سفر به دور آمریکا | قسمت ۳۲ - صفحه 8 (به ترتیب امتیاز)

1381 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علی حیدری گفته:
    مدت عضویت: 2410 روز

    بنام خداوند بخشاینده و مهربان

    سلام به تمام دوستان عزیز

    تمام فایل های این سفرنامه مملو از زیباییها و نکات مثبت بود که برای خودم واقعا لذت بخش بود بعضی از موضوعات رو یادگرفتم بعضی از موضوعات دوباره مرور شد توی ذهن من و نکاتی که برای خودم واقعا لذت بخش بود رو میخام توضیح بدم

    ۱ اولین چیزی که واقعا برای من لذت بخش بود باور استاد و خانم شایسته بخداوند بود یعنی اونا باور داشتن که خداوند اونارو هدایت میکنه بخاطر همین بااین آرامش تو دل ناشناخته ها رفتند و نتیجه شم واقعا دیدم مخصوصا تو اون پارکی که برای RV شون جای برای پارک کردن نبود ولی باور داشتن که خداوند انهارو هدایت میکنه درحالی که بقیه مردم از یکسال پیش برای خودشون برنامه ریزی کردند وامیدوارم منم بتونم اونجوریکه استاد به خدا ایمان داره منم بتونم ایمان داشته باشم

    ۲ اون قسمتهایکه استاد رانندگی RVرو میکنه و آهنگ میخونه واقعا لذت بردم چون خودم وقتی که آهنگ شاد گوش میدم تصور میکنم تو ماشین مورد علاقم نشستم پامو گذاشتم رو گاز و تو همچین جاده سرسبز رانندگی میکنم اون موقع که استاد داشت آهنگ رو میخوند منم باهاش میخوندم همه بهم یه جوری نگاه میکردند خخخ

    ۳ از طبیعت لذت بردم یعنی ما میتونیم تو این دنیا هم بهشتو تجربه کنیم

    ۴ وقتی اون همه آپارتمانهای بلند و زیبا رو دیدم واقعا با خودم گفتم ما ادمها عجب موجودات خارق العاده یی هستیم دنیارو اون جوری که خاستیم خلق کردیم

    ۵ اون جایی که خانم شایسته پروانه هارو نشون داد قانون تکامل تو ذهن من مرور شد

    ۶ وقتی فروشگاه هارو دیدم واقعا لذت بردم که نشون دهنده فروانی ثروته

    ۷ پیشرفت شرکت کوکاکولا واقعا تعجب کردم واقعا برام لذت بخش بود شرکت کوکاکولا که سال اول فقط ۲۵ بطری فروخت کی واقعا فکرشو میکرد امروز یه همچین پیشرفتی کنه و چندین منبع درآمد برای خودش درست کنه

    ۸ از اینکه از هر لحظه زندگی شون لذت میبرن به بهترین شکل ممکن

    ۹ از اون اتفاقاتیکه براشون رخ میداد آشنایی با خانم کتی آشنایی با آدم های جدید و همش اتفاقات خوب

    بهترینهارو براتون آرزو میکنم شادو پیروز باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  2. -
    Mohsen mohammadinejad گفته:
    مدت عضویت: 2551 روز

    بنام خالق زیبایی

    دوستان عزیزم سلام

    سلامی به زیبایی رنگین کمان آبشار نیاگارا خدمت استاد و مایکی و خانم شایسته عزیز??

    راستش فایل ۲۶ از نظر من بهترین و تاثیر گزارترین فایل شما بوده به قول عادل فردوسی پور با اخخخخختلاف….

    این فایل رو واقعا میشه از جنبه های زیادی بررسی کرد.

    زیبایی های این فایل به رشته تحریر در نمیان واقعا .من چندین و چند بار همون بار اول که روی سایت قرار گرفت این قسمت فوقوالعاده رو دیدم خیلی از مسایل و موضوعات این فایل آدم رو جذب خودش میکنه من سعی میکنم هرچی به ذهنم میرسه رو بگم ایشالا لذت ببرید.

    ?۱- اولین و اصلی ترین موضوع اینکه در این قسمت عظمت خداوند توی خلق این جهان که بی انتها فوق العاده و زیبا هست به تصویر کشیده میشه و نشون میده چققققققدر زیبایی توی این دنیا هست و بی اختیار واژه خدایا شکرت از زبون بیننده جاری میشه ….?

    ?۲- موضوع دیگه چیزی نیست جز فراوانی….یعنی باورتون نمیشه وقتی تو فیلم آدم میبینه این حجم از آب داره هر لحظه سرازیر میشه فقط میتونه خداروشکر کنه و این باور غلط که آب کم است و…خود به خود از ناخودگاه هرناظری حذف میشه

    ?۳-نکته بعدی اینه که با وجود این همه بازدید کننده، آب و محیط اطراف اون کاملا تمیز و عالی و زلاله. یه جوری که اگر کسی اونجا نباشه ، آدم باور نمیکنه که انسان به این محل پا گذاشته باشه! این تصاویر نشون میده مردم آمریکا چقدر برای نظافت اهمیت قائلند واین موضوع واقعا ستودنی هست.?

    ?۴- خداوکیل یه بار دگه فیلم رو ببینید….فقط آسمون خدارو ببنید که این ابرهای کومولوس زیبا چطور دارن توش خود نمایی میکنن…واقعا ابرهای? این فایل بسیار بسیار فضا رو جذاب و دیدنی کردن.اون گلهای بنفش کنار رود رو هم دیدنین؟.حالا شما ترکیب این موارد رو با اون رنگین کمان زیبا باهم ببنید.حسش باور نکردنیه.پودر شدن آب و پاشش اون توی صورت افراد ….?وای خدایا انگار اونجا بودم!ماهیچه تخیلم تقویت شد!?

    ?۵-همون طوری که استاد عزیز گفت‌‌ اون پیرزن که با وجود محدودیت های جسمی که داشت اومده بود تا زیبایی های خداوند رو ببینه و از زندگی خودش با همین شرایطی که داره لذت ببره و شکایت از وضع موجود رو بزار کنار و روی خوشی های دنیاش تمرکز کنه.?

    ?۶- یه نکته جالب دگه که از اول تا انتها مشهوده، اینکه خانم شایسته از هر طرف فیلم برداری میکنه این فضای زیبا،زیباتر دیده میشه!انگار که تکه ای از بهشت افتاده رو زمین!و از هر زاویه و دیدی که شما به آبشار نگاه کنی فقط زیبایی و زیبایی دیده میشه.?

    ?۷-یه چیز جالبه دگه که میشه ذکر کرد اون نوشته بالای ورودی ابشاره که نوشته get your gear or get really wet!! (اگه کاور نگیری درست و حسابی خیس میشی) خیلی برام جالب بود!اصلا هیچ محدودیتی در کار نیست و میتونی بدون کاور بری و حال کنی! توی این کشور آزاد و فوقوالعاده، شما کاملا مختاری هر کاری که دوست داری و احساس خوبی بهت میده رو انجام بدی… بدون محدودیت!!?

    ?۸-یه موضوع دگه تمامی آدم هایی هستن ک تو قاب دوربین مریم خانم میفتن!چند ویژگی مهم دارن اول اینکه کلا شاد و سرمستن و فقط دارن لذت میبرن و دگه اینکه همه ساده و بی آلایش!!(خانم ها به دل نگیرن ها)مثلا خانم ها نگران نیستند آرایششون توی آب پاک شه!??اینقد که اعتماد به نفس بالایی دارن وبا ظواهر کاملا ساده و خودمانی از چیزی که هستن راضین وبی وقفه دارن لذت وشادی رو تجربه میکنن.?

    ?۹-پسرمن تازه بدنیا اومده!?

    باورتون نمیشه قند تودلم آب میشه وقتی میبینم استاد با مایک اینقد صمیمی و رفیق هست و همش پی مسخره بازی و سر به سر هم گذاشتن هستن و?…در واقع این مسئله این باور رو توی من تقویت میکنه که در عین صلابت میشه با بچه ها کاملا رفیق بود و این باورهای قدیمی که همه پدرهارو بی حوصله هستند و…رو کاملا از ذهن کند و انداخت دور.?

    ?۱۰-همونطور که هممون میدونیم نزدیکترین فرکانس به فرکانس خدا ،حس سپاسگزاریه?.اگر دقت کنیم استاد برای هرچیز کوچیک بارها میگه خدایا شکرت…استاد بازی رو میدونه،میدونین چرا؟چون بعد از دیدن این صحنه ها از ته دل و با تمام وجود فرییییاد میزنه خدایا شکرت…این قسمت درس بسیار بزرگیه برای ما. اینکه برای شکرگزاری ابایی نداشته باشیم و همیشه و در همه حال خداروشکرکنیم وفراموش نکنیم که”شکر نعمت،نعمتت افزون کند…”

    ?۱۱-از نکات جالب توجه دگه اینه که استاد عباسمنش برای کارهای جالبی که مایک انجام میده بدون رودروایستی و شرم حیا میگه مرد من فلان کارو کرد و این مرد منه و…به نظر من این موضوع کاملاآگاهانه هست .در واقع این موضوع مستقیما بر روی اعتماد بنفس پسرش تاثیر داره و به این ترتیب این پسر در آینده کاملا انسان موفقی خواهد شد.استاد عباسمنش هر لحظه و هرفرصتی رو که گیر میاره برای بهبهود شرایط اطرافیانش استفاده میکنه .?

    بازم درس بزرگی بود برای من.بخدا فقط دارم میگم منم باید همه این موارد رو برای پسرم اجرا کنم….خدایاشکرت که آگاهم میکنی.

    ?۱۲-بازم استاد?!برای امثال من که متاهل هستیم این رفتارها سرشار از درس و نکتس.دوستان خیلی از ماها ازجمله خودمن برای ابراز محبت به همسرانمون توی جمع مشکل داریم…خیلی برام جابه که استاد فارغ از هرچیزی، چند دقه ای یه بار میگه عاااااااشقتم و عشقش هم جواب محبت اون رو در قالب کلمات محبت آمیز میده…واقعا این حس زیبا بین این دونفر برای من خیلی جالب بوده و دوست دارم چشامو ببندم و از استاد تقلید کنم….?

    ?۱۳-بچه ها، بدون استثنا افرادی که حیونها رو دوست دارن افراد مهربان و خوش قلبی هستن.استاد و عزیز دلش اینقد غرق خوشی ها و لذت بردن از اطرافشون هستن که خدا هم چیزهایی که بهشون احساس خوب میده رو سر راهشون قرار میده.فقط ذوق و شوق استاد رو وقتی داره به سنجابه و پرند ها غذا میده ببنید…?انگار خدا چون میدونه استاد حیونها رو دوست داره یه تعداد زیادی از اینارو سر راهش قرار میده که هم به خواست خدا از طریق استاد روزیشون رو بگیرن و هم استاد حس خوب و انرژی فوقوالعاده بگیره.?

    ?۱۴-دوستان شاید براتون جالب باشه که استاد عباسمنش همه شوخی هاش هم در قالب قوانینیه که درک کرده!!مثلا داره به پرنده ها غذا میده و میگه بخوریدو خداتون رو شکر کنید بخاطر این همه نعمت!!این هم یکی از نکات زیبای رفتار استاده که به نظر من باعث میشه همواره و در همه حال قوانین رو به خودش یادآوری کنه.دمش گرم?

    ?۱۵- بحث اقتصادی برای تولید ثروت هم در این فایل بخوبی مشهوده . دولت آمریکا با ارائه خدمات مناسب هم باعث میشه مردم زیبایی های اطراف ابشار رو به دقت ببینن و هم اینکه از این طریق پول بسیارخوبی روبرای کشور زیباشون میسازن.??

    ?۱۶-بعد از دیدن این فایل که استاد گفت:” من همچین هم باد موافقی برای خانم شایسته نیستم” ،موضوع برام جالب شد!یعنی با اینکه شاید فقط خانم شایسته داره یه تنه فیلم برداری میکنه و…با این حال حتی حاضر نیست یه صحنه رو از دست بده و حتی استاد رو هم راضی کرد!یادم افتاد که توی قسمت اول فایل قانون آفرینش استاد میگفت شما کارت رو انجام بده و به بقیه شرایط کاری نداشته باش(همون خانمی که میخواست برای تحصیل بره خارج کشور و پدرش اجازه نمیداد)فک کنم خانم شایسته از همین ترفند استفاده کرد و استاد رو شکست داد!!?

    ?۱۷-آقاحسین ومریم خانم:شما یه کار بسیار بزرگ انجام میدید و اون اینکه با نشون دادن این فایلها که گوشه گوشه این کشور فوقوالعاده رو نشون میده ،باورهای غلطی که اخبار ما هرروز داره درباره آمریکامیده ، (بدبودن این کشور و اینکه دولت و مردمش جنایتکارهستند و…)رو کاملا پاک میکنید و از بین میبرید.واقعاهمه این افکار منفی در حرکت آبهای آبشار نیاگارا ، شسته میشه و ازبین میره .دست مریزاد.شما خیلی خوبید.(دیدن این همه خوبی و تصاویر زیبای شما باعث شد نقشه آمریکا رو به Dream Boardم اضافه کنم!!)?

    ?۱۸- من مهندس مکانیکم و کمابیش با استراکچرهای فلزی سروکار دارم!خیییلی برام جالب بود که اجرای این نرده کشی ها وپلکان به چه صورتی انجام شده . اینکه چه جنسی انتخاب کردن که باوجود اینکه ۲۴ساعت در معرض آب قرار داره حتی ذره ای از پوسیدگی و…در اون دیده نمیشه.واقعا این موضوع از دید مهندسی بسیار زیبا و قابل تحسینه.?

    ?۱۹-آخرین نکته زیبایی که این فایل داشت جمله “””ادامه دارد…””بود…واقعا این فایل اینقد احساس های فوقوالعاده و تمام نشدنی داشت که انگار خود خانم شایسته فهمید که هیچ کس دوست نداره این فایل تموم شه!!

    زیرش نوشت ادامه دارد که احساس همه خوب شه و منتظر دیدن ادامه اینجور فایلها بمونن.بسیار هوشمندانه بود خانم شایسته .درواقع اون جمله طلایی توی انتهای فایل مرهمی بود بر دل همه ما!دست طلا.?

    ???دوستان بخدا من یکساله با این سایت آشنا شدم و مشکلات بسیار زیادی در روابطم داشتم!مشکلاتی که شاید باور نمیکردم یک روز حل بشن ولی فقط با تصحیح افکارم و عمل به قانون در حال حاضر ۹۹%شون حل شدن.هرروز خدارو شکر میکنم و حتی یک روز نمیشه که دفتر سپاسگزاریم رو تکمیل نکنم.خدایا شککککرت.???

    باتشکر

    محسن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  3. -
    سمانه ام گفته:
    مدت عضویت: 4039 روز

    سلام به روی ماه همه تون ……… دیروز رفته بودم آفتاب بگیرم …… دراز کشیده بودم زیر آفتاب و داشتم به درختایی اطراف نگاه میکردم ……….و اون چند ساعت فرصت خوبیه برای فکر کردن ……. من از وقتی با این سبک زندگی آشنا شدم …… اصلا حوصله م سر نمیره ……. وقتی توترافیکم فایل گوش میکنم و از اونجایی که دارم لذت میبرم از فایل گوش دادن حتی گاهی وقتی راه باز میشه شاکی میشم ههههههه …… یعنی تا این حد ههههههه اگه خانواده ام برن مسافرت ……. اگه مجبور باشم حتی چند ساعت منتظر بمونم ……. اصلا اصلا هیچی برام مهم نیست ……. من و لپ تاپم ….. من و کتابام ….. من و دفترم …… من و فکرم …… من و تخیلاتم …….الهی شکر ……….. به خاطر آدمهایی که اطرافم هستن الهی شکر ولی منظورم اینه که از تنهایی خودم لذت میبرم …… خیلی ها به خاطر اینکه بیان آفتاب بگیرن محتاج این هستن که حتما با دوستشون هماهنگ کنن که حتما با یکی باشن که حوصله شون سر نره ….. چون بلاخره باید چند ساعت اونجا باشی …… و خیلی بهتره که با یه نفر باشی که صحبت کنی باهاش و حوصله ت سر نره …. ولی من از وقتی با این قوانین آشنا شدم برام مهم نیست ….. اگه آبجیم بیاد که با هم میریم ولی اگه نیاد من خودم میرم ……دیروزم از همین روزا بود …. که من تکی رفتم استخر که آفتاب بگیرم ………. تو همون لحظاتی که دراز کشیده بودم جلو آفتاب داشتم تو سکوت به برگای درختا نگاه میکردم …….. بچه ها یه چیزی فهمیدم ……..شمام این دفعه توجه کنید …… بعضی وقتا باد که میوزه برگای درختا تکون میخورن ……. بعضی وقتا باد که میوزه میبینی انبوهی از برگای درختا دارن باهم تکون میخورن همه شون با هم میرن راست همه شون با هم میرن چپ …… گاهی باد خیلی زیاده و انگار کل شاخه ی درخت میره راست و میره چپ ……اما ……….. اما ……….. امان از نسیم ملایم ……….. وقتی نسیم میوزه تک تک برگا فقط تکون نمیخورن بلکه تک تکشون دارن میرقصن …… هر کدومشون به یه طرف میرن …. یکی راست ….. یکی بالا ….. یکی چپ …… یکی پایین ……… دیروز وقتی نسیم می وزید و میخورد به بدنم و من تو اون آفتاب به خاطر این نسیم داشتم خدا رو شکر میکردم …….دیدم برگای درختا چه قدر تو نسیم زیباترن ………. دارن پایکوبی میکنن ……… اونا جشن گرفته بودن و میرقصیدن و من تو اون گرمای آفتاب داشتم از ته دلم لذت میبردم …….. انگار هر کدوم از برگ ها فارغ از این که به برگ بقلی توجه کنه ………داره خودش تکی با خودش حال میکنه ……….. یاد آبشار نیاگارا افتادم ….. اونجا که گفتید آب بدون توجه به ملیتها …. بدون توجه به رنگ آبی و قرمز ….. فقط داره به راه خودش ادامه میده و جاریه ……….. شنیدم تو این فایل گفتید من از خوردن یه تخم مرغ ساده هم لذت میبرم ………. و حق با شماست …… منم یه روزی تو همین سایت خوندم که یکی از بچه ها نوشته بود : خدا رو شکر به خاطر پرتقال خوشمزه ای که خوردم ….. و من یه پرده از جلوی چشمام کنار رفت و فهمیدم که میشه با یه پرتقال خوشبخت بود …… من یاد گرفتم از چیزای کوچولو کوچولوی زندگیم لذت ببرم ……… که گاهی به خدا میگم خدایا اگه این حالت سرخوشی من و اگه اینجا بهشت نیست … پس کجاست ؟ ههههههه و من هزاران بار بهشت رو تجربه کردم …… اگه بهشت یعنی نهایت لذت ……… من این حس رو هزاران بار تجربه کردم ……. گاهی وقتا که بستنی شیری رو میزنم تو ظرف شیر خشک و میخورمش دقیقا همون موقع اون قدر حس خوب و خارق العاده ای دارم که با حس تو بهشت بودن هیچ فرقی نداره ……. همین دیروز که رفتم آفتاب بگیرم و داشتم تو سکوت زیر آسمون آبی خدا به حرفای خدا گوش میدادم ……..و سکوت زبان خداست ………….. و دیروز وقتی زیر نور آفتاب دراز کشیده بودم و صدای موزیک شنیده میشد ولی من چون بهش توجهی نمیکردم چیزی نمیشنیدم ………… به رقص برگها توجه کردم و تو سکوت خدا باهام حرف زد ……….. یا من با خدا ……… شایدم جفتممون با هم ………… اول من شروع کردم یا اول اون شروع کرد ……. نمیدونم ……… شاید همزمان با هم شروع کردیم ……….. شاید از اینکه همزمان با هم شروع کردیم به حرف زدن خندمون گرفته بود ………..و من با خدا خندیدم ……….. الهی شکر ……….. شب قبلش ما رفتیم به یه birthday party که من اولین بار بود اون جمع رو میدیم ……… من چند تا طرفند ساده اما کاربردی دارم ……… قبل از اینکه برم به خدا گفتم میخوام اعجاز کنی …….. و وقتی دوش گفتم و رفتم جلوی آیینه که آرایش کنم اعجاز شروع شده بود …………. به طرز عجیبی زیباتر آرایش کردم ….. به طرز عجیبی موهام خیلی سریع …… خیلی سریع ….. و واقعا خیلی سریع خشک شد و حالت گرفت ……….. به طرز عجیبی دوستم دیرتر اومد هههههه آخه من دیر آماده شدم و تو دلم گفتم خدایا منو با زمان همراه کن ………… و من سوار بر موج زمان شدم ………….. هم آرایش کردن و آماده شدنم خیلی تند و سریع شد ….. هم دوستم یه کم دیرتر اومد …… ههههههه ……. الهی شکر ……..رفتیم تو مهمونی و من مشروب هم نخوردم و حتی تو اون جمع غریبه بودم ……. ولی …….. ولی …………….. ولی امان از وقتی که از کائنات میخوای برات اعجاز کنه …….. کائنات کارشو خیلی خوب بلده و کاری میکنه که تو از تک تک لحظاتت لذت ببری ……………………..دوباره دیشب مشروب نخوردم ولی بیشتر از همه شون شلوغ کردم و بالا و پایین پریدم و خندیدم ………… با اینکه اولین بار بود میدیدمشون ….. ولی رفتیم کیک و آوردیم و شمع ها رو روشن کردم و گفتم 20 -19 – 18 – 17 – 16 – 15 ……………..7-6-5-4-3-2-1 یهوووووووووو سالن رفت رو هوا ………… دوستم میگفت لعنتی تو اولین باره این آدمها رو میبینی ولی جوری با همه میگی و میخندی و میرقصی که انگار اینا تو رو بیشتر از من میشناسن ههههههههه الهی شکر……………. و همین تفکر خوبم باعث شده من همیشه انرژی داشته باشم ……. دیدید خیلی ها بعد از مهمونی انگار خسته میشن …….. انگارمیگن خب یه تایمی شاد بودیم و رقصیدیم دیگه ………… حالا تموم شد ….. میرن سراغ زندگی عادیشون …………. که زندگی عادی این آدمها یعنی دوباره فکر کردن به ناکامی ها و کمبودها و ……… یعنی انگار ذهنشون میگه خب حالا سعی کردی شاد باشی و خودتو جلوی مردم شاد نشون بدی …….حالا دیگه الآن که جشن تموم شده …… خودت باش … به همسرت گیر بده که چرا با فلان دختر رقصید ……. حالا به زنت گیر بده که چرا بلند بلند خندید ……….. به دوست پسرت گیر بده که چرا تو مهمونی حواسش کم به تو بوده و باید میرفته برات مزه میاورده میذاشته تو دهنت ……. هههههههه ………… و مغز من اول مهمونی بهم گفت به کائنات بگو برات اعجاز کنه …….. تو مهمونی بهم گفت سمانه فقط لذت ببر و فقطططط رو نکات خوب و مثبت تمرکز کن ………. و بعد از مهمونی وقتی نشستیم تو ماشین من شیشه ماشین و دادم پایین و موهامو سپردم به دست باد و تو دلم فقط داشتم شکرگزاری میکردم و میگفتم خدایا یادم هست که هررررر کسی بهم محبت میکنه و عاشقانه نثارم میکنه کردیت و اعتبارش فقط مال تو هست ……….. و با دوستم داشتیم نکات مثبت رو میگفتیم و میخندیدیم …………… عکسامونو میدیدم ………… که انگار همزمانیها دست به دست هم داده بودن و حتی عکس های اتفاقی هم به طرز عجیبی زیبا شده بودن …………. الهی شکر…………..و من برای خندیدن و شاد بودن نیازی به الکل و هر چیز دیگه ای ندارم ……… نیازی ندارم که یه اتفاق خوشایند بیفته تا شاد باشم ………… الهی شکر به خاطر نفس های روتینم ………… که میاد و میره ……… که شش هام از اکسیژن پر میشه و دوباره خالی میشه ………… که من نفس میکشم ……….. که زنده ام و میتونم زندگی کنم و فرصتی داشته باشم واسه تجربه ی چیزای جدید …………. یه چیز جالب بگم …….. شنیدم استاد تو این فایل میگه من وقتی به این موفقیتها رسیدم دیگه نرفتم به اون آدمهایی که مسخره م میکردن بگم ببینید من بلاخره به این نتایج رسیدم ……. دیگه حتی به اون آدمها فکر هم نکردم ………….. بله همین درسته …………انگار وقتی مدارت عوض میشه جهان تو رو از خیلییییی از آدمها جدا میکنه و اون قدر مدارت تغییر کرده و تو پخته شدی و تو رو خودت کار کردی و تو دنیات بزرگ و بزرگتر شده که اصلا برات مهم نیست بری خودتو به دیگران ثابت کنی …………. و درستش هم همینه …………… و اگه این طوری رفتار کنیم یعنی راه درست رو داریم میریم ………….. الهی شکر ………………… الهی صد هزار مرتبه شکرت ………………….شاداب باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  4. -
    ستاره گفته:
    مدت عضویت: 2318 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به استاد عباس منش وخانم شایسته عزیز

    تمام قسمت های این سفر نامه واقعا درس های بزرگی برای من داشت وخیلی از باورهایم تغیر کرد

    ولی قسمت ۲۶ این سفرنامه بسیار زیبا وشاد ولذت بخش بود وابشار نیاگارا نمایانگر موارد زیر بود برایم

    ۱-قدرت وعظمت خداوند

    ۲_ نظم وظرافت در نظام افرینش

    ۳- وفور نعمت وفراوانی ثروت

    ۵_ نهایت زیبایی ولذت( آسمان ابی، ابرهای سفید، آب زلال وروان، سخره ها وسنگ ها، شکل ابشار، درختان وطبیعت ناب ، مرز آمریکا وکانادا، وبرج بلندی که یک روز خواسته ی انسانی بوده ، پل زیبا ی بلندی که نصفه بود در کنار ابشار، پل زیبایی که در مسیر رفتن به سمت آبشار روی دریاچه بود)

    ۶- قرار گرفتن آدم ها از قوم ها وملیت های مختلف واز کشورهای مختلف، درکنار هم وسلام کردن به دوربین وفرارنکردن از دوربین

    ۷- پیرزن واکری با کلی امید وآرزو ودل خوش در کنار آبشار نیاگارا

    ۸- قطرات زیبای آب که به شکل مه یا بخار در آمده بودند

    ۹- جریان عظیم آب که با شدت از بالای آبشار به پایین میریخت نمادقدرت خداوند بود

    ۱۰-پاکی وذلالی آب آبشار نماد ذهن پاک وعاری از هرگونه افکار منفی بود

    ۱۱- در قسمتهای پایین آبشار حرکت آرام وموزون آب نماد هماهنگی با خداوند بود

    ۱۲- نحوه قرار گرفتن سنگها وسخره ها در کنار هم نماد انسانها با قوم های مختلف بود

    ۱۳- زیر آبشار رفتن استاد ومایک ونهایت لذت بردن

    ۱۴- شوخی استاد با مایک وخوش گذراندن

    ۱۵- راه روهای چوبی قرمز رنگ با نحوه قرار گیری پایه هاشون بر روی سخره ها وسنگ ها

    ۱۶گل ها وسبزها وگیاهان خودرو لابه لای سنگها

    ودر قسمت دوم فیلم

    خوابیدن سنحاب روی نرده نمایانگرآرامش وتوکل به خداوندبود

    غذا دادن استاد نماد دستی از دستان خداوند، وروزی رسان بودن خداوند هست

    جمع شدن مرغان دریایی وسنجاب در نزدیکی استاد نشان دهنده در صلح بودن استاد هست که از استاد فرار نکردند

    بخشیدن ولذت بردن از بخشش

    از هر فرصتی استفاده کردن برای شاد بودن ولذت بردن

    تمام این زیبایها به شدت منو به وجد اورد

    سپاس بی کران از استاد وخانم شایسته عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  5. -
    محمد صادق امام بخش زاده گفته:
    مدت عضویت: 2220 روز

    سوال مسابقه:

    با دقت، برنامه‌ی سفر به دور آمریکا را از اولین قسمت تا قسمت ۳۱ ام‌، مجدداً ببینید. سپس در بخش نظرات این صفحه‌، بنویسید که کدام قسمت از «برنامه سفر به دور آمریکا»‌، برای شما جذاب‌تر بود و با ریزبینی‌، دلایلی را توضیح دهید که‌، موجب شده آن قسمت برای شما زیباترین قسمت باشد.

    درباره نوشتن چرایی‌ها سخاوت به خرج دهید‌‌ و به این شیوه‌، چشم‌، گوش‌، زبان‌، قلم و در یک کلام‌، ظرف وجودتان را پذیرای زیبایی‌ها و برکت‌های بیشتر نمایید.

    ضمناً می‌توانید علاوه بر این صفحه‌، نظر خود را در بخش نظرات آن قسمت از سفرنامه که انتخاب‌تان بوده نیز‌، به عنوان ردپای‌تان‌، درج کنید. اما در نظر داشته باشید که فقط نظرات این صفحه در مسابقه‌، شرکت داده می‌شوند.

    انتخاب کردن جذاب ترین قسمت سفرنامه مثل اینه که بهت بگن پاهات رو بیشتر دوست داری یا دستات، چشمت رو بیشتر دوست داری یا گوش هات؟ همه ی قسمت ها واقعا قشنگه واقعا هیجان انگیزه ، واقعا این احساس خوشبختی، این احساس رضایت از زندگی، این ذهن زیبایی که ساختین، این زندگی فوق العاده ای که ساختین، این .. این .. این همه عشقی که از خداوند دارید تجربه میکنید رو نمیشه تکه تکه کرد، همش زیباست. همش فوق العادست. من واقعا دوست دارم این جریان خوشبختی که تجربه می کنید رو هربار بیشتر تجربه کنم، مخصوصا ذهن زیبایی که تربیت کردید، باورهای خداگونه ای که ساختید و نعمت هایی که دارید تجربه میکنید .. من یک کامنت جداگانه در مورد احساس غالبم در خصوص هر قسمت خواهم نوشت و احساسم رو نسبت به هر قسمت میگم و اما بریم سراغ پاسخ این سوال مسابقه ای که همه توش برنده هستن:

    من از قسمتِ … انصافا خیلی سخته انتخاب..

    من از قسمتِ ۱۵ خیلی خوشم میاد. خانم Rachel عزیز و مهربان و خوش برخورد و شوخ طبع، خواننده ی فوق العاده با احساس و توانا، جمع صمیمی و گرم، بچه های زیبا رو، نشنال پارک فوق العاده زیبا سموکی مانت، پیغام تی شرت I can create any thing i want ، اینکه مردم در یک جمع صمیمی به دور از تعصب، بدور از اجبار، بدور از هرگونه بحث سیاسی، و در کل واقعا بدور از هر گونه چیز اضافی از صمیم قلب با کشور خودشون دارن عشق میکنن و بدون اینکه کسی ازشون درخواست کرده باشه و از درون خودشون و با عشق خودشون دارن آزادی آمریکا رو جشن میگیرن و تا این حد با کشور خودشون در صلح هستن.. انقدر کشورشون رو دوست دارن .. دیدن این صحنه ها خیلی به من احساس خوبی میده .. لایه های غباری که در ذهنم هست رو تمیز میکنه.. نگاهم رو شفاف میکنه .. قلبم رو باز میکنه…

    ویدیو رو گذاشتم جلوم و دارم صحنه ها رو میبینم و این متن رو تایپ میکنم، این جمع صمیمی و مثبت، لذتی که همه دارن تجربه میکنن، فضای سرسبز اطراف و آتشی که گرما بخش این جمع شده، سکارلت فوق العاده زیبا و نوازش فوق العاده تر استاد – واقعا غبطه میخورم به زندگی ای که خلق کردین – تحسین میکنم زندگی ای زیبایی رو که خلق کردین – ترانه فوق العاده و احساسی که خواننده عزیزمون داره میخونه، مهربانی و عشقی که جریان داره، احساسی که از این ویدیو دارم دریافت میکنم اصلا نمیدونم چی بگم دیگه.. خانم Rachel مهربان که برای گرفتن عکس با شما این همه راه رو اومده تا RV، و البته اون آهنگ آخر این فایل که نمیتونم زیاد گوشش کنم چون اشکم رو در میاره و مثل عصر جمعه های قدیم اون حالتی میشم ولی با این حال لذت بخشه. بهشتی که در دقیقه ۹:۰۳ دارم میبینم با ابرهایی که زینت بخشش شده، جاده ی فوق العاده تمیز و زیبا با درخت ها و فضای سبز اطرافش که رانندگی در این مکان ها رویای منِ، ورود به تونل جنگلی فوق العاده – واقعا من این تصویر رو قبلا دیدم شاید صفحه دکستاپم بوده یا از این ویدیو هایی بوده که یک قطار رو بهش دوربین وصل کردن و از دل جنگل رد میشه – نمیدونم چی بگم.. فراتر از حد تجسم و رویاپردازی هام هست تصاویری که میبینم در این قسمت.. واقعا عاشق این قسمتم. عاشق این زندگی زیبا. عاشق خدایی که این همه زیبایی رو خلق کرده. خدایی که من و اعضای این خانواده رو در یک مدار دور هم جمع کرده، آگاهی هایی که بهمون میرسونه، نعمت های بی نهایتی که بهمون داده..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  6. -
    مرضیه جعفری گفته:
    مدت عضویت: 3000 روز

    سلام به همه همسفرای عزیز?

    واقعیتش من از اول این سفرنامه شما رو همراهی میکردم لحظه به لحظه شاید حتی جزء اولین نفرات بودم که فایلها رو میدید اما از اونجایی که خیلی تنبلم توی نگارش.تا حالا کامنتی نذاشتم.اما این سفرنامه برای من یه دوره کاراموزی بود.بله دقیقا کاراموزی بود.چرا که من هرچی تاحالا از دوره های مختلف به صورت تئوری دیده بودم یا شنیده بودم الان به صورت عملی دارم اموزش میبینم و یاد میگیرم.یاد میگیرم وقتی استاد میگه به شرایط و اتفاقات طوری نگاه کن که به تو احساس خوبی بده یعنی چی.یعنی اینه اگه هرروزم دارم مرغ و تخم مرغ میخوری(حداقل چیزی که تو تصویر میدیدیم) با عشق بخور با لذت بخور اما ما تصورمون از لذت بردن چیه این که هر وعده یه غذای جدید بخوریم؟یه چیز خاص؟یاد گرفتم اگر میخوای به جاهای قشنگتر هدایت بشی باید از اون جایی که هستی لذت ببری وسپاس گذار باشی.خداییش مگه استاد پرادایسش همین زیبایی های استیت پارکها رو نداره یا محلی که خونشون هست.اما یه جوری از این زیبایی ها صحبت میکنند و حرف میزنند اولاش تعجب میکردم اما حالا میفهمم تفاوت دقیقا توی همون نوع نگاهه توی نوع سپاسگذار بودن ولذت بردن از هر نقطه ای هرچقدر هم مثلش رو داشته باشی یا تجربه کرده باشی برای همین هم هست که نتایجش از زمین تا اسمون با خیلیا متفاوته.تفاوته اینجاست که از مسیر لذت میبره نه وقتی به مقصد رسید.تفاوته اینجاست که خودشه اونجایی که گرمشه لخت میشه اونجایی که حال میکنه دمپایی میپوشه اونجایی که دوست داره هندونه رو میذاره جلوش وشروع میکنه به تراشیدنشو میخوره اونجایی که دلش میخواد میشینه کف زمین خاکی به پرنده ها و سنجابه غذا میده و تو عمق وجودش تحسین میکنه خالقی رو که این همه زیبایی رو افریده.یاد گرفتم شورو شوق یعنی چی یعنی اینه اینقدر این علاقه وعشق تو وجودت شعله وره که گشنه ای که کلی کار داری کلی مسئولیت داری بقیه بهت غر میزنتد بهت گیر میدند ولی یه گوشت دره یکی دروازه فارغ از همه اینا کاری رو که دوست داری میکنی کاری که به تو احساس زندگی میده رو میکنی و دستی میشی از دستان خدا برای نمایش واقعی زندگی کسی که دوره هاشو زندگی میکنه نه که فقط حرفشو بزنه.دستی میشی از دستان خدا برای نشون دادن این همه زیبایی این همه فراوانی این همه لبخند و این همه شوروشوق و احساس خوب و در قالب دوربینت نشون میدی میشه جوره دیگه ای زندگی کرد اگه جور دیگه ای نگاه کرد.میشه همین دنیا بهشت رو تجربه کنی اگر سعی کنی سپاس گذار داشته هات باشی تحسین کننده زیبایی ها وفراوانی ها باشی وبا چشم دلت ببینی نه چشم سرت اونوقته که قلبت تو رو به جاهایی میبره که هرلحظش بهشتی برین است.و این شوروشوقت کاری میکنه که همونایی که بهت غر میزنند تسلیمت میشند و دوست دارند کمکت کنند همراهت میشند.

    من به شخصه نتونستم از بین فایلها فایلی رو انتخاب کنم چون هر کدومش برای من تجربه ای زیبا و درسی جدید داشت.

    مریم عزیزم عاشقانه تو رو در اغوش میگیرم و روی ماهت رو میبوسم و ازت ممنونم بخاطر این همه لطفی که به ما میکنی وقوانین زندگی رو در قالب تصاویر به ما اموزش عملی میدی.موفق و شاد باشی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  7. -
    Yas گفته:
    مدت عضویت: 2559 روز

    به نام حق

    قسمتی که برای من از همه جذابتر بود قسمت 26سفرنامست چون این فایل اون وجه شاد منو به یادم یاره و عمیقا حالم رو خوب میکنه منو یاد خود واقعیم میندازه که قرار بوده همین قدر شاد و احساس عالی داشته باشم.

    ثانبه به ثانیه ش حس خوبو عالی داشت از آهنگی که گذاشته بودین که ناخوداگاه آدمو به حرکات موزون وامیداره

    از ز وقتی که رفتیم زیر آبشار

    از حس خوب شما سه نفر

    و از غذا دادن به سنجاب سیاه و اون پرنده های جیغ جیغو ودلیل مهمتر که برام جالب بود اینکه منو چقد یاد خودم انداخت که چقدر تغییر کردم و ارومتر شدم.

    من سال 90 تو سن 20 سالگی نزدیکترین آدم زندگیم برای شنا تو یه دریاچه جون خودش رو از دست داد

    من از اون موقع به بعد حتی دریا و دریاچه رو که تو تلویزیون میدیدم پاهام میلرزید حالم بد میشد قلبم از ترس تند تند میزد یه حس بد حس ترس عمیق از آب تمام وجودمو میگرفت

    تو دانشگاه دوستم خیلی دوست داشت من این ترسو بزارم کنار خیلی مشتاق بود بلخره منو با زور برد استخر

    وقتی نزدیک آب شدم دوباره همون ترس ها همون تپش قلب حتی دوستم گفت اگه حالت بده بریم

    من با خودم گفتم نه حالا که اومدم بزار امتحان کنم بلخره رفتم تو آب

    حسم به آب همیشه مث یه قاتل بود

    ولی اون روز انگار برم رودر روی اون قاتل وایستم و بشناسمش حرف بزنم حس ترسم کمتر شد و کم کم تونستم باهاش کنار بیام

    میدونستم مسلئه من آب نیست از آب نمیترسیدم ترس واقعیم از مرگ بود از دست دادن عزیزام بود

    هرکی میخاست بره دریا بهش میگفتم توروخدا به اب نزدیک نشو از دور نگاه کن انگار که با این توصیه ها میتونستم مرگو از اونا دور کنم

    اون روزها خیلی به مسئله مرگ فکر میکردم که اصلا چرا میمیریم؟ چرا زنده بشیم که بخاییم بمیریم؟؟

    و مهتر از همه فک میکردم اگه اونایی که من خیلی دوسشون دارم یه روزی بمیرن منم میمیرم

    ولی با کمال تعجب میدیدم زنده ام و دارم زندگی میکنم به این نتیجه رسیدم که مرگ نباید چیز بدی باشه

    از اون جایی ام که همیشه قرآن میخوندم میدونستم مرگ نابودی نیست ولی نمیفهمیدم این که مرگ نابودی نیست یعنی چی؟؟؟ پس چیه؟؟

    ولی الان با آموزش های استاد مرگ واسم شیرین ترین اتفاقه حس میکنم میرم یه جای بزرگتر زیباتر یه جایی که انقد خوبه که حتی نمیتونم زیباییش رو تصور کنم اصلا همین که یه ذره به خدا نزدیکتر بشی خودش عالمیه واسه خودش

    الان وقتی مسجد محله میگه انا لله و انا الیه راجعون حس نابودی به من دست نمیده

    قبلا هروقت از بلندگوی مسجد اینو میشنیدم سر تا پام حس غم عجیبی میگرفت احساس نابودی نیست شدن ولی الان میگم خوش به حالش خدا رحمتش کنه با لبخند رضایت

    وقتی این میشنوم حس یه مسافری رو دارم که بعد سالها دوری رسیده به خونش به آشیونش رسیده به ریشش به همون جایی که بهش تعلق داره

    قراره چقدر آگاهتر بشه چقدر بزرگتر بشه حس یه زندونی رو دارم که بعد حبس ابدش یه دفعه واسش تخفیف اومده و آزاد شده

    حس آزادی واقعی رو دارم حس یه پرنده که پرواز میکنه حس اینکه از اون بالای آبشار نیاگارا بپری پایین و تامیخای برسی زمین پرواز کنی تو آسمون

    جالبه خیلی ام جالبه دقیقا روز بعد اینکه این فایلو دیدم خواهرم بهم زنگ زد گفت نمیری موج های آبی گفتم بریم و اون لحظه اصلا فکر نمیکردم اینو جذب کرده باشم چون وقتی این فایلو میدیدم انگار که خودم اون جا بودم یه درصد هم این نبود که تجسم کنم نیازی نبود اونجا بودم حس میکردم اون شدت شلاقی زدن آبو اون حس شوق و لذت بردن واقعی از بودن اونجا

    فرداش که رفتیم موج های آبی چقدر عالی بود دقیقا همون حسایی که شما سه نفر داشتین منم داشتم یه جاهایی درست کرده بودن آبشار وقتی میرفتم زیر آبشار حس میکردم الان اون آبشار نیاگاراست

    روز فوق العاده ای بود

    خیلی به خودم و رفتارام فکر میکردم

    یادمه دفعه اول که رفته بودم استخر خیلی معذب بودم به دلایلی که الان خنده دار ترین دلایل میتونه باشه ولی اون روز اصلا به این موارد توجه نمیکردم به این فکر کردم که چقد بی توجه شدم چقد راحت شدم چقدر انگار دیدم از اون دید بسته باز تر شده

    چقد حال کردم که بزرگتر شدم و دیگه جوری که خیلیا فک میکنن فک نمیکنم و این منو خیلی خوشحال میکنه.

    وچقدر با آب دوست شدم با دریا با دریاچه کلا این سفرنامه باعث شده کلی از ترس هامو بزارم کنار ترس از حیوانات ترس از ارتباط برقرار کردن با آدمهای غریبه(خانم کتی) این که میشه از هیچی نترسید و زد به دل ترس ها میشه با همه چی دوست بود و لذت برد و همه چیو بسپری به خدا که یه جوری آدمو هدایت میکنه که هیجان انگیزه که همیشه واسه آدم سوپرایز داره

    انگار بعد هر غافلگیری که میکنه و خوشحالی مارو میبینه برای دفعه بعد خلاقیت بیشتری به خرج میده که ما غافلگیرتر بشیم

    چه خدای با حالی واقعا…

    تا حالا به خلاقیت خدا اینکه چقدر خلاقه فکر کردین؟

    وقتی آدم این آبشار با این عظمت رو میبینه خیلی سخته به نظرم به اونی که اینو خلق کرده به خالق همچین اثری فک نکنه

    که در کنار اینکه باصلابته عظیمه چقدرم زیباست

    همه حس های آدمو درگیر میکنه چشم آدم که این همه زیبایی رو میبینه گوش آدم که این همه زیبایی رو میشنوه حس لامسه آدم که لمس میکنه فکر آدم که فکر میکنه به این زیبایی و حیرت میکنه از این عظمت و زیبایی و فهم آدم که میفهمه و درک میکنه این اّبشار که این همه عظیمه و زیباست که این گوشه ای از زیبایی و خلاقیت و عظمته خالقشه

    یادم باشه که یادم نره هرچی میبینم قراره برسم به خودش این همه نشونه گذاشته که یکی یکی ببینم و برسم به درک و فهم خودش

    حواسم باشه از جای دیگه که ترکستان باشه سر در نیارم که به خودم ظلم کردم.

    خدای عزیزم به خاطر لحظه به لحظه زندگیم به خاطر همه ی فراز و فرودهاش

    به خاطر همه آدمهای زندگیم اونایی که بودن الان نیستن و همه اونایی که قراره بعدا باشن

    به خاطر قطره به قطره ی آبهایی که نوشیدم

    به خاطر ذره به ذره ی غذاهایی که خوردم

    به خاطر سلول به سلول بدنم

    به خاطر هوایی که تنفس کردم و میکنم

    به خاطر همه نعمتهایی که دیدم و ندیدم به خاطر تمام نعمتهایی که به نظرم بدیهی بودن

    به خاطر تمام زیبایی هایی که دیدم به خاطر چشم هایی که این زیباهارو دیدن

    به خاطر تمام زیباهایی هایی که شنیدم به خاطر گوش هایی که این زیباهارو شنیدم

    به خاطر تمام روزهای عمرم و به خاطر همه چی ازت سپاس گزار و ممنونم

    از شما خانم شایسته ی نازنین که این همه زیباییهای خدارو به ماهم نشون میدین صمیمانه سپاسگزارم که با توجه به نکات مثبت احساسمون خوب میشه و این احساس خوبه واقعی اتفاقات خوبه واقعی رو به وجود میاره تو زندگیمون علاوه به اینها کلی کمک میکنین آدم ها ترس هاشون رو بزارن کنار رویاهاشون رو به یاد بیارن و زندگی رو زندگی کنن

    و سپاس گزار خداوندم که مریمی به این مهربانی و شگفت انگیزی خلق کرده

    شاد باشید.

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  8. -
    میلاد صمیمی گفته:
    مدت عضویت: 3750 روز

    سلام به خانم شایسته گرامی و استاد عباس منش عزیز

    فایل بسیار آموزنده ای بود این فایل برای من. از اونجا که شرایط کاری من هم شبیه به شماست شاید من از جهات متفاوت تری نسبت به سایر دوستان از فایل ها می آموزم.

    خانم شایسته، یه زمانی خانم بنده در شاخه آموزشِ همین قوانین فعالیت می کردن و چون علاقه بسیار زیادی به قوانین و آموزش های استاد عباس منش داشتند، خیلی پیشرفت عالی رو هم تجربه می کردن و خود من هم مثل خیلی از دوستان بسیار تحت تاثیر این میزان از علاقه و رشد در ایشون بودم.

    در واقع دوستان سایت ایشون رو حلقه مفقوده بین خودشون و استاد عباس منش می دیدند، چون موفقیت های استاد عباس منش براشون خیلی رویایی بود ولی می تونستن باور کنن که میشه به موفقیت های این خانم رسید.

    حالا صحبت های شما توی این قسمت هم دقیقا همین حس رو در من زنده کرد که شما به شدت می تونید حلقه مفقوده بین استاد عباس منش و ماها باشید، چون اینقدر که شما با احساس و علاقه شدید به دنبال یادگیری قوانین و استفاده کردن از آنچه می آموزید هستید که در این زمینه حس من بهم میگه که شما فوق العاده هستید.

    نمیدونم دوستان دیگری هم هستن که مثل شما اینقدر مشتاقانه به دنبال درک و استفاده از قوانین باشند یا نه.

    همین جا هم بگم که بسیار حرف زیبایی زدید در این قسمت که دقیقا نشون میده چقدر شما به دنبال استفاده کردن از قوانین در زندگیتون هستید و به همین علت میگم شما در این زمینه فوق العاده هستید چون گفتید: دوستانی که محصول ثروت سه رو دارن بعداز این سفر نامه برن و فایل جلسه دوم و سوم رو دوباره نگاه کنن تا بفهمن استفاده از قوانین و به خصوص مفهوم هدایت شدن یعنی چی.

    واقعا من خودم تا همین چند ماه قبل که شاید فایل جلسه دوم رو حداقل 20 بار گوش داده باشم، وقتی جلسه دوم رو گوش میدادم فقط توی یه فضای روحانی صرف بودم که همش فکر می کردم باید به یه توانایی برسم که با یه نیرویی ارتباط برقرار کنم که بیاد مثلا توی خواب جواب سوالاتم رو بهم بده که مثلا چطوری ثروتمند بشم و … ولی کم کم فهمیدم که نهههههه، قرار نیست چنین اتفاقی بیفته هدایت یعنی خودت رو رها کنی تا در زمان درست در مکان درست قرار بگیری و خیلی هدایت شدن ساده تر از این حرفها هست. البته برای کسی که به قول استاد یه مسیر درست رو پیوسته طی کنه.

    خلاصه من خیلی چیزها از همین فایل های سفرنامه و سایر فایل های رایگان یاد گرفتم که میتونم بگم نکات اونها، کلیدی بوده برای فهم مطالب دوره ها. دقیقا مثل فایل صحبت های استیو جابر توی دانشگاه استنفورد.

    خلاصه اینکه هر کس از شاگردهای شما که از خود استاد عباس منش موفق تر بشه یعنی اینکه قدر این مسیر و استادش و خدا و زندگیش رو خوب شناخته و درست ازش استفاده کرده، وگرنه مثل عباس منش شدن کمترین کاری هست که هر کدوم از ماها باید بتونیم انجامش بدیم.

    حرف قشنگی میزنه استاد که میگه امیدوارم شماها رو اینجا تو آمریکا ببینم، به نظرم هیچ وقت استاد به خاطر بچه ها ایران نیا، هر که طاووس خواهد جور هندوستان کشد.

    یه نکته دیگه هم که خیلی دوست دارم بگم این که خانم شایسته و استاد عباس منش عزیز مهمترین درسی که در این مقطع از زندگی میتونستم از شماها بگیرم این بود که خودم باشم، نیازی به هیچ فیلم بازی کردن نیست، خود آدمها هستن که زیبا هستن نه فیلم قشنگی که سعی بکنن از خودشون درست کنند.

    سپاسگزارم، شاد و موفق باشید هر روز بیشتر از دیروز.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  9. -
    Armin EM گفته:
    مدت عضویت: 2917 روز

    سلام به استاد عباسمنشی ک خود هدایت شد و به قله رسید و سبب هدایت هزاران نفر شد

    سلام به خانم شایسته ای ک لنز دوربینش وسیله هدایت الهی ما شد

    و سلام به بچه هایی ک به هدایت الهی ایمان دارند

    ببینید این یه حقیقت است که ما هرلحظه درحال هدایتیم ،هرلحظه خدا در دل تک تک ما نجوا میکنه ،راه را نشان میده ، ما را به مسیر اصلی فرا می خواند ، از انجام کاری باز میداره،

    گاهی این هدایت در سکوت دل شنیده میشه ، گاهی در میان شلوغیا ، و گاهی از زبان شخص دیگه ای به گوش می رسد

    اما یک حقیقت دیگری هم وجود داره ک میخواهم برایتان به تاکید بگویم ک تنها کسانی میتوانند دست های هدایت الهی را ببینند و نجوای خدا در دلشان را بشنوند ک چشم و گوششان به حقیقت باز و در مسیر قرار گرفته باشند.و دلیل این حقیقت را در ادامه با ذکر تجربه ام برایتان شرح می دهم.

    قبل از اینکه به سوال مسابقه پاسخ بدم میخام از تجربه ام بگم ک چطور به وسیله هدایت الهی از شر یک بدهکاری ۱۰ میلیونی ک دوسال گرفتارش بودم در عرض ۱۰ روز رها شدم آن هم بدون ذره ای پول….

    من سر یک اشتباه در سن ۱۵ سالگی ده میلیون بدهکار شدم ، ۱۰ میلیون سفته و یک قرارداد، بعد این بدهکاری بود ک یک شب که از همه دل بریده بودم در خانه تنها شدم و نشستم اسم های خدا رو صدا زدم و با حالت التماس و ناراحتی ازش خواستم ک: به من ثروت بده و کلی گریه و التماس دیگر….. بعد دعا کردن بلند شدم و به دلم افتاد به کافی نت برم و دنبال دعایی باشم برای ثروتمند شدن، پس رفتم به کافی نت محلمون و سرچ کردم و ناخواسته وارد سایت استاد عباسمنش شدم، پیجی ک باز شد در اون کتابی گذاشته شده بود از که در توضیحات و خلاصه اش امده بود: معنای دعا در حقیقت شکرگذاریست، نه گریه و زاری و در خواست کردن…. حال عجیبی و خوبی داشتم، درست در شبی که با خدا حرف زدم و دعا کردم، خدا به من نشان داد و هدایتم کرد ک چگونه دعا کنم ، واین شروع اشنایی من با استاد و قانون جذب و خریدن و خوندن کلی کتاب بود…

    ۲ سال تمام درگیر بدهیم بودم ، ۲ سال عذابو سختی کشیدن ، ۲ سال ترس و استرس و اضطراب ، بعد ۲ سال ، تقریبا پنج ماه پیش بود ک کاملا به ته رسیده بودم ، ازهمه دل بریده بودم ، چون به این نتیجه رسیدم هیچ منجی و نجات گری بیرون ازمن نیست ، پس تصمیم گرفتم دانسته هایی ک طی همین ۲ سال از طریق سخنان استاد ، و کتاب های بیشماری ک خونده بودم نصیبم شده بود رو برای رفع بدهی ام بکار ببرم…. یادم میاد شبی ک این تصمیمو گرفتم دست رد از سمت یک منجی خیالی به سینه ام خورده بود ، یادم میاد حتی هزارتومن تو جیبم نداشتم ،

    تکیه دادم به دیوار ، بغض کرده بودم ، گفتم خدایا من از بنده هات چشم و دل بریدم ، میخوام تنها به خودت توکل کنم ، با خودم عهد بستم ک من یا میمیرم یا ثروتمند میشم ، پس ۱۲ اسفند ۹۷ شروع کردم ،

    اما اتفاقات اصلی بین روز ۱۲ فروردین ۹۸ تا ۲۲ همون ماه افتاد…ک ۳ راه مختلف و اسون به دلم نجوا شد و خدا هدایتم کرد و با بکار بستن اونها بدون ذره ای پول و کمک گرفتن از شخصی ، تنها توسط هدایت ، مشکل بدهیم حل شد!!!!!!

    واقعا چطور میشود از شر یک بدهی ۱۰ میلیونی بدون دادن هزارتومن پول در عرض ۱۰ روز رها شد جز با هدایت از سمت خدا ؟؟!

    ???

    ???

    ???اما در مورد سوال مسابقه

    اول بگم ک تک تک این سفرنامه شاخص و دیدنیه ، چون در ثانیه به ثانیه آن میشه هدایت ، رحمت و نعمت و قدرت و زیبایی و ثروت خدا رو که برامون به ودیعه گذاشته رو ببینیم…

    واقعا سخت است انتخاب

    اما من چون باور دارم پشت همه این اتفاقات خوبی ک برای استاد مهربونمون و خانواده ی دوست داشتنیش افتاده ، هدایت الهی بوده ، نجوا و رهنمودهای الهی بوده ، آن هم نه فقط الان بلکه از ابتدا ک استاد در بندرعباس بودند ، و اگر اون هدایت خداوندی نبود و عمل کردن و گوش سپردن توسط استاد عباسمنش نبود ، هیچ کدام از این اتفاقات خوب مثل ثروتمند شدن، خریدن خانه ها و ویلاهای بیشمار ، رفتن به کشورهای مختلف ، و اقامت در امریکا و سفر به دور امریکا و دیدن ابشار نیاگارا از نزدیک و هرچیزی ک در سفرنامه شاهدش بودیم ،اصلا تجربه نمیشد ، پس قسمت ۲۹ رو به عنوان شاخص قسمت ها انتخاب میکنم ک در ادامه دلایلم رو ذکر میکنم

    اگرخوب دقت کنیم از همون لحظه اول تا اخرش میتونیم دست هدایت الهی رو همراه استاد ببینیم…

    باورم بر این است که در این قسمت هم میشود هدایت خدا را به وضوح دید هم درس اصلی رسیدن به هر موفقیتی را در باغچه بورلی آموخت و هم قانون و نتیجه را ، همزمان دریک قاب دید

    ?اگر خوب دقت کنیم از وقتی ک استاد و خانم شایسته تصمیم میگیرند به فارم مارکت بروند و به دل استاد (نجوا میشود ) که پیاده مسیر رو بروند ، تا وقتی ک به سمت خانم بورلی و باغچه اش هدایت میشوند ، تا وقتی ک توسط بورلی به یک فارم مارکت عجیب و رویایی هدایت میشوند بخوبی و آشکارا ، میشود دست هدایت الهی را دید.

    براستی اگر استاد و خانم شایسته قرار نبود ک پیاده مسیر رو طی کنند آیا باز هم متوجه خانم بورلی میشدند ؟ یا در صورت مشاهده ، توقف می کردند ؟ پس این چه نیروییست ک استاد و خانم شایسته رو در زمان و مکان مناسب به خانم بورلی و باغچه عجیبش می رساند، جز هدایت الهی ؟

    اما وقتی ک وارد باغچه می شویم ، میبینیم که یک باغچه معمولی نیست ، (دوستان دقت کنید ک همیشه وقتی سکان کشتی مان را به خودش یعنی خدا بسپاریم ما را به بهترین جاها هدایت میکند و همیشه بهترین راه ها را جلوی پایمان می گذارد )

    در این باغچه با سه عنصر کلیدی رو ب رو هستیم ک اگر آنها رادرک کنیم میتوانیم درس اصلی رسیدن به هر موفقیتی را بیاموزیم….

    ?اولین کلید ، باغچه ایمانه ، ک در اون خانم بورلی در یک تنه درخت یک شاهکار گیاهی خلق کرده….و میخاد به ما بگه مهم نیست خوردی زمین ، مهم نیست شکستی و شاخ و برگ هاتو زدن ، مهم نیست زیر چه مشکلاتی گیر کرده ای ، مهم نیست در چه شرایطی هستی ، اگر ک ایمان و باور داشتی باشی می توانی مثل آن تنه درخت ، ازهمان جایی ک شکسته ای رشد کنی…..

    ?دومین کلید ، گل دی لیلی ست ، که هرروز گل های جدیدش جایگزین گل های دیروزی میشه ، این گل می خواد کلید (در لحظه زندگی کردن ) را به ما بده ، درواقع میخاد بگه ، اصلا مهم نیست تا دیروز در کجا بودی ، چه شرایطی داشتی ، چه مشکلاتی رو تجربه کردی،دیروز تو حاصل گذشته تو بوده ، و در همان دیروز دفنش کن و بدان ک هرروز یک روز جدیده ، هرروز یک شروع جدیده

    ?سومین کلید ، باغچه دعا و نیایشه ، که مریم مقدس در اون باغچه میخاد کلید (دعا و توکل و سپاسگذاری ) رو به ما بده ، میخاد بگه که همواره نگاهت ، توجه ات ، به اون بالایی باشه ، در کارهایت به هیچ کس جز خدا توکل نکن ، همون خدایی ک از یک دانه ، آن گل های زیبا را می رویاند ، همان خدا تورا از دره به قله ، از فقر به ثروت ، از بیماری به سلامتی می رساند.

    پس می آموزیم ک که هرکس ک توکل کرد و سپاسگذار بود ، و به نیروها و قدرت های درونی اش ایمان و باور آورد ، و دیروز را در دیروز رها کرد موفق شد…

    موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  10. -
    سارا محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1740 روز

    چه حس حال خوبی داشتم در تمام این سفر. از همان روزی که شروع کردید به سفر کردن و تا این قسمت هر لحظه اش درسی بود نعمتی بود. خدا را بابت تمام اینها شکر می کنم.

    بهتر است بگویم از همان زمان که با هم شروع کردیم به سفر کردن ، من هم حرکت کردم . لذت بردم رشد کردم خندیدم تغییر کردم. شاید باورتان نشود ولی در مدتی بسیار کوتاه حس و حالی فوق العاده پیدا کردم.

    صحنه ای که بسیار بر من اثر گذاشت همان زمانی بود که استاد روی زمین نشسته بود وداشت به سنجاب غذا می داد. این حرکت استاد مرا در فکر فرو برد دیدم که چقدر راحت و بدون هیچ احساس منفی روی زمین نشسته اند و دارند لذت می برند. بار ها خودم در چنین شرایطی قرار گرفتم مثلا روی پل عابر پیاده منظره قشنگی دیده ام یا در پارکی درختی زیبا یا پرندگانی دیده ام یا زمانی بوده است که دلم می خواسته برای لحظاتی روی تاب بشینم و لذت ببرم. اما افکارم به من گفته اند مردم به تو نگاه می کنند مسخره ات می کنند این چه کاریه که می خوای انجام بدی؟ و به این ترتیب هزاران تجربه خوب را از خودم دور کرده ام.

    دیدم که استاد به هیچ کسی اهمیت نمی دهد لذت می برد و آسوده نشسته است بی هیچ فکر و خیالی. دیدم که آموزه های استاد در تک تک اعمال خودشان بروز کرده ، در آن صحنه که تلاش می کنند به مرغان دریایی هم یاد بدهند که دعوا نکنند و خدا را به خاطر نعمت ها شکر کنند. راستش خنده ام گرفت شاد شدم لذت بردم و خدا را شکر کردم.

    در آن لحظاتی که عظمت آبشار نیاگارا رو دیدم و در لذتی عمیق غرق شدم . آن مکانی که آبشار بدون توجه به هیچ ملیت و هیچ کشوری مرز ها را در هم می شکست آن ها را با هم یکی می نمود با شکوه و عظمت و در عین حال با بخششی عظیم مسیرش را می پیمود.

    دیدم که خدا در همه جا نمود پیدا کرده است. همان خدایی که تا چند روز پیش در زندگیم هیچ اثری از او نمی دیدم.چگونه است که هم اکنون تمام مرا پر کرده است؟؟

    خدا را شکر می کنم دوربین خودم را بر می دارم و از اتاقم شروع می کنم نعمت ها را بیان می کنم و زیبایی ها را نشان می دهم . گویی که دعایم هم اکنون به اجابت رسیده است. همان دعایی که در نجواهایم ،در قلبم آن را به خدا گفتم و آن این بود که بینایی ام از همه لحاظ بهتر می شود به طوری که از گذشته هم بهتر می توانم ببینم و آن روی داد حتی بهتر و بیشتر از آنچه می خواستم وطلب می کردم.

    و این دعا ادامه می یابد تا زمانی که علاوه بر از نظر جسمانی از نظر روحانی به عین الیقین برسم. همان طور که مولایم علی (ع) رسیده بود که در هر چیزی نشانی از او می دید نشانی از یقین نشانی از اخلاص.

    خداوندا تو را شکر می کنم

    بابت تمام لحظاتی که در این سفر گذشت

    لحظاتی که با انسان هایی جدید آشنا شدم

    لحظاتی که یاد گرفتم صبور باشم مانند آن پروانه های در انتظار خروج از پیله

    زمان هایی که هر چه دیدم سراسر ثروت بود و فراوانی

    لحظاتی که در پارک ها گذراندم

    آن زمان که آهویی بر روی تپه ها نشسته بود

    تپه هایی از بهشت و تو آن آهو را به آن جا هدایت کردی

    و آن پیچک هایی که رمز آلود سراسر تپه ها و درخت ها را پوشانده بودند

    پیچک هایی که نام تو را فریاد می زدند

    و آن مه و بارانی که سراسر بخشش و عظمت تو بود

    خداوندا چگونه تو را سپاس گویم

    در حالیکه این کلمات قادر نیستند بیان کنند احساسم را

    آن لحظاتی که استاد در تخت بود و صحبت می کرد و من می دیدم

    صداقت را حقیقت را و بسیار در شگفتم

    که چگونه یک حرکت از یک نفر چه موج عظیمی را خلق می کند!

    مانند قطره آبی که می چکد قطره ای خالص و خدا گونه

    و موج ها و موج ها را پی در پی پدید می آورد

    ادامه می یابد تا ابد

    خداوندا سپاسگزارم برای جیرجیرک هایی که شب ها نجوا می گویند

    بابت تاریکی های شب که آرامش بخشند

    همانند گرمای یک آتش

    همانند صدای لذت بخش سوختن ترکه های چوب

    همانند …

    نمی دانم چه بگویم . زبانم قاصر است و کلماتم ناقص. آنچه که می دانم سراسر سپاس است و و درود سراسر عشق است و سرور.

    خداوند من عشق من سپاسگزار تو هستم . هم اکنون که این کلمات را می نویسم اتاقم سرد است اما درونم آتشی روشن است که مرا تا اکنون بیدار نگه داشته است…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای: