«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 328

✨اولین برگ از سفرنامه من

سلام! سلامِ زیبای یگانه روشنایی ده آسمانِ شب بر وجود مقدس و پاک شما هم‌سفران عزیزم؛ به شما که تجلی منحصر به فرد از وجود خدایی.

اولین روز این سفرنامه را آمده‌ام که با عشق بنویسم و سیرتکامل زیبا و آرامم را با چشم جان ببینم و ردپایی از حضور خود که نه، بلکه از حضور خدای درونم را در این مسیر به‌جا بگذارم…👣

آرام باش، نفسی عمیق بکش و ماجراجوی سفری به درون خویش باش؛ آنجایی که حقیقت ذاتت را می‌یابی، حقیقت جانت را، حقیقت هستی را… او را پیدا می‌کنی که عاشقانه چشم به انتظار تو نشسته‌است برای پیدا کردنش، برای بازگشتنت، برای اتصال دوباره‌ات…

تو پاکی از هر آلودگی. تو مقدسی، از جنس خدایی، پر از زیبایی، پر از ایمان، پر از امید. تو حتی پیش از آنکه طلب بخشش کنی، بخشوده شدی! تو اینبار آمده‌ای که با انرژی منبع یکی شده و دوباره غنی شوی.

بازگشت و الهی شدنت را تبریک می‌گویم.

احساس گناه و کم‌ارزشی تو را دوباره از خودت می‌گیرد، و با هربار یادآوری این امر تو را گناهکاری رانده شده از درگاه یگانه عشق می‌پندارد. این ها همه دروغ‌اند!

مبادا که اجازه دهی اطرافیان، شیطان و نجواهای آن به تو بقبولانند که تو برای هم‌نشینی و یکی شدن با خدایی که همین نزدیکی است و عاشقانه دوست می‌دارتت، نا لایقی، یا که کم ارزشی!! که اوست که عاشقانه منتظر تو می‌ماند که به سمتش بازگردی، دستت را به دستانش دهی و تا بی‌کرانهای دور

– آنجا که رها از هر قضاوت و حرفی هستی، با او عاشقانه هایت را رقم زنی فارغ از هر احساس بد و آزاردهنده‌ای – می بردت.

اگر خطایی از تو سر می‌زند و اشتباهی می‌کنی، خودت را سرزنش نکن! چرا که او نیز این کار را نمی‌کند، بلکه با لبخندی زیبا تو را در آغوش می‌کشد، آرامت می‌کند و دوباره در کنج تنهایی هایت آرامش جانت می‌شود! آنجا که خودت را از همه محروم کرده‌ای، از خودت آزرده‌ای و به این فکر می‌کنی که چرا این اتفاق باید می‌افتاد، اوست که سرزده وارد خانه قلبت می‌شود تا دوباره تسلی آرامشت باشد. تا به تو یادآور شود که با وجود گناهت، اشتباهت یا هرچه که تو آن را غلط می‌پنداری، هنوز هم این تو هستی که بندهٔ محبوب و شایستهٔ خداوندی! درِ توبه را به روی تو باز گذاشت و خیلی قبل تر از آن که او را بخوانی تو را از گناهانت رهانید و دوباره پاک کرد… اشتباهاتت مسیر جدیدی از پیشرفت و ترقی در زندگی‌ات را بنا می‌کنند، اگر که فقط آگاه باشی و هوشیار. اگر که بجای سرزنش و گلایه از خود، بپذیری و آن را رها کنی و آرام شوی و به منبع متصل شوی… در این‌صورت است که آنچه باید ببینی، بشنوی، درک کنی و یاد بگیری را فرا گرفته و دوباره در مدار سعادت و زیبایی گام بر می‌داری… 👣

نازنینم، اگر این پیام را می‌بینی به تو می‌گویم که

برای خودت زندگی کن!

هرکس این حق را دارد تا باورها و دیدگاه خودش را داشته باشد و زندگی دلخواهش را رقم زند. نیاز نیست اشتباه بودن باور کسی را به او گوش‌زد کنی که او اگر خود می‌خواست به این راه هدایت می‌شد. برای خودت باش، با خدای خودت باش و زندگی را آنگونه که خدای درونت فریاد می‌زند بی هیچ قید و بندی زندگی کن:)

آمدنت به این زمین اتفاقی و ساده نبوده که بخواهد اتفاقی و ساده نیز بگذرد! تو آمده‌ای که تجربه کنی، همه چیز را! چه خوب چه بد، چه زشت چه زیبا، چه درست یا که غلط… همه و همه را آمده‌ای که

تجربه کنی.

وجودت و حضورت را گرامی بدار، و جشن بگیر بودنت را؛ آنگونه که خدایت می‌گوید زندگی کن، آنگونه که به تو آرامش می‌دهد، خوشحالت می‌کند، و دوباره به او متصل‌ات می‌کند زندگی کن. قضاوت ها را کنار بزن، ساده نیست اما شدنی‌ست. در آخر، کسی که باید در درگاهش سربلند و آسوده باشی خودت هستی و خدای خودت پس چه باک از قضاوت آن‌هایی که حتی فراموش کرده‌اند که آنطور که می‌خواستند می‌بایست زندگی کنند؟!

رها و آزاده باش تا خدا در وجودت بوزد. راه را به تو بگوید، و هدایتت کند به آنچه که از سر عشق و حال خوب از او می‌خواهی؛ و باورش کن، خودت را لایق و باارزش بدان که شایستهٔ دعوت شدن و لذت بردن از این میهمانی هستی. میهمانی از جنس عشق الهی، لیاقت، ارزش و نعمت…

تو منتخب و برگزیدهٔ خداوندی که اگر نبودی، در این زمان و این مکان حاضر نبودی! این لحظه را بهانه‌ای درنظر بگیر تا فرصتی باشد برای عشق ورزیدن به خودت و آنچه که از او سرچشمه می‌گیری.

بهانه‌ای برای یادآوری ارزش‌هایت، ایده‌هایت و آنچه که همه درون توست و منتظر نیم نگاهی از جانب تو…

_با عشق، زینب:) 💕🦋✨