«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 453
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-37.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-01-21 00:00:002024-06-09 14:55:43«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام فرمانروای جهان
روز اول تحول زندگی من
سلام خدمت استاد عزیزم و مریم بانو و سلام خدمت همه اعضای خانواده عزیزم خانواده عباس منشی خدا را شاکرم که دوباره یک فایل دیگه میبینم روی ذهنم کار میکنم تا به سمت سعادت و خوشبختی پیش برم و اینجا یک رد پا از خودم میذارم
این فایل پر نکته است اما نکته اساسی و اولین نکتهاش اینه: هیچ چیزی رو بدون تحقیق بدون فکر قبول نکنیم حتی قرآن رو
اگر به دنبال نتیجه خوب هستیم باید فکر خوب بکنیم باید به دنبال غذا مناسب برای روحمون باشیم باورهای درست برای افکارمون
هر نوع فکر کردن خوب نیست مثل افکار شیطانی مثل افکار شرک آمیز افکاری که قدرت رو به عوامل بیرونی یعنی به غیر از خداوند میده
افکاری خوبه که ما را به سمت این موضوعات ببره به سمت اینکه چه جوری کیفیتتر زندگی کنیم راحتتر زندگی کنیم ارتباطمون با دیگران و خداوند بهتر بشه و از زندگی لذت ببریم
یا اینکه چه جوری میتونیم هر روزمون از دیروزمون بهتر بشه چه جوری ایمانمون رو قویتر کنیم و به خدا در هر لحظه بیشتر و بیشتر نزدیکتر بشیم چه جوری شادتر باشیم و قشنگتر زندگی کنیم احساس گناه موضوعی خیلی مرتبط با عذاب وجدان است
بعضی موضوعات که به خاطر اون احساس عذاب وجدان میکنیم علتش اشکال داره اصلاً واقعیت نداره اصلش علتش کلاً غلطه
بعضی از موضوعاتی که باعث پیشرفت انسان میشه نگاه جهانی به موضوعات
خیلی وقتها احساس عذاب وجدان ما از فرهنگهایی میاد که در اون بزرگ شدیم در واقع گناهی که اون رو عذاب وجدان میدونیم افراد جامعه برای ما ساختند
بزارید یک مثال براتون بزنم استاد: من همیشه از بچگی به خاطر اینکه مثلاً نمیتونم مثل دخترای همسن و سالم شاد باشم مثل دخترای هم سن و سالم برقصم شادی کنم آرایش کنم ناراحت بودم و اگر این کارو میکردم ناراحت میشدم و عذاب وجدان میگرفتم اما از وقتی با فایلهای شما آشنا شدم این احساس هی داره کم و کمتر میشه و احساس خوشبختی من بیشتر و بیشتر
عوامل بیرونی هیچ تاثیری بر روی زندگی ما نداره بیشتر از آب وجدانهای ما تاثیر افراد جامعه بر روی ماست حرفهایی که به خوردمون دادند از بچگی تا الان مثلاً دختر خوب نیست بلنده خنده دختر خوب نیست تنها زندگی کنه یا هزاران چیز دیگه……..
خیلی وقتها ما چشم بسته همه چیز را قبول کردیم اما نباید این کارو بکنیم ما برای پیشرفت و ترقی کردن در زندگی باید جستجو کنیم باید تحقیق کنیم که به راه درست هدایت بشیم
اگر ملاکمون رو در زندگی قرآن کریم قرار بدیم به جای احساس گناه احساس بخشنده بودن خداوند را احساس میکنیم خداوند گفته که اگر گناهان بزرگی را انجام ندیم از گناهان کوچک ما میگذره
خداوند گفته که فقط من شرک رو نمیبخشم
نکته بسیار مهم: مراقب باشیم عذاب وجدان یا احساس گناه ما رو گول نزنه هیچکس نمیتونه در حق ما ظلم کنه ا ما در حق هیچکس نمیتونیم ظلم کنیم
در قرآن کریم در اغلب موارد منظور خداوند از ظلم ظلمی است که به خودمان کردیم نه ظلمی که دیگران به ما کردند
ظالمان مشرکین و کافران هستند کسی که به خداوند دروغ میبندد ظالم است خداوند هیچ وقت به ما ظلم نمیکند این ما هستیم که به خودمان ظلم میکنیم ما نمیتوانیم تغییری در زندگی هیچکس ایجاد کنیم
ما هرگز نمیتوانیم تغییری در سرنوشت دیگران ایجاد کنیم اما در سرنوشت خود چرا اگر بخواهیم میتوانیم سرنوشت خود را تغییر دهیم
وقتی ما در مدار درست باشیم هر کس ضربهای به ما بزند باعث پیشرفت ماست
هیچ وقت میتوانیم سرنوشت کسی را تغییر بدهیم به سمت خوبی یا بدی ببریم
این کل واقعیت است انسانها فقط میتوانند سرنوشت خودشونو تغییر بدن
تا انسانی خودش خودش نخواد نمیتونه تغییر کنه ما فقط میتونیم به خودمون کمک کنیم فقط میتونیم زندگی خودمون رو نابود یا عالی کنیم پس ما نمیتونیم زندگی دیگران را نابود یا عالی کنیم
هر ستمی که به ما میشه از سمت خودمونه
اشتباه ما ظلم ما نمیتونه به کسی ضربه بزنه مگر اینکه خودمون به خودمون ضربه بزنیم یا اینکه طرف مقابل باور کنه که ما میتونیم بهش ضربه بزنیم
اگر به کسی ظلم کنیم اون رو تخریب کنیم به خودمان ظلم میکنیم اکثر باورهای اشتباه ما از رسانههاست از فیلمها از سریالهایی که دیدیم و از ورودیهای نادرستی که به ذهنمون وارد کردیم
به هیچ عنوان نمیتونیم زندگی کسی رو تغییر بدیم
جهان بر اساس مدار است کسی که نمیتونه تصمیم بگیره که خودش رو تغییر بده یا نه ما هم نمیتونیم اون رو تغییر بدیم حتی خانواده حتی فرزند حتی پدر و مادر حتی همسر
خدا بسیار بخشنده است و ما تکهای از خدا هستیم و خدا عاشق ماست
خیلی وقتها تجربیات ما از اشتباهاتمون به دست میاد اما به این معنا نیست که ما باید به طور مدام خطاهای خودمون رو تکرار کنیم
باید تصمیم بگیریم که اگر از اشتباه خود دست نکشیم و اون رو تکرار کنیم باعث نابودی خودمون میشیم
با احساس گناه فقط باعث میشه اون خطاها بیشتر و بیشتر بشه
وقتی ما در مدار هماهنگ باشیم در مدار درست باشیم اشتباه نمیکنیم کسی که در مدار درست باشد اشتباه نمیکند
و با ضربه زدن ما با مرگ ما هیچ چیزی تمام نمیشود ما بیانتها هستیم
اگر احساس بد بودن داشته باشیم اتفاقات بدی را تجربه میکنیم سیستم به این شکل عمل میکنه احساسات بد اتفاقات بد احساس خوب اتفاقات خوب
مهمترین احساس اعتماد به نفس احساس خود ارزشی است برای خودمان ارزش قائل باشیم
استاد عزیزم ممنونم بابت این فایل زیبا و تدوین این فایل و طراحی پروژه تحول زندگی من واقعاً ازتون ممنونم میدوارم نعمتهای بیشتری نصیبتون بشه به امید دیدار
سلام به دوستان و استاد عزیزم
خداروشکر میکنم که این فرصت رو دارم که میتونم نظراتم رو داخل سایت یادداشت کنم و نظرات دیگران رو بخونم و کلی احساس خوب بگیرم
در رابطه با قدم اولی که امروز برداشتم خیلی خوشحالم و تمام تلاشم رو میکنم تو این مسیر متعهد بمونم
عذاب وجدان یکی از چالش های بزرگ زندگی من بوده همیشه و انقدر این مسئله تو وجود من زیاد بود که دیگران من رو به این میشناختن که من چقدر زود عذاب وجدان میگیرم و اعتراف میکردم که فکر میکردم این چیز خوبیه چون من وجدان پاکی دارم که سریع فرق گناه و غیر گناه رو متوجه میشه و یه جور الارمه :) درسته که بعدش تمام تلاشمو میکردم که خودمو ببخشیم اما کامل این اتفاق نمی افتاد و من تا همیشه این حس رو داشتم که اوکی بخشیدیم خودمون روخدا هم بخشید ولی تو فلان کار رو کردی
وامروز متوجه شدم 99درصد چیزایی که بابت شون عذاب وجدان گرفته بودم فقط به خاطر شرایط زندگی ام بوده نه واقعا اشتباه بودنشون ولی من اینجوری فکر نمیکردم و اگر اشتباهی ام بوده واقعا باعث رشد ام شده و مسیر زندگی ام رو زیباتر کرده
به من یاد دادن اگر خودت رو نبخشی اگر خودت رو سرزنش کنی باعث میشه که دیگه اشتباه نکنی ولی این اشتباه ترین باوریه ک یه انسان میتونه داشته باشه ومن باید این باور رو با باور درست «احساس گناه و احساس بد اتفاقات بدتری رو تو زندگیمون وارد میکنه و احساسات خوب و بخشیدن خودمون و در کل حرکت در جهت خداوند باعث میشه که رفتار های درست و هدایت شده ای داشته باشیم »
تنها کاری که در برخورد با مسائل نا خواسته مون باید انجام بدیم اینه که بهشون فکر کنیم و اصلاحش کنیم و بعد رهاش کنیم
قوانین دیگه ای که از صحبت های استاد یاد گرفتم اینها بود
1-چیزی به اسم حق الناس در قران وجود نداره و هر ظلمی که در قران اومده ظلم به خود است پس ما نمیتوانیم زندگی هیچ کس را چه در جهت مثبت چه منفی تغییر بدهیم و اگر کسی تغییر کرده به این دلیل بوده که خودش خواسته
2_درسته که ظلم به دیگران وجود نداره اما این دلیل نمیشه که دیگران رو تخریب کنیم یا بهشون اسیب بزنیم چون در این صورت به خودمون اسیب زدیم و بالعکس اگر به کسی عشق بدهیم حای به صورت فرکانسی به زندگی خودمون عشق دادیم
3_روند رشد بشریت با اشتباه بوده و هست و خداوند چون خالق ما هست این مسئله رو میدونه و براش پذیرفته شده اس به همین خاطر از اشتباهات ما میگذره
و نکته اخر در رابطه با احساس گناه که چطور کنترلش کنیم
وقتی یه مسئله ای پیش میاد و ما بابت اش احساس گناه میکنیم سریعا احساس رو شناسایی میکنیم که این یه احساس بده و هر چقدر احساسات بد داشته باشیم اتفاقات مشابه بدتر برای ما میافته پس این چیزی نیست که ما بخوایم
حالا چطور این احساس روخوب کنیم ؟با توجه کردن به قوانینی که میدونیم اگر کاری که انجام دادیم طبق اون تعریف وجدان باشه دقیق تر بهش نگاه کنیم و ببینیم شاید اون چیزی که از دید ما گناهه از دید بقیه شادیه و اون گناه بودن کار از روی اون برداشته میشه اگر هم واقعا کار اشتباهی بوده بدونیم که اساس رشد جهان بر اساس اشتباهه و جزیی از مسیر رشدمون بوده ازش درس بگیریم که دیگه تکرار نکنیم و بدونیم که خداوند ما رو میبخشه و خودمون هم خودمون رو ببخشیم چون موندن تو احسااس گناه زندگی مون رو به سمت اشتباهات بیشتر میبره و اگر هم در حق کسی اشتباهیی کردیم بدونیم که ما توانایی تغیییر زندگی کسی رونداریم و اون انسان در فرکانس اشتباهی بوده و فقط از اشتباهمون درس بگیریم و خودمون رو ببخشیم
و تلاش کنیم که در هماهنگی با منبع قرار بگیریم که رفتارهای درستی داشته باشیم و هدایت بشیم
به نام خداوند هدایتگر مهربانم
من تصمیم می گیرم که یک متفکر و اندیشمند باشم .
من تصمیم میگیرم که سوالاتی خوب بپرسم .
من تصمیم میگیرم که سوالاتی رو از خودم و خداوند بپرسم که به من در تجربهی زندگی بهتر و حس خوب کمک کنه
من تصمیم می گیرم که از خودم و خداوند بپرسم که چطور میتونم زندگی بهتری برای خودم خلق کنم ؟
من از خداوند میپرسم که چطور میتونم ثروت بیشتری در زندگی خودم خلق کنم ؟
من این رو از خودم میپرسم که چطور میتونم احساس گناه رو در خودم کمتر و کمتر کنم ؟
می پرسم که چطور میتونم احساس لیاقت و ارزشمندی رو در خودم هرروز بیشتر و بیشتر رشد بدم؟
چطور میتونم درک بهتری از قوانین داشته باشم ؟
من تصمیم میگیرم که در خودم باورهای درست ایجاد کنم : من با دادن ورودی های مناسب به ذهنم، با تکرار باورهای درست ، با پیدا کردن الگوها و مشاهدهی زندگی خودم و دیگران باورهای درست رو در خودم ایجاد و تقویت میکنم :
من توانایی تغییر سرنوشت هیچ کس جز خودم رو ندارم .
من اگر در مدار درست قرار بگیرم همه چیز در نهایت به نفع من تمام خواهد شد .
من خودم هستم که سرنوشت خودم رو رقم میزنم .
من فقط میتونم به خودم کمک کنم .
من میتونم زندگی خودم رو عالی کنم و یا خودم زندگی خودم رو نابود کنم . هیچ کس نمیتونه تاثیری در زندگی من داشته باشه .
من با عشق ورزیدن به دیگران و حس خوب داشتن به دیگران، باعث شکوفایی خودم میشم .
وقتی من حتا در وجود و قلبم به دیگران عشق میورزم دارم به خودم کمک میکنم .
من توانایی تغییر زندگی دیگران رو ندارم و حتا اگر بخوام هم ک دیگران رو تخریب کنم فقط به خودم آسیب میرسونم و خودم رو در مداری قرار میدم که اتفاقات ناخوشایند رو تجربه کنم .
من خداوند رو بسیار تواب و توبه پذیر میدونم . خداوند من رو خلق کرده و به درون من آگاهه . من قسمتی از خداوند هستم .من خداوند رو عاشق خودم میدونم .من عشق خدا رو در وجود خودم درک میکنم. خداوند من رو دوست داره . خداوند از خطاهای من میگذره . خداوند پذیرفته که خطاها و اشتباهات من باعث پیشرفت من میشه . من از اشتباهاتم درس میگیرم . من خداوند رو خدایی رحیم و مهربان میبینم . من خداوند رو خدایی رئوف و مهربان میبینم . خدایی که همراه من هست و همواره یاریگر من هست .
وقتی من در مدار درست قرار بگیرم اصولا اشتباه نمیکنم . وقتی من هماهنگ با انرژی منبع باشم هدایتشده هستم . وقتی من در شرایط سختی قرار میگیرم با احساس خوب صبر میکنم به هدایت الهی دسترسی دارم. من با کنترل ذهن ، صبر و نگه داشتن حس خوب مورد توجه ویژهی خداوند قرار می گیرم .
وقتی من در دستهی صبرکنندگان قرار بگیرم خداوند به من ثروت و نعمت بی انتها عطا میکنه . وقتی من با انرژی منبع متصل باشم همواره هدایت میشم و رفتارهای درستی نشون میدم و همه چیز برام راحت و آسان رقم میخوره و آسان میشم برای آسانیها . وقتی من با انرژی منبع در ارتباط باشم آرامش و حس خوب دارم و همواره لبخند به لب دارم .
من شک ندارم که اگر من احساس بد داشته باشم ، اگر احساس گناه داشته باشم ، برای من اتفاقات بدتر میافته . بنابراین زمانی که احساسم بد میشه زمانی که احساس گناه، احساس عدم لیاقت ، احساس خودسرزنشی و هر احساس بد دیگه ای سراغم میاد باید با تغییر دیدگاهم احساسم رو تغییر بدم و از خودم بپرسم که الان چطور میتونم احساسم رو تغییر بدم ؟
با تکرار قوانین با خودم و صحبت کردن با خودم احساسم رو تغییر بدم .و احساس بهتری رو تجربه کنم. یادآوری اینکه وقتی من به انرژی منبع متصل باشم در مسیر درست قرار می گیرم .
من با دور کردن احساس گناه از خودم احساس خودارزشی رو در خودم ایجاد میکنم و به این شکل مهمترین عامل موفق شدن رو دارم تقویت میکنم . یعنی با تقویت احساس ارزشمندی و لیاقت ، عزت نفس رو در خودم رشد میدم و این عزت نفس رشدیافته من رو برای موفقیت و پیشرفت بیشتر مهیا میکنه .
خدایا شکرت که من در مسیر درک قوانین ت قدم برمیدارم .
خدایا شکرت که من میخوام و میتونم با تو به عنوان نیروی برتر جهان هستی هماهنگ بشم .
خدایا شکرت که به من کمکم میکنی تا تاثیرگذار و الهی باشم و هرروز بیشتر و بیشتر بشه این ویژگی در من.
خدایا شکرت که بر ایمان من میافزایی ک احساس خوب اتفاقات خوب رو برام رقم میزنه و هر لحظه کمکم میکنی تا هر لحظه خودم رو در احساس بهتر قرار بدم.
خدایا شکرت که من هم میخوام که ساختارهای فکری خودم رو تغییر بدم و با انجام تمرینات لازم و عمل کردن به درک و آگاهیهام مسیر جدید و تازه ای رو در زندگی خودم در پیش بگیرم و نتایج عالی رو برای خودم خلق کنم و بشم یه الگو از ایمان و توحید ، یه الگو ک وقتی از نتایجش میگه بر ایمان دیگران اضافه میکنه و موجب تقویت باور دیگران میشه .
خدایا شکرت
بنام خداوندی که نور قلب من است
بنام خداوند بی نهایت بزرگ و بخشنده
بنام خداوند رزاق و تواب
بنام خداوند رحیم و رحمان
سلام به همه دوستان عزیزم
و سلام خدمت استاد عزیزم
17 May
آغاز روز شمار تحول زندگی من.
تصمیم گرفتم از این به بعد خیلی قاطعانه و محکم روی خودم کار کنم
خدایا خیلی سپاسگزارم که من را به سمت این فایل ها هدایت کردی خیلی ممنونم
چقدر در زمان مناسب هدایت شدم به سمت این فایل.
استاد عزیز، از شما بابت این فایل های ناب و ارزشمند تان واقعا سپاسگزارم
باید بگویم که من چندی قبل هم این فایل را شنیده بودم
اما اصلا درک اش نکردم و نفهمیدم
ولی امشب بهتر و قشنگ تر از قبل درک کردم.
خدایا باز هم ممنونم که امشب من را در مدار شنیدن این فایل ارزشمند و این همه آگاهی قرار دادی.
نکته برداری های من;
1 من خالق زندگی خودم هستم نه من در زندگی دیگران نقشی دارم و نه دیگران در شرایط که من قرار دارم نقشی دارند
2 باید احساس گناه را از خودمان دور کنیم چون اگر این احساس در ما باقی بماند مسلما همه نعمت ها را از ما میگیرد و نمیتوانیم هیچ نعمتی را دریافت کنیم.
3 خداوند بسیار مهربان و بخشنده هست فراتر و بزرگتر از تصورات ما
پس وقتی خداوند اینقدر بزرگ است و ما را با تمام عیب ها و نواقص ما می پذیرد پس ما هم باید خودمان را ببخشیم و اجازه بدهیم نعمت های بیشتری وارد زندگی ما شود خداوند همه گناهان را می بخشد بجز شرک
حضرت موسی آدم کشت اما با آن هم توبه اش نزد خداوند پذیرفته شد و پیغمبر خدا شد.
4 ما نمیتوانیم به دیگران ظلم کنیم مگر اینکه خود شخص بخواهد و باور کند که دیگران میتواند بالای او ظلم کند ما تنها میتوانیم به خود ما ظلم کنیم یا کمک کنیم
5 اگر احساس گناه و عدم لیاقت را از خود دور نسازیم نمیتوانیم پیشرفت کنیم چون این دو مخرب کننده است و عامل ازبین رفتن اعتماد بنفس ما میشود.
6 باید سعی کنیم که از اشتباهات که در گذشته انجام دادیم عبرت بگیریم و پیشرفت کنیم و آنها را پله یی برای ترقی خود قرار دهیم نباید خودمان را تحقیر و سر زنش کنیم
نکته آخر
اینکه تا وقتی که خودمان را لایق دریافت نعمت ها ندانیم در مدار دریافت آن نعمت ها قرار نمیگیریم.
امیدوارم برای همه مفید بوده باشد.
استاد عزیز، باز هم خیلی متشکرم بابت فایل های ارزشمند تان
در پناه الله باشید.
به نام الله بخشنده و بخشایشگر
سلام خدای مهربانم
مرسی که داری هدایتم میکنی و باهام صحبت میکنی
استاد جان قلب پاکم سلام خیلی دوستتون دارم
که اینقدر صادقانه و بی آلایش میگید حرف دلتون رو
و همین خیلی ایمان و شجاعت میخواد،
،
داشتم توی دفترم در مورد جفت روحی که دوست داشتم وارد زندگیم بشه مینوشتم چون خیلی بیشتر به وضوح رسیدم نسبت به قبل و هر بار آپدیتش میکنم
دیدم یک احساس گناهی نسبت به اون رابطه ی طولانی مدت قبلم دوباره داشت بهم دست میداد
و دیدم خیلی هم شدید هست و فکر میکردم که از بین بردمش ولی انگار هنوز هست
متوجه یک الگوی تکراری شدم
که من هرکجا جهان به خاطر اختلاف فرکانسی منو از آدمها یا شرایط قبلی جدا کرده
و خودمم در همون لحظه بر این موضوع آگاه بودم و خودمو توی اون لحظه لایقش میدونستم و توش مصصم بودم
اما در آینده هر کجا که با کسی وارد رابطه ی جدید میشدم
یا حتی توی بحث کاری
که دوتا فردی که جهان اصلا اونارو از کسب و کارمون جدا کرد و من کار خاصی نکردم
،وقتی که به موفقیت نسبی مالی رسیده بودم توی کسب و کار با احساس گناه داشتن نسبت به اون قبلی ها و به یاد آوردن نکات مثبتشون و احساس گناه بیشتر باعث شده که من همون آدمهارو دوباره به زندگیم دعوت کنم دوباره همون مسائل تکراری قبل رو دوباره توی زندگیم داشته باشم و حتی بعضاً ضربات شدید تری بخورم،
،
عجب احساس مرموز و عمیقی هست توی وجودمون که فکر میکردم ندارمش
،
البته نسبت به قبل خیلیییییی بهتر شدم
،
اما الان وقتی داشتم در مورد کسی که میخوام تو زندگیم باشه مینوشتم که چیزیه که تو این لحظه خودمو لایقش میدونم
دیدم یه احساس بدی لابه لایه نوشته هام هی داره میکنه بالا
و حسش کردم که احساس گناهه
و نوشتمش روی کاغذ که من هنوز یه اون نفر قبلی احساس گناه دارم و حتی بعضاً احساس عشق و وابستگی هم بهش دارم
با اینکه تو زبون میگم من دیگه نمیخوامش
اما پس ذهنم انگار دوباره داره دنبال اون میگرده
با اینکه بارها و بارها بهم ثابت شده که این فرد اصلا مناسب زندگی من نیست
اما هر بار دوباره با توجه کردن با نکات مثبتش به صورت ناخودآگاه و
این بار به خاطر داشتن احساس گناه نسبت بهش
دیدم که این خودش میتونه یه ترمز خیلییی بزرگ باشه برای ایجاد رابطه ی عاشقانه ای که الان با فرکانس حال حاضرم همخونی داره
و من با این افکارم اجازه نمیدم که فرد مناسب بعدی مد نظرم وارد زندگیم بشه یا اگر هم وارد بشه
با همین افکار و به یاد آوردن خاطرات قبلی و نکات مثبت قبلی
احتمالا دوباره اون فرد رو از خودم دور و فرد قبلی رو وارد زندگیم میکنم
و من دقیقا این الگوی تکراری رو از 6 سال پیش دارم توی زندگیم میبینم
و خیلی خدارو شکر میکنم که امروز این باگ شخصیتی رو توی وجودم ازش آگاه شدم
،
و دقیقا هر کجا که نعمتی وارد زندگیم شده
و خودم رو لایقش ندونستم یا نسبت به موارد قبلی احساس گناه داشتم
،
که حس میکنم احساس بی لیاقتی در راستای احساس گناه میاد و چقدرررررررر این نکته مهمه و واضحه و
شادی بگم بعد از این همه کار کردن روی خودم تازه اصلا متوجه این موضوع شدم
،
که هر کجا احساس گناه پیدا میکنی دقیقا احساس بی لیاقتی و کمبود عزت نفس و اعتماد به نفس هم همراهش میاد
و یه جورایی خودتو لایق اون نعمت نمیدونی
و اون نعمت ازت گرفته میشه
وای خدای من،
خیلی خیلی متنی که توی این قسمت نوشته شده مهم و اساسیه
اگر اعتماد به نفس کلید اصلی تمام موفقیت های بشری باشه قطعا احساس گناه بزرگترین سد راه رسیدن به موفقیت خواهد بود
امکان ندارد هم در احساس گناه و عذاب وجدان باشی هم بخوای عزت نفس داشته باشی
هم نشینی این دو کنار هم غیر ممکن است
همانگونه که همنشینی ثروت با فقر، آرامش با نگرانی، سلامتی با بیماری و.. غیرممکن است.
وااای عجب حرفی !!!
خیلی مهمه خیلی مهمه و خیلی باید حواسمون باشه که موقع درخواست خواسته هامون چه احساسی داریم و همین ها ترمز هست برای دریافت خواسته هامون
یا خیلی از مواقع خواسته هم میاد اما با همون فرکانس های احساس گناه و عذاب وجدان و بی لیاقتی اون نعمت دیدیم که از زندگیمون رفته
بدون ساختن عزت نفس، موفق شدن غیر ممکن است
و تا زمانی که در احساس گناه باشی، دسترسی به خود عزتنفس هم غیر ممکن است
چه جاهایی که الکی خودمون به خودمون احساس گناه دادیم
الکی عذاب وجدان گرفتیم
به قول استاد اصلا وجدان رو کی تعریف کرده برای ما؟
اون احساس گناهی که ما ربط میدیم به وجدان،
کاملا از طرف شیطانه اصلا خدایی نیست
ما خود خداییم و هر گونه احساس بد مخالف با خداونده
من خودم به شخصه خانواده ام خیلی به من احساس گناه ندادن تو هیچ موردی
اما از یه جایی به بعد خودم خیلی خوب این کارو داشتم با خودم میکردم
به خصوص وقتی بیشتر وارد مذهب شدم
به خصوص وقتی بیشتر به ملاهای توی روضه و مسجد گوش میکردم
به خصوص وقتی با همون پیشفرض ها قرآن رو مطالعه میکردم
و از اونجایی که خداوند توی زندگی من همیشه اولویت داشت که این فطرت انسانه
تموم تلاشم رو میکردم که مبادا اون طوری که مذهبیون مخالف با خداوند میگفتن رفتار نکنم که از خداوند دور بشم
تموم تلاشم رو هم میکردم که وارد احساس گناه نشم
اما بارها هم شد که طبق عریضه و طبیعتم کاری رو انجام میدادم که بعدش به شددددت احساس گناه داشتم و شاید چند روزی طول میکشید که خودمو به خیال خودم پاک کنم ،و توبه کنم که دیگه اون خطا رو نکنم،
حالا به قول استاد
اگر مثلا توی آمریکا به دنیا اومده بودم اصلا اون کار من خطا نبود بلکه ارزش بود
خیلی خنده داره ، که بدون فکر همه چی رو پذیرفته بودم،
چون در نهایت قدرت جامعه خیلی بیشتر از این بود که بخوام خودم فکر کنم به خصوص اونم تو شهر مذهبی مثل اصفهان و حالا کارهایی که با ما توی مدرسه و روضه و مسجد میکردن و میگفتن،
،
و از اون لحظه ای که داشت ورودی های جدید به ذهنم میرسید آروم آروم به
شک کردم به همه چیز
و سوال پرسیدم شروع شد
و همون پرسیدن سوال ها باعث شد طبق قوانین بدون تغییر خداوند
هدایت بشم به مسیر درست به پاسخ درست
،
خدارو شکر میکنم که امروز خداوند با من صحبت کرد
و یک در آگاهی جدید نسبت به خودم و درونم باز کرد تا بهتر بتونم خودم رو ببینم،
،
بچه ها چقدر این کار کرد جهان دقیقه
و چقدر از افرادی که توی همین موضوع توسعه فردی فعالیت میکنن درک نکردن این موضوع رو ،
،
که چقدررررر همه ی ما داریم هدایت میشیم واقعا
واقعا سوالی نبوده که من پرسیده باشم و تا به الان جوابشو نگرفته باشم ،
خواسته ای داشته باشم و تا به الان به دستش نیاورده باشم
و خیلی این جهان داره عجیب کار میکنه واقعا ،
،
از این جلسه دور نشم این مطلب و ببندم بعد برم سراغ اآگاهی ها و درک دیگه ای که داره بهم الهام میشه،
،
پس امروز به لطف هدایت الله یکی از ترمز های اصلی و باگ های درونیم رو شناسایی کردم که موجب ایجاد الگوهای تکراری در زندگیم میشه
و اونم داشتن احساس گناه و عذاب وجدان نسبت به افراد اتفاقات گذشته :
حالا باور هایی که استاد توی این قسمت گفتن برای رهایی از این احساس و این الگو ی تکرار شونده؛
1-
من این باورو دارم که به هیچ عنوان قدرت تغییر زندگی دیگران رو ندارم
2-
به هیچ عنوان نمیتونم کسی رو تخریب کنم
3-
حتی من نمیتونم به کسی کمک کنم
4-
من فقط میتونم کاری که احساس خوبی دارم نسبت بهش و احساس میکنم در مسیر خداونده انجامش بدم و اونهایی که باید بشنوم میشنون و اونهایی که تو مدار صحبت های من قرار بگیرن حرفهای منو میشنون
7ـ
من توی یک مداری هستم که اون افرادی که با من هم مدار باشن میان توی اون مدار و با من برخورد میکنن و تا وقتی که ما توی یک مدار باشیم با هم هستیم و هروقت هم که دیگه تو مدار هم دیگه نباشیم از مدار هم خارج میشیم
8-
من کسی رو نمیتونم تغییر بدم خانواده ی خودم همسر خودم فرزند خودم خواهر خودم پدر خودم من هیچ کسی رو نمیتونم تغییر بدم،
9-
من خداوند رو بسیار تواب میدونم
خداوند من رو خلق کرده و به درون من آگاهه
من قسمتی از خداوند هستم
من خداوند رو عاشق خودم میدونم چون توی تمام لحظات زندگیم حتی اون جاهایی که دیگران به من احساس گناه دادن و من حتی مقداری تحت تاثیر اون حرف ها قرار گرفتم باز هم عاشقانه بهترین هارو برام رقم زده،
( یعنی به این کاملا ایمان دارم که اصلا خداوند اون طوری که ما فکر میکنیم نیست و قضاوت نمیکنه و عمل نمیکنه، اگر به تجربیات خودمون نگاه کنیم هرکجا که ما احساس خوبی داشتیم نعمت هارو دریافت کردیم و هرکجا هم احساس گناه و بی لیاقتی داشتم یا اصلا نعمت رو دریافت نکردیم یا اگرک به خاطر احساس های خوب قبلیمون نعمتی رو دریافت کردیم به خاطر اون احساس گناه و بی لیاقتی اون نعمت از زندگیمون رفته)
اون اصلا منو قضاوت نمیکنه بالا مگه میشه خالق مخلوقش رو قضاوت کنه؟
اون میدونه چی خلق کرده و اگر میخواست اصلا نمیگذاشت که ما خطا کنیم اون این خصلت رو آفرینش ما قرار داده
اون به ما آزادی و اختیار داده تا خودمون تجربه کنیم درک کنیم انتخاب کنیم
تا وقتی ما خطا نکنیم راه درست رو یاد نمیگیریم
تا به مسئله ای جدید بر خورد نکنیم ما پیشرفت نمیکنیم
و این جزئی از روند این جهانه
و حتی اگر صد بار توبه شکستی باز آ
چون چه کسی جز اون در مقام آمرزندگی هست؟
اون خالق همه چیه
همه ی آدم ها همه ی موجودات
باید به یاد بیاریم که حتی موسی آدم کشت اما توبه کرد و به درگاه خداوند روی آورد و این یعنی توحید و یکتا پرستی وحتی بعدن هم به مقام پیامبری رسید
10ـ
خداوند عاااشق منه اون همه جا دست منو میگیره لاجرم اون بخشندست و اون اصلا قضاوت نمیکنه منو
منو با تمام خطاها و اشتباهاتم پذیرفته و اون کااااملا حواسش به من هست
همه جا دست منو گرفته در همه جا و در همه حال،
11-
من عشق خداوند رو تو وجودم درک کردم
خداوند بنده هاشو دوست داره
خداوند مثل یک مامور راهنمایی و رانندگی نیست که یه گوشه ای بایسته و منتظر باشه من یک خطایی بکنم و بعد بگه وایستا جریمت کنم و مجازاتت کنم
نههههههه
این دروغ محض بوده که به ما گفته شده و همش تصورات و خیالات دیگران بوده و در غالب فیلمها هم خیلی به ما نشون داده شده
اما این کاملا خلاف دیدگاه قرآنه
کاملا خلاف آفرینشه
اگر اینطور بود که الان هیچ کسی روی کره ی زمین نبود هممون به محض اینکه خطا میکردیم خداوند مارو نابود میکرد،
بابا دیگه چه دلیلی محکم تر از این که
معتادان و حتی اون خلاف کارهای خیلی خیلی بزرگی که ما دیدیم که حالا هم کلی به خودشون آسیب زدن هم به خانواده هاشون
اومدن و پاک شدن و به درگاه خداوند توبه کردن و بعضاً انسان های بسیار بسیار موفقی شدن
چطور ما خودمون رو قضاوت میکنیم؟
چطور دیگران رو قضاوت میکنیم و مورد خطاب قرار میدیم؟!
ما جایز الخطا هستیم و حتی اگر بارها و بارها و بارها هم اشتباهات و خطاهامونو تکرار کرده باشیم باز هم فرصت هست که توبه کنیم و از خداوند. طلب یاری کنیم و اون در همون لحظه آمادست که به ما کمک کنه،
،اصلا اون کارش کمک کردن و هدایت کردنه
داستان اینجاست که اون برای ما چیزی نمیخواد
ما به هر مسیری بخوایم بریم اون به من با تمام وجودش کمک میکنه،چه بخوای بری جهنم چه بخوای بری بهشت،
12-
خداوند از خطا های من میگذره
خیلی از خطاهایی که انجام میدیم موجب پیشرفت من میشه موجب پیشرفت جهان میشه حتی
تجربیاتی که به دست میاریم از اشتباهاتمونه
خود من توی تمرینات رزمی
خب با هر بار شکست متوجه میشدم که ایرادم و نقطه ضعفم کجاست و هر بار سعی میکردم بهتر از قبل عمل کنم هوشمندانه تر عمل کنم و هر بار نتیجهی من بهتر میشد و اینقدر ادامه دادم تونستم قهرمانی های متعددی کسب کنم و بازهم جا برای رشد و پیشرفت هست تا بی نهایت
این روند طبیعیه جهانه
،
13-
خداوند به هیچ عنوان خودش رو جلاد و مجازاتگر معرفی نکرده و واقعیت زندگی ما اینو نشون میده
همه ی ما تو زندگیمون بسیار بسیار خطا کردیم و مسیر غلط و اشتباه رو رفتیم
چی شد؟
آیا نابود شدیم؟ نه
ما سعی کردیم هر بار از سری قبل بهتر عمل کنیم
و خداوند تو این مسیر اتفاقا مارو حمایت میکنه
به ما در مسیر رشد و پیشرفت کمک میکنه و حمایت میکنه
این یک رفتار جاهلانه و غیر خدایی هست که دولت ها و مذهبیون و جامعه و خانواده میخوان به بقیه احساس گناه بدن تا بلکه بتونن طرف های مقابلشون رو کنترل کنن
اما این کاملا خلاف قرآنه
و هرکس این احساس گناه رو بپذیره در واقع مشرکه درواقع خداوند رو باور نداره درواقع داره برخلاف توصیه ی خداوند که بارها و بارها گفته احساس گناه نداشته باش غمگین نباش نگران نباش ،
این مسیر خداونده مسیر شادی مسیر زندگی در لحظه ی حال، مسیر لذت و سپاسگذاری ،
چون هر نوع احساس بدی طبق قانون اتفاقات بدی رو رقم میزنه
و مهم نیست با چه دلیل و منطقی چه خودت چه دیگران میخوان بهت احساس گناه بدن احساس بد بدن،
تو داری مخالف جهت روحت عمل میکنی و باید به هر شکلی که شده با کنترل ذهنت این احساس مخرب رو از خودت دور کنی
و به یاد بیاریم خداوند رو
و به یاد بیاری موارد قرآنی رو، موارد قبلی زندگی خودت دیگران رو، تا ایمانت قوی بشه تا نجوا ها کمتر بشه تا احساس گناه دور بشه و در مسیر عزت نفس و اعتماد به نفس قرار بگیری،
هر روز به خودت باید بگی که من در مسیر رشد و پیشرفت هستم و با تمااام اشتباهات و خطاهام عاشقانه خودمو دوست دارم برای خودم دست میزنم و خودمو تشویق میکنم که به سمت جلو حرکت کنم و هر بار بهتر و بهتر و بهتر بشم،
تو گذشته نمونم،
هر اتفاقی که افتاده ما اون موقع بوده با اون فرکانس ها با اون شرایط
و هرکسی هم به فرض مثال در مدار دریافت به ظاهر ظلم و ستمی من بوده ،اون خودش خواسته ،
حتی اون رفتار غلط من میتونسته به نفعش بشه میتونسته باعث رشد و پیشرفتش بشه،و اون خودش انتخاب کرده هرچی که بوده و هرچی که شده،
و من فقط و فقط مسئول زندگی خودم هستم و هر خطایی و اشتباهی هم ازم سر زده باشه از خودم از خدای خودم و حتی توی قلبم از اون شخص طلب آمرزش میکنم و تمومش میکنم تمومش میکنم
تموم شدو رفت …
14ـ
انسان به هرحال برای رشد و پیشرفتش خطا میکنه
تمام این اختراعات و اکتشافات اولش با خطاهایی بعضاً فاجعه آمیز همراه بوده
اما همون خطا ها و اشتباهات در مراحل بعدی باعث شده که به میلیون ها میلیون نفر خیر و کمک برسونه و باعث راحت تر شدن و آسون تر شدن خدمات و اختراعات بشه،
،
این جهان داره بدون نقص کار میکنه
هر کس در هر جایی هست ، در هر موقعیتی چه به ظاهر خوب چه به ظاهر بد قرار میگیره ،
دقیقا طبق فرکانس های خودش، دقیقا طبق قانون کبوتر با کبوتر باز با باز ، در جای درست خودش قرار داشته،
و ما اصلا نیمدونیم که اونا چه فرکانس هایی داشتن و ارسال کردن
ما فقط ظاهر قضیه رو داریم میبینیم،
اون افرادی که ما فکر میکنیم مورد ظلم واقع شدن میتونستن توی اون لحظه اونجا نباشن
از کجا معلوم؟ شادی درخواست خودشون بوده
حالا آگاهانه یا نا آگاهانه
خود ما اگر به تجربیات خودمون نگاه کنیم
میفهمیم که در تمامی اون مواردی که فکر میکردیم قربانی شدیم یا به ما ظلم شده ،به خاطر خودمون بوده به خاطر ضعف خودمون بوده به خاطر پیروی نکردن از هدایت و ندای درونی بوده، به خاطر فرکانس های خودمون بوده،
و هیییییییچ بی عدالتی در سازو کار جهان نیست،
تمام آنچه که ما داریم تجربه میکنیم یا دیگران تجربه میکنن با دقت صد در صد ،
طبق قانون بماقدمت ایدیهم بما کسبت ایدیهم
به خاطر فرکانس های خودمون هست،
،
و همین عامل چههههه قدرتی به ما میده
چقدر به ما کمک میکنه که احساس قربانی شدن نداشته باشیم
به ما کمک میکنه که برای کسی دل نسوزونیم و خودمونو وارد مدارش نکنیم
به ما کمک میکنه که بپذیریم هیچ تاثیری تو زندگی دیگران نداریم تا وقتی خودشون نخوان
و همین طور برعکس
دیگران به اندازه ی پشیزی توی زندگی ما تاثیری ندارن تا وقتی که خودون نخوایم،
،
و نکته ی آخر،
اگر من در مدار درست باشم در مدار خداوند در مدار احساس خوب و باورهای هم جهت با جریان خداوند،
اصلا دسترسی فرکانسی ندارم به افرادی که بخوان به من آسیب بزنن و توی این مدار هم هرکس بخواد به من آسیبی بزنه
صددد در صد به نفع من عمل میکنه ،
و هرکسی هم به ظاهر مورد خشم و خطاب من قرار بگیره باز این هم به خاطر فرکانس های خود اون فرده،
،
و اینک بگم
به خداوندی خدا دیگه ذره ای به این موضوع شک ندارم
وقتی که تو مسیر درست هستم
هررررر اتفاقی که برام بیفته که ظاهرش ها زیبا باشه
دقییییقا نشانه هایی هست از طرف خداوند برای هدایت من به سمت خواسته هام،
و خداوند از همین طریق خیلی جاها با ما صحبت میکنه
برای همین اصلا نباید ناراحت شد فقط باید بتونیم پیام این تضاد و ناخواسته رو دریافت کنیم و به سمت خواسته هامون حرکت کنیم،
،.
و در آخر میخوام استاد باز هم بگم
،چقدررررر شما متفاوتین با بقیه
و من اونم میدونم که از کجا آب میخوره
به خاطر اینه که شما وصل هستید به منبع
و تمرکزتون روی اصله همیشه
و تموم تلاشتون اینه که ذره ای ناصادقی توی کلامتون و رفتارتون نباشه ،
و اصلا میفهمم که وقتی به شما توجه میکنم و اصلا نتایج شما رو میبینم میبینم با بقیه ای که حتی بعضاً به اسم بزرگترین اساتید ازشون یاد میشه
زمین تا آسمون فرق میکنه
و این خیلی ایمان منو به صحبت های شما بیشتر میکنه که باااااور کنم اون چیزی که شما میگید رو
چون دیگه نمیتونم خودمو گول بزنم که
نتیجه ی شما در تمام جنبه ها زمین تا آسمون با بقیه فرق میکنه،
و استاد شما الگوی من هستین،
و من دوست دارم مثل شما عمل کنم،
دوست دارم مثل شما اعتماد کنم به خداوند،
و باور کنم که منم که دارم اتفاقات رو رقم میزنم
منم که هرحوری توی ذهنم بسازم در بیرون از من به ماده تبدیل میشه،
و هنوز میفهمم از رفتارم که هنوز که هنوزه
گیجم،
دنبال یه چیز دیگه ای میگردم
هنوز ایمان صد در صدی نیاوردم،
البته میگم با اینکه توی موارد قبلی از این قوانین استفاده کردم و نتیجه گرفتم
اما تو موارد جدید بازهم درگیر فرعیات میشم یا اقدام نمیکنم به شیوه ی قوانین و همش دنبال یک معجزه هستم دنبال یه چیزی غیر از آموزش های شما هستم،
اونم به خاطر اینه که اون مطالب اصلی رو بعضاً دور میشم ازش و یادم میره،
،
و مهمترینش اینه که من هستم که به صورت صد در صد خالق کل شرایط زندگیم هستم
خدایا شکرت بابت درس و هدایت امروز
،
امروز حس میکنم باز هم یه درجه رشد کردم
این خیلی نکته ی مهم و ریزی بود که باعث میشد در مواردی نعمت هارو دریافت نکنم یا اگر دریافت میکنم از دستشون بدم،
خدایا خیلی ازت ممنونم،
استاد جانم خیلی ازت ممنونم
از همگی ممنونم
در پناه خدا باشیم همگی
به نام خدا
سلام به دوستان و استاد عزیزم
روز اول روزشمار تحول زندگی
تمام اتفاقات و شرایط زندگی ما بر اساس فرکانس های ما رقم میخوره
خدایا سپاسگزارم بابت قانونی که یاد گرفتیم. و قدرتی بهم بده تا بیشتر عمل کنم و تمرینات رو انجام بدم
مهم ترین و اساسی ترین چیزی که باید برای شروع قبول کنیم که این حرف ها و این فایل ها تماما قابل قبول هست و بر اساس قرآن هست و باور کنیم. ن اینکه فقط بر اساس وظیفه که من آمدم شروع کنم پس امروزمون تموم کنم تا برم فردا. ن باید ذهنمون رو ریست کنیم و این جمله ها رو وارد ذهنمون کنیم و این ها رو فقط وارد ذهن کنیم و جز این هیچی. و به قول استاد 3 ماه یا 6 ماه به صورت مداوم گوش کنید و این دوره رو ادامه بدیم. اگر نتایج نیومد و نتیجه نداد برید مثل گذشته رفتار کنید. اگر دیدید که نتایج آمدم به شدت ادامه بدید
عزت نفس. وای چقدر کم داریم و دارم
چقدر تو جمع به من گفتن حرف نزن
تو بچه ای چی میفهمی
تو وقتی جایی بزرگترا هستن نباید حرف بزنی
تو هرکسی که بهت حرف زدن نباید بی احترامی کنی
چقدر جلو دیگران خوردمون کردن تو هیچی نمیشی
و احساس گناه هایی که به ما القا شده مثل اگه فلان کارو کنی خدا میبرم جهنم
لبه های نون رو بکنی و وسط نون رو بخوری. خدا اون دنیا لبهات میکنه
نمک بریزی روی زمین ای خدا. خدا اون دنیا نمک ها رو میریزه تو چشمات. این ها چرا به ما القا شده
خدا رو ی خدای بی رحم و همیشه خطا کنی دهنتو سرویس میکنه یاد گرفتیم. و الان هم که من در سن 30 سالگی هستم. بعضی وقتا کسی کاری میکنه که اصلا من در اونجا نبودم ک متوجه اون کار میشم. میگم نکنه من مقصر اون کار بشم.
یا مثلا چند روز پیش ی دوستی دارم. آمدم از من ساندویچ خرید و موقعی که رفت تصادف کرد. بعد من آنقدر خود خوری کردم. که اون به خاطر من آمده. پس مقصر تصادفش منم. چقدر احساس زجر و بی لیاقتی رو کشیدم.
من ی بار توی اون منطقه و اون ساعت نبودم که دو نفر باهم دعوا کرده بودن. و اشتباهی آمده بودن در خونه ما. پدر و مادرم بدون اینکه بپرسن که چی شده. آنقدر منو کتک زدن …
بعضی روز ها که من سرکار خودم هستم و فروشم بالاتر میره. و میام میبینم مثلا برادرم اون روز فروش نداشته. احساس بدی پیدا میکنم و چقدر ناراحت میشم و تجربه میکنم که اون مبلغ پول به راحتی خرج بیخودی میشه. و الان دارم مینویسم متوجه میشم من خودم رو لایق دریافت اون نعمت نمیدونم.
نفهمیدم که ظرف من داره آرام آرام بزرگتر میشه. و با عدم لیاقت ی سوراخ بزرگ به سطل خودم اضافه میکنم
من لایق دریافت نعمت های خداوند هستم چون من تکه ای از خداوند هستم
من لایق دریافت تمام نعمت و ثروت خداوند هستم چون وظیفه من خلق ثروت است
چون من فرکانس هام داره تغییر میکنه که نعمت های بیشتر وارد زندگیم میشه
و تمام اتفاقات ما توسط فرکانس های ما رخ میده. و این ها هست که میتونه به من کمک کنه که من هستم که زندگی خودم هستم
من تنها کاری که باید انجام بدم فقط و فقط فرکانس های خودمو تغییر بدم و فقط روی خودم کار کنم. اتفاقات بعد رو خداوند انجام میده
و من باید فقط روی رب حسای کنم
من باید روی خدای خودم فقط حساب باز کنم چون اون خدای من هست که ن میمیره ن از بین میره. و فقط هر جوری که من بخوام میگه چشم
قانون درخواست هست و من د خواست میکنم و اون اجابت میکنه
من درخواست میدم و باور دارم که خداوند اجابت میکنه. خداوند. بیشتر از من دوست دارم من ثروت مند بشم. خدایا ازت بی نهایت سپاسگزارم
من خالق زندگی خودم هستم
من با فرکانس خودم زندگی خودم رو تغییر میدم
من لیاقت زندگی عالی رو دارم
من با ارزش هستم
من با لیاقت هستم
خداوند عاشق منه
خداوند عاشق منه
خداوند بیشتر از من میخواد که من تمام نعمت ها رو داشته باشم
خداوند. در راستای هدف من به من کمک میکنه
من لایق دریافت نعمت های خدا هستم
من لایق دریافت ایده های خداوند هستم
به نام خدای ابراهیم
امروز اولین روزه که من تصمیم گرفتم سفرنامه رو شروع کنم
امروز صبح با شنیدن این فایل من به حدود سه سال پیش رفتم
جز اولین فایلهای بود که از استاد شنیدم
یادمه چون حال روحی بدی داشتم اصلا اینکه استاد چی میگن رو نمی دونستم
یا اینکه چیز خاصی از این مباحث متوجه نمی شدم
اما وقتی از بین صدها استاد موفقیت و فایل های صوتی در یه کانال تلگرامی که بود
من فقط صدای شما رو دلنشین دیدم
یعنی من تمام اون روزا مو با صدای شما حالم خوب میکردم
حتی نمی دونستم عزت نفس چیه
احساس گناه چیه
با تمام باورهای محدودی که داشتم
و تمام تعصبات مذهبی
اصلا باور اینکه ظلم به دیگری در اصل وجود نداره
یادمه کم کم یاد تمام ظلم های که به خودم کردم می افتادم
تمام خود فراموشی هام
چققدصدای توحیدی شما. البته الان متوجه توحیدی بودن شدم برای روح از جان رفته من دلنشین بود
یادمه هر چی میگفتن بیا دوره فلان استاد بخر
یا هر معرفی دیگه رو که میگفتن
صدای شما کششی بود که سمتش میرفتم
من یه فایل شما روزها روزها رو سپری میکردم
و الآنم همینجوری
خدا رو شکر بابت شما و سایت توحیدیتون
⸻
خدایا… هر چی دارم از توئه
سلام به استاد عزیز دلم، خانوم شایستهی نازنین و همهی دوستان مهربونم توی سایت توحیدی…
دوباره دلم کشیده شد سمت شنیدن این فایل… و چی میتونم بگم جز اینکه خدایا شکرت… شکرت که بازم منو هدایت کردی، بازم منو کشوندی سمت آگاهی، سمت نوری که قلبم بهش احتیاج داشت… واقعاً باید این آگاهیها همیشه توی گوشم زمزمه بشن، چون فقط همینا هستن که منو توی مدار خودت نگه میدارن، خدایا شکرت که رها نکردی…
مدتها بود یه بار سنگین رو با خودم حمل میکردم… همش فکر میکردم یه جایی توی گذشته یا حتی الان، یه کاری کردم که زندگی یه نفر رو خراب کردم با بی توجهی و کم محبتی کردن، باعث شدم به مسیر اشتباهی بره، و این فکر داشت ذره ذره وجودمو میخورد… این احساس گناه، این عذاب وجدان، شده بود یه زنجیر دور قلبم… اما امروز، وقتی دوباره این فایل رو گوش دادم، یه چیزی عمیقتر از همیشه رو فهمیدم…
فهمیدم که من هیچوقت قدرت تغییر مسیر زندگی کسی رو نداشتم… هیچکس نمیتونه سرنوشت کسی رو رقم بزنه… هر کسی خودش مسئول انتخابهاشه، خودش باید پاسخگوی مسیرشه… من شاید یه لحظه در مسیر اون آدم بودم، اما من خالق زندگی اون نبودم… خدایا شکرت که این حقیقت رو دوباره بهم یادآوری کردی، که این بار نه با عقل، بلکه با تمام وجودم حسش کردم.
حقیقتش اینه که احساس گناه اگه توش آگاهی نباشه، فقط زندگی آدمو فلج میکنه… تمرکز رو میگیره، آرامش رو میدزده، و مثل خوره میافته به جون عزت نفس آدم… اما وقتی بفهمی که خدایی هست که انقدر مهربونه، انقدر بخشندهست که میگه «جز شرک، هیچ گناهی نیست که نبخشم»… دیگه نمیتونی خودتو توی زندان عذاب وجدان نگه داری…
ما رو با ترس بزرگ کردن، با وجدانهای جعلی، با تعاریف اشتباهی از گناه و تقصیر… اما حالا من میدونم که خدا از همهی گناهان ما بزرگتره، و رحمتش خیلی بیشتر از تصور ماست…
دیگه وقتشه به خودم و خدا اعتماد کنم… عزت نفسمو پس بگیرم، و توکل کنم به خدایی که همیشه بوده، هست، و خواهد بود… خدایی که هیچوقت منو تنها نذاشته و نمیذاره… خدایی که حتی توی بدترین لحظهها هم، دستم رو گرفته…
خدایا… دوستت دارم… خیلی زیاد…
و بازم میگم: هر چی دارم، از توئه… همهش برای توئه
سلام به هم فرکانسی های پر انرژی و استاد محترم
اگرمن احساس گناه داشته باشم و همیشه نگران باشم ک فلانی و فلانی از دستم ناراحت شدن و دیگه منو دوست ندارن و… هیچوقت نمیتونم پیشرفت کنم و ذهنم پراز موارد و مباحث بی ربط میشه.با این کارها من فقط اعتماد به نفس خودمو پایین میارم و خودمو همیشه محتاج بقیه میبینم، که اگر فلانی با من خوب نباشه من باید چکار کنم؟
در واقع من باید به این باور برسم ک من نمیتونم سرنوشت کسی رو تغییر بدم پس نبایدبابت اینکه اگر خواسته یا ناخواسته کاری در حق کسی کردم ناراحت و نگران نباشم و دچار عذاب وجدان بشم.
عذاب وجدان اصلا وجود نداره و یه چیز ساختگیِ. برای اینکه من به این باور برسم باید یه سری تمرین ها انجام بدم؛
1 باید همیشه اینو با خودم تکرار کنم ک هرانسانی مسئول سرنوشت خودشِ و هیچکس و هیچ عامل بیرونی نمیتونه سرنوشت کسی رو خوب یا بد کنه.
2 باید اینو بدونم عذاب وجدان باعث به وجود اومدن احساس منفی در وجودم میشه و طبق قانون احساس بد=اتفاقات بد. پس باید تمام احساس های بد رو بلافاصله از خودم دور کنم و حال خودم رو خوب نگهدارم
3 من باید اینو با خودم تکرار کنم ک من تکه ای از وجود خداوند هستم و لایق بهترین امکانات، بالاترین عزت و احترام و….
4 هیچکس نمیتونه سرنوشت منو تغییر بده جز خود من، و من هم با تغییر باورهام هستش ک قادر به تغییر سرنوشتم به جهتی ک دوست دارم هستم
به نام خدایی که خالق همه چیزاست
سلام به استاد عزیزم ومریم بانو عزیزم وهمه دوستان توحیدیم
باتعهد امروز این گام اول را شروع کردم وفایل اول راگوش دادم؛چقدر استاد زیبا صحبت میکنن؛وقتی از باورهایی که خانواده واطرافیان وجامعه ومدرسه برامون ساختن آدم احساس گناه وعذاب وجدان داشتیم؛یادمکوچیک بودیم میگفتن دروغ. نگو خداوندسنگد میکنه؛یااگر به گربه آب بپاشی دستان تاول میزنه وهزاران باورها دیگه ومن وقتی دروغ میگفتم وهزاران باورهای دیگه من احساس گناه وعذاب وجدان داشتم؛یادم یه وقتایی که گربه میومد توحیاط،وخودشالیس میزد میگفتن مهمون میخواد بیاد ومن مرتب منتظر مهمان بودم واگر مهمان برایمان میومد میگفتم ا راست میگن؛والان که به این حرفها فکر میکنم میگه چه باورهایی برای مادرت کرده بودن؛ومن از ا،امروز باتعهد ؛ایمان ؛وباورهای قوی روی خودم کار میکنم وهمه تمرینات استاد راانجام میدم من باور دارم که من خالق زندگی کسی نیستم من باور دارم که کسی را حتی خانواده وفرزندان وهمسررا نمیتوانم تغییر دهم؛وقتی این قانون راکه من کسیرانیتوانم تغییر دهم برای روشن شد فهمیدم که من خودم باید تغییر کنم ؛همش میگفتم شوهرم تغییر کنه که من هم تغییر کنم؛ومن ازامروز فقط به احساس خوب اتفاقات خوب فکر میکنم ؛خدایا شکرت برای آرامشی که دارم؛وقتی این مطالب را برای خودم مینویسم وتکرار میکنم چقدر احساس خوبی دارم؛واین احساس خوب وآرامش را ازشما استاد نازنین داریم که خداراباشناسندید;خدایا شکرت برای این همه حس خوبم؛خدایاشکرت برای استاد ودوستان عزیزم،واین ردپایی روز اولم؛آه خدایا شکرت