«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 401
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-37.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-01-21 00:00:002024-06-09 14:55:43«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام طاهره جان
از بعضی قسمتهای کامنتت نت برداری کردم. خیلی لازم داشتم این حرفها رو. ممنونم که کامنت گذاشتی ومنم با خوندنش لذت بردم.
من این سفرنامه رو بارها شروع کردم وچندروزی پیش میرفتم و رها میشد. ولی ایندفعه از اول شروع کردم وبه خودم قول دادم آرام پیش برم وقرار نیست باکسی مسابقه بدم. این همه عجله برای تمام کردن یه چیزی همیشه منو عقب میندازه. به خودم گفتم هر روز از سفرنامه رو با چندبار خوندن وگوش دادن ادامه میدم. شاید فقط توی کل این سفرنامه قراره فقط یه نکته رو بگیرم پس ایندفعه با تمرکز ادامه میدم. آخر کامنتت حرف دل منو زدی. انگار تاییدی بر شروع دوباره ی من بود.
در نور وآگاهی باشی عزیز دل
سلام به استاد عزیز و دوستان نازنین امروز تصمیم گرفتم دوباره روزشمار تحول زندگی من را شروع کنم .
استاد خیلی زیبا شروع کردین، واقعا سوال های مناسب، پاسخ های مناسب را در پی دارند و بارها و بارها امتحان کردم و مطمئن شدم که کافیه یک سوال در ذهنم ایجاد بشه ، به هزاران طریق خداوند پاسخ میده استاد عزیزم تغییر جهاد اکبری میخواد که با هیچ عاملی از حرکت باز نایستی. من به شخصه هنوز توانایی چنین جهادی را پیدا نکردم ولی به همان اندازه که در مسیر شما پیش رفتم ، نتایج فوق العاده ای گرفتم ، بطوریکه خودم هرگز باور نمی کردم و همش به خودم میگم چطوری سپاسگزاری کنم که لایق خداوند باشه که مناسب دریافت این همه نعمت باشه. و در آخر میخوام بگم که عزت نفس مهم ترین رکن رسیدن به موفقیته، چرا که من فقط با چند درصد عزت نفسِ بیشتر نسبت به گذشته، چنان تغییراتی را در زندگیم دیدم که حیران ماندم ، پس از افزایش عزت نفس، اطرافیانم چنان به من احترام می گذاشتند و چنان از من پیش غریبه ها تعریف میکردند که انگشت به دهان مانده بودم . انسان ها برای من خدمات و کمک هایی انجام می دادند که برای هیچکس دیگر نمی کردند. و به قول فلورانس اسکاول شین : هر انسان حلقه ایست طلایی در زنجیر خیر و صلاح من
و به قول استاد عباس منش : همه انسان ها و اوضاع و شرایط، وسیله ای هستند که مرا به خواسته هایم برسانند. استاد جان هزاران بار ازتون ممنونم و خدایم را شاکرم
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم
وسلام به تک تک دوستانم
روز نهم، روزشمار توانایی تشخیص اصل از فرع!
هرچقدر اگاهتر میشم در این مسیر پر خیرو برکت، هرچقدر جلوتر میرم، بیشتر به حرفهاتون ایمان میارم استاد قشنگم، اینکه شما همیشه میگید اگه تمرکزتون از خودتون برداشته بشه کم کم این اگاهی ها در شما کمتر وکمرنگتر میشه وبر میگردید به گذشته ویه دفعه چشم باز می کنید می بینید که حتی بدتر از گذشته شدید!!
شکر الله مهربان به اون مرحله ها نرسیدم، ولی قشنگ این چند وقت که سرم گرم کارم بود و تایمهای زیادی بیرون از خونه بودم وکمتر می تونستم بیام تو سایت، حس کردم که حالم یه جورایی خوب نیست وانرژیم افت پیدا کرده، حس کردم دیگران بیشتر می تونند رو من اثر بذارند و چیزهای بیرون فکرمو مشغول کنه، شکر خدا از شما یاد گرفتم که یه نشونه برای خودم همیشه داشته باشم که اگه اون نشونه رو دیدم یعنی دارم از مسیر درست(مسیرخیروخوشی) دور میشم…
نشونه ی من حال واحساسمه، هر وقت کوچیکترین تغییری تو حال واحساسم ببینم سریع مچ خودم رو میگیرم، که مینا خانم ببین فکر وخیالت کجا رفته به کی رفته به چی رفته که از خودت غافل شدیو وانرژیت وشادیت،وآرامشت و حس خوشبختیت کم شده؟؟!!!
احساس گناه، امان از این احساس گناه،که همیشه کارش اینه که امید آدمو ناامید کنه و حس خوشبختی وآرامش رو از آدم بگیره…
تا قبل آشنایی با شما وحتی نزدیک به یکسال که از آموزه های شما بهره میبردم، هنوز احساس گناه داشتم، گاهی این احساس انقدر قوی بود که روزم رو خراب کنه و خواب شبو ازم بگیره، انقدری بود که بخواد منو یکی دو روز بندازه تو تخت و تو خونه نگهداره، انقدری بود که باعث بشه بگم حالا اینهمه هدف و عشق وعلاقه وانگیزه برای کار وزندگی خب برای چی؟!
ولی از یه جایی به بعد قاطعانه باهاش برخورد کردم، چون دیگه نمی خواستم باقی عمرم رو به فنا بدم، دیگه نمی خواستم توی حال بد بمونم، دیگه نمی خواستم تو حسرتها بمونم….
از شما یاد گرفتم که اصلا نصف بیشتر احساس گناهها وعذاب وجدانهایی که داشتم یه چیز بیخود والکی بوده، اینکه اصلا نیازی نیست ونبوده به اینهمه حس بد به خودم دادن، یاد گرفتم که خودم رو به خاطر اشتباهاتم ببخشم و دیگه تکرارشون نکنم وهر جا امکان داشت برای خودم ویا برای دیگرانی که فکر میکردم بهشون آسیب زدم مستقیم یا غیر مستقیم جبران کنم، یاد گرفتم که از تجربه هام استفاده کنم و اونهایی که به دردم نمیخوره فراموش کنم تا توی ذهنم جا برای افکار مثبت وامیدوار کننده باز بشه…
من از وقتی همین سر سوزن خدامو شناختم، وقتی به عدل وانصاف و مهربانی و رحمانیتش پی بردم، وقتی دیدم به محض در مسیر درست قرار گرفتن وبه سمت درستی قدم برداشتن خداوند برام صد قدم وشایدهزار قدم برمیداره و برام جبران میکنه، وقتی می دیدم که با مهربانی بر من بهم آرامش میده و امیدم رو ناامید نمی کنه و به درخواستهام پاسخ مثبت میده وقتی صادقم، درستکارم و تنها بر خودش توکل وتوسل جستم…
بار سنگینی که اسمش کوله بار گناه بود از روی وجودم برداشته شد…
وقتی من خودم رو کم کم بخشیدم وبه خودم فرصت جبران دادم، دیگران رو بخشیدم و به خداواگذارشون کردم وبراشون دعا کردم، وقتی از قوانین بدون تغییر خداوند آگاه شدم، کلی ذوق کردم، از اینکه خداوند همیشه منتظر ماست تا به سمتش برگردیم یعنی به اصل خودمون، اصلا قرار هم بر این بوده که من یه رابطه ی عاشقانه وصمیمانه باخداوند وخودم داشته باشم، وقتی باخودم به صلح رسیدم همه چیز برام زیبا شد، تمام اون احساس گناهها محو شد، نه این خودم اینکارو کرده باشم نه!!!!!
این فقط کار خدا بود، خدا با لطف و مهربانیش کاری کرد که خودم رو ببخشم وخودم رو همونطور که هستم بپذیرم ودوست داشته باشم… وهمینطور دیگران رو…
خب هر کسی داره تجربه های خودش رو از سر میگذرونه، هرکسی با اون حس درونی وقلبی که نسبت به خودش و خداوند وجهان پیرامونش داره می تونه حس خوشبختی وآرامش و شادی، ویا برعکس حس بدبختی و ناامیدی واحساس گناه داشته باشه…
خدارو صدهزار مرتبه شکر، که من در مسیر آموزه های شما استادقشنگم قرار گرفتم،ونادان وجاهل و با اونهمه احساس گناه وعذاب وجدان باقی عمرم رو سر نکردم ونمردم….
واقعا که باورهای پوچ، وهمه ی اون چیزهایی که فرع هستندوفنا شدنی، چقدر راحت جای اصل رو،( اینکه ما. اومدیم به این جهان که خودمون رو تجربه کنیم ومهمترین رابطه ی ما رابطه ی خودمون با خداست رو) توی وجود ما گرفته بودند!!
استاد جانم خوشا به سعادتتون که یه تنه هزاران هزار نفر رو به مسیر درست زندگی، به لطف الله هدایت کردید…
همیشه به خودم میگم مینا، انقدر یکتاپرست باش که حداقل یه الگوی خوب برای دیگران باشی، حتی اگه نمی تونی کسی رو مستقیم به مسیر حق دعوت کنی…
جوری زندگی کن، که هرکسی از بیرون زندگیتو دید حضور خدا رو جای جای زندگیت حس کنه…
توکل به الله مهربان..
انشالله که خداوند مارو در این مسیر ثابت قدم نگه داره…
مسیری که پراز خیر وبرکت و روشنی و ارامش وشادی وثروت وامنیت وعشقوسلامتی و حس خوشبختی هست..آمین
سلام به خدای مهربونم
سلام به استاد عزیز وخانم شایسته عزیزم
وسلام به همه ی دوستان هم فرکانسیم
امروز که برای بار دوم خواستم فایل های سفرنامه رو شروع کنم، خواستم همون جور که استاد گفتند می خوام ردپایی از خودم به جا بزارم،
راستش من تقریبا دوسالی هست که با سایت استاد آشنا شدم وگاها فایل ها رو گوش می کردم، همیشه باگوش دادن حس وحال خوبی رو می گرفتم ولی همیشه ذهنم مقاومت می کرد ومی گفت اگه این مسیر اشتباه باشه چی، این هم به دلیل باورهای اشتباه یا گفته هایی که قبلا درباره ی اساتید موفقیت شنیدم هست که باعث میشد نتونم صد درصد اعتماد کنم، ولی وقتی به گفته های استاد درمورد خلق اتفاقات که افکار ما اتفاقات رو خلق می کنند فکر کردم، واینکه حال بد اتفاقات بد رو رقم می زنه فکر کردم، دیدم تمامی اتفاقات ناخوشایندی که برام افتاده زمان هایی بوده که من واقعا باور اشتباهی داشتم یا واقعا با اون اتفاق فکر می کردم یا ترس از اون افتادن اون اتفاقات باعث میشد که همیشه بهش فکر کنم وبه عبارتی تمرکز داشته باشم وهمین باعث خلق اون اتفاقات بد برام شد، وبیشتر اتفاقات بد زمانی برام افتاده که از لحاظ روحی حال واحساس بدی داشتم. پس به خودم گفتم اگه با ترس از اتفاقات بد وتمرکز بهشون اون ها رو خلق کردم، پس چرا نیام آگاهانه به اتفاق هایی که دوست دارم بیفته فکر وتمرکز نکنم واون ها روخلق نکنم، همین فکر باعث شد که دوماه پیش بیام به خودم تعهد بدم این بار جدی فایل ها رو گوش بدم، بنویسم، تمرین هایی که استاد میگه را انجام بدم وبه خودم گفتم فقط گوش بدم وانجام بدم واصلا به هیچ عنوان دنبال نتیجه نباشم (شاید دلیلش هم اتفاقاتی بود که تو یک سال قبل برام افتاد، به قول استاد اینقدر چک ولگد خوردم که گفتم با انجام دادنش بدتر از این که نمی شه) وبه قول استاد باید تکاملمون روطی کنم یا همون جور که تویکی از فایل های قدم یک که گفته بودند، برای خلق اتفاقات پله به پله برید وانتظار بی جا از خودتون وخدای خودتون نداشته باشید.
وامروز باشنیدن این فایل عزت نفس با خودم فکر کردم طی همین دو ماه که دارم فایل ها رو گوش می دم ورو خودم کار می کنم، چقدر حسم نسبت به قبل نسبت به خودم بهتر شده، سعی می کنم با خودم بیشتر رفیق باشم خودم رو بیشتر دوست داشته باشم، اگه جایی اشتباه می کنم کمتر خودم روسرزنش کنم وسعی کنم خودم روببخشم، اگه جایی کسی بهم چیزی بگه، دیگه خودم خودم رو سرزنش نکنم، خودم به خودم محبت کنم، باخودم عشق ورزی کنم، کمتر نگران نظرات دیگران درمورد خودم باشم، هرچند که هنوز اول راهم وشاید از صدر درصد به خودم تو مسیر خود ارزشی 5 بدم، ولی همین مقدار هم به آرامش وحس خیلی خوبی میده حس بی نیازی ازدیگران ومحتاج محبت وعشق هیچ کس نبودن،
واینکه هنوز اول راهم وشاید مسیر طولانی پیش روم باشه ولی هر لحظه به خودم میگم دوست دارم این مسیر رو ادامه بدم
ومنتظر هیچ نتیجه آنی وسریعی نباشم فقط می خوام از لحظه لحظه بودن تو این مسیر لذت ببرم.
درپناه الله مهربانم بهترین های دنیا وآخرت رو از ته دل براتون آرزو می کنم
به نام مهربان پروردگارِ باسخاوتم که هدایتم کرد به این سایت توحیدی
سپاسگزارم از شما استاد عباسمنش عزیزم که چشم مارو به جهان باز میکنید،من اولین بارکه تو کتاب دکتر وین دایر این مطالب رو خونده بودم ،واقعا شاخ درآورده بودم واونجا قدم برداشتم برای برداشتن محدودیت های ذهنیم که برآمده از فرهنگم بود و واقعیت نداشت و من شروع کردم به شک کردن وزیرسوال بردنشون ….
وشما انقدر عالی وجامع و کامل دارید توضیح میدید که اگر کسی اولین باره داره میشنوه اصلا سردرگم نمیشه و واقعا عالی درک میکنه ،تَوَهُمی به نام وجدان رو …
سپاسگزارم که الان بازم تو این فایل بهم یادآوری کردید که قدرت عوامل بیرونی در زندگی من صفره.
این اگاهی باعث شد تا من از تهدید هایی که بهم شده بود نترسم و با ایمان و توحید پیش برم ،سپاسگزارم که اینو یادم دادید واقعا اگر یادنگرفته بودمش خدا میدونه الان کجابودم و زندگیم به کجاها کشیده میشد ،سپاسگزارم از مهربان پروردگارم که هدایتم کرد به آگاهی های شما.
ممنونم که دراین راستا یادآوری کردید که منم در زندگی کسی قدرتی ندارم و این باعث میشه من احساس گناه نداشته باشم اگر به کسی کمک نکنم ، چون من یاد گرفتم اگر اون تو فرکانسش باشه از هزاران طریق میتونه هدایت شه،من چیکارم این وسط ،من باید تمام تمرکزم ،رو تغییر زندگی خودم باشه و ازاین طریق میتونم به هزاران نفر کمک کنم واین خیلی خوبه ،خیلی عادلانست ،خیلی فوقالعادست.
خداروشکر که من از لحاظ فرکانسی بشما نزدیک بودم تا هدایت شم به آگاهی های شما،
در مورد خداوند که من هزاران فرسنگ ازش دور بودم اصلا اینجوری که الان با آگاهی های شما ،خدارو شناختم هرگز تو زندگیم نمیشناختمش
تمرین ستاره ی قطبی وسپاسگزاری هرروزه و خالق بودن زندگیم ،و خوندن دیدگاه های بچها و دیدن و شنیدن نتایج اونا و ورودی های هرروزه ای که از طریق این سایت بهم میرسه باعث شد تا رابطه ای عاشقانه و درصلح با خداوند داشته باشم که هربار که تو چکاپ فرکانسی مینویسم میبینم به به ،رابطم چقدر باکیفیت ترشده جوری که اگر تو چکاپ نمینوشتم باورم نمیشد که قبلاً رابطم انقدر سرد و دورا دور بوده
خدایا شکرت که هدایتم کردی به مسیری که بتو نزدیکتر بشم و لذت این ارتباط زیبا رو ببرم.
خدایاشکرت که هدایتم کردی، من هدایت شده هستم که با آگاهی های این سایت تونستم با برخورد با تضاد ها صبر کنم ،صبری همراه با آرامش ،وتونستم احساسمو خوب نگه دارم چون من به قانون احساس خوب،اتفاق خوب ایمان دارم ،پس من هدایت شده أم وچقدر زیباست این هدایت ،چقدر لذت بخشه که با هیچ لذتی درجهان قابل مقایسه نیست
خدایا سپاسگزارم،هزاران بار در ثانیه ازت سپاسگزارم بابت تغییر دیدگاهم.
سپاسگزارم ازشما استادعباسمنش عزیزم که این قوانین رو إنقدر عالی بهمون آموزش میدید ومارو درمسیر نگه میدارید
دوستتون دارم و عشق برای همه ی بچههای سایت توحیدی عباسمنش 🟢
سلام استاد عزیز
در مورد سوال این فایل باید بگم که
من وقتی اعتماد به نفس داشته باشم
از ارتباط گرفتن با ادمهایی که از نظر مالی
جایگاه اجتماعی
معروفیت
پست و مقام
و غیره
بالا تر از من هستن
احساس ضعف ترس و خود کم بینی ندارم.
2.وقتی عزت نفس داشته باشم
محکم به سمت اهدافم پیش میرم
نه با تردید که حالا بریم ببینیم چی میشه
استاد گفته میشه پس بریم ببینیم چی پیش میاد
عزت نفس یعنی
ایمان داشته باشی که نتیجه یا همونی که میخوای میشه یا بزرگتر از اونی که میخوای
3 من وقتی عزت نفس داشته باشم
همیشه شادم
همیشه در حال بگو بخند
رقص و ساز و آوازم
مثل بچه ها.
4 من وقتی عزت نفس داشتع باشم
قدرت رو به خدا و خودم میدم
و نه هیچ عامل بیرونی مثل شرایط کشور
رییس جمهور
تحریم
فصل کسادی
پدر
مادر
همسر
و یا هر عاملی
عزت نفس یعنی همه چیز تویی
و تمام اتفاقات چه خوب
چه نا خوب
به تو ربط داره
5 من وقتی عزت نفس داشته باشم
اهداف بزرگتری ترسیم میکنم
به کم قانع نیستم
و از هر چیزی بهترینش رو میخوام زیبا ترین
اسان ترین و لذت بخش ترین
6 من وقتی عزت نفس داشته باشم
خودم رو با هیچ انسانی مقایسه نمیکنم چون این کار از نبود عزت نفس میاد
من منم و دیگران دیگرانن
من جواب فرکانس هامو میگیرم بقیه هم همینطور
7 من وقتی عزت نفس داشته باشم
آرامم
ارامشی از جنس خدا
ارامشی از جنس این جهان
قدرت مند و ارام و با صلابت
این حد از ارامش رو فقط میشه تو چشمای کسی که عزت نفس بالایی داره ببینم
8 من وقتی عزت نفس دارم با کسی بحث نمیکنم که بخوام قانعش کنم
من مسیر خودم رو میرم و اجازه میدم دیگران هرچقدر هم برام عزیز باشن مسیر خودشون رو برن حتی وقتی مطمعنم دارن اشتباه میرن
چون خدا هم اینجوری رفتار میکنه
نمیاد برای کسی که داره اشتباه میره
دل سوزی کنه
اگه خداند(سیستم) رو به عنوان موجودی که ته ته عزت نفس هست در نظر بگیریم باید از نوع رفتارش بفهمیم که عزت نفس داشتن چجوریه و چه ویژگی هایی داره
استاد ازت ممنونم..
به امید دیدار
سلام صالح عزیز
از کامنتت بسیار لذت بردم
تقریبا نیمی از اونو یادداشت کردم.
چقدر خوب دونه دونه توضیح دادی
خیلی تاثیر گذار بود
ان شاء الله بزودی ها نتایج رشد وپیشرفتتون رو از روی کامنت های بعدیتون شاهد باشم.
در پناه خدا در نور وآگاهی باشی
ممنونم خانوم بابکان
ایشالا موفقیت شما و هر دوستی که داره تلاش میکنه تا به فرد بهتری برای خودش و جهان تبدیل بشه
ممنون که به کامنتم پاسخ دادین تا دوباره بخونمش و یادم بیاد که عزت نفس همه چیزه
هیچ چیز برای موفقیت از عزت نفس مهم تر نیس
000
به نام خدا
سلاممم به دوستای عزیزم
امروز روز اول سفرنامم هست و میخوام موضوعاتی که یاد گرفتم رو با بقیه به اشتراک بذارم :)
دیدن این فایل و آموزه هایی که در این فایل وجود داره واقعا به من احساس خیلی خوبی میده و از خدا میخوام که به من و شما کمک کنه و در این مسیر یاری گر من و شما باشه تا بتونیم با استفاده از این آموزه ها پیشرفت کنیم و از زندگیمون به درستی لذت ببریم و شاد زندگی کنیم.
من بعد از دیدن این فایل یاد گرفتم که مهم ترین عامل موفقیت داشتن عزت نفس هست و مهم ترین عامل داشتن عزت نفس احساس خود ارزشی که این احساس خود ارزشی میتواند با عذاب وجدان و احساس گناه از بین برود .
من یاد گرفتم که ما توانایی تغییر زندگی دیگران رو نداریم و ما نمیتوانیم به دیگران ظلم کنیم دیگران هم نمیتوانند به ما ظلم کنند( و عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد) بلکه ما میتوانیم به خودمان ظلم کنیم.
ما اگر دیگران رو تخریب کنیم یا بدی کنیم در واقع خودمان را تخریب کردیم و ضعیف میشویم و اگر به دیگران احساس خوب بدهیم در واقع باعث شکوفایی و رشد خودمان میشویم.
یاد گرفتم خطا و اشتباه باعث پیشرفت ما میشود مهم این هست که اون اشتباه رو دوباره تکرار نکنیم.
یاد گرفتم وقتی در مدار درست باشیم وقتی هماهنگ با انرژی منبع باشیم هماهنگ با خداوند باشیم اصولا اشتباه نمیکنیم، اصولا رفتارهایمان و برخوردهایمان با دیگران درست است و انسان آرامی هستیم.
یاد گرفتم وقتی در شرایط سخت قرار میگیریم یاد آوری کنیم که ما از خداییم و به سوی خدا باز میگردیم و یاد گرفتم باید صبور باشیم نه تحمل کنیم، صبور باشیم با احساس امید و با احساس خوب :)
ممنونمم از شما و استاد عزیزمم
خدایا شکرت
شب هفتم تعهد من :)
سلام، اولین جمله رو میخوام خطاب به خودم بگم :
سارای عزیزم، تو خواب هم نمیدیدم که یه روزی بیاد و تو یک هفته « آگاهانه » به یک موضوع متعهد باشی! واقعا که بهت افتخار میکنم
خدای مهربونم سپاسگزارم، این فایل کادوی تو بود به من!
هفت روز تمام ، روی کار مورد علاقه ام تعهد داشتم و هر روز ساعت مشخصی رو با تمرکز بالا درس خوندم برای امتحان ایلتس و هر شب یک فایل از دسته بندی اصل از فرع دیدم و کامنت گذاشتم
الحق و الانصاف که باورم نمیشه!!!!
من؟ واقعا من هفت شب ، شبی یه فایل گوش دادم و کامنت گذاشتم؟ تازه کلی هم درس خوندم؟ تازه هرشب سپاسگزاری و نامه و ارزو نوشتن و… هم داشتم؟؟؟
خدایا ، شکرت
شب اول تعهدم که اینارو مینوشتم، همش تصور میکردم که بقیه دوستان کامنت منو میخونن و بهم میخندن که ببین واسه یک شب تعهد چقدر خوشحاله… ( کمبود عزت نفس، که انشالله اگر فردا هم فرصت زندگی داشتم میخوام دوره عزت نفس رو استارت بزنم)
اما الان بعد فقط 7 شب، کمتر این تصویر که احساس ناخوشایندی بهم میده تو ذهنم میاد
بیشتر تصویر یک سال دیگه ی خودم تو ذهنم میاد که تو کشور مورد علاقه ام نشستم، دارم نوشیدنی میخورم و کامنت های این روزام رو میخونم و میگم یادش به خیر، شروع خوشبختی من از این روز ها بود ، از این روزها بود که من فهمیدم بزرگترین ترمزم تشخیص اصل از فرع هست و از وقتی متعهدانه روش کار کردم همچین زندگی قشنگی تو کشور مورد علاقه ام نصیبم شد…
واقعا و الحق که زبان خوندن، مسیر زندگی رو بهم یاد داد، حالا فهمیدم چرا الهامات خدا اولش عجیب هستن ولی تو مسیر متوجه حکمتشون میشی
منم وقتی یک هفته تمام، هر روز نشانه روزم فایل های انگلیسی سایت بود و خدا هی تو گوشم میگفت زبان بخون، ایلتس امتحان بده …نمیفهمیدم چرا، ولی وقتی برای اولین بار در زندگیم اعتماد کردم و شروع کردم، هم جاب افر جور شد، هم فهمیدم این مسیر واسه این بوده که من عزت نفس و کلی از قوانین الهی رو یاد بگیرم و به صورت عملی هم هر لحظه تمرین کنم تا متخصص بشم!
هر روز دارم تو مسیر زبان خوندن، بیشتر ضعف های شخصیتی ام رو میشناسم و بیشتر روشون کار میکنم، و در نتیجه هر روز به خدا نزدیک تر میشم
مواردی که بهتر شدن : تعریف و تمجید، قدردارنی از زحمات خودم، بهتر شدن روابطم با دیگران، افزایش تمرکز، یاد گرفتن مدیتیشن، یاد گرفتن صحبت با خدای درونم، عادت به قران خوندن، عادت به درخواست ارزوها و دریافتشون، دیدن الهامات و بیشتر عمل کردن بهشون وچ، کمتر قدرت دادن به عوامل بیرونی ، ترس و شرک کمتر از قبل و…
این فایل هم هدیه خدا بود واسه من، چون امروز دیر بیدار شدم و اصلا حال درس خوندن نداشتم
واقعا به زور سر درس نشستم
بعدش با اینکه تقریبا بازده 80٪ داشت مطالعه ام و مقدار ساعتی که تعهد داده بودم رو هم خوندم، از صبح همش خودمو بابت همون 20٪ که یکم بازده ام از روزای دیگه کمتر بود سرزنش کردم…
خیلی دلم واسه خودم سوخت خدایی، با این همه تلاش، جای تعریف و تمجید فقط سرزنش نصیبش شد! اما قبل از هدایت به این فایل، یهو یادم اومد که
احساس خوب = رسیدن به چیزی که میخوام
احساس بد = رسیدن به چیزی که نمیخوام
و گفتم همینه! من امروز دوباره با زبان خوندن یه درس جدید راجب قانون یاد گرفتم، اونم اینکه اگه خودمو سرزنش میکنم و حس بدی بهم میده، یعنی این کار خلاف دیدگاه خداست!!!
پس من باید حتما و قطعا اشتباهاتمو بررسی کنم و سعی کنم انجامشون ندم، اما با سرزنش و احساس گناه دادن به خودم، فقط از مسیر درست دور میشم
و نشانه روزم چی دراومد؟؟؟ فایلی برای احساس گناه…
واقعا که خدا منو دوس داره، همون منی که فکر میکردم خدا ازم متنفره، از قصد واسم بدبختی و ادم های بد میفرسته، وای که چقدر تغییر کردم
و واااای که چقدر هنوز باید بیشتر تغییر بکنم
چه حس خوبیه، با چه ارامشی این شبا میخوابم که همه بهم غبطه میخورن و میگن چقدر خوابت خوبه چقدر راحت میخوابی
بله راحت میخوابم ، چون دارم هر روز روی قانون کار میکنم، چون دارم کاری که عاشقشم و خدا بهم الهام کرده انجام میدم، چون دارم سعی میکنم قدرت رو از دلار و دولت بگیرم و به خدا بدم
بله، در اغوش خدای خودم راحت میخوابم
تازه از شانس خوبم، این فایل جز دسته بندی اصل از فرع هست
با گوش دادنش تعهد امشبمم تیک میخوره
خیلی خوشحالم، انشالله از فردا میخوام روی دوره عزت نفس کار کنم و میدونم یه روزی با دست پر و نتایج بزرگ کامنت میذارم
اما همین ارامش و شادی و خوشبختی الانم هم بزرگترین دستاورد هست و قدردان خدای مهربونم هستم و البته استاد عزیزم که دست خدا و پیامبر زمانه ی ما هستن
عاشقتونم استاد
عاشقتونم دوستای عزیزم
خدایاشکرت
بنام خدای زیبای من که من و هر روز هدایت میکنه به سمت بهتر شدن، به سمت شاد تر زیستن و به سمت خودش.
این فایل و من تقریبا یکسال پیش دیده بودم و خدای من چقددر تفاوت هست توی درک من. یادمه قبلا میدیدمش میگفتم خب اوکی من که تو این مورد خوبم و کلا زیاد جدی نمیگرفتم اما الان میفهمم چه گنجیه این فایل.
نکته ای در این فایل که سال قبل بنظرم اهمیت آن چنان نداشت الان برام شد دقیقا پررنگ ترین نکته و اون چیه؟
فکرای خوب بکن/فکرایی کن که بهت سود میرسونه که نتیجه بخشه/
استاد مثال فکرای جن و مرگ و بهشت و جهنم و به عنوان فکرای بیهوده زدن و من مثال افکاری که باعث ضعف و ناتوانی میشه رو مثال افکار بیهوده میزنم.
هرکس با توجه به شرایطی که در اون قرار داره یه درک متفاوتی از فایلا داره و من هم با توجه به شرایطم برداشتم این بود.
حالا شرایطم چیه؟
طبق کامنتای قبلی هم که گفتم دارم برای اولین بار سر کار میرم و این نجواها دیوونم کردن از بس که تو ذهنم حرف زدن و حرف زدن و حرف زدن، از همه چیز برهان و دلیل میسازه که تو بیا این کار و ول کن تو بیا بیخیال شو.
درسی که از این فایل گرفتماین بود که از این به بعد
« فکرای این چنینی ممنوووع»
حتی اگر شرایط سخت باشه حتی اگر فکر کنی کار و دوست نداری هرررر چی شد باید نذاری این فکرا غالب بشن.
بچه ها توضیح بدم که من از اینکه این کار به صلاحمه و هدایت خداونده کاملا آگاه هستم و برای همین میخوام جلوی نجواها رو بگیرم.
نه اینکه واقعا در شرایط بدی باشم اما بترسم که کارم و ول کنم.
خب حالا مأموریت من در این مسیر الهی چیه؟
توجه به ریز ترین نکات مثبت، همگامی با سفر نامه و اجازه ندادن به نجواها برای غالب شدن (چون من دیگه دس شیطون و خوندم و فهمیدم که کار خودشه و شک و تردید و تشویق به جا زدن کار خودشه نه خدای مهربان من)
امروز چون حالم خوب بود یه اتفاق خوب دیگه هم افتاد که میخوام به اشتراک بذارم.
من برای برادرم کار میکنم و چون سابقه کاری نداشتم اصلا نمیدونستم که اخلاف حرفه ای سرکار چیه و مثلا با داداشم شوخی میکردم جلوی کارمنداش و یکی دو تا رفتار این شکلی.
برادرم یکبار بهم گفت که باید الان چطور باشم و من ناراحت شدم تازه نجواها هم میگفتن چقدر این کلاس میاد حالا یه کاری داری ها باباکشتی خودتو. امروز دوباره سر یه اتفاق دیگه بهم گفت و من اولش خیلی ناراحت شدم اما چون مدارم به منبع نزدیک تر از قبلا بود و با توجه به فایلی که امروز دیدم و استاد گفتن تا حست بد شد از خودت بپرس چطور میتونم الان حالمو خوب کنم؛ از خودم این سوال و پرسیدم و اومدم خودمو جای برادرم گذاشتم و واقعا بهش حق دادم که بخواد من مثل یه کارمند جلوی بقیه بهش احترام بذارم. و حتی یادم اومد یکی از دوستام که با خونوادش کار میکرد حتی باباشو، بابا صدا نمیکرد و به فامیلی صدا میکرد. بعد یادم به خانم شایسته افتاد که توی فایلا همیشه استاد و استاد یا آقا یا شما خطاب میکنن. ندیدیم که حتی ایشون و به اسم کوچیک صدا کنه.
و خیلی خوشحالم که خداوند من و هدایت کرد امروز، به من این درک و آگاهی رو داد که نمونه بهتری از خودم باشم و احساسمم خوب باشه.
استاد عزیزم اینقدر در زندگی من باارزش هستین اینقددر موثر بودین که فقط با احساسم میتونم منتقل کنم میزان احترام و ارزشی که براتون قائلم رو.
مثل همیشه سپاسگرارم از صحبتاتون، شما نمیدونید چه تاثیری دارید چه تحولی به پا میکنید.
سپاسگزارم که خداوند قشنگ که من و هدایت کرد به بهترین کسی که حرفاش دیوانم میکنه.
گاهی با برادرم میشینیم راجب شما حرف میرنیم و عشق میکنیما مولا داداشم میگه بخداا این مرد خیییییلی دل داشته پاشده رفته یه شهر دیگه، من میگم استاد خییلی خودمونیه بعد من چون فایلای بیشتری از شما دیدم چند تا از خاطره های سریالا رو میگم و اصلا استاد ایییینقد ذوق میکنم وقتی راجب شما میکم اینقددد ذوق میکنم. اصلا نمیدونم این چه حس نزدیکی و عشقیه که بهتون دارم. خیلی دوستون دارم
انشالله همیشه در مسیر سلامتی و شادی باشید استاد زیبایم
به نام آنکه جان را فکرت آموخت
چراغ دل به نور جان بر افروخت
سلام
سلامی نو به همه عزیزان که در پی نو کردن جان خود هستند.
اینبار میخواهم اضافاتی را که در طول عمرم در ذهنم انباشتهام با آگاهیهای ناب این روزشمار تحول جایگزین کنم، من غافل بودم که سالها کولهبار پوسیده افکار و باورها برگرفته از جامعه و فرهنگ را به دوش میکشیدم، به لطف الله مهربان که قانونش تغییر نمیکند مرا به این سایت هدایت نمود تا باری متعفن و پوسیده را از دوشم بردارم و باری نو و تمیز و ناب را جایگزینش کنم.
من احساس گناه را هم مانند تمامی افکار و باورهای القایی از جانب فرهنگ و جامعه بر دوشم نهاده شد سالهای سال به دوش میکشیدم همچون کولهباری سنگین که به من تحمیل شده بود بیآنکه بدانم و بفهمم. اما از وقتیکه وارد این سایت شدم دیگر آگاهانه بار سنگین را بر زمین گذاشتهام و بار سبک را برداشتم و هر بار هم سعی کردم که بهتر از قبل عمل کنم و رفتارم بهتر شود، البته که این روند آرام و تکاملی است، ولی بهوضوح میتوانم تغییرات رفتاری را در این چند سال ببینم مخصوصاً در موضوع احساس گناه.
چقدر عالی نکات فوقالعادهای را در این فایل شنیدم که دفعهی قبل آن را نشنیده بودم، اگر بخواهم درکم را از این فایل بگویم این است که
هرچه کنی به خود کنی
گر همه نیک و بد کنی
و این قانون جهان است که فقط پاسخ به فرکانسهای من میدهد بی هیچ قضاوت و تصمیم گیری، یعنی پاسخ رفتار و باورهایم و احساساتم را خواهد داد و مرا با اتفاقاتی شبیه آن رفتارها همنشین خواهد کرد. در همه این رفتار هایی که تضعیف کننده هستند ردپای شرک را می توان یافت چون شرک یعنی قدرت را از خود و خدای درون گرفتن و به عوامل بیرونی قدرت دادن، این فرکانسی است که باعث تباهی و عقب ماندگی و ضعف خواهد شد چون به خاطر ضعف مجبور است بپذیرد و کاری نکند و اینگونه است که خدا اینقدر واضح و محکم در این موضوع قاطع سخن گفته که؛
إِنَّ اللَّهَ لَا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِکَ لِمَنْ یَشَاءُ ۚ وَمَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَىٰ إِثْمًا عَظِیمًا
خدا این عقیده را که برایش شریکی قائل باشند، بیتوبه نمیآمرزد؛ ولی گناهان دیگر را برای هرکه صلاح بداند، حتی بیتوبه میبخشد! بله، هرکه برای خدا شریکی قرار بدهد، سهلانگاری بزرگی کرده است! نسا48
إِنَّ اللَّهَ لَا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِکَ لِمَنْ یَشَاءُ ۚ وَمَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِیدًا
خدا این عقیده را که برایش شریکی قائل باشند، بیتوبه نمیآمرزد؛ ولی گناهان دیگر را برای هرکه صلاح بداند، حتی بیتوبه میبخشد!* بله، هرکه برای خدا شریکی قرار بدهد، دچار گمراهیِ بیپایانی شده است! نساء116
خدا را شکر میکنم که این لطف را در حقم داشت و مرا به این فضا هدایت کرد تا هر روز سبک و سبکتر شوم و آرامش بیشتری را تجربه کنم و رشد کنم.
پس تا بعد شا باشید.