گفتگو با دوستان 66 | عوامل تحقق خواسته ها - صفحه 17

254 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم محمدی آبقله گفته:
    مدت عضویت: 937 روز

    سلام و عرض ادب واحترام به استادجون ومریم جون

    امیدوارم در دستان خدا باخوشبختی وسعادت بیشتر زندگیتونو ادامه بدین️

    این همه که استاد توی فایل های رایگان ودوره ها گفتن که توجهتون روی نکات مثبت باشه؛ من به ظاهر میشنیدم اما انگار مُهر نشنیدن به قلبم خورده بود.تااینکه هدایتی این فایل رو دیدم.اولش بی حوصله تماشا کردم تااینکه استاد از عرشیای دوست داشتنی درمورد توجه روی نکات مثبت تعریف کرد و استاد بااون همه آگاهی وعمل به آگاهی هاشون واینکه استاد ما هستن؛ یه نفر دیگه رو انقد خوب تعریف وتایید کردن

    ینی فقط خدا شاهده که من چطور برانگیخته شدم واین حرف چنااااااان به قلبم نشست که انگار خدا با دستاش این حرفو توی قلبم حک کرد (بااینکه هزاران بار شنیده بودم)

    ودقیق از اون لحظه 90درصد توجهم آگاهانه رفت روی زیبایی ها..تازه دیدم همه چیز چقدر قشنگه..درختای توی مسیر هرروزم که انگار اولین باره میبینمشون..ماه هرشب توی آسمون..وهزارااااااان موارد دیگه که کاملا برام عادی شده بود.. ومن برای اولین بار دارم احساس سپاسگزاری رو توی قلبم میبینم..واز خداهم سپاسگزاری میکنم که بهم اجازه داده این زیبایی هارو ببینم.. وازخدا درخواست میکنم که این احساسم دائمی وعمیق تر بشه

    استاد از اونجایی که گفتین چرا صبح تاشب وقتت رو داری توی فضای مجازی تلف میکنی انگار یه سیلی از جهان خورد توگوشم که دیگه کافیه والآن به لطف پروردگار مهربان از صبح تاشب فقط فایل های شما رو میبینم.طوری شده که انقد که شمارو میبینم وصدای شما رو میشنوم خانوادمو نمیبینم

    خدارو به اندازه ی جهانش شکر که خودش یه خصلت خوب درمن میزاره وباز خودش بخاطر همون بهم پاداش میده وهدایت میکنه️

    یعنی واقعا خودشه درحق خودش️️

    میدونم الآن که دارین این کامنت رو میخونین لبخند روی لبهاتونه🫠چون لبخندتون همیشه جلوی چشممه️

    امیدوارم به زودی همدیگه رو ببینیم

    هرگونه آرزوی خوشبختی وسعادت وسلامتی برای شما طنزه چون شما داری همه ی آرزوهای خوب رو زنده‌گی میکنید️

    خدارو برای همین آن شکر️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    اعظم عبداللهی گفته:
    مدت عضویت: 3270 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته قدرتمند

    سلام من به همه دوستان سایت استاد عباسمنش

    میخواهم از ماجرای هدایت امروزم بهتون بگم

    امروز ظهر هدایت شدم برم به موشی که تو زیرزمین تو تله افتاده بود و مرده بود دست بزنم برای افزایش اعتماد به نفسم.

    خیلی برام سخت بود و واقعا وحشتناک

    خیلی با خودم کلنجار رفتم ولی نتوانستم

    تا اینکه به برادرزاده ام که عضو همین سایت هست زنگ زدم از خدا خواستم از طریق ایشون منو راهنمایی بکند ایشون گفت میتونی دست نزنی و بری از تله بازش کنی و بندازی تو سطل آشغال.

    واقعا برایم خیلی سخت بود ولی به هر زحمتی بود اینکار رو کردم منی که حتی از تله موش هم میترسیدم برداشتم سیمشو کشیدم تا بندازم تو سطل آشغال.

    ولی حرافی های ذهن دست از سرم برنمی داشت هی میگفت نتونستی

    من باز هم اون صدا رو شنیدم که می‌گفت برو بهش دست بزن

    اومدم تو این قسمت یادم نیست کامنت کدوم یک از دوستان بود یه جمله خوندم : هدایت موقعی میاد که تو توانایی انجام اون کار رو داری

    همون لحظه با این که می ترسیدم پا شدم رفتم در سطل آشغال رو باز کردم و با نوک انگشتم بهش دست زدم درو بستم بعد دیدم درست دست نزدم دوباره برگشتم بهش دست زدم و برگشتم

    چقدر با لرز دستهامو می شستم اون لحظه گفتم دیدی ترس نداشت واقعا ترس نداشت

    آروم شدم تمام ترس ها رفت

    باور می کنید منی که از دو کیلومتری موش رو می دیدم فرار میکردم رفتم بهش دست زدم باور می کنید؟

    بدنش مثل چینه دان مرغ بود اصلا هم ترس نداشت

    خدایا سپاسگذارم که هدایتم کردی و من تونستم

    اینو نوشتم تا ردپایی باشد برام.

    و مقدمه ای برای افزایش اعتماد به نفسم.

    شاد و قدرتمند و ثروتمند باشید.

    1403/4/16

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    حسین شریفی گفته:
    مدت عضویت: 685 روز

    درود براستاد عزیز،خانم شایسته و دوستان هم فرکانسم…

    من واقعا دوستمون عرشیا رو تحسین میکنم بابت اینهمه توانایی در کنترل ذهن و تمرکز بر زیبایی ها و تمرکز روی حوزه ی کسب وکارشون…واقعا بی نظیرن ایشون که اینهمه مهارت رو با تمربن وتکرار جز عاداتشون کردن…

    من دقیقا تجربیاتی شبیه به ایشون دارم …چندسالی روی خودم کارکردم بصورت شبانه روزی…

    خیلی مراقب حرف زدن خودم بودم..خیلی تمرکزم روی کارم بود و ایده های خوبی بهم الهام میشد که توی کارم انجام بدم…

    الان که دوستمون گفتن که مدت زمان زیادی یک فایل رو گوش میدادن یادم افتاد که من همیشه توی رانندگی فقط فایل صوتی آموزشی گوش میدادم اینقد که بیشتر فایل ها رو دیگه جلو جلو میدونستم استاد چی میخاد بگه…

    وهمین رویه باعث رشد خوب خودم و کسب و کارم شده بود ولی من با اینکه آموزش میدیدم نتونستم درک کنم که نتایجی که میگیرم بخاطر انجام کارهایی متفاوته و اگر اون کارها رو نکنم نتایج ازبین میرن که همین اتفاق هم افتاد…

    الان خیلی دست و پاشکسته دارم کار میکنم یجورایی گیج میزنم نمیدونم باید چیکارکنم؟؟

    کارم رو دوست ندارم که هیچ ازش نفرت دارم و برای همین هیچ برنامه ای برا رشد و ارتقاش ندارم از طرفی هم میترسم بذارمش کنار…

    توی فایل دیروز روزشمارم همین مطلب رو استاد گفتن وقتی متوجه میشیم مسیری غلطه هیچ اهمیتی نداره چقدجلورفتیم..

    هیچ اهمیتی نداره دیگران راجع بهش چی میگن…

    اهمیتی نداره که شاید بعدش ندونیم باید چیکارکنیم…

    باید دراولین فرصت اون مسیر رو کنار بگذاریم تاخداوند مارو به مسیر درست هدایت کنه…

    از طرفی هم موندم که تغییر شغل هم تغییر دادن چیزی در بیرون هست و من فکر میکنم مشکل خودمم تا شغل و درآمد و اینکه کارمو دوست ندارم…

    واسه همین تقریبا بلاتکلیفم و نمیتونم راه درست خودمو پیداکنم و توی دوگانگی گیرم…

    نه تلاشی برای رشد وارتقا کارم میکنم نه جرات دارم بذارمش کنار..

    خیلی تلاش میکنم حالم و احساسم رو خوب کنم..خیلی تلاش میکنم واگویه های ذهنم رو کنترل کنم به این امید که روزی ناخودآگاه کنترل ذهن و تمرکزم روی موارد دلخواهم باشه وبامید اون روز تلاشم رو میکنم…

    سپاسگزار استاد عزیز وخانم شایسته و دوستان هم فرکانسم هستم…

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    سحر گفته:
    مدت عضویت: 1255 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم خانم شایسته دوست داشتنی و بقیه دوستان عزیزم

    چقدر این فایل های گفتگو با دوستان عالیه هر قسمتش پر از اگاهی های نابه این قسمت محشر بود انگار یه دید تازه ای بهم داد اگاهی های تازه و چقدر تلنگر بود وقتی قسمت 17 رو گوش کردم که استاد گفتن موفقیت هایی که بهش رسیدید رو بنویسید و سکو کنید واسه رسیدن به موفقیت های بعدی و وقتی این قسمت رو گوش کردم دیدم اره همینه من قبلا تجربه کردم ولی یادم رفته بود موفقیتامو یا حداقل از این دیدگاه بهش نگاه نکرده بودم

    من تو سن 16 17 سالگی با قانون جذب آشنا شدم و یادمه تمام درکم این بود پس میشه زندگیو تغییر داد اگه من به خودم بگم من میتونم یا تلقین کنم میشه کل درکم همین بود تصمیم گرفتم واسه کنکور بخونم و برم دانشگاه روانشناسی بخونم یادمه وقتی شروع کردم واسه اینکه تمرکزم بهم نخوره اومدم گوشیمو خاموش کردم وقتی شروع کردم فقط خودم بودم و کتابام ولی من به نشدن ها به مشکلات فکر نکردم یادمه شرایط واقعا سختی بود واقعا سخت از همه نظر ما با همسر مامانم و بچه هاش همه تو یک خونه بودیم و همیشه کلی مشکلات و بحث و… بود از نظر مالی شرایط خیلی بد بود بعضی وقتها بود از صبح تا بعدظهر هیچی نبود بخوریم یا وقتیم بود تقسیم میکردن ولی من تو همون شرایط شروع کردم و اینا مانعم نبود اون دعواهایی که بین اعضای خانوادم و برادرام بود که کار به کلانتری میکشید مانع نبود اینارو میگم تا واسه خودم روشن بشه تو چه شرایطی موفق شدم ولی من هر روز متعهدانه و با تمرکز ساعت ها درس میخوندم میرفتم جلوی در پشت بوم گاهی که تو خونه سروصدا بود به نشدن ها فکر نمیکردم که من کتاب تست ندارم کی میخاد خرج دانشگاه بده فقط ادامه میدادم تا کم کم مسیرا باز شد هدایت شدم به سمت یک کانون فرهنگی که کلاسهای رایگان میزاشت و بعد افرادی پیدا شدن که کمک کردن کتابای تستو و چیزایی که نیاز داشتم رو خریدم و یادمه اون تایمی که کلاس های رایگان برگزار میشد حتی در حد یه هزار تومن پول اتوبوسم نبود و من پیاده یک مسیر طولانی که شاید از هر طرف حدود 2 ساعت راه بود رو میرفتم و برمیگشتم ولی اینا اذیتم نمیکرد و خوشحال بودم من رشتم انسانی بود و میدونستم اگه ریاضی رو خوب بزنم خیلی تاثیر داره با اینکه همیشه تو دوران مدرسه ریاضیمو بزور ده میگرفتم ولی با خودم میگفتم ن من میتونم من ریاضی رو میفهمم و شروع کردم هر روز دو تا 4 ساعت فقط ریاضی رو تمرین کردن تست زدن و… و توی کنکور 50 زدم و این تو رشته انسانی خیلی درصد بالاییه یعنی زدن 20 درصد واس خیلیا ارزو بود اون زمان سال 95 96 بود خب من رتبم 497 شد و البته که وقتی رتبم اومد مسئول همون کانون فرهنگی باورش نمیشد ولی واسه خودم عادی بود یعنی وقتی رتبمو دیدم از قبلش میدونستم رتبم سه رقمی میشه و سورپرایز نشدم اون سال توی شهرمون فقط من بودم با یک اقا پسری که از مدارس عادی تونسته بودیم رتبه زیر هزار بیاریم همه رتبه برترا یا از تیزهوشان بودن یا نمونه و زمانیم که نتایج رشته اومد من یکی از بهترین دانشگاها روانشناسیو قبول شده بودم ولی چون تهران بود منم بخاطر ترس ها وابستگیا راستش قیدشو زدم و رفتم مشهد دانشگاه فردوسی علوم تربیتی بخونم با خودم میگفتم خاله هام و داییم مشهد هستن و یجورایی واسم دلگرمی بودن اون زمان بخاطر ترس ها و وابستگیام از رشته مورد علاقم گذشتم و چقدر تو دانشگاه وقتی بچه های روانشناسیو میدیدم یجورایی حسرت میخوردم کاش منم روانشناسی میخوندم الانم هنوز دلم‌میخواد تجربش کنم ولی خب اون تعهده تمرکزه فکر نکردن ب نشدن ها و مشکلات باعث شد من اون سال ی رتبه عالی بیارم تنها کسی باشم که از مدارس عادی دخترانه رتبه برتر شده و حتی روانشناسیم اوردم خودم نرفتم حتی زمان ثبت نامی دانشگاه این کفشام کفِش تیکه بود از بس اون مسیرو پیاده رفته بودم بازم حتی فکر نمیکردم خب چند وقت دیگه کلاسا شروع میشه من لباس ندارم و پول ندارم و… و یروز خالم گفت که دوستش که وضع مالی خوبی داره و مارو میشناخت گفته که من هزینه های تحصیلشو میدم و خب ایشون هزینه های دانشگاه منو به عهده گرفتن چون میدونست خانوادم توانشو ندارن حتی ی اقاییم پیدا شد خدا رحمتش کنه اون زمان ماهیانه یه مبلغیو بهم میداد و خب این مسیرو که قبلا طی کردم و اینکه چجوری خدا مسیرو برام هموار میکرد واقعا یادم نبود حداقل از این دیدگاه بهش نگاه نکرده بودم و این فایل های گفتگو با دوستان یجورایی روشنم کرد دو روزه دارم همه اینارو تو دفترم مینویسم بعلاوه چیزای دیگه که شاید تا الان نمیدیدم و انگار واسم شدن مثل یک نقشه راه که اگه الانم اینجوری عمل کنم با اون تعهد و انگیزه تازه الانکه شرایط خیلی بهتره قطعا همونجوری نتیجه میگیرم دقیقا همون حرفی که تو قسمت 17 استاد میگن موفقیت هایی که بهش رسیدید رو پله کنید واسه موفقیت های بعدی اینقدر این دو سه روز انگیزه پیدا کردم و هر روز که بیدار میشم سریع مرورشون میکنم در طول روز مدام دارم درباره این اگاهی ها و موفقیت هام با خودم صحبت میکنم و خیلی جالبه احساسی که دارم انگار دوباره حس همون زمانو دارم حس اینکه میشه میتونم فقط باید همونجوری متعهد و متمرکز بشم و اینم بگم چقدر موفقیتم تو کنکور تو درس ریاضی زمان دانشگاه بهم اعتماد ب نفس داد کمک کرد که عالی عمل کنم و معدل الف باشم تو کارای تحقیقی تو درسایی مثل آمار همیشه نمرم 20 بود

    ولی وقتی اومدم سمت هنر با اینکه در هنر مخصوصا نقاشی بااستعدادم ولی اون شور و شوقه رو نداشتم اون شوقی که داشتم علاقه ای که داشتم به روانشناسی برسم رو تو مسیر هنری حس نمیکنم یعنی دلم میخاد گاهی انجامش بدم نقاشیو ولی هر زمان که خواستم خیلی جدی حرکت کنم تو این مسیر واسم سخت بوده یعنی الان ب نظرم این طرز فکر که چون تو فلان موضوع استعداد دارم پس باید همون مسیرو برم اشتباهه البته من زمان دانشگاه متوجه شدم تو کارای پژوهشی و تحقیقی و تدریس هم توانمندی دارم یعنی اگه یکم تمرکز کنم روی یک موضوع احتمالا بتونم کتابم بنویسم خدایا شکرت به این فایل ها هدایت شدم و باعث شد این چند روز خیلی چیزا رو بفهمم کشف کنم و بیشتر درک کنم و فکر میکنم باید تجدیدنظر کنم تو انتخاب هام مخصوصا در رابطه با کار و علاقم از شما استاد عزیزمم سپاسگزارم برای این فایلهای ارزشمند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  5. -
    ماکان الیکایی گفته:
    مدت عضویت: 505 روز

    94مین نشانه امروز من

    موضوع فایل:گفتگو با دوستان قسمت66 عوامل تحقق خواسته ها

    عرض سلام و احترام فراوان به استاد عزیز و همسر مهربان شون وهمه ی دوستان سایت استاد

    تمامی تحولات و اتفاقات زندگی اشخاص با نگاه کردن مثبت ما و تحسین کردن زندگی دیگران و تمرکز کردن به زیبایی های دنیا،سرنوشت آینده مارو میسازه،و راهی جز پیشروی نداریم،باید پیشرفت کنیم.اونقدر داخل سایتها و یوتیوب و فایلهای تصویری استاد،اطلاعات کسب کنید و باور هماهنگ در مورد خواستگاه خودتو بساز تا بتونی در مدار و سیگنال مدنظرت قرار بگیری.

    ذهن ما همانند ظرف آب هست،اگه ظرفیت و ظرفت بزرگتر باشه میتونی دستاورد بزرگتری داشته باشی،یعنی دیدگاه ها ونگرش ذهن رو بازتر کن چون تمام لحظات و تحولات خودت رقم میزنی با افکارت با تمرکز کردن روی باورهات،و به یقین رسیدن الهامات و نشانه های یک نیروی برتر برای کمک کردن به تو.

    برای بدست آوردن چیزی اگه نگران نباشید و زیاد بهش فکر نکنی وتفکر مخرب نداشته باشی و برات طبیعی باشه رسیدن بخواسته ت براحتی به همه چیزت میرسی،یعنی تمرکزمو روی مشکلات و حل اون مشکلات نزاشتم،و براحتی رفتم تو دل ترسها،و نگران نبودم،یا از مشاوره های منفی ونگرانی وپراز استرس دیگران نسبت به موضوعات مرتبط با خودم،که مهاجرت سخته،باید دنبال کار بگردی،بری خونه پیدا کنی و….هیچ زمان و وقتی برای گوش کردن و فکر کردن این اراجیف ندارم،و فقط تمرکزم روی خواسته هام و افکار مثبت و پرانرژی و دریافت اطلاعات در مورد شرایطم هست،

    وقتی وارد مداری میشی مثلاً فوتبال،تلویزیون،

    اخبار،اتفاقات کشور ،تحولات منفی سیل و جنگ وزلزله،وقتی داخل وجودت بشه،تمام مرورگرهای ذهنت روی این مسایل می‌چرخه و درگیر این موضوعات میشه،و زمان کافی برای رسیدگی به امورات دیگر نداری،

    بطور طبیعی در زندگی روزمره هرکاری داری انجام میدید تمام اطلاعات مربوط به اون کار کسب می‌کنی ،روزبروز کشفیات جدید در مورد کارت بیشتر باشه،و کنجکاو بودن در یادگیری امورات شغلت،و سرعت بخشیدن به یادگیری عامل رسیدن به تکامل میشه،یعنی شما اگه هفته ای سه بار بری باشگاه بدنسازی،با کسیکه هر روز داره می‌ره باشگاه، تکامل یافتن قهرمان‌هایی که هر روز میرن باشگاه بیشتره،چون بیشتر درگیر کار شدن بیشتر تمرین میکنه،بیشتر به روی ترکیب و عضلات بدنش تمرکز میکنه،و میشه تو زمان کمتر به تکامل بیشتر رسید.

    و این موضوع که افرادی الگوهایی دارن پس توانستن به موفقیت برسن،چون میبینیم خیلی ها موفق شدن رشد کردن، خب ما هم میتونیم رشد و پیشرفت کنیم،و خودمون بشیم الگوی سازنده دیگران،با تمرکز کردن روی توانمندی هامون و توانایی و کسب دانش مورد نیاز میتونیم بمرورگر ذهن مون القا کنیم که همه چیز در دسترس ماست.

    تمام کسانیکه صبح تا شب کنترل ورودی عالی دارن نتایج متفاوت و عالیتر نسبت به افرادی میگیرن که ماهی یکبار فقط وارد سایت استاد عباس منش میشن،باید ذهنمونو شرطی کنیم که فقط روی زیبایی ها و فراوانی ها ونعمات خداوند تمرکز کنیم،و کنترل ورودی عالی و درست،سبب این اتفاقات و تحولات بصورت اتوماتیک وار میشه،

    سپاسگزار خداوند متعال بخاطر فایل زیبای امروز و دریافت آگاهی های امروزم،و از استاد عزیز و همسر مهربان و عرشیای عزیز که انرژی گذاشتن و زیبایی ها و تجربیاتشون رو با ما به اشتراک گذاشتن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    رضا ملتفت گفته:
    مدت عضویت: 1988 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به استاد عزیزم، سلام خانم شایسته مهربون و دوست‌داشتنی، سلام آقا عرشیای بی‌نظیر و فوق‌العاده و سلام به دوستای عزیزم در خانواده صمیمی عباس‌منش، امیدوارم حال همگی عالی باشه.

    این فایل نشانه امروز من بود، خدایا شکرت.

    درس‌هایی که این فایل برای من داشت این موارد بودن:

    وقتی درباره موضوع مورد دلخواهت، اینقدر مطالعه کرده باشی، اینقدر کلیپ دیده باشی، اینقدر اطلاعات کسب کرده باشی، که به خودت بگی من دارم بازی رو یاد میگیرم، من فقط دوست دارم این ایده‌ها رو تست کنم، اینقدر یاد بگیری که چیزی نباشه که تو از اون گذر نکرده باشی و این تمرکز گذاشتن روی یک موضوع خاص جادو میکنه، چیزیکه خیلی افراد کمی میتونن انجامش بدن، اونوقت اعتماد بنفست میره بالا و بعد دست به اقدام میزنی و یه سری ایده‌ها جواب میده و یه سری جواب نمیده، اما حتی اون ایده‌هایی که جواب نمیده داره بهت میگه چه ایده‌هایی جواب میده و بعد وقتی تو سهم خودت رو خوب انجام بدی، خداوند و جهان سهم خودشون رو عالی انجام میدن.

    مگه میشه یه نفر مثلا برنامه‌نویسی بشه که صفر تا صد یه موضوع رو بلد باشه و استاد بشه و یه شرکت بزرگ اون رو به کار نگیره؟ یا اینکه مگه میشه بخواد یه برنامه‌ای بنویسه و نشه؟ مگه فیلم هندیه؟

    داستان سیستمی بودن خداوند و اینکه این ماییم که داریم خلق میکنیم، عوامل بیرونی رو باید توی ذهنمون کاملا بی‌ارزش کنیم، خداوند مثل آبه که داره توی ظرف ما ریخته میشه، اون یه جریان دائمیه، تو فقط شکل ظرفت رو درست بساز، اگر یه کاسه بسازی، آب توی اون ریخته بشه و شکل کاسه رو به خودش میگیره اگر یه لیوان بذاری، شکل لیوان رو به خودش میگیره، این هست و جز این نیست، تویی که داری خلق میکنی اون اتفاق رو، تو با اقدام کردن و دست به عمل شدن، فقط داری شکل میدی به اون اتفاق، تو با توجه کردن به اون موضوع، اون رو انتخاب کردی، این نیست که شانس و تصادفی در کار باشه.

    این نکته رو یاد گرفتم که عرشیای عزیز به مشکلاتی که ممکنه در آینده پیش بیاد فکر نمیکرد. نکته مهم اینه که به جای تمرکز کردن بر مشکلات و پیدا کردن راه‌کار برای مسائلی که ممکنه در آینده بوجود بیاد، باید از خودمون بپرسیم اگر بشه چه اتفاقات خوبی میوفته و آگاهانه به مشکلات پیش رو که احساسمون رو بد میکنه توجه نکنیم، عرشیای عزیز چون تمام تمرکزش رو بر روی یادگیری اون مهارت توی کارش گذاشته بود، عملا فضای خالیی توی ذهنش برای فکر کردن به مشکلات احتمالی نذاشته بود، اینکه هزینه فرنیش کردن چی میشه، من توی سن 17 سالگی، بدون خانواده، کارم چی میشه، چطور میخوام هزینه‌هام رو در بیارم، اون میگفت: نه، من یه دِد لاینی دارم و به بعدش که چی میشه فکر نمیکردم، من تا قبل از سربازیم باید برم، بعد دوست دادم فقط برسم و این ایده‌هام رو تست کنم.

    یه نکته دیگه اینکه عرشیای عزیز گفت هرکسیکه داره این فایل رو میبینه به همون منابعی دسترسی داره که من وقتی توی تهران بودم بهشون دسترسی داشتم و حرکت کردم و به این جایگاه رسیدم و وقتی این امکانات هست، چرا استفاده نشه. الان که دیگه نسیت به گذشته کارها خیلی راحت شده، اما اون تعهده نیست، اون مشخص بودن هدف نیست، اون تمرکز وجود نداره.

    عرشیای عزیز درباره تکرار ورودی‌های درست صحبت کردن که بعد از یه مدتی که تکرار بشه، اصلا شکل فکر کردن مغز رو تغییر میده و مغز خودش به اون شکل فکر میکنه و عادت میکنه به این موضوع.

    یه عامل دیگه که در موفقیت عرشیای عزیز تاثیرگذار بوده عامل کنجکاوی بوده، ایشون خیلی کنجکاوه و درباره هر موضوعی مطالعه میکنه، این ذهنش رو تربیت کرده که یک هدف مشخص داره و ورودی مناسب به ذهنش داده، به خاطر همین وقتی یه موضوعی پیش میاد، این ذهن اتوماتیک شروع میکنه ایده دادن و ایده که میده، سوال هم جنریت میکنه، بعد تو میخوای جواب اون کنجکاویه رو بدی، هلت میده به سمت پیدا کردن جواب. بعد عرشیای عزیز در زمینه کاری خودش متخصص شده و خیلی اطلاعات کسب کرده، بلکه از اون همه اطلاعات، شروع کرده غربال کردن و بعد شروع کرده به اقدام کردن و تست کردن ایده‌های انتخاب شده، و این کار فقط با تمرکز گذاشتن روی موضوع مورد علاقه امکان‌پذیره، عرشیای عزیز گفت اون ایده‌هایی رو من اجرا میکنم که مرتبط باشه با کاریکه من انجام میدم و اینکه احساس خوبی بهش داشته باشم.

    یه مطلبی درباره تکامل گفته شد، تکامل به معنای فقط گذر زمان نیست، یه چیزی بین پیشرفت لاک‌پشتی و موفقیت یک شبه هست، میشه تجربیات بیشتر رو در مدت زمان کمتر بدست آورد. ما با ذهنمون داریم خودمون رو محدود میکنیم، اگه توی یک سال یک ساعت رو تعمیر کنیم، 50 سال طول میکشه تا ساعت‌ساز بشیم، اگر روزی یک ساعت رو تعمیر کنیم، 50 روز طول میکشه که به این هدف برسیم. عرشیای عزیز گفت وقتی فهمیدم که پدال گاز زیر پای خودمه، اونوقت من پدال رو تا آخر فشار دادم و با سرعت حرکت کردم.

    یک موضوع دیگه توانایی دیدن زیبایی‌ها بود که عرشیا واقعا عالی هست در این زمینه، این درحالیه که در گذشته عرشیا از چیزهای زیبا هم ایراد می‌گرفته و میشه یه آدم با این گذشته‌ای که داشته، اینقدر تغییر کنه و به جایی برسه که از چیزهای ناجالب هم نکات مثبت بیرون بکشه و این اصلا ادا در آوردن نباشه و این ذهن عادت کرده باشه به دیدن زیبایی‌ها.

    یه نکته دیگه اینکه توی دنیایی که خیلی افراد وقتشون رو توی شبکه‌های اجتماعی هدر میدن و اصلا برنامه‌ای برای زندگیشون ندارن، وقتی تو بیای تمرکز بذاری روی یه موضوع خاص و حتی اینقدر درباره موضوعات جانبی مثل مالیات، مثل چک کشیدن یا شارژکردن کارت بانکی. و … که مرتبط به موضوع اصلی باشه، خیلی اطلاعات کسب کنی، اونوقته که موفق میشی، یعنی خود اون سوال پرسیدند از رئیس بانک، خود اون استخدام کارمند برای یه جوان 17 ساله رفتن به دل ترسه، خودش اعتماد بنفس میسازه براش و وقتی که نتایج کوچک رو میگیره، دیگه میتونه ذهنش رو قانع کنه که این مسیر جواب میده و بعد باورش تقویت میشه و با قدرت بیشتری این مسیر رو ادامه میده و واقعا خیلی افراد هستن که اصلا نمیرن درباره کاریه انجام میدن اطلاعات بگیرن، میگی این کار جدید خیلی تفاوتی با این کاریکه انجام میدی نداره، مثل فضایی‌ها نگاهت میکنه، این افراد فقط یاد گرفتن که مثل ربات یه کاری رو انجام بدن، اون‌ها افرادی هستن که درآمدهای پایین و کارهای سطح پایینی رو دارن انجام میدن و پیشرفتی ندارن.

    خیلی افرادیکه توی حال و هوای کمک کردن به مردم هستن، توی فاز مادر ترزا و گاندی هستن، باید این باور رو بسازن که بزرگترین کمکی که میتونن به جامعه‌شون بکنن اینه که خودشون موفق بشن، بعد از اون با موفق شدنشون الگویی میشن مثل عرشیای عزیز، که هزاران نفر به صورت مستقیم و غیرمستقیم از موفقیت اون‌ها الگو میگیرن و اونها هم به موفقیت میرسن.

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت.

    استاد جان، خانم شایسته عزیز و آقا عرشیای گل از شما به خاطر این فایل فوق‌العاده ممنونم، دوستای عزیزم، تعدادی از کامنت‌های خوبتون رو خوندم، بابت توضیحات عالیتون ممنون و سپاسگزارم.

    امیدوارم همه شما دوستای عزیزم در پناه خدای بزرگ همیشه، شاد، سلامت، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    محمد گفته:
    مدت عضویت: 2081 روز

    به نام الله یکتا

    سلام و ظهر بخیر زیبا خدمت استاد بی‌نظیر

    بانو شایسته عزیز

    و دوستان خوبم

    خدا رو شکر میکنم برا هدایت به این فایل زیبا

    خودش یه دوره باورسازی بود

    باورهای زیبای توحیدی، خودشناسی، باورهای اعتماد به نفس و خودباوری

    با دیدن این الگوهای قدرتمند ادم انگیزه بیشتری پیدا میکنه برا حرکت و اقدامای سریعتر

    ماشاالله عرشیای دوست داشتنی

    چه قدر تحسینت کردم و بهت افرین گفتم

    چه قدر بهمون انگیزه دادی و چه باورای قدرتمندی برامون ساختی

    خیلی عالی نقش عوامل بیرونی رو صفر کردیو شجاعانه با شور و شوق اونم تنهایی به سمت هدفت حرکت کردی و ایده‌هات رو برا ثروت‌سازی تست کردی

    عرشیا جان چه قشنگ خودباوری رو درون خودت رشد دادی و اونو بیشتر کردی

    اینکه وقتی موفقیتی رو کسب کردی، اونو به عوامل بیرونی ربط ندادی و به خودت گفتی

    این منم دارم این نتایج رو میسازم اینو دارم میبینم

    و با دیدن نتایجت به عمل کردن‌هات سرعت دادی

    واقعا بهت تبریک میگم

    نگاه سیستمی به خداوند هم خیلی خوب یاداوری کردی

    خدایا شکرت

    استاد عزیزم ازتون سپاسگزارم

    لطف میکنین و این گفتگوها رو شکل میدین و این فایل‌ها رو برامون حاضر می‌کنین

    با کلام ارزشمند و توضیحات با عشقتون درس‌های توحید و خودشناسی رو بهمون یاد میدین

    و شرک و نقش عوامل بیرونی رو تو ذهنمون از بین می‌برین

    عاشقتونم

    خداوند نعمت‌های فراوانش رو بیشتر و بیشتر به زندگیتون جاری کنه

    بانو شایسته عزیز خدا قوت، مثل همیشه پر انرژی و پرتلاش تا اخر این فایل زحمت کشیدین

    در پناه خدای مهربان شاد باشین و همیشه بدرخشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    SMZQ گفته:
    مدت عضویت: 2178 روز

    به نام خدا و سلام خدمت استاد و عرشیای عزیز

    تبریک میگم به خاطر اجرای توحید در عمل؛ به خاطر تسلیم در برابر هدایت الهی؛ به خاطر ایمان به غیب.

    زمانی که حدود 19 سال داشتم و بعد از اینکه چندین سال در شغل های فنی سخت کار کرده بودم، تا زمانی که توی اون کارهای فنی اوستا شده بودم و دوستشون می داشتم تا چند سال کار می کردم… اما بعدا به کامپیوتر علاقه مند شده بودم… به استقلال کاری علاقه مند شده بودم… به سبک کاری با شخصیت تری علاقه مند شده بودم… خوشایند من تغییر کرده بود…

    من کوهی از اعتماد به نفس بودم که می تونم این کسب و کار رو انجام بدم و از کوچک ترین فرصت ها برای سیر تکاملی خودم استفاده کرده بودم… توی خونه برای مردم کارهای گرافیکی و ویدیویی و بعدا فروش و اسمبل کردن کامپیوتر رو انجام میدادم…

    دیگه تکامل نسبی رو طی کرده بودم و آماده داشتن یک مغازه بودم…

    خدا هم که عطش و سیر تکاملی من رو دیده بود… توی دل دایی بزرگ من که فرد پخته و ثروتمندی بود انداخت که نه تنها کل هزینه های اون مغازه رو واسم تامین کنه! بلکه اون مغازه رو برام پیدا کرد، برای اجاره کرد، حتی پول داد رنگکار کرکره مغازه رو واسم رنگ کرد و تحویلم داد!

    یک شب هم اومد توی مغازه من و گفت اون مغازه واسه خودمه و به جز پدر و مادرم هیچ کسی نیاز نیست بدونه و حتی اگر فوت شد نیازی نیست کسی بدونه و پول اونو به وراث برگردونم!

    به خدا اینقدر بی منت بود که هیچ وقت فراموش نمی کنم!

    من با داییم ارتباط زیاد و صمیمی نداشتم! حتی رفت و آمد خانوادگی خاصی نداشتیم، ارتباط در حد مثلا سالی یک بار مهمانی عروسی چیزی… ایشون دایی ناتنی من هست… (الان که اینو می نویسم ایشون به خاطر کهولت سن در بستر بیماری و بیمارستان هست و از اعماق وجودم از خدا براش آرامش عمیق قلبی رو دارم).

    این اتفاق دو بار دیگه کلون شد! یک بار وقتی کافی نت زدم و بار بعدی زمانی که شرکت آی تی تاسیس کردم… بی منت…

    جالب میدونید چیه؟؟

    خوب دقت کنید!!!!

    من هیچگونه مقاومت و یا فکر یا تمرکزی برای چگونگی تحقق این اتفاقات نداشتم!!!

    من فقط دوستشون داشتم!!!

    من فقط می خواستمشون!!!

    پاسخ خدا چی بود؟ این هم برای تو عزیزم…

    به قول استاد:

    جهان هیچ راهی به جز تحقق خواسته من نداشت!! نقطه سر خط.

    دوستای من، در دوران نوجوانی که هیچی از مسایل اجتماع و مشکلات کسب و کار و اینا نداشتم… هر بار ناخودآگاه تسلیم هدایت خدا بودم! هر بار ناخودآگاه منتظر اتفاق افتادن اون کسب و کارها بودم…

    و جهان بلده چطور کارشو انجام بده!! جهان بی نقص انجام میده… جهان از سریع ترین، راحت ترین، یونیک ترین و معجزه وارترین حالت ممکن کارشو انجام میده!

    به قول استر هیکس: که میگه:

    جهان نه تنها میتونه بزرگترین و محال ترین خواسته ها رو محقق کنه

    بلکه برای تو هم این کار رو انجام میده!

    در جهان هیچگونه کمبودی از لحاظ چگونگی و تحقق خواسته ها نیست…

    جهان بی نظیر ترین یونیک ترین و متفاوت ترین و سریع ترین و آسان ترین راه ها رو برای تحقق خواسته های ما داره…

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    جواد بایرامی گفته:
    مدت عضویت: 1908 روز

    به نام خدای بزرگ و منزه و مهربان

    سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیزم

    و همه دوستان ارزشمند و نازنین

    استاد عباسمنش عزیز و گرانقدر و نازنین ، با تمام قلبم روز معلم رو خدمت شما بهترین معلم زندگیم ، تبریک و تهنیت عرض می کنم. نوری که در وجود خودتون روشن کردید و هدایت شدید به مسیر زیبایی ها ، باعث روشن شدن مسیر میلیون ها نفر شد. و این نور و این انرژی و این زیبایی تا ابد در این جهان وجود خواهد داشت.

    انرژی از بین نمی رود ، فقط از شکلی به شکل دیگر تغییر می کند.

    پس این نور و این آگاهی ها در این خلقت برای همیشه وجود خواهد داشت.

    برای شما استاد عزیزم از خدای مهربان طلب موفقیت و سعادت و خوشبختی بیکران رو دارم.

    و برای وجود نازنین شما معلم نازنین و دوست داشتنی ، همیشه خدای خودم رو شکرگزارم.

    استاد عزیزم ، بابت تک تک کلمات ، جملات ، درک صحیح تک تک آیات قرآن ، بهبود تمام عیار شخصیتم ، خلق نتایج عالی در تمام ابعاد ، خالق ارزش شدن ، خودباوری و احساس لیاقت و توحید و ایمان و ترک شرک و شکرگزار شدن و شجاعت و جسارت و آرامش و هزاران اتفاق خوب دیگه در زندگیم ، تمام قدر و با تک تک سلول هام از شما سپاسگزارم و متشکرم.

    برداشت های فوق العاده ای رو می تونم از این فایل بی نظیر صید کنم و به یاری خداوند سعی کنم که به این آموخته ها عمل کنم.

    * ادامه دادن مسیر علاقه ام و رفتن به دنبال درک هر چه بهتر اصولی که برای بهبود کارم نیاز دارم.

    * غربال کردن اطلاعات و کمک از خداوند برای هدایت شدن به اطلاعات صحیح در زمینه کاریم

    بدونم که ترس همیشه بوده و هست و خواهد بود و درک این موضوع باعث امیدواری من میشه و باید بدونم همه انسان های موفق با وجود همین ترس ها و تردید ها به موفقیت رسیدند. من هم انسان هستم و طبیعی که نجواهای ذهن بخواد من رو از مسیر منحرف کنه ، ولی با تکرار این موضوع که همه انسان های موفق با وجود همین نجواها به موفقیت رسیدند ، کمک می کنه که فقط به ادامه دادن و تسلیم نشدن تمرکز کنم و خیلی به نتایج کوتاه مدت تمرکز نکنم.

    *به جای کپی کردن ایده ها ، الگو برداری و باور سازی کنم و از خدا کمک و هدایت بخوام که به سبک شخصی خودم دست پیدا کنم.

    * همیشه در طول مسیر و در حین کار ، تکرار کنم که من هستم که اتفاقات رو رقم می زنم و بقیه ای وجود نداره ، به خدا به خودم به مردم به توانایی هام برچسب نزنم و باور کنم که من هر آنچه که بخواهم رو خلق می کنم

    * تکامل طی شدن مسیر هست و لزوما قرار نیست زیاد طول بکشه ، باید مراحل طی بشه.

    * در تمام خواسته ها باید رو محقق شدن و تجسم کردن لحظه بهره مندی از آن خواسته تمرکز کنیم و به هیچ وجه سراغ دو دو تا چهار تا نریم ، چون کار ذهن ایجاد ترمز و ناامید کردن بر اساس تجربیات خودمان و گذشتگان هست.

    *فکر کردن روی مشکلاتی که شاید در مسیر وجود داشته باشید در حالیکه در زمان حال هیچ راه حلی برای آنها ندارم ، عملا ترمزهای من رو بیشتر خواهد کرد.

    *عموم مردم تمرکز می کنند بر روی آنچه دوست ندارند اتفاق بیافتد ، اما من آگاهانه بر اساس قانون باید همیشه و هر لحظه تمرکز کنم بر روی آنچه می خواهم اتفاق بیافتد.

    *هر نوع فکر و نگرشی که در طول مسیر کاری من به من احساس بدی می دهم دقیقا همان چیزی هست که من را از مسیر تحقق خواسته هام خارج می کند . در این شرایط باید زاویه نگاه خودم به آن موضوع رو عوض کنم در قدم اول از احساس بد خارج بشم و در قدم بعدی به احساس آرامش و امید بر گردم.

    *تنها راه و یکتاترین مسیر رسیدن به خوشبختی و ثروت و نعمت ، داشتن هدف و تلاش همیشگی با ایمان و توکل و باورهای فراوانی است. یاد مثال استاد عزیزم افتادم که وقتی یک شاگرد سرکلاس درس همیشه در حال تشکر و سپاسگزاری کردن از معلم باشه وهیچ تلاشی برای درس خوندن نکنه ، عکس العمل معلم چی میتونه باشه ؟

    اگر تشکر و قدردانی و سپاسگزاری کردن از خداوند همراه با تلاش و تمرکز و بهبود و کسب مهارت و خلق ارزش و پیشرفت در کسب و کارم نباشه ، اتفاق خاصی برای من رخ نمی ده.

    اینکه من به این اصل برسم که شور و اشتیاق و عشق در مسیر علاقه ام ، مهمترین کدی هست که باید توسط من ایجاد بشه ، می تونه خیلی زیاد به من کمک کنه تا به خواسته هام برسم.

    شکرگزاری به تنهایی ، بدون هدف و برنامه و حرکت ، مثال تشکر خشک و خالی و بدون درس خوندن شاگرد سر کلاس درس هست.

    موضوع اینجاست که شروع مسیر رشد و بهبود و موفقیت ، با درک همین موضوعات شکل بهتری می گیره. خود من کلی زمان نیاز داشتم که اولا شکرگزاری واقعی رو درک کنم و انجام بدم.

    بعد که شکرگزاری رو تونستم مقداری بهتر انجام بدم ، تو مرحله بعد فهمیدم که آقا ، شکرگزاری خالی که تاثیری نداره . من کجای داستان جهان هستی هستم ؟

    نقش من و هدف از خلقت من چی بوده ؟

    من چه چیزی باید به جهان اضافه کنم ؟

    آیا حضور من در جهان فقط صرفا برای شکرگزاری هست ؟

    یا اینکه عمل صالح و توکل و ایمان هم باید در کنار شکرگزاری باشه ؟

    درک و فهم این مسائل برای خودم من خیلی زمان برد ، نه به این دلیل که باید خیلی زمان صرف می شد ، نه ، به این دلیل که شجاعت و جسارت و ایمان من خیلی در سطح پایینی بود ، خودباوری های من در خصوص خلق ارزش و خلق ثروت خیلی در شرایط بدی داشت.

    تمام این اتفاقات و رشدها ، دقیقا مسیر تکامل من بوده . یعنی من اوایل فقط مشغول شکرگزاری خشک و خالی بدون هیچ اقدام و حرکت و عملی بودم. ولی وقتی تکامل من طی شد و باورهام کم کم تغییر کرد ، به این درک رسیدم که باید مسیر خودم رو پیدا کنم.

    باید بدونم که ثروت و خوشبختی و نعمت ها و خلق خواسته ها ، نیازمند خلق ارزش و حرکت و گسترش جهان هست. باید یک خدمتی توسط من انجام بشه که ثروتی وارد زندگیم بشه.

    باید یک چیزی به جهان اضافه کنم که جهان چیزی به زندگی من اضافه کنه

    *زمانی من سراغ حاشیه ها و چرندیات روزگار می رم که هیچ هدف و برنامه ای تو زندگیم نداشته باشم . دقیقا مثل گذشته خودم. همیشه دنبال تغییرات در حکومت و مجلس و دولت و نظام بودم و فکر می کردم که با تغییر اینها ، زندگی من تغییر می کنه. به همین دلیل وقتی عموم مردم دنبال اخبار و حواشی جامعه و حوادث و خیانت ها و داستان های چرت و پرت و سریال های بیهوده هستند ، چون هدف و برنامه ای در زندگی ندارند. چون در مسیر هدایت خداوند برای رسیدن به نعمت ها و زیبایی ها نیستند به همین دلیل وقت اضافی دارند که به حواشی بپردازند.

    منی که می خوام خالق ارزش باشم ، میخوام دنیا رو اول برای خودم و بعد برای بقیه جای بهتری برای زندگی کنم ، منی که میخوام اثر مثبتی در مسیر گسترش جهان داشته باشم که دقیقا موازی با هدف خالق جهان هستی هست ، معلومه که دیگه وقتی برای اینستاگرام و تلگرام و اخبار و دنبال کردن سبک زندگی سلبریتی ها و … نداشته باشم. دقیقا وقتی زندگی من به لطف الله مهربان از 4 اردیبهشت 1402 در مسیر مطالعه و خلق ارزش در مورد

    *به به . رسیدیم به موضوع بسیار مهمی که استاد اشاره کردند ، صحبت کردن عاشقانه و خستگی ناپذیر در مورد مبحثی که علاقه دارم.

    استاد دقیقا وقتی کسی از من با عشق و علاقه و نیاز واقعی در مورد اصول تندرستی ،دلیل مشکلات جسمی ، تغذیه و درمان بیماری ها سوال می پرسه ، یه جوری شور و شعف در من ایجاد میشه که انگار لذت بخش ترین کار زندگیم رو دارم انجام میدم. انگار خداوند من رو خلق کرده که با عشق در این مورد و درمورد نتایج خودم برای کسی که در مدارش هست صحبت کنم . و بابت این موهبت و عنایت و فضل خداوند سعی می کنم همیشه شکرگزار باشم.

    *کنترل ورودی های ذهن ، مهم ترین عامل موفقیت یا عدم موفقیت در هر کاریست. پس اگر من واقعا تشنه موفقیت و تجربه زندگی هدفمند هستم ، هیچ راهی ، ابدا هیچ راهی به جز کنترل ورودی های ذهنم ندارم.

    این قانون دقیقا در مورد جسم هم وجود داره . برای تجربه سلامتی و تندرستی در سطح سلولی و بازیافت سلولی و زندگی سالم تا روز آخر عمرم ، تنها و تنها راه کنترل ورودی های جسم هست. یعنی من مواد غذایی رو وارد جسمم کنم که منطبق با تکامل دو نیم میلیون ساله انسان بوده ، نه اینکه بر طبق شنیده ها و رسم و رسوم و جامعه ، تغذیه خودم رو انتخاب کنم . روش تغذیه من اگر بر اساس قوانین و اصول تندرستی جسم باشه ، خروجی هم عالی خواهد شد . در غیراینصورت نتیجه همون چیزی خواهد بود که اکثریت مردم تجربه می کنند .

    تکامل زمان نیست ، بلکه تعداد تجربیاتی است که رقم می زنیم. یعنی من باید روی موضوعاتی که می دونم جای کار دارم ، باید تجربه کسب کنم و تکرار کنم. با تکرار کردن و استمرار داشتن با چاشنی عشق و امید و علاقه و ایمان ، تو کار خودم بهتر و بهتر و بهتر خواهم شد.

    بهترین و بزرگترین کمک و کار مثبتی که می توانم برای اطرافیانم انجام بدهم ، موفق شدن در زندگی و تبدیل شدن به یک الگوی تمام عیار برای بقیه است . به به … به این جمله طلایی استاد در این فایل.

    یاد این قسمت از کتاب فوق الهاده پینگ قورباغه افتادم:

    آنچه که زندگی را متفاوت می کند ، آموخته هایت نیست ، بلکه به کارگیری درستِ آموخته هاست که تو را به سر منزل مقصود می رساند. تو با یاری رساندن به همنوعان خود می توانی به آن سرنوشتی که در ذهن خود ساخته ای برسی. یک شمع وقتی که خودش روشن می شود هزار شمع دیگر را هم روشن می کند. تا می توانی بخشنده نور باش. من استعدادها و توانایی های زیادی دارم که باید از آنها برای الهام بخشیدن و تقویت روحیه دیگران استفاده کنم. افراد هدفمند داستان زندگی خود را تعریف نمی کنند بلکه خودِ زندگی شان الگو و سرمشق دیگران می شود و آوازه شان همه جا را فرا می گیرد ، پس برای الگو شدن دست به کار شو.

    *برای ساختن باورها ، یکی از مهم ترین کارها تکرار کردن و تکرار کردن است.

    درک این موضوع که ورودی های ذهنم همه چیز رو رقم می زنه ، اصلی ترین نیاز برای پیدا کردن مسیر موفقیت است . مهم ترین موضوعی که بسیار از انسانها از اهمیت این توانایی الهی ناآگاه زندگی می کنند و از دنیا می روند و نمی توانند شرایط را به دلخواه خود تغییر بدهند و به همین دلیل اکثریت پذیرفته اند که سرنوشت از قبل نوشته شده است. یا مثلا به ما گفته بودند رو پشونی طرف خوشبختی یا بدبختی نوشته شده ، این جوری اومدیم همین جوری هم می ریم ، تغییرات دست ما نیست و همه چیز بر اساس شانس رقم می خوره و کلی باور غلط دیگه.

    اما باید تکرار کنم که جهان سیال هست و اتفاقات هر لحظه در حال تغییر هستند . این تغییر به دلیل تغییر افکار و باورهاست . با تولید افکار و باورهای جدید اتفاقات جدید رقم می خوره و همه ما به یک شکل دسترسی به خداوند و قوانین او داریم . فقط باید این منبع تولید فرکانس رو درک کنیم و بعد از اون به اهمیت احساساتی که در راستای تولید این فرکانس ها تجربه می کنیم پی ببریم.

    من که خیلی خیلی زیاد جای کار دارم که این موضوع رو بهتر درک کنم .

    افکار و احساس

    همه چیز در این دو خلاصه می شه .

    چه نوع فکری و چه نوع احساسی داریم.

    ما با ارسال افکاری که دارای انرژی هستند ، احساساتی را تولید می کنیم که هم جهت و هماهنگ با اون افکار هستند . اگر احساس خوبی داریم (احساس امید ، شادی ، عشق ، انگیزه ، آرامش ، فراوانی ، نشاط ، تجمید ، شکرگزاری و رهایی) یعنی در مدار درستی قرارداریم و افکار درستی رو به جهان ارسال می کنیم.

    ولی اگر احساس بد داریم (غم ، ناامیدی ، نگرانی ، ترس ، استرس ، اضطراب ، کمبود ، حرص ، کینه ، نفرت ، حسادت و …) یعنی در حال تولید انرژی هایی هستیم که اتفاقاتی هستیم که همین نوع احساسات رو بیشتر و بیشتر برای من به وجود می آورد.

    ترس بیشتر

    غم بیشتر

    حرص بیشتر

    ناامیدی بیشتر

    نگرانی بیشتر

    نفرت و حسادت بیشتر

    و…

    باید به دنبال تغییر نگاه در تک تک اتفاقات روزانه باشم که به احساس یک مقدار بهتر از قبل برسم.

    مثال هایی زیادی دارم از اینکه برخورد یک نفر با من به ظاهر بد بوده ، ولی با حق دادن به طرف و تمرکز بر زیبایی های و شکرگزار بودن برای بد تر نشدن اوضاع ، اون موضوع برای من در نهایت رشد و بهبود و شجاعت و ایمان و تجربه های ارزشمند رو به همراه داشته.

    *اهمیت اینکه من به چه چیزی گوش می کنم ؟

    به چه چیزی فکر می کنم ؟

    در مورد چه چیز تفکر می کنم؟

    وقتی تو فکر می رم در چه زمینه ای تمرکز می کنم؟

    گفتگوهای ذهنی من در مورد چه حرفهایی هست ؟

    مغز من به چه شکل فکر می کند ؟ اگر من در مورد چرندیات و حوادث و خیانت ها و اختلاس و جنگ و تهدید و فقر ورودی به گوشم و مغزم می دهم ، در زمانهای مختلف مغز من در همین زمینه ها فکر می کند . مغز من دنبال تایید باورهایی هست که به جنگ و خیانت و تحریم و فقر و یاس و ناامیدی ختم می شود.

    دقیقا شکل فکر کردن من ، در راستای و ادامه همان ورودی هایی هست که من انتخاب کرده ام .

    پس وقتی که تنها هستم و به ظاهر اطراف من ساکت است ، گفتگوهای درونی من در ادامه همان جنس ورودی هاست .

    برای تغییر نوغ فکر کردنم ، باید جنس ورودی ها را به کل تغییر بدهم.

    تغییر ورودی ها یعنی تکرار صحبت های استاد در طول ساعات شبانه روز و ضبط کردن باورهای مناسب با صدای خودم . این مورد به من خیلی کمک کرد ، اوایل شهامت ضبط کردن صدای خودم رو نداشتم . یه جورایی با صدای خودم اوکی نبودم ، ولی کم کم که احساس لیاقت و ارزشمندی وخودباوری در وجودم شکل گرفت ، با صدای خودم و با خودم آشتی کردم و بین فایل های استاد ، گریزی به صدای زیبای خودم هم می زنم. این تکرار و برنامه ریزی ورودی های شنوایی و بینایی ، بسیار زیاد در کنترل ذهن مهم و اساسی است.

    من باید آگاهانه از لحظه ای که چشم باز می کنم ، داشته هایم را ببینم و شکرگزار باشم.

    شب راحت

    خواب راحت

    آسایش

    امنیت

    رفاه

    تخت و بالش و سقف بالای سرم و …

    و به محض چشم باز کردن اگر توانایی توجه به زیبایی ها رو دارم باید انجام بدهم ، اگر نه ، پلی کردن فایل های استاد در همان زمان اول صبح بسیار زیاد تاثیر گذار هست.

    خدای مهربان رو برای هدایت شدنم به این فایل بسیار الهام بخش و بی نظیر سپاسگزارم

    از عرشیا عزیز و استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان مجددا سپاسگزارم.

    خدای مهربان رو برای رحم و مغفرت و فضل و عنایتی که شامل حال ما کرد و ما رو به این مسیر بی نهایت زیبا ولذت بخش هدایت کرد ، شکرگزارم.

    در پناه الله مهربان شاد موفق ثروتمند و تندرست باشید.

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
    • -
      جمال خسروی گفته:
      مدت عضویت: 1280 روز

      سلام عزیزم

      سلام وسلامتی.

      چه زیبا

      چه پر بار جواد جان واقعا اشکم در اومد نه که شما اشک آور نوشته باشی نه شما آنقدر شفاف وزلال نگارش نمودی که فهم ودرک من جوشید ممنونم دوست نازنینم .

      سپاسگذارم هستی از بودنت خوشحالم خیلی سپاسگذارم مکتوب میکنی ومرا ودوستان را با مطالعه این چنین جملات وکامنت های پر از احساس امنیت وآرامش وخود خدا سهیم میکنی تشکر جواد عزیز .

      سپاسگذارم ..

      دست گلت رو میبوسم …

      *برای ساختن باورها ، یکی از مهم ترین کارها تکرار کردن و تکرار کردن است.

      درک این موضوع که ورودی های ذهنم همه چیز رو رقم می زنه ، اصلی ترین نیاز برای پیدا کردن مسیر موفقیت است . مهم ترین موضوعی که بسیار از انسانها از اهمیت این توانایی الهی ناآگاه زندگی می کنند و از دنیا می روند و نمی توانند شرایط را به دلخواه خود تغییر بدهند و به همین دلیل اکثریت پذیرفته اند که سرنوشت از قبل نوشته شده است. یا مثلا به ما گفته بودند رو پشونی طرف خوشبختی یا بدبختی نوشته شده ، این جوری اومدیم همین جوری هم می ریم ، تغییرات دست ما نیست و همه چیز بر اساس شانس رقم می خوره و کلی باور غلط دیگه.

      اما باید تکرار کنم که جهان سیال هست و اتفاقات هر لحظه در حال تغییر هستند . این تغییر به دلیل تغییر افکار و باورهاست . با تولید افکار و باورهای جدید اتفاقات جدید رقم می خوره و همه ما به یک شکل دسترسی به خداوند و قوانین او داریم . فقط باید این منبع تولید فرکانس رو درک کنیم و بعد از اون به اهمیت احساساتی که در راستای تولید این فرکانس ها تجربه می کنیم پی ببریم.

      من که خیلی خیلی زیاد جای کار دارم که این موضوع رو بهتر درک کنم .

      افکار و احساس

      همه چیز در این دو خلاصه می شه .

      چه نوع فکری و چه نوع احساسی داریم.

      ما با ارسال افکاری که دارای انرژی هستند ، احساساتی را تولید می کنیم که هم جهت و هماهنگ با اون افکار هستند . اگر احساس خوبی داریم (احساس امید ، شادی ، عشق ، انگیزه ، آرامش ، فراوانی ، نشاط ، تجمید ، شکرگزاری و رهایی) یعنی در مدار درستی قرارداریم و افکار درستی رو به جهان ارسال می کنیم.

      ولی اگر احساس بد داریم (غم ، ناامیدی ، نگرانی ، ترس ، استرس ، اضطراب ، کمبود ، حرص ، کینه ، نفرت ، حسادت و …) یعنی در حال تولید انرژی هایی هستیم که اتفاقاتی هستیم که همین نوع احساسات رو بیشتر و بیشتر برای من به وجود می آورد.

      ترس بیشتر

      غم بیشتر

      حرص بیشتر

      ناامیدی بیشتر

      نگرانی بیشتر

      نفرت و حسادت بیشتر

      و…

      باید به دنبال تغییر نگاه در تک تک اتفاقات روزانه باشم که به احساس یک مقدار بهتر از قبل برسم.

      مثال هایی زیادی دارم از اینکه برخورد یک نفر با من به ظاهر بد بوده ، ولی با حق دادن به طرف و تمرکز بر زیبایی های و شکرگزار بودن برای بد تر نشدن اوضاع ، اون موضوع برای من در نهایت رشد و بهبود و شجاعت و ایمان و تجربه های ارزشمند رو به همراه داشته.

      *اهمیت اینکه من به چه چیزی گوش می کنم ؟

      به چه چیزی فکر می کنم ؟

      در مورد چه چیز تفکر می کنم؟

      وقتی تو فکر می رم در چه زمینه ای تمرکز می کنم؟

      گفتگوهای ذهنی من در مورد چه حرفهایی هست ؟

      مغز من به چه شکل فکر می کند ؟ اگر من در مورد چرندیات و حوادث و خیانت ها و اختلاس و جنگ و تهدید و فقر ورودی به گوشم و مغزم می دهم ، در زمانهای مختلف مغز من در همین زمینه ها فکر می کند . مغز من دنبال تایید باورهایی هست که به جنگ و خیانت و تحریم و فقر و یاس و ناامیدی ختم می شود.

      دقیقا شکل فکر کردن من ، در راستای و ادامه همان ورودی هایی هست که من انتخاب کرده ام .

      پس وقتی که تنها هستم و به ظاهر اطراف من ساکت است ، گفتگوهای درونی من در ادامه همان جنس ورودی هاست .

      برای تغییر نوغ فکر کردنم ، باید جنس ورودی ها را به کل تغییر بدهم.

      تغییر ورودی ها یعنی تکرار صحبت های استاد در طول ساعات شبانه روز و ضبط کردن باورهای مناسب با صدای خودم . این مورد به من خیلی کمک کرد ، اوایل شهامت ضبط کردن صدای خودم رو نداشتم . یه جورایی با صدای خودم اوکی نبودم ، ولی کم کم که احساس لیاقت و ارزشمندی وخودباوری در وجودم شکل گرفت ، با صدای خودم و با خودم آشتی کردم و بین فایل های استاد ، گریزی به صدای زیبای خودم هم می زنم. این تکرار و برنامه ریزی ورودی های شنوایی و بینایی ، بسیار زیاد در کنترل ذهن مهم و اساسی است.

      من باید آگاهانه از لحظه ای که چشم باز می کنم ، داشته هایم را ببینم و شکرگزار باشم.

      شب راحت

      خواب راحت

      آسایش

      امنیت

      رفاه

      تخت و بالش و سقف بالای سرم و …

      و به محض چشم باز کردن اگر توانایی توجه به زیبایی ها رو دارم باید انجام بدهم ، اگر نه ، پلی کردن فایل های استاد در همان زمان اول صبح بسیار زیاد تاثیر گذار هست.

      خدای مهربان رو برای هدایت شدنم به این فایل بسیار الهام بخش و بی نظیر سپاسگزارم

      از عرشیا عزیز و استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان مجددا سپاسگزارم.

      خدای مهربان رو برای رحم و مغفرت و فضل و عنایتی که شامل حال ما کرد و ما رو به این مسیر بی نهایت زیبا ولذت بخش هدایت کرد ، شکرگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        جواد بایرامی گفته:
        مدت عضویت: 1908 روز

        سلام و عشق فراوان خدمت جمال عزیزم

        من هم از شما سپاسگزارم که با محبت و لطف و عشقی که به من هدیه دادید ، باعث شدید کامنت خودم رو مجددا بخونم.

        تمام کلمات و کامنت های من و شما و همه دوستان ، در مسیر تقویت ایمان و توحید و توکل و بندگی واقعی بر قلب ما جاری میشه.

        و زمانی که یک کلمه از شما برای من یا بالعکس ارسال میشه ، حاوی نوری از منبع بی نهایت قدرت مطلق آسمانها و زمین هست.

        ما در مسیری پر نور و سرشار از زیبایی نفس می کشیم و حرکت می کنیم و هربار همدیگر رو از زیبایی و لطافت ها و عاشقانه هایی که از قلب ما جاری میشه ، سیراب می کنیم.

        کلام و صداقت و عشقی که در کامنت های شما برای من وجود داره ، بی نهایت ارزشمند و گران بهاست.

        یکی از خوشبخت ترین مردم در این عصر و زمانه ، ما هستیم که آگاهانه و متعهدانه و با شجاعت و توکل و صبر و استقامت داریم روی بهبود خودمون کار می‌کنیم تا هم خودمون از زندگی هدفمند و لذت بخش سیراب بشیم و خوشبختی رو به بهترین و راحت ترین شکل تجربه ‌کنیم ، و هم جهان رو به مکانی زیبا و لذت بخش تبدیل ‌کنیم و از این سرریز شدن عشق و زیبایی و ثروت به همنوعان خودمون هم ببخشیم.

        از قدرت ایمان و تکرار و تعهد و جسارت و پشتکار شما در این سایت و تلاش آگاهانه و کنترل ذهن عالی و صبر شما الهام می گیرم و درس یاد می گیرم.

        آفرین بر شما دوست عزیز و با ایمان.

        بهترین ها رو برای شما و تک تک دوستان زیبای خودم از خداوند متعال خواستارم.

        شاد موفق ثروتمند سلامت و خوشبخت باشی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
        • -
          سید مهدی جزایری گفته:
          مدت عضویت: 2094 روز

          سلام جواد جان

          شما جزو ان افرادی هستی در سایت که من کامنت های شما را دنبال می کنم

          از بس که آموزنده است و از بس که تجربه های ارزشمندی را در کامنت هایت بیان می کنی

          چه زیبا گفتی که یکی از خوشبخت ترین مردم در این عصر و زمانه ، ما هستیم که آگاهانه و متعهدانه و با شجاعت و توکل و صبر و استقامت داریم روی بهبود خودمون کار می‌کنیم تا هم خودمون از زندگی هدفمند و لذت بخش سیراب بشیم و خوشبختی رو به بهترین و راحت ترین شکل تجربه ‌کنیم ، و هم جهان رو به مکانی زیبا و لذت بخش تبدیل ‌کنیم و از این سرریز شدن عشق و زیبایی و ثروت به همنوعان خودمون هم ببخشیم.

          من با خودم گفتم:

          آیا این نعمت کوچکی است که ما یکی از خوشبخت ترین مردم در این عصر و زمانه هستیم؟!

          و واقعاً این نعمت عظیم را چطور و چگونه می‌توان سپاسگزاری کرد؟!

          دوستت دارم

          خوش و شاد و سالم باشی

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    ساناز جمشیدیان گفته:
    مدت عضویت: 886 روز

    بااینکه قبلا این فایل دیده بودم اما هر بار کلی درس داره و حرف زیبایی که ارشیا جان زدن انقدر تکرار کن تا ناخوداگاهت فعال بشه و هر بار درس تازه ای از دل همون فایلهای تکراری میگیری

    چقدر لذت بردم موفقیت مالی در سن کم

    مهاجرت به امریکا

    کاهش وزن

    فوق العاده هست

    استاد وقتی میگه در توجه به زیبایی ها عالی بود یعنی چقدر فوقالعاده شدی که استاد هم ازت در این مورد تعریف میکنه واقعا عالیه

    توجه به زیبایی ها یکی از اصول اصلی قانون و چقدر تمزین میخواد

    الگو گرفتن دوستتون از رفتار شما و اونم ثروت ساخت دقیقا این مدل زیاد میشه دید

    چقدر عالی و الان با شنیدن این فایل به خودم گفتم چرا تو نتونی ببین هفده سالش بوده چقدر عالی پیش رفته تو صددرصد میتونی چون ترسهات کمتره و مستقل تری

    چقدر عالی

    موفق باشی همیشه ارشیا جان فوق العاده ای

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: