سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 207 - صفحه 4

548 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    وحید ربانی گفته:
    مدت عضویت: 1500 روز

    بنام خالق زیبایی ها

    سلام به همه خانواده عزیزم

    سلام به استاد عباس منش عزیزم سلام به مریم جان عزیز تهیه کننده سریال زیبای سفر به دور امریکای زیبا سلام به هرانکس که عاشق زیبایی هست

    خدارا شکر بابت اینکه یک رزق و‌ روزی عالی امروز برام رسیده و اون این فایل زیبا قسمت 207 سفر به دور امریکا است

    قبل از دانلود فایل عکس کاور اشک منا دراورد من تا الان در آغوش گرفته شدن شما دو تا عزیز ندیده بودم چقدر حس خوب داشته خدایا شکرت یک احساس غیر قابل توصیف در من بوجود اومد از عشق شما دونفر الهی شکر الهی صدها هزار ملیارد شکر تحسینتون میکنم بابت این رابطه عالی و‌فوق العاده شما دو‌ نفر را ، بدون هیچ ظاهر سازی چقدر به دل میشینه دعا میکنم عشق شما هر روز‌و هر روز بیشتر و بیشتر بشه خدارا شکر که میتونم احساسم را بیان کنم الهی شکر

    تحسین میکنم و‌خدارا شکر بایت این اسمان ابی زیبا با این ابر های فوق العاده و این جاده سر سبز خدایا چه ترکیب زیبایی الهی شکر

    تحسین میکنم ایمنی و امنیت این جاده های عالی امریکا را که همه‌نقاط را به راحتی و اسانی بهم‌وصل کرده الهی شکر الهی شکر بایت این جاده های عالی

    تحسین میکنم این کار را که برای هر شهر و‌دیاری یک مرکز توریست هست و‌به راحتی میشه کلی اطلاعات به سبک قدیم کاغذی و بروشوری تهیه کرد اونم مجانی چقدر این کار تحسین بر انگیزه الهی شکر

    خدای من چقدر تحسین بر انگیز که هیچ جا خونه ادم نمیشه چه جالب که امریکایی ها هم این ضرب المثل معروف ما را دارند الهی شکر بابت خونه عالیمون هر جایی که توش ارامش داریم اونجا خانه ما است ، خونه ی عشقه خونه ی عشقه خونه ی عشق بهشت

    پر رمزه پر رازه همه ایثار و نیازه خونه ی تو خونه ی من

    این حریم پاک و روشن تکیه گاه و سنگر من قبله گاه و باور من

    خونه ای که از من و تو تا ابد میمونه باقی خونه ای از پیچک و یاس

    گل مریم و اقاقی پر از عشق و سخاوت

    پر از عطر و طراوت با حقیقت خو گرفته با محبت کرده عادت

    اهنگ هلن

    وای خدا من عاشق این تریل ها هستم چه عالی که یک طرفت کوه باشه یک طرف دره چقدر باحاله الهی شکر تحسین میکنم ترکیب این زیبایی و ساخت بشر که به راحتی میشه با سازه هایی امنی که می سازن رفت‌اونجا و لذت برد به اسانی خدایا شکرت بابت هدایت تو

    تحسین میکنم این آبشار زیبا را چقد حال میده اینجا یک بار با یک اکیپ رفته بودیم لرستان زیبا اونجا هم دقیقا شبیه همین مناظر داشت و یک ابشار بود بنام کبوتر لو چقدر اینجا شبیه اون بود خدایا شکرت حس میکنم چقدر عالیه اینجایی که شما هستید استاد عزیز نوش جوونتون

    تحسین میکنم دقت این کسایی که اینقدر منظم مسیر را با تابلو‌ها مشخص میکنند و‌حتی رنگ سنگ را زرد می کنند که مبادا سرت به سنگ برخورد کنه !! دمشون گرم تحسینشون میکنم که کارهاشون به نحو احسنت تمام و‌کمال انجام میدهند الهی شکر

    با چه قدرتی آب میپاشه از دل سنگ الله اکبر الهی شکر دقیقا انگار دریچه یک سد باز شده خدایا شکرت بخاطر این طبیعت زیبا و ارامش بخشت تحسین میکنم این همه زیبایی را

    الهی شکر بابت این سنگهای یک‌تیکه عظیم چه قدرتی این سنگها را اینجا قرار داده !! تحسین میکنم خدای بزرگ قدرت ات را الهی شکر که صاحب این قدرت به ما نزدیکه و‌نگهبان و‌هادی و‌حامی‌و حافظ ما است الهی شکککککررر

    «منم» حتی بدون صدا هم میشه فهمید خدایا تحسین میکنم این تبادل عشق بیشن شما را عاشق این عاشقتون گفتن هاتون هستم چقدر واقعیه من میفهمم دقیقا حالت چشم و صورت نشون‌میده این عشق را الهی شکر خدا هزاران برایر بیشتر کنه عشق شما را منم تازه گی ها به پسرم‌مدام میگم عاشقتم اونم دستشا میکشه روی سرم و‌میگه منم دوست دارم الهی شکر

    به به به این عکسها چه عکس باحالی و‌چه ژست فوق العاده ای از مریم جان با این ست فوق العاده کفش‌و‌شلوار قرمز عکاس که استاد باشه وطبیعتم کوهای کلارادو دیگه عکس عالیه جون‌میده برای اینستا ها ها

    وچه‌عکسی شد عکس این‌دو‌دختر خداای من انگار روزی اونها هم بود که عشقشون بیان کنن داخل این عکس و‌ثبت بشه در بهترین سایت توحیدی موفقیت جهان الهی شکر بابت تک‌تک این لحظه ها تحسین میکنم همه این زیبایی ها را چه حسی گرفت‌دختره دستشا گذاشت کنار سر دوستش

    الله اکبر از این پرنده های زیبا فک‌کنم فنچ هستن استاد با چه سرعتی بال میزنند مثل جت و چه رنگی دارن سبز فسفری خدایا شکرت تحسین میکنم این همه زیبایی را الهی شکر

    خدای من از این سنجاب های عوچولوی‌زیبا وااااای خدا محشرن چه طرح و‌نقشی زده نقاش هستی روی اینها چه سرعتی دارن تو حرکت خدایا شکرت تحسین میکنم این همه زیبایی را تو این موجودات فوق العاده الهی شکر

    خدای من بازهم نظم الهی شکر از این مردمی که اینقدر با دقت حتی خواسشون‌هست سطل زباله ای درست کنند که خیوانات نتونن بیان سرش دمشون گرم تحسینشون میکنم این همه نظم‌و دقتشون را الهی شکر

    وای خدا من عاشق این بچه کوچولو ها هستم چقدر نازه چه خوابی رفته تو کوله پشتیش پاشو فرشته کوچولو سنجاب ها راببین الهی شکرت‌خدا تحسین‌میکنم این طفل معصوم را

    خدایا شکرت بایت تصاویر زیبای drone را که این همه زیبایی را به اسانی به ما نشون میده الهی شکر بایت این همه زیبایی

    خدایا شکرت بابت روزی امروز من که منا ساختی تا شب خدا میدونه تا شب چقدر احساسم عالیه و چه اتفاقات عالی برای من رخ میده که هر لحظه بیشتر و بیشتر شاد میشم خدایا شکرت که خلق زندگیمون را دادی دست خودمون خدایا شکرت که تو اینقدر با شعوری دمت گرم

    عاشق بندگی کردن تو هستم سلطان عالمین

    ممنونم استاد عزیز از اشتراک گذاشتن این فیلم ها انشا الله کل دنیا را ببینید و‌ما هم هر‌روز حال کنیم خدایا شکرت

    شاد‌وسالم باشید

    وحید‌ربانی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  2. -
    ژیلا موسوی گفته:
    مدت عضویت: 1230 روز

    به نام خدای زیبایی ها

    سلام و صد سلام به استادِ جان‌ها

    سلام به استاد بانو شایسته عزیز

    سلام به آمریکا

    سلام به ابرهای زیبا

    سلام به جاده تمیز

    سلام به طبیعت بی نظیر خداوند

    سلام به درختان سرسبز و سر به فلک کشیده

    سلام به عظمت کوه

    سلام به آبشار چشم نواز

    سلام به صلات استاد اونجایی که با دیدن بیرون ریختن آب از دل کوه دستهایش را به ذکر خداوند بالابردن اشک از چشمانم جاری شد

    سلام به آب نرم که در دل کوه سخت جاری است و اون رو به هر شکلی که بخواد، به هر شکلی که بخواد درمیاره

    یعنی استمرار

    استمرار

    استمرار

    رمز موفیقت

    رمز پیروزی

    قدمها رو پیوسته برداشتن

    و عاشق الله اکبر گفتن استادم که با دیدن شگفتی ها یاد بزرگی خداوند می افته الله اکبر

    بیچاره سنجاب ها دارن پوست میخورن

    چقدر کلام استاد بر جانم نشست

    پوستم براشون خوبه

    خداااا من

    اون نی نی پشت باباش

    چه تجملاتی هم داره، تخت پادشاهی داره

    و باز هم خداروشکر طبیعت زیبا

    نما از بالا

    چقدر بزرگی خداوند بزرگی زمین در برابر چشمان من

    واضح شد.چقدر دلم رهایی رو میخاد

    چقدر احساس های خوب رو میخام

    تجربه های بی نظیر دلم میخاد

    اهدنا الصراط المستقیم

    صراط الذین انعمت علیهم

    باز هم سپاسگزار شما دوتا فرشته زمینی هستم

    سایه تون مستدام

    عمرتان طولانی

    لحظه هاتون با برکت

    و کلامتون جهانی بشه انشالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    سعید مهدیزاده گفته:
    مدت عضویت: 1134 روز

    سلام ودرود به استاد عباس منش وهمسر گرامی خدایا سپاس که با شمااشناشدم تا خدارا بیشتر بشناسم وبیستر ستایش کنم دمتون گرم که وقت میزارید وازطبیعت زیبای خداوند وافریدهای زیبا اینگونه فیلمبرداری میکنید خیلی خیلی کارتون عالی من برای بار سوم دارم برای شما مینویسم وهربار که کلیپهای زیبای که گرفتید میبینم خداوند بزرگ سپاس میکنم برای این همه زیبای و آفریده‌های رنگابرنگ وحیوانات وپرندگان زیبای که آفریده دراین دنیای زیبا چه آبشار زیبا وقدرت آب که اینگونه صخرهاشکافته وبرای خودش این مسیر زیبا رادرست کرده خداوند سپاس به این خلقت وافریدهای زیبایت به آن پرندگان زیبا وان سنجابهای کوچلو موفق وتندرست پایدار باشید درپناه خداوندبزرگ شادباشید وسلامت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    معصومه برزگر محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1238 روز

    سلام ودرودبه استادعزیزوتمام هم فرکانس های عزیزم وقت همگی بخیروخوشی خدایاشکرت میکنم بخاطرفرصت جدید که به من دادتامهربانتروعاشقانه تر زندگی کنم خدایاشکرت هرروزبامن مهربانی و هرچه بدی میکنم تو بامن خوبی شکرت بادبادک دلم رابه شوق رسیدن به توپروازمیدهم خدایا به خاطرلطفت وبخشندگیت سپاسگزارم این همه جاه وجلال توسپاسگزاری بینهایت میطلبدحتی ازگفتنش زبانم بندمی ایدوبادیدن این همه شکوه عظمت پروردگارسرسجده فرود می آورم وسپاسگزار بینهایت لطفت هستم پروردگارابابت زنده بودنم شکرخدایاشکرت یکباردیگرفرصت دادی چشمان زیبایم این همه تصویرخلاقانه ات راببیندشکرپروردگارم شکر که پیرامونم سرشارازاشتی بخشش و ثروت الهی است ومن نیزسهم خودم رابه وفورمی ستانم خدایابابت تک تک سلولهای بدنم تپشهای قلبم پلک زدنهایم شکر خدایاوقتی این همه زیبایی رادرتمام جهان میبینم چطورشکرگزاری نکنم که هرچه شکرمیکنم نسبت به من لطفتت بیشترمیشودخدایاشکرت زندگی بخشیدی خدایاشکرت هرروزنعمتهای بیشتری وارد زندگیم میکنی خدایاشکرت هدایتم میکنی مسیردرست رانشانم میدهی افرادمناسب سر راهم قرارمیدهی وهرانچه خیروصلاح من است برایم مقدرمیکنی یگانه افریدگارمن توراسپاس میگویم که مراازتمام وابستگیها می رهانی وترس ازدست دادن راازمن دورکردی وچنان روحم رابزرگ کردی که دلبسته باشم نه وابسته خدایا به خاطر همه چی ازت ممنونم شکرت بابت آدمهایی که معلم من بودن ودرسهایی که به من آموختند شکربخاطرعشقی که میگیرم میبخشم ومیپراکنم خدایاشکرت بابت روز که کار میکنم وشب را مایه ارامشم قراردادی بابت روزی حلالی که برسرسفره ام میبخشی خدایاشکرت این همه نعمت عظمت که در جای جای این کره زمین خلق کردی استادعزیزسپاسگزارشمام بابت زحمتهایی که میکشی ودرخوشیهاتون واون نگاه زیباتون که همه سرشارازعشقه به خداست ماروسهیم میکنید احساس مسئولیت کردم واجب دونستم این همه زیباییهاروکه به نمایش گذاشتیدومن لذت بردم به عنوان یک عضوازخانواده شماقدردان زحمات شما وشکرگزارنعمتهای بینهایت پروردگارم باشم ازیگانه پروردگارم ارزومیکنم تانفس دارم فرصت بده هرروزلیاقت شکرگزاری داشته باشم مگه میشه آدم این همه لطف خداروببینه براحتی بی تفاوت رد بشه خیلی به خدابدهکارم وقتی شکر میکنم باربدهیم احساس میکنم کم میشه لطف خدابازم بیشترمیشه دم خداگرم بی منت ارزانی میکنه میبخشه هیچ توقعی نداره کرم ولطفش همیشه هست سپاس سپاس ممنون ازشمااستادعزیزبا فایل جذابتون عشق به زندگی روبه مامی بخشی هرچی بگم کم گفتم واقعادمتون گرم خداقوت عمرتون باعذت باعشق تمام سفرهای شمارومیبینم دنبال میکنم لذت میبرم امیدوارم تنتون سلامت باشه سفرتون بیخطردرپناه حق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    Ehsan Moqadam گفته:
    مدت عضویت: 1960 روز

    به نام خالق عشق و زیبایی

    درود و خداقوت به دو عزیزدل و همسفران بهشتی خودم در این سفر بی‌نهایت زیبا و به‌یاد ماندنی

    نمیدونم کلمه ذوق مرگ کلمه مناسبی هست برای ادای احساسم نسبت به این فایل یا نه اما واقعاً چیز دیگه‌ای در بیان احساسم نسبت به این فایل به ذهنم و قلمم نیومد.

    شاید سخت‌ترین کار دنیا این باشه که بشه در بین فایل‌های سفربه‌دور آمریکا قسمتی رو به‌عنوان بهترین قسمت انتخاب کرد چون تمامش با توجه به فرکانسی که هر لحظه داری بهترین چیزی که میتونی دریافتش کنی و دلیل احساس فوق‌العادم اینکه فهمیدم چقدر فرکانسم بهبود پیدا کرده که در مدار این فایل هستم اونم دسته اول چون به‌نظرم بهترین قسمت این سریال همین قسمت بود.

    یکی از بیشترین دلیل احساس خوبم عکس زیبا و پراحساس دو عزیز بود که من ندیده بودم همچین عکس پراحساس و عاشقانه‌ای که استاد و خانم شایسته در آغوش هم باشند خیلی خفنه انرژی این عکس خیلی حال خوبتون تو این عکس حالم رو خوب کرد دمتون گرم

    زیبایی‌های این فایل حد و مرز نداره، انرژی این آبشار عجیب و غریب خاص و بالا بود، دیدن این آبشار مصداق بارز فراوانی بود یعنی خود آب به‌شکل فوق‌العاده‌ای برای من یادآور فراوانی جهان هستیه و هربار که به‌فراوانی توجه میکنم بیشتر و بیشتر تو زندگیم میبینمش و تو تمام طول این فایل خداروشکر میکردم که چشمایی دارم که داره این زیبایی‌هارو میبینه.

    همه چیز این فایل پر از عشق بود، از عکس کاور گرفته تا ذوق‌زدگی استاد و این اشتیاق خانم شایسته برای عکس گرفتن در جاهای صعب‌العبور و اون عکس یادگاری اگه اشتباه نکنم مادر و دختر و عشق و آرامشی که میشد در نگاهشون حس کرد تا اون پرنده‌ها و سنجابک‌ها، بچه‌ای که پشت پدرش بود و تصاویر درون که استثنائی بود واقعاً اصلاً دوست نداشتم از یه طرف فایل تمام شه از یه طرف خیلی هیجان داشتم که بیام بنویسم درباره این زیبایی‌ها.

    وقتی داشتم اون پرنده‌های فوق‌العاده زیبا و کوچک و اون سنجابک‌ها رو میدیدم یاد این افتادم که چه چیزهای به‌ظاهر زیبای کوچکی تو زندگی ما هست که از دیدن و تحسینش غافل میشیم و همش انگار منتظر چیزهای بزرگ هستیم برای سپاس‌گزاری، مثل دیدن این پرنده‌های کوچک، مثل آرامشی که وقتی داری با اعضای خانوادن صحبت میکنی داری، مثل یک لبخند زیبای یکی از اعضای خانوادت، مثل یه نشانه کوچکی که از قدم گذاشتن برای اهدافت میگیری و هزاران مورد دیگه.

    مثلاً همین امروز یه اتفاق خیلی عالی تو بحث کاری برام افتاد بعد به‌شکل کاملاً واضح متوجه شدم که چقدر تغییر کردم بعد به دوستم گفتم که ببین من قبلاً فکر میکردم که تا کار تموم نشه تو نتیجه نگرفتی اما حالا میفهمم همین اتفاق خودش نتیجست، همینکه من میدونم هیچ مقصد خاصی وجود نداره و همش مسیره نتیجست، همین که من دیگه عجله‌ای برای تجربه هیچ خواسته‌ای ندارم سعی میکنم از مسیر لذت ببرم و واقعاً هم میبرم همین خودش نتیجست، همین که من میبینم این اتفاق قبلاً نبوده و از زمانی که من بهش آگاهانه توجه کردم داره جهان بهم پاسخ میده خودش نتیجست، خود اون نتیجه‌ای که دنبالش هستی همین حالا برات اتفاق افتاده، این حال خوب و عالی همون نتیجست، خداروشکر. تازه اون نتیجه نهایی هم از همین مسیر عبور میکنه، هرچند که واقعاً دیگه الان برات هیچ اهمیتی نداره.

    امروز صبح که بلند شدم یه لیست بلند بالا از تمام خواسته‌هایی که تو زندگیم بهشون رسیدم و به‌ظاهر بزرگ بودند و به ذهنم رسید تهیه کردم و در طرف دیگه از اهدافی نوشتم که با وجود اینکه دنبالش بودم بهش نرسیدم، اومدم مقایسشون کردم و متوجه شدم تمام خواسته‌هایی که من بهشون رسیدم و تجربشون کردم من هیچ باوری مبنی براینکه نمیشود و نمیتونم داشته باشمشون نداشتم حداقل هیچ موردی یادم نیمد اما خواسته‌هایی که هنوز تجربشون نکردم نکته مشترکشون این بود که من ترمزهایی مبنی بر اینکه شاید نشود دارم و به همین دلیل هم نشده.

    یه کلیپی من از تمام موفقیت‌ها و خواسته‌ها و تجربیات لذت‌بخشم تهیه کردم و امروز که داشتم میدیمشون خیلی خیلی انرژیم بالاتر رفت و هی با تکرار این موضوع که احساس خوب یعنی اتفاق خوب احساسم رو بهتر کردم و میدیم که جهان چقدر سریع داره بهم واکنش نشون میده.

    به خدا هر روز احساس میکنم نه به اندازه یک روز بلکه اندازه یکسال بلکه بیشتر از نظر فرکانسی و احساسی دارم به مدارهای بالاتر صعود میکنم.

    چند روزه که این عبارت خیلی تو ذهنم میچرخه که:

    هر چیزی که به‌دنبالش هستی به تو داده میشه، فقط آرام باش و لذت ببر

    وقتی این عبارت تکرار میشه خیلی احساسم خوب میشه و با یادآوری قانون دوباره به احساس خوب بیشتر میرسم.

    یاد یه جمله‌ای از متیو مک‌کنهی افتادم که میگفت یه اشتباهی که ما در تعریف رضایت در زندگی داریم استفاده از واژه شادیه، فلان چیز رو بگیرم تا خوشحال بشم، فلان اتفاق بیفته خوشحال بشم یا هر چیز دیگه انگار یه جورایی داریم به‌تعویقش میندازیم برای یه زمان دیگه و به‌نظرم من باید جاش رو با کلمه لذت عوض کنیم، رضایت در لذت از لحظه بدست میاد، اون خوشحالی که ما به‌دنبال تعریفش هستیم یعنی همین لذت که تو لحظه داره رخ میده.

    شاید یکی از چیزهایی که در مورد قانون فراموش میکنیم تایید کردن نشانه‌های هرچند به‌ظاهر کوچک، این نشانه‌ها درواقع کوچک نیستند و دقیقاً نشانه فاصله فرکانسی ما با خواستمون هستند، اصلاً همینکه ما اون‌هارو کوچک میبینیم به این خاطره که فکر میکنیم خواستمون بزرگه و چیزی که از نظر ذهنمون بزرگ باشه مادام که بزرگ باشه بهش نمیرسیم، پس کار این نشانه‌ها هموار کردن مسیر تکاملی ما برای رسیدن به خواسته‌هامونه، هربار که نشانه‌ها رو تایید می‌کنیم خواستمون برامون بدیهی‌تر و یک قدم بهش نزدیک‌تر میشیم، من خیلی خیلی خیلی زیاد به این موضوع باور دارم.

    این ما هستیم که تعیین میکنیم اوضاع به چه شکل برامون پیش بره، اگر نشانه‌ها رو تایید کنیم آرام آرام در مدار نشانه‌های بیشتر قرار میگیریم و مسیر برامون هموارتر میشه تا وقتی چشم باز کنیم ببینیم داریم خواستمون رو تجربه میکنیم اما میتونیم انتخاب کنیم که نشانه‌ها رو نادیده بگیریم و بگیم که این که چیزی نیست من دنبال چیزهای بزرگترم و هرگز یا خیلی دیر و به سختی به خواستمون برسیم که امکانش در این حالت تقریباً میشه گفت غیرممکنه.

    پس انتخاب با خود خود ماست.

    مثلاً وقتی داری روی اعتمادبه‌نفس و باور فراوانی کار میکنی و حق خودت میدونی رشد بیشتر در کسب‌وکار و زندگیت رو و یه مشتری جدید میاد، نگو چه فایده هنوز که اتفاقی که من میخواستم نیفتاده، تایید کن بگو ببین من خواستم شد پس فرکانس‌ها داره جواب میده.

    خداروشکر میکنم که در مدار این زیبایی‌ها قرار گرفتم، واقعاً اساتید خوبم دستمریزاد برای این فایل‌های بی‌نظیر

    مثلاً همین امروز که دیدم دارم جواب کارهام رو میگیرم اصلاً احساسم قابل وصف نبود و گفتم ببین هرچقدر که بیشتر و با باور قوی‌تر پیش برى در مسیر و پیشرفت بیشتره پس هر لحظه این رو به خودت یادآوری کن که همه چیز به تو داده میشود.

    نکته خیلی مهمی که دوست داشتم دربارش صحبت کنم در مورد اون خواسته‌هایی که بهشون رسیدم دیدم نقش یه باور خیلی در تحقق اون خواسته‌ها پررنگ بوده و اون هم این بوده که من تموم اون خواسته‌هارو حق خودم میدونستم و در مورد اون خواسته‌هایی که بهشون نرسیدم ترمزهایی وجود داشته که من رو قانع کرده که انگار اتفاق غیرمنتظره‌ای هم نبوده و حق تو نبوده که بهش نرسیدی اما همون خواسته رو زمانی که حق خودم دونستم در مدارش قرار گرفتم و به‌راحتی دریافتش کردم، اصلاً نشانه دریافت برای من شده راحتی. راحت بودن نشانه دریافته. اصلاً یه صبوری و رهایی خاصی در وجودت شکل میگیره.

    به قول استاد بسیار تفاوت هست بین اشتیاق برای رسیدن به خواسته با احتیاج به یک خواسته و الان دارم تمرین میکنم که احتیاجم رو تبدیل به اشتیاق کنم و به‌وضوح میبینم که در مورد بعضی‌هاش این تغییر داره اتفاق میفته و در مورد بعضیاى دیگه باید بیشتر روى ترمزها کار کنم

    بی‌نهایت از خدای مهربان، اساتید خوبم و همه همسفران خوبم در این سفر زیبا سپاس‌گزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 80 رای:
    • -
      یگانه بانو گفته:
      مدت عضویت: 803 روز

      احسان عزیز سلام

      کامنت زیباتون انقدر‌‌‌ برای من نکته ی مهم داشت که اصلا نمی‌دونم به کدومش اشاره کنم.

      چند بار خوندم و یه بخش هایی رو کپی کردم برای خودم که بارها و بارها بخونمش.

      مخصوصا اینجا ک نوشتین:

      شاید یکی از چیزهایی که در مورد قانون فراموش میکنیم تایید کردن نشانه‌های هرچند به‌ظاهر کوچک، این نشانه‌ها درواقع کوچک نیستند و دقیقاً نشانه فاصله فرکانسی ما با خواستمون هستند، اصلاً همینکه ما اون‌هارو کوچک میبینیم به این خاطره که فکر میکنیم خواستمون بزرگه و چیزی که از نظر ذهنمون بزرگ باشه مادام که بزرگ باشه بهش نمیرسیم، پس کار این نشانه‌ها هموار کردن مسیر تکاملی ما برای رسیدن به خواسته‌هامونه، هربار که نشانه‌ها رو تایید می‌کنیم خواستمون برامون بدیهی‌تر و یک قدم بهش نزدیک‌تر میشیم، من خیلی خیلی خیلی زیاد به این موضوع باور دارم.

      این موضوعی بود که دوست داشتم منم امروز در موردش صحبت کنم.ولی به یه مطلب قشنگی برخوردم که حس کردم اون تو اولویته که به اشتراک بذارم.

      خیلی خوشحال شدم که به کامنت شما و مباحثی که تو ذهنم بود و شما بهش اشاره کردین هدایت شدم.

      از خط به خط کامنتتون لذت بردم.

      موفق و پیروز باشین…..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      محمدرضا روحی گفته:
      مدت عضویت: 1345 روز

      به نام هدایت الله

      سلام بر احسان خوب و دوست داشتنی چقدر بی‌نظیر بود کامنت شما

      خیلی سپاسگزارم به خاطر نکته‌های خوبی که سرشاراز لذت وانرژی بود از نکته های خوبی که کامنت شما من را متوجه خودم کرده است ممنونم

      چقدر کامنت شما فوق العاده و درس‌های بزرگی برای من داشت تحسین می‌کنم شما رو که انقدر کامنت شما عالی و زیبا و دوست داشتنی بود

      دوست ارزشمندم احسان جان امیدوارم همیشه در زندگی موفق و به درجات بالاتر از نتایج خوب زندگیت برسی و خواسته‌هایت را هر بار با رسیدن به آن تیک بزنی و نتایج خوبت برای ما بنویسی تا ما هم خوشحال شویم و امیدمان همواره بیشتر بشود در مسیر درست زندگی

      هر کجا هستی در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      سیدحبیب حافظان گفته:
      مدت عضویت: 2096 روز

      سلام بر احسان پر احساس عزیز

      خیلی خوشحالم که خداوند دوستان آگاه و فاضلی چون شمارو به من هدیه کرده

      چقدر پر محتوا و پر از نکات عمیق و لازم برای تازه واردهای مثل من داشت که در ابتدای مسیرم.

      این جمله

      هر چیزی که به‌دنبالش هستی به تو داده میشه، فقط آرام باش و لذت ببر

      شبیه به این آیه از انجیله که:

      هر آنچه از شما ستانده شده یه شما بازگردانده خواهد شد.

      و قرآن خودمونم شبیه به اینو گفته:

      ای رسول، به اسیرانی که در دست شما مسلمین‌اند بگو که اگر خدا در دل شما خیر و هدایتی مشاهده کند (و ایمان آرید) در مقابل آنچه از شما گرفته شده بهتر از آن را عطا می‌کند و از گناهان شما می‌گذرد که خدا آمرزنده و مهربان است.

      و این طبیعی و کاملا طبق قوانین کائناته که

      وقتی داری روی اعتمادبه‌نفس و باور فراوانی کار میکنی و حق خودت میدونی رشد بیشتر در کسب‌وکار و زندگیت رو و یه مشتری جدید میاد

      سپاسگزارم احساس عزیز و برات آرزوی روزهای بهتر و قشنگ ترو دارم

      غرق در عشق و آگاهی باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      لی لی گفته:
      مدت عضویت: 2265 روز

      سلام آقای مقدم

      با تشکر از شما و کامنتهای فوق العاده ای که می نویسید، راستش انگار این کامنتت رو خطاب به من نوشتی

      امروز توی تمرین کدنویسی روزانه ام، یکی از مواردی که خواسته بودم این بود که برای خواسته رابطه دلخواهم یه نشونه ببینم

      صبح وقتی کاور این فایل رو دیدم، برای این عکس زیبای استاد و مریم جان، خیلی ذوق زده شدم ولی راستش اون رو نشونه ای برای خودم ندیدم

      حتی عکس رو بزرگ کردم و چندین بار نگاهش کردم، حتی اون علامت پیروزی که مریم جان با دستیش که پشت استاده نشون میداد رو دیدم و یه جورایی احساس کردم انگار یه اشارتی به منه(مثل این فیلمهای معمایی که یه سری المانهایی رو جستجو میکنن و با توجه به اون به گشایش معما میرسن) ولی باز هم توقعم از خدا، یه جور خصوصی بودن این نشانه برای خودم بود و تا این لحظه که ساعت 10.5 شبه، با خودم گفتم این کدم امروز تیک نخورد

      وقتی کامنتت رو خوندم که نوشته بودی:

      یکی از بیشترین دلیل احساس خوبم عکس زیبا و پراحساس دو عزیز بود که من ندیده بودم همچین عکس پراحساس و عاشقانه‌ای که استاد و خانم شایسته در آغوش هم باشند خیلی خفنه انرژی این عکس خیلی حال خوبتون تو این عکس حالم رو خوب کرد دمتون گرم

      گفتم راستی میگی ها، مگه ما چندبار یه همچین تصویری از استاد و مریم جان دیده بودیم

      بماند که کامنتهای آقای حافظان و وجیهه بانو رو هم خوندم و کلی مشعوف شدم، حتی سعیده هم امروز در مورد عشق نوشته بود

      الان بعد خوندن کامنت یه لحظه احساس کردم مثل اون کشیشی شدم که سیل داشت شهر رو میبرد و اون هر کمکی براش میومد رو رد میکرد و میگفت نه خدا باید به کمکم بیاد، و آخر سر وقتی غرق شد و رفت پیش خدا، با حالت گلایه به خدا گفت چرا کمکم نکردی؟ و خدا گفت من برات ماشین و قایق و هلی کوپتر فرستادم ، ولی همه رو رد کردی، فکر کردی این کمک ها از جانب کی بود؟

      مورد بعدی که میگم این کامنت رو برای من نوشتی، اونجایی بود که در مورد پرنده ها و سنجابکها و حس استاد نوشته بودی، من امروز رفته بودم به دل طبیعت و اونجا پرنده کوچیکی رو دیدم که صدای زیبایی داشت و مدتی ایستادم و باهاش حرف زدم و بعد رفت روی یه درخت دیگه، که اونجا هم چندتا پرنده بزرگتر و زیباتر بودن(فکر کنم بلبل خرما بودن) و کلی از دیدنشون حظ کردم و خدا رو شکر کردم، در صورتی که قبلا خیلی از این چیزهای به قول تو کوچیک رو نمی دیدم

      و نکته بعدی در کامنتت اونجایی بود که در مورد خواسته هایی که بهشون رسیدی صحبت کردی که اونها رو حق خودت میدونستی که بهشون رسیدی

      باورت میشه بعد از اینکه مجدد جلسه دوم کشف قوانین رو گوش کردم و اومدم به سوالاتش پاسخ بدم، دقیقا این موردی که گفته بودی برای من کشف رمز شد و انگار بهم یه الگو داد برای رسیدن به خواسته هایی که خودم سنگ انداختم جلوشون، و چند روز که میخوام در این مورد هم توی کشف قوانین یه کامنت بنویسم که هنوز این کارو نکردم

      بازم ازت ممنونم آقای مقدم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      محمد آزاد گفته:
      مدت عضویت: 2179 روز

      سلام داداش احسان عزیز

      سپاسگزارم ازت بابت کامنت زیبا وتاثیرگذارت..

      در مورد نشانه ها توضیح دادی ومثال زدی عالی بود

      دقیقا همین نشانه های خواستم ن خودش لطفی از سمت خداست که باعث دلگرمی آدم میشه واسه نزدیک شدن به خواسته به شرطی که طبق گفته ی شما ما هم اونا رو تایید کنیم وسپاسگزارم خداوند باشیم که آره مسیرم درسته وباید ادامه بدیم باقدرت بیشتر…

      اونوقته که کم کم خواستمون برامون بدیهی میشه ویه جایی میبینم خیلی آسون واردزندگیمون شده وداریمش…

      خدایاشکرت بابت این آگاهی های ناب وتاثیرگذار

      آرزوی سلامتی وثروت روز افزون برای برادرم احسان… یاحق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      زهره گفته:
      مدت عضویت: 796 روز

      سلام آقا احسان دوست داشتنی

      کامنت های شما ازطریق ایمیل بهم خبر داده میشه چون نگاه شمارو دوست داشتم

      من حدود 8ماه پیش آشناشدم باسایت و خواستم از خدا که بهم عزت بده

      از 300پول بامنت شوهرجان به عنوان پایه استفاده کردم وگفتم میخام حقوق داشته باشم بدون هیچ پشتیبانی (فقط خدا باشه همه کسم)

      الان شده ماهی 2700تومن وبه عنوان اولین مدرس شهر در رشته خودم دارم تدریس میکنم

      واما امروز….

      صبح پیام اومد که سالگرد تاسیس پیجتان مبارک

      پیجی که یک سال پیش ایجاد کردم ولی روش کارنکردم ،فقط با 9تاپست 115فالور بدون دخالت من اومدن

      تمرکزم رو گذاشتم روکلاس حضوری

      اومدم سراغ سایت وخیلی خیلی هدایتی به سه تا فایل درآمدت روسه برابر کن رسیدم(الان یه ماهی میشه که درآمدم تثبیت شده وهمش دوست دارم از مهرماه درآمدم بیشتر بشه)اومدم هر سه فایل رو نکته برداری کردم و نوشتم

      واااااای که چقدر متفاوت از پارسال نوشتم

      واخرش به این رسیدم توفایل سه که من یه پاشنه آشیل دارم

      اینکه من فک میکنم اگه شاگرد بیشتر جذب کنم باید شبانه روز روی پیج وقت بذارم که من درحال حاضر شرایطش روندارم

      اومدم الگو نوشتم اما قانع نشدم

      ته دلم هی می‌گفت که نه بابا فقط راهش همینه که بیای رو پیج

      اما من بادوتا بچه کوچیک کل هفته رو درگیر کلاس هام(من فقط دوماه کلاس برداشتم واین اولین سابقه کاری منه؛من بدون هیچ سابقه ای وبه عنوان اولین نفر هدایت شدم به بهترین آموزشگاه شهر و این کلاس رودایر کردم)روپیج فعالیت کردن از نظر من کار سختی نیست

      اما تمرکز میخاد که من درحال حاضر ندارم

      گفتم خدایا بهم بگو،الهام کن که راه زیاده_شاگرد زیاده

      تومیتونی،بهم نشون بده

      وخلاصه که کلی حرف زدم باهاش

      من کلی آدم دارم اطرافم ولی باهیچکس جز خونه مامانم(اون هم هردوهفته یکبار)باکسی رفت و آمد نمیکنم(قبلاً همه جا و همیشه میرفتم)الان فقط تنهایی رو دوست دارم واینکه باخدای خودم حرف بزنم

      سرنوشت من واینجا رسیدنم خیلی خیلی طولانیه که نمیشه اینجا گفت

      حدود دوساعت پیش یه خانمی زنگ زد گفت ما یه شرکت ایرانی _کانادایی هستیم ومدرس میخایم که به بچه های فارسی زبان خارج از کشور درس بدن واین رشته رو براشون تدریس کنند

      ومن به شمارسیدم وتماس گرفتم(حدود همون 6ماه پیش اصلا نمی‌دونم چطوری تویکی از سایت ها اسمم رو نوشتم به عنوان مدرس)

      حالا این خانم زنگ زد

      من و میگی گریه پشت گریه

      اما خیلی یه غم عجیبی اومد تو دلم

      گفتم آخه چرا اینجوری شدم من

      فکر کردم ویه ناامیدی اومد سراغم

      آره فهمیدم چرا؟؟؟من ترسیدم از دست بدم

      چون همون موقع که تازه تو سایت ثبت نام کردم بالای 50نفر زنگ زدن وموقع صحبت بامن خیلی راضی بودن اما به نتیجه نرسیدن هیچ کدوم

      والبته که اون موقع ناراحت شدم اما الان فهمیدم که نه بهتر شد

      چون انگار من باید این کلاس های حضوری رو میرفتم تا بهتر برام جابیفته

      الان مطمئنم که اگه شاگرد مجازی داشته باشم ازپسش برمیام ولی اون موقع نه

      سریع شمارش روپاک کردم(چون ترسیدم شیطان فریبم بده وبهش زنگ بزنم؛چون من عهد کردم که دنبال شاگرد نرم وفقط ازخدا بخام که بهترین هاشو به سمت من هدایت کنه،پس من ازکسی خواهش نمیکنم

      پس من برای راضی نگه داشتن کسی دروغ نمیگم

      پس من برای گرفتن شاگرد اصرار نمیکنم)

      شماره رو پاک کردم

      اما هرکار کردم دلم آروم نشد،یه غم عجیب داشتم_هرچی صحبت کردم نمی‌دونم چرا به آرامش واحساس عالی امروزم نرسیدم(امروز اینطوری فرض کردم که همه چیز نشانه اینه که من باید درآمدم افزایش پیداکنه)

      وقتایی که اینطوری میشم فقط ایه قرآن آرومم می‌کنه چون دقیقا وصف حال من میاد وبهم کمک می‌کنه ودرمورد آینده من صحبت می‌کنه

      آیه اول سوره عنکبوت

      ای اهل ایمان اگر ایمان بیاورید بیشتر از اعمال نیکتان پاداش میدم

      این خلاصه بود

      گفتم یعنی من الان جزو ایمان اورندگانم؟؟؟؟یعنی من واقعا ایمان دارم(چون همیشه صحبت که میکنم باخدا میگم همه کسم تویی وهیچکس روجزتوندارم)

      درنهایت یاد یه جمله از استاد افتادم

      اینکه من خیلی دوست دارم این برام پیش بیاد اگه بشه خیلی خوشحالم اگه نشه حتما صلاح نیست

      خلاصه گفتم راضیم به رضای تو

      ولی من نمیتونم خودم رو فریب بدم

      هنوز ته دلم یه چیزی آزار میده منو

      تارسیدم به فایل شما،انگار که دارید بامن حرف میزنید

      نشانه هارو تاییدکنلذت ببربه نتیجه در نبند فقط_رها باش.

      این اتفاق خوشایند که من مدرس بچه های فارسی زبان خارج از کشور بشم درحال حاضر نهایت ایده آل منه

      خیلی رو اعتماد به نفس من وباور لیاقت من مطمئنم تاثیر به سزایی داره

      خیلی هم دلیل آوردم که شرایط برام پیش اومده که باذهن منطقی من یه شرایطی خیلی خوب بوده وبعدش که نشده وهدایت شدم یه جای دیگه؛فهمیدم که خوب شد که اصلا اونجا نرفتم

      وحرف و خواهش همیشگی من از خداوندم اینه که منو به حال خودم ول نکنمن وبااین ذهن منطقیم تنها نذارمن نمیخام پاروبزنم تو سکان دارباش،با حرف قشنگ شما که من فقط میخام بشینم روپای بابام پشت فرمون ولذت ببرم وفقط ادای رانندگی رو دربیارم وخودت منو ببر به بهترین جاها_جایی که علاوه بر ثروت یه عزت ونام نیک هم بهم بده ومنو بین آدم هات محبوب کن

      حالا آقا احسان شما یه چیزی بهم بگو

      الان به نسبت آروم هستم

      اما من آرامش درونی میخام ،یه آرامش واعتماد مثل امروز صبح

      یه چیزی بهم بگو

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فرزانه ارزشمند گفته:
      مدت عضویت: 760 روز

      سلام احسان عزیز..

      باز هم یک دیدگاه بی نظیر دیگه و پر از آگاهی های ناب و درس های توحیدی عمیق از شما‌‌‌‌….

      دست مریزاد آقا احسان…

      تحسین میکنم شمارو..

      الهی آسون بشید برای اسونی ها پدر و مدار راحتی و آرامش واشتباق برای خواسته هاتون برسید….

      یک سوال داشتم…

      چطوری میخواید از احتیاج به اشتیاق رسیدن به خواسته هاتون برسید؟!!!!

      متشکرم که صبورانه وقت گرانبهای خودتون رو در اختیار من میزارید…

      با درود فراوان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        Ehsan Moqadam گفته:
        مدت عضویت: 1960 روز

        درود بر شما دوست فرزانه و بسیار با محبت و ارزشمند خودم

        از نام و نوشته‌های پر مهر شما بسیار لذت میبرم و از خدای مهربان برای وجود عزیزانی مثل شما بسیار سپاس‌گزارم

        به نظرم مهم‌ترین منطق برای این تغییر زاویه دید پرسیدن این سواله که ما خواسته‌هامون رو برای چی می‌خواهیم دقیقاً؟

        می‌خوام درآمدم بالا بره که چی بشه؟

        همچین کیفیتی از عشق رو تجربه کنم که چی بشه؟

        به این خواستم برسم که چه اتفاقی برام بیفته؟

        که حالم خوب بشه؟ احساسم خوب باشه؟

        پس اگر اینه من همین الان هم به هدف اصلیم رسیدم دیگه که احساسه خوبه، پس مهم احساس خوبست نه خواسته.

        یادتون هست وقتی بچه بودیم یه اسباب بازی جدید میومد کمتر با اسباب بازی قدیمی‌هامون بازی میکردیم و گاهی حالمون بد بود که اسباب بازی جدید نداریم اما وقتی چاره‌ای جز بازی با اسباب بازی قدیمی ها پیدا نمیکردیم و دوباره شروع میکردیم به لذت بردن و آرام دیگه رهاش میکردیم میدیدم یا تو جشن تولد یا به یه طریقی برامون گرفتن همون.

        ما اون اسباب بازی رو می‌خواستیم که باهاش کیف کنیم اما انقدر یه تایمی به نبودش فکر میکردیم که حالمون بد میشد و تا زمانی که این احساس رو داشتیم هرگز نمیتونستیم اون رو داشته باشیم.

        تمام خواسته‌های ما حکم اون اسباب بازی هاست و قانون تحققش هم همونیه که تو بچگی بود: احساس خوب

        وقتی این رو درک کنیم دیگه میدونیم که عجله و تقلا و گریه و گله و شکایت فایده‌ای نداره، تنها چیزی که میتون اون خواسته رو وارد زندگیم کنه احساس خوبمه

        وقتی این باور ایجاد میشه ما از مرحله احتیاج به اشتیاق میرسیم چون میدونیم که اون احتیاج ما رو به احساس خوب نمیرسونه شاید حتی بتونیم اون خواسته خاص رو داشته باشیم اما نتیجه احساسیش برامون خوب نخواهد بود. اونوقت برای بودن و رسیدن به احساس خوب، سپاس‌گزاری، توجه به نکات مثبت و کارهایی که این احساس رو به ما میده وقت میگذاریم و به راحتی خواسته‌هامون رو دریافت میکنیم

        درک تمام این موضوعات تکاملی است.

        آرام آرام متوجه میشویم که جهان به چه شکل عمل میکنه و آگاه میشیم از اینکه احتیاج چقدر ما رو از خواستمون دور میکنه و اشتیاق نزدیک و سعی میکنیم که لحظات بیشتری رو در احساس خوب بمونیم

        توضیحات بسیار دقیق و مفصل درخصوص این موضوع در جلسه 8 و 9 کشف قوانین به خوبی توضیح داده.

        از شما دوست عزیزم بی‌نهایت سپاس‌گزارم و از خدای مهربان بهترین‌ها را برایتان آرزومندم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
        • -
          فرزانه ارزشمند گفته:
          مدت عضویت: 760 روز

          سلام دوست مهربان و پاک دل خودم،

          ازتون سپاسگزارم که انقدر با حوصله و عشق و محبت برای من کامنت نوشتید

          منت گذاشتین و وقت با ارزش خودتون رو در اختیار من گذاشتین..

          بی نهایت سپاسگزارم دوست عزیزم

          الهی که همیشه سالم و سلامت باشید

          تک تک بچه های این سایت حتی اگر کاری ام نکند به خودی خود ارزشمند هستند…همه توی این مسیر ،هدایت شدیم …و چه خوبه بی منت و با عشق، اونایی که جلوتر هستن دست پشت سری هارو میگیرن..

          چقدر لذت بخش!!!

          با یک جمله نگاه هر شخصی ممکنه تغییر کنه

          با یک پیغام دلی رو شاد میکنید

          و شاید همین کامنتها باعث بشه افرادی که هنوز دو دل هستند به ادامه مسیر مشتاق تر بشم و شاید با یه کامنت تلنگری بهشون وارد بشه و ثابت قدم شن

          دوست عزیزم‌‌‌… در نیمه شبی که خوابم نمی‌برد و با خودم و خدای خودم توی فرکانسی ترین ساعت ، نقطه آبی و آگاهی های ارزشمند شمارو دریافت کردم و قلبمو پر از عشق و نور کردین…

          از خدای بزرگ برای شما ،هرانچه از قلبتون میگذره روخواهانم..

          موفق و پیروز باشید احسان عزیزم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      زهره گفته:
      مدت عضویت: 796 روز

      امروز 1402/6/17

      سلام بر هر بنده خدا که هدایت بشه به این قسمت

      سلام مجدد به آقا احسان ازدیشب تا الان که فقط چند ساعت گذشت ازش

      آقا احسان دیشب که برات کامنت گذاشتم حال چندان خوبی نداشتم واز کامنت بالام کاملا مشخصه

      دیشب خواستم بخوابم بر عکس شب های گذشته که خیلی راحت می‌خوابیدم نتونستم ازخداوند خواستم که آرومم کنه_نورامیدش رو دوباره به قلبم بیاره

      ومن و ازاین مسیر ناهموار شیطانی دورکنه وبیاره تو مسیر زیبای پر نور وپر از ارامشش

      الان می‌نویسم برات آقا احسان

      چون کامنت شما نشانه من بود

      بالای 3بار خوندمش و کپی گرفتم وبردم تو کانال تک نفره خودم تو تلگرام(اسمشو گذاشتم هدایت خداوند؛صحبت های من با خداست و سخنان باارزش دیگران_که این کامنت شما سراسر برام نشانه بود و تایید خداوند)

      وشروع کردم علاوه برکپی،نوشتن توی دفترم

      می‌نوشتم ودرتکمیل هر قسمت ازکامنت شما نظرم رو اضافه کردن

      کامل که شد دیدم نه هنوز قلبم آروم نشده؛گفتم بیام بنویسم اینجا تا توبه من کامل بشه

      می‌نویسم برات برادر عزیز تر ازجانم؛نگاهتون که میکنم خیلی دوست دارم که میدیدمتون؛تفکر شما برام بی نهایت زیباست

      از دیدن وتحسین کردن چیزهای کوچیک غافل نشویم

      واااای خدای من ،من چکارکردم با خودم_منی که ادعای ایمان رو داشتم

      اگر که استاد نمیگفتن باید خودت رو ببخشی و احساس خوب داشته باشی،هیچ وقت بخاطر حال دیشب واندوه بزرگی که توی دلم راه داده بودم خودم رو نمیبخشیدم

      دیروز من سراسر پر بود از نگاه والطاف تو

      من ازتو خواستم که درآمدم رو بیشتر از الان کنی،گفتم انگار فهمیدم که دیگه بابا این سه میلیون مال خودمه بیشتر رو میخام

      هدایت شدم به سه فایل درآمدت رو در یکسال سه برابر کن

      وقشنگ براینکه من کامل هر سه فایل رو درک کردم(مثل اینکه کلاس چهارم باشی و بخای جمع کلاس اول رو حل کنی؛چقد روون وبی دردسر حل میکنی)

      بعد تواخرین فایل رسیدم به مهمترین قسمت که پیدا کردن پاشنه آشیل برای کارم بود

      استاد فرمودن که این سوال روازخودت بپرس اگر همین الان با همین شرایط،باهمین امکانات الانت درآمدت رو بیشتر کنی چی میاد توی ذهنت که مانع میشه حتی بهش فکر کنی؟؟؟

      من بدون مکث وفکر این سوال رو جواب دادم

      چون خیلی وقت بود که تو ذهنم می‌چرخید

      «کسی منو نمیشناسه»

      (ازکجا باید شاگرد پیداکنم؟؟؟اخه من که ناشناخته هستم؛من که نباید تبلیغ کنم پس چطور؟؟؟)

      حالا ته دلم یه امیدی داشتم به جذب شاگرد از طریق پیج_اونم که درحال حاضر اصلا نمیتونم روش تمرکز کنم(برنامه بعدی منه،ولی الان نمیتونم)پس حالا ازکجا؟؟؟

      آره این پاشنه آشیل من بود

      گفتم خب بیا براخودت الگو پیداکن

      نوشتم اون مغازه دارهایی که میدونستم درامدشون خوب هست تو فروش حضوری و فعالیت ندارن تو پیج یا سایت

      اما قانع نشدم؛من یه شخصیتی دارم که به هر طریقی که شده حتما باید این ذهن رو قانع کنم ،درواقع نمیتونم صورت مسأله رو پاک کنم حتما باید بهش یه جواب دندون شکن بدم و دیگه بعد اون 80درصد خاموش میشه وکاری نداره بهم)من وقتی این الگو رو نوشتم ذهنم خاموش نشد

      گفتم خدایا من درحال حاضر هیچ چیز دیگه ای بنویسم تا ذهنم کاری به کارم نداشته باشه

      خودت کاری کن،یه چیزی الهام کن برقلبم،یه ایده ای برای ذهنم

      وبعد دفترم رو جمع کردم

      ولی کل روز فکر میکردم ودنبال یه راهکار بودم

      تا دیشب ساعت 10

      یه خانمی زنگ زد و گفت که مدرس میخام برای فارسی زبانان خارج از کشور_که بتونه انگلیسی صحبت کنه

      خب تا اینجا خیلی از رفتارهای گذشتم رو تغییر دادم پس(سریع گفتم نه؛چون صحبت کردن به انگلیسی دراون حد کارمن نبود،وپس نگران نشدم در لحظه وگفتم نه عزیزم من بلد نیستم

      من فقط میتونم فارسی صحبت کنم ولی این برنامه رو هم انگلیسی یا بدم هم فارسی(چون زبان های مختلف داره)

      وگفت خب اینم خوبه ؛یه سری هم این شرایط رو دارن

      بعد خیلی کوتاه و بدون اذیت خودم جوابش رودادم(قبلاً همه ی تلاشم رو میکردم وچرب زبانی میکردم که یه جوری نگهش دارم شاگرد رو)

      وبعد گفت باهاتون تماس میگیرم مجدد وقطع

      من هم سریع شمارش رو پاک کردم(قبلاً نگه میداشتم تا دوباره خودم هی پیام بدم به بهونه های مختلف که تخفیف دارم و……)

      وقطع که شد اومدم وسط خونه وکلی ذوق و شوق کردم جلوی همسرم(اون همه صدای منو شنیده بود)

      واما شروع شد…..شیطان دیشب کارش رو کرد و البته که چقدر طبیعی این کارروکرد

      قشنگ چندین ساعت من ودرگیر خودش کرد ومن خامش شدم

      گفت ببین اول اینکه یعنی چی 1_مثلا،این نشانه ست،نشانه ای که نتیجه نده آخه چه فایده

      2_اینهمه قبلاً بهت زنگ زدن برای شاگرد مجازی ولی هیچ کدوم نتیجه نداد

      این هم مثل اون،زنگ زد ولی مطمئنم باش نتیجه نمی‌ده

      3_حالا شوهرت و مسخره کردنش رو میخای چکار کنی

      همیشه میگه تو پاک دیوانه شدی،همش حرف میزنی ومینویسی

      هی میگی استاد عباس منش

      هی میگه خدای من واستادوبچه ها

      (قبلاً خیلی حرف میزدم اما الان واقعا کم شده این حرفهای من به شوهرم؛ولی متاسفانه هنوز هم گاهی جوگیر میشم وحرف میزنم)خب حالا شوهرت پس فردا پرسید چی شد؟؟؟چی میگی ؟؟؟میگه نشد!!!!!اونم میگه میدونستم تو نمیتونی از این کارا بکنی

      4_ببین اگر نتیجه میداد می‌تونستی چقدر کلاس بذاری پیش خواهرت ،پیش پدرت که همش میگی ته ذهنش تو رو باور نداره ومیگه تو هیچ غلطی نمیتونی بکنی

      واااای فامیلا_که یکساله باهیچ کدوم رفت و آمد نمیکنی وداری رو خودت کار می‌کنی

      اگر میشد ومیفهمیدن چی که نمیشد؟؟؟زهره داره به بچه های خارجی درس بده!!!!؟

      حیف…..چه کلاسی چه ابهتی از دست دادی

      شوهرت وفامیل شوهرت هم که اصلا نگو….

      خلاصه یه اندوه بزرگی اومد تو قلبم_یه سنگینی واقعا شدید

      که فقط میخواستم گریه کنم تاسبک بشم

      اما نه گریه من میومد وهمینکه شوهرم هم بود خونه(باز می‌گفت این دویوونه رو ببین یه لحظه می‌خنده یه بار گریه می‌کنه)

      رفتم سراغ قران،هربار که رفتم سراغش وگفتم آرومم کن برام آیه اومده وقشنگ قانع شدم

      آیه 7سوره عنکبوت

      اومدم یکم قبل وبعد آیه رو هم این بار خوندم

      فک کردی که فقط بگی ایمان آوردی امتحانت نمیکنیم؟؟؟اگر واقعا ایمان بیارید بهتر از اعمال نیکتان بهتون میدم

      این دوتا شد یه چراغ گنده پرنور تو ذهنم

      گفتم مگه نمیگی (امروز صبح)خداوندا من راضیم به رضای تو

      توهرجا که میدونی درسته منو همونجا ببر

      مگه نمیگی دست منو ول نکن؛هرچند من مثل این پسر سه سالم هی بخام دستمو بالجبازی از دستت بکشم بیرون

      ولی تو مثل من باش_که مامان مهرسام هستم،حتی گریه هم بکنه ولی وقتی ببینم خیابون شلوغه ولش نمیکنم

      حالا اصلا همه چی به کنار،مگه خدا نور نیست مگه خدا امید نیست؟؟؟

      پس چرا ناامیدی!!!؟؟؟

      هنوز که چیزی نشده

      شاید واقعا خدا خواسته بهم بده همچین شرایطی رو(مگه که خودم نتونم بپذیرمش،که الان فک میکنم احتمالا دلیلش همین هم هست

      انگار من خودم رو لایق همچین شرایطی نمیبینم،یا میگم یعنی من؟؟؟

      یامیگم نه بابا باید تکامل طی بشه؛انقدر اینجا باید کلاس حضوری بری بعد شاید ….)خدایا این فکر چقدر خطرناک وتلخه

      این و الان ازت میخام ازمن دورکنی،من باور لیاقت ندارم

      کاش غیر از این بود

      بهر حال خداوندا ازکسی باارزش ترین نعمت رو میگیری(بچه شو)میگه راضیم به رضای تو

      یه روزی بهم دادی یه روزی هم گرفتی

      حالا من عوض اینکه اگر این نشانه پاشنه آشیل من بود تو رو شکر کنم

      عوض اینکه سپاسگزار باشم

      نشستم وزانوی غم بغل گرفتم

      گفتم فقط وقتی همه چی اکی بشه بعد اونجا جا داره شکر کنم

      وااااای برمن

      وااااای برمن

      خداوندا من توبه میکنم به درگاه پر از فضل وکرامت تو

      خداوندا منی که ادعا دارم من جزتو کسی رو ندارم

      من جزتو رو کسی حساب باز نمیکنم

      من که میگم هرجا تو منو ببری همونجا قطعا بهترینه

      فهمیدم چقدر فاصله هست بین کسانی که حرف ایمان رو میزنند باکسانی که عمل میکنند

      من نمیتونم الان تشخیص بدم که من کدومشم؟؟؟خدایا من و با ارفاق ببر سمت ایمان اوردندگان

      خدایا من دوست دارم این شرایط پیش بیاد برام اما اگر که تو همه چیزش رو بررسی کردی ومیدونی خوبه برام بشه

      اما اگر صلاح میدونی که اتفاق نیفته همچین کار به ظاهر بزرگ وشیک

      نیفته،منم راضیم به رضای تو

      فقط من رو به عمق این جمله برسون

      راضیم به رضای تو

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        Ehsan Moqadam گفته:
        مدت عضویت: 1960 روز

        درود بر شما زهره جان

        خدارو سپاس‌گزارم که من رو در مسیر عزیزانی مثل شما قرار داده که انقدر توحیدی زندگی کردن براشون مهمه و انقدر عالی روی خودشون کار میکنند تا به هر چیزی غیر از خدا بی‌نیاز باشند، دعایی که من این روزها بیشتر از هر چیزی می‌خوامش که خدایا من رو از هر چیزی غیر از خودت بی‌نیاز کن، یه روز در قالب درآمد بیشتر، رابطه عمیق‌تر، یه خواسته خاص و … خواسته‌هایی که هیچوقت تمومی ندارند اما چیزی که برای همیشه باقی میمونه خود خود خداست. هر بار که به یه خواسته‌ای میرسیم خداوند رو عمیق‌تر تو وجود و زندگیم حس میکنم و بدون اغراق باید بگم که تمام خواسته‌هام رو فقط و فقط به همین خاطر می‌خوام، یعنی هدف اصلی من شده بی‌نیازی از هر چیزی غیر از خدا، با این باور میرم تو دل اهدافم که میگم اگر تو ذهن من تو از خدای من بزرگ‌تر و قدرتمندتر شدی پس بهت میرسم تا بفهمی که خدای من چقدر بزرگ‌تر و قوی‌تر از توعه، اصلاً همین یه باور به خودی خود انقدر انرژی بهم میده که نمیتونم متوقف بشم.

        وقتی نوشته شما رو خوندم، شاید خودتون متوجه این حد از توانایی خودتون نشده بودید اما من به شدت تحسینتون کردم، از این بابت که انقدر دقیق و هوشمندانه به‌دنبال منطق برای ذهن خودتون هستید. واقعیت اینکه هر چقدر هم که ما بگیم خدا بزرگه خدا عظیم خدا قدرتمنده اما نتونیم براش منطق بیاریم عملاً از نظر ذهن ما و قانون بی‌فایدست ، چرا که ابزار این ذهن منطقه، خود خدا هم در قرآن با منطق داره توحید رو معرفی میکنه، میگه آی شمایی که میگید خدا رب نیست یا خدا قدرتمند نیست یا رب ما چیز دیگری است، اگر میتونید یه مگس خلق کنید، برای اینکه باز این منطق رو قوی‌تر کنه میگه حتی شما انقدر در این موضوع ناتوان هستید که همون مگسه اگر چیزی رو از شما بگیره شما هرگز قادر نیستید که اون رو ازش پس بگیرید، اما باز با همه این منطق‌های قوی کسانی که به‌دنبال چیزهای متفرقه هستند هم ایمان نمی‌آورند اما دوست عزیزی چون شما که آگاهانه به‌دنبال این منطق‌ها هستی حتماً هدایت‌های خداوند رو دریافت میکنی.

        میتونم بگم مهم‌ترین بهبودی که در زندگی من داره ایجاد میشه بهبود رابطم با خودمه، از همه بیشتر خودم رو دوست دارم، از همه بیشتر به خودم احترام میگذارم و از همیشه کمتر به خودم سخت میگیرم و خودم رو قضاوت میکنم. همه چیزهای خوب نتیجه قلبیه که آماده دریافت این خوبی‌هاست، اگر ما خودمون رو دوست نداشته باشیم و نسبت‌به خودمون احساس گناه داشته باشیم هرگز در مدار دریافت نعمت‌های بیشتر قرار نخواهیم گرفت، خدا نمیتونه خلاف قوانین ثابتی که برای جهان در نظر گرفته به کسی که با خودش مهربون نیست مهربونی کنه، رحمت خدا شامل همه میشه اما کسانی که آگاهانه خدا رو صدا میزنند و خودشون رو لایق میدونن به اون‌ها بیشتر داده میشه.

        نگاه کوته بینانه‌ای است اگر بخواهیم فکر کنیم ما چیزی غیر از خدا هستیم یعنی احساساتی که هنوز کامل نشدن، ایمانی که هنوز به‌درستی کامل نشده، خطاها و اشتباهات و کج‌فهمی‌هایی که داریم همه جزئی از مسیرمونه و خدا هم ازش آگاهه و باید این پروسه طی بشه و به خودمون اجازه بدیم برای بهبود. خدا نه تنها به خاطر این موضوعات به ما سخت نمیگیره بلکه از ما حمایت هم میکنه.

        یه موضوع خیلی مهمی که وجود داره شاید درک قانون تکامل و فرکانسی بودن جهان هستی است.

        ایمان هیچ کسی از روز اول کامل نبوده و هرگز به نقطه کمال نخواهد رسید. ابراهیمی که اسوه توحید برای ما محسوب می‌شود بارها اقرار به ضعف خودش در ایمان میکنه و خدا هم نمیاد بگه: عه ابراهیم از تو توقع نداشتما، منو بگو به همه گفتم تو رفیقمی، نامرد تو هم؟!

        نه خدا اینجوری برخورد نمیکنه، میگه باشه تو برو اون کار رو انجام بده تا بفهمی که من چکاری از دستم بر میاد.

        ایمان ما در قدم برداشتن کامل میشه، وقتی ما قدم برنداریم ایمانی رشد نخواهد کرد و نتیجه‌ای هم بدست نخواهد آمد.

        میگی خدایا به من مشتری بده، برو به الهامی که بهت کردم عمل کن، اگر حالت خوب شد، اگر یه نفر بهت زندگ زد، اگر پیشنهاد جدیدی دریافت کردی (که قبلاً نبوده) تاییدش کن، نگو نه هنوز نتیجه نیمده، به یاد بیار ایمان تو وقتی کامل بشه تو نتیجه رو دریافت خواهی کرد، کی برات نتیجه بوجود میاد؟ وقتی که قدم برمیداری و باور میکنی که می‌شود.

        اگر ابراهیم این کار رو کرد، حتماً از خودش پرسیده من برای چی دارم این کار رو انجام میدم؟

        با هر قدمی که برمیداشته بیشتر باور میکرده که می‌شود، پرنده اول، پرنده دوم، پرنده سوم و پرنده چهارم. یعنی همینکه خودش داشته این کار رو انجام میداده براش باورپذیر بوده که خدا براش میتونه همیچین کاری رو انجام بده، خدا همیشه میتونسته این کار رو انجام بده اما زمانی ابراهیم این قدرت رو متوجه شد که خودش قدم برداشت، برای همین ما هم برای اینکه ایمانمون برداشته بشه و نتایج دلخواهمون ایجاد بشه خودمون باید قدم برداریم.

        وقتی داریم روی باورهامون کار میکنیم باید آماده باشیم که افکار گذشته ما اوایل به شدت از خودشون محافظت میکنن تا جایگاه خودشون رو حفظ کنند اما همینکه آگاهی‌ها وارد میشه و منطق‌های محکم براش آورده میشه آرام آرام میشینه در ذهن و کار خودش رو انجام میده.

        ما انتظارمون گاهی از خودمون بی‌جاست. نتیجه الان ما چه خوشمان بیاید چه خوشمان نیاید به میزانی است که ایمان آوردیم به خدا.

        دوست داریم نتایج بزرگ‌تر داشته باشیم؟

        باید ایمان بیشتری داشته باشیم

        نشانه ایمان بیشتر چیه؟

        وقتی قدم برمیداریم

        ما با قدم برداشتن به جهان ثابت میکنیم که آماده‌ایم

        با تایید نشانه‌ها منطق‌ها را در ذهن محکم میکنیم و این مسیر انقدر ادامه پیدا میکنه که خواسته وارد زندگیمون میشه.

        وقتی خیلی برای چیزی ذوق‌زده میشی یعنی هنوز فاصله فرکانسی داری، البته این مطلقاً به معنای ادا درآوردن نیست که یه اتفاقی برامون بیفته بعد به خودمون بگیم ذوق زده نشیا تابلو میشه، نه، جهان رو نمیشه گول زد، جهان ما رو از خودمون بیشتر میشناسته بیشتر به ما واقفه، خودمون میفهمیم که چقدر واکنش نشان دادیم به این اتفاق تازه، آیا برامون بدیهی بود یا خیلی هیجانی و ذوق زده شدیم؟

        وقتی به همچین درکی از جهان میرسی (به تکامل) دیگه به خودت سخت نمیگیری، اصلاً ما انسان هستیم و تمام این احساسات طبیعیه. همان‌طور که عشق یک احساس طبیعی است، احساس گناه و حسادت نیز هست. بنابراین، بهتر است به خودمان اجازه رشد بدهیم.

        این روزها (که البته به نسبت قبل خیلی خیلی خیلی کمتر شده) تا یه ذره احساس میکنم که حالم خوب نیست به خودم میگم چه خوب من الان میتونم بفهمم ترمزهام کجان، رو کدوم باورها باید بیشتر کار کنم و کدوم باورها نقش حیاتی‌تری در احساس خوب بیشتر و پایدارتر من دارند. اتفاقاً این احساس بد نشان‌دهنده یه ترمز و ایرادی هست که من رو از خواسته اصلیم (خدا) دور میکنه و ازونجایی که خیلی این موضوع برام مهمه آروم میشم و میرم سراغش.

        دوست عزیزم عاشق صداقت کلام و گفتار شما شدم، گاهی خداوند از مسیری که ما نمیدانیم ما رو به آگاهی میرسونه، پس بهتره به‌جای اینکه نسبت بهش گارد داشته باشی ازش استقبال کنی چون بهت کمک میکنه که رشد کنی.

        همین امشب یه موضوعی رو عزیزی بهم گفتم درباره کارم که من اصلاً متوجهش نبودم و اولش می‌خواستم ناراحت بشم یاد کد امروز افتادم که خواسته بودم خدا ترمزهای کسب‌وکارم رو نشونم بده، حالا این بنده خدا داره به این قشنگی و واضحی میگه، دلیل اینکه به مذاقت خوش نمیاد این که ایراده چون تو دنبال ایراد کارت بودی، مثل ما که خیلی از حرف‌های استاد رو نمیپذیریم به این خاطر که فکر نمیکنیم که داریم اشتباه فکر میکنیم و به همین خاطرش پافشاری میکنیم تا به شیوه قبل عمل کنیم.

        برای تغییر باید همه مولفه‌ها رو آزاد گذاشت، اجازه بدیم منطق‌ها کار خودشون رو انجام بدن و اونوقته که پاداش‌ها از راه میرسند.

        برای شما دوست عزیزم و مهربان بهترین و ناب‌تری لحظات رو آرزومندم و امیدوام مانند نام زیبات درخشان باشی همیشه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
        • -
          زهره گفته:
          مدت عضویت: 796 روز

          آقا احسان ممنونم بابت لطف بی انتهات،بابت سخاوتمندی کلمات

          نمی‌دونم چی بنویسم؟ولی فک میکنم چیزی ننویسم بهتره

          چون میخام یه جای دیگه که به امید حق شرایط پیش اومد از پیشرفت هام بعد این کامنت واتفاقات این دوروز بگم

          بنظرم شما اینجوری بیشتر به وجد میاید از پیشرفت من،تا اینکه بخام براتون بنویسم

          فقط همینقدر بگم که الان حالم خوبه

          وامروز خیلی هدایتی رفتم به کانال تلگرام استاد(بااینکه از اول هم بوده ولی من نرفتم سراغش)

          وچون خیلی اطلاعات داره از اونجایی که من عاشق دوره کشف قوانین زندگی ام(درابتدای آشنایی باسایت فقط میخواستم دوره ثروت هارو بخرم اما الان چند وقتی که دوست داشتم کشف قوانین رو بخرم واز پایه و اساس بالا بیام)

          پس از همین چند تا کامنت آخر(از بروزرسانی)شروع کردم به نکته برداری ؛الان که ساعت یک نیمه شبه تموم شد

          دوره رو ندارم (این بار که حقوقم رو ریخت مدیر آموزشگاه میتونستم بخرم اما چون قرض داشتم ؛میدونستم نمیتونم جلوی افکار منفی ذهنم رو بگیرم پس تصمیم گرفتم بی خیال خرید دوره بشم وقرض رو بدم

          وگفتم خدا ایشالله یه شرایطی رو پیش بیاره که بدون دغدغه بخرمش)خلاصه ازاونجایی که یکساله(برعکس همه‌ی 20سال گذشته زندگیم)فقط میخام از داشته هام در مسیر پیشرفت استفاده کنم؛باخودم گفتم همین مختصر توضیحاتی که توی کانال هست وکامنت بچه ها خداروشکر ،با همین ها شروع میکنم؛به این امید که خداوند دستم رو بگیره تا راحت تر حرکت کنم

          من از زمان ورود به سایت هم زیاد به خرید دوره اصرار نکردم چون شرایطش رو نداشتم(با فایل های رایگان شروع کردم)والان احساس یه ملکه رو دارم با ماهی2700

          چون هیچ کسی جز خدای خودم نمیدونه که از چه ذلت وبی ایمانی(که در ظاهر سراسر ایمان ونماز وقرائت قرآن )بود رسیدم به اینجا

          خیلی دوست دارم درآمدم بیشتر بشه

          ولی خیلی سپاسگزارم و خوشحالم بخاطر این مبلغ(این مبلغ سند حرکت من وکمی غلبه کردن به ترس هام و پشت کردن به شرک

          الهی هزاران مرتبه شکر

          فقط آقا احسان یه سوال که دوست دارم جوابش رو بدونم

          خیلی مهمه برام،وذهنم درگیر باهاش

          دلیل خلقت ما آدمها چیه؟؟؟سپاسگزاری از خداوند؟؟؟حال خوب داشتن؟؟ایمان آوردن

          یعنی خداوند من رو به این دنیا آورده تا به صورت واقعی فقط به اون ایمان بیارم وسپاسگزارش باشم؟؟یانه کار دیگه ای باید بکنم

          یعنی اگر تو این مسیر باشم و هیچ کسی رو جز خدا قدرتمند ندونم(هرچند که همیشه این طور بودن کار هرکسی نیست)این کافیه

          چون تو زمان جهالتم(یک سال قبل )والبته این سوال دلیل رسیدنم به سایت بود

          روزها می‌نشستم گریه میکردم میگفتم خدایا رسیدم به پوچی

          یعنی من اینجا اومدم که فقط مامان دوتا بچه باشم وبزرگشون کنم(تازه سرنوشتشون هم که نامعلومه چون دست من نیست)

          یا میگفتم باید کار داشته باشم؟(پس همه ی خانمهایی که کار دارن حالشون خوبه واحساس پوچی نمیکنن)یعنی اونها دلیل خلقتشون رو تمام وکمال انجام دادن؟؟؟

          یا باید به جایی برسم که خیریه بزنم وکمک کنم به بقیه

          واین هم باشد که نمازم فقط از سر ترس بود و هیچ اشتیاقی به بهشت نداشتم چون ته دلم می‌گفت اگه اینجا خوش نیستم خوشی اونجا رو میخام چکار

          ممنونم احسان بامعرفت وخداشناس

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            Ehsan Moqadam گفته:
            مدت عضویت: 1960 روز

            درود بر شما زهره جان

            دکمه آبی کنار پروفایلم روشن بود هرچی رفرش میکردم میدیدم که من که همه کامنتارو خوندم چیه پس، بعد یه دفعه چشم به نوشته شما افتاد

            نمیدونم چی باید در وصف این حالم بگم فقط به ذهنم میرسه بگم که این خود خداست که داره حرف میزنه زهره جان

            وقتی که دو سه خط اول نوشتت رو خوندم یه شهودی رو دریافت کردم که انقدر قوی بود گفتم بیام ضبطش کنم و حدود 25 دقیقه داشتم کلام الله رو جاری میکردم و در مورد هدف خلقت، آفرینش، عبادت، اتفاقات زندگی، نقش ما در جهان، الگوهایی که میبینیم، چیزهایی که تجربه میکنیم، احساساتی که در ما ایجاد میشه و رسالت و نقش خودمون و ارتباطمون با خدا صحبت میکردم، یعنی قشنگ میفهمیدم که من نیستم که این حرفارو دارم میزنم و زمانی که ادامه کامنت شما رو خوندم و پرسش‌هایی که مطرح کردید فقط گفتم سبحان‌الله، من همین الان درباره همین موضوعات صحبت کردم، خیلی متحیر و متأثر شدم از این موضوع و الان تو یه فرکانس بسیار خاصی هستم دوست عزیزم، فقط میتونم بگم خدایا شکرت برای این احساس، این همان معنای حقیقی آفرینشه، معنای حقیقی زندگی

            داشتم فکر میکردم که چی شد که اصلاً محمدی ظهور کرد، ابراهیمی ظهور کرد، عباس‌منشی ظهور کرد؟

            چرا خدا گفته من شما رو آفریدم که عبادت کنید؟

            بهم گفته شد که کل داستان همینه، کل داستان عبادته.

            دلیل اینکه ما غرق در زندگی میشیم و به پوچی میرسیم اینکه معنای حقیقی زندگی رو درک نکردیم، توی خیلی از ابعاد زندگیمون

            اگر داریم در این مسیر حرکت میکنیم به این خاطره که به معنای حقیقی زندگی برسیم.

            ما درکمون از حقیقت و عظمت خداوند و زندگی بسیار بسیار محدوده، در این مسیر هستیم تا به دید خداوند نزدیک‌تر بشیم، چطور؟

            از طریق دیدن نشانه‌های عظمت و بزرگی خداوند و تاییدشون

            بعد برام مثال زد آیا کسی که تو جنوب شهر زندگی میکنه، میتونه بگه کل شهر همینه دیگه، مثلاً کسی که تو شهر تهران زندگی میکنه بگه آقا کل تهران همین جنوب شهرش و حالا ظرفیت‌ها و محدودیت‌هایی که داره.

            اما آیا حقیقت تهران همینه؟

            تهران نیاوران و زعفرانیه و فرشته و شهرک غرب و تهرانپارس و مولوی و چیتگر نداره؟

            اون کسی همچین دیدی نسبت به شهر داره به خاطره وسعت دیده خودشه نه اینکه حقیقت همین باشه

            یه زمانی استاد در روانشناسی ثروت در مورد توجه به فراوانی‌ها صحبت میکردن و میگفتن اینطوری نیست که مثلاً تو به کوه فکر کنی کوه وارد زندگیت میشه، نه، تو وقتی به کوه و طبیعت نگاه میکنی وقتی فراوانی رو میبینی برات باورپذیر میشه خدایی که این همه زیبایی و فراوانی رو، خدایی که کیهان رو خلق کرده میتونه سودآوری، مشتریان خوب، همسری بی‌نظیر، فرزندانی صالح، اتفاقاتی دلخواه و هر چیزی که توی زندگی بهت احساس خوبی میده رو وارد زندگیت کنه، فقط منت گذاشته و این موهبت رو به تو داده که هر جوری که دلت خواست زندگیت رو خلق کنی.

            دیروز صبح که می‌خواستم بلند بشم از خواب هنوز تو حالت نیمه هوشیار بودم احساس کردم که مردم قشنگ یعنی یه احساس ضعف بسیار زیادی رو حس کردم در این حد که حتی حس کردم نمیتونم از جام بلند بشم بعد همون موقع یه ندایی بسیار قدرتمند بهم گفت تو همینی ها، این روح عظیم و بزرگ خداست که در تو جاری میشه و تو رو زنده نگه میداره وگرنه تو هر لحظه‌ای که چنین چیزی رو احساس نمیکنی مردی، اینکه خدا میگه ما شما رو میمیرانیم و دوباره زنده میکنیم فقط به معنای مرگ و زندگی نیست، هر لحظه داره این اتفاق میفته، هر لحظه ما در معرض ناامیدی و سقوط هستیم، اینکه سرحالیم، شادیم، سپاس‌گزاریم به این خاطره که خدا داره ما رو زنده نگه میداره، نه این حال حقیقت ماست، نه اون بی‌حالی، حقیقت اینکه وقتی روح خدا در وجود و زندگی ما جاری باشه ما زنده هستیم

            اگر داریم در این مسیر حرکت میکنیم فقط به این خاطره که هر لحظه بتونیم درک عمیق‌تری از عظمت خدا داشته باشیم، اگر بوسیله این درک چیزهایی تو زندگی خودمون خلق میکنیم و تجربه میکنیم به این خاطره که عظمت خداوند رو بیشتر درک کنیم، اگر تو هر لحظه‌ای از زندگی داریم حرکت میکنیم، این ما نیستیم که داره حرکت میکنه، این خداست که داره حرکت میکنه وگرنه ما یه جسم بی‌جان هستیم.

            روزی نیست من از جسسم سپاس‌گزاری نکنم و تحسینش نکنم به این خاطر که میگم تو چقدر قدرتمندی که این روح عظیم خدارو که کیهان رو خلق کرده و مدیریت میکنه رو در وجود خودت داری حمل میکنی، چقدر وظیفه و مسئولیت تو بزرگه، به همین خاطره که من انقدر خودم به تغذیه، به ورزش و هر چیزی که حال جسمم رو خوب میکنه اهمیت دادم چون حس میکنم این‌ها برای انجام بهتر این ماموریتی که داره لازم و حیاتیه و دارم به‌نوعی ازش سپاس‌گزاری میکنم.

            اصلاً موضوع رسیدن به خواسته‌ها نیست، اصلاً موضوع خلق پول و ثروت و تجربه عشق نیست، اصلاً موضوع سلامتی نیست.

            موضوع درک عظمت خداست، درک حقیقت و بزرگی خداست، موضوع عبادت کردنه

            آیا همین استاد عباس‌منش اگر یه لحظه، فقط برای یه لحظه حرفی بزنه که ما احساس کنیم از منبع الهی نمیاد، فقط یه کلمه، آیا اینچنین استوار در این مسیر حرکت میکنیم؟

            هرگز اگر ما انقدر در این مسیر مصر هستیم به این خاطره که خدا داره از ما می‌خواد که در این مسیر حرکت کنیم، ما کلام الله رو داریم میشنویم، حس میکنیم و درک میکنیم که در این مسیر زنده هستیم و پایدار، وگرنه یه لحظه اگر فکر کنیم خودمونیم میشیم یوسف و در زندان گمراهی خودمون حبس میشیم.

            اعتبار من، شما، استاد و هر کسی که در این جهان زندست و نقشی داره اعتبار الله و بس.

            کسانی مثل من و شما و استاد که در این مسیر حرکت میکنند دارند حضور الله رو تصدیق میکنند دارند دعوت الله رو لبیک میگن.

            وقتی من بوسیله قدرتی که خداوند بهم عطا کرده حرکتی توی بیزینسم انجام میدم، خواسته‌ای رو در زندگیم خلق میکنم به این خاطره که هم خودم و هم جهان بوسیله این نیرو جای بهتری برای زندگی میشه چون از قبل درخواستش رو داده بوده و هر کسی که باور کنه که خدا داره باهاش حرف میزنه و عمل کنه به الهاماتش نتیجش رو حس میکنه دقیقاً.

            اگر من دارم یه فعالیتی رو توی کارم انجام میدم به این خاطره که جهان این درخواست رو داده و من فقط کلام الله رو جاری میکنم و نتیجش دیگه دست خودشه، به من ربطی نداره کیا وارد بیزینسم میشن، اصلاً وظیفه من نیست که بخوام به این فکر کنم

            به استاد ربطی نداره کیا وارد این مسیر میشن، استاد فقط به چیزی که بهش الهام میشه عمل میکنه و خدا دیگه بقیه کارهارو انجام میده . باعث میشه که ما سپاس‌گزارتر باشیم.

            اگر 1400 سال پیش محمد ظهور کرد اولاً که این ظهور یک دفعه رخ نداد و محمد در مسیر درست خودش ثابت قدم ماند و دوماً چه جماعتی رو به فیض رسوند.

            مهم نام نیست

            موضوع خلقت خاص نیست

            در همان زمان محمد هم کسانی دیگری بودند که شاید همچین کاری انجام بدن اما محمد این ندا و حقیقت رو باور کرد، وقتی باور میکنی یه لحظه هم نمیتونی متوقف بشی، هر چقدرم که همه چیز بر علیه توعه، چیزی در ته وجودت فریاد میزنه مسیر درست رو و تو نمیتونی در اون مسیر حرکت نکنی

            محمد خودش، خودش رو در مسیری قرار داد که به این شکل پیش بره، خودش روی خودش کار کرد، خودش رو از جامعه جدا کرد تا باور نکنه حقیقت اون چیزیه که جامعه داره براش تعریف میکنه و وقتی که به اندازه کافی در این مسیر حرکت کرد آرام آرام دریافت کرد و آرام آرام قدم برداشت و آرام آرام نتایج وارد شدن و هنوزم که هنوزه ما داریم در همون مسیر حرکت میکنیم.

            فقط به این دلیل که محمد باور کرد

            قبل از محمد هم کسان بسیاری باور کردن

            من و شما هم میتونیم باور کنیم

            اگه می‌خوای بدونی چقدر باور کردی به زندگیت نگاه کن

            اگه بچه‌هات رو میبینی و به خودت میگی که خب که چی؟ الان الکی به خودم بگم من چه آدم خوشحال و سپاس‌گزاریم؟ این شد معنای زندگی؟

            نه دوست من

            وقتی به بچه‌هات نگاه میکنی یاد این آیه بیفت خطاب به کسانی که ادعای خدایی میکردن، بهشون گفته شده آی شمایی که فکر میکنید خدا هستید، آیا میتونید یه مگس، یه مگس رو خلق کنید؟ حالا برای اینکه بی‌اعتبارترشون کنه میگه همون مگس اگه چیزی رو ازتون بگیره هرگز امکان نداره که بتونید ازش پس بگیرید.

            پس بدون تو به خودی خود هیچگونه قدرتی نداری، این خداست که به تو قدرت داده

            به خودت بگو خدای به این عظمت این قدرت رو به من داده که یه موجود زنده رو خلق کنم

            چقدر این حس شگفت‌انگیزه

            چجوری که یه همچین موجود حیرت‌انگیزی با این دقت و ظرافت از یه آب بی‌مقدار به قول قرآن به وجود میاد؟

            چیکار داره میکنه این خدا با زندگی ما که وقتی از یادش میبریم خودمون رو در اعماق چاه و گمراهی میبینیم و زمانی که در وجودمون باورش میکنیم احساس میکنیم این کوه‌های به این عظمت رو میتونیم جابه‌جا کنیم.

            این اعتبارش رئ به کسی به غیر از خالق و مالک آسمان‌ها و زمین و هر چه بین آندوست میشه داد؟

            اگر یه فردی وارد زندگیمون میشه باهاش عشق‌بازی میکنیم فقط به این خاطره که به اندازه یک قطره از دریای عشقی که خداوند نسبت به ما داره رو درک کنیم، بعد ما میایم فکر میکنیم که اگر اون فرد نباشه دیگه عشقی نیست:)

            ما فکر میکنیم باید کار کنیم تا پول بسازیم تا زنده بمونیم

            این کجا

            یا اینکه فکر کنیم خداوند بوسیله ما داره در جهان گسترش ایجاد میکنه، هر قدمی که من دارم توی کسب و کارم یا هر کاری که دارم انجام میدم اگر کارمندم اگر صاحت کار برای اینکه یک قدم جهان رو جای زیباتر و خداگونه‌تری کنم، اگر کسی داره از خدمات من استفاده میکنه حتی شده برای یه لحظه اون احساس خوبی که درش ایجاد میشه اون رو یاد خدا بندازه این یعنی من کارم رو درست انجام دادم و خدا خودش میدونه که کیارو باید به این سمت هدایت کنه.

            به خودم گفتم، گفتم تو کی باشی که اصلاً فکر کنی که باید بگی که کیا بیان کیا نیان، تو کلام و قدرت الله رو در کسب و کار و زندگیت جاری کن ببین چه شاهکاری میکنه برات. به تو ربطی نداره که چی می‌خواد بشه، اگه خدارو باور داشته باشی ایمان داری که هر اتفاقی که تو هر بعدی از زندگیت میفته برای اینکه وجود خدارو بیشتر باور کنی و عبد بهتری باشی براش که بیشتر عبادتش کنی

            به خدا گفتم که خدایا اگر تو این مرحله مثلاً پولسازی برام مهم میشه به این خاطره که پی به عظمت وجود تو ببرم که پول نخواد موضوعی باشه که کیفیت ارتباط من با تو رو و کیفیت عبادتم رو ضعیف کنه، اگر پول ابزاریه که باعث میشه کیفیت عبادت من بالاتر بره اتقدر بده تا سیراب بشم تا دیگه وقتی می‌خوام عبادتت کنم حتی به اندازه یه ارزن هم پول تأثیر منفی نداشته باشه و برای اینکه یه این نقطه برسی چقدر مصصمم میشی چقدر حرکت‌هایی میکنی که نه تنها خودت بلکه جهان خوشحال‌تر میشه، ومصل زمانی که می‌خوای با عشق زمینیت نزدیک‌تر بشی چجوری شور و شوق داری هدیه میخری هر کاری از دستت بر میاد انجام میدی، تو این بین چقدر آدمای دیگه رو هم خوشحال میکنی چقدر خدا خوشحال‌تره، حالا بیا این کارارو برای خدا انجام بده.

            چقدر این شکل نگاه کردن متفاوته تا اینک فکر کنیم باید پول دربیاریم که فقط زنده باشیم

            چقدر فرق میکنه وقتی من دارم به بچه‌هام به همسرم نگاه میکنیم این‌ها تجلی قدرت و شکوه و عظمت خدا باشند برام تا اینکه بخوان فقط حلقه خواسته‌هایی باشند که جامعه برای من تعریف کرده

            دوست عزیزم اگر در این مسیر داری حرکت میکنی به این خاطره که خدا ازت می‌خواد که باشی که حرکت کنی

            به این دلیل که لایق این هستی که حرکت کنی

            لایق این هستی که جهان رو جای زیباتری برای زندگی خودت و دیگران کنی

            که مادر و همسر نازنین‌تری باشی

            که بنده بهتری باشی

            وقتی بچه‌هات به یاد مادرشون میفتن حتی زمانی تو این دنیا هم نبودی هر وقت که به یادتت میفتن احساس قدرت کنند، احساس آرامش کنند چون این‌ها نشان دهنده خداست

            همسرت وقتی کنارته یا تو خلوت خودشه هزاران بار برای وجودت تو زندگیش سپاس‌گزار باشه

            تو میتونی همچین کسی باشی

            دلیل اینکه ازش لذت نمیبری به این خاطره که اعتبارش رو به خودت دادی دوست من

            الان چقدر به تو پول بدن راضی هستی که یه لحظه یکی از بچه‌هات تو زندگیت نباشن؟

            وقتی ما فکر میکنیم خودمون هستیم که کسی هستیم این احساسات سراغمون میاد

            من خودم شاید خیلی بدتر از شما باشم و این‌ها رو به خودم میگم

            اما زمانی که خدارو تو وجود و زندگیمون باور میکنیم همه چیز رنگ و بوی دیگه‌ای پیدا میکنه

            به خودم میگم ببین خدا چقدر تو رو دوست داره که لایق همچین قدرتی کرده

            تو خلیفه خدایی

            خلیفه خدا یعنی جاری کردن کلام و یاد الله در زندگی خودش و دنیای اطرافش

            آدم وقتی اسم خلیفه رو میشنوه یاد چی میفته؟ قدرت؟ کی از هم قدرتمندتره؟

            اگر حس قدرت نداری یعنی جایگاه پرعظمتت رو درک نکردی هنوز

            وقتی به خودت نگاه میکنی باید احساس قدرت کنی

            به خودت ببالی که از بین این همه موجود فقط خدا همچین نعمتی رو نصیب تو کرده

            ما جایگاهمون رو فراموش میکنیم

            الا بذکرالله تطمئن‌القلوب

            شنیدی میگن احساس خوب= اتفاقات خوب؟

            میبینی خدا چه کلیدی رو داره دستمون میده؟

            میگه می‌خوای اتفاقات خوب تو زندگیت بیفته؟

            راهش اینکه به احساس خوب برسی

            چجوری به احساس خوب برسم؟

            به یاد من بیفت

            از من بخواه

            اگر باورم داری قدم بردار

            وقتی که به روز رسانی دوره اومد خیلی اشتیاق داشتم که این دوره رو پیش برم خیلی زیاد و هزینه‌هایی بود که همزمان با این مهم بود اما به خدا گفتم من کاری ندارم بهم بده اگه این منو به تو نزدیک‌تر میکنه بهم بده

            بهم گفت برو فایل مقدمه رو ببین، اون زمان اصلاً شرایطش رو نداشتم اما وقتی که رفتم دیدم و اونجایی که استاد میگه فایل رو استپ کنید و برید تمرین رو انجام بدید به خودم گفتم من اگر همین الان هم پول این دوره بود باید همین کارو میکردم دیگه، بنابراین احساس کردم که پولش رو دارم و رفتم و تمرین و انجام دادم و به خودم گفتم خب قدم اول رو برداشتم و دوست من یک روز بعد شرایط ایجاد شد که من دوره رو خریدم

            باید اعتبار و قدرت خدارو خیلی بیشتر از این ها وارد زندگیمون کنیم

            بدون محدودیت بخوانیمش

            کی؟

            اگر قدم برداریم به الهامات توجه کنیم، نگیم خب که چی مثلاً

            حس کنیم خدا داره بهمون میگه باید بریم باور کنیم این موضوع رو

            ازش بخواهیم بهمون بگه چه کار کنیم، باور کنیم که جواب رو خیلی سریع بهمون میگه

            به خواسته‌هامون به این شکل نگاه کنیم که هر کدومش کیفیت عبادت مارو بالاتر میبره و باعث میشه به خدا نزدیک‌تر بشیم و خداگونه‌تر عمل کنیم بعد اونوقت میفهمیم که باید حالمون خوب باشه و برای چیزهایی که تو زندگیمون نیست حالمون رو بد نمیکینم چون میدونیم مهم اون احساس خوبست نه خواسته هه و بعد این حال خوب میشه الویت و بعد به راحتی خواسته ها میان و باعث زیباتر شدن زندگیمون میشن

            اگر موضوع فقط پول بود که این همه آدم پولدار

            اگر موضوع فقط بچه دار شدن بود این هم بچه و خانواده؟

            اگر موضوع فقط رسیدن به یه نقطه خاص بود این همه آدم که هر روز دارند به خواسته‌هاشون میرسن؟

            موضوع رسیدن به حال خوبه، حال خوب یعنی نزدیکی به خدا، یعنی تطمئن‌القلوب

            برای شما دوست عزیز و نازنینم زندگی سرشار از خیر و برکت و زیبایی و عشق و لذت و ثروت و سلامتی رو آرزومندم

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      خانم شمشادمهربان گفته:
      مدت عضویت: 1983 روز

      سلام اقااحسان عزیز خیلی ممنونم ازکامنت بسیارزیباتون چقدررنکته زیبایی رومدنظرداشتیدوچقدربه من کمک کردکه اشتیاق روجایگزین احتیاج کنیم این یکی ازباگهای من بودکه خداوندروهزاران بارسپاسگذارم وهمچنین ازشماکه توسط شمااینودریافت کردم برقراروپیروزباشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    سمیه زحمتکش گفته:
    مدت عضویت: 1654 روز

    به نام خداوند بخشاینده مهربان

    سپاس مخصوص خداییست که پروردگار جهانیان است

    بخشنده و مهربان است

    صاحب واختیار روز جزا ست

    تنها تورا می‌پرستم وتنها از تو یاری می جویم

    مارا به راه راست هدایت فرما

    راه کسانی که به ایشان نعمت داده ای

    نه راه کسانی که به آنها غصب کرده ای ونه گمراهان

    خداوندا با تمام وجودم تو را سپاس که مرا در فرکانس دیدن این زیبایی های بهشتی قرار دادی

    انگار لمس کردم جنس بهشتی که وعده داده ای وراست است وبرای مومنان وکسانیکه ایمان آورده اند .

    استاد چه کردید با ما با این قسمت

    اصلا من دهانم باز مونده بود از این زیبایی ها وفقط میگفتم وای چقدر زیباست

    اصلا نمی‌دونم در وصف قدرت خدا چی میشه گفت

    که به جا بیاریم

    فقط وفقط میگن خدایا شکرت که اینقدر زیبایی وزیبایی ها ا آفریدی

    چقدر به خودم افتخار میکنم که با استادی کار میکنم که خداوند اینچنین این شاهکار طبیعتش را براش نیون میده وهدایتش می‌کنه تا ماراهم با دیدن این زیبایی ها به یاد نعمت هایش بندازه

    استاد من که از پشت دوربین شما به خدا شیفته ودیوانه اون آبشارو دره شدم

    به خودم گفتم وقتی من اینچنین عشق میکنم با دیدن این زیبایی ها استاد ومریم جون چه لذتی میبرند

    اول از همه بگم عجب عکس کارت پستالی گرفتید بهترین جا و بهترین عکس در بهترین زمان گرفتید من که کلی ذوقتون کردم انشالله همیشه شاد وزنده ولبتون پرخنده وسلامت وثروتمند باشید

    بعد جاده که از زیبایی تمومی نداره آخ خداجونم شکرت به خاطر اینکه این زمین وسیع و پهناور وپراز نعمته

    چه ابری تو آسمون بود خدا جونم مرسی که همه چیز پرفکت آفریدی

    هی میریم جلوتر زیبایی ها بیشتر میشه واین قانون خداست که از هر چه لذت ببری بیشتر نصیبت میشه

    چون لذت بردن هم به جور سپاسگزاری است

    چه خونه های زیبایی که وقتی تصور میکنم خوابیدن در این کلبه هارا چه حالی میده

    عاشق اینم که دراین بهشت زندگی کنم وروحم با خدا یکی بشه

    جاده ای که انرژیش را من حس میکنم ووصل میشه به توحید وستایش پروردگار

    طبق ورود به هر منطقه اطلاعات جامع اون جا مارا آگاه می‌کنه واشنایی با زیبایی های اون منطقه

    اصل داستان اینجاست

    تریل جادویی وبهشتی وهیجان انگیز وجاده راحت برای ورود مسافران که راحت لذت ببرند هم از پایین وهم از بالا

    چقدر این کشور پراز فراوانی از کوه ودرخت وابشارداره

    خدایا شکرت به خاطر همه نعمت هات

    مریم جون مرسی که فیلم میگیری از این زیبایی ها

    عجب ویوی بی نظیری

    یک طرف کوه های صیقلی وصخره

    یک طرف آبشار ودره ودرخت های بلند قامت

    ادرنالین آدم می‌ره بالا از این شکوه و عظمت این نقطه

    خدای من چه صدای دلنشینی داره این آبشار

    چه قدرتی داره این آبشار

    اصلا خدارا دیدم در شکاف این کوه

    چه انسانهای پرانرژی وخندونی

    مگه میشه این مکان باشی وشاد نباشی

    میگفتم کاش استاد بره پایین فیلم بگیره که رفتید وعحب جایی بودپایین

    هیچ چیز در برابر عظمت وقدرت خدا تاب نمیاره من با این آبشار یه عظمتی ازشکوه خدا را دیدم که جلوه گر میشد وخدارا فریاد میزد

    عجب سنگ های زیبایی کف این آبشار بود

    چه کوه های صیقلی

    چه صحنه زیبایی

    نوش جونتون این زیبایی ها استاد جان واستاد مریم جون

    چه عکس زیبایی از دوتا خانم و دخترش گرفتید چقدر پرانرژی وعاشقانه بود

    خدایا این پرنده ها را ببین چقدر زیبا بودن.

    آب می‌خوردند وشکرگزاری میکردند

    کاش من هم یاد بگیرم تو لحظه مثل این حیوانات وپرنده ها رها وشاد باشم

    چقدر جالب بودن. آخ خدا چقدر همه چی را قشنگ خلق کردی

    وجالب تر برام از غذا خوردن سنجاب واین پرنده ها بود

    چه رنگ های زیبایی داره پوست این سنجاب ها دوم اون ها

    چقدر مراقب پرنده ها هستند

    چه راحت سنجاب ها کار خودشون را انجام می‌دادن

    بدون ترس

    وسیستم سطل زباله برای تمیزی محیط وهوای طبیعت را دارند

    وخدایی که هوای همه موجوداتش را داره وروزی شون را از قبل مقرر کرده

    هیچ پرنده وچرنده ای نگران روزیش نیست پس چرا ما نگران باشیم خدایی که کافیست برای همه مخلوقاتش

    امروز یه آیه از سوره نور خوندم که دیوانه ام کرد

    که همه پرنده ها در آسمان در حال ستایش خداهستند

    ما انسانها چطوری خدا را ستایش میکنیم ؟

    آیا حق این نعمت را من ادا کردم؟

    ودیگه درون بچه که می‌ره از بالا وتمام زیبایی هارا میگیره تا بهتر لذت ببریم

    خدایی مثل بهشته

    همش دره وال وجنگل وخونه هایی که وسط این بهشته وارزوی داشتنش را دارم

    واین مردم بینظیر که لیاقت این بهشت را دارن.

    چون شادهستند وسپاسگزار که در فرکانس این مکان ها هستند

    خدایا به خاطر همه نعمت هات که ندیدم شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    علی برزگر گفته:
    مدت عضویت: 1058 روز

    أَ فَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِها أَوْ آذانٌ یَسْمَعُونَ بِها فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ

    47وَ یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالْعَذابِ وَ لَنْ یُخْلِفَ اللّهُ وَعْدَهُ وَ إِنَّ یَوْماً عِنْدَ رَبِّکَ کَأَلْفِ سَنَه مِمّا تَعُدُّونَ

    48وَ کَأَیِّنْ مِنْ قَرْیَه أَمْلَیْتُ لَها وَ هِیَ ظالِمَهٌ ثُمَّ أَخَذْتُها وَ إِلَیَّ الْمَصِیرُ. (سوره مبارک حج آیه 46 الی 48)

    46 ـ آیا آنان در زمین سیر نکردند، تا دل هائى داشته باشند که حقیقت را با آن درک کنند; یا گوش هاى شنوائى که با آن (نداى حق را) بشنوند؟! چرا که چشم هاى ظاهر نابینا نمى شود، بلکه دل هائى که در سینه هاست کور مى شود.

    47 ـ آنان از تو تقاضاى شتاب در عذاب مى کنند; در حالى که خداوند هرگز از وعده خود تخلف نخواهد کرد! و یک روز نزد پروردگارت، همانند هزار سال از سال هائى است که شما مى شمرید!

    48 ـ و چه بسیار شهرها و آبادى هائى که به آنها مهلت دادم، در حالى که ستمگر بودند; (اما از این مهلت استفاده نکردند،) سپس آنها را مجازات کردم; و بازگشت، تنها به سوى من است!

    —–‐——-> سلام خدمت استاد توحیدیمون سلام ب خانم شایسته / شایسته / سلام به دوستان غارحرا

    استاد اومدم بگم دوستان عزیز نگاه کردن به زیبایی و توجه کردن بهش میتونه همون زیبایی رو تو دنیای واقعی نشونمون بده استاد جان همین که سفر ب دور آمریکا رو دوباره شروع کردید من با جان و دل بهش توجه کردم جوری که لحظه شماری میکردم به فایل جدید و با دقت زیبایی هارو ب خودم میگفتم و از خدا سپاس گذاری میکردم و میگفتم نوش جووونت استاد شما لایق این زیبایی ها هستید

    چند روز گذشت یهو قلبم گفت علی پاشو برو مسافرت

    منم گفتم چشم

    یادمه چهارشنبه هفته پیش ب خانمم گفتم آماده باشید بریم مسافرت اونم شمال کشور

    استاد روز سفر رسید و ما بدون هیچ هماهنگی و مقصد نهایی افتادیم تو جاده رفتیمو رفتیم

    تو مسیر هر زیبایی و میدیم میگفتم وای خدای من چقد قشنگه اینجا الله اکبر

    همین که تو مسیر حرکت میکردیم و لذت می‌بردیم

    یهو پسر 4 سالم گفت بابا اونجارو ببین چقد فوق العاده‌اس نگاه کردم الله اکبر کوه های سرسبز و دیدم که داشتن قدرت خدارو نشونمون میدادن

    استاد یه سایتی هست که میتونی ویلا رزرو کنی و ب راحتی ازش استفاده کنی

    جاتون خالی مهمان شهر چمخاله بودیم یه شب اونجا بودیم خانمم گفت فردا شبم رزرو کنیم ؟ گفتم آره حتما

    گفت کجا گفتم سیاهکل خدای من پروردگار من چی نشونمون دادی تو این سفر الله اکبر

    استاد شب ویلا رزرو کردیم صب حرکت کردیم ب سیاهکل استاد صاحب ویلا آدرس و فرستاده بود

    با لوکیشن زدم روی برنامه آدرس و پیدا نکرد تعجب کردم

    ماشین و کنار پارک کردم دیرم واقعا ویلارو پیدا نمیکنه

    همین لحظه گوشیم زنگ خورد

    دیدم اپراتور اون سایته گفت ببخشید میزبان تون کنسل کرده استاد این و شنیدم یه احساسی پیدا کردم که نگو وووووو خانمم یه لحظه نگران شد گفتم بهش هر اتفاقی که بیفته ب نفع ماست همین جوری که تو ماشین تو فکر بودیم کجا بریم یهو هدایت خدا رسید سبحان الله دارم مینویسم یه احساس خوبی دارم

    استاد قلبم گفت برو آبشار لونک سیاهکل تو که تا اینجا اومدی برو

    استاد راه افتادیم به سمت ابشار

    این ابشار تو مسیر جنگلی سیاهکل به دیلمانه

    استاد من خبر نداشتم چه خبره اما میدونستم هیچ اتفاقی اتفاقی اتفاق نمیفته

    استاد رسیدیم ب مسیر آبشار

    چی بگم الله اکبر

    یه جاده وسط جنگل های سیاهکل به دیلمان بود جوری که حس کردم وسط بهشت هستم استاد اشک ریختم کلی شکرگذاری کردم بخدا که ویلامون و کنسل کرد تا این زیبایی رو ببینیم سبحان الله سبحان الله

    استاد من فک کردم دو سه کیلومتر جنگله همین جوری که رفتیم دیدم جنگل و جاده تمومی نداره یه طرف رودخونه یهطرف دره یه طرف کوه های سرب فلک کشیده و فوق زیبا

    استاد رسیدیم ب آبشار چقد این آبشار جذابیت داشت خدای من

    استاد راهمون و ادامه دادیم رفتیم بالای بالا جوری که فقط باید با دنده یک حرکت میکردی

    خانمم ترسیده بود چون جاده اش پر از ماشین های سنگین. و سبک بود

    گفتم بهش خدا مارو آورده اینجا پس میریم تا آخرش

    استاد نشستیم جاتون خالی یه هندونه زدیم از یه دوست که کنار ما بود پرسیدم ببخشید این مسیر چند کیلومتره گفت 46 کیلومتر میره بالا الله اکبر یعنی این جاده میخواد زیبایی هاشو بیشتر نشونمون بده الهی شکرررت

    استاد رفتیم بالا رفتیم بالا تا جایی که دید نداشتیم انقد مه بود

    زدم کنار دیدم انقد اومدیم بالا ابرها زیر پامونن انقد احساس خوبی داشتم که نگو اونجا فهمیدم هدایت خدا یعنی چی اونجا شکر گذاری کردم گفتم خالق این جنگل کیه ؟ یهو پسرم گفت خدایا شکرت ب ما جنگل نشون دادی همون لحظه (مثل الان ) چشام پر از اشک شد از خوشحالی و توانا بودن پروردگارم

    همون لحظه یادکامنت سید علی افتادم

    که نوشته بود خدای من قول میدم اگه زیبایی بیشتری نشونم بدی منم شکر گذاری مو بیشتر میکنم خدای من

    استاد این اولین سفر معنوی من بود چون لحظه ب لحظه شو ب یاد خدا بودم به خداوند قسم من حس کردم دکمه توقف زندگیم و زدن و زمان ثابته

    خیلی چیزا یاد گرفتم صبر کردن و یاد گرفتم توجه ب زیبایی و بیشتر یاد گرفتم آرامش و یاد گرفتم شکر گذاری و یاد گرفتم ب جریان هدایت اعتماد کردن و یاد گرفتم الهی شکررررت

    دوستان تو اوج لذت و زندگی ب یادتون بودم

    دوستون دارم جاتون اینجاست (قلب)

    استاد سرت سلامت بابت همه چیز

    بماند به یادگار 1402/6/15

    علی برزگر هرجا هستید شاد و سبز و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  8. -
    فهيمه گفته:
    مدت عضویت: 1985 روز

    به نام خدای هدایتگرم

    خدایی که از اول بوده و تا آخر هم خواهد بود

    نه خوابش میگیره نه چرت میزنه

    خدایا شکر و سپاس آنگونه که شایسته خدایی توست

    سپاس خدای بزرگ دو عالم را که ما رو در این زمانه پادشاه کرد

    در لحظه ای به کل جهان میتونیم سفر کنیم

    در لحظه ای به بسیاری از کتاب های ادبی جهان میتونیم دسترسی داشته باشیم

    در یک گوشی کوچک

    دنیا

    دنیا

    دنیا

    اطلاعات در آن واحد در اختیار ما قرار میگیره

    هر زمان اراده کنیم با بهترین ها همسفر میشیم

    به هر کجا که ما حتی بهش فکر هم نکردیم میتونیم سفر کنیم

    خدایا شکرت که ،حتی ازت نخوان هم میدی

    حتی کسی تو رو نشناسه هم بهش نعمت میدی

    بی اندازه

    غیر قابل شمارش

    نعمت هات رو در گوشه گوشه این جهان پهناور میتونیم با یک کیلیک در اینترنت با چشم ببینیم و حسش کنیم

    هر فرد در سال آنقدر زیاد میتونه از نعمت ها استفاده کنه که حتی برای خودشون هم قابل شمارش نیست

    داشتم فکر میکردم مثلا از بیست سال گذشته تا الان چقدر پول خرج کردم

    چقدر لباس خریدم

    چقدر هدیه دادم

    چقدر مواد غذایی خریدم

    چقدر از اینترنت استفاده کردم

    چند لیتر اکسیژن مصرف کردم

    چند لیتر آب خوردم

    چشمم چنتا درخت رو تا حالا دیده

    چند تا دریا رو دیدم با چه حجم آبی

    و اصلا نمیتونم هیچ کدومشون رو تا نزدیکش هم حساب کنم

    و وعده خدا حق بود که آنقدر نعمت بهت میدم که نمیتونی بشماریش

    خدایم را سپاس که با دیدن این حجم از زیبایی آنقدر باور هام قوی شده که توی دلم انگار قند آب میکنن از اینکه من اراده کنم میتونم برم به این مکان

    و اونجا وایستم سنجاب هارو ببینم و بگم استاد عباس منش مرسی که با لنز دوربینت این تجربه رو نشونم دادی تا منم تجربه اش کنم

    به پرنده های بهشتی ،سلام این پرنده بهشتی که هر سحر میاد پشت پنجره و بهم سلام میده رو میرسونم و میگم فامیلتون هر روز میاد پشت پنجره اتاقم

    آنقدر آمدنش برام شکوهمند بود که سریع رفتم براش ظرف آب خریدم و پشت پنجره آویزون کردم

    تا به نشانه جواب سلامم ،گلویی تازه کنه .

    ای کاش این ورژن عکس آپلود کردن هم فعال بشه تا بتونم از این همزمانی ها عکس بزارم

    تا هم با کلام هم با تصویر به جهان نشون بدم که وعده خدا حقه

    آنقدر صحنه آبشار زیبا بود که در کلام نمی‌گنجید

    و فقط باید دل بدی به موسیقی و چشم‌ها را نوازش کنی با این ثروت بی پایان خداوند

    که تازه،

    این زیبایی ها یک هزارم یک بند انگشت در جهان هستی هم نیست آنقدر که زیاد و غیر قابل شمارش

    خدایا بپذیر که زبانم قاصره از بیان اعداد و شکرگذاری نعمت هات

    تو راست گفتی که :

    من خلق نکردم تا سودی کنم

    بلکه تا بر بندگانم جودی کنم

    این لطف حق بوده که گفته مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم‌

    خواسته ما حواسمون پرت چیزای بیخودی نشه

    تا زندگیمون رو بیخودی تموم کنیم

    خدایا شکرت که وقتم با دیدن زیبایی هات داره میگذره

    با تشکر ازت داره میگذره

    با تحسین از تو داره میگذره

    که چه کردی با این همه نعمت

    و باز هم تشکر ویژه دارم از استاد عباس منش گرامی و خانم شایسته مهربان که زیبایی هارو با ما به اشتراک میزارن

    میسپارمتون به خدای این زیبایی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    حسين روح نواز گفته:
    مدت عضویت: 1185 روز

    سلام دوستان عزیزسفرنامه

    مثل هرشبم اومدم تاقبل ازخوابم به سایت سربزنم که باتصویرزیبای استادوخانم شایسته سورپرایزشدم

    من عاشق طبیعتم انرژی که اونجاداشت روبه وضوح دریافتش کردم اون حداززیبایی روی کره ی خاکی واقعاتحسین برانگیزه

    یادسفرخودم بابرادرم افتادم که به صورت هدایتی رفتیم سرازآبشارشیرآباددرشمال ایران درآوردیم یاسفرهای بعدی مون که به بزرگترین آبشارایران داشتیم آبشارلاتون به ارتفاع 105متردرنزدیکه شهرلوندویل وشهرآستارا که فوق العاده زیبابودوبعدازحدودبیست دقیقه رانندگی وسه ونیم ساعت پیاده روی دردل جنگلل وعبورازرودخانه رسیدیم به این آبشارفوق العاده که احساسم عالی بود

    استاداین قسمت های سفرنامه من رویادجنگل های پارک ملی گلستان هم میندازه که اونجاهم زیبایی هاش شباهت بسیارزیادی به این قسمت سفرنامه داره

    —-منظورم اینه که مامیتونیم هرکشوری که هستیم باحدودچندساعت مسافرت وتغیرمکان به زیباترین طبیعت هاهدایت بشیم ولذت ببریم وهرسری به زیبایی های بیشتری هدایت بشیم که این زیبایی هابی انتهاست —-

    استادواقعاچه لذت بخش بوداون جایی که شماازاون خانوم هاعکس میگرفتین

    اون شدت وقدرت که اب میومدازابشارهم تحسین برانگیزبود

    اون مه که درهوامعلق بودواون خنکی هوادرمنطقه کوهستانی وهم اون تصاویری که درون واسمون گرفت که ماشین هایی که منظم پارک شده بودندواون حدازنظم وپاکیزگی درکل منطقه واون ایده جالبی که واسه سطل هابکاربرده بودند

    واون پرنده های بسیارزیباواون سنجاقک هایی باخط هایی درپشت کمرشون با لپ های نازنینشون که خیلی بامزه بودن …

    استادهرچقدربگم بازجاداره زیبایی هایی که دراین فایل هستش رو

    دوستتون دارم استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    مژگان سعیدی گفته:
    مدت عضویت: 1201 روز

    سلام به همه دوستان ارزشمندم

    خدا تو قران میفرماید ما برای شما نشانه هایی آفریدم اگر ببینید

    همه جااااا پر از نشانست

    همین رودی که به سمت دریا و منبع در جریانه کلی درس برامون داره

    همین رود بنظر من خیلی مقدسه.چون راهشو پیدا کرده.راهشو از بین سختترین سنگها باز کرده و با شدت داره به سمت مقصدش حرکت میکنه

    باید هم به دیدارش رفت و ایستاد و تحسینش کرد.

    رودی که بزرگترین سنگها و صخره هارو که ماتع مسیرش باشن یا کنار میزنه و یا از دل اونها راهشو باز میکنه چون شوق رسیدن به منبع داره،

    حتی یک لحظه هم نمی ایسته و تردید نمیکنه

    ما هم وقتی حرکت میکنیم ب سمت منبع، ب سمت خدا،وقتی ما فقط و فقط او را میبینیم و بدون تردید ب سمتش میریم،

    وقتی فقط ب او و قدرت بی نهایتش ایمان داریم

    وقتی همه جا از او حرف میزنیم

    وقتی همه جا دنبالش میگردیم و مراقبیم گمش نکنیم

    وقتی فقط و فقط روی خودش حساب میکنیم

    اونوقت روح بزرگمون مثل رود جاری میشه

    مثل رود کم کم موانع رو کنار میزنه

    دیدین هر جا رودی جاری هست دوروبرش تاااا کیلومترها سرسبزه؟ بدون اینکه کسی اونجا درخت و نهالی کاشته باشه

    این خاصیته روده.

    وقتی جاری میشیم به سمت منبعی ک با غفلتهامون ازش دور شده بودیم مسیر زندگیمون قشنگ و سبز میشه.حتی ادمهای زندگیمون تغییر میکنن بدون اینکه ما کاری کنیم..ادمهای اطرافمون هم قشنگ میشن. حال اونا هم بهتر میشه

    اینجوری مسیر زندگی خودمون هم زیباتر میشه

    چون این خاصیت جاری بودنه که چه بخوای چه نخوای روی اطراف تاثیر میذاری

    تو مسیر جاری بودن برکت هست،نعمت هست.ابادی و قشنگی هست

    خدایا شکرت که همه جوره،حتی با یه رود، با یه درخت،با یه تیکه سنگ،… باما حرف میزنی

    عاااااشقتم خداجوووون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: