https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/01/abasmanesh.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-01-02 04:17:182023-03-18 23:00:43سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 183
330نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام خدمت استاد و خانم شایسته عزیز و تمامی دوستان ارزشمندم
دیشب تا حدود 4 صبح بیدار بودم و رو ایده هام کار میکردم و بعدشم با یه خواب چند ساعته دوباره بیدار شدم و با شوق و ذوق کار دیشبم رو با چنان ذوقی مشغول انجامش بودم که یهو که صدام زدن واسه نهار یادم اومد دست و صورتمم نشستم و نشستم پای کارم.و الان به شدت خوابم میومد اما دیدن این فایل رو به هیچ وجه نتونستم عقب بندازم چون میدونم که این وحی منزل هست .استاد عزیزم نتونستم این کامنت رو ننویسم .چون خیلی خیلی خیلی تحسین بر انگیزین در تمام فایلها و همه زندگیتون و چیزی که امشب تو این فایل زیبا دیدم .چقدر شما خودتونید و چقدر اشک ریختم وقتی با اون خانم رقصیدین با این کارتون خدا میدونه چه درهایی قراره فراتر از چیزی که تا به حال دیدیم تو زندگیتون باز بشه هر چند که ممکنه شما قبلا و در شرایط مختلف هم این کار رو کرده باشین اما من دارم از عزت نفسی میگم که با دیدن همین صحنه تو دل هزاران نفر جوونه زده.هر چقدر هم که خدا رو شکر کنم به خاطر وجودتون و اینکه شاگرد شما و خانم شایسته هستم کمه کمه کمه.من کسی بودم که قبلنا ماه ها روستا بودم و از خونه بیرون نمیرفتم چون چادر اجبار بود یه جورایی و من بلد نبودم بپوسم و همیسه مسخره میشدم از چادر پوشیدن وهمیشه چادرم پر خاک بودواسه همین بیرون نمیرفتم شهرم رو نمشناختم منتظر بودم دیگران برن بیرون برای من هم خرید کنن از دو ستل پیش که از اموزشهاتون استفاده کردم یه روز به خودم گفتم مکه تو هر روز فایل گوش نمیدی و مگه نمیخوای رشد کنی پس برو تو دل ترست و چادرم رو برداشتم اون روزی که این کارو کردم با این که پدرم و خانوادم مذهبین خیلی جالب بود که رفتم باغمون و پدرم هیچ عکس العملی نشون نداد حای کلی تو مسیر برگشت با عزت نفس فرقون کوچیکش رو کمکش اوردم و برام تعریف کرد و خندیدیم و الان دارم میبینم که چه افرادی بعد از من این کار و کردن و خوشحالم چون این خواسته افراد دیگه ای هم بود .اینجا همه به هم سلام میدن چون اکثرا هم رو میشناسن و من از همین سلام دادن هم بیزار بودم . این مدت اشنایی با شما و خانم شایسته نمیگم عالی عمل کردم که هنوز خیلی مونده و این مسیر تمومی نداره ولی خیلی با محیطم سعی کردم در صلح باشم الان که بیرون میرم با عشق تو مسیر فقط چشمم به زیباییها و ارزشمندی مردم روستاست حتی دوسشون دارم و با احساس قلبی و لبخند به همه سلام میدم و واقعا هم دارم بازخودش رو میبینم.چند وقت پیش تو روستا یکی از همباز های قدیمیمون رو دیدم که دیگه از خیلی سال پیش ندیده بودمش کلی ذوق کرد از دیدنم و گفت تو همیشه جز زیباترین دخترای روستا بودی و هستی در صورتی که من هیچ ارایش ندارم و حتی قری فری هایی که داشتم رو حذف کردم.همین تازگی برای ایده هام خیلی سوال تو ذهنم بود راجب کیفیت موادی که باید استفاده کنم .یه بار تو تاکسی اتفاقی تو مسیر همیشگیم چشمم به کارگاه هایی افتاد که احساس کردم جواب سوالاتم اونجاست .و محیط پر رفت و امد و پر از اشناو مردونس و یه لحظه ترس از حرف مردم اومد اما یاد شما افتادم و نکته ای که هر روز میخونمش که کنجکاوی نیاز به یک جسارت دست نخورده داره که خواسته ها رو محقق کنه.به خودم گفتم باید پیاده بشم و پیاده شدم و رفتم دم اون کارگاه ها و با اقایونی که بودن با عزت نفس صحبت کردم و اجازه گرفتم و ازشون سوالاتم رو پرسیدم استاد اگه بدونید چه درای بزرگی از همین اتفاق تو کارم باز شد و چه معجزاتی که از رفتن به دل اون ترس شکل گرفت.چقدر قبلا تلاش میکردم که تایید بشم و همش در حال خرید لباس بودم به شکلی که یه شال یه کفش رو میدیدم و خوشم میومد یه روزم صبر نداشتم و باید باید میخریدم الان مدتیه که هر پولی که دستم میاد با عشقی که تا همین زمان از شب بیدارم نگه داشته با شور و شوق میرم واسه ایده هام خرید میکنم و از خلق کردن ایده هام چنان لذتی میبرم که الان داشتم فکر میکردم چقدر بیرون میرم اصلا توجهم به این نیست که برم یه لباس جدید و یه شال یه کفش بگیرم نه که نخوام ولی میدونم اونها رو به زووی فراوانش ر هم میگیرم و انقدر عملی کردن ایده هام برام مهمه که دیگه حرف بقیه چندان جایی نداره تو مسیرم نداره و به جای تلاش برای دریافت تعریف و به به چه چه دیگران هر چی دستم میاد بلافاصله میرم واسه کارام خرج میکنم.خانوادم تعجب میکنن میگن زهرا تو که از ما پول نمیگیری خودت که داری کار میکنی چرا پولاتو واسه خودت خرج نمیکنی و این وسایل رو میگیری؟اما چنان لذتی ساخت و خلق برام داره که نمیتونم به هیچی دیگه فکر کنم.انقدر وقتی دارم بعد 6 ماه خروجی کارام رو میبینم لذت میبرم که فقط دوست دارم پول که میاد سریع برم خرج کارم کنم .چقدر این کارتون من رو یاد پارسال انداخت که عمدا میرفتم تو دل جاهای پر رفت و امد و شلوغ روستا و مینشستم رو زمین طراحی میکردم و فقط فایل گوش میدادم و طراحی میکردم و حتی اگر کسی هم چیزی میگفت نمیشنیدم انقدر که عاشقانه این کار رو میکردم و الان دارم بازخوردش رو تو کتابی که انجام دادم میبینم.وقتی فکر میکنم که زهرا چی شد اخه که تو بدون اینکه اون همه کلاس که میگفتن باید برم و بگذرونم توکارم انقدر پیشرفت کنم میرسم به همون روزها و اون عزت نفسی که من رو برد تو دل مردم و دید تحلیلی و طراحی و استادی که بهم یاد داد چجوری از این شاه کلید تو امور زندگیم استفاده کنم.از خدا میخوام با نتایج بزرگ همگیمون قدردانتون باشیم دوستون دارم
سلام به دوستان همسفرم در این سفر شگفت انگیز و پرماجرا و زیبا
خداروشکر برای یک روز جدید و اینکه فرصتی دوباره دارم تا خودم خلق کنم و فرکانس های هم جهت با خواسته هایم ارسال کنم.
سلام به استاد عزیزمون
به به رسیدیم به قسمت 183
ببین کجا داریم میریم برای گشت زدن و با صدای استاد عزیز این فایل شروع میشه اونم به همراه دیدن یک تابلو که مربوط به رای و انتخابات هست که زبان هندی، چینی و البته فارسی هم دیده میشه.
اینجور که تور لیدر سفرمون میگن در خیابون Westwood LA هستیم.بریم که ببینیم چه خبره و قراره امروز دوباره چه تجربه ها، چه درس ها و چه زیبایی های دیگه ایی رو ببینیم…
نکته جالب این شهر آنجلس و این خیابان در کشور آمریکا دیدن این همه تابلو و مغازه هایی که به فارسی نوشته شده بود، اونم به دلیل کسبه فارسی زبان یا مشتری های فارسی زبان بود که این نشان میده چقدر فارسی زبان چقدر ایرانی در این شهر و خیابون وجود دارند.واقعا چقدر….نکته دیگه هم اینه که چقدر هم وطن هامون بخوبی در این کشور تونستن برای خودشون کسب و کار مستقل خودشون رو داشته باشند و آزادانه درآمد کسب کنند و براحتی زندگی کنند…نکته دیگه هم اینه که چقدر سیاست و قوانین این کشور به استقلال افراد و هویت افراد احترام میذاره، چقدر این کشور فضا برای پیشرفت برای هرفردی روی کره زمین قرار داده. چقدر این کشور یک اصل و الویتی رو در قوانینش داره که اینقدر خواهان و طرفدار از سراسر دنیا داره اونم برای زندگی کردن، یک چیزی تو اصل و نیت قوانینش هست که با یک چیزی در اصل و وجود همه ی انسان ها جور درمیاد(حالا فرق نمیکنه اون انسان اهل کدام شهر و کشور و با فرهنگ و پیشینه ایی باشه…)
من قوانین این کشور یا سیاست هاشو برای شهروندان و زندگی نمیدونم، من افرادی که این قوانین رو به مرور در این کشور تصویب کردن نمیشناسم. اما یک چیزی رو جدیدا خیلی بهش برخورد میکنم و همیشه هم دنبال بالاترین الویت در ارزش های خودم بودم و بنظرم این ارزش همونی که در وجود همه ما هست و در اصل و اساس این کشور هم تاحد بسیار خوبی قطعا وجود داره…اونم ارزشی بنام آزادی است…خالق مرا شاد آفرید آزاد آزاد آفرید
_نـکتـــه دیگه این همه فراوانی در دیدن تابلوها به زبان فارسی بود، فراوانی ایده و کسب و کارهای مختلف و فراوانی راه های پول درآوردن بود.فراوانی این همه پول و ثروت و…
خدایا شکرت که جهان این همه فضا داره و این همه آزادی به ما دادی تا هرجا هر شغل و ایده ایی داشتیم اجرا کنیم.
واقعا دیدن بستنی اصغر مشتی
دیدن نان بربری تازه
دیدن اسم تهران
دیدن ادم ها با تیپ و قیافه های ایرانی
واقعا منم احساس کردم اونجا تهرانه اونجا یک قسمتی از ایرانه.
واقعا جالب بود نامگذاری اون میدانی که گفتید بنام ایرانی ها…….
واقعا تحسین برانگیز و شگفت انگیز بود این تجربه و این قدم زدن چقدر باور ساز بود استاد، چقدر منو بفکر فرو برد استاد جان، چقدر این قدم زدن به من بیشتر نشان داد که قدرت جمع چقدر میتونه موثر باشه در شکل و شمایل وانرژی که تو اون موقعیت هست.
چقدر این آدما هم فرکانس هستن
چقدر داشته ها و چیزهای مورد علاقه شون رو با هم شکلی که قبلا بودن به اشتراک گذاشتن در قالب مغازه، فروشگاه و محیط های تفریحی و …
و یک نـکتــه دیگه که به ذهنم اومد که البته شاید قضاوت باشه اینکه ایرانی های مقیم در لس آنجلس چقدر یکسری باورهای گذشته خودشون رو بیشتر مایل هستند حفظ کنند یا اینکه شاید تو گذشته و سبک قبلی خودشون گیر کردن و وقتی اومدن اونجا هم اون سبک و علایق رو با خودشون آوردن، البته شاید من اشتباه فکر میکنم صرفا نام فارسی بکار بردن دلیل بر این فکرا نمیشه…تو این نکته ایی که گفتم و یکجورایی با دیدن این تصاویر همچین قضاوتی کردم این سوال اومد توی ذهنم. اگر من جای اونا بودم با این حد از هم وطن و هم زبان چه رفتاری رو از خودم نشون میدادم؟!
……………………………………………………………………………..
به به رفتین فروشگاه کاسـکــو* و از اینترنتش استفاده کردین تا فایل ها رو بر روی سرور آپلود کنید. چه ایده قشنگی…هیچ محدودیتی، هیچ بهانه ایی برای انجام کارهای درست نیست. وقتی دوست داری کارهاتو درست و به موقع انجام بدی، وقتی دوست داری کارها آسون و راحت انجام بشه اونم در سفر هدایت میشی به اینجور ایده ها که کار رو برات راحت و لذت بخش کنه…
یادم باشه قسمت 159 رو حتما برم دوباره ببینم از تو کاسکو آپلود شده…واقعا سپاسگزارم برای این تلاش های قشنگ و متعهدانه تون.
استاد عزیز خریدهایی از کاسکو هم خریدن رو بهمون نشون دادن(یک شل آب، قرص رختشویی، هدیه برای دوست مون فکر کنم همون گوشی اپل رو گفتین ….خدایا شکرت) و بیان این نکته که توی این فرصت از اینترنت کاسکو استفاده کنیم و فایل ها رو هم آپلود کنیم.فقط میز لپ تاپ رو داشته باشین خیلی باحال بود کوهی از جعبه های عروسکی………………………………….
نکته این قسمت حرف استاد بنظرمن:
_لذتــبخش کردن یک کار تکراری بود اونم در یک فضای متفاوت اونم با اینترنت نامحدود و پرسرعت.
_همزمان انجام دادن کارهایی که نیاز به تمرکز خاصی نداره.
_استفاده از فرصت و مدیریت زمان
_لذت بردن و دیدن فراوانی های کاسکو
_یک خاطره به یادماندنی از رفتن به کاسکو در لس آنجلس
واقعا تحسین تون میکنم برای این رفتارهایی که سرشار از حس لیاقت و آزادی عمل و خلاقیت و عزت نفسه.
واقعا تحسین تون میکنم برای مسئولیت پذیری و تعهدی که به کار و انجام کار درست دارید.
………………………………………………………………………………
چقدر قشنگ زوم کردین روی اون هلیکوپــتـر
چقدر این گوشی زوم و کیفیت تصویر باحالی داره.
چه ویویی از شهر دیدم، آسمان خراش ها و ساختمان های خیلی بلند و یک هلیکوپتر بر فراز آسمان(نــکنه دوست مون اقای راس بـود…) که داشت دور میزد.
واقعا دور زدن هلیکوپتر برام جالب بود.
واقعا خیلی هم لذت بردم از زوم گوشی تون، خصوصا وقتی زوم اوت کردین که یک نقطه سیاهی بیش نبود واقعا چقدر زومش خفنــه…
وقتی برگشتین با خودم گفتم نکنه رفتین تو بام تهران جلس…
حدسم درست بودا در بام این شهر بودین و چقدر دوست داشتم.
عجب مسیر پرپیچ و خمی رو به سمت بالا پیاده روی کردینا خدا قوت…
_بام لس آنجلس که مرکز رصد و نجوم بود.اینجا گفتم کاش یک رصد هم با هم تو سفر بریم.
_اسم برند هـالـیوود رو روی کوه ها دیدیم جالب بود.
چقدر این منظره بام زیبا بود و چه ارتفاع خوبی داشت و چه تسلطی به کل شهر داشت…قشنگ حس اینکه شهر زیر پاته داشت.
چقدر زیبایی ها به وفور همه جا و در همه چیز و همه کس هست.
_ چقدر آهنگی که روی این قسمت گذاشته بودین رو هم دوست داشتم و چقدر هم مناسب بود واقعا دستمریزاد برای این تدوین هاتون.
خب داخل رصدخانه هم میریم خیلی جالب بود خیلی. اون ساعت که مکانیزمش رو متوجه نشدم اون نقاشی های روی سقف که هر کدام داشت تاریخ علم ستارشناسی و باورهای گذشتگان و تمدن ها رو به طبیعت بالاسرمون نشون میداد. دیدن الهه زئوس و کلی اسطوره و افسانه که مربوط به صورفلکی ها بود.
فقط اون گوی گردان شبیه سازی شده از کره زمین…دوست دارم یکی از این چیزها به عنوان دکوری جذاب ومورد علاقه ام تو خونه یا میزکاری که دارم به تازگی استارت های اولیه اش رو میزنم داشته باشم. خدایا شکرت چه ایده خوبی و چه خواسته دلنشین و قشنگی به یادم آوردی……………………قسمت پایین رو آخر اضافه کردم برای دوســـتــان اهل مــطالــعه و کشف و درک چیزهای جالب اطراف مون(اگر چیزی جامونده یا اطلاعات جالب دیگه ایی هم هست خوشحال میشم اضافه کنید. سپاسگزارم)…………………..
تقدیم با عشق
……………………………………………………………………………………
………… رفتم یک سرچ کوچولو زدم اومدم. اینکه اون رصدخانه اسمش
رصدخانه گریفیتس (به انگلیسی: Griffith Observatory)
در سال 1935 تأسیس شده توسط یکی از ثروتمندان لس آنجلس به نام گریفیث جی گریفیث در پارک گریفیث بنا شده است.
رصدخانه گریفیث در شرقیترین نقطه کوههای سانتا مونیکا لس آنجلس قرار گرفته.
رصدخانه گریفیث تنها یک آسمان نما نیست. این رصدخانه بخشی از پارک گریفیث است که بالای یکی از زیباترین کوههای لس آنجلس واقع شده است.
و اینکه اون ساعت نبود که من فکر میکردم
یک پاندول یا آونگ بزرگ منسوب به فوکو (Foucault) که نشان دهنده و اثبات کننده چرخش زمین است.
……………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………
رستوران برزیلی حرفه ایی در شهر لس آنجلس کالیفرنیا
نوش جانتون.مریم جان انگار تازه اینجا یک صفایی به موهاتون دادی زیبا شدن مبارک تون باشه…
چه فضا و محیط جالب و تمیزی داشت.
چقدر این ایده چراغ روی میزتون جالب بود.
چقدر باحال نامحدود براتون به شکل های مختلف گوشت میوردن.وای که چقدر قشنگ داشت سرو میشد اون گوشت ها. حسابی دلم خواست و هوس کردم. (استاد اول صبح این فایل رو دیدم با اینکه تو فست بودم اصلا یک صحنه جفت چشم مثل این شخصیت های کارتونی فقط شد گوشت و آب دهنم راه افتاد…البته با قهوه رفعش کردم.)
_آخ آخ اون گوشت دنـده ها ببــین با آدم حرف میزنن میگن بیا منو بخور….به امید الله یکتا در بهترین زمان و بهترین مکان از این خفن ها نوش جان کردم میام اینجا براتون تعریف میکنم.
خلاصه که حسابی نوش جونتون باشه عزیزانـم…
…………………………………………………………………………..
رفتن به یک شـو ماشین های بی ام دبیلو قدیمی
واقعا چقدر جالب بود این رفتار و عادت آمریکایی ها اینکه همچین جمع ها و فضاهایی رو درست میکنند. تا افرادی که مشترکات و علایق مشابه دارند، بیان و دور هم در یک زمان جمع بشوند و از تجربه ها بگن یا ببین و ایــنم یک تفریح جالبی هست.
چقدر تنوع ماشین
چقدر تمیز و لوکس
چقدر آدم و ماشین
یاد جمعه بازار ماشین افتادم.دیدنش جالب بود.
چقدر باحاله که هر روز حیاط خونتون یک چیزهای جدیده و یکجورایی تجربه های جدید و زیبایی ها خودشون میان به استقبال تون…اینم مزیت زندگی در سفر اونم با تراک کمپره. دمتــون گــرم استاد جان…
………………………………………………………………………………
به به دیدن آرم بنــز و شرکت بنــز این همه ماشین بنـــز
رفتیم تو فضای ماشین های خفن امروزی اونم از نوع بــنــــز
خدایا شکرت چقدر ماشیــن
خدایا شکرت چقدر راحت و امن این همه ماشین رو قراره حمل کنن.
خدایا شکرت برای دیدن این همه فراوانی
فکر کنم در شروع سفر به دور آمریکا اینجا اومده بودین یک عکس با مایک اینجا گرفتین فکر کنم شایدم یک بنز دیگه یکجای دیگه بوده.
………………………………………………………………………………
سـبزی مارکت یک فروشگاه ایرانی با بوی قورمه سبزی خفن مادربزرگ پزی…استاد میشه بگین اونجا با اون بوی قورمه سبزی هوس قورمه سبزی کردین یا نه؟ اگر هوس کردین چطور خودتون رو کنترل کردین؟خدایا چقدر باحال بود اونجا.همه چی نوستالژی و ایرانی.
چقدر خورش
چقدر ته دیگ
چقدر هله هوله و خوراکی
چقدر فراوانی
یعنی این فایل و این شهر فقط فراوانی و شگفتی بود استاد جان.
چقدر جنس صادراتی از ایران اونجا هست.
یعنی بهترین کیفیت ها و بیشترین تنوع در هرچیزی.واقعا دمشون گرم.
یعنی حنا و سدر رو بگو
یعنی زولبیا بامیه رو بگو
اون جارو های مادربزرگی رو بگو
چقدر تنوع در شیرینی
چقدر تنوع…………..چقدر بزرگ بود.
خدایا دم در رو بگو یک ایرانی با ساز آکاردئونی داره آهنگ سلطان قلبم میزنه.
خدایا شکرت برای دیدن این همه
……………………………………………..
قسمت آخر فایل هم که دیگه سورپرازینگ شدیم اســتاد. کولاک کردین.ترکوندین یعنی.
شب هم که کاباره تهران در شهر ایرانیان لس آنجلس
و حرکت جهادی استاد جان واول سورپرایز شدن خودش و بعدش هم ما…
فقط اون خانم رقصنده رو ببین این همه جا و آدم دقیقا کلنگش به استاد ما گیر کردا…یعنی استاد واقعا من فقط تحسین تون کردم این حداز اعتماد بنفس تون رو. تحسین کردم اینکه ترس از قضاوت و نگاه مردم و تیپ و لباس تون و اینکه رقص تون خوب نیست باعث نشد که شما از این چالش استقبال نکنین. واقعا استاد تحسین تون میکنم برای این حد عملگرا بودن تون و درلحظه تصمیم گرفتن تون رو. استاد من که اولش راستش جا خوردم و بعد یادم از کامنت یکی از دوستان افتادم که نوشته بود استاد از رقص تون برامون بذارین و دوست داشت رقص تون رو ببینه(من حدس میزدم رقص خوبی نداشته باشین، تو همون سفر با آر وی یک چندبار یک حرکات موزونی زده بودین.) خلاصه دوستان خواسته شون برآورده شد والبته فکر کنم اونا هم مثل من سورپرایز شدن مثل خود شما…استاد میره میرقصه اونم کجا کاباره تهران، اونم یک خانم رقاص میاد سمتش بلندش میکنه و میبرش وسط سالن…واقعا اون خانم اگر میدونست دست کی رو گرفته و داره به کی اموزش میده و باهاش میرقصه. یعنی بعد میگفت یک حسی عجیبی منو کشوند به سمت این شخص.قطعا اونم هدایت شد تا استاد رو انتخاب کنه و استاد بره تو چالش و یکجورایی یک امتحان در لحظه خدا از استاد گرفت…
خلاصه که جالب بود
و نکته های زیبا و درس های زیادی برای من داشت.
نکته هایی که الان به ذهنم میاد:
* در لحظه تصمیم درست رو گرفتن.
* از چالش ها استقبال کردن
* اعتماد به نفس خودتو محک زدن.
* خجالت نکشیدن و اقدام کردن
* قضاوت نکردن
* خودت بودن و لذت بردن در لحظه
* تجربه کارهای جدید حتی شده یکبار برای رشد و محک زدن خودت
* ذهن رو کنترل کردن
* ………….
و البته باید بگم مریم جان رو هم تحسین میکنم برای اینکه فیلمبرداری کردن. و استاد جان رو هم تحسین میکنم که این فایل چالشی با اون فضا و شرایط رو در یک سایت ایرانی گذاشته و اینجا هم خودشو به چالش میکشه.واقعا استاد من چقدر باید از شما یادبگیرم. چقدر شما بزرگی چقدر داری روی خودت کار میکنی و چقدر قشنگ ما رو هم آماده میکنی تا ما هم مثل خودت بزرگ فکر کنیم و کارهای بزرگ و چالش های بزرگ رو بریم توی دلــش.
استاد شاید اینم بخشی از روند تکامل برای ما بچه های پیگیر و اعضای خانواده صمیمی سایت بود.
واقعا چقدر همین تیکه رومیشه بررسی کرد از خجالت نکشیدن، از غلبه بر ترس ها، از کنترل ذهن و نگاه جنسیتی رو نداشتن، از توجه به اصل که لذت بردن و شادی کردن بود، از تمرین کردن و استفاده از فرصت های چالش برانگیز، از اینکه یک استاد موفقیتی میتونه چقدر متفاوت ظاهر بشه و چقدر از خصوصی ترین و شاید حاشیه ساز ترین بخش های زندگیشو برای ما به اشتراک بذاره….
چی میشه که یک آدم به همچین کارهایی دست میزنه؟
چی میشه که یک آدم میتونه اینقدر تغییر کنه و اینقدر رها و بی پروا عمل کنه؟
چی میشه که اینقدر یک آدم صادق و بی ریا هرچی برای یاد دادن داره به ما نشون میده؟…
دیگه رسما من هنگــم…….
استاد واقعا سپاسگزارم ازتون که اینقدر خودتی، اینقدر برای ما سنگ تموم میذاری تا باور بسازیم.
راستی استاد کاپشن تون هم خیلی قشنگ و زیبا بود.
……………………………………………………………………………
شنیدن یک سری آهنگ زنده از یک خواننده ایرانی مرتضی.
این خواننده عزیز و تقریبا سبک قدیمی خوان هم حسابی ترکوند و سنگ تموم گذاشت حسابی مجلس شادی و شور به پا کرد…
خیلی از خواندن کامنت تون لذت بردم و تحسینتون کردم، من تقریبا اکثر کامنت ها رو میخونم ولی کامنت شما با اینکه طولانی بود ولی خیلی زیبا و خوش سلیقه بخش بندی شده بود و فاصله گذاری مناسبی داشت که سریع و راحت خوانده میشد و در هر بخش زیبا به نکات مثبت و جزیات توجه شده بود و این شیوه نوشتن بخصوص در کامنت های طولانی برایم الهام بخش بود و ستودنی.
اینکه بگونه ای بنویسیم که راحت بشه مطلب را خوند هم احترام به مخاطبه و هم احترام به خودمان و این نکته خوبی بود که من از کامنت تون گرفتم.
هنگامی که خودم داشتم کامنت مینوشتم دوست داشتم اطلاعات بیشتری راجع به آن پاندول بدونم و با اینکه یکی دو بار سرچ کردم ولی موفق نشدم اطلاعاتی خاصی بدست بیارم و به نوشتن ادامه دادم و تو ذهنم گفتم جواب سوالم و در کامنت بچه ها میگیرم و شما اولین کسی بودید که بعد خواندن اینهمه کامنت به آن اشاره کرده بودید که ممنون و سپاسگزارم ازتون، در پناه خداوند شاد و خوشبخت و ثروتمند باشید.
واقعا خوشحالم کردین از اینکه برام کامنتی گذاشتین که لذت بردین از متنی که نوشتم.
واقعا ممنونم از دقت و توجه خوبتون، با اینکه کامنت هام اغلب طولانی میشن یا شاید گاهی بیش از یک کامنت میذارم شما و شاید خیلی از دوستان میخونید و ابراز لطف میکنید. راستش یک نجوا توی ذهنم میاد که اینقدر طولانی ننویس حوصله میخواد. باز میگفتم من اول برای خودم مینویسم خب باز اون نجوا میگفت خب باید اینقدر وقت بذاری بخونی یکم خلاصه کن تا وقتتو رو زیاد نگیره. کمی قانع میشدم و باز میگفتم این یعنی محدودیت من هر چی بیاد مینویسم. باورتون میشه گاهی اصلا برای نوشتن هیچی تو ذهنم نیست و میگم انشالله اینبار کامنت کوتاه تری میذارم و بعد که شروع میکنم با یک ذره تمرکز بیشتر نکته های مثبت و درس ها رو ببینم و بنویسم اصلا نمیتونم سرعت حرکت انگشت هام رو کم کنم. چون واقعا گاهی تراوش میکنه و میگه بنویس بنویس بنویس…(اما به عنوان مهارت یکم میخوام روی خلاصه نویسی هم کار کنم، هرچند من زمان دانشگاه بهترین خلاصه نویسی بودم که بالای 50 درصد سوال ها از نوشته های من توی امتحان میومد، یادمه دوستان یکساعت قبل امتحان میومدن تا فقط برگه های خلاصه نویسی و بقول دوستان مرتب منو بخونن و انصافا یکی از دوستان میگفت من برای امتحان یک دهم کتاب رو هم نخونده بودم با خوندن بیشتر برگه خلاصه های اون درس من تونست نمره قبولی بگیره و با همون نکات سوال ها رو جواب بده و جالبه دوستانم اغلب از من نمره هاشون بالاتر میشد.
نمیدونم چطور شد که یاد این خاطره افتادم و اینجا برای شما تعریف کردم.میخواستم بگم که این نظم در طولانی نوشتن یا حتی به مدل های مختلف و متنوع کامنت نوشتن رو دوست دارم و تقریبا سعی میکنم جوری بنویسم که اون روز راحت ترم و بعد میام میخونم و خودم اولین کسی هستم که لذت میبرم و باعشق فقط مینویسم.
واقعا سپاسگزارم که باعث شدین این خاطرات و کلی باور های درست و نادرست رو درحد فهم خودم شناسایی کنم.
سپاسگزارم برای وجودتون و نوشتن داستان هدایت الهام بخش تون. امیدوارم در مسیر کشف علایق و ساخت کسب و کار شخصی عالی و عالی تر قدم بردارید.
تحسین تون میکنم برای کامنت ها و توجه های زیبایی که دارید واقعا خوشحالم از آشنایی بیشتر با شما. خوشحالم اینجا دوستانی رو دارم که در مسیر رشد و پیشرفت هستن و اینقدر به رشد منم کمک میکنن واقعا خداروشکر برای همه چی…
منتظر ردپاها و شنیدن اتفاقات زیباتون با عشق هستم.
براتون از الله یکتا بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی رو از صمیم قلبم خواستارم
سلام و درودی دوباره به شما فهیمه جان عزیز در این صبحگاه زیبا
فهیمه جان احساستو هنگام نوشتن کاملا درک میکنم زیرا کلام خداوند است که می گوید نبوده بنده من کار خدایی را انجام داده باشد و همزمان نجواهای شیطان را هم نشنیده باشد!
خوشحالم که به نجواهای دلتون توجه می کنید تا به نجواهای ذهنتون و راه درست و مسیر درست نیز همین است.
خانم پژوهنده عزیز دلیل بودن در این سایت، دیدن آموزش ها و فایل ها، خواندن و نوشتن کامنت ها چیزی جز رسیدن به احساس خوب نیست. و وقتی که ما با خودمان بتوانیم رابطه درستی برقرار کنیم آن وقت راحتتر و سریعتر به احساس خوب خواهیم رسید و مدت بیشتری در این احساس خواهیم ماند. لذا اگر عادت به طولانی نوشتن دارید بهتون تبریک میگم زیرا این یکی از نشانه های این رابطه درونی زیبا با خودت و خداوند است.
دلیل طولانی شدن کامنت ها هم همین ارتباط قوی است زیرا از درونت این جملات می جوشند و بر دل و قلمت جاری می شوند و تو نمیتوانی که ننویسی!
فهیمه جان عزیز همانطور که در کامنت قبل اشاره کردم منم در این دانشگاه انسان سازی جزوه شما را امانت گرفتم و لذت بردم از شیوه نگارش و دستخط زیبایت و نکات مهم و قشنگی که اشاره کردید، اینجا هر چقدر مفصل تر و با جزیات بیشتر بنویسی بهتر و بیشتر و راحتتر به مقصود میرسی زیرا مدت زمان بیشتری دارید با خودت گفتگوهای ذهنی مثبت انجام می دهید و به نکات مثبت توجه می کنید و احساس خوبت لاجرم و طبق قانون اتفاقات بهتری را جذب زندگیت خواهد کرد
باز هم ممنون و سپاسگزار لطف و نگاه زیبایتان هستم و برایتان سعادت و خوشبختی و سلامت و ثروت آرزو میکنم دوست عزیز.
سلام به شما اسدالله عزیز، صبح زمستانی و نمناک شما هم بخیر و شادی
وای که چقدر به کامنت تون انگار نیاز داشتم، به شنیدن و به یادآوردن قوانین و کلام خداوند
اینکه برام نوشتی:
کلام خداوند است که می گوید نبوده بنده من کار خدایی را انجام داده باشد و همزمان نجواهای شیطان را هم نشنیده باشد!
وای دوباره که این قسمت رو الان خوندم یک اشکی تو چشمام حلقه زد وای خدایا تو با من چه میکنی، خدایا چقدر قشنگ منو سردردگمی رها میکنی و جواب منو به این قشنگی با این دست و زبانت به من میرسونی:
بهتون تبریک میگم زیرا این یکی از نشانه های این رابطه درونی زیبا با خودت و خداوند است.
پس از تئوری کوانتوم دانشمندان اساس همه ی جهان را انرژی می نامند. همه ی جهان نوعی انرژی هستند….خدایا تو با من چطور حرف میزنی. خدایا چقدر تو به من نزدیکی….نمیتونم اشکی که از احساسی که به قلبم از کلام خدا به من رسونده و داره هی به طرق مختلف میرسونه کنترل کنم خدایا عاشقتم واقعا نمیتونم که ننویسم نمیتونم.
سنگ و فلز گونه های فشرده و افکار و احساست گونه های رقیق این انرژی هستند….همزمانی این قسمت از فایل های “آرامش در پرتو آگاهی” که مثل یک تیک بزرگ و تایید قشنگ بازهم از خدای من و نشانه های خدای من که همه جا او میبینم، میشنوم، حتی این خامه پرچرب و خوشمزه ایی که لحظاتی پیش خوردم که مزه اش زیر دهانم مونده همش انرژیه همش خداست. میبنی دوست من…چطور من جاری نشم چطور انگشت هامو آروم کنم که کلمات رو تایپ نکنن چطور اصلا میشه خدا رو ندید.من عاشقانه میپرستمت ای خدای متعال و بی همتایم. خدایا عاشقانه های قلبم رو هربار با کلماتی ناقص در مسیر و جریان تو جاری میکنم…خدایا منو دچار خودت کردی و دوباره میخوام که ملاقاتت کنم مثل همون اتفاقی که منو آگاه کردی و حست کردم و نمیدونم چطوری شد که روحم از جسمم جدا شد. دلم اون لحظه رو دوباره و دوباره میخواد اینبار……..اووووه یعنی قلبم تو دهنمه ها….میخواستم هرآنجه نوشتم رو برم پاک کنم اما شاید باید اینجا مینوشتم. اصلا رفتم تو فضا و خاطره خوشی که دوست دارم و باعث شد خدا تو قلبم چنان رسوخ کنه که با نامش اشک تو چشمام مثل باران بهاری جاری بشه. تا هرموقع هر کسی و هرچیزی میدیدم فقط حضور خدا رو ببینم. واقعا اشک امونم نمیده و نمیدونم اصلا چرا اینا رو دارم با شما مرور میکنم…
فقط میتونم بگم ازتون بارها و بارها سپاسگزارم برای کامنتی که قلبم چنان تکان داد، چنان نشانه ها و همزمانی هایی برام بود که فقط میتونم بگم از صمیم قلب سپاسگزارم دوست عزیزم تویی که پاره ایی از منی، پاره ایی از خدا، تویی که عاشقته خدا تویی که عاشقتم تویی که من را چنان شوریده حال کردی که فقط سکوت میکنم و بس………..من نمیتونم که ننویسم و گاهی اصلا نمیتونم که بنویسم و فقط سراسر سکوت محض میشم و منتظر اون ملاقات هستم ملاقاتی که در لحظه مرگ و زندگی اتفاق می افتد…………..
چقدر از دیدن اسمت به عنوان کسی که برام کامنت نوشته خوشحال شدم. من سعی میکنم کامنت های شما تا جای امکان بخونم و هربار شما رو تحسین میکنم و من از شما واقعا سپاسگزارم که برام نوشتید.
واقعا این جمله زیبا از یک شعر زیبا حس خیلی خوبی به من میده.ممنون که برام یادآوریش کردین.
واقعا حس کنجکاوی و کشف و تجربه کردن در وجودم فکر میکنم خیلی خیلی بالاست.
من همینجا شما رو تحسین میکنم برای ردپاهای زیباتون و ازتون تشکر میکنم که هستید و دارین اینقدر خوب روی خودتون کار میکنید و با خوب زندگی کردن تون جهان رو جای بهتری برای زندگی میکنید واقعا صمیمانه سپاسگزارم.(راستی محمد جان خوشحال میشم بیشتر باشما و نحوه هدایت و مسیری که اومدین و رفتین آشنا بشم، دیدم هنوز داستان هدایت تون رو ننوشتید. البته منم باید یک آپدیتی بکنم داستان هدایتم رو…)
براتون بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی رو از الله یکتا خواهانم
خدایا شکرت بخاطر دیدن یه قسمت شگفت انگیز دیگه از سفر به دور آمریکا
خدایا شکرت که من و همه دوستان هم فرکانسیمون داریم با تمام شهر ها و اماکن دیدنی این کشور دوست داشتنی آشنا میشیم
استادم از شما و مریم عزیزم خیلی سپاسگزارم واقعا تحسین تون میکنم چون برای تهیه هر کدوم ازین قسمتها باید کلی امکانات فراهم بشه مثل آماده بودن دوربین یا موبایل ، حتی شرایط خودتون باید اوکی باشه
نمیدونم ولی ذهنم میگه احتمالا باید به کسانی که اونجا هستند اطلاع بدید که مامیخوایم فیلم برداری کنیم مثل اون جا که رفتید و از اون کسانی که داشتن خودشون برای فیلم آماده میکردن و شما از اونها هم برای ما فیلم تهیه کردید و این خودش مستلزم انجام یک سری کارهاست البته تو دو یه قسمت قبل یا همین جایی که ماشینهای قدیمی دور هم جمع شده بودن
استاد به عقیده من چیزهای قدیمی دوست داشتنی ان اما تو حوزه خودم مثلاً وسایل خونه و این هم بخاطر این باور محدود کننده من هست من باور کردم که وسایلی که توی گذشته ساخته میشده کیفیت خیلی خوبی داشتن والانیا اصلا کیفیت ندارن
«الان ب این باوره پی بردم »
الهی شکر اونقدر خوشحالم از دیدن این قسمتها حتی خودمو بجای اون ماشینی که داشت بالا پایین حرکت داده میشد هم تصور کردم عین چرخ و فلک هایی بود که در دوران کودکی سوارش میشدیم و مثل اون ماشینه بالا و پایین میرفتیم و گلی هیجان داشت احساس میکردم اون ماشینه منم و دارم از بالا و پایین رفتم کیف میکنم و البته هیجان داست
خدای من وقتی وارد اون ایالت شدید نمیدونید که چقدر هیجان داشتم استاد بوی قورمه سبزی من احساس میکردم مخصوصا وقتی اون شیرینیها رو نشون میدادید دلم قنج میرفت خیلی وسوسه برانگیز بود اما نه برای من که جزو متقین در حوزه سلامتی هم هستم
خیلی هیجان انگیز بود اون بستنی اکبر مشتی وای اونقدر خوشحال شدم وقتی دیدم اون فروشگاه پر بود از ور وسایل ایرانی از شیر مرغ ایرانی تا جون آدم ایرانی خدای من الان تو ایران خیلی وقته بند صورت نرفتم چون لیزر دیگه کارا رو اسونتر کرده همین الان ذهن جان فرمود که نکنه لیزر ضرر داره نه بابا چه ضرری ول کن ترو خدا دیگه برای اینم نظر میدی من در پناه خدا هستم و دوست دارم که صورتم از موی زاید پاک باشه تمام
اینم از دهان بند ذهن
استاد ممنون که مارو اینهمه میگردونید از تراک کمپر هم خیلی ممنونم که برای ما همیشه حکم ی خونه عالی داشته ودیدن شگفتیها و پدیده های عالی رو برامون مهیا میکنه خدایا من هم ترک کمپر میخوام و یه همراه سالم و سرحال و کیف کوک و هم فرکانس
خدایا ممنون که منو آفریدی خدایا سپاسگزارم که این دنیای زیبا رو آفریدی خدایا من تصدیق میکنم که استاد عباس منش بدون داشتن ابلاغ از طرف تو اومده تا بنده های تورو هدایت کنه به سمت شگفتیهای خلقت و آنچه به واقع زندگی را لذت بخش و آسان میکنه و در جسم و روح انسان موثره
در آیه های زیادی به سیر و سفر تاکید دارد و به انسان توصیه میکند که به مسافرت بپردازه به عنوان مثال میفرماید: (قل سیروا فی الارض …. فسیروا فی الارض….).
و از همه شگفت انگیز تر اینه که همه چیز در تسخیر انسانه
خدای من عاشقتم خدایا شکرت
استادجان و مریم جان رو تحسینتون میکنم چقدر زوج فوق العاده ای هستید الهی شکر
من عاشق گردش بخصوص با کمپر و دوره سلامتی هستم وقتی تهیه غذا از سه وعده به یک وعده یا حتی در یک رستوران فوق العاده باشه خیلی با کیفیت میشه
یعنی اون مسافرت میشه نوووش جون
الهی شکر الهی شکر این سفرنامه خودش ی دوره بی نظیره که توش دوره سلامتی هست دوره تمرکزبر زیبایبها هست ،دوره سلامتی هست دوره روابط هست،دوره عزت نفس و دوره قل سیرو فی الارض، دوره لذت بردن و دوره سپاسگزاری و بزرگ کردن ظرف وجود هم هست ی معجون بی نظیر برای کسانی که بخواهند تا هدایت شوند
استاد جان از شما و مریم جانم سپاسگزارم شما فوق العاده اید
چقدر این کلام شما زیبا بود خیلی تحسین تون کردم بخاطر انتخاب کلمه «رقصنده» و وقتی شمارو دیدم که همراه شدید قلبم داشت می ایستاد اگر من هم اونجا بودم دوست داشتم برم برقصم اما به احتمال قوی ذهنم مقاومت میکرد اما من دیگه اون آدم بی عزت نفس نیستم میرفتم و کلی لذت میبردم
چند روز پیش خانواده م اومده بودن خونه مون و ما رفتیم کوه و اونجا کلی برف بازی کردیم و زدیم و رقصیدیم با اینکه همسر و مادرشون هم بودن اما من جلوی اونهاهم رقصیدم و اصلا به ذهنم اجازه ابراز وجود یا اظهار نظر ندادم قبلاً اصلا جلوی اونها یا حتی خانواده خودم این کار نمیکردم چون ذهنم بشدت مقاومت داشت و اتفاقا با کوچکترین حرکت بهم تذکر داده میشد اما ایندفعه نه تنها لذت بردن بلکه هیچ کس جرات تذکر هم میداد بعد یه اتفاق افتاد بعدش متوجه شدم که دستبند دخترم گم شده اما اونقدر ذهنمون کنترل کردیم و حتی وقتی از غزل پرسیدم که آیا ناراحتی ؟گفت نه بابا اینهمه بهمون خوش گذشت حالا یه اتفاقی هم این مدلی افتاد که نباید ناراحت بشم و ما همچنان میگفتیم و میخندیم و شکر گزاری میکردیم اتفاقی که افتاد دستبندش بعد از دو روز پیدا شد
استاد ما امتحان شدیم ولی نتیجه، مهر قبولی روی خودش داشت
آفرین به خودم و خانواده ام که اینهمه قانون مندانه داریم گام برمیداریم آخه ما فوق العاده ایم
آفرین استاد جان خیلی تحسین تون کردم خیلی اون خانمها که داشتن میرفصیدن رو تحسین کردم و اومدن به آمریکا و گشتن و ثروتمند شدن توی لیست آرزوهام پر رنگتر شد استاد جانم مریم عزیزم و
کل فایلهایی که تهیه کردی یه طرف این فایل یه طرف………….
مخصوصا شجاعتت تو رقصیدن با اون خانم هنرمند و همینطور پخش کردن این فایل برای بچه ها برای من ستودنی بود … دمتگرم…….منو اگه میکشتی نمیرفتم وسط……
واقعا بهت ایمان اوردم تمام چیزهایی که میگی بهشون عمل هم میکنی …. ( البته دو ساله بهت ایمان اوردم )
فقط اومدم ازت تشکر کنم ….شجاعتت رو میپرستم…..
شاید این موضوع برای یه کس دیگه خیلی موضوع پیش پا افتاده ایی باشه اما برای کسی که پاشنه اشیلشه موضوع خیلی بزرگیه و میتونه ترس بزرگی تو دلش ایجاد کنه اینجا همون لحظه ایه که هر چیزی قبلا میگفتی خودش رو نشون میده اگه میخوای موفق بشی باید بهشون عمل کنی … خیلی عالی بود…
تنها استادی هستی با تصاویر زنده و واقعی و بدون سانسور ب شاگردات اموزش میدی…. فقط حرف نیستی بلکه بهشون عمل میکنی و این میتونه بسیار بسیار توی شکل گیری باورهای ما بچه ها که داریم ازشما چیز می اموزیم تاثیر گذارباشه …و کلی ما بچه ها رو شجاع بار بیاره در تمام زمینه ها …چه در ارتباط با نظر دیگران چه در برابر ترسهامون و چه در ارتباط با هر چیز دیگه…..
عالی بود ….مرسی
این فایل یکی از اون فایلهای بینظیر بود …خیلی حال کردم …
چقددددددر این قسمت دید منو درباره عزت نفس تغییر داد.
شما مه اصلا بلد نبودی برقصی رفتی با اون خانوم رقصیدی و عزت نقسو فریاد زدی. اونم کجا؟؟؟؟
جایی که همه ایرانی بودنو ادم فکر میکنه شاید خیلیا شمارو بشناسن. دمت گرررررم.
ممنونم ازت. منم تصمیم گرفتم با تمام توانم و بیشتر از همیشه روی اعتماد به نفسم کار کنم.
چند وقتی هست که تصمیم گرفتم با تمام توانم زندگیم رو تغییر بدم. وقتی تصمیم گرفتم به این نتیجه رسیدم که باید از کاری که توش هستم خارج بشم و با هیچی و کلی بدهی کسبو کار خودمو شروع کنم. رفتم که به کارفرمایی که دارم باهاش کار میکنم بگم من دیگه ادامه نمیدم و میخوام جدا بشم. خیلی سعی کردم و ازش خواستم تموم بشه. اما متأسفانه قبول نکرد. گفت باید بمونی. اخه من مدیر فروش مجموعه هستم و یه جورایی خیلی براشون درامد دارم( اگه بیام بیرون میتونم راحد درامدم رو چند برابر کنم). اما کارفرما گفت بمون. راستش خیلی در حقم لطف داشته و خیلی جاها دستم رو گرفته. تو رو در بایستی گیر کردم. خیلی دلم میخواد بیام بیرون اما نمیدونم چطوری. میتونم فردا دیگه نرم سرکار اما اینکار درست نیست.
لطفا دوستان اگه راه حلی برای این مشکل من دارن بهم بگن تا بتونم با اون راه بیام بیرون.
خیلی ممنونم که همیشه در کنارم هستین و کمکم میکنین.
دقیقا همینطوره. من میدونم با خروجم از این کار با اینکه درامد نسبتا خوبی دارم، میتونم کار خودم رو استارت بزنم چون تو کارم واقعا ماهر هستم و میتونم درامد بسیار زیادتری رو تجربه کنم.
تا حالا این ضعف که نگران بودم که چی به سر این مجموعه میاد جلوم رو گرفته بود.
اما حالا با توکل به خدا و پاسخ های زیبایی که دادین قدم تو همین راه میزارم و با قدرت راه خودم رو انتخاب میکنم و ادامه میدم.
که ای کاش میتونسنم درکی ک کردم رو درست ب زبون بیارم
چرا واقعا فکر میکنی ک درست نیست دوست من? این احسای عذاب وجدان و احساس گناه و درست نیست از کدوم باور و پاشنه آشیلت داره نشئت میگیره ؟
الان داشتم جلسه هفتم جهان بینی توحیدی رو گوش میدادم ک استاد میگه باورهای اشتباه ما پاشنه های اشیل ما تااخر عمر باید روش کار بشه بایه بار دوبار از بین نمیره و یکی از باورهای اشتباه خودشه میگه
ک چون نمیتونسته آدمارو دست ولطفی از طرف خدابدونه همش این فکرو میکرده ک مثلا اگه فلان دوستم برام این کارو کرده تو ذهنم این بود ک حتما منم باید واسش جبران کنم و این اعتماد بنفس پایین و این احساس زیر دین کسی نبودن باعث شده بود ک ادمایی رو جذب کنه ک هر کاری واسش انجام میدادن توقع داشتن استاد واسشون جبران کنه
میخوای ترساتو زیرپا بزاری بیای بیرون و خودت اقاورئیس خودت باشی یا تا اخر عمرت زیر دست کارفرمات
میخوای بندگی خدارو بکنی یا بردگی مردم؟؟؟؟
اون لطف و اون کارا رو خدا برات کرده نه کار فرمات تو بخدا نگاه کن نه دست خدا دوست من این شرک خیلی بزرگیه ک ما محبت و کارایی ک خدا از طریق دستاش برامون انجام میده رو بخوایم به آدمانصبت بدیم
برو حتما فایلای توحیدی رو گوش بده چندین و چند بار بخصوص فایل فقط روی خدا حساب کن و اون فایلی ک استاد درموردمصاحبه اون اقای بازیگر گفتن عااالیه ب من ک خیببلی کمک کرده
امیدوارررم قدرت خدای خودتو و خودتو دست کم نگیری و از ارزش و توانمندیت استفاده کنی
اول تشکر میکنم از خدای بی نهایت مهربونم که شکا دوستان رو دستانی قرارداد برای هدایت من به سمت اهدافم و تشکر میکنم از تو که انقدر زیبا بهم یاداوری کردی که همه چیز از سمت خداست. مردم دستان خدا هستن برای ورود نعمت ها و برکت ها به زندگیم و باید ازشون تشکر کنم اما باید کریدیتش رو بدم به خدا.
خیلی ممنونم از لطفی که کردی.
اگه تونستی ادرس اون فایل استاد که در رابطه با اون اقای بازیگر حرف میزنه رو برام بفرست.
من یه تجربه در این زمینه داشتم وخواستم که به اشتراک بزارم
حدود 3 سال پیش بود که تو یه شکرت به عنوان ویزیتور کار میکردم
سابقه ام تقریبا 5 سال شده بود ، اما یه فرصتی برام پیش اومد که میخواستم استعفا بدم
کارفرمای خیلی خوبی داشتم ، اصلا باهام کاری نداشت و دلیلشم این بود که من خیلی خوب میفروختم
و تو اون چند سال از من اشتباهی ندیده بود واسه همین اصلا نمیخواست که من از پیشش برم
کلا ازم خیلی راضی بود
منتها عیدی و سنوات بچه ها رو نمیداد و میگفت اولا شما ویزیتور هستید خب بیشتر بفروشید که حقوقتون هم بیشتر بالا بره و دوما وقتی من هیچ جی پی اسی به تلت شسما وصل نکدم و آزادی کامل دارید پس نباید این چیزا رو از من بخواید
و چون من اونجا میتونستم تو کارم تا حدودی آزادی زمانی داشته باشم واسه همین چند سال موندم
ولی در نهایت به این نتیجه رسیدم که هیچ دِینی نسبت به ایشون ندارم و اگر کار فرمام اصرار داره که بمونم خب حقوق من رو بیشتر کنه
اما وقتی گفتم میخوام برم گفت من جایگاهت رو بالا میبرم و از این حرفها ولی من تصمیمم رو گرفتم و از اونجا اومدم بیرون و خیلی خوشحالم که تونستم این کار رو بکنم
اصلا نترسید ، ما به هیچکس مدیون نیستیم
اگه از ما راضی هستن فقط بخاطر خوب بودن ، صداقت و کار کرد درست ماست وگرنه عاشق چشم وابرو ما نیستن
پس توکلتون به خدا باشه و با خیال راحت استعفا بدید و اگر قبول نکردن ، دیگه نرید سر کار و بدونید که خداوند خودش هدایت میکنه به مسیر های درست
خیلی با خودم کلنجار رفتم و تصمیم گرفتم با تومام توانم پای تصمیمم وایستم و این پنجشنبه برای همیشه از این تیم که خدایی هم عالی بودن جدا بشم و برای خودم کارم رو شروع کنم.
انشاالله برنامه دارم که مثل حالا سفت و سخت روی باورهام کار کنم و به امید الله به شدت برای بازاریابی کار خودم با هر چیزی که همین الان دارم کارم رو راه بندازم.
ممنونم که کمکم کردید برای گرفتن بهترین تصمیم.
فقط بعد از اینکه از کارتون جدا شدید کار بهتری رو شروع کردید و در کل براتون بهتر شد؟؟؟
تحسین میکنم به نکته مهمی اشاره کردید که عزت نفس گفتید چقدر راست گفتید و یادم نبود این نکته رو تو کامنتم بنویسم ،
یه دفه دلم گفت که راجب پاسخ سوالتون ،به نظرم شماهم باید رو عزت نفس اتون کار کنبد چرا که هرکی کاری میکنه برای ما از سمت خداوند ،ودست خداوند هست همانطور که خود ما اگر خوبی میکنیم به گفته استاد باید به این دید باشه در راستای گسترش جهان و قراره ده برابر یا چندین و چند برابر به خودمون برگرده
واینکه شما باید اول تکلیف دل اتون که عذاب وجدان دارید مشخص کنید دراین رابطه استاد تو فایلهای دانلودی راجب عذاب وجدان گفتن
واینکه دومین مسئله اینه که شما کاری یا راهی انتخاب کردید و میخواهید بیاید بیرون اگر نه که میگید میزنم بیرون یه کاری شروع میکنم ،که من نمیخوام بگم شما اول از خود خدا هدایت بخواهید و اینکه بگید براتون نشانه بفرسته که چی به صلاح اتون هست و اینکه شاید هم این بنده خدا وسیله هست به شما نه بگه که شما خودتون بیشتر وبهتر پیدا کنید که اونم باز به اینکه شما چقدر عزت نفس ایمان دارید به کاری که میخواهید بکنید مربوطه پس سعی نکنید عجولانه برید بزارید قدم هاتون کوچولو طی بشه تا با جهان هماهنگ باشید
انشالله که صحبت من شاید سخنی باشه از طرف خداوند تا شما بهتر مسیر پیدا کنید .
خیلی ممنونم که کمکم میکنی تا در راه درست قدم بردارم.
نشونه های زیادی برام اومده که الان باید بزنی بیرون.
دقیقا متوجه شدم همون احساس عدم لیاقت و احساس گناه هست که نمیزاره من قدم درست رو بردارم. الان که کامنتت رو خوندم تصمیم گرفتم قدم اول رو بردارم. پیام دادم بهش و اعلام کردم پنجشنبه آخرین روز کاری من هست و دنبال نیرو برای مدیریت فروش باشه.
سلام جواد آقا ممنون از کامنت خوبتون راحت و روان نوشته بودید
دوسش داشتم
آقا جواد در مورد کارتون گفته بودید
اینکه تو رودرواسی گیر کردید
و اینکه اگر از اونجا دربیاید ناراحتتون میکنه چون خیلی لطف داشته
اما بید بدونید که اگر اون آقا ب شما لطف داشته بخاطرلطف خداوند بوده و شما هم نهایت صداقت و درستکاری داشتید
بنابراین دیگه هیچ چیزی این وسط نمیمونه چاکر شما آدم درستکاری نبودید قطعا اون هم بهتون محبت نمیکرد
دوم اینکه شما دارید شرایط خوبی رو که برای خودتون میخواهید که داشته باشید رو فدا میکنید و این خود«من کمم »رو نشون میده
اگر واقعا روی تصمیمتون برای رسیدن به اهدافتون جذبه هر و سریعتر رک و راست بگین که با بمن حقوق بیشتری بدید یااینکه راحت از اونجا بیاید بیرون و کسب وکارتون راه بندازید
سلام جواد آقا ممنون از کامنت خوبتون راحت و روان نوشته بودید
دوسش داشتم
آقا جواد در مورد کارتون گفته بودید
اینکه تو رودرواسی گیر کردید
و اینکه اگر از اونجا دربیاید ناراحتتون میکنه چون خیلی لطف داشته
اما بید بدونید که اگر اون آقا ب شما لطف داشته بخاطرلطف خداوند بوده و شما هم نهایت صداقت و درستکاری داشتید
بنابراین دیگه هیچ چیزی این وسط نمیمونه چاکر شما آدم درستکاری نبودید قطعا اون هم بهتون محبت نمیکرد
دوم اینکه شما دارید شرایط خوبی رو که برای خودتون میخواهید که داشته باشید رو فدا میکنید و این خود«من کمم »رو نشون میده
اگر واقعا روی تصمیمتون برای رسیدن به اهدافتون جذبه هر و سریعتر رک و راست بگین که با بمن حقوق بیشتری بدید یااینکه راحت از اونجا بیاید بیرون و کسب وکارتون راه بندازید
و ب خدا توکل کنید و ازش بخوانید که هدایتتون کنه
و امید وار باشید به رحمت خداوند
و این یعنی اینکه شما کم نیستید ،دلتون برای دیگران نمیسوزه ،محبت اونها رو از جانب خداوند میدونید و اینکه خجالت نمیکشی خودتون مدیون اونها نمیدونید و برای خودتون ارزش قائلید
از ابتدای این سفر تاکنون خدا توفیق داده همراهتون باشیم و زیبایی های بخشی از جهان رو ببینیم پس اگه تجربیات جالب و متفاوتی دراین مدت تو زندگیامون داشته باشیم قطعا کار همین فایلاس و تمرکز خودمون،خیلی نامردیه که فقط ببینیم و بگذریم، برای این زیبایی ها باید روزها و ماهها ذوق کرد و اشک ریخت.
خدایا چقدر من خوشحالم برای زیباشدن زندگیم که نتیجه زیبابین شدن خودمه چه روزهایی که بعد از دیدن فایل سفرنامه از ذوق زیاد حس پرواز داشتم ،چه زمانهایی که برای هدایتهای خدا بغض میکردم ،اصن باور نکردنیه زیبایی های این جهان.
خدایا شکرت لس آنجلس رو ایرانی ها احاطه کردن ( ههههه به شوخی )و امکان نداره تو خیابون ایرانی نبینی چقدر خوبه ببینی همزبونات مهاجرت کردن پیشرفت کردن خدایا شکرت ،چه حس قشنگی داشتید استاد بعد از مدتها فضایی شبیه ایران را تجربه کردید و خاطرات براتون زنده شد ،من وقتی مدتی در شهر دیگه ای باشم و بعد به شهر خودم برگردم ذوق عجیبی دارم چه برسه به اینکه شما تو کشور دیگه ای باشید و بعد از سالها با محیطی آشنا روبرو بشی،خیلی حس خوبی داره ،درسته که وطن اونجاییه که به آدم خوش بگذره ولی مرور خاطرات خوب گذشته ای که چندین سال از عمرتو در بر میگیره خیلی کار لذتبخشیه خدایاشکرت
تقریبا تمام کسب و کارها رو تو اون خیابون میشد دید و چقدر جالب بود فراوانی داشت، تحسینشون میکنم آدمهای شجاعی رو که در کشور خارجی کسب وکار شخصیشون رو راه انداختن و نجواها رو باهاش مقابله کردن خیلی اقدام قدرتمندانه ای انجام دادن و چقدرررر برای من درس داشت اینکه عوامل بیرونی اصلا مهم نیست ،مهم نیست کجا باشی و چه زبونی داشته باشی مهم شجاعت و قدم برداشتنه
(توخود پای در راه بنه و هیچ مپرس
که خود راه بگویدت که چون باید رفت)
خیلی لذتبخشه از بالاترین نقطه شهر،اطرافت رو تماشا کنی پی به بزرگی خودت ببری و همون لحظه یک نیرویی از درونت فریاد بزنه “تو واقعا از تمام موجودات جهان برتری فقط کافیه باورکنی “،چقدر قشنگه دیدن جهانی که مسخر ما شده و الان زیرپای ما در حال خودنماییه ای خدایا شکرت
وای خدایا این رستوران برزیلی چه خوبه دوس دارم تجربش کنم رنگ کبابش چه آبی از لب و لوچم راه انداخت ذهنمون فرق بین واقعیت وتجسم رو متوجه نمیشه و چقدر این ویژگی ذهن عالیه میتونیم چیزایی که دوس داریمو تجسم کنیم و حس واقعیشو داشته باشم خدایا شکرت
و این فروشگاه ایرانی چه حس باحالی داره دقیقا مثل اینجاست منم ذوق کردم با دیدنش چقدرم فراوانی رو میشه حس کرد سعی کرده تمام اجناس رواز برندهای آشنا انتخاب کنه تا حس خوبی رو به مشتری هاش بده
وای استاد این فیلما از غذاهای غیرمجاز برای ما که تو دوره سلامتی هستیم، یک نوع محک زدن محسوب میشه چه حالی میشیم وقتی شکل غذاهایی رو میبیم که ماههاست تستس نکردیم؟ استاد من که مزه غذاها یادم رفته هیچ طعمی جز گوشت و تخم مرغ یادم نیست
چقدر جالب بود که از بین اینهمه جمعیت برای رقصیدن شمارو بلندکرد و چقدر من ذوق کردم خدااااای من، استاد چقدر حستون همون اول که بلندشدین برای رقص باحال بود وای من ذوووووق
قطعا بعد از این رقص شما حس متفاوتی داشتید و همونطور که گفتید عزت نفستون تقویت شده قطعا این چالش کار خداست کی شک داره؟اینها نشونه ایست برای افرادی که می اندیشند….
خدایاشکرت چه اندام و چهره قشنگی داشت این خانم رقصنده هرجا هستن ایشالا بهترینها نصیبش بشه
اون نمیدونه با کی رقصیده وگرنه از ذوق سکته میکرد استاد جان عالی بودی دمتت گررررم
استاد ی روز همگی دورهم جمع میشیم و میرقصیم مطمعنم آهنگای شادش با من
این قسمت هم به پایان رسید ومن در طول این قسمت حسهای متفاوتی رو تجربه کردم،وقتی رفتید کباب خوردید حس عشق داشتم وقتی رفتید تو فروشگاه ایرانی ذوق کردم وقتی ماشینهای قدیمی دیدید شکرگزاری کردم برای پیشرفت جهان وقتی رفتید برای رقص، خودمو جای شما گذاشتم واقعا قلبم داشت کنده میشد
امروز من این فایل رو زندگی کردم .
خدایاشکرت هرروز چشمم رو به زیبای بیشتری هدایت میکنی
این اولین کامنتی هست که من داخل سایت میگذارم سخت بود واسم اما شروعش کردم
کمتر از یک ساله که عضو این جمع قشنگ ،خوش فرکانس و زیبا شدم
خداروشکر میکنم که خواهرم شمارو به من معرفی کرد و الان با شما آشنا شدم استاد عزیزم…
همیشه سعی میکردم که ببینم هرآنچه زیبایی در زمین و آسمان هست و به دوستانم این زیبایی هارو یادآور باشم
الان که همراه شما شدم این تلاش در من دو برابر شده و شکرگذاری به خاطر این همه نعمت و زیبایی ،هر جایی که باشیم محیط اطرافمون یا زیبایی هایی که شما برای ما تصاویرش رو قرار میدید.
چقدر جهان زیباست وقتی فقط زیبایی هارو ببینیم در تک تک زیبایی ها خدا رو میبینیم و قلب ما پر از احساس خوب میشه
صحبت ها و کارهای شما پر از نور خداست که اجازه نمیده،احساس خستگی کن و نه شکست و نه نا امیدی میتونه به سمتم بیاد.
امیدوارم که هرجایی هستید آرامش در وجودتون لبریز باشه
واقعا بهتون تبریک میگم نوشتن کامنت را تو این سایت بینظیر شروع کردید .واقعا من خودم حدودا چند ماهی هست کامنت مینویسم ولی هرچه بیشتر با دوستان تبادل انرژی کردم نتیجه این کار را تو زندگیم دیدم واقعا اتفاقهای عالی برام افتاده .
اصلا نمیخواستم کامنت بزارم چون سرم شلوغ بود امروز فقط گفتم بزار فایل امروز سفر به دور امریکا را ببینم چون عادت همیشه ام هست هر وقت فایل روز سایت می یاد باید حتما ببینم ولو کامنت ننویسم
ولی امروز وقتی تا آخر این فایل رو دیدم و تحسین کردم و لذت بردم دیدم خدای من اصلا نمیتونم کامنت ننویسم چیزهایی در این فایل بود تا حالا ندیده بودم عاشق هر دوتای شما انسان موحد یکتا پرست عالی هستم استاد جان و مریم عزیز
شروع فایل در خیابان وست فود ال ای که انقدر ایرانی هست در اینجا که آدم فکر میکنه در ایرانه خوش بگذره بهتون خوش باشین ️
چقدر شهر لوس آنجلس از اون بالا از بام این شهر چقدر زیباست خدایا شکرت
خدایا میدونم به زودی خواهم رفت لوس آنجلس و من هم از این زیبایی ها لذت خواهم برد
احساس میکردم در بام تهران هستم
استاد اون زمانی که در رستوران برزیلی بودید
یاد چند سال پیش افتادم رفته بودم کشور چین اونجا هم رفتیم رستوران برزیلی و مثل همین جا تا جایی که جا داشتیم به همین شکل برای ما انواع کبابها و گوشتهای بی نظیر و خوشمزه آوردند و خوردیم هیچ وقت یادم نمیره چقدر خوش گذشت و چقدر غذاهاش خوشمزه و لذیذ بود
خوب حالا رفتیم شو ماشینهای قدیمی
اتفاقا من هم مثل استاد همیشه علاقه ای به ماشینهای قدیمی یا وسایل قدیمی
نداشتم و ندارم همیشه چیزهای نو و مدرن را دوست دارم تجربه کنم
عاشقتم استاد که گفتی این اتفاق امروز حیاط خونه ما بود
خدایا من هم دوست دارم تراک کمپر داشته باشم و سفر کنم به دور دنیا و هر روز یه حیاط خونه جدید را تجربه کنم خدایا شکرت
خدای من چه فروشگاه بزرگ ایرانی باحالیه
واقعا عالی بود تمام خوراکی ها میوه ها جبوبات تن ماهی قند بیسکویت مادر
من خیلی خوشحال شدم استاد و مریمی اگر از ایران دورهستند تجربه هایی را امروز داشتند که
بوی ایران را حس کردند
خدایا شکرت
وای خدای من سنگ پا و لیف ایرانی حنا و سدر. که دیگه معرکه بود
خدای من جارو مادر بزرگ را کجای دلم بزارم ️
بیرون فروشگاه برای در خواست اون خانم سلطان قلبها را اون آقا براش نواختند
خیلی لذت بردم خدایا شکرت
از همه مهمتر که واقعا من را وادار به نوشتن کامنت کرد کاباره ایرانی بود و رقص استاد با اون خانم
استاد عزیزم من واقعا اعتماد به نفس شما را تحسین میکنم
چقدر عالی بلند شدید و با اینکه اصلا آمادگی نداشتید و لباست ن هم مناسب نبود به دور از اینکه بگویید الان دیگران چه قصاوتی خواهند کرد رقصیدید. عاشقتونم
خیلللللییی قشنگ رقصیدید
خدایا من هم دوست دارم روزی برسه. با استادم دوتایی برقصیم آخه من کلاس رقصم رفتم در تهران
تجربه خیلی خوبی بود
از همه رقصها من رقص عشق را دوست دارم چون واقعا انسان را میبره یه جای دیگه مثل رقص مولانا یا حافط میمونه
باز هم استاد عزیز شما را تحسین میکنم برای عزت نفس و اعتماد به نفستون
عاشقتونم ️
استاد این هم بگم که بایدم اون خانم شما را انتخاب کنه چون اونقدر شما در همه جا متل یه نور روشن مثل خورشید میدرخشید و از فرکانسهایی بالایی برخوردارید که دیگران را جذب میکنید
و آهنگهای خواننده مرتضی با رقصهای خانم ها و آقایون را هم تحسین میکنم و
خیلی لذت بردم تمام آهنگها و شعر هایش چقدر خاطره برانگیز بود
خدای من خیلییییی از این فایل لذت بردم.
تا الان دو مرتبه دیدم
باز هم میخواهم بارها و بارها ببینم
بخصوص رقص استاد را دوست دارم هزار بار ببینم
خدایا شکرت که من را لایق دیدن این فایل بینظیر دانستی
خدایا شکرت بابت حضور استاد عزیزم و مریم شایسته عزیزم در زندگی ام
خدایا شکرت بابت این سایت بینظیر که عضو آن هستم
خدایا شکرت بابت تمام دوستانم در این سایت
خدایا بابت همه چیز بینهایت سپاسگزارم
خدایا شکرت خدایا عاشقتم که دوست صمیمی من هستی
در پناه الله یکتا باشید
خدایا من را به راه مستقیم هدایت کن به راه کسانی که به آنها نعمت و آزادی زمانی و آزادی مکانی و آزادی مالی و برکت و موفقیت وسلامتی و لذت بردن از زندگی داده ای نه راه کسانی که به آنها غضب کرده ای و نه راه گمراهان
به نام خدای یکتا تنها نیروی هدایتگرم
سلام خدمت استاد و خانم شایسته عزیز و تمامی دوستان ارزشمندم
دیشب تا حدود 4 صبح بیدار بودم و رو ایده هام کار میکردم و بعدشم با یه خواب چند ساعته دوباره بیدار شدم و با شوق و ذوق کار دیشبم رو با چنان ذوقی مشغول انجامش بودم که یهو که صدام زدن واسه نهار یادم اومد دست و صورتمم نشستم و نشستم پای کارم.و الان به شدت خوابم میومد اما دیدن این فایل رو به هیچ وجه نتونستم عقب بندازم چون میدونم که این وحی منزل هست .استاد عزیزم نتونستم این کامنت رو ننویسم .چون خیلی خیلی خیلی تحسین بر انگیزین در تمام فایلها و همه زندگیتون و چیزی که امشب تو این فایل زیبا دیدم .چقدر شما خودتونید و چقدر اشک ریختم وقتی با اون خانم رقصیدین با این کارتون خدا میدونه چه درهایی قراره فراتر از چیزی که تا به حال دیدیم تو زندگیتون باز بشه هر چند که ممکنه شما قبلا و در شرایط مختلف هم این کار رو کرده باشین اما من دارم از عزت نفسی میگم که با دیدن همین صحنه تو دل هزاران نفر جوونه زده.هر چقدر هم که خدا رو شکر کنم به خاطر وجودتون و اینکه شاگرد شما و خانم شایسته هستم کمه کمه کمه.من کسی بودم که قبلنا ماه ها روستا بودم و از خونه بیرون نمیرفتم چون چادر اجبار بود یه جورایی و من بلد نبودم بپوسم و همیسه مسخره میشدم از چادر پوشیدن وهمیشه چادرم پر خاک بودواسه همین بیرون نمیرفتم شهرم رو نمشناختم منتظر بودم دیگران برن بیرون برای من هم خرید کنن از دو ستل پیش که از اموزشهاتون استفاده کردم یه روز به خودم گفتم مکه تو هر روز فایل گوش نمیدی و مگه نمیخوای رشد کنی پس برو تو دل ترست و چادرم رو برداشتم اون روزی که این کارو کردم با این که پدرم و خانوادم مذهبین خیلی جالب بود که رفتم باغمون و پدرم هیچ عکس العملی نشون نداد حای کلی تو مسیر برگشت با عزت نفس فرقون کوچیکش رو کمکش اوردم و برام تعریف کرد و خندیدیم و الان دارم میبینم که چه افرادی بعد از من این کار و کردن و خوشحالم چون این خواسته افراد دیگه ای هم بود .اینجا همه به هم سلام میدن چون اکثرا هم رو میشناسن و من از همین سلام دادن هم بیزار بودم . این مدت اشنایی با شما و خانم شایسته نمیگم عالی عمل کردم که هنوز خیلی مونده و این مسیر تمومی نداره ولی خیلی با محیطم سعی کردم در صلح باشم الان که بیرون میرم با عشق تو مسیر فقط چشمم به زیباییها و ارزشمندی مردم روستاست حتی دوسشون دارم و با احساس قلبی و لبخند به همه سلام میدم و واقعا هم دارم بازخودش رو میبینم.چند وقت پیش تو روستا یکی از همباز های قدیمیمون رو دیدم که دیگه از خیلی سال پیش ندیده بودمش کلی ذوق کرد از دیدنم و گفت تو همیشه جز زیباترین دخترای روستا بودی و هستی در صورتی که من هیچ ارایش ندارم و حتی قری فری هایی که داشتم رو حذف کردم.همین تازگی برای ایده هام خیلی سوال تو ذهنم بود راجب کیفیت موادی که باید استفاده کنم .یه بار تو تاکسی اتفاقی تو مسیر همیشگیم چشمم به کارگاه هایی افتاد که احساس کردم جواب سوالاتم اونجاست .و محیط پر رفت و امد و پر از اشناو مردونس و یه لحظه ترس از حرف مردم اومد اما یاد شما افتادم و نکته ای که هر روز میخونمش که کنجکاوی نیاز به یک جسارت دست نخورده داره که خواسته ها رو محقق کنه.به خودم گفتم باید پیاده بشم و پیاده شدم و رفتم دم اون کارگاه ها و با اقایونی که بودن با عزت نفس صحبت کردم و اجازه گرفتم و ازشون سوالاتم رو پرسیدم استاد اگه بدونید چه درای بزرگی از همین اتفاق تو کارم باز شد و چه معجزاتی که از رفتن به دل اون ترس شکل گرفت.چقدر قبلا تلاش میکردم که تایید بشم و همش در حال خرید لباس بودم به شکلی که یه شال یه کفش رو میدیدم و خوشم میومد یه روزم صبر نداشتم و باید باید میخریدم الان مدتیه که هر پولی که دستم میاد با عشقی که تا همین زمان از شب بیدارم نگه داشته با شور و شوق میرم واسه ایده هام خرید میکنم و از خلق کردن ایده هام چنان لذتی میبرم که الان داشتم فکر میکردم چقدر بیرون میرم اصلا توجهم به این نیست که برم یه لباس جدید و یه شال یه کفش بگیرم نه که نخوام ولی میدونم اونها رو به زووی فراوانش ر هم میگیرم و انقدر عملی کردن ایده هام برام مهمه که دیگه حرف بقیه چندان جایی نداره تو مسیرم نداره و به جای تلاش برای دریافت تعریف و به به چه چه دیگران هر چی دستم میاد بلافاصله میرم واسه کارام خرج میکنم.خانوادم تعجب میکنن میگن زهرا تو که از ما پول نمیگیری خودت که داری کار میکنی چرا پولاتو واسه خودت خرج نمیکنی و این وسایل رو میگیری؟اما چنان لذتی ساخت و خلق برام داره که نمیتونم به هیچی دیگه فکر کنم.انقدر وقتی دارم بعد 6 ماه خروجی کارام رو میبینم لذت میبرم که فقط دوست دارم پول که میاد سریع برم خرج کارم کنم .چقدر این کارتون من رو یاد پارسال انداخت که عمدا میرفتم تو دل جاهای پر رفت و امد و شلوغ روستا و مینشستم رو زمین طراحی میکردم و فقط فایل گوش میدادم و طراحی میکردم و حتی اگر کسی هم چیزی میگفت نمیشنیدم انقدر که عاشقانه این کار رو میکردم و الان دارم بازخوردش رو تو کتابی که انجام دادم میبینم.وقتی فکر میکنم که زهرا چی شد اخه که تو بدون اینکه اون همه کلاس که میگفتن باید برم و بگذرونم توکارم انقدر پیشرفت کنم میرسم به همون روزها و اون عزت نفسی که من رو برد تو دل مردم و دید تحلیلی و طراحی و استادی که بهم یاد داد چجوری از این شاه کلید تو امور زندگیم استفاده کنم.از خدا میخوام با نتایج بزرگ همگیمون قدردانتون باشیم دوستون دارم
زهرا1401.10.13
سلام به استاد عباسمنش عزیز و مریم خانم مهربان
من امروز این بخش از سفر رو در زمان سحرخیزی و ساعت 5 صبح دیدم و بسیاااااار بسیاااااار لذت بردم ،دیدن اینهمه زیبایی واقعا من رو به وجد میاره ،
داشتن یک همراه برای پیاده روی برام لذت بخشه
و دیدن بخش های مختلف جهان ،به کمک شما که دوربینتون ،طعم یه سفر لذت بخش رو به آدم میده.
خدایاشکرت
خدا رو هزاران بار شاکرم که شما ها رو دارم و با دیدنتون جهانم رنگ و بوی تازه و جذابی میگیره ،
خدایا شکرت که هدایتم میکنی ،حمایتم میکنی و حفاظتم میکنی،
بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین
سلام به استاد عزیزم و مریم بانو عزیز و مهربانم
سلام به دوستان همسفرم در این سفر شگفت انگیز و پرماجرا و زیبا
خداروشکر برای یک روز جدید و اینکه فرصتی دوباره دارم تا خودم خلق کنم و فرکانس های هم جهت با خواسته هایم ارسال کنم.
سلام به استاد عزیزمون
به به رسیدیم به قسمت 183
ببین کجا داریم میریم برای گشت زدن و با صدای استاد عزیز این فایل شروع میشه اونم به همراه دیدن یک تابلو که مربوط به رای و انتخابات هست که زبان هندی، چینی و البته فارسی هم دیده میشه.
اینجور که تور لیدر سفرمون میگن در خیابون Westwood LA هستیم.بریم که ببینیم چه خبره و قراره امروز دوباره چه تجربه ها، چه درس ها و چه زیبایی های دیگه ایی رو ببینیم…
نکته جالب این شهر آنجلس و این خیابان در کشور آمریکا دیدن این همه تابلو و مغازه هایی که به فارسی نوشته شده بود، اونم به دلیل کسبه فارسی زبان یا مشتری های فارسی زبان بود که این نشان میده چقدر فارسی زبان چقدر ایرانی در این شهر و خیابون وجود دارند.واقعا چقدر….نکته دیگه هم اینه که چقدر هم وطن هامون بخوبی در این کشور تونستن برای خودشون کسب و کار مستقل خودشون رو داشته باشند و آزادانه درآمد کسب کنند و براحتی زندگی کنند…نکته دیگه هم اینه که چقدر سیاست و قوانین این کشور به استقلال افراد و هویت افراد احترام میذاره، چقدر این کشور فضا برای پیشرفت برای هرفردی روی کره زمین قرار داده. چقدر این کشور یک اصل و الویتی رو در قوانینش داره که اینقدر خواهان و طرفدار از سراسر دنیا داره اونم برای زندگی کردن، یک چیزی تو اصل و نیت قوانینش هست که با یک چیزی در اصل و وجود همه ی انسان ها جور درمیاد(حالا فرق نمیکنه اون انسان اهل کدام شهر و کشور و با فرهنگ و پیشینه ایی باشه…)
من قوانین این کشور یا سیاست هاشو برای شهروندان و زندگی نمیدونم، من افرادی که این قوانین رو به مرور در این کشور تصویب کردن نمیشناسم. اما یک چیزی رو جدیدا خیلی بهش برخورد میکنم و همیشه هم دنبال بالاترین الویت در ارزش های خودم بودم و بنظرم این ارزش همونی که در وجود همه ما هست و در اصل و اساس این کشور هم تاحد بسیار خوبی قطعا وجود داره…اونم ارزشی بنام آزادی است…خالق مرا شاد آفرید آزاد آزاد آفرید
_نـکتـــه دیگه این همه فراوانی در دیدن تابلوها به زبان فارسی بود، فراوانی ایده و کسب و کارهای مختلف و فراوانی راه های پول درآوردن بود.فراوانی این همه پول و ثروت و…
خدایا شکرت که جهان این همه فضا داره و این همه آزادی به ما دادی تا هرجا هر شغل و ایده ایی داشتیم اجرا کنیم.
واقعا دیدن بستنی اصغر مشتی
دیدن نان بربری تازه
دیدن اسم تهران
دیدن ادم ها با تیپ و قیافه های ایرانی
واقعا منم احساس کردم اونجا تهرانه اونجا یک قسمتی از ایرانه.
واقعا جالب بود نامگذاری اون میدانی که گفتید بنام ایرانی ها…….
واقعا تحسین برانگیز و شگفت انگیز بود این تجربه و این قدم زدن چقدر باور ساز بود استاد، چقدر منو بفکر فرو برد استاد جان، چقدر این قدم زدن به من بیشتر نشان داد که قدرت جمع چقدر میتونه موثر باشه در شکل و شمایل وانرژی که تو اون موقعیت هست.
چقدر این آدما هم فرکانس هستن
چقدر داشته ها و چیزهای مورد علاقه شون رو با هم شکلی که قبلا بودن به اشتراک گذاشتن در قالب مغازه، فروشگاه و محیط های تفریحی و …
و یک نـکتــه دیگه که به ذهنم اومد که البته شاید قضاوت باشه اینکه ایرانی های مقیم در لس آنجلس چقدر یکسری باورهای گذشته خودشون رو بیشتر مایل هستند حفظ کنند یا اینکه شاید تو گذشته و سبک قبلی خودشون گیر کردن و وقتی اومدن اونجا هم اون سبک و علایق رو با خودشون آوردن، البته شاید من اشتباه فکر میکنم صرفا نام فارسی بکار بردن دلیل بر این فکرا نمیشه…تو این نکته ایی که گفتم و یکجورایی با دیدن این تصاویر همچین قضاوتی کردم این سوال اومد توی ذهنم. اگر من جای اونا بودم با این حد از هم وطن و هم زبان چه رفتاری رو از خودم نشون میدادم؟!
……………………………………………………………………………..
به به رفتین فروشگاه کاسـکــو* و از اینترنتش استفاده کردین تا فایل ها رو بر روی سرور آپلود کنید. چه ایده قشنگی…هیچ محدودیتی، هیچ بهانه ایی برای انجام کارهای درست نیست. وقتی دوست داری کارهاتو درست و به موقع انجام بدی، وقتی دوست داری کارها آسون و راحت انجام بشه اونم در سفر هدایت میشی به اینجور ایده ها که کار رو برات راحت و لذت بخش کنه…
یادم باشه قسمت 159 رو حتما برم دوباره ببینم از تو کاسکو آپلود شده…واقعا سپاسگزارم برای این تلاش های قشنگ و متعهدانه تون.
استاد عزیز خریدهایی از کاسکو هم خریدن رو بهمون نشون دادن(یک شل آب، قرص رختشویی، هدیه برای دوست مون فکر کنم همون گوشی اپل رو گفتین ….خدایا شکرت) و بیان این نکته که توی این فرصت از اینترنت کاسکو استفاده کنیم و فایل ها رو هم آپلود کنیم.فقط میز لپ تاپ رو داشته باشین خیلی باحال بود کوهی از جعبه های عروسکی………………………………….
نکته این قسمت حرف استاد بنظرمن:
_لذتــبخش کردن یک کار تکراری بود اونم در یک فضای متفاوت اونم با اینترنت نامحدود و پرسرعت.
_همزمان انجام دادن کارهایی که نیاز به تمرکز خاصی نداره.
_استفاده از فرصت و مدیریت زمان
_لذت بردن و دیدن فراوانی های کاسکو
_یک خاطره به یادماندنی از رفتن به کاسکو در لس آنجلس
واقعا تحسین تون میکنم برای این رفتارهایی که سرشار از حس لیاقت و آزادی عمل و خلاقیت و عزت نفسه.
واقعا تحسین تون میکنم برای مسئولیت پذیری و تعهدی که به کار و انجام کار درست دارید.
………………………………………………………………………………
چقدر قشنگ زوم کردین روی اون هلیکوپــتـر
چقدر این گوشی زوم و کیفیت تصویر باحالی داره.
چه ویویی از شهر دیدم، آسمان خراش ها و ساختمان های خیلی بلند و یک هلیکوپتر بر فراز آسمان(نــکنه دوست مون اقای راس بـود…) که داشت دور میزد.
واقعا دور زدن هلیکوپتر برام جالب بود.
واقعا خیلی هم لذت بردم از زوم گوشی تون، خصوصا وقتی زوم اوت کردین که یک نقطه سیاهی بیش نبود واقعا چقدر زومش خفنــه…
وقتی برگشتین با خودم گفتم نکنه رفتین تو بام تهران جلس…
حدسم درست بودا در بام این شهر بودین و چقدر دوست داشتم.
عجب مسیر پرپیچ و خمی رو به سمت بالا پیاده روی کردینا خدا قوت…
_بام لس آنجلس که مرکز رصد و نجوم بود.اینجا گفتم کاش یک رصد هم با هم تو سفر بریم.
_اسم برند هـالـیوود رو روی کوه ها دیدیم جالب بود.
چقدر این منظره بام زیبا بود و چه ارتفاع خوبی داشت و چه تسلطی به کل شهر داشت…قشنگ حس اینکه شهر زیر پاته داشت.
چقدر زیبایی ها به وفور همه جا و در همه چیز و همه کس هست.
_ چقدر آهنگی که روی این قسمت گذاشته بودین رو هم دوست داشتم و چقدر هم مناسب بود واقعا دستمریزاد برای این تدوین هاتون.
خب داخل رصدخانه هم میریم خیلی جالب بود خیلی. اون ساعت که مکانیزمش رو متوجه نشدم اون نقاشی های روی سقف که هر کدام داشت تاریخ علم ستارشناسی و باورهای گذشتگان و تمدن ها رو به طبیعت بالاسرمون نشون میداد. دیدن الهه زئوس و کلی اسطوره و افسانه که مربوط به صورفلکی ها بود.
فقط اون گوی گردان شبیه سازی شده از کره زمین…دوست دارم یکی از این چیزها به عنوان دکوری جذاب ومورد علاقه ام تو خونه یا میزکاری که دارم به تازگی استارت های اولیه اش رو میزنم داشته باشم. خدایا شکرت چه ایده خوبی و چه خواسته دلنشین و قشنگی به یادم آوردی……………………قسمت پایین رو آخر اضافه کردم برای دوســـتــان اهل مــطالــعه و کشف و درک چیزهای جالب اطراف مون(اگر چیزی جامونده یا اطلاعات جالب دیگه ایی هم هست خوشحال میشم اضافه کنید. سپاسگزارم)…………………..
تقدیم با عشق
……………………………………………………………………………………
………… رفتم یک سرچ کوچولو زدم اومدم. اینکه اون رصدخانه اسمش
رصدخانه گریفیتس (به انگلیسی: Griffith Observatory)
در سال 1935 تأسیس شده توسط یکی از ثروتمندان لس آنجلس به نام گریفیث جی گریفیث در پارک گریفیث بنا شده است.
رصدخانه گریفیث در شرقیترین نقطه کوههای سانتا مونیکا لس آنجلس قرار گرفته.
رصدخانه گریفیث تنها یک آسمان نما نیست. این رصدخانه بخشی از پارک گریفیث است که بالای یکی از زیباترین کوههای لس آنجلس واقع شده است.
و اینکه اون ساعت نبود که من فکر میکردم
یک پاندول یا آونگ بزرگ منسوب به فوکو (Foucault) که نشان دهنده و اثبات کننده چرخش زمین است.
……………………………………………………………………………
……………………………………………………………………………
رستوران برزیلی حرفه ایی در شهر لس آنجلس کالیفرنیا
نوش جانتون.مریم جان انگار تازه اینجا یک صفایی به موهاتون دادی زیبا شدن مبارک تون باشه…
چه فضا و محیط جالب و تمیزی داشت.
چقدر این ایده چراغ روی میزتون جالب بود.
چقدر باحال نامحدود براتون به شکل های مختلف گوشت میوردن.وای که چقدر قشنگ داشت سرو میشد اون گوشت ها. حسابی دلم خواست و هوس کردم. (استاد اول صبح این فایل رو دیدم با اینکه تو فست بودم اصلا یک صحنه جفت چشم مثل این شخصیت های کارتونی فقط شد گوشت و آب دهنم راه افتاد…البته با قهوه رفعش کردم.)
_آخ آخ اون گوشت دنـده ها ببــین با آدم حرف میزنن میگن بیا منو بخور….به امید الله یکتا در بهترین زمان و بهترین مکان از این خفن ها نوش جان کردم میام اینجا براتون تعریف میکنم.
خلاصه که حسابی نوش جونتون باشه عزیزانـم…
…………………………………………………………………………..
رفتن به یک شـو ماشین های بی ام دبیلو قدیمی
واقعا چقدر جالب بود این رفتار و عادت آمریکایی ها اینکه همچین جمع ها و فضاهایی رو درست میکنند. تا افرادی که مشترکات و علایق مشابه دارند، بیان و دور هم در یک زمان جمع بشوند و از تجربه ها بگن یا ببین و ایــنم یک تفریح جالبی هست.
چقدر تنوع ماشین
چقدر تمیز و لوکس
چقدر آدم و ماشین
یاد جمعه بازار ماشین افتادم.دیدنش جالب بود.
چقدر باحاله که هر روز حیاط خونتون یک چیزهای جدیده و یکجورایی تجربه های جدید و زیبایی ها خودشون میان به استقبال تون…اینم مزیت زندگی در سفر اونم با تراک کمپره. دمتــون گــرم استاد جان…
………………………………………………………………………………
به به دیدن آرم بنــز و شرکت بنــز این همه ماشین بنـــز
رفتیم تو فضای ماشین های خفن امروزی اونم از نوع بــنــــز
خدایا شکرت چقدر ماشیــن
خدایا شکرت چقدر راحت و امن این همه ماشین رو قراره حمل کنن.
خدایا شکرت برای دیدن این همه فراوانی
فکر کنم در شروع سفر به دور آمریکا اینجا اومده بودین یک عکس با مایک اینجا گرفتین فکر کنم شایدم یک بنز دیگه یکجای دیگه بوده.
………………………………………………………………………………
سـبزی مارکت یک فروشگاه ایرانی با بوی قورمه سبزی خفن مادربزرگ پزی…استاد میشه بگین اونجا با اون بوی قورمه سبزی هوس قورمه سبزی کردین یا نه؟ اگر هوس کردین چطور خودتون رو کنترل کردین؟خدایا چقدر باحال بود اونجا.همه چی نوستالژی و ایرانی.
چقدر خورش
چقدر ته دیگ
چقدر هله هوله و خوراکی
چقدر فراوانی
یعنی این فایل و این شهر فقط فراوانی و شگفتی بود استاد جان.
چقدر جنس صادراتی از ایران اونجا هست.
یعنی بهترین کیفیت ها و بیشترین تنوع در هرچیزی.واقعا دمشون گرم.
یعنی حنا و سدر رو بگو
یعنی زولبیا بامیه رو بگو
اون جارو های مادربزرگی رو بگو
چقدر تنوع در شیرینی
چقدر تنوع…………..چقدر بزرگ بود.
خدایا دم در رو بگو یک ایرانی با ساز آکاردئونی داره آهنگ سلطان قلبم میزنه.
خدایا شکرت برای دیدن این همه
……………………………………………..
قسمت آخر فایل هم که دیگه سورپرازینگ شدیم اســتاد. کولاک کردین.ترکوندین یعنی.
شب هم که کاباره تهران در شهر ایرانیان لس آنجلس
و حرکت جهادی استاد جان واول سورپرایز شدن خودش و بعدش هم ما…
فقط اون خانم رقصنده رو ببین این همه جا و آدم دقیقا کلنگش به استاد ما گیر کردا…یعنی استاد واقعا من فقط تحسین تون کردم این حداز اعتماد بنفس تون رو. تحسین کردم اینکه ترس از قضاوت و نگاه مردم و تیپ و لباس تون و اینکه رقص تون خوب نیست باعث نشد که شما از این چالش استقبال نکنین. واقعا استاد تحسین تون میکنم برای این حد عملگرا بودن تون و درلحظه تصمیم گرفتن تون رو. استاد من که اولش راستش جا خوردم و بعد یادم از کامنت یکی از دوستان افتادم که نوشته بود استاد از رقص تون برامون بذارین و دوست داشت رقص تون رو ببینه(من حدس میزدم رقص خوبی نداشته باشین، تو همون سفر با آر وی یک چندبار یک حرکات موزونی زده بودین.) خلاصه دوستان خواسته شون برآورده شد والبته فکر کنم اونا هم مثل من سورپرایز شدن مثل خود شما…استاد میره میرقصه اونم کجا کاباره تهران، اونم یک خانم رقاص میاد سمتش بلندش میکنه و میبرش وسط سالن…واقعا اون خانم اگر میدونست دست کی رو گرفته و داره به کی اموزش میده و باهاش میرقصه. یعنی بعد میگفت یک حسی عجیبی منو کشوند به سمت این شخص.قطعا اونم هدایت شد تا استاد رو انتخاب کنه و استاد بره تو چالش و یکجورایی یک امتحان در لحظه خدا از استاد گرفت…
خلاصه که جالب بود
و نکته های زیبا و درس های زیادی برای من داشت.
نکته هایی که الان به ذهنم میاد:
* در لحظه تصمیم درست رو گرفتن.
* از چالش ها استقبال کردن
* اعتماد به نفس خودتو محک زدن.
* خجالت نکشیدن و اقدام کردن
* قضاوت نکردن
* خودت بودن و لذت بردن در لحظه
* تجربه کارهای جدید حتی شده یکبار برای رشد و محک زدن خودت
* ذهن رو کنترل کردن
* ………….
و البته باید بگم مریم جان رو هم تحسین میکنم برای اینکه فیلمبرداری کردن. و استاد جان رو هم تحسین میکنم که این فایل چالشی با اون فضا و شرایط رو در یک سایت ایرانی گذاشته و اینجا هم خودشو به چالش میکشه.واقعا استاد من چقدر باید از شما یادبگیرم. چقدر شما بزرگی چقدر داری روی خودت کار میکنی و چقدر قشنگ ما رو هم آماده میکنی تا ما هم مثل خودت بزرگ فکر کنیم و کارهای بزرگ و چالش های بزرگ رو بریم توی دلــش.
استاد شاید اینم بخشی از روند تکامل برای ما بچه های پیگیر و اعضای خانواده صمیمی سایت بود.
واقعا چقدر همین تیکه رومیشه بررسی کرد از خجالت نکشیدن، از غلبه بر ترس ها، از کنترل ذهن و نگاه جنسیتی رو نداشتن، از توجه به اصل که لذت بردن و شادی کردن بود، از تمرین کردن و استفاده از فرصت های چالش برانگیز، از اینکه یک استاد موفقیتی میتونه چقدر متفاوت ظاهر بشه و چقدر از خصوصی ترین و شاید حاشیه ساز ترین بخش های زندگیشو برای ما به اشتراک بذاره….
چی میشه که یک آدم به همچین کارهایی دست میزنه؟
چی میشه که یک آدم میتونه اینقدر تغییر کنه و اینقدر رها و بی پروا عمل کنه؟
چی میشه که اینقدر یک آدم صادق و بی ریا هرچی برای یاد دادن داره به ما نشون میده؟…
دیگه رسما من هنگــم…….
استاد واقعا سپاسگزارم ازتون که اینقدر خودتی، اینقدر برای ما سنگ تموم میذاری تا باور بسازیم.
راستی استاد کاپشن تون هم خیلی قشنگ و زیبا بود.
……………………………………………………………………………
شنیدن یک سری آهنگ زنده از یک خواننده ایرانی مرتضی.
این خواننده عزیز و تقریبا سبک قدیمی خوان هم حسابی ترکوند و سنگ تموم گذاشت حسابی مجلس شادی و شور به پا کرد…
خدایا شــکرت
برای دیدن رقص آدم های شاد
آقایون دست خانــما رقص…خانما دست حالا آقایـون رقص
چقدر آزادی قشنگــه
آزادی در عقاید
آزادی در انتخاب
آزادی در علایق
آزادی در تفکر
آزادی در پوشش
آزادی در تجربه
آزادی در تفریح
آزادی در رقص
آزادی در مکان
آزادی در زمان
آزادی در مال و ثروت
آزادی در آزادی
……
………
………….
خدایا شکرت برای اینــکه ما رو آزاد آفریدی…
………….
………
……
……………………………………………………………………………..
سلام و درود دوست عزیز
خیلی از خواندن کامنت تون لذت بردم و تحسینتون کردم، من تقریبا اکثر کامنت ها رو میخونم ولی کامنت شما با اینکه طولانی بود ولی خیلی زیبا و خوش سلیقه بخش بندی شده بود و فاصله گذاری مناسبی داشت که سریع و راحت خوانده میشد و در هر بخش زیبا به نکات مثبت و جزیات توجه شده بود و این شیوه نوشتن بخصوص در کامنت های طولانی برایم الهام بخش بود و ستودنی.
اینکه بگونه ای بنویسیم که راحت بشه مطلب را خوند هم احترام به مخاطبه و هم احترام به خودمان و این نکته خوبی بود که من از کامنت تون گرفتم.
هنگامی که خودم داشتم کامنت مینوشتم دوست داشتم اطلاعات بیشتری راجع به آن پاندول بدونم و با اینکه یکی دو بار سرچ کردم ولی موفق نشدم اطلاعاتی خاصی بدست بیارم و به نوشتن ادامه دادم و تو ذهنم گفتم جواب سوالم و در کامنت بچه ها میگیرم و شما اولین کسی بودید که بعد خواندن اینهمه کامنت به آن اشاره کرده بودید که ممنون و سپاسگزارم ازتون، در پناه خداوند شاد و خوشبخت و ثروتمند باشید.
سلام به شما دوست ارزشمند و بانگرشم
سلام اسدالله عزیز
واقعا خوشحالم کردین از اینکه برام کامنتی گذاشتین که لذت بردین از متنی که نوشتم.
واقعا ممنونم از دقت و توجه خوبتون، با اینکه کامنت هام اغلب طولانی میشن یا شاید گاهی بیش از یک کامنت میذارم شما و شاید خیلی از دوستان میخونید و ابراز لطف میکنید. راستش یک نجوا توی ذهنم میاد که اینقدر طولانی ننویس حوصله میخواد. باز میگفتم من اول برای خودم مینویسم خب باز اون نجوا میگفت خب باید اینقدر وقت بذاری بخونی یکم خلاصه کن تا وقتتو رو زیاد نگیره. کمی قانع میشدم و باز میگفتم این یعنی محدودیت من هر چی بیاد مینویسم. باورتون میشه گاهی اصلا برای نوشتن هیچی تو ذهنم نیست و میگم انشالله اینبار کامنت کوتاه تری میذارم و بعد که شروع میکنم با یک ذره تمرکز بیشتر نکته های مثبت و درس ها رو ببینم و بنویسم اصلا نمیتونم سرعت حرکت انگشت هام رو کم کنم. چون واقعا گاهی تراوش میکنه و میگه بنویس بنویس بنویس…(اما به عنوان مهارت یکم میخوام روی خلاصه نویسی هم کار کنم، هرچند من زمان دانشگاه بهترین خلاصه نویسی بودم که بالای 50 درصد سوال ها از نوشته های من توی امتحان میومد، یادمه دوستان یکساعت قبل امتحان میومدن تا فقط برگه های خلاصه نویسی و بقول دوستان مرتب منو بخونن و انصافا یکی از دوستان میگفت من برای امتحان یک دهم کتاب رو هم نخونده بودم با خوندن بیشتر برگه خلاصه های اون درس من تونست نمره قبولی بگیره و با همون نکات سوال ها رو جواب بده و جالبه دوستانم اغلب از من نمره هاشون بالاتر میشد.
نمیدونم چطور شد که یاد این خاطره افتادم و اینجا برای شما تعریف کردم.میخواستم بگم که این نظم در طولانی نوشتن یا حتی به مدل های مختلف و متنوع کامنت نوشتن رو دوست دارم و تقریبا سعی میکنم جوری بنویسم که اون روز راحت ترم و بعد میام میخونم و خودم اولین کسی هستم که لذت میبرم و باعشق فقط مینویسم.
واقعا سپاسگزارم که باعث شدین این خاطرات و کلی باور های درست و نادرست رو درحد فهم خودم شناسایی کنم.
سپاسگزارم برای وجودتون و نوشتن داستان هدایت الهام بخش تون. امیدوارم در مسیر کشف علایق و ساخت کسب و کار شخصی عالی و عالی تر قدم بردارید.
تحسین تون میکنم برای کامنت ها و توجه های زیبایی که دارید واقعا خوشحالم از آشنایی بیشتر با شما. خوشحالم اینجا دوستانی رو دارم که در مسیر رشد و پیشرفت هستن و اینقدر به رشد منم کمک میکنن واقعا خداروشکر برای همه چی…
منتظر ردپاها و شنیدن اتفاقات زیباتون با عشق هستم.
براتون از الله یکتا بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی رو از صمیم قلبم خواستارم
ارادتمند شما فهیمه پژوهنده
سلام و درودی دوباره به شما فهیمه جان عزیز در این صبحگاه زیبا
فهیمه جان احساستو هنگام نوشتن کاملا درک میکنم زیرا کلام خداوند است که می گوید نبوده بنده من کار خدایی را انجام داده باشد و همزمان نجواهای شیطان را هم نشنیده باشد!
خوشحالم که به نجواهای دلتون توجه می کنید تا به نجواهای ذهنتون و راه درست و مسیر درست نیز همین است.
خانم پژوهنده عزیز دلیل بودن در این سایت، دیدن آموزش ها و فایل ها، خواندن و نوشتن کامنت ها چیزی جز رسیدن به احساس خوب نیست. و وقتی که ما با خودمان بتوانیم رابطه درستی برقرار کنیم آن وقت راحتتر و سریعتر به احساس خوب خواهیم رسید و مدت بیشتری در این احساس خواهیم ماند. لذا اگر عادت به طولانی نوشتن دارید بهتون تبریک میگم زیرا این یکی از نشانه های این رابطه درونی زیبا با خودت و خداوند است.
دلیل طولانی شدن کامنت ها هم همین ارتباط قوی است زیرا از درونت این جملات می جوشند و بر دل و قلمت جاری می شوند و تو نمیتوانی که ننویسی!
فهیمه جان عزیز همانطور که در کامنت قبل اشاره کردم منم در این دانشگاه انسان سازی جزوه شما را امانت گرفتم و لذت بردم از شیوه نگارش و دستخط زیبایت و نکات مهم و قشنگی که اشاره کردید، اینجا هر چقدر مفصل تر و با جزیات بیشتر بنویسی بهتر و بیشتر و راحتتر به مقصود میرسی زیرا مدت زمان بیشتری دارید با خودت گفتگوهای ذهنی مثبت انجام می دهید و به نکات مثبت توجه می کنید و احساس خوبت لاجرم و طبق قانون اتفاقات بهتری را جذب زندگیت خواهد کرد
باز هم ممنون و سپاسگزار لطف و نگاه زیبایتان هستم و برایتان سعادت و خوشبختی و سلامت و ثروت آرزو میکنم دوست عزیز.
سلام به شما اسدالله عزیز، صبح زمستانی و نمناک شما هم بخیر و شادی
وای که چقدر به کامنت تون انگار نیاز داشتم، به شنیدن و به یادآوردن قوانین و کلام خداوند
اینکه برام نوشتی:
کلام خداوند است که می گوید نبوده بنده من کار خدایی را انجام داده باشد و همزمان نجواهای شیطان را هم نشنیده باشد!
وای دوباره که این قسمت رو الان خوندم یک اشکی تو چشمام حلقه زد وای خدایا تو با من چه میکنی، خدایا چقدر قشنگ منو سردردگمی رها میکنی و جواب منو به این قشنگی با این دست و زبانت به من میرسونی:
بهتون تبریک میگم زیرا این یکی از نشانه های این رابطه درونی زیبا با خودت و خداوند است.
پس از تئوری کوانتوم دانشمندان اساس همه ی جهان را انرژی می نامند. همه ی جهان نوعی انرژی هستند….خدایا تو با من چطور حرف میزنی. خدایا چقدر تو به من نزدیکی….نمیتونم اشکی که از احساسی که به قلبم از کلام خدا به من رسونده و داره هی به طرق مختلف میرسونه کنترل کنم خدایا عاشقتم واقعا نمیتونم که ننویسم نمیتونم.
سنگ و فلز گونه های فشرده و افکار و احساست گونه های رقیق این انرژی هستند….همزمانی این قسمت از فایل های “آرامش در پرتو آگاهی” که مثل یک تیک بزرگ و تایید قشنگ بازهم از خدای من و نشانه های خدای من که همه جا او میبینم، میشنوم، حتی این خامه پرچرب و خوشمزه ایی که لحظاتی پیش خوردم که مزه اش زیر دهانم مونده همش انرژیه همش خداست. میبنی دوست من…چطور من جاری نشم چطور انگشت هامو آروم کنم که کلمات رو تایپ نکنن چطور اصلا میشه خدا رو ندید.من عاشقانه میپرستمت ای خدای متعال و بی همتایم. خدایا عاشقانه های قلبم رو هربار با کلماتی ناقص در مسیر و جریان تو جاری میکنم…خدایا منو دچار خودت کردی و دوباره میخوام که ملاقاتت کنم مثل همون اتفاقی که منو آگاه کردی و حست کردم و نمیدونم چطوری شد که روحم از جسمم جدا شد. دلم اون لحظه رو دوباره و دوباره میخواد اینبار……..اووووه یعنی قلبم تو دهنمه ها….میخواستم هرآنجه نوشتم رو برم پاک کنم اما شاید باید اینجا مینوشتم. اصلا رفتم تو فضا و خاطره خوشی که دوست دارم و باعث شد خدا تو قلبم چنان رسوخ کنه که با نامش اشک تو چشمام مثل باران بهاری جاری بشه. تا هرموقع هر کسی و هرچیزی میدیدم فقط حضور خدا رو ببینم. واقعا اشک امونم نمیده و نمیدونم اصلا چرا اینا رو دارم با شما مرور میکنم…
فقط میتونم بگم ازتون بارها و بارها سپاسگزارم برای کامنتی که قلبم چنان تکان داد، چنان نشانه ها و همزمانی هایی برام بود که فقط میتونم بگم از صمیم قلب سپاسگزارم دوست عزیزم تویی که پاره ایی از منی، پاره ایی از خدا، تویی که عاشقته خدا تویی که عاشقتم تویی که من را چنان شوریده حال کردی که فقط سکوت میکنم و بس………..من نمیتونم که ننویسم و گاهی اصلا نمیتونم که بنویسم و فقط سراسر سکوت محض میشم و منتظر اون ملاقات هستم ملاقاتی که در لحظه مرگ و زندگی اتفاق می افتد…………..
سلام فهیمه جان
چه جمله ی زیبایی:خالق مرا شاد آفرید آزاد آزاد آفرید
چقدر جزء به جزء اتفاقات فایل رل توضیح دادید و چیزی را از قلم ننداخته
از اینکه رفتید و در مورد اون رصد خانه و پاندول تحقیق کردین واقعا تحسین میکنم این حس کنجکاوی را
غذا رستوران،ماشین ها،خیابان ها،رقص استاد و …
موفق و پیروز باشید
سلام دوست عزیز و بانگرشم
سلام محمد جان
چقدر از دیدن اسمت به عنوان کسی که برام کامنت نوشته خوشحال شدم. من سعی میکنم کامنت های شما تا جای امکان بخونم و هربار شما رو تحسین میکنم و من از شما واقعا سپاسگزارم که برام نوشتید.
واقعا این جمله زیبا از یک شعر زیبا حس خیلی خوبی به من میده.ممنون که برام یادآوریش کردین.
واقعا حس کنجکاوی و کشف و تجربه کردن در وجودم فکر میکنم خیلی خیلی بالاست.
من همینجا شما رو تحسین میکنم برای ردپاهای زیباتون و ازتون تشکر میکنم که هستید و دارین اینقدر خوب روی خودتون کار میکنید و با خوب زندگی کردن تون جهان رو جای بهتری برای زندگی میکنید واقعا صمیمانه سپاسگزارم.(راستی محمد جان خوشحال میشم بیشتر باشما و نحوه هدایت و مسیری که اومدین و رفتین آشنا بشم، دیدم هنوز داستان هدایت تون رو ننوشتید. البته منم باید یک آپدیتی بکنم داستان هدایتم رو…)
براتون بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی رو از الله یکتا خواهانم
ارادتمند شما فهیمه
بسمالله الرحمن الرحیم
خدایا شکرت بخاطر دیدن یه قسمت شگفت انگیز دیگه از سفر به دور آمریکا
خدایا شکرت که من و همه دوستان هم فرکانسیمون داریم با تمام شهر ها و اماکن دیدنی این کشور دوست داشتنی آشنا میشیم
استادم از شما و مریم عزیزم خیلی سپاسگزارم واقعا تحسین تون میکنم چون برای تهیه هر کدوم ازین قسمتها باید کلی امکانات فراهم بشه مثل آماده بودن دوربین یا موبایل ، حتی شرایط خودتون باید اوکی باشه
نمیدونم ولی ذهنم میگه احتمالا باید به کسانی که اونجا هستند اطلاع بدید که مامیخوایم فیلم برداری کنیم مثل اون جا که رفتید و از اون کسانی که داشتن خودشون برای فیلم آماده میکردن و شما از اونها هم برای ما فیلم تهیه کردید و این خودش مستلزم انجام یک سری کارهاست البته تو دو یه قسمت قبل یا همین جایی که ماشینهای قدیمی دور هم جمع شده بودن
استاد به عقیده من چیزهای قدیمی دوست داشتنی ان اما تو حوزه خودم مثلاً وسایل خونه و این هم بخاطر این باور محدود کننده من هست من باور کردم که وسایلی که توی گذشته ساخته میشده کیفیت خیلی خوبی داشتن والانیا اصلا کیفیت ندارن
«الان ب این باوره پی بردم »
الهی شکر اونقدر خوشحالم از دیدن این قسمتها حتی خودمو بجای اون ماشینی که داشت بالا پایین حرکت داده میشد هم تصور کردم عین چرخ و فلک هایی بود که در دوران کودکی سوارش میشدیم و مثل اون ماشینه بالا و پایین میرفتیم و گلی هیجان داشت احساس میکردم اون ماشینه منم و دارم از بالا و پایین رفتم کیف میکنم و البته هیجان داست
خدای من وقتی وارد اون ایالت شدید نمیدونید که چقدر هیجان داشتم استاد بوی قورمه سبزی من احساس میکردم مخصوصا وقتی اون شیرینیها رو نشون میدادید دلم قنج میرفت خیلی وسوسه برانگیز بود اما نه برای من که جزو متقین در حوزه سلامتی هم هستم
خیلی هیجان انگیز بود اون بستنی اکبر مشتی وای اونقدر خوشحال شدم وقتی دیدم اون فروشگاه پر بود از ور وسایل ایرانی از شیر مرغ ایرانی تا جون آدم ایرانی خدای من الان تو ایران خیلی وقته بند صورت نرفتم چون لیزر دیگه کارا رو اسونتر کرده همین الان ذهن جان فرمود که نکنه لیزر ضرر داره نه بابا چه ضرری ول کن ترو خدا دیگه برای اینم نظر میدی من در پناه خدا هستم و دوست دارم که صورتم از موی زاید پاک باشه تمام
اینم از دهان بند ذهن
استاد ممنون که مارو اینهمه میگردونید از تراک کمپر هم خیلی ممنونم که برای ما همیشه حکم ی خونه عالی داشته ودیدن شگفتیها و پدیده های عالی رو برامون مهیا میکنه خدایا من هم ترک کمپر میخوام و یه همراه سالم و سرحال و کیف کوک و هم فرکانس
خدایا ممنون که منو آفریدی خدایا سپاسگزارم که این دنیای زیبا رو آفریدی خدایا من تصدیق میکنم که استاد عباس منش بدون داشتن ابلاغ از طرف تو اومده تا بنده های تورو هدایت کنه به سمت شگفتیهای خلقت و آنچه به واقع زندگی را لذت بخش و آسان میکنه و در جسم و روح انسان موثره
در آیه های زیادی به سیر و سفر تاکید دارد و به انسان توصیه میکند که به مسافرت بپردازه به عنوان مثال میفرماید: (قل سیروا فی الارض …. فسیروا فی الارض….).
و از همه شگفت انگیز تر اینه که همه چیز در تسخیر انسانه
خدای من عاشقتم خدایا شکرت
استادجان و مریم جان رو تحسینتون میکنم چقدر زوج فوق العاده ای هستید الهی شکر
من عاشق گردش بخصوص با کمپر و دوره سلامتی هستم وقتی تهیه غذا از سه وعده به یک وعده یا حتی در یک رستوران فوق العاده باشه خیلی با کیفیت میشه
یعنی اون مسافرت میشه نوووش جون
الهی شکر الهی شکر این سفرنامه خودش ی دوره بی نظیره که توش دوره سلامتی هست دوره تمرکزبر زیبایبها هست ،دوره سلامتی هست دوره روابط هست،دوره عزت نفس و دوره قل سیرو فی الارض، دوره لذت بردن و دوره سپاسگزاری و بزرگ کردن ظرف وجود هم هست ی معجون بی نظیر برای کسانی که بخواهند تا هدایت شوند
استاد جان از شما و مریم جانم سپاسگزارم شما فوق العاده اید
چقدر این کلام شما زیبا بود خیلی تحسین تون کردم بخاطر انتخاب کلمه «رقصنده» و وقتی شمارو دیدم که همراه شدید قلبم داشت می ایستاد اگر من هم اونجا بودم دوست داشتم برم برقصم اما به احتمال قوی ذهنم مقاومت میکرد اما من دیگه اون آدم بی عزت نفس نیستم میرفتم و کلی لذت میبردم
چند روز پیش خانواده م اومده بودن خونه مون و ما رفتیم کوه و اونجا کلی برف بازی کردیم و زدیم و رقصیدیم با اینکه همسر و مادرشون هم بودن اما من جلوی اونهاهم رقصیدم و اصلا به ذهنم اجازه ابراز وجود یا اظهار نظر ندادم قبلاً اصلا جلوی اونها یا حتی خانواده خودم این کار نمیکردم چون ذهنم بشدت مقاومت داشت و اتفاقا با کوچکترین حرکت بهم تذکر داده میشد اما ایندفعه نه تنها لذت بردن بلکه هیچ کس جرات تذکر هم میداد بعد یه اتفاق افتاد بعدش متوجه شدم که دستبند دخترم گم شده اما اونقدر ذهنمون کنترل کردیم و حتی وقتی از غزل پرسیدم که آیا ناراحتی ؟گفت نه بابا اینهمه بهمون خوش گذشت حالا یه اتفاقی هم این مدلی افتاد که نباید ناراحت بشم و ما همچنان میگفتیم و میخندیم و شکر گزاری میکردیم اتفاقی که افتاد دستبندش بعد از دو روز پیدا شد
استاد ما امتحان شدیم ولی نتیجه، مهر قبولی روی خودش داشت
آفرین به خودم و خانواده ام که اینهمه قانون مندانه داریم گام برمیداریم آخه ما فوق العاده ایم
آفرین استاد جان خیلی تحسین تون کردم خیلی اون خانمها که داشتن میرفصیدن رو تحسین کردم و اومدن به آمریکا و گشتن و ثروتمند شدن توی لیست آرزوهام پر رنگتر شد استاد جانم مریم عزیزم و
دوستان مهربونم عاشقتونم
در پناه خدای منان و دیان
بنام الله که تنها روزی دهنده و نجات دهنده اوست ….
سلام ب استاد عزیزم ….
استاد… عاشقتم من ……
واقعا بی نظیری …..یه دونه ایی ….
اقاااااا …..دمتگرم خیلی حال کردم ….
کل فایلهایی که تهیه کردی یه طرف این فایل یه طرف………….
مخصوصا شجاعتت تو رقصیدن با اون خانم هنرمند و همینطور پخش کردن این فایل برای بچه ها برای من ستودنی بود … دمتگرم…….منو اگه میکشتی نمیرفتم وسط……
واقعا بهت ایمان اوردم تمام چیزهایی که میگی بهشون عمل هم میکنی …. ( البته دو ساله بهت ایمان اوردم )
فقط اومدم ازت تشکر کنم ….شجاعتت رو میپرستم…..
شاید این موضوع برای یه کس دیگه خیلی موضوع پیش پا افتاده ایی باشه اما برای کسی که پاشنه اشیلشه موضوع خیلی بزرگیه و میتونه ترس بزرگی تو دلش ایجاد کنه اینجا همون لحظه ایه که هر چیزی قبلا میگفتی خودش رو نشون میده اگه میخوای موفق بشی باید بهشون عمل کنی … خیلی عالی بود…
تنها استادی هستی با تصاویر زنده و واقعی و بدون سانسور ب شاگردات اموزش میدی…. فقط حرف نیستی بلکه بهشون عمل میکنی و این میتونه بسیار بسیار توی شکل گیری باورهای ما بچه ها که داریم ازشما چیز می اموزیم تاثیر گذارباشه …و کلی ما بچه ها رو شجاع بار بیاره در تمام زمینه ها …چه در ارتباط با نظر دیگران چه در برابر ترسهامون و چه در ارتباط با هر چیز دیگه…..
عالی بود ….مرسی
این فایل یکی از اون فایلهای بینظیر بود …خیلی حال کردم …
امیدوارم همیشه شاد باشین …
تشکر …..
سلااام استاد عزیز و مریم جان.
چقددددددر این قسمت دید منو درباره عزت نفس تغییر داد.
شما مه اصلا بلد نبودی برقصی رفتی با اون خانوم رقصیدی و عزت نقسو فریاد زدی. اونم کجا؟؟؟؟
جایی که همه ایرانی بودنو ادم فکر میکنه شاید خیلیا شمارو بشناسن. دمت گرررررم.
ممنونم ازت. منم تصمیم گرفتم با تمام توانم و بیشتر از همیشه روی اعتماد به نفسم کار کنم.
چند وقتی هست که تصمیم گرفتم با تمام توانم زندگیم رو تغییر بدم. وقتی تصمیم گرفتم به این نتیجه رسیدم که باید از کاری که توش هستم خارج بشم و با هیچی و کلی بدهی کسبو کار خودمو شروع کنم. رفتم که به کارفرمایی که دارم باهاش کار میکنم بگم من دیگه ادامه نمیدم و میخوام جدا بشم. خیلی سعی کردم و ازش خواستم تموم بشه. اما متأسفانه قبول نکرد. گفت باید بمونی. اخه من مدیر فروش مجموعه هستم و یه جورایی خیلی براشون درامد دارم( اگه بیام بیرون میتونم راحد درامدم رو چند برابر کنم). اما کارفرما گفت بمون. راستش خیلی در حقم لطف داشته و خیلی جاها دستم رو گرفته. تو رو در بایستی گیر کردم. خیلی دلم میخواد بیام بیرون اما نمیدونم چطوری. میتونم فردا دیگه نرم سرکار اما اینکار درست نیست.
لطفا دوستان اگه راه حلی برای این مشکل من دارن بهم بگن تا بتونم با اون راه بیام بیرون.
خیلی ممنونم که همیشه در کنارم هستین و کمکم میکنین.
براتون بهترین هارو ارزو میکنم.
خدانگهدارتون
سلام دوست خوبم
گفتم بیام از تجربه خودم بگم بهتون شاید کمکتون کنه
من یه شغل اداری داشتم که حسابدار هم بودم ینی یه جورایی همه چیز به هم میریخت اگه نرم
همیشه اخرای سال استرس خفم میکرد یه روز تصمیم گرفتم استعفا بدم کلی مقاومت کردن بهم وعده پول بیشتر کمک بیشتر دادن ولی من تصمیمم گرفته بودم
تصمیم گرفتم نرم
همش فکر میکردم وای اگه من نرم همه کارشون گره میخوره
وای فلانی بنده خدا کلی لطف کرده بهم گناه داره
یه مدت تلفنی به کسی که جدید اومد جام موضوع هارو توضیح دادم البته هم اونا تا مدتها پیگرم بودن که برگردم
ولی شاید باورتون نشه همه راحتتر از چیزی که فکرشو هم بکنید جابجا میشن و کار پیش میره
اصلا فکرشم نمیکنید چقدر همه چیز راحت به روند طبیعی بر میگرده و ادامه میده
شما به خودتون فکر کنین هر کسی ناراحت بشه یکی دوروز تمومه
من اوایل سختم بود جواب ندادن بهشون زدم همه رو بلاک کردمولی بعد که قوی شدم شخصیتم قاطع تر شد راحت میتونستم جواب بدم بهشون
به هر حال همه دنیا راهش پیدا میکنه عمرتون صرف کاری کنین که عاشقشین
من الان اصلا اون ادم قبل با اون درامد نیستم
من الان 20 برابر اونموقع درامد دارم زمانم ازاده و عشق میکنم با کارم
موفق باشین
سلام زهرا جان.
خیلی ممنونم ازت به خاطر پاسخ زیبایی که بهم دادی.
دقیقا همینطوره. من میدونم با خروجم از این کار با اینکه درامد نسبتا خوبی دارم، میتونم کار خودم رو استارت بزنم چون تو کارم واقعا ماهر هستم و میتونم درامد بسیار زیادتری رو تجربه کنم.
تا حالا این ضعف که نگران بودم که چی به سر این مجموعه میاد جلوم رو گرفته بود.
اما حالا با توکل به خدا و پاسخ های زیبایی که دادین قدم تو همین راه میزارم و با قدرت راه خودم رو انتخاب میکنم و ادامه میدم.
برام دعا کنین.
موفق و پگیروز باشید.
سلام آقا جواد
چندتاوباور خیلی ایراد دار توی کامنتت هست
که ای کاش میتونسنم درکی ک کردم رو درست ب زبون بیارم
چرا واقعا فکر میکنی ک درست نیست دوست من? این احسای عذاب وجدان و احساس گناه و درست نیست از کدوم باور و پاشنه آشیلت داره نشئت میگیره ؟
الان داشتم جلسه هفتم جهان بینی توحیدی رو گوش میدادم ک استاد میگه باورهای اشتباه ما پاشنه های اشیل ما تااخر عمر باید روش کار بشه بایه بار دوبار از بین نمیره و یکی از باورهای اشتباه خودشه میگه
ک چون نمیتونسته آدمارو دست ولطفی از طرف خدابدونه همش این فکرو میکرده ک مثلا اگه فلان دوستم برام این کارو کرده تو ذهنم این بود ک حتما منم باید واسش جبران کنم و این اعتماد بنفس پایین و این احساس زیر دین کسی نبودن باعث شده بود ک ادمایی رو جذب کنه ک هر کاری واسش انجام میدادن توقع داشتن استاد واسشون جبران کنه
میخوای ترساتو زیرپا بزاری بیای بیرون و خودت اقاورئیس خودت باشی یا تا اخر عمرت زیر دست کارفرمات
میخوای بندگی خدارو بکنی یا بردگی مردم؟؟؟؟
اون لطف و اون کارا رو خدا برات کرده نه کار فرمات تو بخدا نگاه کن نه دست خدا دوست من این شرک خیلی بزرگیه ک ما محبت و کارایی ک خدا از طریق دستاش برامون انجام میده رو بخوایم به آدمانصبت بدیم
برو حتما فایلای توحیدی رو گوش بده چندین و چند بار بخصوص فایل فقط روی خدا حساب کن و اون فایلی ک استاد درموردمصاحبه اون اقای بازیگر گفتن عااالیه ب من ک خیببلی کمک کرده
امیدوارررم قدرت خدای خودتو و خودتو دست کم نگیری و از ارزش و توانمندیت استفاده کنی
سلام آرزو جان.
اول تشکر میکنم از خدای بی نهایت مهربونم که شکا دوستان رو دستانی قرارداد برای هدایت من به سمت اهدافم و تشکر میکنم از تو که انقدر زیبا بهم یاداوری کردی که همه چیز از سمت خداست. مردم دستان خدا هستن برای ورود نعمت ها و برکت ها به زندگیم و باید ازشون تشکر کنم اما باید کریدیتش رو بدم به خدا.
خیلی ممنونم از لطفی که کردی.
اگه تونستی ادرس اون فایل استاد که در رابطه با اون اقای بازیگر حرف میزنه رو برام بفرست.
سپاسگزارم
سلام جواد عزیز
شما تو قسمت دانلودی ها ک بری توحید عملی قسمت 5
واقعا همه چیبیز توحیده
بخصوص توی کسب و کارما و توی ایران شرک بیداد میکنه
بیشتر وقت بزار و هر فایل رو هزاران بار گوش بده
من بالای صدبار این فایلای توحیدی رو گوش دادم اما هر جای زندگیم ب مشکل برمیخورم وقتی ریز میشم میبینم فقط از شرکه
سلام جواد جان
امیدوارم حالتون خوب و عااالی باشه
من یه تجربه در این زمینه داشتم وخواستم که به اشتراک بزارم
حدود 3 سال پیش بود که تو یه شکرت به عنوان ویزیتور کار میکردم
سابقه ام تقریبا 5 سال شده بود ، اما یه فرصتی برام پیش اومد که میخواستم استعفا بدم
کارفرمای خیلی خوبی داشتم ، اصلا باهام کاری نداشت و دلیلشم این بود که من خیلی خوب میفروختم
و تو اون چند سال از من اشتباهی ندیده بود واسه همین اصلا نمیخواست که من از پیشش برم
کلا ازم خیلی راضی بود
منتها عیدی و سنوات بچه ها رو نمیداد و میگفت اولا شما ویزیتور هستید خب بیشتر بفروشید که حقوقتون هم بیشتر بالا بره و دوما وقتی من هیچ جی پی اسی به تلت شسما وصل نکدم و آزادی کامل دارید پس نباید این چیزا رو از من بخواید
و چون من اونجا میتونستم تو کارم تا حدودی آزادی زمانی داشته باشم واسه همین چند سال موندم
ولی در نهایت به این نتیجه رسیدم که هیچ دِینی نسبت به ایشون ندارم و اگر کار فرمام اصرار داره که بمونم خب حقوق من رو بیشتر کنه
اما وقتی گفتم میخوام برم گفت من جایگاهت رو بالا میبرم و از این حرفها ولی من تصمیمم رو گرفتم و از اونجا اومدم بیرون و خیلی خوشحالم که تونستم این کار رو بکنم
اصلا نترسید ، ما به هیچکس مدیون نیستیم
اگه از ما راضی هستن فقط بخاطر خوب بودن ، صداقت و کار کرد درست ماست وگرنه عاشق چشم وابرو ما نیستن
پس توکلتون به خدا باشه و با خیال راحت استعفا بدید و اگر قبول نکردن ، دیگه نرید سر کار و بدونید که خداوند خودش هدایت میکنه به مسیر های درست
موفق ، شاد و ثروتمند باشید
سلام حمید عزیز.
ممنونم.
خیلی با خودم کلنجار رفتم و تصمیم گرفتم با تومام توانم پای تصمیمم وایستم و این پنجشنبه برای همیشه از این تیم که خدایی هم عالی بودن جدا بشم و برای خودم کارم رو شروع کنم.
انشاالله برنامه دارم که مثل حالا سفت و سخت روی باورهام کار کنم و به امید الله به شدت برای بازاریابی کار خودم با هر چیزی که همین الان دارم کارم رو راه بندازم.
ممنونم که کمکم کردید برای گرفتن بهترین تصمیم.
فقط بعد از اینکه از کارتون جدا شدید کار بهتری رو شروع کردید و در کل براتون بهتر شد؟؟؟
ممنون میشم پاسخ سوالم رو بدید.
در پناه خداوند جهان باشید.
سلام جواد عزیز
من وقتی که از کارم اومدم بیرون ، وارد یه بیزینس شدم که هیچ تجربه ای ازش نداشتم
و به همین دلیل خیلی زمان برد تا به تکامل برسم
یعنی آموزش دیدم و هنوز دارم تجربه کسب میکنم ولی از تصمیمی که گرفتم اصلا پشیمون نیستم
بغیر از ایراداتی تو شروع کار داشتم که گفتم خدمتتون، باورهای مخربی هم تو مسیر داشتم که مانع از رشد من میشد و همین باعث شد که مدت زیادی درجا بزنم
ولی الان به لطف خدای وهّاب و مهربانم شرایط خوبه
و هر روز دارم تو کارم بهتر و بهتر میشم
و البته پیشنهادی که برای شما دارم اینه که اول به خدا توکل کن
و بعد باورهای خوبی بساز و شروع کن
شاد و ثروتمند باشید
سلام وعرض ادب
بابت
تحسین میکنم به نکته مهمی اشاره کردید که عزت نفس گفتید چقدر راست گفتید و یادم نبود این نکته رو تو کامنتم بنویسم ،
یه دفه دلم گفت که راجب پاسخ سوالتون ،به نظرم شماهم باید رو عزت نفس اتون کار کنبد چرا که هرکی کاری میکنه برای ما از سمت خداوند ،ودست خداوند هست همانطور که خود ما اگر خوبی میکنیم به گفته استاد باید به این دید باشه در راستای گسترش جهان و قراره ده برابر یا چندین و چند برابر به خودمون برگرده
واینکه شما باید اول تکلیف دل اتون که عذاب وجدان دارید مشخص کنید دراین رابطه استاد تو فایلهای دانلودی راجب عذاب وجدان گفتن
واینکه دومین مسئله اینه که شما کاری یا راهی انتخاب کردید و میخواهید بیاید بیرون اگر نه که میگید میزنم بیرون یه کاری شروع میکنم ،که من نمیخوام بگم شما اول از خود خدا هدایت بخواهید و اینکه بگید براتون نشانه بفرسته که چی به صلاح اتون هست و اینکه شاید هم این بنده خدا وسیله هست به شما نه بگه که شما خودتون بیشتر وبهتر پیدا کنید که اونم باز به اینکه شما چقدر عزت نفس ایمان دارید به کاری که میخواهید بکنید مربوطه پس سعی نکنید عجولانه برید بزارید قدم هاتون کوچولو طی بشه تا با جهان هماهنگ باشید
انشالله که صحبت من شاید سخنی باشه از طرف خداوند تا شما بهتر مسیر پیدا کنید .
شب خوش
سلام مهرنوش عزیز.
خیلی ممنونم که کمکم میکنی تا در راه درست قدم بردارم.
نشونه های زیادی برام اومده که الان باید بزنی بیرون.
دقیقا متوجه شدم همون احساس عدم لیاقت و احساس گناه هست که نمیزاره من قدم درست رو بردارم. الان که کامنتت رو خوندم تصمیم گرفتم قدم اول رو بردارم. پیام دادم بهش و اعلام کردم پنجشنبه آخرین روز کاری من هست و دنبال نیرو برای مدیریت فروش باشه.
بازم ازت ممنونم.
سپاسگزارم
سلام جواد آقا ممنون از کامنت خوبتون راحت و روان نوشته بودید
دوسش داشتم
آقا جواد در مورد کارتون گفته بودید
اینکه تو رودرواسی گیر کردید
و اینکه اگر از اونجا دربیاید ناراحتتون میکنه چون خیلی لطف داشته
اما بید بدونید که اگر اون آقا ب شما لطف داشته بخاطرلطف خداوند بوده و شما هم نهایت صداقت و درستکاری داشتید
بنابراین دیگه هیچ چیزی این وسط نمیمونه چاکر شما آدم درستکاری نبودید قطعا اون هم بهتون محبت نمیکرد
دوم اینکه شما دارید شرایط خوبی رو که برای خودتون میخواهید که داشته باشید رو فدا میکنید و این خود«من کمم »رو نشون میده
اگر واقعا روی تصمیمتون برای رسیدن به اهدافتون جذبه هر و سریعتر رک و راست بگین که با بمن حقوق بیشتری بدید یااینکه راحت از اونجا بیاید بیرون و کسب وکارتون راه بندازید
و ب خدا توکل کنید و ازش بخوانید که هدایتتون کنه
و امید وار باشید به رحمت خداوند
سلام
امیدوارم خوب باشید
از دید من
اگه مطمین هستید به تصمیمتون بدون شک و تردید.
برای کارفرما تایم مشخص کنید که کسی را پیدا کنه و در این بین هم باهاش به توافق برسید که پارت تایم براش کار کنید
که استارت کار خودتون را بزنید و همزمان پیش ببریدش.
موفق باشید
سلام جواد آقا ممنون از کامنت خوبتون راحت و روان نوشته بودید
دوسش داشتم
آقا جواد در مورد کارتون گفته بودید
اینکه تو رودرواسی گیر کردید
و اینکه اگر از اونجا دربیاید ناراحتتون میکنه چون خیلی لطف داشته
اما بید بدونید که اگر اون آقا ب شما لطف داشته بخاطرلطف خداوند بوده و شما هم نهایت صداقت و درستکاری داشتید
بنابراین دیگه هیچ چیزی این وسط نمیمونه چاکر شما آدم درستکاری نبودید قطعا اون هم بهتون محبت نمیکرد
دوم اینکه شما دارید شرایط خوبی رو که برای خودتون میخواهید که داشته باشید رو فدا میکنید و این خود«من کمم »رو نشون میده
اگر واقعا روی تصمیمتون برای رسیدن به اهدافتون جذبه هر و سریعتر رک و راست بگین که با بمن حقوق بیشتری بدید یااینکه راحت از اونجا بیاید بیرون و کسب وکارتون راه بندازید
و ب خدا توکل کنید و ازش بخوانید که هدایتتون کنه
و امید وار باشید به رحمت خداوند
و این یعنی اینکه شما کم نیستید ،دلتون برای دیگران نمیسوزه ،محبت اونها رو از جانب خداوند میدونید و اینکه خجالت نمیکشی خودتون مدیون اونها نمیدونید و برای خودتون ارزش قائلید
تمام
به نام الله هدایتگرم
سلام به همه زیبابینان
از ابتدای این سفر تاکنون خدا توفیق داده همراهتون باشیم و زیبایی های بخشی از جهان رو ببینیم پس اگه تجربیات جالب و متفاوتی دراین مدت تو زندگیامون داشته باشیم قطعا کار همین فایلاس و تمرکز خودمون،خیلی نامردیه که فقط ببینیم و بگذریم، برای این زیبایی ها باید روزها و ماهها ذوق کرد و اشک ریخت.
خدایا چقدر من خوشحالم برای زیباشدن زندگیم که نتیجه زیبابین شدن خودمه چه روزهایی که بعد از دیدن فایل سفرنامه از ذوق زیاد حس پرواز داشتم ،چه زمانهایی که برای هدایتهای خدا بغض میکردم ،اصن باور نکردنیه زیبایی های این جهان.
خدایا شکرت لس آنجلس رو ایرانی ها احاطه کردن ( ههههه به شوخی )و امکان نداره تو خیابون ایرانی نبینی چقدر خوبه ببینی همزبونات مهاجرت کردن پیشرفت کردن خدایا شکرت ،چه حس قشنگی داشتید استاد بعد از مدتها فضایی شبیه ایران را تجربه کردید و خاطرات براتون زنده شد ،من وقتی مدتی در شهر دیگه ای باشم و بعد به شهر خودم برگردم ذوق عجیبی دارم چه برسه به اینکه شما تو کشور دیگه ای باشید و بعد از سالها با محیطی آشنا روبرو بشی،خیلی حس خوبی داره ،درسته که وطن اونجاییه که به آدم خوش بگذره ولی مرور خاطرات خوب گذشته ای که چندین سال از عمرتو در بر میگیره خیلی کار لذتبخشیه خدایاشکرت
تقریبا تمام کسب و کارها رو تو اون خیابون میشد دید و چقدر جالب بود فراوانی داشت، تحسینشون میکنم آدمهای شجاعی رو که در کشور خارجی کسب وکار شخصیشون رو راه انداختن و نجواها رو باهاش مقابله کردن خیلی اقدام قدرتمندانه ای انجام دادن و چقدرررر برای من درس داشت اینکه عوامل بیرونی اصلا مهم نیست ،مهم نیست کجا باشی و چه زبونی داشته باشی مهم شجاعت و قدم برداشتنه
(توخود پای در راه بنه و هیچ مپرس
که خود راه بگویدت که چون باید رفت)
خیلی لذتبخشه از بالاترین نقطه شهر،اطرافت رو تماشا کنی پی به بزرگی خودت ببری و همون لحظه یک نیرویی از درونت فریاد بزنه “تو واقعا از تمام موجودات جهان برتری فقط کافیه باورکنی “،چقدر قشنگه دیدن جهانی که مسخر ما شده و الان زیرپای ما در حال خودنماییه ای خدایا شکرت
وای خدایا این رستوران برزیلی چه خوبه دوس دارم تجربش کنم رنگ کبابش چه آبی از لب و لوچم راه انداخت ذهنمون فرق بین واقعیت وتجسم رو متوجه نمیشه و چقدر این ویژگی ذهن عالیه میتونیم چیزایی که دوس داریمو تجسم کنیم و حس واقعیشو داشته باشم خدایا شکرت
و این فروشگاه ایرانی چه حس باحالی داره دقیقا مثل اینجاست منم ذوق کردم با دیدنش چقدرم فراوانی رو میشه حس کرد سعی کرده تمام اجناس رواز برندهای آشنا انتخاب کنه تا حس خوبی رو به مشتری هاش بده
وای استاد این فیلما از غذاهای غیرمجاز برای ما که تو دوره سلامتی هستیم، یک نوع محک زدن محسوب میشه چه حالی میشیم وقتی شکل غذاهایی رو میبیم که ماههاست تستس نکردیم؟ استاد من که مزه غذاها یادم رفته هیچ طعمی جز گوشت و تخم مرغ یادم نیست
چقدر جالب بود که از بین اینهمه جمعیت برای رقصیدن شمارو بلندکرد و چقدر من ذوق کردم خدااااای من، استاد چقدر حستون همون اول که بلندشدین برای رقص باحال بود وای من ذوووووق
قطعا بعد از این رقص شما حس متفاوتی داشتید و همونطور که گفتید عزت نفستون تقویت شده قطعا این چالش کار خداست کی شک داره؟اینها نشونه ایست برای افرادی که می اندیشند….
خدایاشکرت چه اندام و چهره قشنگی داشت این خانم رقصنده هرجا هستن ایشالا بهترینها نصیبش بشه
اون نمیدونه با کی رقصیده وگرنه از ذوق سکته میکرد استاد جان عالی بودی دمتت گررررم
استاد ی روز همگی دورهم جمع میشیم و میرقصیم مطمعنم آهنگای شادش با من
این قسمت هم به پایان رسید ومن در طول این قسمت حسهای متفاوتی رو تجربه کردم،وقتی رفتید کباب خوردید حس عشق داشتم وقتی رفتید تو فروشگاه ایرانی ذوق کردم وقتی ماشینهای قدیمی دیدید شکرگزاری کردم برای پیشرفت جهان وقتی رفتید برای رقص، خودمو جای شما گذاشتم واقعا قلبم داشت کنده میشد
امروز من این فایل رو زندگی کردم .
خدایاشکرت هرروز چشمم رو به زیبای بیشتری هدایت میکنی
در پناه الله یکتا باشید.
سلام به استاد عزیز و مریم جان و همه دوستان گرامی
این اولین کامنتی هست که من داخل سایت میگذارم سخت بود واسم اما شروعش کردم
کمتر از یک ساله که عضو این جمع قشنگ ،خوش فرکانس و زیبا شدم
خداروشکر میکنم که خواهرم شمارو به من معرفی کرد و الان با شما آشنا شدم استاد عزیزم…
همیشه سعی میکردم که ببینم هرآنچه زیبایی در زمین و آسمان هست و به دوستانم این زیبایی هارو یادآور باشم
الان که همراه شما شدم این تلاش در من دو برابر شده و شکرگذاری به خاطر این همه نعمت و زیبایی ،هر جایی که باشیم محیط اطرافمون یا زیبایی هایی که شما برای ما تصاویرش رو قرار میدید.
چقدر جهان زیباست وقتی فقط زیبایی هارو ببینیم در تک تک زیبایی ها خدا رو میبینیم و قلب ما پر از احساس خوب میشه
صحبت ها و کارهای شما پر از نور خداست که اجازه نمیده،احساس خستگی کن و نه شکست و نه نا امیدی میتونه به سمتم بیاد.
امیدوارم که هرجایی هستید آرامش در وجودتون لبریز باشه
در پناه خدای زیبایی ها
سلام به کوثر خانم دوست هم فرکانسی
واقعا بهتون تبریک میگم نوشتن کامنت را تو این سایت بینظیر شروع کردید .واقعا من خودم حدودا چند ماهی هست کامنت مینویسم ولی هرچه بیشتر با دوستان تبادل انرژی کردم نتیجه این کار را تو زندگیم دیدم واقعا اتفاقهای عالی برام افتاده .
به امید اینکه بیایید از نتایجتون برامون بگید.
موید و موفق و ثروتمند باشید.
بنام خداوندی ک هر لحظه درحال هدایت ماست
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت عزیزانم
چقدرباحاله لسانجلس هیچوقت حرفایی ک راجبش میشنیدم باورنکردم هم اسمش قشنگه هم خودش شمام ک دیگ حجت روتمام کردین وحسابی دیگ دلم خواست بیام تجربش کنم
واقعاکسایی ک درخارج ازکشوروتویه لسآنجلس کسبوکارخودشون روراه اندازی کردن تحسین میکنم بخاطردلوجراتشون بخاطرایمانشون وباورداشتن خودشون وتواناییاشون
تحسینشون میکنم بخاطرعزت نفسشون واعتمادبنفسشون
استادجان چ لباس زیبایی پوشیدین این شادبودنتون رواین سلیقه شادی بخشتون روتحسین میکنم
چقدرخوبه ک تویه فروشگاه هم میری خریدمیکنی هم میتونی ازامکانات دیگ مثل اینترنتش استفاده کنی
چه هواپیمای باحالی
چ فضای زیبایی داره بام ال اِی چقدرم تمیزه
انرژیتون روبرای پیمودن این مسیرتحسین میکنم
چ مرکزتلسکوپ بزرگ وزیبایی
چقدر اهنگی ک گذاشتین زیباوروح نوازه
چ ساختمونای هیولاتری دربین یه عالمه ساختمون هیولا خودنمایی میکنن
چ امکانات زیبایی منویادقاب بال فرشته تودبی انداخت ک یکی ازتجسماتم مختص اونه اینم رفت کنارش
چقدرازاین چیزای فیزیکی خوشم میادخیلی اونگ هیولایی نمیدونم چجورکارمیکنه ولی فک کنم ساعته میچرخه ولی خیلی باحاله قانونش هرچی هست خدایاقربونت برم بااین قوانین خفنت درهمه چیز
چ نقاشی های جالبی ازتعدادی ازکشوراواختراعاتشون خیلی جالب بود شایدم برم تونت یه نگاهی کنم ببینم چی ب چیه
این کره وخورشیدچقدرباحال بود
انگارموزه اینده دبیه خخخخ اینقدرعاشق دبیم ک همشونو تونت سرچ کردم همه جاهاشوبراتجسمم
بهبه آقااااااانمیشه تویه فایلتون شکم مارونبرین خخخخخخ ضعف کردیم بابا قبلش یه هشداربذارین ک باشکم سیرببینین مثل یکی دیگ ازفایلاتون خخخخخ
چ لذتی داره بشینی وبرات بیارن اون گوشتاک استاداضاف تربرداشتی اووووف چ برقی میزدچ روغنی داشت چقدرنرم بوداووووف بوی گوشتانرمیشون ورنگشون تودهنت اب میشدازلطافت وطعم عالیش چ عطری پیچیده بود اووووووف نووووش جونتون
استادماشالاخوبم جادارینا
منم ب نمایشگاه ماشین علاقه دارم ولی ب روزاش یاقدیمیای خفنش
چ لذتی داره یه خونه سیارک حیاطش هرروزیه جوره
بهبه شرکت بنزخفن ایشالایه روزمیخرمت خوشگل️
یه رستوران خفن ایرانی بابوی قرمه سبزی چقدرتمیزوقشنگه میوه هاش ازتمیزی وکیفیت برق میزنن الهی شکرت چقدرفرم بسته بندی پلاستیکاشون قشنگ بود اول فک کردم دستمال توالت دمشون گرم
چ نون پزحرفه ای وشادی باعشق داشت کارشومیکرد
چقدرتحسین میکنم این اقای نوازنده روبااین استعداد خفنش وقدرت بدنیش برای نواختن این سازوچقدرزیبامینواخت ومن عاشق این اهنگ بودم دمش گرم
ای جانم چ خانم زیبارووزیبااندامی وچقدرخنده روبود استادتحسینتون میکنم بخاطرشجاعتتون ورفتن ب دل ترساتون ک هرجامیبینین شیطان ذهن داره یه نجواهایی میکنه توهرشرایطی باشین میزنین تودهنش
خانم شایسته شماروهم تحسین میکنم بخاطرازاده بودنتون ازینکه لذت میبرین ازلحظتون واین نگاه پاکتون این دیدگاه خداییتون دمتون گرم منم دارم سعی میکنم مث شماباشم بهترین الگوم تاابدتوزندگیم عااااشتقم
خدایه من چقدرکنارخواننده هابودن برام یه چیزبزرگ بودهمیشه فک میکردم فقط کلیپ میدنوکنسرت فکرنمیکردم توکافه هام بیان خیلی لذت بردم اصن قشنگ برام باورپذیرشدک این ک چیزی نبودعجیب نبودخیلی راحت بخوام میتونم هرخواننده موردعلاقموببینم حتماکافه تهرانومیرم
خانم شایسته بابامیرفتین قری میدادین خخخخ منک همینجوری قرم گرفت
عاشقتونم بخدا خیلی ازین قسمت لذت بردم
بخدااینقدبهتون نزدیکم ک هرچیزی روک میگین بی بروبرگردبرام باورپذیرمیشه ووقتیم این اتفاق میوفته متوجه میشم
ازتون بی نهایت سپاسگزارم
ب پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقیست…
در پناه الله یکتاشادوپیروزوموفق باشید
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان عاشقتونم. ️
سلام خدمت تمام دوستانم در سریال سفر به دور امریکا
خیلی من از این فایل لذت بردم
اصلا نمیخواستم کامنت بزارم چون سرم شلوغ بود امروز فقط گفتم بزار فایل امروز سفر به دور امریکا را ببینم چون عادت همیشه ام هست هر وقت فایل روز سایت می یاد باید حتما ببینم ولو کامنت ننویسم
ولی امروز وقتی تا آخر این فایل رو دیدم و تحسین کردم و لذت بردم دیدم خدای من اصلا نمیتونم کامنت ننویسم چیزهایی در این فایل بود تا حالا ندیده بودم عاشق هر دوتای شما انسان موحد یکتا پرست عالی هستم استاد جان و مریم عزیز
شروع فایل در خیابان وست فود ال ای که انقدر ایرانی هست در اینجا که آدم فکر میکنه در ایرانه خوش بگذره بهتون خوش باشین ️
چقدر شهر لوس آنجلس از اون بالا از بام این شهر چقدر زیباست خدایا شکرت
خدایا میدونم به زودی خواهم رفت لوس آنجلس و من هم از این زیبایی ها لذت خواهم برد
احساس میکردم در بام تهران هستم
استاد اون زمانی که در رستوران برزیلی بودید
یاد چند سال پیش افتادم رفته بودم کشور چین اونجا هم رفتیم رستوران برزیلی و مثل همین جا تا جایی که جا داشتیم به همین شکل برای ما انواع کبابها و گوشتهای بی نظیر و خوشمزه آوردند و خوردیم هیچ وقت یادم نمیره چقدر خوش گذشت و چقدر غذاهاش خوشمزه و لذیذ بود
خوب حالا رفتیم شو ماشینهای قدیمی
اتفاقا من هم مثل استاد همیشه علاقه ای به ماشینهای قدیمی یا وسایل قدیمی
نداشتم و ندارم همیشه چیزهای نو و مدرن را دوست دارم تجربه کنم
عاشقتم استاد که گفتی این اتفاق امروز حیاط خونه ما بود
خدایا من هم دوست دارم تراک کمپر داشته باشم و سفر کنم به دور دنیا و هر روز یه حیاط خونه جدید را تجربه کنم خدایا شکرت
خدای من چه فروشگاه بزرگ ایرانی باحالیه
واقعا عالی بود تمام خوراکی ها میوه ها جبوبات تن ماهی قند بیسکویت مادر
همه ایرانی خدایا شکرت
قورمه سبزی قیمه. آش رشته. خورشت آلو اسفناج کوفته ته دیگ ایرانی
عدس پلو دلمه ماکارانی لوبیا پلو
و حتی نان تنوری ایرانی خیلی جالب بود
من خیلی خوشحال شدم استاد و مریمی اگر از ایران دورهستند تجربه هایی را امروز داشتند که
بوی ایران را حس کردند
خدایا شکرت
وای خدای من سنگ پا و لیف ایرانی حنا و سدر. که دیگه معرکه بود
خدای من جارو مادر بزرگ را کجای دلم بزارم ️
بیرون فروشگاه برای در خواست اون خانم سلطان قلبها را اون آقا براش نواختند
خیلی لذت بردم خدایا شکرت
از همه مهمتر که واقعا من را وادار به نوشتن کامنت کرد کاباره ایرانی بود و رقص استاد با اون خانم
استاد عزیزم من واقعا اعتماد به نفس شما را تحسین میکنم
چقدر عالی بلند شدید و با اینکه اصلا آمادگی نداشتید و لباست ن هم مناسب نبود به دور از اینکه بگویید الان دیگران چه قصاوتی خواهند کرد رقصیدید. عاشقتونم
خیلللللییی قشنگ رقصیدید
خدایا من هم دوست دارم روزی برسه. با استادم دوتایی برقصیم آخه من کلاس رقصم رفتم در تهران
تجربه خیلی خوبی بود
از همه رقصها من رقص عشق را دوست دارم چون واقعا انسان را میبره یه جای دیگه مثل رقص مولانا یا حافط میمونه
باز هم استاد عزیز شما را تحسین میکنم برای عزت نفس و اعتماد به نفستون
عاشقتونم ️
استاد این هم بگم که بایدم اون خانم شما را انتخاب کنه چون اونقدر شما در همه جا متل یه نور روشن مثل خورشید میدرخشید و از فرکانسهایی بالایی برخوردارید که دیگران را جذب میکنید
و آهنگهای خواننده مرتضی با رقصهای خانم ها و آقایون را هم تحسین میکنم و
خیلی لذت بردم تمام آهنگها و شعر هایش چقدر خاطره برانگیز بود
خدای من خیلییییی از این فایل لذت بردم.
تا الان دو مرتبه دیدم
باز هم میخواهم بارها و بارها ببینم
بخصوص رقص استاد را دوست دارم هزار بار ببینم
خدایا شکرت که من را لایق دیدن این فایل بینظیر دانستی
خدایا شکرت بابت حضور استاد عزیزم و مریم شایسته عزیزم در زندگی ام
خدایا شکرت بابت این سایت بینظیر که عضو آن هستم
خدایا شکرت بابت تمام دوستانم در این سایت
خدایا بابت همه چیز بینهایت سپاسگزارم
خدایا شکرت خدایا عاشقتم که دوست صمیمی من هستی
در پناه الله یکتا باشید
خدایا من را به راه مستقیم هدایت کن به راه کسانی که به آنها نعمت و آزادی زمانی و آزادی مکانی و آزادی مالی و برکت و موفقیت وسلامتی و لذت بردن از زندگی داده ای نه راه کسانی که به آنها غضب کرده ای و نه راه گمراهان
️️