https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/10/208.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-09-08 23:34:582024-08-22 19:38:50سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 208
478نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
ستایش مخصوص خدایى است که کتاب (آسمانى قرآن را) بر بنده ى خود نازل کرد و براى آن هیچ گونه انحرافى قرار نداد.
(کتابى که) استوار و نگهبانِ (کتاب هاى آسمانى دیگر) است، تا از عذاب شدیدى که از سوى اوست بترساند و به مؤمنانى که کارهاى شایسته انجام مى دهند، بشارت دهد که براى آنان پاداشى نیکوست.
_
بنام خالقی که مرا خالق زندگیم آفرید
روزی دیگر از این سفر شگفت انگیز ورویایی با نامت ای بخشاینده ترین آغاز میکنیم
درادامه حرکت در مسیر باکس پوشیده از گلهای صورتی که حکایت از زیبایی وفضای رویایی این شهر زیبا از کلورادو را میده چقدر این مردم تحسین برانگیزند
چشم انداز روبرو انعکاس رنگ آبی آسمان در آمیخته با
ابرهای سفید برروی کوهها ودر آمیخته شدن پوشش گیاهی کوهها با رگه های معدنی آنها چه هارمونی زیبایی از ترکیب رنگها را بوجود آورده الله اکبر
تنوع ماشین های لوکس وشیک که همگی با نظم خاصی در ردیف های مشخص پارک شده نشانی مستحکم بر فراوانی وثروت است
وخانه هایی که در طرح ورنگهای مختلف در وسط این کوهها ودرختان استتار یافته چقدر شگفت انگیز وزیبا می باشد
وسروهایی که در دوطرف مسیر به طرز جادویی زیبا هستند
ودر ادامه مسیر بازم هم خانه هایی با معماری ورنگهای متنوع چقدر زیبا است الله اکبر
وتمام این امکانات دال بر فراوانی نعمت وثروت در جای جای این کشور ثروتمند است والان با دیدن این فایل، این حجم از زیبایی ونعمت چقدر بهتر میتوانم درک کنم آگاهیهای فایل معلولیت ذهنی در مورد ثروت را که ثروت مثل اکسیژن هست وتشبیه کردن ثروت به اکسیژن ضرورت آنرا در زندگی ما نشان میده همانطور که برای زنده ماندن نیاز به اکسیژن داریم برای ادامه حیات نیاز به ثروت ونعمت فراوان خدایا شکرت چه ترکیب جادویی میشه فایلهای سفر به دور آمریکا در کنار آگاهیهای بقیه فایلها
وهرروز با دنبال کردن این فایلهاعلاوه بر اینکه با توجه به زیبایی ها ونعمتها خواسته های جدیدی در من شکل میگیره وناخودآگاه فرکانس آن را به جهان ارسال میکنم برام باور پذیر میشه که ثروت ونعمت به وفور در جهان هستی یافت میشود فقط کافی است من مسیر ورود آنها به زندگیم را باز بگذارم
چقدر برام باور پذیرتر میشه که ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست چرا که بخاطر دیدن این زیبایی ها وحال واحساس خوب سپاسگزاریم بیشتر شده واین سپاسگزاری که نزدیک ترین فرکانس هست به خالق هستی یعنی پذیرش این باور که قدرتمندترین فرمانروای جهان هستی خداوند است
وبا تحسین کردن ولذت بردن از این زیبایی ها من روز به روز به خواسته هایی که تا قبل از این فکر میکردم رویایی بیش نیست ولی الان این خواسته ها برام باور پذیر شده وبه آن در حال نزدیک شدن هستم
چقدر این فایلها جدا از زیبایی ها وفضاهای رویایی وشگفت انگیز تقویت کننده باورهای توحیدی و ثروت ساز ما میتونه باشه خدایا شکرت
ومردمی که این زیباییها را تجربه میکنند ولذت میبرند قطعا باورهای درستی در مورد ثروت دارند
ودر ادامه در مسیر پیاده روی می رسیم به آبشار فوقالعاده رویایی وزیبا ،خدای من حرکت آب برروی سنگها وریزش آن بر لایه های پایین تر چه صحنه زیبایی را بوجود آورده وچه طرحهای فوق العاده از خود بردل این سنگها به جا گذاشته الله اکبر
استاد جان چقدر شما را تحسین کردم که ترجیح دادی این زیبایی را از نزدیک لمس کنید ومریم جان که همراه وهمپای شما والبته مستقل بدنبال شما آمدواقعا تحسین برانگیزند
هرچه جلوتر میرویم میگم از این زیباتر هم میشه میبینم بله میشه واینا نتایجی است که از رها کردن ونچسبیدن به زیبایی های قبلی رقم خورده خدایا شکرت
وآن دریاچه زیبا با انواع واقسام ماهی در طرح ورنگهای متفاوت ولاکپشت هایی زیبا در رنگهای متفاوت خدای من چقدر شگفت انگیز ورویایی است
چه حس خوبی داره این دریاچه حس آرامش چه خوب شد که مریم جان عکس گرفتید
چقدر تحسین کردم مریم جان که جلو رفت وآن سگ فوق العاده زیبا با چشمان آبی وپوزه نارنجی را نوازش کرد
چقدر تحسین برانگیز هستند دولتمردان این کشور که این فضاهای عالی با تمام امکانات را برای شادی ولذت مردم خود فراهم کردند
استخرهایی ازآب های معدنی با درجه و دماهای متفاوت و یک ویوی بسیار زیبا که از روبه رو میشه کوهها وآسمان آبی ودرختان سرسبز را مشاهده کرد وچه لذتی داره رفتن به داخل این آب معدنی های گرم که نه بوی خاصی دارند ونه رنگی ای خدای من فوق العاده است
آن خانمی که دراین آبها ی معدنی در حال بازی بسکتبال بودچقدر شاد ورها از هرگونه وابستگی فقط آن لحظه را زندگی میکرد
احسنت استاد جان این عملگرایی واستمرارتون در ورزش کردن واقعا ستودنی است تحسین کردم راحتی ودر صلح با خود بودن مریم جان را
چقدر این مردم تحسین برانگیزند که هرکسی به سبک شخصی خودش داره از این زیبایی ها لذت میبرد بعضی از آنها آزاد وبدون پوشش خاص وبعضی با حجاب که هر دو آزادانه و بدون هیچ گونه قضاوتی با خیال راحت در این کشور پهناور وثروتمند در حال لذت بردن هستند
خدایا توراهزاران بار شکر وسپاس بخاطر این حجم از نعمت وفروانی
خدایا توراهزاران بار شکر که چشمان لایق دیدن این زیباییها شدند
درپناه حق شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید در دنیا وآخرت
بنام خداوند بخشنده و مهربان و هدایتگر به سمت زیباییها
سلام فهیمه عزیز چقدرلذت بردم از کامنت زیباتون چقدر پر محتوا و مفید بود چقدر به جزئیات و زیباییهای این فایل توجه ویژه ای داشتید
وقتی کامنت شمارو خوندم و از زیباییهای فایل گفتید کلی درس گرفتم و تحسینتون کردن به زاویه دیدتون به داستان خالق بودنمون و به شگفتی های قانون افرینش و اینقدر کامنت شما خوب و دقیق بود که اصلا چیزهایی که شما گفتید و زیباییهایی که شما دیدید و من ندیدم و تصمیم گرفتم یکبار دیگه و با دید بهتر و توجه کردن به نکات مثبت اینن فایل و با دقت ببینم
و در نهایت من هم هدایت میشم به این زیباییها و فراوانی و ثروت
خدای من واقعا چقدر این کشور غنی و ثروتمنده چقدر مردمانش با خودشون در صلحند و چقدر ثروتمندند که میتونن هزینه های چنین تفرج گاههایی و به راحتی پرداخت کنن چقدر زیبا و فوقالعاده تمام زیباییهای جهان در این فایل و کامنت شما برای من تکرار شد و دوباره قانون توجه به نکات مثبت شکرگزلری و حال خوب برای من تداعی شد
از شما فهیمه جان تشکر میکنم که در شروع کامنتت با سخنان خداوند با ما حرف زدید و چنین دیدگاه زیبایی و خلق کردید تا من نهایت لذت رو از خوندنش ببرم و نکات مثبت بیشتری و به ذهنم بسپرم که بله زیبایی بی نهایته ثروت مثل اکسیژن فروانه و لازمه و هر چقدر ثروتمند تر باشی نزد خدا عزیزتری و …..
بازم مثل همیشه با چشمان زیباببن و ریزببنتون منو متحیر کردین
از ربط دادن فایلها زیبای که استاد تهیه میکنن به فراوانی این دنیا زیبا و پر از فراوانی گرفته تا نچسبیدن به این زیبای ها و گذر کردن ازشون و دیدن زیبایهای بیشتر
مخصوصا باور فراوانی و معلولیت ذهنی خیلی از آدمها از جمله خود من که باعث بیشتر به این موضوع فکر کنم
این شهر کوهستانی قطعا فقط چند ماه از سال اینطور سرسبز و بقیه سال از برف پوشیده شده و این موضوع باعث شد به این فکر کنم که در فصل زمستان که توریست کمتر چطور امرار معاش میکنن و این نکات ریزی که گفتین و ربطش دادین به اکسیژنی که همه جا وجود داره منو روشن کرد و این باور فراوانی بیشتر برای من ساخت
سلام به استادیار و مریم شایسته ی ارزشمند و قشنگ مون
سلام به همسفرا و اعضای خانواده صمیمی و بانگرشم
سلام به خودم به خودت به خدا، به همه به هیچکس
سلام به سکوت به هیاهو
سلام به همه چیز و همه کس که در دنیای امروزم دارم شون و بهشون عشق میورزم.
خدارو سپاسگزارم برای این فرصت، برای این آرامش، برای این سکوتی که در اختیارم قرار داده تا بیام تو بهترین جای دنیای خودم و لذت ببرم. لذت ببرم از سفر در سفـر…
به به در شهر اُرِی Ouray در ایالت کلرادو داریم میچرخیم.
WELCOM TO OURAY
_در این مسیر تابلویی با عنوان Box canyon lodge & hot springs میبینیم.(اقامتگاه باکس دره و چشمههای آب گرم) و راستش بازم باکس چون نباید اینجا معنی جعبه میداد و سرچی که کردم با همین زبان دست و پا شکسته بنظرم منظور از کلمه BOX یک اتاقک یا لژ و منظور از کلمه LODGE کلبه و کلمه CANYON یعنی دره…خب این حاشیه های جاده است بریم که بقیه زیبایی های این جاده و این سفر و ماجراجویی هاشو ببینیـــم.
چه شهر کوهستانی جالبی، چه ویو و منظره ایی داره این شهر. کوه و جنگل و سرسبزی. واقعا زیباست. چقدر ساختمان های رنگی رنگی باحالی داره. چقدر جالب بود تابلو محدودیت سرعت رو وسط یک جعبه بزرگ گل گذاشته بودن و جالب ترش هم این بود که 14 بود. چقدر اونجا باید محتاط رانندگی کرد آروم و با حوصله.
من امروز صبح این قسمت زیبا رو در جایی متفاوت دیدم خونه پدری ام در سفری که هستیم اونم تو یک تلویزیون بزرگ.(آخه همیشه با لپ تاپ یا نهایت گوشی دیدیم.) و دوبار هم با لپ تاپ خودمو و چشمامو مهمون دیدن این زیبایی ها کردم.چقدر فضای زیبایی بود، چقدر تمیز،چقدر آروم. چقدر خیابون هاش شیب داشت. کلا استایل متفاوتی داشت و برام جالب بود.واقعا زیباست واقعا ترکیب آسمون آبی و اون کوه های زیبا واقعا زیبا و دیدنی بود.
بــه بــه میریم دوباره شارش یک آب رو ببینیم از دل سنگ و صخره ها و کوه ها. چه آبشار زیبایی بود، بنظرم آبشار جوانی بود و شایدم فصلی و یا شاید هم تازه کوه ریزش کرده و این آبشار قدمت زیادی نداره چون سنگ ها گوشه های تیزی داشتن و دچار انحنا و گردشدگی نبودن و این نشون میده این آبشار یک تفاوتی با بقیه ابشارهایی که دیدیم داره.چقدر زیبایت صدای آبشار صدای برخورد آب به سنگ ها، صدای حرکت و سقوط آب. واقعا زیبا بود. من خیلی شده تو طبیعت برم و اینقدر غرق دیدن این زیبایی یا عکس گرفتن بشم و نفهمم کجا بودم و کجا رفتم و برخورد کنم با سنگی، شاخه درختی…اصلا یک وضعیتی. جــا داره اینجا یک خاطره از سفر چند هته پیش بگم در مسیر یک رودخونه زیبا داشتیم میرفتیم و منم گوشی به دست و غرق دیدن و شکار زیبایی ها. یک عصای موسی ایی هم تو اب پیدا کرده بودم و برای خودم داشتم حملش میکردم و مثلا ازش گاهی کمک میگرفتم تا لیز نخوردم یا به خیال خودم راحت تر تو اب و اون وضعیت قدم بردارم. آقا همسر قشنگ مون منو صدا زد و گفت اینجا ازم عکس بگیر (یک فاصله کمی هم داشتیم باهم) من چرخیدم تا پامو یکجای درست و خوب بزارم وتعادلم حفظ بشه تا بتونم عکس بگیرم و چچوب رو گذاشتم یک کناری و بعد برای اینکه خیس نشه نمیدونم برای چی همون موقع اون چوب عصای موسی ایی رو برداشتم گذاشتم یک سمت دیگه(دقیقا سمتی که خودمو میخواستم برم و عکس بگیرم) لای یک سنگ هایی گیرش انداختم و بعد گوشی رو از جیبم درآوردم و قدم اول رو برداشتم و به روبه رو نگاه کردم قدم دوم بود یا سوم دقیقا رفتم تو نوک و تیزی همون چوبی که همراهم بود و خودم چند ثانیه قبل جابجاش کردم و تالاپ تعادلم از دست رفت. چون کفش پام حالت صندل باز داشت و رفت تو کفشم و منو گیر انداخت و افتادم. آقــا یکجوری با شدت خوردم بهش که کلا برای ثانیه ایی ساق پامو حس نمیکردم و وقتی بلند شدم و خندیدیم و دیدم به چوبه برخورد کردم گفتم اخه چرا…یعنی چی.(من خیلی خود زنی و خوددرگیری دارم با خودم فکر کنم….خخخخ فکر کنم بیشترین اسیب ها رو خودم به خودم وارد کردم نه هیچکسی) اصلا یک وضعیتی شد (بماند که تپه بزرگ و کبود که قلبمه بودن ساق پام از روی شلوار هم مشخص بود،در این حد روی ساق پام باد کرده بود)و بعد چنان میترسیدم باز هم تو اب و بقیه مسیر رودخونه قدم از قدم بردارم و پام و زانوهام سست شده بود که اصلا با تمام وجودم ترس رو حس کردم.یعنی ترسیــدمــا…بعد همونجا تو ذهنم با خودم مرور کردم چرا این اتفاق بد افتاد؟ چه احساسی باعث این اتفاق بد شد؟ چه باوری چه فرکانسی؟؟؟…خلاصه وقتی چوب رو میخواستم دوباره بردارم که برگردیم بیخیالش شدم با اینکه شاید خیلی لازمش داشتم اما همونجا پرتش کردم دور دورا…بعد وقتی به اون سوالی که از ذهنم رد شد یک جواب خوب بهش دادم یعنی جواب منطقی و ریشه ایی براش پیدا شد. قبلش اینم بگم کل روز حس و حال خوبی داشتیم وکلی اتفاق های خوب رو تجربه کرده بودیم و چند ثانیه قبلش هم اینقدر در حس و حال سپاسگزاری از خدا بودیم که یکجورایی اشک تو چشمامون جمع شده بود.(تو مسیر رودخونه سه نفر بودیم.) خلاصه من با چیزی که از قانون درک کردم متوجه شدم یک چیز ریشه ایی تر هست و اصلا به احساس اون لحظه و اون روزم این اتفاق به ظاهر بــد ربط نداشت. وقتی چوب رو ناخودآکاه برداشتم و پرتش کردم فکری و ایده ایی که اومد این بود تــــرس، فهیمه تو چرا اصلا این چوب رو برداشته بودی؟ تو ترسیدی.تو تیکه کردی به چوب و قدم برداشتی، تو روی خودتو توانایی خودت و گاهای قوی و سالم خودت تکیه نکردی، تو شرک آمیز عمل کردی و قدم برداشتی. میدونی درسش ایــنه تو اگر به خودت، به خدا اعتماد داری دیگه ک عامل بیرون از خودت دیگه چرا، استفاده از چوب به عنوان عصا چرا، تو ترسیدی و ناخودآگاه با دیدن یک چوب خودتو بهش گره زدی حالا نوش جونت این پای قلبمه و درد. میخواست از اول رو پای خودت بایستی و به توانایی خودت و توکل به خدا قدم برمیداشتی توی این اب رودخونه، این سنگ…حالا قراره همین رودخونه ایی که بهت حس خوب داد تو رو بشوره و بهت درس بده درسش اینــه نترس و حرکت کن حتی اگر تومسیر پر از سنگه تو توانایی ات بیشتر از سنگ های کوچیک و بزرگی هست که تو مسیرت قرار داره، خدایی که بهش اعتماد داری خودش خوب میدونه تو رو کجا آورده . هدایتت کرده پس برای حرکت در این مسیر هم روی اون فقط روی خدا حساب کن …فقط روی خدا حساب کن و نتــرس و مشرک نشو…
اینم یک خاطره که یادم اومد و برای خودم هروقت اون اتفاق یادم میاد درسش رو با دردش به یاد میارم و میگم این عاقبت شرکه. پس حواست باشه مشرک نشی و اجازه نده شرک مثل اون مورچه ی سیاه ریز در دل تاریک شب روی سنگ سیاه بیاد حرکت کنه و تو اصلا از وجودش خبردار نشی، تو باید دقیق و تیزبین باشی برای دیدن و پیدا کردن این شرک ها و علت رفتارهات…خلاصه که اینم برداشت من از اتفاق به ظاهر بد که خیلی خوب بود…
عجب خاطره در خاطره و سفر در سفری شد.
یعنی استادجانم ماشالا به شما، به این همت، به این قدم های استواری که درمسیر دیدن زیبایی ها و شگفتی های خدا برمیدارید واقعا تحسین تون میکنم استاد خوش اندام و زیبا صورت و زیبا سیرت من.واقعا زیبا از اون مسیر سنگلاخی بالا رفتین و مریم جان هم زیبا فیلمبرداری کردند و لذت بردم از دیدن اون آبشار و اون غار کوچیک تو دل این کوه صخره ایی…
سپاس برای این تدوین ها، این فیلمبرداری ها. چه صدای زیبایی داشت این آبشار…
فقط اون کوه های سخت و صخره ایی و درخت هایی که روشون سبز شده بودن.
به به میریم یک مرکز تفریحی که چشکه آبگرم داره.
بچه ها زیر تابلو اون مرکز دیدین پرچم آگهی استخدام زده بودن نوشته بود (NOW HIRING) یعنی چقدر موقعیت برای پولسازی هست، چقدر ایده، چقدر گسترش، چقدر فراوانی، چقدر موقعیت برای کار و پول ساختن.خــدایــا شکرت که این همه رو میبینیم و در مدار دیدن تجربه درک زیبایی ها و فراوانی ها هستیم.
بعد چی دیدیم اون مجسمه ایی که یک مرد کارگر یا معدنکار و یا شاید حفاری رو دیدیم که داشت انگار سر مته بود یا چی بود با تلاش عوض میکرد و مشغول کار بود.
واوووووووووو خدایا من، چه فضای زیبایی طراحی کردن. چقدر بزرگ، چقدر زیبا،چقدر تمیز.اون با ویو کوهستان…فوق العاده بود. یک چیزی بگم اصلا کم میارم صحنه ها و زیبایی ها رو که میبینم وحس میکنم رو توصیف کنم و واقعا اعتراف میکنم نوشتن کم میاره از تبدیل زبان تصاویر به زبان کلمات. ولی من تلاشم رو میکنم چون این کار رو دوست دارم و به چالش کشیده شدن رو هم دوست دارم.(کاری که مرا نکشد، قوی ترم میکند.)
_ خدایا اون حوض پر از ماهی رو دیدین. ماهی های قرمز و آبی، بزرگ و کوچیک. طرح دار و ساده.لاک پشت و بقول استاد جان شاخ لاک پشت ها و پدربزرگ شون که استاد اوگبی هم اونجا تو اون حوض ماهی داشتن. (خیلی باحال گفتن استادجان) خدایا اون ماهی بزرگه سیاه رنگی که اومد رو ببیــن. همه چی همه جا داریم…واقعا زیبان واقعا…
(راستی وقتی همه ماهی ها لبه اون حوض نزدیک شما جمع شدن یا اون موقع افتادم که از کلبه تو پرادایس میومدین بیرون و یکجورایی ماهی ها شرطی شده بودن و میومدن نزدیک سطح آب دریاچه و منتظر غذا بودن، چون اکثر اوقات صدای در همزمان با ریختن غذا در همون حوالی دریاچه اونا رو شرطی کرده بود.اینا هم یکجورایی همه اومدن سمت شما…اصلا شما جاذب مخلوقات شدین ماهی و مرغ و پرنده و …)
_مریم جان چه ژست های باحالی میگیری خیلی خوب بود که با اون ماهی ها هم عکس انداختین.
_خدایا اون سگ رو ببین یک چشم ابی یکی عسلی قهوه ایی بود یک رنگ خاصی داشت واقعا سگ زیبایی بود.
_چقدر اون تابلو اطلاعات دمای آب باحال بود.
_خدایا شکرت برای دیدن این همه آدم ثروتمند و شاد
خدایا شکرت برای دیدن اون خانم مسن که داشت بسکتبال بازی میکرد.
دیدن استاد که از امکانات موجود استفاده میکنن و ورزش میکننمنم از خودم یک گزارش بدم. منم امروز شنا رفتم سه تا ست 15 تایی.((هیچ بهونه ایی برای انجام کار درست نیست حتی توی سفر))
_خدایاا اون بچه تپلی رو ببین اومده تو آب معدنی…وای یاد این افتادم الان قراره داداش و زن داداشم بیان با نوه و بچه تازه خانواده که حدود سه ماهش داره میشه. (من همون روزهای اولش دیدم عمه شدم امسال)
حدایا نی نی حوشگل ما هم قراره بیاد آقا پارسا پژوهنده نی نی ناناز…خدایا شکرت چه روزی بشه امروز.
_چقدر این حوضچه هاش قشنگه، چه طراحی باحالی کردین. چقدر داغ.چه عکس های باحالی. مریم جان عاشق اون جمله ات شدم که گفتی اینجا میزگرد واقعیه و میزگرد بعدی در دل یک طبیعت زیبا،با آب چشمه طبیعی همه با هم اونجا به امید الله یکــتا
خدایا شکرت برای این تجربه زیبا
خدایا شکرت برای این آزادی عقیده و پوشش(جالب بود خانمی با مانتو و روسری تو این محوطه که بعضی ها لخت بودن)
خدایا شکرت برای این تنوع
خدایا شکرت برای اون دوش های عالی و پرفشارِ باحالش
خدایا شکرت برای استخر شنا و تور بسکتبال، پل بادی معلق روی آب،…
خدایا شکرت برای این تنوع در تفریح و لذت بردن
خدایا شکرت چقدر ثروتمند شدن باشکوه و معنویــه
خدایا شکرت که این فرصت رو داشتم تا بازم بیام و از خودم ردپا بزارم و در این سفر با شما همسفران عزیزم همراهی کنم و قدردان شما عزیزان باشم خداروشــکر
یک نکته جالب بگم، همین الان کنار داداشم نشستم روی یک مبل توی جمع خانواده خونی ام. اما الان دلم خواست بیام تو جمع خانواده صمیمی و عزیزم و بعد دیدم بازم نقطه آبی رنگ دارم و خوشحال و شاد و خندان….اونم با همون چند جمله اول شما اصلا خیلی در درون گل از گلم شکفت.
سپاسگزارم که برام از وجود و حضورتون ردپا گذاشتین…
جالبه خودمم فردا یعنی 20شهریور در سال 1367 بدنیا اومدم و قدم به زمین گذاشتم.
باز هم سپاسگزارم برای تک تک کلمات و جملاتی که برام نوشتید.
فهیمه جان خیلی زیبا نوشتی تمرکزت واقعا عالی بود خیلی ریزبین تمام نکات رو ثبت کردی بهت تبریک میگم به خاطر این همه دقت و تمرکز روی نکات مثبت با نوشته هات تمام فیلم برام دوباره بارگزاری شد
راستش با خوندن کامنتت وسوسه شدم سری به پروفایلت بزنم تصویرتون با همسرت رو دیدم خیلی زیبا بود
از مسیری که گفتی ونوشته بودی کلی لذت بردم از خرید محصولاتی که انجام دادی و موفقیتت های که کسب کردی
خوشحالم که منم توی مشهد هستم و خیلی دوست دارم یه روز ببینمت ودر فرکانست قراربگیرم
برات بهترینها رو آرزو میکنم چون لایقش هستی دوست خوبم
دم شما گرم دوست عزیزم بخاطر این شخم زدن باور ها و رسیدن به این نتیجه زیبا و مهم که مارو هم به فکر واداشت واقعا همینطوره شکر همینقدر ظریف در ذهن ما بین افکار ما رخنه کرده و چقدر خوبه که با توجه به اصل و هدایت پروردگار دوستانی مثل شما پیدا میکنیم و با هم به کنترل ذهنمون میپر دازیم دمتون گرم خدا عزتتون بده ، بابت نکات مثبتی که از فایل گفته بودید و باعث شدید دوباره تمرکز کنیم به نکات مثبت ازتون ممنونم ، روزو روزگارتون خوش دوست عزیزم و راهتون مستدام 🪻🪻🪻
سلام فهیمه عزیزم خوش خبر باشی عزیزم چقدر خوشحال شدم حدایا نی نی حوشگل ما هم قراره بیاد آقا پارسا پژوهنده نی نی ناناز…خدایا شکرت چه خبری دل انگیزی یک نفر دیگه به خانواده ی عباسمنشی ها اضافه شد خدایا شکر روزی بشه آقا پارسای ما از همه مون جلو بزنه .. بخاطر اینکه پدر و مادرش الص جنس عباسمنشی هستند..
فهیمه جون اینقدر از این خبرت خوشحال شدم که بقیه ی کامنتتتو نخونده بدو بدو آمدم ابراز شادی کنم و بهتتون تبریک بگم به امید خدا کی قدم به این جهان زیباتون میذارند!!!!؟؟؟
.حداقل بدونیم منتظرش باشیم!!!
در ضمن تولد خودت هم مبارک باشه چقدر خوبه جشن در جشن . خدا رو شکرت بخاطر این خبرهااااا
فهیمه جونم کامنتت فوق العاده زیبا بود بخصوص اون تابلو ها رو با ترجمه برامون نوشتی ممنونم عزیز و از اینکه اون تابلوی استخدام رو به وفور و فراوانی ثروت ربطش دادی واقعا تحسین برانگیزی .چقدر خوبه این حجم از پول و ثروت و فراوانی و بیشتر از هر چیز دیگری که توجه منو جلب می کنه آزادی هست واقعا چقدر خوبه پول و ثروت و نعمت و آزادی در همه ی کارها و امورات و آزادی در انجام کارها آزادی زمانی و آزادی مکانی . خدایا شکر . در ضمن مواظب اون چوب عصای موسی باش که داشتی کار دست خودت میدادی هاااااا خدا رو شکر که بخیر گذشت و درسشو بهت داد و رفت ..
فهیمه جان ممنون و سپاسگذارم برای تمام کامنت های زیبایی که برامون می نویسی .. من دیگه برم بقیه ی کامنت ها رو بخونم و و همچنین کامنت نیمه کاره ای یهویی هیجانی شده بودم ..
یعنی این فایل علاوه بر نمایش زیبایی ها و قشنگی ها یه دنیا آموزش داشت، واقعا وقتی داشتم ثانیه ثانیش رو نگاه میکردم مدام صدای آموزشهای استاد توی ذهنم میچرخید، وای خدا دیدن این کوهها، خونه های رنگی، درختان فسفری، خیابونهای منظم، مردمان در صلح باخود، همه شاد، همه خوشحال، همه دنبال شادی و لذت بردن بدون اینکه ذره ای وارد حریم شخصی همه دیگه بشن، به قول استاد زندگی یعنی همین( لذت بردن ) اصلا وقتی به کوهها نگاه میکنی، به ماشین های پارک شده کنار خیابون، به درختان و … یه حس عجیبی از آرامش و صلح طبیعت و انسان و کلا یک صلح فراگیر رو احساس میکنی، به قول مولانا در جهان هر چیز چیزی جذب کرد گرم گرمی کشید سرد سردی، واقعا مفهوم فرکانس کاملا در این فایل مشهوده، مفهوم هدایت کاملا مشهوده، مفهوم آیه های اعراض، مفهوم ظلم به خود، وقتی دقت میکنیم به آیه اعراض داره به زبون بی زبونی میگه آقا سرت رو بکن تو زندگیت و کاری به کار کسی نداشته باش، و روی خودت کار کن(سپاس گذاری ، تشکر کردن) تا به زیبایی ها، نعمت ها و … هدایت بشی
سلام خدمت استاد عزیزم و استاد شایسته واعضای خانواده بزرگ و صمیمی عباس منش
منطقه کوهستانی،خونه های قشنگ،ماشین های قدرتمند و عالی،تراک کمپر نازنین
استاد در حال بالا رفتن از کوه تا رسیدن به آبشار و خانم شایسته در حال بالا رفتن و فیلم گرفتن
قطرات آب مثل باران به سر و صورت استاد میریزه وطبق معمول خدایا شکرت
صدای آب و صدای رد شدن آب از لابلای سنگها و بادی که آبها رو پودر میکنه و بر سر سنگها میریزه
و دوباره حرکت به سمت دیدن زیباییهای دیگر
چه شاسی بلندهای قشنگی،چه فضای سبز قشنگی
تراک کمپر رو پارک میکنیم و وارد پارک آبی طبیعی میشیم
حوضچه اول زیباییهای ماهی ها و لاک پشت ها
چه ماهی های خوش رنگی
منطقه کوهستانی،ابرهای پفکی،درختان سبز و حوضچه پر ماهی های قرمز و رنگی
عاشقتم های استاد که تموم شدنی نیست و اینم یه نوع شکرگزاری عملیه دیگه
استاد ورزش رو هم ساده کردن کلا با یه حرکت شنا و پیاده روی و البته که شنا که استاد عاشقشه
چه آب تمیزی با درجه حرارت مناسب که جون میده برای مراقبه وشکرگزاری تو آب
اون نی نی خوشگل چقدر انرژی مثبت داشت ،انرژی مثبتش به اندازه نزدیکی به خداست ،دست نخورده و کامل نورانی
دوباره وارد حوضچه بعدی که گرم تر هم هست شدیم و واقعا غیر قابل باوره تو کوهستان به این سردی،آب به این گرمی و همچنین ایجاد این آب بدون بوی خاصی
پوشش اون خانم برام جذاب بود ،اول آزادی پوشش و دوم عقیده محکم ایشون به پوششون
لذت بردن چه ساده است،دور هم بودن چه ساده است،زیباییها رو دیدن وشکرگزار بودن چه ساده است
چقدر ساده میتونیم همه جا خدا رو ببینیم،چه ساده میتونیم با هم دیگه ارتباط بگیریم،چه ساده میتونیم در کنار هم شاد باشیم،چقدر همه چی زیبا بود ،حتی تجسمش هم لذت بخش بود
استاد تحسین میکنم آزادی مالی،زمانی،مکانی و عذت نفسی شما رو و سپاسگزارم از شما اساتید عزیزم
چقدر فوقالعاده است در دل کوه داری شنا میکنی و ویو دیوانه ککنده است
خدای من چقدر زیبایی آخه چقدر فراوانی
چقدر عالیه بازهم یک آبشار فوقالعاده ی دیگه چقدر زیبا بود چه صدای زیبایی داره خدایا شکرت
استاد هم که طبق معمول در دل طبیعت تمرینش رو انجام دادن و کلی لذت بردن دمت گرم استاد بخاطر این اندام فوقالعاده ای که ساختی چقدر زیباتر شدین فایلهای قدیمی تون رو که دارم میبینم اصلا یک آدم دیگه ای شدین 20سال جوانتر شدین چقدر عالیه واقعا
خدایا شکرت
سپاسگزارم بابت این فایل زیبایی که باهامون به اشتراک گذاشتین
بهترین بهترین ها رو براتون آرزو میکنم انشالله که همیشه در پناه خدای مهربان شاد و سلامت و ثروتمند باشید در دنیا و آخرت
و از آن اوست همهی کسانى که در آسمانها و زمیناند و همگى در برابر او خاضع و مطیعاند.
بله همه چیز در آسمان و زمین است پیوسته در حال تسبیح خدای متعال هستند
خدای مهربانم این شهرهای کوچولوی زیبایی که در دامنه این کوههای زیبای سرسبز هستند چقدر پر از آرامش و مهربانی و زیبایی هستندخیابونهای زیبای و تمیز و پهن که تهش به کوهها ختم میشه
خونه های رنگی رنگی و خوشگل ماشینهای خفن همه چی عالیه خدایا این مردم چطوری به درگاهت شکر گزاری کردن که پاداششون زندگی در این محل زیبا شده به همه ما هم شکر گزاری درست رو یاد بده
خدا جونم این ساختمون سبز زیبا چه رنگ قشنگی داره چه نمای زیبایی داره
چقدر خوبه رنگ ونمای خونه مون این شکلی باشه چقدرم با کیفیت درست شده
خدااااااااااااااااا این آبشارو نگاهههه الهیییی چقدر زیباست چقدر حال میده زیر این آبشار یه دوش بگیری البته سرعت آب اینقدر ریاده که نمیشه وفقط باید کنار وایساد این مردم چقدر برای طبیعت ارزش قائل هستند خیلی تمیز و دست نخورده ست همه چیز . خدایا شکرت برای همه چیز
با تمام وجودم حس میکنم بودن در نزدیک این آبشار رو حس خیس شدن حس برخورد قطرات آب به صورت و بدنم حس خیس شدن لباسهایم حس شنیدن صدای آبشار رو حس گرفتن دستم زیر آب رو احساس سردی آب
وااااااااااااای خدا خیلی عالیه مگه میشه برای این نعمت و این احساس قیمت گذاشت
بله حتی این قطرات آب این تک تک سنگها این برگ برگ درختان این تمام ملکولهای هوا و همه چیز درحال تسبیح خدای متعال هستند حتی سلوهای بدن ما هم در حال تسبیح خدا هستند ولی گوش ما توان شنیدن این تسبیح رو نداره خدایا شکرت برای این همه زیبایی
بخدا رنگ این سنگها خیلی زیباست چقدر آب زلال و شفافه چه صدای دلپذیری داره مگه میشه سیر شد از دیدنش باید بشینی و نگاه کنی و لذت ببری و یه چایی بزنی بر بربدن و حالشو ببری
بخدا از زیبایی این ماهی های خوشگل دیگه نمیدونم چی بگم اون آبیا نارنجیا صورتی خداااااااا چی آفریدی برای ما آخه دستت درد نکنه
مریم بانو عکست با ماهیا خیلی قشنگ بود الهی مبارکتون باشه دعوت خدا به این همه زیبایی این همه نعمت این همه رزق این همه سفر زیبا . خدایا شکرت برای همه ماهم از این دعوتنامه ها هم بفرست
در مورد این حوضچه های آب گرم من دیگه حرفی ندارم حس نشستن توی این حوضچه های آب گرم طبیعی که به تدریج آبشون گرمتر میشه حس شنا کردن در این آب گرم حس اینکه چقدر بدنم لذت میبره از این آب حس اینکه این آب چقدر بهم سلامتی میده و چقدر املاح لازم بدن منو بهم میده
حس سرحال شدن بدنم از نشستن توی این آب گرم حس آرامش که از این آب میگیرم حس نشستن توی این آبگرم و تماشای خوشحالی مردم تماشای کوه استوار دیدن آسمون آبی
خداااااااااااااااااا خیلی عالی بود دستت درد نکنه من که نمیتونم برای ساعتی بودن در این حوضچه ها قیمتی بزارم خیلی شکرت خدا خیلی شکرت خدا
خداااااا اون نی نی گوگولی چه لپهایی داره چه حس خوبیه بغل کردنش بوسیدنش چه حالی میده لبخندش خدایا شکرت
خدا جونم همه ما رو دعوت کن به دیدن و لذت بردن از این همه زیباییها اینها همش نتیجه و پاداش یکتاپرستی و توحید و توکل فقط به رب هستش
استادم سلام. امروز بیش از پیش خودم رو خوشبخت و در عین حال در برابر عظمت توحید شما کوچک می بینم. چاره ای ندارم جز بالا بردن دست تسلیم در برابر حقی که از دهان شما خارج میشه و در منش و کردارتون داره خودش رو فریاد میزنه.
استاد بیشتر از هر روز و شدیدتر از هر حالت روحی دیگه ای که در زندگیم توش قرار گرفتم شما رو تحسین می کنم و سر تعظیم فرود میارم در مقابل قلب خالصتون که ذوبش کردید در برابر عظمت الله. شما ذهن سرکش رو رام کردید. شما سخت ترین کار جهان رو ممکن کردید.
استاد امروز دلم می خواد تمام تحسینم رو معطوف شخص شما کنم.
درسته که توی قلبم همه اعتبارها از خداست، همه هدایتها و محبتها و فضل و ثروت از جانب خداست ولی….. ولی مهم اینجاست که کی شایسته دریافتش میشه؟ خدا که برای همه مون همون خداست. چرا برای یکی میشه فرشته عذاب و آیه بدبختی و مریضی و شکست و سقوط ولی برای کسانی دیگه همون خدا میشه خدای رحمان، خدای رحیم، خدای وهاب و کریم؟
چون اون بنده پا روی غم گذاشت. در دل ترس هجوم برد. منیت و غرور خودش رو با تبر تکه تکه کرد و در هر تکه ای در جستجوی اصل و اساس گشت.
کسی که در اجرای توحید در عمل صبوری کرد و به وعده صدق پروردگارش اعتماد کرد که خداوند به صابران پاداش می دهد. از خودش پاداش خواست و فقط به خودش رو کرد.
به الله رو انداخت نه به غیر.
به الله درخواست داد نه رییس و مدیر.
از الله استخاره کرد نه فالگیر.
از الله ترسید نه بنده ای که قادر نیست آزار یک مگس رو از خودش دفع کنه.
استاد شمایید که وجه قدرتمند و مهربان خدا رو به ما نشون دادید. شمایید که عزت الهی رو به ما معرفی کردید با نشون دادن عزت خودتون. استاد شمایید که لایق بودن رو تعریف کردید.
استاد من همیشه حتی وقتی درکی از قوانین به سبک و سیاقی که شما معرفی کردید نداشتم هم سپاسگزار خداوند بودم، ولی اون سپاس کجا و این کجا؟ و این کجا و ادامه مسیرم کجا؟
انقدر به روش و منش شما ایمان پیدا کردم که حتی حاضرم فراش منزل شما باشم ولی از نزدیکتر بتونم درکتون کنم. هرچی که میگید رو دارم عملا انجام میدم. توانم هنوز در کنترل ذهنم کمه ولی دارم تلاشم رو می کنم که شبیه شما رفتار کنم شاید سرعت رشد و تغییرم بیشتر بشه.
دلم نمی خواد بیام اینجا چهارتا حرف خوشگل بزنم ولی شب سرمو با عذاب وجدان بگذارم روی بالش. خودمو سرزنش کنم که چرا فلان کار کردی یا نکردی؟
از طرفی میگم گوشه نشین نشو، بنویس بذار روحت همیشه وصل بمونه. بذار قدرت کلامت تاثیرش رو روی ذهنت بگذاره. و می نویسم.
استاد وقتی احساس بهتری نسبت به خودم پیدا می کنم که می بینم بعضی نشانه هایی که از حال خوب و نعمت در سفرنامه شما می بینم داره وارد زندگیم میشه و مثل همین الان دیگه اشک شوق و سپاس امونم رو میبره.
بخدا دیروز یکی از بزرگترین روزهای زندگیم بود. باورم نمیشه چه بهشتی رو با چشمام دیدم. خدا چقدر به من فضل عطا کرده در حالیکه من کار بزرگی برای این همه نعمت نکردم. به ولله قسم من به اندازه 1 درصد هم کار شاقی نکردم ولی این نعمت خودش انگار اومد منو در آغوشش گرفت.
این ماهیهای رنگارنگ نااااااز رو که دیدم، بغضم ترکید چون دیروز من دقیقا همین ماهیها رو توی دریاچه مصنوعی باغ گلهای پارک چمران کرج دیدم.
بذارید از اولش بگم.
دیروز به همراه جمعی از خانواده همسرم رفتیم پارک چمران ناهار بردیم. جای همه دوستانم خالی.
خوب فضای پارک با سکوهای قشنگی که زیر انبوه درختای کهن و سرسبز میزبان مردم دلشاد هستند با یک جوی آب خنک چنان آرامشی به آدم میده یادش میره از کجا اومده و به کجا میخواد بره. بعد از صرف ناهار یک صحبت ناخواسته پیش اومد که ناراحت شدم. نه از دست کسی. دیدم فضا داره میره سمتی که دارم مظلوم نمایی می کنم و برای 5 دقیقه توجهم رفته روی ناخواسته ها و نازیباییها. همه هم دارن باهام همدردی می کنن و هرکسی یه حرفی میزنه که مثلا منو تسلا بده ولی این حالم رو بدتر کرد. داشتم خفه می شدم و ترجیح دادم فضا رو ترک کنم. ابراهیم عشق نازنینم هم متوجه شد و سریع گفت کفشاتو بپوش بریم یه دوری بزنیم. دست انداخت دور گردنم و با چندتا جمله آرومم کرد در حالیکه خودم مصمم بودم حالمو خوب کنم.
رفتم سرویس بهداشتی جلوی آینه ایستادم و گفتم تو میتونی با حال بد این بهشت رو برای خودت جهنم کنی و روز تفریحت رو زهرمار کنی. انتخاب کن. بعد مسئولیت شروع اون صحبت رو به عهده گرفتم و از خودم و خدای خودم عذرخواهی کردم. خودمو بخشیدم و بابت روز و لحظه و تمام عمرم سپاسگزاری کردم(در عرض 2 دقیقه) و تمااااام.
با انرژی پاک و حال عالی برگشتم به بهشت.
بعدش چندتا عکس گرفتیم و چون شنیده بودیم باغ گلها هم بازه بلیط گرفتیم و رفتیم باغ….
وای وای وااااااای نگم که دیوانه شدم….. به خدای احد و واحد قسم زیباتر از این باغ توی همه عمرم ندیده بودم با اینکه قبلا چند بار همین باغ رفته بودم ولی دیروز اصلا یه چیز دیگه بود.
اونهمه کل تر و تازه با رنگهای شفاف و درخشان. درختایی که شاید هزار رنگ سبز متفاوت رو با سایه روشنهای عجیب و غریبشون نشون می دادن.
دریاچه ای پر از ماهیهای زرد و نارنجی و قرمز و سفید و سیاه با دوتا قوی باشکوه سفید درخشان. چه عظمتی الله اکبر چه شکوه و ملکوتی! فتبارک الله احسن الخالقین.
چه عکسایی گرفتیم کاش میشد بذارم همه ببینن.
و این شد که دیروز که می تونست از نیمه به بعدش برام یه فاجعه باشه تبدیل شد به پردیس عشق و ملکوت پروردگار. باغ گلها شد یک محراب عبادت و کنترل ذهنم شد یک تمرین برای توحید عملی. 2 دقیقه بخدا فقط 2 دقیقه خلوت و محکم ایستادن روی اعتقاد قلبی اینهمه نعمت و برکت به روحم داد.
از طرفی انقدر حس خوبی از طرف خانواده همسرم دریافت کردم که هیچگونه دلسوزی هم توش نبود، انقدر راحت بودم چون دقیقا حس کردم قدرت روح منو درک کردن و منو بخاطر خودم دوست دارن. اینو دیروز و امروز لمس کردم. الهی شکر.
حالا با این حس قوی که در مورد دریافت نعمتها از طریق توجه به فایلهای سفرنامه شما استاد نازنینم دارم برمی گردم به زیباییهای این فایل فوق العاده.
از مریم جان عزیزم چیزی نگم واقعا نامردیه. این بانوی عزتمند و دوست داشتنی که با قلبش زندگی میکنه. مریم خانم شایسته شما رو باید قاب کرد و گذاشت روی طاقچه دل. مریم جان دلم از شما باید کتابها نوشت. از ادبتون. از شادی و نشاط درونیتون. به قول استاد کسی هستید که بیشترین صلح درونی رو با خودتون دارید. ناراحت ترین و منفی ترین موجودات جهان از 5 متری شما رد شدن آروم می گیرن. صورتت انقدر آرامش داره، انقدر بزرگمنشی انقدر به همه جهان حس خوب امنیت میدی که آدم نمیتونه شبفته رفتار و کردارت نشه عزیزدلم.
استادم دیدید اون عدم تقارن چشمهای هاسکی چقدر عجیب و زیباست. یکی آبی و یکی قرمز! یک استثناء جذاب. اینم یه نشانه برای کسانیکه یه استثناء مادرزادی دارن که بجای اینکه ازش خجالت زده باشن برعکس بهش افتخار کنن.
استاد ازتون یاد گرفتم برای هدف داشتن و طبق برنامه عمل کردن هیچ بهانه ای وجود نداره. در 5 دقیقه مابین برنامه های مختلف زندگی میشه ورزش کرد اونم جلوی جمع روی زمین. تازه چه زیباتر هم میشه تو طبیعت خدا. این یک جور ساسگزاری از جسم سالم هم هست. این یکجور عبادته که روی سنگ یا زمین ورزش کنی. این بندگی کردن از جنس توحید استاد ماست.
مریم جان قشنگم با بردن دوربین توی آب گرم اون گرمای شفابخش که هدیه کوهستان دست و دلباز خداست رو به همه ما منتقل کردی. با هر قدمت من حسش کردم. چقدر مایوی شما زیبا بود.چقدر پوشیدگیش رو دوست داشتم. فکر می کنم درستش اینه که آدم همیشه یک مقداری از بدنش رو پوشیده نگه داره و زیباتره که حرمت تنش رو حفظ کنه.
خیلی برام جذاب بود دیدن اون خانم مسلمان محجبه کنار استخر. لذت بردم از اون آزادی و درک عمیق مردم از ماهیت و احترام به پوشش همدیگه.
شناگرای حرفه ای رو دیدم که توی اون آب گرم چه انرژی مصرف می کنن و این چه قدرتی به بدنشون میده. شنا عارفانه ترین ورزش دنیاست. آدم وقتی روی آب شناور میشه انگار تنش رو به نیرویی می سپاره که از تمام جهان جداش میکنه. یادم اومد که منم مثل اون شناگرها بلدم سالتو بزنم. چه شناگر ماهری بودم و یادم رفته بود. باید دوباره استخر رفتن رو شروع کنم.
وااااای از اون نی نی تپل ناز با لپای خوردنیش. چقدر این نعمت بزرگه خدایا شکرت. واقعا آدم باید گهگاهی با بچه ها بخصوص نوزادهای زیر یک سال وقت بگذرونه. آخه اونا تازه از پیش خدا اومدن. کاملا یک فرشته هستن که بوی خدا رو میدن. دیدنشون روح آدم رو میبره به منتها الیه لطافت و شادی.
در آخر دلم می خواد احساس بندگی و سپاسگزاری خودم رو تقدیم کنم به خدای اون آبشار ابتدای فیلم. حسش کردم…. جشمامو بستم و قطرات آب پخش شده اش رو روی صورتم لمس کردم. خنکی نسیمش رو که توی موهام می پیچید حس کردم. بوی سنگهای نمدار…. شفافیت و درخشندگی سنگهای رنگارنگ که نمی دونم چند هزارساله که اونجا زندگی می کنن و از قدمهای بازدیدکنندگان با تن سختشون پذیرایی می کنن.
صدای پای آب همیشه برای من الهام بخش و سرشار از آرامش و روح زندگی بوده. استاد و بانوجان ازتون بی نهایت سپاسگزارم که چشمای منو مهمون این بزم الهی کردید. خدا بهتون عزت بیشتر و تندرستی در پناه عشق خودش عطا کنه. عاشقتونم.
درودی بیکران آمیخته به عطر الله به روح بزرگت سعیده جان
سلامی به طراوت همون آبشاری که چشمهاتو براش بستی تا بهتر و عمیق تر حسش کنی
دوست بینهایت خوبم ، چنان انرژی ایی از پاکی و لطافت اون روح بزرگ و الهیت در کامنتت موج میزد که دلم خواست برات بنویسم تا قاطی بشم با اون نورِ الهی وجودت….
ممنونم که خاطره عالی خودت رو از کنترل دو دقیقهای ذهنت ثبت کردی.
چه رد پای خوبی بجا گذاشتی…
میدونی بعضی رد پاها مثل یک علامت میمونن که اگر احساس کردیم مسیر رو گم کردیم… یا مسیر رو داریم اشتباه میریم ، میتونیم برگردیم و پامون بزاریم درست جای اون رد پا و راه رو از بیراهه بفهمیم…
چقدررررر خوشحال شدم و تحسین کردم برای اون دور همی لذت بخش خانوادگی تون…
چقدررررررر خوشحال شدم و تحسینت کردم که دیدنیها و زیبایی پارک رو بیشتر و بهتر از همیشه درک کردی…
چقدررررر خوشحال شدم و تحسینت کردم که همسر بزرگوارت در اون لحظه همراهت شد..
چقدررررر خوشحال شدم برات و تحسینت کردم که در دو دقیقه ی عرفانی خداوند رو به قلبت راه دادی و تا اخر سفر ، همسفرش شدی..
چقدر خوشحال شدم که بهت زیاد خوش گذشته خواهر دوست داشتنیم…
و چقدررررر خوشحال شدم که این کامنت زیبا رو که با قلبت نوشتی با قلبم دریافتش کردم…
خدایاااااااااااااااا غرق الطاف و نعمتهای توایم الحمدالله…
ممنونم سعیده جان خوبم برای خط به خط و کلمه به کلمه این کامنت الهی…
راستی عکس پروفایلت مبارک بانوجان ، یک کادر کوچیک پر از نعمت و زیبایی و عشق بهه بهه…
همین عکس پروفایل شما آرزوی بسیااااااااااااااااااااری از انسانهاست…
خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت برای همه نعمتهای فوقالعاده ی زندگیمون..
ای جاااان دلم باز هم نوری از آینه قلب نازنین وجیهه بانو جانم!
سلام و تحیت الهی هزاران بار تقدیم به روح زیبای شما که اینهمه نور و آگاهی رو انتشار میدی و باعث میشی ما کوچیکترها دلگرم بمونیم به مسیرمون.
فرمودید که رد پا بجا بگذاریم تا چراغ راه آینده خودمون بشه. بله دقیقا همینه. من گاهی بخاطر عملکرد ضعیف خودم در عمل به قوانین از خودم شاکی میشم و عذاب وجدان می گیرم، ذهنم میگه ننویس چون نوشتنت ریاکارانه میشه. می دونم که داره سعی میکنه حالم رو بد کنه. چون وقتی می نویسم نه تنها احساسم بد نمیشه بلکه از هر احساسی تو دنیا برام لذتبخش تره.
و طبق قانون وقتی احساست خوبه یعنی کارت درسته. همون فرمون برو جلو. پس می نویسم و حرف لغو ذهنم رو باور نمی کنم.
می دونم و ایمان دارم که همین توجه به نکات مثبت و نوشتنها و نقطه آبی دریافت کردنها پله های صعود به خواسته هاست.
با دیدن و لمس کردن و تجسم کردنه که خواسته ها شکل می گیرن و با با مقایسه خودمون با ردپاهای قبلمون هست که سرعت حرکتمون رو می سنجیم. به فکر میفتیم که خودمون رو بهتر کنیم و با دیدن نتایج دوستان دلگرم میشیم تا استمرارمون رو حفظ کنیم.
عاشقتونم وجیهه بانوی عزیزم و امیدوارم روز دیدار از نزدیک به زودی برسه و حسابی لذتش رو ببریم.ممنونم از جریان مهر و عشقی که از قلب نازنینت روانه میکنی به قلبم.
سپاسگذارم که هستین واین احساسات عالی وبی نظیر رو در هوای این خانواده بزرگ وسبز بخش کردین سپاسگذارم سعیده عزیز …
سپاسگذارم که هستین بودنت آرامش دارد
سپاسگذارم
درسته که توی قلبم همه اعتبارها از خداست، همه هدایتها و محبتها و فضل و ثروت از جانب خداست ولی….. ولی مهم اینجاست که کی شایسته دریافتش میشه؟ خدا که برای همه مون همون خداست. چرا برای یکی میشه فرشته عذاب و آیه بدبختی و مریضی و شکست و سقوط ولی برای کسانی دیگه همون خدا میشه خدای رحمان، خدای رحیم، خدای وهاب و کریم؟
چون اون بنده پا روی غم گذاشت. در دل ترس هجوم برد. منیت و غرور خودش رو با تبر تکه تکه کرد و در هر تکه ای در جستجوی اصل و اساس گشت.
کسی که در اجرای توحید در عمل صبوری کرد و به وعده صدق پروردگارش اعتماد کرد که خداوند به صابران پاداش می دهد. از خودش پاداش خواست و فقط به خودش رو کرد.
به الله رو انداخت نه به غیر.
به الله درخواست داد نه رییس و مدیر.
از الله استخاره کرد نه فالگیر.
از الله ترسید نه بنده ای که قادر نیست آزار یک مگس رو از خودش دفع کنه.
استاد شمایید که وجه قدرتمند و مهربان خدا رو به ما نشون دادید. شمایید که عزت الهی رو به ما معرفی کردید با نشون دادن عزت خودتون. استاد شمایید که لایق بودن رو تعریف کردید.
استاد من همیشه حتی وقتی درکی از قوانین به سبک و سیاقی که شما معرفی کردید نداشتم هم سپاسگزار خداوند بودم، ولی اون سپاس کجا و این کجا؟ و این کجا و ادامه مسیرم کجا؟
الهی شکر که در این مکان روحانی همه در کنار همدیگه داریم بزرگ میشیم. قد می کشیم و زیر سایه خدا رشد می کنیم. دیروز فایل نشانه تم منو هدایت کرد به گفتگوی استاد با یکی از عزیزان سایت که در نروژ زندگی می کنن و این خانم انقدر قشنگ از دیدگاه زیبای خودش کشور نروژ و مردمانش رو توصیف کرد که همون لحظه دلم خواست اونجا باشم. و استاد هم به زیبایی این آگاهی رو تکمیل کردن که بله، تا ذهن چیزی رو نبینه از وجودش و خصوصیاتش مطلع نمیشه و اونو آرزو نمیکنه.
به لطف خدا و آموزشهای استاد بهتر یاد گرفتم که باید دید و شنید. باید پای صحبت همه نشست تا از درونش خواسته ها رو پیدا کرد.
این روندیه که تا ابد ادامه داره و نتیجه اش قطعا اگه با باورهای درست و اقدام عملی ترکیب بشه بی نظیر خواهد بود. ان شاالله
تک تک کلمه ها و خط ها و نوشتارتون همراه با اون حس و فرکانسی که ارسال کردید برایم هدیه ای شد تا خدا رو بهتر بشناسم و حس کنم
کنترل ذهن در موقع وجود مشکل کار بسیار بزرگیه که فقط از کسایی بر می آد که واقعا شخصیت خودشون رو عوض کردن و نه اینکه ادا در بیارن،این موفقیت رو به شما تبریک میگم
به همه ریزه کاریهای فایل توجه کردید و این نشانه تیزبینی توحیدی شماست و باز هم تحسین میکنم و تحسین میکنم و تحسین میکنم این نگاه توحیدی و فرکانس توحیدی و شاکرانه شما رو و برای شما و آقا ابراهیم همسر ارزشمندتون و فرزند عزیزتون آرزوی بهترین و زیباترین روزها و اوقات دارم
خیلی خیلی ممنون و سپاسگزارم از اینهمه لطف و توجه شما. با اجازه تون پیامتون رو که دیدم پروفایلتون رو چک کردم و دیدم ماشاالله تمام محصولات استاد رو خریدید. بی نهایت خوشحال شدم و تحسینتون کردم. امیدوارم که در پناه لطف و فضل الهی و با استفاده از آموزشهای بی نظیر استادمون در عمل در همه جنبه های زندگیتون بهترین نتایج رو بگیرید. دم شما هم گرم!
سلام ودرود به بهترین استاد دنیا وعزیزدلش خدایاشکرت که درزمانی زندگی میکنم که همزمان با زیستن استاد عزیزم هست خداحفظت کنه استادعباسمنش عزیزوبزرگوار خیلی خیلی دوستت دارم وعاشقت هستم نمیدونم چطور ابراز احساساتم رابیان کنم به خاطر وجودت فقط میگم یدونه ای بینظیری چون شما با استمراروپشتکاروتداومی که دراین مسیر انجام دادی باعث شد که دنیای خیلی ازادمها تغییرکنه کارهرکسی نیست …7ساله میشناسمتوهرروزصداتومیشنوم وخداروبه خاطرت سپاسگذارم
سلاااام به استاد خوش تیپ خودم و مریم جون دوست داشتنی و همه بچه های سایت
به به عجب کاوری برای این قسمت انتخاب کردین استاد من عاشق استخر و شنا کردن هستم
چه حس قشنگیه که تو این هوا با عزیزدلت تو آب گرم راه بری و تمام مدت حست رو خوب نگه داری و توجهت فقط رو نکته های مثبت اطرافت باشه
دیدین چقدر مریم جون با عشق داشت از اون بچه فیلم میگرفت چقدر با حس خوب و عشق داشت راجبش حرف میزد اصلا تعریف کردن مریم جون منم ذوق کردم از دیدن اون کوچولو با اون تاج و تختش
چقدر تحسین کردم استادم و عزیزدلش رو که هر لحظه فقط داشتن توجه میکردم به قسمت های مثبت اطرافشون و چقدر با ذوووق و شوووق راجبش حرف میزدن
چقدر درس داره هر قسمت همین سفر دور آمریکا برام با هر بار دیدنش و نگاه کردن به رفتار شما کلی درس میگیرم و قانونی که در هر دوره راجبش صحبت کردین برام مرور میشه
با خودم میگم ببین هر لحظه باید توجهت رو نکات مثبت باشه هر لحظه باید شکرگزار باشی هر لحظه باید حست رو خوب کنی تا زندگی خوب عشق ثروت سلامتی و هرچی که میخوای رو بتونی وارد زندگیت کنی
چقدر خوبه این قانون
تو لذت میبری از قشنگی های اطرافت جهان قشنگی های بیشتری رو بهت نشون میده
تو شکرگزاری میکنی برای نعمت هایی که داری جهان نعمت بیشتری رو برات میاره
تو اعراض میکنی از اتفاقات بد اطرافت جهانم از اون کمتر یا اصلا نشونت دیگه نمیده
و تو به هرچی توجه میکنی رو بیشتر و بیشتر میاره تو زندگیت
خدایا شکرت عجب قانون خوبی گذاشتی برامون آخه چجوری شکرت کنم من که تا این حد داری باهامون راه میای و اینقدر دوستمون داری
در کامنت یکی از بچه ها دیشب خوندم این آیه رو در کامنتش نوشته بود که خیلی برام قشنگ بود
و اگر همه درختان روی زمین قلم شود، و دریا برای آن مرکّب گردد، و هفت دریاچه به آن افزوده شود، اینها همه تمام میشود ولی کلمات خدا پایان نمیگیرد؛ خداوند عزیز و حکیم است
این همه زیبایی رو آخه ببینی بازم بخوای توجه کنی به ناراحتی و مشکلات دیگه واقعاً مشکل از ذهن ناشکر خودمون هست اینهمه ثروت و نعمت و روابط عالی رو ببینی بازم بخوای شاکی باشی دیگه مشکل از خودمون هستش
این آب گرم رو در این طبیعت ببینی وسط کوه ها بعد خدارو شکر نکنی
این ماهی های به این خوشگلی رنگی رنگی رو با این طرح های خوشگل ببینی بعد شکرش نکنی
آخه خدایا چقدر این جهان رو زیبا آفریدی هر گوشه این دنیا اینقدر زیبایی داره که اگر الآنم تصمیم بگیرم هر روز یکی از قشنگی هارو ببینم عمرم کفاف نمیده
به نام خداوند هدایتگرم به زیبایی و راحتی و لذت بخش ترین راه ممکن به سمت خواسته هام
سلام به کیمیای عزیز سپاس گذارم ازتون بابت این کامنت زیبا و توحیدی واقعا چطور میشه که ما این همه زیبایی رو میبینیم و بازم توجه میکنیم به ناخواسته ای کوچیک و فرع زندگی…باید هر روز و هرروز در دفتر شکر گذاریمون بابت آسمون زیبا و پهناور بابت زمین پر خیر وبرکت بابت آواز زیبای پرنده ها و بابت این نفسی که میکشیم بابت خونی تو رگهامون جاریه و… شکرگذار باشیم واقعا اگر تمام درختان مرکب و تمام درختان قلم بشن بازم کم میاریم برای شکر گذاری از نعمت هایی که خداوند بهمون بخشیده…
از خداوند میخام هدایتمون به سمتی که زیبایی ها رو ببینیم به آسونی ها هدایت بشیم و لذت ببریم از نعمت های پروردگار که تنها راه سپاس گذاری لذت بردن از بخشیده هاشه…
سپاس گذار خداوندم که چشم من رو لایق دیدن کامنت زیبای شما دوست عزیز کرد امیدوارم همه چیز برات عالی پیش بره کیمیا جان
بعضی از مردم خدا را تنها با زبان میپرستند ؛ همین که خیری به آنان برسد، حالت اطمینان پیدا میکنند؛ اما اگر مصیبتی برای امتحان به آنها برسد، دگرگون میشوند هم دنیا را از دست دادهاند، و هم آخرت را؛ و این همان خسران و زیان آشکار است!
یقیناً خدا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، در بهشت هایی در می آورد که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است؛ مسلماً خدا هر چه را بخواهد انجام می دهد.
خدای عزیز و نازنین و دلبر و قدرتمندم،به عقل و درک و آگاهی من ببار و اجازه بده رشته ی افکارم رو به تحریر دربیارم تا بتونم گوشه ای از عظمت عشق شمارو گسترش بدم.نور آسمون ها و زمین نشون به اون نشون که گفتی وَمَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ اجازه ی صلات در غارِ حرا رو صادرکن که من برای هر ثانیه زندگی به نورت محتاجم ….
=================================================
سلام و سلامتی و نور و عشق و رحمت الله به استاد های نازنین و دلبرم و به تموم رفیق های قشنگ توحیدی من،رفقایی که از هر فامیل سببی و نسبی به قلبم نزدیکترند و همیشه از رحمت خداوند،من رو لایق مودتِ قلب روشنشون قرار میدند.
سلام از سعیده بعد ازشبکاری،روزمون رو به امید خدا پربرکت و پررر انرژی شروع میکنیم «قربه الی الله» :)))))))
استاد جانم این قسمت بینظیر سفرنامه و قشنگی هاش رو دیشب وسط شیفتم دیدم و بسسسی لذت بردم،با اینکه همون موقع کلی حرف داشتم برای گفتن، بخاطر یکم خواب آلودگی ترجیح دادم نوشتن کامنت رو موکول کنم به فردا …
آره تی جان قوربان،من همون شاگرد پرستارتم که تو icu کار میکنم وسط مریض های بدحال،همون که پاشو میزاشت تو بیمارستان از زمین و زمان براش مریض بدحال میومد،همش اعزام بود،همش تو درگیری با هدنرس و همراه مریض بود…
الان با لذت میره شیفت،با لذت برمیگرده،اون پرستاری که تو شیفت هاش کد99 نمیخوره کیه؟ منم من :)
اونیکه از دم در نگهبانی تاااا وسط بخش همه ی جوری باهاش سلام علیک و حال احوال میکنند انگار چندساله ندیدنش کیه؟ منم من :)
اونیکه وسط بدحال ترین مریض ها کار میکننه ولی همیشه توی شیفتاش مریض ها استیبلن،کیه؟منم من :)
دیدم کار داره سخت پیش میره،چندثانیه مکث کردم با خودم گفتم نه، کار نباید انقدر سخت پیش بره،ی ایرادی هست،من باز دارم روی خودم حساب میکنم و این آیه رو چند بار خوندم: وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللهَ رَمى
صداش زدم: قربون شکل ماهت،ما بلد نیستیم، شما بلدی؛شمایی که رگ رو پیدا میکنی،شمایی که آنژیوکت رو سرجاش میزاری،شما ترای کن،من چیکاره م؟
نتیجه چیشد؟ ایزی ایزی تامام سریع یک رگ پیدا شد و داروی مریض که خیلیم حیاتی بود داده شد …
حالا من همه ی اینارو میگم،ولی پیش اومده توی شیفت من از صدتاشیفت یک کد CPR هم رفتم، از صدتامریض،یک مریض بدحال هم بهم خورده،از صدتا برخورد،یک بارم چرت و پرت شنیدم،اما به قول استاد در قدم نه:
چون ما تو محیط ایزوله نیستیم که ذهنمون رو صد در صد مثبت نگه داریم،ی وقتایی هم اتفاقات ناخواسته میفته امااااا
کی شود دریا به پوز سگ نجس؟؟؟
بین این همه اتفاق خوووب،یک اتفاق ناخواسته هم گزندی نداره،دردی نداره!اتفاقا باعث قدر دونستن نعمت ها میشه
مثل اتفاق دیشب،یک همکار با سابقه خیلی کاردرست دارم که یکم زبان سرخش همرو میچزونه بی دلیل،منم که طبق معمول این مواقع سعی میکنم اصلا باهاش یک جمله هم هم کلام نشم که راه باز بشه برای شنیدن ناخواسته یا غیبت!
اما دیشب توی یک موقعیت گیر کردم نه راه پس داشتم نه راه پیش…
این بنده ی خدا هم شرررروع کرد از ناخواسته ها گفتن و من رو مورد تفقد خودش قرار دادن مخصوصا سر داستان انتقالی
منم گفتم سعیییده سعیییده،الان وقت عمل به آگاهی هاست،این یک امتحان که قراره شما ازش سربلند بیرون بیای…
این بنده ی خدا حرف میزد،منم نگاهش میکردم ازین نگاه های بزغاله ای،که نمیفهمم چی میگی:)
ایشون میگفت داری زندگیتو خراااب میکنی:)
من تو دلم میگفتم إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنوا
ایشون میگفت به شما میگن مادر؟بچه ها تو فرستادی داری عشق و حال میکنی،تو اصلا مادر نیستی
من به پهنای صورتم میخندیدم و تو دلم میگفت خدااایاااا شکرت برای این مدار آسونی ها ….
و بندگانم را بگو که همیشه سخن بهتر را بر زبان آرند، که شیطان (بسیار شود به یک کلمه زشت) میان آنان دشمنی و فساد برمیانگیزد، زیرا دشمنی شیطان با آدمیان واضح و آشکار است.
و بندگان رحمان کسانی اند که روی زمین با آرامش و فروتنی راه می روند، و هنگامی که نادانان آنان را طرف خطاب قرار می دهند [در پاسخشان] سخنانی مسالمت آمیز می گویند،
و کسانی که شهادت به باطل نمیدهند (و در مجالس باطل شرکت نمیکنند)؛ و هنگامی که با لغو و بیهودگی برخورد کنند، بزرگوارانه از آن میگذرند.
یعنی خدا نمیتونست بگه بندگان من،هرکی چرت و پرت گفت بزنید دهنش رو سرویس کنید؟چرا میتونست بگه!اما قانون قانون فرکانسه! اگر با کسی که داره لغو وبیهوده میگه یکی بدو کنی! شماهم باهاش میای پایین!شماهم افت انرژی داری…مگه من انرژیم رو از سر راه آوردم که حروم یک آدمی بکنم که سر وته زندگیش یک نشونه ی مثبت نداره؟
و اینطوری شد که این بنده ی خدا دید،هرچی بگه ازین میزِ استیشن پرستاری صدا درمیاد،از سعیده نه!
بعد که ایشون رفت،یک چندتا نفس عمیق کشیدم و به خدا گفتم من که میدونم قدرت مطلق تویی،من که میدونم فرمانروا تویی،من که میدونم تو هوامو داری،من میدونم تو مسیر درستی ام،اگر تا فردا صبح هم این بنده خدا از شرک و هجویات میگفت من خاطرم مکدر نمیشد چون من ایمان دارم بهت،ولی الان ازت درخواست نور دارم،خودت میدونی فرکانس منفی،خواه ناخواه اثرش رو میزاره،شما بیا روشنی قلبم شو،شما اطمینان و ایمان من شو،شما آرامشم شو …با من حرف بزن ….میخوام بدونم حواست بهم هست …
و از قرآن هدایت خواستم تا صداشو بشنوم …..
(بچه ها،من خودم چند ثانیه دست از نوشتن کشیدم برای نوشتن عظمت خداوند،عظمت این انرژی،این حجم ازین عشق…دست از نوشتن کشیدم و خیره شدم به آسمون و براش خوندم …اوست نشسته درنظر…من به کجا نظر کنم…اوست گرفته شهر دل…من به کجا سفر برم …. وبقیه ی این کامنت رو با اشک چشم ها مینویسم …اشکِ شوق از پیدا کردن این عشق لایتنهایی…)
و با گوشی رفتم تو سایتی که رندم یک صفحه از قرآن رو باز میکنه …
وهدایت شدم به صفحه ی 335 و 336 …آیات 24 تا 38 سوره ی حج …
از صبر وصلات کمک بخواهید و بی تردید این کار جز بر کسانی که در برابر حق قلبی فروتن دارند دشوار و گران است.
انقدر اهمیت صبر و صلات و توجه به خداوند مهمه که خود خدا میگه این کار سخت رو هرکسی نمیتونه انجام بده جز خاشعین
اگر داری روی خودت کار میکنی،اگر هنوز به نتایج دلخواهت نرسیدی ولی داری ادامه میدی،اگر ایمانت رو حفظ کردی،اگر بجای غر زدن و شکایت کردن و اخبار دنبال کردن و مقصر دونستن عالم و آدم،برخلاف نودونه درصد مردمِ جامعه،لغو نمیگی،سکوت میکنی،صبر داری، امید داری… به خودت افتخار کن رفیق
این کاری که هرکسی نمیتونه انجامش بده،خود خدا میگه از دست هرکسی برنمیاد…
و نعمت های دیگری که آن را دوست دارید [و به شما عطا می کند] یاری و پیروزی نزدیک از سوی خداست. و مؤمنان را مژده ده.
مژده بده، مژده بده، یار پسندید مرا
سایه ی او گشتم و او برد به خورشید مرا
جانِ دل و دیده منم، گریه ی خندیده منم
یارِ پسندیده منم، یار پسندید مرا
کعبه منم، قبله منم، سوی من آرید نماز
کان صنمِ قبله نما خم شد و بوسید مرا
پرتو دیدار خوشش تافته در دیده ی من
آینه در آینه شد: دیدمش و دید مرا
خدایا ازت سپاسگزارم که منت سرم گذاشتی و اجازه دادی دست کوچیکی باشم تا عشق رو گسترش بدم،این صلات به اندازه ی لیاقت من نبود،لطف و رحمت و عشق شما بود که این سعادت رو بهم داد….
خیلی وقته که میخوام بابت کامنت هات بابت ایمانت بابت ایجاد انگیزه بیشتر برای بچه های سایت برای اینکه بیان و کامنت بخونن برای تمام ارتعاشات مثبتی که به این سایت ارسال میکنی تشکر کنم. ولی انگار الان وقتش بود .نمیتونم بگم که چند بار با خوندن کامنتات و اون عشق بازی که با الله داری اشک ریختم نمیتونم بگم چقدر کامنت هات با فرکانس نابش منو در خودش غرق کرد.تو راست میگی باید ایمان داشت به این مسیر باید از صابرین بود .من که هیچ وقت حاضر نیستم این ریسمان نجات رو رها کنم دلم نمیخواهد باز هم در اعماق چاه جهالت و گمراهی منتظر یه منجی باشم .یه جمله استاد سالهاست که در گوش من زنگ میخوره که «مگر از زندگی چه میخواهید که در خدایی خدا یافت نمیشود».
سلام ودرود وعشق من را از،شهر یزدپذیرا باش دوست همفرکانسی من
چقدر کامنتت بوی الهی میداد. دوست خوبم بی نهایت سپاسگزارم بخاطر این کامنت که جواب امروز من بود
امروز از یکی ازنزدیکانم حرفهایی شنیدم که بی نهایت حالم رابدکرد ولی سریع شروع کردم به عبارت تاکیدی گفتن. فایل گوش دادن. تجسم وتفکر کردن
بعدازظهری دوباره نجواها شروع شد پاشدم رفتم پیاده روی. برای خودم خرید کردم. هدیه گرفتم. به خودم گفتم تو لایق هدیه هستی ارزشمندی
وقتی اومدم خونه. از خدا هدایت خواستم. گفتم خدا قلبم را روشن کن. من تلاش خودم راکردم که تمرکز کنم به خوبی ها. حالا نوبت توهه که قلبم را آروم کنی با کلامت.
وهدایت شدم به کامنت شما دوست عزیزم
انگار خود خدا داشت اززبان شما باهام حرف میزد. روان وساده
سعیده جان چقدر لذت بردم از کامنتت تمام حال واحساس قشنگت رو درک کردم چقدر حرفات جمله هات خدایی اند به دل میشینه روح آدم جلا میده آیه هایی که از سوره حج گفتی سعیده جان منقلبم کرد رفیق چقدر لذت بردم که ما یه همچین ربی داریم ربی که همه ما خود او هستیم
اگر داری روی خودت کار میکنی،اگر هنوز به نتایج دلخواهت نرسیدی ولی داری ادامه میدی،اگر ایمانت رو حفظ کردی،اگر بجای غر زدن و شکایت کردن و اخبار دنبال کردن و مقصر دونستن عالم و آدم،برخلاف نودونه درصد مردمِ جامعه،لغو نمیگی،سکوت میکنی،صبر داری، امید داری… به خودت افتخار کن رفیق
این جمله ات برای من بود سعیده عزیزم این روزا تا یه ذره سختی پیش میاد میگم خدایامیدونم که من باید ایمانم رو نشون بدم میدونم که باید نشون بدم عملم رو چون ایمان بدون عمل حرف مفت دیگه رها میشم آروم میشم
سعیده جان عزیز دلم ممنون که هستی ممنون که نوشتی تا منم یاد بگیرم ازت
تو فوق العاده وبی نظیری سعیده عزیزم
صورت چون ماهت را میبوسم به امید روزی که تو را به آغوش بگیرم
پس قافله ای را نیازمند آب نمود تا او را از چاه بیرون آورد سپس عزیز مصر را نیازمند فرزند نمود تا او را به فرزندی بپذیرد.
سپس پادشاه را محتاج تعبیر خواب کرد تا او را از زندان خارج کند سپس همه مصریان را نیازمند غذا نمود تا او عزیز مصر شود.
اگر خدا عهده دار کارت شود همه عوامل خوشبختی را بدون اینکه احساس کنی برایت آماده میکند فقط با صداقت بگو کارم را به خدا می سپارم.
خدایا فقط تو ما را کافی هستی ….
سلامممم از روشنی قلبم به شما خواهر بهشتیم
سلام به روشنی قلبت سعیده عزیزم
چقدررر کمنت هایت زیباست
چقدرررر بی نظیر هست بوی خدا را میدهد
چقدررر قشنگ خدا را درک کردی حس کردی و رفاقت را آغاز کردی
میدانی سعیده عزیزم همین عشقی که جنس کامنت هایت دارد همین عشقی که بچه ها نسبت به خودت دارد همین برای ایمان آوردن من به این نیرو کافی هست توکل کردن کافی هست
من خودم از کسانی هستم که نمیتوانم خودم را کنترول کنم در مقابل ناسزا گفتن دیگران
تمرین میکنم که احساساتم را کنترول کنم همین چند روز پیش برادرم زیاد از خدا گفت این که سر لچ کردن بی حیایی هست زیاد گپا در باره استاد هم گفت انسان ها را منحرف میسازد اینا دین اصلا نمیشناسد من زیاد در مقابلش هر چی گفتم عصبانی شدم
حالی که خودت از سکوت گفتی من درک میکنم چقدر کار سخت هست کار هرکس نیست
من تبریک میکویم برایت عزیزم این درجه عالی را
این حد از عالی شدن را
شما کاری را انجام میدهید که کار هر کس نیست
از همان دقیقه به بعد خدا برایم گفت پاکیزه آرام باش اصلا همه تو را کافر بدانند مگر مهم هست
مهم رابطه من و تو هست مهم عشق من و تو هست مهم شادی تو هست
دیگران را بگذار هر چی فکر میکنند بکنند
من از درونت آگاه هستم من میدانم تو چی در سر داری
بعد رفتم برادرم را به آغوش گرفتم و با خودم عهد بستم که از این به بعد هر چی گفت من سکوت کنم
نه تنها در مقابل برادرم در مقابل هر آدم
سعیده عزیزم من تبریک میگویم برایت من تحسینت میکنم من بی نهایتتتتت تحسینت میکنم من از شما یاد میگیرم پاکیزه حاضر جواب حالا خودش را زیاد کنترول میکند حالا زیاد سکوت میکند میگذارد دیگران هرچی دلشان هست بگویند
خواهر عزیز من این شراب عشق را که نوشیدی نوش جانت
میدانی سعیده عزیزم بعضا که خدا را عمیقا حس میکنم عشقش من را به حالی میرساند که هر کجا باشم میگویم فقط سجده کنم فریاد بزنم که خدایا من بی نهایت دوستتتت دارم و زمین به این بزرگی اش نمیتواند من را جا بدهد
بعضا یاد شما میفتم با این عشقی که از خدا درک کردید این جنس از عشق ،
خدا میداند چی حالی دارید
عشق خدا چیز دیگر هست که با هیچ چیز نمیتوان مقایسه کرد
از همین خاطر هست که میگوید آن را که یار خوب در کنار هست از دریا غم کناره خواهد رفت
این عشق خدا انسان را به گونه دیگر میسازد
من حرف های دلم را برایت نوشتم خواهر عزیزم
بی نهایت دوستتتت دارم
بی نهایت تحسینت میکنم با عشق کامنت هایت میخوانم
این را هم بگویم عشق خداوند من پاکیزه حسود را به پاکیزه عاشق تبدیل کرد
من پاکیزه مشرک را به پاکیزه با ایمان تبدیل کرد
من پاکیزه قضاوت گر را به پاکیزه که تحسین میکند تبدیل کرد
عشق خدا چی نمیکند ؟؟؟
انکه تو را دارد چی ندارد ؟
و انکه تو را ندارد چی دارد ؟
امروز زمانی که قدم میزدم با خدا حرف میزدم گفتم خدایا شکرت من بی نهایت عمیقا حس خوشبختی میکنم
گفتم خدایا مگر حس بودن تو و حس کردن آغوشت مکان خاص میخواهد جای زیبا میخواهد
فرق نمیکند افغانستان باشی ایران باشی عراق باشی امریکا باشی
وقتی خدا را حس کردی وقتی با خدا قدم برداشتی وقتی در آغوش خدا بودن را حس کردی احساس عمیق خوشبختی و شادی میکنی حس بهشت را میکنی
او وقت فرق نمیکنه که در شیفت های شفاخانه باشی یا در یک پارک بزرگ و زیبا
فرق نمیکنه تمام روز در اطاقت باشی یا در سیاحت باشی
من نمیگویم بودن در سیاحت یا پارک زیبا بد هست نی من میگویم یعنی اگر در چنین مکانی هم نباشی شاد میباشی حس خوشبختی میکنی آرامش داری
چون معشوق همه جا همرایت هست کافی هست حسش کنی کافی هست عشقش را درک کنی آنوقت مکان برایت معنی ندارد که کجا در چی وضعیت هستی همه جا برایت بهشت میشود
به همه آرزو دارم که هر لحظه خدا را حس کنیم خود را در بغل خدا بیابیمممم
سعیده عزیزم رفیق زیبایی من رفیق با ایمان من از خدا هر چی میخواهی به بیشتر از اونا برسی
هر چی که میخواهی میدانم که میدانی خدا برایت همان میشود
دختر چقدر زیبا خلوت خودت با خدای خودتو اینجا با کلمات بیان کردی و اشک شوق و تسلیم شدن در چشمان ما جاری کردی
چقدر دوستدارم و چقدر برای من قابل تحسینی که در هر جای خودتو در آغوش خدا رها کردی و ازش هدایت میخوای
چه کسی وفادار تر از خداوند به وعده خویش است
دل دادی به خدا و دلها گرفتی ازش ..بدون شک همه ما بچهای این سایت با خوندن کامنت زیبات دعاهای خیر خودمونو برات بر زبان آوردیم و این پاداش کسانی است که ایمان آوردنن
یک دنیا سپاسگزارتم که حس زیبای خودتو با ما به اشتراک گذاشتی
اگر داری روی خودت کار میکنی،اگر هنوز به نتایج دلخواهت نرسیدی ولی داری ادامه میدی،اگر ایمانت رو حفظ کردی،اگر بجای غر زدن و شکایت کردن و اخبار دنبال کردن و مقصر دونستن عالم و آدم،برخلاف نودونه درصد مردمِ جامعه،لغو نمیگی،سکوت میکنی،صبر داری، امید داری… به خودت افتخار کن رفیق
سعیده عزیز و خاشع!دوست هم فرکانسی ام!بسیار زیباو پر از آگاهی های ناب بود کامنتتان!منم هر وقت گیر میکنم یه جایی،کم میارم !قرآن رو که باز میکنم انگار همون آیه همین الان بر من نازل شد اون قدری زیبا و شفاف خدا پاسخت رو میده که میمونه از قدرت بی نهایتش!قرآنی که هزاران سال پیش نازل شده ولی انگار همی الان برای توی بنده گفته شد و راهتو باز میکنه…
منم هر روز از خوده خدا هدایت میخوام و این روزا فکر میکنم هدایت های خدا رو روشن تر و واضح تر درک میکنم و به قول استاد فکرخدا رو یواش یواش میخونم ولی آرام بقدر درک و تکامل
ثروتمند مادی و معنوی،سعادتمند دنیوی و اخروی و پایدار و سلامت باشید
سعیده ی عزیزم باز هم مثل همیشه چقدر قشنگ نوشتی . همیشه از کامنت هات درس میگیرم مخصوصا از آیاتی که مینویسی.
من بااینکه هیچوقت کاری به کار کسی ندارم و به همه احترام میذارم ولی وقتی کسی حرفی میزد که نباید ، تیکه ای مینداخت فکر میکردم اگه جوابشو ندم از بی عرضگیمه و یجوری کوبنده جواب طرفو میدادم و چقدرم با خودم حال میکردم اون لحظه خخخ
ولی ایاتی که نوشتی و خوندم اصلا دیدمو و قطعا رفتارمو در آینده عوض کرد .
ماجرایی که از خودت تعریف کردی و در برابر حرف های بیهوده سکوت کردی شد یه الگو واسه من ، به خودم قول میدم در برابر چرت و پرتای افراد سکوت کنم که بحث کردن باهاشون واقعا انرژی آدمو میگیره و نباید خودمو در حد اون افراد پایین بیارم. ماهایی که داریم قرآن رو میخونیم و تلاش میکنیم عمل کنیم باید فرق داشته باشیم با خیلیا. چون تو با بد بد کنی پس فرق چیست ؟!
ممنونم ازت نوشته ها همیشه همیشه برای من مفیده خیلی دوست دارم بوس بهت
از جنس کامنت هاتون به وضوح تغییر رو میشه دید واقعا درسته سخنی که از دل برآید بر دل نشیند.
این کامنت هم همانند کامنتهای قبلی بسیار تاثیر گذار بود بسیار توحیدی و خداگونه واقعا از خوندنش لذت بردم و کلی انرژی گرفتم و خیلی از ایراداتم بهم یادآوری شد.
شک ندارم بزودی تحولات عظیمی در زندگی شما نمایان میشه که کاملا وجود خداوند رو در زندگی شما نشون میده
با تمام وجود برایتان آرزوی پیشرفتهای برق آسا دارم چرا که مشخصه لایق همه جور نعمت هستید.
استاد از شما هم تشکر ویژه ای دارم بخاطر اینکه چنین افراد توحیدی را در کنار هم جمع کردید تا از وجودشان لذت ببریم.
امروز بعد ظهر بصورت هدایتی و بدون تصمیم قبلی تصمییم گرفتیم بریم بابلسر، در مسیر به فریدونکنار که رسیدیم تعجب کردم چون تصورم این بود که فریدونکنار بعد بابلسره( این سمت مازندران برخلاف نوشهر تا ماسال که خیلی رفتم، کم آمده ام) در همون حین که تابلوها رو نگاه می کردم به خانمم گفتم سعیده اینجا کار میکنه، و بیاد آورد که شغلتون پرستاره، بهش گفتم بیمارستانتون رو سرچ کنه ببینم در مسیر مون هست یا نه و در عین تعجب دیدم نرم افزار مسیر حرکت ما رو به جای کمربندی به داخل شهر نشان می داد و از آن جالبتر اینکه این مسیر دقیقا از جلوی بیمارستان گذشت و همون لحظه به همسرم گفتم این نشانه ایه که به دیدن این فرشته بهشتی خداوند بریم. تصمیم داشتم در برگشت بیام ببینمت ولی قبل از حرکت کامنتها اومد رو سایت و متوجه شدم دیشب شیفت بودی و امروز احتمالا رست هستی باز تصمیم گرفتم مطمئن بشم به سه شماره از شماره های بیمارستان زنگ زدم دوتاش گوشی رو بر نداشت و سومی هم به محض اینکه برداشت وصل کرد به خط دیگه که باز کسی جوابگو نبود، دیگه دیدم نشانه اینه که امروز تشریف ندارید. و سعادت نداشتیم زیارتتون کنیم.
وقتی از داخل شهر و جلوی بیمارستان رد شدم یه ندایی بهم گفت سعیده مال این شهر نیست و اینو میخوام مژده بهت بدم که بزودی از این شهر نقل مکان خواهید کرد.
خلاصه اتفاق عجیبی بود برام و فقط این جمله میومد ذهنم که چقدر نزدیک، چقدر دور! بودیم. در پناه حق بهترینها رو برات آرزو میکنم، به امید دیدارتون در بهترین زمان و در بهترین مکان.
داستان عجیبی بود…به قول خودتون چقدر دور ..چقدر نزدیک….
دقیقا نفهمیدم چه تایمی شما فریدونکنار بودید…وجالب اینکه خط ثابت بیمارستان همیشه کار میکنه و همیشه از بیرون باهامون تماس میگیرن …
این یعنی قانون فرکانس پابرجاست و سعیده سعادت دیدار روی ماه خانواده ی زرگوشی رو نداشت….و باید خیلی بیشتر ازینا روی خودش کار کنه …تا با انسان های ارزشمندی چون شما،هم فرکانس بشه …
منو ببخشید که سعادت میزبانیتون رو نداشتم …نمیدونم الان کجا تشریف دارید …الهی که هرجا هستید غرق شادی و لذت سفر باشید …
به امید دیدارتون در بهترین زمان و مکان ….
(همیشه به احساست اعتماد کن بنده ی برگزیده ی خدا …خبرهای خوبی برای سعیده در راهه…بزودی…بزودی…به امید الله)
فکر کنم حدود ساعت 5 عصر بود که ما وارد فریدونکنار شدیم.
دقیقآ با نظرتون کاملا موافقم و این جمله رو بعد از سومین تماسم با بیمارستان به خودم گفتم که تلاش و تقلای بیهوده نکن ما در فرکانس دیدار همدیگه نیستیم!زیرا یه دوست عزیزی هم بهم کمک کرد. و اینگونه درس دیگری از قانون گرفتم که فرکانس است که داره جهان رو با دقتی ریاضی وار اداره میکنه و مو لای درزش نمیره. جالبه بدونید همان نرم افزار در برگشت ما رو به کمربندی هدایت کرد و اصلا وارد شهر نشدیم! واسه این گفتم داستان عجیبی بود ولی پر از درس!
درس دیگه این اتفاق تائید ندای درون و احساسم بود، و الان که این احساس و وجود اتفاقات رو تائید کردید برایم بسیار ارزشمند بود و خدا رو شکر کردم که احساسم قوی است.و از فرشته نورانیش هم تشکر میکنم که با کامنتش باورهای مرا تقویت کرد.
این کامنت رو دارم از شهر زیبای رشت (ساعت 22:30 دقیقه) برات مینویسم. با آرزوی دیدارت در زمان و مکان مناسب.یا حق
اومدم منم از تجربم بگم از تجربه ای که دیگه شده شیوه زندگیم
اومدم بگم چقدر هر جا وا دادم و گذاشتم خدا پیش ببره چقدررررر عالی پیش برد
من کلا زود سر سپرده میشم جدیدا
رفتم خرازی میخواستم برام دکمه پارچه ای بزنه
خانومه گفت الان 3 روزه غالب دکمه گم شده منم گفتم خوب تو این همه وسیله یه چیز کوچیک که کار ما نیست پیداش کنیم
پس خدایا خودت مستقیم مارو ببر همونجایی که هست
خانومه لبخند زد و گفت نه سه روزه گم شده
گفتم به خدای من مطمئن باشین بگین خدایا خودت پیدا کن حلله
اگه نشد واسم یه سایز دیگه رو بزنین
رفت غالب سایز دیگه رو بیاره دید اون توش گیر کرده
من چطور میتونم عاشق این قدرت نباشم
چطور میتونم عاشق این خدا نباشم
چطور دلم میاد سبک سنگین کنم و بگم نه این دیگه توقع زیادیه خدا اگه نتونه چی
دارم به خودم میگم زهرا این قدرت دانای مطلقه توانای مطلقه
مطلق میدونی یعنی چی
یعنی همین است و بس
یعنی سبک سنگین مفهوم نداره به محض اینکه بگوید باش میشود
همینجور تو این حال و هوای عمیق اتصال بودم یهو گفتم حالا که دارم باهات عشق بازی میکنم بزار بازم بیشتر ایمان بیارم پس همین الان بگو فلانی بهم زنگ بزنه یکی دو دقیقه طول کشید گفتم چرا دیلی داری مگه به محض خواستن اجابتم نمیکنی
جواب به وضوح به قلبم گفته شد گفت ایمانت قوی تر باید بشه و زنگ خورد گوشیم
من تو کارم اصلااا هیچ قسمتی رو دیگه گردن نمیگیرم همه چیز میسپرم به خدا
میگم بابا من توانم محدوده نامحدود رب عالمینه
من به منبع وصلم انژیم از خداست
ایده هام از خداست
استاد همیشه میگن من لیاقت اینو دارم که راجع به ثروت راجع به موفقیت صحبت کنم
تازه میفهمم چقدر احساس بینظیریه که میفهمیم لیاقت داریم
من اینجا دارم میگم من لیاقت اینو دارم خیاطی رو به شیوه اسون یاد بدم
لیاقت دارم چون مثل بازی شده برام
اینو هم از استاد یاد گرفتم که همیشه اصل و فرع از هم تشخیص میدم
این که اصل بشناسی به جای اینکه دور خودت بچرخی کار 1 روزو تو 1 ساعت شاید نیم ساعت انجام میدی
کاری که یکی تو نیم ساعت انجام میده تو 3 دقیقه انجام میدی
اینا قدرت دادن به رب
اینا اطمینان کردن به این که هر کاری از این قدرت مطلق برمیاد
همه اینارو نوشتم تا یادم بیاد
که همون طور که تو این دوسال با ادامه دادن انقدرررر زندگیم وضعیت مالیم روابطم مهارتم عالی شد ازین به بعد هم میشود
میخوام به یاد بیارم و خوشحال باشم از تصاعدی که قراره زندگی رو بهتر و بهتر و بهتر کنه
چه داستان زیبای گفتی و چقدر من تسلیم تر شدم در مقابل خداوند
دقت کردین از هر 10 کامنتی که بچها مینویسن 9 تاش از خداوند و توحید صحبت میشه ..
من هر وقت این احساس زیبای شما رو توی کامنتها میخونم خودبخود حسودیم میشه به استاد عباس منش که یه روزی یه تصمیم گرفت که دنیا رو با توحید آشنا کنه و الان هر روز داره تعداد بچهای این سایت بیشتر میشه و هر کدومشون پر از آگاهی هستن ..
حال همه خوبه همه با خودشون در صلحن و مطمئنم وقتی استاد داره یکی یکی این کامنتها رو میخونه به خودش میباله که ایمانشو در عمل ثالت کرد و پاداششم این سایت فوق العاده و این بچها آگاه ..و میدونم چقدر لذتبخش برای استاد دیدن همچین صحنه ای که الان شده جزو خواستهای من ..
سپاسگزارم ازت دوست توحیدی من خانوم قنبری عزیز ..از خداوند براتون عمر با عزت میطلبم
سلام بر شما که امشب آیت و نشانه ی خداوند برای من هستید. سعیده ی عزیزم مدت هاست که دارم روی خودم کار میکنم و در جهادی اکبر روی خودم و ذهنم کار میکنم ولی تو این هفته که گذشت اتفاقاتی برام افتاد که حالم رو بسیار بد کرد و من با وجود تلاش برای کنترل ذهنم و تمرکز روی نکات مثبت این اتفاق، کم آوردم و حسابی فرکانسم به هم ریخت . من همیشه برای تنظیم دوباره ی خودم میام سراغ سایت. ولی این چند روزه شرایط جوری بود که داشتم از مسیر دور میشدم. جالبه امشب اومدم سفرنامه رو ببینم حالم بهتر بشه برای اینکه دخترم کنارم خوابش ببره گفتم اول برم یه سری به نظرات بزنم تند و تند داشتم رد میشدم که به آیه ای که شما در اول متن زیباتون آوردید رسیدم. متن شما عیناً پاسخ خداوند مهربانم بود در پاسخ به سوالاتی که این چند روزه ذهنم رو درگیر کرده بود. دوست عزیزم افتخار بزرگی بود آشنایی با شما و همکلاسی با شما در این دانشگاه بزرگ. از شما سپاسگزارم که الهامات قلبیتان را به این زیبایی نوشتید. از خداوند مهربان برای خودم و تمام دوستان توفیق عمل به دانسته ها و استمرار در این مسیر الهی را خواستارم.
ربنا لاتزغ قلوبنا بعد اذهدیتنا و هب بنا من لدنک رحمه انک انت الوهاب.
خیلی قشنگ مینویسی و به شخصه لذت میبرم و یاد میگیرم، عملکردتون در مقابل اون شخص خیلی عالی بود و نمونه بارز اعراض بود با رسم شکل.
من وقتی بخام کامنتی در مورد ترمزا و کار روشون بنویسم تو دوره کشف قوانین مینویسم وه جدیدا اگر بخام از توحید بگم میام زیر کامنت شما مینویسم، امشب مغازم خیلی شلوغ شد، یعنی چپ و راست مشتری و چندتا چندتا ساندویچ میبردن وه 3 بار فرستادم نون ساندویچ اضافه اوردن واسم، بعد هر مشتری می اومد بعضا سن بالا میگفتم والا طول میکشه تا آماده بشه که اگر اذیت میشن برن از مغازه هایی که نزدیکمن بخرن و عجیب همه میگفتن مشکلی نیست منتظر میمونیم، تو فاصله صد متر 4 تا ساندویچی هستیم، بعد یکیشون روبرومه نگاه کردم هیچکس توش نبود ولی مغازه من خیلی شلوغ و کسی نمیرفت اون مغازه ها، همونموقه تو اون شلوغی خدا رو شکر کردم که اینطور دلها رو نرم میکنه و واقعا مگه من بلدم اینطور دلها رو نرم کنم؟ اصلا من بلدم دوتا مشتری جذب کنم؟ من وقتی مغازه رو باز میکنم چمیدونم امروز قراره چی بشه و اینا همه از خداوندن و واقعا تو این مورد هیچ ادعایی ندارم، 9 شب که تازه وقت شامه من مغازه رو بستم، بعد مغازه هایی هستن تا 2 شب میمونن و اندازه من نمیفروشن، هرچند واقعا دوس دارم همه بفروشن، این اگر لطف خدا نیست پس چیه؟
ازتون سپاسگزارم که منت سرم میزارید و کامنت من رو لایق صحبت های توحیدیتون میدونید.
خداوند به قلب من آگاااهه من چقددددر خوشحالم میشم وقتی از بازار کار وفراوانی مشتری های فوق العاده تون میگید…به ایمان و باور من نور میپاشید،الهی که خداوند به تموم لحظه های زندگیتون نور بپاشه …
امیدوارم و دعا میکنم هر روز بر تعداد مشتری هاتون و به برکت مالتون اضافه کنه …به منم سعادت بده یک روزی تو مغازه ی توحیدی شما،یواشکی قانون سلامتی رو دووور بزنم و خودم رو به یک ساندویچ خوشمزه توحیدی مهمون کنم …
بینهایت ازتون سپاسگزارم برای نقطه ی آبی ارزشمندتون
واقعا تبریک میگم بهتون که رابطتون اینقدر با خدای خودتون عمیق شده و انشاالله روز به روز عمیق ترهم خواهد شد.تشکر بابت انرژی مثبتی که میفرستید،بسیار لذت میبرم از خوندن کامنت های توحیدی شما،چقدر خوب به آیات قرآن تسلط دارید و اونارو با اتفاقات ارتباط دادید که یه جاهایی ناخواسته اشک توی چشمام جمع میشد.
سخن عشق نه آن است که آید به زبان… واقعا این عشق بین خدا و بنده اش رو نمیشه به زبان آورد، یه ارتباط دلیه و امیدوارم هممون این عشق و علاقه خالص رو با تمام وجود تجربه اش کنیم.
سلام و تجلی نور و عشق الهی به قلب نازنینت سعیده جان فرشته نورانی حق
سعیده پرهیزکار ،عزیز خدا
بر کامنت زیبایت الله، الله ،الله
الله اکبر بر اینهمه آگاهی ناب که بر قلب مهربانت جاری شده ،ستاره هدایتگری بود در دل تاریکی
خدایا ازت متشکرم هدایت گر هر لحظه ام هستی
مثل همیشه نیت کردم و شروع کردم به خوندن
خدایا پناه بر تو به حق هر دم و بازم دم
به حق هر تپش قلبم
خدایا هرچی شکرت بگم کم گفتم خدایا ازت ممنونم اونقدر واضح بهم جواب میدی خدایا به خاطر وجود نازنین سعیده عزیزم ممنونم که عاشقانه هاتون با ما در میون میزاره با آیات هدایتی دیوانه ام کردی
خدایا متشکرم ما را هم به رستگاری وصل میکنه
لا حول ولا قوه الا بالله
سعیده عزیزم چقدر زیبا ما رو حی علی الصلاه هدایت کردی
یکبار دیگه به جا آوردن صلات برام محیا کردی
و سخن استاد مثل یه اکسیر شفا بخش بود و آب به روی آتش
“”چون ما تو محیط ایزوله نیستیم که ذهنمون رو صد در صد مثبت نگه داریم،ی وقتایی هم اتفاقات ناخواسته میفته امااااا
کی شود دریا به پوز سگ نجس؟؟؟
بین این همه اتفاق خوووب،یک اتفاق ناخواسته هم گزندی نداره،دردی نداره!اتفاقا باعث قدر دونستن نعمت ها میشه””
بعضی از مردم خدا را تنها با زبان میپرستند ؛ همین که خیری به آنان برسد، حالت اطمینان پیدا میکنند؛ اما اگر مصیبتی برای امتحان به آنها برسد، دگرگون میشوند هم دنیا را از دست دادهاند، و هم آخرت را؛ و این همان خسران و زیان آشکار است!
یقیناً خدا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، در بهشت هایی در می آورد که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است؛ مسلماً خدا هر چه را بخواهد انجام می دهد.
خدای عزیز و نازنین و دلبر و قدرتمندم،به عقل و درک و آگاهی من ببار و اجازه بده رشته ی افکارم رو به تحریر دربیارم تا بتونم گوشه ای از عظمت عشق شمارو گسترش بدم.نور آسمون ها و زمین نشون به اون نشون که گفتی وَمَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ اجازه ی صلات در غارِ حرا رو صادرکن که من برای هر ثانیه زندگی به نورت محتاجم ….
چطوری ازت تشکر کنم بخاطر این همه اگاهی ک با ما به اشتراک میزاری
نوشته هات هم پر از ایه های نورانی قرآنه هم پر از طنز و لطافت
هم اشک شوق از چشمامون سرازیر میکنی هم لبخند به لب مون میاری
ازت بی نهایت سپاسگزارم ک ایه های زیبا رو اینجا میاری تا اونایی ک مثل من تنبل هستن و خودشون سراغ قران نمیرن حداقل اینجا به لطف شما فیض ببرن و تشویق بشن جدی تر برن سراغ قران
چقد عالیه ک قوانین رو با اتفاقات روزمره زندگیت بیان میکنی
ی بار برات پیام گذاشتم و راهنمایی خواستم ولی جوابمو ندادی گفتم اشکال نداره شاید ندیدیش
اومدم ازت تشکر کنم بابت وقتی ک میزاری و با عشق برامون مینویسی
اومدم بهت بگم الگو شدی برای من و خیلی از بچه های سایت
این کامنت رو اول صبح با عشق برات نوشتم چون روزمو ساختی با کامنت قشنگت
هر رفتاری، هر حرفی، هر کاری که از کسی سر بزنه و باعث بشه که نتیجه ی اون عملکرد، قلب دیگران رو شاد کنه و دیگران رو به یاد خدا بندازه، این یعنی اون عمکرد خداپسندانه و کلام خداوند بوده.
و کسی قادر به بیان کلام خداوند نیست مگر اینکه قلبش لبریز از نزدیکی به خداوند باشه.
کامنت های شما بار ها وبارها حیرت و اشک بچه های این سایت رو درآورده ازجمله خوده من، و بابت این قلب پاکتون بهتون تبریک میگم
این کامنت شما یه نشونه ی خیلی خیلی واضح برای من بود
منی که چند روز پیش یه مشاجره با همکارم داشتم. کاری ندارم مقصر می بود ولی دوست داشتم سریع تر همه چیز رفع و رجوع بشه که البته خداوند مهربان داره قدم به قدم هدایتم میکنه که انشاالله به همون دوستی و گرمی قبل برسیم.
منتهی هر چی فکر میکردم از یه طرف خدا می گفت تمومش کن، ارزشش رو نداره،اینطوری داری کانون توجه و فرکانست رو خراب میکنی، حیفه ذهن و مدت رو با این چیزها مشغول نکن و حواست رو بده به همون چیزی که همیشه میخوای، حواست و تمرکزت رو بده به همون زندگی که دوست داری داشته باشی و همیشه ازم میخوای.
از یه طرف دیگه هم نجواها تو سرم میچرخیدم که اینطور شد و اونطور شد. ولی در مجموع خودم دوست داشتم تموم بشه و خداوند مهربانم خودش هست و میبینه که هر وقت نجواها دارن زور میگیرن و کانون توجهم رو منحرف میکنن این معنی آیه رو میخونم مثل جن و بسم الله غیبشون میزنه:
همانا نجوا از شیطان است تا مومنان را ناراحت کند.
خداوندی که دنیا رو جایی پر نعمت، شاد، سرسبز و عالی خلق کرده این احساس تو خلاف همه این قوانینه و باید هر چی سریع تر جمع کنی خودت رو.
این جمله شما آبی بود بر روی خاکسترهای داغ و سوزانی که هی زور میزنم خاموششون کنم و هر از گاهی شعله میکشن:
« چون ما تو محیط ایزوله نیستیم که ذهنمون رو صد در صد مثبت نگه داریم،ی وقتایی هم اتفاقات ناخواسته میفته امااااا
کی شود دریا به پوز سگ نجس؟؟؟
بین این همه اتفاق خوووب،یک اتفاق ناخواسته هم گزندی نداره،دردی نداره!اتفاقا باعث قدر دونستن نعمت ها میشه »
و این آیه هم که دیگه تیر خلاص رو زد تا بتونم خستگی بیدار موندن دیشب سرکارم رو، قبل از خواب امروزم دَر کنم و خیالم راحت باشه که به خیر ختم میشه انشاالله،
خوندن کامنتت کامل و جامعت حااااال و احوالم رو دگرگون کرد پیگیر کامنتهای پرشورت که قششششنگ رنگ و بوی تغییر تعهد رو میده حالمو خوب میکنه دیدن این حجم از حس و حال خوب و رفاقت با خالق و تلاش برای هرروز کمی بهتر شدن و دیدن نشانه ها در مسیرتون به من انگیزه میده .
همیشه در کامنتها گفتم الآنم میگم هرگز فکر نکنید اشتراک گذاشتن یک موفقیت و حال خوب کوچیکتون اهمیتی ندارد نه .
اون میتونه الهام بخش باشه انگیزه دهنده باشه و حال خوب دیگری رو تضمین کنه و چراغ راه باشه .
بینهایت از ذکر آیات و اشعار زیبا در کامنتت لذت بردم . سپاس از وقتی که گذاشتی .
برای همه دوستان آرزوی موفقیتهایی فراووون و دلچسب دارم .
بواقع الان دیگه دست و پاشکسته همچون الف بای راه رو یاد گرفتیم و حالا باید دید که کی اهل عمله .
کلمه به کلمه کامنت زیباتون پر از توحید بود .داشتم کامنت شما رو میخوندم یه جا فان بود کلی لبخند زدم یه جاش منو برد تو دل توحید مشخص بود از جای داره گفته میشه که لاجرم هر قلبی که با توحید آشنا باشه مجذوبش میشه
یادم به سوره بقره افتاد که بصورت داستان وار همه قوانین درش موج میزنه ،از توحید و توکل گرفته تا حتی نحوه ورود به خانه دیگران و حتی تربیت فرزندان ،
و کامنت شما هم دست کمی از این سوره نداشت و بسیار زیبا و پر از توحید گفته شد
سپاسگزارم از شما دوست عزیزم و ازتون خواهشمندم همیشه از آیات قرانی در کامنتای زیباتون استفاده کنید
این دومین کامنتی هست که برای تو مینویسم، انگار سالهاست که میشناسمت و خیلی دوستت دارم. سعیده جان خیلی از تو سپاسگزارم که مینویسی و دل نوشته هایت را به اشتراک میگذاری تا ما هم استفاده ببریم واقعا به قول دوستان، من دوبار از هر فایلی لذت میبرم یکبار با دیدن فایل و یکبار با خوندن کامنت دوستانی چون شما که انگار مکمل فایل ها هست یعنی تا کامنت ها را نخونم برداشت زیادی از فایل ندارم. بازم ازت بی نهایت بار سپاسگزارم که دریافت ها و هدایت هایت را مینویسی.
سعیده جان یه جایی در کامنتت گفتی که سایتی که رندم یه صفحه از قرآن را میاره باز میکنی و اینجوری هدایت از قرآن میگیری اگر امکان داره میشه لطفا اسم اون سایت را بگی. خیلی ازت ممنونم.
خیلی دوستت دارم.
همیشه رو دوش خدا سوار باشی و به سمت بهترین هایی که لایقش هستی در روابط و سلامتی و نعمت و ثروت هدایت بشی.
همین چندساعت پیش داشتم به خدا میگفتم خدایا تو که همیشه کمکم کردی اینبارم کاری کن از دست این نجواها ی شیطان رها بشم و این کامنت چیزی بود که به وسیله ی اون نجات داده شدم
هر وقت کامنتهای شما رو میبینم برای دقیقا اون حال من نوشتید خیلی ازتون سپاسگذارم که دارین با تمرکز بالا رو خودتون کار میکنید تا دستی از دستان خدای من باشید تا حرفای پر از ارامششو بهم بزنه
ممنون از ایاتی که میذارین این ایات تو کامنت های شما و لابلای نقل قول هایی که از استادجان میذارین یه تاثیر دیگه ای داره
درود بر شما برای این کامنت توحیدی که چه زیبا از آیات قرآن برای بیان قوانین استفاده کردیید
آنجا که میگید وقتی روی خودمون حساب باز می کنیم وفکر می کنیم ما هستیم که کارها رو انجام میدیم وقدرت رو از خدا میگیریم آنجا هست که خراب می کنیم وباید بدانیم تمام قدرت از آن خداونده وخداست که کارها رو انجام میده نه ما
سعیده ی عزیزم چقد زیبا نوشتی عزیزم ، چقدر زیبا وصف کردی چقدر زیبا توضیح دادی ، چقدر خوب جواب دادی به سوالاتمون ، چقدر زیبا دست خدا شدی برای ما ، از همون ابتدا اشک تو چشمامون حلقه زد نه ازونجا که خودت گریه کردی ، از همون ابتدا تحت تاثیر این همنشینیت با خدا قرار گرفتیم آفرین به تو آفرین به خالق تو🩷🪻
خدا رو شکر میکنم که عضو این سایت توحیدى و در جمع دوستان توحیدى مثل شما هستم.
امروز هر وقت ذهنم مى خواست راه خودش بره و ساز ناسازگارى بزنه ، آیه ى إِنَّ اللَّهَ یُدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا که در کامنتتون آوردید رو تکرار میکردم ، الان هم دوباره کامنت شما رو خوندم تا ذهنم رو بهتر کنترل کنم ، از کامنت زیباتون ممنونم .
وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللهَ رَمى .
آرزو میکنم همیشه قبل از هر کار و تصمیمى این آیه رو بیاد بیارم و از خودش کمک بخوام .
اتصال همیشگى به منبع ، به رب العالمین رو براتون آرزو میکنم.
و بندگانم را بگو که همیشه سخن بهتر را بر زبان آرند، که شیطان (بسیار شود به یک کلمه زشت) میان آنان دشمنی و فساد برمیانگیزد، زیرا دشمنی شیطان با آدمیان واضح و آشکار است
من این آیه رو تاحالا ندیده بودم و درکش نکردم
عجب آرامشی داشت
رفتم آیه رو نگاه کردم وآیه های قبلش و
و ایمانم هزاران بار بیشتر شد
چیزی ک درک کردم ازشو میخوام بنویسم
تو آیه های قبلی خداوند 21یکبار ب پیامبر میگه بگو اونا دوباره سوال میپرسن و دوباره خدا ب پیامبر میگه چی پاسخ بده وبگو
میپرسن وقتی ما مردیم و پوسیده شدیم دوباره زنده میشیم؟
پیامبر میگن بله حتما برانگیخته میشید
دوباره میپرسن کی میخواد مارو زنده کنه برگردونه؟
بهشون بگو پیامبر همون کسی ک نخستین بارشمارو آفرید
بعد یک مرتبه سرشونو ب سمت تو میارن
میپرسن پس کی خواهد بود؟
این بحث ها همین طور ادامه داره
وبعد ک میبینه اونا تو مدار نیستند و اهمیت نمیدن
ک خداوند ب پیامبر توصیه میکنه چطور با اینها تا بکن
رفتارت با اینا چگونه باشه!
پیامبر ب بندگان من بگو اونهایی ک پنجره دلشون و روب خدا باز کردن
مشتاق شنیدن تذکرات خدا هستن
بگونه ای با مخالفین صحبت کن
ک احسن باشه
یعنی ازاون بهتر نمیشه
چرا ک شیطان روابط
شمارو بهم میزنه
ایجاد آشوب میکنه
خدای من ،من همیشه تواین مورد ضعف داشتم ونتونستم ذهنم و کنترل کنم
و میدون میدادم دست شیطان ک بتازونه برای خودش
ولی الان خداروشکر خیییلی بهتر شدم البته خیییییلی بیشتر وبیشتر باید یادآوری کنم این آیه رو ب خودم
ک خدا چقد قشنگ داره راهکار میده ک هرکی مخالف توبود و تو مدار تو نبود تو بهترین برخورد و باهاش داشته باش
و خودتو درگیر افکار وباورهاش نکن ک تورو هم باخودش میبره پایین
الهی صدهزار بارشکرت این مورد خییلی برای من نشتی انرژی داشت همیشه و خداروشکر هدایت شدم بهش
دیروز یکی از آجیام ک تقریبا4ساله ازدواج کرده باهام تماس گرفت
رفته بود خونه بابابزرگم ک دزفول هست
گفت خاله کوچیکه م ک جوونم هست
بهم گفته راستی زکیه برای عروسی تو خییلی خوب رقصیده و خیلی وقته ندیدمش و کلی تعریف دیگه
بعد صدای مادر اومد از پشت گوشی ک اره اون موقع خیلی شاد و پرانرژی بود ولی از وقتی داره عباسمنش گوش میده هیچ نمیرقصه خخخخخ
بعد یادم اومد ک اره اون موقع روزی حداقل یک ساعت آهنگ شاد میزاشتم و میرقصیدم تا حالمو خوب کنم
چون تازه ی چیزایی از قانون متوجه شدم ک اگه حالت خوب باشه اتفاقات خوب میفته برات و سعی میکردم شاد باشم و بیشتر وانمود میکردم وخدایی هم حالم خوب میشد
ولی الان ک دقت میکنم من از درون حالم خوبه خیییلی هم خوبه هااا
و دیگه نیاز ب ادا درآوردن ندارم نیاز ندارم ک آهنگ شاد گوش بدم تا حالم خوب بشه
برقصم تا حالم خوب بشه الان فقط کافیه ی سر بیام سایت و ی کامنت بخونم
ک همین کامنت خوندن خودش بهم سوخت جت میده و منو خوشبخت ترین دختر دنیا میکنه
چون فهمیدم ک من خودم هستم ک زندگیم و خلق میکنم
درهرلحظه
با افکار وباورهام و الان مهم ترین کار زندگیم همین شده ارسال فرکانس مناسب برای رسیدن ب خواسته هام
همین فک کردن ب خواسته هام منو سر کیف میاره
الهی صدهزارررر بارشکرت خدای عزیزم ک منو ب این مسبر الهی هدایت کردی
آیا کسی که خدا سینه اش را برای [پذیرفتن] اسلام گشاده است، و بهره مند از نوری از سوی پروردگار خویش است [مانند کسی است که سینه اش از پذیرفتن اسلام تنگ است؟] پس وای بر آنان که دل هایشان از یاد کردن خدا سخت است، اینان در گمراهی آشکار هستند. (22)
خوب سرکار خانم تعهد میدن شرح صدر رو در عمل پیاده کنن و بخش ICU براشون میشه هلو بپر تو گلو. این از این….
خدا نیکوترین سخن را نازل کرد، کتابی که [آیاتش در نظم، زیبایی، فصاحت، بلاغت و عمق محتوا] شبیه یکدیگر است، مشتمل بر داستان های پندآموز [و امر، نهی، وعده، وعید، حلال و حرام] است؛ از شنیدن آیاتش پوست کسانی که از پروردگارشان می هراسند به هم جمع می شود، آن گاه پوستشان و دلشان به یاد خدا نرم می گردد و آرامش می یابد. این هدایت خداست که هر که را بخواهد به آن راهنمایی می کند؛ و هر که را خدا [به کیفر کفر و عنادش] گمراه کند، او را هیچ هدایت کننده ای نخواهد بود. (23)
سرکار خانم پرستار تا یه وقت خالی پیدا میکنه بدو بدو میپره میره سراغ فایلهای استاد و قرآن گوشی که وقتی اونا رو لمس میکنه پوستش مورمورش میشه. بعد همون کسی که مو به تنش سیخ کرده خودشم تطمئن القلوبش میشه و این میشه جریان هدایت.
و آنکه سخن راست و درست آورد و کسانی که آن را باور کردند، اینانند که پرهیزکارانند. (33)
استادش، پیامبرش و قرآنش از طرف الله سخن صدق آوردند و خانم پرستار باورش کرد. باور کرد نه اینکه فقط تایید کرد بلکه در عمل این باور خودش رو نشون داد. اثباتش کرد هر روز با هر تضاد این خانم خانما خواهری خودشو به قوانین دنیا اثبات کرد.
تا خدا [به رحمتش] زشت ترین اعمالی که انجام دادند از آنان محو کند، و آنان را بر پایه بهترین عملی که همواره انجام می دادند پاداش دهد. (35)
حتی بدترین کارهایی که تو عمرش کرده براش محو می کنیم. همه رو صفر می کنیم. رحمت و نعمت و ثروت که بماند به جای خود!
حالا این خانم پرستارمون که داره مدام تلاش خودش رو در باتقوا باقی موندن میکنه جهان میاد یخورده قلقلکش میده. یه همکار رومخی میفرسته که ببینه سعیده خانم چه تصمیمی می گیره؟ پاش میلغزه یا نه؟
آیا خدا برای بنده اش [در همه امور] کافی نیست؟ و مشرکان [به پندار خود] تو را از کسانی که غیر خدا هستند، می ترسانند و هر که را خدا به کیفر [کفر و عناد] ش گمراه کند، او را هیچ هدایت کننده ای نخواهد بود؛ (36)
و هر که را خدا هدایت کند، او را هیچ گمراه کننده ای نخواهد بود. آیا خدا توانای شکست ناپذیر و صاحب انتقام نیست؟ (37)
خدا واسه بنده خودش کافیه. نیازی نیست اون بنده لب باز کنه و یک کلام جواب بده. عین یه دسته گل ساکت بی حرکت می شینه تا حرفای لغو تموم بشه. بعدشم می سپاردش به خدای عزیز ذی انتقام. به قول خودت ایزی ایزی تامام تامام!
اگر از آنان بپرسی: چه کسی آسمان ها و زمین را آفرید؟ بی تردید می گویند: خدا. بگو: پس مرا درباره معبودانی که به جای خدا می پرستید خبر دهید، که اگر خدا آسیبی را برای من بخواهد، آیا آنها می توانند آسیب او را از من برطرف کنند؟ یا اگر رحمتی را برای من بخواهد، آیا می توانند رحمتش را باز دارند؟ بگو: خدا مرا کافی است. توکل کنندگان فقط بر او توکل می کنند. (38)
بخداااا که استاد درست میگن ،کامنت بچه هااا از هزاران کتاب موفقیت عالی تر و کامل تره.
عزیزممممم چقدر حرفای دلمو زدی و چقدر قشنگ دست خدا شدی برام ،با خوندن کامنتت به خودم افتخار کردم که تو این یکسال ،به مسیرم پای بند بودم و حتی به قول استاد یک روزم چیت نداشتم ،به خودم میبالم که برای چشم و گوشم تو این یکسال ارزش قائل شدم و نزاشتم هررر ورودی بیاد،به خودم میبالم که اگه در مواردی ام ناخواسته دیدم تونست با عشق ذهنمووو کنترل کنم و خواسته هارو ببینم،به خودم افتخار میکنم که هر روز روی خودم کار میکنم و با عشق پیش میرم .
پیامت باعث شددد خیلی به خودم افتخار کنم دختر ناز.
برات از خدا عشق میخوامو نور،،،،،کامنتت چنان درونش عشق بود که نمیدونم کی به آخرش رسیدم،،،،،،،،
سلام به شاگرد برتر این کلاس بی نظیر خودشناسی و توحید
خواستم بهت تبریک بی نهایت بگم بابت این حد از قوی شدن در اعراض کردن و کنترل ذهن
چقدر من لذت بردم اونجایی که گفتی در مقابل حرفهای ناخوشایند همکارت هیچی نگفتی و سکوت کردی در حالی که میتونستی باهاش بحث کنی یا حتی روشو کم کنی!!
اما تو مسیر درست مسیر قانون احساس خوب رو انتخاب کردی و این وااااااااقعا کار هرکسی نیست…من کاملا میفهمم چه کنترل ذهنی کردی و هرچقدر بیشتر بتونی بر احساست مسلط بشی این کار راحت تر میشه
من که دقیقا توی کامنت امروزم هم نوشتم این اعراض کردن پاشنه آشیل منه
شاید بتونم خیلی خوب به زیبایی ها توجه کنم و حتی شکارچی زیبایی هایی باشم ک کمتر کسی بهشون توجه میکنه اما موضوعی که خیلی مهمه و در اون باید به مهارت برسم اعراض کردن از ناخواسته ها و سکوت کردن و بحث نکردن در مقابل حرفای ناخواسته ست
خیلی دوس دارم اگر تونستی از مسیری ک طی کردی تا به این درجه از اعراض کردن برسی بهم بگی و تجربه ارزشمندت رو بدونم
سعیده ی نازنینم خدا قوت عزیزم انشالله همیشه بدرخشید .. وقتی به اینجای کامنتت رسیدم دیگه نتونستم طاقت بیارم گفتم باید همینجا استپ کنم و برای سعیده جو و عزیزم پرستار شیفت شب بنویسم که گفتیبچه ها،رفیق های نازنین بهشتی من
توروخدا کم نیارید
خداوند به شجاعان پاسخ میده
خداوند از اهل ایمان دفاع میکنه
خداوند به صابرین بشارت داده
تو شرایط سخته که باید ایمانمون رو حفظ کنیم و ادامه بدیم،بعد درها باز میشه دقیقا الان من در چنین وضعیتی هستم .. بخصوص چند روزه کریستال های گوش میانی ام بهم ریخته و مدام سرگیجه دارم ولی به امید خدا از دیگر اعضای بدنم تشکر و قدردانی می کنم .. اصل حالم خوبه چون میام کامنت ها رو می خونم و حالم خوبتر میشه.
سعیده ی نازنین ممنونم که در هر شرایطی وقت رو غنیمت می شماری و برامون می نویسی عزیزم خدا قوت ..
از اون شعرت چقدر خندیدم دختر .من تو سرم عروسی گرفته بودم با این آهنگ محضض رضااای دخترووو خوددمووو تو گِل میپلکوونوووم لهه پیتووو پیته پیتووو :))))))
اینکه کلامتون با آیه های قرآن ترکیب میشه درکش خیلی قشنگ میشه و اصلا وقتی متن کامنت رو می خوندم و به آیه ها می رسیدم اشک در چشمان جمع میشد
منم اتفاق تقربا مشابه داشتم وقتی توی ماشین همه دارن از زمین و زمان ایراد میگیرن و قتی توی صف ها افراد غر میزنن انقدر ارامش دارم که حد نداره و اتفاقا دنبال درگیر نمی کنم که توی ذهنم پاسخ بدم که اینا رو ببین چقدر راهشون اشتباهه
اوایل اینطوری بودم اما الان راحت میشنم و از اطرافم لذت میبرم از توکلی که به خدا دارم حال می کنم
سلام به سعیده ی عزیز و سلام ب استاد و مریم جون و تمام عزیزانی ک تو این سایت الهی حضور دارن سعیده جان چقدر زیبا مینویسید چقدر تحسین میکنم این همه عشق و آگاهی های نابتون رو واقعا نوش جونتون چقدر دوست دارم این عشق و آگاهی های ناب و این آرامش الهی رو منم با تک تک سلولهای بدنم حس کنم من چند بار دیگه کامنت شما رو خونده و لایک و امتیاز داده بودم و کلی تو دلم تحسینتون کردم ولی امروز ک دوباره اتفاقی هدایت شدم به کامنتتون نمیدونید چه حس و حال عجیبی گرفتم اصلا اشک نمیزاره ببینم چی تایپ میکنم البته ک اشک حال خوبه واقعاااا تک تک آیه هایی ک نوشتید انگار خودش داشت باهام حرف میزد انگار همش واسه من بودازتون بی نهایت سپاسگزارم بانو ک این حال زیبا و این آگاهی های نابتون رو با ما هم ب اشتراک میزارید و واقعا تحسینتون میکنم بابت بهبود در شرایط کاری و زندگی زیباتون رو و امیدوارم ک هممون بتونیم اینقدر قشنگ روی خودمون کار کنیم و ثابت قدم باشیم و به یاری انرژی جان تکاملمون رو به درستی و در اوج لذت و شادی و آرامش سپری کنیم و تا بینهایت خوشبختی و آرامش و لذت و شادی و ثروت در تمام جوانب رو تجربه کنیم و استاد گونه زندگی کنیم همیشه بدرخشیم و در پناه انرژی جان شاد،سالم،پر انرژی،خوشبخت،ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشیمدوست دارم سعیده ی عزیز و نازنین
امروز صبح به این فایل هدایت شدم و فقط فایل رو دیدم و گفتم بعدا میرم کامنت هاش رو میخونم .
صبح که از خواب بلند شدم به خودم گفتم: امروز برای بهبود شخصیتم از آدم های نزدیک و دور و برم که احساس میکنم شاید باهاشون مقاومت دارم، بیام تحسینشون کنم
به خدا گفتم :میخوام کمکم کنی تا ظرفم بزرگتر بشه .
امروز ساعت 10 صبح رفتم فروشگاه سر کوچه مون خرید کنم خانم فروشنده حال روحی خوبی نداشت و بعد یک مسئله ایی تو حساب و کتاب به وجود اومد و داشت هی با عصبانیت به زبان ترکی استانبولی به من توضیح میداد و من کامل متوجه حرفهاش نمیشدم و فقط گفتم اوکی و آگاهانه بحث نکردم و ناراحتی به خودم راه ندادم و مسئله کاملا حل شد و موقع بیرون اومدن از فروشگاه با لبخند بهشون گفتم وقتتون بخیر ،روزی خوبی داشته باشید .دقیقا مثل اتفاقی که برای شما افتاد .
وقتی اومدم خونه به خودم گفتم من نمیدونم اون بنده خدا تو چه شرایط روحی بوده، من تو زندگی تون نیستم . شاید من هم به جاش بودم همین کار رو میکردم و تو دلم ایشون رو تحسین کردم چون دیده بودم تو تعطیلات رسمی که بقیه فروشگاه دیگه بسته بودند ولی این فروشگاه باز بود و ایشون سرکار بودند و خلاصه تو خلوتم خیلی تحسینشون کردم و اصلا به خودم اجازه ندادم ذره ایی حالم بد بشه .
و الان هدایت شدم به کامنت شما
کامنت شما پیغامی بود از طرف خدا بابت این چند مدتی که دارم به صورت لیزری روی بهبود شخصیتم کار میکنم .
خدایا من چقدر خوشبختم من
خدایا سپاسگزارم به خاطر نوری که به قلبم تاباندی.
خدایا سپاسگزارم به خاطر این سایت ملکوتی و استاد عزیزم و مریم جااااان عزیزم و دوستان عزیزم
سعیده عزیزم بی نهایت از سپاسگزارم به خاطر این قلم زیبایی که داری و چقدر به من کمک کردی ان شاءالله یک روزی در زمان و مکان مناسب در کنار استاد و مریم جان عزیز همدیگر رو ملاقات میکنیم .
امیدوارم حالت خوب و خوش باشه و سالم و سرحال در کنار دختران زیبایت در شهر زیبای کیش ایام بکامت باشه
این فایل نشانه امروزم و درخواستم از خداوند برای هدایت شدنم به جواب سوالها و ابهاماتی که تو کدنویسی فایل کشف قوانین دارم بود
هربار که سوال خیلی مهمی دارم و هدایت میشم به یه فایل سفر به دور امریکا یا زندگی در بهشت متوجه میشم که اول خدا میخواد توجهم رو ببره به سمت زیبایی ها و بعد جوابم اکثرا یا تو کامنت منتخبه یا کامنت تاپ استار اون فایل
این کامنتو قبلا هم خونده بودم وبرام سراسر تحسین و زیبایی بود اینبارم که شروع کردم انقدر محو جملات زیبا و دلنشینت شدم که یه ان یادم رفت باید دنبال جواب سوالم باشم
نمیدونم خدا میخواست با آیه
ما رمیت اذ رمیت
یا با ایه واستعینو بالصبر والصلاه
جوابمو بده
ولی فک کنم هردوشونم تو یه راستان
یعنی خدا میگه تو که قرارنیست کد بتویسی من کد میزنم برات و بعدش اگه فک میکنی خودتم باید یه کاری کنی از خودم با صبر وصلاه کمک بگیر
هروقت خواستی کد بزنی اولش با صبور بودن با ارامش با صلح بودن با خودت وبا توجه کردن بمن به نعمتهات باشکرگزاری وحس خوب بگو خدایا من نمیدونم من به هرخیری ازجانبت فقیرم تو بگو من بنویسم
تواگه کمکم نکنی د نمیشه دیگه و بعد بنویس
خدایاشکرت برا این هدایت
سعیده جونم پیگیر داستان زندگیت والهامات معجزه وار خداوند هستم خیلی خوشحالم برات و بهت تبریک میگم برا این جسارت و ایمان و توکلت به ذات حق
امیدوارم همیشه سبز باشی و هربار با ردپایی که میزاری ایمان ما رو هم به هدایتهای ناب خداوند بیشتر کنی عزیزم.
بسمالله الرحمن الرحیم
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَنزَلَ عَلَی عَبْدِهِ الْکِتَابَ وَلَمْ یَجْعَل لَّهُ عِوَجَا (1)
قَیِّماً لِّیُنذِرَ بَأْساً شَدِیداً مِن لَّدُنْهُ وَیُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً حَسَناً (2)
ستایش مخصوص خدایى است که کتاب (آسمانى قرآن را) بر بنده ى خود نازل کرد و براى آن هیچ گونه انحرافى قرار نداد.
(کتابى که) استوار و نگهبانِ (کتاب هاى آسمانى دیگر) است، تا از عذاب شدیدى که از سوى اوست بترساند و به مؤمنانى که کارهاى شایسته انجام مى دهند، بشارت دهد که براى آنان پاداشى نیکوست.
_
بنام خالقی که مرا خالق زندگیم آفرید
روزی دیگر از این سفر شگفت انگیز ورویایی با نامت ای بخشاینده ترین آغاز میکنیم
درادامه حرکت در مسیر باکس پوشیده از گلهای صورتی که حکایت از زیبایی وفضای رویایی این شهر زیبا از کلورادو را میده چقدر این مردم تحسین برانگیزند
چشم انداز روبرو انعکاس رنگ آبی آسمان در آمیخته با
ابرهای سفید برروی کوهها ودر آمیخته شدن پوشش گیاهی کوهها با رگه های معدنی آنها چه هارمونی زیبایی از ترکیب رنگها را بوجود آورده الله اکبر
تنوع ماشین های لوکس وشیک که همگی با نظم خاصی در ردیف های مشخص پارک شده نشانی مستحکم بر فراوانی وثروت است
وخانه هایی که در طرح ورنگهای مختلف در وسط این کوهها ودرختان استتار یافته چقدر شگفت انگیز وزیبا می باشد
وسروهایی که در دوطرف مسیر به طرز جادویی زیبا هستند
ودر ادامه مسیر بازم هم خانه هایی با معماری ورنگهای متنوع چقدر زیبا است الله اکبر
وتمام این امکانات دال بر فراوانی نعمت وثروت در جای جای این کشور ثروتمند است والان با دیدن این فایل، این حجم از زیبایی ونعمت چقدر بهتر میتوانم درک کنم آگاهیهای فایل معلولیت ذهنی در مورد ثروت را که ثروت مثل اکسیژن هست وتشبیه کردن ثروت به اکسیژن ضرورت آنرا در زندگی ما نشان میده همانطور که برای زنده ماندن نیاز به اکسیژن داریم برای ادامه حیات نیاز به ثروت ونعمت فراوان خدایا شکرت چه ترکیب جادویی میشه فایلهای سفر به دور آمریکا در کنار آگاهیهای بقیه فایلها
وهرروز با دنبال کردن این فایلهاعلاوه بر اینکه با توجه به زیبایی ها ونعمتها خواسته های جدیدی در من شکل میگیره وناخودآگاه فرکانس آن را به جهان ارسال میکنم برام باور پذیر میشه که ثروت ونعمت به وفور در جهان هستی یافت میشود فقط کافی است من مسیر ورود آنها به زندگیم را باز بگذارم
چقدر برام باور پذیرتر میشه که ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست چرا که بخاطر دیدن این زیبایی ها وحال واحساس خوب سپاسگزاریم بیشتر شده واین سپاسگزاری که نزدیک ترین فرکانس هست به خالق هستی یعنی پذیرش این باور که قدرتمندترین فرمانروای جهان هستی خداوند است
وبا تحسین کردن ولذت بردن از این زیبایی ها من روز به روز به خواسته هایی که تا قبل از این فکر میکردم رویایی بیش نیست ولی الان این خواسته ها برام باور پذیر شده وبه آن در حال نزدیک شدن هستم
چقدر این فایلها جدا از زیبایی ها وفضاهای رویایی وشگفت انگیز تقویت کننده باورهای توحیدی و ثروت ساز ما میتونه باشه خدایا شکرت
ومردمی که این زیباییها را تجربه میکنند ولذت میبرند قطعا باورهای درستی در مورد ثروت دارند
ودر ادامه در مسیر پیاده روی می رسیم به آبشار فوقالعاده رویایی وزیبا ،خدای من حرکت آب برروی سنگها وریزش آن بر لایه های پایین تر چه صحنه زیبایی را بوجود آورده وچه طرحهای فوق العاده از خود بردل این سنگها به جا گذاشته الله اکبر
استاد جان چقدر شما را تحسین کردم که ترجیح دادی این زیبایی را از نزدیک لمس کنید ومریم جان که همراه وهمپای شما والبته مستقل بدنبال شما آمدواقعا تحسین برانگیزند
هرچه جلوتر میرویم میگم از این زیباتر هم میشه میبینم بله میشه واینا نتایجی است که از رها کردن ونچسبیدن به زیبایی های قبلی رقم خورده خدایا شکرت
وآن دریاچه زیبا با انواع واقسام ماهی در طرح ورنگهای متفاوت ولاکپشت هایی زیبا در رنگهای متفاوت خدای من چقدر شگفت انگیز ورویایی است
چه حس خوبی داره این دریاچه حس آرامش چه خوب شد که مریم جان عکس گرفتید
چقدر تحسین کردم مریم جان که جلو رفت وآن سگ فوق العاده زیبا با چشمان آبی وپوزه نارنجی را نوازش کرد
چقدر تحسین برانگیز هستند دولتمردان این کشور که این فضاهای عالی با تمام امکانات را برای شادی ولذت مردم خود فراهم کردند
استخرهایی ازآب های معدنی با درجه و دماهای متفاوت و یک ویوی بسیار زیبا که از روبه رو میشه کوهها وآسمان آبی ودرختان سرسبز را مشاهده کرد وچه لذتی داره رفتن به داخل این آب معدنی های گرم که نه بوی خاصی دارند ونه رنگی ای خدای من فوق العاده است
آن خانمی که دراین آبها ی معدنی در حال بازی بسکتبال بودچقدر شاد ورها از هرگونه وابستگی فقط آن لحظه را زندگی میکرد
احسنت استاد جان این عملگرایی واستمرارتون در ورزش کردن واقعا ستودنی است تحسین کردم راحتی ودر صلح با خود بودن مریم جان را
چقدر این مردم تحسین برانگیزند که هرکسی به سبک شخصی خودش داره از این زیبایی ها لذت میبرد بعضی از آنها آزاد وبدون پوشش خاص وبعضی با حجاب که هر دو آزادانه و بدون هیچ گونه قضاوتی با خیال راحت در این کشور پهناور وثروتمند در حال لذت بردن هستند
خدایا توراهزاران بار شکر وسپاس بخاطر این حجم از نعمت وفروانی
خدایا توراهزاران بار شکر که چشمان لایق دیدن این زیباییها شدند
درپناه حق شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید در دنیا وآخرت
بنام خداوند بخشنده و مهربان و هدایتگر به سمت زیباییها
سلام فهیمه عزیز چقدرلذت بردم از کامنت زیباتون چقدر پر محتوا و مفید بود چقدر به جزئیات و زیباییهای این فایل توجه ویژه ای داشتید
وقتی کامنت شمارو خوندم و از زیباییهای فایل گفتید کلی درس گرفتم و تحسینتون کردن به زاویه دیدتون به داستان خالق بودنمون و به شگفتی های قانون افرینش و اینقدر کامنت شما خوب و دقیق بود که اصلا چیزهایی که شما گفتید و زیباییهایی که شما دیدید و من ندیدم و تصمیم گرفتم یکبار دیگه و با دید بهتر و توجه کردن به نکات مثبت اینن فایل و با دقت ببینم
و در نهایت من هم هدایت میشم به این زیباییها و فراوانی و ثروت
خدای من واقعا چقدر این کشور غنی و ثروتمنده چقدر مردمانش با خودشون در صلحند و چقدر ثروتمندند که میتونن هزینه های چنین تفرج گاههایی و به راحتی پرداخت کنن چقدر زیبا و فوقالعاده تمام زیباییهای جهان در این فایل و کامنت شما برای من تکرار شد و دوباره قانون توجه به نکات مثبت شکرگزلری و حال خوب برای من تداعی شد
از شما فهیمه جان تشکر میکنم که در شروع کامنتت با سخنان خداوند با ما حرف زدید و چنین دیدگاه زیبایی و خلق کردید تا من نهایت لذت رو از خوندنش ببرم و نکات مثبت بیشتری و به ذهنم بسپرم که بله زیبایی بی نهایته ثروت مثل اکسیژن فروانه و لازمه و هر چقدر ثروتمند تر باشی نزد خدا عزیزتری و …..
در پناه الله مهربان باشید
سلام به نسرین عزیز ودوست داشتنی
چه چهره شاد ودلنشینی داری نسرین جان
سپاسگزارم از شما که دستی شدی تا من دوباره کامنتم را بخوانم وبرا خودم هم تکرار بشه این باورها
بهترین بهترینها را در هر لحظه برات آرزو میکنم
روی چون ماهت رو میبوسم
یاحق
سلام خانوم زارع دوست عزیز من
بازم مثل همیشه با چشمان زیباببن و ریزببنتون منو متحیر کردین
از ربط دادن فایلها زیبای که استاد تهیه میکنن به فراوانی این دنیا زیبا و پر از فراوانی گرفته تا نچسبیدن به این زیبای ها و گذر کردن ازشون و دیدن زیبایهای بیشتر
مخصوصا باور فراوانی و معلولیت ذهنی خیلی از آدمها از جمله خود من که باعث بیشتر به این موضوع فکر کنم
این شهر کوهستانی قطعا فقط چند ماه از سال اینطور سرسبز و بقیه سال از برف پوشیده شده و این موضوع باعث شد به این فکر کنم که در فصل زمستان که توریست کمتر چطور امرار معاش میکنن و این نکات ریزی که گفتین و ربطش دادین به اکسیژنی که همه جا وجود داره منو روشن کرد و این باور فراوانی بیشتر برای من ساخت
سپاسگزارم از شما دوست عزیزم
سلام به محمد عزیز وثروتمند
ممنون که وقت گذاشتی دیدگاهم را خواندی بهش جواب دادی
سپاسگزار وجود ارزشمندتم
من تحسین میکنم دقت ونکته سنجی شما رو که نکات مهم را از دل کامنتها بیرون میکشید
محمد عزیز در پناه حق
شاد وسلامت وثروتمند وسعادتمند باشید در دنیا وآخرت
بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین
سلام به استاد عشق و شادی
سلام به استادیار و مریم شایسته ی ارزشمند و قشنگ مون
سلام به همسفرا و اعضای خانواده صمیمی و بانگرشم
سلام به خودم به خودت به خدا، به همه به هیچکس
سلام به سکوت به هیاهو
سلام به همه چیز و همه کس که در دنیای امروزم دارم شون و بهشون عشق میورزم.
خدارو سپاسگزارم برای این فرصت، برای این آرامش، برای این سکوتی که در اختیارم قرار داده تا بیام تو بهترین جای دنیای خودم و لذت ببرم. لذت ببرم از سفر در سفـر…
به به در شهر اُرِی Ouray در ایالت کلرادو داریم میچرخیم.
WELCOM TO OURAY
_در این مسیر تابلویی با عنوان Box canyon lodge & hot springs میبینیم.(اقامتگاه باکس دره و چشمههای آب گرم) و راستش بازم باکس چون نباید اینجا معنی جعبه میداد و سرچی که کردم با همین زبان دست و پا شکسته بنظرم منظور از کلمه BOX یک اتاقک یا لژ و منظور از کلمه LODGE کلبه و کلمه CANYON یعنی دره…خب این حاشیه های جاده است بریم که بقیه زیبایی های این جاده و این سفر و ماجراجویی هاشو ببینیـــم.
چه شهر کوهستانی جالبی، چه ویو و منظره ایی داره این شهر. کوه و جنگل و سرسبزی. واقعا زیباست. چقدر ساختمان های رنگی رنگی باحالی داره. چقدر جالب بود تابلو محدودیت سرعت رو وسط یک جعبه بزرگ گل گذاشته بودن و جالب ترش هم این بود که 14 بود. چقدر اونجا باید محتاط رانندگی کرد آروم و با حوصله.
من امروز صبح این قسمت زیبا رو در جایی متفاوت دیدم خونه پدری ام در سفری که هستیم اونم تو یک تلویزیون بزرگ.(آخه همیشه با لپ تاپ یا نهایت گوشی دیدیم.) و دوبار هم با لپ تاپ خودمو و چشمامو مهمون دیدن این زیبایی ها کردم.چقدر فضای زیبایی بود، چقدر تمیز،چقدر آروم. چقدر خیابون هاش شیب داشت. کلا استایل متفاوتی داشت و برام جالب بود.واقعا زیباست واقعا ترکیب آسمون آبی و اون کوه های زیبا واقعا زیبا و دیدنی بود.
بــه بــه میریم دوباره شارش یک آب رو ببینیم از دل سنگ و صخره ها و کوه ها. چه آبشار زیبایی بود، بنظرم آبشار جوانی بود و شایدم فصلی و یا شاید هم تازه کوه ریزش کرده و این آبشار قدمت زیادی نداره چون سنگ ها گوشه های تیزی داشتن و دچار انحنا و گردشدگی نبودن و این نشون میده این آبشار یک تفاوتی با بقیه ابشارهایی که دیدیم داره.چقدر زیبایت صدای آبشار صدای برخورد آب به سنگ ها، صدای حرکت و سقوط آب. واقعا زیبا بود. من خیلی شده تو طبیعت برم و اینقدر غرق دیدن این زیبایی یا عکس گرفتن بشم و نفهمم کجا بودم و کجا رفتم و برخورد کنم با سنگی، شاخه درختی…اصلا یک وضعیتی. جــا داره اینجا یک خاطره از سفر چند هته پیش بگم در مسیر یک رودخونه زیبا داشتیم میرفتیم و منم گوشی به دست و غرق دیدن و شکار زیبایی ها. یک عصای موسی ایی هم تو اب پیدا کرده بودم و برای خودم داشتم حملش میکردم و مثلا ازش گاهی کمک میگرفتم تا لیز نخوردم یا به خیال خودم راحت تر تو اب و اون وضعیت قدم بردارم. آقا همسر قشنگ مون منو صدا زد و گفت اینجا ازم عکس بگیر (یک فاصله کمی هم داشتیم باهم) من چرخیدم تا پامو یکجای درست و خوب بزارم وتعادلم حفظ بشه تا بتونم عکس بگیرم و چچوب رو گذاشتم یک کناری و بعد برای اینکه خیس نشه نمیدونم برای چی همون موقع اون چوب عصای موسی ایی رو برداشتم گذاشتم یک سمت دیگه(دقیقا سمتی که خودمو میخواستم برم و عکس بگیرم) لای یک سنگ هایی گیرش انداختم و بعد گوشی رو از جیبم درآوردم و قدم اول رو برداشتم و به روبه رو نگاه کردم قدم دوم بود یا سوم دقیقا رفتم تو نوک و تیزی همون چوبی که همراهم بود و خودم چند ثانیه قبل جابجاش کردم و تالاپ تعادلم از دست رفت. چون کفش پام حالت صندل باز داشت و رفت تو کفشم و منو گیر انداخت و افتادم. آقــا یکجوری با شدت خوردم بهش که کلا برای ثانیه ایی ساق پامو حس نمیکردم و وقتی بلند شدم و خندیدیم و دیدم به چوبه برخورد کردم گفتم اخه چرا…یعنی چی.(من خیلی خود زنی و خوددرگیری دارم با خودم فکر کنم….خخخخ فکر کنم بیشترین اسیب ها رو خودم به خودم وارد کردم نه هیچکسی) اصلا یک وضعیتی شد (بماند که تپه بزرگ و کبود که قلبمه بودن ساق پام از روی شلوار هم مشخص بود،در این حد روی ساق پام باد کرده بود)و بعد چنان میترسیدم باز هم تو اب و بقیه مسیر رودخونه قدم از قدم بردارم و پام و زانوهام سست شده بود که اصلا با تمام وجودم ترس رو حس کردم.یعنی ترسیــدمــا…بعد همونجا تو ذهنم با خودم مرور کردم چرا این اتفاق بد افتاد؟ چه احساسی باعث این اتفاق بد شد؟ چه باوری چه فرکانسی؟؟؟…خلاصه وقتی چوب رو میخواستم دوباره بردارم که برگردیم بیخیالش شدم با اینکه شاید خیلی لازمش داشتم اما همونجا پرتش کردم دور دورا…بعد وقتی به اون سوالی که از ذهنم رد شد یک جواب خوب بهش دادم یعنی جواب منطقی و ریشه ایی براش پیدا شد. قبلش اینم بگم کل روز حس و حال خوبی داشتیم وکلی اتفاق های خوب رو تجربه کرده بودیم و چند ثانیه قبلش هم اینقدر در حس و حال سپاسگزاری از خدا بودیم که یکجورایی اشک تو چشمامون جمع شده بود.(تو مسیر رودخونه سه نفر بودیم.) خلاصه من با چیزی که از قانون درک کردم متوجه شدم یک چیز ریشه ایی تر هست و اصلا به احساس اون لحظه و اون روزم این اتفاق به ظاهر بــد ربط نداشت. وقتی چوب رو ناخودآکاه برداشتم و پرتش کردم فکری و ایده ایی که اومد این بود تــــرس، فهیمه تو چرا اصلا این چوب رو برداشته بودی؟ تو ترسیدی.تو تیکه کردی به چوب و قدم برداشتی، تو روی خودتو توانایی خودت و گاهای قوی و سالم خودت تکیه نکردی، تو شرک آمیز عمل کردی و قدم برداشتی. میدونی درسش ایــنه تو اگر به خودت، به خدا اعتماد داری دیگه ک عامل بیرون از خودت دیگه چرا، استفاده از چوب به عنوان عصا چرا، تو ترسیدی و ناخودآگاه با دیدن یک چوب خودتو بهش گره زدی حالا نوش جونت این پای قلبمه و درد. میخواست از اول رو پای خودت بایستی و به توانایی خودت و توکل به خدا قدم برمیداشتی توی این اب رودخونه، این سنگ…حالا قراره همین رودخونه ایی که بهت حس خوب داد تو رو بشوره و بهت درس بده درسش اینــه نترس و حرکت کن حتی اگر تومسیر پر از سنگه تو توانایی ات بیشتر از سنگ های کوچیک و بزرگی هست که تو مسیرت قرار داره، خدایی که بهش اعتماد داری خودش خوب میدونه تو رو کجا آورده . هدایتت کرده پس برای حرکت در این مسیر هم روی اون فقط روی خدا حساب کن …فقط روی خدا حساب کن و نتــرس و مشرک نشو…
اینم یک خاطره که یادم اومد و برای خودم هروقت اون اتفاق یادم میاد درسش رو با دردش به یاد میارم و میگم این عاقبت شرکه. پس حواست باشه مشرک نشی و اجازه نده شرک مثل اون مورچه ی سیاه ریز در دل تاریک شب روی سنگ سیاه بیاد حرکت کنه و تو اصلا از وجودش خبردار نشی، تو باید دقیق و تیزبین باشی برای دیدن و پیدا کردن این شرک ها و علت رفتارهات…خلاصه که اینم برداشت من از اتفاق به ظاهر بد که خیلی خوب بود…
عجب خاطره در خاطره و سفر در سفری شد.
یعنی استادجانم ماشالا به شما، به این همت، به این قدم های استواری که درمسیر دیدن زیبایی ها و شگفتی های خدا برمیدارید واقعا تحسین تون میکنم استاد خوش اندام و زیبا صورت و زیبا سیرت من.واقعا زیبا از اون مسیر سنگلاخی بالا رفتین و مریم جان هم زیبا فیلمبرداری کردند و لذت بردم از دیدن اون آبشار و اون غار کوچیک تو دل این کوه صخره ایی…
سپاس برای این تدوین ها، این فیلمبرداری ها. چه صدای زیبایی داشت این آبشار…
فقط اون کوه های سخت و صخره ایی و درخت هایی که روشون سبز شده بودن.
به به میریم یک مرکز تفریحی که چشکه آبگرم داره.
بچه ها زیر تابلو اون مرکز دیدین پرچم آگهی استخدام زده بودن نوشته بود (NOW HIRING) یعنی چقدر موقعیت برای پولسازی هست، چقدر ایده، چقدر گسترش، چقدر فراوانی، چقدر موقعیت برای کار و پول ساختن.خــدایــا شکرت که این همه رو میبینیم و در مدار دیدن تجربه درک زیبایی ها و فراوانی ها هستیم.
بعد چی دیدیم اون مجسمه ایی که یک مرد کارگر یا معدنکار و یا شاید حفاری رو دیدیم که داشت انگار سر مته بود یا چی بود با تلاش عوض میکرد و مشغول کار بود.
واوووووووووو خدایا من، چه فضای زیبایی طراحی کردن. چقدر بزرگ، چقدر زیبا،چقدر تمیز.اون با ویو کوهستان…فوق العاده بود. یک چیزی بگم اصلا کم میارم صحنه ها و زیبایی ها رو که میبینم وحس میکنم رو توصیف کنم و واقعا اعتراف میکنم نوشتن کم میاره از تبدیل زبان تصاویر به زبان کلمات. ولی من تلاشم رو میکنم چون این کار رو دوست دارم و به چالش کشیده شدن رو هم دوست دارم.(کاری که مرا نکشد، قوی ترم میکند.)
_ خدایا اون حوض پر از ماهی رو دیدین. ماهی های قرمز و آبی، بزرگ و کوچیک. طرح دار و ساده.لاک پشت و بقول استاد جان شاخ لاک پشت ها و پدربزرگ شون که استاد اوگبی هم اونجا تو اون حوض ماهی داشتن. (خیلی باحال گفتن استادجان) خدایا اون ماهی بزرگه سیاه رنگی که اومد رو ببیــن. همه چی همه جا داریم…واقعا زیبان واقعا…
(راستی وقتی همه ماهی ها لبه اون حوض نزدیک شما جمع شدن یا اون موقع افتادم که از کلبه تو پرادایس میومدین بیرون و یکجورایی ماهی ها شرطی شده بودن و میومدن نزدیک سطح آب دریاچه و منتظر غذا بودن، چون اکثر اوقات صدای در همزمان با ریختن غذا در همون حوالی دریاچه اونا رو شرطی کرده بود.اینا هم یکجورایی همه اومدن سمت شما…اصلا شما جاذب مخلوقات شدین ماهی و مرغ و پرنده و …)
_مریم جان چه ژست های باحالی میگیری خیلی خوب بود که با اون ماهی ها هم عکس انداختین.
_خدایا اون سگ رو ببین یک چشم ابی یکی عسلی قهوه ایی بود یک رنگ خاصی داشت واقعا سگ زیبایی بود.
_چقدر اون تابلو اطلاعات دمای آب باحال بود.
_خدایا شکرت برای دیدن این همه آدم ثروتمند و شاد
خدایا شکرت برای دیدن اون خانم مسن که داشت بسکتبال بازی میکرد.
دیدن استاد که از امکانات موجود استفاده میکنن و ورزش میکننمنم از خودم یک گزارش بدم. منم امروز شنا رفتم سه تا ست 15 تایی.((هیچ بهونه ایی برای انجام کار درست نیست حتی توی سفر))
_خدایاا اون بچه تپلی رو ببین اومده تو آب معدنی…وای یاد این افتادم الان قراره داداش و زن داداشم بیان با نوه و بچه تازه خانواده که حدود سه ماهش داره میشه. (من همون روزهای اولش دیدم عمه شدم امسال)
حدایا نی نی حوشگل ما هم قراره بیاد آقا پارسا پژوهنده نی نی ناناز…خدایا شکرت چه روزی بشه امروز.
_چقدر این حوضچه هاش قشنگه، چه طراحی باحالی کردین. چقدر داغ.چه عکس های باحالی. مریم جان عاشق اون جمله ات شدم که گفتی اینجا میزگرد واقعیه و میزگرد بعدی در دل یک طبیعت زیبا،با آب چشمه طبیعی همه با هم اونجا به امید الله یکــتا
خدایا شکرت برای این تجربه زیبا
خدایا شکرت برای این آزادی عقیده و پوشش(جالب بود خانمی با مانتو و روسری تو این محوطه که بعضی ها لخت بودن)
خدایا شکرت برای این تنوع
خدایا شکرت برای اون دوش های عالی و پرفشارِ باحالش
خدایا شکرت برای استخر شنا و تور بسکتبال، پل بادی معلق روی آب،…
خدایا شکرت برای این تنوع در تفریح و لذت بردن
خدایا شکرت چقدر ثروتمند شدن باشکوه و معنویــه
خدایا شکرت که این فرصت رو داشتم تا بازم بیام و از خودم ردپا بزارم و در این سفر با شما همسفران عزیزم همراهی کنم و قدردان شما عزیزان باشم خداروشــکر
سلام به ابجی عزیزم که احق پژوهندست و کوچکترین نکات زیبای از دیدش نمیتونه مخفی بمونه
انجام کار درست توی هر شرایطی حتی سفر
و این جمله طلای امروز بود برای من ..
قدم یه پژوهنده جدید به این دنیای پر از نعمت و برکت مبارک باشه برای تک تک اعضای خانواده شما
سپاسگزارم ازت بخاطر چشمان زیبابینت و این انرژی که گذاشتی برای کامنت نوشتن
سلام به شما داداش محمد کرمی عزیز
یک نکته جالب بگم، همین الان کنار داداشم نشستم روی یک مبل توی جمع خانواده خونی ام. اما الان دلم خواست بیام تو جمع خانواده صمیمی و عزیزم و بعد دیدم بازم نقطه آبی رنگ دارم و خوشحال و شاد و خندان….اونم با همون چند جمله اول شما اصلا خیلی در درون گل از گلم شکفت.
سپاسگزارم که برام از وجود و حضورتون ردپا گذاشتین…
جالبه خودمم فردا یعنی 20شهریور در سال 1367 بدنیا اومدم و قدم به زمین گذاشتم.
باز هم سپاسگزارم برای تک تک کلمات و جملاتی که برام نوشتید.
ارادتمند شما فهیمه پژوهنده
سلام بر فهیمه ی عزیز
فهیمه جان خیلی زیبا نوشتی تمرکزت واقعا عالی بود خیلی ریزبین تمام نکات رو ثبت کردی بهت تبریک میگم به خاطر این همه دقت و تمرکز روی نکات مثبت با نوشته هات تمام فیلم برام دوباره بارگزاری شد
راستش با خوندن کامنتت وسوسه شدم سری به پروفایلت بزنم تصویرتون با همسرت رو دیدم خیلی زیبا بود
از مسیری که گفتی ونوشته بودی کلی لذت بردم از خرید محصولاتی که انجام دادی و موفقیتت های که کسب کردی
خوشحالم که منم توی مشهد هستم و خیلی دوست دارم یه روز ببینمت ودر فرکانست قراربگیرم
برات بهترینها رو آرزو میکنم چون لایقش هستی دوست خوبم
درپناه الله یکتا باشی
سلام
دختر تو چه خوب و رویایی مینویسی و تو نوشتن آزاد و رها هستی اصلا خودتی فهیمه اصل
چه خوبه که اینقدر به جزئیات توجه داشتی
چه خوبه که اینقدر حال دلت خوبه بدون شنیدن جک هم می خندی
چه خوبه که نگرش توحیدی داری
چه خوبه که همه چیز را از پنجره و زاویه خوشبختی می بینی
چقدر دختر شادی هستی
من واقعا تحسینت می کنم
با شادی روز افزون برای شما و دیگر اعضای خانواده بزرگ عباسمنش.
دم شما گرم دوست عزیزم بخاطر این شخم زدن باور ها و رسیدن به این نتیجه زیبا و مهم که مارو هم به فکر واداشت واقعا همینطوره شکر همینقدر ظریف در ذهن ما بین افکار ما رخنه کرده و چقدر خوبه که با توجه به اصل و هدایت پروردگار دوستانی مثل شما پیدا میکنیم و با هم به کنترل ذهنمون میپر دازیم دمتون گرم خدا عزتتون بده ، بابت نکات مثبتی که از فایل گفته بودید و باعث شدید دوباره تمرکز کنیم به نکات مثبت ازتون ممنونم ، روزو روزگارتون خوش دوست عزیزم و راهتون مستدام 🪻🪻🪻
سلام فهیمه عزیزم خوش خبر باشی عزیزم چقدر خوشحال شدم حدایا نی نی حوشگل ما هم قراره بیاد آقا پارسا پژوهنده نی نی ناناز…خدایا شکرت چه خبری دل انگیزی یک نفر دیگه به خانواده ی عباسمنشی ها اضافه شد خدایا شکر روزی بشه آقا پارسای ما از همه مون جلو بزنه .. بخاطر اینکه پدر و مادرش الص جنس عباسمنشی هستند..
فهیمه جون اینقدر از این خبرت خوشحال شدم که بقیه ی کامنتتتو نخونده بدو بدو آمدم ابراز شادی کنم و بهتتون تبریک بگم به امید خدا کی قدم به این جهان زیباتون میذارند!!!!؟؟؟
.حداقل بدونیم منتظرش باشیم!!!
در ضمن تولد خودت هم مبارک باشه چقدر خوبه جشن در جشن . خدا رو شکرت بخاطر این خبرهااااا
فهیمه جونم کامنتت فوق العاده زیبا بود بخصوص اون تابلو ها رو با ترجمه برامون نوشتی ممنونم عزیز و از اینکه اون تابلوی استخدام رو به وفور و فراوانی ثروت ربطش دادی واقعا تحسین برانگیزی .چقدر خوبه این حجم از پول و ثروت و فراوانی و بیشتر از هر چیز دیگری که توجه منو جلب می کنه آزادی هست واقعا چقدر خوبه پول و ثروت و نعمت و آزادی در همه ی کارها و امورات و آزادی در انجام کارها آزادی زمانی و آزادی مکانی . خدایا شکر . در ضمن مواظب اون چوب عصای موسی باش که داشتی کار دست خودت میدادی هاااااا خدا رو شکر که بخیر گذشت و درسشو بهت داد و رفت ..
فهیمه جان ممنون و سپاسگذارم برای تمام کامنت های زیبایی که برامون می نویسی .. من دیگه برم بقیه ی کامنت ها رو بخونم و و همچنین کامنت نیمه کاره ای یهویی هیجانی شده بودم ..
مواظب خودت باش و پایدار و موفق و شاد باشی
با سلام
درود بر استاد خوش سیما و جوان و خانم شایسته زیبا
یعنی این فایل علاوه بر نمایش زیبایی ها و قشنگی ها یه دنیا آموزش داشت، واقعا وقتی داشتم ثانیه ثانیش رو نگاه میکردم مدام صدای آموزشهای استاد توی ذهنم میچرخید، وای خدا دیدن این کوهها، خونه های رنگی، درختان فسفری، خیابونهای منظم، مردمان در صلح باخود، همه شاد، همه خوشحال، همه دنبال شادی و لذت بردن بدون اینکه ذره ای وارد حریم شخصی همه دیگه بشن، به قول استاد زندگی یعنی همین( لذت بردن ) اصلا وقتی به کوهها نگاه میکنی، به ماشین های پارک شده کنار خیابون، به درختان و … یه حس عجیبی از آرامش و صلح طبیعت و انسان و کلا یک صلح فراگیر رو احساس میکنی، به قول مولانا در جهان هر چیز چیزی جذب کرد گرم گرمی کشید سرد سردی، واقعا مفهوم فرکانس کاملا در این فایل مشهوده، مفهوم هدایت کاملا مشهوده، مفهوم آیه های اعراض، مفهوم ظلم به خود، وقتی دقت میکنیم به آیه اعراض داره به زبون بی زبونی میگه آقا سرت رو بکن تو زندگیت و کاری به کار کسی نداشته باش، و روی خودت کار کن(سپاس گذاری ، تشکر کردن) تا به زیبایی ها، نعمت ها و … هدایت بشی
استاد از شما و خانم شایسته واقعا سپاس گذارم
بنام خداوند بخشنده مهربان
سلام خدمت استاد عزیزم و استاد شایسته واعضای خانواده بزرگ و صمیمی عباس منش
منطقه کوهستانی،خونه های قشنگ،ماشین های قدرتمند و عالی،تراک کمپر نازنین
استاد در حال بالا رفتن از کوه تا رسیدن به آبشار و خانم شایسته در حال بالا رفتن و فیلم گرفتن
قطرات آب مثل باران به سر و صورت استاد میریزه وطبق معمول خدایا شکرت
صدای آب و صدای رد شدن آب از لابلای سنگها و بادی که آبها رو پودر میکنه و بر سر سنگها میریزه
و دوباره حرکت به سمت دیدن زیباییهای دیگر
چه شاسی بلندهای قشنگی،چه فضای سبز قشنگی
تراک کمپر رو پارک میکنیم و وارد پارک آبی طبیعی میشیم
حوضچه اول زیباییهای ماهی ها و لاک پشت ها
چه ماهی های خوش رنگی
منطقه کوهستانی،ابرهای پفکی،درختان سبز و حوضچه پر ماهی های قرمز و رنگی
عاشقتم های استاد که تموم شدنی نیست و اینم یه نوع شکرگزاری عملیه دیگه
استاد ورزش رو هم ساده کردن کلا با یه حرکت شنا و پیاده روی و البته که شنا که استاد عاشقشه
چه آب تمیزی با درجه حرارت مناسب که جون میده برای مراقبه وشکرگزاری تو آب
اون نی نی خوشگل چقدر انرژی مثبت داشت ،انرژی مثبتش به اندازه نزدیکی به خداست ،دست نخورده و کامل نورانی
دوباره وارد حوضچه بعدی که گرم تر هم هست شدیم و واقعا غیر قابل باوره تو کوهستان به این سردی،آب به این گرمی و همچنین ایجاد این آب بدون بوی خاصی
پوشش اون خانم برام جذاب بود ،اول آزادی پوشش و دوم عقیده محکم ایشون به پوششون
لذت بردن چه ساده است،دور هم بودن چه ساده است،زیباییها رو دیدن وشکرگزار بودن چه ساده است
چقدر ساده میتونیم همه جا خدا رو ببینیم،چه ساده میتونیم با هم دیگه ارتباط بگیریم،چه ساده میتونیم در کنار هم شاد باشیم،چقدر همه چی زیبا بود ،حتی تجسمش هم لذت بخش بود
استاد تحسین میکنم آزادی مالی،زمانی،مکانی و عذت نفسی شما رو و سپاسگزارم از شما اساتید عزیزم
به نام خدای مهربان
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته ی عزیز
سلام خدمت دوستان عزیزم
خدایا شکرت چقدر زیباست این فایل
استخر آب گرم
چقدر فوقالعاده است در دل کوه داری شنا میکنی و ویو دیوانه ککنده است
خدای من چقدر زیبایی آخه چقدر فراوانی
چقدر عالیه بازهم یک آبشار فوقالعاده ی دیگه چقدر زیبا بود چه صدای زیبایی داره خدایا شکرت
استاد هم که طبق معمول در دل طبیعت تمرینش رو انجام دادن و کلی لذت بردن دمت گرم استاد بخاطر این اندام فوقالعاده ای که ساختی چقدر زیباتر شدین فایلهای قدیمی تون رو که دارم میبینم اصلا یک آدم دیگه ای شدین 20سال جوانتر شدین چقدر عالیه واقعا
خدایا شکرت
سپاسگزارم بابت این فایل زیبایی که باهامون به اشتراک گذاشتین
بهترین بهترین ها رو براتون آرزو میکنم انشالله که همیشه در پناه خدای مهربان شاد و سلامت و ثروتمند باشید در دنیا و آخرت
عاشقتونم بینهایت
با سلام به همگی مهربانان
وَ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ [26 روم]
و از آن اوست همهی کسانى که در آسمانها و زمیناند و همگى در برابر او خاضع و مطیعاند.
بله همه چیز در آسمان و زمین است پیوسته در حال تسبیح خدای متعال هستند
خدای مهربانم این شهرهای کوچولوی زیبایی که در دامنه این کوههای زیبای سرسبز هستند چقدر پر از آرامش و مهربانی و زیبایی هستندخیابونهای زیبای و تمیز و پهن که تهش به کوهها ختم میشه
خونه های رنگی رنگی و خوشگل ماشینهای خفن همه چی عالیه خدایا این مردم چطوری به درگاهت شکر گزاری کردن که پاداششون زندگی در این محل زیبا شده به همه ما هم شکر گزاری درست رو یاد بده
خدا جونم این ساختمون سبز زیبا چه رنگ قشنگی داره چه نمای زیبایی داره
چقدر خوبه رنگ ونمای خونه مون این شکلی باشه چقدرم با کیفیت درست شده
خدااااااااااااااااا این آبشارو نگاهههه الهیییی چقدر زیباست چقدر حال میده زیر این آبشار یه دوش بگیری البته سرعت آب اینقدر ریاده که نمیشه وفقط باید کنار وایساد این مردم چقدر برای طبیعت ارزش قائل هستند خیلی تمیز و دست نخورده ست همه چیز . خدایا شکرت برای همه چیز
با تمام وجودم حس میکنم بودن در نزدیک این آبشار رو حس خیس شدن حس برخورد قطرات آب به صورت و بدنم حس خیس شدن لباسهایم حس شنیدن صدای آبشار رو حس گرفتن دستم زیر آب رو احساس سردی آب
وااااااااااااای خدا خیلی عالیه مگه میشه برای این نعمت و این احساس قیمت گذاشت
بله حتی این قطرات آب این تک تک سنگها این برگ برگ درختان این تمام ملکولهای هوا و همه چیز درحال تسبیح خدای متعال هستند حتی سلوهای بدن ما هم در حال تسبیح خدا هستند ولی گوش ما توان شنیدن این تسبیح رو نداره خدایا شکرت برای این همه زیبایی
بخدا رنگ این سنگها خیلی زیباست چقدر آب زلال و شفافه چه صدای دلپذیری داره مگه میشه سیر شد از دیدنش باید بشینی و نگاه کنی و لذت ببری و یه چایی بزنی بر بربدن و حالشو ببری
بخدا از زیبایی این ماهی های خوشگل دیگه نمیدونم چی بگم اون آبیا نارنجیا صورتی خداااااااا چی آفریدی برای ما آخه دستت درد نکنه
مریم بانو عکست با ماهیا خیلی قشنگ بود الهی مبارکتون باشه دعوت خدا به این همه زیبایی این همه نعمت این همه رزق این همه سفر زیبا . خدایا شکرت برای همه ماهم از این دعوتنامه ها هم بفرست
در مورد این حوضچه های آب گرم من دیگه حرفی ندارم حس نشستن توی این حوضچه های آب گرم طبیعی که به تدریج آبشون گرمتر میشه حس شنا کردن در این آب گرم حس اینکه چقدر بدنم لذت میبره از این آب حس اینکه این آب چقدر بهم سلامتی میده و چقدر املاح لازم بدن منو بهم میده
حس سرحال شدن بدنم از نشستن توی این آب گرم حس آرامش که از این آب میگیرم حس نشستن توی این آبگرم و تماشای خوشحالی مردم تماشای کوه استوار دیدن آسمون آبی
خداااااااااااااااااا خیلی عالی بود دستت درد نکنه من که نمیتونم برای ساعتی بودن در این حوضچه ها قیمتی بزارم خیلی شکرت خدا خیلی شکرت خدا
خداااااا اون نی نی گوگولی چه لپهایی داره چه حس خوبیه بغل کردنش بوسیدنش چه حالی میده لبخندش خدایا شکرت
خدا جونم همه ما رو دعوت کن به دیدن و لذت بردن از این همه زیباییها اینها همش نتیجه و پاداش یکتاپرستی و توحید و توکل فقط به رب هستش
الهی شکرت الهی شکرت الهی شکرت
به نام خداوند چشمه های جوشان
استادم سلام. امروز بیش از پیش خودم رو خوشبخت و در عین حال در برابر عظمت توحید شما کوچک می بینم. چاره ای ندارم جز بالا بردن دست تسلیم در برابر حقی که از دهان شما خارج میشه و در منش و کردارتون داره خودش رو فریاد میزنه.
استاد بیشتر از هر روز و شدیدتر از هر حالت روحی دیگه ای که در زندگیم توش قرار گرفتم شما رو تحسین می کنم و سر تعظیم فرود میارم در مقابل قلب خالصتون که ذوبش کردید در برابر عظمت الله. شما ذهن سرکش رو رام کردید. شما سخت ترین کار جهان رو ممکن کردید.
استاد امروز دلم می خواد تمام تحسینم رو معطوف شخص شما کنم.
درسته که توی قلبم همه اعتبارها از خداست، همه هدایتها و محبتها و فضل و ثروت از جانب خداست ولی….. ولی مهم اینجاست که کی شایسته دریافتش میشه؟ خدا که برای همه مون همون خداست. چرا برای یکی میشه فرشته عذاب و آیه بدبختی و مریضی و شکست و سقوط ولی برای کسانی دیگه همون خدا میشه خدای رحمان، خدای رحیم، خدای وهاب و کریم؟
چون اون بنده پا روی غم گذاشت. در دل ترس هجوم برد. منیت و غرور خودش رو با تبر تکه تکه کرد و در هر تکه ای در جستجوی اصل و اساس گشت.
کسی که در اجرای توحید در عمل صبوری کرد و به وعده صدق پروردگارش اعتماد کرد که خداوند به صابران پاداش می دهد. از خودش پاداش خواست و فقط به خودش رو کرد.
به الله رو انداخت نه به غیر.
به الله درخواست داد نه رییس و مدیر.
از الله استخاره کرد نه فالگیر.
از الله ترسید نه بنده ای که قادر نیست آزار یک مگس رو از خودش دفع کنه.
استاد شمایید که وجه قدرتمند و مهربان خدا رو به ما نشون دادید. شمایید که عزت الهی رو به ما معرفی کردید با نشون دادن عزت خودتون. استاد شمایید که لایق بودن رو تعریف کردید.
استاد من همیشه حتی وقتی درکی از قوانین به سبک و سیاقی که شما معرفی کردید نداشتم هم سپاسگزار خداوند بودم، ولی اون سپاس کجا و این کجا؟ و این کجا و ادامه مسیرم کجا؟
انقدر به روش و منش شما ایمان پیدا کردم که حتی حاضرم فراش منزل شما باشم ولی از نزدیکتر بتونم درکتون کنم. هرچی که میگید رو دارم عملا انجام میدم. توانم هنوز در کنترل ذهنم کمه ولی دارم تلاشم رو می کنم که شبیه شما رفتار کنم شاید سرعت رشد و تغییرم بیشتر بشه.
دلم نمی خواد بیام اینجا چهارتا حرف خوشگل بزنم ولی شب سرمو با عذاب وجدان بگذارم روی بالش. خودمو سرزنش کنم که چرا فلان کار کردی یا نکردی؟
از طرفی میگم گوشه نشین نشو، بنویس بذار روحت همیشه وصل بمونه. بذار قدرت کلامت تاثیرش رو روی ذهنت بگذاره. و می نویسم.
استاد وقتی احساس بهتری نسبت به خودم پیدا می کنم که می بینم بعضی نشانه هایی که از حال خوب و نعمت در سفرنامه شما می بینم داره وارد زندگیم میشه و مثل همین الان دیگه اشک شوق و سپاس امونم رو میبره.
بخدا دیروز یکی از بزرگترین روزهای زندگیم بود. باورم نمیشه چه بهشتی رو با چشمام دیدم. خدا چقدر به من فضل عطا کرده در حالیکه من کار بزرگی برای این همه نعمت نکردم. به ولله قسم من به اندازه 1 درصد هم کار شاقی نکردم ولی این نعمت خودش انگار اومد منو در آغوشش گرفت.
این ماهیهای رنگارنگ نااااااز رو که دیدم، بغضم ترکید چون دیروز من دقیقا همین ماهیها رو توی دریاچه مصنوعی باغ گلهای پارک چمران کرج دیدم.
بذارید از اولش بگم.
دیروز به همراه جمعی از خانواده همسرم رفتیم پارک چمران ناهار بردیم. جای همه دوستانم خالی.
خوب فضای پارک با سکوهای قشنگی که زیر انبوه درختای کهن و سرسبز میزبان مردم دلشاد هستند با یک جوی آب خنک چنان آرامشی به آدم میده یادش میره از کجا اومده و به کجا میخواد بره. بعد از صرف ناهار یک صحبت ناخواسته پیش اومد که ناراحت شدم. نه از دست کسی. دیدم فضا داره میره سمتی که دارم مظلوم نمایی می کنم و برای 5 دقیقه توجهم رفته روی ناخواسته ها و نازیباییها. همه هم دارن باهام همدردی می کنن و هرکسی یه حرفی میزنه که مثلا منو تسلا بده ولی این حالم رو بدتر کرد. داشتم خفه می شدم و ترجیح دادم فضا رو ترک کنم. ابراهیم عشق نازنینم هم متوجه شد و سریع گفت کفشاتو بپوش بریم یه دوری بزنیم. دست انداخت دور گردنم و با چندتا جمله آرومم کرد در حالیکه خودم مصمم بودم حالمو خوب کنم.
رفتم سرویس بهداشتی جلوی آینه ایستادم و گفتم تو میتونی با حال بد این بهشت رو برای خودت جهنم کنی و روز تفریحت رو زهرمار کنی. انتخاب کن. بعد مسئولیت شروع اون صحبت رو به عهده گرفتم و از خودم و خدای خودم عذرخواهی کردم. خودمو بخشیدم و بابت روز و لحظه و تمام عمرم سپاسگزاری کردم(در عرض 2 دقیقه) و تمااااام.
با انرژی پاک و حال عالی برگشتم به بهشت.
بعدش چندتا عکس گرفتیم و چون شنیده بودیم باغ گلها هم بازه بلیط گرفتیم و رفتیم باغ….
وای وای وااااااای نگم که دیوانه شدم….. به خدای احد و واحد قسم زیباتر از این باغ توی همه عمرم ندیده بودم با اینکه قبلا چند بار همین باغ رفته بودم ولی دیروز اصلا یه چیز دیگه بود.
اونهمه کل تر و تازه با رنگهای شفاف و درخشان. درختایی که شاید هزار رنگ سبز متفاوت رو با سایه روشنهای عجیب و غریبشون نشون می دادن.
دریاچه ای پر از ماهیهای زرد و نارنجی و قرمز و سفید و سیاه با دوتا قوی باشکوه سفید درخشان. چه عظمتی الله اکبر چه شکوه و ملکوتی! فتبارک الله احسن الخالقین.
چه عکسایی گرفتیم کاش میشد بذارم همه ببینن.
و این شد که دیروز که می تونست از نیمه به بعدش برام یه فاجعه باشه تبدیل شد به پردیس عشق و ملکوت پروردگار. باغ گلها شد یک محراب عبادت و کنترل ذهنم شد یک تمرین برای توحید عملی. 2 دقیقه بخدا فقط 2 دقیقه خلوت و محکم ایستادن روی اعتقاد قلبی اینهمه نعمت و برکت به روحم داد.
از طرفی انقدر حس خوبی از طرف خانواده همسرم دریافت کردم که هیچگونه دلسوزی هم توش نبود، انقدر راحت بودم چون دقیقا حس کردم قدرت روح منو درک کردن و منو بخاطر خودم دوست دارن. اینو دیروز و امروز لمس کردم. الهی شکر.
حالا با این حس قوی که در مورد دریافت نعمتها از طریق توجه به فایلهای سفرنامه شما استاد نازنینم دارم برمی گردم به زیباییهای این فایل فوق العاده.
از مریم جان عزیزم چیزی نگم واقعا نامردیه. این بانوی عزتمند و دوست داشتنی که با قلبش زندگی میکنه. مریم خانم شایسته شما رو باید قاب کرد و گذاشت روی طاقچه دل. مریم جان دلم از شما باید کتابها نوشت. از ادبتون. از شادی و نشاط درونیتون. به قول استاد کسی هستید که بیشترین صلح درونی رو با خودتون دارید. ناراحت ترین و منفی ترین موجودات جهان از 5 متری شما رد شدن آروم می گیرن. صورتت انقدر آرامش داره، انقدر بزرگمنشی انقدر به همه جهان حس خوب امنیت میدی که آدم نمیتونه شبفته رفتار و کردارت نشه عزیزدلم.
استادم دیدید اون عدم تقارن چشمهای هاسکی چقدر عجیب و زیباست. یکی آبی و یکی قرمز! یک استثناء جذاب. اینم یه نشانه برای کسانیکه یه استثناء مادرزادی دارن که بجای اینکه ازش خجالت زده باشن برعکس بهش افتخار کنن.
استاد ازتون یاد گرفتم برای هدف داشتن و طبق برنامه عمل کردن هیچ بهانه ای وجود نداره. در 5 دقیقه مابین برنامه های مختلف زندگی میشه ورزش کرد اونم جلوی جمع روی زمین. تازه چه زیباتر هم میشه تو طبیعت خدا. این یک جور ساسگزاری از جسم سالم هم هست. این یکجور عبادته که روی سنگ یا زمین ورزش کنی. این بندگی کردن از جنس توحید استاد ماست.
مریم جان قشنگم با بردن دوربین توی آب گرم اون گرمای شفابخش که هدیه کوهستان دست و دلباز خداست رو به همه ما منتقل کردی. با هر قدمت من حسش کردم. چقدر مایوی شما زیبا بود.چقدر پوشیدگیش رو دوست داشتم. فکر می کنم درستش اینه که آدم همیشه یک مقداری از بدنش رو پوشیده نگه داره و زیباتره که حرمت تنش رو حفظ کنه.
خیلی برام جذاب بود دیدن اون خانم مسلمان محجبه کنار استخر. لذت بردم از اون آزادی و درک عمیق مردم از ماهیت و احترام به پوشش همدیگه.
شناگرای حرفه ای رو دیدم که توی اون آب گرم چه انرژی مصرف می کنن و این چه قدرتی به بدنشون میده. شنا عارفانه ترین ورزش دنیاست. آدم وقتی روی آب شناور میشه انگار تنش رو به نیرویی می سپاره که از تمام جهان جداش میکنه. یادم اومد که منم مثل اون شناگرها بلدم سالتو بزنم. چه شناگر ماهری بودم و یادم رفته بود. باید دوباره استخر رفتن رو شروع کنم.
وااااای از اون نی نی تپل ناز با لپای خوردنیش. چقدر این نعمت بزرگه خدایا شکرت. واقعا آدم باید گهگاهی با بچه ها بخصوص نوزادهای زیر یک سال وقت بگذرونه. آخه اونا تازه از پیش خدا اومدن. کاملا یک فرشته هستن که بوی خدا رو میدن. دیدنشون روح آدم رو میبره به منتها الیه لطافت و شادی.
در آخر دلم می خواد احساس بندگی و سپاسگزاری خودم رو تقدیم کنم به خدای اون آبشار ابتدای فیلم. حسش کردم…. جشمامو بستم و قطرات آب پخش شده اش رو روی صورتم لمس کردم. خنکی نسیمش رو که توی موهام می پیچید حس کردم. بوی سنگهای نمدار…. شفافیت و درخشندگی سنگهای رنگارنگ که نمی دونم چند هزارساله که اونجا زندگی می کنن و از قدمهای بازدیدکنندگان با تن سختشون پذیرایی می کنن.
صدای پای آب همیشه برای من الهام بخش و سرشار از آرامش و روح زندگی بوده. استاد و بانوجان ازتون بی نهایت سپاسگزارم که چشمای منو مهمون این بزم الهی کردید. خدا بهتون عزت بیشتر و تندرستی در پناه عشق خودش عطا کنه. عاشقتونم.
درودی بیکران آمیخته به عطر الله به روح بزرگت سعیده جان
سلامی به طراوت همون آبشاری که چشمهاتو براش بستی تا بهتر و عمیق تر حسش کنی
دوست بینهایت خوبم ، چنان انرژی ایی از پاکی و لطافت اون روح بزرگ و الهیت در کامنتت موج میزد که دلم خواست برات بنویسم تا قاطی بشم با اون نورِ الهی وجودت….
ممنونم که خاطره عالی خودت رو از کنترل دو دقیقهای ذهنت ثبت کردی.
چه رد پای خوبی بجا گذاشتی…
میدونی بعضی رد پاها مثل یک علامت میمونن که اگر احساس کردیم مسیر رو گم کردیم… یا مسیر رو داریم اشتباه میریم ، میتونیم برگردیم و پامون بزاریم درست جای اون رد پا و راه رو از بیراهه بفهمیم…
چقدررررر خوشحال شدم و تحسین کردم برای اون دور همی لذت بخش خانوادگی تون…
چقدررررررر خوشحال شدم و تحسینت کردم که دیدنیها و زیبایی پارک رو بیشتر و بهتر از همیشه درک کردی…
چقدررررر خوشحال شدم و تحسینت کردم که همسر بزرگوارت در اون لحظه همراهت شد..
چقدررررر خوشحال شدم برات و تحسینت کردم که در دو دقیقه ی عرفانی خداوند رو به قلبت راه دادی و تا اخر سفر ، همسفرش شدی..
چقدر خوشحال شدم که بهت زیاد خوش گذشته خواهر دوست داشتنیم…
و چقدررررر خوشحال شدم که این کامنت زیبا رو که با قلبت نوشتی با قلبم دریافتش کردم…
خدایاااااااااااااااا غرق الطاف و نعمتهای توایم الحمدالله…
ممنونم سعیده جان خوبم برای خط به خط و کلمه به کلمه این کامنت الهی…
راستی عکس پروفایلت مبارک بانوجان ، یک کادر کوچیک پر از نعمت و زیبایی و عشق بهه بهه…
همین عکس پروفایل شما آرزوی بسیااااااااااااااااااااری از انسانهاست…
خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت برای همه نعمتهای فوقالعاده ی زندگیمون..
روی ماهت رو میبوسم دوست قشنگم..
و به نور و عشق الهی میسپارمت
ای جاااان دلم باز هم نوری از آینه قلب نازنین وجیهه بانو جانم!
سلام و تحیت الهی هزاران بار تقدیم به روح زیبای شما که اینهمه نور و آگاهی رو انتشار میدی و باعث میشی ما کوچیکترها دلگرم بمونیم به مسیرمون.
فرمودید که رد پا بجا بگذاریم تا چراغ راه آینده خودمون بشه. بله دقیقا همینه. من گاهی بخاطر عملکرد ضعیف خودم در عمل به قوانین از خودم شاکی میشم و عذاب وجدان می گیرم، ذهنم میگه ننویس چون نوشتنت ریاکارانه میشه. می دونم که داره سعی میکنه حالم رو بد کنه. چون وقتی می نویسم نه تنها احساسم بد نمیشه بلکه از هر احساسی تو دنیا برام لذتبخش تره.
و طبق قانون وقتی احساست خوبه یعنی کارت درسته. همون فرمون برو جلو. پس می نویسم و حرف لغو ذهنم رو باور نمی کنم.
می دونم و ایمان دارم که همین توجه به نکات مثبت و نوشتنها و نقطه آبی دریافت کردنها پله های صعود به خواسته هاست.
با دیدن و لمس کردن و تجسم کردنه که خواسته ها شکل می گیرن و با با مقایسه خودمون با ردپاهای قبلمون هست که سرعت حرکتمون رو می سنجیم. به فکر میفتیم که خودمون رو بهتر کنیم و با دیدن نتایج دوستان دلگرم میشیم تا استمرارمون رو حفظ کنیم.
عاشقتونم وجیهه بانوی عزیزم و امیدوارم روز دیدار از نزدیک به زودی برسه و حسابی لذتش رو ببریم.ممنونم از جریان مهر و عشقی که از قلب نازنینت روانه میکنی به قلبم.
سلام وصد سلام
ممنون بانوی زیبا
سپاسگذارم
سپاسگذارم که هستین واین احساسات عالی وبی نظیر رو در هوای این خانواده بزرگ وسبز بخش کردین سپاسگذارم سعیده عزیز …
سپاسگذارم که هستین بودنت آرامش دارد
سپاسگذارم
درسته که توی قلبم همه اعتبارها از خداست، همه هدایتها و محبتها و فضل و ثروت از جانب خداست ولی….. ولی مهم اینجاست که کی شایسته دریافتش میشه؟ خدا که برای همه مون همون خداست. چرا برای یکی میشه فرشته عذاب و آیه بدبختی و مریضی و شکست و سقوط ولی برای کسانی دیگه همون خدا میشه خدای رحمان، خدای رحیم، خدای وهاب و کریم؟
چون اون بنده پا روی غم گذاشت. در دل ترس هجوم برد. منیت و غرور خودش رو با تبر تکه تکه کرد و در هر تکه ای در جستجوی اصل و اساس گشت.
کسی که در اجرای توحید در عمل صبوری کرد و به وعده صدق پروردگارش اعتماد کرد که خداوند به صابران پاداش می دهد. از خودش پاداش خواست و فقط به خودش رو کرد.
به الله رو انداخت نه به غیر.
به الله درخواست داد نه رییس و مدیر.
از الله استخاره کرد نه فالگیر.
از الله ترسید نه بنده ای که قادر نیست آزار یک مگس رو از خودش دفع کنه.
استاد شمایید که وجه قدرتمند و مهربان خدا رو به ما نشون دادید. شمایید که عزت الهی رو به ما معرفی کردید با نشون دادن عزت خودتون. استاد شمایید که لایق بودن رو تعریف کردید.
استاد من همیشه حتی وقتی درکی از قوانین به سبک و سیاقی که شما معرفی کردید نداشتم هم سپاسگزار خداوند بودم، ولی اون سپاس کجا و این کجا؟ و این کجا و ادامه مسیرم کجا؟
سلام به شما آقای خسروی عزیز
الهی شکر که در این مکان روحانی همه در کنار همدیگه داریم بزرگ میشیم. قد می کشیم و زیر سایه خدا رشد می کنیم. دیروز فایل نشانه تم منو هدایت کرد به گفتگوی استاد با یکی از عزیزان سایت که در نروژ زندگی می کنن و این خانم انقدر قشنگ از دیدگاه زیبای خودش کشور نروژ و مردمانش رو توصیف کرد که همون لحظه دلم خواست اونجا باشم. و استاد هم به زیبایی این آگاهی رو تکمیل کردن که بله، تا ذهن چیزی رو نبینه از وجودش و خصوصیاتش مطلع نمیشه و اونو آرزو نمیکنه.
به لطف خدا و آموزشهای استاد بهتر یاد گرفتم که باید دید و شنید. باید پای صحبت همه نشست تا از درونش خواسته ها رو پیدا کرد.
این روندیه که تا ابد ادامه داره و نتیجه اش قطعا اگه با باورهای درست و اقدام عملی ترکیب بشه بی نظیر خواهد بود. ان شاالله
براتون آرزوی بهترینها رو دارم.
سلام خواهر سعیده عزیز
تک تک کلمه ها و خط ها و نوشتارتون همراه با اون حس و فرکانسی که ارسال کردید برایم هدیه ای شد تا خدا رو بهتر بشناسم و حس کنم
کنترل ذهن در موقع وجود مشکل کار بسیار بزرگیه که فقط از کسایی بر می آد که واقعا شخصیت خودشون رو عوض کردن و نه اینکه ادا در بیارن،این موفقیت رو به شما تبریک میگم
به همه ریزه کاریهای فایل توجه کردید و این نشانه تیزبینی توحیدی شماست و باز هم تحسین میکنم و تحسین میکنم و تحسین میکنم این نگاه توحیدی و فرکانس توحیدی و شاکرانه شما رو و برای شما و آقا ابراهیم همسر ارزشمندتون و فرزند عزیزتون آرزوی بهترین و زیباترین روزها و اوقات دارم
سپاسگزارم
درود بر شما آقا ابراهیم عزیز.
چقدر همه ابراهیم هایی که من شناختم خوبن. الهی شکر
خیلی خیلی ممنون و سپاسگزارم از اینهمه لطف و توجه شما. با اجازه تون پیامتون رو که دیدم پروفایلتون رو چک کردم و دیدم ماشاالله تمام محصولات استاد رو خریدید. بی نهایت خوشحال شدم و تحسینتون کردم. امیدوارم که در پناه لطف و فضل الهی و با استفاده از آموزشهای بی نظیر استادمون در عمل در همه جنبه های زندگیتون بهترین نتایج رو بگیرید. دم شما هم گرم!
سلام ودرود به بهترین استاد دنیا وعزیزدلش خدایاشکرت که درزمانی زندگی میکنم که همزمان با زیستن استاد عزیزم هست خداحفظت کنه استادعباسمنش عزیزوبزرگوار خیلی خیلی دوستت دارم وعاشقت هستم نمیدونم چطور ابراز احساساتم رابیان کنم به خاطر وجودت فقط میگم یدونه ای بینظیری چون شما با استمراروپشتکاروتداومی که دراین مسیر انجام دادی باعث شد که دنیای خیلی ازادمها تغییرکنه کارهرکسی نیست …7ساله میشناسمتوهرروزصداتومیشنوم وخداروبه خاطرت سپاسگذارم
به نام الله هدایت گرم
سلاااام به استاد خوش تیپ خودم و مریم جون دوست داشتنی و همه بچه های سایت
به به عجب کاوری برای این قسمت انتخاب کردین استاد من عاشق استخر و شنا کردن هستم
چه حس قشنگیه که تو این هوا با عزیزدلت تو آب گرم راه بری و تمام مدت حست رو خوب نگه داری و توجهت فقط رو نکته های مثبت اطرافت باشه
دیدین چقدر مریم جون با عشق داشت از اون بچه فیلم میگرفت چقدر با حس خوب و عشق داشت راجبش حرف میزد اصلا تعریف کردن مریم جون منم ذوق کردم از دیدن اون کوچولو با اون تاج و تختش
چقدر تحسین کردم استادم و عزیزدلش رو که هر لحظه فقط داشتن توجه میکردم به قسمت های مثبت اطرافشون و چقدر با ذوووق و شوووق راجبش حرف میزدن
چقدر درس داره هر قسمت همین سفر دور آمریکا برام با هر بار دیدنش و نگاه کردن به رفتار شما کلی درس میگیرم و قانونی که در هر دوره راجبش صحبت کردین برام مرور میشه
با خودم میگم ببین هر لحظه باید توجهت رو نکات مثبت باشه هر لحظه باید شکرگزار باشی هر لحظه باید حست رو خوب کنی تا زندگی خوب عشق ثروت سلامتی و هرچی که میخوای رو بتونی وارد زندگیت کنی
چقدر خوبه این قانون
تو لذت میبری از قشنگی های اطرافت جهان قشنگی های بیشتری رو بهت نشون میده
تو شکرگزاری میکنی برای نعمت هایی که داری جهان نعمت بیشتری رو برات میاره
تو اعراض میکنی از اتفاقات بد اطرافت جهانم از اون کمتر یا اصلا نشونت دیگه نمیده
و تو به هرچی توجه میکنی رو بیشتر و بیشتر میاره تو زندگیت
خدایا شکرت عجب قانون خوبی گذاشتی برامون آخه چجوری شکرت کنم من که تا این حد داری باهامون راه میای و اینقدر دوستمون داری
در کامنت یکی از بچه ها دیشب خوندم این آیه رو در کامنتش نوشته بود که خیلی برام قشنگ بود
وَلَوْ أَنَّمَا فِی الْأَرْضِ مِن شَجَرَهٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِن بَعْدِهِ سَبْعَهُ أَبْحُرٍ مَّا نَفِدَتْ کَلِمَاتُ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ
و اگر همه درختان روی زمین قلم شود، و دریا برای آن مرکّب گردد، و هفت دریاچه به آن افزوده شود، اینها همه تمام میشود ولی کلمات خدا پایان نمیگیرد؛ خداوند عزیز و حکیم است
این همه زیبایی رو آخه ببینی بازم بخوای توجه کنی به ناراحتی و مشکلات دیگه واقعاً مشکل از ذهن ناشکر خودمون هست اینهمه ثروت و نعمت و روابط عالی رو ببینی بازم بخوای شاکی باشی دیگه مشکل از خودمون هستش
این آب گرم رو در این طبیعت ببینی وسط کوه ها بعد خدارو شکر نکنی
این ماهی های به این خوشگلی رنگی رنگی رو با این طرح های خوشگل ببینی بعد شکرش نکنی
آخه خدایا چقدر این جهان رو زیبا آفریدی هر گوشه این دنیا اینقدر زیبایی داره که اگر الآنم تصمیم بگیرم هر روز یکی از قشنگی هارو ببینم عمرم کفاف نمیده
به نام خداوند هدایتگرم به زیبایی و راحتی و لذت بخش ترین راه ممکن به سمت خواسته هام
سلام به کیمیای عزیز سپاس گذارم ازتون بابت این کامنت زیبا و توحیدی واقعا چطور میشه که ما این همه زیبایی رو میبینیم و بازم توجه میکنیم به ناخواسته ای کوچیک و فرع زندگی…باید هر روز و هرروز در دفتر شکر گذاریمون بابت آسمون زیبا و پهناور بابت زمین پر خیر وبرکت بابت آواز زیبای پرنده ها و بابت این نفسی که میکشیم بابت خونی تو رگهامون جاریه و… شکرگذار باشیم واقعا اگر تمام درختان مرکب و تمام درختان قلم بشن بازم کم میاریم برای شکر گذاری از نعمت هایی که خداوند بهمون بخشیده…
از خداوند میخام هدایتمون به سمتی که زیبایی ها رو ببینیم به آسونی ها هدایت بشیم و لذت ببریم از نعمت های پروردگار که تنها راه سپاس گذاری لذت بردن از بخشیده هاشه…
سپاس گذار خداوندم که چشم من رو لایق دیدن کامنت زیبای شما دوست عزیز کرد امیدوارم همه چیز برات عالی پیش بره کیمیا جان
سلام دوست خوبم
ازت ممنونم برای این کامنت زیبایی که برام گذاشتی
قطعا اگه تمام توجهمون روی نکات مثبت اطرافمون باشه و فقط شکرگزاری کنیم معجزه ها رخ میده من که معجزه رو در زندگیم دارم میبینم
وقتی مقایسه میکنم زمانی که شکرگزاری نمیکردم و زمانی که شکرگزاری رو شروع کردم زمین تا آسمون فرق بینشون هست
خدا همیشه به وعده های که داده عمل میکنه
دوست توحیدی من از خدا برات آرامش و ثروت و سلامتی میخوام
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلَىٰ حَرْفٍ ۖ فَإِنْ أَصَابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ ۖ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَهٌ انْقَلَبَ عَلَىٰ وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیَا وَالْآخِرَهَ ۚ ذَٰلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ(حج11)
بعضی از مردم خدا را تنها با زبان میپرستند ؛ همین که خیری به آنان برسد، حالت اطمینان پیدا میکنند؛ اما اگر مصیبتی برای امتحان به آنها برسد، دگرگون میشوند هم دنیا را از دست دادهاند، و هم آخرت را؛ و این همان خسران و زیان آشکار است!
یَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا یَضُرُّهُ وَمَا لَا یَنْفَعُهُ ۚ ذَٰلِکَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِیدُ(حج12)
او جز خدا کسی را میخواند که نه زیانی به او میرساند، و نه سودی؛ این همان گمراهی بسیار عمیق است.
یَدْعُو لَمَنْ ضَرُّهُ أَقْرَبُ مِنْ نَفْعِهِ ۚ لَبِئْسَ الْمَوْلَىٰ وَلَبِئْسَ الْعَشِیرُ(حج13)
او کسی را میخواند که زیانش از نفعش نزدیکتر است؛ چه بد مولا و یاوری، و چه بد مونس و معاشری!
إِنَّ اللَّهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ۚ إِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ مَا یُرِیدُ(حج14)
یقیناً خدا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، در بهشت هایی در می آورد که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است؛ مسلماً خدا هر چه را بخواهد انجام می دهد.
خدای عزیز و نازنین و دلبر و قدرتمندم،به عقل و درک و آگاهی من ببار و اجازه بده رشته ی افکارم رو به تحریر دربیارم تا بتونم گوشه ای از عظمت عشق شمارو گسترش بدم.نور آسمون ها و زمین نشون به اون نشون که گفتی وَمَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ اجازه ی صلات در غارِ حرا رو صادرکن که من برای هر ثانیه زندگی به نورت محتاجم ….
=================================================
سلام و سلامتی و نور و عشق و رحمت الله به استاد های نازنین و دلبرم و به تموم رفیق های قشنگ توحیدی من،رفقایی که از هر فامیل سببی و نسبی به قلبم نزدیکترند و همیشه از رحمت خداوند،من رو لایق مودتِ قلب روشنشون قرار میدند.
سلام از سعیده بعد ازشبکاری،روزمون رو به امید خدا پربرکت و پررر انرژی شروع میکنیم «قربه الی الله» :)))))))
استاد جانم این قسمت بینظیر سفرنامه و قشنگی هاش رو دیشب وسط شیفتم دیدم و بسسسی لذت بردم،با اینکه همون موقع کلی حرف داشتم برای گفتن، بخاطر یکم خواب آلودگی ترجیح دادم نوشتن کامنت رو موکول کنم به فردا …
آره تی جان قوربان،من همون شاگرد پرستارتم که تو icu کار میکنم وسط مریض های بدحال،همون که پاشو میزاشت تو بیمارستان از زمین و زمان براش مریض بدحال میومد،همش اعزام بود،همش تو درگیری با هدنرس و همراه مریض بود…
الان با لذت میره شیفت،با لذت برمیگرده،اون پرستاری که تو شیفت هاش کد99 نمیخوره کیه؟ منم من :)
اونیکه از دم در نگهبانی تاااا وسط بخش همه ی جوری باهاش سلام علیک و حال احوال میکنند انگار چندساله ندیدنش کیه؟ منم من :)
اونیکه وسط بدحال ترین مریض ها کار میکننه ولی همیشه توی شیفتاش مریض ها استیبلن،کیه؟منم من :)
اونیکه اعزام نمیره،و خدا همیشه اعزام ها روبراش جابه جا میکنه کیه؟ :)))))))
ادامه بدم آیا ؟:)))
اینا کِردیتش با کیه استاد؟ با من و عقل ناقصم؟ اصلا شما بگو! مگه میشه اتفاقات شیفت بیمارستان رو از قبل پیش بینی کرد؟
اونم تو ICU؟ کی میتونه این کارهارو بکنه جز آگاهی برتر؟جز خدایی که داره کیهان رو مدیریت میکنه؟
استاد نمیدونی نمیدونی نمیدونی چه عشق بازی به من یاد دادی با این خدا
شیفت قبل،یک مریضِ بدحالِ بدرگ داشتم،چندبار ترای کردیم نتونستیم ازش رگ بگیریم که دارو بهش بدیم.
دیدم کار داره سخت پیش میره،چندثانیه مکث کردم با خودم گفتم نه، کار نباید انقدر سخت پیش بره،ی ایرادی هست،من باز دارم روی خودم حساب میکنم و این آیه رو چند بار خوندم: وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللهَ رَمى
صداش زدم: قربون شکل ماهت،ما بلد نیستیم، شما بلدی؛شمایی که رگ رو پیدا میکنی،شمایی که آنژیوکت رو سرجاش میزاری،شما ترای کن،من چیکاره م؟
نتیجه چیشد؟ ایزی ایزی تامام سریع یک رگ پیدا شد و داروی مریض که خیلیم حیاتی بود داده شد …
حالا من همه ی اینارو میگم،ولی پیش اومده توی شیفت من از صدتاشیفت یک کد CPR هم رفتم، از صدتامریض،یک مریض بدحال هم بهم خورده،از صدتا برخورد،یک بارم چرت و پرت شنیدم،اما به قول استاد در قدم نه:
چون ما تو محیط ایزوله نیستیم که ذهنمون رو صد در صد مثبت نگه داریم،ی وقتایی هم اتفاقات ناخواسته میفته امااااا
کی شود دریا به پوز سگ نجس؟؟؟
بین این همه اتفاق خوووب،یک اتفاق ناخواسته هم گزندی نداره،دردی نداره!اتفاقا باعث قدر دونستن نعمت ها میشه
مثل اتفاق دیشب،یک همکار با سابقه خیلی کاردرست دارم که یکم زبان سرخش همرو میچزونه بی دلیل،منم که طبق معمول این مواقع سعی میکنم اصلا باهاش یک جمله هم هم کلام نشم که راه باز بشه برای شنیدن ناخواسته یا غیبت!
اما دیشب توی یک موقعیت گیر کردم نه راه پس داشتم نه راه پیش…
این بنده ی خدا هم شرررروع کرد از ناخواسته ها گفتن و من رو مورد تفقد خودش قرار دادن مخصوصا سر داستان انتقالی
منم گفتم سعیییده سعیییده،الان وقت عمل به آگاهی هاست،این یک امتحان که قراره شما ازش سربلند بیرون بیای…
این بنده ی خدا حرف میزد،منم نگاهش میکردم ازین نگاه های بزغاله ای،که نمیفهمم چی میگی:)
ایشون میگفت داری زندگیتو خراااب میکنی:)
من تو دلم میگفتم إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنوا
ایشون میگفت به شما میگن مادر؟بچه ها تو فرستادی داری عشق و حال میکنی،تو اصلا مادر نیستی
من به پهنای صورتم میخندیدم و تو دلم میگفت خدااایاااا شکرت برای این مدار آسونی ها ….
ایشون میگفت اصلا تقصیر مادرته،اون داره زندگیتو خراب میکنه،نباید انقدر کمکت میکرد!!!!
من تو سرم عروسی گرفته بودم با این آهنگ محضض رضااای دخترووو خوددمووو تو گِل میپلکوونوووم لهه پیتووو پیته پیتووو :)))))))))
ایشون گفت و گفت و گفت و منم یک جمله جوابشو ندادم!
جوابشو نداشتم؟ چرا داشتم!
نمیتونستم یجوری جوابشو بدم راهشو گم کنه؟
چرا داشتم!
آدمی که توی کل زندگیش یک نتیجه ی رضایت بخش نداره ،تکلیفش مشخصه،من چرا باید دریای قلب و فرکانسم رو با پوزِ شیطان نجس کنم؟
تازه هزاربار تو قرآن خوندم،بندگان خدا جواب بدی رو با بدی نمیدن!
هزار بار خدا میگه صحبت بد رو با صحبت خوب جواب بدین!
وَقُلْ لِعِبَادِی یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ ۚ إِنَّ الشَّیْطَانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ ۚ إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِینًا(اسرا53)
و بندگانم را بگو که همیشه سخن بهتر را بر زبان آرند، که شیطان (بسیار شود به یک کلمه زشت) میان آنان دشمنی و فساد برمیانگیزد، زیرا دشمنی شیطان با آدمیان واضح و آشکار است.
وَعِبَادُ الرَّحْمَٰنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا ﴿فرقان6٣﴾
و بندگان رحمان کسانی اند که روی زمین با آرامش و فروتنی راه می روند، و هنگامی که نادانان آنان را طرف خطاب قرار می دهند [در پاسخشان] سخنانی مسالمت آمیز می گویند،
وَالَّذِینَ لَا یَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِرَامًا(64 فرقان)
و کسانی که شهادت به باطل نمیدهند (و در مجالس باطل شرکت نمیکنند)؛ و هنگامی که با لغو و بیهودگی برخورد کنند، بزرگوارانه از آن میگذرند.
یعنی خدا نمیتونست بگه بندگان من،هرکی چرت و پرت گفت بزنید دهنش رو سرویس کنید؟چرا میتونست بگه!اما قانون قانون فرکانسه! اگر با کسی که داره لغو وبیهوده میگه یکی بدو کنی! شماهم باهاش میای پایین!شماهم افت انرژی داری…مگه من انرژیم رو از سر راه آوردم که حروم یک آدمی بکنم که سر وته زندگیش یک نشونه ی مثبت نداره؟
و اینطوری شد که این بنده ی خدا دید،هرچی بگه ازین میزِ استیشن پرستاری صدا درمیاد،از سعیده نه!
تسلیم شد و گفت :خب من برم بخوابم
منم گفتم آره دیر شد،وقت استراحتتون رفت،خسته نباشید خداقوت
به همین سادگی،به همین خوشمزگی…والا بخدا …
بعد که ایشون رفت،یک چندتا نفس عمیق کشیدم و به خدا گفتم من که میدونم قدرت مطلق تویی،من که میدونم فرمانروا تویی،من که میدونم تو هوامو داری،من میدونم تو مسیر درستی ام،اگر تا فردا صبح هم این بنده خدا از شرک و هجویات میگفت من خاطرم مکدر نمیشد چون من ایمان دارم بهت،ولی الان ازت درخواست نور دارم،خودت میدونی فرکانس منفی،خواه ناخواه اثرش رو میزاره،شما بیا روشنی قلبم شو،شما اطمینان و ایمان من شو،شما آرامشم شو …با من حرف بزن ….میخوام بدونم حواست بهم هست …
و از قرآن هدایت خواستم تا صداشو بشنوم …..
(بچه ها،من خودم چند ثانیه دست از نوشتن کشیدم برای نوشتن عظمت خداوند،عظمت این انرژی،این حجم ازین عشق…دست از نوشتن کشیدم و خیره شدم به آسمون و براش خوندم …اوست نشسته درنظر…من به کجا نظر کنم…اوست گرفته شهر دل…من به کجا سفر برم …. وبقیه ی این کامنت رو با اشک چشم ها مینویسم …اشکِ شوق از پیدا کردن این عشق لایتنهایی…)
و با گوشی رفتم تو سایتی که رندم یک صفحه از قرآن رو باز میکنه …
وهدایت شدم به صفحه ی 335 و 336 …آیات 24 تا 38 سوره ی حج …
که ابتدای صفحه با این آیه شروع میشه:
وَهُدُوا إِلَى الطَّیِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَهُدُوا إِلَىٰ صِرَاطِ الْحَمِیدِ
و به سوی گفتار پاک و پاکیزه راهنماییشان کنند، و به راه پسندیده [که راه بهشت است] هدایتشان نمایند.
ودر آخر صفحه ی بعد با این آیه تموم میشه:
إِنَّ اللَّهَ یُدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ کُلَّ خَوَّانٍ کَفُورٍ
مسلماً خدا از مؤمنان دفاع می کند، قطعاً خدا هیچ خیانت کار ناسپاسی را دوست ندارد.
خدایا چه جوری این حجم از عشقت رو ببینم و از مسیری که دارم میرم ناامید شدم …؟
بچه ها،رفیق های نازنین بهشتی من
توروخدا کم نیارید…
خداوند به شجاعان پاسخ میده
خداوند از اهل ایمان دفاع میکنه
خداوند به صابرین بشارت داده
تو شرایط سخته که باید ایمانمون رو حفظ کنیم و ادامه بدیم،بعد درها باز میشه
بخدا اینارو دارم بیشتر به خودم میگم …
برای اینکه قدم هام رو محکمتر بردارم،برای اینکه هر روز بیشتر از روز قبل روی خودم و باورهام و ایمانم کار کنم
وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ ۚ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَهٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ(45بقره)
از صبر وصلات کمک بخواهید و بی تردید این کار جز بر کسانی که در برابر حق قلبی فروتن دارند دشوار و گران است.
انقدر اهمیت صبر و صلات و توجه به خداوند مهمه که خود خدا میگه این کار سخت رو هرکسی نمیتونه انجام بده جز خاشعین
اگر داری روی خودت کار میکنی،اگر هنوز به نتایج دلخواهت نرسیدی ولی داری ادامه میدی،اگر ایمانت رو حفظ کردی،اگر بجای غر زدن و شکایت کردن و اخبار دنبال کردن و مقصر دونستن عالم و آدم،برخلاف نودونه درصد مردمِ جامعه،لغو نمیگی،سکوت میکنی،صبر داری، امید داری… به خودت افتخار کن رفیق
این کاری که هرکسی نمیتونه انجامش بده،خود خدا میگه از دست هرکسی برنمیاد…
و خداوند قطعا و حتما و بزودی پاسخ میده …
تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِکُمْ وَأَنْفُسِکُمْ ۚ ذَٰلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ(صف11)
به خدا و پیامبرش ایمان بیاورید، و در راه خدا با مال و جان خویش جهاد کنید. و این براى شما بهتر است، اگر دانا باشید.
یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَیُدْخِلْکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاکِنَ طَیِّبَهً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ ذَٰلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ(صف12)
گناهان شما را مىآمرزد و به بهشتهایى که درونش نهرها جارى است و نیز خانه هایى خوش و پاکیزه در بهشتهاى جاوید داخل مىکند، و این پیروزى بزرگى است.
وَأُخْرَىٰ تُحِبُّونَهَا ۖ نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِیبٌ ۗ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ
و نعمت های دیگری که آن را دوست دارید [و به شما عطا می کند] یاری و پیروزی نزدیک از سوی خداست. و مؤمنان را مژده ده.
مژده بده، مژده بده، یار پسندید مرا
سایه ی او گشتم و او برد به خورشید مرا
جانِ دل و دیده منم، گریه ی خندیده منم
یارِ پسندیده منم، یار پسندید مرا
کعبه منم، قبله منم، سوی من آرید نماز
کان صنمِ قبله نما خم شد و بوسید مرا
پرتو دیدار خوشش تافته در دیده ی من
آینه در آینه شد: دیدمش و دید مرا
خدایا ازت سپاسگزارم که منت سرم گذاشتی و اجازه دادی دست کوچیکی باشم تا عشق رو گسترش بدم،این صلات به اندازه ی لیاقت من نبود،لطف و رحمت و عشق شما بود که این سعادت رو بهم داد….
سخنِ عشق نه آن است که آید به زبان
ساقیا مِی دِه و کوتاه کن این گفت و شنفت
اشکِ حافظ خِرد و صبر به دریا انداخت
چه کند سوزِ غمِ عشق نیارست نهفت
سلام به سعیده ی عزیزم.
چقدر لذت بردم از این قسمت.
پاسخِ سوالم بود:
تازه هزاربار تو قرآن خوندم،بندگان خدا جواب بدی رو با بدی نمیدن!
هزار بار خدا میگه صحبت بد رو با صحبت خوب جواب بدین!
بسیار بسیار ازت ممنونم که پیامهای خدا رو اینچنین زیبا و دل انگیز برامون مینویسی سعیده ی نازنینم.
در پناه رب العالمین نازنینم باشیم همگی.
خدایا شکرت که ازت نشانه خواستم، در عرضِ چند ثانیه منو آوردی اینجا، پایِ این کامنتِ فرکانس بالا.
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به خواهر نازنینم
سعیده بانوی خدایی
کل کامنتت همش از نور هدایت خداوند هست تک به تکه کلمات و جز به جز این کامنت همش از زبان خداوند هست که توسط شما جاری شد
خواهرم تحسینت میکنم که چنین قلم زیبایی داری
تحسینت میکنم که چنین خداوند بزرگ رو توی قلبت پیدا کردی و داری باهاش عشق بازی میکنی
خواهرم خوشا به سعادتت
امروز داشتم به خودم میگفتم که جواد اگر همین الان جناب ازراییل عزیز بیاد و جونت رو بگیره چه میکنی آیا بهش میگی که تورو خدا ی هفته دیگه بهم مهلت بده ؟
آیا بهش میگی تورو خدا یک روز دیگه مهلت بده ؟
آیا بهش میگی که یک بار دیگه مادرم رو ببینم که 3 ماه هست که ندیدمش؟
آیا میگی که هنوز به آرزوهام و خواسته هام نرسیدم و بذار زندگی کنم ؟
آیا از لحظات زندگیت رازی بودی ؟
رازی هستی از خودت ؟
گفتم آره بخدا اگر همین الان بیاد بگه بریم میگم بریم با عشق و جان
چون میخوام به معبودم برسم میخوام به عشقم برسم میخوام هر چه زودتر به خدای بزرگم برسم چرا که نه ؟
نمیدونم چقدر قوی هستم اما الان میدونم که شاید اپسیلونی خدا رو پیدا کردم
و همش بخاطر لطف خودش بوده
اما بخدا این روز ها خیلی رهاتر هستم
خیلی آرام تر هستم
خیلی شادتر هستم
خیلی خدارو میبینم
واقعا کلمه ندارم برای شکر نعمت های بیشماری که ربم بهم داده
که بزرگترینش همین سایت استادان عزیز و دوستان خوبم هست
همین سلامتی جسم و روحم هست
سعیده جان خواهرم مسیرت درسته خدا بدجوری بغلت کرده و داره بهت عشق میده
سعیده جان خواهرم روی دوش خدا سواری و اون هم با عشق هداییتت میکنه
نوش جونت عزیزم
گوارای وجودت خواهرم زندگیت سرشار از عشق خداوند باشه
بهت افتخار میکنم
دوست دارم کامنت هات رو بارها و بارها بخونم
دوست دارم خواهرم
سلام سعیده عزیزم.
خیلی وقته که میخوام بابت کامنت هات بابت ایمانت بابت ایجاد انگیزه بیشتر برای بچه های سایت برای اینکه بیان و کامنت بخونن برای تمام ارتعاشات مثبتی که به این سایت ارسال میکنی تشکر کنم. ولی انگار الان وقتش بود .نمیتونم بگم که چند بار با خوندن کامنتات و اون عشق بازی که با الله داری اشک ریختم نمیتونم بگم چقدر کامنت هات با فرکانس نابش منو در خودش غرق کرد.تو راست میگی باید ایمان داشت به این مسیر باید از صابرین بود .من که هیچ وقت حاضر نیستم این ریسمان نجات رو رها کنم دلم نمیخواهد باز هم در اعماق چاه جهالت و گمراهی منتظر یه منجی باشم .یه جمله استاد سالهاست که در گوش من زنگ میخوره که «مگر از زندگی چه میخواهید که در خدایی خدا یافت نمیشود».
سعیده عزیزم برات نور و عشق و نعمت آرزو میکنم
سلام ودرود وعشق من را از،شهر یزدپذیرا باش دوست همفرکانسی من
چقدر کامنتت بوی الهی میداد. دوست خوبم بی نهایت سپاسگزارم بخاطر این کامنت که جواب امروز من بود
امروز از یکی ازنزدیکانم حرفهایی شنیدم که بی نهایت حالم رابدکرد ولی سریع شروع کردم به عبارت تاکیدی گفتن. فایل گوش دادن. تجسم وتفکر کردن
بعدازظهری دوباره نجواها شروع شد پاشدم رفتم پیاده روی. برای خودم خرید کردم. هدیه گرفتم. به خودم گفتم تو لایق هدیه هستی ارزشمندی
وقتی اومدم خونه. از خدا هدایت خواستم. گفتم خدا قلبم را روشن کن. من تلاش خودم راکردم که تمرکز کنم به خوبی ها. حالا نوبت توهه که قلبم را آروم کنی با کلامت.
وهدایت شدم به کامنت شما دوست عزیزم
انگار خود خدا داشت اززبان شما باهام حرف میزد. روان وساده
الهی صدهزارمرتبه شکرت
بی نهایت ممنون این خدای هستم که سریع الجواب هست
برات آرزومندم جیبت پراز پول. لبت خندان قلبت از عشق خدالبریزباشه
سلام به سعیده دوست داشتنی بنده توحیدی وموحد خدا
سعیده جان چقدر لذت بردم از کامنتت تمام حال واحساس قشنگت رو درک کردم چقدر حرفات جمله هات خدایی اند به دل میشینه روح آدم جلا میده آیه هایی که از سوره حج گفتی سعیده جان منقلبم کرد رفیق چقدر لذت بردم که ما یه همچین ربی داریم ربی که همه ما خود او هستیم
اگر داری روی خودت کار میکنی،اگر هنوز به نتایج دلخواهت نرسیدی ولی داری ادامه میدی،اگر ایمانت رو حفظ کردی،اگر بجای غر زدن و شکایت کردن و اخبار دنبال کردن و مقصر دونستن عالم و آدم،برخلاف نودونه درصد مردمِ جامعه،لغو نمیگی،سکوت میکنی،صبر داری، امید داری… به خودت افتخار کن رفیق
این جمله ات برای من بود سعیده عزیزم این روزا تا یه ذره سختی پیش میاد میگم خدایامیدونم که من باید ایمانم رو نشون بدم میدونم که باید نشون بدم عملم رو چون ایمان بدون عمل حرف مفت دیگه رها میشم آروم میشم
سعیده جان عزیز دلم ممنون که هستی ممنون که نوشتی تا منم یاد بگیرم ازت
تو فوق العاده وبی نظیری سعیده عزیزم
صورت چون ماهت را میبوسم به امید روزی که تو را به آغوش بگیرم
یا حق
بنام الله مهربان
سلام و عرض ادب
خدمت خواهر نازنینم ”
خسته نباشید و خدا قوت بهتون میگم”
حالتون عالی ومتعالی
خداوند هرگز ما رو رها نخواهد کرد”
عشق او بی قید و شرط است ”
ایمان به خدا اعتماد کردن است ”
خداوندا ”
تو عظیمی ”
تو حکیمی ”
تو رحیمی ”
تو کریمی ”
تو سزاوار ثنایی”
مرسی که نوشتی ”
الهی در های مهربونی همیشه به روی دلت باز باشه ”
الهی نسیم عشق نوازشگر لحظه هات باشه ”
الهی خدای مهربون همیشه هوا خودتو، خانواده تو داشته باشه ”
الهی همسو بشی با کائنات
مثل همیشه بهترین ها رو
برات خواهانم ”
دوست دارم و عاشقتم
فرشته ی عاشق الله
خداوند عهده دار کار حضرت یوسف شد.
پس قافله ای را نیازمند آب نمود تا او را از چاه بیرون آورد سپس عزیز مصر را نیازمند فرزند نمود تا او را به فرزندی بپذیرد.
سپس پادشاه را محتاج تعبیر خواب کرد تا او را از زندان خارج کند سپس همه مصریان را نیازمند غذا نمود تا او عزیز مصر شود.
اگر خدا عهده دار کارت شود همه عوامل خوشبختی را بدون اینکه احساس کنی برایت آماده میکند فقط با صداقت بگو کارم را به خدا می سپارم.
خدایا فقط تو ما را کافی هستی ….
سلامممم از روشنی قلبم به شما خواهر بهشتیم
سلام به روشنی قلبت سعیده عزیزم
چقدررر کمنت هایت زیباست
چقدرررر بی نظیر هست بوی خدا را میدهد
چقدررر قشنگ خدا را درک کردی حس کردی و رفاقت را آغاز کردی
میدانی سعیده عزیزم همین عشقی که جنس کامنت هایت دارد همین عشقی که بچه ها نسبت به خودت دارد همین برای ایمان آوردن من به این نیرو کافی هست توکل کردن کافی هست
من خودم از کسانی هستم که نمیتوانم خودم را کنترول کنم در مقابل ناسزا گفتن دیگران
تمرین میکنم که احساساتم را کنترول کنم همین چند روز پیش برادرم زیاد از خدا گفت این که سر لچ کردن بی حیایی هست زیاد گپا در باره استاد هم گفت انسان ها را منحرف میسازد اینا دین اصلا نمیشناسد من زیاد در مقابلش هر چی گفتم عصبانی شدم
حالی که خودت از سکوت گفتی من درک میکنم چقدر کار سخت هست کار هرکس نیست
من تبریک میکویم برایت عزیزم این درجه عالی را
این حد از عالی شدن را
شما کاری را انجام میدهید که کار هر کس نیست
از همان دقیقه به بعد خدا برایم گفت پاکیزه آرام باش اصلا همه تو را کافر بدانند مگر مهم هست
مهم رابطه من و تو هست مهم عشق من و تو هست مهم شادی تو هست
دیگران را بگذار هر چی فکر میکنند بکنند
من از درونت آگاه هستم من میدانم تو چی در سر داری
بعد رفتم برادرم را به آغوش گرفتم و با خودم عهد بستم که از این به بعد هر چی گفت من سکوت کنم
نه تنها در مقابل برادرم در مقابل هر آدم
سعیده عزیزم من تبریک میگویم برایت من تحسینت میکنم من بی نهایتتتتت تحسینت میکنم من از شما یاد میگیرم پاکیزه حاضر جواب حالا خودش را زیاد کنترول میکند حالا زیاد سکوت میکند میگذارد دیگران هرچی دلشان هست بگویند
خواهر عزیز من این شراب عشق را که نوشیدی نوش جانت
میدانی سعیده عزیزم بعضا که خدا را عمیقا حس میکنم عشقش من را به حالی میرساند که هر کجا باشم میگویم فقط سجده کنم فریاد بزنم که خدایا من بی نهایت دوستتتت دارم و زمین به این بزرگی اش نمیتواند من را جا بدهد
بعضا یاد شما میفتم با این عشقی که از خدا درک کردید این جنس از عشق ،
خدا میداند چی حالی دارید
عشق خدا چیز دیگر هست که با هیچ چیز نمیتوان مقایسه کرد
از همین خاطر هست که میگوید آن را که یار خوب در کنار هست از دریا غم کناره خواهد رفت
این عشق خدا انسان را به گونه دیگر میسازد
من حرف های دلم را برایت نوشتم خواهر عزیزم
بی نهایت دوستتتت دارم
بی نهایت تحسینت میکنم با عشق کامنت هایت میخوانم
این را هم بگویم عشق خداوند من پاکیزه حسود را به پاکیزه عاشق تبدیل کرد
من پاکیزه مشرک را به پاکیزه با ایمان تبدیل کرد
من پاکیزه قضاوت گر را به پاکیزه که تحسین میکند تبدیل کرد
عشق خدا چی نمیکند ؟؟؟
انکه تو را دارد چی ندارد ؟
و انکه تو را ندارد چی دارد ؟
امروز زمانی که قدم میزدم با خدا حرف میزدم گفتم خدایا شکرت من بی نهایت عمیقا حس خوشبختی میکنم
گفتم خدایا مگر حس بودن تو و حس کردن آغوشت مکان خاص میخواهد جای زیبا میخواهد
فرق نمیکند افغانستان باشی ایران باشی عراق باشی امریکا باشی
وقتی خدا را حس کردی وقتی با خدا قدم برداشتی وقتی در آغوش خدا بودن را حس کردی احساس عمیق خوشبختی و شادی میکنی حس بهشت را میکنی
او وقت فرق نمیکنه که در شیفت های شفاخانه باشی یا در یک پارک بزرگ و زیبا
فرق نمیکنه تمام روز در اطاقت باشی یا در سیاحت باشی
من نمیگویم بودن در سیاحت یا پارک زیبا بد هست نی من میگویم یعنی اگر در چنین مکانی هم نباشی شاد میباشی حس خوشبختی میکنی آرامش داری
چون معشوق همه جا همرایت هست کافی هست حسش کنی کافی هست عشقش را درک کنی آنوقت مکان برایت معنی ندارد که کجا در چی وضعیت هستی همه جا برایت بهشت میشود
به همه آرزو دارم که هر لحظه خدا را حس کنیم خود را در بغل خدا بیابیمممم
سعیده عزیزم رفیق زیبایی من رفیق با ایمان من از خدا هر چی میخواهی به بیشتر از اونا برسی
هر چی که میخواهی میدانم که میدانی خدا برایت همان میشود
مرسی که هستی عزیزم
برای فرزندان ، مادر دوست داشتنی
برای الله ، بنده عزیز الله
برای مریضان ، فرشته نجات
برای استاد عباس منش ، شاگرد زرنگ و لایق
برای من ، رفیق عالی و بی نظیر
هستی سعیده خوش قلبم
سلام بانو
دختر چقدر زیبا خلوت خودت با خدای خودتو اینجا با کلمات بیان کردی و اشک شوق و تسلیم شدن در چشمان ما جاری کردی
چقدر دوستدارم و چقدر برای من قابل تحسینی که در هر جای خودتو در آغوش خدا رها کردی و ازش هدایت میخوای
چه کسی وفادار تر از خداوند به وعده خویش است
دل دادی به خدا و دلها گرفتی ازش ..بدون شک همه ما بچهای این سایت با خوندن کامنت زیبات دعاهای خیر خودمونو برات بر زبان آوردیم و این پاداش کسانی است که ایمان آوردنن
یک دنیا سپاسگزارتم که حس زیبای خودتو با ما به اشتراک گذاشتی
اگر داری روی خودت کار میکنی،اگر هنوز به نتایج دلخواهت نرسیدی ولی داری ادامه میدی،اگر ایمانت رو حفظ کردی،اگر بجای غر زدن و شکایت کردن و اخبار دنبال کردن و مقصر دونستن عالم و آدم،برخلاف نودونه درصد مردمِ جامعه،لغو نمیگی،سکوت میکنی،صبر داری، امید داری… به خودت افتخار کن رفیق
سعیده عزیز و خاشع!دوست هم فرکانسی ام!بسیار زیباو پر از آگاهی های ناب بود کامنتتان!منم هر وقت گیر میکنم یه جایی،کم میارم !قرآن رو که باز میکنم انگار همون آیه همین الان بر من نازل شد اون قدری زیبا و شفاف خدا پاسخت رو میده که میمونه از قدرت بی نهایتش!قرآنی که هزاران سال پیش نازل شده ولی انگار همی الان برای توی بنده گفته شد و راهتو باز میکنه…
منم هر روز از خوده خدا هدایت میخوام و این روزا فکر میکنم هدایت های خدا رو روشن تر و واضح تر درک میکنم و به قول استاد فکرخدا رو یواش یواش میخونم ولی آرام بقدر درک و تکامل
ثروتمند مادی و معنوی،سعادتمند دنیوی و اخروی و پایدار و سلامت باشید
سعیده ی عزیزم باز هم مثل همیشه چقدر قشنگ نوشتی . همیشه از کامنت هات درس میگیرم مخصوصا از آیاتی که مینویسی.
من بااینکه هیچوقت کاری به کار کسی ندارم و به همه احترام میذارم ولی وقتی کسی حرفی میزد که نباید ، تیکه ای مینداخت فکر میکردم اگه جوابشو ندم از بی عرضگیمه و یجوری کوبنده جواب طرفو میدادم و چقدرم با خودم حال میکردم اون لحظه خخخ
ولی ایاتی که نوشتی و خوندم اصلا دیدمو و قطعا رفتارمو در آینده عوض کرد .
ماجرایی که از خودت تعریف کردی و در برابر حرف های بیهوده سکوت کردی شد یه الگو واسه من ، به خودم قول میدم در برابر چرت و پرتای افراد سکوت کنم که بحث کردن باهاشون واقعا انرژی آدمو میگیره و نباید خودمو در حد اون افراد پایین بیارم. ماهایی که داریم قرآن رو میخونیم و تلاش میکنیم عمل کنیم باید فرق داشته باشیم با خیلیا. چون تو با بد بد کنی پس فرق چیست ؟!
ممنونم ازت نوشته ها همیشه همیشه برای من مفیده خیلی دوست دارم بوس بهت
سلام خانم شهریاری خداقوت
از جنس کامنت هاتون به وضوح تغییر رو میشه دید واقعا درسته سخنی که از دل برآید بر دل نشیند.
این کامنت هم همانند کامنتهای قبلی بسیار تاثیر گذار بود بسیار توحیدی و خداگونه واقعا از خوندنش لذت بردم و کلی انرژی گرفتم و خیلی از ایراداتم بهم یادآوری شد.
شک ندارم بزودی تحولات عظیمی در زندگی شما نمایان میشه که کاملا وجود خداوند رو در زندگی شما نشون میده
با تمام وجود برایتان آرزوی پیشرفتهای برق آسا دارم چرا که مشخصه لایق همه جور نعمت هستید.
استاد از شما هم تشکر ویژه ای دارم بخاطر اینکه چنین افراد توحیدی را در کنار هم جمع کردید تا از وجودشان لذت ببریم.
سلام به سعیده عزیز قشنگ هم فرکانسی م
قلمت قلم خدا بود، منم بغضم گرفت از خوندنش،حستو کامل درک میکنم وقتی از شیفت بدون کد اونم تو icu گفتی
منم پرستاری خوندم و معنیشو میدونم
تو چه مدار بالایی هستی ک تا این حد حساب شده هدایت میشی
و چه شاگرد توحیدی خوبی
واقعا تحسین ت میکنم
میخاستم قران بخونم
ک حسم گفت برم سایت ببینم برا فایل جدید بچها چ نوشتن
ک دیدم خدای قشنگ هدایتگرم آیه ها رو چیده برام آماده
یاالله
شکرت هزاران بار
بگم کمه
والله کمه هر چه سپاسگزاری کنم
ک تویی خالق بیهمتا
چقد بندهات زیبان
عاشقتم سعیده جان
عاشق همه ی شمام
عاشق خدایم
عاشق خودم
سلام خانم سعیده شهریاری،
الهی همیشه سعیده بمانی چقد نوشته هات بوی خدا میده مثل کلام استاد و مثل کلام خانم شایسته و مثل نوشته های اکثر دوستان،
کلاً چقد این سایت رنگ و بوی الهی داره.
چقد خوبیم مااا
و من چقد تشنه خوندن این آگاهی ها هستم.
خیلی سپاسگزارم خییییلی
در پناه الله تندرست و شاد باشید
سلام و درود خداوند بر سعیده نورانی
امروز بعد ظهر بصورت هدایتی و بدون تصمیم قبلی تصمییم گرفتیم بریم بابلسر، در مسیر به فریدونکنار که رسیدیم تعجب کردم چون تصورم این بود که فریدونکنار بعد بابلسره( این سمت مازندران برخلاف نوشهر تا ماسال که خیلی رفتم، کم آمده ام) در همون حین که تابلوها رو نگاه می کردم به خانمم گفتم سعیده اینجا کار میکنه، و بیاد آورد که شغلتون پرستاره، بهش گفتم بیمارستانتون رو سرچ کنه ببینم در مسیر مون هست یا نه و در عین تعجب دیدم نرم افزار مسیر حرکت ما رو به جای کمربندی به داخل شهر نشان می داد و از آن جالبتر اینکه این مسیر دقیقا از جلوی بیمارستان گذشت و همون لحظه به همسرم گفتم این نشانه ایه که به دیدن این فرشته بهشتی خداوند بریم. تصمیم داشتم در برگشت بیام ببینمت ولی قبل از حرکت کامنتها اومد رو سایت و متوجه شدم دیشب شیفت بودی و امروز احتمالا رست هستی باز تصمیم گرفتم مطمئن بشم به سه شماره از شماره های بیمارستان زنگ زدم دوتاش گوشی رو بر نداشت و سومی هم به محض اینکه برداشت وصل کرد به خط دیگه که باز کسی جوابگو نبود، دیگه دیدم نشانه اینه که امروز تشریف ندارید. و سعادت نداشتیم زیارتتون کنیم.
وقتی از داخل شهر و جلوی بیمارستان رد شدم یه ندایی بهم گفت سعیده مال این شهر نیست و اینو میخوام مژده بهت بدم که بزودی از این شهر نقل مکان خواهید کرد.
خلاصه اتفاق عجیبی بود برام و فقط این جمله میومد ذهنم که چقدر نزدیک، چقدر دور! بودیم. در پناه حق بهترینها رو برات آرزو میکنم، به امید دیدارتون در بهترین زمان و در بهترین مکان.
سلام به برادر عزیزم،آقا اسدالله
داستان عجیبی بود…به قول خودتون چقدر دور ..چقدر نزدیک….
دقیقا نفهمیدم چه تایمی شما فریدونکنار بودید…وجالب اینکه خط ثابت بیمارستان همیشه کار میکنه و همیشه از بیرون باهامون تماس میگیرن …
این یعنی قانون فرکانس پابرجاست و سعیده سعادت دیدار روی ماه خانواده ی زرگوشی رو نداشت….و باید خیلی بیشتر ازینا روی خودش کار کنه …تا با انسان های ارزشمندی چون شما،هم فرکانس بشه …
منو ببخشید که سعادت میزبانیتون رو نداشتم …نمیدونم الان کجا تشریف دارید …الهی که هرجا هستید غرق شادی و لذت سفر باشید …
به امید دیدارتون در بهترین زمان و مکان ….
(همیشه به احساست اعتماد کن بنده ی برگزیده ی خدا …خبرهای خوبی برای سعیده در راهه…بزودی…بزودی…به امید الله)
سلام و درود مجدد خداوند بر خواهر عزیزم
فکر کنم حدود ساعت 5 عصر بود که ما وارد فریدونکنار شدیم.
دقیقآ با نظرتون کاملا موافقم و این جمله رو بعد از سومین تماسم با بیمارستان به خودم گفتم که تلاش و تقلای بیهوده نکن ما در فرکانس دیدار همدیگه نیستیم!زیرا یه دوست عزیزی هم بهم کمک کرد. و اینگونه درس دیگری از قانون گرفتم که فرکانس است که داره جهان رو با دقتی ریاضی وار اداره میکنه و مو لای درزش نمیره. جالبه بدونید همان نرم افزار در برگشت ما رو به کمربندی هدایت کرد و اصلا وارد شهر نشدیم! واسه این گفتم داستان عجیبی بود ولی پر از درس!
درس دیگه این اتفاق تائید ندای درون و احساسم بود، و الان که این احساس و وجود اتفاقات رو تائید کردید برایم بسیار ارزشمند بود و خدا رو شکر کردم که احساسم قوی است.و از فرشته نورانیش هم تشکر میکنم که با کامنتش باورهای مرا تقویت کرد.
این کامنت رو دارم از شهر زیبای رشت (ساعت 22:30 دقیقه) برات مینویسم. با آرزوی دیدارت در زمان و مکان مناسب.یا حق
سلام به شما سعیده جون بینظیر
اومدم منم از تجربم بگم از تجربه ای که دیگه شده شیوه زندگیم
اومدم بگم چقدر هر جا وا دادم و گذاشتم خدا پیش ببره چقدررررر عالی پیش برد
من کلا زود سر سپرده میشم جدیدا
رفتم خرازی میخواستم برام دکمه پارچه ای بزنه
خانومه گفت الان 3 روزه غالب دکمه گم شده منم گفتم خوب تو این همه وسیله یه چیز کوچیک که کار ما نیست پیداش کنیم
پس خدایا خودت مستقیم مارو ببر همونجایی که هست
خانومه لبخند زد و گفت نه سه روزه گم شده
گفتم به خدای من مطمئن باشین بگین خدایا خودت پیدا کن حلله
اگه نشد واسم یه سایز دیگه رو بزنین
رفت غالب سایز دیگه رو بیاره دید اون توش گیر کرده
من چطور میتونم عاشق این قدرت نباشم
چطور میتونم عاشق این خدا نباشم
چطور دلم میاد سبک سنگین کنم و بگم نه این دیگه توقع زیادیه خدا اگه نتونه چی
دارم به خودم میگم زهرا این قدرت دانای مطلقه توانای مطلقه
مطلق میدونی یعنی چی
یعنی همین است و بس
یعنی سبک سنگین مفهوم نداره به محض اینکه بگوید باش میشود
همینجور تو این حال و هوای عمیق اتصال بودم یهو گفتم حالا که دارم باهات عشق بازی میکنم بزار بازم بیشتر ایمان بیارم پس همین الان بگو فلانی بهم زنگ بزنه یکی دو دقیقه طول کشید گفتم چرا دیلی داری مگه به محض خواستن اجابتم نمیکنی
جواب به وضوح به قلبم گفته شد گفت ایمانت قوی تر باید بشه و زنگ خورد گوشیم
من تو کارم اصلااا هیچ قسمتی رو دیگه گردن نمیگیرم همه چیز میسپرم به خدا
میگم بابا من توانم محدوده نامحدود رب عالمینه
من به منبع وصلم انژیم از خداست
ایده هام از خداست
استاد همیشه میگن من لیاقت اینو دارم که راجع به ثروت راجع به موفقیت صحبت کنم
تازه میفهمم چقدر احساس بینظیریه که میفهمیم لیاقت داریم
من اینجا دارم میگم من لیاقت اینو دارم خیاطی رو به شیوه اسون یاد بدم
لیاقت دارم چون مثل بازی شده برام
اینو هم از استاد یاد گرفتم که همیشه اصل و فرع از هم تشخیص میدم
این که اصل بشناسی به جای اینکه دور خودت بچرخی کار 1 روزو تو 1 ساعت شاید نیم ساعت انجام میدی
کاری که یکی تو نیم ساعت انجام میده تو 3 دقیقه انجام میدی
اینا قدرت دادن به رب
اینا اطمینان کردن به این که هر کاری از این قدرت مطلق برمیاد
همه اینارو نوشتم تا یادم بیاد
که همون طور که تو این دوسال با ادامه دادن انقدرررر زندگیم وضعیت مالیم روابطم مهارتم عالی شد ازین به بعد هم میشود
میخوام به یاد بیارم و خوشحال باشم از تصاعدی که قراره زندگی رو بهتر و بهتر و بهتر کنه
زیاااد مرسی واسه کامنتتون
سلام خانوم قنبری عزیز و دوست هم فرکانس من
چه داستان زیبای گفتی و چقدر من تسلیم تر شدم در مقابل خداوند
دقت کردین از هر 10 کامنتی که بچها مینویسن 9 تاش از خداوند و توحید صحبت میشه ..
من هر وقت این احساس زیبای شما رو توی کامنتها میخونم خودبخود حسودیم میشه به استاد عباس منش که یه روزی یه تصمیم گرفت که دنیا رو با توحید آشنا کنه و الان هر روز داره تعداد بچهای این سایت بیشتر میشه و هر کدومشون پر از آگاهی هستن ..
حال همه خوبه همه با خودشون در صلحن و مطمئنم وقتی استاد داره یکی یکی این کامنتها رو میخونه به خودش میباله که ایمانشو در عمل ثالت کرد و پاداششم این سایت فوق العاده و این بچها آگاه ..و میدونم چقدر لذتبخش برای استاد دیدن همچین صحنه ای که الان شده جزو خواستهای من ..
سپاسگزارم ازت دوست توحیدی من خانوم قنبری عزیز ..از خداوند براتون عمر با عزت میطلبم
بنام رب هدایتگرم
سلام ب زهرای عزیز و دوسداشتنی همکارم
خداروشکر میکنم بابت هدایتم ب کامنت پراز عشق وانرژی شما دوست عزیزم
زهرا جان
منم خیاطم و و همیشه ک میخوام پروژه جدیدمو شروع کنم از خدا هدایت مبخوام و خداروشکر
مرحله ب مرحله بهم میگه چیکار کنم
ایده هارو بهم میگه
نحوه دوخت
همه چی و واینکه من توخونه دارم خیاطی میکنم فعلا و اول راههم
دو روزه دارم رو این باور ک من ب راحتی میتونم از این تواناییم ثروت بسازم
و باهاش ب آزادی مالی و زمانی میرسم
کار میکنم دوساعت پیش هدایت شدم ب کامنت یکی از دوستان ک تولیدی پوشاک داشتن
و تازه کارشونو شروع کرده بودن ب آنلاین فروختن از اینستا ،ک خداروشکر اولین پیامک واریزی و دریافت کرده بودن
نمیدونی چقد ذوق کردم و براش کامنت نوشتم و احساسم گفتم بهشون
و الان هم ک هدایت شدم ب کامنت زیبای شما ک خداروشکر شما هم خیاط هستین
اینا داره ب من میگه زکیه ببین توهم باید ادامه بدی
توهم باید رو باورهات کارکنی
توهم باید ایمانتو نشون بدی وحرکت کنی و اینکه خداوند همیشه ب شجاعان پاسخ میده
من هرروز دارم عاشق ترمیشم
عاشق این خدا
عاشق این سیستم
عاشق کارم
چون باعث میشه من خلق کردنو تجربه کنم
و چقدررر لذت بخشه برام این خالق بودن
الان ک دارم برات مینوسم ساعت ودرصد شارژ گوشیم
511515هست
خداروصدهزاررر مرتبه شکر بابت این نشانه
الحمدلله رب العامین
مرسی عزیزم بابت کامنتی ک نوشتی
و ایمانی ک ب من افزودی
واینکه عاشقتمممم:))
وخداروشکر
با سلام
سعیده خانم خواهر گل ام
اون همکاری که پیش شما
چند ساعتی صحبت کرد،
درواقع میخواست، سیم کشی ذهن شما را مهندسی معکوس کنه،
در حالیکه، او یک جسم متحرکی بیش نیست، و هیچ تفاوتی با رباط نداره،
شاید در آینده همین هوش های مصنوعی بهتر از اونها عمل خواهند کرد،
چون اینها با انرژی و احساس متعالی بیگانه هستند،
و معنی ارتفاع و اوج گرفتن روح انسان را نشنیدند،
خیلی تلاش میکنند،
ولی عین اینکه آب در هاون میکوبند،
و..
و عجب دنیایی جالب،
با اینکه در نیم متری هم بودین
اما او فکر نمیکرد شما فرسنگها فاصله دارین،
آری اینها ومود دارند
اما وجودشون جسمانی هست
و فقط جسم و حواس پنجگانه را کار میکنند،
و بااون احساس قلبی و حس متعالی کاملا بیگانه اند
چون جسم توان مقابله با انرژی را ندارد،
و اصلا اجسام یارای دیدن انرژی را ندارند،
واسه همون اون خسته شدو خوابش گرفت، و اصلا اینطوری بگم نابود شد،
البته منظورم صرف اون شخص نیست،
در عالم تضاد دارم اشاره میکنم،
فرق هست بین آنهایی که میدانند ونمیدانند،
واقعا در چنین شرایطی کنترل ذهن خیلی سخته،
چون همانطوریکه گفتین نه راه فرار به جلو و نه عقب را داشته باشین،
اینجا واقعا جایی هست
که همه نیروها مقابل هم هستن
او با نیروی ح. اس پنجگانه اش
و ما از نیروی روح و قدرت خداوند،
واقعا تحسینتون میکنم،
به این مرحله رسیدین که در چنین شرایط سخت،
که من یکسال تجربه چنین کاری را داشتم، و اوایل برام از شکنجه بدتر بود
و بعدا تونستم به راحتی با توکل بر خدا و نیرو گرفتن از قدرت بی انتهای خداوند حل اش کردم،
و رسیدن به مرحله ایی که سکوت کنی، در حالی که دو نفر بیشتر نیستین
دیگه این نهایی ترین و زیباترین صبری هست مه خداوند برای شما عطا کرده است،
و پاسخ ات را با اون دو تا آیه ایی از سوره حج دریافت کردین
که راهت صراط المستقیم بوده است،
نهایتا این جمله طلایتون،
را همواره باید بیاد داشته باشم
خداوند به صابرین بشارت داده
“تو شرایط سخته که باید ایمانمون رو حفظ کنیم و ادامه بدیم،بعد درها باز میشه”
درود خدا بر شما خ. اهر نازنینم،
در پناه خدا همواره صابر بمانید
سلام بر شما که امشب آیت و نشانه ی خداوند برای من هستید. سعیده ی عزیزم مدت هاست که دارم روی خودم کار میکنم و در جهادی اکبر روی خودم و ذهنم کار میکنم ولی تو این هفته که گذشت اتفاقاتی برام افتاد که حالم رو بسیار بد کرد و من با وجود تلاش برای کنترل ذهنم و تمرکز روی نکات مثبت این اتفاق، کم آوردم و حسابی فرکانسم به هم ریخت . من همیشه برای تنظیم دوباره ی خودم میام سراغ سایت. ولی این چند روزه شرایط جوری بود که داشتم از مسیر دور میشدم. جالبه امشب اومدم سفرنامه رو ببینم حالم بهتر بشه برای اینکه دخترم کنارم خوابش ببره گفتم اول برم یه سری به نظرات بزنم تند و تند داشتم رد میشدم که به آیه ای که شما در اول متن زیباتون آوردید رسیدم. متن شما عیناً پاسخ خداوند مهربانم بود در پاسخ به سوالاتی که این چند روزه ذهنم رو درگیر کرده بود. دوست عزیزم افتخار بزرگی بود آشنایی با شما و همکلاسی با شما در این دانشگاه بزرگ. از شما سپاسگزارم که الهامات قلبیتان را به این زیبایی نوشتید. از خداوند مهربان برای خودم و تمام دوستان توفیق عمل به دانسته ها و استمرار در این مسیر الهی را خواستارم.
ربنا لاتزغ قلوبنا بعد اذهدیتنا و هب بنا من لدنک رحمه انک انت الوهاب.
سلام دوست عزیز
خیلی قشنگ مینویسی و به شخصه لذت میبرم و یاد میگیرم، عملکردتون در مقابل اون شخص خیلی عالی بود و نمونه بارز اعراض بود با رسم شکل.
من وقتی بخام کامنتی در مورد ترمزا و کار روشون بنویسم تو دوره کشف قوانین مینویسم وه جدیدا اگر بخام از توحید بگم میام زیر کامنت شما مینویسم، امشب مغازم خیلی شلوغ شد، یعنی چپ و راست مشتری و چندتا چندتا ساندویچ میبردن وه 3 بار فرستادم نون ساندویچ اضافه اوردن واسم، بعد هر مشتری می اومد بعضا سن بالا میگفتم والا طول میکشه تا آماده بشه که اگر اذیت میشن برن از مغازه هایی که نزدیکمن بخرن و عجیب همه میگفتن مشکلی نیست منتظر میمونیم، تو فاصله صد متر 4 تا ساندویچی هستیم، بعد یکیشون روبرومه نگاه کردم هیچکس توش نبود ولی مغازه من خیلی شلوغ و کسی نمیرفت اون مغازه ها، همونموقه تو اون شلوغی خدا رو شکر کردم که اینطور دلها رو نرم میکنه و واقعا مگه من بلدم اینطور دلها رو نرم کنم؟ اصلا من بلدم دوتا مشتری جذب کنم؟ من وقتی مغازه رو باز میکنم چمیدونم امروز قراره چی بشه و اینا همه از خداوندن و واقعا تو این مورد هیچ ادعایی ندارم، 9 شب که تازه وقت شامه من مغازه رو بستم، بعد مغازه هایی هستن تا 2 شب میمونن و اندازه من نمیفروشن، هرچند واقعا دوس دارم همه بفروشن، این اگر لطف خدا نیست پس چیه؟
به خداوند بزرگ میسپارمت دوست عزیز
برادر عزیزم،آقا یوسف
ازتون سپاسگزارم که منت سرم میزارید و کامنت من رو لایق صحبت های توحیدیتون میدونید.
خداوند به قلب من آگاااهه من چقددددر خوشحالم میشم وقتی از بازار کار وفراوانی مشتری های فوق العاده تون میگید…به ایمان و باور من نور میپاشید،الهی که خداوند به تموم لحظه های زندگیتون نور بپاشه …
امیدوارم و دعا میکنم هر روز بر تعداد مشتری هاتون و به برکت مالتون اضافه کنه …به منم سعادت بده یک روزی تو مغازه ی توحیدی شما،یواشکی قانون سلامتی رو دووور بزنم و خودم رو به یک ساندویچ خوشمزه توحیدی مهمون کنم …
بینهایت ازتون سپاسگزارم برای نقطه ی آبی ارزشمندتون
براتون بهترین هارو از خداوند درخواست میکنم.
قلبِ فراوان
سلام و سپاس و تبریک فراوان به سعیده خانم عزیز
واقعا تبریک میگم بهتون که رابطتون اینقدر با خدای خودتون عمیق شده و انشاالله روز به روز عمیق ترهم خواهد شد.تشکر بابت انرژی مثبتی که میفرستید،بسیار لذت میبرم از خوندن کامنت های توحیدی شما،چقدر خوب به آیات قرآن تسلط دارید و اونارو با اتفاقات ارتباط دادید که یه جاهایی ناخواسته اشک توی چشمام جمع میشد.
سخن عشق نه آن است که آید به زبان… واقعا این عشق بین خدا و بنده اش رو نمیشه به زبان آورد، یه ارتباط دلیه و امیدوارم هممون این عشق و علاقه خالص رو با تمام وجود تجربه اش کنیم.
با آرزوی بهترینها برای شما
درپناه خدای منان
سلام دوست عزیز همفرکانسی و هم اسمم
خداراشاکرم بابت وجودشما عزیزان این سایت و سکان دارش
چقدر زیبا ودلنشین مینویسی
جقدر زیبا ایه های قران رو چاشنی میکنی
چقدر زیباسکوت کردی
چقدر زیبا تمثیل اوردی
چقدر زیبا هدایت شدی
چقدر زیباست قلمت فکرت روحت درونت
ممنونم ازت که این همه زیبایی درونت رو با ما هم به اشتراک میذاری
ممنون میشم اسم سایت قرانیتو برام کامنت کنی
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
سلام و تجلی نور و عشق الهی به قلب نازنینت سعیده جان فرشته نورانی حق
سعیده پرهیزکار ،عزیز خدا
بر کامنت زیبایت الله، الله ،الله
الله اکبر بر اینهمه آگاهی ناب که بر قلب مهربانت جاری شده ،ستاره هدایتگری بود در دل تاریکی
خدایا ازت متشکرم هدایت گر هر لحظه ام هستی
مثل همیشه نیت کردم و شروع کردم به خوندن
خدایا پناه بر تو به حق هر دم و بازم دم
به حق هر تپش قلبم
خدایا هرچی شکرت بگم کم گفتم خدایا ازت ممنونم اونقدر واضح بهم جواب میدی خدایا به خاطر وجود نازنین سعیده عزیزم ممنونم که عاشقانه هاتون با ما در میون میزاره با آیات هدایتی دیوانه ام کردی
خدایا متشکرم ما را هم به رستگاری وصل میکنه
لا حول ولا قوه الا بالله
سعیده عزیزم چقدر زیبا ما رو حی علی الصلاه هدایت کردی
یکبار دیگه به جا آوردن صلات برام محیا کردی
و سخن استاد مثل یه اکسیر شفا بخش بود و آب به روی آتش
“”چون ما تو محیط ایزوله نیستیم که ذهنمون رو صد در صد مثبت نگه داریم،ی وقتایی هم اتفاقات ناخواسته میفته امااااا
کی شود دریا به پوز سگ نجس؟؟؟
بین این همه اتفاق خوووب،یک اتفاق ناخواسته هم گزندی نداره،دردی نداره!اتفاقا باعث قدر دونستن نعمت ها میشه””
و آخرین آیه که حجت رو تمام کرد
وَأُخْرَىٰ تُحِبُّونَهَا ۖ نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِیبٌ ۗ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ
و نعمت های دیگری که آن را دوست دارید [و به شما عطا می کند] یاری و پیروزی نزدیک از سوی خداست. و مؤمنان را مژده ده.
چشم خدای مهربانم با عشق و لذت مسیر رو ادامه میدم و گوش به هدایتت میسپارم، صبر می کنم ، سکوت میکنم و لغو نمیگم و امید به تو دارم ای خدای عزیزم
سعیده عزیزم برات از عشق، نور و هدایت بیشتر آرزو دارم ، روح بزرگ و مهربانت تحسین میکنم که از پرهیزکارانی و لایق نعمت های فراوان
دوستت دارم
سلام وصد سلام
ممنون بانوی زیبا
سپاسگذارم
سپاسگذارم که هستین واین احساسات عالی وبی نظیر رو در هوای این خانواده بزرگ وسبز بخش کردین سپاسگذارم سعیده عزیز …
سپاسگذارم که هستین بودنت آرامش دارد
سپاسگذارم
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلَىٰ حَرْفٍ ۖ فَإِنْ أَصَابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ ۖ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَهٌ انْقَلَبَ عَلَىٰ وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیَا وَالْآخِرَهَ ۚ ذَٰلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ(حج11)
بعضی از مردم خدا را تنها با زبان میپرستند ؛ همین که خیری به آنان برسد، حالت اطمینان پیدا میکنند؛ اما اگر مصیبتی برای امتحان به آنها برسد، دگرگون میشوند هم دنیا را از دست دادهاند، و هم آخرت را؛ و این همان خسران و زیان آشکار است!
یَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا یَضُرُّهُ وَمَا لَا یَنْفَعُهُ ۚ ذَٰلِکَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِیدُ(حج12)
او جز خدا کسی را میخواند که نه زیانی به او میرساند، و نه سودی؛ این همان گمراهی بسیار عمیق است.
یَدْعُو لَمَنْ ضَرُّهُ أَقْرَبُ مِنْ نَفْعِهِ ۚ لَبِئْسَ الْمَوْلَىٰ وَلَبِئْسَ الْعَشِیرُ(حج13)
او کسی را میخواند که زیانش از نفعش نزدیکتر است؛ چه بد مولا و یاوری، و چه بد مونس و معاشری!
إِنَّ اللَّهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ۚ إِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ مَا یُرِیدُ(حج14)
یقیناً خدا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، در بهشت هایی در می آورد که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است؛ مسلماً خدا هر چه را بخواهد انجام می دهد.
خدای عزیز و نازنین و دلبر و قدرتمندم،به عقل و درک و آگاهی من ببار و اجازه بده رشته ی افکارم رو به تحریر دربیارم تا بتونم گوشه ای از عظمت عشق شمارو گسترش بدم.نور آسمون ها و زمین نشون به اون نشون که گفتی وَمَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ اجازه ی صلات در غارِ حرا رو صادرکن که من برای هر ثانیه زندگی به نورت محتاجم ….
سلام به سعیده بانوی عزیز
آخه چرا انقد تو زیبا مینویسی
چطوری ازت تشکر کنم بخاطر این همه اگاهی ک با ما به اشتراک میزاری
نوشته هات هم پر از ایه های نورانی قرآنه هم پر از طنز و لطافت
هم اشک شوق از چشمامون سرازیر میکنی هم لبخند به لب مون میاری
ازت بی نهایت سپاسگزارم ک ایه های زیبا رو اینجا میاری تا اونایی ک مثل من تنبل هستن و خودشون سراغ قران نمیرن حداقل اینجا به لطف شما فیض ببرن و تشویق بشن جدی تر برن سراغ قران
چقد عالیه ک قوانین رو با اتفاقات روزمره زندگیت بیان میکنی
ی بار برات پیام گذاشتم و راهنمایی خواستم ولی جوابمو ندادی گفتم اشکال نداره شاید ندیدیش
اومدم ازت تشکر کنم بابت وقتی ک میزاری و با عشق برامون مینویسی
اومدم بهت بگم الگو شدی برای من و خیلی از بچه های سایت
این کامنت رو اول صبح با عشق برات نوشتم چون روزمو ساختی با کامنت قشنگت
در نور و عشق الهی باشید
سلام سعیده جان
چقدر خوب تمرکز میکنی
چه خوب از عهده کنترل ذهن بر اومدی
تبریک میگم
خب یه باور وقتی سعیده میتونه منم میتونم
خدایا شکرت
خدایا چه خوب نوشت حتی تو شغل پرستاری هم میشه عالی عمل کرد
چه خوب از قرآن نوشتی ایول بهت
تحسین میکنم اینگونه رفتارت را
خدایا شکرت بابت دوستان روشن تر از نور
وقتی نوشتی و آیه قرآن آوردی لذت بی نهایت و شوق داشتم
بارها کامنت تو را خوندم و تحسین کردم
و بهت تبریک میگم پرستار لحظات عالی زندگی
خدایا شکرت
عشق نور و بهترین ها را تقدیم لحظات سعیده جان کن
شاد موفق و ثروتمند باشید در دنیا و آخرت
سلام به دوست خوبم.
هر رفتاری، هر حرفی، هر کاری که از کسی سر بزنه و باعث بشه که نتیجه ی اون عملکرد، قلب دیگران رو شاد کنه و دیگران رو به یاد خدا بندازه، این یعنی اون عمکرد خداپسندانه و کلام خداوند بوده.
و کسی قادر به بیان کلام خداوند نیست مگر اینکه قلبش لبریز از نزدیکی به خداوند باشه.
کامنت های شما بار ها وبارها حیرت و اشک بچه های این سایت رو درآورده ازجمله خوده من، و بابت این قلب پاکتون بهتون تبریک میگم
سلام سعیده خانم عزیز
این کامنت شما یه نشونه ی خیلی خیلی واضح برای من بود
منی که چند روز پیش یه مشاجره با همکارم داشتم. کاری ندارم مقصر می بود ولی دوست داشتم سریع تر همه چیز رفع و رجوع بشه که البته خداوند مهربان داره قدم به قدم هدایتم میکنه که انشاالله به همون دوستی و گرمی قبل برسیم.
منتهی هر چی فکر میکردم از یه طرف خدا می گفت تمومش کن، ارزشش رو نداره،اینطوری داری کانون توجه و فرکانست رو خراب میکنی، حیفه ذهن و مدت رو با این چیزها مشغول نکن و حواست رو بده به همون چیزی که همیشه میخوای، حواست و تمرکزت رو بده به همون زندگی که دوست داری داشته باشی و همیشه ازم میخوای.
از یه طرف دیگه هم نجواها تو سرم میچرخیدم که اینطور شد و اونطور شد. ولی در مجموع خودم دوست داشتم تموم بشه و خداوند مهربانم خودش هست و میبینه که هر وقت نجواها دارن زور میگیرن و کانون توجهم رو منحرف میکنن این معنی آیه رو میخونم مثل جن و بسم الله غیبشون میزنه:
همانا نجوا از شیطان است تا مومنان را ناراحت کند.
خداوندی که دنیا رو جایی پر نعمت، شاد، سرسبز و عالی خلق کرده این احساس تو خلاف همه این قوانینه و باید هر چی سریع تر جمع کنی خودت رو.
این جمله شما آبی بود بر روی خاکسترهای داغ و سوزانی که هی زور میزنم خاموششون کنم و هر از گاهی شعله میکشن:
« چون ما تو محیط ایزوله نیستیم که ذهنمون رو صد در صد مثبت نگه داریم،ی وقتایی هم اتفاقات ناخواسته میفته امااااا
کی شود دریا به پوز سگ نجس؟؟؟
بین این همه اتفاق خوووب،یک اتفاق ناخواسته هم گزندی نداره،دردی نداره!اتفاقا باعث قدر دونستن نعمت ها میشه »
و این آیه هم که دیگه تیر خلاص رو زد تا بتونم خستگی بیدار موندن دیشب سرکارم رو، قبل از خواب امروزم دَر کنم و خیالم راحت باشه که به خیر ختم میشه انشاالله،
وَهُدُوا إِلَى الطَّیِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَهُدُوا إِلَىٰ صِرَاطِ الْحَمِیدِ
و به سوی گفتار پاک و پاکیزه راهنماییشان کنند، و به راه پسندیده [که راه بهشت است] هدایتشان نمایند.
خیلی خیلی خداوند مهربان رو سپاسگزارم بابت شما دوستان و عزیزان دوست داشتنی.
انشاالله همیشه شاد و سلامت و پولدار در مسیر خداوند مهربان در حال لذت بردن از این جهان زیبا.
سلام به سعیده زلال و شیرین
سلام به سعیده مطهر و متعهد
خوندن کامنتت کامل و جامعت حااااال و احوالم رو دگرگون کرد پیگیر کامنتهای پرشورت که قششششنگ رنگ و بوی تغییر تعهد رو میده حالمو خوب میکنه دیدن این حجم از حس و حال خوب و رفاقت با خالق و تلاش برای هرروز کمی بهتر شدن و دیدن نشانه ها در مسیرتون به من انگیزه میده .
همیشه در کامنتها گفتم الآنم میگم هرگز فکر نکنید اشتراک گذاشتن یک موفقیت و حال خوب کوچیکتون اهمیتی ندارد نه .
اون میتونه الهام بخش باشه انگیزه دهنده باشه و حال خوب دیگری رو تضمین کنه و چراغ راه باشه .
بینهایت از ذکر آیات و اشعار زیبا در کامنتت لذت بردم . سپاس از وقتی که گذاشتی .
برای همه دوستان آرزوی موفقیتهایی فراووون و دلچسب دارم .
بواقع الان دیگه دست و پاشکسته همچون الف بای راه رو یاد گرفتیم و حالا باید دید که کی اهل عمله .
در پناه حق
سلام به ابجی گلم این بانو توحیدی
کلمه به کلمه کامنت زیباتون پر از توحید بود .داشتم کامنت شما رو میخوندم یه جا فان بود کلی لبخند زدم یه جاش منو برد تو دل توحید مشخص بود از جای داره گفته میشه که لاجرم هر قلبی که با توحید آشنا باشه مجذوبش میشه
یادم به سوره بقره افتاد که بصورت داستان وار همه قوانین درش موج میزنه ،از توحید و توکل گرفته تا حتی نحوه ورود به خانه دیگران و حتی تربیت فرزندان ،
و کامنت شما هم دست کمی از این سوره نداشت و بسیار زیبا و پر از توحید گفته شد
سپاسگزارم از شما دوست عزیزم و ازتون خواهشمندم همیشه از آیات قرانی در کامنتای زیباتون استفاده کنید
در پتاه الله یکتا شاد و خرم باشید
بنام خدا
سلام خدا بر شما بانوی موحد ،فرشته زمینی ،سعیده جان خوش قلب ومهربان
چقدررررر صحبت هات رنگ وبوی خدایی داشت نازنین مهربون ،من از تمام آیات الهی وجملات معنوی که از قلب قشنگت سرازیر میشد لذت بردم بغض کردم وتحسینت کردم ،
وآموختم عزیزم ،
به وجودت دراین فضای مبارک افتخار میکنم
انشالله درپناه خدای مهربان ،قلب شاد ،وجودسلامت ، وآرامش الهی پایدار داشته باشی و به همه خواسته هات به راحتی وآسانی برسی .
به نام خدای رحمن و رحیم
سلام سعیده جان، سلام عزیزم
این دومین کامنتی هست که برای تو مینویسم، انگار سالهاست که میشناسمت و خیلی دوستت دارم. سعیده جان خیلی از تو سپاسگزارم که مینویسی و دل نوشته هایت را به اشتراک میگذاری تا ما هم استفاده ببریم واقعا به قول دوستان، من دوبار از هر فایلی لذت میبرم یکبار با دیدن فایل و یکبار با خوندن کامنت دوستانی چون شما که انگار مکمل فایل ها هست یعنی تا کامنت ها را نخونم برداشت زیادی از فایل ندارم. بازم ازت بی نهایت بار سپاسگزارم که دریافت ها و هدایت هایت را مینویسی.
سعیده جان یه جایی در کامنتت گفتی که سایتی که رندم یه صفحه از قرآن را میاره باز میکنی و اینجوری هدایت از قرآن میگیری اگر امکان داره میشه لطفا اسم اون سایت را بگی. خیلی ازت ممنونم.
خیلی دوستت دارم.
همیشه رو دوش خدا سوار باشی و به سمت بهترین هایی که لایقش هستی در روابط و سلامتی و نعمت و ثروت هدایت بشی.
در پناه رب العالمین
سلام سعیده ی عزیز
همین چندساعت پیش داشتم به خدا میگفتم خدایا تو که همیشه کمکم کردی اینبارم کاری کن از دست این نجواها ی شیطان رها بشم و این کامنت چیزی بود که به وسیله ی اون نجات داده شدم
هر وقت کامنتهای شما رو میبینم برای دقیقا اون حال من نوشتید خیلی ازتون سپاسگذارم که دارین با تمرکز بالا رو خودتون کار میکنید تا دستی از دستان خدای من باشید تا حرفای پر از ارامششو بهم بزنه
ممنون از ایاتی که میذارین این ایات تو کامنت های شما و لابلای نقل قول هایی که از استادجان میذارین یه تاثیر دیگه ای داره
سلام به سعیده ی عزیز شاگرد توحیدی استاد
درود بر شما برای این کامنت توحیدی که چه زیبا از آیات قرآن برای بیان قوانین استفاده کردیید
آنجا که میگید وقتی روی خودمون حساب باز می کنیم وفکر می کنیم ما هستیم که کارها رو انجام میدیم وقدرت رو از خدا میگیریم آنجا هست که خراب می کنیم وباید بدانیم تمام قدرت از آن خداونده وخداست که کارها رو انجام میده نه ما
سعیده ی عزیز ممنون از این قلم شیوا وتوحیدت
خواهر عزیزم کامنتتو با عشق خواندم
انشاالله که به تمام خواسته هات برسی
در پناه رب
سعیده ی عزیزم چقد زیبا نوشتی عزیزم ، چقدر زیبا وصف کردی چقدر زیبا توضیح دادی ، چقدر خوب جواب دادی به سوالاتمون ، چقدر زیبا دست خدا شدی برای ما ، از همون ابتدا اشک تو چشمامون حلقه زد نه ازونجا که خودت گریه کردی ، از همون ابتدا تحت تاثیر این همنشینیت با خدا قرار گرفتیم آفرین به تو آفرین به خالق تو🩷🪻
سلام سعیده جان
خدا رو شکر میکنم که عضو این سایت توحیدى و در جمع دوستان توحیدى مثل شما هستم.
امروز هر وقت ذهنم مى خواست راه خودش بره و ساز ناسازگارى بزنه ، آیه ى إِنَّ اللَّهَ یُدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا که در کامنتتون آوردید رو تکرار میکردم ، الان هم دوباره کامنت شما رو خوندم تا ذهنم رو بهتر کنترل کنم ، از کامنت زیباتون ممنونم .
وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللهَ رَمى .
آرزو میکنم همیشه قبل از هر کار و تصمیمى این آیه رو بیاد بیارم و از خودش کمک بخوام .
اتصال همیشگى به منبع ، به رب العالمین رو براتون آرزو میکنم.
سلام سعیده عزیزم بسیارسپاسگذارم ازکامنت بسیاراموزنده وعالیت که پرازنورخداودرس زندگی بودی جاهایی ازکامنتت اشکمودراوردوی جاهایی لبخندبهت افتخارمیکنم دوست عزیزم انشاالله دراین طریقی که قرارگرفتیم همگی سربلندوپیروزباشیم مثل استادعزیزمون موفق وسلامت باشی عزیزم خداوندشماعزیزان پرستارروبرامون حفظ کنه خداقوت دست مریزادپرتوان وپرپول باشی
بنام خدای بخشنده مهربان
سلام ب سعیده ی عزیزم
سعیده ای ک اولین کامنتی ک میخونم مال ایشون هست
سعیده ای ک داره از زبان پروردگارم باهام صحبت میکنه و بهم میگه کجاها باید بیشتر رو خودت کارکنی
خودتو بهبود بدی
قوی کنی
الهی صدهزارررر بارشکرت
سپاسگزار وجود نازنین پاره های وجود خدا هستم
پاره ای از وجود خودم
پاره ای از هستی
پاره ای از آگاهی
سعیده ی عزیزم
عجب آرامشی کل وجودمو گرفت با خوندن کامنتت
چقد تحسینت کردم
چقد بهت افتخار کردم
ک مو ب مو آیه ب آیه داری ب دستورات الله عمل میکنی
چقد زیبا ذهنتو کنترل میکنی و ب ماهم یادمیدی
اینجا این آیه منو متحیر کرد:
وَقُلْ لِعِبَادِی یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ ۚ إِنَّ الشَّیْطَانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ ۚ إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِینًا(اسرا53)
و بندگانم را بگو که همیشه سخن بهتر را بر زبان آرند، که شیطان (بسیار شود به یک کلمه زشت) میان آنان دشمنی و فساد برمیانگیزد، زیرا دشمنی شیطان با آدمیان واضح و آشکار است
من این آیه رو تاحالا ندیده بودم و درکش نکردم
عجب آرامشی داشت
رفتم آیه رو نگاه کردم وآیه های قبلش و
و ایمانم هزاران بار بیشتر شد
چیزی ک درک کردم ازشو میخوام بنویسم
تو آیه های قبلی خداوند 21یکبار ب پیامبر میگه بگو اونا دوباره سوال میپرسن و دوباره خدا ب پیامبر میگه چی پاسخ بده وبگو
میپرسن وقتی ما مردیم و پوسیده شدیم دوباره زنده میشیم؟
پیامبر میگن بله حتما برانگیخته میشید
دوباره میپرسن کی میخواد مارو زنده کنه برگردونه؟
بهشون بگو پیامبر همون کسی ک نخستین بارشمارو آفرید
بعد یک مرتبه سرشونو ب سمت تو میارن
میپرسن پس کی خواهد بود؟
این بحث ها همین طور ادامه داره
وبعد ک میبینه اونا تو مدار نیستند و اهمیت نمیدن
ک خداوند ب پیامبر توصیه میکنه چطور با اینها تا بکن
رفتارت با اینا چگونه باشه!
پیامبر ب بندگان من بگو اونهایی ک پنجره دلشون و روب خدا باز کردن
مشتاق شنیدن تذکرات خدا هستن
بگونه ای با مخالفین صحبت کن
ک احسن باشه
یعنی ازاون بهتر نمیشه
چرا ک شیطان روابط
شمارو بهم میزنه
ایجاد آشوب میکنه
خدای من ،من همیشه تواین مورد ضعف داشتم ونتونستم ذهنم و کنترل کنم
و میدون میدادم دست شیطان ک بتازونه برای خودش
ولی الان خداروشکر خیییلی بهتر شدم البته خیییییلی بیشتر وبیشتر باید یادآوری کنم این آیه رو ب خودم
ک خدا چقد قشنگ داره راهکار میده ک هرکی مخالف توبود و تو مدار تو نبود تو بهترین برخورد و باهاش داشته باش
و خودتو درگیر افکار وباورهاش نکن ک تورو هم باخودش میبره پایین
الهی صدهزار بارشکرت این مورد خییلی برای من نشتی انرژی داشت همیشه و خداروشکر هدایت شدم بهش
دیروز یکی از آجیام ک تقریبا4ساله ازدواج کرده باهام تماس گرفت
رفته بود خونه بابابزرگم ک دزفول هست
گفت خاله کوچیکه م ک جوونم هست
بهم گفته راستی زکیه برای عروسی تو خییلی خوب رقصیده و خیلی وقته ندیدمش و کلی تعریف دیگه
بعد صدای مادر اومد از پشت گوشی ک اره اون موقع خیلی شاد و پرانرژی بود ولی از وقتی داره عباسمنش گوش میده هیچ نمیرقصه خخخخخ
بعد یادم اومد ک اره اون موقع روزی حداقل یک ساعت آهنگ شاد میزاشتم و میرقصیدم تا حالمو خوب کنم
چون تازه ی چیزایی از قانون متوجه شدم ک اگه حالت خوب باشه اتفاقات خوب میفته برات و سعی میکردم شاد باشم و بیشتر وانمود میکردم وخدایی هم حالم خوب میشد
ولی الان ک دقت میکنم من از درون حالم خوبه خیییلی هم خوبه هااا
و دیگه نیاز ب ادا درآوردن ندارم نیاز ندارم ک آهنگ شاد گوش بدم تا حالم خوب بشه
برقصم تا حالم خوب بشه الان فقط کافیه ی سر بیام سایت و ی کامنت بخونم
ک همین کامنت خوندن خودش بهم سوخت جت میده و منو خوشبخت ترین دختر دنیا میکنه
چون فهمیدم ک من خودم هستم ک زندگیم و خلق میکنم
درهرلحظه
با افکار وباورهام و الان مهم ترین کار زندگیم همین شده ارسال فرکانس مناسب برای رسیدن ب خواسته هام
همین فک کردن ب خواسته هام منو سر کیف میاره
الهی صدهزارررر بارشکرت خدای عزیزم ک منو ب این مسبر الهی هدایت کردی
سپاسگزارم ازت سعیده ی نورانی سایت
مرسی ک هستی
واینکه عاشقتمممممم:))
سعیده جان عزیزم سعیده نورانی عااااششششقتتتم
فقط میخواستم بهت بگم تو برگزیده خدا هستی قربونت برم . ممنون که اینقدر با کامنتهات حالمونو خوب میکنی
همیشه با خوندن کامنتهات اشک ریختم و خدا رو شکر کردم بابت وجود نازنینت. دوستت دارم عزیزم . در پناه خدا
سعیده ای سعییییده ای سعیییدهههه چقدر چشمای (توحید) تو عاشق فریبه!!!!
ای سعیده ناز دلم سلام رفیق قشنگم دلم برای نوشتن برات تنگ شده بود.
اومدم برای قلب نورانیت بنویسم دیدم با تو نمیشه حرف ساده زد. باید با زبون خودت صحبت کرد. با فکت قرآنی.
رو کردم به کتاب نور و ببین چی اومد. سوره دلبر زمر آیات 22 تا 40.
دیدم قشنگ وصف حال زیبای شما در کنترل ذهنت بود. اشکم دوباره سرازیر شد…
أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَىٰ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ ۚ فَوَیْلٌ لِلْقَاسِیَهِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ ۚ أُولَٰئِکَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ ﴿٢٢﴾
آیا کسی که خدا سینه اش را برای [پذیرفتن] اسلام گشاده است، و بهره مند از نوری از سوی پروردگار خویش است [مانند کسی است که سینه اش از پذیرفتن اسلام تنگ است؟] پس وای بر آنان که دل هایشان از یاد کردن خدا سخت است، اینان در گمراهی آشکار هستند. (22)
خوب سرکار خانم تعهد میدن شرح صدر رو در عمل پیاده کنن و بخش ICU براشون میشه هلو بپر تو گلو. این از این….
اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَىٰ ذِکْرِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِکَ هُدَى اللَّهِ یَهْدِی بِهِ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَمَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ ﴿٢٣﴾
خدا نیکوترین سخن را نازل کرد، کتابی که [آیاتش در نظم، زیبایی، فصاحت، بلاغت و عمق محتوا] شبیه یکدیگر است، مشتمل بر داستان های پندآموز [و امر، نهی، وعده، وعید، حلال و حرام] است؛ از شنیدن آیاتش پوست کسانی که از پروردگارشان می هراسند به هم جمع می شود، آن گاه پوستشان و دلشان به یاد خدا نرم می گردد و آرامش می یابد. این هدایت خداست که هر که را بخواهد به آن راهنمایی می کند؛ و هر که را خدا [به کیفر کفر و عنادش] گمراه کند، او را هیچ هدایت کننده ای نخواهد بود. (23)
سرکار خانم پرستار تا یه وقت خالی پیدا میکنه بدو بدو میپره میره سراغ فایلهای استاد و قرآن گوشی که وقتی اونا رو لمس میکنه پوستش مورمورش میشه. بعد همون کسی که مو به تنش سیخ کرده خودشم تطمئن القلوبش میشه و این میشه جریان هدایت.
بعدش چی؟
وَالَّذِی جَاءَ بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ ۙ أُولَٰئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ ﴿٣٣﴾
و آنکه سخن راست و درست آورد و کسانی که آن را باور کردند، اینانند که پرهیزکارانند. (33)
استادش، پیامبرش و قرآنش از طرف الله سخن صدق آوردند و خانم پرستار باورش کرد. باور کرد نه اینکه فقط تایید کرد بلکه در عمل این باور خودش رو نشون داد. اثباتش کرد هر روز با هر تضاد این خانم خانما خواهری خودشو به قوانین دنیا اثبات کرد.
حالا خدا واسش چیکار میکنه؟ سعیده رضایی بشین و تماشا کن….
لَهُمْ مَا یَشَاءُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ۚ ذَٰلِکَ جَزَاءُ الْمُحْسِنِینَ ﴿٣4﴾
برای آنان نزد پروردگارشان آنچه بخواهند فراهم است؛ این است پاداش نیکوکاران؛ (34)
لِیُکَفِّرَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَسْوَأَ الَّذِی عَمِلُوا وَیَجْزِیَهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ الَّذِی کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿٣5﴾
تا خدا [به رحمتش] زشت ترین اعمالی که انجام دادند از آنان محو کند، و آنان را بر پایه بهترین عملی که همواره انجام می دادند پاداش دهد. (35)
حتی بدترین کارهایی که تو عمرش کرده براش محو می کنیم. همه رو صفر می کنیم. رحمت و نعمت و ثروت که بماند به جای خود!
حالا این خانم پرستارمون که داره مدام تلاش خودش رو در باتقوا باقی موندن میکنه جهان میاد یخورده قلقلکش میده. یه همکار رومخی میفرسته که ببینه سعیده خانم چه تصمیمی می گیره؟ پاش میلغزه یا نه؟
أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ ۖ وَیُخَوِّفُونَکَ بِالَّذِینَ مِنْ دُونِهِ ۚ وَمَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ ﴿٣6﴾
آیا خدا برای بنده اش [در همه امور] کافی نیست؟ و مشرکان [به پندار خود] تو را از کسانی که غیر خدا هستند، می ترسانند و هر که را خدا به کیفر [کفر و عناد] ش گمراه کند، او را هیچ هدایت کننده ای نخواهد بود؛ (36)
وَمَنْ یَهْدِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُضِلٍّ ۗ أَلَیْسَ اللَّهُ بِعَزِیزٍ ذِی انْتِقَامٍ ﴿٣٧﴾
و هر که را خدا هدایت کند، او را هیچ گمراه کننده ای نخواهد بود. آیا خدا توانای شکست ناپذیر و صاحب انتقام نیست؟ (37)
خدا واسه بنده خودش کافیه. نیازی نیست اون بنده لب باز کنه و یک کلام جواب بده. عین یه دسته گل ساکت بی حرکت می شینه تا حرفای لغو تموم بشه. بعدشم می سپاردش به خدای عزیز ذی انتقام. به قول خودت ایزی ایزی تامام تامام!
دلم نمیاد اینم اضافه نکنم.
وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ ۚ قُلْ أَفَرَأَیْتُمْ مَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرَادَنِیَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ کَاشِفَاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرَادَنِی بِرَحْمَهٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِکَاتُ رَحْمَتِهِ ۚ قُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ ۖ عَلَیْهِ یَتَوَکَّلُ الْمُتَوَکِّلُونَ ﴿٣٨﴾
اگر از آنان بپرسی: چه کسی آسمان ها و زمین را آفرید؟ بی تردید می گویند: خدا. بگو: پس مرا درباره معبودانی که به جای خدا می پرستید خبر دهید، که اگر خدا آسیبی را برای من بخواهد، آیا آنها می توانند آسیب او را از من برطرف کنند؟ یا اگر رحمتی را برای من بخواهد، آیا می توانند رحمتش را باز دارند؟ بگو: خدا مرا کافی است. توکل کنندگان فقط بر او توکل می کنند. (38)
قُلْ یَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَىٰ مَکَانَتِکُمْ إِنِّی عَامِلٌ ۖ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿٣٩﴾
بگو: ای قوم من! شما بر همین حالت کفر و عنادی که هستید عمل کنید، من نیز [بر پایه ایمان و اخلاصم] عمل می کنم، سپس خواهید دانست، (39)
و باز هم عمل عمل عمل….
دو صد گفته چون نیم کردار نیست.
و خانم پرستار موحد ما یک شیرزن اهل عمله. اینه تفاوتش با من و خیلیها
عاشقتم خانم پرستار
سعیده ی نازنینم،سلام بروی ماهت،سلام به قلب پر از نورت
نمیدونم آیا کلمات به اندازه ی کافی قدرت رسوندن فرکانس رو دارند یا نه…
اما تلاش میکنم بنویسم…نمیدونم چند بار کامنتت رو خوندم تا یکم از حال گیجیش دربیارم…
سعیده؟
تو واقعا تو چه فرکانسی هستی ؟
باور کن همین الان دارم با تلاش زیاد برات مینویسم…
دور اون قلب روشنت بگردم که جایگاه نور خدا شده …
عزیز کرده ی خدا …رفیق نابِ من
چطور میتونم حق سپاسگزاری رو به جا بیارم برای این همه رحمت و مودت و روشنی که خداوند بهم هدیه کرده …؟
ازت ممنونم سعیده،سپاسگزاری به کلمات نمیاد…ولی میدونم فرکانسم رو دریافت میکنی که چطور سخت در آغوش گرفتمت …
قلب نازنینت رومیبوسم
و از خداوند میخوام بهم سعادت دیدار روی ماهت رو در بهترین زمان و مکان فراهم کنه …
مرسی که هستی سعیده مرسی
بنام الله یکتای
خدای بی همتا.
سلاااام سعیده نازنین ،دوست خوبم .
بخداااا که استاد درست میگن ،کامنت بچه هااا از هزاران کتاب موفقیت عالی تر و کامل تره.
عزیزممممم چقدر حرفای دلمو زدی و چقدر قشنگ دست خدا شدی برام ،با خوندن کامنتت به خودم افتخار کردم که تو این یکسال ،به مسیرم پای بند بودم و حتی به قول استاد یک روزم چیت نداشتم ،به خودم میبالم که برای چشم و گوشم تو این یکسال ارزش قائل شدم و نزاشتم هررر ورودی بیاد،به خودم میبالم که اگه در مواردی ام ناخواسته دیدم تونست با عشق ذهنمووو کنترل کنم و خواسته هارو ببینم،به خودم افتخار میکنم که هر روز روی خودم کار میکنم و با عشق پیش میرم .
پیامت باعث شددد خیلی به خودم افتخار کنم دختر ناز.
برات از خدا عشق میخوامو نور،،،،،کامنتت چنان درونش عشق بود که نمیدونم کی به آخرش رسیدم،،،،،،،،
دوست خوبم برات از خداااا نتایج بزرگ میخوام.
در پناه خدا باشی.
سلام سعیده نازنین و توحیدی ام
سلام به شاگرد برتر این کلاس بی نظیر خودشناسی و توحید
خواستم بهت تبریک بی نهایت بگم بابت این حد از قوی شدن در اعراض کردن و کنترل ذهن
چقدر من لذت بردم اونجایی که گفتی در مقابل حرفهای ناخوشایند همکارت هیچی نگفتی و سکوت کردی در حالی که میتونستی باهاش بحث کنی یا حتی روشو کم کنی!!
اما تو مسیر درست مسیر قانون احساس خوب رو انتخاب کردی و این وااااااااقعا کار هرکسی نیست…من کاملا میفهمم چه کنترل ذهنی کردی و هرچقدر بیشتر بتونی بر احساست مسلط بشی این کار راحت تر میشه
من که دقیقا توی کامنت امروزم هم نوشتم این اعراض کردن پاشنه آشیل منه
شاید بتونم خیلی خوب به زیبایی ها توجه کنم و حتی شکارچی زیبایی هایی باشم ک کمتر کسی بهشون توجه میکنه اما موضوعی که خیلی مهمه و در اون باید به مهارت برسم اعراض کردن از ناخواسته ها و سکوت کردن و بحث نکردن در مقابل حرفای ناخواسته ست
خیلی دوس دارم اگر تونستی از مسیری ک طی کردی تا به این درجه از اعراض کردن برسی بهم بگی و تجربه ارزشمندت رو بدونم
دوستت دارم دوست توحیدی و مهربونم
از راه دور میبوسمت خانم پرستار مهربان
الهه
سعیده ی نازنینم خدا قوت عزیزم انشالله همیشه بدرخشید .. وقتی به اینجای کامنتت رسیدم دیگه نتونستم طاقت بیارم گفتم باید همینجا استپ کنم و برای سعیده جو و عزیزم پرستار شیفت شب بنویسم که گفتیبچه ها،رفیق های نازنین بهشتی من
توروخدا کم نیارید
خداوند به شجاعان پاسخ میده
خداوند از اهل ایمان دفاع میکنه
خداوند به صابرین بشارت داده
تو شرایط سخته که باید ایمانمون رو حفظ کنیم و ادامه بدیم،بعد درها باز میشه دقیقا الان من در چنین وضعیتی هستم .. بخصوص چند روزه کریستال های گوش میانی ام بهم ریخته و مدام سرگیجه دارم ولی به امید خدا از دیگر اعضای بدنم تشکر و قدردانی می کنم .. اصل حالم خوبه چون میام کامنت ها رو می خونم و حالم خوبتر میشه.
سعیده ی نازنین ممنونم که در هر شرایطی وقت رو غنیمت می شماری و برامون می نویسی عزیزم خدا قوت ..
از اون شعرت چقدر خندیدم دختر .من تو سرم عروسی گرفته بودم با این آهنگ محضض رضااای دخترووو خوددمووو تو گِل میپلکوونوووم لهه پیتووو پیته پیتووو :))))))
بخدا تو بینظیری قربان بشم
مژده بده، مژده بده، یار پسندید مرا
سایه ی او گشتم و او برد به خورشید مرا
جانِ دل و دیده منم، گریه ی خندیده منم*
یارِ پسندیده منم، یار پسندید مرا*
کعبه منم، قبله منم، سوی من آرید نماز
کان صنمِ قبله نما خم شد و بوسید مرا*
پرتو دیدار خوشش تافته در دیده ی من
آینه در آینه شد: دیدمش و دید مرا
سلام به سعیده خانم عزیز
خیلی سپاس گزارم بابت این پیام زیبا و فوقالعاده
چه آرامشی داره کامنتتون
اینکه کلامتون با آیه های قرآن ترکیب میشه درکش خیلی قشنگ میشه و اصلا وقتی متن کامنت رو می خوندم و به آیه ها می رسیدم اشک در چشمان جمع میشد
منم اتفاق تقربا مشابه داشتم وقتی توی ماشین همه دارن از زمین و زمان ایراد میگیرن و قتی توی صف ها افراد غر میزنن انقدر ارامش دارم که حد نداره و اتفاقا دنبال درگیر نمی کنم که توی ذهنم پاسخ بدم که اینا رو ببین چقدر راهشون اشتباهه
اوایل اینطوری بودم اما الان راحت میشنم و از اطرافم لذت میبرم از توکلی که به خدا دارم حال می کنم
موفق باشید
سلام به سعیده ی عزیز و سلام ب استاد و مریم جون و تمام عزیزانی ک تو این سایت الهی حضور دارن سعیده جان چقدر زیبا مینویسید چقدر تحسین میکنم این همه عشق و آگاهی های نابتون رو واقعا نوش جونتون چقدر دوست دارم این عشق و آگاهی های ناب و این آرامش الهی رو منم با تک تک سلولهای بدنم حس کنم من چند بار دیگه کامنت شما رو خونده و لایک و امتیاز داده بودم و کلی تو دلم تحسینتون کردم ولی امروز ک دوباره اتفاقی هدایت شدم به کامنتتون نمیدونید چه حس و حال عجیبی گرفتم اصلا اشک نمیزاره ببینم چی تایپ میکنم البته ک اشک حال خوبه واقعاااا تک تک آیه هایی ک نوشتید انگار خودش داشت باهام حرف میزد انگار همش واسه من بودازتون بی نهایت سپاسگزارم بانو ک این حال زیبا و این آگاهی های نابتون رو با ما هم ب اشتراک میزارید و واقعا تحسینتون میکنم بابت بهبود در شرایط کاری و زندگی زیباتون رو و امیدوارم ک هممون بتونیم اینقدر قشنگ روی خودمون کار کنیم و ثابت قدم باشیم و به یاری انرژی جان تکاملمون رو به درستی و در اوج لذت و شادی و آرامش سپری کنیم و تا بینهایت خوشبختی و آرامش و لذت و شادی و ثروت در تمام جوانب رو تجربه کنیم و استاد گونه زندگی کنیم همیشه بدرخشیم و در پناه انرژی جان شاد،سالم،پر انرژی،خوشبخت،ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشیمدوست دارم سعیده ی عزیز و نازنین
سلام سعیده عزیز سلام جانم مهرم عزیز دلم
اینبار جلوی خودمو نگرفتم گفتم باید برات بنویسم حتی تند کامنتتو خوندمواشک ریختم باید دوباره بخونم
که نجوا نیاد بابا اینهمه تحسین کردن دیگه چی میخای بگی تو
نه نه میخوام بگم بغلت میکنم در آغوش میگیرمت و رویه ماهتو میبوسم عاشقانه خانمی
اینقدر انس داری با خدامون با قرآنمون
که الحق میتونم بگم من بیگانه ام با این همه نشونه هایی که دیدم
چه ادبیات زیبایی با خدامون داری چه عاشقانه چه عارفانه
خدای من
چه آیاتی چه آیاتی آوردی دل ههمون لرزید
چه فروتنی چه سبک خاشعانه ای
نمیدونم استاد وقتی کامنت شما عزیزان میخونه چقد به خودش میباله که چنین افرادی پرورش داده
به خدایم به خدای مهربابت قسم نیدهم مرا مورد رحمت و عنایت خود قرار دهد تا درک از داشتن و بودنش در کنارم به حد شما عزیز دل رسد و از
آبشار سرازیر آیات زیبای قرآن و کلامش به درک صحیح و زیبا
مثل شما عزیزان دل برسم
مرحباااااااا احسنت عزیز ماییی
مثل الماس میدرخشی
خدا حفظت کنه
باریکلا دختر
می ایستم و و درود سپاس به شما عزیزان که باعث نورید
میفرستم و خداجونم سپاسگزارم که شما عزیزان رو دارم
سلام به تو دوست عزیزم ، هم ولایتی
تی جان قوربان خاخور جاااااااان
امروز صبح به این فایل هدایت شدم و فقط فایل رو دیدم و گفتم بعدا میرم کامنت هاش رو میخونم .
صبح که از خواب بلند شدم به خودم گفتم: امروز برای بهبود شخصیتم از آدم های نزدیک و دور و برم که احساس میکنم شاید باهاشون مقاومت دارم، بیام تحسینشون کنم
به خدا گفتم :میخوام کمکم کنی تا ظرفم بزرگتر بشه .
امروز ساعت 10 صبح رفتم فروشگاه سر کوچه مون خرید کنم خانم فروشنده حال روحی خوبی نداشت و بعد یک مسئله ایی تو حساب و کتاب به وجود اومد و داشت هی با عصبانیت به زبان ترکی استانبولی به من توضیح میداد و من کامل متوجه حرفهاش نمیشدم و فقط گفتم اوکی و آگاهانه بحث نکردم و ناراحتی به خودم راه ندادم و مسئله کاملا حل شد و موقع بیرون اومدن از فروشگاه با لبخند بهشون گفتم وقتتون بخیر ،روزی خوبی داشته باشید .دقیقا مثل اتفاقی که برای شما افتاد .
وقتی اومدم خونه به خودم گفتم من نمیدونم اون بنده خدا تو چه شرایط روحی بوده، من تو زندگی تون نیستم . شاید من هم به جاش بودم همین کار رو میکردم و تو دلم ایشون رو تحسین کردم چون دیده بودم تو تعطیلات رسمی که بقیه فروشگاه دیگه بسته بودند ولی این فروشگاه باز بود و ایشون سرکار بودند و خلاصه تو خلوتم خیلی تحسینشون کردم و اصلا به خودم اجازه ندادم ذره ایی حالم بد بشه .
و الان هدایت شدم به کامنت شما
کامنت شما پیغامی بود از طرف خدا بابت این چند مدتی که دارم به صورت لیزری روی بهبود شخصیتم کار میکنم .
خدایا من چقدر خوشبختم من
خدایا سپاسگزارم به خاطر نوری که به قلبم تاباندی.
خدایا سپاسگزارم به خاطر این سایت ملکوتی و استاد عزیزم و مریم جااااان عزیزم و دوستان عزیزم
سعیده عزیزم بی نهایت از سپاسگزارم به خاطر این قلم زیبایی که داری و چقدر به من کمک کردی ان شاءالله یک روزی در زمان و مکان مناسب در کنار استاد و مریم جان عزیز همدیگر رو ملاقات میکنیم .
به امید اون روز
خداوند در هر لحظه نگهدارت باشه ، خاخور جان
سلام سعیده جانم
امیدوارم حالت خوب و خوش باشه و سالم و سرحال در کنار دختران زیبایت در شهر زیبای کیش ایام بکامت باشه
این فایل نشانه امروزم و درخواستم از خداوند برای هدایت شدنم به جواب سوالها و ابهاماتی که تو کدنویسی فایل کشف قوانین دارم بود
هربار که سوال خیلی مهمی دارم و هدایت میشم به یه فایل سفر به دور امریکا یا زندگی در بهشت متوجه میشم که اول خدا میخواد توجهم رو ببره به سمت زیبایی ها و بعد جوابم اکثرا یا تو کامنت منتخبه یا کامنت تاپ استار اون فایل
این کامنتو قبلا هم خونده بودم وبرام سراسر تحسین و زیبایی بود اینبارم که شروع کردم انقدر محو جملات زیبا و دلنشینت شدم که یه ان یادم رفت باید دنبال جواب سوالم باشم
نمیدونم خدا میخواست با آیه
ما رمیت اذ رمیت
یا با ایه واستعینو بالصبر والصلاه
جوابمو بده
ولی فک کنم هردوشونم تو یه راستان
یعنی خدا میگه تو که قرارنیست کد بتویسی من کد میزنم برات و بعدش اگه فک میکنی خودتم باید یه کاری کنی از خودم با صبر وصلاه کمک بگیر
هروقت خواستی کد بزنی اولش با صبور بودن با ارامش با صلح بودن با خودت وبا توجه کردن بمن به نعمتهات باشکرگزاری وحس خوب بگو خدایا من نمیدونم من به هرخیری ازجانبت فقیرم تو بگو من بنویسم
تواگه کمکم نکنی د نمیشه دیگه و بعد بنویس
خدایاشکرت برا این هدایت
سعیده جونم پیگیر داستان زندگیت والهامات معجزه وار خداوند هستم خیلی خوشحالم برات و بهت تبریک میگم برا این جسارت و ایمان و توکلت به ذات حق
امیدوارم همیشه سبز باشی و هربار با ردپایی که میزاری ایمان ما رو هم به هدایتهای ناب خداوند بیشتر کنی عزیزم.
خدایاشکرت خداباشکرت خدایاشکرت