گفتگو با دوستان 46 | "بهبودگرایی" به جای کمالگرایی - صفحه 2

125 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2495 روز

    گفتگو با دوستان قسمت ۴۶

    با سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان خوبم

    بنام خدایی که جامی منه در مسیر تغییر باورها و افکارم

    خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان سیال این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار

    خدا رو شکر که امروز با حس و حال خیلی خوبم تا حالا اتفاقات خوبی رو برای خودم رقم زدم اتفاقاتی که قبلا هم می افتادن اما چون دید من و نگاه من عوض شده اونها رو خوب میبینم :

    از تمیز کردن محل کارم که با حال خوب انجامش دادم و بقول مریم جان انرژی مثبتی که توش بود و داشت تموم میشد رو با این تمیز کردنم دوباره به جریان درآوردمش همون کاری که قبلا از انجام دادنش احساس بدی بهم دست میداد

    از درست کردن غذای خوشمزه ای که با عشق برای عزیزانم درست کردم هرچند خودم هم دوست نداشتم ولی از مریم جان یاد گرفتم که با عشق بپزمش همون غذایی که قبلا با اکراه درستش میکردم و به زمین و زمان بد میگفتم که چرا اینجام چرا باید برای دیگران غذا درست کنم اونم غذایی که خودم هم ازش نمیخورم

    از دوش عالی که گرفتم و خدا رو سپاسگزاری کردم به خاطر اینهمه نعمت که دوش گرفتن رو برای من مهیا میکنه و هر آن که اراده کنم میتونم انجامش بدم

    از پیاده روی که توی حیاط کوچیک خونه توی این هوای لطیف پاییزی انجام دادم و توجیه ذهنم رو برای پیاده روی نکردن به خاطر نبودن فضای کافی و همراه و همپا نادیده گرفتم و مقداری از چربی های بدنم رو سوزوندم

    از نیمروی خوشمزه ای که زدم بر بدن

    از پولی که انتظارش رو نداشتم اما به حسابم واریز شد

    از عشقی که با بوسیدن خواهرزاده ی خوشگلم نصیبم شد

    از برقی که توی چشم های خواهر زادم نظاره گرش بودم بخاطر اینکه ی چیپس و ی آدامس براش خریدم

    از هوای لطیف پاییزی که موقع سرخ کردن ماهی زیر شاخه های درخت انگور و توی حیاط کنار باغچه بر بدنم حس کردم

    از دیدن سیر تکاملی سرخ شدن ماهی ها در ماهی تابه که با طی کردن تکامل و آرام آرام با شعله ی کم اتفاق افتاد و نتیجه هم قطعا همونی بود که باید میشد نتیجه ای عالی و بدون عجله

    از هدفونی که دور گردنم جا خوش کرده بود و صحبت های استاد در جلسه دوم و سوم عزت نفس داشت ازش پخش میشد و مرور مطالب

    از چایی که کنار گاز تک شعله موقع گوش دادن فایل ها و آشپزی زیر سایه درخت انگور نوش جان کردم

    از پرتقال نیمه زرد و سبز خوشگلی که با دست خودم از درخت پرتقال حیاط چیدم و مزه ی ارگانیکش رو روی زبانم احساس کردم و چشیدم

    و ………..

    و اینهمه اتفاق خوب فقط و فقط نتیجه ی احساس خوب دیشبم و امروز من بود

    و این احساس خوب بقول استاد عزیزم نه بخاطر مصرف مواد مخدر بود و و نه بخاطر خوردن قرص مسکن

    این احساس نتیجه ی تغییر دیدگاهیه که من سه سالیه که شروع کردم و دارم سعی میکنم ادامش بدم با تمام لغزش هایی که دارم .وقتی که توی اوجشم اینجوری زنجیره اتفاقات خوب بهم وصل میشه و هر زمانی که ی ذره از مسیر منحرف میشم اون اتفاقات خوب کم میشه و میدونم که این نیاز داره به مداومت و استمرار و سریع برگشتن و دارم سعی میکنم اینکار رو انجام بدم

    حالا دیگه میدونم که اگر مساله ای هست از سمت منه و گرنه قانون همیشه درست بوده هست و خواهد بود و سعی میکنم پیدا کنم اون ترمزهایی رو که مانع به نتیجه رسیدن هام شده رو مثل همین ترمزی که دیروز از طریق یکی از دستان خداوند متوجهش شدم و باید برطرفش کنم

    و اما صحبت های دوستان عزیزم :

    همون ابتدای صحبت حرف از دو دوره ای شد که جز خواسته های من هستن در سال ۴۰۰:

    دوره عزت نفس

    و روانشناسی ثروت

    اولی که به لطف خداوند خیلی زود محقق شد و با خریدن و کار کردن روی دوره عزت نفس من خیلی از ضعف های شخصیتیم رو پیدا کردم که دارم سعی میکنم برطرفشون کنم.احساس میکنم بعد از کار کردن روی این دوره ظرفم خیلی بزرگتر شده خیلی قوی تر شدم و جسورتر

    و دومی رو هم که ان شا الله تهیه میکنم در زمان مناسب

    آره اولین چیزی که برای بچه های سایت اتفاق می افته زمانی که با استاد آشنا میشن همین خداشناسیه و من هم استثنا نبودم توی این زمینه و تازه وقتی این مسیر خداشناسی و به طبع اون خودشناسی اتفاق می افته سر و کله ی نعمت ها توی زندگی پیدا میشن نعمت هایی که بودن اما به خاطر عدم شناخت ما قادر به دیدن و جذب اونها نبودیم .در حقیقت با این شناخته حجاب ها و حایل های از روی دیدگان و قلب آدم کنار زده میشن و تازه جمال و جلال خداوند هویدا میشه و فرد توی مدار دیدن و شنیدن و لمس کردن و تجربه کردن قرار میگیره و چه تجربه ی شیرینیه

    در حوزه سلامتی :

    الان خیلی خوب درک میکنم که وقتی استاد میگفتن بیماری فقط زاییده ذهن انسانه یعنی چی. وقتی میگفتن بدن ما این توانایی رو داره که خودش خودش رو خوب کنه و نیاز به هیچ عامل بیرونی نداره یعنی چی .الان دارم درک میکنم که وقتی ذهن آرام باشه جسم هم آرامه .من در طول این ۳ سال آشنایی با استاد فقط دوبار سرما خوردم که اون هم زمانی بوده که ی کم آرامشم بهم خورده در صورتیکه که قبل از آشنایی با استاد من سالی چند بار سرما میخوردم

    الان خیلی خوب درک میکنم که جسم چطوری واکنش میده به ذهن

    و ی نکته ی جالب اینه که در طول این مدت نه تنها من خودم از لحاظ سلامتی رشد کردم اطرافیانم هم که باهاشون زندگی میکنم هم توی این زمینه رشد کردن .تا حالا به این موضوع اصلا دقت نکرده بودم الان که بحث سلامتی شد یهو این مساله از ذهنم عبور کرد .من با خواهرم و دامادمون و خواهرزادم زندگی میکنم .این چند سالی که من دارم روی خودم کار میکنم اونها هم نسبت به قبل سالم تر شدن و هرچی فکر میکنم یادم نمیاد اونها هم توی این مدت مریض شده باشن حتی توی این شرایطی که تو دنیا پیش اومد اونا سالم سالم بودن .خدایا شکرت

    در مورد درخواست کردن که از موضوعات دوره عزت نفسه صحبت کردن سوری جان

    ی اتفاقی امروز برام افتاد :

    امروز یکی از همسایه ها ی درخواستی از من داشت و من چون میتونستم انجامش بدم و زحمتی هم برام نداشت براش انجام دادم و جالب این بود که بدون اینکه من چیزی بگم خودش گفت به خاطر این لطفی که کردی من فلان چیز رو میدم به شما هر وقت خواستی میتونی بیای ببری منم خوشحال شدم و همون جا ی درخواستی دیگه ای هم کردم و اونا هم پذیرفتن .الان که دارم فکر میکنم من بطور ناخودآگاه تمرین درخواست کردن بیشتر رو انجام داده بودم چون اون لحظه اصلا تمرین عزت نفس توی ذهنم نبود و بطور ناخودآگاه انجامش دادم .یادآوری این موضوع خیلی برام خوشاینده چون من توی درخواست کردن مقاومت داشتم و این رو نوعی ضعف میدونستم قبل از آشنایی با استاد اما الان خیلی راحت تر درخواست میکنم

    و اما فایل های دانلودی:

    چقدر آگاهی هایی که توی این فایل ها هست غنی و زیاده .من خودم مدتیه شروع کردم فعلا فقط دو دسته بندیش رو تونستم کار کنم که هنوز هم تموم نشده .بعضی وقت ها واقعا تو درکشون میمونم اونقدر که سطحشون و کیفیتشون بالاست و از اونجایی هم که هر چند روز ی بار یک یا چند فایل بهشون اضافه میشه مثل اقیانوسی میمونه که پایانی نداره .

    این فایل ها خاطرات خوش آشنایی من با استاد رو برام مرور میکنه که با چه شوق و ذوقی شب ها و روزها گوش میدادم مینوشتم نکته برداری میکردم دفتر ها پر میکردم و چه حال خوشی رو من با این فایل ها تجربه کردم از خوشحالی توی پوست خودم نمیگنجیدم دوست داشتم برم به همه بگم که بابا ی همچین جایی هست و چون اوایل آشناییم بود این کار رو هم میکردم تا کم کم متوجه شدم قضیه چیه و نیازی به گفتن من نیست و بقول استاد مسیری که درست باشه خودش راهش رو پیدا میکنه

    الان که سه سال از آشنایی من با استاد میگذره احساس میکنم بیشتر به این فایل ها نیاز دارم چون اون موقع فقط گوش میدادم و الان نیاز دارم که درکشون کنم وبعد هم عمل

    اما صحبت های استاد:

    فردی که باورهای غلط داشته باشه این باورهای غلط باعث ایجاد یک نگرش هایی میشه که فرد رو دچار تنش و اضطراب میکنه و همین تنش و اضطراب ها آرامش رو از فرد میگیره و فردی که آرامش ذهنی نداشته باشه جسمش هم دچار اختلال میشه

    وقتی این آگاهی ها رو با چیزهایی که در مورد دلایل بیماریها گفته میشه مقایسه میکنم متوجه میشم که اگر ما بپذیریم بیماری از درون ما منشا میگیره نه از بیرون چقدر راحت میتونیم فرایند درمان رو طی کنیم بدون ی عامل بیرونی و فقط با کار کردن روی باورها .واقعا اگر با این دید به بیماریها نگاه کنیم دیگه چه نیازی به اینهمه مواد شیمایی هست .وقتی این دیدگاه رو داشته باشم دیگه اینقدر به جسممون و به خودمون ظلم نمیکنیم

    وقتی این دیدگاه رو داشته باشیم دیگه رفتن پیش روانشناس و روانپزشک و پزشک چه معنی داره هر کسی خودش روانشناس و روانپزشک و پزشک خودش میشه

    اما موضوع اینه که بقول استاد افراد خیلی کمی باور میکنن این حرف ها رو که بیماری فقط زاییده ذهن بشره .افراد خیلی کمی باور میکنن که بیماری از درونه نه از سبزی و میوه ای که میخوریم

    خدا رو شکر که در زمره افرادی قرار گرفتیم که به مسیر ایجاد باورهای درست هدایت شدیم و به واسطه ایجاد باور سلامتی همه داریم به نحوی سلامتی رو تجربه میکنیم

    من همین الان دارم نمونه عینی ی مادری رو میبینم که داره خودش رو فدای بچش میکنه و اون هم کسی نیست جز خواهرم .ایشون این چند ماهی که خواهرزادم کلاس اولی شده تمام هم و غمش رو گذاشته روی موضوع درس خوندن بچش و کلی خودش رو محدود کردن از هر لحاظ و از صبح تا شب درگیر اینکار هست و من دارم میبینم که چقدر داره حرص میخوره بابت این موضوع .بعضی وقتاها وسوسه میشم که برم بهش بگم اما حرفهای شما استاد توی ذهنم میاد که تا کسی در مدار درک این مسایل نباشه صحبت کردن فایده نداره البته ایشون دارن دورهایی که من خریدم رو کار میکنن و حتما در زمان مناسب خودشون آمادگی دریافت رو پیدا میکنن

    دارم میبینم زن داداشم رو که یکی از بچه هاش اصلا به درس علاقه ای نداره و داره با زبان بی زبانی میگه من دوست ندارم درس بخونم من عاشق ورزشم من رو ببرید کلاس ورزش ثبت نام کنین اونم بچه ای که ۷ سالشه با این درک و آگاهی و من لذت میبرم از اینکه از همین سن میدونه به چه علاقه داره اما دارم میبینم مامانش رو که چقدر داره خودش رو زجر میده به خاطر اینکه بچش به درس علاقه نداره و چه عواهایی که با این بچه نمیکنه

    و البته دارم میبینم نمونه های دیگه رو در اطرافم که مادرها خیلی بی خیال هستن و دارن از زندگیشون لذت میبرن و خودشون رو درگیر بچه هاشون نمیکنن .یعنی هر دو مدلش هست که البته مدل بی خیالش کمتر هست .

