گفتگو با دوستان 50 | خروج از مدار ناخواسته - صفحه 14 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/12/abasmanesh-15.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-12-26 07:11:212024-04-29 10:10:21گفتگو با دوستان 50 | خروج از مدار ناخواستهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و هزاران عشق به همسفرای این مدار الهی
بعد از دو ماه کلنجار رفتن و دور بودن ازین سایت الهی
خودمو رسوندم به این فرکانس ناب
به این فرکانس برکت
خدارو صد هزار مرتبه شکر
(داخل پرانتز اینارو دارم ثبت میکنم برای خودم که یاداور بشم برای بعد ها برای ذهن حرّافم که دوری ازین فرکانس:
من رو به شدت بیمار کرد و تموم عضلاتم از بین رفت منی که چند سال بود روی بدنم کار میکردم
و اینو خودم خوب میدونم یعنی قانونو از استاد خوب یاد گرفتم که همشو خودم خلق کردم)
اینجا که میام رد پاهامو ثبت میکنم
قشنگ به جهان اعلام میکنم که من بازم اومدم که تغییر بکنم
همه ردپاهام هست و تغییرات فرکانسیم موجوده
همین الان که دارم رد پا میزارم گوشیم زنگ خورد و سفارش گرفتم
توی همین فایل خود استاد میگه وقتی این اتفاقا میفته و شما ایمان بیاری که تغییر شما و ایمان شماس که داره شرایط رو رقم میزنه
اگه ایمان نیارید دیگه مشکل دارید دیگه
مشرکین
یه جورایی مشرک بودنم و سیلی خوردنم از خداوند توی این مدت برام شیرین بود و خدارو شکر میکنم
که این اتفاقای به ظاهر بد منو هدایت کرد به همین جاده آسفالته که همش برکت و نعمت و ثروت هست
احساسم چقدر خوبه اینجا هستم
اره من فراموش کرده بودم
اما خدا هدایتم کرد و تضادها اینقدر فشار اورد که بفهمم مسیر اصل و فرع چیه
هیچجا مثل اینجا توی وجودم تغییر ایجاد نکرده
چه از درون چه از بیرون
اگه احساست خوب باشه
زندگیمون اینقدر زیبا میشه که هیچ ربطی به زندگی گذشتت نداره
من اینجا با تلاش و تمرین کنترل احساسم کار راحت تر میشه
و وارد تساعد میشم
این یک قانون است نقطه سر خط.
آیه روز
اوست که توبه را از بندگانش میپذیرد و از گناهانشان میگذرد. از آنچه میکنید هم باخبر است.
150مین تحول روز من
موضوع فایل:خروج از مدار ناخواسته
یکی از کارهایی که نمیتونیم احساس بد خودمون رو کنترل کنیم نیاز به استراحت مغز داریم بریم بخوابیم تا مغز تخلیه بشه،یا ورزش کنیم ضربان قلب رو بالا ببریم تا مغز از این روند احساس بد خارج بشه.
اینکه حضرت ابراهیم بنده مخلص خداوند هست و در قرآن بارها بارها آمده که همانند ابراهیم باشید نه اعتراض کرد نه نامید شد نه نگران و استرس داشت،اما کسی همانند حضرت نوح از خداوند خواست تا فرزندش نجات بده تا بیاد سوار کشتی بشه،اما خداوند به حضرت نوح گفت جاهل نباش،یعنی نماد حضرت ابراهیم نماد بنده خالص و دربست در اختیار پروردگار بوده،که در سن 100سالگی بچه دار میشه حضرت اسماعیل بدنیا میاد و 10سال بعد یعنی در سن 110سالگی حضرت ابراهیم زمانیکه فرزندش اسماعیل 10سالش بود به فرمان خداوند ابراهیم باید اسماعیل قربانی کنه،و حتی اسماعیل تو این سن به پدرش میگه دستورات الهی رو انجام بده،رومو برگردون تا نتونی توچشمام نگاه کنی و حس پدرانه ت تو رو از این کار نهی کنه،چقدر باید با ایمان و مخلص باشی وچقدر بندگی خداوند رو از بر باشی تا همچنین الزاماتی داشته باشی برای انجام دستورات الهی،چقدر فرکانس خوب و بالا و رضایت قلبی داشته باشی،ابراهیم که 100سال بچه دار نشد چقدر حرف و حدیث پشتش بوده،اما چه علمی و فرکانسی داره که کوچکترین اعتراضی و اشکالاتی نداره،و هیچوقت حق اعتراض برای خودش قائل نمیشه،ابراهیم خلیل الله هیچوقت اسماعیل را قربانی نکرد اما دستورات الهی را بدون کموکاست اجرا میکرد و چقدر تکامل یافت که اول گفت خدای من ماه و آسمان و خورشید اینها هست اما رفته رفته تکامل یافت و خداوند و رب رو پیدا کرد تمام انرژی برای پیدا کردن خداوند رو گذاشت تا ما الان خدا رو به اینصورت بشناسیم،و تمام نسلش شدن پیامبران الهی و زمین رو گسترانیده کردن،
زمانیکه به فرمان خدا ساره همسر حضرت ابراهیم و اسماعیل رو در بیابان رها کرد که از تشنگی اسماعیل زیر پایش چشمه زمزم پدیدار شد و اونجا شد شهر مهم و منبع انرژی اصلی که جمیعت از جاهای مختلف به اونجا کشش داشتن و الان شده شهر مکه خانه خدا،چقدر ایمانت باید قوی باشه که در سن 100سالگی اسماعیل بدنیا بیاد و در سن بالاتر اسحاق بدنیا بیاد از یک مادر دیگر،و یحیی و زکریا سلیمان نبی،داوود ،خضر،شعیب،یعقوب و یوسف وحضرت اسماعیل و اسحاق حضرت محمد تمام پیامبران از زریه ابراهیم باشند،در حقیقت اگه بتونیم احساسات مون رو خوب نگه داریم اتفاقات خوب برامون رقم میخوره،و باید در همه حال شرایطی که هرچند از نظرمون در ابتدا غیر قابل قبول هست قبول کنیم و بپذیریم و اونو دلیل رشد و پیشرفت بدونیم،
سپاسگزار خداوند بخاطر وجود نعمتهای فراوان و وجود استاد عزیز بابت فایل سازنده و عالی.
سلام ماکان چه اسمی حس زیبایی بهم داد،
من فایل رو گوش ندادم دلم گفت برو سراع کامنت هاش و خیلی هدایتی این فایل رو پیدا کردم،
با توجه به شرایط ذهنی الانم خیلی خیلی هدایت خوبی بود برام،
اونجا که نوشتی ، باید ذهن استراحت کنه، واقعا تو این مدت از خدا میخواستم که از مسئله ام رها بشم و تسلیم خودش بشم ، فایل تسلیم که گفتگو با دوستان هست رو خوندم، اما یه چیزی کم داشتم یه حرفی یه هدایت که من رو به این فایل و کامنت شما هدایت کرد،
الان که دقت میکنم آره بعضی اوقات شرایط آنقدر حس منفی توش زیاده که نمیشه خیلی راحت کانون توجه رو برد روی نکات مثبتی که حس خوب میده خب تکلیف چیهههه؟
هی زور بزنیم بریم رو نکات مثبت ( با روند تکاملی عمل کردن طبق مراحل دستورالعمل ، کم کم به این توانایی میرسیم )
نه فقط باید ذهن رو یه جورایی کنترل کنیم، که اصلی ترینش ، اینه که کانون توجه رو بزاریم روی چیزهای مثبت خب الان ما قاصریم از این کار حالا چکار کنیم؟
میشه کانون توجه مون زو بجای اینکه بزاریم روی روحیات بزاریم روی جسممون،
یعنی چی کانون توجه مون رو بزاریم روی جسممون؟
یعنی بزاریم روی خواب ، بزاریم روی پیاده روی ، بزاریم رو نظم دهی ، این پیاده روی و بخصوص نظم دهی ذهن منو تا مدتی خاموش میکنه و بهترین فرصت که بعد روی باور هامون کار کنیم بزاریم روی چیزهای که بهمون حس خوب میده،
دیدم مریم جان هم زیاد ذهنش رو روی نظم دهی میزاره بخصوص زمانی که تنها هستن،
ماکان موفق باشی
ممنونم از لطفت خانم اکبری عزیز،زمانی میشه مغز جواب نمیده اعصاب و روان داغونه،اونوقت باید فرقی بین ما با بقیه افراد که از سیستم جهان درکی ندارن باشه یا نه؟؟در همه حال خودمان را مورد هدایت الله بدانیم و بگیم هدایت میشیم ورزش کردن پیاده روی صحبت کردن با خودت نه نجواهای شیطانی،الهامات میگم به ندای درونت گوش کن خداوند. همیشه همه جا هوامونو داره مارو تنها به حال خودمان رها نمیکنه،موفق باشی
سلام استاد عزیزم اینقدر ذوق زده هستم از این فایل هدایتی که حد نداره استاد من این لایورا برای دفعه چهرم که دارم در زمانهای مختلف می بینم وهر بار یه آگاهی جدید دریافت میکنم
من این لایو شما را بار اول از سمت استاد عرشیانفر عزیز دیدم زمانی که در ابتدای ورودم به این مسیر تماشا کردم ودیوانه شدم
اما داستان من که الان متوجه اون شدم استاد چقدر تغییر کردم وخودم متوجه نبودم چقدر بزرگتر شدم الهی صدهزار مرتبه شکر
استاد نمیدونم از کجا شروع کنم از وابستگی به خانواده ام که بعد از سه نوزادی که پدر ومادرم از دست داده بودند ودیگر زندگی شان باتوجه به باورهای آن زمان داشت از هم می پاشید وبا تولد من ورق زندگیشون برگشت وحال وخوب وثروت وفراوانی در زندگیشان موج میزد وتوجهات زیاد به من وابستگی من واونهابه یکدیگر
یاازدواجم ووارد شدن در خانواده ای که طرز فکرشان با ما متفاوت بود نه در ظاهر بلکه دررفتار وکلام خانواده من به شدت اهل گشت وتفریح ورفت وآمد وکمک به این وآن حس خوب دادن به بقیه ،پول را وسیله ای برای رسیدن به شادی لذت البته تمام تفریحات سالم وعالی
وخانواده همسر برعکس خصوصا رفت وآمد نکردن با کسی وجمع مال وثروت
الان میفهمم اینها چیزهایی بودن که من از قطع از خانواده به خاطر ترسها ونگرانیهام بوده که با افکار خودم خلقشون کردم
واما حال بد من ،این قطع ارتباطات،این دلخور شدنها،ماندن در ناراحتیها،نوشتارهای فکری و،…….
خدای من بعداز 19سال زندگی ومانند در حال بدیها
بحث های جورواجور با اطرافیان وبعد ورود کردن در مسیری که به لطف الله بود واین تغییر حاله آن هم به آرامی وهر بار قوی شدن ایمانه با انجام تمرین وامید دادن به خود روی خود کار کردن وای که خدای من چی شد الان که مرور میکنم میبینم همینه همینه که استاد میگه بابا هر بار بهتر شدن عمل کردن به قوانین هر چند کوچک در حد توانم وهر بار ایمان قویتر باعث شد جلو برم
شرایط گاهی اوقات سخت میشد ولی تونستم با کنترل ذهنم ویه کوچولو تغییر زاویه ی دیدم خودم را بسازم آخ که چقدر حرف دارم وای خدای من
الان توی شرایطی هستم که 40 روزه پدر را از دست داده ام شرایطی که اگر قبلم بود داغون شده بودم اما الان من مرگ را تمام شدن نمیدانم وپدر در قلبم حضور داره واون وارد یک فرکانس بالاتری شده ودوباره او را ملاقات خواهم کرد وبی نهایت اتفاقات وموضوعات مختلف
ومن توی این لایو بی نظیر چه چیزهایی از خودم کشف کردم وایستاده برای خودم کف زدم
ومن بایستی این مسیر را میرفتم تا به اینجا برسم چه آدمها از زندگیم رفتند وچه حال خوبیایی را الان دارم تجربه میکنم الهی هزاران مرتبه شکر
بنام خداوند بخشنده مهربان خدایا شکرت به خاطر اینکه هدایتم کردی به این دانشگاه توحیدی ودر این مسیر در ان به عشق درونی وخوشبختی درونی می رسی وحاضری برای ارتباط با خداوند وهم فرکانس بودن با از هرچیزی که می خواهی بگذری چون طعم هم فرکانس بودن با خداوند چشیدی واون همه خوشبینی وانرژی مثبت وعشق در ایجاد میکنه دیگه باور میکنی حال خوبی بهتر از نیست برا تو وحاضر نیستی اون حال با هیچ مادیاتی عوض کنی حتی جان فرزند وقتی اطمینان پیدا میکنی بهش وقتی اون همه زیبای در درون تو ایجاد میکنه خدایا شکرت که مدتی در مدار از ناخواسته ها قرار گرفتم واز دست رسی به فرکانس خداوند فرکانس که در تو احساحس رو ایجاد میکنه که حاضری برایش فرزند رو قربانی کنی شاید برای ابراهیم به اون شکل اتفاق افتاده باشد برای من با از دست دادن مالم ویا فرزندان ویا جدا شدن از یک وابستگی اتفاق بیوفته وقتی در مدقع دست رسی به فرکانس خداوند داشته باشی خلیی راحت با عشق دهمان انرژی میگی خدایا تو بهتر از من میدانی وهیچ گونه گلایه شکایتی به خداوند نمیکنی وخیلی زود فراموش میکنی وبه تسلیم بودن خودت در برابر خداوند ادامه میدی وچقدر زیبا درس گرفتم وقتی داستان زندگی نوح وابداهیم رو شنیدم که اسماعیل وابراهیم رو هم فرکانس با هم میکند وچقدر راحت از امتحان با عشق وحال خوب گذر میکند واونجا چطور نوح رو با فرزندش،از هم جدا میکنه یعنی در هر حالت خداوند بعضی وقتا می خوادتعغیر برا ما ولی مقاومت میکنم یعنی اجازه این کار به خداوند نمیدم واین بر می گرده به باورهای نادرست ونجوهای ذهن خدایا هزار مرتبه برای اینکه در این شرایط به ظاهر ناجالب طور ذهنم کنترل کردم که به حد از احساحس خوب برسم وحتما خیری در این اتفاق هست من سعی میکنم اون مسیری رو که بهم الهام میشه رو ظاهرن مسیر سختیه وبرای ذهنم منطق نیست ولی برای قلبم منطقه ومن برای اعتماد به خداوند وهم مدار با خواسته باید از مسیر عبور کنم کما اینکه شاید بعد از مدتی دوباره با یک تضادی بر بخورم دیگه اون ادم قبلی نشوم وفضای فرکانس خداوند خارج بشوم دوباره دوچار گلایه کردن وشکایت کردن از خداوند بشوم ومن تمام تلاشم از درونم میکنم تا دوباره به سطح فرکانسی درست وایمان درونی برسم که دبگه نلررزم وامادگی لازم برای بر خورد با تضاد داشته باشم ومثل برگی در باد نباشم تا خداوتد هم به وعده هاش عمل کنه دنبال تعغیر دادن چیز از بیرون نباشم ومقاومت نکنم با تعغیراتی که خداوند در بیرون داره انجام این تجربه من از فایل بود برای خارج شدن از مدار نخواسته نباید خودکشی کرد با درست فکر کرد وگوش به الهات درونی بدی وایمان رو تو بسازی که توان ذهنیت بگیری وتو هر طور که خواستی ذهنت رو تربیت کنی نه مدام برده ذهنت بشوی نیاز به حرکت است وایمان دارم خداوتد در کارش هیچ وقت اشتباه نمیکند ومی خواهم دقیقا همین به ذهن اثابت کنم که خداوند بنده ای که هدایت کرده رها نمیکنه واین تضاد امومده مرا قوی کنه ومرا ادم دیگه کنه ادمی که یک تنه تنومند داشته باشه واو تنه هر روز بزرگ وبزرگ تر بشوند وسایه ومیوها درست از اون عمل بیاد واعماد کنی به خداوند هر وقت این درخت ازت گرفت باز عشق کنی ومطعمن باشی خداوند در جایی دیگه دوباره قدرت ساختن وریشه زدن هموچون درختی در درون ایحاد میکند
سلام . من فایل عزت نفس به دستم رسیده و دارم گوش میکنم . متاسفانه الان توانایی مالیشو ندارم که بهاشو پرداخت کنم با اولین پولی که بدستم رسید و تونستم بهاشو پرداخت میکنم . ممنونم
فایل های رایگان رو هم کاملا گوش کردم و عالی بوده واقعا تشکر میکنم از استاد که زندگیای خیلیا رو نجات داده . کاش من زودتر آشنا میشدم با استاد تا زندگیم خراب نشه ولی الان هم دیر نیست امیدوارم همه چی درست بشه
all i can say is just WOW
like seriosly just WOW
یعنییی اصننن دهنم باز موندااا
از این همه اوه مای گاش درک قوانین توسط استاد
اولش که دوستتون داشت درباره ایمان پیامبرا میگفت من هی میگفتم wow راست میگه ها عجب ایمانیییی داشتن
منم هی میگفتم عجب ایمانیییی داشتنااا منم باید همچین ایمانی رو (همین الان) داشته باشم!
ولی نه!
دیدم استاد میگه بابا اینا هم با تکامل رسیدن یعنی کلا دهنم باز مونده بود
که چقدر منطقیه اصن ایمانشون
واقعا دوست دارم استاد خیلی خوبی و فعلا بای
1403/9/10روز147
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد ومریم عزیز ودوستان گل
خدایا شکرت بخاطر یک روز ویه عالمه معجزه که در انتظارمونه
در راستای تایید این صحبت اتون استاد که گفتید یه مساله ایی به ظاهر بد که اتفاق میفته و میتونی احساستو مدیریت کنی و چندماه بعد برمیگردی میبینی اون اتفاق اتفاقا خیلی هم خوب بوده دقیقا برای من صدق میکنه وقتی که اخراج شدم خیلی درد داشت برام تا حالا همچین حس و دردی و تجربه نکرده بودم ولی چون با کمک خدای مهربونم تونستم خودمو درگیر آموزش و یادگیری مهارت کنم و بتونم ذهنمو کنترل کنم الان بعد 4ماه خداروشکر میکنم که اخراج شدم چون باعث شد من به خودم بیام باعث شد بهم بربخوره و تصمیم بگیرم خودم و تغییر بدم تصمیم گرفتم مهارتهای جدید یادبگیرم و خیلی چیزای دیگه خدایا شکرت همین باعث شد که من ایمانم قوی تر بشه و وقتی یه اتفاق به ظاهر بد میفته میگم الخیر فی ما وقع حتما یه خیری توش هست خدایا شکرت
به نام الله یکتا
سلام استاد عزیزم.
سپاسگزار خداوندم که من رو به این فایل هدایت کرد.
—
ممکن است در طول زندگی اتفاقات گوناگونی برایمان رخ دهد و وظیفه ما کنترل احساسات و ذهن است.
برای مثال اگر اتفاق نامناسبی رخ داد باید زاویه دید مان را طوری تنظیم کنیم که به ما احساس خوبی دهد.
به دوصورت می توان ذهن و احساسات را کنترل کرد:
1: ایجاد افکار مناسب برای داشتن احساس خوب.
2: انجام کارهای فیزیکی سخت مثل شنا و دویدن.
یعنی ما می توانیم با سپاسگزاری و مرور نکات مثبت احساس مان را خوب کنیم و ذهن مان را کنترل کنیم.
اگر هم موفق نشدیم می توانیم فعالیت های فیزیکی انجام دهیم که باعث می شود ذهن خاموش شود.
—
یکی از مواردی که بسیار مهم است قانون تکامل است.
ما در اوایل مسیر ممکن است برای اجرا کردن الهامات و ایده ها دچار شک و تردید شویم اما بعد از مدتی وقتی نتایج مناسب می گیریم, ایمان مان به خداوند و الهاماتش بیشتر می شود بهتر می توانیم الهامات و ایده ها را اجرا کنیم..
این موضوع نیاز به تکامل دارد.
باید بارها و بارها الهامات را اجرا کنیم تا نتیجه را ببینیم و ایمان مان بیشتر شود.
سپس می توانیم از هدایت و الهامات خداوند در تمامی ابعاد بهره مند شویم.
—
خدایا شکرت که هدایتمون می کنی.
روز 150 فصل پنجم روز شمار تحول زندگی من:
نکات مهم:
* راهکارهایی برای کنترل ذهن، در شرایطی که کنترل ذهن غیرممکن شده است؛
* اگر بتوانی احساس خود را خوب نگه داری، لاجرم شرایط تغییر می کند و اتفاقات خوب را تجربه می کنی.
در گذشته پیش اومده که یک شرایط باب میلم نبوده و با خوابیدن و ورزش های زیاد و طولانی سعی کردم ذهنم رو آگاهانه یا نا آگاهانه کنترل کنم.
و واقعا تاثیر داشتن خیلی ها ازم میپرسیدن چرا این همه سال رزمی کار کردی و این فراز و نشیب ها رو تحمل کردی در صورتی که من از میسرم لذت میبردم و سالمترین روشی بود که بصورت نا آگاهانه داشتم از بچگی زندگیش میکردم.
هر اتفاقی میفتاد میرفتم باشگاه و تمام سعی ام این بود هیچ خللی برای جلسات تمرین ورزش آموزش باشگاهم ایجاد نشه بعد از مدتی شد جزئی از وجودم و شخصیتم و حتی منبع درآمدم
به خودم میبالم و از خودم تشکر میکنم برای این همه دستاورد و پشتکار و تلاشم
خودم رو عاشقانه در آغوش میگیرم و میگم مرسی من بهت افتخار میکنم مریم دیناشی عزیز و دوست داشتنی ام.
خداروشکر فصلی دیگر رو به پایان رساندم
خوشحالم که تونستم این آگاهی ها رو زندگی کنم
سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ»
«أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ»
——————————————————————
سلام و درود به استاد گرانقدرم
این فایل برام از چند جهت مهمه ، اصلا درکتون از قانون و قرآن چقدر متفاوته ،استاد سپاسگزارم از خداوند برای شاگردی شما
ابراهیم آدمی بود که شک کرد از خدا هدایت خواست و اون اتفاقات براش افتاد ، از اول که اون حد از ایمانو نداشت، ولی من سالها فقط اون انتهای ایمان رو در افراد بزرگ میدیدم ، عاشق این نگاهتونم استاد که میگین دوست دارم به موضوع حضرت ابراهیم پرکتیکال نگاه کنیم چیزی که همواره بر خلافشو دیدم و همین نگاه چقدر بهم آرامش میده ، رسیدن به اون حد از ایمان تکامل داشته و حتی نگاه اشتباه باعث شده خود من فکر کنم حتما برای با ایمان بودن باید سختی بکشم یا امتحانهای بزرگی بشم ، ولی استادم داره یادم میده ابراهیم قدم به قدم رشد کرده و خدا هم میگه باری بیش از توانتون روی دوشتون نمیذارم ، چرا فکر میکنم حتما مثلا مثل ابراهیم باید با بچه ام امتحان بشم یا ابراهیم اذیت شده در مسیر پیامبریش چون اسماعیل و هاجرو رها کرده، انداختنش تو آتیش …. مسیر توحیدی شدن مسیر توحید ابراهیمی برای هرکسی به اندازه ای هست که خداوند میدونه از عهده اش برمیاد.
خدایا سپاسگزارم که داری کمکم میکنی گره های ذهنمو باز کنم
سپاسگزارم که دستمو گرفتی از عمق نادانی و تاریکی ها به سمت نور وجودت هدایتم میکنی
سپاسگزارم که با عشق داری کمکم میکنی.
ایّاک نعبدو ایّاک نستعین اهدنا الصراط المستقیم