https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/11/abasmanesh-7.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-11-13 20:51:402023-11-26 04:45:17سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 229
388نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به عبادالرحمن الذین لاخوف علیهم و لا هم یحزنون
اول از همه بگم با توجه به شواهد و حرف های استاد مشخص است استاد یا الان در سفر به سمت سواحل شرقی آمریکا هستند یا سفرشون پایان یافته و این عکس بنر رو در سریال های آتی میبینم.
سپاسگزارم که این چالش ها رو برامون میذارید که منتظر قسمت های بعد بمونم در صورتی که تصویری از اون دیده باشیم.
امروز روز چهارم سفر به کرج و دیدن زیبایی های بینظیر این شهر زیباست و تا روز یکشنبه مهمان این شهر قشنگ هستم و این از برکات سفرنامه است که پی در پی دارم سفر رو تجربه می کنم.
این سفر تمرین عملی من برای دوره احساس لیاقت و عزت نفس است.
چقدر خوب میشه نقطه ضعف ها و قوت هام رو تشخیص بدم که کجا قوی هستم و کجا ضعیف.
ان شاءالله برای برگشت بلیط هواپیما گرفتم و این اولین تجربه پروازی من است و تصمیم دارم تمرین درخواست رو انجام بدم ان شاءالله موفق میشم.
کلی اتفاقات جالب و هیجان انگیز افتاده ولی فعلا وقت ندارم اونها رو بنویسم با توجه به شرایط در کامنت های آتی به آنها اشاره خواهدکرد.
یه چیز رو در این سفر و سفرهای قبلی دارم تمرین می کنم و هر بار بهتر وبهتر میشوم کمک گرفتن ار نشانه ها والهامات برای پیدا کردن مسیرهای عالی و مکان های خوب است و چقدر شگفت زده میشم از این هدایت و راهنمایی خداوند.
با اینکه خدا را شکر الان به لطف دنیای مجازی در کسری از ثانیه میتونی دیدنی های اون منطقه رو در بیاری ولی مزه دیدن مکانی که خداوند تو را هدایت میکنه یه چیز دیگه است
استاد و مریم جانم از شما سپاسگزارم بخاطر این همه آموزش های عملی و کاربردی که داره روز به روز کیفیت زندگی مان را بهتر وبهتر میکند.
امروز به صورت کاملا رندم(به این صورت که دیدیم 11 صفحه کامنت است گفتم از صفحات فرد بعد مثلا از صفحه ا کامنت 3 و 4 یا صفحه 3 کامنتاولی و آخری) از کامنت های دوستان قسمت هایی رو انتخاب کردم و کلی حس عالی دریافت کردم چون با دقت مضاعف کامنت شان رو میخوندم که اون قسمت رو انتخاب کنم برای همین کل انرژی اون کامنت ها رو دریافت کردم و فرکانس عالی عالی شد.
و خوشا به سعادت استاد که هر روز میتونه همه این کامنت ها را بخونه.
در پناه حق همه ی ما روز به روز توحیدی تر و ثروتمند تر و شادتر و موفق تر باشیم الهی آمین.
Sorur Yaghubi
واقعا در تحسین این طبیعت فوق العاده زیبای پرادایس چی میشه گفت … البته دلمم تنگ شده بود خیلی اینجا دوست داشتنیه ..هیچ جا پرادایس نمیشه واقعا
یعنی دیدن انعکاس آسمون و ابرهای زیباش در رودخونه چقدر مسحور کننده س ..
الان داشتم آرامش اونجا رو تصور میکردم… یه ملک بسیار بزرگ… دور از شلوغی های شهر .. با کلی آزادی ..
یادم اومد از فایل «ما خالق شرایط خودمان هستیم» .. چقدر به درک من از این ملک زیبا کمک بیشتری میکنه
چه دیدگاه زیبایی از سپاسگزاری بعد از سفر… چقدر خوب میشه منم این کار رو تمرین کنم.
من از همین سریال های سفر به دور امریکا «هدایت طلبی و اعتماد به خدا» رو یاد گرفتم.
ایده آموزشی قشنگی هم برای من بود که ماشینم رو بشورم با نیت سپاسگزاری ازش که بهم خدمات میده.
فیروزه محسنی
خداراهزاربار سپاس که براحتی ازمناطق وجاده های کوهستانی عبور کردند وطبیعت زیبا رادیدند درختان سربه فلک کشیده ودشتهای فراخ وسبزه زارهای وسیع وسرسبزی و رودخانه های پرآب سنگها وصخره های بزرگ وحکاکی شده بانقش طبیعت زیبا ویزیتور سنترهای عالی طلوع خورشیدهای زیبا ازبالای کوه ونقاشی های زیبای خداوند رادیدند.
روابط عاشقانه وتوام با احترام وسپاسگزاری استادعزیزم ومریم جان راالگوی خودم قرار دادم وباتحسین این روابط رویایی خداراشکر روابط خودم با همسرم ودخترم خیلی عالی تر شد.
فایده آموزشی قشنگی هم برای من بود که ماشینم رو بشورم با نیت سپاسگزاری ازش که بهم خدمات میده
فهیمه
استاد من و همسرم روز شنبه صبح رفتیم سنفرانسیسکو تولد یکی از دوستام و یکشنبه شب برگشتیم
ما لس انجلس هستیم.
در مسیر برگشت من بدون اینکه اشاره کنم به آشنایی با قوانین جهان و بدون اینکه اشاره کنم اصلا دارم چی یاد میگیرم ، از یک پروسه عظیم تغییرات خودم توضیح دادم برای این دوستمون
ایشون هر بار من رو تحسین کرد و گفت چقدر پخته داری رفتار می کنی ( موضوعاتی پیش اومده بود که من داشتم میگفتم چقدر سفر رو دوست دارم…ایشون هم سوال میپرسدن که چطوری دیل میکنی با ابعاد مختلف سفر و من توضیح میدادم )…
نکته جالب که خانم شایسته هم بهش اشاره کرد “تشخیص اصل از فرع”من هم در توضیحاتم به اون همسفرمون توضیح دادم ..
توی تولد هر کی شنید که ما فقط برای تولد دوستم اینهمه رانندگی کردیم تعجب می کردن… برای همین دوستم که همسفر ما بود گفتم، من یاد گرفتم زندگیم رو از بالا نگاه کنم و مشکلات رو ریز ببینم و آگاهانه لذت ها رو برای خودم درشت کنم تا به سمتشون قدم بردارم…
وقتی اینو میگفتم از درون میدونستم که این ورژن جدید من از آموزش های این سایت هست.
فرزانه
(عکس پروفایل تون که طلوع خورشید رو نشون میده بینظیر است خیلی دوستش دارم)
مریم جان از شما تشکر میکنم که صبح زود بیدار شدی و تراک کمپر را تمیز کردی و بعد هم استاد دارند بیرون تراک کمپر را میشویند و تمیز میکنند
مریم جان من واقعا تحسینتون میکنم که هر روز صبح اول در دفتر سپاسگزاری، سپاسگزاری هایت را مینویسی.
چه دعای زیبایی کردی مریم جان که گفتید
به خدا گفتم خدایا تو صاحب این سفر هستی و خواسته های ما را میدونی ما را هدایت کن.
واقعا استاد خیلی حالم خوب شد وقتی گفتید خداوند از خود ما به خواسته هایمان آگاه تر هست و به ما میدهد.
استاد چقدر خداوند دوستت داره که وقتی درخواست کردی من دوست داشتم میخواهم در دریاچه شنا کنم و هم زمان باران بیاد.
نسرین سلطانی
حتما اگر قبلن بود و می شنیدم از استاد که میگفتن از خدا خواستم که بارون بیاد وبارون می اومد تعجب میکردم
اما الان دیگه نه چون خودم هم دارم در درجاتی تجربه میکنم این درخواست و این پاسخ رو چون خدای همه ی ما یکیه چون رب همه ی ما یکیه و صاحب و مالک همه چیز اونه و اگر بهش وصل بشیم هر آنچه رو که بخوایم بهمون میده از لطف و رحمت بیکران خودش چون ما موجودات باارزشی هستیم در نزدش و لایق تجربه هر آنچه که خیر و خوبی هست چون ما مثل همون طلایی هستیم که استاد توی دوره عشق ازش صحبت میکنه که طلا همه جا و برای همه کس ارزشمنده چون به خودی خودش ارزشمنده و وجودش وابسته به چیز بیرونی نیست چون وجودش فقط و فقط وابسته به خداونده
و من هم تا زمانی که فقط و فقط به خداوند وابسته میشم هر جا باشم و پیش هر کسی باشم براش ارزشمندم همونجوری که استاد الان برای من ارزشمنده چه توی سفر باشه چه توی پاردایس چه به ظاهر پوشیده باشه چه نباشه چه تصویرش رو موقع فوتبال بازی کردن ببینم چه موقع ضبط فایل چه موقع تمیز کردن تراک کمپر چون وجودش به واسطه ی آگاهی الهی که درش شکل گرفته که من رو داره به خودم و خدای خودم هم وصل میکنه ارزشمنده و هرجایی و در هر قالب جسمی من بدنبال اون آگاهی هستم
علی بردبار
چقدر خوبه که این زندگی شما آنقدر خوشگل و شسته رفته ست! داره به خونه ی ما هم به نحو فوق العاده ای رسوخ میکنه این تمیزی و قشنگی. ظرفشویی ما هم دیگه توش ظرف نیست و روی مبلها خرده کاغذ نیست…. هر چی کثیفیه، با چالش رفیقم رسول خانکی، توی مدت این سفر، تبدیل به رقص و قرشمال بازی و حال خوب شد. اونقدر خانمم رو خندوندم که دیگه خودش با یادآوری اون مسخره بازیا، ظرف تو ظرفشویی باقی نمیذاره… اینجوری، تصاویر ساده این مسافرت و زندگی شما ، آهسته آهسته زندگی ما رو هم تغییر. میده.
مجید حرفت
_بازگشت هنرمندانه درون بچه که نشان از ورزیدگی و مهارت خلبانش میدهد!!!
استاد چقدر عالی این کوادکوپتر را هدایت میکنید ؛ خدایا شکرت!!!
5_ویژگیهای سفر و امتیازات برجسته سفر جزو درسهای این قسمت بود که شامل:
ساخته شدن انسان.
به روز شدن و آپدیت انسان ( کسب تجربیات جدید).
بهبود روابط و شناخت بیشتر انسان. (قشنگتر شدن روابط).
ایجاد همکاری و همدلی صمیمانه.
تجربه متفاوت از شناخت همدیگر؛شناخت افراد؛شناخت طبیعت و شناخت این مملکت زیبا.
سفر یه جادویی داره که باعث میشه انسان نرم و راحت و روون بشه در زندگی!!! (Easygoing)
سفر باعث میشه : سریعتر اصل را از فرع تشخیص میدهی و تمرکزت رو بگذاری روی اصل!!!
زینب شجاعی ها
با وجود اینهمه نعمت و ثروت اطرافتون بازم به خاطر دیدگاه متفاوتتون که ناشی از سپاسگزاری از همه چیزه با عشق تراک کمپر رو خودتون میشورین و تمیزش میکنین
استاد من چ قد از شما یاد گرفتم ک منم وسایلمو ک بهم خدمت کردن تمیزشون میکنم با عشق ازشون مراقبت میکنم
به ی نکته دقت کردم ک چ قد خوبه ک با خیال راحت میشه رو ماشین آب گرفت و هیچ آبی حتی ازون درزا نفوذ نمیکنه داخل ماشین و خیال آدم راحته و تمیز کردن خیلی راحت تر و لذت بخش تر شده
چ قدر شما شاکرین ک انقد از عزیز دلتون تشکر میکنین بابت همه چیز ک صبح زود بلند شده و اومده با عشق داخل ماشینو تمیز کرده همه چیو شسته.
اسدالله زرگوشی
امروز وقتی از خودم پرسیدم دستاورد این سفرنامه برای من چه بوده است؟ تصاویر و فیدبگ هایی در ذهنم مرور میشد که برایم تداعی گر دریافت الهامات بود.
شینا رو که برده بودم استخر و در محوطه استخر منتظر برگشتنش بودم نگاهم به آسمان زیبا گره خورد. آسمانی صاف و آبی کمرنگ با لایه بسیار نازکی ابر سفید.پرواز دسته جمعی پرستوها و نشستنشان روی درخت تنومند و بزرگی که از دور پیدا بود. این صحنه برایم خیلی آشنا بود! منو برد به حس غریب و دلتنگی ها و دلشوره های گاه و بی گاه این ایام! و مقایسه کردم با سکوت و زیبایی درخت ها و دمای هوای مطلوب و این آسمان قشنگ که پرستوها در آن مشغول ملق زدن و انجام حرکات موزون بودن و در مسیر برگشت نیز شینا یدسته دیگه از آنها را نشونم داد. با خودم گفتم مگه این آسمان همان آسمان نیست؟ مگه این پرستوها همان پرستوها نیستند؟ مگه این هزار رنگ شدن درختان قبلآ هم نبوده؟مگه این هوای مطبوع و این سکوت رو قبلا هم تجربه نکردم؟ پس چرا الان فقط زیبایی میبینم و بی اختیار خدا رو دارم شکر میکنم بابت این نعمت ها و زیبائی ها و قبلا (مثل خیلی های دیگه) میگفتم چقدر پائیز دلگیره!و دائمآ مضطرب بودم و استرس داشتم.و میگفتم کاش این ایام رو بذارند رو دور تند که زودتر رد بشه راحت شیم! و دیدم تفاوت این دو نتیجه متفاوت ولی در شرایط یکسان در تفاوت در دیدگاه من نهفته است. و همان صحنه و همان اتفاق برای من چقدر زیبا و قشنگ و دل انگیز است که ناخودآگاه هزار بار خدا رو شکر کردم و غرق لذت این لحظه از زندگیم شدم.همه لحظات و ایام زندگی ما همینست. هیچ روز دلگیر و غم انگیزی در جهان وجود نداره مگر اینکه ما در ذهنمان ساخته باشیمش؛ هیچ روز نحس و بدی در جهان وجود نداره مگر اینکه نوع نگاه ما به آن اینگونه برایمان بهش شکل دهد. پس همه چیز در پس نگاه توست که ببینی داری با چه عینکی دنیا را نظاره میکنی! و این نوع نگاه به زندگی هم مرهون بودن در این سایت و آگاهی های ناب آنست از جمله همسفر و هم مدار بودن با سفرنامه.
هاجر دانش
چقدر این فراوانی محبت بی همتای الهی روح و جسم آدم را سرشار میکنه
خدایا شکرا که تا چشم کار میکنه درخت هست و سرسبزی اسمان هست و ابی
خدایا چه زیبا به قلم کشیدی خورشید را با رنگ ها زیباش
خدایا چقدر زیبا افریده انسان ها را
خدایا چقدر زیبا رشد دادی و گسترش داده جان ادم ها را
خدایا چه زیبا قانون نوشتی برای گسترش جان ها و جاهان که هیچ انتهایی برای این گسترش نیست
خدایا شکرت که قلم تو هر کجا کار کرده زیبایی هست و فراوانی
محمد کرمی
میتونم تمامی این آسانی که برام در این پروسه پیش اومد رو به همین فایلهای سفر به دور آمریکا ربط بدم ،چون با دیدن این سریالها آسان شده بودم برای آسانی ها و فقط خدا میدونه توی این مدت چقدر بهم خوش گذشت و چقدر آسون همه چی دست به دست هم داد تا مجوز دریافت کنم
قبلا عذابی بود برام که بخوام دنبال کاغذ بازی اداری برم ولی الان خیلی راحت برام اتفاق میافته و من خودم خیلی خوب درک میکنم دلیلش نگاه من دنیا ست که آسان تر شده ،زیبا تر شده ،چون میدونم همه چی رو به پیشرفت و هر کاری که الان من میکنم فقط پاسخ فرکانسهای من به این جهان ،چون خداوند از من بیشتر میخواد به خواستهام برسم ،چون اون میدونه نیاز من چیه و از تار و پود افکار من خبر داره
این نگاها همه چیز عوض کرد و زندگی من زیباتر کرده برام.
سعیده رضایی
این روزها که می گذرد، هر روز احساس می کنم که کسی در باد فریاد می زند….
احساس می کنم که مرا از عمق جاده های مه آلود یک آشنای دور صدا می زند….
بله این روزهای سفر خدای درونم رو بیشتر حس کردم، صداش رو بیشتر شنیدم. دقیقا از شروع سفر شما دو استاد عزیزم، سفر به مدار بالاتر، آسان شدن برای آسانیها، دریافت نعمتها و شادیهای بیشتر برای من هم آغاز شد.
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
استاد نازم و بانوی بهشتی، شما با هر عمل کردن به ندای قلبتون هزاران دل رو شیدا می کنید، هزاران اتفاق نیک در جهان رو سبب میشید و این امتداد اراده خداست بر غلبه نیکی ها در جهان.
این حس خوب گرفتن از کامنتهای صفحات فرد که بصورت رندوم انجام دادید، یک راه حل منحصر بفرد و جذاب برای خواندن کامنتها و مهمتر از آن، برای مدیریت زمان در. جاهای دیگر زندگی است.
قبلا هم محبت کردید و در جواب کامنت من، یک کار مشابه برای انجام شکرگذاری در ساعات خاصی از روز، پیشنهاد فرمودید.
خیلی برام جالبه که انقدر در این مسیر، خلاقیت به خرج میدهید، به روشی که احساس خود ارزشی به وجود بیاید، یعنی اینکه همین انتخاب رندوم به ضمیر ناخودآگاه شما گوشزد میکند که:
منم که دارم انتخاب میکنم! منم که معلوم میکنم کی رئیسه! اینجور نیست که تحت هیچ شرایطی، من برگی روی آب باشم و منتظر الطاف کائنات! منم که الطاف را از رفتار کائنات، بیرون میکشم! این مثل یک شکر گذاری هوشمندانه است.
در این رفتار، شما با ظرافت، توحیدی عمل میکنید. این مدل سلکت کردن وقایع و مدیریت اتفاقات اطراف، حس خود ارزشی را تقویت میکند.
سپاسگزارم. این یک درس خوب بود. فعلا برم راجع بهش فکر کنم!
راستی! خیلی خوشحال شدم که در سفر به سر میبرید. آرزو میکنم در سفر به جاهای بینظیر با حال خیلی خوب هدایت شوید.
بازم درون بچه و این نمای فوق رویایی از خونه ای درون رودخونه ..
واقعا در تحسین این طبیعت فوق العاده زیبای پرادایس چی میشه گفت … البته دلمم تنگ شده بود خیلی اینجا دوست داشتنیه ..هیچ جا پرادایس نمیشه واقعا
چه سبز قشنگی .. یه پا جنگله برا خودش…چه آب آروم و ساکنی، مدتها بود آب ساکن و بدون موج ندیده بودم … خدایا شکرت
اولش حوصله نداشتم فایل رو ببینم چون تازه جلسه 8 دوره احساس لیاقت رو تموم کردم .. ولی گفتم نه واجبه ببینم تا قبل خواب تمرکز بذارم روی نکات مثبت و زیبایی ها .. همون صحنه اول که پرادایس رو دیدم شارژ شدم! فک نکنم دیگه به این زودیا بخوابم
یعنی دیدن انعکاس آسمون و ابرهای زیباش در رودخونه چقدر مسحور کننده س ..
خدایا شکرت برای این همه زیبایی که برای ما آفریدی ..
شکرت که این همه زیبایی ها رو استاد با ما به اشتراک می ذاره .. یعنی استاد و خانم شایسته برای ما ارزش قائل هستند که ارزشمندیهاشون رو به اشتراک میذارن تا ما هم لذت بیشتری ببریم از زندگی
الان داشتم آرامش اونجا رو تصور میکردم… یه ملک بسیار بزرگ… دور از شلوغی های شهر .. با کلی آزادی ..
یادم اومد از فایل «ما خالق شرایط خودمان هستیم» .. چقدر به درک من از این ملک زیبا کمک بیشتری میکنه
یادش بخیر آر وی در سفرهای قبلی سفر به دور امریکا.. تجربه جالبی بود
چه دیدگاه زیبایی از سپاسگزاری بعد از سفر… چقدر خوب میشه منم این کار رو تمرین کنم .. انگار ایده بود برای من که نه فقط برای سفر بلکه هر جا که میرم و سالم برمیگردم خونه سپاسگزار باشم..
بازم یادم جمله طلایی استاد میفتم که «خدایا کمک کن که سپاسگزارتر باشم»
این سفر رو من خیلی دوست داشتم…
واقعا علت اینکه هر دفعه سفرها خاص تر و رویایی تر میشه «جنس» فرکانسی مثبت شما و خانم شایسته س ..
دقیقا طبق قانون وقتی تمرکزت روی نکات مثبت و زیبایی ها باشه هر دفعه به مکان های زیباتری هدایت میشی…
جالبیش هم اینه که نه فقط این سفر نسبت به سفرهای قبلی بلکف هر قسمت نسبت به قسمت بعدی زیباتره..این قدر قانون دقیق جواب میده ..خدایا شکرت
چقدر درک خانم شایسته از سفر ستودنیه .. خیلی از ما میریم سفر و برمیگردیم ، بدون داشتن «درک» از خودمون و جهان اطرافمون چه برسه به سپاسگزار بودن..
واقعا بنظر من سریال سفر به دور امریکا فقط دیدن زیبایی ها نیس کلی من چیزی یاد میگیرم از جملات و حرکات شما …خدا رو شکر
من از همین سریال های سفر به دور امریکا «هدایت طلبی و اعتماد به خدا» رو یاد گرفتم .. قبلا توی فایل ها دیده بودم ولی در قالب این سریال و همین طور سریال زندگی در بهشت بصورت عملی دیدم و خب طبیعتا کمک کرد یاد بگیرم .. واقعا سپاسگزارم
این رابطه زیبا بین شما و خانم شایسته هم تحسین کردنیه و چه خوب که یاد بگیریم که به نکات مثبت همدیگه توجه کنیم… از هم تشکر و قدردانی داشته باشیم نه اینکه فکر کنیم طرف وظیفه شو داره انجام میده ، تشکر نداره دیگه… و سپاسگزار وجود همدیگه باشیم
چه باور خوبی.. که تمرکز کنیم روی باور فراوانی و اعتماد به خدا که خدا در حقیقت از ما بیشتر به نیازهامون اگاهه. پس اینقدر بار خودمون رو سنگین نکنیم و اگه احتیاجی هم باشه خدا برای ما فراهم میکنه از بهترین منبع
ایده آموزشی قشنگی هم برای من بود که ماشینم رو بشورم با نیت سپاسگزاری ازش که بهم خدمات میده
چه بارون زیبایی .. به قول استاد اینا جواهره که می باره ، هرچقدر ظرف ما بزرگتر، بیشتر وارد زندگی ما میشه ..خدایا شکرت
درود برشما که انقدر زیبا به نکات مهم و اصلها اشاره کردین این که هدایت بطلبیم اعتماد کنیم و شکر گزاریمون رو عملی نشون بدیم
این که به رابطه زیبا توجه کنیم و فرکانسمون رو مثبت نگه داریم
و یه عبارت تأکیدی من از کامنت شما برای تمرینات روزانه ام و باور سازیم برداشتم که بارها از استاد شنیده بودم
اما نمیدونم چرا ولی انگار الان آمادگیش رو داشتم برای دریافتش، بعد از خواندن چند تا کامنت از دوستان ,این که خدا از من بیشتر دوست داره که نیازها و خواسته های منو بیاره توی زندگیم خدا به تمام اینها آگاهتره نسبت به من خدا آگاهی برتر هست و اجازه بدم هر کس سهم خودشو انجام بده من نخوام خدایی کنمو بار خدارو به دوش بکشم عبارت تأکیدی(خدا خواسته ها و نیاز هامو میبینه و به زمان خودش برام فراهم میکنه)
سلام به بهترین وعاشق ترین و بی نظیر ترین استادهای عزیزم ، بی نهایت دوستون دارم
ممنون خدای عزیزم هستم که منو با شما آشنا کرد
سلام به همه دوستان توحیدی ام دوستان جانم
سلام به پرادایس زیبا دوست داشتنی ، سلام به تک تک قطرات آب دریاچه و تمام برگ درختان این بهشت زیبا به همه مرغ و خروس های خوشگل و برونی و مرمری ….. چه عظمت و زیبایی و نعمتی در این بهشت زیباست، استاد عزیزم دستانتون پر خیروبرکت با این فیلم زیبا از آسمان زیبای پرادایس باعث شدین دلتنگیمون رفع بشه واقعا دلم برای این بهشت زیبا تنگ شده بود .
خدایا ازت بی نهایت سپاسگزارم که این سفر روحانی با بهترین انسانهای روی زمین سپری کردم و چقدر منو مهمان عظمت و زیبایی های شگفت انگیز این سرزمین بی نظیر کردی ازت متشکرم.
بازم شاهکارهای مریم جانم زیباترین و خلاق ترین و با اراده ترین بانو که با عشق از صبح زود بیدار شد و مثل همیشه با دفتر شکرگزاری شروع کرد به دعوت خیر و برکت به پرادایس انگار تمام درختان و آب و هوای این بهشت خوشحال هستن که شما با حضورتون اینجا رو گرم و پر برکت کردین،
لحظه قدردانی از این همسفر با وفا و هیولا تراکمپر و مریم جان دارم تصور میکنم که با عشق سانت به سانت اونو برق انداخته واقعا خودم از تمیز کردن و تمیزی لذت میبرم مخصوصا وقتی کارت تموم میشه و نتیجه رو می بینی از شوق مثل اینکه هیچ کاری انجام ندادی …و پر انرژی تر میشی، خدایاشکرت
و صدای زیبای استاد و قدردانی از بانوی مهربانی مریم جان که احساس لذت سپاسگزاریتون استاد تا اینجا هم رسید و اشک شوق در چشمانم حلقه زد ، چقدر شما توحیدی هستید شما دو عشق بی نظیر و تنها الگوی من در زندگی هستید ، از عشقتون حض میکنم و شاکر خداوندم
ممنون خدای مهربون که در این سفر بهم یاد داد که خودم باشم در هرجایی که هستم و اونطور که خودم راحتم زندگی کنم ، پا دمپایی سفید با پوششی که عاشقشم و جورابام برای پیاده روی بکشم بالا و موهام خودم کوتاه کنم بی خیال مدلهای عجیب غریب دیگه اونیکه خودم دوست دارم باید باشه نه اونی که بقیه دوست دارن… ،یادم باشه هر جایی که قدم گذاشتم خدا قبل من اونجا بوده و تمام نیازهای منو برطرف کرده من فقط باید درخواست بدم، و منتظر جواب ….
یادگرفتم متوکل باشم وقتی متوکل باشم و رها باشم،خدا میاد مخزن آب کمپر پر میکنه یه دوست جدیدم برام پیدا میکنه که کلا کارش کوهنوردی و همه جا رو دقیق میشناسه و هر سوالی داشته باشم ازش میپرسم ….
وقتی از هر زیبایی با تک تک سلولهام عشق کنم و بگم واقعا خدایا صدهزارمرتبه شکر دست منو میگیره میبره جاهایی نشونم میده که متحیر میشم میگم خدایا این واقعی هست یا کارت پستاله…
وقتی صبح زود پا میشم و کنار صدای زیبای رودخونه کوچک حیاط روی سنگهای بزرگ میشینم و شکرگزاریهام با عشق می نویسم میگه بفرما بریم بازم شگفتی این سنگهای زیبا رو ببین ، اینم رد پایی گوزن ، اینم سازه زیبای سمور آبی ، ببین اینم جای دندوناش روی چوب ببین چقدر ظریف و زیباست ….
و بازم برای اینکه شکرگزاریم ثابت کنم میرم به دل جنگل ، بالای سرم نگاه میکنم در انتهای نوک درختان که انگار دست همو گرفتن آسمان آبی فیروزه ای می بینم و چشام می بندم و صدای زیبای پرندگان میشنوم و میگم خدایااا عاشقتم خدایا ممنونیم
و بعد میگه بیا بازم هست میبره تو دل یک دره عمیق که با آب رودخانه تزئینش کرده و اینم از عمق زمین ، و بعد سنگهای صیقلی و آب آرام و روان و شگفتی بعد از شگفتی زیبایی بعد زیبایی و دریاچه ای که مثل نگین در میان کوهها و درختان هست که با پیاده روی میریم یه طواف میکنیم و آخرش بهمون عروس داماد های عاشق نشون میده میگه منم عاشقونم ، منم عشقتون ستایش میکنم .. و میگه تا می تونی عشق بورز کوله ات پر از این تحفه گرانبهاست
و بازم باغ زیبا و صخره های خوش رنگ و باشکوه در میان لطافت گلهای رنگارنگ و زیبا و خوش بو .. و آهوهای خوشگل ..
و دستمون میگیره و میبره به مهمونی و جشن و شادمانی، تولد پسر بهترین دوستمون وهدیه ی شادی و لبخند با کادو هایی که میبری همراه با یه دنیا قلب اکلیلی
و دیدن بازم محبت و مهر انسانهای خوب و رشد جسمی و مهارتی و ذهنی بچه ها و یادآوری اینکه جهان در حال گسترش و پیشرفته پس حرکت کن به سمت جلو و لذت ببر از تمام داشته هات و سخنان زیبای جیکوب در مورد خانم معلم و برقراری صلح و دوستی بین دانش آموزان و معلم بازم رد پای قوی قانون و مهر تایید بر اعتماد به قانون…
و دسته جمعی سوار بر کشتی نوح … بچه ها همه تون سوار شید هممه ،،همه اونهایی که از اول با ایمان همراه ثابت سفر توحیدی هستند … و یادآوری این آیه زیبا که پرهیزکاران کسانی هستند که..
همانان که به غیب ایمان میآورند و نماز را برپا مىدارند و از آنچه به آنها روزى داده ایم، انفاق مىکنند.
و باز هم توحید… ایمان داشته باش به قدرت خدا، ایمان داشته باش برای خدا همه چیز آسان هست ، ایمان داشته باش که تو لایق عالیترینها هستی ، ایمان داشته باش به مسیرت ، ایمان داشته باش به مهربانی خدا ، ایمان داشته باش تو خالق خواسته هاتی ،،ایمان داشته باش درخواست تو اجابت شده هست…
چشمات ببند ویه نفس عمیق بکش و با تمام وجودت بگو “الهی صدهزار مرتبه شکرت ”
سپاسگزارم قبل از هر چیز از خدایی که ما را گرد هم آورد تا روی دیگری از جهان را نشانمان دهد.
از خالق درختان و جنگلهای زیبا، کوههای ستبر و استوار ، رودخانهها و آبهای زلال، آسمان با عظمت زیبا و هر آنچه از زیبایی در این سفر دیدید و سخاوتمندانه به ما نشان دادید.
استاد جان، مریم عزیز
بابت تمام سخاوتتون ممنونم. بابت اینکه این فایلهای زیبا رو به ما هدیه دادید و سخاوتمندانه ما رو با خودتون همسفر کردین.
یکی از راههایی که گاهی ازش استفاده میکنم اینه که با خودم میگم فقط فکر کن الان استاد کجاست. بعد منظرهٔ پارادایس و زیباییهای بینظیرش میآد تو ذهنم. حالا وقتایی که تو سفر هستین این حال خوش مضاعف میشه. یاد مناظری که دیدیم، جادههای قشنگ، مهربونی آدما، فراوانی دنیا، یه زندگی که میتونه تو زیبایی پیچیده باشه، یاد و تصور همهٔ اینها یه گنجینهٔ عظیمه که به مرور زمان شخصیتمون رو میسازه و شیرینترین اتفاق با هر سفر شما تو آمریکا اینه که اکثر ما نیز یه سفر خیلی عالی رو جذب میکنیم. چون اونچه میبینیم فقط زیباییه. من هر بار با سفرهای شما یه سفری رفتم که دقیقا میتونم همون جملهٔ مریمجون رو در موردش بگم:
این بهترین سفری بود که تا حالا رفته بودم.
و این یعنی ما همگی داریم تکاملمون رو طی میکنیم، تو جذب زیبایی، خوشی، شادی.
استاد عزیزم
من سپاسگزار خدا هستم که من رو در مسیری قرار داد تا با شما آشنا بشم و زندگیای رو بسازم که سراسر آرامشه، شادیه، حال خوبه.
سپاسگزارم از شما که خدایی تا این حد قدرتمند رو بهم معرفی کردین.
سپاسگزارم ازتون که نشون دادین دنیایی که مخلوق دست این خداست، سرشار از فراوانی است که نشان از بخشندگی و عظمت این خدا دارد، نه دنیایی که نشان از یک فرمانروای بخیل، سختگیر خشن داره.
استاد جان، سپاسگزارم ازتون که نشونم دادین چقدر میشه با وجود این خدا آروم بود. چقدر تو دنیا فرصت وجود داره برای تغییر، برای زندگی خوب،
باورم نمیشه وقتی نگاه مردم رو به زندگی میبینم، وقتی میبینم چطور خودشون رو مقهور جامعه و قدرتهای حکومت و محدودیتهای خودشون میبینند.
استادجان سپاسگزارتم بابت هر آگاهی که تو این مسیر ازتون یاد گرفتم و با اون خودم رو بزرگ کردم.
وقتی دیدم چه صادقانه از تراک سپاسگزاری میکنید، شرمم اومد که با وجود این همه زیبایی و معرفتی که از شما آموختم، از این فایل بگذرم و سپاسم رو تقدیمتون نکنم.
الان که دارم برات مینویسم، ساعت 6:25 صبح چهارشنبه است. موبایلم رو برداشتم تا طبق روال هر روز ستارهٔ قطبی رو انجام بدم و به خودم یادآوری کنم که دنیام یه جادهٔ آسفالت راحت میون یه دنیا زیباییه، اما یه حسی که همهٔ ما باهاش آشنا هستیم، من رو کشوند طرف سایت و سمانهٔ صوفی.
شاید مراقبهٔ امروز من قراره با کامنتی توی سایت باشه. به قول سعیده جان شهریاری صلاه امروزم اینجاست. پس بسم الله الرحمن الرحیم
هر صبح چشم که باز میکنم توی صفحهٔ نوت گوشیم مینویسم:
سلام داروندارم
سلام تمام هویت زهرا
تمام اعتبارم
بعد بلند میشم نماز میخونم و بعد از نماز ادامهٔ شکرگزاریم رو توی همون نوت انجام میدم.
سمانه جانم
این زندگی رو تا حالا تجربه نکرده بودم، این زندگی خیلی شیرینتر از اونیه که بخوام توصیفش کنم، زندگیای که صبح در آغوش خدا چشم باز کنی. اولین کلامت این باشه: سلام عزیزدلم بعد تا ته روز دلت قرص باشه؛ مثل طفلی که بچسبد به پدر.
دلت قرص باشه که سکان زندگیت افتاده دست تنها قدرت جهان.
دلگرم باشی به نگاهش چون صبح تو ستارهٔ قطبی بهش گفتی که چشم بر هم زدنی چشم از زهرات بر ندار.
تمام روز شاد باشی چون صبح به خودت یادآوری کردی که امروز من دست بزرگتریه که وهابه، کریمه، ودوده، رئوفه، رحیمه، سمیعه، بصیره، حکیمه، شکوره.
اگه یه روز صبح یکی بیاد بگه امروز کارت دست کسیه که خیلی مهربونه یا مثلا طرف خیلی کار درسته یا بگه نگران نباشیها طرفی که قراره کارت رو راست و ریس کنه خیلی زورش میرسه، خیلی هم بزرگواره، تا حالا کار کسی رو رد نکرده، دیگه خیالمون راحته که طرف مقابلمون آدم حسابیه.
الان هر روزِ زهرا تو دست کسیه که رو دستش وکیل نیست، رو دستش کفیل نیست، رو دستش روزیدهنده نیست. رو دستش مهربون نیست. بالاتر از او قدرتی نیست.
سمانهجانم
ما خیلی خوشبختیم که بندههای این خداییم. خانواده این خداییم.
یکی از شکرگزاریهای هر روزهٔ من اینه که ممنونتم که من رو خلق کردی، به این دنیا آوردی، و ممنونتم که مسیری رو طی کردم که الان به این حس ناب برسم، که این دنیای تو دنیای بینظیریه. ممنونتم که روزگارم چنان گذشت که تو بشی همهکسم. من با تک تک سلولهای بدنم سپاسگزار مسیر گذشتهٔ زندگیم هستم. سپاسگزار اونی هستم که اگرچه به قهر و تندی و تحقیر، اما نمیدونست که زبان مهر خداست وقتی داره میگه: مگه تو کی رو داری که ازت مراقبت کنه؟ و من هر روز خدا رو شکر میکنم که این زهرا توی این دنیا همه کسش خداست. سرم بالاست، پزم به دنیاست که من دختر پادشاه جهانم.
رفیق ندیدهٔ پرمهرم
به نفیسه جان هم گفتم. من الان توی روزهای خوبم نه اینکه منتظر روزهای خوب باشم. و خیلی از این موضوع خوشحالم.
آنچه را این روزها دارم تجربه میکنم به یقین در بیست و چند سال گذشته، حتی ثانیهای تجربه نکردهام. من سپاسگزار این خدا هستم که با تمام خطاهایم چنین آغوش مهرش رو بر من باز کرده.
استاد یه جایی میگن: من تو بندرعباس که بودم، راه میرفتم و از شوق گریه میکردم. یه جا قسم میخورن که حال الانم با حال روزی که تو بندرعباس بودم یکیه. توی جلسهٔ هشتم یا نهم کشف هم یه حرف خوب از اپرا وینفری نقل میکنند که اگه برگردی چه کار میکنی، میگه خودم رو اذیت نمیکنم. یقین دارم که اونچه میخوام حتی بیشتر از اونچه میخوام خدا بهم میده، پس آرومم و لذت میبرم.
من به این قسمت از حرف استاد رسیدهام.
تو ستارهٔ قطبیم مینویسم من میدونم ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است، اما عمل من فقط در حد ابراز ایمانمه. فقط یه اعلام وجوده به خودش. من مثل موسی تو جمع سحرهٔ فرعون فقط یه تکه چوب خشکم رو پرت میکنم، اژدها کردنش هم با خودشه.
خلاصه که سمانهجانم
شکرگزاری هر روزه، توجه به نکات مثبت، حال خوب که بدون سپاسگزاری امکانپذیر نیست، همه جزوی از همون عملیه که نشوندهندهٔ ایمانمونه. و باور داشته باش که «دریا شود آن رود که پیوسته روان است»
برای تو و خودم و تمام دوستان این سایت و هر کس در این مسیر است آرزو میکنم تو شکرگزاریها به چنان مرحلهای از شعف برسند که احساس کنند اگه خدا کمکشون نکنه الان از ذوق قالب تهی میکنند. این مرحله بالاترین مرحلهٔ موفقیت تو این دنیاست.
چقدر خوب شد که باهات حرف زدم. انگار دلتنگ دوستی بودم که سالهاست ندیدهام. دلتنگ فضایی که سراسر بوی توحید میده.
من هستم، تکتکتون رو دنبال میکنم و از موفقیتهاتون لذت میبرم؛ هستم گاهی به سکوت و گاهی با سخن.
سمانهٔ قشنگم
برات دنیا دنیا شادی رو از خدا میخوام. خوش بدرخشی عزیزم.
نمیدونم به سایت سر میزنی یا نه، ولی من مینویسم برات…
چون دلم برات تنگ شده و این روزهای اخیر کاملا به یادت بودم.
دیشب هم کامنتی خوندم از نفیسه جان که اسمت رو نوشته بود، برای همین الان ایده اومد چرا منتظری سمانه جان تا از زهرا جان خبری بشه، خودت اقدام کن و احوالاتش رو بپرس.
امیدوارم در بهترین شرایط باشی از همه لحاظ.
شاداب باشی.
حس های خوب خلق و تجربه کنی.
غرق شی تو اتفاقاتِ خوب در هر لحظه.
سعادت و ثروت و نعمتِ فراوان بیاد سمتت.
دو ماه پیش این کامنت رو برام نوشتی و خوندمش، همون موقع یه کامنت برات نوشتم مفصل و یادمه از خوشی های اون روزم هم نوشتم…
یادمه رفته بودم تنهایی بستنی قیفی بخورم، نشستم پشت میز و صندلی بیرون از قنادی و داشتم از بستنیم لذت میبردم و برای تو هم مینوشتم…
اما کامنت ارسال نشد، یادم نمیاد چرا.
اصراری هم نکردم چون متوجه شدم در بهترین زمان پیام هامون، به دست همدیگه میرسه، در بهترین مدار و فرکانس…
این پاسخ بهانه ای شد تا دوباره کامنتِ زیبا و دلنشینت رو مجدد بخونم و لذت ببرم از توحیدی که لحظه به لحظه بیشتر باهاش لذت میبری.
نی نیِ تو دلم هم همین الان بهت سلام میرسونه :)
امیدوارم خودت و دختر نازنینت در پناهِ اللهِ یکتا، شاد و سعادتمند باشین هر لحظه.
همه مون باشیم.
سلام و عشقِ من رو پذیرا باش و بذار روی قلبِ قشنگت عزیزم.
من همیشه به جریانِ هدایت، عشق میورزم و بهش اعتماد دارم.
به اندازه ی درک و ظرفیتم دارم دنبالش میکنم تو لحظاتم و بسیار راضی و خوشنودم.
اینقدر از خبر مامانشدنت خوشحال شدم که واقعا دلم خواست پاشم از ذوق برقصم وبچرخم و پایکوبی کنم.
این حس برای خود من هم عجیبه.
چرا باید خبر بچهدارشدن کسی که اصلا ندیدمش، اینقدر ذوق به دلم بنشونه؟ آیا این غیر از همون محبتیه که خدا تو قرآن وعدهش رو داده؟ «و الف بین قلوبهم، لو انفقت ما فی الارض ما الفت بین قلوبهم» (و بین قلبهای آنها محبتی را ایجاد کردیم که اگر تمام ثروت زمین را خرج میکردند نمیتوانستند چنین محبتی را ایجاد کنند).
بهت تبریک میگم عزیزدلم.
امیدوارم تمام این دوران برات یه تجربهٔ ناب عاشقانه باشه و سراسر حس رضایت و لذتمندی رو برات ایجاد کنه.
مادرشدن تجربهٔ خوشایندیه که تو با آموزههای استاد خوشایندترش هم میکنی.
چقدر خوشحالم که توی سایت فعال هستی و ستارههات روزبهروز بیشتر میشه.
من هستم، بعضی از کامنتهاتون رو دنبال میکنم؛ اما چون از ایمیل وارد میشم، هر کار میکنم حتی امتیاز هم نمیتونم بدم.
بیتعارف بگم که یه مقدار هم تنبل شدم. گاهی خیلی کارم زیاده ولی خیلی وقتها هم تنبلی میکنم. هنوز دو تا فایل آخر سفرنامه رو ندیدم؛ اما به هر جهت خوراک روحم رو هنوز از سایت میگیرم.
شاید یادداشت پرمهر تو پیامی باشه از جانب خدای مهربانم که باید برگردم و جدیتر کار کنم. تلنگری برای جمع شدن حواسم.
اما یک چیز رو مطمئنم. اینکه تو اتفاق خوب امروز من بودی.
امروز صبح قبل از اینکه ستاره قطبی رو بنویسم یه حس عجیبی وجودم رو گرفت. به وضوح میشنیدم که یکی بهم میگه: داری فراموش میکنی که بزرگترین هدف زندگی تو شاد بودن و بهره بردن از همین امروزه نه فردا و نه آینده. شاید فردا رو هرگز نبینی، پس حسرت شادبودن همین امروز رو تو دل خودت نذار. خلاصه با این پیغام حس بینظیری وجودم رو فرا گرفت؛ حس بینظیری از یادآوری لینکه همین لحظه من چقدر غرق نعمتم.
تو شکرگزاری امروزم خیلی چیزها رو نوشتم و یقین داشتم امروز بینظیر خواهد بود و الان ساعت 1:11 نیمه شب که من مشغول پاسخ به تو بودم، باز هم همون صدا بهم یادآوری کرد که ببین چقدر خوشبختی که دوستان بیریایی بین توحیدیترین افراد جهان هستی.
مطلب نفیسهٔ عزیزم رو ندیدم وگرنه بیجواب نمیذاشتمش. با اینکه من نفیسه جان رو فالو دارم اما نمیدونم چرا نوتیف پیامش برام نمیرسه. شاید دوباره باید چک کنم.
سمانه جان
رفیق توحیدیام
ممنونتم بابت محبت بیکرانت و خودت و کودک شیرینت رو به دست پادشاه قدرتمند جهان میسپارم.
سلام به سمانه جان و نی نی گل پسرش عزیزم مبارکتون باشد خیلی خیلی خوشحال شدم بابت این خبر اصلا سورپرایز شدم .
بارها خواستم برات پیام بگذارم اما هر وقت میزدم رو گزینه پاسخ یک صفحه دیگر باز می کرد و اجازه دسترسی بهم نمی داد منم اصرار نکردم حتی برای تبریک تولدت که 28 آبان بود هم نشد منم تسلیم شدم .
اما الان گفتم ببینم میشه زیر این کامنت برات پیام بدهم نمی دونم چه ویژگی دارد اینجا ولی بیشتر از 10 کامنت را امتحان کردم باز نشد اما اینجا اجازه داده شد فقط خدا خودش میدونه برای هر کسی هدایت مخصوص خودش را دارد.
بهترین راه رسیدن به توحید تسلیم و آرام بودن است .
الان هم تولدت مبارک هم مادر شدنت پرنده بهشت .
بچه امید و شور زندگی است بچه خود زندگی است .
خیلی خوبه که الان که تو مسیری تحت هدایت الله هستی آرامی و توکل داری، مادر شدی.
یکبار تو خیابون بودم برگ های پاییزی مثل باران ریز ریز می امدند پایین منظره رویایی بود از شوق خدا اشک تو چشمم جمع شده بود همون جا یاد تو افتادم که برگی را نگه داشتی و هر بار برگ ها را می بینی میگویی سبحان الله که هیچ برگی بدون اذن تو خدا نمیفتد.
نمیدونم برات چه آرزویی بکنم فقط میدونم و کفی بالله نصیرا این روزها خیلی بهم حال خوب میدهد ، پس هر چی حال خوبه واسه تو
سلام نفیسه جانِ عزیزم که هر بار با کامنتهات، شاد و پر انرژیم می کنی.
ممنونتم برای تبریک تولدم و حضورِ نی نی جون.
بهترین حالِ جهان برای تو و عزیزانت هر لحظه.
خدا رو شکر تو مسیر توحیدی هستیم، چون خیلی کمک میکنه به کنترل ذهن و شاد بودن و سپاس گزاری بهتر.
این روزها برگ های پاییزی رو که میبینم غرقِ لذت میشم، از بس که خوشگلن.
الهی شکر برای این همه قشنگی.
ممنونم که به یادم هستی، منم به یادتم و هر بار که ایمیلم میگه شما پیامی تو سایت گذاشتی با اشتیاق میخونم.
بوس و عشق و قلب فراوان از سمانه جون به نفیسه جون.
خدایا شکرت برای چیدمان ها و همزمانی های جذابِ امروزت. برای اینکه دارم تمرین کنم هر لحظه خوشی رو در همون لحظه محترم بدونم و سپاس گزار باشم فارغ از لحظه ی قبل یا بعد که چی پیش میاد.
دلم برای خودت و خواندن دلنوشته های دلبرت تنگ شده بود .
اما خیالم راحت بود که حالت خوب است ،در آرامشی ، در حال رشد و بلند قامت تر شدن برای نزدیک شدن به نور .
نور
نور
خوشحال شدم دوباره با انرژی خوبت هم مسیر شدم.
رنگ رخسار خبر می دهد از سرّ درون ، منظورم این است که:گاهی اوقات لازم نیست از نتایج و دستاورد هات بگی تا بقیه متوجه بشن که راه درست همینه ، پیشرفت چه شکلیه. خود نوشته با صدای بلند پیشرفت نویسنده را فریاد می زند .
ممنونتم. خیلی جالبه که من هم دلتنگ دوستانی که توی سایت داشتم میشم، دوستانی ندیده و نشناخته؛ اما آشنا با قلب و روحت.
آره عزیزدلم، حالم فوقالعاده است.
دیگه از شدت شوق، گاهی توی ستارهی قطبی که بیشتر نقش مراقبه رو داره، به گریه میافتم.
گاهی حس میکنم تو سپاسگزاریهام از ذوق قلبم داره از تپش میایستد، گاهی حس میکنم جسمم نمیتونه بزرگی و رحمت خدا را تاب بیاره، به نیرویی فراتر از آنچه در وجودم هست نیاز دارم و اونجاست که دست به دامان خود خدا میشم،
چیزی که این روزها تجربه میکنم، ورای چیزی است که در تمام عمر چشیدهام.
قلبم به عشق میتپه. بیشتر دوست دارم و بیشتر دوست داشته میشوم. حتی اشیا پیچیده در مهر خدا شدن و این مهر رو به من تقدیم میکنند.
خلاصه که در وضعیتی هستم که دوستان بهم میگن: «زهرا دقیقا بگو ساقیت کیه؟» (حیف که استیکرها بسته است. شما با استیکر خنده بخون)
نفیسه جانم، حقیقت اینه که من دیگه منتظر روزهای خوب نیستم، من توی روزهای خوبم.
دارم در سرزمین تنهایی پادشاهی میکنم و از در و دیوار و زمین و آسمون هم مهر خداست که جاری میشه.
من راضیام، هر صبح همهی کائنات رو شاهد میگیرم که گواهی بدید که من از این خدا چقدر راضیام (رضی الله عنهم و رضوا عنه)
شادم، چون سررشتهٔ امور افتاده دست پادشاه جهان، تنها قدرت جهان.
سرم تو دنیا بالاست چون دوباره شدم دختر پادشاه عالم.
یه بار سیدعلی خوشدل عزیز،که هر کجا هست خدایا به سلامت دارش، برام نوشت این تنهایی که داری بالاترین ثروته. و من امروز تمام گذشتهام رو شکر میکنم و سپاسگزار خدا هستم که من رو به این نقطه از زندگی رسوند؛ نقطهای که همه کس من ،بیچون و چرا، خود خود خداست. و مابقی همه دستهای خدایند.
الان توی جشن نشستم و چه بهتر از این حال خوب که برای دوست همدلم بنویسم.
گاهی اوقات همه چیز خیلی خوب پیش میرود گاهی نه اما مهم این است که نقشه راه دستمون است فقط باید تو راه بمونیم .گاهی کنترل ذهن برام مثل پرنده ای که از قفس پریده میشود ، گم گم . اما دوباره جای خالیش را میبینم یادم می افته که ای بابا جا تر است بچه نیست، می آورمش ، گاهی خیلی سخت پیداش می کنم مثل بز گری که رفته سر کوه و بر نمی گردد ، امروز همونطور شده بودم با اینکه می دیدم آتیش را اما رفته بود روی بای دیفالت و ول کن نبود . خدا با چی گولش زد! یک برگ بزرگ با باد میرقصید ، می گفت الان را دریاب!
دیروز هم خیلی سرم کار ریخته بود ظرف می شستم ،ذهنم هم در رفته بود داشت می تازوند ، شیطانی میکرد از جهت اینکه ببین تو چقدر خوبی اما فلانی باید اینجوری بکند اینطور بگه، رفته بود تو نخ نصیحت و بولد کردن معایب اون ها و اینکه تو که خوبی اون ها مشکل دارند ای دفعه خدا چطور بهم فهموند ، با یک چیز خیلی ساده ، دیدی یک موقع هایی وقتی مایع ظرفشویی می ریزی روی اسکاچ خود به خودی حباب ازش بیرون می آید ، با همین ! به همین سادگی به همین خوشمزگی. ببین این حبابها چه راحت تو هوا پرواز می کنند و بعد می ترکند ، زندگی همینقدر کوتاه است پس فضولی ممنون سرت تو زندگی خودت باشد لطفاً .
دلم برات تنگ شده بود شاید بی ربط نوشتم اما حالم خوب بود موقع نوشتن .
نگران ستاره هات هم نباش که کم یا زیاد شدند . ستاره های اصلی تو قلبت است تو ذهنت است چراغ راهت است. تو بعضی مصاحبه ها با استاد افرادی را میبینم که اصلاً یک خط هم ننوشتن ولی نتایجی دارند که ذهن من سوت زنان سرش را سمت آسمان میچرخاند، با هر استیکری دوست داری بخون.
عزیزم این ها همه بهانه بودن برای گپ زدن باهات ، بیشتر اوقات سر سمانه جان صوفی را درد می آورم ، سمانه جان خیلی عالی مینویسد من با خوندن نوشته هاشون خودم را پیدا می کنم دوست خوب دست منو گرفته دارد خودش که جلو می رود به من هم کمک می کند بهتر خودم را بشناسم . اما نفیسه جان ، مِیلی می نویسد گاهی مود نوشتنش می آید گاهی هم به زور ، از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان برای حفظ ستاره هاش می نویسد . اما واقعا سعی می کنم کمتر برای این امتیازات… بنویسم و بیشتر برای رد پا گذاشتن موندن تو حس خوب و یاد آوری قانون و مرورش بنویسم.هر جا که شد
سوره یس که قلب قرآن است
یس والقران الحکیم انک لمن المرسلین علی صراط مستقیم .
نوشته منو از فردا ش می خونید ، باید بگم دیشب جشن مختصر ولادت حضرت علی تمام شد و منم فرصتم برای نوشتن ، فردا صبح پاشدم ادامه بدهم دیدم تمام نوشته هام پریده گفتم ای وای و بعدش گفتم حتماً خیرتی توش بوده زمانش نبوده یا هرچی اگر فرصت شد یک روز دیگر برات می نویسم رفتم سراغ کارهام نظافت و پاکیزگی خانه و چون با وایتکس قوی بدون ماسک وان حمام را شستم چشم ها و گلوم خیلی اذیت شدن با اینکه کلی کار دیگر داشتم به بدن نازنینم اجازه استراحت و ریلکس شدن دادم و حدود دو ساعت خوابیدم بعد خواب خواستم برای سمانه جان صوفی عزیزم پاسخ بگذارم در کامنت اخیر شون راجع به فایل نحوه عملکرد مغز و اراده
دیدم این صفحه باز است (قبلش دیدم هواشناسی گوشی هم به انگلیسی چنج شده همونی که می خواستم به راحتی فقط با اعراض از ناخواسته نفیسه جانم ایمانش به راحت پیش رفتن کارها توسط خدا بیشتر شد ) اومدم دوباره بنویسم دیدم تمام مانی که دیشب نوشته بودم سر جاش است میدونی چقدر ذوق کردم زهرا جانم
هر جا هستی صاحب قلب قرآن سوره یس محافظت بادی گاردت مشاورت ،مونست وهمراهت باشد
به خودم میبالم به خاطر داشتن شما؛ تو، سمانه جان که وجودش به زلالی یه رودخونهٔ زیباست.
از خدایی که چنین محبتهایی رو تو دلمون گذاشته، سپاسگزارم.
عزیزدلم؛ نفیسهٔ مهربانم
امروز، اگه دقیق بخوام بگم، از دیشب نشستم جلسهٔ آخر روانشناسی ثروت رو یه دوره کردم، بعد داشتم خودم رو حلاجی میکردم که من قبل و بعد از دوره چه تفاوتهایی کردم. ناشکری نمیکنم؛ خیلی اتفاقهای خوبی برام افتاده، بیتردید من در مسیر پیشرفت بودم، مهارت یاد گرفتم، پول خلق کردم (شاید چنان که میخواستم نبوده؛ اما الان پولی توی حسابمه که هرگز اینقدر نبوده) و همین برام یه نشونه است که مسیر رو درست اومدم؛ اما تو این بررسی و چکاپی که انجام دادم، میدونی چه چیزی بیشتر از همه چیز توجهم رو جلب کرد؟
وجود دوستان مهربونی مثل شما بزرگترین ثروتیه که یه انسان میتونه داشته باشه. نقطهٔ آبی امروزم که هدیهٔ زیبای تو بود، حرفم را تایید کرد.
امروز با دخترم رفتیم تماشاخانه ملک، توی خیابان شریعتی، یه تئاتر دیدیم، تمام مسیر رو با هم خندیدیم، آن قدر که گاهی عابران ما رو با تعجب نگاه میکردند، مغازهها رو دیدیم، یه عالمه خریدهای خوب کردیم، رفتیم یه جا نشستیم آش خوردیم (جای همه دوستان خالی)، اینقدر فضای باصفایی داشت، روی سماور چای ایرانی دم کرده بود، برامون توی سینیهای قدیمی چایی گذاشت.
اونجا بود که به دخترم گفتم اینها همه ثروت ماست(انکار نمیکنم که بیتردید باید مدار مالیم رو خیلی خیلی بالاتر از آنچه الان هستم ببرم؛ اما زندگی الان عالیه و صد هزار مرتبه شکر)
دخترم وضعیت مالی من رو با پدرش مقایسه میکند و خیلی غصه میخوره که او چرا اینقدر داره؛ ولی وضعیت من معمولیه. برای همین بهش گفتم: فکر کن امروز آخرین هدیهٔ ما از این زندگی باشه، ببین چقدر بهمون خوش گذشت؟ تنها چیزی که مهمه همین زندگی در همین لحظه است.
خلاصه که از دیشب تا حالا دارم ثروتهام رو میشمرم و میبینم که این زهرا چقدر ثروتمنده!
برای این زهرا از در و دیوار مهر میباره.
باور کن نفیسهٔ عزیزم، آنچه میگویم اغراق نیست؛ واقعا از در و دیوار مهربانی میباره.
وقتی تو با این حس قشنگت از اون ور دنیا، وسط یه جشن، به یاد من هستی و شادیهات رو با من در میون میذاری، وقتی سمانهٔ عزیزم خبر خوشحالی مادرشدنش رو به من میده، وقتی تو یه کلاس آنلاین، رفیق مهربونی که اصلا ندیدمش، میگه: خانم نظامالدینی، کاش میشد قلبم رو باز کنم و بهت نشون بدم که وقتی داری حرف میزنی چطور قلب من روشن میشه، من چی بگم؟!
چجوری شکر این همه نعمت رو به جا بیارم؟!
من که میدونم همهٔ اینها لطف خداست، وقتی بهش گفتم دیگه همهکس من تویی، گفت: اگه من همهکست هستم، همه دنیا رو رفیق راهت میکنم، من یقین کردم که از در و دیوار برای زهرا جز مهر نمیباره.
نفیسه جانم،
خوشحالم که در حال مراقبه و کنترل ذهن هستی. همهٔ ما همین وضعیت رو داریم، گاهی شیطان خیلی بازی در میاره، مهم اینه که بالاخره زمینش میزنیم، یه جوری حواسمون رو پرت میکنیم که خودش شرمنده بشه، دمش رو بذاره رو کولش و بره. مهم اینه که وقتی داری روی خودت کار میکنی، مسیرت پر از یاس و اقاقیاست، پر از گلهای خوشبو، حالا اگه هر از گاهی، دامنمون به خاری هم گیر کرد، آنقدر زیبایی در مسیر هست که به آنها توجه کنیم.
چند روز پیش نقطهٔ آبی از طرف سمانه عزیزم بود، پیام پرمهرش خوشحالم کرد؛ اما گزینهٔ پاسخ برای من فعال نشده بود و با خودم گفتم شاید این یه نشونه است که در یه موقعیت بهتر باید بهش پاسخ بدم، اما به نقطهٔ آبی سمانه و نفیسهٔ عزیزم و دوست بزرگوارم، آقای محمدعلی، که چند روز پیش برام ارسال شد، یه پیغام عالی داشت و آن اینکه دوست خوب واقعا باعث میشه انسان مسیر رو گم نکنه، من با سایت در ارتباطم، بعضی از کامنتها رو میخونم، فایلها رو هم که میبینم؛ اما کم کارتر شدهام. پیام شما عزیزان باعث شد دوباره به خواندن مدام کامنتها روی بیارم، برای همین شروع کردم از جلسه آخر ثروت کامنتها رو بخونم. اول میخواستم دوباره به نوشتن روی بیارم، اما یه چیزی مانع میشه، من قسم خوردم کلماتم رو در صلدقانهترین حالت ممکن ثبت کنم، شاید تایید و تشویق و ستاره این صداقت رو از من میگیره و ناخودآگاهم مانع نوشتن میشه، شاید هم تنبلی و سهلانگاری داره دنبال بهانه میگرده، هر چی هست، مهم اینه که وجود شما دوستان عزیزم باعث میشه رشتهٔ اتصالم از سایت قطع نشه و ردپایی از خودم به جا بذارم.
از موبایل دخترم داره یه آهنگ پخش میشه که من از ته دل برات آرزو کردم: «هر چی آرزوی خوبه مال تو»
نفیسهٔ قشنگم
یقین بدون، یقین بدون، یقین بدون که ما که تو این مسیر داریم حرکت میکنیم، انتخاب شدیم برای یه اتفاق بزرگ، یه زندگی شیرین که هر کی دید بگه: «کار خوبه خدا بکنه!»
همونطور که استاد خواستن پرچم توحید رو بالا ببرن، ما هم پرچمهای توحیدی هستیم که قراره تو دنیا به اهتزار در بیایم.
خیلی زیاد صحبت کردم، مثل خواهری که دلش برای خواهرش تنگ شده و دوست داره از هر دری سخن بگه، منم از هر جایی صحبت کردم.
به دستان مهربان قدرتمندترین پادشاه جهان میسپارمت.
سلام به روح پاک و خدائی همتون،امیدوارم حالتون خوب باشه
این قسمت بازگشت به خانه:
•• وای قلبم همزمانی رو میبینی؟؟؟؟؟ منم بعد از 15 روز سفر رویایی و فوق العاده ،به خونه برگشتم تا کمی استراحت کنم و دوباره با هدایتهای خداوند سفر بعدیمو شروع کنم. چه همزمانی قشنگی رخ داده وقتی شما در سفر بودی منم سفر بودم و بازگشت هم همینطور ! شما در تابستان یا شایدم اوایل پاییز به خونه برگشتید از کلورادوی زیبا با کوهستانهای قشنگش خداحافظی کردید و به پرادایس رویایی و سرسبز برگشتید، اما من از شمال با سرسبزی و رطوبت بالای 70 درصدش که فهمیدم عاشق اون آب وهوام، به منطقه خودمون که کوهستانیه تقریبا و الان تمام درختا زرد و نارنجی ان و رطوبش در حد 40درصده ،برگشتم.
•• واقعا دلمون برای پرادایس تنگ شده بود و چقدر عالی که به محض رسیدن به خونه با درون فیلم گرفتید و زیبایی های خیره کننده پرادایس رو به نمایش گذاشتید ،واقعا جای تحسین کردن داره خدایاشکرت برای این مکان زیبا با زیبایی های بینظیرش ،واقعا این خونه و جنگل انرژی مثبت زیادی داره
••خب میریم برای کارهای بعد از سفر که واقعا لذتبخشه ،شما تراک کمپرو تمیز میکنید ،ملافه ها رو میشورید منم کوله و لباس ها ووسایلمو روتخت گذاشتم که بشورم و تمیز کنم و دوباره داخل کوله قرار بدم برای سفر بعدی!! چقدر لذت میبرم از جمع کردن وسایل سفر خدایا شکرت.
••تجربیات سفر واقعا یک دنیاس برای خودش ، در طول سفرم دفتر گل گلی وخوشگلم همیشه همرام بود و دنبال فرصت بودم تا بنویسم و سپاسگزاری کنم چه شبهایی که هنگام نوشتن سپاسگزاری از شدت خستگی خوابم برده بود و صبح به محض بیدار شدن ،دفتر سپاسگزاریمو میدیدم و دوباره شروع میکردم وای خدای من شکرت برای روزهایی که تو سفر تجربه کردم
••سفر آدم رو میسازه دقیقا همینطوره با هر سفر مقداری از ترسها و سربهایی که به پاهام بسته بودم کمتر شد و اینو خیلی واضح میدیدم ، تو سفر آسونگیرتر شدم ، به آدما خیلی ساده اعتماد میکردم، هیچ چیزی رو از قبل برنامه ریزی نمیکردم و در لحظه همه چیز برام مهیا میشد فقط کافی بود به خدا درخواستش رو بدم تا به بهترین شکل ممکن به خدمتم بیاد مثلا تو دفتر سپاسگزاریم نوشتم خدایا یه هدیه از طرف خودت بهم بده تا خوشحالم کنه داخل پرانتز بگم که ظهر بود و گشنه بودم و هیچ برنامه ای برای ناهار نداشتم به محض اینکه اون جمله رونوشتم یعنی 10ثانیه نشد ،صاحب سوییتی که اجاره کرده بودم در زد وبرام ی غذای خوشمزه آورد که خودش پخته بود!! یعنی این غذا در اون لحظه بهترین چیزی بود که میتونست خوشحالم کنه … در تمام مدتی که مشغول خوردن این غذا بودم اشک میریختم و سپاسگزاری میکردم خدایا چقدر سریع درخواستمو اجابت میکنی!! اینه نتیجه اعتماد به تو خدایاشکرت.
••• چه جمله نابی گفتید خانم شایسته اینکه خدایا تو صاحب این سفری ما رو هدایت کن….دقیقا عهد و پیمانی که منم با خدا بستم و قبل از رفتن گفتم خدایا هدایتم کن کجا برم حتی مقصد برام مشخص نبود …روزی که تمام وجودم فریاد میزد حتما سفر برو …من رفتم داخل ترمینال نشستم و اصلا نمیدونستم باید بلیط کجا رو بگیرم !!! البته نشونه ها میگفتن بابلسر ولی دیدم برای بابلسر هیچ بلیطی نیست !! دوسه ساعت همونجا بودم فایل دیدم ،کامنت خوندم ،میگفتن فقط تا 7 عصر بلیط داره و بعدش هیچ چیزی نیست سایتو چک کردم تمام ظرفیتها تکمیل بوداما عین خیالم نبود میدونستم خدا بهترین پلن رو برام چیده تقریبا ساعتای 4یا5عصر بود که به قلبم افتاد سایت رو چککنم معجزه در لحظات آخر اتفاق میوفته دیدم دونفر کنسلی داره اما من بلیط رونگرفتم چون هنوز مطمعن نبودم بابلسر شهریه که باید برم ،خداشاهده تو این مدت چندین نفر بلیط بابلسر میخواستن با وجود اینکه دونفر جای خالی بود اما مسئولین فروش بلیط بهشون میگفتن نه اصلا جا نداره !!!و من جلوی همون دفتر نشسته بودم هاج وواج نگاه میکردم. نیم ساعت مونده به حرکت من بلیطمو رزرو کردم چرا؟ چون برام واضح شد این جای خالی فقط برای منه ! اونروزی که خیلیم شلوغ بود حدودا دوساعت ظرفیت خالی پیدا شده بود چرا کسی رزروش نکرد!!! ؟؟؟ خدایاشکرت من از همون لحظه حالم دگرگون بود و چشام پر از اشک که این سفر یقینا و قطعا برنامه خداونده برای من.
••• به به شنا کردن تو این هوا چه دلچسبه چقدر حال خوبی داره.. من شنا بلد نیستم و تو این چندروزه سفرم به شدت احساس کردم لازمه شنا آموزش ببینم که برای دفعه بعدی اومدم بپرم تو آب و شنا کنم ،با دیدن شناکردن شما مصمم شدم حتما پیگیرش باشم خدایاشکرت در این بهشت بینظیر زیر بارون الهی در آب گرم و ملایم شناکردن روح آدمو جلا میده .
••خداروشکر میکنم که فرصت پیدا کردم برگردم خونه و در سکوت بینظیر اینجا فایلهای احساس لیاقت رو گوش کنم و برای بهبود شخصیتم تلاش کنم….
•• خدا همیشه بهترین هدایتگرم بوده امروز چهارشنبه است و جمعه یعنی 5 روز قبل مراسم چهلم خواهر عزیزم بوده با وجود اینکه من میتونستم در این مراسم باشم ولی خدای دانا بهم اجازه نداد وارد مراسم غم وناراحتی بشم اونروزی که ازش هدایت خواستم خیلی واضح گفت نه نرو ! این رفتن و شرکت در مراسم هیچ فایده ای برات نداره در عوضش منو هدایتم کرد به گروه موسیقی جنوبی در کنار دریای شمال!! واقعا جالب بود و تجربه باحال که برام رخ داد ،خداروشکر میکنم به فرمان خدای مهربان بودم چون الان متوجه شدم اون روز مراسم خواهرم علاوه بر شلوغی و غم و غصه و اشک و گریه زاری، بحث و دعوای شدیدی بین شوهر خواهرم و برادرام رخ داده که باعث ناراحتی همه شده مخصوصا نزدیکان! که اگر منم بودم قطعا این حجم احساسات منفی رو خواه ناخواه تجربه میکردم ، خداروشکر که همیشه بهترین ها رو برام خواستی و الان کم کم دارم یاد میگیرم چطوری در راهت قدم بردارم .
••بینهایت خوشحالم که این سفر هم به خوبی تموم شد و ما صحیحوسالم به خونه برگشتیم کلی بزرگ شدیم،کلی درس یاد گرفتیم و کلی بهبود های ریز و درشت در وجودمون ایجاد شد .به امید سفرهای بعدی ! من از الان سفر بعدیمو مثل شما به خدای مهربان درخواست دادم ( جزایر جنوبی کشور) اما طبق این تجربه عالی ام، دست خدا رو باز میذارم تا خودش هدایتم کنه چون وقتی همه چیزو به خدا بسپاریم بهتر و راحتتر از چیزی که فکرش را بکنیم اتفاق میوفته و برای من مهمه که فقط به خدا و الهاماتش گوش کنم.
به نام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم که هدایتم کرد به این سایت توحیدی تا بادرک قوانین ثابت جهان هستی خالق عامدانه ی تمااااام خواسته هام باشم
انقدر این فایل های آخر پر از زیباییه که هی باید استاپ کنی بیای بنویسی و باز بری ببینی …
استاد ماکه هرروز تو سایتیم و هرروز پارادیس رو به هرنحوی میبینیم باز دلمون برای زیبایی ها و سکوت وآرامشش تنگ میشه چه برسه به شما که تو اون بهشت زندگی میکنید
منم واقعا خدارو شکر میکنم که هدایت شدم به سایت و آگاهی های شما تا زیباتر زندگی کنم و کمک کنم جهان جای بهتری برای زیستن باشه
من عاشق سفرم ، عاشق آزادیم ،عاشق در رفاه سفر رفتنم ، عاشق طبیعتم، عاشق اینم که با رابطه ای سرشار از احترام و عشق بدون وابستگی و استقلال مالی و عاطفی ، برم سفر و لذت ببرم از تجربه های تازه.
سپاسگزارم که شما دارید زندگیش میکنید اینجوری باور میکنم که میشه تجربش کرد
واقعا عاشق بارون های پارادایسم، تمیز ، شلاقی، پر پشت ، پرقدرت و البته کوتاه
خیلیییی باب میلم هستن ، واقعا میخوام تجربش کنم
خدایا سپاسگزارم که جهان هستی رو پراز فراوانی آفریدی
سپاسگزارم که بهم چشم دادی تا بتونم این زیبایی هارو ببینم
سپاسگزارم که گوشی و تبلت خوبی دارم که اینترنت دارم میتونم تو این سایت سفر کنم و لذت ببرم
خدایا شکرت که بهم فهم دادی تا آگاهی هارو درک کنم
من عاشقتم که اینقدر سخاومتمندی
منو به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت دادی و نه کسانی که به آنها غضب کردی و نه گمراهان.
سلام به پردایس و زیبایی هاش که دلم کلی براش تنگ شده بود، سلام به دریاچه و درختای انبوه، سلام به براونی و مرغ و خروس ها.
خدا رو شکر به خاطر تراک کمپر که با راحتی و آسایش رفتیم و برگشتیم، که سالم و سلامت برگشتیم به بهشت، استراحت حسابی کردیم و حالا داریم کارای لازم رو انجام میدیم. مریم جان عاشق این اشتیاقت برای تمیزی هستم که 6 و نیم صبح بیدار شدی :)))
واقعاً خدا رو شکر برای این سفر رویایی که اینقدر زیبایی دیدیم و لذت بردیم.
سفر یه جادویی داره که آدم خیلی راحت گیر میشه نسبت به همه چیز، هم توی رابطه ت هم توی رابطه با جهان اطرافت و تو رو در صلح درونی قرار میده و این صلح خیلی کمکت میکنه که اون ارزش های درونیت رو رشد بدی. سفر کمکت میکنه در سریع ترین حالت ممکن، اصل رو از فرع تشخیص بدی و تمرکزت رو بذاری رو اصل و فرع رو ولش کنی بره و خیلی به هیچ چیز گیر ندی! در لحظه زندگی کنی، لذت ببری، در عین حال به کارات هم برسی.
چقدر زیبا بود سپاسگزاری های شما دو عزیز از همدیگه و اونجا که مریم جان میگه: از خدا سپاسگزارم به خاطر اینکه من رو به سمت شما هدایت کرد، آدمی که همواره به دنبال رشد و گسترش خودشه در همه ی ابعاد…
یکی دیگه از مزایای سفر کردن همینه که هر بار سبک بار تر میریم و همون موضوعی که مریم جان گفت، روی اصل تمرکز می کنیم و فرع رو رهاش میکنیم بره! اگر آدم به خدا اعتماد کنه، همه چیز خیلی آسون تر از اون چیزی که خودش فکر میکنه اتفاق میوفته.
چقدر حس خوبیه تمیز کردن و سپاسگزاری کردن از این تراک کمپرعالی و بی نظیر که این سفر رو به بهترین شکل برای ما امکانپذیر کرد.
به به شنا کردن توی آب دریاچه بعد از یک ماه و نم نم بارون که بعد تبدیل شد به شر شر بارون :))))
چی بهتر از این؟ کاراتو انجام بدی، شناتو بکنی تو دریاچه زیر بارون، حالا هم بشینی لم بدی بازی مورد علاقه تو بکنی! نوش جانتون استاد جانم. عاشقتونم تا فایل بعدی (قلب قلب قلب)
تا از عمق جانم بزدایی هر چه حائل است بین من و خودت هر چه مرا دور میکند ز تو.، همه آنچه از منیت و نواقصم در من است را از من بگیر، و ببخشای بر من از عشق و الطاف بی پایان خودت، چنان همیشه که بخشیده ایی مرا رها ساز از بند هر چه غیر خوبی و نیکی در وجودم هست و پر کن خالی درونم را با عشق ناب الهی خود که جز این نتوانم نیک بمانم و مهر بیفشانم
مهربانا هزاران شکر که در کنارمان هستی و قرار و آرام دلهای بیقرارمان جز تو چه جوییم و جز تو که را خوانیم که همه تویی و جز تو همه هیچ، خداوندا… لحظاتمان را قرین رحمت و مهربانی ات بفرماو ما را در ادامه راهمان تنها مگذار که یک لحظه بی تو ویرانی دنیاییست
سلام وصدسلام براساتید نازنین
سلام صدسلام براهالی بهشت
به به به به پارا دایس زیبا حسابی دلمون تنگ شده بود
ضمن عرض خیرمقدم و خداقوت خدمت استادعباسمنش عزیز واستادشایسته نازنین
خدایاشکرت بابت این سفر زیبا وطولانی که کلی برامون زیبایی داشت درس داشت وآگاهی
بسیارتابسیار تشکرمیکنم ازشمادوعزیز که بیش ازدوماه است اهالی سایت عباسمنش رودراین سفر رویایی باخود همراه کردین
خدایاشکرت که صحیح سالم ازسفر برگشتیم
تشکرمیکنیم ازتراک کمپر قدرتمند
تشکرمیکنیم ازهمه دوستان عزیزمون که باکامنتهای فوق العاده شون لذت این سفر راصدچندان کردند
پایان این سفرزیبا رو باسفرسه روزه خودم رو که پایان هفته گذشته بود به فال نیک میگیریم
وبسیاراحساس خوبی دارم
شرح سفر سه روزه اینجاب که امروز خداوند منو لایق دونست وهدایتم کرد تا بنویسم
خدایاشکرت
خدایاشکرت
خدایاشکرت
دوستان پایان هفته قبل باهمسرعزیزم” عشقم “یک سفرسه روزه داشتیم به تهران زیبا به نیت دیدارباپسرگلم ارمین جان که به لطف الله مهربان امسال دردانشگاه صنعتی امیرکبیر پذیرفته شد که ماجرای قبولیش رو به تفسیر درقسمت 119 سریال سفربه دورامریکا شرح دادم.
ازآنجایکه من وهمسر عزیزم باهم هدایت شدیم به سایت توحیدی عباسمنش وچهارسال است که باهم داریم باسایت بهشتی عباسمنش
ومحصولاتش زندگی میکنیم هروقت که باهم باشیم ومجالی دست دهد باهم فایل گوش میکنیم یاباهم درباره قانون ونتایجمون صحبت میکنیم ودرهمین راستا به محض حرکت کردن ودرطول مسیرشروع به پلی فایلهای استادنازنین کردیم ویکی ازفایلهای استاد که من عاشقش هستم فایل” استعاره یا تئوری سطل آب “میباشد وهمزمان که داشتیم فایلو برای چندمین بارگوش میکردیم توجه وتمرکز من برروی این فرضیه بود که استادمیفرمایند
جهانی که ما انسان ها در آن زندگی می کنیم بسیار ثروتمند است. این جهان را همانند زمینی بسیار پهناور تصور کنید که بالای آن آسمان و ابرهایی بی نهایت پهناور و باران زا قرار گرفته اند. این باران ها هرگز تمام نخواهند شد. باران هر لحظه و هر روز در حال بارش است. این زمین نشانه موج زندگی ما و باران نشان دهنده ثروت و نعمت است. هر فردی یک سطل به همراه دارد اما سطل افراد با هم تفاوت دارد. همه آدم ها می توانند از نعمت باران استفاده کنند ولی میزان استفاده هر فرد از باران الهی و از جریان ثروت و رحمت به اندازه سطل اوست. بر اساس تئوری سطل آب اندازه سطل هر شخص به عمق و قطر آن بستگی دارد. برخی سطل هایی دارند با قطر زیاد و عمق کم، سطل آب برخی دیگر عمق زیاد و قطر کمی دارد، بعضی دیگر سطل هایی دارند با عمق و قطر زیاد و سطل بعضی ها هم باقطرکم و عمق کم.
درطول سفر من درک خیلی بالاتری ازاین استعاره داشتم چونکه درطول مسیر ازشهرکویری رفسنجان تا تهران که نزدیک به900
کیلومتر بود عجیب باران آمده بود وسیلابها ورودخونهاجاری شده بود دربعضی جاها دشتها زیرآب بود وزمین سیراب شده بود وهرجا که توقف میکردیم دراین هوای بسیارمطبوع پاییزی بوی خاک باران خورده وعطرگیاهان بومی ووحشی به مشام میرسید وروح آدم روجلا میداد درختان وشهرها بوسیله باران شسته شده بود وفضای روحانی ایجاد کرده بود ودرطول مسیردایم سپاسگزارخداوند رحمان بودیم بابت این همه رحمت الهی اش که برمانازل کرده بود
خدایابی نهایت ازت سپاسگزاریم بابت همه چیز
خدایاشکرت
خدایاشکرت
خدایاشکرت
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخههای شسته، باران خورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
..…….
تااینکه ساعت 3 بعداظهر خداهدایتمون کرد برای نهاررفتیم شهر”قم”
خوب من که ازسال 98 دراین مسیرزیبا هستم یه احساس خاصی به دوشهرقم وبندرعباس دارم بواسطه اینکه شهرقم زادگاه استادنازنین است وشهربندرعباس هم که سکوی پرتاب استاد بوده است بارها استاد درفایلها ومحصولات ازاین دوشهرنام میبرند وخاطرات شیرین وزیبایی رو نقل میکنند
وزمانی که دررستوران سفارش غذا که کباب کوبیده مشتی بود دادیم به همسرم گفتم ای کاش شرایطی بود که میرفتیم خانواده استاد عزیز رو ازجمله بابا ومامان استادرو ازنزدیک ملاقات میکردیم چونکه ذکرخیربابا ومامان منجمله بابای استادروبارهاازبان ایشان شنیده ایم
درگوگل واپلکیشن سرچ کردم “خانه پدری سید حسین عباسمنش درشهرقم” اما چیزی بالا نیامدخخخخخخخخخ
جای شما عزیزان بسیارخالی نهارخوشمزه رومیل کردیم وبه سفرمون ادامه دادیم به امیداینکه روزی استادعباسمنش وخانواده محترمش راازنزدیک ملاقات کنیم
درادامه سفرمون روزپنجشنبه گذشته من، همسرم وپسرم رفتیم تهران گردی اول صبح رفتیم منطقه نیاوران ماشینو پارک کردیم وپیاده شروع به گشت گذارکردیم افرین به این همه ثروت ،نعمت ،زیبایی وتمیزی درشمال شهرتهران
رسیدیم به یک نمایشگاه ماشینهای خارجی بسیار لوکس به همدیگه نگاهی کردیم و برای اولین بارباصلابت واردنمایشگاه بااین عظمت شدیم که ماشینهای بسیارلوکس وزیبا درخود جای داده بودنظیربنز استاد مدلslk ،رنجررور امریکایی،لکس وس ،بی ام و،تویوتا وانواع مدل هیوندا، پورشه، مازراتی وغیره
خلاصه پاروترس گذاشتیم وشروع کردیم به قیمت گرفتن وسپس خارج شدیم خیلی حس خوبی داشت خدایا شکرت که به من قدرت دادی تا پاروتراسم بزارم وبه یکی دیگرازاموزه های استادعباس منش عمل کنم
خدایاشکرت
خدایاشکرت
خدایاشکرت
درادامه و درطول مسیر با اعتماد به نفس بالا واردفروشگاههای شیک مبلمان میشدیم بازدید میکردیم و لذت میبردیم سرانجام دراین تایم ازمجموعه نیاوران یاهمان کاخ وپارک نیاوران هم بازدید کردیم وکلی لذت بردیم ازفرهنگ غنی ایران عزیزمان
به لطف الله مهربان بعدازظهر هم هدایت شدیم به پروژه بی نظیر” ایران مال” واقع درشمال غرب تهران که چی بگم ازاین همه حجم ثروت،نعمت ،فراونی، نبوغ وزیبایی واقعا بی نظیربود ودایم باخودمان تکرارمیکردیم این ثمره تماشاکردن سریال سفربه دور امریکااست که خداوند امروزهدایتمون کرد به این مکان فوق العاده ومنحصربه فرد تا شاهد این همه زیبایی باشیم
خدایاشکرت
خدایاشکرت
خدایاشکرت
ایران مال یا بازار بزرگ ایران واقع در منطقه 22 تهران یکی از مراکز تجاری مهم کشور است که علاوه بر فروشگاههای متعدد، امکانات رفاهی و تفریحی متنوعی همچون شهربازی، پردیس سینمایی، مجموعه ورزشی و هتل نیز دارد. از جاهای دیدنی ایران مال میتوان به مسجد جامع، باغ ماهان، باغ دیدار، تیمچه سنتی، کتابخانه، تالار آینه، ایوان اشراق، شربتخانه و باغ رستوران ملل اشاره کرد.
ایران مال یکی از پنج مال برتر جهان و جزو بزرگترین پروژههای تجاری، فرهنگی و اجتماعی ایران و خاورمیانه است. این مجموعه هم مکانی برای خرید کردن و هم تفریح و سرگرمی به شمار میرود.
مساحت ایران مال
مساحت ایران مال یک میلیون و 669 هزار و 504 مترمربع و همردیف مالهای بزرگ دنیا است. میزان مسافت برای بازدید از کل این پروژه بهاندازهی پیادهروی خیابان ولیعصر از میدان منیریه تا تجریش است و اگر بخواهید تنها در بخش تجاری پروژه ایران مال پیاده روی کنید و برای بازدید از هر مغازه و فروشگاه حدود پنج دقیقه زمان بگذارید، تقریبا سه روز طول خواهد کشید تا از تمام فروشگاهها دیدن کنید.
صاحب ایران مال کیست؟
صاحب ایران مال و ایده پرداز و طراح آن، مهندس «علی انصاری» است. فردی که مالک بانک آینده، بازار مبل ایران، بازار کامپیوتر ایران و دهها شرکت صنعتی، موسسه فرهنگی و هنری و خیریه و از ثروتمندترین افراد ایرانی است.
باغ رستوران ملل ایران مال
اگر دوست دارید در کوچه پس کوچههای کشورهای مختلف قدم بزنید و با چشیدن طعم غذاهای ملل به آن سرزمینها سفر کنید، پس باغ رستوران ملل باغ ایرانی را از دست ندهید
باغ کتاب ایران مال یا کتابخانه جندی شاپور ایران
شاید برایتان جالب باشد که بدانید ایران مال باغ کتاب نیز دارد و این اولین بار است که در جهان در یک مرکز تجاری چنین مکانی ساخته شده است. باغ کتاب، کتابخانهای بینظیر و منحصربهفرد است که معماری آن به سبک کلاسیک اروپایی است و نامی ایرانی دارد و به آن کتابخانه جندی شاپور گفته میشود. این مکان برای برگزاری رویدادهای فرهنگی است. در این کتابخانه میتوانید یکی از بزرگترین فرشهای هندسی جهان را ببینید. این فرش که نقشهای آن از طرح سقف و کف این مکان الهام گرفته، هشت رنگ دارد که رنگ اصلی آن سبز و در متراژ 70 هزار متر مربع است. جالب است بدانید 25 هنرمند در 70 روز این فرش را بافتهاند.
خلاصه سخن کوتاه کنم
دوست داشتم این تجربه زیبا واین احساس خوبم رواز این سفر کوتاه باشما عزیران همراه به اشتراک بزارم.
صبح کامنت خودم رو نوشتم و گفتم که تو این روزها هدایت میشم به خوندن کامنت یکسری از دوستان جدید
نه از لحاظ مدت عضویت از اینکه اکثر اوقات من تو مدار خواندن کامنت یکسری از دوستان فوق العاده دیگه بودم و بدون اینکه انتخاب کنم کامنت اون گروه از عزیزان برام می اومد بالا
حالا رسیدم به اسم شما و خیلی خوشحال شدم که با همسر گلتون تو سایت هستید در واقع تو این کشتی هستید تحسینتون میکنم
من اهل قمم. دختر خاله من با یکی از خواهران استاد دوست هستن یکسری مسائل از خانواده استاد میدونم که مطمئنا استاد راضی نیستن بیان بشه اگه صلاح میدونستن خودشون میگفتن، حالا که دارم فکر میکنم میگم اینا فرعند اصل، موضوع دیگه ایه، دونستن یا ندونستن اونها فرقی بحال زندگی ما نداره ولی چون گفتید دوست دارید خانواده ایشون رو ببینید گفتم براتون بنویسم
بهرحال از آشنائی تون خوشوقتم
شما رو هم مثل آقا سیدحبیب حافظان و عشقشون وجیهه بانو ، آقا رسول خانگی و عشقشون فاطمه خانم دوست دارم
وباسلام وشب بخیرخدمت شمادوست همراه سرکارخانم موسوی نازنین
بازهم سپاسگزارخداوندم که دراین جمع توحیدی وصمیمی حضوردارم
خدایاشکرت
خدایاشکرت
خدایاشکرت
بسیارتشکرمیکنم ازابرازلطف ومحبت جنابعالی وبسیارخرسندم که هفته گذشته چندساعت میهمان شهرقشنگتون” قم “بودیم ویه جلوکباب کوبیده خوشمزه هم میل کردیم
دراینجا لازم میدانم راجع به آن بخش کامنتم که آرزوی دیدار باخانواده استاد بود توضیح مختصری ارائه دهم اولا آن بخشی که نوشتم درگوگل واپلیکشن خانه پدری استادروسرچ کردم مایه طنز داشت زیرا
اصلا چنین کاری نکردم
دومااگرروزی شرایطی پیش آید که خانواده استادنازنین راازجمله پدربزرگوارشان ومادرمهربانشان را ملاقات کنم که باعث افتخاربنده خواهد بودقصددارم اززحمات بی دریغ ودلسوزانه شان که برای اعضای خانواده خود ازجمله استادنازنین کشیده اند ومتحمل شدند تشکرکنم و برخودواجب میدانم از پدربزرگوارشان که باعث شدند چنین فرزند خلفی رو که حکم پیامبرزمانه روبرامون داره وتوحید ویکتاپرستی
رابه بهترین شکل ممکن ترویج واشاعه میدهند وباعث هدایت میلیونها انسان به مسیرخوشبختی شدند ومیشوند تشکرنمایم و ازهمین راه دور برپیشانی این پدرفرهیخته وسیدبزرگواربوسه میزنم
سلام و خداقوت بر استاد عباسمنش گرانقدر؛ مریم شایسته عزیز و همسفران گرامی
کامنت شماره 2
10- فایل شانزدهم سفرنامه 18 شهریور 1402 در 16:08 :
◀ قانون کلی اینه ( قانون توجه) که به هر چیزی توجه کنیم از همان جنس جذب زندگیمان خواهد شد.چیزی که در فایلهای سفرنامه برای من خیلی جالب بود تمیزی فوق العاده محیط و طبیعت بود که در کامنت هام بارها بهشون اشاره کرده ام. و حالا که در سفرم، هدایت شده ام به جایی که از لحاظ زیبایی واقعا بی نظیره! چه از لحاظ محیط و محوطه و حتی ساحلی که بهش دسترسی داریم تا تمیزی محل ویلا و وسایل داخلی و بخصوص دستشویی و حمام!
◀ چقدر فرهنگ استفاده ما با فرهنگ استفاده مردم آمریکا ازین نعمت ها زمین تا آسمان است؟!به خدا این کشور نعمت و زیبایی کم ندارد ولی تا دلتون بخواهد فرهنگ استفاده درست و شکرگزاری نعمت کم دارد! و شاید همین تفاوت اصلی ما با مردم آمریکاست و باید رو آن کار شود و جای کار بسیار هم دارد.
……………………………………………………..
11- الهام اول 19 شهریور 1402 در 00:17 در زیر کامنت سعیده شهریاری برای فایل 208 سفرنامه:
🟢 وقتی از داخل شهر و جلوی بیمارستان رد شدم یه ندایی بهم گفت سعیده مال این شهر نیست و اینو میخوام مژده بهت بدم که بزودی از این شهر نقل مکان خواهید کرد.
abasmanesh.com
……………………………………………………..
12- فایل شانزدهم سفرنامه 20 شهریور 1402 در 22:28:
◀ حرفای مریم جان رو باید با طلا نوشت! واقعا طبیعت ما رو میکنه از هر چیزی که بهش وابستگی داشتیم و آرامشی میده که نمیشه با هیچ چیزی عوضش کرد.
◀ تو مسیر برگشت یکی از فایلهای استاد و باز کرده بودم و گوش می دادم که یاد کامنت خودم برای سعیده شهریاری (نورانی) افتادم که قبل از سفر نوشته بودم چقدر دلم تجربه باران در تابستان رو می خواهد و دیدم در این چند روزه اینقدر باران باریده که برای مردم خود شمال هم غیر منتظره بود.
……………………………………………………..
13- فایل هفدهم سفرنامه 22 شهریور 1402 در 19:07:
◀ 9 روز از سفرم عین برق و باد گذشت! خداوند رو شکرگذارم برای اینکه در زمان مناسب در مکان مناسب بودم.خداوند را سپاسگزارم بابت اینکه سفرم در بهترین شرایط و موقعیت آب و هوایی اتفاق افتاد.خداوند رو شکرگزارم بابت مدیریت این هم زمانی ها بگونه ای که سفر من با سفرنامه استاد بگونه ای هماهنگ شد که بتونم کامنت بگذارم و کامنت بخونم و کامنت جواب بدم و روزهایی که در حال جابجایی بودم دقیقا روزهایی بود که فایل رو سایت اومده بود.خداوند رو شاکر و سپاسگزارم بابت تجربه بهترین آب و هوا و خنکی هوا بگونه ای که قبل از ما هوا ی شمال گرم و شرجی بود ولی ما فقط خنکی و باران و رحمت و نعمت الهی رو تجربه کردیم .خدا رو شکر که سفرمون تا بحال عالی پیش رفته و امروزم در منطقه آزاد انزلی خریدهامونو انجام دادیم و تا ساعات دیگه به رشت بر می گردیم و فردا هم که تو راحیم فایل جدیدی رو سایت نیست و من کامنتم رو ارسال کرده ام.خدا رو شکر بابت بارش باران رحمت الهی بگونه ای که صبح آفتابی و ابری و خنک بود و از ظهر باران ریز و نرم نرم در حال باریدن است.خدا رو شکر بابت همه لطف و نعمت هایی که بهمون ارزانی کردی و کامنتم رو در حالی به پایان میبرم که شینای دلبندم از خستگی روی پاهایم بخواب رفته ولی خانمم همچنان پر انرژی در حال طی کردن پاساژها و مغازه ها و بقول معروف پاساژ درمانی است و جالب اینکه بیشتر برای من خرید میکنه تا خودش!
……………………………………………………..
14- فایل بیستم سفرنامه 26 شهریور 1402 در 21:03:
◀ آخرین جمله رو از قول مریم جان بگم که از صبح که این فایل رو دیدم تو ذهنم حک شد و واقعآ جملات ایشون هم مثل استاد باید با طلا نوشت و آن اینکه هیچ چیز با کلاس تر از تمیزی نیست! راجع به این جمله میتوان صفحه ها نوشت از بس عمیق و پر مفهومه.
……………………………………………………..
15- فایل بیست و دوم سفرنامه 30 شهریور 1402 در 17:59:
◀ از ایلان ماسک سوال کردند:چرا به پروژه های افزایش طول عمر علاقمند نیستی؟آیا مشتاق نیستی که بیشتر از شکل معمول عمر کنی؟و چقدر پاسخ ایلان ماسک به این پرسش قابل تامل و توحیدی است!ایشان برای لحظاتی به فکر عمیقی فرو رفتند و برای لحظاتی سکوت گفتند:به نظرم نیاز نیست تلاش کنیم تا انسانها خیلی زیاد عمر کنند! زیرا این سبب جمود فکری و درجا زدن جامعه میشه! زیرا حقیقت اینست که اکثر انسان ها تفکراتشون رو تغییر نمیدن تا میمیرن!و اگر آنها قرار باشه نمیرند؛ در ایده ها و تفکرات قدیمی گیر خواهند کرد و جامعه پیشرفت نخواهد کرد!
ما هم اکنون هم مشکل حاکمیت پیرها رو داریم و رهبران بسیاری از کشورها خیلی پیر هستند و این ارتباط برقرار کردن با مردم رو غیر ممکن میکنه!
……………………………………………………..
16- فایل بیست و سوم سفرنامه 01 مهر 1402 در 19:58:
◀ مقایسه این فایلها با فایلهای سفرنامه قبلی این سوال را در ذهنم مطرح بود که یه چیزی این وسط کمه؟! وقتی که استاد وسط رودخونه نشسته بود و با ذوق خدا رو شکر می کرد و میگفت باورت میشه، باورت میشه این حرفاش مثل همون الو الو کردن های درون دره در ذهن من هزار بار پژواک کرد و تلنگر عجیبی به من زد که پسر آن چیزی که کمه در نگاه توئه نه در فایل ها! اگه تونستی نگاهت رو اینقدر زیبا کنی که از دیدن چیزای معمولی زندگیت نیز اینجور ذوق کنی و شکرگزار باشی؛ آنوقت است که به سرمنزل مقصود رسیده ای؛ اگر سعی کنم اینجور باشم و گسترش بدم این عمق نگاهو در مورد هر چیزی آنوقت است که بی نیازترین خواهم بود! وقتی این فایل رو دیدم این درس بزرگ رو یاد گرفتم که چطور باید زندگی کنم و چطور باید نگاه کنم به زندگی و این هم از معجزات همین فایل هایی است که رایگان و سخاوتمندانه در اختیار ما قرار می گیرد و ذهن نجواگر میخواهد به ما بگوید که چی؟! خودت بهترشو تجربه کردی!!!!
……………………………………………………..
17- فایل بیست و چهارم سفرنامه 03 مهر 1402 در 18:03 :
◀ در همان روزها در هین رانندگی داشتم با خودم می گفتم مردم شمال خوشبخت ترینند! و هنوز این جمله در ذهنم تمام نشده بود که هزاران نمونه و شواهد جلوی چشمم اومد که نه اینگونه نیست! و ازم سوال شد:فکر می کنید چند درصد از این مردم این زیبائی ها را می توانند ببینند؟!چند درصد از مردم می دانند نعمت هایی دارند که اکثرآ آرزوشونه داشته باشند؟!چند درصد از مردم شکرگزار این نعمت ها و موهبت ها هستند؟!و باز برای سوالم پاسخ آمد که اگر اینطور بود که این ملت باید شاد باشند و خوشبخت و سعادتمند زندگی کنند. نمی گم مثل مردم آمریکا زندگی کنند ولی لااقل متفاوت از مردم بقیه ایران زندگی کنند! در حالی که متاسفانه اکثرآ خودشان را برعکس این قضیه می دانند. و به خودم گفتم ببین مهم نیست چقدر غرق نعمت و زیبایی باشی؛ اگر نگاه زیبا بین نداشته باشی، اگه شکرگزار نعمت ها و موهبت هایت نباشی؛ خودت را بدبخترین عالم خواهی دید!
……………………………………………………..
18- الهام دوم 03 مهر 1402 در 18:03 :
🟢 امروز احساس کردم سفر استاد به پایان رسیده است، هر چند ما به واسطه این سایت الهی هنوز از سفرنامه بهره مند خواهیم بود و سفرنامه را ادامه خواهیم داد و این هم جای شکرگزاری و سپاسگزاری دارد که ما حتی بیشتر از استاد و مریم جان در سفریم! و بیشتر از این دو عزیز زیبائی ها و نعمت ها را می بینیم و تجربه می کنیم! و این شگفت انگیز است. انگار استاد و مریم جان سخاوتمندانه به ما تقلب می رسونند تا ما نمره بیشتری بگیریم!
◀ در تائید این الهامم این نشانه آمد که پس از این فایل استاد بارگذاری فایل های سفرنامه را بمدت یک هفته متوقف کردند و دوره احساس لیاقت رو روی سایت آوردند و فایلهای تکمیلی دوره را در پارادایس ضبط کردند. و پخش فایلهای سفرنامه ادامه یافت.
……………………………………………………..
19- فایل بیست و پنج سفرنامه 10 مهر 1402 در 19:31:
◀ درس دیگه ای بود که استاد بهمون دادن که وقتی محصولی رو میفروشیم حتی جواب سوالاتی رو که عقل جن هم بهشون نمیرسه رو بگردیم پیدا کنیم و بهترین مشاوره و توضیحاتو به خریدار عرضه کنیم.مبارکه مریم جان باشه بوت های جدید و لذتشو ببره الهی و چقدر برام جالب بود که زود پوشیده و عکس زیبائی رو هم باهاش گرفته که قابل تحسینه برام و یاد قبلنا افتادم که وقتی چیز نویی میخریدیم میزاشتیم مهمونی ای بشه؛ عیدی بشه؛ شروع مدرسه ای بشه که استارتشو بزنیم (ایموجی دست رو پیشونی+ خنده اشکدار).
……………………………………………………..
20- فایل بیست و هفت سفرنامه 22 مهر 1402 در 18:13 :
◀ وقتی خودم را با 640 روز قبل (و حتی کمتر چون چند ماه بعد از عضویتم فعالیتم را در سایت شروع کردم) که عضو این سایت الهی شدم مقایسه میکنم میبینم مهمترین تغییری که کرده ام دیدن ردپای فرکانس ها و نشانه های خداوند در زندگیم است.حال بهم گفته می شود که: اگه زرنگ باشی همین سرنخ ها رو بگیر و برای بقیه زندگیت ازشون استفاده کن! حالا که این همه مثال و نمونه برایت واضح شد از تجربیات خودت و عزیزانی که اینجا می نویسند، و رد فرکانس ها را میبینی؛ بیا و تعمیم بده به سایر جنبه های زندگیت، بیا و تعمیم بده به سایر خواسته های زندگیت، تا در سایر جنبه های زندگیت تجربشون کنی! زیرا میتوان از قانون واحد تجربه های متفاوت را تجربه کرد!
……………………………………………………..
21- فایل سی و سه سفرنامه 14 آبان 1402 در 08:57:
◀ وقتی قانون را بلد باشی؛ آنوقت پیش بینی کردن زندگی و نتایج خودت و دیگران کار راحتی خواهد بود! ذهنیت عامل اساسی در موفقیت است. و هیچ اتفاقی اتفاقی، اتفاق نمی افتد.برای قهرمان شدن فقط بدن آماده کافی نیست و علاوه بر بدن آماده باید ذهن آماده ای هم داشت! و اصولا تفاوت نتایج رو تفاوت ذهنیت هاست که مشخص می کند و این برای من درس بزرگی بود.(درس هایی از مستر المپیای 2023)
……………………………………………………..
22- الهام درون سه 20 آبان 1402 در 20:19:
🟢 استاد دیدن این تصاویر چنان با روح و روان آدم بازی میکنه که من از همین الان دلتنگ فایل های سفر به آمریکا شدم! گاهی اوقات وقتی چیزی رو همیشه در دسترس داریم؛ برامون عادی میشه. و شاید آنجور که باید و شاید قدر اونو ندونیم.در حالی که اگه یبار به نبودن آن در زندگیمان بیندیشیم و آنرا تصور کنیم، آنوقت به اهمیت و ارزش آن نعمت در زندگیمان پی خواهیم برد. و من امروز این احساس و نسبت به سفرنامه پیدا کردم چون داریم به قسمت های پایانی این دور از سفرنامه نزدیک میشیم.
◀ این احساس و الهام درون هم دقیقآ درست بود و در فایل بعدی که همین فایل است استاد و مریم جان در پارادایس ختم سفرنامه تابستانی را اعلام کردند.
……………………………………………………..
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که مرا یاری نمود تا تعهدم در سفرنامه امسال را بخوبی به پایان برسانم و مرا در مدار دریافت این آگاهی ها قرار داد و بمن الهام نمود تا یکبار دیگر دوره کنم سفرنامه را و معجزات و درسهای بی نظیرش را با خودم مرور کنم. از استاد عباسمنش گرانقدر و مریم جان و همه همسفران عزیزم در این سفرنامه تشکر میکنم و روی ماه همشون رو میبوسم و بهشون میگم عاشقتونم.یا حق
موقعی که مشغول بکار بودم، چندین بار در سالهای دور، اطلاعات کار روزمره را طی ماه و سال دسته بندی کردم تا به اطلاعات فنی قابل اتکا برسم. کسی این کار را از من نخواسته بود…خودم انجام دادم.
حالا با دیدن این کار شما در دسته بندی و مرور سفرنامه، به یاد آن سالها افتادم.
اگر قرار است اطلاعات قابل اتکایی از اتفاقات روزمره زندگی ما بدست بیاید، این امر از طریق دسته بندی و مرور آن اتفاقات رقم خواهد خورد. این را از فایلینگ به جا مانده از مدیریت ژاپنی سابق کارخانه مان فهمیدم. هیچ اتفاق روزانه ای را رها نکرده بودند. همه چیز دسته بندی شده بود.
انسان نسیان گر است و بایگانی کردن منظم، کاری ست برای مقابله با این خصوصیت.
چه قدر جالب که در این دسته بندی اتفاقات، تجارب خودتان را از دست اول بصورت پارالل با سفر نامه عباسمنش، نوشته و نتیجه گیری کرده اید.
جناب بردبار فامیلی شما با این خصلت زیبا و خوب عجین است. بدون صبر و حوصله و دقت؛ دسته بندی کردن و به نظم درآوردن و بایگانی کردن کار راحتی نخواهد بود.هر چقدر بر حجم آگاهی ها و اطلاعات ما اضافه می شود؛اهمیت دسترسی سریعتر و آسانتر به مطالب ضروری و مهم مان از اهمیت بیشتری برخوردار است. و این نت برداری و خلاصه نویسی در درک بهتر مطالب و بیاد آوردن بهتر و سریعتر و عمیق تر مطالب و آگاهی ها کمک بسیاری می کند و این عادتی است که از دوران مدرسه دارم انجام میدم و این جا هم برای من دانشگاه توحید است که در حال سپری کردن چهارمین نیم سال تحصیلی آن هستم. ممنونم از لطف و توجه شما دوست عزیز؛ برایتان سلامتی و سعادت و ثروت آرزومندم.یا حق
امروز با خواندن این جمله: « نامبرده برگشته که وسایلش رو جمع و جور کنه و با اهالی فریدونکنار خداحافظی کنه …» از کامنت سعیده عزیز متوجه شدم که خدا رو شکر این خواسته اش تحقق پیدا کرده و ایشان آخرین لحظاتش را دارد در فریدونکنار سپری می کند. لینک این خبر را در ادامه کامنتم آورده ام تا درس و نشانه ی دیگری باشد برایم و تائید دیگری باشد بر الهامات و نشانه هایی که دریافت می کنم و ایمانم را بیشتر نشان بدهم برای دریافت الهامات و نشانه های خداوند.
که بهم الهام کرد بیام این دیدگاه پایانی سفرنامه از شما را بخوانم
برایم درس های زیبایی داشت
چقدر الهامات شما درسته
و چقدر خوب روی ذهنتون و ورودی های آن کار کردید…
و یک ذهن آرام هست که می توانه صدای خداوند را بشنوه :))
آقا اسدالله عزیز بهتون تبریک میگم به خاطر این تعهد و استمراری که به خرج دادی و برای تمام قسمت های سفرنامه دل نوشته های خودت رو در سایت مکتوب کردی
من کم و بیش از لذت خواندن دل نوشته های شما بهرمنده بودم
سپاسگزارم
چقدر خلاقانه و زیبا اومدی و دری هایی ار دیدگاه های قبلی خودت رو اینجا مکتوب کردی
مثل مرور کردن سرفصل ها و پاراگراف های مهم یک کتاب ارزشمند بود
ممنونم
آقا اسدالله من به خودم عیب نمی بینم اگه هر بار که برای شما دیدگاه می نویسم بگم که چقدر عکس پروفایل شما زیباست :)))
تا چشم کار می کنه زیبایی و زیبایی و زیباییه
من عاشقتونم
هم بک گراند سر سبز و این ماشین فوق العاده رو تحسین می کنم
هم عشقی پدر و دختر و فرکانس فوقالعاده ای که از این عکس دریافت می کنم رو تحسین می کنم
بنده قبلاً هم در دیدگاه های خودم بارها عرض کردم…
کانون گرم خانواده :)))
یکی از بزرگترین موهبت هایی که خداوند به یک انسان ارزانی داره…
و شما از این موهبت الهی برخوردار هستید، مطمئنم قدرش رو می دونید و برای آن از خداوند بی نهایت مهربان شاکر هستید
من همیشه در سایت وقتی عکس پروفایل های زن و شوهری یا خانوادگی یا پدر و دختری یا مادر دختری رو می بینم
حتماً اون پروفایل رو باز می کنم با تمام وجودم اون رابطهی الهی و اون کانون گرم خانواده اون احساس صمیمت رو تحسین می کنم
ببینید من یه عکاسم… عکاس ها آدم های فوقالعاده با احساسی هستند… البته نه همهی عکاس ها… بستگی به ژانری که در اون فعالیت می کنند هم داره
ولی…
می خواهم بگم من نمی توانم اینجوری نباشم
نمی توانم تو این جور موارد تحسین نکنم و خداوند رو به خاطر زندگی زیبای دیگران شاکر و سپاسگزار نباشم
===============================
گاهی اوقات وقتی چیزی رو همیشه در دسترس داریم؛ برامون عادی میشه. و شاید آنجور که باید و شاید قدر اونو ندونیم.در حالی که اگه یبار به نبودن آن در زندگیمان بیندیشیم و آنرا تصور کنیم، آنوقت به اهمیت و ارزش آن نعمت در زندگیمان پی خواهیم برد
چقدر زیبا نوشتید، واقعاً زبانم از بیان قاصره برای شرح این پاراگراف… ترجیح می دهم سکوت کنم و به این آگاهی بیاندیشم
===============================
اون درسی که از آقای ایلان ماسک نوشتید هم برای من بی نهایت قابل تأمل بود و واقعاً همان روز که اون رو خواندم شوکه شدم و به فکر فرو رفتم، همون روز یادمه چندین بار کامنت شما رو مطالعه کردم و… I do now فکر کنم یک ساعتی در سکوت خودم موبایل به دست تو یک عالم دیگه ای به سر می بردم… یعنی نه چیزی می شنیدم و نه می دیدم
==============================
جدیداً به لطف خداب مهربونم با یک سری تضادهای شدید برخورد کردم که من را وادار کرده خیلی دقیق تر و با تعهد واقعاً غیر قابل مذاکرهای به قانون عمل کنم
و
از اونجایی که خیلی دوست داشتن صدق بالحسنی باشم تا آسان بشم برای آسانی ها و در دنیای پیرامونم زیاد نمی توانستم این کار رو انجام بدهم… (نه اینکه زیبایی نباشه من خیلی در مدار دیدنش نیستم!!) تصمیم گرفتم سفرنامهی فصل قبلی را دانلود کنم و با لذت از تکتک لحظات خالی زندگی ام مخصوصا قبل از خواب و بعد از خواب سریال را ببینم و ذکر بدون تغییر روی لب هایم همین دو کلمه است….
خدایا شکرت
و احساس کسی رو دارم که به تازگی عضو سایت شده و داره کار کردن روی خودش رو شروع می کنه…
آقا اسدالله عزیز از خواندن این دل نوشتهی شما بسیار لذت بردم و سپاسگزارم
خداوند مهربان یار و نگهدار و هدایتگر همهی ما باشه به سمت زیبایی های بیشتر
دوست خوبم دیدن این زیبائی ها هنر وجودی شماست. وقتی لبریز از زیبائی باشی آنوقت به همه چیز با دید زیبائی می نگری. بقول شاعر از کوزه همان تراود که در اوست. به همین دلیل است که دیدن زیبائی ها بر خلاف خیلی از ماها برایتان عادی نشده و همیشه چیز برایتان تازگی دارد مثل نگاه زیبای استاد.
محمد حسین جان نوشته بودی که عکاسی؛ از یک هنرمند چیزی غیر از این روح لطیف و نگاه زیبا نمیشه انتظار داشت و قطعآ همین ویژگی بارز کلید موفقیت و متمایز شدن شما از سایرین خواهد شد و در کار و حرفه تان خواهید درخشید.ان شاالله بزودی شاهد عکسهای دسته جمعی مون از دور همی استاد باشیم و کلی حال کنیم با عکسهای زیبات و کلی لحظات ناب ثبت کنیم. شکار بهترین و زیباترین لحظات زندگی سهم هر لحظه و هر ثانیه زندگیتان باد. یا حق
خدا رو شاکرم که باز محبت و لطف شما استاد و برادر بزرگتر و بزرگوارم را شامل حال من کرده و مرا مسرور و خوشحال نموده است.سید جان عزیز حضور شما و خواهر عزیزم در این سایت الهی نعمتی است که من همواره بابتش شکرگزار و سپاسگزار خداوندم. ممنونم از اطف و محبت همیشگیتون. کامنت هاتون و با عشق میخونم و حال خوب و عشق بی نظیرتان را نوش جان میکنم. امیدوارم در این مسیر زیبا همواره سلامت و شاداب و خندان و سعادتمند و ثروتمند باشی رفیق.یا حق
خداراسپاسگزارم که بالاخره فرصتی شد تا به رسم ادب سپاسگزار گوهر وجودی شما باشم
اینقدر ذوق دارم که یادم رفت چی میخواستم بنویسم چند روز که هرچه گزینه پاسخ را میزنم پنجره باز نمی شد وامشب یه حسی بهم گفت قبل خواب برو به سایت بعداز سپاسگزاری شبانه وارد سایت شدم دیدم فایل جدید سفرنامه روی سایت گفتم تا دانلود میشه ببینم میتونم جواب اسداله در فایل قبلی رو بدهم ودر آخر که خواستم از سایت خارج بشم بخودم گفتم حتما مدار اسداله خیلی بالا رفته گفتم الخیر فی ماوقع در کمال ناباروری دیدم کامنت شما جلوم بازه خدارا ازاین بابت شکر کردم وسریع گزینه پاسخ زدم ودیدم پنجره باز شد
اسداله عزیز هر لحظه با خواندن کامنتت تحسینت کردم
چقدر لذت بردم از الهامات درونی ات در هر فایل ویه احساس خوب وزلال وانرژی عالی به همراه داشت که بی شک نشات گرفته وجود پاک ونگرانی درونیت هست
ممنونم از مهر و محبت و همراهییتون فهمیمه جان. همواره لطف شما شامل حال من بوده و ازین بابت هم صمیمانه سپاسگزارم و شاکر که دوستان و همراهان و هم مسیران گلی چون شما دارم. و این مسیر زیبا رو برایم زیباتر میکنه. امیدوارم کرور کرور این احساس خوبی که منتقل کردید به وجود ارزشمند و نازنینتون برگرده و غرق نور و رحمت و عنایت و نعمت حق تعالی قرار بگیرید. همیشه شاد باشید و سلامت و بهروز دوست عزیزم.یا حق
گفتیم: همگی از آن [مرتبه و مقام] فرود آیید؛ چنانچه از سوی من هدایتی برای شما آمد، پس کسانی که از هدایتم پیروی کنند نه ترسی بر آنان است و نه اندوهگین شوند. (38)
امروز یه فایلی گوش میدادم از استاد امیر شریفی
توش میگفت که اگه چیزی به دلتون افتاده یعنی قابل رسیدن هستش
اینو من قبلا بارها شنیده بودم
ولی هیچ وقت نفهمیده بودمش
تا امروز که دوباره شنیدم خیلی حس خوبی بهم داد
مثلا برای خودم زمانی که من رفتم نوشته های قبلیم رو خوندم دیدم که توی نوشته هام هستش که مثلا من میتونم درآمد دلاری داشته باشم ولی خب این چیزی بود که برای منطقی کردن باورهام نوشته بودما خیلی ساده از روش رد شده بودم نمیدونستم که خودم میتونم یه روزی تجربه اش کنم و اون اتفاق افتاد
بعد از این قضیه من واقعا به این رسیدم که خیلی از خواسته های ما قبلش خدا به دلمون میندازه
اینم راسی بگم که توی همین فایل که گوش میکردم
امیر شریفی میگفت که اگه خواسته ای میاد توی ذهن شما اونا خدا آورده وارد ذهنتون کرده
و تو میتونی بگی که نه بابا نمیشه نمیرسم ولی خدا که میدونه تو میتونی بهش برسی اونو وارد ذهنت کرده
بعد از اون من هدایت شدم به این آیه
واقعا خیلی وقتا یه سری خواسته ها به دل ما میوفته
خیلی وقتها فک میکنیم که قابل رسیدن نیستن یا هرچه چیز دیگه ای
ولی واقعا اینا هدایت های خداس
و بعدش در ادامه میگه آنهایی که از هدایتم پیروی کنند نه ترسی دارن نه غمی
یعنی خدا خواسته رو توی دلت میندازه
بعد راه کار کردن روی باورهاتم بهت میگه
یعنی آش با جاش مال خودشه
یه باره دیگه
تو نشستی یه گوشه یهو به دلت میوفته من اگه مثلا یه فیدلیتی داشتم خیلی خوب میشدا
همون موقع ذهنت میگه برو بابا اون قیمتش خیلی زیاده تو درآمدت اینقدره
نجواهای شیطان شروع میشه
در صورتی که وقتی با احساس خوب مثل آب شدن قند توی دلت اون رسیده به ذهنت و بعدش یهو ذهنت زورش از تو بیشتر میشه و میگی ولش کن بابا در اصل داری خودتو محروم میکنی
چون خدا اگه اونو به دلت میندازه راه رسیدن بهش رو هم به دلت میندازه
یعنی چی؟
مثلا بهت میگه که برو روی باورهات کار کن به روش گاز و ترمز
اصن یه بار بشین با خودت دو دو تا چهار تا کن ببین چه جوری میشه به اون خواسته برسی
یا مثلا اگه الان من اینجام که دارم کامنت مینویسم چون میخام مدار مالیم رو ببرم بالاتر
و به خدا گفتم که من تسلیمم هرچی تو بگی
نتیجه ام نمیخام اصن
ولی میخام که دلم از کثیفی های فقر پاک بشه
تو دوس داشتی نتیجه بده دوسم نداشتی نده
من دیشب اینو به خدا گفتم
و خدا صب از طریق یکی از دستای خدا اینجا برام ریپلای کرده بود یکی از کامنت ها رو
و توشم گیر داده بود که بازم کامنت بنویس
منم گفتم خدایا تسلیمم هرچی تو بگی
این موردیه که اگه یکیم ب خودمون بیایم میتونیم توی زندگیمون خیلی ببینیم
مثلا الان برای خوده من اینجوریه که دیگه اصن دلم ماشین ایرانی حتی صفرشم دلم نمیخاد دوس دارم حداقلش یه ماشین خارجی شاسی حتی رده پایینش سوار بشم
اینکه چ قدر بر اساس این آیه گوش به فرمان خدا ام دیگه با خودشه و امیدوارم بیشتر درون منو پاک کنه و یاد بگیرم که کاری با بیرون نداشته باشم
هرچی که درونه مربوط به منو خداست باهم دیگه باید روش کار کنیم
هر اتفاقی مال بیرونه مال خداس من نباید فوضولی کنم من بنده ام رب خداس ارباب خداس من کاره ای نیستم
دقیقا یاد داستان خضر و حضرت و موسی میوفتم که میرن باهم دیگه و خضر بهش میگه هرچی دیدی ساکت باش
ولی موسی نمیتونه تحمل کنه و آخرش دیگه کفر خضر در میادو بهش دلایل اون اتفاقات یکی یکی میگه
ولی چیزی که قشنگه اینکه خیلی از کارهای خدا رو ما ازش سر در نمیاریم
برای همینه که ما نمیدونیم چه جوری به خواسته هامون میرسیم
برای همینه که ما نبایددددد بدونیم چه جوری
چون انسانیم
چون عجولیم و با یه ذهن خیلی محدود میخایم کار خدایی رو بکنیم که اصن ما پیشش هیچیم و همین فوضولی کردنه باعث احساس بد میشه وقتی احساس بد شد یعنی سامانه فوق پیشرفته ی احساس میگه که داری فکرهای بد میکنی داری خلاف خواسته هات میری جلو و همین باعث میشه که ما عمرمون به بطالت بگذره
خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی
خدایا منو از اون متقینی قرار بده که فاصله ای بین حرف و عملشون نیست
من جزء افرادی بودم که کامنتهاتون رو میخوندم ولی یه مدت دور شدم بودم از این فضا
و خداروشکر چند وقتی میشه دوباره شروع کردم به خوندن و فعالیت در سایت
و چه خوب بابت این همزمانی
وقتی ایمیل برام اومد که شما کامنت گذاشتین خیلی حس خوبی گرفتم چون یه جورایی مطمئن بودم قراره آیه ای رو داخلش بیان کنید و در موردش صحبت کنید
معمولا هر بار که فرصت میشد و کامنت هاتون رو میخوندم
، من هم در مورد آیه ای که قرار میدادین فکر میکردم و این باعث میشد ذهنم درگیر کلام خدا باشه و تلاشم رو بکنم برای درک و عمل بهش
با توجه به متن و آیه که نوشتید
وقتی خدا میگه فقط در لحظه باشید و ایمان داشته باشید نه اندوهی دارید نه غمی
همین رو بهمون میگه که
من هدایت میکنم
الهام میکنم
شما همون لحظه، در لحظه انجامش بده به بعدش چی میشه،چطوری و… فکر نکن
به میشه یا نمیشه فکر نکن لحطه ای فکر نکن و انجام بده و لذت ببر
و بعد نتیجه ش رو میبینی
البته با توجه به صحبت های استاد هدایت هایی که الان شرایط انجام شون رو داریم و فقط در حد یه عمل و نشون دادن ایمانمون به رب
فکر کنم خیلی هامون این تجربه رو داشتیم که وقتی به صدای قلب گوش دادیم و کاری رو انجام دادیم چقدر برامون لذت بخش بوده و به طبع احساس خوب نتایج خوب رو هم برامون رقم زده
خیلی خوشحالم که مجدد میتونم کامنت های ارزشمندتون رو بخونم
سلام به آقا مجید عزیز دوست مومن و ثروتمندم …ازتون سپاسگزارم که این کامنت رو اینجا منتشر کردید کلی ازش انگیزه گرفتم و حالم بهتر از اونی شد که هست بهتون تبریک میگم بابت افزایش درامدتون انشالله که هر روز به این روند رشدتون ادامه بدید و برسید به جایی که از تمام ابعاد زندگیتون بشید مصداق لعلک ترضی….و چقد اون قسمت کامنتتون به دلم نشست و قلبن باهاش ارتباط برقرار کردم که نوشته بودید وقتی خدا یه چیزی رو به دلتون میندازه درواقع پتانسیل رسیدن و داشتن اون رو درشما دیده و تنها کاره ما برای رسیدن بهش لذت بردن از مسیره رسیدن به اون خواسته هاست و کار کردن روی خودمون بصورت لذت بخش ،،،نه اینکه حرص بزنیم و عجله کنیم رها و تسلیم …البته که من تو این موارد خیلی جای کار دارم و لی تو همین نتایج کوچیکم هم خیلی روزا به خدا میگم خدایا شکرت که از فضلت بهم میدی و یه دوستی یه جایی تو همین سایت یه جمله زیبا نوشته بود که همش توذهنم میاد مواقعی که حالم خیلی خوبه و نوشته بود عدل خدا شامل حال همه موجوداتش میشه ولی فضلش شامل یه عده خاصی میشه مثه همون مثال معلن مدرسه که استاد تو فایل حزن تو قران میگه که معلم درسشو با عشق به همه دانش اموزا میگه ولی به اون کسی که بیشتر پیگیره و بیشتر مشتاقه توجه بیشتری هم میکنه….وخلاصه که با این کامنتم میخواستم ازتون قلبن سپاسگزاری کنم که وجود دارید در این دنیا و اینجا باعث شدید من حال خوبم بهتربشه ….این کامنتم انشالله کامبک قدرتمند من به سایت و نوشتن وصلات بیشتر تو سایت میشه به امید رب…….خدایا شکرت
با درود و سلام خدمت آقای مرادی عزیز .. آقا مرادی عزیز شما خیلی وقته تاخیر داشتید .. هر چند با خبرهای خوب اومدید به امید خدا در آمدتون بالای 75 میلیون تومان رسیده انشالله همین طوری تصاعدی بره بالا و بالاتر و هر روز با خبرهای خوب و موفقیت های مالی بیشتری بیاید اینجا و برامون باورهای قدرتمندتری ایجاد کنید و برای این رشد و پیشرفت پولی و مالی تحسین تون می کنم خدایا شکرت ..
در مورد خواسته مون که به دلمون یهویی میوفته راست گفتید .. این جمله ی آقای شریفی رو هم از دکتر الهه قمیشی بارها شنیدم که یک شعری هم از مولانا گفتند اینکه
این طلب در تو گروگان خداست .. زانکه هر طالب به مطلوبی سزاست
یعنی هر چیزی به دلمون بیوفته سزاوار اجابتش هستیم ..
مثلاً همین دیرور آبگوشت درست کرده بودم توی دیزی سنگی روی شعله ی خیلی آرام تا اینکه امروز جا بیوفته و جاتون خالی نوش جان کنم .. پیش خودم گفتم با این دیزی یک بارون خوشکل می چسبه!!!! البته دوست داشتم یک دوست و یا میهمانی خوب و هم فرکانس هم از گرد راه برسه و با هم نوش جان کنیم .. و امروز اون بارون خوشکله آومد و کلی شکرگذاری کردم و خوشحال شدم .. ولی اون یار شفیق و رفیقی که گفتم نیومد .. بعدش خوب که فکر کردم به خودم گفتم بهترین یار و شفیق من خودم خودشه .. اون خدای یگانه هر لحظه با منهه .. بعدش ی نگاهی به اون آسمون کردم و گفتم خدایااآاا شکرت که بهترین رفیق و مونسم تو هستی و کنارم بودی و در ضمن آبگوشت هم دوست داشتی !!!!! کلی هم خندیدم و خوشحال شدم ..
آقای مرادی عزیز ممنون و سپاسگذارم برای این آیه های نابی که پیدا می کنید و برامون آنالیز می کنید واقعا تحسین تون می کنم مرسی مرسی ممنون
انشالله میآید از اون ماشین خوشکله ی خارجی که دوست داشتید و خریدید برامون می نویسید به امید خدا
درود و سلام خدمت آقای مرادی عزیز ممنون و سپاسگذارم برای اینکه اون چراغ آبی خوش خبری رو برام روشن کردید نمیدؤنید چقدر خوشحال شدم قبل از اینکه بازش کنم و ببینم چه کسی برام پاسخ فرستاده آنقدر با شوق و ذوق از خداوند سپاسگذاری کردم و با صدای بلند گفتم خدایااآاا شکرت هر کس این چراغ آبی رو روشن کرد انشالله چراغ امید و طلایی قلبش روشن بشه..خدایا شکرت
بله یهو دیدم آقای مرادی عزیز پشت خط بودند ..
آقای مرادی عزیز در مورد اینکه خداوند سریع الجواب هستش هیچ شکی در اون نیست . از اونجایی که بقول استاد به هر چی توجه کنیم از همان جنس توجه وارد زندگی مون میشه .. خب می خوام خودم رو آنالیز کنم .. یعنی چرا بعضی چیزا زود اتفاق میوفته و بعضی چیزا ی کم زمان میبره..
صبح ها وقتی از خواب شیرینم و رختخوابم و زمین و زمان ماه و ستاره تا طلوع خورشید و آسمان و ابرها رو کلی ناز و نوازش می کنم و قربون صدقه شون میرم و با ذوق و شوق تشکر و سپاسگذاری می کنم و دفترم هم که کنار تختخوابم هستش و بعدش با کلی ناز و نوازش و شکرگذاری بازشون می کنم و شروع می کنم به نوشتن . همین جوری که از پنجره به آسمون زیبا نگاه می کنم و سپاسگذاری هامو می نویسم کلی هم در لحظه ذوق می کنم و از خداوند شکر گذاری می کنم و انگار یهویی دلم بارون می خواد خب فایل قسمت 229 رو هم که دیده بودم استاد هم دلش بارون می خواست و بعدش شیرجه زد توی دریاچه .. خب حالا چه اتفاقی میوفته .. دقیقا این همزمانی ها اتفاق میوفته خدا رو شکر
خب حالا به این نتیجه رسیدم که در مورد پول هم همین کار رو انجام بدم یعنی تا چشمو باز کردم پولمو بردارم نگاهش کنم و سپاسگذاری هر روز صبگاهی داشته باشم .. در واقع من من تعدادی از پول های مختلف ( انواع پول های کلیکسونی قدیم و دو تا یک دلاری و یک 20 یورویی و پول رایج جیرنگی) رو داخل یک وسیله ای کنار همین دفتر هام گذاشتم که روزها نگاهشون کنم و یک مطلب شکرگذاری هم توی یک کاغذ کوچیک نوشتم با گیره بهش وصل کردم .. تصمیم گرفتم هر روز صبح اول وقت تا چشم باز کردم و می خوام بخوابم یک سپاسگذاری جانانه از آن پول ها انجام بدم یعنی بعبارتی تمرکز لیزی روی پول ..بعدش میام نتایجم رو اعلام می کنم..
خُب آقای مرادی عزیز فکر کنم شغل و حرفه ی شما توی طلا و جواهر باشه .. که انگشتر منو تشخیص دادید و تحسین تون کردم که چشمان تیزبین پولی و مالی دارید.. بله این انگشتر قدیمی جواهر زمرد سبز هستش که یک تک نگین سبز زمرد وسطش داره که از مادر خدا بیامرزم به من ارث رسیده .. موقع تقسیم ارث با خواهرم میبایست ارزش این انگشتر رو می فهمیدیم .. برای همین این انگشتر رو بردم جواهر فروشی مظفریان داخل استانبول یا مخبرالدوله فکر کنم دقیقا یادم نیست .. و چند جای دیگه.. ولی تمام آنها گفتند ارزش خاصی ندارد و الان زمردها و جواهرهای جدید و قشنگ و زیبا زدند و سنگ زمرد شما زیاد جالب نیست و ما هم از این چیزها نمی خریم ..خلاصه هر کی ی چیزی گفت چون من بقصد فروش برده بودم .. خلاصه از نظر آنها بی ارزش ولی از نظر خودم خیلی هم با ارزش هستش و خیلی هم دوستش دارم و احساس ثروتمندی بهم دست میده چون ظاهراً خیلی چشمگیر هستش .. خودم هم خیلی دوستش دارم
ممنون و سپاسگذارم از توجه تون .. انگار با این پاسخگویی کامنت شما امروز نشانه ام رو برای نتایج مالی دریافت کردم
مرسی مرسی آقای مرادی عزیز که امروز م رو با کامنت شما شروع کردم که سبب خیر و برکت برام شده و مشخص شد که امروز هدفم چی هستش خدایاااااا شکرت ممنون و سپاسگذارم خدایااا
به نام خدایی که در این نزدیکی ایست
سلام به عبادالرحمن الذین لاخوف علیهم و لا هم یحزنون
اول از همه بگم با توجه به شواهد و حرف های استاد مشخص است استاد یا الان در سفر به سمت سواحل شرقی آمریکا هستند یا سفرشون پایان یافته و این عکس بنر رو در سریال های آتی میبینم.
سپاسگزارم که این چالش ها رو برامون میذارید که منتظر قسمت های بعد بمونم در صورتی که تصویری از اون دیده باشیم.
امروز روز چهارم سفر به کرج و دیدن زیبایی های بینظیر این شهر زیباست و تا روز یکشنبه مهمان این شهر قشنگ هستم و این از برکات سفرنامه است که پی در پی دارم سفر رو تجربه می کنم.
این سفر تمرین عملی من برای دوره احساس لیاقت و عزت نفس است.
چقدر خوب میشه نقطه ضعف ها و قوت هام رو تشخیص بدم که کجا قوی هستم و کجا ضعیف.
ان شاءالله برای برگشت بلیط هواپیما گرفتم و این اولین تجربه پروازی من است و تصمیم دارم تمرین درخواست رو انجام بدم ان شاءالله موفق میشم.
کلی اتفاقات جالب و هیجان انگیز افتاده ولی فعلا وقت ندارم اونها رو بنویسم با توجه به شرایط در کامنت های آتی به آنها اشاره خواهدکرد.
یه چیز رو در این سفر و سفرهای قبلی دارم تمرین می کنم و هر بار بهتر وبهتر میشوم کمک گرفتن ار نشانه ها والهامات برای پیدا کردن مسیرهای عالی و مکان های خوب است و چقدر شگفت زده میشم از این هدایت و راهنمایی خداوند.
با اینکه خدا را شکر الان به لطف دنیای مجازی در کسری از ثانیه میتونی دیدنی های اون منطقه رو در بیاری ولی مزه دیدن مکانی که خداوند تو را هدایت میکنه یه چیز دیگه است
استاد و مریم جانم از شما سپاسگزارم بخاطر این همه آموزش های عملی و کاربردی که داره روز به روز کیفیت زندگی مان را بهتر وبهتر میکند.
امروز به صورت کاملا رندم(به این صورت که دیدیم 11 صفحه کامنت است گفتم از صفحات فرد بعد مثلا از صفحه ا کامنت 3 و 4 یا صفحه 3 کامنتاولی و آخری) از کامنت های دوستان قسمت هایی رو انتخاب کردم و کلی حس عالی دریافت کردم چون با دقت مضاعف کامنت شان رو میخوندم که اون قسمت رو انتخاب کنم برای همین کل انرژی اون کامنت ها رو دریافت کردم و فرکانس عالی عالی شد.
و خوشا به سعادت استاد که هر روز میتونه همه این کامنت ها را بخونه.
در پناه حق همه ی ما روز به روز توحیدی تر و ثروتمند تر و شادتر و موفق تر باشیم الهی آمین.
Sorur Yaghubi
واقعا در تحسین این طبیعت فوق العاده زیبای پرادایس چی میشه گفت … البته دلمم تنگ شده بود خیلی اینجا دوست داشتنیه ..هیچ جا پرادایس نمیشه واقعا
یعنی دیدن انعکاس آسمون و ابرهای زیباش در رودخونه چقدر مسحور کننده س ..
الان داشتم آرامش اونجا رو تصور میکردم… یه ملک بسیار بزرگ… دور از شلوغی های شهر .. با کلی آزادی ..
یادم اومد از فایل «ما خالق شرایط خودمان هستیم» .. چقدر به درک من از این ملک زیبا کمک بیشتری میکنه
چه دیدگاه زیبایی از سپاسگزاری بعد از سفر… چقدر خوب میشه منم این کار رو تمرین کنم.
من از همین سریال های سفر به دور امریکا «هدایت طلبی و اعتماد به خدا» رو یاد گرفتم.
ایده آموزشی قشنگی هم برای من بود که ماشینم رو بشورم با نیت سپاسگزاری ازش که بهم خدمات میده.
فیروزه محسنی
خداراهزاربار سپاس که براحتی ازمناطق وجاده های کوهستانی عبور کردند وطبیعت زیبا رادیدند درختان سربه فلک کشیده ودشتهای فراخ وسبزه زارهای وسیع وسرسبزی و رودخانه های پرآب سنگها وصخره های بزرگ وحکاکی شده بانقش طبیعت زیبا ویزیتور سنترهای عالی طلوع خورشیدهای زیبا ازبالای کوه ونقاشی های زیبای خداوند رادیدند.
روابط عاشقانه وتوام با احترام وسپاسگزاری استادعزیزم ومریم جان راالگوی خودم قرار دادم وباتحسین این روابط رویایی خداراشکر روابط خودم با همسرم ودخترم خیلی عالی تر شد.
فایده آموزشی قشنگی هم برای من بود که ماشینم رو بشورم با نیت سپاسگزاری ازش که بهم خدمات میده
فهیمه
استاد من و همسرم روز شنبه صبح رفتیم سنفرانسیسکو تولد یکی از دوستام و یکشنبه شب برگشتیم
ما لس انجلس هستیم.
در مسیر برگشت من بدون اینکه اشاره کنم به آشنایی با قوانین جهان و بدون اینکه اشاره کنم اصلا دارم چی یاد میگیرم ، از یک پروسه عظیم تغییرات خودم توضیح دادم برای این دوستمون
ایشون هر بار من رو تحسین کرد و گفت چقدر پخته داری رفتار می کنی ( موضوعاتی پیش اومده بود که من داشتم میگفتم چقدر سفر رو دوست دارم…ایشون هم سوال میپرسدن که چطوری دیل میکنی با ابعاد مختلف سفر و من توضیح میدادم )…
نکته جالب که خانم شایسته هم بهش اشاره کرد “تشخیص اصل از فرع”من هم در توضیحاتم به اون همسفرمون توضیح دادم ..
توی تولد هر کی شنید که ما فقط برای تولد دوستم اینهمه رانندگی کردیم تعجب می کردن… برای همین دوستم که همسفر ما بود گفتم، من یاد گرفتم زندگیم رو از بالا نگاه کنم و مشکلات رو ریز ببینم و آگاهانه لذت ها رو برای خودم درشت کنم تا به سمتشون قدم بردارم…
وقتی اینو میگفتم از درون میدونستم که این ورژن جدید من از آموزش های این سایت هست.
فرزانه
(عکس پروفایل تون که طلوع خورشید رو نشون میده بینظیر است خیلی دوستش دارم)
مریم جان از شما تشکر میکنم که صبح زود بیدار شدی و تراک کمپر را تمیز کردی و بعد هم استاد دارند بیرون تراک کمپر را میشویند و تمیز میکنند
مریم جان من واقعا تحسینتون میکنم که هر روز صبح اول در دفتر سپاسگزاری، سپاسگزاری هایت را مینویسی.
چه دعای زیبایی کردی مریم جان که گفتید
به خدا گفتم خدایا تو صاحب این سفر هستی و خواسته های ما را میدونی ما را هدایت کن.
واقعا استاد خیلی حالم خوب شد وقتی گفتید خداوند از خود ما به خواسته هایمان آگاه تر هست و به ما میدهد.
استاد چقدر خداوند دوستت داره که وقتی درخواست کردی من دوست داشتم میخواهم در دریاچه شنا کنم و هم زمان باران بیاد.
نسرین سلطانی
حتما اگر قبلن بود و می شنیدم از استاد که میگفتن از خدا خواستم که بارون بیاد وبارون می اومد تعجب میکردم
اما الان دیگه نه چون خودم هم دارم در درجاتی تجربه میکنم این درخواست و این پاسخ رو چون خدای همه ی ما یکیه چون رب همه ی ما یکیه و صاحب و مالک همه چیز اونه و اگر بهش وصل بشیم هر آنچه رو که بخوایم بهمون میده از لطف و رحمت بیکران خودش چون ما موجودات باارزشی هستیم در نزدش و لایق تجربه هر آنچه که خیر و خوبی هست چون ما مثل همون طلایی هستیم که استاد توی دوره عشق ازش صحبت میکنه که طلا همه جا و برای همه کس ارزشمنده چون به خودی خودش ارزشمنده و وجودش وابسته به چیز بیرونی نیست چون وجودش فقط و فقط وابسته به خداونده
و من هم تا زمانی که فقط و فقط به خداوند وابسته میشم هر جا باشم و پیش هر کسی باشم براش ارزشمندم همونجوری که استاد الان برای من ارزشمنده چه توی سفر باشه چه توی پاردایس چه به ظاهر پوشیده باشه چه نباشه چه تصویرش رو موقع فوتبال بازی کردن ببینم چه موقع ضبط فایل چه موقع تمیز کردن تراک کمپر چون وجودش به واسطه ی آگاهی الهی که درش شکل گرفته که من رو داره به خودم و خدای خودم هم وصل میکنه ارزشمنده و هرجایی و در هر قالب جسمی من بدنبال اون آگاهی هستم
علی بردبار
چقدر خوبه که این زندگی شما آنقدر خوشگل و شسته رفته ست! داره به خونه ی ما هم به نحو فوق العاده ای رسوخ میکنه این تمیزی و قشنگی. ظرفشویی ما هم دیگه توش ظرف نیست و روی مبلها خرده کاغذ نیست…. هر چی کثیفیه، با چالش رفیقم رسول خانکی، توی مدت این سفر، تبدیل به رقص و قرشمال بازی و حال خوب شد. اونقدر خانمم رو خندوندم که دیگه خودش با یادآوری اون مسخره بازیا، ظرف تو ظرفشویی باقی نمیذاره… اینجوری، تصاویر ساده این مسافرت و زندگی شما ، آهسته آهسته زندگی ما رو هم تغییر. میده.
مجید حرفت
_بازگشت هنرمندانه درون بچه که نشان از ورزیدگی و مهارت خلبانش میدهد!!!
استاد چقدر عالی این کوادکوپتر را هدایت میکنید ؛ خدایا شکرت!!!
5_ویژگیهای سفر و امتیازات برجسته سفر جزو درسهای این قسمت بود که شامل:
ساخته شدن انسان.
به روز شدن و آپدیت انسان ( کسب تجربیات جدید).
بهبود روابط و شناخت بیشتر انسان. (قشنگتر شدن روابط).
ایجاد همکاری و همدلی صمیمانه.
تجربه متفاوت از شناخت همدیگر؛شناخت افراد؛شناخت طبیعت و شناخت این مملکت زیبا.
سفر یه جادویی داره که باعث میشه انسان نرم و راحت و روون بشه در زندگی!!! (Easygoing)
سفر باعث میشه : سریعتر اصل را از فرع تشخیص میدهی و تمرکزت رو بگذاری روی اصل!!!
زینب شجاعی ها
با وجود اینهمه نعمت و ثروت اطرافتون بازم به خاطر دیدگاه متفاوتتون که ناشی از سپاسگزاری از همه چیزه با عشق تراک کمپر رو خودتون میشورین و تمیزش میکنین
استاد من چ قد از شما یاد گرفتم ک منم وسایلمو ک بهم خدمت کردن تمیزشون میکنم با عشق ازشون مراقبت میکنم
به ی نکته دقت کردم ک چ قد خوبه ک با خیال راحت میشه رو ماشین آب گرفت و هیچ آبی حتی ازون درزا نفوذ نمیکنه داخل ماشین و خیال آدم راحته و تمیز کردن خیلی راحت تر و لذت بخش تر شده
چ قدر شما شاکرین ک انقد از عزیز دلتون تشکر میکنین بابت همه چیز ک صبح زود بلند شده و اومده با عشق داخل ماشینو تمیز کرده همه چیو شسته.
اسدالله زرگوشی
امروز وقتی از خودم پرسیدم دستاورد این سفرنامه برای من چه بوده است؟ تصاویر و فیدبگ هایی در ذهنم مرور میشد که برایم تداعی گر دریافت الهامات بود.
شینا رو که برده بودم استخر و در محوطه استخر منتظر برگشتنش بودم نگاهم به آسمان زیبا گره خورد. آسمانی صاف و آبی کمرنگ با لایه بسیار نازکی ابر سفید.پرواز دسته جمعی پرستوها و نشستنشان روی درخت تنومند و بزرگی که از دور پیدا بود. این صحنه برایم خیلی آشنا بود! منو برد به حس غریب و دلتنگی ها و دلشوره های گاه و بی گاه این ایام! و مقایسه کردم با سکوت و زیبایی درخت ها و دمای هوای مطلوب و این آسمان قشنگ که پرستوها در آن مشغول ملق زدن و انجام حرکات موزون بودن و در مسیر برگشت نیز شینا یدسته دیگه از آنها را نشونم داد. با خودم گفتم مگه این آسمان همان آسمان نیست؟ مگه این پرستوها همان پرستوها نیستند؟ مگه این هزار رنگ شدن درختان قبلآ هم نبوده؟مگه این هوای مطبوع و این سکوت رو قبلا هم تجربه نکردم؟ پس چرا الان فقط زیبایی میبینم و بی اختیار خدا رو دارم شکر میکنم بابت این نعمت ها و زیبائی ها و قبلا (مثل خیلی های دیگه) میگفتم چقدر پائیز دلگیره!و دائمآ مضطرب بودم و استرس داشتم.و میگفتم کاش این ایام رو بذارند رو دور تند که زودتر رد بشه راحت شیم! و دیدم تفاوت این دو نتیجه متفاوت ولی در شرایط یکسان در تفاوت در دیدگاه من نهفته است. و همان صحنه و همان اتفاق برای من چقدر زیبا و قشنگ و دل انگیز است که ناخودآگاه هزار بار خدا رو شکر کردم و غرق لذت این لحظه از زندگیم شدم.همه لحظات و ایام زندگی ما همینست. هیچ روز دلگیر و غم انگیزی در جهان وجود نداره مگر اینکه ما در ذهنمان ساخته باشیمش؛ هیچ روز نحس و بدی در جهان وجود نداره مگر اینکه نوع نگاه ما به آن اینگونه برایمان بهش شکل دهد. پس همه چیز در پس نگاه توست که ببینی داری با چه عینکی دنیا را نظاره میکنی! و این نوع نگاه به زندگی هم مرهون بودن در این سایت و آگاهی های ناب آنست از جمله همسفر و هم مدار بودن با سفرنامه.
هاجر دانش
چقدر این فراوانی محبت بی همتای الهی روح و جسم آدم را سرشار میکنه
خدایا شکرا که تا چشم کار میکنه درخت هست و سرسبزی اسمان هست و ابی
خدایا چه زیبا به قلم کشیدی خورشید را با رنگ ها زیباش
خدایا چقدر زیبا افریده انسان ها را
خدایا چقدر زیبا رشد دادی و گسترش داده جان ادم ها را
خدایا چه زیبا قانون نوشتی برای گسترش جان ها و جاهان که هیچ انتهایی برای این گسترش نیست
خدایا شکرت که قلم تو هر کجا کار کرده زیبایی هست و فراوانی
محمد کرمی
میتونم تمامی این آسانی که برام در این پروسه پیش اومد رو به همین فایلهای سفر به دور آمریکا ربط بدم ،چون با دیدن این سریالها آسان شده بودم برای آسانی ها و فقط خدا میدونه توی این مدت چقدر بهم خوش گذشت و چقدر آسون همه چی دست به دست هم داد تا مجوز دریافت کنم
قبلا عذابی بود برام که بخوام دنبال کاغذ بازی اداری برم ولی الان خیلی راحت برام اتفاق میافته و من خودم خیلی خوب درک میکنم دلیلش نگاه من دنیا ست که آسان تر شده ،زیبا تر شده ،چون میدونم همه چی رو به پیشرفت و هر کاری که الان من میکنم فقط پاسخ فرکانسهای من به این جهان ،چون خداوند از من بیشتر میخواد به خواستهام برسم ،چون اون میدونه نیاز من چیه و از تار و پود افکار من خبر داره
این نگاها همه چیز عوض کرد و زندگی من زیباتر کرده برام.
سعیده رضایی
این روزها که می گذرد، هر روز احساس می کنم که کسی در باد فریاد می زند….
احساس می کنم که مرا از عمق جاده های مه آلود یک آشنای دور صدا می زند….
بله این روزهای سفر خدای درونم رو بیشتر حس کردم، صداش رو بیشتر شنیدم. دقیقا از شروع سفر شما دو استاد عزیزم، سفر به مدار بالاتر، آسان شدن برای آسانیها، دریافت نعمتها و شادیهای بیشتر برای من هم آغاز شد.
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
استاد نازم و بانوی بهشتی، شما با هر عمل کردن به ندای قلبتون هزاران دل رو شیدا می کنید، هزاران اتفاق نیک در جهان رو سبب میشید و این امتداد اراده خداست بر غلبه نیکی ها در جهان.
سلام به رضوان خانم هنرمند و باسلیقه
این حس خوب گرفتن از کامنتهای صفحات فرد که بصورت رندوم انجام دادید، یک راه حل منحصر بفرد و جذاب برای خواندن کامنتها و مهمتر از آن، برای مدیریت زمان در. جاهای دیگر زندگی است.
قبلا هم محبت کردید و در جواب کامنت من، یک کار مشابه برای انجام شکرگذاری در ساعات خاصی از روز، پیشنهاد فرمودید.
خیلی برام جالبه که انقدر در این مسیر، خلاقیت به خرج میدهید، به روشی که احساس خود ارزشی به وجود بیاید، یعنی اینکه همین انتخاب رندوم به ضمیر ناخودآگاه شما گوشزد میکند که:
منم که دارم انتخاب میکنم! منم که معلوم میکنم کی رئیسه! اینجور نیست که تحت هیچ شرایطی، من برگی روی آب باشم و منتظر الطاف کائنات! منم که الطاف را از رفتار کائنات، بیرون میکشم! این مثل یک شکر گذاری هوشمندانه است.
در این رفتار، شما با ظرافت، توحیدی عمل میکنید. این مدل سلکت کردن وقایع و مدیریت اتفاقات اطراف، حس خود ارزشی را تقویت میکند.
سپاسگزارم. این یک درس خوب بود. فعلا برم راجع بهش فکر کنم!
راستی! خیلی خوشحال شدم که در سفر به سر میبرید. آرزو میکنم در سفر به جاهای بینظیر با حال خیلی خوب هدایت شوید.
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان
بازم درون بچه و این نمای فوق رویایی از خونه ای درون رودخونه ..
واقعا در تحسین این طبیعت فوق العاده زیبای پرادایس چی میشه گفت … البته دلمم تنگ شده بود خیلی اینجا دوست داشتنیه ..هیچ جا پرادایس نمیشه واقعا
چه سبز قشنگی .. یه پا جنگله برا خودش…چه آب آروم و ساکنی، مدتها بود آب ساکن و بدون موج ندیده بودم … خدایا شکرت
اولش حوصله نداشتم فایل رو ببینم چون تازه جلسه 8 دوره احساس لیاقت رو تموم کردم .. ولی گفتم نه واجبه ببینم تا قبل خواب تمرکز بذارم روی نکات مثبت و زیبایی ها .. همون صحنه اول که پرادایس رو دیدم شارژ شدم! فک نکنم دیگه به این زودیا بخوابم
یعنی دیدن انعکاس آسمون و ابرهای زیباش در رودخونه چقدر مسحور کننده س ..
خدایا شکرت برای این همه زیبایی که برای ما آفریدی ..
شکرت که این همه زیبایی ها رو استاد با ما به اشتراک می ذاره .. یعنی استاد و خانم شایسته برای ما ارزش قائل هستند که ارزشمندیهاشون رو به اشتراک میذارن تا ما هم لذت بیشتری ببریم از زندگی
الان داشتم آرامش اونجا رو تصور میکردم… یه ملک بسیار بزرگ… دور از شلوغی های شهر .. با کلی آزادی ..
یادم اومد از فایل «ما خالق شرایط خودمان هستیم» .. چقدر به درک من از این ملک زیبا کمک بیشتری میکنه
یادش بخیر آر وی در سفرهای قبلی سفر به دور امریکا.. تجربه جالبی بود
چه دیدگاه زیبایی از سپاسگزاری بعد از سفر… چقدر خوب میشه منم این کار رو تمرین کنم .. انگار ایده بود برای من که نه فقط برای سفر بلکه هر جا که میرم و سالم برمیگردم خونه سپاسگزار باشم..
بازم یادم جمله طلایی استاد میفتم که «خدایا کمک کن که سپاسگزارتر باشم»
این سفر رو من خیلی دوست داشتم…
واقعا علت اینکه هر دفعه سفرها خاص تر و رویایی تر میشه «جنس» فرکانسی مثبت شما و خانم شایسته س ..
دقیقا طبق قانون وقتی تمرکزت روی نکات مثبت و زیبایی ها باشه هر دفعه به مکان های زیباتری هدایت میشی…
جالبیش هم اینه که نه فقط این سفر نسبت به سفرهای قبلی بلکف هر قسمت نسبت به قسمت بعدی زیباتره..این قدر قانون دقیق جواب میده ..خدایا شکرت
چقدر درک خانم شایسته از سفر ستودنیه .. خیلی از ما میریم سفر و برمیگردیم ، بدون داشتن «درک» از خودمون و جهان اطرافمون چه برسه به سپاسگزار بودن..
واقعا بنظر من سریال سفر به دور امریکا فقط دیدن زیبایی ها نیس کلی من چیزی یاد میگیرم از جملات و حرکات شما …خدا رو شکر
من از همین سریال های سفر به دور امریکا «هدایت طلبی و اعتماد به خدا» رو یاد گرفتم .. قبلا توی فایل ها دیده بودم ولی در قالب این سریال و همین طور سریال زندگی در بهشت بصورت عملی دیدم و خب طبیعتا کمک کرد یاد بگیرم .. واقعا سپاسگزارم
این رابطه زیبا بین شما و خانم شایسته هم تحسین کردنیه و چه خوب که یاد بگیریم که به نکات مثبت همدیگه توجه کنیم… از هم تشکر و قدردانی داشته باشیم نه اینکه فکر کنیم طرف وظیفه شو داره انجام میده ، تشکر نداره دیگه… و سپاسگزار وجود همدیگه باشیم
چه باور خوبی.. که تمرکز کنیم روی باور فراوانی و اعتماد به خدا که خدا در حقیقت از ما بیشتر به نیازهامون اگاهه. پس اینقدر بار خودمون رو سنگین نکنیم و اگه احتیاجی هم باشه خدا برای ما فراهم میکنه از بهترین منبع
ایده آموزشی قشنگی هم برای من بود که ماشینم رو بشورم با نیت سپاسگزاری ازش که بهم خدمات میده
چه بارون زیبایی .. به قول استاد اینا جواهره که می باره ، هرچقدر ظرف ما بزرگتر، بیشتر وارد زندگی ما میشه ..خدایا شکرت
در پناه الله یکتا
سلام
خانم یعقوبی عزیز
درود برشما که انقدر زیبا به نکات مهم و اصلها اشاره کردین این که هدایت بطلبیم اعتماد کنیم و شکر گزاریمون رو عملی نشون بدیم
این که به رابطه زیبا توجه کنیم و فرکانسمون رو مثبت نگه داریم
و یه عبارت تأکیدی من از کامنت شما برای تمرینات روزانه ام و باور سازیم برداشتم که بارها از استاد شنیده بودم
اما نمیدونم چرا ولی انگار الان آمادگیش رو داشتم برای دریافتش، بعد از خواندن چند تا کامنت از دوستان ,این که خدا از من بیشتر دوست داره که نیازها و خواسته های منو بیاره توی زندگیم خدا به تمام اینها آگاهتره نسبت به من خدا آگاهی برتر هست و اجازه بدم هر کس سهم خودشو انجام بده من نخوام خدایی کنمو بار خدارو به دوش بکشم عبارت تأکیدی(خدا خواسته ها و نیاز هامو میبینه و به زمان خودش برام فراهم میکنه)
در پناه خدا شاد و مانند اسمتون مسرور باشید
به نام خدایی جانم عشق جانم
سلام به بهترین وعاشق ترین و بی نظیر ترین استادهای عزیزم ، بی نهایت دوستون دارم
ممنون خدای عزیزم هستم که منو با شما آشنا کرد
سلام به همه دوستان توحیدی ام دوستان جانم
سلام به پرادایس زیبا دوست داشتنی ، سلام به تک تک قطرات آب دریاچه و تمام برگ درختان این بهشت زیبا به همه مرغ و خروس های خوشگل و برونی و مرمری ….. چه عظمت و زیبایی و نعمتی در این بهشت زیباست، استاد عزیزم دستانتون پر خیروبرکت با این فیلم زیبا از آسمان زیبای پرادایس باعث شدین دلتنگیمون رفع بشه واقعا دلم برای این بهشت زیبا تنگ شده بود .
خدایا ازت بی نهایت سپاسگزارم که این سفر روحانی با بهترین انسانهای روی زمین سپری کردم و چقدر منو مهمان عظمت و زیبایی های شگفت انگیز این سرزمین بی نظیر کردی ازت متشکرم.
بازم شاهکارهای مریم جانم زیباترین و خلاق ترین و با اراده ترین بانو که با عشق از صبح زود بیدار شد و مثل همیشه با دفتر شکرگزاری شروع کرد به دعوت خیر و برکت به پرادایس انگار تمام درختان و آب و هوای این بهشت خوشحال هستن که شما با حضورتون اینجا رو گرم و پر برکت کردین،
لحظه قدردانی از این همسفر با وفا و هیولا تراکمپر و مریم جان دارم تصور میکنم که با عشق سانت به سانت اونو برق انداخته واقعا خودم از تمیز کردن و تمیزی لذت میبرم مخصوصا وقتی کارت تموم میشه و نتیجه رو می بینی از شوق مثل اینکه هیچ کاری انجام ندادی …و پر انرژی تر میشی، خدایاشکرت
و صدای زیبای استاد و قدردانی از بانوی مهربانی مریم جان که احساس لذت سپاسگزاریتون استاد تا اینجا هم رسید و اشک شوق در چشمانم حلقه زد ، چقدر شما توحیدی هستید شما دو عشق بی نظیر و تنها الگوی من در زندگی هستید ، از عشقتون حض میکنم و شاکر خداوندم
ممنون خدای مهربون که در این سفر بهم یاد داد که خودم باشم در هرجایی که هستم و اونطور که خودم راحتم زندگی کنم ، پا دمپایی سفید با پوششی که عاشقشم و جورابام برای پیاده روی بکشم بالا و موهام خودم کوتاه کنم بی خیال مدلهای عجیب غریب دیگه اونیکه خودم دوست دارم باید باشه نه اونی که بقیه دوست دارن… ،یادم باشه هر جایی که قدم گذاشتم خدا قبل من اونجا بوده و تمام نیازهای منو برطرف کرده من فقط باید درخواست بدم، و منتظر جواب ….
یادگرفتم متوکل باشم وقتی متوکل باشم و رها باشم،خدا میاد مخزن آب کمپر پر میکنه یه دوست جدیدم برام پیدا میکنه که کلا کارش کوهنوردی و همه جا رو دقیق میشناسه و هر سوالی داشته باشم ازش میپرسم ….
وقتی از هر زیبایی با تک تک سلولهام عشق کنم و بگم واقعا خدایا صدهزارمرتبه شکر دست منو میگیره میبره جاهایی نشونم میده که متحیر میشم میگم خدایا این واقعی هست یا کارت پستاله…
وقتی صبح زود پا میشم و کنار صدای زیبای رودخونه کوچک حیاط روی سنگهای بزرگ میشینم و شکرگزاریهام با عشق می نویسم میگه بفرما بریم بازم شگفتی این سنگهای زیبا رو ببین ، اینم رد پایی گوزن ، اینم سازه زیبای سمور آبی ، ببین اینم جای دندوناش روی چوب ببین چقدر ظریف و زیباست ….
و بازم برای اینکه شکرگزاریم ثابت کنم میرم به دل جنگل ، بالای سرم نگاه میکنم در انتهای نوک درختان که انگار دست همو گرفتن آسمان آبی فیروزه ای می بینم و چشام می بندم و صدای زیبای پرندگان میشنوم و میگم خدایااا عاشقتم خدایا ممنونیم
و بعد میگه بیا بازم هست میبره تو دل یک دره عمیق که با آب رودخانه تزئینش کرده و اینم از عمق زمین ، و بعد سنگهای صیقلی و آب آرام و روان و شگفتی بعد از شگفتی زیبایی بعد زیبایی و دریاچه ای که مثل نگین در میان کوهها و درختان هست که با پیاده روی میریم یه طواف میکنیم و آخرش بهمون عروس داماد های عاشق نشون میده میگه منم عاشقونم ، منم عشقتون ستایش میکنم .. و میگه تا می تونی عشق بورز کوله ات پر از این تحفه گرانبهاست
و بازم باغ زیبا و صخره های خوش رنگ و باشکوه در میان لطافت گلهای رنگارنگ و زیبا و خوش بو .. و آهوهای خوشگل ..
و دستمون میگیره و میبره به مهمونی و جشن و شادمانی، تولد پسر بهترین دوستمون وهدیه ی شادی و لبخند با کادو هایی که میبری همراه با یه دنیا قلب اکلیلی
و دیدن بازم محبت و مهر انسانهای خوب و رشد جسمی و مهارتی و ذهنی بچه ها و یادآوری اینکه جهان در حال گسترش و پیشرفته پس حرکت کن به سمت جلو و لذت ببر از تمام داشته هات و سخنان زیبای جیکوب در مورد خانم معلم و برقراری صلح و دوستی بین دانش آموزان و معلم بازم رد پای قوی قانون و مهر تایید بر اعتماد به قانون…
و دسته جمعی سوار بر کشتی نوح … بچه ها همه تون سوار شید هممه ،،همه اونهایی که از اول با ایمان همراه ثابت سفر توحیدی هستند … و یادآوری این آیه زیبا که پرهیزکاران کسانی هستند که..
ٱلَّذِینَ یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡغَیۡبِ وَیُقِیمُونَ ٱلصَّلَوٰهَ وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ یُنفِقُونَ 3
همانان که به غیب ایمان میآورند و نماز را برپا مىدارند و از آنچه به آنها روزى داده ایم، انفاق مىکنند.
و باز هم توحید… ایمان داشته باش به قدرت خدا، ایمان داشته باش برای خدا همه چیز آسان هست ، ایمان داشته باش که تو لایق عالیترینها هستی ، ایمان داشته باش به مسیرت ، ایمان داشته باش به مهربانی خدا ، ایمان داشته باش تو خالق خواسته هاتی ،،ایمان داشته باش درخواست تو اجابت شده هست…
چشمات ببند ویه نفس عمیق بکش و با تمام وجودت بگو “الهی صدهزار مرتبه شکرت ”
و ببین که بازم شگفتی و زیبایی که در انتطارته….
استاد عزیزم، مریم بانوی دوستداشتنی
این چند خط فقط به رسم سپاسگزاری است.
سپاسگزارم قبل از هر چیز از خدایی که ما را گرد هم آورد تا روی دیگری از جهان را نشانمان دهد.
از خالق درختان و جنگلهای زیبا، کوههای ستبر و استوار ، رودخانهها و آبهای زلال، آسمان با عظمت زیبا و هر آنچه از زیبایی در این سفر دیدید و سخاوتمندانه به ما نشان دادید.
استاد جان، مریم عزیز
بابت تمام سخاوتتون ممنونم. بابت اینکه این فایلهای زیبا رو به ما هدیه دادید و سخاوتمندانه ما رو با خودتون همسفر کردین.
یکی از راههایی که گاهی ازش استفاده میکنم اینه که با خودم میگم فقط فکر کن الان استاد کجاست. بعد منظرهٔ پارادایس و زیباییهای بینظیرش میآد تو ذهنم. حالا وقتایی که تو سفر هستین این حال خوش مضاعف میشه. یاد مناظری که دیدیم، جادههای قشنگ، مهربونی آدما، فراوانی دنیا، یه زندگی که میتونه تو زیبایی پیچیده باشه، یاد و تصور همهٔ اینها یه گنجینهٔ عظیمه که به مرور زمان شخصیتمون رو میسازه و شیرینترین اتفاق با هر سفر شما تو آمریکا اینه که اکثر ما نیز یه سفر خیلی عالی رو جذب میکنیم. چون اونچه میبینیم فقط زیباییه. من هر بار با سفرهای شما یه سفری رفتم که دقیقا میتونم همون جملهٔ مریمجون رو در موردش بگم:
این بهترین سفری بود که تا حالا رفته بودم.
و این یعنی ما همگی داریم تکاملمون رو طی میکنیم، تو جذب زیبایی، خوشی، شادی.
استاد عزیزم
من سپاسگزار خدا هستم که من رو در مسیری قرار داد تا با شما آشنا بشم و زندگیای رو بسازم که سراسر آرامشه، شادیه، حال خوبه.
سپاسگزارم از شما که خدایی تا این حد قدرتمند رو بهم معرفی کردین.
سپاسگزارم ازتون که نشون دادین دنیایی که مخلوق دست این خداست، سرشار از فراوانی است که نشان از بخشندگی و عظمت این خدا دارد، نه دنیایی که نشان از یک فرمانروای بخیل، سختگیر خشن داره.
استاد جان، سپاسگزارم ازتون که نشونم دادین چقدر میشه با وجود این خدا آروم بود. چقدر تو دنیا فرصت وجود داره برای تغییر، برای زندگی خوب،
باورم نمیشه وقتی نگاه مردم رو به زندگی میبینم، وقتی میبینم چطور خودشون رو مقهور جامعه و قدرتهای حکومت و محدودیتهای خودشون میبینند.
استادجان سپاسگزارتم بابت هر آگاهی که تو این مسیر ازتون یاد گرفتم و با اون خودم رو بزرگ کردم.
مریم عزیزم، ممنونتم بابت وجودت، همراهیت، صداقتت، سخاوتت.
وقتی دیدم چه صادقانه از تراک سپاسگزاری میکنید، شرمم اومد که با وجود این همه زیبایی و معرفتی که از شما آموختم، از این فایل بگذرم و سپاسم رو تقدیمتون نکنم.
نگاه مهربان خدا بدرقهٔ ادامهٔ زندگیتون باد!
سلام زهرا جانم.
وقتی ایمیلم بهم اطلاع داد تو کامنت نوشتی، سورپرایز شدم.
خوشحال شدم بعد از مدتِ طولانی اومدی و نوشتی.
کامنتی که نفیسه جانم برات نوشت، به منم انگیزه داد بیام و برات بنویسم.
امیدوارم در هر شرایطی هستی سرشار باشی از حس های خوب.
کامنتِ سپاس گزاری که نوشتی برام خیلی زیبا بود، اینکه قدردانی کردی از استاد و مریم جون و این سفرنامه.
قدردانِ زیبایی های خداوند هستی و …
امیدوارم در بهترین زمان و بهترین حس، دوباره برگردی به کامنت نوشتن های جذابت در سایت و بیشتر اسمِ قشنگت تو ایمیلم آشکار بشه.
ماچ بهت با بهترین آرزوها با بغل و عشق فراوان.
خدایا شکرت برایِ نعمتِ نوشتن، خوندن، حس کردن، شنیدن، درک کردن، تجربه کردن.
سمانه جانم
الان که دارم برات مینویسم، ساعت 6:25 صبح چهارشنبه است. موبایلم رو برداشتم تا طبق روال هر روز ستارهٔ قطبی رو انجام بدم و به خودم یادآوری کنم که دنیام یه جادهٔ آسفالت راحت میون یه دنیا زیباییه، اما یه حسی که همهٔ ما باهاش آشنا هستیم، من رو کشوند طرف سایت و سمانهٔ صوفی.
شاید مراقبهٔ امروز من قراره با کامنتی توی سایت باشه. به قول سعیده جان شهریاری صلاه امروزم اینجاست. پس بسم الله الرحمن الرحیم
هر صبح چشم که باز میکنم توی صفحهٔ نوت گوشیم مینویسم:
سلام داروندارم
سلام تمام هویت زهرا
تمام اعتبارم
بعد بلند میشم نماز میخونم و بعد از نماز ادامهٔ شکرگزاریم رو توی همون نوت انجام میدم.
سمانه جانم
این زندگی رو تا حالا تجربه نکرده بودم، این زندگی خیلی شیرینتر از اونیه که بخوام توصیفش کنم، زندگیای که صبح در آغوش خدا چشم باز کنی. اولین کلامت این باشه: سلام عزیزدلم بعد تا ته روز دلت قرص باشه؛ مثل طفلی که بچسبد به پدر.
دلت قرص باشه که سکان زندگیت افتاده دست تنها قدرت جهان.
دلگرم باشی به نگاهش چون صبح تو ستارهٔ قطبی بهش گفتی که چشم بر هم زدنی چشم از زهرات بر ندار.
تمام روز شاد باشی چون صبح به خودت یادآوری کردی که امروز من دست بزرگتریه که وهابه، کریمه، ودوده، رئوفه، رحیمه، سمیعه، بصیره، حکیمه، شکوره.
اگه یه روز صبح یکی بیاد بگه امروز کارت دست کسیه که خیلی مهربونه یا مثلا طرف خیلی کار درسته یا بگه نگران نباشیها طرفی که قراره کارت رو راست و ریس کنه خیلی زورش میرسه، خیلی هم بزرگواره، تا حالا کار کسی رو رد نکرده، دیگه خیالمون راحته که طرف مقابلمون آدم حسابیه.
الان هر روزِ زهرا تو دست کسیه که رو دستش وکیل نیست، رو دستش کفیل نیست، رو دستش روزیدهنده نیست. رو دستش مهربون نیست. بالاتر از او قدرتی نیست.
سمانهجانم
ما خیلی خوشبختیم که بندههای این خداییم. خانواده این خداییم.
یکی از شکرگزاریهای هر روزهٔ من اینه که ممنونتم که من رو خلق کردی، به این دنیا آوردی، و ممنونتم که مسیری رو طی کردم که الان به این حس ناب برسم، که این دنیای تو دنیای بینظیریه. ممنونتم که روزگارم چنان گذشت که تو بشی همهکسم. من با تک تک سلولهای بدنم سپاسگزار مسیر گذشتهٔ زندگیم هستم. سپاسگزار اونی هستم که اگرچه به قهر و تندی و تحقیر، اما نمیدونست که زبان مهر خداست وقتی داره میگه: مگه تو کی رو داری که ازت مراقبت کنه؟ و من هر روز خدا رو شکر میکنم که این زهرا توی این دنیا همه کسش خداست. سرم بالاست، پزم به دنیاست که من دختر پادشاه جهانم.
رفیق ندیدهٔ پرمهرم
به نفیسه جان هم گفتم. من الان توی روزهای خوبم نه اینکه منتظر روزهای خوب باشم. و خیلی از این موضوع خوشحالم.
آنچه را این روزها دارم تجربه میکنم به یقین در بیست و چند سال گذشته، حتی ثانیهای تجربه نکردهام. من سپاسگزار این خدا هستم که با تمام خطاهایم چنین آغوش مهرش رو بر من باز کرده.
استاد یه جایی میگن: من تو بندرعباس که بودم، راه میرفتم و از شوق گریه میکردم. یه جا قسم میخورن که حال الانم با حال روزی که تو بندرعباس بودم یکیه. توی جلسهٔ هشتم یا نهم کشف هم یه حرف خوب از اپرا وینفری نقل میکنند که اگه برگردی چه کار میکنی، میگه خودم رو اذیت نمیکنم. یقین دارم که اونچه میخوام حتی بیشتر از اونچه میخوام خدا بهم میده، پس آرومم و لذت میبرم.
من به این قسمت از حرف استاد رسیدهام.
تو ستارهٔ قطبیم مینویسم من میدونم ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است، اما عمل من فقط در حد ابراز ایمانمه. فقط یه اعلام وجوده به خودش. من مثل موسی تو جمع سحرهٔ فرعون فقط یه تکه چوب خشکم رو پرت میکنم، اژدها کردنش هم با خودشه.
خلاصه که سمانهجانم
شکرگزاری هر روزه، توجه به نکات مثبت، حال خوب که بدون سپاسگزاری امکانپذیر نیست، همه جزوی از همون عملیه که نشوندهندهٔ ایمانمونه. و باور داشته باش که «دریا شود آن رود که پیوسته روان است»
برای تو و خودم و تمام دوستان این سایت و هر کس در این مسیر است آرزو میکنم تو شکرگزاریها به چنان مرحلهای از شعف برسند که احساس کنند اگه خدا کمکشون نکنه الان از ذوق قالب تهی میکنند. این مرحله بالاترین مرحلهٔ موفقیت تو این دنیاست.
چقدر خوب شد که باهات حرف زدم. انگار دلتنگ دوستی بودم که سالهاست ندیدهام. دلتنگ فضایی که سراسر بوی توحید میده.
من هستم، تکتکتون رو دنبال میکنم و از موفقیتهاتون لذت میبرم؛ هستم گاهی به سکوت و گاهی با سخن.
سمانهٔ قشنگم
برات دنیا دنیا شادی رو از خدا میخوام. خوش بدرخشی عزیزم.
سلام به زهرا جانِ عزیزم.
دوستِ نازنینِ نادیده ی دوست داشتنی ام.
نمیدونم به سایت سر میزنی یا نه، ولی من مینویسم برات…
چون دلم برات تنگ شده و این روزهای اخیر کاملا به یادت بودم.
دیشب هم کامنتی خوندم از نفیسه جان که اسمت رو نوشته بود، برای همین الان ایده اومد چرا منتظری سمانه جان تا از زهرا جان خبری بشه، خودت اقدام کن و احوالاتش رو بپرس.
امیدوارم در بهترین شرایط باشی از همه لحاظ.
شاداب باشی.
حس های خوب خلق و تجربه کنی.
غرق شی تو اتفاقاتِ خوب در هر لحظه.
سعادت و ثروت و نعمتِ فراوان بیاد سمتت.
دو ماه پیش این کامنت رو برام نوشتی و خوندمش، همون موقع یه کامنت برات نوشتم مفصل و یادمه از خوشی های اون روزم هم نوشتم…
یادمه رفته بودم تنهایی بستنی قیفی بخورم، نشستم پشت میز و صندلی بیرون از قنادی و داشتم از بستنیم لذت میبردم و برای تو هم مینوشتم…
اما کامنت ارسال نشد، یادم نمیاد چرا.
اصراری هم نکردم چون متوجه شدم در بهترین زمان پیام هامون، به دست همدیگه میرسه، در بهترین مدار و فرکانس…
این پاسخ بهانه ای شد تا دوباره کامنتِ زیبا و دلنشینت رو مجدد بخونم و لذت ببرم از توحیدی که لحظه به لحظه بیشتر باهاش لذت میبری.
نی نیِ تو دلم هم همین الان بهت سلام میرسونه :)
امیدوارم خودت و دختر نازنینت در پناهِ اللهِ یکتا، شاد و سعادتمند باشین هر لحظه.
همه مون باشیم.
سلام و عشقِ من رو پذیرا باش و بذار روی قلبِ قشنگت عزیزم.
من همیشه به جریانِ هدایت، عشق میورزم و بهش اعتماد دارم.
به اندازه ی درک و ظرفیتم دارم دنبالش میکنم تو لحظاتم و بسیار راضی و خوشنودم.
:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-
الهی شکرت برای تمامِ دوستانِ نازنینم در سایت که با قلبم دوستشون دارم.
سمانه قشنگم
عزیزدلم
یار توحیدیام
اینقدر از خبر مامانشدنت خوشحال شدم که واقعا دلم خواست پاشم از ذوق برقصم وبچرخم و پایکوبی کنم.
این حس برای خود من هم عجیبه.
چرا باید خبر بچهدارشدن کسی که اصلا ندیدمش، اینقدر ذوق به دلم بنشونه؟ آیا این غیر از همون محبتیه که خدا تو قرآن وعدهش رو داده؟ «و الف بین قلوبهم، لو انفقت ما فی الارض ما الفت بین قلوبهم» (و بین قلبهای آنها محبتی را ایجاد کردیم که اگر تمام ثروت زمین را خرج میکردند نمیتوانستند چنین محبتی را ایجاد کنند).
بهت تبریک میگم عزیزدلم.
امیدوارم تمام این دوران برات یه تجربهٔ ناب عاشقانه باشه و سراسر حس رضایت و لذتمندی رو برات ایجاد کنه.
مادرشدن تجربهٔ خوشایندیه که تو با آموزههای استاد خوشایندترش هم میکنی.
چقدر خوشحالم که توی سایت فعال هستی و ستارههات روزبهروز بیشتر میشه.
من هستم، بعضی از کامنتهاتون رو دنبال میکنم؛ اما چون از ایمیل وارد میشم، هر کار میکنم حتی امتیاز هم نمیتونم بدم.
بیتعارف بگم که یه مقدار هم تنبل شدم. گاهی خیلی کارم زیاده ولی خیلی وقتها هم تنبلی میکنم. هنوز دو تا فایل آخر سفرنامه رو ندیدم؛ اما به هر جهت خوراک روحم رو هنوز از سایت میگیرم.
شاید یادداشت پرمهر تو پیامی باشه از جانب خدای مهربانم که باید برگردم و جدیتر کار کنم. تلنگری برای جمع شدن حواسم.
اما یک چیز رو مطمئنم. اینکه تو اتفاق خوب امروز من بودی.
امروز صبح قبل از اینکه ستاره قطبی رو بنویسم یه حس عجیبی وجودم رو گرفت. به وضوح میشنیدم که یکی بهم میگه: داری فراموش میکنی که بزرگترین هدف زندگی تو شاد بودن و بهره بردن از همین امروزه نه فردا و نه آینده. شاید فردا رو هرگز نبینی، پس حسرت شادبودن همین امروز رو تو دل خودت نذار. خلاصه با این پیغام حس بینظیری وجودم رو فرا گرفت؛ حس بینظیری از یادآوری لینکه همین لحظه من چقدر غرق نعمتم.
تو شکرگزاری امروزم خیلی چیزها رو نوشتم و یقین داشتم امروز بینظیر خواهد بود و الان ساعت 1:11 نیمه شب که من مشغول پاسخ به تو بودم، باز هم همون صدا بهم یادآوری کرد که ببین چقدر خوشبختی که دوستان بیریایی بین توحیدیترین افراد جهان هستی.
مطلب نفیسهٔ عزیزم رو ندیدم وگرنه بیجواب نمیذاشتمش. با اینکه من نفیسه جان رو فالو دارم اما نمیدونم چرا نوتیف پیامش برام نمیرسه. شاید دوباره باید چک کنم.
سمانه جان
رفیق توحیدیام
ممنونتم بابت محبت بیکرانت و خودت و کودک شیرینت رو به دست پادشاه قدرتمند جهان میسپارم.
سلام به زهرا جانِ نازنینم.
الان که دایره ابی رو دیدم ذوق کردم، بعد دیدم به به از طرف شماست…
و خوشحالیم مضاعف شد و ناخودآگاه از دهانم خارج شد عزیزم …
و محبتی که خدا گذاشته تو دل ادم ها برای هم…
خیلی قشنگه.
خوشحالم که متصل هستی به سایت.
چند روز پیش به این فکر میکردم بچه های فعال سایت، دوستان عزیزی مثل تو که من دوستشون دارم و دلم براشون تنگ میشه و یه مدتی نیستن، در چه احوالاتی هستن؟
چیکار میکنن؟
اتصالشون با سایت وصله یا قطع شده…
و این پیام به خودم که دقت کن هر چقدر هم که غرقِ شادی بودی و نتایج خوب تو زندگیت، تلاش کن این حلقه ی اتصال رو قطع نکن سمانه جانم.
این اتصال راهی هست برای تو برای یاداوری و تکرارِ دائمِ اگاهی ها و درس هایی که بهشون نیاز داری برای بهبودت در مسیر…
(میان برنامه: نی نی سلام میرسونه بهت الان)
شما، اقای سید خوشدل و فاطمه جان، سه دوستی بودین که از دلم رد شد خبری نیست ازتون، در چه حالین؟
ان شاالله که در بهترین حال باشین همه تون، همه مون همیشه.
الان دیگه میتونم بگم کامنت نوشتن در سایت خیلی ارزشمنده، همون صلاه هست که سعیده جانم تعبیر کرده…
چرا؟
چون هم ردپایی هست برای خودم.
هم کامنتهای بچه ها رو میخونم و دائم برام قوانین و زیبایی ها یاداوری میشه.
هم یه روزی مثلِ امروز، هدایت میشم به خوندنِ کامنت خودم برای دوست عزیز دیگری، که دقیقا برای حالِ امروز خودم اومده…
پس این اتصال، سوده و سوده و سود.
خوشحالم از بازگشتت به سایت از طریقِ نوشتنِ کامنت.
خوشحالم که مخاطبِ کامنتت من بودم.
ممنونم از تحسینت، تبریکت و انرژیِ زیبا و دل انگیزی که برام فرستادی…
صبح امروز، حس کردم که پیامِ تو برام تو راهه…
دریافتش کردم، خوشحال شدم.
امیدوارم تعدادِ تیک های ستاره قطبی هات هر روز بیشتر و بیشتر شه و برسی به همه ی خواسته های قلبیت.
بوس و عشق و بغلِ فراوان از سمانه جانم به زهرا جانم.
خدایا شکرت برای همه ی روزی های حساب و غیر حسابِ فراوانت.
سلام به سمانه جان و نی نی گل پسرش عزیزم مبارکتون باشد خیلی خیلی خوشحال شدم بابت این خبر اصلا سورپرایز شدم .
بارها خواستم برات پیام بگذارم اما هر وقت میزدم رو گزینه پاسخ یک صفحه دیگر باز می کرد و اجازه دسترسی بهم نمی داد منم اصرار نکردم حتی برای تبریک تولدت که 28 آبان بود هم نشد منم تسلیم شدم .
اما الان گفتم ببینم میشه زیر این کامنت برات پیام بدهم نمی دونم چه ویژگی دارد اینجا ولی بیشتر از 10 کامنت را امتحان کردم باز نشد اما اینجا اجازه داده شد فقط خدا خودش میدونه برای هر کسی هدایت مخصوص خودش را دارد.
بهترین راه رسیدن به توحید تسلیم و آرام بودن است .
الان هم تولدت مبارک هم مادر شدنت پرنده بهشت .
بچه امید و شور زندگی است بچه خود زندگی است .
خیلی خوبه که الان که تو مسیری تحت هدایت الله هستی آرامی و توکل داری، مادر شدی.
یکبار تو خیابون بودم برگ های پاییزی مثل باران ریز ریز می امدند پایین منظره رویایی بود از شوق خدا اشک تو چشمم جمع شده بود همون جا یاد تو افتادم که برگی را نگه داشتی و هر بار برگ ها را می بینی میگویی سبحان الله که هیچ برگی بدون اذن تو خدا نمیفتد.
نمیدونم برات چه آرزویی بکنم فقط میدونم و کفی بالله نصیرا این روزها خیلی بهم حال خوب میدهد ، پس هر چی حال خوبه واسه تو
سلام نفیسه جانِ عزیزم که هر بار با کامنتهات، شاد و پر انرژیم می کنی.
ممنونتم برای تبریک تولدم و حضورِ نی نی جون.
بهترین حالِ جهان برای تو و عزیزانت هر لحظه.
خدا رو شکر تو مسیر توحیدی هستیم، چون خیلی کمک میکنه به کنترل ذهن و شاد بودن و سپاس گزاری بهتر.
این روزها برگ های پاییزی رو که میبینم غرقِ لذت میشم، از بس که خوشگلن.
الهی شکر برای این همه قشنگی.
ممنونم که به یادم هستی، منم به یادتم و هر بار که ایمیلم میگه شما پیامی تو سایت گذاشتی با اشتیاق میخونم.
بوس و عشق و قلب فراوان از سمانه جون به نفیسه جون.
خدایا شکرت برای چیدمان ها و همزمانی های جذابِ امروزت. برای اینکه دارم تمرین کنم هر لحظه خوشی رو در همون لحظه محترم بدونم و سپاس گزار باشم فارغ از لحظه ی قبل یا بعد که چی پیش میاد.
سلام به زهرای شکوفا شده در عشق.
دلم برای خودت و خواندن دلنوشته های دلبرت تنگ شده بود .
اما خیالم راحت بود که حالت خوب است ،در آرامشی ، در حال رشد و بلند قامت تر شدن برای نزدیک شدن به نور .
نور
نور
خوشحال شدم دوباره با انرژی خوبت هم مسیر شدم.
رنگ رخسار خبر می دهد از سرّ درون ، منظورم این است که:گاهی اوقات لازم نیست از نتایج و دستاورد هات بگی تا بقیه متوجه بشن که راه درست همینه ، پیشرفت چه شکلیه. خود نوشته با صدای بلند پیشرفت نویسنده را فریاد می زند .
غرق نور باشی زهرا
سلام نفیسهٔ عزیزم.
ممنونتم. خیلی جالبه که من هم دلتنگ دوستانی که توی سایت داشتم میشم، دوستانی ندیده و نشناخته؛ اما آشنا با قلب و روحت.
آره عزیزدلم، حالم فوقالعاده است.
دیگه از شدت شوق، گاهی توی ستارهی قطبی که بیشتر نقش مراقبه رو داره، به گریه میافتم.
گاهی حس میکنم تو سپاسگزاریهام از ذوق قلبم داره از تپش میایستد، گاهی حس میکنم جسمم نمیتونه بزرگی و رحمت خدا را تاب بیاره، به نیرویی فراتر از آنچه در وجودم هست نیاز دارم و اونجاست که دست به دامان خود خدا میشم،
چیزی که این روزها تجربه میکنم، ورای چیزی است که در تمام عمر چشیدهام.
قلبم به عشق میتپه. بیشتر دوست دارم و بیشتر دوست داشته میشوم. حتی اشیا پیچیده در مهر خدا شدن و این مهر رو به من تقدیم میکنند.
خلاصه که در وضعیتی هستم که دوستان بهم میگن: «زهرا دقیقا بگو ساقیت کیه؟» (حیف که استیکرها بسته است. شما با استیکر خنده بخون)
نفیسه جانم، حقیقت اینه که من دیگه منتظر روزهای خوب نیستم، من توی روزهای خوبم.
دارم در سرزمین تنهایی پادشاهی میکنم و از در و دیوار و زمین و آسمون هم مهر خداست که جاری میشه.
من راضیام، هر صبح همهی کائنات رو شاهد میگیرم که گواهی بدید که من از این خدا چقدر راضیام (رضی الله عنهم و رضوا عنه)
شادم، چون سررشتهٔ امور افتاده دست پادشاه جهان، تنها قدرت جهان.
سرم تو دنیا بالاست چون دوباره شدم دختر پادشاه عالم.
یه بار سیدعلی خوشدل عزیز،که هر کجا هست خدایا به سلامت دارش، برام نوشت این تنهایی که داری بالاترین ثروته. و من امروز تمام گذشتهام رو شکر میکنم و سپاسگزار خدا هستم که من رو به این نقطه از زندگی رسوند؛ نقطهای که همه کس من ،بیچون و چرا، خود خود خداست. و مابقی همه دستهای خدایند.
ممنونتم عزیزدلم
خوش بدرخشی
سلام زهرای قشنگم
الان توی جشن نشستم و چه بهتر از این حال خوب که برای دوست همدلم بنویسم.
گاهی اوقات همه چیز خیلی خوب پیش میرود گاهی نه اما مهم این است که نقشه راه دستمون است فقط باید تو راه بمونیم .گاهی کنترل ذهن برام مثل پرنده ای که از قفس پریده میشود ، گم گم . اما دوباره جای خالیش را میبینم یادم می افته که ای بابا جا تر است بچه نیست، می آورمش ، گاهی خیلی سخت پیداش می کنم مثل بز گری که رفته سر کوه و بر نمی گردد ، امروز همونطور شده بودم با اینکه می دیدم آتیش را اما رفته بود روی بای دیفالت و ول کن نبود . خدا با چی گولش زد! یک برگ بزرگ با باد میرقصید ، می گفت الان را دریاب!
دیروز هم خیلی سرم کار ریخته بود ظرف می شستم ،ذهنم هم در رفته بود داشت می تازوند ، شیطانی میکرد از جهت اینکه ببین تو چقدر خوبی اما فلانی باید اینجوری بکند اینطور بگه، رفته بود تو نخ نصیحت و بولد کردن معایب اون ها و اینکه تو که خوبی اون ها مشکل دارند ای دفعه خدا چطور بهم فهموند ، با یک چیز خیلی ساده ، دیدی یک موقع هایی وقتی مایع ظرفشویی می ریزی روی اسکاچ خود به خودی حباب ازش بیرون می آید ، با همین ! به همین سادگی به همین خوشمزگی. ببین این حبابها چه راحت تو هوا پرواز می کنند و بعد می ترکند ، زندگی همینقدر کوتاه است پس فضولی ممنون سرت تو زندگی خودت باشد لطفاً .
دلم برات تنگ شده بود شاید بی ربط نوشتم اما حالم خوب بود موقع نوشتن .
نگران ستاره هات هم نباش که کم یا زیاد شدند . ستاره های اصلی تو قلبت است تو ذهنت است چراغ راهت است. تو بعضی مصاحبه ها با استاد افرادی را میبینم که اصلاً یک خط هم ننوشتن ولی نتایجی دارند که ذهن من سوت زنان سرش را سمت آسمان میچرخاند، با هر استیکری دوست داری بخون.
عزیزم این ها همه بهانه بودن برای گپ زدن باهات ، بیشتر اوقات سر سمانه جان صوفی را درد می آورم ، سمانه جان خیلی عالی مینویسد من با خوندن نوشته هاشون خودم را پیدا می کنم دوست خوب دست منو گرفته دارد خودش که جلو می رود به من هم کمک می کند بهتر خودم را بشناسم . اما نفیسه جان ، مِیلی می نویسد گاهی مود نوشتنش می آید گاهی هم به زور ، از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان برای حفظ ستاره هاش می نویسد . اما واقعا سعی می کنم کمتر برای این امتیازات… بنویسم و بیشتر برای رد پا گذاشتن موندن تو حس خوب و یاد آوری قانون و مرورش بنویسم.هر جا که شد
سوره یس که قلب قرآن است
یس والقران الحکیم انک لمن المرسلین علی صراط مستقیم .
نوشته منو از فردا ش می خونید ، باید بگم دیشب جشن مختصر ولادت حضرت علی تمام شد و منم فرصتم برای نوشتن ، فردا صبح پاشدم ادامه بدهم دیدم تمام نوشته هام پریده گفتم ای وای و بعدش گفتم حتماً خیرتی توش بوده زمانش نبوده یا هرچی اگر فرصت شد یک روز دیگر برات می نویسم رفتم سراغ کارهام نظافت و پاکیزگی خانه و چون با وایتکس قوی بدون ماسک وان حمام را شستم چشم ها و گلوم خیلی اذیت شدن با اینکه کلی کار دیگر داشتم به بدن نازنینم اجازه استراحت و ریلکس شدن دادم و حدود دو ساعت خوابیدم بعد خواب خواستم برای سمانه جان صوفی عزیزم پاسخ بگذارم در کامنت اخیر شون راجع به فایل نحوه عملکرد مغز و اراده
دیدم این صفحه باز است (قبلش دیدم هواشناسی گوشی هم به انگلیسی چنج شده همونی که می خواستم به راحتی فقط با اعراض از ناخواسته نفیسه جانم ایمانش به راحت پیش رفتن کارها توسط خدا بیشتر شد ) اومدم دوباره بنویسم دیدم تمام مانی که دیشب نوشته بودم سر جاش است میدونی چقدر ذوق کردم زهرا جانم
هر جا هستی صاحب قلب قرآن سوره یس محافظت بادی گاردت مشاورت ،مونست وهمراهت باشد
نفیسهٔ عزیزم
سلام به روی ماهت
من چقدر خوشبختم که چنین دوستانی دارم.
به خودم میبالم به خاطر داشتن شما؛ تو، سمانه جان که وجودش به زلالی یه رودخونهٔ زیباست.
از خدایی که چنین محبتهایی رو تو دلمون گذاشته، سپاسگزارم.
عزیزدلم؛ نفیسهٔ مهربانم
امروز، اگه دقیق بخوام بگم، از دیشب نشستم جلسهٔ آخر روانشناسی ثروت رو یه دوره کردم، بعد داشتم خودم رو حلاجی میکردم که من قبل و بعد از دوره چه تفاوتهایی کردم. ناشکری نمیکنم؛ خیلی اتفاقهای خوبی برام افتاده، بیتردید من در مسیر پیشرفت بودم، مهارت یاد گرفتم، پول خلق کردم (شاید چنان که میخواستم نبوده؛ اما الان پولی توی حسابمه که هرگز اینقدر نبوده) و همین برام یه نشونه است که مسیر رو درست اومدم؛ اما تو این بررسی و چکاپی که انجام دادم، میدونی چه چیزی بیشتر از همه چیز توجهم رو جلب کرد؟
وجود دوستان مهربونی مثل شما بزرگترین ثروتیه که یه انسان میتونه داشته باشه. نقطهٔ آبی امروزم که هدیهٔ زیبای تو بود، حرفم را تایید کرد.
امروز با دخترم رفتیم تماشاخانه ملک، توی خیابان شریعتی، یه تئاتر دیدیم، تمام مسیر رو با هم خندیدیم، آن قدر که گاهی عابران ما رو با تعجب نگاه میکردند، مغازهها رو دیدیم، یه عالمه خریدهای خوب کردیم، رفتیم یه جا نشستیم آش خوردیم (جای همه دوستان خالی)، اینقدر فضای باصفایی داشت، روی سماور چای ایرانی دم کرده بود، برامون توی سینیهای قدیمی چایی گذاشت.
اونجا بود که به دخترم گفتم اینها همه ثروت ماست(انکار نمیکنم که بیتردید باید مدار مالیم رو خیلی خیلی بالاتر از آنچه الان هستم ببرم؛ اما زندگی الان عالیه و صد هزار مرتبه شکر)
دخترم وضعیت مالی من رو با پدرش مقایسه میکند و خیلی غصه میخوره که او چرا اینقدر داره؛ ولی وضعیت من معمولیه. برای همین بهش گفتم: فکر کن امروز آخرین هدیهٔ ما از این زندگی باشه، ببین چقدر بهمون خوش گذشت؟ تنها چیزی که مهمه همین زندگی در همین لحظه است.
خلاصه که از دیشب تا حالا دارم ثروتهام رو میشمرم و میبینم که این زهرا چقدر ثروتمنده!
برای این زهرا از در و دیوار مهر میباره.
باور کن نفیسهٔ عزیزم، آنچه میگویم اغراق نیست؛ واقعا از در و دیوار مهربانی میباره.
وقتی تو با این حس قشنگت از اون ور دنیا، وسط یه جشن، به یاد من هستی و شادیهات رو با من در میون میذاری، وقتی سمانهٔ عزیزم خبر خوشحالی مادرشدنش رو به من میده، وقتی تو یه کلاس آنلاین، رفیق مهربونی که اصلا ندیدمش، میگه: خانم نظامالدینی، کاش میشد قلبم رو باز کنم و بهت نشون بدم که وقتی داری حرف میزنی چطور قلب من روشن میشه، من چی بگم؟!
چجوری شکر این همه نعمت رو به جا بیارم؟!
من که میدونم همهٔ اینها لطف خداست، وقتی بهش گفتم دیگه همهکس من تویی، گفت: اگه من همهکست هستم، همه دنیا رو رفیق راهت میکنم، من یقین کردم که از در و دیوار برای زهرا جز مهر نمیباره.
نفیسه جانم،
خوشحالم که در حال مراقبه و کنترل ذهن هستی. همهٔ ما همین وضعیت رو داریم، گاهی شیطان خیلی بازی در میاره، مهم اینه که بالاخره زمینش میزنیم، یه جوری حواسمون رو پرت میکنیم که خودش شرمنده بشه، دمش رو بذاره رو کولش و بره. مهم اینه که وقتی داری روی خودت کار میکنی، مسیرت پر از یاس و اقاقیاست، پر از گلهای خوشبو، حالا اگه هر از گاهی، دامنمون به خاری هم گیر کرد، آنقدر زیبایی در مسیر هست که به آنها توجه کنیم.
چند روز پیش نقطهٔ آبی از طرف سمانه عزیزم بود، پیام پرمهرش خوشحالم کرد؛ اما گزینهٔ پاسخ برای من فعال نشده بود و با خودم گفتم شاید این یه نشونه است که در یه موقعیت بهتر باید بهش پاسخ بدم، اما به نقطهٔ آبی سمانه و نفیسهٔ عزیزم و دوست بزرگوارم، آقای محمدعلی، که چند روز پیش برام ارسال شد، یه پیغام عالی داشت و آن اینکه دوست خوب واقعا باعث میشه انسان مسیر رو گم نکنه، من با سایت در ارتباطم، بعضی از کامنتها رو میخونم، فایلها رو هم که میبینم؛ اما کم کارتر شدهام. پیام شما عزیزان باعث شد دوباره به خواندن مدام کامنتها روی بیارم، برای همین شروع کردم از جلسه آخر ثروت کامنتها رو بخونم. اول میخواستم دوباره به نوشتن روی بیارم، اما یه چیزی مانع میشه، من قسم خوردم کلماتم رو در صلدقانهترین حالت ممکن ثبت کنم، شاید تایید و تشویق و ستاره این صداقت رو از من میگیره و ناخودآگاهم مانع نوشتن میشه، شاید هم تنبلی و سهلانگاری داره دنبال بهانه میگرده، هر چی هست، مهم اینه که وجود شما دوستان عزیزم باعث میشه رشتهٔ اتصالم از سایت قطع نشه و ردپایی از خودم به جا بذارم.
از موبایل دخترم داره یه آهنگ پخش میشه که من از ته دل برات آرزو کردم: «هر چی آرزوی خوبه مال تو»
نفیسهٔ قشنگم
یقین بدون، یقین بدون، یقین بدون که ما که تو این مسیر داریم حرکت میکنیم، انتخاب شدیم برای یه اتفاق بزرگ، یه زندگی شیرین که هر کی دید بگه: «کار خوبه خدا بکنه!»
همونطور که استاد خواستن پرچم توحید رو بالا ببرن، ما هم پرچمهای توحیدی هستیم که قراره تو دنیا به اهتزار در بیایم.
خیلی زیاد صحبت کردم، مثل خواهری که دلش برای خواهرش تنگ شده و دوست داره از هر دری سخن بگه، منم از هر جایی صحبت کردم.
به دستان مهربان قدرتمندترین پادشاه جهان میسپارمت.
به نام خداوند جان آفرین
سلام به روح پاک و خدائی همتون،امیدوارم حالتون خوب باشه
این قسمت بازگشت به خانه:
•• وای قلبم همزمانی رو میبینی؟؟؟؟؟ منم بعد از 15 روز سفر رویایی و فوق العاده ،به خونه برگشتم تا کمی استراحت کنم و دوباره با هدایتهای خداوند سفر بعدیمو شروع کنم. چه همزمانی قشنگی رخ داده وقتی شما در سفر بودی منم سفر بودم و بازگشت هم همینطور ! شما در تابستان یا شایدم اوایل پاییز به خونه برگشتید از کلورادوی زیبا با کوهستانهای قشنگش خداحافظی کردید و به پرادایس رویایی و سرسبز برگشتید، اما من از شمال با سرسبزی و رطوبت بالای 70 درصدش که فهمیدم عاشق اون آب وهوام، به منطقه خودمون که کوهستانیه تقریبا و الان تمام درختا زرد و نارنجی ان و رطوبش در حد 40درصده ،برگشتم.
•• واقعا دلمون برای پرادایس تنگ شده بود و چقدر عالی که به محض رسیدن به خونه با درون فیلم گرفتید و زیبایی های خیره کننده پرادایس رو به نمایش گذاشتید ،واقعا جای تحسین کردن داره خدایاشکرت برای این مکان زیبا با زیبایی های بینظیرش ،واقعا این خونه و جنگل انرژی مثبت زیادی داره
••خب میریم برای کارهای بعد از سفر که واقعا لذتبخشه ،شما تراک کمپرو تمیز میکنید ،ملافه ها رو میشورید منم کوله و لباس ها ووسایلمو روتخت گذاشتم که بشورم و تمیز کنم و دوباره داخل کوله قرار بدم برای سفر بعدی!! چقدر لذت میبرم از جمع کردن وسایل سفر خدایا شکرت.
••تجربیات سفر واقعا یک دنیاس برای خودش ، در طول سفرم دفتر گل گلی وخوشگلم همیشه همرام بود و دنبال فرصت بودم تا بنویسم و سپاسگزاری کنم چه شبهایی که هنگام نوشتن سپاسگزاری از شدت خستگی خوابم برده بود و صبح به محض بیدار شدن ،دفتر سپاسگزاریمو میدیدم و دوباره شروع میکردم وای خدای من شکرت برای روزهایی که تو سفر تجربه کردم
••سفر آدم رو میسازه دقیقا همینطوره با هر سفر مقداری از ترسها و سربهایی که به پاهام بسته بودم کمتر شد و اینو خیلی واضح میدیدم ، تو سفر آسونگیرتر شدم ، به آدما خیلی ساده اعتماد میکردم، هیچ چیزی رو از قبل برنامه ریزی نمیکردم و در لحظه همه چیز برام مهیا میشد فقط کافی بود به خدا درخواستش رو بدم تا به بهترین شکل ممکن به خدمتم بیاد مثلا تو دفتر سپاسگزاریم نوشتم خدایا یه هدیه از طرف خودت بهم بده تا خوشحالم کنه داخل پرانتز بگم که ظهر بود و گشنه بودم و هیچ برنامه ای برای ناهار نداشتم به محض اینکه اون جمله رونوشتم یعنی 10ثانیه نشد ،صاحب سوییتی که اجاره کرده بودم در زد وبرام ی غذای خوشمزه آورد که خودش پخته بود!! یعنی این غذا در اون لحظه بهترین چیزی بود که میتونست خوشحالم کنه … در تمام مدتی که مشغول خوردن این غذا بودم اشک میریختم و سپاسگزاری میکردم خدایا چقدر سریع درخواستمو اجابت میکنی!! اینه نتیجه اعتماد به تو خدایاشکرت.
••• چه جمله نابی گفتید خانم شایسته اینکه خدایا تو صاحب این سفری ما رو هدایت کن….دقیقا عهد و پیمانی که منم با خدا بستم و قبل از رفتن گفتم خدایا هدایتم کن کجا برم حتی مقصد برام مشخص نبود …روزی که تمام وجودم فریاد میزد حتما سفر برو …من رفتم داخل ترمینال نشستم و اصلا نمیدونستم باید بلیط کجا رو بگیرم !!! البته نشونه ها میگفتن بابلسر ولی دیدم برای بابلسر هیچ بلیطی نیست !! دوسه ساعت همونجا بودم فایل دیدم ،کامنت خوندم ،میگفتن فقط تا 7 عصر بلیط داره و بعدش هیچ چیزی نیست سایتو چک کردم تمام ظرفیتها تکمیل بوداما عین خیالم نبود میدونستم خدا بهترین پلن رو برام چیده تقریبا ساعتای 4یا5عصر بود که به قلبم افتاد سایت رو چککنم معجزه در لحظات آخر اتفاق میوفته دیدم دونفر کنسلی داره اما من بلیط رونگرفتم چون هنوز مطمعن نبودم بابلسر شهریه که باید برم ،خداشاهده تو این مدت چندین نفر بلیط بابلسر میخواستن با وجود اینکه دونفر جای خالی بود اما مسئولین فروش بلیط بهشون میگفتن نه اصلا جا نداره !!!و من جلوی همون دفتر نشسته بودم هاج وواج نگاه میکردم. نیم ساعت مونده به حرکت من بلیطمو رزرو کردم چرا؟ چون برام واضح شد این جای خالی فقط برای منه ! اونروزی که خیلیم شلوغ بود حدودا دوساعت ظرفیت خالی پیدا شده بود چرا کسی رزروش نکرد!!! ؟؟؟ خدایاشکرت من از همون لحظه حالم دگرگون بود و چشام پر از اشک که این سفر یقینا و قطعا برنامه خداونده برای من.
••• به به شنا کردن تو این هوا چه دلچسبه چقدر حال خوبی داره.. من شنا بلد نیستم و تو این چندروزه سفرم به شدت احساس کردم لازمه شنا آموزش ببینم که برای دفعه بعدی اومدم بپرم تو آب و شنا کنم ،با دیدن شناکردن شما مصمم شدم حتما پیگیرش باشم خدایاشکرت در این بهشت بینظیر زیر بارون الهی در آب گرم و ملایم شناکردن روح آدمو جلا میده .
••خداروشکر میکنم که فرصت پیدا کردم برگردم خونه و در سکوت بینظیر اینجا فایلهای احساس لیاقت رو گوش کنم و برای بهبود شخصیتم تلاش کنم….
•• خدا همیشه بهترین هدایتگرم بوده امروز چهارشنبه است و جمعه یعنی 5 روز قبل مراسم چهلم خواهر عزیزم بوده با وجود اینکه من میتونستم در این مراسم باشم ولی خدای دانا بهم اجازه نداد وارد مراسم غم وناراحتی بشم اونروزی که ازش هدایت خواستم خیلی واضح گفت نه نرو ! این رفتن و شرکت در مراسم هیچ فایده ای برات نداره در عوضش منو هدایتم کرد به گروه موسیقی جنوبی در کنار دریای شمال!! واقعا جالب بود و تجربه باحال که برام رخ داد ،خداروشکر میکنم به فرمان خدای مهربان بودم چون الان متوجه شدم اون روز مراسم خواهرم علاوه بر شلوغی و غم و غصه و اشک و گریه زاری، بحث و دعوای شدیدی بین شوهر خواهرم و برادرام رخ داده که باعث ناراحتی همه شده مخصوصا نزدیکان! که اگر منم بودم قطعا این حجم احساسات منفی رو خواه ناخواه تجربه میکردم ، خداروشکر که همیشه بهترین ها رو برام خواستی و الان کم کم دارم یاد میگیرم چطوری در راهت قدم بردارم .
••بینهایت خوشحالم که این سفر هم به خوبی تموم شد و ما صحیحوسالم به خونه برگشتیم کلی بزرگ شدیم،کلی درس یاد گرفتیم و کلی بهبود های ریز و درشت در وجودمون ایجاد شد .به امید سفرهای بعدی ! من از الان سفر بعدیمو مثل شما به خدای مهربان درخواست دادم ( جزایر جنوبی کشور) اما طبق این تجربه عالی ام، دست خدا رو باز میذارم تا خودش هدایتم کنه چون وقتی همه چیزو به خدا بسپاریم بهتر و راحتتر از چیزی که فکرش را بکنیم اتفاق میوفته و برای من مهمه که فقط به خدا و الهاماتش گوش کنم.
در پناه رب تعالی شاد و سعادتمند باشید.
به نام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم که هدایتم کرد به این سایت توحیدی تا بادرک قوانین ثابت جهان هستی خالق عامدانه ی تمااااام خواسته هام باشم
انقدر این فایل های آخر پر از زیباییه که هی باید استاپ کنی بیای بنویسی و باز بری ببینی …
استاد ماکه هرروز تو سایتیم و هرروز پارادیس رو به هرنحوی میبینیم باز دلمون برای زیبایی ها و سکوت وآرامشش تنگ میشه چه برسه به شما که تو اون بهشت زندگی میکنید
منم واقعا خدارو شکر میکنم که هدایت شدم به سایت و آگاهی های شما تا زیباتر زندگی کنم و کمک کنم جهان جای بهتری برای زیستن باشه
من عاشق سفرم ، عاشق آزادیم ،عاشق در رفاه سفر رفتنم ، عاشق طبیعتم، عاشق اینم که با رابطه ای سرشار از احترام و عشق بدون وابستگی و استقلال مالی و عاطفی ، برم سفر و لذت ببرم از تجربه های تازه.
سپاسگزارم که شما دارید زندگیش میکنید اینجوری باور میکنم که میشه تجربش کرد
واقعا عاشق بارون های پارادایسم، تمیز ، شلاقی، پر پشت ، پرقدرت و البته کوتاه
خیلیییی باب میلم هستن ، واقعا میخوام تجربش کنم
خدایا سپاسگزارم که جهان هستی رو پراز فراوانی آفریدی
سپاسگزارم که بهم چشم دادی تا بتونم این زیبایی هارو ببینم
سپاسگزارم که گوشی و تبلت خوبی دارم که اینترنت دارم میتونم تو این سایت سفر کنم و لذت ببرم
خدایا شکرت که بهم فهم دادی تا آگاهی هارو درک کنم
من عاشقتم که اینقدر سخاومتمندی
منو به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت دادی و نه کسانی که به آنها غضب کردی و نه گمراهان.
به نام خدای هدایتگر
سلام به استاد و مریم جانم و هم سفرهای نازنین،
سلام به پردایس و زیبایی هاش که دلم کلی براش تنگ شده بود، سلام به دریاچه و درختای انبوه، سلام به براونی و مرغ و خروس ها.
خدا رو شکر به خاطر تراک کمپر که با راحتی و آسایش رفتیم و برگشتیم، که سالم و سلامت برگشتیم به بهشت، استراحت حسابی کردیم و حالا داریم کارای لازم رو انجام میدیم. مریم جان عاشق این اشتیاقت برای تمیزی هستم که 6 و نیم صبح بیدار شدی :)))
واقعاً خدا رو شکر برای این سفر رویایی که اینقدر زیبایی دیدیم و لذت بردیم.
سفر یه جادویی داره که آدم خیلی راحت گیر میشه نسبت به همه چیز، هم توی رابطه ت هم توی رابطه با جهان اطرافت و تو رو در صلح درونی قرار میده و این صلح خیلی کمکت میکنه که اون ارزش های درونیت رو رشد بدی. سفر کمکت میکنه در سریع ترین حالت ممکن، اصل رو از فرع تشخیص بدی و تمرکزت رو بذاری رو اصل و فرع رو ولش کنی بره و خیلی به هیچ چیز گیر ندی! در لحظه زندگی کنی، لذت ببری، در عین حال به کارات هم برسی.
چقدر زیبا بود سپاسگزاری های شما دو عزیز از همدیگه و اونجا که مریم جان میگه: از خدا سپاسگزارم به خاطر اینکه من رو به سمت شما هدایت کرد، آدمی که همواره به دنبال رشد و گسترش خودشه در همه ی ابعاد…
یکی دیگه از مزایای سفر کردن همینه که هر بار سبک بار تر میریم و همون موضوعی که مریم جان گفت، روی اصل تمرکز می کنیم و فرع رو رهاش میکنیم بره! اگر آدم به خدا اعتماد کنه، همه چیز خیلی آسون تر از اون چیزی که خودش فکر میکنه اتفاق میوفته.
چقدر حس خوبیه تمیز کردن و سپاسگزاری کردن از این تراک کمپرعالی و بی نظیر که این سفر رو به بهترین شکل برای ما امکانپذیر کرد.
به به شنا کردن توی آب دریاچه بعد از یک ماه و نم نم بارون که بعد تبدیل شد به شر شر بارون :))))
چی بهتر از این؟ کاراتو انجام بدی، شناتو بکنی تو دریاچه زیر بارون، حالا هم بشینی لم بدی بازی مورد علاقه تو بکنی! نوش جانتون استاد جانم. عاشقتونم تا فایل بعدی (قلب قلب قلب)
خدای مهربانم دلم را به تو میسپارم
تا از عمق جانم بزدایی هر چه حائل است بین من و خودت هر چه مرا دور میکند ز تو.، همه آنچه از منیت و نواقصم در من است را از من بگیر، و ببخشای بر من از عشق و الطاف بی پایان خودت، چنان همیشه که بخشیده ایی مرا رها ساز از بند هر چه غیر خوبی و نیکی در وجودم هست و پر کن خالی درونم را با عشق ناب الهی خود که جز این نتوانم نیک بمانم و مهر بیفشانم
مهربانا هزاران شکر که در کنارمان هستی و قرار و آرام دلهای بیقرارمان جز تو چه جوییم و جز تو که را خوانیم که همه تویی و جز تو همه هیچ، خداوندا… لحظاتمان را قرین رحمت و مهربانی ات بفرماو ما را در ادامه راهمان تنها مگذار که یک لحظه بی تو ویرانی دنیاییست
سلام وصدسلام براساتید نازنین
سلام صدسلام براهالی بهشت
به به به به پارا دایس زیبا حسابی دلمون تنگ شده بود
ضمن عرض خیرمقدم و خداقوت خدمت استادعباسمنش عزیز واستادشایسته نازنین
خدایاشکرت بابت این سفر زیبا وطولانی که کلی برامون زیبایی داشت درس داشت وآگاهی
بسیارتابسیار تشکرمیکنم ازشمادوعزیز که بیش ازدوماه است اهالی سایت عباسمنش رودراین سفر رویایی باخود همراه کردین
خدایاشکرت که صحیح سالم ازسفر برگشتیم
تشکرمیکنیم ازتراک کمپر قدرتمند
تشکرمیکنیم ازهمه دوستان عزیزمون که باکامنتهای فوق العاده شون لذت این سفر راصدچندان کردند
پایان این سفرزیبا رو باسفرسه روزه خودم رو که پایان هفته گذشته بود به فال نیک میگیریم
وبسیاراحساس خوبی دارم
شرح سفر سه روزه اینجاب که امروز خداوند منو لایق دونست وهدایتم کرد تا بنویسم
خدایاشکرت
خدایاشکرت
خدایاشکرت
دوستان پایان هفته قبل باهمسرعزیزم” عشقم “یک سفرسه روزه داشتیم به تهران زیبا به نیت دیدارباپسرگلم ارمین جان که به لطف الله مهربان امسال دردانشگاه صنعتی امیرکبیر پذیرفته شد که ماجرای قبولیش رو به تفسیر درقسمت 119 سریال سفربه دورامریکا شرح دادم.
ازآنجایکه من وهمسر عزیزم باهم هدایت شدیم به سایت توحیدی عباسمنش وچهارسال است که باهم داریم باسایت بهشتی عباسمنش
ومحصولاتش زندگی میکنیم هروقت که باهم باشیم ومجالی دست دهد باهم فایل گوش میکنیم یاباهم درباره قانون ونتایجمون صحبت میکنیم ودرهمین راستا به محض حرکت کردن ودرطول مسیرشروع به پلی فایلهای استادنازنین کردیم ویکی ازفایلهای استاد که من عاشقش هستم فایل” استعاره یا تئوری سطل آب “میباشد وهمزمان که داشتیم فایلو برای چندمین بارگوش میکردیم توجه وتمرکز من برروی این فرضیه بود که استادمیفرمایند
جهانی که ما انسان ها در آن زندگی می کنیم بسیار ثروتمند است. این جهان را همانند زمینی بسیار پهناور تصور کنید که بالای آن آسمان و ابرهایی بی نهایت پهناور و باران زا قرار گرفته اند. این باران ها هرگز تمام نخواهند شد. باران هر لحظه و هر روز در حال بارش است. این زمین نشانه موج زندگی ما و باران نشان دهنده ثروت و نعمت است. هر فردی یک سطل به همراه دارد اما سطل افراد با هم تفاوت دارد. همه آدم ها می توانند از نعمت باران استفاده کنند ولی میزان استفاده هر فرد از باران الهی و از جریان ثروت و رحمت به اندازه سطل اوست. بر اساس تئوری سطل آب اندازه سطل هر شخص به عمق و قطر آن بستگی دارد. برخی سطل هایی دارند با قطر زیاد و عمق کم، سطل آب برخی دیگر عمق زیاد و قطر کمی دارد، بعضی دیگر سطل هایی دارند با عمق و قطر زیاد و سطل بعضی ها هم باقطرکم و عمق کم.
درطول سفر من درک خیلی بالاتری ازاین استعاره داشتم چونکه درطول مسیر ازشهرکویری رفسنجان تا تهران که نزدیک به900
کیلومتر بود عجیب باران آمده بود وسیلابها ورودخونهاجاری شده بود دربعضی جاها دشتها زیرآب بود وزمین سیراب شده بود وهرجا که توقف میکردیم دراین هوای بسیارمطبوع پاییزی بوی خاک باران خورده وعطرگیاهان بومی ووحشی به مشام میرسید وروح آدم روجلا میداد درختان وشهرها بوسیله باران شسته شده بود وفضای روحانی ایجاد کرده بود ودرطول مسیردایم سپاسگزارخداوند رحمان بودیم بابت این همه رحمت الهی اش که برمانازل کرده بود
خدایابی نهایت ازت سپاسگزاریم بابت همه چیز
خدایاشکرت
خدایاشکرت
خدایاشکرت
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخههای شسته، باران خورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
..…….
تااینکه ساعت 3 بعداظهر خداهدایتمون کرد برای نهاررفتیم شهر”قم”
خوب من که ازسال 98 دراین مسیرزیبا هستم یه احساس خاصی به دوشهرقم وبندرعباس دارم بواسطه اینکه شهرقم زادگاه استادنازنین است وشهربندرعباس هم که سکوی پرتاب استاد بوده است بارها استاد درفایلها ومحصولات ازاین دوشهرنام میبرند وخاطرات شیرین وزیبایی رو نقل میکنند
وزمانی که دررستوران سفارش غذا که کباب کوبیده مشتی بود دادیم به همسرم گفتم ای کاش شرایطی بود که میرفتیم خانواده استاد عزیز رو ازجمله بابا ومامان استادرو ازنزدیک ملاقات میکردیم چونکه ذکرخیربابا ومامان منجمله بابای استادروبارهاازبان ایشان شنیده ایم
درگوگل واپلکیشن سرچ کردم “خانه پدری سید حسین عباسمنش درشهرقم” اما چیزی بالا نیامدخخخخخخخخخ
جای شما عزیزان بسیارخالی نهارخوشمزه رومیل کردیم وبه سفرمون ادامه دادیم به امیداینکه روزی استادعباسمنش وخانواده محترمش راازنزدیک ملاقات کنیم
درادامه سفرمون روزپنجشنبه گذشته من، همسرم وپسرم رفتیم تهران گردی اول صبح رفتیم منطقه نیاوران ماشینو پارک کردیم وپیاده شروع به گشت گذارکردیم افرین به این همه ثروت ،نعمت ،زیبایی وتمیزی درشمال شهرتهران
رسیدیم به یک نمایشگاه ماشینهای خارجی بسیار لوکس به همدیگه نگاهی کردیم و برای اولین بارباصلابت واردنمایشگاه بااین عظمت شدیم که ماشینهای بسیارلوکس وزیبا درخود جای داده بودنظیربنز استاد مدلslk ،رنجررور امریکایی،لکس وس ،بی ام و،تویوتا وانواع مدل هیوندا، پورشه، مازراتی وغیره
خلاصه پاروترس گذاشتیم وشروع کردیم به قیمت گرفتن وسپس خارج شدیم خیلی حس خوبی داشت خدایا شکرت که به من قدرت دادی تا پاروتراسم بزارم وبه یکی دیگرازاموزه های استادعباس منش عمل کنم
خدایاشکرت
خدایاشکرت
خدایاشکرت
درادامه و درطول مسیر با اعتماد به نفس بالا واردفروشگاههای شیک مبلمان میشدیم بازدید میکردیم و لذت میبردیم سرانجام دراین تایم ازمجموعه نیاوران یاهمان کاخ وپارک نیاوران هم بازدید کردیم وکلی لذت بردیم ازفرهنگ غنی ایران عزیزمان
به لطف الله مهربان بعدازظهر هم هدایت شدیم به پروژه بی نظیر” ایران مال” واقع درشمال غرب تهران که چی بگم ازاین همه حجم ثروت،نعمت ،فراونی، نبوغ وزیبایی واقعا بی نظیربود ودایم باخودمان تکرارمیکردیم این ثمره تماشاکردن سریال سفربه دور امریکااست که خداوند امروزهدایتمون کرد به این مکان فوق العاده ومنحصربه فرد تا شاهد این همه زیبایی باشیم
خدایاشکرت
خدایاشکرت
خدایاشکرت
ایران مال یا بازار بزرگ ایران واقع در منطقه 22 تهران یکی از مراکز تجاری مهم کشور است که علاوه بر فروشگاههای متعدد، امکانات رفاهی و تفریحی متنوعی همچون شهربازی، پردیس سینمایی، مجموعه ورزشی و هتل نیز دارد. از جاهای دیدنی ایران مال میتوان به مسجد جامع، باغ ماهان، باغ دیدار، تیمچه سنتی، کتابخانه، تالار آینه، ایوان اشراق، شربتخانه و باغ رستوران ملل اشاره کرد.
ایران مال یکی از پنج مال برتر جهان و جزو بزرگترین پروژههای تجاری، فرهنگی و اجتماعی ایران و خاورمیانه است. این مجموعه هم مکانی برای خرید کردن و هم تفریح و سرگرمی به شمار میرود.
مساحت ایران مال
مساحت ایران مال یک میلیون و 669 هزار و 504 مترمربع و همردیف مالهای بزرگ دنیا است. میزان مسافت برای بازدید از کل این پروژه بهاندازهی پیادهروی خیابان ولیعصر از میدان منیریه تا تجریش است و اگر بخواهید تنها در بخش تجاری پروژه ایران مال پیاده روی کنید و برای بازدید از هر مغازه و فروشگاه حدود پنج دقیقه زمان بگذارید، تقریبا سه روز طول خواهد کشید تا از تمام فروشگاهها دیدن کنید.
صاحب ایران مال کیست؟
صاحب ایران مال و ایده پرداز و طراح آن، مهندس «علی انصاری» است. فردی که مالک بانک آینده، بازار مبل ایران، بازار کامپیوتر ایران و دهها شرکت صنعتی، موسسه فرهنگی و هنری و خیریه و از ثروتمندترین افراد ایرانی است.
باغ رستوران ملل ایران مال
اگر دوست دارید در کوچه پس کوچههای کشورهای مختلف قدم بزنید و با چشیدن طعم غذاهای ملل به آن سرزمینها سفر کنید، پس باغ رستوران ملل باغ ایرانی را از دست ندهید
باغ کتاب ایران مال یا کتابخانه جندی شاپور ایران
شاید برایتان جالب باشد که بدانید ایران مال باغ کتاب نیز دارد و این اولین بار است که در جهان در یک مرکز تجاری چنین مکانی ساخته شده است. باغ کتاب، کتابخانهای بینظیر و منحصربهفرد است که معماری آن به سبک کلاسیک اروپایی است و نامی ایرانی دارد و به آن کتابخانه جندی شاپور گفته میشود. این مکان برای برگزاری رویدادهای فرهنگی است. در این کتابخانه میتوانید یکی از بزرگترین فرشهای هندسی جهان را ببینید. این فرش که نقشهای آن از طرح سقف و کف این مکان الهام گرفته، هشت رنگ دارد که رنگ اصلی آن سبز و در متراژ 70 هزار متر مربع است. جالب است بدانید 25 هنرمند در 70 روز این فرش را بافتهاند.
خلاصه سخن کوتاه کنم
دوست داشتم این تجربه زیبا واین احساس خوبم رواز این سفر کوتاه باشما عزیران همراه به اشتراک بزارم.
ازخداوند رحمان درخواست دارم همیشه مارا به دیدن زیبایی های بیشترهدایت فرماید
آمین یارب العالمین
سلام به دوست خوبم اصغر آقای ابراهیمی
خیلی خوشحالم از آشنایی شما تو این سایت
صبح کامنت خودم رو نوشتم و گفتم که تو این روزها هدایت میشم به خوندن کامنت یکسری از دوستان جدید
نه از لحاظ مدت عضویت از اینکه اکثر اوقات من تو مدار خواندن کامنت یکسری از دوستان فوق العاده دیگه بودم و بدون اینکه انتخاب کنم کامنت اون گروه از عزیزان برام می اومد بالا
حالا رسیدم به اسم شما و خیلی خوشحال شدم که با همسر گلتون تو سایت هستید در واقع تو این کشتی هستید تحسینتون میکنم
من اهل قمم. دختر خاله من با یکی از خواهران استاد دوست هستن یکسری مسائل از خانواده استاد میدونم که مطمئنا استاد راضی نیستن بیان بشه اگه صلاح میدونستن خودشون میگفتن، حالا که دارم فکر میکنم میگم اینا فرعند اصل، موضوع دیگه ایه، دونستن یا ندونستن اونها فرقی بحال زندگی ما نداره ولی چون گفتید دوست دارید خانواده ایشون رو ببینید گفتم براتون بنویسم
بهرحال از آشنائی تون خوشوقتم
شما رو هم مثل آقا سیدحبیب حافظان و عشقشون وجیهه بانو ، آقا رسول خانگی و عشقشون فاطمه خانم دوست دارم
بانام خدای مهربان
وباسلام وشب بخیرخدمت شمادوست همراه سرکارخانم موسوی نازنین
بازهم سپاسگزارخداوندم که دراین جمع توحیدی وصمیمی حضوردارم
خدایاشکرت
خدایاشکرت
خدایاشکرت
بسیارتشکرمیکنم ازابرازلطف ومحبت جنابعالی وبسیارخرسندم که هفته گذشته چندساعت میهمان شهرقشنگتون” قم “بودیم ویه جلوکباب کوبیده خوشمزه هم میل کردیم
دراینجا لازم میدانم راجع به آن بخش کامنتم که آرزوی دیدار باخانواده استاد بود توضیح مختصری ارائه دهم اولا آن بخشی که نوشتم درگوگل واپلیکشن خانه پدری استادروسرچ کردم مایه طنز داشت زیرا
اصلا چنین کاری نکردم
دومااگرروزی شرایطی پیش آید که خانواده استادنازنین راازجمله پدربزرگوارشان ومادرمهربانشان را ملاقات کنم که باعث افتخاربنده خواهد بودقصددارم اززحمات بی دریغ ودلسوزانه شان که برای اعضای خانواده خود ازجمله استادنازنین کشیده اند ومتحمل شدند تشکرکنم و برخودواجب میدانم از پدربزرگوارشان که باعث شدند چنین فرزند خلفی رو که حکم پیامبرزمانه روبرامون داره وتوحید ویکتاپرستی
رابه بهترین شکل ممکن ترویج واشاعه میدهند وباعث هدایت میلیونها انسان به مسیرخوشبختی شدند ومیشوند تشکرنمایم و ازهمین راه دور برپیشانی این پدرفرهیخته وسیدبزرگواربوسه میزنم
بازهم ممنونم ازلطف ومحبت شما
ازدرگاه خداوند منان بهترینها رابرایتان آرزو دارم
بنام «رب» یگانه فرمانروای هستی
سلام و خداقوت بر استاد عباسمنش گرانقدر؛ مریم شایسته عزیز و همسفران گرامی
کامنت شماره 2
10- فایل شانزدهم سفرنامه 18 شهریور 1402 در 16:08 :
◀ قانون کلی اینه ( قانون توجه) که به هر چیزی توجه کنیم از همان جنس جذب زندگیمان خواهد شد.چیزی که در فایلهای سفرنامه برای من خیلی جالب بود تمیزی فوق العاده محیط و طبیعت بود که در کامنت هام بارها بهشون اشاره کرده ام. و حالا که در سفرم، هدایت شده ام به جایی که از لحاظ زیبایی واقعا بی نظیره! چه از لحاظ محیط و محوطه و حتی ساحلی که بهش دسترسی داریم تا تمیزی محل ویلا و وسایل داخلی و بخصوص دستشویی و حمام!
◀ چقدر فرهنگ استفاده ما با فرهنگ استفاده مردم آمریکا ازین نعمت ها زمین تا آسمان است؟!به خدا این کشور نعمت و زیبایی کم ندارد ولی تا دلتون بخواهد فرهنگ استفاده درست و شکرگزاری نعمت کم دارد! و شاید همین تفاوت اصلی ما با مردم آمریکاست و باید رو آن کار شود و جای کار بسیار هم دارد.
……………………………………………………..
11- الهام اول 19 شهریور 1402 در 00:17 در زیر کامنت سعیده شهریاری برای فایل 208 سفرنامه:
🟢 وقتی از داخل شهر و جلوی بیمارستان رد شدم یه ندایی بهم گفت سعیده مال این شهر نیست و اینو میخوام مژده بهت بدم که بزودی از این شهر نقل مکان خواهید کرد.
abasmanesh.com
……………………………………………………..
12- فایل شانزدهم سفرنامه 20 شهریور 1402 در 22:28:
◀ حرفای مریم جان رو باید با طلا نوشت! واقعا طبیعت ما رو میکنه از هر چیزی که بهش وابستگی داشتیم و آرامشی میده که نمیشه با هیچ چیزی عوضش کرد.
◀ تو مسیر برگشت یکی از فایلهای استاد و باز کرده بودم و گوش می دادم که یاد کامنت خودم برای سعیده شهریاری (نورانی) افتادم که قبل از سفر نوشته بودم چقدر دلم تجربه باران در تابستان رو می خواهد و دیدم در این چند روزه اینقدر باران باریده که برای مردم خود شمال هم غیر منتظره بود.
……………………………………………………..
13- فایل هفدهم سفرنامه 22 شهریور 1402 در 19:07:
◀ 9 روز از سفرم عین برق و باد گذشت! خداوند رو شکرگذارم برای اینکه در زمان مناسب در مکان مناسب بودم.خداوند را سپاسگزارم بابت اینکه سفرم در بهترین شرایط و موقعیت آب و هوایی اتفاق افتاد.خداوند رو شکرگزارم بابت مدیریت این هم زمانی ها بگونه ای که سفر من با سفرنامه استاد بگونه ای هماهنگ شد که بتونم کامنت بگذارم و کامنت بخونم و کامنت جواب بدم و روزهایی که در حال جابجایی بودم دقیقا روزهایی بود که فایل رو سایت اومده بود.خداوند رو شاکر و سپاسگزارم بابت تجربه بهترین آب و هوا و خنکی هوا بگونه ای که قبل از ما هوا ی شمال گرم و شرجی بود ولی ما فقط خنکی و باران و رحمت و نعمت الهی رو تجربه کردیم .خدا رو شکر که سفرمون تا بحال عالی پیش رفته و امروزم در منطقه آزاد انزلی خریدهامونو انجام دادیم و تا ساعات دیگه به رشت بر می گردیم و فردا هم که تو راحیم فایل جدیدی رو سایت نیست و من کامنتم رو ارسال کرده ام.خدا رو شکر بابت بارش باران رحمت الهی بگونه ای که صبح آفتابی و ابری و خنک بود و از ظهر باران ریز و نرم نرم در حال باریدن است.خدا رو شکر بابت همه لطف و نعمت هایی که بهمون ارزانی کردی و کامنتم رو در حالی به پایان میبرم که شینای دلبندم از خستگی روی پاهایم بخواب رفته ولی خانمم همچنان پر انرژی در حال طی کردن پاساژها و مغازه ها و بقول معروف پاساژ درمانی است و جالب اینکه بیشتر برای من خرید میکنه تا خودش!
……………………………………………………..
14- فایل بیستم سفرنامه 26 شهریور 1402 در 21:03:
◀ آخرین جمله رو از قول مریم جان بگم که از صبح که این فایل رو دیدم تو ذهنم حک شد و واقعآ جملات ایشون هم مثل استاد باید با طلا نوشت و آن اینکه هیچ چیز با کلاس تر از تمیزی نیست! راجع به این جمله میتوان صفحه ها نوشت از بس عمیق و پر مفهومه.
……………………………………………………..
15- فایل بیست و دوم سفرنامه 30 شهریور 1402 در 17:59:
◀ از ایلان ماسک سوال کردند:چرا به پروژه های افزایش طول عمر علاقمند نیستی؟آیا مشتاق نیستی که بیشتر از شکل معمول عمر کنی؟و چقدر پاسخ ایلان ماسک به این پرسش قابل تامل و توحیدی است!ایشان برای لحظاتی به فکر عمیقی فرو رفتند و برای لحظاتی سکوت گفتند:به نظرم نیاز نیست تلاش کنیم تا انسانها خیلی زیاد عمر کنند! زیرا این سبب جمود فکری و درجا زدن جامعه میشه! زیرا حقیقت اینست که اکثر انسان ها تفکراتشون رو تغییر نمیدن تا میمیرن!و اگر آنها قرار باشه نمیرند؛ در ایده ها و تفکرات قدیمی گیر خواهند کرد و جامعه پیشرفت نخواهد کرد!
ما هم اکنون هم مشکل حاکمیت پیرها رو داریم و رهبران بسیاری از کشورها خیلی پیر هستند و این ارتباط برقرار کردن با مردم رو غیر ممکن میکنه!
……………………………………………………..
16- فایل بیست و سوم سفرنامه 01 مهر 1402 در 19:58:
◀ مقایسه این فایلها با فایلهای سفرنامه قبلی این سوال را در ذهنم مطرح بود که یه چیزی این وسط کمه؟! وقتی که استاد وسط رودخونه نشسته بود و با ذوق خدا رو شکر می کرد و میگفت باورت میشه، باورت میشه این حرفاش مثل همون الو الو کردن های درون دره در ذهن من هزار بار پژواک کرد و تلنگر عجیبی به من زد که پسر آن چیزی که کمه در نگاه توئه نه در فایل ها! اگه تونستی نگاهت رو اینقدر زیبا کنی که از دیدن چیزای معمولی زندگیت نیز اینجور ذوق کنی و شکرگزار باشی؛ آنوقت است که به سرمنزل مقصود رسیده ای؛ اگر سعی کنم اینجور باشم و گسترش بدم این عمق نگاهو در مورد هر چیزی آنوقت است که بی نیازترین خواهم بود! وقتی این فایل رو دیدم این درس بزرگ رو یاد گرفتم که چطور باید زندگی کنم و چطور باید نگاه کنم به زندگی و این هم از معجزات همین فایل هایی است که رایگان و سخاوتمندانه در اختیار ما قرار می گیرد و ذهن نجواگر میخواهد به ما بگوید که چی؟! خودت بهترشو تجربه کردی!!!!
……………………………………………………..
17- فایل بیست و چهارم سفرنامه 03 مهر 1402 در 18:03 :
◀ در همان روزها در هین رانندگی داشتم با خودم می گفتم مردم شمال خوشبخت ترینند! و هنوز این جمله در ذهنم تمام نشده بود که هزاران نمونه و شواهد جلوی چشمم اومد که نه اینگونه نیست! و ازم سوال شد:فکر می کنید چند درصد از این مردم این زیبائی ها را می توانند ببینند؟!چند درصد از مردم می دانند نعمت هایی دارند که اکثرآ آرزوشونه داشته باشند؟!چند درصد از مردم شکرگزار این نعمت ها و موهبت ها هستند؟!و باز برای سوالم پاسخ آمد که اگر اینطور بود که این ملت باید شاد باشند و خوشبخت و سعادتمند زندگی کنند. نمی گم مثل مردم آمریکا زندگی کنند ولی لااقل متفاوت از مردم بقیه ایران زندگی کنند! در حالی که متاسفانه اکثرآ خودشان را برعکس این قضیه می دانند. و به خودم گفتم ببین مهم نیست چقدر غرق نعمت و زیبایی باشی؛ اگر نگاه زیبا بین نداشته باشی، اگه شکرگزار نعمت ها و موهبت هایت نباشی؛ خودت را بدبخترین عالم خواهی دید!
……………………………………………………..
18- الهام دوم 03 مهر 1402 در 18:03 :
🟢 امروز احساس کردم سفر استاد به پایان رسیده است، هر چند ما به واسطه این سایت الهی هنوز از سفرنامه بهره مند خواهیم بود و سفرنامه را ادامه خواهیم داد و این هم جای شکرگزاری و سپاسگزاری دارد که ما حتی بیشتر از استاد و مریم جان در سفریم! و بیشتر از این دو عزیز زیبائی ها و نعمت ها را می بینیم و تجربه می کنیم! و این شگفت انگیز است. انگار استاد و مریم جان سخاوتمندانه به ما تقلب می رسونند تا ما نمره بیشتری بگیریم!
◀ در تائید این الهامم این نشانه آمد که پس از این فایل استاد بارگذاری فایل های سفرنامه را بمدت یک هفته متوقف کردند و دوره احساس لیاقت رو روی سایت آوردند و فایلهای تکمیلی دوره را در پارادایس ضبط کردند. و پخش فایلهای سفرنامه ادامه یافت.
……………………………………………………..
19- فایل بیست و پنج سفرنامه 10 مهر 1402 در 19:31:
◀ درس دیگه ای بود که استاد بهمون دادن که وقتی محصولی رو میفروشیم حتی جواب سوالاتی رو که عقل جن هم بهشون نمیرسه رو بگردیم پیدا کنیم و بهترین مشاوره و توضیحاتو به خریدار عرضه کنیم.مبارکه مریم جان باشه بوت های جدید و لذتشو ببره الهی و چقدر برام جالب بود که زود پوشیده و عکس زیبائی رو هم باهاش گرفته که قابل تحسینه برام و یاد قبلنا افتادم که وقتی چیز نویی میخریدیم میزاشتیم مهمونی ای بشه؛ عیدی بشه؛ شروع مدرسه ای بشه که استارتشو بزنیم (ایموجی دست رو پیشونی+ خنده اشکدار).
……………………………………………………..
20- فایل بیست و هفت سفرنامه 22 مهر 1402 در 18:13 :
◀ وقتی خودم را با 640 روز قبل (و حتی کمتر چون چند ماه بعد از عضویتم فعالیتم را در سایت شروع کردم) که عضو این سایت الهی شدم مقایسه میکنم میبینم مهمترین تغییری که کرده ام دیدن ردپای فرکانس ها و نشانه های خداوند در زندگیم است.حال بهم گفته می شود که: اگه زرنگ باشی همین سرنخ ها رو بگیر و برای بقیه زندگیت ازشون استفاده کن! حالا که این همه مثال و نمونه برایت واضح شد از تجربیات خودت و عزیزانی که اینجا می نویسند، و رد فرکانس ها را میبینی؛ بیا و تعمیم بده به سایر جنبه های زندگیت، بیا و تعمیم بده به سایر خواسته های زندگیت، تا در سایر جنبه های زندگیت تجربشون کنی! زیرا میتوان از قانون واحد تجربه های متفاوت را تجربه کرد!
……………………………………………………..
21- فایل سی و سه سفرنامه 14 آبان 1402 در 08:57:
◀ وقتی قانون را بلد باشی؛ آنوقت پیش بینی کردن زندگی و نتایج خودت و دیگران کار راحتی خواهد بود! ذهنیت عامل اساسی در موفقیت است. و هیچ اتفاقی اتفاقی، اتفاق نمی افتد.برای قهرمان شدن فقط بدن آماده کافی نیست و علاوه بر بدن آماده باید ذهن آماده ای هم داشت! و اصولا تفاوت نتایج رو تفاوت ذهنیت هاست که مشخص می کند و این برای من درس بزرگی بود.(درس هایی از مستر المپیای 2023)
……………………………………………………..
22- الهام درون سه 20 آبان 1402 در 20:19:
🟢 استاد دیدن این تصاویر چنان با روح و روان آدم بازی میکنه که من از همین الان دلتنگ فایل های سفر به آمریکا شدم! گاهی اوقات وقتی چیزی رو همیشه در دسترس داریم؛ برامون عادی میشه. و شاید آنجور که باید و شاید قدر اونو ندونیم.در حالی که اگه یبار به نبودن آن در زندگیمان بیندیشیم و آنرا تصور کنیم، آنوقت به اهمیت و ارزش آن نعمت در زندگیمان پی خواهیم برد. و من امروز این احساس و نسبت به سفرنامه پیدا کردم چون داریم به قسمت های پایانی این دور از سفرنامه نزدیک میشیم.
◀ این احساس و الهام درون هم دقیقآ درست بود و در فایل بعدی که همین فایل است استاد و مریم جان در پارادایس ختم سفرنامه تابستانی را اعلام کردند.
……………………………………………………..
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که مرا یاری نمود تا تعهدم در سفرنامه امسال را بخوبی به پایان برسانم و مرا در مدار دریافت این آگاهی ها قرار داد و بمن الهام نمود تا یکبار دیگر دوره کنم سفرنامه را و معجزات و درسهای بی نظیرش را با خودم مرور کنم. از استاد عباسمنش گرانقدر و مریم جان و همه همسفران عزیزم در این سفرنامه تشکر میکنم و روی ماه همشون رو میبوسم و بهشون میگم عاشقتونم.یا حق
سلام به آقای زرگوشی بزرگوار
من خیلی از بایگانی کردن خوشم میاد.
موقعی که مشغول بکار بودم، چندین بار در سالهای دور، اطلاعات کار روزمره را طی ماه و سال دسته بندی کردم تا به اطلاعات فنی قابل اتکا برسم. کسی این کار را از من نخواسته بود…خودم انجام دادم.
حالا با دیدن این کار شما در دسته بندی و مرور سفرنامه، به یاد آن سالها افتادم.
اگر قرار است اطلاعات قابل اتکایی از اتفاقات روزمره زندگی ما بدست بیاید، این امر از طریق دسته بندی و مرور آن اتفاقات رقم خواهد خورد. این را از فایلینگ به جا مانده از مدیریت ژاپنی سابق کارخانه مان فهمیدم. هیچ اتفاق روزانه ای را رها نکرده بودند. همه چیز دسته بندی شده بود.
انسان نسیان گر است و بایگانی کردن منظم، کاری ست برای مقابله با این خصوصیت.
چه قدر جالب که در این دسته بندی اتفاقات، تجارب خودتان را از دست اول بصورت پارالل با سفر نامه عباسمنش، نوشته و نتیجه گیری کرده اید.
به خاطر این کار ارزشمند از شما سپاسگزارم.
خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.
سلام و درود خداوند بر جناب بردبار عزیز
جناب بردبار فامیلی شما با این خصلت زیبا و خوب عجین است. بدون صبر و حوصله و دقت؛ دسته بندی کردن و به نظم درآوردن و بایگانی کردن کار راحتی نخواهد بود.هر چقدر بر حجم آگاهی ها و اطلاعات ما اضافه می شود؛اهمیت دسترسی سریعتر و آسانتر به مطالب ضروری و مهم مان از اهمیت بیشتری برخوردار است. و این نت برداری و خلاصه نویسی در درک بهتر مطالب و بیاد آوردن بهتر و سریعتر و عمیق تر مطالب و آگاهی ها کمک بسیاری می کند و این عادتی است که از دوران مدرسه دارم انجام میدم و این جا هم برای من دانشگاه توحید است که در حال سپری کردن چهارمین نیم سال تحصیلی آن هستم. ممنونم از لطف و توجه شما دوست عزیز؛ برایتان سلامتی و سعادت و ثروت آرزومندم.یا حق
در تکمیل الهام اول در بند 11:
امروز با خواندن این جمله: « نامبرده برگشته که وسایلش رو جمع و جور کنه و با اهالی فریدونکنار خداحافظی کنه …» از کامنت سعیده عزیز متوجه شدم که خدا رو شکر این خواسته اش تحقق پیدا کرده و ایشان آخرین لحظاتش را دارد در فریدونکنار سپری می کند. لینک این خبر را در ادامه کامنتم آورده ام تا درس و نشانه ی دیگری باشد برایم و تائید دیگری باشد بر الهامات و نشانه هایی که دریافت می کنم و ایمانم را بیشتر نشان بدهم برای دریافت الهامات و نشانه های خداوند.
abasmanesh.com
به نام خداوند مهربانی ها
چقدر خوشحال و سپاسگزارِ خداوندی هستم
که بهم الهام کرد بیام این دیدگاه پایانی سفرنامه از شما را بخوانم
برایم درس های زیبایی داشت
چقدر الهامات شما درسته
و چقدر خوب روی ذهنتون و ورودی های آن کار کردید…
و یک ذهن آرام هست که می توانه صدای خداوند را بشنوه :))
آقا اسدالله عزیز بهتون تبریک میگم به خاطر این تعهد و استمراری که به خرج دادی و برای تمام قسمت های سفرنامه دل نوشته های خودت رو در سایت مکتوب کردی
من کم و بیش از لذت خواندن دل نوشته های شما بهرمنده بودم
سپاسگزارم
چقدر خلاقانه و زیبا اومدی و دری هایی ار دیدگاه های قبلی خودت رو اینجا مکتوب کردی
مثل مرور کردن سرفصل ها و پاراگراف های مهم یک کتاب ارزشمند بود
ممنونم
آقا اسدالله من به خودم عیب نمی بینم اگه هر بار که برای شما دیدگاه می نویسم بگم که چقدر عکس پروفایل شما زیباست :)))
تا چشم کار می کنه زیبایی و زیبایی و زیباییه
من عاشقتونم
هم بک گراند سر سبز و این ماشین فوق العاده رو تحسین می کنم
هم عشقی پدر و دختر و فرکانس فوقالعاده ای که از این عکس دریافت می کنم رو تحسین می کنم
بنده قبلاً هم در دیدگاه های خودم بارها عرض کردم…
کانون گرم خانواده :)))
یکی از بزرگترین موهبت هایی که خداوند به یک انسان ارزانی داره…
و شما از این موهبت الهی برخوردار هستید، مطمئنم قدرش رو می دونید و برای آن از خداوند بی نهایت مهربان شاکر هستید
من همیشه در سایت وقتی عکس پروفایل های زن و شوهری یا خانوادگی یا پدر و دختری یا مادر دختری رو می بینم
حتماً اون پروفایل رو باز می کنم با تمام وجودم اون رابطهی الهی و اون کانون گرم خانواده اون احساس صمیمت رو تحسین می کنم
ببینید من یه عکاسم… عکاس ها آدم های فوقالعاده با احساسی هستند… البته نه همهی عکاس ها… بستگی به ژانری که در اون فعالیت می کنند هم داره
ولی…
می خواهم بگم من نمی توانم اینجوری نباشم
نمی توانم تو این جور موارد تحسین نکنم و خداوند رو به خاطر زندگی زیبای دیگران شاکر و سپاسگزار نباشم
===============================
گاهی اوقات وقتی چیزی رو همیشه در دسترس داریم؛ برامون عادی میشه. و شاید آنجور که باید و شاید قدر اونو ندونیم.در حالی که اگه یبار به نبودن آن در زندگیمان بیندیشیم و آنرا تصور کنیم، آنوقت به اهمیت و ارزش آن نعمت در زندگیمان پی خواهیم برد
چقدر زیبا نوشتید، واقعاً زبانم از بیان قاصره برای شرح این پاراگراف… ترجیح می دهم سکوت کنم و به این آگاهی بیاندیشم
===============================
اون درسی که از آقای ایلان ماسک نوشتید هم برای من بی نهایت قابل تأمل بود و واقعاً همان روز که اون رو خواندم شوکه شدم و به فکر فرو رفتم، همون روز یادمه چندین بار کامنت شما رو مطالعه کردم و… I do now فکر کنم یک ساعتی در سکوت خودم موبایل به دست تو یک عالم دیگه ای به سر می بردم… یعنی نه چیزی می شنیدم و نه می دیدم
==============================
جدیداً به لطف خداب مهربونم با یک سری تضادهای شدید برخورد کردم که من را وادار کرده خیلی دقیق تر و با تعهد واقعاً غیر قابل مذاکرهای به قانون عمل کنم
و
از اونجایی که خیلی دوست داشتن صدق بالحسنی باشم تا آسان بشم برای آسانی ها و در دنیای پیرامونم زیاد نمی توانستم این کار رو انجام بدهم… (نه اینکه زیبایی نباشه من خیلی در مدار دیدنش نیستم!!) تصمیم گرفتم سفرنامهی فصل قبلی را دانلود کنم و با لذت از تکتک لحظات خالی زندگی ام مخصوصا قبل از خواب و بعد از خواب سریال را ببینم و ذکر بدون تغییر روی لب هایم همین دو کلمه است….
خدایا شکرت
و احساس کسی رو دارم که به تازگی عضو سایت شده و داره کار کردن روی خودش رو شروع می کنه…
آقا اسدالله عزیز از خواندن این دل نوشتهی شما بسیار لذت بردم و سپاسگزارم
خداوند مهربان یار و نگهدار و هدایتگر همهی ما باشه به سمت زیبایی های بیشتر
سلام و درود خداوند بر محمد حسین جان عزیز
دوست خوبم دیدن این زیبائی ها هنر وجودی شماست. وقتی لبریز از زیبائی باشی آنوقت به همه چیز با دید زیبائی می نگری. بقول شاعر از کوزه همان تراود که در اوست. به همین دلیل است که دیدن زیبائی ها بر خلاف خیلی از ماها برایتان عادی نشده و همیشه چیز برایتان تازگی دارد مثل نگاه زیبای استاد.
محمد حسین جان نوشته بودی که عکاسی؛ از یک هنرمند چیزی غیر از این روح لطیف و نگاه زیبا نمیشه انتظار داشت و قطعآ همین ویژگی بارز کلید موفقیت و متمایز شدن شما از سایرین خواهد شد و در کار و حرفه تان خواهید درخشید.ان شاالله بزودی شاهد عکسهای دسته جمعی مون از دور همی استاد باشیم و کلی حال کنیم با عکسهای زیبات و کلی لحظات ناب ثبت کنیم. شکار بهترین و زیباترین لحظات زندگی سهم هر لحظه و هر ثانیه زندگیتان باد. یا حق
سلام بر استاد زرگوشی عزیز
از جهت میگم که
خیلی چیزای زیادی از شما یادگرفتم
از نتایجت و دستاورد تلاش هات
از نگاه زیبات به نعمتهای خداوند
از درس گرفتنت از استاد
از شاد بودنت شاد شدم
از تغییرات مثبت و سریعت
از دیدگاه توحیدی و همت والاتون در استمرار به شکرگزاری
و خیلی چیزهای دیگه که در این مقوله نمیگنجد
سپاسگزارم از این همه اطلاعات و آگاهی های نابی که با ما شیر میکنی
خداوند رو هزاران مرتبه شکر برای وجود نازنینت
حضورتون نعمتی از نعمت های خداست در جمع این خانواده فرهیخته
از خداوند میخوام که غرق در نعمت و ثروت و موفقیت تون کنه
در پناه حضرت عشق
تنتون سالم
سایه تون مستدام
زندگی تون پر برکت
ان شاءالله
سلام و درود خداوند بر عالیجناب عشق
خدا رو شاکرم که باز محبت و لطف شما استاد و برادر بزرگتر و بزرگوارم را شامل حال من کرده و مرا مسرور و خوشحال نموده است.سید جان عزیز حضور شما و خواهر عزیزم در این سایت الهی نعمتی است که من همواره بابتش شکرگزار و سپاسگزار خداوندم. ممنونم از اطف و محبت همیشگیتون. کامنت هاتون و با عشق میخونم و حال خوب و عشق بی نظیرتان را نوش جان میکنم. امیدوارم در این مسیر زیبا همواره سلامت و شاداب و خندان و سعادتمند و ثروتمند باشی رفیق.یا حق
بنام الله
سلام به اسداله عزیز
خداراسپاسگزارم که بالاخره فرصتی شد تا به رسم ادب سپاسگزار گوهر وجودی شما باشم
اینقدر ذوق دارم که یادم رفت چی میخواستم بنویسم چند روز که هرچه گزینه پاسخ را میزنم پنجره باز نمی شد وامشب یه حسی بهم گفت قبل خواب برو به سایت بعداز سپاسگزاری شبانه وارد سایت شدم دیدم فایل جدید سفرنامه روی سایت گفتم تا دانلود میشه ببینم میتونم جواب اسداله در فایل قبلی رو بدهم ودر آخر که خواستم از سایت خارج بشم بخودم گفتم حتما مدار اسداله خیلی بالا رفته گفتم الخیر فی ماوقع در کمال ناباروری دیدم کامنت شما جلوم بازه خدارا ازاین بابت شکر کردم وسریع گزینه پاسخ زدم ودیدم پنجره باز شد
اسداله عزیز هر لحظه با خواندن کامنتت تحسینت کردم
چقدر لذت بردم از الهامات درونی ات در هر فایل ویه احساس خوب وزلال وانرژی عالی به همراه داشت که بی شک نشات گرفته وجود پاک ونگرانی درونیت هست
سپاسگزاروجود ارزشمندتم
بهترین ها نصیب قلب مهربانت
زندگی ووجودت سرشار از عشق ونور الهی
یاحق
سلام و درود خداوند بر فهیمه عزیز
ممنونم از مهر و محبت و همراهییتون فهمیمه جان. همواره لطف شما شامل حال من بوده و ازین بابت هم صمیمانه سپاسگزارم و شاکر که دوستان و همراهان و هم مسیران گلی چون شما دارم. و این مسیر زیبا رو برایم زیباتر میکنه. امیدوارم کرور کرور این احساس خوبی که منتقل کردید به وجود ارزشمند و نازنینتون برگرده و غرق نور و رحمت و عنایت و نعمت حق تعالی قرار بگیرید. همیشه شاد باشید و سلامت و بهروز دوست عزیزم.یا حق
سوره ی بقره آیه 38
سلام به دوستان عزیزم امیدوارم عالی باشید
امروز یکی از دوستان روی یکی از کامنتهای من کامنت گذاشتن و انگیزه شد که دوباره بیام اینجا بنویسم
اول یکم خبر خوب بدم من به لطف خدا درآمدم به ماهی 75 میلیون رسیده
و کلی خوده این درآمده باور پذیر کرده برام ادامه ی مسیر رو
اما امشبم میخام یه آیه دیگه بنویسم و چیزی که به دلم میوفته از اون آیه رو اینجا مینویسم
قرارم نیست الزاما اینا درست باشه اینا فقط برداشت های منه
قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِیعًا ۖ فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُم مِّنِّی هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَایَ فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ ﴿٣٨﴾
گفتیم: همگی از آن [مرتبه و مقام] فرود آیید؛ چنانچه از سوی من هدایتی برای شما آمد، پس کسانی که از هدایتم پیروی کنند نه ترسی بر آنان است و نه اندوهگین شوند. (38)
امروز یه فایلی گوش میدادم از استاد امیر شریفی
توش میگفت که اگه چیزی به دلتون افتاده یعنی قابل رسیدن هستش
اینو من قبلا بارها شنیده بودم
ولی هیچ وقت نفهمیده بودمش
تا امروز که دوباره شنیدم خیلی حس خوبی بهم داد
مثلا برای خودم زمانی که من رفتم نوشته های قبلیم رو خوندم دیدم که توی نوشته هام هستش که مثلا من میتونم درآمد دلاری داشته باشم ولی خب این چیزی بود که برای منطقی کردن باورهام نوشته بودما خیلی ساده از روش رد شده بودم نمیدونستم که خودم میتونم یه روزی تجربه اش کنم و اون اتفاق افتاد
بعد از این قضیه من واقعا به این رسیدم که خیلی از خواسته های ما قبلش خدا به دلمون میندازه
اینم راسی بگم که توی همین فایل که گوش میکردم
امیر شریفی میگفت که اگه خواسته ای میاد توی ذهن شما اونا خدا آورده وارد ذهنتون کرده
و تو میتونی بگی که نه بابا نمیشه نمیرسم ولی خدا که میدونه تو میتونی بهش برسی اونو وارد ذهنت کرده
بعد از اون من هدایت شدم به این آیه
واقعا خیلی وقتا یه سری خواسته ها به دل ما میوفته
خیلی وقتها فک میکنیم که قابل رسیدن نیستن یا هرچه چیز دیگه ای
ولی واقعا اینا هدایت های خداس
و بعدش در ادامه میگه آنهایی که از هدایتم پیروی کنند نه ترسی دارن نه غمی
یعنی خدا خواسته رو توی دلت میندازه
بعد راه کار کردن روی باورهاتم بهت میگه
یعنی آش با جاش مال خودشه
یه باره دیگه
تو نشستی یه گوشه یهو به دلت میوفته من اگه مثلا یه فیدلیتی داشتم خیلی خوب میشدا
همون موقع ذهنت میگه برو بابا اون قیمتش خیلی زیاده تو درآمدت اینقدره
نجواهای شیطان شروع میشه
در صورتی که وقتی با احساس خوب مثل آب شدن قند توی دلت اون رسیده به ذهنت و بعدش یهو ذهنت زورش از تو بیشتر میشه و میگی ولش کن بابا در اصل داری خودتو محروم میکنی
چون خدا اگه اونو به دلت میندازه راه رسیدن بهش رو هم به دلت میندازه
یعنی چی؟
مثلا بهت میگه که برو روی باورهات کار کن به روش گاز و ترمز
اصن یه بار بشین با خودت دو دو تا چهار تا کن ببین چه جوری میشه به اون خواسته برسی
یا مثلا اگه الان من اینجام که دارم کامنت مینویسم چون میخام مدار مالیم رو ببرم بالاتر
و به خدا گفتم که من تسلیمم هرچی تو بگی
نتیجه ام نمیخام اصن
ولی میخام که دلم از کثیفی های فقر پاک بشه
تو دوس داشتی نتیجه بده دوسم نداشتی نده
من دیشب اینو به خدا گفتم
و خدا صب از طریق یکی از دستای خدا اینجا برام ریپلای کرده بود یکی از کامنت ها رو
و توشم گیر داده بود که بازم کامنت بنویس
منم گفتم خدایا تسلیمم هرچی تو بگی
این موردیه که اگه یکیم ب خودمون بیایم میتونیم توی زندگیمون خیلی ببینیم
مثلا الان برای خوده من اینجوریه که دیگه اصن دلم ماشین ایرانی حتی صفرشم دلم نمیخاد دوس دارم حداقلش یه ماشین خارجی شاسی حتی رده پایینش سوار بشم
اینکه چ قدر بر اساس این آیه گوش به فرمان خدا ام دیگه با خودشه و امیدوارم بیشتر درون منو پاک کنه و یاد بگیرم که کاری با بیرون نداشته باشم
هرچی که درونه مربوط به منو خداست باهم دیگه باید روش کار کنیم
هر اتفاقی مال بیرونه مال خداس من نباید فوضولی کنم من بنده ام رب خداس ارباب خداس من کاره ای نیستم
دقیقا یاد داستان خضر و حضرت و موسی میوفتم که میرن باهم دیگه و خضر بهش میگه هرچی دیدی ساکت باش
ولی موسی نمیتونه تحمل کنه و آخرش دیگه کفر خضر در میادو بهش دلایل اون اتفاقات یکی یکی میگه
ولی چیزی که قشنگه اینکه خیلی از کارهای خدا رو ما ازش سر در نمیاریم
برای همینه که ما نمیدونیم چه جوری به خواسته هامون میرسیم
برای همینه که ما نبایددددد بدونیم چه جوری
چون انسانیم
چون عجولیم و با یه ذهن خیلی محدود میخایم کار خدایی رو بکنیم که اصن ما پیشش هیچیم و همین فوضولی کردنه باعث احساس بد میشه وقتی احساس بد شد یعنی سامانه فوق پیشرفته ی احساس میگه که داری فکرهای بد میکنی داری خلاف خواسته هات میری جلو و همین باعث میشه که ما عمرمون به بطالت بگذره
خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی
خدایا منو از اون متقینی قرار بده که فاصله ای بین حرف و عملشون نیست
دوستون دارم
سلام دوست عزیزم
آقا مجید عزیز
چقدر خوشحال شدم مجدد کامنت گذاشتین
من جزء افرادی بودم که کامنتهاتون رو میخوندم ولی یه مدت دور شدم بودم از این فضا
و خداروشکر چند وقتی میشه دوباره شروع کردم به خوندن و فعالیت در سایت
و چه خوب بابت این همزمانی
وقتی ایمیل برام اومد که شما کامنت گذاشتین خیلی حس خوبی گرفتم چون یه جورایی مطمئن بودم قراره آیه ای رو داخلش بیان کنید و در موردش صحبت کنید
معمولا هر بار که فرصت میشد و کامنت هاتون رو میخوندم
، من هم در مورد آیه ای که قرار میدادین فکر میکردم و این باعث میشد ذهنم درگیر کلام خدا باشه و تلاشم رو بکنم برای درک و عمل بهش
با توجه به متن و آیه که نوشتید
وقتی خدا میگه فقط در لحظه باشید و ایمان داشته باشید نه اندوهی دارید نه غمی
همین رو بهمون میگه که
من هدایت میکنم
الهام میکنم
شما همون لحظه، در لحظه انجامش بده به بعدش چی میشه،چطوری و… فکر نکن
به میشه یا نمیشه فکر نکن لحطه ای فکر نکن و انجام بده و لذت ببر
و بعد نتیجه ش رو میبینی
البته با توجه به صحبت های استاد هدایت هایی که الان شرایط انجام شون رو داریم و فقط در حد یه عمل و نشون دادن ایمانمون به رب
فکر کنم خیلی هامون این تجربه رو داشتیم که وقتی به صدای قلب گوش دادیم و کاری رو انجام دادیم چقدر برامون لذت بخش بوده و به طبع احساس خوب نتایج خوب رو هم برامون رقم زده
خیلی خوشحالم که مجدد میتونم کامنت های ارزشمندتون رو بخونم
در پناه الله باشید
خداکارشو بلده
سلام به آقا مجید عزیز دوست مومن و ثروتمندم …ازتون سپاسگزارم که این کامنت رو اینجا منتشر کردید کلی ازش انگیزه گرفتم و حالم بهتر از اونی شد که هست بهتون تبریک میگم بابت افزایش درامدتون انشالله که هر روز به این روند رشدتون ادامه بدید و برسید به جایی که از تمام ابعاد زندگیتون بشید مصداق لعلک ترضی….و چقد اون قسمت کامنتتون به دلم نشست و قلبن باهاش ارتباط برقرار کردم که نوشته بودید وقتی خدا یه چیزی رو به دلتون میندازه درواقع پتانسیل رسیدن و داشتن اون رو درشما دیده و تنها کاره ما برای رسیدن بهش لذت بردن از مسیره رسیدن به اون خواسته هاست و کار کردن روی خودمون بصورت لذت بخش ،،،نه اینکه حرص بزنیم و عجله کنیم رها و تسلیم …البته که من تو این موارد خیلی جای کار دارم و لی تو همین نتایج کوچیکم هم خیلی روزا به خدا میگم خدایا شکرت که از فضلت بهم میدی و یه دوستی یه جایی تو همین سایت یه جمله زیبا نوشته بود که همش توذهنم میاد مواقعی که حالم خیلی خوبه و نوشته بود عدل خدا شامل حال همه موجوداتش میشه ولی فضلش شامل یه عده خاصی میشه مثه همون مثال معلن مدرسه که استاد تو فایل حزن تو قران میگه که معلم درسشو با عشق به همه دانش اموزا میگه ولی به اون کسی که بیشتر پیگیره و بیشتر مشتاقه توجه بیشتری هم میکنه….وخلاصه که با این کامنتم میخواستم ازتون قلبن سپاسگزاری کنم که وجود دارید در این دنیا و اینجا باعث شدید من حال خوبم بهتربشه ….این کامنتم انشالله کامبک قدرتمند من به سایت و نوشتن وصلات بیشتر تو سایت میشه به امید رب…….خدایا شکرت
با درود و سلام خدمت آقای مرادی عزیز .. آقا مرادی عزیز شما خیلی وقته تاخیر داشتید .. هر چند با خبرهای خوب اومدید به امید خدا در آمدتون بالای 75 میلیون تومان رسیده انشالله همین طوری تصاعدی بره بالا و بالاتر و هر روز با خبرهای خوب و موفقیت های مالی بیشتری بیاید اینجا و برامون باورهای قدرتمندتری ایجاد کنید و برای این رشد و پیشرفت پولی و مالی تحسین تون می کنم خدایا شکرت ..
در مورد خواسته مون که به دلمون یهویی میوفته راست گفتید .. این جمله ی آقای شریفی رو هم از دکتر الهه قمیشی بارها شنیدم که یک شعری هم از مولانا گفتند اینکه
این طلب در تو گروگان خداست .. زانکه هر طالب به مطلوبی سزاست
یعنی هر چیزی به دلمون بیوفته سزاوار اجابتش هستیم ..
مثلاً همین دیرور آبگوشت درست کرده بودم توی دیزی سنگی روی شعله ی خیلی آرام تا اینکه امروز جا بیوفته و جاتون خالی نوش جان کنم .. پیش خودم گفتم با این دیزی یک بارون خوشکل می چسبه!!!! البته دوست داشتم یک دوست و یا میهمانی خوب و هم فرکانس هم از گرد راه برسه و با هم نوش جان کنیم .. و امروز اون بارون خوشکله آومد و کلی شکرگذاری کردم و خوشحال شدم .. ولی اون یار شفیق و رفیقی که گفتم نیومد .. بعدش خوب که فکر کردم به خودم گفتم بهترین یار و شفیق من خودم خودشه .. اون خدای یگانه هر لحظه با منهه .. بعدش ی نگاهی به اون آسمون کردم و گفتم خدایااآاا شکرت که بهترین رفیق و مونسم تو هستی و کنارم بودی و در ضمن آبگوشت هم دوست داشتی !!!!! کلی هم خندیدم و خوشحال شدم ..
آقای مرادی عزیز ممنون و سپاسگذارم برای این آیه های نابی که پیدا می کنید و برامون آنالیز می کنید واقعا تحسین تون می کنم مرسی مرسی ممنون
انشالله میآید از اون ماشین خوشکله ی خارجی که دوست داشتید و خریدید برامون می نویسید به امید خدا
خدایاااا شکرت که دل ها با یاد تو آرام می گیرد
خدایاااا ممنون و سپاسگذارم
سلام رویا خانم
مرسی از اینکه همیشه به من لطف دارید
شما یکی از کسایی هستید ک خیلی ازش انرژی خوب میگیرم
نوش جونتون آبگوشتی ک خوردید واقعا اگ ما بتونیم فقط داستان احساس رو بفهمیم و اینک هر لحظه خدا رو کنارمون احساس کنیم بقیه چیزا حل شده اس
چ قدر جالب ک خدا اینقدر سریع ب درخواستون جواب داده
اگ این برای شما شده
نتایج مالی هم میتونه اتفاق بیوفته
بهتون تبریک میگم
راسی عکستون رو دیدم خوبی م زیاد توی عکس هس ولی چ قدر مدل انگشترتون خوشگله
عکس واضح نبود ولی فک میکنم جواهر بود با یه طراحی جذاب
موفق باشید
درود و سلام خدمت آقای مرادی عزیز ممنون و سپاسگذارم برای اینکه اون چراغ آبی خوش خبری رو برام روشن کردید نمیدؤنید چقدر خوشحال شدم قبل از اینکه بازش کنم و ببینم چه کسی برام پاسخ فرستاده آنقدر با شوق و ذوق از خداوند سپاسگذاری کردم و با صدای بلند گفتم خدایااآاا شکرت هر کس این چراغ آبی رو روشن کرد انشالله چراغ امید و طلایی قلبش روشن بشه..خدایا شکرت
بله یهو دیدم آقای مرادی عزیز پشت خط بودند ..
آقای مرادی عزیز در مورد اینکه خداوند سریع الجواب هستش هیچ شکی در اون نیست . از اونجایی که بقول استاد به هر چی توجه کنیم از همان جنس توجه وارد زندگی مون میشه .. خب می خوام خودم رو آنالیز کنم .. یعنی چرا بعضی چیزا زود اتفاق میوفته و بعضی چیزا ی کم زمان میبره..
صبح ها وقتی از خواب شیرینم و رختخوابم و زمین و زمان ماه و ستاره تا طلوع خورشید و آسمان و ابرها رو کلی ناز و نوازش می کنم و قربون صدقه شون میرم و با ذوق و شوق تشکر و سپاسگذاری می کنم و دفترم هم که کنار تختخوابم هستش و بعدش با کلی ناز و نوازش و شکرگذاری بازشون می کنم و شروع می کنم به نوشتن . همین جوری که از پنجره به آسمون زیبا نگاه می کنم و سپاسگذاری هامو می نویسم کلی هم در لحظه ذوق می کنم و از خداوند شکر گذاری می کنم و انگار یهویی دلم بارون می خواد خب فایل قسمت 229 رو هم که دیده بودم استاد هم دلش بارون می خواست و بعدش شیرجه زد توی دریاچه .. خب حالا چه اتفاقی میوفته .. دقیقا این همزمانی ها اتفاق میوفته خدا رو شکر
خب حالا به این نتیجه رسیدم که در مورد پول هم همین کار رو انجام بدم یعنی تا چشمو باز کردم پولمو بردارم نگاهش کنم و سپاسگذاری هر روز صبگاهی داشته باشم .. در واقع من من تعدادی از پول های مختلف ( انواع پول های کلیکسونی قدیم و دو تا یک دلاری و یک 20 یورویی و پول رایج جیرنگی) رو داخل یک وسیله ای کنار همین دفتر هام گذاشتم که روزها نگاهشون کنم و یک مطلب شکرگذاری هم توی یک کاغذ کوچیک نوشتم با گیره بهش وصل کردم .. تصمیم گرفتم هر روز صبح اول وقت تا چشم باز کردم و می خوام بخوابم یک سپاسگذاری جانانه از آن پول ها انجام بدم یعنی بعبارتی تمرکز لیزی روی پول ..بعدش میام نتایجم رو اعلام می کنم..
خُب آقای مرادی عزیز فکر کنم شغل و حرفه ی شما توی طلا و جواهر باشه .. که انگشتر منو تشخیص دادید و تحسین تون کردم که چشمان تیزبین پولی و مالی دارید.. بله این انگشتر قدیمی جواهر زمرد سبز هستش که یک تک نگین سبز زمرد وسطش داره که از مادر خدا بیامرزم به من ارث رسیده .. موقع تقسیم ارث با خواهرم میبایست ارزش این انگشتر رو می فهمیدیم .. برای همین این انگشتر رو بردم جواهر فروشی مظفریان داخل استانبول یا مخبرالدوله فکر کنم دقیقا یادم نیست .. و چند جای دیگه.. ولی تمام آنها گفتند ارزش خاصی ندارد و الان زمردها و جواهرهای جدید و قشنگ و زیبا زدند و سنگ زمرد شما زیاد جالب نیست و ما هم از این چیزها نمی خریم ..خلاصه هر کی ی چیزی گفت چون من بقصد فروش برده بودم .. خلاصه از نظر آنها بی ارزش ولی از نظر خودم خیلی هم با ارزش هستش و خیلی هم دوستش دارم و احساس ثروتمندی بهم دست میده چون ظاهراً خیلی چشمگیر هستش .. خودم هم خیلی دوستش دارم
ممنون و سپاسگذارم از توجه تون .. انگار با این پاسخگویی کامنت شما امروز نشانه ام رو برای نتایج مالی دریافت کردم
مرسی مرسی آقای مرادی عزیز که امروز م رو با کامنت شما شروع کردم که سبب خیر و برکت برام شده و مشخص شد که امروز هدفم چی هستش خدایاااااا شکرت ممنون و سپاسگذارم خدایااا