https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/10/abasmanesh-12.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-10-23 05:17:292023-11-09 06:25:33سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 222
363نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلااااااااام سلااااااااام و سلاااااااااااام خدمت استاد عباسمنش، خانم شایسته و همه دوستان عزیزم
بینهایت سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده؛ خدایا با تموم وجودم با تک تک سلول های بدنم سپاسگذارتم که منو به این مسیر و به سایت استاد عباسمنش هدایت کردی
استاد عزیزم با تموم وجودم با تک تک سلول های بدنم سپاسگذارتم بابت قلب مهربونتون که این زیبایی ها، این ثروت ها، این نعمت ها و این فروانی هارو با ما به اشتراک میذارین؛ استاد من خیلی چیزا از شما یاد گرفتم، خیلی خواسته ها از وقتی شما و خانم شایسته رو در سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت رو دیدم تو من شکل گرفت؛ اصلا نمیتونم چطور این حالمو وصف کنم، این آرامشی که دارم این حال خوبی که دارم؛ استاد منم همین الان از پیاده روی اومدم، این منطقه ایی که به لطف خدای متعال دارم توش زندگی میکنم، 100 هکتاره و بیشترین ویلاها و شهرک هارو داره، ویلاهای لوکس و سوپر لوکس، یک جنگل بسیار فوق العاده داره: استاد این خونه ایی که الان دارم توش زندگی میکنم، این استقلال، آزادی، این آرامشی که الان دارم نتیجه کار کردن روی سایت شما و آموزش های شماست، نتیجه دیدن زیبایی ها، فراوانی ها و نعمت هاست، نتیجه رفاقت با خداونده، نتیجه عبادت خداونده؛ استاد من وقتی پیاده روی میکنم دارم خداوند رو عبادت میکنم دارم ازش بخاطر بدن سالمی که دارم سپاسگذاری میکنم و میرم پیاده روی تا بدنمو سالم نگه دارم، وقتی رو سایت کار میکنم وقتی رو فایل ها کار میکنم، زندگی در بهشت میبینم، سفر به دور آمریکارو میبینم، کامنت مینویسم دارم از خداوند سپاسگذاری میکنم دارم خداوند رو عبادت میکنم، دارم به روح و ذهنم خوراک های مناسب میدم؛ استاد نمیدونم چطور از شما تشکر کنم؛ فقط میخام بهتون بگم خیلی دوستون دارم و عاشقتونم
استاد من جلسه 3 روانشناسی ثروتم؛ و تو این جلسه شما حجت رو تموم کردین که تموم اتفاقات و شرایط زندگی شما نتیجه افکار و باورهاتونه؛ میخام بگم شما چقدر خوب رو خودتون رو ذهنتون و رو باورهاتون کار کردین که به بهترین، زیباترین و ثروت مند ترین کشور دنیا هدایت شدین، و زندگی رها و آزاد دارین، از تک تک لحظات زندگیتون لذت میبرین، آزادانه هر وقت هر جا دوست دارین میرین، بهترین لذت هارو تجربه میکنین؛ به استقلال زمانی و مکانی و مالی رسیدین؛ رابطه رویایی با خانم شایسته دارین و چرخ زندگیتون از همه جهت رونه رونه؛ ایول استاد ، دمتون گرم بابت شجاعتتون که رویاهاتون رو دنبال کردین و بابت تعهدتون که به بهترین شکل ممکن رو خودتون کار کردین و این زندگی نوش جانتون، گواری وجودتون
استاد واقعا از این فایل و از این زیبایی ها لذت بردم؛ اون جنگل های فوق العاده زیبا، سرسبز، اون آسمون آبی و خوشگل، اون کلبه ایی که وسط صحرا بود؛ وقتی اون کلبه رو تک و تنها وسط صحرا دیدم تموم وجودم سرشار از شورو شعف شد.
استاد من هر لحظه دارم از شما یاد میگیرم اینکه با قلب مهربونتون از خداوند و از اون زیباییی ها از جنگل ها بصورت عملی سپاسگذاری کردین و اون جنگل تمیز و زیبارو تمیز تر کردین و الحق که خانم شایسته شاگرد نمونه و برتر شماست که ایشونم وقتی دید استاد این حرکت زیبارو انجام داد مثل همیشه ایشون هم اولین نفر از شیوه استاد پیروی کردن؛ خدایی شما زوج نمونه ایی هستین
از شما و از زندگیتون باید فیلم گرفت؛ هر روز صبح تو تموم کشورهای دنیا شبکه یکش پخش کرد
و یکبار دیگر من عظمت خداوند رو تو قاب سایت شما دیدم؛ اون سنگ های بسیار بزرگ و زیبا که شاهکاره خداونده در دل جنگل؛ خانم شایسته هم که دیگه حرفه ایی شده تو فیلم برداری، انقدر قشنگ فیلمبرداری میکنن انگار ما خودمون اونجا حضور داریم و داریم این زیبایی هارو از نزدیک میبینیم
استاد منم دوست دارم مثل شما به استقلال زمانی و مکانی و مالی برسم
منم مثل شما تو شغلم به مسیری هدایت بشم از تک تک لحظات زندگیم لذت ببرم؛ مثل شما، کارو زندگی و تفریح و عشقم یکی باشه
منم دوست دارم مثل شما تراک کمپر بگیرم بزنم تو دل جنگل، مثل شما برم پیاده روی، لخت بشم نسیم خنک سر صبح بخوره به بدنم( راستی استاد ایول چه بدن زیبایی دارین، خدایی حال کردم بدنتون رو دیدم، خیلی خوشگله بدنتون)
منم دوست دارم مثل شما هدایت بشم به بهترین، زیبا ترین و ثروت مندترین کشور دنیا که انقدر برای خودشون و مردماشون ارزش قائلن که این مسیر های زیبا رو درست کردن برای پیاده روی، برای موتور سواری؛ از این تابلو های خوشگل راهنما نصب کردن؛ چرا انقدر این کشور نظم داره و رو اصوله؟ چرا این کشور اینقدر زیباست؟ خدایی استاد نوش جونت شما لایق حضور تو این کشور هستین
استاد منم دوست دارم مثل شما با موتور بزنم تو دل این جنگل ها
منم دوست دارم مثل شما چرخ زندگیم روون باشه، منم دوست دارم مثل شما توحیدی زندگی کنم به معنای واقعی شما بهترین الگو از هر جهت برای من و همه دوستانی هستین که اینجا حضثر داریم
خدایا با تموم وجودم با تک تک سلول های بدنم سپاسگذارتم که این چشم هارو بهم دادی تا من این زیبایی هارو ببینم و لذت ببرم و تحسین کنم و با تموم وجودم سپاسگذارتم که این انگشت های خوشگل رو بهم دادی و من دارم این حرفایی که بهم میگی رو اینجا مینویسم
خدایا با تموم وجودم و با تک تک سلول های بدنم سپاسگذارتم و عاشقتم
کامنتهای قشنگت همه جا هست و همه جا بوی توحید و ثروت میده،انگار تو هم از جنس توحید وثروت شدی
تحسینت میکنم این تعهد عظیمت رو و نتایج خیره کننده ات رو .
افلاطون عزیز صد در صد این ماییم که زندگی خودمون رو از هر لحاظ خلق میکنیم ،منتها نا خود آگاه و الان که قوانین رو یاد گرفتیم داریم خود آگاه کار میکنیم تا این خود آگاه در آینده بشود نا خودآگاه و خود بخود ران بشه و برامون توحید وتولید و توحید بباره
سلااااااام سلاااااااام وسلااااااام خدمت ابراهیم جان عزیزم
با تموم وجودم سپاسگذارتم بابت کامنت فوق العاده ایی که برام نوشتی: با تموم وجودم سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده و من اینجام کنار شما بهترین آدمای روی کره زمین
سلااااام سلاااااااااام سلااااااااااام افلاطون عزیزززز دوست خوش قلب من
وای که نمیدونی با کامنتت چیکار کردی با من
دقیقا اون انرژیو هیجان و اون حس و حال کامنتتو به آغوش کشیدم و با بند بند وجودم درکش کردم
ممنونم از اینهمه انرژی که تزریق کردی به کامنتت
لطفا بیشتر برامون کامنت بزارید من واقعا از خوندن کامنتهای شما و نتایجتون لذت میبرم ولی میبینم بیشتر اوقات برای محصولات کامنت میزارید لطفا بیشتر تو فایلهای دانلودی راجب نتایجتون بگید تا ماهم سرشار از شوق بشیم و انرژی بگیریم و الگو بگیریم
عاشقتم دوست من
در پناه فرمانروای کیهان کسی که تمام قدرتها به دستشه میسپارمت
سلاااااااااااام سلاااااااااام و سلاااااااام خدمت دوست عزیزم زری خانم
با تموم وجودم و با تک تکسلول های بدنم سپاسگذارتم بابت کامنت فوق العاده ایی که برام نوشتی؛ و بینهایت سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده و من اینجام کنار شما بهترین آدمای روی کره زمین
چرا انقدر شما خوبین؟ چرا انقدر شماها مهربونین؟
اگه بدونی چه حال و احساسی به قلب من روانه کردی با این کامنتی که برام گذاشتی، خیلی حس خوبی دارم؛ از اعماق وجودم سپاسگذارتم
به روی چشششم حتما حتما حتما به لطف و هدایت الله مهربان رو فایل های دانلودی کامنت مینوسم چه درخواست قشنگی ازم کردی؛ هیچ وقت فکر نمیکردم کسی بیاد بهم بگه کامنت هات ارزشمنده برامون بیشتر کامنت بنویس یه حس فوق العاده ایی بهم دادی؛ از خدا میخام این حال خوب و انرژی مثبتی که بهم دادی 1000 برابرش برکتش به زندگیت برگرده
منم عاشقتم عزیزم
بهترین هارو از خداوند وهابم برات خواستارم؛ آرامش روزافزون خداایی و نعمت و ثروت آسمانی نصیب قلب مهربونت زری جان
با تموم وجود سپاسگذارتم که برام کامنت نوشتی و بینهایت سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده و من اینجام کنار شما بهترین آدمای روی کره زمین
عکس پروفایل زیباتو دیدم: داستان هدایتتو خوندم وچقدر خوشحال شدم که به لطف الله مهربان به مسیر علائقت هدایت شدی وچقدر خوشحالم که 222 تا کامنت نوشتی؛ آفرین میگم بهت و تحسینت میکنم که داری رو خودت کار میکنی: قطعا قطعا به تموم آرزوهات و خواسته هات میرسی فرشته جان؛ چون تولایقشی، چون اینجایی یعنی قراره به همه خواسته هات برسی
با قدرت برو جلو؛ منتظر شنیدن نتایج شگفت انگیزت هستم فرشته جان: بهترین هارو از خداوند وهابم برات خواستارم؛ آرامش روز افزون خدایی و نعمت و ثروت آسماتی نصیب قلب مهربونت فرشته جان
وقتی تو این فایل از نتایج ابتدایی دوره احساس لیاقت گفتی من هم میخوام بابت خریدن این محصول و بودن در دوره انلاین احساس لیاقت بهت تبریک بگم و از خداوند این دوره رو برای همه دوستداران خواستارم
تحسینت میکنم تمام قد بخاطر اینکه عنصر وجودتو داری میشناسی و از تمام ظرفیت هات داری استفاده میکنی و خودت رو لایق و ارزشمند میدونی برای تک تک نعمت هایی که خداوند برای بندگانش فرو فرستاده
امیدوارم که سعادت حضور در این دوره برای من هم فراهم بشه.
بهترین ها سهم زندگی ت باشه سمیه جانم و همواره در شادی و عشق و برکت الله باشی
من تمام روز از سین سلام اول سخنرانی ها وفایلها.تا سین سعادتمندی ما با درخواست شما نازنین استاد خوبم عباس منش .لحطه به لحظه حال خوبم رو تحویل لحظات بعدی میدهم وبسیار سپاسگذارم که با شما واین خانواده عزیز سایت گهربار شما من تمام سلولهای رو پر کردهام ا ز زیبای دانای ونیکوی. وحافظه سلولی بسیار عالی پر میشود وکپی برداری میشود وباهم لذد میبریم ا بودن در این جهان زیبا واین خود بسیار جاز سپاسگذاری دارد ..
خوشحالم هستم وبودنم را تحسین میکنم .
این مقاله بسیار بسیار بسیار زیبا پرمثما واموزنده ار دوست عزیز….علی ابودردایی .
واقعا دگرگون شدم واینجا کپی میشود تا دوستی دیگر دگرگون شود لذد بردم ممنون وسپاسگذارم .
با سلام :
اگر کسی این متن را بخواند و باور کند
تنها سلامتی در تمامِ ابعادِ زندگی اش را باور خواهد کرد
چون در من کشت وکار شد و به بار نشست :
فراتر از مسائل ارثی هستیم
اسیر مسائل ارثی و وراثت نشویم ((چگونه به امپراطوری عینکم و عادتم پایان دادم )) :
جامعه پُر است از افرادی که در یک حالت است که تسلیم هستند و فکر میکنند دیگر هیچ کاری در مقابل آن نباید کرد و تسلیمِ محض ابدی شد، و آن هم بیماریها و نشانه هایی است که اغلب اشاره میکنند این ارثی است ،
کاریش نمیشه کرد، چرا عینکی است؟ هیچی ، ارث است
چرا قند داره؟ هیچی ارثی است
چرا اینقد چاقه؟ ارثیه ،از باباش رفته
چرا اینقد این طایفه صداشون بلنده؟ ارثی است
چرا این بچه گوشش ناشنواست؟ ارثی است
چرا اینا همه کَچَلند؟ هیچی ، ارثی است
و از این مسائل
چرا اغلب و شاید 99/9درصد مردم وقتی ایرادی می بینند ، بیماری ومساله ای، سریع دست به دامن ارثی بودن میزنند
ذهن هر آنچه که الهام وار ابداع کرد بدان که صحیح است ،
و گرنه این گفته و الهام به ما نمی شد ،
اگر بگوییم که ارث کیلو چند ،
من فراتر از هر نوع بیماری و قند و چربی و چاقی و …… هستم ،
ارث یک باور است که ریشه کرده ،
و هر چیزی را هم میتوان ریشه کن کرد
بیماریها تنها از افکار و باورهای ترس آور و مخرب در طی زمان شکل میگیرند ،
اگر باور کنی این ارثی است ، درست باور کردی
و تا ابد در این باور خواهی ماند .
اگر باور کنی ارثی است و خوب میشود و
ذهنیت و افکار و باورهایت بر خوب بودن بنا شود
باز هم درست باور کردی و
به سمت خوب بودن حرکت میکنی .
اگر باور کنی که این حاصل باورهای منفی و بی پایه و اساس گذشته ی من است
و حالا که متوجه شدم
باورهایی جدید در خود بنا میکنم و چندی دیگر شبیه همین باورها میشوم ، باز هم درست فکر کردی .
دنیا به آنچه که باورهایت بگویند
به شکل همان پاسخگو است
چه بسیار انسانهایی که پذیرفتند این مرض قند ، این بیماری قلبی ، این سرطان خوت ، ارثی است ، و آنها حتی یکبار، باور کنید ، حتی یکبار ، این فرصت را به خود ندادند که انسان میتواند با تغییر ذهنیت و افکار و باورهایش ، تمام مسیر زندگیش را تغییر دهد ،
واقعا یکبار شجاعت یک فکر جدید نداشتند
و عاقبت بخاطر همان از دنیا سفر کردند ،
دنیا را نتوانستند جای بهتری کنند
اگر نتوانی دنیا را به جایی زیبا برای زندگیت تبدیل کنی
، هزار بار هم خود کشی کنی ،
هزار بار درخواست مرگ هم کنی ،
همین شکل افکار و فرکانس ها و باورها را با خود خواهی بُرد
اگر شکل و فُرم زندگیت بر مبنای مدام اعتراض و شکایت از دیگران و گِلِه کردن باشد ،
همین شکل خصوصیتت را در جهانهای بعد با خود خواهی داشت
ما در ابدیت سیر میکنیم ،( (هر ویژگی که داریم ، روح ماست و هر جا که برویم همان هستیم) )
اگر شکل و فُرم زندگیت صحبت از بیماری و مرض و قرص و دکتر و این بخورم وآن نخورم باشد ، همین شکل و فرم با تو هست
پس تقاضای مرگ نکنیم ،
از رنج ها و سختی هایی که میکشیم و تنها دلیلش تفکرات ماست به بُغض نرسیم،
تنها باور را عوض کنیم
شکل افکار و باورهایی که ما از خود در طی زمان و تجربیات زندگی میسازیم با ما خواهند ماند ،
چون آنها بخشی از روح ما هستند ،
آنها شاخ و برگهای روح ما هستند
پس چرا از این فرصت زیستن، عالیترین باورها و تفکرات را بر پیکره ی روحم وارد نکنم،
اگر پذیرفتی این مساله ارثی است
و با تمام وجود باور کردی ،
آن مساله با تو تا ابدیت خواهد ماند
اگر پذیرفتی که این بیماری ارثی است
یعنی اینکه خداوند و کائنات این مساله را نسل به نسل به من داده اند و هیچ راهی برای درمان آن نیست
واقعا آیا میتوان قبول کرد ذراتی که هیچ خاصیتی مثل بیماری نمیتوان برای آن تعریف کرد چون ذرات لرزش های کوچک و ارتعاشات هستند را به ارث ربط دهیم ؟؟؟
ما تنها از لرزش ها و ارتعاشات هستیم و تمام مسائل بیماری ، خوشحالی ، سلامتی ، فقر ، رنج و……… ساخته ی ذهن ماست
*چگونه عینکم را شکستم :
10 ساله بودم ، اتفاقی به ساعت روی دیوار اتاق نگاه کردم و کمی پلکپلک زدم، آن هم فقط صرف شیطون بازیهای بچگانه، مادرم همان شکل و فُرم مرا دید ،
اشاره کرد و گفت : چشات ضعیفه که اینقد پلک پلک میزنی ، من که چیزی از ضعیفی و قوی بودن نمیدونستم،
مادر که فقط شکوه پسر و فرزندانش میخواهد
و فقط قصدش بهتر و بهتر شدن من،
ولی از قوانین چیزی فرا نگرفته بودند ،
او همان شروع بذری از ((ضعیفی چشم))در من کاشت و به راستی که هر قطعه ای از بدن ،
هر عضوی از بدن را اگر ضعیف بدانی ، بزودی ضعیف میشود
مادر مرا به چشمپزشک و دکتر و عینک و.… فرستاد و خلاصه من عینکی شدم.
اگر چه مادرم روزها و شب ها عاشق این بود که طبیعی ترین حالت را از نظر ذهن خودش در من ایجاد کند ،
اما من از نظر خودم عالی و طبیعی بودم ،
اگر چه مادرم بسیار در تقلا بود که من بهتر و بهتر شوم
اما اعمال او از نظر کائنات و قوانین هستی
کاملا مرا با آن بیماری بیشتر ترکیب میکرد
فرزندان شما عالیترین هماهنگی را در خود دارند ،
و تنها دلیل ناهماهنگی و بیماری آنها فشارها و کنترل کردن هایی است که ما بر آنها وارد میکنیم ،
و ما آنها را به باورها و تفکرات خودمان شرطی شان میکنیم ، همان باورها و تفکراتی که ما نیز خود از طفولیت مان به آن شرطی شده ایم
مادرم هر ازچندگاهی عینکم را عوض میکرد ،
و روزها میگذشت و بر ضعیفی چشممن بیشتر میشد ،
اعضا و جوارح ما پیکره ی روح هستی و خلقتند ،
ضعیفی در آنها وجود ندارد
مگر اینکه افکار ما آن ضعیفی را خلق کند ،
سالها بر من برچسب زده شده بود،
در میان فامیل ،
در میان دوستان ،
در میان کوچه و بازار ،
در مدرسه ،
در باشگاه ،
در دبیرستان و دانشگاه ،
برچسبی که روی آن نوشته بود تو چشمانت ضعیف است و ضعیفی هم روز به روز بیشتر میشود
چقدر بَلَد هستیم که حرفهای مردم را خوب بشنویم
ودر خود ترکیب کنیم و در خود نگهداری کنیم ،
اما گوش را بر الهامات و زیباییهای درون که سخن هستی
است ، می بندیم
خیلی ها سوال پرسیدند که چقد ضعیفه؟
خیلی ها پرسیدند خیلی ضعیفه ، عمل کن
خیلی ها به شکلهای مختلف بر جسب های رنگی بر من چسباندند ،
و این برچسب ها فقط باورها بودند ،
فقط و فقط باورها بودند که من آنها را به واقعیت تبدیل کرده بودم ،
این قدرت بی نهایت انسان است که هر چیزی را میتواند از فکر آغاز کند و آن را به حالت ماده در آورد
این بذر ضعیفی براستی که در من رشد کرد و نهال شد ،
رشد اصلی آنزمانی صورت گرفت که صحبت از ارث و…شد که این ضعیفی ارثی است و وقتی بحث ارث را اکثرا می پذیرند دیگر تسلیم محض آن بیماری میشوند
و تنها نیمنگاهی به قضا و قدر و شانس دارند،
تا جایی که شماره چشمان من از مرز 15 گذر کرد ،
عدد بالایی بود
هر چند که نیت اصلی هر مادر
بودن فرزند در خوشبختی دائمی است
اما شکل برخورد مادران با فرزندان خیلی مهم است
تصور کن مادرم اگر اصلا آن روز که من ساعت روی دیوار را مشاهده میکردم ، کاری به من نداشت و آن بذر را درمن نمی کاشت مسیر زندگی من چقدر متفاوت تر از الآن بود
و من از آن تضاد یاد گرفتم که هیچ گاه به تک فرزندم هیچ کاری نداشته باشم
فقط تنها کاری که می توانم با او داشته باشم
این است که اجازه بدهم که او خودش باشد
و من فقط خود را تربیت کنم
بهترین حالتی که پدران و مادران میتوانند در همه حال به فرزندان خود کمک کنند
آنست که خود پدر و مادر هرکدام جداگانه در صلح با خودشان باشند
نیازی نیست فرزند را تربیت کرد ،
او تازه از منبع و روح هستی و روح خدا آمده ،
تربیت شده و آکبند در اختیار ماست ،
او بی نقص است و نیاز به دست کاری و تربیت و مربی گری تو ندارد ،
اتفاقا آن کسی که قرار است تربیت شود منِ پدر و منِ مادر است
پدران و مادران هستند که خود را تربیت کنند
و راهنمای خود شوند و
بدانند که هر چقدر خود را تربیت کنند ،
راه برخورد با دیگران و فرزندان را می آموزند
هیچ اندام و عضوی از بدن ضیف نمیشود و ضعیف نیست
اندام ها زاییده شده از ارتعاشاتِ هستی اند
اندام ها و اعضا ما در محافظت دائمی و ابدی کیهانند
اندام ها، چشمان و گوش ها و پوست و سر و استخوانها و..همه به ارث رسیده از پیکره یِ خداوندند
بیماری و ضعف تنها زاییده ی ذهن توست ،
ذهنی که همراستا با منبع نیست
من تا 28 سال با عینک زندگی کردم ،
عادت کردم ،
عادت کرده بودم یک ابزار بیرونی باید باشد تا من باشم
عادت کرده بودم که یک ابزار بیرونی باید باشد تا چشمان من هم باشد،
آن دوران طفولیت و شیوه و ارتعاش دوران طفولیت داشت فراموش میشد ، کودکی که مدام هم راستا است با منبع نیاز به همراستایی با چیز بیرونی ندارد ،
آغاز بیماری ((هر نوع بیماری)) زمانی است که بپذیری برای اینکه خوب باشی یک ابزار بیرونی باید باشد .
گول خورده بودم آن هم نه یکسال ، نه دو سال ، نه ده سال ، نه بیست سال ، بیست و هشت سال ، تنها اسیر و در اسارت یک باور بودم : ضعیفی چشم
عینک امپراطور لحظه به لحظه ی من شده بود
قرار نیست تو 28 سال در زندان باشی
و بگویند طرف 28 سال در اسارت یا زندان بود ،
اسارت واقعی آنست که آزاد هستی ،
اما باوری در تو نهادینه شده که سالها تو را اسیر کرده است
آرام آرام شروع به نوشتن کردم و هدایت شدم به نوشتن بیشتر
وقتی که از 6 ماهگی پدر نداشته باشی ،
مادرت هم که حکم پدر و مادر باشد برایت در دوران نوجوانی از دست برود ، و سالها
بی خانمان باشی و سالها جایگاهی برای خواب و استراحت نداشته باشی ، دیگر من تهی شده بودم ، و این عالی بود ، چون من مُرده بودم و همیشه در ذهنم رگه هایی از این باور بود که چگونه از نو متولد شوم؟
در طول ایام اعتراضی نداشتم ،
شکایتی نداشتم ، اما مملو از باورهای منفی بودم
روزی فرا رسید ، بعد از 28 سال عینک داشتن،
باورهایم را رشد دادم،
به جایی رسیدم که نداها و صداهای درون بلند شدند:
به همراستایی به قدرت بی انتهای درون اعتماد کنم یا به این تیکه ی فلز
آیا بقیه ی مسیر زندگی ام را با منبع و خود واقعی ام که مدام در سلامتی و خوشبختی و شوکت و ثروت است زندگی کنم یا با عینک
فهمیدم که من تنها گول یک باور را خورده ام
و آن باور ضعف دادن به چشمانم،
هیچ چیز دیگری عامل نمره ی پانزده عینکمن نبود ،
تنها و تنها و تنها باور ضعیفی که سالها آن را تغذیه و خوراک دادم
صدها دفتر نوشتم از زیباییهای خودم ،
از قشنگی های خودم ،
از زیباییهای کیهان ،
از زیباییهای خداوند ،
هزاران باور را ساختم ،
باورهایی که نشان از ابدیت بود
، باورهایی که نشان از این داشت که تماممنابع ثروت
، تمام منابع سلامتی ،
تمام منابع تندرستی ،
تمام منابع عشق و آزادی ،
تمام منابع خوشبختی در درونمن است ،
سالهاست که عینکم را برداشته ام ،
چشمانی که با عینک نمره ی 15 و مسلح شده در شب به سختی رانندگی میکرد
الآن بدون عینک ،
هر ساعتی از شبانه روز رانندگی میکند
منچشمانم را جراحی نکردم ،
به هیچ عنوان ،
جراح من باورهای من است ،
پزشک من باورهای من است ،
تکامل میخواهد و هنوز هم در دوران تکامل هستم
که این باور را در خود نهادینه تر کنم
که تماموجود ما هدیه ی بی نقص خداوند است
سالهاست که به هیچ پزشکی مراجعه نکرده ام
نه بابت چشم ، بلکه هر بیماری دیگری ،
و سالهاست که تنها من به سلامتی و تندرستی ابدی معتقد شده ام
به جای اینکه به پزشک مراجعه کنم ،
چون پزشک،
بیماری ما را بیشتر از هر کس دیگر به یادمان می آورد ،
به پزشک درون رجوع کردم ،
در آن اولین رانندگی ام بدون عینک جمله ای را گفتم :
یا به عینک اعتماد کن یا به خدای درون ،
خاصیتِ ایمان به باورهایی که ساخته ای ربط دارد
باوری که 28 سال در من ریشه کرده بود و به یک درخت تنومند تبدیل شده بود را می بایست با یک چاقوی کوچک از بین ببرم
ایمان من به اندازه ی یک کارد کوچک میوه خوری بود
برای اینکه یک باوری بزرگ را ریشه کنکنیم
باید ایمانی بزرگ را در دست داشته باشیم،
باورهای منفی بزرگ با ایمانکوچک هیچگاه از بین نمی روند
هر روز که ایمان من با تکرار باورها و نوشتن ها و نشخوارهای ذهنی بیشتر میشد
، آن باور برای من کوچکتر میشد،
حالا یادم آمد
قرار نیست باوری را از بین ببریم ،
باورها شکلهای ارتعاشی هستند که همیشه هستند ،
در فضا ودر کیهان تا ابد هستند ،
قرار است که من از آن باورهای منفی بزرگتر شوم
قرار نبود که من باور ضعیفی چشم و عینک و…. را از بین ببرم
قرار نبود که آن درخت تنومند را ریشه کن کنم
قرار اصلی این بود که بذرهایی بکارم که تبدیل به درختانی تنومندتر آن شوند و ما اگر بزرگتر از مشکلات و مسائل زندگی مان شویم،
دیگر نیاز به حل آن مساله نیست ، چون فراتر از آن شده ایم
آنها سوت و کور و آتشفشانی خاموش می شوند
من باور کردم که خدایی در درونمن هست
و من وصل و اتصال دائمی با منبعی دارم که مرا در تمام جنبه ها ازلی ابدی خلق کرده است
من با باورها زندگی میکنم و هر روز درختان باورهای مثبت و خوش بینی ام تنومند تر میشوند
ارث را فرو ریختم ، اگر بپذیری این بیماری ارثی است
، در واقع مرگ و نیستی خود را پذیرفته ای
اگر بپذیری اینخاصیت ارثی است ،
دیگر خود را در واقع نپذیرفته ای
اگر بپذیری این مساله ارثی است
یعنی پذیرفته ای یک ابزار بیرونی مرا دردست گرفته
و مدیریت میکند و من خود بی اختیارم
ما به ارث رسیدگانِ خداوندیم ،
مگر میشود از خدا به ما ضعیفی برسد
ما به ارث رسیدگانِ از خدا هستیم ،
مگر میشود از خدا بیماری قند و سرطان و هر بیماری دیگری به ما برسد
اگر ارث را باور کرده ای ،
یعنی کیهان و خدا را نابارور احساس کرده ای
از خدا زیباییها و تندرستی ها و لذت و شادابی ها و توفیق و خوشبختی ها به ما رسیده است
باور کردمکه ما شبیه ترین خلائق به خداوندیم ،
باور کردم که شکل باورهایی که ما در خود داریم،
خدا را تشکیل میدهد
اگر معتقد به بیماری هستی ،
خدایی که تو باور کرده ای و ساخته ای بیمار است
اگر باور کرده ای که این بیماری ارثی است ،
یعنی خدایی که تو ساخته ای دارای این بیماری است
باورهای تو،دیدگاهِ تو را تشکیل میدهد و دیدگاه تو همان خداوند توست
الذی احسن کُل شی خلقِهِ : هر چیزی که آفریده شد ، هر چیزی که از خلقت به جهان آورده شد براستی که نیک و نیک است
ما به ارث رسیدگان خداوندیم
چشمان ما چشمان خداست، بینایی ما بینایی خداست
دستان و پاهای ما دست وپاهای خداوند است
قلب ما قلب خداوند است
اعضا و پیکر ما ، پیکر خداوند است
بیماری تنها محصول باورهای منفی توست
بیماری توسط خدا خلق نشده
تنها نیکی و زیبایی و عظمت و شادی است که توسط خدا خلق شده است
من شفا نیافتم ، تنها باورها را عوض کردم
شفا زمانی است که شکل باورهایت را عوض کنی
حتی اگر به هیچ چیزی باور نداری ،
اما صد دفترِ سررسید مثبت بنویسی ،
حتی اگر آن صد دفتر را توهم وار بنویسی ،
حتی اگر با اعتقاد اندک ،
ولی صد دفتر بنویسی ،
بدان که تمام مسیرهای زندگی ات 360درجه تغییر میکند
ما یکپارچه از باورها هستیم و باورها ابدی هستند ،
باورها آگاهی هستند ،
آگاهی دائمی است ،
آگاهی همیشه زنده است ،
آگاهی نه نیاز به غذا ، نه هوا ، نه آب ، نه ماشین ، نه مرگ ، ونه هیج جیز دیگر دارد ،
روی همین حساب است که آگاهی، ابدی است و ما نیز ابدی ، ما آگاهی هستیم ، ما بی نهایت و ابدی هستیم ،
حتی نیازی به شفا نداریم
، ما تنها نیاز است که کاری به باورهای کهنه و قدیمی نداشته باشیم و آن شکل خدا را رها کنیم
و شفا یعنی باورهایی بسازیم که از هر نظر متفاوت تر از باورهای قبلی ،
وبا این حال ما هم متفاوت تر از قبل میشویم و نتایج ما هم متفاوت تر از قبل ، و ما انسان و شخصیتی متفاوت تر از قبل میشویم.
هیچ چیز لاعلاجی نداریم ،
ما جلوه هایی از هستی هستیم که تنظیم شده و مرتب شده ،
ما اشکال متفاوت خداوند و منبع درون هستیم
برای علاج نیاز به یک پروسه ی سنگین و کار سخت و هزاران بیا و بُرو نیست ،
چون تمام این اعمال فیزیکی ، تنها ما را ناعلاج تر میکند
ما یک سیستم غیر فیزیکی در خود داریم که برتر از جهان فیزیک است.
وقتی با مشکل فیزیکی از راه فیزیکی مبارزه میکنیم
آن مشگل فیزیکی بزرگتر میشود ،
هر کاری اش هم کنی فقط به بزرگتر شدنش کمک کرده ای
، از آنجا که اغلب آدم ها تمام این فیزیک و دارایی هایشان را همه چیز می بینند ،
خیلی اعتقادی به دنیای غیر فیزیک خود ندارند ،
غافل از اینکه همان وحود و همان دارایی که دارند از بخش غیر فیزیکی شان نشات گرفته شده است ،
آن چنان که باور کرده ای الان روز است
و ساعاتی دیگر شب و تاریک میشود
، به این شفافیت باید وجود درونی ات را بپذیری
آن چنانکه پذیرفته ای که آب در دمای صد درجه شکی نیست که به جوش می آید ،
به همین وضوح هم بپذیر وجود درونی و بی نقص ات را .
وجود درونی همان آگاهی های بی نقص و همان چشم انداز های منبع است،
اگر شفافیت این باور هر روز در ما بیشتر و بیشتر و بیشتر شود ، ما آرام آرام شبیه همان وجود درونی میشویم ،
به همین علت است شاید شنیده باشید خیلی ها میگن : سعی کن واقعا خودت باش
وقتی شبیه آنوجود درونی میشوی
دیگر بیمار نیستی که بخواهی به لاعلاج فکر کنی
، دیگر فقیر نیستی که بخواهی به فقر فکر کنی
وقتی با آن وجود درونی یکی میشوی ،
یعنی دیدگاه هایت در هر موضوعی شبیه دیدگاه خداوند و دیدگاه منبع و دیدگاه خود برتر ،
دیگر مشگلی نیست که بخواهی به راه حل فکر کنی
شروع کن به نوشتن ،
حتی به زور ،
حتی اگر نمی خواهی ،
حتی اگر معتقد نیستی ،
به سختی هم که شده در مورد چیزی که میخواهی بنویس ، حتی اگر اعتقاد نداری ،
چون نوشتن تنها راهی است که خوب دست و پای تو را جمع میکند ،
نوشتن به تو درس تمرکز میدهد ،
نوشتن تو را از ناخالصی به خلوص میرساند ،
هر بیماری که داری ، در مورد شکل سلامتی آن بنویس .
هزاران کار بیهوده و هزاران نوع نشتی انرژی و … داشته ای ، حالا اگر شده شروع کن به نوشتن ،
حتی بیهوده نوشتن
هر آنچه بنویسی ، ر
وزی غذای زندگی ات میشود
هر آنچه بنویسی ، روزی عظمت تو میشود
هر آنجه که بنویسی ، روزی رهسپار آن میشوی
هر آنجه بنویسی ، روزی با آن ترکیب میشوی
هر آنجه بنویسی ، روزی با آن یکی میشوی
بنویس ، بنویس ، بنویس ، بنویس
هر آنچه بنویسی ، روزی دارائی هایت میشوند
هر آنجه بنویسی ، روزی هم آغوش تو میشود
هر آنجه بنویسی ، روزی شفای تو میشوند
هر آنچه بنویسی ، روزی فرا میرسد که با آنها متولد شوی
هر آنجه بنویسی ، واقعیت زندگی ات میشود
هر آنچه بنویسی ، روزی درمانگرت میشود
هر آنجه بنویسی ، روزی پزشک تو میشود
هر آنجه بنویسی ، روزی لاعلاج تو را علاج میکند
نوشتن تمام وجودت را متمرکز بر یک صفحه میکند ، متمرکز بر یک خط ، و متمرکز بر یک نقطه ، برای همین است که ما عاقبت به هر آنجه تمرکز کنیم ، به همان تبدیل میشویم
نوشتن تورا بزرگتر از هر بیماری میکند
نوشتن تو را بزرگتر از هر ضعفی می
کند
نوشتن تو را بزرگتر از مرگ میکند
آنقد نوشتم که فراتر از تمام گفته های نامطلوبم شد
آنقد نوشتم که رسیدم به جایی که آتشفشان الهامات سر بر آورد
من ارث را با نوشتن بر هم زدم ،
ما فراتر از هر بیماری ارثی هستیم
ما فراتر از هر چالش و مشگلی هستیم
ما فراتر از هر بحران و هر غم و اندوهی هستیم
نا فراتر از هر نگرانی و هر کینه و نفرتی هستیم
تمام این ویژگیها خصوصیت بخش فیزیکی ما است
و وقتی که در دنیای غیر فیزیک و دنیای باورهای خود و دنیای آگاهی خود هستیم همه ی آن خصوصیات پوچ و بی معنی اند
من عینک را برداشتم چون پایانی برایم نیست ،
من عینک را برداشتم ، چون فرصت به هر مقداری که بخواهم دارم و درختان باورهای مثبتم به هر اندازه بخواهم شکوفا و شکوفا میکنم
من باور کردم ، چون((( پنج هزار صفحه ))) باور عالی نوشتم و با آنها یکی شدم .
من که روزگاری ،
یک چوپان بودم واز خود میترسیدم ،
از شدت خجالتی بودن با مادرم هم به سختی صحبت میکردم ،
اما هزاران صفحه از زیباییهای خود ،
از قشنگی های خود و دیگران ،
از جهان ، از کیهان ، از قوانین جهان ،
از باورها ، از بی مرگی ها ، از زنده بودن های ابدی ،
از خوشبختی ها، از سلامتی و تندرستی
و مکنت ها و نعمت ها و ثروتها نوشتم ،
ومن تبدیل شده ام به همین نوشته ها
نوشتن ، تولد دوباره ی توست
نوشتن ، مرگ بیماریهای تو ،
و تولد داستان سلامتی و تندرستی ابدی توست
نوشتن می آموزد که در لحظه باشی
آری نوشتن تو را به یک امپراطور تبدیل میکند
نوشتن عینک 28 ساله ی مرا برداشت
و با عشق و بدون آن میتوان نظاره گر جهان شد ،
بشرطی که ما دائم از نگاهِ آن درون ، خیره شویم
شنیده بودم که ترک عادت ، موجب مَرَض است
ترک عینک من ، ترک یک عادت 28 ساله بود ،
28 سال من در روز ی 16 ساعت معتاد عینک بودم
اما با نوشتن و گفتن و احساس کردن در خود بنا کردم که :
ترک عادت ، موجب سعادت است
من این عادت را ترک کردم و
خود را به خداوند درون عادت دادم
من ابن عادت را ترک کردم و
خود را به نوشتن زیباییها عادت دادم
من این عادت را ترک کردم و
هزاران صفحه از احساسات مثبت نوشتم
من این عادت را ترک دادم و
هزاران بار شکر گذاری از کیهان و هستی نوشتم
من این عادت را ترک کردم و به خود عادت کردم
من این عادت را ترک کردم و به خود وابسته شدم
اگر از یک بیماری رنج می بری ، یعنی به آن وابسته ای
اگر از یک بیماری سالهاست که رنج می بری ،
تنها به این دلیل است که سالهاست که نمی خواهی به چیزی وسیعتر از آن وابسته سوی
اگر از یک بیماری رنج می بری ،
سالهاست که خودت آن را تغذیه میکنی ،
سالهاست که خودت ، آن را مهمان خانه ات کرده ای ،
چرا زیباییها را مهمان خانه ات نکردی،
چرا پندارهای زیبا در مورد خودت را به خانه ات دعوت نکردی ، قلبِ تو که در حال کار کردن و عمل کردن است ب
دون اینکه ذره ای به تو نیاز داشته باشد ،
آن قلب چیزی از تو نمی خواهد ،
شبانه روز می تپد،
هیچ دستمزد و هیچ سود و هیچ باجی از تو نمی خواهد
، اما چه بی عدالتی در تو رُخ داده است
که تنها آن را ضعیف می پنداری ،
به جای اینکه مدام شکرگذار آن باشی ،
مدام و سر موقع آن را واگذار به پزشکان و مطب ها و داروخانه ها میکنی ،
قلب و اندام و مغز و کلیه ها و معده و درون تو که سالم است ، او ارتعاش خداوند است ،
این عدالت نیست که از این اندام ها به بدی یاد کنی
و از پزشگان و چیزهایی که جزوه زندگی و شخصیت تو نیستند ، به نیکی یاد کنی ،
بیماری ساخته ی ذهنت است که سالهاست خودت با آن در حال مشورت و گفتگو هستی ،
یکبار فرصتی را برای خود خلق نکردی
که تشویق کنی جسمانو قلب و درون و کلیه ها و اندام هایت را ،
یکبار فرصت نکردی با آنها هم صحبت شوی ،
اما فرصت هایی عظیم و فراوانی را در کنار پزشگان گذراندی و از ضعیفی اندامت صحبت کردی ،
سالها برچسب به خود زدی و ندا سردادی از اینکه این عضو من بیمار است ،
هیج عضوی از انسان بیمار و کهنه نمیشود
، باورهای ماست که زور و قوَت و نیرویش فراتر و گسترده تر از هر نوع بیماری است
رنج تو از بیماری نیست ،
رنج تو از دردها نیست ،
رنج تو از سرطان و قند و چربی و ………نیست
، رنج تو آن است که همواره ذهنت را عادت داده ای که در مورد جسمت افکاری را خلق کنی
که هیچ شباهتی با آن موجود واقعی درونی ات ندارد
ما در دنیا و ترافیکی از الهامات و رهنمونهای الهی هستیم ،
رها کن جسم را ،
رها کن قلب را ،
رها کن مغز و کلیه ها و معده و جشم وحلق و بینی ات را ،
آن ها را رها کن ،
آنها تنظیم شده ی الهی هستند ،
شارژر و باتریِ ابدیِ خود را دارند
آنها خود خلقت خود را میدانند ،
آنها خود نحوه ی زندگی خود را میدانند
با افکار و باورهای منفی کسی که حمله ور میشود به اندام هایش ، ارتعاشاتی در خود بوجود می آورد و نام آن را بیماری میگذارد ،
در قسمتی از بدنت دردی احساس میشود ،
این درد حزئی تنها عده ای از تراکم ارتعاشات منفی هستند
که قرار است از تو خارج شوند ،
اما اغلب خوب مداخله و درگیری منفی دارند با خود ،
خاصیت اکثر انسانها اینست که خیلی خوب باورهای منفی رادر خود انبار میکنند
، آن درد کوچک ،
نیاز به دقت تو ندارد ،
در آستانه بیرون رفتن است ،
ناخالصی هاست
آزادش بگذار ، بیرون بریزد
ولی تو با باورهای منفی ات آن را تغذیه میکنی ،
این چیست؟
این یک بیماری است ؟
سریع باید دکتر بروم ،
باید خیالم راحت شود ،
باید یه دکتر خوب بروم ،
باید دارو بخورم ،
و ترکیب میکنی خود را با غم ،
با ناراحتی ، با نگرانی و...،..
اما باور کن اگر دردی کوچک در تو احساس شد
رهایش کن ،
لذت ببر که این گل و لای های آلوده ی درونم است
و خود بیرون می ریزد،
شادی و نشاط تو در آن لحظه منهدم میکند
هر نوع بیماری را ،
آن درد در انسانی که مثلا در پهلو باشد
، ذهن نا آگاه سریع به کلیه میرود ،
قبل از آنکه کلیه بیمار شود
، ذهن سرک کشیده و بیماری را از قبل در آن دیده است ،
آن شخص ادامه میدهد ،
به دکتر میرود ،
و دردی دوا نمیشود ،
چون خاصیت دکتر اینست که بهتر تر آن بیماری را به تو بشناساند ،
میروی و دارو و آزمایش و .…..
روزها میگذرد و تو باتجربه تر میشوی ،
راهکارهای خلق بیماری ات را بیشتر فرا میگیری ،
با اینکه تو هدفت از بین بردن بیماری است ،
ولی ذهنت با کمک و یاری ترس هایت روزهای نگران کنتده را خلق میکند و می آید ،
همان روزهایی می آید که از قبل به آن آمده ای ،
به اتاق جراحی و انژیو هایی میروی که بیگانه نیستی ،
جون تو با لطف نگرانی های پی درپی ات ذهنت را و ارتعاشاتت را از قبل به آنجا برده ای واینگونه خود تو ،
خود شخص تو ونه کس دیگری ،
ونه غذا و نه جا و نه مکان دیگری و نه چالشی و نه ناراحتی فرد دیگری
، تنها و تنها خودت اینگونه با مهارت تمام یک بیماری را در خود خلق میکنی .
گوش به حرکات و جنبش جسمت نده
، تنها گوش به نداهای خداوند باش
جسم ما تنظیم شده است ،
خودکار و اتوماتیک ابدی و الهی است
و ما کاری نباید به آن و چیز دیگر داشته باشیم
تنها در لحظه شکر گذار باشیم ،
تنها بندگی باورهای مثبت و خوش بینی هایمان باشیم ،
وما خَلَقتُ الجنَّ والانس الا لِیَعبدون
خلق شد انسان به یک خالق بی همتا ،
خالق بی نقص و بی نهایت است ،
خالق هر آن چیزی که خلق میکند ،
شبیه خودش است ،
ما خلق شدیم که عبادت کنیم ،
عبادت ما مجموعه ی باورهایی است که در ما در طول زمان ساخته میشود ،
وخلق شد انس و جن فقط برای ایجاد باور
واین آیه با ظرافت تمام ،
با شفافیت تمام نشان میدهد که تنها باورها ی ماست که دنیا را میسازد ،
اشاره نشد که رنج بکشید یا سختی بکشید ،
چون با رنج وسختی مسیر زندگی و خواسته ها بدست نمی آید ، تنها و تنها این باورهاست که مسیر ما را مشخص میکند
عبادت از فرستادن ارتعاش نشات میگیرد ،
بندگی و عبادت از هم راستایی با منبع و خود واقعی بلند میشود ،
آرام آرام و تکامل وار عادت کنیم به ساختن و ایجاد باورها ،
آرام آرام بدانیم که در نهایت ما مانند باورهایمان میشویم .
متنی بسیار عالی ،که خواندنش شادی ونشاط وایمان بیشتر به مسیری که به کمک استادعزیزم به آن هدایت شدیم درمن ایجاد کرد.
بسیاراز شما دوست همفرکانسی عزیز سپاسگزارم که این متن تاثیر گذار رابا مابه اشتراک گذاشتید.
انشاالله که درکامنت های بعدی شما موفقیتهای بیشتری از شما رابخوانیم.
واز استاد عباسمنش عزیز هم بسیار سپاسگزارم که با ایجاد همچین محیطی باعث شدندکه باخواندن کامنت دوستان عزیز ونتیجه های آنها با قدمهای راسختر قدم دراین مسیر الهی بگذاریم .
درود بر شما همراه هم مداری در سایت که همیشه دیدگاه هاتون و میخونم و تحسین میکنم شما را در مسیر پیشرفت و درک قوانین جهان هستی ،
سپاس بیکران از شما آقای خسروی گرامی که با آگاهی های ارزشمندتون، این متن زیبا که عمیقا من رو به فکر فرو برد از دوست هم فرکانسی مون با قلم شیوا و رسایی که از درک قوانین داشتند و نتیجه ای که گرفتند از تغییر باورهاشون برامون کامنت گذاشتید .
امیدوارم با تغییر باورهامون ، خالق بهترین نتایج در زندگی مون باشیم .
سلام دوست خوبم بسیار سپاسگزارم که این کامنت عالی رو باز پخش کردین من هم مدتیه که از ضعف چشمانم رنج میبرم ولی با خوندن این کامنت تاثیر گذار مطمینم که با کمک خدای مهربان وبا باورسازی درست وبانوشتن میتونم عینک رو کنار بگذارم وبه زندگی زیبای چندسال قبلم برگردم
بودن در طبیعت خیلی انسانها رو به خدا نزدیکتر می کنه
استاد و مریم جان چقدر با ذوق و شوق سنگها رو توصیف می کنن
دم استاد و مریم جان گرم که با حرکت درست و زیبا و خدا پسندانه شون مختصر آشغالهای موجود در محیط رو با اینکه متعلق به خودشون نبود جمع کردن و اونجا رو تمیز کردن و باعث شدن که زیباییها زیباتر دیده بشه
چقدر لحن مریم جون قشنگ بود و پر از حس قدر شناسی و سپاسگزارانه بود چقدر این لحنشو دوست داشتم و بدلم نشست اونجا که گفت:
واقعاً هر کاری برای این طبیعت کنم کمه
این طبیعت ببین چقدر سخاوت بمن تا حالا عرضه کرده بزار بعنوان یه تاینی تاینی تشکر ازش اینا رو جمع کنم
من که بغضم گرفت از بس که با احساس لطیف اینها رو گفت
پرتو افشانی خورشید از لابلای درختها چقدددررر زیبا بود انعکاس خورشید روی سنگها هم جلوه های بینظیری بوجود آورده بود
اون وانت چه با حال بود چقدر atv و موتور با خودش یدک می کشید که سرنشینانش برای تفریح و لذت بردن همراه خودشون آورده بودن
چقدر استاد با ذوق و و شوق و هیجان در مورد اون تریل و موتور سواری تو اون تریل صحبت کرد
خدایا شکرت چقدر امکانات هست برای هر نوع تفریح تو این سرزمین
چقدر زیبایی هست چقدر فراوانی ثروت و نعمت هست
خدایا شکرت برای همه این زیباییها و زیباییها و نعمتهای فراوونی که تو زندگیم هست
سلام و درووود بر شما استاد جان عزیزم و مریم بانوی گل
خداوکیلی چه قدر تحسینتون کردم به خاطر تمیز کردن اون منطقه ی زیبا
استاد به خدا من تو ترکیه هر وقت می رفتم پارک با خودم پلاستیک زباله می بردم و اون قدر تمیزش می کردم پارک هارو که بچه بهم می گفتن شهرداری ترکیه باید استخدامت کنه
ولی من گوش نمی کردم
لذت می بردم از تر تمیز کردن چیزها کلا
چه قدر حس خوبی دادین استاد جام و مریم بانو
استاد انشالله خداوند هدایت کنه هاسکووارنا بخرم با هم برسم موتورسواری تو کالرادو و یوتاه
خداروشکر که چه قدر این سنگ ها زیبا بودند و بزرگ و بدون نیاز به هیچ چیز به شکلی رؤیایی راست قامت ایستاده بودند
خدایا سپاسگزارم
استاد این F150 و کمپر چه برکتی داره چه جاهایی رفتین باهاشون
اول به خودم واجب میدونم برای حرکات بسیار فنی که در قانون سلامتی بهمون یاد دادید در
عضله سازی ازتون تشکر و قدردانی کنم
علی جان این 6 روزی که این حرکات بسیار زیبا را برامون به تصویر کشیدید خیلی تاثیر گزار بود
من یه ماه انجام دادم و واقعا نتیجش شگفت انگیز بود
ولی متاسفانه رهاش کردم
ولی الان چند روزه شروع کردم
و الان که پروفایل شما را دیدم واقعا انگیزه گرفتم که با قدرت ادامه بدم.
و اما بریم گوگل سرچ کنیم درباره موتور هیولای هاسکوارنا
هسکوارنا ادعا میکند که این موتور 63 اسب بخار توان ایجاد میکند. این موتور قادر به نابود کردن لاستیک آنهم تنها در 60 ثانیه است. استارت الکتریکی به معنی آن است که روشن کردن موتور بهآسانی فشردن تنها یک دکمه است. باتری لیتیومی ازجمله تجهیزاتی است که در سال 2019 به همراه این موتورسیکلت عرضه میگردد.
ایشالله این موتور هیولا را بخری و کلی باهاش با استاد کیفشا ببری تو کلورادو و یوتا
اما بعداز چند دقیقه رسیدیم به یه حیاط رویایی در دل سنگ وصخره های بزرگ ….
استاد عزیزم …
خانم شایسته مهربونم ..
شما عملا به ذهن ما منطق دادین که در مقابل سخاوت های طبیعت باید چه رفتاری داشته باشیم.
اما این سنگ های بزرگ و هیولا و به شدت قشنگ
وجذاب رو که کلی بابت وجودش، شماها شکرگزاری کردین و درباره ش گفتگو کردین و باهیجان استاد از چگونگی شکل گیریش گفت ….
من بیش از 20بار برگشتم به اول و بادقت دیدم..
یه چیزی به ذهنم رسید که تو دفترم نوشتم ….
اونم اینکه من امروز متوجه شدم واقعا تمرکزم داره کم کم ناخودآگاه میره رو زیبایی هارو دیدن !!
از کجا فهمیدم ؟؟
از اینکه با دیدن این سنگ ها وصخره ها توجه م جذب بزرگی وخوشگلیش شد …
چقدر خداروشکر کردم وشکرکردم
برای همین تغییرکوچولوی خودم
چون
قبل از عضویتم درسایت
بارها شده بود که سنگ وصخره دیده بودم و خیلی بی تفاوت از کنارش رد شده بودم بدون اینکه نگاهش کنم …..
اما امروز نه تنها زیبایی وعظمت این صخره منو به هیجان آورد و شکرگزاری کردم و از زیبایی هاش تو دفترم مینوشتم در حین فایل دیدن و نوشتن به ذهنم رسید که میشه تو زندگی مثل همین سنگ هیولا و خفن ، تعادلت رو حفظ کنی ..
میشه در قالب یه سنگ ،عظمت هستی رو نشون بدی
میشه حتی در قالب یه سنگ ، کلی انرژی و لبخند
کلی هیجان و شادی به کائنات ببخشی ….
به حرفای استاد دقت میکردم و بازم به ذهنم رسید
اینکه گفت آب این خاک های نرم رو شسته و این سنگها از دل خاک بیرون اومدن میشه ربطش داد به تضادها وناخواسته های زندگی مون که مثل اون خاک هستن و با اب رودخونه ها و بارون که میشه تشبیه ش کرد به تمرکزمون تو زندگی به زیبایی ها و شکرگذاری ، از این ناخواسته ها عبور کنیم و از دل این ناخواسته ها نتایج بزرگی دقیقا به عظمت این سنگ از زندگی مون به ثمر بشینه ….
فهیمه خانم از وقتی به اندازه ذهنم و گنجایشی که داشته از آگاهی درک کردم که منم هستم و خدا و هیچ کس دیگه ای این بین نیست
و همسرم و عزیز دلم هم خودشه و آیینه درون منه
هر جوری بهش شکل بدم
حالت میگیره از تقریبا 5 سال پیش واقعا خصوصیات مثبت فاطمه جان را بولد کردم و فوکوس کردم روش و سعی کردم از چیزهایی که باب میلم نیست اعراض کنم
و حتی هم حرف نزنم دربارش
و خدا یواش یواش درهای رحمتش را برای دوتامون باز کرد و یه جورایی مکمل همدیگه شدیم و واقعا نمیتونم بگم چقدر فاطمه جان از فاطمه چند سال پیش عالیتر شده در همه زمینه ها
واقعا من بعضی اوقات میگم اینقدر تغییر واقعا تعهد خیلی زیادی میخواد و فاطمه جان از عهدش بر اومد که البته خواسته من هم بوده
و چقدر این درک متقابل دونفر از هم و دونستن کار کردن قوانین در زندگی راه گشاست.
براتون بهترینها را در کنار همسر گرامیتان آرزو میکنم.
فاطمه جان چقدر این هم زمانی برام جالب بود خودم فراموش کردم تو کامنتم بنویسم
من دیروز وقتی تو ماشین کنار همسرم بودم ناخودآگاه چشمم افتاد به آسمان قشنگ آسمان فایل قبل که استاد جان گفتند انگار خداوند این آسمان را با آبرنگ خلق کرده تداعی شد همان لحظه به خودم الله اکبر تا حالا این زیبایی آسمان به چشمم نیامده بود وهمانطور که تو کامنتت اشاره کردی تمرکز وتوجه ما به زیبایی های فایلها دید ونگرش ما را کلا عوض کرده ومن چقدر سپاسگزارتم که با نوشتن این امر در کامنتت، یاد آوری شد برام که منم بعنوان رد پایی اینجا زیر کامنت ارزشمندترین بنده الله بنویسم
بهت تبریک میگم و از صمیم قلبم تحسینت میکنم
فاطمه عزیزم زندگی سرشار از عشق وثروت ونعمت وسلامتی را برایت آرزو دارم
به نامِ اللهِ یکتا، که اعتبارِ همه ی خیرها و زیبایی ها از اوست.
سلام به همه ی نازنین های سایت، استاد جان و مریم جانم و دوست های ارزشمندم.
بامدادِ امروز متوجه شدم از دستم در رفته برای 30 مهر کامنت بنویسم، گفتم اشکال نداره امروز مینویسم با حالِ خوب.
جالبه منِ قبلی همینکه یادم رفته کامنت بنویسم رو سرزنش میکرد و احساسِ ناراحتی.
الان نه دیگه، حسم رو مثبت نگه میدارم میگم در ادامه بنویس اشکال نداره سمانه جون.
صبح 3/5 بیدار شدم و مستقیم اومدم سایت، یعنی شده یه مکانیزمِ پیش فرض، بامداد به محضِ بیداری، گوله میکنم میام سراغِ سایت.
گاهی دایره آبی رو میبینم و ذوق میکنم.
گاهی هم نیست و همچنان میزونم، میرم سراغِ کامنتها.
بَنرِ فایل جدید رو که دیدم سورپرایز شدم زدم برای دانلود.
چه عکس رویایی و جادوییه، به نظر میاد موزه باشه. ترکیبِ نور و رنگ و چیدمانِ تصویر بسیار زیباست، یعنی قابی که بسته شده تو این عکس عالیه، دَمِ شما گرم مریم جون.
چند روز بود که فایل 221 رو ندیده بودم، الان دو قسمت آخر رو با هم دیدم.
خب منم از جوراب های رنگی رنگی، مخصوصا طراحی های جدید که تابه تا هستن خیلی خوشم میاد، مریم جون جورابهای نو مبارکه، به شادی و لذت بپوشی عزیزم.
خرید دفتر هم که یکی از Favorite هامه، اصولا لوازم تحریر رو خیلی دوست دارم.
دفتر نو مبارک، ان شاالله توش پر شه از زیبایی و تحسین و سپاس گزاری.
تجربه ی تیراندازی هم خیلی جالب بود، منم خوشم میاد تستش کنم، مثلِ اسب سواری.
این فایل یه نکته آموزشی داشت برام.
جمع آوری نازیبایی هایی که توی طبیعت رها شدن توسط شما دو عزیز، با این تفکر که به طبیعت محبت میکنیم، تشکر میکنیم ازش برای سخاوت که همیشه در اختیارمان گذاشته.
خیلی مهمه با چه نگاهی این اقدام صورت بگیره.
یه بار اینکار رو کردم تو محوطه باغچه محوطه مون، بعدش حس کردم انگار توجهم داره میره سمت نازیبایی ها و فیلترهای سیگار بی نهایتی که توی باغچه ها رها کرده بودن…
پروسه رو بعد از مدتی متوقف کردم و به همون میزان زباله که جمع کردم بسنده کردم، چون حس کردم حسم داره نازیبا میشه.
امروز خوشم اومد که دیدم استاد و مریم جون حرکت کردن در جهت پاکسازیِ محیط.
یه چیزی هم به نظرم رسید، ما همیشه تمیزی دیدیم، این اولین باری بود که زباله در طبیعت دیدم تو فایلها و بهتر متوجه شدم همه جا هستن آدم هایی که به طبیعت و تمیزی اش احترام میذارن و هم احترام نمیذارن.
و بهتره اصلا نرم سراغِ مقایسه آدم ها با همدیگه چه ایران چه امریکا چه هر کجای دیگه.
مسئله اینه من به هر چیزی که بیشترین کانون توجهم باشه هدایت میشم، حالا اون وسطا از ده مورد یه مورد نازیبا هم ممکنه پیش بیاد که اونم با کنترل ذهن میشه تبدیلش کرد به زیبایی و خیر.
اونروز من با قلبم رفتم واسه پاکسازی باغچه های روبه رویی خونه مون، برای سپاس گزاری از طبیعت و درختهایی که هر روز از پنجره دارم میبینم و کیف میکنم.
و یه اندازه ی ظرفیتِ وجودی و حس خوبم انجامش دادم، خدا رو شکر.
تریل همیشه برام جذابه، با واژه تریل تو پردایس آشنا شدم، مسیرهای پیاده روی و موتورسواری که خودتون ساختین و هموارش کردین، و برام تبدیل شد به مسیرهای زیبا.
بعدها تو فایلهای مختلف دیدم، مثلا تریل های سفر به دور آمریکای سریِ قبلی، منطقه یلو استونِ جذاب.
الان هم جالب بود اون تریل، قابلیتِ حرکتی داشت برای سه گونه ی موتور+ پیاده روی.
سنگ های بزرگ تو دلِ طبیعت، بهم اینو گفت که انقدر خودتو گنده نکن، تو هیچی نیستی در برابرِ عظمتِ خداوند و خلقتش.
دچار غرور و خود بزرگ بینی نشو، آروم باش، تو هم یکی از مخلوقات خدایی و میتونی در کنار بقیه حسابی لذت ببری از خداوند و جهانِ زیبا و پهناوری که خلق کرده.
برام جالبه که صبح امروز، به این همه کامنتِ عالی از بچه ها هدایت شدم و خوندم.
امیدوارم بی نهایت شادی و حس خوب و نشاط بیاد تو لحظاتت همیشه، ممنونم برای تمامِ احساسِ نشاطی که به همه مون تزریق میکنی با روحیه ی بذله گو و شوخ طبعت، ممنونم برای همه ی نارنگی هایی که تهِ کلاس پوست میکنی میفرستی برامون، ماچ بهت.
منم مثل آقای زرگوشیِ عزیز، حس کردم تو کامنتی باید تبریک تولد برات بنویسم که جاش باشه که قلبم برات بنویسه و اینجا جاش بود.
از صبح تا حالا کلی سورپرایز شدم، خبر خوب شنیدم و مطمئنم همچنان ادامه داره، چون قشنگی قشنگیِ بیشتر میاره با خودش.
خدا رو شکر که یکی از روش های دیدن و حس کردنِ زیبایی های جهانِ خداوند، از طریق دیدن فایلهای سفر به دور امریکا واسم فراهمه و بهش دسترسی دارم.
اینکه ساعت 05:15 بامداد 2 آبان جان، دایره آبی رو ببینم و بعد اسم قشنگتو، واسم نویدِ یه روزِ دیگه پر از نعمت و روزیِ حساب و غیر حسابِ فراوانِ خداوند رو میده.
خوشحال شدم از پیامت.
منم دوستت دارم و بهترین جایگاه، همونی که خودت میخوای، همونی که داخلش هر لحظه ات رو سرشار از شعف و شادی و لذت میکنه، میخوام از خدای وهاب و مهربانمون.
یه عالمه بوس و بغل و عشق از سمانه جون به سعیده جون.
من و تو قشنگ تو سفره هفت سین جا داریم با سین های اسم مون :)))
بامدادت، یا هر وقتی پیام دستت میرسه، پر از لحظاتِ لذت بخش و سلامتی و آرامش.
الهی شکرت برای همه ی روزی های حساب و غیر حسابت هر لحظه تو زندگیم.
با دیدن عکس بنر فایل و اون گاو زرد رنگ، یاد داستان گاو قوم بنی اسرائیل افتادم. داستان از این قرار بود که شخص کشته شده بوده و قبایل همدیگر رو به قتل اون متهم می کردند، و برای رفع ابهام نزد حضرت موسی آمدند، اون از خداوند کمک خواست. خداوند فرمود تا گوساله ای ذبح کنند. و از آنجایی که این امر برای آنها غیر ممکن بود فکر می کردند حتما گوساله ی خاصی باید باشد، برای همین چند بار از موسی خواستند تا از خدایش بخواهد امر رو برای آنها روشن تر کنند.
داستان قوم بنی اسرائیل مثل من و امثال من که در ابتدا با بحث جذب آشنایی پیدا می کنم هست. از اونجایی که باور نداریم که خودمان هستیم که داریم اتفاقات زندگی مان را خلق می کنیم و باور نداریم این کار به آسانی نفس کشیدن است به دنبال نسخه ای خاص و پیجیده می گشتیم، خود من این قدر در پی این ترفند و آن ترفند، این دعا و آن دعا، این ساعت خواندن و آن ساعت خواندن، این روش نوشتن و آن روش نوشتن، این استاد و اون استاد به امید گفتن اون کلمه جادویی یا کار خاص بود که آخر سر دیدیم هیچ کدام نیست، مسئله خیلی ساده تر از این حرف هاست.
آرامش، احساس خوب ،درخواست، اجابت
فقط کافیه باور کنی که درخواست با احساس خوب= اجابت
الان برای من پاسخ به سولاتم، آنقدر سریع و راحت اتفاق می افتد که خنده ام می گیرد. مثلا یه تو فکر یه اصلاح به زبان انگلیسی بودم، که دقیقا عین اون اصلاح و معنی اون به انگلیسی رو از تلویزیون نشون داد. و کلی سوال که براحتی پاسخ داده شده.(مطمئن ام درخو6های دیگر هم به این راحتی است به شرط ایمان)
همین که استاد برای اولین بار با مکانی مواجه شد که در اون آشغال هست، فقط برای پاسخ به سوالی که برایم پیش آمده.
سوالم این بود که:
استاد میگه به ناخواسته ها(که با توجه به سوالم، آشغال در طبیعت بود) توجه نکنید تا به جاهای بهتر هدایت بشید. اگه من برم تو یه طبیعی که آشغال هست و اون آشغال ها را جمع کنم توجه به ناخواسته میشه؟ یا نه؟ در این جور مواقع باید چکار کنم؟ جایم رو عوض کنم یا اونجا رو تمیز کنم؟
و الان شما تو زحمت افتادید که پاسخ مرا بدهید. مررررسی از شما که باید جور پاسخ گویی بصورت عملی برای شاگرادتون رو هم بکشید.
دستان نازنین تان را می بوسم و برایتان از خدای مهربان میخوام که روز به روز شادتر و جوان تر و شاداب تر و سعادتمند تر بشید الهی.
در پناه حق همه ی ما روز به روز توحیدی تر و شادتر و موفق تر و ثروتمند تر باشیم الهی
خلاقیت شما در قرار دادنِ عکس خود در کنار استاد و بانوشایسته بسیار ستودنی است و امیدوارم که بزودیِ زود ، شاهدِ حضور واقعی خودِ شما در چنین مکان هایی باشیم….
چه زیبا بود درس بسیار زیبایِ شما از قرآن و داستانِ گاوِ بنی اسرائیل….
حکایت حالِ حاضر ما که اصل را فراموش کردیم و درگیر فرعیات شدیم…..
اصل به این مهمی را فراموش کردیم که این خودِ خودِ خودِ ما هستیم که خالق زندگیمان هستیم و بعد بدنبال فرعیاتی مثل مراجعه به فلانی یا فلان تکنیک هستیم برای اینکه اتفاقی در زندگی ما رقم بخورد….
باید قبول کنیم که حقائق بسیار ساده هستند و ما گول سادگی این حقائق را میخوریم و آنها را پیجیده میکنیم و….
بسیار لذت بردم از این نگاهِ زیبای شما و درس ها آموختم….
برایتان آرزومندم که به شایستگی نامِ زیبایتان ، مستحق بالاترین پاداش و درجه از پادشاه جهانیان باشید…
….وَرِضۡوَ ٰنࣱ مِّنَ ٱللَّهِ أَکۡبَرُ….
[سوره التوبه 72]
برایتان آرزومندم که به زیبایی اسم زیبا و پر مفهومتان ، دنباله رو رضوانِ خدا باشید به شوق هدایت او….
سلام آقا رضا عزیز و هنرمند و مومن و موحد و ثروتمند و خداجویم
دوست عزیز از اینکه چشم و دل زیبا بین شما زیبایی پروفایل مرا دیده، و مورد تعریف و تمجید شما قرار گرفته بسیاز شاد و خرسندم و جای بسی شکر و سپاس گذاری اول از خدایی که این لطف رو به من داشته و دوم از وجود نازنین شما که تعریف و تمجید کردید.
چند وقت پیش هدایت شدم به داستان هدایت شما و پروفایل تون به صفحه اینستاگرام تون و کارهای هنری فوق العاده زیباتون.
جای بسی تعریف و تمجید داره این همه ذوق و سلیقه و هنر.
داستان هدایت شما یه جورایی مثل زندگی منم هست، این جستجو برای حقیقت، تا مرحله پیدا کردن شمس هم پیش رفتم،و الطافتی هم بهم شد ولی از اونجایی که هنوز خودم را درست نشناخته بودم و هنوز باید آموزش میدیم به این مکتب الهی هدایت شدم و الان در حال پاس کردن این مراحل خودشناسی هستم تا لیاقت حضور در محضر شمس تبریز زمانه ام رو داشته باشم. مولوی بیسوادی بودم که همچون کودکی لجوج و سرسخت در پی شمس اش بود، ولی وقتی به اون رسید چیزی از اون نفهمید. و اینک اینجا هستم برای پاک کردن اون آشغال های درونم و طلوع اون الماس از پشت کوه منیت و خودخواهی و کم ارزش بینی.
و این عکس های پروفایل روکه میبینی برایم حکم اون کوزه شرابی ایست که شمس از مولوی تقاضا کرد. تا ذره ذره اون منیت هایش رو شسته و پاک کند.
آقا رضا عزیز سپاس گذارم که با نقطه آبی اول صبح انرژی ام را هزاران برابر کردی برایتان از خدای مهربان میخوام که دلتون شاد، لبتون خندون، آگهی و معرفت بر قلب تون سرازیر،سعادت و ثروت قرین لحظه لحظه تون باشه .ان شاالله
به نام خالق هدایتگر سلامی به قشنگی نامت رضوان عزیزم چقدر عالی گفتی رسیدم به خواسته ها فرمول ساده
آرامش. احساس خوب . درخواست . اجابت اما ذهن به دنبال یک فرمول پیچیده خاص هست همه خواسته ها به راحتی براورده میشه و ما خود خالق زندگی خود هستیم و تنها باید به اصل یعنی احساس خوب عمل کنیم
متشکرم متشکرم برای این یادآوری حیاتی متشکرم برای وجود زیبات در سایت
هرجا هستی سالم و سلامت و ثروتمند و شاد و سپاس گزار باشی در دنیا و آخرت. انشاالله آسان باشی برای آسانی ها بیشتر از قبل .
چقدر این قسمت222 عدد رندی هست، خدایا شکرت بابت نشانه ها، الهی شکرت بابت این مکان جدیدتون،چقدر حیات زیبایی داره، چه سنگ بزرگ زیبایی داره تو این دل طبیعت، چقدر خوبکه اقدام به پاکسازی طبیعت کردید، و خیلی از آدمها با مواجه با آشغالها فقط غر میزنند و همه رو قضاوت میکنند، شما بجای غر زدن با حس خوب اون آشغالهارو جمع آوری کردیدو چقدر نمای زیباتری گرفت طبیعت، خداقوت استاد عزیزم بابت این حس طبیعت دوستیتون.
و یه خداقوت جانانه میگم به خانم شایسته عزیز که چقدر حس مسئولیت بالایی دارند واقعا خداقوت.
خدای من چقدر سنگ بزرگیه، واقعا کوهی هست برای خودش، چقدر این طبیعت حرف داره واسه گفتن، با زبان سکوت قدرت وعظمتش رو نمایان میکنه، قربون عظمت و یکتایت برم ای رب العالمین جان.
چقدر تریل زیبایی، خدای من چقدر آهو زیبایی، چقدر تریل اختصاصیه عالی برای موتور سواری اختصاص دادن اونم با مسافت بالا، چقدر این کشور همه جوره، واس هر سلیقه امکانات و فراونی هست، خدایا شکرت.
چقدر اطلاعات عالی در مورد تریل گذاشتن، برام جالبیش این بود کلمهusaرو بجای حرفa از نماد کاج استفاده کرده بودن. نماد کاج واقعا بهترین نمادی هست برای توصیف این کشور با این همه فراوانی.
مرد نازنین ریزبین خانواده صمیمی عباس منش؛وقتت بخیر امیدوارم حالت عالی باشه مرد!
خیلی ممنون از کامنت قشنگ و زیبایت؛ باعث شدی که برای بار چندم به سریال برگردم و نوشته usa را همانطوری که شما اشاره نمودهاید؛ ببینم؛چه جالب به جای حرف a از نماد درخت کاج استفاده کردهاند؛منم مثل شما حظ کردم؛انشاالله به زودی زود رجعت کنیم به مدار زندگی در سرزمینی بهتر و عالیتر،و از نزدیک دیدنیهایش را لمس کنیم.
در پایان برایتان شادی ؛ سلامتی ؛ ثروت و سعادت در دنیا و آخرت خواستارم.
مدال طلای دوستدار طبیعت به صورت مشترک اهدا میشود به آقای سید حسین عباسمنش از استان کهکیلویه و بویراحمد و سر کار خانم مریم شایسته از استان کرمان
احسنت دارید واقعا(استیکر دست و لایک به مقدار لازم)
اولین باری که زباله میبینم تو طبیعت آمریکا و این تصویر یه نکته مهم را به من یادآوری که چرا ما همیشه از شرایط کشور خودمون و مردم کشور خودمون مینمایم و میگیم آمریکا فلانه،اروپا فلانه
آسمان در همه جا آبیست
انسان ها هستند که به وسیله توجه و عملکردشون شرایط زندگیشونو رقم میزنن
تغییر کشور از تغییر ما منشاء میگیره،ما هستیم که کشور را میسازیم ما یک نفر از هشتاد میلیون هستیم پس اگر ما بهتر بشیم،یک نفر از این هشتاد میلیون بهتر شده
بیایید ما بهتر بشیم و نخواهیم خانواده،کشور و … تغییر بدیم،فقط و تنها خودمون را تغییر بدیم
اوه اوه عجب سنگ بزرگیه برای فتح کردنش یه نیم ساعتی وقت لازم داره(حقیقتا که من ترسیدم چجوری بالانس مونده اونجا)
اونجایی که تلفن جواب دادید بدون کات کردن و مکالمه تون را هم گذاشتید این یعنی شفافیت،این یعنی صداقت
آقا فرزین سلام بابا چجوری با بنز میخوای بری کلورادو، باید اف وان فیفتی بخری بعد بری کلورادو کوهستانی،انشالله یه کباب لب سوز آتیشی بزنید به رگ،جیگرتون حال بیاد البته ما را هم یاد کنید
انشالله سری بعد سفر به دور آمریکا با تریل آبی هوندا ژاپن اصل برید و این تریل ها را فتح کنید
محمد رضا جانم واقعا لذت بردم از این اعطای مدالت به استاد جانم
واقعا که برازندشونه
دست و هورا و جیغ به افتخارشون
این جملات منا یاد شهید مطهری میندازه و امیر کبیر یا قائم مقام فراهانی
شهید مطهری یه جمله داره که میگه دنبال ستاره نرو خودت ستاره باش
و امیر کبیر والا مقام میگه که در اوایل کار فکر میکردم که باید از اقشار و دولتمردان جامعه تغییر شروع بشه و جامعه اصلاح بشه
ولی کم کم متوجه شدم باید از لایه های پایین جامعه هر فرد خودش روی خودش کار کنه و دنیاشا عوض کنه و کم کم جامعه هم توسط بینهایت دستهای الله یکتا اصلاح میشه
پس اگر هر فردی درست عمل کنه
واقعا جامعه ای بهتر و زیباتر و مفیدتر و پویاتر خواهیم داشت.
من همیشه به پسر و دخترم میگم بابا شما اگه توی پارک که هستید اگه همه بچه ها اشغال بستنی شون را انداختن زمین
شما دوتا برخلاف اونها کار درست را انجام بدین و اشغالتونا تو سطل زباله بندازید
البته که همیشه و همیشه من خودم از دوستاران طبیعت هستم و همیشه سعی کردم رعایت کنم
رضا جانم یاد یه خاطره افتادم از اوایل ازدواجم با فاطمه جانم
ما رفته بودیم برای آزمایش قبل ازدواج
خونگیری را انجام دادیم و من رفتم دوتا آبمیوه و کیک گرفتن که بخوریم
جالبه نایلون نی به اون کوچیکی از دست من رها شد و از ماشین افتاد بیرون
منم خیلی دیگه بهش اهمیت ندادم
گفتم پیش خودم ولش کن
که یه مرتبه فاطمه جان گفت بیزحمت برو بیرون و اون پلاستیک نی را بردار بنداز تو سطل زباله
همون جا من این کار فاطمه عزیز را در درونم تحسین کردم و متوجه شدم که ایشون هم مثل خودم به طبیعت و تمیزی خیلی اهمیت میده
.
بله ما هر کدوممون میتونیم یه ستاره درخشان باشیم با همین اعمال به ظاهر کوچیک که خیلی شاید به چشم نخوره ولی اگه به عموم جامعه تعمیم داده بشه
مثل این کشور(آمریکای دوست داشتنی و ثروتمند با توحیدیترین شعار in god we trust ) به بهشت تبدیل میشه
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلااااااااام سلااااااااام و سلاااااااااااام خدمت استاد عباسمنش، خانم شایسته و همه دوستان عزیزم
بینهایت سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده؛ خدایا با تموم وجودم با تک تک سلول های بدنم سپاسگذارتم که منو به این مسیر و به سایت استاد عباسمنش هدایت کردی
استاد عزیزم با تموم وجودم با تک تک سلول های بدنم سپاسگذارتم بابت قلب مهربونتون که این زیبایی ها، این ثروت ها، این نعمت ها و این فروانی هارو با ما به اشتراک میذارین؛ استاد من خیلی چیزا از شما یاد گرفتم، خیلی خواسته ها از وقتی شما و خانم شایسته رو در سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت رو دیدم تو من شکل گرفت؛ اصلا نمیتونم چطور این حالمو وصف کنم، این آرامشی که دارم این حال خوبی که دارم؛ استاد منم همین الان از پیاده روی اومدم، این منطقه ایی که به لطف خدای متعال دارم توش زندگی میکنم، 100 هکتاره و بیشترین ویلاها و شهرک هارو داره، ویلاهای لوکس و سوپر لوکس، یک جنگل بسیار فوق العاده داره: استاد این خونه ایی که الان دارم توش زندگی میکنم، این استقلال، آزادی، این آرامشی که الان دارم نتیجه کار کردن روی سایت شما و آموزش های شماست، نتیجه دیدن زیبایی ها، فراوانی ها و نعمت هاست، نتیجه رفاقت با خداونده، نتیجه عبادت خداونده؛ استاد من وقتی پیاده روی میکنم دارم خداوند رو عبادت میکنم دارم ازش بخاطر بدن سالمی که دارم سپاسگذاری میکنم و میرم پیاده روی تا بدنمو سالم نگه دارم، وقتی رو سایت کار میکنم وقتی رو فایل ها کار میکنم، زندگی در بهشت میبینم، سفر به دور آمریکارو میبینم، کامنت مینویسم دارم از خداوند سپاسگذاری میکنم دارم خداوند رو عبادت میکنم، دارم به روح و ذهنم خوراک های مناسب میدم؛ استاد نمیدونم چطور از شما تشکر کنم؛ فقط میخام بهتون بگم خیلی دوستون دارم و عاشقتونم
استاد من جلسه 3 روانشناسی ثروتم؛ و تو این جلسه شما حجت رو تموم کردین که تموم اتفاقات و شرایط زندگی شما نتیجه افکار و باورهاتونه؛ میخام بگم شما چقدر خوب رو خودتون رو ذهنتون و رو باورهاتون کار کردین که به بهترین، زیباترین و ثروت مند ترین کشور دنیا هدایت شدین، و زندگی رها و آزاد دارین، از تک تک لحظات زندگیتون لذت میبرین، آزادانه هر وقت هر جا دوست دارین میرین، بهترین لذت هارو تجربه میکنین؛ به استقلال زمانی و مکانی و مالی رسیدین؛ رابطه رویایی با خانم شایسته دارین و چرخ زندگیتون از همه جهت رونه رونه؛ ایول استاد ، دمتون گرم بابت شجاعتتون که رویاهاتون رو دنبال کردین و بابت تعهدتون که به بهترین شکل ممکن رو خودتون کار کردین و این زندگی نوش جانتون، گواری وجودتون
استاد واقعا از این فایل و از این زیبایی ها لذت بردم؛ اون جنگل های فوق العاده زیبا، سرسبز، اون آسمون آبی و خوشگل، اون کلبه ایی که وسط صحرا بود؛ وقتی اون کلبه رو تک و تنها وسط صحرا دیدم تموم وجودم سرشار از شورو شعف شد.
استاد من هر لحظه دارم از شما یاد میگیرم اینکه با قلب مهربونتون از خداوند و از اون زیباییی ها از جنگل ها بصورت عملی سپاسگذاری کردین و اون جنگل تمیز و زیبارو تمیز تر کردین و الحق که خانم شایسته شاگرد نمونه و برتر شماست که ایشونم وقتی دید استاد این حرکت زیبارو انجام داد مثل همیشه ایشون هم اولین نفر از شیوه استاد پیروی کردن؛ خدایی شما زوج نمونه ایی هستین
از شما و از زندگیتون باید فیلم گرفت؛ هر روز صبح تو تموم کشورهای دنیا شبکه یکش پخش کرد
و یکبار دیگر من عظمت خداوند رو تو قاب سایت شما دیدم؛ اون سنگ های بسیار بزرگ و زیبا که شاهکاره خداونده در دل جنگل؛ خانم شایسته هم که دیگه حرفه ایی شده تو فیلم برداری، انقدر قشنگ فیلمبرداری میکنن انگار ما خودمون اونجا حضور داریم و داریم این زیبایی هارو از نزدیک میبینیم
استاد منم دوست دارم مثل شما به استقلال زمانی و مکانی و مالی برسم
منم مثل شما تو شغلم به مسیری هدایت بشم از تک تک لحظات زندگیم لذت ببرم؛ مثل شما، کارو زندگی و تفریح و عشقم یکی باشه
منم دوست دارم مثل شما تراک کمپر بگیرم بزنم تو دل جنگل، مثل شما برم پیاده روی، لخت بشم نسیم خنک سر صبح بخوره به بدنم( راستی استاد ایول چه بدن زیبایی دارین، خدایی حال کردم بدنتون رو دیدم، خیلی خوشگله بدنتون)
منم دوست دارم مثل شما هدایت بشم به بهترین، زیبا ترین و ثروت مندترین کشور دنیا که انقدر برای خودشون و مردماشون ارزش قائلن که این مسیر های زیبا رو درست کردن برای پیاده روی، برای موتور سواری؛ از این تابلو های خوشگل راهنما نصب کردن؛ چرا انقدر این کشور نظم داره و رو اصوله؟ چرا این کشور اینقدر زیباست؟ خدایی استاد نوش جونت شما لایق حضور تو این کشور هستین
استاد منم دوست دارم مثل شما با موتور بزنم تو دل این جنگل ها
منم دوست دارم مثل شما چرخ زندگیم روون باشه، منم دوست دارم مثل شما توحیدی زندگی کنم به معنای واقعی شما بهترین الگو از هر جهت برای من و همه دوستانی هستین که اینجا حضثر داریم
خدایا با تموم وجودم با تک تک سلول های بدنم سپاسگذارتم که این چشم هارو بهم دادی تا من این زیبایی هارو ببینم و لذت ببرم و تحسین کنم و با تموم وجودم سپاسگذارتم که این انگشت های خوشگل رو بهم دادی و من دارم این حرفایی که بهم میگی رو اینجا مینویسم
خدایا با تموم وجودم و با تک تک سلول های بدنم سپاسگذارتم و عاشقتم
سلام پسر خوش تیپ زیبا رو و زیبا سیرت و ثروتمند
خدا قوت
کامنتهای قشنگت همه جا هست و همه جا بوی توحید و ثروت میده،انگار تو هم از جنس توحید وثروت شدی
تحسینت میکنم این تعهد عظیمت رو و نتایج خیره کننده ات رو .
افلاطون عزیز صد در صد این ماییم که زندگی خودمون رو از هر لحاظ خلق میکنیم ،منتها نا خود آگاه و الان که قوانین رو یاد گرفتیم داریم خود آگاه کار میکنیم تا این خود آگاه در آینده بشود نا خودآگاه و خود بخود ران بشه و برامون توحید وتولید و توحید بباره
تنها راه رسیدن به توحید ثروتمند شدنه
ثروت معنوی است و باسرعت ما رو به خدا نزدیک میکنه
از شما سپاسگزارم که هستید و مینویسید
در پناه خدا باشید
سلااااااام سلاااااااام وسلااااااام خدمت ابراهیم جان عزیزم
با تموم وجودم سپاسگذارتم بابت کامنت فوق العاده ایی که برام نوشتی: با تموم وجودم سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده و من اینجام کنار شما بهترین آدمای روی کره زمین
چرا انقدر شما خوبین؟ چرا انقدر شما مهربونین؟ چرا انقدر شما قلب زلالی دارین؟
کامنتت به جان و دلم نشست ابراهیم جان؛ از خدا میخام این حال خوب و انرژی مثبتی که به سمت من روانه کردی 1000 برابرش به زندگی خودت برگرده
قطعا قطعا و قطعا این ماییم که تک تک شرایط و اتفاقات زندگیمون رو خودمون خلق میکنیم
تنها راه توحید ثروت مند شدنه ومن چقدر ثروت رو در کنار توحید میپسندم
بهترین هارو از خداوند وهابم برات خواستارم ابراهیم جان؛ ارامش روز افزون خدایی و نعمت و ثروت آسمانی نصیب قلب مهربونت ابراهیم جان
سلااااام سلاااااااااام سلااااااااااام افلاطون عزیزززز دوست خوش قلب من
وای که نمیدونی با کامنتت چیکار کردی با من
دقیقا اون انرژیو هیجان و اون حس و حال کامنتتو به آغوش کشیدم و با بند بند وجودم درکش کردم
ممنونم از اینهمه انرژی که تزریق کردی به کامنتت
لطفا بیشتر برامون کامنت بزارید من واقعا از خوندن کامنتهای شما و نتایجتون لذت میبرم ولی میبینم بیشتر اوقات برای محصولات کامنت میزارید لطفا بیشتر تو فایلهای دانلودی راجب نتایجتون بگید تا ماهم سرشار از شوق بشیم و انرژی بگیریم و الگو بگیریم
عاشقتم دوست من
در پناه فرمانروای کیهان کسی که تمام قدرتها به دستشه میسپارمت
سلاااااااااااام سلاااااااااام و سلاااااااام خدمت دوست عزیزم زری خانم
با تموم وجودم و با تک تکسلول های بدنم سپاسگذارتم بابت کامنت فوق العاده ایی که برام نوشتی؛ و بینهایت سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده و من اینجام کنار شما بهترین آدمای روی کره زمین
چرا انقدر شما خوبین؟ چرا انقدر شماها مهربونین؟
اگه بدونی چه حال و احساسی به قلب من روانه کردی با این کامنتی که برام گذاشتی، خیلی حس خوبی دارم؛ از اعماق وجودم سپاسگذارتم
به روی چشششم حتما حتما حتما به لطف و هدایت الله مهربان رو فایل های دانلودی کامنت مینوسم چه درخواست قشنگی ازم کردی؛ هیچ وقت فکر نمیکردم کسی بیاد بهم بگه کامنت هات ارزشمنده برامون بیشتر کامنت بنویس یه حس فوق العاده ایی بهم دادی؛ از خدا میخام این حال خوب و انرژی مثبتی که بهم دادی 1000 برابرش برکتش به زندگیت برگرده
منم عاشقتم عزیزم
بهترین هارو از خداوند وهابم برات خواستارم؛ آرامش روزافزون خداایی و نعمت و ثروت آسمانی نصیب قلب مهربونت زری جان
سلام افلاطون عزیز
چقدر کامنت زیبایی نوشتید و چقدر زیبا سپاسگزاری کردید
.
کامنتتون پراز انرژی مثبت و پراز احساس ناب بود
و کاملا مشخص بود ک از اعماق قلبتون داره بهتون گفته میشه و شما تایپمیکنید
به نعمت بسیار ارزشمند و زیبایی اشاره کردی افلاطون عزیز
چشم و انگشت واقعنیکی از بزرگترین نعمتهای جهانه
خداوند بینهایت لطف بما داره و ما هرچقدر سپاسگزار باشیمبازم کمه
از خداوند میخام که به تک تک خاسته هاتون به آسانی برسید و آسان شوید برای آسانی ها
امین
دوستت دارم
درپناه الله یگانه باشی
سلام فرشته خانم شریفی عزیز
با تموم وجود سپاسگذارتم که برام کامنت نوشتی و بینهایت سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده و من اینجام کنار شما بهترین آدمای روی کره زمین
عکس پروفایل زیباتو دیدم: داستان هدایتتو خوندم وچقدر خوشحال شدم که به لطف الله مهربان به مسیر علائقت هدایت شدی وچقدر خوشحالم که 222 تا کامنت نوشتی؛ آفرین میگم بهت و تحسینت میکنم که داری رو خودت کار میکنی: قطعا قطعا به تموم آرزوهات و خواسته هات میرسی فرشته جان؛ چون تولایقشی، چون اینجایی یعنی قراره به همه خواسته هات برسی
با قدرت برو جلو؛ منتظر شنیدن نتایج شگفت انگیزت هستم فرشته جان: بهترین هارو از خداوند وهابم برات خواستارم؛ آرامش روز افزون خدایی و نعمت و ثروت آسماتی نصیب قلب مهربونت فرشته جان
به نام خداوند بخشاینده مهربان
خدایا با تمام وجودم بابت سلامتی ام سپاسگزارت هستم
اگر برای همین سلامتی جسمی وهمه اندام های بدنم بخوام تشکر کنم چندین دفتر که خوبه هر خودکارهام تمام میشود وعاجزم از شکرگزاری از درگاهت
بابت هدایت هایت شکرت
بابت سلامتی جسمم وهمه اجزای بدنم وهمه سلول هایم شکرت
بابت هدایتم به این سایت واستاد عباسمنش که توحید را برایمان معنا کرد در عمل شکرت
بابت کلام استاد که از زبانش انگار حرف هایی از جنس سخنانی که در قرآن با من سخن میگویی شکرت
بابت دوره بی نظیر احساس لیاقت که داره هر آنچه که آرزو داشتم عملی میشه شکرت
بابت خود واقعی ام که دارم عاشقش میشم به یمن دوره احساس لیاقت که خداوند هدایتم کرد .
استاد نمیدونید چه برکاتی داشته این دوره برام
میخواستم تو دوره احساس لیاقت کامنت بذارم ولی یه حسی میگه همین جا بنویس
اینقدر در وجودم ارزش بود و من نمیدیدم که الان که دارم با خودم آشنا تر میشم وخودم را بهتر میشناسم میگم سمیه عجب قدرتی خدا بهت داده تو وجودت
استاد از شروع این دوره حرکت کردم وگفتم استاد میگه از همون جایی که هستی شروع کن
اینکه فقط فایل بشنوم وبنویسم وعمل نکنم
همون ایمان بدون عمل حرف مفت است ایمان وعمل با هم در قرآن اومدن .
رفتم سراغ یه کاری که احساس کردم دوست دارم وبا وجودم یکیه
ده روز میشه خداراشکر مشغول به کاری هستم که قبلاً اصلا از اینکه در میان بگذارم با همسرم میترسیدم
رفتم وشرپع کردم با عشق کار کردن
گفتم استاد میگه باید کار را درست انجام بدی
باورتون میشه استاد صاحب کارم تو همین ده روز میخواد مدیر مغازه ام کنه
پیشنهاد کاری از همکارم برای کار دونفره
وهزاران خیرروبرکت که میدونم حتما به دنبال داره
فقط برای اینکه ما لایقیم ولیاقت بهترین ها داریم
استاد تو محل کارم مشتری ها ازمن راضی هستند .
انشالله میخوام فقط تمرکز بذارم روی این دوره که میدونم زندگیم را بهتر وعالی تر میکنه وهرچی بخوام به راحتی بهش میرسم
استاد تو این قسمت من درش بزرگی از شما گرفتم که زمانی که به ما ی درسته باید انجامش بدی کاری نداشته باشیم به اینکه بقیه کاری را اشتباه انجام بدن
اشغال ها را جمع کردید بدون اینکه براتون مهم باشه بقیه اشغال ریختند
چقدر انرژیش مثبت شد
ومریم جانم که از صبح بلند شدند حتما بعد از سپاسگزاریشون بوده اشغال ها را جمع کردند با عشق و آیه زنان مومن برای مردان مومن را من اینجا فهمیدم
معنی فرکانس را بهتر متوجه شدم
چیه چیز جالب اون سنگ بزرگ فکر میکردم با یه چرثقیل اومدن سنگ را گذاشتندروی اون سنگ هایب که مثل پاسخ محکم بود
خدایا بزرگی آن را شکر
اصلا هیچ معماری نمیتونه اینجور قشنگ این طرح را اجرا کنه
چقدر جالب بود چه صحنه ای درست شده بود انگار موزه سنگ بود اون هم .ه سنگ های صیقلی وبزرگی
خدایا فقط یه ایمان وتوحید کافیه که تو مارا ببری بالا
استاد معنی خود واقعی بودن را تو این قسمت سفر به دور آمریکا بیشتر متوجه میشم ودرک میکنم که چقدر خوبه خودت باشی فارغ از نگاه ودید بقیه
میبینم که وقتی خودت هستی بقیه جذبت میشن
بازهم سپلسگزارتون هستم استاد
سلام و درود به دوست موفقم
سمیه جان
وقتی تو این فایل از نتایج ابتدایی دوره احساس لیاقت گفتی من هم میخوام بابت خریدن این محصول و بودن در دوره انلاین احساس لیاقت بهت تبریک بگم و از خداوند این دوره رو برای همه دوستداران خواستارم
تحسینت میکنم تمام قد بخاطر اینکه عنصر وجودتو داری میشناسی و از تمام ظرفیت هات داری استفاده میکنی و خودت رو لایق و ارزشمند میدونی برای تک تک نعمت هایی که خداوند برای بندگانش فرو فرستاده
امیدوارم که سعادت حضور در این دوره برای من هم فراهم بشه.
بهترین ها سهم زندگی ت باشه سمیه جانم و همواره در شادی و عشق و برکت الله باشی
سلام
سلام وسد سلام وباز هم سلام .
من تمام روز از سین سلام اول سخنرانی ها وفایلها.تا سین سعادتمندی ما با درخواست شما نازنین استاد خوبم عباس منش .لحطه به لحظه حال خوبم رو تحویل لحظات بعدی میدهم وبسیار سپاسگذارم که با شما واین خانواده عزیز سایت گهربار شما من تمام سلولهای رو پر کردهام ا ز زیبای دانای ونیکوی. وحافظه سلولی بسیار عالی پر میشود وکپی برداری میشود وباهم لذد میبریم ا بودن در این جهان زیبا واین خود بسیار جاز سپاسگذاری دارد ..
خوشحالم هستم وبودنم را تحسین میکنم .
این مقاله بسیار بسیار بسیار زیبا پرمثما واموزنده ار دوست عزیز….علی ابودردایی .
واقعا دگرگون شدم واینجا کپی میشود تا دوستی دیگر دگرگون شود لذد بردم ممنون وسپاسگذارم .
با سلام :
اگر کسی این متن را بخواند و باور کند
تنها سلامتی در تمامِ ابعادِ زندگی اش را باور خواهد کرد
چون در من کشت وکار شد و به بار نشست :
فراتر از مسائل ارثی هستیم
اسیر مسائل ارثی و وراثت نشویم ((چگونه به امپراطوری عینکم و عادتم پایان دادم )) :
جامعه پُر است از افرادی که در یک حالت است که تسلیم هستند و فکر میکنند دیگر هیچ کاری در مقابل آن نباید کرد و تسلیمِ محض ابدی شد، و آن هم بیماریها و نشانه هایی است که اغلب اشاره میکنند این ارثی است ،
کاریش نمیشه کرد، چرا عینکی است؟ هیچی ، ارث است
چرا قند داره؟ هیچی ارثی است
چرا اینقد چاقه؟ ارثیه ،از باباش رفته
چرا اینقد این طایفه صداشون بلنده؟ ارثی است
چرا این بچه گوشش ناشنواست؟ ارثی است
چرا اینا همه کَچَلند؟ هیچی ، ارثی است
و از این مسائل
چرا اغلب و شاید 99/9درصد مردم وقتی ایرادی می بینند ، بیماری ومساله ای، سریع دست به دامن ارثی بودن میزنند
ذهن هر آنچه که الهام وار ابداع کرد بدان که صحیح است ،
و گرنه این گفته و الهام به ما نمی شد ،
اگر بگوییم که ارث کیلو چند ،
من فراتر از هر نوع بیماری و قند و چربی و چاقی و …… هستم ،
ارث یک باور است که ریشه کرده ،
و هر چیزی را هم میتوان ریشه کن کرد
بیماریها تنها از افکار و باورهای ترس آور و مخرب در طی زمان شکل میگیرند ،
اگر باور کنی این ارثی است ، درست باور کردی
و تا ابد در این باور خواهی ماند .
اگر باور کنی ارثی است و خوب میشود و
ذهنیت و افکار و باورهایت بر خوب بودن بنا شود
باز هم درست باور کردی و
به سمت خوب بودن حرکت میکنی .
اگر باور کنی که این حاصل باورهای منفی و بی پایه و اساس گذشته ی من است
و حالا که متوجه شدم
باورهایی جدید در خود بنا میکنم و چندی دیگر شبیه همین باورها میشوم ، باز هم درست فکر کردی .
دنیا به آنچه که باورهایت بگویند
به شکل همان پاسخگو است
چه بسیار انسانهایی که پذیرفتند این مرض قند ، این بیماری قلبی ، این سرطان خوت ، ارثی است ، و آنها حتی یکبار، باور کنید ، حتی یکبار ، این فرصت را به خود ندادند که انسان میتواند با تغییر ذهنیت و افکار و باورهایش ، تمام مسیر زندگیش را تغییر دهد ،
واقعا یکبار شجاعت یک فکر جدید نداشتند
و عاقبت بخاطر همان از دنیا سفر کردند ،
دنیا را نتوانستند جای بهتری کنند
اگر نتوانی دنیا را به جایی زیبا برای زندگیت تبدیل کنی
، هزار بار هم خود کشی کنی ،
هزار بار درخواست مرگ هم کنی ،
همین شکل افکار و فرکانس ها و باورها را با خود خواهی بُرد
اگر شکل و فُرم زندگیت بر مبنای مدام اعتراض و شکایت از دیگران و گِلِه کردن باشد ،
همین شکل خصوصیتت را در جهانهای بعد با خود خواهی داشت
ما در ابدیت سیر میکنیم ،( (هر ویژگی که داریم ، روح ماست و هر جا که برویم همان هستیم) )
اگر شکل و فُرم زندگیت صحبت از بیماری و مرض و قرص و دکتر و این بخورم وآن نخورم باشد ، همین شکل و فرم با تو هست
پس تقاضای مرگ نکنیم ،
از رنج ها و سختی هایی که میکشیم و تنها دلیلش تفکرات ماست به بُغض نرسیم،
تنها باور را عوض کنیم
شکل افکار و باورهایی که ما از خود در طی زمان و تجربیات زندگی میسازیم با ما خواهند ماند ،
چون آنها بخشی از روح ما هستند ،
آنها شاخ و برگهای روح ما هستند
پس چرا از این فرصت زیستن، عالیترین باورها و تفکرات را بر پیکره ی روحم وارد نکنم،
اگر پذیرفتی این مساله ارثی است
و با تمام وجود باور کردی ،
آن مساله با تو تا ابدیت خواهد ماند
اگر پذیرفتی که این بیماری ارثی است
یعنی اینکه خداوند و کائنات این مساله را نسل به نسل به من داده اند و هیچ راهی برای درمان آن نیست
واقعا آیا میتوان قبول کرد ذراتی که هیچ خاصیتی مثل بیماری نمیتوان برای آن تعریف کرد چون ذرات لرزش های کوچک و ارتعاشات هستند را به ارث ربط دهیم ؟؟؟
ما تنها از لرزش ها و ارتعاشات هستیم و تمام مسائل بیماری ، خوشحالی ، سلامتی ، فقر ، رنج و……… ساخته ی ذهن ماست
*چگونه عینکم را شکستم :
10 ساله بودم ، اتفاقی به ساعت روی دیوار اتاق نگاه کردم و کمی پلکپلک زدم، آن هم فقط صرف شیطون بازیهای بچگانه، مادرم همان شکل و فُرم مرا دید ،
اشاره کرد و گفت : چشات ضعیفه که اینقد پلک پلک میزنی ، من که چیزی از ضعیفی و قوی بودن نمیدونستم،
مادر که فقط شکوه پسر و فرزندانش میخواهد
و فقط قصدش بهتر و بهتر شدن من،
ولی از قوانین چیزی فرا نگرفته بودند ،
او همان شروع بذری از ((ضعیفی چشم))در من کاشت و به راستی که هر قطعه ای از بدن ،
هر عضوی از بدن را اگر ضعیف بدانی ، بزودی ضعیف میشود
مادر مرا به چشمپزشک و دکتر و عینک و.… فرستاد و خلاصه من عینکی شدم.
اگر چه مادرم روزها و شب ها عاشق این بود که طبیعی ترین حالت را از نظر ذهن خودش در من ایجاد کند ،
اما من از نظر خودم عالی و طبیعی بودم ،
اگر چه مادرم بسیار در تقلا بود که من بهتر و بهتر شوم
اما اعمال او از نظر کائنات و قوانین هستی
کاملا مرا با آن بیماری بیشتر ترکیب میکرد
فرزندان شما عالیترین هماهنگی را در خود دارند ،
و تنها دلیل ناهماهنگی و بیماری آنها فشارها و کنترل کردن هایی است که ما بر آنها وارد میکنیم ،
و ما آنها را به باورها و تفکرات خودمان شرطی شان میکنیم ، همان باورها و تفکراتی که ما نیز خود از طفولیت مان به آن شرطی شده ایم
مادرم هر ازچندگاهی عینکم را عوض میکرد ،
و روزها میگذشت و بر ضعیفی چشممن بیشتر میشد ،
اعضا و جوارح ما پیکره ی روح هستی و خلقتند ،
ضعیفی در آنها وجود ندارد
مگر اینکه افکار ما آن ضعیفی را خلق کند ،
سالها بر من برچسب زده شده بود،
در میان فامیل ،
در میان دوستان ،
در میان کوچه و بازار ،
در مدرسه ،
در باشگاه ،
در دبیرستان و دانشگاه ،
برچسبی که روی آن نوشته بود تو چشمانت ضعیف است و ضعیفی هم روز به روز بیشتر میشود
چقدر بَلَد هستیم که حرفهای مردم را خوب بشنویم
ودر خود ترکیب کنیم و در خود نگهداری کنیم ،
اما گوش را بر الهامات و زیباییهای درون که سخن هستی
است ، می بندیم
خیلی ها سوال پرسیدند که چقد ضعیفه؟
خیلی ها پرسیدند خیلی ضعیفه ، عمل کن
خیلی ها به شکلهای مختلف بر جسب های رنگی بر من چسباندند ،
و این برچسب ها فقط باورها بودند ،
فقط و فقط باورها بودند که من آنها را به واقعیت تبدیل کرده بودم ،
این قدرت بی نهایت انسان است که هر چیزی را میتواند از فکر آغاز کند و آن را به حالت ماده در آورد
این بذر ضعیفی براستی که در من رشد کرد و نهال شد ،
رشد اصلی آنزمانی صورت گرفت که صحبت از ارث و…شد که این ضعیفی ارثی است و وقتی بحث ارث را اکثرا می پذیرند دیگر تسلیم محض آن بیماری میشوند
و تنها نیمنگاهی به قضا و قدر و شانس دارند،
تا جایی که شماره چشمان من از مرز 15 گذر کرد ،
عدد بالایی بود
هر چند که نیت اصلی هر مادر
بودن فرزند در خوشبختی دائمی است
اما شکل برخورد مادران با فرزندان خیلی مهم است
تصور کن مادرم اگر اصلا آن روز که من ساعت روی دیوار را مشاهده میکردم ، کاری به من نداشت و آن بذر را درمن نمی کاشت مسیر زندگی من چقدر متفاوت تر از الآن بود
و من از آن تضاد یاد گرفتم که هیچ گاه به تک فرزندم هیچ کاری نداشته باشم
فقط تنها کاری که می توانم با او داشته باشم
این است که اجازه بدهم که او خودش باشد
و من فقط خود را تربیت کنم
بهترین حالتی که پدران و مادران میتوانند در همه حال به فرزندان خود کمک کنند
آنست که خود پدر و مادر هرکدام جداگانه در صلح با خودشان باشند
نیازی نیست فرزند را تربیت کرد ،
او تازه از منبع و روح هستی و روح خدا آمده ،
تربیت شده و آکبند در اختیار ماست ،
او بی نقص است و نیاز به دست کاری و تربیت و مربی گری تو ندارد ،
اتفاقا آن کسی که قرار است تربیت شود منِ پدر و منِ مادر است
پدران و مادران هستند که خود را تربیت کنند
و راهنمای خود شوند و
بدانند که هر چقدر خود را تربیت کنند ،
راه برخورد با دیگران و فرزندان را می آموزند
هیچ اندام و عضوی از بدن ضیف نمیشود و ضعیف نیست
اندام ها زاییده شده از ارتعاشاتِ هستی اند
اندام ها و اعضا ما در محافظت دائمی و ابدی کیهانند
اندام ها، چشمان و گوش ها و پوست و سر و استخوانها و..همه به ارث رسیده از پیکره یِ خداوندند
بیماری و ضعف تنها زاییده ی ذهن توست ،
ذهنی که همراستا با منبع نیست
من تا 28 سال با عینک زندگی کردم ،
عادت کردم ،
عادت کرده بودم یک ابزار بیرونی باید باشد تا من باشم
عادت کرده بودم که یک ابزار بیرونی باید باشد تا چشمان من هم باشد،
آن دوران طفولیت و شیوه و ارتعاش دوران طفولیت داشت فراموش میشد ، کودکی که مدام هم راستا است با منبع نیاز به همراستایی با چیز بیرونی ندارد ،
آغاز بیماری ((هر نوع بیماری)) زمانی است که بپذیری برای اینکه خوب باشی یک ابزار بیرونی باید باشد .
گول خورده بودم آن هم نه یکسال ، نه دو سال ، نه ده سال ، نه بیست سال ، بیست و هشت سال ، تنها اسیر و در اسارت یک باور بودم : ضعیفی چشم
عینک امپراطور لحظه به لحظه ی من شده بود
قرار نیست تو 28 سال در زندان باشی
و بگویند طرف 28 سال در اسارت یا زندان بود ،
اسارت واقعی آنست که آزاد هستی ،
اما باوری در تو نهادینه شده که سالها تو را اسیر کرده است
آرام آرام شروع به نوشتن کردم و هدایت شدم به نوشتن بیشتر
وقتی که از 6 ماهگی پدر نداشته باشی ،
مادرت هم که حکم پدر و مادر باشد برایت در دوران نوجوانی از دست برود ، و سالها
بی خانمان باشی و سالها جایگاهی برای خواب و استراحت نداشته باشی ، دیگر من تهی شده بودم ، و این عالی بود ، چون من مُرده بودم و همیشه در ذهنم رگه هایی از این باور بود که چگونه از نو متولد شوم؟
در طول ایام اعتراضی نداشتم ،
شکایتی نداشتم ، اما مملو از باورهای منفی بودم
روزی فرا رسید ، بعد از 28 سال عینک داشتن،
باورهایم را رشد دادم،
به جایی رسیدم که نداها و صداهای درون بلند شدند:
به همراستایی به قدرت بی انتهای درون اعتماد کنم یا به این تیکه ی فلز
آیا بقیه ی مسیر زندگی ام را با منبع و خود واقعی ام که مدام در سلامتی و خوشبختی و شوکت و ثروت است زندگی کنم یا با عینک
فهمیدم که من تنها گول یک باور را خورده ام
و آن باور ضعف دادن به چشمانم،
هیچ چیز دیگری عامل نمره ی پانزده عینکمن نبود ،
تنها و تنها و تنها باور ضعیفی که سالها آن را تغذیه و خوراک دادم
صدها دفتر نوشتم از زیباییهای خودم ،
از قشنگی های خودم ،
از زیباییهای کیهان ،
از زیباییهای خداوند ،
هزاران باور را ساختم ،
باورهایی که نشان از ابدیت بود
، باورهایی که نشان از این داشت که تماممنابع ثروت
، تمام منابع سلامتی ،
تمام منابع تندرستی ،
تمام منابع عشق و آزادی ،
تمام منابع خوشبختی در درونمن است ،
سالهاست که عینکم را برداشته ام ،
چشمانی که با عینک نمره ی 15 و مسلح شده در شب به سختی رانندگی میکرد
الآن بدون عینک ،
هر ساعتی از شبانه روز رانندگی میکند
منچشمانم را جراحی نکردم ،
به هیچ عنوان ،
جراح من باورهای من است ،
پزشک من باورهای من است ،
تکامل میخواهد و هنوز هم در دوران تکامل هستم
که این باور را در خود نهادینه تر کنم
که تماموجود ما هدیه ی بی نقص خداوند است
سالهاست که به هیچ پزشکی مراجعه نکرده ام
نه بابت چشم ، بلکه هر بیماری دیگری ،
و سالهاست که تنها من به سلامتی و تندرستی ابدی معتقد شده ام
به جای اینکه به پزشک مراجعه کنم ،
چون پزشک،
بیماری ما را بیشتر از هر کس دیگر به یادمان می آورد ،
به پزشک درون رجوع کردم ،
در آن اولین رانندگی ام بدون عینک جمله ای را گفتم :
یا به عینک اعتماد کن یا به خدای درون ،
خاصیتِ ایمان به باورهایی که ساخته ای ربط دارد
باوری که 28 سال در من ریشه کرده بود و به یک درخت تنومند تبدیل شده بود را می بایست با یک چاقوی کوچک از بین ببرم
ایمان من به اندازه ی یک کارد کوچک میوه خوری بود
برای اینکه یک باوری بزرگ را ریشه کنکنیم
باید ایمانی بزرگ را در دست داشته باشیم،
باورهای منفی بزرگ با ایمانکوچک هیچگاه از بین نمی روند
هر روز که ایمان من با تکرار باورها و نوشتن ها و نشخوارهای ذهنی بیشتر میشد
، آن باور برای من کوچکتر میشد،
حالا یادم آمد
قرار نیست باوری را از بین ببریم ،
باورها شکلهای ارتعاشی هستند که همیشه هستند ،
در فضا ودر کیهان تا ابد هستند ،
قرار است که من از آن باورهای منفی بزرگتر شوم
قرار نبود که من باور ضعیفی چشم و عینک و…. را از بین ببرم
قرار نبود که آن درخت تنومند را ریشه کن کنم
قرار اصلی این بود که بذرهایی بکارم که تبدیل به درختانی تنومندتر آن شوند و ما اگر بزرگتر از مشکلات و مسائل زندگی مان شویم،
دیگر نیاز به حل آن مساله نیست ، چون فراتر از آن شده ایم
آنها سوت و کور و آتشفشانی خاموش می شوند
من باور کردم که خدایی در درونمن هست
و من وصل و اتصال دائمی با منبعی دارم که مرا در تمام جنبه ها ازلی ابدی خلق کرده است
من با باورها زندگی میکنم و هر روز درختان باورهای مثبت و خوش بینی ام تنومند تر میشوند
ارث را فرو ریختم ، اگر بپذیری این بیماری ارثی است
، در واقع مرگ و نیستی خود را پذیرفته ای
اگر بپذیری اینخاصیت ارثی است ،
دیگر خود را در واقع نپذیرفته ای
اگر بپذیری این مساله ارثی است
یعنی پذیرفته ای یک ابزار بیرونی مرا دردست گرفته
و مدیریت میکند و من خود بی اختیارم
ما به ارث رسیدگانِ خداوندیم ،
مگر میشود از خدا به ما ضعیفی برسد
ما به ارث رسیدگانِ از خدا هستیم ،
مگر میشود از خدا بیماری قند و سرطان و هر بیماری دیگری به ما برسد
اگر ارث را باور کرده ای ،
یعنی کیهان و خدا را نابارور احساس کرده ای
از خدا زیباییها و تندرستی ها و لذت و شادابی ها و توفیق و خوشبختی ها به ما رسیده است
باور کردمکه ما شبیه ترین خلائق به خداوندیم ،
باور کردم که شکل باورهایی که ما در خود داریم،
خدا را تشکیل میدهد
اگر معتقد به بیماری هستی ،
خدایی که تو باور کرده ای و ساخته ای بیمار است
اگر باور کرده ای که این بیماری ارثی است ،
یعنی خدایی که تو ساخته ای دارای این بیماری است
باورهای تو،دیدگاهِ تو را تشکیل میدهد و دیدگاه تو همان خداوند توست
الذی احسن کُل شی خلقِهِ : هر چیزی که آفریده شد ، هر چیزی که از خلقت به جهان آورده شد براستی که نیک و نیک است
ما به ارث رسیدگان خداوندیم
چشمان ما چشمان خداست، بینایی ما بینایی خداست
دستان و پاهای ما دست وپاهای خداوند است
قلب ما قلب خداوند است
اعضا و پیکر ما ، پیکر خداوند است
بیماری تنها محصول باورهای منفی توست
بیماری توسط خدا خلق نشده
تنها نیکی و زیبایی و عظمت و شادی است که توسط خدا خلق شده است
من شفا نیافتم ، تنها باورها را عوض کردم
شفا زمانی است که شکل باورهایت را عوض کنی
حتی اگر به هیچ چیزی باور نداری ،
اما صد دفترِ سررسید مثبت بنویسی ،
حتی اگر آن صد دفتر را توهم وار بنویسی ،
حتی اگر با اعتقاد اندک ،
ولی صد دفتر بنویسی ،
بدان که تمام مسیرهای زندگی ات 360درجه تغییر میکند
ما یکپارچه از باورها هستیم و باورها ابدی هستند ،
باورها آگاهی هستند ،
آگاهی دائمی است ،
آگاهی همیشه زنده است ،
آگاهی نه نیاز به غذا ، نه هوا ، نه آب ، نه ماشین ، نه مرگ ، ونه هیج جیز دیگر دارد ،
روی همین حساب است که آگاهی، ابدی است و ما نیز ابدی ، ما آگاهی هستیم ، ما بی نهایت و ابدی هستیم ،
حتی نیازی به شفا نداریم
، ما تنها نیاز است که کاری به باورهای کهنه و قدیمی نداشته باشیم و آن شکل خدا را رها کنیم
و شفا یعنی باورهایی بسازیم که از هر نظر متفاوت تر از باورهای قبلی ،
وبا این حال ما هم متفاوت تر از قبل میشویم و نتایج ما هم متفاوت تر از قبل ، و ما انسان و شخصیتی متفاوت تر از قبل میشویم.
هیچ چیز لاعلاجی نداریم ،
ما جلوه هایی از هستی هستیم که تنظیم شده و مرتب شده ،
ما اشکال متفاوت خداوند و منبع درون هستیم
برای علاج نیاز به یک پروسه ی سنگین و کار سخت و هزاران بیا و بُرو نیست ،
چون تمام این اعمال فیزیکی ، تنها ما را ناعلاج تر میکند
ما یک سیستم غیر فیزیکی در خود داریم که برتر از جهان فیزیک است.
وقتی با مشکل فیزیکی از راه فیزیکی مبارزه میکنیم
آن مشگل فیزیکی بزرگتر میشود ،
هر کاری اش هم کنی فقط به بزرگتر شدنش کمک کرده ای
، از آنجا که اغلب آدم ها تمام این فیزیک و دارایی هایشان را همه چیز می بینند ،
خیلی اعتقادی به دنیای غیر فیزیک خود ندارند ،
غافل از اینکه همان وحود و همان دارایی که دارند از بخش غیر فیزیکی شان نشات گرفته شده است ،
آن چنان که باور کرده ای الان روز است
و ساعاتی دیگر شب و تاریک میشود
، به این شفافیت باید وجود درونی ات را بپذیری
آن چنانکه پذیرفته ای که آب در دمای صد درجه شکی نیست که به جوش می آید ،
به همین وضوح هم بپذیر وجود درونی و بی نقص ات را .
وجود درونی همان آگاهی های بی نقص و همان چشم انداز های منبع است،
اگر شفافیت این باور هر روز در ما بیشتر و بیشتر و بیشتر شود ، ما آرام آرام شبیه همان وجود درونی میشویم ،
به همین علت است شاید شنیده باشید خیلی ها میگن : سعی کن واقعا خودت باش
وقتی شبیه آنوجود درونی میشوی
دیگر بیمار نیستی که بخواهی به لاعلاج فکر کنی
، دیگر فقیر نیستی که بخواهی به فقر فکر کنی
وقتی با آن وجود درونی یکی میشوی ،
یعنی دیدگاه هایت در هر موضوعی شبیه دیدگاه خداوند و دیدگاه منبع و دیدگاه خود برتر ،
دیگر مشگلی نیست که بخواهی به راه حل فکر کنی
شروع کن به نوشتن ،
حتی به زور ،
حتی اگر نمی خواهی ،
حتی اگر معتقد نیستی ،
به سختی هم که شده در مورد چیزی که میخواهی بنویس ، حتی اگر اعتقاد نداری ،
چون نوشتن تنها راهی است که خوب دست و پای تو را جمع میکند ،
نوشتن به تو درس تمرکز میدهد ،
نوشتن تو را از ناخالصی به خلوص میرساند ،
هر بیماری که داری ، در مورد شکل سلامتی آن بنویس .
هزاران کار بیهوده و هزاران نوع نشتی انرژی و … داشته ای ، حالا اگر شده شروع کن به نوشتن ،
حتی بیهوده نوشتن
هر آنچه بنویسی ، ر
وزی غذای زندگی ات میشود
هر آنچه بنویسی ، روزی عظمت تو میشود
هر آنجه که بنویسی ، روزی رهسپار آن میشوی
هر آنجه بنویسی ، روزی با آن ترکیب میشوی
هر آنجه بنویسی ، روزی با آن یکی میشوی
بنویس ، بنویس ، بنویس ، بنویس
هر آنچه بنویسی ، روزی دارائی هایت میشوند
هر آنجه بنویسی ، روزی هم آغوش تو میشود
هر آنجه بنویسی ، روزی شفای تو میشوند
هر آنچه بنویسی ، روزی فرا میرسد که با آنها متولد شوی
هر آنجه بنویسی ، واقعیت زندگی ات میشود
هر آنچه بنویسی ، روزی درمانگرت میشود
هر آنجه بنویسی ، روزی پزشک تو میشود
هر آنجه بنویسی ، روزی لاعلاج تو را علاج میکند
نوشتن تمام وجودت را متمرکز بر یک صفحه میکند ، متمرکز بر یک خط ، و متمرکز بر یک نقطه ، برای همین است که ما عاقبت به هر آنجه تمرکز کنیم ، به همان تبدیل میشویم
نوشتن تورا بزرگتر از هر بیماری میکند
نوشتن تو را بزرگتر از هر ضعفی می
کند
نوشتن تو را بزرگتر از مرگ میکند
آنقد نوشتم که فراتر از تمام گفته های نامطلوبم شد
آنقد نوشتم که رسیدم به جایی که آتشفشان الهامات سر بر آورد
من ارث را با نوشتن بر هم زدم ،
ما فراتر از هر بیماری ارثی هستیم
ما فراتر از هر چالش و مشگلی هستیم
ما فراتر از هر بحران و هر غم و اندوهی هستیم
نا فراتر از هر نگرانی و هر کینه و نفرتی هستیم
تمام این ویژگیها خصوصیت بخش فیزیکی ما است
و وقتی که در دنیای غیر فیزیک و دنیای باورهای خود و دنیای آگاهی خود هستیم همه ی آن خصوصیات پوچ و بی معنی اند
من عینک را برداشتم چون پایانی برایم نیست ،
من عینک را برداشتم ، چون فرصت به هر مقداری که بخواهم دارم و درختان باورهای مثبتم به هر اندازه بخواهم شکوفا و شکوفا میکنم
من باور کردم ، چون((( پنج هزار صفحه ))) باور عالی نوشتم و با آنها یکی شدم .
من که روزگاری ،
یک چوپان بودم واز خود میترسیدم ،
از شدت خجالتی بودن با مادرم هم به سختی صحبت میکردم ،
اما هزاران صفحه از زیباییهای خود ،
از قشنگی های خود و دیگران ،
از جهان ، از کیهان ، از قوانین جهان ،
از باورها ، از بی مرگی ها ، از زنده بودن های ابدی ،
از خوشبختی ها، از سلامتی و تندرستی
و مکنت ها و نعمت ها و ثروتها نوشتم ،
ومن تبدیل شده ام به همین نوشته ها
نوشتن ، تولد دوباره ی توست
نوشتن ، مرگ بیماریهای تو ،
و تولد داستان سلامتی و تندرستی ابدی توست
نوشتن می آموزد که در لحظه باشی
آری نوشتن تو را به یک امپراطور تبدیل میکند
نوشتن عینک 28 ساله ی مرا برداشت
و با عشق و بدون آن میتوان نظاره گر جهان شد ،
بشرطی که ما دائم از نگاهِ آن درون ، خیره شویم
شنیده بودم که ترک عادت ، موجب مَرَض است
ترک عینک من ، ترک یک عادت 28 ساله بود ،
28 سال من در روز ی 16 ساعت معتاد عینک بودم
اما با نوشتن و گفتن و احساس کردن در خود بنا کردم که :
ترک عادت ، موجب سعادت است
من این عادت را ترک کردم و
خود را به خداوند درون عادت دادم
من ابن عادت را ترک کردم و
خود را به نوشتن زیباییها عادت دادم
من این عادت را ترک کردم و
هزاران صفحه از احساسات مثبت نوشتم
من این عادت را ترک دادم و
هزاران بار شکر گذاری از کیهان و هستی نوشتم
من این عادت را ترک کردم و به خود عادت کردم
من این عادت را ترک کردم و به خود وابسته شدم
اگر از یک بیماری رنج می بری ، یعنی به آن وابسته ای
اگر از یک بیماری سالهاست که رنج می بری ،
تنها به این دلیل است که سالهاست که نمی خواهی به چیزی وسیعتر از آن وابسته سوی
اگر از یک بیماری رنج می بری ،
سالهاست که خودت آن را تغذیه میکنی ،
سالهاست که خودت ، آن را مهمان خانه ات کرده ای ،
چرا زیباییها را مهمان خانه ات نکردی،
چرا پندارهای زیبا در مورد خودت را به خانه ات دعوت نکردی ، قلبِ تو که در حال کار کردن و عمل کردن است ب
دون اینکه ذره ای به تو نیاز داشته باشد ،
آن قلب چیزی از تو نمی خواهد ،
شبانه روز می تپد،
هیچ دستمزد و هیچ سود و هیچ باجی از تو نمی خواهد
، اما چه بی عدالتی در تو رُخ داده است
که تنها آن را ضعیف می پنداری ،
به جای اینکه مدام شکرگذار آن باشی ،
مدام و سر موقع آن را واگذار به پزشکان و مطب ها و داروخانه ها میکنی ،
قلب و اندام و مغز و کلیه ها و معده و درون تو که سالم است ، او ارتعاش خداوند است ،
این عدالت نیست که از این اندام ها به بدی یاد کنی
و از پزشگان و چیزهایی که جزوه زندگی و شخصیت تو نیستند ، به نیکی یاد کنی ،
بیماری ساخته ی ذهنت است که سالهاست خودت با آن در حال مشورت و گفتگو هستی ،
یکبار فرصتی را برای خود خلق نکردی
که تشویق کنی جسمانو قلب و درون و کلیه ها و اندام هایت را ،
یکبار فرصت نکردی با آنها هم صحبت شوی ،
اما فرصت هایی عظیم و فراوانی را در کنار پزشگان گذراندی و از ضعیفی اندامت صحبت کردی ،
سالها برچسب به خود زدی و ندا سردادی از اینکه این عضو من بیمار است ،
هیج عضوی از انسان بیمار و کهنه نمیشود
، باورهای ماست که زور و قوَت و نیرویش فراتر و گسترده تر از هر نوع بیماری است
رنج تو از بیماری نیست ،
رنج تو از دردها نیست ،
رنج تو از سرطان و قند و چربی و ………نیست
، رنج تو آن است که همواره ذهنت را عادت داده ای که در مورد جسمت افکاری را خلق کنی
که هیچ شباهتی با آن موجود واقعی درونی ات ندارد
ما در دنیا و ترافیکی از الهامات و رهنمونهای الهی هستیم ،
رها کن جسم را ،
رها کن قلب را ،
رها کن مغز و کلیه ها و معده و جشم وحلق و بینی ات را ،
آن ها را رها کن ،
آنها تنظیم شده ی الهی هستند ،
شارژر و باتریِ ابدیِ خود را دارند
آنها خود خلقت خود را میدانند ،
آنها خود نحوه ی زندگی خود را میدانند
با افکار و باورهای منفی کسی که حمله ور میشود به اندام هایش ، ارتعاشاتی در خود بوجود می آورد و نام آن را بیماری میگذارد ،
در قسمتی از بدنت دردی احساس میشود ،
این درد حزئی تنها عده ای از تراکم ارتعاشات منفی هستند
که قرار است از تو خارج شوند ،
اما اغلب خوب مداخله و درگیری منفی دارند با خود ،
خاصیت اکثر انسانها اینست که خیلی خوب باورهای منفی رادر خود انبار میکنند
، آن درد کوچک ،
نیاز به دقت تو ندارد ،
در آستانه بیرون رفتن است ،
ناخالصی هاست
آزادش بگذار ، بیرون بریزد
ولی تو با باورهای منفی ات آن را تغذیه میکنی ،
این چیست؟
این یک بیماری است ؟
سریع باید دکتر بروم ،
باید خیالم راحت شود ،
باید یه دکتر خوب بروم ،
باید دارو بخورم ،
و ترکیب میکنی خود را با غم ،
با ناراحتی ، با نگرانی و...،..
اما باور کن اگر دردی کوچک در تو احساس شد
رهایش کن ،
لذت ببر که این گل و لای های آلوده ی درونم است
و خود بیرون می ریزد،
شادی و نشاط تو در آن لحظه منهدم میکند
هر نوع بیماری را ،
آن درد در انسانی که مثلا در پهلو باشد
، ذهن نا آگاه سریع به کلیه میرود ،
قبل از آنکه کلیه بیمار شود
، ذهن سرک کشیده و بیماری را از قبل در آن دیده است ،
آن شخص ادامه میدهد ،
به دکتر میرود ،
و دردی دوا نمیشود ،
چون خاصیت دکتر اینست که بهتر تر آن بیماری را به تو بشناساند ،
میروی و دارو و آزمایش و .…..
روزها میگذرد و تو باتجربه تر میشوی ،
راهکارهای خلق بیماری ات را بیشتر فرا میگیری ،
با اینکه تو هدفت از بین بردن بیماری است ،
ولی ذهنت با کمک و یاری ترس هایت روزهای نگران کنتده را خلق میکند و می آید ،
همان روزهایی می آید که از قبل به آن آمده ای ،
به اتاق جراحی و انژیو هایی میروی که بیگانه نیستی ،
جون تو با لطف نگرانی های پی درپی ات ذهنت را و ارتعاشاتت را از قبل به آنجا برده ای واینگونه خود تو ،
خود شخص تو ونه کس دیگری ،
ونه غذا و نه جا و نه مکان دیگری و نه چالشی و نه ناراحتی فرد دیگری
، تنها و تنها خودت اینگونه با مهارت تمام یک بیماری را در خود خلق میکنی .
گوش به حرکات و جنبش جسمت نده
، تنها گوش به نداهای خداوند باش
جسم ما تنظیم شده است ،
خودکار و اتوماتیک ابدی و الهی است
و ما کاری نباید به آن و چیز دیگر داشته باشیم
تنها در لحظه شکر گذار باشیم ،
تنها بندگی باورهای مثبت و خوش بینی هایمان باشیم ،
وما خَلَقتُ الجنَّ والانس الا لِیَعبدون
خلق شد انسان به یک خالق بی همتا ،
خالق بی نقص و بی نهایت است ،
خالق هر آن چیزی که خلق میکند ،
شبیه خودش است ،
ما خلق شدیم که عبادت کنیم ،
عبادت ما مجموعه ی باورهایی است که در ما در طول زمان ساخته میشود ،
وخلق شد انس و جن فقط برای ایجاد باور
واین آیه با ظرافت تمام ،
با شفافیت تمام نشان میدهد که تنها باورها ی ماست که دنیا را میسازد ،
اشاره نشد که رنج بکشید یا سختی بکشید ،
چون با رنج وسختی مسیر زندگی و خواسته ها بدست نمی آید ، تنها و تنها این باورهاست که مسیر ما را مشخص میکند
عبادت از فرستادن ارتعاش نشات میگیرد ،
بندگی و عبادت از هم راستایی با منبع و خود واقعی بلند میشود ،
آرام آرام و تکامل وار عادت کنیم به ساختن و ایجاد باورها ،
آرام آرام بدانیم که در نهایت ما مانند باورهایمان میشویم .
شاد و سلامت و خوشبخت باشید .
به نام خالق دانا
باسلام
متنی بسیار عالی ،که خواندنش شادی ونشاط وایمان بیشتر به مسیری که به کمک استادعزیزم به آن هدایت شدیم درمن ایجاد کرد.
بسیاراز شما دوست همفرکانسی عزیز سپاسگزارم که این متن تاثیر گذار رابا مابه اشتراک گذاشتید.
انشاالله که درکامنت های بعدی شما موفقیتهای بیشتری از شما رابخوانیم.
واز استاد عباسمنش عزیز هم بسیار سپاسگزارم که با ایجاد همچین محیطی باعث شدندکه باخواندن کامنت دوستان عزیز ونتیجه های آنها با قدمهای راسختر قدم دراین مسیر الهی بگذاریم .
درود بر شما همراه هم مداری در سایت که همیشه دیدگاه هاتون و میخونم و تحسین میکنم شما را در مسیر پیشرفت و درک قوانین جهان هستی ،
سپاس بیکران از شما آقای خسروی گرامی که با آگاهی های ارزشمندتون، این متن زیبا که عمیقا من رو به فکر فرو برد از دوست هم فرکانسی مون با قلم شیوا و رسایی که از درک قوانین داشتند و نتیجه ای که گرفتند از تغییر باورهاشون برامون کامنت گذاشتید .
امیدوارم با تغییر باورهامون ، خالق بهترین نتایج در زندگی مون باشیم .
سلام وصد سلام به شما جناب خسروی عزیز
الحمدالله رب العالمین حمد و سپاس مخصوص خداوند یکتاست
آفریننده آسمان و زمین و هر آنچه در بین آنهاست
خدایا ازت ممنونم که منو هدایت کردی به کامنت و چقدر هم دقیق
خیلی لذت بردم از آنچه که خداوند در اینجا از زبان شما به من گفت
و چقدر شما انرژی فوق العاده گزاشتی و اینهارو گفت و تایپ کردی
من به شخصه شما رو تحسین میکنم
و ازت سپاسگزارم دوست عزیز
این کامنت پر از درس
این کامنت پر از زیبایی
این کامنت پر از حس خوب
این کامنت پر از دیدگاه عالی
این کامنت پر از احساس عالی
این کامنت پر از حضور خداوند مهربان
این کامنت همه چیز تمام
این کامنت تمام کردن حجت
بسیار عالی و لذت بخش
برای شما طول عمر با عزت از خداوند مهربان آرزو میکنم
سلام ودرووود بسیار پروردگارم بر شما جناب خسروی عزیز
عجب متن زیبا وتاثیر گذاری نوشتید
وبی نهایت خداروشکر میکنم که بنده
مومنش اینگونه با شهامت وامید فراوان واطمینان قلبی تمامی باورها وتغکرات نادرست و بتهای درون را
ابراهیم وار نابود کردید وسلامتی بینایی خودرا با لطف خدا وهمت و
تعهد خودتون بدست آوردید ،
روحم از خواندن این متن توحیدی
شادو مسرور شد و مصداق عینی عملی خوبی برای عمل به باورهای الهی بود ،
انشاالله در سایه الطاف بی انتهای
قادر مطلق همیشه سلامت و سعادتمند باشید .
سلام دوست خوبم بسیار سپاسگزارم که این کامنت عالی رو باز پخش کردین من هم مدتیه که از ضعف چشمانم رنج میبرم ولی با خوندن این کامنت تاثیر گذار مطمینم که با کمک خدای مهربان وبا باورسازی درست وبانوشتن میتونم عینک رو کنار بگذارم وبه زندگی زیبای چندسال قبلم برگردم
بنام خدای بخشنده مهربان
سلام و درود و رحمت خدا به دو استاد عزیز و دوستان نازنینم در خانواده صمیمی عباسمنش
روز و روزگارتون پر از نعمت و شادی و آرامش
خدایا شکرت نمی دونم چی بنویسم فقط میخوام اینجا باشم و از دیدن این همه عظمت و شکوه زیبایی انرژی بگیرم و لذت ببرم
الله اکبر چه عظمتی دارن این سنگهای هیولا که نشان از عظمت و قدرت تو دارن خدای من
خدای من هر چقدر سنگهای بزرگتر و با ارتفاع بالاتر می بینم بیشتر احساس می کنم که در برابر قدرت و عظمتت چقدر ناچیز هستم
رب و فرمانروای من که در عین قدرت رحمان و رحیمی بخشنده و مهربانی ارحم الراحمینی مهربانترین مهربانان و بخشنده ترین بخشندگان هستی
خدایا من در برابر تو تسلیم تسلیمم
رَبِّ اِنّی لِما أَنزَلتَ اِلَیَّ مِن خَیرِِ فَقیر
من به هر خیری که از تو بمن برسه فقیر و نیازمندم
الهی لا تَکِلنی اِلی نَفسی
منو به خودم واگذار نکن
بودن در طبیعت خیلی انسانها رو به خدا نزدیکتر می کنه
استاد و مریم جان چقدر با ذوق و شوق سنگها رو توصیف می کنن
دم استاد و مریم جان گرم که با حرکت درست و زیبا و خدا پسندانه شون مختصر آشغالهای موجود در محیط رو با اینکه متعلق به خودشون نبود جمع کردن و اونجا رو تمیز کردن و باعث شدن که زیباییها زیباتر دیده بشه
چقدر لحن مریم جون قشنگ بود و پر از حس قدر شناسی و سپاسگزارانه بود چقدر این لحنشو دوست داشتم و بدلم نشست اونجا که گفت:
واقعاً هر کاری برای این طبیعت کنم کمه
این طبیعت ببین چقدر سخاوت بمن تا حالا عرضه کرده بزار بعنوان یه تاینی تاینی تشکر ازش اینا رو جمع کنم
من که بغضم گرفت از بس که با احساس لطیف اینها رو گفت
پرتو افشانی خورشید از لابلای درختها چقدددررر زیبا بود انعکاس خورشید روی سنگها هم جلوه های بینظیری بوجود آورده بود
اون وانت چه با حال بود چقدر atv و موتور با خودش یدک می کشید که سرنشینانش برای تفریح و لذت بردن همراه خودشون آورده بودن
چقدر استاد با ذوق و و شوق و هیجان در مورد اون تریل و موتور سواری تو اون تریل صحبت کرد
خدایا شکرت چقدر امکانات هست برای هر نوع تفریح تو این سرزمین
چقدر زیبایی هست چقدر فراوانی ثروت و نعمت هست
خدایا شکرت برای همه این زیباییها و زیباییها و نعمتهای فراوونی که تو زندگیم هست
خدایا شکرت در هر زمان و هر مکان
در پناه خدا شاد و سلامت موفق باشید
هزاران درود به فاطمه بانوجان عزیزم
به وجود بابرکت تون سلام
به قلب زلالتون سلام
آخییییییی چقدر دلم تنگ شده بود براتون ….
چند روز پیش این کامنت تونو در حالی خوندم که مهمان داشتم ، خیلی دوست داشتم پاسخی بزارم و حالی بپرسم :)
اما زمان ، مجال نداد و همسرم گفتن من از جانب شما و خودم پاسخ میزارم :))
وقتی فایل سفرنامه جدید اومد منتظر کامنت تون بودم که ظاهرا کامنت نذاشتین..
اما چیزی که منو تشویق کرد حتماااااااااا پاسخ بزارم این مطلب بود:
وقتی دیدم روی فایل جدید کامنت نذاشتین اومدم و این کامنتتون مجدد خوندم ، و از حیرت اشکم سرازیر شد..
چون امروز توفیقی شد و سحر بیدار شدم..
از خداوند کلامی برای آرامش میخواستم به قلبم اومد امروز سراسر بگم:
رَبِّ اِنّی لِما أَنزَلتَ اِلَیَّ مِن خَیرِِ فَقیر
و
وَأُفَوِّضُ أَمۡرِیٓ إِلَى ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ بَصِیرُۢ بِٱلۡعِبَادِ
وقتی کامنت تون رو خوندم غرق در عشق شدم که الله اکبر این کلام پاک الهی باید از طریق یک بنده پاک الهی تایید بشه برام که شد…
چقدر مهمه کلامی که جاری میشه و ثبت میشه الله اکبر از لطف و عظمت الله و از مهرش به بندگانش…
خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت
دستتون طلا عزیزم برای این کامنت عالی تون که امروزمو زیباتر و نورانی تر کرد الحمدالله رب العالمین
سپاسگزارتونم و روی ماهتونو میبوسم
دوستتون دارم
در پناه نور و عشق الهی باشید
سلام و درود و رحمت خدا بر وجیهه بانوی عزیزم
سلام بروی ماهتون که اینقدر مهربان و با محبت هستید
آخه من چقدر باید سپاسگزار خداوند باشم که دوستی با بندگان صالحی مثل شما رو نصیبم کرده؟ خدا رو هزاران بار شکر
من برای فایل بعدی هم کامنت گذاشتم ولی طول کشید تا منتشر بشه
این دو آیه ای که بیان کردین چقدر دوست دارم چقدر حس نزدیکی به خدا و در پناه خدا بودن رو بمن یادآوری می کنه و خیلی وقتها بر ذهن و زبانم جاری می کنم
ممنونم دوست نازنینم که به قلبم مهر بخشیدین
از روشنی قلبم بشما درود می فرستم و دوستون دارم
در پناه خدا الله یکتا سعادتمند باشید
سلام بانوی بزرگوار
اگر توفیقی حاصل بشه
همیشه کامنتهای پر احساس و زیباتونو میخونم و لذت میبرم
من و همسرم همیشه شما و فرزندان خلف و خوبتونو تحسین میکنیم
دخترانی که به حق پا جای پای والدین شریف و روشنفکر و روشن نگرشون گذاشتند.
زندگی توحیدی و ایمان شما همیشه برای ما قابل تقدیر و ستایشه
کلی چیزی ازتون یادگرفتم
و چقدر خوشحالم که با شما و فرزندان بینظیرتون آشنا شدم
شما الگوی من و همسرم هستید و ازاین بابت خدارو بسیار شاکرم
در پناه حضرت عشق و در پرتو آگاهی
خوشبخت و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
سلام به سید حبیب گرامی
بسیار از شما سپاسگزارم شما و وجیهه بانو بارها من و فرزندانمو مورد لطف قرار دادین
من در زندگی سالهاست که حد اقل سعی ام این بوده که درستکار باشم، و به زعم خودم براش تلاش کردم
فکر می کنم بخاطر همین خدا منو به استاد و این مسیر و این سایت هدایت کرد
از خدا میخوام همگی در این مسیر استمرار داشته باشیم و رشد و پیشرفت کنیم
من هم بسیار خوشحالم و واقعاً خدا رو شکر می کنم که با الگوهای خیلی خوبی مثل شما و دیگر دوستان در این سایت آشنا شدم
صبح بعد از نماز اومدم سراغ سایت و با دیدن نقطه آبی کنار اسمم سورپرایز شدم، چون برای قسمت جدید سفر بدور امریکا کامنت نگذاشته بودم انتظارشو نداشتم
و این هدیه رو بعنوان یک نعمت غیر منتظره برای امروزم تلقی کردم
ممنونم از شما
ممنونم از خدای مهربانم
در پناه رب العالمین شاد و سلامت و سعادتمند باشید
سلام و درووود بر شما استاد جان عزیزم و مریم بانوی گل
خداوکیلی چه قدر تحسینتون کردم به خاطر تمیز کردن اون منطقه ی زیبا
استاد به خدا من تو ترکیه هر وقت می رفتم پارک با خودم پلاستیک زباله می بردم و اون قدر تمیزش می کردم پارک هارو که بچه بهم می گفتن شهرداری ترکیه باید استخدامت کنه
ولی من گوش نمی کردم
لذت می بردم از تر تمیز کردن چیزها کلا
چه قدر حس خوبی دادین استاد جام و مریم بانو
استاد انشالله خداوند هدایت کنه هاسکووارنا بخرم با هم برسم موتورسواری تو کالرادو و یوتاه
خداروشکر که چه قدر این سنگ ها زیبا بودند و بزرگ و بدون نیاز به هیچ چیز به شکلی رؤیایی راست قامت ایستاده بودند
خدایا سپاسگزارم
استاد این F150 و کمپر چه برکتی داره چه جاهایی رفتین باهاشون
با آر وی احتمالا اینجا رفتن سخت می شد
سپاسگزارم از بابت این سفر به دور امریکای عالی
️️️
سلام به علی آقا شیرازی
دوست خوبم
اول به خودم واجب میدونم برای حرکات بسیار فنی که در قانون سلامتی بهمون یاد دادید در
عضله سازی ازتون تشکر و قدردانی کنم
علی جان این 6 روزی که این حرکات بسیار زیبا را برامون به تصویر کشیدید خیلی تاثیر گزار بود
من یه ماه انجام دادم و واقعا نتیجش شگفت انگیز بود
ولی متاسفانه رهاش کردم
ولی الان چند روزه شروع کردم
و الان که پروفایل شما را دیدم واقعا انگیزه گرفتم که با قدرت ادامه بدم.
و اما بریم گوگل سرچ کنیم درباره موتور هیولای هاسکوارنا
هسکوارنا ادعا میکند که این موتور 63 اسب بخار توان ایجاد میکند. این موتور قادر به نابود کردن لاستیک آنهم تنها در 60 ثانیه است. استارت الکتریکی به معنی آن است که روشن کردن موتور بهآسانی فشردن تنها یک دکمه است. باتری لیتیومی ازجمله تجهیزاتی است که در سال 2019 به همراه این موتورسیکلت عرضه میگردد.
ایشالله این موتور هیولا را بخری و کلی باهاش با استاد کیفشا ببری تو کلورادو و یوتا
شاد و سلامت باشی رفیق و استاد گرامی.
سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته مهربونم
از اولین لحظه ای که فایل بهشتی رو تماشا میکردم
احساس کردم بازم کلی درخت و دریاچه یا چشمه
کلی ابرای خوشگل میبینم ….
اما بعداز چند دقیقه رسیدیم به یه حیاط رویایی در دل سنگ وصخره های بزرگ ….
استاد عزیزم …
خانم شایسته مهربونم ..
شما عملا به ذهن ما منطق دادین که در مقابل سخاوت های طبیعت باید چه رفتاری داشته باشیم.
اما این سنگ های بزرگ و هیولا و به شدت قشنگ
وجذاب رو که کلی بابت وجودش، شماها شکرگزاری کردین و درباره ش گفتگو کردین و باهیجان استاد از چگونگی شکل گیریش گفت ….
من بیش از 20بار برگشتم به اول و بادقت دیدم..
یه چیزی به ذهنم رسید که تو دفترم نوشتم ….
اونم اینکه من امروز متوجه شدم واقعا تمرکزم داره کم کم ناخودآگاه میره رو زیبایی هارو دیدن !!
از کجا فهمیدم ؟؟
از اینکه با دیدن این سنگ ها وصخره ها توجه م جذب بزرگی وخوشگلیش شد …
چقدر خداروشکر کردم وشکرکردم
برای همین تغییرکوچولوی خودم
چون
قبل از عضویتم درسایت
بارها شده بود که سنگ وصخره دیده بودم و خیلی بی تفاوت از کنارش رد شده بودم بدون اینکه نگاهش کنم …..
اما امروز نه تنها زیبایی وعظمت این صخره منو به هیجان آورد و شکرگزاری کردم و از زیبایی هاش تو دفترم مینوشتم در حین فایل دیدن و نوشتن به ذهنم رسید که میشه تو زندگی مثل همین سنگ هیولا و خفن ، تعادلت رو حفظ کنی ..
میشه در قالب یه سنگ ،عظمت هستی رو نشون بدی
میشه حتی در قالب یه سنگ ، کلی انرژی و لبخند
کلی هیجان و شادی به کائنات ببخشی ….
به حرفای استاد دقت میکردم و بازم به ذهنم رسید
اینکه گفت آب این خاک های نرم رو شسته و این سنگها از دل خاک بیرون اومدن میشه ربطش داد به تضادها وناخواسته های زندگی مون که مثل اون خاک هستن و با اب رودخونه ها و بارون که میشه تشبیه ش کرد به تمرکزمون تو زندگی به زیبایی ها و شکرگذاری ، از این ناخواسته ها عبور کنیم و از دل این ناخواسته ها نتایج بزرگی دقیقا به عظمت این سنگ از زندگی مون به ثمر بشینه ….
سپاسگزارم از شما استادهای بی نظیر و عاشق …
سلام به فاطمه جان
عزیز دل ممنونم که چقدر خوب زیباییهارا با برامون به تصویر کشیدید و
چقدر مثالت از سنگها و شسته شدن توسط آب برام جالب بود
بله دقیقا همینطوره
ما تقریبا دیگه تمرکزمون به زیباییهای پیرامونمون ناخودآگاه شده که البته این مسیر انتها نداره و میشه تحسین کرد و تحسین کرد
و تحسین کرد
زیباییهایی که هر کدوممون اگه خوب دقت کنیم در اطرافمون و در هر مکان و محله ای باشیم هست
فقط چشم بینا میخواد و یه مقدار تعهد و فوکوس روی اونها
الهی که همیشه چشممون فقط رو به زیباییها و نعمتهایبیکرانش باز بشه و همیشه و همیشه شکرش را به جا بیاریم .
سپاسگزارم عشقم
بنام یگانه هستی
سلام به رسول عزیز وارزشمند
رسول عزیز من این عشق شما به فاطمه جان را تحسین میکنم
من تحسین میکنم شما را که همیشه اولین کامنت زیر دیدگاه فاطمه جان متعلق به شماست من تحسین میکنم تعهد وعملگرایی شما را
رسول عزیز بهترینها سهم قلب مهربانت
یاحق
درود به خواهر ارزشمند و بالیاقتم
فهیمه خانم از وقتی به اندازه ذهنم و گنجایشی که داشته از آگاهی درک کردم که منم هستم و خدا و هیچ کس دیگه ای این بین نیست
و همسرم و عزیز دلم هم خودشه و آیینه درون منه
هر جوری بهش شکل بدم
حالت میگیره از تقریبا 5 سال پیش واقعا خصوصیات مثبت فاطمه جان را بولد کردم و فوکوس کردم روش و سعی کردم از چیزهایی که باب میلم نیست اعراض کنم
و حتی هم حرف نزنم دربارش
و خدا یواش یواش درهای رحمتش را برای دوتامون باز کرد و یه جورایی مکمل همدیگه شدیم و واقعا نمیتونم بگم چقدر فاطمه جان از فاطمه چند سال پیش عالیتر شده در همه زمینه ها
واقعا من بعضی اوقات میگم اینقدر تغییر واقعا تعهد خیلی زیادی میخواد و فاطمه جان از عهدش بر اومد که البته خواسته من هم بوده
و چقدر این درک متقابل دونفر از هم و دونستن کار کردن قوانین در زندگی راه گشاست.
براتون بهترینها را در کنار همسر گرامیتان آرزو میکنم.
سلام به فاطمه عزیز وارزشمند
فاطمه جان چقدر این هم زمانی برام جالب بود خودم فراموش کردم تو کامنتم بنویسم
من دیروز وقتی تو ماشین کنار همسرم بودم ناخودآگاه چشمم افتاد به آسمان قشنگ آسمان فایل قبل که استاد جان گفتند انگار خداوند این آسمان را با آبرنگ خلق کرده تداعی شد همان لحظه به خودم الله اکبر تا حالا این زیبایی آسمان به چشمم نیامده بود وهمانطور که تو کامنتت اشاره کردی تمرکز وتوجه ما به زیبایی های فایلها دید ونگرش ما را کلا عوض کرده ومن چقدر سپاسگزارتم که با نوشتن این امر در کامنتت، یاد آوری شد برام که منم بعنوان رد پایی اینجا زیر کامنت ارزشمندترین بنده الله بنویسم
بهت تبریک میگم و از صمیم قلبم تحسینت میکنم
فاطمه عزیزم زندگی سرشار از عشق وثروت ونعمت وسلامتی را برایت آرزو دارم
قلبت مزین به نور الهی
دوستت دارم
میبوسمت باعشق
یاحق
سلام فهیمه جان عزیزم
سپاسگزارم از کامنت زیبایی که برام نوشتی …
جالب بود برام این همزمانی که بهش اشاره کردی
آفرین به نگاه زیبایی که
داری و
رد پای خوشگلی که گذاشتی ..
سرشار از نگاه خداوند باشی ان شاالله و همواره در بهترین مدار قراربگیری عزیزم..
فاطمه خانم سلام وقتتون بخیر امیدوارم حالتون عالی باشه احسنت به کامنت زیبایتان خیلی قشنگ نوشته بودید و چه استعارههای بیبدیلی برایمان نوشتید.
یکی از یکی قشنگتر و پند آموزتر دست شما درد نکنه انشاالله روز به روز به مدارهای بالاتر رجعت کنید و همیشه رو به رشد باشید با همسر و خانواده عزیزت.
برای شما شادی سلامتی ثروت و سعادت در دنیا و آخرت خواستارم.
به نامِ اللهِ یکتا، که اعتبارِ همه ی خیرها و زیبایی ها از اوست.
سلام به همه ی نازنین های سایت، استاد جان و مریم جانم و دوست های ارزشمندم.
بامدادِ امروز متوجه شدم از دستم در رفته برای 30 مهر کامنت بنویسم، گفتم اشکال نداره امروز مینویسم با حالِ خوب.
جالبه منِ قبلی همینکه یادم رفته کامنت بنویسم رو سرزنش میکرد و احساسِ ناراحتی.
الان نه دیگه، حسم رو مثبت نگه میدارم میگم در ادامه بنویس اشکال نداره سمانه جون.
صبح 3/5 بیدار شدم و مستقیم اومدم سایت، یعنی شده یه مکانیزمِ پیش فرض، بامداد به محضِ بیداری، گوله میکنم میام سراغِ سایت.
گاهی دایره آبی رو میبینم و ذوق میکنم.
گاهی هم نیست و همچنان میزونم، میرم سراغِ کامنتها.
بَنرِ فایل جدید رو که دیدم سورپرایز شدم زدم برای دانلود.
چه عکس رویایی و جادوییه، به نظر میاد موزه باشه. ترکیبِ نور و رنگ و چیدمانِ تصویر بسیار زیباست، یعنی قابی که بسته شده تو این عکس عالیه، دَمِ شما گرم مریم جون.
چند روز بود که فایل 221 رو ندیده بودم، الان دو قسمت آخر رو با هم دیدم.
خب منم از جوراب های رنگی رنگی، مخصوصا طراحی های جدید که تابه تا هستن خیلی خوشم میاد، مریم جون جورابهای نو مبارکه، به شادی و لذت بپوشی عزیزم.
خرید دفتر هم که یکی از Favorite هامه، اصولا لوازم تحریر رو خیلی دوست دارم.
دفتر نو مبارک، ان شاالله توش پر شه از زیبایی و تحسین و سپاس گزاری.
تجربه ی تیراندازی هم خیلی جالب بود، منم خوشم میاد تستش کنم، مثلِ اسب سواری.
این فایل یه نکته آموزشی داشت برام.
جمع آوری نازیبایی هایی که توی طبیعت رها شدن توسط شما دو عزیز، با این تفکر که به طبیعت محبت میکنیم، تشکر میکنیم ازش برای سخاوت که همیشه در اختیارمان گذاشته.
خیلی مهمه با چه نگاهی این اقدام صورت بگیره.
یه بار اینکار رو کردم تو محوطه باغچه محوطه مون، بعدش حس کردم انگار توجهم داره میره سمت نازیبایی ها و فیلترهای سیگار بی نهایتی که توی باغچه ها رها کرده بودن…
پروسه رو بعد از مدتی متوقف کردم و به همون میزان زباله که جمع کردم بسنده کردم، چون حس کردم حسم داره نازیبا میشه.
امروز خوشم اومد که دیدم استاد و مریم جون حرکت کردن در جهت پاکسازیِ محیط.
یه چیزی هم به نظرم رسید، ما همیشه تمیزی دیدیم، این اولین باری بود که زباله در طبیعت دیدم تو فایلها و بهتر متوجه شدم همه جا هستن آدم هایی که به طبیعت و تمیزی اش احترام میذارن و هم احترام نمیذارن.
و بهتره اصلا نرم سراغِ مقایسه آدم ها با همدیگه چه ایران چه امریکا چه هر کجای دیگه.
مسئله اینه من به هر چیزی که بیشترین کانون توجهم باشه هدایت میشم، حالا اون وسطا از ده مورد یه مورد نازیبا هم ممکنه پیش بیاد که اونم با کنترل ذهن میشه تبدیلش کرد به زیبایی و خیر.
اونروز من با قلبم رفتم واسه پاکسازی باغچه های روبه رویی خونه مون، برای سپاس گزاری از طبیعت و درختهایی که هر روز از پنجره دارم میبینم و کیف میکنم.
و یه اندازه ی ظرفیتِ وجودی و حس خوبم انجامش دادم، خدا رو شکر.
تریل همیشه برام جذابه، با واژه تریل تو پردایس آشنا شدم، مسیرهای پیاده روی و موتورسواری که خودتون ساختین و هموارش کردین، و برام تبدیل شد به مسیرهای زیبا.
بعدها تو فایلهای مختلف دیدم، مثلا تریل های سفر به دور آمریکای سریِ قبلی، منطقه یلو استونِ جذاب.
الان هم جالب بود اون تریل، قابلیتِ حرکتی داشت برای سه گونه ی موتور+ پیاده روی.
سنگ های بزرگ تو دلِ طبیعت، بهم اینو گفت که انقدر خودتو گنده نکن، تو هیچی نیستی در برابرِ عظمتِ خداوند و خلقتش.
دچار غرور و خود بزرگ بینی نشو، آروم باش، تو هم یکی از مخلوقات خدایی و میتونی در کنار بقیه حسابی لذت ببری از خداوند و جهانِ زیبا و پهناوری که خلق کرده.
برام جالبه که صبح امروز، به این همه کامنتِ عالی از بچه ها هدایت شدم و خوندم.
سعیده جانِ شهریاریِ نازنینم، تولدت رو تبریک میگم مهر ماهیِ نازنین.
امیدوارم بی نهایت شادی و حس خوب و نشاط بیاد تو لحظاتت همیشه، ممنونم برای تمامِ احساسِ نشاطی که به همه مون تزریق میکنی با روحیه ی بذله گو و شوخ طبعت، ممنونم برای همه ی نارنگی هایی که تهِ کلاس پوست میکنی میفرستی برامون، ماچ بهت.
منم مثل آقای زرگوشیِ عزیز، حس کردم تو کامنتی باید تبریک تولد برات بنویسم که جاش باشه که قلبم برات بنویسه و اینجا جاش بود.
از صبح تا حالا کلی سورپرایز شدم، خبر خوب شنیدم و مطمئنم همچنان ادامه داره، چون قشنگی قشنگیِ بیشتر میاره با خودش.
خدا رو شکر که یکی از روش های دیدن و حس کردنِ زیبایی های جهانِ خداوند، از طریق دیدن فایلهای سفر به دور امریکا واسم فراهمه و بهش دسترسی دارم.
سلام به مهربونترین سمانه ی دنیا
سلام و سلامتی و عشق ونور ورحمت الله به قلب و جسم و جونت
من عاششقتم باشه؟
ازت ممنونم،سپاسگزاری به کلمات نمیاد…ازت ممنونم که من رو لایق دونستی.
نمیدونم چطوری میتونم شکرگزار الله باشم که اینچنین من رو مورد رحمت بندگان صالحش قرار داده ….
دوستت دارم سمانه،دعا میکنم در بهترین زمان و مکان ببینمت وسفت و سخت در آغوش بکشمت رفیق…
بوووس به کله ی مبارک قششنگت
سلام سعیده جانم.
اینکه ساعت 05:15 بامداد 2 آبان جان، دایره آبی رو ببینم و بعد اسم قشنگتو، واسم نویدِ یه روزِ دیگه پر از نعمت و روزیِ حساب و غیر حسابِ فراوانِ خداوند رو میده.
خوشحال شدم از پیامت.
منم دوستت دارم و بهترین جایگاه، همونی که خودت میخوای، همونی که داخلش هر لحظه ات رو سرشار از شعف و شادی و لذت میکنه، میخوام از خدای وهاب و مهربانمون.
یه عالمه بوس و بغل و عشق از سمانه جون به سعیده جون.
من و تو قشنگ تو سفره هفت سین جا داریم با سین های اسم مون :)))
بامدادت، یا هر وقتی پیام دستت میرسه، پر از لحظاتِ لذت بخش و سلامتی و آرامش.
الهی شکرت برای همه ی روزی های حساب و غیر حسابت هر لحظه تو زندگیم.
سلام سعیده خانم شب شما بخیر امیدوارم حالتون عالی باشه. همچنین حال دوقلوهای عزیز و همسر محترمتون.
کامنتاتون خیلی قشنگه خیلی لذت میبرم خیلی ازتون ممنون و متشکرم.
خصوصاً این جملههایی که مینویسی و به کله بوس میکنی کلی میخندم.
آفرین به احساسات قشنگت.
از خدای مهربون برایتان شادی سلامتی ثروت و سعادت در دنیا و آخرت خواستارم.
به نام خدای بخشنده ی مهربان
سلام به بندگان خاص خدا
با دیدن عکس بنر فایل و اون گاو زرد رنگ، یاد داستان گاو قوم بنی اسرائیل افتادم. داستان از این قرار بود که شخص کشته شده بوده و قبایل همدیگر رو به قتل اون متهم می کردند، و برای رفع ابهام نزد حضرت موسی آمدند، اون از خداوند کمک خواست. خداوند فرمود تا گوساله ای ذبح کنند. و از آنجایی که این امر برای آنها غیر ممکن بود فکر می کردند حتما گوساله ی خاصی باید باشد، برای همین چند بار از موسی خواستند تا از خدایش بخواهد امر رو برای آنها روشن تر کنند.
ﻭ [ ﻳﺎﺩ ﻛﻨﻴﺪ ] ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻣﻮﺳﻲ ﺑﻪ ﻗﻮﻣﺶ ﮔﻔﺖ: ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ ﮔﺎﻭﻱ ﺭﺍ ﺫﺑﺢ ﻛﻨﻴﺪ ، ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺁﻳﺎ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻣﻰ ﻛﻨﻲ ؟ ! ﮔﻔﺖ : ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﭘﻨﺎﻩ ﻣﻰ ﺑﺮم ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﺯ ﻧﺎﺩﺍﻧﺎﻥ ﺑﺎﺷﻢ .(6٧)
ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺍﺯ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺑﺨﻮﺍﻩ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺎ ﺑﻴﺎﻥ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺁﻥ ﮔﺎﻭ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﮔﺎﻭﻱ ﺑﺎﺷﺪ ؟ﮔﻔﺖ : ﺍﻭ ﻣﻰ ﻓﺮﻣﺎﻳﺪ ﻛﻪ ﺁﻥ ﮔﺎﻭﻱ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﭘﻴﺮ ﺍﺯ ﻛﺎﺭﻣﺎﻧﺪﻩ ، ﻧﻪ ﺟﻮﺍﻥ ﻧﺎﺭﺳﻴﺪﻩ ، [ ﺑﻠﻜﻪ ] ﮔﺎﻭﻱ ﻣﻴﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﻧﻮﻉ ﮔﺎﻭ ﺍﺳﺖ . ﭘﺲ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ،ﺍﻧﺠﺎم ﺩﻫﻴﺪ .(6٨)
ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺍﺯ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺑﺨﻮﺍﻩ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺎ ﺗﻮﺿﻴﺢ ﺩﻫﺪ ﺭﻧﮕﺶ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﺎﺷﺪ ؟ ﮔﻔﺖ : ﺧﺪﺍ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ : ﮔﺎﻭﻱ ﺍﺳﺖ ﺯﺭﺩ ﻭ ﺭﻧﮕﺶ ﺭﻭﺷﻦ ﻛﻪ ﺑﻴﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺭﺍ ﺷﺎﺩ ﻭ ﻣﺴﺮﻭﺭ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ .(6٩)
ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺍﺯ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺑﺨﻮﺍﻩ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺎ ﺑﻴﺎﻥ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ [ ﻧﻬﺎﻳﺘﺎً ﺁﻥ ﮔﺎﻭ ] ﭼﻪ ﮔﺎﻭﻱ ﺍﺳﺖ ؟ ﺯﻳﺮﺍ ﺍﻳﻦ ﮔﺎﻭ ﺑﺮ ﻣﺎ ﻣُﺒﻬﻢ ﻭ ﻣُﺸﺘﺒﻪ ﺷﺪﻩ ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ [ ﺑﻪ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺁﻥ ] ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺧﻮﺍﻫﻴﻢ ﺷﺪ .(٧٠)
ﮔﻔﺖ : ﺍﻭ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ : ﮔﺎﻭﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻧﻪ ﺭﺍم ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﺍ ﺷﺨﻢ ﺯﻧﺪ ﻭ ﻧﻪ ﺯﺭﺍﻋﺖ ﺭﺍ ﺁﺑﻴﺎﺭﻱ ﻧﻤﺎﻳﺪ ، [ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻋﻴﺐ ﻭ ﻧﻘﺼﻲ ] ﺳﺎﻟﻢ ﺍﺳﺖ ، ﻭ ﺭﻧﮕﻲ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺭﻧﮓ ﺍﺻﻠﻲ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻧﻴﺴﺖ ، ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺣﻖ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺎ ﺁﻭﺭﺩﻱ . ﭘﺲ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺫﺑﺢ ﻛﺮﺩﻧﺪ ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺑﻮﺩ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺍﺟﺮﺍ ﻧﻜﻨﻨﺪ ! !(٧١)
ﻭ [ ﻳﺎﺩ ﻛﻨﻴﺪ ] ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﻛﺴﻲ ﺭﺍ ﻛﺸﺘﻴﺪ ﻭ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ [ ﻗﺎﺗﻞ ] ﺍﻭ ﺑﻪ ﻧﺰﺍﻉ ﻭ ﺳﺘﻴﺰ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻴﺪ ; ﻭ ﺧﺪﺍ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﭼﻴﺰﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﻰ ﺩﺍﺷﺘﻴﺪ .(٧٢)
ﭘﺲ ﮔﻔﺘﻴﻢ : ﭘﺎﺭﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺁﻥ [ ﮔﺎﻭ ﺫﺑﺢ ﺷﺪﻩ ] ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻘﺘﻮﻝ ﺑﺰﻧﻴﺪ [ ﺗﺎ ﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻗﺎﺗﻞ ﺭﺍ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻛﻨﺪ ] . ﺧﺪﺍ ﻣﺮﺩﮔﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻫﺎﻱِ [ ﻗﺪﺭﺕ ﻭ ﺭﺑﻮﺑﻴّﺖ ] ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ ، ﺗﺎ ﺑﻴﻨﺪﻳﺸﻴﺪ .(٧٣)
داستان قوم بنی اسرائیل مثل من و امثال من که در ابتدا با بحث جذب آشنایی پیدا می کنم هست. از اونجایی که باور نداریم که خودمان هستیم که داریم اتفاقات زندگی مان را خلق می کنیم و باور نداریم این کار به آسانی نفس کشیدن است به دنبال نسخه ای خاص و پیجیده می گشتیم، خود من این قدر در پی این ترفند و آن ترفند، این دعا و آن دعا، این ساعت خواندن و آن ساعت خواندن، این روش نوشتن و آن روش نوشتن، این استاد و اون استاد به امید گفتن اون کلمه جادویی یا کار خاص بود که آخر سر دیدیم هیچ کدام نیست، مسئله خیلی ساده تر از این حرف هاست.
آرامش، احساس خوب ،درخواست، اجابت
فقط کافیه باور کنی که درخواست با احساس خوب= اجابت
الان برای من پاسخ به سولاتم، آنقدر سریع و راحت اتفاق می افتد که خنده ام می گیرد. مثلا یه تو فکر یه اصلاح به زبان انگلیسی بودم، که دقیقا عین اون اصلاح و معنی اون به انگلیسی رو از تلویزیون نشون داد. و کلی سوال که براحتی پاسخ داده شده.(مطمئن ام درخو6های دیگر هم به این راحتی است به شرط ایمان)
همین که استاد برای اولین بار با مکانی مواجه شد که در اون آشغال هست، فقط برای پاسخ به سوالی که برایم پیش آمده.
سوالم این بود که:
استاد میگه به ناخواسته ها(که با توجه به سوالم، آشغال در طبیعت بود) توجه نکنید تا به جاهای بهتر هدایت بشید. اگه من برم تو یه طبیعی که آشغال هست و اون آشغال ها را جمع کنم توجه به ناخواسته میشه؟ یا نه؟ در این جور مواقع باید چکار کنم؟ جایم رو عوض کنم یا اونجا رو تمیز کنم؟
و الان شما تو زحمت افتادید که پاسخ مرا بدهید. مررررسی از شما که باید جور پاسخ گویی بصورت عملی برای شاگرادتون رو هم بکشید.
دستان نازنین تان را می بوسم و برایتان از خدای مهربان میخوام که روز به روز شادتر و جوان تر و شاداب تر و سعادتمند تر بشید الهی.
در پناه حق همه ی ما روز به روز توحیدی تر و شادتر و موفق تر و ثروتمند تر باشیم الهی
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر رضوان خانم یوسفی بزرگوار و خلّاق…
خلاقیت شما در قرار دادنِ عکس خود در کنار استاد و بانوشایسته بسیار ستودنی است و امیدوارم که بزودیِ زود ، شاهدِ حضور واقعی خودِ شما در چنین مکان هایی باشیم….
چه زیبا بود درس بسیار زیبایِ شما از قرآن و داستانِ گاوِ بنی اسرائیل….
حکایت حالِ حاضر ما که اصل را فراموش کردیم و درگیر فرعیات شدیم…..
اصل به این مهمی را فراموش کردیم که این خودِ خودِ خودِ ما هستیم که خالق زندگیمان هستیم و بعد بدنبال فرعیاتی مثل مراجعه به فلانی یا فلان تکنیک هستیم برای اینکه اتفاقی در زندگی ما رقم بخورد….
باید قبول کنیم که حقائق بسیار ساده هستند و ما گول سادگی این حقائق را میخوریم و آنها را پیجیده میکنیم و….
بسیار لذت بردم از این نگاهِ زیبای شما و درس ها آموختم….
برایتان آرزومندم که به شایستگی نامِ زیبایتان ، مستحق بالاترین پاداش و درجه از پادشاه جهانیان باشید…
….وَرِضۡوَ ٰنࣱ مِّنَ ٱللَّهِ أَکۡبَرُ….
[سوره التوبه 72]
برایتان آرزومندم که به زیبایی اسم زیبا و پر مفهومتان ، دنباله رو رضوانِ خدا باشید به شوق هدایت او….
یَهۡدِی بِهِ ٱللَّهُ مَنِ ٱتَّبَعَ رِضۡوَ ٰنَهُۥ سُبُلَ ٱلسَّلَـٰمِ….
[سوره المائده 16]
چه ترکیب زیباییست…
رضوان برای رضوان خدا کار میکند و دنباله رو رضوان خداست….
در پناه پادشاه جهانیان باشید….
به نام خداوند احساس پاک
همان که آفریده ما را ز خاک
سلام آقا رضا عزیز و هنرمند و مومن و موحد و ثروتمند و خداجویم
دوست عزیز از اینکه چشم و دل زیبا بین شما زیبایی پروفایل مرا دیده، و مورد تعریف و تمجید شما قرار گرفته بسیاز شاد و خرسندم و جای بسی شکر و سپاس گذاری اول از خدایی که این لطف رو به من داشته و دوم از وجود نازنین شما که تعریف و تمجید کردید.
چند وقت پیش هدایت شدم به داستان هدایت شما و پروفایل تون به صفحه اینستاگرام تون و کارهای هنری فوق العاده زیباتون.
جای بسی تعریف و تمجید داره این همه ذوق و سلیقه و هنر.
داستان هدایت شما یه جورایی مثل زندگی منم هست، این جستجو برای حقیقت، تا مرحله پیدا کردن شمس هم پیش رفتم،و الطافتی هم بهم شد ولی از اونجایی که هنوز خودم را درست نشناخته بودم و هنوز باید آموزش میدیم به این مکتب الهی هدایت شدم و الان در حال پاس کردن این مراحل خودشناسی هستم تا لیاقت حضور در محضر شمس تبریز زمانه ام رو داشته باشم. مولوی بیسوادی بودم که همچون کودکی لجوج و سرسخت در پی شمس اش بود، ولی وقتی به اون رسید چیزی از اون نفهمید. و اینک اینجا هستم برای پاک کردن اون آشغال های درونم و طلوع اون الماس از پشت کوه منیت و خودخواهی و کم ارزش بینی.
و این عکس های پروفایل روکه میبینی برایم حکم اون کوزه شرابی ایست که شمس از مولوی تقاضا کرد. تا ذره ذره اون منیت هایش رو شسته و پاک کند.
آقا رضا عزیز سپاس گذارم که با نقطه آبی اول صبح انرژی ام را هزاران برابر کردی برایتان از خدای مهربان میخوام که دلتون شاد، لبتون خندون، آگهی و معرفت بر قلب تون سرازیر،سعادت و ثروت قرین لحظه لحظه تون باشه .ان شاالله
به نام خالق هدایتگر سلامی به قشنگی نامت رضوان عزیزم چقدر عالی گفتی رسیدم به خواسته ها فرمول ساده
آرامش. احساس خوب . درخواست . اجابت اما ذهن به دنبال یک فرمول پیچیده خاص هست همه خواسته ها به راحتی براورده میشه و ما خود خالق زندگی خود هستیم و تنها باید به اصل یعنی احساس خوب عمل کنیم
متشکرم متشکرم برای این یادآوری حیاتی متشکرم برای وجود زیبات در سایت
هرجا هستی سالم و سلامت و ثروتمند و شاد و سپاس گزار باشی در دنیا و آخرت. انشاالله آسان باشی برای آسانی ها بیشتر از قبل .
یارب العالمین
سلام به دو زوج خوشبخت بهشتی
سلام به تک تک دوستان عزیزم
زیبایهای سفرنامه قسمت222
چقدر این قسمت222 عدد رندی هست، خدایا شکرت بابت نشانه ها، الهی شکرت بابت این مکان جدیدتون،چقدر حیات زیبایی داره، چه سنگ بزرگ زیبایی داره تو این دل طبیعت، چقدر خوبکه اقدام به پاکسازی طبیعت کردید، و خیلی از آدمها با مواجه با آشغالها فقط غر میزنند و همه رو قضاوت میکنند، شما بجای غر زدن با حس خوب اون آشغالهارو جمع آوری کردیدو چقدر نمای زیباتری گرفت طبیعت، خداقوت استاد عزیزم بابت این حس طبیعت دوستیتون.
و یه خداقوت جانانه میگم به خانم شایسته عزیز که چقدر حس مسئولیت بالایی دارند واقعا خداقوت.
خدای من چقدر سنگ بزرگیه، واقعا کوهی هست برای خودش، چقدر این طبیعت حرف داره واسه گفتن، با زبان سکوت قدرت وعظمتش رو نمایان میکنه، قربون عظمت و یکتایت برم ای رب العالمین جان.
چقدر تریل زیبایی، خدای من چقدر آهو زیبایی، چقدر تریل اختصاصیه عالی برای موتور سواری اختصاص دادن اونم با مسافت بالا، چقدر این کشور همه جوره، واس هر سلیقه امکانات و فراونی هست، خدایا شکرت.
چقدر اطلاعات عالی در مورد تریل گذاشتن، برام جالبیش این بود کلمهusaرو بجای حرفa از نماد کاج استفاده کرده بودن. نماد کاج واقعا بهترین نمادی هست برای توصیف این کشور با این همه فراوانی.
الهی شکرت بابت این همه زیبایی
سلام به حمید جان حیدری؛
مرد نازنین ریزبین خانواده صمیمی عباس منش؛وقتت بخیر امیدوارم حالت عالی باشه مرد!
خیلی ممنون از کامنت قشنگ و زیبایت؛ باعث شدی که برای بار چندم به سریال برگردم و نوشته usa را همانطوری که شما اشاره نمودهاید؛ ببینم؛چه جالب به جای حرف a از نماد درخت کاج استفاده کردهاند؛منم مثل شما حظ کردم؛انشاالله به زودی زود رجعت کنیم به مدار زندگی در سرزمینی بهتر و عالیتر،و از نزدیک دیدنیهایش را لمس کنیم.
در پایان برایتان شادی ؛ سلامتی ؛ ثروت و سعادت در دنیا و آخرت خواستارم.
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام بر استاد،خانم شایسته و دوستان عزیزم
مدال طلای دوستدار طبیعت به صورت مشترک اهدا میشود به آقای سید حسین عباسمنش از استان کهکیلویه و بویراحمد و سر کار خانم مریم شایسته از استان کرمان
احسنت دارید واقعا(استیکر دست و لایک به مقدار لازم)
اولین باری که زباله میبینم تو طبیعت آمریکا و این تصویر یه نکته مهم را به من یادآوری که چرا ما همیشه از شرایط کشور خودمون و مردم کشور خودمون مینمایم و میگیم آمریکا فلانه،اروپا فلانه
آسمان در همه جا آبیست
انسان ها هستند که به وسیله توجه و عملکردشون شرایط زندگیشونو رقم میزنن
تغییر کشور از تغییر ما منشاء میگیره،ما هستیم که کشور را میسازیم ما یک نفر از هشتاد میلیون هستیم پس اگر ما بهتر بشیم،یک نفر از این هشتاد میلیون بهتر شده
بیایید ما بهتر بشیم و نخواهیم خانواده،کشور و … تغییر بدیم،فقط و تنها خودمون را تغییر بدیم
اوه اوه عجب سنگ بزرگیه برای فتح کردنش یه نیم ساعتی وقت لازم داره(حقیقتا که من ترسیدم چجوری بالانس مونده اونجا)
اونجایی که تلفن جواب دادید بدون کات کردن و مکالمه تون را هم گذاشتید این یعنی شفافیت،این یعنی صداقت
آقا فرزین سلام بابا چجوری با بنز میخوای بری کلورادو، باید اف وان فیفتی بخری بعد بری کلورادو کوهستانی،انشالله یه کباب لب سوز آتیشی بزنید به رگ،جیگرتون حال بیاد البته ما را هم یاد کنید
انشالله سری بعد سفر به دور آمریکا با تریل آبی هوندا ژاپن اصل برید و این تریل ها را فتح کنید
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
سلام به محمد عزیز
رفیق دوست داشتنی و ارزشمندم
محمد رضا جانم واقعا لذت بردم از این اعطای مدالت به استاد جانم
واقعا که برازندشونه
دست و هورا و جیغ به افتخارشون
این جملات منا یاد شهید مطهری میندازه و امیر کبیر یا قائم مقام فراهانی
شهید مطهری یه جمله داره که میگه دنبال ستاره نرو خودت ستاره باش
و امیر کبیر والا مقام میگه که در اوایل کار فکر میکردم که باید از اقشار و دولتمردان جامعه تغییر شروع بشه و جامعه اصلاح بشه
ولی کم کم متوجه شدم باید از لایه های پایین جامعه هر فرد خودش روی خودش کار کنه و دنیاشا عوض کنه و کم کم جامعه هم توسط بینهایت دستهای الله یکتا اصلاح میشه
پس اگر هر فردی درست عمل کنه
واقعا جامعه ای بهتر و زیباتر و مفیدتر و پویاتر خواهیم داشت.
من همیشه به پسر و دخترم میگم بابا شما اگه توی پارک که هستید اگه همه بچه ها اشغال بستنی شون را انداختن زمین
شما دوتا برخلاف اونها کار درست را انجام بدین و اشغالتونا تو سطل زباله بندازید
البته که همیشه و همیشه من خودم از دوستاران طبیعت هستم و همیشه سعی کردم رعایت کنم
رضا جانم یاد یه خاطره افتادم از اوایل ازدواجم با فاطمه جانم
ما رفته بودیم برای آزمایش قبل ازدواج
خونگیری را انجام دادیم و من رفتم دوتا آبمیوه و کیک گرفتن که بخوریم
جالبه نایلون نی به اون کوچیکی از دست من رها شد و از ماشین افتاد بیرون
منم خیلی دیگه بهش اهمیت ندادم
گفتم پیش خودم ولش کن
که یه مرتبه فاطمه جان گفت بیزحمت برو بیرون و اون پلاستیک نی را بردار بنداز تو سطل زباله
همون جا من این کار فاطمه عزیز را در درونم تحسین کردم و متوجه شدم که ایشون هم مثل خودم به طبیعت و تمیزی خیلی اهمیت میده
.
بله ما هر کدوممون میتونیم یه ستاره درخشان باشیم با همین اعمال به ظاهر کوچیک که خیلی شاید به چشم نخوره ولی اگه به عموم جامعه تعمیم داده بشه
مثل این کشور(آمریکای دوست داشتنی و ثروتمند با توحیدیترین شعار in god we trust ) به بهشت تبدیل میشه
مردمی که در بیشترین آرامش و صلح با خودشون هستند.
درپناه حق باشی رفیق.