«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 6

با سلام و عرض خسته نباشید خدمت استاد

راستش من در حال حاضر فکر می کنم در موقعیتی هستم که اعتماد به نفس پایینی دارم و شاید نتونم درست و صحیح حالتی از خودم رو که بیشترین اعتماد به نفس رو دارم، شرح بدم اما میتوانم آنچه را که خواهانش هستم و در واقع سوال شما هم هست رو دربارش نظر بدم.

زمانی اعتماد به نفس بالایی داری که:

* بتونی در کلاس های دانشگاه نظرات خودت رو بیان کنی و دایما این ترس درتو نباشه که مبادا مسخرم کنن، نکنه جوابم خوب نباشه، و نکنه از شدت خجالت سرخ بشم… این جز بدترین تجربه های من بوده و واقعا رنج آوره

* بتونی تو مهمونی های فامیل با شجاعت تمام بشینی، حرف بزنی و نگران این نباشی وقتی چای بهت تعارف کردن، نکنه لرزش دستاتو متوجه بشن و بگن مشکل روانی داره و …

* بتونی زمانی که میری لباس بخری، دنبال این نباشی که همراهانت چی میگن و نظرشون چیه، تنها و تنها واسه دل خوت بخری و بپوشی و به خاطر اینکه مثلا نظر مادرت رو اجرا نکردی ناراحت نباشی.

* بتونی وقتی میخوای تصمیمی تو زندگیت بگیری قاطعانه بگی همین درسته و قطعا به نتیجه می رسم، و هی چن روز یه بار مردد نشی و تصمیماتمو عوض کنی و آخرشم هیچی به هیچی

* بتونی وقتی با دوستات سر مسایل مختلف که عمدتا سیاسی و مذهبیه، بدون اینکه جبهه گیری و پرخاش کنی به خاطر نظر مخالفش، با آرامش بگی: نظر جالبی داری و میشه روش بحث کرد، و با اعتماد به نفس کامل نظرتو با صدای رسا بیان کنی و از اشتباه بودنش نترسی…

* بتونی تو اتوبوس و تاکسی با گوشیت بلندتر حرف بزنی و به خاطرمثلا لهجه خاصت، صدات رو پایین نیاری تا مبادا مسخرت کنن..!!

* بتونی ظاهرت رو همین طوری که هستی قبول کنی و بگی خیلی هم خوش تیپو خوشگلم و نگاه ها و نظرات دیگرن اتعیین کننده حس زیبایی تو نباشه…

خیلی چیزای دیگه هست اما در کل به نظرم اعتماد به نفس واقعی اینه، اونقدر به توانایی ها و استعداد های ذاتی که خدا درونت به ودیعه گذاشته باور داشته باشی که هر کاری رو حتی اگه هیچی از نحوه انجامش نمیدونی، به صورت شجاعانه شروع کنی انجام بدی و یقین داشته باشی موفقیت از آن تو خواهد بود فقط و فقط به خاطر ایمانت به خدا و خودت نه حتی مهارت هات…