    خدا رو شکر که من این آگاهی ها رو دارم کسب میکنم تا در زندگی آینده خودم بتونم ازشون استفاده کنم و این حس مسئولیت پذیری بیش از حد رو نداشته باشم

    بله استاد عزیزم الان بدن من دقیقا معیار و فاکتور حال خوب و بد منه .به محض اینکه ی ذره حالم بد میشه معدم رفلاکس میده یا سینوس های سرم درد میگیره و میفهمم که حسه بد شده .

    دوست عزیزم زینب جان از شمال و گیلان صحبتش رو شروع میکنه جایی که من دوست دارم زندگی کردن رو توش تجربه کنم و با شنیدن اسم شمال و گیلان حس خوبی بهم دست داد

    و از حس اطمینانش برای صحبت کردن هم لذت بردم که بیانگر خالق بودن و داشتن احساس خوب برای خلق اتفاقات خوبه

    چقدر خوبه که پدر و دختری توی ی مسیر هستین اونم ی مسیر درست مسیر خودشناسی و خداشناسی همین لذت مسیر رو بیشتر میکنه

    ی نکته ی خیلی خوبی رو زینب جان اشاره کردن و اونم اینه که بعضی افراد ذاتا توی ی سری چیزها خوبن یا توی خونواده ای بزرگ میشن که کلا اینجوری هستن و بنابراین توی اون زمینه کمتر مشکل دارن مثل خود زینب خانم که توی عزت نفس خیلی مشکل نداشتن برعکس من که توی خونواده ای بزرگ شدم که عزت نفس توش صفر بود

    اما بهرحال همون فرد ممکنه توی ی زمینه دیگه ای باوهاری محدود کننده داشته باشه و این همون نکته ایه که استاد بارها بهش اشاره کردن که توی جریان تغییر و کار کردن روی باورها ما نباید خودمون رو با دیگران مقایسه کنیم چون هر کسی با توجه به بک گراندش رشد و پیشرفتش با بقیه فرق میکنه و این اون نکته ای هستش که من باید بارها بخودم یادآوریش کنم که پیشرفت خودم رو با خودم مقایسه کنم

    من الان میتونم بگم که با دوره عزت نفس خیلی نسبت به قبل خودم پیشرفت کردم و این یعنی من دارم خوب پیش میرم

    چقدر خوبه که اینقدر شناخت داشتین از خودتون حتی قبل از اومدن به این مسیر توی زمینه عزت نفس زینب جان

    و منطقی کردن خواسته ها و پیدا کردن الگوها همون نکته ی مهمی که استاد توی دوره دوازده قدم خیلی خوب توضیحش دادن که ایجاد باور باید با منطقی کردن رخ بده چون ذهن رو باد هوا چیزی رو قبول نمیکنه ذهن رو فقط با فکت با واقعیت میشه مدیریتش کرد

    و نکته ی دیگه ای که باز هم استاد توی دوره ی کسب و کار شخصی خیلی خوب توضیحش میدن که زمانی که فرد میفهمه به چی علاقه داره بعدش باید بره و توی اون زمینه آموزش ببینه و مهارت کسب کنه همون چیزی که زینب جان بدرستی رعایتش کردن

    بله زینب جان قدم اول جلسه سوم و چهارم همون موضوع نمایشگاهه که استاد در مورد قیمت تابلوها صحبت میکنن و از از ما میخوان که با توجه به اونا باور فراوانی رو در ذهن خودمون ایجاد کنیم نمونه های عینی که وجود داره در مورد پول ساختن از هنر چیزی که خیلی ها باورش ندارن حتی خود من هم تا قبل از اون نمیدونستم که مردم حاضرن برای ی تابلو اینقدر پول بدن

    و اون نکته که ما ی کاری رو شروع نمیکنیم چون فکر میکنیم باید کامل و بی نقص باشیم توی اون مورد تا کارمون رو شروع کنیم که خود این ریشه در کمالگرایی داره که اگر این نوع تفکر ادامه دار باشه فرد رو از حرکت باز میداره اما زنیب جان تونستن با کمک گرفتن از آگاهی های استاد قدم اول رو بردارن و استارت کار رو زدن

    تحسین میکنم شما زینب جان رو که عشق و علاقت رو پیدا کردی و بعدش شروع کردی به ساختن باورهای درست و همون چیزی که استاد توی جلسه ششم قدم اول میگن در مورد هدفگزاری ترکیب پشن و باورهای درست نتیجه ی طبیعیش میشه جریان ثروت در مورد شما اتفاق افتاد چون لاجرم باید اتفاق بیفته و راهی بجز این نیست

    تکرار تکرار و تکرار گوش دادن به فایل ها و البته باورسازی و عمل کردن رمز موفقیته همه ی بچه هاست از جمله زینب جان

    و نکته ی خیلی خیلی مهم توی کسب و کار که استاد بهش اشاره میکنن در دوره دوازده قدم و دوره کسب و کار :

    وقتی با کار کردن روی خودمون ایده ای بهمون گفته میشه البته ایده ای که با شرایط الانمون قابل اجرا س و نیاز به عامل بیرونی نداره فقط نیاز به کم ایمان بیشتر یکم شجاعت بیشتر داره ما باید بند کفش هامون رو سفت کنیم و حرکت کنیم و قدم اول رو بر داریم قدم های بعدی توی طول مسیر بهمون گفته میشه

    کسی که در چنین شرایطی اقدام میکنه یعنی ایمان داره

    و اینکه قرض گرفتن و وام گرفتن برای شروع کسب کار باید خط قرمزمون باشه چون اینا یعنی تکامله هنوز طی نشده

    و باز هم مرور مباحث قدم اول که باوری که به اقدام نرسه به شجاعت نرسه یعنی هنوز ساخته نشده وقتی ما اقدام میکنیم و حرکت میکنیم اونوقته که باوره ساخته شده

    و همین الان این چند بیت شعر بهم الهام شد در خصوص صحبت های پایانی استاد که :

    اگر در مسیر تغییر باوری

    و نشانت میدهد ایزد دری

    به پا خیز و هی دست دست نکن

    به وام و به قرضی دلت خوش مکن

    چو برداری آن گام اول سریع

    قدم ها ی بعدی می شود مشتریت

    سپاسگزارم استاد و دوستان خوبم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
    • -
      نفیسه گفته:
      مدت عضویت: 2113 روز

      سلام نسرین عزیزم

      وااقعا تحسینت میکنم انقدر داری قشنگ روی قوانین کار میکنی

      بارها و بارها شعرهای الهامی که نوشتی رو با لذت خوندم و برام بینهایت تحسین برانگیزه این طبع شعرت

      واقعاً این یک توانایی و هنر الهیه اینکه انقدر قشنگ قوانین رو تبدیل به شعر میکنی آفرین بهت عزیزم 👏👏👏

      ان شاءالله هدایت بشی به بهترین جاهایی که آرزوش رو داری💝💝💝

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        نسرین سلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2495 روز

        سلام نفیسه جان عزیز.سپاسگزارم دوست خوبم. خدا رو شکر که لذت بردین. راستش این توانایی شعر گفتن رو من از خیلی وقت پیش داشتم اما خیلی برام جدی نبود و بهش اهمیت نمیدادم تا زمانیکه سریال زندگی در بهشت شروع شد و با دیدن بعضی از قسمت ها بهم گفته میشد در قالب شعر بنویسشون و از اونجا بود که من فهمیدم توانایی گفتن شعر بلند رو هم دارم چون قبلا در حد دوبیتی میگفتم و از اون زمان دارم بعضی وقتها مینویسم .نمیدونم شاید اشاعه قوانین از طریق شعر و قرآن اون رسالتی باشه که من باید انجامش بدم هنوز مطمان نیستم چون هنوز رسالتم رو پیدا نکردم ولی این موضوع یعنی اشاعه توحید و قوانین از طریق شعر به ذهنم خطور کرده .بازم سپاسگزارم که وقت گذاشتین و کامنت من رو خوندین .کامنت های شما دوستان الهی ام هم مسیر رو برای من هموارتر میکنه

        الهی که به هر چی میخوای به لطف الله مهربان برسی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      فرنگیس محمدی گفته:
      مدت عضویت: 2652 روز

      سلام نسرین عزیزم ،خیلی هم عالی ،

      این نشانه امروز من بود

      و دقیقاً دارم شروع بیزنس شخصی خودم رو کلید میزنم ،با کامنت شما چقدر دقیق متوجه شدم که حتی اگه لازم شد کدوم قدم و کدوم جلسات رو گوش بدم ،عجب حضورذهنی دارید ،من کامنت شما رو سیو میکنم تا بارها بخونم ،

      سپاس گذارم بابت کامنت پر محتوای شما ،

      در پناه خدای مهربان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        نسرین سلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2495 روز

        سلام دوست خوبم فرنگیس جان .نمیدونم چجوری ازتون تشکر کنم چون امروز در شرایطی بودم که نیاز به این مواردی داشتم که خودم مدتها پیش نوشته بودم .چقدر به این آگاهی ها نیاز داشتم که خداوند از طریق شما که دستش هستین من رو هدایت کرد به خوندنشون و چقدر انرژی گرفتم . توی کامنت خودم هم به رسالتم اشاره کردم که همین چند روز پیش توی فایل نشانه من خداوند باز هم بهش اشاره کرد و دقیقا شعر و نوشتن رو توی کامنت یکی از بچه ها به عنوان رسالتم بهم نشون داد . خدا رو شکر سپاسگزارم عزیزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    آسمان گفته:
    مدت عضویت: 1568 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به همه عزیزانم

    آرامش و حس فوق العاده و سلامتی دستاورده هایی که من با گوش دادن با فایلهای هدیه استادم بهش رسیدم

    سریالها که دیگه بینظیر هم سفر به دور امریکا و هم زندگی در بهشت که همیشه ازش لذت میبرم و خدارو شکر میکنم که منم در مدار دیدنشون هستم و در زمانی که احساس میکنم حالم خوب نیست میام سراغشون و پر از احساس خوب برمیگردم

    بیان کردن خواسته از دیگران ،چیزی که من همیشه بیشتر در مورد همسرم اصلا بازگو نمیکردم و میگفتم خودش باید بفهمه اما الان به راحتی خواسته هامو میگم و از هر کسی هر چیزی بخوام بهش میگم هر چند گاهی خیلی برام سخته

    سوری عزیزم بهترینها رو برات آرزو میکنم دوست مهربونم

    استاد مثال مادرتون واقعا برای من بود یک مادر پر استرس و همیشه پر از تنش پر از نگرانی بابت فرزندانم در مورد سلامتیشون و یا هر چیز دیگه ای و نتیجه همیشه سردرد داشتم وهمیشه بچه ی من نا ارام و از سلامتی مشکل داشت یعنی سالی چندین بار دکتر، اما با ارام شدن خودم همه چی درست شد خودم از نظر سلامتی خدارو شکر عالی بچه های عزیزم شکر خدای مهربون شاد و سلامت هستن و دخترم میگه مامان چقدر خوبه که به من کار نداری خاله همیشه گیر میده به ریحانه(دخترش) منم بهش میگم خودت بزرگ شدی میتونی درست و غلط تشخیص بدی و هر دو در کنار هم لذت میبریم خودش میاد با من صحبت میکنه از اتفاقات از صحبتهای دوستاش از حرفهای دل خودش و هر دو ارامش داریم که خودش میگه مامان من شمارو مامان نمیدونم شما دوست منی و منم به شوخی میگم نه من مامانتم و همیشه میگه چرا من جدیم شما با من شوخی میکنی، خلاصه خدارو شکر میکنم به خاطر ارتباط خوب خونواده و لذت در کنار هم بودنمون

    «جسم ما خیلی زودتر به افکار ما واکنش نشون میده» واقعا اینو من تجربه کردم

    وقتی در مسیر درست باشیم سالم هستیم چقدر طبیعت میخواسته که من رو درمان کنه

    و من اجازه نمیدادم

    «(محدودیتها رو خودم میسازم»)

    زینب جان عزیز دلم با ارزوی بهترینها برای شما دوست قشنگم چقدر خوب که کنارتون یک راهنمای خوبی مثل پدر هم دارین،

    خداروشکر به خاطر دستاوردهاتون

    احساس خوب اتفاق خوب، چیزی که منم سعی میکنم خودمو در حس خوب نگه دارم دیروز در جایی بودیم که تمام صحبتها از ناخواسته ها بود همونجا هندزفری گذاشتم و فایلهای شما استاد خوبم رو گوش میدادم و حس خوبی داشتم اجازه ندادم حرف دیگران رو بشنوم چون من با فرکانس هام اینده ام رو میسازم اینده من یعنی همین یک دقیقه بعد که من تعیین میکنم کجا باشم با فرکانسم و ورودیهام (که استاد چقدر واضح و از عمق وجودشون در فایل دلیل دزدن تاکسی دنده آرژانتینی توضیح دادن)

    و همیشه سعی میکنم در تضادها دنبال حرف خداوند باشم که خدا چی میخواد بگه درست مثل استاد به راحتی نشونه ها رو میبینن و درک میکنن و عمل میکنن

    و همیشه میگم حتما یک خیری توش هست من به این باور دارم

    «من وقتی قدم اول بردارم قدم دوم گفته میشه

    من وقتی با اونچه که دارم اون ایده مو اجرا کنیم و صبر نکنیم قدمهای بعدی گفته میشه و در مسیر ادامه مسیر گفته میشه این نکته مهمه باید یادم بمونه»

    «( باورها باید به من شجاعت بده که عمل کنم») فقط باید تعهد بدم و قدم به قدم و تکاملی کارم رو انجام بدم. تمام تلاشمو میکنم برای عملی بودن و نه فقط حرف زدن.

    خدای مهربون سلامتی ام رو شکر

    خدای مهربونم رابطه خوب با همسرم رو شکر

    خدای مهربونم رابطه خوب با فرزندانم رو شکر

    خدای مهربونم سلامتی فرزندانم رو شکر

    خدای مهربونم ارامشمان را شکر

    در پناه خدای مهربون باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  3. -
    fatemeh saeeidi گفته:
    مدت عضویت: 1757 روز

    سلام

    بسیار عالی بود صحبتهای استاد عزیزم

    و دوستان

    به خصوص اون قسمتی که زینب جان از نتایجش گفتند که وقتهایی که تونستند احساس خوب داشته باشند اتفاقات خوب برای خودش خلق کرده و از این قانون نتیجه گرفته من زینب عزیز را تحسینش میکنم

    و همینطور پدر زینب را تحسین میکنم که راهنمای خوبی برای دخترش بوده محصولات ارزشمندی را به زینب جان معرفی کرده و او را تشویق کرده

    آفرین من این پدر و دخترش را خیلی تحسینشان میکنم امیدوار هستم روز به روز موفق تر شوند

    زینب عزیز توانسته کسب و کاری را برای خودش راه بیندازد که موفق هم بوده

    مهم برداشتن قدم اول هست و ادامه دادن

    و چقدر استاد قشنگ توضیح دادند که برای شروع هر کسب و کاری مهم برداشتن قدم اول هست با همان امکانات موجود و در ادامه شما هدایت میشوید و قدم های بعدی به شما گفته خواهد شد

    عاشقتم استاد عزیزم

    امید وار هستم همیشه سلامت و موفق باشید🙏

    برای همه دعا میکنم

    در پناه الله یکتا باشید 🙏

    شاد و سلامت و موفق و ثروتمند باشید به تمام خواسته هایتان برسید🙏

    و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    ❤❤❤❤❤🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏⭐⭐⭐

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    مرجان دوست الهی گفته:
    مدت عضویت: 1479 روز

    سلام استاد عباسمنش و مریم جانم🌹🌹🌹🌹🌹

    روزتون بخیر و خوشی و سرشار از نعمات لذت بخش پروردگار❤❤❤

    سلام به این اعضای خانواده ی گرم و صمیمی🌹🌹

    سوری جان و زینب جان عزیزم خیلی از شنیدن نتایج تون خوشحال شدم انشاالله بیشتر از این موفقیت کسب کنید و از تک تک لحظات زندگیتون لذت ببرید! 🌹❤🌹❤🌹❤🌹🌹

    استادجان مریم جان در فایل معرفی دوره قانون آفرینش در این باره گفتند که شما خیلی مباحث رو ریزبینانه تر و جزئی تر توضیح دادید در قانون آفرینش ۱ واقعا همینجور هست!

    من :

    احساست خوب =اتفاقات خوب

    کانون توجه و اصلا توجه کردن یعنی چی؟

    توجه کردن به هر چیزی و در فرکانس دیدن اش و تجربه کردنش قرار گرفتن!

    کنترل ورودی ها

    معنای نماز در قرآن و آیات قرآنی

    فقط اعراض کردن( روی گرداندن) از هر چیزی و شرایطی که نمیخوای

    دنیای درون ما هست که دنیای بیرون ما رو میسازه

    زندگی یعنی شادی ، عشق ،خوشبختی ،لذت و اگر باورش کنی تجربش میکنی

    پذیرفتن اتفاقاتی که در حال ما داریم تجربه شون میکنیم که ساخته ی خودمون هستند!

    باور و اینکه باور چگونه به وجود میاد!

    شکرگزاری

    نوع دیدمون به موضوعات مختلف

    کنترل کردن بقیه و اینکه ما هیچ توانایی برای تغییر هیچکسی نداریم اما به اندازه ی تمام جهان قدرت تغییر دادن زندگی خودمون داریم!

    احساس گناه داشتن و اگر داخلش بمونی چه عواقبی در انتظارتِ

    یادآوری کارهای خلاقانه ای و اتفاقات خوبی که در گذشته تجربه کردی

    و خیلی خیلی موضوعات دیگه که من فقط و فقط از قانون آفرینش و تمریناتش یاد گرفتم!

    از اونجایی که خوب صحبت‌ها استاد را گوش میدم و یادداشت میکنم در شرایط هایی که قرار میگیرم سریع صحبت‌های استاد نسبت به اون موضوع در گوشم زنگ می‌خورد!

    تا ناراحت میشم و یا به چیزی فکر میکنم که حس بدی درون ام ایجاد میکنه سریع صدای استاد میاد توی گوشم ( احساسات خوب=اتفاقات خوب)(احساسات بد=اتفاقات بد)دیگه سریع به چیزی که میخوام توجه میکنم

    آشنایی با پروردگار مهربان و قدرتمند و ثروتمند و رزاق 🤩

    چگونگی ایمان و توکل و اعتماد به پروردگار

    داشتن آرامش و کنترل ذهن و نجواها

    اینکه بهشت و جهنم را ما در همین دنیا میتونیم تجربه کنیم با افکارمون

    ایجاد شغل با سرمایه ی کم ( من کارم رو به تازگی به پنجاه هزارتومان استارت زدم و عشق کردم و دارم باهاش ثروت می‌سازم )

    چگونگی تجسم و درست کردن تخته ی آرزوها

    مینویسم یا در ذهن ام میگم:این چیزی هست که من نمیخوام! (من چه چیزی را میخواهم؟ ) و توجهم را به این موضوع جلب میکنم!

    من در حال دوخت دستگیره های آشپزخانه بودم با پارچه ای خاص و متفاوت که خیلی خیلی زیبا هستند،در حال درست کردنش بودم که همسرم گفت میخوای برم از تولیدی اش برات اندازه ی بزرگتر بگیرم که بیشتر درست کنی بعد همشو با هم بفروشی؟

    دوباره صدای استاد که در قانون آفرینش بحثی در رابطه با پدرشون و میکائیل گفتند در ذهنم زنگ خورد!

    پدر استاد چیزی رو تولید می‌کردند که بفروشند و فقط داشتند انبار می‌کردند یک روز میکائیل جان به پدربزرگش میگه این چیزایی که شما الان فقط دارید تولید می‌کنید تا بحال فروش هم داشتید؟که ایشون هم فرمودند نه؟دیگه میکائیل در سن ۹ سالگی میگه پس پدربزرگ شما در اینکار شکست میخورید چون تابحال سعی نکردید بفروشید تا بازخورد بگیرید و چیزای بهتری تولید کنید!

    دیگه به همسرم گفتم نه مچکرم من فعلا این پنج جفت را خودم میفروشم و شمارم هم میدم و تبلیغات هم میکنم! بعد از سود همین دوباره میرم پارچه های شاید با جنس بهتر هدایتی خریدم!

    استادجان شما در این باره گفتید که شما براحتی میتونید از خداوند سوال بپرسید و ازش بخواهید که هدایتتون کنه،من همیشه اینکار را انجام میدم!

    امروز میخواستم برم بیرون دیدم کلید خونه نیست،و از خداوند پرسیدم خدا جونم کلید خونه کجاست؟

    منو کشوند سمت مبل و بهم گفت کوسن رو بردار،

    کوسن رو برداشتم دیدم افتاده بغلش!

    با اینکه همیشه اینکار را با خدا میکنم اما هر بار برام تازگی داره و سپاسگزارم!

    بعدش یادم اومد چند روز پیش با کیفم گذاشته بودمش روی مبل

    🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹❤❤❤❤❤❤❤❤

    استادجانم و مریم جانم بزرگترین سپاسگزاری من از پروردگار بابت وجود شما و این مسیرِ لذت بخشِ زندگی

    🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹❤❤❤❤❤❤❤

    همه چیز و هر شرایطی رو میتونی تغییر بدی و اونجوری که میخوای خلق کنی!

    نیروی حاکم برجهان نیرویِ خیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 115 رای:
    • -
      حوری باختری گفته:
      مدت عضویت: 1724 روز

      سلام به مرجان عزیزم

      چقدر جنس کامنت‌ امروزت با همیشه فرق میکرد عزیزم.

      خیلی عالی بود خیلی تحسینت میکنم

      برای این نگاه ریزبینانه و نکته سنج که خیلی مواقع، همین نکته های ریز اما مهم، باعث ایجاد تغییرات بزرگ و نتایج فوق العاده ای میشوند.

      تبریک میگم بخاطر کسب و کاری که شروع کردی و داری با باورهای توحیدیت اداره‌ش میکنی و چقدر خوب به هدایت ها عمل میکنی.

      از صمیم قلبم تحسینت می‌کنم و برات آرزوی سعادت و ثروتی بینهایت دارم

      در دنیا و آخرت 🙏❤️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      نفیسه گفته:
      مدت عضویت: 2113 روز

      سلام مرجان عزیزم

      چقققدر لذت بردم از دیدگاهت

      چققدر قشنگ داری به قانون تکامل عمل میکنی واقعا قابل تحسینی

      آفرین بهت عزیزم خیلی لذتبخشه وقتی میبینی یه خانم داره از هنر و توانایی هاش با همون شرایط موجود ثروت خلق میکنه

      این خیلیییی زیباست و قابل تحسین

      این تجربه هدایت به وسایل گمشده خیلییی لذتبخشه

      یکی از لحظه های قشنگ و عمیق سپاسگزاری دقیقا همون لحظه رخ میده

      برایت بهترین ها رو از الله وهاب آرزومندم 💝💝💝

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      نوید گفته:
      مدت عضویت: 3127 روز

      سلام دوستِ الهی

      امیدوارم روز خوبی رو داشته باشی

      ممنونم از دیدگاهی که نوشتی

      ی جای کامنتت خیلی منو به فکر فرو بُرد

      شما در اینکار شکست میخورید چون تابحال سعی نکردید بفروشید تا بازخورد بگیرید و چیزای بهتری تولید کنید!

      انگار خود خدا لابلای کامنتت با من صحبت کرد

      خیلی کارها طراحی کردم در زمینه‌ای که دوست دارم

      ولی اصلا به مرحله اجرا نرسیده.یعنی اصلا به اجرا کردنش فکر نکردم

      فقط به طراحی کردنش فکر میکنم

      ی چیزی چند وقت پیش به من الهام شد و طراحی هم کردم و اسم هم گذاشتم روش

      دو سه ماه بعد دیدم ی سایتی همون محصول رو با همون اسم تولید کرده رو گذاشته برای فروش

      از تعجب شاخ دراوردم

      درسته دوستِ من

      من فقط به تولید و طراحیش فکر کردم ولی اون به فروشش فکر کرده

      خیلی حسم رو خوب کرد این قسمتِ کامنتت

      از دیشب که کامنتت رو خوندم همش دارم به این یِ خط فکر میکنم

      ممنونم از مشارکتت

      در پناه الله باشی دوستِ عزیز :)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
      • -
        مرجان دوست الهی گفته:
        مدت عضویت: 1479 روز

        سلام آقا نوید عزیز🌹

        امیدوارم حال جسمتون و روحتون عالی و در آرامش باشید 🌹

        خیلی خوشحالم و خدا رو شکر که کامنت من برای شما سودمند بوده🌹

        انشاالله با استفاده صحیح و عمل کردن بتونیم از این مسیر لذت بخش زندگی بهترین بهره رو ببریم!🌹

        در پناه الله یکتا شاد،خوشبخت، ثروتمند،سعادتمند و رستگار در دنیا و آخرت باشید🌹

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        Fariba گفته:
        مدت عضویت: 1413 روز

        سلام دوست عزیزم باید بگم که منم شبیه شما هستم. و این جواب کامنت شما منو به فکر فرو برد… دقیقا کار طراحی… و چقدر به دنبال کامل کردن همه جوانب هستم و بودم و این چقدر اشتباه بوده… ممنونم منم میخام سعی کنم از بند این کار که همه چی باید عالی باشه رها بشم 💙سپاسگذارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مژگان گفته:
      مدت عضویت: 994 روز

      سلام استاد عزیزم ودوستان دانایم

      خدارا شکر هر کامنت دری از رازهای زندگی رو برومون باز می کنه دوست عزیز انشالله موفق باشید من مدتی پیش چون این نکته رو نمی دونستم فقط میگفتم خدا گفته از تو حرکت از من برکت رفتم تو کار تولید روپوش پزشکی اونم بهترینش بامدلهای قشنگ وپارچه عالی ومقدار زیاد تولید کردم ولی چون فروش بلد نبودم همینجا موندن ویه قسمت خونه رو اشغال کردن از اونورم کلی هزینه کردم حالا وقتی میبینمشون خیلی ناراحت میشم واقعا نمیدونم باید چکار کنم فقط از خدا میخوام کمکم کنه راهشو بهم بگه .

      ولی از صحبتهای استاد وکامنت شما به این نکته رسیدم که کم کم پیش برم هر کاری که میخوام انجام بدم اتفاقا دیشب که کامنتتونو میخوندم یه ایده جالب به ذهنم اومد که درسته درامدش کمه ولی به امید خدا بعد از تعطیلات عید شروعش کنم ونزارم نظرات منفی اطرافیان روم اثر بزاره .

      یاد این گفته استاد افتادم که گفتن یه ایده تنها به تو الهام نمیشه به تمام کسانی که در مدار اون الهام قرار دارن گفته میشه حالا کی زودتر انجام بده وبه اسم خودش ثبتش کنه .

      انشالله هممون با چراغی که نورش اموزهای استاد عزیزمونه پیش بریم وموفق بشیم وبیایم اینجا نتیجمونو بگیم واز شما هم خونواده ای عزیزم هم خیلی سپاسگزارم که بهمون انگیزه دادی .

      انشالله که نور هدایت ورحمت خداوند همیشه به خونواده بزرگمون بتابه واز نورش بتونیم جهان را نورانی کنیم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    نیلوفر افشون گفته:
    مدت عضویت: 1427 روز

    سلام استاد جانم

    چقدر فایل معرکه بود واقعا استاد این حرف ک باید با هرچیزی ک داری شروع کنی و منتظر شرایط ایده ال نباشی باید طلا نوشت بس ک جمله عالی هستش میخوام از چند تا کاری ک خودم با شجاعت انجام دادم بگم و با هرچیزی ک داشتم شروع کردم به قدم برداشتن من خانوادم اجازه تنهایی بیرون رفتن یا سفر نمیدن من چند وقت پیش بهم الهام شد ک حالا ک ن پول داری در حد سفر ن اجازه میدن پاشو تنها برو جاهای دیدنی شهرت ببین این خودش قدمه انقدرم نجوای شیطان تو گوشم بود ولی توجه نکردم دو بار رفتم بیرون بار دوم پدرم خونه بود گفت کجا بودی گفتم کتاب فروشی با کی رفتی یاد حرف استاد افتادم ک گفتن همیشه راست بگین گفتم تنها رفتم نیاز داشتم برم و نمیتونم منتظر این باشم کسی شرایطش بام جور باشه بیاد بام بیرون بخدا قسم بابام با تعجب نگام میکرد و قشنگ مشخص بود میخواست چیزی بگه ولی انگار نمیتونست منم اصلا برام مهم نبود و انقدر خوش حال از اینکه تونستم یک راست بگم و نترسم دوم تنها برم جایی و واقعا حس میکردم گام خیلی بزرگی برای ایندم برداشتم و استاد من چند بار ک رفتم بیرون فقط ۱۰۰ تومن موجودی داشتم و باور نمی کنید من دور ترین مسیر ها با هزینه کافی شاپ تاکسی دیدن میدادم و دقیقا می شد ۱۰۰ تومن و هزار تومن بیشتر موجودی من نمی شد و می گفتم ببین نیلوفر اینا همش هدایت خداست شروع کردی داری بهت شجاعت نعمت میده داره راه برات درست می کنه همین طوری برو جلو و واقعا خیلی خوشحالم ک منتطر ننشستم پول زیاد یا شرایط بی نظیر بشه چون ممکنه این شرایط هیچ وقت به وجود نیاد و من تا اخر عمر حسرت و منتطر موندم ک تصمیم دارم با هدایت پروردگارم بزودی به سفری یا تنهایی یا با دوستام برم و میدونم خداوند بزودی برام این جور میکنه چون من دارم همه جور شجاعت و ایمان نشون میدم و هر الهامی تو این زمینه ها بهم میشه انجام میدم عاشقتونم استاد مثله همیشه بنظیر عالی بود این فایل😍🌷

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
    • -
      مهدی گلشنی گفته:
      مدت عضویت: 1533 روز

      چقدر کامنت های این سایت زیباست واقعا خداروشکر میکنم که اولین روزمه تصمیم جدی گرفتم تا در راه قانون بی نقص خداوند گام بردارم خدایا منو هدایت کن به سمت خواسته هام و قدم اول رو نشونم بده الان که دارم این متن رو می‌نویسم حس خوبی دارم حدوده سه ساله که استاد رو میشناسم و تا میام وارد مسیر بشم نجواها نمیزارن و ترمزها مانع میشن ولی از امروز دیگه مطمعنم وارد مسیر شدم چون حالم با بقیه ی روزا فرق داره و انگشتام خودش سمت کیبورد گوشی میره و مینویسه خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        نیلوفر افشون گفته:
        مدت عضویت: 1427 روز

        سلام اقای گلشنی عزیزم

        واقعا نمیدونم چطوری از شما ممنون باشم وسپاس گزار خداوند که باعث شد این کامنت من یاد کامنت نوشنته شده خودم بندازه و بلند بشم امروز دست به اقدام دوباره بزنم ممنون از شما که با پاسخ به کامنت من باعث یاد اوری کلی چیز شدین و من امروز به شدت احتیاج داشتم به خودندن و شنیدن این جملات واقعا خداوند هر لحظا در حال هدایت کردن ماست

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    الهه رشیدی گفته:
    مدت عضویت: 2218 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی مهربونم

    و سلام به دوستای عزیز و بهشتی م

    خدایا شکرت که بهم فرصت دادی تا بتونم چشمانم رو باز کنم و بتونم نعمت ها و زیبایی هات رو با چشم دل و چشم بدنم ببینم و تحسین کنم و تمام ذهن و قلبم رو روی این زیبایی ها متمرکز کنم و کلی حس و حال خوب رو به خودم هدیه بدم

    خدایا شکرت که اینقدر زیبا ما رو عاشق و دلبسته ی خودت کردی و این دلبستگی و وابستگی به خودت زیباترین حس و حال دنیا رو بهمون هدیه داده

    خدای مهربونم هر جای زندگیم رو نگاه میکنم ردپای توی رو میبینم

    و بوی خوش بهشتت رو استشمام میکنم

    خدای مهربونم؛ به دریا بنگروم دریا تو بینوم

    به صحرا بنگروم صحرا تو بینوم

    به هر جا بنگروم کوه و در و دشت

    نشان از قامت رعنا تو بینوم

    خدایا شکرت که دارم تو را در تک تک لحظات زندگی حس میکنم

    و چقدر زیبا شده زندگیم که رنگ و بوی خودت رو گرفته

    من عاشقتم استاد بینظیرم که اینقدر زیبا با کلام تون؛ با درس و آگاهی هاتون؛ با احساس تون ؛با ارامش تون و با اون فرکانس های ناب الهی تون تمام وجودمون رو الهی کردین

    و ما رو با خدایی اشنا کردین که شده تمام زندگی مون

    خدایی که مثل یه کوه استوار و پر قدرت همیشه کنارمونه و تکیه گاه مونه

    خدایی که عشق ش بی حسابه

    خدایی که بزرگی و بخنشدگی و مهربونی ش منو دیوونه کرده

    خدای مهربون و عزیزتر از جانم تو قلب منی ؛ تو زندگی منی ؛ تو عطر نفس های منی

    تو تمام وجود منی ؛ تو تمام دارایی منی ؛ تو تمام دلیل تمام دلخوشی های منی

    استاد عزیزم به خدا اینقدر حس و حالم عالی و الهیه که دوست دارم با صدای بلند فریاد بزنم

    و بگم خدایا شکرت که تو را دارم و من ثروتمندترینم ؛ من خوشبخت ترینم و من شادترینم

    خدایا شکرت که انقدر زیبا ما رو توی اغوش گرم و عاشقانه ن گرفتی و داری به زیباترین زمان ها و مکان ها هدایت میکنی

    خدایا شکرت که منو به این فایل زیبا و این گفت و گوی الهی هدایت کردی

    گفت و گویی که تک تک کلمات استاد الهی م و دوستای عزیزم اشک شوق رو توی چشمام جمع کرد

    دوست عزیزم سوری جان؛دوست دارم با تماموجودم این وجود الهی و توحیدی تون رو این ایمان و توکل و این اعتمادت به خدا رو این ارامش تون رو با تمام وجودم تحسین کنم

    اینکه همون شبی که استاد کلاب هوس داشتن و شما برنامه ش رو نصب کردین و همون موقع با تمام وجودتون و با ایمان از خدا خواستین که با دست بینظیرش بتونید صحبت کنید و خدا هم شما رو مستجاب کرد داره بهمون از یه وجود الهی میگه که داره فقط و فقط روی خدا حساب باز میکنه و قدرت رو از همه گرفته و فقط به خدا داده

    چی بگم از این حال و هوایی که فقط چند ثانیه از این گفت و گو رو شنیدم و اینقدر حال و هوام رو الهی کرده و یه دنیا حس خوب رو بهم هدیه داده

    دوست عزیزم وقتی داشتین از اون “ارامشی” که با همون روزهای اول که عضو این خونه ی بهشتی مون شدین با اون لحن زیبا و وجود الهی تون برامون توضیح میدادین اشک توی چشمام جمع شد و منو یاد خودم انداخت که منم با عضو شدنم و پیوستنم به این بهشت چنان ارامشی با فایل های استاد و اون فایل خوش امد گویی بهم هدیه دادن که انگار دوباره متولد شده بودم ؛ منی تا قبل از اشنایی با استاد عزیزم هیچ ارامشی نداشتم و یه زندگی پر از استرس و ناراحتی داشتم و حالا بعد از شنیدن صحبت های استاد و دیدن فایل های زیبا و الهی شون منو غرق در ارامش کرده بودن و یه حس رهایی و ازادی و پرواز داشتم و دوست داشتم خدا بهم دو تا بال میداد و پرواز میکردم اینقدر که حس و حالم خوب شده بود و خدارو شکر از همون روز اول من ارامش بیتشر شد و تا حالا که هر لحظه این ارامشم داره بیشتر و بیشتر میشه و خیلی دوست دارم و از خدا خواستم که توی بهترین زمان و مکان منو به کلاب هوس استاد هدایت کنه و مثل شما دوست عزیزم بیام و از تغییرات زندگی م از سلامتی و ارامش م از روابط فوق العاده عالیم با خدا با تمام افراد دنیا از روابطه م با عزیزدلم از نعمت و ثروت هایی که خدا از جاهایی که بهم هدیه داده بگم از اون احساس خوبم بگم و میدونم که به زودی این اتفاق میافته و خیلی شوق و ذوق دارم برای این لحظه.

    و چقدر این جمله ی زیبای شما دوست عزیزم سوری عزیزم “من خدا رو با شما شناختم” حس و حالمو دگرگون کرد چون برا منم همین طور بوده

    خدایی که دارم با تمام وجودم توی تک تک سلول های بدنم حسش میکنم

    خدایی که هر وقت با تمام وجودم صداش زدم منو مستجاب کرد

    خدایی که همیشه اغوشش به رومون بازه

    خدایی که رب العالمینه

    و چقدر خوشحالم بابت این همه موفقیت های بینظیری که توی زندگی تون با کار کردن روی خودتون بدست اوردین از اون ارامش و رابطه ی زیباتون با خدا ؛ از سلامتی عالی تون و از سپاس گزاری های هر روزتون به خاطر نعمت هایی که بهتون داده و اعتماد به نفس و عزت نفسی که توی وجودتون شکل دادین و و با تمام وجودم این وجود الهی و سپاسگزار تون رو و این نتایج فوق العاده تون رو که با باورسازی درست بدست اوردین و ایمانی که به عمل تبدیل کردین رو تحسین میکنم

    و این جمله ی زیباتون اشک رو توی چشمام جمع کرد که هرروزبه خدا میگید ” خدایا خودت راه درست و روشن رو بهم نشون بده و راه درست و روشن من مسیریه که با شما دارم پیش میرم ”

    سوری عزیزم با تمام وجودم این اعتماد به نفس و شجاعتت رو برای نصب این برنامه ی عالی برا گفت و گو تحسین میکنم که نصبش کردین و اون قدم اول رو برای رسیدن به خواسته تون که گفت و گو با استاد بوده رو برداشتین و خدا هم به این ایمان تون جواب داده و خواسته تون رو محقق کرده و تونستین اینقدر عالی و با ارامش از نتایج زندگی بهشتی تون برامون توضیح بدین ؛ ازتون ممنونم دوست عزیزم به خاطر این که با عشق اومدین و از نتایج زندگی تون برامون توضیح دادین

    استاد عزیزم الهی من قربونت برم استاد الهی و توحیدی م که وقتی داشتین از سلامتی با اون ارامش تون برامون توضیح میداین به خدا مثل بارون بهاری اشک میریختم و الان که دارم براتون مینویسم اشک هام جلوی دیدم رو گرفتن و کیبردم همین طور داره خیس میشه؛ چون این بحث سلامتی من امروز بهش نیاز داشتم ؛آی خدای مهربونم چقدر زیبا داری ما رو هر لحظه به بهترین زمان ها و مکان ها هدایت میکنی درست در زمان مناسب من بهش هدایت شدم خدایا شکرت

    چقدر زیبا بهمون این نعمت بزرگ “سلامتی “رو یاد اوری کردین

    چقدر زیبا بهمون این نکته ی بسیار عالی و طلایی رو یاد دادین که ” وقتی ما شروع میکنم به صلح رسیدن با خودمون و وقتی ما به ارامش میرسیم و وقتی به اون هماهنگی با خدای خودمون میرسیم که با احساس سپاسگزاری مون بوجود میاد و وقتی اون تنش های ذهنی مون رو که به خاطر باورهای نادرست و نگرش های اشتباه مون بوجود میاد و یک عمر تنش داریم و این تنش ها به خاطر یک نوع نگرش اشتباهی بوجود میاد و این تنش ها هم بوجود میان و چقدر این مثال عالی در مورد مادرها که من دقیقا توی مادر خودم میدیم که چقدر همیشه نگران ما بود و همیشه ترس و استرس داشت که ما به بهترین چیزها برسیم و خوشبخت بشیم توی تمام جنبه های زندگی مون خوشبخت بشیم و دیدم که به خاطر همین فشارهای ذهنی و تنش ها و نگرانی و استرس هاش ضربه خورد و باعث شد که بیمار بشه و چقدر این مثال واضح برای درک این مفهوم برامون عالی بود

    استاد عزیزم به خدا این خودش یه توضیحات عالی و فوق العاده اگاهی بخش تون یه محصول بود که نمیشد قیمت روش گذاشت اینقدر که بهم مفهوم زیبایی از سلامتی رو داد و چقدر زیبا بهمون یاد دادین که وقتی که نگرش و باورهامون رو عوض میکنیم وقتی که این تنش ها به هر شکلی برداشته میشه اولین نشانه ش بهبود بیماری هست به خصوص بیماری مضمن هست که همین ها با” ارامش و اطمینان و احساس خوب خودش درست میشه”

    و یکی از بزرگترین و واضح ترین معیارهایی که میتونیم بفهمیم که در مسیر درست هستیم یا” سلامتی جسمی مون “هست چون جسم ما خیلی زودتر از اتفاقات بیرونی به افکار ما واکنش نشون میده و کافیه که یه روز ما عصبی باشیم ییا حس تنفر از کسی داشته باشیم و یا نتونیم کنترل ذهن داشته باشیم و شکایت داشته باشیم همون موقع جسم مون واکنش در مقابل این تنش ها و ترس و ناراحتی ها نشون میده

    “و خیلی راحت میتونیم از جسم مون کمک گرفت بفهمیم که توی مسیر درست هستیم یا نه و خبر خوب اینکه که وقتی ما توی مسیر درست قرار میگیریم به طور معجزه اسایی بیمایر مضمن ما به لطف الله و به صورت طبیعی درمان میشن ”

    و چقدر صحبت های زینب جانم در مورد ثروت بهمون یه دنیا حس خوب رو هدیه داد که اینقدر عالی تونستن با کار کردن روی خودشون و باورهاشون توی زمینه ی کسب و کارشون موفق باشن و درامدشون هر روز عالی ترو تصاعدی تر بشه و تحسین شون میکنم که اینقدر عالی تونستن رو باورهای فراوانی و ثروت شون کار کنن و تونستن برای خودشون الگو بیارن که اگر فلان خانوم توی ایران تونسته این موفقیت رو بدست بیاره پس منم میتونم و شروع به قدم برداشتن کردن و این موفقیت عالی رو توی زمینه ی شغلی شون بدست بیارن و مسیر عشق و علاقه شون رو دنبال بکنن و حالا توی شغلی که خیلی بهش علاقه داره داره کسب درامد میکنه

    و چقدر شما دوست عزیزم رو تحسین میکنم که همیشه تمام تمرکزتون رو روی زیباییها و نکات مثبت و اتفاقات خوب میزارید و توی حس خوب هستین چون همین حس خوب برامون = با اتفاقات خوبه و چقدر این کنترل ذهن عالی تون رو تحسین میکنم که وقتی به تضادی توی زندگی تون برمیخورین حس تون رو خوب میکنید و ذهن تون رو کنترل میکنید و همین حس خوب و کنترل ذهن براتون یه دنیا اتفاق خوب رو رقم میزنه

    استاد عزیزم چقدر زیبا برامون در مورد احساس خوب = با اتفاقات خوب همه چیزه رو واضحش کردین که احساس خوب با نگرش مثبت؛ برامون اتفاقات خوب رو رقم میزنه ؛ و وقتی در مورد احساس خوب صحبت میکنیم در مورد تغییر نگرش هستش یعنی اینکه وقتی ما برامون یه اتفاق به ظاهر بد میافته ما از زوایه ای به این اتفاق نگاه میکنیم که حتما یه خیریتی توی اینن اتفاق هست و ما نمیدونیم و همین نگاه متفاوت به این اتفاق به ظاهر بد باعث میشه که یه کم اروم تر بشیم و حالمون بهتر بشه و در واقع این ماهیت احساس خوب = با اتفاقات خوب هستش

    و این نکته ی طلایی در مورد کسب وکار که اگه خیلی وقته که یه ایده ای داریم برای کسب و کارمون که باید انجامش بدیم نباید انجام دادن این ایده رو به تاخیر بندازیمش و بیایم و اون قدم اول رو برداریم و وقتی قدم اول رو برداشتیم قدم دوم هم بهمون گفته میشه و یا اماده میشم برای قدم دوم و لازم نیست که تمام چیزها رو بدونم و بعد قدم بردارم

    و یه نکته ای در مورد شروع کسب و کارمون اینه که خودمون رو متعهد کنیم به اینکه با همون چیزهایی که داریم کارمون رو شروع کنیم و ایده مون رو اجراییش کنیم احتمالا داریم تکامل مون رو طی میکنیم این بهمون کمک میکنه و اگر ما توی کسب و کارمون یک ایدهای به ذهن مون میرسه انچه که داریم میتونیم اجراش کنیم انجامش بدیم و اون چیزی که با شرایط فعلی ما میتونه انجام بشه اجراش انجامش بدیم بدون قرض و وام گرفتن و صبر نکنیم تا همه چیز کامل بشه بعد ایده مون و اجراش کنیم

    و زمانی ما میتونیم موفق بشیم که قدم ها رو برداریم و باید روی باور کار کردن تبدیل به عمل بشه و روی باور کار کردن باید به ما شجاعتی بدهد که حرکت کنیم با اون چیزی که داریم .

    خدایا شکرت که منو به این فایل زیبا هدایت کردی تا بتونم این همه اگاهی و درس رو ازش یاد بگیرم

    از شما استاد عزیزم و مریم جان ممنونم که با عشق این فایل زیبا بهمون هدیه دادین و دوستای عزیزم ممنونم که از نتایج و تجربه های عالی شون برامون توضیح دادن.

    خدایا شکرت؛ ادامه میدیم ایتن مسیر الهی رو مصمم تر و قدرتمندتر همراه با الله یکتا

    خدایا تنها و تنها خودت برامون کافی هستی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 54 رای:
    • -
      منصوره علوی گفته:
      مدت عضویت: 1807 روز

      سلام دوست عزیزم

      چقدر کامنتتون به دلم نشست

      وهزاران بار خداروشکر میکنم که دوستان بینظیری دارم

      من منصوره علوی (سوری)هستم

      من تحسینتون می‌کنم به خاطر نگارش زیباتون

      واز خداوند سپاسگزارم برای حس خدایی که هر لحظه همراه ماست

      خیلی لذت بردم از کامنتتون ‌رابطه زیباتون با خداوند

      نگاه خداوند در تک تک لحظات زندگی همراهتون باشه

      بینهایت سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    زهرا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2336 روز

    به نام یکتای هدایتگر

    به نام او که لحظه لحظه زندگیم با تور وجود او روشن میشه و چراغی هست که هیچ گاه خاموش نمیشه

    سلام همراهان عزیزم

    خداوندا سپاسگذارم که امروز هم نعمت زندگی کردن رو بهم عطا کردی و من عاشقانه سپاسگذار ابن نعمت ارزشمند هستم و سعی میکنم با کار کردن روزانه روی خودم، شخصیتم و تغییر باورهام بطور عملی ازت سپاسگذاری کنم

    سپاسگذارم از شما استادان عزیزم که این بستر ارزشمند کلاب هاوس رو فراهم کردید برای انتشار آگاهی ها و نتایج

    اینکه من با صحبت هر دوستی، بارها تحسینش میکنم و موفقیت و خوشبختی دوستانم رو انگار دقیقا موفقیت خودم میدونم و ابن بدلیل این هست که من آگاهانه میخوام بر پاسنه آشیل حسادتم حمله کنم و خدا رو هزاران بار سپاس که خیلی بهتر شدم یعنی واقعا بصورت قابل توجه

    و اینکه همه این موفقیت ها به من و هزاران نفر دیگه ، چنان جسارت و ایمانی برای حرکت میده که هیچ مانعی نمیتونه متوقفش کنه به همین دلیل من با حال عالی و مشتاقانه این فایلها رو گوش میدم و خبلی مواقع میبینم خیلی از نتایج، مشابه نتایج خودمه و میفهمم که بله، قانون داره دقیق کار میکنه، برای همه ما و هر کدوم که متعهدانه تر کار کنیم، نتایجمون واضح تر و بیشتر میشه

    تبریک هزاران باره به سوری عزیزم و زینب نازنین که با عزت نفس بالا اومدن و از نتایج عالیشون گفتن

    توی صحبت های سوری جون ۲ مورد برام بلد بود:

    ۱- گفتن این مدت کادوهای زیادی گرفتن و ۲- مبحث سلامتی

    و من میخوام در مورد تجربه های خودم توی ابن دو زمینه بگم

    من سالها هست که شاغل هستم و ورودی دارم خدا رو شکر

    اما ضعفی که داشتم این بود که باور دلشتم چون خودم درآمد دارم دیگه نیازی نیست همسرم برای من خرج کنن و حتی من باید برای خونه هم خرج کنم

    یعنی اینجوری بگم که من واقعا احساس لیاقت و ارزشمندی کمی داشتم و حرف بقیه برام مهم بود که بگن آره فلانی با حقوق خودش برای خونش خرید میکنه و از ابن حرفا

    مدتها گذشت تا من اومدم توی سایت و دوره عزت نفس رو خریدم که قحبت از نتایج این دوره، خودش ساعتها متن میشه اما فقط بخوام یک موردش رو بگم این هیت که من سعی کردم روی احساس لیاقت و ارزسمندی خودم کار کردم و حالا برای من شرایط جوری شده که اگه من برم مسافرت، همسرم چندین میلیون برام واریز میکنه که خرید کنم و بگردم

    یا مولا زمانیکه گوشی ۱۲ پرو مکس اومد همسرم بدون اطلاع دادن به من، برام خریدنش یا همین چند روز پیش، خیلی سورپرایزی، برام ایر پاد خریدن و خیلی چیزای دیگه که با تغییر باورهای من، برام رخ داد و من عاشقانه و خاصعانه خداوندم رو شکر میکنم که وعده هاش حقه و قانوناس عمیشه ثابته و جواب میده

    مورد دوم در مورد سلامتی هست

    من همیشه خانم سالم و سرحالی بودم قبلنا خیلی ورزش میکردم اما الان خیلی خیلی کم شده اما پیاده روی رو انجام میدم و خدا رو شکر با اینکه ۳۸ سالمه اما واقعا مول یه خانم زیر ۳۰ سال هستم هم ظاهری و هم در مورد اعضای بدنم

    اما همین مدتی دچار همین بیماری همه گیر شدم اما چیزی که هست اینه که روزی که من اسکن ریه کردم و پزشک تشخیص ۲۰٪ درگیری ریوی رو دادن، من باید از یسری داروها و سرم های خاص استفاده میکردم و حدود ۱۵ روز خونه برادر همسرم بودم چون جاری من پزشک هیتن و ایشون عاشقانه از من مراقبت کردن که یه دست بی اندازه ارزشمند از دستان خداوند بودن و بابد بگم طی این ۲ هفته ابنقدر به من ۲ نفر خوش گذشت که هیچ کسی تصور نمیکنه

    چون واقعا من با وجود این بیماری، حالم خیلی خوب بود

    برای خودمون گل میخریدیم، کیک میخریدیم و توی تراس مینشستیم و کلی آهنگ میذاشتیم و خلاصه بگم آخر عشق و حال بود برامون

    یعنی من به این بیماری از یه زاویه دیگه نگاه کردم و خدا رو شکر براحتی هم گذروندمش و هیچ کسی از من نگرفت

    بعد یه مدت من یسری آزمایش دادم و نشون داد که به خاطر اون سرمهایی که استفاده کردم، چربی و آنزیم های کبدم بی اندازه رفته بالا و این در حالی بود که من همیشه سالم بودم

    اما من دوباره به خودم گفتم ببین زهرا، تو عمیشه سالم بودی و این بیماری یه تضاد بود که خدا رو شکر به خیر گذشت و این مواردی هم که الان پیش اومده کاملا موقتی هستن و بدون هیچ دارویی تو دوباره عالی تر از قبل میشی

    من همیشه فایل های استاد که در مورد سلامتی هستن و اینکه بدن ما خودش داروخانه هست رو گوش میدادم و اصلا در مورد سلامتیم شکی نداشتم و کلا حس خوبی دلستیم و میدونستم که به قول استاد: بدن من لاجرم خودشو درمان میکنه چون قانون همیشه جواب میده

    و خبر عالی اینکه همین چند روز پیش من همه آزمایش هام رو مجدد تکرار کردم با ملی موارد اضافی دیگه و مشخص شد که همه ایتم ها در بهترین حالتشون هستن و من سالم و تندرست هستم

    میخوام اینو به شما دوست عزیزی که داری این متن رو میخونی بگم که نوع نگاه ما خیلی مهمه

    ابنکه به بیماری که برامون پیش اومده با چه نگاهی و از چه زاویه ای نگاه کنیم و اینکه چطوری عمل کنیم بستگی داره

    و من هر زمان صحبت زمان بیماریم میشه با یه خاطره خیلی عالی ازش یاد میکنم با کلی خوش گذرونی

    به نظرم خیلی نوشتم انگشتم خسته شد، هههههه

    امیدوارم همیشه هممون سالم سالم باشیم

    همیشه شاد

    عمیشه عاشق واقعی

    همیشه دنبال برت بردن باشیم حتی در اوج تضاد

    همیشه از لحظه هامون حتی شده کوچولو، لذت ببریم و خاطره های زیبا بسازیم که وقتی بهشون فکر میکنیم فقط لبخند بزنیم

    صفای وجود همه دوستان ارزشمندم و سپاس هزاران باره از استادان نازنینم

    تا یه کامنت دیگه بدستان رب بی همتا می سپارمتون

    تا بعد …

    💐💐💐💯💯💯💕💕

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 74 رای:
    • -
      حوری باختری گفته:
      مدت عضویت: 1724 روز

      سلام زهرای عزیزم

      خدارو شکر که در سلامتی کامل هستی و خیلی خوشحالم که بخاطر اتفاق های مثبت و قشنگی که برات افتاده و بخاطر هدیه های عالی که گرفتی و انسان های فوق العاده ای که در زندگیت هستند.

      و بخاطر کنترل ذهنی که درمورد بیماری داشتی واقعا بهت تبریک میگم و تحسینت میکنم.

      چون بیماری یکی از اون پاشنه آشیلهاست که کنترل ذهن درموردش یه کمی چالشی هست و نجوا ها در این زمان، خیلی جای مانور پیدا میکنند و جولون میدن.

      درمورد این جمله‌ی عالی که آخر کامنتت گفتی: «نوع نگاه ما خیلی مهمه. اینکه به بیماری که برامون پیش اومده با چه نگاهی و از چه زاویه ای نگاه کنیم و به اینکه چطوری عمل کنیم بستگی داره » اخیرا تجربه‌ای دارم که دقیقا سندی هست برای این صحبتت و جالبه که بگم دو روز پیش بدون هیچ پیش زمینه ای احساس کردم سمت راست دلم، درد میکنه. یک دردغیرعادی داشت و هی تیر میکشید.

      اولش اصلا فکر کردم که چرا باید مریض بشم چون نه به بیماری فکر کرده بودم و نه موردی پیدا کردم که باعث این موضوع بشه.وقتی مادرم حالمو پرسید نمیدونم چرا یهو ازدهنم پرید که سمت راست دلم دردمیکنه(چون این خلاف قانون هست که درمورد بیماری یا موارد منفی صحبت کنیم! و این، همان نجوا بود که نتونستم کنترلش کنم) و مادرم گفت حتما آپاندیس هست زودبیا باهم بریم دکتر. وقتی رفتم خونه مادرم، سریع و با یه حالت نگرانی حاضر شد که باهم بریم، اما من ته دلم آروم بود و بیشتر بجای اینکه نگران بشم یا بترسم، تعجب کرده بودم و هی میگفتم هیچ دلیلی نداره که این اتفاق بیوفته چون خیلی وقته که همه چی خوبه و نه از ورودی منفی خبری هست نه صحبتی نه چیزی. شب رفتیم درمانگاه اما دکتر نبودو من همین رو نشونه ای دونستم که نباید به این درد توجه کنم ، چون اون درمانگاه قبلا همیشه دکتر داشت اما این دفعه از دکتر خبری نبود! مادرم گفت بریم جای دیگه اما من قبول نکردم و برگشتیم خونه. همون شب مادرم گفت چندساعته که سرش درد میکنه و من بهش گفتم تمرکزت رو بزار روی قسمتهای دیگه از جسمت که سالمه و خوبه. درست همین لحظه که داشتم بهش یاد میدادم یهو به خودم گفتم: ع !!! چرا خودم اینکارو نکردم!!! اگه لالایی بلدم چرا خودم خوابم نمیبره😄

      من تا اون موقع همش دنبال دلیل این درد میگشتم که چرا اینطوری شده، من که همه چی رو رعایت کردم و همه چی خوب بوده پس چرا باید اینطوری بشه و همین فکرای من باعث شده بود که تمرکزم دقیقا روی اون مسئله باشه.

      از همون لحظه شروع کردم به شکرگزاری بابت نفس راحتی که میکشم و قلبی که بدون لحظه‌ای توقف می‌تپه و خلاصه همه‌ی اعضا و احشاء سالم بدنم. و دیگه کلا درد، از یادم رفت.

      فردای اون روز، خیلی بهتر بودم و مادرم هرچی گفت بریم دکتر، گفتم خوب شدم و مسئله‌ای نیست. و فرداش نه از درد خبری بود نه از آپانتیس و واقعا خوب خوب شدم.

      با خودم فکر میکردم که اگه همون شب اول، میترسیدم وبه نجواها فرصت بیشتری برای حرف زدن می‌دادم، حتما تا الان چندتا آزمایش داده بودم و کلی قرص خورده بودم. اما خدا ، مثل همیشه به موقع رسید و به دلم انداخت که به مادرم بگم تمرکزش رو بزاره روسلامتیش و دقیقا همین یک جمله، به داد خودم رسید‌. یعنی آدمیزاد هرچقدر هم بگه دیگه میدونم باتضاد چطور برخورد کنم، بازم گاهی پیش میاد که فراموش کنه.

      اما خداروشکر، همین درمسیر بودنه، باعث میشه که انسان به بیراهه نره. درسته شاید گاهی یه لحظه یادمون بره و بزنیم جاده خاکی.

      و به قول اندیشه ی عزیز که نوشتند : «استاد توی یکی از فایل های گفتگو با دوستان به حمید بود فکر کنم که گفت اون فاصله گرفتن از عباس منش و قانون و رفتن به جاهای دیگه هم خودش بخشی از تکامله و من اینو خیلی خوب میفهمم چون بعدش با ایمان بیشتری برمیگردی»

      همین یه لحظه فراموشیه باعث میشه با اشتیاق و تعهد بیشتری برگردیم به مسیر اصلی.

      اینطور مواقع، که تونستیم ذهن رو کنترل کنیم ونتیجه‌ هم گرفتیم، حتی صحبت درمورد تضادها هم به قول خودت باخاطره‌ی عالی ازش یاد میشه.

      کی میتونه باور کنه که شما تو دوران اون تضاد، کلی خوش گذروندی و خندیدی و رقصیدی😍

      الهی شکر، خدارو شکر میکنم برای خوندن کامنت وتجربه‌ی بی نظیر شما، زهرای عزیزم و همینطور تجربه های پرازنکته و تجربه دوستان دیگه‌ام.

      عاشقتم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
      • -
        زهرا حسینی گفته:
        مدت عضویت: 2336 روز

        به نام یگانه هدایتگر عالیم هستی

        سلام نازنینم

        سپاس بی نهایت که از عشق درونت برام نوشتی و کلی آرزوهای خوب کردی🥰

        بابد بگم نگاه متفاوت داشتن به تضادها و مسائل زندگی چیزیه که استاد ما رو باهاش آشنا کرد و حقیقتا که چه تحول مثبت و ارزشمندی فقط به خاطر دانستن و عمل به همین یه قانون در زندگی همه ما رخ داده

        هممون تک به تک تجربیاتی توی این زمینه داریم و پیدا کردیم و این تایید میکنه که قانون ثابته و برای همه جواب میده

        خدا رو شکر که شما هم از دل تضادت، سربلند بیرون اومدی

        البته که همه ما به خاطر پیشینه ای که داریم باید آگاهانه اوی این موارد تمرکزی کار کنیم و البته تکامل رو هم در نظر بگیریم ولی تجربه های خودمون و خوندن تجربه های شما دوستان ارزشمندم چقدر ایمان، تعهد و امید برای ادامه دادن رو بیشتر و بیشتر میکنه و همه اینا شکرگذاری من رو خالصانه تر و قلبی تر میکنه

        خیلی دوستت دارم دوست خوبم و دنیا دنیا سلامتی عشق و ثروت رو در پناه یگانه خالق هستی برای هممون آرزو دارم

        😘😘💕💕💯💯🙏🏻🙏🏻

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      نفیسه گفته:
      مدت عضویت: 2113 روز

      سلام زهرای نازنینم

      خدارو شاکرم عزیزم برای سلامتیت

      و اینکه اینقدر مشمول رحمت الهی شدی که کمکت کرد و دستاش رو برات فرستاد تا فقط زیبایی ببینی تو اون تضاد

      و اون کنترل ذهنت تو اون شرایط واااقعا قابل تحسین و ارزشمنده

      عاااشقتم که انقدر قشنگ و صادقانه همیشه مینویسی و از پاشنه آشیل حسادت میگی

      و واقعاً آفرین بهت که اینقدر قشنگ تمرکزی داری روش کار میکنی

      خیلی خوووشحال شدم از اینکه اییینقدر قشنگ داری روی عزت نفست کار میکنی و کلیییی شاد شدم از خوندن این نتایج زیبا و هدایای ارزشمندی که دریافت کردی مبارکت باشه عزیزم تو لاااایق بهترین ها هستی عزیزم

      چقققدر لذتبخشه این نعمت الهی که به صورت طبیعی و خدادادی کمتر از سن واقعیت نشون داده بشی و این نعمتی هست که خدا به منم از فضل و رحمتش داده و همیشه بابتش از خدا سپاسگزارم

      و حتی این نعمت از وقتی وارد این مسیر شدم هر روز بیشتر و بیشتر میشه

      به تنها خیرالحافظین عالم میسپارمت نازنین💝💝💝

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        زهرا حسینی گفته:
        مدت عضویت: 2336 روز

        به نام یکتای هدایتگر و سلام به نفیسه دوست نازنینم

        بسیار سپاسگذارم که از عشق وجودیت نثارم کردی و برام نوشتی

        خدا رو هزاران بار شکر میکنم که دوستانی چنین خالص دارم و با صلح درونی که مینویسن و عشق و آرامش و آگاهی رو گسترش میدن و هیچ چیزی از چشمان خداوند و سیستم پنهان نمیمونه و قطعا همه ما نتیجه ذره ذره باورها و رفتارهامون رو میبینیم

        پس باید آگاهانه ورودی ها رو غربال کنیم

        آگاهانه باور بسازیم و آگاهانه عمل کنیم

        خدا رو سکر که این مسیر باعث شده همه ما درونا و بیرونا سالم باشیم، ساد باشیم و حالمون خالصانه خوب خوب باشه

        برای هممون در این مسیر الهی، خوشبختی ناب که لایقش هستیم رو آرزو دارم

        💯💯💕💕😘😘

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      نوید گفته:
      مدت عضویت: 3127 روز

      سلام دوستِ عزیز

      امیدوارم روزِ خوبی رو گذرونده باشی

      منونم از اینکه تجربه خوبت رو با ما مشارکت کردی

      و اینکه چقدر خوب تونستی ذهنت رو کنترل کنی

      خیلی خوب از تجربه بهبودیت نوشتی

      و اینکه از تجربه خوبت در مورد احساسِ ارزشمندی نوشتی که باعث شده جهان هم برات ارزشهای بیشتری ایجاد کنه

      خدا رو شکر بابت دوستان خوبی مثل شما

      در پناه الله شاد و ثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        زهرا حسینی گفته:
        مدت عضویت: 2336 روز

        سلام به برادر عزیزم

        بسیار سپلسگذار شما هستم که کامنتم رو خوندید و برام‌نوشتید

        اینقدر که خاطره این بیماری و بهبود من ، لذت بخش بود که واقعا دام نیومد که برای دوستانم از این تجربه ننویسم و هدفم این بود که بگم دوستان، واقعا وقتی استاد میگن همه چیز به نوع نگاه ما و برخوردمون به حوادث و مسائل زندگی بستگی داره، این یه واقعیته و واقعا وقتی اینو باور کنیم، نتایج میان لاجرم میان چون خداوند خلف وعده نمیکنه

        وقتی من بارها و بارها در تمرین ستاره قطبی از خداوند بابت سلامتیم شکرگذاری کردم و باور داشتم که من وجودم داروخانه همه بیماریهاست، وقتی این بیماری رو گرفتم ، اون همه سپاسگذار و باورسازی درست به من کمک کرد که خیلی خوب و منطقی باهاش رویرو بشم

        از این تضاد، برای خودم کوه نسازم و حقیقتا به بهترین شمل سپری کردم و خداوند رو بی اندازه شکرگذارم که هر لحظه در زندگیم دارم نتیجه باورسازیهای مثبتم رو میبینم و حالم به معنای واقعی کلمه، عالیه

        آرامم و سعی میکنم هر روز کمی بهتر از روز قبلم باشم

        بازم سپاس از شما بابت اینکه برام نوشتید

        امیدوارم همواره سلامتی عشق ثروت خداوند و آرامش، مهمون هر لحظه زندگیمون باشن

        🌺🌺👌👌

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    سودا مختاری گفته:
    مدت عضویت: 1958 روز

    به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه وبه صورت کاملا طبیعی و بدیهی

    سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان عزیزم

    سلام سوری عزیزم چقدر زیبا صحبت کردی وبا آرامش از تاثیر دوره ها و مستند سفر به دور آمریکا وزندگی در بهشت گفتید که آرامش عالی رو همراه با احساس خوب تجربه میکنید و بیماری گوارشیتون به صورت طبیعی فقط وقتی تو احساس خوب و ارامش بودید درمان شده و از تاثیر گزاری دوره عزت نفس که با باورهایی که ساختید واقعا معجزه تو زندگیتون رخ داده و استفاده از قانون درخواست با اقتدار و محترمانه خواسته رو گفتن چه نتایج خوبی رو برای شما به دنبال داشته و شناخت خداوند که فوق‌العاده استاد جان تو این زمینه به همه ما کمک کردند این مسیر الهی چنان آرامش واحساس خوبی رو در پی داره که اطرافیانتون همسرتون این تغییر واحساس خوب رو در شما متوجه شدند

    موضوع بیماری مزمن اینکه وقتی ما به آرامش و احساس خوب و هماهنگی با خداوند شکرگزاری برای داشته هامون و پاک کردن باورهای اشتباه که به خصوص تو مادرها که خودشون رو مسئول خوشبختی و موفقیت بچه هاشون تو همه زمینه ها سلامتی و مالی و ازدواج و خوشبختی میدونند و برطرف کردن این فشار و استرس و نگرانی با باورهای درست میتونه اولین واکنشش رو تو بهبود بیماری به صورت طبیعی و خود به خود نشون بده

    تو مسیر درست وقتی رو خودت کار میکنی احساس خوب و ارامش داری سیستم بدن هم خیلی طبیعی و درست کار میکنه و اگر از مسیر خارج بشی عصبی بشی و تو غم و ناراحتی بمونی واضح ترین نشونش اینه که سریع جسمت واکنش نشون میده دچار سردرد یا درد عضلانی یا سوزش معده میشی این یه معیار و نمایشگری هست که نشون میده داری از مسیر درست خارج میشی و خبر خوب اینه که به محض اینکه میای تو مسیر درست جسمت به صورت طبیعی کارش رو درست انجام میده این ترس ها و استرسها و نگرانیها نمیزاره جسم کارش رو به صورت طبیعی انجام بده

    زینب عزیزم که الگوی موفقی هستید در عمل کردن به ایده هاتون و خیلی عالی توضیح دادید با این که تو هر حوزه ای وارد میشدید موفق بودید اما با باورهای محدود کننده ای که در زمینه ثروت داشتید جلوی رشد خودتون رو گرفته بودید وقتی باورهای محدودکننده مثل جنسیت و زمان و مکان خاص رو با دادن الگوهایی که با همون شرایط مکانی و جنسیت خانوم بودن تو ایران تونسته بودند به موفقیت مالی برسند همون چیزی که استاد تو ثروت یک گفتند که تنها راه ازبین بردن این باورهای محدود کننده پیدا کردن الگوها هست و اینجوری ذهن براش منطقی میشه و باورهای درست ساخته میشه که چقدر این کار رو عالی انجام دادید زینب جان و پیج کسب و کارتون رو بعد از آموزش دیدن تو حوزه مورد علاقتون راه انداختید

    نکته مهم دیگه ای که گفتید با همون امکانات و بودجه ای که داشتید کار رو شروع کردید و با اینکه نجواهای زیاد بوده که نه بزار تولید بیشتر و متنوع تری داشته باشم بعد کار رو شروع کنم اما چقدر زیبا قدم به قدم پیش رفتید و قیمت خوبی هم رو محصولتون گذاشتید و کارتون رو ارزشمند دونستید و تو پنج ماه نتایج مالی خوبی هم به صورت تکاملی دریافت کردید و باور فراوونی که فوق‌العاده تو این زمینه به شما کمک کرده

    با امکانات مالی همون لحظه خودتون کار رو شروع کردید ایده تون رو اجرا کردید قدم اول رو برداشتید و منتظر موقعیت خاص یا شرایط خوب نبودید قدم به قدم پیش رفتید و تکامل رو طی کردید این آرامش به شما کمک کرده تا با احساس خوب کار رو پیش ببرید و هیچ عجله ای نداشتید اما زمانی که با پول قرض گرفتن یا وام گرفتن کاری رو میخوای شروع کنی و میخوای حتما بهترین تولید و عرضه رو داشته باشی خیلی نگران درآمد میشی چون به فکر پرداخت وام و قسط هستی عجله داری که زودتر به درآمد برسی این ترس و نگرانی و استرس نمیزاره تو الهامات رو اصلا دریافت کنی ایده ای رو عملی کنی که درست هست و اگر نتیجه مالی مورد نظرت رو هم نگیری که نمی تونی بدهی رو پرداخت کنی و این فشار و استرس باعث میشه ناامید ودلزده بشی و نتونی به کارت ادامه بدی

    اگر منتظر شرایط ایده آل نباشیم با همون شرایطی که داریم کار رو شروع کنیم با همون بودجه ای که داریم قدم اول رو برداریم میتونیم تو قدم بعدی نیاز مخاطب رو بهتر بشناسیم ایده بعدی میاد و تو اجرا میکنی و حتی اگر در همون زمانهای اولیه تو به درآمد نرسی به فروش نرسی تو بدهی نداری نگرانی نداری و داری یاد میگیری و تجربه به دست میاری و چیزی رو از دست ندادی بلکه کلی چیز یاد گرفتی تجربه به دست آوردی

    ««تعهد میدم به خودم که دچار توهم نشم که یک قدم بزرگی رو بدون طی کردن تکاملم بردارم و پول قرض بگیرم من باید قدم اول رو با امکانات همون لحظم بردارم و کار رو شروع کنم تا هدایت بشم به قدم های بعدی تا آرام آرام نتایج هم بیاد»»

    مورد بعدی که زینب جان گفتید درک اصل مهم قانون احساس خوب مساوی اتفاقات خوب و احساس بد مساوی اتفاقات بد هست که چقدر تو این مسیر به وضوح رسیده این اصل تو زندگیتون و سعی کردید با تمرکز بر زیباییها و نکات مثبت و سپاسگزاری برای داشته هاتون احساستون رو تو هر شرایطی حتی در تضادها خوب نگه دارید و کنترل ذهن کنید و هربار این اصل رو تو تضادها رعایت کردید نتایج کاملا به نفع شما پیش رفته و همه چیز خوب شده

    احساس خوب با تغییر یه نگرش ایجاد میشه نه دادن آشغالها زیر مبل با پاک کردن صورت مسئله به جای حل مسئله یا مصرف مشروب و مواد مخدر یا خوابیدن به احساس خوب نمی رسیم احساس خوب با تغییر نگرش ایجاد میشه تو اتفاقات ناجالب از زاویه ای به اون اتفاق نگاه کنی که تو رو به احساس خوب برسونه با گفتن اینکه حتما خیریتی برای من داره تا حالمون رو بهتر کنیم کنترل ذهن تو شرایط ناجالب کار سختی هست ولی به میزانی که میتونیم هر بار بهتر عمل کنیم و تو احساس بد در مدت زمان کوتاهتری بمونیم میتونیم زندگی مون رو کنترل کنیم و پاداش کنترل ذهن رو هم میگیریم

    زینب جان موفقیتت رو تو این همه عملگرایی که داشتی تحسین میکنم خیلی زیبا با درک درست قانون عمل کردی و نتایج هم تو زندگیت اومده برات آرزوی موفقیت و نتایج پایدارتر میکنم

    خدایا شکرت برای این نتایج عالی که دوستانم گرفتند و من رو امیدوار میکنه به ادامه این مسیر و الگویی هستند که اگر به این قوانین با ایمان عمل کنم نتایج صددرصد میاد استاد جان عاااااشقتونم خدایا عاشقتم که عاشقمی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
    • -
      منصوره علوی گفته:
      مدت عضویت: 1807 روز

      سلام دوست عزیزم

      من منصوره علوی(سوری)هستم

      ممنونم که وقت گذاشتین ومن از کامنت شما لذت بردم

      امیدوارم احساس خوب در لحظه لحظه زندگیتون جاری باشه

      ونگاه خداوند همراهتون

      ازتون بینهایت متشکرم

      خداروشکر میکنم که دوستانی از جنس خدا دارم

      بینهایت سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    مریم اشکی گفته:
    مدت عضویت: 1571 روز

    بنام خداوندی ک هرلحظه درحال هدایت ماست😍

    سلام خدمت عزیزانم

    وای خدای من چقدراین روزا حرفایی ک توسایت زده میشه برامنه دقیقا همون ایرادایی ک دارم ب راحتی برطرف میشه دقیقا هدایتی ازخداخواستم اینروزاداره بهم میگ چکارکن چکارنکن درزمینه کسبوکارت خدایا اصن نمیدونم چی بگم خدیاشکرت شکرت شکرت من قدموبرداشتم خودش داره قشنگ قانون شروع کسبوکاروبم میگه حتی شرایط خرید دوره اصول کسبوکارم برام فراهم کرد ایناجز هدایتش مگ چیه جز اینک میخوادمن موفق شم ثروتمندشم جهانشوگسترش بدم خدایا فقط میتونم بگم عااااشقتم سپاسگزارتم خدای خوبم بچه ها ب اینافک کنین قشنگ اوناک هنوز یه کم ته دلشون بی ایمانیه هست کسی ک تازه کارشوشروع میکنه قدم اولوبرمیداره میتونه ب راحتی دوره اصول کسبوکاروبخره هرفایلی ک میبینه اونم ن ب صورت هدایتی درمورد شروع کاره کامنتیومیخونه ک درموردشروع کاره داستان هدایتی رومیخونه کدرموردشروع کار ایناهمش هدایت همش بخاطرقوانین ثابت خداست

    خدایاشکرت

    استادجان خیلی ازت ممنونم خیلی

    درپناه الله یکتاشااادباشید🥰😍😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  10. -
    فرزانه دستوریان گفته:
    مدت عضویت: 2257 روز

    سلام

    من دوست دارم مهاجرت کنم به یک جای سرسبز که امکانات داشته باشه و خونه مستقل خودم رو داشته باشم از اونجایی تو یه متنی خانم شایسته گفته بودن فرض الان خواسته ات رو داری چه میخوای انجام بدی خوب همون رو الان انجام بده. من دوست دارم بح ها برم پیاده روی و صبح که چشمام رو باز میکنم آشپزونه و خونم تمیز باشه منم الان 6روز هر بح تو روستامون مییرم بیرون 5 روزش تنهایی رفتم وزیبایی های روستامون رو میبینم البته با کمک هدایت خداوند مسیرها رو انتخاب میکنم منی که 25 ساله تنهایی تو روستامون پیاده روی نکردم وهر وقت خواستم برم بیرون باید منتظر میموندم کسی بتونه باهام بیاد بخاطر نکنه اتفاق بدی بیفته نکنه مردم پشت سرم حرف در بیارن نکنه بلای سرم بیاد وطبیت روستا خیلی آشغال ریختن وارزش دیدن نداره ولی الان حتی بدون موبایل 1-2 سات صبح میرم پیاده روی که هم زیبایی ها روببینم هم برترسام غلبه کنم هم بتونم زیبابین بشم چون به قول استاد وظیفه من این نیست چیزی رو درست کنم وظیفه من اینه وبی وزیبایی ها رو تو هر جایی ببینم که هدایت بشم به اون جایی که دلم میخواد والبته به طور معجزه وار خانواده بهم اجازه دادن و خودشون مشوقم شدن که این پیاده روی ها رو ادامه بدم خداراهزاران مرتبه شکر. این اتفاق یکی از یر ممکن های زندگیم بود ولی الان یه هفته است دارم هر روز زیبا وزیبا تر تجربه اش میکنم و هر روز میگم واا این چشم های زیبابین استاد وخانم شایسته است داره کم کم چشمای منم زیبابین میشه هر روز دارم زیبایی بیشتری رو تجربه میکنم. خیلی ذوق داشتم ولی گفتم بذار پایدار بشه بعد بگم و امروز صبح میتونم بگم که زیباترین صبح زندگیم رو تجربه کردم وخدارو هزاران مرتبه شکر . و خوشحالم که قبل از مرگم داره چشمام زیبابین میشه و زندگی بهتری رو تجربه میکنم. والبته این جرات تنهایی پیاده روی تو کوه ودشت ورودونه روستامون خیلی فیلم های زندگی دربهشت وسفر به دور آمریکا وبخصوص خانم شایسته عزیز تاثیر گذاشت بینهایت از استاد وهمه مسئولین سایت و همه دوستان وخداوندسپاسگزارم.

    وشب ها قبل از خواب آشپزخونه رو تمیز میکنم که صبح تمیزی آشپزونه رو ببینم و صبحونه بخورم وبرم پیاده روی.

    استاد من 31 ساله تو خونمون زندگی کردم واز بچگی بهمون میگفتن دختر مهمون خونه پدرشه واحساس نمیکردم خونم هست واگر کاری انجام میدادم واسه اینکه منتی رو سرم نباشه ولی الان میگم خونم چون هر جایی که اون لحظه توش زندگی میکنم خونم هست وکارای که تو خونه انجام میدم از سر عشق انجام میدم ومیتونم بگم اینجا خونم هست. ودوستش دارم. واینم تحت تاثیر سفر به دور آمریکا وزندگی در بهشت بیشتر هست.

    بینهایت ازتون سپاسگزارم

    بی نهایت از خودم سپاسگزارم که تا امروز صبر کرد والان دارم این نتایج رو تایپ میکنم

    از طرفی مسئولیت سلامتیم رو به عهده گرفتم والان وضعیت سلامتیم بهتر شده خداراشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای: