https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/08/abasmanesh-9.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-08-21 19:40:582023-08-23 22:25:04سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 199
393نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
با دیدن این ویدیو یاد کتاب تاریخ دوران ابتدایی افتادم چقدر اون دوران و دونستن اینکه انسان اولیه چطور رشد و تغیر و پیشرفت کرده برام کسل کننده و غیر جذاب و بی اهمیت بود و فقط به فکر این بودم که چه سوالاتی قراره معلم بپرسه . امتحان را بیست بشم .
ولی الان با دیدن این ویدیو من غرق این همه هووووش و استعداد توی بشر شدم انگار دفعه اولمه که دارم میبینم اینها را و خوشحالم از این تغیر و این احساس جدید .
برای من خیلی ارزشمنده این حسم . چون واقعیه یعنی یه جوانه ای از زنذگی داری در مسیر درستش رشد میکنه
اینکه با دیدن طبیعت و حتی تصاویر طبیعت پر از شوق میشه وجودم را دوست دارم .
و منتظر دیدن عجایب عجیب غریب توی دل طبیعت نیستم. در طورتی که من نه به تاریخ علاقه مند شدم و طبیعت فقط برام حکم اینکه ترس از نابودی زمین باید مراقبش بود داشتم و همه جاش یه جور بود.
الان واقعااااا وقتی استاد میگه خدا روشکر از این طبیعت
منم واقعااااا حسش می کنم که حتی مسیر جاده ای که دارن با ماشید ازش رد میشن چقدر قشنگه و حتی اون تونلی که از دلش در شدیم .
قبلاااااا هییییچ احساسی در من شکل نمی گرفت. حتی اوایل هم با دیدن ویدیو های سفر استاد هم احساسی در من شکل نمی گرفت.
وااااای خدای من . رب جهان جهانی که آفریدی بینظییییییره
اونجا که گفتی آیا در آسمان پرنده ای که بال میزنه و پرواز میکنه و بی حرکت و بال زدن هم در آسمان پرواز میکنه قدرت کیست؟؟؟؟؟
وقتی این و شنیدم فکر کردم واقعااااا چه عجیب پرنده بال می زنه و اوج میگیره و جاهاییی فقط داره بدون بال زدن می رقصه تو دل آسمان
عجب طراحی خاصی . بعدش بازم توجه کردم به پرنده ها دیدم دقیقا وقتی مرغ دریایی روی آب نشسته و داره شنا میکنه از همون نقطه یهو بال میزنه و بلند میشه و لزومی نداره بالش بره داخل آب.
چه عجیب؟؟؟؟
من بندگی می کنم رب تو پادشاهی کن و به من یاد بده با لذت زندگی کنم و با شادی از دیدن زیبایی های جهانت لذت ببرم که همه چی ملک توست و توسلطانی و صاحب کل.
سلام به استاد عزیزم به مریم جان و دوستان هم فرکانس من
فایل جدید سفر به دور آمریکا خییلی هیجان داشتم وختی این همه زیبایی را دیدم هوای فوق العاده آن هم در صبح وخت چقدر انرژی را بالا میبره و چی حس قشنگی به آدم میده و چی نسیم خنک می ز نه همیش نکات رویایی و عالی که خداوند این هدیه را برای دو عزیز دل دلش دو دلبر ناز دانه اش داده که هنوز از آن شروع که استاد در بندر عباس کرد خییلی سال میگذره اما استاد شیرم مثل مرد ادامه داده و تسلیم نجوا های شیطان نشده خدایا شکرت و البته که مریم جان هم یک همراه عالی و همسفر از جنس عشق بوده و پا به پا تا اینجا ادامه داده خدایا شکرت
و چقدر ویزیتور سنتر زیبا و عالی و تمیز کارمندان عالی که از کمک به هم نوع خود اصلا خسته نمیشه و خسته گی را حس نمیکنه خدایا شکرت
تاریخ آمریکا که یک مراحل تکاملی را داشت از ابزار شکار آن گرفته تا خانه های که ساختن به طریق خییلی حرفه یی که تا حالا از بعضی الگو های آن استفاده میشه و صنایع که ساختن واقعا عالی و فوق العاده بود و هر بیننده را جذب خودش میکنه الهی شکرت الهی شکرت
ماشاالله به استاد عزیزم بدن فوق العاده و یک کوه از عضله واو واو و شنا ها را خییلی عالی و سریع زدید
و نکته دیگر این عذت به نفس استادم را نشان میده و اصلا حرف مردم برایش مهم نیست و هر جای دلش خواست و حس اش گفت همان جا ورزش میکنه خدایا شکرت
و این جاده عالی و فوق العاده که هر لحظه هیجان را بیشتر می کرد واقعا تحسین اش میکنم خدایا شکرت
من هم تصمیم گرفتم زیبایی بیشتر شهر که در آن هستم را بیبینم و با همان ابزار که دارم بروم به طبیعت و زیبایی ها را بیبینم و هیچ دلیل نیارم البته از وختی دوازده قدم شروع کردم واقعا در همه زندگی من تغییرات عالی آمده خدایا شکرت خدایا شکرت
در چکاپ فرکانسی ام از یک پسر که واقعا انسان عالی و پر تلاش و پرتوان است نوشته بودم که فلانی با من حسادت داره و من هم با آن اما امروز به طور جادویی خییلی با احترام و صمیمی سلام احوال پرسی و تعریف خدایا شکرت قبلاً این طور نبود همین که مرا می دید راه اش را کج می کرد
اما خدا را شکر حالا من فهمیدم این فلانی که من میگفتم تغییر نکرده بلکه زاویه دید من نسبت به او و افراد که در دفترچه ام نوشته ام تغییر کرده خدایا شکرت
و امروز آنقدر انرژی من بالا بود که نمیشه گفت این تمرین ستاره قطبی یکی از عادت های روزانه و شبانه من شده حتی وختی تمرین ستاره قطبی را انجام نمیدم خواب نمیرم مثل این که چیزی را گم کرده باشم خدایا شکرت بابت این هدایت و رهنمایی و بودنت خدایا شکرت
خدای مهربانم سپاسگزارم بابت همه نعمت هایت که به ارزانی برای من دادی خدایا شکرت
در پناه الله مهربانم شاد سالم ثروتمند سعادتمند در دنیا و آخرت باشید ️
قبل از هر چیزی می خوام از شما و خانم شایسته، یه تشکر ویژه کنم که این سریال فوق العاده را ظبط می کنید،ادیت می کنید و روی سایت قرار میدید،چرا که میدونم تولید محتوا چقدر تلاش نیاز داره.
خانوادهی ما فایل ها و سریال های شمار،کنار همدیگه می بینه و دست جمعی روی نکات مثبت تمرکز میکنه؛ از وقتی ما به سمت شما هدایت شدیم یک خواستهی واحد در خانوادهی ما شکل گرفت؛ و اون هم مهاجرت به آمریکا جان بود؛ ما بارها بارها این سریال رو نگاه کردیم،فرکانس فرستادیم،تحقیق کردیم،زندگی افرادی که در آمریکا هستن رو دنبال کردیم و حالا که دوباره سریال سفر به دور آمریکا داره روی سایت آپلود میشه با عشق نگاه می کنیم و مطمئنیم به این خواسته مون دست پیدا می کنیم.
استاد یه اتفاق جالبی که امروز حین دیدن این قسمت برای ما افتاد و من رو مجاب به کامنت گذاشتن کرد؛این بود که وقتی شما داشتید شنا میرفتید ما فایل رو زدیم عقب و یه مسابقه الهامی گذاشتیم، و قرار شد هرکس تعداد شناهایی که شما میرید رو درست حدس بزنه برندهی این مسابقه بشه.
خب هرکدوم از ما حدس های خودمون رو گفتیم و مشخص شد که من کاملا درست حدس زدم تعداد شناهایی که شما رفتید و اینجا بود که بار دیگه حضور خدا در قلبم حس کردم و طبق عادت قدرتش رو خدا دادم چرا که خدا بود که گفت من نبودم.
درنهایت مثل همیشه از خداوند سپاسگزارم که ما رو به سمت شما هدایت کرد تا سعادت در دنیا آخرت را تجربه کنم.
خیلی دوستون داریم،به امید دایدار شما در آمریکای زیبا
بازم هم تو این فایل برای یکبار دیگه از زاویه دیگه تکامل رو با زبان تصاویر و زبان شیوا خانوم شایسته شنیدم
و بازم هم برام یادآوری شد این قانون بشدت خیلی مهم برای من
برای منی که 99 درصد ضربه هایی که تو زندگیم خوردم از عدم درک و عمل به این قانون بوده
من زمانی که خدمت سربازی تموم کردم چون چند ماه زودتر رفته بودم تازه 19 سالم شد
همون حین یه بنده خدایی که از همشهریام بودن پیشنهاد شراکت برای تولید به من دادن گفتن کار از شما سرمایه از من
من از 14 سالگی از شهرستان اومده بودم مشهد برای روی کوبی مبل تا قبل خدمت فقط روی کوبی مبل یاد گرفته بودم
اما زمانی برگشتم از خدمت سربازی و اون پیشنهاد رو داشتم در واقع باید طراحی نجاری خیاطی و روی کوبی مبل رو بلد میشدم تا کاری که از ژورنال میخاستیم اجرا کنیم
اما به خودم گفتم من تواناییش رو دارم
و ما باهم شروع کردیم به همکاری یادمه یه ژورنال مبلمان ترک داشتیم برداشتیم بردیم یه نمایشگاهی تو بلوار کلاهدوز مشهد
و به بنده خدا نشون دادیم گفتم هر کاری شما فکر میکنی قشنگه و میتونی بفروشی من برات طراحی و اجراش میکنم
بهم نگاه کرد گفت هر کاری؟
گفتم آره هر نمونه ای
یه طرح رو انتخاب کرد گفت اینو میخام
من اون موقع که وسط برج 9 بود خدمتم تموم شد در عرض 20 تا یک ماه کار رو براش آماده کردم و بردیم با اون شریکم در نمایشگاش
دقیقا یادمه از فردای اون روز سفارش گیریش از اون مبل شروع شد
یعنی از برج 10 تا برج 12 حدود 60 دست مبل براشون تولید کردیم آمار فوق العاده بود برای شروع کار
اما اشتباه من از جایی شروع شد که بعد تعطیلات عید که اومدم خواستم برای خودم شروع کنم کارگاه تولیدی بزنم
و در واقع نزاشتم تکاملم رو طی کنم
چون هنوز اونقدر پولی دستم نبود و اونقدر دانش تو بازار نداشتم
کارای بیرون رو شریکم انجام میداد و من کارای تولیدیرو
خلاصه عجله کردم قشنگ حس اون موقع رو میتونم متوجه بشم
و شروع کردم به کارگاه اجاره کردن و تولیدی مبل راه انداختن و تو این مسیر چقدر جسارت ها چقدر اشتباهات و کلی تجربه بود
که بعدا انشالله تو یه کامنت دیگه مینویسم
اما میخواستم یادآوری کنم به خودم اونجاهایی که تکامل رو طی نکردم چقدر بخودم ظلم کردم
و مسیر رو برای خودم زجر آور کردم
همه چیز داشت خوب پیش میرفت اون عجله کردن من و اون حرص طمعه من در واقع باعث شد خیلی از روند پیشرفت عقب بمونم
و در ادامه تاوان خیلی سختی پرداخت کردم
که عمر و انرژی جونی من بودش
الان بعد اون سالها خیلی سعی میکنم این قانون رو تو تک تک تصمیم ها حتی کوچیک عمل کنم
اما خیلی جای کار دارم اون عجله قشنگ میبینم
تو هر تصمیمم دخالت میکنه
همون ندایی که میگه تموم شد بردن خوردن بتو دیگه نمیرسه
همون ندایی که وعده فقر و کمبود میده
اما الان سعی میکنم برای هر قدم و هر تصمیم از خداوند هدایت بخام که بهترین عمل رو انجام بدم
چون چک و لقد هایی که خوردم از جهان هنوز جای ضربش تو بدنم هست
و خوندن کامنتاشون یکی از لذتبخش ترین کارهای زندگیمه
چقدر حس خوب بمن میده
چقدر آگاهی های مفید دریافت می کنم
چقدر دیدم وسیعتر میشه
چقدر راهکار و ایده میگیرم
خدارو شکر بر وجود این نعمتهای ارزشمند
خدا رو شکر که در یک صبح زیبا و خیلی خنک با استاد و مریم جان همسفر شدیم و دلو زدیم به جاده به سمت نشنال پارک مِیسا وِردِی Mesa Verde National Park
خدایا شکرت چقدر همه جا قشنگه
کوه و دشت و و آسمون و جاده چقدر زیبا و رنگارنگن
خیلی دلچسبه که مرداد ماه باشه ولی جایی باشی که هوا 11 درجه سانتیگراد باشه
خدا رو شکر که من هم دو سالی هست هدایت شدم که بیشتر اوقات تابستون رو توی طالقان سپری کنم که منطقه ییلاقی و خوش آب و هواست
الان صبح ها هوا 14-15 درجه است
دوتا نکته خوب رو مریم جان بهش اشاره کرد که مردمی که قبلاً اینجا اومدن تجربه هاشونو به اشتراک میزارن و راجع به جزییات و امکانات و جاها و چیزهای باحالی که دیدن توضیح میدن که این خیلی نکته مثبتیه و برای کسانی که تازه میخوان به اینجا بیان کمک کننده هست
دومین نکته هم این طرز فکر و نگرش زیبای مردم هست که بصورت شعار در اومده که ما میاییم اینجا و سعی می کنیم اینجا رو تمیزتر از اون چیزی که تحویل گرفتیم تحویل بدیم
واقعاً هم وقتی که از این جاها و امکاناتی که وجود داره استفاده می کنیم کمترین کاری که میتونیم بعنوان سپاسگزاری انجام بدیم اینه که اونجا رو تمیز نگه داریم
خدا رو شکر من هم سالهاست این موضوع رو رعایت می کنم
عقیده دارم که به طبیعت خدا باید احترام بزارم سعی می کنم هر جا برم در برگشت چیزی جز رد پاهای من برجا نمونه حتی یه چوب کبریت
وقتی که اینطور رفتار کنم جهان هم منو به جاهای تمیزتر و بهتر هدایت می کنه
چقدر فرهنگ سازی مهمه که از کودکی این چیزا رو به بچه ها آموزش بدیم
وااای استاد جان عجب حرکت شنای سینه حرفه ایی زدی آفرین و ماشالله به شما بیشتر از سی بار رفتی!!!
مثلاً من هم طبق تمرینات عضله سازی دوره قانون سلامتی این حرکت رو انجام میدم ولی در مقایسه با این حرکت خفن شما انگار بیشتر شبیه به یه شوخی هست خخخخ
نکته زیبای دیگه ای که اینجا دیدیم و تو قسمتهای قبلی سفر بدور امریکا هم دیده بودیم خرید مریم جان از ویزیتور سنتر پارک ها برای کمک به پارک هست و یه جور سپاسگزاری بحساب میاد
نکته زیبای بعدی که توجه من رو هم تو سفرم به امریکا خیلی جلب کرد و درباره اش با هم صحبت می کردیم و البته کانادا هم همینطوریه همین برخورد خیلی خوب کارکنان نشنال پارکهاست که با خوشرویی و مهربونی و صبر و حوصله زیاد به سؤالهای هر کس جواب میدن و توضیحات کافی میدن بقول مریم جان انگار ما اولین کسی هستیم که چنین سؤالی رو داریم ازشون می پرسیم! و این خیلی حس خوشایندی بما میداد
و نکته آخر اینکه ما انسان ها بر خلاف سایر موجودات که طبق غریزه مشخص عمل می کنن ذات خلاقی داریم با قوه خلاقیت و سازندگی بدنیا اومدیم و این قدرت بما کمک می کنه تانه تنها بهترین استفاده رو از جهان اطرافمون کنیم بلکه به جهان اطرافمون شکل بدیم و اونو بهتر کنیم این خلاقیت بما کمک می کنه تا نه تنها مسائل ما رو متوقف نکنن بلکه باعث رشد و گسترشمون بشن و دیدن مراحل رشد و پیشرفت سرخپوستها توی موزه اینو بخوبی نشون میده
و روند پیشرفت بشر همواره بر این اساس بوده که چطور از این بهتر؟
خلاقیت بشر انتهایی نداره
هربار سرعت رشد داره بیشتر میشه توی همه ابعاد و داره زندگی رو برای ما راحتتر و لذتبخش تر می کنه
خدایا تویی که به ذهن من روشنی می بخشی تا با توجه به نشانه هات درس بگیرم و تکرار کنم و بنویسم. ازت سپاسگزارم.
خدایا ازت سپاسگزارم که همین الان که تابستونه در نقطه ای از جهان خنکای دم صبح دمای هوا رو به زیر 10 درجه رسونده و آفتاب زرافشانش اومده که قدرت نمایی کنه ولی مشیت الهی بر این قرار گرفته که این منطقه کوهستانی جوری تکامل پیدا کنه که زیر آفتاب ساعت 7:35 صبح فقط 11 درجه باشه.
نسیم خنکش صورت بندگان قدرشناس رو نوازش میکنه. اون نازنین بندگانی که دل رو با عشق و اطمینان به طبیعت بکر زدن و طبیعت هم بستر امن و آرومی برای خواب ناز و طولانیشون شد. الهی شکر….
الهی ازت سپاسگزارم که قوانین ثابت و بدون تغییری در جهان وضع کردی که طبق اون خودت هر شخصیتی بسازی جهان هم در مقابلت سر خم میکنه و همون بُعدش رو نشونت میده. وقتی تمیزی و پاکیزگی رو انتخاب کنی فقط چشمات پاکیزگی رو می بینه.
من فکر می کنم طبق حرفهای استاد درباره قوانین الهی این پاکیزگی در مورد ذهن هم صادقه. هرچقدر افکارت رو پاکسازی کنی، سعی کنی زباله وارد محیط ذهنت نکنی و همیشه جارو به دست آماده باشی یواش یواش به محیط ذهنی و اجتماعی هدایت میشی که آدمها و شرایط ذهن پاکتر و زبان پاکیزه تری دارند. وقتی زبانت رو عادت بدی به حرفهای مودبانه و پاکیزه دیگه کسانی هم که آشغال از دهنشون خارج میشه جلوی تو کم میارن و ناخودآگاه مودب میشن. من این رو به چشم دیدم و تجربه کردم. و خوشحالم که تونستم تا حدودی بهش عمل کنم. چه پاکیزگی محیطم. چه ذهن و افکارم (که البته هنوز خیلی جا داره تا آشغالها از زیر مبل و فرش خارج بشه) و چه پاکیزگی زبان و گفتارم.
در مورد آفتاب اول صبح گفتم، دوست دارم این نکته رو اضافه کنم که به نظر من نور خورشید صبح و انرژیش فرق داره با خورشید عصر. رنگش فرق داره. نمی دونم چطور، باید در موردش تحقیق کنم ببینم نظریه ام درسته یا نه ولی حس می کنم طراوت خورشید تازه دمیده بیشتر و رنگش لطیفتره.
ای جااااانم به قدرت عضلات استاد خوش تیپم! ماشالله هزار ماشاالله چه شنا زدنی! چه استفاده بهینه ای از وقت انتظار! مریم جان توجه به زیبایی های اطراف، استاد هم ورزشک (که واسه خودش به اندازه یه اردوی تیم ملی آمادگی بدنی می خواد) و اینم بگم بدون نفس نفس زدن!!!!!!!! Nothing but Excellent
چقدر هنرمندانه این ویزیتور سنتر طراحی و کار شده بود. واقعا از تک تک مجسمه ها و ماکت ها لذت بردم. حتی حالتهای چهره و فشاری که موقع کار کردن بهشون وارد میشده هم قابل لمس بود. مشخصه که افرادی که کمک کردن تا این فرهنگ مجسم و ملموس بشه تمام جزئیات رو در دلشون حفظ کردن و فرهنگشون انقدر براشون با اهمیت بوده که تونستن این احساسات رو به هنرمندان مجسمه ساز منتقل کنن و این مجموعه ساخته بشه.
چقدر من عاشق موزه گردی و دونستن درباره ردپای پیشینیان هستم و خدا منو هدایت کرده به اینجا که مریم جان با آب و تاب از معماری و روند تکاملی این مردم صحبت می کنه و من نوش جان می کنم. الهی شکر.
این روزها تو تا کلمه ای که خیلی داره واسم از همه جا تکرار میشه کلمه خلاقیت و تکامل هست. احساس می کنم دقیقا چیزیه که بهش نیاز دارم و خدا داره برام فریادشون میزنه.
اول خونه های سنگی. بعد کمک گرفتن از سنگ ها به عنوان ابزارهای اولیه. بعد خلاقیت و تراش دادن سنگها برای خوش دست کردن ابزارها. بعد خلاقیت برای دوزندگی و پارچه بافی. تکامل در ساخت ظروف و ابزارهای نگهداری مواد غذایی. بعد که نیازها برآورده شد ورود به عرصه هنر.
یعنی زمانیکه نیاز تامین میشه و یک حالت آرامش و شادی در وجود آدم شکل می گیره ذوق هنریش گل میکنه. حالا نکته اینجاست که اگر از همون اول به هدایت الهی ایمان داشته باشی و بدونی کاری که داری انجام میدی هم میتونه باعث شادی و آرامشت بشه و هم تو رو رشد میده و در کنارش نیازهات رو هم برآورده میکنه، میتونی از همون ابتدا از هنر و خلاقیتت هم بهره ببری. یعنی عشق کنی و کار کنی. یعنی کار کردنت همون تفریحت باشه و همزمان منبع خیر و برکت و ثروت نیز هم…..
انسان به قول مریم جان میتونه به جایی برسه که حتی صخره ای به اون بزرگی رو به تسخیر خوش دربیاره. شهرکی زیر صخره ساخته بشه که تو و خانه و کاشانه ات رو از گزند باد و بارون در امان نگه داره. همه قبیله در پناه همدیگه و در خدمت همدیگه.
حالا من باید چه درسی از این موضوع بگیرم؟ فقط ببینم و تحسین کنم و رد شم؟ نه. من باید بنویسم و فکر کنم و در اطراف خودم دقت کنم. چه مشکلی هست که میتونم با استفاده از امکانات موجود در طبیعت اطرافم حلش کنم؟
این روزها که از کار قبلیم دست کشیدم، فقط ذهنم متمرکز شده روی خلاقیت، شروع از صفر و تکامل، ساده گرفتن انجام کارها و ایده های ساده حل مسائل و ثروت آفرینی. و خدا خودش شاهده که داره از در و دیوار برام ایده و نشانه می ریزه…. مثل نشانه دیروزم که فایل سفرنامه خانه کافمن بود. مثل فایل امروز که مراحل تکامل بومی های امریکا رو نشون میده که از صفر رسیدن به به تسخیر درآوردن صخره به عنوان سرپناه شهرکشون و انواع و اقسام ابزارها و ظروف و هنرمندیهاشون.
من این رو باور می کنم چون کسانی که زودتر از من این مسیر رو رفتن (استادم عزیزم و مریم نازنینم) دارن میگن ذات آدم خلاقه. چون همه زیست شناسان و روانشناسان و جامعه شناسان همیشه گفتن و انسان در عمل ثابت کرده که خلاق و مبتکره. به قول استاد نیازی به قسم حضرت عباس نداره. هر کسی هرجایی گیر افتاده باشه و خطر رو لمس کرده باشه حتی اگه خودش رو نادانترین و خنگترین آدم روی کره زمین فرض کرده بوده باشه، اما در یک لحظه برای نجات جون خودش یا عزیزانش بصورت ناخودآگاه کاری کرده که از مهلکه نجات پیدا کنه. پس منم یکی از همین بنی آدم هستم که فرقی با هیچکدوم از همنوعانم ندارم و قطعا لحظه تیک خوردن خلاقیتم در مورد کسب و کارم میرسه و من از الان براش تو دلم جشن گرفتم.
اینها برای من نتیجه است. یعنی من دارم ریشه هام رو در زمین سفت می کنم و حتما حتما حتما روز شکوفایی و گل و میوه هم میرسه. همونطور که در موارد دیگه مثل روابط و معنویت و عزت نفس برگ و گل هم دیدم روی ساقه هام. الهی بی اندازه شکرت.
دل مهربون و معرفت مریم خوشقلبم رو بنازم که برای دوستانش هدیه های نفیس تهیه کرده. یک تیر و چند نشون! هم ابراز عشق و رفاقت به دوستانش که توی سفر هم به یادشون بوده. هم ایجاد حس خوب در خودش و هم گسترش جهان از طریق خرید از صنایع دستی یک منطقه و بردن به مناطق دیگه. انتقال این حس زیبا به قلبهای بیشتر. و البته کمک مالی به صنعتگر و فروشنده. دمتون هم گرم. خدا به مالتون برکت بده.
استاد گل نازنینم هم که دیگه نگم…. عشق خالصه. عاشق روحیه جستجوگرتون هستم استاد که به کم قانع نمی شید و از همه جا اطلاعات کسب می کنید و همین موضوع یکی از دلایل تفاوت فاحش شما با دیگرانه. ته همه چیز رو درمیارید و من باید این عضله رو در ذهنم تقویت کنم با الگوگیری از شما.
الهی شکر که کارمندانی در جهان هستند که از تکرار کارشون خسته نمیشن و با عشق و حوصله با ارباب رجوع برخورد می کنن. چقدر آدم احساس ارزشمند بودن پیدا می کنه وقتی میتونه خدماتش رو با تمام وجودش برای مشتریش ارائه بده و مشتری اینجور راضی برگرده. گل راضی بلبل راضی!!! البته 100 درصد اطمینان دارم که انرژی سفید و زلال اون مسافران دوست داشتنی هم هست که وجه خوب اون کارمندان رو برانگیخته میکنه. آخه کیه که با استاد خوش مشرب ما برخورد کنه و عاشقش نشه؟
سعیده زیبا اندیش چقدر ستودنی وقابل تحسینی سعیده جان چقدر راحت وآسان محتوای هر فایل را لمس میکنی واین ملموسی رو به کسی که کامنتت میخونه منتقل میکنی سعیده جانم ممنون که هستی ونوشتی
دوست خوبم در پناه الله شادوسلامت وثروتمند وسعادتمند باشید
وامیدوارم به زودی زود در مسیر رسیدن به شغل مورد علاقه ات قرار بگیری میبوسم خدانگهدارت
متشکرم از نگاه قشنگت به اونچه که خدا به قلب من جاری میکنه. من از خودم هیچی ندارم و خودم می دونم که هنوز سراپا نقص و اشتباهم. منتهی می دونم که این راه درسته و اگر تلاشم رو نکنم که بیشتر و بیشتر این آموزه ها رو عمیق کنم ره من به ترکستان ختم میشه.
بابت دعای قشنگت متشکرم و برات از درگاه خدای روزی رسان روزی نور و برکت و نعمت فراوان آرزو می کنم. و البته تندرستی.
سلام به شما آقای بساطیان عزیز و بزرگوار. شما همیشه لطف و محبت داشتید به من و خدا سپاسگزارم بابت این جریان محبت که در فضای سایت جاریه و انشعابی از اون به من هم میرسه.
خدا براش کاری نداره که از بی نهایت طریق بندگانش رو هدایت کنه. این خدا نیست که محتاج ستایش باشه چون در ذاتش صمد هست. این ماییم که نیاز داریم از طریق دستان خدا هدایت بشیم و این ماییم که محتاج ستودن رب العالمینیم.
این ماییم که ممکنه دست پروردگار بشیم برای روزی رسوندن به بنده اش.
در هر صورت همیشه به اونچه که از جانب الله از خیر میرسه فقیریم. و من لذت میبرم از این محتاج بودن به قدرت مطلق جهان.
قبلا ی بار کامنت شما رو تو ی فایل دیگه که جواب به یکی از دوستان داده بودید خوندم و واقعا لذت بردم از قلم قشنگتون
و امشبم اینجا کامنت شما رو خوندم و دوباره تحسین میکنم قلم زیبایی که دارید رو و بهتون تبریک میگم و داستان تون هم خوندم و واقعا عالی دارید پیش میرید تو این زمان کم البته که حتما تکاملتون رو طی کردید و
سلام و سرسلامتی به شما فائزه جان. چه صورت زیبایی و چه لبخند دلنشینی دارید.
متشکرم از حسن توجه شما و خدا رو شکرگزارم که به واسطه بندگان خوشقلبش به من روزی میرسونه و سیرابم میکنه.
خیلی دلم میخواد تمام حرفهایی که به زبونم میاد رو بصورت عملی انجام بدم. از بعدازظهر یه ضرب المثل داره تو ذهنم میچرخه: ز عمل کار برآید به سخندانی نیست. واقعا از خدا میخوام که کمکم کنه و منو به مسیری هدایت کنه که تمام این آموزه ها رو در عمل پیاده کنم و اون موقع است که میتونم با افتخار سرمو بالا بگیرم و بگم یکتاپرستم. موحدم. خاضعم. سپاسگزارم. باایمانم.
از خدا برای همه مون توحید عملی آرزو می کنم و باز هم شما متشکرم بابت لطف و مهربونیتون.
چقدر خوشحالم که تونستم کامنتت رو بخونم، واقعا سپاسگزارمم برای این ردپای زیبایی که از خودت در این سفر ثبت کردی.چقدر کامنتت رو دوست داشتم و دلچسب بود. واقعا تحسین ات میکنم برای این همه درک و آگاهی که از این بخش سفر بهمون انتقال دادی.چقدر این فکر ونظرت رو تحسین کردم و چه مثال خوبی آوردی و یادم خواهد ماند:
طبق حرفهای استاد درباره قوانین الهی این پاکیزگی در مورد ذهن هم صادقه. هرچقدر افکارت رو پاکسازی کنی، سعی کنی زباله وارد محیط ذهنت نکنی و همیشه جارو به دست آماده باشی یواش یواش به محیط ذهنی و اجتماعی هدایت میشی که آدمها و شرایط ذهن پاکتر و زبان پاکیزه تری دارند. وقتی زبانت رو عادت بدی به حرفهای مودبانه و پاکیزه دیگه کسانی هم که آشغال از دهنشون خارج میشه جلوی تو کم میارن و ناخودآگاه مودب میشن.
چقدر قشنگ کامنتت رو بخش بخش کردی و هر قسمت فایل رو توصیف کردی و توضیح قشنگ خودت رو بهش اضافه کردی و اینم از خلاقیت و تکامل تو در نوشتن کامنت های زیباتر و مرتبط تر با محتوای فایل هاست.
اینکه اینجا هستی تا درس ها رو از دل فیلم بکشی بیرون و آماده دریفت آگاهی ها هستی واین واقعا قابل تحسین هست. من که ایمان دارم به این تمرکز و توجه های خوبت قطعا در مسیر کسب و کار شخصی خودت نتایج عالی ازت خواهیم دید دوست عزیزم…
بازم سعیده جان سپاسگزارم برای نوشتن این کامنت زیبا و پر از درس و نکات مثبت
سلام سلاااام و صد سلام به دوست خوبم فهیمه پژوهنده مهربون و گل.
ازت متشکرم و به وجودت افتخار می کنم. شما لبخند عمیقی رو روی لبم نشوندی و شبم رو روشن کردی. می دونستی اسم و فامیلت خیلی خیلی برازنده و پرمعنیه؟ فهیمه: دختر فهمیده و باکمالات، کسی که درک بالایی داره
و پژوهنده هم که دیگه نیاز به توضیح نداره.
یعنی عمدا هم بخوای از مسیر درست خارج بشی اسم و فامیلت اجازه نمیده. قدرشون رو بدون!!!
فهیمه جان خیلی خیلی امیدوارم به دریافت هدایت الهی و مطمئنم میتونم اثر شگفت انگیزی روی گسترش جهان بگذارم. فقط نیاز دارم پا بگذارم روی ترسهام. برم تو دل ناشناخته ها. نجوای ذهن هشداردهنده و ترساننده رو خاموش کنم و موتور ایمانم رو روشن کنم. خیلی کامنتت دلمو روشن کرد و بهم امید داد.
برای شما هم در هر مرحله ای از تکاملت هستی خیر فراوان و روزی بی حساب آرزو می کنم. ان شاالله در مدار آسان شدن برای آسانیها بدرخشی عزیزدلم
یک سلام پرانرژی تر که بازتاب تمام انرژی های جهان به منه…میخوام یکمش رو بفرستم سمت تــو.
سپاسگزارم که بهم افتخار کردی و بهم یادآوری کردی که چقدر اسم و فامیلم رو دوست دارم و چقدر میخوام هماهنگ تر بشم و شبیه و شبیه تر بشم بهشون. اصلا جز علاقه و خواسته هام همینه.
واقعا سپاسگزارم از اینکه چندتا نقطه قوت منو بهم یادآور شدی فهیمه: دختر فهمیده و باکمالات، کسی که درک بالایی داره
راستی اصلا میدونستی میخوام با نوشتن کتاب شب های خیلی ها رو روشن کنم. اما منم مثل تو ترس ها و تردید و باورهای محدودکننده جلوم گرفتن و با شناسایی شون دارم یک قدم دیگه برای رسیدن به این خواسته ام برمیدارم.
من با عشق منتظر دیدن اون اثر شگفت انگیزت هستم من به همراه جهان منتظریم…
پس اون نیاز رو رفع کن و ازشون رد شو
چقدر خودت قشنگ نوشتی: فقط نیاز دارم پا بگذارم روی ترسهام. برم تو دل ناشناخته ها. نجوای ذهن هشداردهنده و ترساننده رو خاموش کنم و موتور ایمانم رو روشن کنم.
اصلا نوشته هات موتور نوشتن منم روشن کرد…میخواستم فقط با یک لایک ازت تشکر کنم و توجه خودمو نشون بدم دیدم اینجوری نمیشه و انگشت هام اومد که با عشق برات تایپ کنه و بیشتر این لحظه رو ثبت کنه…
از دعاها و ارزوهای قشنگت بی نهایت سپاسگزارم.
بوووس با عشق روی گونه های نازت
منم برات از صمیم قلبم بهبودهای دائمی رو از الله یکتا میخوام
درود به شما که در این سفر برای چندمین بار هست که دارید به تمیزی مناطقی که میرید اشاره میکنید و تحسین میکنید. این صحبتای شما ما رو هم بیشتر از قبل به سمت حفظ طبیعت سوق میده. سپاسگزارم.
اقا جان دوست دارم راجب امروزم بنویسم .
امروزم تا الان که شیش و نیم عصر هست خییییلی عالی بوده خدایا شکرت.
صبح که بیدار شدم برا خودم با سیستمی که مال برادرمه اهنگ گذاشتم و رقصیدم و لذت بردم.
بعد از اون مامانم قرار بود بره خونه خالم و من حسااابی خوشحال بودم که قراره یه تنهایی بسیار لذت بخشی رو با خودم داشته باشم.(عزت نفس)
مادر عزیزم با لطف تمام گفت دوست داری ظهر چی بخوری گفتم سالاد الویه و رفت برام تمام وسایلشو خرید و بعد خودش رفت.( خدایا شمرا که به ما قدرت مالی دادی که هر انچه دلمون میکشه به راحتی بخریم)
یه لباس بسیار زیبا تنم کردم و رفتم سراغ آشپزی.. عاشق اینم که وقتی تنهام آشپزی کنم… این دفعه سالاد الویه رو با یه رسپی جدید پختم و عاااااالی شده بود. میخواستم مزش مثل بیرون بشه و دقیقا عین بیرونی ها شده بود خدایا شکرت.
یه مسئله ای درباره روابط یه چند روزی ذهنم و درگیر کرده بود و بشدت انرژیم و گرفته بود.. وسط آشپزی به یادش افتادم و دیدم حس بد اومد سراغم. گفتم فایده نداره من باید اینو حل کنم. رفتم قلم و دفتر اوردم و شروع کردم به نوشتن… یه حسی بهم گفت برو به فلان شخصی که میشناسی راجب این داستان بگو.
این شخص درواقع یه دوست مجازیه غریبس که زیادن باهاش در ارتباط نیستم. دوست نداشتم این موضوع و با دوستای صمیمیم در میون بذارم که حالا هم از مسائلم بدونن هم بخوان دخالت کنن ولی این دوستم غریبه بود و انچنان هم باهاش در ارتباط نبودم.
خلاصه ویس گرفتم 12 دیقه شد و وقتی که ویسا رو گرفتم و از تک تک افکار البته بهتره بگم نجوا های ذهنیم که گفتم انگار به خودم اومدم انگار همههه چیز برام واضح شد. و به خودم گفتم عههه ببین این افکار چیزایی بودن که تو قبلا میخندیدی به کسانی که این باورای پوسیده رو دارن حالا خودت داری بهش فکر میکنی و اقا خلااصه خخیلی خوب بود و به نتیجه و صلح نهایی رسیدم و حالمم عجیییب خوب شد.. یعنی یه باری از رو دوشم برداشته شد… دیگه حتی برام مهم نبود اون جواب ویسامو بده یا نده چون به نتیجه رسیده بودم. ایشون یه چیزایی گفت که گفتم خدایا دیدگاه این کجا دیدگاه من کجا! من چطور به روابط نگاه میکنم بدنه جامعه چطور. قدر روابط فوق العادم و بیشتر فهمیدم و سپاسگزاری کردم براش و خلاصه حالم عالی اندر عالی شد.. دقیقا دیروز از خداوند خواستم که هدایتم کنه این موضوعی که ذهنم و درگیر کرده برام حل بشه و واقعا سریع الجوابه ಥ‿ಥ
چقدر خوبه که ما خدایی رو داریم که هیچ وقت تنهامون نمیذاره و تو تاریک ترین جای زندگیمون که فک میکنیم اتفاق خوبی نمیتونه بیفته وقتی بهش متوسل میشیم دستمونو میگیره…
خلاصه بعد ار اون یه خواب خفنننن رفتم که بسیااار بهم چسبید.. واقعا راحت و عمیق خوابیدن یه نعمت بییییییی نهایت ارزشمند هست.. من تو یه برهه بیمار شده بودم و خوابیدن برام سخت بود. آرزوم بود برگردم به حالت قبلم ارزوم بود خواب خوبی داشته باشم و واااقعا قدرشو دونستم..
بعد از خواب شاگردم اومد بهش درس بدم. به لطف خداوند مهربان یه کلااس بییی نظیری رو داشتم. هم خودم عالی توضیح دادم هم شاگردم درسش بهتر شده بود و حسابی لذت بردم. واقعا کار باارزشی دارم انجام میدم.(سواد یاد دادن به یه بزرگ سال (◔‿◔) و سپاسگزار خداوندم که به من فرصت تا بتونم همچین کار باارزشی رو بدون هیچ تجربه کاری انجام بدم و هم ثروت بسازم هم با تجربه تر بشم و هم یه ارزش ایجاد کنم)(پول دراوردن ربطی به سابقه کار داشتن نداره)
بعد از این کامنت زیبا و هدایتی، قراره بریم خونه خاله.
ایشون نذری برا ماه محرم دارن. خود من اعتقادی به عزاداری و روضه و این مسائل به هیچ عنوان ندارم و اینو کاملا یه شرک میبینم.
قبلنا که تازه به اگاهی رسیده بودم خیلی دوری میکردم و حتی مسخره میکردم این افراد و خودم و بالاتر میدونستم اما به لطف خداوند الان تعصبی ندارم و فقط دارم میبینم که دنیا پر از تفاوت عقاید هست و ایشونم عقیده ای داره که من بهش اعتقاد ندارم اما دلیل بر بی احترامی یا مسخره کردن یا بحث کردن نداره. الانم قراره بریم خونشون و یه دیدار خیلی خوب با اقوام داشته باشیم و از کنار هم بودن لذت ببریم.(توجه میکنم به نکته مثبتش نه نکته ای که بنظرم شرک هست. این طوری هم روابطم بهتر هست و هم با توجه به نکات مثبت به اتفاقات و شرایط و افراد بهتر هدایت میشم.)
خداروشکر میکنم.. الهی شکرت الهی شکرت العی شکرت..
بله مریم خانوم انسان همیشه در حال رشده. بییشتر انسانها در حال رسد و بهتر شدن هستن. ایده ها بیشتر شده و پول ساختن هم راحت تر و بیشتر شده. و همیشه همه چیز در حال بهتر شدن هست.
مثلا این اپلیکیشنی که جاهای رایگان برای اقامت و نشون میده یه نشونه هست که میگه اقااا ایده زیاده ها فرصت زیاده برای پول ساختن. دنیا هر روز داره خلاق تر و فراوان تر میشه از هممه لحاظ…
ای جاااانم استاد و ببین بابا ماشالااااا چه قدرتی توی سن چهل و نمیدونم چند سالگی ماشالا به شما.. خیییلی از افراد تا به چهل میرسن میگن ما که دیگه پیر شدیم و این فکر باعث میشه خودشون از خیلی چیزا عقب بندازن… ماشالا به قدرت بدنیتون…
شاید این یه نشونه برای منه که برم باشگاه ثبت نام کنم… از خداوند میخوام با نشونه های بیشتری هدایتم کنه.
و مورد اخرم بگم.. قدرت زوم این ایفون لعنتی واافعا زبون من و به تحسبن وا میداره. ماشالا به این کیفیت.
به امید خداوند تا چند ماه دیگه منم ایفون به دست میشم.. نمیکم ایفون 13 چون باید تکاملم و رعایت کنم. فعلا میخوام وارد مدار ایفون بشم. چون جالبه توی ایران خیلی از افراد میان میگن نه ایفون تو ایران خوب نیست نمیدونم گوشی گوشیه چه فرقی میکنه و.. که بنظر من این افکار بخاطر همون داستان گربه دستش به گوشت نمیرسه میگه پیف پیف بو میده هست.. و البته خود آیفون داشتن هم یه مدار هست یه احساس لیاقتی میخواد. من خودم از افرادی بودم که تو ذهنم ایفون داشتن یه چیز دور بوود و میگفتم نه من سامسونگ دوست دارم. حالا پولشم داشتما اما فک میکردم ایفون فقط برای ادمای پولدار و خاصی هست نه برای من…. خداوند رو شاکرم که من و در مداری قرار داده که بتونم گوشی ایفون بخرم و از بهترین امکانات بعترین برند گوشی استفاده کنم.(سپاسگزاری قبل از رسیدن)
خدایا شکرت برای استادم برای عزیزدلش برای همممه ی بچه های این سایت الهی
احسنت به تو که برای خوب نگه داشتن احساست دست به قلم شدی
احسنت به تو اینقدرزیبا وهنرمندانه آگاهی های فایل را به تحریر در آوردی
احسنت به تو که اراده کردی یه سالاد الویه خوشمزه وبی نظیر برای دل خودت آماده کردی
سپاسگزار وجودتم فاطمه عزیزم
راستی چه فامیلی با برکتی داری گندمکار،وقتی یه دانه گندم میکاری واز هر دانه هزاران هزار دانه برداشت میکنی نشان از برکت وفراوانی داره والان این احساس فوقالعاده را از فامیلیت گرفتم چون به شخصه عاشق دشتهای گندم زارم
احسنت به شما که دارید به قانون عمل میکنید، وقت میذارید و چیزایی که دوست دارید و تحسین میکنی. همین وقت گذاشتنه و کامنت گذاشتنه خودش خییلی حرفه ها.
امروز با همین دوستم که توی کامنت گفتم راجب روابط حرف میزدیم. نظرم و راجب رابطه ای که می خواست شروع کنه خواست گفتم بنظرم اول بیا ویژگی طرفی که میخوای و بنویس ریز به ریز.
بهم گفت بابا من حوصله تایپ هم ندارم چیو بنویسم خیلی حال داریا !
حالا شما که دارید کامنت افراد و تایید میکنید دیگه خیلی با ارزش تره و البته عجیب حال خوب کنه.
ما عباسمنشبا باید تفاوت خودمون و ببینیم :)
عزیزدلـــــم تا حالا کسی این حرف و بهم نزده بود تا حالا خودم اینقدر زیبا به فامیلیم نگاه نکرده بودم.. چقــد باحــاااال. آره واقعا خود فامیلیم نماد برکت و فراوانیه چرا تا حالا بهش فکر نکرده بودم!
البته که فامیلی هود شما هم چیزی از فراوانی فامیل من کم نداره ها.
ببینید شماچقد زیبا بین هستید که میخواید زیبایی رو حتی در فامیلی هم ببینید..
سلام برفاطمه جان عزیزو دوست داشتنی این با صلح بودن امروزتو دوست دارم عزیزم امیدوارم همیشه با خودت در صلح باشی
چیزی که توجه منو جلب کرد برات کامنت بزارم نگاهت به نذر خونه خالت بود عزیزم
نگاه شما خیلی قشنگ بود واقعا لذت بردم از نگاهت
من شب 9و10 محرم خواهر و داداش بزرگم نذر داشتن البته ماهم خودمون هرسال داشتیم اما امسال دیگه به دلایلی انجام نشد
بعد من از اولش گفتم نمیام اقا چون جمع خانوادگیه و به جای اینکه عمل کنن به همون اموزه های امام حسین شروع به غیبت و قضاوت میکنن
خلاصه بعدش به خاطر یه سری مسایل رفتم اما خیلی باخواهرم کلنجار رفتم که این شرک و این حرفا گاهی خواهرم ناراحت میشد دیدم اقا من که نمیتونم ایشون تغییر بدم این اعتفاد خودشو داره من خودم گفتم مهم نیست میرم اما یکم دوری میکنم از مباحثشون اگ غیبت و قضاوت بود اینم بگم خداراشکر هیج کدام از اینها بحثش نشد اما من قبلش خیلی بحث کرده بودم واقعا با خواهرم
و الان که دیدگاه شما رو دیدم چقد راحت و قشنگ پذیرفتید و رفتید و گفتیدمن نمیتونم اونها رو تغییر بدم اما میرم برای دبدار اقوام و توجه میکنم به نکات مثبتشون و من نمیتونم به اونها بی احترامیکنم هرکسی اعتقادی داره
افرین ب تو ببین نگاه تو جقد قشنگبود عزبزم و لذت بردم انشالله منم ار این به بعد اینجوری عمل کنم هرچند کلا من باور میکنی حتی جمع خونوادگی خودمونم الان دوست ندارم و دوست دارم تنها باشم و رو خودم کار کنم یکم از این غیبت و قضاوت و بحث و اینها میترسم چون هنوز جز شخصبتم نشده ناخوداگاه گاهی انجام میدم منم البته خیلی خیلی کم شده
حتی وقتی همه خواهر برادرها جمع میشن خونه ما اگ طولانی مدت وایسن مثلا چند روز عصبی میشم اصلا فقط دوست دارم تنها باشم
انشالله که منم تکامل طی بشه و بتونم ناخوداگاه عمل کنم به این قوانین
الان که برات مینویسم از نذری برگشتم. اولش که رفتیم و یه اقایی داشت صحبت میکرد من تمام حواسم و داده بودم به نینی دخترخالم و کلاا داشتم به اون توجه میکردم و گوش نمیکردم فقط یه جایی شنیدم اما دوباره خودم و سرگرم کردم که چیزی نشنوم.
و خداوند عزیزم و ببین چطور من و هدایت کرده که توجهم به زیبایی باشه و اعراض کنم.
دقیقا موقعی که میخواستن روضه بخونن و ادما گریه کنن و نمیدونم نوحه و اینا گوشی من زنگ خورد و من رفتم بیرون با تلفن صحبت کنم. بعد از تموم شدن صحبتم گفتم حالا چیکار کنم که تمرکزم نره رو این ماجرا.؟
به یاری خداوند و الهامش به دوست عزیزم رنگ زدم و 20 دیقه توی کوچه با هم حرف زدیم تا وقتی مراسم تموم شد من برگشتم.
خانمی رو دیدم تو کوچه که از همسایه ها بود و دم در خونش نشسته بود و با این عزاداری حس گرفته بود. نه تنها مسخرش نکردم بلکه دعوتش کردم بیاد تو خونه قبول نکرد و من اخر کار براش غذا بردم.
خداروشکر میکنم برای این اروم بودنم. واقعا مدت هاست که خیلی آروم شدم و کاری به کسی ندارم. میبینم اطرافیانم بابام، برادرم و کلا هممه میخوان هم دیگه رو تغییر بدن.
من نمیدونم این چه باوریه که بشدت بین مردم ایران رایجه -_-|||
که البته خود من هم بشدت داشتمش اما به لطف استاد و ضحبت های الهیشون در حال تغییرم.
شما هم به لطف خدا هر بار ارومتر میشین. این یه سیر تکاملی داره که باید رعایت بشه.برای منم همین بود و ادامه هم خواهد داشت.(برای ادمای نزدیکزندگی کنترلش سخت تره)..
من هم گاهی از دستم در میره و به علت عشقی که به ادمای نزدیک زندگیم دارم یه چیزایی بهشون میگم اما به خودم میام و سعی میکنم دفعه ی بعدی ای در کار نباشه.
همینکه شما همچین چیزی رو میخواید و میدونید که کار درست چیه حتما هدایت میشید… پیشنهاد میکنم حتما به طور واضح از خداوند درخواست کنید یا زبانی یا بنویسید. چون عجیییب جواب میده..
سپاسگزارم از نظر زیباتون عزیزم.
انشالله که همه ما هر بار در مسیری که میخوایم بهتر و بهتر بشیم.
چقدرلذت بخشه که باهم هم فرکانس هستین هردو تحسین کننده هردوعملگرابه قانون هردو پایه وخوش سفروچه رفیقای خوبی برای همدیگه هستین وچقدرسفررولذت بخش ترکرده تحسین میکنم رابطه ی عاشقانتونو نوش جانتون
تحسین میکنم این آزادیو ثروتی که همیشه سفرمیکنید تاهروقت خوش بگذره
چقدرطبیعت این منطقه زیباست از توی دوربین که خانم شایسته ازصحبت استادفیلم گرفتن توماشین تصویر پشت شیشه ماشین مثل نقاشی میمونه خدایاشکرت
واااو اون ابرها چققققدر صحنه ی زیبااااایی بود الله اکبر خدای من شکرت چقدر خدازیباست وزیبا خلق کرده
چقدرجالبه چقدر زیباست این تکامل بشر چه جالبه که زندگی اول چجوری بوده واسه آدما وچه خوب پیشرفت کرده وبه اینجا رسیدن به تکنولوژی امروز وچقدرزندگی داره راحتترمیشه ولذتبخش تر
آیا کسی که خدا سینه اش را برای [پذیرفتن] اسلام گشاده است، و بهره مند از نوری از سوی پروردگار خویش است [مانند کسی است که سینه اش از پذیرفتن اسلام تنگ است؟] پس وای بر آنان که دل هایشان از یاد کردن خدا سخت است، اینان در گمراهی آشکار هستند.
خدا نیکوترین سخن را نازل کرد، کتابی که [آیاتش در نظم، زیبایی، فصاحت، بلاغت و عمق محتوا] شبیه یکدیگر است، مشتمل بر داستان های پندآموز [و امر، نهی، وعده، وعید، حلال و حرام] است؛ از شنیدن آیاتش پوست کسانی که از پروردگارشان می هراسند به هم جمع می شود، آن گاه پوستشان و دلشان به یاد خدا نرم می گردد و آرامش می یابد. این هدایت خداست که هر که را بخواهد به آن راهنمایی می کند؛ و هر که را خدا [به کیفر کفر و عنادش] گمراه کند، او را هیچ هدایت کننده ای نخواهد بود.
سلااااام و سلامتییی و عشششق ونورررر الله از شاگردِ همسفر شما به استادِ دلبرم و دلبرِ بهشتی استادم و رفیق های غار حرای من
دلم میخواد با تاکیید بگم :
اِی دورررتون بگرررردم
اِی دورررررتون بگرررررردم
اِی دورررررررررتون بگرررررررررردم
چنین دلنشین چرائید؟
اجازه میدید یکبار دیگه این آهنگ رو براتون بخونم …؟
و از نشانههای او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در این نشانههایی است برای گروهی که تفکّر میکنند!
توی ترجمه ی این آیه نوشتند از جنس خودتان !
تو معنای ظاهری آدم میگه از جنس خودتان یعنی انسان برای انسان دیگه ؟!
اما وقتی میبینی ته آیه خدا داره هینت میده،این چیزی که گفته شد ی نشونه ای برای کسانی که فکر میکنند،وقتی دقیق میشی توی آموزش های استاد…!
تازه !
دییینگ دیییینگ دیییینگ!
چراغ های دور سرت رووشن میشه!
آره آره!
منظور از جنس خودتان
همون هم مداریه،همون هم فرکانسیه!
فقط دوتا آدم هم مدارند که میتوانند در کنارهم بهشت دنیا رو تجربه کنند!
چه زوجی هم مدار تر از شما استاد های قشنگم؟
چه کسی بهتر از شما برای الگو برداشتن
برای باور کردن
برای منطقی کردن خواسته
که میشه میشه !
اگر دونفر تو این دنیا هستند که در کنارهم خوشبخترینن،غرق لذتند،بهشت رو دارند تجربه میکنند،نشتی انرژی ندارند که هیچ،انرژیشون بوست میشه باهم به سمت توحید .
پس شدنیه !
به قول استاد تو قدم ده جلسه 5:
الگو پیدا کنید و باور کنید این اتفاق شدنیه!
دنبال چگونگیش نباشید!
اینجوری گمراه میشید !
همین که باور کنید این اتفاق شدنیه،شما هدایت میشید به چگونگیش!
مسیر همه ی ما یونیکه !
ما هدایت میشیم!
هدایت میشیم
بیاین باز برگردیم به همین آیه،چیزی که قبلا دریافتش کردم و قلبم رو روشن کرد
وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَرَحْمَهً
و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛
خداوند داره میگه بین دوتا آدم هم مدار منم که عشق و مودت و رحمت قرار میدم!
کجا ،دنبال چی میگردی؟
تا زمانیکه فکر میکنی خودت بلدی،خودت باید شریک عاطفیت پیدا رو کنی،خودت حالیته!
به قول استاد :) بخور تا بیاد !
ولی وقتی دست تسلیمت رو میای بالا، میگه من نمیدددونم! من نمییییدونم!
خدایا تو میدونی ! تو بلدی ! تو کمکم کن!
بعد شروع میکنی روی ضعف های شخصیتت کار کردن!
روی عزت نفست!
روی احساس لیاقتت!
روی توانایی هات!
بعد یا آدمی که توی زندگیت از قبل هست ،باهات هم مدار میشه،یا جهان به سادگی کبوتر با کبوتر ،باز با باز رو رعایت میکنه و شمارو از هم جدا میکنه و هردوتون رو به آدم های هم مدارتون وصل میکنه !
الان که دارم اینارو مینویسم ،صدای این آیه رو توی سرم میشنوم :
وَإِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنّی فَإِنّی قَریبٌ ۖ أُجیبُ دَعوَهَ الدّاعِ إِذا دَعانِ ۖ فَلیَستَجیبوا لی وَلیُؤمِنوا بی لَعَلَّهُم یَرشُدونَ﴿186﴾
انگار خدا داره میگه ،آره آره ،همینه!
من آماده اجابت درخواست هاتونم!
شما چقدر سمت خودتون رو درست انجام دادید؟
شما چقدر ظرف نعمتتون رو گسترش دادید؟
شما چقدر رشد کردیید که آماده دریافت خواسته تون بشید ….؟
همینه …بازی جهان همینه …
به میزانی که تمرکز گذاشتم روی دوره های استاد،به میزانی که روی هدایت حساب کردم ،به میزانی که قدم های عملی برداشتم ،خواسته هام از بینهایت طریق بهم داده شده …
هر وقت هم روی عقل پوک خودم حساب کردم،چک و لگدش رو خوردم! و عقب افتادم …
استادِ نازنینم،ازت ممنونم ،ازت سپاسگزارممممم
شاگرد کوچیکت رو ببخش که هیچ وقت در چارچوب نمیتونه بنویسه …
شاید حرف های من هیچ ربطی به کلیت این فایل نداشته باشه …
اما خداوند به قلب من آگاه چطور این جملات با عشق از قلبم به نت گوشی داره سرازیر میشه …
استاد عزیزم ،دیشب جریان هدایت من رو برد به دیدار داییم،دایی عزیزم که بالغ بر 5٠ساله در حال تفکر و تعمق قرانه،معلم قرآنه،و بسیار بسیار انسان شریفیه!
استاد ما باهم یکم درمورد قرآن حرف زدیم و وقتی من داشتم براش از تفاوت الله و رب میگفتم ،از هینت هایی که درمورد سوره حمد از شما یاد گرفتم ،از توحید ،از آیه های عذاب، از اصل و فرع در قرآن …
استاد به الله قسم ،صورت داییم که این همه سال معلم قرآنه خیس اشک بود و میگفت :
الله اکبر ،الله اکبر
استادت کیه که انقدر قشنگ داری از قرآن برام صحبت میکنی …؟
استاد شما که توی جمع ما نبودی ولی خدا که بود…
خدا شنید این الله اکبر های از ته دل دائیم رو
و صداقت اشک هاش رو
و صورت خیس من رو …
از عنایت خداوند و آموزش های شما بود این صحبت بهشتی ما در مورد کلام حق و قرآن …
این ها نتیجه ممارست من در دریافت آموزش های شما بود .از وحی منزل دونستن صحبت هاتون،از پرداخت بها برای رسیدن به اصل.
چیکار کردی باسعیده،استاد ؟
لذت قرآن خوندن
شده برام مثل شیرینیِ رمان های عاشقانه ی م.مودب پور در نوجوانی …
رحمتی از جانب خداوند …
خدایا …خدایا …
آنی و کمتر ازآنی مارو به حال خودمون وانگذار…
خدایا اگر دستمون رو نگیری و هدایتمون نکنی ما حتما گمراه میشیم .
خدایا مارو لایق بندگی و هدایتت کن
خدایا اونیکه شما بهش نور نبخشی،هرگز روشنی رو نمیتونه پیدا کنه…
خدایا ما برای قدم از قدم برداشتن بهت فقیریم.
دستمون رو بگیر و هدایتمون کن
نعمت بندگی و سپاسگزاریت رو بهمون ارزونی کن.
خدایا نه به اندازه ی ایمان ما ،که به اندازه وهابیتت،غفور بودنت،فتاح و رزاق و رحمان و رحیم بودنت،مارو ببخش وهدایتمون کن.
بقول خودت این کامنت مرا در دل تاریکی شب که برق قطع است همه جا تاریکی فرا گرفته دارم کامنت دوستان رامیخونم وعشق میکنم
احسنت به تو سعیده چقدر لذت بردم از آیاتی که بکار بردی از احساس قشنگت
احسنت به تو که از آگاهیهای هر دوره تو کامنتات استفاده میکنی ومیش تکرار وتکرار تا در ذهنت نهادینه بشه
احسنت به تو که این چنین زیبا از خداوند درخواست میکنی وممنون بخاطر دعای قشنگت در آخر کامنت زیبات خداراسپاسگزارم که در مدار دریافت آگاهیهای کامنتت قرار گرفتم سعیده زیبا سپاسگزار وجودتم ممنون که هستی واین رد پای زیبا را از خود گذاشتی
روی چو ماهت را میبوسمت به امید روزی که تو بهترین وتوحیدی ترین بنده خدا را از نزدیک ببینم ودر آغوش بگیرمت
درود به قلب شکفته شده ات. درود به خیسی چشمان خداجوت
عزیزدلم شما مرتبط ترین فرکانسها رو با این فایل فرستادی. شما به اصل اشاره کردی.
شما به نور توجه کردی و این قانون جهانه که از هر نشانه ای درسی بگیری برای رشد خودت و نتیجه اش قطعا دو سر که چه عرض کنم هزار راه سود و خیر مطلقه.
سعیده نازنینم، حس می کنم داری کم کم و دونه دونه وزنه های بسته شده به بالن ذهنیت رو رها می کنی تا این بالن اوج بگیره. داری با شادی قلبیت پرواز می کنی به سمت خواسته هات. همونطوری که من دارم حسشون می کنم برای خودم. شک ندارم که مسیرم درسته و نیاز دارم بزرگتر بشم تا قدم برسه به دستگیره در که بازش کنم.
تو هم داری هی سبدت رو پرتر می کنی و این داره در جهان دیده میشه. به قول حافظ ثبت است در جریده عالم دوام ما. به اندازه دانه خردلی که رشد کنی کرام الکاتبین ثبتش می کنن و اثری ازت در جهان باقی میمونه که فقط چون ما یک بعد محدود جسمانی داریم نمی تونیم الان به چشم ببینیمشون. ولی همین الان در زندگیمون حضور دارند.
من خیلی دلم برای همه مون روشنه و از معبودم تمام قد سپاسگزارم بابتش
عاشقتم که با توحیدت هر قلب آماده ای رو به تکاپو میندازی. به قول همون آیه ای که اول کامنتت نوشتی پوستها چروکیده میشه و دوباره با هدایت الهی آروم میشه. به قول خودمون مورمورمون میشه. موهای تنمون سیخ میشه و این از قلب خودت برمیاد. از توجهت به نور الهی. خدا پشت و پناه قلب مهربونت رفیق
معبودی جز او نیست [که] زندگی میبخشد و [سرانجام] میمیراند، صاحب اختیار شما و نیاکان شماست.
به به ازین همه رهایی که باعث میشه خداوند نفوذ کنه در تک تک کلماتت واقعا از ته قلبم لذت بردم سعیده خانوم از کلام نافذ شما وقتی بحث به دیدار شما و دایی جان بزرگوارتون رسید مثل بچه ها اشک میریختم که خدایا چجوری هدایت میکنی ،چجوری دل معلم 50 ساله ای رو غرق در محبت و عظمتت میکنی که با چشمای خیس عظمتت رو فریاد بزنه
ب ولله قسم منم هرچی نتیجه گرفتم فقط زمانی بود که پامو میکردم تو یه کفش میگفتم همه چیز توحیده ولاغیر و هروقت شیفت کردم رو مغز محدود خودم دنیا برام وارونه شد
خدا به عظمت و جلالت مارو در مسیری قرار بده که چنان شخصیتی درما شکل بگیره که نشستیم و بلند شدیم لحظه ای از یاد تو غافل نشیم
الهی شکر که امشب هم این دیدگاه آگاهی بخش و شاد و انگیزه بخش روزی من شد
چقدر شجاعتت رو تحسین می کنم سعیده جان
استاد توی قدم پنجم جلسه دوم یه جایی میگه شجاعت میخواهد که مسیری که اکثریت مردم جامعه میرن تو نری و در مسیر خودت بمونی و استمرار داشته باشی
اولش باید تلاش کنی ولی اگر ادامه بدهی زندگی پاداش هایی بهت میده که الان نمی توانی فکرشو بکنی
و این شجاعت از آگاهی میاد نه از حماقت!!
ممنونم که 600 روز در پرتو آگاهی شجاعت به خرج دادی و تو مسیر درست خودت موندی و پافشاری کردی
نوش جونت تمام این نتایج
نوش جونت پاداشی که خداوند دیشب بهت داد یعنی هم صحبتی با دایی عزیزتون و اون گپ و گفت شیرین قرآنی
سعیده جان ازت ممنونم که مسیر خودت رو مکتوب می کنی و ما رو هم از این آگاهی ها بهره مند می کنی
ممنونم و میخواهم بهت بگم خودت نمیدونی چقدرررر بارها و بارها و بارها با خواندن یه کامنت ازت سرپا شدم و پاهای سُست شده ام سفت شد برای حرکت کردن
به خدا اگه هر روز سمینار میرفتم شاید اینقدر تاثیر نمی گرفتم و اینقدر خوشحال نبودم که الان هستم
این سایت…. به قول شما این غار حرا بهترین مکان برای مراقبت از ذهن قشنگم هستش بهترین جایی هستش که می توانم ساعت ها با یه اینترنت و همین موبایلی که دستم هست وقت با ارزشم رو بگذرونم و رشد کنم و لذت ببرم ، الهی شکرت به خاطر وجود شما اعضای خانوادهی الهی و عزیزم
خیلی دوستتون دارم
خیلی خیلی زیاد و دلم در کنار شما عشق های پروردگارم گرمه
به قول الهه رشیدی عزیز ادامه میدهیم این مسیر زیبا رو مصمم تر و پر قدرت تر از قبل
ببخشید که به اسم کوچیک صدات زدم من زیاد برات کامنت ننوشتم فکر کنم اولین کامنتم برات باشه اما همیشه کامنتاتو میخونم و برای خودم فعال کردم هر وقت کامتت گذاشتین ایمیل برام میاد و میام کامنتتو میخونم
وای وای وای خدای من چقدز کامنتت زیبا و دلنشین بود انگار خدا داشت برای من میگفت ,خط به خط کامنتت برای من بود جواب سوالات و درخواستام از خدا ,,,خدا تو رو هدایت کرد که بنویسی برام ,بارهابارها باید این کامنتتو بخونم ,
تحسینت میکنم دختر زیبا بابت اینهمه جسارت و ایمان و توکلت بخدا
تحسینت میکنم بابت نتایج عالی که گرفتی و داری میگیری ,تحسینت میکنم که اینقدر خوب روی خودت کار میکنی که اینقدر عالی کامنت میذاری
ان شاالله همیشه تو این مسیر موفق و پیروز باشی دختر زیبا
سعیده نورانی چقدر این کامنتت پر از ارتعاش نور الهی وجودت بود خدایا سعیده عزیزم بیشتر از دریای عشقت سیراب کن تو رو واضح به ما نشون میده برای خودش آینه تمام نماست
خدایاا خدایاا ازت متشکرم که اینجا هستم در بین انسانهایی از تبار تو هستند ،انسانهایی که فقط تو را می پرستند و تنها از تو یاری می جویند
خدایا سه ماه پیش من در تاریکی این جهان دور خودم می گشتم در پی عقل خودم خودمو می کوبیدم به در و دیوار و حالا در نور و روشنایی ام
خدایا اینجا میگن تو همه چی تویی فقط تو
خدایا من تسلیمم به هر آنچه تو برایم بفرستی
خدایا من نمی دونم هیچی نمی دونم
خدایا من حالیم نیست
فقط تو می دونی و تمام
سعیده زیبایم الهی آمین به پای تمام دعاهایی که برامون کردی ازت متشکرم و باز دوباره ما رو به خداوند وصل کردی
چقدر قشنگ مینویسی، انچه از دل براید لاجرم بر دل نشیند، خود کامنتت تو ذهنم یه فایل آموزشی جدا بود، خصوصا صحبت هایی که با داییت داشتی یه جور انگار مو به تنم سیخ شد، تبریک میگم بهت بابت متعهد بودنت به مسیر و یه تبریک ویژه هم بابت قلم قشنگت، مرسی دوست خوب من، به خداوند بزرگ میسپارمت
حرفهایی که درباره سمت خودمون رو انجام دادن زدی خیلی حالم رو دگرگون کرد، ایستادم جلو آینه و زل زدم تو چشمای خودم(چون احساس میکنم خدارو میبینم) به خودم گفتم من چقدر شبیه خواسته خودم شدم؟ چقدر پاک شدم؟ چقدر خالص شدم؟ چقدر عملگرا شدم؟ چقدر خدا شده انیس و مونسم؟ چقدر دلتنگى بىتابی نمیکنم؟ چقدر احساس خلا و کمبود ندارم؟ چقدر مطمئن هستم که به خواستم میرسم؟ چقدر رو هدایتش رو راههایی که الان حتی تصورش رو هم نمیتونم بکنم اما از دست اون برمیاد حساب میکنم؟ چقدر خودم رو بخشیدم و احساس گناه ندارم؟ چقدر خودم رو لایق خواستم میدونم؟
سپاسگزارم ازخدای خوبم وازشماعزیزدل که با کامنتت جواب درخواست صبح امروزم رو دادی.درخواستی که ازسرشوق ولذت توی ستاره قطبیم نوشتم
کلامت خیلی دلنشین عزیزدلم.جزکسانی هستید که همیشه پیگیرخوندن کامنتات هستم.تبریک میگم بهت جانم بابت این حجم ازدرک ازقوانین وشناخت الله مهربان.بیصبرانه منتظر روزی ام که بیای وبا ی دنیا فریادازنتایج بی نظیرت برامون بگی.
امیدوارم روزی بشه ببینمت ودرجوارهم صحبتی باشماعزیزدل کمال استفاده روببرم از آگاهیهای درونیت و،وجودنازنینت.
و از نشانههای او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در این نشانههایی است برای گروهی که تفکّر میکنند!
سعیده عزیز به خداوندی خدا قسم وقتی به این تیکه از کامنت رسیدم و ایه رو خوندم همون لحظه گفتم خدایا واقعا تو قرآنت درست گفتی که همسرانی از جنس خودتون ینی هم مدار و هم فرکانس خودتان رو برای شما افریدیم
سعیده جان قبلا من هم مثل شما فکر میکردم منظور قرانو خداوند جنس مذکره ینی انسان
اما الان که مدارم بالاتر رفته بیشتر قران رو میفهمم به اندازه درکم تا این ایه رو دیدم منظور قرانو فهمیدم چیزی که شما در چند خط پایین تر همین تفسیر رو داشتید و چقد خوشحال شدم که تفسیر قران رو با توجه به اموخته هام با توجه به مدارم و درکم میفهمم و همون لحظه پذیرفتم همسرانی از جنس خودم
قانون کبوتر با کبوتر و باز با باز
االطیبن الطیبات دنیا هستش
سپاسگزارم بابت وجود الهیت عزیزم
بابت اینکه نوشتی و این آیات بر قلبت جاری شد که منم درک کنم و بفهمم و تفسیر کنم قران رو
دختر تو بی نظیری ، نوش جونت این حس و حالت ، این سبکبالی در اغوش خدا ، دختر جنس کامنت های تو یک چیز. دیگه أست ، هر دفعه هر کامنتی که با هدایت الله ، نوشتی اشکم را در اورد ، گفتم خدایا شکر هستی ، می شود ، می توان .
من در تمرین ستاره قطبی دیگه خواسته به جزیئات نمی نویسم میکم خدایا من فقط می خوام در کنار تو با هدایت تو فقط شاد باشم و لذت ببرم از اسانترین راهها تو هدایتم کن و قلب من را باز کن تا درست بشنوم و استوار عمل کنم .
کامنتون عالی بود برای من نشونه ای دراون بود ایشالا که خدا هدایتم کنه وکارم رودرست کنه تک به تک جملاتتون رو دوباره از روش مینویسم ودرموردشون فکر میکنم وبرای خودم تشریحش میکنم خداروشکر در مورد قرآن و این آموزه ها به درک عمیقی رسیدن بهتون تبریک میگم و تحسینتون میکنمون
مورد خیلی خوبی رو بیان کردی که تو آیه ای که میگه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید طبق آموزشهای استاد منظور از جنس خودتان همون هم مداریه همون هم فرکانسیه
و استاد و مریم جان خودشون عالی ترین مصداق این آیه و بهترین الگو برای ما هستن
تجسم می کنم که چه حس قشنگی رو تجربه کردی وقتی که با داییت اون صحبت های بهشتی در مورد کلام حق و قرآن رو داشتی
تحسینت می کنم که با تعهد روی خودت کار می کنی و به این زیبایی با قرآن انس پیدا کردی
خدا رو شکر که هستی…و به این زیبایی می نویسی…و وجودمون رو پر از احساس خوب میکنی
چه دعاهای خوبی کردی الهی که همه اش مستجاب بشه و چندین برابرش توی زندگیت جاری باشه
یه حسی بهم گفت که برات بنویسم،گفتم چی بنویسم،گفت هر آنچه از دل برآید
با تمام وجودم تحسینتون میکنم که دارید تمرکزی روی آیات قرآن کار میکنید،کامنتتو که خوندم هر خطش حستو واقعا دریافت کردم یه حسی شبیه دوییدن از روی خوشحالی رو حس کردم
چقدر لذتبخش خوندن کامنتهای شما،واقعا حالم بهتر میشه وقتی کامنتهای شما عزیزان رو میخونم،خواستها م توو ذهنم مرور میشه،میگم پس اگه دوستان تونستند منم میتونم،اگه عادله عزیز تونست مردی چون آقای سید علی خوشدل جذب کنه که الان سه ماهی میشه با هم تووی سفر هستن منم میتونم چنین مردی رو جذب کنم چون من ازبچگی عاشق سفر بودمو هستم و خواهم بود
خدارو شکر میکنم بابت دوستانی چون شماها
خداروشکر میکنم بابت سایت الهی استاد عباسمنش که هر چه بیشتر تووش غرق میشم،تشنه تر میشم برای شنیدن و درک کردن و عمل کردن به این آگاهی ها
خداروشکر میکنم که تونستم براتون بنویسم
خدارو شکر میکنم بابت وجود استاد عباسمنش و خانم شایسته تووی زندگیم
واقعا از درک زیباتون از آگاهی های 12 قدم و آموزشهای استاد لذت بردم و تحسینتون میکنم و حرفهای شما مرا یاد این دعای انجمن 12 قدم در بین افراد معتاد انداخت این دعا به این شرح هست خداوندا آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آنچه را ک نمی توانم تغییر دهم و شهامتی ک تغییر دهم آنچه را ک می توانم و دانشی عطا فرما تا درک این دو را بفهمم
خدای رحیم تمام گناهان و لغزش های گذشته ما را به لطف و مرحمتت ببخش و غم ها و نگرانی های ما را به کل برطرف کن و ما را به بهترین راه ک با رضایت تو همراه است و به رضایت تو ختم میشود هدایت کن و آرامش و ایمان و یقین را در دلهای ما جاری کن و بهشت زیبایت را در دنیا و آخرت به ما عطا کن
سلام خدمت استاد عباس منش عزیز، استاد شایسته بی نظیر و دوستان هم فرکانس
خانم شهریاری عزیز دست مریزاد
چقدر خوندن کامنتتون حال دلمو عالی کرد
چقدر زود مدارتون رو آوردین بالا که پس از حدود یک سال و نیم آشنائی با قوانین جهان و حضور در این سایت توحیدی تونستید با شخصی که به اذعان شما 50 سال تجربه مطالعه قرآن رو به صحبت بنشینید
این یعنی شما خیلی سریع دارید درسهارو یاد میگیرید و مراحل ترقی رو طی میکنید
دائی شما مثل فردی می مانند که پنجاه سال تجربه داره توی یک زیمنه پس حرفه ای هستند
تحسینتون میکنم از این ارتباط معنوی که با رب العالمین گرفتید
چندین بار موقع خوندن کامنت توحیدیتون لرزه به وجودم افتاد و ناخودآگاه اشک از چشمم سرازیر شد
این اولین کامنت امسالمه که دارم می نویسم و کلا در مورد کامنت نوشتن مقاومت دارم البته که تازه وارد مدار خوندن کامنت شدم به لطف خدای توانا
ولی
همیشه
تحسین میکنم نوشتن هاتون رو
تحسین میکنم استمرارتون رو که فارغ از نگاه و قضاوت بقیه ثابت قدم بودید
نوش جونتون نزدیک شدنتان به یگانه الله توانا
از موقعی که کامنتتون رو خوندم تاکنون چندین مرتبه اون فضای مناظره ی شما و دائی عزیزتون رو تجسم کردم
چه مناظره ای بوده
همیشه شاد باشید و ثروتمند
بر خودم واجب دونستم که به ندای قلبم گوش بدم و براتون کامنت بنویسم تا بتونم رد پائی بگذارم از خودم و این حال و احساسم
استاد عباس منش عزیز بی نهایت از شما سپاسگزارم بابت ایجاد این فضای توحیدی
الان که فکرشو میکنم خوب میفهمم که چرا اون روزی که اون مخزن منفجر شد چرا شما نباید سر کار می بودید
خدای توانا به انجام هر کاری بابت همه چی ازت سپاسگزارم، حقا که فقط تو شایسته ی پرستیدن هستی
سلام و صد سلام به سعیده عزیز و دوست داشتنی مثل همیشه عالی مثل همیشه زیبا دختر با تمام وجودم تحسینت میکنم تک تک کلمات و جملاتی که مینویسی هدایت خداست چقدر از کامنت هات حس خوبی میگیرم همیشه از آیات قرآن در جای مناسب استفاده میکنی
دمت گرم که قدم ده رو برام مرور کردی این رو هدایت خدا میدونم اونم زمانی که دارم به چگونگی فکر میکنم و خدا باهام صحبت کرد که نترس نگران نباش هدایتت میکنم اونم به مسیری که یونیک خودت باشه آروم شدم
تحسینت میکنم جوری قرآن رو فهمیدی جوری درک کردی که اینقدر زیبا با کسی که معلم قرانه جوری در مورد قرآن صحبت میکنی که اشکش در میاد ،
و بازهم به من گوشزد شد که تا زمانی که رو خودت حساب میکنی تا زمانی که میگی خودم بلدم ،تا زمانی که میگی خودم حالیمه بخور تا بیاد وقتی فکر میکنم هر جا رو خودم حساب کردم و ب چگونگی فکر کردم فقط دور خودم میچرخیدم انگاری همه زندگیم رو تردمیل میدویدم خدا رو شکر میکنم که فهمیدم میشه رو یکی دیگه هم حساب کرد اونم کی، تنها قدرت جهان هستی رب ،
وقتی در مورد هدایت میشنونم تو هر شرایط احساسی باشم حس بسیار خوبی میگیرم ،احساس آرامش میگیرم
سعیده جان دختر زیبای خدا ممنونم که هر بار باعث میشی که من بنویسم و قانون بیشتر برام مرور بشه
راستی کم پیدایی ها حضورت کم رنگ شده دختر قابل قبول نیست لطفاً همیشه بنویس عاشقتم بخدا تو رو به دستان پر قدرت خدا میسپارم
استاد عباس منش عزیز عاشقانه دوست دارم
خانم شایسته نازنین ممنونم که دوباره دوربین به دست استارت سریال سفر به دور آمریکا رو دوباره با قدرت زدین دوستون دارم
دیشب عشق جان از طریق کامنت شما قلب منو لمس کرد و پیشونیمو بوسید و محکم بغلم کرد.
حالا قضیه چی بود؟
دیشب خونه خواهرم بودم، شوهر خواهرم که اومد، منو آجی و شوهرش پیاده اومدیم که منو برسونن. وسط راه، شوهر خواهرم حرف رو کشید به ازدواج من و اینکه چرا تا الان ازدواج نکردی و…. نمیخوام حرف ها و باورهای محدودکننده اش رو اینجا تکرارکنم. بهش گفتم. من تلاشمو کردم که صحبت رو جمع کنم و مدام حرف های استاد عزیزم رو تو ذهنم مرور میکردم.اون میگفت و من تو ذهنم میگفتم استادم اینو میگه و… خلاصه. گفت هرچیزی زمانی داره! بش گفتم آفرین! منم در بهترین زمان بهترین ازدواج رو خواهم داشت. بعد اون باور کمــــبود جا افتاده در جامعه: توقعاتتو بیار پایین!!!! خدای من! این حرف دیگه برام خنده داره! بش گفتم: ایمانمو قوی میکنم جا اینکه خواسته ام رو کوچیک کنم!بازم حرف و حرف و من بش گفتم بزار هرکدوممون با ایده های خودمون پیش بریم و با قـــدرت و ایمان و اعتماد بهش گفتم میخوام که شوهرم رو ببینی! اون یک مرد ثروتمند و عالی و با ویژگی های فوق العاده اس که میتونین باهم خیلی رشد کنین و دوستای خوبی بشید. گفت پ کو کجا! گفتم: تو راهه! (◠‿◕)
نکته جالب برای من این بود که:
1)قبل رخ دادن این مکالمه من یه همچین سناریویی تو ذهنم ساخته بودم.
2)وقتی این حرف هارو میزد من اصـــــلا ناراحت نشدم، اصــــلا بهم برنخورد و هیچ حس بدی نداشتم. من مطمئن بودم.
3)وقتی بهش گفتم میخوام که شوهرم رو ببینی، اون مردی با فلان ویژگی هاست، سرشار از ایمان و یقین بودم.
با لبخند بزرگی روی لبم ازشون خداحافظی کردم، شنیدن این حرف ها برای من هیت بود!داشتم از پله ها می اومدم بالا که گفتم فاطمه خانم برو بچسب به دوره ها! و یاد اون حرف استاد افتادم:«اتفاقا وقتی کسی به من میگه نمیتونی من انگیزه میگیرم! که حتما انجامش بدم». اومدم داخل، داشتم دست هام رو میشستم که گفتم خدارو جه دیدی! شاید اصلا اینجا نباشم که شوهر منو ببینن. شاید آمریکا باشم و انقدر در فرکانس متفاوتی باشم که دیگه نبینن منو.
شب نشسته بودم توی رختخوابم.
اومدم تو سایت و اومدم کامنتت رو خوندم. جریان هدایت!
خوندم و خوندم و خوندم و این جی میتونست باشه جز مهر تایید رفیقم؟ اینکه هدایت بشم بیام تو سایت و کامنت تو رو بخونم که درباره روابط نوشتی و اتفاقا اونجا که درباره این گفتی که حرفام شاید خیلی ربطی به موضوع فایل شاید نداشته باشه و من گفتم این حرفای عشق جانم برای منه. سعیده جانم، آگاهی هایی که اون عــــشق از طریقمون به جهان عرضه میکنه،حرف هاشن با بنده هاش.همونطور که در همه چیز تجلی پیدا میکنه و جوابتو میده، نشونه ات رو میده. تو حرفای عابرا، تو دیوار نوشته تو خیابون…
و من دیشب بهت زده بودم… از حرف هایی که بهم زد، همونقدر مستقیم،چــــقدر زیبا… چــــقدر زیبا.
سپاسگزارم عشق جانم
سپاسگزارم سعیده عزیزم
سپاسگزارم استادم و مریم عزیزم که میتونیم در فایل هاتون، رابطه اتون رو ببینیم و الگو بگیریم. متشکرم از صمیم قـــــلبم.
امروز بلاخره از دل طبیعت رفتیم به سمت جنوب و ناباورانه 80 روز شد سفرمون اگر اشتباه نکنم و تقریبا داره 3 ماه کامل میشه
عجب سفر بی نظیری بود وچه قدر به خدا نزدیکمون کرد…
دیروز که روز آخر بود دلی یه جاده ای رو مثل همیشه انتخاب کردیم رفتیم بالا و یهو مه شد و کلا رفتیم تو ابرا و یخ بود بیرون!
هعی حسم میگفت برو بالا تر ولی دید نداشتم جاده هم برام ناشناخته بود ولی گفتم:
گرنگه دار من آنست که من میدانم شیشه در بقل سنگ نگه میدارد!
خلاصه رفتیم و رسیدیم به یه جایی که واقعا معلوم بود بهشته و عین آلپه ولی همه حا پر مه بود…
یک لحظه بکم ابرا کم شد و فرصتی شد به فایل باحال بگیرم و کنار رودخونه بشینم و روی گلا شبنم خوشگل نشسته بود…
اونجا داشتم با خدای خودک تو مسر مناجات می کردم و از الطفاش میگفتم که چه قدر خوشبختم مسیر ناشناخته ای رو اومدم و چپ و راستش رو خدا گفت و هدایت شدم به بهش مطلق خدا!!
به محض اینکه فایل تموم شد مه شد و گفتم خدایا خیلی هوای مارو داری ها!
ته دلم این بود که می خواک برم بالای ابرا و یه جوری باشه که همه چیز باز بشه ولی معلوم ابر خیلی سنگینه…
ذهنم گفت دیگه برگرد بسه ولی گفتم من ایمان دارم خدام مسیر رو برام زیبا می کنه…
اونجا تو دلم گفتم خدایا میدونم حس خوب یعنی اتفاق خوب
پس من خوشحالم با همین زیباییت و کرمت و بقیشم با خودت…
دیگه رها کردم و گفتم میریم بالا تا ببینم مغازه ای هست؟
بعد رفتم کارت خوان نداشت و خلاصه گفتم بر میگردیم…
همونجا فرمولی که از استاد یاد گرفته بودم و سریع اجرا کردم و گوشیم رو در اوردم با همون اینترنت رفتم عکس هایی که مردم گرفتن از اونجارو ببینم تا تحسینشون کنم…
میدونستم تحسین کنم حالم قشنگ تر میشه
به قرآن قسم منو خانومم سرمون رو آوردیم پایین چند دقیقه محو عکسا بودیم
اسم نقطه ای که بودیم Kurtdere Yaylası بود حتما سرچ کنین و کیف کنین!
منم داشتم همین عکسارو میدیدم که یهو سرمون رو آوردیم بالا یه تیکه از آسمون باز شد و اصلا دیوانه شدم
اونجا می خواستم گریه کنم نه به خاطر زیبایی ها!
نه به خاطر اینکه دلم چیزی رو خواست خدا برای من آسمون رو باز کرد!
چه حسی از این قشنگ تر و بالاتر
اونجا گفتم پس ببین خوبی سفر همینه خدارو میشناسی و بهترین هارو درک میکنی و اینطوری خدا رو بیشتر باور می کنی
و چه قدر حالمو خوب کرد که ببین تو فقط راهتو برو اگر فرکانست خوب باشه هرچی برات پیش میاد خیره
و اگر چیزی عقب جلو شده تو فکر می کنی عقب جلوشده
یه بنده ای هست از دعای عرفه امام حسین…
میگه خدایا اونقدر بینشی بهم بدم که چیزی که تو به تعویق انداختی رو زودتر نخوام
و چیزی که تو به تاجیل انداختی دیرتر نخوامش!
چه قدر حس خوبی بود و چه فقدر این سفر قلب من رو شاد کرد
وقتی این فایل رو دیدم گفتم منم مثل همین سرخ پوستا دارم تو باور به خدا تکاملم رو طی می کنم و ذره ذره حرکتام شجاعانه تر میشه…
این کامنت رو از شهر دوست داشتنی Sivas مینویسم
واز خدا می خوام سفرم رو هر روز هیجان انگیز تر کنه
سلام سید علی جان خوشدل واقعا از صمیم قلب تحسینت میکنم بابت این حد از تمرکز بر روی زیباییها و این حد از تعهد و پایبندی به قوانین و تبریک بهت میگم این همنشینی فوقالعاده ات را با پروردگار
گوارای وجود باد این شراب ناب الهی
با خواندن قسمت آخر کامنتت یاد این شعر از مولانا افتادم که میگه:
دیده ای از شاه خواهم شه شناس..
تا ببینم شاه را در هر لباس ..
یعنی اینکه تمام اتفاقات که در زندگی ما و بر اساس فرکانس های ما میفته صددرصد دست خداوند در اون هست و باید از خداوند طلب کنیم که این بینش را به ما بده که در هر لباسی بتونیم لباس شاه را تشخیص بدیم حتی اگر ابری کنار میره و آسمان زیبا پیدا میشه و یا هوا مه آلود میشه ..
سلام به بنده ی زیبا بین وعزیز خداوند سید علی آقای خوشدل.
که اسم وفامیلش خودش قلب ادمو خوش میکنه…
آقا سید آخه چرا اینقدر کامنتهای شما خوبه .امکان نداره، من یه کامنت ازتون بخونمو چیزی یادنگیرم یا حالمو خوب نکنه
واقعا هربارکه کامنتون رو میخونم حالم عوض میشه .الهام میگیرم .ایده میاد تو ذهنم ..
واقعا ازت سپاسگذارم عزیزم …..
ببین باکامنت قشنگت العان اشک ریختم .چون لحظه به لحظه باهات آمدم تا اون بالا روی کوهها وسط ابرها اون مه اون زیبایی .اون حست رو با خدا حس کردم .وخودم رو با خدا دیدم .واحساس کردم بیشترازهمیشه به خدا نزدیکم …
آقا سید از اینکه ازسفرت وتجریهات توی سفر میگی خیلی به آدم حس خوبی میدی. اینکه اینقدر خوب دارین به قوانین عمل میکنید وسعی میکنید شاگردی باشید بهتر ازاستاد ..
یعنی این جملتون همش توذهنمه ..
که شاگرد باید ازخودم استاد بهتر بشه …
تحسینتون میکنم علی آقای عزیزودوستداشتنی
استاد ازیه طرف شما هم اینطرف
دلم میخواد کنده بشم از اینجا ازاین شهر بزنم به جاده وبرم وخداروبیشتر درک کنم..
خدایی که امروز باتمام وجودم حسش کردم محبتش لطفش واون احساس خوبی که بهم نیرو میده ..
بهم قدرت میده تا باشجاعت وباایمان وتوکل به خودش اون کاریو انجام بدم که میخوام ..
وهمیشه هادی وحامی من بوده …
دوست عزیز علی آقای عزیز ازتون به خاطر این کامنت عالی وکامنتهای خوبتون سپاسگذارم …
چقدراون قسمت ازدعای عرفه برام دلنشین بودوآرامش بخش چقدربه باورهای من نزدیک بود خوشحالم ازاینکه نشانه ها داره دنبال هم میادبابت درستی مسیرم ورسیدن به خواسته هام.
چقدر زیبا و قشنگ تفسیر مکان را کردید ، عکس های اون منطقه را سرچ کردم واقعا. زیبا و نفس گیر أست هزار بار شکر بابًت این عظمت خدا ، در این دشت زیبا کنار این رودخانه فقط باید سجده شکر گذاشت. گوارای وجودتان این همه زیبایی ، امنیت و اسایش و حال خوب در اغوش خدا مبارک وجودتان
سلام دوست پرانرژی وفوقلعاده، علی عزیز واروم،همیشه وقتی کامنتارو باز میکنم بخونم وقتی اسم شمارومیبینم فقط دوسدارم بشینم وبخونم هرچقد که باشه خستهم نمیکنه، کامنتاتون برام مثه عسل شیرینه خیلی دوستون دارم هم شماروهم عادله جان رو، براتون ارزومیکنم فقط زندگیتون ارامش ونور خدا عشق به خدا باشه،وسپاسگذار خدایی هستم که هدایتم کرد به این سایت ودوستانی چون شما.درپناه الله بیهمتا.
سلام
امیدوارم عالی باشید.
با دیدن این ویدیو یاد کتاب تاریخ دوران ابتدایی افتادم چقدر اون دوران و دونستن اینکه انسان اولیه چطور رشد و تغیر و پیشرفت کرده برام کسل کننده و غیر جذاب و بی اهمیت بود و فقط به فکر این بودم که چه سوالاتی قراره معلم بپرسه . امتحان را بیست بشم .
ولی الان با دیدن این ویدیو من غرق این همه هووووش و استعداد توی بشر شدم انگار دفعه اولمه که دارم میبینم اینها را و خوشحالم از این تغیر و این احساس جدید .
برای من خیلی ارزشمنده این حسم . چون واقعیه یعنی یه جوانه ای از زنذگی داری در مسیر درستش رشد میکنه
اینکه با دیدن طبیعت و حتی تصاویر طبیعت پر از شوق میشه وجودم را دوست دارم .
و منتظر دیدن عجایب عجیب غریب توی دل طبیعت نیستم. در طورتی که من نه به تاریخ علاقه مند شدم و طبیعت فقط برام حکم اینکه ترس از نابودی زمین باید مراقبش بود داشتم و همه جاش یه جور بود.
الان واقعااااا وقتی استاد میگه خدا روشکر از این طبیعت
منم واقعااااا حسش می کنم که حتی مسیر جاده ای که دارن با ماشید ازش رد میشن چقدر قشنگه و حتی اون تونلی که از دلش در شدیم .
قبلاااااا هییییچ احساسی در من شکل نمی گرفت. حتی اوایل هم با دیدن ویدیو های سفر استاد هم احساسی در من شکل نمی گرفت.
وااااای خدای من . رب جهان جهانی که آفریدی بینظییییییره
اونجا که گفتی آیا در آسمان پرنده ای که بال میزنه و پرواز میکنه و بی حرکت و بال زدن هم در آسمان پرواز میکنه قدرت کیست؟؟؟؟؟
وقتی این و شنیدم فکر کردم واقعااااا چه عجیب پرنده بال می زنه و اوج میگیره و جاهاییی فقط داره بدون بال زدن می رقصه تو دل آسمان
عجب طراحی خاصی . بعدش بازم توجه کردم به پرنده ها دیدم دقیقا وقتی مرغ دریایی روی آب نشسته و داره شنا میکنه از همون نقطه یهو بال میزنه و بلند میشه و لزومی نداره بالش بره داخل آب.
چه عجیب؟؟؟؟
من بندگی می کنم رب تو پادشاهی کن و به من یاد بده با لذت زندگی کنم و با شادی از دیدن زیبایی های جهانت لذت ببرم که همه چی ملک توست و توسلطانی و صاحب کل.
واااای
به نام آفریننده زیبایی ها
سلام به استاد عزیزم به مریم جان و دوستان هم فرکانس من
فایل جدید سفر به دور آمریکا خییلی هیجان داشتم وختی این همه زیبایی را دیدم هوای فوق العاده آن هم در صبح وخت چقدر انرژی را بالا میبره و چی حس قشنگی به آدم میده و چی نسیم خنک می ز نه همیش نکات رویایی و عالی که خداوند این هدیه را برای دو عزیز دل دلش دو دلبر ناز دانه اش داده که هنوز از آن شروع که استاد در بندر عباس کرد خییلی سال میگذره اما استاد شیرم مثل مرد ادامه داده و تسلیم نجوا های شیطان نشده خدایا شکرت و البته که مریم جان هم یک همراه عالی و همسفر از جنس عشق بوده و پا به پا تا اینجا ادامه داده خدایا شکرت
و چقدر ویزیتور سنتر زیبا و عالی و تمیز کارمندان عالی که از کمک به هم نوع خود اصلا خسته نمیشه و خسته گی را حس نمیکنه خدایا شکرت
تاریخ آمریکا که یک مراحل تکاملی را داشت از ابزار شکار آن گرفته تا خانه های که ساختن به طریق خییلی حرفه یی که تا حالا از بعضی الگو های آن استفاده میشه و صنایع که ساختن واقعا عالی و فوق العاده بود و هر بیننده را جذب خودش میکنه الهی شکرت الهی شکرت
ماشاالله به استاد عزیزم بدن فوق العاده و یک کوه از عضله واو واو و شنا ها را خییلی عالی و سریع زدید
و نکته دیگر این عذت به نفس استادم را نشان میده و اصلا حرف مردم برایش مهم نیست و هر جای دلش خواست و حس اش گفت همان جا ورزش میکنه خدایا شکرت
و این جاده عالی و فوق العاده که هر لحظه هیجان را بیشتر می کرد واقعا تحسین اش میکنم خدایا شکرت
من هم تصمیم گرفتم زیبایی بیشتر شهر که در آن هستم را بیبینم و با همان ابزار که دارم بروم به طبیعت و زیبایی ها را بیبینم و هیچ دلیل نیارم البته از وختی دوازده قدم شروع کردم واقعا در همه زندگی من تغییرات عالی آمده خدایا شکرت خدایا شکرت
در چکاپ فرکانسی ام از یک پسر که واقعا انسان عالی و پر تلاش و پرتوان است نوشته بودم که فلانی با من حسادت داره و من هم با آن اما امروز به طور جادویی خییلی با احترام و صمیمی سلام احوال پرسی و تعریف خدایا شکرت قبلاً این طور نبود همین که مرا می دید راه اش را کج می کرد
اما خدا را شکر حالا من فهمیدم این فلانی که من میگفتم تغییر نکرده بلکه زاویه دید من نسبت به او و افراد که در دفترچه ام نوشته ام تغییر کرده خدایا شکرت
و امروز آنقدر انرژی من بالا بود که نمیشه گفت این تمرین ستاره قطبی یکی از عادت های روزانه و شبانه من شده حتی وختی تمرین ستاره قطبی را انجام نمیدم خواب نمیرم مثل این که چیزی را گم کرده باشم خدایا شکرت بابت این هدایت و رهنمایی و بودنت خدایا شکرت
خدای مهربانم سپاسگزارم بابت همه نعمت هایت که به ارزانی برای من دادی خدایا شکرت
در پناه الله مهربانم شاد سالم ثروتمند سعادتمند در دنیا و آخرت باشید ️
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین
قبل از هر چیزی می خوام از شما و خانم شایسته، یه تشکر ویژه کنم که این سریال فوق العاده را ظبط می کنید،ادیت می کنید و روی سایت قرار میدید،چرا که میدونم تولید محتوا چقدر تلاش نیاز داره.
خانوادهی ما فایل ها و سریال های شمار،کنار همدیگه می بینه و دست جمعی روی نکات مثبت تمرکز میکنه؛ از وقتی ما به سمت شما هدایت شدیم یک خواستهی واحد در خانوادهی ما شکل گرفت؛ و اون هم مهاجرت به آمریکا جان بود؛ ما بارها بارها این سریال رو نگاه کردیم،فرکانس فرستادیم،تحقیق کردیم،زندگی افرادی که در آمریکا هستن رو دنبال کردیم و حالا که دوباره سریال سفر به دور آمریکا داره روی سایت آپلود میشه با عشق نگاه می کنیم و مطمئنیم به این خواسته مون دست پیدا می کنیم.
استاد یه اتفاق جالبی که امروز حین دیدن این قسمت برای ما افتاد و من رو مجاب به کامنت گذاشتن کرد؛این بود که وقتی شما داشتید شنا میرفتید ما فایل رو زدیم عقب و یه مسابقه الهامی گذاشتیم، و قرار شد هرکس تعداد شناهایی که شما میرید رو درست حدس بزنه برندهی این مسابقه بشه.
خب هرکدوم از ما حدس های خودمون رو گفتیم و مشخص شد که من کاملا درست حدس زدم تعداد شناهایی که شما رفتید و اینجا بود که بار دیگه حضور خدا در قلبم حس کردم و طبق عادت قدرتش رو خدا دادم چرا که خدا بود که گفت من نبودم.
درنهایت مثل همیشه از خداوند سپاسگزارم که ما رو به سمت شما هدایت کرد تا سعادت در دنیا آخرت را تجربه کنم.
خیلی دوستون داریم،به امید دایدار شما در آمریکای زیبا
به نام خداوند بی نهایت بخشنده و مهربان
سلام به استاد عزیزم
و خانوم شایسته زیبا و مهربون
خدا قوت به شما برای انتشار این زیبایی ها
بازم هم تو این فایل برای یکبار دیگه از زاویه دیگه تکامل رو با زبان تصاویر و زبان شیوا خانوم شایسته شنیدم
و بازم هم برام یادآوری شد این قانون بشدت خیلی مهم برای من
برای منی که 99 درصد ضربه هایی که تو زندگیم خوردم از عدم درک و عمل به این قانون بوده
من زمانی که خدمت سربازی تموم کردم چون چند ماه زودتر رفته بودم تازه 19 سالم شد
همون حین یه بنده خدایی که از همشهریام بودن پیشنهاد شراکت برای تولید به من دادن گفتن کار از شما سرمایه از من
من از 14 سالگی از شهرستان اومده بودم مشهد برای روی کوبی مبل تا قبل خدمت فقط روی کوبی مبل یاد گرفته بودم
اما زمانی برگشتم از خدمت سربازی و اون پیشنهاد رو داشتم در واقع باید طراحی نجاری خیاطی و روی کوبی مبل رو بلد میشدم تا کاری که از ژورنال میخاستیم اجرا کنیم
اما به خودم گفتم من تواناییش رو دارم
و ما باهم شروع کردیم به همکاری یادمه یه ژورنال مبلمان ترک داشتیم برداشتیم بردیم یه نمایشگاهی تو بلوار کلاهدوز مشهد
و به بنده خدا نشون دادیم گفتم هر کاری شما فکر میکنی قشنگه و میتونی بفروشی من برات طراحی و اجراش میکنم
بهم نگاه کرد گفت هر کاری؟
گفتم آره هر نمونه ای
یه طرح رو انتخاب کرد گفت اینو میخام
من اون موقع که وسط برج 9 بود خدمتم تموم شد در عرض 20 تا یک ماه کار رو براش آماده کردم و بردیم با اون شریکم در نمایشگاش
دقیقا یادمه از فردای اون روز سفارش گیریش از اون مبل شروع شد
یعنی از برج 10 تا برج 12 حدود 60 دست مبل براشون تولید کردیم آمار فوق العاده بود برای شروع کار
اما اشتباه من از جایی شروع شد که بعد تعطیلات عید که اومدم خواستم برای خودم شروع کنم کارگاه تولیدی بزنم
و در واقع نزاشتم تکاملم رو طی کنم
چون هنوز اونقدر پولی دستم نبود و اونقدر دانش تو بازار نداشتم
کارای بیرون رو شریکم انجام میداد و من کارای تولیدیرو
خلاصه عجله کردم قشنگ حس اون موقع رو میتونم متوجه بشم
و شروع کردم به کارگاه اجاره کردن و تولیدی مبل راه انداختن و تو این مسیر چقدر جسارت ها چقدر اشتباهات و کلی تجربه بود
که بعدا انشالله تو یه کامنت دیگه مینویسم
اما میخواستم یادآوری کنم به خودم اونجاهایی که تکامل رو طی نکردم چقدر بخودم ظلم کردم
و مسیر رو برای خودم زجر آور کردم
همه چیز داشت خوب پیش میرفت اون عجله کردن من و اون حرص طمعه من در واقع باعث شد خیلی از روند پیشرفت عقب بمونم
و در ادامه تاوان خیلی سختی پرداخت کردم
که عمر و انرژی جونی من بودش
الان بعد اون سالها خیلی سعی میکنم این قانون رو تو تک تک تصمیم ها حتی کوچیک عمل کنم
اما خیلی جای کار دارم اون عجله قشنگ میبینم
تو هر تصمیمم دخالت میکنه
همون ندایی که میگه تموم شد بردن خوردن بتو دیگه نمیرسه
همون ندایی که وعده فقر و کمبود میده
اما الان سعی میکنم برای هر قدم و هر تصمیم از خداوند هدایت بخام که بهترین عمل رو انجام بدم
چون چک و لقد هایی که خوردم از جهان هنوز جای ضربش تو بدنم هست
بنام خدای مهربان
سلام به دو استاد نازنینم
سلام به دوستای عزیزم که خیلی دوستشون دارم
و خوندن کامنتاشون یکی از لذتبخش ترین کارهای زندگیمه
چقدر حس خوب بمن میده
چقدر آگاهی های مفید دریافت می کنم
چقدر دیدم وسیعتر میشه
چقدر راهکار و ایده میگیرم
خدارو شکر بر وجود این نعمتهای ارزشمند
خدا رو شکر که در یک صبح زیبا و خیلی خنک با استاد و مریم جان همسفر شدیم و دلو زدیم به جاده به سمت نشنال پارک مِیسا وِردِی Mesa Verde National Park
خدایا شکرت چقدر همه جا قشنگه
کوه و دشت و و آسمون و جاده چقدر زیبا و رنگارنگن
خیلی دلچسبه که مرداد ماه باشه ولی جایی باشی که هوا 11 درجه سانتیگراد باشه
خدا رو شکر که من هم دو سالی هست هدایت شدم که بیشتر اوقات تابستون رو توی طالقان سپری کنم که منطقه ییلاقی و خوش آب و هواست
الان صبح ها هوا 14-15 درجه است
دوتا نکته خوب رو مریم جان بهش اشاره کرد که مردمی که قبلاً اینجا اومدن تجربه هاشونو به اشتراک میزارن و راجع به جزییات و امکانات و جاها و چیزهای باحالی که دیدن توضیح میدن که این خیلی نکته مثبتیه و برای کسانی که تازه میخوان به اینجا بیان کمک کننده هست
دومین نکته هم این طرز فکر و نگرش زیبای مردم هست که بصورت شعار در اومده که ما میاییم اینجا و سعی می کنیم اینجا رو تمیزتر از اون چیزی که تحویل گرفتیم تحویل بدیم
واقعاً هم وقتی که از این جاها و امکاناتی که وجود داره استفاده می کنیم کمترین کاری که میتونیم بعنوان سپاسگزاری انجام بدیم اینه که اونجا رو تمیز نگه داریم
خدا رو شکر من هم سالهاست این موضوع رو رعایت می کنم
عقیده دارم که به طبیعت خدا باید احترام بزارم سعی می کنم هر جا برم در برگشت چیزی جز رد پاهای من برجا نمونه حتی یه چوب کبریت
وقتی که اینطور رفتار کنم جهان هم منو به جاهای تمیزتر و بهتر هدایت می کنه
چقدر فرهنگ سازی مهمه که از کودکی این چیزا رو به بچه ها آموزش بدیم
وااای استاد جان عجب حرکت شنای سینه حرفه ایی زدی آفرین و ماشالله به شما بیشتر از سی بار رفتی!!!
مثلاً من هم طبق تمرینات عضله سازی دوره قانون سلامتی این حرکت رو انجام میدم ولی در مقایسه با این حرکت خفن شما انگار بیشتر شبیه به یه شوخی هست خخخخ
نکته زیبای دیگه ای که اینجا دیدیم و تو قسمتهای قبلی سفر بدور امریکا هم دیده بودیم خرید مریم جان از ویزیتور سنتر پارک ها برای کمک به پارک هست و یه جور سپاسگزاری بحساب میاد
نکته زیبای بعدی که توجه من رو هم تو سفرم به امریکا خیلی جلب کرد و درباره اش با هم صحبت می کردیم و البته کانادا هم همینطوریه همین برخورد خیلی خوب کارکنان نشنال پارکهاست که با خوشرویی و مهربونی و صبر و حوصله زیاد به سؤالهای هر کس جواب میدن و توضیحات کافی میدن بقول مریم جان انگار ما اولین کسی هستیم که چنین سؤالی رو داریم ازشون می پرسیم! و این خیلی حس خوشایندی بما میداد
و نکته آخر اینکه ما انسان ها بر خلاف سایر موجودات که طبق غریزه مشخص عمل می کنن ذات خلاقی داریم با قوه خلاقیت و سازندگی بدنیا اومدیم و این قدرت بما کمک می کنه تانه تنها بهترین استفاده رو از جهان اطرافمون کنیم بلکه به جهان اطرافمون شکل بدیم و اونو بهتر کنیم این خلاقیت بما کمک می کنه تا نه تنها مسائل ما رو متوقف نکنن بلکه باعث رشد و گسترشمون بشن و دیدن مراحل رشد و پیشرفت سرخپوستها توی موزه اینو بخوبی نشون میده
و روند پیشرفت بشر همواره بر این اساس بوده که چطور از این بهتر؟
خلاقیت بشر انتهایی نداره
هربار سرعت رشد داره بیشتر میشه توی همه ابعاد و داره زندگی رو برای ما راحتتر و لذتبخش تر می کنه
شاد و سلامت و خوشبخت باشین
با نام و ذکر رحمت خدا
سلام بر دو استاد گرانقدرم و درود به همه دوستانم
خدایا تویی که به ذهن من روشنی می بخشی تا با توجه به نشانه هات درس بگیرم و تکرار کنم و بنویسم. ازت سپاسگزارم.
خدایا ازت سپاسگزارم که همین الان که تابستونه در نقطه ای از جهان خنکای دم صبح دمای هوا رو به زیر 10 درجه رسونده و آفتاب زرافشانش اومده که قدرت نمایی کنه ولی مشیت الهی بر این قرار گرفته که این منطقه کوهستانی جوری تکامل پیدا کنه که زیر آفتاب ساعت 7:35 صبح فقط 11 درجه باشه.
نسیم خنکش صورت بندگان قدرشناس رو نوازش میکنه. اون نازنین بندگانی که دل رو با عشق و اطمینان به طبیعت بکر زدن و طبیعت هم بستر امن و آرومی برای خواب ناز و طولانیشون شد. الهی شکر….
الهی ازت سپاسگزارم که قوانین ثابت و بدون تغییری در جهان وضع کردی که طبق اون خودت هر شخصیتی بسازی جهان هم در مقابلت سر خم میکنه و همون بُعدش رو نشونت میده. وقتی تمیزی و پاکیزگی رو انتخاب کنی فقط چشمات پاکیزگی رو می بینه.
من فکر می کنم طبق حرفهای استاد درباره قوانین الهی این پاکیزگی در مورد ذهن هم صادقه. هرچقدر افکارت رو پاکسازی کنی، سعی کنی زباله وارد محیط ذهنت نکنی و همیشه جارو به دست آماده باشی یواش یواش به محیط ذهنی و اجتماعی هدایت میشی که آدمها و شرایط ذهن پاکتر و زبان پاکیزه تری دارند. وقتی زبانت رو عادت بدی به حرفهای مودبانه و پاکیزه دیگه کسانی هم که آشغال از دهنشون خارج میشه جلوی تو کم میارن و ناخودآگاه مودب میشن. من این رو به چشم دیدم و تجربه کردم. و خوشحالم که تونستم تا حدودی بهش عمل کنم. چه پاکیزگی محیطم. چه ذهن و افکارم (که البته هنوز خیلی جا داره تا آشغالها از زیر مبل و فرش خارج بشه) و چه پاکیزگی زبان و گفتارم.
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
در مورد آفتاب اول صبح گفتم، دوست دارم این نکته رو اضافه کنم که به نظر من نور خورشید صبح و انرژیش فرق داره با خورشید عصر. رنگش فرق داره. نمی دونم چطور، باید در موردش تحقیق کنم ببینم نظریه ام درسته یا نه ولی حس می کنم طراوت خورشید تازه دمیده بیشتر و رنگش لطیفتره.
ای جااااانم به قدرت عضلات استاد خوش تیپم! ماشالله هزار ماشاالله چه شنا زدنی! چه استفاده بهینه ای از وقت انتظار! مریم جان توجه به زیبایی های اطراف، استاد هم ورزشک (که واسه خودش به اندازه یه اردوی تیم ملی آمادگی بدنی می خواد) و اینم بگم بدون نفس نفس زدن!!!!!!!! Nothing but Excellent
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
بریم سراغ Native Americans
چقدر هنرمندانه این ویزیتور سنتر طراحی و کار شده بود. واقعا از تک تک مجسمه ها و ماکت ها لذت بردم. حتی حالتهای چهره و فشاری که موقع کار کردن بهشون وارد میشده هم قابل لمس بود. مشخصه که افرادی که کمک کردن تا این فرهنگ مجسم و ملموس بشه تمام جزئیات رو در دلشون حفظ کردن و فرهنگشون انقدر براشون با اهمیت بوده که تونستن این احساسات رو به هنرمندان مجسمه ساز منتقل کنن و این مجموعه ساخته بشه.
چقدر من عاشق موزه گردی و دونستن درباره ردپای پیشینیان هستم و خدا منو هدایت کرده به اینجا که مریم جان با آب و تاب از معماری و روند تکاملی این مردم صحبت می کنه و من نوش جان می کنم. الهی شکر.
این روزها تو تا کلمه ای که خیلی داره واسم از همه جا تکرار میشه کلمه خلاقیت و تکامل هست. احساس می کنم دقیقا چیزیه که بهش نیاز دارم و خدا داره برام فریادشون میزنه.
اول خونه های سنگی. بعد کمک گرفتن از سنگ ها به عنوان ابزارهای اولیه. بعد خلاقیت و تراش دادن سنگها برای خوش دست کردن ابزارها. بعد خلاقیت برای دوزندگی و پارچه بافی. تکامل در ساخت ظروف و ابزارهای نگهداری مواد غذایی. بعد که نیازها برآورده شد ورود به عرصه هنر.
یعنی زمانیکه نیاز تامین میشه و یک حالت آرامش و شادی در وجود آدم شکل می گیره ذوق هنریش گل میکنه. حالا نکته اینجاست که اگر از همون اول به هدایت الهی ایمان داشته باشی و بدونی کاری که داری انجام میدی هم میتونه باعث شادی و آرامشت بشه و هم تو رو رشد میده و در کنارش نیازهات رو هم برآورده میکنه، میتونی از همون ابتدا از هنر و خلاقیتت هم بهره ببری. یعنی عشق کنی و کار کنی. یعنی کار کردنت همون تفریحت باشه و همزمان منبع خیر و برکت و ثروت نیز هم…..
انسان به قول مریم جان میتونه به جایی برسه که حتی صخره ای به اون بزرگی رو به تسخیر خوش دربیاره. شهرکی زیر صخره ساخته بشه که تو و خانه و کاشانه ات رو از گزند باد و بارون در امان نگه داره. همه قبیله در پناه همدیگه و در خدمت همدیگه.
حالا من باید چه درسی از این موضوع بگیرم؟ فقط ببینم و تحسین کنم و رد شم؟ نه. من باید بنویسم و فکر کنم و در اطراف خودم دقت کنم. چه مشکلی هست که میتونم با استفاده از امکانات موجود در طبیعت اطرافم حلش کنم؟
این روزها که از کار قبلیم دست کشیدم، فقط ذهنم متمرکز شده روی خلاقیت، شروع از صفر و تکامل، ساده گرفتن انجام کارها و ایده های ساده حل مسائل و ثروت آفرینی. و خدا خودش شاهده که داره از در و دیوار برام ایده و نشانه می ریزه…. مثل نشانه دیروزم که فایل سفرنامه خانه کافمن بود. مثل فایل امروز که مراحل تکامل بومی های امریکا رو نشون میده که از صفر رسیدن به به تسخیر درآوردن صخره به عنوان سرپناه شهرکشون و انواع و اقسام ابزارها و ظروف و هنرمندیهاشون.
من این رو باور می کنم چون کسانی که زودتر از من این مسیر رو رفتن (استادم عزیزم و مریم نازنینم) دارن میگن ذات آدم خلاقه. چون همه زیست شناسان و روانشناسان و جامعه شناسان همیشه گفتن و انسان در عمل ثابت کرده که خلاق و مبتکره. به قول استاد نیازی به قسم حضرت عباس نداره. هر کسی هرجایی گیر افتاده باشه و خطر رو لمس کرده باشه حتی اگه خودش رو نادانترین و خنگترین آدم روی کره زمین فرض کرده بوده باشه، اما در یک لحظه برای نجات جون خودش یا عزیزانش بصورت ناخودآگاه کاری کرده که از مهلکه نجات پیدا کنه. پس منم یکی از همین بنی آدم هستم که فرقی با هیچکدوم از همنوعانم ندارم و قطعا لحظه تیک خوردن خلاقیتم در مورد کسب و کارم میرسه و من از الان براش تو دلم جشن گرفتم.
اینها برای من نتیجه است. یعنی من دارم ریشه هام رو در زمین سفت می کنم و حتما حتما حتما روز شکوفایی و گل و میوه هم میرسه. همونطور که در موارد دیگه مثل روابط و معنویت و عزت نفس برگ و گل هم دیدم روی ساقه هام. الهی بی اندازه شکرت.
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
دل مهربون و معرفت مریم خوشقلبم رو بنازم که برای دوستانش هدیه های نفیس تهیه کرده. یک تیر و چند نشون! هم ابراز عشق و رفاقت به دوستانش که توی سفر هم به یادشون بوده. هم ایجاد حس خوب در خودش و هم گسترش جهان از طریق خرید از صنایع دستی یک منطقه و بردن به مناطق دیگه. انتقال این حس زیبا به قلبهای بیشتر. و البته کمک مالی به صنعتگر و فروشنده. دمتون هم گرم. خدا به مالتون برکت بده.
استاد گل نازنینم هم که دیگه نگم…. عشق خالصه. عاشق روحیه جستجوگرتون هستم استاد که به کم قانع نمی شید و از همه جا اطلاعات کسب می کنید و همین موضوع یکی از دلایل تفاوت فاحش شما با دیگرانه. ته همه چیز رو درمیارید و من باید این عضله رو در ذهنم تقویت کنم با الگوگیری از شما.
الهی شکر که کارمندانی در جهان هستند که از تکرار کارشون خسته نمیشن و با عشق و حوصله با ارباب رجوع برخورد می کنن. چقدر آدم احساس ارزشمند بودن پیدا می کنه وقتی میتونه خدماتش رو با تمام وجودش برای مشتریش ارائه بده و مشتری اینجور راضی برگرده. گل راضی بلبل راضی!!! البته 100 درصد اطمینان دارم که انرژی سفید و زلال اون مسافران دوست داشتنی هم هست که وجه خوب اون کارمندان رو برانگیخته میکنه. آخه کیه که با استاد خوش مشرب ما برخورد کنه و عاشقش نشه؟
الهی شکرت برای این آگاهی ها و درس های امروز
سلام به سعیده عزیز
سعیده زیبا اندیش چقدر ستودنی وقابل تحسینی سعیده جان چقدر راحت وآسان محتوای هر فایل را لمس میکنی واین ملموسی رو به کسی که کامنتت میخونه منتقل میکنی سعیده جانم ممنون که هستی ونوشتی
دوست خوبم در پناه الله شادوسلامت وثروتمند وسعادتمند باشید
وامیدوارم به زودی زود در مسیر رسیدن به شغل مورد علاقه ات قرار بگیری میبوسم خدانگهدارت
سلام به شما فهیمه عزیز و بامحبت
متشکرم از نگاه قشنگت به اونچه که خدا به قلب من جاری میکنه. من از خودم هیچی ندارم و خودم می دونم که هنوز سراپا نقص و اشتباهم. منتهی می دونم که این راه درسته و اگر تلاشم رو نکنم که بیشتر و بیشتر این آموزه ها رو عمیق کنم ره من به ترکستان ختم میشه.
بابت دعای قشنگت متشکرم و برات از درگاه خدای روزی رسان روزی نور و برکت و نعمت فراوان آرزو می کنم. و البته تندرستی.
به نام خالق زیبایی ها
خواهر نازنینم دوست داشتنت بزرگترین نعمت دنیاست.
مرا شاد و لبخند را به دنیایم
هدیه میدهد.
پس گوش کن دنیا ،
تا جون دارم خواهرم رو دوست دارم،
سلام و درود فراوان بر خواهر نازنینم
سلام با عشق ، و بر عاشق سلام
حالتون عالی و متعالی
روز گارتون پراز اتفاقات شیرین،
سایت رو باز کردم و هدایت شدم به کامنتت،
باور کن کامنتت، کم از دیدار نداشت. سعیده جان
با تمام وجودم
ازتون تشکر میکنم.
که نوشتی .
بسیار لذت بردیم. مثل همیشه
خدا رو شاکرم برای وجود
همچین خواهری .
خواهرم رو دوست دارم
و با همیم،
همیشه و
همیشه
دنیا رو برایت شاد شاد
و شادی رو برایت
دنیا ، دنیا آرزومندم
در پناه رب العالمین باشی .
دوستون دارم
ای فرشته ی نازنین.
سلام به شما آقای بساطیان عزیز و بزرگوار. شما همیشه لطف و محبت داشتید به من و خدا سپاسگزارم بابت این جریان محبت که در فضای سایت جاریه و انشعابی از اون به من هم میرسه.
خدا براش کاری نداره که از بی نهایت طریق بندگانش رو هدایت کنه. این خدا نیست که محتاج ستایش باشه چون در ذاتش صمد هست. این ماییم که نیاز داریم از طریق دستان خدا هدایت بشیم و این ماییم که محتاج ستودن رب العالمینیم.
این ماییم که ممکنه دست پروردگار بشیم برای روزی رسوندن به بنده اش.
در هر صورت همیشه به اونچه که از جانب الله از خیر میرسه فقیریم. و من لذت میبرم از این محتاج بودن به قدرت مطلق جهان.
خداوند شما رو سیراب و راضی کنه از خیر و نعماتش.
بنام الله مهربان
سلام مجدد دارم خدمت سعیده خجسته و مبارک
مرسی که برام نوشتی
همیشه در بهترین احساسم دعای گوی شما هستم.
از صمیم قلبم شما رو دوست دارم ،
انشاءالله به حق سادات
سلامتی و ثروت
مهر و محبت
روابط عالی
وارد زندگی بشه .
در پناه رب العالمین باشی و نور به قلبت بتابه،
فرشته ی نازنین
شما مثل یک گنج می مونید…
گنجی که تمومی نداره
هر کجا هستی انشاءالله
در کناره خانوادت و ترانه ی دوست داشتنی بهترین ها ، رو تجربه کنی
دوست دارم
عاشقتم فراوان
سلام به شما سعیده عزیز
قبلا ی بار کامنت شما رو تو ی فایل دیگه که جواب به یکی از دوستان داده بودید خوندم و واقعا لذت بردم از قلم قشنگتون
و امشبم اینجا کامنت شما رو خوندم و دوباره تحسین میکنم قلم زیبایی که دارید رو و بهتون تبریک میگم و داستان تون هم خوندم و واقعا عالی دارید پیش میرید تو این زمان کم البته که حتما تکاملتون رو طی کردید و
آرزوی بهترین ها رو براتون دارم
در پناه خدا باشید
سلام و سرسلامتی به شما فائزه جان. چه صورت زیبایی و چه لبخند دلنشینی دارید.
متشکرم از حسن توجه شما و خدا رو شکرگزارم که به واسطه بندگان خوشقلبش به من روزی میرسونه و سیرابم میکنه.
خیلی دلم میخواد تمام حرفهایی که به زبونم میاد رو بصورت عملی انجام بدم. از بعدازظهر یه ضرب المثل داره تو ذهنم میچرخه: ز عمل کار برآید به سخندانی نیست. واقعا از خدا میخوام که کمکم کنه و منو به مسیری هدایت کنه که تمام این آموزه ها رو در عمل پیاده کنم و اون موقع است که میتونم با افتخار سرمو بالا بگیرم و بگم یکتاپرستم. موحدم. خاضعم. سپاسگزارم. باایمانم.
از خدا برای همه مون توحید عملی آرزو می کنم و باز هم شما متشکرم بابت لطف و مهربونیتون.
سلام به شما دوست همسفر و ارزشمندم
سلام به تو سعیده عزیزم
چقدر خوشحالم که تونستم کامنتت رو بخونم، واقعا سپاسگزارمم برای این ردپای زیبایی که از خودت در این سفر ثبت کردی.چقدر کامنتت رو دوست داشتم و دلچسب بود. واقعا تحسین ات میکنم برای این همه درک و آگاهی که از این بخش سفر بهمون انتقال دادی.چقدر این فکر ونظرت رو تحسین کردم و چه مثال خوبی آوردی و یادم خواهد ماند:
طبق حرفهای استاد درباره قوانین الهی این پاکیزگی در مورد ذهن هم صادقه. هرچقدر افکارت رو پاکسازی کنی، سعی کنی زباله وارد محیط ذهنت نکنی و همیشه جارو به دست آماده باشی یواش یواش به محیط ذهنی و اجتماعی هدایت میشی که آدمها و شرایط ذهن پاکتر و زبان پاکیزه تری دارند. وقتی زبانت رو عادت بدی به حرفهای مودبانه و پاکیزه دیگه کسانی هم که آشغال از دهنشون خارج میشه جلوی تو کم میارن و ناخودآگاه مودب میشن.
چقدر قشنگ کامنتت رو بخش بخش کردی و هر قسمت فایل رو توصیف کردی و توضیح قشنگ خودت رو بهش اضافه کردی و اینم از خلاقیت و تکامل تو در نوشتن کامنت های زیباتر و مرتبط تر با محتوای فایل هاست.
اینکه اینجا هستی تا درس ها رو از دل فیلم بکشی بیرون و آماده دریفت آگاهی ها هستی واین واقعا قابل تحسین هست. من که ایمان دارم به این تمرکز و توجه های خوبت قطعا در مسیر کسب و کار شخصی خودت نتایج عالی ازت خواهیم دید دوست عزیزم…
بازم سعیده جان سپاسگزارم برای نوشتن این کامنت زیبا و پر از درس و نکات مثبت
ارادتمندت فهیمه
سلام سلاااام و صد سلام به دوست خوبم فهیمه پژوهنده مهربون و گل.
ازت متشکرم و به وجودت افتخار می کنم. شما لبخند عمیقی رو روی لبم نشوندی و شبم رو روشن کردی. می دونستی اسم و فامیلت خیلی خیلی برازنده و پرمعنیه؟ فهیمه: دختر فهمیده و باکمالات، کسی که درک بالایی داره
و پژوهنده هم که دیگه نیاز به توضیح نداره.
یعنی عمدا هم بخوای از مسیر درست خارج بشی اسم و فامیلت اجازه نمیده. قدرشون رو بدون!!!
فهیمه جان خیلی خیلی امیدوارم به دریافت هدایت الهی و مطمئنم میتونم اثر شگفت انگیزی روی گسترش جهان بگذارم. فقط نیاز دارم پا بگذارم روی ترسهام. برم تو دل ناشناخته ها. نجوای ذهن هشداردهنده و ترساننده رو خاموش کنم و موتور ایمانم رو روشن کنم. خیلی کامنتت دلمو روشن کرد و بهم امید داد.
برای شما هم در هر مرحله ای از تکاملت هستی خیر فراوان و روزی بی حساب آرزو می کنم. ان شاالله در مدار آسان شدن برای آسانیها بدرخشی عزیزدلم
سلام به روی ماهت سعیده جان
یک سلام پرانرژی تر که بازتاب تمام انرژی های جهان به منه…میخوام یکمش رو بفرستم سمت تــو.
سپاسگزارم که بهم افتخار کردی و بهم یادآوری کردی که چقدر اسم و فامیلم رو دوست دارم و چقدر میخوام هماهنگ تر بشم و شبیه و شبیه تر بشم بهشون. اصلا جز علاقه و خواسته هام همینه.
واقعا سپاسگزارم از اینکه چندتا نقطه قوت منو بهم یادآور شدی فهیمه: دختر فهمیده و باکمالات، کسی که درک بالایی داره
راستی اصلا میدونستی میخوام با نوشتن کتاب شب های خیلی ها رو روشن کنم. اما منم مثل تو ترس ها و تردید و باورهای محدودکننده جلوم گرفتن و با شناسایی شون دارم یک قدم دیگه برای رسیدن به این خواسته ام برمیدارم.
من با عشق منتظر دیدن اون اثر شگفت انگیزت هستم من به همراه جهان منتظریم…
پس اون نیاز رو رفع کن و ازشون رد شو
چقدر خودت قشنگ نوشتی: فقط نیاز دارم پا بگذارم روی ترسهام. برم تو دل ناشناخته ها. نجوای ذهن هشداردهنده و ترساننده رو خاموش کنم و موتور ایمانم رو روشن کنم.
اصلا نوشته هات موتور نوشتن منم روشن کرد…میخواستم فقط با یک لایک ازت تشکر کنم و توجه خودمو نشون بدم دیدم اینجوری نمیشه و انگشت هام اومد که با عشق برات تایپ کنه و بیشتر این لحظه رو ثبت کنه…
از دعاها و ارزوهای قشنگت بی نهایت سپاسگزارم.
بوووس با عشق روی گونه های نازت
منم برات از صمیم قلبم بهبودهای دائمی رو از الله یکتا میخوام
ارادتمندت فهیمه
سلااام به عشقای من.
درود به شما که در این سفر برای چندمین بار هست که دارید به تمیزی مناطقی که میرید اشاره میکنید و تحسین میکنید. این صحبتای شما ما رو هم بیشتر از قبل به سمت حفظ طبیعت سوق میده. سپاسگزارم.
اقا جان دوست دارم راجب امروزم بنویسم .
امروزم تا الان که شیش و نیم عصر هست خییییلی عالی بوده خدایا شکرت.
صبح که بیدار شدم برا خودم با سیستمی که مال برادرمه اهنگ گذاشتم و رقصیدم و لذت بردم.
بعد از اون مامانم قرار بود بره خونه خالم و من حسااابی خوشحال بودم که قراره یه تنهایی بسیار لذت بخشی رو با خودم داشته باشم.(عزت نفس)
مادر عزیزم با لطف تمام گفت دوست داری ظهر چی بخوری گفتم سالاد الویه و رفت برام تمام وسایلشو خرید و بعد خودش رفت.( خدایا شمرا که به ما قدرت مالی دادی که هر انچه دلمون میکشه به راحتی بخریم)
یه لباس بسیار زیبا تنم کردم و رفتم سراغ آشپزی.. عاشق اینم که وقتی تنهام آشپزی کنم… این دفعه سالاد الویه رو با یه رسپی جدید پختم و عاااااالی شده بود. میخواستم مزش مثل بیرون بشه و دقیقا عین بیرونی ها شده بود خدایا شکرت.
یه مسئله ای درباره روابط یه چند روزی ذهنم و درگیر کرده بود و بشدت انرژیم و گرفته بود.. وسط آشپزی به یادش افتادم و دیدم حس بد اومد سراغم. گفتم فایده نداره من باید اینو حل کنم. رفتم قلم و دفتر اوردم و شروع کردم به نوشتن… یه حسی بهم گفت برو به فلان شخصی که میشناسی راجب این داستان بگو.
این شخص درواقع یه دوست مجازیه غریبس که زیادن باهاش در ارتباط نیستم. دوست نداشتم این موضوع و با دوستای صمیمیم در میون بذارم که حالا هم از مسائلم بدونن هم بخوان دخالت کنن ولی این دوستم غریبه بود و انچنان هم باهاش در ارتباط نبودم.
خلاصه ویس گرفتم 12 دیقه شد و وقتی که ویسا رو گرفتم و از تک تک افکار البته بهتره بگم نجوا های ذهنیم که گفتم انگار به خودم اومدم انگار همههه چیز برام واضح شد. و به خودم گفتم عههه ببین این افکار چیزایی بودن که تو قبلا میخندیدی به کسانی که این باورای پوسیده رو دارن حالا خودت داری بهش فکر میکنی و اقا خلااصه خخیلی خوب بود و به نتیجه و صلح نهایی رسیدم و حالمم عجیییب خوب شد.. یعنی یه باری از رو دوشم برداشته شد… دیگه حتی برام مهم نبود اون جواب ویسامو بده یا نده چون به نتیجه رسیده بودم. ایشون یه چیزایی گفت که گفتم خدایا دیدگاه این کجا دیدگاه من کجا! من چطور به روابط نگاه میکنم بدنه جامعه چطور. قدر روابط فوق العادم و بیشتر فهمیدم و سپاسگزاری کردم براش و خلاصه حالم عالی اندر عالی شد.. دقیقا دیروز از خداوند خواستم که هدایتم کنه این موضوعی که ذهنم و درگیر کرده برام حل بشه و واقعا سریع الجوابه ಥ‿ಥ
چقدر خوبه که ما خدایی رو داریم که هیچ وقت تنهامون نمیذاره و تو تاریک ترین جای زندگیمون که فک میکنیم اتفاق خوبی نمیتونه بیفته وقتی بهش متوسل میشیم دستمونو میگیره…
خلاصه بعد ار اون یه خواب خفنننن رفتم که بسیااار بهم چسبید.. واقعا راحت و عمیق خوابیدن یه نعمت بییییییی نهایت ارزشمند هست.. من تو یه برهه بیمار شده بودم و خوابیدن برام سخت بود. آرزوم بود برگردم به حالت قبلم ارزوم بود خواب خوبی داشته باشم و واااقعا قدرشو دونستم..
بعد از خواب شاگردم اومد بهش درس بدم. به لطف خداوند مهربان یه کلااس بییی نظیری رو داشتم. هم خودم عالی توضیح دادم هم شاگردم درسش بهتر شده بود و حسابی لذت بردم. واقعا کار باارزشی دارم انجام میدم.(سواد یاد دادن به یه بزرگ سال (◔‿◔) و سپاسگزار خداوندم که به من فرصت تا بتونم همچین کار باارزشی رو بدون هیچ تجربه کاری انجام بدم و هم ثروت بسازم هم با تجربه تر بشم و هم یه ارزش ایجاد کنم)(پول دراوردن ربطی به سابقه کار داشتن نداره)
بعد از این کامنت زیبا و هدایتی، قراره بریم خونه خاله.
ایشون نذری برا ماه محرم دارن. خود من اعتقادی به عزاداری و روضه و این مسائل به هیچ عنوان ندارم و اینو کاملا یه شرک میبینم.
قبلنا که تازه به اگاهی رسیده بودم خیلی دوری میکردم و حتی مسخره میکردم این افراد و خودم و بالاتر میدونستم اما به لطف خداوند الان تعصبی ندارم و فقط دارم میبینم که دنیا پر از تفاوت عقاید هست و ایشونم عقیده ای داره که من بهش اعتقاد ندارم اما دلیل بر بی احترامی یا مسخره کردن یا بحث کردن نداره. الانم قراره بریم خونشون و یه دیدار خیلی خوب با اقوام داشته باشیم و از کنار هم بودن لذت ببریم.(توجه میکنم به نکته مثبتش نه نکته ای که بنظرم شرک هست. این طوری هم روابطم بهتر هست و هم با توجه به نکات مثبت به اتفاقات و شرایط و افراد بهتر هدایت میشم.)
خداروشکر میکنم.. الهی شکرت الهی شکرت العی شکرت..
بله مریم خانوم انسان همیشه در حال رشده. بییشتر انسانها در حال رسد و بهتر شدن هستن. ایده ها بیشتر شده و پول ساختن هم راحت تر و بیشتر شده. و همیشه همه چیز در حال بهتر شدن هست.
مثلا این اپلیکیشنی که جاهای رایگان برای اقامت و نشون میده یه نشونه هست که میگه اقااا ایده زیاده ها فرصت زیاده برای پول ساختن. دنیا هر روز داره خلاق تر و فراوان تر میشه از هممه لحاظ…
ای جاااانم استاد و ببین بابا ماشالااااا چه قدرتی توی سن چهل و نمیدونم چند سالگی ماشالا به شما.. خیییلی از افراد تا به چهل میرسن میگن ما که دیگه پیر شدیم و این فکر باعث میشه خودشون از خیلی چیزا عقب بندازن… ماشالا به قدرت بدنیتون…
شاید این یه نشونه برای منه که برم باشگاه ثبت نام کنم… از خداوند میخوام با نشونه های بیشتری هدایتم کنه.
و مورد اخرم بگم.. قدرت زوم این ایفون لعنتی واافعا زبون من و به تحسبن وا میداره. ماشالا به این کیفیت.
به امید خداوند تا چند ماه دیگه منم ایفون به دست میشم.. نمیکم ایفون 13 چون باید تکاملم و رعایت کنم. فعلا میخوام وارد مدار ایفون بشم. چون جالبه توی ایران خیلی از افراد میان میگن نه ایفون تو ایران خوب نیست نمیدونم گوشی گوشیه چه فرقی میکنه و.. که بنظر من این افکار بخاطر همون داستان گربه دستش به گوشت نمیرسه میگه پیف پیف بو میده هست.. و البته خود آیفون داشتن هم یه مدار هست یه احساس لیاقتی میخواد. من خودم از افرادی بودم که تو ذهنم ایفون داشتن یه چیز دور بوود و میگفتم نه من سامسونگ دوست دارم. حالا پولشم داشتما اما فک میکردم ایفون فقط برای ادمای پولدار و خاصی هست نه برای من…. خداوند رو شاکرم که من و در مداری قرار داده که بتونم گوشی ایفون بخرم و از بهترین امکانات بعترین برند گوشی استفاده کنم.(سپاسگزاری قبل از رسیدن)
خدایا شکرت برای استادم برای عزیزدلش برای همممه ی بچه های این سایت الهی
سلام فاطمه جان
احسنت به تو که برای خوب نگه داشتن احساست دست به قلم شدی
احسنت به تو اینقدرزیبا وهنرمندانه آگاهی های فایل را به تحریر در آوردی
احسنت به تو که اراده کردی یه سالاد الویه خوشمزه وبی نظیر برای دل خودت آماده کردی
سپاسگزار وجودتم فاطمه عزیزم
راستی چه فامیلی با برکتی داری گندمکار،وقتی یه دانه گندم میکاری واز هر دانه هزاران هزار دانه برداشت میکنی نشان از برکت وفراوانی داره والان این احساس فوقالعاده را از فامیلیت گرفتم چون به شخصه عاشق دشتهای گندم زارم
میبوسمت
یاحق
سلام عزیزدلم.
احسنت به شما که دارید به قانون عمل میکنید، وقت میذارید و چیزایی که دوست دارید و تحسین میکنی. همین وقت گذاشتنه و کامنت گذاشتنه خودش خییلی حرفه ها.
امروز با همین دوستم که توی کامنت گفتم راجب روابط حرف میزدیم. نظرم و راجب رابطه ای که می خواست شروع کنه خواست گفتم بنظرم اول بیا ویژگی طرفی که میخوای و بنویس ریز به ریز.
بهم گفت بابا من حوصله تایپ هم ندارم چیو بنویسم خیلی حال داریا !
حالا شما که دارید کامنت افراد و تایید میکنید دیگه خیلی با ارزش تره و البته عجیب حال خوب کنه.
ما عباسمنشبا باید تفاوت خودمون و ببینیم :)
عزیزدلـــــم تا حالا کسی این حرف و بهم نزده بود تا حالا خودم اینقدر زیبا به فامیلیم نگاه نکرده بودم.. چقــد باحــاااال. آره واقعا خود فامیلیم نماد برکت و فراوانیه چرا تا حالا بهش فکر نکرده بودم!
البته که فامیلی هود شما هم چیزی از فراوانی فامیل من کم نداره ها.
ببینید شماچقد زیبا بین هستید که میخواید زیبایی رو حتی در فامیلی هم ببینید..
سپاسگزارم ازت که این حس خوب و به من دادی عزیزدلم.
دوست دارم.
سلام برفاطمه جان عزیزو دوست داشتنی این با صلح بودن امروزتو دوست دارم عزیزم امیدوارم همیشه با خودت در صلح باشی
چیزی که توجه منو جلب کرد برات کامنت بزارم نگاهت به نذر خونه خالت بود عزیزم
نگاه شما خیلی قشنگ بود واقعا لذت بردم از نگاهت
من شب 9و10 محرم خواهر و داداش بزرگم نذر داشتن البته ماهم خودمون هرسال داشتیم اما امسال دیگه به دلایلی انجام نشد
بعد من از اولش گفتم نمیام اقا چون جمع خانوادگیه و به جای اینکه عمل کنن به همون اموزه های امام حسین شروع به غیبت و قضاوت میکنن
خلاصه بعدش به خاطر یه سری مسایل رفتم اما خیلی باخواهرم کلنجار رفتم که این شرک و این حرفا گاهی خواهرم ناراحت میشد دیدم اقا من که نمیتونم ایشون تغییر بدم این اعتفاد خودشو داره من خودم گفتم مهم نیست میرم اما یکم دوری میکنم از مباحثشون اگ غیبت و قضاوت بود اینم بگم خداراشکر هیج کدام از اینها بحثش نشد اما من قبلش خیلی بحث کرده بودم واقعا با خواهرم
و الان که دیدگاه شما رو دیدم چقد راحت و قشنگ پذیرفتید و رفتید و گفتیدمن نمیتونم اونها رو تغییر بدم اما میرم برای دبدار اقوام و توجه میکنم به نکات مثبتشون و من نمیتونم به اونها بی احترامیکنم هرکسی اعتقادی داره
افرین ب تو ببین نگاه تو جقد قشنگبود عزبزم و لذت بردم انشالله منم ار این به بعد اینجوری عمل کنم هرچند کلا من باور میکنی حتی جمع خونوادگی خودمونم الان دوست ندارم و دوست دارم تنها باشم و رو خودم کار کنم یکم از این غیبت و قضاوت و بحث و اینها میترسم چون هنوز جز شخصبتم نشده ناخوداگاه گاهی انجام میدم منم البته خیلی خیلی کم شده
حتی وقتی همه خواهر برادرها جمع میشن خونه ما اگ طولانی مدت وایسن مثلا چند روز عصبی میشم اصلا فقط دوست دارم تنها باشم
انشالله که منم تکامل طی بشه و بتونم ناخوداگاه عمل کنم به این قوانین
بازم سپاسگزارم ازت
انشالله یه گوشی ایفون عالی میخری
در پناه الله یکتا شاد و خوشبخت باشی عزیزم
سلام عزیزدلم.
ممنونم از نگاه قشنگت..
الان که برات مینویسم از نذری برگشتم. اولش که رفتیم و یه اقایی داشت صحبت میکرد من تمام حواسم و داده بودم به نینی دخترخالم و کلاا داشتم به اون توجه میکردم و گوش نمیکردم فقط یه جایی شنیدم اما دوباره خودم و سرگرم کردم که چیزی نشنوم.
و خداوند عزیزم و ببین چطور من و هدایت کرده که توجهم به زیبایی باشه و اعراض کنم.
دقیقا موقعی که میخواستن روضه بخونن و ادما گریه کنن و نمیدونم نوحه و اینا گوشی من زنگ خورد و من رفتم بیرون با تلفن صحبت کنم. بعد از تموم شدن صحبتم گفتم حالا چیکار کنم که تمرکزم نره رو این ماجرا.؟
به یاری خداوند و الهامش به دوست عزیزم رنگ زدم و 20 دیقه توی کوچه با هم حرف زدیم تا وقتی مراسم تموم شد من برگشتم.
خانمی رو دیدم تو کوچه که از همسایه ها بود و دم در خونش نشسته بود و با این عزاداری حس گرفته بود. نه تنها مسخرش نکردم بلکه دعوتش کردم بیاد تو خونه قبول نکرد و من اخر کار براش غذا بردم.
خداروشکر میکنم برای این اروم بودنم. واقعا مدت هاست که خیلی آروم شدم و کاری به کسی ندارم. میبینم اطرافیانم بابام، برادرم و کلا هممه میخوان هم دیگه رو تغییر بدن.
من نمیدونم این چه باوریه که بشدت بین مردم ایران رایجه -_-|||
که البته خود من هم بشدت داشتمش اما به لطف استاد و ضحبت های الهیشون در حال تغییرم.
شما هم به لطف خدا هر بار ارومتر میشین. این یه سیر تکاملی داره که باید رعایت بشه.برای منم همین بود و ادامه هم خواهد داشت.(برای ادمای نزدیکزندگی کنترلش سخت تره)..
من هم گاهی از دستم در میره و به علت عشقی که به ادمای نزدیک زندگیم دارم یه چیزایی بهشون میگم اما به خودم میام و سعی میکنم دفعه ی بعدی ای در کار نباشه.
همینکه شما همچین چیزی رو میخواید و میدونید که کار درست چیه حتما هدایت میشید… پیشنهاد میکنم حتما به طور واضح از خداوند درخواست کنید یا زبانی یا بنویسید. چون عجیییب جواب میده..
سپاسگزارم از نظر زیباتون عزیزم.
انشالله که همه ما هر بار در مسیری که میخوایم بهتر و بهتر بشیم.
به نام خداوندبخشنده ی مهربان
سلام به استادعزیزخانم شایسته ودوستان عزیز
به به چقدرصداتون پرازانرژیواحساس خوبه
چقدرلذت بخشه که باهم هم فرکانس هستین هردو تحسین کننده هردوعملگرابه قانون هردو پایه وخوش سفروچه رفیقای خوبی برای همدیگه هستین وچقدرسفررولذت بخش ترکرده تحسین میکنم رابطه ی عاشقانتونو نوش جانتون
تحسین میکنم این آزادیو ثروتی که همیشه سفرمیکنید تاهروقت خوش بگذره
چقدرطبیعت این منطقه زیباست از توی دوربین که خانم شایسته ازصحبت استادفیلم گرفتن توماشین تصویر پشت شیشه ماشین مثل نقاشی میمونه خدایاشکرت
واااو اون ابرها چققققدر صحنه ی زیبااااایی بود الله اکبر خدای من شکرت چقدر خدازیباست وزیبا خلق کرده
چقدرجالبه چقدر زیباست این تکامل بشر چه جالبه که زندگی اول چجوری بوده واسه آدما وچه خوب پیشرفت کرده وبه اینجا رسیدن به تکنولوژی امروز وچقدرزندگی داره راحتترمیشه ولذتبخش تر
خانم شایسته چه زیباشدن وهردوتون خوشتیپوخوش اندام
تحسین میکنم سحرخیزیتونو
تحسین میکنم عزت نفستونو ورزش استاد رو
ماشششالا چقدر راحتوخوب تونستنین اونقدرشنابزنیدچه عضلات وبدن سالمو قوی نوش جان تحسینتون میکنم
چه ویزیتورسنتربزرگوتمیزوزیبایی
تحسینتون میکنم که اینقدر تحقیق میکنید برای دیدن زیبایی ها
چقدرکوه ها قشنگن
چه گل زیبایی وچه قشنگ فیلم گرفتین وچه دوربین گوشیتون کیفیتش خوبه
خدایاشکرت
سپاسگذارم که ایینقدرقشنگوکامل همه چیز رو هم ازسفرهم اطلاعات عمومی بهمون میگید هم درباره قوانین
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَىٰ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ ۚ فَوَیْلٌ لِلْقَاسِیَهِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ ۚ أُولَٰئِکَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ
آیا کسی که خدا سینه اش را برای [پذیرفتن] اسلام گشاده است، و بهره مند از نوری از سوی پروردگار خویش است [مانند کسی است که سینه اش از پذیرفتن اسلام تنگ است؟] پس وای بر آنان که دل هایشان از یاد کردن خدا سخت است، اینان در گمراهی آشکار هستند.
اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَىٰ ذِکْرِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِکَ هُدَى اللَّهِ یَهْدِی بِهِ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَمَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ
خدا نیکوترین سخن را نازل کرد، کتابی که [آیاتش در نظم، زیبایی، فصاحت، بلاغت و عمق محتوا] شبیه یکدیگر است، مشتمل بر داستان های پندآموز [و امر، نهی، وعده، وعید، حلال و حرام] است؛ از شنیدن آیاتش پوست کسانی که از پروردگارشان می هراسند به هم جمع می شود، آن گاه پوستشان و دلشان به یاد خدا نرم می گردد و آرامش می یابد. این هدایت خداست که هر که را بخواهد به آن راهنمایی می کند؛ و هر که را خدا [به کیفر کفر و عنادش] گمراه کند، او را هیچ هدایت کننده ای نخواهد بود.
سلااااام و سلامتییی و عشششق ونورررر الله از شاگردِ همسفر شما به استادِ دلبرم و دلبرِ بهشتی استادم و رفیق های غار حرای من
دلم میخواد با تاکیید بگم :
اِی دورررتون بگرررردم
اِی دورررررتون بگرررررردم
اِی دورررررررررتون بگرررررررررردم
چنین دلنشین چرائید؟
اجازه میدید یکبار دیگه این آهنگ رو براتون بخونم …؟
مثل کنجی و دمنوشی با عطر خوب
مثل سوسوی نوری و نجوای چوب
مثل با تو نگاه مثل با تو سخن
مثل تو به چشم من
مثل یه قاب عکس
ثبت یک خاطره
مثل رقص قلم
خلق یک منظره
مثل شوق سفر
مثل راهی شدن
مثل تو به چشم من
مثل توست هر آنچه ناب
مثل گیسویی پر پیچ و تاب
مثل توست هر آنچه ناب
استاد شایسته،خانم شایسته،مریم شایسته،دلبرِ شایسته
چقدر شایسته ای برای در کنار استاد بهشتی بودن…
چقدر تعبیر این آیه ای برام :
وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَرَحْمَهً ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ
و از نشانههای او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در این نشانههایی است برای گروهی که تفکّر میکنند!
توی ترجمه ی این آیه نوشتند از جنس خودتان !
تو معنای ظاهری آدم میگه از جنس خودتان یعنی انسان برای انسان دیگه ؟!
اما وقتی میبینی ته آیه خدا داره هینت میده،این چیزی که گفته شد ی نشونه ای برای کسانی که فکر میکنند،وقتی دقیق میشی توی آموزش های استاد…!
تازه !
دییینگ دیییینگ دیییینگ!
چراغ های دور سرت رووشن میشه!
آره آره!
منظور از جنس خودتان
همون هم مداریه،همون هم فرکانسیه!
فقط دوتا آدم هم مدارند که میتوانند در کنارهم بهشت دنیا رو تجربه کنند!
چه زوجی هم مدار تر از شما استاد های قشنگم؟
چه کسی بهتر از شما برای الگو برداشتن
برای باور کردن
برای منطقی کردن خواسته
که میشه میشه !
اگر دونفر تو این دنیا هستند که در کنارهم خوشبخترینن،غرق لذتند،بهشت رو دارند تجربه میکنند،نشتی انرژی ندارند که هیچ،انرژیشون بوست میشه باهم به سمت توحید .
پس شدنیه !
به قول استاد تو قدم ده جلسه 5:
الگو پیدا کنید و باور کنید این اتفاق شدنیه!
دنبال چگونگیش نباشید!
اینجوری گمراه میشید !
همین که باور کنید این اتفاق شدنیه،شما هدایت میشید به چگونگیش!
مسیر همه ی ما یونیکه !
ما هدایت میشیم!
هدایت میشیم
بیاین باز برگردیم به همین آیه،چیزی که قبلا دریافتش کردم و قلبم رو روشن کرد
وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَرَحْمَهً
و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛
خداوند داره میگه بین دوتا آدم هم مدار منم که عشق و مودت و رحمت قرار میدم!
کجا ،دنبال چی میگردی؟
تا زمانیکه فکر میکنی خودت بلدی،خودت باید شریک عاطفیت پیدا رو کنی،خودت حالیته!
به قول استاد :) بخور تا بیاد !
ولی وقتی دست تسلیمت رو میای بالا، میگه من نمیدددونم! من نمییییدونم!
خدایا تو میدونی ! تو بلدی ! تو کمکم کن!
بعد شروع میکنی روی ضعف های شخصیتت کار کردن!
روی عزت نفست!
روی احساس لیاقتت!
روی توانایی هات!
بعد یا آدمی که توی زندگیت از قبل هست ،باهات هم مدار میشه،یا جهان به سادگی کبوتر با کبوتر ،باز با باز رو رعایت میکنه و شمارو از هم جدا میکنه و هردوتون رو به آدم های هم مدارتون وصل میکنه !
الان که دارم اینارو مینویسم ،صدای این آیه رو توی سرم میشنوم :
وَإِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنّی فَإِنّی قَریبٌ ۖ أُجیبُ دَعوَهَ الدّاعِ إِذا دَعانِ ۖ فَلیَستَجیبوا لی وَلیُؤمِنوا بی لَعَلَّهُم یَرشُدونَ﴿186﴾
انگار خدا داره میگه ،آره آره ،همینه!
من آماده اجابت درخواست هاتونم!
شما چقدر سمت خودتون رو درست انجام دادید؟
شما چقدر ظرف نعمتتون رو گسترش دادید؟
شما چقدر رشد کردیید که آماده دریافت خواسته تون بشید ….؟
همینه …بازی جهان همینه …
به میزانی که تمرکز گذاشتم روی دوره های استاد،به میزانی که روی هدایت حساب کردم ،به میزانی که قدم های عملی برداشتم ،خواسته هام از بینهایت طریق بهم داده شده …
هر وقت هم روی عقل پوک خودم حساب کردم،چک و لگدش رو خوردم! و عقب افتادم …
استادِ نازنینم،ازت ممنونم ،ازت سپاسگزارممممم
شاگرد کوچیکت رو ببخش که هیچ وقت در چارچوب نمیتونه بنویسه …
شاید حرف های من هیچ ربطی به کلیت این فایل نداشته باشه …
اما خداوند به قلب من آگاه چطور این جملات با عشق از قلبم به نت گوشی داره سرازیر میشه …
استاد عزیزم ،دیشب جریان هدایت من رو برد به دیدار داییم،دایی عزیزم که بالغ بر 5٠ساله در حال تفکر و تعمق قرانه،معلم قرآنه،و بسیار بسیار انسان شریفیه!
استاد ما باهم یکم درمورد قرآن حرف زدیم و وقتی من داشتم براش از تفاوت الله و رب میگفتم ،از هینت هایی که درمورد سوره حمد از شما یاد گرفتم ،از توحید ،از آیه های عذاب، از اصل و فرع در قرآن …
استاد به الله قسم ،صورت داییم که این همه سال معلم قرآنه خیس اشک بود و میگفت :
الله اکبر ،الله اکبر
استادت کیه که انقدر قشنگ داری از قرآن برام صحبت میکنی …؟
استاد شما که توی جمع ما نبودی ولی خدا که بود…
خدا شنید این الله اکبر های از ته دل دائیم رو
و صداقت اشک هاش رو
و صورت خیس من رو …
از عنایت خداوند و آموزش های شما بود این صحبت بهشتی ما در مورد کلام حق و قرآن …
این ها نتیجه ممارست من در دریافت آموزش های شما بود .از وحی منزل دونستن صحبت هاتون،از پرداخت بها برای رسیدن به اصل.
چیکار کردی باسعیده،استاد ؟
لذت قرآن خوندن
شده برام مثل شیرینیِ رمان های عاشقانه ی م.مودب پور در نوجوانی …
رحمتی از جانب خداوند …
خدایا …خدایا …
آنی و کمتر ازآنی مارو به حال خودمون وانگذار…
خدایا اگر دستمون رو نگیری و هدایتمون نکنی ما حتما گمراه میشیم .
خدایا مارو لایق بندگی و هدایتت کن
خدایا اونیکه شما بهش نور نبخشی،هرگز روشنی رو نمیتونه پیدا کنه…
خدایا ما برای قدم از قدم برداشتن بهت فقیریم.
دستمون رو بگیر و هدایتمون کن
نعمت بندگی و سپاسگزاریت رو بهمون ارزونی کن.
خدایا نه به اندازه ی ایمان ما ،که به اندازه وهابیتت،غفور بودنت،فتاح و رزاق و رحمان و رحیم بودنت،مارو ببخش وهدایتمون کن.
رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً ۚ إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ
پروردگارا، پس از آنکه ما را هدایت کردى، دلهایمان را دستخوش انحراف مگردان، و از جانب خود، رحمتى بر ما ارزانى دار که تو خود بخشایشگرى.
بهنیت تموم هم سفرای قشششنگم
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا ۖ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
سلام و درود به خانم شهریاری عزیز
سپاسگزارم برای آیه های قرآنی که برامون به رشته تحریر در میارید.
خداوند داییجان تون را حفظ کنه .
منم این پرسش را چندین بار سر کار از روحانیونی که در سازمانمون کار میکنند پرسیدم و جواب واضحی براش نداشتند.
بارها و بارها به همسرم گفتم که این مرد ،استاد عباسمنش عزیز کرده خداست واقعا آگاهی هایی که به ما تو دوره ها و فایلهای دانلودی داده نابه درجه یکه ،خاصه
خواهر عزیزم براتون بهترینها را آرزو میکنم از نعمت و ثروت و سلامتی.
سلام وصد سلام
دوست قشنگم خیلی ممنون وسپاسگذاذم
خیلی ماهی نازنینم مکتوبات شما خیلی حال دلمرو خوب میکند سپاسگذارم
تشکر میکنم سعیدهجان …..
این ها نتیجه ممارست من در دریافت آموزش های شما بود .از وحی منزل دونستن صحبت هاتون،از پرداخت بها برای رسیدن به اصل.
چیکار کردی باسعیده،استاد ؟
لذت قرآن خوندن
شده برام مثل شیرینیِ رمان های عاشقانه ی م.مودب پور در نوجوانی …
رحمتی از جانب خداوند …
خدایا …خدایا …
آنی و کمتر ازآنی مارو به حال خودمون وانگذار…
خدایا اگر دستمون رو نگیری و هدایتمون نکنی ما حتما گمراه میشیم .
خدایا مارو لایق بندگی و هدایتت کن
خدایا اونیکه شما بهش نور نبخشی،هرگز روشنی رو نمیتونه پیدا کنه…
خدایا ما برای قدم از قدم برداشتن بهت فقیریم.
دستمون رو بگیر و هدایتمون کن
نعمت بندگی و سپاسگزاریت رو بهمون ارزونی کن.
خدایا نه به اندازه ی ایمان ما ،که به اندازه وهابیتت،غفور بودنت،فتاح و رزاق و رحمان و رحیم بودنت،مارو ببخش وهدایتمون کن.
رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً ۚ إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ
پروردگارا، پس از آنکه ما را هدایت کردى، دلهایمان را دستخوش انحراف مگردان، و از جانب خود، رحمتى بر ما ارزانى دار که تو خود بخشایشگرى.
بهنیت تموم هم سفرای قشششنگم
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا ۖ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
سپاسگذارم
سلام به سعیده بهشتی عزیز
بقول خودت این کامنت مرا در دل تاریکی شب که برق قطع است همه جا تاریکی فرا گرفته دارم کامنت دوستان رامیخونم وعشق میکنم
احسنت به تو سعیده چقدر لذت بردم از آیاتی که بکار بردی از احساس قشنگت
احسنت به تو که از آگاهیهای هر دوره تو کامنتات استفاده میکنی ومیش تکرار وتکرار تا در ذهنت نهادینه بشه
احسنت به تو که این چنین زیبا از خداوند درخواست میکنی وممنون بخاطر دعای قشنگت در آخر کامنت زیبات خداراسپاسگزارم که در مدار دریافت آگاهیهای کامنتت قرار گرفتم سعیده زیبا سپاسگزار وجودتم ممنون که هستی واین رد پای زیبا را از خود گذاشتی
روی چو ماهت را میبوسمت به امید روزی که تو بهترین وتوحیدی ترین بنده خدا را از نزدیک ببینم ودر آغوش بگیرمت
درست شاید کامنتت به کلیت فایل ربطی نداشته باشه
سلام سعیده نازنینم. سلام عسل دهان و شکربیان
درود به قلب شکفته شده ات. درود به خیسی چشمان خداجوت
عزیزدلم شما مرتبط ترین فرکانسها رو با این فایل فرستادی. شما به اصل اشاره کردی.
شما به نور توجه کردی و این قانون جهانه که از هر نشانه ای درسی بگیری برای رشد خودت و نتیجه اش قطعا دو سر که چه عرض کنم هزار راه سود و خیر مطلقه.
سعیده نازنینم، حس می کنم داری کم کم و دونه دونه وزنه های بسته شده به بالن ذهنیت رو رها می کنی تا این بالن اوج بگیره. داری با شادی قلبیت پرواز می کنی به سمت خواسته هات. همونطوری که من دارم حسشون می کنم برای خودم. شک ندارم که مسیرم درسته و نیاز دارم بزرگتر بشم تا قدم برسه به دستگیره در که بازش کنم.
تو هم داری هی سبدت رو پرتر می کنی و این داره در جهان دیده میشه. به قول حافظ ثبت است در جریده عالم دوام ما. به اندازه دانه خردلی که رشد کنی کرام الکاتبین ثبتش می کنن و اثری ازت در جهان باقی میمونه که فقط چون ما یک بعد محدود جسمانی داریم نمی تونیم الان به چشم ببینیمشون. ولی همین الان در زندگیمون حضور دارند.
من خیلی دلم برای همه مون روشنه و از معبودم تمام قد سپاسگزارم بابتش
عاشقتم که با توحیدت هر قلب آماده ای رو به تکاپو میندازی. به قول همون آیه ای که اول کامنتت نوشتی پوستها چروکیده میشه و دوباره با هدایت الهی آروم میشه. به قول خودمون مورمورمون میشه. موهای تنمون سیخ میشه و این از قلب خودت برمیاد. از توجهت به نور الهی. خدا پشت و پناه قلب مهربونت رفیق
بنام نامی یزدان
دخان:8
لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ یُحْیِی وَیُمِیتُ رَبُّکُمْ وَرَبُّ آبَائِکُمُ الْأَوَّلِینَ
معبودی جز او نیست [که] زندگی میبخشد و [سرانجام] میمیراند، صاحب اختیار شما و نیاکان شماست.
به به ازین همه رهایی که باعث میشه خداوند نفوذ کنه در تک تک کلماتت واقعا از ته قلبم لذت بردم سعیده خانوم از کلام نافذ شما وقتی بحث به دیدار شما و دایی جان بزرگوارتون رسید مثل بچه ها اشک میریختم که خدایا چجوری هدایت میکنی ،چجوری دل معلم 50 ساله ای رو غرق در محبت و عظمتت میکنی که با چشمای خیس عظمتت رو فریاد بزنه
ب ولله قسم منم هرچی نتیجه گرفتم فقط زمانی بود که پامو میکردم تو یه کفش میگفتم همه چیز توحیده ولاغیر و هروقت شیفت کردم رو مغز محدود خودم دنیا برام وارونه شد
خدا به عظمت و جلالت مارو در مسیری قرار بده که چنان شخصیتی درما شکل بگیره که نشستیم و بلند شدیم لحظه ای از یاد تو غافل نشیم
خواهر گلم بینظیری روزگارت پر از عطر و یاد خدا
سلام سعیده خانم عزیزم
چقدر زیبا نوشتی
الهی شکر که امشب هم این دیدگاه آگاهی بخش و شاد و انگیزه بخش روزی من شد
چقدر شجاعتت رو تحسین می کنم سعیده جان
استاد توی قدم پنجم جلسه دوم یه جایی میگه شجاعت میخواهد که مسیری که اکثریت مردم جامعه میرن تو نری و در مسیر خودت بمونی و استمرار داشته باشی
اولش باید تلاش کنی ولی اگر ادامه بدهی زندگی پاداش هایی بهت میده که الان نمی توانی فکرشو بکنی
و این شجاعت از آگاهی میاد نه از حماقت!!
ممنونم که 600 روز در پرتو آگاهی شجاعت به خرج دادی و تو مسیر درست خودت موندی و پافشاری کردی
نوش جونت تمام این نتایج
نوش جونت پاداشی که خداوند دیشب بهت داد یعنی هم صحبتی با دایی عزیزتون و اون گپ و گفت شیرین قرآنی
سعیده جان ازت ممنونم که مسیر خودت رو مکتوب می کنی و ما رو هم از این آگاهی ها بهره مند می کنی
ممنونم و میخواهم بهت بگم خودت نمیدونی چقدرررر بارها و بارها و بارها با خواندن یه کامنت ازت سرپا شدم و پاهای سُست شده ام سفت شد برای حرکت کردن
به خدا اگه هر روز سمینار میرفتم شاید اینقدر تاثیر نمی گرفتم و اینقدر خوشحال نبودم که الان هستم
این سایت…. به قول شما این غار حرا بهترین مکان برای مراقبت از ذهن قشنگم هستش بهترین جایی هستش که می توانم ساعت ها با یه اینترنت و همین موبایلی که دستم هست وقت با ارزشم رو بگذرونم و رشد کنم و لذت ببرم ، الهی شکرت به خاطر وجود شما اعضای خانوادهی الهی و عزیزم
خیلی دوستتون دارم
خیلی خیلی زیاد و دلم در کنار شما عشق های پروردگارم گرمه
به قول الهه رشیدی عزیز ادامه میدهیم این مسیر زیبا رو مصمم تر و پر قدرت تر از قبل
سلام سعیده جانم
ببخشید که به اسم کوچیک صدات زدم من زیاد برات کامنت ننوشتم فکر کنم اولین کامنتم برات باشه اما همیشه کامنتاتو میخونم و برای خودم فعال کردم هر وقت کامتت گذاشتین ایمیل برام میاد و میام کامنتتو میخونم
وای وای وای خدای من چقدز کامنتت زیبا و دلنشین بود انگار خدا داشت برای من میگفت ,خط به خط کامنتت برای من بود جواب سوالات و درخواستام از خدا ,,,خدا تو رو هدایت کرد که بنویسی برام ,بارهابارها باید این کامنتتو بخونم ,
تحسینت میکنم دختر زیبا بابت اینهمه جسارت و ایمان و توکلت بخدا
تحسینت میکنم بابت نتایج عالی که گرفتی و داری میگیری ,تحسینت میکنم که اینقدر خوب روی خودت کار میکنی که اینقدر عالی کامنت میذاری
ان شاالله همیشه تو این مسیر موفق و پیروز باشی دختر زیبا
سلام به فرشته الهی سعیده نورانی
نورُعلی نور
سعیده نورانی چقدر این کامنتت پر از ارتعاش نور الهی وجودت بود خدایا سعیده عزیزم بیشتر از دریای عشقت سیراب کن تو رو واضح به ما نشون میده برای خودش آینه تمام نماست
خدایاا خدایاا ازت متشکرم که اینجا هستم در بین انسانهایی از تبار تو هستند ،انسانهایی که فقط تو را می پرستند و تنها از تو یاری می جویند
خدایا سه ماه پیش من در تاریکی این جهان دور خودم می گشتم در پی عقل خودم خودمو می کوبیدم به در و دیوار و حالا در نور و روشنایی ام
خدایا اینجا میگن تو همه چی تویی فقط تو
خدایا من تسلیمم به هر آنچه تو برایم بفرستی
خدایا من نمی دونم هیچی نمی دونم
خدایا من حالیم نیست
فقط تو می دونی و تمام
سعیده زیبایم الهی آمین به پای تمام دعاهایی که برامون کردی ازت متشکرم و باز دوباره ما رو به خداوند وصل کردی
خوشا به سعادت دایی جان که شما رو دارند
وخوشبحال خدا
قلبت همیشه پر از نور حق
به نام خدا
سلام به سعید عزیز و نازنین و توحیدی
که هر بار کامنتی ازت میخونم قلبم باز میشه و اشک تو چشام حلقه میزنه
با تمام قلبم تحسین میکنم توحیدی شدنت رو ، حس و حال عالیت رو ، ایمانت رو ، قلم زیبا و روونت رو
خیلی لذت بخشه خوندن کامنت های پر از محتوات
با قلبم برات بهترین ها رو آرزو میکنم
در پناه خدای قلبت باشی همیشه
سلام دوست عزیز
چقدر قشنگ مینویسی، انچه از دل براید لاجرم بر دل نشیند، خود کامنتت تو ذهنم یه فایل آموزشی جدا بود، خصوصا صحبت هایی که با داییت داشتی یه جور انگار مو به تنم سیخ شد، تبریک میگم بهت بابت متعهد بودنت به مسیر و یه تبریک ویژه هم بابت قلم قشنگت، مرسی دوست خوب من، به خداوند بزرگ میسپارمت
درود بر شما سعیده جان
انقدر فرکانست خالصه که بر جان آدم میشینه
حرفهایی که درباره سمت خودمون رو انجام دادن زدی خیلی حالم رو دگرگون کرد، ایستادم جلو آینه و زل زدم تو چشمای خودم(چون احساس میکنم خدارو میبینم) به خودم گفتم من چقدر شبیه خواسته خودم شدم؟ چقدر پاک شدم؟ چقدر خالص شدم؟ چقدر عملگرا شدم؟ چقدر خدا شده انیس و مونسم؟ چقدر دلتنگى بىتابی نمیکنم؟ چقدر احساس خلا و کمبود ندارم؟ چقدر مطمئن هستم که به خواستم میرسم؟ چقدر رو هدایتش رو راههایی که الان حتی تصورش رو هم نمیتونم بکنم اما از دست اون برمیاد حساب میکنم؟ چقدر خودم رو بخشیدم و احساس گناه ندارم؟ چقدر خودم رو لایق خواستم میدونم؟
دمت گرم رفیق بهشتی
برات بهترینهارو از خدا میخوام
سلام سعیده قشنگم
نازنین بانوبازم با کلامت گل کاشتی دخترجون
سپاسگزارم ازخدای خوبم وازشماعزیزدل که با کامنتت جواب درخواست صبح امروزم رو دادی.درخواستی که ازسرشوق ولذت توی ستاره قطبیم نوشتم
کلامت خیلی دلنشین عزیزدلم.جزکسانی هستید که همیشه پیگیرخوندن کامنتات هستم.تبریک میگم بهت جانم بابت این حجم ازدرک ازقوانین وشناخت الله مهربان.بیصبرانه منتظر روزی ام که بیای وبا ی دنیا فریادازنتایج بی نظیرت برامون بگی.
امیدوارم روزی بشه ببینمت ودرجوارهم صحبتی باشماعزیزدل کمال استفاده روببرم از آگاهیهای درونیت و،وجودنازنینت.
درپناه خداباشید آمین
سعیده عزیز یار غار حرای من.
چقدر من دوست دارم عزیزم
چقدر آیات قرانو با زبان دلت میگی و مینویسی خیلی لذت بخشه افرین به تو دختر
یه قسمتی تو کامنت گفتی
وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَرَحْمَهً ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ
و از نشانههای او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در این نشانههایی است برای گروهی که تفکّر میکنند!
سعیده عزیز به خداوندی خدا قسم وقتی به این تیکه از کامنت رسیدم و ایه رو خوندم همون لحظه گفتم خدایا واقعا تو قرآنت درست گفتی که همسرانی از جنس خودتون ینی هم مدار و هم فرکانس خودتان رو برای شما افریدیم
سعیده جان قبلا من هم مثل شما فکر میکردم منظور قرانو خداوند جنس مذکره ینی انسان
اما الان که مدارم بالاتر رفته بیشتر قران رو میفهمم به اندازه درکم تا این ایه رو دیدم منظور قرانو فهمیدم چیزی که شما در چند خط پایین تر همین تفسیر رو داشتید و چقد خوشحال شدم که تفسیر قران رو با توجه به اموخته هام با توجه به مدارم و درکم میفهمم و همون لحظه پذیرفتم همسرانی از جنس خودم
قانون کبوتر با کبوتر و باز با باز
االطیبن الطیبات دنیا هستش
سپاسگزارم بابت وجود الهیت عزیزم
بابت اینکه نوشتی و این آیات بر قلبت جاری شد که منم درک کنم و بفهمم و تفسیر کنم قران رو
تو کامنت دیروز گفتی مهاجرت توحیدی کردی چقدر خوشحال شدم برات عزیزم
خوشحال میشم بیشتر در موردش بنویسی برامون
به کجا مهاجرت کردی و از تجربه های قشنگت و سرازیر شدن نعمتهای خداوند به زندگیت برامون بگی و بنویسی
تحسینت میکنم سعیده جان
خیلی دوست دارم
در پناه الله یکتا خوشبخت و سعادتمند باشی عزیزم
سعیده ی عزیزم سلام
سلام به دختر توحیدی
انقد قشنگ مینوسی که گفتم برات بنویسم تابدونی که چقد به دلم میشینه حرفات کامنتات مثل کامنت های سید علی خوشدل دلنشینه برام و همیشه باذوق میخونم
این حرفهارو توننوشتی خدابرات نوشت توباخدا یکی شدی که انقد حرفات درقلبم نفوذ کرد
قطعا اونجایی که منم منم میکنیم هیچی نیستیم امااونجایی که قدرت و میدیم بهش همه کاربرامون میکنه
دوستت دارم
سعیده جانم سلام ،
دختر تو بی نظیری ، نوش جونت این حس و حالت ، این سبکبالی در اغوش خدا ، دختر جنس کامنت های تو یک چیز. دیگه أست ، هر دفعه هر کامنتی که با هدایت الله ، نوشتی اشکم را در اورد ، گفتم خدایا شکر هستی ، می شود ، می توان .
من در تمرین ستاره قطبی دیگه خواسته به جزیئات نمی نویسم میکم خدایا من فقط می خوام در کنار تو با هدایت تو فقط شاد باشم و لذت ببرم از اسانترین راهها تو هدایتم کن و قلب من را باز کن تا درست بشنوم و استوار عمل کنم .
دختر تو بی نظیر
هر روز صعودی برو بالا تا برسی به خدا
سلام دوست عزیز و گرامی
امیدوارم هرلحظه تون پر از شادی و حال خوب باشه
کامنتون عالی بود برای من نشونه ای دراون بود ایشالا که خدا هدایتم کنه وکارم رودرست کنه تک به تک جملاتتون رو دوباره از روش مینویسم ودرموردشون فکر میکنم وبرای خودم تشریحش میکنم خداروشکر در مورد قرآن و این آموزه ها به درک عمیقی رسیدن بهتون تبریک میگم و تحسینتون میکنمون
دوباره ممنون…..
سلام به سعیده عزیزم
سعیده نورانی سعیده توحیدی
سعیده مهاجر بسوی پروردگارش
چقدر خوب می نویسی آخه دختر
چقدر نوشته هات پر از عشق و نور الهی هست
هر بار کامنتاتو میخونم همینو میگم
مورد خیلی خوبی رو بیان کردی که تو آیه ای که میگه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید طبق آموزشهای استاد منظور از جنس خودتان همون هم مداریه همون هم فرکانسیه
و استاد و مریم جان خودشون عالی ترین مصداق این آیه و بهترین الگو برای ما هستن
تجسم می کنم که چه حس قشنگی رو تجربه کردی وقتی که با داییت اون صحبت های بهشتی در مورد کلام حق و قرآن رو داشتی
تحسینت می کنم که با تعهد روی خودت کار می کنی و به این زیبایی با قرآن انس پیدا کردی
خدا رو شکر که هستی…و به این زیبایی می نویسی…و وجودمون رو پر از احساس خوب میکنی
چه دعاهای خوبی کردی الهی که همه اش مستجاب بشه و چندین برابرش توی زندگیت جاری باشه
سلام به مادر معنوی من،فاطمه خانم،سلام و سلامتی و عشق و نور الله به روی ماهتون
خداوند به قلب من آگاهه چقدر دوستون دارم و چقدر از دریافت نقطه ی آبی از شما ذوق زده میشم.
ازتون ممنونم،بی نهایت
تحسین شما نشون میده من دارم توی مسیر درستی قدم برمیدارم.
دریافت تحسین از مادرِ بهشتی که چندین فرزندِ توحیدی تربیت کرده که با حضورشون جهان رو جای عالیتری برای زندگی کردند،خیییلی خیییییلی با ارزشه …
دوستون دارم از روشنی قلبم و از خداوند میخوام بهم سعادت بده بزودی سخت در آغوش بِکِشَمتون
قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان
به نام الله یگانه
سلام به سعیده جان زیبا رو و زیبا بین و زیبا اندیش .
دختر چه شیرین سخن و شیرین بیان هستی
چقدر خوب درک کردی و عمل میکنی درس های استاد را .
چه قلم زیبا و دلنشینی داری عزیزم .
خیلی لذت بردم و تحسینت کردم عزیزم.
عاشق کامنت های زیبات هستم که هم از آیات قرآن و هم از اشعار زیبا استفاده میکنی .
سپاسگزارم ازت امیدوارم همیشه برقرار باشی و با همین عشق کامنت بزاری و ما از کامنت های زیبات فیض ببریم.
ارزوی شادی و آرامش بیشتر برات دارم موفق باشی دوست دل آرام من.
سلام عزیزم
یه حسی بهم گفت که برات بنویسم،گفتم چی بنویسم،گفت هر آنچه از دل برآید
با تمام وجودم تحسینتون میکنم که دارید تمرکزی روی آیات قرآن کار میکنید،کامنتتو که خوندم هر خطش حستو واقعا دریافت کردم یه حسی شبیه دوییدن از روی خوشحالی رو حس کردم
چقدر لذتبخش خوندن کامنتهای شما،واقعا حالم بهتر میشه وقتی کامنتهای شما عزیزان رو میخونم،خواستها م توو ذهنم مرور میشه،میگم پس اگه دوستان تونستند منم میتونم،اگه عادله عزیز تونست مردی چون آقای سید علی خوشدل جذب کنه که الان سه ماهی میشه با هم تووی سفر هستن منم میتونم چنین مردی رو جذب کنم چون من ازبچگی عاشق سفر بودمو هستم و خواهم بود
خدارو شکر میکنم بابت دوستانی چون شماها
خداروشکر میکنم بابت سایت الهی استاد عباسمنش که هر چه بیشتر تووش غرق میشم،تشنه تر میشم برای شنیدن و درک کردن و عمل کردن به این آگاهی ها
خداروشکر میکنم که تونستم براتون بنویسم
خدارو شکر میکنم بابت وجود استاد عباسمنش و خانم شایسته تووی زندگیم
دوستون دارم
سلام به شما دوست عزیز
واقعا از درک زیباتون از آگاهی های 12 قدم و آموزشهای استاد لذت بردم و تحسینتون میکنم و حرفهای شما مرا یاد این دعای انجمن 12 قدم در بین افراد معتاد انداخت این دعا به این شرح هست خداوندا آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آنچه را ک نمی توانم تغییر دهم و شهامتی ک تغییر دهم آنچه را ک می توانم و دانشی عطا فرما تا درک این دو را بفهمم
خدایی من
خدایی من خداییییییی من
من به این کمنت بنده توحیدت چی بگویم ؟؟؟
خدایاااااا من چی بنویسم ؟؟
خدایااااااااا خودت بگو من فقط چوب شدم
سعیده عزیزممممممم اشک شدم با این کمنتتتت به خداوندی خدا من در هنگام خواندن این کمنتت چوب شدم یعنی از بس زیبا بود عالی بود
قلبم حس میکند حال قلبم دگرگون شد در قلبم غوغا هست
خودم میدانم این حالم را و خدایم
چقدر این کلمات انرژی داشت
چقدر عالی بود
من تازه قانون درک میکنم که راست هست بخدا همین هست هیچ چیز نیست
این مثالت عالی بود
عزیزممممممممممم دوستتتت دارم
تحسین ات میکنم
بنویس همیشه برای مان بنویس انقدررررر زیبا مینویسی
نگو
داییی نازنینت همرایت بود صورتش خیس شد
من با کمنتتتت صورتم خیس شد قلبم غوغا دارد
من اینگونه حس ها را تا حالا بسیارررر کم تجربه کردم او هم که عمیق با خدا ارتباط بیگرم
چی کردی عزیز من
وااااااای وااااای خدایی من این درک و آگاهی را بیبین
چقدررر بیشتر از قانون فهمیدم این کمنتتت عالی ترین بود سعیده عزیزم
سعیده عزیزم نوش جانت این آگاهی های الهی
این شراب الهییی
من حرف به گفتن ندارم
من قلب پاکت را میبوسم که اینگونه زیبا خانه خدا شده هست
اینگونه رسا صدایش را میشنوی عزیزم
نوش جانت عزیز من
عزیز خواهر نوش جانت
بار الها من فدایی بزرگی ات شوم
من فدایی هدایت هایت شوم
: الهی و ربّی من لی غیرک
زیاد زیبا نوشتی نمیتوانستم همین طور بگذریم
دوستت دارم خواهر بهشتی من
تشکر از حسی که در من ایجاد کردی
الهی بیشتر با الله دوست و رفیق شوی
قسمی که هر لحظه ذوب عشق خدا شوی
قسمی که هر لحظه قشنگ حسش کنی
۞إِنَّ اللَّهَ رَبِّی وَرَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ ۗ هَٰذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ
قطعا خداوند پروردگار من و شماست
پس او را عبادت کنید.
این راه مستقیم است
خدای رحیم تمام گناهان و لغزش های گذشته ما را به لطف و مرحمتت ببخش و غم ها و نگرانی های ما را به کل برطرف کن و ما را به بهترین راه ک با رضایت تو همراه است و به رضایت تو ختم میشود هدایت کن و آرامش و ایمان و یقین را در دلهای ما جاری کن و بهشت زیبایت را در دنیا و آخرت به ما عطا کن
خدایا دوستت داریم دوستمان بدار
به نام خدای توانا
سلام خدمت استاد عباس منش عزیز، استاد شایسته بی نظیر و دوستان هم فرکانس
خانم شهریاری عزیز دست مریزاد
چقدر خوندن کامنتتون حال دلمو عالی کرد
چقدر زود مدارتون رو آوردین بالا که پس از حدود یک سال و نیم آشنائی با قوانین جهان و حضور در این سایت توحیدی تونستید با شخصی که به اذعان شما 50 سال تجربه مطالعه قرآن رو به صحبت بنشینید
این یعنی شما خیلی سریع دارید درسهارو یاد میگیرید و مراحل ترقی رو طی میکنید
دائی شما مثل فردی می مانند که پنجاه سال تجربه داره توی یک زیمنه پس حرفه ای هستند
تحسینتون میکنم از این ارتباط معنوی که با رب العالمین گرفتید
چندین بار موقع خوندن کامنت توحیدیتون لرزه به وجودم افتاد و ناخودآگاه اشک از چشمم سرازیر شد
این اولین کامنت امسالمه که دارم می نویسم و کلا در مورد کامنت نوشتن مقاومت دارم البته که تازه وارد مدار خوندن کامنت شدم به لطف خدای توانا
ولی
همیشه
تحسین میکنم نوشتن هاتون رو
تحسین میکنم استمرارتون رو که فارغ از نگاه و قضاوت بقیه ثابت قدم بودید
نوش جونتون نزدیک شدنتان به یگانه الله توانا
از موقعی که کامنتتون رو خوندم تاکنون چندین مرتبه اون فضای مناظره ی شما و دائی عزیزتون رو تجسم کردم
چه مناظره ای بوده
همیشه شاد باشید و ثروتمند
بر خودم واجب دونستم که به ندای قلبم گوش بدم و براتون کامنت بنویسم تا بتونم رد پائی بگذارم از خودم و این حال و احساسم
استاد عباس منش عزیز بی نهایت از شما سپاسگزارم بابت ایجاد این فضای توحیدی
الان که فکرشو میکنم خوب میفهمم که چرا اون روزی که اون مخزن منفجر شد چرا شما نباید سر کار می بودید
خدای توانا به انجام هر کاری بابت همه چی ازت سپاسگزارم، حقا که فقط تو شایسته ی پرستیدن هستی
سلام و صد سلام به سعیده عزیز و دوست داشتنی مثل همیشه عالی مثل همیشه زیبا دختر با تمام وجودم تحسینت میکنم تک تک کلمات و جملاتی که مینویسی هدایت خداست چقدر از کامنت هات حس خوبی میگیرم همیشه از آیات قرآن در جای مناسب استفاده میکنی
دمت گرم که قدم ده رو برام مرور کردی این رو هدایت خدا میدونم اونم زمانی که دارم به چگونگی فکر میکنم و خدا باهام صحبت کرد که نترس نگران نباش هدایتت میکنم اونم به مسیری که یونیک خودت باشه آروم شدم
تحسینت میکنم جوری قرآن رو فهمیدی جوری درک کردی که اینقدر زیبا با کسی که معلم قرانه جوری در مورد قرآن صحبت میکنی که اشکش در میاد ،
و بازهم به من گوشزد شد که تا زمانی که رو خودت حساب میکنی تا زمانی که میگی خودم بلدم ،تا زمانی که میگی خودم حالیمه بخور تا بیاد وقتی فکر میکنم هر جا رو خودم حساب کردم و ب چگونگی فکر کردم فقط دور خودم میچرخیدم انگاری همه زندگیم رو تردمیل میدویدم خدا رو شکر میکنم که فهمیدم میشه رو یکی دیگه هم حساب کرد اونم کی، تنها قدرت جهان هستی رب ،
وقتی در مورد هدایت میشنونم تو هر شرایط احساسی باشم حس بسیار خوبی میگیرم ،احساس آرامش میگیرم
سعیده جان دختر زیبای خدا ممنونم که هر بار باعث میشی که من بنویسم و قانون بیشتر برام مرور بشه
راستی کم پیدایی ها حضورت کم رنگ شده دختر قابل قبول نیست لطفاً همیشه بنویس عاشقتم بخدا تو رو به دستان پر قدرت خدا میسپارم
استاد عباس منش عزیز عاشقانه دوست دارم
خانم شایسته نازنین ممنونم که دوباره دوربین به دست استارت سریال سفر به دور آمریکا رو دوباره با قدرت زدین دوستون دارم
به نام خودت که آرامش قلبمی و دست منو میگیری
سعیده خانم گـــــل سلام
دیشب عشق جان از طریق کامنت شما قلب منو لمس کرد و پیشونیمو بوسید و محکم بغلم کرد.
حالا قضیه چی بود؟
دیشب خونه خواهرم بودم، شوهر خواهرم که اومد، منو آجی و شوهرش پیاده اومدیم که منو برسونن. وسط راه، شوهر خواهرم حرف رو کشید به ازدواج من و اینکه چرا تا الان ازدواج نکردی و…. نمیخوام حرف ها و باورهای محدودکننده اش رو اینجا تکرارکنم. بهش گفتم. من تلاشمو کردم که صحبت رو جمع کنم و مدام حرف های استاد عزیزم رو تو ذهنم مرور میکردم.اون میگفت و من تو ذهنم میگفتم استادم اینو میگه و… خلاصه. گفت هرچیزی زمانی داره! بش گفتم آفرین! منم در بهترین زمان بهترین ازدواج رو خواهم داشت. بعد اون باور کمــــبود جا افتاده در جامعه: توقعاتتو بیار پایین!!!! خدای من! این حرف دیگه برام خنده داره! بش گفتم: ایمانمو قوی میکنم جا اینکه خواسته ام رو کوچیک کنم!بازم حرف و حرف و من بش گفتم بزار هرکدوممون با ایده های خودمون پیش بریم و با قـــدرت و ایمان و اعتماد بهش گفتم میخوام که شوهرم رو ببینی! اون یک مرد ثروتمند و عالی و با ویژگی های فوق العاده اس که میتونین باهم خیلی رشد کنین و دوستای خوبی بشید. گفت پ کو کجا! گفتم: تو راهه! (◠‿◕)
نکته جالب برای من این بود که:
1)قبل رخ دادن این مکالمه من یه همچین سناریویی تو ذهنم ساخته بودم.
2)وقتی این حرف هارو میزد من اصـــــلا ناراحت نشدم، اصــــلا بهم برنخورد و هیچ حس بدی نداشتم. من مطمئن بودم.
3)وقتی بهش گفتم میخوام که شوهرم رو ببینی، اون مردی با فلان ویژگی هاست، سرشار از ایمان و یقین بودم.
با لبخند بزرگی روی لبم ازشون خداحافظی کردم، شنیدن این حرف ها برای من هیت بود!داشتم از پله ها می اومدم بالا که گفتم فاطمه خانم برو بچسب به دوره ها! و یاد اون حرف استاد افتادم:«اتفاقا وقتی کسی به من میگه نمیتونی من انگیزه میگیرم! که حتما انجامش بدم». اومدم داخل، داشتم دست هام رو میشستم که گفتم خدارو جه دیدی! شاید اصلا اینجا نباشم که شوهر منو ببینن. شاید آمریکا باشم و انقدر در فرکانس متفاوتی باشم که دیگه نبینن منو.
شب نشسته بودم توی رختخوابم.
اومدم تو سایت و اومدم کامنتت رو خوندم. جریان هدایت!
خوندم و خوندم و خوندم و این جی میتونست باشه جز مهر تایید رفیقم؟ اینکه هدایت بشم بیام تو سایت و کامنت تو رو بخونم که درباره روابط نوشتی و اتفاقا اونجا که درباره این گفتی که حرفام شاید خیلی ربطی به موضوع فایل شاید نداشته باشه و من گفتم این حرفای عشق جانم برای منه. سعیده جانم، آگاهی هایی که اون عــــشق از طریقمون به جهان عرضه میکنه،حرف هاشن با بنده هاش.همونطور که در همه چیز تجلی پیدا میکنه و جوابتو میده، نشونه ات رو میده. تو حرفای عابرا، تو دیوار نوشته تو خیابون…
و من دیشب بهت زده بودم… از حرف هایی که بهم زد، همونقدر مستقیم،چــــقدر زیبا… چــــقدر زیبا.
سپاسگزارم عشق جانم
سپاسگزارم سعیده عزیزم
سپاسگزارم استادم و مریم عزیزم که میتونیم در فایل هاتون، رابطه اتون رو ببینیم و الگو بگیریم. متشکرم از صمیم قـــــلبم.
سلام سعیده جان
وسط یه مهمونی شلوغ کامنت شما رو خوندم و اشک ریختم و اشک ریختم
چقدر خدا داشت با من حرف میزد
بعضی وقتها آدم خیلی چیزها رو شنیده ولی فقط شنیده ولی نفهمیده
اقرار میکنم شاید هنوز هم نتونم بگم فهمیدم
اما انگار برای اولین بار شنیدنمش
چقدر کامنتتون لذت بخش و تاثیرگزار بود
ممنونم ازت سعیده عزیز
به نام پرودگار زیبایی ها
سلام به استاد قشنگم و خانم شایسته مهربان
امروز بلاخره از دل طبیعت رفتیم به سمت جنوب و ناباورانه 80 روز شد سفرمون اگر اشتباه نکنم و تقریبا داره 3 ماه کامل میشه
عجب سفر بی نظیری بود وچه قدر به خدا نزدیکمون کرد…
دیروز که روز آخر بود دلی یه جاده ای رو مثل همیشه انتخاب کردیم رفتیم بالا و یهو مه شد و کلا رفتیم تو ابرا و یخ بود بیرون!
هعی حسم میگفت برو بالا تر ولی دید نداشتم جاده هم برام ناشناخته بود ولی گفتم:
گرنگه دار من آنست که من میدانم شیشه در بقل سنگ نگه میدارد!
خلاصه رفتیم و رسیدیم به یه جایی که واقعا معلوم بود بهشته و عین آلپه ولی همه حا پر مه بود…
یک لحظه بکم ابرا کم شد و فرصتی شد به فایل باحال بگیرم و کنار رودخونه بشینم و روی گلا شبنم خوشگل نشسته بود…
اونجا داشتم با خدای خودک تو مسر مناجات می کردم و از الطفاش میگفتم که چه قدر خوشبختم مسیر ناشناخته ای رو اومدم و چپ و راستش رو خدا گفت و هدایت شدم به بهش مطلق خدا!!
به محض اینکه فایل تموم شد مه شد و گفتم خدایا خیلی هوای مارو داری ها!
ته دلم این بود که می خواک برم بالای ابرا و یه جوری باشه که همه چیز باز بشه ولی معلوم ابر خیلی سنگینه…
ذهنم گفت دیگه برگرد بسه ولی گفتم من ایمان دارم خدام مسیر رو برام زیبا می کنه…
اونجا تو دلم گفتم خدایا میدونم حس خوب یعنی اتفاق خوب
پس من خوشحالم با همین زیباییت و کرمت و بقیشم با خودت…
دیگه رها کردم و گفتم میریم بالا تا ببینم مغازه ای هست؟
بعد رفتم کارت خوان نداشت و خلاصه گفتم بر میگردیم…
همونجا فرمولی که از استاد یاد گرفته بودم و سریع اجرا کردم و گوشیم رو در اوردم با همون اینترنت رفتم عکس هایی که مردم گرفتن از اونجارو ببینم تا تحسینشون کنم…
میدونستم تحسین کنم حالم قشنگ تر میشه
به قرآن قسم منو خانومم سرمون رو آوردیم پایین چند دقیقه محو عکسا بودیم
اسم نقطه ای که بودیم Kurtdere Yaylası بود حتما سرچ کنین و کیف کنین!
منم داشتم همین عکسارو میدیدم که یهو سرمون رو آوردیم بالا یه تیکه از آسمون باز شد و اصلا دیوانه شدم
اونجا می خواستم گریه کنم نه به خاطر زیبایی ها!
نه به خاطر اینکه دلم چیزی رو خواست خدا برای من آسمون رو باز کرد!
چه حسی از این قشنگ تر و بالاتر
اونجا گفتم پس ببین خوبی سفر همینه خدارو میشناسی و بهترین هارو درک میکنی و اینطوری خدا رو بیشتر باور می کنی
و چه قدر حالمو خوب کرد که ببین تو فقط راهتو برو اگر فرکانست خوب باشه هرچی برات پیش میاد خیره
و اگر چیزی عقب جلو شده تو فکر می کنی عقب جلوشده
یه بنده ای هست از دعای عرفه امام حسین…
میگه خدایا اونقدر بینشی بهم بدم که چیزی که تو به تعویق انداختی رو زودتر نخوام
و چیزی که تو به تاجیل انداختی دیرتر نخوامش!
چه قدر حس خوبی بود و چه فقدر این سفر قلب من رو شاد کرد
وقتی این فایل رو دیدم گفتم منم مثل همین سرخ پوستا دارم تو باور به خدا تکاملم رو طی می کنم و ذره ذره حرکتام شجاعانه تر میشه…
این کامنت رو از شهر دوست داشتنی Sivas مینویسم
واز خدا می خوام سفرم رو هر روز هیجان انگیز تر کنه
دوستتون دارم
سلام به بنده خوب خدا
سلام به سید علی عزیز
علی جان تحسینت میکنم
نوش جووووونت
گواراااااای وجوووووودت
آقا این پاداش صالحین هست
این نعمتهایی که خدا بهت داده همش بخاطر فرکانس های زیبای خودت هست .آفرین پسر
رفتم و سرچ کردم و عکس ها رو دیدم .الله اکبر
الله اکبر
باورم نمیشد
علی جان
حالت رو خریدارم
افتادی توی بغل خدا خیلی محکم و استوار تو خیلی خوشبختی که مسیر استاد رو دقیقا داری میری
و جا پای استاد میذاری استاد هم از ترکیه خیلی زیبای ها رو دید و تحسین کرد و الان هم توی بهشت داره زندگی میکنه
منتظرم علی جان
منتظر رسیدنت به آمریکا و هم کلام شدن با استاد هستم
میخوام این رو به مشهدی بگم برات
براروووووم
خیلی موخامت
خیلی مشتییییی
موخوام از راه دور دورت بگردوم و ماچت کنم خخخخ
این هم از لهجه زیبامون تقدیم به نگاه مهربانت علی جان
سلام سید علی جان خوشدل واقعا از صمیم قلب تحسینت میکنم بابت این حد از تمرکز بر روی زیباییها و این حد از تعهد و پایبندی به قوانین و تبریک بهت میگم این همنشینی فوقالعاده ات را با پروردگار
گوارای وجود باد این شراب ناب الهی
با خواندن قسمت آخر کامنتت یاد این شعر از مولانا افتادم که میگه:
دیده ای از شاه خواهم شه شناس..
تا ببینم شاه را در هر لباس ..
یعنی اینکه تمام اتفاقات که در زندگی ما و بر اساس فرکانس های ما میفته صددرصد دست خداوند در اون هست و باید از خداوند طلب کنیم که این بینش را به ما بده که در هر لباسی بتونیم لباس شاه را تشخیص بدیم حتی اگر ابری کنار میره و آسمان زیبا پیدا میشه و یا هوا مه آلود میشه ..
و تبریک میگم بهت بابت این دید و بینش الهی
سلام به سید علی
دوست خوبم
چقدر تحسین میکنم این سبک زندگی شما و همسر گرامیتان را
عکسهای این منطقه را سرچ کردم واقعا حیرت انگیز بود .
خدا را شکر که به این منطقه رویایی هدایت شدید و لذت میبرید
خدا را شکرتوفیق نوشتن کامنت به شما را پیدا کردم.
البته که همیشه دنبال کننده کامنتهای شما هستم.
آزادی زمانی و مکانی شما را تحسین میکنم سید جان.
ایشالله همیشه بر فراز قله باشی.
سلام آقای خوشدل
وای خدای من اصلا نمیتونم بنویسم جواب سوالی که تو ذهنم بود رو تو کامنت شما دیدم . همون بند تو دعای عرفه . الله اکبر الله اکبر
میگه خدایا به من بینشی رو بده که چیزی که تو به تعویق انداختی، زودتر ازت نخوام .
خدایا من تسلیمم، من تسلیمم، من تسلیمم
سپاسگزارم ازشما
سلام به بنده ی زیبا بین وعزیز خداوند سید علی آقای خوشدل.
که اسم وفامیلش خودش قلب ادمو خوش میکنه…
آقا سید آخه چرا اینقدر کامنتهای شما خوبه .امکان نداره، من یه کامنت ازتون بخونمو چیزی یادنگیرم یا حالمو خوب نکنه
واقعا هربارکه کامنتون رو میخونم حالم عوض میشه .الهام میگیرم .ایده میاد تو ذهنم ..
واقعا ازت سپاسگذارم عزیزم …..
ببین باکامنت قشنگت العان اشک ریختم .چون لحظه به لحظه باهات آمدم تا اون بالا روی کوهها وسط ابرها اون مه اون زیبایی .اون حست رو با خدا حس کردم .وخودم رو با خدا دیدم .واحساس کردم بیشترازهمیشه به خدا نزدیکم …
آقا سید از اینکه ازسفرت وتجریهات توی سفر میگی خیلی به آدم حس خوبی میدی. اینکه اینقدر خوب دارین به قوانین عمل میکنید وسعی میکنید شاگردی باشید بهتر ازاستاد ..
یعنی این جملتون همش توذهنمه ..
که شاگرد باید ازخودم استاد بهتر بشه …
تحسینتون میکنم علی آقای عزیزودوستداشتنی
استاد ازیه طرف شما هم اینطرف
دلم میخواد کنده بشم از اینجا ازاین شهر بزنم به جاده وبرم وخداروبیشتر درک کنم..
خدایی که امروز باتمام وجودم حسش کردم محبتش لطفش واون احساس خوبی که بهم نیرو میده ..
بهم قدرت میده تا باشجاعت وباایمان وتوکل به خودش اون کاریو انجام بدم که میخوام ..
وهمیشه هادی وحامی من بوده …
دوست عزیز علی آقای عزیز ازتون به خاطر این کامنت عالی وکامنتهای خوبتون سپاسگذارم …
درپناه خداوند یکتا همیشه سلامت وشاد باشید
به نام خدایی اجابت کننده دعا ها
به نام خدایی که تنها اوست یار یاور
سلاممم به برادر خوبم علی عزیز
از خواندن کمنتت و از شور هیجان که داشتی قشنگ من هم حس کردم قشنگ حس خدایت را حس کردم
به خدایی خدا این حس حال ها خودش تحسین دارد
این شجاعت ها تحسین دارد
این اعتماد به الله تحسین دارد
این دیدن زیبایی و کنترول زهن تحسین دارد
این خدایی شدنت تحسین دارد
خدایی من خدایی من واقعا تو شگفت انگیز هستی
هر کمنت این بچه ها را میخوانی قشنگ حرف میزنی
من فدایی عظمت بزرگی ات شوم
تو چقدر بزرگ هستی
که هر کس هر چیز هدایت میکنی
اجابت میکنی
تو به همه رحیم و رحمان هستی
من فدایی این اوصاف خوبت شوم
چطور میشود انسان رفیق یار قدیمی خود را بشناسد پیدا کند و عاشقش نشود
چطور میشود اعتماد نکرد ؟؟
الله اکبر
الله اکبر
یا الله من بی نهایتتتتتتتتت دوستتتت دارم
و سپاسگذارت هستم
الهی کرور کرور شکرت
خدایا برای همین حس خوب شکرررررت
وعده خداوند حق هست علی عزیز به زیباترین ها هدایت میشوی
شما در آغوش خداوند هستین و آغوش خدا زیباست
سلام اقای خوشدل عزیز
تبریک میگم به چشمان زیبابین شماوعادله جون بابت دیدن این همه نعمت وبرکت وزیبایی
خیلی خوشحالم ازاینکه سرباورهاتون پافشاری وپایمردی کردیدونتایج زیباش روهم دیدید.خداپشت وپناهتون باشه دراین سفرلذت بخشتون.
چقدراون قسمت ازدعای عرفه برام دلنشین بودوآرامش بخش چقدربه باورهای من نزدیک بود خوشحالم ازاینکه نشانه ها داره دنبال هم میادبابت درستی مسیرم ورسیدن به خواسته هام.
خدای من سپاسگزارم ازت بابت همه چی
درپناه خداباشیدآمین
سلام بر مرد بزرگ سید علی موحد ،
چقدر زیبا و قشنگ تفسیر مکان را کردید ، عکس های اون منطقه را سرچ کردم واقعا. زیبا و نفس گیر أست هزار بار شکر بابًت این عظمت خدا ، در این دشت زیبا کنار این رودخانه فقط باید سجده شکر گذاشت. گوارای وجودتان این همه زیبایی ، امنیت و اسایش و حال خوب در اغوش خدا مبارک وجودتان
به نام الله یگانه
سلام به سید علی خوشدل و عادله جان عزیزم زوج عاشق و موحد سایت.
نوش جونتون اون زیبایی ها،اون
نعمت ها ،اون هوای عالی و
رویایی، اینها نتیجه ایمان،توکل،
تعهد، عشق و تسلیم بودن شما
در برابر عظمت خداست.تبریک میگم بهتون و تحسینتون میکنم این بندگی مبارکتون باشه.
=======================
ما را بجز خیالت ،فکری دگرنباشد
در سر هیچ خیالی، زین خوبترنباشد
کی شبروانِ کویت،آرند ره بسویت
عکسی زِ شمعِ رویت،تا راهبر نباشد
ما با خیال رویت،منزل در آب دیده
کردیم تا کسی را بر ما گذر نباشد
هرگز بدین طراوت، سرو و چمن نروید
هرگز بدین حلاوت، قند و شکر نباشد
در کوی عشق باشد، جان را خطر اگر چه
جایی که عشق باشد، جان را خطر نباشد
در خلوتی که عاشق، بیند جمال جانان
باید که در میانه، غیراز نظر نباشد
======================
عاشقتونم و اون روزی رو میبینم
که شما و استاد همدیگر رو در آمریکا در آغوش میکشید.
شاد و پیروز باشید حق نگهدارتون.
سلام دوست پرانرژی وفوقلعاده، علی عزیز واروم،همیشه وقتی کامنتارو باز میکنم بخونم وقتی اسم شمارومیبینم فقط دوسدارم بشینم وبخونم هرچقد که باشه خستهم نمیکنه، کامنتاتون برام مثه عسل شیرینه خیلی دوستون دارم هم شماروهم عادله جان رو، براتون ارزومیکنم فقط زندگیتون ارامش ونور خدا عشق به خدا باشه،وسپاسگذار خدایی هستم که هدایتم کرد به این سایت ودوستانی چون شما.درپناه الله بیهمتا.
سلام به اقای خوشدل عزیز
نوش جانتون باشه ابن لذت و شادی وخوشحالی
واقعا قابل تحسین هستیند هم شما و هم عادله عزیز
چه همفرکانسهای نابی
چه رابطه ای شیرینی
خوشحالم که شما هم الگوی خوبی هستیند برام
You tube اون هم برام انگیزه شد
به خودمگفتم تو که عشق سفر داری و رفتن به طبیعت از جاهایی که رفتی و فیلم عکس گرفتی میتونی بری بزاری
سپاسگزارم ازتون بخاطر ابن کامنتای عالی که میزاریند و برام الگو میشیند
سلام و درود بشما دوست عزیز سایت بهشتیم.
سید علی من خیلی دوستداشتم شما رو تو سایتتون ببینم.
امروز از طریق پسر خواهرم که بازم هدایتت الله میبینم..
یه حسی بهم گفت بهش بگو یوتیوب داره..
بهش گفتم.بهم گفت آره گوشیشو بهم داد..
کلیپ آموزشیتون و کلیپهای زیباتونو همه رو دیدم..
هیلی لذت بردم..
اون قسمتی که دوربین گذاشته بودین وسط گلها..و داشتین تو یه مسیر تو یه جاده میومدین.و داستین متنی رو میگفتین..
واقعا حس خداگونه رو در لحظه به لحظه چشمان مشکی زیباتون میدیدم.
چقدر حستون آرامشبخش بود..چقدر اعتماد بنفستون قوی بود..
بهتون تبریک میگم این حس زیباتون و این سفر توحیدیتون.
و داستان عمر پروانه چقدر زیبا بود..
من سپاسگزار این خداوتدم که در فرکانس چنین بندگانی قرارم داده..تا بیشتر عمق حرفهاشونو درک کنم.
و بیشتر به تنها قدرت جهانم پروردگارم ایمان بیشتری بیاورم.
خیلی زیبا بود خیلی زیبا بود…
صحنه های بهشتی..صحنه هایی که یه عشقی پشت سرشه…
فقط عشق الهیه…
میدونی چرا!؟فقط میدونم بخاطر بودنمون تو این محیط الهیه..
سالم تندرست باشید کنار همسر زیباتتون..
چقدر این قانون خداوند زیبا عمل میکنه..
صحبتی که کردین.که فهمیدم نکته های خوبیه برای ماندگاریم در این مسیر راستی…همه رو اول دفترم یادداشت کردم
از قانون تکامل..
از فایل حرکت کردن رود وادامه دادنها
از تغییر نگاه تو شرایط سخت
همه فایلاتون دقیق قانون الهی رو از لایه های درونیت..معلومه چشیدنش..
مبارکتون باشه ایهمه گوهر ناب.
به محض اینکه فایل شما رو میبینم اول سایت قرار گرفته…
نقاشی اون فایل زیباتر میشه با اسم و فامیل زیباتون.
روزای اول حقیقتا یه حس حسادت تو درونم پیش میومد..ولی با خودم نیگفتم آه بازم پاشنه..
ممنون از خدادندم.که اسم شما شده شیرینی وجودمون..این نشانه بالا بودن و قرار گرفتن در مدار راه راستیه..
به امید فایلهای زیبا استاد عزیزم.و درک کردن نوشته های شما!سپاس بیکران به امید دیدن سفرهای خوشکلتون