گفتگو با دوستان 50 | خروج از مدار ناخواسته - صفحه 4
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/12/abasmanesh-15.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2021-12-26 07:11:212024-04-29 10:10:21گفتگو با دوستان 50 | خروج از مدار ناخواستهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام فرمانروای عالمیان
سلام به استاد عزیزم
سلام به دوستان عزیزم
خدایا چطور تشکر کنم از این لایو که خیلی دوست داشتم از ابتدا میدیدم و از اونجایی که استاد نشده بود لایو های مشترک رو ذخیره کنن. فقط همون یکساعت آخری که با همسرم بودم داشتم میشنیدم با جان و دل و چقدر عالی بود. چقدر لازم داشتیم. چقدر به موقع و یهویی هدایت شدیم تا اینستا رو ببینیم.
استاد ازتون میخوام تشکر کنم که این لایو رو هم با موبایل دیگه سیو کردین و برامون روی سای گذاشتین.
واقعا شاگرد خوب بودن رو باید از آقای عرشیانفر هم یاد گرفت با وجودی که ایشون خودشون استاد این جور مباحث هستن اما بازهم از استاد خودشون دعوت میکنن تا یک گفتگو سرشار از نکته و اگاهی رو باهم اجرا کنن. واقعا آقای عرشیانفر رو تحسین میکنم برای این همه پشتکار و احترام و ادب. تحسین میکنم که نشون میدهند رقابت معنا نداره وقتی میشه از هم چیزها یادگرفت و پیشرفت کرد.
استاد عزیزم شما رو هم تحسین میکنم برای اینکه این دعوت ها و لایوهای مشترک رو قبول میکنید.چقدر خوشحال شدم دیدم تون. چقدر خوشحالم از خبر دوره جدید و اینکه شما تمکزی دارین وقت میذارید برای ایجاد یک دوره جدید. استاد چقدر برام نشونه و انگیزه خوبی بود وقتی در سریال زندگی در بهشت این خبر رو شنیدم. من باید تا اون موقع سرکار مناسبی باشم تا بتونم دوباره با پولی که خودم بدست آورذم دوره بخرم. این خبر به من گفت قطعا فهیمه بیکار نباید بمونی. دیگه بیکاری و بی پولی بسه… اون ایده ایی که داشتی الان به سوالاتی رسیده که چون جوابش رو نداری نباید توش قفل بشی. من بارها دارم قدم یک روگوش میدم. متجه شدم من قفل شدم با اینکه ظاهرا داشتم کاری میکردم پس تنها راه از قفلی در اومدن حرکت کردن و درامد از راه دیگه به دست آوردنه. چند روزه دارم رزومه میفرستم اینور اونور و برای اوولین بار در اینجا قراره برم سرکار و خیلی هیجان زده هستم. چون تا حالا تهران سرکار نرفتم و هیچ وقت فکر نمیکردم روزی من در تهران قراره شاغل بشم. استاد قول دادم به خودم تا خودمو با نتایج و تغییرات اساسی تا آخر سال شگفت زده کنم.
کسی که میشه ابراهیم خلیل چطور میشه تا صدسالگی بچه دار نمیشه؟
حضرت ابراهیم هیج جا هیچ اعتراضی نکرده.
چرا همه ی ادیان از دین ابراهیمی هستند؟
قطعا بخاطر اون فرکانس و صلح درونی اش هست.
اســلام یعنی تســـلـیم
استاد عاشقتم که اینقدر استادی که از دل داستان ها هم میتونی قوانین اصلی رو برامون باز کنی.قانون تکامل
برای ابراهیم هم یک عالمه اتفاق افتاده که تونسته اینقدر تسلیم و توحیدی عمل کنه.
این همه اتفاقات و عمل کردن به الهامات باعث شده که ایمـان حضرت ابراهیم بچسبه به سقـف
استاد چه مثال های ساده و قابل لمسی میزنی برامون. وزن کم کردن اون خانم چاق و انگیزه گرفتنش.
اینکه یک اتفاق به ظاهر بد باعث شد که یک تصمیم جدی بگیره و تغییر کنه و به جای خودکشی کردن بره 150 کیلو تا 200 کیلو کم کنه. اینکه این اتفاق به ظاهر بد حالش رو خوب نگه داره و اتفاق خوب می افته و ایمانش قوی بشه.
قانون اینه احساس خوب باعث میشه اتفاقات خوب برامون بیفته.
باید ما بتونیم هربار در کنترل کردن ذهن مون قوی تر بشه یک راه حلی پیدا کنیم تا هر بار اتفاقات خوب بیفته و هربار ایمان مون قوی تر بشه.
با سلام خدمت استاد عزیزم و همه ی دوستان
بنام خدایی که حامی منه در مسیر تغییر باورها و افکارم
خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان سیال این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار
خدا رو شکر که در زمان مناسب در مدار شنیدن این آگاهی ها قرار گرفتم
امشب داشتم جلسه هفتم قدم اول رو گوش میدادم بخش سوالات .
اونجا ی سوالی از استاد پرسیده بودن بچه ها که :
چی میشه که استاد عباس منش با ی ساک قرمز و دوتا بچه کوچیک و بدون هیچ سرمایه ای پا میشه از بندر عباس میاد تهران ؟
و جواب استاد :
به پشتوانه ی حرکت های قبلی که انجام شده بود و نتیجه گرفته شده بود
به پشتوانه ایمانی که در وجودش ریشه زده بود
همونجوری که از قم به بندر عباس رفته بود با دست خالی
یعنی برای پاسخ دادن به سوال آقای عرشیانفر لازم نیست من خیلی برم عقب
کافیه حرفهایی که استاد راجع به خودشون زدن و اقدامات و حرکاتی که بواسطه ایمان انجام دادن رو به یاد بیارم ی نمونه حی و زنده در عصر معاصر اونوقت برام باورپذیرتر میشه
چقدر استاد این با منطق و دلیل حرف زدن شما شما رو متفاوت میکنه از دیگران
شما اونقدر قران رو خوب مطالعه کردین اونقدر منطقش رو خوب درک کردین که خودتون هم که رسالتتون اشعاعه توحیدیه که خداوند توی قرآن ازش صحبت کرده با منطق حرفتون رو میزنین
همونطور که خداوند در قرآن انسان رو از دید انسان بودنش میبینه شما هم این دید جزیی از وجودتون شده و هم خودتون و هم هر انسانی رو از این زاویه میبینین .الان دارم درک میکنم که وقتی میگین من خودم رو سرزنش نمیکنم چون من یک انسان هستم صدام و هیتلر و امثالهم رو سرزنش و قضاوت نمیکنم یعنی چی
اگر ما هم ااز این دید هم به خودمون و هم به دیگران نگاه کنیم اونوقت دیگه سرزنش ها و قضاوت ها رنگ میبازن
اگر موسی میخواست خودش رو به خاطر اون قتلی که انجام داده بود مدام سرزنش کنه و احساس گناه به خودش بده هیچ وقت به اون درجه و رتبه نمیرسید .
اونوقت منی که اشتباهات کوچکی توی زندگیم انجام دادم چرا باید خودم رو سرزنش کنم
چقدر جالبه اینقدر استاد شما در مورد احساس گناه نداشتن و قضاوت نکردن در مورد خودمون و دیگران صحبت کردین اما انگار با این فایل من تازه دارم میفهمم و درکشون میکنم
چقدر حرفهاتون با اون منطقی که توش هست در عین حالی که آدم رو بیدار میکنه آرامش رو هم در وجودش میپراکنه
اینکه حتی تسلیم شدن و ایمان آوردن هم مثل تمام پدیده های جاری و ساری در این جهان باید تکاملی طی بشه و اگر ابراهیمی بوده که موحد بوده ی دفه موحد نشده تکاملش طی شده تا به اون درجه رسیده پس من هم نباید ار خودم انتظار بیجا داشته باشم .بادی تلاش خودم رو بکنم اما اگر ی جاهایی هم نتونستم نباید خودم رو سرزنش بکنم باید دوباره تلاش کنم تا در مسیر قرار بگیرم
شاید استاد اگر توضیحات منطقی شما بدنبال صحبت های آقای عرشیانفر نبود و من نوعی شما رو نمیشناختم و با مباحثتون آشنا نبودم همین مقایسه خودم با اون پیامبران باعث میشد که با خودم بگم من کجا و اونا کجا همونطوری که چهل سال این نوع تفکر به من و امثال من خورونده شده بود که اونها آدم های معصومی بودن و ما هیچ وقت به گردپای اونها نمیرسیم و همین تفکر ما رو از خودمون دور کرده بود و ارزشمندی و لیاقت رو در وجود خشکونده بود و خودمون رو لایق همنشینی و هم صحبتی با خداوند نمیدیدیم
خدا رو شکر که به واسطه ی آشنایی با شما ما هم ابراهیم وار تبر به دست گرفتیم و شروع کردیم به نابود کردن بت ها ی جهالت توی وجودمون و مسیر رو باز کردیم برای رفتن و حرکت کردن به سمت اصل و منبعمون چیزی که در دورن خودمون بود و ما بیرون دنبالش میگشتیم
سپاسگزارم استاد بخاطر منطقی که در کلامتون هست که بقول خودتون میتونین با اون با هر مناظره کننده ای روبرو بشین و با همین اسلحه منطق خلع سلاحشون کنین
سلام و درود به دوست و هم خانواده ام نسرین جان
چقدر کامنت شما زیبا و جالب بود و چقدر خوشم آمد از این دیدگاهتون ولی یک نکته رو باید به این مطالب شما اضافه کنم اینکه … نباید قضاوت کنم در مورد آقای عرشیانفر ولی با تمام این حرفا ی چیزی توی دلم هست که خیلی دوست دارم بگم ..
با اینکه آقای عرشیانفر شاگرد استاد عزیزمون بوده ولی هنوز شیوه ی حرف زدنشون با یک استاد ی که شاگردشون بوده خیلی هم محترمانه نبوده ودر باورهای مذهبی که ایشون قبلا آخوند بوده و من یک فایل قدیمی ایشون رو با لباس آخوندی دیده بودم واینکه هنوز باورهای مخرب مذهبی رو با خودشون به یدک میکشند و حس لیاقت و ارزشمندی یک انسانی که در این عصر زندگی میکنند رو بدست نیاورند … خیلی خیلی از خداوند ممنون و سپاسگزارم که هدایت شدم به چنین سایتی و چنین استاد خردمند و هوشمندی و خدارو شکر می کنم که استادما بهترینع بهترین استادهای جهان هستش و چقدر این تمرکز استاد رو دوست داشتم که هر وقت آقای عرشیانفر به حاشیه میرفت و صداشو بلند می کرد استاد مبحث برمی کردوند به اصل و از فرعیات و حاشیه ها و مسایل مذهبی با دلیل و منطق های استنادی قرآنی جواب میدادند … خدایاااا شکرت
نسرین جان ممنونم از این کامنت زیبا و پرمحتوایی که از این دیدگاه داشتی و من همیشه کامنت های زیبای شما رو میخونم
بهترینع بهترین ها رو برای شما دوست عزیز و همه مون آرزومندم
شاد و موفق باشی
💐💐💐💐🙏🙏🙏👏👏👏👏
سلام رویا جان عزیز .ممنونم عزیزم که وقت گذاشتی و پاسخ دادی.بله خوبه که قضاوت های شخصیمون رو وارد مباحث نابی که از استاد داریم دریافت میکنیم نکنیم .منم سعی کردم که قضاوت نکنم و الان که دوباره کامنت خودم رو خوندم تلاشم رو کرده بودم که حقیقت رو بنویسم اون حس واقعی که بهم دست داده بود .منم تحسین میکنم موفقیت های این فرد رو.سپاسگزارم بازم عزیزم
بنام خداوند وهاب من
سلام به خانواده صمیمی عباسمنش.
درود به شناخت معرفتی اساتید عزیز عرشیانفر و عباسمنش عزیز….
قربون استاد خودم برم من که اینقدر استاد توضیح دادن تکامل هست و خیییییلی خوب میفهمه
اونجایی که سوال میشه چطور ابراهیم تعرض نمیکنه و ما آیا چنین امتحاناتی بشیم چی جوابی داریم….استاد خیلی راحت میگه تکامل…
خب معلومه خدا منو الان با قربانی کردن فرزندم امتحان نمیکنه که…میاد منو با اخراج از کارم امتحان میکنه… با کمبود موجودی حساب امتحانم میکنه…اما منی که میدونم خداوند وهابه پس نگرانی ندارم که…پس میسپارم به خودش…
بعد تو مراحل بعد اره میشه آدم امتحانش سخت تر بشه…کو حالا ما تا برسیم به ابراهیم خلیل الله…
استاد عاشق تکامل شمام…استاد عرشیانفر تو یه لایو دیگه گفت من عاشق شجاعت شمام که حرکت کردی رفتی تو دل ترس ها…تو دل ناشناخته ها…وقتی یه سری تکه های داستان شما رو میزارم کنار هم واقعا میرسم تهش به این جایی که هستین و تکاملی که طی شده…
اونجایی که گفتی من از دک کشتی پریدم من بگم…
بچه ها نمیدونم تجربه کردین یا نه اما ما یه جایی رفته بودیم آبی بود که از یه سکو میپریدی به ارتفاع ۳ متر…اول که ما رفته بودیم هیچ کس جرات نمیکرد…بعد کلی کلنجار رفتن وقتی پریدیم بازم برای دفعات بعدی ترس بود…حالا استاد داره در مورد ۲۰ متر صحبت میکنه…منی که پریدم قبلا میفهمم ۳ متر چه ترسی داشت و ۲۰ متر چه ترسی داره…اما یه آدم پا میزاره رو همین ترس و میگه من پریدم خدا…واقعا باید تجربه اش کنید تا بفهمید …اونم تازه تو دل شب ساعت ۲ همین یه تکه برا من درس ها داره استاد…
این حد از آزادی از نترسیدن از ول کردن از حمله کردن از جا نزدن از …. واقعا آفرین استاد..یا اون داستان قبرستون و چادر خوابیدن تون…الله اکبر…
خب معلومه پاداش رو کیا میبرن دیگه..
خدایا شکرت که یه همچین انسان هایی هستن که شجاعت میزارن و میرن تو دل ناشناخته ها…
چون همون ناشناخته ها ترس هستن دیگه…ترس چیه؟ ترس توهمه..ولی وقتی میری توش…وقتی ۲۰ متر میپری میری داخلش …میبینی هیچی نیست..
چقدددر خوبی شما استاد
چقدر جسارت و شجاعت دارید شما..
آفرین به شما
امیدوارم منم بتونم با روند تکاملی به خدای خودم ایمان بیشتری بیارم و حرکت کنم به سمت موحدتر شدن بیشتر.
خدایا صدهزار بار شکرت بابت این هدایت الهی که مسلما برکات بیشتری داخلش بود.
تشکر کنم از استاد عرشیانفر عزیز که خیلی خیلی ایشون رو هم دوست دارم و تحسین شون میکنم.
امیدوارم باز هم از این فایل ها داشته باشیم چون خیلی مطالب مفیدی داخلش گفته میشه.
خدایا شکرت
در مورد فعالیت بدنی واقعا حرفتون درسته استاد…
من وقتی دو میرم اصلا به چیزی فکر نمیکنم…و بعدش یه حس سبکی فوق العاده ای تجربه میکنم…شایدم تاثیر اندورفین بدن باشه نمیدونم ولی فوق العاده اس و حتما توصیه میکنم انجامش بدین
,سلام به استاد عزیز و خانم شایسته
استاد جان شما خودت ابراهیمی ،چیزی از ابراهیم کم نداری ، ابراهیم حاضر شد پسرشو قربانی کنه
شما به حرف قلبت گوش دادی و قبل از داستان پندمیک رفتی دنبال کارهای پرواز و پسرتون رو فرستادید ایران ،چرا ؟چون اونجا همه چی گل و بلبل بود و هیچ تضادی نداشت تا بخواد خواسته اش رو پیدا کنه و بره دنبال علایقش ,اصلا این چیزی که به شما الهام شد و انجامش دادید قطعا اینده ی خوبی برای مایک همرا داره که ما هنوز نمیدونیم و گذر زمان اینو مشخص میکنه واینکه ایشون ممکنه کارهایی انجام بدن.که مورد علاقه شما نباشه ولی شما هیچ عکس العملی نشون نمیدید شما چیزی کم از ابراهیم ندارید .
یا وقتی که ذهنتون رو کنترل میکنید و درباره ناخواسته هاتون صحبت نمیکنید
و عمل میکنید به اینکه باید اعراض کرد از ناخواسته
واقعا شما بهترین استاد دنیایید که قابل مقایسه با هیچ استادی نیستید
خیلی دوستتون دارم منتظر دوره جدید هستم
خدارو هزاران بار شاکرم بخاطر این کنترل ذهن و آرامشی که خدا در دل من قرارداده
ومن امروز توانستم توی یکی از تضاد هایی که بهش برخوردم خودمو کنترل کنم و جنبه مثبتشو نگاه کنم و با خودم بگم حتما در درون این تضاد نور هست و سپردمش دست خدا و مطمئنم باور دارم بهترین اتفاق میوفته و حالم خوبه و فقط به این توجه میکنم که اگه حالم خوب باشه اتفاق خوب میوفته
و مورد دیگه عذاب وجدانی بود که همیشه داشتم و امروز این عذاب وجدان نداشتم و میدونم من احترام میذارم به شعور خودم و قوانین جهان ❤️🖇️
سلام استاد عزیزم و سلام مریم جان عزیزم
و سلام خدمت دوستان عزیز و همراهم
استاد چقدر این لایو و دوست داشتم و چقدر پر بار بود من از طریق یکی از دوستانم هدایت شدم به این لایو و جواب خیلی از سوالاتم رو گرفتم
استاد چقدر کلامتون دلنشین و ساده است و همیشه از این نحوه گفتار ساده و روانتون خوشم میاد، به هیچ وجه دنبال کلمات پیچیده نیستین و همه افراد با هر سن و مدرک و تحصیلاتی میونه صحبتهاتون رو بفهمه و درک کنه و این تفاوتتون با بقیه اساتید باعث میشه بیشتر و بیشتر دوستون داشته باشم
آرامش در موقع حرف زدنتون، و بیان مطالبتون و خودمونی بودنتون و راحت تر بگم خودتون هستین
استاد چقدر بحث حضرت ابراهیم و نکته هاش رو جالب گفتین
اینکه ابراهیم دوره تکامل خودش رو طی کرده بود و بعد از پس اون امتحانهای سخت بر اومده بود
و ایمانش قوی شد
ما هم برای اینکه به این درجه از ایمان برسیم باید از چیزهای کوچیک شروع کنیم و هدایت خداوند رو قبول کنیم وقتی که نتیجه مثبت میشه به باور قلبی میرسیم که پس میشه به ندای درونم گوش بدم و هدایت خداوند و بپذیرم
برای خود من بارها پیش اومده از اتفاقات کوچیک درس گرفتم و زمانی که آروم آروم به حرف قلبم گوش دادم و متوجه هدایت خداوند شدم بعد برای کارهای بزرگتر راحت تر میپذیرم
در مورد روابطم بارها خواستم مثل قبل عمل کنم ولی خداوند هدایتم کرده که اینو نگو، این لحظه این جواب و نده و صبور باش، یا اینکه بهش لبخند بزن و از این حرفش عبور کن
در نتیجه رابطه عاشقانه تر و اروم تری رو تجربه کردم و حالا با اطمینا قبلی به ندای درونم و هدایت الله جواب مثبت میدم
چقدر تقسیرتون در مورد گذاشتن فرزند ابراهیم در بیابلن بدون آب و علف و رها کردنشون جالب بود، اینکه از خدا خواست مردم اطرافشون جمع بشن و بعد 10 سال میبینه که شهر ساخته شد، آب زمزم دراومده و بخاطر این اطمینانش به خدا بیشتر میشه و راحت تر از پس امتحانهای بعدی بر میاد
همون اعتماد قلبی، یقین، تسلیم بودن، امید داشتن، و در نهایت ایمان هست که قوی میشه و دیگه شکی به دلمون راه نمیدیم
در مورد حس خوب و اتفاقات خوب چقدر عالی گفتین استاد که اگه یاد بگیریم احساسمون رو کنترل کنیم و خوب نگه داریم لاجرم اتفاقات خوب میافته و اگه اینو تجربه کنیم دیگه نمیزاریم تو حال بد بمونیم
استاد عزیزم من کنار شما یاد گرفتم تو هر شرایطی احساسمو خوب نگه دارم چون به محض اینکه نتونم ذهنم و کنترل کنم و تو حال بد بمونم اتفاقات بد میافته و حالم بدتر میشه پس خودم آگاهانه کنترلش میکنم
البته خیلی سخته و خیلی وقتها نمیتونم و یهو میبینم از کوره در رفتم ولی بعدش سریع موجه میشم و مچ خودمو میگیرم و بعد میگم اوکی حالا که فهمیدی دیگه ادامه نده و تکرار نکن و یه درس بزرگی که از شما یاد گرفتم اصلا تو احساس گناه و عذاب وجدان نمیرم
یه تجربه عالی دارم از کنترل ذهن :
تقریبا یک ماه پیش به لطف خداوند یکی از خواسته های بزرگم که سفر خارجی بود محقق شد و به لطف خدا خانوادگی رفتیم ترکیه و خیلی سفر خوبی بود پر از تجربه های تلخ و شیرین و کلی درس
استاد ما باید از کیش میرفتیم تهران و از تهران میرفتیم ترکیه، تو پرواز کیش به تهران صندلی ما آخرین صندلی هواپیما بود کنار موتور هواپیما و پشت آشپزخونه جایی که هیچی هم دیده نمیشد و بخاطر بلندی صدای موتور هواپیما هیچ صدایی شنیده نمیشد
اولش خیلی عصبانی شدم و خواستم اعتراض کنم بعد با خودم گفتم الان به جای من یه بنده خدا دیگه رو میارن سرجای ما و فرقی نداره اونم آدمه و اذییت میشه
به همسرم گفتم بیا وویس گوش بدیم ولی اصلا صدای گوشی از هندزفری شنیده نمیشد
یکم فکر کردم چیکار کنم بتونم حواسمو پرت کنم تا این صدا اذییتم نکه یهو یادم اومد فایل کتابهای استاد که خریداری کردم تو گوشیم دارم به همسرم گفتم بیا کتاب بخونیم و فصل 3 رویاهایی که رویا نیستند رو خوندیم و بسیار عالی بود و چقدر به ما ابتدای سفر کمک کرد برای اینکه تو سفر هم مراقب افکارمون باشیم و اصلا نفهمیدیم کی رسیدیم
و اتفاق جالبش این بود که بعدش پرواز ترکیه ردیف چهارم جلوی هواپیما قرار گرفتیم و خیلی عالی و راحت بود و این نتیجه کنترل ذهن بود در موقع عصبانیت و زمانی که راهی برای بیرون رفتن و خوابیدن نیست
اگه واقعا یاد بگیریم تو هر شرایطی چطوری ذهنمون رو کنترل کنیم و احساسمون رو خوب نگه داریم واقعا اتفاقات خوب میافتهو این اتفاقات کوچیک پیش زمینه اتفاقت بزرگتر هست
برای کنترل ذهن که فرمودین با دوش گرفتن یا پیاده روی کردن و….
من خودم با گوش دادن به وویسهاتون، بیرون رفتن کنار ساحل، و خوابیدن حالم خوب میشه و میتونم حالم رو خوب کنم
و واقعا به قول خودتون اگه آدما بدونن چقدر داشتن احساس خوب مهمه حتما یه راهی پیدا میکنن تا ذهنشون رو خاموش و اروم کنن و میبینن که با اروم کردن خودشون و کنترل خودشون اتفاقت خوب براشون میافته
استاد عزیزم خدا رو شکر میکنم یکی از بزرگترین تغییراتم داشتن احساس خوب و موندن تو احساس خوب هست و کنترل ذهنم تو مواقع عصبانیت و غم و حسرت و ایناست چون من فوق العاده پرخاشگر و عصبی بودم و خیلی زود از کوره در میرفتم ولی الان اصلا مثل گذشته ام (یکسال و نیم پیش) نیستم و با اینکه باید خیلی بهتر بشم ولی به قول خودتون کوچکترین پیشرفت ها رو هم میبینم و خودم رو تحسین میکنم و میدونم میتونم بهتر از این هم بشم و میشم
استاد واقعا ممنونم ازتون عاشقتونم و امیدوارم شاگرد خوبی باشم براتون❤️❤️🙏🙏
به نام خداوند بخشنده مهربان
با سلام و درود
آاااااااااقا با ما این کارو نکن استاد چه میکنی با ما
مگه داریم مگه میشه
استاد عالی بود این فایل در ادامه فایل قبلی
چرا مارو تواین موقعیت قرار میدی استاد😁
آدم نمیتونه نیاد و تحسین نکنه این همه آگاهی رو خدارو شکر که این لایو رو گذاشتید تو سایت که منی که تو هیچ فضای مجازی نیستم محروم نشم از این آگاهی ها
آگاهی های این دو فایل آخر فکر میکنم کافیه برای اینکه مارو به خواسته هامون برسونه
خیلی عالی بود ولذت بردم استا تحسین میکنم شمارو که اینقدر زیبا و شیوا صحبت میکنید واقعا دوست داشتم همین طور فایل ادامه داشت و من سرتا پا گوش میشدم و لذت میبردم
خوبه که در مورد یک تجربه ای که همین چند روز پیش داشتم در مورد احساس خوب و ایمان به خدا
من به یک مهمونی دعوت شدم که خیلی علاقه داشتم برم ولی همسرم موافقت نمیکرد و به من گفته بود اصلا نمیریم دیگه در مورش صحبت نکن
من هم تصمیم گر فتم احساسمو خوب نگه دارم و به خدا گفتم خدایا خودت برام جور کن که برم ولی قبلش یک دست لباس شیک هم برام جور کن که بخرم و برم به مهمونی دیگه هم بهش فکر نکردم و گفتم خدا خوش برام جور میکنه
دو روز مونده بود به مهمونی همسرم خودش اومد گفت لباس دارید برای مهمونی ؟برو بخر و بریم مهمونی
همسر من وقتی میگه نه دیگه نظرش عوض نمیشه واقعا تعجب آور بود که بدون اصرار من خودش نظرش عوض شد
منم رفتم لباس مورد علاقه که خواسته بودم هم خریدم و مهمونی هم رفتم
خیلی هم خوش گذشت 😉جای همگی خالی
این شد برای من یک الگو برای رسیدن به خواسته های بزرگتر که اگر به همین روش عمل کنم حتما به خواسته های بزرگترم میرسم
ایمان به کار خداوند +کنترل ذهن +احساس خوب =فرمول جادویی رسیدن به خواسته😍
اینکه در مورد تکامل برای ایجاد ایمان به خدا صحبت کردید عالی بود که ابراهیم که چنین ایمانی در وجودش شکل گرفته با تکامل بوده
شوخی استاد عرشیانفر هم خیلی بامزه بود کلی خندیدم که گفتندالان اگر پدر به فرزندش بگه خدا گفته تورو قربانی کنم بچه میگه بابا شیشه زدی ؟چی زدی؟😁😉
در پناه خدا باشید♥️
بنام رب العالمین
سلام به استاد عزیزم وهمه جویندگان حقیقت
سپاسگزار خداوندمهربانم هستم که من رو به این مسیر خدایی هدایت کردوهر لحظه حمایتم میکنه .
استاد سپاسگزارم که اینقدر حرفهاتون خالص اصلا یه جور خاص تو وجود ادم رخنه میکنه اینگارتمام اگاهیهارو حل میکنین ومیریزین درتک تک سلولهای ما که تشنه این اگاهی هستیم استاد شما چه خوب در مورد حصرت ابراهیم کفتین ایشون هم تکاملی به این درجه رسیدن چون این حرفها باعث دلگرمیمون میشه وما هم امیدوار میشیم .طوری صحبت نمیکنین ما از مسیری که دراون هستیم بترسیم و بگیم اون پیامبر بوده ماکجا اونا کجا در حالی که میگین اونا هم مثل ما انسان بودند فقط تفاوتشون درکنترل ذهنشون بوده چهقدر این آگاهی دلنشین چهقدر امیدوار کننده است تا ما هم با الگو گرفتن از پیامبران وانسانهای بزرگی مثل شما درس بگیریم .
استاد با تمام وجودم بینهایت دوستون دارم وآرزو میکنم همشه شاد سلامت وثروتمند بمونین برای ما😍😍😍😍
باسلام خدمت استاد عزیز
اول بگم که خیلی دوستت دارم نمیدونید با آموزه هاتون چه تحولاتی توزندگیم ایجاد کردید
من تو همین یک ماه اخیر برام مسایل مالی بوجود آمد که اولش واقعا نمیدونستم چکاربکنم هرروز به امید اینکه فردا درست میشه منتظر این بودم که کاربرام بیاد که برم کاربکنم اما هر روز که میگذشت انگار مشتریها ناپدید شده بودن و من نمیتونستم کاری انجام بدم یه جند روزی رو که گذشت دیدم احساسم داره بد میشه و همش دارم به مشکلات فکر میکنم چون بی پول هم شده بودم مقروض هم شده بودم با تمام بی پولی که داشتم یه روز صبح داشتم یه ویدیو تویوتیوب نگاه میکردم که یکهو یه چیزی اومد توذهنم که برو مسافرت گفتم پول ندارم گفت برو به همسرم گفتم بریم یه آب و هوایی عوض کنیم همسرم گفت پولت کجاست که بریم گفتم یه پولی از یه بنده خدا دستم هست گفته فعلا لازم نداره بیا باهمین ول بریم همسرم قبول کرد ما رفتیم یه سر به روستای زادگاه پدرزنم بزنیم تو این سفر بقیه فامیل هم با ما همراه شدن ما رفتیم یه آب وهوایی عوض کردیم توی این سفر از اون پولی که با خودمون برده بودیم یه یک ریالی هم خرج نشد واز جاهای دیگه پول جور شد تا ما اموراتمون بگذره احساسم بهتر شد برگشتیم ولی باز دیدم خبری از کار نیست با همسرم رفتیم بازاریابی برای کار تو این بازار یابی متوجه شدم چقدر نسبت به گذشته عوض شدم و الان از این تحول خوشحالم تو این مدت هر کاری که بهم الهام میشد رو انجام میدادم و تسلیم بودم همین دیشب با اینکه پول نداشتم رفتم برای تعویض شیشه عینکم یه الهام بهم شد که برم پیش یه بنده خدا که عینک سازی داره و ازش بخوام که برام شیشه عینکمو عوض بکنه پولشو بعد بهش بدم وقتی بهم این الهام شد خیلی ترسیدم ولی گفتم بایدبرم و رفتم وچقدر خوب شد که رفتم بنده خدا باهام بیشتر دوست شد و کلی باهم درمورد فراوانی ثروت صحبت کردیم امروز هم رفتم عینکمو گرفتم جالب اینجاست همین امروزهم سه تامشتری بهم زنگ زدن برای انجام کارشون
من هنوز اول راهم اوایل که صحبتهاتون رو گوش میدادم فکر میکردم که با همین گوش کردن همه چیزقراره تغییر کنه ولی الان میبینم که نه داستان جدی تر این حرفهاست قانون باید اجرا بشه و شوخی هم نداره باید یاد بگیرم با احساس خوب زندگی بکنم استاد عزیز خیلی خوشحالم که با شما آشنا شدم که این مسیر زیبا رو بهم نشون دادید دوستتون دارم
بنام خداوند بخشنده مهربان…
سلام به استاد عزیزم و مریم جان نازنین و سلام به تمامی دوستان خوب و مهربانم….
خداااای من چه کلام نافذی….وقتی فایل رو استارت زدم آروم آروم با شنیدن این حرفها کل بدنم گرم شد….واقعا چرا تا حالا فکر نکردم به این سوالها….به شخصیت های قرآنی….
هر بار به کرات از شما استاد عزیزم دربارشون شنیدم…در واقع من با صحبت های شما در مورد شخصیت های قرآنی بود که باهاشون آشنا شدم….مخصوصا شخصیت ابراهیم خلیل الله….
دوست فابریک خدا….
چقدر عاشق این جملتون هستم که توی اکثرا فایلها میگین که اونها هم آدمهایی بودن مثل ماها….اگر اونها تونستن اینقدر عالی ذهنشونو کنترل کنن و به این درجه و مقام برسن ما هم میتونیم….
چقدر از جوابتون لذت بردم که گفتین ابراهیم تکاملشو طی کرده….مثل همیشه بهترین و کاملترین جواب رو دادین….
دقیقا ابراهیم کلی اتفاق براش افتاد…کلی تجربه کسب کرد…کلی از اتفاقات کوچیک یاد گرفت…ایمان شو تقویت کرد و رشد داد تا به مرحله ایی رسید که با همچین امتحانی روبه رو شد….ما نمیتونیم این امتحان ابراهیم که قربانی کردن فرزندش اسماعیل بود رو از روند تکاملی ایی که طی کرد جدا کنیم….توی این مسیر و روند تکاملی ابراهیم کلی امتحانات ریز و درشت رو با موفقیت پشت سر گذاشت…
اینکه وقتی که با ناخواسته ایی روبه رو میشیم بتونیم به احساس بهتر برسیم آروم آروم با ادامه دادن این روند قویتر میشیم و کنترل ذهن برامون راحتتر میشه…این قانون رو باید سرلوحه زندگیم قرار بدم که احساس خوب=اتفاقات خوب و احساس بد=اتفاقات بد….
اونجا چقدر خوب گفتین که خدا به یونس گفت تو نباید ناامید میشدی….خیلی دقیق و عالی خداوند قانون رو در قرآن برامون بیان میکنه…با شخص فرد کار داره نه با شرایطش…جامعه…خانواده…میگه تو باید در هر شرایطی که هستی سعی کنی احساستو خوب نگه داری….ذهنتو کنترل کنی و این یعنی تقوا….ایمان….
واقعا چرا الگوهای بزرگی مثل ابراهیم و اسماعیل حق یه اعتراض کوچیک رو از خداوند از خودشون گرفته بودن؟ چون اینقدر به منبع خیر و برکت یا همون خداوند وصل بودن…اینقدر باورش داشتن که خودشونو میسپردن به جریان هدایت…این سپردن و رها کردن خودشون در دل این جریان الهی باعث میشد که احساس خوبی داشته باشن…احساس آرامش…در صلح بودن با خودشون..و همین احساس خوب منجر میشد به اتفاقات خوووب…..
از این فایل یاد گرفتم برای مقابله با نجواهای ذهنم در مواقعی که با ناخواسته روبرو میشم اینه که یک کار فیزیکی پرتحرک رو انجام بدم….قبلا هم بصورت ناآگاهانه از این روش استفاده کردم و الان که دارم فکر میکنم میبینم واقعا هم روش تاثیر گذاری بوده….سپاسگزارم ازتون استاد که دوباره به یادم آوردین که از این روش استفاده کنم….
بسیار ازتون سپاسگزارم هم از شما استاد عزیز و آقای عرشیان فر عزیز …..
عاشقتووونم و سپاسگزارررر🤩🤩😋