«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 214
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-37.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-01-21 00:00:002024-06-09 14:55:43«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای مهربان و وهاب
سلام به دوستان خوبم
امروز دوست داشتم که در مورد ویژگیهای یک فرد با اعتماد به نفس بنویسم قبل از اینکه شروع به نوشتن کنم به یک تضاد همیشگی در زندگیم برخوردم و خدا رو شکر که این تضاد باعث شد که من قبل از نوشتن کامنتم خودم رو محک بزنم در این امتحان نه صددرصد ولی چهل درصد احساسم بهتر از قبل بود و عمل کردم و من راضی هستم چون وقتی که با این تضاد برخورد کردم فهمیدم که حدود یک ساعت قبلش با فکر کردن و حرف زدن در مورد مسئله ای مشابه به همین تضاد خودم باعث خلق این تضاد شدم و نظم و حساب وکتاب این قوانین ثابت و فرکانس هایی که در هر لحظه در حال ارسال هست باعث شد که حواسم رو خیلی بیشتر جمع کنم و تمرکزم روی کانون توجهم باشه و هر حرفی و یا فکری که مربوط به باورهای قبلی میشه رو رفتار نکنم جالب هست موقعی که در مورد اون مسئله حرف میزدم و فکر میکردم میدونستم که اشتباه هست و احساسم بد بود که چرا رعایت نمیکنم و همون لحظه قطع کردم و به خدا توکل کردم و خواستم تا من رو هدایت و حمایت کنه ولی چون این باورهای محدود من خیلی ریشه ای و قوی هست فرکانس ناخواسته رو ارسال کرد دارم اینجا با جزئیات مینویسم تا دردم بگیره و حواسم باشه که دیگه اینطور عمل نکنم خلاصه بعد برخورد با تضاد نجواها از هر طرف شروع به بمبارانم کردن ولی خوب خدا رو شکر جلو شون رو گرفتم و توجهم رو به فراوانی و نعمتهای اطرافم گذاشتم وااااای که چه کار سختی هست ولی شدنی هست خلاصه کم کم احساسم رو خوب کردم فقط از خدا حمایت خواستم و به خدا توکل کردم سعی کردم از قدرتی که به تضاد داده بودم کم کنم چون هنوز باورهای قدرتمندم جون ندارن و درست شکل نگرفتن این تضاد خیلی با قدرت اولش به نظرم اومد ولی تا خودم رو سریع جمع وجور کردم و به خدا توکل کردم سنگینیش کمتر شد
پس با این تجربه جدید که الان برام پیش اومد به نظرم یک فرد وقتی مشخص میشه که با اعتماد به نفس هست که در برخورد با هر تضادی اول از همه ذهنش رو کنترل کنه چون با کنترل ذهن هست که میتونه درست تصمیم بگیره و عمل کنه و بهترینها رو برای خودش خلق کنه و من امروز این رو آگاهانه درک کردم که برای ساختن اعتماد به نفس اولین قدم کنترل ذهن است و گذشته رو که مرور میکنم متاسفانه من هیچ وقت ذهنم رو در مواجه با تضاد کنترل نکردم و با همان اضطراب و آشفتگی تصمیم گرفتم وعمل کردم ولی خدا رو شکر الان خیلی بهتر شدم و هنوز اول راهم تا این باورهای جدید درست شکل بگیرن و محکم بشن تا جزءرفتارم بشن
ونکته دیگه ای که یک فرد با اعتمادبه نفس بالا داره و اصلا ربطی به دین و مذهب هم نداره اینکه فقط قدرت رو به خدای درونش میده و تضاد در نظرش قدرتی نداره و میدونه که براحتی و آسانی میتونه این تضاد رو با نگاه مثبت ببینه و ایمان داره که با آرامش و احساس خوب و رد شدن از این تضاد براحتی میتونه خواسته اش رو خلق کنه و من هم امروز در برخورد با این تضاد آگاهانه سعی میکردم تا توجهم به نکات مثبت باشه و احساسم رو خوبه نگه دارم و واقعا آروم بودم و فقط قدرت رو به خدا و خودم دادم و ایمان دارم با تمرین و تکرار به مرور تکاملم طی میشه و جزء رفتارم میشه من امروز به صورت عملی و واقعی تونستم دو ویژگی مهم افراد با اعتماد به نفس رو درک کنم و تا حدودی سعی کردم همینطور رفتار کنم
خدایا تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم
درپناه خدای یکتا شاد و ثروتمند باشید
باسلاو خسته نباشید
ویژگیهای فرد اعتماد بنفس بالا در نظر من اینه کا اون شخص فقط و فقط برا خودش زندگی میکنه واقعا خودشو دوس داره کسی که اعتماد بنفس بالا داره همیشه برای خودش بهترینها رو میخواد وخودشو لایق بهترینها میدونه ،
سلام خدمت استاد مهربونم،استادی که با ورودش به زندگیم من رو به آرامش رسوند و من رو با یه دنیای جدید آشنا کرد بایه خدای جدید…
استاد بی نهایت دوست دارم وقول میدم اول به خداوند و خودم و بعد به شما بنده ی خوب خدا که اینقدر دراین مسیر ثابت قدم باشم ودر مسیر یادگرفتن و عمل کردن به قوانین قدم بردارم که پای کامنتام مهرتأیید سبزرنگتون رو بزنین?
خانوم شایسته ی عزیز ازتون سپاسگزارم بخاطر زحماتتون ودعوت من به این سفر پراز خیروبرکت?
از دیروز ساکم رو بستم و سوار اتوبوس شدم واسه این سفر زیبا?
دو روزه دارم رو سفر روز اول کار میکنم و باورسازی میکنم…خدایا شکرت
تو سفر امروزم فهمیدم که با اعتماد به نفس وعزت نفس میتونم کلید اصلی موفقیت رو به دست بگیرم وبااین کلید درهای احساس گناه وبی ارزشی رو قفل کنم چرا که برای ساختن اعتماد به نفس باید ریشه های گناه وبی ارزشی رو حل کنم چون این احساس ها بزرگترین ترمز در برابر داشتن عزت نفس میباشد.
برای به دست آوردن اون کلید قدم اول اینه که همه ی کسایی که به یه نحوی فکر میکردم اونا منو تحقیرو تخریب کردن و باعث پایین اومدن اعتمادبه نفسم شدن رو ببخشم و رها کنم چراکه اوناهم مثل من نمیدونستن که ارزشمندی رو باید از درون خودمون به دست بیاریم و نمیدونستن که هیچ کسی توانایی تغییر زندگی مارو نداره(پس من مادرم ،پدرم،برادرم،همسرم رو میبخشم ورها میکنم)
تواین سفر فهمیدم که بااحساس گناه بیشتر به سمت اون اشتباه میرم وبیشتر اون خطارو تکرار میکنم و این احساس برام پررنگ تر میشه چرا که احساس بد = اتفاقات بد میشه
(من باور دارم که خداوند بخشنده و مهربانه،من تکه ایی از خداوند هستم وباارزشم وخداوند من رو دوست دارخ و از خطاهام میگذره،من خودم رو میبخشم و تصمیم میگیرم که بهتر باشم و دیدگاه بهتری نسبت به خودم و نسبت به ارزشمندی هام داشته باشم و در مسیر خواسته هام قدم برمیدارم و از اشتباهاتم درس و تجربه میگیرم).
تو سفر امروزم فهمیدم که هیچ حق الناسی وجود نداره چراکه ما توانایی تغییر سرنوشت هیچ کسی رو نداریم وما در هرلحظه نتیجه ی فرکانس هایی که از قبل فرستادیم رو دریافت میکنیم.ما هرقدمی چه درجهت خیر ویا چه در جهت شر برداریم همه به زندگی خودمون برمیگرده وباعث خلق شرایط زندگیمون میشه.
توسفرامروز فهمیدم که وقتی در مدار خداوند قراربگیرم از هدایت شدگان هستم وخداوند من رو هدایت میکنه و نمیتونم به کسی بدی کنم و یا خطایی کنم.
ودر آخر درسفر امروزم فهمیدم که مهم ترین قسمت اعتماد به نفس احساس ارزشمندی است و چیزی که میتونه احساس خودارزشی رو ازبین ببره احساس گناه وعذاب وجدان است.
پس باید در وجودم جهادی اکبر راه برای ساخت باورها وساختارهای ذهنی جدید راه بندازم و باایمان و یقین به قوانین که میشود تمام تمرینات رو انجام بدم….
ان شاالله?????
به نام الله یکتا
سلام خدمت استاد مهربونم،استادی که با ورودش به زندگیم من رو به آرامش رسوند و من رو با یه دنیای جدید آشنا کرد بایه خدای جدید…
استاد بی نهایت دوست دارم وقول میدم اول به خداوند و خودم و بعد به شما بنده ی خوب خدا که اینقدر دراین مسیر ثابت قدم باشم ودر مسیر یادگرفتن و عمل کردن به قوانین قدم بردارم که پای کامنتام مهرتأیید سبزرنگتون رو بزنین?
خانوم شایسته ی عزیز ازتون سپاسگزارم بخاطر زحماتتون ودعوت من به این سفر پراز خیروبرکت?
از دیروز ساکم رو بستم و سوار اتوبوس شدم واسه این سفر زیبا?
دو روزه دارم رو سفر روز اول کار میکنم و باورسازی میکنم…خدایا شکرت
تو سفر امروزم فهمیدم که با اعتماد به نفس وعزت نفس میتونم کلید اصلی موفقیت رو به دست بگیرم وبااین کلید درهای احساس گناه وبی ارزشی رو قفل کنم چرا که برای ساختن اعتماد به نفس باید ریشه های گناه وبی ارزشی رو حل کنم چون این احساس ها بزرگترین ترمز در برابر داشتن عزت نفس میباشد.
برای به دست آوردن اون کلید قدم اول اینه که همه ی کسایی که به یه نحوی فکر میکردم اونا منو تحقیرو تخریب کردن و باعث پایین اومدن اعتمادبه نفسم شدن رو ببخشم و رها کنم چراکه اوناهم مثل من نمیدونستن که ارزشمندی رو باید از درون خودمون به دست بیاریم و نمیدونستن که هیچ کسی توانایی تغییر زندگی مارو نداره(پس من مادرم ،پدرم،برادرم،همسرم رو میبخشم ورها میکنم)
تواین سفر فهمیدم که بااحساس گناه بیشتر به سمت اون اشتباه میرم وبیشتر اون خطارو تکرار میکنم و این احساس برام پررنگ تر میشه چرا که احساس بد = اتفاقات بد میشه
(من باور دارم که خداوند بخشنده و مهربانه،من تکه ایی از خداوند هستم وباارزشم وخداوند من رو دوست دارخ و از خطاهام میگذره،من خودم رو میبخشم و تصمیم میگیرم که بهتر باشم و دیدگاه بهتری نسبت به خودم و نسبت به ارزشمندی هام داشته باشم و در مسیر خواسته هام قدم برمیدارم و از اشتباهاتم درس و تجربه میگیرم).
تو سفر امروزم فهمیدم که هیچ حق الناسی وجود نداره چراکه ما توانایی تغییر سرنوشت هیچ کسی رو نداریم وما در هرلحظه نتیجه ی فرکانس هایی که از قبل فرستادیم رو دریافت میکنیم.ما هرقدمی چه درجهت خیر ویا چه در جهت شر برداریم همه به زندگی خودمون برمیگرده وباعث خلق شرایط زندگیمون میشه.
توسفرامروز فهمیدم که وقتی در مدار خداوند قراربگیرم از هدایت شدگان هستم وخداوند من رو هدایت میکنه و نمیتونم به کسی بدی کنم و یا خطایی کنم.
ودر آخر درسفر امروزم فهمیدم که مهم ترین قسمت اعتماد به نفس احساس ارزشمندی است و چیزی که میتونه احساس خودارزشی رو ازبین ببره احساس گناه وعذاب وجدان است.
پس باید در وجودم جهادی اکبر راه برای ساخت باورها وساختارهای ذهنی جدید راه بندازم و باایمان و یقین به قوانین که میشود تمام تمرینات رو انجام بدم….
ان شاالله?????
سلام استاد عزیزم من فایل جدیدتون رو با نام ایمانی که عمل نیاورد رو دیدم و تو حرفاتون پیشنهاد دادید که از فایلهای رایگان و سفرنامه شروع کنیم تا فرکانسمون بالابره و بتونیم محصولات رو تهیه کنیم من فایل اول اعتماد به نفس رو گوش دادم و چون خودم آدمی هستم که خیلی از کمبود اعتماد به نفس آسیب دیدم میدونم دقیقا چی لازم داره یک آدم معتمد به نفس.
اون آدمی که بتونه حرفشو بزنه و از حقش دفاع کنه بدون اینکه پرخاش کنه و با حرفهاش دیگران رو آزار بده به طورمثال من تو محیط کارم احساس میکنم با اینکه خیلی زحمت میکشم ولی اضافه کاری که شایسته اون هستم رو دریافت نمیکنم باید باخودم تمرین کنم و از کارهایی که کردم و تاثیری که در پیشرفت کار داشتم صحبت کنم و مدیرمو مجاب کنم که این اضافه کار حق منه .یا بطور مثال دختری که اعتماد به نفس داره با کوچکترین ابراز علاقه زود فریب نمیخوره و رابطه رو عمیق نمیکنه و دنبال شواهد تایید کننده برای حرفهای طرف مقابلش میگرده بطور مثال من تو رابطه ای رفتم که طرف ادعا میکرد فلان ماشین رو برام میخره و من باورش کردم و یک سال و نیم تو رابطه بودم بدون اینکه این اتفاق بیفته به نظرم اگر اعتماد به نفس داشتم میگفتم من خالق زندگی خودم هستم و نیازی نیست منتظر باشم خودم با بالا بردن فرکانسم به خواستم میرسم . دختری که اعتماد به نفس داشته باشه برای اینکه ازدواج کنه وارد هر رابطه ای نمیشه فقط چون طرف ازش خواستگاری کرده در حالیکه هیچ تمایلی بهش نداره .دختری که اعتماد بنفس داشته باشه از تنهایی خودش لذت میبره و برای خودش هدف و برنامه داره و از لحظاتش استفاده میکنه و منتظر تماس تلفنی یا بیرون رفتن با کسی نیست فقط برای اینکه حوصلش سر نره .دختری که اعتماد به نفس داشته باشه وابستگی به خانواده رو رها میکنه و دنبال آرزوهاش میره و از ناشناخته ها نمیترسه.دختری که اعتماد به نفس داره خودش شریک عاطفیشو انتخاب میکنه و خودشو لایق بهترین ها میدونه و منتظر نمیمونه که انتخابش کنن.دختری که اعتماد بنفس داشته باشه پس انداز داره وبرای خرید ماشین و خونه شخصی خودش برنامه ریزی میکنه .حتی اگر هیچی نداشته باشه به عنوان یک انسان خودش رو ارزشمند میدون و لایق بهترین ها
سلام واقعا متنی که تایپ کردید جالب و تاثیرگذار برای بنده بود؛ یک تلنگر محشر
سپاس از دیدگاه قشنگتون
ممنونم خانم شایگان عزیز .یک تجربه جدیدا کسب کردم شاید براتون جالب باشه دارم قانون آفرینش تجسم رو گوش میدم تو تمرین هاش استاد گفته که شب ها سناریو قشنگ فرداتو بنویس و صبح ها بدون تجسم خواسته هات از خونه خارج نشو .من آذر ماه دفاع کرده بودم و نمره پایان نامم تو کارنامم نرفته بود با اینکه خیلی پیگیری کرده بودم قبل از عید .بعد از تعطیلات دوباره سایت رو نگاه کردم و دیدم خبری نیست شبش شروع کردم سناریو نوشتم که آره میرم سایتو باز میکنم و نمرمو میبینم فرداش یک سر به سایت زدم خبری نبود زنگ زدم به مسوول آموزشمون گفت من نمرت میبینم ١٨.۵ شدی و آخر هفته بیا دنبال کار فارغ تحصیلی .خیلی این سناریو نویسی معجزه میکنه من چند مورد دیدم حتما امتحانش کنید
سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و سایر اعضای محترم این سایت .
استاد شما خیلی دیدتون وسیع هست در مورد قرآن خیلی زیبا آیه به آیه توضیح دادین و خیلی خوب مفهوم مدار و فرق مدارها و آدمهایی که در مدارهای گوناگون هستند رو توضیح دادید .
شما واقعا هدایت شده هستید . خداروشکر میکنم که توفیق الهی نصیبم شد و در این سایت عضو شدم و با استاد عباس منش عزیز و سایر اعضای محترم این سایت آشنا شدم .
الهی صد هزار مرتبه شکرت
سلام خدمت تمام دوستای گلم
دومین برگ سفرنامه ی من
صبح بیدار شدم مثه همیشه ساعت 6 صبح حس و حال عالی ای دارم امروز قصد دارم برم بانک و بابت قسط بانکیم که عقب افتاده صحبت کنم و مهلت بخوام ازش فرار نکنم احساس گناه نکنم بزارم کنار اینکه چرا عقب افتاده حسمو خراب نکنم …
اقا رفتم خیلی با قدرت گفتم سلام اقا ی جعفری خوبین گفت به به اقای خواجه عزیز رسیدن بخیر به وطن خوش اومدی بفرما بشین در خدمتم گفتم والا یه قسط عقب مونده دارم ازتون مهلت میخوام تازه از خارج اومدم الان تعطیلاته بهم مهلت بدین به ضامنام هی زنگ نزنین شماره تماس جدید من اینه کاری داشتین اول با من تماس بگیرین اومدم اینجا که بگم من اینجام و قسطام رو خیلی راحت بهتون پرداخت میکنم گفت اقای خواجه مشکلی نیست تا دوماه مهلت خلاصه اومدم بیرون خیلی عالی پیش رفت
چون به کار املاک یه علاقه خاصی دارم رفتم تو کار املاک چون از خدا خواستم که بهم بهم کمک کنه مشتریام پشت سر هم جور شدن خدایا شکرت ….
الان فقط موندن کارهای دگ …
رفتم املاک موقعیت های جدیدی دیدم خونه های جدید ثبت کردیم ….
بعد اومدم خونه هادی اومد خواهر زاده خانومم اومدیم باهم داشتیم پی اس میزدیم و کنار فایل استاد رو شاید 4 بار شنبدم هی یه جاییشو متوجه نمیشدم و از دستم در میرفت نمیشنیدم یا متوجه نمیشدم بگذریم یهو باجناقم اومد بعد داشتم میرفتم بیرون یهو با یه لحن عجیبی گفت بیا اینجا کارت دارم وایسا اینجا کنارم گفتم جانم بفرمایین چون پدرم اینا با اینکه داره و کمک نمیکنه چیکار میخوای بکنی 5 روزه خونه مادر زنتی بیچاره یه مرد اینطوری میشه مگه برو واسه خودت خونه جور کن چطور مردی هستی تو بعد گفتم قضیه چیه فهمیدم مادر زنم گفته به باجناقم تا وقتی میکاییل خونه بگیره وسایلاشو خونه تو بزاره و شمام بیایین پیش من حالا این اقام عصبی شده و فکر کرده من بهش گفتم بعد دیدم هی داره همینطور تحقیر میکنه و خیلی صاف پوست کنده گفتم ببخشید شما .زندگی شخصی من به شما ربطی نداره به مادر زنم هم گفتم همین فردا پس فردا میرم یه تضاد عالی ای بود که مستقل بشم سریعتر این روز ها چون خونه مادر زنم هستم و بنده خدا هم میزارم پای اینکه پیر شده هی غر میزنه و دیدم منو داره از مدارم دور میکنه چون ناخواسته فکر میره رو حرفای سنگینش گفتم خدایا کمکم کن و خداوند چون خیر مطلقه این تضاد رو پیش آورد تا از اون خونه برم و خدا رو شکر میکنم که همچین شد و رفتم دنبال خونه یه حسی گفت برو پپش نعمت و با هادی رفتم دیدم هادی هم مدار ماست و شروع کرد از قانون جذب گفتن و از صحبت باهاش لذت بردم بعد رسیدم پیش دوست خوبم نعمت الله صادقی باهاش رفتیم دنبال خونه رفتیم یه املاکی شمارمونو گرفت میدونستم کارم درست میشه همه چی حل میشه اعتماد داشتم به خدا چون وقتی تو ترکیه بودم وقتی توکل کردم بهش قانون کشور ترکیه عوض شد اینکه خونه اجاره کردنه رفتیم داشتیم خونه هارو میدیدیم بعدبه نعمت گفتم خونه ات تو کدوم کوچست گفت بیا نشدنت بدم باموتور رفتیم گفت اینجاست بعد جلوتر یه بنگاه دیگه بود بعد گفت بیا به اینم یه سر بزنیم بعد خلاصه رفتیم دیدیم گفت یه خونه دارم 5 تومن رهن 600 اجاره گفتم با پول الان من نمیخونه نعمت گفت ماله کیه گفت ماله اقا عیسی هست بعد گفت اینکه دایی منه اععع اینی که میگی هم خونه قبلی منه مگه قرار نبود بفروشتش هیچی گفت وایسا زنم بزنم بهش باورتوننن نمیشه اگه اتفاقی که میخوام رو براتون بنویسم نعمت اون خونه رو تو تابلو ارزوهاش زده بود گفته بود اون خونه رو میخرم و این خونه هنوزم بفروش نرسیده بود خلاصه به هر نحوی کسی نمیخریدش رفتیم با صاحب ملک که دایی نعمت بود صحبت کنیم و گفت نمیدونم چیکار کردی ولی رفیق این خونه رو هرکی میاد بخره نمیشه نمیدونم چی شده ولی نمیشه کسی نمیخره بعد گفت اونروز من از خدا خواستم 500 میلیون پول بده تا آهن بخرم یهو دیدم 470 میلیون به حسابم پول واریز شده و از یه جایی جور شد و به قانون جذب اشاره کرد منو نعمت حالا هی همدیگرو نگاه میکردیم و پیش هرکی میرفتیم هم مدارمون شد وقرار شد من برم خونه نعمت نعمت هم بیاد تو خونه ای که آرزوشو داشت بخره خونه ای که شب و روز نگاهش میکرد رو اوکی کرد و طرف راضی شد اون خونه رو بهش بفروشه نصفشو نقد نصفشو قسطی و نعمت و من گفتیم نگاه کن کار خدارو و خیلی خوشحال حالمون عالیه عالییی بود همه چیزها پشت سرهم میومدن رفتیم با هادی ابمیوه بخوریم هادی هم از اتفاقاتی که افتاده بود خوشحال بود و یه قسمت از چتشو با مادرشو نشونم داد که توش نوشته بود گفته من میدونم دایی میکاییلم به یه آدم ثروتمند تبدیل میشه اینو حس میکنم و من این حس رو همیشع داشتمو دارم و خیلی لذت میبرم از کارهایی که میکنم خیلییی عالیه این سفر نامه خیلییی نمیدونم چطوری بگم ولی این قانووون واقعا جواب میده من به دستای خدا خیره شدم و توکل کردم سرمو گزاشتم رو شونه های خدا جونم و اونم دستشو کشید رو سرمو گفت خیالت راحت باش میکائیل من وقتی منو داری همه کارتو درست میکنم سپاسگزارم از خانم شایسته عزیز استاد عزیزم عباسمنش دوستان گلم نعمت عزیزم کسایی که تو فیلم امروز و منو خواسته هامو واضح تر کردن راهی شدن برای رسیدن به جایگاهی که در ذهنم دارم سپاسگزارشونم خدای من خدای من خیلی محشری در همه حال کنارمی و هستی دوست دارم عاشقتممممم خیلی زیاد همیشه میگم بزرگترین ثروت من محتاج تو بودن است بهترین سرمایه ام تویی بهترین پارتیم تویی بهترین تکیع گاهم تویی عاشقتم عاشقتم عاشقتم
شبتون بخیر براتون آرزوی بهترین هارو دارم آرزوی خوشبختی آرامش طول عمر زندگی ای محشر پرفکت پر از عشق خداوند پر از ثروت زندگی که به همه ی خواست های قلبیتون رسیده باشین رو براتون آرزو میکنم خدا نگدارتون
میکاییل خواجه ??
21 اسفند ۹۷ (ادامهی اولین ردپا در سفرنامه)
یک فایل بینهایت زیبای دیگه که بعد از چندین و چند بار گوش دادن انگار بار اول بود که داشتم بهش گوش میدادم. نکاتی که از این فایل یاد گرفتم را اینجا برای خودم مرور میکنم:
– ما نمیتونیم هیچ تاثیر منفیای روی زندگی دیگران بگذاریم. اگر کسی خدا را باور داشته باشه هیچ وقت حقش پایمال نمیشه و مورد ظلم قرار نمیگیره چرا که هم در فرکانسی نیست که بخواد اتفاقات بد رو تجربه کنه و هم از هیچ کس نمیترسه. هر جا ظالمی هست حتما مظلومی هم هست.
– این فقط و فقط خود ما هستیم که با افکار و باورها و ترسهامون شرایط و افراد نامناسب رو به زندگیمون دعوت میکنیم. خود ما مدار خودمان را تعیین میکنیم.
– حق الناس به این معنی که ما میتونیم بلا سر کسی بیاریم و کسی رو از نعمت دور کنیم اصلا در قرآن وجود نداره. کارهای اشتباه فقط و فقط ظلم به خود هست که بارها در قرآن اومده.
– اگر در این دنیا زندگی خوبی رو برای خودمون خلق نکنیم، در آن دنیا قطعاً شرایط بسیار بدتری رو تجربه میکنیم.
– شیطان هم در قیامت میگوید که من بر شما تسلطی نداشتم و این شما بودید که دعوت من رو پذیرفتید پس باید خودتان را مذمت کنید نه من رو. نه من فریادرس شما هستم نه شما فریادرس من.
– قدرت دادن به شیطان یعنی شریک قائل شدن برای خدا.
– ما نه میتونیم به خدا ضربه بزنیم نه دیگران.
– دعا در حق افراد دیگر تاثیر ندارد و این خود آنها هستند که با باورهای خودشون اتفاقات زندگیشون رو رقم میزنن. هر دعای خیری فقط و فقط به خود ما باز میگردد.
– خداوند تنها یک سیستم است.
– خداوند حتی به پیامبر هم میگه که طلب آمرزش اون برای فاسقان تاثیری در حال آنها نداره. این کار درست مثل درخواست از مسئول آموزش دانشگاه برای عوض کردن نمره یک فرد رد شده در سیستم هست که امکانپذیر نیست.
– التماس دعا داشتن از دیگران در واقع نوعی شرک است چرا که تنها خدا مالک و رب ماست.
– قرآن را باید با خود قرآن فهمید و تفسیر کرد. قرآن برای ما ساده شده است تا قابل درک شود.
– حتی اگر ما در این زندگی از کسی دفاع کنیم پس وضعیت آنها در آخرت چی میشه؟ مگه اونجا کاری از دست ما برای اونها پیش میاد؟
– این دنیا در برابر ابدیت ما هیچ است.
– اگر ما به کسی تهمت بزنیم و پشت سرش غیبت کنیم باید بار گناه آن فرد رو هم به دوش بکشیم.
– ما جز خداوند نباید به کسی حساب پس بدیم.
– اگر ما در فرکانس مناسب قرار داشته باشیم حتی کارها و صحبتهای بقیه علیه ما باعث موفقیت بیشتر ما میشه.
– اگر به منبع وصل باشیم هیچ قدرتی بر ما تسلط نداره. فقط باید تسلیم خدا باشیم و آرامش خودمون رو حفظ کنیم.
– هیچ محدودیت و تحریمی رو نمیشه بر شخصی که باورهای درستی داره اعمال کرد چون این باورهای اون فرد هستند که تعیینکننده اتفاقات زندگیش هستن.
– هر چقدر به دیگران بیشتر آگاهی بدیم، خداوند بیشتر به ما آگاهی میده. اما نباید به دیگران اصرار کنیم که عقاید ما رو بپذیرند. خودشون باید تحقیق کنن و به این درک برسن.
خدایا شکرت. استاد عزیزم ممنون بابت این فایل منحصر به فرد.
سلام الهام عزیز دوست خوبم بسیار سپاسگزارم برای متن زیبات که معلومه باورهای بسیار خوبی در مورد خداوند و آیات قران و کل فرایند زندگیت داری. ممنونم که این آگاهی های عالی رو با ما به اشتراک گذاشتی.
سلام دوست عزیز. من از شما ممنونم که احساس خوبتون در مورد این متن رو به اشتراک گذاشتید. هزاران بار خدا رو شکر میکنم که استاد عباس منش رو به عنوان دستی از دستان خودش سر راه من قرار داد تا این آگاهی ها رو با ما به اشتراک بگذارن. برای شمای بهترین بهترینها رو در تمامی جنبه های زندگی آرزو میکنم.
به نام خداوند جهانن هستی خداوند همه ی ما
اولین برگ از سفرنامه ی خودم رو امروز با تعهد شروع کردم حیلی حس عالی ای در من شکل گرفته یه انرژی فوق العاده ای دارم انگیزه ای که در من شکل گرفته …
یکی از ترمز هام رو امروز فهمیدم که استاد گفت بیایید همه رو ببخشیم پدر و مادر عزیزم که بعد از دومین روز از روز عروسیم من رو از خونه بیرون انداختین بخشیدمتون و خیلی از اذیت هایی که خودم با ارتعاش فرکانس های بد تا ب امروز سر خودم آوردم .
همسر عزیزم بابت کارهایی که کردی ازت سپاسگزارم چون اگر اینطور رفتار نمیکردی اگر اونکار رو نمیکردی من با استاد عباسمنش اشنا نمیشدم و بوسیله اون خدا رو بهتر نمیشناختم.
دوستانی که خیلی سنگ انداختین جلوی پام و خوردم کردین اهای اونایی که وقتی زیر دست یکی دگ کار میکردم تحقیرم کردین …
اهای صاحب کاری که به منی که قهرمان جهان شده بودی حمالی کردن رو یاد دادی و گفتی تو حمال منی اگه بهت پول میدم کار کنی باید همه کار کنی …
اهای داداش گلم که همه جا میگی میکاییل اینطوریع میکاییل اونطوریه …
اهای فامیلای خوبم که پشت سر من و همسرم حرف میزینین و اونموقع زنگ میزدین و تحقیرم میکردین و تمام تلاشتونو کردین تا از همسرم جدا بشم …و همه ی کسانی که همچین خوبی هایی کردین در حقم
سپاسگزارم ازتون من یه چیزی بدهکارم بهتون نه تنها بخشیدمتون بلکه یه چیزی هم بدهکارم بهتون …
این یه نقطه ی عطفی شد یه جرقه ای شد که یکی از قوانین خدای عزیزم خدای جانمممم رو بهتر درک کنم من فایل اعتماد به نفس یک خیلی شنیدم خیلی شنیدم ولی اون چیزی که امروز شنیدم یک چیز دیگه بود وقتی متعهد شدم که سفرنامه رو شروع کنم و حتی یک روز هم عقب نیوفتم حرف هایی که در این فایل شنید منو به خودم آورد به این ایمان دارم که هر روزم بهتر میشه و کسی که اعتماد به نفس بالا داره از کسی دلگیر نمیشه حرف کسی روش تاثیر نداره در مورد گفته های دیگران ناشنواست و ریسمان چشمانش به اهدافش بسته شده و وجودش برای خداست سرسار از عشقه و دنیایش سرسار از شادی دل نگران نیست چون تکیه گاهش خداست کسی که اعتماد به نفس داره تمام زندگیشو خودش خلق میکنه و کارش لذت بردن از کارهاشه از زندگیشه …
کسی که اعتماد به نفس داره خودش رو لایق موفقیت میدونه خودش رو خاص میدونه بخاطر همین کارهاشو سر وقت انجام میده از کسی نمیترسه کسی رو تو چشمش بزرگ نمیکنه میگه اگه اون رسیده من هم میتونم چون هیچ محدودیتی رو خدا در این جهان بوجود نیاورده و این ماییم که محدودیت رو بوجود میاریم …
در جواب به سوال دوم استاد الان ساعت 16:10دقیقست کسی که احساس گناه رو داره چون کانون توجهش روی نکات منفیشه نمیتونه حرکت کنه نمیتونه ایمان داشته باشه نمیتونه توکل کنه چون وقتی یه جا میره همه میگن این یه بار اینکارو کرده از کحا میدونی دوباره اینکارو نکنه واسه من پیش اومده یه بار پدر و مادرم وقتی من 19 سالم بود دوست داشتن با اونی که اونا میخوان ازدواج کنم و من نامزد کردم و چون نمیخواستمش روبه مادرش گفتم من دخترتون رو دوست ندارم و کلا بهم خورد و اونجا بود که مادرم و پدرم هر روز منو تحقیر میکردند و فحشم میدادند و من در احساس گناه غرق بودم زیرا میگفتن تو دل یکی رو شکستی خدا هم دل تورو میشکنه و دختر خوبی نصیبت نمیشه یکی پیدا میشه که با احساسات تو اینطوری بازی کنه و من در حواب به خودم وقتی که 19 سالم بود میگفتم من کار بدی نکردم امتحان کردم 1 ماه آیا اوضاع خوب میشه یا نه ولی چون هیچ لذتی نمیبردم با صداقت جلو رفتم و حقیقت تلخ است و مردم از حقیقت دوست دارن دور بمانند و خودشون رو گول بزنند و من خودم رو گول نزدم و رو راست بودم و سرم رو بالا گرفتم مردم سر تکان میدادند و مسخره میکردند ولی من هدفم معلوم بود قهرمان جهان شدن و وقتی رسیدم به هدفم همه تشویقم میکردند احساس گناه رو تنها با توجه کردن تغییر کانون توجهت و بخشیدن خودت و اینکه کار درست رو تو انجام دادی اگر تو اینکارو نمیکردی شاید به این موفقیت نمیرسیدی هرکسی باید تو زندگیش یه پستی بلندی هایی داشته باشه و این پستی بلندی ها اومدن تا منو تورو بسازن و من اونجام خوشحالم که خودم رو بخشیدم خوشحالم که الان هم خودم رو بخشیدم بخاطر اینکه به خودم جرات دادم و خودمو تو چالش انداختم و میدونم که من لایق پیشرفت هستم من لایق جذب ثروت و فراوانی های خدا هستم من لایق بهترین روابط هستم و جایی برای احساس گناه ندارم زمانی برای احساس گناه ندارم همچین کلمه ای در فرهنگ لغت من نیست و من آشنا با احساس گناه نیستم و زندگی سراتر لذت و بخشش و مهربانی است …
و قسمت سوم بحث اعتماد به نفس خیلی امروز منو دگرگون کرد بخاطر اشتباهاتی که کردم خودمو نمیتونستم واقعا نمیتونستم ببخشم بعضی جاها ولی بعضی اتفاقا واقعا بعضی جاها لازمه بیفته بعضی موقع هم ناخود آگاه میوفته و به نفع مونه گرچند روی خوشی نداره الان که آخر شبه دارم مینویسم یه حس خیلی عالییی ای دارم خیلی خیلی عالییییی وقتی میفهمی که این اتفاقات لازمه بیوفته تا اون حس درونتو قلقلکش بده تا بیدار بشه از خواب بلند شه و حرکت کنه با حس خوب با حس آرامش اینجوریه که آدم پیشرفت میکنه خدای من خدای فراوانی هاست مگه ما از خدا جی میخواییم که تو اون پیدا نمیشه بقول استاد مروردگار من همه چی داره فقط باید ازش بخوام اولین روز من خیلی عالی بود خیلی ممنون از خانوم شایسته که سفرنامه ای نوشتن که اولین روزم این حس رو داشتم حالا میفهمم استاد چی میگفت میگفت که سفرنامه رو حتما بخونین خیلی ممنونم از همه ی کسانی که زحمت میکشن ?
به نام خدا و با سلام خدمت همه دوستان عزیز و خدا قوت .
با توجه به سوال استاد عباسمنش عزیز در مورد احساس گناه که چه پیشنهاد و راهکاری برای شخصی که احساس گناه میکند داریم ؟ من فکر میکنم بهترین راه برای احساس رهایی از گناه توبه است و خود را رهایی بخشیم از هر انچه که در گذشته رخ داده و اینکه خداوند بی نهایت بخشنده و مهربان است و عاشق بنده هایش است و یا جور دیگری فکر کنیم که ما هر کاری که انجام دادیم درست بوده و باید آن کار انجام میشده و خدا از من راضی است و با خود بگویم که من وارد زندگی جدیدی شدم و ازین پس رفتارهای خدا پسندانه انجام بدهم . برای همه دوستان و خانواده بزرگ عباسمنش از صمیم قلبم آرزوی ثروت و خوشبختی و لذت دنیا و آخرت را دارم.