گفتگو با دوستان 55 | احساس لیاقت بی قید و شرط - صفحه 6

196 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نگار گفته:
    مدت عضویت: 2151 روز

    بنام خدا

    استاد در مورد در صلح بودن با خودمون

    الان در حین گوش دادن ب فایل این مورد یادم اومد

    درمورد اینکه ی معیاری برای خودمون در نظر بگیریم که در نظر دیگران بی عیب و‌نقص باشیم

    ب شخصه ادمی هستم که متاسفانه خیلی جاها ملاحظه دیگران رو‌میکنم ‌ و خودم رو‌ندید میگیرم

    در پرانتز ( ب نسبت قبل خیلییی بهتر شدم

    بخاطر دایره ازتباطی محدودی که دارم مثلا خانواده همسرم سبک من رو‌پذیرفتن و ب من احترام میذارن

    ب جز ی نفرشون که

    با اموزشهای استاد متوجه شدم ایشون اون فرکانس عدم لیاقت من و ترس در راضی نگه داشتن دیگران رو دریافت کردن

    که ب خودش اجازه داده در جمع برای من پشت چشم نازک کنه

    درحالی که من اصلااا در مورد بحثی که این خانم و همسرش با همسر و پدر همسرم داشته نبودم

    و ایشون انتظار داشته من برم و از طرف همسرم که اصلا پشیمون نیس گردن خم کنم و عذرخواهی کنم

    اولین مرتبه دیدار ما بعد از اون بحث

    دقیقا ایشون فرکانس خراب من کرفت و بسیار سرسنگین و با قیافه حق ب جانب با من احوال پرسی کرد)

    من همیشه ترس داشتم‌که مثلا این خانم و اقا که 12 سال پیش ب من و همسرم ی لطفی داشتن

    همیشه باید مورد احترام باشن ( شرک)

    اخیرا فهمیدم که اونها دستان خدا بودن در اون برهه از زندگیم

    و اگر قرار بود اون اتفاق رقم بخوره

    اینا هم نبودم خدا از طریق دستان دیگه اش برامون اون کار رو انجام میداد

    و دور روز پیش وقتی که اون خانم برای احوال پرسی ب پذر همسرم زنگ زد

    و پدر همسرم گفتن که بیا با ایشون صحبت کن ( با پدر همسرم اشتی کردن) و من خیلی راحت گفتم با ایشون صحبت نمیکنم

    و خداروشکر جرات کردم که ب خودم احترام‌بذارم

    و مثلا بخاطر پدر همسرم‌کاری ک‌دوست ندارم انجام بدم

    ی مورد دیگه

    یکی از دوستانم هست که بسیار خانم تمیزی و اهل بشور و بساب

    و من کلا خیلی کار خونه رو دوست ندارم

    و برای همین رفت و امدم با ایشون محدود کردم

    چرا ؟؟؟

    چون این خانم سالها از من یک‌بت در ذهنش ساخته و

    منم دارم تلاش میکنم که اون تصویر رو همون طور بینقص نگه دارم

    در حالیکه که اگر من با همین ویژگیم که ب کار بیرون و کار هنری و تدریس علاقه دارم در صلح باشم و نخوام یک‌زن کدبانو و تمام عیار از نگاه جامعه باشم

    این خانم هم فرکانس من رو دریافت میکنه

    نیاز نیس هر روز ب اون دوستام زنگ بزنم و احوالشون بگیرم

    چون اونا این اخلاق دارن

    پس منم باید مثل اونا رفتار کنم تا مورد قبول باشم

    برای اینکه مورد قبول باشم‌نیاز نیس حق الزحمه کلاسهام پایین بیارم که اونا بگن خانم خلفیان خیلی مدرس خوبی و منصف و …

    و ادم پولکی نیس

    و‌من‌چون‌در بیان مقدار حق الزحمه ام ترس دارم

    مشتری هایی میان سراغم که پول بابت هر چیزی و هر کلاس دیگه ای میدن میلیون میلیون

    ولی انتظار دارن برای کلاس من مبلغ جلسه ای 150 تومن پرداخت کنن

    اخه کلاس زبان کجا جلسه ای 150 تومن

    غیر از اینکه من خودم لایق نمیدونم که مشتری های لِه میان سراغم

    ولی استاد اینم بگم ک‌ جرات کردم و ب دوتا از مشتریهام گفتم هزینه جلسات برای کتاب جدید افزایش مبلغ داره

    و البته ب دو نفر دیگه شون هم مونده ک باید بگم ( در حال حاضر سفرن)

    نمیخوام یهو مبلغ کلاسم رو نجومی ببرم بالا ( قانون تکامل)

    ولی بعد از این همه سال تدریس و تجربه

    و دیدن الگوی هزینه کلاسها تو همین شهر میخوام‌درخ‌است مبلغ منصفانه تری داشته باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  2. -
    آرام گیان گفته:
    مدت عضویت: 1052 روز

    استاد یه چیزی بگم؟

    تمام این دوره ها و مباحثی که تک تک مطرح میکنید، دست آخر همشون انگار در هم تنیده هستند و روی هم تأثیر میذارن

    و این خیلی جالبه

    مهمه که همشون رو بطور موازی بهبود ببخشیم

    مثلا اینکه سلامتی روی عزت نفس و ثروت تأثیر میذاره و حتی روی روابط، خیلی محسوسه

    ولی بعضی چیزا هم هست که واضح نیست ولی وجود داره

    و جالبه اگه براتون از یکی از کشفیاتم بگم

    … چندوقت پیش دوباره این موضوع نظرمو جلب کرد که چرا در برخی از خانواده‌های ایرانی، فرزندان گرایش و رفت و آمد بیشتری با سمت مادری دارن؟

    و گاهی اوقات اصلا ارتباط با سمت پدری تقریباً قطعه

    و گاهی حتی ذهنیت منفی نسبت به سمت پدری زیادتر از سمت مادریه و گاهی اصلا انگار سمت مادری فرشته و پاکن و سمت پدرن افعی و گرگ و عقرب و بدجنس هستن!

    عجیب نیست؟ این باور جمعی و فرهنگی و همه گیر؟

    البته که هزار و چند دلیل میتونه داشته باشه

    و من فقط یکیشو میخوام بیان کنم

    .

    برگردیم به اول ازدواجِ خیلی از ازدواجهای سنتی،

    برگردیم به اون لحظه‌ای که مردی میخواد انتخابش رو انجام بده

    خیییلی به نظرم ربط داره به اینکه اون آدما در لحظات اول بر اساس چه باورهایی انتخابشون رو انجام میدن

    یکی از باورها و دیدگاههای رایجی که در برخی افراد وجود داره اینه که مَرده میگه برم یه خانمی رو بگیرم که سطح فرهنگی و اجتماعیش از من پایین تر باشه

    تا من بتونم از پس برآوردن توقعاتش بربیام و همیشه برای حفظ جایگاه قدرتم، یه سر و گردن از خانواده اونا و همسرم بالاتر باشم

    اینطوری حتی میتونم اون دختر رو مثل موم توی دستم شکل بدم اونجوری که دلم میخواد و عوضش کنم… اونم چون اعتمادبنفس کمتری داره حتما سلطه پذیر خواهد بود و میشه اونچیزی که من میخوام ووووو

    خلاصه اینکه بعضی ها میرن با پایینتر از خودشون ازدواج میکنن… ولی خب بعدا شاید یادشون بره چرا این انتخابو کردن و همش از بی فرهنگیای طرف مقابل در عذاب باشن

    … ازونطرف

    زنی که جایگاه خودش رو و اعتبار خودش و خانوادش رو در خطر میبینه چیکار میکنه؟ برای جبران این حس بد در خودش و برای اثبات و بالا بردن خودش؟ و

    احتمالاً برای اینکه بچه هاش به سمت خانواده پدری تمایلشون بیشتر نشه،

    شروع میکنه خودآگاه یا ناخودآگاه، بدیهای خانواده پدری رو برای بچه هاش تعریف میکنه و ازون طرف از خوبیهای خانواده خودش بیشتر میگه و رفت و آمدهاشون رو با خانواده مادری بیشتر میکنه

    فقط کافیه که نتیجه این موضوع چندبار موفقیت آمیز باشه

    بعدش میبینی که تا سالیان سال مادره بصورت عادت داره این کارو میکنه

    و اتفاقی که میفته اینه که بچه‌هاش بقول مادرا، پشتش درمیان… میشن طرفدارش…

    ….

    اینجا کمبود عزت نفس و حس لیاقت و حس خود ارزشمندی اون مرد، در ابتدای رابطه، باعث شده که همین حسهای منفی در خانمش هم بیدار بشه و شدت بگیره

    و کم کم حتی به ضررش میشه اونجایی که میبینه عه!

    برعکس شد که

    من و خانواده من بالاتر بودیم که

    چرا پس بچه هام طرف زنمو میگیرن و با خانواده خانمم بیشتر رفت و آمد میکنن؟

    چرا هرچی میشه طرفدار اونا میشن! چرا من شدم بَد؟

    …. و کم کم برای خودش حس تنهایی و بی دفاعی رو درست میکنه…

    …..

    یه بار یه خواستگار سنتی داشتم

    خیلی حرفها و سوالاتش عجیب غریب بود

    مثلا میپرسید

    آیا شما ازون خونواده ها هستین که مرد رو میکشن سمت خودشون؟

    …..

    ………. جواب خاصی نداشتم براش

    ولی به این فکر کردم که اگر خانواده ای دچار این میشه که عروسشون یا دامادشون بیشتر با خانواده همسرش رفت و آمد میکنه

    باید ببینیم چی تو ذهنش نشسته که یه طرف شدن دیو صفت و یه طرف شدن فرشته

    ….

    من خیلی ناراحت میشم وقتی بچه هایی رو میبینم که تمایل دارن با خانواده پدریشون رفت و آمد بکنن اما از ترس مادرشون نمیکنن

    حتی شاید دلشون تنگ بشه برای عمه و عموشون ولی میدونن اگه زنگ بزنن بهشون و مادرشون بفهمه، کارشون تمومه!

    ….

    قطعا شکل برعکسش هم وجود داره

    و این فقط یه مثال بود

    .

    گاهی وقتا که بحث کارما میشه و کارمای اجدادی،

    من همچین نمونه هایی تو ذهنم میاد

    که یک باور اون پدر، موقع ازدواجش چطور تبعاتش بر میگرده به بچه هاش… و اونا شاید هرگز نفهمن از کجا خوردن

    .

    حتی اینکه گفتم باباهه احساس بی کسی و تنهایی میکنه که همون نتیجه افکار خودشه که اینجوری برگشته به خودش

    پس یه جورایی میشه کارمای عمل خودش

    درسته؟

    .

    این روزها فیلم مصاحبه ی دختر آقای قالیباف خیلی وایرال شده

    طرفدارش نیستم و خوشمم نمیاد ازشون

    ولی جالب بود برام

    به عنوان یک کِیس اِستادی خیییییلی حرفها و تحلیلهای مختلفی میشه داشت درباره ش

    مثلا یکیش همین کارمای اجدادیه

    کاری که تو نکردی

    و فقط چون دختر فلانی بود به تو حمله میشه

    یا ملت غیض باباهه رو روی تو خالی میکنن

    …..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    مهدی قربان گفته:
    مدت عضویت: 587 روز

    سلام خداوندا هزاران با شکرت بابت اینکه هدایتم کردی خدایا شکرت وقتی کامنت های بچه ها رو می خونم چقدر انرژی میگیرم ومتوجه میشم دوستانم احساحساتی مثل من دارن چقدر توجه کردن به کمبودها ونداشتن عزت نفس باعث شده وچقدر ابن زندگی زیبا ودلنشین رو من با نشخوارهای الکی که هیچ واقعتی ندارن نداره با کمبود انرژی وبهترین لحظات زندگی رو من به بطالت می گذرونم ولی خدا جونم من نی دونم که من اشرف مخلوقات هستم وباید قدر خودمو دونسته باشم چقدر دوست دارم به صلح درونی واون شادی درونی ودوست دارم با خودم با دیگران در صلح باشم واین سعی نکنم جدی باشم خودم باشم سعی نکنم توجه دیگران رو به خودم جلب کنم خداوند من غرور نمی خوام چیزی که واقعن ویران گر همون مقایسه کردن چیزی که تو دوره احساحس لیاقت خداوند چقدر نعمت به من داده ومن همیشه ندیده بودم بودم همیشه توجه ام رو دیگران بود ووقتی خواستم به خودم فکر کنم همیشه توجه ام رو نکات منفی خودم بوده وهیچ نخواستم خودمو دوست داشته باشم وچقدر من دوچار خستگی روحی فکری به خاطر کمبودها احساحس میکنم خداوند از همین جا از ت درخواست میکنم تو بحث خودشناسی وخداشناسی خوب عمل کنم واینکه واین درک درستی از قوانین خداوند برسم تا خداوند همه چیز رو برایم آسان کنه وهمیشه بنده سپاس گزار اون باشم خداوند چقدر دوست دارم ذهنم وروحم یکی بشه تا باعشق درونی برسم وِلذت ببرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    زیبا گفته:
    مدت عضویت: 2503 روز

    به نام خدا

    سلام استاد و مریم جان

    دقیقا درست میگید گاهی افراد اینقدر رفتار و توقعاتشان زیاد هست ولی بقیه قبول دارن

    و بخاطر اینکه فلانی بهشون حرفی نزنه حاضرن هر کاری کنن

    اخه چرا نباید به دلمون و با توجه به خواستمون عمل کنیم

    چرا نباید قبول کنیم

    اگه آدم قبل بودم

    الان که این حرفها رو میشنوم از یه فامیل

    میگفتم وای چیکار میکنم و حس گناه بهم دست میداد

    ولی الان میگم خب اون زندگی و طرز فکر خودش هست من کاری نمیتونم بکنم پس،

    منم به زندگی و روش خودم میچسبد

    من خودم رو میپزیرم و اجازه میدم بجای نصیحت کردن و نگران شدن اون شخص و افراد رو به خدا می سپارم که آرامش پیدا کنن و زندگی را برای خود سخت نگیرن

    خدایا هدایتم کن و من رو به مسیر آسانی و نعمت و آرامش برسان

    در پناه خدای یکتا شاد موفق و ثروتمند باشید در دنیا و آخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  5. -
    معصومه گفته:
    مدت عضویت: 1044 روز

    با سلام خدمت استاد گرامی و بینظیرم و استادی که هرچقدر تشکر کنم کمه

    از خدای مهربانم بسیار سپاسگزاری میکنم که هرچه سپاسگزاری کنم کمه

    خدا بینهایت مهربان و دانا و توانا ،قادر و هدایتگر است خدا رو هر روز بیشتر بیشتر در زندگی ، در ذهنم و در روحم احساس میکنم و این لحظه زیبا و این احساس خوب رو اول از هدایت خدا دارم و دوم از آموزشهای بینظیر استاد عباس منش عزیزم دارم

    همچنین از مریم خانم نازنین سپاسگزارم که خیلی ازش یاد میگیرم و از خواندن مطالبش و دیدن او در سریال سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت ازش بسیار یاد میگیرم

    استاد گرامی سایت شما جای تفریح و لذت بردن از زندگی من شده ،سایت شما دانشگاه زندگی من شده،سایت شما محل آرامش و کسب آگاهی و رشد شخصیت من شده از شما و تیمتون بسیار سپاسگزارم که این امکان را فراهم کردین که امثال من بتونن با حضور تو این فضای دلنشین به خودشناسی و خداشناسی بیشتر برسیم

    خدایا شکرت

    استاد به لطف خدا و آموزش های شما و صحبت‌ها و لحن زیبا و روان شما و گوش دادن به صحبت های شما ،هر روز بیشتر هدایت خدا را احساس میکنم

    و هر روز بیشتر در زمان مناسب ،در مکان مناسب و در موقعیت مناسب قرار میگیرم

    خدا شاهده همین الان که به این فایل هدایت شدم و وقتی صدای آرام و لحن مهربان و صحبتهای زیبای نگار جان رو شنیدم احساس کردم که نگار جان هر چی تعریف می‌کنه منم همینطور بودم ،با وجود تمام موفقیت‌های که داشتم و اقداماتی که برای رشد و ثروت انجام میدادم و با وجود اینکه سعی میکردم همسر و مادر مهربان باشم متوجه شدم که خودم رو عمیقا دوست ندارم …..

    و الان همان احساس زیبایی که نگار جان تجربه می‌کنه منم در حال تجربه این احساسات هستم

    منی که سالها دنبال آرامش درونی بودم ولی هر کار میکردم بهش نمی رسیدم

    تا اینکه با گوش دادن آموزشهای شما الان مدتهاست که آرامش رو درک کردم و کنترل ذهن برام راحتر از قبل شده خدایا شکرت

    استاد دوست داشتن خودم رو یاد گرفتم با خودم راحتر شدم

    منم مثل نگار جان همیشه این احساس را داشتم و این بازخورد را از بقیه می‌گرفتم که آدم جدی هستم و به قول نگار جان گاهی بخاطر این ویژگی از خودم بدم میومد و خودم رو با بقیه مقایسه میکردم

    اما دقیقا وقتی که به این آگاهی رسیدم که هر کسی اخلاق و رفتار و شخصیت مختص خودش رو داره ،و با خودم به صلح رسیدم و سعی کردم خودم رو بیشتر واکاوی کنم و نکات مثبت خودم رو پر رنگ کنم و کارهایی که برای جلب توجه یا اثبات خودم به دیگران ،یا انجام کارهایی که بیان کننده ارزشمندی من بود و فقط بخاطر اثبات خودم و کسب درآمد انجام میدادم رو کنار گذاشتم و آرامش درونی خودم و محبت و عشق ورزیدن به خانوادم رو اولویت زندگیم قرار دادم ورق زندگی من عوض شد

    کارم شده بود گوش دادن به فایلهای شما ،دیدن فایلهای شما ،استاد حتی فکر کردن آگاهانه رو از شما یاد گرفتم

    فکر کردن به رفتارم ،واکنشهام به مسایل ،فکر کردن به شنیده ها ،فکر کردن آگاهانه ،

    نه اینکه قبلاً اصلا فکر کردن نمیکردم اتفاقا از وقتی یادم میاد من همیشه و هر ثانیه از زندگیم در حال فکر کردن بودم اما به چی فکر میکردم……

    چه افکاری تو ذهن من میچرخید؟

    به اشتباهاتی که کرده بودم ،به کمبود توجهی که احساس میکردم ،به کمبودهایی که احساس میکردم،به قضاوت‌های دیگران،به رفتار دیگران با خودم، به نحوه رفتار خودم با دیگران ،به گذشته پر از چالشی که داشتم فکر میکردم

    به جای اینکه به داشته هام فکر کنم و سپاسگزار باشم به کمبودها و خواسته هام فکر میکردم و غصه و حسرت وجودم رو پر میکرد و شما بهتر میدونین که نتیجه این احساسات چی بوده

    استاد کمبود عزت نفس و اعتماد بنفس در من ،علت اصلی تمام نوشخوارهای ذهنم بود ،حتی قضاوت کردن و نظر دادن درباره دیگران ،و نگران قضاوت و نظر دیگران بودن درباره خودم همش بخاطر کمبود عزت نفس و نبود احساس لیاقت در من بود

    استاد اصلا آرزو کردن بلد نبودم و اگر آرزویی به ذهنم می‌رسید خودم رو لایقش نمی‌دونستم وووووووو…..

    استاد هنوز خیلی باید روی خودم کار کنم بسیار زیاد اما همین الآنم از خودم راضی هستم و خوشحالم چون در حال یادگیری هستم

    استاد جسارتم در عمل به هدایتهای خدا بیشتر شده،و چقدر خوب و بجا هدایت میشم خداروشکر

    استاد عزیز منی که قبلاً نمی‌تونستم با بقیه خوب ارتباط برقرار کنم ،از غریبه‌ها ها خجالت می‌کشیدم ونمیتونستم خوب صحبت کنم ،با آشنایان و نزدیک جدی برخورد میکردم( در صورتی که خودم عقیده داشتم چون منطقی هستم اینقدر جدی هستم اما در واقع بخاطر کمبود عزت نفسم بود )،لحنم جدی بود، لبخند زدن برام سخت بود،بیش از حد رک بودم و همیشه میخواستم بقیه رو نصیحت کنم، الان لحنم مهربان‌تر شده طوری که همه متوجه تغییر من شدن ،حتی صدام جوان تر از قبل شده ،اکثر اوقات سعی میکنم لبخند آگاهانه و با کمال میل به لب داشته باشم ،عشقم به اطرافم و اطرافیانم بیشتر شده،سرعت عملم بیشتر شده سعی میکنمحتی با کسانی که هم نظر من نیستن با احترام برخورد کنم و بهشون حق بدم که نظری متفاوت از من داشته باشند

    به لطف خدای مهربانم ،دوره دوازده قدم ،دوره احساس لیاقت چنان جهشی در ذهن و روح و جسم و اوضاع مالی من داشته که خودم باورم نمیشه ،باور کنین بیاد آوردن گذشته برام سخت شده، اگر به دو سه سال گذشته برگزدم متوجه میشم که معصومه الآنم هیچ ربطی به معصومه قبل نداره….

    خداروشکر،خدایا سپاسگزارم

    خدایا درخواست میکنم همچنان من رو یاری کن و من رو به راه راست هدایت کن

    استاد از شما و مریم جون و دوستان نازنینی که با گذاشتن تجربیاتشان باعث شناخت بهتر من میشن تشکر میکنم،

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  6. -
    مرضیه رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 936 روز

    به نام خدا ی هدایتگر

    سلام استاد عزیزم وخانم شایسته مهربون وآرومم که مثل فرشته ها دور استادی با خودت همیشه در صلحی

    امروز برنامه من جهاد اکبر هس و

    وقتی وارد سایت شدم که جلسه 7 روانشناسی ثروت رو وارد کامنتش بشم با این موارد جدیدی که توی سایت قرار دادین روبرو شدم که باز هدایتی دیدم از جانب خدا

    چون این گفتگو ها برای من خیلی جالبه چون خودم خیلی دوست دارم با احساس عزت نفس واحساس لیاقت با استادم صحبت کنم واز نتایج بی نظیرم که خدابرام با قانون ثابتش رقم میزنه بگم

    خیلی خوشحال شدم وقتی صدای نگار عزیز رو میشنیدم که چه طور از آگاهی های دوره ها استفاده کرده وخودم رو هم میدیدم که خدا برام داره همین طور راه رو هموار میکنه نگار عزیز چقدر صادقانه گفتی برای جدی بودنت ومنم توهمین شرایط خودم رو دیده بودم واین حس زیبا رو مثل تو تجربه کردم نگار عزیز چقدر قوی هستی که تونستی درآمد 20 برابری خودت رو تجربه کنی وبه محض اینکه قانون سلامتی روی سایت اومدهخیلی راحت تهیه اش کردی

    نگار عزیز وقتی استاد با ما صحبت میکنه وصدهابار صداش رو گوش میکنیم باز به خودم میگفتم حالا استاد خیلی قوی هس واز اول اونطوری بوده که نمیپذیرفته که سختی ورنج کمبود رو حالا . … وحالا این طور و اون جور

    وقتی صدات رو شنیدم گکه با دوره عزت نفس چه طور خودت رو وارد تمرین آگهی بازرگانی کردی بهت افتخار کردم دختر

    این تحسین لایق توس وخیلی دوست دارم منم دوباره انجام بدم وتو دوره اا بهتر کامنت بزارم

    من برای احساس لیاقتم بیشتر وقت بزارم که تو هم تونستی از شنیدن صدای تو به وجد اومدم عزیزم که باعث افتخاری

    از خانم شایسه عزیزم که مثل فرشته ها همیشه پشت صحنه همه چیز رو هماهنگ میکنه ممنونم عزیزم

    مریم جون دوست دارم به مدارتون نزدیک تر ونزدیک تر بشم وبا شماها هم فرکانس باشم وتو مدار ثروت خدایی خودم بدرخشن وکنا افرادی مثل شما ها استاد عزیزم ومریم جون عزیزم وافرادی مثل نگار باشم وموفقیت اونها رو ببینم واز موفقیت هام واحساس لیاقتم بیشتر بگم ولیاقت های ورودیم رو هم بیان کنم

    یه باوری که در من هس این هس که خیلی هم مخفی و محکم هس اینه که اگه از موفقیت هابگی شاید دیگه اتفاق نیفته واین منو دچار تردید میکرد والان متوجه شدم گفتن موفقیت های دیگران باعث رشد دوستان عزیزی میشه که توی سایت هستن

    استاد از توضیحاتی دادید که بی قید وشرط خودمون رو دوست داشته باشیم دیگران رو هم دوست داشته باشیم بی قید وشرط یعنی من مرضیه خودم ر میپذیرفتم راحتتر وحتی اگه جدی بودم اما دیگران رو انکار میکردم وایراد میگرفتم که اونا که اینجورن و فلان

    همش ایرادهای ا‌ونا رو میدیدم حالا احساس سبکی بیشتری دارم که بله اونهارو هم بپذیر واز این دنیا بیشتر لذت ببر

    چون با این پذیرش دیگه ذهن ایراد گیر م خاموش تر میشه واحساس راحتی وسبکی میکنم

    جالبه که نگار برای ساعت کاری گفت که درآمد مون ربطی به ساعت کاری نداره وکارم رو باکیفیت بهتر انجام میدم واین روهم بیشتر بهش توجه کردم که درآمد هیچربطی به ساعت کاری نداره وعدالتاینه که هر کس به اندازه لیاقتی که خودش برای خودش میبینه ومیدونه بهش نعمت داده میشه واین باعث شد منم از خودم انتظاراتم باتر بره چون منم یک انسان هستم وده ملیون تومن عددی هس که منم میتونم خودم رو لایقش بدونم که به راحتی برای یه روز بخوامو هفته برای اون زیاده حتی ویه روز برای یه خواسته ده میلیونی که باعث رشدم هس برای دوره ای که اهرم رنج ولذت منه یه خواسته ساده باید باشه

    سپاسگزارم خداجون

    ممنونم استاد عزیزم ممنونم مریم جون

    ممنونم نگار عزیزمون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    سارا وفادارنژاد گفته:
    مدت عضویت: 1703 روز

    سلام و صد سلام به مریم جان و استاد همیشه در حال بهبود.

    امروز 12 اردیبهشت روز معلمه .مریم جان ،استاد جان روزتون رو تبریک میگم بهتون .بهترین استادای من روزتون مبارک

    استادجان، مریم جان چقدر کار خوبی کردید چقدر این ایده بجا و درست بود، من خودم عاشق دسته بندی کردن مطالب و وسایلم .مثلا خود من تووگالری گوشیم اصلا نمیتونم بی نظمی رو تحمل کنم از همون اول واسه هر عکس پوشه مخصوص با اسم خاص خودش رو درست کردم که هر وقت بهش نیاز پیدا کردم فوری برم سراغش و پیداش کنم مثلا یه پوشه دارم به اسم نمونه کار ، من اسکین تراپیستم و از مشتری هایی که عکس گرفتم ، عکس هاشون رو به صورت آماده شده قبل و بعد و جداگونه تو اون پوشه دارم حتی تو دنیای واقعی هم همینطور رد پایی از این جداسازی و دسته بندی هست کمد لباسام ، کشو ها ، وسایل اتاق پسرم مثلا یه نمونه کوچیک رو بگم پسرم یه کشو داره مخصوص جورابهاش تو همون کشو 3 ردیف جوراب داره جوراب مخصوص فوتبال ، جوراب مخصوص مدرسه ، جوراب مخصوص مهمانی. و حتی کفش هم همینطور کفش فوتبال ، مدرسه ، بیرونی . نمیدونم یه چیزی درونم هس که از بچگی باهامه نظم دادن به وسایل خیلی بهم احساس آرامش و خوبی میده .قبلا که از قانون مثل امروز آگاهی نداشتم ، ذهنم بهم ریخته بود بی هدف زندگی میکردم با ترسهام بودم .ولی الان خیلی بهتر شدم به جایی رسیدم که ذهنم وقتی نامرتبه و ورودی نامناسب میاد توش دقیقا مثل بی‌نظمی آرامشم رو میگیره و هر طور شده باید مرتبش کنم و خوراک خوب بهش بدم تا به‌آرامش برسم و نمیتونم دیگه مثل قبلا تو حال بد بمونم اصلا . فوری مچ چیزی که حالمو بد کرده رو میگیرم.

    نظم دادن و بهبود دادن خیلی خوبه .

    من 2 سال و نیمه که توی این خونه ای که هستم دارم زندگی میکنم و این خونه 1 کمد دیواری بزرگ داره که تا چند وقت پیش توی یه قسمت بزرگ از این کمد دیواری فقط رختخواب هایی بود که برای مهمان استفاده می‌شد و در اصل جای لباسهامون نبود و لباسها رو به رخت آویز پشت کمد آویزون میکردیم. تا اینکه یهو یه چیزی بهم گفت سارا تو که هر روز مهمان نداری که انقدر جا واسه رختخواب گذاشتی بعد هر روز داری اینجا زندگی میکنی و واسه لباسای جا نداری .این شد که رختخواب ها رو به اتاق دیگه ای بردم و جای زیادی واسه لباس هامون باز شد خیلی لذت بردم وقتی داشتم لباسام رو تو کمد آویز میکردم هم اتاق مرتب تر شد هم دسترسی به لباس ها واسم راحت شد هم فضا واسه وسایل دیگه بازتر شد. الکی خودمو زجر میدادم واسه نبود جا ولی با یه تغییر کوچیک راحتی بزرگی رو دارم تجربه میکنم.

    الان شما هم با این دسته بندی کردن مطالب خیلی نظم دادین به سایت و این کار مریم جون رو واقعا تحسین میکنم و این از این باور نشأت میگیره:

    چطور میشه از این بهتر کنم. و واقعا همیشه جا واسه بهبود هست .

    سپاسگذارم از شماها ممنون که انقدر با علاقه کار انجام میدین.

    امیدوارم این همه رفتار خوب شما رو بتونم از نزدیک ببینم. مشتاق دیدارتونم و یقین دارم که داره اتفاق می‌افته.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1035 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به همگی عزیزانم

    سپاس گزار خداوندم بابت بودن در فضای این آگاهی ها

    وچقدر شیرین بود این صحبت ها

    شنیدن نتایج یک دوست عزیز و این بیان زیبا و شخصیتی که بارها و بارها با کار کردن بهتر شده بود ،شخصیتی که سوال پرسیده در مورد چرایی یک سری رفتارها و علت یک سری کارهاش و ریشه یابی کرده و اشغالارو نزاشته زیر مبل و این کاری که نگار عزیز انجام داده اسمش کار کردن روی خوده اما از نوع واقعی و ریشه ای .

    خب من کی میتونم به صلح درونی برسم؟؟زمانی که به خود شناسی برسم ،حالا یعنی چی ؟؟؟یعنی اینکه قدم اول برای تغییر هر باور و رفتار و عادت نادرست و همه و همه پذیرفتن اون رفتاره و برای خودشناسی هم ما نیاز داریم خودمونو هرطوری که هستیم بپذیریم و نقاط قوت و ضعف خودمونو بشناسیم و روی بهبود اونها همواره کار کنیم ،چرا که جهان هستی بازتاب درون منه ،هر رفتاری که با من میشه بازتاب رفتار من با خودمه ، جهان اینه ی درونی ترین افکار و باورهای من است بی برو برگرد ،

    و من هر باوری و هر فکری در مورد شخصیتم و ویژگی هام داشته باشم ،جهان هم اون فکر رو تایید می‌کنه ،یعنی حتی اگر من آدم مزخرفی باشم و خودمو همون‌طور قبول داشته باشم و نجنگم با خودم و راحت باشم ،جهان روابطی رو برام میاره که اونا هم با این شخصیت من راحتن و مشکلی ندارن ، و اما یکی از بزرگترین و مهمترین باورها برای اینکه ثروت و پول وارد زندگی ما بشه ، باور لیاقت و ارزشمندیه ، و لیاقت و ارزشمندی ارتباط مستقیمی داره با ورودی مالی من ،مثل ارتباط بین شکر و رزق ،

    بنابراین من باید روی این باور کار کنم که من بدون هیچ دلیلی ارزشمندم ،چون یک انسانم چون روح خدا تو وجوده منه ،چون بسیار دل پاکم و خوش قلبم ،چون بسیار با صداقتم و ویژگی های مثبت خودم و هر روز دارم پررنگتر میکنم ،احساس لیاقت و ارزشمندی من ربطی به موفقیت کسب شده ویا کار درست انجام شده نداره نه من بدون هیچ دلیلی لایق کسب نعمت و ثروتم چون به این جهان مادی اومدم به این دلیل است که من لایق تجربه ی تمام نعمت های مادی و معنوی الهی هستم ،لایق بی نهایت خوشبختی و سعادت .

    و جهان بدون قضاوت به باورهای من پاسخ میده ،بنابراین اگر خودمو انسانی بدونم که لایق تجربه ی تمام نعمت هاست و به اندازه ای که روی این باور کار میکنم ،جهان نعمت های بیشتری وارد زندگی من می‌کنه .

    و بحث عدالت الهی در مورد تقسیم ثروت که یک بحث بی نهایت شیرینیه برای من و بسیار منطقیه عدالتی که خدا باهاش داره جهان و اداره می‌کنه ، یعنی این کاملا درسته که من باید به اندازه ای که روی باورهام کار میکنم و لیاقت خودمو می‌سازم ،به همون اندازه نعمت و ثروت وارد زندگیم میشه .

    سپاس گزار خداوندم بابت این آگاهی ها .

    در پناه الله یکتا .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    مرضیه فرجی گفته:
    مدت عضویت: 1046 روز

    سلام ب استاد عزیزم و مریم جانم و همه دوستانم

    اول از مریم جان سپاسگزارم بخاطر بهبودی ک تو این قسمت ایجاد کردن و باعث شدن خیلی راحتتر بتونیم فایل های مورد نیاز رو پیدا کنیم..واقعا عالی شد

    من بارها این قسمت از گفتگو رو گوش داده بود و الان ک فکر میکنم میبینم خیلی درک سطحی داشتم ازین فایل،اما ازونجایی ک الان دوره احساس لیاقت رو خریدم و دارم گوش میدم، عنوان این فایل منو ترغیب کرد ک دوباره گوش بدم…

    استاد من با اینکه بارها این فایلو گوش داده بودم ،اما امروز با شنیدنش ی باگ خیلی بزرگ تو خودم پیدا کردم..خودم تعجب کردم از خودم

    من اصلاااا با خودم راحت نیستم،،اصلا خودمو تو هیچ موردی قبول ندارم،با اینکه زبونی میگم ک من خوبم من عالی ام من توانمندم من …اما از درون هیچکدوم قبول ندارم.

    اصلا دلیل خریدن محصولات مختلف شما اینه ک من فکر میکنم خیلی داغونم و میخام بهتر بشم..

    با اینکه حدود دوساله دارم رو خودم کار میکنم و میدونم ک بهتر شدم، از نظر آرامش و خلق پول از طریق علاقه م و موارد دیگه ،،اما اصلا اینا ب چشمم نمیاد ..و انگار من کلا هیچی نیستم..

    وقتی شما گفتی ک باید با خودت با اون چیزی ک هستی راحت باشی درهایی از آگاهی ب روی من باز شد و من فهمیدم ک من چ قبل از آشنایی با شما و چ الان ک حتی محصولاتم خریدم و کار کردم هنوز با خودم راحت نیستم..

    همینکه فهمیدم چ باگی دارم انگار آرامش گرفتم..انگار ی چیزی درونم گفت تو همینجوری ک هستی عالی هستی..همین اخلاق و رفتار و ظاهر و باطن..تو حتی اگر روی خودتم کار نکنی خوبی..آروم باش..روی خودت کار کن ک بهتر بشی..ن اینکه الان خوب نیستی..خوبی اما هی بهتر شو..

    و واقعا ب مقدارخیلی خوبی خودم رو پذیرفتم ..هیچ‌فایلی انقدر ب من احساس خوب بودن نداد ک این قسمت این احساس رو ب من داد.البته جلسه اول دوره لیاقت هم این احساس رو بهم داد..اما این مهر تایید بود برای من..

    واقعا ممنونم از شما دو بزرگوار ک باعث رشد و پیشرفت ما شدین..بی نهایت ممنونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      بهار گفته:
      مدت عضویت: 1686 روز

      سلام سلام، به به چه تغییری،عالی بود یعنی خدارو هزار مرتبه شکر با این سایت الهی که داریم،سپاسگزارم استاد بینظیرم سپاسگزارم خانم شایسته قشنگم.

      سلام مرضیه جان

      یه پیشنهاد دارم واست دوستِ هم فرکانسی من

      اگه اینستاگرام داری و منبع درامدت نیست و فقط واسه سرگرمی استفاده میکنی اروم اروم برای همیشه از زندگیت حذفش کن،بعد ارامش بیشترو تو زندگیت ببین عزیزم،من خودم خطرناکترین شبکه اجتماعی تو زندگیم اینستا بود،یه کاری با من کرده بود که مادرمم با مادرهای بقیه مقایسه میکردم چه برسه خودتو زندگیت،اونم مقایسه فیلم زندگیت با عکس زندگی بقیه،تازه به قول استاد اونم بهترین عکسشون نه همه چی تو هر شرایطی،تا جای که میتونی داشته ها و نعمتاتو ببین مثل تپش قلبت، تن سالمت،مثل یه لیوان واسه ابخوردنت،مثل یه مسواک ساده حتی، یا درون خوبت،یا نگاه مثبتت،حتی فقط یه دونه از انگشتای دستت ،یدونشو پنهان کن ببین چقدر بهش احتیاج داری هم از نظر زیبای هم برای کارهات.

      یه مدت برو تو غار تنهایت و فقط رو اموزشها یا دوره های که داری کار کن،دور باش از همه افراد حتی دوستای صمیمیت،حتی فامیل، و حتی مجازی باهاشون.

      من خودم اینو تجربه کردم یکسال اگاهانه کاملا دور شدم، خودمو پیدا کردم ،نمیدونی چقدر این تنهای به ادم کمک میکنه، و بعدش 3 سال هست مهاجرت داخلی کردیم، انقدر من تغییر کردم به لطف خداوند و اموزشهای ناب استادم که خداوند فقط شاهده که من با یک ماه پیشم هم تفاوت دارم چه برسه 3 سال پیشم،

      اینو من از کتاب خوندن استاد یاد گرفتم یه فایلی که گوش میدم حتی یک کلمه یا یک جمله که خیلی بهش احتیاج دارم و یا پاشنه اشیلم هست و مغزمو تکون میده مدتها روی همون موضوع کار میکنم تا بشه جز شخصیتم،که ایده های هم به قلب خودم الهام میشه و بیشتر باعث پیشرفتم میشه و هیچ وقت هم عجله ای برای گوش کردن ادامه ویس ندارم.

      عزیزم الهی همیشه موفق باشی

      در پناه الله مهربان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    ابوالفضل گفته:
    مدت عضویت: 1114 روز

    سلام خدمت استاد و دوستانی که کامنت رو میخونند

    خداروشکر ک آنروز دهنم بسته است تا حدود زیادی و دارم تلاش می‌کنم ک بیشتر بسته باشه خداروفقط شکر میکنم چون اون بوده و هس ک دهن منو بسته نگه میداره دهنی ک فقط برای زیبایی ها باز میشه خدایا شکرت ک ازت خواستم و انجامش دادی

    چقدر امروز با دهن بسته آزادترم چقدر حالم بهتره دهن بسته باعث شده خداوند چشممو بابت دیدن خلقت زیبایش بیشتر باز کند در واقع چشمی ک بسته بود و کور بود و نمی دید زیبایی حداوند رو

    خداروشکر ک امروز اعمالم بیشتر دارن صحبت میکنن خداروشکر ک ادعا راحت شدم

    یگ آدم پر ادعا ک فکر می‌کرد خیلی میدونه در خالی ک هیچی نمی‌دونست چون عملش نشون میداد ک هیچی نیس

    چقدر خوبه ک میتونم اعتراف کنم مثل بقیه بچه ها با خودم راحت شدم کمتر اشغالارو زیر مبل میزارم

    حتی امروز ک سلامتم و از نظر مالی و غیره خیلی اوضاعم بهتره دهنم باز نمیشه و امروز میبینم ک من ک واقعا خواستار تغییر بودم خداوند هدایتم کرد ب این سایت و امروز میبینم آنهایی ک فکر میکردم من نتیجه بگیرم عمل میکنن دیدم ک ن وافعا خواستار تغییر نیستن

    خداوند برای من آسانی خواسته همیشه من بودم ک دستمو ول کردم

    چه باورهای زیبایی ب خواست و هدایت خدا از کامنت بچه ها میدا کردم این ها گنج هستن

    1_من بدون هیچ دستاوردی دوست داشتنی و ارزشمند هستم

    2_بی قید و شرط ارزشمند و لایق بهترین ها هستم

    3_من خودم رو می‌پذیرم با تمام نقاط قوت و ضعفم

    افراد زیادی هستن ک این ویژگی های ظاهری و اخلاقی من رو میپذیرن اگر من خودم رو بپذیرم با افرادی همراه پیشم ک با فرکانس من یکی هستن

    قرار نیس با عمه آدمها رابطه عالی داشته باشم بلکه با آدمهایی ک هم فرکانس من هستن رابطه عالی خواهد بود

    4_ب جای تمرکز کردن روی رفتارهای نامناسب دیگران اگر وقت و انرژیمونو رویتغییرات خودمون بگذاریم خیلی زودتر به اهداف و خواسته هامون نزدیک میشیم

    این رنجش و افکاری ک برای انتقام در سر می‌پرورانید میتونه عامل نرسیدن به خواسته هاتون باشه

    5_من ب راحتی دوره های استاد رو میخرم

    6_خودمو فارغ از این که چه دستاوردهایی دارم. چقدر پول دارم. چقدر جایگاه اجتماعی دارم دوست دارم و تمرین می کنم که دیگران رو هم فارغ از اینکه چه جایگاهی دارن و چه دستاوردهایی بدست آوردن و … دوست داشته باشم

    7_پول ساختن لذت بخش ترین کار دنیاست

    حرافی یا ادعا رابطه عکس با عمل داره

    چه کسی حرافه و پر مدعاس؟کسی ک هیچ کار بزرگی تو زندگیش نکرده

    هر چه دهن بسته باشه عمل بالاتره حالا من انتخاب می‌کنم عمل یا ادعا

    من عمل رو انتخاب می‌کنم دلیل اصلی حرافیه آدم ها اینه ک فکر میکنن با دیگران سوار یک کشتی هستن در خالی ک همچین جیزی نیس یک مثال ساده ک خود استاد میگن این ک اگر یک نفر توی چاه بیفته آیا من دردم میگیره؟خیر

    چون هر کسی نتیجه اعمال و افکار خودش رو میگیره

    من فقط میتونم تو زندگی خودم با تغییر افکارم تغییر ایجاد کنم من هیچ گونه تاثیری ور نتایج دیگران ندارم چون من حای اونا نمیتونم ذهنمو و فکرمو کنترل کنم

    پس زور زدن ن تنها بی فایدس بلکه هم خودم بدبخت تر میشم هم اون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای: