«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناه - صفحه 86
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-37.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-01-21 00:00:002024-06-09 14:55:43«چند باور قدرتمندکننده» برای رفع احساس گناهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام و خسته نباشید
آقای عباس منش شما چرا نظرتان را نگفتید؟(در مورد اعتماد به نفس)
البته در یک سری از فایل های قبلی شما در مورد اعتماد به نفس بود که بیشتر خلاصه یک کتاب بود تا اظهار نظر شخصی
با توجه به حجم بالای جواب ها شایسته بود که شما به عنوان لیدر مجموعه مطالب را جمع و جور می کردید تا یک نتیجه گیری حاصل می شد
راستش با این روش بیشتر اذهان را به این موضوع سوق می دهید که در حال “تولید محتوا “توسط کاربران صورت گیرد
راستش کلا مسئله پول خیلی معادلات را به هم می زند نه به اون چند ماه قبل شما که در تلاش برای انگیزه دادند بودید نه این که الان بیشتر در فکر تولید محتوا هستید(0البته پروژه عقل کل با یک سری اصلاحالات می تواند خوب باشد)اما شما هم حق دارید که با توجه با این حجم کاری پول کسب کنید ولی روش حل مسئله “مثلا اعتماد به نفس “درست نیست
چون نظرات خیلی متفاوت بوده و باعث سردر گمی کاربران می شود
اگر دوستان موافق باشند من یک راه کار پیشنهاد بدهم “روش حل مسئله”
توضیح:این روش امتیاز دهی شما به نظرات دوستان خارج از روش علمی “روش حل مسئله ” هستش
چون شما یک نفر هستید و اگر به پروژه ی عقل کل اعتقاد دارید باید نظرات دوستان در امتیاز دهی لحاظ گردد(با توجه به خصوصیات اخلاقی و ارزش های درونی و معیار ها و تجربه های شخصی و کلا فرهنگ هر شخص یک سری نظرات برای شما جالب هستش ولی امکان داره که برای آقا یا خانم ایکس الویت 5 یا… باشد پس از روش حل مسئله استفاده بشود یک همفکری و دمکراسی جالبی می شود)
(توضیح در مورد تولید محتوا: یک سری مدیران سایت ها برای اینکه در سرچ google در موضاعات مختلف در سایتشان مطلب داشته باشند و سرچ گوگل باشند خوب نیاز به محتوا دارند .خوب تولید محتوا از گذاشتن مقالات مختلف در سایت کار سختی هستش و برای اینکه این مشکل حل شود یک سری انجمن ها یا پروژه عقل کل راه اندازی می شود برای تولید محتوا(البته ایشان حق دارد و من در این زمینه احساسی عمل می کنم و شاید این حس تعلق خاطر به آقای عباس منش باعث می شود که این همه انتظار نادرست از ایشان داشته باشم)
سلام دوست گرامی
از دقت نظرتان سپاس گزاریم:
در مورد موضوع تولید محتوا توسط دوستان ، باید عنوان نمایم که موضوع “اعتماد به نفس” برای استاد عباس منش موضوع جدیدی نیست که ایشان بخواهند با طراحی یک مسابقه اقدام به تولید محتوا توسط نظرات بسیار ارزنده دوستان مان نمایند زیرا محصول اعتماد به نفس ایشان ماهها روی سایت موجود بوده و جزو پرفروش ترین محصول سایت محسوب می گردید.
و اما در مورد سرچ گوگل نیز، اگر تحقیقی در این مورد داشته باشید، متوجه خواهید شد که موتورهای جستجوی گوگل برای محتوای نظرات، امتیاز بسیار بسیار بسیار کمی را در نظر می گیرند که حتی می توان از آن صرف نظر نمود . بنابراین حرف شما زمانی می تواند صحت داشته باشد که ما محتوای نظرات را کپی نموده و به عنوان یک مقاله در سایت قرار دهیم نه بعنوان نظرات یک موضوع در سایت.
هرچند تاکید می کنیم که برای داشتنِ سایتی بسیار پر بازدید و با محتوای ارزشمند و تاثیر گذار همواره در حال تلاش هستیم و نظرات دوستانمان برای ما بسیار تا بسیار ارزشمند هستند. اما اگر من از دید یکی از اعضاء این سایت بخواهم به موضوع نگاه کنم، ترجیح می دهم به جای وارد شدن به حاشیه، توجه ام را به آگاهی های ارزشمند سایت معطوف نمایم که نه تنها زندگی من بلکه زندگی نسلِ من را نیز متحول می نماید.
و اما در مورد بخش عق کل ، خبر خوب این است که ما بزودی این بخش را با یک انجمن حرفه ای بنام “وی بولتین” اجرا می نماییم. البته به دلیل اینکه ما اقدام به خرید جدیدترین نسخه “وی بولتین” نموده ایم، در حال حاضر ماژول های امتیازدهی آن هنوز آماده نیست لذا امتیاز دهی با کمی تاخیر در بخش “عقل کل” اجرا خواهد شد.
باز هم از تمامی دوستان در بخش عقل کل و سایر بخش های سایت که با انتشار آگاهی های ارزشمندشان، هم به ما و هم به سایر اعضا جهت رسیدن به یک زندگی شاد و لذت بخش، کمک می نمایند، با تمام وجود سپاس گزاریم.
موفق و سلامت باشید.
با عرض سلام و خسته نباشید
ببینید من اصلا جسارت نمی کنم به این که آقای عباس منش درمورد اعتماد به نفس که …….
من خودم سایت دارم (البته در زمینه کاری دیگر)و تقریبا و بسیار جزی در مورد seoمی دانم ولی موضوع این هستش دوست دارم این فرهنگ” انتقاد” در مجموعه باشه چون می تواند جزی از راه حل باشد
خوب همان طور که می دانید یک سری از مسائل با مطالعه و دانش و علم حل می گردد و اگر مسائل را دسته بندی کنیم این که با روش علم و دانش حل گردد و پیچیدگی خاصی نداشته باشد حل می گردد ولی یک سری مسائل مثلا با روش” طوفان ذهنی ” این هم شاید تا سطح 3 جواب گو باشد یک سری مسائل دیگر که با روش الهام ………..
خوب بیشتر مسائل ما تا سطح 3 هستش
مثلا در روش حل مسئله طوفان ذهنی (خوب روش های دیگری هم هستش که می توانیم از آن هم استفاده کنیم)
خوب ما این را باید لحاظ کنیم که از علم استفاده کردن کپی کردن نیست
و اینگونه بگویم که من نه باید حتما دوباره “چرخ را اختراع کنم”
البته من کاملا با خلاقیت در حل مسائل موافق هستم
یکی از ” روش حل مسئله” را در نظر بگیریم
اقدامات زیر فرآیند روش حل مسئله هستش
1- “تعریف مسئله”( مثلا چرا و چگونه)0(مسئله واقعی چیست؟)
2- “مثل کار آگاه” در حال کشف کردن موضوع باشیم (قضاوت و نتیجه گیری نمی کنیم)
3-گمثل هنرمند” خلق ایده(حتی اگر مسخره به نظر باشد می نویسیم)
4-“ارزیابی ایده ها” (مثل مهندس)
5-“قضاوت ایده ها” (کدام خوب کدام بد) خوب من در این مرحله انتقاد را باید نظر گرفت در واقع انتقاد جز راه حل محسوب می گردد(نباید ناراحتی ایجاد بشه)
6-اجرای را حل
همه ی اینها رو گفته ام بگویم که پیش فرض ذهن من چیست.اگر انتقاد می شود جزی از راه حل هستش نه اینکه آقای عباس منش جسارت بشه
مطلقا این گونه نیست
خوب اگر سایت و بچه و دوستان عزیزم برای من مهم نباشد من شروع به تایپ 6 و 7 صفحه ای در word نمی کنم که در نظرات دوستان بگذارم(من در عمرم این همه تایپ نداشته)
من با آقای عباس منش خیلی حال می کنم فقط این که جسارت داره
آقای عباس منش بیشترین جذابیت شما برای من جسارت شماست
راستش من خیلی مطالعه داشته ام و دارم شاید خیلی از این حرف های ایشا ن را می دانم ولی به جسارت ایشان غبطه میخورم و از خداوند متعال خواستارم که ایشان پیشرفت کنه
من به این آگاهی دارم که ایشان شرط برای مسابقه می گذاره و من رعایت نمی کنم به خاط این هستش نتیجه گیری بشه نه این که تایید خواهی بگیرم
البته به نظر ایشان کاملا احترام می گذارم
و دراینترنت این همه سایت ولی چرا سایت عباس منش برای من مهم هتش؟
سلام خدمت استاد محترم و بقیه دوستان
به نظر من فردی که خطای بزرگی انجام داده و احساس گناه میکنه اعتماد به نفسش هم کم میشه و یه حس خوبی نسبت به خودش نخواهد داشت.که میشه این قضیه رو از رفتاراش متوجه شد اما این انسان برای از بین بردن این احساس ویرانگر و خطرناک چه کاری باید انجام بده ؟
اول از همه باید واقعا از کاری که انجام داده پشیمون باشه و به این نتیجه برسه که کارش اشتباه بوده و برای بار دوم به سمت این کار نمیره.
بعد از این که به این نتیجه رسید و به خودش قول داد که دیگه این کار رو تکرار نمیکنه باید سعی کنه تا اونجایی که ممکنه اشتباهشو جبران کنه که بستگی به نوع کاری که انجام داده داره.
بعد از این مرحله تا اونجایی که میتونه وظیفشو واسه از بین بردن این گناه تو جامعه ایفا کنه و سعی کنه تا به افرادی که درگیر این اشتباه شدن کمک کنه.
یا با انجام دادن کارایی که صرفا هدفش خدمت به مردمه و بهش احساس ارزشمندی و شروع مجدد رو میده.
خودش رو مشغول به انجام کاری کنه و سعی کنه تا به اشتباهش فکر نکنه حتی اگه اون کار بازی یا فعالیت فیزیکی باشه .
این کارا باعث و کارای دیگه ای مث استفاده از جملات تاکیدی هم میتونه واسه کوتاه مدت بهش کمک کنه و احساس بهتری بهش بده.
اما واسه نابود کردن این احساس بد و زجر اور به صورتی که دیگه هیچوقت نیاد سراغش بعد از این که چن وقتی کارای بالا رو تکرار کرد و حالش بهتر شد تنهایی با حداقل امکانات و وسایل اضافی بره به یه نقطه بکر و با خودش چن ساعت تنها باشه . تو این مدت میتونه خودش رو ببخشه و به عظمت خدا بیش تر و بیش تر ایمان بیاره و قولی رو هم که به خودش داده محکم تر کنه.
ممنون
سلام استاد عزیز
احساس کناه باعث نا امیدی و یاس وحتی در بعضی مواقع باعث گناه بیشتر میشه.از اونجایی که قبلاً بخاطر باورهای غلطی که داشتم وقتی عمل اشتباهی انجام میدادم یه جوری سرشو هم میاوردم که کسی متوجه اون اشتباه نشه یا اگه کسی ایرادی در مورد کارم میگرفت یه جورایی احساس میکردم که کم اوردم واحساس نا امیدی میکردم از طرفی جرات این رو نداشتم که با اون شخص رو در رو صحبت کنم ومشکل رو حل کنم بخاطر همین پیش افراد دیگه اون شخص رو تخریب میکردم فکر میکردم با این کارم حداقل سبک میشم ولی متاسفانه سبک که نمیشدم هیچ احساس پوچی هم میکردم احساس کناه بیشتر احساس تنفر از اون شخص. به مرور زمان متوجه شدم که دیگهحتی ازشغلم هم خوشم نمیاد با اینکه شغل مورد علاقه ام بود.الان که دارم به موضوع نگاه میکنم خنده ام میگیره که واقعاً چه کارایی میکردم که فقط خودم رو به افرا دیگه ثابت کنم. تلاش ظاهری زیادی میکردم و رشد هم میکردم ولی احساس خوبی از زندگی نداشتم چون سر خودم رو که دیگه نمی تونستم کلاه بزارم. فقط یه کار کردم با تمام وجود از خدا یه حس خوب از زندگی خواستم چون واقعاً از وضعیتم خسته بودم. دعا کردم که زندگیم بهتر بشه از خدا خواستم این حسی که باعث کناه میشه ازم دور کنه از خدا کارای بزرگ خواستم و از همه مهمتر دوستان خوب ومثبت. الان دیگه حس خوبی دارم. دوست دارم زندگی کنم، دوست دارم خودم رو بهتر بشناسم. خدا رو شاکرم به خاطر این همه لطفی که به من داره.
متوجه شدم که کناه هم یه حس درونیه که هر چقدر بیشتر بهش فکر کنیم بزرگتر میشه وباعث میشه که گناهان بزرگتری رو مرتکب بشیم اینو.باید بدونیم که اشتباه جزءی از زندگی هستش و باعث رشد و تکامل همه میشه توبه دری هستش که هر روز برای ما بازه وشک نکنیم، که همه کناهان ما بخشیده شدن چون بعد از توبه احساس خوبی به آدم دست میده که باعث امید و اعتماد به نفس میشه. یا علی
احساس گناه ناشی از خروج از مسیر اصلی سیستم و ورود به فرعی بیراهه است.مسیر اصلی ما مستقیم است و گناه یعنی ورود به جاده خوفناک .ما دانسته یا نادانسته وارد این مسیرهای خطرناک می شویم و تا زمانی که از این مسیر خود را به جاده اصلی نرسانیم وجدان ما آسوده نیست چون برخلاف هدف سیستم عمل شده .تکرار گناه یعنی ادامه دادن در فرعی بیراهه یعنی دور شدن از جاده اصلی.
مسیر عبور خود را برای رسیدن به خداوند جاده ای زیبا در نظر بگیریداگر در هر مرحله از زندگی وارد مسیر نادرست شدید وحشت نکنید کمک بخواهید ناجیان الهی به کمک شما خواهند آمد و راه برگشت به مسیر اصلی را به شما نشان خواهند داد .و تا زمانی که شما در جاده امن الهی قدم بر می دارید در امانید .به عقب جاده نگاه نکنید چون از آن عبور کرده اید.و هر کس به شما می نگرد شما را در مسیر اصلی و امن الهی میبیند.حتی اگر فرسنگها از جاده مستقیم دور شده اید و اکنون خود را در دردناکترین وضعیت حس میکنید بایستید و نترسیدبا تمام وجود بخواهید که به مسیر اصلی برگردید.مطمین باشید و صد البته مطمین باشید .که به جاده اصلی قدم خواهید گذاشت .فقط به عقب جاده نگاه نکنید.وگرنه تصادف خواهید کرد یا ممکن است دوباره به اشتباه وارد مسیر دیگری شوید.ولی باز هم نگران نباشید همیشه کمک بخواهید ناجیان فورا به کمک شما خواهندشتافت.تکرار اشتباه و گناه یعنی ورود به مسیر اشتباه وتوبه یعنی برگشتن به راه راست.تکرار دوباره گناه یعنی دوباره وارد همان مسیرنادرست شدن .و درجا زدن .تصور کنید دیگران با آرامش عبور می کنند و شما در مسیرهای اشتباه وقت تلف میکنید.تصمیم خود را بگیرید و به را ه راست قام نهید .اکنون شما در مسیر درست می توانید ناجی دیگران باشید تا آنها مسیر وحشتناکی که شما تجربه کردید تجربه نکنند.اینبار شما آن فرد خاطی نیستید بلکه یک ناجی هستید و همه به شما ناجی لقب میدهند نه خاطی.
همه باید در مسیر زیبای سعادت رو به جلو برای رسیدن به عزیز دلمان حرکت کنیم .او منتظر ماست.
من فکر میکنم تنها با وصل شدن به خداوند و واقعا از ته دل از خداوند خواستن و باور اینکه خداوند ارحم الراحمین هست میتونیم خودمون رو ببخشیم و همیشه به خودمون یاداوری کنیم برای داشتن آرامش باید به منبع آرامش که خداونده وصل شد . خودمون رو ببخشیم و ایمان داشته باشیم که خداوند ببخشش بی نهایته
به نظر من اولا باید احساس افراطی نسبت به گناه نداشته باشه، وباید بدونه که این احساس پشیمانی لطف خدا بوده چون خیلی ها هستند گناه میکنند ولی نسبت به گناهشون کاملا بی تفاوت اند، حسرت بر اعمال بد وناشایست گذشته کار مطلوب و پسندیده ای است ولی به شرط آنکه از حد و اندازه ی معمول تجاوز نکند وباید در نظر داشته باشد که هدف از پشیمانی و ندامت از کارهای گذشته تکرار نکردن این کارها در آینده است،
خداوندی که ما را آفریده از ابتدا به ضعف و ناتوانی وجهل ما آگاه بوده و هست و میدانسته ما انسانها دچار لغزش و خطا میشویم ولذا بابی به نام توبه را فراروی ما گذاشته….
ودرنهایت مانباید بگذاریم اندوه و غصه گذشته فرصت های آینده ی ما را تباه سازد وحال آینده ی مان را با تاسف واندوه به گذشته سپری کنیم. خداوند در قرآن کریم می فرماید: ((و لا تیائسوا من رحمة الله، یعنی از رحمت خدا نا امید نشوید…))
بسم الله الرحمن الرحیم سلام احساس گناه رو میتونیم درقدم اول با توبه از خودمون دور کنیم {هوالتواب الرحیم} خدا توبه پذیر ومهربان است { ان الله یحب التوابین} خدا توبه کاران را دوست دارد. اگر ما بدونیم چقدر خداوند دوست داره که ما به اغوشش برگردیم یک لحضه هم توقف نمیکنیم وبسوی خدا وند با شتاب خواهیم رفت پس قدم اول توبه . قدم دوم بخشش خود یعنی باخودمون کنار بیایم که حالا هرطور بوده من توبه کردم وخدا توبه کاران رو دوست داره الان من محبوب خدا هستم چون توبه کردم .قدم سوم هرکاری که بهمون نشون میده که ما خوب هستیم انجام بدیم مثل عبادت کردن . یا صدقه دادن خوش اخلاقی مثل لبخند زدن به پدر و مادر مثل زیارت امام رضا علیه السلام یا بریم کربلا إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات وقتی کارهای خوب بیاد کارهای بد میره و ما مطمئن میشیم و اروم میشیم در ضمن این تمرین که استاد فرمودند که فکر کنیم 3ماه دیگه بیشتر زنده نیستیم بریم حساب مونو باهمه صاف کنیم بسیار معقوله من در روایات اهلبیت علیهم السلام همچین مضمونی رو دیدم که فرمودند توبه6 مرحله داره یکی از مراحلش اینه که همه حسابات صاف بشه مثلا نماز یا روزه قضا نداشته باشی کسی رو رنجونی طلب عفو کنی بدهی داری بپردازی اگه خمس یازکات ندادی بدی اگه کار ناتمام داری تموم کنی در ضمن این کار ها ارام ارام انجام میشه بزر گان فرمودند که کسی که نماز یاروزه قضاداره وقتی شروع میکنه حتی اگه عمرش کفاف نده وبمیره خدا نمازشو تکمیل قبول میکنه چون طرف داشته میخونده وقصد داشته همشو ادا کنه
به نام خدا
احساس گناه خشمی است که متوجه خود ماست، بخاطر کاری که باید میکردیم یا نباید میکردیم، و این خشم به مرور زمان روی هم انباشته میشه و تبدیل به نفرت میشه.
بنظر من احساس گناه داشتن بزرگترین ظلمیه که انسان میتونه در حق خودش داشته باشه.
و تخریب و ضرر اون به انسان اگه بیشتر از خود گناه نباشه کمتر هم نیست.
وقتی یک انسان مرتکب اشتباه یا گناهی میشه بعد از اینکه لذت گناه در انسان تمام شد اولین حالتی که به انسان دست میده احساس پشیمانی و گناهه، آنقدر این احساس روی انسان تاثیر میزاره که حتی بعد از چندین روز و چندین هفته و شاید ماه ها هنوز هم ذهن رو درگیر میکنه. بعد از احساس پشیمانی انسان یک حس نفرت و انزجار از خودش پیدا میکنه و خودش رو یک انسان بی مصرف میدونه، و بدترین لحظه اونجاییه که بعد از گذشت مدتی شخص به خودش میگه (( ماکه آب از سرمون گذشت چه یک وجب چه صد وجب)) و دوباره دست به همون اشتباه و گناه میزنه و بعد گناه پشت گناه و احساس تنفر روی احساس تنفر.
آنقدر این کار ادامه پیدا میکنه که شخصیت شخص زیر خروارها تنفر و انزجاری که از خودش داره مدفون میشه.
و در این لحظه سیاهترین حس دنیا که بزرگترین گناه هم هست به سراغ انسان میاد و اون حس نا امیدیه ، ناامیدی از بخشش خداوند، ناامیدی از زندگی شاد، ناامیدی از خوب بودن و ناامیدی از همه چیز و انسان خودش رو پوچ و بی مصرف و بی ارزش میدونه.
این خصوصیت گناهه ابتدا خودش رو به عنوان یک لذت به ما نشون میده و بعد از گذشت اون لذت زود گذر همون گناه مثل یک غده چرکی گلو گیر ما میشه و مارو عذاب میده.
اما چه راهی برای خلاصی از این حس و حال تنفر آمیز هست؟؟؟؟؟؟
احساس گناه درواقع یک نوع ترس هست، ترسی که باعث میشه انسان رو فلج کنه و به هیچ کاری دست نزنه .
اول از همه باید فهمید که این احساس ترس از چه چیزی هست ؟؟
ترس از عقوبت و عذاب خداوند یا ترس ازآبروریزی یا ترس بی شخصیتی و بی ارزشی؟؟
بزارید داستان شخصی رو براتون بگم که با گناه بزرگی که مرتکب شده بود مطمئن بود که حتما جاش داخل جهنمه
شخصی بود به نام حُربن یزید ریاحی
مردی دلیر و شجاع از خطه عرب که نام آور و جنگجویی بود که همانندش کم پیدا میشد.
فرمانده لشکر عُمر سعد بود و ماموریت داشت در صحرای نینوا راه را بر سیدالشهدا بگیرد و نگذارد که حضرت قدم از قدم بردارد.
هنگام روبرو شدن او با امام حسین علیه السلام ماجراهای جالبی اتفاق افتاد.
راوی میگوید در شب عاشورا دیدم که حُر نگران و مضطرب است و هراس تمام وجودش را گرفته است به او گفتم تا آنجا که من میدانم تو فردی قدرتمند و جنگجویی نام آوری و در عرب برابر با هزار نفر می جنگی چطور شده که در مقابل هفتاد و اندی نفر هراس تو را گرفته است؟
حُر نگاهی به من انداخت و گفت گویا خود را بین بهشت و جهنم میبینم.
ظهر عاشورا حُر باشرمساری خود را به سپاه حضرت سیدالشهدا رسانید و الباقی داستان…….
و الان حُربن یزید ریاحی یکی از شهدای بزرگوار کربلاست.
بنظر شما چه چیزی باعث شد که یک فرمانده نام آور 180 درجه مسیرش تغییر کند و از گناهی که کرده توبه کند و راه سعادت را پیش گیرد؟؟؟؟
خیلی ساده است
اول از همه تکلیفش را با خودش مشخص کرده است.
کسی که احساس گناه میکند در اول کار باید خودش خودش را ببخشد.
و مطمئن باشد که خداوند نیز اورا میبخشد.
بعد از آن غرور و تکبر را کنار بگذارد و به اشتباهش اقرار کند.
یعنی شجاعت قبول اشتباهش را داشته باشد.
گاهی اوقات که من خودم گناهی یا اشتباهی انجام میدهم به خدا میگم خدایا توکه میدونی من از روی جهل و نادانی این کار رو انجام دادم پس این گناه رو به حساب بندگی من بزار نه به حساب لجبازی باتو و خودت منو ببخش و کمکم کن دیگه دچار وسوسه شیطان نشم.
خوب در این مواقع بهترین چیزی که میتونه کمک حال شخصی باشه که احساس گناه داره و میخاد از اون رهایی پیدا کنه وجود یک دوست خوب و مهربون در کنار آدمه
چه دوستی بهتر از خود آدم ؟؟؟ باید برای خودمان دوستی مهربان و خوب باشیم. به خودمان عشق بورزیم و مدام محاسن و ویژگیهای مثبت وجودی خودمون رو یادآور بشیم.
درمقابل هر بدی یک خوبی هست.
درمقابل کارهای بدی که انجام دادیم قطعا کارهای خوبی هم انجام داده ایم
باید همیشه به کارهای مثبتی که در زندگی انجام داده ایم توجه کنیم و از این دست کارها بسیار انجام بدهیم تا ذهن ما به انجام اعمال مثبت سوق داده شود.
خودمون رو دست کم نگیریم و این تصور رو نداشته باشیم که از همه انسانها بدتر و بی ارزشتریم.
همه انسانها ممکن الخطا هستند و تنها مزیتی که دارند ستارالعیوبی خداوند رحمان است که اگر خداوند از اعمال همه انسانها پرده بردارد هیچ کس به کسی سلام نمیکند.
پس همینطور که ما مرتکب اشتباه و خطا شده ایم دیگران هم به نسبت خودشان مرتکب گناه شده اند.
خداوند با علم به اینکه ما گناهی انجام داده ایم باز هم به ما روزی میدهد از نعمتهای خود به ما ارزانی میدارد پس همیشه راه برگشت هست .
یاد و خاطره اون گناه رو باید در ذهن شیفت + دیلیت کرد تا کاملا از صفحه ذهنمون پاک بشه.
یادآوری وقایع و اشتباهات گذشته هیچ دردی رو از ما دوا نمیکنه فقط مثل یک انگل فکر و روح ما رو آزار میده.
باید خودمون رو شبیه به یک مار بدونیم
مارها هرساله پوست عوض میکنند و اون پوست قدیمی رو دور می اندازند.
ما هم هر چند وقت یکبار باید خود قدیمیمون رو با تمام کارهای خطایی که انجام دادیم دور بریزیم و یک خود جدید درست کنیم.
ذهنمان را باید مثل یک دوربین مدار بسته برنامه ریزی کنیم که اتفاقات گذشته از روش خود به خود پاک بشه.
باید همیشه و در همه حال قدردان باشیم
قدردان خداوند که مارا سالم و تندرست آفرید، به ما نعمت عقل و فهم و شعور داد مارا از نعمتهای خود بهرمند کرد و قدردان خودمان بخاطر کارهای نیکی که انجام داده ایم ، موفقیت هایی که در زندگی به آنها رسیده ایم و تلاشی که هم اکنون برای بهبود وضع زندگی خود میکنیم.
باید راه آرامش را پیدا کنیم
بعضی از افراد برای اینکه خودشان را آرام کنند به کارهای عجیب دست میزنند مثلا دیگران را کتک میزنند یا سر دیگران داد و فریاد میکنند یا چیزی میشکنند و از این قبیل کارها و به نظر خودشان اینگونه آرام میشوند در صورتی که انجام این قبیل کارها در دراز مدت اثرات مخربی دارد.
اما راه و رسم آرامش پیدا کردن عشق ورزیدن به خود و دیگران است
همه را دوست بداریم و به دیگران خوبی کنیم از غذا دادن به گنجشکان حیاط خانه مان تا کودک فال فروش سر چهارراه یا حتی بچه های پر سر و صدای داخل کوچه همه و همه باید از نعمت عشق و محبت ما برخوردار باشند.
باید به این درجه از زندگی برسیم که مطمئن باشیم وجود ما برای جامعه و مردم منفعت دارد .
من هم اکنون یکی از نعمتهای خداوند هستم که بواسطه من هرروز اتفاقات خوب و جالب برای دیگران می افتد.
من خودم را دوست دارم و خدای خودم را هم دوست دارم.
تمام مخلوقات خداراهم دوست دارم و بخاطر این دوستی تلاش میکنم که بهترین باشم.
باسلام خدمت برادربزرگواراقای یزدابادی.من بانظر شماموافقم وبرام جالب بودکه مطلب شماخیلی شبیه مطبیه که خودم اماده کرده بودم مخصوصا مثالی که زدیدولی من دوست دارم بیشتر روی این موضوع فکر کنم وبهترین جواب روکه میتونم اراءه بدم موفق باشید.
سلام دوست من
ممنونم از توجهت و از اینکه در یک مسیر ذهنی هستیم خوشحالم
شاد و پیروز باشید.
سلام آقای یزدآبادی
بهتون تبریک میگم
واقعا نظرتون عالی و مفید بود.
به نکات خیلی جالب و ریزی اشاره کردین.
شاد و سلامت و سعادتمند و ثروتمند باشید.
سلام
سپاسگزارم از توجهی که به مطلبم داشتید
خوشحالم از اینکه مورد توجهتون قرار گرفت
با سلام
پاسخ شما را خواندم بسیار پاسخ خوبی است و انعکاس دهنده نظرات اینجانب نیز می باشد
با تشکر
سلام تشکر از توجه و نظرتون دوست گرامی
موفق و پیروز باشید
آقای یــــــــــــــزد آبادی سلام . . !!!
نظرتون بسیار قشنگ بود ..
حر که از شهیدان است قطعا فقط با بخشیدن خودش به امام حسین ملحق نشده و موارد دیگه ای هم بوده ، مثل جبران ، که اگر اشتباه نکنم دیالوگ فیلمی هم که ساخته بودن براش میگفت شاید با این کار خداهم منو ببخشه ، پس قصد جبران هم داشته !!!
باقی متنتون هم بسیار عالی بود و مفصل . . شاداب باشی . .
باعرض سلامو خسته نباشید خدمت استاد بزرگوار من ستایش پیکارنظرم اینه که وقتی شخصی نتوانه خودش رو ببخشه پس چطوری انتطار داره خدا ببخشدش وبیسترین عامل احساس گناه همینه که ما آدما توان بخشش دیگران رو داریم اما خودمان نه من پدرم رو در سن شیش ماهگی ازدست دادم یعنی درواقع شهیدشده من توانستم قاتلین پدرم رو ببخشم حلالشون کنم با وجودسخت ترین ضربه زندگیم پس چرا نتوانم خودم را ببخشم فردی که باعث ابروریزی شده یا هر مساله دیگه فقط راهایی که بنظرش بهش کمک میکنه برای بخشیدن خودش رو انجام بده وخودش عمیفا باتوجه به بزرگی هدا خودش رو ببخشه…من به اینجا رسیدم که خودموبخشیدم همه رو بخشیدم و خداهم منو بخشید…
احساس گناه ناشی از عدم توانایی پذیرش اشتباهات خویشتن است. انسان در طول زندگی خود روند تکامل را طی می کند. عدم شناخت او از خودش و دیگر موجودات باعث اشتباهات او در اعمالش می شود. حس کمال گرایی انسان باعث می شود که او نتواند نقص در نتایج کارهایش را بپذیرد. اصولا هیچ انسانی از نتایج کارهایش آگاه نیست و کلمه ریسک در انجام هر کاری صدق می کند. وابستگی به نتایج کارها اشتباه است چون انسان از آینده خبر ندارد. انسان موجودی دارای اختیار عمل و ناکامل با مرزهای شناخت محدود است. پس احتمال بروز هر اشتباهی از او می رود. قبل از انجام هر کاری کسب آگاهی، برنامه ریزی و احتیاط لازم است. باید با امید و احساس خوب به سمت هدفی مکتوب و مشخص حرکت کرد. این تنها انتظاری است که می توان از انسان با ویژگیهای مذکور داشت. در نتیجه چون نمی توان نتایج را پیش بینی کرد احساس گناه بی دلیل است.