گفتگو با دوستان 52 | اتصال به الهامات الهی - صفحه 10

209 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه سليمى گفته:
    مدت عضویت: 1769 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام به استاد گرامی و مریم بانوی شایسته و همه دوستان عزیزم

    خدا رو شکر که در اینجا حضور دارم و این آگاهی های ناب رو دریافت می کنم

    از استاد عزیز بینهایت سپاسگزارم برای گفتن این آموزه ها که از در و گوهر هم ارزشمندتر هستند و مسیر ما رو روشن می کنند

    از مریم جان هم فراوان سپاسگزارم که فایل ها رو انتخاب می کنه و کلیدها و سرفصلها رو عنوان می کنه و با این ترتیب زیبا روی سایت قرار میده

    خدایا شکرت برای این سایت بهشتیمون

    شهود رو ما باید فعال کنیم

    اینکه شهود و الهام بتونه کار کنه دست ماست

    همه چیز بما بر میگرده، اصل ماییم که انتخاب کنیم روی اون موج باشیم

    چقدر وقتی که به این فایل و توضیحات استاد گوش می کردم قضیه فوت پسر بیست ساله ام (که از دریا به آغوش خدا رفت) و عملکرد من در ذهنم تداعی شد

    من به خدا اعتقاد و ایمان داشتم و انتخاب کرده بودم که در مسیر درست باشم (متناسب با ظرفیتم و درک و فهمم) و خدا رو شکر که اعتقادات و باورهای خوبی رو از پدرم که روحانی خوشفکر و روشن بینی بود یاد گرفته بودم، اتفاقاً دیروز هم سالگرد وفاتش بود و من به دوتا خواهرم گفتم خدا رو شکر که هرچی از پدر بیاد میارم همش خاطرات زیباست

    من با این باور که مالکیتی روی بچه ام ندارم، مال خداست خودش اونو به این دنیا آورده و هر وقت هم بخواد از دنیا میبره،بقول استاد شهود خودمو فعال کرده بودم بجای گریه و زاری و داد و فغان با یاد خدا خودمو کنترل کردم و آرام بودم یادمه دخترم سمیه که با پسرم دوقلو بودن و خیلی به هم انس داشتن از شدت ناراحتی گفت من خودمو می کُشم  من گفتم همه مون باید مراقب باشیم که تو این موقعیت سخت کاری که مورد رضای خدا نیست انجام ندیم، و خدا رو شکر این آرامش و حرف من باعث شد که آرامش به فرزندانم هم منتقل بشه، و اینا همش هدایت پروردگارم بود بخاطر اینکه من روی موج آرامش خودمو قرار دادم

    استاد که اون آقا رو مثال زد که ده سال برای بچه اش مشکی می پوشیده و نتونسته بوده غم از دست دادنشو فراموش کنه من بیاد آوردم که اصلاً مشکی نپوشیدم

    در باره آقای عشقیار هم که استاد گفت با دست خودش بچه شو خاک کرده و حتی یه قطره اشک هم نریخته، بیاد آوردم که در هنگام تدفین پسرم اون تلقین میت رو با صدای رسا بدون اینکه قطره ای اشک بریزم از روی مفاتیح خوندم در حالیکه همه گریه می کردن

    الانم هر وقت بیادش می افتم حالت غم و اندوه و افسوس ندارم خوبی ها و خاطرات قشنگی که ازش دارم رو در ذهنم مرور می کنم

    باز هم وقتی که استاد راجع به ویژگی های خوب پسرش که پیش خدا رفته صحبت می کرد من هم بیاد آوردم که پسرم ابروهای بلند و سیاهی داشت و انصافاً پسر پاک و خوبی بود چقدر به من و پدرش احترام میگذاشت چقدر کمک و همیاری و همکاری میکرد

    الحمد لله علی کل حال

    اون به هر کسی نمیگه آروم باش

    من باید بخوام که ایمانم بیشتر بشه

    ما اصلیم

    اون فقط وقتی با تو صحبت می کنه که تو آماده باشی

    اگر تو آماده نباشی اون با تو صحبت نمی کنه

    هر وقت از لحاظ فرکانسی آماده بودی دریافت می کنی

    در مورد این قسمت از صحبت های استاد که گفت من همیشه مشکل دارم اینکه بگن خدا پیامبرا رو انتخاب کرد و همیشه میگم  پیامبرا خدا رو انتخاب کردن

    برای ذهن من هم کاملاً منطقیه که پیامبران با کار کردن روی خودشون خودشونو آماده کردن و خدا رو انتخاب کردن، ولی تو این قسمت ابهام دارم که وقتی به مادر موسی وحی می کنه که پسرشو به آب بندازه میگه نترس و غمگین نباش که ما او را بسوی تو بر میگردانیم و او را جزو پیامبران قرار می دهیم

    اینجا که هنوز اصلاً موسی نوزادی بیش نبوده کاری نکرده بوده آمادگی ای ایجاد نکرده

    یا در سوره صف آیه 6 که حضرت عیسی به بنی اسرائیل بشارت آمدن پیامبری بعد خودش رو میده  که نامش احمد است

    اینجا که هنوز حضرت محمد هنوز بدنیا نیومده چه برسه به اینکه روی خودش کار کرده باشه و خدا رو انتخاب کرده باشه، امیدوارم که استاد موضوع رو برام روشن کنه

    خیلی این فایل و این کامنتم حس خوبی بمن داد

    خدا رو هزاران بار شکر برای همه نعمتهایی که در زندگی بما بخشیده

    در پناه رب العالمین شاد و سربلند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
    • -
      ابراهیم گفته:
      مدت عضویت: 1402 روز

      سلام فاطمه عزیز

      روح پدر بزرگوارت و پسر عزیزت در کنار جایگاهشون شاد باشه .

      چقدر تو این کامنتتون ایمان عملی بود و درکتون چقدر کامل بود.تحسین میکنم ایمان و عملتون و درکتون از قانون رو .

      ما اصلیم و هر وقت ما آماده باشیم دریافت میکنیم و این آماده بودن به نظر من یقین است و ایمانی که قدرتمند باشه و کنترل ذهنی که فقط توش خدا باشه.سپاسگزارم از شما

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        فاطمه سليمى گفته:
        مدت عضویت: 1769 روز

        سلام و درود خداوند بر شما ابراهیم عزیز

        خیلی از شما سپاسگزارم برای پاسخ زیباتون به کامنتم

        سرشار از شادی شدم و ایمانم چند درجه قویتر شد ایمان به خدا و هم ایمان به صحت و دقت قوانینش

        آخه میدونید من امروز صبح تو دفتر شکرگزاری و تمرین ستاره قطبی ام نوشتم میخوام نقطه آبی داشته باشم خیلی وقت بود که چنین درخواستی نکرده بودم، بعلاوه چندتا خواسته دیگه…و تقریباً همه انجام شده بود بجز این مورد، و چقدر من اونا رو تأیید و تصدیق کردم و بخاطرشون سپاسگزاری کردم..هنگام غروب که دوباره تو سایت اومدم نقطه آبی رو کنار اسمم دیدم، اینقدر لبریز از شوق و حس سپاسگزاری شده بودم که چند دقیقه فقط اشک ریختم و با خدا مناجات کردم

        وقتی یه قدم بسمتش میری چندین قدم بسمتت میاد

        باز هم از شما ممنونم که این حس زیبا رو بمن هدیه دادید

        در پناه خدا موفق و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      محمود رضائی گفته:
      مدت عضویت: 1150 روز

      باسلام و درود خدمت شما دوست عزیز خانواده عباس منشی و سپاس از کامنت شما درباره ابهام که داشتید یاد مطلبی افتادم که یکجا خوانده بودم بایزید بسطامی میگوید من بوی ابوالحسن خرقانی می‌شنوم در صورتی که هنوز به دنیا نیامده ، من فکر میکنم اینها همه اتفاق افتاده است و تمام شده چون اگر فرض کنیم بشر قویترین تلسکوپ جهان را داشته باشه و از کهکشان به زمین که مانع جلوش نباشه نگاه کنه تازه می‌تونه زندگی دایناسورها را نگاه کنه…من اینجوری فکر میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        فاطمه سليمى گفته:
        مدت عضویت: 1769 روز

        سلام بر شما آقای رضایی عزیز

        ممنونم که کامنتمو مطالعه کردید و زمانی از وقتتون رو برای پاسخ دادن به اون در نظر گرفتید

        خوبی این سایت و حضور ما در اینجا اینه که در جریان نظرات همدیگه قرار می گیریم و یه جورایی دید ما وسیعتر میشه

        خدا رو شکر که در این فضا و عضوی از اعضای این خانواده زیبا هستم

        مجدداً از شما سپاسگزارم و بهترینها رو براتون آرزو می کنم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1153 روز

    سلام به استاد عزیزونازنینم ومریم جون عزیزم وتمامی دوستان گرامی.

    بازم فایلی از باورهای توحیدی .بسیار هم عالی !

    ایمان ریشه درکلماتی مثل امین ،امن ،امنیت وامید داره که باعث آرامش هستن.

    خداوند تنها امینی هست که قابل اعتماده .

    تنها امنیت واقعی در ایمان به خداست .

    اگه از لحاظ معنوی تامین باشیم در امان هستیم .

    و او تنها امانتدار واقعی هست که با عدالت برخورد می‌کنه .

    خدا تنها کسیه که میشه با وجود داشتنش امیدوار بود.

    ایمان ینی اعتماد داشتن‌.

    ایمان ینی پرورش دادن باورهای من .

    داشتن ایمان نیاز به صبر و استقامت دارد.

    ایمان ینی تسلیم . پذیرفتن تمامی اتفاقات .

    ایمان در رها کردن وسپردن به خدا بدست میاد.

    ایمان ینی سپاسگزار بودن در هر لحظه .

    ایمان ینی پاکی ودرستی اندیشه .

    ایمان ینی قدرت !

    اگر ایمانم را به خداوند نشان بدهم خداوند به من قدرت خواهد داد.

    وقتی ایمان باشه احساس ناتوانایی نمیکنم .

    یاس وناامیدی دامن گیرم نمیشه .

    ترسهاونگرانی ها از من دور میشن.

    افسردگی واسترس و اضطراب از من فاصله میگیرن .

    در اکثر مواقع ایمانمون رو زمانی که میخواهیم اتفاقات طبق میل ما پیش برن از دست میدیم .

    گاهی به خاطر نداشتن صبر وعجله کردن،ایمانمون رو از دست میدیم .

    به میزان شناخت بیشتر پروردگارمون ،ایمانمون هم بیشتر میشه .

    معجزات بیشتر رخ میدن .

    ایمان بر پایه مدرک ودلیلی نیست ،بلکه یه حس دلی وقلبی هستش .

    داشتن ایمان تمام اصول برنامه ی زندگی تو ، رو به بهبودی میبره.

    ما ایمان پیدا کردیم که هر آنچه به جهان میدهیم متقابل دریافت میکنیم .

    ایمان باعث میشه که تمرکزمون روی خودمون باشه وبه کسی کاری نداشته باشیم ،که تنها چیزی از دست نمیدیم بلکه خیلی چیزا هم بدست میاریم مثل آرامش ،شادی بیشتر ،سلامتی بیشتر.

    وقتی ایمان داشته باشی در لحظه زندگی میکنی وترس وهراسی از آینده نخواهی داشت .اصلا به آینده فکر نمیکنی .چون خیالت از خدایی که داری راحته راحته و تو آسوده خاطر هستی .

    نگران چیزی نیستی .از وقوع اتفاقی وحشت نمیکنی .

    با داشتن ایمان ارتباط معنوی خاصی با خدای خودت بر قرار می‌کنی .

    ایمان باعث میشه هوای نفستو راحتر کنترل کنی .

    با داشتن ایمان بیشتر عشق میدی بدون اینکه توقعی از کسی داشته باشی .

    ایمان باعث رشد وپیشرفت ما در همه ی زمینه ها میشه چ روابط چ در روابط عاطفی با همسر چ در بهبود سلامتی چ در بدست اووردن ثروت وچ در ارتباط با خودش .

    ب نظرتون چرا باید ایمان داشته باشیم ؟

    چون ما عقل کل نیستیم ورفتارهای زیادی با نقص داریم .

    چون علم وآگاهی نسبت به خیلی از موضوعات زمینی ودنیوی نداریم .

    چون قدرت واقتدار پروردگارمون خیلی فراتر از خود ماست.

    با شناختی که ازش پیدا میکنیم باورش میکنیم وبا تکیه کردن بهش قدمهامونو برمی‌داریم .

    ایمان انگیزه و جسارت وشهامت ما را بالا میبره.

    قرار نبوده تمام کارا به دوش ما باشه .ما باید دنبال پیدا کردن بهم ونقش خودمون باشیم وهر جایی که عاجز بودیم ونیاز به کمک داشتیم رها کنیم وبه خدا بسپاریم .

    با اعتمادی که به خدا کردیم خیر و صلاح خودمونو دست خودش می‌سپاریم .

    با داشتن ایمان،وابستگی ب عزیزانمون کمتر میشه .

    عزیزانمون رو آزاد و رها تر میزاریم بدون اینکه وابستشون باشیم .

    ایمان خیر و برکت بیشتری رو وارد زندگیمون می‌کنه .

    خواسته هامون در مدت زمان کمتری به وقوع میپیونده .

    به هدف هامون زودتر میرسیم .

    باورهای غلطی مثل «عجله ،خود محوری ،شک وتریدها» باعث ضعف ایمان من میشه .

    زمانی ایمان پیدا کردم که تماشاچی خوبی باشم تا شاهد معجزات وپبامدهای خوب اتفاقات باشم .

    مثل گذشته فک نکنم هرچی بیشتر دست وپا بزنم اتفاقات بهتری میفته یا مشکلات کمرنگ تر میشن!!!

    زمانی که ایمان داریم، خونسردتر وریلکس تر خواهیم شد.

    دیگه از تقلا زدن ودست وپا زدن وحرص خوردن خبری نیست .

    چون باور داریم که هرچیزی در وقت وزمان خودش اتفاق خواهد افتاد.

    ایمان ما رو سمت وسوی خوشبختی میبره.

    باعث میشه کانون توجهمون به مثبت‌ها وزیبایی ها باشه .

    قدر داشته هامونو بیشتر بدونیم وبا همچنان اززندگی لذت ببریم .

    ایمان در اعراض کردن خیلی چیزای منفی به ما کمک می‌کنه .

    ایمان باعث میشه تجسمات خوب با حس خوب داشته باشیم .چون باور کردیم خداوند ما را به خواسته هامون میرسونه.

    وقتی ایمان داریم هماهنگی بین ما وخدا که عامل رسیدن به خواسته هاس،بیشتر بر قرار میشه .

    خیلی راحتر وآسونتر نجواها رو‌کنترل میکنیم .

    ورودیهای مناسب به ذهنمون ‌میدیم .

    وجه مثبت آدمها رو بیشتر میبینیم چون با درون ما هماهنگ تره .

    مسیر برامون با وجود تضادها ،باز همواتر میشه .

    پذیرشمون به اتفاقات و حتی آدمها خیلی بالا میره .

    بیشتر پیش فرضها وانتظارات مثبت خواهیم داشت .

    در کل که بیشتر در احساس خوب هستیم ودر لحظه احساس خوشبختی میکنیم .

    حتی داشتن ایمان ب نظرم در بالا بردن اعتماد به نفس وعزت نفسمون هم،تاثیر زیادی میزاره .

    به میزان بالا بودن ایمانمون حس لیاقت در ما بیشتر میشه .چون توقعمون از خداوند بیشتره !

    مهربان تر و آرام تر خواهیم شد.

    انعطاف پذیر خواهیم شد.

    دنبال تایید کسی نمیریم .مهر تایید رو از پروردگارمون میخاییم .

    کمال گرایی رو کنار میزاریم چون خداوند کمال مطلق هستش .

    قدرت تصمیم گیری هامون آسونتر میشه چون بیشتر به الهامات توجه میکنیم .

    مسولیت کارای خودمونو می‌پذیریم ودنبال مقصر نمی‌گردیم .

    باور داریم هر کسی سر جای خودشه !

    هیچ بی عدالتی وظلمی صورت نگرفته .

    خداوند به همه به یک اندازه نزدیکه .

    حتی ایمان به ما میفهمونه که ما قدرت تغییر کسی رو نداریم واز این حیث عاجزیم .

    میخاد بگه بچسب به خودت واز زندگیت لذت ببر.

    نمیخاد تو فکر کسی باشی ،خودم همه کاره ی این جهانم .تو خودتو اذیت نکن .همه چیو بسپار به من !

    به میزانی که ایمانم قویتر میشه با خودم بیشتر در صلح میشم .

    بله ایمان ، ینی خوشبختی وسعادت در دنبال و آخرت .

    تمام آموزشهای استاد،در داشتن ایمان ،راحتر بدست میاد.

    ینی ما با داشتن ایمان خیلی خوب میتونیم به آرامش برسیم ودرست زندگی کنیم .چون اکثر نقصها وضعفهای درونی ما از بین میره.

    چی از این بهتر !

    این دنیا زندگی جاودانه وهمیشگی ما نیست بنابراین نباید بهش دل ببندیم .

    بازم به میزان عدم وابستگی به این دنیا ،بهتر زندگی خواهیم کرد.

    امیدوارم همگی ما بتونیم ایمان به خدا را در دلهامون تقویت و بیشتر کنیم تا از زندگی و بودن در این دنیا لذت بیشتری ببریم .

    باید یاد بگیریم هیچ چیز این دنیا رو جدی نگیریم .

    وبه هیچ کس و هیچ چیز دل نبندیم .

    همیشه ی آماده ی رفتن باشیم .طوری زندگی کنیم که هر زمانی که وقتش شد به قول استاد بگیم ما آماده ایم .

    درک این موضوع خیلی سخته . وسخت تر از اون عمل به اون !

    ولی امیدوارم بتونیم ‌کم کم و با کنترل ذهن وتقویت باورهای توحیدی به این حد از درک از جهان هستی برسیم .انشالله با تکامل حتمن میرسیم .

    وقتی امسال خودمو با سال قبل مقایسه میکنم به این قضیه خیلی امیدوار میشم .

    انشالله هر روز بهتر از روز گذشته باشیم .

    استاد جونم مرسی از تجربه های خوب وارزشمندت .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  3. -
    سمیه سلیمی گفته:
    مدت عضویت: 956 روز

    سلام بر استاد عزیزم و مریم جان نازنین

    و سلام خدمت دوستان همفرکانسی نازنینم

    امروز. دوتا از فایلهای استاد جان را که لایو با استاد عرشیانفرعزیز داشتن را با یاری الله یکتا دیدم در حالی که کمی کسالت دارم و در رخت خواب هستم از صبح حال روبراهی نداشتم و داشتم به نجواهای ذهنم گوش میدادم که ببین دیروز یا چند روز گذشته در چه فرکانسی بودی که امروز در بستر بیماری هستی ،مدام داشتم مرور میکردم و به خودم میگفتم تو از قوانین آگاهی چرا مراقبت نمیکنی بقول استاد در شرایط ناجالب ذهن صددرصد نجوا می‌کنه و حس آدمو می‌بره به سمت سرزنش عصبانیت و ……

    وقتی در همین درگیری های ذهنی بودم ،ندایی از درون بهم گفت که اولا استاد گفتن در صورتی که الگوهای تکرار شونده برای شما اتفاق میافته مثلاً در مورد بیماری هر دوهفته یا ماهی یکبار بیمار میشی درمورد مثال من …. ولی اگر مثلاً هر شش ماه یا هرسالی یکبار این اتفاق بیوفته نباید ب خودمون سخت بگیریم ومراقب حسمون از این به بعد باشیم

    و در جای دیگه یادمه اگر اشتباه نکنم سریال زندگی در بهشت بود که مریم را زنبور نیش زد و خیلی دردناک بود ولی نگاه زیبایی مریم جان این بوده که حتما این زهر برای بدنم لازم بوده و ضروری و من باید زهر وارد بدنم می‌شده تا من قوی بشم

    سریع به خودم گفتم که پس این بیماری برای بدنم لازم بوده تا من قوی تربشم ، گلبولهای سفید بدنم فعالتر بشن ، و من قدر خودم را بیشتر بدونم ،ببینم چقدر بودنم حضورم حس خوبم برای خودم و خانواده ام ضروریه و چقدر اهمیت دارم چقدر دوست داشتنی هستم

    اینها همه شهود و الهامات بود که من با تفکر و اعلام آمادگی دریافت کردم و فهمیدم که اینجا وظیفه من کنترل ذهن من هست سریع وارد سایت شدم و به ذهنم گفتم هرگز اجازه نمیدهم که حس بد به من بدی و باید ذهنم را کنترل کنم لایو استاد را دیدم و لذت بردم که درباره الهامات و شهود بود اینکه خداوند به هر کسی الهام نمیکنه مگر تو که اعلام آمادگی کنی پیامبر وقتی سوال مراجعه کننده. را به فردا موکول کرد،،،دریافت نکرد باید اعلام آمادگی کنی باید قلبت باز باشه تا دریافت کنی خداراشاکرم که در شرایط به ظاهر بد ،درسهای بزرگی نهفته است اونجایی که استاد پسرشون را از دست دادند اعتماد به حکمت خداوند هست که آرامش دهنده قلب ماست ،،، که استاد بعد از گذراندن حس پدرانه و کنترل ذهن ، دوساعت گریه و شنای طاقت فرسا که برای کنترل ذهن در شرایط بسیار سخت داشتن،یادم اومد که استاد گفته بودن فعالیت بدنی بسیار سخت عالی جواب میده که این هم یکی از درس‌هایی بود که در دوره دوازده قدم یاد گرفتم خدارابابت این آگاهی ها ی ناب سپاسگزارم و امیدوارم همه ما در فرکانس دریافت الهامات آگاهی ها قرار بگیریم و شهد شیرین هدایت را که خدا وند برای خودش واجب کرده را بچشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    زیبا گفته:
    مدت عضویت: 2507 روز

    به نام خدا

    همه از اوییم و به سوی او برمی گردیم

    سلام استاد و مریم جان

    استاد چه خوب توضیح میدهید

    وقتی اتفاقی میافتد این طبیعی هست که اول نتونستم کنترل کنیم خودمون رو

    اما مهم تر اینکه چقدر در این حال بمونیم

    میدونید حرف قشنگ خیلی هست ولی تو عمل چگونه هستیم این مهمه

    شما دلیل جذابیت حرفهایتان عمل به آنهاست

    وقتی میگی من شنونده میگم خب خودش هم همینطوره

    در مورد از دست دادن که جزوی از زندگی است مثالی بزنم پدرم را از دست دادم ولی معتقد بودم خوب زندگی کرد و برای دلتنگیش گریه کردم

    دختر هست و بابایی بودنش

    اما اتفاقی افتاد و پسر داییم رو که جوان بود از دست دادیم

    خانواده داییم خیلی گریه میکنن مخصوصا تو جمعی که حالا همه هستیم یهو میزنن زیر گریه و اوقات همه رو تلخ میکنن

    جلو رو یکجور و پشت جور دیگری

    حالا خودشون هر کاری کنن ولی بقیه حق ندارن

    خلاصه فیلمی شده

    من که کلا فاصله میگیرم و بس

    ولی بقیه در عذاب هستند

    و میبینم چقدر این قبول نکردن باعث ناراحتی و بیماری شده و غصه

    امید دارم خداوند این درک رو بده در مرحله امتحان سربلند باشیم

    درمورد حضرت زینب هم من نمیتونم حرف بزنم اون پدری همچون علی داشت توحیدی

    برخوردش در صحنه کربلا چیزی نیست که بشه گفت

    فقط میتونیم خودمون رو با خودمون و اتفاقات خودمون مقایسه و پیشرفت بدیم و برای پیش رفت الگویی کمی بالاتر از حد خودمان داشته باشیم

    شاد موفق و ثروتمند باشید در دنیا و آخرت در پناه خدای یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 2980 روز

    لبَّیک اللّهمّ لبَّیک، لبَّیک لا شریک لک لبَّیک، إنّ الحمد و النّعمه لک و الملک، لا شریک لک لبَّیک.

    گوش به‌فرمانم و به‌سوی تو می‌شتابم، خدایا گوش به‌فرمانم و به‌سوی تو می‌شتابم، هیچ چیزی همتای تو نیست، گوش به‌فرمانم و به‌سوی تو می‌شتابم، فقط تو هستی که سزاوار ستایش و بزرگی هستی، تمام نعمت‌ها از جانب توست، همه چیز به تو تعلق دارد و تو بر همه چیز مسلط هستی، هیچ چیزی همتای تو نیست، گوش به‌فرمانم و به‌سوی تو می‌شتابم

    سلام معبودم یه روز دیگه را با نام ویاد تو وتوکل بر تو آغار کردم

    معبودم ،خدای رزاقم تو راهزاران هزار بار شکر که امروز هم به من فرصت زندگی دادی

    تورا هزاران هزار بار شکر که هروز بیشتر مرا آسان میکنی برا آسانی ها

    معبودم من چه بگویم من بندگی نکردم برات ولی هر چه دارم از تو دارم وبی توهیچ هیچم ،خدای بزرگ من خدای بخشنده ومهربان من خدای قوی وقدرتمند من چقدر این صفات برازنده توست عشقم ،خداجونم از صمیم قلبم دوست دارم چقدر خوشبختم که تورا دارم

    خداجونم بخاطر لحظه به لحظه زندگی ام ازت ممنونم

    معبودم من فهیمه اندازه پشه ای کوچک قدرت ندارم هر چه دارم از تودارم به هر خیری از طرف تو من محتاجم وبراستی که تنها تو برایم کافی هستی

    چه روز فوق‌العاده ای هست امروز ،ازت ممنونم بخاطر این حس فوق العاده که اتفاقات عالی را بدنبال داره

    خدایا ازت ممنونم که انرژی خودت در بدنم جاری هست ، وسلامتی ام روز به روز بیشتر وبیشتر میشه ممنونم که اجازه دادی تا برات بنویسم

    خداجونم قلبم را باز کن وپرده از روی چشمان وقلبم بردار تا صدای تو را واضح تر وبلندتر بشنوم

    خدایا من تسلیم هدایت توام تو در زندگیم در وجودم جاری باش وسکان زندگیم را به دستان توانای تو می‌سپارم

    سلام به استاد ارجمندم ومریم جان زیباوبی نظیرم

    سلام به دوستان الهی ام

    روز شمار تحول زندگی ما روز 152

    گفتگو بادوستان قسمت 52 (اتصال به الهامات الهی )

    اعتمادمن چقدر به خدا اعتماد دارم تا کجا به خدااعتماد دارم

    اگراین سوال همین جوری تو جمعی پرسیده بشه با اعتماد به نفس کامل میگیم خیلی ولی آیا این خیلی در عمل هم هست یا فقط در همان حد حرف می باشد

    برحسب تکاملی که طی میکنیم وبه شناخت درونی خود برسیم وبه منبع وصل باشیم واز درون به صلح رسیده باشیم و وقتی در هر لحظه با ایمان وکنترل ذهن دراحساس خوب باشیم‌ اعتماد ما به خداوند ،به حکمتی که در مسیر زندگی ام در قالب تضادهای گوناگون قرار داده بیشتر می‌شود چون فقط در حالت احساس خوب هست که ارتباط ما با خداوند برقرار میشود وآماده دریافت الهامات هستیم

    وسطح این اعتماد به خداوند در خصوص موارد مختلف متفاوت هست در بعضی زمینه ها اعتماد ما به خدا خیلی زیاد است آنجا که ایمان داریم قدرتی بالاتر از قدرت او نیست واو محافظ ما هست ولی در مواقعی که تردید کنیم سطح اعتماد به خداوند پایین میاد وآنجا ذهن شروع میکنه به نجوا وبد کردن احساس ما

    همانطور که شما استاد اشاره کردید قبل از اینکه فرزندتان را ازدست بدین شما آماده شده بودید من وقتی فرزندم را از دست دادم 8 ساله بود پسری شاد وبا ادب باهوش وقتی 7 ساله شد شرایط سلامتی اش به سمتی پیش رفت که خودم از خدا خواستم امانتت رو بگیربهت برمیگردونم اگر شفا بچه ام تو این امره ، چون من آن موقعه با قانون آشنا نبود ولی پسرم با نگاهش به من می‌گفت رهام کن باور کردنی نیست ولی هر موقعه گریه میکردم خب آن موقعه با باورهای اشتباهی که داشتم فکر میکردم گریه وزاری من سبب میشه دل خدا رحم بیاد ولی پسرم به من می‌گفت مامان اگر تو گریه نکنی من خوب میشم ووقتی با قانون ومبحث سیستمی بودن جهان آشنا شدم درک کردم که خدا با زبان پسرم بارها وبارها بامن حرف زد ولی من توجه نکردم تا وقتی که از نگاهش خوندم که میگه مامان رهام کن تا به جاییکه تعلق دارم برگردم همان شب پسرم رفت تو حالت کما من رفتم خونه دوش گرفتم غسل کردم نماز خواندم گفتم خدایا غلط کردم من تسلیمم فقط دیگه درد کشیدن پسرم‌را نبینم امانتت رو به خودت بر می‌گردانم وهمان صبح پسرم به رحمت خدا رفت ولی صبری به من داد که تا الان که 10 سال گذشته یبار خواب پسرم ندیدم حس میکنم همیشه هست مدام با خودم صحبت میکردم خاطرات خوشی که داشتیم را مرور میکردم هر دفعه میگفتم خدایا شکرت از اینکه 8 سال بهترین وباهوش ترین وبامحبت ترین فرزند را داشتم که تو این 8 سال من هزاران بار اسم مامان را ازش شنیدم واز وجودش لذت بردم ،خدایا شکرت که به من نعمت دادی تا طعم مادر شدن را بچشم وهمین حرفها سبب شد آرام باشم وحال خوبی داشته باشم برخلاف اطرافیانی که می‌شناختم واتفاقی شبیه من را تجربه کرده بودند چقدر هرروز وضعیت روحی وروانی آنها بد وبدتر میشد

    یکسال بعد من از همسرم جدا شدم چون یکی از عواملی که زنجیر به پام بود تا آن زندگی را تحمل کنم وجود پسرم بود ومن آن موقعه حکمت خداوند را درک کردم چرا که تونستم بدون هیچ نگرانی مسیر زندگی ام را انتخاب کنم وبعد از آن با قانون وسایت شما استاد عزیزم آشنا شدم‌

    در ابتدا که من ذهنم خیلی مقاومت داشت به بسیاری از کامنت دوستان یا تعدادی از فایلهای شما ولی الان بعد از تقریبا 7 سال که عضو سایتم ویکسال ونیم هست که با جدیت دارم رو خودم کار میکنم از لحاظ شخصیت درونی خیلی تغییر کردم آنقدر که خودم تعجب می‌کنم ودیشب که داشتم با خودم فکر میکردم گفتم تا تغییر در درون وشخصیت اتفاق نیافتد تغییری در بیرون مشاهده نمی‌شود گاها اتفاقاتی در زندگی پیش میاد تا تورا سریع تر رشد بده وهمانطور که شما تو فایلهای مختلف فرمودید میشه نقطه عطف زندگی ما سکوی پرتاب ما به مدارهای بالاتر البته به شرط ایمان وداشتن احساس خوب

    استاد جان صمیمانه از شما سپاسگزارم وتوفیق روزرافزون شما را از خداوند خواستارم

    در پناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت ولیاقتمند باشید در دنیا وآخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    خوشبخت آزاد گفته:
    مدت عضویت: 1943 روز

    سلام استاد عزیزم

    و استاد عرشیانفر عزیز که بسیار ساده و روان قوانین رو برای ما توضیح میدن

    اگر ما به خداوند اعتماد داریم

    میتونیم هرچیزی که در زنگیمون هست رو از جانب خداوند ببینیم

    و یادمون نره که همواره خدایی هست

    و هر شرایطی از کسی چیزی یا مکانی برای ما اتفاق میوفته

    به خاطر فرکانسی هست که اون مکان داره

    ما نباید فرکانس افراد رو با فرکانس خودمون قاطی کنیم و به قول استاد نگاه نقطه ای داشته باشیم

    و بگیم نه اگه من خوب فکر میکردم این شخص هم با من خوب برخورد میکرد

    خیر فرکانس های ما صرفا نباید مثبت باشه به قول استاد همیشه باید یه جنس بدبینی هم توی ذهنمون باشه تا افراد بد دور بمونیم

    اون شخص داره

    و ما نباید ناراحت بشیم و احساس گناه بکنیم خودخوری بکنیم که ما چون درست عمل نکردیم به قانون همچین اتفاقی برای ما افتاده

    نه احساس گناه مخرب ترین فرکانس رو داره

    و یا اینکه سعی کنیم شرایط موجود رو تغییر بدیم

    اون مکان رو

    اون شخص رو

    یا اون روش رو

    یا هر چیزی

    یه جاهایی وقتی که میبینی داری درست عمل میکنی ولی شرایط درست نمیشه و کاملا برعکس برات اتفاق میوفته به نظرم وقت اینه که آدم مهاجرت کنه وخودشو به جای بهتری ببره

    به قول استاد اون کاری که میدونی غلطه رو باید قطع کنی

    اون جایی که میدونی اشتباهه باید نری

    از خوبیهاش تشکر کنی

    ولی یادت باشه که وقت مهاجرت فرا رسیده و باید خودتو ببری به محیط بهتر

    باید تغییر رو شروع کنی

    مثلا استاد عزیز توی ایران خیلی پیشرفت کردن

    ولی همواره یکسری تضاد هایی داشتن

    نگفتن که نه من باید توی ایران بمونم اگه من درست به قانون عمل کنم ایران صدرصد برام بهشت میشه

    گفتن فرکانس فعلی این مکان اینقدره من اینجارو تغییر نمیدم بلکه خودمو تغییر میدم

    تغییر به معنای رها کردن وابستگی و ایجاد باور فراوانی

    بعضی وقتا آدم اشتباه میفهمه قانون رو و این اشتباه فهمیدن نشانس اینه که شروع میکنه به خودخوری و درکیر شدن با خودش که چرا اینجا اینجوری شد برای من

    و از خودش نا امید میشه و احساس گناه پیدا میکنه که اره به خاطر فلان فرکانس منفی من بود به خاطر فلان کنترل نکردن ذهن من بود که این آدم اینجوری برخورد کرد

    درحالی که این نگاه اشتباه و آدم باید مسئول صدرصد زندکی خودش رو به عهوه بگیره نه زندگی دیگران رو

    اگه فلان کس در زندگی تو نامناسبه به اون آدم ربط نداره بزار اون هرجوری که میخواد باشه تو باید تغییر کنی و احساس ارزشمندی خودتو ببری بالا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    فرشته شریفی گفته:
    مدت عضویت: 1289 روز

    بنام خدای خلاق و توانا

    با نام و یاد خدا مینویسم

    سلام و درود به استاد عزیزم و استاد ارشیانفر بینظیر

    یکی از زیباترین کارهایی ک از شما دوتا دیدم اینه ک برخلاف تمام کسایی ک وقتی شاگرد میره و مثل استاد شروع میکنه به کسب و کار استاد و شاگرده میشن رقیب هم

    اما شما اتفاقن بسیار عالی باهم ارتباط میگیرید و علاوه بر اون میایید و لایو میزارید و باهم صحبت میکنید چقدر این کارتون قشنگه و تحسین برانگیز استاد عزیزم

    واقعن تحسینتون میکنم قلب بزرگتون رو

    این سلسله فایلها یک درس خیلی مهمی ک قبلا میدونستم اما الان بیشتر درکش کردم رو بهم داد

    داشتن احساس خوب

    استاد جانم چند روز پیش یک سوالی از آزاده عزیز پرسیدم و ایشون گفتن انشالله در دورهمی جوابم رو میدن

    خوب چون مشخص نبود کی دوره همی برگذار بشه رفتم و از مریم جون این سوال رو پرسیدم

    (مریم جون یکی از بچهای بینظیر سایته ک خیلی داره عالی کار میکنه و نتایج خوبی هم گرفته)

    ازش پرسیدم…

    مریم جون من الان احساسم خیلی خوبه و اتفاقات عالیی هم دارم رقم میزنم ولی تا احساسم خوبه ی نجوایی میاد سراغم ک یالا زود بشین تجسم کن بنویس خاسته هات رو فلان کن بهمان کن

    بعد گفتم ولی خوب من خیلی با نوشتن اوکی نیستم تجسم هم کم میکنم ولی انصافن سپاسگزاری خیلی میکنم چون حالمم عالیه تمرکزم بشدت روی نکات و موارد مثبت زندگیمه

    حالا ایا من بااین احساس خوبه میتونم ی اینده زیبا و عالی بسازم برای خودم؟یا باید بشینم تجسم کنم و بنویسم؟

    .

    درسته من خیلی ازین موارد نتیجه گرفتم و نمیگمم ک هیچوقت تجسم نمیکنم ولی خوب زیاد نیست

    جواب مریم جون:

    فرشته بخدا تو با همین داشتن احساس خوبت داری سرمایه گذاری میکنی برای اینده ات

    درسته تجسم و نوشتن خوبه اما زتدگی در لحظه و سپاسگزاری و داشتن حال خوب همین کار داره هم الانتو میسازه هم ایندتو

    دقیقا فرداش بود ک استاد فایل قسمت 49 رو گذاشتن

    و من ک دیوونه شدم

    و ازونروزه ک خیلی بیشتر رو احساسم تمرکز میکنم

    اگه در شرایطی باشم که یکم سخته میگم خوب چی اینجا قشنگه یچی پیدا میکنم و میگم خدایا شکرت که این هست و بقیه موارد و میزنم میره

    بخدا این احساس خوب داشتن شاید اولش ادم فکر کنه این خوش خیالی ها بیخوده اما بمرور میفهمه ک اتفاقات داره تغییر میکنه

    شاید 100درصد نچرخیده باشه چون عوض شدن کامل این شرایط نیاز داره به ی تکامل

    اما اولن دیدگاه من مثبتر شده دومن که شرایط بهتر شده جوری ک میشه راحتتر به احساس خوب برسم

    استاد این سلسله فایلهاتون با استاد عرشیانفر عزیز رو من گوش نداده بودم

    ولی با زحمات خانوم شایسته عزیز ک دارن میزارنش تو روزشمار واقعن باعث شده ک من مواظب احساسم باشم

    و فارغ از شرایطی ک دارم توجهم رو بزارم و احساسم رو خوب کنم

    و به اینده جوری نگاه کنم ک اتفاقات عالیی درراه است

    بینهایت از زحمات شما سپاسگزارم

    خداروشکر میکنم برای این روزهایی ک دارم روی تغییرم کار میکنم و به قول معصومه جانم فرشته فرکانس هامون خیلی قوی شده

    چون احساسمون واقعن عالیه

    خداروشکر میکنم

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1039 روز

    به نام خداوند مهربان

    سپاس گزار خداوندم بابت اینکه در فضای این آگاهی ها هستم و جای دیگه ای نیستم .

    خدایا صدهزار مرتبه شکرت بابت قوانین ساده و بدون تغییرت که به من آرامش میده و میتونم با خیال راحت لحظه هامو بگذرونم.

    خدایا تو منو مختار آفریدی و قدرت رو به من دادی ،قدرت خلق زندگیمو

    درسته که جدایی من و قطع ارتباط من باتو غیر ممکن است ،اما این منم که همواره دارم با انتخاب ها و تصمیماتم و نگاهم به شرایط زندگیم دارم از تو دورتر میشم یا به تو نزدیکتر

    این منم که وقتی که یک اتفاق ناگوار برام رخ میده انتخاب میکنم که تصویر بزرگ رو ببینم و خودمو کنترل کنم و اجازه بدم تو آرام ترم کنی یا که خودمو ببازم و افسارمو بدم دست ذهن نجواگرم

    هیچ چیزی بدون اجازه ی من وارد زندگی من نمیشود و این منم که تصمیم میگیرم در هر لحظه و انتخاب میکنم در هر لحظه که تو منو به کدوم مسیر هدایت کنی ،چون قانون تو اینه که همه رو هدایت کنی چه اونی که بخواد بشه یکی مثل هیتلر چه اونی که بخواد بشه یکی مثل ابراهیم حنیف ،

    قانون اینه که جهان ایستا نیست و من همواره با دارم به سمت تو و بهبود شرایط زندگیم حرکت میکنم یا دارم سر میخورم و میام پایین

    یا دارم باورهامو بهتر میکنم یا دارم میام پایین

    همه چیز منم و من تنها موجودیم که قدرت اختیار داره و می‌تونه هر مسیری که خودش میخواد بره و خداوند هم بدون قضاوت در مورد مسیر من فقط به تصمیم و انتخاب من احترام می‌زاره و منو در اون مسیر هدایت می‌کنه ،

    زمانی در مسیر نادرست بودم و هدایتم میکرد تا در اون مسیر حرکت کنم و هر چیزی که میخواستم در اون مسیر به من میداد

    و بعد انتخاب کردم که هدایت بشم به راه آنان که به آنان نعمت داده و من هدایت شدم و خداوند منو پاک کرد و بهم نعمت داد ،اما این وسط خدا عوض نشد ،بلکه افکار من نگاه من به خداوند و جهانش تغییر کرد و رفتار خداوند و جهان هم با من تغییر کرد .

    من احساس لیاقت کردم و جهان به من بیشتر ثابت کرد این باور رو

    من باور کردم که برای رزق نباید دویید و هزاران عامل رو مقصر ناکامی دونست و به اندازه ای که روی باورهام کار کردم جهان به من ثابت کرد این باور رو

    من باور کردم که انسانها خیانت کار نیستن و جهان پر از مردمانی شریف و نازنینه و جهان بیشتر با آوردن الگوها به زندگیم و کسب و کارم این باور منو تایید کرد .

    من باور کردم که این روابط عاطفی نامناسب من به دلیل اینه که من آدم نامناسبیم وداستان کبوتر با کبوتر و باز با بازه و بعد خواستم و خودمو با هدایت الهی تبدیل به آدم مناسبی کردم و اون روابط تموم شد و من از مدار اون آدم ها اومدم بیرون .

    من خواستم که احساس گناه رو از خودم دور کنم و خداوند رو بخشنده و مهربان و صاحب فضل عظیم بدانم و خداوند هم گناهانم رو بخشید و آمرزید و وجودم رو از ناپاکی ها پاک کرد .

    من خواستم که آرامش داشته باشم و اطمینان قلبی داشته باشم و خداوند منو هدایت کرد تا روی باورهام در تمام ابعاد کارکنم و به آرامش درون برسم .

    در کل به اندازه ای که ذهنم رو کنترل کردم و در هر لحظه به جای شیطان خداوند رو انتخاب کرد ،به سمت خوشبختی و سعادت حرکت کردم در هر زمینه ای که خواستم .

    و همه‌ی اینها نشون میده که من دارم نوع رفتار جهان و خداوند با خودمو انتخاب میکنم و جنس خداوند فقط یک پاسخه به باور های من

    اینها نشون میده که من خداوند رو انتخاب کردم و اون همیشه بود چه زمانی که در مسیر نادرست بودم و اون خدای من بود و در اون مسیر منو هدایت میکرد و چه زمانی که خواستم که به مسیر درست هدایت بشم هم خدای منه و فارغ از هر گذشته ای که داشتم و فارغ از تمام گناهانی که انجام دادم منو هدایت کرد و پاکم کرد از ناپاکی ها و به قول استاد فارغ از یک میلیون باری که آب زهر دادیم و زهر برگردوند این بار اگه آب سیب بدیم اون به ما آب سیب میده ، سبحان الله ،سبحان الله ،سبحان الله

    پاک و منزه است خداوند بلند مقام من و اورا سپاس میگویم .

    خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری می‌جویم .

    در پناه الله یکتا .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    نوید گفته:
    مدت عضویت: 3132 روز

    بنام الله رحمان

    سلام استاد

    سلام دوستان خوبم

    خدا رو شکر میکنم که یک روز دیگه به من فرصت داد تا در این مسیر باشم

    طه:12

    إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى

    منم ارباب تو! کفشت رو در بیار که تو در وادی مقدس طوی هستی.

    فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ

    خلع کن خودت رو از چیزی که باهاش راه میری

    چیزی خیلی روش داری حساب می‌کنی

    چیزی بهش تکیه دادی

    ی جورایی میگه خلع سلاح کن خودتو

    چند وقته که از خدا میخوام منو هدایت کنه به مسیری که با لذت زندگی کنم

    با آرامش زندگی کنم

    با اطمینان زندگی کنم

    هدایتم کنه به مسیر و شرایطی که با اطمینان و احساس خوب پول بسازم و با اطمینان و احساس خوب پول خرج کنم

    در کل با آرامش و لذت زندگی کنم

    از تمام جنبه‌های زندگیم لذت ببرم

    از پول ساختنم لذت ببرم

    برای لذت و تفریح و آرامشم خرج کنم و از خرج کردنم لذت ببرم

    از روابطم لذت ببرم

    از استراحتم لذت ببرم

    از تفریحم لذت ببرم

    از اوقات فراقتم لذت ببرم

    از ورزش کردنم لذت ببرم

    میدونی…

    میخوام با یک دل سیر از زندگی کام بگیرم

    هی نگران نباشم از کم شدن موجودی کارتم.

    هی نگران نباشم از فردا.

    هی نگران نباشم از کمبود.

    دیروز این آیه بهم گفته شد، که باید خلع سلاح بشم

    سلاحی که فکر میکنم باهاش می‌تونم زندگیم رو بسازم

    چیزی که روش حساب می‌کنم

    بهش تکیه کردم

    نمیخوام ناشکری کنمااااا

    خدا رو شکر شرایطم خیلی بهتر از یک سال گذشته شده‌.

    قانون سلامتی رو به راحتی دارم اجرا میکنم، باشگاه میرم، تو همین یک سال گذشته کلی مسافرت رفتم، تفریح کردم، لباس و کتونی خریدم، گوشیم رو عوض کردم، کلی هدیه دریافت کردم، اندامم خیلی خوب شده، بدنم عضلانی شده و هزاران اتفاق خوب رو تجربه کردم.

    و الان میخوام که ی پله برم بالاتر

    درآمدم بیشتر بشه و دیگه چکی و حساب دفتری کار نکنم و نقدی کار کنم.

    هر چیزی که لازم دارم و نقدی بخرم.

    و از خدا میخوام که هدایتم کنه و خدا هم مثل همیشه سنگ تموم میذاره و امروز هم با این فایل ی قدم دیگه هدایتم کرد.

    این جمله استاد که تو این فایل میگه:

    باید خودت رو از لحاظ فرکانسی آماده کنی

    محمد آماده کرد خودشو و دریافت کرد

    حالا برای اینکه اون چیزی که میخوام رو دریافت کنم، باید خودم رو از لحاظ فرکانسی آماده‌ کنم.

    باید در مورد شرایطی که می‌خوام تجربه کنم، احساس خوبی داشته باشم .

    باید بتونم ذهنم رو کنترل کنم

    ذهنم طبق عادت غبطه می‌خوره، حسادت می‌کنه، حسرت میخوره، شرایط اون شخص رو به عوامل بیرونی ربطش میده…

    به خانواده، به سرمایه اولیه، به پارتی، به مدرک دانشگاهی، به شرایط سیاسی کشور، به خواست خدا و هزاران عامل دیگه که ذهنم زوم می‌کنه روی اونا و من رو از مسیر دریافت خارج می‌کنه.

    ولی باید تلاش آگاهانه کنم و سعی کنم با تحسین کردن و تایید کردن خودم و آماده کنم برای دریافتش.

    از خدا میخوام توانایی و شهامت بده تا خلع وابستگی کنم و از هرآنچه که تکیه کردم رها بشم و به خدا اعتماد کنم.

    خدایا حمایتم کن بتونم بهت اعتماد کنم.

    هدایتم کن به مثالها و افرادی که باورهام رو عوض کنم و با اطمینان و احساس خوب بهت اعتماد کنم.

    ممنونم از خانم شایسته که انقدر خوب چیدمان می‌کنه،

    سلامتی و طول عمر آرزو می‌کنم برای شما و استاد عزیز.

    روز خوبی داشته باشید و در پناه الله باشید دوستان خوبم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  10. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1021 روز

    چقدر درک این موضوع مهمه که ما انتخاب میکنیم ک تو چه مسیری باشیم

    تو مسیر وصل بودن به خداوند یا مسیر گمراهی

    وقتی بدونیم ما مختار هستیم خیلی حواسمون به خودمون هست و کمتر خدارو مقصر میکنیم

    هرچقدر این موضوع رو به یاد بیاریم بیشتر پی گیر خدا میشیم و سعی میکنم دنبال احساس بهتر باشیم تا بریم تو فرکانس خدا

    اگر بدونیم اون همیشه هست و داره آگاهی و نعمت و خوشبختی و انرژی های خوب رو مثل خورشید میتابه ، اما این ما هستیم ک باید بریم سمت نور و روشنایی و احساس بهتر

    به جای واکنش گرا بودن باید حواسمون به درون خودمون باشه ک در اکثر مواقع پی گیر احساس خوب و احساس بهتر باشیم تا نور خداوند بر ما بتابد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: