گفتگو با دوستان 66 | عوامل تحقق خواسته ها - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/11/abasmanesh-14.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-11-30 05:03:222024-04-30 04:39:08گفتگو با دوستان 66 | عوامل تحقق خواسته هاشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
🌸 به نام ِ خداوند ِ بخشنده ی مهربان 🌸
🌸 به نام ِ خداوند ِ بخشنده ی مهربان 🌸
حمد ، سپاس و ستایش مخصوص ِ توست خدای من که فرمانروای کلّ ِ کیهانی…
بخشنده ی مهربانی…
صاحب ِ روز ِ جزا و تمام ِ پاداش هایی…
تنها تورا میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم…
ما را به مدار و راه ِ راست هدایت کن…
مدار و راه ِ کسانیکه به آنها نعمت داده ای…
نعمت ِ آزادی ِ مالی ، آزادی ِ مکانی و آزادی ِ زمانی
نعمت ِ ایمان،توحید و یکتاپرستی، نعمت ِ سلامتی ، نعمت ِ عشق و مودّت، نعمت ِ آرامش و آسایش و سعادت و خوشبختی.
آمین 🙏
الهی شرح ِ صدرم عطا فرما…
عقده و قفل ِ زبانم را بگشا …
تا مردم به نیکوئی سخنم را بپذیرند…
استاد ِ عزیزم ، سلام.
مریم جان ِ شایسته ام ، سلام.
عرشیای عزیز ، دوست ِ قدرتمند و خالقم ، سلام.
و یک سلام ِ ویژه به تک تک ِ همکلاسی های عزیزم.
استاد ِ عزیز. از صبح ساعت ِ مثلا 6 و نیم که هدایت شدم به دیدن ِ این فایل ِ ارزشمند که حدود ِ 1 ساعت و نیم ، ضبط شده و من تا الآن که ساعت 9 و 15 دقیقه س ، چند ساعته که گیر کردم توو دقیقه ی 24 اُم.
و فقط دارم درکم رو اون هم فعلا از یکی دو تا جمله ی ارزشمندی که از شما و عرشیای عزیز شنیدم رو مینویسم ، با خودم توو اتاق ، راه میرم ، مرور میکنم.
استاد جان ماه هاست و هفته هاست که
من هر روز توی درخواست هام در بخش ِ ستاره ی قطبی ، از خدا میخوام که خدایا
نگاه ِ استاد عبّاس منش و وَلَع ِ مریم جان ِ شایسته برای یادگیری
درک ِ استاد عبّاس منش و ذوق ِ مریم جان ِ شایسته برای فهمیدن
عملکرد ِ استاد عبّاس منش و تشنگی ِ مریم جان ِ شایسته برای درک ِ بهتر درباره ی قوانین ِ بدون ِ تغییرت رو به من عطا کن.
چون اگر من این رو درک کنم ، دیگه تمومه.همه چیز همینه.
استاد جان.
قضیه برمیگرده به حدود ِ 2 هفته ی پیش ، شب که داشتم توی خیابون راه میرفتم و یه ایده به ذهنم رسید. یه آقایی رو دیدم توی خیابون و ازش درخواست کردم. نشانه بازی ، هدایت بازی کردم. گفتم خدایا از زبان ِ این آقا ، من رو هدایت کن که کدوم فایل ِ دوره ی بینظیر ِ روانشناسی ِ ثروت ِ 1 رو گوش بدم .به اون آقا گفتم جناب لطفا از بین ِ 1 تا 32 ، یه عدد به من بگین.
و بعد از چندثانیه مکث و فکر کردن ، گفت 5 .
و من رسیدم خونه ، با دقّت تا دو روز ، فففقط این فایل رو گوش کردم. من بارها قبلا گوشش داده بودن امّا این بار فرق داشت.جنس ِ درک ِ من فرق داشت. توی فایل درباره ی این مفهوم که ما باید سعی کنیم مثل ِ خدا که یک ِ مطلقه ، فکر کنیم. و بعد با خودم گفتم ، آرزو ، چطور فکر ِ خدا رو بخونیم ؟ بعد یهو یه حرّقه توی ذهنم زده شد که ، وای خدا، اصلا استاد یه جُزوه داده به ما توو سایت با همین اسم
کتاب ِ بینظیر ِ فوق العاده ی چگونه فکر ِ خدا را بخوانیم ؟
من حدودا 1 سال ِ پیش از سایت ، این کتاب رو خریدم ، و 2 بار خوندم و همونجور موند توو طاقچه ی پروفایلم ، خاک خوردن.
حدود ِ 2 ماه ِ پیش ، اون کتاب رو چاپ کردم ، چون دوست دارم که کتاب بصورت ِ کاغذی داشته باشم و بخونم.احساس ِ بهتری بهم میده. و باز توو قفسه ی کتابخونه ی اتاقم ، داشت خاک میخورد.
امّا بعد از این هدایت که از زبان ِ اون آقا ، برم سراغ ِ فایل ِ پنج ِ ثروت و تا 2 روز فقط گوش میدادم و نمیتونستم ازش رد شم و با هر جمله ش میگفتم خدا من دارم چی میشنوم و بعد هدایت بشم به کتاب ِ چگونه فکر ِ خدا را بخوانیم و بحث ِ درک و شناخت ِ خدا بصورت ِ سیستم و این فایل ِ امروز که اشاره کردین که توی دوره ی راهنمای عملی ، درباره ی سیستمی بودن ِ خدا صحبت کردین و این جمله ی عرشیا ، که مغزم رو دگرگون کرد ، اصلا نمیتونم توصیفش کنم حالم رو.
همه چیز دست به دست ِ هم داره میده که بگه خداوند ، هیچ تصمیمی برای ما نمیگیره. خداوند صلاح و غیر ِ صلاح در نظر نمیگیره. خداوند کلّا نُمِده.
سیستم ، قوانین ِ خودش رو داره که فقط به درخواست های من ، به فرکانس های من پاسخ میده.
بدون ِ قضاوت (( که به صلاحمه یا نه ))
بدون ِ حتّی کوچکترین تغییری ، مثل ِ آینه همونی رو که بهش نشون میدم رو بهم نشون میده. درک ِ بهتر از این جمله ی شما که
جهان مثل ِ آینه عمل میکنه اصلا یعنی چی…
الله اکبر…
خداوند ، انرژی ِ پاسخ دهنده س که روی بُرد ِ کائناتش، یک دکمه بیشتر نیست و اون هم دکمه ی پذیرفتن ، بله ، باشه ، داده شد ، فیکون
هست.
کلّ ِ مفهوم ِ فایل ِ مصاحبه ی استاد عبّاس منش با مهندس شعبانعلی…
عرشیا ، این نکته ی طلائی رو چقدر عالی گفت :
این غلطه که بگیم که (( حالا من تلاشم رو کردم ، من رفتم ، بشه یا نشه دست ِ من نیست…))
و غلط بودنش رو ثابت کرد ، وقتی استناد میکنم به کتاب ِ چگونه فکر ِ خدا را بخوانیم ، من این کتاب رو چاپ کرده بودم و شده 72 صفحه ، که من یک هفته س استاد ، فقط تونستم تا صفحه ی 30 بیام، در عرض ِ یک هرهفته من تازه صفحه ی 30 هستم انقدر که آگاهی داره ، آنقدر که درک ِ عالی تر از دیروز ِ خودم دارم از قانون میگیرم. که تا اینجا فقط دارین این اصل رو تکرار و تاکید میکنین که :
تمام ِ سعی ِ من باید این باشه که درک و شناخت ِ صحیح از خدا و سیستم داشته باشم. هر چقدر بهتر بتونم نحوه ی کارکرد ِ سیستم خدا رو بفهمم ، سیستمی که
1- قانونی دارد که ثابت است و تغییر نمیکند برای هههیچکس حتّی ابراهیم ِ پیامبر
2- این سیستم ، قدرت دارد .
حالا ، هر چقدر من بتونم درک ِ بهتری ازش داشته باشم و خودم رو با قوانین ِ این سیستم هماهنگ کنم ، بهتر ، راحت تر ، میتونم با خواسته هام ملاقات کنم.
قانونی که توی همه ی فایل های دانلودی ِ ارزشمند ِ میلیاردی ، توی همه ی جلسات ِ دوره ها ، توی جلسات ِ دوره ی پر از درس ِ سفر به دور ِ آمریکا، جلسات ِ دوره ی زندگی در بهشت ، دوره ی مقاله ها ، دارین فریادش میزنین که
احساس ِ خوب = اتّفاقات ِ خوب
احساس ِ بَد = اتّفاقات ِ بَد
استاد ، راست میگین ، همه چیز باوره. همه چیز باوره. همه چیز باوره. به اندازه ای که باورش کنم نتیجه میگیرم. نتیجه جدا از باورهای من نیست.
استاد ،
پذیرفتن ، فهمیدن ، شنیدن ِ یک خبر ، با باور کردنش ، تفاوت داره. تفاوت از زمین تا آسمونه.
من روزی از شما شنیدم که توی دوربین به چشم های من نگاه کردین گ گفتین :
تو هستی که خالق ِ زندگیت هستی .
شنیدن ِ این خبر ِ دردناک و خوشحال کننده ، یک طرف
باورش یک طرف.
دردناک بخاطر ِ اینکه به زندگیم نگاه کردم و دیدم یا خود ِ خود ِ خدا ، من چه کردم با زندگیم
و
خوشحال کننده بخاطر ِ اینکه یا خود ِ خود ِ خدا ، من میتونم درستش کنم.اونجور که میخوام.
اما شنیدن ، پذیرفتن ، قبول کردن با اینکه باورش کنم خیلی فرق داشت.
باور نشانه داره ، باور ، باید نتیجه بیاره. باور ، پشت بندش ولی و امّا و اگر نداره.
شنیدم گفتین :
آرزو ! عوامل ِ بیرونی تاثیری نداره.
من فقط شنیدم و گفتم بله قبول دارم عوامل ِ بیرونی تاثیر نداره امّا اگر فلان میشد ….
باور ، یعنی یقین که عوامل ِ بیرونی نمیتونه مانع ِ رسیدن ِ تو به خواسته ت باشه.
خواسته ی مادر ِ موسی چی بود ؟
بچّه ش.
بهش گفته شد بزارم روی تخته روی آب اگر ایمان و باور داری.
قطعا ترس داشت امّا باورش به خداوند ، به قانون که قانون گفته احساست رو بَد نکن وگرنه قید ِ ملاقات با موسی (( خواسته ی تو )) رو باید بزنی. قانونشه که در فرکانس ِ مناسب ِ احساسی قرار بگیری ، دیگه بچّه رو گذاشت روی آب. نگفت بله من باور دارم ولی …
باور ، امّا نداره … ولی بر نمیداره آرزو …
باور ، فراتر از این حرف هاست…
باور منجر میشه به اقدام…
باور منجر میشود به نشانی از وجود ِ اون باور…
باور منجر میشود به نشانه ای از اون درک…
باور منجر میشود به نتیجه…
و
نتیجه، باورهام رو تقویت میکنن…
ایمان ِ محکم به قلبم میدهد ایمانی که با هر بادی نلرزه. سست نشه.
من اگر بتونم این مفهوم رو باور کنم که هر آنچه بخوام و توی ذهنم بسازم، صد در صد اتّفاق میفته ، بدون ِ دخالت ِ حتّی خدا.یعنی حتّی خدا هم مانع نیست و جلوش رو نمیگیره. نه که ناتوان باشه. نه، خداوند تنها و تنها قدرت ِ مطلق ِ کیهانه که با کسی حتّی قابل ِ قیاس نیست توانایی و قدرتش و پسوند ِ (( تر )) جایی کنار ِ صفات ِ خدا نداره که بگم خدا بزرگتر است . از کی؟ در مقایسه با چی خدا بزرگتره ؟
قویتره؟ از کی ؟ خداوند ، یگانه و یکتا قدرت ِ مطلق ِ کیهانه.
پس منظورم از مانع نبودن و دخالت نکردنش ، ناتوانی ِ خدا نیست بلکه منظورم اینه که خدا تصمیمی نمیگیره ، صلاح و غیر ِ صلاح ، توی سیستم ِ خدا ، مفهومی نداره. با قانونش در تضادّه. بحث ، بحث ِ قانونه.عوامل ِ بیرونی ، نمیتونه مانع بشه . جُز خود ِ من ، هیچ چیز و هیچکس نمیتونه مانع ِ رسیدن ِ من به خواسته هام بشه .
حتّی خدا. مگر اینکه من باور داشته باشم که خدا برای من نمیخواهد. و جهان به من ثابت میکنه که درست فکر میکنم.
خدا ، فقط کارش یه چیزه. اینکه
با عشق ، حمایت کردن از من در راستای خواسته ی من (( خوشایند یا ناخوشایند از نظر ِ من ))
اینجا مفهوم ِ پدر بودن ِ خدا باز شد برام استاد. که ففقط و فقط روی خدا حساب کنم. از همون اوّل برم سراغ ِ منبع ، چه کاریه که دورهام رو بزنم.
میدونین چی میخوام بگم ؟
مثلا فرض کنیم من یه بچّه ای هستم که کفشم بالای کُمُده و دستم نمیرسه بردارمش.
خواسته ی من مشخّصه، خواسته ی من ، اون کفشه س.
راهش به من ربط نداره. یعنی چی ؟
یه حالت اینه که روی خودم حساب کنم.من نهایت رو ی عقلم حساب کنم و برم به زور صندلی بیارم و برم بالاش و دستم نرسه و بیام پایین برم چندتا متکّا بیارم و بالشت بزارم روی هم روی صندلی باز برم بالاش و باز دستم نرسه و بهترین حالتش آینه که نیفتم …
یه حالت هم هست که از همون اوّل ، در رفتارم نشون بدم که من ناتوانم در برابر ِ یک اَبَر قدرت (( که خداست )) توی این مثال نسبت به من ، یک قدرتی برتر از من مثل ِ پدرم که قدّش از من بلندتره و برم پدرم رو صدا کنم ، خواسته م رو بهش بگم و راه بهش نشون ندم. بزارم خودش از راهی که خودش میدونه ، برام کار انجام بده.
حالا اون مثلا خودش دستش رو میندازه و کفش رو از بالای کُمُد میزاره جلوی پای من یا من رو بلند میکنه میزاره روی شونه هاش تا خودم دستم برسه بردارمش. که اعتماد به نفس و عزّت ِ نفسی هم بگیرم که مثلا مممن بودما که اونو برداشتم…
استاد مغزم داره سوت میکشه. اصلا نمیدونم چیا نوشتم. درست … غلط … اشتباه… دیگه به اونش فکر نکردم و هر چی درک کردم رو نوشتم. امیدوارم درست باشه.
اینکه من بعنوان ِ انسان ، فرکانس تولید میکنم . اون فرکانس ، زبان ِ درخواست ِ منه درباره ی هرموضوعی ، هر چی ، دلخواه یا نادلخواه ، جهان به اونش کاری نداره . من فقط میتونم بخوام ، سازه ی من همینه . به قول ِ شما بای دیفالت اینجوری خلق شدم. و جهان هم فقط قبول میکنه ، نمیگه نه .
رابطه ی من و خدا = میخواهم … میشود…
اینم نیست که بگم دارم تلاشم رو میکنم و مسیرم رو میرم ، یا موفق میشم… یا موفّق نمیشم…
نه ، باز این دیدگاه یعنی قانون رو درست درک نکردم و هنوز ته ِ دلم و باورهام ، این هست که قانون ِ خدا تصمیم نمیگیره ، این یعنی همون که شما فرمودین که توی همه ی َشغل ها به یک اندازه ، فرصت ِ ثروت سازی هست…
مثل ِ اینه که من بگم ،من چای میخوام ، من میرم ، کتری رو پُر از آب میکنم ، گاز رو روشن میکنم ، حالا من تلاشم رو کردم ، نمیدونم دیگه کتری بجوشه یا نه…اونش رو نمیدونم…
نه اینجوری نیست نتیجه ی فرکانس ها مشخّصه. نتیجه ی فرکانس ِ شِرک مشخّصه نتیجه ی فرکانس ِ ایمان هم مشخّصه…
نمیدونم که تونستم برسونم اصل ِ چیزی که میخواستم بگم
البته که کلمات ناتوان تر از اون هستن که بتونن چیزی که توو دلم هست و درک کردم رو بگن.
استاد . من عاشقتونم. استاد نمیدونم چجوری باید تشکّر کنم از شما . کاش بتونم مثل ِ شما بشم
البته مادامیکه توو مسیر باشم و روی خودم کار کنم ، این آرزو ، دور و دراز و ناممکن نیست. امیدوارم در این مداری که هستم ، اینقدر که فهمیدم ، درست فهمیده باشم. ساعت شد 10 و نیم. و من هنوز دارم مینویسم. الهی شکرت. چه جایی بهتر از اینجا. این ساعت هایی که توی سایت هستم و دارم مینویسم ، جزء ِ عمرم حساب نمیشه. آخه اینجا مثل ِ بهشته . من توش پیر نمیشم.
اینها کلّش یعنی
اَلا بذکر ِ الله تطمئن ّ القلوب
یعنی
خدا مارا به شدّت کافیست
اگر اگر قوانینش رو عالی درک کنیم و هر بار بهتر و بهتر و هماهنگ تر بشین با اون قوانین.
استاد از خدا براتون بهترین هارو میخوام.
من رو دیوانه کردین. بخدا…
هر جا هستین در پناه ِ الله
شاد
سالم
ثروتمند
سعادتمند
باشین
آرزومند ِ آرزوهاتون آرزو…
من با افتخار ، یک عبّاس منشی ِ شایسته ام.
سلام دوست عزیز، خوشحالم از اینکه کامنتتون رو خوندم و بدلم افتاد که براتون کامنت بذارم تا راحتتر مطلبتون رو پیدا کنم و باز هم بتونم مرور کنم. نکته جالبی که متوجه شدم و برای درک بهتر قوانین و آموزه های استاد به ما کمک میکنه همین شیوه محاوره و گفتگوی دو طرفه ما با مطالبی است که می خوانیم یا می شنویم زیرا در این شیوه ما حواس بیشتری را درگیر آموزه هایمان می کنیم و مطالب بهتر و عمیق تر برایمان جا میفته و واضح تر و ملموس تر میشه تا وقتی که فقط گوش بدیم یا بخوانیم و تجزیه تحلیل نکنیم مطلبو و برداشتی که از مطلب داریم را به خودمان یادآور نشیم.ممنونم بابت کامنتی که گذاشتید؛ انرژی،آگاهی و درکتون از مطالب برایم ملموس بود قطعآ به این شیوه مطالب رو بخونیم و تجزیه تحلیل کنیم نتایج بیشتر و بزرگتری را دریافت خواهیم کرد.موفق باشید
سلام دوست هم فرکانسی من
چقد زیبا توصیف کردی خداوند
و قدرت فرکانس و قدرت باور را
ب قول استاد
کل داستان همون باور
همون فرکانسی که ما میفرستیم
همون فکری که ما داریم
ب هر چیزی توجه کنیم از جنس همون وارد زندگیمون میشه
همش همینه سیستم جهان کار خداوند
دقیق و بی نظیر درست مار میکنه
ما باید با کیفیت بالا باورش کنیم
و اجراش کنیم
و این نکته که کسی از بین زندگی ما تاثیر داره
اینقد درک کردم که الان ب نظرم خنده دار کسی پیشم این حرفو بزنه
و باید اگاهانه فرکانس خوب
و توجه ب زیبایی ها داشته باشم
تا نعمت در زندگیمون وارد بشه
آرزو دارم
سلامتی.ثروت.شادی.نعمت
ب زودی وارد زندگی همه دوستان
بشه
سلام خانم ملک زاده
ماشاالله ، هزار ماشالله
واقعاً کیف کردم
چقدر درک عمیق و خوبی از این فایل داشتی و چقدرررر چقدرررر زیبا نوشته بودی
این یکی از بهترینننن دیدگاه هایی بود که تو کل این چند سال توی سایت خواندم
واقعاً بهت تبریک میگم دختر… شما فوقالعاده ای
هم شیوه نگارشت خیلی دلی و آمیانه بود
هم مثال هایی که زدی خیلی خیلی قشنگ و قابل فهم بود
هم شروعت خیلی زیبا و دلنشین بود هم پایانت خیلی خیلی زیبا بود
دمت گرم
واقعاً سپاسگزارم و امیدوارم بازم به لطف خدای مهربون هدایت بشم دل نوشته های دل نشین و شیرین شما رو بخوانم
پایدار باشی
آرزو هاتو آرزومندم آرزو خانم :)
آرزوجان چقدزیبانوشتی!!!!
تک تک مثالات درقلبم رسوخ کرد
منم امروزصب بعدازفایل عر شیا بقدری رومغزم فشارآوردم که احساس میکنم نصف مغزم بی حس شده. ولی کامنت زیبای تو حالم رو خوب کرد
الهی که برات دولت ابراهیم باشادی و زیبایی و سلامتی آرزو دارم
کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَهٌ
همه ما در گرو اعمالمان هستیم
سلام استاد نازنینم و تمامی عزیزان
یک فایل 85دقیقه ایی 85دقیقه آگاهی داره.
حالا وقتی این فایل رو 10بار گوش میدی، یک فایل 85دقیقه ایی، 850دقیقه آگاهی میده، اینطور نیست که فکر کنیم، نه دیگه همش همین بود، دیگه حرفی نموند که نشنوم، بخدا اگه 20بار گوش بدیم 1700دیقه آگاهی میده بهموم.
این آقا عرشیای عزیز درک کرده این مطلب رو، وقتی گفت یکسال هر روز من این فایل 20دقیقه ایی رو گوش دادم، چون هربار به آگاهیهاش اضافه تر میشد و سرشارتر از آگاهی، و سیرآب تر، و نتیجه این آگاهیها همینه که بدستش آورده.
من تا حالا 3بار این فایل رو نگاه کردم و اومدم در مورد یکی از درکهام از این فایل کامنت بزارم.
استاد این حرف شما توی 12قدم که همیشه توی گوشمه و خیلی با خودم زمزمه میکنم:
“وقتی شما نگران نیستی، وقتی نگران نیستی، نه اینکه سعی کنی نگران نباشی، وقتی نگران نیستی، نگران نیستی …”
خدایا این حرف چقدر به من آگاهی داده ، خدایا این یعنی خودِ خودِ خودِ ایمان، وقتی من نگران آینده نباشم، وقتی من نگران عواقب کار نباشم، وقتی نگران نتیجه نباشم، وقتی نگران ادامه کار نباشم، یعنی که بخدا سپردم، یعنی ایمان دارم به خداوند، به هدایت الهی، به یاری شدن از غیب، از خدا، از جهان، اونموقع است که “تو پای به راه در نه و هیچ مپرس، خود راه بگویدت که چون باید رفت”.
دوست عزیزمون آقا عرشیا نگران نبود، نه که سعی کنه که نگران نباشه، نه، کلا نگران نبود، چون ایمان داشت خداوند خواهد گفت، هدایتش میکنه، این خداست که لیدرش شده و عرشیا تسلیم بهترین لیدر عالم شده بود، وقتی ما خودمونو به لیدر میسپاریم دیگه نگران نیستیم، گم میشیم، مسیر رو پیدا نمیکنیم، نمیرسیم، نه، مطمعنیم که این لیدر میدونه کجا میره و چطور مارو به مقصد خواهد رسوند.
خداوند به شجاعان میده، و شجاع کسی هست که به خدا ایمان بیاره و دل از غیر خدا بکنه، نگه نه من تنهام، نه من پول ندارم، نه من چجوری، نه من از کجا، شجاع سرسپرده فرمانده کل هستی میشه، و میگه خودش میبردت هرجا دلش خواست، به هرجا برد بدون ساحل همونجاست.
چقدر فایل بی نهایت و بجایی بود واسه من این گفتگو استاد نازنینم با عرشیایِ گُل، انگار من منتظر این فایل بودم، میدونستم نباید نگران باشم، ولی خداوند با این فایل دستی به شونه ام زد و گفت برو پسر، وقتی نگران نیستی یعنی منو داری،و من اونقدر مرد هستم که تو رو وسط راه رهات نکنم.
الهی شکر، الهی شکر، الهی شکر🙏🙏🙏
اصلا آگاهیهای فایلهای این سایت یکی دوتا نیست که آدم بیاد در موردش صحبت کنه و تموم شه، هر فایل کتابی از مجموع آگاهیهاست، و این فایل مثل صحبتهای هادی عزیز، مثل صحبتهای رُزای عزیز، و سایر دوستان سرشار از آگاهی بود، الهی شکرت🙏
یادتونه؟ رُزا تو فایلش گفت: “من نترسیدم، نگران نبودم، گفتم استاد گفته باید شروع کنی، منم شروع کردم و …”
میبینین؟ خط سیر رسیدن به اهداف یکیه.
استاد فرمود من میدونستم که باید برم و خونه رو جمع کردم و رفتم تهران و …
یا اینکه تمام شرکتهای ایران رو جمع کردم و راه افتادم، واسه مهاجرت، کجا؟ نمیدونم، ولی مطمعن بودم خدا خودش میگه.
خط سیر تکاملی، مسیر رسیدن به اهداف و خواسته ها و آرزوها یکیه، استارتش از ایمان به خداوند شروع میشه، ادامه مسیر با ایمان به خداوند هستش، و نهایتا رسیدن، رسیدن، رسیدن، و … هر رسیدنی که باعث تقویت ایمان میشه و آغاز مسیری دیگر برای رسیدن به خواسته ایی دیگر.
خدایا شکرت🙏 این فایل خیلی منو آروم تر کرد، خیلی امیدوارتر کرد، خیلی لازمم بود تا مصمم تر قدم بردارم، که میشه، چرا که نه؟ همه ما میتونیم، به سن و سال نیست، به پول و ثروت نیست، به تحصیلات نیست، خوشبختانه رسیدن به چیزی ربط داره که بطور عادلانه ایی در بین تمام مردم دنیا در دسترس هست، و اون ایمانه ❤️
استاد بازم از شما سپاسگزارم، به خاطر همه چیز سپاسگزارم، این فایل هم که قدم تازه ایی بود در کیفیت فیلمبرداری نوآورانه تر، استفاده از دو دوربین با زاویه متفاوت، کیفیت صدای عالی شما و عرشیای عزیز، و این تایید حرف شماست که میفرمایید، پیشرفت همیشگیه، پیشرفت انتهایی نداره، سقفی برای پیشرفت تعیین نشده، پیشرفت تاااااا آسمان هفتم🤗😍 واسه این سایت آرزوی منه❤️🙏
عاشقتونم
موفق و پیروز باشید
🙏❤️🌺
سلام و درود به آقا جمال عزیز
سپاس از کامنت عالی که نوشتی
من همیشه از دل کامنت های ارزشمند شما نکات طلایی برداشت میکنم. خیلی ممنونم ازت که کامنت مینویسی و نکات فایلها رو اونجوری که برداشت میکنی برای بقیه شرح میدی.
یه قانون وجود داره اونم اینکه دو نفر ممکنه به یک موضوع واحد نگاه کنند و دو برداشت متفاوت از همدیگه داشته باشند. نه الزاما مثبت و منفی … حتی یه جایی مثل سایت عباسمنش دات کام که همه حالشون خوبه. هر کامنت نکات طلایی خودش رو داره که با کامنت دیگه متفاوته و این قشنگی ماجراست. سپاس از شما
در پناه رب العالمین جان همواره شادکام و ثروتمند و سلامت باشید 🤩
چقدر من این همزمانی رو دوست دارم حتی گوش کردن فایل ها که چیزی رو که تو یک فایل دیگه شنیدم تازه تو یکی دیگه میفهمش
قبل دیدن این فایل داشتم جلسه دوم قدم یک رو گوش میکردم و کلا به قصد خوندن کامنتها اون جلسه اومدم تو سایت و دیدم که فایل جدید اومده دانلود کردم
تو جلسه دوم استاد از تمرین ستاره قطبی داشتن میگفتن نکته اولی که اینجا گرفتم اون بخشی بود که گفته شد با دیدن نتایج کوچیک و بعد تاییدشون نتایج بزرگتر میشد همون مبحثی که ما هرشب تایید کنیم اون چیزی رو که تو روز خودمون خلق کردیم . من رو یاد این انداخت که چند ماه پیش چقدر خوب داشتم نتیجه میگرفتم و وقتی اون روند قطع شد که من مسیر و نتایجم رو تایید نمیکردم
نمی دونید الان چقدر خوب این موضوع رو میفهمم و با عمق وجودم درک میکنم که اقا تایید کن تایید کن حتی نتایج کوچیک رو هم تایید کن به اندازه ذره ذره اش
چند ماه پیش خیلی خوب دوباره شروع کرده بودم و ادامه دادم طوریکه در حالی که کلا تو کارتم هیچ پولی نداشتم وقتی احساس کردم دوره عزت نفس رو میخوام تهیه کنم و اصلا باورم نمیشد در عرض فقط دو شب پول تهیه دوره برام جور شد یعنی پیشنهادی اومد که سود خالصش برای من بود و اندازه خرید دوره برام پول جور شد . یا حتی به ایده هایی هدایت شدم یا ادم هایی که فکرشم نمیکردم اما امان از دست این ذهن چموش که میخواد هرطوری که شده از زیر این در بره و قبول نکنه حاضره اینکه شانسی و اتفاقی بوده حالا یه بارم اینجوری شده رو قبول کنه اما اینکه این نتیجه فکر من بوده رو قبول نکنه
هرچقدر که بیشتر بتونیم رابطه بین فکر و نتیجه حتی فکر و احساسمون رو بفهمییم بهتر میتونیم این رو تایید کنیم که نتایج به خاطر این مسیر نه شانس و اتفاق
و البته قدرت تایید نتایج خیلی کوچیک و این هم تجربه خودم که نتایج کوچیک راضیمون نمیکنه و هی میریم دنیال اون بزرگ هی میگیم پس چرا اون نمیشه پس چرا این نمیشه و کلا ذهنمون از همون چیزی که داره به وجود میاد برداشته میشه و میره سراغ اون بزرگ و چون تکاملمون طی نشده اون بزرگ هم به وجود نمیاد و قانون رو زیر سوال میبریم و میگیم نمیشه کلا
گفتم تکامل و باز چقدر عالی تو فایل گفته شد
یک ساعت ساز اگر سالی یک ساعت درست کنه بعد پنجاه سال میفهمه چجوری باید درست کنه اما اگر روزی یک دونه درست کنه پنجاه روز طول میکشه
« تکامل به معنی زمان نیست ، تعداد تجربیاتمون »
من اگر بخوام سریعتر بدوام سریعتر میدوام
دوباره برگردم به همون تمرین ستاره قطبی که تو توضیحات استاد گفتند هر روز چیزهای منطقی رو بنویسید و تکامل رو طی کنید تو نگاه اول و تا همین الان کلا دیدگاهم همین نگاه زمانی بود به قانون تکامل حتی استاد هم تو چند تا فایل دیگه گفته بودن که زمان مدنظر نیست تکامل تو فرکانس و مدارمون اما باز نمیفهمیدم و میگفتم خب اینم باید زمان بگذره دیگه یعنی زمان نگذره من چجوری مدارم میره بالا
اما اینکه تکامل به معنی تعداد تجربیاتی که به دست میاری هرباری که دست به عمل میزنی و بهتر میشی درست مثل همون بحث منطقی کردن ذهن که تو روز اول تمرین چیزهای منطقی رو مینویسی و اون که تایید شد دوباره تکرار میکنی و با هربار تکرار شدن این منطق قوی تر میشه و برمیگردم به جلسه اول قدم اول که باید ذهن رو با فکت و واقعیت قانع کرد و یه جورایی براش منطقی کرد و این ربطی به زمان نداره بستگی به تعداد تجربیات من داره نه اینکه من بشینم یک گوشه و بگم نه حالا زمانش نرسیده باید تکاملش رو طی کنم گاز و ترمز دست من بخوام بیشتر میتونم تجربه کنم بخوام میتونم صد درصدم رو بزارم تا عمل کنم و این روند رو سرعت ببخشم
الان برای من تکامل با منطق گره خورده
ذهن منطق رو میپذیره ، منطق نیاز به واقعیت داره و استناد به اون و واقعیت یعنی تجربه ، چیزی که من تجربش میکنم دست به عمل میزنم و نتیجه تو دستم میاد حالا نتیجه این روند میشه تکامل هرچقدر که ذهن منطقی من بیشتر قبول کنه که میشود من تکاملم میره بالاتر و سرعت من بیشتر میشه وقتی که ترمز ها رو بشناسم برشون دارم گاز کامل ازاد باشه و بتونم پام رو بزارم روش و با هر سرعتی که میخوام ادامه بدم اما باید مرحله به مرحله انجام بشه و درست که این پله ها یکی یکی باید طی بشه و پرشی اتفاق نمیفته اما اینکه من تو یک روز یا چند روز یا چند ماه چند تا از این پله ها رو رد کنم دست خودم .
تو بخش دیگه ای از فایل از کنترل ورودی ها گفته شد:
«کامل کات کن همه ورودی ها رو و تمرکز کن رو یک چیز و راجبش یاد بگیر»
دیدگاهی که خیلی ازمواقع من خودم داشتم و خودم رو گول میزدم نگاه کلاس درس به فایل ها استاد بوده یعنی مثل اینکه من دارم میرم مدرسه چند ساعت گوش میکنم نکته برداری میکنم دوباره مثل همونکه از مدرسه برمیگردم میرم سراغ تفریحاتم و فضا مجازی و این روتین وار ادامه داره
اول اینکه با همون چند ساعت فکر میکردم ورودی مناسب رو دادم دیگه حالا ذهنم قوی شده اگر چیز دیگه ای ببینم یا فیلم ببینم یا یک جا دیگه برم اون خودش حل میکنه و کنترلی نداشتم یعنی من رفتم سرکلاس درس و یاد گرفتم حالا خودش باید کار رو انجام بده
میشنیدم که هر لحظه داریم فرکانس ارسال میکنیم میشنیدم که هرچیزی که میشنوم ، میبینم ، توجه می کنم و … داره وارد میشه و خروجیش میشه شرایط زندگی من اما درک نمیکردم اون درک اینکه لحظه به لحظه داره این اتفاق میفته هر تصویر هر فکر هر چیزی که شنیده میشه
و این نگاهم من رو قانع میکرد که حالا عیب نداره دیگه حالا همین یدونه فیلم در عوضش اون همه فایل گوش کردم اون همه چیز دیدم از استاد حالا یک خبر میتونه چیکار کنه و غافل از اینکه یک خبر ، خبر بعدی یک تصویر تصویر بعدی و همینطور زنجیر وار یک ورودی نامناسب ورودی نامناسب بعدی رو میسازه تا وقتی که من به خودم بیام و ببینم دوباره غرق شدم تو یک حجم عمیق از ورودی های منفی که نمیدونم چطور خارج بشم ازش
یعنی همین فکر که من اون بخش رو فیلم دیدن یا چرخ زدن تو فضا مجازی رو تفریحی میدیدم که حالا عب نداره یک ذره هم باشه و نمیشه کتمانش هم کرد که چقدر جذاب برای ذهن من رو کامل از مدار اون چیزهای خوبی هم که میشنیدم خارج میکرد
بحث همون توهم قانون
چون گوش میکردم و فقط گوش میکردم و هیچ کار دیگه ای نمیکردم به واسطه شنیدن ، توهم عمل به قانون رو میزنم
خب من میدونم دیگه این بعنی این یا من میدونم که تا من نخوام چیزی وارد زندگی من نمیشه یا من میدونم دیگه با کنترل فکر زندگی دلخواهم رو خلق می کنم
اما همش میشه میدونم و دونستن و اینکه میدونم به این معنی نیست که من باور کردم
اون چیزها رو میشنوم اما به بک گراند نگاه نمیکنم که چه کارهایی باید براش انجام داد اقا باید عمل کرد باید حرکت کرد باید یکسری کارها رو حتی تو همون ذهن انجام داد و این میشه قانون و این میشه نتیجه
مثلا استاد میگفتن من چندین سال هیچ قرصی مصرف نکردم و مریض نشدم بعد با یک سرماخوردگی میگفتم عهه پس چرا نمیشه برای من و این برام کاملا طبیعی بود که خب من میدونم دیگه چرا پس من نتیجه نمیگیرم و با همون توهم میرفتم سراغ ازمون و خطا قانون
درصورتی که اصلا نمیومدم بگم خب استاد داره میگه چندین سال مریض نشده چی کار کرده که شده این ؟ چه باورهایی ساخته ؟ چقدر کار کرده رو این موضوع که به این حد از سلامت رسیده
یادم تو یکی از فایل ها گفتند درمورد سلامتی هزاران بار فایل ها ارامش در پرتو اگاهی رو گوش میکردن بعد به خودم گفتم تو همین یک کار رو انجام دادی که توقع همچین سطحی رو داری ؟
چرا فقط منتظر خطا از سمت نادرستی و نتیجه ندادن قانونم چرا نمیگم بابا من سمت خودم چی کار کردم شاید اینور اشتباه چرا همش اشتباه رو اون سمت دنبالش میگردم تا بگم قانون برای من جواب نمیده یعنی میگم توهم بدجور توهم میزنیم
اونقدر به واسطه گوش کردن مطمین بودم که اصلا نمیخواستم قبول کنم که از طرف من داره اشتباه صورت میگیره با اطمینان کامل فکر میکردم سمت من درست من تمام این ها رو میدونم پس باید جواب بده حالا که جواب نداد پس درست نیست
نکته بعدی برای من خارج شدن از دایره امن و قدم گذاشتن تو دل ترس ها بود
حقیقتا من تا وقتی پا فایل ها میشینم و گوش میکنم فول انرژیم و انگار رو اسمونم اما تا پا عمل کردن و خارج شدن از محیط امن میرسه ترس ها اجازه هیچ حرکتی رو بهم نمیده و اگه ایده هم الهام بشه در حد همون ایده میمونه و کلا قدمی براش برنمیدارم . چرا ؟
اینقدر به خاطر همون ترس ها اون ایده رو ته و بالا میکنم و زیر و روش میکنم تا کلا از انجامش منصرف میشم
به اندازه ای که من بهاش رو پرداخت کنم و وارد ترس ها بشم و با وجود ترس ها اقدام کنم نتیجه میگیرم نه اینکه چقدر نشستم و دارم این اگاهی ها رو گوش میکنم اما در کنارش هیچ کاری انجام نیمدم پس چجوری توقع دارم نتیجه هم بگیرم ؟ چطور منتظرم چیزهایی که میخوام خلق بشه ؟
وقتی شروع کردم به پرسیدن این سوال ها از خودم یاد تجربه ای از گذشتم افتادم که با اینکه قانون رو نمیدونستم اما رد پاش رو به خوبی میتونستم دنبال کنم
سال کنکورم حدود دوسال پیش که یک سال تموم من براش داشتم خودم رو اماده میکردم
اول از همه این نکته که من کاملا تمرکزم رو درس و کنکور بود همون قانون تمرکز رو یک چیز و یک هدف و از حاشیه ها دور شدن
تا جایی که ممکن بود از همه چیز دوری میکردم تمرکزم رو گذاشته بودم رو درس تا جایی که حتی تو خواب هامم داشتم تست حل میکردم و مبحث درسها رو مرور میکردم کلا شب باهمون فکر میخوابیدم و صبح هم با همون فکر بیدار میشدم
دوم اینکه من یک سال زمان گذاشتم تا نتیجه بگیرم پس چطور الان اینقدر زود میخوام نتیجه بگیرم تا کلا تو دو روز همه باورهام عوض بشه
نکته بعدی اینکه من سال 99 کنکور داشتم همون سالی که برای اولین بار فکر کنم به خاطر کرونا کنکور هی عقب میفتاد و چقدر تاریخش عوض شد تا جایی که یادم میاد هر روز یکی میومد و یک تصمیم جدید میگرفت و باز هی عوض میکردن اما با همه این ها من بی توجه به این موضوعات داشتم فقط به درس خوندنم ادامه میدادم و قاطی این جو ها نمیشدم
مورد بعدی اینکه من سالن مطالعه میرفتم و وقتی این بیماری اومد همه جا تعطیل شد اما جایی بود که بعد دو سه ماه باز کرده بودند و از طریق یکی از دوستام رفتم اونجا با اینکه محیط کوچیک بود هنوز دو سه ماه از اومدن کرونا نگذشته بود همه با هم کنار هم بودیم یک جا میشستیم غذا میخوردیم حتی گاها تو یک ظرف و از ظرف های مشترک استفاده میکردیم یعنی کلا در تماس باهم بودیم اما یک کدوممون هم مریض نشدیم و تا جایی که یادم من کل اون سال حتی سرماخورده هم نشدم با اینکه هر سال زمستون بدون استثنا من دوبار لااقل مریض میشدم . این نشون میده وقتی با تمرکز داری رو هدف کار میکنی همه چیزهای اضافی که شاید برای بقیه نرمال به نظر بیاد هم ازت دور میشه
و نکته جالب بعدی برای خودم این بود که من برخلاف خیلی ها خیلی سخت هم بهم نگذشت یعنی در کنار دوستام بودم خندیدن و تفریح هم میکردم از اینکه بیرون برم و خرید کردن و همه چیزمم داشتم در کنارش درس هم میخوندم اما بهاش رو هم پرداخت میکردم یعنی در کنار همه این ها از یکسری چیزها میگذشتم و قربانی میکردم برای هدفم مثل اینکه من عادت داشتم همیشه ظهر ها چندین ساعت میخوابیدم اما اون سال از ساعت هفت صبح بیدار بودم یا اینکه یکسری مهمونی ها رو نمیرفتم و مهم تر از همه دور شدن از فضا مجازی و گذشتن از اون برای رسیدن به هدفم و خب دیدم که نتیجه داد
یعنی من لذت بردم از مسیر کلی هم خاطره های خوب ساختم و کیف هم کردم و نتیجه دلخواهمم گرفتم تو اون زمان
با مرور کردن اون مسیر متوجه شدم قانون داره کار خودش رو میکنه چه من بدونم چه ندونم اما میتونم اگاهانه ازش استفاده کنم
این نکته هایی بود که برام جالب بود و میخواستم به اشتراک بزارم البته که هزاران تا نکته دیگه هم دریافت کردم اما چون همزمان شد با فایل ها جلسه یک و دو قدم اول فقط همون ها رو گفتم و مطمینم اگر هزار بار دیگه هم این ویدیو رو ببینم هر بار متوجه یه چیزی میشم که قبلا نشدم
ممنون از استاد و خانم شایسته و عرشیا عزیز بابت این فایل
سلام دوست عزیز هم فرکانسی؛ دیدگاهتون و مطالبی که در مورد این فایل ارزشمند نوشتید برایم بسیار جالب و الهام بخش بود. بخصوص قسمتی که در مورد تمرین ستاره قطبی نوشتید که استاد گفتند: در شروع؛ هر روز چیزهای منطقی رو بنویسیم که خلق کردنشون برای ذهنمان منطقی تر است تا با خلق چیزهای به ظاهر کوچک و تائید و تاکید و یادآوری مرتب آن به خودمان مقاومت های ذهنی مان کم و کمتر شود و خلق اتفاقات بزرگتر برای ذهنمان منطقی تر شود و نتایج ما بزرگ و بزرگتر شود.این کار دو فایده مهم برایم دارد اولآ به توصیه استاد عمل کرده ام که گفتند روزتان را بدون تصویر سازی ذهنی آغاز نکنید و دومآ با تصویر سازی ذهنی فرکانسمان را برای شروع یک روز خوب تنظیم می کنیم زیرا طبق قانون تصویر سازی ذهنی در ما احساس خوب ایجاد می کند و وقتی ما فرکانسمان را بر مدار خوبی ها تنظیم کنیم؛ اتفاقات خوب را جذب خودمان می کنیم و مرور و تائید این اتفاقات باورهایمان را قوی و قویتر و اتفاقات خوب زندگیمان و مدار فرکانسیمان را بزرگ و بزرگتر خواهد کرد .
نکته دیگری که بخوبی توضیح داده بودید بحث طی کردن تکامل بود که همه ما فکر می کردیم طی کردن تکامل یک فرآیند زمانی است در حالیکه متوجه شدم تکامل بیشتر از اینکه مقوله ای «زمانی» باشد؛ مقوله ای «تجربی» است! و این آگاهی چقدر میتواند برای ما ارزشمند و خوشحال کننده باشد و ایمان و عملگرایی ما را تقویت کند.باز هم ممنونم از شما بابت کامنتتون و سپاسگزار خداوندم که مرا به خواندن این کامنت هدایت کرد.
سلام خدمت استاد، خانم شایسته و دوستان خوب سایت 🌸
دیشب که داشتم برای این فایل کامنت میزاشتم اونقدر هیجان زده بودم و تحت تاثیر قرار گرفته بودم که یادم رفت سلام کنم!
امروز که اومدم کامنتهای بقیه دوستان رو بخونم، دیدم که دیدگاه رویای عزیز برای متن فایل انتخاب شده و این بار میخوام از انتخاب این متن و از رویای عزیز تشکر کنم که به چه نکات دقیقی اشاره کرده و چه متن مناسبی برای این فایل انتخاب شده. 🌹🙏🌹
واقعا برام جالبه که می بینم دقیقا ذهن من هم یه جاهایی سعی کرد منو به این نتیجه برسونه که: خوب حالا این قضیه (نتیجه یا دستاورد) خیلی هم چیز خاصی نیست و هنوز خییییلی با اون ایده آلی که توی ذهنت هست فاصله داری! و عملا یه جورایی در مورد یه موضوعی باعث شد که همون نتایج کوچیک هم که داشتن بوجود می اومدن ادامه پیدا نکنن. به این دلیل که اون جور که باید و شاید تایید نشدن و همش ته ذهنم این بود که: نه، این دقیقا اون نتیجه ای نبود که من می خواستم!….. و حالا همون نتایج کوچیک هم در مورد اون موضوع خاص مدتیه که متوقف شدن تا من متوجه بشم که اشتباه می کردم و باید همونا رو تایید می کردم تا با طی کردن تکاملم نتایج هم روی ریل بیفتن و سرعت بگیرن.
اینکه میبینم برای همه افراد، این موضاعات یکسانه، بهم کمک میکنه که بیشتر و بیشتر باور کنم که پس راه حلی که بقیه استفاده کردن و به مرحله رضایت از نتیجه رسیدن، برای من هم عمل می کنه. 😇چقدر حالم خوبه… چقدر این فایل پربرکت بود. هنوز بقیه کامنتها رو کامل نخوندم. شاید اونارو که خوندم بازم برای این فایل کامنت بزارم. چقدر این احساسم رو دوست دارم. 💕💕 چقدر در این لحظه همه چیز خوبه. ☺️
ممنونم استاد🌹 ممنونم خانم شایسته🌹 ممنونم رویای عزیز🌹 ممنونم ارشیا🌹
سلام به شما استاد عزیزم و ارشیا خان عزیزم
واقعا خدارو سپاسگذارم که هر روز تو مسیر خواسته هام الگو های مناسبی رو برام قرار میده تا تکاملم رو طی کنم
یکی از اتفاقات بزرگ و خوبی که تو زندگی من تو این چند سال افتاده و برام جزو اون اتفاقات خوب تکرار شونده ای شده که نشون میده رو این مورد و باور به اینکه خداوند در زمان مناسب از دستانش برای هدایت من رونمایی میکنه خوب کار کردم همین موضوع پیدا کردن الگو هاست
یادمه حدود یکسالو نیم پیش زمانی که تا حدودی تونسته بودم تکاملمو تو مسائل شخصی و خودشناسی طی کنم و تصمیم گرفته بودم یکسری اقدامات برای زندگیم انجام بدم مثل ازدواج کردن، مثل رفتن به دنبال علایق و کسب درامد ازشون مثل سفر کردن و مهاجرت کردن
خداوند شروع کرد به رونمایی از دستانش
هیچوقت فراموشم نمیشه
اولین باری که استاد عزیزم تو کلاب هاوس برنامه گذاشت
من به تازگی از کیش که یه مدت برای کار رفته بودم برگشته بودم و قصد مهاجرت به تهران رو داشتم برای پیشرفت تو حوزه کاریم
به قول ارشیا دقیقا برای منم مهاجرتم به کیش به همین شکل بود که وقتی میخواسم برم فقط برای یکی دوروز پول داشتم و اصن قبلشم به این فکر نکرده بودم که قرار اونجا کجا بمونم کجا بخوابم غذا از کجا بیارم و …
و من حتی تخصصی هم در هیچ زمینه ای نداشتم و میخواسم برم اونجا تازه شروع کنم به کار کردن و کار کردن روی خودم و باورهام
یادمه با وجود مخالفت هایی که بود از اطرافیانم اما من فقط به این فکر میکردم که قراره برم و اونجا موفق بشم
برای همین حتی به هیچ چیز منفی که واقعا در اون سطح از تکاملی که من طی کرده بودن خیلی نکات منفی زیاد وجود داشت که بهش فکر کنم اما فکر نکردم و هیجان پیشرفت منو به این ایده که مهاجرت کنم ترغیب میکرد
و من دقیقا زمانی که به کیش رفتم بدون هیچ برنامه ریزی قبلی اتفاقات خودش برام افتاد
خونه برام جور شد کار برام جور شد و همه چیز رقم خورد تا من اون مدتی که اونجا بودم رو به بهترین شکل بگذرونم و اون رشدی که میخواسم رو داشته باشم
در حالی که اگ قبلش دودوتا چارتا میکردم شاید اصلا نمیرفتم و چنین تجربه ای هم خلق نمیشد
اما برای تهران رفتن من داستان متفاوت شد
اینجا نقش الگو ها خیلی خیلی بیشتر کمک کننده بود تا من سرعت بیشتری برای طی کردن تکاملم داشته باشم
یادمه تو اولین فایل کلاب هاوس وقتی که حامد عزیزم که الان یکی از بهترین دوستان من هستش صحبت کرد با استاد
با خودم گفتم ببین مهدی تو هم فرقی با حامد و امثال اون نداری
این حرکت و این شجاعتی که داری به خرج میدی همون نتیجه رو داره برات پس محکم بچسب به هدفت
و دقیقا اتفاقی که افتاد این بود نه تنها من باز تو تهران طبق الگو قبلی که همه چی رایگان برام فراهم شد از خونه و وسایل خونه و…. بلکه من تو حوزه فروش و بحث توسعه فردی انقد کار کردم که تو طول سه ماه بیشترین پیشرفت رو تو سازمان کردم و تبدیل شدم به یکی از بهترین ها تو اون سازمان و بعد از سه ماه به من پیشنهاد مدیریت تو همون حوزه تو شهر خودم داده شد
اینجا بود که فهمیدم الگو های درست چیکار میکنن با ادم، جایی که بخاطر باوری که از گوش دادن شبانه روزی به صحبت های بچه های کلاب هاوس باور کرده بودم درامدی که انتظار دارم بدست میاد و بدست اوردم
جایی که وقتی تصمیم به ازدواج گرفتم صحبت های سیدعلی خوشدل عزیزم باز توسط خدا به گوشم رسید و گفتم اگر برای سید شده، برای منم میشه
و تصمیم گرفتم به خواستگاری برم با همون شرایطی که نه سربازی داشتم( که همبن الانم هرکسی منو میبینه میگه چجوری بدون سربازی تونسی زن بگیری)، نه خونه و ماشین داشتم( که به لطف خدا امروز هر دوتا رو بعد از یکسال دارم) که امروز هرکسی رو میبینم توجامعه میگه بخاطر نداشتن این مسائل نمیشه رن گرفت اما من خودم رو تبدیل کردم به الگویی تو این زمینه برای خیلی از اطرافیانم که اتفاقا بعد از دیدن من اونا هم دست به کار شدن و دیدن که نه انکار واقعا مسئله ربطی به این چیزا نداره همه چیز به خودمون مربوطه
و بازم خدا روکرد به من و گفت تو مگه چالش بیزینس شخصی خودتو نداری
بیا عزیزم اینم الگوی جدید اگ میخوای
و ارشیا رو بهم معرفی کرد که بتونم باز باور هامو تقویت کنم روی خودم کار کنم تا اون بیزینسی که مخصوص بازی خودمه خلق کنم
ولی از مهم ترین نکاتی که این جلسه برای من داشت این بود که چقد بعضی شرک ها و باور ها یواش بواش تو جلد ادم میره
من الان که توجه میکنم میبینم که قبلا خیلی خیلی بیشتر مراقب ورودی هام بودم و الان یکمی خودم شل دادم کارو
قبلا خیلی بیشتر رو تخصصم وقت میذاشتم ولی اللان یکمی کمتر شده و امروز فهمیدم که اگر ارشیا به این حد از توانایی دست پیدا کرده بخاطر صرف اون همه وقت روی بیزینسش و یادگیری هستش و خداروشکر میکنم که حداقل اگر هم دیر فهمیدم، اما الان این تلنگر بهم وارد شد که جدی تر وروذی هامو کنترل کنم در مورد کسبوکار شخصیم
و مهم تر از اون زمانی که صرف وروذی های اشتباه میشد رو با مطالعه و آگاهی در مورد تخصصم جایگزین کنم و با لذت تمام به تماشای ظهور نتایج و حضور نتایج تو زندگیم باشم
این فایل رو میشه درموردش یه کتاب کامنت گذاشت و واقعا دلم میخواد که بشینم برای تک تک جملاتش مثال تایید کننده بیارم از خودم و میشه با تک تک جملاتش یه صفحه کامنت نوشت
اما الان وقت وقت عمل کردنه
امیدوارم که توفیق کافی برای عمل کردن داشته باشم و در مدارش باشم و به زودی در جایگاهی قرار بگیرم که زیر همین کامنت از نتایجی که با عمل به تلنگر های این فایل گرفتم بنویسم
عاشقتونم
خیلی خیلی سپاسگزارم از خدای بی نظیر و شما استاد عزیزم که این فرصت و این آگاهی ها رو با ما به اشتراک میذارید
💜💜💜🌱🌱🌱
به نام خداوند مهربانم
سلام استاد عزیزم
خداااااااای من عجب الگویی برای من ساختی. چقدررررر نتایج عرشیا عزیز برای من باور پذیر می کنه که آره می شود ، امکان پذیره و منم می تونم چون یه نفر تونسته.
اون فایلی که قبلا استاد آماده کردن خیلی خیلی برام انگیزه ایجاد کرد و کلیییییی باعث رشد من شد. و من اونجا خیلی دلم می خواست که استاد با عرشیا عزیز صحبت کنه و برامون فیلم بگیره و من بتونم از زبون خودشون ماجرا رو بشنوم .
این اتفاق در زمان مناسب رخ داد و من الان به این خواسته ام رسیدم.
الان می فهمم که من خیلی خیلی راحت تر ، سریع تر و لذت بخش تر می تونم به خواسته هام برسم.
چون عرشیا عزیز گفتن که تو سن 15 و نیم سالگی ذهنیت منفی داشتن و دائم غر می زدن و…
خب من که خیلیییییی شرایطم بهتره که تو 15 و نیم سالگی به صورت جدی ، عضو سایت شدم و با تعهد روی خودم کار کردم و الان انقدرررررر تغییر کردم.
الهی شکرت
من یه دختر 16 ساله هستم که واقعااااااا نسبت به همسن و سال های خودم متفاوتم و متعهدم برای اینکه روی خودم کار کنم و به اهدافم و خواسته هام برسم. خیلی چیزا رو الان نمی خوام اینجا بگم و توضیح بدم ولی من تمااااااام این کامنت ها رو برای خودم می زارم.
برای اینکه مطمئنم یه روزی میام و تمام اینها رو مرور میکنم و به خودم افتخار می کنم.
همین الانشم کامنت های اولیه من تو سایت ، زمین تا آسمون با الانم متفاوته.
من باید به خودم متعهد بشم که همیشه بهترین خودم باشم.
هرروزم بهتر از دیروز باشه.
هر لحظه ام بهتر از لحظه ی قبل باشه.
من ایمان دارم که تمام اتفاقات به نفع منه و همه چیز در زمان مناسب و مکان مناسب رخ میده . من فقط باید جلو برم ، حرکت کنم ، قدم بردارم ، پیشرفت کنم ، فرکانس مثبت بفرستم ، توی کارم هر روز اطلاعات جدید تر و بهتری کسب کنم و خودمو رشد بدم .
من نباید به چگونگی فکر کنم. این خیلییییییی مهمه. به من چه ربطی داره که چطور قراره به خواسته ام برسم. وقتی خدایی رو دارم که هییییییچ وقت تو کارش ذره ای تاخیر و اشتباه نداشته و نخواهد داشت.
اگر من برم دنبال اینکه ممکنه وسط راه چه اتفاقی بیفته و در یک کلام ، بیام از دید بسیار ضعیف خودم همه چیز رو بررسی کنم و با ذهن منطقی خودم فکر کنم و بسنجم ، قطعا هیچ وقت هیچ قدمی بر نخواهم داشت.
اگر بیام به قوانین انسان ها نگاه کنم و اگر به موانع نگاه کنم حرکت نمی کنم. چون ترس ها و نجواها هربار بیشتر و قوی تر میشن.
ولی اگر به خداوند و قوانین جهان هستی ایمان داشته باشم ، اگر به چیز هایی که در مدار دید من نیست ایمان داشته باشم و اگر حرکت کنم و قدم هایی که بهم الهام میشه رو شجاعانه و با ایمان بردارم قطعا موفق میشم . حتی شاید خیلی زودتر از چیزی که فکرش رو می کنم.
یعنی اگر من پشت سر هم قدم ها رو بردارم و جلو برم می تونم تکاملم رو خیلی زود طی کنم.
واقعا ، تکامل می تونه خیلییییییی زود طی بشه، به شرط اینکه تو حرکت کنی.
الهی شکررررررررررررت
استااااااد از الان بهتون بگم ، شما یه روزی برای منم وقت می زارید که من ذره ذره مسیری که طی کردم رو براتون بگم و یه روزی منم برای خیلی ها الگو می شم.
من به خودم متعهد میشم که همیشه بهترین خودم باشم.
عااااااااااااااشقتم خداااااااای عزیز
عااااااااااشقتووووووووونم
سلام به زهرا جان دوست عزیزم .چندباری که کامنتهات رو میخوندم دوست داشتم بدونم این عکس پروفایلت قدیمیه یا سن واقعیت رو داره نشون میده و الان فهمیدم که 16 سالته .واقعا آفرین چقدر کامنتهایی که مینویسی نشان از کار کردن خوب روی باورها و ذهنت داره چقدر درک عمیقی پیدا کردین از فایل های استاد .بهت تبریک میگم و حتما همونطور که خو دت هم نوشتی ی روزی در جوار استاد قرار میگیری با لین پیشرفتی که داری .موفق باشی عزیزم
سلام به زهرا جان دوست عزیزم .چندباری که کامنتهات رو میخوندم دوست داشتم بدونم این عکس پروفایلت قدیمیه یا سن واقعیت رو داره نشون میده و الان فهمیدم که 16 سالته .واقعا آفرین چقدر کامنتهایی که مینویسی نشان از کار کردن خوب روی باورها و ذهنت داره چقدر درک عمیقی پیدا کردین از فایل های استاد .بهت تبریک میگم و حتما همونطور که خ دت هم نوشتی
سلام به استاد عزیزم و شاگرد موفقش
استاد میخواستم با تأکید فراوان بگم اگر قرآن معجزه پیامبره ، جلسات 9 و 10 دستیابی به رویاها قطعا معجزه عباس منشه. با عرشیا موافقم و درکش میکنم و تحسینش میکنم که تونست نهایت استفاده را از این جلسات بکنه . یادمه یه زمانی خودمم تمرکزم روی این دوتا جلسه بود و خط به خط حرفهای شما را توی این دوتا جلسه یادداشت میکردم و انصافا اعتماد به نفس و اوضاع کلی زندگیم خیلی تغییر کرده بود ولی خب انسان ذاتا عجوله و مدام دنبال پیدا کردن فرمول های دیگه س در حالی که فرمول همینه که شما همیشه گفتید و توی این دو جلسه بسیار ملموس و واضح و با جزئیات توضیحش دادید . ولی ذهن من مدام بهم میگفت حالا که نتیجه داره میاد برو سراغ موضوعات دیگه . در حالیکه شما در دوره کشف قوانین تأکید کردید که هرجا گوشتون زنگمیزنه فایل را استپ کنید و فکر کنید و شاید یک هفته نیاز باشه که به همون یک جمله ای که در گوشتون صدا کرده فکر کنید و من ایمان دارم که همین دو تا جلسه از دوره دستیابی به رویاها کافی برای هر موفقیتی و برای ایجاد هر میزان عزت نفس هستند . ممنون از عرشیا جان که باعث شد من به عقب تر برگردم و با تمرکز سراغ این دو جلسه برم . این جمله عرشیا که گفت اگر چند تا فایل را هزار بار گوش کنیم بهتر از اینه که یک عالمه فایل را یکبار گوش کنیم. بحث سیستمی بودن خدا انقدر جذاب و سازگار با ذات وجودیه انسانه که هرچقدر بهش گوش کنم سیر نمیشم. آدم واقعا باور میکنه که خالق زندگی خودشه و چطور میشه که این خالق بودن را باور میکنه . انسانه که به خدا شکل میده و این به این معنی نیست که حتما اون شکل ، شکل زیبایی باشه . ما حتی میتونیم خدا را به شکل خشم و کینه دربیاریم میتونیم شکل نفرت بهش بدیم و البته که میتونیم با همین خدا به موفقیتهای بی شماری دست پیدا کنیم . سپاس فراوان
استاد عزیزم ممنون بابت مصاحبه و قرار دادنش داخل سایت، همون موقع که شما تو فایل در مورد عرشیای عزیز صحبت کردید خیلی دوست داشتم حضوری هم باهاش مصاحبه کنید
من صبح یکبار این فایل رو دیدم و باید باز هم ببینم من واقعا فرد و الگویی مثل ایشون تو زندگیم ندیدم و خیلی برام جدید و غریب هست و در عین حال خیلی جالب و تحسین برانگیز،
علاوه بر کل مصاحبه دو تا نکته ی شاید جانبی ولی برای خود من خیلییی مهم نظر منو جلب کرده و همش دارم بهش فک میکنم
چقدر من عاشق پدر و مادر عرشیا شدم چقدر برعکس تمام اطرافیان من هستن، پدر و مادری که انقدر به نظر من توحیدی بودن که بچشونو به راحتی تو نوجوانی فرستادن یه کشور غریییب بدون اینکه باهاش برن، من شنیدم که پدر و مادرا بچه هاشونو برای تحصیل میفرستن خب اون به نظرم خیلی فرق داره با شرایط عرشیای عزیز، واقعااااا همچین چیزی نه شنیدم نه دیدم و خیلی برام جذابه چقد تحسین برانگیز، منی که تمام خانواده های اطرافم همیشه شبیه نگهبان بالا سر بچه هاشونن و به خیال خودشون دارن لطف میکنن همیشه نگرانن همیشه در حال چک کردنن، و من هم قبلا فک میکردم همین درسته دیگه خیلی برام جذابه این قضیه چقدر این رهایی و اعتماد به خدا دلپذیره و قطعا نتیجه ش همینقدر عالی میشه
و مورد دوم اینکهه انقدررر خودمو تحسین کردم واقعا من اگه وحیده ی حتی پارسال هم بودم باز هم هرچقد شما و عرشیا از باورها و نتیجه ش در زندگی و اتفاقاتی که براش افتاده میگفتین من فقط به این فک میکردم که خب این ها خانوادگی پولدار بودن به هر حال پول داشته که بره تازه عموشم امریکا بوده و واقعیتها رو نمیدیدم، در صورتی که چقدررر فرزندان بچه های ثروتمندی هستن که هیچ هدفی ندارن و حتی شاد هم نیستن و از امکاناتشون استفاده نمیکنن
اتفاقا شنیدن داستانش باعث شد لذذتت ببرم ازینکه چقدر زندگی راحت و عالیه و شرایط ساده برای آدم پیش میاد اگه مسیرتو پیدا کنی و در زندگی طبیعی زجری وجود نداره، خداروشکرررر انقدر تغییر کردم و واقعا همش با آموزش های میسر شد
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی بینظیرم و اقا عرشیای عزیزم
خدایا تو را هزاران بار شکر میکنم که بهم جانی دوباره؛ نفسی دوباره و تولدی دوباره رو بهم هدیه دادی تا بتونم زندگی بهشتی م رو همراه خودت ادامه بدم.
خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که دارم با عشق و با شوق وذوقم و با احساس فوق العاده عالی و الهی م این کامنت ارزشمندم رو مینویسم.
خدایا تو را با تمام وجودم شکر میکنم که ما رو خالق زندگی مون قرار دادی تا بتونیم هر انچه رو که دوست داریم وارد زندگی مون کنیم.
استاد وقت این تصویر زیبای شما و عرشیای عزیز رو دیدم حسم گفت الهه برو این فایل رو بارها و بارها ببین که برات یه دنیا درس و اگاهی رو داره
و الان که دارم این فایل رو میبینم و چند دقیقه بیشتر ازش نگذشته نمیدونی چه غوغایی درونم ایجاد شده ؛ استاد منم خیلی دوست داشتم عرشیا رو ببینم و فرکانس ش رو فرستاده بودیم و الان چقدر زیبا خدا این خواسته رو براورده کرد در بهترین زمان و مکان
چقدر خونه تون زیباست عرشیا جان ؛ از اون تابلویی هایی که من عاشقش شدم و اون اباژور زیبایی که نور زردش به صورت تون تابیده بود و مبل های راحتی فوق العاده تون نشون از اون خوش سلیقه گی شما دوست بینظیرمه .
استاد وقتی بهمون گفتین من اینده ی خیلی خیلی روشنی رو برای عرشیا میبینم به خدا اشک توی چشمام جمع شد انگار که خدا داشت با کلام زیبای شما استاد بینظیرم بهم میگفت شمام اینده ی روشنی دارید
اگر که اون ایمان و توکلت فقط به خدا باشه و تنها روی خودش حساب باز کنی
عاشقتم مننن عرشیای عزیزم که با اون لبخند زیباتون برامون این دعاهای زیبا رو کردی ؛ منم برا شما دوست عزیزم ارزو میکنم که همیشه تن تون سالم و دلتون شاد و لبتون خندون باشه و همیشه نه تنها جیب تون بلکه تمام حساب های بانکی تون پر از پول باشه
چقدر این شوق و ذوق تون رو تحسین میکنم عرشیا جان که وقتی شروع کردین به صحبت کردن برامون از نحوه ی اشنایی تون با استاد به خدا یه دنیا حس و حال عالی رو بهمون هدیه دادین من عاشقتمم
استاد چقدر این صحبت های عرشیا جان با حال این روزهای من همزمان شده ؛ استاد من از هفته ی قبل که خیلی وقت بود که از خدا خواسته بودم که خدا جون منو هدایت کنی تا بتونم درامدم رو بیشتر کنم و بتونم باورهای ثروت م رو عالی کنم تا اینکه هفته ی قبل بهم الهام شد که بیام از اول فایل های رایگانی که مریم جان با عشق دسته بندی کردن و در مورد باورهای ثروت ساز هستش رو ببینم و گوش بدم و تک تک فایل ها رو توی دفتر بنویسم و کامنت هر فایل رو بخونم
استاد من از صبح که بیدار میشم تا ظهر هندزفری توی گوشمه و دارم این هر فایل ها رو بارها پلی میکنم و به خدا بعضی وقتا صدام میزنن اطرافیانم و من اینقدر غرق در این فایل ها شدم که صداها رو نمیشونم؛ استاد من دقیقا یاد شما افتادم که بهمون گفتین توی بندرعباس وقتی مسافر کشی میکردین هم داشتین فایل ها رو گوش میدادین و من دقیقا الان مثل شما شدم و چقدر این برام پر از اتفاقات عالی بوده و چقدر خداروشکر ثروت داره وارد زندگیم میشه و دارم ادامه میدم با قدرت تمام
استاد من شروع کردم به این کار و تعهدم رو نوشتم که میخام درامدم رو حداقل سه برابر و بیشتر از اون کنم و باورتون نمیشه استاد همون روز که من این تعهد رو نوشتم پول به کارتم واریز شد و بعد از اون داره همین طور پول به کارتم واریز میشه ؛ مبلغ هایی که من تا قبل از این تعهد به کارتم واریز نشده بود و حالا دارم میبینم که خدا از بی نهایت طریق داره بهم رزق و روزی میده
استاد توی یکی از فایل های رایگان تون بهمون گفتین باید ما وارد مدار پول و ثروت بشیم و پول یه فرکانسه یه انرژِیه و من الان دارم درک میکنم که چی دارین بهمون میگین و در واقع من با تمام وجودم حس میکنم روزهای بینظیری پیش رو دارم استاد و به امید خدا میخام به زودی گوشی ایفون برای خودم بگیرم ؛ و من عکس گوشی ایفون رو توی دریم بوردم گذاشته بودم و الان به زودی میخام تجربه ش کنم استاد و خدا میدونه چه شوق و ذوقی براش دارم
و میدونم که هیچ عامل بیرونی توی این اتفاقات من تاثیری نداشته و نداره و نخواهد داشت این باورهای منه که تغییر کرده این مدار منه که رفته بالاتر و به خودم تعهد دادم که با تمام وجودم ادامه بدم
و چقدر من شما دوست عزیزم رو تحسین میکنم به خاطر این وجود الهی و توحیدی تون که توی سن 17 سالگی تنهایی فقط خودتون بودین و خدای خودتون مهاجرت کردین به این کشور ثروتمند و الهی که واقعا لیاقتش رو داشتین و میدونم ما هم به زودی میایم اونجا و از نزدیک شما و استاد و مریم جان و دوستای عباش منشی مون رو میبینم و کلی کنار هم لذت میبریم
من عاشقتم استاد عزیزم چقدر سوالات تون از عرشیا جان عالی بود و چقدر من این اعتماد به نفس و عزت نفس دوست عزیزمون رو تحسین میکنم با اینکه ترس داشته ولی اون ایمانه قدرتش بیشتر از اون ترس بوده اون انگیزه و امید قدرتش بیشتر از اون ترسه بوده و چقدر تحسین میکنم عرشیای عزیزم رو که قبل از اینکه بیاد امریکا و توی ایران اینقدر عالی هر روز اطلاعات تون رو در مورد اون مسیر عشق و علاقه تون با نگاه کردن به فیلم های اموزشی توی یوتویوب بیشتر و بیشتر میکردین و ایده های که به ذهن تون میرسیده رو برای خودتون غربال میکردین و اون شوق و ذوق وافری که برای این کار داشتین ناخوداگاه شما رو میکشوندن سمت این کسب و کار و این کشور ثروتمند و بینظیر و چقدر زیبا گفتین اون ایده هایی رو انتخاب میکنم که بهم حس بهتری رو میده اون حس فراوانی و میشود رو بهت میده و تمرکزم رو روی یک ایده میزارم و این چقدر تحسین انگیزه و بازهم با تمام وجودم شما دوست ارزشمندم رو تحسین میکنم
و من چقدر این باورهای ثروت ساز و احساس لیاقت تون رو تحسین میکنم دوست ثروتمندم که وقتی میریم در مورد اون مسیر عشق و علاقه مون توی اینترنت و یوتویوب سرچ میکنیم و اطلاعات مون رو بالاتر میبریم و اون اطلاعات رو جذب وجودمون کنیم این باورها توی وجودمون شکل میگیره که
باور اینکه فرصت ها بینهایته
باور اینکه من لایقتش رو دارم
باور اینکه خیلی آسونه
بارو اینکه میشود
و من چقدر این ایمان و وجود الهی تون رو این ازادی زمانی و مکانی و مالی تون رو این اعتماد به نفس و عزت نفس بالا تون رو این حس و حال خوب تون رو این مستقل بودن شما دوست عزیزم رو تحسین میکنم که توی این سن دارید این زندگی زیبا و بهشتی رو تجربه میکنید و اونم به خاطر این همه کار کردن روی خودتون و باورهاتون بوده و اون شوق و ذوقی که برای اینکار داشتین و خدا هم پاداش این ایمان و تلاش و پشتکارتون رو بهتون هدیه داده و بازهم دوست دارم با تمام وجودم شما دوست عزیزم رو تحسین کنم
و چقدر خدا به این زیبایی با کلام عرشیای عزیزم و شما استاد عزیزم بهم گفت باید دوره ی روان شناسی ثروت1 رو داشته باشم و دوره ی دستیابی عملی به رویاها رو و چقدر زیبا گفتین که باید هر روز فایل ها رو باید گوش بدیم و مداوم باید تکرار بشن و اینجور نیست که یه روز گوش بدیم و دیگه بزاریمش کنار نه باید هر روز این فایل ها رو گوش بدیم و تکارش کنیم و به قول استاد اونقدر گوش بدیم که بشه جزیی از وجودمون .
و چقدر شما استاد عزیزم زیبا صحبت های عرشیا رو برامون نکته برداری کردین که :
اون باوری که من اتفاقات رو رقم میزنم و شکل میدم به اتفاقات زندگیم و اصلا مهم نیست که دیگران چه فکری میکنن و جهان میخاد یا نمیخاد و تمام عوامل بیرونی رو میام توی ذهنم قطع میکنم و باور میکنم که اگه میتونم توی ذهنم این موفقیت رو بسازم حتما اتفاق میافته ؛ فقط من حتما باید حرکت کنم و با ایمان که برم جلو و درها برام باز میشه و میام قدرت تمام عوامل بیرونی رو توی ذهنم از بین میبرم و باور کردم که من خودم با افکارم زندگی م رو رقم میزنم و اون باوره بهم کمک میکنه که من حرکت کنم و اون حرکت کردن با باور درست باعث میشه که اون نتیجه بوجود بیاد و اون نتیجه دوباره اعتماد به نفس مون رو میبره بالا و اون مبلغ توی حساب بانکی مون دوباره اعتماد به نفس مون رو میبره بالا و اون باورها قدرتمندتر میشه و تقویت میشه و باعث میشه که اون نتایج بزرگتر رقم بخوره
و چقدر زیبا عرشیا جان در مورد اون قانون تکامل برامون توضیح دادن که قانون تکامل اون میزان کار کردن روی باورهامون و حرکت کردن و قدم برداشتن برای رسیدن به خواسته هامونه
و چقدر عرشیا جان زیبا گفتن که من راه افتادم بودم بدون اینکه به هزینه ی خونه یا چیزهای دیگه ای فکر کنم و وقتی که راه میفتی به جهان راهی نمیدی و من چقدر این وجود الهی و توحیدی شما دوست عزیزم رو تحسین میکنم این مصمم شدنت و این پشتکار و شجاعت و این ایمان و انگیزه ی فوق العاده تون رو
و به قول استاد وقتی نگران چیزی نباشی و فقط توکلت به خدا باشه و تمرکزت روی هدفت باشه و فقط روی خدا حساب باز کردی و خدا خودش همه چیز ها رو برات راحت و اسون میکنه و من چقدر عملگرا بودن شون رو تحسین میکنم و به قول استاد مصداق ایمانی که عمل بیاورد هستش ایشون.
استاد چقدر زیبا برامون توضیح دادین نکته ی اول :یکی از اون قدم هایی که ادم میخاد به هدفش برسه اینه که : اولا خیلی به این فکر نکنه چه مشکلاتی ممکنه بوجود بیاد و وقتی که میخایم به خواسته ای برسیم بیایم روی اون چیزایی که بخایم فکر کنیم و دوست داریم اتفاق بیفته فکر کنیم و نه به مشکلات مون فکر نکنیم.
استاد دقیق این صحبت های زیباتون برای منم که انشالله میخام چند ماه دیگه تجربه ش کنم و میخام از شهر خودمون به شیراز مهاجرت کنم عالی بود و اینقدر شوق و ذوق دارم و چقدر این صحبت هاتون برام یه دنیا حس و حال عالی تر داد خدایا شکرت
نکته ی دوم : اگر من بخام توی یه بیزینسی موفق بشم تا جایی میتونم برم تو دلش و با یه سرچ ساده کلی اطلاعات در مورد اون بیزینس اموزش ببینیم و مهارت مون رو بالاتر ببریم ؛ استاد من عکاسی میکنم و عاشق عکاسی و ادیتم و با این صحبت های زیباتون بهم گفتین الهه برو اطلاعاتت رو بیشتر کن در مورد عکاسی و مهارتت رو بیشتر کن و خودت رو حرفه ای تر کن بعد ببین که چطور جهان بهت پاداش میده
استاد به خدا صحبت های شما و عرشیا برای من بود اینقدر پر زا نکته و درس بود که بی نهایت ازش اگاهی کسب کردم خدایا شکرت
و چقدر من عاشق این اعتماد به نفس و ارتباط موثر و کنجکاوی عرشیا شدم که اینقدر راحت میره از رییس بانک در مورد هر سوالی که براش پیش میاد میپرسه و اطلاعاتش رو بالاتر میبره و چقدر این فوق العاده س و با تمام وجودم شما دوست عزیزم رو تحسین میکنم
نکته ی سوم از نکات استاد : وقتی که داری کاری رو انجام میدی اولا قبل از اینکه میخای اون کار رو انجام بدی رفتی اون کار رو یاد گرفتی و وقتی که شروع کردی به انجام دادنش بازهم دست نمیکشی از یادگیری در موارد جوانبی که مربوط به اون کار هست و کنجکاو بودن در مورد اون کار که باعث بالا رفتن اعتماد به نفس مون بشه و اگر سرعت بدیم و مداومت بدیم به این یادگیرمون باعث میشه که تکامل مون رو زودتر توی اون زمینه طی کنیم و تکامل به معنای تعداد تجربیات هستش
و این جمله ی طلایی که : “اگر من برم صبح تا شب در مورد یک مسئله چیزی رو یاد بگیرم توی دو ماه واقعا مسترش میشم حالا توی هر موضوعی میخاد باشه ” و چقدر استاد و عرشیا جان مثال های عالی رو در این مورد برامون زدن
چقدر این نکات فوق العاده بود استاد عواملی که باعث موفقیت مون میشه اینه که اگه هدف مون رو مشخصی کنیم توی مسیر علاقه مون بریم تا جایی که ممکنه اطلاعات رو درموردش کسب کنیم و حرکت کنیم و قدم برداریم و بریم توی دل ترس هامون و اون وقت هست که درها باز میشه و تجربه مون بیشتر میشه و همین چیزها باعث میشه که پیشرفت کنیم با توکل به الله
عاشقتمم منن عرشیا جان که اینقدر روی خودت و باورت هات خوب کار کردی و باورهای درستی رو برای خودت ساختی که برای دوستات امریکایی ت هم شدی و باور کردن که اگه شما تونستی پس اون هم میتونه و حالا اونا هم توی این زمینه هم موفق شدن و با این موفقیت بی نهایت ارزشمندت تون هم به خودت و هم به گسترش جهان کمک کردی و این بزرگترین کاری هست که میتونیم به جامعه مون کنیم و الگو بشیم برای هزاران نفر و چقدر این زیباست؛ خدای من ؛ من باید این فایل رو بارها و بارها ببینم و درس هاش رو بنویسم و تکرار کنم
و چقدر زیبا بهمون یاد دادین که اگه تمرکز مون رو روی خودمون بزاریم و روی مهارت و پیشرفت مون و بعد نتیجه بگیریم و اون ایمانی و باوری که در بقیه ی ایجاد میکنیم بیشتر از هر کمکی دیگه ای میتونیم تاثیر بزاریم روی زندگی دیگران وقتی که ما موفق بشیم و بقیه بیایم از ما الگو بگیرن و باور پذیر بشن برای تحقق خواسته هاشون.
و چقدر این تمرکز بر نکات مثبت و زیبایی ها و تحسین کردن عرشیا جان رو و این نگاه زیبابینش رو و تحسین میکنم و چقدر این فوق العاده س و لاجرم جهان فقط زیبایی رو وارد زندگی ش میکنه و من چقدر این شخصیت فوق العاده زیباین شون رو تحسین میکنم
و چقدر اندام تون فوق العاده شده دوست بینظیرم عااالی شده ؛و با تمام وجودم این زندگی بهشتی تون رو تحسین میکنم که توی تمام جنبه ها یک پکیج عالی رو برای خودتون ساختین؛ انشالله منم به زوی تمام محصولات بینظیر استاد رو تهیه کنم و زندگیم رو بهشتی تر کنم.
خدایا شکرت که منو به این فایل زیبا و هدایت کردی و کلی برامون درس و اگاهی رو داشت
عاشقتوووونم دستای بینظیر خدا
خدایا شکرت؛ ادامه میدیم این مسیر الهی رو مصمم تر و با اراده ی پولادین مون هموراه با الله یکتا
خدایا تنها و تنها خودت برامون کافی هستی
سلام الهه جانم
چقدر خدارو شاکرم برا وجودت برا آرامشی که همیشه داری برا حس حپخوبی که کنارت دارم وقتی هستی خواهرجان
میدونم تو بهترین حالی میدونم چقدر داری درست روخودت کار میکنی چقدر در عمل نشون میدی که توحیدی هستی.
تو بهترینی❤️ چقدر این کامنت عالی بود و چقدر نکات رو درست درآورده بودی
چقدر ما خوشبختیم که هدایت شدیم به این مرد بزرگ که کلامش و رفتارش و عملش خداییه و میتونیم در تمام ابعاد ازش الگو بگیریم.
و این گل پسر که منو یاده خودم و مهاجرتم تو15 سالگیم انداخت و حرکتی که شروع خوشبختی بود برا من و از اونجا بود که روند زندگی منم از فقر به ثروت و از جهنم به بهشت تغییر کرد و تا الانم ادامه داره این مهاجرتها چه در مکان چه در طرز فکر چه در نوع نگاه و نوع عملکردم.
ایشالا بزودی در بهترین حااال در زمان مناسب و در مکان مناسب ببینمت ❤️❤️❤️
به نام الله یکتا
سلام داداش مرتضی بینظیرم
عاشقتممم منننن که همیشه کلامت پر از عشق و مهربانی و زیبایی خداست ❤
عاشق وجود الهی و توحیدی تم ❤
کامنت زیبات رو دارم برای چندمین بار میخونم و هر بار یه حس فوق العاده ای رو ازش میگیرم❤
چی بگم داداش مرتضی از این اشکهایی که توی چشمام جمع شده
داداش نمیدونی این روزها چقدرر بیشتر وابسته و دلبسته ی خدا شدم بیشتر از همیشه
خدایی که برامون همه چیز و همه کس شده
خدایی که هر وقت اسم زیباش بر زبانم جاری میشه حس و حالمو دگرگون میکنه
این روزها دارم با خدا رقص کنان توی چوچه ی آرزوها قدم می زنیم 😁
اصلا این روزها دارم با خدا بندری میرقصیم 😁
اینقدر حالم خوبه که پرم از حس شادی و رهایی
و با تمام وجودم دارم حس میکنم مدارم رفته بالاتر
و چیزی جز شکر گذاری نمیتونم بر زبانم جاری کنم
و اینکه با تمام وجودم این مسیر الهی رو ادامه بدم
بازم با تمام وجودم ازت ممنونم که با عشق و با قلب مهربونت قلم خدایی ت برامون نوشتی عزیزدلم❤
عاشقتم بهترین داداش دنیااا ❤
بوس به کله ت 😁
الهی که همیشه تنت سالم و دلت شاد و لبتون خندون مثل انار خندون باشه نه مثل پسته ی خندون باشه بهتره چون پسته خوشمزه تره 😁
الهی که اونقدر خدا بهت رزق و روزی بده و اونقدر پول بهت بده که وسط پول ها واسه خودت شنا بری 😁
عاشقتمم منننن عزیزدلممم❤
سلام بر تنها ملکه جهان
واقعا از خوندن کامنت تون لذت بردم
از توجه شما به جزئیات از تابلوهای زیبای موجود در خانه عرشیا تا اندام و تمرکز شبانه روزی عرشیا روی یک موضوع و پیشرفت عالی
از دل کندن یک پسر 17 ساله از کشور و خانواده برای ساختن یک زندگی رویایی
از تمرکزتون روی این فایل و گوش دادن چندین بارش
همه چیز ذهنه،همه چیز فکره،همه چیز باوره
به خودمون و خدامون ایمان داشته باشیم و تمرکز 100 در 100 مون بزاریم روی بهبود خودمون،بخدا به بهترین ها خواهیم رسید
خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری میخواهم
سپاسگزار شما هستم با این کامنت فوق العاده زیبا
به نام خدای مهربان
سلااام سلام به پادشاه محمد
گفتم پادشاه محمد یاد محمد بن راشد افتادم 😁
چقدر زیبا نوشتی محم جان در مورد تمرکز ؛دقیقا همه چیز باوره همه چیز کانون توجه مونه و اگر ما به خودمون و خدای خودمون ایمان داشته باشیم و روی خودمون تمرکز داشته باشیم یه زندگی بهشتی رو تجربه میکنیم
محمد جان چقدر ر لباس تون و اون لوکیشن زیبایی که عکس انداختن فوق العاده س
فک کردم بوشهر کنار دریای خلیج فارس عکس گرفتین
ایشالا اومدین بوشهر مهمان من به صرف نی انبان و رقص بندری 😂
و البته قلیه ماهی تند و تیز بوشهری که اگه بخوری دیوونه ش میشی انگشتات م باهاش میخوری اینقدر که خوشمزه س😁
از بس تعریف ش کردم خودمم دهنم آب افتاد 😂
عاشقتمم داداش گلمم ❤
انشالله هر جا که هستی در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند باشی
سلام الهه جان ، کامنتت اینقدر عالی و پر ار نکته ی ارزشمند بود ک چندبار خوندمش ،مثل نکته برداری های موقع امتحان هامون بود ک دقیقه ی 90 از روشون میخوندیم و همون ها هم توی امتحان میومد 😉 نوشته هات توجه و تمرکزم رو بیشتر برد سمت حرف های استاد و عرشیا و تشویقم کرد ک دوباره و دوباره این فایل رو ببینم و درست مثل تو نکته هاشو بولد کنم توی ذهنم. کامنتت عالی و بی نظیر بود ملکه ❤️ انشاالله همیشه در بهترین حالِ جهان باشی و ثروت و خوشبختی و سلامتی و سعادت برات از آسمون بباره 🙏😍
بسیار سپاسگزارم از شما که این کامنت بینظیر را گذاشتید. بیش از نیم ساعت هست که دارم کامنت شما رو میخونم و به نتایج خوبی رسیدم از نکاتی که یادآوری کردین .
قدردان توجه و زمانی کا گذاشتید هستم و بهترین ها را براتون آرزوی دارم از جهان هستی.🌹🙏
به نام خدای شادی آفرین
سلااام محمددددد جاااان 😍
مننن عاااشقتممم بینظیرترین و پر انرژی ترین و خندان ترین پادشاه دنیاااا
آخ آخ دلم رفت برا این عکس زیبات که پر از حس رهاییه
وقتی دیدم نوشتی بیش از نیم ساعت داشتی کامنت م میخوندی خنده م گرفت گفتم چه طوماری من نوشته بودم 😂
ولی خداییش قلمم خیلی فوق العاده س من عاشق خودم و کامنت هامم 😍
و البته عاشق همه ی شما دوستای بهشتی مم که واقعا یه نعمتی ن
گفتم نعمت ؛یاد بستی فروشی نعمت توی شهرمون افتادم 😂 که بستنی هاش فوق العاده س محمد و فراوانی مشتری که داره الله اکبر
و چقدر ثروت بی نهایته خداروشکر
اینم یهویی یادم اومد که گفتم برات بگم
البته هیچ چیزی اتفاقی نیست
خدایا شکرت
ازت ممنونم عزیزدلم که این پیام زیبا و ارزشمند رو برام نوشتی
الهی که همیشه تنت سالم و دلت شاد باشه
عاشقتممم مننننن ❤
سلام الهه عزیز
خواهر معنوی ام درود بهت
درود به درون پاکت
و درون زلالت خدایا شکرت
چقدر بی ریا هستی از کامنتات درونت دیده میشه خدایا شکرت برای وجودت که جهان جلوه ی زیبایی اوست
که این همه انرژی تو وجودت داری و داری پخشش میکنی
و انرژی رو به جریان در میاری
که همش خیر میشه به فضل پروردگار و به زندگیت جاری میشه
خدا دلت رو شاد کنه که کرده
از خداوند بهترین هارو برات میخام برای همه جهان
پروردگارا درخاستی دارم ازت کمکمون کن تا
ایمانی که سرشار از یاد و نیت توست در درونمون بجوشه و تبدیل به عمل بشه و بترکونیم فرصتی که داریم که هدیه دادی بهمون به بهترین شکل و با یک صفحه سفید
بازگشتمون بدی به آغوش خودت تا آرام جان بگیریم جان جهان
حسبی الله یا رب العالمین
تو چقدر باشکوهی معبودم
که تنها با یادت دلها مطمعن و آرام میگیرد
مارو به راه راست هدایت بفرما
سلام به استاد جانم واقعااا نمیدونم چطوری ازت تشکر کنم شما زندگی منو متحول کردید
این مصاحبه حکم مهر تایید قانون روی پاسپورت من برای مهاجرت به دبی و گرفتن ویزای 10ساله طلایی آقامت من بود
کی فکرشو می کرد ی پسر 23 ساله که تو روستا بدنیا اومده بود با کلی محدودیت و نداشتن امکانات برای شروع کارش الان هدف های بزرگی داره برای بیزینس خودش تو دبی
وقتی عرشیا جان درمورد اینکه میخواست مهاجرت کنه صحبت می کرد همش می گفتم ببین مهدی عرشیا هم همین دیده کاه منو داره چقدر این پسر فوق العاده ست که برای مهاجرت یا هر کاری ته اون موضوع در میاره
تا همین یکسال پیش از مهاجرت کردن زیادی میترسیدم می گفتم خب من برم دبی چکار کنم؟
هیچکس ندارم ی پسر تنها حتی به زبان انگلیسی تسلط ندارم و چهار کلمه به سختی صحبت میکنم
وقتی شروع کردم به سرچ کردن تو یوتوب فارسی و انگلیسی درمورد مهاجرت به دبی و تماس با شرکت ها
بعد چندین ماه زیرو کردن تمام سایت ها و حتی کل یوتوب فارسی فکر کنم حدود 20ساعت تجربیات افرادی که رفتن دبی دیدم و خوندم
شهر دبی که تو ذهن من ی غول دست نیافتنی بود تبدیل شد به ی خواسته سوزان برای تجربه ی زندگی با کلی آزادی که من میخواستم
وقتی با خیلی افراد ایرانی تو دبی صحبت می کردم تو ی جاهای اطلاعات من نسبت بهشون که سال ها کشور امارات زندگی می کنن خیلی بیشتر بود
اینکه وقتی ما چیزی نمیشناسیم و درموردش اطلاعات درستی کسب نمی کنیم رسیدن بهش برامون رویا میشه مثل ی خواسته دست نیافتنی
وقتی میایم درمورد اون موضوع ی سری دیتا درست بدست میاریم سعی می کنیم با تحقیق و عمل کردن ته اون موصوع در بیاریم میتونیم این موضوع ربط بدیم به شروع ی کسب و کار که ازش هیچ شناختی نداریم طبیعیه اولش ترس داشته باشیم چون هیچ اطلاعاتی و دیتا درستی نسبت بهش نداریم…
الان درک می کنم چرا نتایج من نسبت خیلیا بیشتر چون وقتی میخوام ی موصوع درک کنم صبح تا شب درموردش تحقیق می کنم یعنی وجودمو میذارم البته نتایج و درک که من پیدا می کنم افرادی که سال ها تو اون موضوع هستن ندارن
یکی از ویژگی های عرشیا جان کنجکاو بودنه چه تو بیزینس چه تو موضوعاتی مثل درک قانون یا هر چیزی
دقیقااا همین کنجکاو بودن باعث میشه تمرکز لیزری بیشتری داشته باشه برای درک عمیق ی مسئله و راه حل های ساده تری برای کسب و کار یا حتی استخدام پیدا می کنه
اینکه عرشیا به مسائل و چالش های خونه گرفتن تو آمریکا فکر نکرده بود و نگران نبود همین نگرش باعث شده بود فقط به ایده هاش توجه کنه و به روی راحتی تونسته بود تو آمریکا تو دو ماه تو خونه خودش زندگی شروع کنه این داره نشون میده وقتی در عمل من میام حرکت می کنم به سمت ایده هام دیگه نباید نگران مسائل دیگه باشم چون با حرکت کردنه که راه حل این مسائل بهم گفته میشه پس اساس تمرکز روی کسب و کار و ایده های که دارم باشه
وقتی به چالش ها م مشکلات فکر کنم صد در صد حرکت نمی کنم چقدر اینجا برام درس داشت
استاد اینجاااا حجت برام تموم شد من الان دقیقااا جواب گرفتم
یادم میاد من میخواستم گوینده بشم هیچ کلاس آموزشی شرکت نکرده بودم فقط دوتا تمرین بلد بود باورتون نمیشه من با همون دوتا تمرین صبح تا شب گوینده گی تمرین می کردم تو چندین ماه شدم به ی گوینده حرفه ای اصن اولش اگه به مشکلات و سختی گوینده گی فکر می کردم شاید حرکت نمی کردم ولی وقتی حرکت کردم ی سری ایده ها و کتاب ها و فایل های آموزشی و آدما هدایت شدم من تونستم تو مدت زمان کوتاهی عالی یشم تو این حوزه
جالب تر از اینکه
من استاد جان نمیتونم تو اینستاگرام فردی فالو کنم بعد همیشه فکر می کردم من مشکل دارم الان درک می کنم چقدر کار من درست بوده و البته چقدر 99 درصد مردم تو دیوار هستن که هزاران نفر فالو دارن که عملا هیچ استفاده از پیج ها نمیبرن بلکه افتخار می کنن با افرادی زیادی در ارتباط هستن تو فصای مجازی فصای که نه تنها جالب نیست بلکه من براش الان دیگه وقت نمیذارم فقط چیزی که میدونم به مرتبط به کارم هستش میذارم و میرم به زندگیم میرسم و این یعنی تمرکز گذاشتن روی اصل و یادگیری همیشگی و پیشرفت کردن درآمد بیشتر و رشد انفجاری تو چندین سال.
موضوع که خیلی مهمه برای من یادگیری هر روز تو شغلم هستش هرچقدر من عالی هستم باید هر روز هم یاد بگیرم و سعی می کنم ایده های جدیدی تست کنم با اینکه هیچکس تو اینستاگرام فالو ندارم این باعث میشه بجای که ببینم فلانی چه استوری گذاشته یا فلانی تو یوتوب چه فایلی گذاشته برم مثل اون فرد انجام بدم میام کاری انجام میدم که بهم حس خوب میده هم تمرکز دارم هم یادگیری روزانه و برنامه ریزی این موصوع من رو چندین سال تو ی کاری تبدیل به ی نابغه می کنه چون دارم به شغل مورد به عنوان ی عشق نگاه می کنم که صبح تا شب دارم درموردش اطلاعات بدست میارم و هر روز بهترش می کنم حالا این پروسه بهتر شدن میتونه خیلی سریع تر برای من اتفاق بیوفته وقتی میام با تمرکز بیشتری برای کارم انرژی میذارم سعی می کنم تجربیات تو اون شغلم بیشتر کنم لینجاست فرق آدم های معمولی و آدم موفق ها مشخص میشه اینجاست که تکامل من سریع تر طی میشه من میتونه رشد کنم
واقعیتش استاد انقدر سطح اگاهی این فایل زیاده دارم نکات مینویسم بتونم تو زندگی شخصیم عمل کننده باشم
وقتی قانون تکامل به عملکرد ما بستگی داره پس من میام تو بیزینس خودم سریع طی می کنم با تجربه کردن و پا گذاشتن تو دل ترس هام میتونم تو دو ماه ی بیزنس یا ی کاری رو عالی یاد میگیرم
جالب تر الان با این آگاهی امروز بدست آوردم میترکونم
میگن نیمه گشمده پیدا می کنی حس می کنی خودشه منم الان همون احساس دارم
عاشقتم استاد عزیزم
عرشیا جان خیلی خوشحالم بخاطر وجود ارزشمند که انقد عالی با جزئیات درمورد قوانین صحبت می کنی و الگو عالی هستی بهت بگم
و به نکات مهمی اشاره کرده من فقط میرم اجرا می کنم خیلی دوست دارم شما و استاد از نزدیک ببینم و میذونم به زودی خداوند این اتفاق رقم میزنه
عاشقتونم مرسی که تا اینجا همراهم بودید😍
سلام و درود
مهدی جان چقدر جسورانه،پرانرژی و عالی در مورد مهاجرت و اقامت دبی توضیح دادید
واقعا تحسینتون میکنم بخاطر این ایمان،عشق و علاقه تون
از وقت نذاشتن در شبکه های اجتماعی و تمرکز صد در صد روی خودتون و اهدافتون
سپاس گزار شما و خدا هستم بابت دوستان هم فرکانسی مانند شما
خدایا ما را به سمت بهترین ها هدایت کن
سلام دوستان هم فرکانسی من
چقد دیدتون زیبا بود
و چقد نکات خوبی برداشت کردید و نوشتید
که مطمئنن با عمل کردن ب این نکات هممون مثل ارشیا موفق میشه
مطمئنن میشه
و زیبا نوشتید
که با جمع اوری اطلاعات و دیدن کسایی که رفتن ب دوبی
پس میشه رفت همین که ذهن قبول کنه پس میشه
واقعن خیلی چیزهایی که الان در زندگیمون داریم قبلن غول بودن
و با کار کردن روی ذهن ب راحتی ب دستشون اوردیم
تحسینتون میکنم کامنتتون زیبا بود
آرزوی
سلامتی شادی ثروت و سعادت مندی فراوان دارم براتون♥️
سلام مهدی جان ، نظرت برام خیلی انگیزه بخش بود چون اینکه گفتی ویزای دبی رو گرفتی ، منم مثل تو دقیقا 23 سالمه و یکی از رویاهام هستش که توی کاری که هستش (برنامه نویسی) برم دبی ، و یه جورایی این خواسته برام در حد یه رویای دور و دستنیافتنی مونده ، و وقتی کامنت تو رو خوندم احساس کردم که منم میتونم پس اگر مهدی عزیز تونسته پس منم میتونم ، میشه از مسیری که طی کردی و اینکه چطوری به قانون عمل کردی که رسیدی به این خواسته ات بیشتر توضیح بدی ، چون منم میخوام اون مسیرو برم و به این خواسته ام برسم.
سلام به استاد جانم، مریم جان نازنین و عرشیای عزیز
از روزی که فایل شماره 160+1 سفر به دور امریکا رو دیدم، عرشیا رو تحسین میکردم که در این سن به این مرحله از موفقیت، استقلال و ثروت رسیده
و وقتی امروز دیدم استاد فایل مصاحبه باهاش رو گذاشته خیلییی خوشحال شدم
عرشیا جان دمت گرم و آفرین
یک نکته جالب:
چقدر از این کار عرشیا خوشم اومد که گفت یک پلی لیست درست کردم و اون فایل هایی که الهام بخش هست رو صد ها بار گوش میدم، چقدر این ایده عالی بود
وای چقدر این قسمت رو عرشیا قشنگ گفت که ” بعضیا میشینن سالها فکر میکنن و بعد از سالها فکر کردن دست به عمل میزنن!
در حالی که همونو باید دست به عمل شی!
باید دست به عمل شی تا نتایج بزرگ رو ببینی و توی زندگیت ظاهر بشن.”
و استاد چقدر قشنگ در پاسخ به دست به عمل شدن عرشیا میگن که: خدا و جهان هم این حرکت تو رو ساپورت میکنه
این تیکه از مکالمه که بمب بود:
” وقتی تو هیچ نگرانی نداری که حالا حساب بانکیم کمه،
حالا پول وسیله خونه ندارم،
حالا ماشین چجوری بگیرم،
……
جهان اصلا به راهی به غیر همراه شدن با تو نداره!!”
” اگر به این دل نگرانی ها بخوای فکر کنی که اصلا قدم اول رو هم بر نمیداری!”
” اگر هنوز دست به عمل نمیزنی یعنی به مهارت کامل نرسیدی! پس دانش و مهارتت رو کامل کن و دست به کار شو
و برای شروع بیزینس باااااید بری و با کمک اینترنت و یوتیوب به بهترین خودت برسی”
و همچینین یادت باشه که نه تنها یاد بگیر که توی رشته و حرفه ی خودت عالی بشی، بلکه یاد بگیر که یاد بگیری!
جوانب حرفه ات رو یاد بگیری، راجع به کار و جوانب کارت کنجکاو باش!
نکته جذاب دیگه:
اگه روی چیزی که علاقه داری دو ماه وقت بزاری ( 2 ماه رگباااری) میتونی توی اون حرفه Master بشی!
بعضیا میگن که آقا 5 سال باید وقت بزارم فلان چیزو یاد بگیرم، نه! این حرف قطعا اشتباهه
استاد قبلن هم توی دوره دستیابی به رویاها توضیح داده بودن که که “تمرکزی” روی هدفت وقت بزار و یاد بگیرش
نکته عالی بعدی:
” اگر میخوای حرکت کنی به مشکلات که نباید فکر کنی!!!! این overthinking ها انقدر به تو احساس بدی میده که باعث میشه تو اصلا قدم بر نداری و حرکت نکنی ”
چقدر این فایل برای من الهام بخش بود
تمام این جلسه ای که با عرشیا گذاشتین برای من بمب بود چون من بزرگترین پاشنه آشیلی که دارم مهاجرت و بحث وابستگی خانواده اس
و این قسمت مصاحبه بی نهایت مفید و تاثیر گذار بود
مرسی مرسی مرسی
سلام نگار جان
چقدر به نکات زیبای این فایل اشاره کردید از درست کردن پلی لیست از فایلهای عالی استاد و گوش دادن شبانه روزی آنها و تمرکز صددرصدی روی اونها و عمل کردن به اونها
از بلند شدن و حرکت کردن بسوی اهداف به جای نشستن و معکول عمل به بعد
واقعا لذت بردم از کامنتتون چقدر زیبا و عالی مشخصه که چقدر عالی روی خودتون کار کردید
سپاسگزار شما هستم