گفتگو با دوستان 50 | خروج از مدار ناخواسته - صفحه 2

208 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مرجان دوست الهی گفته:
    مدت عضویت: 1475 روز

    سلام استاد عباسمنش عزیزم 🌹🌹🌹🌹

    سلام مریم جان مهربان و زیبا و دوست داشتنی🌹🌹

    روزتون بخیر و خوشی🏞

    سلام به اعضای صمیمی سایت🌹🌹🌹🌹

    خدایا شکرت که امروز هم در مدار شنیدن این فایل ارزشمند توحیدی قرار گرفتم این خیلی بنظر من مهمه 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

    چجور میشه ابراهیم شد:

    این حد از آرامش ، ایمان به خدا ، توکل ، اعتماد به خدا ، دوستی با خدا ، شجاعت ، تسلیم خداوند بودن !

    چقدر حتی بهش فکر کردن هم بهت حس خوبی میده🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩 ابراهیم خلیل الله

    استاد جانم خوشحالم که شاگرد شما هستم شما هم ابراهیم زمانه ی ما هستید!

    وقتی فرزندتون یوسف به رحمت خداوند رفت و شما خیلی زود به خودتون اومدید و سپاسگزار خداوند شدید و نعمتهای دیگری در زندگیتون پیدا کردید اینکه هنوز میکائیل رو دارید و شکرگزار همین شدید!

    وقتی بدهکار شدید و تونستید ذهن تون رو کنترل کنید و از اون زمان ایده های جدید اومد تا ثروت و نعمت بیشتری برای خودتون بسازید!

    و خیلی درس های شجاعت آمیز دیگه و آرامش و ایمان به خدایی که ما از شما یاد گرفتیم!

    من اجازه ی گله کردن و اعتراض کردن و شکایت کردن و کینه داشتن و غیبت کردن و دورغ گفتن و حسادت کردن، را ازخودم گرفتم اگر میخوام خوشبخت و شاد و سلامت و ثروتمند و در آرامش زندگی کنم!

    اینا همون دست توی آتیش کردنِ

    به زیبایی ها توجه کنیم و تحسین کنیم !

    استاد جان در مثال اون خانوم که گفتید بواسطه ی اون تضادش تونسته بود دویست کیلو وزن کم کنه میخواستم تجربه ای از خودم بگم:

    من معمولا وزن ام همیشه حدود ۵۹ و ۶۰ بود اما چند مدت پیش شده بودم ۶۶ کیلو و من خیلی علاقه دارم به اینکه لباس های راحتی و لباس های شب و مجلسی رو برای خودم توی خونه بپوشم رفتم فروشگاه همینجور داشتیم به یک لباس سفید عروسکی بسیار زیبا نگاه میکردم فروشنده گفت عزیزم از این مدل لباس فقط سایز لارج داریم فکر نمی‌کنم به سایز شما بخوره و خیلی ناراحت شدم چون خیلی اون لباس رو دوست داشتم دیگه اومدم خونه و دفترم و برداشتم و داخلش تمرین اهرم رنج و لذت نوشتم: این وزن و اندامی که من دارم باعث میشه این لباس هایی که علاقه دارم نتونم بپوشم و مسلما انرژی ام هم کمتر میشه پس من باید به خودم و سلامتی ام اهمیت بدم و اگر بتونم وزن ام رو کمتر کنم چه احساسات خوبی و میتونم تجربه کنم و تمام لباس هایی که بهشون علاقه دارم و میتونم بپوشم!

    از روزی که قطعی تصمیم گرفتم دیگه هدایت ها برام سرازیر شد: اول یه حس بهم گفت دوره ی جهان بینی توحیدی رو ببینم همینجور که فایل ها رو پیش میرفتم شما در استیت پارک بودید و صبحانه اول میوه خوردید که گفتید من همیشه سعی میکنم صبح ناشتا میوه بخورم،اینجور بدنم در طول روز خیلی بهتر کار میکنه، که فکر کنم گریپ فروت بود بینهایت چربی سوز مخصوصا شکم!

    پس اینو یه هدایت دیدم و رفتم گریپ فروت خریدم صبح ناشتا دو لیوان با آب گرم خوردم !

    در بین روز هم میوه زیاد خوردم و آب هم زیاد میخوردم و غذاهای خوب مخصوصا پروتئینی در عرض دو هفته من دوباره به ۶۰ کیلو وزن اولیه خودم برگشتم و الان هم ورزش میکنم !

    یه حسی بهم گفت برو همون لباس فروشی شاید هنوز داشته باشه بخرش!دیگه رفتم به فروشگاه دیدم هنوز داره اما رنگ صورتی کمرنگ زیبا بعد خانوم گفت دیشب تازه اینا رو دوباره شارژ کردیم و صبح چیدیم شون🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹خدا رو شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 68 رای:
  2. -
    آسمان گفته:
    مدت عضویت: 1564 روز

    به نام خدایی که بخشندگی و مهربانی اش همیشگی ست

    سلام به همه عزیزانم

    استاد هر چه بیشتر میگذره ایمانم بهتون بیشتر میشه و اعتمادم محکتر

    من یکی دوسال پیش در تلگرام فایلهایی از اقای عرشیانفر عزیز شنیده و دیده بودم و یک شناخت کمی از ایشون دارم

    امروز که توی این فایل بینظیر صحبتهایی که در مورد اون بنده نمونه خدا،مرد بزرگ، دوست خدا، ابراهیم خلیل الله رو گوش میدادم ترسی در دلم افتاد که خدای من واقعا اگر خدا من رو اینطور ازمایش کنه من چه میکنم ،ابراهیم چطور بنده ای هست که تسلیم تسلیم خداوند بود و حتی نمیگه چرا؟؟

    خدای من، به شدت تکان دهنده بود و هیچ وقت اصلا درموردش فکر هم نکرده بودم با اینکه بارها بارها خوندم و شنیدم و فیلمهاشو دیدم. و چقدر ترسیدم از این خدای مهربانم از این خدای بخشنده خدای هدایت کننده .

    که استاد اومدن و توضیح دادن اون تکامل در آزمایشات الهی رو.

    واقعا قبل از شنیدن صحبتهای شما استادم در این فایل و درک کردن این اگاهی اونجایی که اقای عرشیانفر گفت اگر خدا به تو بگه فرزندت رو قربانی کن اصلا کافر میشیم من دقیقا تایید کردم صحبت ایشون رو غافل از اینکه خداوند نمیخواد من کافرشم میخواد من روز به روز با ایمانتر نسبت به خودش بشم و کاری به من نمیگه که من ظرفیت پذیرشش رو نداشته باشم بلکه اول اجازه میده که پخته بشم و ازمایشاتش ازمایشاتی هست که من ظرفیت تحمل و پذیرشش رو دارم.

    خدای من بینهایت شکرت

    چقدر میتونه نگاهها متفاوت باشه خداها متفاوت باشه درک کردنها متفاوت باشه هدایتها…

    استاد نمیدونم چی بگم چطور بگم اما امیدوارم این حس خوبی که از صحبتهاتون گرفتم هزاران برابر رو بهتوم برگردونم.

    خدای من، عاشقانه میپرسمت و دوستت دارم.

    خدای مهربانی که یک دفعه نمیاد بگه برو بچت رو قربانی کن بلکه قدم قدم و تکاملی اجازه میده ایمانت قوی و قوی و قویتر بشه بعد ازمایشات سخت میاد .خدایی که اول با بچه دار نشدن شروع کرد اجازه داد با حرف مردم با کلی ازمایشات اولیه پخته بشه بعد ازمایش نهایی رو خواست خدایی که بینهایت مهربان و بخشنده س .

    خدایی که وقتی گفت برو فرزندت رو در بیابان رها کن و ابراهیم خواست از خداوند که خدای من مردم را دورشون جمع کن و خداوند پاسخ داد و چه پاسخ نابی. و این پاسخ ایمان میسازه برای بنده نمونه خداوند و من در صحبتهای اولیه اصلا این رو نفهمیدم

    استاد چقدر این دید منطقی شما رو دوست دارم برای هر چیزی اون رو منطقی میکنید و چه درک بهتری میشه داشت از این دید منطقی و دلها ارام میشه با این دید .

    خدای مهربانم خدایی که پاسخ میدی هر خواسته رو کمکم کن تا منم به این درک عالی به این دید خوب به این منطقی کردنها برسم .

    استاد شما حتی در سفر به امریکا در اون قسمت۱۱۰ اون موزه ای که همه می گفتن نیروی غیبی کمک کردن که اگر شما دنبال دلایل منطقی نبودین و برام منطقیش نمیکردین منم قبول میکردم که بله نیروی عجیب اون مرد و نیروی غیبی بهش کمک کرده. غافل از اینکه همه چی برای موفقیت همه یکسان وجود داره و چیز عجیب و غریبی نیست همش بر میگرده به توانایی خود فرد و این یعنی عدالت خداوند

    جایی خوندم اگر میخواین موفق بشی کاری کن که چیزی که برای خودت جالب برای بقیه هم جالب و خارق العاده به نظر برسه اقای ادوارد چقدر خوب این قانون رو فهمید و در دل شب کار کرد تا کسی متوجه نشه و این الهام و هدایت رو اجرایی کرد و به موفقیت رسید و چه موزه ای زیبا ساخت

    استاد شما بهترین استاد بهترین معلم،بهترین مربی و بهترین فردی هستین که تابه حال دیدم و این فایل پاسخ خداوند بود به سوالات ذهنی و نجواهای شیطانی من

    و چقدر این روزها چیزی که از ذهنم میگذره بدون بیان کردن و بدون اینکه حواسم باشه که داره از ذهنم میگذره خداوند سریع پاسخ میده حتی در مورد هدایتهایی که میخوام از خداوند و فقط از ذهنم میگذره و خداوند همون لحظه هدایت خودشو انجام میده

    استاد خدای شما رو دوست دارم خدای مهربانم رو که نه ترسی داره و نه غمی ایجاد میکنه

    اون خدایی که ترس داره و ایجاد غم میکنه خدای اشتباهی هست که نمیدونم چطوری و از کجا در ذهنمون خونه میکنه

    امیدوارم اگر استاد دوره جدیدی در راه دارن حتما خداوند هدایتم کنه و اماده ام کن برای حضور در اون دوره، امین یا رب العالمین

    خدای مهربانم من رو از تاریکی جهالت دور و وجودم رو از نور اگاهی پر کن امین یا رب العالمین

    خدای مهربانم هزاران بار شکرت که هدایتم میکنی به مسیر کسانی که به انان نعمت داده ای نه گراهان

    خدای مهربانم تنها تو را میپرستم و تنها وتنها و تنها از تو یاری میجویم

    خدایا عاشقتم

    در پناه خدای مهربانم باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2196 روز

      سلام و درود به دوست عزیزم آسمان همراه این قسمت

      عزیزم چقدر از خواندن کامنت زیبات که سرشار از آگاهی بود لذت بردم و چقدر مختصر و مفید این قسمت رو توضیح دادید

      اینکه گفته های استاد رو توضیح دادید.. 👇👇👇

      استاد چقدر این دید منطقی شما رو دوست دارم برای هر چیزی اون رو منطقی میکنید و چه درک بهتری میشه داشت از این دید منطقی و دلها ارام میشه با این دید .

      واقعا صحبت های استاد چقدر زیبا و منطقی بود .. بنظر من هم شما درست گفتید که چقدر دیدگاه ها متفاوتع .. دیدگاه استاد بدون تعصب های مذهبی است و بقول خودش چگونه فکر خدا رو بخونیم هستش.. واقعا چقدر بخودم میبالم که هدایت شدم به بهترینع بهترین استادان جهان ..

      آسمان جان خواستم تشکر و قدردانی کنم از اینکه با خواندن کامنت زیبا و پر محتوای شما به درک آگاهی بیشتری هدایت شدم و یک نکته دیگه ای که اشاره کردید در مورد فایل قسمت ۱۱۰ زندگی در بهشت رو یادآوری کردید واقعا استا عزیزمون سطح آگاهی و اطلاعاتششون فوق العاده بالاست و در مورد هر چیزی طبق قوانین تحقیق میکنه و مطالب رو بررسی میکنه خدارو شکر که اینجا حضور داریم و با استادی چون استاد عباسمنش زندگی میکنیم وگرنه معلوم نبود چه باورهای مخربی رو برای خودمون بوجود میاوردیم …

      منم قبلا با آقای عرشیانفر تا حدودی آشنا بودم بخصوص یک فایل شونو در لباس طلبه دیده بودم …

      خواستم تشکر و قدردانی کنم برای این کامنت زیبا و پر محتوایی که نوشتی و بهترینع بهترین ها رو برای تو دوست عزیز آسمان جان و برای همه مون آرزومندم

      شاد وموفق باشی

      👏👏👌🙏🙏🙏😍🙋‍♀️❤❤

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    الیاس زندیه گفته:
    مدت عضویت: 1667 روز

    من بخفتم تو مرا نگذاشتی

    تا چو گویم در خم چوگان تو

    به نام خدا

    سلام به استاد عزیزم خانوم شایسته و دوستان گرانقدرم

    استاد من به شخصه عاشق شخصیت ابراهیم هستم

    یک آیه در قرآن میگه

    آنهایی که کافر شدند جاهل بودند

    یعنی چی؟

    شاید ماه هاست بهش فکر میکنم که چرا کسی کافر بشه :؟

    شاید یکی دلایل اصلی عدم فهم قانون تکامل باشه

    ابراهیم قبل از اینکه میخواست اسماعیل رو قربانی کنه بسیار آزمایش ها و اتفاقات بود از قبیل بت شکنی که میخواستن بندازنش تو آتیش و او رو خداوند نجات داد

    گلستان کند آتشی بر خلیل

    گروهی ز آتش برد ز آب نیل

    و ایمانش قوی شد که بابا این خدا از آتیش هم نجاتم داد پس ببین چقدر قدرت داره (به قول استاد نتایجش رو مرور کرد و فراموششون نکرد و اعتبارش رو داد به خدا) ابراهیم فهمید که همه اون نجوا ها الکی بود و الان چقدر بیشتر به خداوند اطمینان داره چقدر بهتر الهامات رو درک میکنه چقدر خالص تر شده و حالا ضرفیت آزمایش و ابتلاء که از معنای در کوره قرار دادن فلزات برای از بین بردن ناخالصی هاست رو داشته یعنی نا خالصی هاش کم شده و حالا میتونه بره مرحله بعدی یعنی ضرفش بزرگ تر شده قابل اطمینان تر شده تا نعمات بیشتری و درجه بالا تری رو خودش پیدا کنه خدا که بی نیازه و هر کاری کرده بود به نفع خودش بود چقدر قشنگ گفت استاد که اگر ابراهیم اعتماد نمی‌کرد یه مشگلی داشت…

    اما همین ابراهیم بعد از اون اتفاق ها وقتی خداوند میگه من مردگان رو به اذن خودم زنده میکنم

    میگه خدایا چیجوری؟

    میگه :مگه به من باور نداری (خدا میگه هنور به اون حد از یقین نرسیدی؟)

    میگه بله اما خب یه جورایی ته دلم شک دارم (با خداوندی که خالق آشکار و پنهان ماست چه جای پرده پوشی و انکار،مگر می‌شود با خدا هم نا صادق و ریاکار بود و نقش بازی کرد؟)

    یعنی ابراهیم درک کرده که همه چیز ایمانش و ایمان و توحید و یکتا پرستی بر خلاف دیدگاه خیلی از ما مخصوصا خودم که همه چیز رو توی چشمم نگه داشتم امت ایمان من درونی قلبی و عمقی ترین چیز ایمان من و اعتماد من به خداست پرهیزگاری من از اعتماد به خدا و کنترل ذهنم همه غیر قابل دیدن و قضاوتند در اصل توحید یه چیز کاملا درونی است و تو تا توی قلبت باورش نکنی بهش نمیتونی قدرت بدی (اگر میترسی ایمانت رو قوی کن اگر نمیتونی اطمینان کنی اگر باورش نداری اشکال از تو نیست بهش بگو باور ندارم بهت و میدونم مهم ترین چیز ایمان و باور به توئه نترس که چقدر ضعیف باشی بخواه خود واقعیت باشی پس خدایا نشانه ای قرار بده تا هدایت بشم سمت ایمان بیشتر در حد توانم هدایت میشی هیچ چیز عجیب غریبی نیست خدا اگر من بشینم همش فکر کنم که چیجوری ابراهیم تونست بره سر بچش رو ببره من افسرده میشم دلیل ۹۹ درصد ناامیدی ها عدم درک تکامل هست درجا زدن ها نمی تونم هایی که دست و پامون رو بسته من نمیتونم بدون تکامل به هیجا برسم با باور سازی درست هم تکامل طی میشه در تعهد تو هم تکامل داره همونجور که چند آیه قبل از این داستان زنده کردن مردگان خداوند از اتفاق صحبت میکنه و تاثیر هاش اما میگه در حدی انفاق کنید که بتوانید نفس خود را کنترل کنید و اگر منت بگزارید همچی خراب میشه ) یعنی آقا جان تو اگر باور های درست نداشته باشی و انفاق کنی نابود میشی در حدی ایمانت رو نشون بده که بتوانی ذهنت رو کنترل کنی اونقدری وزنه بردار که بتونی کنترلش کنی

    استاد گفتید اون خانم وقتی که بهش توهین کردن و ناراحت شد میتونست خود کشی کنه امه اومد و گفت اقا به من توهین شده من عوض میشم استاد یه بار دوستم بهم گفت دیدگاه ابراهیم درمورد ازمایشات الهی چی بوده ؟ آیا می‌گفته برو بابا بازم آزمایش چه غلتی کردیم اومدیم تو رو بپرستیم؟

    آیا با این دیدگاه عمل می‌کرد یا می‌توانست عمل کند

    یا اینکه این افکار براش میومد و او میتوانست با کنترل ذهنش و تغییر دیدگاهش اعتراض نکند اعتراض واقعی نارضایتی قلبی نداشته باشد به خاطر اون تکاملی که طی کرده بود و جوری به قضیه نگاه کند که احساس بهتری باش بده و این احساس واقعی باشه منطقی باشه همونجور که گفتش چیجوری مرده زنده میکنی تو میخوام منطقی قبولش کنم ‌..

    خود موسی هم قبل از اینکه بره به برای مقابله با فرعون که پادشاه بود

    یه آدم کشت خداوند حفظش کرد و تکامل رو طی کرد

    وه عین آیه قرآن میگه به حدی رسید که میتونست بره با فرعون مقابله کنه تازه بهش هارون رو هم داد که ایمانش و اعتمادش قوی تر بشه بهش عصا داد وه معجزه کنه بازم ایمان یارانش بیشتر بشه و نشون بده با منطق اون زمان که از جانب خداست و خود خدا میگه وقتی دیدم که مغزه ایمان مردم رو قوی نمیکنه دیگه نفرستادم و این ایما و باور ها جوری شد و اون ایده های به ظاهر غیر قابل باور جوری ایمان موسی رو قوی کرد که رفت سمت دریا وقتی دنبالش کردن ایمان داشت که دریل می‌شکافد ایمان واقعی داشت که حرکت کرد .

    و استاد گفتید یک جمله طلایی

    اگر بدونی مهم ترین چیز احساس خوبی راهی برای رسیدن بهش پیدا میکنی و دقیقا من این فعالیت شدید بدنی رو خودم متوجهش بودم وقتی که آشفته باشم میرم استخر فعالیت شدید میکنم یا در موقعیتی قرار میدم مغزم رو که اصلا نتونه فکر کنه مثل اب خیلی گرم که بدن درگیر گرما باشه بعد میرم تو آب سرد و اینجوری ذهن آروم میشه و همون لحظه که آروم شد یعنی نه تو آشفتگی باهاش بجنگم وقتی آروم شد توجهم رو میزارم سمت خواسته هام و تو همین لحظه که ذهن درگیر اینه که بدن رو کنترل کنه اونجا تصور خواسته هامو میکنم یعنی انگاری یه چیزی که مثل بختک روم بود و از من نبود و به قول قرآن ناراحتم می‌کرد با نجواها خاموش کردمش تا بتونم دوباره اون خدای درونم و اون روح زلال رو تو خودم جریان بدم و اهرم کنم که تو اگر حالت رو خود آگاه خوب نکنی زیر نجواها نابود میشه قلبت رو خاکستر تردید و ترس و سیاهی شرک میگیره اگر تو بهش نور ندی با توجه آگاهانه به خواسته هات با حال خوبی با تکرار نتایجی که خدا برات آورده ایمانت رو قوی کردنت …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  4. -
    سمیرا خواجه ئی گفته:
    مدت عضویت: 1390 روز

    سلام و صد درود به استاد عشق و خانواده عباسمنشی هااا😊

    چقدر هیجان زده شدم وقتی دیدم دارین با شخصی صحبت میکنین که شمارو به من معرفی کرد

    تا قبل اون لایو مشترک من گذرا صحبت های شمارو تو اینستاگرام شنیده بودم و هیچ شناختی رو شما نداشتم و استاد عرشیانفر دست خدا شدن تا شمارو به من معرفی کنن و چقدر از این اتفاق راضیم 🤲

    صدهاهزار بار از استاد عرشیانفر سپاسگزارم و از خدا میخوام برکت زندگیشون هزاران برابر شه که شمارو به من شناسوند من اولین بار شمارو تو لایو با استاد عرشاینفر دیدم و چقدر حرفاتون به دلم نشست چون با اینکه حال اصلا مساعدی به دلیل واکسن زدن نداشتین و به سختی میتونستین صحبت کنین ولی با این وجود لایو رو کنسل نکردین و گفتین با قدرت ذهن و کنترل ذهن میتونین به حال نامساعدتون غلبه کنین و همین کار رو هم کردین، این اولین درسی بود که من از شما گرفتم و تا الان که چند ماهی گذشته این نکته کنترل ذهن از یادم نرفته و هی به خودم یادآوری میکنم که من هم میتونم بر ذهنم و افکارم و عادات های اشتباهم غلبه کنم بر اونها آگاهی داشته باشم

    صحبت های مشترک الانتونم راجب ابراهیم و یونس خیلی برام الهام بخش بود

    سپاس خداوندی که شمارو به عنوان یه معلم یه مربی یه رهبر وارد زندگیم کرد و امیدوارم بتونم درست و صحیح از آموزهاتون درس بگیرم و درک کنم و تو زندگیم پیاده کنم تا من هم به رویاهام برسم و اونهارو دست نیافتنی نبینم

    🌺همه از دور قشنگن خدا از نزدیک

    واسه همین دلم از همه جدا شد و نترسید

    مهم نی دیگه اصلا کی با منه

    وقتی صاحب کل این دنیا رفیق فابمه 🌺

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  5. -
    مریم خوشبخت گفته:
    مدت عضویت: 1582 روز

    سلام به استاد عزیز خانم شایسته نازنین و همه دوستان خوبم

    چقدر صحبت‌ها و مطالب عالی بیان کردید استاد سپاسگزارم.

    مثالی که زدید در مورد اینکه ما چون قانون را می دانیم دست در آتش نمی‌کنیم یا به برق دست نمی‌زنیم جرقه ای در ذهنم زد و من فهمیدم که واقعا باور ندارم احساس خوب = اتفاقات خوب . هنوز هم وقتی به تضادی بر میخورم درست مثل همین الان دنبال راه حل میگردم تا حدودی سعی میکنم احساساتم هم خوب باشد اما باید اقرار کنم چون هنوز کاملا به این باور نرسیدم با همه وجود انجامش نمی‌دهم.

    در صورتیکه اگر بدونم چیزی برق دارد و امکان دارد با دست زدن به آن دچار برق گرفتگی شوم تقریبا محال است اینکار را بکنم حتی اگر بدانم پنجاه درصد فقط احتمال برق گرفتگی دارد. چه مثال عالی زدید و چه پرده ای از جلو چشمانم کنار رفت سپاسگزارم .

    این صحبت‌ها خیلی برای الان من بود در شرایطی هستم که تضاد مالی به نسبت بزرگی نسبت به موقعیت الان خانوادم برخوردم که حتی دوست ندارم در موردش با خودم هم صحبت کنم واقعا در تضادهاست است که آدم تازه می‌فهمد چقدر قانون را درک کرده و چقدر می‌تواند عمل کند، وقتی ترسها و نجواها از هر طرف هجوم می آورند تازه میفهمی دقیقا چقدر در مسیر تغییر پیش آمدی. نسبت به قبل خیلی بهترم و شاید حتی عالی‌تر اما مطمئنم خیلی عالی‌تر از این هم می تواند باشد اگر بتوانم به اندازه قانون الکتریسیته یا حتی به اندازه ای نیمی از آن با همه وجود باور کنم (احساس خوب=اتفاقات خوب)

    حالا می فهمم چرا همیشه می گویید به اندازه ای که قانون را درک میکنید نتیجه می گیرید من قانون را شنیدم و پذیرفتم تا اندازه ای هم عمل کردم و نتیجه گرفتم اما فقط به اندازه ای که باور کردم و عمل کردم.

    استاد پیشنهادتون عالی بود چه ایده خوبی هربار که به تضادی برخوردیم و توانستیم احساسمون را کنترل کنیم بنویسیم و مدتی بعد آنها را بخوانیم بینیم چه نتایجی بدست آمد و اینطور ایمانمان را قوی‌تر کنیم این راهکار فوق العاده ایست اینطوری بیشتر باور میکنیم که قانون درست کار میکند واقعا سپاسگزارم .

    استاد من عاشق بحث هدایت هستم و عمل به آن بخصوص صحبتهای بی‌نظیر شما در دوره ۱۲قدم درباره بحث هدایت بی‌نظیر است واقعا بحث هدایت باعث شده به آرامشی برسم که شاید تا به حال این جنس از آرامش را تجربه نکرده بودم/ باعث شده خداوند را خیلی نزدیکتر به خودم احساس کنم / باعث شده برای رسیدن به چیزی تقلا نکنم حرص نزنم / باعث شده به الهامات بیشتر توجه کنم باعث شده معجزات و راهای معجزه آسا را بیشتر باور کنم / باعث شده احساس ارزشمندی بیشتری داشته باشم . واقعا بحث هدایت آنقدر زیباست که براحتی میتوانم ساعتها درباره اش بشنوم صحبت کنم و لذت ببرم.

    موضوع عالی دیگری که مثل همیشه به آن اشاره کردید و برای من از زمانی که آنرا شنیدم و فهمیدم درسهای زیادی داشت و دارد مسئله تکامل است . تکامل یعنی با لذت به جلو رفتن ، با حال خوب مسیر را پیمودن، به هدایت‌ها گوش سپردن، خود را آماده دریافت کردن. تکامل به من یاد داد تنها رسیدن نیست که اهمیت دارد مسیر را به زیبایی و با لذت پیمودن هم مهم است ، تکامل به من یاد داد چنگ زدن به هرچیز برای رسیدن به خواسته ام یعنی آماده نبودن من برای دریافت، تکامل به من یاد داد مثل باغبانی که نهالی می‌کارد و با عشق به آن می رسد و ایمان دارد پس از مدتی درختی می شود من هم باید ایمان داشته باشم و با لذت روی خودم کارکنم و قدم به قدم به خواسته ام از بهترین راه برسم نه صرفا کوتاهترین راه.

    امیدوارم همه ما بتونیم هر روز بیشتر و بهتر قوانین بدون تغییر خداوند را درک کرده و عمل کنیم و سعادت را در هر دو جهان تجربه کنیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    سودا مختاری گفته:
    مدت عضویت: 1955 روز

    به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه وبه صورت کاملا طبیعی و بدیهی

    سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان عزیزم

    تکامل قانون بدون تغییر خداوند

    استاد من عاااااشقتم چقدر با آرامش با مثالهای ملموسی که زدید به همه این نوید رو دادید که میشه تکاملی به چه حد از باور و نتیجه و ایمان رسید مثال حضرت ابراهیم رو چقدر منطقی و زیبا از مرحله به مرحله تقویت ایمانش برای آماده تر ومحیاتر وپذیراتر شدنش برای عمل به الهاماتش گفتید چقدر برام درکش منطقی شد وقتی اینجوری منطقیش کردید برام باور پذیر شد که حضرت ابراهیم هم یک تکاملی رو طی کرده که تونسته به الهام قلبش عمل کنه تو اون آزمایش قربانی کردن فرزندش سربلند بیرون بیاد و با طی کردن اینهمه تکامل اگر ایمانش به عمل منجر نمی شد یعنی اصلا اون باورها از پایه در حضرت ابراهیم ساخته نشده بود خداوند هر کسی رو به اندازه ظرفش امادگیش و تکاملش آزمایش میکنه

    وقتی مثال هایی از داستان پیامبران گفته میشه و بزرگ نمایی میشه این شک و تردید رو در ما ایجاد میکنه که اونها یک توانایی و مهارت بالایی در کنترل ذهن و احساسشون داشتند که فوق‌العاده بالا بوده و ما تو این استیت اصلا نمی تونیم یه چنین مهارتی رو در عمل به قانون کسب کنیم اما وقتی مراحل تکاملی حضرت ابراهیم رو گفتید و مثالهای ملموسی از همین دوران گفتید این باور رو در ما ایجاد کردید که هر کسی میتونه از همین شرایط کنونی خودش آرام آرام تکاملی به این قانون عمل کند و نتیجه بگیره و ایمانش ساخته بشه

    مثل ایده ای که هرچند غیر منطقی وقتی با یه کمی تعلل بلاخره اجراش میکنی و در طی زمان اون حد از نتیجه رو میاره واقعا ایمانت رو به قدری بالا میبره که در قدم های بعدی راحتتر و سریعتر میتونی الهامات رو قبول و اجرا کنی حتی اگر از نظر دیگران غیر منطقی باشه ولی تو در مرحله قبلی نتیجه گرفتی و ایمان ساخته شده و تو مرحله دوم و سوم و چهارم هم به مراتب راحتتر و سریعتر به الهامات قلبت عمل میکنی چون نتیجه عمل به الهامات قلبت رو دیدی و ایمان ساخته شده

    اگر رو باور احساس خوب مساوی اتفاقات خوب و احساس بد مساوی اتفاقات بد کارکنیم تو شرایط ناجالب بتونیم به احساس خوب به صورت تکاملی برسیم تو آرامش الهاماتش رو دریافت میکنیم اونوقت اون شرایط بد تبدیل میشه به شرایط خوب بارها این اتفاق رو تجربه کردیم اما چون یه بازده زمانی فاصله ایجاد میشه ما فراموش میکنیم حالا برای اینکه فراموش نکنیم چه مسیری رو طی کردیم که از یه شرایط بد با خوب نگه داشتن احساسمون ورق برگشته و شرایط خوب شده بیایم مکتوب کنیم و باور کنیم که خداوند پاسخ میدهد با تمرکز بر زیباییها با شکرگزاری برای نعمت هایی که همون لحظه داری با فکر کردن به اینکه این اتفاق بد چه درسی برای من داره و بعد که شرایط به نفع تو تغییر میکنه و خوب میشه میای این نوشته ها رو می خونی اینجا دیگه ایمان ساخته میشه و مسیر رو به یاد میاری کل بازی اینه

    ما باید قانون رو با تمام وجودمون بپذیریم که احساس خوب مساوی اتفاقات خوب و احساس بد مساوی اتفاقات بد و حتی در مورد پیامبران هم کاملا دقیق این قانون اجرا میشده اونوقت تمام تلاشمان رو میکنیم که به هر نحوی احساسمون رو تو شرایط بد خوب نگه داریم واگر موفق به این کار بشیم اونوقت انقدر زندگی مون در همه ابعادش خوب میشه که هیچ ربطی به گذشتمون دیگه نداریم

    اما از اونجا که ما حاصل یک عالمه افکار و باورهای بد هستیم باید آرام آرام و تکاملی پیش برویم و تمرین کنیم کنترل احساسمون رو به دست بگیریم و نتایج بهتر و بهتر میشه و ایمان ما هم بیشتر و بیشتر میشه و کار برای ما راحتتر میشه

    تکنیک هایی که تو شرایط بد میتونه به ما کنه اگر تو شرایط بد هیچ راه حلی نداری فعلا اون کار رو رها کن برو دوش بگیر ،کتاب بخون ،برو سراغ کارهایی که احساس لذت میده نعمتهات رو بشمار شکرگزاری کن یا یه کار فیزیکی سنگین مثل ورزش انجام بده بزار ضربان قلبت بالا بره ذهنت درگیر حرکت ورزشی بشه و تمرکز به کل بره رو اون حرکت و یا در نهایت بخواب تا فرکانسمون قطع بشه و وقتی از خواب بیدار شدی ارامتری و اون موقعه احساس بد تو با انجام این کارها آرام آرام به احساس خوب تبدیل میشه

    اگر باور کنیم که این قانون چقدر مهمه اونوقت تمام سعی وتلاشمون رو میکنیم یه راهی پیدا کنیم که احساسمون رو خوب کنیم

    استاد جان من عاااااشقتونم خدایا عاشقتم که عاشقمی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  7. -
    فرزانه جانفزا گفته:
    مدت عضویت: 1777 روز

    سلام و درود

    یعنی عالییییی بود عالییییی،چند هزار بار ببینمش تا تمام نکات مهمش ملکه بشه تو ذهنم؟!

    عالی بود بهترینِ درسهایی بود که تا بحال از استادم یاد گرفتم، تمام مواردش رو شخصا تجربه کرده بودم ولی الان عمیق و ناب شده تمام تجربیاتم : حس خوب ، حس خوب الان باز شده برام، یعنی انسان تو امانت دار خداوند بر روی زمینی، امانتی که آسمانها، آب و آتش و باد از قبولش سر باز زدن، چون در توانشون نبوده! چون خودشون رو امانت دار ندیدن! چون مثل انسان خاکی گاوصندوق ضد سرقت چند قفله نبودن!

    ولی تو قبول کردی تو در حد خودت دیدی که روح و جلال خداوندی رو به زیبایی تمام و در لفافی به نام عشق به امانت نگهداریش کنی ،حالا آیا استحقاق بزرگترین مرتبه عالمیت حزن و حس بده ؟ چرا یادمون رفته بود؟؟؟؟

    ما یکی در خونمون رو بزنه سعی میکنیم تمام لحظات حضورش در منزل ما بهترین و شادترین لحظات رو براش خلق کنیم غما رو میزاریم کنار تصنعی هم شده شادی رو جایگزین میکنیم ،ولی در حضور بزرگترین عشق و عاشق و مقام عالمیت…هی چه به غفلت بودم تا همین لحظه! کجا بودیم تا بحال؟ چه میکردیم؟ همه اینا الان برام باز شده !!

    تکامل ایمان آره خودشه ما فکر میکنیم عمل ابراهیم چقدر ترسناکه برا انسان ولی خداوند اونو در تکامل به فهم و یقین رسونده

    ایشون که زاویه دیدش مثل ما نیست که بترسه یا نه! چقدر ساده لوحانه به این درس نگاه میکردم او ایمان و اعتماد به خدایی داشته که از بدو تولدش،(تولدمون) میلیون ها بار با معجزاتش خودشو بهمون اثبات کرده…

    ورزش و تمرکز ذهن بر بدن، این بصورت ناآگاهانه یکی از اصلیترین دلیل موفقیت های من در زندگیم بوده!

    همیشه تا وقت گیر میاوردم یا می رقصیدم و یا ورزشو باشگاه انتخابم بوده، در بدترین اتفاقات زندگی حس میکردم مثل یک آمپول خوشبختی روی من تاثیر گذاره ،دقیق مثل لنگری که کشیده میشه بالا و موجب میشه کشتی رها بشه به آبهای عاشق دریا این منم در هنگام رقص…فکر میکردم فقط من اینجوریم و بخاطر تفاوت شخصیتیم انرژی کائناتی با ورزش و رقص به من میرسه!نگو که در علم و حقیقت هم اثبات شده است اونم برا همه😍💃✋

    خدایا شکرت برای این همه نعمت و آموزه که از خزائن عشق بیکرانت بر ما جاری شده شکرت شکرت شکرت🤲

    با سپاس ویژه از استادم کلی عشق براتون میفرستم🦋

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2196 روز

    قسمت ۵۰

    گفتگوی استاد عباسمنش با آقای عرشیانفر

    باسلام درود بیکران به استاد عزیزم که اینقدر تمرکزی به قوانین جهان هستی این مناظره زیبا رو از تمام

    جوانب بررسی کردند و دنبال کردند

    یکی از ویژگی های استاد عزیزم که خیلی هم برام جلب توجه کرد این بود که مبحث تکامل رو در اینجا توضیح دادند.

    اینکه آقای عرشیانفر در مورد شخصیت های قرانی توحیدی بخصوص حضرت نوح و حضرت ابراهیم در این حد از توحیدی بودن رو گفتند که نوح از خداوند

    درخواست وساطت فرزندش رو کرد و خداوند گفت ای نوح ( جاهل نباش که این فرزند از تو و صالحان نیست )

    و برام جالب بود که بارها و بارها استاد عزیزمون بطور مفصل راجب شخصیت اول قرآن صحبت کرده بودند ..

    اینکه حضرت ابراهیم بعد از صد سال صاحب فرزندی شدند نشان از توکل و ایمان قوی و توحیدی ابراهیم بود و تمام این دستاوردها بخاطر مراحل تکاملی بود که در مسیر بدست آوردند.. اینجا باید از استاد عزیزم نهایت تشکر و سپاسگزاری رو کنم که این موضوع رو از دیدگاه وبعد مذهبی نگاه نکردند بلکه از بُعد قوانین بدون تغییر قوانین جهان هستی نگاه کردند و چقدر خوشم آمد که استاد در جواب گفتند که ابراهیم هیچوقت اسماعیل رو قربانی نکرد در

    این آزمایش الهی … و اینکه آقای عرشیانفر پرسیدن . . زمانی که ابراهیم چاقو رو

    زیر گلوی اسماعیل گذاشت اون احساس پدرانه ممکن بود مانع از این کارش شود و این کار خیلی خیلی سختیع و چطور ی ابراهیم خودشو نباخت ؟؟؟؟؟

    و استاد عزیز چقدر با درایت و تمرکز ی به این سوال جواب دادند و گفتند…

    ابراهیم همینطوری هم به این حد از ایمان و توکل و توحیدی بودن نرسید … قبلا سیر تکاملی شونو رو گذروندن …

    اینکه برای پرستش خداوند هم مسیر تکاملی شو گذروند و همینطوری یک شبه ایمان و یقین نیاورد اول شک و تردید

    داشت و بعد از خداوند در خواست هدایت کرد . … (چقدر این مبحث هدایت رو دوست دارم استاد جان ) ..

    اینکه اول ماه رو پرستید و بعد گفت نه این ماه هم افول کرد و بعد ستارگان رو پرستید و بعد خورشید رو پرستید و بعد …از تمام اینها یک اتفاقاتی رو تجربه کرد اینکه نمرود ابراهیم رو با منجنیق در آن آتش انداخت که تبدیل به گلستان شده بود و یا اینکه فرزندش بدنیا میاد رو با مادرش به امر خداوند در بیابان رها کرده و بعدش رفت سراغ ماموریت الهی و بعدش ابراهیم از خداوند می خواد که مردم رو دور این مادر و فرزندش اسماعیل جمع کن و بعدش

    با کوبیدن پاهای اسماعیل به زمین چشمه ی آب زم زم از زیر پای اسماعیل جوشید و بدش مردم فبایل مختلف دور اینها

    جمع شدند و بعدش شهری بنام مکه بوجود آمد که نه تنها

    این بچه در بیابان از تشنگی تلف نشده بلکه زیر پاهاش هم آبی جوشید که یک ملت

    رو به آنجا کشوند واقعا معجزه های خداوند رو با چشماش میدید الله اکبر … و تمام این مسیر های معجزه وار رو حضرت ابراهیم میبینه و تمام این مسیر پله های ترقی ابراهیم رو بسمت توحیدی بودن و ایمان و توکل رو می سازه وتکامل خودشو به مسیرهای بالاتر طی میکنه. و عمل کردن به الهامات درونی و شهود باعث این همه ایمان و توکل میشه و خداوند به وعده هاش عمل کرده و همینطور از طرفی ابراهیم به الهامات مستعمرش عمل کرده خُب معلومه که ایمانش میچسبه به سقف .. وااااااای استاد جان وقتی این پاسخ رو از شما مشنیدم منم داشتم میچسبیدم به سقف🤣🤣🙋‍♀️🙏🙏🙏 . یعنی کیف کردم از این حد آگاهی تمرکزی

    واقعا استاد جان چقدر این قسمت رو فوق العاده عمیق تمرکزی👌👌👏👏👏👏

    و قشنگ توضیح دادید … من خودم وقتی تکاملمو در زندگی بعد از آشنایی ام با شما با الانم مقایسه میکنم میبینم که هر روزم با روز قبلم خیلی خیلی متفاوته از هر نظر در سلامتی ام و در مسایل عزت نفسم و یا در روابطم و یا در مسیر رشد و پیشرفت های مالی ام و یا اینکه بیشتر شکرگزار بودنم از داشته هام و یا اینکه خیلی بیشتر به زیبای ها و نکات مثبت توجه کردن هام کلی تغییرات ایجاد شده بخصوص اینکه تمام موارد رو می نویسم و مکتوب می کنم بیشتر متوجه ی این تغییر و تحوالات میشم و اینها خودش مسیر تکامل منو بسمت بالاتری هدایت میکنه . منم وقتی به تضادهای قبلانام رجوع میکنم میبینم که از این تضادها بهترین درس ها رو گرفتم و مهمتر از همه اینکه سبب خیر شد تا استاد عباسمنش نازنین آشنا بشم که راه و رسم زندگی کردن رو بیاموزم و از جهل و نادانی های بیشماری فارق بشم بخصوص باورهای اشتباه مذهبی و یا باورهای نادرستی که در خیلی خیلی موارد دیگری داشتم و باید اعتراف کنم که با ارزش ترین آموزهای های زندگیمو بدست آوردم خدایااااااا شکرت خدایا صد هزارمرتبه شکرت

    خدایاااااا شکرت

    در ادامه ی صحبت های استاد باز هم به نکته ی فوق العاده ظریفی اشاره کردند که فوق العاده حایز اهمیت بود .. اینکه در هر شرایط کوچیکی و یا در شرایط بظاهر نامناسب اگر ما هم بتونیم احساسات مونو کنترل کنیم باعث میشه که به موفقیت هایی دست پیدا کنیم .. واین کنترل ذهن و کنترل احساس همان نکته ی اصلی رسیدن به اهداف و خواسته هامون هست که کار هر کسی نیست مگر اینکه بطور مدام در این زمینه تمرین کنیم و با تمرین کردن می تونیم تکامل مونو طی کنیم.. و این کنترل ذهن در بعضی مواقع میتونه مثل خوابیدن باشه

    یعنی برای اینکه بتونیم از قوانین رهایی پیروی کنیم واز اون موضوع و یا تضاد فاصله بگیریم بهترین کار اینه که سعی کنیم بخوابیم و رهایش کنیم ولی در بعضی مواقع حتی نمی تونیم به خواب بریم پس بهترین کار اینه که با یک ورزش چالشی مثل شنا کردن و یا دویدن و یا یک حرکت فیزیکی تحرکی که ضربان قلب رو بالا ببره تا ذهن نتونه به موضوع قبلی توجه کنه و این باعث میشه که به همون لحظه توجه کنیم و افکارمونو از پریشانی و نگرانی خارج کنیم…

    مممون استاد عزیزم که اینقدر قشنگ در این زمینه هم توضیح زیبایی دادید و با این حرکات فیزیکی و تحرکی هم می تونیم کنترل بیشتری روی افکارمون داشته باشیم واین نکته خوبی برای یادآوری کنترل احساسات مون بود و

    برای رسیدن به آرامش ذهنی و مثل خاموش کردن کامیوتر شات دان کنیم ممنون و سپاسگزارم خدایااا شکرت

    نکته ی خیلی مهم دیگری که مطرح شد .. در مورد نامیدی یونس بود چون برای هدایت قومش از آنها دلسرد و نامید شده بود و خداوند بخاطر این حرفش یونس را انداخت داخل شکم ماهی… و چقدر این قسمت برای من درس داشت که واقعا نباید نامید و مایوس بشیم از الطاف خداوند و اینو بخودم بازم یادآوری میکنم که باید با کنترل احساس خوب و تمرکز به نکات مثب زندگی ام با توجه به قوانین بدون تغییر خداوند این احساس نامیدی و یاس رو از خودم دور کنم و پاسخ خداوند هم از راه خواهد رسید چون خداوند هیچ وقت به وعده هاش خلف وعده نمی کند و همیشه با صابرین هستش..🙏🙏🙏🙏👏👌👌 واین قوانین برای همه یکسان عمل می کند و آنوقت است که دیگه هیچ ربطی به گذشته مون نداریم… و با تمرین کنترل احساس کارها راحتر و راحتر می شود و بعدش نتایج بیشتر و بزرگتر می شود وووو بعدش آدم ایمانش قوی تر و قوی تر میشه و بعدش کارها روان تر و راحتر می شود و ووو بعدش نتایج تصاعدی و تصاعدی می شود.. ووووو بعدش تمام کارها پشت سر هم قشنگ و قشنگتر میشود …خدایااا شکرت

    خدایا شکرت که امروز هم در مسیر هدایت های الهی به درک و آگاهی بیشتری هدایت شدم .

    خدارو شکرت که در این سایت جواهرنشان حضور دارم و در کنار استادی هستم که احساس امنیت و شادی و خوشحالی می کنم و دلم قرصع قرصع..

    خدایا شکرت که هر روز بیشتر و بیشتر بهترینع بهترین حال و احوال رو به من هدیه میدی…

    خدایا شکرت که هدایت شدم به بهترینع بهترین سایت و استاد جهان 🙏🙏🙏🙏👌👌👏👏👏👏

    خدایااا شکرت که هدایت شدم به مسیر کسانی که به آنها نعمت دادی و نه غضب شدگان

    خدایااااااا شکرت

    خدایااااااا شکرت

    خدایاااااااشکرت

    🙋‍♀️🙋‍♀️🙏🙏🙏🙏👌👌👌👏👏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  9. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 1340 روز

    سلام . من فایل عزت نفس به دستم رسیده و دارم گوش میکنم . متاسفانه الان توانایی مالیشو ندارم که بهاشو پرداخت کنم با اولین پولی که بدستم رسید و تونستم بهاشو پرداخت میکنم . ممنونم

    فایل های رایگان رو هم کاملا گوش کردم و عالی بوده واقعا تشکر میکنم از استاد که زندگیای خیلیا رو نجات داده . کاش من زودتر آشنا میشدم با استاد تا زندگیم خراب نشه ولی الان هم دیر نیست امیدوارم همه چی درست بشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    شهین شجاعی گفته:
    مدت عضویت: 1419 روز

    سلام استاد عزیز ومریم بانوی شایسته که واقعا شایستگی برازندتون هست

    من واقعا لذت بردم از این فایل بسیار عالی وباارزش وخیلی خیلی خوشحال وسپاسگزار خدا هستم که منو با استاد آشنا کرد

    اولین چیزی که تو فایل نظرمو به خودش جلب کرد این بود که استاد ما استاداستادانه واون ارامش وآگاهی که داره وبهترین پاسخهارو میتونه بده واقعا نشان از طی تکامل ورسیدن به اون آگاهیهای نابه که میتونه درک کنه تکامل ابراهیمو وکاریو که استاد عرشیانفر اونقدر دور از ذهن میدونستن استاد خیلی راحت قابل فهم کردن برامون .خداروشکر برای داشتن یه همچین استادی

    مورد بعدی که من درک کردم اینه که با داشتن احساس خوب وبالا نگهداشتن فرکانسمون در برابر تضادها وبا طی کردن تکاملمون ماهم میتونیم به مدارهای بالاتر بریم فقط شرطش همینه که حالمونو خوب نگهداریم که صدالبته گفتنش راحته وواقعا روی خودمون کار کردم میخواد .استاد من سالها توی این مسیر بودم وکلی کتاب خوندم ومقاله وفایلای همین استاد عرشیانفرو… ولی هیچ وقت عمل نمیکردم یا شاید خیلی کم ودرک نمیکردم عمل به قوانینو

    از وقتی با شماآشنا شدم واوندم توسایت تازه عمل به قوانینو درک کردم ودارم روی خودم کار میکنم وخدارو شکر خیلی بهتر شدم.منی که تا چندوقت پیش سر هرموضوع ناراحت کننده ای روزها حرص میخوردم وخودخوری میکردم الان خیلی راحت ازشون میگذرم وبهشوت توجه نمیکنم وقضاوت کردنام خیلی کم شده وکلا خودم متوجه میشم که تو مداربالاتری قرار گرفتم وبه امیدخدا همینطور تکاملمو طی میکنم تا بتونم یه روزی بیام واز نتایج عالی که گرفتم براتون بگم.

    استاد صمیمانه ازتون سپاسگزارم که به این شکل وباتمام وجودتون دارین سعی میکنین به ماها بفهمونین مطالبو وهرچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند

    همینکه که باتمام استادای دیگه فرق دارین وبه دل میشینین

    شماومریم عزیمو باعشق به خدای رحمان میسپارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: