گفتگو با دوستان 66 | عوامل تحقق خواسته ها - صفحه 8 (به ترتیب امتیاز)

254 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فهيمه گفته:
    مدت عضویت: 1955 روز

    با سلام خدمت استاد عباس منش و خانم شایسته عزیز همچنین خدمت عرشیا جان که این فایل پر محتوا رو تولید کردن برای اعضا سایت….خدمت شما عرض کنم که من دو بار فایل رو دیدم و انقدرررر پر محتوا بود که فایل رو دانلود کردم تا بیشتر ببینمش … اول اینکه چون من در لس انجلس زندگی میکنم بگم که دیدن اینهمه زیبایی و توجه به نکات مثبت در این شهر کاریه که نیاز به یک تغییر بنیادی در نوع نگاه داره .خوشبختانه من هم سعی میکنم همینطور باشم و بیشتر زیبایی های این شهر رو ببینم ،البته بعد از دیدن این مصاحبه متوجه شدم من خیییییلی خیلی کار دارم تا به عرشیا جان برسم در دیدن زیبایی های این شهر . من در کل فایل چندین بار استاپ کردم و عرشیا جان رو تحسین کردم و چندین بار گفتم ایشون خود استاد عباس منش شده انقدر که خوب عمل کرده به آموزه های ایشون . من کل این فایل رو نوت برداری کردم و واقعا احساس کردم چقدر میتونه کمک کننده باشه برام و باید ثبت بشه و بیشتر مرور بشه……اولین نکته ای که توجهم رو جلب کرد این بود که ایشون از وقتی هنوز ایران بودن آموزش رو در زمینه کاری که دوست داشتن انجام بدن ،شروع کردن . انقدر آموزش دیده بودن که تبدیل شده بود به باور فراوانی … من اینجا رو پاز کردم و کلی فایل های استاد رو در دوازده قدم و روانشناسی ثروت 1 توی ذهنم مرور کردم . و اینجا بود که توی ذهنم کلیک کرد ،،،اوووو پس اگر توی کاری که بهش علاقه دارم آموزش ببینم در حدیکه توش مستر بشم ،باور فراوانی ایجاد میشه ..این چیزی بود که تا قبل از این بهش نرسیده بودم …. نکته بعدی این فایل این بودش که عرشیا گفتن که قبل از آمدن به آمریکا به هیچ موضوعی فکر نکرده بوده غیر از تجربه کردن چیزهایی که درباره شغلش آموزش دیده بوده. نه به خونه گرفتن فکر کرده بوده نه وسایل خریدن و نه به هیچ مساله دیگه ای که ممکن بوده پیش بیاد براش … و نکته این بخش این بود که جهان وقتی اراده و شور و اشتیاق فرد رو در انجام یک کاری میبینه ،لاجرم همون کاری رو برای فرد انجام میده که براش بهترینه .در مورد ایشون منجر شد به اینکه آمد اینجا و با یک آپارتمان فرنیش شده مواجهه شد . چه چیزی بهتر از این برای یک مهاجر هفده ساله تنها . نکته دیگه ، توضیحات تکمیلی استاد این بود که چون سیستمی بودن خداوند چیزی بود که خیلی زیاد عرشیا داشته روش کار میکرده در فایل های راهنمای عملی دستیابی به آرزوها توضیح داده شده ،اون سیستم تمام شرایط رو براش به بهترین شکل رقم زده که خونه براش فراهم بشه و حتی در همان یک ماه اول مهاجرت ،درآمد داشته باشه . در اینجا یادم اومد که بگم غربال کردن اطلاعات هم عرشیا جان توضیح دادن که به نظرم خیلی طلایی بود این نکته . گفتن که وقتی اطلاعات زیادی در مورد موضوع مورد علاقه کسب میکنیم بعد شروع میکنیم به غربال کردن اونها و در مرحله بعد میریم سراغ اجرا کردن اون اطلاعات و تجربه کردنشون. در جایی دیگه توضیح داد که وقتی در فایل های راهنمای عملی به این باور رسیدم که من هستم که خواسته های زندگیم رو شکل میدم و عوامل بیرونی تاثیری ندارن ،دیگه گفتم خوب پس منم پامو میزارم روی گاز و شروع میکنم تند تند تکامل رو طی میکنم و به خواسته هام میرسم .موضوع تکامل چیزی بود که خیلی عالی هم استاد هم عرشیا جان کامل توضیح دادن در این فایل. تکامل رو اینطوری توضیح دادن که ،تکامل الزاما نیازمند زمان طولانی نیست ، بلکه تعداد تجربیات ما هست که باعث به تکامل رسیدن ما میشه . یعنی اگر ما هر چقدر در کاری که انجام میدیم ،تجربیات بیشتری داشته باشیم ،تکامل در اون زمینه مورد نظر را سریع تر طی می کنیم. نکته مهم دیگه ای که استاد بهش اشاره کرد این بود که تمرکز کنیم روی کاری که میخواهیم انجام بدهیم ، عرشیا جان هم توضیحات تکمیلی رو دادن .توضیح این بود که تمرکز اگر به شدت کافی در زمانی مثلا حدود دو سه ماه بطور مثال روی یک موضوعی باشه و منجر بشه به اینکه فرد در اون کاری که تمرکز کرده و داره آموزش میبینه استاد بشه ،حتما منجر به اقدام میشود .و اگر اقدامی صورت نمیگیرد یعنی تمرکزی نبوده و تغییری حاصل نشده در اطلاعات اون فرد (حالا در هر زمینه ای )….. عرشیا جان اشاره کردن به یک فایلی که به مدت یکسال اون رو هر روز گوش میکردن. و به نظرم فایل ” جهت دهی آگاهانه به کانون توجه صفحه 4 ” هم خیلی درباره فرکانس خوب توضیح داده . من این 👆 فایل رو خیلی دوست دارم و هر بار ازش چیز جدیدی یاد میگیرم .و توضیحشون درباره مکرر گوش دادن به این فایل این بود ،گفتن بعد از یه مدت که یک ورودی به مغز داده میشه ،دیگه بعد از یه مدت مغز خودش جنریت میکنه اون جنس اطلاعات رو و دیگه لازم نیست فرد فشار اضافی به مغزش بیاره که چطور فک کنه یا چطور عمل کنه .منظور این که ،ذهن می آموزد که چطور رفتار کند ،با توجه به خوراکی که ما به مغزمان داده ایم….این هم نکته بسیار حائز اهمیتی بود در این فایل …البته که نکات حائز اهمیت خیلی خیلی زیاد بودن در این فایل. اما من ختم میکنم به این جمع بندی استاد که ،عرشیا جان در هر مرحله در حال یادگیری هست. و همیشه کنجکاو که درباره مسایل که مربوط به کارش هست ،اطلاعات کسب کنه . …. من بی نهایت از این فایل یاد گرفتم کلی درباره کار خودم نکته نوشتم که بعدا بیشتر روش تمرکز کنم. برای بار دوم که گوش دادم انگار با دو تا لنز میدیدم ،یک لنز فایل رو میدید یک لنز زندگیم رو مرور میکرد و مسایل شبیه رو پیدا میکرد و براشون راه کار پیدا میکرد….استاد عزیز ، مریم جان جانان ،عرشیا جان ، همشهری 🙂 از اینکه اینهمه اطلاعات عالی و درس زندگی در اختیار ما گذاشتید ازتون بی نهایت سپاسگذارم ..به امید دیدار هر سه عزیز در این شهر فرشتگان 🙂

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    فائزه خدابخش گفته:
    مدت عضویت: 2395 روز

    سلام سلام استادروشن کلام خانم شایسته دلنشین وهمگی دوستان🌹🌹🌹

    این فایل از همون فایلاس که باید بارها وبارها گوش داد ..‌. چقدر نکات طلایی داشت

    چه شخصیت تحسین برانگیزی داشت ارشیای عزیز

    با اجازتون یه لحظه یه ذره حاشیه برم 😁🙈

    راستش میخواستم اسم ارشیا رو بنویسم احساس میکردم هم ارشیا درست هست هم عرشیا … سرچ کردم و نتیجه این شد

    تفاوت اَرشیا و عَرشیا در برخی منابع برای این دونام تفاوت های ذکر شده است در حالیکه برخی این دو را در واقع یک نام می دانند

    اَرشیا را واژه ای پارسی و به معنی تاج و تخت پادشاهی و در بعضی جاها به معنای راستگو و درست کردار ….

    اماعَرشیا را از واژه عَرش در زبان عربی و به معنی کسی که از جهان فرشتگان خداوند و از عرشیان ملکوت اوست ،مقرب خداوند فرض می کنند در زبان شرعی فلک الافلاک را عرش گویند و گفته اند که عرش را خدای تعالی در آسمان هفتم آفرید و ملائکه را به حمل و تعظیم آن واداشت در قرآن این کلمه گاهی به معنی مطلق تخت شاهی استعمال می شود

    اسم دوستمون هم مثل خودش تحسین برانگیز هست ومعناهای زیبایی داره و حسن سلیقه خونواده شون در انتخاب نام تحسین برانگیز هست

    سلامتی شادی موفقیت وخوشبختی ،ثروت وسعادت خودشون وخانواده شون روز افزون🌹🌹🌹

    این روزا زیاد میبینم بچه هایی رو که در سن کم به موفقیتهای خوبی رسیدن خدایا شکرت

    من به شخصه تا سن 23که داغون وتقریبا تا سن 25سالگی که تودرودیواربودم حالا یه بخشش اون منفی نگری وایرادگیری از همه چی.. چرا درگنجه بازه چرا پیرهنش درازه دختر پیرزنه چراگرامافون میزنه بود😆… اصلا تویه دنیای دیگری سیر میکردم 1800درجه متفاوتترازاین مباحث،یادم نمیاد اون زمان از این مدل الگوها دیده باشم اگرم دیدم اصلا در این فاز نبودم که بگم پس میشود درمداری بودم که یا نمیدیدم یااگر میدیدم توجه نداشتم باخودم میگفتم استثناس یا خوش شانسه یاشرایط وخونواده ش تاثیرگذار بوده …

    فکر کنم 26سالگیم بودکه به سمت پیج خانمی هدایت شدم تقریبا همسن وسال خودم، موفق بود بنظرم تحسین برانگیز بود خیلی از مدل شخصیتش خوشم میومد…یبارصحبت شد که پدرش تاجر هست، بعد یه عده میگفتن که اره تو از صدقه سربابات به اینجا رسیدی مام اگه بابامون تاجر میبود به این جایگاه میرسیدیم … ولی از اونجایی که من با اون خانم دقیقا یسری ترسای مشترک داشتم ومیدیدم که چطور از ترسهاش میگه وچطور به دل ترسهاش میزنه ،چطور باشوق از رویاها وارزوهاش صحبت میکنه …خیلی ویژگیهایی که من نداشتم رو داشت و وقتی میدیدم که از ارزوهاش میگه باخودم میگفتم چه شجاعتی داره، من میترسم از ارزوهام بگم بهش نرسم ضایع بشم ..‌. یا میگفتم یه عده همین الان دارن ارزوهای من رو زندگی میکنن وقتی من از ارزوهام بگم بنظر اون ادما بی ارزش میام … ولی بعد میدیدم روزای بعدی همون ادمایی که داشتن ارزوهای اون خانم رو زندگی میکردن واسش پیامای پراز مهروعشق داشتن، اون خانم عاشق یکی از کشورای اروپایی بود دوست داشت به اون کشور سفرکنه ، و کسانی که در اون کشور زندگی میکردن عکس اون خانم رو پس زمینه موبایلشون گذاشته بودن و درمکانهایی که اون خانوم دوست داشت با گوشی دیگه از اون گوشی که عکسش بود دراون فضا عکس گرفته بودن و واسش فرستاده بودن که تو الان اینجایی ،من میبینم روزی رو که تو اینجا هستی(اون خانم رویاش محقق شد) … وباخودم میگفتم چقدر برعکس افکار من این ادما وجودشون پر از عشق هست … من اینارو وروند پیشرفت اون خانوم رو دیده بودم واون لحظه که دیگران گفتن جایگاهی که هستی بخاطر تاجربودن بابات هست واون دختر درجواب گفت این حاصل تلاشهای خودم هست …به خودم میگفتم اره واقعا ،ببین فائزه این ادم یسری ترسهاش باتو مشترک بود ترسهایی که تو نزدی به دلش ولی این ادم زد ، رویاهایی که تو خاکشون کردیو این ادم فریاد میزد.‌‌.. اره فائزه اگه تو بااین شخصیت در بهترین خونواده هم بدنیا میومدی به اون جایگاه نمیرسیدی ، اون شب باخدای خودم خیلی صحبت میکردم همه ی این صحبتارو بهش میگفتم… یادم هست روابط اون دخترو میدیدم که چقدر با دوستانش از موفقیتهای همدیگه خوشحال میشن ..‌. من به شخصه ادمی بودم که میتونستم موفقیتای غریبه ها سلبریتی هارو ببینم تحسین کنم، یاخنثی باشم یا خوشحال بشم، اما واسه دوست وفامیل اینطور نبودم ، اون شب به خدا میگفتم که خدایا خیلی عجیبه من از موفقیتای این خانم و غریبه ها خوشحال میشم ولی از موفقیت نزدیکانم نه.. خیلی عجیبه خدا،میدونی خدا بنظرم ادم باید از موفقیت دوستاش و کسایی که باهاشون معاشرت داره بیشترخوشحال بشه،خدایا من اگه همون دوستام وکسانی که واسه م عزیزن مشکلی براشون پیش بیاد ناراحت میشم… چطوریه که از موفقیتها وخوشحالیشون خوشحال نمیشم میدونم بنده ت خیلی عجیبه، ولی فکرکنم چون درمورد غریبه ها این نگاه رو دارم اونکه من رو نمیشناسه پس خودش رو بامن مقایسه نمیکنه و از بالا بهم نگاه نمیکنه و چشم وابرو نمیاد،ودیگران دوست واشناهای مشترکمون هم نیستن واین ادم رو نمیشناسن و اون رو بامن مقایسه نمیکنن و تحقیرم نمیکنن… ولی درمورد نزدیکانم این دیدگاه رو دارم که قرار مورد مقایسه قراربگیرم وسرزنش بشم …‌ ولی خدا من نمیخوام شخصیتم اینطوری باشه ، من میخوام از موفقیت وشادی دوستان وعزیزانم بیشترخوشحال بشم چون من واقعا دوستشون دارم … خدایا خیلی حس خوبیه ، وقتی از شادی وموفقیته این خانومه خوشحال میشم خیلی حس خوبیه ، دوست دارم همین حس وحال رو وقتی عزیزانم به موفقیتی میرسن تجربه کنم… خدایا تو درستم کن من میخوام شخصیتم تغییر کنه … از طریق پیج همون خانومه هدایت شدم به کسی که از همون علاقه ومهارتی که من داشتم کسب درآمد داشت، اونجا به فکرم رسید که پس من هم میتونم …به خدا گفتم میخوام از این طریق کسب درآمد داشته باشم،میدونم که پول خوشبختم نمیکنه اما زندگی رو واسه م راحتتر میکنه…

    خدایا ازوقتی ازاون شرایط بدمالی نجاتم دادی آسایشم بیشتر شد ولی ارامشم نه…واسه اسایشم ازت ممنونم اما لطفا بهم ارامش هم بده… خدایا شخصیته اون دختره خیلی باحاله ،شجاعتش، صداقتش محبتش، اعتمادبه نفسش اگه اینارو داشته باشم آرامش دارم…خدایا هم این ویژگیها وارامش روبهم بده هم رفاه واسایش بیشتر … بعد کم کم هدایت شدم به سمت مطالعه کتاب پدر پولدار پدر بی پول ودر ادامه در مورد کسب وکار که بادوستم صحبت میکردم اون از باورا گفت و از کلاسای ثروت استاد روانشناس و تست واسه م فرستاد، من اون زمان شرایط رفتن به کلاس ثروت رو نداشتم ، به خدا گفتم بهترین هرانچه که واسه رشدوپیشرفت نیاز دارم رو دراختیارم قرار بده، بیشتر ذهنم سمته کتاب بود ، به ذهنم نرسیده بود که اساتیدی باشن که اینترنتی و غیرحضوری فایل گذاشته باشن ، در مدارش نبودم هیچ زمان بهش برنخورده بودم ،واسه رشد خودم وقت نذاشته بودم گهگاهی کتابی میخوندم یا جلسه روانشناسی رفته بودم چندوقت بعد یه کانالی که فقط مطالب انگیزشی ومثبت داشت وهیچ ویسی نداشت و مدتها هم بود که فعالیتی نداشت لینکی از کانالی گذاشت که ویس از اساتیدبود ، همه رو گوش دادم وبین اون همه با کلام چندنفر بیشتر تونستم ارتباط بگیرم که اولیش شما بودی استاد ، فایل قرانی بود، تاحالا هیچوقت از اون زاویه قران رو نخونده بودم ، هیچوقت خودم رو جای مادر حضرت موسی و پیامبرو … نذاشته بودم، قبلا قران رو بامعنی خونده بودم اما بنظرم تکراری کسل کننده و سخت وپیچیده و ترسناک میومد… داستانای پیامبرا ابراهیم و … رو مثل کتاب داستان میخوندم و اونها رو خاصتر از این میدیدم که خودم رو جای اونها بذارم و ازشون درس بگیرم جاهایی که خدا باهاشون صحبت میکنه رو انگار که داره با من صحبت میکنه و درس بهم میده ، اینطوری ندیده بودم … ولی تا میشد اون قسمتایی که با مشرکان وکافران و ناس و …صحبت میکرد رو به خودم میگرفتم ومیترسیدم …

    باخودم میگفتم این استاده کی هست تا باز هدایت شدم به یک گروهی که اونجا یه کلیپ فرستاده بودن، دیدم عباسمنش …سرچ کردم وعضو سایت شدم، ولی خیلی تمرکزی کارنکردم بعدش استاده روانشناس دوره برگزار کرد با دوستم مشغول اون دوره ها شدم و از اون اساتید دیگری هم که توجه م رو جلب کرده بودن هرچندوقت یبار ویس گوش میدادم البته در مسیر تکاملم بهش نیاز داشتم درسهای ارزشمندی واسه م داشتن…

    الانا که بیشتر دراین سایت هستم میبینم مجموعه ای از بهتریناست درخواستایی که از خدا داشتم واسه تغییر شخصیت ارامش واسایش یه بخشهاییش اجابت شده ویه بخشهایی درحال اجابت شدن هستن ..‌خدایا شکرت برای هدایت ..

    این فایل رو که دیدم یاد اون ایه ی قران میفتادم که خداوند میگفت اگه خیری در وجودشون میدید هدایتشون میکرد … اون خیرو خوبی که در وجود این پسر بوده وموجب هدایتهاش در سن 15سالگی شده تحسین برانگیزه، فرکانسهای فوق العاده ای که داشته و بهترین وجه پدرومادرش رو برانگیخته کرده…اون وجه همراهی وهمدلی و ساپورتیو بودن ..‌واقعا دمش گرم .‌‌.. چون یادمه در فایل دیگری استاد گفتن که شرایط برای برادر ارشیا مثل ارشیا رقم نخورده …

    موفقیتهای این پسر اون هم در این سنین کم واقعا تحسین برانگیز هست وبیشتر از موفقیتهاش ویژگیهای فوق العاده شخصیتش تعهدو کنجکاوی واشتیاق وتمرکز و عملگرایی…نگرش و باورهای عالی و زیبابینی که در خودش ساخته بینهایت جای تحسین داره ..‌.

    درود بر سوارشدگان روی دوش خدا 😃✋ دمتون گرم

    استاد شاگردت ارشیا هم حسابی روی دوش خداس ، افرین افرین

    ازحاصل اون تعهدات وتمرینات و تجسمات و رویاپردازی ها هدایت میشه به اطلاعات مفید به دیدار عموش وسفر به امریکاو واضح شدن خواسته هاش تا مهاجرت و براحتی خونه گرفتن و اسان شدن برای اسانی ها … چقدر عالی هست این راحت انجام شدن کارها و قرار گرفتن در مسیر اسونیها که همه اینها از اون افکار واعمال و فرکانسهای فوق العاده وخداوند پاسخ دهنده واجابت کننده نشات میگیره …‌

    چه نگرش تحسین برانگیزی که وقتی استاد میگه موفقیت ارشیا باعث تقویت باورای دوستش میشه و اون هم به موفقیت میرسه … ارشیا میگه و باز موفقیت دوستم هم باورای من رو قویتر میکنه …چقدر زیاد این نوع نگاه واسه م تحسین برانگیز بود

    خیلی نکات طلایی داشت این فایل … ازفکرنکردن به مشکلات احتمالی واینکه وقتی باورودیهای مناسب پرمیشی با اطلاعات مفیدوتسلط ومهارت اصلا فرصت فکرکردن به مشکلات احتمالی ونگرانی رو ازدست میدی و دراین موارد ذهنت خودکارخاموش میشه، چون قبلش با اون ورودیهای مناسب پرشدی از حس کنجکاوی واشتیاق وحرکت ‌‌‌‌‌.‌‌.‌.

    تست کردن ایده ها چه جواب بدهد چه نه ..‌حتی ایده هایی که جواب نمیدهد مشخص میکند چه ایده هایی جواب میدهد…

    تست کردن ایده ها چه جواب بدهد چه نه ..‌حتی ایده هایی که جواب نمیدهد مشخص میکند چه ایده هایی جواب میدهد

    تست کردن ایده ها چه جواب بدهد چه نه ..‌حتی ایده هایی که جواب نمیدهد مشخص میکند چه ایده هایی جواب میدهد

    وهمین باعث کسب تجربه و سریعتر طی شدن تکامل میشه…

    خدایا بهم قدرت تغییر و ساختن ونهادینه کردن ویژگیهای شخصیتی دلخواهم رو بده ..‌.

    بقول استاد در یکی از فایلا خدایا مارو به راه راست هدایت فرما یا راه راست رو به سمت ما کج کن 😁

    خدایا منم میخوام روی شونه ت سوار بشم شونه ت رو بیار پایینتر سوارم کن خدای قشنگ مهربونم 😉😘

    خیلی خیلی سپاسگزارم برای این فایل فوق العاده عاشقتونم❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    زهرا کریمی گفته:
    مدت عضویت: 1018 روز

    سلام دوستان

    خانم رویا چه دیدگاه طولانی و کاملی نوشته بودن

    خیلی خیلی ازشون سپاسگذارم. واقعا اینکار عالی چون آدم یوقت حوصله اش نمی‌کشه فیلم رو ببینه بعد متن رو که میخونه قشنگ متوجه جریان میشه. من دارم روی خودم کار میکنم روی باور هام روی احساس لیاقت روی شجاعتم روی سرعت تصمیم و اقدامم . وقتی میخوام یکاری کنم آنقدر نجواها در ذهنم میان که اون کار انجام ندم که بترسم ک نا امید بشم و هزار احساس بد دیگه ولی خداروشکر خداروشکر با استفاده از دستورالعمل هایی که استاد جان میگن رفته رفته دارم بهتر این احساسات منفی رو کنترل میکنم و به اصطلاح دل و میزنم به دریا و اون کاری ک بهم الهام میشه رو انجام میدم .

    اینجوری که به خودم میگم زهرا اصلا به تو ربطی نداره که بعدش میخواد چی بشه به تو ربطی نداره که اون پول از کی و کجا میخواد بدست برسه به تو ربطی نداره این پیچیدگی ها تو فقط کاری که بهت الهام شده انجام بده با ایمان و توکل به خودت و خدا انجام بده

    حتی اگه گند هم زدی مهم اینه که تکاملت رو طی کنی . تو اگه بشینی منتظر یه فرصت خوب فقط عمرت که هدر میره تو باید اقدام کنی تا تکامل طی بشه نه اینکه روزها و ماه ها بگذرن .

    خلاصه اینجوری ایمانم قوی میشه و ترسم میریزه و میرم تو دل کار و بخودم میگم تو لایق بهترین ها هستی پس براش بها بده . اگه میخوای اوضاعت بهتر بشه بهای بیشتری بده . بها دادن من اینه که برم تو دل ترس هام بها دادن من اینه که اقدام کنم اینه که به خودم زحمت حل مسائل رو بدم بجای فرار کردن . بها دادن اینه که برخلاف همه اعضای خانواده ام و همکارانم و همه و همه باشم چون خیلی کارها هست که من دیگه انجام نمیدم ولی بقیه همچنان با جدیت انجام میدن . منظورم کنترل ورودی هاست . مثلا همه با جدیت درمورد بدبختی هاشون میگن با جدیت میگن که مشکلی که دارن بخاطر اوضاع جامعه است و اون ها فقط یک برگی هستن در این باد.

    آقا . خانم . خلاصه که باید بها داد تا به بهترین ها رسید

    بهشت را به بها دهند نه بهانه

    واقعا خداروشکر میکنم بخاطر این سایت

    خداروشکر بخاطر استاد عزیزدلم

    خداروشکر بخاطر مریم جان

    خداروشکر بخاطر دوستان همفرکانسم دراینجا

    خداروشکر بخاطر اینهمه آگاهی

    خداروشکر بخاطر اینکه من دارم بهتر میشم

    بهترین ها نصیبتون

    واقعا تعجب می‌کنم که انقدر انرژی پیدا کردم و دارم اینهمه تایپ میکنم. خداروشکر اینم به نوعی تکامل . چون من عادت به تایپ ندارم .

    در پناه الله خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2160 روز

    برای نتیجه نهایی گرفتن و باز هم صعودی رشد کردن باید بها بدی و من خدا را صد هزار مرتبه شکر بها را داده ام

    بها دادن من این هست که من و همسرم در حوزه کاری مون همیشه // چاپ بنر ترحیم// و چاپ اعلامیه ترحیم // هم داریم یعنی به کار ما مربوط میشه و

    خب این مربوط به حوزه ی کاری مون میشه دیگه

    اما نکته اش اینجاست که همیشه همه افراد با لباس های مشکی و ناراحت و غصه دار به ما رجوع می کردند و گریه می کردند وووووو

    و اومدیم چاپ رنگی اعلامیه را برداشتیم و اونقدر در زمینه ثروت خدا را شکر رشد کردیم که خدا خودش می دونه چرا ؟؟ چون تمرکز را از روی غصه خوردن افراد برداشتیم با توجه به این مورد که به خودشون مربوط میشود

    یا اینکه در مورد دادن بها برای کنترل ورودی اقوام ما هر موقع کسیشون از بین می رفت به ما مراجعه می کردند و ما همیشه باید بهشون می گفتیم غم آخرتون باشه………………. یا می گفتیم تسلیت عرض می کنیم………………………

    و من این مورد را هم خدا را شکر درستش کردم و خودم را قانع کردم که اگر من بخواهم به همه ، این همه تسلیت عرض کنم چی میشه؟/!! و به من مربوط نیست و از این قبیل موارد

    وقتی درست و حسابی روی خودت کار کنی قانون بها را بهتر در زندگیت عملیش می کنی

    فکر میکنم همه ی ما بهای سنگینی را داده ایم چون در این مکان قرار داریم الهی شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    ابراهیم گفته:
    مدت عضویت: 1397 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت استاد عزیزم،استاددشایستهدعزیزم،عرشیای عزیزم،دوستان عزیزم

    خدا قوت

    اینکه استاد میفرمایند شخصیت باید عوض بشه اینه،یه مجموعه ای از خوبی ها تو عرشیادوجود داره،حتی تو کلامش اشراف داشت و کلمه ناخوب رو استفاده کرد.

    کنترل ذهن به این سبکه که اوایل سخته ولی وقتی مشرف شدی ،زور آنچنانی نداره و تو میتونی راحت تر از قبل بهش غلبه کنی و بعد از مدتی نجوا ها اثری ندارن .

    جنبه های مختلف شخصیت عرشیا رو دیدیم،عرشیا یک شخصیت متفاوتی شده،این هم بر اثر تکرار و تمرین و بعد عمل بدست اومده.

    در مورد جلسات 7،8،9،10 راهنمای عملی منهم موافقم که جلسات متفاوتیه، جنسش متفاوته.

    هر کس هر خواسته ای داره باید باورهای هم جهت بسازه و همچنین علفهای هرز رو در بیاره.

    هر کس خواسته ای داره باید بهاش رو پرداخت کنه و تمرین کنه،هر تمرینی باید استمرار داشته باشه و هر روزه باشه.بعضی از تمرینها باید بشه عادت هر لحظه.

    یکی از صحبت‌های عرشیا برام بُلد بود و اینکه زیاد به جلو تر نگاه نکن و فقط قدم اول رو بردار

    این میتونه از شخصیت بی خیال بیاد ولی ما که قانون رو میدونیم ،میدونیم که این شخصیت یک متوکله و کسی که 100 درصد به قانون اعتماد داره.

    خدا هیچ وقت حتی لحظه ای ما رو تنها نزاشته و نمیزاره *

    ما در خواست میکنیم و خدا اجابت میکنه

    به شرط اینکه ما بهش باور داشته باشیم در واقع ایمان به اصل حرف اصلی رو میزنه.

    کسی که به اصل ایمان داشته باشه رها هستش.درخواست میده و میره دنبال کارش

    خدای من ،رب من،ای کسی که آفریننده تک تک آدمها ،گیاهان،جانوران،سیارات و…..هستی

    ای خدایی که فرمانروای دو دنیا هستی

    ای خدایی که لحظه ها دست توست

    ای خدای آفریننده همه جفت ها،نظامها،زمانها

    ای خدای آفریننده بهشت و جهنم

    ای خدای رحمن و رحیم

    یادگیری قانون رو برامون راحت کن و در کنترل ذهن ما رو موفق بدار.

    ای خدای رحمن تو سمیعی تو علیمی تو بصیری تو خبیری، خدایا ما را با صالحان محشور فرما

    ای داننده غیب،ما را هدایت کن به راه راست کسانی که به آنها نعمت بخشیده ای،نه گمراهان و مغضوبین

    سپاسگزارم استاد ارجمندم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    هانیه حساس گفته:
    مدت عضویت: 1764 روز

    بسم الله النور

    به نام خدایی که عاشقانه هدایت و حمایتم می کنه

    سلام به استاد عزیز دلم و مریم جان عزیز

    تا عکس رو دیدم گفتم حتما ایشون همون ارشیا (عرشیا) هستن که فیلم برای استاد فرستاده بود و استاد یه فایل درباره نتایجش گذاشته بود و بعد دیدم بله بله خودشه…چقدر من دوست داشتم این پسر گل رو ببینم و خدا رو هزار بار شکر که این فرصت الان مهیا شد…چقدر این جوون متین و پر از آرامشه؛ چقدر چهره ش پر از انرژی و خداست…لحظاتی که شما داشتین صحبت می کردین نگاهش می کردم و لذت بردم از اینهمه متانت و آرامشش.. خدا حفظش کنه…چه خونه زیبا و تابلوهای قشنگی؛ چه قدر باسلیقه ست فضا

    چقدر تحسین می کنم مامان ارشیا جان رو که از اون سن پسرشون رو توی جلسات و کارگاه های موفقیت که می رفتن می بردن و میل به موفق بودن و رشد کردن از همون موقع در ارشیا جوونه زد و با این پس زمینه ذهنی که داشت تونست مسیر زندگیش رو تغییر بده…البته که خواسته خودش بود والا می دونیم که هیچکس نمی تونه باعث تغییر کسی بشه حتی مادر آدم …. همینجا هم قانون تکامل رو می بینیم استاد. ارشیا اول با مامانش توی جلسات آدمهای موفق شرکت کرد…با بعضی از این افراد آشنا شد..کتاب راز رو خوند چندین بار و وقتی دیگه این خواسته براش تثبیت شد؛ به سایت شما هدایت شد از طریق اون آزمون ثروت …حتی توی همین سایت هم تکاملی پیش رفت و مرتب و روزانه نبود و کم کم بعد از گذشت مدتی روزانه به سایت سر می زد و بعدم اول از فایلهای رایگان شروع کرد و بعد هم محصول خرید…یعنی واقعا اساس هر رشدی؛ همین رعایت تکامله و من با گوش دادن به این بخش حرفاش بازم این قانون رو توی ذهنم تایید کردم که هانیه باید باید تکاملت رو طی کنی تا رشد بیشتر رو تجربه کنی و به تصاعد برسی.

    ارشیا بعد از ثروت 1 می شینه پای آرزوهاش و تصویرسازی و تجسم کردن. اینو خوب یاد گرفت و فهمید که باید ذهنش رو بمباران کنه و تصویرهای درست و زیبا از اونچه میخواد بهش برسه براش بسازه … همه چیز مهیا میشه تا یه سفر برای دیدن عموش برن آمریکا و از نزدیک اون کشور رو ببینه و بعد هدایت میشه سمت یوتوب و می بینه چه دنیای قشنگ تری اونور مرزها هست…چه کارها و شغل هایی میشه داشت… کیف کردم که از همینجا تلاشش رو می کنه و از داشته هاش بهره می بره..از کارت های اعتباری و حسابی که داشته و دانشی که دنبالش رفته سرور راه اندازی می کنه … یعنی از شرایط موجود استفاده می کنه و تلاشش رو می کنه … همون که همیشه می گین هدایت وقتی میاد که تو با شرایطی که داری بتونی کاری کنی؛ نه که بخوای شق القمر کنی..اون بیراهه ست و ارشیا اینو خوب متوجه شده و با داشته هاش کاری که دوست داشته تجربه کنه رو انجام داده … بعد یه خواسته جدید تو وجودش شکل می گیره و یه شعله ای در وجودش جون می گیره که چرا آمریکا نه؟! این قسمتش خیلی احساساتیم کرد..اون حس و اون شعله ای که میگه درونش به وجود اومد خیلی می تونم درکش کنم…انگار دیگه اینجا برای اون و خواسته هاش داشت کوچیک میشد.

    لذت بردم از حمایت خانواده ش که علیرغم غوغایی که حتما تو دلشون بوده؛ به خواسته ارشیا احترام گذاشتن و برای رفتنش ازش حمایت کردن. حتی توی مواقعی که خودش دچار تردید یا ترس شده؛ بهش امید دادن….این واقعا تحسین برانگیزه و من فکر می کنم چون خودش با خودش به صلح رسیده بود این حمایت رو هم از طرف اونا دید.

    لذت بردم از این حرفش :‌ توی مسیرت ایمان هست؛ اما اون ترس هم همیشه هست ….. ایمانش باعث شد ادامه بده ؛ کم نیاره و با یاد گرفتن و غرق شدن توی یوتوب و بیزینسی که توش داشته کار می کرده و میخواست توی آمریکا ران کنه بیشتر و بییشتر اطلاعات پیدا کنه و هربار صد متر جلوش رو روشن کنه .. کیف کردم اونجا که گفت حالا بعد جمع آوری دیتا و استفاده کردن از کلی اطلاعات و تست اونها؛ باید غربالشون کنی…آفرین! تو توی کارت و با توجه به استعدادت به همه اون اطلاعات نیاز نداری؛ باید بتونی اطلاعات رو توی ذهنت ارگنایز کنی و دسته بندی شده ازشون استفاده کنی…چقدر عالی بود و این کار چقدر نشتی انرژی آدم رو کم می کنه وقتی میفته توی مرحله اجرا و عمل به ایده ها

    این نکته که توی هر بیزینسی هم سعی می کنه اطلاعات مفیدش رو استخراج کرد و از ایده ها به نفع خودت استفاده کنی… با سرچ و تحقیق درباره کارها و مشاغل دیگه به فراوانی پی می بری..چقدر زیبا بود این حرف… می فهمی چقدر ایده زیاده؛ از چه راه هایی میشه پول ساخت و وقتی اون تونست چرا من نتونم؟ پس می شود… عالی بود

    یعنی ما اینجا ترکیب اشتیاق؛ دانش و آگاهی؛ جسارت و هدفمندی رو می بینیم که همگی دست به دست هم دادن تا عزت نفس و احساس لیاقت توش بالا و بالاتر بره و اون رو سوق بده سمت آمریکا…قشنگیش هم برای من این بود که شهری رفت که عموش نبود…چرا برام قشنگ بود ؟ چون همون اول فایل که ارشیا تعریف کرد که سفر آمریکا جور شد و رفتن پیش عموش؛ دینننننگ !! این تو مغزم زنگ خورد: خب؛ یکی رو داشت تو آمریکا و دلش به اون گرم بوده…تو این سن که نمیشه تنها رفت !!!! اینم باگ من و ترمز ذهنی من که همش شنیدم برای مهاجرت باید یکی رو اونور داشته باشی … و قربون خدام برم که همینجا تو همین فایل و چند دقیقه بعدش؛اینجوری نقضش کرد برام و بهم نشون داد که نه!‌عمو مهم نیست..اونی که ارشیا دلش بهش گرم بود و رفت خدا بود! ایمان توی قلبش بود که اون رو راهی شهری کرد که عموش هم نبود و تنها شروع کرد و خدا هدایتش کرد سمت آدمهای عالی و دوست های خوب…عاشقتم رب من

    درباره قانون تکامل چه قشنگ گفت ارشیا که طول نمی کشه؛ سخت نیست…با لذت همراهه و قرار نیست سرعت تکامل لاک پشتی باشه…این باور طولانی بودن رو منم داشتم قبلا و الانم کم و بیش هست اما امروز واقعا با صحبت های شما و ارشیا چراغی تو قلبم روشن شد … اینکه ارشیا میگه سرعت تکامل بین لاک پشتی و یک شبه ره صد ساله رو رفتنه؛ یعنی یه سرعت نرمال … و چون اون از وقتی ایران بوده داشته اطلاعات جمع می کرده؛‌ یاد می گرفته؛‌ تست و تصحیح مسیر می کرده وقتی رفت آمریکا و وارد محیط عملی کردن ایده ها شد؛ خیلی زود نتیجه گرفت و با همون نتیجه کوچیک و ریز؛ دلگرم شد که همینه!! جواب میده…خودم ساختمش پس بزرگتر از اینم می تونم بسازم….دمت گرم پسر! چقدر دارم ازت یاد می گیرم و قانون برام مرور میشه با شنیدن حرفات….توجه به نکات مثبت و داشته ها و نتایج کوچیک و شکرگزار بودنش و تایید مسیرت بهت این ایمان رو میده که قانون جواب می دهد…خودمم که زندگیم رو می سازم

    وای از قسمت تعریف خونه مبله !! خدای من!! استاد اینجا ؛ من به توانایی تشخیص اصل از فرع رسیدم و تمرکز لیزری روی هدف .. ارشیا هدفش فقط اومدن و تست و اجرای ایده هاش بود…این توی ذهنش اصل بود و دیگه اصلا بقیه موارد رو بهش فکر هم نکرده بود .. حواشی هزینه ها؛ خونه؛‌ فرنیش کردنش؛ خورد و خوراک ؛‌رفت و آمد و … همه فرع بودن توی ذهنش..و چون تمرکزش روی اصل بود و نگران حواشی و فرعیات نبود؛‌ جهان هم به سمت اصل سوقش داد به راحتی و خدا هدایت و حمایتش کرد تا همه حواشی و فرعیات براش آسون و با لذت فراهم بشه تا ارشیا بتونه به اون اصل برسه…چقدر زیبا بود..چققققدر درس داشت.چقدر ماها قبل اقدام به کاری؛‌ فکر می کنیم…سناریوچینی منفی می کنیم و اگه ها میاد تو ذهنمون…همین ها اصلا میشه ترمز و نمیذاره ما قدم از قدم برداریم….آفرین پسر…واقعا عالی هستی….چقدر اسان شد برای آسانی ها و چقدر قشنگ دلها براش نرم شد تا همچین خونه ای رو اونم یکی دو ماه بعد از اومدن بهش بدن

    وقتی ورودی ها رو کنترل کنی و جلوی ورودی های هرز رو بگیری؛ ذهنت عالی روی هدفت متمرکز میشه و دیگه زمان و وقتی به بطالت نمی گذرونی. وقتی ذهن درگیر فیلم و سریال و حواشیه؛ ذهن بازم درباره همینها داره تولید اطلاعات می کنه…یعنی اگه دو ساعت وقت توی شبکه های اجتماعی بذاری؛‌ دو برابرش ذهنت داره اونها رو پردازش می کنه…درباره ش سوال تولید می کنه؛ و تو رو سمت اطلاعاتی از اون جنس می کشونه

    حالا اگه وقتت رو روی هدف اصلی بذاری؛ ذهن بازم جنریت می کنه؛ منتها این بار در جهت همون هدف .. سوال های خوب برات پیش میاد…هلت میده بری جواب اونها رو پیدا کنی و در همون مسیر رو به بهبود و رشد می مونی

    و این میشه یه روال و روتین زندگیت که دیگه لازم نیست برای موندن توش تقلا کنی…و اینجوری ذهن همیشه در تکاپو و جنریت مثبت هست…وقتی ذهن کارش همینه؛ پس بهتره در جهت مثبت سوقش بدیم و تعلیمش بدیم..دیگه از یه جایی به بعد این میشه روتین و عادتش و نمیره سراغ حواشی

    استاد چقدر درباره تکامل عالی گفتین …. وقتی استمرار داشته باشی توی کار؛‌ تجربه کسب می کنی توی زمینه کاریت…تکامل صرفا به معنای زمان نیست؛ به معنی تعداد تجربیاته …این جمله طلایی بود … هر قدر تجربیاتت رو بیشتر و در زمان کوتاه تر داشته باشی؛ لاجرم نتایج بهتر می گیری و تکاملت رو سریع تر طی می کنی و چقدر ارشیا رو تحسین کردم برای این درکش از تکامل …اونجا که فهمیدم من اگه بخوام سریع بدوم؛ سریع دارم می دوم و منم که گاز رو کنترل می کنم ….وقتی اینو فهمیدم دیگه مدام پام رو روی گاز گذاشتم و فهمیدم اگه انرژیم رو بیشتر بذارم تا تجربه های بیشتر کسب کنم سریع تر به نتیجه می رسم…عالی بود..عالی

    مسیری که برای موفقیت باید طی کنی :‌علاقه ت رو پیدا کنی… برای رسیدن به هدفی که بهش علاقه داری تا جای ممکن یاد بگیری؛‌ آموزش ببینین و تجربه کنی…در جهتش حرکت کنی…روش متمرکز باشی ….بری تو دل ترس هات … کنجکاوی کنی و اقدام کنی … که صد البته پشت همه اینها ایمان قوی به الله هست که تو رو هر قدم جلو می بره و هدایت می کنه و همه جوره حمایت می کنه

    چقدر قشنگه که وقتی تو مسیر درستی و باورهای درست ساختی؛ به این قشنگی الگوی موفقیت دیگران میشی…بعد از یک ماه و نیم از رفتن به آمریکا تو اون سن توی یک هفته 700 دلار بسازی جوری که دوست هات که همونجا بودن باور نکنن و بعد باورساز بشی واسشون و اونم بره توی زمینه دیگه ای همونقدر موفق بشه…بازم تایید اینکه قانون جواب می دهد و مسیر رسیدن به هدف همینه…باور کنی می شود؛‌ درباره ش یاد بگیری و اطلاعات جمع کنی؛‌ تجربه کنی و اقدام…..و بهت یادآوری بشه که دنیای ما؛ دنیای فراوانیه و بی نهایت فرصت و ایده برای خلق پول هست…فقط کافیه باور کنی و با ایمان قدم برداری

    اون فایل تنظیم فرکانس خیلی فایل خوبیه استاد…من به تازگی بهش هدایت شدم با اینکه قدیمیه و خیلی لذت بردم ازش و یکی از فایل هاییه که تو مسیر خونه تا اداره گوشش می دم اما جدا ارشیا رو تحسین می کنم..این حد از تمرکزی گوش دادن فایل توی یک سال هر روز بایدم همچین نتایجی بیاره…ذهن وقتی بمباران اطلاعات درست میشه…دیگه همونجور هم فکر می کنه و تو لاجرم تو مسیر رشد و موفقیت میفتی…

    درباره تمرکز روی نکات مثبت هم ذهن یاد گرفته و شاید اولها آدم آگاهانه به زیبایی ها توجه می کنه اما بعد دیگه ناخودآگاه این اتفاق میفته و ذهن جز زیبایی نمی بینه … به قول معروف فقط لب و دهن نیستی و واقعا هرجای و هر موقعیتی فقط زیبایی می بینی … و اینجور میشه که با دیدن هر چیزی؛‌ سوال خوب به ذهنت میاد … دقیقا منم همین تو ذهنم اومد که اولش ارشیا جان از خودشون به عنوان یه بچه غرغرو یاد کردن و الان اینهمه تفاوت نشون میده چقدر عالی روی خودش کار کرده که این تمرکز روی نکات مثبت جزوی از شخصیتش شده

    اوفففففف خدایا این عکس قبل و بعد عجب بمبی بود…من اصلا فکرشم نمی کردم ارشیا جان چاق بوده….30 کیلو کم کرده…خیلی تحسینت می کنم پسر خوب…کسی که اینقدر دستاوردهای ذهنی عالی داشته و اینهمه نتایج بزرگ خلق کرده؛ معلومه تو بحث سلامتی و تناسب اندام هم همچین نتیجه ای می گیره و چه هدایت قشنگی بود..من عاشق این خدام…درست همون موقع ها که به تضادهای سلامتی برمی خوری این دوره آماده میشه و از همون موقعی که دوره رو استارت می زنی؛‌ پدر و مادرت بیان پیشت و تویی که فرصت خرید و آماده کردن غذا نداری؛ به این شکل بهترین و سالم ترین غذا رو طبق دوره برات حاضر کنن…آسان میشی برای آسانی ها وقتی توی مسیر درستی

    چقدر تحسینت می کنم ارشیا جان … چقدر زیاد…واقعا ازت ممنون و سپاسگزارم که با بیان تجربیاتت؛‌ با اینهمه آرامش و متانت؛ چراغ راه شدی و یادمون آوردی که قانون همیشه جواب میده….فقط باید ادامه داد…خیلی ازت یاد گرفتم و قدردان و سپاسگزار خدام که تو این مسیر زیبا و مستقیم و تو مداری هستم که می تونم اینها رو بشنوم و بفهمم و لذت ببرم و ازشون درس بگیرم

    استاد عزیزدلم بی نهااااااایت سپاسگزار بودنتونم…ممنون که این گفتگو و مصاحبه رو برنامه ریزی و ضبط کردین و این درس های بزرگ رو بهمون دادین…یکی از فایل هاییه که بارها و بارها بهش گوش میدم و قطعا هربار بهتر و بیشتر می شنوم و درک می کنم…خیلی یاد گرفتم ازتون بازم و خیلی خیلی خیلی خوشحالم خدای مهربون من؛‌ هدایتگر وهابم؛ مدتیه من رو به سمت کامنت نوشتن و تمرکز بیشتر روی فایل ها هدایت کرده و منم اطاعت کردم و می دونم و ایمان دارم که لاجرم اتفاق های عالی تری در انتظارم هست…بی نهایت ازتون ممنونم بابت آگاهی های ناب این فایل

    در پناه الله یکتا شاد و سربلند و موفق باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    ناعمه احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1283 روز

    سلام میخوام از نکات 20 دیقه اول فایل بگم

    اولا واقعا تحسین میکنم آقا عرشیا رو، باورمون رو قوی تر کرد ک خداوند همیشه معجزه میکنه اگر من حرکت کنم با اینکه خودم فکت های زیادی دارم

    خوب آقا یکی از نکات این بود ک وقتی میخوای یه حرکتی بزنی، یه ایده رو انجامش بدی، اولش مثل یک تاریکی بنظر میرسه، ینی دقیقا نمیدونی قراره چه اتفاقی بیوفته، نمیدونی اون اتفاق مدنظرت میوفته یا نه

    خیلی ها فکر میکن یکی ک شروع کرده میدونه همه قدم هارو و میگه من از اول میدونستم ک چه قدم هایی رو باید بردارم، نه اینطور نیست

    چقدر خوبه ک بدونیم همه وقتی میخوان ی ایده ای رو عملی کنن، واقعا از قدم های 2 و 3 و 4 و غیره خبر ندارن، فقط میدونن باید این اولین قدمی ک الهام شده بهشون رو انجام بدن و فکر نکنیم افراد موفق با یک سر و جادو و یا شانس زیاد ک مثلا کار فلانی گرفت چون رفت تو فلان حرفه، نه اونم با وجود نجواها با وجود ترسش حرکت کرده، اونم فقط قدم اولو برداشته

    چقدر تحسین داشتین ک گفتین اون ترسه هست ولی ایمان عه هم هست درکنارش

    ولی خداوند کلام خودش رو بالا میبره و تو کلام خداوند رو بلندتر از نجوا عه میشنوی، اون نجوا عه هست بزار باشه حتی پیامبر خدا هم نجوا داشته حتی خود استاد بارها گفتن، ولی خداونده ک کلام امید بخش اش رو بلند تر میکنه ک تو بهتر بشنوی ایش، کلامی ک امید ب زندگی بهتر، ب شرایط بهتر رو میده

    نکته بعدی کسب اطلاعات راجع ب موضوعی ک بهش علاقه داری

    ینی تو باید بری یوتویوب و گوگل رو شخم بزنی از هر نوع اطلاعات راجع ب اون موضوع مورد علاقه ات، و بعدش اون بهترین هاش رو اون هایی ک حس بهتری بهت میده رو غربال کنی و تست کنی و بعدشم تکرار همون ایده هایی ک جواب میدن

    همین اطلاعات کسب کردن عه میسازه باور اینکه فرصت ها بی نهایت عه  باور اینکه من لایقش هستم،باور اینکه پول در آوردن آسونه، درکل باور اینکه می شود

    چون شما تمام اطلاعات راجع ب اون موضوع موردعلاقه تون رو دارین و یه جورایی خبره شدین، و خیلی کم هستن افرادی ک همه میز رو راجع ب یه موضوعی بدونن، و این اطلاعات عه ب آدم اعتمادبنفس میده، اشتیاق میده، و همین باعث شده ک آقا عرشیا از همون اول نتایج مالی بدست بیارن

    یه نکته دیگه این حس خوب دادن یه ایده، میشه همونی ک استاد میگفتن بعد از کسب اطلاعات در مورد قانون سلامتی انگار خدا خودش میگفت چی اصل عه چی فرعه، ینی جهان ب کمکت میاد وقتی تعهد تورو می بینه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    فائزه خدابخش گفته:
    مدت عضویت: 2395 روز

    کامنتا رومیخوندم کامنت نگار عزیز

    به خودم گفتم نه نگار ، خدا برای تو برای تو اسان میکنه خواسته هاتو ،نباید بگی چرا این ارزونه و حق نیستو اینا

    ماجراش واسه م جالب بود نوع نگاهش

    من به یک شکل دیگری باور محدود کننده دارم، نگارعزیز باورمحدود کننده ش انسان دوستانه بود واز این نوع که عدالت نیست و پس حق اونایی که زحمت کشیدن چی والبته ازکمبودعزت نفس و باورتوحیدی

    اما باورمحدود کننده ی من مغرورانه س وبازهم از کمبود عزت نفس و باورتوحیدی 😐

    بااینکه من هم دوست دارم کارهام اسون انجام بشه ولی این قضیه دستان خدا از پاشنه های اشیلم هست

    یادم هست البته نه دقیقا ولی محتوا همچین چیزی بود که در یک گروهی یه کلیپ از یه داستان واقعی بچه ها فرستادن که طرف تقریبا آس وپاس محسوب میشده و موقع رفتن به محل کار ماشینش خراب میشه بعد با اسکیت میره یه ابمیوه میخره ودرمسیر باخوشحالی اواز میخونه وازخودش کلیپ ضبط میکنه میذاره تیک تاک وکلیپش کلی معروف میشه وکمپانی اون ابمیوه هم خونه وماشین خیلی عالی به اون اقا هدیه میده وهمچنین استخدامش میکنه واسه تبلیغات .‌.. بعد همه ی بچه های گروه خوشحال شده بودن ومیگفتن معجزات خدا و دستان خدا … ولی من تو ذهنم میومد اگه من بودم فقط استخدام برای تبلیغات رو قبول میکردم، نمیتونستم خونه وماشین رو قبول کنم…خونه وماشین بهم حس صدقه گرفتن میداد وحس خوبی نمیگرفتم …

    کلا خیلی وقتا من نسبت به دستان خدا مقاومت داشتم و پس زدم ، و پس زمینه ی ذهنم این بوده که اینطوری منت رو سرم میاد، طرف ممکنه واسه م چشم وابرو بیاد واز بالا به من نگاه کنه و زمانایی هم که قبول میکردم باز به دلیل همین نوع باوری که داشتم اتفاقا به همین وضع هم گرفتار میشدم🙁

    یا یوقتایی احساس مدیون بودن بهم دست میداد، که فلانی واسه م فلان کارو کرده بعدش مثلا ازم یه درخواستی داشت ومن نمیخواستم انجامش بدم ،درخواستش رو قبول میکردم … خیلی وقتا میشد که باخودم میگفتم خداکنه این دوباره محبت نکنه چون باز بعدا درخواستی داشته باشه من تو رودربایستی گیر میفتم … ترجیحم این بود که از کسی درخواستی نکنم که بعدا مجبور به جبران نشم یا مورد یسری از محبتا قرار نگیرم چون حس جبرانش رو ندارم 😆😑

    انگار هنوز اینکه مسیرو باز بذارم وبه چطورو چگونگی ها کارنداشته باشم واسه م چندان آسون نیست

    هنوز یسری مقاومتای ذهنی دارم ..‌. خداروشکر باورودی های مناسب کمتر شده وبشدت گذشته م نیست ولی خدای من چقدرجای کار دارم …

    آخ خدایا چی میشد دست میبردی توی ذهنم تنظیماتش رو درست میکردی…

    خدایا بیا و از اون حرکتات واسه منم بزن همونا که در قران میگی خداوند دشمنا رو به چشمشون اندک نشون داد اگرنه میترسیدن

    خداوند دانست که درشما ضعفی هست پس به شما تخفیف داد

    خدایا در منم ضعفهاییست پس تخفیف پیلیز ولی بهترش این هست که قوی ام کنی خدای عزیز ولطفاً ترسهام رو بریز که تو برهرکاری توانایی رب قادر مطلق مهربونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      اسداله زرگوشی گفته:
      مدت عضویت: 1272 روز

      سلام دوست عزیز

      برای گرفتن جواب سوالات و باز شدن گره های ذهنی که در این کامنتت خواندم؛ توصیه میکنم دوره قانون آفرینش استاد را تهیه کنید. این دوره، دوره ارزشمندی است و مانند دوره 12 قدم تنظیم شده و هر بخش پیش نیاز بخش بعدی است و بصورت تکاملی فرد را با قوانین الهی، سیستمی بودن جهان، نوع نگاه به خداوند و جهان بینی، روابط با خودمان و دیگران… آشنا می کند.موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    زهرا آبلو گفته:
    مدت عضویت: 1915 روز

    بسم الله النور

    سلام استاد جانم سلام مریم جانم عاشقتونم من 😘😘سلام عرشیا عزیز

    استاد چه فایلی

    چه زمان مناسبی

    اصلا این فایل تک تک کلماتش مال همین لحظه همین الان من بود و چقدر عرشیا عزیز رو تحسین کردم که با این سن انقدر موفق هست چقدر شهامت خودش و خانوادش رو تحسین کردم و چقدر لذت بخشه اعتماد به خدا و بادست به عمل زدن

    عرشیا جان نمونه همون ایمان همراه با عمل هست

    هر کلید و نکته ای که گفت دقیقا چیزی بود که من نیاز داشتم دوباره بشنوم

    استاد جان این فایل به اندازه یه دوره ارزشمنده هست میتونم بگم حرف های شما و عرشیا چکیده تمام آموزش ها بود این که تمرکز کنم اینکه ذهنم رو تربیت کنم اینکه هدف داشته باشم و تو یه زمینخ مهارت کسب کنم و اون تمرکز لیزری رو بزارم لین که اعتماد کنم به خدا و حرکت کنم اینکه من دارم دنیای خودم رو با فرکانس هام می‌سازم

    باور های توحیدی دوست عزیزم واقعا ناب بود

    اینکه گفتی یه فایل رو ترجیح میدم هزار بار گوش کنم تا هزارتا فایل

    اینکه گفتی تو دوماه میتونی کامل یه کاری رو یاد بگیری

    واقعا تحسینت میکنم

    استاد جان شاگرد اول کلاس عرشیا جان هست چنان قشنگ تمام آموزش های شما رو خلاصه و مفید بیان کرد که من دوست دارم این فایل رو بارها و بارها گوش بدم تو حوزه قانون سلامتی هم فوقالعاده عمل کردی عرشیا جان

    خدارو بینهایت سپاسگزارم در لحظه این فایل به من رسید که به تک تک کلماتش نیاز داشتم و از شما و مریم جان هم بینهایت سپاسگزارم عاشقتونم و به زودی آمریکای زیبا میبینمتون 😘😘😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    اسداله زرگوشی گفته:
    مدت عضویت: 1272 روز

    ادامه نکات مثبت مصاحبه استاد با ارشیا جان

    «الگو برداری و الگو گرفتن» از افراد و بزینس های موفق نکته مثبت دیگریست که در صبحت های ارشیا به آن اشاره می شود. اینکه ما موفقیت ها و راههایی که آنها را به موفقیت رسانده را پیدا کنیم و این باور را در ذهنمان بسازیم که می شود، نه الزامآ بخواهیم آن مسیر را برویم و آن راه را تکرار کنیم بلکه الگو بسازیم و راه خودمان را برویم و مطمئن باشیم که بی نهایت راه و ایده برای رسیدن به موفقیت و خلق ثروت است.مثلآ اگر فردی با سرمایه کم یا پرسنل کم به موفقیتی رسیده این ایده و الگو را در ذهنمان بسازیم که با سرمایه و پرسنل کم هم میتوان در بزینسهای دیگر هم موفق شد نه صرفآ در آن بزینس.

    ✅ مورد بعدی غربال کردن و انتخاب ایده هایی است که به ما «احساس بهتر و حس خوبی» می دهد؛ حس اینکه می شود به ما می دهد؛ حس قدرت و فرآوانی و ثروت به ما می دهد و حتی اگر ایده های بزرگتر و بهتری هم وجود داشته باشد و ما تمام تیکه ها و ابزارهای اجرای آن ایده و پازل را داشته باشیم ولی این حس را به ما ندهد یا تمرکزمان روی مورد دیگری باشد، باید آنرا کنار بزنیم و سراغش نرویم.

    ✅ نکته مهمتر اینکه تنها روی یک ایده فوکوس و تمرکز کنیم نه اینکه بخواهیم چند ایده یا چند کار را با هم جلو ببریم. زیرا ما ساخته شده ایم که روی یک کار تمرکز کنیم؛ کاری که به آن علاقه داریم نه کاری که جواب داده!

    وقتی که ما راجع به شغل؛ ایده یا بزینسی میائیم و اطلاعات کاملی کسب می کنیم؛ تجزیه و تحلیل می کنیم؛ انتخاب و غربال و تکرار می کنیم، این آگاهی ها و اطلاعات بدست آوردن ها در وجود ما می سازد باور اینکه فرصت ها بی نهایته؛ فراوانی بسیاره؛ باور اینکه شدنیه؛ باور اینکه من میتوانم انجامش دهم و من لیاقتش را دارم زیرا این اطلاعات جامع راجع به موضوع این باور را در ما می سازد که ما بازی را بلدیم و احساس اعتماد به نفس و لیاقت و شوق انجام دادن و تست کردن را در وجودمان شعله ور می کند و با اقدام نتایجمان بزرگ و بزرگتر می شود. و این مطلب چقدر میتواند به من کمک کند که تمرکزم را بگذارم روی کسب اطلاعات از یوتیوب و منابع مختلف در زمینه عکاسی و منتظر برگزاری کلاس های حضوری نباشم.

    ✅ جلسه 7 دوره راهنمای عملی رسیدن به رویاها در مورد «سرنوشت» است و به این مساله می پردازد که آیا ما سرنوشت داریم یا نداریم ؟ و اینکه ما حتی اگر در مسیری هستیم میتوانیم آنی تصمیم بگیریم و مسیرمان را تغییر دهیم یعنی ما اختیار و آزادی کامل بر سرنوشتمان داریم و محکوم و مجبور به ادامه دادن مسیری که در آن قرار داریم ؛ نیستیم.

    جلسه 8 دوره در مورد «باورها» است و اینکه باورها چه هستند و چگونه باید باورها را عوض کنیم؟ است.

    جلسات 9 و 10 که جلسات بسیار مهمی هستند به «سیستمی بودن» خداوند و جهان اشاره می کند. اینکه خداوند یک انرژی است و جهان هستی بر مبنای سیستمی ثابت و تغییر ناپذیر بنا شده که قوانین ثابت و بدون تبعیضی بر آن حاکم است بگونه ای که هر کسی در هر نقطه ای فارغ از هر نژاد؛ دین؛ آئین؛ جنسیت و ملیتی که دارد در برابر فرکانسی که میفرستد و اعمالی که انجام می دهد نتایج مشابه و یکسانی را از همان جنس فرکانس و اعمال دریافت می کند و این ما هستیم که زندگیمان را خلق میکنیم و نتایجمان را بوجود میاوریم نه اینکه جهان یا خداوند برای ما این نتایج را بخواهد.

    سیستمی بودن جهان مهمترین دلیل بر عدل الهی است بگونه ای که ما میتوانیم با آگاهی از قوانین به راحتی نتایج زندگی و آینده خودمان و حتی دیگران را بر مبنای این سیستم پیش بینی کنیم و نگران و دلواپس آینده نباشیم زیرا آینده و شرایط و اتفاقات را خودمان رقم میزنیم نه دیگران؛ نه رئیسمان؛؛ نه دولت؛ نه حکومت یا هر عامل بیرونی و مهم نیست که آنها چیزی را برای من میخواهند یا نمی خواهند و قدرت را از عوامل بیرونی می گیریم و به عوامل درونی و خودمان می دهیم ، کافیست آنرا در ذهنمان بسازیم انجامش دهیم تا برایمان اتفاق بیفتد و این بی نظیر است.

    ✅ آموزش و کار کردن روی خودمان فرآیندی دائمی است که هیچ گاه نباید متوقف شود همانند غذا خوردن! همانگونه که غذا نخوردن موجب تحلیل و مرگ ما می شود تغذیه نکردن روحمان و تقویت نکردن دائمی ورودی های ذهنمان نیز سبب تحلیل و متوقف شدن نتایج و رشدمان خواهد شد لذا همانطور که استاد بارها تاکید دارند که این فایلها را همیشه و بارها گوش بدید و اینجا ارشیا جان هم به آن اشاره کردند؛ خوشبختانه منم در گوشیم پلی لیستی دارم و هر روز و در هر فرصتی آنها را با سرعت 1.5x تا 2x گوش می دهم و در قسمت قبل نتایجی که از تکرار یک هفته ای این پلی لیست دیروز دریافت کردم برام بی نظیر و الهام بخش بود.

    ✅ مفهوم «قانون تکامل» و طی کردن تکامل نکته بسیار کلیدی ای برایم در این فایل بود. اینکه تکامل به معنای لاک پشتی حرکت کردن یا صد سال صبر کردن برای رسیدن به هدف نیست و نتایج خیلی زود میاد وقتی که ما دست به اقدام میزنیم و نشانه ها خیلی سریع قابل مشاهده است و آن نتایج سبب نتایج بیشتر و رشد تصاعدی ما خواهد شد. لذا چیزی بین یک شبه پولدار شدن و لاک پشتی حرکت کردن است. این نکته بسیار حائز اهمیت است که بدانیم تکامل بیشتر از اینکه مقوله ای «زمانی» باشد؛ مقوله ای «تجربی» است!

    ✅ وقتی که ما راه میفتیم و اقدام می کنیم احساس خواهیم کرد که انگار یک نیروی برتر (خداوند) حمایت می کند از این اقدام ما و اصلآ به جهان راهی نمی دهیم که جز آن موفقیتی که می خواهیم به ما بدهد! و آن موفقیتی را که می خواهیم از جهان می گیریم.و وقتی که نگران چیزی نیستیم، آن چیز راحتتر برایمان اتفاق می افتد و رخ می دهد.

    ✅ اگر به نهیب های ذهنمان گوش کنیم و دو دوتا چهارتا کنیم برای هر چیزی و به نهیب ها و ترسهایی که ذهنمان می سازد توجه کنیم قادر به انجام هیچ کاری نخواهیم بود در حالی که وقتی که اطلاعات و مهارتمان راجع به کاری یا چیزی خیلی زیاد است به تنها چیزی که میتوانیم فکر کنیم؛ دست به عمل زدن و انجام دادن است و کاری جز این قادر نیستیم که انجام دهیم پس اگر هنوز دست به عمل نزدیم یعنی هنوز یاد نگرفته ایم آن مساله یا آن چیز را و آنرا نفهمیده و درک نکرده ایم !

    رسیدیم به دقیقه 30 فایل؛ ادامه مطالب در بخش بعدی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: