گفتگو با دوستان 49 | ورود به مدار نعمت ها - صفحه 6

292 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 1856 روز

    سلام به استاد عزیزم.

    خدا رو هزااار مرتبه شکر که حالم خوبه و اتفاقای خوب روز به روز دارن بیشتر و بیشتر وارد تجربه‌م میشه.

    درک این قانون برای من نیاز به تکامل داشت ، نه اینکه الان کاملا درکش کردم ، به این معنا که بهتر از قبل درکش کردم و روز به روز نتایجی که عمل به این قانون داره ایجاد میکنه هی درکم بهتر و بهتر میشه.

    استاد برای من دونستن یه قانون یه مسئله و اجرا کردنش یه مسئله‌ی دیگه‌ست ،،، این قانون رو من همون اوایل که با شما آشنا شدم فهمیدمش اما این کافی نبود ،، اون باورهایی که پشت این رفتار شما هست خیلی مهمه.

    مثلا قانون اینه که احساس خوب مساویه با اتفاقای خوب ،، بنظر من یه سری باور دیگه هم هست که کمک میکنه اینقدر قشنگ قانون رو اجرا کنید ،،، حتی بقول خودتون زمانی که فرزندتونو از دست دادین،،

    باورهایی مثل هر اتفاقی بیوفته همون اتفاق خوبه ست ،، همون الخیر فی ما وقع خیلی خیلی باور قشنگیه و البته خیلی بهم کمک کرد تو اجرا کردن این قانون ، خدا رو شکر میکنم بخاطر این آگاهی و این فایل.

    یا همون احساس سپاسگزاری دائم شما که این هم خیلی خیلی کمک میکنه که دائم حواسمون به نکات مثبت باشه و نه چیزای منفی.

    استاد من به این موضوع که فکر میکردم ، واقعا بیش از ۹۵ درصد مواقع الکی و بی دلیل حالم بد بود، که اونهم بقول شما از باورای کمبود و احساس ناسپاس بودنم نشات میگرفت.

    یه راهکار دیگه که توی کتاب رویاها گفتین دیدن جهان و اتفاقات از زاویه دید خدا یا همون روح هست ، این تمرین و این‌ نوع نگاه به جهانه که انصافا هرر موقع تمرینش کردم توی یه حس عجیب ، انگار کل وجودمو شادی میگیره ،، یعنی اگه بتونم همه‌ی اتفاقا رو از زاویه دید خدا ببینم ، بقول قرآن لا خوف علیهم و لا هم یحزنون ، دوستان خدا نه ترسی برشون هست و نه غمگین میشن ،، اگه بتونم این‌ نگاه رو تقویت کنم و بیشتر و بیشتر تمرینش کنم خیلی کمتر ترس دارم ، کمتر ناراحتم و در کل آدم شادتری خواهم بود.

    یه مسئله‌ی دیگه هم که هست باور به فراوانی جهان بود که بسیار کمک کرد تا آرومتر باشم ، کمتر حرص بخورم ، ترس از آینده‌م کمتر شد و در کل آدم شادتر و سپاسگزار تری شدم…

    این تغییرات انقدر آروم ایجاد شده که امروز با دیدن این فایل کمی فکر کردم و دیدم من چقدرر تغییر کردم . اکثر موضوعاتی که یک سال پیش به شدت منو ناراحت میکرد الان یا خیلی خیلی کمتر ناراحتم میکنه یا اصلا ناراحتم نمیکنه. و مجموع اینا باعث شده زندگی بهتری داشته باشم ، تو مسیر علاقم قدم بردارم ، برای هدفم اقدام کنم ، درآمدم بیشتر بشه و …

    خدا رو شکر که قانون انقدر دقیق و بقول قرآن هیچ تغییری نخواهد کرد. و اتفاقا همین آیه هم شادی و آرامش عمیقی در من ایجااد کرده که قانون ثابته من روی خودم کار میکنم و زندگیمو میسازم، دیگه کمتر نگران عوامل بیرونی هستم و بیشتر تمرکزم روی خودم هست. البته که من هم نمیتونم صد در صد عمل کنم … آخرین باری که مچ خودمو گرفتم چند روز پیش بود.

    چند روز پیش یه حسی بهم گفت لیر بگیرم و من بدون چون و چرا پیگیر شدم برای خرید، فکر کنم لیر بی ارزش‌ترین زمان تاریخش رسیده بود . خلاصه گرفتم و بعد از ۳ روز ۶۰درصد رشد کرد، بازهم بیشترین رشد تاریخ لیر توی چند روزه، اون موقع بود که من مدام چک میکردم. بعد به خودم اومدم گفتم من دارم چیکار میکنم ، لیر؟؟ تمرکز من روی لیر هست؟ یعنی اون میتونه منو خوشبخت یا بدبخت کنه، چند روزه مدام داری چک میکنی ، بجای اینکه تمرکزت روی کارت باشه رفتی لیر چک میکنی؟؟ خلاصه این تو در و دیوار بودن ۲ ۳ روزه درسای خوبی واسم داشت، خدارو صد هزاار مرتبه شکر.

    ممنونم بابت این فایل ، که منو یاد روزایی انداخت که بی دلیل ناراحت بودم ، یعنی خوشحالیم دلیل خاص میخواست ولی ناراحتیم نه …

    خدایا شکرت بخاطر این لحظه و این همه آگاهی و این سایت بی نظیر و این استادای دوست داشتنی 😍❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    الهه سوادکوهی گفته:
    مدت عضویت: 2810 روز

    به نام خدای رزاق و هدایتگرم ب سوی تمام نعمتها

    سلامی گرم و صمیمی به استاد جان عزیزم عشق دلم ک عاشقانه و از صمیم قلبم دوستتون دارم

    وای استاد جان نمیدونید چقدر اونشب ک لایو شما رو از اواسط لایو رسیدم و دیدم لذت بردم یعنی رو ابرا بودم از صحبتهاتون و همش میگفتم کاش زودتر بتونم دانلودش کنم و کلمه ب کلمش رو ببلعم

    خدارو هزاران بار شکر ک اجابتم میکنی

    استاد عزیزم به تمپا خوش اومدید

    بی صبرانه مناظر دوره فوق العادتون هستیم

    استاد جانم وقتی میرین تمپا و با خودتون خلوت میکنید یاد چله نشینی های پیامبر در غار میفتم ک چطور اونجور مواقع بهش وحی میشد

    حالا هم شما در خلوت و تنهایی رفتین تمپا و خدا میدونه چ صحبتهایی قراره از طرف خدا بر زبان شما جاری بشه و این گوهر ارزشمند در قالب دوره در اختیار ما قرار بگیره ک این هم از لطف شماست

    واقعا ازتون سپاسگزارم ک روی خودتون کار کردید و دنیا رو جای خیلی بهتری برای زندگی کردید

    هر روز صبح بابت نعمت وجودتون از خدا سپاسگزارم و هر روز بیشتر قدر شما و آموزه های ارزشمند شما رو میدونم و ب شدت اعتقاد دارم ک پیام آور زمانه ام هستید

    خدارو شکر ک منو هدایت کرد و از گمراهی نجاتم داد

    استادم دوس دارم تا صبح بگم ک چقدر دوستتون دارم و چقدر الگوی بزرگی برای من و خانواده من هستید..خدایا شکرت برای نعمت وجود بندگان اینچنین نابت

    در حین دیدن لایوتون باهاتون صحبت میکردم ازتون تصکر میکردم و تصویرتون رو میبوسیدم..نمیدونم چطور ارادتم رو بهتون برسونم ولی مطمئنا زبان فرکانس گویاتره

    خدایا شکرت

    ..

    موضوع این فایل:

    احساس خوب=اتفاقات خوب

    .

    به میزانی ک من در طول روز بتونم احساسمو خوب نگه دارم اتفاقات خوب بیشتر و بزرگتری رو تجربه میکنم

    هرچقدر احساس خوبم دائمی تر و طولانی تر باشه اتفاقات خوب من بیشتر و بزرگتر خواهد بود

    چطور به این حس خوب در روز برسم؟؟

    با احساس سپاسگزاری و شمردن نعمتهام

    با توجه به نکات مثبت و زیبایی ها

    با تحسین کردن

    و وقتی این تبدیل به عادت بشه چی میشه…..

    یه تمرینی ک برای ایجاد عادت تحسین و شکرگزاری و توجه به نکات مثبت از امروز شروع کردم این بود ک یه صلوات شمار برداشتم و تو مسیر خونه تا محل کارم تا تونستم زیبایی ها و نعمتها رو دیدم و تحسین کردم و شکرگزاری کردم و هربار دکمه صلوات شمار رو زدم

    با اینکار دارم ذهنمو شرطی میکنم ک هر روز نکات مثبت بیشتری نسبت به روز قبل ببینیم و از یه جایی به بعد برام عادی بشه و جزء ویژگی های شخصیتیم بشه

    و چقدر تجربه خوبی بود

    چیزایی رو دیدم ک تو این مدت با اینکه هر روز این مسیر رو میرم ندیده بودم

    چقدر حالم عالی شد چقدر حسم خب بود و همین ک رسیدم سرکار حرفای خوبی شنیدم و از کارم بیشتر از هر روز لذت بردم

    اینم در راستای همون نکته ای هست ک شما گفتین ک ما هر ثانیه ای ک توجهمون رو مثبت کنیم جوابش رو همون موقع میبینیم و هیچ تاخیری در کار نیست

    یه تمرین دیگه ای ک برای ایجاد عادت تحسین برای خودم گذاشتم دیدن ۱ قسمت از سریال زندگی در بهشت و نوشتن ریز ب ریز نکات مثبت و زیبایی هاش هست تا هم توجهم رو کامل بر نکات مثبت بذارم و هم لذت ببرم و اتفاقات عالی رو جذب کنم

    و اما همه این تمرین ها داره بهم کمک میکنه تا بتونم در موقعیت های به ظاهر بد ذهنمو بهتر کنترل کنم و از زاویه ای به اون موضوع نگاه کنم ک احساسمو بهتر کنه و انقدر ادامش بدم تا احساسم بهتر و بهتر بشه و ورق به نفع من برگرده..

    اینطوری چرخ زندگیم روغنکاری میشه و از یه جایی به بعد اتفاقات خوب بیشتر و بیشتر برام رخ میده و خداوند بهم پاداش این تقوا و کنترل ذهنم رو میبخشه

    بله استادم درسته هرکسی نمیتونه اینکار رو بکنه هرکسی نمیتونه در موقعیتهای بد ذهنشو احساسشو کنترل کنه ولی من تصمیم گرفتم انسان متفاوتی باشم و مثل شما عمل کنم اگر میخوام نتایجم مثل شما بزرگ و متفاوت باشه

    من خودم رو در مقابل این آگاهی ها مسئول میدونم و از خدا میخوام بهم کمک کنه در عملگرایی و درک این اگاهی ها ثابت قدم باشه و حمایتم کنه

    .

    استاد عزیزم واقعا ممنونم ک این فایل فوق العاده رو روی سایت گذاشتین

    بی صبرانه منتظر قسمتهای بعدی این لایو هستم ک در مورد شهود و الهام و هدایت صحبت های گرانبهایی کردین😍

    .

    خیییییلی دوستتون دارم

    در پناه خدا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2523 روز

    گفتگو با دوستان قسمت 49

    با سلام خدمت استاد عزیزم

    بنام خدایی که حامی منه در مسیر تغییر باورها و افکارم

    خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار

    از کامنت های بچه ها متوجه شدم که استاد دارین با آقای عرشیانفر صحبت میکنین بعد یاد حرف هاتون افتادم استاد که خیلی از افرادی که دارین توی ایران کار میکنن با واسطه یا بدون واسطه شاگرد شما بودن .حالا بعضی ها این رو میگن اما بعضی ها پنهان میکنن این رو . حالا این آقا داره با عزت و افتخار میگه که شاگرد شما بوده و این نشان از اعتماد به نفس بالای ایشون داره.هر چند که گفتن یا نگفتن این فرقی به حال شما نمیکنه استاد ولی همین که آقای عرشیانفر این رو عنوان کرده و میکنن نشان از ارزش بالایی داره که ایشون برای خودشون و برای شما قایل هستن

    نکته ی بعدی که همین اول فایل خیلی مهم بود برا من اینه که نه تنها استاد خودشون با نتایجشون صحبت میکنن شاگردهاشون هم اینجوری هستن .و وقتی آقای عرشیانفر از بودن کنار استاد صحبت میکنن و استفاده کردن از آموزش های استاد استاد به نتایج ایشون اشاره میکنن به موفقیت ها و حال خوبی که دارن و این همون اصلیه که استاد بر اون تاکید دارن که هدف این آموزش ها اینه که با عمل کردن به اونها نتایج تغییر کنه و متفاوت بشه و نتایج نشون دهنده درست بودن مسیره و آموزش هاست . وقتی نتیجه درسته یعنی عمل شده.

    رفتم ی سرچی کردم در مورد آقای عرشیانفر و دیدم واقعا درسته و ایشون آدم بسیار موفقی هستن در ایران و همین درست بودن مسیر رو باز هم برای من تایید کرد به شرط عمل به آموزه ها

    ی جمله ی قشنگی گفتن دوست استاد که :

    استاد روی سفره ی نیت پاکش نشسته

    سفره ای که اونقدر وسیع و گسترده شده که شده مصداق:

    خوان نعمت بی دریغش همه جا کشیده

    و نشستن روی این سفره بواسطه اتصال با منبع تمام سفره ها و لایق دونستن خودش برای نشستن روی این سفره بدست اومده

    سفره ای که به بزرگی سرتا سر گیتیه و همه میتونن روش بشینن و ازش برخوردار بشن

    سفره ای که همه روش بودن اما به خاطر ناسپاسی و نا آگاهی خیلی ها ازش دور شدن اما هر لحظه که اراده کنن میتونن بر گردن و روش بشینن درست مثل بچه ای که به خاطر اشتباهی که خودش مرتکب شده قهر میکنه و از رو سفره بلند میشه و میره و آخرش هم نادم و پشیمون بر میگرده

    چقدر این تشبیه قشنگه که اگر من نوعی روی خوان نعمت خداوند نیستم خودم باعث شدم خودم قهر کردم و رفتم و گرنه اون سفره همیشه بوده و هست و خواهد بود و کافیه که من توبه کنم و برگردم و اونوقته که خداوند با آغوش باز من رو میپذیره خداوندی که خودش محزون بودن و غمگین بودن و قهر کردن رو نهی کرده .قهر کردن من و ناراحت بودن من فقط و فقط به خود من ضربه میزنه و من به خودم ظلم میکنم و گرنه هیچ تاثیری روی صاحب این خوان نداره

    و صحبت های شما استاد که با نیت شروع میشه که یادآور اینه که با نیت نادرست نمیشه به نتیجه درست رسید. اگر نیت درست باشه نتیجه هم درست خواهد بود و اگر نیت نادرست نتیجه هم نادرست و این قانون بدون تغییر جهانه

    و ی نکته ی دیگه که استاد در مورد دوستشون گفتن که هم خودش شاد بوده و هم دوست داشته دیگران شاد باشن و این نشان از عشق به خود و عشق به دیگران و هم پاره های خوده چون کسی که عاشق خودش نباشه نمیتونه عاشق دیگران باشه .کسی که برای شادی و حال خوب خودش ارزش قایل نباشه نمیتونه برای شادی و حال خوب دیگران ارزش قایل باشه

    دعای اول سال رو اشاره کردن بهش آقای عرشیانفر :

    حول حالنا الی احسن الحال

    و بعد به یاد آوردم سالهای سال رو که پای سفره عید این رو از خدا میخواستم اما با این تصور که خداونده که میتونه حال من رو خوب کنه چون همه چی دست اونه بخواد میده نخواد نمیده و هیچ وقت هم اون اتفاق نیفتاد چون موضوع از اصل ایراد داشت

    و الان سه ساله که با آموزش های استاد فهمیدم که این حال خوبه رو باید خودم ایجادش کنم نه خدا و کار خداوند فقط چیدن شرایط طبق حال منه اگر حال من خوب باشه شرایط اطرافم هم خوب چیده میشه و اگر حال من بد باشه شرایط اطرافم هم اونجوری ست میشه .من میتونم از خداوند درخواست کمک داشته باشم در مسیر ایجاد حال خوبی که خودم خالقش هستم اما نه اینکه من کاری نکنم و انتظار داشته باشم از خداوند که اون این کار رو برای من بکنه

    استاد شما توی دروه آفرینش میگین که کار شما اینه که یکسری آگاهی ها رو به یاد ما بیارین آگاهی هایی که قلبمون بهش گواهی میده و این موضوع حال خوب اتفاق خوب از جنس همون آگاهی های فراموش شده است که شما به یاد من آوردین .الان هر وقت موضوع ناخوشایندی اتفاق می افته برای من این جملتون که :

    مهم نیست با چه دلیل و منطقی حالت بده احساس بد مساوی است با اتفاق بد

    رو با خودم تکرار میکنم و تکرار همین جمله باعث میشه بتونم ذهنم رو کنترل کنم و از اون احساس بد بیام بیرون

    استاد دقیقا این چیزی که در مورد کنترل ذهن در شرایط سخت گفتین رو من خودم بارها با خودم تکرار کردم که در شرایط سخته که من باید بتونم ذهنم رو کنترل کنم و گرنه وقتی شرایط خوبه که معلوم نمیشه من چقدر توانایی دارم توی این کار و وقتی شرایط برم سخت میشه این جملات شما توی ذهنم مرور میشه و همین هم باعث میشه که بتونم ذهنم رو در اون شرایط کنترل کنم و زودتر برگردم به مسیر احساس خوب

    چقدر همین مثالهایی که در مورد پیامبران میزنین هم فهم مطالب رو آسونتر میکنه و هم کمک میکنه که اگر نتونستیم توی ی شرایطی خیلی خوب عمل کنیم خودمون رو سرزنش نکنیم و بدونیم که فرصت برای بهتر عمل کردن هست و حتی افرادی مثل پیامبران هم بعضی وقتها نتونستن ذهنشون رو کنترل کنن به سبب ویژگی انسان بودنمون

    وقتی این مثال ها رو زدین استاد یاد چند روز پیش خودم افتادم که از آموزش پرورش زنگ زدن گفتن خانم شما چرا آموزشگاهت رو از شهر انتقال دادی روستا بدون اجازه فردا باید بیاین اداره و …….

    من وقتی این تماس گرفته شد حالم گرفته شد و ی مقداری دلشوره اومد سراغم که چند ساعتی طول کشید اما بعدش به خودم اومدم و موارد قبلی رو به یاد آوردم که در همچین شرایطی قرار گرفته بودم و ختم به خیر شده بود و سعی کردم که ذهنم رو کنترل کنم و بی خیال این موضوع بشم

    فردای اون روز توی تمرین ستاره قطبیم از خداوند خواستم که این موضوع حل بشه و اون مسوول گیر نده و پیگیر این موضوع نشه و وقتی رفتم اداره اونقدر اون مسوول درگیر جلسه شد که اصلا یادش رفت .وقتی رفتم پیششون بدون اینکه گیر بده گفت به کارت ادامه بده و اون مساله خیلی راحت حل شد

    استاد با این مثال دست بردن توی آتیش و دست زدن به پریزی که برق داره فکر نمیکنم هیچوقت فراموش کنم که موندن در احساس بد چه عواقبی برای من داره چون من ی بار تجربه رد شدن برق از سیم برق به بدنم رو داشتم و دیگه محاله به سیم برق که حتی لخت نیست هم دست بزنم چه برسه به سیمی که ی ذرش لخته .

    این مثالهای شما ماندگاری مطالب رو توی ذهن خیلی بیشتر میکنه

    جالبه من موضوع آتیش گرفتن آزمایشگاه ادیسون رو نمیدونستم الکی نیست که این افراد اینقدر ماندگار شدن توی تاریخ .من فقط ظاهر قضیه رو میدونستم که این فرد اون اختراع رو کرده اما اینکه چه دیدگاهی داشته رو نه غافل از اینکه همین دید متفاوت هم باعث شده که هدایت بشه به سمت اون اختراع و این ی یادآوری خوبیه که وقتی میبینم کسی موفق شده توی یک زمینه ای حتما دید متفاوتی داشته و از جنبه ی دیگه ای به قضایا نگاه کرده

    و اون نکته ی خیلی خیلی مهمی که بیان کردین استاد که تضادها یا اتفاقات به ظاهر ناخوشایند آدم رو به تفکر وادار میکنن انگار ی درک جدیدی بود چون من رو به فکر واداشت و متوجه شدم که واقعا همین طوره .ما در اتفاقات خوب سرخوشیم بدون اینکه تفکر و تعمقی داشته باشیم اما زمانی که با یک مساله ی ناخواسته ای روبرو میشیم اون زمانه که میشینیم و خودمون رو وارسی میکنیم و نکته ی مهم بعد از این وارسی اینه که آگاهانه سعی کنیم درس هاش رو بگیریم تا از وقوع اتفاق های ناخوشایند مشابه جلوگیری کنیم و از سرزنش کردین خودمون جلوگیری کنیم که اون هم باید آگاهانه باشه و تنها در این صورته که میتونیم پیروز میدان باشیم

    بله استاد این موضوعی که در مورد ازدواج بعد از طلاق گفتین رو من ی بررسی کوچیک کردم توی چند موردی که به ذهنم اومد همشون ازدواج دومشون خیلی بهتر از ازدواج اولشون بوده

    سپاسگزارم استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    شهین شجاعی گفته:
    مدت عضویت: 1450 روز

    سلام استاد عزیزومریم بانوی مهربان

    خداروشکر میکنم که تونستم این فایل عالیو ببینم وازش درس بگیرم .استاد درباره ی این بحث احساس خوب اتفاقات خوب یه تجربه ی کوچیک داشتم که میخوام بگم واینکه من حدور دوماهه پیش یه پیج اینستا راه انداختم که اونم هدایتی بود واز صفر شروع کردم تادوسه روز همینطور فالوم میکردن وبعد چند روز دیگه کسی فالو نمیکرد .منم شروع کردم رو مهارتام کار کردن وتولید محتوا واین حرفا وبا اینهمه زحمتم دوسه روز یکی دونفر فالو میکردن وتو دلم میگفتم قانون تکاملو باید رعایت کنم وحسمو خوب میکردم ولی هرروز که پست میزاشتم وهیچ خبری نبود دوباره روحیم خراب میشد ودوباره خودمو حفظ میکردم .تا اینکه سه روز پیش باخودم گفتم مگه همه چی افکار وباورهای من نیست چرا همش منتظر تکاملم هستم الان دیگه سه ماه گذشته وتکامل پیدا کردم الان نوبت قانون تصاعده وفکرم این بود که به طور تصاعدی فالورام میرن بالا وهمش احساسمو خوب میکردم واز درون خوشحال بودم که خداشاهده توی این سه روز تعداد خیلی زیادی پیجمو فالو کردن با اینکه پستم نزاشته بودن ومن کاملا دیدم که حس خوب وفکر درست چقدر تاثیر داره واتفاقای همین یکی دوروزمو ساخت.

    خداروشکر میکنم که تو این مسیرم وبه خصوص به خصوص شاگرد شما هستم وبا ارامش دارم مسیرمو طی میکنم.

    بازم ازتون سپاسگزارم که به این خوبی وشفافیت مارو هدایت میکنین ودنیارو زیباتر میکنین

    همیشه درپناه خدا سالم وسلامت وشاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    ساقي محمدي گفته:
    مدت عضویت: 2118 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    با سلام و درود

    خدارو شکر میکنم که منو در مسیر دریافت این آگاهی ها قرار داده

    استاد جان من تمام فایلهای شمارو نگاه میکنم از اولین قسمت سریال زندگی در بهشت تا همین آخرین فایلی که روی سایت قرار گرفته و فایلهای قدیمی تر ولی با عرض معذرت زیاد کامنت نمینویسم😔 به دلایلی😉

    ولی امشب هم با اینکه برنامه ای برای کامنت نوشتن نداشتم نتونستم ننویسم

    واقعا لذت بردم از این فایل و تمام مدت ناخوداگاه لبخند روی لبهام بود باشنیدن این دُر و گهر هایی که از دهان شما بیرون میومدو دیدن چهره شما من همیشه بادیدن فایلها و شنیدن صدای شما احساسم عالی میشه

    مثل همیشه واقعا لذت بردم از موضوع مورد بحث و

    واقعا تحسین میکنم شمارو که اینقدر زیبا در مورد قوانین صحبت میکنید که هر کسی کامل متوجه منظور شما میشه با مثال هایی که بیان میکنید چقدر کنترل دارید روی احساستون و درک میکنید همه چیز رو و درموردش صحبت میکنید به خودم میبالم و خدارو شکر میکنم که استاد متبحری مثل شمادارم و از اول مسیر با شما آشنا شدم وقوانین رو از شما یاد گرفتم

    میدونم که احساس واقعیمو نتونستم با این کلمات بیان کنم ولی خوشحالم که اومدم و چندخط نوشتم

    من دارم شدیدا روی احساس خوبم در طول روز کار میکنم و امیدوارم که روزی بشه بیام واز نتایج و اتفاقات عالی زندگیم بگم و خوشحالتون کنم خیلی منتظر اون روز هستم نشانه های کوچیکی دارم میبینم و امیدوار به ادامه راه هستم و سپاسگزار 🙏

    استاد جان فکر میکنم اندامتون متناسب تر شده 💪و چقدر خوشتیپ تر شدید ♥️

    ا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    ولی الله علوی گفته:
    مدت عضویت: 1334 روز

    الله اکبر الله اکبر ازاین لایو دیشب ….۲ساعت ونیم من تمرکز کردم وفقط گوش میدادم ودرچشمانم اشک سرازیر شد .خداراهزاران باشکر که دردوره ای زندگی میکنم که معجزه گر قرن استاد عباسمنش زندگی می‌کند وخداوند مرالایق گوش دادن واستفاده از حرفهایش قرارداد.دکترمهدی نظری کسی بود که من رااز ۹۹ درصد جامعه جدا کرد و۱ درصدی کرد کسی که دوست صمیمی استاد عباسمنش هست .کسی که بی ادعا ست ….اینجا خواستم تشکر کنم ازدکتر مهدی نظری که جهان مرادگرگون کرد وباعث شد من به انرژی بی انتهای عباسمنشی ها وصل شوم .انرژی که یک استاد قدرتمند ودوست داشتنی به همه مردم جهان وایران انتقال می‌دهد. استاد عباسمنش من هرچی ازلایو بگویم قطره ای درمقابل دریای بزرگی وتوصیف وتفسیر شما واستاد عرشیانفر عزیز ودوست داشتنی است .شما ها جهان مارادگرگون کردید شماها فرشتگان آسمانی هستید که دارند برای نجات ما به زمین آورد. من درحال تغییر زندگی وتولد دوباره هستم درحال استفاده ازقانون تکامل تغییرباورها هستم وچه زندگی شیرین دارم چه س خوبی دارم ومعجزه ها وثروت های زیادی درحال ورود به زندگیم هستند استاد درآینده نزدیک درفلوریدا به دیدارت میام ای قدرت بی انتها ودوست داشتنی ….خدایا ازبابت وجود استاد عباسمنش ودکترمهدی نظری که مراباقوانین الهی آشنا کردند بی نهایت سپاسگذارم خدایاسپاس خدایاسپاس خدایاسپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    لیلا گفته:
    مدت عضویت: 2078 روز

    با سلام و درود بر استاد ارجمندم. و مریم بانو مهربانم. استاد از دیشب بارها گفتم خدایا شکرت که افتخار آشنایی با شما رو پیدا کردم هم شما و هم مریم خانم. میدونید چرا من تا حالا کسی رو ندیدم که تا این اندازه حرف و عملش یکی باشه. من در جایگاهی نیستم که شما رو قضاوت کنم ولی استاد تا حالا با افرادی سرو کار داشتم که فقط حرف های زیبا گفتند و وقتی کمی نزدیکتر میرفتم میدیم فقط نقاب هستند و هیچ. دیشب استاد به خاطر لایو شما دیر خوابیدم و گفتم لیلا نشانه ت هر چقدر برداشت کنی خدا رو شکر کن و به اندازه ی ظرفم نشستم. استاد من هیچ وقت اینقدر آرامش رو تجربه نکرده بودم. و به خودم گفتم قول میدم فردا یا نهایتا پس فردا روی سایت گذاشته میشه که حسم کاملن درست بود. امروز صبح اولین کارم مثل همیشه صدای استادم رو گوش دادم. استاد من فایل شما رو تا ساعت ۱۲، ۵ بار گوش دادم و ساعت ۲ الی ۳ بعد از ظهر صوتی و نت برداری. تا الان شاید چیز مهمی نبوده اما استاد امروز برای اولین بار بعد از دو سال عضویت توی سایت و کاری کردم که به خدا هیچ وقت تا حالا انجام نداده بودم. استاد امروز بین شنیدن شما و عمل من خیلی فاصله کم بود. و گفتم حالا که این همه فایل گرفتی و گوش میدی برو و حداقل به چند تا از این آگاهی ها عمل کن. استاد کارهای کوچکی انجام دادم اما احساس کردم با همین کارها توی همین چند ساعته بزرگ شدم. نمیدونید چقدرررر خوشحالم. نتایج عمل کردن به حرفاتون استاد شما توی یکی از فایل ها گفتید حرف های من رو عینا ننوسید از تجربیات و عمل کردن هاتون بنویسید. و جایی دیگه گفتید اگه شما کتابی بخونید سعی کنید حتی به یک خط عمل کنیدو این راه درسته. استاد از سر کلاسهام که سعی کردم عواطفم رو کنترل کنم و صبور باشم . بین دو تا کلاسم رفتم خرید و با کنترل و ارامشم برخورد مردم رو با خودم مهربون دیدم. گفتم سعی کن با خودت در صلح باشی. جایی دیگه توی یکی از خریدهام ، فروشنده اون جوری که دوست داشتم محصول رو تحویل نداد و من در درونم واقعا اروم بودم استاد قبلن توی ذهنم فقط غر میزدم و به اصطلاح ادای ادم های بی خیال و شهروند درجه یک رو درمیاوردم ولی این بار صدای شما و گفتگوهایی که توی هندزفری میشنیدم گفت تو میتونی آروم باشی و شد. برای من کار فوق العاده ای بود. دیدم من هم میتونم. گفتم احساس خوب اتفاقات خوب. توی راه برگشت زمزمه های شروع به حرف زدن کردن و با سپاسگزاری کاملن منحرف کردم و اجازه ندادم ادامه بدن و گفتم استاد راست میگه هوا به این قشنگی و پاکیزگی لیلا تو برف رو دوست داری و کوهها رو دوست داری. گفتم خدایا شکرت چقدر هوای خوبیه. بعد دوباره رفتم کلاس بعدیم رو برگزار کنم که پیام رسید که من امروز نمیتونم سر کلاس باشم. یک لحظه عصبانی شدم و بعد گفتم استاد توی دوازده قدم، قدم ۹ جلسه ی اول گفتند که این لحظات استقبال کن و بگو اشکال نداره حالا که این شخص هستش بیا و یک کم تمرین کن و ذهنت رو کنترل کن و اروم باش. استاد خدا شاهده تو چند دقیقه فقط چند دقیقه آرووم شدم. استاد قبلن به خاطر این کنسلی ها ساعت ها غر میزدم . این کنترل ذهن به این مدل برای من شگفت انگیز بوده و بارها گفتم افرین دیدی تونستی چرا احساس خوبت رو به بقیه و شرایط می بندی . اروم باش. این هم دومین جا برای عمل. استاد شروع کردم به تمیز کاری و شنیدن فایل شما و کار عملی که شما گفته بودید. دوباره رفتم بیرون چند جا رفتم و کارهای دیگه رو هم انجام دادم .داروخانه رفتم برای خرید ویتامین. قبل می گفتن به خاطر این جریانات نیست و من البته باور نکردم و گفتم فراوانی هست و پیداشون کردم. استاد این سری گفتن دارن. حالا اگه قبل بود استاد اون صدای ذهنم می گفت ملت چرا دروغ میکن و از این حرف ها استاد اصلن مونده بودم این منم واقعا منم . اتفاقا اون خانم مسیول اونجا خیلی خوش برخورد مثل همیشه تحویلم گرفتن و ازشون یک تعریف صادقانه کردم. و استاد به عنوان موقعیت ۴ تمرینم رفتم کتاب بگیرم، توی لحظه ورود یکی رو دیدم که من اصلن قبلن دوستشون نداشتم و گفتم اه تو رو چرا امروز دیدم و اون نجوا دوباره میخواست شروع کنه یاد دوباره حرف شما و دوباره صدای هندزفری توی گوشم( امروز کلن استاد با من همه جا بودید) گفت چرا میخوای دستت بسوزه، چرا میخوای حالت خراب بشه. این شخص چه پدرکشتگی با تو داره، دوستش نداری نداشته باش ولی تو ادم مهربونی هستی و در کل کاری به کار بقیه نداری، ولش کن و اروم باش. استاد توی چند دقیقه با منطقم جوی ذهنی اون عصبانیت کلن محو شد وقتی میگم محو شد واقعا محو شد و فیلم و نمایش نبود و استاد اگه قبلن بود من فرار میکردم از این موقعیت ها. حالا به خودم گفتم افرین به این میگن عملگرا بودن، و عمل کردن حالا شدی شاگرد خوب. و استاد توی خدا حافظی کاملن اسمشون رو اوردم و گفتم خیلی خوشحال شدم امروز شما رو دیدم. عجب تمرینی و عجب شهامتی به خودم گفتم. برای من این چند کار مهمترین و اساسی ترین کارهایی بودند که این مدت اخیر طی چند ساعت انجام دادم. و تمرین پنجمم هم زمانی بود که پیام دیگه دریافت کردم که یکی از افراد میخواد قطع همکاری کنه. اینجا دیگه با ولله فقط این حرف رو زدم. انسان ها دستی از دستان خدا هستند اگه دستی رفت دست های دیگه ای میان جاش رو میگیرن. اینها چیزهای به ظاهر نازیبا هستند صبور باش حتما حکمتش رو بعدا میفهمی. خدا وعده ثروت و فزونی داده و از همه جا و از همه طریق به تو میده. و کاملن اروم بودم. استاد، دوستان نمیدونید چقدر با همین چندتا کار به ظاهر ساده و کوچک کلن احساس بزرگ شدن کردم. چقدر ارووم بودم. چقدر به خودم گفتم تو شایسته عالی ترین ها هستی و جلسه ۱۳ روانشناسی ثروت ۱ رو گوش دادم و گفتم تو باید همین طور ادامه بدی و بالا بری . احساس میکنم الان به اندازه چند ماه و سال بزرگتر شدم. احساس می کنم چقدر خوبه که خودم رو کنترل کنم اروم باشم. الان که دارم مینویسیم اگه لیلای قبل بود شروع میکرد به غر زدن شام نخوردن و غیره و تحصن کردن. و عوارض فیزیکی و جالب اینکه کمی از شامم سوخت استاد رفتم در رو باز کنم ولی این بار شونه هام رو تکون دادم و گفتم فدای سرت و هیچ چیز منفی بار خودم نکردم. واقعا هیچ چیزی بار خودم نکردم و دیدم استاد که میگه خودتون رو دوست داشته باشید این همینه. استاد امروز ۶ تا تمرین اساسی انجام دادم. خیلی خیلی خیلی خدا رو شاکردم که شما رو توی زندگیم دارم. امیدوارم همیشه سالم و شاد و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      الهه سوادکوهی گفته:
      مدت عضویت: 2810 روز

      سلام لیلای عزیزم

      نمیدونی چ انرژی خالص و پاکی از کامنتت دریافت کردم

      چقدر خوشحالم ک همه با هم در مسیر رشد و آگاهی و نور هستیم و چقدر از بابت تعمت وحود استاد بزرگمون خدارو سپاسگزارم

      لیلا جانم تبریک میگم این حد از کنترل ذهن و تفکر مثبتت رو

      از خدا میخوام هر روز بیشتر از روز قبل بدرخشی

      پر از خدا باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        لیلا گفته:
        مدت عضویت: 2078 روز

        سلام الهه جان. سپاسگزارم از اینکه وقت گذاشتید و کامنت من رو خوندید و حسم رو درک کردید. سپاسگزارم از دعای زیباتون. دیروز تازه فهمیدم من فقط یک میلیونم حرف استاد رو قبلن اصلن درک نکردم چون هم به این حد جدی و مصمم نبودم و هم دراین جایگاه که استاد میگن مدار نبودم. چندین ساعت وایسادم تا کامنت بزارم. و میدونم شاید زیبا ننویسم ولی هر چی رو احساس کردم نوشتم چون دوست داشتم استادم بخونه. حس بچه ای رو داشتم که وقتی چیز تازه ای یاد میگیره ذوق داشتم ولی در عین حال آرووم بودم و صبر کردنم برای همین بود دوست داشتم در عین ذوق ولی صبور بودن رو یاد بگیرم. دوست داشتم بگم صادقانه انجام دادم واقعا انجام دادم و متعهد بودم. مثل زمانی که جدی شروع کردم به یادگرفتن زبان انگلیسی و نتیجه اش رو دیدم. امیدوارم به یاری خداوند بتونیم روز به روز در مسیری که هستیم مصمم تر و کوشاتر باشیم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    Only God گفته:
    مدت عضویت: 2511 روز

    استاد عزیزم بهترین استاد جهان استاد عباسمنش دوستون دارم و ممنونم بخاطر این لایو که من انلاین بودم و چقدررررررر اگاهی در این لایو بود. انقدر زیاد که گاهی میخواستم اشک بریزم از حس خوب و بیشتر اگاه شدنم. چقدر قسمت های اخر که درباره اعتماد صحبت کردید رو درک میکردم چون من بار ها و بار ها بعد از اعتمادم به خدا، معجزه دیدم. بعد از اینکه به یک بیماری لاعلاج مبتلا شدم، به خودم گفتم فکر کردی اعتماد فقط برای روز های خوبه؟ که همه چیز بل بلبل باشه و تو بگی من به خدا اعتماد دارم؟ جوری به خدا اعتماد کردم که کم کم فکر بیماری از ذهنم اومد بیرون و میخوام بگم که خدا رو در قلبم احساس کردم میخوام بگم که خدا جواب هر اعتمادی رو میده… خدا فقط نعمت سلامتی رو بهم نداد خدا قلبم رو عاشق کرد. بعد از اون اعتماد و بعد از اون ایمان خدا باهام کاری کرد که الان همه جا نشانه های خدا رو میبینم. قلبم و روحم دیگه مثل قبل نیستن و به یک روح و قلب عاشق تبدیل شدن. وقتی داشتین از اعتماد حرف میزدید دوس داشتم منم میتونستم چیزی بگم منم میتونستن داستان زندگی و اعتمادم رو بگم. به همه بگم به خدا اعتماد کنید. به همه بگم خدا با ماست، مشکل ما فقط اینه که بهش اعتماد صد درصد رو نداریم. … استاد خوبم ممنونم که همیشه به ما درس اعتماد و ایمان رو دادین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    رها گفته:
    مدت عضویت: 2439 روز

    سلام استاد عزیز

    یه مدتی بود که هیچ کامنتی نمی نوشتم و یه چیزی رو در وجودم پیدا کرده بودم که ترجیح دادم یه مدتی کامنت نزارم. (حتی نوشتن زندگینامه رهایی رو هم رها کردم) چون به این نتیجه رسیده بودم که من تو وجودم بعد از کامنت نوشتن منتظر لایک و تایید شما هستم، و اگه لایک نمی‌شدم حسم بد میشد و به محض پیدا کردن این مورد در وجودم آگاهانه مدتی کامنت نگذاشتم تا یاد بگیرم که منتظر لایک نباشم و لایک ندادن شما به منزله تایید نشدنم نیست…

    ولی امروز با دیدن این فایل بی اختیار دست به نوشتن کامنت بردم چون امروز حس و حالم متفاوت بود و با تمام وجودم دنبال یه فایلی بودم که توش پیدا کنم اون چیزی رو که وجودم نیاز داره… یه حس و حال عجیب… انگار که وجودم منتظر همین فایل بود، همین که دیدمش، یه آرامشی وجودمو گرفت و گفتم همینه، من همین جمله طلایی رو نیاز داشتم که (کنترل نکردن افکار بد مثل بردن دست تو آتیش) …. چقدر این جمله انگار تکه ای از پازل وجودمو حل کرد… چقدر سپاسگزار خدا هستم که در زمان مناسب جمله های مناسب رو به گوشمون میرسونه…

    استاد مهربان، بینهایت سپاسگزار شما هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    سارا صمدی پور گفته:
    مدت عضویت: 1568 روز

    سلام به خانواده صمیمی عباسمنش و استاد عزیزم

    این لایو واقعا فوق العاده بود!

    من سر درد شدیدی داشتم لایو که شروع شد اصلا حال من خوب شد، تا اخر لایو بودم و همش گریه میکردم از شدت خوشحالی انگار استاد میدونست من چه مشکلاتی برام به وجود اومده و داشت برای تک تک شون به من توضیح میداد واقعا عجیب بود

    انگار خود استاد نشسته بود رو به روی من و داشت بهم میگفت اشکالاتم کجاست واقعا خداروشکر میکنم

    البته این لایو یک حسن دیگه هم داشت و من فهمیدم باید به جز همه موارد هر روز برای هدایت شدن به استاد هم سپاسگزاری کنم

    متاسفانه خیلی ها اصل رو درک نکردن و چسبیدن به فرعیات و همون فرعیات رو هم به ذهن دیگران میخورونن

    ولی استاد واقعا هیچ حاشیه یا هیچ ابهامی توی حرفاش نیست

    یه جوری از قانون حرف میزنه که حتی ذهن منطقی هم میپذیره و همین هست که نتایج رو متفاوت میکنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 38 رای: