سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 215 - صفحه 6

519 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نوشین تقی پور گفته:
    مدت عضویت: 1964 روز

    به نام خداوند بسیار مهربان بسیار بخشاینده

    سلام

    بسیار خوشحال و شکرگزار خداوند هستم که بار دیگر فرصت و نعمت تماشای این سریال زیبا به من داده شد. خداروشکر میکنم که همچنان در مسیر تکامل و هدایت هستم. خدایا به چشمانم قوت و نوری بده که بتونم بیشتر و بیشتر زیبایی های اطرافم رو ببینم و تحسین کنم.

    کاور فایل یک عکس بسیار زیبا از مریم جان خندان و فایل هم که با جاده ای بی نهایت زیبا شروع شد. انگار به درون دسکتاب کامپیوتر وارد شدید و دارید تو یکی از زیباترین والپیپرهاش رانندگی میکنید!

    یاد فیلمی که به تازگی دیدم افتادم، فیلم “Free guy”.

    این فیلم برای من خیلی جالب بود. در مورد مردمی بود که درون یک بازی کامپیوتری زندگی میکنند و هروز از یک سری الگوی خاص پیروی میکنند و به گونه ای شخصیت های فرعی یک بازی کامپیوتری هستند. کسانی که از طرف طراحان بازی ساخته شدند تا ادم های واقعی که این بازی رو میکنند، از طریق زدن یا کشتن اونا لِوِل و سطح خودشون رو ببرند بالا. مثل بازی GTA و اکثر این دست بازی های کامپیوتری.

    یک روز یکی از شخصیت های از پیش طراحی شده ی داخل بازی، به دلایلی از تنظیمات پیش فرض بازی خارج میشه و تصمیم میگیره دیگه همون کارهای سابق رو نکنه و به گونه ی جدیدی رفتار و عمل کنه. با دیدن این صحنه، بقیه ی شخصیت ها به شدت متعجب و خشمگین میشن و در صدد کشتن و قتلش بر میان! کسانی که با تغییر مخالف بودند! خلاصه این آدم از راهی خودش رو جای یکی از آواتارهای واقعیِ خارج از بازی، جا میزنه و متفاوت رفتار میکنه (چون فقط بازی کننده های دنیای بیرون میتونند هرکاری دلشون میخواد درون بازی انجام بدن و شخصیت های فرعی داخل بازی باید فقط در خدمت بازی کننده های بیرونی و باعث لِوِل آپ شدن و پیشرفت اونا بشن.) و باقی ماجرا که این فرد واقعا تغییرات مثبت و بزرگی رو برای خودش و همه رقم میزنه.

    این فیلم تک تک سکانس هاش خیلی جای تامل داشت که امکان صحبت درمورد همشون نیست. فیلمش بسیار برای من جالب بود و بسیار من رو به فکر برد..

    پیشنهاد میکنم حتما ببینینش و از یک زاویه ی عمیق تر و متفاوت تر هم ببینینش :) نه صرفا یک فیلم برای سرگرمی :) برای من پر از آگاهی بود.

    خب بریم سراغ فایل، واقعا تحسین میکنم این مدار فوق العاده تون رو که هروز به زیبایی های بیشتر و فوق العاده تری هدایت میشید. هر زمان که فایل رو باز میکنم، اول از همه سطح فرکانسی شما و مریم جان رو تحسین میکنم استاد جان. این سطح از هدایت به زیباترین مکان ها در بهترین زمان ها و به راحت ترین و هدایتی ترین شیوه ها. این سطح از راحتی و آرامش و لذت رو. خدارو هزار مرتبه شکر. خدارو ده هزار مرتبه شکر.

    چقدر با دیدن این سریال زیبا، مدام و هرلحظه شکرگزاری میکنم و استاد و مریم جان، شما چه نقش بزرگی در بالا بردن مدار و فرکانس ما دارید. مگه بالاتر از فرکانس شکرگزاری هم وجود داره؟ چقدر لذت بخشه که ادم به مسیری هدایت بشه که به این راحتی و صرفا با اشتراک سفرش با دیگران، انقدر خیر بزرگی به دیگران برسونه! واقعا لذت بخشه بودن در همچین سطحی از خیررسانی.

    خدای من هر چقدر از زیبایی این جاده ها، این کوه های بلند پوشیده از درخت، این دشت های سرسبز که رودهایی زیبا و تمیز بینشون جاریه بگم کم گفتم!

    واقعا این حجم از زیبایی جاده برام باورپذیر نیست و با اینحال میدونم به محض تجربه ش خیلی برام حسش عادی میشه و باید یه جورایی تلاش کنم تا بتونم زیباییش رو اونجور که باید ببینم و شکرگزاری کنم!

    ما اکثرا وقتی به آرزوهامون میرسیم، به نظرمون خیلی طبیعی و عادی میشن. برای همین فکر میکنم اگه بتونم همین الان در سطحی قرار بگیرم که داشتن اونا برام فوق طبیعی و عادی باشه، خیلی سریع تر به خواسته هام برسم.

    استاد من میدونم که توجه و تحسین و شکرگزاری مارو بیشتر در مدار اون چیز قرار میده. ولی مگه نباید داشتن همه چیز برای ما فوق عادی و طبیعی باشه؟ برای همینه که فرکانس اون لحظه ی رسیدن به خواسته م، فرکانس ذوق و شکرگزاری نیست واقعا، فرکانس عادی بودن و تقریبا بی حسیه.. نه بی حس بدها. بی حسی روح که از قبل همه چیز براش امکان پذیره و برای همینم هر خواسته هرچقدرم بزرگ براش داشتنش عادیه و اونقدر حس خاصی بهش دست نمیده.

    منم موقع رسیدن به خواسته هام به این نقطه میرسم و دیگه برام دیدن و شکرگزاری اون نعمت تبدیل میشه به یه چیزی که باید خودم آگاهانه انجامش بدم و براش به نوعی تلاش کنم!

    واقعا دوست دارم به چنان ایمانی برسم که از همین الان، 100 درصد، داشتن تمام خواسته هام برام کاملا طبیعی و عادی بشه! عمیقا و با تمام وجودم باور داشته باشم که تجربه ی تک تکشون خیلی عادی و طبیعی و امکان پذیره! همونقدر طبیعی و عادی که وقتی چای هوس میکنم، پا میشم برای خودم میریزم و میخورم و تمام. اون لحظه خوردن چای غرق در ذوق و شکرگزاری عمیق از تحققش نیستم، یه چیز خیلی طبیعی و خیلی امکان پذیر بوده برام.

    دوست دارم برای تک تک خواسته هام در همین مدار عادی بودن باشم و به همین درجه از ایمان به تحقق برسم.

    کاملا از آگاهی روحم به خواسته هام فکر کنم نه آگاهی خودم که پر از محدودیت و نشدنه.. آگاهی روحی که براش داشتن همه چیز در همین لحظه طبیعی و عادی و امکان پذیره.. نه با آگاهی خودم از جایگاه نداشتن و کمبود و دور بودن از خواسته..

    در حقیقت ذوقم نسبت به فایل های شما به خاطر همین احساس دور بودن و نداشتنشونه. اگه اونجا بودم به نظرم انقدر ذوق نداشتم.. آرام ترین بودم. همون احساس عمیق آرامش از بودن در جای درست.

    استاد فکر میکنم این قانونِ دریافتِ بیشتر در جوابِ توجهِ بیشتر، از لطف های بزرگ خدا در حق ماست.. چون طبیعتا توجه و تحسین خیلی راحت تر از تصور بودن در اون لحظه ست.. و الان یه جورایی این حقیقت برام آشکار و واضح شد که قطعا تصور و تجسم بودن در اون لحظه، بودنِ تمام و کمال به گونه ای که دیگه اینجا نباشی، فرکانسش بسیار قوی تر از تحسین و شکرگزاری تصاویر و فیلم های زندگی دلخواه، اونم از همون جایگاه فرکانسی حاضر!

    برای همینه م هست که شما میگین خودتون رو در فیلم های من تصور کنید، فکر کنید شما دقیقا همینجایی که من هستم هستید.. همیشه در مورد قدرت تجسم در آینده ی دلخواه شنیده بودم اما تا این حد عمیق درکش نکرده بودم! این دقیقا همون فرکانس اون لحظه ست. خود خودشه. بدون هیچ فاصله ای. خب برای من فرکانس اون لحظه م زیاد شکرگزاری نیست، فقط یک حس خیلی عمیق خوبیه که از درونم حس میکنم. یه آرامش خیلی عمیق.

    استاد من تو این راه مثل یه نوجوون مدام برام سوال های جدید و کنجکاوی های جدید پیش میاد. مدام دارم فکر میکنم چطور بهتر و آسون تر. یه چیزی رو بارها تحلیل میکنم و مدام فکرم درگیر قوانین و کدهای قوی تر این بازیه. درواقع خیلی درگیر این قوانین و چیستیشونم!

    بگذریم..

    چقدر خوبه که ما داریم سفرنامه رو از دید شما میبینیم :) این فیلم ها زیباترین تیکه های هر منطقه رو نشون میدن چون فیلمبردارهاش فقط زیبایی شکار میکنند و مدام به زیبایی های بیشتری هدایت میشن و مارو هم از نعمت دیدن اون زیبایی ها برخوردار میکنند :) میتونم بگم که پس منم که بیننده ی این فیلم هام، دارم هروز به دیدن زیبایی های بیشتر هدایت میشم و دارم در این موضوع پیشرفت میکنم، درسته؟ :)

    برای همینه که میگم خداروشکر که دوباره دارم یه قسمت جدید میبینم و دوباره در مدار قسمت جدید از سفرنامه و در مدار دیدن زیبایی های بیشتر هستم. این یعنی دارم خوب پیش میرم..

    عجب حیاط فوق العاده ای :) آب و دشت و کوه و درخت و آسمان پهناور زیبا. عجب حیاط معرکه ای! شب تو اون کوهستان زیبا خوابیدن واقعا نعمت فوق بزرگیه. اصلا نمیدونم از چه کلمه ای برای توصیف بزرگی و لذت بخشی این نعمت استفاده کنم.

    چقدر صدای آب و طبیعت اخر فایل زیباااا بود.. بی نهایت زیبا

    خیلی ممنونم برای یک فایل فوق العاده ی دیگه

    عالی بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  2. -
    علی بردبار گفته:
    مدت عضویت: 1883 روز

    سلام به رفقای عزیزم

    به به!

    هر چی هم تصاویر مناطق کلرادو نزدیک به هم و شبیه به قسمت‌های قبل به نظر بیاد، باز نیش من با دیدنشون ناخودآگاه تا بناگوش کش میاد! اصلا این ترکیب رنگ دره و آب و کوههای سبز و برفهای لاغر کوچولوی بالای کوهها با آبی کبالت آسمون و ابرهای قشنگ سفید، برای روح و روان مثه گل گاوزبون عمل میکنند! آاااااخ، جونم! همین الان از خوشی، چرتم گرفت!

    خب، معلوم شد استاد پای این رودخونه ی سرد، چرا زودی پاشو میچپونه تو آب! تو هم خوابت گرفته، استاد کلک! اوخ! خنکی آب این رودخونه ها راستی که لذت‌بخشه! اینکار، سیکل لذت رو از گردش میون طبیعت، دوچندان میکنه. برم یه آب به صورتم بزنم تا خوابم نبرده!

    راستی بچه ها، چند قسمت قبل که استاد و مریم جون رفته بودند سونای طبیعی، من خیلی این فرآیند تعریق رو در اونجا ستایش کردم! دلم سونا خواست!

    دو روز بعد، خانمم مجری یه مراسم افتتاحیه مدارس تو یه مدرسه ابتدایی بود. منم واسش سیستم صوتی و عروسک و لباس‌های اجرا و …بقیه چیزها رو بردم مدرسه. موقع خدافظی، دقیقه نود خانمم فهمید که عروسک گردان نیومده. مراسم داشت شروع می‌شد. خانمم گفت: علی…چیکار کنم؟! مراسم داره شروع میشه! تو میری تو عروسک باب اسفنجی؟!

    یه نگاهی به عروسک غول آسای اسفنجی کردم و گفتم: چیکار باید بکنم؟! خانمم گفت: هیچ چی، تو فقط برو تو عروسک، کنار من بایست، من مراسم رو جمع میکنم.مزدش هم مال تو، فقط دوساعت برنامه ست…

    گفتم : باشه!

    رفتم تو عروسک باب اسفنجی!

    آقا چیکار دارید! ستاره مراسم شدم! انقدر با دختر کوچولوهای ناز کلاس اولی عیاق شدم که از سرو کولم بالا میرفتن و مراسم کلا چپه شد! همگی از صندلی‌های سالن پایین آمده بودند و دور من جمع شده بودند و داد میزدن: باااب اسفنجی! باااب اسفنجی!

    فقط، اون تو خیلییییییی گرم بود! داشتم خفه میشدم! چند بار هم آنتراکت رفتم زیر کولر،تو یک کلاس نزدیک سالن، ولی اون دخترای شیطون نمیذاشتن یه دقیقه استراحت کنم! تندی خانومم با میکروفون صدا میزد: باب اسفنجی، دوباره بیا!

    آقا ، شهرت همینه دیگه! تا همه گی با پدر و مادرشون یکی یکی باهام عکس یادگاری گرفتن، یه سه ساعتی طول کشید و قد دوتا سونا سرو کله م خیس شد!

    همون تو که بودم، گفتم: خدا خفه ت نکنه، سید حسین عباسمنش! این به خاطر تمرکز بر سریال توئه!!!

    آخرش از تو عروسک در اومدم و رفتم وسایل رو یکی یکی بار ماشین کردم تا خانمم بیاد و بریم…یهو یه دختر کوچولویی که هنوز در مدرسه وایستاده بود، داد زد: مامااااان! بیا، این آقاهه، باب اسفنجی یه!

    نمیدونم چطور منو از پشت لباس عروسکی شناخته بود! اونجا دیگه من تو عروسک نبودم!

    خلاصه، عرق چکان و سونا رفته، از میان خیل هوادارانم فرار کردم!

    خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
    • -
      صفاگنجی گفته:
      مدت عضویت: 1774 روز

      سلام به آقاعلیِ دوست داشتنی

      خیلی بامزه تجربه ی باب اسفنجی شدنتون رو تعریف کردید،کلی لبخند مهمان صورتمون کردید ازتون ممنونم که این داستان رو اینجاتعریف کردید

      کاملا تصورتون کردم که تو چه وضعیتی بودید،چقدر ایده ی جالبی بوده برای کلاس اولی ها که بتونن خاطره ی خوبی سال اول تحصیلیشون یاداوری کنن

      دخترمن هم امسال کلاس اول میره باکلی گریه وزاری مدرسه رفت

      اگه این ایده رو تو مدرسشون اجرامیکردن مطمئنا بااحساس بهتری روز اول تحصیلیش رو شروع میکرد

      واقعا که چقدر اون روز شما باعث شادی قلب خیلی ازبچه ها شدید،کلی هم برای خودتون اوقات فانی بوده

      و کلی هم شوروشوق دادید به بچه ها که باب اسفنجی بزرگو واقعی رو ازنزدیک ببینن

      چون اکثربچه ها عاشق این برنامه کودک هستن

      براتون آرزوی شادی بیشتر ازخداوند میطلبم،وبازهم ازتون ممنونم که این داستان فان وجالب رو تعریف کردید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        علی بردبار گفته:
        مدت عضویت: 1883 روز

        سلام به خانم گنجی عزیز

        من عاشق بچه ها هستم. مطابق قانون احساس خوب: اتفاقات خوب، اصلا نگذارید بچه دلبندتان با گریه به مدرسه برود.

        از دیروز، دوتا بچه ام را با مسخره بازی و خنده به مدرسه فرستادم.

        نتیجه اش خوب بود. پسرم روز اول مدرسه را با حال خوب به پایان رساند و با کمال تعجب، دیدم که مقابل مدرسه گارد نگرفته…هرسال مکافات داشتیم باهاش. حالا کلاس پنجمه.

        بچه ها یک بار زندگی و تحصیل را تجربه می‌کنند و اگر ما با تکیه بر آموزه های استاد، حواسمان جمع سرنوشتشان باشد، انشالله این مملکت زیباتر و قشنگتر خواهد شد، چون اینها تنها سرمایه ما و مملکتمان در آینده خواهند بود.

        ایده استفاده از برنامه های شاد را به مدرسه شان بدهید..کلاس اولی‌ها خیلی مناسبت در همین کلاس اول پیش رو دارند که می‌تواندبرای جشن گرفتن استفاده شود. یادم میاد که اصلا شروع اجراهای خانمم در مدرسه ها، کلاس اول دختر خودم بود. خانمم گفت که میخوام حال مه تا خوب باشه و با احساس خوب، کلاس اول رو شروع کنه.. رفت و یک لباس محلی کرایه کرد و یک برنامه شاد برای کلاس اول دخترم ترتیب داد…از بعدش ، آن مدرسه، خانمم رو ول نمیکنه..این تجربه هم، تو همون مدرسه بود، با وجود اینکه دخترم دوساله دیگه از اون مدرسه رفته!

        من، بطور شانسی این تجربه را با بچه ها داشتم و چقدر احساسم بهتر شد. از پشت چشمی نقاب صورتک، چهره های قشنگ بچه ها و ذوق کردنشان را میدیدم. چه ذوقی داشتند که با باب اسفنجی، دست بدهند! بچه ها، عشقند. بچه های خودم،همه زندگی منند. از همراهی با کودک دلبندتان غافل نشوید…برای مسلح شدنش در برابر این زندگی به خنده و شادی، کم نگذارید. شانس بزرگ بچه تان این است که مادرش، عباسمنشی است!امیدوارم در کنار شما ، بهترینها و بهترینها را تجربه کند.

        اگر از همین کلاس اول ، با شادی و خنده و احساس خوب جلو ببریدش، موقع رسیدن به سن بچه های من، هیچ زحمتی نخواهید داشت و خودکار ، عنان زندگیش را به دست خواهد گرفت.

        مطابق تمرین ستاره قطبی جلو بروید. هرشب قبل از خواب و هر صبح، بعد از بیدار شدن، بچه تان را بخندانید.

        موفق و خوشحال باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      سعیده شهریاری گفته:
      مدت عضویت: 1309 روز

      وااای علی آقا،عااالی بود…عالی :)))))))

      روحم شاد شد،خدا شادت کنه …

      داداش لطفا همیشه بنویس،زیادم بنویس…عالی مینویسی..

      چقدر تحسینتون کردم که با خانومتون همراهی کردید،این کاری که شما انجام دادید،واقعا قابل ستایش و سپاسگزاریه!

      داشتم فکر میکردم سعیده،اگر تو همچین موقعیتی بودی،حاضر بودی مثل علی آقا بپذیری دوساعت عروس گردان بشی و برات مهم نباشه نظر بقیه …؟

      خداروشکر جوابم مثبت بود!

      تحسینتون میکنم بی نهایت،این عشق و این رابطه ی فوق العاده تون و این هم مداریتون رو

      الهی که خوشبختیتوون روز افزون نه! ثانیه افزون باشه…

      درپناه الله یکتا،همیشه غرق احساس عمیق خوشبختی باشید در کنار خانواده ی قشنگتون.

      قلبِ فراوانِ فراوان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        علی بردبار گفته:
        مدت عضویت: 1883 روز

        سلام سعیده ی فلورانس نایتینگل

        مرسی!

        میدونی، خیلی خوشحال شدم که این نقش رو قبول کردم. اولش، کمی اکراه داشتم و بهم برخورد، ولی کلا کسی نیستم که به رفقام نه بگم…خانومم هم سالهاست رفیقمه، از قبل از ازدواج! حالا هم برای کمک خرجی خونه، برنامه ور میداره، خیلی چشم سفیدم اگه همچی وقتایی بذارم بهم بر بخوره!

        یه حال خوبی بود، وقتی کوچولوها داشتن به لباس باب اسفنجی واسه تبرک دست میزدن! از خودم خوشم اومد.

        بچه ها با کارهاشون، قلب آدم رو از خوشی مچاله میکنن! الان یاد اون کوچولوی 4 ساله افتادم که تو بخش شما بستری بود…همه شون فرشته اند، از دلایل زنده موندن من!

        توهم کودک درون فعالی داری، مثل خودم! ولی خیلی خوبه اگه بتونیم از این مهارت‌هایی که اینجا یاد میگیریم، یه جوری برای کمک به نسل آینده استفاده کنیم. خیلی بهش فکر میکنم و بالاخره هم راهش رو پیدا میکنم!

        شیفت‌هات آسون و دلت شاد شاد.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      الهام وابراهیم گفته:
      مدت عضویت: 1550 روز

      سلام به برادر عزیز علی آقا

      کامنتون دوبار خوندم وبلند بلندخندیدم..(:

      خیلی باحالین و اینکه اینقدر با خانمتون پایه هستین دمتون گرم

      تحسینتون میکنم..

      عالی عالی

      اونقدر قشنگ با جزییات گفتین.

      طوری که من فکر کردم اونجا بودم

      هرچند کامنتون برای یکسال پیش بود اما برای من تازگی داشت و مثل اینکه امروز اتفاق افتاده بود ومن تماشاچی بودم…

      خدایاشکرت

      الهی هر جا هستین لیتون خندون ودلتون شاد شاد باشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    محمد صدرا شهبازیان گفته:
    مدت عضویت: 3098 روز

    به نام خدایی که برای بنده اش کافیست

    چهل دقیقه پیش از سر کار اومدم

    نمیدونم چی بگم و چطور حال این روز های خودم رو با چند ماه قبل زمانی که از شدت استرس و وابستگی زخم معده گرفته بودم مقایسه کنم

    تعهد تعهد تعهد

    اموزش های استاد عباسمنش یک صندوقچه گنجه اما کلید اون صندوقچه تعهده

    تعهد به کنترل کانون توجه

    تعهد به قدرت دادن به باور های جدید

    تعهد به گذر از ترس ها

    مهم تر از همه تعهد به اعتماد به رب

    همه چیز تعهد به اجرای اعتماد به رب در زندگی روزمره ماست

    فک میکنید چه چیزی استاد عباسمنش رو از بی‌پولی در قم به ثروتمندی در فلوریدا و کلورادو رسونده ؟

    به نظر من اون تعهد بوده

    الحمدلله چرخ زندگی من با روغن ارگان درجه یک روغن کاری شده

    دیگه لازم نیست صاحب کار خودش بیاد به من حقوق بده

    من فقط 12 روزه که اومدم سر یه کار جدید و فوقالعاده در کنار کار‌ قبلیم که هردوتا کار تو یک حوضه هستن (لوازم خونه)

    صاحب کارم گفت هروقت خاستی بگو بهت حقوق بدم من هم گفتم باشه

    دو روز بود که میخاستم بهش بگم اما فرصت نمیشد دیروز مشتری اومد بدهیشو بده چون صاحب کارم نبود گفت بگم بزنه به کارت من و این شد بخشی از حقوق من

    جنس هایی که از کار دیگم فروش رفته بود و قبلا نمیتونستم ارسال کنم هفته قبل ارسال شد و همین چند روزه پولش میاد

    مغازه بغلی بوتیکه ، صاحب کارم امروز بهش گفت یه لباس پاییزه براش بیاره و گفت یکی هم برای من بیاره به حساب خودش

    جالب این که به من نمیگه شاگرد میگه داداش

    دیروز فایلی از استاد رو دیدم که گفت وقتی خدا رو منبع قدرت بدونی ادم هایی که دست خدا هستن وارد زندگیت میشن اما مواظب باش به اون ها وابسته نشی که اگر وابسته شدی همه چیزو از دست میدی

    هربار که رفتار خوبی از صاحب کارم یا همکار هایی که توی کار دیگم دارم که پسرعمو و عموم هستن میبینم پیش خودم میگم خدایا میدونم که تو هستی که داری محبت میکنی

    هربار صاحب کارم همینجوری بی دلیل پولی به من میده میگم خدایا میدونم که تو هستی که داری میدی اینا دست تو هستن

    دیروز یکی از دوستام زنگ زد و دوباره سفارش کار طراحی داد برای کافه اش که همه کاراشو از طراحی های لوگو و منو و طراحی نقاشی رو دیوار رو من انجام دادم ، من به خودم میگم خدایا میدونم میدونم که تو هستی که داری روزی میرسونی

    هربار دوستدخترم حرف محبت امیزی میزنه میگم خدایا میدونم تو هستی که داری محبت میکنی از طرف اون به من و از طرف من به اون و گرنه کم تر از سه سال پیش من روحم هم از وجود این دختر خبر نداشت و توبودی که همه چیزو درست کردی

    تو هستی که وقتی من روی باور فراوانی و فرصت بالای موفقیت توی ایران کار کردم من رو از اون کوچه بردی تا اون BMW خوشگل رو ببینم و بعدش یه جای دیگه بردی تا اون فردی که گوشی 60 ، 70 میلیونی دستش بود رو ببینم تا بگی بیا این هم مثالش

    توبودی که روزی که حالم خوب نبود ایا خدا برای بنده اش کافی نیست رو نشونم دادی و بعدش همه چیز رو درست کردی

    فقط باید بگم خداروشکر با من کاری کردی که بتونم بگم تورو از هر کس و هرچیزی بیشتر دوست دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  4. -
    محمدرضا روحی گفته:
    مدت عضویت: 1338 روز

    به نام هدایت الله

    با سلام خدمت استاد و خانم شایسته و همه دوستان عزیزم

    خدایا سپاسگزارم با وجود این سایت الهی فایل سفر به دور آمریکا جاده‌های خلوت و طولانی و سرسبزی به چشم می‌خورد در یک هوای عالی و آسمان صاف و ابرهای سفید و پراکنده مناظرهای تصاویر یک انرژی خوب و مضاعفی به من می‌دهد مخصوصاً وقتی صبحم را با این نعمت‌های خداوند با تمام زیبایی‌هایش می‌بینم شروع می‌کنم

    آفتاب زیبای خوشگل وقتی به زمین و درختان می‌تابد یک احساس شادی و شوری در من به وجود می‌آید که با هیچ چیز نمی‌شود مثال زد و تشبیه کرد بوی چمنزار و درختان و رودخانه‌های بی‌انتها می‌شود وجود خدایی که در همین نزدیکی و این نعمت‌ها را آفریده حس کرد این ویوی خدایی در یک دشت احساس من و باور من را قوی‌تر می‌کند در راستای خواسته‌هایم

    چقدر آب یخ در اثر آب شدن برفها این آب زلال و جریان هدایت را برای من روشن‌تر می‌کند واقعا در همه چیز استادید حتی پارک کردن ماشین و تراز کردن آن و مدیریت کردن شیب آن به سمت پایین و بغل قابل تحسین است و در این منطقه با ارتفاع بالا و غذا خوردن و استراحت کردن در کنار رودخانه با آب زلال و صندلی استاد وقتی تو دل آب گذاشت و نشست تجربه خوبی بود که من اصلاً فکرشم نمی‌کردم

    دیوانه کننده است صدای پای آب خدایا شکرت چقدر ذهن آدم رو باز و آروم می‌کنه صدای آب و تمرکز را بالا می‌برد تنها آهنگ آرامبخش من که بی‌نظیر دوستش دارم و لذت می‌برم همین صدای پای آب است اما تصاویر بهتر و در اوج آسمان‌ها با دران بچه بینظیر و دیدنی هست و کیفیت زیبایی‌های ذهن ما را چند برابر کرده خدایا به خاطر همه نعمت‌هایی که در روی زمین وجود دارد برای لذت بردن سپاسگزارم همه دوستان خوبم رو به خدای بزرگ و مهربان می‌سپارم

    در پناه الله مهربان شاد و سلامت و سعادتمند باشید انشاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  5. -
    روف رضایی گفته:
    مدت عضویت: 944 روز

    سلام برشما استاد عزیز جناب عباس منش و خانم شایسته

    سلام خدمت هم سفران عزیزم

    با ا دیدن این فایل خلی احساس سپاسگذاری از خداوند و از شما استاد عزیز داشتم

    عجب طبیعت خوشکل جذاب تمیز و منظم رفتید وقتی به این فضایی رویایی رسید با چی سرعتی استاد سریع خودش را آب رساند و دستش را درون آب کرد گفت سردترین آب است که تا حالا دیده ام و چقدر از دیدن چنین مکان عالی لذت بردید و خانم شایسته گفت چنین جای را می خواستیم و پیدایش کردیم

    بعد از غذا خوردن رفتید توی این آب خنک و لذت بخش است در حالیکه آب سرد بود استاد صندلی را گذاشت و نیشست و بطری اش را از این آب خنک و شیرین پر کرد و نوشجان کرد و گفت مثلی که توی این آب شکر ریخته باشد و من عجب حال کردم از اینکه پا داخل آب باشد و نور آفتاب هم قشنگ می تابید و لذت را دو چند می کند و استاد هم گفت که سردی آب و این آفتاب گرم

    واقعا شما در مسیر مناسب قرار دارید وقتی خواسته ای را مطرح می کنید حتما بهش به آن خواسته تان می رسید و قابل تحسین است که هم وابسته تان به ذهن تان می آید و می بینید که اری من خواستم و بهش رسیدم و بابت این که به خواسته رسیدید خداوند را سپاسگذاری می کنید

    وقتی درون بچه را فرستادید که از بالا تصاویر بیگردم عجب طبیعت جذاب و خوشکل را می دیدم و عجب رنگا های جورواجور داشت این فضای خوشکل واقعا قدرت خداوند عالی است آسمان خوشکل با ابرهای پراکنده این جذابیت را قشنگتر می کرد و لذت ها بردم و خداوند را خلی سپاسگذاری کردم

    وقتی شما در جای می رسید و تصمیم دارید که در این مکان بیمانیم تراک که خونه تان است و آن اطراف را بعنوان حیاط خونه تون حساب می کنید و این چنین دیدگاه خلی عالی است که همه جاه را خونه خودمون بیدانیم و دوستش داشته باشیم

    استاد از دیدن این فایل خلی لذت بردم و

    خلی ممنون و سپاسگذارم از شما استاد جان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  6. -
    سید محمد باقر طباطبایی گفته:
    مدت عضویت: 694 روز

    سلام و عرض ادب خدمت استاد عباسمنش

    گرامی و خانوم شایسته عزیز و تمامی هم فرکانسی های درجه یک سایت استاد

    حقیقت امر این بود امروز در تاریخ 1402/7/1 من یکمی همچین دمغ بودم حس حال کار کرن هم نداشتم تو مغازه بودم گفتم ولش کن بیا بریم یه سر سایت استاد ببینم چه خبره و دوستان

    از نظر من این قسمت از سفر دور امریکا استاد زیبا ترین قسمتی بود که من تا الان دیده بودم

    و خدارو صد هزاران مرتبه شکر که امروز من به این فایل هدایت شدم و انقدر حال منو از این رو به این رو کرد

    خب داشتم میگفتم نکته اولی که متوجه شدم و خیلی و‌خیلی هم اگاهی بسیار زیادی به من داد این بود که چقدر قشنگ استاد با چالش های زندگیش رو در رو میشه و یکی پس از دیگری اون هارو حل میکنه مثل همین

    جریان شیب

    ار وی که با دوتا سنگ خیلی عالی و با اشتیاق این چالش پذیرفت و موفق هم شدن من متاسفانه در طول زندگیم به جای این که با مشکلات و چالش های زندگیم روبه رو بشم با بی توجهی تمام از کنارشون عبور میکردم و بدون این که حلشون کنم همنجا باقی میموندن تا زمانی که به من لطمه میزدن و بعدش تصمیم میگرفتم که باهاش روبه رو بشم

    استاد گرامی الان که دارم این متن مینویسم حالم خیلی خوبه و گذشته ها گذشته و امروزه که مهم و دارم از این روز زیبا لذت میبرم که به دو قسمت قبل از تماشا این فایل و بعد از تماشا این فایل تقسیم میشه و خدارو صد هزار مرتبه شکر که منو هر لحظه داره هدایت میکنه چون امروز صبح که همچین حالم رو فرم نبود از خدا خواستم منو هدایت کنه تا این حال بد امروزم تغییر کنه و خداوند مهربان منو به این فایل زیبا هدایت کرد

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خب و حالا انکته بعدی اینه که دوستان چقدر استاد با هلی شات زیبا فیلم برداری میکنه یعنی بسیار درجه یک من که خیلی لذت بردم یعنی هرکی ندونسته با این تصاویر برخورد بکنه با خودش فکر میکنه یک تیم سوپر حرفه ای اون پشت 24 ساعته تلاش کردن تا یه همچین خروجی زیبایی به دست اوردن .ولی نه ، استاد عزیزم خیلی راحت خیلی ریلکس رو صندلیش نشسته و خیلی زیبا این تصاویر حتی زیباتر از خود واقعیش برامون ضبط کرده واقعا عالی بود استاد من که خیلی لذت بردم

    نکتی بعدی که خیلی به من فرکانس مثبت داد اون صدا ارامش بخش آب بود چقدر لذت بخش چقدر دلنشین یعنی استاد یه جوری از شیرینی اون آب برام تعریف کرد که باور کنید من اون شیرینی آب رو زبونم تجربه کردم اون سرما و خنکی آب حس میکردم

    و در اتمام باید بگم که خدارو صد هزار مرتبه شکر که حالم انقدر خوبه و وقتی که این متن نوشتم حالم خیلی خیلی خیلی بهتر شد و تازه فهمیدم که چرا دوستان سعی دارن برای استاد و خانوم شایسته عزیز کامنت بزارن

    چون حال ادم خوب میکنه:))

    و من حتما از این به بعد تو سایت استاد کامنت میزارم

    خیلی سپاسگذارم از خداوند متعال

    که به ما هستی آفرید و مارا از نعمت های

    بیشمار خود برخوردار ساخت

    دوستان عزیزم ارزو شادی پیروزی ثروت

    در تک تک لحظات زندگیتون دارم

    خدانگهدار شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  7. -
    غزل عطائی گفته:
    مدت عضویت: 2422 روز

    به نام خداوند شنوا ی وهابم

    سلام به اساتید عزیزم که با به اشتراک گذاشتن سفرنامه و با به اشتراک گذاشتن کامنت دوستان ارزشمندم باعث گشایش درک و فهم و احساسات عالیمون میشن. بینهایت سپاسگزارم به خاطر ایجاد این فضای کاملا توحیدی و فرکانسی که هرکسی به حد و اندازه خودش ازش استفاده میکنه و لذت میبره.

    سلام به دوستان بینظیرم که با به اشتراک گذاشتن آگاهیهاشون باعث گسترش این جهان قدرتمند زیبا میشن. بابت سلامتی ذهن و روان و احساستون و به خاطر دستان و چشمها و قلب و وجودتون شکر میکنم خدارو به این خاطر که شمارو دریچه های ورود آگاهی خودش قرار داده برای هممون .. الهی که در آغوش گرم و امنش همواره در مسیر آسانی و زیبایی قرار بگیرید .

    به نظر من توحید مثل این میمونه که پدرت داره با عمو یا یکی که برات عزیزه و میخوای توجهش رو هم جلب کنی ورق بازی میکنه. بعد تو کوچولویی . میری بهش میگی بابا منم بازی . پدرت تورو بغلت میکنه و میذارتت رو پاش و با عموت ورق بازی میکنه .

    در واقع بازم خودش داره بازی میکنه فقط تو تو بغلش نشستی . بعد هربار که یه امتیاز میگیره میگه واااای تو امتیاز گرفتییی . تو برنده شدی

    دست اخر که بازیو میبره بازم میگه تو بازیو بردی . یعنی خودش بازی میکنه اما اعتبار بازیو به تو میده . بعدش میره برا این که بهت حال بده به همه میگه دخترم/پسرم بازیو بررد . وقتی اومد تو بغلم نشست ما خیلی قوی شدیم . خیلی بچه تیزهوشیه ‌ خیلی خفنه . همه رو میبررره !

    بعد تو چشمات برق میزنه. راست قامت میشی. به خودت افتخار میکنی !

    تو این چند وقت که هرروز سعی میکنم با خدا صحبت کنم و مثل رفیق بدونمش و براش از همه چی بگم ، احساس میکنم دقیقا مثل اون بچه ای هستم که تو بغل پدرشه و پشتش گرمه ..

    امروز صبح داشتم فکر میکردم که ما چی داریم از خودمون ؟؟ چی داریم که پروردگار جهان (یکم به ابهتش فکر کنیم) مارو شایسته دونسته ؟ همه چیزو خودش داره اداره میکنه. خودش داره بازی میکنه ! ولی میگه تو بیا بشین تو بغلم تا لذتش برای تو هم باشه .

    بعد میگه چی میخوای ؟ هرچی که بخوای برات میخرم .

    هرجا که بخوای میبرمت . هر تجربه ای رو که بخوای من برات فراهم میکنم .

    سفر میخوای ، میبرمت سفر.

    رفیق میخوای ، بهترین آدمامو سرراهت قرار میدم .

    مسیر میخوای ؟ خودم تو رو توی بهترین مسیر قرار میدم . خودم میبرمت .

    ثروت میخوای ؟ بهت میدم هرچقدر که بخوای. چون همه ش برای منه !

    محبوبیتو مورد توجه بودن میخوای ؟ بهت میدم ، اینا که چیزی نیست برای من .

    تو فقط منو باور کن . تو روی من حساب کنننن .. من بهت میدم همه چیزاییو که تو فکر میکنی بهت حال خوبی میدن .

    چند روز پیش میخواستم که عادت تو خونه موندن و نقطه ی امنمو بشکنم و برم بیرون از خونه و دوستامو هم ببینم . رفتم بیرون و دیدم اون دوستایی که من دوستشون دارم و هربار باهاشون میرم پیاده روی نیستن . خیلی بهم نچسبید . وقتی اومدم خونه همسرم گفت بهت خوش گذشت ؟ دوستاتو دیدی ؟گفتم نه راستش . دوستای واقعی خودم امروز تو محوطه نبودن !

    گفت من خودم دوست واقعی توام . بعد سرمو بوسید..

    این جمله ش انقدر به من چسبید . انقد دلم گرم شدم با شنیدنش‌.

    الان که داشتم میگفتم خدا چطوریه دوباره یاد اون حس افتادم. قطعا میلیونها برابر بهتر و باحال تر و قویتر از هر آدم خوبیه که ما تو زندگیمون دیدیم .

    دیروز که دوستان توحیدی و با لیاقت و عزیزم برای کامنت قسمت قبلی ابراز لطف کردن و برام نوشتن و من خیلی خیلی ممنونم از تک تکشون و بینهایت یاد گرفتم از تک تک جملاتشون ، واقعا داشتم به این فکر میکردم که من چیکاره بودم جز اینکه فقط دلم عجیب میگفت اینو بنویس

    به قول آقا ابراهیم حتی یک درصد هم خودت نمیتونی تصور کنی که این کامنت چه تاثیری داشت چون تو نبودی که اینو نوشتی . اونی بود که گفته “اقرا بسم ربک الذی خلق”

    ببین تو شایسته ای درست ! اما خدا داره کارارو انجام میده …

    تو بالیاقتی درست . اما حدت رو بدون .

    خداست که داره روزی میده و آدما رو میاره تا کاراتو انجام بدن یا بهت توجه کنن .

    پس وقتی داری شکر میکنی نگو خدایا مرسی که امروز تونستم فلان کارو انجام بدم !

    مگه تو بودی که اون کارو انجام دادی ؟ خدا بود .

    به خودت نگیر رفیق !

    تو همون بچه ی کوچیکی هستی که روی پای پدرش نشسته و پدرش داره بازی میکنه و بازیو میبره !

    به قول قران در آیه ی 17 سوره انفال : فَلَمۡ تَقۡتُلُوهُمۡ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ قَتَلَهُمۡۚ وَمَا رَمَیۡتَ إِذۡ رَمَیۡتَ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ رَمَىٰ وَلِیُبۡلِیَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ مِنۡهُ بَلَآءً حَسَنًاۚ إِنَّ ٱللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٞ

    شما آنان را نکشتید ولی خدا آنان را کشت و هنگامی که [تو اى پیامبر خاک و ریگ به صورت آنها] پاشیدی تو نپاشیدی ولی خدا پاشید و [چنین کرد] تا مؤمنان را با آزمایشى نیکو، بیازماید؛ زیرا خدا شنوای داناست.

    ای کاش بفهمم !! که من فقط باید طبق قانون خدااوند پیش برم و ایمان داشته باشم و احساس شایستگی کنم .

    اونه که کارهارو انجام میده ‌!

    دیروز داشتم فکر میکردم که من هرجااا که یکم به خودم افتخار کردم گفتم خب این اتفاقای خوبی که داره میفته رو خودم درست کردم و هرجا که رو علم خودم حساب کردم یه جای کار یه طوری لنگیده که ماهها طول کشیده که درست بشه . اونم وقتی درست شده که من گفتم خدایا تو بودی که همه اون کارارو کرده بودی . من با قدرتمندتر دونستن خودم به خودم ظلم کردم . تو درستش کن . تو قدرتمندی . پناهم بده ‌. همراهم باش . من غیر از تو هیچ کسیو ندارم . تو بزرگ منی. تو پادشاه منی. خدای من منو ببخش که شرک ورزیدم . ببخش که روی خودم حساب کردم .

    من فقط بنده ی تو ام . تو منو در آغوش امنت جا بده و خودت دست به کار شو !

    یاد آیه 17 سوره قصص افتادم که خداوند در اون گفته :

    قَالَ إِنَّمَآ أُوتِیتُهُۥ عَلَىٰ عِلۡمٍ عِندِیٓۚ أَوَلَمۡ یَعۡلَمۡ أَنَّ ٱللَّهَ قَدۡ أَهۡلَکَ مِن قَبۡلِهِۦ مِنَ ٱلۡقُرُونِ مَنۡ هُوَ أَشَدُّ مِنۡهُ قُوَّهٗ وَأَکۡثَرُ جَمۡعٗاۚ وَلَا یُسۡـَٔلُ عَن ذُنُوبِهِمُ ٱلۡمُجۡرِمُونَ 78

    قارون] گفت: جز این نیست که این ثروت به خاطر دانشى که نزد خود دارم به من داده شده است. و آیا [قارون] ندانسته است که خدا بی‌گمان، نسل هایى را پیش از او هلاک نمود که در قدرت از او توانمندتر و در جمع‌آورى مال [از او] بیشتر بودند و خطاکاران [هنگام عذاب] از گناهانشان سؤال نمی‌شود [و عذاب خدا، ناگهانى فرا مى‌رسد] .

    چند وقت پیش بررسی میکردم افرادیو که از نظر من خیلی شایسته و موفق و مورد توجه هستن .

    دیدم اینا انگار به یه جایی وصلن .

    در عین حال که خییلی خودشونو با لیاقت میدونن و این در تمام رفتارهاشون پیداست ، یه تواضع بینظیری دارن که میشه فهمید خودشونو اونقدراام مهم نمیدونن. وقتی بهشون میگی فلان موفقیتو تو به دست آوردی! از زیر بار مسئولیتش در میرن. میگن ای بابا اینطوریاام نیست. حالا اونایی که قانونو میدونن میگن خداست که هدایت میکنه و اعتبارشو میدن به اون،

    اونا که قانونو نمیدونن یطور دیگه بیان میکنن.مثلا میگن نه بابا شانس آوردم.

    بعد من اول فکر میکردم میگفتم نه اینا اون نوع رفتارو بلدن و اونو انجام میدن. یا فلان کار خاصو انجام میدن‌ که اینطوری میشه. بعد

    درحالی که چند وقته فهمیدم نه باباااا ! این آدما خیییلی متصلن. خیلی ایمان دارن که یکی دیگه ست که داره پیش میبره . برا همین در عین احترامی که به خودشون میذارن و احساس شایستگی که دارن، اما خودشونو خیلی مهم نمیدونن و غرور برشون نمیداره . برا همینه که هی همه چی تو زندگیشون باحالتر و بهتر میشه. به قول استاد فرکانس خیلی خیلی دقیق و قوی کار میکنه . خیلی خالصه . یعنی ممکنه منِ نوعی رو خودم کار کنم اما ببینم ای بابا جواب نمیده . هی خودمو به این در و اون در میزنم و هی فایل گوش میدم تمرین میکنم میبینم نعععع! نمیشه که نمیشه . یعنی میشه ها .ولی اونی که من میخوام نمیشه . به قول استاد ، این داستان فرکانسه که باید درست پیش بره . باید خالص باشه . اگر داری انجام میدی ولی نتیجه نمیده یعنی فرکانست خالص نیست . کی میتونه بفهمه فرکانسمون خالصه یا نه ؟ فقط و فقط خود هر آدمی. نه هیچ کَس دیگه.

    خدای من سپاسگزارم به خاطر این فضای بینظیرِ فرکانسی که تو ایجادش کردی و منِ بنده میتونم از بقیه بندگانت که خیلی عزیزن یاد بگیرم .

    میتونم اینجا به واسطه ی نعمتی که از فضلت بهم دادی زیبایی هارو ببینم و تحسین و تجسم کنم . میتونم به واسطه ی هدایت هات که توسط عزیزانت جاری کردی بخوانم . بفهمم . خدای من ازت ممنونم که هستی و حضورت هرروز در زندگیم پررنگ تر میشه

    مرسی که از وقتی که خواستم رفیقت بشم تو رفیقترم شدی . خدایا من ارزش این مسیرو میدونم . ازت میخوام که منو حتی یک لحظه به مدار قبلی که در اون تو پررنگ نبودی برنگردونی. خدای من ، من با تو جهانم رنگیه !

    خدای من . خدای بینظیر من . پادشاه جهانم . خدایا من بدون نگاه و توجه توهیچی نیستم .

    خدایا مارو به حال خودمون رها نکن . مارو تنهامون نذار . مسیر سعادت و خوشحالی و رضایت رو تو میشناسی .مارو هدایت کن . دریچه های فهم و درک و قلبمون رو بگشا تا هدایت هاتو بفهمیم . تا مسیر درست و الهیتو از مسیر نادرست تشخیص بدیم .

    خدایا ما از خودمون هیچی نداریم .. مارو توی آغوشت بگیر و خودت بازی کن!

    کمکمون کن تا حد خودمون رو بدونیم و به بزرگی و وهابیتت ایمان داشته باشیم و از فضلت بخوایم .

    الهی آمین .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 88 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 1928 روز

      سلام به غزل زیبا و زیبا سخن.

      من عاشقِ این مناجات هام.

      عاشقِ نوشتن از زندگیِ حقیقیِ خودمون در لابه لای کامنت ها…

      اینطوری بهتر درک میکنم.

      یاد میگیرم.

      یادآوری میشه برام.

      دوست دارم بنویسم اولین روزِ پاییز مبارک همه مون باشه، هنوز یه ربع مونده تا وارد روز دوم پاییز بشیم.

      پاییز جان خوش آمدی قشنگم.

      غزلِ نازنینم، مبارکت باشه در آغوشِ خدا بودنت.

      در لابه لای خطوطت خودم و احساسم رو دیدم و پیدا کردم.

      دوست دارم بیشتر رفیق شم با خدا.

      انقدر که تو هر ثانیه قفل کردم و دلم یه رفیق خواست، یه حلّالِ مشکل خواست، یه هدایتگر خواست، یه کمک کننده خواست، یه روزی دهنده خواست، یه آرامش و امنیت خواست و کلا هر چی خواست، بدو برم سراغِ خودش بدونِ یه لحظه تعلل…

      خوب شدم، میخوام بهتر شم.

      دو روز هست خودش هدایتم کرده به سپاس گزاری در لحظه…

      منم در لحظه شروع میکنم به نوشتن هر اون چیزی که دارم و یادمه و دوست دارم…

      نمیرم سراغِ مواردی که تو نوشتنشون احساسی ندارم.

      دقیقا و به عمد میرم سراغِ نوشتن چیزهایی که دارم و دلم قنج میره براشون….

      فکر کنم همین فرکانسِ خالص تولید میکنه برام.

      قلبم روشن شد با خوندنِ کامنتت، دقیقا بعد از خوندنِ کامنتِ سعیده جانِ شهریاریِ نازنینم که در مورد دوران تحصیل خودش و داداشش نوشته بود، اومدم سراغِ کامنتت.

      و قلبم گفت بنویس برای غزل.

      چون غزل بهت حس خوب داده با کامنتش.

      باید که تحسین شه حتما.

      چقدر قشنگ دست گذاشتی روی اصل:

      فقط روی خدا حساب کن، نه خودت نه دیگران

      همون چیزی که روزهاست روش قفلی زدم و اتفاقا امروز تمرکز بیشتری روش گذاشتم، به عبارتی میخوام لیزر فوکس بذارم روش…

      من باید کنترل ذهن داشته باشم.

      اینطوری جواب میاد.

      قبلا تست کردم دیدم وقتی فقط روی خدا حساب کردم و نجواها رو ساکت کردم، چطوری ازم پذیرایی کرده خدا، انقدر که کَف کردم از حجم فراوانی و نعمتش، چیزی بیشتری از انتظار من…

      حالا هم وارد این تمرین جدی شدم، میدونم نجواها بیکار نمیشینن و حسابی وول میخورن تو ذهنم، اما من روی خدا حساب میکنم واسه کنترل ذهنم هم…

      خلاصه که دیدم نوشتی روی خدا حساب کن، نتونستم طاقت بیارم و بدو بدو اومدم بنویسم برات.

      آفرین بهت برای این مناجاتِ قشنگت با خدا که نوشتی و به اشتراک گذاشتی بینِ همه مون.

      آرزوی درخششی عظیم دارم برات.

      از همه ی ابعاد.

      بوس و عشق فراوان برای غزل عزیزم از طرف سمانه جانم.

      یه کشفی هم الان کردم و مشاهده کردم، ساعت ثبت کامنتهام تو سایت، همیشه یک ساعت جلو میزد، الان دیدم دقیق شده، ذوق کردم.

      خدایا شکرت برای کامنتهای دلبر سایت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
      • -
        غزل عطائی گفته:
        مدت عضویت: 2422 روز

        سلام به سمانه ی عزیزم .دوست موحدِ دوست داشتنی و لطیفم.

        عزیز دلم من خیلی از کامنتهات یاد میگیرم . هرجایی که بنویسی . خیلی آگاهی بخشن .

        مرسی که با نوشتنت ، یه مثال دیگه آوردی ازین که اگر توحیدی نگاه کنی به قضیه، جواب میده .

        سمانه جانم دقیقا باهات موافقم . هروقت که سعی میکنیم ذهنمونو کنترل کنیم و فقط رو خدا حساب کنیم یطوری کارارو انجام میده و یجوری ازمون پذیرایی میکنه با نعمتها و برکاتش که در حیرت میمونیم .

        من امروز داشتم فکرر میکردم به این موضوعِ دوستی و همصحبتی با خدا و این که چقدر میتونه موثر باشه .

        من الان چندین و چند ماه بود که داخل بینیم خیلی خشک میشد ‌ هرکاری هم میکردم خوب نمیشد و بدتر میشد. یطوری که اگر دست کسی میخورد به بینیم اشکم درمیومد.

        دقیقاا همین چند روز که هی درباره مسائل مختلف باخدا حرف میزنم ، دقیقا همییین چند روز ، هدایت شدم به این که چای نخورم و به جاش جوشونده بخورم و کاملا خوب شدم .

        داشتم فکر میکردم که ببین همین چند وقت چقدر ریزه کاریایی که من توشون مونده بودمو حل کرده خدا .

        مثل این میمونه که یه مادر به بچه ش بگه اگر به خاطر شکلاتی که دست دوستات هست گریه نکنی و به من بگی ، من برات شکلات بزرگتری میخرم . بعد بچه ش که تونست تحمل کنه و غصه نخوره وقتی سکلات دست دوستش میبینه ، مامانه براش شکلات بزرگتر بخره پارک هم ببرتش ..

        اینطوری بچه اعتمادش جلب میشه که واای من اینکار درستو انجام دادم و اصلا تصور نمیکردم که این اتفاق خوبه هم بیفته ولی جایزه بزرگترم گرفتم‌.

        الان دقیقا حس میکنم من یه سری چیزارو میخواستم که اصلا راه حلی براشون نداشتم ، از وقتی دارم باخدا حرف میرنم به ساده ترین حالت ممکن اونارو هم حل میکنه .

        بعد واقعا حس میکنم که بهم میگه اگر توحیدی تر باشی و فقط منو باور کنی فلان مسئله ی بزرگترو هم خودم برات حل میکنم. تو نمیدونی چطوری . مثل الان که نمیدونستی واسه این مسئله ی کوچیک چیکار کنی و من برات حلش کردم‌

        سمانه جانم. به چه تمرین عالی هدایت شدی. شکرگزاری در لحظه . ممنونم که برای منم نوشتی. منم حتما با احسااس اینکارو میکنم .

        منم از راه دور اما با قلبی نزدیک بهت بوسه های فراوان برات میفرستم :*

        ممنونم از سخاوتمندی و عشق و حال خوبی ‌ه جاری کردی عزیز دلم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      رضا احمدی گفته:
      مدت عضویت: 1771 روز

      بسم الله الرحمن الرحیم

      سلام بر شما غزل خانم بزرگوار

      کامنت قبلی شما را خواندم که در مورد احساس ارزشمندی بود و آمدم کامنتی بگذارم به نشانه تشکر از شما که اتفاقی افتاد که نشد

      و الان هدایت شدم به این کامنت شما و سپاسگزار خدا هستم برای این هدایت

      گفتم قبل از اینکه بخوابم ، بیام کامنتی بخوانم و بعد بخوابم که الان با این کامنت شما خواب از سرم پرید…

      چقدر فرکانس این کامنت شما خالصِ خالصِ خالص بود…

      چقدر مثال شما در مورد ورق بازی زیبا بود

      نه نه نه ، بگذارید جمله ام را درست کنم

      چقدر مثال او در مورد ورق بازی زیبا بود

      انگار خودتان بروی زانوهای او نشسته بودید و او داشت صحبت میکرد و اعتبارش را به شما میداد…

      نه نه نه بگذارید جمله ام را درست کنم

      انگار شما نیست شده بودید  و حجاب بین خود و او را کنار زده بودید و او در شما تجلی کرده بود که چنین کلماتی بر دستان شما جاری شده بود

      الهی که همیشه در این فضای یکتایی با رب العالمین بمانید

      چقدر این فضا زیباست…

      فضای حیرانی است ، اینکه خدایا من توام یا تو منی؟؟؟ دقیقا مثل وقتی که جلوی آینه می ایستیم و نمیفهمیم که الان اینی که توی آینه هست منم ؟؟؟ اگر این تصویر در آینه من هستم پس اینی که الان اینجا در برابر آینه وایساده کیه؟؟؟

      و توحید راستین یعنی همین که من بدانم که من و او یکی هستیم ، در واقع ما همان تصویر منعکس شده  خدا در آینه هستیم ، به قول استاد در فایل “رابطه ما با انرژی که آن را خدا نامیده ایم”

      “خدا منم ، خدا تویی ، اصلا همه چی خودشه”

      او انرژی ای است که در همه جا متجلی شده ، حتی در وجود من ولی پرده ای بین من و اوست بنام “منیت” که اگر کنار رود ، لحظه وصال فرا میرسد ، به قول مولانای عزیز

      هم خویش را بیگانه کن ، هم خانه را ویرانه کن

      وانگه بیا با عاشقان هم خانه شو ، هم خانه شو

      در پناه خدا سرشار از حس هم صحبتی با خدایی باشین که بهترین رفیقان است..‌

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
      • -
        غزل عطائی گفته:
        مدت عضویت: 2422 روز

        سلام به برادر بزرگوارم جناب آقای احمدی.

        خیلی خیلی ممنونم که با نوشتن این متن بینظیر منو یاری کردین برای درک بهتر .

        انقدر سطح نوشت تون بالا بود و همینطور آگاهی بخش بود که منو به فکر فرو برد . باید حتما وقت بذارم و بهش فکر کنم تا بیشتر بفهمم .

        خیلی دلم میخواد هرروز به درک جدیدی از توحید و همصحبتی و رفاقت با خدا برسم .

        پاسخ شما نشانه ای از طرف خدای شنوای دانا بود که غزل ببین یه مدار بالاتر اینه ‌. اگر میخوای بیشتر باهم رفیق بشیم و معجزه هارو بیشتر ببینی و درک کنی باید بیای بالاتر .

        سپاسگزارم از وقتی که گذاشتین و کلام الهی که جاری کردین .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      علی بردبار گفته:
      مدت عضویت: 1883 روز

      سلام غزل جان

      چه قشنگ! چه کامنت قشنگی بود، ممنونم!

      از تمرین ستاره قطبی دوره دوازده قدم که سالهاست انجامش میدم، یه چیزی یاد گرفتم: وقتی چیزی رو صبح درخواست میکنم و عصری محقق میشه، اون رو خودم انجام دادم…خودم محقق کردم! به قول استاد: خدا چیزی واسه ما نمیخواد…که بخواد محقق کنه!

      منتهی این رو هم یادمون باشه که ما از گل و خاک تنها نیستیم…خدا روحش رو در ما دمیده که اشرف مخلوقات شدیم.

      تقوا داشتن، یعنی تمرکز روی این نکته که هر کاری محقق میکنیم، از روح خدایی آفرینشگر خود ماست و اعتبارش مال خداونده…به این خاطر لحظه لحظه شکر درگاهش رو به جا میاریم و رو نکات مثبت و نعمتهای اطرافمون تمرکز میکنیم و از ناخواسته ها اعراض میکنیم.

      عزت نفس یعنی اینکه با تکیه بر همین پشتوانه پدر عزیزمون، اعتبار برد تو بازی این دنیا رو به خودمون نسبت بدیم….من بودم که بردم! چرا؟! چون پدرمون اینو میخواد! البته یادمون باشه و لحظه لحظه اعتبار این برد رو نزد خودمون از بابا بدونیم!

      من فقط خواستم این رو بیان کنم تا چیزی رو که از شما یاد گرفته م، به نحو خودم گفته باشم. قطعا همه کار رو خدا میکنه، ولی من هم دستهاش رو زمینم! منم براش بازی میکنم، از روحش تو تن من هم هست!پس محترم هستم! بابا هم دلش میخواد من رو قوی ببینه، من رو آفرینشگر ببینه…به همین خاطره که من رو میشونه رو پاش، موقع ورقبازی، وگرنه دلش برام نسوخته! ممنونم بابا، که همه چیز از توئه! سربلندت میکنم، به خاطر اعتمادت به دستای من. بازی رو یاد میگیرم، ولی دلیلش تو بودی، بابا!

      من، خیلی رفیق باز بودم و هستم…ولی سالهاست همسرم بهترین رفیقم هست! با فاصله زیاد! رفقای قدیمی م هم اینو میدونند. چه خوبه که بهترین رفیق ادم، همسرش باشه!

      خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        غزل عطائی گفته:
        مدت عضویت: 2422 روز

        سلام به برادر بزرگوارم آقا علی .

        خیلی خیلی ازتون ممنونم که از دیدگاه خودتون قانونو توضیح دادین‌. خیلی عالی بود و من ازتون یاد گرفتم واقعا .

        کامنتتون سرشار از احساس خوب بود . خصوصا اونجا که درباره بابا صحبت کرده بودین، خیلی دلنشین بود .

        از تک تک جملاتی که نوشتین استفاده کردم و یادگرفتم .

        خداروشکر میکنم که هدایت شدین به نوشتن این پاسخ سراسر آگاهی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      زیبا گفته:
      مدت عضویت: 2524 روز

      سلام روز بخیر غزل جان

      میخوندم در واقع هدایت میشی به خوندن و چقدر عالی بود خدایا وقتی اعتبار کاری رو بخدا میدی دوباره کارها درست میشه

      وقتی فقط خودش رو میخوای اوکی میشه

      و انسانهای موفق دیدگاه خدایی دارند

      خدایا لطف تو هر لحظه شامل حال من کن

      اونجا که نشستیم تو بغل بابا و هر بردی به من نسبت داد در واقع خودش،بود و اعتبارش بادمن داد

      اعتبار اصلی خودش است و بس

      همچنین گفتگو آخر با خدا هم قشنگ بود ممنون دوست من

      سا موفق و ثروتمند باشید در دنیا و آخرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      مهشید گفته:
      مدت عضویت: 1660 روز

      غزل قشنگم سلام

      امیدوارم که حالت خیلی خوب باشه دوست من

      غزل جان این فایل نشانه امروز من بود و چند تا نکته داشت برام….

      اول اینکه به کامنت قبلی خودم هدایت شدم و دیدم توی اون کامنت راجع به یه موضوعی نوشتم که دقیقا دیشب راجع بهش داشتم با یه دوستی صبحت میکردم….

      بعد هدایت شدم به کامنت قشنگ شما

      چقدر مثال ورق بازی رو خوب در اینجا استفاده کردی… چقدر آدم با تمام وجودش حسش میکنه….

      اینکه بشینی روی پای بابات، اون بازی کنه، اون بِبَره و آخره سر هم به همه پز بده که دخترم برد….

      یه چیز جالب بهت بگم…

      یکم پیش هدایت شدم به یه سوال یکی از دوستان توی عقل کل، که کلیت سوالش این بود که خدا رو باید دوست خودمون بدونیم یا یه انرژی بدونیم؟

      از خدا خواستم که هدایتم کنه که بتونم براش پاسخی بنویسم و در حد درک خودم، اون چیزی که به ذهن خودم میرسید رو براش نوشتم، و توی یه قسمتی از متن براش این قسمت از دعای جوشن کبیر رو نوشتم:

      یَا رَفِیقَ مَنْ لا رَفِیقَ لَهُ

      بعدش اومدم کامنتهای فایل نشانه ام رو بخونم، که رسیدم به کامنت شما و این جمله:

      رفیق میخوای، بهترین آدمامو سرراهت قرار میدم.

      یه دفعه یادم اومد که آره اتفاقا من و غزل رو هم، خود خدا به طرز جادوییی سر راه هم قرار داد…

      و بعد این جمله:

      مرسی که از وقتی که خواستم رفیقت بشم تو رفیقترم شدی

      هم اشک توی چشمام جمع شده بود و هم یه لبخند رضایت بخش اومد روی لبام….

      یه جا گفتی از پیاده روی برگشتی و گفتی که دوستای واقعیت رو ندیدی، و همسرت گفت: من خودم دوست واقعی توام. بعد سرمو بوسید…

      من فکر کنم این خدا بوده که هم از زبان همسرت بهت گفته که خودش برات دوست میشه، و هم با لبهای همسرت بوسیدت.

      غزل جان،

      جملات زیادی توی کامنتت هست که دلم میخواد اینجا بنویسمشون که اگه بازم هدایت شدم به این کامنت، اینا رو ببینم و برام بولد باشن:

      ما چی داریم از خودمون ؟؟ چی داریم که پروردگار جهان (یکم به ابهتش فکر کنیم) مارو شایسته دونسته؟ همه چیزو خودش داره اداره میکنه. خودش داره بازی میکنه! ولی میگه تو بیا بشین تو بغلم تا لذتش برای تو هم باشه.

      بعد میگه چی میخوای؟ هرچی که بخوای برات میخرم.

      هرجا که بخوای میبرمت، هر تجربه ای رو که بخوای من برات فراهم میکنم.

      سفر میخوای، میبرمت سفر.

      رفیق میخوای، بهترین آدمامو سرراهت قرار میدم.

      مسیر میخوای؟ خودم تو رو توی بهترین مسیر قرار میدم. خودم میبرمت.

      ثروت میخوای؟ بهت میدم هرچقدر که بخوای. چون همه ش برای منه!

      محبوبیتو مورد توجه بودن میخوای؟ بهت میدم، اینا که چیزی نیست برای من.

      تو فقط منو باور کن. تو روی من حساب کنننن.. من بهت میدم همه چیزاییو که تو فکر میکنی بهت حال خوبی میدن.

      و این آیه رو هم برات مینویسم چون یه جمله ای توی کامنتت بود که منو یاد این آیه انداخت، اونجا که نوشتی:

      خدایا من ارزش این مسیرو میدونم. ازت میخوام که منو حتی یک لحظه به مدار قبلی که در اون تو پررنگ نبودی برنگردونی. خدای من، من با تو جهانم رنگیه!

      سوره بقره:

      صِبْغَهَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَهً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ ﴿138﴾

      رنگ خداست و چه رنگی بهتر از رنگ خدا؟ و ما او را پرستش می‌کنیم.

      غزل جانم، برات بهترینها رو از دوست و سرپرستِ قدرتمند و مهربانمون آرزو میکنم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    بی بی زهرا رضوی خوسفی گفته:
    مدت عضویت: 1296 روز

    به نام خدای حامی و هدایتگرم برای رسیدن به خواسته هام در نهایت لذت و راحتی و آسانی

    به به

    شگفت انگیز بود بالانس کردن ماشین توسط استاد عجب مهارتی

    شگفت انگیزه ماشین استاد عجب همه چیز تمومه

    شگفت انگیزه دوربین استاد و مهارت استاد در این هدایت دوربین

    شگفت انگیزه حتی اون صندلی استاد که داخل آب میذارن و اون بطری آبی که پر می کنند

    شگفت انگیزه اون دمپایی انگشتی استاد که همه جا باهاش میرن و هم باهاش رانندگی می کنند هم میرن باهاش تو دشت هم میرن تو آب

    و مریم خانم شایسته عجب حرفه ایی هستند برای فیلمبرداری

    ممنون از استاد حرفه ای ام و مریم خانم هنرمندم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    نازنین خشنود گفته:
    مدت عضویت: 1445 روز

    سلام استاد قشنگ خوشتیپ من

    اخه چجورررری ازت تشکر نکنم

    بابت این صدای زیبااااای اب عاشقشم

    از مریم جانم چطوری تشکر نکنم

    ک این تصاویر خفنو میگیره برامون

    و دارم میبینم ک استاد

    صبح فایل سفر به دور امریکا رو میبینم شبش ب ی شکل معجزه وار خداوند طوری برنامه میچینع ک منو هدایت کنه ب زیبایی هاییی عین همون زیبایی هایی

    ک تو سفرب دور امریکا میبینم

    دیروز صبح بازم داشتم سفر ب دور امریکا میبینم

    اخه من عاشق صدای ابم

    همون موقع مریم جان دستشو کرد توی اب

    و از خنکی اب تعریف میکرد من چشمامو بستم و خودمو تصور کردم اونجا

    بخداااا قسم استاد به 10ساعت بعد نرسید

    ک من بطرز جادویی هدایت شدم ب یکی از قشنگ ترین مکان های شهرم ک تاحالا اصلا نرفته بودم

    توی شب با ویوی چراغای شهر و ی جای دنجی ک اب پله پله میومد پایین

    و فقط صدای اب بود و صدای اب

    دستمو کردم توی همون اب و خداروصدهزارررر مرتبه شکر کردم

    اخه چقدرررر برنامه ریزیش قشنگه

    چقدرررر از قوانینش عدول نمیکنه چقدررر سرحرفش هست

    قانونش عوض نمیشه

    ب هرچی توجه میکنم استاد

    به یک ساعت نمیرسع ک از همون جنس وارد زندگیم میشه

    استاد ممنونم ازتون مریم جانم ممنونم ازت

    عاشقتونم

    کنار هم شاد باشید خداوند یارونگهدارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1309 روز

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

    وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا یَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْکَهْفِ یَنْشُرْ لَکُمْ رَبُّکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَیُهَیِّئْ لَکُمْ مِنْ أَمْرِکُمْ مِرْفَقًا ﴿١6﴾

    واکنون که از آنان و آنچه غیر خدا می پرستند، کناره گرفته اید، پس به این غار پناه گیرید تا پروردگارتان از رحمتش بر شما بگستراند و در کارتان آسایش و آسانی فراهم آورد. (16)

    وَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَتْ تَزَاوَرُ عَنْ کَهْفِهِمْ ذَاتَ الْیَمِینِ وَإِذَا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِی فَجْوَهٍ مِنْهُ ۚ ذَٰلِکَ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ ۗ مَنْ یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ ۖ وَمَنْ یُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِیًّا مُرْشِدًا ﴿١٧﴾

    و خورشید را می بینی که وقتی طلوع می کند، از سمت راست غارشان متمایل می شود، و وقتی غروب می کند، سمت چپشان را ترک می کند، و آنان در محل وسیعی از آن غارند [که نسیم مطبوعش آنان را فرا می گیرد]؛ این از نشانه هایِ [قدرتِ] خداست. خدا هر که را هدایت کند، راه یافته است و هر که را گمراه نماید، هرگز برای او یاور و دوست هدایت کننده ای نخواهی یافت. (17)

    =========================================================================================

    خدای قشنگ و دلبر و نازنینم،آبی روشن آسمون،موج های لاجوردی دریای جلوی چشم هام،بوی خوشِ عود روی میزم،شیرینی قرآن کنار دستم،روشنی قلبم،فرمانروای جهان،به من،به عقلم،به درکم ببار و اجازه بده با جریان هدایتت بنویسم،من برای صلاتت به نورت فقیرم،اگر تو دستمو نگیری و هدایتم نکنی در من توانی برای نوشتن نیست.

    ربِّ اشْرَحْ لی صَدری و یَسِّرْ لی أمری و احْلل عُقدهً مِنْ لسانی یَفقَهوا قَوْلی

    ========================================================================================

    سلام به استادِ دلبرم،به دلبرِ شیرینِ استادم،به رفیق های غار حرای من

    عشق و نور ورحمت الله به بندگان صالح خداوند،خداروصدهزار مرتبه شکر برای سعادت دیدن یک قسمت دیگه از سریال،دیدن زیبایی ها و تمرکز بر نکات مثبت و آگاهانه رقم زدن آینده ای شیرین

    اول مهر و اول هفته و شروووع فصل پاییز هزار رنگ بر همممون مبارک و خجسته وپررربرکت

    الهی که تموم زندگیمون پر از رنگ الله باشه

    صِبْغَهَ اللَّهِ ۖ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَهً ۖ وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ

    رنگ خداست (که به ما رنگ ایمان و سیرت توحید بخشیده) و چه رنگی بهتر از رنگ (ایمان به) خدا؟ و ما او را پرستش می‌کنیم.

    قبل از هرچیز بگم هدف گزاری برای این سه ماه پربرکت یادتون نره!کاری که خودم انجامش دادم و تمرکز لیزری گذاشتم فقط برای یک هدف خاص و خداوند شاهده از همون روز اول،معجزاتش رو به چشمم دیدم،برای اینکه مسیر رو از اول درست پایه گذاری کنید بهتون پیشنهاد میدم این فایل استاد رو قبلش ببینید و بعد هدفتون رو مشخص کنید.

    abasmanesh.com

    =========================================================================================

    استادجان امروز میخوام برات از یک داستان واقعی بنویسم،داستان زندگی من و داداشم

    روز اول مهر برای ما همیشه با این آهنگ شروع میشد:

    بااااز آمددد بوی ماااه مدررررسه،بوووی شادی های رااااه مدرسه ….

    یک طرف داستان من بودم،شرو شیطون و پرحاشیه و عاشق مدرسه رفتن و پلنِ خرابکاری ریختن با بچه ها

    یک طرف داستان امیرمحمد بود،مظلوم و ساکت و متنفر از درس و مدرسه!

    این آهنگ برای من شروع روزهای خوش بود،برای امیرمحمد حالت انزجار!

    هنوزم صدای این آهنگ رو میشنوه حالش بهم میخوره:))))))

    یک طرف داستان سعیده ی شیطون بود،که خیلی هم درس نمیخوند اما نمره های خوبی میگرفت و تو شاگرد های برتر کلاس بود،یک طرف داستان امیرمحمد که خیلیم تلاش میکرد برای درس خوندن اما دوران مدرسه براش خیلی سخت میگذشت!

    داداش اگر این کامنت رو میخونی منو ببخش :)

    ولی حیفم میاد اینو تعریف نکنم.یک روز امیر از مدرسه اومد،یادمه ماه رمضون هم بود،با ذووق برگه ی املاش رو نشون داد گفت ماااامااان املااا هفت شدم :))))) مامانم گفت چی؟ هفت؟ بعدشم بنده ی خدا از فشار روزه و این خبر خوش، غش کرد ویک گوشه افتاد :)))))

    بعد امیر با انگشتاش 7تا رو شمرد و گفت مامااان …1…2….3…4…5…6…7…. !

    7 گرفتم مامانی!

    فکر میکرد هفت خیلی زیاده :))))))

    خلاصه یک امیر محمد بود و یک تلاش زیاد برای درس خوندن و نتیجه ی خوبی هم نگرفتن و سرزنش های پدرم که همیشه با چشم غره ای که الان خودم یادم میفته تنم میلرزه :)))) بهش میگفت توووو هیچی نمیشی!!!!

    روزهای تحصیلی میگذشت و هربار معلم من به مادرم میگفت این بچه اگر شیطنتش رو کمتر کنه،حتما انسان موفقی میشه و راحت پزشکی قبول میشه!

    معلمِ امیر میگفت نیاز به تلاش بیشتر داره!بیشتر کار کنه! بیشتر درس بخونه!

    من رسیدم به کنکور و با تموم شیطنت هام و درس نخوندام،پرستاری دانشگاه علوم پزشکی گلستان قبول شدم و بعد دیگه از 18،19 سالگی وارد سیکل معیوب شدم وازدوااج و …..یک ده سالی رو کامل به فنا دادم ….

    و اما امیرمحمد از تموم اون سرزنش ها،تو هیچی نمیشی ها،هفت گرفتن ها،برای خودش پله ساخت،رفت توی اتاق و در رو روی خودش و دنیای بیرون بست و بکوب نشست روی درس هاش …

    یعنی این لیزرفوکس و اراده ی این پسر طوری بود که من همش بهش میگفتم داداش از اتاق که بیرون نمیای!

    حداقل چند تا تخم مرغ بزار زیرت جوجه بشه،یک خیری به ما برسه! :)))))

    ترکیبِ اراده،انرژی گرفتن از تضاد،تمرکز لیزری،استمرار در رسیدن به هدف برای امیرمحمد قصه ی ما چه نتیجه ای رقم زد؟

    از دانشگاه دولتی برقِ علی آباد گرگان لیسانسش رو گرفت!

    از دانشگاه خواجه نصیر طوسی تهران، با بهترین دفاع و بهترین نمره،ارشدش رو گرفت!

    مقاله ش توی مجله های خارجی که اسمشو نمیدونم چاپ کردند!

    به عنوان استاد تو آزمایشگاه دانشکده مشغول به کار شد!

    چندتا پروژه از سازمان های دولتی گرفت!

    و اما نقطه ی عطف داستان:

    با تموم موفقیت های خوبی که امیر به دست آورده بود،روحش از قوانین کیهانی بیخبر بود!

    من اوایل خیلی سعی کردم با قانون آشناش کنم،سایت شمارو بهش معرفی کردم،حتی جلسه 1 قدم 1 رو روی لپ تاپ گذاشتم که حتما ببینه!

    اما قانون رو نمیشه دور زد!

    امیر هنوز آماده ی آشنایی با شما نبود!

    تا زمستان 1401 که به مشکل سختی برخورد و به شدت بهم ریخت،و این تضاد باعث شد که بالاخره تسلیم بشه و خودش آگاهانه دنبال قانون بگرده!

    با درخواست کمک خودش،من سعی کردم مسیر رو براش روشن کنم و فقط چراغ دستش بدم تا بتونه راه رو پیدا کنه!

    استاد ورود امیرمحمد به سایت همانا و شروع موفقیت های کوآنتومی همانا …

    یعنی خودش در تعجب بود ابجی چطور ممکنه هر چیزی میخوام اتفاق میفته؟ چطور همه چیز انقدر ساده شد؟چطور هر روزم پر از معجزه ست!چرا من زودتر با این قوانین آشنا نشدم؟

    و حالا این پسر بعد از دوره ی عزت نفس و حل مسئله و شروع قدم ها …هیچ ربطی به امیرمحمد یکسال پیش نداره!

    و خبر عالی اینکه !

    همین دوشنبه یک مصاحبه داره با استادی از

    department of electrical and computer engineering university of central florida

    که از روزمه ی امیر محمد خوشش اومده و به امید الله میخواد به عنوان دانشجوی دکترا بهش پذیرش بده!

    من خودم در شگفتی و تعجبم که چقدر قانون درست و شسته رفته برای همه جواب میده!

    جاده و اسب مهیاست؛ بیا تا برویم… :))))

    فلوریدا منتظر ماست! بیا تا برویم… :))))

    بهم گفت: آبجی به نظر میاد من زودتر از تو میتونم استاد رو ببینم!

    گفتم:

    آره ! آره چرا که نه! تو لیاقتشو داری!

    تو این زندگی رو خودت ساختی!

    تو تسلیمِ هیچی نمیشی هایی که شنیدی نشدی!

    حقته به خیلی خیلی بالاتر ازینا برسی!

    گفت: استرس دارم برای مصاحبه!خدا کنه از پسش بربیام!

    گفتم امیرمحمد!

    سرپرست و ولی تو الله و بس!

    الله از اهل ایمان دفاع میکنه!

    الله که کنارت میشینه وقت مصاحبه،علمت میشه،تسلط به زبانت میشه،جوابِ سوالت میشه!

    الله برات دل ها رو نرم میکنه!

    تموم نگرانی هات رو فقط به اون بسپار ….

    استاد عزیز و مهربونم،خودت بیخبری که چه گره ها از زندگیمون باز کردی،چه موفقیت ها برامون رقم زدی،چه آرامش ها برامون به ارمغان آوردی،چه عشق بازی ها با خدا یادمون دادی

    نووووش جووونت این زندگی بهشتی، نوووش جووونت این آزادی زمانی و مالی و مکانی ….

    لیاقتتون خیلی خیلی بیشتر ازیناست و من براتون سلامتی و طول عمر باعزت از الله در خواست میکنم که حضورتون روی کره زمین مایه برکت برای همه ی ماست.

    وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَهً لِلْعَالَمِینَ

    ما تو را جز برای رحمت جهانیان نفرستادیم.

    قُلْ إِنَّمَا یُوحَىٰ إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَٰهُکُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ

    بگو که بر من به یقین و درست این وحی می‌رسد که خدای شما خدایی است یکتا، پس آیا شما تسلیم (امر او) خواهید شد؟

    خدای عزیز و نازنین و دلبرم،به ما نعمت بندگی و تسلیم و سپاسگزاری هرچه بیشتر عطا کن.

    خدایا ما تنها تورا میپرستیم و تنها از تو کمک میخوایم.

    مارو به راه راست،به راه بندگانت که به آنها نعمت داده ای هدایت کن.

    رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلْإِیمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا ۚ رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ

    پروردگارا! بی تردید ما [صدای] ندا دهنده ای را شنیدیم [که مردم را] به ایمان فرا می خواند که به پروردگارتان ایمان آورید. پس ما ایمان آوردیم. پروردگارا! گناهان ما را بیامرز، و بدی هایمان را از ما محو کن، و ما را در زمره نیکوکاران بمیران.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 294 رای:
    • -
      صفاگنجی گفته:
      مدت عضویت: 1774 روز

      به نام خدای رحمت گستر

      سلام به سعیده ی عزیزودوست داشتنی این دومین کامنتی هست که براتون مینویسم

      بسیاربسیارلذت بردم و هزاران بار داداش گلتون رو‌تحسین کردم که تونسته به این همه موفقیت دست پیداکنه

      ان شالله که هردوتون همزمان بتونید استادعزیز رو ازنزدیک ملاقات کنید چون شماهم لایق زندگی کردن در فلوریدا هستید انقدر که عالی داری روی خودت کارمیکنی

      چقدر از ماجرای نمره ی هفت اوردن برادرتون خندیدم و چقدر هم تحسینشون کردم که بااین تضاد تونست انگیزه بگیره و توانایی خودش رو بیشتر نشون بده

      والا دربهترین موقعیت تحصیلی قراردارن

      خداوند برای شماوخانواده ی گرامیتون حفظش کنه و همیشه مایه ی سرافرازی و سربلندی خودش و همه ی شماباشه

      لذت میبرم ازاینهمه موفقیت دوستان و ازصمیم قلبم برای تک تک دوستانم آرزوی سلامتی ورشدوپیشرفت ازخداوند دارم

      هرکجاهستید شادوسربلندوسعادتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1309 روز

        دوست عزیز و مهربونم،سلام به روی ماهت

        ازت سپاسگزارم که وقت ارزشمندت رو گذاشتی و با هر نقطه ی آبیت، قلبم رو روشن کردی.

        از نورِ آسمون ها و زمین میخوام به تموم زندگیت روشنی بباره…

        خداوند به قلب من آگاهه که چقدر خوشحال و خوشبختم شماهارو در کنار خودم دارم.

        دوستت دارم و از روشنی قلبم برات عشق میفرستم و از راه دور میبوسمت.

        قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2997 روز

      سلام به سعیده عزیز بنده توحیدی وعزیز دردانه خدا سعیده جان چقدر لذت بردم از کامنت چقدر خندیدم از داستان نمره گرفتن داداشت وچقدر داداشت رو تحسین کردم که با اراده ومصمم تونست تواناییهایش را به خودش ودیگران ثابت کند نمیدونی سعیده جان هرکلمه ای که می‌خواندم در عین حالی که لذت می‌بردم خداروشکر میکردم بخاطر موفقیت‌های امیرعلی عزیز

      عزیز دلم سعیده جانم من تحسین میکنم کودک شیطون درونت رو

      تحسین میکنم این روح پاک وبی آلایشت

      تحسین میکنم این عشق به امیرعلی عزیز را

      سپاسگزار وجود ارزشمندتم ممنون که هستی ومرسی که نوشتی وازاینکه هدف گذاری سه ماهه رو یادآوری کردی بی نهایت ازت ممنونم وسخاوت به خرج دادی ولینک فایل استاد را به اشتراک گذاشتی احسنت

      دوستت دارم وروی چون ماهت رو میبوسم

      یا حق رفیق عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1309 روز

        فهیمه ی نازنینم،رفیق بهشتی من سلام بروی ماهت

        ازت ممنونم یکبار دیگه من رو لایق هم صحبتی قرار دادی و برام نوشتی …

        فهیمه جانم نمیدونی این فایل هدف گزاری چه انرژی در من آزاد کرده،امیدوارم بچه ها قدر این گنجینه ی طلا رو بدونن و طبق آگاهی هاش عمل کنند و به سرعت موشک به خواسته هاشون برسند.

        دوستت دارم فهیمه ی عزیزم

        و به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمت.

        قلبِ فراوان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      صادق احمدی گفته:
      مدت عضویت: 2526 روز

      سلام خدمت شما سعیده عزیز خواهر گرامی

      از خواندن کامنتت بسیار لذت بردم تک تک جملاتت بیانگر توحید بود و بوی خداوند می‌دادو حساب کردن فقط روی الله بود و خداوند را بسیار سپاسگزارم که افرادی توحیدی مثل شما در این سایت الهی حضور دارند و کامنت‌هایشان باعث ایمان بیشتر به رب العالمین و درستی مسیر است خدایا صد هزار مرتبه شکرت که من را به این سایت الهی هدایت کردی و به این دوستان توحیدی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1309 روز

        برادر عزیزم،آقا صادق سلام

        بی نهایت ازتون سپاسگزارم که وقت ارزشمندتون رو گذاشتید و برام نوشتید.

        تحسین شما،نشون دهنده ی قلب روشن و الهی خودتونه …

        از خداوند میخوام همیشه در پناه نورِ خودش شمارو حفظ کنه وبراتون آرزو میکنم که هر روز غرق احساس عمیق خوشبختی بی قید و شرط باشیدو به همه ی خواسته هاتون به راحتی و به بهترین روش ممکن،برسید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      جواد صنمی گفته:
      مدت عضویت: 1968 روز

      به نام خداوند بخشنده و مهربان

      سلام خواهر عزیزم

      سلام سعیده جان دختر موحد و با ایمان

      همیشه همیشه خداروشکر میکنم که از بچگی دوستان خوبی داشتم و این یک نعمت خیلی بزرگی برای من نبوده و هست که هیچوقت در دام دوستان بد و ناجالب نبودم و این همش لطف خودش بوده و بس

      و الان میبینم که دوستانی دارم توحیدی تر با ایمان تر و با خداتر و چقدر خوشبختم من که چنین دوستانی دارم مثل تو سعیده عزیز

      هر وقت که کامنت های زیبای تو رو میخوندم قلبم پر میشه از عشق خداوند و چشم هام پر از اشک و افتخار میکنم به خودم و خودت و بقیه دوستان عزیزم که در این مسیر الهی هستیم و داریم از هم دیگه یاد میگیریم من هنوز فایل رو ندیدم اما کامنت ها خبرهای خوشی بهم می‌دهند

      و اینکه تحسین میکنم امیرمحمد داستانمون رو که به چنین موفقیت های بزرگی رسیده و قطعا لایق بوده و هست و خدا براش برنامه های ویژه ای داره

      امیدوارم هرجا که هستید شاد و موفق باشید در پناه الله مهربان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1309 روز

        سلام به برادر عزیزم،آقا جواد

        ازت سپاسگزارم که یکبار دیگه من رو لایق مودت قلب روشنت قرار دادی و برام نوشتی.

        این نقطه های آبی برای من نورِ خداونده که هرکدومش یک درجه قلبم رو،روشن میکنه…

        آقاجواد،من هم به شدت احساس خوشبختی دارم درکنار بچه های سایت،همین امروز داشتم فکر میکردم من با میلیارد میلیارد هزینه کردن نمیتونستم همچین رفیق های نابی رو برای خودم جور کنم …و قیمت رفیق های غار حرای من از میلیارد دلار هم بیشتره،چون همشون بویِ بهشت میدن …

        بازم ازت سپاسگزارم و از خداوند برات از هرچیزی که خودت میخوای،بهترینِ بهترین هارو میخوام.

        قلبِ فراوانِ فروان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      فاطمه و رسول گفته:
      مدت عضویت: 1105 روز

      سلاااااااااام

      سعیده عزیزم

      سپاس از کامنت خوشگلت

      از آیه های الهی زیبا که نوشتی

      از داستان هدایت برادرعزیزت

      و نتایجش که واقعا تحسین برانگیزه

      کلی لذت بردم .

      بهترین ها نصیب تون .

      ان شاالله به زودی خودت هم ملحق بشی به آمریکا و فلوریدا .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1309 روز

        فاطمه ی قشنگم،دلبرِ داداش رسولم،رفیق غارحرای من

        سلاااام بروی ماهت،عشقِ فرااااوان از روشنی قلبم برات میفرستم الهی که به قلب نازنیت بشینه

        خداوند به قلب من آگاهه من چقدر دووستون دارم،چقد از خوندن کامنتاتون ذوووق میکنم!

        چنین دلنشین چرایید؟

        فاطمه، رفیق بهشتی من،واقعا این عشق و محبت رو کی بین ما قرار داده ازین فاصله؟

        که عمیقا بهتون احساس نزدیکی دارم و احساس میکنم سالهاست میشناسمتون و عاشقتونم؟

        الله …الله ..اللهِ فاطمه؛ که دل های مارو برای هم نرم کرده …

        ما دور این انرژی کل، با عشق درحال بزن و برقص و عشق بازی هستیم با احساس خوشبختی بی قید وشرط…

        اللّٰهُ أَکْبَرُ اللّٰهُ أَکْبَرُ لَاإِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ وَاللّٰهُ أَکْبَرُ اللّٰهُ أَکْبَرُ وَ لِلّٰهِ الْحَمْدُ، الْحَمْدُ لِلّٰهِ عَلَىٰ مَا هَدانا، وَلَهُ الشُّکْرُ عَلَىٰ مَا أَوْلانا.

        خدا بزرگ‌تر از آن است که وصف شود، خدا بزرگ‌تر از آن است که وصف شود، معبودی جز خدا نیست و خدا بزرگ‌تر از آن است که وصف شود و ستایش ویژه خداست و ستایش ویژه خداست بر آنچه ما را بدان هدایت کرد و او را سپاس بر آنچه به ما ارزانی داشت.

        با اشک چشم هام برات مینویسم و با قلبی روشن …به امید دیدار روی ماهتون در بهترین زمان و مکان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
        • -
          فاطمه و رسول گفته:
          مدت عضویت: 1105 روز

          سلام سعیده خوبم

          سپاسگزارم که کامنت برام نوشتی

          اونم چی نوشتی دعایی از جنس نور خدا وعظمت خدا و هدایت خداوند.

          خدایی که واقعا دلهارو نرم میکنه

          و قلب هارو روشن .

          مطمئنم با این همه کارکردن روی خودت و باورهای توحیدی قشنگت ، بزودی به هدف هات میرسی و کرور کرور از شادی ها ونتایجت برامون مینویسی و لذت میبریم عزیزدلم.ان شاالله.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      محمد کرمی گفته:
      مدت عضویت: 1243 روز

      سلام به سعیده خانوم شهریاری

      سعیده توحیدی که این روزا هر وقت نتیفیکیشن سایت استاد عباس منش میاد روی ایمیلم اولین اسمی که دنبالش میگردم سعیده شهریاری

      فرشته توحیدی این بهشت الهی در این سایت جادویی الهی که سایه ات مستدام باشه اینجا در این بهشتی که استاد عزیزمون برامون خلق کرده ..

      امیر محمد دوستداشتنی بجای من ببوس و بهش بگو دست مریضا پسر ،بزودی کنار استاد میبنمش

      سعیده جان من عاشق این جملم که گفتی

      “ما دلها رو نرم میکنیم برای شما”

      الهی شکرت بخاطر دجود ارزشمند شما دوستان توحیدی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1309 روز

        برادرِ عزیز و نازنین و توحیدی من،سلام به روی ماهت

        سلام و سلامتی و عشق و نور ورحمت الله به قلب روشنت …

        من کجا و لیاقت این دریافت عشق از بندگان صالح الله کجا؟

        میدونی به یاد کدوم آیه افتادم محمد جان؟

        وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ

        و آنگاه که تیر مى‌انداختى، تو تیر نمى‌انداختى، خدا بود که تیر مى‌انداخت.

        به من و لیاقت من نیست این عشق…همش کار الله ست …

        ازت بینهایت سپاسگزارم که یکبار دیگه من رو لایق مودتِ قلب روشنت قرار دادی.

        از نورِ آسمون ها و زمین میخوام که به تموم زندگیت نور و روشنایی بباره و به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمت.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      عارفه محمودی گفته:
      مدت عضویت: 1461 روز

      سلام درود فراوان به دختر ایران زمینم سعیده جان سلامممم

      تبریک به برادر عزیز تون بابت موفقیت هاش با آرزوی بهترین پذیرش در بهترین دانشگاه جهان.

      سعیده جان ممنونم که آمدی از موفقیت های عشق جانت برادرت نوشتید. خدابهت ببخش برادرتو

      چقدرررر لذت بردم چقدر عشق کردم وقتی با یه انرژی خالص که پاسخ برادرت رو با تمام حس حال خوب با جان دل دادی چقدر لذت بخش وقتی آدم برای برادرش بهترین ها رو می خواد رابطه خواهر برادری رابطه ای که هیچ جای دنیا نمی تونی پیداش کنی. منم دوتا داداش دارم یکیش عشق خواهر سیو توی گوشیم یکیش لبخند خواهر. خیلی خیلی دوست شون دارم همیشه هم برام سوال چرا من این دو رو اینقدر دوست دارم نمی دانم. همیشه هم با تمام وجودم براشون بهترین ها رو ازخدا خواستم وقتی شما با اون حس حال خوب که پاسخ هایی که به برادرتون دادید می خوندم انگاری این احساس در من زنده شد ویاد وقتایی افتادم که ازخدا براشون بهترین ها رو خواستم با چه حس حالی ومن اون حس حال رو در کامنت شما دیدم.درک کردم به قول استاد عزیزمان انرژیش رو دریافت کردم.

      سعیده جان کامنت هاتو که همیشه باعطر ایات قران خوش بو معطرش می کنی به جان دلم میشینه هربار که کامنت هاتو می خونم به خصوص معانی آیات رو چنان برام آسان میشه فهمش شاید باورت نشه من شاید این آیات رو توی قران می خونم اما اون خواندن کجا این خوندن در کامنت شما کجا؟ واقعااااا آیات قران زنده هستند و با ما حرف می زنند در هر زمان و هر لحظه وقتی آیات رو می خونی انگاری یه درکی متناسب با آن حال احوالت بهت می ده اینه که کامنت هاتو خیلی دوست دارم‌.

      و تبریک و تحسینت می کنم دختر اینقدر فعال پرجنب جوش هستید هم سرکار می ری هم شیفت شب داری هم مادری هم مسئولیت زندگی با تمامی همه اینها به کار کردن روی خودت وفعال بودن درسایت پایبندی. درود برتو

      نمی دونم چه باوری داری که زمان همیشه برات کش می آد ودر مدار فراوانی زمان قرار گرفتی که اینقدرخوب در مدارت داری پیشرفت می کنی و من طی این مدت در سایت شاهد این پیشرفت مدارت و حال خوبت و کیفت کامنت های عالیت هستم که این کیفیت و نشانه اش خوب ومستمر وپیوسته کار کردن روی خودت بودهست تحسینت می کنم هزاران بار.

      با آرزوی موفقیت های روز افزون…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1309 روز

        عارفه ی عزیزم،سلام به روی ماهت

        ازت سپاسگزارم که وقت ارزشمندت رو گذاشتی و برام نوشتی و با نقطه ی آبی من رو غرق عشق الله کردی

        الهی که همیشه خودت و برادر های عزیزت،غرق خوشبختی و نور خداوند باشید.

        واقعا عشق خواهربرادری خیل خالصه و از جنس نور الله ..برای همینه که انقدر دلنشینه!

        عارفه ی عزیزم،از برکت زمان گفتی،یک سال پیش همین موقع،درحالیکه داشتم بچه هام رو میخوابوندم و صدای آهنگ از گوشیم میومد،همزمان با گوشی کامنت میخوندم،گاهی از صدای زیادِ آهنگ،از سوال های پشت سرهم نیلا نیکا،همزمان تلاش برای خوندن کامنت،به سردرد میفتادم!

        اما تسلیم نمیشدم،فقط از ته قلبم درخواست میکردم خدایا به من آزادی زمانی بیشتری بده برای کار کردن روی خودم،و طبق صحبت های استاد در دوره ی راهنمای عملی دست یابی به رویاها،وقتی جهان اراده ی شما رو ببینه بالاخره به کرنش درمیاد و براتون زمان آزاد میکنه!

        والبته که وعده ی خداوند و استاد حق بود،این اتفاق برای من افتاد و الان آزادی زمانی من هیچ ربطی به یکسال پیش نداره،من براحتی وقت های زیادی دارم که برای کار کردن روی خودم ….

        دعا میکنم خداوند،از هرچیز که خودت میخوای،بهترینِ بهترین هاش روبرات به ارمغان بیاره…

        دوستت دارم بی نهایت و به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمت.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      فرزانه ارزشمند گفته:
      مدت عضویت: 753 روز

      واوووووو لذت بردم…خندیدم از ته دل با شمارش امیر محمد از نمره املاش…

      سلام به سعیده قشنگ و بی نظیر و توحیدی سایت عباسمنش دات کام…

      تبریک میگم موفقیت امیر محمدی که تسلیم هیچی نشدن ها نشد و نشست و ساخت و به خودش ثابت کرد بلههههه همه چی شدم…..اینه همون لیزر فوکس و خواستن توانسته…

      خیلی تحسینش میکنم….

      از همینجا برای این مرد بزرگ آرزوی موفقیت در مصاحبه پیش روش رو دارم….

      الله یکتا یار و نگه دارش باشه…

      اونجایی که نوشتین …

      «««. ترکیبِ اراده،انرژی گرفتن از تضاد،تمرکز لیزری،استمرار در رسیدن به هدف برای امیرمحمد قصه ی ما چه نتیجه ای رقم زد؟»»

      قشنگ امروز درکش کردم …تضادی که چند روز پیش توش گیر کردم و بلند شدم و لیزر فوکس دوباره روی سایت و فایلها گذاشتم..و امروز شنبه با شروع سال تحصیلی که داشتم میرفتم در سنگر تدریس…معجزات پشت سرهم رخ داد …یعنی شووووووکه اون خدایی شدم که اینقدر سریع الاجابست ….که خودش بهتری وکیل و حامی و نگهبانی…

      الهی شکرت خدای خوبم

      و واقعا ما هرچیزی که داریم تجربه میکنم هر احساس خوبی هر معجزه ای هر اتفاقی هرچیزی که باعث شده ما دیگه شبیه خود قبلی مون نباشیم….همش همش همش از استادی استادی هست که این راه رو متعهدانه رفته و عمل کرده و داره برای ما با جون و دل میگه…

      عاشقتم اسناد عزیزم ..

      بووووووس به روی ماهت….

      سعیده جان زیر نور پروردگار بدرخشید ..دوستت دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1309 روز

        فرزانه ی عزیزم،دوستِ ارزشمند غار حرای من،سلام به روی ماهت

        ازت سپاس گزارم که سخاوتمندانه،من رو لایقِ عشق قلب روشنت قرار دادی

        عاشقتم که با این نقطه ی آبی،قلبم رو روشن کردی،برات از نورِ آسمون ها و زمین میخوام به تموم سنگرهای زندگیت به اندازه ی وهابیتش بباره…

        دوستت دارم و به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمت.

        قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
        • -
          فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
          مدت عضویت: 1339 روز

          سلام و درود بشما دوست عزیزم..

          امروز یه حسی بهم گفت..برو کامنتی سعیده رو که تو صفحه گوگلت هست بیار بخون..

          هر موقع میخواد مدارم تغییر کنه یه تضادی از درون برام پیش میاد تا من تلاش کنم بیشتر خدادند دزونمو مورد ستایش قرار بدم..

          چون میدونم همه چیز توحید هست..

          اومد پیام شما رو خودنم یه حسی بازم بهم گفت برو پروفایل سعیده رو دانلود کن..الله اکبر از این هدایت پروردگار.

          دیدم یه ایه محکم قرآنیه..بازش کردم صبح زود بیدار شدم انگار یچیزی دزونمو غوطه ور کرده بود..دیشب تا حالا یه حس عجیبی دلمو گرفته بود…

          تا اینکه اومدم دیدم آیه زیبایی از سوره طور هست..شماره 47..واصبر لحکم ربک فانک باعیننا..

          در کار حکم پروردگارت شکیبا باش!یقینا تو زیر نظر ما هستی..(زیر حمایت ما هستی..همون محافظت خداوند به ما..)

          با خودم گفتم خدایا من خیلی سپاسگزارتم که هر لحظه داری ما رو هدایت میکنی…

          بازم در ایه ایی که امروز و هر روز طبق معمول با ایه قرآن کارمو شروع میکنم.آخرای سوره هود اومد بازم راجع به شکیبا بودن..و از انچه که بهت وحی میکنیم شکیبا باش..

          خدایا من سپاسگزار تو هستم.که هر کدوممون با قلبمون که تو (باشی)..داری به ما خدمت رسانی میکنی..

          یهر کدوم از ما روزانه به طریق خاصی مدارمونو قوی میکنه.تا بتونیم در برابر نجوای شیطان قوی عمل کنیم …

          چون دیگه نیرنگ نجوای ذهنو دارم بیشتر برای خودم بولدش میکنم..نحوا یعمی ترس نگرانی عجول بودن..مقایسه کردن

          ولی هدایت پروردگار در همه جوانب بهش فکر کنی جز ازامش چیز دیگه ایی مشاهده نمیکنی.

          باز سپاسگزار شما دوست عزیزم هستم.که واقعا عطر خداوند رو دارین در دلهامون قوی تر میکنین…تا یادمون بمونه…

          خداوند هیچ نیازی به ما نداره..ما هستیم که به شدت بخداوند نیازمندیم..چون میخاییم بیشتر آرامش رو در دلامون قوی کنیم.

          انرژی الهی در جهان در همه چیزه..فقط با ارامش کسب میشه..که اینم بازم نیتز به تکامل و تداوم داره…و هر روز بهبود. مستقیم ..آزادی و رها بودن در برابر هدایت الله.

          به امید یه زندگی عالی برای تک تک افرادی که در این سایت هستن..و دارن تلاش میکنن.و خدمت رسانی میکنن.انشالله دلهامون همیشه آکنده از وجود الهی باشه..تا سعادت دنیوی و اخروی را شامل حالمون بشه.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      محمد حسین تجلی گفته:
      مدت عضویت: 2251 روز

      به نام خدای مهربان

      سلام به شما سعیده خانم عزیز

      الهی شکر به خاطر این همه نتیجه‌ی فوق‌العاده از برادرتون آقا امیرمحمد عزیز

      چقدر خوشحال شدم و تحسینش کردم و لذت بردم

      خدایااااا شکرت

      چقدر شما رو تحسین می کنم که عاشقانه هوای برادرت رو داشتی و تا اونجایی که می توانستی بهش کمک کردی

      دمت گرم ، واقعاً شما یک شیرزنی و قلب خیلی خیلی مهربونی داری

      فکر می کنم این همون اتفاق دوست داشتنی ای بود که چند وقت بود داشتی ازش صحبت می کردی و می گفتی که به زودی ازش خبر میدهی… درست فهمیدم؟

      ========================

      این تعریف کردن داستان برادرتون برای من یک درس بزرگ دیگه هم داشت

      اینکه وقتی یه فردی خودش تشنه‌ی این آگاهی باشه و دوست‌ داشته باشه پیشرفت کنه هیچ چیز جلو دارش نیست

      آقا امیر محمد از زمستون پارسال دقیقاً هم نمیدونم چه ماهی تا الان چندین و چند دوره رو گذرونده و…

      و این همه نتایج عالی رو خلق کرده :)))

      ماشاالله به اراده و پشت کار و استمرارش

      آقا امیر اگه صدای منو می شنوی بدون که با قلبم تحسینت می کنم بهت خدا قوت میگم مرد بزرگ

      ========================

      سعیده خانم اونجایی که تو دیدگاهت نوشته بودی…

      جاده و اسب مهیاست؛ بیا تا برویم

      فلوریدا منتظر ماست! بیا تا برویم

      یک عالمه خندیدم و‌ قشنگ می توانستم اون حس ذوق و شوق و لبخند عمیقی که روی صورتت هست رو حس کنم

      خودم هم الان که دارم می نویسم خیلی ذوق دارم اصلاً اشک تو چشامه به خدا :)))

      سعیده خانم جدیداً توی سپاسگزاری هایم بیشتر توحیدی رفتار می کنم

      بیشتر به خداوند میگم که من بنده هستم و تو ارباب منی، من بدون تو هیچی نیستم…

      و اگه تو هدایتم نکنی و دستم رو نگیری قطعاً از گمراهان خواهم بود

      همین دیشب هم داشتم فایل باورهای توحیدی حضرت علی در دعای کمیل رو می دیدم

      باورت میشه این فایل در دسته بندی باورهای ثروت سازه ؟!

      این ثابت می کنه توحید و ثروت چیزی جدا از هم نیست ؟!

      خلاصه می خواهم بگم به خاطر زیاد کامنت خواندن از شما و آقا حمید و بقیه دوستان

      من هم به لطف خدا داره شخصیتم توحیدی تر میشه و دارم بیشتر و بیشتر با خدا رفیق میشم و مقام بندگی خودم رو می پذیرم

      واقعاً بندگی هدا عزتِ

      خدایی که میگه بنده‌ی من با من باش پادشاهی کن هر چیزییییی که بخواهی بهت میدهم عزت اعتبار ثروت رابطه‌ی عاشقانه و…. مثل استاد عباس منش تو فقط من رو بپرست و فقط از من کمک بخواه

      دیگه زندگی از این شیرین تر ، از این لذت بخش تر ، از این ساده تر هم داریم ؟؟

      خدایا شکرت

      راستی عکس پروفایل هاتم خیلی قشنگه

      من با اجازه اسکیرین شات گرفتم :))

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
      • -
        سیدمجید حسینیان گفته:
        مدت عضویت: 3767 روز

        بنام خدا

        سلام محمدحسین عزیز

        نکته‌ی مهمی رو بیان کردی توی کامنتت که خواستم بخاطرش ازت تشکر کنم

        اونم اینکه با خوندن کامنتای عالی و توحیدی دوستانمون در این فصای توحیدی ما هم توحیدی‌تر میشیم و از ایمان این دوستان بهره‌ای هم به ما هم میرسه و رشد میکنیم

        با آرزوی بهترینها برای همگی‌مون

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1309 روز

        محمدحسین عزیییزم،سلام به روی ماهت

        ازت سپاسگزارم برادر راه دور من که با این نقطه ی آبی قلب من رو روشن کردی.

        خداوند به قلب من گواهه،به همون اندازه که برای امیر خوشحالم،از خوندن موفقیت هات خوشحال میشم و ذوق میکنم بی نهایت …

        راستش از بس این روزها اتفاقات خوب و جالب میفته که نمیدونم منظورم کدومش بوده،ولی احتمالا در مورد انتقالیم بوده که من فقط منتظرم به امید الله هروقت این مسیر به سرانجام رسید بیام از معجزاتش بگم.

        محمدحسین جان،توحیدی تر شدنت رو بینهایت بهت تبریک میگم،این رو کاملا از عشق و نور و قشنگی کامنتات میشه لمس کرد.

        از قلب مهربونت بی نهایت سپاسگزارم و به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمت عزیزم.

        قلبِ فراوانِ فراوان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      زهرا کاسه ساز گفته:
      مدت عضویت: 1510 روز

      سلام به سعیده ی عزیزم

      وای چه خبر خوبی سعیده جان

      مصاحبه استادی از فلوریدا با برادرتون

      تااین قسمت کامنتوخوندم حس کردم که اینم راهی که خدا بازکرده برای رفتن سعیده جون به امریکا

      واقعا خداروشکر که برادرتون عضو این سایت الهی شد وبه این زودی نتیجه گرفت

      خداروشکر که به حرف شما گوش کرد وبه نجواها توجه نکرد و هدایت خداروپذیرفت

      منم ارزو دارم که روزی همسرم عضو این سایت بشه و زندگی خودشوتغییر بده خییییییلی منتظر اون روزم

      و امیدوارم که به زودی برام این معجزه اتفاق بیوفته

      وای هنوز وقتی یادحرفتون میوفتم (مصاحبه با استادی ازفلوریدا)

      دلم قنج میره

      خدایاشکرت خدایا شکرت

      انشاءلله که به زودی خودت هم مهاجرت میکنی ونتیجه این ایمان وعملت رومیبینی

      درپناه خداباشی دختر مهربون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1309 روز

        زهرای نازنینم،سلاااام به روی ماهت

        ازت بی نهایت سپاسگزارم که برام نوشتی

        الهههی که خدااا از دهنت بشنوه،منم همراه امیر راهی بلادِ توحیدی آمریکا بشم و به استاد ابراهیم نشانم بپیوندم

        وااای از فکرشم ذوووق کردم و چشااام قلبی شد

        مرسی زهراجونم،برات از الله از هرچی که خودت میخوای بهترینِ بهترین هارو میخوام.

        دوست دارم و‌قلبِ فراوانِ فراوان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      منیژه حکیمیان گفته:
      مدت عضویت: 966 روز

      سلام خواهر توحیدی ودوست داشتنی

      چقدر از خواندن کامنتت لذت بردم

      چقدر نکته ودرس برام داشت

      ممنونم سعیده عزیز که با کامنتهای قشنگت کلی درس به ما می‌دهی ومسیر

      را برامون روشن‌تر میکنی

      برای امیر محمد عزیز آرزوی موفقیت دارم

      بهترین نتایج را برای سعیده عزیزم آرزومندم در پناه حق باشید ️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1309 روز

        منیژه ی عزیزم،سلام‌بروی‌ماهت

        ازت سپاسگزارم بی نهایت که برام‌نوشتی.

        خیلی خیلی ممنونم از لطفی که بهم‌ داشتی،حقیقت اینه که من کاره ای نیستم،اگر جمله ای از کامنت من براتون تاثیرگزار بود اعتبارش از الله و بس ..

        دوستت دارم و به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمت عزیزم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      آزاده کاکاوندی گفته:
      مدت عضویت: 1472 روز

      سلام به سعیده عزیزو توحیدیم

      خدایاشکرت در این سایت توحیدی هستیم و همه ازرنتایج هم خوشحال میشن

      خیلی برای امیرمحمد عزیز خوشحال شدم افرین به همت و اراده امیر محمد

      تحسینش میکنم به جای اینکه ناامید بشه با تلاشش درسشو ادامه داد و الان دعوت نامه از فلوریدای امریکا براش اومده

      این ینی تعهد و عمل به قانون

      افرین به همت بلندت امیر محمد جان بخ شخصه با افتخار بلند میشم و برات دست میزنم با تمام وجودم

      سپاسگزارم سعیده جان که برامون نوشتی

      خدایا شکرت خواهر و برادر با هم هم فرکانس هستند

      خدایا شکرت براب خانواده عزیز شهریاری

      به امید موفقیتهای بیشتر

      به امید دیدارهممون با استاد

      مرسی و سپاسگزارم نوشتی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1309 روز

        آزاده ی نازنینم،سلام به روی ماهت

        رفیقِ بهشتی من،ازت ممنونم یکبار دیگه با نقطه ی آبیت من رو غرق عشق الله کردی …

        بینهایت از لطف‌و‌محبتت سپاسگزارم

        الهی که در بهترین زمان و‌مکان هممون دور استاد جمع بشیم و از ذوقمون از سروکوله ش بالا بریم :))))

        قلبِ فراوانِ فراوان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      پاکیزه بارکزی گفته:
      مدت عضویت: 859 روز

      به نام خداوند بخشنده و مهربان

      خداوند از مومنان دفاع می‌کنند

      خداوند قدرت همه عالم هست

      خداوند حواسش به ما هست

      خداوند از ما بیشتر مشتاق هست تا به خواسته های مان برسیم اشک شوق بریزم و شکرگذاری کنیم

      سلامممم سعیده عزیزم سلام به روی ماهت به قلب درخشانت

      چقدررررر شما با مزه بیان میکنید

      سلام به امیر محمد عزیز و دوست داشتنی

      چقدررررر من از کمنت تان لذت بردم

      و چقدررررر عاشقانه عاشق این خدا هستم که مهربان هست

      زیادددد خوشحال شدم به امیر عزیز

      امیر جان اگر کمنت من را دیدی من بی نهایت برایت تبریک میکویم و از صمیم قلب برایت بهترین ها را از خدا میخواهم

      الهی به زودی بروی فلوریدا و استاد در آغوش بگیری

      الهی هر لحظه تان پر از عشق خدا شود

      کمنت سعیده عزیز هم بسیارر عالی و با مزه هست

      چقدررررررر در هر کمنت شما عشق و انگیزه موج میزند

      به امیر عزیز بسیارررر خوشحال شدم

      الهی شکرت صد هزار مرتبه که ما را خالق زنده گی‌خودمان هست کردی

      خدایاااا کرور‌کرور شکرت

      با خدا شاد و ثروتمند باشین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1309 روز

        پاکییزه ی قشششنگم ،سلاااام بروی مااااهت،صدای من رو‌میشنوی از وسط بخش ICU، شیفت شب،کفشامو درآوردم،پاهامو انداختم روی صندلی دیگه :)

        و دارم به آهنگ هنگامه گوش میدم همراه با بشکن ریز…

        به خاطر تو می خونم یا تو یاهیچ کس دیگه

        قدر چشاتو می دونم یا تو یا هیچ کس دیگه

        به خاطر تو می شکنم یا تو یاهیچ کس دیگه

        من از تو دل نمی کنم یا تو یا هیچ کس دیگه

        همیشه وقت عشق بازی با خدا این آهنگ رو‌ تو خونه میزارم و شلنگ تخته میرم برای خودم :)))

        خوش میگذره پاکیزه:)

        تنهایی توحیدی خیییلی خوووش میگذره:)

        گاها از ذووق‌توی‌دلم جیییغ میکشم بالا و‌پایین میپرم :)))

        شانس آوردم همسایه پایینیمون اسباب کشی کرده رفته و بعدی هنوز نیومده :)

        عاشقتم باشه ؟

        به امید اون‌روزی که این آهنگ رو‌باخووودت گوش بدیم و بخندیم و‌برقصیم و لذت ببریم از وعده ی حق خدا‌وند

        دختر مهربون سایت،قلب روشنت،صورت مثل ماهت رو‌به الله یکتا میسپارمت.

        به امید دیدارت در بهترین زمان و‌مکان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      ژینا صالحی گفته:
      مدت عضویت: 752 روز

      سلام بهت سعیده قشنگم

      دوست عزیز و‌ توحیدی من

      وای سعیده با اون آیه ای که اول کامنتت گذاشتی قلب من‌ رو‌ زیر و رو کردی،چند بار خوندمش و هر بار انگار نور به قلبم میبارید

      واقعا راسته که میگن از همونننننن لحظه ی اولی که شروع میکنی به کار کردن رو خودت و به خودت تعهد میدی که تو مسیر الله باشی ، به سرعت معجزات و هدایتای خدای قشنگت رو میبینی.

      خداوند از طریق کامنت زیبای تو و اون آیه ای که اول کامنتت نوشتی با من حرف زد خیلی صریح و ساده و بی پرده

      بهم گفت این غاری که بهش پناه گرفتی این سایت توحیدی دقیقا جای درستیه

      بهم گفت دمت‌ گرم ژینا که شبکه های اجتماعیت رو پاک کردی و چسبیدی به این سایت.

      دقیقا طبق اون آیه زیبا اینجا همون جاییه که وقتی از آدمای مشرک ، آدمایی که غیر از خدا رو پرستش میکنن خسته میشی به اینجا پناه میگیری و از همون روز اول خدا گشایش و آسانی در کارت ایجاد میکنه

      خدایا شکرت

      ازت ممنونم سعیده قشنگم که از طریق کامنت زیبات مهر تاییدی زده شد بر راه درستی که پیش گرفتم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1309 روز

        سلام به زیباترین ژینای دنیا،چنین دلنشین و دلبر چرایی….؟

        سلام و سلامتی و نور و عشق ورحمت الله به قلب مهربونت

        ازت سپاسگزارم که برام نوشتی،دقیقا تعبیر من از آیه 16 سوره کهف، فقط و فقط سایت و دوره های استاده،همیشه خداوند با این آیه بهم تاکیید میکنه فقط روی خودت کار کن و توی سایت مقیم بمون تا هدایت های من بهت برسه …

        ژینای نازنینم، یک پاسخ ازت در عقل کل خوندم که از من به نیکی یاد کردی، ازت سپاسگزارم عزیزم

        الهی که بزودی بیای و خبر خانوم دکتر شدنت رو بهمون بدی

        دوستت دارم و به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمت.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      جواد بایرامی گفته:
      مدت عضویت: 1924 روز

      سلام و درود فراوان خدمت خانم شهریاری عزیز

      ممنون از کامنت بسیار عالی شما

      کلام شما همواره سرشار نور خداست

      جملات شما ، مال شما نیست

      از سرچشمه الهی فوران می کنه و در قالب کامنت نقش می بنده

      آیه هایی که می نویسید چقدر عالی و به جا و دلنشین هستند.

      همیشه از کامنت شما انرژی خالص الهی ، روزی من میشه.

      توحید و توکل ایمان شما ستودنی است

      درک عالی شما از بندگی حقیقی خداوند ، تحسین بار انگیز هست.

      هم زمانی ها و معجزات شما که در کامنت های قبلی تون برای ما بیان کردید ، فوق العاده شگفت انگیز و متحیر کننده است.

      تعهد و باور و یقین شما ، برای من بسیار آموزنده است .

      با تمام وجودم پیشرفت و بهبود شما رو تحسین می کنم

      آفرین بر شما بانوی توحیدی و شجاع و متعهد

      لذت می برم از توانایی عالی شما در کنترل ذهن و خلق آگاهانه زندگی تون.

      کلی آگاهی برای من خلق کردید

      از خداوند مهربان ، برای شما و تک تک عزیزانتون سلامتی و تندرستی و شادی و خوشبختی و موفقیت و ثروت رو طلب می کنم.

      تک تک ثانیه هاتون سرشار از حضور خدا…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1309 روز

        سلام به برادر عزیزم،آقا جواد

        بینهایت سپاسگزارم که وقت ارزشمندتون رو گذاشتید و برام نوشتید.

        تحسین شما،تجلی قلب روشن و خوبی های خودتونه،خیلی خیلی ازتون ممنونم.

        کامنت شما هم بسیار عالی بود،با شنیدن موفقیت هاتون قلبم روشن شد و ایمانم صد ها برابر

        شما و خانواده ی قشنگتون رو به دستان قدرتمند الله یکتا،نورِ آسمون ها و‌زمین میسپارم.

        قلبِ فراوانِ فراوان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      مریم جوان گفته:
      مدت عضویت: 1350 روز

      سلام سعیده جان

      مثل همیشه غوغا کردی با کامنتت ، چقدر برای موفقیت برادر عزیزت خوشحال شدم و چقدر پشتکارشون رو تحسین کردم

      و احساس لذتی که از این موفقیت داری رو درک میکنم و من در برابر موفقیت برادرانم ( 2 برادر دارم ) همیشه به وجد میام و سر از پا نمیشناسم

      وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا یَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْکَهْفِ یَنْشُرْ لَکُمْ رَبُّکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَیُهَیِّئْ لَکُمْ مِنْ أَمْرِکُمْ مِرْفَقًا ﴿١6﴾

      واکنون که از آنان و آنچه غیر خدا می پرستند، کناره گرفته اید، پس به این غار پناه گیرید تا پروردگارتان از رحمتش بر شما بگستراند و در کارتان آسایش و آسانی فراهم آورد. (16)

      این آیه قرآن برای من مصداق همین سایت رو داره که با ورود به این مکان مقدس بریده میشی از نازیبایی ها و افکار منفی و نتیجه اون ورود نعمته که شامل آرامش و آسایش و سلامتی و شادی و ثروت هست و آسون میشه همه چی

      سعیده جانم از خدا میخوام که همیشه نورش به قلب همه ما بتابه و همیشه در پناه خدا باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1309 روز

        سلام به مریم نازنینم

        بی نهایت سپاسگزارم که وقت ارزشمندت رو گذاشتی و برام نوشتی

        الهی که همیشه خودت و برادر های عزیزت غرق عشق و نور الله باشید.

        آره مریم جان،واقعا ایه 16 کهف ،فقط و فقط من رو یاد سایت و دوره های استاد میندازه…

        و‌من هربار خودم رو اینجا مقیم کردم خداوند درهایی برام باز کرده که به خوابمم نمیدیدم…

        دوستت دارم مریم عزیزم

        و به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمت عزیزم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      رسول خانکی گفته:
      مدت عضویت: 1143 روز

      سلام به سعیده توحیدی

      خواهر جانم

      الهی که تنت سالم باشه همیشه

      آبجی جان خوب داری بالا بالا میری آسانسوری

      فرکانسهات باعشق دریافت میکنم

      نوش جان میکنم

      الهی خدا به هر لحظه زندگیت برکت بده

      خدارا شکر برای حضورت

      خدارا شکر برای بودنت تو سایت

      خدارا شکر برای این جملات و تجربیات توحیدی

      الهی خدا نگهدارت باشه آبجی جان

      خدا میدونه هر وقت حالم بالای بالا باشه باید برات کامنت بنویسم

      جالبه که الان با یه ربع رقص چهار نفری با آهنگ عمو حسن یادت کردیم

      و هم من و هم فاطمه جان با عشق برات نوشتیم

      الهی که در پناه کریمانه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1309 روز

        یه طرف جنگه یه ور خنده یه ور مسخره بازی

        نبینم یه وقت اینجا، کسی به کم بشه راضی

        نه نمیدیم امون اصن

        میخوایی بشینی تو نمون اصن

        از همین حالا تا خود صبح رو ریپیته عمو حسن

        (نرو حالا خیلی زوده، نرو حالا خیلی زوده)

        امشب جمعن گرگ و پلنگا

        تو راهن باز بگو وا کنه چند تا

        تورم اون خوشگله خوب تو تله انداخت

        ولی حق داری خوب چیزیه الحق و الانصاف

        سلااااام به برادر عزیییزم،صدااای من رو میشنوی از وسط بخش ICU شیفت شب!

        همزمان که دارم به این آهنگ گوووش میدم :)) تازه با دستم بشکنم میزنم :)))

        دوربین حراستم بالاسرمه:)

        چه اهمیتی داره؟! :))

        داداش عرضم به حضورت که طبق معمول ،5تا مریض داریم با 3تا پرستار،منم کلا یک مریض بی دردسر دارم،نشستم واسه خودم کامنت میخونم،قران میخونم،اهنگ گوش میدم،شلنگ تخته میندازم :))))

        دور سر هر چهارتاتون بگردم،الهی که همیششه به رقص و شادی باشید،الهی بزودی در بهترین زمان و‌مکان با دوستای هم مدار همدیگرو ببینیم و با این آهنگ تا صبح بزنیم برررقصیییم:)

        بعد من به فااااطمه جااان اشاره کنم و بگم داداااش رسووول:

        تورم اون خوشگله خوب تو تله انداخت

        ولی حق داری خوب چیزیه الحق و الانصاف

        :)))))

        دوستون دارم بی نهایتِ بی نهایت

        جمع چهار نفرتون همیشه غرق نور الله ،نورِ آسمون ها‌و‌زمین

        قلبِ فراااوانِ فرااااوان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      فرشته شریفی گفته:
      مدت عضویت: 1306 روز

      بنام خدای مهربان

      سلام عزیزه دلم

      دوست هم مدار و هم‌فرکانسی من

      بینهایییییییتتتتتت لذت بردم

      از خداوند برای برادر عزیزتون ارزوی خوشبختی و موفقیتهای بیشمار رو میخام

      سعیده عزیزم همیشه در پناه الله یکتا باشی

      ایده نوشتن هدف برای پاییز امسال خیلیییی عالی بود

      همین فردا میشینم و لیزر فوکس میزارم‌روش و انجامش‌میدم

      خیلی ممنونم ازت دوست خوب من

      درپناه الله یکتا باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1309 روز

        سلام به فرشته ی فرشته

        ازت سپاسگزارم بی نهایت که لطف کردی و برام نوشتی

        خداروصد هزااار مرتبه شکر که برای خودت هدف انتخاب کردی

        زودی بیا و‌برامون از معجزات تمرکزت بنویس‌ و قلبمون رو به نور ایمان الله روشنتر کن.

        بوووس به کله ی قشنگت

        قلبِ فراوان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      Beti گفته:
      مدت عضویت: 730 روز

      وای سعیده نمیدونی چقدر دوستت دارمممم

      با اینکه سنت از من خیلی بیشتره ولی خیلی حرف هات توی قلبم میشینه

      امروز خدا منو هدایت کرد به کامنت تو

      جالبه اول منو هدایت کرد به فایل هدفگذاری و بعد این کامنت…

      من دارم مهاجرت میکنم خداروهزار مرتبه شکر، با کمک های خودش…اصن خود خدا داره منو میبره…

      و همش داشتم فکر میکردم چجوری این همه زبان بخونم(راستش هم باید انگلیسی بخونم هم زبان همون کشوری که میخوام برم رو)

      و چکار کنم که نمیتونم تمرکز کنم و هیچ پیش زمینه ای ندارم

      خدا با این کامنت تو باهام حرف زد…قشنگ بهم گفت تمرکز لیزری بذار روی زبانت…

      شاید برای خیلیا واضح باشه ولی من هیچ ایده ای نداشتم چکار کنم که بتونم زبان بخونم و از ذهنم نپره که خدا راهو بهم نشون داد. با اینکه عاشق یادگیری زبان جدیدم ولی چگونگی شو نمیدونستم و الآن خدا بهم گفت.

      اول از خدا و بعد از شما ممنونم، خیلی خیلی زیاد:>>> بابت نوشتن این داستان که از تک تک جملاتت خدا باهام حرف زد…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      وهاب زارعی گفته:
      مدت عضویت: 2418 روز

      سلام خواهر مهربانم

      اول بزار اشکم رو پاک کنم

      اول که کامنت رو خوندم حسودیم شد که چرا همچین خواهری تو زندگیم نبوده

      بعد دیدم چرا باید این حس خوبو خراب کنی آخه و حسم و بهتر وبهتر کردم با چند بار خوندن متن

      بعد یاد حرف خدا افتادم که این روابط بین ماها نه بوده و نه خواهد بود و ما همه ازخداییم

      پس شما هم خواهر منی (:

      خیلی کامنتت قشنگ بود که دلم رو لرزوند و قلبم رو باز کرد

      خدایا خیرت بده که اینقدر ما رو به جاهای خوب بردی و احساس خوب برامون ساختی

      بازم ازین متنای عالی بزار

      در پناه خدا باشی و همیشه با بهترینها

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: