گفتگو با دوستان 53 | تشخیص الهام از نجوا - صفحه 23 (به ترتیب امتیاز)

310 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 692 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    این فایل نشانه من بود الان

    همین که متنشو چشمم خورد بهش و خوندم زود رفتم نقاشیمو پاک کردم

    با رنگ سیاه

    یه صدایی بهم گفت مگه دیوونه شدی صدای ذهنم بود قشنگ میتونستم بفهمم

    چون همراه احساس بدی بود که یهویی اومد سراغم و حس بدی از نقاشیم گرفتم حتی دوست نداشتم نگاه کنم به نقاشیم

    یاد یه نقاش افتادم که امروز هدایتی رفتم تو گوگل اسم یه نقاش که ثروتمند ترین بود رو بنویسم و درمورد تکنیکش ببینم

    یه لحظه دیدم که نوشتن نقاشی که 6 سال برای نقاشی زمان گذاشته بود نقاشیشو آتیش زد همین که خوندم بدون معطلی گفتم حتما بهش الهام شده که بسوزونه و بعد یه سوالی کردم و گفتم مگه میشه آدم نقاشیشو که 6 سال کار کرده بسوزونه ؟ بعد دوباره جواب دادم آره حتما بهش الهام شده که این نقاشیت نباید به فروش برسه با اینکه نقاشیش میلیون ها دلار قیمتش بود

    دقیقا نوشته توی متن رو هم که خوندم که در مورد استاد و حذف کردن دوره تند خوانی از سایت رو گفتن

    گفتم آره منم باید الان تابلومو پاک کنم و دیگه به فکر فروش تابلو که با انگشتای دستم بکشم و ببرم بیرون تو کافه ها بفروشم نباشم

    چون اینو درک کردم که نقاشی هایی که با انگشتام میکشم و از خدا الهام میشه خاصن و زمان دارن برای نقاشی کردن و باید آماده دریافتش باشم تا بهم گفته بشه

    این فایل نشانه قشنگ جواب رو واضح بهم گفت

    الان جریانشو میگم بهتون

    و چقدر خداوند هدایتگر من هست که قشنگ هدایتم میکنه تا درست تو مسیر خودش باشم

    من الان یه نیم ساعت پیش داشتم نقاشی میکشیدم تا آینه دستی هارو تموم کنم و ببرم برای فروش تو باغ کتاب که بهم گفتن بعد عید هماهنگ کنم

    یه لحظه یاد حرفای پسر داییم افتادم که وقتی نقاشیامو پرسید گفت میتونی نقاشی بکشی ببری تو کافه ها بفروشی

    و بعدش من نقاشیایی که بهم الهام شده بود و همه شون به آیات قرآن مرتبط بود بهش نشون دادم

    گفت میتونی از این نقاشیا بکشی بفروشی تو کافه ها الان اینجور چیزا که خط و خطوطه خواهان داره

    من دقیق یادم نیست ولی فکر کنم گفتم نه اینا خاصن و خدا الهام کرده نمیشه یه جور دیگه بخوام برای فروش بذارم که فقط پول بیاد دستم

    بعد که گذشت من امروز تو روز شمار هم نوشتم که داشتم به حرفای پسر داییم و ایده ای که داد فکر میکردم

    یهویی نیم ساعت پیش پاشدم گفتم آره راست میگه از این نقاشی های خطوط که با دستام میکشم رو بکشم و بفروشم و بعدش اومدم که بنویسم برای خدا و ازش خواستم

    وحتی نوشتم که خدا آیا درسته که من با این سبکی که تو بهم دادی و تمام تابلوهایی که تا الان اینجوری کشیدم همه شون به آیاتی از قرآن که دقیقا ترجمه یه آیه باشه انگار نقاشی آیه هست ، بوده و تا الان 5 تا نقاشی رو بوم کشیدم و سه تاشم باید تکمیل کنم

    بعد وقتی داشتم مینوشتم انگار یه حسی بهم میگفت انجامش نده و این کارو نکن ولی رفتم و نشستم و رنگامو گذاشتم و انگار به زور میخواستم یه تابلو بکشم

    یه حس ناخوبی هم احساس میکردم

    با تمام این ها رفتم و چون داشتم قسمت روز شمار تحول زندگی فایل مصاحبه با استاد قسمت 8 رو میدیدم گفتم 8 تا رنگ باشه

    هی از خدا سوال میپرسیدم ولی انگار جوری بود که میخوام به زور الهام بگیرم

    ولی ادامه دادم وقتی نشستم و رنگارو به دستم زدم دیدم حسه داره اذیتم میکنه نشستم چشمامو بستم منتظر بودم که خدا دستامو حرکت بده ولی اصلا دستام حرکت داده نمیشدن

    نمیدونم چجوری شد و رنگارو یکی یکی زدم

    بعد که چشمامو بسته بودم همچنان حس ناخوب انگار داشت اذیتم میکرد و گفتم نکنه کارم درست نبود

    بعد که چشمامو باز کردم به چشمم دو تا چهره دیده شد ولی حس خوبی بهم ندادن

    و قشنگ انگار احساس میکردم نباید عجله میکردم تو کشیدن تابلو

    و یاد اون لحظه افتادم که گفتم بذار از این نقاشیا بکشم بفروشم و یاد حرف پسر خاله ام افتادم که میگفت از این نقاشیای عجیب دختر پسرا خوششون میاد

    دیدم حسم خوب نیست به تابلو نقاشی

    پرسیدم گفتم خدا اگر کارم درست نبود یه نشونه بده تا اصلاحش کنم چیکار باید انجام بدم برای این تابلو که الان رنگش کردم

    بعد اومدم سایت و نشانه ام رو زدم و وقتی دیدم در مورد وحی هست و ادامه شو خوندم متنی که گذاشته بودین جوابمو گرفتم

    حس خوب الهام از طرف خدا

    حس بد صدای شیطان ذهن

    و زود رفتم تابلومو با رنگ سیاه بپوشونم که صدایی گفت چرا این کارو کردی مگه دیوونه ای میتونستی بفروشیش

    ولی به این صدا که میدونم از ذهنم بود چون نشانه اش حس بدی بود که داشتم

    و بدون معطلی زود رنگ سیاه رو زدم پارچه اش رو در میارم

    الان اینو میخواستم بنویسم حس کردم کلا دیگه نباید روی اون بوم نقاشی بکشم

    و وقتی رنگ از روش زدم حسم آروم شد و یه آرامشی بهم اومد

    و وقتی اومدم که ادامه متن رو بخونم آخراش نوشته بود که

    قبول کردن الهامات و عمل کردن بهش حتی نچسبیدن به ایده که نه فقط این جواب میده بلکه اجازه دادن به خداوند تا شیوه رسیدن به خواسته تو رو مشخص کنه و در صورت نتیجه نگرفتن و شکست از ایده الهامی همچنان آرام و رها وتسلیم بگی حتما خیره و تجربه و درسی که اینجا گرفتم تو مراحل بعدی به کارم میاد

    من اینو یاد گرفتم که این مدل سبک نقاشی که خدا یهویی بهم الهام میکنه وقتیه که من آماده دریافتشم و واقعا نقاشیم فوق العاده میشه و هنگام نقاشی کشیدن حالم خوبه

    و قشنگ احساس میکنم که دستام به اراده خودم حرکت نمیکنن

    تو این چند دقیقه قبل یاد گرفتم که به زور نمیشه طرح جدید از خدا بخوام و به زور بگم الهام کنه

    وقت داره و من باید روی نقاشیام کار کنم و هر موقع وقتش برسه الهام میشه

    و برای فروش برای کافه ها باید از جاکلیدی و آینه دستی و چیزای فانتزی که میکشم طرح های چهره کارتونی از اونا کار کنم و ببرم برای فروش

    نقاشی خطوط و الهام هایی که میگیرم زمان دارن و خیلی خیلی با ارزش ترن

    خوشحالم از اینکه خدا باز هم کمکم کرد تا بهم بگه ببین طیبه تو کارای کوچیک رو که کارتونی کار میکنی ببر برای فروش

    هر کدوم سر جای خودش جداست

    برای تابلوهات هم به وقتش هم فروش میره و هم الهامات جدید میاد فقط باید خودت رو آماده دریافت کنی

    این نشانه دقیقا جواب درخواست من بود و عاشقشم که خدا هدایتش از بی نهایت طریق کاملا واضح هست و کمک میکنه

    الان درک کردم که استاد عباس منش میگفتن یه وقتایی شده فایل ضبط کردن ولی بعد پاکش کردن و نذاشتن تو سایت

    من قبلا وقتی این تابلوهایی که خدا بهم الهام کرد رو کشیدم فکر میکردم هر وقت بخوام میتونم بکشم از این تابلو ها ولی امروز دیدم نه اینجوری نیست

    باید روی خودم کار کنم روی شخصیتم و باورهام تا درمدارهای بالاتر که قرار گرفتم تابلوهای جدید تر و عالی تر طبق همون مدار بهم خدا الهام میکنه

    خوشحالم که دوباره حسم رو خوب کرد خدای من ازت سپاسگزارم بی نهایت شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    مهدی قربان گفته:
    مدت عضویت: 580 روز

    بنام خداوندی که مرا هدایت کرد بنام خداوند که تنها قدرت دست اوست بنام خداوندی که مرا بدون هیچ شرط وشرطی پذیرفت و مرا قسمی از وجود خودش می داند وهیچ وقت تنها نمی گذارد بنده اش،رو بنام خداوندی که هر چقدر بیشتر آگاه. می شوم متوجه عشق او می شوم وخدای رفیق خوب من است نه اون خدای گذشته خدای خودت کمک کنم تو رو که رفیق خوب منی در وجووم در ذهنم در لابه لای درونم قدرت عظمت بخشش،مهربانی که شخصت حقیقی مرا شکل می دهد خدای حال من خوب میکنه خدای دست مرا میگره ه خدای که از قلب بنده اش آگاه هست می داند هیچ وقت هیچ کس وهیچ بنده ای به اندازه این خداوند به لطف نکرده به مندخوبی نکرده خدای که از لزطریق پیام هام والهمات الهی همدوره هوای مرا داره به من میگه بدی در حق خودت نکن ارزشمندی خودت رو حفظ کن به خودت ظلم نکن به خاطر. من بهدخودت سخت نگیر احساحس،گناهی به خودت راه نده نگران ررزقت نباش به من اعتماد کن هم چیز رو به من. بسپار غم ناراحتی انده هر چه داری من به دوش میکشم این خدای من است حتی پدر مادر عزیز ترین کس آدم هم برای من این کار نکرده کسی هیچ وقت از من ناراحت نمیشه شود کسی که درس درست زندگی کردن در آرامش رو به من می آموزد این معجزه خداوند بود ازش درخواست کردم وچشمایم بستم در حالی توی یک احساحس بد بودم هدایت شدم به این فایل وبا نوشتن کامنت واون ارتباط برقرار کنه خداونداین احساحس عجله خودت ازم بگیر خیالی عجولم خدایا شرایط زندگیم در دست توست خدای عزیزم چقدر عشقی چقدر بامحبتی خدایا برای همیشه برای من با اشک شوقم می نویسم که برای من عشقی من لیاقت با تو بودن رو درام ای پدر آسمانی من که تو بر همه چیز. آگاه دانای وهدایت گر من باش من با تو خودت بهتر می دانی اگر تمام ثروت های جهان رو به من بد ولی تو نداشته باشم که احساحسم وانرژی با تو اوکی میشه به درد نمی خوره خدایا تو،شرایط بعد تر ازاین از درخواست کمک کردم رهایم نکردی خودت من همین الان این کمال گرای که رو خداوند درمان میکنه من همین الان هم همه چیر اوکی است از طرف خداوند خدایا من بندگی تو را شاید بلد نباشم راه بندگی کردن رو خودت بهم یاد بده راه سپردن رو خودت به یاد بده چون اعتماد بهت دارم چون هدایتم کردی چون زیبای تو دیدم چون انرژی رو از تو گرفتم واین ذهن کی داده مقاومت نشون میده با این نشخوراها خودت کمک کن اعتماد به خدای درونم دارم اعتماد به روح تو در وجودم درام احساحس میکنم تا الان به خاطر خودم زندگی نکردم به خاطر دیگران زندگی کردم به خاطر بچه ام زندگی کردم به خاطر همسرم زندگی کردم والان می خواهم به خاطر خودم زندگی کنم می خواهم این وابستگی های ذهنی واین کمبود ها رو با وجود تو پر کنم می خوام با عشق تو پر کنم عشق تو برای من همیشگی هست چون بازگشت من به سوی نورانیت تو است خدایا من می خواهم بهشت وآرامش رو توی وحال خوب رو همیشه با تو بودن در واوج عشق داشته‌ام باشم ونصورات اشتباه این قیل داده‌ای الکی ذهن رو از خودمدور کنم متکی باشم به قدرت تو وهماهنگی با روح قرار بگیرم الان فهمیدم هرچقدر به روح نزدک تر میشوم بهتر می تونم روی خودم وخدای درونم حساب کنم بیشتر میتونم ارتباط رو با منع انرژی برابر کنم بهتر می توانم وانرژی رو از منبع تو با سپاسگزاری کردن دریافت کنم خدایا من به خودم آگاه هستم درست نشناختمت از جریان هدایت خودم می فهم وقدر خودم رو می دونم که لیاقت با تو بودن دارم الان متوجه شدن که تو عشقی راه رسیدنم به خودت رو همیشه برای آسان روان کن تا همیشه به عشق تو در احساحس خوب قرار بگیرم الان متوجه شدم که خداوند مرا هدایت کرده عشق بهم داده که لیاقتشو درون خودم می بینم خدایا خودت کمک کن با باورهای درست این فرکانس خود ارزشمندیم رو جهان هستی تو ارسال کنم چرا ارزشمند وشجاع به دنیا آوردی وقتی با تو یکی میشوی. که تر س چیزی هست که توارزش به ترسی دقتی خدای عشق د وقتی به خدای درون وشجاعت درونت وتوانایی های که خداوند به داده واون ایمانی که گذشتگان ازش دم زدن دیگه وجود نداره ایمانی که همراه با گناه بود ایمان نبود وایمانی که مرا به احساحس خوب میرسونه ایمانی که باعث میشه توجه چیزهای مثبت کنم ایمانی که باعث میشه اول دلم خودم رو شاد کنم بعد با لبخندی دای کسی رو هم شادکام ایمانی که باعث ارزشمندی من بشه بودن وابستگی به چیزهای بیرونی من لایق هستم جهان به من خدمت کنه تا اینقدرخداوند به من عزت داده بدون عشقی که از طرف خداوند میاد رو وظیفه بودنم رو قدرت خودت حساب میکنم وسپاسگزاری میکنم آ دستانش ولی همیشه روی قدرت خودش حساب کنم خدایا شکرت آگاهم کردی هوشیاری کردم بیدار م کردی خدایا همه جوره تسلیم تو ام خدایا شکرت دیگه داری آگاهم میکنی بندگی کردن دلسوزی نداره بندگی کردن خداونداحساحس گناه نداره واینقدر مرا آگاه کردی عشق بدم خودم وعشق بگیرم واین رو بهم آموختی من نمی توانم کسی رو راضی نگه دارم حتی بچه ام رو من باید قدر خودم رو بیشتر از،هرکسی بدونم وچا لش هلی الکی برای خودم درست نکنم که هر کس جای خودش داره وبپذیزم که همه چیز بخ دست تو ونیاز نیست من کار خواست انجام. بدم کافیه فقط حرکت کنم وتوکل کنم به تو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    مهدی قربان گفته:
    مدت عضویت: 580 روز

    خدایا شکرت که راه احساحس خوب رو بهم یاد دادی خدایا شکرت با توبودن چقدر زیباست با توبودن چقدرحس خوبی به تو من میده دیگه رها میشوی آزادی میشوی خودت سرزنش نمیکی متوجه می شوی که ای سرزنش تقلا وعجله احساحس بد از طرف شیطان است وقتی گوش میدی به ندای درونت خداوند سریع پاسخ چقدر رها میشوی چقدر آزاد می شوی چقدر. بزرگ میشوی که حرف دیگران برات مهم نیست وخودت با خدای خودت حال میکنی چقدر توجه میر روی زیباها متوجه این می شوی که نشانه یک انسان با ایمان تا یک انسان با گذشت چقدر فاصله داره متوجه این اشتباه فرکانسی می شوی که نشانه یک انسان با ایمان ورهای درون با خودت در صلح قرار گرفتن رها شدن وسپردن همه چیز به دست خداوند یعنی عشق به خودت نه اینکه ارزشمندی خودت وایمان خودت رو توجود دیگران بدونی تو این که دیگران رو راضی کنی یا به خاطر دیگران بخوای دل بسوزنی متوجه این سو تفاهم می شوی متوجه عشق که عشق ودلسوزی وراضی نگه داشتن دیگران چقدر تفاوت دارد خدایا شکرت بابت هرآنچه که از طرف تو برمن. می رسد به درگاهت فقیرم خدایا شکرت خدایا تو از قلبم آگاهی من فقیرم به درگاهت تحسین میکنم هرآنچه که در حواس پنچ گانم پی چر خد واز خداوند یکی یکتا سپاس بیکران دارم که منی این رو بهم فهمد که وجودت خودم رو فقط،توی خودم پیدا کنم واینقدر مرا آگاه کردی به این مسائل توعشقی که اینا ها رو بهم آموزش دادی کمک میکنی تا صعف های شخصتی که در گذشته به چشم یک فضلیت نگاهشون می کردم رو بر طرف میکنم واینا همش نشتی انرژی من بودن خداوند خودش با این آگاهی بهم ارزش داد که قدر ارزش خودم تو وجودم خودم هست دیگه دنبال این نیستم چیزی از بیرون بیاد که بهم ارزش بده یا چیزی ارز بیرون بیاد که ارزشمندیم رو زیر سوال ببره خدایا شکرت که هوشیاری بهم داده و قانون خداوند وقتی با تمام توان ارزشمندی خودت رو توی وجود خودت پیدا میکنی چقدر حالت خوبه میشه خداوندی اینقدر عشق هست خدایا ممنونتم عشق خودم دوست دارم نمی دونستم اون خداوند توی وجودم هست وباهاش عشق میکنم صداشو می شنوم چون توی قلبم هست خدای که باعث رابط خوبم میشه متوجه شدم هرچقدر رابطم با خودم خوب باشه به همون اندازه خدای باعث رابط خوب من میشه باعث ثروتمند شدن میشه ومتوجه می شوی چقدر به خاطر دلم مردم خودت رو از نعمت های خداوند دوری کردی بزرگترین کار اشتباهی که کردی اونم به خاطر عدم آگاهی پیدا میکنی خدایا از همین جا از تو در خواست میکنم آگاهی بیشتری بهم بده خدایا معجزات میبینم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    یاسین نظری گفته:
    مدت عضویت: 1602 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    روز 153: سلاااام ، از کجا بفهمیم این هدایتی که داره به ما میشه از طرفه خداونده یا نه ، وقتی احساس آرامش داریم و حالمون خوبه اپن هدایتی که بیاد از طرف خداونده و نکتش اینجاست که خداوند بامون صحبت می‌کنه احساسمون به مراتب بهتر میشه ، چطور میتونیم خودمون رو فراموش کنیم ، با باور های خوب میتونیم ، با احساس سپاسگزاری کردن میتونیم ، حس های خوب از قلب ماست، خب حالا بیایم سر ثروت ما هروی ثروتمند تر به خدا نزدیک تریم خداوند همون چیزیو میخواد برامون که ما میخوایم با فرکانس هامون ، وقتی میایم باور هامون رو در مورد ثروت تغیر میدهیم و میدونیم که ما هرچی ثروتمند مند تر بشیم و چیزای بیشتری بخریم به پیشرفت کلی آدم و جهان کمک کردیم و دیگه اینکه استاد چون تو مدار خوبی بودین و خودتون رو کنترل کردین ، تونستین اینقدر راحت به امریکا مهاجرت کردین و تو یکی از زیبا ترین ایالات اون کشور زندگی میکنید خیییییلی دوستون دارم خدا بتون بیشتر بده و این نتیجه کنترل کردنه ذهنه خداااایا سپاسگذارم که این جهان رو طوری خلق کردید که ما خالق شرایط خودمون باشیم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    سرور امجد گفته:
    مدت عضویت: 1949 روز

    با سلام و سپاس

    تفاوت نجوا و الهام در این گفتگو رو من اینجا با یک مثال واضح بیان می کنم فرکانس بیان سید کاملا خالص و بدون نویز بود و حس آرامش و خلوص به آدم میداد ولی فرکانس دیگر به هر علتی که ممکنه اشکال فنی بوده باشه، فرکانس گوینده همراه با نویز بود و این برای من با وجود حرف های خیلی خوب و قشنگ یک حس نا خوشایندی رو ایجاد می کرد….نمیدونم کسانی که تو دریافت و حس فرکانس ها قوی باشند خوب درک می کنند…

    خیلی از ماها حاضریم یک موج رادیو رو سالها با نویز گوش کنیم و اقدام برای تعویض و یا درست کردن موج نکنیم فقط به صرف اینکه عادت کردیم یا به دلایل دیگه….انگار یه نفر باید بیاد اون پیچ تنظیم رادیو رو بگردونه برامون یا کلا خاموش کنه و یک رادیو سالم و تنظیم شده روی فرکانس درست دستمون بده….

    بعضی وقتا سالها منتظر اون معجزه هستیم که یکی از بیرون بیاد برامون همه چیو درست کنه…غافل از اینکه باید خودمون و از درون خودمون این تغییر و حس خوب رو ایجاد کنیم.

    درونی که ریشه اش در قلبمان هست نه در ذهنی که مجموعه ای از خاطرات و باورهای مختلف ناشی از محیط و فرهنگ و جامعه و قوانین قراردادی ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    ماکان الیکایی گفته:
    مدت عضویت: 494 روز

    153مین تحول روز من

    موضوع فایل:تشخیص الهام از نجوا

    چگونه بفهمیم چیزی که به ما گفته میشه الهام هست یا نجوا؟؟ برمیگرده به احساسات مون که اگه احساس خوبی داشته باشیم اون بعنوان الهامات تعبیر میشه و احساسمون حتی بهتر و بهتر میشه و اگه احساسات مون بد وبدتر هم بشه و در عصبانیت باقی بمونیم از اون بعنوان نجوا نام برده میشه،

    وقتی آرامش داری یا تسلیم هستی خداوند داره باهات حرف میزنه،این روزها در حال خواندن قرآن با معنی هستم و چقدر جالب از اول شهریور دارم سوره قصص رو میخونم همانطور که استاد گفت درمورد حضرت موسی و مادرش که موسی رو داخل آب انداخت و به پشتوانه مردی که با مخالفان موسی درگیر بود،میزنه اون یکی دیگه رو می‌کشه حتی میزد می‌کشت و ضربه شو هم خورد خسته شد و تسلیم شد و خداوند با اون شرایطی که موسی داشت،اونو به پیامبری برگزید،پس منو شمارو هم هدایت و راهنمایی میکنه،وقتی ترس داریم و عصبانی هستیم فرمان از شیطان صادر شده و ما به آن گوش دادیم و عمل کردیم،باید بخواهیم مسلط باشیم به شرایط،آرامش کسب کنیم،تسلیم برابر خداوند متعال باشیم،و هدایت خداوند با الهامات پروردگار پدیدار میشه،

    وقتی آرام میشی،و آرامش داری، قلبت باهات صحبت می‌کنه و احساس عالی بدست میاری میاری،خداوند الهامات غیبی را به ما گوشزد می‌کند و وحی میکند،احساس خوب نتایجی از نویز رزونانسی قلب هست نه مغز!تمام احساسات خوبتان از قلب نشآت میگیرد،خداوند به زنبور وحی می‌کنه ما که اشرف مخلوقات هستیم،و باید به خداوند اجازه دهیم تا مارا هدایت کند از طریق الهامات،

    تمام موقعیت‌های خوب را در آرامش و در احساس خوب،و بدون دست و پا زدن بدست میاوریم،پیامبر 40تا چله نشینی داشته و در سکوت و آرامش، وحی بر قلب پیامبر وارد شد،باید قلب آماده و قوی داشته باشی همانند نلسون ماندلا حدود27سال در سخت‌ترین زندانهای آفریقا زندانی بود و بعد اینکه آزاد میشه تمام زندانی‌هارو آزاد کرد خب با قلبش تصمیم گرفت،اما اگه با مغزش تصمیم گیری میکرد هیچ کاری با زندانی ها نداشت حتی سنگ جلوی پاشون میزاشت،قلب منشأ تمام خوبیها و آرامشهاست بشرط اینکه خواهان الهامات پروردگار باشی.

    چگونه مطمئن بشیم که خدا مارو راهنمایی می‌کنه یا با ما صحبت میکنه،وقتی ما بچه بودیم و خود من از 4تا 11سالگی دوران ابتدایی بسیار زیاد با خودم حرف میزدم با خدای درونم،و به من می‌گفت چیکار کنم رفته رفته که بزرگتر شدم اون خدای درونم کمرنگ تر شد اما هرچقدر روی خودت کار کنی و باقلبت در آرامش باشی و متوکل باشی میتونی خدارو پیدا کنی و ناظر اعمال و رفتارت بدانی و منتظر الهامات غیبی پروردگار باشی و رفته رفته خدارو در وجودت بعنوان انرژی درونی ت احساس کنی،و بهش اجازه بدیم که هدایتمون کنه.همانند حدیث امام علی علیه السلام که می‌فرماید: ایمان انسان کامل نمیشود مگر به چیزی که در دست خداست و نمی بینید تا چیزی که در دست خودت می‌باشد و می بیند،اعتماد داشته باشی،ما به خدا اعتماد داریم.

    خدایا شکرت بابت آموزه های امروز سایت عالی استاد عباس منش و بانو،و ممنون از استاد عرشیانفر.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    ادریس رضائی گفته:
    مدت عضویت: 132 روز

    سلام

    دوستان کمتر از یکماهه که با استاد عزیزمون آشنا شدم، نتیجه کاری واستون بگم که کاملا بیکار بودم و خودم رو یه جورایی قانع میکردم که مثلا ثروت به سمت من میاد ولی حسم لحظه ب لحظه بدتر میشد و روزها پشت هم این حس تکرار میشد، جوری که تا ظهر میخابیدم که فقط زمان بگذره تا اینکه به سمت کار هدایت شدم وکارهای دفتری و پشت میزی رو دوست دارم،یکی از آشناهام که داخل اسکله فعالیت میکنه بهش گفتم واسه منهم ببین کار هست،من هم میام تا اینکه بهم گفت صحبت کردم و کار فنی واست هست، خلاصه قبول کردم و رفتم واسه مصاحبه فنی، 3 نفر ازم مصاحبه گرفتن و نفرآخر که نفر چهارم بود بهم گفت که واسه کار اداری و دفتری بهترمیتونی کار کنی تا فنی، و دقیقه نود نامه من رو نوشتن که واسه کار دفتری مشغول بشم ،نتیجه مالی از بیکاری الآن دیگه خدا رو شکر اسنپ کارمیکنم و امرار معاش روزانه دارم تا روزی که از شرکت بهم زنگ بزنن و بصورت جدی اونجا مشغول بشم.

    اما اینروزها خیلی سردرگم هستم، علتش هم این هست که به محض شروع کردن یه فکری میاد سراغم که میگه دیگه دیر شده، تو دیگه نمیتونی به اون زندگی ایده آلت برسی، خیلی خودم رو با دیگران مقایسه میکنم،خیلی خودم رودست کم میگیرم،عزت نفسم ضعیف شده

    بهم راهکار و انگیزه بدید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      آزاده گفته:
      مدت عضویت: 207 روز

      سلام دوست عزیز

      بهت تبریک میگم اول اینکه از شاگردان استاد هستی وراه خوبی درپیش گرفتی همین ک با استاد آشنا شدی ودراین مسیر قرلر گرفتی این خودش نشان پیشرفت وتغییر باورت بوده ک الان اینجایی وکامنت مینویسی

      ما انسان هستیم وسر راه همه ما شیطان هست وبا نجواهاش جلو پیشرفت ما رو میگیره

      چون قسم خورده ک ما انسان ها رو گمراه کنه

      شما مبگید ک یک ماه ک تو این مسیر الهی هستید ویه شغل جذب کردید

      و درآمد روزانه از اسنپ دارید این خیللللللی عالیه دوست عزیز با جدیت وتعهد این مسیر رو ادامه بده

      این ک خودت با دبگران مقایسه میکنی از احساس عدم لیاقت شماست ک استاد در موردش در دوره احساس لیاقت مفصل صحبت کردن

      دوست عزیز کمال گرایی جلو پیشرفت شما رو میگیره

      استاد همیشه تاکید بر تکامل دارن وجهان هم یه شب ه ساخته نشده

      فقط خودت را با گذشته ات مقایسه کن ن با اطرافیان

      هر کس در هر جایگاهی هست نتیجه فرکانس باورهایش است

      وتوهم درجایگاهی هستی ک فرکانسش را فرستادی واین عدالت خدا وند است

      اگر توانایی خرید دوره نداری عجله نکن

      تو سایت کلییییی فایل رایگان هست

      از این آگاهی ها استفاده کن کم کم مسیر باز میشود در پناه الله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    سونیا نوری گفته:
    مدت عضویت: 475 روز

    بنام خدایی مهربان

    سلام به همه دوستان خوبم و استاد عزیزم

    گفتگو با دوستان قسمت 53

    تفاوت بین صحبت کردن خداوند و شیطان ، اگر آرامش داری ، حرف از طرف خداوند است ، اما اگر احساس غم و غصه، خشم و نامیدی داری بفهم که از طرف شیطان است .

    مدتهاست که برای من اتفاقی بد نمی‌افتد، واگر هم یک اتفاقی به ظاهر ناجور میفتد من میگم ، قرار است برای من چیز یاد دهد ، چون بارها چنین شده که یک اتفاقی بد افتاده و بعدا وقتی فکر کردیم به خودم گفتم خدایا شکرت که این اتفاق افتاد و گرنه من اصلا متوجه این موضوع نمی‌شدم.

    وقتیکه احساس خوب داری یعنی اتفاقاتی خوب میفتد و همان اتفاقی به ظاهر ناجور به رشدت کمک می‌کند، چند سال پیش خوب بوده اما این یکسال خیلی عالی پیش میره .

    خداره شکر

    بخشش کار عقل نیست ، بلکه کار قلب است و همچنان توجه نکردن به اتفاقات ناخواسته است. و باید فقط احساس خوب داشته باشیم تا قلبمان صحبت کنند ، اما اول ما باید انتخاب کنیم .

    بارها شده که از الهامات خداوند کار گرفتم و چقدر اوضاع عالی شده ، اما بارها هم شده که خوب فهمیدم که باید اینکار را بکنم اما انجامش ندادیم، و بعد تاوانش را هم دادیم . و این الگو بارها و بارها تکرار شده.

    پس باید یاد بگیرم که ببخشیم، نه بخاطر دیگران به دلیل اینکه خودمان آرام بگیریم .

    خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    لیلا توسلی گفته:
    مدت عضویت: 773 روز

    به نام خدا وسلام به خدا.

    153مین گام حضورم درمحضرخداراتوی تمرین دوره ی روزشمارزندگی تجربه میکنم.الهی شکرت بااین همه نعمت بی انتها.

    حمدوسپاس مخصوص خداست که بادستورمن درخواستم را اجابت کرد.

    ومرابه اقیانوس آگاهی وعلم خودشناسی وخداشناسی قرارداد.

    الهی سپاسگذارم که توی دانشگاه خصوصی بابهترین استادهاومعلم وهمکلاسیهای مجرب همراهم کردی خوش بحال من شده.

    سلام به هردواستادعشق ، که هم درس مادی و هم درس معنوی راباهم به من آموختن وهیچ تداخلی نداشت قدم به قدم پذیرفتم والان4سالِ تمام بااستادعزیزم سیدعرشیانفردارم زندگانی میکنم.

    و2سالِ تمام هم بااستادعزیزم سیدعرشیانفروهم استاد عزیزم سیدعباسمنش ومریم جون زندگانی میکنم.

    من اول از آغاز هرسخن سپاسگذاری بابت عقل سالم دربدن سالم خودم وخانواده ونی نی آینده ام رابجابیاورم قربه الاالله الهی شکرت.

    خدایاسپاسگذارم که به من تشخیص الهامات خداوندی راازنجواهای شیطان به سادگی آب خوردن بامعنی ودرک وفهم وعمل درمصیرعشق وعاشقی به تک تک کوآرکهای بدنم باخونم آغشته کنی ومرارهبریت کنی.من برای این تجربه صادقانه آمادگی خودم رادربهشت ازلی اعلام کرده ام. وباسبک بالی وسبک حالی قصدسفربه بهشت کره ی خاکی راکرده ام.‌ودراین محل آزادباوفورامکانات هم این بهشت رامیسازم وهم زندگی دربهشت ابدی ام راطراحی ودرحال ساخت و ساز هستم دمم گرم بااین همه خلاقیت.

    سوال اول:حالاخدایابه من جواب بده هراشتباه وخطایی انجام دادم معذرت میخوام. حالابعدازمعذرت خواهی وتوبه پذیری من برای دریافت وشناخت الهامات به ساده ترین روش روآموزش همراه باعمل به من بیاموزالهی دورت بگردم توهم پدرومادروهم پسران رشیدمنی .

    پس لیلابااین همه داشته وثروت میتونه توبهشت دنیوی باافتخاروقدرت جهان روگسترش بده.

    سوال دوم:الهی خودت درقرآن، کتاب راهنمای زندگی من گفتی.

    همین دیروزخوندم که به همه چیزیک اندازه معین ازانرژی خودت داده ای.حالا قدرت تسلیم شدن دربرابرخودت راکه بزرگترین وثروت سازترین نعمت است رابه قلبم تزریق کن.

    یعنی از4سال قبل ازفرش به عرش رسیدم ولی حق خواستن بیشتر باسپاسگذاری رادارم بایدبراخودم واولادم آسان کنی به خداماتواین دنیاکه هم تضاد داره هم بُعدداره هیچکاری بلدنیستیم!!!!!!

    اینجاکی میخوادبه دادمون برسه!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!

    منه بیسوادکه توهیچ فضای مجازی نیستم.

    حتی استادمن اصلا نمیدونم چطوربابرنامه های زنده ی شما رودنبال کنم ومنم حاضرشم ولذت حضوررابچشم!!؟؟

    همش میگین من به کسی جواب پیام نمیدم من باکسی تماس ندارم عیب نداره شما هم باهمونهایی که بلدن تماس بگیرن صحبت کن.!¡!!!!!!!¡

    حتما همونطورکه خداباشماصحبت کردبامنم صحبت ورابطه اش رو با زبان ساده تربا من برقرارمیکنه .اعتمادکردم به خدا

    شماهاگفتین اعتمادکن منم اندازه خودم دارم کارمیکنم.

    سوال3:هنوزنمیدانم چقدرمقاومت میکنم!!!!؟؟؟؟

    چون خداخودش شاهده که هیچ لجبازی نه باخودم،نه باخدا،نه بااطرافیان،نه باطبیعت رو دارم.

    خدایااگه در این مورد مقاومت هرچی هست ازنگرانیهای منه!!!!!

    ازذهن منه ازخطاهاواشتباهات وبه زمین خوردنهای منه !!!!!!!بگو به من چه قدمی روبردارم تاآسان شوم برای آسانی ها!!!!؟؟؟?

    خدایاتوکه احساس نداری والان بانوشتن کامنت بی اختیاراشکهام جاری شده ازبی کسی خودم توغارتنهایی موندم چه قدمی بلدم بردارم که رهاباشم !!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟ودرلحظه زندگی کنم برای همیشه نه یک ساعت خوب ویک ساعت ناخوب!¡!!!!!

    سوال4:دوست دارم: نه ازترس خداباشه !!!!!!!!!

    نه ازترس ازدست دادن چیزی باشه ¡!!!!!!!!!

    ونه برای به دست آوردن چیزی¡!!!!!!

    مدام احساسم روخوب نگه دارم .

    خدایاخودم روبرای خودم میخوام.

    ازوجودم لذت ببرم .

    ازحضورم لذت ببرم .

    مگه چقدرفرصت نفس کشیدن دارم؟؟؟؟؟!!!!!

    اونم همش به استرس به دست آوردن خواسته هام!!!

    یا از ازدست ندادن داشته هام!!!!

    یا ترس ازخدادیگه بسه. !!!!!!!

    هرآنچه نعمت دردستان توهست من وخانواده ام تسلیمیم!!!!!! ای بی نیاز، باتجربیاتم میخوام توروخیلی بیشترازنعماتی که درجه یک به من داده ای احساست کنم چون ازچاه تاریک به سوی نوردعوت شدم.

    ذهنم میگه خب کی وچگونه میخوای خوشبختی ازاین بیشتر روتجربه کنی!!!!؟؟؟؟؟

    سوال 5:خب دوست دارم قلبم حرف اول رابزندچون خوبی منومیخواد.

    ومنی که عمریه باذهن جلورفتم وکاسه وکوزه هادرآخرشکسته شد.

    الان فقط به مراقبتهای ویژه ی الهی نیازدارم یاربّ. توقول دادی الوعده وفابلدنیستم حتی ازت درخواست کنم یا. ربّ یاریم ده.

    سوال6:من نمیدانم!!!! من کی آماده ام برای حل مسائل!!!؟؟؟

    چگونه راه حل رابشنوم وبشناسم!!!؟؟؟؟

    من کی آماده ام فقط ازخداکمک میخواهم خودش علم وآگاهی خداشناسی وخودشناسی رابه من عطاکندماکه هیچی……….

    سوال7:کلاًخودِ من. منبع ایراد هستم.

    منم قبول دارم100٪مشکل از بندگی من است!!!!سراپاآماده ام برای تغییرات فقط بایدچشمهاروشست وجوری دیگه ای به خودم وتغییرات وپیش رفتم نگاه کنم.وباخودم روراست باشم هرچی که پیش میرم هی توقعم بیشترمیشه الان متوجه شدم.!!!!

    که بزرگترین پاشنه آشیلهام یکی سریع ناامیدمیشم خطر !!¡!خطر !!!!!!بزرگی است.

    عجولی من سم کشنده است.

    توقع های زیادوبعضا بیجاازخودم دارم ومعجون فلج کننده ازذهنم تزریق به جسمم می‌شود!!!!!!

    که محصولش میشه استرس ونگرانی وضف جسمی که بایدبرای بهبودش عکس این عمل را انجام دهم.

    سوال8:خب نمیدونم کجاهدایت خداست!!!؟؟؟؟

    بی چون وچراقبول کنم .

    بعضی وقتهاباخودم میگم نکنه این حماقت من بودتوی تشخیص هدایت خداوحماقت خودم به خدانمیدانم چکارکنم!!!؟؟؟

    مثلایک نفر4الی5سال پیش ازماکمک خواست منم کمکش کردم ازفردای اون روزیکسره آمون ماروبرده بودمانون نداریم،گوشت نداریم،کرایه خونم مونده یامیگفت :ازکسی کمک خواستم!!!!!!طرف میخواسته ازمنودخترم سوءاستفاده کنه!!¡!!!!

    وبه صورت مظلوم نمایی مدام برامنوپسرم پیام میداد!!!!!!!

    منم یک روزتماس گرفتم وصداموبردم بالابعدگفت ببخشین دخترم این پیامهارومیداده!!!!!!

    گفتم دیگه پیام ندین!!!!بعدازچندوقت معذرت خواهی دوباره درخواست کمک کردجواب ندادم!!!!!بازسرمزارروستامون دیدمش یک کم نقدی دادم.

    ویک خانم نقدی داشت گفت اگه کسی رومیشناسی این پول روبهش برسون واین پول روبرای همین نیازمندفرستادم.

    الان 3هفته پیش پیام داد. جواب ندادم!!! نصف شب تک زنگ زدجواب دادم .سریع قطع کردپیام دادشارژندارم!!!!

    بعدازیک هفته تماس گرفت: گفت پام شکسته کمکم کنین وال وبل گفتم موقعیت ندارم وکسی روهم من نمیشناسم.

    چون همون5سال پیش برای دارو ودرمان به کسی معرفی کردم جلوی همونم آبروی ماروبردازبس که تماس گرفته. واین بنده ی خدا حتی اسم منوبه نام حاج داداشم توگوشی سیوکرده وگفته فلان ساعت تاروزبعدبه من تماس نگیریداگرکارواجب داشتین پیام بدین چون توخونه جلو خانمم معذب هستم حتی پسرهای منم تماس نمیگیرن بااین حاج آقا!!!!!!!مگردرساعات اداری!!!!

    بعداین خانم روکه معرفی کردیم دینگ، دینگ، دینگ با این حاج آقا تماس میگیره که ماخوردوخوراک نداریم مااینجوری مااونجوری!!!!!!

    حاج آقا گفت: به این خانم بگودیگه بامن تماس نگیره مگه ازمن طلبکاره!!!!!!

    بالاخره الان هم نه موقعیت کمک کردن دارم وبه عزیزدلم گفتم .جواب دادولش کن فامیل عزیزدلم هست. باخودم میگم خدابراش درست میکنه غصه نخور.غصه نمی‌خورم ولی خب منم انسانم ذهنم هی ازهردوراه اذیتم میکنه کمک کنم یکجوراذیت هستم کمک نکنم بازمیگه توهم نمیتونستی پول 2کیلومیوه کمک کنی والاموندم که این کدومش هدایت خداست کدومش حماقت لیلاس!!!؟؟؟؟

    امیدوارم به سادگی تشخیص هدایت روفهم ودرک وعمل صادقانه داشته باشم آمین.

    عاشق هردواستادم هستم من سحری هابرنامه های تلویزیون روبعدازاذان مشهدفقط دعای سحرتهران روگوش میکنم اونم نزدیک تلویزیون مینشینم که بقیه خوابیدن راحت باشن.

    وکل زمان خوردن چایی وغدافایلهای دوره ی بامدادطلایی استادناجی ام سیدعرشیانفرروباجان ودل گوش میکنم.چون همش از خودشناسی و خدا شناسی صحبت میکنن ومیشه عزت نفس عالی.

    الهی استادان گرامی ازاینی که هستین تریلیاردهابرابرپیشرفت مادی ومعنوی داشته باشین آمین.

    عاشق همه ی شماهستم، به خدانمیدانم چگونه خداروشکرکنم ؟؟؟؟؟!!!!!!!بابت حضورش ،حضورم ،حضورگرمتان¡!!!!!?؟؟توهمین هم مشکل دارم باخودم که شکرگذاری ام درسته؟؟؟؟!!!!یاحق.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    محمدرضا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1441 روز

    (( بسم الله الرحمن الرحیم ))

    سلام ،

    روز 153 سفر …

    خدایا ازت متشکرم برای تمام نعمتهایت ، برای سلامتی خودم و عزیزانم ، برای حال خوب امروزم ، برای روغنکاری شدن زندگیم در این مدت ، برای این بهتر شدن ها ، برای این بهار ، برای این نسیم هوای مطبوع برای این خونه ی خوب برای این جمع خوب برای این سایت خوب برای این استاد خوب برای فایلهای خوبش برای دوره ها برای این همه اتفاق عالی برای مشتری های امروزم برای همکار های خوبی ک دارم برای دیشب و اون هوای عالی برای فایلهایی ک دانلود کردم برای جای کار خوب امروزم برای تک تک لحظه های خوب امروزم ک با احساس خوب سپری شد ای رب من ازت بی نهایت سپاسگزارم .

    خدا به ما الهام میکنه ، مارو هدایت میکنه ، چقدر این فایل روشنگر بود ممنونم از شما ، ممنونم از مریم جان برای این جای گذاری خوب فایلها خیلی به موقع بود واسم و خیلی بکارم اومد ، خدایا همواره هدایتم کن به سمت بهتر شدن ،

    استاد مثال شما در مورد نجوای شیطان و احساس بد و سربالایی و صدای خدا و احساس آرامش و سر پایینی عالی بود واقعا و یک تصویر خیلی خوب در ذهنم نقش بست ،

    اونجایی ک در مورد هدایت خداوند و الهامات و مثالهایی ک از پیامبران گفتید هم خیلی به دلم نشست و ایمانم رو تقویت کرد و جنس الهام رو بهتر متوجه شدم .

    چقدر خوب ک چنین گفتگویی انجام شده و اینقدر آگاهی های خوب از دل این گفتگو بیرون اومد که من از شنیدنش لذت بردم .

    ممنونم از استاد عزیزم و دوستان خوبی که باهم هستیم که باعث میشویم و سعی میکنیم که جهان جای بهتری باشد .

    استاد ازت ممنونم یه کمکی هم این فایل بهم کرد که یادم رفته بود و توی این فایل خیلی خوب بهم یادآوری شد و احساس شکر گزاری من رو خیلی تقویت کرد ،

    من این تیکه اش رو اینجا میگم تا دوستان هم بهش دقت کنند که شما فرمودید که ما وقتی

    آرامش میگیریم صدای الهامات بلندتر میشود ،

    وقتی آروم شدی ایده ها میاد ،

    من دقیقا این رو این روزها و مخصوصا امروز با این فایل دریافت کردم ، ابتدا به آرامش رسیدم ، و بعدش که آرام شدم این ندا از درونم اومد و دیدم واقعا زندگیم الان خوبه شکر خدا ، چیزی که خلافش رو در نجواهام زیاد میشنیدم .

    من الان نگاه میکنم میبینم که این مدتها خیلی کم پیش اومد که من بخوام تلاش زجر آوری کنم ک احساسم رو خوب کنم ،

    چیزی که سالها قبل خیلی زیاد بود این موضوع ،

    استاد عزیزم شما در این فایل فرمودید :

    وقتی تو مسیری زندگی رو غلتک میفته ،

    چرخا روغنکاری میشه ،

    اگه خودت به زندگیت نگاه کنی مقایسه کنی با یه سال قبل و سال قبلش

    میبینی چند سال پیش خوب بوده ها ولی هرچی گذشته انگار چرخ زندگیم روانتر شده

    انگار همه چی راحتر اتفاق افتاده

    یه همیچین احساسی بهت دست میده

    نه اینکه یهویی یه معجزه میفته پایین یه شبه زندگیت زیرو رو شه

    ولی وقتی مقایسه میکنی با 5 سال پیش واقعا اختلافش زیاده

    ولی تو مسیرش احساست اینه ک چرخ زندگی من داره روان تر میشه …

    این عبارت طلایی این فایل برای من بود که واقعا امروزم رو از دیروزم بهتر کرد و به هدف امروزم که بهتر شدن از دیروزم بود خیلی بیشتر و بهتر از دیروزم شدم با این عبارت کلیدی ، چون یکی از نجواهایی ک خیلی این روزا بامن بود رو جواب قانع کننده داد یک منطقی که ذهنم قانع شد و الان نمیتونه خلافش رو بگه ،

    این ذهن منطقی رو باید با چنین جواب های قوی و قانع کننده ی خفن قانع کرد . الان ذهنم در این موضوع کاملا بسته شد ‌.

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت برای زیبایی هایی که به من نشان میدهی ، ازت برای زیبایی های اطرافم زیبایی هایی که میبینم و میشنوم سپاسگزارم ای خدای خوبم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: