https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/09/abasmanesh-20.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-09-23 04:20:392024-09-01 12:49:53سفر به دور آمریکا | قسمت ۶۵
250نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
وقتی فایل 64 سفرنامه را داشتم میدیدم اونجا که یک کنسرت خفن توی پارک داشتند Play میکردند
و ادمای دوست داشتنی و زیبارو و واقعا جذاب و خوشتیپ که اون روی مثبت و خندون و شاد و هپیی زیبای خودشون را جلوی دوربین مریم جان که هیچ! بلکه یک سوپر خانواده استثنایی نشون میدادند،
این سوال برام مرور شد که:
واقعا در آینده میتونم چه برنامه هایی داشته باشم وقتی هدایت بشم به اونجایی که دوست دارم؟!
همون لحظه حسم گفت نیازی نیست بهش فکر کنی فقط لذت ببر .. الان را زندگی کن و لحظه های بعدت ساخته میشه
همون لحظه که این گفتگوی ذهنی انجام شد من استاد را دیدم که کنار اون زوج دوست داشتنی.
تایید شد!
وای خدای من این پللل چی میگه
خدای من .. خوابم میاد بهتره بخوابم و برم در آغوش گرم خدا .. به امید دیدار مجدد اگر صبح از خواب بلند شدم حتما داستان های زیادی دارم که بگم
فقط بگم که دوستون دارم
+
دیشب قبل از دیدن قسمت 64 و 65 با هم، هدایت شدم به سخنرانی از TED خدار درون آن ها با توجه به فرکانس هایی که فرستاده بودم، سخنرانی زیبا و الهام بخشی را بهم پیشنهاد داده بودند منم نشانه ی خدا را اکسپت کردم و دیدم!
Susan David – The gift and power of emotional courage
” احساست را بیان کن ”
این برام روشن شد، خداروشکر به خاطر هدایت لحظه ای من توسط خداوند یکتا
وقتی قسمت 65 را اولین بار دیدم خیلی برام جالب بود!
اینکه دوباره یک مسیر طولانی و به شدت زیباا و خارق العاده و متفاوت را میشه حتی لختم دوید و لذت برد و احساست غرق در احساس خوب باشه.. میشه اسکوترت را برداری .. یا اصلا لانگ برد و یا اسکیت برد را میشه هلی شات را بندازی بالا و خودت را سوژه انتخاب کنی و بیاد دنبالت تا تصاویر عالیی هوایی را ازت بگیره
یا اصلا اون غروب زیبا
اون ساختمان ها! بینظیررتر از هر ساختمون دیگه ای بهم احساس قدرت و فراوانی و ثروت داد
ohio حسی که بهش داشتم نسبت به شهرهای دیگه آمریکا، احساسی متفاوت بهش داشتم
انگار خونه ی خودم واقعا اونجاست
همین حس لازم بود تا کمی در مورد اوهایو قبل خواب بیشتر بدونم، اولین چیز جالبی که خواندم و دیدم
شعار این شهر
” With God, all things are possible ”
یک کوچولو شاید الان متوجه شدم که چرا این شهر حسم خیلیی بهش متفاوته، خدااروشکر عیب نداره گذشت زمان و همینطور با همین فرمون پیش رفتن همه چی را خودش مشخص میکنه.
یک چیز جالب دیگه وقتی ویکی پدیای فارسیش را خواندم یک تصویر هست که کل ایالت های آمریکا را نشون میده و توی هر ایالت یک کشوری را نوشته که یعنی میزان تولید ناخالص اون ایالت به اندازه ی کل اون کشور
حدستون درسته! واوو
دقیقا ایران را نوشته!
آخرین آمار در سال 2012، که تولید ناخالص داخلی اون ??????? میلیارد دلار بوده و هم میزان تولید ناخالص داخلی کشور زیبا و ثروتمند ایران بوده!
از مشاهیر این سرزمین، برادران رایت … پرواز
نیل آرمسترانگ .. پرواز و ماه
استیون اسپیلبرگ .. استاد جلوه و موشن گرافیک و …
+
2 آبان 98
03:33
سلام استاد جان
سلام دوستای بینظیرم
استاد، از آخرین پیامم روی سفرنامه 8 روزه که میگذره و من اتفاقات زیادی برام افتاده!
میخوام در مورد مهم ترین اتفاقی که برام افتاده و از تعهد جدیدی که برای جور دیگه زندگی کردن بگم نگاهی که عملم دارم بهش میکنم.
فکر میکنم توی دوره ی کشف قوانین زندگی بود که خدای درون شما یک جمله ی ماندگار در ذهن ها و قلب ها گفت و اونم اینه :
” با رسیدن به خواسته های بیشتر به احساس خوب نمیرسی
ولی با رسیدن به احساس خوب تر به خواسته های بیشتری میرسی ”
توی این هشت روز من بعد از مدت ها به این جمله واقعا رسیدم چرا؟
چون که به خواسته ای که نزدیک 2 سال بود : راه اندازی کافه درون من شکل گرفته بود
رسیدم
اما میخوام بیشتر از احساسم توضیح بدم
روز اول و روز دوم که رفتم برای آموزش خیلییی احساسس بینظیری داشتم خیلیی هنوز برای من این خواسته چه جوری بگم، خیلیی عالیی بود
اما روز سوم و چهارم دیدم دقیقا دیدم که احساسم اون روز اولی و دومی نیست! حرف های ناخواسته ای را میشنیدم! از اون جایی که دوست دارم واقعا در مورد کارهام در مورد رفتارهام و نتیجه هایی که میگیرم نسبت به انرژی که برای هر چی میذارم ” تفکر ” کنم و مقایسه کنم و مثل یک کارگردان بنویسم.
بعد از همین تفکر خدای درونم گفت ” فردا ” نرو یعنی همین روز چهارشنبه که گذشت و الانم بامداد پنج شنبه هستیم نرووو
و بمون و کاری که من بهت میگم انجام بدم و منم دقیقا مثل شما استاد جان ( و هر انسان دیگه ای که زندگی را آسون گرفته تا آسون ببینه : یا به عبارتی هدایت خدا را آسان گرفته تا نشانه ها را خیلی راحت ببینه و تایید کنه و سپاس گزارشون باشه ) یاد گرفتم که انعطاف پذیر باشم و هدایت خدا را Accept کنم
منم همینکارو کردم صبح بلند شدم و پیام دادم که به امید خدا فردا میام همین. ایشونم ( صاحب کافه ثروتمند ) باشه عزیز.
از اون جایی که روز سوم و چهارمم نرفته بودم GYM یک خورده انگار بدنم ناراضی بود!
من واقعا اعتیاد عالی دارم به ورزش و Workout چون میدونم مهم ترین چیزِ هر کسی را و من را قوی میکنه و اونم
” اعتماد به نفس و عزت نفس ” من را به شدت قوی تر میکنه
اعتماد به نفس و عزت نفس و احساس لیاقتی که واقعا زیر بنای هر موفقیتی هست”
بهم میگه تو میتونی
تو توانایی
تو قدرتمندی
غذا خوردن من را بیشتر و لذت بخش تر میکنه
و اینکه قطعا بدن زیباتر و خوش اندام تری بهم میده، همینجور که تا همین الانم یک مدل خیلی خوشگل و زیبا و جذاب هستم.
که اتفاقا خدا جون امروز وقتی رفتم باشگاه بعد سه روز بهم اولین ایده ی عکاسی مدلینگ را بهم داد. خداروشکر خداروشکر خداروشکر
آره استاد جان دیدم که با رسیدن به این خواسته و هر خواسته ی بزرگ و کوچک دیگه ای به احساس بهتر نمیرسم اما با بیشتر ماندن در احساس خوب با توجه به داشته هام خواسته های بیشتری را جذب میکنم که بشن اون موقع حالا جز داشته هام! یوهوو چه جمله ای شد، آفرین به خدای درونم وجود ارزشندم
و داشتم با ” خدایا شکرت ” صحبت میکردم و حسم گفت در مورد این برداشتت بهش بگو
جالب بود وقتی بهش گفتم به خواسته ام رسیدم ولی توی روزهای بعد حسم خیلی پایین تر اومده
قبل از اینکه این برداشتم را بهش بگم گفت:
به خاطر اینکه خواسته ی بزرگتری را انتخاب نکردی”
آدمای موفق و ثروتمند و سپاس گزار همیشه قبل از رسیدن به خواسته ی ارزشمندشون، خواسته ی بزرگتری را انتخاب میکنند.
WOw
من به خواسته ی بزرگترم فکر کردم
اینکه حالا دوست دارم کل بار گرم و سرد را خودم ببندم و با بهترین آدما و دوستام در سرتاسر دنیا مشورت بگیرم بهترین باریستاها و بارتندرها و اونا را هم بیارم تو کار و یک گروه را شکل بدم و هر جای دنیا سفر کنیم و گروه را ببرم و راه اندازی کافه کنیم. چقدر خفنه! و بازم خیلیی بزرگتر و بزرگتر از این خواسته و نگاه قشنگم هست.
اینجوری هم ثروت بیشتری خلق میکنم و هم مولد ثروت خواهم بود. دستی از دستان بینظیر خدا برای روز رساندن به پاره هایی از وجود ارزشمند و مقدسم
خدایا شکرت که موقع نوشتنم ذهنم را هدایت میکنی و ایده میدی و خواسته ی بزرگترم را به شفافیت و وضوح میرسونی.
همینه از تو خداوند یکتا غیر از این انتظاری نیست.
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
یک چیز مهم عملی دیگه!
وقتی این فایل را همون چند روز قبل بار اول دیدم این خواسته برام به وجود اومد که واقعا منم دوست دارم وقتی حسم بگه لباسمو در بیارم توی شهر توی عموم وقتی قصد دارم دو کنم
این فرصت تازه را خدا چند شب پیش وقتی چند نفری با دوستای گلم از کافه زدیم و رفتیم به بزرگترین و شلوغ ترین پارک شهر بهم داد خدا جون یکتا و مهربون و رزاق من
اولش حسم بهم میگفت نه!
ولی ” اینو به خوبی میدونستم که این نجوای شیطان و قلب مهربون و تپنده ام برای خدا بهترین دوست و یار و یاورم
همین که به یاد آوردم، این کارو انجام دادم و ورزش کردم و چقدر از بدن ورزیده ای که دارم تحسین شدم و خودم چقدر بازم احساس بهتری بهم دست داد
باید رها شدد رهای رها از اون قفل های زده شده …
خدایا شکرت که بازم بهم فرصت دادی که بنویسم و تجربیاتم از استفاده و استفاده نکردن قانون به اشتراک بذارم.
آها راستی
چند روزی بود که دقیقا قبل از رسیدن به خواسته و همینطور دو روز بعدش خیلیی توجه میکردم به داشته هام و سپاس گزاری میکردم به خاطرشون
ولی چند روز بعد این کار خیلی کم شد و من تنبلی میکردم و خوابم میگرفت
یعنی حسم میگفت بنویس و منم یکمی مینوشتم بعد یک چیزی به ذهنم میزد ( ادیت عکس های سفرم + انگیزشی طور ) میرفتم انجامش میدادم
و بعد انقدر غرق اون کار بودم که خوابم میگرفت.
وقتی مقایسه کردم چهار روز اول را با چهار روز دوم را دقیقا دیدم “روزهای اول” چقدر با سپاس گزاری از خدا و سپاس گزارانه زیستن و سپاس گزارانه تفکر کردن چقدر زیباستتت بی نهایتِ بی نهایته،
چقدر واقعا در” لحظه ” زندگی میکنم برای منی که “مهم ترین خواسته ام ” بیشتر درک کردن خدا و بیشتر یکی شدن با خودش و ماندن در احساس شدید خودش: یک روحِ مجرد فارغ از زمان و مکان همیشگی،
دیدم آره اره محمد
واقعا نیاز به یک ” تعهد ” دارم و تمرکز روی این تعهد
تعهد برای سپاس گزاری
اینکه اول صبحم را با سپاس گزاری شروع کنم و بنویسم از توجه و تمرکز روی داشته هام در آرامشگاه ” سپاس گزاری امروز اتفاق عالی هر روز ”
و آخرین کاری که قبل خواب رفتنم هم انجام میدم، سپاس گزاری نوشتن باشه سپاس گزاری برای تمام اتفاقاتی که امروز برای من رخ داد و مرورشون.
خدایا شکرت
الانم خوابم میاد ولی تعهد دادم تعهد که بنویسم ساعت 04:44
تعهد دادم که جور دیگه زندگی کنم
خودم میدونم شاید این لحظه اتفاق خاصی نیافته هر چند انتظار بهترین ها را دارم ولی میدونم که دارم با همین تعهد و جور دیگه نگاه و تلاش کردن برای جور دیگه نتیجه دیدنم چقدر من را بزرگتر میکنه و سطل دریافت نعمت های من را بزرگتر میکنه، میدونم با همین فرمون پیش برم چه اتفاقات عالیی که برام میافته
اصلا اینا هیچ من چقدر به مهم ترین خواسته ام بیشتررر میرسممم
و همین یک سوخت جتِ برای من
خداروشکر
خداروشکر
خداروشکر
این قسمت بینظیر بود
استاد جووون ممنونم از شما به خاطر عاشقتم عاشقتم هاات که عاشقشونم
به خاطرخنده ها و کلام شیرین وشوخ طبعت که من عااشقتمم
به خاطر فراثروتمند بودنت از تو سپاس گزارم
خدایا شکرت به خاطر زیبایی هایی که در این فایل ارزشمند دیدم
به خاطر این مسیر پیاده روی بینظیر
خدایا شکرت به خاطر هوای بینظیر و ابری
خدایا شکرت به خاطر عظمت و زیبایی این پل که کنتاکی را به اوهایو وصل کرده
خدایا شکرت به خاطر بازارچه ی زیبا و رنگارنگ و اون بچه های در حال بازی کردن خدایا شکرت به خاطر این فراوانی و ثروت و عظمتی که من میبینمو احساس میکنم
خدایا شکرت به خاطر آدم های شاد و ثروتمند و مهربونی که من میبینم
خدایا شکرت به خاطر این عروسک خوشگل و عکس های زیبایی که استاد جان از این دو نفر باحال و خوشگل و شاد دو پاره مقدس از من گرفت
خدایا شکرت به خاطر عظمت این رود عظیم و پهناور و جت اسکی های خفنی که دارن عشق و حال میکنن
خدایا شکرت به خاطر این قفل های رنگی رنگی
خدایا شکرت به خاطر اینکه توی دنیایی زندگی میکنم که همه چی هست همه نوع سلیقه و فرهنگ و باوری : چون به همه چی نیازه توی این دنیا و چقدر واقعا زیباتر شده از وقتی این نگاه فراوانی در ما ایجاد شده
واوو خدای من چه گل های زیبایی چه بوی عالیی اوووف خداروشکر
خدایا شکرت به خاطر لیدی و جنتلمن هایی که با اسکوتر با اون خنده های زیباشون با اون لباس های برند و با کیفیت و قشنگ و تمییز و خوش بوشون دارند عشق میکنند
خدایا شکرت به خاطر این پرنده های همیشه در حال پرواز و حرکتتتت و نه توقف و سکون
خدایا شکرت واوو چقددر ماشین پارک شده و در حال حرکت خدایا شکرت به خاطر اینکه منم احساس لیاقت بهترین ها را دارم
خدایا شکرت به خاطر واقعا این سرسبزی و این تابلو هاا
خدای من خدای من
چقدرر اوهایوو قشنگه چه ابرساختمون های زیبا و سر به فلک کشیده ایی واوو من عاااشق این شهرر شدم حسابیی
خدایا شکرت به خاطر این سالن زیبایی که این خانم با عشق و تمرکز داره کارشو انجام میده
خدایا شکرت به خاطر ” مسیر آسان ” انتخاب همیشگی
خدایا شکرت به خاطر این همه شخصیت کارتونی زیبا
خدایا شکرت به خاطر تجسم بینظیرم
خدایا شکرت به خاطر این خانم به شدت زیبا و با موهای خیلی قشنگش که در حال نواختن
خدایا شکرت به خاطر بچه هایی که در حال ورزش کردن و عشق و حال کردن هستند
راستی من چند وقت پیش یه مطلبی خوندم که به مناسبت روز جهانی بتمن نوشته شده بود و وقتی خانوم شایسته جان داشت از اون عروسک های ابرقهرمان فیلم میگرفت یادش افتادم.
خب من اصلا اهل اینجور فیلم ها نیستم و تماشا نمیکنم و خبر نداشتم که روز جهانی بتمن داریم و خیلی برام جالب بود که یک روز رو به یک شخصیت تخیلی اختصاص دادن. تو این مطلب توضیح داده بود که چرا محبوب ترین شخصیت دنیای کمیک بتمنه و همه مردم عاشقش هستن منم چون کنجکاو بودم که چرا انقدر بتمن به محبوبیت رسیده این مطلب رو خوندم و کلی ازش نکات ارزشمند پیدا کردم که با قانون هماهنگی داره.
یکی از دلایلی که نوشته بود اینه که بتمن وقتی بچه بوده مادر و پدرش توسط چندتا خلافکار کشته میشن و همین تضادی که باهاش روبرو میشه این انگیزه رو ایجاد میکنه که وقتی بزرگ شد برای کمک به دیگران و نجات مردم تلاش کنه. در واقع از دل یک تضاد و ناخواسته به خواسته خودش پی میبره یعنی همون چیزی که در قانون میگیم و تاکید داریم که تضادها اومدن تا ما به خواسته خودمون پی ببریم و بفهمیم که چی میخواهیم و کم کم به مسیرش هدایت بشیم
وقتی بتمن این هدف رو انتخاب میکنه شروع میکنه به کار کردن روی خودش برای اینکه اماده بشه ورزش های مختلف انجام میده و نیروی بدنیش رو بالا میبره و عضلاتش رو قوی تر میکنه و هنرهای رزمی رو یاد میگیره و … و برای رسیدن به هدفش بها میپردازه و کار میکنه در واقع بتمن یک انسان معمولی مثل همه است و چیزی بیشتر از بقیه نداره که بگیم بخاطر اون نیرو و قدرت خاصش میتونه به هدفش برسه و مثل هر ادم دیگه ای باید تلاش کنه تا به چیزی که میخواد برسه
برخلاف سوپرمن که اصن معلوم نیس از کجا اومده و چرا به مردم کمک میکنه و هدفش چیه. نیرویی هم که داره بطور ذاتی بوده و براش زحمتی نکشیده هیچ بهایی نداده و از اول این قدرت رو داشته یا اسپایدرمن که بخاطر نیش یک عنکبوت یه شبه میشه ابرقهرمان
بتمن مثل همه ما انسان ها در برابر تضادها آسیب پذیره یعنی وقتی با یک دشمنی مبارزه میکنه زخمی میشه و آسیب میبینه اما کم نمیاره و ناامید نمیشه و ادامه میده تا راهش رو پیدا کنه و به پیروزی برسه. برخلاف سوپرمن که انگار یک انسان کامل هست و هیچ وقت زخمی نمیشه. همین موضوع باعث شده مردم با بتمن خیلی بیشتر همذات پنداری کنند و بتونن ازش بهتر الگو بگیرن تو زندگی خودشون در مواجهه با مسائل مختلف تا کسی که انگار آسیب ناپذیره و هیچ نقطه ضعفی نداره.
بتمن وقتی به تضاد میخوره و یتیم میشه زانوی غم بغل نمیکنه و نمیگه من بدبخت شدم دیگه زندگیم سیاه شد و از این حرفا. بلکه تلاش میکنه روحیه خودش رو حفظ کنه و قوی باشه و بجای اینکه تضاد اونو زمین بزنه، سعی میکنه از مشکلش بزرگتر بشه و بهش غلبه کنه و به راحتی حلش کنه و ازش پله ای بسازه برای رشد و پیشرفت.
همه این موارد که با قانون و حرفای استاد عزیزمون هماهنگی داره باعث شده که بتمن محبوب ترین ابرقهرمان جهان باشه.
قانون خداوند در همه حال داره اجرا میشه و همه چیز براساس اون اتفاق میفته اگر بینا باشیم و خوب فکر کنیم میتونیم در هر اتفاقی ردپای قانون رو پیدا کنیم
چدتا موضوع خیلی جالب تو این فایل دیدم که دوست دارم درموردشون صحبت کنم تا برای خودم این نکات ارزشمند مرور بشه و بهتر تو ذهنم تثبیت بشه
اول از همه اینکه چقدر ساده میشه به مردم عشق بدی حتی به ادم هایی که انهارو نمیشناسی. یه تیکه فایل که یک زوج بودن داشتن با اون مجسمه عکس مینداختن استاد به اون اقا پیشنهاد داد که من میتونم از شما دو نفر عکس بگیرم و همین حرکت ساده دل انهارو شاد کرد و خوشحالشون کرد. استادم خیلی با حوصله چندتا عکس از زاویه های مختلف از انها گرفت. واقعا که عشق و محبت و مهربونی هیچ حد و مرزی نمیشناسه و انسان وقتی با خودش در صلحه میتونه نسبت به همه حس محبت و مهربونی داشته باشه حتی افرادی که هم زبان و هم وطن و هم عقیده اش نیستند.
نکته بعدی درمورد مرز اوهایو و کنتاکی بود. من خیلی وقتا به این فکر میکنم مقرراتی که ما ادما برای خودمون گذاشتیم هیچ پایه و اساسی نداره و فقط یک سری توافقات هست که بین ما انجام شده و از نظر منبع انرژی این مرزها و مقررات کاملا بی معنی هستند و هیچ محدودیتی برای خدا ایجاد نمیکنند. اصلا برای خدا چه معنی داره که از این طرف خط میشه اوهایو و از اون طرف میشه کنتاکی؟ یا مثلا فلان رودخونه مال این ایالت هست و فلان جنگل مال اون یکی ایالت؟ همه اینها در نظر خدا بی معنی هست و فقط برای ما ادما معنا و مفهوم پیدا کرده و خیلی وقتا همین مقررات باعث ایجاد سقف ذهنی برای ما میشه که مثلا ایرانی ها نمیتونن برن امریکا یا مردم فلان جا خسیسن و … خیلی از این چیزا باورهایی هست که خودمون برای خودمون ساختیم و شده یک مانع بزرگ سر راه خیلی از خواسته ها و ارزوهامون وگرنه که هیچ کدوم از این نمیتونه کوچک ترین تاثیری بر قدرت و توانایی خدا داشته باشه همانطور که بارها در قرآن به این نکته مهم اشاره شده:
با توجه به این همین تکراااااااااار، خدا در هر شرایطی در هر جایی در هر موقعیتی در هر زمانی در هر فضایی بر هرانچه که هست و نیست کاملا مسلطه و از پس هر کاری برمیاد و هرچیزی که اراده کنه میتونه انجام بده و تمام این حد و حدودها و مرزبندی ها و مقرراتی که از نظر ما میتونند مانع بشن فقط برای خودمون تعریف شده اس و تو ذهن ما بعنوان یک سد خیلی بزرگ شکل گرفته پس هر وقت که این موانع رو بتونیم کنار بزنیم و ترمزهای ذهنی رو برداریم، قطعا اون موانع دیگه نمیتونن کوچکترین تاثیری بر زندگی ما بگذارن و همه چیز به راحتی در زندگی ما اتفاق میفته.
دقیقا مثل اون حرف خانم شایسته که گفت من وقتی میخواستم بیام امریکا به خودم گفتم که «یه روزی من انتخاب کردم که در ایران متولد بشم و زندگی کنم و این اتفاق افتاد، حالا انتخاب میکنم که در امریکا زندگی کنم اینم میتونه به راحتی اتفاق بیفته و منم که انتخاب میکنم.» با چنین طرز فکری ایشون هیچ مقاومتی نداشت در برابر ورود به خاک امریکا و زندگی کردن در اون. به همین دلیل هم همه کارها براشون راحت پیش رفت و به آسونی تونستن اقامت بگیرن. اما خیلیارو میبینیم که بسیار پولدارن خیلیم تلاش میکنن که برن یه کشوری اقامت بگیرن و هربار به در بسته میخورن. تنها دلیلش اینه که اون افراد از مقرراتی که هست برای خودشون مانع ذهنی تراشیدن و همین اجازه نمیده که خواستشون محقق بشه.
وقتی با این دیدگاه به مسائل مختلف زندگی نگاه کنیم میفهمیم خیلی از اداب و رسوم ها و عقیده هایی که داریم واقعا پوچ و مسخرس و با پایبند بودن به انها فقط دست و پامون رو بستیم و خودمونو محدود کردیم و کنار گذاشتن انها هیچ ضربه ای بهمون نمیزنه.
همه ما ازاد خلق شدیم و میتونیم ازادانه هر زندگی خواستیم برای خودمون خلق کنیم و تنها مانعی که میتونه سر راهمون باشه، ترمزهای ذهنی خودمونه.
خدا جونم، خالق مهربونم، پررودگار بزرگوارم، روزی رسان بی حسابم، صاحب اختیارم هزاران بار ازت سپاسگزارم که چنین جهان بینی زیبا و توحیدی بهم دادی و کمکم کردی چشم دلم روشن بشه و به اگاهی برسم و خودم و جهانی که در اون زندگی میکنم درست بشناسم و بفهمم.
موضوع جالب بعدی هم قفل هایی بود که افراد به پل زده بودن برای اینکه طرف مقابل بهشون قفل بشه و همیشه کنارشون بمونه که در واقع داشت وابستگی رو نشون میداد. وابستگی که مثل زنجیر دست و پای ادم رو میبنده و نمیگذاره از زندگیش لذت ببره چون اسیر شده. اسیر یک ادم یا یک شغل خاص یا یک محل زندگی خاص… و این اسارت اجازه نمیده که انسان از نعمت ازادی که داره استفاده کنه و همیشه پابند باشه. این اسارت ادمو مجبور میکنه برای از دست ندادن چیزی که بهش وابسته شده خیلی کارها انجام بده. از خواسته هاش بگذره، ارزش خودشو پایین بیاره، علایق خودشو نادیده بگیره، فداکاری و جانفشانی های بیش از حد کنه، در شرایط مختلف خودشو قربانی کنه، شادی و صلح درونیش رو از دست بده و خیلی اتفاقات بد دیگه.
دقیقا مثل همین قفل هایی که روی پل بسته بودن، وابستگی های تبدیل میشه به قفل های ذهنی ما.
قفل هایی که ذهن مارو میبنده و اجازه نمیده بتونیم دیدگاه های خیلی وسیع تر و بزرگتر داشته باشیم و به چیزی فراتر از انچه که الان داریم فکر کنیم و مارو تو همون سطحی که هستیم تا ابد نگه میداره.
مثل ادمی که با همسرش هماهنگ نیست اما بخاطر وابستگی نمیتونه رابطه رو رها کنه. یا ادمی که شغلش رو دوست نداره اما بخاطر وابستگی به اون حقوقی که میگیره نمیتونه سراغ کار موردعلاقش بره. یا کسی که محل زندگیشو دوست نداره اما بخاطر وابستگی به شهرش و اطرافیانش نمیتونه مهاجرت کنه.
خدایا به خودت پناه میبرم از شر شیطان رانده شده… از شر وابستگی های بیهوده… خدایا کمک کن وابستگی ها رو کنار بگذاریم و همون ذات ازاد و رهایی باشیم که مارو بر اساس اون خلق کردی.
سپاسگزارم خانوم شایسته جان که این فایل هارو تهیه میکنید.
استاد عزیزم من یبار این فایلو دیدم و امروز اینقد دغدغه ی ذهنی داشتم و از صبح که بیدار شدم دنبال جواب سوالم بودم و خدا شاهده که با نشانه های امروزم این جوابو بهم دادین نمیدونین چقد خوشحالم از اینکه خدایی دارم که برا کوچکترین مسائل مارو به خودمون وا نمیذاره و هدایتمون میکنه خیلی مصمم شدم برای تصمیمی که گرفتمم و عاشق خدای مهربونننننن و هدایت گر و بی نظیرممم خدایا شکرت????
چقدر ساده با یک طرح ساده اون نقشه ی رود خانه رو کف زمین درست کرده بودن واقعاً خوشم اومد.
آبجی مریم فیلم برداریتون خدائیش علیه تو حین دویدن با کمترین لرزش، عالی بود، عالی.
من با اون بچه اه خیلی حال کردم، استاد دارم بچه میشم یواش یواش و داره برای ذهنم هم این گونه رفتارام عادی میشه که هرجایی که هستم هر کاری که بهمح ال میده رو انجام میدم اصلا هم برام مهم نیست که بقیه چی میگن، میرقصم، آهنگ میخونم، دیروز رفته بودم پیاده روی تو خیابون ولیعصر، بعد کف خیابون دوتا از این مشما ها هستند که برای محافظ میذارن توی کارتون ها که کیسه های با زیادی داره و تق تق میترکنیم، از اونا، افتاده بود کف خیابون منم همونجا رفتم می پریدم روشون و تق تق تق تتقت قت ، خیــــــلی چسبید، آخراشم دیگه داشتم با رقصیدن میترکوندمشون، خیلی حال داد بهم.
استاد اینکه اول حرفتون به آبجی مریم میگید میتونی…، میتونی بری، میتونی بیای، میتونی فیلم بگیری، میتونی… این خودش نشون از آزادی دادن به آبجی مریم هستش و احترام به آزادیشون، منم سعی میکنم از این به بعد وقتی کاری رو به بقیه میخوا مبگم اول از این کلمه استفاده کنم، چون خیلی احساس خوبی به خودم میده که دارم به طرف آزادی عمل میدم، خدائیش خیـــــــلی کیف میده این آزادی دادن به طرف مقابلت حالا چه طرف عاطفی باشه چه کاری باشه چه هر چیز دیگه، اون حسی که به خودم میده و اون حس خنکی ای که تو دلم تازه میشه دلیل انجام چنین کاریه، اون طرف مهم نیست که چه برداشتی میکنه اون حس خنکیش رو من خیلی دوست دارم و خیلی خودم باهاش حال میکنم، اون نتیجه ی این حرفه مهم نیست، شاید طرف اون کار رو انجام بده یا نده اما اون احساس خوب و اون احساس بودن تو مسیر درستی که تو قلب آدم تازه میشه اون همه چیز واسه من.
همین که میگید که هرکسی یه علاقه ای داره این هم نشون از آزادی هست و واقعا استاد آزادی تون و این آزادی دادنتون به بقیه رو تحسین میکنم واقعا از ته ته ته دلم تحسینتون میکنم چون خیلی خیلی حس خوبی داره این آزادی دادن به بقیه.
یه چیز جالبی که با دیدن اون عروسکا دیدم، این بود که واقعا این دوربین خاصه و فرق داره با هر دوربین دیگه ای، انگار که اون شخصیت ها هویت نداشتن، نمیدونم چطوری بگم؟! انگار که فقط یه عروسک بودن و اصلا انگار نه انگار که مثلا عروسک بتمنه یا مرد عنکبوتیه یا سوپر منه. خیلی برام عجیب بود. فقط عروسک یکسری آدم ها بودند که لباسهای خاص و متفاوت تنشون بود مثل نگاه قرآن که هر چیزی رو همون طوری که هست فقط نشون میده، نه کمتر نه بیشتر، بدون عینک.
استاد یواش یواش دارم اون مسیر شخصی باور سازیم رو پیدا میکنم که از طریق دیدن همین فایل هاست، فقط کافیه که بارها و بارها این فایل ها رو نگاه کنم چون من انسان به شدت تصویری ای هستم و از طریق دیدن خیلی خیلی سریع الگو میگیرم و اون الگو هم خیلی خیلی سریع تو ذهنم ثبت میشه و یادم میمونه و این فایل ها برای من بهترین منابع برای ساختن باور هست تو همه ی جنبه ها هم روابط هم مالی هم سلامتی هم ایجاد خواسته های جدید هم معنویت خیلی دارم خوب میرم جلو خدا روشکر.
خیلی مهمه که روزم رو چطور شروع کنم ، من با بسم الله الرحمن الرحیم، خدایا توکل به خودت، خدایا به امید تو، پروردگارا من رو هدایت کن که امروز بهترین روز زندگیم باشه و در کل با نام خداوند شروع میکنم با اسما الحسنی صداش میکنم، الرحمن، الرحیم، روزاق ، غفور
شماتیک رو خیلی زیبا طراحی کردن
آجر نماهای کنار شماتیکها خیلی زیبان
اون گیاهای بلند
صدای خنده خاله مریم رو خیلی دوست دارم وقتی که استاد شوخی میکنه
نکته مثبتی که میبینم استاده زمانی که به خانم شایسته میگه ببین اینجا هر چی صحنه بخوای برای فیلم گرفتن داری، این نشون میده که دیگه داره همراهیش میکنه و کمکش میکنه که بهترین صحنهها رو ببینه و ازشون فیلم بگیره، و تکامل استاد در کنار اومدن با خانم شایسته برای فیلمبرداری و عکسبرداری، و جهان داره خانم شایسته رو هدایت میکنه که به سادهترین شکل ممکن فیلمشو بگیره، همه دست به دست هم دادن که کارشو انجام بده ، خدایا شکرت، خدایا شکرت که داریم بهترین صحنهها رو میبینیم، و ممنونیم از استااد که خانم شایسته رو کمک میکنه و این زیباییها رو با ما هم به اشتراک میذارن. خدایا شکرت، تازشم خانم شایسته داون تاون رو میگه من اینو ندیدم و استاد نشونش میده میگه حالا ببین و اینجوری هر کی زیبایی میبینه بازگو میکنه و به اشتراک میذاره. من هم گاهی اوقات اگه کسی باهام باشه و زیبایی و نکته مثبتی رو ببینم نشونش میدم و میگم اینو ببیییین هم زیباییها رو به اشتراک میذارم و تمرکزمون رو به جای اینکه بشینیم بحثهای بیهوده بکنیم که هیچ کمکی به ما نمیکنن میایم زیباییها رو میبینیم و در مورد چیزهای خوب و اتفاقات صحبت میکنیم در مورد خواستههامون با هم صحبت میکنیم. پس این سکانس هم درس داشت که بیایم با هم در مورد خواستههامون صحبت کنیم زیباییهایی رو که میبینیم با هم به اشتراک بذاریم و اینجوری تمرکزمون رو بذاریم روی نکات مثبت.
نکته مثبت دیگه قدرت تمرکز استاد روی زیباییها هست و توی 15 تا 20 ثانیه 6 تا نکته مثبت و زیبایی پیدا میکنه: 1- پلهای زرد 2-Down Town زیبا 3- پلههایی که میشه ازش بالا رفت و بری روی پل 4- غروب زیبا 5- هوای عالی 6- محدودهای که بازارچه و اسباببازیهای بادی هست ، اینا همه در فاصله چند متر راه رفتن پیدا شدن و بهشون توجه شد، بصورت رگباری، همینه دیگه وقتی که عادت تمرکز بر زیباییها رو آگاهانه توی خودت ایجاد کنی بایدم هدایت بشی کشور زیبایی مث امریکا ، این قانونشه، تو پانزده ثانیه این همه زیبایی پیدا کنی خداوند دیگه همه رو ول میکنه کار زندگیش ول میکنه میگه بابا این بنده من خیلی خفنه همش داره نعمت میبینه بذار ببرمش جاهای زیباتری رو ببینه.
نگا میکنی ملت تو خیابون و این ور اون ور راه میرن ولی اصلا انگار نه انگار که دارن روی زمینی پر از نعمت و ثروت راه میرن، دارن توی فراوانی راه میرن، من که قبلا اینجور بودم، حالا راه میرم و نگاه میکنم با خودم میگم پسر تو چطور تا حالا این همه زیبایی رو ندیده بودی؟ جوابش خیلی سادهست.. چون بهشون توجه نکرده بودی… به همین سادگی… و به همین سادگی وقتی آگاهانه توجهت رو برمیگردونی و روی زیباییها میذاری دگرگون میشی، اینجا فقط باید تعهد داشت و تفاوت انسانهای موفق و استاد تمرکز بر نکات مثبت هم همین تعهدست…
نکته مثبت بعدی : یه پای استاد توی اوهایو هست یه پاش توی کنتاکی.. چی میتونیم از این درس بگیریم؟ اومممم.. بذار فکر کنم… آها .. ما هم دنیا رو میخوایم هم آخرت.. چطوره؟ آره خودشه هم آخرت رو بخواه هم دنیا ، سعادت دنیا و آخرت . ربنا آتنا فی الدنیا الحسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار. خدا تو قرآن میگه هر کی هر چی بخواد بهش میدیم اگه فقط دنیا رو بخوای بهت میدیم ولی دیگه آخرتی در کار نیست چون خودت آخرت رو نخواستی.. کسانی هم که سعادت و خوشبختی دنیا و آخرت رو بخوان بهشون میدیم. یه جا هم خدا میگه کلا نمد هولاء و هولاء ما همه رو کمک میکنیم چه اونهایی که بخوان خوشبخت بشن چه اونهایی که بخوان بدبخت بشن هیچ محدودیتی هم نذاشته توی این آیه و آیه بعدش.
نکته مثبت بعدی ذوق و شوق استاد هنگام دیدن این زیباییهاست انگار که سیری ناپذیره و هیچوقت از دیدن زیباییها سیر نمیشه و عادی نمیشه و علت هدایت شدن به زیباییهای بیشتر هم همینه که زیباییها عادی نشه واست و از لحظه به لحظه دیدن زیباییها لذت ببری و این کار میتونه تا ابد ادامه دااشته باشه و هیچ محدودیتی درش نیست.
نکته مثبت بعدی بازارچه کنار رودخونه هست که پر از فراوانی هست
نکته مثبت دیگه اینه که استاد به این فراوانی توجه میکنه، کلا استاد هر کجا که درآمد باشه و پول ساخته میشه توجه میکنه
بعدش که استاد میگه من علاقه ندارم هیچ چیز بهم قفل بشه هیچ چیز، اینو کسی میگه که هر چی که خواسته خلق کرده، رابطه عاشقانه فوق العاده، ثروت، و …. خیلی میتونه واسه من الهام بخش باشه. به هر چی خواستی رسیدی اما به هیچکدومش در عین حال وابسته نیستی نه به عشقت نه به ثروت و نه هیچ چیز دیگهای. رهایی واقعی همینه ، به هر چی بچسبی و وابسته باشی به همون نسبت از خداوند دور میشی.
نکته مثبت بعدی احترام گذاشتن استاد به عقاید و اعتقادات دیگرانه، فقط میگه من علاقهای ندارم دیگه نه عقیدهای رو محکوم میکنه و نه توجهی میکنه، میبینیم که استاد خودش به گفتههاش عمل میکنه و اون چهل دقیقهای که توی فایل آمیشها در موردش صحبت میکنه اینجا در عمل اجراش میکنه.
نکته مثبت بعدی سلیقهی خانم شایسته واسه انتخاب آهنگه . آهنگ زیبایی که پخش میشه کاری از Black shelton به نام God’s Country
چه غروب زیبایی دارم میبینم ترکیبش با ابرها فوق العادست
انتخاب مسیر آسان که دیگه جزیی از رفتار استاده و همه داریم روش کار میکنیم
پرنده های زیبا
گلهای خوش رنگ قرمز
طبق معمول میبینم آدما تا به دوربین ما نگا میکنن میخندن، دوربین ما هم رفتارش تغییر کرده، دوربین خاله مریم هم داره رو باورهاش کار میکنه…..
خدایا شکرت
فروشگاه مجسمههای بازی و قهرمان فیلمها و بازیها خیلی قشنگه بازم فراوانی
نکته مثبت دیگه خودمم… وقتی میام از زیبایی هر قسمت مینویسم و نکات مثبت و قوانین رو میکشم بیرون دیگه حک میشه تو وجودم و همینجوری هی دارم رو باورهام کار میکنم.. این یعنی مکتوب کردن، مکتوب کردن زیباییها تو وجودم، مکتوب کردن ایمان در قلبم…
چقدر دیدگاه هایی که بچه ها می نویسن قشنگ و فوق العاده است وقتی اونارو می خونم نکته های بیشتری دستگیرم میشه دوباره می رم فایل رو می بینم بیشتر لذت می برم ممنون ازشون
ممنونم از استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز که مارو هم با خودشون در این سفر همراه کردن ممنونم که ی زوج موفق ایرانی رو میبینم ممنونم که هستید ممنونم که زیبایی هارو می بینید ممنونم که انسان های موفقی هستید ممنونم که طبق قانون عمل میکنید ممنونم که باورهای عالی دارید ممنونم که شاد و سرحال هستید و بسیار ممنونم که باعث شادی ما میشید .استاد ممنونم که از اون زوج با لبخند عکس گرفتی ، ممنونم که مسیر آسان رو انتخاب کردی ، متشکرم که به عزیز دلت گفتی عاشقتم ، متشکرم که علاقه ای به قفل زدن و قفل شدن نداری
مریم جون عزیزم متشکرم که زحمت میکشی و این زیبایی هارو برامون نمایش می دی ، متشکرم که عاشقی و در جواب استاد گفتی منم همینطور ، متشکرم که با ذوق و شوق زیبایی هارو میبینی حتی رو آدامس پف کرده اون شخصیت بازی های کامپیوتری زوم کردی خیلی جالب و خنده دار بود و بسیار متشکرم که به ما درس عملی زندگی زیبا رو نشون می دی .
خدایا شکرت برای وجود همچین عزیزایی خدایا شکرت برای این همه موفقیت این همه عشق و شادی خدایا شکرت که منم به این مسیر زیبا هدایت کردی .
سلام خدمت استاد عزیز و بانو شایسته دوست داشتنی که واقعا هردو شایسته ی بهترین ها هستید!
احساس واقعی ام رو بخام بگم،باید بگم محشر بود و منو به وجد آورد. خیلی حس خوبی داشتم وقتی قدم به قدم توی این دوتا ایالت باهاتون راه اومدم.
سپاسگزارم از خدای مهربون بخاطر جعبه مداد رنگی هزار رنگش که تو تک تک فایل ها با شما عزیزان میبینم. راستش نقشه شهر خیلی جالب و قشنگ بود و به نظر من ترکیب رنگ فوقالعاده ای داشت اما جالب تر از اون میزان دقت و توجه شما عزیزان به کوچکترین نکات هستو من فکر می کنم که این هم دلایل مختلف داره مثل عدم ترس از قضاوت که بهتون اجازه می ده که تو تمام لحظات خودتون باشید و این یعنی رهایی شما تو جریان زیبایی های زندگی!یکی دیگه از دلایلش هم دید زیبا و مثبت شما به اطرافتونه که باعث میشه چشمتون زیبایی رو ببینه حتی اگر این زیبایی به اندازه ی یک برگ کوچک گل باشه یا یک بچه که خیلی دورتر از شما داره بازی میکنه!بازم تحسین می کنم شما رو تا این زیبایی وارد زندگی من هم بشه!
خیلی درس می گیرم وقتی باهاتون همراه میشم استاد بزرگم!یکی از مهمترین درس هام این بود که استاد عزیز م خیلی قشنگ به دیدگاه دیگران احترام گذاشتن و تفاوت بین آدم ها رو درک کردند. در مورد انسان ها با اعتقاد متفاوت قضاوت نکردن .
درس بزرگ دیگم ذوق شما زوج دوست داشتنی در مورد زیبایی بود که میدیدی!جالب بود با اینکه هرروز اینقدر طبیعت و قشنگی میبینید ولی باز هم از ته دل ذوق میکنید.
ودر آخر باید بگم عاشق کودک درون هردو نفرتونم که همیشه شاد و بازیگوش و سرکشه وبا این حال زیبایی دنیا رو برای ما به تصویر می کشه!
26 مهر 98…
وقتی فایل 64 سفرنامه را داشتم میدیدم اونجا که یک کنسرت خفن توی پارک داشتند Play میکردند
و ادمای دوست داشتنی و زیبارو و واقعا جذاب و خوشتیپ که اون روی مثبت و خندون و شاد و هپیی زیبای خودشون را جلوی دوربین مریم جان که هیچ! بلکه یک سوپر خانواده استثنایی نشون میدادند،
این سوال برام مرور شد که:
واقعا در آینده میتونم چه برنامه هایی داشته باشم وقتی هدایت بشم به اونجایی که دوست دارم؟!
همون لحظه حسم گفت نیازی نیست بهش فکر کنی فقط لذت ببر .. الان را زندگی کن و لحظه های بعدت ساخته میشه
همون لحظه که این گفتگوی ذهنی انجام شد من استاد را دیدم که کنار اون زوج دوست داشتنی.
تایید شد!
وای خدای من این پللل چی میگه
خدای من .. خوابم میاد بهتره بخوابم و برم در آغوش گرم خدا .. به امید دیدار مجدد اگر صبح از خواب بلند شدم حتما داستان های زیادی دارم که بگم
فقط بگم که دوستون دارم
+
دیشب قبل از دیدن قسمت 64 و 65 با هم، هدایت شدم به سخنرانی از TED خدار درون آن ها با توجه به فرکانس هایی که فرستاده بودم، سخنرانی زیبا و الهام بخشی را بهم پیشنهاد داده بودند منم نشانه ی خدا را اکسپت کردم و دیدم!
Susan David – The gift and power of emotional courage
” احساست را بیان کن ”
این برام روشن شد، خداروشکر به خاطر هدایت لحظه ای من توسط خداوند یکتا
وقتی قسمت 65 را اولین بار دیدم خیلی برام جالب بود!
اینکه دوباره یک مسیر طولانی و به شدت زیباا و خارق العاده و متفاوت را میشه حتی لختم دوید و لذت برد و احساست غرق در احساس خوب باشه.. میشه اسکوترت را برداری .. یا اصلا لانگ برد و یا اسکیت برد را میشه هلی شات را بندازی بالا و خودت را سوژه انتخاب کنی و بیاد دنبالت تا تصاویر عالیی هوایی را ازت بگیره
یا اصلا اون غروب زیبا
اون ساختمان ها! بینظیررتر از هر ساختمون دیگه ای بهم احساس قدرت و فراوانی و ثروت داد
ohio حسی که بهش داشتم نسبت به شهرهای دیگه آمریکا، احساسی متفاوت بهش داشتم
انگار خونه ی خودم واقعا اونجاست
همین حس لازم بود تا کمی در مورد اوهایو قبل خواب بیشتر بدونم، اولین چیز جالبی که خواندم و دیدم
شعار این شهر
” With God, all things are possible ”
یک کوچولو شاید الان متوجه شدم که چرا این شهر حسم خیلیی بهش متفاوته، خدااروشکر عیب نداره گذشت زمان و همینطور با همین فرمون پیش رفتن همه چی را خودش مشخص میکنه.
یک چیز جالب دیگه وقتی ویکی پدیای فارسیش را خواندم یک تصویر هست که کل ایالت های آمریکا را نشون میده و توی هر ایالت یک کشوری را نوشته که یعنی میزان تولید ناخالص اون ایالت به اندازه ی کل اون کشور
حدستون درسته! واوو
دقیقا ایران را نوشته!
آخرین آمار در سال 2012، که تولید ناخالص داخلی اون ??????? میلیارد دلار بوده و هم میزان تولید ناخالص داخلی کشور زیبا و ثروتمند ایران بوده!
از مشاهیر این سرزمین، برادران رایت … پرواز
نیل آرمسترانگ .. پرواز و ماه
استیون اسپیلبرگ .. استاد جلوه و موشن گرافیک و …
+
2 آبان 98
03:33
سلام استاد جان
سلام دوستای بینظیرم
استاد، از آخرین پیامم روی سفرنامه 8 روزه که میگذره و من اتفاقات زیادی برام افتاده!
میخوام در مورد مهم ترین اتفاقی که برام افتاده و از تعهد جدیدی که برای جور دیگه زندگی کردن بگم نگاهی که عملم دارم بهش میکنم.
فکر میکنم توی دوره ی کشف قوانین زندگی بود که خدای درون شما یک جمله ی ماندگار در ذهن ها و قلب ها گفت و اونم اینه :
” با رسیدن به خواسته های بیشتر به احساس خوب نمیرسی
ولی با رسیدن به احساس خوب تر به خواسته های بیشتری میرسی ”
توی این هشت روز من بعد از مدت ها به این جمله واقعا رسیدم چرا؟
چون که به خواسته ای که نزدیک 2 سال بود : راه اندازی کافه درون من شکل گرفته بود
رسیدم
اما میخوام بیشتر از احساسم توضیح بدم
روز اول و روز دوم که رفتم برای آموزش خیلییی احساسس بینظیری داشتم خیلیی هنوز برای من این خواسته چه جوری بگم، خیلیی عالیی بود
اما روز سوم و چهارم دیدم دقیقا دیدم که احساسم اون روز اولی و دومی نیست! حرف های ناخواسته ای را میشنیدم! از اون جایی که دوست دارم واقعا در مورد کارهام در مورد رفتارهام و نتیجه هایی که میگیرم نسبت به انرژی که برای هر چی میذارم ” تفکر ” کنم و مقایسه کنم و مثل یک کارگردان بنویسم.
بعد از همین تفکر خدای درونم گفت ” فردا ” نرو یعنی همین روز چهارشنبه که گذشت و الانم بامداد پنج شنبه هستیم نرووو
و بمون و کاری که من بهت میگم انجام بدم و منم دقیقا مثل شما استاد جان ( و هر انسان دیگه ای که زندگی را آسون گرفته تا آسون ببینه : یا به عبارتی هدایت خدا را آسان گرفته تا نشانه ها را خیلی راحت ببینه و تایید کنه و سپاس گزارشون باشه ) یاد گرفتم که انعطاف پذیر باشم و هدایت خدا را Accept کنم
منم همینکارو کردم صبح بلند شدم و پیام دادم که به امید خدا فردا میام همین. ایشونم ( صاحب کافه ثروتمند ) باشه عزیز.
از اون جایی که روز سوم و چهارمم نرفته بودم GYM یک خورده انگار بدنم ناراضی بود!
من واقعا اعتیاد عالی دارم به ورزش و Workout چون میدونم مهم ترین چیزِ هر کسی را و من را قوی میکنه و اونم
” اعتماد به نفس و عزت نفس ” من را به شدت قوی تر میکنه
اعتماد به نفس و عزت نفس و احساس لیاقتی که واقعا زیر بنای هر موفقیتی هست”
بهم میگه تو میتونی
تو توانایی
تو قدرتمندی
غذا خوردن من را بیشتر و لذت بخش تر میکنه
و اینکه قطعا بدن زیباتر و خوش اندام تری بهم میده، همینجور که تا همین الانم یک مدل خیلی خوشگل و زیبا و جذاب هستم.
که اتفاقا خدا جون امروز وقتی رفتم باشگاه بعد سه روز بهم اولین ایده ی عکاسی مدلینگ را بهم داد. خداروشکر خداروشکر خداروشکر
آره استاد جان دیدم که با رسیدن به این خواسته و هر خواسته ی بزرگ و کوچک دیگه ای به احساس بهتر نمیرسم اما با بیشتر ماندن در احساس خوب با توجه به داشته هام خواسته های بیشتری را جذب میکنم که بشن اون موقع حالا جز داشته هام! یوهوو چه جمله ای شد، آفرین به خدای درونم وجود ارزشندم
و داشتم با ” خدایا شکرت ” صحبت میکردم و حسم گفت در مورد این برداشتت بهش بگو
جالب بود وقتی بهش گفتم به خواسته ام رسیدم ولی توی روزهای بعد حسم خیلی پایین تر اومده
قبل از اینکه این برداشتم را بهش بگم گفت:
به خاطر اینکه خواسته ی بزرگتری را انتخاب نکردی”
آدمای موفق و ثروتمند و سپاس گزار همیشه قبل از رسیدن به خواسته ی ارزشمندشون، خواسته ی بزرگتری را انتخاب میکنند.
WOw
من به خواسته ی بزرگترم فکر کردم
اینکه حالا دوست دارم کل بار گرم و سرد را خودم ببندم و با بهترین آدما و دوستام در سرتاسر دنیا مشورت بگیرم بهترین باریستاها و بارتندرها و اونا را هم بیارم تو کار و یک گروه را شکل بدم و هر جای دنیا سفر کنیم و گروه را ببرم و راه اندازی کافه کنیم. چقدر خفنه! و بازم خیلیی بزرگتر و بزرگتر از این خواسته و نگاه قشنگم هست.
اینجوری هم ثروت بیشتری خلق میکنم و هم مولد ثروت خواهم بود. دستی از دستان بینظیر خدا برای روز رساندن به پاره هایی از وجود ارزشمند و مقدسم
خدایا شکرت که موقع نوشتنم ذهنم را هدایت میکنی و ایده میدی و خواسته ی بزرگترم را به شفافیت و وضوح میرسونی.
همینه از تو خداوند یکتا غیر از این انتظاری نیست.
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
یک چیز مهم عملی دیگه!
وقتی این فایل را همون چند روز قبل بار اول دیدم این خواسته برام به وجود اومد که واقعا منم دوست دارم وقتی حسم بگه لباسمو در بیارم توی شهر توی عموم وقتی قصد دارم دو کنم
این فرصت تازه را خدا چند شب پیش وقتی چند نفری با دوستای گلم از کافه زدیم و رفتیم به بزرگترین و شلوغ ترین پارک شهر بهم داد خدا جون یکتا و مهربون و رزاق من
اولش حسم بهم میگفت نه!
ولی ” اینو به خوبی میدونستم که این نجوای شیطان و قلب مهربون و تپنده ام برای خدا بهترین دوست و یار و یاورم
همین که به یاد آوردم، این کارو انجام دادم و ورزش کردم و چقدر از بدن ورزیده ای که دارم تحسین شدم و خودم چقدر بازم احساس بهتری بهم دست داد
باید رها شدد رهای رها از اون قفل های زده شده …
خدایا شکرت که بازم بهم فرصت دادی که بنویسم و تجربیاتم از استفاده و استفاده نکردن قانون به اشتراک بذارم.
آها راستی
چند روزی بود که دقیقا قبل از رسیدن به خواسته و همینطور دو روز بعدش خیلیی توجه میکردم به داشته هام و سپاس گزاری میکردم به خاطرشون
ولی چند روز بعد این کار خیلی کم شد و من تنبلی میکردم و خوابم میگرفت
یعنی حسم میگفت بنویس و منم یکمی مینوشتم بعد یک چیزی به ذهنم میزد ( ادیت عکس های سفرم + انگیزشی طور ) میرفتم انجامش میدادم
و بعد انقدر غرق اون کار بودم که خوابم میگرفت.
وقتی مقایسه کردم چهار روز اول را با چهار روز دوم را دقیقا دیدم “روزهای اول” چقدر با سپاس گزاری از خدا و سپاس گزارانه زیستن و سپاس گزارانه تفکر کردن چقدر زیباستتت بی نهایتِ بی نهایته،
چقدر واقعا در” لحظه ” زندگی میکنم برای منی که “مهم ترین خواسته ام ” بیشتر درک کردن خدا و بیشتر یکی شدن با خودش و ماندن در احساس شدید خودش: یک روحِ مجرد فارغ از زمان و مکان همیشگی،
دیدم آره اره محمد
واقعا نیاز به یک ” تعهد ” دارم و تمرکز روی این تعهد
تعهد برای سپاس گزاری
اینکه اول صبحم را با سپاس گزاری شروع کنم و بنویسم از توجه و تمرکز روی داشته هام در آرامشگاه ” سپاس گزاری امروز اتفاق عالی هر روز ”
و آخرین کاری که قبل خواب رفتنم هم انجام میدم، سپاس گزاری نوشتن باشه سپاس گزاری برای تمام اتفاقاتی که امروز برای من رخ داد و مرورشون.
خدایا شکرت
الانم خوابم میاد ولی تعهد دادم تعهد که بنویسم ساعت 04:44
تعهد دادم که جور دیگه زندگی کنم
خودم میدونم شاید این لحظه اتفاق خاصی نیافته هر چند انتظار بهترین ها را دارم ولی میدونم که دارم با همین تعهد و جور دیگه نگاه و تلاش کردن برای جور دیگه نتیجه دیدنم چقدر من را بزرگتر میکنه و سطل دریافت نعمت های من را بزرگتر میکنه، میدونم با همین فرمون پیش برم چه اتفاقات عالیی که برام میافته
اصلا اینا هیچ من چقدر به مهم ترین خواسته ام بیشتررر میرسممم
و همین یک سوخت جتِ برای من
خداروشکر
خداروشکر
خداروشکر
این قسمت بینظیر بود
استاد جووون ممنونم از شما به خاطر عاشقتم عاشقتم هاات که عاشقشونم
به خاطرخنده ها و کلام شیرین وشوخ طبعت که من عااشقتمم
به خاطر فراثروتمند بودنت از تو سپاس گزارم
خدایا شکرت به خاطر زیبایی هایی که در این فایل ارزشمند دیدم
به خاطر این مسیر پیاده روی بینظیر
خدایا شکرت به خاطر هوای بینظیر و ابری
خدایا شکرت به خاطر عظمت و زیبایی این پل که کنتاکی را به اوهایو وصل کرده
خدایا شکرت به خاطر بازارچه ی زیبا و رنگارنگ و اون بچه های در حال بازی کردن خدایا شکرت به خاطر این فراوانی و ثروت و عظمتی که من میبینمو احساس میکنم
خدایا شکرت به خاطر آدم های شاد و ثروتمند و مهربونی که من میبینم
خدایا شکرت به خاطر این عروسک خوشگل و عکس های زیبایی که استاد جان از این دو نفر باحال و خوشگل و شاد دو پاره مقدس از من گرفت
خدایا شکرت به خاطر عظمت این رود عظیم و پهناور و جت اسکی های خفنی که دارن عشق و حال میکنن
خدایا شکرت به خاطر این قفل های رنگی رنگی
خدایا شکرت به خاطر اینکه توی دنیایی زندگی میکنم که همه چی هست همه نوع سلیقه و فرهنگ و باوری : چون به همه چی نیازه توی این دنیا و چقدر واقعا زیباتر شده از وقتی این نگاه فراوانی در ما ایجاد شده
واوو خدای من چه گل های زیبایی چه بوی عالیی اوووف خداروشکر
خدایا شکرت به خاطر لیدی و جنتلمن هایی که با اسکوتر با اون خنده های زیباشون با اون لباس های برند و با کیفیت و قشنگ و تمییز و خوش بوشون دارند عشق میکنند
خدایا شکرت به خاطر این پرنده های همیشه در حال پرواز و حرکتتتت و نه توقف و سکون
خدایا شکرت واوو چقددر ماشین پارک شده و در حال حرکت خدایا شکرت به خاطر اینکه منم احساس لیاقت بهترین ها را دارم
خدایا شکرت به خاطر واقعا این سرسبزی و این تابلو هاا
خدای من خدای من
چقدرر اوهایوو قشنگه چه ابرساختمون های زیبا و سر به فلک کشیده ایی واوو من عاااشق این شهرر شدم حسابیی
خدایا شکرت به خاطر این سالن زیبایی که این خانم با عشق و تمرکز داره کارشو انجام میده
خدایا شکرت به خاطر ” مسیر آسان ” انتخاب همیشگی
خدایا شکرت به خاطر این همه شخصیت کارتونی زیبا
خدایا شکرت به خاطر تجسم بینظیرم
خدایا شکرت به خاطر این خانم به شدت زیبا و با موهای خیلی قشنگش که در حال نواختن
خدایا شکرت به خاطر بچه هایی که در حال ورزش کردن و عشق و حال کردن هستند
خدایا شکرت به خاطر وجود ارزشمند و مقدس مریم جان
عاشقتونمم
چقدر زیبا بود
واقعا ممنون
فکر نکنم کسی تا بحال اینقدر آمریکا رو به این قشنگی به بقیه نشون داده باشه
من احساس میکنم خودم اونجام و اینقدر شوق وجودم رو فرا میگیره که میدونم روزی اونجا رو خواهم دید .
این زیباترین سفرنامه ویدئویی هست که تابحال دیدم ، اصلا فکر نمیکنم مشابهی دلشته باشه و نداره .
واقعا از زحمات خانم شایسته و استاد عزیز ممنونم که با کلی خستگی راه ، باز هم دوربین رو بدست میگیرن و زیباییهایی رو که میبینن با بقیه سهیم میشن .
به قول ناپلئون هیل : بزرگترین راز آرامش سهیم شدن آنچیزهایی است که داریم و مهمترین اونها زمان و مهارتهامونه .
ممنونم استاد
ممنونم خانم شایسته
براتون آرزوی بهترینها رو دارم
علی
راستی من چند وقت پیش یه مطلبی خوندم که به مناسبت روز جهانی بتمن نوشته شده بود و وقتی خانوم شایسته جان داشت از اون عروسک های ابرقهرمان فیلم میگرفت یادش افتادم.
خب من اصلا اهل اینجور فیلم ها نیستم و تماشا نمیکنم و خبر نداشتم که روز جهانی بتمن داریم و خیلی برام جالب بود که یک روز رو به یک شخصیت تخیلی اختصاص دادن. تو این مطلب توضیح داده بود که چرا محبوب ترین شخصیت دنیای کمیک بتمنه و همه مردم عاشقش هستن منم چون کنجکاو بودم که چرا انقدر بتمن به محبوبیت رسیده این مطلب رو خوندم و کلی ازش نکات ارزشمند پیدا کردم که با قانون هماهنگی داره.
یکی از دلایلی که نوشته بود اینه که بتمن وقتی بچه بوده مادر و پدرش توسط چندتا خلافکار کشته میشن و همین تضادی که باهاش روبرو میشه این انگیزه رو ایجاد میکنه که وقتی بزرگ شد برای کمک به دیگران و نجات مردم تلاش کنه. در واقع از دل یک تضاد و ناخواسته به خواسته خودش پی میبره یعنی همون چیزی که در قانون میگیم و تاکید داریم که تضادها اومدن تا ما به خواسته خودمون پی ببریم و بفهمیم که چی میخواهیم و کم کم به مسیرش هدایت بشیم
وقتی بتمن این هدف رو انتخاب میکنه شروع میکنه به کار کردن روی خودش برای اینکه اماده بشه ورزش های مختلف انجام میده و نیروی بدنیش رو بالا میبره و عضلاتش رو قوی تر میکنه و هنرهای رزمی رو یاد میگیره و … و برای رسیدن به هدفش بها میپردازه و کار میکنه در واقع بتمن یک انسان معمولی مثل همه است و چیزی بیشتر از بقیه نداره که بگیم بخاطر اون نیرو و قدرت خاصش میتونه به هدفش برسه و مثل هر ادم دیگه ای باید تلاش کنه تا به چیزی که میخواد برسه
برخلاف سوپرمن که اصن معلوم نیس از کجا اومده و چرا به مردم کمک میکنه و هدفش چیه. نیرویی هم که داره بطور ذاتی بوده و براش زحمتی نکشیده هیچ بهایی نداده و از اول این قدرت رو داشته یا اسپایدرمن که بخاطر نیش یک عنکبوت یه شبه میشه ابرقهرمان
بتمن مثل همه ما انسان ها در برابر تضادها آسیب پذیره یعنی وقتی با یک دشمنی مبارزه میکنه زخمی میشه و آسیب میبینه اما کم نمیاره و ناامید نمیشه و ادامه میده تا راهش رو پیدا کنه و به پیروزی برسه. برخلاف سوپرمن که انگار یک انسان کامل هست و هیچ وقت زخمی نمیشه. همین موضوع باعث شده مردم با بتمن خیلی بیشتر همذات پنداری کنند و بتونن ازش بهتر الگو بگیرن تو زندگی خودشون در مواجهه با مسائل مختلف تا کسی که انگار آسیب ناپذیره و هیچ نقطه ضعفی نداره.
بتمن وقتی به تضاد میخوره و یتیم میشه زانوی غم بغل نمیکنه و نمیگه من بدبخت شدم دیگه زندگیم سیاه شد و از این حرفا. بلکه تلاش میکنه روحیه خودش رو حفظ کنه و قوی باشه و بجای اینکه تضاد اونو زمین بزنه، سعی میکنه از مشکلش بزرگتر بشه و بهش غلبه کنه و به راحتی حلش کنه و ازش پله ای بسازه برای رشد و پیشرفت.
همه این موارد که با قانون و حرفای استاد عزیزمون هماهنگی داره باعث شده که بتمن محبوب ترین ابرقهرمان جهان باشه.
قانون خداوند در همه حال داره اجرا میشه و همه چیز براساس اون اتفاق میفته اگر بینا باشیم و خوب فکر کنیم میتونیم در هر اتفاقی ردپای قانون رو پیدا کنیم
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلاااااااااااام سلام سلام به همه عزیزان دلم
چدتا موضوع خیلی جالب تو این فایل دیدم که دوست دارم درموردشون صحبت کنم تا برای خودم این نکات ارزشمند مرور بشه و بهتر تو ذهنم تثبیت بشه
اول از همه اینکه چقدر ساده میشه به مردم عشق بدی حتی به ادم هایی که انهارو نمیشناسی. یه تیکه فایل که یک زوج بودن داشتن با اون مجسمه عکس مینداختن استاد به اون اقا پیشنهاد داد که من میتونم از شما دو نفر عکس بگیرم و همین حرکت ساده دل انهارو شاد کرد و خوشحالشون کرد. استادم خیلی با حوصله چندتا عکس از زاویه های مختلف از انها گرفت. واقعا که عشق و محبت و مهربونی هیچ حد و مرزی نمیشناسه و انسان وقتی با خودش در صلحه میتونه نسبت به همه حس محبت و مهربونی داشته باشه حتی افرادی که هم زبان و هم وطن و هم عقیده اش نیستند.
نکته بعدی درمورد مرز اوهایو و کنتاکی بود. من خیلی وقتا به این فکر میکنم مقرراتی که ما ادما برای خودمون گذاشتیم هیچ پایه و اساسی نداره و فقط یک سری توافقات هست که بین ما انجام شده و از نظر منبع انرژی این مرزها و مقررات کاملا بی معنی هستند و هیچ محدودیتی برای خدا ایجاد نمیکنند. اصلا برای خدا چه معنی داره که از این طرف خط میشه اوهایو و از اون طرف میشه کنتاکی؟ یا مثلا فلان رودخونه مال این ایالت هست و فلان جنگل مال اون یکی ایالت؟ همه اینها در نظر خدا بی معنی هست و فقط برای ما ادما معنا و مفهوم پیدا کرده و خیلی وقتا همین مقررات باعث ایجاد سقف ذهنی برای ما میشه که مثلا ایرانی ها نمیتونن برن امریکا یا مردم فلان جا خسیسن و … خیلی از این چیزا باورهایی هست که خودمون برای خودمون ساختیم و شده یک مانع بزرگ سر راه خیلی از خواسته ها و ارزوهامون وگرنه که هیچ کدوم از این نمیتونه کوچک ترین تاثیری بر قدرت و توانایی خدا داشته باشه همانطور که بارها در قرآن به این نکته مهم اشاره شده:
? إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ(فاطر 1، عنکبوت 30،بقره 106 و 148،طلاق 12،نحل 70)
?وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (روم 50، حدید 2)
?وَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ (مائده 40)
? فَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدُیرٌ ﴿انعام ۱۷﴾
?إِنَّکَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (عمران 26)
???یقیناً خدا بر هر کاری تواناست.???
با توجه به این همین تکراااااااااار، خدا در هر شرایطی در هر جایی در هر موقعیتی در هر زمانی در هر فضایی بر هرانچه که هست و نیست کاملا مسلطه و از پس هر کاری برمیاد و هرچیزی که اراده کنه میتونه انجام بده و تمام این حد و حدودها و مرزبندی ها و مقرراتی که از نظر ما میتونند مانع بشن فقط برای خودمون تعریف شده اس و تو ذهن ما بعنوان یک سد خیلی بزرگ شکل گرفته پس هر وقت که این موانع رو بتونیم کنار بزنیم و ترمزهای ذهنی رو برداریم، قطعا اون موانع دیگه نمیتونن کوچکترین تاثیری بر زندگی ما بگذارن و همه چیز به راحتی در زندگی ما اتفاق میفته.
دقیقا مثل اون حرف خانم شایسته که گفت من وقتی میخواستم بیام امریکا به خودم گفتم که «یه روزی من انتخاب کردم که در ایران متولد بشم و زندگی کنم و این اتفاق افتاد، حالا انتخاب میکنم که در امریکا زندگی کنم اینم میتونه به راحتی اتفاق بیفته و منم که انتخاب میکنم.» با چنین طرز فکری ایشون هیچ مقاومتی نداشت در برابر ورود به خاک امریکا و زندگی کردن در اون. به همین دلیل هم همه کارها براشون راحت پیش رفت و به آسونی تونستن اقامت بگیرن. اما خیلیارو میبینیم که بسیار پولدارن خیلیم تلاش میکنن که برن یه کشوری اقامت بگیرن و هربار به در بسته میخورن. تنها دلیلش اینه که اون افراد از مقرراتی که هست برای خودشون مانع ذهنی تراشیدن و همین اجازه نمیده که خواستشون محقق بشه.
وقتی با این دیدگاه به مسائل مختلف زندگی نگاه کنیم میفهمیم خیلی از اداب و رسوم ها و عقیده هایی که داریم واقعا پوچ و مسخرس و با پایبند بودن به انها فقط دست و پامون رو بستیم و خودمونو محدود کردیم و کنار گذاشتن انها هیچ ضربه ای بهمون نمیزنه.
همه ما ازاد خلق شدیم و میتونیم ازادانه هر زندگی خواستیم برای خودمون خلق کنیم و تنها مانعی که میتونه سر راهمون باشه، ترمزهای ذهنی خودمونه.
خدا جونم، خالق مهربونم، پررودگار بزرگوارم، روزی رسان بی حسابم، صاحب اختیارم هزاران بار ازت سپاسگزارم که چنین جهان بینی زیبا و توحیدی بهم دادی و کمکم کردی چشم دلم روشن بشه و به اگاهی برسم و خودم و جهانی که در اون زندگی میکنم درست بشناسم و بفهمم.
موضوع جالب بعدی هم قفل هایی بود که افراد به پل زده بودن برای اینکه طرف مقابل بهشون قفل بشه و همیشه کنارشون بمونه که در واقع داشت وابستگی رو نشون میداد. وابستگی که مثل زنجیر دست و پای ادم رو میبنده و نمیگذاره از زندگیش لذت ببره چون اسیر شده. اسیر یک ادم یا یک شغل خاص یا یک محل زندگی خاص… و این اسارت اجازه نمیده که انسان از نعمت ازادی که داره استفاده کنه و همیشه پابند باشه. این اسارت ادمو مجبور میکنه برای از دست ندادن چیزی که بهش وابسته شده خیلی کارها انجام بده. از خواسته هاش بگذره، ارزش خودشو پایین بیاره، علایق خودشو نادیده بگیره، فداکاری و جانفشانی های بیش از حد کنه، در شرایط مختلف خودشو قربانی کنه، شادی و صلح درونیش رو از دست بده و خیلی اتفاقات بد دیگه.
دقیقا مثل همین قفل هایی که روی پل بسته بودن، وابستگی های تبدیل میشه به قفل های ذهنی ما.
قفل هایی که ذهن مارو میبنده و اجازه نمیده بتونیم دیدگاه های خیلی وسیع تر و بزرگتر داشته باشیم و به چیزی فراتر از انچه که الان داریم فکر کنیم و مارو تو همون سطحی که هستیم تا ابد نگه میداره.
مثل ادمی که با همسرش هماهنگ نیست اما بخاطر وابستگی نمیتونه رابطه رو رها کنه. یا ادمی که شغلش رو دوست نداره اما بخاطر وابستگی به اون حقوقی که میگیره نمیتونه سراغ کار موردعلاقش بره. یا کسی که محل زندگیشو دوست نداره اما بخاطر وابستگی به شهرش و اطرافیانش نمیتونه مهاجرت کنه.
خدایا به خودت پناه میبرم از شر شیطان رانده شده… از شر وابستگی های بیهوده… خدایا کمک کن وابستگی ها رو کنار بگذاریم و همون ذات ازاد و رهایی باشیم که مارو بر اساس اون خلق کردی.
سپاسگزارم خانوم شایسته جان که این فایل هارو تهیه میکنید.
عاشقتونم
استاد عزیزم من یبار این فایلو دیدم و امروز اینقد دغدغه ی ذهنی داشتم و از صبح که بیدار شدم دنبال جواب سوالم بودم و خدا شاهده که با نشانه های امروزم این جوابو بهم دادین نمیدونین چقد خوشحالم از اینکه خدایی دارم که برا کوچکترین مسائل مارو به خودمون وا نمیذاره و هدایتمون میکنه خیلی مصمم شدم برای تصمیمی که گرفتمم و عاشق خدای مهربونننننن و هدایت گر و بی نظیرممم خدایا شکرت????
سلام خدمت دوستان
چقدر ساده با یک طرح ساده اون نقشه ی رود خانه رو کف زمین درست کرده بودن واقعاً خوشم اومد.
آبجی مریم فیلم برداریتون خدائیش علیه تو حین دویدن با کمترین لرزش، عالی بود، عالی.
من با اون بچه اه خیلی حال کردم، استاد دارم بچه میشم یواش یواش و داره برای ذهنم هم این گونه رفتارام عادی میشه که هرجایی که هستم هر کاری که بهمح ال میده رو انجام میدم اصلا هم برام مهم نیست که بقیه چی میگن، میرقصم، آهنگ میخونم، دیروز رفته بودم پیاده روی تو خیابون ولیعصر، بعد کف خیابون دوتا از این مشما ها هستند که برای محافظ میذارن توی کارتون ها که کیسه های با زیادی داره و تق تق میترکنیم، از اونا، افتاده بود کف خیابون منم همونجا رفتم می پریدم روشون و تق تق تق تتقت قت ، خیــــــلی چسبید، آخراشم دیگه داشتم با رقصیدن میترکوندمشون، خیلی حال داد بهم.
استاد اینکه اول حرفتون به آبجی مریم میگید میتونی…، میتونی بری، میتونی بیای، میتونی فیلم بگیری، میتونی… این خودش نشون از آزادی دادن به آبجی مریم هستش و احترام به آزادیشون، منم سعی میکنم از این به بعد وقتی کاری رو به بقیه میخوا مبگم اول از این کلمه استفاده کنم، چون خیلی احساس خوبی به خودم میده که دارم به طرف آزادی عمل میدم، خدائیش خیـــــــلی کیف میده این آزادی دادن به طرف مقابلت حالا چه طرف عاطفی باشه چه کاری باشه چه هر چیز دیگه، اون حسی که به خودم میده و اون حس خنکی ای که تو دلم تازه میشه دلیل انجام چنین کاریه، اون طرف مهم نیست که چه برداشتی میکنه اون حس خنکیش رو من خیلی دوست دارم و خیلی خودم باهاش حال میکنم، اون نتیجه ی این حرفه مهم نیست، شاید طرف اون کار رو انجام بده یا نده اما اون احساس خوب و اون احساس بودن تو مسیر درستی که تو قلب آدم تازه میشه اون همه چیز واسه من.
همین که میگید که هرکسی یه علاقه ای داره این هم نشون از آزادی هست و واقعا استاد آزادی تون و این آزادی دادنتون به بقیه رو تحسین میکنم واقعا از ته ته ته دلم تحسینتون میکنم چون خیلی خیلی حس خوبی داره این آزادی دادن به بقیه.
یه چیز جالبی که با دیدن اون عروسکا دیدم، این بود که واقعا این دوربین خاصه و فرق داره با هر دوربین دیگه ای، انگار که اون شخصیت ها هویت نداشتن، نمیدونم چطوری بگم؟! انگار که فقط یه عروسک بودن و اصلا انگار نه انگار که مثلا عروسک بتمنه یا مرد عنکبوتیه یا سوپر منه. خیلی برام عجیب بود. فقط عروسک یکسری آدم ها بودند که لباسهای خاص و متفاوت تنشون بود مثل نگاه قرآن که هر چیزی رو همون طوری که هست فقط نشون میده، نه کمتر نه بیشتر، بدون عینک.
استاد یواش یواش دارم اون مسیر شخصی باور سازیم رو پیدا میکنم که از طریق دیدن همین فایل هاست، فقط کافیه که بارها و بارها این فایل ها رو نگاه کنم چون من انسان به شدت تصویری ای هستم و از طریق دیدن خیلی خیلی سریع الگو میگیرم و اون الگو هم خیلی خیلی سریع تو ذهنم ثبت میشه و یادم میمونه و این فایل ها برای من بهترین منابع برای ساختن باور هست تو همه ی جنبه ها هم روابط هم مالی هم سلامتی هم ایجاد خواسته های جدید هم معنویت خیلی دارم خوب میرم جلو خدا روشکر.
مرسی آبجی مریم بابت فیلم برداریتون.
خدا رو شکر.
به نام خدای مهربان
سلام
این قسمت رو من خیلی دوس دارم
باز هم اول فایل با کلمه عاشقتم شروع میشه
خیلی مهمه که روزم رو چطور شروع کنم ، من با بسم الله الرحمن الرحیم، خدایا توکل به خودت، خدایا به امید تو، پروردگارا من رو هدایت کن که امروز بهترین روز زندگیم باشه و در کل با نام خداوند شروع میکنم با اسما الحسنی صداش میکنم، الرحمن، الرحیم، روزاق ، غفور
شماتیک رو خیلی زیبا طراحی کردن
آجر نماهای کنار شماتیکها خیلی زیبان
اون گیاهای بلند
صدای خنده خاله مریم رو خیلی دوست دارم وقتی که استاد شوخی میکنه
بزن بریم پیاده به ایالت اوهایو
صدای پرندهها وقتی میخوایم بریم اوهایو خیلی خیلی زیباست
نکته مثبتی که میبینم استاده زمانی که به خانم شایسته میگه ببین اینجا هر چی صحنه بخوای برای فیلم گرفتن داری، این نشون میده که دیگه داره همراهیش میکنه و کمکش میکنه که بهترین صحنهها رو ببینه و ازشون فیلم بگیره، و تکامل استاد در کنار اومدن با خانم شایسته برای فیلمبرداری و عکسبرداری، و جهان داره خانم شایسته رو هدایت میکنه که به سادهترین شکل ممکن فیلمشو بگیره، همه دست به دست هم دادن که کارشو انجام بده ، خدایا شکرت، خدایا شکرت که داریم بهترین صحنهها رو میبینیم، و ممنونیم از استااد که خانم شایسته رو کمک میکنه و این زیباییها رو با ما هم به اشتراک میذارن. خدایا شکرت، تازشم خانم شایسته داون تاون رو میگه من اینو ندیدم و استاد نشونش میده میگه حالا ببین و اینجوری هر کی زیبایی میبینه بازگو میکنه و به اشتراک میذاره. من هم گاهی اوقات اگه کسی باهام باشه و زیبایی و نکته مثبتی رو ببینم نشونش میدم و میگم اینو ببیییین هم زیباییها رو به اشتراک میذارم و تمرکزمون رو به جای اینکه بشینیم بحثهای بیهوده بکنیم که هیچ کمکی به ما نمیکنن میایم زیباییها رو میبینیم و در مورد چیزهای خوب و اتفاقات صحبت میکنیم در مورد خواستههامون با هم صحبت میکنیم. پس این سکانس هم درس داشت که بیایم با هم در مورد خواستههامون صحبت کنیم زیباییهایی رو که میبینیم با هم به اشتراک بذاریم و اینجوری تمرکزمون رو بذاریم روی نکات مثبت.
نکته مثبت دیگه قدرت تمرکز استاد روی زیباییها هست و توی 15 تا 20 ثانیه 6 تا نکته مثبت و زیبایی پیدا میکنه: 1- پلهای زرد 2-Down Town زیبا 3- پلههایی که میشه ازش بالا رفت و بری روی پل 4- غروب زیبا 5- هوای عالی 6- محدودهای که بازارچه و اسباببازیهای بادی هست ، اینا همه در فاصله چند متر راه رفتن پیدا شدن و بهشون توجه شد، بصورت رگباری، همینه دیگه وقتی که عادت تمرکز بر زیباییها رو آگاهانه توی خودت ایجاد کنی بایدم هدایت بشی کشور زیبایی مث امریکا ، این قانونشه، تو پانزده ثانیه این همه زیبایی پیدا کنی خداوند دیگه همه رو ول میکنه کار زندگیش ول میکنه میگه بابا این بنده من خیلی خفنه همش داره نعمت میبینه بذار ببرمش جاهای زیباتری رو ببینه.
نگا میکنی ملت تو خیابون و این ور اون ور راه میرن ولی اصلا انگار نه انگار که دارن روی زمینی پر از نعمت و ثروت راه میرن، دارن توی فراوانی راه میرن، من که قبلا اینجور بودم، حالا راه میرم و نگاه میکنم با خودم میگم پسر تو چطور تا حالا این همه زیبایی رو ندیده بودی؟ جوابش خیلی سادهست.. چون بهشون توجه نکرده بودی… به همین سادگی… و به همین سادگی وقتی آگاهانه توجهت رو برمیگردونی و روی زیباییها میذاری دگرگون میشی، اینجا فقط باید تعهد داشت و تفاوت انسانهای موفق و استاد تمرکز بر نکات مثبت هم همین تعهدست…
نکته مثبت بعدی : یه پای استاد توی اوهایو هست یه پاش توی کنتاکی.. چی میتونیم از این درس بگیریم؟ اومممم.. بذار فکر کنم… آها .. ما هم دنیا رو میخوایم هم آخرت.. چطوره؟ آره خودشه هم آخرت رو بخواه هم دنیا ، سعادت دنیا و آخرت . ربنا آتنا فی الدنیا الحسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار. خدا تو قرآن میگه هر کی هر چی بخواد بهش میدیم اگه فقط دنیا رو بخوای بهت میدیم ولی دیگه آخرتی در کار نیست چون خودت آخرت رو نخواستی.. کسانی هم که سعادت و خوشبختی دنیا و آخرت رو بخوان بهشون میدیم. یه جا هم خدا میگه کلا نمد هولاء و هولاء ما همه رو کمک میکنیم چه اونهایی که بخوان خوشبخت بشن چه اونهایی که بخوان بدبخت بشن هیچ محدودیتی هم نذاشته توی این آیه و آیه بعدش.
نکته مثبت بعدی ذوق و شوق استاد هنگام دیدن این زیباییهاست انگار که سیری ناپذیره و هیچوقت از دیدن زیباییها سیر نمیشه و عادی نمیشه و علت هدایت شدن به زیباییهای بیشتر هم همینه که زیباییها عادی نشه واست و از لحظه به لحظه دیدن زیباییها لذت ببری و این کار میتونه تا ابد ادامه دااشته باشه و هیچ محدودیتی درش نیست.
نکته مثبت بعدی بازارچه کنار رودخونه هست که پر از فراوانی هست
نکته مثبت دیگه اینه که استاد به این فراوانی توجه میکنه، کلا استاد هر کجا که درآمد باشه و پول ساخته میشه توجه میکنه
استاد با عشق برا اون زوج فوق العاده عکس میگیره
نکته مثبت دیگه وجود یه کشتی کروز تو رودخونه هست
اوهایو ریور چقد فراوانی داره، اون جت اسکی ها رو ببین
میرسیم به قفلها…
اول از همه چقد قفل هست.. خودش نماد فراوانی
بعدش که استاد میگه من علاقه ندارم هیچ چیز بهم قفل بشه هیچ چیز، اینو کسی میگه که هر چی که خواسته خلق کرده، رابطه عاشقانه فوق العاده، ثروت، و …. خیلی میتونه واسه من الهام بخش باشه. به هر چی خواستی رسیدی اما به هیچکدومش در عین حال وابسته نیستی نه به عشقت نه به ثروت و نه هیچ چیز دیگهای. رهایی واقعی همینه ، به هر چی بچسبی و وابسته باشی به همون نسبت از خداوند دور میشی.
نکته مثبت بعدی احترام گذاشتن استاد به عقاید و اعتقادات دیگرانه، فقط میگه من علاقهای ندارم دیگه نه عقیدهای رو محکوم میکنه و نه توجهی میکنه، میبینیم که استاد خودش به گفتههاش عمل میکنه و اون چهل دقیقهای که توی فایل آمیشها در موردش صحبت میکنه اینجا در عمل اجراش میکنه.
نکته مثبت بعدی این پل زیباست خیل تمیز ومرتبه
اون پل زرد رنگ هم خیلی قشنگه
از پل میگذریم… خدای شکرت چقد ساختمونای قشنگی دارم میبینم همش نماد ثروت نماد فراوانی خدایا شکرت
نکته مثبت بعدی سلیقهی خانم شایسته واسه انتخاب آهنگه . آهنگ زیبایی که پخش میشه کاری از Black shelton به نام God’s Country
چه غروب زیبایی دارم میبینم ترکیبش با ابرها فوق العادست
انتخاب مسیر آسان که دیگه جزیی از رفتار استاده و همه داریم روش کار میکنیم
پرنده های زیبا
گلهای خوش رنگ قرمز
طبق معمول میبینم آدما تا به دوربین ما نگا میکنن میخندن، دوربین ما هم رفتارش تغییر کرده، دوربین خاله مریم هم داره رو باورهاش کار میکنه…..
خدایا شکرت
فروشگاه مجسمههای بازی و قهرمان فیلمها و بازیها خیلی قشنگه بازم فراوانی
نکته مثبت دیگه خودمم… وقتی میام از زیبایی هر قسمت مینویسم و نکات مثبت و قوانین رو میکشم بیرون دیگه حک میشه تو وجودم و همینجوری هی دارم رو باورهام کار میکنم.. این یعنی مکتوب کردن، مکتوب کردن زیباییها تو وجودم، مکتوب کردن ایمان در قلبم…
خدایا شکرت به خاطر قوانین ثابت و پایدار و ساده.
عاشقتم مرد بزرگ
عاشقتم خاله مریم
عاشق همتونم
تا بزودی میرم قسمت بعدی….
دقیقا زمانی که داریم این سفرنامه آمریکا رو می بینم باید به شرایطی هدایت شوم
که هم فرکانس با آن است.
مثلا در روز در مورد نحوه ی کالچر و فرهنگ امریکا و … بخوانم یا در مورد زندگی در آنجا.
یا اینکه با صحبت های این چنینی روبه رو شوم. این قانون ثابت فرکانس است.
که به هر چه توجه کنم اتفاقات هم جنس با آن را تجربه می کنم.
چه گل های زیبایی به به خدایا شکرت.
احساس خوب از همه چیز مهم تر است.
کار من این است که چه با آن خواسته چه بدون آن خواسته از زندگی ام لذت ببرم و هماهنگ شوم.
لذت بردن از زندگی مهم ترین چیز است.
امروز فکری یا چیزی در ذهنم آمد که باید کسب و کار شخصیم را استارت بزنم.
این نشانه را دریافت کردم و مسیر را آغاز می کنم.
و من باید طوری زندگی کنم کار کنم که وقتی خواب هستم هم پول در بیاورم.
خیلی به دنبال درآمد غیرفعال هستم. خلاصه باید به این نشانه در این مورد عمل کنم.
هر چه قدر بیشتر پیش می روم تعریف بهتری از زندگی خواهم داشت.
خدایا شکرت بابت این زمانی که در اختیارم قرار دادی تمام سعی ام این است که از این نعمت بسیار با ارزش
بهترین استفاده را ببرم.
چه باحال این شماتیک رو درست کردن.
چه ویوی از دان تان داره اینجا.
درست وقتی من هم چیزی رو به خودم قفل می کنم احساس بدی بهم دست میده.
باید مثل همین آب آزاد و رها بود.
عه لاک پشت های نینجا چه ماکت های قشنگی درست کردن.
سلام به همگی
چقدر دیدگاه هایی که بچه ها می نویسن قشنگ و فوق العاده است وقتی اونارو می خونم نکته های بیشتری دستگیرم میشه دوباره می رم فایل رو می بینم بیشتر لذت می برم ممنون ازشون
ممنونم از استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز که مارو هم با خودشون در این سفر همراه کردن ممنونم که ی زوج موفق ایرانی رو میبینم ممنونم که هستید ممنونم که زیبایی هارو می بینید ممنونم که انسان های موفقی هستید ممنونم که طبق قانون عمل میکنید ممنونم که باورهای عالی دارید ممنونم که شاد و سرحال هستید و بسیار ممنونم که باعث شادی ما میشید .استاد ممنونم که از اون زوج با لبخند عکس گرفتی ، ممنونم که مسیر آسان رو انتخاب کردی ، متشکرم که به عزیز دلت گفتی عاشقتم ، متشکرم که علاقه ای به قفل زدن و قفل شدن نداری
مریم جون عزیزم متشکرم که زحمت میکشی و این زیبایی هارو برامون نمایش می دی ، متشکرم که عاشقی و در جواب استاد گفتی منم همینطور ، متشکرم که با ذوق و شوق زیبایی هارو میبینی حتی رو آدامس پف کرده اون شخصیت بازی های کامپیوتری زوم کردی خیلی جالب و خنده دار بود و بسیار متشکرم که به ما درس عملی زندگی زیبا رو نشون می دی .
خدایا شکرت برای وجود همچین عزیزایی خدایا شکرت برای این همه موفقیت این همه عشق و شادی خدایا شکرت که منم به این مسیر زیبا هدایت کردی .
سلام خدمت استاد عزیز و بانو شایسته دوست داشتنی که واقعا هردو شایسته ی بهترین ها هستید!
احساس واقعی ام رو بخام بگم،باید بگم محشر بود و منو به وجد آورد. خیلی حس خوبی داشتم وقتی قدم به قدم توی این دوتا ایالت باهاتون راه اومدم.
سپاسگزارم از خدای مهربون بخاطر جعبه مداد رنگی هزار رنگش که تو تک تک فایل ها با شما عزیزان میبینم. راستش نقشه شهر خیلی جالب و قشنگ بود و به نظر من ترکیب رنگ فوقالعاده ای داشت اما جالب تر از اون میزان دقت و توجه شما عزیزان به کوچکترین نکات هستو من فکر می کنم که این هم دلایل مختلف داره مثل عدم ترس از قضاوت که بهتون اجازه می ده که تو تمام لحظات خودتون باشید و این یعنی رهایی شما تو جریان زیبایی های زندگی!یکی دیگه از دلایلش هم دید زیبا و مثبت شما به اطرافتونه که باعث میشه چشمتون زیبایی رو ببینه حتی اگر این زیبایی به اندازه ی یک برگ کوچک گل باشه یا یک بچه که خیلی دورتر از شما داره بازی میکنه!بازم تحسین می کنم شما رو تا این زیبایی وارد زندگی من هم بشه!
خیلی درس می گیرم وقتی باهاتون همراه میشم استاد بزرگم!یکی از مهمترین درس هام این بود که استاد عزیز م خیلی قشنگ به دیدگاه دیگران احترام گذاشتن و تفاوت بین آدم ها رو درک کردند. در مورد انسان ها با اعتقاد متفاوت قضاوت نکردن .
درس بزرگ دیگم ذوق شما زوج دوست داشتنی در مورد زیبایی بود که میدیدی!جالب بود با اینکه هرروز اینقدر طبیعت و قشنگی میبینید ولی باز هم از ته دل ذوق میکنید.
ودر آخر باید بگم عاشق کودک درون هردو نفرتونم که همیشه شاد و بازیگوش و سرکشه وبا این حال زیبایی دنیا رو برای ما به تصویر می کشه!