گفتگو با دوستان 45 | رابطه "تمرکز" و "عشق و علاقه" - صفحه 6 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/11/abasmanesh-10.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-11-15 08:02:142024-04-27 08:02:18گفتگو با دوستان 45 | رابطه “تمرکز” و “عشق و علاقه”شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
عالی ، فوق العاده ، بی نظیر ، ممنون و سپاس گذارم استاد عباسمنش ، بهترینی ، منم میخوام بزند خودم رو بسازم ، فقط خدا ، دوستون دارم ، بهترینی ، موفق و پیروز باشید ، شاد ، سالم ، تندرست ، ثروتمند ، سعادتمند در دنیا و آخرت باشید ،هیچ کلمه ای نمیتونه حق مطلب تشکر از شما رو ادا کنه ، خدا نگه دار شما باشه
سلام استادعزیزم مریم مهربان و دوستان خوبم
استادعزیزم خیلی خیلی خوشحال شدم از گفتگوی امروز شما بادوستان چون یک نکته خیلی مهم و ظریفی درش بود
اونجایی که شما و دوستان گفتیداگر اخلاق شما تغییر کرده باشد کما اینکه خیلی آرام این اتفاق بیافتد به معنی این است که در مسیر درست هستید.
من انسان نسبتاناارامی بودم وخیلی زود عصبانی میشدم و خیلی زود آروم میشدم.از روزی که باشما آشنا شدم و دارم روی خودم کار میکنم و تمریناتم رو منظم انجام میدم انقدر آروم شدم که خودم از شخصیت جدیدم هیجان زده میشم و خنده ام میگیره.من خیلی مثل شمادوست داشتم توی حلقه دوستانم باشم و از تفریحات خیلی لذت میبردم همیشه غرمیزدم توخونه که حوصلم سررفته و چرا با دوستام برنامه میریزم برا تفریح و گشت و گذار جور نمیشه بتونیم بریم؟برام سوال بود چرا بعد اینکه از تفریحات بادوستام برمیگردم در صورتی که خیلی بهم خوش گذشته ولی پام به خونه میرسید دوباره کلافه و دلتنگ میشدم.
الان به جایی رسیدم که بهم میگن چقدر صبور و آرومی چقد به آدم آرامش میدی.چقدر کسی اذیتت میکنه صبوری میکنی و چیزی بهش نمیگی.میدونم که متوجه میشید استاد ودرکم میکنید اینهارو که میشنوم خودم خنده ام میگیره چون اصلااااااااااااااهیچوقت تورویاهامم نمیدیدم اینجوری بشم.الان به مرحله ای که رسیدم باالتماس از خونه میبرنم بیرون مدام دارم توخونه از تنهاییم لذت میبرم با خدا صحبت میکنم باخودم شادم تمریناتمو انجام میدم فایلای صوتی و تصویری میشنوم و میبینم و لذت میبرم و به هیچ وجه حوصلم از تنهایی و تو خونه موندن سر نمیره باورتون نمیشه دلم واسه هیچکسم تنگ نمیشه حتی.نسبت بهبقیه مهربون ترشدم رذایل اخلاقیم کمتر شده دیدم به جهان و مردم خیلی خیلی مثبت شده با خلق الله به پذیرش رسیدم.احساس پری وپختگی عمیقی میکنم.خیلی خیلی شاد و خوشحالم حس دلپذیری دارم.
از این شرایط خیلی راضیم احساس میکنم رشد کردم بزرگ شدم.ممنونم از خدای بزرگم شما استاد گرانقدرم.دوستتون دارم خیلییییی زیاد
سلام دوستان (◍•ᴗ•◍)
خدایا شکرت واقعا این فایل برام تاثیر گزار بود . خیلی جاها اشک میریختم . چون این فایل کاملا مرتبط با این چند روزم بود و برنامه ایندمو مشخص میکرد . از خدا ممنونم که هر وقت یادم میره مسیرو و ازش میخوام هدایتم کنه دستمو میگره .
من این فایل و فایل قبل رو با هم دیدم . من در سیر نزولی فرو رفته بودم . ناخواسته ها در زندگیم پر رنگ شده بودن . زنگ خطر هایی به صدا در اومد . تصمیم گرفتم دنبال راه حل بگردم . تمام داستان زندگی این دوستان انگار داستان زندگی خودم بود . انگار بالا و پایین زندگی خودم بود . شاهکار خودم . اشتباهاتشم برام اشنا بود . وقتی فایلو گوش میدادم هی استاپ میکردم میگفتم این مربوط به کدوم بخش زندگیمه . اومده چی بهم بگه . با خودم حرف میزدم . این دوتا فایل گفت و گو قسمت 44 و 45 تمامابرام هدایت داشت .
میخوام از اول شروع کنم و تا جایی که میتونم برای خودم و شما یاد اور شم .
علارغم احساس بدی که از کار ها و اتفاقات اخیرم داشتم . اتفاقاتی افتاد که گفتم دیگه بسه . یک سری از حد و مرز هام شکسته شد که دیگه گفتم وقته تغییره . و الان شرایطی پیش اومده که چهار روز اینده مادر و برادر و خواهرم خونه نیستن . پدرم هم کلا مغازس . عملا خونه تنهام . دانشگاهم هنوز ترمم شروع نشده . گفتم باید این چند روز تماما با خودم خلوت کنم . تو همین فکر بودم . ولی بی انگیزه و بی حوصله بودم . گفتم نه باید شروع کنم . همین بی انگیزگی بهم انگیزه میداد که باید یه سری چیزا تغییر کنه . استفاده از گوشیمو محدود کنم . خیلی محدود . تمام وقت فایلای استاد ببینم . بنویسم . نمی دونم یه کاری بکنم وقتی تنهام . شب بود .
داشتم برای پدرم شام میزاشتم که نسبتا با بی میلی فایل گفت و گو قسمت 44 رو پخش کردم . صرفا برای اینکه قدم اول رو بردارم . همیشه قدم اول رو برداری قدم دوم معلوم میشه . داشتم شام میزاشتم . که یهو دوستمون گفت من خواستم برم انزلی .
همون لحظه توجهم جلب گوشی شد . گفتم خدایا داری باهام حرف میزنی؟
چون همون شهریه که من الان دارم توش زیر این بارون زیبا برای شما کامنت مینویسم .
دوستمون تا اسم انزلی رو اورد گوشام تیز شد . انگار که خدا نشونه برام اورده . این فایل براتوعه مهدی گوش کن .
بعد دوستمون گفت که ما موجودیمون تموم شد و الان مهمون خداییم . و رفت و نون صلواتی گرفت . و ماهی رایگان خدا هدایتشون کرد .
این برام یاد اور همون هدایت اللهه . همون هدایتی که هر وقت باورش کردم معجزه کرد . همون هدایتی که تو شرایطی که اوضام اصلا خوب نبود بهم گفت که برای ازمون ورودی دانشگاه بخونم . و من نشستم و یه بار دیگه ازمون دادم و دقیقا همون جایی که دوس داشتم و نمیدونستم کجاست قبول شدم . عاشق یه جای سرسبز بودم . اب و هوای ابری ، بارون برف . جایی که بتونم با بچه های رشته های دیگه در ارتباط باشم . با هم صحبت کنیم .
و براحتی دم در خونم قبول شدم . دانشگاه استان خودم که همون چیزی بود که میخواستم .
همین هدایتی که منو برد به جشن ورودی های جدید دانشگاه . منو برد رو صحنه و منی که تو حمومم برا خودم اواز نمیخوندم رو مجبور کرد جلوی 200 تا دانشجو از کل ایران بخونم . خدایا شکرت . حتی بلند شدنم هم برای مسابقه یه شجاعت بود . یه اعتماد برای رفتن تو دل ترس هام . هیچ کس جز من داوطلب نشد . بقیه بزور اومدن . ولی من رفتم چون بشدت میترسیدم . همین ترس از انجام دادنش بهم انگیزه داد .
همون هدایت منو برد سمت مسابقه خاطره از روز اول دانشگاه و با وجود مقاومت ذهنیم شرکت کردم . و خاطرم مقام اول رو اورد.
همون هدایتی که منی که عاشق انیمیشن سازی بودم رو برد به سمت مسابقه داستان نویسی دانشگاه . با وجود اینکه تا حالا داستان ننوشته بودم قبول کردم شرکت کنم . گفتم بالاخره باید از جایی شروع کنم . اینا همه هدایته .
شروع کردم . ذهنم خیلی مقاومت میکرد . سختم بود . وقتم پر بود از کار های نامربوط. ولی سعی کردم تمرکز کنم . اولش یه داستان بود که قرار بود طنز باشه . ولی تماما پر بود از باور های غلط جامعه . مثل بد شانسی و … کلا داستان من دنباله رو ایده نویسنده های قبلی بود نه من .
خدا بهم گفت داستانمو عوض کنم . داستانم خیلی بی مزه و بی معنی بود . ولی ذهنم مقاومت میکرد . چسبیده بودم به همون خورده داستانی که داشتم .
اخرش راضی به تغییر یه قسمت کوچیکش شدم .
از همون قسمت کوچیک یه داستان جدید متولد شد . ولی هنوز باب میلم نبود . مظمونش نا امید بود . ولی میترسیدم بهش دست بزنم . اخه من فقط همین داستانو داشتم . یا شاید نه ، نمی خواستم هدایت بشم . نمی تونستم خدایی که خودش تمام ایده هاست و چیزی جز اون نیس رو باور کنم .
اخرش داستانمو حذف کردم و گفتم خدایا تو بگو چکار کنم .
و هدایت شدم به داستانی که خودم خواستم مطابق با قوانین باشه . و بعد داستانای قبلیم رو مقایسه کردم دیدم اگه به هدایت خدا گوش نمی کردم الان منم یه داستان بی معنی نوشته بودم مثل تمام کسایی که دنباله رو نفرات قبلیشون هستن و هیچ خلاقیتی به خرج ندادن . و واقعا کیفیت کارم هم بهتر شد .
من این داستان رو نوشتم و در مسابقه شرکت کردم ولی بعد دچار اشتباهی شدم .
هدف بعدیم رو مشخص نکردم . شل شدم . وقتم رو با بازی های کامپیوتری انیمیشن میگذروندم . تو گوشی وقت میگذروندم. و همزمان خودم رو خیلی خیلی خیلی بسیار زیاد سرزنش میکردم. اصلا انگیزمو نسبت به هدفم از دست دادم .
همون خدا هدایتم کرد به این فایل . به فایلی که استاد میگه باید بهش برسی تا ازش بگذری اینا خلا هایی که داره پر میشه . باید با خودم مهربون باشم . واقعا منم یه سری خلا ها تو زندگیم داشتم .
هیچ وقت سیستم درست نداشتم . یه سونی وان داشتم که اونم پدرم داد رفت . احتمالا زیاده روی میکردم . و از همون موقع این حسرت یه تجربه گیم درست حسابی تو دلم موند . همیشه دنبال بازی های ضعیف بود که به سیستمم بخوره . البته وقت برا بازی که نمی زاشتم . این چند سال اخیر همش درگیر ازمون ورودی دانشگاه بودم و کلا یه لیست کامل از بازی های مورد علاقم درست کرده بودم . از کلی فیلم که سال ها بود میخواستم ببینم ولی به خاطر درسم وقت نمی زاشتم . یه جورایی عقده شده بود . الان که اینطور از هدفم غافل شدم به خودم حق میدم . واقعا یه سری ارزوها از بچگی این طور با ادم هست .
نکته دیگه ای که این فایل برام داشت به شخصه داشتم زندگی نامه ایلان ماسک رو مطالعه میکردم . و جالبه که در چند فایل پیاپی هدایت شدم استاد درباره اقای ماسک حرف میزدن . و این هم نشونه ای بود که خدا هدایتم میکرد به مطالعه درباره ایشون . و به کار های بزرگشون واقف بودم . که چقد ایده های بزرگ داشتن و چقدر معتقد بودن افراد از رو دست هم کپی میکنن . حتی اشتباهاتشون رو و همیشه با ایده ای جدید وارد صنعت میشن .
فقط جمله ای ازشون خوندم که میگفت موقعی که میخواست کارشو شروع کنه با اینکه عاشق صنعت بازی سازی بود سمتش نرفت و میگفت مگه بازی چقدر میتونه به دنیا کمک کنه ؟
بعد همیشه هم افراد موفق وقتی میخوان از کنترل ذهن حرف بزنن همیشه میگن یه سری چیزا رو بزارید کنار که یکیش فیلم دیدنه .
و چیزی مثل صنعت سینما رو کنار عناوینی مثل اخبار میارن . به شکلی که بنظر کل صنعت سینما فقط تلف کردنه . چیزی که باعث شده بود نسبت به علاقم بی انگیزه بشم . از خودم میپرسیدم واقعا کار من بی ارزشه ؟ یعنی به دنیا کمکی نمی کنه ؟ از کار افراد مثل ماسک ارزشش پایین تره ؟
تو همین فکر ها بودم استاد تو همین فایل دوباره درباره اقای ماسک و نواوری هاشون حرف زدن . دوباره گوشم تیز شد .
انگار که خدا باز بهم میگفت مهدی گوش کن . اینم جواب یکی از سوالاتته .
استاد بعد از اینکه از خلاقیت های اقای ماسک حرف زدند این موضوع رو ربط دادند به اینکه افراد وقتی موفقند که دنبال علایقشون برن و اقای ماسک هم دنبال علایقش رفت . باید رو علایقتون تمرکز کنید . به همه چیز میرسید . اگه هر کسی در جای درستش باشه دنیا جای بهتری میشه .
همزمان که داشتم اینا رو گوش میدادم اومدم تو پذیرایی و دیدم داشت از تلویزیون نماهنگی پخش می شد . یه نماهنگ حماسی از تاریخ سینما . من محو تلویزیون شدم . انگار که خدا لحظه به لحظه باهام حرف میزد .
اره باید سمت علایقم برم . یه فیلم از اعماق وجود سازندش میاد . پس اگر من خودم رو قوانین کار کنم میتونم فیلم هایی مطابق با قوانیین بسازم . فیلم هایی اموزنده . فیلم هایی که افراد موفق بعد از دیدنش احساس نکن وقتشون طلف شده . فیلم هایی انگیزه و امید رو در دل مردم زنده کنه . فقط کافیه دنباله رو بقیه نباشم و به حرف دلم گوش کنم . فیلم هایی که اصلا اساتید موفق پیشنهاد کنند که افراد ببینند . چرا که نه !؟!
خدارو شکر می کنم که در هر لحظه هدایتم میکنه . این چند روز که خونه تنهام از خدا میخوام هدایتم کنه تمام وقت رو خودم کار کنم .
تو پذیرایی بشینم زیر کرسی و تو تلویزیون 75 اینچ زندگی در بهشت ببینم . خدایا شکرت هدایتم کن .
.
اصلا فضای اینجا خاصه . یه نیرو بهت اجازه نمیده اینجا هرچیزی بنویسی . یه نیرویی اینجا هدایت میکنه . همینه که افراد اینجا بهترین خودشون هستن . افراد میان تا تجربیات رو به اشتراک بزارن . حال خوبشون رو .
همتونو دوس دارم
فعلا (◕ᴗ◕)
باسلام استاد عزیزم
این فایل رو قبلا گوش کرده بودم وامروز هم نشانه ام بود
استاد من امروز صدای شمارو شنیدم خیلی اشک ریختم
خدا میدونه چقد من شمارو دوست دارم دورشما بگردم عزیزم
ارزومه از نزدیک شمارو ببینم وبغل کنم وگریه کنم از شوق چقد فرکانس شما عالیه چقد واضحه فرکانستون خداییه
حتی صداتون اون ارامش اون عشق واون پاکی
امیدوارم 200 سال عمر کنید وهرروز خوشبخت تر شوید
فقط میخام بگم من ازشما متشکرم بابت تمام حرفای صادقانه ی شما که از ته قلبه وهرکس صدای شمارو بشنوه باور میکنه حرفاتون
مرسی ک بهم یاد دادی فقط باخدا باش بهش اعتماد کن فقط میخاهی ومیشود وبرای من همینه فقط کافیه همیشه وهمیشه تو مسیر باشم همیشه ب خودم میگم
من هم چیزی ب زایمانم نمانده پسر قشنگم قراره بیات وتوفکر بودم تازه میخام کارمو توی خونه راه بندازم ک خدا چقد واضح جواب منو بااین فایل داد
اصلا من متحیرم از اینهمه قدرت خداوند از زبان دیگران با ما صحبت میکنه وهدایت میکنه منو همیشه ب طرق مختلف خدایا عاشقتم
سلام سلام و سلام
گفتگوی بینظیری بوووود
اون جمله ای که دوست عزیزمون میگه
دیگه با تنهایی مشکلی ندارم
چقدددددر حرف من بود
زمانی که صدای خدا رو فکر میکردم دارم گوش میدم ولی گوش نمیدادم
تا یکم بیکارمیشدم زنگ میزدم تلفنی صحبت کردن یا منتظر بودم پیش بیاد با دوستم بیاد خونمون حرف بزنیم از دغدغه هام
ینی فکر میکنم چطووور تونستم یک ساعت با تلفن از مشکلات بگم
خدارو هزااااران هزار بار شکر که اوضاعم بسیار تغییر کرده
نمیگم دیگه الان همه چی درسته ولی میتونم بگم از 365درجه360درجه تغییر کردم راجع به این موضوع
زمانی میرم بیرون که میدونماون حس شادی و خوشحالیش می ارزه زمان بذارم زمانی دوست دارم باکسی حرف بزنم که بدونم باور درستام بهتر میشن
چقدر خودمو از حاشیه ها دور کردم
چقد دوست دارم زمان داشته باشم روخودم کارکنم
عاشق تنهایی هایی هستم که اگاهانه برا روحم شخصیتم زمان میذارم
و خداروشکر این چندوقته
شب نشینی هایی داشتم که انقدددددر بهم خوش گذشته که میتونم بگمکیفیتش به اندازه خوشگذرونی چنددماه بوده شادی خنده بگو بخند حس خوب
و تمام اینا به لطف خداوند بزرگم رقم خورده
امیدوارم بتونم همیشه شکرگزارش باشم
امشب شب سی و ششم چله من
به نام خداوند مهربان وهدایتگر
سلام
وقت همگی بخیر وشادی
صحبتهای سحر خانم بسیار انگیزه بخش و لذتبخش بود بویژه که از جایی شروع کرد به بیزینس که بقول خودش صفر مطلق بود ولی چون به اصل هدایت ایمان داشت به شرایط و اتفاقات و افراد خوبی هدایت شد مخصوصا که خداوند یک نفر را هدایت کرد و بطور کامل مغازه ایشان را خرید و اشاره کرد به نوشتن ستاره قطبی که معجزه می کنه ولی من خودم الان در این زمینه تنبل شدم و از خداوند هدایتگر هدایت می خوام مرا به درک کامل قانون بویژه نوشتن ستاره قطبی هدایت کنه .
داستان زایمان سحر خانم مصداق خوبیه برای این قانون که ما با افکارمان اتفاقات زندگی خودمان را خلق می کنیم و ایشان تجسم کرد در بهترین شرایط و در بهترین بیمارستان مشهد که مثل هتل هست بچه اش را بدنیا آورد و حتی پسر بودن آن را هم خودش تجسم کرده بود و این داستان ها به ما میگن با با قانون درسته و عمل می کنه و ما می تونیم با تمرکز و تمرکز و علاقه خود بهشت را برای خودمان خلق کنیم .
خدایا شکرت
علیرضا یکتای مقدم
مشهد مقدس
سلام به استاد عزیزم و خانواده صمیمی خودم
سلام سحر جان عزیزم چقدر از صحبتاتون لذت بردم ایشالا همیشه تنتون سلامت باشه و به همه آرزوهاتون برسید چقدر خوب که توضیح دادید بارداریتونو ازتون سپاسگزارم چون من خودم میخوام باردار بشم و عاشق اینم که خدا بهم یه بچه پسر باهوش خوشگل و آروم باادب بده
که وقتی میگم پسر دوست دارم همه میگن کفر نگو خدارو قهرش میگیره
خدا هدایتم کرد به نشانه ام که الگو گرفتم چون سحر تونسته فرزند پسر بخواد خدا بهش بده صددرصد به منم میده چون سحر تونسته بارداری آروم لذت بخش داشته باشه شما هم میتونی سمانه خدایا شکرت
استاد خوبم بخاطر مرا به سوی نشونم هدایت کن ممنونتم دقیق همون که میخوای فایلش میاد هزاران بار شکرت خدا
در پناه الله یکتا شاد و سلامت و پرانرژی باشید
به نام مهربان پروردگارباسخاوتم که جهان هستی رو پراز فراوانی آفرید
سپاسگزارم از سحر عزیز که به من یادآوری کرد که از اونجایی که هستم باید شروع کنم و از صفر هم میشه شروع کرد و و به درآمد رسید و از اینکه حال خوب بسیار مهمتر از صفرهای جلو حساب های بانکیم هست
هرچند که تو بسته روانشناسی ثروت یک استاد مفصل به توضیح این مهم پرداختند و چشمو گوش من واقعا بعد از شنیدن اون آگاهی کلی باز شد و نگرشم تغییر کرد
موضوع دوم تمرکز روی کار مورد علاقه مون هست که استاد باز هم در بسته روانشناسی ثروت ۱ بسیار راجبش تاکید دارندو می فرمایند اگر در مسیر انجام کار مورد علاقه مون باشیم قطعاً تمرکز صد روی این موضوع می گذاریم و حتماً نتیجه مطلوب روهم میگیریم چون همزمان با کار کردن داریم تفریح هم می کنیم
سپاسگزارم که یادآوری کردید که گاهی کوتاه ،به جاده خاکی زدن هم ، جزء لاینفک مسیر هست ودراین موارد نباید بگذاریم احساسمون بد شه
به جاش باید بپذیریمش وبا انرژی و تمرکز بیشتری به کار مورد علاقه مون برگردیم و نتایج بزرگتر کنیم
سپاسگزارم که فرمودید باید حفره ها و خلا ها پر بشه تا بتونیم ازش بگذریم من از این جمله شما خیلی استفاده کردم و همیشه به این دید نگاه کردم که این پر کردن لازمه، برای عبور کردن ازش….
به خاطر همین نگرشِ زیبا ،با لذت و آرامش بیشتری بردن مسیر تکتملیم رو طی کردم
سپاسگزارم از مهربان پروردگار هدایت گرم که منو به این سایت توحیدی هدایت کرد
سپاسگزارم از مهربان استاد با سخاوتم که این آگاهی هارو سخاوتمندانه در اختیار ما قرار می دن
سپاسگزارم از خودم که متعهدانه در این مسیر هستم
دوستتون دارم عشق برای همه بچه های سرزمین عباس منش ❤️❤️❤️💚💚💚💚
به نام خدا
سلام به استاد عزیزم و خیلی سپاسگزارم بابت نکته های فوق العاده تون.
با هدایت خدا من به شرایطی رسیدم و شغلی که دوست داشتم رو پیدا کردم و الان شرایطی دارم که چند ماه پیش برام رویا بود. خب یه مدت بی انگیزه شدم بابت اینکه به خیلی از هدف هام رسیدم و متوجه شدم که تعداد زیادی از هدف هام یه سری کالا بود که به خاطر شرایط مالی خوبی که دارم اکثرا رو خریدم.
درس اولی که گرفتم اینه که هدف ها رو یکم بزرگتر و چالش برانگیز تر انتخاب کنم چون هدف های کوچیک و ساده تمام انرژی و تمرکز ما رو برانگیخته نمیکنه و آدم تو فاز پاور سیوینگ میمونه!
درس دوم این بود که قبل از رسیدن به هدف هام هدف بعدی رو انتخاب کنم.
اما باز یه حالتی شده بودم که زیاد کار نمیکردم و چون دوست داشتم یه سری وسایل بخرم مثل قهوه ساز اتوماتیک یا ایرپاد یا چندتا کفش آدیداس و … یکم سردرگم بودم و یکم احساس عذاب وجدان داشتم که چرا کار نمیکنم. تا اینکه هدایت شدم به اینکه بیام یکی از فایل های گفت و گو با دوستان رو گوش کنم شاید جوابم رو پیدا کنم. باورش واسه بچه های اینجا راحته که چقدر خدا سریع الجوابه و راحت هدایت میکنه. من رفتم تو فولدری که تعدادی گفت و گو با دوستان رو گلچین کردم و اصلا نمیدونم چی شد که قسمت ۴۵ رو پلی کردم. فکر کنم همونجوری شد که استاد میگه که یه فایل بهتون چشمک میزنه! خلاصه اینکه اون فایل دقیقا جواب سوال من بود.
متوجه شدم به خاطر خلاهای زندگیمون کاملا طبیعیه که ما وقتی به شرایط خوب میرسیم همه چی رو متوقف کنیم و بریم دنبال کارهایی که همیشه آرزوشو داشتیم انجام بدیم. اصلا باید به اون I wish ها برسیم و پر بشیم و از اون موارد بگذریم تا رشد کنیم (انگار که سوراخ های سطلمون رو داریم میپوشونیم). ما انسان ها اگه این خلاها رو پر نکنیم ازشون نمیگذریم. هر چقدر هم موفق و ثروتمند هم بشیم تو ناخودآگاهمون یه سری کارهای تیک نخورده مونده و ممکنه تبدیل به عقده بشه. خلاصه منم با خیال راحت شل کردم و دارم به خودم استراحت میدم و کارهایی که دوست دارم رو انجام میدم.
نکته ی آخر اینکه یادمون نره که این فرکانس ها و باورهای جدید ما بود که منجر شد این نتایج رو خلق کنیم و بعد از اینکه خلاها رو پر کردیم با قدرت بیشتر میتونیم ادامه بدیم و نتایج بزرگتری رو هم بگیریم چون ذهنمون آزاد شده از ای کاش ها (I wish).
با اینکه این قسمت رو قبلا چندبار گوش داده بودم اما این نکات رو یادم رفته بود و همچنین الان تو مدار بالاتری قرار دارم که تونستم بیشتر درک کنم این فایل رو. بازم خدا رو شکر بابت این آگاهی های ناب که نشون میده که زندگی خیلی لذت بخش تر و ساده تر از اونیه که فکرشو میکردم.
سلام دوست عزیز
به صورت اتفاقی کامنت شما رو خوندم و برای خود من هم این فایل دقیقا جواب سوالی که از خدا داشتم بود .
فقط یک نکته ای که میخواستم بگم این بود که شما گفتید هدف بزرگتر و چالش برانگیز تر انتخاب کنیم. حرف شما درسته ولی طبق حرف استاد برای شروع باید از هدف های کوچیک که برامون باور پذیر هست استارت بزنیم بعدش که ایمان مون نسبت به خدا قوی تر شد پله پله هدف ها رو بزرگتر کنیم.
سلام زهرا جان
بله کاملا درست میفرمایید برای شروع اگه هدف برای ما مناسب نباشه و زیادی بزرگ باشه توش گیر میکنیم. اما من ۲ ساله که به صورت خیلی جدی دارم با استاد پیش میرم و عمل میکنم به این آگاهی ها و رشد خوبی داشتم اما هدف هام رو مثل قبل کوچیک انتخاب میکردم و خیلی هم راحت میرسیدم بهشون. یه جورایی برام عین آب خوردن شده بود و چالش خاصی نبود. من به شخصه باید هدف هام رو یکم بزرگتر انتخاب کنم که به رشد بیشتر من کمک کنه وگرنه من همینی میمونم که هستم و دیگه رشد نمیکنم. خلاصه که هدف نباید خیلی راحت باشه نه خیلی سخت.
برای بهتر شدن هیچ پایانی نیست پس ما بهتر میشیم، شخصیتمون بزرگتر میشه، تواناتر و حرفه ای تر میشیم تو حوزه کاریمون و خدا و قانونش رو بیشتر باور میکنیم که منجر میشه به گرفتن نتایج تصاعدی.
براتون بهترین ها رو آرزو میکنم.
کاملا درسته
اون که قطعا ما باید هدفی انتخاب کنیم که باعث رشد و پیشرفت مون بشه و نه هدفی که به قول شما مثل آب خوردن راحت باشه .
اون هدف بااااید حداقل یک پله بالاتر از سطح فعلی مون باشه بنابر این حرف شما کاملا منطقی و مطابق با حرف های استاد هست.
خود استاد داخل یکی از فایل هاشون در مورد هدف گذاری صحبت می کنند و مثال مالی زدن و گفتن مثلا شما یک سوم فقط یک سوم درامد فعلی تون رو محاسبه کنید و هدف بگذارید که ماه آینده درامد الانم به علاوه اون یک سوم رو باید کسب کنم و وقتی چند ماه اون درامد رو داشتید و براتون عادی شد مجدد اون رو افزایش بدید.
پس بنابر این هدف صحیح اون است که نه انقدر بزرگ و دور از دسترس باشه و نه انقدر ساده و راحت که هیچ کمکی به پیشرفت ما نکنه.
خوش و خرم باشید.🌷
این نکته هم اضافه کنم که استاد تو قسمت ۲۱ گفت و گو با دوستان هم به موضوع انگیزه داشتن و هدف گذاری اشاره کردند.
الان مدتی از کامنتم میگذره خیلی روحیه ام بهتر شده و بازی رو بلد شدم (به اندازه ی مداری که الان توش هستم). این کامنت هم ردپایی باشه از وقتی که من بی انگیزه شده بودم و تو پروسه ی پر شدن و گذشتن هستم.
میدونم که با تمرکزی که رو کار و کنترل ذهنم داشتم و من رو به درآمد بهتر و پر کردن آرزوهام رسونده. پس از این به بعد مطمئن تر و با قدرت بیشتر میرم روی کارم و قانون تمرکز میکنم و لاجرم نتایج رو بزرگتری هم میگیرم.
ب نام الله مهربان وهدایتگر ب سمت زیبایی شادی سلامتی ثروت وحال خوب
سلام ب استاد و مریم عزیز
نکات فایل که تونستم یاد بگیرم
چقد سحر عزیز زیبا شکر گزاری میکرد از بودن فرزندش و زندگیش و تحسین میکنم برای درامد رو ب جلو بودنش
و صحبت های سهیل عزیز چقد زیبا بود که همه رو هممون در زندگیمون تجربقه کردیم و رسیدن ب ارامش شروع اتفاغای خوب بود برای من
نکات مهم فایل
=وقتی در مسیر درست قرار بگیریم اینقد باخودمون وخدای خودمون حالمون خوبه که اصلن نمیخایم جایی بریم
=فکر اینکه کسب کار داشته باشیم و خودمون بالا سرش نباشیم و پول بسازه برامون هرگز اتفاغ نمی افته واشتباه است
= تا وقتی تمرکز روی ی کار هست نتیجه میگیریم هر کاری هر ورزشی و وقتی تمرکز برادریم همه چیز بهم میریزه
=تا وقتی روی یک موضوعی خاص تمرکز داشته باشیم اون موضوع هر روز و هر روز بهتر میشود
=اگر میخاییم از هر کاری نتیجه بگیریم باید تمرکز صد درصدی بزاریم روی اون کار
=ما روی چیزی که ارزش متنفریم نمیتونیم تمرکز صددرصد بزاریم
=اگه روی یک موضوعی که عاشقشی تمرکز کن در اون کار ب همه چی میرسیم
=اگر عشق برای یه کاری باشه تمرکز کردن روی اون کار بهتر میشه انجام داد
=تنها راه پیشرفت و پر شدن گذشتن از خواسته هاس و باعث بزرگ شدن و پیشرفت میشه و با پر شدن خلا ها میشه پر شد و ازش گزشت
مشخصن تمرکزی که داشتین این سایت بی نظیری کرده و ما سعی میکنم در این ضمینه هم الگو بگیریم ازتون
سپاسگذارم برای این فایل زیبا از استاد و دوستان عزیز که صحبت کردن
سپاسگذارم از خدای مهربان برای این فایل زیبا
آرزوی سلامتی زیبایی شادی ثروت حال خوب و هدایت الله دارم برای هممون