https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/01/abasmanesh-5.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-01-14 03:49:312024-01-18 11:23:51سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 234
343نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
از مدرسه به خونه رسیدم وچون خداروشکر تکلیفی ندارم فیلم شما را تونستم نگاه کنم و چیزهای زیبایی ببینم و برای شما نامه بنویسم .
استاد من عاشق دریا هستم و شنا .
خداروشکر که قایق سوارشدم و میدونم با دیدن همین فایل به زودی کشتی هم سوار میشیم این رو خودتون گفتین .
دوبار این فیلم را تماشا کردم و خیلی حال کردم
اینکه رفتین اونهمه تو فروشگاه خوراکی نشون دادین جالب بود اما من از بچگی م به کاکائو حساسیت دارم و هر خوراکی نمیتونم بخورم از اون آبنبات های فرفره ای خیلی دوست داریم وباهلیسا میخوریم و هفته ای یه بار هم فست فود اجازه داریم بخوریم اما یه هفته ای میشه من وهلیسا فست فود نخوردیم و به جاش رفتن به باغ وحش رو انتخاب کردیم که گزینه ی جایگزینش بوده و دیدن حیوانها حالمو خوب میکنه .
ما تازه تو ریاضی زاویه کشیدن رو یاد گرفتیم ومعلم مون گفت خیلی از نقشه های خونه و برج ها توسط همین ابزارهای ریاضی مثل نقاله وگونیا وپرگار طراحی میشه و این حس خوبی بهم داد که بدونم زاویه کشیدن به چه دردی میخوره .
هواپیما همیشه حالمو خوب میکنه و
چون احساس پرواز بهم دست میده .
ممنون خانم شایسته که به استاد گفتین از اون مرغابی بودفکر کنم فیلم بگیره و چون منم عاشق حیوونام و سهمی در دیدن زیبایی ها دارند .
استاد من تا تونستم از پشت همین موبایل مامانم، برای درخت ها دست تکون دادم و
گفتم عاشق تونم که جهان رو زیبا میکنین.
اون آسمون ابری ونم نم بارون خیلی ذوق زده ام کرد و تو سفرمون به بندرانزلی تجربه کردم یعنی سوار قایق بودیم و نم نم روی صورتم بارون میبارید .
به اون هواپیمایی که یه بادبادک وصل بهش بود سلام کردم و گفتم دمت گرم که یه بادباک را به آرزویش که پرواز هست رسوندی .
به اون آدمهای سوار کشتی قلب فرستادم که بدونن دوستشون دارم .
چه کشتی های بزرگی و زیبایی نشون دادین و خیلی هیجان انگیز بود و خداروشکر امروز با دوربین گوشی شما تونستم از نزدیک ببینم .
خداروشکر تونستم با شهر میامی بیشتر
آشنا بشم و به دفترم اضافه کنم.
خداروشکر دریایی پراز کشتی دیدیم .
هرچقدر من از دیدن این دریا و ویلاها و برج ها وکشتی ها لذت میبرم و خوشم میاد ،اینها هم از من خوششون میاد و دوستم دارند .
عکسی که نشون دادین وچاپ کردن منو یاد سفرمون به اردبیل انداخت که سوار زیپ لاین شدم‌و ازم عکس انداختن و همون لحظه چاپ کردن و بهم دادن و هنوز دارمش چون اون اولین بار بود که من با ترسم از ارتفاع روبرو شدم و لذت بردم .
ممنونم که برای ما از این کشتی ها فیلم گذاشتین و خیلی دوست دارم از باغ وحش و حیوانهای این شهرهم برامون فیلم بگیرین و بهمون نشون بدین .
تشکر میکنم از صاحب جهانیان و تشکر میکنم از شما استاد عزیزم
استاد عباس منش من حدود یکسال یکم بیشتر وارد سایت و دوره دوازده قدم و دوره کشف قوانین زندگی شدم. همین طور که شما صحبت کردید در مورد دوستتون که با توجه کردن به سریال سفر به دور آمریکا به نتیجه مهاجرت به استرالیا دست یافتند، من هم چند ماه پیش به همراه خانواده 4نفری مون به ترکیه سفر کردیم و در نزدیکی شهر استانبول ،شهر کوچکی بنام ساپانجا هست که ما در ویلای دوبلکس زیبایی ساکن شدیم که برای یکی از بستگان بود. استاد شرایط محیطی و آرامش خاصی رو تجربه می‌کردیم که صبح در وسط یک طبیعت آرام از خواب بلند می‌شدیم که من به همسرم میگفتم که من این طبیعت رو در سریال زندگی در بهشت سایت استاد دیده بودم و در آن روزها که قدم چهارم دوره 12قدم بودم کامنت گذاشتم از زیباییهایی که تجربه میکنم و اشاره کوچکی هم در آخر کامنت نوشتم که دوست دارم اقامت ترکیه رو داشته باشم ، مثل بیشتر دوستان که می نویسند ،وقتی آرزوی موقعیتی رو کرده بودند اصلا خودشان رو در شرایط مالی دریافت آن چیز یا موقعیت رو نداشتند ، من هم اصلا برنامه ای برای مهاجرت یا اقامت گرفتن رو نداشتم ، ولی امروز که این کامنت رو می نویسم من ملکی رو پیش خرید کردم و جالبه که آن ملک هم در همان شهر ساپانجا و تربلکس هست و حدور 360هزار لیر هم پرداخت کرده ام و مراحل اداری اقامت هم شروع شده است شکر نظم عالم هستی را. امروز مخصوصا آمدم تا نظرهای دوستان را در بروزترین فایلهای سریال سفر به دور آمریکا بخونم و انرژی مضاعف بگیرم که دیدم فایل جدید روی سایت اومده که هنوز نظری نداشتید ،به همین خاطر بعد اینکه فایل رو تماشا کردم خواستم تشکر فراوان خود را به شما استاد عزیز برسونم و تشکر کنم از خانم شایسته عزیز و بچه های گروه تحقیقاتی عباس منش ، تنها قدرت جهان هستی ،رب پشت و پناه شما باشه خدانگهدارتون
سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته و همچنین هم خانواده های خوبم.
بنظر من بزرگترین لطفی که خداوند در حق ما کرده اینه که این اختیار رو داده به خودمون که زندگیمون رو خلق کنیم
اینجوری دیگه هیچ اتفاقی تو زندگیمون نیست که وابسته به عملکرد کسی باشه، وابسته به شرایط و قانون کشور ها باشه، وابسته به اشتباهات گذشته ی خانواده و یا حتی خودمون باشه.
تنها راه ساختت و خراب کردنه زندگیمون تو دسته خودمونه، تو دسته رفتار ها و عملکرد خودمونه،خودمون میتونیم تصمیم بگیریم با بها دادن، با تعهد دادن، با قربانی کردنه یکسری لذت های کاذب و استمرار داشتن به این مسیر جایگاه و شرایط سال آینده مون نسبت به امسال کجا باشه.
من واقعاً به این نتیجه رسیدم یه جاهایی باید زور زد برای موندن تو مسیر و کندن از بدنه ی جامعه، یه جاهایی دیگه باید غیرت بخرج داد برای موندن تو مسیر و ادامه دادن.
من بشدت دو دوهفته ی گذشته متعهد بودم و عملکرد فوق‌العاده راضی کننده از خودم داشتم برای کار کردن روی خودم و شکرگزاری و خوندن کامنت های بچه ها و تمرکز روی احساس خوب و…
وقتی جهان تعهد من رو دید که چچقدر میخوام متمرکز روی خودم کار کنم، من بدونه اینکه چیزی بگم همسرم خودش گفت میخوام 1 هفته بمونم شهرستان پیش خانواده ام،خیلی وقته نموندم پیششون.
و هم موافقت کردم
همون لحظه بهم الهام شد که این تنهایی برای این ایجاد شد که 1 هفته شبانه روز با تمرکز بالاتری روی خودت کار کنی، چون جهان دید که چقدر میخوای تمرکز کنی روی خودت و من هم خوشحال بودم که میتونم بیشتر روی خودم کار کنم.
روز بعد که رفتم سرکار همکارام گفتن بمون سرکار و نرو خونه، بمون میخوایم مافیا بازی کنیم، منم قبول کردم و موندم و حدود 6 ساعت مافیا بازی کردم.
صبح که بیدار شدم یک احساس بسیار بده بی لیاقتی، احساس کم بودن، احساس ضعیف بودن میکردم، بعد متوجه شدم بخاطر بازی مافیا بوده چون بازی مافیا در کل بیس و روندش بر اساس چند تا موضوعه
1/باید دروغ بگی
2/باید هیچ اعتمادی به کسی نکنی و همه رو به چشم متهم ببینی
3/باید از خودت رفع اتهام کنی چون بقیه بهت اتهام میزنن
4/آخر بازی وقتی میبازی همه مققر هستن اما چون هیچکس نمیخواد بپذیره این موضوع رو با سروصدا و بلند صبحت کردن همدیگه رو سرزنش میکنن و مقصر میدونن
5/چیزی به نام آرامش و احساس خوب تو این بازی نیست!!!
حالا شما فکرش رو کن میخوای تو مسیری فرار بگیری که رشد معنوی داشته باشی همزمان این بازی رو هم کنی
خلاصه متوجه شدم که کجای کارم ایراد داره اومدم محل کار یه فایل رندوم پلی کردم دیدم چچچچچه فایلی اومد!!!
فایل قربانی کردن(پرداخت بها)
یعنی چی!؟
یعنی آقا جان اگر به هدفی یا خواسته ای میخوای برسی، بااااید بها بدی!!!
به قول استاد تو اون فایل میگفت من حاظر شدم جونم رو بدم برای بها، ابراهیم حاظر شد سر بچه اش رو ببره برای پرداخت بها!
تو تا کجا میتونی بها بدی!؟
تو تا کجا!؟!؟!؟!
این فایل حجت رو بر من تموم کرد که باید دیگه بازی مافیا رو بزارم کنار،
روز بعد کارم تموم شد دوباره همکارام اسرار کردن که فقط 1 ساعت بمون باهامون بازی کن!!! منم قبول کردم دوباره و اون 1 ساعت دوباره شد 6، 7 ساعت!!!
یعنی خدا گفت حالا که میخوای روی خودت کار کنی من 1 هفته هم تو خونه هم محل کار شرایطی فراهم میکنم که بیشتر قرآن بخونی، بیشتر شکرگزاری بنویسی، بیشتر کامنت بخونی، بیشتر کارای عقب افتاده ات رو انجام بدی و… اما من از این فرصت استفاده نکردم و شروع کردم به مافیا بازی کردن!
بنظرتون شب چه اتفاقی افتاد!؟
همسرم که قرار بود 1 هفته بمونه شهرستان شبش زنگ زد
گفت پس فردا بیا دنبالم، شرایطی پیش اومده میخوام بیام خونه!!!
به همین سادگی
به همین سرعت
جهان طبق عملکرد من و طبق رفتارهای من، اتفاقات رو رقم میزنه.
اینجا دیگه حرفه حسابه من چیه وقتی شرایطی رو تجربه میکنم چه دلخواهم نیست!!!
من کی رو باید مقصر بدونم!؟!!!
من هفته ی پیش که بشدت در آرامش وکنترل ذهن بودم تو محل کار یه لحظه بششدت عصبانی شدم و میخواستم بیسیم رو بردارم و با لحن تند به طرف بتوپم!
اومدم بیسیم رو بردارم هرررکاری کردم گیره ی بیسیم در نمیومد از جاش که بیسیم رو بردارم و بعدش که آروم شدم قلبم گفت زمانی که تو یه مدت تو آرامش باشی و تو مسیر درست باشی، حتی اگر خودت هم بخوای بری تو مسیر اشتباه اویل شرایط اجازه نمیده!!!
من این حرفها رو اینجا گفتم که در وحله اول کمکی به دوستان کرده باشم، در وحله ی دوم از این لحظه به همه ی دوستانم قول میدم و میخوام همینجا متعهد بشم که تحت هییییچ شرایطی دیگه مافیا بازی نکنم
چون هررررچیزی که تمرکز رو از روی این مسیر برمیداره باید از زندگیم حذف بشه.
دیروز داشتم نگاه تلویزیون میکردم گفت که زلزله‌ی بم سال 82 فکنم افتاد، بعد یه لحظه به خودم فکر کردم گفتم یعنی 20 سال پیش!؟!؟
یعنی 30 سال از عمرم رفت!!!
میبینم من خییییلی هنوز از دنیا طلب کارم که طلبم رو نگرفتم!
و برا همین از همین الآن میخوام خودم رو متعهد تر کنم برای شروع سال جدید
یعنی میخوام با نهایت تمرکز، آمادگی ذهنی و آگاهی سال جدیدم رو شروع کنم.
ما تو شرکتمون یه گازی داریم که فقط با 1 بار استشمامش طرف رو بعد از 1 چند لحظه میکشه.
جالب اینجاست این گاز هیچ بویی نداره برعکس گاز خونگی
یعنی اگر استشمامش کردی خودت هم متوجه نمیشی فقط بعد از کند لحظه احساس خفگی میکنی و میمیری
تو به اتفاقی 5 نفر همینجوری فوت کردن تو شرکتمون یکی یکی پشت سر هم میرفتن تو اون زیر زمین و میدیدن همکارشون نیومد بالا و یکی یکی فوت کردن، از اون به بعد شرکت یک دستگاهی مثله ساعت مبده به افرادی که میخوان برن زیر زمین که اگر اونجا آلوده بود به اون گاز، هم با نور، هم ویبره، و هم آژیر اعلام کنه که اون فضا آلوده به گازه و سریعا خارج بشن از اون فضا.
حالا چرا اینارو اینجا گفتم!؟
برای منی که میخوام تو این مسیر باشم و با نهایت جدیت ادامه بدم باید هررررچیزی که من رو از این مسیر دور میکنه مثله همین گاز ببینم!!!
من دوستام گفتن فقط 1 ساعت بمون بازی کن ولی اون 1 ساعت شد 6 ساعت!
من حتی برای 2 لحظه هم نباید تو زندگیم اون چیزی که تمرکزم رو از روی اهدافم برمیداره اجازه ی ورود بدم!
چون در شروع این من هستم که اجازه ی ورود میدم اما تموم کردن و برگشتن به مسیر کاره حضرت فیله.
بااارها وبااارها من کنترل ذهن بسیار بالایی داشتم، ذره ذره ذهنم زمزمه میکرد که چیزی نمیشه اگه یه کم در مرود افکار منفی صحبت کنی اما سروع همانا و رغتن تو درو دیوار همانا.
نکته ی بعدی که تو اون اتفاق بد بود اینکه من نباید مثله بقیه چشم بسته مسیری که دیگران میرن رو من هم برم!!!
تو اون اتفاق 5 نفر یکی یکی پست سر هم رفتن و فوت کردن دقیقا مثله 90%افراد جامعه که تمااامه عملکردشون شبیه همدیگه است!
من اگر میخوام زنده بمونم و رویاهامو زندگی کنم باید عملکرد قدی تر و متفاوتی نسبت به دیگران داشته باشم.
در نهایت ممممهترین درسی که این اتفاق برام داشت 2 مورد بود
1/حتی برای 1 لحظه فضا رو برای ورود احساس بد، مهیا نکنم و هرآنچه که باعث احساس بد میشه، باعث برداشته شدنه تمرکز از مسیر میشه، باعث حاشیه رفتن میشه، باعث از دست دادنه زمان برای لودن تو مسیر میشه رو ازش دوری کنم
2/رسیدن به نتایج بزرگ، قربانی بزرگ میخواد، پرداخت بها میخواد، عملکرد متفاوت نسبت به بدنه ی جامعه میخواد
در غیر اینصورت منم همون نتایجی رو میگیرم که همه میگیرن
سلام و صد سلام به استاد جان، مریم عزیز و تمام هم سفرهای عزیز و دوست داشتنی ….
استاد جان، بازم ممنون از تهیه این فایل ها برای ما جهت نشان دادن زیبایی های جهان … که چقدر سعادت میخواهد که بتونی فقط به زیبایی ها توجه کنی و حالتو عااالی نگه داری. ممنون استاد جانم. مثال دوستتون که با دیدن و تحسین کردن مکان های زیبا به کشور زیبای استرالیا هدایت شده، خیلی برام خوب بود که من هم هدایت خواهم شد، به امید خدا جون. ممنون استاد جانم.
وقتی مرور میکنم که از زمان آشنایی با شما و آموزه هاتون، چقدر تغییر کرده ام که گاهی فراموش میکنم که این ویژگی ها را از ابتدا نداشتم و با آشنایی بر شما، دارا شدم و چقدر برام عادی شده، خیلی خیلی برام دل انگیز است. اینکه سال هاست که تلویزیون ندارم …. سالهاست که اینستا ندارم …. سال هاست که از تنها بودن با خودم هم میتونم خیلی لذت ببرم …. سال هاست که تفریح اصلی ام، تو سایت بودن و کامنت خواندن و کامنت نوشتن و فایل گوش کردن و قرآن خواندن و تفکر کردن است…. سال هاست که تفریحات طبیعت گردی ام خیلی بیشتر شده … سال هاست که میتونم از صمیم قلب دیگران را به خاطر داشته هاشون تحسین کنم …. سال هاست که ورودی های ذهنی ام را کنترل میکنم …. سال هاست که تلاش به این دارم که خود خودم باشم، آن جور که میپسندم و و به دیگران آسیب نرسانم … سال هاست که آرایش کردنم ماکسیمم در حد یک رژ لب است …. سال هاست که لباس پوشیدنم بسیار بسیار ساده است، چون حالم اینگونه خوش است … و هزاران ویژگی دیگه که کلی باهاش حال میکنم و به خودم افتخار میکنم … ممنون از همه چیز
آقا امیرحسین عزیز سلام و صد سلام به شما. بسیار بسیار ممنون از تحسینتون از کامنتم و خدا را سپاس به خاطر اثر مثبت کامنتم روی شما. خدا قوت از این که پا در این مسیر گذاشته اید و زندگی را بسیار بسیار راحتتر کرده آید برای خودتون. بسیار بسیار کم هستند افرادی که مانند ما در این گروه فکر میکنند و واقعا خدا را سپاااااااس از اینکه در اینجا همفرکانسی هستیم و به امید دیدار زودتر ….
سلام بر ریحانه عزیزم و بسیاار بسیار ممنون از تحسینتون که خیلی خوشحالم کرد. خدا را سپاس از اثر مثبتی که کامنتم در شما ایجاد کرد و امیدوارم خداوند همیشه ما را به راه راست هدایت کند، راه کسانیکه به آنها نعمت عطا کرده، نه راه گمراهان ….
خدا را سپاس به خاطر بودن در این فضا و گروه …. خیلی حال خوب کن هست این گروه و بودن در کنار هم ….
سلام و درود خداوند بر استاد عباسمنش گرانقدر و استادیار، بانو شایسته عزیز و همسفران گرامی
«به بهانه تولد 2 سالگیم»
خدا رو شاکر و سپاسگزارم که امروز به بهانه دو سال بودن در این مسیر توحیدی و این سایت الهی و این آموزش های الهی فرصتی فراهم شد تا بیایم بنویسم و رد پای دیگری از خودم به جا بگذارم.
البته که این فایل زیبا و این قسمت از سفرنامه چنان آدم رو به وجد میاره که بقول معروف آدم نمیتونه این تصاویر رو ببینه و ننویسه! بخصوص من که عاشق آب و جنگلم. و این تصاویر را باید بارها و بارها ببینم و تصورش کنم.
استاد با دیدن این تصاویر و بخصوص این قایق تفریحی لوکس یاد صفحه آرزوهایم افتادم و تصاویری که از dreamboard که درست کرده بودم در ذهنم مرور شد. بخصوص دقیقه 15.50 ثانیه اون آقا که مایو آبی پوشیده و لبه قایق تفریحی ایستاده را بارها و بارها من در خیالم تصور کرده ام و تمرینی رو که در دوره جهان بینی توحیدی و قانون آفرینش در مورد جعبه آرزوها و چاپ صفحه رویاها گفتید را من انجام دادم و تا قبل از جلسه 16 دوره احساس لیاقت در بک گراند گوشیم بود و باورهای جلسه 16 ام را جایگزین آن کردم.
استاد یکی از خواسته ها و آرزوهای من سفر بین قاره ای یا حداقل سفر یک هفته ای در اقیانوس با کشتی های کروز است. و دوست دارم یک سفر دریایی عالی رو با این کشتی های غول پیکر که امکاناتشون از هتل 5 ستاره هم بیشتر است داشته باشم. این شوق من به سفر با کشتی سبب شد در پیج ها و اینترنت دنبال چنین فرصتی بگردم و چند سال پیش متوجه شدم که یک کشتی به اسم میرزاکوچک خان فاصله بین بندر انزلی تا بندر آستاراخان روسیه (اگه اشتباه نکرده باشم) رو بصورت تور توریستی میبره و من با پیگیری که انجام دادم متوجه شدم که این تور فقط در ایام عید برگزار میشه و در ایام عید هم پیگیری کردم گفتن به ظاهر بعلت تعمیرات این تور متوقف شده ولی دلیل اصلی اش این بوده که مسافرین شئونات اسلامی رو رعایت نکردن و امکان برقراری این تور دیگه میسر نشده تا جایی که اطلاع دارم.
استاد اگه خاطرتون باشه در جریان مسابقات جام جهانی در قطر یک کشتی توریستی کروز در سواحل این کشور پهلو گرفته بود که اگه اشتباه نکنم چند برابر جمعیت قطر را در خودش جای داده بود و هزینه اش هم از همه هتل های پنج ستاره قطر در جام جهانی بیشتر بود و این خودش یکی از عجایب و جاذبه های این کشتی های لوکس و غول پیکر آمریکائی است که کمبود فضا و مکان را در جام جهانی براحتی جبران کرده بود.
هر چقدر از زیبائی های این فایل بگیم کم گفتیم و بارها و بارها این فایل زیبا رو نگاه کردم. یکی از صحنه های زیبای این فایل معاشقه زن و شوهرهای داخل کشتی بود که به قول دخترم شینا عکس بوسه لبی می گرفتن و صحنه های زیبایی رو رقم می زدن و چقدر این نوع زیبایی در کشور ما هنوز هم که هنوزه برای مردم تابو میمانه و سعی می کنند چنین صحنه هایی را نبینن یا روشون رو برگردونن! و به نظرم همین هم خودش ینوع ترویج خشونته.
حال و هوای این کشتی و نم نم باران و هوای ابری منو برد به سفری که 96 با ماشین به جزیره کیش در ایام عید داشتم و فاصله بندر آفتاب تا کیش رو با ماشین سوار لنج شدیم و آسمان ابری و بارانی بود و با اینکه سفر یکساعته ای بود حدودآ ولی برام خیلی خاطره انگیز بود.
استاد امروز که به لطف دوره بی نظیر احساس لیاقت باز شاهد اتفاقاتی بودم که از نتایج این دوره بود و غرق شادی و احساس خوب بودم داشتم با خودم میگفتم که من اسداله که به اندازه سر سوزنی از قوانین هستی آگاهی پیدا کردم و گام در این مسیر الهی گذاشتم اینقدر غرق شادی و لذتم که انگار رو ابرهام و یه لحظه گفتم خدایا استاد که به این درجه از آگاهی و معرفت رسیدن یعنی چقدر دارند لذت میبرن؟ و همان لحظه ندا آمد برو فایل های سفر به دور آمریکا را ببین دیگه! و گفتم چه همزمانی جالبیه و چه نشانه خوبی که بیام هم بارها این تصاویر را که عاشقشم رو ببینم و هم رد پایی از خودم بجا بگذارم و هم تشکر و سپاسگزاری ویژه ای داشته باشم بابت این دو سالی که خداوند من را به سمت این معرفت و آگاهی هدایت کرد و بر من منت گذاشت و از جهل و ظلمت و تاریکی نجاتم داد تا در تمام سال های گذشته و جهالت هایم را فراموش کنم و مثل نوزادی دو ساله دوباره از نو شروع کنم و از نو خودم را بسازم.
گاهی اوقات یه تصمیم هایی آدم در زندگیش میگیره که هر بار به آن فکر میکنه گل از گلش میشکفه و خودش رو تحسین میکنه بابت اون تصمیم و انتخابش. و این همان احساسی است که من دارم وقتی که تصمیمم به عضویت در این سایت الهی گرفتم. در آخر سخنی که خداوند بر دلم جاری کرد که بگویم اینست که تو عزیز دلی که داری این کامنت را میخوانی اگه دنبال نشانه ای برای انتخاب مسیر یا بهبود شرایط زندگیت هستی یا مرددی که چه دوره ای را انتخاب کنی این سخن را نشانه ای از طرف خدا بدان و در مدار آگاهی های دوره احساس لیاقت قرار بگیر. به قول آقا رضای عطار روشن هزینه ای که پرداخت میکنی به اندازه یک جلسه ازین دوره فوق العاده نخواهد بود. هر چند که قیمت گذاشتن روی این آگاهی ها واقعآ کم لطفی و جفاست و قیمت این آگاهی ها به قیمت جان است. پس به نجواهای ذهنت توجه نکن که چرا این دوره را در زمان شروع نگرفتید که قیمتش پائین تر بود یا الان زوده بذارم چن وقت بگذره و … مطمئن باش این تصمیم همانند تصمیم دو سال پیش من به عضویت در این سایت از تصمیماتی خواهد بود که در هر جلسه خودت را بابت انتخابش تحسین و تشویق خواهی کرد.عاشق همتونم. یه آهنگم هی تو کله مبارک امروز ریپید میشه که الان باز یادآوری بهم شده که تقدیم استاد و مریم جان و همه فرشته های سایت میکنم.(آهنگ یار شیرین) یا حق.
ممنونم از لطف و محبت و انرژی مثبتی که انتقال دادید.که نشان از روح لطیف و انرژی مثبت درونتان دارد.
واقعیتش وقتی کامنتتون رو خوندم خیال کردم دارم کامنت دوم خودم در جلسه 18 دوره احساس لیاقت رو میخونم! ولی وقتی کامنتم رو نگاه کردم که هنوز تائید نشده، بیشتر شگفت زده شدم! انگار از زبان من نوشته بودید و کامنت خودم رو کپی کرده بودید. و از این بابت هم ازتون ممنون و سپاسگزارم که ریتم شاعرانه ات در آن هویدا بود.
سلام گرم منو به آقا رسول برسونین و صورت ماه نویسنده بزرگمون محمدحسن گل (که از کامنت هاش کلی یاد می گیرم ) و هلیسای نازنینم رو ببوسید و برایتان سلامتی و سعادت و بهروزی آرزو میکنم.یا حق
به نام خدایی که در این نزدیکی ایست و اجابت می کند درخواست،درخواست کنندگان را
سلام به اسداله عزیز و مومن و موحد و ثروتمند و خداجویم
تولد دو سالگی شما مبارک باشه.
تحسین می کنم این حد از تعهد و استمرار و پشتکار تون رو .
گرچند دو سال عضو سایت هستید ولی به اندازه 20 سال جلو افتادید.
شما این قدر خوب و عالی روی خودتون کار کردید که الان دارید از شیرینی میوه های آن لذت می برید. یکی از اون میوه ها پیوستن دختر قشنگ و شیرین زبان تون به این مسیر توحیدی است و فکر نکنم برای یه پدر میوه ای به این شیرینی پیدا بشه.
اسداله عزیز ان شاالله به زودی زود خواسته سوار شدن به کشتی کروز برایتان به حقیقت بپیوندد و حتما چنین خواهد شد. منم یکی از خواسته هایم سوار شدن به کشتی کروز است و دیدن کشورهای دیگر.
همین الان که داشتم براتون این رو می نوشتم، فردین هدایتی مدال طلای کشتی فرنگی رو برد. و ان شاالله به زودی شاهد کسب مدال های طلای شنا توسط شینا جان باشیم.
اسداله عزیز در پناه حق روز به روز توحیدی تر و سعادتمند تر باشید الهی آمین
ممنونم از لطف و محبت همیشگیتون دوست عزیز. به قول استاد عباسمنش ما نیازی نیست که برای فرزندانمان کاری بکنیم، همین که تلاش کنیم باورهایشان را خراب نکنیم، بزرگترین لطف را در حق فرزندانمان کرده ایم! و من واقعیت این سخن را به عینه در زندگیم می بینم.
خیلی از انتظاراتی که ما از فرزندمان داریم به خاطر خودش نیست بلکه به خاطر خودمان است! اگه دوست داریم دائمآ 20 بگیرند دلیلش اینه که بگند چه پدر و مادر خوبی داشته! اگه دوست داریم در کاری موفق بشند برای اینست که ما سربلند بشیم. و هنوزم دلیل خیلی از فشارها و استرس های بی خود و بی جهتی که هیچ تاثیری در موفقیت یا آینده ما ندارند همین انتظارات و آرزوهای خودمان است که میخواهیم فرزندمان به جای ما به آنها برسد! هر چقدر رها تر باشیم، هر چقدر با خودمان در صلح باشیم، و مخصوصآ هر چقدر فرزندمان را با دیگران مقایسه نکنیم و باورش به خودش را مخدوش نکنیم فرزندمان موفق تر و سالم تر و بهتر راهش را پیدا خواهد کرد.
این خواسته ای که در دل ما زنده شده را قطعآ خداوند پاسخ داده است و امیدوارم بزودی در مدار تجربه و دریافتش قرار بگیریم. شایدم استاد یه دوره رو تو یک کشتی بصورت تور برگزار کردن و اینگونه خواسته های ما هم تحقق پیدا کرد.چرا که نه؟! (ایده خوبیه اگه استاد ببینند)
ممنونم از دعای خیرتون و انرژی مثبتی که فرستادین. بهترینها رو براتون آرزو میکنم.یا حق
سلام به همسفر خوبم آقای زرگوشی عزیز.نمیدونم چی بگم از هدایت ربم که بر کلام شما جاری شد و اینجا مکتوب شد اونم برای منی که همین امشب داشتم فکر میکردم خدایا چکهار کنم کدوم دوره رو بگیرم .چند روز پیش از خداوند هدایت خواستم بهم گفت دوره کشف قوانین اما تمایلم به سمت دوره لیاقته اما از ی طرف هم میگفتم نکنه آماده نیست ظرفم که خداوند گفته کشف قوانین .خلاصه ی جورایی ذهنم درگیر بود که چکار کنم .الان که اومدم کامنت ها رو خوندم و رسیدم به کامنت شدم همینجوری موندم که دقیقا انگار مخاطب شما من بودم .سپاسگزارم که دقیقا امشب خداوند از،طریق،شما پیامش رو رسوند به من . موفق تر و شادتر و ثروتمندتر و خوشبخت تر باشین
خدا رو شاکر و سپاسگزارم که وسیله و دستی شدم برای رساندن پیام الهی به شما دوست عزیزم. مطمئنم این هدایت و این دوره بی نظیر مایه خیر و برکت و بهروزی شما خواهد بود. وگرنه خداوند این جملات را بر زبان من جاری نمی کرد و شما هدایت نمی شدید به خواندن این کامنت!
با آرزوی موفقیت و بهروزی و بهترینها برای شما.یا حق
البته با کمی تاخیر اما خب مهم نیتِ که دوست داشتم براتون بنویسم
چون خود منم تقریبا مدت روز عضویتم نزدیک شماست
یک جمله ایی هم دارین میگین پرچم ورودی های بهمن 1400 بالاست
بعلههه پرچممون بالاست:)
میدونید داشتم به چی فکر میکردم؟
داشتم به این فکر میکردم که ما دوسال هست که عضو سایتیم
چطوری انتظار داریم از خودمون که عادی رفتار کنیم؟(عادی منظور بدنه جامعه)
چطور میتونیم انتظار داشته باشیم بقیه مارو تایید کنن اونایی که حتی دو ساعتم برای رشد خودشون زمان نزاشتن و ما بیایم بخاطر نظر اونا به مسیر شک کنیم.
معلومه باید یک فرقی باشه
معلومه باید بین من با کسی که توی این مسیر نبوده تفاوت اساسی توی رفتن توی دل ترس ها باشه
توی قدم برداشتن باشه
توی پرداخت بها باشه
توی ایمان به خدا باشه
توی احساس خوب باشه باید همیشه تمام تلاشم این باشه که احساسم خوب باشه!
میدونی این گفتگو های ذهنی ام رو وقتی اینطوری جهت دهی میکنم به من قدرت میده و باعث میشه بهتر عمل کنم
اون موقع دیگه از قضاوت شدن نمیترسم چون یک همچین چیزی توی ذهنم پلی میشه:
تو از قضاوت شدن میترسی
کسی که توی این مسیر نبوده هم از قضاوت شدن میترسه
پس فرق تویی که دوسال توی عضوی یا اون چیه؟
تو توی جاهای سخت کم میاری
کسی که توی این مسیر نیست هم کم میاره
پس فرق تو با اون چیه؟
اینجاست که تفاوت حرفای قشنگ یادگرفتن با تغییر شخصیت رو متوجه میشیم
این گفتگو هارو وقتی با خودم میکنم باعث این میشه که به خودم یاداوری کنم که تو قرار نبوده که حرف قشنگ یاد بگیری
تو قراره که هرروز تغییر کنی
هرروز بیشتر عمل کنی.
از قانون استفاده کنی
این اصلا پذیرفته نیست که شخصیت من هم مثل قبل و مثل بدنه جامعه باشه.
درسته خیلییی جاها هست که من شخصیتم کاملا تغییرکرده اما وقتی که این موضوع رو بهش توجه کردم دیدم یسری جاهام هست که
اصلا به یک عباسمنشی نمیخوره همچین رفتاری از خودش نشون بده
مثبت اندیشی
توجه به نکات مثبت
ادامه دادن توی جایی که همه پا پس میکشن
تمرکز لیزری و هزاران هزار شخصیت مثبت دیگه
این ها چیزایی هستن که نشون میده من عضو واقعی خانواده هستم
من باید بهتر از هرکس دیگه ایی ذهنم و کنترل کنم
من باید احساسم بهتر از هرکس دیگه ایی باشه
من باید باور هام از هرکس دیگه ایی مناسب تر و خاص تر باشه
من باید بتونم از زمانم بهترین استفاده رو ببرم
من باید بهای اهدافم رو بپردازم
وای که نمیدونی اسداله عزیز این جنس از گفتگو های ذهنی چه قدرتی به من میده
داستان این نیست که خودمون رو با بقیه مقایسه کنیم نه!
بلکه این گفتگو ها باعث میشه من بهترین خودم رو ارائه بدم و وقتایی که آگاهانه ازش استفاده کردم این موضوع حسابی بهم کمک کرده
حالا طبق اصل بهبود گرایی در عمل از همین الان که کامنتم تموم میشه حواسم هست که امروز بیشتر وبیشتر این گفتگو هارو داشته باشم
در همه جنبه…
خیلی خداروشکر عملگرا تر شدم نسبت به قانون
من قبلا دنبال حرفای قشنگ بودم فقط و خب اونم تکاملی بوده که طی شده اما الان
دیگه دنبال حزفاس تئوری و قشنگ نیستم
دیگه عمل کردن و تمرین کردن رو به بعد موکول نمیکنم
بلکه سعی میکنم عمل کنم
این روزا درک بهتری از این که حرف استاد رو وحی منزل بدونیم پیدا کردم
و متوجه شدم یعنی وقتی یک جمله ایی میشنوی و یک چیزی توی گوشت زنگ میزنه دیگه فکر نکن که انجامش بدم یا انجامش ندم. سریع دست به کار شو
و چقدر این موضوع این روزا بیشتر در من پررنگ شده.
قبلا عمل کردن رو به تعویق مینداختم و میگفتم یک فایل دیگه حالا گوش کنم و بعد اخر سر یک تایمی میزارم تا تمرین کنم
اما بعد که میگذشت میدیدی هیچ تمرینی انجام ندادم و هیچ اقدامی که منجر به نتیجه بشه رو انجام ندادم
و دنبال حرفای تئوری فقط بودم
مثل کسی که دو ساعت زمان میزاره برنامه ریزی میکنه اما اخر سر عمل نمیکنم
اون دوساعت بهش احساس رشد و پیشرفت دست میده اما اون برنامه ریزیه چیزی نیست که منجر به نتیجه میشه بلکه اون عمل کردنه هست که نتایج رو به ارمغان میاره
درک همین موضوع به تنهایی خیلی منو کمک کرد که یاد بگیرم عمل کنم.
دونستن سبک تغذیه سالم و ساعت ها مطالعه درموردش بدن من رو به تناسب نمیرسونه.. بلکه خوردن یک وعده غذای سالم اون چیزیه که نتیجه رو به ارمغان میاره و اصلا هدف اون مطالعه و اون اموزش رو که: کمک به بهتر عمل کردن برای خلق نتیجست رو ما یادمون میشه.
و طی روند خودمون رو گول میزنیم که من دارم رشد میکنم! چون یک جمله جدید بیشتر یاد گرفتم یا…
چقدر خوشحالم که این موضوعات رو هرروز دارم بیشتر درک میکنم
چقدر خوشحالم که دوستان فوق العاده بینظیری چون شما رو توی سایت دارم
چقدر عضویت توی این سایت به قول شما تصمیم درستی بوده
طبق قانون: خودمو تشویق میکنم و تحسین میکنم و میگم دمت گرم تو کسی هستی که انتخاب کردی متفاوت فکر کنی و متفاوت زندگی کنی
پسر خوشتیپ و توحیدی ورودی های بهمن 1400 سایت عباسمنش
منم بهتون پیشاپیش تبریک میگم تولد دو سالگی تون در این سایت الهی
سینا جان همه ما سالها با باورها و افکار سمی نزدیکان، اطرافیان و جامعه مان زندگی کرده ایم و باورهای ریشه ای نامناسبی ساخته ایم که حاصلش زندگی و افکار و نگرش های قبلی ماست. انتظار غیر واقعی است که بخواهیم تمام این باورها و نگرش ها که هنوزم در ناخودآگاهمان بارها داریم در ذهن تکرارشان می کنیم، با یکی دو سال کار کردن زوی خودمان از بین بروند! حتی فردی مثل استاد عباسمنش که اندازه سن شما داره روی خودش کار میکنه و این نتایج درخشان را کسب کرده داره هر روز روی خودش کار میکنه تا بهتر و بهتر بشه در این زمینه. لذا ما که در ابتدای راهیم باید هر روز بهبودهایمان را ببینیم؛ کوچکترین تغییرات و اتفاقات مثبتمان را ببینیم؛ کوچکترین موفقیت هایمان را ببینیم و بارها و بارها تائید شان کنیم و به خودمان یادآوری کنیم و خودمان را بابتشون تحسین کنیم و بخودمون جایزه بدیم و برای خودمان جشن بگیریم تا بدانیم که در مسیر درستیم.تا بدانیم که قانون داره جواب میده. تا ببینیم فرکانسی که میفرستیم چجورداره زندگیم رو خلق میکنه و انرژی مضاعفی پیدا کنیم برای ادامه دادن و طی کردن این مسیر زیبا.
آقا سینای گل براتون در این مسیر زیبا سلامتی و سعادت و بهروزی و بهترینها رو آرزو میکنم.یا حق
سلام دوست عزیز اقای اسدالله زرگوشی.با سخنانتون اشک از چشمام سرازیر شد.اخه من مدتیه خیلی از خدا خواستم هدایتم کنه که برای دوره قانون سلامتی همه چیزش جور بشه شرایطش،هزینش و…و بتونم تهیش کنم .تو چند تا از کامنتامم از خدا و از استاد خواستم تا دوره قانون سلامتی برای ما لاغرها هم تهیه بشه.چون تا جایی که خوندم گفته بود برای لاغرها مناسب نیست.از یه طرف دوره احساس لیاقتم دوست داشتم داشته باشم.هر روز صبح رو با تجسم داشتن این 2 دوره شروع میکنم.خصوصا قانون سلامتی. احساس میکنم به گفته استاد که گفتن بدن از یه جایی دیگه له میشه و نمیکشه زیر بار این فشار اونجوری شدم.هر چند یه مدتیه خوردن بعضی چیزای مضر رو خودم کلا ترک کردم.ولی … .فقط و فقط الان از زندگیم در درجه اول ارامش،سلامتی و انرژی میخوام. بی انتها میخوام و بعد بقیه چیزا رو.خواستم نظر شما رو بدونم که اگر 1 انتخاب داشتید بین این 2 دوره انتخابتون چی بود؟
ریحانه جان وقتی که هدایت شدی به این کامنت بدون که این مساله اتفاقی نیست زیرا هیچ چیزی در جهان اتفاقی نیست!
خداوند به این واضحی و صراحت نشانه ها و راه رو بهت نشون داده است! مهم اینست که آدم وقتی خداوند راهو نشونت میده دیگه بدون درنگ بهش عمل کنی و نذاری نجواها و شیطان دست بکار بشه و تو رو از عمل به کاری که بهت گفته شده منصرف کنه.زیرا نبوده جایی که خداوند هدایت کنه و حرفشو بهت بگه و نجواها و شیطان هم دست بکار نشه. امیدوارم این دوره مایه خیر و برکت در زندگیت باشد و رسیدن به خواسته بعدی ات را برایتان هموار نماید. بهترینها را براتون آرزو میکنم .یا حق
من از طریق پاسخی که برای خانم معارف‌وند عزیز نوشته بودی به کامنتتون هدایت شدم. خیلی عجیبه چون همیشه کامنتهاتون برای من ایمیل میشه ولی این سری من اصلا متوجه نشدم که برای این فایل هم کامنت گذاشتین. چون ظاهرا الان بیشتر برای دوره احساس لیاقت کامنت می نویسی.
جریان اینه که من امشب گفتم باید یه ردّپایی از خودم به جا بگذارم و از خدا خواستم هدایتم کنه به یه کامنت عالی. البته که همه کامنت‌ها عالی هستن اما خدا من رو هدایت کرد به سخنان زیبای شما.
تبریک ویژه ما رو هم بابت تولد دوسالگیتون پذیرا باشید. آرزوی موفقیت هر روزه برای شما و همسرتون و شینای عزیزم دارم
نکات خیلی خوبی رو بیان کردی اما نکته‌ای که از نظر من خیلی جالب بود صحبت شما در مورد دوره احساس لیاقت بود
نمیدونم این میتونه برای من نشانه باشه یا نه.
من از ضروری بودن این دوره برای خودم هیچ شک و شبهه‌ای ندارم اما مسئله اینجاست که من فعلا فقط میتونم یه دوره خریداری کنم
بخاطر تضادی که در زمینه سلامتی بهش برخوردم و اینکه بقول استاد میخوام تا وقتی زنده هستم سالم زندگی کنم حس میکنم خیلی خیلی به این دوره هم نیاز دارم. حالا واقعا مرددم که کدوم دوره رو تهیه کنم. گرچه میدونم که خداوند خودش من رو هدایت میکنه
راستی راجع به آهنگی که صحبت کردی من رفتم دانلود کردم و همون لحظه پلی کردم. من راستش خیلی علاقه به موسیقی دارم خیلی خیلی زیاد. اما سعی میکنم در 99درصد مواقع فقط وویس‌های استاد رو گوش بدم اما هر وقت دوستان در سایت به یه آهنگ خاص اشاره میکنن من اون رو گوش میدم به یاد سایت و انرژی مثبتش.
خوشحالم که با دوستان فعال و الهی چون شما و سایر دوستان در این فضای الهی هستم.
ممنونم با تبریک و لطفتون دوست عزیز. پری عزیز اگه من این کامنت رو نوشتم دلیلش این بود که خداوند به دل من انداخت که کسانی دنبال نشانه برای انتخاب مسیرن و حالا که افرادی مثل خانم سلطانی یا معارف وند و شما با این نیت در دل، هدایت شدین به خواندن این کامنت در واقع خداوند خواسته و ندای درونی شماها رو ازین طریق برآورده کرده و پاسخ گفته است پس در اینخصوص تردید جایز نیست.
وقتی که ما هدایت میشیم و نشانه ها را دریافت می کنیم یعنی در وضعیت فرکانسی خوبی قرار داریم و کلید دریافت الهامات و نشانه های بیشتر؛ عمل به همین الهامات و نشانه هاست. پس بهتون تبریک میگم که لایق استفاده ازین دوره و در مدار این دوره قرار گرفتین که بیس و پایه تمام آموزش ها و دوره های استاد است. و قطعآ مایه خیر و برکت برایتان خواهد بود. اون آهنگ هم مثل همه آهنگ های قبلی الهامی بود و نیت قلبیم این بود که هر کسی می خونه اونو با مخاطب استاد میخونه و اینجور قشنگتر بود ولی متن آهنگ حذف شد که بعید میدونم استاد حذف کرده باشند. برایتان در این مسیر زیبا سلامتی و بهروزی و شادکامی آرزو میکنم همسفر عزیز.یا حق
سلام ب استاد عزیزم و مریم جان و همه دوستان قشنگ هم فرکانسی..
تا چشم کار میکرد ، زیبایی بود و زیبایی..
عالی بود این فایل استااااد.. سراسر فراوانی ، سراسر زیبایی ، سراسر نعمت …
خدایا
ما را به راه راست هدایت کن
راه کسانی ک ب انها نعمت دادی…
استاد زیبایی های این فایل اینقدر زیاد بود ک با یکبار دیدن ، حقش ادا نمیشه و باید چن بار دیگه ببینمش .. بخصوص ک صدای دلنواز استاد ، اهنگ پس زمینه ای شد ک هرچقدر گوش بدیم بهش کمه ..
اون اسمون خراش ها
خونه های زیبای روی آب
کشتی کروزها
قایق های تفریحی
ادم هایی ک ثروتمندن
و هزاران نعمت دیگه ک تو این فایل 30 دقیقه ای دیدیم ، احساس شور و شوقی رو ب وجود میاره ک ما هم میتونیم
ما هم لایقیم
تو این همه زیبایی ، ماهم میتونیم سهمی داشته باشیم ب شرط ایمان .. ب شرط پاکی دل ..
=======================
این روزها ، ک دوره احساس لیاقت رو ب اتمام رسوندم ، کلی ب اگاهی هام افزوده شد و خیلی خوشحالم ک هرچند خیلی کوچک ولی دارم اگاهی ها رو عملی هم میکنم .. و خیلی از این بابت از خودم راضیم و خودم رو تحسین میکنم .. ب همون نسبت هم ، چرخ زندگیم روون تر شده ، ی اسانی هایی برام اتفاق میفته ک فقط نتیجه توحیده و من سرمست میشم از عطر ناب توحید ..
خدایا کمکم کن ک بتونم از خودت بنویسم ..
حدود یکسالی میشه ک من میخام ی وسیله ای رو بفروشم ولی نمیتونستم، تا اینکه دیروز بالخره تونستم ، و فقط اون رو نتیجه توحید میدونم، وقتی خریدار زنگ زد و گفت ک میخره ، ب خدا گفتم ، خدایا حتی اگه نخره هم ، من ناراحت نمیشم این بار ، من تورو میشناسم و میدونم از هر راه دیگه ای این رزق ب من میرسه .. و خیلی اروم بودم و اون کالا ب راحتی فروخته شد .. چقدر خداروشکر کردم و خودم رو تحسین کردم ک اگه من ی کوچولو کار کنم ، نتیجه خیلی زود میاد ، منی ک همیشه ب خودم میگفتم چرا نتیجه واضح رو نمیبینم ، ولی تازه فهمیدم ک تا ب توحید نرسم ، نتیجه واضح و پایداری نمیگیرم ..
یا تو بحث روابط
از وقتی ک شروع کردم ب کم کردن وابستگی و فهمیدم ک وابستگی ب افراد ، همون شرکه ، دیگه خیلی حواسم هست و اجازه نمیدم حال خوب یا بدم وابسته ب دیگران باشه و چقدر ، بهبود داشتم تو روابطم ..
ب نظرم وقتی ک خودمون رو خالق زندگی مون بدونیم ، خیلی کار راحت تر میشه برامون ، چون در قدم اول دیگه به هیچ عامل بیرونی قدرت نمیدیم
و بعد هم اون قدرت رو درون خودمون و باورهامون و درواقع خدای درونمون پیدا میکنیم ..
مثلا من از وقتی یادمه ، بهم میگفتن ، سردی هوا باعث میشه سرما بخوری ، و همش باید خودمو تو هوای سرد از باد سرد میپیچوندم تا مریض نشم و اگه مریض میشدم هم ، همه ب اتفاق میگفتیم ک هواسرد بود و باد توصورتم خورد و مریض شدم
چن وقت پیش ک بیرون بودم ، دیدم اکثرا ، خیلی ازادن تو این هوا و حتی کلاه هم ندارن ،
بعد ب خودم گفتم ایا همه اینها مریض میشن؟؟
یا کسانی ک توکشورهای سردسیر زندگی میکنند ، همیشه مریضن؟؟
مطمئنا ک اینطور نیست ،
این ذهن منه ک ب هوای سرد قدرت داده و اونو عامل بیماری نشون میده .. در صورتی ک قدرت درون منه ..
من میدونم ک شرک چقدر مخفیه و هربار دارم ی قسمتی رو در وجودم بیرون میکشم و ب همون نسبتم نتیجشو میبینم و میدونم ک باید تکاملمو طی کنم ..
خواستم اینهارو اینجا بنویسم تا برای خودم ثبت بشه ک یادم نره توحید چ تغییراتی داره تو زندگیم ایجاد میکنه ..
خدایا ازت ممنونم ک هدایتم کردی ب راه راست .. کمکم کن ک ثابت قدم بمونم ..
استاد عزیزم ازت ممنونم ک فقط زیبایی هارو ب ما نشون میدی و تو هر فرصت از قانون برامون میگی ..
چقد عالی گفتی سمانه جان از توحید وآرامش دقیقا زمانی که دستت رو میزاری تودست خدا همه چی خودش درست میشه
راستش درمورد اینکه سرما رو مثال زدی
خواستم یه مورد رو بهت بگم منم توی سلامتی و سرما به همچین نتایجی رسیدم و بدنم هیچ وقت سرما نمیخوره من توی هوای سرد با موهای خیس میام بیرون ولی اصلا هیچ مشکلی برام پیش نیومده سالهاست که اینطور بوده و توی ناخداگاهم ثبت شده که من سرما نمیخورم و قبولش کردم
شاید احساس سرما بکنم ولی مریض نمیشم
وبرام جالب بود که توی قایقی که استاد بود بعضیا لباس خیلی گرم پوشیده بودند در صورتیکه استاد خیلی راحت با شلوارک وتیشرت بود و سرمایی رو حس نمیکرد
دقیقا این ذهن ماست که همه چیو شلوغ میکنه من توی حوزه ی سلامتی بسیار باورای خوبی دارم وحتی بهش فکر هم نمیکنم به نظرم وقتی توی ثروت هم به یقین وثبت کامل برسم درها باز میشه
ممنون که از تجربه های خودت برامون گفتی و چقدر خوبه خوندن این کامنتایی که سراسر ردپای خداست،بخصوص اونجایی که گفتین که حواستون هست که وابسته نشید و خوده من قبل دوره عشق و مودت وابستگی شدیدی داشتم اما الان خداروشکر خیلییییی عالی ترم و سعی میکنم به خودم یادآور بشم وابستگی از نشانه شرک خفی هست.
سلام بر استاد عباس منش و بانو شایسته و همه دوستانِ نازنینِ توحیدی ام در این مجمعِ بهشتی ای که از در و دیوارِ آن شهد و شکر می بارد و شنوندگان و خوانندگانِ حاضر در این مجمع لا یَسۡمَعُونَ فِیهَا لَغۡوًا إِلَّا سَلَـٰمࣰا…
نوشته ام را با این تک بیتی زیبا از عطار نیشابوری شروع میکنم که بسیااار زیباست…
دوست یک دم نیست خاموش از سخن
گوش کو تا بشنود آوازِ او؟
حضرتِ دوست هر لحظه و هر ساعت در حال عنایت کردن به من است ولی این بستگی به من دارد که…
آیا من فرکانس وجودی ام را بروی موج الله هرتز تنظیم کرده ام یا بروی شیطان هرتز ؟؟؟
او سخن میگوید با هر کدام از ما و خودش میداند که چگونه پیامش را به ما برساند ، فقط خدا کند که این سنسورِ دریافت فرکانس پیام از جانب اللهِ برای ما سالم و صحیح باشد که اگر خدای ناکرده جزو گروهی باشیم که فِی قُلُوبِهِم مَّرَض باشد ، باید خیلی زود در اولین دوربرگردان توبه به آغوش خودش برگردیم ، به آغوش اویی که مکانیکِ بسیار توانایی است تا این سنسورِ خراب شده ما را تعمیر و اصلاح کند تا بتوانیم پیامِ او را دریافت کنیم…
یادم می آید که چند وقت پیش بود که در جاده های کرمان رانندگی میکردم که در کنار جاده تابلویی را دیدم که بروی آن نوشته بود
موج MW 1062hz ، صدایی گرم برای مردم خونگرم کرمان
آنها این تابلو را گذاشته بودند تا رانندگان اگر دوست داشتند فرکانسِ رادیویِ ماشین خود را بروی این موج تنظیم کنند تا دریافت کننده موجِ رادیو کرمان باشند و از شنیدن آن لذت ببرند و متوجه گذر زمان و طولانی بودن مسیر نشوند…
این تابلو برای من خیلی حرف داشت و این آیه قرآن را جلوی چشمانم قرار داد…
فرکانس وجودت را بروی موج شکرگزاری هرتز تنظیم کن تا شبکه نعمت ها برایت پخش شود و بترس از اینکه موج و فرکانسِ وجودی ات بروی غرزدن هرتز یا کفرانِ نعمت هرتز باشد که زندگی ات میشود نکبت و درد و رنج و سختی و….
بگذریم….
دیشب سرزمینِ وجودِ من شاهد درگیری بود ، یک درگیری بین حزب الله و حزب الشیطان ، بین جریانِ امید از سمتِ خدا و نجوا از سمت جریانِ تاریکی…
زندگیِ من وارد یک سکانسی شده بود تا ببیند من لاف میزنم یا واقعا با صدِ وجودم آمده ام که تغییر کنم…
در معرض تضادی بودم که این تضاد میخواست به من درجه ایمانِ مرا به خودم بفهماند که آیا ایمانِ رضا پوشالی و زبانی است یا محکم و قوی؟
اوجِ حملاتِ این نجواهایی که از سمت جریان تاریکی می آمد در همان ابتدای شب بود که واقعا حالم را خراب کرده بود و تنها کاری که میتوانستم بکنم این بود که آموزه ها و آگاهی ها و خاطراتِ خوبی را که داشتم مرور کنم تا از اینی که هست بدتر نشود و تبدیل به آن فاجعه ای که جریانِ تاریکی برایم در نظر گرفته بود و با آن استراتژیِ خودش به سمت به من حمله ور شده بود ، نشود…
داشتم اذیت میشدم ، از طرفی میگفتم ولش کن بابا ، گوش به حرف شیطان بده ولی از طرفی دیگر این بیت حافظ شیرازی جلوی چشمانم می آمد که…
و با خودم میگفتم یعنی میخوای از این خدا غافل بشوی و او را اولویت آخر خودت قرار دهی؟
و نمیتوانستم خودم را قانع کنم که ولش کنم ، حالا ایندفعه را نادیده بگیرم و ان شاءالله از شنبه شروع میکنم ، زیرا که میخواستم به خدا بگویم که با صد وجودم میخواهم تغییر کنم و خودم را به دستان خودت بسپارم که رَفِیعُ ٱلدَّرَجَـٰتِ می باشی تا طعم شیرین و گوارای درجات و مدارهای بالاتر را بچشم…
از حال بدم مشخص بود که نجواهای شیطان بر من غالب است و در حال پیروزی است که واقعا دیگر عاجز شده بودم و گفتم که…
“خدایا تو میدانی و من نمیدانم ، من میخواهم ساکن کوی تو باشم و اگر به اندازه یک پلک بر هم زدنی رهایم کنی نابودِ نابودِ نابود میشوم”
و گویا همین لحظه نقطه ی عطفی برای من بود و حالم شروع به بهتر شدن کرد…
این لحظه ی عاجز شدن ، خیلی مقدس است و جمله زیبایی هست که آن را خوشنویسی کرده ام و بروی دیوار اتاقم نصب کرده ام که…
حکایتِ مضطر شدن و رسیدن به نقطه یِ صفرِ مرزی ، نقطه ای که از همه چیز میبری و خسته میشوی و میگی خدا و چون خدا گفتن هایت خالصِ خالص هست و امیدی به غیر او نداری ، قبول میشوی و…
اگر من در دعاهایم نتیجه ای نمیبینم بخاطر این است که دعاهایم خالص نیست که نیست و بعد از دعاهایم با خودم میگویم که حالا اگر به احتمال یک هزارم درصد ، خدا این دعای مرا جواب نداد ، از پدر و مادرم کمک میگیرم ، یا مثلا میگوییم که یه مقدار طلا دارم و اگر خدا به احتمال یک میلیاردم درصد جواب دعای مرا نداد و مشکلم را حل نکرد ، اینا را میفروشم و کارم را حل میکنم…
و خبر ندارم که اگر یه کوچووولو و به اندازه یک سر سوزن روی غیرِ خودِ خودِ خودش حساب کنم ، واگذار میشوم به همان غیرِ خودش تا از او سیلی بخورم و بفهمم که باید با صدِ وجود او را بخوانم ، به قول حضرت جواد علیه السلام…
آن که به غیر خداوند روى آورد ، خداوند او را به همان غیرِ خودش واگذار کند
و چقدر این شرک در دل ما کوچولو هست دقیقا مثل راه رفتن یک مورچه سیاه در دلِ تاریکی شب و باید پناه ببریم به خدا و چقدر من حضرت علی علیه السلام را تحسین میکنم که در یکی از دعاهای خودش این درخواست را از خدا مطرح میکند که
إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَیْکَ
خدایا مرا تمام و کمال و با صدِ صدِ صدِ وجودم به خودت متصل کن و از غیرِ خودِ خودِ خودت قطع کن
به به ، چه درخواستِ زیبا و دل نشینی ، چه ذکر قشنگی…(هزارتا استیکر چشم قلبی)
در اینجا باید دائما به خودم بگویم که اینجوی نمیشه آخه ، در خانه خدا برای یک گروه باز است و آن یک گروه همان کسانی هستند که عاجز هستند از هر چه غیر خودش ، یعنی همان ها که مضطر شده اند ، همان ها که چنان ایمان قوی دارند که تمام پل های پشت سرشان را خراب میکنند تا…
خلاصه حالم بهتر و بهتر شد و و حال خوبم در انتهای شب حکایت از این داشت که در درون من جریان الله یکتا غالب شده بر جریان تاریکی…
در همان بین بود که پیامکی از اپراتور همراه اول توجه مرا به خودش جلب کرد ، این پیامک حاوی یک جایزه برای من بود و در انتها پیام نوشته شده بود
مشاهده و فعالسازی با کد دستوری…#555*…
این خطِ انتهای این پیام خیلی برای من جالب بود که کد فعالسازی این جایزه برای من اینگونه است…
از خود پرسیدم که خدا هم در درونِ من عظمتِ فراوانی گذاشته است و یکی از این عظمت ها این است هر چه در عالم هست را مسخّر من کرده است…
حال سوال من این بود که من چگونه و با چه کدی میتوانم این عظمت خدا را که هدیه ای به مقامِ من که انسان است ، فعال کنم که هدایت شدم به یک سخن بسیار زیبا از حضرت محمد که استاد عباس منش هم یک فایل در این موضوع دارند با عنوان “تواناییِ کنترلِ ذهن”
حال آن سخن زیبا این بود که من مضمون آن را ذکر میکنم…
خَصلَهٌ من لَزِمَها أطاعَتهُ الدُّنیا و الآخِرَهُ ، و رَبِحَ الفَوزَ بِالجَنَّهِ و هِیَ التَّقوى
یک خصلت است که هر کس به آن پایبند باشد ، دنیا و آخرت به فرمانِ او در آیند و به بهشت دست یابد و آن خصلت همان تقواست…
تقوا ، یک کلمه ای زیباست که به برکت وجود استاد عباس منش ، معنای زیبایی از آن را فهمیدم… ، یعنی کنترل ذهن و وقتی که در کنار الله می آید و بدین صورت میشود که وَ ٱتَّقُوا۟ ٱلله ؛ معنای این چنینی میدهد که…
ای گروه مومنان ، فقط در جاده و حریم الله یکتا و دستورات او ، فرمانِ ذهن خود را کنترل کرده و رانندگی کنید و از رفتن به حاشیه خودداری کنید
حال بعد از این همه آگاهی ها ، این کد زیبا بر قلب و جان من نشست که ستاره تقوا مربع یعنی همان #تقوا* خودمان و با این کد میتوان فعال کرد عظمت درونی خودمان را…
حقیقتا به دلم نشست و مرا بسیار آرام کرد ، آرامِ آرامِ آرام…
و به برکت این آرامش است که بروی موج الله یکتا قرار میگیریم و صدای حضرت دوست را میشنویم…
صدایی که بعد از آرام شدنم در درونم احساس میکردم که این عبارت ها را زمزمه میکرد که
خوش بحال آنهایی که در مدار خواندن و تامل در آیات 10 تا 13 سوره صف هستند ، آیاتی که خبر از وعده خدا میدهد…
دقیقا در همان لحظاتی که یه کوچولو دیگه مانده تا به یک پیروزی دست پیدا کنی ، جریان تاریکی با تمام قوا حمله میکند تا تو را از رسیدن به آن موهبت باز دارد ولی تو ادامه بده که روز فتح نزدیک است و در آن لحظات از این چند خط استفاده کن و به شیطان بگو که من میدانم که بعد از این پیروزی در برابر تو و نجواهایت ، طعم زیبای شیرینی پاداش را میچشم ، پس لطفا بار خود را از دور و بر من جمع کن و برو سراغ یکی دیگه
أَلَاۤ إِنَّ نَصۡرَ ٱللَّهِ قَرِیبࣱ
آگاه باشید که یاری خدا نزدیک است…
[سوره البقره 214]
دقیقا در همان لحظات است که اگر تن به نجواها ندهی و کنترل ذهن کنی ، به صورت کلین شیت بازی را برده ای و….
هر کس خویشتن را در مسیر چهارچوب الله کنترل کند ، خدا راه خروج برای او باز میکند و از جایی که گمان نمی برد روزی اش میدهد
[سوره الطلاق ٢ – ٣]
دقیقا در همان لحظاتی که نجواها می آیند و میگویند که بابا این قانون و همه اینا چرت و پرته و اینهمه کار کردی و نتیجه نگرفتی و ول کن این چیزا رو ، اگر بتوانی حالت را خوب نگه داری و با مرور خاطرات زیبایت از پس این نجواها بر بیای ، دیگه تمومه و برنده ای…
وَمَا یُدۡرِیکَ لَعَلَّ ٱلسَّاعَهَ قَرِیبࣱ
و تو چه میدانی ، شاید زمانِ موعود نزدیک باشد
[سوره الشورى 17]
آره ، در فایل “داستانی در مورد هدایت الهی(1)و(2)” که استاد توضیح دادند این خاطره زیبای خود را که دقیقا در لحظاتی قبل از اینکه ویزای آمریکای آنها صادر شود تا مقیم این کشور شوند ، با چه تضادهایی روبرو شدند ولی کنترل ذهن و احساس کرند و پاداش این کنترل ذهن را نیز گرفتند و کارشان به خوبی و خوشی و آسانی تمام شد و به یک فتحِ بزرگ دست پیدا کردند و الان در این قسمت از بهشتِ خدا مشغولِ لذت بردن از نعمت های خدا هستند
مبارکتان باشد و درجات بالاتر بهشت روزی شما و خانم شایسته….
اقای احمدی بیشتر از 15 تا کامنت رو خوندم و گفتم دیگه کافیه،ی حسی درونم گفت کامنت بعدی رو هم بخون که دیدم بعله کامنت شماست
کامنت شما که میگم منظورم سخنان خداوند به مریم از طریق کامنت شما.
من که کم کم خوابم داشت میبرد با خوندن کامنتتون خواب از سرم پرید از خدا نشانه خواسته بودم و کامنت شما نشانه رو بهم داد
نصر من الله و فتح القریب
بشرالمومنین
تو چه میدانی شاید موعدش بسیار نزدیک است
آگاه باشید که یاری خدا نزدیک است
روز فتح نزدیک است
برای منی که نشانه خواسته بودم ازین نشانه قوی تر پیدا نمیشه
در زمانی که چندساعت پیش توبه کردم از شرک ورزیدن و از خداوند درخواست قبول کردن من به عنوان یک انسان موحد رو داشتم
این دقیقا جمله ایه که ساعت 9:17 دقیقه تو نت گوشیم نوشتم
« خدایا میخوام به تو اعتماد کنم،دست از همه آدمها بکشم،از وابستگی دست بکشم،ببینم تو برام چیکار میکنی،من دارم توحیدم رو نشونت میدم الله من،مهمترین رابطه من،رابطه با توئه»
و اینجا در کامنت شما خداوند حرف های من رو بگه که اینجوری بگو
«خدایا تو میدانی و من نمیدانم ، من میخواهم ساکن کوی تو باشم و اگر به اندازه یک پلک بر هم زدنی رهایم کنی نابودِ نابودِ نابود میشوم»
و در جوابم بگه که مریم تو عاجز شدی پس معجزه رو میبینی
و بگه
حکایتِ مضطر شدن و رسیدن به نقطه یِ صفرِ مرزی ، نقطه ای که از همه چیز میبری و خسته میشوی و میگی خدا و چون خدا گفتن هایت خالصِ خالص هست و امیدی به غیر او نداری ، قبول میشوی
قبول میشوی
قبول میشوی
معبود من،تو در منی و من در تو
تو با منی و من با تو
از من به من نزدیکتر تو هستی ای خدای من
خدایا ازت سپاسگزارم که خدایی چون تو دارم
اقای احمدی ازتون بابت کامنت سپاسگزارم
نمیدونم این معجزه کی به وقوع میپیونده ولی نمیخوام وابسته باشم به نتیجه
میخوام فقط موحد باشم
میخوام به خدا ثابت کنم که من فقط به خودش دل بستم و از همه بریدم
و خودش کافیه و خودش به شدت کافیه.
میخوام مهمترین رابطه زندگیم رابطه خودم و خودش باشه
نمیخوام وابسته باشم به افراد به اتفاقات به شدن ها و نشدن ها
نمیخام چشم انتظار باشم که اتفاق بیفتن
ولی ایمان دارم که اتفاق میفتن
یقین دارم خداوند با منه و
نصر من الله و فتح القریب:)
و یک چیز جالبتر
من زنگوله پیامهای شمارو فعال کرده بودم ولی این پیام شما برام جیمیل نشده بود
ولی هییییچ چیزی نمیتونه جلوی خواست خداوند رو بگیره
خداوند میخواست این کامنت رو بخونم و باهام حرف بزنه
سپاسگزارم از کامنتهای عالی و با کیفیت و پر از محتوا و مفاهیم ارزشمندی که می نویسید، و واقعاً تحسینتون می کنم برای درک و تسلطتون روی آیات قرآن و همچنین سخنان پربار پیامبر و امامان بزرگوار که سلام خدا بر آنها باد
خیلی هم دلنشین و بجا در لابلای نوشته تون از اونها استفاده می کنید من واقعاً لذت میبرم از خوندن دیدگاههاتون مثل این کامنت که حس آرامش رو بخوبی ازش دریافت کردم، بعضی قسمتها رو تو نوت گوشیم می نویسم که راحتتر به اونا دسترسی داشته باشم و بخونم و یادآوری بشه برام
واتقوا الله رو خیلی زیبا تفسیر کردید کد ستاره تقوا مربع رو خیلی بزیبایی بیان کردید #تقوا * خیلی کد نیرومند و دلنشینی هست
بسیار سپاسگزارم دوست داشتم که فقط به خوندن اکتفا نکنم و کتباً از شما تشکر کنم
در پناه رب العالمین دعاهاتون مستجاب و خیر دنیا و آخرت نصیب شما باد
بینهایت بابت نوشتن این کامنت و به اشتراک گذاشتن او برای من سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
واقعا احساس میکنم این کامنت فقط و فقط برای من و به درخواست من نوشته شده و خداوند با دستای مهربان تو رضای عزیزم این پیام پر از نور و عشق و انرژی رو برای من نوشته .
پیامی که پاسخ به درخواست امروز من از خدای وهابم بود .
“خداوند همه چیز میشود همه کس را به شرط پاکی دل و به شرط بیعت نکردن با شیطان ”
با خوندن کامنت بی نظیری که نوشتی قلب و روح من به پرواز دراومده بود احساس میکردم دیگه زمینی نیست، چقدر آیه های زیبا و چقدر زیبا و عالی نوشته بودی واقعا کیف کردم و حال دلم در تمام زمانی که کامنت شمارو میخوندم روحانی و خدائی شده بود و گونه هام غرق اشک شادی ، اشکهائی که استاد عزیزم همیشه تعریف میکنه که توی بندر عباس با قلب لطیفش سپاسگزاری میکرده و اشک میریخته ، و چه لذت بینهایتی .
الهی صد هزار مرتبه شکرت
رضای عزیز ، بینظر نوشتی و کلام الله رو برای من جاری کردی به وضوح و روشنی و پیام و نوشته زیبای تو پاسخ بسیاری از سوالها و درخواستهای من از الله یکتا بود و داشت با تمام وجودمن حرف میزد .
تو کامنت عالی و فوق العاده تو من خود خود خود خدا رو دیدم که به من داشت پاسخ میداد و جواب سوالهای این چندو روز منو میداد . الله اکبر
رضای عزیز از صمیم قلبم و از اعماق وجودم تحسینت میکنم و تبریک میگم که عالی و فوق العاده و بی نضیری و عالی و فوق العاده خوب نوشتی
وبینهایت تحسینت میکنم که اینقدر درک بالائی داری از قرآن و چقدر هم عالی و بااحساس ناب و خالص خدائی مینویسی . بینهایت سپاسگزارم
آرزوی بهترین و بیتشترین رزق وروزی بغیرالحساب برات دارم
و امیدورام وعده خداوند که وعده پول و ثروت بینهایت بما داده است و وعده خداوند حق است و کیست وفادارتر از خداوند به عهدش درمورد همه ما و آنهائی که هدایت شده هستند بزودی زود اجابت شود . بامید الله یکتا
وعده فتح و پیروزی نزدیک است . نصر من الله و فتح القریب
درپناه الله یکتا
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت .
خدایاسپاسگزارم خدایاسپاسگزارم خدایاسپاسگزارم
الهی صد هزارمرتبه شکرت که هستی و هوای منو خیلی داری و منو هدایت میکنی به راه راست به راه کسانی که نعمت داده ای به آنها
هر چه از شهد و شکری که از کامنت های شما می بارد بگویم کم است
امروز صبح کامنت شما در فایل قضاوت نکنیم رو خوندم و خیلی برام آموزنده بود ان شالله که عامل باشم و خدای مهربونم به شیرینی تحسین و تذکری که گرفتم منو چند ساعتی بعد به کامنت پر مغز دیگری از شما هدایت کرد
امیدوارم این قوت قلبی که با تدبر در قرآن برای خود ساختید مانا و برقرار باشد
به ویژه از قسمت عاجز شو تا معجزه ببینی لذت بردم
ای کاش من هم بتوانم با کمال انقطاع به خدا روکنم ولی چه کنم که هنوز به این درجه نرسیده ام و همه احتمالات را در نظر می آورم و قدرت خدا را چنان که باید در ذهنم خوب نساخته ام برای پیشامدن هایی که کنترلی روش ندارم
واقعا لذت میبرم کامنت هات رو میخونم پر مغز و فوق العاده هستند بدرخشی همیششه خیلی زیبا ارتباط میدین موضوعات رو به ایات قرانی یا منابع که خیلی توحیدی و ناب هستن و این توحید رو خیلی دوست دارم که قشنگ برای خودتون منطقی کردین در ذهن و خیلی راحت می تونید نجواهارو خاموش کنید
چند وقتیه که کامنت خوندن شده تراپی واسه من، بی نهایت آرامش میگیرم، و البته درس میگیرم و مسیرمو اصلاح میکنم و ادامه میدم
ولی اینو از ته دل میگم تا الآن هیچ کامنتی اینجوری به دل من ننشسته بود
با هر پاراگراف مو به تنم سیخ میشد و به فکر فرو میرفتم
انگار خدا داره از دهن رضای عزیز باهام صحبت می کنه
خدای من شکرت خیلی از حرفات رو متوجه شدم
رضا جان بینهایت سپاسگزارم واسه این درک عمیق و زیبا از خدا و کارکرد جهان
و همچنین سپاسگزار استاد عباس منش هستم که این بستر الهی رو بوجود آورده تا من خودمو بسپارم به جریانش و اجازه بدم این رود خروشان آگاهی از درونم بگذره و ذره ذره منو لمس کنه
سپاس گذارم بابت این کامنت توحیدی و زیبایی که نوشتی
چقدر خوب هدایت خداوند را متوجه شدی و از آیات قرآن و گفته های امامان عزیز استفاده کردی .
چقدر زیبا داستان نبرد بین روشنایی و تاریکی را تعریف کردی و بهت تبریک میگم که بر تاریکی پیروز شدی و خداوند پاداشهای بزرگی را به شما خواهد داد انشالله.
چند بار دیگه کامنت شما را خوندم و کلی لذت بردم مخصوصا اینکه از آیات قرآن به موقع با توجه به موضوع کامنتتون استفاده میکنید که درک و آگاهی هممونو افزایش میده و دیدگاه توحیدیمونو خیلی وسیعتر میکنه
سلام خدمت استاد عباس منش عزیزم و استاد شایسته عزیز و همراهان تور میامی بیچ
همون اول کار سپاسگزاریم رو خدمت اساتید اعلام میکنم،سپاسگزارم که در حین تفریح به یاد ما هستید و فیلم میگیرید اصلا کار راحتی نیست تمرکز بر تفریح و فیلم گرفتن .
این فایل کلا در مورد فراوانی و ثروت و نحوه بدست آوردن آنها بود و من هم عاشق بخشندگی بدون قید و شرط خدا هستم.
به قول دوستان دیر زمانی است یعنی از همون ابتدا شیطان با دو تا پاشنه آشیل باور فراوانی و لیاقت ما رو از خواسته هامون دور نگه داشت و اگر توجه و تمرکزمون رو نزاریم روی اصل ،گیر فرعیات می افتیم و یادمون میره خداوند بخشنده است و یادمون میره ما بدون داشتن پیش زمینه خاصی و فقط به این دلیل که به این دنیا اومدیم لایق لذت بردن و استفاده از همه امکانات دنیا هستیم.
در آن زمان‌ها که آسمانی وجود نداشت و هیچ نبود رب ما بود و رب ما بعد از این هم خواهد بود.
او برای من و شما بهترینهایش را قرار داده و نمی‌توانید هیچ جایگزینی بهتر پیدا کنید.
عشقی که او نسبت به همه بندگانش دارد مادرتان ندارد و ثروتی که او در دست و پای ما ریخته تمامی ندارد.
سالها در این فکر و در این نظر که چه کسی ،کجا،چگونه میخواهد به من بدهد،یاری رساند،کار بدهد،همسر بدهد و…..بودیم و حتی لحظه ای برنگشتیم بررسی کنیم آنچه من و یا پدرم یا پدر بزرگم دارد از کجا آمد؟
چگونه بررسی کنیم در صورتی که حتی یک بار هم خودشناسی نکردیم،حتی یکبار شکرگزاری نکردیم!
دانشمندان هم نتوانستند آنچه که میگویند عمل کنند چرا که آنها هم خود را دیدند و اصل را فراموش کردند
دوستان اصل این است که هیچ کمبودی وجود ندارد،کمبودها حاصل شیطان است!
با وجود الله همه چیز نورانی است و همگی از ایشان تزریق میشویم
با وجود الله تو به هر چیزی میخواهی میرسی
از قوانین ذهن کمک بگیر و با قوانین الهی بیامیز و هر آنچه میخواهی بساز
مثل بچه ای که در کنار ساحل خانه ای یا قلعه ای یا ماشینی یا مجسمه ای می‌سازد
آب به وفور یافت میشود،ماسه هم فراوان است،نور هم الی ماشاالله پس دست بکار شو تا معجزه ها رو ببینی و ببینی که خداوند تمام دنیا رو برای تو خلق کرده است.
سپاسگزارم که مطلبی همراه با توصیه ای برام نوشتی،حقیقتا جای افتخار داره که از ابراهیم توحیدی سایت تیک آبی داشته باشم.اول اینکه از تک تک مطالب زیبایی که مینویسی سپاسگزارم و دوم اینکه سعی میکنم رد پای شما رو پیگیری کنم تا به توحید عملی برسم.
انرژی تیک آبی شما به بهترین نحو و بیشترین شدت به من رسید و چقدر دلنشین شد زمانی که آیه زیبایی پیوستش شد ،چه هدایتی و چه آیه ای ،رزقی که تمام شدنی نیست.
الهی شکررررر از نعمت حسین عبادی.
حسین جان شیرینی ارتباط با رب همیشه به کامت و هدایتش همیشه همراهت
سلام و تشکر فراوان از استاد عباس منش و عزیز دلشان برای اینکه چقدر سخاوتمندانه مارا هم سفر خودشان کرده و زیبایی هارا به ما نشان می‌دهند…
چند روز پیش با مادرم در مورد سریال سفر به دور آمریکا صحبت می‌کردیم ومن به مادرم گفتم که با تماشای این فایل ها انگار که خود من به آنجا دارم سفر میکنم و من که تا حالا به خارج از کشور ایران سفر نکرده ام این سریال سفر به دور آمریکا بسیار با ارزش است
واما صحبتی که با شنیدن آن کلی ذوق کردم و امید به زندگی پیدا کردم این بود که استاد گفتند با توجه به زیبایی ها واین فایل ها،جهان کم کم ما را به این مکان های زیبا هدایت میکنند و این بهترین خبر دنیا برایم بود که نه تنها از این تصاویر بسیار زیبا لذت میبرم بلکه در آینده ای نه چندان دور خودم از نزدیک این مکان ها را میبینم…
آن مغازه ای شکلات فروشی زیبا وشادی مردم در این فایل،انگار من هم در آن شادی و ذوق سهیم بودم…
چقدر خوب است که انسان با دیدن موفقیت دیگران،به جای خشم وحسادت با خودش بگویید حالا که این شخص توانسته به این موفقیت برسد،من هم اگر آن باور هارا داشته باشم ومثله او عمل کنم برای من نیز شدنی است…
چقدر کلاه سفید خانم شایسته زیبا بود و چقدر استاد وعزیز دلشان خوش سلیقه هستند…
و کسانی را که ایمان آورده اند و کارهای شایسته انجام داده اند، مژده ده که بهشت هایی ویژه آنان است که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است؛ هرگاه از آن بهشت ها میوه ای آماده به آنان دهند، گویند: این همان است که از پیشْ روزیِ ما نمودند، و از میوه های گوناگون که [در طعم و گوارایی و زیبایی] شبیهِ هم است، نزد آنان آورند؛ در آنجا برای ایشان همسرانی پاکیزه [از هر آلودگی] است؛ و در آن بهشت ها جاودانه اند.
خداوند از این که (به موجودات ظاهرا کوچکی مانند) پشه، و حتی کمتر از آن، مثال بزند شرم نمی‌کند. (در این میان) آنان که ایمان آورده‌اند، می‌دانند که آن، حقیقتی است از طرف پروردگارشان؛ و اما آنها که راه کفر را پیموده‌اند، (این موضوع را بهانه کرده) میگویند: «منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟!» (آری،) خدا جمع زیادی را با آن گمراه، و گروه بسیاری را هدایت میکند؛ ولی تنها فاسقان را با آن گمراه می‌سازد!
آلمست!شما نه هیچ وقت خوابت میبره،نه هیچ چیزی یادت میره،نه گمراه میشی،نه حساب یکی از موجوداتت از دستت در میره،نه اشتباه میکنی،نه محدودی،نه ضعیفی،نه کاری هست که از پسش برنیای!
اما منِ انسان همه ی این ویژگی هارو دارم!خب؟!اما با این تفاوت که شما امانتی رو بهم دادی که حتی کوه ها از گرفتنش سرباز کردند،خدایا به روحی که از خودت در من دمیدی،از نور خودت ببار و به من کمک کن تا هرچی که توی سرم هست به رشته ی تحریر دربیارم و از تو،از قوانین ثابتت،از قرآن و از خودم بنویسم ….من مثل همیشه سخعععععت به تو،به نورت،به عشقت،محتاج و فقیر و نیازمندم.
سلام به استاد عزیزم،سلام به تموم رفیق های غار حرای من و اما سلام به خانم شایسته جانم،سوالی که الان به ذهنم میرسه ازتون بپرسم اینکه استاد من،الگو و اسوه ی من توی زندگی، دور سرت بگردم،میگم خودت اذیت نمیشی انقدر قششنگی؟و هر روز به زیبایی و دلنشینیت اضافه میشه؟ اینجاست که حافظ در وصف شما میگه:
جلوه بخت تو دل میبرد از شاه و گدا
چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی
خداوند حافظ و حامی و همراه شما باشه در تموم طول عمرتون و الهی که هرروز مثل زیباییتون،نور خداوند به سلامتی و روشنی قلبتون و احساس خوشبختیتون بباره،الهی که همیشه کنار استادعباسمنشم مثل الماس بدرخشی(استاد در جریانی که ما بعد دوره شیوه حل مسئله،فامیل عروس حساب میشیم دیگه؟یا لازمه دوباره بگم؟:) )
خداروصدهزارمرتبه شکر برای اییین همه قشنگی،این همه زیبایی،این همه ثررروت در دویست وسی و چهارمین قسمت سریال توحیدی سفر به دور آمریکا!
آقااا،من میگم،اگر یک جایی ازین دنیا هست که انقدر قشنگه،انقدر آدم هاش ثروتمندند،انقدر همه چیز پرفکته،انقدر همه چیز دلنشین و خواستنیه و من دارم از قاب دوربین شخصی این تصاویر رو میبنیم که روزگاری نه چندان دور،توی پیکان دنده آرژانتینی تو گرمای بندرعباس،برای دوقرون کرایه بیشتر،داشته جون میکنده و همیشه اون موقعیت رو از سخت ترین روزهای زندگیش یاد میکنه،چرا باور نکنم که این اتفاق برای من هم میفته؟چرا برای رسیدن به هدفم قدم برندارم؟
خدای ما باهم فرق میکنه؟یا دست استاد 6 تا انگشت داشته؟
یا استاد پدر پولدار داشته؟ یا مدرک تحصیلی خاصی؟
شما هر فاکتور و ویژگی بیرونی رو بخوای بزاری وسط،استاد اون رو رد کرده!
آلمست،فقط با قدرت توحیدی ،ایمان،جسارت،توکل،قدم های عملی و البته با تکامل رسیده به اینجایی که الان هست،که آرزوی همه ی ماست!
یعنی ما میوه ی درختی که استاد سال های پیش کاشته رو داریم میبینیم و میگیم ما هم میخوایم!
این رابطه ی عاطفی ،این ثروت،این محبوبیت،این زندگی،این تفریح ….
اما وقتی نگاه میکنیم به رد پاهای مسیری که استاد رفته و توی تموم فایل ها و دوره ها توضیح داده،وقتی میرسیم به عمل میگیم نههه …این کار رو که نمیتونیم بکنیم،این که امکان پذیر نیست،اینم که شدنی نیست!
پس چون ما به این دلایل و این شرایط نمیتونیم این مسیر رو بریم،کلا بیخیال اهدافمون میشیم.
به قول استاد تو جلسه 5 قدم 10:
تو بحث الگو برداری،بچه ها به جای اینکه باور کنند که رسیدن به این هدف امکان پذیره،نگاه میکنند به مسیری که طرف رفته،بعد میبیند یکسری ویژگی های اون الگو رو ندارند پس نمیتونند به اون هدف برسند و بازی همین جا براشون تموم میشه!
اما توی بحث الگو برداری مهم اینکه ما باور کنیم میشود!
اگر کسی به این موفقیت رسیده است،پس رسیدن به این موفقیت امکان پذیر است!
وقتی ما باور کنیم میشود:
قدم ها به ما گفته میشه،قدم های عملی با توجه به شرایط و ویژگی ها و توانایی های خودمون…
خود خدا میگه:
لَا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا
خدا هیچ کس را جز به اندازه توانایی اش تکلیف نمی کند.
خب اگر خود خدا داره اینو میگه،من دیگه از چی میترسم؟چرا حرکت نمیکنم؟
چرا قدم های عملی برنمیدارم؟چرا منتظر معجزه و افتادن یک کیسه پول ازون بالام؟
دوماهه اومدم به یک بیمارستان جدید و تعداد شیفت های من و حجم کار و مسئولیتم،میزان سختی کارم هیییچ ربطی به 8 سال شیفت های سابق من نداره،البته که من کاملا فهمیدم پلن خدا برام چیه و دارم براش قدم های عملی برمیدارم اما فشار ذهن و نجوای شیطان توی این دوماه انقدر کمرشکن بود برام که اگر من از قبل روی آموزش ها تسلط پیدا نمیکردم،اگر قبلا از خودم رد پا نزاشته بودم،اگر قرآن رو مطالعه نمیکردم،حتما و قطعا من زیر این فشار کار و ذهن گیوآپ میکردم!
چی منو تا الان نجات داده از تسلیم شدن؟چی کمکم کرده به جای اینکه تسلیم شرایط بشم،حرکت کنم و برم توی دل ترس هام؟
چی باعث شده (همینه که هست و باید بسوزی و بسازی) رو نپذیرم؟
برای اینکه من باور کردم استاد رو،من آموزش های استاد رو وحی منزل دونستم،من منتظر ننشستم توی خونه تا معجزه رخ بده،من باور کردم
ای مؤمنان! از خدا پروا کنید و به پیامبرش ایمان آورید تا دو سهم از رحمتش را به شما عطا کند، و برای شما نوری قرار دهد که به وسیله آن [در میان مردم] راه سپارید و شما را بیامرزد، و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است. (28)
وقتی شما خودتون رو ببندید به آموزش ها و به حرف های استاد ایمان بیارید و بدون هیچ چون وچرا قبولش کنید،میشه همون نوووری که کمکتون میکنه توی مسیر موفقیت،راه رو از بیراهه تشخیص بدید،توی مسیر درست بمونیدو تسلیم حرف های معمول جامعه ونجوای شیطان نشید!حتی اگر اوضاع خیلی سخت بشه!
آنان که به دین اسلام گرویدند و از وطن خود هجرت نموده در راه خدا جهاد کردند اینان امیدوار و منتظر رحمت خدا باشند، که خدا بخشاینده و مهربان است.
ای الهی دور سرت بگردم که اینجوری توی آیه های قرآن دلبری نکنی برای من!
ایمان آوردی؟
مهاجرت کردی؟
داری جهاد میکنی؟
پس منتظر رحمت خداااا باش،حالشو ببر که خدا برای تو بسیارمهربون و بخشنده ست!
حالا این سعیده که الان داره با عشق مینویسه،اصلا آدم با ایمانی نیستا،خیلی جاها کم آورده،خیلی جاها احساس ناامیدی کرده،خیلی جاها گفته نه دیگه جواب نمیده …اصلا همین بعداز ظهر که از شیفت اومدم بخاطر یکسری حرف های همکارام که هیییچی از قانون نمیدونند!
ذهنم درگیر شد …و بعد نماز ظهرم …افتادم به سجده و گریه که خدایا من دیگه نمیکشم…بامن حرف بزن…کمکم کن …بگو چیکار کنم…خدایا نورت رو بفرست و این تاریکی ها رو ازم بگیر …
و خداوند با دستان نازنینش من رو دوباره هدایت کرد به داستان حضرت نوح در سوره مومنون،یکبار دیگه من رو دعوت به آرامش کرد که من حواسم بهت هست،آروم باش و با جریان هدایت پیش برو:
قَالَ رَبِّ انْصُرْنِی بِمَا کَذَّبُونِ ﴿٢6﴾
[نوح] گفت: پروردگارا! مرا در برابر تکذیب آنان یاری ده. (26)
پس به او وحی کردیم که زیر نظر ما و پیام ما کشتی بساز و هنگامی که فرمان ما به هلاکت آنان بیاید و آن تنور [از آب] فوران کند از هر گونه ای [از حیوان] دو عدد و نیز خانواده ات را وارد کشتی کن، جز افرادی از آنان که فرمان [عذاب] بر او گذشته [و درباره او قطعی شده] است، و درباره کسانی که ستم ورزیده اند، با من سخن مگوی، زیرا [همه] آنان بدون تردید غرق شدنی اند. (27)
همانا در این [سرگذشت] نشانه هایی برای عبرت گیرندگان است؛ و یقیناً ما آزمایش کننده بندگانیم. (30)
یک درکی ازین آیه های شیرین داستان نجات نوح و اهل ایمان در حد ظرف پلاستیکی خودم دریافت کردم که اینجا مینویسمش :
به نظر من نجات نوح 3 تا مرحله داشته:
اولا ساخت کشتی با کمک خداوند که نسخه ی پرکتیکالش برای ما میشه کار کردن روی باورهامون و اقدامات عملی در راستای الهامات دریافتی و اعراض از ناخواسته ها و حتی صحبت نکردن درموردشون با خدا و توجه نکردن به صحبت های بقیه وتمرکز صددرصدی روی زندگی خودت
وقتی این مرحله رو درست انجام میدی،اون طوفان وسیلی که قراره تورو از ناخواسته ها جدا کنه و به خواسته هات برسونه از راه میرسه،شما با تمرکزی که روی ایمانت داشتی درحالیکه همه دارند توی آب غرق میشند،در پناه خداوندی،اینجا خدا میگه شکرگزاری یادت نره!یادت نره من تورو از ناخواسته هات جدا کردم و توی این کشتی امن آوردمت،درسته بیرون طوفانه اما تو با این ایمانی که ساختی،با باور هایی توحیدیت، در امن و امانی.
اینجاست که استاد میگه اگر قرآن رو مطالعه کنید متوجه میشید که هیچ وقت تروخشک باهم نمیسوزند،هیچوقت
و اما مرحله سوم!
من خودم به شخصه احساس میکنم یک اضطرابی ته دل نوح هنوز بوده،که خدا این دعا رو بهش الهام میکنه:
و بگو: پروردگارا! مرا در جایگاهی پرخیر و برکت فرود آور، که تو بهترین فرودآورندگانی.
درسته نوح و اهل ایمان توی کشتی ان،ولی اون بیرون هنوز طوفانه،کشتی در تلاطمه!نجوای شیطان هم میاد میگه اگر کشتیت درست کار نکنه چی؟اگر سوراخ بشه و آب بیاد داخل چی؟اگر تموم زحمت هات هدر بره چی؟اگر نجات پیدا نکنید چی؟
همین نجواهای روزمره ی خودمون دیگه،اگر نشه،اگر ایده ش نیاد،اگر فلانی نزاره،اگر موفق نشم،اگر شکست بخورم…نوح با اون همه قدمت پیامبریش باز این نجواهارو داشته،دیگه ما چرا نداشته باشیم؟
نجوای شیطان توی هر مرحله هست،حتی وقتی سوار کشتی نجاتی!
هیچ پیامبری را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه هرگاه آرزو میکرد (و طرحی برای پیشبرد اهداف الهی خود می‌ریخت)، شیطان القائاتی در آن میکرد؛ امّا خداوند القائات شیطان را از میان میبرد، سپس آیات خود را استحکام می‌بخشید؛ و خداوند علیم و حکیم است.
این الگو برداری از داستان های قرآنی که استاد همیشه بهش تاکید میکنه مخصوصا جلسه 5 قدم 10 که برید داستان های قرآنی رو مطالعه کنید که خدا چه جوری داره باور ایجاد میکنه با این الگو ها…
توی مرحله هایی از زندگی که یکم اوضاع سخت میشه و فکر میکنی دیگه راهی وجود نداره و باید تسلیم شد،به یادآوردن داستان های نجات اهل ایمان میشه یک نور برای آرامش قلبت …یک انرژی برای حرکت …یک قوت قلب برای ادامه ی مسیر …برای رسیدن به سعادت دنیا و آخرت
به قول استاد جان: وقتی حرکت میکنی با ایمان،مسیرها بهت گفته میشه،درها برات باز میشه،نگران دونستن کل مسیر نباش،حرکت کن و قدم بردار…قدم بعدی حتما بهت گفته میشه
و به قول پائولو کوئلیوی عزیز:
تحقق بخشیدن به افسانه ی شخصی،یگاه وظیفه ی آدمیان است،همه چیز تنها یک چیز است،و هنگامی که آرزوی چیزی را داری سراسر کیهان همدست میشود تا این آرزو را تحقق بخشی
خدارو صدهزارمرتبه شکر برای فرصت یک صلات دیگه و هم نشینی با بندگان صالح خداوند
آخ سعیده جان چطور دارم درک میکنم تک تک جملات و مراحلی که داری ، ظاهرا هدف ها و تضادهای متفاوتی داریم،ولی مراحل یکجور هستن،
چندبار کمنتهات منو پس به مسیر برگردونده عزیزم، مخصوصا یک کمنت نوشته بودی حرف استاد رو نوشته بودی، که وقتی تو ذهنت رو کنترل کردی، روی خودت کار کردی ،تو در مدار اتفاقات بد نیستی، اتفاقات بد دسترسی ندارن به مدار تو،
آخ این تیکه از کمنتت عجب هدایتی بود
وقتی این مرحله رو درست انجام میدی،اون طوفان وسیلی که قراره تورو از ناخواسته ها جدا کنه و به خواسته هات برسونه از راه میرسه،شما با تمرکزی که روی ایمانت داشتی درحالیکه همه دارند توی آب غرق میشند،در پناه خداوندی،اینجا خدا میگه شکرگزاری یادت نره!یادت نره من تورو از ناخواسته هات جدا کردم و توی این کشتی امن آوردمت،درسته بیرون طوفانه اما تو با این ایمانی که ساختی،با باور هایی توحیدیت، در امن و امانی.
دقیقا درسته ، میدونی من تو کمنتام نوشتم که مهاجرت کردم به یک کشوری برای رفتن ب کشور دیکه، اوضاع اونطور ک محاسبه کزدم پیش نرفت و دم درست شدن کنسل میشد، فهمیدم ترمز دارم، چون همه چی از صفر بود اینجا اوضاع چلنجینگ شده بود و خیلی کنترل ذهن کردم رو ترمزام کار کردم و اوضاع داشت بهتر شده بود تو زمینه های مالی روابط شرایط خونه زندکی و باورای مهاجرت، نشانه های مهاجرت از در و دیوار میامد ک یهو قانون این کشور عوض شد و ما قانونا نیمیتونستیم بمونیم، اصن ی وضعی کنترل ذهن قوی لازم داشت،
گفتم خدایا من اینهمه کار کردم،نتیجه یهو اینطوری شد، باز باور الخیر فی ما وقع رو بکار بردم و تسلیم و توحید که آدما قدرت ندارن منو بدبخت کنن، من بع فرکانسام مطمینم حسم خوب بوده، گفتم این اتفاقات دسترسی ندارن بع مدار من
تا وقتی بیاد نوبت ما بشه ، این قانون فعلا به حالت تعلیق در اومد، دیدم خدا چ دقیق کار میکنه
چقدر حستو درک میکنم که وقتایی اطرافیان ی چیزایی میگن ک مستاصل میشی و از خدا میخای نجاتت بده و خدا یکطوری نشانه ای برات میفرسته که قلبت آروم میشه با اینکه ب ظاهر توی طوفانی
اینجا جایی بود که سخت بود ایمانمو حقظ کنم که کار میکنی و حست خویه،نشانه ها میاد،یهو اوضاع بهم میریزه، توکل و تسلیم اینجا باید عملی بشه و سخته البته، از بیرون هیچی جالب معلوم نمیشه ولی تو از درون حالت خوبه ، به خدا اعتماد دازی ،به فرکانسات امید داری
بابا دختر چ عشقی داری ک بعضی وقتا از وسط شیفت شب کمنت میذاری، من علوم آزمایشگاهی خوندم، قبل از مهاجرتم تو آزمایشگاه بیمارستان زایمان کار میکردم، شیفت شب انقدر سخته تو بیمارستان کارد میزدی خونم در نمیومد، تو با این عشق کمنت میذاری، تحسینت میکنم سعیده ی عزیز
جز این نیست که گفتگوی محرمانه [بی منطق و رازگویی بی دلیل] از [ناحیه] شیطان است تا مؤمنان را اندوهگین کند، ولی نمی تواند هیچ گزندی به آنان برساند مگر به فرمان خدا. و مؤمنان فقط باید بر خدا توکل کنند [که توکل کننده به خدا از گزند شیطان مصون است.] (
سلامی پراز عشق بر سعیده ی عزیزم
سعیده جانم خیلی خوشحالم که دوباره شروع به نوشتن کردی و ردپا برای ما به جا میزاری نمیدونی چقد این نوشته هات برامون انگیزه و امید به همراه داره
نبینم چهره ی مهربونت غمگین بشه
نبینم چشمای قشنگت ناراحت باشن
امروز تصمیم گرفتم که با برادرم تماس تلفنی بگیرم و کمی باهاش صحبت کنم
خیلی وقته که ازش خبر ندارم
برادرم تهرانه ومن مشهد راستش خیلیم قرآن میخونه و سر حرف که بازبشه کلی اطلاعات داره
راستش میخواستم دل خودم رو آروم کنم و لی این اتفاق نیوفتاد و من گیرافتادم توی صحبتهایی که اصلا رقبتی بهشون نداشتم اینه که سخت میشه و هی باید کنترل زبان وذهن کنی خلاصه هرچی ایشون صحبت کردن من نفی کردم و جنبه ی مثبت رو پیش گرفتم و تا تونستم کلا بحث رو عوض کنم
ولی درپایان خیلی از خودم راضی بودم که تونستم این مکالمه رو به خوبی به پایان برسونم
حالا میخوام بگم آررره سعیده جان مسیری انتخاب کردیم که 99 درصد مردم ازش استفاده نمیکنن ماییم که باید صبر کنیم و به مسیرمون ادامه بدیم
حتی تویی که در شرایطی بسیار سخت تر دربیمارستان بسر میبری ولی توهم میتونی آتش رو خاموش کنی و بیمارستان رو گلباران کنی یا به جایی هدایت بشی که لازم به انجام اینکار نیست
اینقد که تو باورهای قوی با قرآن ساختی و این ها مثل فولاد جلوی افکار منفی رو میگیرند
سعیده جانم کاش میشد ببینمت کاش میشد در آغوش بگیرمت به خاطر اینهمه استقامتت بهت تبریک بگم
تو نمونه ای دختر تو بینظیری تو تاالان قدم های بزرگی برداشتی و ماهم ازتو کلی درس گرفتیم
میدونی ما از اکثر جامعه داریم جدا میشیم و جهان داره بدون نقص کارش رو انجام میده
اینجا تنها جایی هست که من راحتم و احساس آرامش میکنم
اینجا بهترین وامن ترین جای دنیاست
به خاطر بودن شما دوستان عزیزم
سعیده جان دائم تحسین وتشویقت میکنم
و منتظر خوندن نوشته های زیبات هستم منتظر خوندن اتفاقات زیبای زندگیت هستم
سلام به سعیده عزیزم که کامنت ها خیلی وقت ها نجات دهنده من از نجواهای شیطانه.
جالب اینه که من مدتیه دقیقا از لحاظ کاری و مالی به یه چالشی خوردم که باید نشون بدم ایمانم در عمل هم هست و فقط زبونی نیست و کامنت های شما حسابی شارژم میکنه. و البته قرآن که محاله هدایت نکنه، گاهی که نجواها شدید میشن میگم خدایا من نمیدونم من نمیدونم چکار کنم من نمیدونم چی درسته چی غلط تو به من بگو. ظاهر قضیه شاید خوب نباشه ولی من میدونم تو به موقع منو هدایت میکنی به مسیری که سوت بزنم و برم. ممنونم بابت کامنت های هدایتی که مینویسی که از روشنای قلبت میاد و به روشنای قلبم میشینه. در پناه خدا باشی. بوس به کله ت
سلام به سعیده خانم شهریاری شاگرد ممتاز و خواهر پرتلاشم.
وقت شما بخیر امیدوارم حالتون عالی باشه.
خواستم ضمن تشکر از شما بابت این دیدگاه بسیار زیبا و آموزنده یه تشکری هم از خدای مهربون کرده باشم بابت وجود نازنین شما در این سایت الهی در کنار اساتید گرانقدررمان و همچنین یه تشکر ویژه از خدای مهربان و عزیز که این بنده‌اش را نیز در این زمان هم دوره و هم عصر با راهنمایی‌های اساتید نازنین و شما خواهر خوبم قرار داد.
لازم میدانم هم اینجا برای همه‌تان از خداوند مهربان شادی سلامتی خوشبختی ثروت و سعادت در دنیا و آخرت طلب نموده و به دستان پرقدرت و مهربانش بسپارمتان خدانگهدار به قول خودت قلبِ فراوان فراوان فراوان
سلام سعیده عزیز، خیلی خوشحالم که با انسانی آشنا شدم در این وبسایت که انقدر عالی روی خودش کار میکنه و کامنتهای طلایی مینویسه که ادم دوست داره ساعت ها بشینه و قورت بده کامنت‌هاش رو. آفرین به این خدای درون قدرتمندی که بهش اعتماد میکنی و میسپاری بهش که بگه و بنویسی. وقتی کامنتت رو خوندم یاد کنفرانس اتصال نقطه ها استیو جابز افتادم. آنچنان نقطه‌های در ظاهر بی معنی رو به هم متصل کردی و مفهوم و معنی عالی ای ازشون ترسیم کردی و طرح خداوند رو بیان کردی که فقط میتونم بگم خدایا شکرت بابت چنین افراد عالی ای که در این وبسایت حضور دارن و مینویسن. رفیق غار حرایی من امیدوارم شرایط برات همواره عالی پیش بره و تضادهای زندگیت تبدیل به طلاهای زندگیت بشن. خداوند ره گشای مسیر زندگیت باشه.
سلامی دوباره به خواهر توحیدی و خداپرستم سعیده عزیز
اینقدر جا و مکان این کلمات و تور الهی درست و بجا هست که هر بار که میخونم میگم خداجونم شکرت بابت این کلام الهیت
خدایا شکرت که این کلام الهی رو اینجا میبینم و میخونم با اینکه قبلاً دیدم و خواندم و هرباری که میخونم قلبم باز میشه از رحمت و نور الهی تو
و وقتی که دوباره تکرار میشه و دوباره میبینم چقدر چیزها یادم میاد که بهم میگه جواد استقامت کن و کنترل کن و ادامه بده ذهنت رو مدیریت کن که خدا حواسش به ذهن و قلب تو هست
و من چقدر خوشبختم و من چقدر لایقم و من چقدر عزیزم که خدای بزرگ من رو در این مکان الهی قرار داده
خواهرم هزاران هزار بار از خدا ممنونم که شما توی این سایت هستی و دوستان خوبی در این سایت دارم
اول از همه تحسینت میکنم برای این قلم شیوایی داری من فکر میکنم شاید شما رسالتی داری که باید انجامش بدی البته این فکر من است شاید باید شغلت رو عوض کنی وبری برای نوشتن و تبلیغ راه حق آخه خیلی کلامت شیواست علایقت رو چک کن شاید در شغل مورد علاقه ات نیستی و در مورد آیات قرانی که برا حضرت نوح بود یک نکته بگم که خدا به نوح گفت میدونم که به من ایمان داری ولی ایمان در دل برای تبلیغ من کافی نیست پس برای برای تبلیغ من در کشتی به زبان هم بیار و بلند هم به زبان بیار ، تا دیگران در کشتی هم راه را یاد بگیرن و در کارهاشون از من کمک بگیرن و از من درخواست کنن میدونید همه ما به خداوند ایمان داریم واونی که راه خدا رو فریاد بزنه برده و برنده است
آفرین به تو سعیده عزیز داری کار حضرت نوح رو انجام میدی در کشتی سواری وداری راه را هم با صدای بلند فریاد میزنی
امیدوارم راهت ادمه پیدا کنه و همیشه حال و احساس عالی در تمام لحظات زندگیت را تجربه کنی
عاشقونه تمام همکلاسیهایم رو دوست دارم من روی نیمکت ردیف دوم کلاس سمت راست مینشینم البته نفر اولی که تخته سیاه رو قشنگ میبینه
سلام به دوست الهی عزیزم ویار غارحرا که بسیار عزیز ودوست داشتنی هستی دوستی ازدستان پرمهرخداوند برروی زمین هستی
سعیده جان من همیشه بااشتیاق کامنتهای شما رامیخونم وهمسفرشما وسایردوستان درسفربه دور آمریکا هستم
آیات قرانی که مینویسید وبا وضعیت زندگی خودتان تطبیق می‌دهید ودرک خودتون را ازاون آیات مینویسید خیلی مفید است
دراین کامنت شما به آیه 29 سوره مومنون اشاره کردید که نوح میگه خدایا مرادر جایگاه پربرکت فرود آور که تو بهترین فروداوردندگانی
من زمانی این آیه را درکامنت شما دیدم که دخترم دانشجواست ودنبال خونه می‌گشت ودرشرایطی بود که همه می‌گفتند خونه الان پیدا نمیشه ومن درکامنت شما اززبان نوح گفته اش باخدا راتکرار کردم
ومدام میگفتم خدایا تو بهترین میزبان وبهترین فروداورنده هستی دخترم رادرمنزلی عالی فرود آور که توبهترین فروداوردندگانی وخداوند درکمتراز یک هفته دخترم رادرمنزلی عالی باشرایط خوب ساکن کرد وهمه گفتند معجزه شده چه شانسی آوردید ومن می‌دانستم خدا این خانه راپیدا کرد ومیزبان دخترم شد
ویک فایلی هم قبلآ دیده بودم استاد عباسمنش تفسیر شعر لطف حق پروین اعتصامی را کردند که درمورد مادر حضرت موسی بود وزمانی که فرزندش راروی آب گذاشت وبه خداسپرد ودرقسمتی ازشعر درذهن من بود که رهرو مااینک اندر منزل است
واین شعرراهم علاوه برآن آیه تکرار میکردم که خدایا رهرو ما اینک اندر منزل است
وقتی دخترم ازمن دور شد ودرجایی دورازمن دانشجوشد به خدا سپردمش که همه کارهایش راانجام بدهد وگفتم خدایا دخترم الان درمنزل الهی است وخودت خونه برایش پیداکن
سعیده جان دوست نازنینم خیلی سپاسگزارم که این آیات فرود حضرت نوح رانوشتی وخدامن رادر مدار دیدن آن درکامنت شما قرار داد خداراشکر دراین سایت الهی حضور دارم
سلام دوست عزیز واقعا تحسینتون میکنم چقد عالی کامنت میزاری چقد داستانت شبیه داستان زندگی منه انگار من بودم و گفتن اون سه مرحله خیلی عالی بود و چقد آروم شدم و تحسین میکنم از این که انقد تو آیات قرآنی عالی مثال میزارید با این که من از خوندن کامنت زیاد هنوز مقاومت دارم ولی کامنت شما جوری که وسوسه ام میکنه تا بخونمش خیلی لذت بردم خدایاشکرت واقعا سپاسگزارم از خداوند بابت دوستانی مثل شما خدایاشکرت
سلام به استاد جانم و خانم شایسته عزیزم
کامنت محمدحسن خانکی پسرخانواده
از مدرسه به خونه رسیدم وچون خداروشکر تکلیفی ندارم فیلم شما را تونستم نگاه کنم و چیزهای زیبایی ببینم و برای شما نامه بنویسم .
استاد من عاشق دریا هستم و شنا .
خداروشکر که قایق سوارشدم و میدونم با دیدن همین فایل به زودی کشتی هم سوار میشیم این رو خودتون گفتین .
دوبار این فیلم را تماشا کردم و خیلی حال کردم
اینکه رفتین اونهمه تو فروشگاه خوراکی نشون دادین جالب بود اما من از بچگی م به کاکائو حساسیت دارم و هر خوراکی نمیتونم بخورم از اون آبنبات های فرفره ای خیلی دوست داریم وباهلیسا میخوریم و هفته ای یه بار هم فست فود اجازه داریم بخوریم اما یه هفته ای میشه من وهلیسا فست فود نخوردیم و به جاش رفتن به باغ وحش رو انتخاب کردیم که گزینه ی جایگزینش بوده و دیدن حیوانها حالمو خوب میکنه .
ما تازه تو ریاضی زاویه کشیدن رو یاد گرفتیم ومعلم مون گفت خیلی از نقشه های خونه و برج ها توسط همین ابزارهای ریاضی مثل نقاله وگونیا وپرگار طراحی میشه و این حس خوبی بهم داد که بدونم زاویه کشیدن به چه دردی میخوره .
هواپیما همیشه حالمو خوب میکنه و
چون احساس پرواز بهم دست میده .
ممنون خانم شایسته که به استاد گفتین از اون مرغابی بودفکر کنم فیلم بگیره و چون منم عاشق حیوونام و سهمی در دیدن زیبایی ها دارند .
استاد من تا تونستم از پشت همین موبایل مامانم، برای درخت ها دست تکون دادم و
گفتم عاشق تونم که جهان رو زیبا میکنین.
اون آسمون ابری ونم نم بارون خیلی ذوق زده ام کرد و تو سفرمون به بندرانزلی تجربه کردم یعنی سوار قایق بودیم و نم نم روی صورتم بارون میبارید .
به اون هواپیمایی که یه بادبادک وصل بهش بود سلام کردم و گفتم دمت گرم که یه بادباک را به آرزویش که پرواز هست رسوندی .
به اون آدمهای سوار کشتی قلب فرستادم که بدونن دوستشون دارم .
چه کشتی های بزرگی و زیبایی نشون دادین و خیلی هیجان انگیز بود و خداروشکر امروز با دوربین گوشی شما تونستم از نزدیک ببینم .
خداروشکر تونستم با شهر میامی بیشتر
آشنا بشم و به دفترم اضافه کنم.
خداروشکر دریایی پراز کشتی دیدیم .
هرچقدر من از دیدن این دریا و ویلاها و برج ها وکشتی ها لذت میبرم و خوشم میاد ،اینها هم از من خوششون میاد و دوستم دارند .
عکسی که نشون دادین وچاپ کردن منو یاد سفرمون به اردبیل انداخت که سوار زیپ لاین شدم‌و ازم عکس انداختن و همون لحظه چاپ کردن و بهم دادن و هنوز دارمش چون اون اولین بار بود که من با ترسم از ارتفاع روبرو شدم و لذت بردم .
ممنونم که برای ما از این کشتی ها فیلم گذاشتین و خیلی دوست دارم از باغ وحش و حیوانهای این شهرهم برامون فیلم بگیرین و بهمون نشون بدین .
خیلی دوستتون دارم
از طرف محمدحسن خانکی
بنام ویاد الله مهربان
سلام به روی ماه محمدحسن جان عزیز
احسنت خاله جان چقدر لذت بردم از کامنتت
چقدر عالی وساده میتونی احساست رو بیان کنی
چه عالی سپاسگزاری بخاطر داشته هات را یادگرفتی خاله جان
احسنت به تو که بی توقع عشق درونی ات را نثار آدمها ،درختان وفضای اطرافت میکنید
آفرین خاله که دیدن زیبایی های باغ وحش را به فست فود ترجیح دادی
بهترین نصیب قلب مهربونت وروح لطیفت خاله جان
روی چون ماهت رو میبوسم
در پناه حق
تشکر میکنم از صاحب جهانیان و تشکر میکنم از شما استاد عزیزم
استاد عباس منش من حدود یکسال یکم بیشتر وارد سایت و دوره دوازده قدم و دوره کشف قوانین زندگی شدم. همین طور که شما صحبت کردید در مورد دوستتون که با توجه کردن به سریال سفر به دور آمریکا به نتیجه مهاجرت به استرالیا دست یافتند، من هم چند ماه پیش به همراه خانواده 4نفری مون به ترکیه سفر کردیم و در نزدیکی شهر استانبول ،شهر کوچکی بنام ساپانجا هست که ما در ویلای دوبلکس زیبایی ساکن شدیم که برای یکی از بستگان بود. استاد شرایط محیطی و آرامش خاصی رو تجربه می‌کردیم که صبح در وسط یک طبیعت آرام از خواب بلند می‌شدیم که من به همسرم میگفتم که من این طبیعت رو در سریال زندگی در بهشت سایت استاد دیده بودم و در آن روزها که قدم چهارم دوره 12قدم بودم کامنت گذاشتم از زیباییهایی که تجربه میکنم و اشاره کوچکی هم در آخر کامنت نوشتم که دوست دارم اقامت ترکیه رو داشته باشم ، مثل بیشتر دوستان که می نویسند ،وقتی آرزوی موقعیتی رو کرده بودند اصلا خودشان رو در شرایط مالی دریافت آن چیز یا موقعیت رو نداشتند ، من هم اصلا برنامه ای برای مهاجرت یا اقامت گرفتن رو نداشتم ، ولی امروز که این کامنت رو می نویسم من ملکی رو پیش خرید کردم و جالبه که آن ملک هم در همان شهر ساپانجا و تربلکس هست و حدور 360هزار لیر هم پرداخت کرده ام و مراحل اداری اقامت هم شروع شده است شکر نظم عالم هستی را. امروز مخصوصا آمدم تا نظرهای دوستان را در بروزترین فایلهای سریال سفر به دور آمریکا بخونم و انرژی مضاعف بگیرم که دیدم فایل جدید روی سایت اومده که هنوز نظری نداشتید ،به همین خاطر بعد اینکه فایل رو تماشا کردم خواستم تشکر فراوان خود را به شما استاد عزیز برسونم و تشکر کنم از خانم شایسته عزیز و بچه های گروه تحقیقاتی عباس منش ، تنها قدرت جهان هستی ،رب پشت و پناه شما باشه خدانگهدارتون
سلام به استاد عزیزم، خانم شایسته و همچنین هم خانواده های خوبم.
بنظر من بزرگترین لطفی که خداوند در حق ما کرده اینه که این اختیار رو داده به خودمون که زندگیمون رو خلق کنیم
اینجوری دیگه هیچ اتفاقی تو زندگیمون نیست که وابسته به عملکرد کسی باشه، وابسته به شرایط و قانون کشور ها باشه، وابسته به اشتباهات گذشته ی خانواده و یا حتی خودمون باشه.
تنها راه ساختت و خراب کردنه زندگیمون تو دسته خودمونه، تو دسته رفتار ها و عملکرد خودمونه،خودمون میتونیم تصمیم بگیریم با بها دادن، با تعهد دادن، با قربانی کردنه یکسری لذت های کاذب و استمرار داشتن به این مسیر جایگاه و شرایط سال آینده مون نسبت به امسال کجا باشه.
من واقعاً به این نتیجه رسیدم یه جاهایی باید زور زد برای موندن تو مسیر و کندن از بدنه ی جامعه، یه جاهایی دیگه باید غیرت بخرج داد برای موندن تو مسیر و ادامه دادن.
من بشدت دو دوهفته ی گذشته متعهد بودم و عملکرد فوق‌العاده راضی کننده از خودم داشتم برای کار کردن روی خودم و شکرگزاری و خوندن کامنت های بچه ها و تمرکز روی احساس خوب و…
وقتی جهان تعهد من رو دید که چچقدر میخوام متمرکز روی خودم کار کنم، من بدونه اینکه چیزی بگم همسرم خودش گفت میخوام 1 هفته بمونم شهرستان پیش خانواده ام،خیلی وقته نموندم پیششون.
و هم موافقت کردم
همون لحظه بهم الهام شد که این تنهایی برای این ایجاد شد که 1 هفته شبانه روز با تمرکز بالاتری روی خودت کار کنی، چون جهان دید که چقدر میخوای تمرکز کنی روی خودت و من هم خوشحال بودم که میتونم بیشتر روی خودم کار کنم.
روز بعد که رفتم سرکار همکارام گفتن بمون سرکار و نرو خونه، بمون میخوایم مافیا بازی کنیم، منم قبول کردم و موندم و حدود 6 ساعت مافیا بازی کردم.
صبح که بیدار شدم یک احساس بسیار بده بی لیاقتی، احساس کم بودن، احساس ضعیف بودن میکردم، بعد متوجه شدم بخاطر بازی مافیا بوده چون بازی مافیا در کل بیس و روندش بر اساس چند تا موضوعه
1/باید دروغ بگی
2/باید هیچ اعتمادی به کسی نکنی و همه رو به چشم متهم ببینی
3/باید از خودت رفع اتهام کنی چون بقیه بهت اتهام میزنن
4/آخر بازی وقتی میبازی همه مققر هستن اما چون هیچکس نمیخواد بپذیره این موضوع رو با سروصدا و بلند صبحت کردن همدیگه رو سرزنش میکنن و مقصر میدونن
5/چیزی به نام آرامش و احساس خوب تو این بازی نیست!!!
حالا شما فکرش رو کن میخوای تو مسیری فرار بگیری که رشد معنوی داشته باشی همزمان این بازی رو هم کنی
خلاصه متوجه شدم که کجای کارم ایراد داره اومدم محل کار یه فایل رندوم پلی کردم دیدم چچچچچه فایلی اومد!!!
فایل قربانی کردن(پرداخت بها)
یعنی چی!؟
یعنی آقا جان اگر به هدفی یا خواسته ای میخوای برسی، بااااید بها بدی!!!
به قول استاد تو اون فایل میگفت من حاظر شدم جونم رو بدم برای بها، ابراهیم حاظر شد سر بچه اش رو ببره برای پرداخت بها!
تو تا کجا میتونی بها بدی!؟
تو تا کجا!؟!؟!؟!
این فایل حجت رو بر من تموم کرد که باید دیگه بازی مافیا رو بزارم کنار،
روز بعد کارم تموم شد دوباره همکارام اسرار کردن که فقط 1 ساعت بمون باهامون بازی کن!!! منم قبول کردم دوباره و اون 1 ساعت دوباره شد 6، 7 ساعت!!!
یعنی خدا گفت حالا که میخوای روی خودت کار کنی من 1 هفته هم تو خونه هم محل کار شرایطی فراهم میکنم که بیشتر قرآن بخونی، بیشتر شکرگزاری بنویسی، بیشتر کامنت بخونی، بیشتر کارای عقب افتاده ات رو انجام بدی و… اما من از این فرصت استفاده نکردم و شروع کردم به مافیا بازی کردن!
بنظرتون شب چه اتفاقی افتاد!؟
همسرم که قرار بود 1 هفته بمونه شهرستان شبش زنگ زد
گفت پس فردا بیا دنبالم، شرایطی پیش اومده میخوام بیام خونه!!!
به همین سادگی
به همین سرعت
جهان طبق عملکرد من و طبق رفتارهای من، اتفاقات رو رقم میزنه.
اینجا دیگه حرفه حسابه من چیه وقتی شرایطی رو تجربه میکنم چه دلخواهم نیست!!!
من کی رو باید مقصر بدونم!؟!!!
من هفته ی پیش که بشدت در آرامش وکنترل ذهن بودم تو محل کار یه لحظه بششدت عصبانی شدم و میخواستم بیسیم رو بردارم و با لحن تند به طرف بتوپم!
اومدم بیسیم رو بردارم هرررکاری کردم گیره ی بیسیم در نمیومد از جاش که بیسیم رو بردارم و بعدش که آروم شدم قلبم گفت زمانی که تو یه مدت تو آرامش باشی و تو مسیر درست باشی، حتی اگر خودت هم بخوای بری تو مسیر اشتباه اویل شرایط اجازه نمیده!!!
من این حرفها رو اینجا گفتم که در وحله اول کمکی به دوستان کرده باشم، در وحله ی دوم از این لحظه به همه ی دوستانم قول میدم و میخوام همینجا متعهد بشم که تحت هییییچ شرایطی دیگه مافیا بازی نکنم
چون هررررچیزی که تمرکز رو از روی این مسیر برمیداره باید از زندگیم حذف بشه.
دیروز داشتم نگاه تلویزیون میکردم گفت که زلزله‌ی بم سال 82 فکنم افتاد، بعد یه لحظه به خودم فکر کردم گفتم یعنی 20 سال پیش!؟!؟
یعنی 30 سال از عمرم رفت!!!
میبینم من خییییلی هنوز از دنیا طلب کارم که طلبم رو نگرفتم!
و برا همین از همین الآن میخوام خودم رو متعهد تر کنم برای شروع سال جدید
یعنی میخوام با نهایت تمرکز، آمادگی ذهنی و آگاهی سال جدیدم رو شروع کنم.
ما تو شرکتمون یه گازی داریم که فقط با 1 بار استشمامش طرف رو بعد از 1 چند لحظه میکشه.
جالب اینجاست این گاز هیچ بویی نداره برعکس گاز خونگی
یعنی اگر استشمامش کردی خودت هم متوجه نمیشی فقط بعد از کند لحظه احساس خفگی میکنی و میمیری
تو به اتفاقی 5 نفر همینجوری فوت کردن تو شرکتمون یکی یکی پشت سر هم میرفتن تو اون زیر زمین و میدیدن همکارشون نیومد بالا و یکی یکی فوت کردن، از اون به بعد شرکت یک دستگاهی مثله ساعت مبده به افرادی که میخوان برن زیر زمین که اگر اونجا آلوده بود به اون گاز، هم با نور، هم ویبره، و هم آژیر اعلام کنه که اون فضا آلوده به گازه و سریعا خارج بشن از اون فضا.
حالا چرا اینارو اینجا گفتم!؟
برای منی که میخوام تو این مسیر باشم و با نهایت جدیت ادامه بدم باید هررررچیزی که من رو از این مسیر دور میکنه مثله همین گاز ببینم!!!
من دوستام گفتن فقط 1 ساعت بمون بازی کن ولی اون 1 ساعت شد 6 ساعت!
من حتی برای 2 لحظه هم نباید تو زندگیم اون چیزی که تمرکزم رو از روی اهدافم برمیداره اجازه ی ورود بدم!
چون در شروع این من هستم که اجازه ی ورود میدم اما تموم کردن و برگشتن به مسیر کاره حضرت فیله.
بااارها وبااارها من کنترل ذهن بسیار بالایی داشتم، ذره ذره ذهنم زمزمه میکرد که چیزی نمیشه اگه یه کم در مرود افکار منفی صحبت کنی اما سروع همانا و رغتن تو درو دیوار همانا.
نکته ی بعدی که تو اون اتفاق بد بود اینکه من نباید مثله بقیه چشم بسته مسیری که دیگران میرن رو من هم برم!!!
تو اون اتفاق 5 نفر یکی یکی پست سر هم رفتن و فوت کردن دقیقا مثله 90%افراد جامعه که تمااامه عملکردشون شبیه همدیگه است!
من اگر میخوام زنده بمونم و رویاهامو زندگی کنم باید عملکرد قدی تر و متفاوتی نسبت به دیگران داشته باشم.
در نهایت ممممهترین درسی که این اتفاق برام داشت 2 مورد بود
1/حتی برای 1 لحظه فضا رو برای ورود احساس بد، مهیا نکنم و هرآنچه که باعث احساس بد میشه، باعث برداشته شدنه تمرکز از مسیر میشه، باعث حاشیه رفتن میشه، باعث از دست دادنه زمان برای لودن تو مسیر میشه رو ازش دوری کنم
2/رسیدن به نتایج بزرگ، قربانی بزرگ میخواد، پرداخت بها میخواد، عملکرد متفاوت نسبت به بدنه ی جامعه میخواد
در غیر اینصورت منم همون نتایجی رو میگیرم که همه میگیرن
سلام و صد سلام به استاد جان، مریم عزیز و تمام هم سفرهای عزیز و دوست داشتنی ….
استاد جان، بازم ممنون از تهیه این فایل ها برای ما جهت نشان دادن زیبایی های جهان … که چقدر سعادت میخواهد که بتونی فقط به زیبایی ها توجه کنی و حالتو عااالی نگه داری. ممنون استاد جانم. مثال دوستتون که با دیدن و تحسین کردن مکان های زیبا به کشور زیبای استرالیا هدایت شده، خیلی برام خوب بود که من هم هدایت خواهم شد، به امید خدا جون. ممنون استاد جانم.
وقتی مرور میکنم که از زمان آشنایی با شما و آموزه هاتون، چقدر تغییر کرده ام که گاهی فراموش میکنم که این ویژگی ها را از ابتدا نداشتم و با آشنایی بر شما، دارا شدم و چقدر برام عادی شده، خیلی خیلی برام دل انگیز است. اینکه سال هاست که تلویزیون ندارم …. سالهاست که اینستا ندارم …. سال هاست که از تنها بودن با خودم هم میتونم خیلی لذت ببرم …. سال هاست که تفریح اصلی ام، تو سایت بودن و کامنت خواندن و کامنت نوشتن و فایل گوش کردن و قرآن خواندن و تفکر کردن است…. سال هاست که تفریحات طبیعت گردی ام خیلی بیشتر شده … سال هاست که میتونم از صمیم قلب دیگران را به خاطر داشته هاشون تحسین کنم …. سال هاست که ورودی های ذهنی ام را کنترل میکنم …. سال هاست که تلاش به این دارم که خود خودم باشم، آن جور که میپسندم و و به دیگران آسیب نرسانم … سال هاست که آرایش کردنم ماکسیمم در حد یک رژ لب است …. سال هاست که لباس پوشیدنم بسیار بسیار ساده است، چون حالم اینگونه خوش است … و هزاران ویژگی دیگه که کلی باهاش حال میکنم و به خودم افتخار میکنم … ممنون از همه چیز
در پناه خودش
شیما
سلام و درود بر شیما عزیز
خدا رو صد هزار شکر بابت وجودتون
شیما عزیز واقعا صحبت های زیبایی رو نوشتی و یقینا نتایج بسیار عظیمی را گرفتی
چه مثال زیبایی هستید از اینکه شخصی طولانی مدت سعی کرده جوری دیگه زندگی کنه و بهتر رهبری کنه ذهنش رو
از خدا برای هممون زندگی زیبا ارزومندم
آقا امیرحسین عزیز سلام و صد سلام به شما. بسیار بسیار ممنون از تحسینتون از کامنتم و خدا را سپاس به خاطر اثر مثبت کامنتم روی شما. خدا قوت از این که پا در این مسیر گذاشته اید و زندگی را بسیار بسیار راحتتر کرده آید برای خودتون. بسیار بسیار کم هستند افرادی که مانند ما در این گروه فکر میکنند و واقعا خدا را سپاااااااس از اینکه در اینجا همفرکانسی هستیم و به امید دیدار زودتر ….
در پناه خودش باشین همیشه
شیما
سلام شیمای مهربون و نازنینم
سلام شیمای خوش قلب
هرچی حس خوب و عشق بود از کامنتت دریافت کردم به حدی که اشکم دراومد
چــقدر قشنگ نوشتی
چــقدر بهم احساس خوبی دادی
به یادمون اوردی تغییراتمون رو که چقدر این تغییر شخصیت قشنگه
باعث شدی سپاسگزاری کنم و خوشحال تر باشم ازاینکه اینجام
دوسِت دارم
وقتی عکست رو دیدم تمام عشق و مهربونی درونت رو حس کردم
سپاسگزارم که نوشتی
سپاسگزااارم(قلب).
سلام بر ریحانه عزیزم و بسیاار بسیار ممنون از تحسینتون که خیلی خوشحالم کرد. خدا را سپاس از اثر مثبتی که کامنتم در شما ایجاد کرد و امیدوارم خداوند همیشه ما را به راه راست هدایت کند، راه کسانیکه به آنها نعمت عطا کرده، نه راه گمراهان ….
خدا را سپاس به خاطر بودن در این فضا و گروه …. خیلی حال خوب کن هست این گروه و بودن در کنار هم ….
در پناه حق باشین همیشه
شیما
به نام یگانه فرمانروای هستی
سلام و درود خداوند بر استاد عباسمنش گرانقدر و استادیار، بانو شایسته عزیز و همسفران گرامی
«به بهانه تولد 2 سالگیم»
خدا رو شاکر و سپاسگزارم که امروز به بهانه دو سال بودن در این مسیر توحیدی و این سایت الهی و این آموزش های الهی فرصتی فراهم شد تا بیایم بنویسم و رد پای دیگری از خودم به جا بگذارم.
البته که این فایل زیبا و این قسمت از سفرنامه چنان آدم رو به وجد میاره که بقول معروف آدم نمیتونه این تصاویر رو ببینه و ننویسه! بخصوص من که عاشق آب و جنگلم. و این تصاویر را باید بارها و بارها ببینم و تصورش کنم.
استاد با دیدن این تصاویر و بخصوص این قایق تفریحی لوکس یاد صفحه آرزوهایم افتادم و تصاویری که از dreamboard که درست کرده بودم در ذهنم مرور شد. بخصوص دقیقه 15.50 ثانیه اون آقا که مایو آبی پوشیده و لبه قایق تفریحی ایستاده را بارها و بارها من در خیالم تصور کرده ام و تمرینی رو که در دوره جهان بینی توحیدی و قانون آفرینش در مورد جعبه آرزوها و چاپ صفحه رویاها گفتید را من انجام دادم و تا قبل از جلسه 16 دوره احساس لیاقت در بک گراند گوشیم بود و باورهای جلسه 16 ام را جایگزین آن کردم.
استاد یکی از خواسته ها و آرزوهای من سفر بین قاره ای یا حداقل سفر یک هفته ای در اقیانوس با کشتی های کروز است. و دوست دارم یک سفر دریایی عالی رو با این کشتی های غول پیکر که امکاناتشون از هتل 5 ستاره هم بیشتر است داشته باشم. این شوق من به سفر با کشتی سبب شد در پیج ها و اینترنت دنبال چنین فرصتی بگردم و چند سال پیش متوجه شدم که یک کشتی به اسم میرزاکوچک خان فاصله بین بندر انزلی تا بندر آستاراخان روسیه (اگه اشتباه نکرده باشم) رو بصورت تور توریستی میبره و من با پیگیری که انجام دادم متوجه شدم که این تور فقط در ایام عید برگزار میشه و در ایام عید هم پیگیری کردم گفتن به ظاهر بعلت تعمیرات این تور متوقف شده ولی دلیل اصلی اش این بوده که مسافرین شئونات اسلامی رو رعایت نکردن و امکان برقراری این تور دیگه میسر نشده تا جایی که اطلاع دارم.
استاد اگه خاطرتون باشه در جریان مسابقات جام جهانی در قطر یک کشتی توریستی کروز در سواحل این کشور پهلو گرفته بود که اگه اشتباه نکنم چند برابر جمعیت قطر را در خودش جای داده بود و هزینه اش هم از همه هتل های پنج ستاره قطر در جام جهانی بیشتر بود و این خودش یکی از عجایب و جاذبه های این کشتی های لوکس و غول پیکر آمریکائی است که کمبود فضا و مکان را در جام جهانی براحتی جبران کرده بود.
هر چقدر از زیبائی های این فایل بگیم کم گفتیم و بارها و بارها این فایل زیبا رو نگاه کردم. یکی از صحنه های زیبای این فایل معاشقه زن و شوهرهای داخل کشتی بود که به قول دخترم شینا عکس بوسه لبی می گرفتن و صحنه های زیبایی رو رقم می زدن و چقدر این نوع زیبایی در کشور ما هنوز هم که هنوزه برای مردم تابو میمانه و سعی می کنند چنین صحنه هایی را نبینن یا روشون رو برگردونن! و به نظرم همین هم خودش ینوع ترویج خشونته.
حال و هوای این کشتی و نم نم باران و هوای ابری منو برد به سفری که 96 با ماشین به جزیره کیش در ایام عید داشتم و فاصله بندر آفتاب تا کیش رو با ماشین سوار لنج شدیم و آسمان ابری و بارانی بود و با اینکه سفر یکساعته ای بود حدودآ ولی برام خیلی خاطره انگیز بود.
استاد امروز که به لطف دوره بی نظیر احساس لیاقت باز شاهد اتفاقاتی بودم که از نتایج این دوره بود و غرق شادی و احساس خوب بودم داشتم با خودم میگفتم که من اسداله که به اندازه سر سوزنی از قوانین هستی آگاهی پیدا کردم و گام در این مسیر الهی گذاشتم اینقدر غرق شادی و لذتم که انگار رو ابرهام و یه لحظه گفتم خدایا استاد که به این درجه از آگاهی و معرفت رسیدن یعنی چقدر دارند لذت میبرن؟ و همان لحظه ندا آمد برو فایل های سفر به دور آمریکا را ببین دیگه! و گفتم چه همزمانی جالبیه و چه نشانه خوبی که بیام هم بارها این تصاویر را که عاشقشم رو ببینم و هم رد پایی از خودم بجا بگذارم و هم تشکر و سپاسگزاری ویژه ای داشته باشم بابت این دو سالی که خداوند من را به سمت این معرفت و آگاهی هدایت کرد و بر من منت گذاشت و از جهل و ظلمت و تاریکی نجاتم داد تا در تمام سال های گذشته و جهالت هایم را فراموش کنم و مثل نوزادی دو ساله دوباره از نو شروع کنم و از نو خودم را بسازم.
گاهی اوقات یه تصمیم هایی آدم در زندگیش میگیره که هر بار به آن فکر میکنه گل از گلش میشکفه و خودش رو تحسین میکنه بابت اون تصمیم و انتخابش. و این همان احساسی است که من دارم وقتی که تصمیمم به عضویت در این سایت الهی گرفتم. در آخر سخنی که خداوند بر دلم جاری کرد که بگویم اینست که تو عزیز دلی که داری این کامنت را میخوانی اگه دنبال نشانه ای برای انتخاب مسیر یا بهبود شرایط زندگیت هستی یا مرددی که چه دوره ای را انتخاب کنی این سخن را نشانه ای از طرف خدا بدان و در مدار آگاهی های دوره احساس لیاقت قرار بگیر. به قول آقا رضای عطار روشن هزینه ای که پرداخت میکنی به اندازه یک جلسه ازین دوره فوق العاده نخواهد بود. هر چند که قیمت گذاشتن روی این آگاهی ها واقعآ کم لطفی و جفاست و قیمت این آگاهی ها به قیمت جان است. پس به نجواهای ذهنت توجه نکن که چرا این دوره را در زمان شروع نگرفتید که قیمتش پائین تر بود یا الان زوده بذارم چن وقت بگذره و … مطمئن باش این تصمیم همانند تصمیم دو سال پیش من به عضویت در این سایت از تصمیماتی خواهد بود که در هر جلسه خودت را بابت انتخابش تحسین و تشویق خواهی کرد.عاشق همتونم. یه آهنگم هی تو کله مبارک امروز ریپید میشه که الان باز یادآوری بهم شده که تقدیم استاد و مریم جان و همه فرشته های سایت میکنم.(آهنگ یار شیرین) یا حق.
..
سلام به آقای زرگوشی عزیزم
تولد دوسالگی تون مبارک
بخاطر توحیدی تر شدن تون
بخاطر تموم کنترل های ذهن تون
بخاطر تموم مدیریت احساس تون
بخاطر بخشیدن خودتون و آدمها
بخاطر مسئولیت پذیرترشدن تون
بخاطر زیبا بین تر شدن تون
بخاطر زیبا اندیش تر شدن تون
بخاطر عاشقانه تر زندگی کردن‌تون
بخاطر پدر خوب تر شدن تون
بخاطر روابط عالی با عشق دلتون
بخاطر سلامتی روزافزون تون
بخاطر بالارفتن مدار تون
بخاطر رسیدن به خواسته هاتون
بخاطر شکرگزاری واشک شوق تون
بخاطر توجه به زیبایی هاتون
بخاطر روان تر شدن چرخ زندگی تون
بخاطر تموم هدایت هاتون
بخاطر لیاقت وپیشرفت در
احساس ارزشمندی تون
و بخاطر کلی چیزهای خوشگل دیگه
بهتون تبریک میگم دوست نازنینم.
درپایان بخاطر تک تک کامنتهای
با عشق و دلی که برامون مینویسی
ازشما صمیمانه سپاسگزارم.
بهترین ها نصیب شما و زینب عزیز و شینا جانم ان شاالله.
خداوند حفظ تون کنه .
الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشین و زندگی تون در بهترین مدارها قراربگیره.
سلام و درود خداوند بر بانو فاطمه عزیزم
ممنونم از لطف و محبت و انرژی مثبتی که انتقال دادید.که نشان از روح لطیف و انرژی مثبت درونتان دارد.
واقعیتش وقتی کامنتتون رو خوندم خیال کردم دارم کامنت دوم خودم در جلسه 18 دوره احساس لیاقت رو میخونم! ولی وقتی کامنتم رو نگاه کردم که هنوز تائید نشده، بیشتر شگفت زده شدم! انگار از زبان من نوشته بودید و کامنت خودم رو کپی کرده بودید. و از این بابت هم ازتون ممنون و سپاسگزارم که ریتم شاعرانه ات در آن هویدا بود.
سلام گرم منو به آقا رسول برسونین و صورت ماه نویسنده بزرگمون محمدحسن گل (که از کامنت هاش کلی یاد می گیرم ) و هلیسای نازنینم رو ببوسید و برایتان سلامتی و سعادت و بهروزی آرزو میکنم.یا حق
به نام خدایی که در این نزدیکی ایست و اجابت می کند درخواست،درخواست کنندگان را
سلام به اسداله عزیز و مومن و موحد و ثروتمند و خداجویم
تولد دو سالگی شما مبارک باشه.
تحسین می کنم این حد از تعهد و استمرار و پشتکار تون رو .
گرچند دو سال عضو سایت هستید ولی به اندازه 20 سال جلو افتادید.
شما این قدر خوب و عالی روی خودتون کار کردید که الان دارید از شیرینی میوه های آن لذت می برید. یکی از اون میوه ها پیوستن دختر قشنگ و شیرین زبان تون به این مسیر توحیدی است و فکر نکنم برای یه پدر میوه ای به این شیرینی پیدا بشه.
اسداله عزیز ان شاالله به زودی زود خواسته سوار شدن به کشتی کروز برایتان به حقیقت بپیوندد و حتما چنین خواهد شد. منم یکی از خواسته هایم سوار شدن به کشتی کروز است و دیدن کشورهای دیگر.
همین الان که داشتم براتون این رو می نوشتم، فردین هدایتی مدال طلای کشتی فرنگی رو برد. و ان شاالله به زودی شاهد کسب مدال های طلای شنا توسط شینا جان باشیم.
اسداله عزیز در پناه حق روز به روز توحیدی تر و سعادتمند تر باشید الهی آمین
سلام و درود خداوند بر رضوان عزیزم
ممنونم از لطف و محبت همیشگیتون دوست عزیز. به قول استاد عباسمنش ما نیازی نیست که برای فرزندانمان کاری بکنیم، همین که تلاش کنیم باورهایشان را خراب نکنیم، بزرگترین لطف را در حق فرزندانمان کرده ایم! و من واقعیت این سخن را به عینه در زندگیم می بینم.
خیلی از انتظاراتی که ما از فرزندمان داریم به خاطر خودش نیست بلکه به خاطر خودمان است! اگه دوست داریم دائمآ 20 بگیرند دلیلش اینه که بگند چه پدر و مادر خوبی داشته! اگه دوست داریم در کاری موفق بشند برای اینست که ما سربلند بشیم. و هنوزم دلیل خیلی از فشارها و استرس های بی خود و بی جهتی که هیچ تاثیری در موفقیت یا آینده ما ندارند همین انتظارات و آرزوهای خودمان است که میخواهیم فرزندمان به جای ما به آنها برسد! هر چقدر رها تر باشیم، هر چقدر با خودمان در صلح باشیم، و مخصوصآ هر چقدر فرزندمان را با دیگران مقایسه نکنیم و باورش به خودش را مخدوش نکنیم فرزندمان موفق تر و سالم تر و بهتر راهش را پیدا خواهد کرد.
این خواسته ای که در دل ما زنده شده را قطعآ خداوند پاسخ داده است و امیدوارم بزودی در مدار تجربه و دریافتش قرار بگیریم. شایدم استاد یه دوره رو تو یک کشتی بصورت تور برگزار کردن و اینگونه خواسته های ما هم تحقق پیدا کرد.چرا که نه؟! (ایده خوبیه اگه استاد ببینند)
ممنونم از دعای خیرتون و انرژی مثبتی که فرستادین. بهترینها رو براتون آرزو میکنم.یا حق
سلام به همسفر خوبم آقای زرگوشی عزیز.نمیدونم چی بگم از هدایت ربم که بر کلام شما جاری شد و اینجا مکتوب شد اونم برای منی که همین امشب داشتم فکر میکردم خدایا چکهار کنم کدوم دوره رو بگیرم .چند روز پیش از خداوند هدایت خواستم بهم گفت دوره کشف قوانین اما تمایلم به سمت دوره لیاقته اما از ی طرف هم میگفتم نکنه آماده نیست ظرفم که خداوند گفته کشف قوانین .خلاصه ی جورایی ذهنم درگیر بود که چکار کنم .الان که اومدم کامنت ها رو خوندم و رسیدم به کامنت شدم همینجوری موندم که دقیقا انگار مخاطب شما من بودم .سپاسگزارم که دقیقا امشب خداوند از،طریق،شما پیامش رو رسوند به من . موفق تر و شادتر و ثروتمندتر و خوشبخت تر باشین
سلام و درود خداوند بر همشهری عزیزم خانم سلطانی
خدا رو شاکر و سپاسگزارم که وسیله و دستی شدم برای رساندن پیام الهی به شما دوست عزیزم. مطمئنم این هدایت و این دوره بی نظیر مایه خیر و برکت و بهروزی شما خواهد بود. وگرنه خداوند این جملات را بر زبان من جاری نمی کرد و شما هدایت نمی شدید به خواندن این کامنت!
با آرزوی موفقیت و بهروزی و بهترینها برای شما.یا حق
سلااام به اسداله عزیز
مبارک باشه دوسالگیتون دوست خوب و ارزشمند
البته با کمی تاخیر اما خب مهم نیتِ که دوست داشتم براتون بنویسم
چون خود منم تقریبا مدت روز عضویتم نزدیک شماست
یک جمله ایی هم دارین میگین پرچم ورودی های بهمن 1400 بالاست
بعلههه پرچممون بالاست:)
میدونید داشتم به چی فکر میکردم؟
داشتم به این فکر میکردم که ما دوسال هست که عضو سایتیم
چطوری انتظار داریم از خودمون که عادی رفتار کنیم؟(عادی منظور بدنه جامعه)
چطور میتونیم انتظار داشته باشیم بقیه مارو تایید کنن اونایی که حتی دو ساعتم برای رشد خودشون زمان نزاشتن و ما بیایم بخاطر نظر اونا به مسیر شک کنیم.
معلومه باید یک فرقی باشه
معلومه باید بین من با کسی که توی این مسیر نبوده تفاوت اساسی توی رفتن توی دل ترس ها باشه
توی قدم برداشتن باشه
توی پرداخت بها باشه
توی ایمان به خدا باشه
توی احساس خوب باشه باید همیشه تمام تلاشم این باشه که احساسم خوب باشه!
میدونی این گفتگو های ذهنی ام رو وقتی اینطوری جهت دهی میکنم به من قدرت میده و باعث میشه بهتر عمل کنم
اون موقع دیگه از قضاوت شدن نمیترسم چون یک همچین چیزی توی ذهنم پلی میشه:
تو از قضاوت شدن میترسی
کسی که توی این مسیر نبوده هم از قضاوت شدن میترسه
پس فرق تویی که دوسال توی عضوی یا اون چیه؟
تو توی جاهای سخت کم میاری
کسی که توی این مسیر نیست هم کم میاره
پس فرق تو با اون چیه؟
اینجاست که تفاوت حرفای قشنگ یادگرفتن با تغییر شخصیت رو متوجه میشیم
این گفتگو هارو وقتی با خودم میکنم باعث این میشه که به خودم یاداوری کنم که تو قرار نبوده که حرف قشنگ یاد بگیری
تو قراره که هرروز تغییر کنی
هرروز بیشتر عمل کنی.
از قانون استفاده کنی
این اصلا پذیرفته نیست که شخصیت من هم مثل قبل و مثل بدنه جامعه باشه.
درسته خیلییی جاها هست که من شخصیتم کاملا تغییرکرده اما وقتی که این موضوع رو بهش توجه کردم دیدم یسری جاهام هست که
اصلا به یک عباسمنشی نمیخوره همچین رفتاری از خودش نشون بده
مثبت اندیشی
توجه به نکات مثبت
ادامه دادن توی جایی که همه پا پس میکشن
تمرکز لیزری و هزاران هزار شخصیت مثبت دیگه
این ها چیزایی هستن که نشون میده من عضو واقعی خانواده هستم
من باید بهتر از هرکس دیگه ایی ذهنم و کنترل کنم
من باید احساسم بهتر از هرکس دیگه ایی باشه
من باید باور هام از هرکس دیگه ایی مناسب تر و خاص تر باشه
من باید بتونم از زمانم بهترین استفاده رو ببرم
من باید بهای اهدافم رو بپردازم
وای که نمیدونی اسداله عزیز این جنس از گفتگو های ذهنی چه قدرتی به من میده
داستان این نیست که خودمون رو با بقیه مقایسه کنیم نه!
بلکه این گفتگو ها باعث میشه من بهترین خودم رو ارائه بدم و وقتایی که آگاهانه ازش استفاده کردم این موضوع حسابی بهم کمک کرده
حالا طبق اصل بهبود گرایی در عمل از همین الان که کامنتم تموم میشه حواسم هست که امروز بیشتر وبیشتر این گفتگو هارو داشته باشم
در همه جنبه…
خیلی خداروشکر عملگرا تر شدم نسبت به قانون
من قبلا دنبال حرفای قشنگ بودم فقط و خب اونم تکاملی بوده که طی شده اما الان
دیگه دنبال حزفاس تئوری و قشنگ نیستم
دیگه عمل کردن و تمرین کردن رو به بعد موکول نمیکنم
بلکه سعی میکنم عمل کنم
این روزا درک بهتری از این که حرف استاد رو وحی منزل بدونیم پیدا کردم
و متوجه شدم یعنی وقتی یک جمله ایی میشنوی و یک چیزی توی گوشت زنگ میزنه دیگه فکر نکن که انجامش بدم یا انجامش ندم. سریع دست به کار شو
و چقدر این موضوع این روزا بیشتر در من پررنگ شده.
قبلا عمل کردن رو به تعویق مینداختم و میگفتم یک فایل دیگه حالا گوش کنم و بعد اخر سر یک تایمی میزارم تا تمرین کنم
اما بعد که میگذشت میدیدی هیچ تمرینی انجام ندادم و هیچ اقدامی که منجر به نتیجه بشه رو انجام ندادم
و دنبال حرفای تئوری فقط بودم
مثل کسی که دو ساعت زمان میزاره برنامه ریزی میکنه اما اخر سر عمل نمیکنم
اون دوساعت بهش احساس رشد و پیشرفت دست میده اما اون برنامه ریزیه چیزی نیست که منجر به نتیجه میشه بلکه اون عمل کردنه هست که نتایج رو به ارمغان میاره
درک همین موضوع به تنهایی خیلی منو کمک کرد که یاد بگیرم عمل کنم.
دونستن سبک تغذیه سالم و ساعت ها مطالعه درموردش بدن من رو به تناسب نمیرسونه.. بلکه خوردن یک وعده غذای سالم اون چیزیه که نتیجه رو به ارمغان میاره و اصلا هدف اون مطالعه و اون اموزش رو که: کمک به بهتر عمل کردن برای خلق نتیجست رو ما یادمون میشه.
و طی روند خودمون رو گول میزنیم که من دارم رشد میکنم! چون یک جمله جدید بیشتر یاد گرفتم یا…
چقدر خوشحالم که این موضوعات رو هرروز دارم بیشتر درک میکنم
چقدر خوشحالم که دوستان فوق العاده بینظیری چون شما رو توی سایت دارم
چقدر عضویت توی این سایت به قول شما تصمیم درستی بوده
طبق قانون: خودمو تشویق میکنم و تحسین میکنم و میگم دمت گرم تو کسی هستی که انتخاب کردی متفاوت فکر کنی و متفاوت زندگی کنی
دوستت دارم اسداله عزیز!
خداوند یار و نگهدار هممون
سلام و درود خداوند به آقا سینای گل
پسر خوشتیپ و توحیدی ورودی های بهمن 1400 سایت عباسمنش
منم بهتون پیشاپیش تبریک میگم تولد دو سالگی تون در این سایت الهی
سینا جان همه ما سالها با باورها و افکار سمی نزدیکان، اطرافیان و جامعه مان زندگی کرده ایم و باورهای ریشه ای نامناسبی ساخته ایم که حاصلش زندگی و افکار و نگرش های قبلی ماست. انتظار غیر واقعی است که بخواهیم تمام این باورها و نگرش ها که هنوزم در ناخودآگاهمان بارها داریم در ذهن تکرارشان می کنیم، با یکی دو سال کار کردن زوی خودمان از بین بروند! حتی فردی مثل استاد عباسمنش که اندازه سن شما داره روی خودش کار میکنه و این نتایج درخشان را کسب کرده داره هر روز روی خودش کار میکنه تا بهتر و بهتر بشه در این زمینه. لذا ما که در ابتدای راهیم باید هر روز بهبودهایمان را ببینیم؛ کوچکترین تغییرات و اتفاقات مثبتمان را ببینیم؛ کوچکترین موفقیت هایمان را ببینیم و بارها و بارها تائید شان کنیم و به خودمان یادآوری کنیم و خودمان را بابتشون تحسین کنیم و بخودمون جایزه بدیم و برای خودمان جشن بگیریم تا بدانیم که در مسیر درستیم.تا بدانیم که قانون داره جواب میده. تا ببینیم فرکانسی که میفرستیم چجورداره زندگیم رو خلق میکنه و انرژی مضاعفی پیدا کنیم برای ادامه دادن و طی کردن این مسیر زیبا.
آقا سینای گل براتون در این مسیر زیبا سلامتی و سعادت و بهروزی و بهترینها رو آرزو میکنم.یا حق
سلام دوست عزیز اقای اسدالله زرگوشی.با سخنانتون اشک از چشمام سرازیر شد.اخه من مدتیه خیلی از خدا خواستم هدایتم کنه که برای دوره قانون سلامتی همه چیزش جور بشه شرایطش،هزینش و…و بتونم تهیش کنم .تو چند تا از کامنتامم از خدا و از استاد خواستم تا دوره قانون سلامتی برای ما لاغرها هم تهیه بشه.چون تا جایی که خوندم گفته بود برای لاغرها مناسب نیست.از یه طرف دوره احساس لیاقتم دوست داشتم داشته باشم.هر روز صبح رو با تجسم داشتن این 2 دوره شروع میکنم.خصوصا قانون سلامتی. احساس میکنم به گفته استاد که گفتن بدن از یه جایی دیگه له میشه و نمیکشه زیر بار این فشار اونجوری شدم.هر چند یه مدتیه خوردن بعضی چیزای مضر رو خودم کلا ترک کردم.ولی … .فقط و فقط الان از زندگیم در درجه اول ارامش،سلامتی و انرژی میخوام. بی انتها میخوام و بعد بقیه چیزا رو.خواستم نظر شما رو بدونم که اگر 1 انتخاب داشتید بین این 2 دوره انتخابتون چی بود؟
سلام و درود خداوند بر بانو معارف وند عزیز
ریحانه جان وقتی که هدایت شدی به این کامنت بدون که این مساله اتفاقی نیست زیرا هیچ چیزی در جهان اتفاقی نیست!
خداوند به این واضحی و صراحت نشانه ها و راه رو بهت نشون داده است! مهم اینست که آدم وقتی خداوند راهو نشونت میده دیگه بدون درنگ بهش عمل کنی و نذاری نجواها و شیطان دست بکار بشه و تو رو از عمل به کاری که بهت گفته شده منصرف کنه.زیرا نبوده جایی که خداوند هدایت کنه و حرفشو بهت بگه و نجواها و شیطان هم دست بکار نشه. امیدوارم این دوره مایه خیر و برکت در زندگیت باشد و رسیدن به خواسته بعدی ات را برایتان هموار نماید. بهترینها را براتون آرزو میکنم .یا حق
سلااام به داداش اسداله عزیز
من از طریق پاسخی که برای خانم معارف‌وند عزیز نوشته بودی به کامنتتون هدایت شدم. خیلی عجیبه چون همیشه کامنتهاتون برای من ایمیل میشه ولی این سری من اصلا متوجه نشدم که برای این فایل هم کامنت گذاشتین. چون ظاهرا الان بیشتر برای دوره احساس لیاقت کامنت می نویسی.
جریان اینه که من امشب گفتم باید یه ردّپایی از خودم به جا بگذارم و از خدا خواستم هدایتم کنه به یه کامنت عالی. البته که همه کامنت‌ها عالی هستن اما خدا من رو هدایت کرد به سخنان زیبای شما.
تبریک ویژه ما رو هم بابت تولد دوسالگیتون پذیرا باشید. آرزوی موفقیت هر روزه برای شما و همسرتون و شینای عزیزم دارم
نکات خیلی خوبی رو بیان کردی اما نکته‌ای که از نظر من خیلی جالب بود صحبت شما در مورد دوره احساس لیاقت بود
نمیدونم این میتونه برای من نشانه باشه یا نه.
من از ضروری بودن این دوره برای خودم هیچ شک و شبهه‌ای ندارم اما مسئله اینجاست که من فعلا فقط میتونم یه دوره خریداری کنم
بخاطر تضادی که در زمینه سلامتی بهش برخوردم و اینکه بقول استاد میخوام تا وقتی زنده هستم سالم زندگی کنم حس میکنم خیلی خیلی به این دوره هم نیاز دارم. حالا واقعا مرددم که کدوم دوره رو تهیه کنم. گرچه میدونم که خداوند خودش من رو هدایت میکنه
راستی راجع به آهنگی که صحبت کردی من رفتم دانلود کردم و همون لحظه پلی کردم. من راستش خیلی علاقه به موسیقی دارم خیلی خیلی زیاد. اما سعی میکنم در 99درصد مواقع فقط وویس‌های استاد رو گوش بدم اما هر وقت دوستان در سایت به یه آهنگ خاص اشاره میکنن من اون رو گوش میدم به یاد سایت و انرژی مثبتش.
خوشحالم که با دوستان فعال و الهی چون شما و سایر دوستان در این فضای الهی هستم.
سلامتی و سعادت سهم هر روز شما باد
سلام و درود خداوند بر پری عزیزم
ممنونم با تبریک و لطفتون دوست عزیز. پری عزیز اگه من این کامنت رو نوشتم دلیلش این بود که خداوند به دل من انداخت که کسانی دنبال نشانه برای انتخاب مسیرن و حالا که افرادی مثل خانم سلطانی یا معارف وند و شما با این نیت در دل، هدایت شدین به خواندن این کامنت در واقع خداوند خواسته و ندای درونی شماها رو ازین طریق برآورده کرده و پاسخ گفته است پس در اینخصوص تردید جایز نیست.
وقتی که ما هدایت میشیم و نشانه ها را دریافت می کنیم یعنی در وضعیت فرکانسی خوبی قرار داریم و کلید دریافت الهامات و نشانه های بیشتر؛ عمل به همین الهامات و نشانه هاست. پس بهتون تبریک میگم که لایق استفاده ازین دوره و در مدار این دوره قرار گرفتین که بیس و پایه تمام آموزش ها و دوره های استاد است. و قطعآ مایه خیر و برکت برایتان خواهد بود. اون آهنگ هم مثل همه آهنگ های قبلی الهامی بود و نیت قلبیم این بود که هر کسی می خونه اونو با مخاطب استاد میخونه و اینجور قشنگتر بود ولی متن آهنگ حذف شد که بعید میدونم استاد حذف کرده باشند. برایتان در این مسیر زیبا سلامتی و بهروزی و شادکامی آرزو میکنم همسفر عزیز.یا حق
به نام خداوند جان
سلام ب استاد عزیزم و مریم جان و همه دوستان قشنگ هم فرکانسی..
تا چشم کار میکرد ، زیبایی بود و زیبایی..
عالی بود این فایل استااااد.. سراسر فراوانی ، سراسر زیبایی ، سراسر نعمت …
خدایا
ما را به راه راست هدایت کن
راه کسانی ک ب انها نعمت دادی…
استاد زیبایی های این فایل اینقدر زیاد بود ک با یکبار دیدن ، حقش ادا نمیشه و باید چن بار دیگه ببینمش .. بخصوص ک صدای دلنواز استاد ، اهنگ پس زمینه ای شد ک هرچقدر گوش بدیم بهش کمه ..
اون اسمون خراش ها
خونه های زیبای روی آب
کشتی کروزها
قایق های تفریحی
ادم هایی ک ثروتمندن
و هزاران نعمت دیگه ک تو این فایل 30 دقیقه ای دیدیم ، احساس شور و شوقی رو ب وجود میاره ک ما هم میتونیم
ما هم لایقیم
تو این همه زیبایی ، ماهم میتونیم سهمی داشته باشیم ب شرط ایمان .. ب شرط پاکی دل ..
=======================
این روزها ، ک دوره احساس لیاقت رو ب اتمام رسوندم ، کلی ب اگاهی هام افزوده شد و خیلی خوشحالم ک هرچند خیلی کوچک ولی دارم اگاهی ها رو عملی هم میکنم .. و خیلی از این بابت از خودم راضیم و خودم رو تحسین میکنم .. ب همون نسبت هم ، چرخ زندگیم روون تر شده ، ی اسانی هایی برام اتفاق میفته ک فقط نتیجه توحیده و من سرمست میشم از عطر ناب توحید ..
خدایا کمکم کن ک بتونم از خودت بنویسم ..
حدود یکسالی میشه ک من میخام ی وسیله ای رو بفروشم ولی نمیتونستم، تا اینکه دیروز بالخره تونستم ، و فقط اون رو نتیجه توحید میدونم، وقتی خریدار زنگ زد و گفت ک میخره ، ب خدا گفتم ، خدایا حتی اگه نخره هم ، من ناراحت نمیشم این بار ، من تورو میشناسم و میدونم از هر راه دیگه ای این رزق ب من میرسه .. و خیلی اروم بودم و اون کالا ب راحتی فروخته شد .. چقدر خداروشکر کردم و خودم رو تحسین کردم ک اگه من ی کوچولو کار کنم ، نتیجه خیلی زود میاد ، منی ک همیشه ب خودم میگفتم چرا نتیجه واضح رو نمیبینم ، ولی تازه فهمیدم ک تا ب توحید نرسم ، نتیجه واضح و پایداری نمیگیرم ..
یا تو بحث روابط
از وقتی ک شروع کردم ب کم کردن وابستگی و فهمیدم ک وابستگی ب افراد ، همون شرکه ، دیگه خیلی حواسم هست و اجازه نمیدم حال خوب یا بدم وابسته ب دیگران باشه و چقدر ، بهبود داشتم تو روابطم ..
ب نظرم وقتی ک خودمون رو خالق زندگی مون بدونیم ، خیلی کار راحت تر میشه برامون ، چون در قدم اول دیگه به هیچ عامل بیرونی قدرت نمیدیم
و بعد هم اون قدرت رو درون خودمون و باورهامون و درواقع خدای درونمون پیدا میکنیم ..
مثلا من از وقتی یادمه ، بهم میگفتن ، سردی هوا باعث میشه سرما بخوری ، و همش باید خودمو تو هوای سرد از باد سرد میپیچوندم تا مریض نشم و اگه مریض میشدم هم ، همه ب اتفاق میگفتیم ک هواسرد بود و باد توصورتم خورد و مریض شدم
چن وقت پیش ک بیرون بودم ، دیدم اکثرا ، خیلی ازادن تو این هوا و حتی کلاه هم ندارن ،
بعد ب خودم گفتم ایا همه اینها مریض میشن؟؟
یا کسانی ک توکشورهای سردسیر زندگی میکنند ، همیشه مریضن؟؟
مطمئنا ک اینطور نیست ،
این ذهن منه ک ب هوای سرد قدرت داده و اونو عامل بیماری نشون میده .. در صورتی ک قدرت درون منه ..
من میدونم ک شرک چقدر مخفیه و هربار دارم ی قسمتی رو در وجودم بیرون میکشم و ب همون نسبتم نتیجشو میبینم و میدونم ک باید تکاملمو طی کنم ..
خواستم اینهارو اینجا بنویسم تا برای خودم ثبت بشه ک یادم نره توحید چ تغییراتی داره تو زندگیم ایجاد میکنه ..
خدایا ازت ممنونم ک هدایتم کردی ب راه راست .. کمکم کن ک ثابت قدم بمونم ..
استاد عزیزم ازت ممنونم ک فقط زیبایی هارو ب ما نشون میدی و تو هر فرصت از قانون برامون میگی ..
در پناه الله مهربون .
سلام به سمانه ی عزیز
چقد عالی گفتی سمانه جان از توحید وآرامش دقیقا زمانی که دستت رو میزاری تودست خدا همه چی خودش درست میشه
راستش درمورد اینکه سرما رو مثال زدی
خواستم یه مورد رو بهت بگم منم توی سلامتی و سرما به همچین نتایجی رسیدم و بدنم هیچ وقت سرما نمیخوره من توی هوای سرد با موهای خیس میام بیرون ولی اصلا هیچ مشکلی برام پیش نیومده سالهاست که اینطور بوده و توی ناخداگاهم ثبت شده که من سرما نمیخورم و قبولش کردم
شاید احساس سرما بکنم ولی مریض نمیشم
وبرام جالب بود که توی قایقی که استاد بود بعضیا لباس خیلی گرم پوشیده بودند در صورتیکه استاد خیلی راحت با شلوارک وتیشرت بود و سرمایی رو حس نمیکرد
دقیقا این ذهن ماست که همه چیو شلوغ میکنه من توی حوزه ی سلامتی بسیار باورای خوبی دارم وحتی بهش فکر هم نمیکنم به نظرم وقتی توی ثروت هم به یقین وثبت کامل برسم درها باز میشه
متشکرم که نوشتی وبرام یاداوری شد قانون
درپناه الله باشی دوست خوبم
سلام سمانه عزیز دوست خوبم
ممنون که از تجربه های خودت برامون گفتی و چقدر خوبه خوندن این کامنتایی که سراسر ردپای خداست،بخصوص اونجایی که گفتین که حواستون هست که وابسته نشید و خوده من قبل دوره عشق و مودت وابستگی شدیدی داشتم اما الان خداروشکر خیلییییی عالی ترم و سعی میکنم به خودم یادآور بشم وابستگی از نشانه شرک خفی هست.
در پناه خدا باشی
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر استاد عباس منش و بانو شایسته و همه دوستانِ نازنینِ توحیدی ام در این مجمعِ بهشتی ای که از در و دیوارِ آن شهد و شکر می بارد و شنوندگان و خوانندگانِ حاضر در این مجمع لا یَسۡمَعُونَ فِیهَا لَغۡوًا إِلَّا سَلَـٰمࣰا…
نوشته ام را با این تک بیتی زیبا از عطار نیشابوری شروع میکنم که بسیااار زیباست…
دوست یک دم نیست خاموش از سخن
گوش کو تا بشنود آوازِ او؟
حضرتِ دوست هر لحظه و هر ساعت در حال عنایت کردن به من است ولی این بستگی به من دارد که…
آیا من فرکانس وجودی ام را بروی موج الله هرتز تنظیم کرده ام یا بروی شیطان هرتز ؟؟؟
او سخن میگوید با هر کدام از ما و خودش میداند که چگونه پیامش را به ما برساند ، فقط خدا کند که این سنسورِ دریافت فرکانس پیام از جانب اللهِ برای ما سالم و صحیح باشد که اگر خدای ناکرده جزو گروهی باشیم که فِی قُلُوبِهِم مَّرَض باشد ، باید خیلی زود در اولین دوربرگردان توبه به آغوش خودش برگردیم ، به آغوش اویی که مکانیکِ بسیار توانایی است تا این سنسورِ خراب شده ما را تعمیر و اصلاح کند تا بتوانیم پیامِ او را دریافت کنیم…
یادم می آید که چند وقت پیش بود که در جاده های کرمان رانندگی میکردم که در کنار جاده تابلویی را دیدم که بروی آن نوشته بود
موج MW 1062hz ، صدایی گرم برای مردم خونگرم کرمان
آنها این تابلو را گذاشته بودند تا رانندگان اگر دوست داشتند فرکانسِ رادیویِ ماشین خود را بروی این موج تنظیم کنند تا دریافت کننده موجِ رادیو کرمان باشند و از شنیدن آن لذت ببرند و متوجه گذر زمان و طولانی بودن مسیر نشوند…
این تابلو برای من خیلی حرف داشت و این آیه قرآن را جلوی چشمانم قرار داد…
(وَإِذۡ تَأَذَّنَ رَبُّکُمۡ لَئن شَکَرۡتُمۡ لَأَزِیدَنَّکُمۡ وَلَئن کَفَرۡتُمۡ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدࣱ) [سوره إبراهیم 7]
و حامل این پیام برای من بود که
فرکانس وجودت را بروی موج شکرگزاری هرتز تنظیم کن تا شبکه نعمت ها برایت پخش شود و بترس از اینکه موج و فرکانسِ وجودی ات بروی غرزدن هرتز یا کفرانِ نعمت هرتز باشد که زندگی ات میشود نکبت و درد و رنج و سختی و….
بگذریم….
دیشب سرزمینِ وجودِ من شاهد درگیری بود ، یک درگیری بین حزب الله و حزب الشیطان ، بین جریانِ امید از سمتِ خدا و نجوا از سمت جریانِ تاریکی…
زندگیِ من وارد یک سکانسی شده بود تا ببیند من لاف میزنم یا واقعا با صدِ وجودم آمده ام که تغییر کنم…
در معرض تضادی بودم که این تضاد میخواست به من درجه ایمانِ مرا به خودم بفهماند که آیا ایمانِ رضا پوشالی و زبانی است یا محکم و قوی؟
اوجِ حملاتِ این نجواهایی که از سمت جریان تاریکی می آمد در همان ابتدای شب بود که واقعا حالم را خراب کرده بود و تنها کاری که میتوانستم بکنم این بود که آموزه ها و آگاهی ها و خاطراتِ خوبی را که داشتم مرور کنم تا از اینی که هست بدتر نشود و تبدیل به آن فاجعه ای که جریانِ تاریکی برایم در نظر گرفته بود و با آن استراتژیِ خودش به سمت به من حمله ور شده بود ، نشود…
داشتم اذیت میشدم ، از طرفی میگفتم ولش کن بابا ، گوش به حرف شیطان بده ولی از طرفی دیگر این بیت حافظ شیرازی جلوی چشمانم می آمد که…
نـامــــم زِ کـارخـانــه‌ی عـشـّــــاق مـحــو بـاد
گـــر جـز مـحـبـّت تــو بـُـوَد شـغـل دیــگـــــرم
و با خودم میگفتم یعنی میخوای از این خدا غافل بشوی و او را اولویت آخر خودت قرار دهی؟
و نمیتوانستم خودم را قانع کنم که ولش کنم ، حالا ایندفعه را نادیده بگیرم و ان شاءالله از شنبه شروع میکنم ، زیرا که میخواستم به خدا بگویم که با صد وجودم میخواهم تغییر کنم و خودم را به دستان خودت بسپارم که رَفِیعُ ٱلدَّرَجَـٰتِ می باشی تا طعم شیرین و گوارای درجات و مدارهای بالاتر را بچشم…
از حال بدم مشخص بود که نجواهای شیطان بر من غالب است و در حال پیروزی است که واقعا دیگر عاجز شده بودم و گفتم که…
“خدایا تو میدانی و من نمیدانم ، من میخواهم ساکن کوی تو باشم و اگر به اندازه یک پلک بر هم زدنی رهایم کنی نابودِ نابودِ نابود میشوم”
و گویا همین لحظه نقطه ی عطفی برای من بود و حالم شروع به بهتر شدن کرد…
این لحظه ی عاجز شدن ، خیلی مقدس است و جمله زیبایی هست که آن را خوشنویسی کرده ام و بروی دیوار اتاقم نصب کرده ام که…
عاجز شو تا معجزه را ببینی…
عاجز شدن حکایت آیه زیر است…
أَمَّن یُجِیبُ ٱلۡمُضۡطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکۡشِفُ ٱلسُّوۤءَ… [سوره النمل 62]
حکایتِ مضطر شدن و رسیدن به نقطه یِ صفرِ مرزی ، نقطه ای که از همه چیز میبری و خسته میشوی و میگی خدا و چون خدا گفتن هایت خالصِ خالص هست و امیدی به غیر او نداری ، قبول میشوی و…
اگر من در دعاهایم نتیجه ای نمیبینم بخاطر این است که دعاهایم خالص نیست که نیست و بعد از دعاهایم با خودم میگویم که حالا اگر به احتمال یک هزارم درصد ، خدا این دعای مرا جواب نداد ، از پدر و مادرم کمک میگیرم ، یا مثلا میگوییم که یه مقدار طلا دارم و اگر خدا به احتمال یک میلیاردم درصد جواب دعای مرا نداد و مشکلم را حل نکرد ، اینا را میفروشم و کارم را حل میکنم…
و خبر ندارم که اگر یه کوچووولو و به اندازه یک سر سوزن روی غیرِ خودِ خودِ خودش حساب کنم ، واگذار میشوم به همان غیرِ خودش تا از او سیلی بخورم و بفهمم که باید با صدِ وجود او را بخوانم ، به قول حضرت جواد علیه السلام…
مَنِ انقَطَعَ إلى غَیرِ اللّه ِ وَ کَلَهُ اللّه ُ إلَیهِ
آن که به غیر خداوند روى آورد ، خداوند او را به همان غیرِ خودش واگذار کند
و چقدر این شرک در دل ما کوچولو هست دقیقا مثل راه رفتن یک مورچه سیاه در دلِ تاریکی شب و باید پناه ببریم به خدا و چقدر من حضرت علی علیه السلام را تحسین میکنم که در یکی از دعاهای خودش این درخواست را از خدا مطرح میکند که
إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَیْکَ
خدایا مرا تمام و کمال و با صدِ صدِ صدِ وجودم به خودت متصل کن و از غیرِ خودِ خودِ خودت قطع کن
به به ، چه درخواستِ زیبا و دل نشینی ، چه ذکر قشنگی…(هزارتا استیکر چشم قلبی)
در اینجا باید دائما به خودم بگویم که اینجوی نمیشه آخه ، در خانه خدا برای یک گروه باز است و آن یک گروه همان کسانی هستند که عاجز هستند از هر چه غیر خودش ، یعنی همان ها که مضطر شده اند ، همان ها که چنان ایمان قوی دارند که تمام پل های پشت سرشان را خراب میکنند تا…
خلاصه حالم بهتر و بهتر شد و و حال خوبم در انتهای شب حکایت از این داشت که در درون من جریان الله یکتا غالب شده بر جریان تاریکی…
در همان بین بود که پیامکی از اپراتور همراه اول توجه مرا به خودش جلب کرد ، این پیامک حاوی یک جایزه برای من بود و در انتها پیام نوشته شده بود
مشاهده و فعالسازی با کد دستوری …#555*…
این خطِ انتهای این پیام خیلی برای من جالب بود که کد فعالسازی این جایزه برای من اینگونه است…
از خود پرسیدم که خدا هم در درونِ من عظمتِ فراوانی گذاشته است و یکی از این عظمت ها این است هر چه در عالم هست را مسخّر من کرده است…
(وَسَخَّرَ لَکُم مَّا فِی ٱلسَّمَـٰوَ ٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِ جَمِیعࣰا مِّنۡهُۚ إِنَّ فِی ذَ ٰلِکَ لَـَٔایَـٰتࣲ لِّقَوۡمࣲ یَتَفَکَّرُونَ) [سوره الجاثیه ١٣]
حال سوال من این بود که من چگونه و با چه کدی میتوانم این عظمت خدا را که هدیه ای به مقامِ من که انسان است ، فعال کنم که هدایت شدم به یک سخن بسیار زیبا از حضرت محمد که استاد عباس منش هم یک فایل در این موضوع دارند با عنوان “تواناییِ کنترلِ ذهن”
حال آن سخن زیبا این بود که من مضمون آن را ذکر میکنم…
خَصلَهٌ من لَزِمَها أطاعَتهُ الدُّنیا و الآخِرَهُ ، و رَبِحَ الفَوزَ بِالجَنَّهِ و هِیَ التَّقوى
یک خصلت است که هر کس به آن پایبند باشد ، دنیا و آخرت به فرمانِ او در آیند و به بهشت دست یابد و آن خصلت همان تقواست…
تقوا ، یک کلمه ای زیباست که به برکت وجود استاد عباس منش ، معنای زیبایی از آن را فهمیدم… ، یعنی کنترل ذهن و وقتی که در کنار الله می آید و بدین صورت میشود که وَ ٱتَّقُوا۟ ٱلله ؛ معنای این چنینی میدهد که…
ای گروه مومنان ، فقط در جاده و حریم الله یکتا و دستورات او ، فرمانِ ذهن خود را کنترل کرده و رانندگی کنید و از رفتن به حاشیه خودداری کنید
حال بعد از این همه آگاهی ها ، این کد زیبا بر قلب و جان من نشست که ستاره تقوا مربع یعنی همان #تقوا* خودمان و با این کد میتوان فعال کرد عظمت درونی خودمان را…
حقیقتا به دلم نشست و مرا بسیار آرام کرد ، آرامِ آرامِ آرام…
و به برکت این آرامش است که بروی موج الله یکتا قرار میگیریم و صدای حضرت دوست را میشنویم…
صدایی که بعد از آرام شدنم در درونم احساس میکردم که این عبارت ها را زمزمه میکرد که
نَصۡرࣱ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَتۡحࣱ قَرِیبࣱ وَبَشِّرِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ [سوره الصف ١٣]
خوش بحال آنهایی که در مدار خواندن و تامل در آیات 10 تا 13 سوره صف هستند ، آیاتی که خبر از وعده خدا میدهد…
دقیقا در همان لحظاتی که یه کوچولو دیگه مانده تا به یک پیروزی دست پیدا کنی ، جریان تاریکی با تمام قوا حمله میکند تا تو را از رسیدن به آن موهبت باز دارد ولی تو ادامه بده که روز فتح نزدیک است و در آن لحظات از این چند خط استفاده کن و به شیطان بگو که من میدانم که بعد از این پیروزی در برابر تو و نجواهایت ، طعم زیبای شیرینی پاداش را میچشم ، پس لطفا بار خود را از دور و بر من جمع کن و برو سراغ یکی دیگه
أَلَاۤ إِنَّ نَصۡرَ ٱللَّهِ قَرِیبࣱ
آگاه باشید که یاری خدا نزدیک است…
[سوره البقره 214]
دقیقا در همان لحظات است که اگر تن به نجواها ندهی و کنترل ذهن کنی ، به صورت کلین شیت بازی را برده ای و….
وَمَن یَتَّقِ ٱللَّهَ یَجۡعَل لَّهُۥ مَخۡرَجࣰا وَیَرۡزُقۡهُ مِنۡ حَیۡثُ لَا یَحۡتَسِبُ
هر کس خویشتن را در مسیر چهارچوب الله کنترل کند ، خدا راه خروج برای او باز میکند و از جایی که گمان نمی برد روزی اش میدهد
[سوره الطلاق ٢ – ٣]
دقیقا در همان لحظاتی که نجواها می آیند و میگویند که بابا این قانون و همه اینا چرت و پرته و اینهمه کار کردی و نتیجه نگرفتی و ول کن این چیزا رو ، اگر بتوانی حالت را خوب نگه داری و با مرور خاطرات زیبایت از پس این نجواها بر بیای ، دیگه تمومه و برنده ای…
وَمَا یُدۡرِیکَ لَعَلَّ ٱلسَّاعَهَ قَرِیبࣱ
و تو چه میدانی ، شاید زمانِ موعود نزدیک باشد
[سوره الشورى 17]
آره ، در فایل “داستانی در مورد هدایت الهی(1)و(2)” که استاد توضیح دادند این خاطره زیبای خود را که دقیقا در لحظاتی قبل از اینکه ویزای آمریکای آنها صادر شود تا مقیم این کشور شوند ، با چه تضادهایی روبرو شدند ولی کنترل ذهن و احساس کرند و پاداش این کنترل ذهن را نیز گرفتند و کارشان به خوبی و خوشی و آسانی تمام شد و به یک فتحِ بزرگ دست پیدا کردند و الان در این قسمت از بهشتِ خدا مشغولِ لذت بردن از نعمت های خدا هستند
مبارکتان باشد و درجات بالاتر بهشت روزی شما و خانم شایسته….
(إِنَّ ٱلۡمُتَّقِینَ فِی ظِلَـٰلࣲ وَعُیُونࣲ) [سوره المرسلات 41]
خدایا شکرت
دوست داشتم بنویسم زیرا که نوشتن آرامم میکند..
و حسن ختامی بر این نوشته این دعای زیبای حضرت سجاد علیه السلام در صحیفه سجادیه که از خدا میخواهند که…
…وَ اجْعَلْ تَقْوَاک مِنَ الدُّنْیا زَادِی…
خدایا ، تقوایِ خودت را از این دنیا زاد و توشه من قرار بده…
ایشان این کد …#تقوا*.. را میدانست که اگر این درست شود ما بقی همه چیز درست میشود…
تقوا
تقوا
تقوا
بنام الله
سلام بر دوست عزیزم اقا رضای احمدی
اقای احمدی بیشتر از 15 تا کامنت رو خوندم و گفتم دیگه کافیه،ی حسی درونم گفت کامنت بعدی رو هم بخون که دیدم بعله کامنت شماست
کامنت شما که میگم منظورم سخنان خداوند به مریم از طریق کامنت شما.
من که کم کم خوابم داشت میبرد با خوندن کامنتتون خواب از سرم پرید از خدا نشانه خواسته بودم و کامنت شما نشانه رو بهم داد
نصر من الله و فتح القریب
بشرالمومنین
تو چه میدانی شاید موعدش بسیار نزدیک است
آگاه باشید که یاری خدا نزدیک است
روز فتح نزدیک است
برای منی که نشانه خواسته بودم ازین نشانه قوی تر پیدا نمیشه
در زمانی که چندساعت پیش توبه کردم از شرک ورزیدن و از خداوند درخواست قبول کردن من به عنوان یک انسان موحد رو داشتم
این دقیقا جمله ایه که ساعت 9:17 دقیقه تو نت گوشیم نوشتم
« خدایا میخوام به تو اعتماد کنم،دست از همه آدمها بکشم،از وابستگی دست بکشم،ببینم تو برام چیکار میکنی،من دارم توحیدم رو نشونت میدم الله من،مهمترین رابطه من،رابطه با توئه»
و اینجا در کامنت شما خداوند حرف های من رو بگه که اینجوری بگو
«خدایا تو میدانی و من نمیدانم ، من میخواهم ساکن کوی تو باشم و اگر به اندازه یک پلک بر هم زدنی رهایم کنی نابودِ نابودِ نابود میشوم»
و در جوابم بگه که مریم تو عاجز شدی پس معجزه رو میبینی
و بگه
حکایتِ مضطر شدن و رسیدن به نقطه یِ صفرِ مرزی ، نقطه ای که از همه چیز میبری و خسته میشوی و میگی خدا و چون خدا گفتن هایت خالصِ خالص هست و امیدی به غیر او نداری ، قبول میشوی
قبول میشوی
قبول میشوی
معبود من،تو در منی و من در تو
تو با منی و من با تو
از من به من نزدیکتر تو هستی ای خدای من
خدایا ازت سپاسگزارم که خدایی چون تو دارم
اقای احمدی ازتون بابت کامنت سپاسگزارم
نمیدونم این معجزه کی به وقوع میپیونده ولی نمیخوام وابسته باشم به نتیجه
میخوام فقط موحد باشم
میخوام به خدا ثابت کنم که من فقط به خودش دل بستم و از همه بریدم
و خودش کافیه و خودش به شدت کافیه.
میخوام مهمترین رابطه زندگیم رابطه خودم و خودش باشه
نمیخوام وابسته باشم به افراد به اتفاقات به شدن ها و نشدن ها
نمیخام چشم انتظار باشم که اتفاق بیفتن
ولی ایمان دارم که اتفاق میفتن
یقین دارم خداوند با منه و
نصر من الله و فتح القریب:)
و یک چیز جالبتر
من زنگوله پیامهای شمارو فعال کرده بودم ولی این پیام شما برام جیمیل نشده بود
ولی هییییچ چیزی نمیتونه جلوی خواست خداوند رو بگیره
خداوند میخواست این کامنت رو بخونم و باهام حرف بزنه
پس خودش بیدار نگهم داشت و گفت حتما اینو بخونم
الله اکبر
آهههه خدایا شکرت
سلام بر جناب احمدی فرهیخته و بزرگوار
سپاسگزارم از کامنتهای عالی و با کیفیت و پر از محتوا و مفاهیم ارزشمندی که می نویسید، و واقعاً تحسینتون می کنم برای درک و تسلطتون روی آیات قرآن و همچنین سخنان پربار پیامبر و امامان بزرگوار که سلام خدا بر آنها باد
خیلی هم دلنشین و بجا در لابلای نوشته تون از اونها استفاده می کنید من واقعاً لذت میبرم از خوندن دیدگاههاتون مثل این کامنت که حس آرامش رو بخوبی ازش دریافت کردم، بعضی قسمتها رو تو نوت گوشیم می نویسم که راحتتر به اونا دسترسی داشته باشم و بخونم و یادآوری بشه برام
واتقوا الله رو خیلی زیبا تفسیر کردید کد ستاره تقوا مربع رو خیلی بزیبایی بیان کردید #تقوا * خیلی کد نیرومند و دلنشینی هست
بسیار سپاسگزارم دوست داشتم که فقط به خوندن اکتفا نکنم و کتباً از شما تشکر کنم
در پناه رب العالمین دعاهاتون مستجاب و خیر دنیا و آخرت نصیب شما باد
رضا عزیز سلام
بینهایت بابت نوشتن این کامنت و به اشتراک گذاشتن او برای من سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
واقعا احساس میکنم این کامنت فقط و فقط برای من و به درخواست من نوشته شده و خداوند با دستای مهربان تو رضای عزیزم این پیام پر از نور و عشق و انرژی رو برای من نوشته .
پیامی که پاسخ به درخواست امروز من از خدای وهابم بود .
“خداوند همه چیز میشود همه کس را به شرط پاکی دل و به شرط بیعت نکردن با شیطان ”
با خوندن کامنت بی نظیری که نوشتی قلب و روح من به پرواز دراومده بود احساس میکردم دیگه زمینی نیست، چقدر آیه های زیبا و چقدر زیبا و عالی نوشته بودی واقعا کیف کردم و حال دلم در تمام زمانی که کامنت شمارو میخوندم روحانی و خدائی شده بود و گونه هام غرق اشک شادی ، اشکهائی که استاد عزیزم همیشه تعریف میکنه که توی بندر عباس با قلب لطیفش سپاسگزاری میکرده و اشک میریخته ، و چه لذت بینهایتی .
الهی صد هزار مرتبه شکرت
رضای عزیز ، بینظر نوشتی و کلام الله رو برای من جاری کردی به وضوح و روشنی و پیام و نوشته زیبای تو پاسخ بسیاری از سوالها و درخواستهای من از الله یکتا بود و داشت با تمام وجودمن حرف میزد .
تو کامنت عالی و فوق العاده تو من خود خود خود خدا رو دیدم که به من داشت پاسخ میداد و جواب سوالهای این چندو روز منو میداد . الله اکبر
رضای عزیز از صمیم قلبم و از اعماق وجودم تحسینت میکنم و تبریک میگم که عالی و فوق العاده و بی نضیری و عالی و فوق العاده خوب نوشتی
وبینهایت تحسینت میکنم که اینقدر درک بالائی داری از قرآن و چقدر هم عالی و بااحساس ناب و خالص خدائی مینویسی . بینهایت سپاسگزارم
آرزوی بهترین و بیتشترین رزق وروزی بغیرالحساب برات دارم
و امیدورام وعده خداوند که وعده پول و ثروت بینهایت بما داده است و وعده خداوند حق است و کیست وفادارتر از خداوند به عهدش درمورد همه ما و آنهائی که هدایت شده هستند بزودی زود اجابت شود . بامید الله یکتا
وعده فتح و پیروزی نزدیک است . نصر من الله و فتح القریب
درپناه الله یکتا
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت .
خدایاسپاسگزارم خدایاسپاسگزارم خدایاسپاسگزارم
الهی صد هزارمرتبه شکرت که هستی و هوای منو خیلی داری و منو هدایت میکنی به راه راست به راه کسانی که نعمت داده ای به آنها
سلام بر دوست عزیز
من همیشه کامنت های شمارو با عشق میخونم
بسیااار زیبا مینویسید تحسینتان میکنم
این نوشته شما هم نور امید رو در دلمان زنده تر کرد،چقدر بکارگیری ایات در جای مناسبش و ادبیات زیباتون کامنت رو دلنشین تر کرده
همیشه تو دلم تحسینتون میکردم الان حسم گفت که ازتون با نوشتن کامنتم قدردانی کنم
سلام آقای احمدی بزرگوار
هر چه از شهد و شکری که از کامنت های شما می بارد بگویم کم است
امروز صبح کامنت شما در فایل قضاوت نکنیم رو خوندم و خیلی برام آموزنده بود ان شالله که عامل باشم و خدای مهربونم به شیرینی تحسین و تذکری که گرفتم منو چند ساعتی بعد به کامنت پر مغز دیگری از شما هدایت کرد
امیدوارم این قوت قلبی که با تدبر در قرآن برای خود ساختید مانا و برقرار باشد
به ویژه از قسمت عاجز شو تا معجزه ببینی لذت بردم
ای کاش من هم بتوانم با کمال انقطاع به خدا روکنم ولی چه کنم که هنوز به این درجه نرسیده ام و همه احتمالات را در نظر می آورم و قدرت خدا را چنان که باید در ذهنم خوب نساخته ام برای پیشامدن هایی که کنترلی روش ندارم
خدایا یاریم کن تا با تمام وجودم به تو روکنم
هر جا هستید خوشدل باشید و در آغوش رب.
سلام رضا جااااااان
پسر موحد و آگاه چه قلم زیباایی
چه آگاهی های نابی جاری می شود بر قلب زیبات ای پسر
واقعا لذت میبرم کامنت هات رو میخونم پر مغز و فوق العاده هستند بدرخشی همیششه خیلی زیبا ارتباط میدین موضوعات رو به ایات قرانی یا منابع که خیلی توحیدی و ناب هستن و این توحید رو خیلی دوست دارم که قشنگ برای خودتون منطقی کردین در ذهن و خیلی راحت می تونید نجواهارو خاموش کنید
به نام یگانه قادر مطلق
چند وقتیه که کامنت خوندن شده تراپی واسه من، بی نهایت آرامش میگیرم، و البته درس میگیرم و مسیرمو اصلاح میکنم و ادامه میدم
ولی اینو از ته دل میگم تا الآن هیچ کامنتی اینجوری به دل من ننشسته بود
با هر پاراگراف مو به تنم سیخ میشد و به فکر فرو میرفتم
انگار خدا داره از دهن رضای عزیز باهام صحبت می کنه
خدای من شکرت خیلی از حرفات رو متوجه شدم
رضا جان بینهایت سپاسگزارم واسه این درک عمیق و زیبا از خدا و کارکرد جهان
و همچنین سپاسگزار استاد عباس منش هستم که این بستر الهی رو بوجود آورده تا من خودمو بسپارم به جریانش و اجازه بدم این رود خروشان آگاهی از درونم بگذره و ذره ذره منو لمس کنه
الهی شکرت واسه حضورم اینجا و حضورت در من
سلام رضا جان
واقعا ازت ممنونم بابت این کامنت توحیدی و بی نظیرت ؛ لذت بردیم ؛
من معمولا کم کامنت میزارم ولی کامنت شما جوری بود که دیوانه شدم و نتونستم جواب ندم ؛
خیلی ترکیب قشنگی بود از اتفاقات و آیات و سخنان امامان ؛
هر آیه که میگفتی میرفتم تو قرآن سرچ میکردم و میخوندم و لذت میبردم ؛
بازم تشکر داداش گلم
به نام خدای مهربان
سلام رضا جان
سپاس گذارم بابت این کامنت توحیدی و زیبایی که نوشتی
چقدر خوب هدایت خداوند را متوجه شدی و از آیات قرآن و گفته های امامان عزیز استفاده کردی .
چقدر زیبا داستان نبرد بین روشنایی و تاریکی را تعریف کردی و بهت تبریک میگم که بر تاریکی پیروز شدی و خداوند پاداشهای بزرگی را به شما خواهد داد انشالله.
چند بار دیگه کامنت شما را خوندم و کلی لذت بردم مخصوصا اینکه از آیات قرآن به موقع با توجه به موضوع کامنتتون استفاده میکنید که درک و آگاهی هممونو افزایش میده و دیدگاه توحیدیمونو خیلی وسیعتر میکنه
سپاس فراوان رضا جان عزیز
بنام خداوند فراوانی
سلام خدمت استاد عباس منش عزیزم و استاد شایسته عزیز و همراهان تور میامی بیچ
همون اول کار سپاسگزاریم رو خدمت اساتید اعلام میکنم،سپاسگزارم که در حین تفریح به یاد ما هستید و فیلم میگیرید اصلا کار راحتی نیست تمرکز بر تفریح و فیلم گرفتن .
این فایل کلا در مورد فراوانی و ثروت و نحوه بدست آوردن آنها بود و من هم عاشق بخشندگی بدون قید و شرط خدا هستم.
به قول دوستان دیر زمانی است یعنی از همون ابتدا شیطان با دو تا پاشنه آشیل باور فراوانی و لیاقت ما رو از خواسته هامون دور نگه داشت و اگر توجه و تمرکزمون رو نزاریم روی اصل ،گیر فرعیات می افتیم و یادمون میره خداوند بخشنده است و یادمون میره ما بدون داشتن پیش زمینه خاصی و فقط به این دلیل که به این دنیا اومدیم لایق لذت بردن و استفاده از همه امکانات دنیا هستیم.
در آن زمان‌ها که آسمانی وجود نداشت و هیچ نبود رب ما بود و رب ما بعد از این هم خواهد بود.
او برای من و شما بهترینهایش را قرار داده و نمی‌توانید هیچ جایگزینی بهتر پیدا کنید.
عشقی که او نسبت به همه بندگانش دارد مادرتان ندارد و ثروتی که او در دست و پای ما ریخته تمامی ندارد.
سالها در این فکر و در این نظر که چه کسی ،کجا،چگونه میخواهد به من بدهد،یاری رساند،کار بدهد،همسر بدهد و…..بودیم و حتی لحظه ای برنگشتیم بررسی کنیم آنچه من و یا پدرم یا پدر بزرگم دارد از کجا آمد؟
چگونه بررسی کنیم در صورتی که حتی یک بار هم خودشناسی نکردیم،حتی یکبار شکرگزاری نکردیم!
دانشمندان هم نتوانستند آنچه که میگویند عمل کنند چرا که آنها هم خود را دیدند و اصل را فراموش کردند
دوستان اصل این است که هیچ کمبودی وجود ندارد،کمبودها حاصل شیطان است!
با وجود الله همه چیز نورانی است و همگی از ایشان تزریق میشویم
با وجود الله تو به هر چیزی میخواهی میرسی
از قوانین ذهن کمک بگیر و با قوانین الهی بیامیز و هر آنچه میخواهی بساز
مثل بچه ای که در کنار ساحل خانه ای یا قلعه ای یا ماشینی یا مجسمه ای می‌سازد
آب به وفور یافت میشود،ماسه هم فراوان است،نور هم الی ماشاالله پس دست بکار شو تا معجزه ها رو ببینی و ببینی که خداوند تمام دنیا رو برای تو خلق کرده است.
خدایا شکرت از لطفی که به من داشتی
استاد عزیزم سپاسگزارم
سلام به دوست خوبم
من خودم تو سایت مثله قطره ی اشک مصنوعی عمل میکنم و خیلی از کامنتهام اشک بچه هارو درآورد ببین حالا تو چی نوشتی که اشک من رو درآوردی.
من جنس این جور کامنت هارو خوب میفهمم ابراهیم جان
خوب میدونم تو چه فضایی هستی
همین راهی که اومدی رو متعهد تر و مستمر تر ادامه بده تا با یادآوری خداوند به امثال من، شکرگزاریت رو در حق خداوند بجا بیاری.
همینکه با کامنت نوشتنت من رو یاد خدا انداختی از بزرگترین شکرگزاری های خداونده.
از صمیم قلبم ازت ممنونم
خدا برات نگهمون داره
از قلبت مواظبت کن تا بیشتر ما رو به خدامون نزدیک تر کنه
سلام بر ابراهیم عزیز
سپاسگزارم که مطلبی همراه با توصیه ای برام نوشتی،حقیقتا جای افتخار داره که از ابراهیم توحیدی سایت تیک آبی داشته باشم.اول اینکه از تک تک مطالب زیبایی که مینویسی سپاسگزارم و دوم اینکه سعی میکنم رد پای شما رو پیگیری کنم تا به توحید عملی برسم.
سپاسگزارم از همه لطفی که در حقم کردی و میکنی
بنام خداونده بخشنده و مهربانم.
سلام به ابراهیم عزیزم….سلام رفیق خدا و رفیق من
آقا ابراهیم چقدر خوشحالم چهره شمارو مبینم همیشه منتظر دیدنشون بودم که به لطف رب اتفاق افتاد.
زمانی که عکستون دیدم گفتم انگار ر یه جایی دیدمشون.خدا حفظتون کنه رفیق
با وجود الله به هر چیزی که میخوایم میرسیم
إِنَّ هَٰذَا لَرِزْقُنَا مَا لَهُ مِنْ نَفَادٍ
این است همان رزق بی انتهای ابدی ما.
الهی شکرت رب من شکرررررررتتتتتتتتتت چقدر این آیه هدایتی اومد الهی شکرتتتتت خدایااااااا دوستت دارم….
در پناه جان جانان دب العامین شاد سلامت و ثروتمند باشی رفیق
حسین جان سپاسگزارم
انرژی تیک آبی شما به بهترین نحو و بیشترین شدت به من رسید و چقدر دلنشین شد زمانی که آیه زیبایی پیوستش شد ،چه هدایتی و چه آیه ای ،رزقی که تمام شدنی نیست.
الهی شکررررر از نعمت حسین عبادی.
حسین جان شیرینی ارتباط با رب همیشه به کامت و هدایتش همیشه همراهت
سپاسگزارم
سلام و تشکر فراوان از استاد عباس منش و عزیز دلشان برای اینکه چقدر سخاوتمندانه مارا هم سفر خودشان کرده و زیبایی هارا به ما نشان می‌دهند…
چند روز پیش با مادرم در مورد سریال سفر به دور آمریکا صحبت می‌کردیم ومن به مادرم گفتم که با تماشای این فایل ها انگار که خود من به آنجا دارم سفر میکنم و من که تا حالا به خارج از کشور ایران سفر نکرده ام این سریال سفر به دور آمریکا بسیار با ارزش است
واما صحبتی که با شنیدن آن کلی ذوق کردم و امید به زندگی پیدا کردم این بود که استاد گفتند با توجه به زیبایی ها واین فایل ها،جهان کم کم ما را به این مکان های زیبا هدایت میکنند و این بهترین خبر دنیا برایم بود که نه تنها از این تصاویر بسیار زیبا لذت میبرم بلکه در آینده ای نه چندان دور خودم از نزدیک این مکان ها را میبینم…
آن مغازه ای شکلات فروشی زیبا وشادی مردم در این فایل،انگار من هم در آن شادی و ذوق سهیم بودم…
چقدر خوب است که انسان با دیدن موفقیت دیگران،به جای خشم وحسادت با خودش بگویید حالا که این شخص توانسته به این موفقیت برسد،من هم اگر آن باور هارا داشته باشم ومثله او عمل کنم برای من نیز شدنی است…
چقدر کلاه سفید خانم شایسته زیبا بود و چقدر استاد وعزیز دلشان خوش سلیقه هستند…
خدا یار ونگه دارتان
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ
وَبَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ۖ کُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَهٍ رِزْقًا ۙ قَالُوا هَٰذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ ۖ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا ۖ وَلَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَهٌ ۖ وَهُمْ فِیهَا خَالِدُونَ(25 بقره)
و کسانی را که ایمان آورده اند و کارهای شایسته انجام داده اند، مژده ده که بهشت هایی ویژه آنان است که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است؛ هرگاه از آن بهشت ها میوه ای آماده به آنان دهند، گویند: این همان است که از پیشْ روزیِ ما نمودند، و از میوه های گوناگون که [در طعم و گوارایی و زیبایی] شبیهِ هم است، نزد آنان آورند؛ در آنجا برای ایشان همسرانی پاکیزه [از هر آلودگی] است؛ و در آن بهشت ها جاودانه اند.
إِنَّ اللَّهَ لَا یَسْتَحْیِی أَنْ یَضْرِبَ مَثَلًا مَا بَعُوضَهً فَمَا فَوْقَهَا ۚ فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ ۖ وَأَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَٰذَا مَثَلًا ۘ یُضِلُّ بِهِ کَثِیرًا وَیَهْدِی بِهِ کَثِیرًا ۚ وَمَا یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِینَ(26 بقره)
خداوند از این که (به موجودات ظاهرا کوچکی مانند) پشه، و حتی کمتر از آن، مثال بزند شرم نمی‌کند. (در این میان) آنان که ایمان آورده‌اند، می‌دانند که آن، حقیقتی است از طرف پروردگارشان؛ و اما آنها که راه کفر را پیموده‌اند، (این موضوع را بهانه کرده) میگویند: «منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟!» (آری،) خدا جمع زیادی را با آن گمراه، و گروه بسیاری را هدایت میکند؛ ولی تنها فاسقان را با آن گمراه می‌سازد!
=======================================================================================
خدای عزیز و دلبر و شیرین و قدرتمندم
آلمست!شما نه هیچ وقت خوابت میبره،نه هیچ چیزی یادت میره،نه گمراه میشی،نه حساب یکی از موجوداتت از دستت در میره،نه اشتباه میکنی،نه محدودی،نه ضعیفی،نه کاری هست که از پسش برنیای!
اما منِ انسان همه ی این ویژگی هارو دارم!خب؟!اما با این تفاوت که شما امانتی رو بهم دادی که حتی کوه ها از گرفتنش سرباز کردند،خدایا به روحی که از خودت در من دمیدی،از نور خودت ببار و به من کمک کن تا هرچی که توی سرم هست به رشته ی تحریر دربیارم و از تو،از قوانین ثابتت،از قرآن و از خودم بنویسم ….من مثل همیشه سخعععععت به تو،به نورت،به عشقت،محتاج و فقیر و نیازمندم.
=======================================================================================
سلام به استاد عزیزم،سلام به تموم رفیق های غار حرای من و اما سلام به خانم شایسته جانم،سوالی که الان به ذهنم میرسه ازتون بپرسم اینکه استاد من،الگو و اسوه ی من توی زندگی، دور سرت بگردم،میگم خودت اذیت نمیشی انقدر قششنگی؟و هر روز به زیبایی و دلنشینیت اضافه میشه؟ اینجاست که حافظ در وصف شما میگه:
جلوه بخت تو دل میبرد از شاه و گدا
چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی
خداوند حافظ و حامی و همراه شما باشه در تموم طول عمرتون و الهی که هرروز مثل زیباییتون،نور خداوند به سلامتی و روشنی قلبتون و احساس خوشبختیتون بباره،الهی که همیشه کنار استادعباسمنشم مثل الماس بدرخشی(استاد در جریانی که ما بعد دوره شیوه حل مسئله،فامیل عروس حساب میشیم دیگه؟یا لازمه دوباره بگم؟:) )
خداروصدهزارمرتبه شکر برای اییین همه قشنگی،این همه زیبایی،این همه ثررروت در دویست وسی و چهارمین قسمت سریال توحیدی سفر به دور آمریکا!
آقااا،من میگم،اگر یک جایی ازین دنیا هست که انقدر قشنگه،انقدر آدم هاش ثروتمندند،انقدر همه چیز پرفکته،انقدر همه چیز دلنشین و خواستنیه و من دارم از قاب دوربین شخصی این تصاویر رو میبنیم که روزگاری نه چندان دور،توی پیکان دنده آرژانتینی تو گرمای بندرعباس،برای دوقرون کرایه بیشتر،داشته جون میکنده و همیشه اون موقعیت رو از سخت ترین روزهای زندگیش یاد میکنه،چرا باور نکنم که این اتفاق برای من هم میفته؟چرا برای رسیدن به هدفم قدم برندارم؟
خدای ما باهم فرق میکنه؟یا دست استاد 6 تا انگشت داشته؟
یا استاد پدر پولدار داشته؟ یا مدرک تحصیلی خاصی؟
شما هر فاکتور و ویژگی بیرونی رو بخوای بزاری وسط،استاد اون رو رد کرده!
آلمست،فقط با قدرت توحیدی ،ایمان،جسارت،توکل،قدم های عملی و البته با تکامل رسیده به اینجایی که الان هست،که آرزوی همه ی ماست!
یعنی ما میوه ی درختی که استاد سال های پیش کاشته رو داریم میبینیم و میگیم ما هم میخوایم!
این رابطه ی عاطفی ،این ثروت،این محبوبیت،این زندگی،این تفریح ….
اما وقتی نگاه میکنیم به رد پاهای مسیری که استاد رفته و توی تموم فایل ها و دوره ها توضیح داده،وقتی میرسیم به عمل میگیم نههه …این کار رو که نمیتونیم بکنیم،این که امکان پذیر نیست،اینم که شدنی نیست!
پس چون ما به این دلایل و این شرایط نمیتونیم این مسیر رو بریم،کلا بیخیال اهدافمون میشیم.
به قول استاد تو جلسه 5 قدم 10:
تو بحث الگو برداری،بچه ها به جای اینکه باور کنند که رسیدن به این هدف امکان پذیره،نگاه میکنند به مسیری که طرف رفته،بعد میبیند یکسری ویژگی های اون الگو رو ندارند پس نمیتونند به اون هدف برسند و بازی همین جا براشون تموم میشه!
اما توی بحث الگو برداری مهم اینکه ما باور کنیم میشود!
اگر کسی به این موفقیت رسیده است،پس رسیدن به این موفقیت امکان پذیر است!
وقتی ما باور کنیم میشود:
قدم ها به ما گفته میشه،قدم های عملی با توجه به شرایط و ویژگی ها و توانایی های خودمون…
خود خدا میگه:
لَا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا
خدا هیچ کس را جز به اندازه توانایی اش تکلیف نمی کند.
خب اگر خود خدا داره اینو میگه،من دیگه از چی میترسم؟چرا حرکت نمیکنم؟
چرا قدم های عملی برنمیدارم؟چرا منتظر معجزه و افتادن یک کیسه پول ازون بالام؟
دوماهه اومدم به یک بیمارستان جدید و تعداد شیفت های من و حجم کار و مسئولیتم،میزان سختی کارم هیییچ ربطی به 8 سال شیفت های سابق من نداره،البته که من کاملا فهمیدم پلن خدا برام چیه و دارم براش قدم های عملی برمیدارم اما فشار ذهن و نجوای شیطان توی این دوماه انقدر کمرشکن بود برام که اگر من از قبل روی آموزش ها تسلط پیدا نمیکردم،اگر قبلا از خودم رد پا نزاشته بودم،اگر قرآن رو مطالعه نمیکردم،حتما و قطعا من زیر این فشار کار و ذهن گیوآپ میکردم!
چی منو تا الان نجات داده از تسلیم شدن؟چی کمکم کرده به جای اینکه تسلیم شرایط بشم،حرکت کنم و برم توی دل ترس هام؟
چی باعث شده (همینه که هست و باید بسوزی و بسازی) رو نپذیرم؟
برای اینکه من باور کردم استاد رو،من آموزش های استاد رو وحی منزل دونستم،من منتظر ننشستم توی خونه تا معجزه رخ بده،من باور کردم
من توانایی تغییر شرایط رو دارم
خدا توی سوره ی حدید میگه:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَیَجْعَلْ لَکُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿٢٨﴾
ای مؤمنان! از خدا پروا کنید و به پیامبرش ایمان آورید تا دو سهم از رحمتش را به شما عطا کند، و برای شما نوری قرار دهد که به وسیله آن [در میان مردم] راه سپارید و شما را بیامرزد، و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است. (28)
وقتی شما خودتون رو ببندید به آموزش ها و به حرف های استاد ایمان بیارید و بدون هیچ چون وچرا قبولش کنید،میشه همون نوووری که کمکتون میکنه توی مسیر موفقیت،راه رو از بیراهه تشخیص بدید،توی مسیر درست بمونیدو تسلیم حرف های معمول جامعه ونجوای شیطان نشید!حتی اگر اوضاع خیلی سخت بشه!
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُولَٰئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ
آنان که به دین اسلام گرویدند و از وطن خود هجرت نموده در راه خدا جهاد کردند اینان امیدوار و منتظر رحمت خدا باشند، که خدا بخشاینده و مهربان است.
ای الهی دور سرت بگردم که اینجوری توی آیه های قرآن دلبری نکنی برای من!
ایمان آوردی؟
مهاجرت کردی؟
داری جهاد میکنی؟
پس منتظر رحمت خداااا باش،حالشو ببر که خدا برای تو بسیارمهربون و بخشنده ست!
حالا این سعیده که الان داره با عشق مینویسه،اصلا آدم با ایمانی نیستا،خیلی جاها کم آورده،خیلی جاها احساس ناامیدی کرده،خیلی جاها گفته نه دیگه جواب نمیده …اصلا همین بعداز ظهر که از شیفت اومدم بخاطر یکسری حرف های همکارام که هیییچی از قانون نمیدونند!
ذهنم درگیر شد …و بعد نماز ظهرم …افتادم به سجده و گریه که خدایا من دیگه نمیکشم…بامن حرف بزن…کمکم کن …بگو چیکار کنم…خدایا نورت رو بفرست و این تاریکی ها رو ازم بگیر …
و خداوند با دستان نازنینش من رو دوباره هدایت کرد به داستان حضرت نوح در سوره مومنون،یکبار دیگه من رو دعوت به آرامش کرد که من حواسم بهت هست،آروم باش و با جریان هدایت پیش برو:
قَالَ رَبِّ انْصُرْنِی بِمَا کَذَّبُونِ ﴿٢6﴾
[نوح] گفت: پروردگارا! مرا در برابر تکذیب آنان یاری ده. (26)
فَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا وَوَحْیِنَا فَإِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ ۙ فَاسْلُکْ فِیهَا مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَأَهْلَکَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ ۖ وَلَا تُخَاطِبْنِی فِی الَّذِینَ ظَلَمُوا ۖ إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ ﴿٢٧﴾
پس به او وحی کردیم که زیر نظر ما و پیام ما کشتی بساز و هنگامی که فرمان ما به هلاکت آنان بیاید و آن تنور [از آب] فوران کند از هر گونه ای [از حیوان] دو عدد و نیز خانواده ات را وارد کشتی کن، جز افرادی از آنان که فرمان [عذاب] بر او گذشته [و درباره او قطعی شده] است، و درباره کسانی که ستم ورزیده اند، با من سخن مگوی، زیرا [همه] آنان بدون تردید غرق شدنی اند. (27)
فَإِذَا اسْتَوَیْتَ أَنْتَ وَمَنْ مَعَکَ عَلَى الْفُلْکِ فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی نَجَّانَا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ﴿٢٨﴾
پس هنگامی که تو و آنان که با تو هستند، بر کشتی سوار شدید، به خاطر این نعمت بگو: همه ستایش ها ویژه خداست که ما را از این گروه ستم پیشه نجات داد. (28)
وَقُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِی مُنْزَلًا مُبَارَکًا وَأَنْتَ خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ ﴿٢٩﴾
و بگو: پروردگارا! مرا در جایگاهی پرخیر و برکت فرود آور، که تو بهترین فرودآورندگانی. (29)
إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ وَإِنْ کُنَّا لَمُبْتَلِینَ ﴿٣٠﴾
همانا در این [سرگذشت] نشانه هایی برای عبرت گیرندگان است؛ و یقیناً ما آزمایش کننده بندگانیم. (30)
یک درکی ازین آیه های شیرین داستان نجات نوح و اهل ایمان در حد ظرف پلاستیکی خودم دریافت کردم که اینجا مینویسمش :
به نظر من نجات نوح 3 تا مرحله داشته:
اولا ساخت کشتی با کمک خداوند که نسخه ی پرکتیکالش برای ما میشه کار کردن روی باورهامون و اقدامات عملی در راستای الهامات دریافتی و اعراض از ناخواسته ها و حتی صحبت نکردن درموردشون با خدا و توجه نکردن به صحبت های بقیه وتمرکز صددرصدی روی زندگی خودت
وقتی این مرحله رو درست انجام میدی،اون طوفان وسیلی که قراره تورو از ناخواسته ها جدا کنه و به خواسته هات برسونه از راه میرسه،شما با تمرکزی که روی ایمانت داشتی درحالیکه همه دارند توی آب غرق میشند،در پناه خداوندی،اینجا خدا میگه شکرگزاری یادت نره!یادت نره من تورو از ناخواسته هات جدا کردم و توی این کشتی امن آوردمت،درسته بیرون طوفانه اما تو با این ایمانی که ساختی،با باور هایی توحیدیت، در امن و امانی.
اینجاست که استاد میگه اگر قرآن رو مطالعه کنید متوجه میشید که هیچ وقت تروخشک باهم نمیسوزند،هیچوقت
و اما مرحله سوم!
من خودم به شخصه احساس میکنم یک اضطرابی ته دل نوح هنوز بوده،که خدا این دعا رو بهش الهام میکنه:
و بگو: پروردگارا! مرا در جایگاهی پرخیر و برکت فرود آور، که تو بهترین فرودآورندگانی.
درسته نوح و اهل ایمان توی کشتی ان،ولی اون بیرون هنوز طوفانه،کشتی در تلاطمه!نجوای شیطان هم میاد میگه اگر کشتیت درست کار نکنه چی؟اگر سوراخ بشه و آب بیاد داخل چی؟اگر تموم زحمت هات هدر بره چی؟اگر نجات پیدا نکنید چی؟
همین نجواهای روزمره ی خودمون دیگه،اگر نشه،اگر ایده ش نیاد،اگر فلانی نزاره،اگر موفق نشم،اگر شکست بخورم…نوح با اون همه قدمت پیامبریش باز این نجواهارو داشته،دیگه ما چرا نداشته باشیم؟
نجوای شیطان توی هر مرحله هست،حتی وقتی سوار کشتی نجاتی!
اما مهم اینکه صدای آرامش بخش الله همیشه بالاتره!
وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِیٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّىٰ أَلْقَى الشَّیْطَانُ فِی أُمْنِیَّتِهِ فَیَنْسَخُ اللَّهُ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ ثُمَّ یُحْکِمُ اللَّهُ آیَاتِهِ ۗ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ
هیچ پیامبری را پیش از تو نفرستادیم مگر اینکه هرگاه آرزو میکرد (و طرحی برای پیشبرد اهداف الهی خود می‌ریخت)، شیطان القائاتی در آن میکرد؛ امّا خداوند القائات شیطان را از میان میبرد، سپس آیات خود را استحکام می‌بخشید؛ و خداوند علیم و حکیم است.
این الگو برداری از داستان های قرآنی که استاد همیشه بهش تاکید میکنه مخصوصا جلسه 5 قدم 10 که برید داستان های قرآنی رو مطالعه کنید که خدا چه جوری داره باور ایجاد میکنه با این الگو ها…
توی مرحله هایی از زندگی که یکم اوضاع سخت میشه و فکر میکنی دیگه راهی وجود نداره و باید تسلیم شد،به یادآوردن داستان های نجات اهل ایمان میشه یک نور برای آرامش قلبت …یک انرژی برای حرکت …یک قوت قلب برای ادامه ی مسیر …برای رسیدن به سعادت دنیا و آخرت
به قول استاد جان: وقتی حرکت میکنی با ایمان،مسیرها بهت گفته میشه،درها برات باز میشه،نگران دونستن کل مسیر نباش،حرکت کن و قدم بردار…قدم بعدی حتما بهت گفته میشه
و به قول پائولو کوئلیوی عزیز:
تحقق بخشیدن به افسانه ی شخصی،یگاه وظیفه ی آدمیان است،همه چیز تنها یک چیز است،و هنگامی که آرزوی چیزی را داری سراسر کیهان همدست میشود تا این آرزو را تحقق بخشی
خدارو صدهزارمرتبه شکر برای فرصت یک صلات دیگه و هم نشینی با بندگان صالح خداوند
بوس خدا به کله ی مبارک همتون
تا قسمت بعد…خداوند یارو نگهدارررتان
قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان
سلام به سعیده ی عزیز و دوست داشتنی
آخ سعیده جان چطور دارم درک میکنم تک تک جملات و مراحلی که داری ، ظاهرا هدف ها و تضادهای متفاوتی داریم،ولی مراحل یکجور هستن،
چندبار کمنتهات منو پس به مسیر برگردونده عزیزم، مخصوصا یک کمنت نوشته بودی حرف استاد رو نوشته بودی، که وقتی تو ذهنت رو کنترل کردی، روی خودت کار کردی ،تو در مدار اتفاقات بد نیستی، اتفاقات بد دسترسی ندارن به مدار تو،
آخ این تیکه از کمنتت عجب هدایتی بود
وقتی این مرحله رو درست انجام میدی،اون طوفان وسیلی که قراره تورو از ناخواسته ها جدا کنه و به خواسته هات برسونه از راه میرسه،شما با تمرکزی که روی ایمانت داشتی درحالیکه همه دارند توی آب غرق میشند،در پناه خداوندی،اینجا خدا میگه شکرگزاری یادت نره!یادت نره من تورو از ناخواسته هات جدا کردم و توی این کشتی امن آوردمت،درسته بیرون طوفانه اما تو با این ایمانی که ساختی،با باور هایی توحیدیت، در امن و امانی.
دقیقا درسته ، میدونی من تو کمنتام نوشتم که مهاجرت کردم به یک کشوری برای رفتن ب کشور دیکه، اوضاع اونطور ک محاسبه کزدم پیش نرفت و دم درست شدن کنسل میشد، فهمیدم ترمز دارم، چون همه چی از صفر بود اینجا اوضاع چلنجینگ شده بود و خیلی کنترل ذهن کردم رو ترمزام کار کردم و اوضاع داشت بهتر شده بود تو زمینه های مالی روابط شرایط خونه زندکی و باورای مهاجرت، نشانه های مهاجرت از در و دیوار میامد ک یهو قانون این کشور عوض شد و ما قانونا نیمیتونستیم بمونیم، اصن ی وضعی کنترل ذهن قوی لازم داشت،
گفتم خدایا من اینهمه کار کردم،نتیجه یهو اینطوری شد، باز باور الخیر فی ما وقع رو بکار بردم و تسلیم و توحید که آدما قدرت ندارن منو بدبخت کنن، من بع فرکانسام مطمینم حسم خوب بوده، گفتم این اتفاقات دسترسی ندارن بع مدار من
تا وقتی بیاد نوبت ما بشه ، این قانون فعلا به حالت تعلیق در اومد، دیدم خدا چ دقیق کار میکنه
چقدر حستو درک میکنم که وقتایی اطرافیان ی چیزایی میگن ک مستاصل میشی و از خدا میخای نجاتت بده و خدا یکطوری نشانه ای برات میفرسته که قلبت آروم میشه با اینکه ب ظاهر توی طوفانی
اینجا جایی بود که سخت بود ایمانمو حقظ کنم که کار میکنی و حست خویه،نشانه ها میاد،یهو اوضاع بهم میریزه، توکل و تسلیم اینجا باید عملی بشه و سخته البته، از بیرون هیچی جالب معلوم نمیشه ولی تو از درون حالت خوبه ، به خدا اعتماد دازی ،به فرکانسات امید داری
بابا دختر چ عشقی داری ک بعضی وقتا از وسط شیفت شب کمنت میذاری، من علوم آزمایشگاهی خوندم، قبل از مهاجرتم تو آزمایشگاه بیمارستان زایمان کار میکردم، شیفت شب انقدر سخته تو بیمارستان کارد میزدی خونم در نمیومد، تو با این عشق کمنت میذاری، تحسینت میکنم سعیده ی عزیز
یقول خودت بوس به کلت
در پناه رب باشی عزیزم
إِنَّمَا النَّجْوَىٰ مِنَ الشَّیْطَانِ لِیَحْزُنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَلَیْسَ بِضَارِّهِمْ شَیْئًا إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿١٠﴾
جز این نیست که گفتگوی محرمانه [بی منطق و رازگویی بی دلیل] از [ناحیه] شیطان است تا مؤمنان را اندوهگین کند، ولی نمی تواند هیچ گزندی به آنان برساند مگر به فرمان خدا. و مؤمنان فقط باید بر خدا توکل کنند [که توکل کننده به خدا از گزند شیطان مصون است.] (
سلامی پراز عشق بر سعیده ی عزیزم
سعیده جانم خیلی خوشحالم که دوباره شروع به نوشتن کردی و ردپا برای ما به جا میزاری نمیدونی چقد این نوشته هات برامون انگیزه و امید به همراه داره
نبینم چهره ی مهربونت غمگین بشه
نبینم چشمای قشنگت ناراحت باشن
امروز تصمیم گرفتم که با برادرم تماس تلفنی بگیرم و کمی باهاش صحبت کنم
خیلی وقته که ازش خبر ندارم
برادرم تهرانه ومن مشهد راستش خیلیم قرآن میخونه و سر حرف که بازبشه کلی اطلاعات داره
راستش میخواستم دل خودم رو آروم کنم و لی این اتفاق نیوفتاد و من گیرافتادم توی صحبتهایی که اصلا رقبتی بهشون نداشتم اینه که سخت میشه و هی باید کنترل زبان وذهن کنی خلاصه هرچی ایشون صحبت کردن من نفی کردم و جنبه ی مثبت رو پیش گرفتم و تا تونستم کلا بحث رو عوض کنم
ولی درپایان خیلی از خودم راضی بودم که تونستم این مکالمه رو به خوبی به پایان برسونم
حالا میخوام بگم آررره سعیده جان مسیری انتخاب کردیم که 99 درصد مردم ازش استفاده نمیکنن ماییم که باید صبر کنیم و به مسیرمون ادامه بدیم
حتی تویی که در شرایطی بسیار سخت تر دربیمارستان بسر میبری ولی توهم میتونی آتش رو خاموش کنی و بیمارستان رو گلباران کنی یا به جایی هدایت بشی که لازم به انجام اینکار نیست
اینقد که تو باورهای قوی با قرآن ساختی و این ها مثل فولاد جلوی افکار منفی رو میگیرند
سعیده جانم کاش میشد ببینمت کاش میشد در آغوش بگیرمت به خاطر اینهمه استقامتت بهت تبریک بگم
تو نمونه ای دختر تو بینظیری تو تاالان قدم های بزرگی برداشتی و ماهم ازتو کلی درس گرفتیم
میدونی ما از اکثر جامعه داریم جدا میشیم و جهان داره بدون نقص کارش رو انجام میده
اینجا تنها جایی هست که من راحتم و احساس آرامش میکنم
اینجا بهترین وامن ترین جای دنیاست
به خاطر بودن شما دوستان عزیزم
سعیده جان دائم تحسین وتشویقت میکنم
و منتظر خوندن نوشته های زیبات هستم منتظر خوندن اتفاقات زیبای زندگیت هستم
درپناه الله باشی دوست خوبم
روی ماهتو میبوسم
سلام به سعیده عزیزم که کامنت ها خیلی وقت ها نجات دهنده من از نجواهای شیطانه.
جالب اینه که من مدتیه دقیقا از لحاظ کاری و مالی به یه چالشی خوردم که باید نشون بدم ایمانم در عمل هم هست و فقط زبونی نیست و کامنت های شما حسابی شارژم میکنه. و البته قرآن که محاله هدایت نکنه، گاهی که نجواها شدید میشن میگم خدایا من نمیدونم من نمیدونم چکار کنم من نمیدونم چی درسته چی غلط تو به من بگو. ظاهر قضیه شاید خوب نباشه ولی من میدونم تو به موقع منو هدایت میکنی به مسیری که سوت بزنم و برم. ممنونم بابت کامنت های هدایتی که مینویسی که از روشنای قلبت میاد و به روشنای قلبم میشینه. در پناه خدا باشی. بوس به کله ت
بنام خدای آرامش بخشم
سلام به سعیده جانم،سلام به دختری که هر بار اشک منو درمیاره
ولی این اشک رو من دوست دارم سعععخت
حتی الان که تو ماشینم و ماشین بغلی بهم یجوری نگاه میکنه و بغض داره میکشه منو تا گریه ام بیشتر نشه
ولی میگم مریم عزیزم قربون چشمات بشم قربون قلبت بشم گریه کن اصلا این گریه برای خدا مگه نیست؟!اصن مگه نظر مردم مهمه؟
نه نیست
سعیده جان
قران قران قران
این بزرگترین معجزه خداوند
کلام رب جهانیان
اره
همینه که ارامش میده به قلبمون
ارامش میده به روحمون
با هر بار خوندن کامنت تو روحم به پرواز درمیاد و مست خدا میشه و من عاشق اون زمان هستم
عاشق الانم
الان
چه رنگی از رنگ خدا بهتر؟!
امروز ی متنی میخوندم میگفت که هیچ رنگی وجود نداره ،اینا طیف نور و ما اینجوری متفاوت و با رنگهای متنوع میبینیم
که پول و عشق و … وجود نداره و همه چیز انرژی هست،ما فکر میکنیم همه چیز فیزیکیه ولی جهان کوانتومیه
و اینجا گفتم چه رنگی از رنگ خدا بهتر؟ما باید رنگ خدارو ببینیم و خود به خود باقی چیزهاهم میاد
سعیده جان
چنروز پیش با خواهر کوچیکم ی بحث کوچولو کردم و قهر کردم
هرچند دلم میخواست اشتی کنم و اونم مطمئنن همین طور بود ولی دختره و غرورش:)
خواهر زاده 8 سالم فهمید و ببین چیکار کرد
دورش بگردم
کتاب مدرسه اشو اورد و ایه قران اورد برام
این بود هر کس که دوستش را ببخشد و با او آشتی کند، خدا به او پاداش میدهد
سوره شوری آیه 40
و بعد گفت مریم با شادی اشتی کن،خدا بهت پاداش میده
مگه میشد اون لحظه اشتی نکنم؟؟؟
خدا اینبار با خواهرزاده 8 سالم حرف زد باهام
خدایا همه دست توان
غیر از تو وجود نداره تو این دنیا و اون دنیا
همه چی تو
همه چی
تو از من به من نزدیکتزی قربونت برم
کمکم کن موحد بشم
خدایاشکرت
سعیده جانم باز هم بنویس که حال همه رو با کلام الهیت خوب میکنی
تو دست فوق العاده خداوندی
خدایا دوستت دارم
مریم عزیزم(خودم)دوستت دارم بی قید و شرط
سلام به سعیده خانم شهریاری شاگرد ممتاز و خواهر پرتلاشم.
وقت شما بخیر امیدوارم حالتون عالی باشه.
خواستم ضمن تشکر از شما بابت این دیدگاه بسیار زیبا و آموزنده یه تشکری هم از خدای مهربون کرده باشم بابت وجود نازنین شما در این سایت الهی در کنار اساتید گرانقدررمان و همچنین یه تشکر ویژه از خدای مهربان و عزیز که این بنده‌اش را نیز در این زمان هم دوره و هم عصر با راهنمایی‌های اساتید نازنین و شما خواهر خوبم قرار داد.
لازم میدانم هم اینجا برای همه‌تان از خداوند مهربان شادی سلامتی خوشبختی ثروت و سعادت در دنیا و آخرت طلب نموده و به دستان پرقدرت و مهربانش بسپارمتان خدانگهدار به قول خودت قلبِ فراوان فراوان فراوان
سلام سعیده عزیز، خیلی خوشحالم که با انسانی آشنا شدم در این وبسایت که انقدر عالی روی خودش کار میکنه و کامنتهای طلایی مینویسه که ادم دوست داره ساعت ها بشینه و قورت بده کامنت‌هاش رو. آفرین به این خدای درون قدرتمندی که بهش اعتماد میکنی و میسپاری بهش که بگه و بنویسی. وقتی کامنتت رو خوندم یاد کنفرانس اتصال نقطه ها استیو جابز افتادم. آنچنان نقطه‌های در ظاهر بی معنی رو به هم متصل کردی و مفهوم و معنی عالی ای ازشون ترسیم کردی و طرح خداوند رو بیان کردی که فقط میتونم بگم خدایا شکرت بابت چنین افراد عالی ای که در این وبسایت حضور دارن و مینویسن. رفیق غار حرایی من امیدوارم شرایط برات همواره عالی پیش بره و تضادهای زندگیت تبدیل به طلاهای زندگیت بشن. خداوند ره گشای مسیر زندگیت باشه.
به نام الله مهربان
سلام به استادان عزیزم و دوستان جانم
سلامی دوباره به خواهر توحیدی و خداپرستم سعیده عزیز
اینقدر جا و مکان این کلمات و تور الهی درست و بجا هست که هر بار که میخونم میگم خداجونم شکرت بابت این کلام الهیت
خدایا شکرت که این کلام الهی رو اینجا میبینم و میخونم با اینکه قبلاً دیدم و خواندم و هرباری که میخونم قلبم باز میشه از رحمت و نور الهی تو
و وقتی که دوباره تکرار میشه و دوباره میبینم چقدر چیزها یادم میاد که بهم میگه جواد استقامت کن و کنترل کن و ادامه بده ذهنت رو مدیریت کن که خدا حواسش به ذهن و قلب تو هست
و من چقدر خوشبختم و من چقدر لایقم و من چقدر عزیزم که خدای بزرگ من رو در این مکان الهی قرار داده
خواهرم هزاران هزار بار از خدا ممنونم که شما توی این سایت هستی و دوستان خوبی در این سایت دارم
با آرزوی موفقیت برای همه ما
سلام و دروووووود بر بانو سعیده عزیز و خوش قلب
چقدددددر تو رو تحسین میکنم
چقدر زیبا می نویسی
چه قلب زیبایی ک اگاهی های ناب الهی بر قلبت جاری و قلمت روان
خیلی لذت بردم از نوشته های الهی ات
چقدرررررررررر قشنگ داستان کشتی نوح رو توضیح دادی ک این مثال ها قشنگ در عمق وجود ما نفوذ میکند
و قران که زیبا کتابی هست با نمادها و داستان های زیبایی قرانی قشنگ این باورهای زیبا رو در قلب ما فرو میکنه
خیلی لذت میبرم از کامنت های زیبا بانوی من
سلام به سعیده خانم پر انرژی
انشاالله صلاتت مورد قبول درگاه حق قرار گرفته باشد
اول از همه تحسینت میکنم برای این قلم شیوایی داری من فکر میکنم شاید شما رسالتی داری که باید انجامش بدی البته این فکر من است شاید باید شغلت رو عوض کنی وبری برای نوشتن و تبلیغ راه حق آخه خیلی کلامت شیواست علایقت رو چک کن شاید در شغل مورد علاقه ات نیستی و در مورد آیات قرانی که برا حضرت نوح بود یک نکته بگم که خدا به نوح گفت میدونم که به من ایمان داری ولی ایمان در دل برای تبلیغ من کافی نیست پس برای برای تبلیغ من در کشتی به زبان هم بیار و بلند هم به زبان بیار ، تا دیگران در کشتی هم راه را یاد بگیرن و در کارهاشون از من کمک بگیرن و از من درخواست کنن میدونید همه ما به خداوند ایمان داریم واونی که راه خدا رو فریاد بزنه برده و برنده است
آفرین به تو سعیده عزیز داری کار حضرت نوح رو انجام میدی در کشتی سواری وداری راه را هم با صدای بلند فریاد میزنی
امیدوارم راهت ادمه پیدا کنه و همیشه حال و احساس عالی در تمام لحظات زندگیت را تجربه کنی
عاشقونه تمام همکلاسیهایم رو دوست دارم من روی نیمکت ردیف دوم کلاس سمت راست مینشینم البته نفر اولی که تخته سیاه رو قشنگ میبینه
بوس به کله همه همکلاسیها
به نام خداوند آفریننده زیبایی ها
سلام به دوست الهی عزیزم ویار غارحرا که بسیار عزیز ودوست داشتنی هستی دوستی ازدستان پرمهرخداوند برروی زمین هستی
سعیده جان من همیشه بااشتیاق کامنتهای شما رامیخونم وهمسفرشما وسایردوستان درسفربه دور آمریکا هستم
آیات قرانی که مینویسید وبا وضعیت زندگی خودتان تطبیق می‌دهید ودرک خودتون را ازاون آیات مینویسید خیلی مفید است
دراین کامنت شما به آیه 29 سوره مومنون اشاره کردید که نوح میگه خدایا مرادر جایگاه پربرکت فرود آور که تو بهترین فروداوردندگانی
من زمانی این آیه را درکامنت شما دیدم که دخترم دانشجواست ودنبال خونه می‌گشت ودرشرایطی بود که همه می‌گفتند خونه الان پیدا نمیشه ومن درکامنت شما اززبان نوح گفته اش باخدا راتکرار کردم
ومدام میگفتم خدایا تو بهترین میزبان وبهترین فروداورنده هستی دخترم رادرمنزلی عالی فرود آور که توبهترین فروداوردندگانی وخداوند درکمتراز یک هفته دخترم رادرمنزلی عالی باشرایط خوب ساکن کرد وهمه گفتند معجزه شده چه شانسی آوردید ومن می‌دانستم خدا این خانه راپیدا کرد ومیزبان دخترم شد
ویک فایلی هم قبلآ دیده بودم استاد عباسمنش تفسیر شعر لطف حق پروین اعتصامی را کردند که درمورد مادر حضرت موسی بود وزمانی که فرزندش راروی آب گذاشت وبه خداسپرد ودرقسمتی ازشعر درذهن من بود که رهرو مااینک اندر منزل است
واین شعرراهم علاوه برآن آیه تکرار میکردم که خدایا رهرو ما اینک اندر منزل است
وقتی دخترم ازمن دور شد ودرجایی دورازمن دانشجوشد به خدا سپردمش که همه کارهایش راانجام بدهد وگفتم خدایا دخترم الان درمنزل الهی است وخودت خونه برایش پیداکن
سعیده جان دوست نازنینم خیلی سپاسگزارم که این آیات فرود حضرت نوح رانوشتی وخدامن رادر مدار دیدن آن درکامنت شما قرار داد خداراشکر دراین سایت الهی حضور دارم
خداراشکر عزیزان حاضردرسایت همه توحیدی هستند
خداراشکر که دخترم درپناه امن وامان خداست
سعیده جان دوستت دارم انشالا همیشه سلامت وشاد وسرفراز وموفق باشی
در
غرق درنور الهی باشی عزیزم
سلام دوست عزیز واقعا تحسینتون میکنم چقد عالی کامنت میزاری چقد داستانت شبیه داستان زندگی منه انگار من بودم و گفتن اون سه مرحله خیلی عالی بود و چقد آروم شدم و تحسین میکنم از این که انقد تو آیات قرآنی عالی مثال میزارید با این که من از خوندن کامنت زیاد هنوز مقاومت دارم ولی کامنت شما جوری که وسوسه ام میکنه تا بخونمش خیلی لذت بردم خدایاشکرت واقعا سپاسگزارم از خداوند بابت دوستانی مثل شما خدایاشکرت
سلام سعیده عزیزم
سلام خاخور جان
من کاملا هدایتی اومدم این قسمت از سریال سفر به دور آمریکا را دیدم که فقط نشانه فراوانی و ثروت و زیبایی ، حال خوب و دیدن زوج های عاشق.
انگار پکیج تمامی فایل های استاد توی همین یک فایل جمع شده بود
بعد هدایت شدم به کامنت شما
وااااااااای دختر تو چی نوشتی
بابا تو خودت دیگه الان الگوی بچه های سایت شدی
فقط میخوام بری کامنت خودت رو بخونی . الله اکبر
مخصوصا اون قسمتی که نوشتی که حضرت نوح و اون افراد تو کشتی بودند دچار نجواها شیطانی شدند و خدا این دعا را بهشون گفت :
خدایا ما را در جایگاهی پربرکتی فرود آور که تو بهترین فرود آورندگانی .
سعیده جان من این رو در راستای هدفم هر روز تو دفترم مینویسم و چقدر حالم خوب میشه و انگیزه و شور و شوق در درونم ایجادمیکنه .
سپاسگزارم ازت دوست توحیدی من
از خداوند یکتا بهترین ها رو برات آرزو می کنم.
دوستت دارم عزیز دلم
سلام سعیده عزیزم
سلام خاخور جان
من کاملا هدایتی اومدم این قسمت از سریال سفر به دور آمریکا را دیدم که فقط نشانه فراوانی و ثروت و زیبایی ، حال خوب و دیدن زوج های عاشق.
انگار پکیج تمامی فایل های استاد توی همین یک فایل جمع شده بود
بعد هدایت شدم به کامنت شما
وااااااااای دختر تو چی نوشتی
بابا تو خودت دیگه الان الگوی بچه های سایت شدی
فقط میخوام بری کامنت خودت رو بخونی . الله اکبر
مخصوصا اون قسمتی که نوشتی که حضرت نوح و اون افراد تو کشتی بودند دچار نجواها شیطانی شدند و خدا این دعا را بهشون گفت :
خدایا ما را در منزلگاه پربرکتی فرود آور که تو بهترین فرود آورندگانی .
سعیده جان من دعا را هر روز تو دفترم مینویسم در راستای هدفم که دارم و چقدر حالم رو خوب میکنه این دعا .
سپاسگزارم ازت دوست توحیدی من
از خداوند یکتا بهترین ها رو برات آرزو می کنم.
دوستت دارم عزیز دلم