایی از فروشنده های تو بازار که غرفه داشت صدام کرد و گفت که بیا ببینم چند میفروشی
گفتم 70 سریع گذاشت تو ظرفم و گفت کمتر بده گفتم یدونه رو که نمیتونم کمتر حساب کنم گفت من تعداد میخوام
گفتم نهایت میتونم 60 بدم و گفت نه نمیصرفه جوری باشه که منم سود کنم ،گفت سرهنگه و خودش کریستال و جا شمعی و چراغ و لوستر میسازه و میخواد برای یه نفر تعداد 100 تا خرید کنه
ازم آدرس پیجمو خواست تا صحبت کنه و سفارش بده
و میدونم که همه اینا کار خداست
چون من نمیخواستم برم سمت ورودی دیگه و خدا هدایتم کرد
وقتی ظهر داشتم تخم مرغ و سیب زمینی آب پز رو میخوردن یه زنبور زرد و مشکی اومد و روی تخم مراغا نشست
اولش خواستم نذارم بشینه بعد گفتم طیبه هیچ کاری نمیکنی
تو کی باشی که نذاری از این غذا برداره و بخوره
اومده سهمشو برداره و بره
داشتم نگاهش میکردم که متوجه شدم من دیگه از زنبود نمیترسم اونم از اونا که نیش میزنن و قبل آگاهیم تا زنبور میومد سمتم میترسیدم که نیشم بزنه ولی الان داشتم با خودم و خدا حرف میزدم و به زنبور نگاه میکردم تا ازش درس یاد بگیرم
زنبور که روی تخم مرغا میشست نجوای ذهنم میگفت کثیفه نذار بشینه اگر اون غذا رو بخوری مریض میشی
من به حرفش گوش ندادم و گفتم نه
من حق ندارم از سهمی که برای اونه بردارم و انقدر زیبا سفیده تخم مرغ رو با دندوناش گاز میزد و تیکه میکرد و میبرد و بعد دو دقیقه دوباره میومد برمیداشت
وقتی داشتم نگاش میکردم فقط و فقط عظمت خدا رو میدیدم که چقدر ماهرانه این همه زیبایی خلق کرده
ماهرانه گفتم ، یاد یه حشره یا نمیدونم چی اسمشو بذارم افتادم ،من صبح داشتم قلاب بافی میکردم که دیدم یه چیزی به صورتم خورد و دستم کشیدم رو صورتم دیدم یه حشره ریز اندازه نصف برنج
نشسته رو دستم نگاهش کردم انقدر زیبا بود تاحالا ندیده بودم که انقدر زیبا و خاص وریز باشه و انقدر ماهرانه نقاشی شده باشه سفید و با خالای مشکی بود انقدر ریز بود که وقتی سرشو میدیدم یه جورایی سرش چند ضلعی بود واقعا بی نظیر بود
بی نظیر که گفتم طبیعت سمت بازار اومد جلو چشمم
انگار خدا میخواد با یاد آوریشون بهم بگه ببین امروز تو چقدر زیبایی دیدی و تحسین کردی
پس با سپاسگزاری تو برات می افزایم
وقتی برگشتیم خونه تو راه برگشت دیدم آبجیم و خواهر زاده ام که رفته بودن مصلی ،نمایشگاه لوازم تحریر ،اونا هم سوار بی آر تی شدن و باهم پیاده شدیم
من دوباره رفتم به درخت توت سلام دادم و آب بردم براش و برگشتم
وقتی رسیدیم جلوی مرکز خریدمون خدا بهم یادآوری کرد که یادت نره 10 درصد از سود و درآمدت رو الان به من پرداخت کنی
و حس کردم باید برم بستنی بخرم برای خواهر و مادر و خواهر زاده ام
وای الان که مینویسم بهم گفت پول بستنی که برای خودت گرفتی رو حساب کردی به سهم من ،اونم کمار بذار که برای کاری که گفتم خرج کنی و من چشم میگم با عشق
بعد که حساب کردم 10 درصد از درآمدم میشد 150 که ما بقیشو به مادرم دادم تا برای کسی خرج کمه که از فامیل باشه
چون برای انفاق اول باید به نزدیکان بعد به بقیه باشه و من با عشق سهمخدا رو سریع دادم
البته بازم میگم به خودم که هیچ کاری نکردم و همه کارارو خدا برام انجام داد و من اصلا صاحب هیچی نیستم که بخوام بگم انقدر سهم خداست
همه برای خداست
وقتی رسیدیم خونه یه لحظه گفتم خدایا شکرت که همه کار برام کردی و فروشم به نسبت هفته قبل سه برابر شد
داشتم این حرفو میگفتم که شنیدم نه طیبه تو قدم برداشتی و بندگی کردی و من فقط سمت خودمو انجام دادم
امروز برای تو درسی باشه و یادت باشه که تو قدم برداشتی و اون لحظه که تسلیمم شدی من برات مشتری شدم
دیگه مثل هفته قبل نگران نبودی
فقط به این فکر میکردی که چجوری باید بندگی کنی و حواستو به بندگی بدی و تسلیم بشی
تو تسلیم بودی که من تونستم برای تو کار انجام بدم
اینو برای تمام جنبه های زندگیت به یاد داشته باش
اگر تسلیم باشی من اونچه که تو میخوای رو بهت عطا میکنم
و خیلی خوشحالم که امروز تونستم تا جایی که تونستم تسلیم خدا باشم تا خدا مشتری بشه برای من
و مهم تر از همه عشق باشه در تک تک لحظه های امروزم که همه جا عشق میدیدم
الان ساعت روز 16 شهرور 23:20 هست
یک ساعت و نیمه دارم با عشق رد پامو تو گوگل درایو مینویسم تا بعد تو سایت بذارمش
برای تک تکتون بی نهایت عشق و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت بی نهایت از خدا میخوام و سعادت در دنیا و آخرت باشه برای همه مون
سلام به استاد عزیز
سلام به دوستان خوب خودم
یکی از بزرگترین اتفاقات زندگی من آشنا شدن با استاد عزیز است
مسیر زندگی من را تغییر داد
همه اینها به این خاطر است که من از خدای مهربان خودم خواستم
من دست بسوی او دراز کردم
از او کمک خواستم
خداوند هم به تغییر کردن من پاسخ داد و استاد عزیز را سر راه من قرار داد
این یکی از بهترین و بزرگترین نعمت های زندگی من است و همیشه از خدای خودم بخاطر این همه نعمت و لطف و بزرگواری سپاسگذار هستم
یک درس
یک نکته
مشیت و اراده خداوند در این است که من حال خوب داشته باشم
مشیت و اراده خداوند در این است که من همیشه موفق و پیروز باشم
مشیت و اراده خداوند در این است که من ثروتمند بشوم
مشیت و اراده خداوند در این است که من روابط خوبی داشته باشم
مشیت و اراده خداوند در این است که من را هدایت و راهنمایی کند
مشیت و اراده خداوند در این است که به من مال و نعمت فراوان بدهد
مشیت و اراده خداوند در این است که آدم های خوبی را سر راه من قرار بدهد
مشیت و اراده خداوند در این است که به من دوستان خوبی را بدهد
مشیت و اراده خداوند در این است که با دستهای هدایتگر خودش من را هدایت کند
مشیت و اراده خداوند در این است که من به راحتی و آسانی به خواسته های خودم برسم
مشیت واراده خداوند در این است که من همیشه لبخند روی لب داشته باشم
مشیت و اراده خداوند در این است که من همیشه در مدار مال و نعمت ثروت فراوان باشم
مشیت خداوند در این است که من همیشه سالم و تندرست باشم
مشیت خداوند در این است که به من کمک کند و دستهای من را بگیرد و خداوند از این کار شاد و خوشحال است
مشیت خداوند در این است که من بخواهم و او به من بدهد و او از این کار راضی و خرسند است
این ها باورهایی است که هر چه بیشتر و بیشتر برای خودم بسازم و ذکر روزانه من باشد من همیشه شاد و خوشحال و سرحال و موفق خواهم بود
از او می خواهم و او به من می دهد
من کاری که می کنم از مسیر خودم لذت می برم
حال خوب خودم را همیشه مراقب هستم
بی شک خداوند هم با جون و دل به من می دهد
این ذکر امروز من بود
همه این نکات و این گفته ها برای من این درس را دارد که فقط و فقط روی خدای خودم حساب باز کنم
از او کمک بخواهم
دنبال او باشم
او برای من هم پدر است و هم مادر
او برای من بهترین رفیق است
از خدای خودم که من را در این راه کمک و هدایت می کند سپاسگذار هستم
سپاس از خدای مهربان خودم
سپاس از خدای زیبای خودم
سپاس از خدای هدایتگر خوب خودم
سپاس از خدای فراوانی ها
به نام تنها رب و فرمانروای زندگی ام
سلام به همتون
تبریک به دوست عزیزمون که داره با ارادت ویژه و با عشق با استاد عزیز حرف میزنه
موضوع این قسمت اینه که نباید بریم با اصرار و زور بخواهیم دیگران رو تغییر بدیم و بیاریم توی این مسیر چونکه تقرییا هممون کم و بیش این تجربه رو داشتیم که بخواهیم دیگران رو قانع کنیم و بگیم راه درست چیه نادرست چیه که اینکار در اغلب مواقع نتنها جواب نداده بلکه باعث شده احساس خودمون هم بد بشه و بهم بریزیم و از مسیر درست دور بشیم چقدر خود من طول زندگی برا دیدگاهها و موقعیت های مختلف از این نوع ضربه ها خوردم و در این مسیر هم اویل اینجور بودم اما زمانش کوتاه بودو بازی رو فهمیدم که من نباید چنین اشتباهی رو کنم و با همه در صلح باشم که هرکسی هردیدگاه و مسیر و هرجور دلش میخواد زندگی کنه
و بقول معروف من دست بذارم رو کلاه خودم که باد نبرش
دیگه چکار دارم به بقیه،
واقعا من الان نسبت به قبلا خیلی قانون مدارها و فرکانس بهتر درک میکنم چونکه بارها شده خودم یا کسی دیگه خواستم کاری انجام بدم و یه عالمه از دوستان نزدیکمم اون کار مورد نظر رو خوب انجام میدادن و هی توضیح میدادن که این کار اینجوریه اونجوریه و….اما چونکه من هنوز در مدارش نبودم هرچه زور میزدم نمیتونستم انجامش بدم چونکه هنوز یه عالمه تکامل میبایستی طی کنم یا همچنین در بعضی کارهای خودم که به خیلی ها توضیح میدم اما چونکه هنوز آمادگی لازم رو ندارن من هرچه توضیح میدم اما اونا نمیتونن بپذیرن یا باور کنن و انجام بدن چونکه باید صبر کنند و ادامه بدن متاسفانه اینکارو نمیکنند در نهایت موفق هم نمیشن و به جایی نمیرسند،،
یکی از نمودهای عینی ش استفاده از همین فایل ها و محصولاته که خیلی اوقات شده یه جمله یا نکته هایی رو هرچقدر زور میزدیم اما نمیتونستیم باورش کنیم،درکش کنیم چونکه هنوز مدارمون پایین تر بوده اما بعد از مدتی تکامل طی کردیم دیدیم که چقدر ساده اون موضوع رو درک کردیم و حلش کردیم،،
اما تا قبلش هرچی استاد،دوستان و خیلی های دیگه هرچقدر بهمون میگفتن ولی ما هنوز در لول اون نبودیم که توانایی دریافتش باشیم ،،
نکته بعدی اینکه انسان اگر روی توانایی های خودش حساب باز کنه تا اینکه روی نیروی الهی تکیه کنه خیلی متفاوته،
خب چقدر این خداوند داره ما رو هدایت میکنه چندروزی هست که این موضوع داره در ذهنم میچرخه بذارید بهتون بگم چیه
آقا من قبلا توی یه کاری فعالیت داشتم یه کار هنری مورد علاقم نبود بلکه فقط بخاطر کسب درآمد واردش شده بودم
خب من اویل که شروع کرده بودم هم مهارت بسیار پایین داشتم هم تجربه نداشتم هم اینکه خیلی استرس و اعتمادبنفس بسیار پایین در وجودم داشتم
خب من اویل میرفتم برا اجرا در اون کار با وجود تمام اینها اعتمادبنفس پایین
مهارت بسیار پایین
نداشتن تجربه
امکانات بسیار کم و با کیفیت پایین
استرس از انجام دادن و….
اما اینها باعث میشد که من همیشه روی نیرویی بالاتر از توانایی های خودم حساب کنم و رفتن تو دل کار بااین نوع دیدگاه و احساس اکثر جاهها خوب پیش میرفت و نتیجه منو راضی میکرد
اما بعداز مدتی دیگه یه خورده مهارت،تجربه، کیفیت ابزار کار رفته بود بالا و استرس هم کمتر شده بود دیگه چی اتفاقی میفتاد اکثر مواقع من روی توانایی های خودم حساب میکردم تا اینکه بعداز یه مدتی دیدم چرا خیلی اوقات کارم حتی از اون اویل هم حتی با نارضایت کمتری پیش میره بااینکه خیلی از چنین آگاهی هارو نداشتم نشستم از خودم سوال کردم
فهمیدم که دلیلش اینه که عزیزم تو دیگه داری بیشتر روی خودت حساب میکنی و همین باعث کندتر یا پسرفتت داره میشه
واقعا اون برهه از تجربه زندگیم ،تا آخر عمرم برام شده یه درس که ما واقعا هیچی نیستیم نباید منیت داشته باشیم و از یاد قدرت خداوند در زندگیمون بریم واقعا هیچ زمان اینو از یادم نمیره اما ممنون چنین خدایی هستم که دوباره منو به راه درست هدایت کرد و منم همیشه سعی میکنم واقعا خوب عمل کنم و این مسیر عشق رو ادامه بدم
چونکه اگر فقط روی خودت حساب کردی و تکیه از خداوند برداشتی اونوقت میبینی که چطور پشتت خالی میشه و میخوری زمین،،
مانند کشتی تایتانیک داستان اونو دیگه همه دنیا میدونن
امیدوارم هممون همیشه فقط روی خدایی حساب کنیم حتی اگر بااستعدادترین و با مهارت ترین فرد در جهان هستیم اما همیشه فقط روی خدایی حساب کنیم که با هیچ عواملی تکان نمیخوره،،
رب فرمانروا پشت و پناه تون باشه،،
به نام مهربان پروردگار باسخاوتم که جهان هستی رو با قوانین ثابتش آفرید تا ما خالق عامدانه خواسته هامون باشیم
یک جایی استاد در فایل شون فرمودند که اگر شما به قوانین سرمایه گذاری حاکم بر کشورتون مطمئن باشید سرمایه گذاری هایی که می کنید با آرامش بیشتری هست و اگر درمسیردرست گام بردارید طبق قانون باید منتظر نتایج خوب باشیدچون قوانین ثابت هستند ….
و حالا برعکس اگر در کشوری باشید که قوانین ثبات نداشته باشه همیشه نگران نتیجه و سرمایهگذاریها تون خواهید بود
استاد به ما یاد دادند که جهان هستی هم مانند همون کشور بر طبق قوانین ثابتی آفریده شده که اگر ما قوانین را بشناسیم و هماهنگ با آن رفتار کنیم قطعا به چیزی که می خوایم میرسیم
و من قبل از آشنایی با این سایت و آگاهی های استاد عباس منش،فکر میکردم که جهان همون کشور بیثباتی هست که من دراون زندگی می کنم واگر کسی شانس باهاش یارباشه موفق میشه واگرنیاره محکوم به نابودیه
حالا که به گذشتم نگاه می کنم برام بسیار عجیبه که چطور این همه نظم رو ندیدم و به بی ثباتی و بیقانونی جهان اعتقاد داشتم و قطعاً طبق همون قانون بی نظمی های زیادی رو تجربه میکردم
درخواست قلبی من از خداوند شناخت قوانین جهان هستی بود که بعد از دنبال کردن استادان زیاد وخواندن کتاب های زیاد هدایت شدم به این سایت
حریصانه فایل ها رو گوش کردم و نوشتم و متوجه شدم که استاد دارن از یک سری قوانین ثابت صحبت می کنند که بر جهان حاکم است
یه جایی استاد فرمودند که بزرگترین سپاسگزاری شون از خداوند اینکه جهان هستی رو برطبق یک سری قوانین ثابت آفریدن
برای من بسیار عجیب بود که مردی که این همه نعمت های ملموس داره چطور بزرگترین سپاسگزاریش یک چیز ناملموس ویک گاهی هست🤔
غافل از اینکه تمام چیزهایی که استاد در حال تجربه اش هستند همشون نشأت گرفته از همین قانون است( که جهان با قوانین ثابت و بدون تغییرش آفریده شده)
استاد باکدامین زبان میتونم ازتون تشکر کنم که این قوانین را کشف کرد اید و خوب زندگی کردید و کمک کردید ما هم خوب زندگی کنیم و جهان را جای بهتری برای زیستن کنیم
قانون فرکانس ،قانون باور، قانون تضاد ها، قانون اتفاق خوب احساس خوب قانون ،شرک و توحید و…..
من از هیچ کدومشون هیچ اطلاعی نداشتم ،همشون برای من جدید بود اما چیزی در قلبم فریاد میزد که ماریا همشون درسته ،اینادرسته اینا درسته…
و من با لذت و عشق فایل های شما را هر روزه گوش می کنم وهر بار که احساس می کنم مدارم بالاتر رفته دوباره اون فایل ها را گوش می کنم و دوباره به طرز عجیبی چیزهای جدید دیگری ازش دریافت می کنم هر روز یک آگاهی جدید و هرروز آن آگاهی کلیدی برای گشایش درهای دیگری در زندگیم که پشت اون در نور هست آرامش هست توحید هست قدرت هست….
استاد ازتون سپاسگزارم بابت کلید جدید اراده خداوند و مشیت واین قانون ثابت 🙏
قبلاً هم از تون شنیده بودمش اما خیلی گیج بودم و فقط یک آگاهی به من رسیده بود اما امروز درکش کردم و به قول شما این درک باعث میشه قدرت بگیرم برای ادامه راه برای استمرار در مسیر و محکم تر قدم برداشتن
طبق قانون عمل می کنم و و منتظر نتیجه این قانون با عشق می مونم و از مسیر لذت میبرم
چند روزپیش ضرر مالی بزرگی روتجربه کردم و من طبق قانون زیپ دهنمو بستم و با کسی راجع به این موضوع صحبت نکردم و احساسم رو توی چند ساعت خوب کردم از اون به بعد همچنان در احساس خوب هستم و با کنترل ذهن تمرکز بر جنبه های مثبت وساخت باورهای قدرتمندکنندتوسط گوش کردن نتایج بچه ها دراین سایت و کنترل ورودی هام
هچنان دراحساس خوب بیشتری باقی میمونم وطبق قانون بدون تغییر خداوند احساس خوب مساوی با اتفاق خوب،با عشق منتظراتفاق های خوب بیشتری هستم
تا ایمانم هزار برابرشه وبیشتر و بیشتر باورش کنم
سپاسگزارم از شما استادعزیزم بابت به اشتراک گذاشتن این آگاهی ها
وسپاسگزارم از مهربان پروردگارباسخاوتم که هدایتم کرد به این سایت توحیدی
وسپاسگزارم از خودم که متعهدم نسخه باشکوه تری از خودمو بنمایش بگذارم تاخوب زندگی کنم و کمک کنم جهان جای بهتری برای زیستن باشه
دوستتون دارم ،عشق برای همه بچههای سرزمین عباسمنش ❤️💚❤️❤️💚💚
سلام بر استاد مهربان
سلام بر دوستان عزیز و دوست داشتنی
خدا رو شکر که این فایل زیبا را گوش می دهم و چیزهایی را یاد می گیرم که شاید تا حالا هرگز نشنیده بودم
خدا روشکر که کسانی هستند که اینقدر مهربان هستند به فکر مهربانی و حال خوبی مردم هستند و این چیزی جز لطف خداوند مهربان و نعمتی بسیار عالی است
محبت و دوست داشتن چیزی است که هرگز در این جهان گم نمی شود و همیشه ماندگار و مانا است
چه نکته هایی که در این فایل بود
خواست خداوند اراده او است از ریشه شی است است اگر خدا بخواهد که از ریشه روده است و این درست است
وقتی خداوند اراده می کند آن کار انجام می شود
وقتی خداوند نخواهد به کسی بدهد هرگز در مدار ما جای نخواهد داشت
این قانون بدون تغییر خداوند است
نکته عالی بود
اگر خواسته من در مشعیت و اراده الهی باشد به من داده می شود و اگر نباشد هرگز برای من اتفاق نمی افتد
که من باید در مدار آن خواسته قرار بگیرم تا به من داده بشود
انشالله یعنی اگر در مشیت الهی باشد
این بدان معنی است که من طبق قانون خودم را در مسیر مشعیت الهی قرار بدهم تا به من داده بشود
وقتی من در مسیر ردست قرار بگیرم لاجرم به من داده می شود
بحث کردن ممنون و هرگز دنبال بحث کردن با دیگران نباشم و فقط دنبال خودم باشم و به خودم تکیه کنم
یکی از بهترین فایل های که امروز من گوش دادم و واقعا برای من عالی بود
ممنون از استاد مهربان خودم
سپاس از خدای فراوانی ها
به نام خداوند هستی بخش
سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و دوستان همراه
این روزها همزمانی عجیبی بین آگاهی های که از خدا می خواهم و دریافت می کنم چه از طریق مطالبی بوسیله فایلهای بنر سایت وکامنت دوستان در فایلهای مختلف و دوره 12قدم و مطالبی که به شکل نشانه تصادفی (البته مطمئنا تصادفی نیست)می بینم و می شنوم …داره رخ می ده.
دیروز که داشتم سوره آل عمران گوش می کردم سراغ سایت اومدم و همزمان تلاوت سوره به آیه 26,رسید و دیدم که توضیحات زیر بنر راجع انشالله هست سوره قطع کردم و فایل گوش کردم. برام خیلی زیبا بود که استاد راجع به یشاء و اراد می گه و آیه هم به این مطلب اشاره داره که«قل اللهم المَالک المُلک تُوتئ الملک من تشاء وتُنزع الملک ممن تشاء وتُعز من تَشاء وتُذل من تشاء بیدک الخیر إنّک علی کل شیءِقدیر».
خواسته من این روزها هدایت از خداست و اینکه خودش به من بیشتر بشناسونه و چه زود اجابت کرد خواسته من خداوند مهربانم .با این همزمانی و همزمانی های دیگه در طول این هفته این برای من روشن شد که خدا همین که من خواستم جدی تر به خدا وصل باشم و بهش تکیه کنم زودتر و سریعتر داره به شکلهای مختلف پیامهاش و آگاهی هاش به من می رسونه.
و احساس می کنم واقعا در آغوش خدا هستم و هرلجظه حواسش به من هست .خداجونم ازت متشکرم و سپاسگزاری هستم.
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
در این قسمت استاد در مورد خواست خداوند صحبت کردند. ترجمه فارسی یشاء و یرید هر دو به معنای خواستن به کار رفته و برای همین کسانی که با استاد اشنایی نداشته باشند نمی توانند مفهوم ان را به درستی درک کرده و ان را به تقدیر و قسمت و خواست خداوند نسبت می دهند.
یشاء به معنای این است که خداوند قوانین ثابت و بدون تغییری داشته که هر کس فارغ از عوامل بیرونی با درک و فهم و عمل کردن به ان بتواند خواسته خود را خلق کند. یرید به معنای اراده و خواست خدا است که زیر مجموعه یشا است. برای گروه خاصی بیان شده است. اما یشا مخاطب خاص ندارد.
تنها کاری که ما باید انجام دهیم این است که باورهای خود را تغییر داده تا در مدار خواسته های خود قرار گرفته و لاجرم به افراد شرایط و ایده ها هدایت شویم. کسانی که در مدار دریافت این اگاهی ها قرار ندارند ما با بحث و گفت و گو نمی توانیم انها را قانع کنیم. اما اگر بر روی باورهای خود به درستی کار کنیم به سمت افراد هم مدار با خود هدایت می شویم.
خدایا شکرت
عاشقتونیم
سلام وارادت
به شما
چند وقت هست هر وقت توی سایت هستم و هرجایی توی سایت سر میزنم رد پای شما میبینم و واقعا شما را تحسین بابت این وقت گذاشتن ،تعهدو ممارست شما دو بزرگوار حتما نتایج خوب و روزهای منتظر شما هستند تا به شما پاداش بدهند
واقعا که اینهمه انرژی تحسین داره
سپاس گزارم و ارزوی موفقیت پایدار براتون دارم
به نام خداوند مهربان
سلام آقای گلباف
ممنون از محبت شما. سعی ما در همین است که تداوم داشته و تا پایان عمر به یاری خداوند و توکل به او این راه را ادامه دهیم. از زمانی که به ما ثابت شد گذاشتن کامنت در سایت درک ما را از مطالب بسیار بیشتر کرده و نتایج بهتری را برای ما به همراه دارد تصمیم گرفتیم هر روز به سایت سر زده و کامنت بنویسیم. ما هم برای شما آرزوی سلامتی، ثروت و موفقیت پایدار را خواستاریم.
خدایا شکرت
سلام به استاد عزیز
سلام به دوستان خوب خودم
چقدر صحبت هایی که در این فایل من شنیدم واقعا آرامش بخش برای من بود
صحبت هایی که در این فایل من یاد گرفتم خیلی خیلی برای من مفید بود
نکته زیبا و عالی که در این فایل من یاد گرفتم این بود برای من که باید در مدار نعمت ها قرار بگیرم
باید من در مدار حال خوبی ها قرار بگیرم
باید من در مدار روابط خوب قرار بگیرم
باید من در مدار آرامش قرار بگیرم
همه اینها در صورتی برای من امکان پذیر است که روی خودم و باورهای خودم کار کنم
همه چیز و همه چیز برای من از زمانی رخ خواهد داد که روی ترمزهای ذهنی خودم کار کنم
هر چه بیشتر و بهتر در این مدار باشم مدار من هم بالاتر خواهد رفت
درس های دیگری هم باید رعایت کنم
تلاش کردن
قدم برداشتن
جلو رفتن
ایمان داشتن
دل به او سپردن
ایمان خودم را به خدای خودم نشان بدهم
پذیرش و تسلیم بودن در این مسیر در برابر تمام اتفاقات خوب زندگی خودم
بحث نکردن با دیگران
توانایی کنترل کردن ذهن خودم و توجه به زیبایی ها و نکات اطراف زندگی خودم
اینها درس هایی است که هر چه بیشتر روی خودم کار کنم جهان هم به راحتی و به مراتب بهتر و بیشتر من را در این مسیر خوبی ها و زیبایی ها قرار می دهد
این صحبت ها درس هایی است که همه آنها بخوبی برای خودش یک دانشگاه عالی و فوق العاده است
ممنون خدای خودم هستم که اینگونه به سادگی و راحتی من را وارد این مسیر عالی قرار داده است
سپاس از استاد عزیز
سپاس از خدای ممکن ها
سپاس از خدای هدایتگر خودم
سپاس از خدای فراوانی ها
به نام خدا
سلام به استاد و همه دوستان
سالها پیش من این باور رو داشتم که میتونم بقیه رو تغییر بدم که این باور غلط بخاطر عدم آگاهی از قوانین بود و حتی تو محیط کار هم با بعضی از مشتری ها که حس میکردم مخالف عقاید و باورهام هستن باهاشون بحث میکردم و میخاستم به زور هم شده اونارو با خودم هم عقیده کنم که مثل من فکر کنن و باور کنن ولی هر چی بیشتر بحث میکردم اونا بیشتر جبهه مخالفت راه مینداختن و از یه جایی به بعد دیگه ناتوان میشدم و این باعث میشد که از مداری که بودم ناخودآگاه خارج بشم چون تمام توجه و تمرکزم رو مسائل اونا میذاشتم حتی اون موقعی که واسه اولین بار فایل های استاد عباسمنش رو گوش دادم هر کی از اطرافیان و دوستان رو میدیدم در مورد قانون و حرفایی که استاد میگفت براشون میگفتم و عکس العمل اونا که تو مدارهای دیگه بودن و هیچ درکی از حرفایی من نداشتن خیلی تمسخر آمیز بود و حتی بهم میگفتن که وقت خودت با این حرفای بیخود البته از نظر اونا پر نکن و این چیزا رو ول کن و تو باید چیزایی که تو واقعیت میبینی بپذیری و از این جور حرفا و حتی میگفتن که مثلا تو با این حرفا به کجا رسیدی که الان به ما توصیه میکنی و بعدها من متوجه اشتباهم شدم و از اون موقع به بعد من فهمیدم که نباید سعی در تغییر کسی کنم هر کسی اگه بخاد تغییر کنه خداوند اونو هدایت میکنه و در مسیر درست اونو قرار میده به شرطی که شخص خودش این خواسته رو داشته باشه و وظیفه من فقط و فقط اینه که رو خودم کار کنم و خودمو تغییر بدم چون وقتی که تغییر کنم اون وقته که تغییرات رو در دنیای اطرافم میبینم یه مثال واقعی اینکه من قبلا دوستانی داشتم که به شدت افکار منفی و شخصیت افسرده ای داشتن و مدام واسه درد و دلاشون منو مخاطب و شنونده قرار میدادن ولی از وقتی که من تغییر کردم بدون اینکه بهشون بگم خداوند اونارو از زندگی من حذف کرد و به جاش دوستان فوق العاده و مثبت اندیشی رو جایگزین اونا واسم کرد که البته این هم نیاز به تکامل داشت و تلاش که باید تا آخر عمر رو خودم کار کنم
خدایا مارو به راه راست هدایت کن راهی که پر از آگاهی ها و فراوانی ها و عشق باشه الهی آمیییین
سلام و درود دوست عزیز
آره دوست عزیز منم اولای ورود به سایت و دوره ها چقدر باهام مقاومت کردن دیوونه ای و اینا
چرت و مرت میگتگن و چهارتا ساده مثل تو رو میخوان تلکه کنن
مادرم میگفت این جوری خیاطی میری پول درمیاری و راحت میدی اینا حرف بزنن
ولی از وقتی وارد سایت و دوره ها شدم برای بیماری هزینه نکردم
یادمه همیشه تپش قلب داشتم و قرص میخریدم یا برای زنانگی چقدر بیماری کشیدم و …..
از وقتی برای روح م هزینه میکنم جسمم اروم شده و در سلامتی هستم
همون مادرم بعد از یکسال تو دوره ها وقتی ارامشم رو دید میگفت با داداشت که بیست سالی از من بزرگتره حرف بزن یکم آروم بشه همیشه تو خودشه
حالا تو خانواده حرف اول من میزنم و نطر من مهمه
همون دیوونه حالا به راحتی پول در میارم و حال و احساسم خوبتر از همه شون هست
دوست عزیز این مسیر رو ادامه بده و بدون روزای قشنگی در انتطارته
در پناه حق خوشحال و ثروتمند باشی
سلام خانم منصوری عزیز ازتون تشکر میکنم که وقت گذاشتین و کامنت من رو خوندید درسته اوایل آشنایی با قوانین چون زیاد آگاهی کسب نکردیم و دنبال قانع کردن اطرافیان هستیم ممکنه یه جاهایی از مسیر منحرف بشیم چون تمرکز رو میزاریم رو قانع کردن اونا به جایی که رو خودمون تمرکز کنیم ولی هر چی بیشتر میگذره کمتر سعی در قانع کردن بقیه میکنیم و به جایی میرسیم که اصلا نمیخوایم که واسه کسی این مطالب رو بازگو کنیم مگر اینکه خودشون درخواست کنن در آخر نتیجه میگیریم که هر کسی خودش با هدایت پروردگار باید در این مسیر قرار بگیره مثل همه ما که هر کدوم از طریقی وارد این مسیر زیبا شدیم و اینکه الان تو این سایت هستیم نتیجه درخواستی بوده که یه روزی از خداوند کردیم بازم ازتون متشکرم و خداروشکر بخاطر سلامتی و آرامشی که به دست آوردین و امیدوارم که این سلامتی و آرامشتون همیشگی و مستدام باشه و به اهداف زیباتون برسین و امیدوارم همه ما در پناه خداوند به اهدافمون برسیم الهی آمین
بنام خداوند بخشنده مهربان خداوندی مرا هدایت کرد وهیچ وقت وهیچ موقعه مرا. در این مسیر تنها نخواهد گذاشت خداوند مرا هماهنگ کن قوانین خودت هدفم اصلن حرف قشنگ زدن نیست خدا می داند چون حرف های قشنگ تا یک مدت جواب می دهن.هدف آگاهی هست از خودم از خداوند واز قوانین خدایا شکرت واقعن اعلام عجز میکنم تا خداوند مرا هماهنگ کنه اولین چیز این باشه به اون آرامش،درونی. اولین چیز اون نگاهم به خداوندی که سال ها به من معرفی کردن رد فراموش،کنم وخدای در ذهنم بسازم که مرا ارامش،وهدایت کنه به خواسته های درونم مثل رابط،عالی مثل درآمدی عالی سلامتی من خودم اعلام میکنم اون خواسته ولی وقتی به فکر کانس های خودم نگاه میکنم. می بینم من در فرکانس،نخواستنم چطور خدا می خواسته به من بده با چون بلد نبودم راه حلی برای خروج از این نخواسته ها بلد نبودم بر میکشتم به شیوه قبلی وتفسیر رو گردن خداوند ومتوجه شدم ذهنی با این شرک ها چه توهماتی در ذهنم ایجاد کرده بود توهماتی که واقعن باعث شده بود با توجه به اون نشا نه های خداوند اصلن کور بشوم نا اینقدر برده ذهن خودم شده بودم وهمش خدایا شکرت ولی از لحاظ فکری همون شخصیت همون شرک ها شاید کلامی خیلی چیزی نمی گفتم واز درون همون شخصیت همون افکار وهمون ترس نگرانی ها ولی تنها چیزی خیلی بهم کمک کرد این بود که خیلی دوست داشتم ودارم که تعغیر کنم واز شخصتی تعغیر کنم نه اینگه ماکس بزنن روی صورتم واز خداوند عجزانه طلب میکنن که هدایت کنه به مسیر درست که واقعا تونایی شو درون. خودم می بینم این فکر رو که احساحس،میکنم عوا
ملی بیرون من جلوی این تعغیر رو گرفته خدایا خودت کمک کن وهدایت بفرما که از منطقی استفاده کنم که هیج کس وهیچ عواملی بیرون من نمی تونه جلوی تععیر من بگیره که خدایا شکرت پذیرفتم وتایید میکنم که هیچ کس نمی تونه جلدی تعغیر من بگیره وهیچ کس هم نمی تونه مرا تعغیر دهد همان طور که هیچ کس،نمی تونه مرا تعغیر دهد هزار برابر اون هم هیچ عواملی بیرونی نمی تونه تاثیر بزاره روی من وقتی من از درون با تمام وجود از خداوند بخوام که می خوام تعغیر کنم می خدای رو در درون بسازم که به من احساحس خوب بده به من رامش بده به من راهکار بده باعث بشه این شرک رو از ذهنم پاک کنم که سال ها به خاطر خداوند من آزار واذیت شدم به خداوند نیاز درام که با تمام صداقت درونیم بل اخلاص ازش،درخواست میکنم که مرا از این فضا قرار بده واین فکر به خاطر نجواهای ذهنم که خدا. نمی خواهد رو دور بریزم چون من می خواهم وقطعا طبق آموزش های استاد خداوند بیشتر از من می خواهد چطور می خواهد رو خودش هدایتم میکنه خدایا هدایتی از تو میخواهم که بدون عجله بدون تقلا با صبر وآرامش هماهنگ بشوم واز انچان از درون قوی بشوم که نسبت به عوامل بیرون از خودم هیچ گونه واکنشی نشون ندهم وبه راحت ترین شکل ممکن هدایت کنه ،،نیاز به هدایتی از طرف خداوند می خواهم ثروت سلامتی خوشبختی درونی رو از خودش دریافت کنم که به سپاس گزاری قلبی به پیونده اونچان آگاهی بهم بده که اجازه ندم ذهنم به شیوه قبلی با بیماری بچه ام یا با مسال حاشیه جلوی هدایت رو وباران رحمت الهی وکه اقرار میکنم بهرخاطر عدم آگاهی جلوی باران رو گرفتم از دیدن زیبای ها تا ثروت سلامتی خوشبختی درونی بدون وابستگی وعشق وعلاقه انگیزه در پیشرفت رو بهم بده خدایا خودت مرا در مدار دریافت قرار بده،