https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/10/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-15 06:19:162024-11-08 04:57:00آیا خداوند مانند یک مادر مهربان عمل می کند؟
402نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
و سلام به یکایک دوستان عزیز و هم فرکانسی در این دورهمی اللهی…
روزی که خبر طوفان اومد و بنده مطلع شدم، همسر عزیزم بهم گفت خوب برا استاد و مریم چه اتفاقی خواهد افتاد و بلافاصله گفتم این دو عزیز که در شمال فلوریدان و خونه تمپا رو خیلی وقته فروختن(اون واحد تو برج مرکز شهر) و الان استاد در آر وی هستند و مریم جان نیز در پارادایس که هر دو در شمال فلوریدان و طوفان به اونجا اصلا نمیرسه و هر دوی عزیزان در امان هستند و این رو در حالی گفتم که کاملا ناخودآگاه بود و من اصلا اخبار گوش نمیدم و اصلا نمیدونستم طوفان دقیقا قراره به کجا برخورد کنه؟! باور کنید کاملا این صحبت ها در یک لحظه به همسرم گفته شد و بعد که فکر کردم چرا ایییینقدر مطمئن بودم که استاد و مریم جان درامان هستند به خودم گفتم: این دو عزیز اونقدر از نظر توکل و ایمان و باور قوی هستند که خداوند از قبل ایشان رو جابجا کرده و در امان دارتشون….
الان میفهمم و به خودم میگم خوب بهروز جان شما که اینقدر میتونی درک کنی توکل و ایمان و باور در دو نفر اونور جهان چه ها میکند بیا همین توکل و ایمان و حتی بیشترشو در خودت ایجاد کن و ببین برای تو چه میکنه؟!
یعنی فهم این موضوع که ایمان دو نفر اونور دنیا چه ها میکند خوشحال ترت میکنه تا اینکه همون توکل و ایمان رو در خودت بسازی و نتایج اعجاب برانگیز بگیری؟!
اگه فهم این موضوع خوشحال ترت میکنه یعنی نمیدونی که میتونی همین ایمان رو در خودت بسازی و نتایجی بسا بزرگ تر هم بگیری؟یا شایدم خودتو لایق نمیدونی؟یا شایدم قدرت رو در دستات خدا نمیبینی و متکی بغیر هستی؟!
بله عامل تمامی اتفاقات خیر انسان توحید هست و تمامی اتفاقات نادلخواه بخاطر ریشه ای از ریشه های شرک هست…
صبح در ستاره قطبی نوشتم خدایا امروز هدایتم کن به درک بهتری از قانون و چند لحظه بعد همسرم گفتن بیا فایلی که میخواستی رو استاد پخش کردن و نادیده فهمیدم دقیقا این فایل جواب درخواست منه…اللهی شکرت و صد هزار مرتبه شکرت….
من معدنکارم و کارم و از صفر از سن 20 سالگی شروع کردم و از همون اول رو پای خودم و با توکل برا خودم معدن ثبت میکردم و میبردمشون جلو…
این جمله ( کتک خور ملس) از استاد رو با تمام گوشت و پوست و استخوانم درک میکنم اما تا زمانیکه عملت فرق نکنه جوابی نخواهی گرفت!!!
من معادنی که خدا بهم با دست خالی الهام میکرد رو ثبت میکردم و میرفتم سراغ بنده هاش که مشارکتی ببریم جلو و من یه روز ثروتمند خواهم شد در تمامی این معادن یا معدن باطل شد یا از اون معدن و اون شراکت با زجر فراوان یه چندرقازی گیرم کرد و خارج شدم و الان بعد از چک و لگد های فراوون بخاطر کتک خور بسییییار فوق العاده ملسم شراکت ها رو گذاشتم کنار در سال 1400 و درست بعد از 2 الی 3 روز پس از کنار گذاشتن قلبی و عملی اون شراکت ها خداوند معدنی بهم الهام کرد که بعد ثبتش روی پای خودم و نه مشارکت کردن اون معدن رو با 150 برابر ارزش افزوده فقط در عرض 2 ماه فروختم و اولین نتایج مالی بزرگ وارد زندگیم شد…
بعد اون دیگه پرونده مشارکت ها رو برا همیشه تو ذهنم بستم و یه لول بزرگ پیشرفت کردم و الان یه معدن دیگه بهم داده الله کریم و رسوندمش روی پای خودم به بهره برداری.
الان با شرایط کنونی ام نمیتونم اون معدن رو راه اندازی کنم چون پولشو ندارم و نه میخوام مشارکت کنم و نه وام میگیرم و نه میخوام سهامشو بدم به دوستان، چون خودش باز مشارکت میشه و از خدای مهربان درخواست کمک کردم که هدایتم کنه به سمت یه مشتری خوب برا فروش معدن به قیمت عالی!
یا اینکه یه جوری این معدن راه اندازی بشه و ازش سود کسب کنم و اینم بگم معدن من از لحاظ دو عنصر خیلی تاپ هست و در یکی از عناصر تو ایران اوله و تو دومی تو ایران دوم یا سوم هست.
از زمان درخواستم برا معدن و فروش یا راه اندازیش چندین و چند مشتری ایرانی و هندی و چینی برا معدن تماس گرفتند و فی الفور به درخواست من پاسخ داده شد اما در مرحله دریافت یکی پس از دیگری بلانتیجه موند و الان حیرون شدم که چرا جواب نمیگیرم؟!!!
ومن از چندی پیش الهامی بهم گفت که بهروز روی توحید کار کن!!!
جالبه من میبینم چطور خداوند به درخواست های من پاسخ میده ولی از لحظه ای که اولین مشتری تماس گرفت من بجای اینکه بیام بیشتر روی مسیری که منو به اون مشتری رسوند حساب باز کنم و از خدا حساب ببرم و بقول استاد در دوره دوازده قدم مقدس در مقابل خداوند خاشع باشم میام و روی اون بنده حساب باز میکنم و خوشحااال که کارم گرفت!!!
یعنی اونقدر این چرخه و این روند و این الگوی تکراری در من اتفاق افتاده و چک و لگداشو خوردم و کتک خور ملسم بیداد کرده که با تمامی وجودم درک کردم که این باور شرک آمیز هست که در لحظه 99 کارمو خراب میکنه!
از کجا معلومه من روی بنده خدا حساب باز میکنم؟!
1- از اینکه بسیار خوشحال و هیجان زده میشم بعد تماس مشتری،خوب باید بپرسم از خودم چرا هیجان زده شدی؟!اگر باور داری که خودت خالق شرایطت هستی و خداوند پاسخ میده و سریع الاجاب هست این حد از تعجب و هیجان برا چیه؟!
2- میام با ذوق و شوق فراوون مکالمه خودمو و مشتری رو بند بند برا همسرم تشریح میکنم و قشششنگ معلومه چقدر روی اون آدم حساب باز کردم و بعد چند وقت افسردگی میاد سراغم که کو پس چی شد از معامله؟!!!
3- در تمامی تجسماتم میام اون مشتری و معامله رو تجسم میکنم و تماس میگیرم و پیگیری میکنم و قشششنگ معلوم میشه چقدر روی اون مشتری و نه خدای اون مشتری حساب باز کردم و در تمامی موارد اون مشتری فرار میکنه!
و مواردی دیگه که فکر کنم شما که قانون رو میدونید درک میکنید که چطوری با شرکم چک و لگد های جهان رو میبارونم روی سرم!
بارها شده میام و باورهایی که معادنم رو شکل میداد رو بررسی میکردم:
– اگر توحید نبود چطوری با دست خالی خداوند به منی که در طول عمرم هیچ وام و قرضی نگرفتم این همه معادن عالی داد؟!
– اگر بخاطر توحید و توکل نبود چطوری برا منی که هیییچ ایده ای برای معدن نداشتم و پولی هم نداشتم خداوند هدایتم میکرد به ایده های ساده و معادن غنی که اصلا هزینه چندانی هم نداشت؟!
– اگر بخاطر باور فراوانی نبود چطوری در کشوری که حتی حیاط خونه شمایی که داری این کامنت رو در ایران میخونی هم تو کاداستر معادن ثبت معدنی شده و جایی برای ثبت یه محدوده بعنوان محدوده معدنی نیست خدا بهم محدوده ای داده که نتنها ثبت نیست بلکه یه معدن عالی و در کشور جزو بهترین هاست عنایت نموده؟!
– اگر بخاطر باور لیاقت نیست چطوری این معدن در اوج سادگی و بدون سرمایه اولیه و به آسانی ثبت و به مرحله بهره برداری رسید؟!
خیلی باورام درست بود که اینگونه هر سال توفیق بعد سال دیگه در زندگی مالی من حاصل شد اما اینکه چرا موقع فروش و یا معامله همه چیز بهم میریزه نشان از مخفی بودن بیش از حد شرک در دلم داره که باید خییییلی دقیق تر روش کار کنم!!!
اما از دیشب که باز شروع کردم روی فایل های توحیدی کار میکنم و امروزم این فایل در کتگوری توحیدی آمد بیشتر بهم گفته شد که بهروز عزیز و ارزشمند بیشتر روی توحید کار کن و این پاشنه آشیل رو بهبود بده که تو بنده لایق خدایی و این چک و لگد ها همه رو خودت بوجود آوردی!
اینم بگم الان از خوشحالی در حال سیر و سلوک در اسمان هفتم هستم چون قانون اینه که از هر لحظه ای که عیب کار رو فهمیدی و افکار و فرکانس ها و باورها و به تبع اون عملتو عوض کردی از همون لحظه نتایج هم عوض میشه و این اوج عدالت خداوند بزرگ هست….اللهی هزاران مرتبه شکرت!
تمرین اول:
هرررر اتفاق و شرایطی در زندگیم بوجود میاد نتیجه بازخورد جهان و خدا به افکار خودمه پس نه ترس و غمی دارم و نه هیجان و تعجبی چون خودم عامل هستم.
تمرین دوم:
مثل اینکه سلامتی و حال خوب و اندام بسیار تراشیده من و همسرم و روابط عالی در اوج توحید در عمل و احساس غالبا خوبمون برام عادی و طبیعی هست به همون میزانم ثروت و نعمت طبیعی هست و نه عجله دارم و نه هیجان و تعجب!
تمرین سوم:
اگر توحید در عمل اینهمه نتیجه ایجاد کرده بیام و وقتی یه مشتری خلق میشه بجای حساب باز کردن روی اون مشتری روی روندی که اون مشتری رو خلق کرده و خدای من و قانونش کار کنم و بیشتر موحدتر بشم کار کنم و نتایج در عمل بوجود بیاد نه اینکه نصف و نیمه ابتر بمونه!
تمرین چهارم:
تا زمانیکه یک موفقیت حاصل نشده ازش چیزی به احدو الناسی نگم حتی همسرم چون این ارتباط بین من و خداست و وقتی داری برا بقیه میگی انگار میخوای احساس ارزشمندی کنی و بگی دیدی نتیجه گرفتم و روی اون شرایط و اون مشتری و اون معامله حساب باز کردی و این باعث میشه از مسیر توحیدی دور بشی و اینم هست که یه کم استرس میاد سراغت که اگه اینبارم نشه چی میشه و این استرس 100 درصد کارشو میکنه و مجدد اون چک و لگدا رو خواهی خورد.پس افکارت متوجه خودت باشه و روی خودت کار کن و به دیگران نگو و بگذار جهان موفقت کنه و بعد اگر کسی چیزی پرسید براش بگو.
حالا بیام و چند منطق عالی از باورها و توحید عملی دیگه هم بگم که برا ذهنم منطقی تر بشه چقدر همه چیز در این جهان بر پایه سادگی هست اگر باور داشته باشیم:
– خوب به مدد قانون سلامتی و دوره ارزشمند سلامتی اندام و سلامتی من و همسرم خوب بود اما به عالی تبدیل شد و پر انرژی و سرحال و سرزنده هستیم این در حالیه که مشکل خاصی نداشتیم و من 34 سالمه و همسرم 23 سالشونه.در واقع تو مسله سلامتی هنوز چک و لگدی نبود که وارد دوره شدیم و الحمدالله از خوب به عالی تبدیل شدیم.
– در بحث روابط هیییچ گونه وابستگی و اینکه کسی مسئول حال خوب دیگری هست در رابطه نداریم و زمان های تنهایی هم داریم و گاهی من برا کار معدن باید برم شهری دیگر و باوجود اینکه در مشهد کسی رو نداریم و بچه هم ندارم چندین و چند روز همسرم تنها در منزل هست و من در شهری دیگر و نه غمی داریم و نه ترسی…
در زمان هایی که فردی از ما مریض شود که بندرت این اتفاق اتفاده و در طول 34 سال عمرم کمتر از 3 بار مراجعه به دکتر داشتم قانون بر این است که هیچ توجهی به فرد مریض نشده و خودش مسئول بهبود خودش هست و با شدت به این قانون هر دوی ما پایبند هستیم.
و در واقع توحید در عمل در رابطه ما بسیار موج میزند و نتیجه آن یک زندگی سرشار و بینهایت عالی شده و تشنج و ناراحتی در طول روز واقعا زیر 2 دقیقه هست…هزار الحمدالله بخاطر این قوانین عالی جهان.
کاملا برای من واضح و روشن هست وقتی اینگونه توحید عملی در تک تک شرایط زندگی عمل گردد و قدرت را و حال خوب را فقط در خدا ببینیم و خودش الباقی امور را مدیریت میکند پس نیازی نیست کار خاصی انجام دهیم نیاز هست توکل بر خدا باشد و از او درخواست نماییم و باورهای خوب مطالق با درخواست بسازیم و شرایط و موقعیت ها که ایجاد شد نگاهی به علت وقوع شرایط انداخته و روی علت بیشتر کار کنیم نه روی معلول…
علت یک معامله خوب و جذب مشتری خوب و عالی توحید در عمل و تکیه بر خداوند هست نه اون مشتری و اون مشتری معلول هست نه چیزی دیگر!!!
در بحث رابطه علت بوجود آمدن اون رابطه عالی و جذب اون همسر عالی تکیه بر خدا و بهبود رابطه با خدا بوده نه اون فرد و اون رابطه!!!
در بحث سلامتی علت وقوع اون سلامتی تکیه بر خدا و برخورد صحیح با بدن و دادن ورودی خوب به بدن بوده نه چیزی دیگر…
پس به قول خدا در سوره اشراح چون از مهمی فائق آمدیم به مهمی دیگر بپردازیم و همیشه بسوی خدا و اون مسیری که مارو به اون توفیق رسونده نظر کنیم و نه چیزی دیگر…
در انتها سپاسگزار رب الارباب هستم بخاطر مهربانی و قدرت و قوانینش و سپاسگزار استاد زیبایی ها هستم و دست بوس ایشان بخاطر توحید و توکل ایشان و به سبب اون این فایل های زندگی ساز
از اونجایی که خدار وشکر ما نه تلویزیون داریم نه هیچگونه فضای مجازی واخبار..معمولا از همسایه ها خودمون متوجه یک خبری میشم.حتی نتیجه بازی فوتبال ایران رو زدم گوگل و متوجه شدیم که برد.
عزیز دلم از یه جایی شنیده بود که مرکز فلوریدا طوفان اومده..اومد به من گفت. امروز و فردا س که استاد فایل جدید در مورد این طوفان بزاره و دقیقا همین شد .
دیروز فایل رو چندین بار گوش دادیم.
و بازم دیدگاه متفاوت استاد جان به اتفاقات اطرافش..
واقعا چنین دیدگاهی که طوفان هم خیر وبرکته؟؟؟؟
من به شخصه باید اعتراف کنم شاید به ظاهر بگم آره چون همه ی حرفها ی استاد روقبول دارم.
کاملا حرف استاد درسته وقبول میکنم.
اماهنوز به خودم میگم باید از نگاه استاد به شرایط و اتفاقات اطرافم نگاه کنم وآیا من اینکار رو انجام میدم؟؟؟؟؟
من خیلی خیلی باید روی خودم کار کنم.
اینکه همون اول نشونه ها رو سریع دریافت کنم و مفهموم رو بگیرم..
حالا یه داستان ساده از این هدایت خدا که گوش ندادیم.
همسایه مون اومد به عشقم گفت تو 5تومن برام بزن به حسابم من فردا برات واریز میکنم…
عزیز دلم سه بار خواست با گوشیش واریز کنه نشد؟؟(باز ما هدایت رو دریافت نکردیم که نباید واریز کنیم)آخرش رفت عابربانک و براش زد.
و فردا همانا که بعداز یک هفته اونم …به حسابش واریز شد…
بعداز این اتفاق به خودمون گفتیم خدا هدایتمون کرد اما ما متوجه نشدیم..
امروز عزیزدلم رفت برای مغازه مون. نون بخره.اومد گفت این نونوایی نونش تموم شده برم اون یکی (یکم دورتر)گفتم حالا یکم بشین بعداً برو..(کاملا هدایتی) 5دقیقه نشد که خود نونوا زنگ زد گفت بیا نون ببر.و چه نون سفارشی خودشون رو به ما دادن…
و عشقم سریع گفت دیدی تو هدایت شدی گفتی حالا فعلن بشین و منم گفتم باشه و هدایت الله بود که قرار بود زنگ بزنن..
دوتا اتفاق متفاوت کوچک اما بسیار مهم..همین کوچیک کوچیک هدایتها رو اگه من همون لحظه دریافت وعمل کنم.از جنس همون اتفاقات وهدایت ها بزرگ و بزرگتر میشه.
من باید بیشتر از همیشه روی خودم کار کنم چشم بینا داشته باشم ونشونه ها رو سریع ببینم و دریافت وعمل کنم….
این خلاصه کل زندگی همه ما انسان های اما هدایتها رو بقول استاد دریافت نمیکنیم تا حسابی چکولقد بخوریم وبعد.
استاد جانم اما من چون خوردن ملس نیست..
به گذشته ام و اتفاقی که برام افتاده.. چوپ خوردم اما یه جایی دیگه غرورم اجازه نداد و از ریشه نابودش کردم…و هروقت توحیدی عمل کردم .درهای رحمت خداوند از بینهایت دستانش باز شده.خدایاشکرت.
بازم تو جهان اونقدر میچرخیم آخرش میرسیم به توحید و یکتاپرستی خدای یگانه ومهربونم.
من خدا را دارم
کوله بارم بر دوش
سفری میباید
سفری بی همراه
گم شدن تا ته تنهایی محض
سازکم با من گفت:
هر کجا لرزیدی
از سفر ترسیدی
تو بگو از ته دل
من خدا را دارم
من و سازم چندیست
که فقط با اوییم . . .
من خدارو دارم واقعاً چرا باید بترسم؟؟؟؟؟
اگه ایمان دارم ترس و تضاد ها معنی نداره و باید رها باشم و فقط از خدا بخوام برام حلش کن و دلها رو برام نرم کنه…
اگه ایمان دارم نباید نگران مشتری برای مغازه باشم.
باید فقط وفقط روی باورهای کار کنم و از بودن در مغازه ام لذت ببرم. و مابقی کارها رو بسپارم به خدا
خدایا کمکم کن که هرروز حالم عالیتر از دیروز م باشه .خدایا کمکم کن که سپاسگزار نعمتهای باشم وچشمام هر لحظه زیبایی های بیشتری رو ببینه.
بقول استاد از خودت سوال کن چرا باید شاد باشم و حالم خوب باشه؟چرا شکر گزاری باشم؟؟؟؟
چون من خودم خالق زندگیم هستم و بفهیم که این افکار وفرکانسهای خودم که دارم اتفاقات رو به زندگیم دعوت میکنم.
خدایا کمکم کن من خودم میخوام خودم مولد ثروت باشم و یک موحد یکتاپرست باشم.
سلام به استاد عباسمنش بزرگوار و استاد شایسته نازنین و دوستان ارزشمندم
اعتراف میکنم من یکی از اون آدم هایی بودم که همیشه احساس ضعیفی رو به من میدادند طوری که خودم هم کاملاً باورم شده بود که من آدم ضعیفی هستم
یعنی یه حالتی که دیگران بخواهند دلشون به حال من بسوزه حتی در زمان بچگی مامانم همیشه جلوی خودم در حضور همه میگفت حسن خیلی مظلومه و تکرار همین حرف ها برای ذهن من تبدیل به یک منطقی شد که ، آره من آدم مظلومی هستم…!
خب طبق قانون هم بلاهای مختلفی سر یک آدم مظلوم میاد دیگه….
چیزی که برای من اتفاق افتاد
اینکه توی سن جوانی دوتا عمل جراحی همزمان داشتم و مسائلی که توشون پاشنه آشیل داشتم مثل مسائل مالی و…
وقتی وارد این مسیر شدم
تصمیم گرفتم با جدیت تمام روی خودم کار کنم و شخصیتمو واقعاً از یک آدم ضعیف و بی ایمان به یک شخصیت قوی با ایمان تغییر بدم
خداروشکر همین اتفاق هم افتاد
اولین نشونه اش این بود که دیگه مامانم اون جمله محدودکننده رو به کار نبرد یعنی دیگه نشنیدم جایی بگه حسن خیلی مظلومه و خودِ همین بهم ثابت کرد که پس شنیدن و تکرار این حرف ها در حضور من بخاطر فرکانس های خودم بود
بخاطر اینکه خودم دوست داشتم اینجوری در موردم صحبت بشه!
الان بعد از گذشت 3 سال از این مسیری که توش هدایت شدم به لطف الله اینقدر شخصیتم تغییر کرده و اینقدر پسر قوی تری شدم ، دیگه مامانم هم یادش رفته که یه زمانی وِرد زبونش در مورد من چی بوده
بقیه آدم هایی هم که یه زمانی باهاشون در ارتباط بودم اصلاً نمی بینمشون که بخوان مثل اون زمان ها در مورد من فکر کنند و از همه مهم تر ، خودِ من چقدر این شخصیت قوی تری که نسبت قبلم در من ایجاد شده رو به من احساس خوبی میده
یعنی واقعاً الان متنفرم از اینکه بخوام آدم ضعیفی باشم و اصلاً به هیچ عنوان دوست ندارم کسی منو از روی شخصیت ضعیفی که قبل از این مسیر الهی داشتم نگاه کنه ، چون هنوز یک عده ای هستند که تفکرشون در مورد من مثل اون موقع هاست ولی مهم تفکر خودم در مورد خودم هستش که زمین تا آسمون تغییر کرده و همین شخصیت قوی تری که نسبت به قبلم در من به واسطه کار کردن روی خودم ایجاد شده به من احساس خوب و آرامشی میده
نتیجه اش هم که مشخصه
در محیط هایی قرار میگیرم که فقط آدم های قوی و ثروتمندی اونجاها زندگی می کنند
به قول استاد عباسمنش وقتی که من تغییر میکنم آدم های دور و اطرافم هم تغییر می کنند
حالا یا شخصیتشون یا کلاً حذف میشن
خودم آگاهانه خیلی اطرافمو خلوت کردم
از این بیشتر هم میخوام خلوت تر کنم
چون به من احساس رهایی و خیلی خوبی داده که باز هم این نشون میده چقدر شخصیتم توی این مدت قوی تر و سالم تر شده که الان دیگه خودم با خودم و خدای خودم بیشتر حال میکنم تا با دیگران
البته من انسانمو با عواطف انسانیم و بسیار خوشحال میشم و میخوام که با آدم ها در ارتباط باشم
ولی فقط با کسانی که شخصیت قوی دارند و واقعاً علاقه ای به آدم های ضعیف ندارم
چون من خودم یه زمانی آدمی با شخصیت ضعیفی بودم
خداروشکر بخاطر این مسیر و بابت این آگاهی ها و خدایی که هر لحظه داره هدایت میکنه
سلام به استاد نازنینم که مثل همیشه صداشون سرشار از آرامش
استاد عزیزم نقش شما توی زندگی من بسیار پرنگ هست و خواهد بود و بقول آقا رضا عطار روشن که میگه صدای شما و چهره شما بیشترین صدا و چهره ای که تا حالا توی عمرم دیدم با اینکه زمان زیادی نیست که با شما آشنا شدم ،قصه منم مثل آقا رضا هست ،الحق که وقتی میگین کسی که همه قدرت رو دست الله میده الله کاری میکنه که سرش جلوی همه بلند باشه و این نمود عینی زندگی شماست ،شمایی که با همه اساتیدی که من میشناسم کلامتون فرق داره و فقط روی اصل تکیه میکنید ،قدرت رو فقط به خدای خودتون میدید نه به فالور و دنبال کنندگان شما و این نکته رو من به عنوان شاگرد شما همیشه باید مد نظد داشته باشم
خلاصه استاد بی نهایت سپاسگزارتونم بخاطر تمام اون لحظاتی که توی منجلاب فشار ذهنی بودم و تنها کسی که میتونست منو به درون خودم و با اصل خودم هماهنگ کنه صدای زیبای شما و آگاهی های خالصی که از درون شما بر قلب من مینشست و منو به مسیر الله هدایت میکرد
اما بریم سراغ موضوعات این فایل و نکاتی که شما راجب طوفان گفتید که شامل طوفانهای زندگی ما هم میشه ،طوفانها و تضادهای که توی زندگی ما پیش میاد اصلا چیز بدی نیست بلکه موهبتی هست برای ما که بتونیم زیر سازی های باورهای خودمونو از نو بسازیم درست مثل خونه ای که سالها ساخته شده و زیربناش داره میپوسه ولی ما همچنان در حال زندگی کردن داخلش هستیم غافل از اینکه خطر در کمین ماست و اینجاست که تضاد خودشو در قالب طوفان ظاهر میکنه و باعث میشه ما دست بکار نو سازی بشیم و یه ساختمان محکم و با علم جدید برای خودمون بنا کنیم و بریم در مدار بالاتر و با کیفیت تر زندگی خودمونو توی اون ساختمون استارت بزنیم
وقتی این مثال میاد توی ذهنم و در مورد گذشته خودم و زندگیم فکر میکنم میبنم تمام اون روزهای که هیچ آگاهی نسبت به قوانین جهان نداشتم و مدام بخاطر باورهای مخربم درگیر تضادها میشدم و زندگی ظاهر خیلی سخت میشد برام و بجای اینکه از اون تضادها درس بگیرم و به مدار بالاتر برم ،همیشه ناشکر بودم و خودمو و زندگیمو باتلاقی از بدبختیها میدونستم و قربانی شرایط بودم و هر روز زندگی برام سختر میشد تا جای که دیگه تسلیم میشدم و بقول استاد کتک خورم ملس بود و اونجا بود که تصمیم به تغییر میگرفتم و زندگی روی خوششو توی اون طوفان از زندگی بهم نشون میداد ..
چقدر این نگرش زندگی منو عوض کرد و دیگه بجای قربانی بودن و غم و غصه خوردن میشینم از مسائلم درس میگیرم و حلش میکنم
یه نکته ای که استاد توی صحبتهاشون اشاره کردن این بود که توی شرایط خوب همه خوبن ولی توی شرایط سخت که اصل آدمی خودشو نشون میده و ما میفهمیم که آدمهای اطراف ما چه باورهایی دارن ،من خودم توی یه برهه ای که هنوز درگیرشم بدهکار شدم و خیلی از آدمهایی که همیشه باهاشون خوش بودم جوری رفتارشون عوض شد که برام تعجب بود و اونجا بود که فهمیدم آدمها رو نمیشه توی شرایط گل و بلبل بشناسیم و این باعث خیلی از باگهای رفتاری خودم و آدمهای اطرافمو بهتر بشناسم
نگاه توحیدی استاد که بدون شک هیچ کجا در هیچ کتابی به این دقت بیان نشده و قطعا تمام کسانی که با استاد آشنا هستن چه بچهای سایت و چه کسانی که باهاش از نزدیک برخورد کردن اینو اعتراف میکنن و من وقتی با این نگاه آشنا شدم چقدر خودمو در مقابل عظمت خداوند کوچیک دیدم و چقدر به بزرگی الله به اندازه درک جدیدم از خداوند پی بردم ..خدای که بزرگیش به اندازه فهم من میشه ،رحم لطافتش به اندازه وسعت بی انتهاشه ،خدای که قدرت بی حد و اندازست مطلق و بخشندگی بی پایان بی اندازه داره ،خدای از مادر به من مهربانتره ،خدای که از رگ گردن من نزدیک تره ،خدای که داشتنش منو از همه چیز بی نیاز میکنه ،خدای که توی لحظه به لحظه کنارمه .خدای که همیشه خدا بوده و من تازه دارم بندگیشو یاد میگیرم
استاد عزیزم چقدر این نگاهتو دوسدارم و چقدر حالم خوبه وقتی که خودمو جزئی از خدا میدونم ،این نگاه باعث میشه تمام اون وابستگیا که یه عمر به بقیه داشتم کمرنگ بشه ،دیگه کسی نتونه به راحتی ناراحتم کنه و یا حتی خوشحالم کنه ،الهی شکرت برای اینکه میتونم شکرگذارت باشم
توحید و توحید بزرگترین قانون خداوند ،و بقول استاد اگه بشه کل قرآن توی یک کلمه خلاصه کرد اون توحید
قوانین ثابت خداوند باعث گشترش دنیا شده و یکی از این قوانین محکم خداوند اینکه دقنا حای آدمهای قوی تره ،و ضعیفها از بین میرن و با اینکه این نگاه خصمانه به نظر میرسه ولی قانون اینه و به هر طرف نگاه کنیم داره اجرا میشه چه در طبیعت چه در آدمها
اگر در تضادهای زندگی کمی تعقل کنیم میبنیم که اون تضادهای که تونستیم ازشون رد بشیم باعث قوی تر شدن ما شده و آدمهای ضعیف که نتونستن از اون تضاد درس بگیرن از بین رفتن و اتفاقا در زندگی روزمره هم وقتی با کسی برخورد داریم که ثروتمندتره ،با اعتماد بنفس تره و کارها رو بهتر انجام میده یعنی قوی تره و آدمها بصورت ذاتی از این دسته افرلد خوششون میاد و تمام این آموزشهای استاد حول همین محور میچرخه ،استاد میخواد که ما قوی بشیم چون خداوند یکی از خصوصاتش قوی بودنه
پس اگه منم میخوام مثل خداوند باشم باید قوی باشم و از پس مسائلم بر بیام ،این نگاه توی خیلی از تضادها بهم کمک کرد و این جمله استاد که میشه اگر هم جنس گرایی قوی باش ،اگر خانم هستی خانوم قوی باش دنیا مجبوره در مقابل تو تسلیم بشه چون قوی هستی ،این جمله همیشه توی سختیهای که داشت از پا درم میاورد خیلی باعث انگیزه در من میشد
طرح الهی برای تکامل و پیشرفت این جهان قوی تر شدن و رو به جلو حرکت کردن ،دنیا آدمهای ضعیف له میکنه ،امروز درکم بهتر شد که من محکومم به بتر شدن توی هر چیزی که میخوام سهم بیشتر ازش دریافت کنم ،اگر من میخوام درآمدم رشد کنه باید مهارتمو بیشتر کنم ،اگر من روابط بهتر میخوام باید بتونم اعتمادبنفس و احساس لیاقتمو رشد بدم این یعنی قانون مندی جهان و خدا
همین الان یه درکی از قوانین جهان بهم الهام شد که دوسدارم اینجا به اشتراک بگذارم ،حرفهای استاد و درکشون از قوانین اینقدر عمیق که نمیشه با چند بار گوش دادن یا حتی چند سال به اون خالصی که استاد میفرمایند رسید ،استاد عادت دارن که قوانین جهان در قالب اصل همیشه توضیح بدن و امکان نداره فایلی از استاد اینجا به اشتراک گذاشته بشه که اصل داخلش توضیح داده نشده باشه ولی هر بار از زوایای مختلف
همین الان که داشتم این فایل گوش میدادم فهمیدم که فاصله شنیدن این فایلها تا درک درستی ازشون پیدا کردن خیلی زیاد ،بطوری که منی که تمام تلاشم این بود این آگاهی ها رو اجرا کنم تازه میفهمم وقتی در موقعیت عملش قرار بگیرم اصلا اونطوری که صحبتهای استاد شنیده بودم نتونستم انجام بدم و دوباره به روش گذشته خودم عمل کردم و اینجاست که استاد میگن میخوای بدونی چقدر این حرفها رو درک کردی و تغییر کردی به اعمالت و نتایجت دقت کن
مثالی که دارم اینکه من قبل از اینکه با استاد آشنا بشم توی رابطه با شخصی بودم که بخاطر باورهای غلطم همه جوره تحقیر میشدم ،میترسیدم و اسمشم گذاشته بودم عشق ولی از وقتی با استاد آشنا شدم تونسته بودم خیلی از باگها رو تا حدودی حل کنم و سالها بود ازش هیچ خبری نداشتم و اصلا توی هیچ رابطه ای نبودم تا اینکه دوسداشتم وارد رابطه شم و اتفاقی که افتاد به محض داشتن این درخواست همون شخص خودش باهام ارتباط گرفت و من اینطور برداشت کردم که من سالها روی خودم کار کردم و با گذشتم هیچ ارتباطی ندارم ،چند بار بیرون رفتیم و اوایلش خیلی خوب خودمو کنترل کردم و از اون وابستگیا هیچ خبری نبود ولی کم کم که زمان گذشت دیدم داره اخلاقم عوض میشه ،دارم وابسته میشم یا خیلی زود رنج
وقتی بهش فکر کردم دیدم هیچ تفاوتی با گذشتم ندارم و وقتی وارد عمل به آموزها شدم کاملا برعکس عمل کردم و تازه متوجه میشم که استاد راجب نتیجه گرفتن و ثبات فرکانسی چه چیزهای به ما آموزش داده
واقعا تغییر یه باور غلط که یه عمر باهاش زندگی کردم خیلی سخت و الکی بدست نمیاد و جهاد اکبر بهترین جمله ای که میشد روی این موضوع اسم گذاشت ،من اگر میخوام نتایج متفاوت بگیرم باید متفاوت از گذشته خودم عمل کنم که اینم مستلزم خیلی چیزهاست ،کنترل ذهن ،کنترل وردیها ،نترس بودن ،توحیدی عمل کردن
استاد از شما بسیار بسیار سپاسگزام .وقتشه برم به خودم و کارهام بیشتر فکر کنم و مطمئنا شما هم از ما همین میخواید
یا شاید کامنت های دیگم نوشته شدن ولی هنوز منتشر نشدن…
خیلی این فایل به موقع بود برام…
خیلی از روی دلم بود…
و منم گاهی این نگاه رو به خدا داشتم که خدایا رحم کن و نجاتم بده…
ولی بیشتر ازش خواستم هدایتم کنه….
هدایتاشم میاد گاهیی یه ایده های خفن یه الهامات خفنی بهم میشه که من کارمو جدی تر و متعهدانه تر ادامه بدم…
گاهی هم تضاد ها مثل طوفان روی سرم خراب میشن که خشم منو در بیارن ولی من از همون تضاد ها به عنوان سوخت برای خودم استفاده میکنم و گاز میدم برای بهتر شدن برای قوی شدن برای محکم تر شدن….
توی دل تضاد ها نمیشینم غر بزنم برای خدا که خودتون گفتین که پیش خدا هم عجز و ناله جواب نمیده میشینم فکر میکنم که نکته مثبت این اتفاق چیه…. این تضاد چیه….
در کل تضاد ها بهترین معلم ما هستن برای حرکت ما و تا تضادی نباشه حرکتیم نیست….
فقط باید جا نزنیم فرار نکنیم ازشون…بپذیریمشون و باور هامونو تغییر بدیم و بریم توی دل ترسامون و از ترسامون قدرت بسازیم….
نتنها در بیرون طوفان و زلزه و ها و جنگ ها داره اتفاق میافته… بلکه درون آدم ها هم این روزا پر از طوفان درون ذهنشون….
حالا کسی از این طوفان ها جان سالم بدر میبره ودرجهت رشد و پیشرفتشون پیش میره که مجهز باشند به باور های توحیدی….
که خدارو بی نهایت سپاسگزارم که بنده با شرکت در دوره دوازده قدم دگرگون شدم و باور های توحیدی رو پیدا کردم و با تغییر باور هام شخصیتمم در حال تغییر و هنوز جا داره برای بهتر شدن….
استاد جان مدار عباس منشی هارو پیدا کردم و باورامو طبق همین مدار نوشتم….
فقط جهان داره امتحانم میکنه که بببینه واقعی هستم و به ثبات فرکانسی رسیدم …
و هر روز به عباس منشی شدن دارم نزیک و نزیک تر میشم و شرایط برام بهتر و بهتر میشه و آسان میشم برای آسانی ها…
تارگت این مدار این مسیر آغوش شماست و قدر دانی حضوری از شما….
به عرض سلام و ادب فراوان خدمت استاد عباس منش و سرکار خانم شایسته و همه دوستان عزیز
خداوند رحمان و رحیم را سپاسگذارم که من را به این مسیر هدایت نمود و من را با شخصی به اسم عباس منش آشنا نمود و درود خداوند سبحان به شما برای این آگاهی های خوب و عالی
باید بگوییم که همانطور که در فایل نیز فرمودید بعضی از دمها این نگاه را دارند که اگر من سختی بکشم دل خدا را بدست میارم و یا اینکه اگر در این دنیا سختی بکشم خداوند در آخرت پاداش آن را به ما می دهد متاسفانه من در زمانی که در دبیرستان بودم خودم را با این چرندیات گول میزدم که انسان باید سختی بکشه حالا اگر هم نتیجه نداد خداوند در آخرت پاداش آن سختی ها را به ما خواهد داد که این نشئت گرفته از چرندیاتی بود که در مدرسه به خورد ما میدادن .
حالا شاید تعدادی از انسانها اینجوری فکر کنند زمنی که یک سختی – مشکل مالی و یا بیماری داشته باشند یه جورایی فکر می کنند می توانند احساس ترحم و دلسوزی خداوند ر برانگیخته کنند که این هم از اینجا ناشی می شود که در تصورات خودمان خداوند را جشم تصور می کنیم و بعد جسمانی به خدواند میدهیم که این هم از باورهایی غلط گذشتگان هست و من هم قبلا چنین حسی نسبت به خداوند را داشته ام .
اگر بخواهم همه موارد را جز به جز توضیح دهم شاید از حوصله عزیزان خارج باشد
اما در مورد اینکه خدواند مثل مادر مهربانی هوای فرزند خود را داشته این مورد چند وقت پیش برای من اتفاق افتاد که توی کارم به یک مشکل برخورد کردم و حتما باید این مشکل را رفع می کردم و چندین بار از خدا راهنمایی خواستم و کمک خواستم که این مشکل را برای من رفع کند و یک روز بصورت کاملا اتفاقی و بصورت کاملا هدایتی اون مشکل را حل کردم .
سخن را اینجا کوتاه میکنم و از شما استاد عزیز برای این فایل زیبا و خوب تشکر میکنم
به نام خدایی که مرا انسان آفرید ،سلام بر استاد عباسمنش عزیز
مقاومت یکی از مشکلات اصلی است که مشکلات دیگر از آن حاصل می شود
هنگامیکه در برابر چیزی مقاومت می کنید، دچار مشکل می شوید. وقتی مقابل چیزی مقاومت می کنید، خود را از کل جدا می سازید. می کوشید جزیره ای جدا باشید. قضاوت می کنید که فلان چیز درست و فلان چیز اشتباه است. در حالیکه نباید اینطور باشد. مقاومت یعنی در مسند قضاوت نشسته اید
اگر مقاومتی وجود نداشته باشد، دیگر جدایی ای میان شما و انرژی ای که پیرامون تان جاری است، وجود نخواهد داشت. ناگهان به قدری با این انرژی همراه می شوید که احساس می کنید دیگر « شمایی » وجود ندارد و تنها همین انرژی است که حرکت می کند.
یاد بگیرید چگونه با آن چه رخ می دهد، هماهنگ باشید
خود را مقابل کل قرار ندهید. آهسته آهسته نیرویی تازه را احساس می کنید که هماهنگ با کل حرکت می کند
در مقاومت، انرژی به هدر می رود. در حالیکه در عدم مقاومت، انرژی جذب و ذخیره می شود. بپذیرید و مقاومت نکنید، تسلیم باشید و نجنگید. سعی نکنید فاتح باشید. لائوتزو می گوید:
«هیچکس نمی تواند مرا شکست دهد؛ زیرا من شکست را پذیرفته ام و دیگر به دنبال فتح و پیروزی نیستم»
چگونه می توانید کسی را که بدنبال پیروزی نیست، شکست دهید؟
چگونه می توانید کسی را که آماده مردن است، بکشید؟
این غیر ممکن است. با همین تسلیم است که پیروز می شوید. وقت را با مقاومت کردن به هدر ندهید.
ندایی الهی، در قلب تو، همواره تو را فرا می خواند.
اما این ندا به تو نمی رسد.
تو درگیر امور دنیوی هستی؛
درگیر چیزهای پیش پا افتاده.
ذهنت پر از چیزهای زائد است.
بدون هیچ مشغولیتی مشغول است.
از این رو همچنان این ندای آهسته درون را نمی شنوی
آنگاه که ذهن خاموش شود و افکار ناپدید گردند؛
آنگاه که هیچ فکری در تو باقی نمانده باشد؛
ناگهان آن ندا را می شنوی.
و شنیدن ندای قلبت،
آغاز دگرگونی توست
خدا هیچگاه در شکل دانش ظاهر نمی شود
این را به یاد داشته باش:
خدادورنیست، همیشه هست. در بیست وچهار ساعت منتظر توست
اما مردم همچنان در جستجوی خدا به این سو و آن سو می دوند، زندگی شان را چنان احمقانه به هدر می دهند که به نظر غیر قابل تصور می رسد که انسان تا این حد نادان باشد. امّا هست.
سلام و درود به شما دوست عزیز و استاد عزیزم و همه بچه های سایت
خیلی چند روز بود از وقتی وارد قدم هفتم دوازده قدم شدم احساس میکردم که این دوره به شدت مقاومت در من ایجاد کرده و خیلی جالب که این دو فایل جدید استاد هم راستا با اون دوره ست.
خیلی تو این چند روز از خداوند کمک خواستم و هدایت خواستم و دستشو برای هدایتم باز گذاشتم و بارها با خودم حرفهای استادرو مرور کردم که چرا منی که حالم خوب داره اتفاقات و رفتارهای ناجالبی رو جذب میکنم؟؟!!
همیشه دلم میخواسته مثل استاد که بارها میگن من به هیچکس اجازه نمیدم حالمو بد کنه و با دیدن یک رفتار نامناسب یک لبخند میزنم و در دلم میگم من اجازه نمیدم که تو حالمو بد کنی، باشم:))
شاید واسه ی همین خداوند منو تو این مسیر قرار داده و با چک و لقد بهم گفته بلند شو، ولی یک چیزی بگم من بارها دیدم وقتی با تمام وجودت میخوای تغییر کنی ولی نمیدونی چطوری و البته سعی میکنی حالتو خوب نگهداری برای من ورزش کردن و پیاده روی و کار کردن بوده، خداوند و جریان هستی خودش بهت ی راهکار اساسی میده که از درون بتونی خودتو شفا بدی، خدای من عظمت و بزرگیتو شکر و این عین عدالت :)) سپاس سپاس سپاس
امروز استاد عزیزم یا خانم شایسته ی گل تو کانال اینستا پیام یک خانم گل رو گذاشتن که تمرینی رو در مورد روابط گذاشته بودن و راهکار و تمرینشون رو انجام دادم و نوشتم و خیلی جالبه ( مثل شما دوست عزیز) که گفتین مقاومت نداشته باشیم، مقاومتی نداشتم و دیدم تمام این خصلتها در درون من نهفته هستن و شاید یکجاهایی کنترلش کردم ولی اگه صادقانه بگم خیلی خشمگین و عصبانی باشم همین رفتارهارو انجام میدم :(
پس همینجا به استاد عزیزم و دوستان گلم متعهد میشم که انگشت اتهاممو از روی بقیه بردارم و متعهدانه روی خودم کار میکنم که همونطور که یکی از دوستان بخوبی اشاره کرد که هر روز استاد اروم تر و باوقارتر و با ایمانتر میشه منم همینطور رشد مثبت داشته باشم و خدا یاریگر و هدایتگر من و شما باشه ان شاالله :))
خدای عزیزم بخاطر استاد خوبم و دوستان فرکانس بالایم سپاس
بخاطر مهربانی و سلامتی استادم سپاس و خدایا سپاس که قوانین زیباتو با کلام بسیار آسان و راحت و لذتبخش استاد گلم به گوش ما میرسونی و شور و شوق انجام دادنشو :))
استاد من صادقانه بخوام بگم کلی کتک خوردم ولی الان جوری شدم که دیگه برام نظر دیگران اصلا مهم نیست و کلا مسیر زندگیم داره جوری پیش میره که دورم خیلی خلوت شده و با خدا بیشتر خلوت میکنم و کارای خودمو حالا میخواد ورزش باشه یا چیزای دیگه بدون اینکه کسی باهام همراه باشه یا نه خودم تنهایی انجام میدم و خیلی تمرکزم رو الهامات و نشانه ها هستش هرچند هنوز گاهی وقتا مدارم میاد پایین اونم بخاطر یه رابطه 5 ساله بوده که الان یکسال و نیم هست ازش دراومدم به علت وابستگی که داشتم حالم بد میشه بعضی وقتا ولی در کل تلاشمو دارم میکنم با آموزش های شما که مدارم ببرم بالا و قانون تسلیم بودن رعایت کنم ، که اگه قسمت هم باشیم برمیگردیم به هم اگه کسی دیگه قراره برام اکی بشه خدا خودش برام جور میکنه و من فقط رو خودم دارم کار میکنم خدا خودش آدمای مناسب تومسیر من قرار میده.
من دقیقا همون جاهستم ک دارم چک لقدمیخورم وازخدایم میخواهم ک من راب راه مستقیم هدایت بکنه ازاستادعزیزیم تشکر میکنم ک بیداربشم ازخدامیخوام این آخرین پیام باشه دیگه کت خور نباشم ب کوچکترین پیام خدارابشنوم از امروز بیدارمیشم ک روزی این پیام را میخوانم آنجاهایی باشم ک هدف هایم هستم از امروز هدفهایم رامینویسم ک با هدف زندگی ک دوستش دارم برسم خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
من الان دقیقاً یه طوفان برام اتفاق افتاده که خیلی هم خوب درکش کردم تغییر فرکانسم و دنده عقب رفتن،
خداروشکر به درکی رسیدم که تا شرایط جوری میشه که دلخواهم نیس سریع بخودم گوشزد میکنم که چه فرکانسی دارم ارسال میکنم چند روز گذشته رو چطور گذروندم و به چه چیزهایی توجه کردم و در مسیر بهبود حرکت میکنم.
تضادها و اتفاقات به ظاهر بد اومدن که بما کمک کنن تا به زندگی دلخواهمون هدایت شیم با عمل کردن به قانون.
وقتی به این حرفا فکر میکنم بهتر درک میکنم قوانین رو بهتر میتونم دلیل نتایجم رو بفهمم که وقتی باقدرت حرکت کردم و ایمان و باور درست نتیجه ها عالی بوده اما وقتی از روی ترس و نگرانی عمل کردم چه نتایج نازیبایی داشتم یا اگرم خوب بوده با چه سختی بدست اومده هرچی بیشتر فکر میکنم و عمل میکنم میبینم نتایج پایدارتر هست.
خداروشکر میکنم که این شرایط به ظاهر بد یا توی این مثال طوفان برام پیش اومده تا در مسیر درست و هدایت خداوند حرکت کنم.
هروقت خودم رو خالق دیدم و روی باورهام کار کردم و میکنم شرایط روزبه روز بهترو بهتر میشه هروقت هم که دنبال دلسوزی دیگران بودم یا احساس قربانی شدن داشتم اتفاقات بد پشت سرهم اومد،هروقت قدرت را دست عوامل بیرونی دادم اوضاع خیلی بد شد و هر وقت قدرت را دست خدا و خودم دادم و توحیدی عمل کردم معجزات اتفاق افتاد.
درکی که امروز صبح داشتم این بودکه تمام مشکلات ما و من اینکه حرف مردم برامون مهمه؛خیلی خوبه که آدم بخودش برسه،خوب زندگی کنه اما نه بخاطر تایید دیگران ما اینو بتونیم درک کنیم بنظر من90در صد انرژیمون حفظ میشه و احساسمون همیشه خوبه.
به هرچی توجه کنیم از جنس همون بیشتر و بیشتر وارد زندگیمون میشه
سلام بر استاد زیبایی ها و خانم شایسته عزیز
و سلام به یکایک دوستان عزیز و هم فرکانسی در این دورهمی اللهی…
روزی که خبر طوفان اومد و بنده مطلع شدم، همسر عزیزم بهم گفت خوب برا استاد و مریم چه اتفاقی خواهد افتاد و بلافاصله گفتم این دو عزیز که در شمال فلوریدان و خونه تمپا رو خیلی وقته فروختن(اون واحد تو برج مرکز شهر) و الان استاد در آر وی هستند و مریم جان نیز در پارادایس که هر دو در شمال فلوریدان و طوفان به اونجا اصلا نمیرسه و هر دوی عزیزان در امان هستند و این رو در حالی گفتم که کاملا ناخودآگاه بود و من اصلا اخبار گوش نمیدم و اصلا نمیدونستم طوفان دقیقا قراره به کجا برخورد کنه؟! باور کنید کاملا این صحبت ها در یک لحظه به همسرم گفته شد و بعد که فکر کردم چرا ایییینقدر مطمئن بودم که استاد و مریم جان درامان هستند به خودم گفتم: این دو عزیز اونقدر از نظر توکل و ایمان و باور قوی هستند که خداوند از قبل ایشان رو جابجا کرده و در امان دارتشون….
الان میفهمم و به خودم میگم خوب بهروز جان شما که اینقدر میتونی درک کنی توکل و ایمان و باور در دو نفر اونور جهان چه ها میکند بیا همین توکل و ایمان و حتی بیشترشو در خودت ایجاد کن و ببین برای تو چه میکنه؟!
یعنی فهم این موضوع که ایمان دو نفر اونور دنیا چه ها میکند خوشحال ترت میکنه تا اینکه همون توکل و ایمان رو در خودت بسازی و نتایج اعجاب برانگیز بگیری؟!
اگه فهم این موضوع خوشحال ترت میکنه یعنی نمیدونی که میتونی همین ایمان رو در خودت بسازی و نتایجی بسا بزرگ تر هم بگیری؟یا شایدم خودتو لایق نمیدونی؟یا شایدم قدرت رو در دستات خدا نمیبینی و متکی بغیر هستی؟!
بله عامل تمامی اتفاقات خیر انسان توحید هست و تمامی اتفاقات نادلخواه بخاطر ریشه ای از ریشه های شرک هست…
صبح در ستاره قطبی نوشتم خدایا امروز هدایتم کن به درک بهتری از قانون و چند لحظه بعد همسرم گفتن بیا فایلی که میخواستی رو استاد پخش کردن و نادیده فهمیدم دقیقا این فایل جواب درخواست منه…اللهی شکرت و صد هزار مرتبه شکرت….
من معدنکارم و کارم و از صفر از سن 20 سالگی شروع کردم و از همون اول رو پای خودم و با توکل برا خودم معدن ثبت میکردم و میبردمشون جلو…
این جمله ( کتک خور ملس) از استاد رو با تمام گوشت و پوست و استخوانم درک میکنم اما تا زمانیکه عملت فرق نکنه جوابی نخواهی گرفت!!!
من معادنی که خدا بهم با دست خالی الهام میکرد رو ثبت میکردم و میرفتم سراغ بنده هاش که مشارکتی ببریم جلو و من یه روز ثروتمند خواهم شد در تمامی این معادن یا معدن باطل شد یا از اون معدن و اون شراکت با زجر فراوان یه چندرقازی گیرم کرد و خارج شدم و الان بعد از چک و لگد های فراوون بخاطر کتک خور بسییییار فوق العاده ملسم شراکت ها رو گذاشتم کنار در سال 1400 و درست بعد از 2 الی 3 روز پس از کنار گذاشتن قلبی و عملی اون شراکت ها خداوند معدنی بهم الهام کرد که بعد ثبتش روی پای خودم و نه مشارکت کردن اون معدن رو با 150 برابر ارزش افزوده فقط در عرض 2 ماه فروختم و اولین نتایج مالی بزرگ وارد زندگیم شد…
بعد اون دیگه پرونده مشارکت ها رو برا همیشه تو ذهنم بستم و یه لول بزرگ پیشرفت کردم و الان یه معدن دیگه بهم داده الله کریم و رسوندمش روی پای خودم به بهره برداری.
الان با شرایط کنونی ام نمیتونم اون معدن رو راه اندازی کنم چون پولشو ندارم و نه میخوام مشارکت کنم و نه وام میگیرم و نه میخوام سهامشو بدم به دوستان، چون خودش باز مشارکت میشه و از خدای مهربان درخواست کمک کردم که هدایتم کنه به سمت یه مشتری خوب برا فروش معدن به قیمت عالی!
یا اینکه یه جوری این معدن راه اندازی بشه و ازش سود کسب کنم و اینم بگم معدن من از لحاظ دو عنصر خیلی تاپ هست و در یکی از عناصر تو ایران اوله و تو دومی تو ایران دوم یا سوم هست.
از زمان درخواستم برا معدن و فروش یا راه اندازیش چندین و چند مشتری ایرانی و هندی و چینی برا معدن تماس گرفتند و فی الفور به درخواست من پاسخ داده شد اما در مرحله دریافت یکی پس از دیگری بلانتیجه موند و الان حیرون شدم که چرا جواب نمیگیرم؟!!!
ومن از چندی پیش الهامی بهم گفت که بهروز روی توحید کار کن!!!
جالبه من میبینم چطور خداوند به درخواست های من پاسخ میده ولی از لحظه ای که اولین مشتری تماس گرفت من بجای اینکه بیام بیشتر روی مسیری که منو به اون مشتری رسوند حساب باز کنم و از خدا حساب ببرم و بقول استاد در دوره دوازده قدم مقدس در مقابل خداوند خاشع باشم میام و روی اون بنده حساب باز میکنم و خوشحااال که کارم گرفت!!!
یعنی اونقدر این چرخه و این روند و این الگوی تکراری در من اتفاق افتاده و چک و لگداشو خوردم و کتک خور ملسم بیداد کرده که با تمامی وجودم درک کردم که این باور شرک آمیز هست که در لحظه 99 کارمو خراب میکنه!
از کجا معلومه من روی بنده خدا حساب باز میکنم؟!
1- از اینکه بسیار خوشحال و هیجان زده میشم بعد تماس مشتری،خوب باید بپرسم از خودم چرا هیجان زده شدی؟!اگر باور داری که خودت خالق شرایطت هستی و خداوند پاسخ میده و سریع الاجاب هست این حد از تعجب و هیجان برا چیه؟!
2- میام با ذوق و شوق فراوون مکالمه خودمو و مشتری رو بند بند برا همسرم تشریح میکنم و قشششنگ معلومه چقدر روی اون آدم حساب باز کردم و بعد چند وقت افسردگی میاد سراغم که کو پس چی شد از معامله؟!!!
3- در تمامی تجسماتم میام اون مشتری و معامله رو تجسم میکنم و تماس میگیرم و پیگیری میکنم و قشششنگ معلوم میشه چقدر روی اون مشتری و نه خدای اون مشتری حساب باز کردم و در تمامی موارد اون مشتری فرار میکنه!
و مواردی دیگه که فکر کنم شما که قانون رو میدونید درک میکنید که چطوری با شرکم چک و لگد های جهان رو میبارونم روی سرم!
بارها شده میام و باورهایی که معادنم رو شکل میداد رو بررسی میکردم:
– اگر توحید نبود چطوری با دست خالی خداوند به منی که در طول عمرم هیچ وام و قرضی نگرفتم این همه معادن عالی داد؟!
– اگر بخاطر توحید و توکل نبود چطوری برا منی که هیییچ ایده ای برای معدن نداشتم و پولی هم نداشتم خداوند هدایتم میکرد به ایده های ساده و معادن غنی که اصلا هزینه چندانی هم نداشت؟!
– اگر بخاطر باور فراوانی نبود چطوری در کشوری که حتی حیاط خونه شمایی که داری این کامنت رو در ایران میخونی هم تو کاداستر معادن ثبت معدنی شده و جایی برای ثبت یه محدوده بعنوان محدوده معدنی نیست خدا بهم محدوده ای داده که نتنها ثبت نیست بلکه یه معدن عالی و در کشور جزو بهترین هاست عنایت نموده؟!
– اگر بخاطر باور لیاقت نیست چطوری این معدن در اوج سادگی و بدون سرمایه اولیه و به آسانی ثبت و به مرحله بهره برداری رسید؟!
خیلی باورام درست بود که اینگونه هر سال توفیق بعد سال دیگه در زندگی مالی من حاصل شد اما اینکه چرا موقع فروش و یا معامله همه چیز بهم میریزه نشان از مخفی بودن بیش از حد شرک در دلم داره که باید خییییلی دقیق تر روش کار کنم!!!
اما از دیشب که باز شروع کردم روی فایل های توحیدی کار میکنم و امروزم این فایل در کتگوری توحیدی آمد بیشتر بهم گفته شد که بهروز عزیز و ارزشمند بیشتر روی توحید کار کن و این پاشنه آشیل رو بهبود بده که تو بنده لایق خدایی و این چک و لگد ها همه رو خودت بوجود آوردی!
اینم بگم الان از خوشحالی در حال سیر و سلوک در اسمان هفتم هستم چون قانون اینه که از هر لحظه ای که عیب کار رو فهمیدی و افکار و فرکانس ها و باورها و به تبع اون عملتو عوض کردی از همون لحظه نتایج هم عوض میشه و این اوج عدالت خداوند بزرگ هست….اللهی هزاران مرتبه شکرت!
تمرین اول:
هرررر اتفاق و شرایطی در زندگیم بوجود میاد نتیجه بازخورد جهان و خدا به افکار خودمه پس نه ترس و غمی دارم و نه هیجان و تعجبی چون خودم عامل هستم.
تمرین دوم:
مثل اینکه سلامتی و حال خوب و اندام بسیار تراشیده من و همسرم و روابط عالی در اوج توحید در عمل و احساس غالبا خوبمون برام عادی و طبیعی هست به همون میزانم ثروت و نعمت طبیعی هست و نه عجله دارم و نه هیجان و تعجب!
تمرین سوم:
اگر توحید در عمل اینهمه نتیجه ایجاد کرده بیام و وقتی یه مشتری خلق میشه بجای حساب باز کردن روی اون مشتری روی روندی که اون مشتری رو خلق کرده و خدای من و قانونش کار کنم و بیشتر موحدتر بشم کار کنم و نتایج در عمل بوجود بیاد نه اینکه نصف و نیمه ابتر بمونه!
تمرین چهارم:
تا زمانیکه یک موفقیت حاصل نشده ازش چیزی به احدو الناسی نگم حتی همسرم چون این ارتباط بین من و خداست و وقتی داری برا بقیه میگی انگار میخوای احساس ارزشمندی کنی و بگی دیدی نتیجه گرفتم و روی اون شرایط و اون مشتری و اون معامله حساب باز کردی و این باعث میشه از مسیر توحیدی دور بشی و اینم هست که یه کم استرس میاد سراغت که اگه اینبارم نشه چی میشه و این استرس 100 درصد کارشو میکنه و مجدد اون چک و لگدا رو خواهی خورد.پس افکارت متوجه خودت باشه و روی خودت کار کن و به دیگران نگو و بگذار جهان موفقت کنه و بعد اگر کسی چیزی پرسید براش بگو.
حالا بیام و چند منطق عالی از باورها و توحید عملی دیگه هم بگم که برا ذهنم منطقی تر بشه چقدر همه چیز در این جهان بر پایه سادگی هست اگر باور داشته باشیم:
– خوب به مدد قانون سلامتی و دوره ارزشمند سلامتی اندام و سلامتی من و همسرم خوب بود اما به عالی تبدیل شد و پر انرژی و سرحال و سرزنده هستیم این در حالیه که مشکل خاصی نداشتیم و من 34 سالمه و همسرم 23 سالشونه.در واقع تو مسله سلامتی هنوز چک و لگدی نبود که وارد دوره شدیم و الحمدالله از خوب به عالی تبدیل شدیم.
– در بحث روابط هیییچ گونه وابستگی و اینکه کسی مسئول حال خوب دیگری هست در رابطه نداریم و زمان های تنهایی هم داریم و گاهی من برا کار معدن باید برم شهری دیگر و باوجود اینکه در مشهد کسی رو نداریم و بچه هم ندارم چندین و چند روز همسرم تنها در منزل هست و من در شهری دیگر و نه غمی داریم و نه ترسی…
در زمان هایی که فردی از ما مریض شود که بندرت این اتفاق اتفاده و در طول 34 سال عمرم کمتر از 3 بار مراجعه به دکتر داشتم قانون بر این است که هیچ توجهی به فرد مریض نشده و خودش مسئول بهبود خودش هست و با شدت به این قانون هر دوی ما پایبند هستیم.
و در واقع توحید در عمل در رابطه ما بسیار موج میزند و نتیجه آن یک زندگی سرشار و بینهایت عالی شده و تشنج و ناراحتی در طول روز واقعا زیر 2 دقیقه هست…هزار الحمدالله بخاطر این قوانین عالی جهان.
کاملا برای من واضح و روشن هست وقتی اینگونه توحید عملی در تک تک شرایط زندگی عمل گردد و قدرت را و حال خوب را فقط در خدا ببینیم و خودش الباقی امور را مدیریت میکند پس نیازی نیست کار خاصی انجام دهیم نیاز هست توکل بر خدا باشد و از او درخواست نماییم و باورهای خوب مطالق با درخواست بسازیم و شرایط و موقعیت ها که ایجاد شد نگاهی به علت وقوع شرایط انداخته و روی علت بیشتر کار کنیم نه روی معلول…
علت یک معامله خوب و جذب مشتری خوب و عالی توحید در عمل و تکیه بر خداوند هست نه اون مشتری و اون مشتری معلول هست نه چیزی دیگر!!!
در بحث رابطه علت بوجود آمدن اون رابطه عالی و جذب اون همسر عالی تکیه بر خدا و بهبود رابطه با خدا بوده نه اون فرد و اون رابطه!!!
در بحث سلامتی علت وقوع اون سلامتی تکیه بر خدا و برخورد صحیح با بدن و دادن ورودی خوب به بدن بوده نه چیزی دیگر…
پس به قول خدا در سوره اشراح چون از مهمی فائق آمدیم به مهمی دیگر بپردازیم و همیشه بسوی خدا و اون مسیری که مارو به اون توفیق رسونده نظر کنیم و نه چیزی دیگر…
در انتها سپاسگزار رب الارباب هستم بخاطر مهربانی و قدرت و قوانینش و سپاسگزار استاد زیبایی ها هستم و دست بوس ایشان بخاطر توحید و توکل ایشان و به سبب اون این فایل های زندگی ساز
سلام استاد جانم عزیزم
خدایاشکرت برای سلامتی شما وعزیزانم
از اونجایی که خدار وشکر ما نه تلویزیون داریم نه هیچگونه فضای مجازی واخبار..معمولا از همسایه ها خودمون متوجه یک خبری میشم.حتی نتیجه بازی فوتبال ایران رو زدم گوگل و متوجه شدیم که برد.
عزیز دلم از یه جایی شنیده بود که مرکز فلوریدا طوفان اومده..اومد به من گفت. امروز و فردا س که استاد فایل جدید در مورد این طوفان بزاره و دقیقا همین شد .
دیروز فایل رو چندین بار گوش دادیم.
و بازم دیدگاه متفاوت استاد جان به اتفاقات اطرافش..
واقعا چنین دیدگاهی که طوفان هم خیر وبرکته؟؟؟؟
من به شخصه باید اعتراف کنم شاید به ظاهر بگم آره چون همه ی حرفها ی استاد روقبول دارم.
کاملا حرف استاد درسته وقبول میکنم.
اماهنوز به خودم میگم باید از نگاه استاد به شرایط و اتفاقات اطرافم نگاه کنم وآیا من اینکار رو انجام میدم؟؟؟؟؟
من خیلی خیلی باید روی خودم کار کنم.
اینکه همون اول نشونه ها رو سریع دریافت کنم و مفهموم رو بگیرم..
حالا یه داستان ساده از این هدایت خدا که گوش ندادیم.
همسایه مون اومد به عشقم گفت تو 5تومن برام بزن به حسابم من فردا برات واریز میکنم…
عزیز دلم سه بار خواست با گوشیش واریز کنه نشد؟؟(باز ما هدایت رو دریافت نکردیم که نباید واریز کنیم)آخرش رفت عابربانک و براش زد.
و فردا همانا که بعداز یک هفته اونم …به حسابش واریز شد…
بعداز این اتفاق به خودمون گفتیم خدا هدایتمون کرد اما ما متوجه نشدیم..
امروز عزیزدلم رفت برای مغازه مون. نون بخره.اومد گفت این نونوایی نونش تموم شده برم اون یکی (یکم دورتر)گفتم حالا یکم بشین بعداً برو..(کاملا هدایتی) 5دقیقه نشد که خود نونوا زنگ زد گفت بیا نون ببر.و چه نون سفارشی خودشون رو به ما دادن…
و عشقم سریع گفت دیدی تو هدایت شدی گفتی حالا فعلن بشین و منم گفتم باشه و هدایت الله بود که قرار بود زنگ بزنن..
دوتا اتفاق متفاوت کوچک اما بسیار مهم..همین کوچیک کوچیک هدایتها رو اگه من همون لحظه دریافت وعمل کنم.از جنس همون اتفاقات وهدایت ها بزرگ و بزرگتر میشه.
من باید بیشتر از همیشه روی خودم کار کنم چشم بینا داشته باشم ونشونه ها رو سریع ببینم و دریافت وعمل کنم….
این خلاصه کل زندگی همه ما انسان های اما هدایتها رو بقول استاد دریافت نمیکنیم تا حسابی چکولقد بخوریم وبعد.
استاد جانم اما من چون خوردن ملس نیست..
به گذشته ام و اتفاقی که برام افتاده.. چوپ خوردم اما یه جایی دیگه غرورم اجازه نداد و از ریشه نابودش کردم…و هروقت توحیدی عمل کردم .درهای رحمت خداوند از بینهایت دستانش باز شده.خدایاشکرت.
بازم تو جهان اونقدر میچرخیم آخرش میرسیم به توحید و یکتاپرستی خدای یگانه ومهربونم.
من خدا را دارم
کوله بارم بر دوش
سفری میباید
سفری بی همراه
گم شدن تا ته تنهایی محض
سازکم با من گفت:
هر کجا لرزیدی
از سفر ترسیدی
تو بگو از ته دل
من خدا را دارم
من و سازم چندیست
که فقط با اوییم . . .
من خدارو دارم واقعاً چرا باید بترسم؟؟؟؟؟
اگه ایمان دارم ترس و تضاد ها معنی نداره و باید رها باشم و فقط از خدا بخوام برام حلش کن و دلها رو برام نرم کنه…
اگه ایمان دارم نباید نگران مشتری برای مغازه باشم.
باید فقط وفقط روی باورهای کار کنم و از بودن در مغازه ام لذت ببرم. و مابقی کارها رو بسپارم به خدا
خدایا کمکم کن که هرروز حالم عالیتر از دیروز م باشه .خدایا کمکم کن که سپاسگزار نعمتهای باشم وچشمام هر لحظه زیبایی های بیشتری رو ببینه.
بقول استاد از خودت سوال کن چرا باید شاد باشم و حالم خوب باشه؟چرا شکر گزاری باشم؟؟؟؟
چون من خودم خالق زندگیم هستم و بفهیم که این افکار وفرکانسهای خودم که دارم اتفاقات رو به زندگیم دعوت میکنم.
خدایا کمکم کن من خودم میخوام خودم مولد ثروت باشم و یک موحد یکتاپرست باشم.
خدایا شکرت
به نام خدا
سلام به استاد عباسمنش بزرگوار و استاد شایسته نازنین و دوستان ارزشمندم
اعتراف میکنم من یکی از اون آدم هایی بودم که همیشه احساس ضعیفی رو به من میدادند طوری که خودم هم کاملاً باورم شده بود که من آدم ضعیفی هستم
یعنی یه حالتی که دیگران بخواهند دلشون به حال من بسوزه حتی در زمان بچگی مامانم همیشه جلوی خودم در حضور همه میگفت حسن خیلی مظلومه و تکرار همین حرف ها برای ذهن من تبدیل به یک منطقی شد که ، آره من آدم مظلومی هستم…!
خب طبق قانون هم بلاهای مختلفی سر یک آدم مظلوم میاد دیگه….
چیزی که برای من اتفاق افتاد
اینکه توی سن جوانی دوتا عمل جراحی همزمان داشتم و مسائلی که توشون پاشنه آشیل داشتم مثل مسائل مالی و…
وقتی وارد این مسیر شدم
تصمیم گرفتم با جدیت تمام روی خودم کار کنم و شخصیتمو واقعاً از یک آدم ضعیف و بی ایمان به یک شخصیت قوی با ایمان تغییر بدم
خداروشکر همین اتفاق هم افتاد
اولین نشونه اش این بود که دیگه مامانم اون جمله محدودکننده رو به کار نبرد یعنی دیگه نشنیدم جایی بگه حسن خیلی مظلومه و خودِ همین بهم ثابت کرد که پس شنیدن و تکرار این حرف ها در حضور من بخاطر فرکانس های خودم بود
بخاطر اینکه خودم دوست داشتم اینجوری در موردم صحبت بشه!
الان بعد از گذشت 3 سال از این مسیری که توش هدایت شدم به لطف الله اینقدر شخصیتم تغییر کرده و اینقدر پسر قوی تری شدم ، دیگه مامانم هم یادش رفته که یه زمانی وِرد زبونش در مورد من چی بوده
بقیه آدم هایی هم که یه زمانی باهاشون در ارتباط بودم اصلاً نمی بینمشون که بخوان مثل اون زمان ها در مورد من فکر کنند و از همه مهم تر ، خودِ من چقدر این شخصیت قوی تری که نسبت قبلم در من ایجاد شده رو به من احساس خوبی میده
یعنی واقعاً الان متنفرم از اینکه بخوام آدم ضعیفی باشم و اصلاً به هیچ عنوان دوست ندارم کسی منو از روی شخصیت ضعیفی که قبل از این مسیر الهی داشتم نگاه کنه ، چون هنوز یک عده ای هستند که تفکرشون در مورد من مثل اون موقع هاست ولی مهم تفکر خودم در مورد خودم هستش که زمین تا آسمون تغییر کرده و همین شخصیت قوی تری که نسبت به قبلم در من به واسطه کار کردن روی خودم ایجاد شده به من احساس خوب و آرامشی میده
نتیجه اش هم که مشخصه
در محیط هایی قرار میگیرم که فقط آدم های قوی و ثروتمندی اونجاها زندگی می کنند
به قول استاد عباسمنش وقتی که من تغییر میکنم آدم های دور و اطرافم هم تغییر می کنند
حالا یا شخصیتشون یا کلاً حذف میشن
خودم آگاهانه خیلی اطرافمو خلوت کردم
از این بیشتر هم میخوام خلوت تر کنم
چون به من احساس رهایی و خیلی خوبی داده که باز هم این نشون میده چقدر شخصیتم توی این مدت قوی تر و سالم تر شده که الان دیگه خودم با خودم و خدای خودم بیشتر حال میکنم تا با دیگران
البته من انسانمو با عواطف انسانیم و بسیار خوشحال میشم و میخوام که با آدم ها در ارتباط باشم
ولی فقط با کسانی که شخصیت قوی دارند و واقعاً علاقه ای به آدم های ضعیف ندارم
چون من خودم یه زمانی آدمی با شخصیت ضعیفی بودم
خداروشکر بخاطر این مسیر و بابت این آگاهی ها و خدایی که هر لحظه داره هدایت میکنه
————————————————————————–
الْیَوْمَ تُجْزَىٰ کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ ۚ لَا ظُلْمَ الْیَوْمَ ۚ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ (آیه 17 غافر)
امروز هر کس در برابر کاری که انجام داده است پاداش داده میشود؛ امروز هیچ ظلمی نیست؛ خداوند سریع الحساب است
بنام یگانه خالق هستی که هرآنچه دارم از اوست
سلام به استاد نازنینم که مثل همیشه صداشون سرشار از آرامش
استاد عزیزم نقش شما توی زندگی من بسیار پرنگ هست و خواهد بود و بقول آقا رضا عطار روشن که میگه صدای شما و چهره شما بیشترین صدا و چهره ای که تا حالا توی عمرم دیدم با اینکه زمان زیادی نیست که با شما آشنا شدم ،قصه منم مثل آقا رضا هست ،الحق که وقتی میگین کسی که همه قدرت رو دست الله میده الله کاری میکنه که سرش جلوی همه بلند باشه و این نمود عینی زندگی شماست ،شمایی که با همه اساتیدی که من میشناسم کلامتون فرق داره و فقط روی اصل تکیه میکنید ،قدرت رو فقط به خدای خودتون میدید نه به فالور و دنبال کنندگان شما و این نکته رو من به عنوان شاگرد شما همیشه باید مد نظد داشته باشم
خلاصه استاد بی نهایت سپاسگزارتونم بخاطر تمام اون لحظاتی که توی منجلاب فشار ذهنی بودم و تنها کسی که میتونست منو به درون خودم و با اصل خودم هماهنگ کنه صدای زیبای شما و آگاهی های خالصی که از درون شما بر قلب من مینشست و منو به مسیر الله هدایت میکرد
اما بریم سراغ موضوعات این فایل و نکاتی که شما راجب طوفان گفتید که شامل طوفانهای زندگی ما هم میشه ،طوفانها و تضادهای که توی زندگی ما پیش میاد اصلا چیز بدی نیست بلکه موهبتی هست برای ما که بتونیم زیر سازی های باورهای خودمونو از نو بسازیم درست مثل خونه ای که سالها ساخته شده و زیربناش داره میپوسه ولی ما همچنان در حال زندگی کردن داخلش هستیم غافل از اینکه خطر در کمین ماست و اینجاست که تضاد خودشو در قالب طوفان ظاهر میکنه و باعث میشه ما دست بکار نو سازی بشیم و یه ساختمان محکم و با علم جدید برای خودمون بنا کنیم و بریم در مدار بالاتر و با کیفیت تر زندگی خودمونو توی اون ساختمون استارت بزنیم
وقتی این مثال میاد توی ذهنم و در مورد گذشته خودم و زندگیم فکر میکنم میبنم تمام اون روزهای که هیچ آگاهی نسبت به قوانین جهان نداشتم و مدام بخاطر باورهای مخربم درگیر تضادها میشدم و زندگی ظاهر خیلی سخت میشد برام و بجای اینکه از اون تضادها درس بگیرم و به مدار بالاتر برم ،همیشه ناشکر بودم و خودمو و زندگیمو باتلاقی از بدبختیها میدونستم و قربانی شرایط بودم و هر روز زندگی برام سختر میشد تا جای که دیگه تسلیم میشدم و بقول استاد کتک خورم ملس بود و اونجا بود که تصمیم به تغییر میگرفتم و زندگی روی خوششو توی اون طوفان از زندگی بهم نشون میداد ..
چقدر این نگرش زندگی منو عوض کرد و دیگه بجای قربانی بودن و غم و غصه خوردن میشینم از مسائلم درس میگیرم و حلش میکنم
یه نکته ای که استاد توی صحبتهاشون اشاره کردن این بود که توی شرایط خوب همه خوبن ولی توی شرایط سخت که اصل آدمی خودشو نشون میده و ما میفهمیم که آدمهای اطراف ما چه باورهایی دارن ،من خودم توی یه برهه ای که هنوز درگیرشم بدهکار شدم و خیلی از آدمهایی که همیشه باهاشون خوش بودم جوری رفتارشون عوض شد که برام تعجب بود و اونجا بود که فهمیدم آدمها رو نمیشه توی شرایط گل و بلبل بشناسیم و این باعث خیلی از باگهای رفتاری خودم و آدمهای اطرافمو بهتر بشناسم
نگاه توحیدی استاد که بدون شک هیچ کجا در هیچ کتابی به این دقت بیان نشده و قطعا تمام کسانی که با استاد آشنا هستن چه بچهای سایت و چه کسانی که باهاش از نزدیک برخورد کردن اینو اعتراف میکنن و من وقتی با این نگاه آشنا شدم چقدر خودمو در مقابل عظمت خداوند کوچیک دیدم و چقدر به بزرگی الله به اندازه درک جدیدم از خداوند پی بردم ..خدای که بزرگیش به اندازه فهم من میشه ،رحم لطافتش به اندازه وسعت بی انتهاشه ،خدای که قدرت بی حد و اندازست مطلق و بخشندگی بی پایان بی اندازه داره ،خدای از مادر به من مهربانتره ،خدای که از رگ گردن من نزدیک تره ،خدای که داشتنش منو از همه چیز بی نیاز میکنه ،خدای که توی لحظه به لحظه کنارمه .خدای که همیشه خدا بوده و من تازه دارم بندگیشو یاد میگیرم
استاد عزیزم چقدر این نگاهتو دوسدارم و چقدر حالم خوبه وقتی که خودمو جزئی از خدا میدونم ،این نگاه باعث میشه تمام اون وابستگیا که یه عمر به بقیه داشتم کمرنگ بشه ،دیگه کسی نتونه به راحتی ناراحتم کنه و یا حتی خوشحالم کنه ،الهی شکرت برای اینکه میتونم شکرگذارت باشم
توحید و توحید بزرگترین قانون خداوند ،و بقول استاد اگه بشه کل قرآن توی یک کلمه خلاصه کرد اون توحید
قوانین ثابت خداوند باعث گشترش دنیا شده و یکی از این قوانین محکم خداوند اینکه دقنا حای آدمهای قوی تره ،و ضعیفها از بین میرن و با اینکه این نگاه خصمانه به نظر میرسه ولی قانون اینه و به هر طرف نگاه کنیم داره اجرا میشه چه در طبیعت چه در آدمها
اگر در تضادهای زندگی کمی تعقل کنیم میبنیم که اون تضادهای که تونستیم ازشون رد بشیم باعث قوی تر شدن ما شده و آدمهای ضعیف که نتونستن از اون تضاد درس بگیرن از بین رفتن و اتفاقا در زندگی روزمره هم وقتی با کسی برخورد داریم که ثروتمندتره ،با اعتماد بنفس تره و کارها رو بهتر انجام میده یعنی قوی تره و آدمها بصورت ذاتی از این دسته افرلد خوششون میاد و تمام این آموزشهای استاد حول همین محور میچرخه ،استاد میخواد که ما قوی بشیم چون خداوند یکی از خصوصاتش قوی بودنه
پس اگه منم میخوام مثل خداوند باشم باید قوی باشم و از پس مسائلم بر بیام ،این نگاه توی خیلی از تضادها بهم کمک کرد و این جمله استاد که میشه اگر هم جنس گرایی قوی باش ،اگر خانم هستی خانوم قوی باش دنیا مجبوره در مقابل تو تسلیم بشه چون قوی هستی ،این جمله همیشه توی سختیهای که داشت از پا درم میاورد خیلی باعث انگیزه در من میشد
طرح الهی برای تکامل و پیشرفت این جهان قوی تر شدن و رو به جلو حرکت کردن ،دنیا آدمهای ضعیف له میکنه ،امروز درکم بهتر شد که من محکومم به بتر شدن توی هر چیزی که میخوام سهم بیشتر ازش دریافت کنم ،اگر من میخوام درآمدم رشد کنه باید مهارتمو بیشتر کنم ،اگر من روابط بهتر میخوام باید بتونم اعتمادبنفس و احساس لیاقتمو رشد بدم این یعنی قانون مندی جهان و خدا
همین الان یه درکی از قوانین جهان بهم الهام شد که دوسدارم اینجا به اشتراک بگذارم ،حرفهای استاد و درکشون از قوانین اینقدر عمیق که نمیشه با چند بار گوش دادن یا حتی چند سال به اون خالصی که استاد میفرمایند رسید ،استاد عادت دارن که قوانین جهان در قالب اصل همیشه توضیح بدن و امکان نداره فایلی از استاد اینجا به اشتراک گذاشته بشه که اصل داخلش توضیح داده نشده باشه ولی هر بار از زوایای مختلف
همین الان که داشتم این فایل گوش میدادم فهمیدم که فاصله شنیدن این فایلها تا درک درستی ازشون پیدا کردن خیلی زیاد ،بطوری که منی که تمام تلاشم این بود این آگاهی ها رو اجرا کنم تازه میفهمم وقتی در موقعیت عملش قرار بگیرم اصلا اونطوری که صحبتهای استاد شنیده بودم نتونستم انجام بدم و دوباره به روش گذشته خودم عمل کردم و اینجاست که استاد میگن میخوای بدونی چقدر این حرفها رو درک کردی و تغییر کردی به اعمالت و نتایجت دقت کن
مثالی که دارم اینکه من قبل از اینکه با استاد آشنا بشم توی رابطه با شخصی بودم که بخاطر باورهای غلطم همه جوره تحقیر میشدم ،میترسیدم و اسمشم گذاشته بودم عشق ولی از وقتی با استاد آشنا شدم تونسته بودم خیلی از باگها رو تا حدودی حل کنم و سالها بود ازش هیچ خبری نداشتم و اصلا توی هیچ رابطه ای نبودم تا اینکه دوسداشتم وارد رابطه شم و اتفاقی که افتاد به محض داشتن این درخواست همون شخص خودش باهام ارتباط گرفت و من اینطور برداشت کردم که من سالها روی خودم کار کردم و با گذشتم هیچ ارتباطی ندارم ،چند بار بیرون رفتیم و اوایلش خیلی خوب خودمو کنترل کردم و از اون وابستگیا هیچ خبری نبود ولی کم کم که زمان گذشت دیدم داره اخلاقم عوض میشه ،دارم وابسته میشم یا خیلی زود رنج
وقتی بهش فکر کردم دیدم هیچ تفاوتی با گذشتم ندارم و وقتی وارد عمل به آموزها شدم کاملا برعکس عمل کردم و تازه متوجه میشم که استاد راجب نتیجه گرفتن و ثبات فرکانسی چه چیزهای به ما آموزش داده
واقعا تغییر یه باور غلط که یه عمر باهاش زندگی کردم خیلی سخت و الکی بدست نمیاد و جهاد اکبر بهترین جمله ای که میشد روی این موضوع اسم گذاشت ،من اگر میخوام نتایج متفاوت بگیرم باید متفاوت از گذشته خودم عمل کنم که اینم مستلزم خیلی چیزهاست ،کنترل ذهن ،کنترل وردیها ،نترس بودن ،توحیدی عمل کردن
استاد از شما بسیار بسیار سپاسگزام .وقتشه برم به خودم و کارهام بیشتر فکر کنم و مطمئنا شما هم از ما همین میخواید
در پناه الله یکتا شاد و سربلند باشید
سپاس دوست عزیز.چقدر کامنت زیبایی نوشتید .پر از آگاهی بود.بسیار آموختم
پر رنگ ترش؛ وقتشه برم به خودم و کارهام بیشتر فکر کنم و مطمئنا استاد عزیز هم از ما همین را می
خواهد.
در پناه حق و با هدایت و حمایتش عالی ترین نتایج را رقم بزنید.
درود و عشق استاد جان
شکر وجودت…
فک کنم اولین کامنتو من دارم مینویسم…
یا شاید کامنت های دیگم نوشته شدن ولی هنوز منتشر نشدن…
خیلی این فایل به موقع بود برام…
خیلی از روی دلم بود…
و منم گاهی این نگاه رو به خدا داشتم که خدایا رحم کن و نجاتم بده…
ولی بیشتر ازش خواستم هدایتم کنه….
هدایتاشم میاد گاهیی یه ایده های خفن یه الهامات خفنی بهم میشه که من کارمو جدی تر و متعهدانه تر ادامه بدم…
گاهی هم تضاد ها مثل طوفان روی سرم خراب میشن که خشم منو در بیارن ولی من از همون تضاد ها به عنوان سوخت برای خودم استفاده میکنم و گاز میدم برای بهتر شدن برای قوی شدن برای محکم تر شدن….
توی دل تضاد ها نمیشینم غر بزنم برای خدا که خودتون گفتین که پیش خدا هم عجز و ناله جواب نمیده میشینم فکر میکنم که نکته مثبت این اتفاق چیه…. این تضاد چیه….
در کل تضاد ها بهترین معلم ما هستن برای حرکت ما و تا تضادی نباشه حرکتیم نیست….
فقط باید جا نزنیم فرار نکنیم ازشون…بپذیریمشون و باور هامونو تغییر بدیم و بریم توی دل ترسامون و از ترسامون قدرت بسازیم….
نتنها در بیرون طوفان و زلزه و ها و جنگ ها داره اتفاق میافته… بلکه درون آدم ها هم این روزا پر از طوفان درون ذهنشون….
حالا کسی از این طوفان ها جان سالم بدر میبره ودرجهت رشد و پیشرفتشون پیش میره که مجهز باشند به باور های توحیدی….
که خدارو بی نهایت سپاسگزارم که بنده با شرکت در دوره دوازده قدم دگرگون شدم و باور های توحیدی رو پیدا کردم و با تغییر باور هام شخصیتمم در حال تغییر و هنوز جا داره برای بهتر شدن….
استاد جان مدار عباس منشی هارو پیدا کردم و باورامو طبق همین مدار نوشتم….
فقط جهان داره امتحانم میکنه که بببینه واقعی هستم و به ثبات فرکانسی رسیدم …
و هر روز به عباس منشی شدن دارم نزیک و نزیک تر میشم و شرایط برام بهتر و بهتر میشه و آسان میشم برای آسانی ها…
تارگت این مدار این مسیر آغوش شماست و قدر دانی حضوری از شما….
دوستارتون سهند(:
به نام خداوند رحمان ورحیم
به عرض سلام و ادب فراوان خدمت استاد عباس منش و سرکار خانم شایسته و همه دوستان عزیز
خداوند رحمان و رحیم را سپاسگذارم که من را به این مسیر هدایت نمود و من را با شخصی به اسم عباس منش آشنا نمود و درود خداوند سبحان به شما برای این آگاهی های خوب و عالی
باید بگوییم که همانطور که در فایل نیز فرمودید بعضی از دمها این نگاه را دارند که اگر من سختی بکشم دل خدا را بدست میارم و یا اینکه اگر در این دنیا سختی بکشم خداوند در آخرت پاداش آن را به ما می دهد متاسفانه من در زمانی که در دبیرستان بودم خودم را با این چرندیات گول میزدم که انسان باید سختی بکشه حالا اگر هم نتیجه نداد خداوند در آخرت پاداش آن سختی ها را به ما خواهد داد که این نشئت گرفته از چرندیاتی بود که در مدرسه به خورد ما میدادن .
حالا شاید تعدادی از انسانها اینجوری فکر کنند زمنی که یک سختی – مشکل مالی و یا بیماری داشته باشند یه جورایی فکر می کنند می توانند احساس ترحم و دلسوزی خداوند ر برانگیخته کنند که این هم از اینجا ناشی می شود که در تصورات خودمان خداوند را جشم تصور می کنیم و بعد جسمانی به خدواند میدهیم که این هم از باورهایی غلط گذشتگان هست و من هم قبلا چنین حسی نسبت به خداوند را داشته ام .
اگر بخواهم همه موارد را جز به جز توضیح دهم شاید از حوصله عزیزان خارج باشد
اما در مورد اینکه خدواند مثل مادر مهربانی هوای فرزند خود را داشته این مورد چند وقت پیش برای من اتفاق افتاد که توی کارم به یک مشکل برخورد کردم و حتما باید این مشکل را رفع می کردم و چندین بار از خدا راهنمایی خواستم و کمک خواستم که این مشکل را برای من رفع کند و یک روز بصورت کاملا اتفاقی و بصورت کاملا هدایتی اون مشکل را حل کردم .
سخن را اینجا کوتاه میکنم و از شما استاد عزیز برای این فایل زیبا و خوب تشکر میکنم
به امید دیدار مجدد
به نام خدایی که مرا انسان آفرید ،سلام بر استاد عباسمنش عزیز
مقاومت یکی از مشکلات اصلی است که مشکلات دیگر از آن حاصل می شود
هنگامیکه در برابر چیزی مقاومت می کنید، دچار مشکل می شوید. وقتی مقابل چیزی مقاومت می کنید، خود را از کل جدا می سازید. می کوشید جزیره ای جدا باشید. قضاوت می کنید که فلان چیز درست و فلان چیز اشتباه است. در حالیکه نباید اینطور باشد. مقاومت یعنی در مسند قضاوت نشسته اید
اگر مقاومتی وجود نداشته باشد، دیگر جدایی ای میان شما و انرژی ای که پیرامون تان جاری است، وجود نخواهد داشت. ناگهان به قدری با این انرژی همراه می شوید که احساس می کنید دیگر « شمایی » وجود ندارد و تنها همین انرژی است که حرکت می کند.
یاد بگیرید چگونه با آن چه رخ می دهد، هماهنگ باشید
خود را مقابل کل قرار ندهید. آهسته آهسته نیرویی تازه را احساس می کنید که هماهنگ با کل حرکت می کند
در مقاومت، انرژی به هدر می رود. در حالیکه در عدم مقاومت، انرژی جذب و ذخیره می شود. بپذیرید و مقاومت نکنید، تسلیم باشید و نجنگید. سعی نکنید فاتح باشید. لائوتزو می گوید:
«هیچکس نمی تواند مرا شکست دهد؛ زیرا من شکست را پذیرفته ام و دیگر به دنبال فتح و پیروزی نیستم»
چگونه می توانید کسی را که بدنبال پیروزی نیست، شکست دهید؟
چگونه می توانید کسی را که آماده مردن است، بکشید؟
این غیر ممکن است. با همین تسلیم است که پیروز می شوید. وقت را با مقاومت کردن به هدر ندهید.
ندایی الهی، در قلب تو، همواره تو را فرا می خواند.
اما این ندا به تو نمی رسد.
تو درگیر امور دنیوی هستی؛
درگیر چیزهای پیش پا افتاده.
ذهنت پر از چیزهای زائد است.
بدون هیچ مشغولیتی مشغول است.
از این رو همچنان این ندای آهسته درون را نمی شنوی
آنگاه که ذهن خاموش شود و افکار ناپدید گردند؛
آنگاه که هیچ فکری در تو باقی نمانده باشد؛
ناگهان آن ندا را می شنوی.
و شنیدن ندای قلبت،
آغاز دگرگونی توست
خدا هیچگاه در شکل دانش ظاهر نمی شود
این را به یاد داشته باش:
خدادورنیست، همیشه هست. در بیست وچهار ساعت منتظر توست
اما مردم همچنان در جستجوی خدا به این سو و آن سو می دوند، زندگی شان را چنان احمقانه به هدر می دهند که به نظر غیر قابل تصور می رسد که انسان تا این حد نادان باشد. امّا هست.
سلام و درود به شما دوست عزیز و استاد عزیزم و همه بچه های سایت
خیلی چند روز بود از وقتی وارد قدم هفتم دوازده قدم شدم احساس میکردم که این دوره به شدت مقاومت در من ایجاد کرده و خیلی جالب که این دو فایل جدید استاد هم راستا با اون دوره ست.
خیلی تو این چند روز از خداوند کمک خواستم و هدایت خواستم و دستشو برای هدایتم باز گذاشتم و بارها با خودم حرفهای استادرو مرور کردم که چرا منی که حالم خوب داره اتفاقات و رفتارهای ناجالبی رو جذب میکنم؟؟!!
همیشه دلم میخواسته مثل استاد که بارها میگن من به هیچکس اجازه نمیدم حالمو بد کنه و با دیدن یک رفتار نامناسب یک لبخند میزنم و در دلم میگم من اجازه نمیدم که تو حالمو بد کنی، باشم:))
شاید واسه ی همین خداوند منو تو این مسیر قرار داده و با چک و لقد بهم گفته بلند شو، ولی یک چیزی بگم من بارها دیدم وقتی با تمام وجودت میخوای تغییر کنی ولی نمیدونی چطوری و البته سعی میکنی حالتو خوب نگهداری برای من ورزش کردن و پیاده روی و کار کردن بوده، خداوند و جریان هستی خودش بهت ی راهکار اساسی میده که از درون بتونی خودتو شفا بدی، خدای من عظمت و بزرگیتو شکر و این عین عدالت :)) سپاس سپاس سپاس
امروز استاد عزیزم یا خانم شایسته ی گل تو کانال اینستا پیام یک خانم گل رو گذاشتن که تمرینی رو در مورد روابط گذاشته بودن و راهکار و تمرینشون رو انجام دادم و نوشتم و خیلی جالبه ( مثل شما دوست عزیز) که گفتین مقاومت نداشته باشیم، مقاومتی نداشتم و دیدم تمام این خصلتها در درون من نهفته هستن و شاید یکجاهایی کنترلش کردم ولی اگه صادقانه بگم خیلی خشمگین و عصبانی باشم همین رفتارهارو انجام میدم :(
پس همینجا به استاد عزیزم و دوستان گلم متعهد میشم که انگشت اتهاممو از روی بقیه بردارم و متعهدانه روی خودم کار میکنم که همونطور که یکی از دوستان بخوبی اشاره کرد که هر روز استاد اروم تر و باوقارتر و با ایمانتر میشه منم همینطور رشد مثبت داشته باشم و خدا یاریگر و هدایتگر من و شما باشه ان شاالله :))
خدای عزیزم بخاطر استاد خوبم و دوستان فرکانس بالایم سپاس
بخاطر مهربانی و سلامتی استادم سپاس و خدایا سپاس که قوانین زیباتو با کلام بسیار آسان و راحت و لذتبخش استاد گلم به گوش ما میرسونی و شور و شوق انجام دادنشو :))
سپاس سپاس سپاس
یا رب العالمین️
سلام به استاد و خانواده عباس منشی ها
استاد من صادقانه بخوام بگم کلی کتک خوردم ولی الان جوری شدم که دیگه برام نظر دیگران اصلا مهم نیست و کلا مسیر زندگیم داره جوری پیش میره که دورم خیلی خلوت شده و با خدا بیشتر خلوت میکنم و کارای خودمو حالا میخواد ورزش باشه یا چیزای دیگه بدون اینکه کسی باهام همراه باشه یا نه خودم تنهایی انجام میدم و خیلی تمرکزم رو الهامات و نشانه ها هستش هرچند هنوز گاهی وقتا مدارم میاد پایین اونم بخاطر یه رابطه 5 ساله بوده که الان یکسال و نیم هست ازش دراومدم به علت وابستگی که داشتم حالم بد میشه بعضی وقتا ولی در کل تلاشمو دارم میکنم با آموزش های شما که مدارم ببرم بالا و قانون تسلیم بودن رعایت کنم ، که اگه قسمت هم باشیم برمیگردیم به هم اگه کسی دیگه قراره برام اکی بشه خدا خودش برام جور میکنه و من فقط رو خودم دارم کار میکنم خدا خودش آدمای مناسب تومسیر من قرار میده.
دوستون دارم.
سلام
خدای شکروسپاست ب جامیاورم
من دقیقا همون جاهستم ک دارم چک لقدمیخورم وازخدایم میخواهم ک من راب راه مستقیم هدایت بکنه ازاستادعزیزیم تشکر میکنم ک بیداربشم ازخدامیخوام این آخرین پیام باشه دیگه کت خور نباشم ب کوچکترین پیام خدارابشنوم از امروز بیدارمیشم ک روزی این پیام را میخوانم آنجاهایی باشم ک هدف هایم هستم از امروز هدفهایم رامینویسم ک با هدف زندگی ک دوستش دارم برسم خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
ممنون استادعزیز
سلام استاد عزیزم
من الان دقیقاً یه طوفان برام اتفاق افتاده که خیلی هم خوب درکش کردم تغییر فرکانسم و دنده عقب رفتن،
خداروشکر به درکی رسیدم که تا شرایط جوری میشه که دلخواهم نیس سریع بخودم گوشزد میکنم که چه فرکانسی دارم ارسال میکنم چند روز گذشته رو چطور گذروندم و به چه چیزهایی توجه کردم و در مسیر بهبود حرکت میکنم.
تضادها و اتفاقات به ظاهر بد اومدن که بما کمک کنن تا به زندگی دلخواهمون هدایت شیم با عمل کردن به قانون.
وقتی به این حرفا فکر میکنم بهتر درک میکنم قوانین رو بهتر میتونم دلیل نتایجم رو بفهمم که وقتی باقدرت حرکت کردم و ایمان و باور درست نتیجه ها عالی بوده اما وقتی از روی ترس و نگرانی عمل کردم چه نتایج نازیبایی داشتم یا اگرم خوب بوده با چه سختی بدست اومده هرچی بیشتر فکر میکنم و عمل میکنم میبینم نتایج پایدارتر هست.
خداروشکر میکنم که این شرایط به ظاهر بد یا توی این مثال طوفان برام پیش اومده تا در مسیر درست و هدایت خداوند حرکت کنم.
هروقت خودم رو خالق دیدم و روی باورهام کار کردم و میکنم شرایط روزبه روز بهترو بهتر میشه هروقت هم که دنبال دلسوزی دیگران بودم یا احساس قربانی شدن داشتم اتفاقات بد پشت سرهم اومد،هروقت قدرت را دست عوامل بیرونی دادم اوضاع خیلی بد شد و هر وقت قدرت را دست خدا و خودم دادم و توحیدی عمل کردم معجزات اتفاق افتاد.
درکی که امروز صبح داشتم این بودکه تمام مشکلات ما و من اینکه حرف مردم برامون مهمه؛خیلی خوبه که آدم بخودش برسه،خوب زندگی کنه اما نه بخاطر تایید دیگران ما اینو بتونیم درک کنیم بنظر من90در صد انرژیمون حفظ میشه و احساسمون همیشه خوبه.
به هرچی توجه کنیم از جنس همون بیشتر و بیشتر وارد زندگیمون میشه
من ارزشمندم و لایق بهترین ها هستم
هرچقدر ثروتمندتر میشوم به خدا نزدیکتر میشوم