گفتگو با دوستان 50 | خروج از مدار ناخواسته - صفحه 13 (به ترتیب امتیاز)

208 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    وحیده اکرامی فر گفته:
    مدت عضویت: 1728 روز

    سلام استاد عزیزم و سلام مریم جان عزیزم

    و سلام خدمت دوستان عزیز و همراهم

    استاد چقدر این لایو و دوست داشتم و چقدر پر بار بود من از طریق یکی از دوستانم هدایت شدم به این لایو و جواب خیلی از سوالاتم رو گرفتم

    استاد چقدر کلامتون دلنشین و ساده است و همیشه از این نحوه گفتار ساده و روانتون خوشم میاد، به هیچ وجه دنبال کلمات پیچیده نیستین و همه افراد با هر سن و مدرک و تحصیلاتی میونه صحبتهاتون رو بفهمه و درک کنه و این تفاوتتون با بقیه اساتید باعث میشه بیشتر و بیشتر دوستون داشته باشم

    آرامش در موقع حرف زدنتون، و بیان مطالبتون و خودمونی بودنتون و راحت تر بگم خودتون هستین

    استاد چقدر بحث حضرت ابراهیم و نکته هاش رو جالب گفتین

    اینکه ابراهیم دوره تکامل خودش رو طی کرده بود و بعد از پس اون امتحانهای سخت بر اومده بود

    و ایمانش قوی شد

    ما هم برای اینکه به این درجه از ایمان برسیم باید از چیزهای کوچیک شروع کنیم و هدایت خداوند رو قبول کنیم وقتی که نتیجه مثبت میشه به باور قلبی میرسیم که پس میشه به ندای درونم گوش بدم و هدایت خداوند و بپذیرم

    برای خود من بارها پیش اومده از اتفاقات کوچیک درس گرفتم و زمانی که آروم آروم به حرف قلبم گوش دادم و متوجه هدایت خداوند شدم بعد برای کارهای بزرگتر راحت تر میپذیرم

    در مورد روابطم بارها خواستم مثل قبل عمل کنم ولی خداوند هدایتم کرده که اینو نگو، این لحظه این جواب و نده و صبور باش، یا اینکه بهش لبخند بزن و از این حرفش عبور کن

    در نتیجه رابطه عاشقانه تر و اروم تری رو تجربه کردم و حالا با اطمینا قبلی به ندای درونم و هدایت الله جواب مثبت میدم

    چقدر تقسیرتون در مورد گذاشتن فرزند ابراهیم در بیابلن بدون آب و علف و رها کردنشون جالب بود، اینکه از خدا خواست مردم اطرافشون جمع بشن و بعد 10 سال میبینه که شهر ساخته شد، آب زمزم دراومده و بخاطر این اطمینانش به خدا بیشتر میشه و راحت تر از پس امتحانهای بعدی بر میاد

    همون اعتماد قلبی، یقین، تسلیم بودن، امید داشتن، و در نهایت ایمان هست که قوی میشه و دیگه شکی به دلمون راه نمیدیم

    در مورد حس خوب و اتفاقات خوب چقدر عالی گفتین استاد که اگه یاد بگیریم احساسمون رو کنترل کنیم و خوب نگه داریم لاجرم اتفاقات خوب میافته و اگه اینو تجربه کنیم دیگه نمیزاریم تو حال بد بمونیم

    استاد عزیزم من کنار شما یاد گرفتم تو هر شرایطی احساسمو خوب نگه دارم چون به محض اینکه نتونم ذهنم و کنترل کنم و تو حال بد بمونم اتفاقات بد میافته و حالم بدتر میشه پس خودم آگاهانه کنترلش میکنم

    البته خیلی سخته و خیلی وقتها نمیتونم و یهو میبینم از کوره در رفتم ولی بعدش سریع موجه میشم و مچ خودمو میگیرم و بعد میگم اوکی حالا که فهمیدی دیگه ادامه نده و تکرار نکن و یه درس بزرگی که از شما یاد گرفتم اصلا تو احساس گناه و عذاب وجدان نمیرم

    یه تجربه عالی دارم از کنترل ذهن :

    تقریبا یک ماه پیش به لطف خداوند یکی از خواسته های بزرگم که سفر خارجی بود محقق شد و به لطف خدا خانوادگی رفتیم ترکیه و خیلی سفر خوبی بود پر از تجربه های تلخ و شیرین و کلی درس

    استاد ما باید از کیش میرفتیم تهران و از تهران میرفتیم ترکیه، تو پرواز کیش به تهران صندلی ما آخرین صندلی هواپیما بود کنار موتور هواپیما و پشت آشپزخونه جایی که هیچی هم دیده نمیشد و بخاطر بلندی صدای موتور هواپیما هیچ صدایی شنیده نمیشد

    اولش خیلی عصبانی شدم و خواستم اعتراض کنم بعد با خودم گفتم الان به جای من یه بنده خدا دیگه رو میارن سرجای ما و فرقی نداره اونم آدمه و اذییت میشه

    به همسرم گفتم بیا وویس گوش بدیم ولی اصلا صدای گوشی از هندزفری شنیده نمیشد

    یکم فکر کردم چیکار کنم بتونم حواسمو پرت کنم تا این صدا اذییتم نکه یهو یادم اومد فایل کتابهای استاد که خریداری کردم تو گوشیم دارم به همسرم گفتم بیا کتاب بخونیم و فصل 3 رویاهایی که رویا نیستند رو خوندیم و بسیار عالی بود و چقدر به ما ابتدای سفر کمک کرد برای اینکه تو سفر هم مراقب افکارمون باشیم و اصلا نفهمیدیم کی رسیدیم

    و اتفاق جالبش این بود که بعدش پرواز ترکیه ردیف چهارم جلوی هواپیما قرار گرفتیم و خیلی عالی و راحت بود و این نتیجه کنترل ذهن بود در موقع عصبانیت و زمانی که راهی برای بیرون رفتن و خوابیدن نیست

    اگه واقعا یاد بگیریم تو هر شرایطی چطوری ذهنمون رو کنترل کنیم و احساسمون رو خوب نگه داریم واقعا اتفاقات خوب میافتهو این اتفاقات کوچیک پیش زمینه اتفاقت بزرگتر هست

    برای کنترل ذهن که فرمودین با دوش گرفتن یا پیاده روی کردن و….

    من خودم با گوش دادن به وویسهاتون، بیرون رفتن کنار ساحل، و خوابیدن حالم خوب میشه و میتونم حالم رو خوب کنم

    و واقعا به قول خودتون اگه آدما بدونن چقدر داشتن احساس خوب مهمه حتما یه راهی پیدا میکنن تا ذهنشون رو خاموش و اروم کنن و میبینن که با اروم کردن خودشون و کنترل خودشون اتفاقت خوب براشون میافته

    استاد عزیزم خدا رو شکر میکنم یکی از بزرگترین تغییراتم داشتن احساس خوب و موندن تو احساس خوب هست و کنترل ذهنم تو مواقع عصبانیت و غم و حسرت و ایناست چون من فوق العاده پرخاشگر و عصبی بودم و خیلی زود از کوره در میرفتم ولی الان اصلا مثل گذشته ام (یکسال و نیم پیش) نیستم و با اینکه باید خیلی بهتر بشم ولی به قول خودتون کوچکترین پیشرفت ها رو هم میبینم و خودم رو تحسین میکنم و میدونم میتونم بهتر از این هم بشم و میشم

    استاد واقعا ممنونم ازتون عاشقتونم و امیدوارم شاگرد خوبی باشم براتون❤️❤️🙏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    سمیه علی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2340 روز

    ,سلام به استاد عزیز و خانم شایسته

    استاد جان شما خودت ابراهیمی ،چیزی از ابراهیم کم نداری ، ابراهیم حاضر شد پسرشو قربانی کنه

    شما به حرف قلبت گوش دادی و قبل از داستان پندمیک رفتی دنبال کارهای پرواز و پسرتون رو فرستادید ایران ،چرا ؟چون اونجا همه چی گل و بلبل بود و هیچ تضادی نداشت تا بخواد خواسته اش رو پیدا کنه و بره دنبال علایقش ,اصلا این چیزی که به شما الهام شد و انجامش دادید قطعا اینده ی خوبی برای مایک همرا داره که ما هنوز نمیدونیم و گذر زمان اینو مشخص می‌کنه واینکه ایشون ممکنه کارهایی انجام بدن.که مورد علاقه شما نباشه ولی شما هیچ عکس العملی نشون نمیدید شما چیزی کم از ابراهیم ندارید .

    یا وقتی که ذهنتون رو کنترل میکنید و درباره ناخواسته هاتون صحبت نمیکنید

    و عمل میکنید به اینکه باید اعراض کرد از ناخواسته

    واقعا شما بهترین استاد دنیایید که قابل مقایسه با هیچ استادی نیستید

    خیلی دوستتون دارم منتظر دوره جدید هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    فرزانه قاضی گفته:
    مدت عضویت: 1310 روز

    مناظره ی شمس و مولانا بود

    بینهایت لذت بردم ،،کاش این مناظره ها بیشتر بشه

    ومن سر از پا گوش شوم ،،،

    الهی شما ها از کسانی باشید که صد سالگی رو پشت سر بگذارید با فرزندان بسیار،،

    شماها خودتون باعث ایجاد حس خوب هستید

    تنها پناهگاه من موقع ناراحتی شنیدن فایلهای شما عزیزانه

    من کسی بودم که با کوچیکترین مشکل زمین و زمان رو به باد ناسزا میگرفتم و با پروردگارم تند خویی میکردم

    ولی از وقتی با شما عزیزان اشنا شدم تنها جمله ای که میگم اینه

    ان الله بصیر بالعباد

    خدارو شاکرم برای خلق شما

    خدارو شاکرم برای اشنایی با شما

    خدارو شاکرم برای حال خوبم

    بمونید الهی،،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    الهه سوادکوهی گفته:
    مدت عضویت: 2788 روز

    به نام خدای رزاق و هدایتگرم به سوی تمام نعمتها

    سلامی گرم و صمیمی به استاد عزیززززم

    خدارو بی نهایت شاکرم ک هدایتم کرد ب شنیدن این آگاهی های ناب ک هر جملش نیاز ب تامل و تفکر زیاد و درک و عمل کردن داره..

    استاد این لایو شما یکی از ناب ترین و خالص ترین آگاهی هایی بود ک تو این مدت دریافت کردم

    مخصوصا تو این قسمت ک راجبه ابراهیم صحبت کردین اصلا نظام فکری من جایجا شد انگار!!!

    ..

    برداشت من ازین فایل:

    هیچ کس رو نباید بت کنیم حتی ابراهیم ک خلیل الله بود..

    چون بت کردن یعنی ذهنت داره اون ادم رو یه آدم عجیب با ویژگی های دو از دسترس میبینه و میگه تو که عمراً بهش نمیرسی

    یعنی با خودت میگی اون ک ابراهیم بود دوست جون جونی خدا بود بچشو میخواست قربانی کنه در راه خدا، من کجا اون کجا؟!

    در حالی ک چقدرررررر زیبا گفتین استادم چقدر زیبا کلام خدا بر زبانتون جاری شد ک گفتین ابراهیم هم تکاملشو طی کرد….

    اون هم شاید در ابتدای مسیر خداشناسی ایمانش حتی از ایمانِ حال حاضر من هم ضعیف تر بود ولی چی شد ک خلیل الله شد؟؟

    روی ایمانش کار کرد

    چجوری؟

    درخواست کرد اجابت شد با داشتن حس خوب حال خوب

    این اجابت ایمانشو قوی کرد

    و باز درخواست و اجابت و ایمانه قوی تر و قوی تر شد

    و به قدری قوی شد ک حتی اگر خدا بهش گفت بچتو قربانی کن ایمان داشت ک کلام خدا حقه و حتما خیری داره ک الان نمیدومه ولی مثل دفعات قبل حتما به نفعش خواهد بود..پس تسلیم خواست و اراده خدا میشه

    من عمراً نمیتونم ایمان الان خودمو با ایمان ابراهیم در جایگاه قربانی کردن بچش بسنجم

    من ایمانمو با دیروز خودم مقایسه میکنم با اتفاقات بد قبلیم ک فکر میکردم ب ضررمه ولی بعد فهمیدم ب نفع من تموم شد و ایمان آوردم

    پس من باید درسشو بگیرم از زندگی پیامبران

    نه فقط به به و چه چه کنم ک اونا آدم فضایی بودن و از شکم مادرشون تسلیم و با ایمان بودن!!

    اصلا یه مثال دیگه مثلا حضرت محمد در جنگ احد شکست میخورن و تازه به شدت محروح هم میشن

    اینجور نبوده ک چون محمد پیامبره باید حتما در تمام جنگها پیروز بشه یا اصلا جنگی براش نباشه یا مجروح نشه!

    نه

    اون هم جواب فرکانس خودشو میگرفته و این نشون میده ک اولا قانون خدا ثابته و پیامبر و غیر پیامبر نمیشناسه

    و دوما پیامبران هم فرکانسشون ۱۰۰% خالص و درست نبوده چون هیچکس فرکانسش همیشه کامل نیست و به قول شما استادم ما بهترین حال نداریم ما میتونیم بهتر از دیروز باشیم ما میتونیم حال بهتر رو داشته باشیم

    ..

    و باز هم احساس خوب

    اصلا همه چی ختم میشه به احساس خوب

    اگه میخوای زندگیت هیچ ربطی ب گذشتت نداشته باشه احساستو خوب نگه دار

    ک اینم تمرین میخواد تکامل میخواد

    اول توی موقعیت های عادی یاد بگیرم و تمرین کنم تمرکز بر نکات مثبت و زیبایی ها رو

    بعد تو موقعیت های ناجالب کوچیک احساسمو کنترل کنم مثلا گوشیم میفته زمین یا پشت در میمونم نیم ساعت یا دوستم دیر سر قرار میاد

    و بعد این تمرین ها عضله کنترل احساسمو قوی تر میکنه تا بتونم توی موقعیتهای ناجالب بزرگتر هم ذهنمو سریعتر کنترل کنم مثل تصادف یا از دست دادن عزیزی یا پولی…

    این وظیفه منه ک اجازه ندم تحت هیچ شرایطی حسم بد بشه

    باید بدونم ک این حس بد چ اتفاقات بدی رو رقم میزنه

    به قول شما استادم تو یه فایلی گفتین:

    اگر ما بدونیم احساس بد چه اتفاقات بدی رو وارد زندگیمون میکنه جرات موندن در احساس بد رو نخواهیم داشت

    شیطان از هر دری میخواد وارد بشه تا حالتو بد کنه و حالتو بد نگه داره

    ولی ما باید افسارشو به دست بگیریم

    بعضی وقتا با خوابیدن

    بعضی وقتا با انجام یه تحرک جسمانی شدید

    با دوش گرفتن

    با تمرکز روی یه کار دیگه

    با کنترل ذهن به هر روشی

    این وظیفه منه و باید خودمو در مقابلش مسئول بدونم

    و البته فراموش نکنم ک من از هر ثانیه ای فرکانسمو تغییر بدم اتفاقات جدید متناسب با همون رو دریافت میکنم

    و اینجور نیست ک بگم آب ک از سر گذشت چ یه وجب چه ده وجب!!

    این نجوای ذهنه وگرنه خداوند قوانینش به نفع ما انسانهاست اگر بهش عمل کنیم

    مثل هر کاری که با تنرین راحت تر میشه کنترل احساس هم با تمرین کردن راحت تر میشه

    به امید ایمان بیشتر و بیشتر😍

    عاشقتم استاد قدرتمندم

    ب شاگردی شما میبالم

    دوستتون دارم خیییییلی زیاد

    ..

    الهه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    سجاد طبسی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2842 روز

    به نام شنواترین دانایی ها

    سلام به همه عزیزان

    این قسمت رو چندین مرتبه تکرار کردم و ازش سیر نمیشم از این همه آگاهی و نکات ارزشمند وقتی حرف از اون دختره شد که نزدیک 200کیلو وزن کم کرده،

    واقعا چطور بعضی از ما آدمها میتونیم ساده از کنار همچین منطق ها و الگوهایی ساده بگذریم و خیلی بهشون فکر نکنیم وقتی افرادی هستن تا این حد وحشتناک نتیجه کسب کردن خب البته خود منم قبلا گاهی اوقات مانند همون اکثریت مردم بودم که اولش وقتی گذشته فردی رو نگاه میکردم یا زندگینامه ش رو مطالعه میکردم خیلی انگیزه میگرفتم اما انگیزه به تنهایی واقعا کافی نیست و بدلیل باورهای نامناسب اکثرا نتایج برعکس یا نتیجه خاصی نمیگرفتم چونکه مانند جلسه ششم قدم اول استاد شما خوب توضیح میدی که اگر ما سرشار از انگیزه باشیم ولی باورهای مناسب با اون هدف رو‌ نداشته باشیم باعث میشه که ما نتنها به هدفمون نرسیم بلکه ناامید و افسرده هم بشیم

    فقط بدلیل عدم درک قوانین جهان مثلا داستان اون دختر خانم هم همینجور بوده که اولش ازاون تضاد افزایش وزن به ضرر خودش استفاده میکرده اما بعدش ممکنه حتی ناآگاهانه دیگه از این تضاد مسخره شدن و تحقیر و تخریب شدن نشسته خوب با خودش فکرکرده و گفته من باید با تعهد تصمیم بگیرم به کاهش وزن خودم

    چقدر اینجور مواقع ای خیلی هامون قرار گرفته ایم در مراحل مختلف زندگی ،تا وقتی ذهن خودمون رو کنترل نمیکردیم اینجور تضادها باعث ضرر و نابود کردن زندگیمون شدن

    اما زمان هایی که از اینجور تضادهایی ذهن خودمون رو کنترل کردم و به نفع خودمون استفاده کردیم چقدر باعث نعمت در زندگیمون شده و چندین مرتبه بشخصه خودم در همچین موقعیت هایی قرار گرفتم که فکر البته فکر که نه بلکه نجواهای نشخوارکننده بهم میگفته دیگه همه چی تموم شده اما اتفاقا اون زمان ،زمان رشد و شکوفایی بوده که رخ داده

    الان هم هرزمان همچین تضادهایی رخ میده با اثتناد به اون زمان ها و شکوفا شدن ها الان میتونم زودتر و راحت تر ذهنم رو کنترل کنم با داشتن آگاهی که خیالم راحتتره رو به جلو حرکت کنم و چونکه منطق ها و الگوهایی در ذهنم از قبل وجود داره که باعث باور قویتر من میشه که با باور قوی برم بسمت کارهای بزرگتر

    خب چندها نکته ای هم که آقای عرشیانفر گفت خیلی واقعا خوب و سازنده ست اینکه چطور ابراهیم اون همه کارهای بسیار بزرگ و بسیار یا بگم وحشتناک شجاعانه انجام داده و تو قرآن درموردش گفته شده اما خیلی از آدمها ساده ازش رد میشن و و بهش فکرنمیکنن

    اصلا من میگم چرا از الگوهایی مانند ابراهیم ما حتی خیلی اوقات شده که موفقیت های گذشته خودمون رو هم از یاد بردیم و مرور نمیکنیم و با خودمون بگیم ای بابا منی که الان تو خیلی از موضوعات درگیرم چطور قبلا تو فلان موضوعات موفق شدم و اونقدر خوب عمل کردم و حتی خیلی اوقات که تا قبلش هیچ راهکاری هم براشون نداشتم اما چونکه ایمانمون خیلی خالص تر بود باعث هم شد که هدایت بشیم و به هدفمون برسیم، مانند خودم واقعا بارها و بارها شده تو زندگیم به چیزهایی رسیدم که تا قبلش اصلا هیچ راهکار خاصی براشون نداشتم اما چونکه ایمانم یه جورایی خالص بود بهشون بطرز معجزه واری میرسیدم مثل زمانی که مهره ها کمرم آسیب دید و چندتا پزشک اورتپد بهم جواب ها و حرفهای کاملا ناامیدی میگفتن،

    یا اینکه من نمیدونستم تا قبلش چنین سایتی وجود داره اما ناآگاهانه خیلی از اساتید مختلف و صحبتها و مشاورهارو نمیتونستم بپذیرم و روح من میدونست که دنبال چیزی فراتر و متفاوت تر از همه اونها بود که واقعا هم همین شد مگه ما سایتی باارزش تر و بهتراز اینجا در تمام دنیا داریم و یه عالمه خواسته ها و وسیله های ریز و درشت دیگه ای که خیلی هامون تو زندگی بهشون رسیدیم و ازشون یاد و خاطره و انگیزه داریم،،

    بنظر خودم جمع بندی کل این صحبتهای تایپ شده یعنی اینکه ما با ایمان حرکت کنیم و اونوقته که دیگه هیچ چیز برامون غیرممکن نیست

    و چقدر من از مکالمه صحبتهای این قسمت بهتر درک کردم که‌ آقا اگه میخوای واقعا اون شخصیت بسیار بزرگ و قدرتمند رو داشته باشی و شدنیه اما باید تکامل طی کنی و نمیتونی یهو بری وسط میدون و خودکشی کنی بلکه باید از قدم های کوچک و ابتدایی شروع کنی تا در نهایت هم بتونی پا بذاری و وارد میدون هم بشی و حرکت ها و کارهای بزرگ هم انجام بدی،،

    و حتی کسی مثل ابراهیم هم از قدم های کوچک اونهمه رشد و ایمان قوی بودنش شروع شد و اگه ما درست قوانین رو مرور و درک کنیم میفهمیم که ابن قوانین ثابته و ما هم اگر مانند ابراهیم بتونیم رو خودمون کار کنیم و بها پرداخت کنیم میتونیم چقدر رشد کنیم و به معنای واقعی بزرگ بشیم ،،

    آرزوی رشد و شکوفایی دارم برا همه دوستان عزیز

    ممنون از مکالمه خوب و درس های زندگی ساز استاد🥰🥰😍😍❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    فاطمه جهانی گفته:
    مدت عضویت: 1933 روز

    سلام به همه

    خیلی وقت بود که با استادو سایت آشنا هستم و به گمون خودم خیلی وقت بود ک دارم روی خودم کار میکنم اما خب فرکانسم هی بالا وپایین میشد هی حال بد هی حال خوب، توی شرایط واقعا نمیدونستم باید چکار کنم با اینکه هزاران بار شنیده بودم حال خوب اتفاق خوب، اما انگار با شنیدن مفاهیم نورانی این فایل بودک فهمیدم باید چکار کنم و شنیده های پراکنده انگار به هم وصل شد،

    دیگه احساس بد و مثل یک تیغ تیز دیدم ک هروقت احساسم بد شد اون تیغ ی اثر روی بدنم میذاره، با تمام وجود (شاید الان که تازه کارم به زورو گاهی با تظاهر) احساسمو خوب نگه میدارم، دیگه گذشته رو، آدما رو هزاران بار نشخوار نمیکنم،،،،

    فکر میکنم حرف های تازه ای به جانم نشسته،،، 😍☘️

    به امید پیروزی، شادی، سلامتی، احساس رضایت

    ممنون از همراهان، و ممنونم از استاد عزیز برای اینکه آنقدر خالصانه کنار ماهستید🦋

    به امید روزی که وقتی خداوند به همه ی ما عشق، شادی و ثروت و سلامتی می‌دهد آماده ی پذیرشش باشیم

    با عشق و احترام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    ملیحه تمدنی مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1790 روز

    سلام استاد واقعا ایمانت و امید دادنت بی نظیر این فایل را گوش کردم یک امیدی را دل من زنده کرد وسط راه نمونم ادامه بدم خالا شاید صد در صد نتونم مثل ابراهیم باشم میتونم سعی کنم مثل ابراهیم باشم ادمی باشم توکل کنم حرکت کنم بلاخره این کار کردن ها و حرکت کردنها جواب میده حدود ۶ماه هست احساسم خوب خدا شکر لطف خداوند استاد احسنت داری واقعا بی نظیر هستی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    فرزانه رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1101 روز

    سلام به همگی

    با شنیدن این فایل متوجه تغییر خودم شدم از این نظر که قبلاها، خیلی خیلی بین خودم و پیامبران و ائمه و امان و… فاصله ی زیادی رو حس میکردم و در واقع اون ها موجودات خاصی می‌دونستم که نحوه ی زندگی شون برام خیلی دور و بزرگ و غیر قابل تصور بود.

    ولی کم کم با فهمیدن قانون برام منطقی و قابل درک و باور شد که چرا تصمیماتی که گرفتند رو گرفتند، چون اون ها به درک از قوانین رسیده بودند و توحیدی عمل می‌کردند.

    چنین مسایلی برام ساده و ملموس شد واصلا به اندازه ی گذشته توی ذهنم گنده و بزرگ نیست.

    خیلی ممنونم استاد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    فرشته کوهستانی گفته:
    مدت عضویت: 1317 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام و هزاران سلام و درود بر شما

    بعد از دوسال و نیم که مداوم روی خودم کار کردم …هنوز نتونستم اینقدر قوی بشم که بتونن سریع خودم و جمع کنم و کنترل ذهن و احساسم رو بدست بگیرم

    وقتی استاد فرمودن حضرت ابراهیم تکامل رو طی کردند …من با گوشت و خونم حس کردم

    حضرت ابراهیم از جوانی بدنبال شناخت خدا بود…

    هزاران بار تا سن صد سالگی اتفاق براش افتاده که خداوند هدایتش کرده و چه بسا بارها ابراهیم متوجه پیام الله نشده

    ما فقط داستانهای قرآن رو شنیدیم که بزرگترین امتحانها رو با موفقیت پاس کرده

    از جزئیات بی خبریم

    از تکاملی که ابراهیم رو به این نقطه رسوند بی خبریم

    درود بر تو استاد عزیزم که نکته ای که هر استادی بیان نمیکنه …(قانون تکامل)…رو به ما گوشزد کردی که خودمون رو نبازیم

    پس چرا من به خودم خرده بگیرم که فرشته…تو این مدت طولانی دنبال خودشناسی و خداشناسی بودی و…هنوز نمیتونی پیام الله رو از نجوای ذهن تشخیص بدی

    هنوز نمیتونی صددرصد به خدا اعتماد کنی

    من همیشه فرشته ی امروز رو با فرشته ی دیروز مقایسه میکنم

    وقتی میبینم یک درجه بهتر شدم تو زمینه کنترل ذهن و احساسم…خودم رو تحسین میکنم

    مثل بچه ای که با برداشتن هر قدم هزاران بار تحسین میشه توسط اطرافیان

    خدایا کمکمون کن بتونیم امتحانهای الهی رو که همش نماد ایمان و اعتماد بی نهایت به خداست ..‌رو بتونیم با موفقیت پاس کنیم

    موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    رسول میرزایی گفته:
    مدت عضویت: 2583 روز

    به نام خدای مهربان

    سپاسگذار خداوندم برای قرار گرفتن در مسیر آگاهی و رشد

    سلام عرض میکنم خدمت استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته و تمام دوستان توحیدی

    آموزشهای استاد واقعا حقه نظیرش هیچ جا نیست

    وقتی استاد میگند همه چی نیاز به تکامل داره واقعا درسته

    در این چند ماهی که به لطف خدای مهربان از درودیوار دنیا نجات پیدا کردم و از جمع های خانوادگی و رفقا دور کردم خودمو و چسبیدم به فایلهای استاد و کامنتهای سایت ،

    وقتی آیه ای از قرآن از زبان استاد می‌شنیدم و یا کامنتهای دوستانی مثل خانم شهریاری، آقا حمید حنیف یا آقا رضا احمدی که در مورد آیه های قرآن صحبت می‌کردند همش با خودم میگفتم چرا من نمیرم قرآن رو بخونم و درک کنم؟؟

    هر باری هم که میخواستم برم انگار یه چیزی جلومو می‌گرفت و میگفت قرآن ماله تو نیست ،تو همین فایلهارو ببینی و کامنتهارو بخونی برات کافیه…

    خدارو هزاران مرتبه سپاسگذارم که چند روزی هست روزی 3 الی 4 ساعت با گوشیم قرآن را مطالعه میکنم و برام جالبه حتما صوت قرآن با هنذفری باید داخل گوشم باشه تا بتونم معانیش رو درک کنم

    خدای من به چه آیه هایی بر خوردم که تک تک حرفهای استاد را تائید میکنه

    استاد که توی یه فایلی میگند بچها برید خودتون قران رو بخونید و درک کنید تا بتونید عمل کنید

    خدارو شکر که بصورت تکاملی دارم در مدار خواندن قرآن و دریافت آگاهی های بیشتر قرار میگیرم.

    آیه هایی که در مورد شرک ورزیدن به خداوند هست چقدر بهم قدرت میده و منو یادم گذشتم میندازه که واقعا واقعا من آدم بشدت مشرکی بودم، برای تموم کارهام خودمو جلوی آدمها خارو خفیف میکردم و با حالت عجز و التماس ازشون درخواست میکردم و در آخر هم

    کاری برام انجام نمی‌دادند و تردم میکردند

    الان واقعا احساس قدرت میکنم ، خیلی خیلی سپاسگذاری خداوندا رو میکنم و هر جا برام مشکل یا تضادی پیش میاد می‌نویسم و از خدا درخواست هدایت برای حل مشکلم میکنم

    دیگه جلوی هیچ آدمی سر خم نمیکنم

    هر وقت درخواستی از کسی دارم با قدرت و با اعتماد بنفس میگم و اگر هم جواب رد شنیدم که گاهی هم میشنوم،

    به خودم میگم خودش از یه راه دیگه حلش میکنه و از اون طرف هم با خوشروئی تشکر میکنم

    در صورتی که اگر رسول قبل بودم شروع میکردم با حالت التماس با طرف حرف زدن که حالا یه کاریش بکن و یه کمکی بهم بکن و در آخر هم هیچ….

    خدایا توبه مرا بپذیر که من از مشرکان و گمراهان بودم .

    خداوندا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم

    خداوندا سپاسگذارم که نگذاشتی این قلب با در بسته و سیاه از این دنیا بره

    خدایا سپاسگذارم که از نور و رحمت خودت بر من و این بچهای توحیدی میباری.

    بخدا هر کسی که اینجاست خدا دستشو گرفته این راه حقه، این حرفها این آگاهی ها نسیب هر کسی نمیشه

    امروز عزیزی که ویزیتور بودند اومدند مغازه و صحبت کشید به قانون فرکانس ایشون حرفهای خیلی قشنگی زد و در آخر باز میگفت بازار خرابه !!!!!!

    در آخر بهش گفتم من کاری به این حرفها ندارم ، من خودمو با دیروز خودم مقایسه میکنم با ماه گذشته مقایسه میکنم ، و بحثو عوض کردم

    اینجاست که تفاوت آموزشهای استاد با بقیه اساتید و روش‌های موفقیت مشخص میشه که استاد همیشه به تشخیص اصل از فرع تاکید دارند و همیشه میگند که بزرگترین سرمایتون توی هر کاری کار کردن روی خودتون باشه

    استاد میگند که دنبال عوامل بیرونی نباشید فقط روی خودتون کار کنید تا جهان اطرافتون اون جوری که میخواید عوض بشه

    به قول خانم شهریاری کجا دنبال چی

    میگردی؟؟

    خدایا من تازه اول راهم ،

    شاید به اندازه سره سوزنی آگاهی دریافت کردم

    خدایا چند سال گمراه و مشرک و ناسپاس بودم

    خدایا یک لحظه دستم را رها نکن

    خدایا سپاسگذارم برای وجود استاد عباسمنش عزیز و این سایت و دوستان نازنین

    استاد عزیز بینهایت از شما سپاسگذارم

    امیدوارم تک تک لحظات زندگیتون نور و رحمت و برکت و بهتره بگم نعمت باشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: