https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/09/abasmanesh-25.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-09-29 06:31:072024-09-03 11:56:37سفر به دور آمریکا | قسمت ۶۹
191نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خدای من شکرت برای تمام لحظاتی که کنارم هستی خدایا شکرت برای خوشبختی جهان
خدایا شکرت برای آگاهی های که نوش جان میکنم خدای من شکرت برای زهن آگاهی های که میکنم
الهی صد هزار مرتبه شکرت
چقدرررررررررررر جهان زیباست الهی شکرت
سلاممممم و صد سلاممممم به استاد عزیزم به مریم عزیزم به همه عزیزانم
الهی که حال تان عالی باشد قلب های تان شاد باشد و زهن های تان آرام
خدایاااا شکرت برای این حس خوب
خدایاااا بیا خودت بنویس فرمان نوشتن دست خودت من بلد نیستم تو بنویس یا رب
هیچ چیز مهمتر و لذت بخش تر از داشتن احساس خوب نیست
همه چیز میرود و میاید هیچ چیز در زنده گی جدی نیست هیچ چیز هم ماندگار نیست این ما انسان ها هستیم که هر چیزی را با نگاهی خودمان برای خود جدی میسازیم و هی نگران میشویم
همه چیز میگذرد فقط تنها چیزی که مهم هست داشتن احساس خوب هست که اون هم از ایمان درست میاید
خدا مواظب همه چیز هست
ما باید خودمان زهن آگاهی کنیم
برای مساله که یک هفته پیش نگران بودیم حالا اصلا یاد ما هم نیست مساله که یک سال پیش برای ما خیلیی جدی بود حالا اصلا خنده ما میگیرد این باید برای من این درس را بدهد که زیاد فکر نکن نگران نباش
رها باش بسپار به خدا
همه چیز درست میشود اگر تو مقاومت نکنی و احساس خوب داشته باشی درست میشود احساس خوب اتفاقات خوب
بازی خیلیییی ساده هست
تمام جهان از انرژی ساخته شده هست و انرژی یا سبک هست یا سنگین
انرژی های سبک مثل خوشحالی ، جاری بودن ، سرور و اینا هست که باعث احساس خوب در ما میشود و اگر ما در چنین انرژی باشیم چیز های هم انرژی خودمان را جذب میکنیم بنابر این احساس خوب هست که اتفاقات خوب و سبکی را ایجاد میکند چون که ما در هر انرژی که باشیم هی اون را حیات میکینم اون را وسعت میدهیم و برعکس هم انرژی سنگین و احساس بد هست که هم انرژی خودش را جذب و وسعت میدهد چقدرر قانون ساده هست فقط باید تمرین کنیم
احساس خوب اتفاقات خوب
احساس بد اتفاقات بد
به هر موضوع از نگاهی عشق از نگاهی خداوند نگاه کنیم از نگاهی که آسودهگی ایجاد کند که احساس ما بهتر و عالی تر شود تا بتوانیم در فرکانس و انرژی عشق بمانیم و هی اون را حیات کنیم
Once again we took a ride on the rollercoaster of emotions along with Ms. Shayesteh
یک بار دیگه همراه با خانم شایسته سوار ترن هوایی احساسات شدیم.
It’s really difficult for me to describe the feelings I experienced while watching this video
واقعا برام سخته احساساتی که موقع دیدن این ویدیو تجربه کردم رو توصیف کنم.
I can just say that I saw power, courage, pride, and glory
فقط میتونم بگم که من قدرت، شجاعت، حس غرور و شکوه رو دیدم.
I saw the manifestation of God’s words that say: And He has subjected to you whatever is in the heavens and whatever is on the earth – all from Him
من تجلی سخنان خداوند رو دیدم که میگه: و آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است همه را مسخر شما گردانید و اینها همه از سوی اوست.
I saw the many dreams that had come true
من رویاهای بسیاری رو دیدم که به حقیقت پیوسته بودن.
I saw the absurdity of war
من پوچی جنگ رو دیدم.
I saw the beauty of peace
من زیبایی صلح رو دیدم.
I saw hope in the midst of tragedy
من امید در میان تراژدی رو دیدم.
I traveled in time
من در زمان سفر کردم.
I saw the past, present and future at the same time in a single frame
من گذشته، حال و آینده رو همزمان در یک قاب دیدم.
I heard the voices of the past, present, and future in this museum
من تو این موزه صدای گذشته، حال و آینده رو شنیدم.
I saw that nothing is impossible for people who believe in themselves
من دیدم که هیچ چیز برای افرادی که به خودشون ایمان دارن غیرممکن نیست.
I saw that we will all leave a legacy behind, but we may not be aware of it. I asked myself: What legacy do I want to leave and how do I want to be remembered after I die
من دیدم که همه ما میراثی از خودمون به جا خواهیم گذاشت اما ممکنه ازش بی خبر باشیم. از خودم پرسیدم: من میخوام چه میراثی از خودم باقی بزارم و میخوام بعد از مرگم چطور ازم یاد بشه؟
I saw respect for fallen soldiers who fought for their countries and their beliefs
من احترام نسبت به سربازان کشته شده ای رو دیدم که برای کشورهاشون و اعتقاداتشون جنگیدن.
I saw different reactions to the same situation
من واکنش های مختلف به یه موقعیت یکسان رو دیدم.
I saw a lady who was trying to take a lesson out of the history book and explain it to us
من بانویی رو دیدم که داشت سعی میکرد از کتاب تاریخ درس بگیره و اون رو برای ما توضیح بده.
I saw that life is too short to live with regrets, hatred, grudges, fears, and negativity
من دیدم که زندگی کوتاه تر از اونه که بخوایم با حسرت، نفرت، کینه، ترس و منفی نگری زندگی کنیم.
I saw that the world would be filled with peace if all of us were in peace with ourselves and the outside world
من دیدم که جهان پر از صلح میشد اگه همه با خودمون و دنیای بیرون در صلح قرار میگرفتیم.
I felt the presence of Ms. Shayesteh’s mother who always says: Our body is a gift from God, and we should take care of it by staying calm
من حضور مادر خانم شایسته رو احساس کردم که همیشه میگن: جسم ما هدیه ای از طرف خداوند هست و باید با حفظ کردن آرامشمون ازش مراقبت کنیم.
I realized the importance of reining in our mind
من اهمیت کشیدن افسار ذهنمون رو درک کردم.
I saw a lady with a warm voice who is in peace with herself
من یه بانو با یه صدای گرم رو دیدم که با خودش در صلحه.
I now better understand the quote that says: Those who leave everything in God’s hands will eventually see God’s hand in everything
من حالا بهتر معنی این نقل قول رو میفهمم که میگه: افرادی که همه چیز رو به دست خدا میسپارن، در نهایت دست خدا رو تو همه چیز خواهند دید.
I learned that not acting on what I know is like not turning the key in the lock
من یاد گرفتم که عمل نکردن به دانسته هام مثل نچرخوندن کلید تو قفل میمونه.
I saw the determination and legacy of the Wright brothers
من عزم و میراث برادران رایت رو دیدم.
I saw the power of imagination
من قدرت تخیل رو دیدم.
I saw how the Wright brothers inspired others by achieving their dream
من دیدم که برادران رایت چطور با رسیدن به رویاشون الهام بخش دیگران شدن.
I realized that I need to evolve through the path rather than being in a hurry
من درک کردم که به جای عجله کردن باید تکاملم رو تو مسیر طی کنم.
I got to know Jacqueline Cochran, the first woman to break the sound barrier in 1953
من با ژاکلین کاکرن، اولین زنی که در سال 1953 دیوار صوتی رو شکست، آشنا شدم.
I saw kids who felt like real pilots and heroes
من بچه هایی رو دیدم که احساس میکردن خلبان ها و قهرمان های واقعی هستن.
I saw a hero dog who flew 131 missions with his owner and had his own parachute
من سگ قهرمانی رو دیدم که همراه با صاحبش تو 131 ماموریت پرواز کرد و چتر نجات مخصوص خودش رو داشت.
I realized how grateful I should be for the blessing of peace
من درک کردم که چقدر باید قدردان نعمت صلح باشم.
Thank you for reminding me that I have a limited time on earth and should use it in the best way possible
ممنون که بهم یادآوری کردید که زمان من روی کره زمین محدوده و باید ازش به بهترین شکل ممکن استفاده کنم.
سلام نیکو خانم عزیز. ممنون از پیام زیباتون. خواستم ازتون تشکر کنم که نظرتون رو با من در میون گذاشتید چون قطعا انگیزه ای خواهد شد برای ادامه این روال. پیگیر کامنت های خوب شما هم هستم و خوشحالم که به دوستان خوب و آگاهی مثل شما هدایت شدم.
اتفاقا همین پیامت رو نشونه ای از خدا دیدم و بعد از مدتی کامنت نذاشتن،کامنت گذاشتم?
منم از شما خیلی ممنونم
یه الهامی شد از قوانین که استاد گفتند و حس کردم شاید بهتر باشه بنویسم
هرچیزی که به دلمون میوفته که انجام بدیم،درواقع اجابت درخواست هزاران ادمی ست که به خدا کردند و اگر ما اون ایده رو انجام بدیم درواقع دستی از خدا میشیم که درخواست هزاران ادم اجابت بشه?
خدایا بی نهایت سپاسگزارم برای همه چییییییییز. بی نهایت بااار سپاسگزارم.
سلاااااام استادم و خانم شایسته ی عزیزم. مرسی بابت تمام فایلهایی که از زیبایی ها گرفتین و در اختیار ما قرار دادین. سپاس
نمی دونم چی بگم. پُرم از حرف های گفتنی اما اونقدرر دارم به درک و آگاهی بیشتر و بهتر نزدیک می شم که دوست دارم بیشتر سکوت کنم تا برکت اون درک ها و آگاهی هارو بیشتر کسب کنم.
از هدایت های قدم به قدم. از آگاهی در رابطه با تضادهایی که بهشون برمی خوریم.
دو سه روزی هست که سفر ب دور امریکارو متعهدانه و در پناه الله یکتا آغاز کردم و چقدر هر لحظه اش، هر دقیقه و هر جمله ای که توی هر فایل گفته می شه برای من روشنگر بوده و هست.
چقدر درک می کنم وجودم داره خالص تر می شه که : تمااااام زندگی من، از فرکانس ها و باورهای منه و نه هیچ عامل بیرونیه دیگه ای.
در جریان تضادی که بهش برخورد کرده بودم به پاسخ های زنجیره وااااااری از آگاهی و درک رسیدم از احساس مسئولیت در برابر همه چیز زندگیم از سلامتیم گرفته تاعزت نفسم، روابط و ثروت و صد البته معنویت که در نهایت هدایت شدم به این قسمت از سفر با نشانه ی امروز من. و من چقدررررررر نیاز داشتم و داررم به اینکه نگاهم رو از بیرون بگیرم و به خودم بدم. چقدر نیاز دارمم به صلح رسیدن با خودم…… . و فکر می کنم از این برهه و این زمان از زندگیم باید تمام تلاشم رو بکنم که زمان های بیشتر و بیشتری با خودم در صلح قرار بگیرم و به قول مریم خانوم، جهاد اکبری راه بیندازم که اللّه اکبرررررر. ان شاالله که خداوند هدایتگرم باشه که هست .
از اینکه اگر با یه عامل بیرونی، بهم می ریزم، اگر جسمم بیمار می شه، اگر کسی بر من قدرت پیدا می کنه باید صدباره برگردم به خودم باورها و فرکانس هارو دوباره بررسی کنم و از نو بسازمشون ولی محکم تر. متعهدانه تر. مسؤلیت پذیرانه تر.
وقتی به زندگی استاد نگاه می کنم، وقتی به ایمان عملی ایشون توجه می کنم، به خودم می
گم : حق دارن بگن : بچه هااااااااااااااااا من متفاوت از بدنه ی جامعه فکر می کنم و باید متفاوت از بدنه ی جامعه هم پاسخ دریافت کنم. و زندگی من گواهِ این مطلبه.
به خودم میام و به تضاد هام نگاه می کنم و سپس به عملکردم در برابر اون تضاد.
به خودم میام و به زندگیم نگاه می کنم و سپس به میزان باورهایی که فکر کردم روشون کار کردم.
به خودم میام و به حال و احساسم، به اعتماد بنفس و روابطم، به معنویتم و …. نگه می کنم و سپس به میزان ایمانی که فکر می کردم دارم.
خیلی حرفه ….. خیلی حرف. استاد عزیزممم مرسی که بهمون یاد دادین برای اینکه بخوایم خوب زندگی کنیم، باید با تمام وجود بخوایم. بهمون یاد دادین اگر می خوایم به خواسته ای برسیم، باید با تمام وجود ایمان داشته باشیم و مرسی که بهمون یاد دادین که سکّان زندگیمون رو خودمون به دست بگیریم و متعهدانه پای حرف و به اصطلاح بهتر ایمانمون بمونیم و در عمل نشون بدیم.
خانم شایسته ی عزیز، بانوی مهربان، مرسی که خودتون هستین و یادمون دادین هماهنگ بودن، در صلح بودن و عاشقانه زیستن رو.
استاد تک تک این فایلها چراغ های زیادی رو توی ذهنمون روشن می کنه. من یه بار این سفر رو با شما اومدم. از اول تا آخرش و به موازتش خودمم به سفرهاایی هدایت شدم که همون احساس های عالی رو بهم برگردونده اما این روزا با آغاز دوباره ی این سفر و بهتر شدن مدارم به مراتب، به مراتب درک و احساسم متفاوت تر از قبل شده.
دارم به لطف اللّهی که من رو با شما آشنا کرد، برنامه نویس زندگی خودم می شم و درکم به این جمله ی زیبای شما بیشتر می شه که : من تقریبا تو هیچ موردی سورپرایز نشدم. چون من از فرکانسهای خودم خبر دارم.
توی تضادی بودم که حس می کردم : سورپرایز شدم اما بعد که دقت کردم فهمیدم : کجاها شرک داشتم، کجاها به عامل بیرونی قدرت دادم و خودمو گول زدم، کجاها به فکر خودم نبودم و به قول شاعر فهمیدم : در طریقت، هر چه پیش سالک آید خیر اوست—-در صراط مستقیم، ای دل کسی گمراه نیست.
ممنونم که یه روزی محکم و قاطع گفتین : تو مسؤل صد در صد زندگیت در تمام جنبه هاش هستی و هر بهانه ای که بیاری فقط خودتو گول زدی. خدا فقط خیر می خواد. خیر و شرّی وجود نداره. خدا فقط خیره و فقط خیر می رسونه. اگه غیر از اینه، از فرکانس های خودته. عامل بیرونی ای وجود نداره.
مرسی که توحید در عمل رو با این تصاویر زیبا هم سفر به دور امریکا و هم زندگی در بهشت رو بهمون نشون دادین. مرسی مریم خانم عزیز.
و متن جالبی که امروز بهش هدایت شدم و با دیدن این قسمت از سفرنامه فهمیدم چقدرررر زیباست این جریان هدایت : براتون این زیر می ذارم .
تئوری سوسک !!
ساندار پیچای”،یک مهندس و مدیر
اجرایی هندی تبار در حوزه فناوری
اطلاعات است که از دهم آگوست ۲۰۱۵
به عنوان مدیر عامل اجرایی شرکت
“گوگل”انتخاب شد.
این داستان را “ساندار” در سخنرانی خود در گوگل بیان کرده است و”تئوری سوسک در توسعه شخصی”از آن نشأت می گیرد:
در یک رستوران،یک “سوسک” ناگهان از جایی پر میزند و بر روی یک خانم می نشیند.
آن خانم از روی ترس شروع به فریاد میکند.
وحشت زده بلند میشود و سعی میکند با پریدن و تکان دادن دست هایش، “سوسک” را از خود دور کند.
واکنش او مُسری بود و افراد دیگری هم که سر همان میز بودند وحشت زده میشوند.
بالاخره آن خانم موفق می شود سوسک را از خود دور کند. “سوسک” پر میزند و روی خانم دیگری نزدیکی او می نشیند.
این بار نوبت او و افراد نزدیکش میشود که همین حرکت ها را تکرار کنند!
“پیشخدمت” به سمت آنها میدود تا کمک کند.
در اثر واکنش های خانم دوم،این بار”سوسک” پر میزند و روی”پیشخدمت” می نشیند.
پیشخدمت محکم می ایستد و به رفتار سوسک بر روی لباسش نگاه میکند.
زمانی که مطمئن میشود،”سوسک” را با انگشتانش میگیرد و به خارج رستوران پرت میکند.
در حالیکه قهوهام را مزه مزه میکردم، شاهد این جریان بودم وذهنم درگیر این موضوع شد.
آیا “سوسک” باعث این رفتارِ”هیستریک” شده بود؟ اگر اینطور بود،چرا “پیشخدمت” دچار این رفتار نشد؟ چرا او تقریباً به شکل ایده آلی این مسئله را حل کرد،بدون اینکه آشفتگی ایجاد کند؟
این “سوسک” نبود که باعث این ناآرامی و ناراحتی خانم ها شده بود، بلکه عدم توانایی خودشان در برخورد با “سوسک” موجب ناراحتیشان شده بود.
من فهمیدم این فریاد پدرم،همسرم، همکارم یا مدیرم بر سر من نیست که موجب ناراحتی من می شود،بلکه ناتوانی من در برخورد با این مسائل است که من را ناراحت میکند.
این ترافیک بزرگراه نیست که منرا ناراحت میکند، این ناتوانی من دربرخورد با این پدیده است که موجب ناراحتیم میشود.
من فهمیدم در زندگی نباید”واکنش”
نشان داد،بلکه باید “پاسخ” داد……..آن خانمها به اتفاق رخ داده “واکنش”
نشان دادند،در حالیکه “پیشخدمت”، “پاسخ هوشمندانه ” داد.
“واکنش” ها همیشه غریزی هستند
در حالیکه “پاسخ” ها همراه با تفکرند….این مفهوم مهمی در فهم زندگی
است. آدمی که خوشحال است به این
خاطر نیست که همه چیز در زندگیش
درست است؛ او به این خاطر خوشحال است که
“دیدگاهش” نسبت به مسائل درست
است
خدایا به من متعدانه زیستن، موحّد زیستن و تنها تو را پرستیدن و تنها از تو یاری خواستن را بیاموز. خدایا در قرآنت فرموده ای : ایمان هم می شوی، من از تو ایمان می خواهم، ایمانی که مرا در پا گذاشتن بر ترسهای واهی و پوچم یاری کند. خدایا گفتی همیشه به خودت پناه ببریم از شرّ شیطان وجود، که در تاریک ترین زوایای ذهنمان رخنه کرده و ما را به خود می خواند، به خودت پناه می بریم تا بصیرتمان دهی که تاریکی ها را با نور ایمان به تو در هم بشکنیم و ثابت قدم تر در این مسیر زیبای یکتاپرستی باقی بمانیم و هر بار قوی تر باشیم با نیرویی که از تو در تک تک سلول هایمان و در تمام وجودمان جاری می شود.
خدایا به ما ابراهیم وار ایمان آوردن و ابراهیم وار درخوااست و سپس عمل کردن را بیاموز زیرااااااا ما به هر خیری که از تو به ما برسد سخت نیازمندیم. آمین.
برای خودم و برای شما زیباترین خیرها و نیکوترین عاقبت هارو از خداوند طلب می کنم.
کلی سپاسگزارم که دارید روی خودتون کار میکنید و دنیاتون رو جای بهتری برای زندگی کردن می کنید و این جوری این انرژی الهی را به جریان میندازید جریانی که باعث میشه همینطور خوشحالی و خوشحالی پراکنده بشه
چقدر لذت بردم از خوندن تئوری سوسک از خوندن این متن جذاب ممنونم که این رو نوشتید واقعا ازتون سپاسگذارم از وجود ارزشمندتون که این آگاهیها را با دنیا به اشتراک می ذاره تا به درک بیشتر برسه..
تا هر بار بیشتر و بیشتر ظرف وجودتون بزرگتر بشه وسیع تر بشه و آماده دریافت نعمات پروردگار ثروتهای بینهایت بیکران خودش…
خیلی خوشحال شدم که کامنت ارزشمندتون رو خوندم و واقعاً لذت بردم ممنونم ازتون.
مرسی از مطالعه کامنت و خداروشکررر می کنم که آگاهی دهنده و روشنگر بوده و خداروشکررر می کنم که خداوندددد داره همه ی مارو در این مسیر زیبا هدایت می کنه و با نشانه ها مهر تأییدی می زنه که داری درست می ری راهو، ادامه بده. یعنی وقتی کامنتتون رو خوندم حس کردم بهم گفته شد که این پاسخ از طرف خداونده در برابر سوالی که دو ساعت قبل پرسیده بودم و حس می کنم به لطف الله یکتا دارم در جهت رسالتم قدم هارو یکی یکی و درست برمی دارم. (هذه من فضل ربی )
سپااااااسالله یکتا.
براتون زیباترین خیر ها و نیکوترین عاقبت هارو از خداوند می خوام.
چند روزی هست به تضاد سختی برخورد کردم تضادی که میتونه نقطه ی عطف زندگیم بشه که البته کنترلش آسون نیست، داشتیم من و همسرم با هم صحبت میکردیم و توضیح میدادیم به هم که حضرت موسی وقتی به دریا نزدیک میشه و پشت سرش لشکر فرعون هستن و جلوش دریا، همراهانش میگن حالا گرفتار شدیم (۶۱ شعرا) و حضرت موسی میفرماید: نه پروردگار من با من است و مرا هدایت میکند (۶۲ شعرا)، موسی در حالی منتظر هدایت پروردگارش بوده که زندگیش در لبه ی پرتگاه بوده، در حالتی که هر انسانی مضطرب میشه، اما اون آروم بوده و منتظر هدایت خداوند و نگفته یالا خدا زود باش الانه که بهمون برسن، اون ایمان داشته که خداوند هرگز دیر نمیکنه، اون ایمان داشته که همیشه به خداوند وصله و میتونه ازش کمک دریافت کنه حتی در لحظات بسیار حساس که نیاز به کنترل ذهن زیادی هست و اون با این باورها تونسته آروم باشه، و نتیجه ی توکل ایمان و کنترل ذهن موسی ع هم مشخص هست، به همسرم میگفتم ما تحت فشار هستیم اما تضادمون به مراتب از حضرت موسی سبکتره که پشت سرش دشمن و جلوش هم مانع، لحظات واقعا دشواری بوده، و بعد از اینکه دریا شکافته هم شد خیلی دل و جرات میخواد که یه جماعتی رو بفرستی وسط آب و مطمئن باشی اتفاقی براشون نمیوفته، گفتم اگر اون تونسته پس ما هم میتونیم، هدفم از ارائه ی این توضیحات این بود که بگم بعد از این صحبت ها با همسرم بود که احساس آرامش کردم و همونطور که طبق قانون نشانه ها و هدایت ها در زمان آرامش به انسان میرسه همینطور هم شد، بهم الهام شد که بیام فایل جدید سفر به دور امریکا که اومده روی سایت رو نگاه کنم، در حالی که با خودم میگفتم آخه توی سفر به دور آمریکا چه چیزی میتونم ببینم و یا بشنوم که برای من باشه در این موقعیت واقعا؟ اما شک رو گذاشتم کنار و اومدم فایل رو دانلود کرد و دیدم که خداااااای من تو همونطور که از جایی که فکر نمیکنم رزق میدی از جایی که فکر نمیکنم هم هدایت میکنی.
با اینکه استاد بارها در مورد کنترل ذهن در شرایط سخت در محصولاتشون و فایلای رایگان صحبت کردن اما واقعا این صحبت دو دقیقه ای خانم شایسته تو این موقعیت عجیب به دلم نشست، اینکه کنار اون هواپیمای سقوط کرده یکیشون آروم بود و واقعا فارغ از اینکه شرایط در بیرون به چه شکله اگر بتونیم ارباب ذهنمون بشیم و به احساس خوب برسیم نتیجه هر چی باشه به نفع ما میشه.
در حالی که اشک میریختم این قسمت رو فرستادم توی ویدئو کراپ و کراپش کردم تا بارها و بارها گوشش کنم.
خانم شایسته ی عزیز ممنونم که دستی از دستان خدا شدید و خداوند کلام خودش را بر زبان شما جاری کرد تا من رو باز هم دلگرم کنه و بگه حواسم بهت هست همینطور آروم با همین فرمون برو جلو و تلاشتو بکن که آروم باشی.، جا نزن نترس، من باهاتم.
با اینکه شرایط مساعد نبود ولی کنترل ذهن کردم و گفتم در هر شرایطی باید عادی و نرمال رفتار کنم و باید برم و کامنت بزارم و از خانم شایسته به خاطر صحبتاشون و کمکی که به آروم کردن من کردن تشکر کنم این کمترین کاریه که میتونیم بکنم.
ازت بینهایت سپاسگزارم برای جاری کردن این آگاهی های الهی
چقدر قشنگ درک کردی مفهوم کنترل ذهن و لینکش به داستان حضرت موسی واقعا تحسینت میکنم این درک و فهمت از قانون و قرآن رو واقعا لذت بردم
چقدر به تکرار این آگاهی ها نیاز داشتم احساس میکنم تا آخر عمر باید اون لحظه کنترل ذهن موسی رو در اوج تضاد یادم باشه، هرچند که خیلی تکامل میخواد رسیدن به اون حد کنترل ذهن ولی به قول شما اگر موسی تونسته موسی که یه روز از ترس فرعون فرار میکنه و آواره کوه و بیابون میشه به این حد ایمان و آرامش قلبی برسه که با وجود شنیدن انتقادات و سرزنش های بنی اسرائیل با قدرت و آرامش بگه خدا با من است به زودی هدایتم میکنه
و من ایمان دارم خدای موسی خدای منم هست به شرط ایمان
در پناه تنها ابر قدرت و حفیظ عالم رو به رشد باشی💐💐💐
سلام نفیسه ی عزیز، این کامنت رو یک من یک سال و نیم دوسال پیش نوشتم خیلی به ذهنم فشار آوردم که بدونم دقیقا از کدوم تضاد سخت دارم صحبت میکنم، بعدش که یادم اومد گفتم خدای من، اینقدر این تضاد ساده و آسان حل شد که حتی یادمم نمونده، انگار خداوند با پاسخ شما میخواست یه بار دیگه من رو به کامنت خودم و اون روزا هدایت کنه و بگه دیدی کنترلذهنگردی جقدر زیبا برات حل شد، در واقع اون تضاد و بالطبع کنترل ذهنی که داشتم باعث شد من به یکی از خواسته های بزرگم برسم و الان در حال تجربه ی اون خواسته هستمو بسیار ایمان پیدا کردم که کنترل ذهن در هر شرایطی معجزه میکنه و اصلا مهم نیست که شرایط چقدر به هم ریخته یا پیچیده هست زمانی که وسط اینتضاد بودم هیچ راه حلی نمیدیدم اما الان که حل شده میبینم که چقدر خدا ساده حلش کرد و خدا خیلی زیبا مانند موسی ع هدایتم کرد و درواقع اون تضاد پاسخی به خواسته های خودم و عبور و رفتن به یه مرحله بالاتر بود.
و این روزا با خیال آسوده نشستم و دور دوم سفر به دور آمریکا رو میبینم چون همین مجموعه برنامه و تمرکز بر زیبایی ها بود که من رو از اون حالت اضطرار خارج ساخت
سلام به خانم شایسته عزیز و استاد عباس منش دوست داشتنیمون
سلام به همه همراهان و دوستانم در این گروه صمیمی
این فایل یک شاهکار بود خانوم شایسته مهربانم نمیدونم با چه زبانی باید از شما تشکر کنم تک تک صحنه هایی که از لنز دوربین شما دیدم تحسین بر انگیز و فوق العاده انگیزه بخش و باور ساز بودند برام .چقدر زیبا روند تکامل صنعت هوانوردی رو که براستی من عاشقشم به تصویر کشیدید بینظیر بود! موزیک متنی که انتخاب کرده بودین عالی بود عاااالی بود بخدا! در تمام صحنه هایی که داشتم میدیدم بخودم این جمله رو میگفتم که ببین خالق ما انسانها چه توانایی بی پایانی به ما عطا کرده و از سال 1904 تا به امروز یعنی حدود 120 سال چه پیشرفتی رخ داده! این فایل سراسر برام باور بود باور به قدرتی که خداوند در وجود تک تک مون بودیعه گذاشته باور به اینکهمیشه هر آرزویی رو محقق کرد و هیچ رویایی دست نیافتی نیست. همونطور که یک روز پرواز برای ما انسانها رویایی بیش نبوده و الان جزو بدیهیات و واقعیت زندگیمونه. محدودیت فقط زاییده و ساخته و پرداخته ذهن منه اگر من بتونم همونطوری که این آدما فکر میکردن فکر کنم به هر خواسته ای میتونم برسم. ممنونم ازتون خانوم شایسته عزیز اینقدر بخدا غرق در این تصاویر زیبا شده بودم و اینقدر میکس شون با اون موزیک انگیزه بخش شما عالی بود که نمیدونم باید چطور ازتون تشکر کنم. زندگی ما دقیقا همینه باور سازی ، طی کردن روند تکاملی ، اعتقاد و ایمان به نیروی هدایتگر کیهان ، حرکت که بعد از ایمان در وجودمون شکل میگیره و خلق نتایج و رسیدن به هر خواسته ای در زندگیمون.
به نام حضرت دوست که هر چه داریم از اوست. . سلام به دوستان خوبم و استاد عزیزم و خانم شایسته هنرمندم
این روزها توی ایران شاهد گرامیداشت هفته دفاع مقدس هستیم و فایل ۶۹ ی جورایی همزمان با این مناسبت بود مهمترین درسی که برای من داشت به نمایش گزاشتن جزئی ترین موارد در جنگ جهانی و رویدارها و وقایع آن زمان و سیر تکاملی ساختن هواپیما ها و جتها و بالکردهای جنگی بود که شاید از دید آدمهای امروزی اهمیت آنچنانی نداشته باشه ولی درسهای زیادی توش هست این ان مع العسری یسری همراه هر سختی آسانی هست شاید اگر جنگهای جهانی آن زمان اتفاق نمی افتاد و دولتها و ملتها تبعات و ضررهای آن را نمیدیدند الان همچین صلحی بر جهان حاکم نبود تاریخ همیشه صحنه جنگ و لشکر کشی و کشور کشایی حکام و پادشاهان و امپراتوریهای کشورهای مختلف بوده ولی بعد از تکامل پیدا کردن بشر و بهتر فهمیدن جهان هستی شاهد صلح و آرامش در بین بیشتر نقاط جهان هستیم که نتیجه در صلح قرار گرفتن انسان با خودش هست و فهمیدن این قانون که همه جا ثروت به هر اندازه که بخای هست و نیازی به جنگ و کشور گشایی نیست هر بار داره جهان بهتر و بهتر میشه و تکامل خودش رو بهتر طی میکنه خود به خود یاد فایل زیر دریایی افتادم چقد دقیق جزئیات و منظم چقد با ثبت اطلاعات دقیق حتی حالت چهره سربازان و خلبانان و فرماندهان. از درب ورودی که دوربین سفرنامه امد داخل فکر کردم اون آقا هم که پشت میزه ی ماکته?اینقد که تندیس ساخته شده افراد موزه واقعی به نظر میرسند آدم خود به خود خودش رو توی اون زمان تجسم میکنه دیروز بعد از دیدن فایل و نوشتن کامنتم رفتم بیرون پیاده روی که یک هواپیمای زیبا تو آسمون مشاهده کردم که تو ارتفاع مناسبی هم بود در حال که مدتها بود من هواپیما ندیده بودم و این بخاطر توجه من به فایل دیروز بود و سریع نشانه اش هویدا شدو یاد موزه و حرفهای استاد در لایو افتادم که گفت به باباش قول داده بعد گرفتن مدرک خلبانیش بیاد ایران چقد خوشحال شدم و این خواسته هم در من شکل گرفت که گفتم باید منم با طی کردن تکاملم مدرک خلبانی ام را بگیرم نکته دیگه ای که میتونم بهش اشاره کنم صحبتهای ارزشمند خانم شایسته بود که وقتی اتفاقی در زندگیتون میفته که حتی اساسی ترین چیز رندگیمون را از دست رفته میبینیم دنبال مقصر نگردیم غر نزنیدم عصبانی نشیم و خودمون را اذیت و سرزنش نکنیم دنبال عاملی در بیرون نباشیم و تلاش کنیم ذهنمون را کنترل کنیم این مهمترین اصل قانونه که باهاش میتونی از هر شرایط به ظاهر بدی اتفاقات خوبی خلق کنی که به رشدت بسیار کمک کنه و تورا بزرگترت کنه منو یاد تحسین استاد انداخت از خانم شایسته که خیلی خیلی خوب قوانین را درک میکنه و همیشه آرامش داره و با خودش در صلحه و نشانه اش هم تهیه این فایلهای بسیار زیبا و متنوع و پر محتوا هستش سپاسگزارم ???
بازم سلام، سلام به همه همسفرهای عزیز و دوست داشتنی
سلام به کارگردان های این مجموعه که از تمام فرصت ها استفاده می کنند تا مارو با باورها و مسائلی آشنا کنند که خیلی وقت ها از آن ها غافل بودیم و میخوام بگم که تاثیری که این سفرنامه ها بر روی من داشته فوق العاده بوده و باعث شده توی فرکانس بالاتری قرار بگیرم
اول از همه میخواستم از مریم عزیز برای انتخاب موسیقی این قسمت تشکر کنم. آفرین به این انتخاب ، به این همه هماهنگی با تصاویر. شاید اگه خود من تو این موزه راه میرفتم و از نزدیک اون همه خلاقیت توانایی و ثروت و ایده هایی که در زمان خودشون همگی پاسخی بودند به نیازها و خواسته ها، اینقدر لمس نمیکردم . اون موسیقی فوق العاده عجب بر روح و جسم من نشست و درک من از این تصاویر و اتفاقات رو بیشتر و بیشتر کرد.
درسته جنگ چیز خوبی نیست ولی میشه از آن درس گرفت، میشه تضادهارو شناخت و میشه یاد بگیریم که نیازهامون را به گونه ای حل کنیم که در صلح باشیم. قسمتی از این موزه که روایتی داشت از یکی از اتفاق هایی که میشه در هر جنگ که هیچ در زندگی ما بیفته رو نشون میده و چقدر جالب که به این صورت نمایش داده بودند. فکر کن اگه فقط به نمایش دستگاه ها و هواپیماها بسنده میکردند ، نمی توانستند حس و حال اون زمان را با مردم شریک شوند. این اتفاق من را یاد جمله ای انداخت که میگه ” این نیز بگذرد ” و واقعا همینطوره . زندگی ما رو لحظه لحظه هایی می سازند که در حال گذشتن هستند و غصه خوردن و ناراحتی و شکوه و گلایه چیزی جز موندن در زمان گذشته یا ترس از آینده برای ما نداره. درسته که اتفاقی که افتاده ممکنه خوشایند ما نباشد ، اگه بیایم و مدام بخاطر آن خودمون رو سرزنش کنیم و مدام در افکار منفی و حال بد نگه داریم نه تنها کمکی به ما به ما نمیکنه بلکه طبق قانون از این دسته از اتفاقات بیشتر و بیشتر به سمت ما جذب میشه. راه حلی هم پیدا نمیکنیم چون مدام داریم به اتفاق افتاده فکر میکنیم. چقدر عالی که چنین انسانی در صلح بود با خودش و اطرافش ، اونم در چنین اتفاقی،چقدر این ویژگی درون این آدم نهادینه شده که می تواند در هر شرایطی آن را حفظ کنه و جالب این که این دقیقا حرفی بود که باید می شنیدم .
بازم اینجا تکامل را دیدم از همون اول که برادران رایت با ایمانی که به رویاشون داشتند اولین هواپیما رو درست کردند و دیدیم که در مواردی مثل جنگ هم از اون استفاده شد . نکته جالب در مورد این ایده هزینه ۳۰۰۰۰ دلاری بوده که پرداخته شده بوده که نشان دهنده ثروت و فراوانی است . برادران رایت از محیط و شرایطی که در آن قرار داشتند سپاس گزار بودند چون باعث شده بود پاسخی برای کنجکاویشون پیدا کنند
تکامل را میشه حتی در لباس های سربازان که بهتر و مجهزتر نسبت به دوره های قبل شده ، دید. بنظر من از همون اول طراحی هرکدوم زیبا بود و باز هم این تکامل جوابی به نیازهای آن ها بوده و از طرفی ایمنی در آن ها بیشتر مورد توجه قرار گرفته بوده و تمام تایم لاین هایی که در این موزه به چشم میخورد، نشان از تکامل داره.
از دیدن خانم های خلبان با صورت های زیباشون خیلی لذت بردم و میتونستم اون عشق و علاقه ای که نسبت به کارشون داشتند ، ببینم
آفرین به این دقت و ظرافتی که در ساخت ماکت ها و مجسمه ها داشتند. خیلی کیف کردم از دقتی که یکی از مجسمه سازان در ساخت یک هواپیمای قدیمی داشته که ۵ سالی رو مشغول به ساخت آن بوده و در نهایت ان را اهدا کرده که همگی بتوانند با دیدن آن لذت ببرند. چقدر دیتیل در ساخت اون هواپیمای جنگی در انتهای فایل وجود داشت خیلی لذت بردم از آشنایی با سیستم ساخت و کار کردن آن ها.
در آخر میخواستم بگم که حس کلی من از دیدن این موزه احساس خوب بود نه احساس دل سوزی یا ناراحتی از اتفاقاتی که افتاده و دقیقا برعکس حسی بود که من از دیدن موزه دفاع مقدس تهران داشتم.تفاوت اصلی این موزه با موزه تهران را میتونم بی طرف بودن آن بدانم اینکه در اینجا نیامده یک طرف جنگ را خوب نشون بده و طرف دیگر را مقصر بداند. بلکه از دستاوردهایی که این جنگ بهمراه داشته گفته شده و این نکته برای خود من قابل توجه بود و از این میشه تفاوت بین باورهایی که داریم را دید.
بازم یه سلام و خداقوت خدمت شما خانم شایسته عزیز و استاد دوست داشتنی مون
داشتم فایل رو میدیدم چند دقیقه ای گذشته بود که یهو با خودم گفتم خدا خیرش بده مریم از کجاها واسمون فیلم میگیره و من دارم تقریبا تمام امریکا رو میبینم اونجا از زیر دریایی فیلم گرفت اینجا هم از موزه نیروی هوایی و جالبه فقط تشکیلات امریکا اینجا نبود بلکه از همه کشورهایی که توی جنگها حضوری داشتن یه چیزی گذاشته بودن این کار این معنی رو میده که از دشمنانشونم تقدیر میکنن و به نمایش میذارن که مردم بدونن که همه کشورها بالاخره توی اون دوران موفقیت هایی داشتن و تنها به خود امریکا ختم نمیشه دقیقا مثل همون حرف استاد هستش که فارغ از اینکه اون شخص چه شخصیتی داشته موفقیت هاشو تحسین کنیم و امریکا و این موزه هم الان همین کارو میکنه و جالبه اون قسمت که باد بادک اون دختر گیر کرده میخواد بگه که توی جنگ اینجور صحنه هایی هم هست که به نفع هیچ کس نیست و فقط خرابی به بار میاره
من خودم فکر میکنم الان دیگه کشور امریکا اصلا دنبال جنگ و دردسر نیست و تنها چیزی که پیگیری میکنه صلح و دوستیه که بین همه حاکم باشه و اونها بهش رسیدن و چقد خوبه که ما از راه دور با دوربینی که جهان برامون فراهم کرده داریم به این نکات پی میبریم خداوندا فقط میتونم بگم میلیونها بار ازت سپاسگزارم که این موهبت ها رو به ما دادی و مریم خانمی رو برای ما فرستادی که این کارها رو بکنه البته از استاد هم غافل نشیم که اصلا اون واسه خودش یه بحث جداگونه داره و همه اینها برمیگرده به این دست خداوند که برامون کارها رو میکنه در کل پروردگار جهان همه جوره داره ما رو هدایت میکنه
از همه تون سپاسگزارم دوستای عزیزم که با کامنت هاتون هر لحظه میام تو مسیر و حرکتم رو محکم تر میکنم
ممنون خانم شایسته عزیز واقعا ازتون سپاسگزارم دستتون رو میبوسم در پناه الله یکتا شاد و موفق پیروز باشین
سلام مریم جان سلام استادجان سلام به همه همسفر های خوبم و آگاه
اون تیکه که مریم جان توضیح دادن خیلی جای فکر داشت نوع نگاه ما به هر مسأله باعث میشه که ما نتایج خاص بگیرم حتی زمانی که فکر میکنیم همه چی به بدترین شکل اتفاق افتاده اکربتونیم آروم باشیم و تمرکز کنیم رو نکات مثبت ماجرا و به خداوند اعتماد کنیم و ایمان داشته باشیم هر اتفاقی بیوفته به نفع ماست اونوقته که نتایج حاصل هر آدمی فرق میکنه اونوقته که ذهن با آرامش راهکار های بس الهام میشه و هدایت میشه به سمت زیبایی و آرامش بیشتر خیلی عالی بود مریم جان دیگه حرفی نمیمونه
این هماهنگی با خود که باعث آرامش جسم و روح من میشه خیلی مهمه اینکه من توی این دوره یاد گرفتم چطور با خودم هماهنگ تر بشم
یه نکته دیگه برای من تکامل بود که توی این هواپیما ها و حتی لباس های خلبانی هرچه میگذشت رشد و تکامل رو توی نحوه ساخت و طراحی اونا میشد دید اینکه آدما خودشون رو باور کردن که حتی میتونن پرواز کنم و شروع کردن به قدم برداشتن و نخاستن از همون اول عالی باشن باعث این حجم از پیشرفت شده
به نسبت زمان و شرایطی که نیاز داشتن شروع کردن به ساختن رویا هاشون و ایدهاشون و خیلی جالبه که نگاه به هرچیزی متفاوته مثلا من گذشته نفرین میکردم میگفتم باعث جنگ و خون یزی شدن اما میبینم چقدر رشد و پیشرفت توی تمام این موزه و لوازمش بوده میبینم که خود باوری و داشتن هدف چه غوغایی میکنه که هرکس که با خودش هماهنگ باشه فقط میتونه اونرو تحسین کنه و ازش درس بگیره
یاد کتاب مدرسه افتادم که برادران رایت هواپیما رو اختراع کردن و هواپیما های امروز هیچ ربطی به اون هواپیما نداره ولی اونا باور کردن که میتونن پرواز کنن و بعد از اون بقیه گفتن اگر یه نفر تونست پس ماهم میتونیم و هی اون ایده رو بهبود بخشیدن تا حتی به فضا و فضا نوردی و سیارات دیگه هم رسیدن و پیامش برای من این بود که تو به هرچی بخوای میتونی برسی فقط کافیه باور داشته باشیکه میشود ?
یه نوشته خیلی جالب که فکر میکنم تازگیا اضافه شده به اول فایل ها اینه که
( که مصمم شدهاند با تغییر کانون توجهشان، اول ذهنشان و سپس زندگیشان را کنترل کنند:)که خیلی برام جالبه که من اگر بتونم کانون توجه ام رو کنترل کنم میتونم دنیامو کنترل کنم و همانطور که بخام بسازم و این خیلی عالیه و تو این فایل هم کسانی که تونسته بودن کانون توجه شون رو کنترل کنن تو اون قسمت که خانم شایسته گفت یکی نگران یکی آرومه میشه تو اون شرایط اوضاع رو به نفع خودت تغییر بدی و نگاه تو به ماجرا جوری باشه که به نفع منه
توی ساخت هواپیما ها کسانی که موفق شدن کنترل کانون توجه رو پست خودشون بگیرن نترسیدن وشروع کردن به ساخت هواپیما ها و هی رشد و پیشرفت و هی مدل های بهتر و کارآمدتر ساخته شد
خدایا شکرت به خاطر صلح
خدایا شکرت به خاطر نعمت هدایت
و یه نکته دیگه که الان یادم اومد تو تمام فایل ها استاد و مریم جان هرجا که باهم میرن هرکس مشغول علایق خودش میشه و اینجوری نیست که آویزون و وابسته هم باشند که تو هم باید بیای از چیزی که من دارم لذت میبرم لذت ببری و هرکس آزاده خودش انتخاب کنه بدون وابستگی و این خیلی عالیه
مریم جان سپاسگزارخداوندم که دست مهربانی چون شما رو سرراهم قراردادی به دل شما انداخت ساختن این سفر نامه پر از آگاهی رو استاد جان عاشقتم
سلام نام زیبای خدای هدایتگر، بخشنده و مهربونه، به مریم جان استاد مهربون و تمامی مسافران این مسیر تقدیمش میکنم.
اول میخواستم درباره یک تجربه صحبت کنم.
بعد از یک مدت که دوچرخه سواری نکرده بودم، رفتم دوچرخه سواری.
یکم که گذشت دیدم پدال زدن برام تو سربالایی ها سخت شده، ذهنم گفت بخاطر دوچرخست.
یکم فکر کردم، به درونم برگشتم، دیدم من یک مدت دوچرخه سواری نکرده بودم، بخاطر این هست که بدن آمادگیش مثل قبل نیست.
به یاد این سایت افتادم، به یاد دو سال پیش خودم افتادم، که یه مدت که روی خودم کار نکردم، یه مدت که کمتر به قوانین توجه میکردم، دقیقا مثل همین دوچرخه سواری بود که
رکاب زدن زندگی سخت تر شده بود،
انرژی بیشتری ازم میگرفت.
و در نهایت منو خسته تر میکرد.
همونطور که کارکردن روی جسممون، و بدنمون، برای همه کاملا طبیعیه، من فهمیدم که کارکردن روی باورهامون همیشگیه،
باید همیشه رو خودت کار کنی
باید به نکات مثبت اطرافت توجه کنی
باید حال خوب دائمی داشته باشی
…
یکی دو سال پیش به خودم میگفتم خب بیا باورهای خوب رو بنویس، تکرارشون کن و تمومه.
مثل یه تکلیف درسی.
ولی کارکردن روی باورهامون، شخم زدن ذهنمون مثل نفس کشیدن میمونه(همیشگیه)
مریم جان از اون موقع این جریان رو به راه انداختی، دارم زندگی رو با تجربه های خودم یاد میگیرم،
خدا برای تاییدکردن درسایی که از سایت یاد گرفتم، داره اتفاقاتی وارد تجربه زندگیم میکنه که به مسیری که داخلش هستم بیشتر از قبل ایمان بیارم و مهر تایید خودشو بزنه که ادامه بدم.
موندن طولانی مدت تر توی این مسیر باعث میشه که به همه چیزایی که دوست داریم برسیم.
مثل هواپیماها تکاملمون رو طی کنیم و صبورتر بشیم تا لاجرم اتفاقات قشنگ وارد زندگیمون بشن.
دیگه نگرانی بره کنار، جاش ایمان و توکل میاد چوووون:
همونطور که قبلا هواپیماها انقدر مثل الان پیشرفته نبودن و کم کم تکاملشونو طی کردن ماهم باید آروم باشیم و در طی مسیر همیشه حس خوب و آرامش داشته باشیم تا با صبر با امیدمون به همه خواسته هامون برسیم.
خدایا، ای استاد برنامه ریزی ها، مارو به سمت خوشبختی هدایت کن.
به نام خدای مهربان و بزرگ
به نام خدای که همه چیز میشود همه کس را
خدای که عشق هست
خدای که قدرت مطلق زمین و آسمان هاست
خدای که بهترین هدایت کننده گان هست
خدای که بهترین حامیان هست
خدای که بخشنده ترین هست
خدای که خیلییییییی خداست
خدای که همیشه حواسش به همه ماست
خدای که بهترین وکیل هست
خدای که خیلییییییییی ثروتمند هست
خدای که بهترین پاداش دهنده گان هست
خدای که وعده هایش حق هست
خدای که نزدیکتر از رگ گردن هست
خدای که بهترین رفیق هست
خدای من شکرت برای تمام لحظاتی که کنارم هستی خدایا شکرت برای خوشبختی جهان
خدایا شکرت برای آگاهی های که نوش جان میکنم خدای من شکرت برای زهن آگاهی های که میکنم
الهی صد هزار مرتبه شکرت
چقدرررررررررررر جهان زیباست الهی شکرت
سلاممممم و صد سلاممممم به استاد عزیزم به مریم عزیزم به همه عزیزانم
الهی که حال تان عالی باشد قلب های تان شاد باشد و زهن های تان آرام
خدایاااا شکرت برای این حس خوب
خدایاااا بیا خودت بنویس فرمان نوشتن دست خودت من بلد نیستم تو بنویس یا رب
هیچ چیز مهمتر و لذت بخش تر از داشتن احساس خوب نیست
همه چیز میرود و میاید هیچ چیز در زنده گی جدی نیست هیچ چیز هم ماندگار نیست این ما انسان ها هستیم که هر چیزی را با نگاهی خودمان برای خود جدی میسازیم و هی نگران میشویم
همه چیز میگذرد فقط تنها چیزی که مهم هست داشتن احساس خوب هست که اون هم از ایمان درست میاید
خدا مواظب همه چیز هست
ما باید خودمان زهن آگاهی کنیم
برای مساله که یک هفته پیش نگران بودیم حالا اصلا یاد ما هم نیست مساله که یک سال پیش برای ما خیلیی جدی بود حالا اصلا خنده ما میگیرد این باید برای من این درس را بدهد که زیاد فکر نکن نگران نباش
رها باش بسپار به خدا
همه چیز درست میشود اگر تو مقاومت نکنی و احساس خوب داشته باشی درست میشود احساس خوب اتفاقات خوب
بازی خیلیییی ساده هست
تمام جهان از انرژی ساخته شده هست و انرژی یا سبک هست یا سنگین
انرژی های سبک مثل خوشحالی ، جاری بودن ، سرور و اینا هست که باعث احساس خوب در ما میشود و اگر ما در چنین انرژی باشیم چیز های هم انرژی خودمان را جذب میکنیم بنابر این احساس خوب هست که اتفاقات خوب و سبکی را ایجاد میکند چون که ما در هر انرژی که باشیم هی اون را حیات میکینم اون را وسعت میدهیم و برعکس هم انرژی سنگین و احساس بد هست که هم انرژی خودش را جذب و وسعت میدهد چقدرر قانون ساده هست فقط باید تمرین کنیم
احساس خوب اتفاقات خوب
احساس بد اتفاقات بد
به هر موضوع از نگاهی عشق از نگاهی خداوند نگاه کنیم از نگاهی که آسودهگی ایجاد کند که احساس ما بهتر و عالی تر شود تا بتوانیم در فرکانس و انرژی عشق بمانیم و هی اون را حیات کنیم
خدایااا شکرت برای تک تک آگاهی ها
الهی شکرت برای همه چیز و برای همیشه
Once again we took a ride on the rollercoaster of emotions along with Ms. Shayesteh
یک بار دیگه همراه با خانم شایسته سوار ترن هوایی احساسات شدیم.
It’s really difficult for me to describe the feelings I experienced while watching this video
واقعا برام سخته احساساتی که موقع دیدن این ویدیو تجربه کردم رو توصیف کنم.
I can just say that I saw power, courage, pride, and glory
فقط میتونم بگم که من قدرت، شجاعت، حس غرور و شکوه رو دیدم.
I saw the manifestation of God’s words that say: And He has subjected to you whatever is in the heavens and whatever is on the earth – all from Him
من تجلی سخنان خداوند رو دیدم که میگه: و آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است همه را مسخر شما گردانید و اینها همه از سوی اوست.
I saw the many dreams that had come true
من رویاهای بسیاری رو دیدم که به حقیقت پیوسته بودن.
I saw the absurdity of war
من پوچی جنگ رو دیدم.
I saw the beauty of peace
من زیبایی صلح رو دیدم.
I saw hope in the midst of tragedy
من امید در میان تراژدی رو دیدم.
I traveled in time
من در زمان سفر کردم.
I saw the past, present and future at the same time in a single frame
من گذشته، حال و آینده رو همزمان در یک قاب دیدم.
I heard the voices of the past, present, and future in this museum
من تو این موزه صدای گذشته، حال و آینده رو شنیدم.
I saw that nothing is impossible for people who believe in themselves
من دیدم که هیچ چیز برای افرادی که به خودشون ایمان دارن غیرممکن نیست.
I saw that we will all leave a legacy behind, but we may not be aware of it. I asked myself: What legacy do I want to leave and how do I want to be remembered after I die
من دیدم که همه ما میراثی از خودمون به جا خواهیم گذاشت اما ممکنه ازش بی خبر باشیم. از خودم پرسیدم: من میخوام چه میراثی از خودم باقی بزارم و میخوام بعد از مرگم چطور ازم یاد بشه؟
I saw respect for fallen soldiers who fought for their countries and their beliefs
من احترام نسبت به سربازان کشته شده ای رو دیدم که برای کشورهاشون و اعتقاداتشون جنگیدن.
I saw different reactions to the same situation
من واکنش های مختلف به یه موقعیت یکسان رو دیدم.
I saw a lady who was trying to take a lesson out of the history book and explain it to us
من بانویی رو دیدم که داشت سعی میکرد از کتاب تاریخ درس بگیره و اون رو برای ما توضیح بده.
I saw that life is too short to live with regrets, hatred, grudges, fears, and negativity
من دیدم که زندگی کوتاه تر از اونه که بخوایم با حسرت، نفرت، کینه، ترس و منفی نگری زندگی کنیم.
I saw that the world would be filled with peace if all of us were in peace with ourselves and the outside world
من دیدم که جهان پر از صلح میشد اگه همه با خودمون و دنیای بیرون در صلح قرار میگرفتیم.
I felt the presence of Ms. Shayesteh’s mother who always says: Our body is a gift from God, and we should take care of it by staying calm
من حضور مادر خانم شایسته رو احساس کردم که همیشه میگن: جسم ما هدیه ای از طرف خداوند هست و باید با حفظ کردن آرامشمون ازش مراقبت کنیم.
I realized the importance of reining in our mind
من اهمیت کشیدن افسار ذهنمون رو درک کردم.
I saw a lady with a warm voice who is in peace with herself
من یه بانو با یه صدای گرم رو دیدم که با خودش در صلحه.
I now better understand the quote that says: Those who leave everything in God’s hands will eventually see God’s hand in everything
من حالا بهتر معنی این نقل قول رو میفهمم که میگه: افرادی که همه چیز رو به دست خدا میسپارن، در نهایت دست خدا رو تو همه چیز خواهند دید.
I learned that not acting on what I know is like not turning the key in the lock
من یاد گرفتم که عمل نکردن به دانسته هام مثل نچرخوندن کلید تو قفل میمونه.
I saw the determination and legacy of the Wright brothers
من عزم و میراث برادران رایت رو دیدم.
I saw the power of imagination
من قدرت تخیل رو دیدم.
I saw how the Wright brothers inspired others by achieving their dream
من دیدم که برادران رایت چطور با رسیدن به رویاشون الهام بخش دیگران شدن.
I realized that I need to evolve through the path rather than being in a hurry
من درک کردم که به جای عجله کردن باید تکاملم رو تو مسیر طی کنم.
I got to know Jacqueline Cochran, the first woman to break the sound barrier in 1953
من با ژاکلین کاکرن، اولین زنی که در سال 1953 دیوار صوتی رو شکست، آشنا شدم.
I saw kids who felt like real pilots and heroes
من بچه هایی رو دیدم که احساس میکردن خلبان ها و قهرمان های واقعی هستن.
I saw a hero dog who flew 131 missions with his owner and had his own parachute
من سگ قهرمانی رو دیدم که همراه با صاحبش تو 131 ماموریت پرواز کرد و چتر نجات مخصوص خودش رو داشت.
I realized how grateful I should be for the blessing of peace
من درک کردم که چقدر باید قدردان نعمت صلح باشم.
Thank you for reminding me that I have a limited time on earth and should use it in the best way possible
ممنون که بهم یادآوری کردید که زمان من روی کره زمین محدوده و باید ازش به بهترین شکل ممکن استفاده کنم.
سلام الهام جون
خیلی عالی بوووددد
چقدر جملات زیبایی نوشتی
هم معناش،هم شکلش،هم اینگلیسیش،و همه جوره قشنگ بودن.مرسی
سلام نیکو خانم عزیز. ممنون از پیام زیباتون. خواستم ازتون تشکر کنم که نظرتون رو با من در میون گذاشتید چون قطعا انگیزه ای خواهد شد برای ادامه این روال. پیگیر کامنت های خوب شما هم هستم و خوشحالم که به دوستان خوب و آگاهی مثل شما هدایت شدم.
سلام الهام جون عزیزم
اتفاقا همین پیامت رو نشونه ای از خدا دیدم و بعد از مدتی کامنت نذاشتن،کامنت گذاشتم?
منم از شما خیلی ممنونم
یه الهامی شد از قوانین که استاد گفتند و حس کردم شاید بهتر باشه بنویسم
هرچیزی که به دلمون میوفته که انجام بدیم،درواقع اجابت درخواست هزاران ادمی ست که به خدا کردند و اگر ما اون ایده رو انجام بدیم درواقع دستی از خدا میشیم که درخواست هزاران ادم اجابت بشه?
سلامت و عاشق و ثروتمند و خوشبخت باشی
عاشقتم
به نام رب العالمین
خدایا بی نهایت سپاسگزارم برای همه چییییییییز. بی نهایت بااار سپاسگزارم.
سلاااااام استادم و خانم شایسته ی عزیزم. مرسی بابت تمام فایلهایی که از زیبایی ها گرفتین و در اختیار ما قرار دادین. سپاس
نمی دونم چی بگم. پُرم از حرف های گفتنی اما اونقدرر دارم به درک و آگاهی بیشتر و بهتر نزدیک می شم که دوست دارم بیشتر سکوت کنم تا برکت اون درک ها و آگاهی هارو بیشتر کسب کنم.
از هدایت های قدم به قدم. از آگاهی در رابطه با تضادهایی که بهشون برمی خوریم.
دو سه روزی هست که سفر ب دور امریکارو متعهدانه و در پناه الله یکتا آغاز کردم و چقدر هر لحظه اش، هر دقیقه و هر جمله ای که توی هر فایل گفته می شه برای من روشنگر بوده و هست.
چقدر درک می کنم وجودم داره خالص تر می شه که : تمااااام زندگی من، از فرکانس ها و باورهای منه و نه هیچ عامل بیرونیه دیگه ای.
در جریان تضادی که بهش برخورد کرده بودم به پاسخ های زنجیره وااااااری از آگاهی و درک رسیدم از احساس مسئولیت در برابر همه چیز زندگیم از سلامتیم گرفته تاعزت نفسم، روابط و ثروت و صد البته معنویت که در نهایت هدایت شدم به این قسمت از سفر با نشانه ی امروز من. و من چقدررررررر نیاز داشتم و داررم به اینکه نگاهم رو از بیرون بگیرم و به خودم بدم. چقدر نیاز دارمم به صلح رسیدن با خودم…… . و فکر می کنم از این برهه و این زمان از زندگیم باید تمام تلاشم رو بکنم که زمان های بیشتر و بیشتری با خودم در صلح قرار بگیرم و به قول مریم خانوم، جهاد اکبری راه بیندازم که اللّه اکبرررررر. ان شاالله که خداوند هدایتگرم باشه که هست .
از اینکه اگر با یه عامل بیرونی، بهم می ریزم، اگر جسمم بیمار می شه، اگر کسی بر من قدرت پیدا می کنه باید صدباره برگردم به خودم باورها و فرکانس هارو دوباره بررسی کنم و از نو بسازمشون ولی محکم تر. متعهدانه تر. مسؤلیت پذیرانه تر.
وقتی به زندگی استاد نگاه می کنم، وقتی به ایمان عملی ایشون توجه می کنم، به خودم می
گم : حق دارن بگن : بچه هااااااااااااااااا من متفاوت از بدنه ی جامعه فکر می کنم و باید متفاوت از بدنه ی جامعه هم پاسخ دریافت کنم. و زندگی من گواهِ این مطلبه.
به خودم میام و به تضاد هام نگاه می کنم و سپس به عملکردم در برابر اون تضاد.
به خودم میام و به زندگیم نگاه می کنم و سپس به میزان باورهایی که فکر کردم روشون کار کردم.
به خودم میام و به حال و احساسم، به اعتماد بنفس و روابطم، به معنویتم و …. نگه می کنم و سپس به میزان ایمانی که فکر می کردم دارم.
خیلی حرفه ….. خیلی حرف. استاد عزیزممم مرسی که بهمون یاد دادین برای اینکه بخوایم خوب زندگی کنیم، باید با تمام وجود بخوایم. بهمون یاد دادین اگر می خوایم به خواسته ای برسیم، باید با تمام وجود ایمان داشته باشیم و مرسی که بهمون یاد دادین که سکّان زندگیمون رو خودمون به دست بگیریم و متعهدانه پای حرف و به اصطلاح بهتر ایمانمون بمونیم و در عمل نشون بدیم.
خانم شایسته ی عزیز، بانوی مهربان، مرسی که خودتون هستین و یادمون دادین هماهنگ بودن، در صلح بودن و عاشقانه زیستن رو.
استاد تک تک این فایلها چراغ های زیادی رو توی ذهنمون روشن می کنه. من یه بار این سفر رو با شما اومدم. از اول تا آخرش و به موازتش خودمم به سفرهاایی هدایت شدم که همون احساس های عالی رو بهم برگردونده اما این روزا با آغاز دوباره ی این سفر و بهتر شدن مدارم به مراتب، به مراتب درک و احساسم متفاوت تر از قبل شده.
دارم به لطف اللّهی که من رو با شما آشنا کرد، برنامه نویس زندگی خودم می شم و درکم به این جمله ی زیبای شما بیشتر می شه که : من تقریبا تو هیچ موردی سورپرایز نشدم. چون من از فرکانسهای خودم خبر دارم.
توی تضادی بودم که حس می کردم : سورپرایز شدم اما بعد که دقت کردم فهمیدم : کجاها شرک داشتم، کجاها به عامل بیرونی قدرت دادم و خودمو گول زدم، کجاها به فکر خودم نبودم و به قول شاعر فهمیدم : در طریقت، هر چه پیش سالک آید خیر اوست—-در صراط مستقیم، ای دل کسی گمراه نیست.
ممنونم که یه روزی محکم و قاطع گفتین : تو مسؤل صد در صد زندگیت در تمام جنبه هاش هستی و هر بهانه ای که بیاری فقط خودتو گول زدی. خدا فقط خیر می خواد. خیر و شرّی وجود نداره. خدا فقط خیره و فقط خیر می رسونه. اگه غیر از اینه، از فرکانس های خودته. عامل بیرونی ای وجود نداره.
مرسی که توحید در عمل رو با این تصاویر زیبا هم سفر به دور امریکا و هم زندگی در بهشت رو بهمون نشون دادین. مرسی مریم خانم عزیز.
و متن جالبی که امروز بهش هدایت شدم و با دیدن این قسمت از سفرنامه فهمیدم چقدرررر زیباست این جریان هدایت : براتون این زیر می ذارم .
تئوری سوسک !!
ساندار پیچای”،یک مهندس و مدیر
اجرایی هندی تبار در حوزه فناوری
اطلاعات است که از دهم آگوست ۲۰۱۵
به عنوان مدیر عامل اجرایی شرکت
“گوگل”انتخاب شد.
این داستان را “ساندار” در سخنرانی خود در گوگل بیان کرده است و”تئوری سوسک در توسعه شخصی”از آن نشأت می گیرد:
در یک رستوران،یک “سوسک” ناگهان از جایی پر میزند و بر روی یک خانم می نشیند.
آن خانم از روی ترس شروع به فریاد میکند.
وحشت زده بلند میشود و سعی میکند با پریدن و تکان دادن دست هایش، “سوسک” را از خود دور کند.
واکنش او مُسری بود و افراد دیگری هم که سر همان میز بودند وحشت زده میشوند.
بالاخره آن خانم موفق می شود سوسک را از خود دور کند. “سوسک” پر میزند و روی خانم دیگری نزدیکی او می نشیند.
این بار نوبت او و افراد نزدیکش میشود که همین حرکت ها را تکرار کنند!
“پیشخدمت” به سمت آنها میدود تا کمک کند.
در اثر واکنش های خانم دوم،این بار”سوسک” پر میزند و روی”پیشخدمت” می نشیند.
پیشخدمت محکم می ایستد و به رفتار سوسک بر روی لباسش نگاه میکند.
زمانی که مطمئن میشود،”سوسک” را با انگشتانش میگیرد و به خارج رستوران پرت میکند.
در حالیکه قهوهام را مزه مزه میکردم، شاهد این جریان بودم وذهنم درگیر این موضوع شد.
آیا “سوسک” باعث این رفتارِ”هیستریک” شده بود؟ اگر اینطور بود،چرا “پیشخدمت” دچار این رفتار نشد؟ چرا او تقریباً به شکل ایده آلی این مسئله را حل کرد،بدون اینکه آشفتگی ایجاد کند؟
این “سوسک” نبود که باعث این ناآرامی و ناراحتی خانم ها شده بود، بلکه عدم توانایی خودشان در برخورد با “سوسک” موجب ناراحتیشان شده بود.
من فهمیدم این فریاد پدرم،همسرم، همکارم یا مدیرم بر سر من نیست که موجب ناراحتی من می شود،بلکه ناتوانی من در برخورد با این مسائل است که من را ناراحت میکند.
این ترافیک بزرگراه نیست که منرا ناراحت میکند، این ناتوانی من دربرخورد با این پدیده است که موجب ناراحتیم میشود.
من فهمیدم در زندگی نباید”واکنش”
نشان داد،بلکه باید “پاسخ” داد……..آن خانمها به اتفاق رخ داده “واکنش”
نشان دادند،در حالیکه “پیشخدمت”، “پاسخ هوشمندانه ” داد.
“واکنش” ها همیشه غریزی هستند
در حالیکه “پاسخ” ها همراه با تفکرند….این مفهوم مهمی در فهم زندگی
است. آدمی که خوشحال است به این
خاطر نیست که همه چیز در زندگیش
درست است؛ او به این خاطر خوشحال است که
“دیدگاهش” نسبت به مسائل درست
است
خدایا به من متعدانه زیستن، موحّد زیستن و تنها تو را پرستیدن و تنها از تو یاری خواستن را بیاموز. خدایا در قرآنت فرموده ای : ایمان هم می شوی، من از تو ایمان می خواهم، ایمانی که مرا در پا گذاشتن بر ترسهای واهی و پوچم یاری کند. خدایا گفتی همیشه به خودت پناه ببریم از شرّ شیطان وجود، که در تاریک ترین زوایای ذهنمان رخنه کرده و ما را به خود می خواند، به خودت پناه می بریم تا بصیرتمان دهی که تاریکی ها را با نور ایمان به تو در هم بشکنیم و ثابت قدم تر در این مسیر زیبای یکتاپرستی باقی بمانیم و هر بار قوی تر باشیم با نیرویی که از تو در تک تک سلول هایمان و در تمام وجودمان جاری می شود.
خدایا به ما ابراهیم وار ایمان آوردن و ابراهیم وار درخوااست و سپس عمل کردن را بیاموز زیرااااااا ما به هر خیری که از تو به ما برسد سخت نیازمندیم. آمین.
برای خودم و برای شما زیباترین خیرها و نیکوترین عاقبت هارو از خداوند طلب می کنم.
یا رب
سلام سلام سلام
کلی سپاسگزارم که دارید روی خودتون کار میکنید و دنیاتون رو جای بهتری برای زندگی کردن می کنید و این جوری این انرژی الهی را به جریان میندازید جریانی که باعث میشه همینطور خوشحالی و خوشحالی پراکنده بشه
چقدر لذت بردم از خوندن تئوری سوسک از خوندن این متن جذاب ممنونم که این رو نوشتید واقعا ازتون سپاسگذارم از وجود ارزشمندتون که این آگاهیها را با دنیا به اشتراک می ذاره تا به درک بیشتر برسه..
تا هر بار بیشتر و بیشتر ظرف وجودتون بزرگتر بشه وسیع تر بشه و آماده دریافت نعمات پروردگار ثروتهای بینهایت بیکران خودش…
خیلی خوشحال شدم که کامنت ارزشمندتون رو خوندم و واقعاً لذت بردم ممنونم ازتون.
شاد و ثروتمند و عاشق باشید 💚✨☘️🍃🍎🍒
به نام رب العالمین.
سلام و درود دوست عزیزم .
مرسی از مطالعه کامنت و خداروشکررر می کنم که آگاهی دهنده و روشنگر بوده و خداروشکررر می کنم که خداوندددد داره همه ی مارو در این مسیر زیبا هدایت می کنه و با نشانه ها مهر تأییدی می زنه که داری درست می ری راهو، ادامه بده. یعنی وقتی کامنتتون رو خوندم حس کردم بهم گفته شد که این پاسخ از طرف خداونده در برابر سوالی که دو ساعت قبل پرسیده بودم و حس می کنم به لطف الله یکتا دارم در جهت رسالتم قدم هارو یکی یکی و درست برمی دارم. (هذه من فضل ربی )
سپااااااسالله یکتا.
براتون زیباترین خیر ها و نیکوترین عاقبت هارو از خداوند می خوام.
در پناه حق باشی دوست عزیزم.
یا رب
سلام نسترن عزیزم
از خدای وهابم بینهایت سپاسگزارم برای همفرکانس شدن با عزیزانی همچون تو
چقدر قلم شیوا و تأثیر گذارت رو تحسین میکنم و دوست دارم
تک تک کلماتت پر از درس بود و هدایت الهی
ممنونم ازت که با دستای الهیت این آگاهی ها رو جاری کردی بنویس بازم بنویس که قلمت خیلی الهیه
واقعا آفرین به این تعهد به این درک درست از قوانین و قرآن
چقدر لذت بردم از تئوری سوسک که چه درسهایی برام داشت
چقدر زیبا اشاره کردی که باید جهادی اکبر راه بندازیم در دل تضادها برای رسیدن به صلح با خود که نگاهمون رو از بیرون برداریم
و چقدر این تئوری سوسک مفهوم عمیقی برام داشت
از خدای منان برایت تسلیم وتقوا و توحید عملی ابراهیمی خواستارم💖💖💖
سلام خدمت استاد گرامی دوستان عزیز و خانم شایسته ی عزیزم
چند روزی هست به تضاد سختی برخورد کردم تضادی که میتونه نقطه ی عطف زندگیم بشه که البته کنترلش آسون نیست، داشتیم من و همسرم با هم صحبت میکردیم و توضیح میدادیم به هم که حضرت موسی وقتی به دریا نزدیک میشه و پشت سرش لشکر فرعون هستن و جلوش دریا، همراهانش میگن حالا گرفتار شدیم (۶۱ شعرا) و حضرت موسی میفرماید: نه پروردگار من با من است و مرا هدایت میکند (۶۲ شعرا)، موسی در حالی منتظر هدایت پروردگارش بوده که زندگیش در لبه ی پرتگاه بوده، در حالتی که هر انسانی مضطرب میشه، اما اون آروم بوده و منتظر هدایت خداوند و نگفته یالا خدا زود باش الانه که بهمون برسن، اون ایمان داشته که خداوند هرگز دیر نمیکنه، اون ایمان داشته که همیشه به خداوند وصله و میتونه ازش کمک دریافت کنه حتی در لحظات بسیار حساس که نیاز به کنترل ذهن زیادی هست و اون با این باورها تونسته آروم باشه، و نتیجه ی توکل ایمان و کنترل ذهن موسی ع هم مشخص هست، به همسرم میگفتم ما تحت فشار هستیم اما تضادمون به مراتب از حضرت موسی سبکتره که پشت سرش دشمن و جلوش هم مانع، لحظات واقعا دشواری بوده، و بعد از اینکه دریا شکافته هم شد خیلی دل و جرات میخواد که یه جماعتی رو بفرستی وسط آب و مطمئن باشی اتفاقی براشون نمیوفته، گفتم اگر اون تونسته پس ما هم میتونیم، هدفم از ارائه ی این توضیحات این بود که بگم بعد از این صحبت ها با همسرم بود که احساس آرامش کردم و همونطور که طبق قانون نشانه ها و هدایت ها در زمان آرامش به انسان میرسه همینطور هم شد، بهم الهام شد که بیام فایل جدید سفر به دور امریکا که اومده روی سایت رو نگاه کنم، در حالی که با خودم میگفتم آخه توی سفر به دور آمریکا چه چیزی میتونم ببینم و یا بشنوم که برای من باشه در این موقعیت واقعا؟ اما شک رو گذاشتم کنار و اومدم فایل رو دانلود کرد و دیدم که خداااااای من تو همونطور که از جایی که فکر نمیکنم رزق میدی از جایی که فکر نمیکنم هم هدایت میکنی.
با اینکه استاد بارها در مورد کنترل ذهن در شرایط سخت در محصولاتشون و فایلای رایگان صحبت کردن اما واقعا این صحبت دو دقیقه ای خانم شایسته تو این موقعیت عجیب به دلم نشست، اینکه کنار اون هواپیمای سقوط کرده یکیشون آروم بود و واقعا فارغ از اینکه شرایط در بیرون به چه شکله اگر بتونیم ارباب ذهنمون بشیم و به احساس خوب برسیم نتیجه هر چی باشه به نفع ما میشه.
در حالی که اشک میریختم این قسمت رو فرستادم توی ویدئو کراپ و کراپش کردم تا بارها و بارها گوشش کنم.
خانم شایسته ی عزیز ممنونم که دستی از دستان خدا شدید و خداوند کلام خودش را بر زبان شما جاری کرد تا من رو باز هم دلگرم کنه و بگه حواسم بهت هست همینطور آروم با همین فرمون برو جلو و تلاشتو بکن که آروم باشی.، جا نزن نترس، من باهاتم.
با اینکه شرایط مساعد نبود ولی کنترل ذهن کردم و گفتم در هر شرایطی باید عادی و نرمال رفتار کنم و باید برم و کامنت بزارم و از خانم شایسته به خاطر صحبتاشون و کمکی که به آروم کردن من کردن تشکر کنم این کمترین کاریه که میتونیم بکنم.
سلام دریای عزیزم
ازت بینهایت سپاسگزارم برای جاری کردن این آگاهی های الهی
چقدر قشنگ درک کردی مفهوم کنترل ذهن و لینکش به داستان حضرت موسی واقعا تحسینت میکنم این درک و فهمت از قانون و قرآن رو واقعا لذت بردم
چقدر به تکرار این آگاهی ها نیاز داشتم احساس میکنم تا آخر عمر باید اون لحظه کنترل ذهن موسی رو در اوج تضاد یادم باشه، هرچند که خیلی تکامل میخواد رسیدن به اون حد کنترل ذهن ولی به قول شما اگر موسی تونسته موسی که یه روز از ترس فرعون فرار میکنه و آواره کوه و بیابون میشه به این حد ایمان و آرامش قلبی برسه که با وجود شنیدن انتقادات و سرزنش های بنی اسرائیل با قدرت و آرامش بگه خدا با من است به زودی هدایتم میکنه
و من ایمان دارم خدای موسی خدای منم هست به شرط ایمان
در پناه تنها ابر قدرت و حفیظ عالم رو به رشد باشی💐💐💐
سلام نفیسه ی عزیز، این کامنت رو یک من یک سال و نیم دوسال پیش نوشتم خیلی به ذهنم فشار آوردم که بدونم دقیقا از کدوم تضاد سخت دارم صحبت میکنم، بعدش که یادم اومد گفتم خدای من، اینقدر این تضاد ساده و آسان حل شد که حتی یادمم نمونده، انگار خداوند با پاسخ شما میخواست یه بار دیگه من رو به کامنت خودم و اون روزا هدایت کنه و بگه دیدی کنترلذهنگردی جقدر زیبا برات حل شد، در واقع اون تضاد و بالطبع کنترل ذهنی که داشتم باعث شد من به یکی از خواسته های بزرگم برسم و الان در حال تجربه ی اون خواسته هستمو بسیار ایمان پیدا کردم که کنترل ذهن در هر شرایطی معجزه میکنه و اصلا مهم نیست که شرایط چقدر به هم ریخته یا پیچیده هست زمانی که وسط اینتضاد بودم هیچ راه حلی نمیدیدم اما الان که حل شده میبینم که چقدر خدا ساده حلش کرد و خدا خیلی زیبا مانند موسی ع هدایتم کرد و درواقع اون تضاد پاسخی به خواسته های خودم و عبور و رفتن به یه مرحله بالاتر بود.
و این روزا با خیال آسوده نشستم و دور دوم سفر به دور آمریکا رو میبینم چون همین مجموعه برنامه و تمرکز بر زیبایی ها بود که من رو از اون حالت اضطرار خارج ساخت
سلام به خانم شایسته عزیز و استاد عباس منش دوست داشتنیمون
سلام به همه همراهان و دوستانم در این گروه صمیمی
این فایل یک شاهکار بود خانوم شایسته مهربانم نمیدونم با چه زبانی باید از شما تشکر کنم تک تک صحنه هایی که از لنز دوربین شما دیدم تحسین بر انگیز و فوق العاده انگیزه بخش و باور ساز بودند برام .چقدر زیبا روند تکامل صنعت هوانوردی رو که براستی من عاشقشم به تصویر کشیدید بینظیر بود! موزیک متنی که انتخاب کرده بودین عالی بود عاااالی بود بخدا! در تمام صحنه هایی که داشتم میدیدم بخودم این جمله رو میگفتم که ببین خالق ما انسانها چه توانایی بی پایانی به ما عطا کرده و از سال 1904 تا به امروز یعنی حدود 120 سال چه پیشرفتی رخ داده! این فایل سراسر برام باور بود باور به قدرتی که خداوند در وجود تک تک مون بودیعه گذاشته باور به اینکهمیشه هر آرزویی رو محقق کرد و هیچ رویایی دست نیافتی نیست. همونطور که یک روز پرواز برای ما انسانها رویایی بیش نبوده و الان جزو بدیهیات و واقعیت زندگیمونه. محدودیت فقط زاییده و ساخته و پرداخته ذهن منه اگر من بتونم همونطوری که این آدما فکر میکردن فکر کنم به هر خواسته ای میتونم برسم. ممنونم ازتون خانوم شایسته عزیز اینقدر بخدا غرق در این تصاویر زیبا شده بودم و اینقدر میکس شون با اون موزیک انگیزه بخش شما عالی بود که نمیدونم باید چطور ازتون تشکر کنم. زندگی ما دقیقا همینه باور سازی ، طی کردن روند تکاملی ، اعتقاد و ایمان به نیروی هدایتگر کیهان ، حرکت که بعد از ایمان در وجودمون شکل میگیره و خلق نتایج و رسیدن به هر خواسته ای در زندگیمون.
سپاس گزارم سپاس گزارم سپاس گزارم سپاس گزارم
به نام حضرت دوست که هر چه داریم از اوست. . سلام به دوستان خوبم و استاد عزیزم و خانم شایسته هنرمندم
این روزها توی ایران شاهد گرامیداشت هفته دفاع مقدس هستیم و فایل ۶۹ ی جورایی همزمان با این مناسبت بود مهمترین درسی که برای من داشت به نمایش گزاشتن جزئی ترین موارد در جنگ جهانی و رویدارها و وقایع آن زمان و سیر تکاملی ساختن هواپیما ها و جتها و بالکردهای جنگی بود که شاید از دید آدمهای امروزی اهمیت آنچنانی نداشته باشه ولی درسهای زیادی توش هست این ان مع العسری یسری همراه هر سختی آسانی هست شاید اگر جنگهای جهانی آن زمان اتفاق نمی افتاد و دولتها و ملتها تبعات و ضررهای آن را نمیدیدند الان همچین صلحی بر جهان حاکم نبود تاریخ همیشه صحنه جنگ و لشکر کشی و کشور کشایی حکام و پادشاهان و امپراتوریهای کشورهای مختلف بوده ولی بعد از تکامل پیدا کردن بشر و بهتر فهمیدن جهان هستی شاهد صلح و آرامش در بین بیشتر نقاط جهان هستیم که نتیجه در صلح قرار گرفتن انسان با خودش هست و فهمیدن این قانون که همه جا ثروت به هر اندازه که بخای هست و نیازی به جنگ و کشور گشایی نیست هر بار داره جهان بهتر و بهتر میشه و تکامل خودش رو بهتر طی میکنه خود به خود یاد فایل زیر دریایی افتادم چقد دقیق جزئیات و منظم چقد با ثبت اطلاعات دقیق حتی حالت چهره سربازان و خلبانان و فرماندهان. از درب ورودی که دوربین سفرنامه امد داخل فکر کردم اون آقا هم که پشت میزه ی ماکته?اینقد که تندیس ساخته شده افراد موزه واقعی به نظر میرسند آدم خود به خود خودش رو توی اون زمان تجسم میکنه دیروز بعد از دیدن فایل و نوشتن کامنتم رفتم بیرون پیاده روی که یک هواپیمای زیبا تو آسمون مشاهده کردم که تو ارتفاع مناسبی هم بود در حال که مدتها بود من هواپیما ندیده بودم و این بخاطر توجه من به فایل دیروز بود و سریع نشانه اش هویدا شدو یاد موزه و حرفهای استاد در لایو افتادم که گفت به باباش قول داده بعد گرفتن مدرک خلبانیش بیاد ایران چقد خوشحال شدم و این خواسته هم در من شکل گرفت که گفتم باید منم با طی کردن تکاملم مدرک خلبانی ام را بگیرم نکته دیگه ای که میتونم بهش اشاره کنم صحبتهای ارزشمند خانم شایسته بود که وقتی اتفاقی در زندگیتون میفته که حتی اساسی ترین چیز رندگیمون را از دست رفته میبینیم دنبال مقصر نگردیم غر نزنیدم عصبانی نشیم و خودمون را اذیت و سرزنش نکنیم دنبال عاملی در بیرون نباشیم و تلاش کنیم ذهنمون را کنترل کنیم این مهمترین اصل قانونه که باهاش میتونی از هر شرایط به ظاهر بدی اتفاقات خوبی خلق کنی که به رشدت بسیار کمک کنه و تورا بزرگترت کنه منو یاد تحسین استاد انداخت از خانم شایسته که خیلی خیلی خوب قوانین را درک میکنه و همیشه آرامش داره و با خودش در صلحه و نشانه اش هم تهیه این فایلهای بسیار زیبا و متنوع و پر محتوا هستش سپاسگزارم ???
بازم سلام، سلام به همه همسفرهای عزیز و دوست داشتنی
سلام به کارگردان های این مجموعه که از تمام فرصت ها استفاده می کنند تا مارو با باورها و مسائلی آشنا کنند که خیلی وقت ها از آن ها غافل بودیم و میخوام بگم که تاثیری که این سفرنامه ها بر روی من داشته فوق العاده بوده و باعث شده توی فرکانس بالاتری قرار بگیرم
اول از همه میخواستم از مریم عزیز برای انتخاب موسیقی این قسمت تشکر کنم. آفرین به این انتخاب ، به این همه هماهنگی با تصاویر. شاید اگه خود من تو این موزه راه میرفتم و از نزدیک اون همه خلاقیت توانایی و ثروت و ایده هایی که در زمان خودشون همگی پاسخی بودند به نیازها و خواسته ها، اینقدر لمس نمیکردم . اون موسیقی فوق العاده عجب بر روح و جسم من نشست و درک من از این تصاویر و اتفاقات رو بیشتر و بیشتر کرد.
درسته جنگ چیز خوبی نیست ولی میشه از آن درس گرفت، میشه تضادهارو شناخت و میشه یاد بگیریم که نیازهامون را به گونه ای حل کنیم که در صلح باشیم. قسمتی از این موزه که روایتی داشت از یکی از اتفاق هایی که میشه در هر جنگ که هیچ در زندگی ما بیفته رو نشون میده و چقدر جالب که به این صورت نمایش داده بودند. فکر کن اگه فقط به نمایش دستگاه ها و هواپیماها بسنده میکردند ، نمی توانستند حس و حال اون زمان را با مردم شریک شوند. این اتفاق من را یاد جمله ای انداخت که میگه ” این نیز بگذرد ” و واقعا همینطوره . زندگی ما رو لحظه لحظه هایی می سازند که در حال گذشتن هستند و غصه خوردن و ناراحتی و شکوه و گلایه چیزی جز موندن در زمان گذشته یا ترس از آینده برای ما نداره. درسته که اتفاقی که افتاده ممکنه خوشایند ما نباشد ، اگه بیایم و مدام بخاطر آن خودمون رو سرزنش کنیم و مدام در افکار منفی و حال بد نگه داریم نه تنها کمکی به ما به ما نمیکنه بلکه طبق قانون از این دسته از اتفاقات بیشتر و بیشتر به سمت ما جذب میشه. راه حلی هم پیدا نمیکنیم چون مدام داریم به اتفاق افتاده فکر میکنیم. چقدر عالی که چنین انسانی در صلح بود با خودش و اطرافش ، اونم در چنین اتفاقی،چقدر این ویژگی درون این آدم نهادینه شده که می تواند در هر شرایطی آن را حفظ کنه و جالب این که این دقیقا حرفی بود که باید می شنیدم .
بازم اینجا تکامل را دیدم از همون اول که برادران رایت با ایمانی که به رویاشون داشتند اولین هواپیما رو درست کردند و دیدیم که در مواردی مثل جنگ هم از اون استفاده شد . نکته جالب در مورد این ایده هزینه ۳۰۰۰۰ دلاری بوده که پرداخته شده بوده که نشان دهنده ثروت و فراوانی است . برادران رایت از محیط و شرایطی که در آن قرار داشتند سپاس گزار بودند چون باعث شده بود پاسخی برای کنجکاویشون پیدا کنند
تکامل را میشه حتی در لباس های سربازان که بهتر و مجهزتر نسبت به دوره های قبل شده ، دید. بنظر من از همون اول طراحی هرکدوم زیبا بود و باز هم این تکامل جوابی به نیازهای آن ها بوده و از طرفی ایمنی در آن ها بیشتر مورد توجه قرار گرفته بوده و تمام تایم لاین هایی که در این موزه به چشم میخورد، نشان از تکامل داره.
از دیدن خانم های خلبان با صورت های زیباشون خیلی لذت بردم و میتونستم اون عشق و علاقه ای که نسبت به کارشون داشتند ، ببینم
آفرین به این دقت و ظرافتی که در ساخت ماکت ها و مجسمه ها داشتند. خیلی کیف کردم از دقتی که یکی از مجسمه سازان در ساخت یک هواپیمای قدیمی داشته که ۵ سالی رو مشغول به ساخت آن بوده و در نهایت ان را اهدا کرده که همگی بتوانند با دیدن آن لذت ببرند. چقدر دیتیل در ساخت اون هواپیمای جنگی در انتهای فایل وجود داشت خیلی لذت بردم از آشنایی با سیستم ساخت و کار کردن آن ها.
در آخر میخواستم بگم که حس کلی من از دیدن این موزه احساس خوب بود نه احساس دل سوزی یا ناراحتی از اتفاقاتی که افتاده و دقیقا برعکس حسی بود که من از دیدن موزه دفاع مقدس تهران داشتم.تفاوت اصلی این موزه با موزه تهران را میتونم بی طرف بودن آن بدانم اینکه در اینجا نیامده یک طرف جنگ را خوب نشون بده و طرف دیگر را مقصر بداند. بلکه از دستاوردهایی که این جنگ بهمراه داشته گفته شده و این نکته برای خود من قابل توجه بود و از این میشه تفاوت بین باورهایی که داریم را دید.
در آخر ارزو میکنم که در صلح باشیم .
استاد و مریم عزیز بازم ممنون برای این حس خوب
به نام خدای مههربان
بازم یه سلام و خداقوت خدمت شما خانم شایسته عزیز و استاد دوست داشتنی مون
داشتم فایل رو میدیدم چند دقیقه ای گذشته بود که یهو با خودم گفتم خدا خیرش بده مریم از کجاها واسمون فیلم میگیره و من دارم تقریبا تمام امریکا رو میبینم اونجا از زیر دریایی فیلم گرفت اینجا هم از موزه نیروی هوایی و جالبه فقط تشکیلات امریکا اینجا نبود بلکه از همه کشورهایی که توی جنگها حضوری داشتن یه چیزی گذاشته بودن این کار این معنی رو میده که از دشمنانشونم تقدیر میکنن و به نمایش میذارن که مردم بدونن که همه کشورها بالاخره توی اون دوران موفقیت هایی داشتن و تنها به خود امریکا ختم نمیشه دقیقا مثل همون حرف استاد هستش که فارغ از اینکه اون شخص چه شخصیتی داشته موفقیت هاشو تحسین کنیم و امریکا و این موزه هم الان همین کارو میکنه و جالبه اون قسمت که باد بادک اون دختر گیر کرده میخواد بگه که توی جنگ اینجور صحنه هایی هم هست که به نفع هیچ کس نیست و فقط خرابی به بار میاره
من خودم فکر میکنم الان دیگه کشور امریکا اصلا دنبال جنگ و دردسر نیست و تنها چیزی که پیگیری میکنه صلح و دوستیه که بین همه حاکم باشه و اونها بهش رسیدن و چقد خوبه که ما از راه دور با دوربینی که جهان برامون فراهم کرده داریم به این نکات پی میبریم خداوندا فقط میتونم بگم میلیونها بار ازت سپاسگزارم که این موهبت ها رو به ما دادی و مریم خانمی رو برای ما فرستادی که این کارها رو بکنه البته از استاد هم غافل نشیم که اصلا اون واسه خودش یه بحث جداگونه داره و همه اینها برمیگرده به این دست خداوند که برامون کارها رو میکنه در کل پروردگار جهان همه جوره داره ما رو هدایت میکنه
از همه تون سپاسگزارم دوستای عزیزم که با کامنت هاتون هر لحظه میام تو مسیر و حرکتم رو محکم تر میکنم
ممنون خانم شایسته عزیز واقعا ازتون سپاسگزارم دستتون رو میبوسم در پناه الله یکتا شاد و موفق پیروز باشین
در جهان من همه چیز نیکوست خداوندا سپاسگزارم
به نام خدا
سلام مریم جان سلام استادجان سلام به همه همسفر های خوبم و آگاه
اون تیکه که مریم جان توضیح دادن خیلی جای فکر داشت نوع نگاه ما به هر مسأله باعث میشه که ما نتایج خاص بگیرم حتی زمانی که فکر میکنیم همه چی به بدترین شکل اتفاق افتاده اکربتونیم آروم باشیم و تمرکز کنیم رو نکات مثبت ماجرا و به خداوند اعتماد کنیم و ایمان داشته باشیم هر اتفاقی بیوفته به نفع ماست اونوقته که نتایج حاصل هر آدمی فرق میکنه اونوقته که ذهن با آرامش راهکار های بس الهام میشه و هدایت میشه به سمت زیبایی و آرامش بیشتر خیلی عالی بود مریم جان دیگه حرفی نمیمونه
این هماهنگی با خود که باعث آرامش جسم و روح من میشه خیلی مهمه اینکه من توی این دوره یاد گرفتم چطور با خودم هماهنگ تر بشم
یه نکته دیگه برای من تکامل بود که توی این هواپیما ها و حتی لباس های خلبانی هرچه میگذشت رشد و تکامل رو توی نحوه ساخت و طراحی اونا میشد دید اینکه آدما خودشون رو باور کردن که حتی میتونن پرواز کنم و شروع کردن به قدم برداشتن و نخاستن از همون اول عالی باشن باعث این حجم از پیشرفت شده
به نسبت زمان و شرایطی که نیاز داشتن شروع کردن به ساختن رویا هاشون و ایدهاشون و خیلی جالبه که نگاه به هرچیزی متفاوته مثلا من گذشته نفرین میکردم میگفتم باعث جنگ و خون یزی شدن اما میبینم چقدر رشد و پیشرفت توی تمام این موزه و لوازمش بوده میبینم که خود باوری و داشتن هدف چه غوغایی میکنه که هرکس که با خودش هماهنگ باشه فقط میتونه اونرو تحسین کنه و ازش درس بگیره
یاد کتاب مدرسه افتادم که برادران رایت هواپیما رو اختراع کردن و هواپیما های امروز هیچ ربطی به اون هواپیما نداره ولی اونا باور کردن که میتونن پرواز کنن و بعد از اون بقیه گفتن اگر یه نفر تونست پس ماهم میتونیم و هی اون ایده رو بهبود بخشیدن تا حتی به فضا و فضا نوردی و سیارات دیگه هم رسیدن و پیامش برای من این بود که تو به هرچی بخوای میتونی برسی فقط کافیه باور داشته باشیکه میشود ?
یه نوشته خیلی جالب که فکر میکنم تازگیا اضافه شده به اول فایل ها اینه که
( که مصمم شدهاند با تغییر کانون توجهشان، اول ذهنشان و سپس زندگیشان را کنترل کنند:)که خیلی برام جالبه که من اگر بتونم کانون توجه ام رو کنترل کنم میتونم دنیامو کنترل کنم و همانطور که بخام بسازم و این خیلی عالیه و تو این فایل هم کسانی که تونسته بودن کانون توجه شون رو کنترل کنن تو اون قسمت که خانم شایسته گفت یکی نگران یکی آرومه میشه تو اون شرایط اوضاع رو به نفع خودت تغییر بدی و نگاه تو به ماجرا جوری باشه که به نفع منه
توی ساخت هواپیما ها کسانی که موفق شدن کنترل کانون توجه رو پست خودشون بگیرن نترسیدن وشروع کردن به ساخت هواپیما ها و هی رشد و پیشرفت و هی مدل های بهتر و کارآمدتر ساخته شد
خدایا شکرت به خاطر صلح
خدایا شکرت به خاطر نعمت هدایت
و یه نکته دیگه که الان یادم اومد تو تمام فایل ها استاد و مریم جان هرجا که باهم میرن هرکس مشغول علایق خودش میشه و اینجوری نیست که آویزون و وابسته هم باشند که تو هم باید بیای از چیزی که من دارم لذت میبرم لذت ببری و هرکس آزاده خودش انتخاب کنه بدون وابستگی و این خیلی عالیه
مریم جان سپاسگزارخداوندم که دست مهربانی چون شما رو سرراهم قراردادی به دل شما انداخت ساختن این سفر نامه پر از آگاهی رو استاد جان عاشقتم
به زودی آمریکا میبینمتون ????
به نام یکتا کیمیاگر هستی
سلام نام زیبای خدای هدایتگر، بخشنده و مهربونه، به مریم جان استاد مهربون و تمامی مسافران این مسیر تقدیمش میکنم.
اول میخواستم درباره یک تجربه صحبت کنم.
بعد از یک مدت که دوچرخه سواری نکرده بودم، رفتم دوچرخه سواری.
یکم که گذشت دیدم پدال زدن برام تو سربالایی ها سخت شده، ذهنم گفت بخاطر دوچرخست.
یکم فکر کردم، به درونم برگشتم، دیدم من یک مدت دوچرخه سواری نکرده بودم، بخاطر این هست که بدن آمادگیش مثل قبل نیست.
به یاد این سایت افتادم، به یاد دو سال پیش خودم افتادم، که یه مدت که روی خودم کار نکردم، یه مدت که کمتر به قوانین توجه میکردم، دقیقا مثل همین دوچرخه سواری بود که
رکاب زدن زندگی سخت تر شده بود،
انرژی بیشتری ازم میگرفت.
و در نهایت منو خسته تر میکرد.
همونطور که کارکردن روی جسممون، و بدنمون، برای همه کاملا طبیعیه، من فهمیدم که کارکردن روی باورهامون همیشگیه،
باید همیشه رو خودت کار کنی
باید به نکات مثبت اطرافت توجه کنی
باید حال خوب دائمی داشته باشی
…
یکی دو سال پیش به خودم میگفتم خب بیا باورهای خوب رو بنویس، تکرارشون کن و تمومه.
مثل یه تکلیف درسی.
ولی کارکردن روی باورهامون، شخم زدن ذهنمون مثل نفس کشیدن میمونه(همیشگیه)
مریم جان از اون موقع این جریان رو به راه انداختی، دارم زندگی رو با تجربه های خودم یاد میگیرم،
خدا برای تاییدکردن درسایی که از سایت یاد گرفتم، داره اتفاقاتی وارد تجربه زندگیم میکنه که به مسیری که داخلش هستم بیشتر از قبل ایمان بیارم و مهر تایید خودشو بزنه که ادامه بدم.
موندن طولانی مدت تر توی این مسیر باعث میشه که به همه چیزایی که دوست داریم برسیم.
مثل هواپیماها تکاملمون رو طی کنیم و صبورتر بشیم تا لاجرم اتفاقات قشنگ وارد زندگیمون بشن.
دیگه نگرانی بره کنار، جاش ایمان و توکل میاد چوووون:
همونطور که قبلا هواپیماها انقدر مثل الان پیشرفته نبودن و کم کم تکاملشونو طی کردن ماهم باید آروم باشیم و در طی مسیر همیشه حس خوب و آرامش داشته باشیم تا با صبر با امیدمون به همه خواسته هامون برسیم.
خدایا، ای استاد برنامه ریزی ها، مارو به سمت خوشبختی هدایت کن.
زندگیتون پراز آرامشی از جنس خدا.