ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1 - صفحه 85 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/02/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-02-02 01:26:012024-02-14 06:06:52ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربونم و خدمت همه دوستانی که تو جمع دوستانمون هستن
استاد جان سالها قبل اشنایی با شما ،وقتی کسی درسش خوب بود یا حتی وسیله ای داشت که من نداشتم دردوران مدرسه من کمی حسادت میکردم و دلم میخواست جای اون طرف باشم ،اما بمرور و بزرگتر شدن وقتی با سایت.و قوانین آشنا شدم ،به محض اشناشدن بافردی که درجنبه های مختلف موفق شده ،اگر ماشین لوکسی میبینم یا خونه قشنگی اولین چیزی که به ذهنم میرسه احساس سپاسگذاری ،ومیگم خدایاشکر که تونستم خونه قشنگی ماشین لوکسی ببینم اول قانون فراوانی به ذهنم میاد و بعد به خودم میگم حتما اون شخص باورهای خوبی داشته و صد درصد پشتش تلاش و خواسته های عالی بوده که به اینجا رسیده ،تونسته خونه شیک بسازه ،تونسته ماشین لوکسی بخره ،و میگم منم اگه باورهامو درست کنم صد درصد به اون جایگاه میرسم ،دایی من خیلی زود فوت شد و دخترکوچیکش هفت سال داشت فقط ،سه تا دختر و یک پسر داییم حتما بیمه همنبود که خانوادش از بیمه استفاده کنن این سه دختر به همراه مادرشون خیلی سختی کشیدن و درکنارش باحمایت هم کم کم بزرگ شدن ،دوتا از دخترا کارمند شدن ،تونستن خونه ماشین بخرن ،دختر کوچیک تونست باتلاشهاش مدیر خرید یک شرکت بشه و دائمان درسفرهای خارجی بسر میبره ،وقتی یکروز رفتم خونه داییم ودیدم اون خونه داغون که فرش و لوازم شیک ومبلمان لوکس و بوفه های گرون قیمت جای فرش کهنه و حتی مبلهایی که اصلا نداشتن رو گرفته من احساس غرور کردم نگاهم همش درحال تایید و سپاسگذاری بود از درون خوشحال بودم و دائم میگفتم خدایا شکر که اینقدر این بچه ها موفق شدن ،توجمع متاسفانه نتونستم ابراز کنم احساساتم رو اما به محض اینکه رسیدم خونه گوشیمو برداشتم و به دخترداییم پیام دادم که عزیزم امروز بینهایت خوشحالم ،خوشحالم که موفق شدی آرزد دارم هرروز پیشرفت کنی هرروز موفقتر باشی تومایه افتخار منی و اونشب دائم باخودم میگفتم خدایا شکر خدایا چقدر پیشرفت زیباست چقدر تلاش ستودنی هست
اینها به لطف آموزه های شماست استاد عزیزم
اینکه نگاهمون رو به این جهان تغییر دادید ،اینکه بهمون یاد دادید دایم سپاسگذار باشیم
خدایارا شکر میکنم که شما تو زندگیمون هستید
عمر بابرکت ،سلامتی و رزق نامحدود ازخدای مهربونم براتون آرزو دارم
سلام استاد و دوستان،
وقتی فردی در نزدیکی یا دوستان من به جایی میرسد، بستگی به آدمش دارد، مثلا هم سن های من باشد، اولش یک مقدار این احساس میاید که وای الان من عقب میفتم. اون پیشرفت کرد ولی بعدش میتونم درک کنم و تحسینش کنم که تونست پیشرفت کنه و منم انگیزه میگیرم که یا بیشتر پیشرفت کنم یا تمرکز بیشتری روی کارم میگذارم باز همون تمرکز باعث پیشرفت بیشترم میشود.
بعضی اوقات این حس که طرف پیشرفت کرده با یک مثال توضیح بدم اینه که:
یکی از نزدیکانم برای تحصیل اومد آلمان، اونجا گفتم اولش ااا پیشرفت کرد بعد تحسینش کردم و تو ذهنم گفتم پیشرفت میکند اینجا چون خودم پیشرفت کردم و بعد ذهنم بهم گفت فردین تو هم در زمینه تحصیلی قدم بردار ولی حسم گفت نگاه کن فردین این فکر از همون مدام سطل آبت رو جابه جا کردن میاد و اونم چندماه میروی توی کارش بعد یکی دیگه رو میبنی باز تمرکزت از روی اون کار گرفته میشود.
پس بیا و روی کار خودت تمرکز کن تو که تا اینجا تا اونجایی که روی خودت کار کردی پیشرفت کردی و نتیجه های خوبی گرفتی، به قول استاد فقط باید این مسیر درست رو ادامه بدی.
الان فقط سعی میکنم روی خودم تمرکز کنم و یک قدم بهتر بشم.
نکته: بیشتر انگیزه میگیرم شاید اولش یک حسی بیاید که نامناسب باشد ولی همون حس نا مناسب مسیر غلط و درست رو بهم نشون میده و من اونجاست که انتخاب میکنم کدوم مسیر را بروم.
امیدوارم زاویه دید من براتون قابل لمس باشه و حتی مفید.
دوستون دارم
با احترام فردین هستم.
سلام به استاد عزیزم
در رابطه با سوالی که پرسیدید من در مورد افراد خانواده یا دوستان خیلی نزدیکم اگه موفقیتشونو ببینم احساس بدی بهم دست نمیده و خیلی اوقات تحسین میکنم حداقل تو ذهنم تحسین میکنم و در مورد افراد غریبهام همینجوری هستم و بیشتر میتونم تحسین کنم حتی بارها شده تو خیابون میبینم کسی ماشین خارجی سوار شده میرم باهاش حرف میزنم تحسین میکنم و تبریک میگم بعد خیلی جالبه اونام بهم میگن حتما توام یه روزی میخری منم میگم آره ، ولی در مورد افراد فامیل یا دوستان دور وقتی موفقیتشو میبینم بهم میریزم و خجالت میکشم ، واقعیت اینه حسادت نمیکنم بیشتر خجالت میکشم که فلانی از من کوچیکتره یا اصن به این حرفا نمیخوره ولی ماشین داره من هنوز پیادهام
سلام خدمت استاد گرامی و عزیز
خیلی خیلی از شما تشکر میکنم بابت این فایل عالی و آموزنده
باعث شد من به رفتارم دقت کنم و فکر کنم ونقاط ضعفم رو بشناسم
من احساس ضعیف دیده شدن میکنم و این خیلی منو اذیت میکنه البته احساس حسادت هم میکنم که نمیدونم این از همون احساس ضعیف دیده شدن نشات میگیره یا اینکه یک احساس جداست
احساس ناتوانی زیادی میکنم
و در آخر چون به قوانین آگاهی کمی دارم سعی میکنم این احساس رو از خودم دور کنم و به خودم میگم اگر اون توانسته پس منم میتوانم و این باعث میشه که خوشحال بشم
استاد عزیز از شما خیلی تشکر میکنم لطفا این فایل رو ادامه بدین تا آگاهی بیشتری نسبت به خودمون داشته باشیم
به نام خداوند مهربان
سلام خدمت استاد عزیزم
جواب سوال:من در کل از دیدن موفقیت های دیگران خوش حال میشوم ولذت میبرم وتحسین میکنم در حالی که قبلا حسادت میکردم
موفقیت های افراد نزدیکم:
خواهرم که در زمینه ی نویسندگی بسیار موفق هست وقراره کتابش به زودی چاپ شود و من از این موضوع خوش حالم
و برادرم که توانسته گواهینامه پاراگلایدر بگیره.
میبینم که هردوشون در زمینه ای که بهش علاقه داشتند حرکت کردند و توانستند موفق بشوند
و درسی که میتونم از آنها بگیرم:
1 بهای هدفشون رو پرداخت کردند هم از نظر مالی،زمانی وانرژی
2 تمرین کردند وپشتکار داشتند
3 تکامل خودشون رو طی کردند
سپاس گزارم ازتون استاد عزیزم
به نام خدا خدا
با سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان
من ی زمانی بود که کسی کوچکتریم موفقیت که به دست میاورد بسیار احساس بدی پیدا میکردم و احساس حسادت شدیدی داشتم که خانواده متوجه میشدن و احساس میکردم که یک فرد ناتوان هستم!!! ولی با وارو شدن به سایت الان خیر اینطور نیستم. سعی میکنم اگاهانه توی دل خودمو بعضی وقتا به طرف مقابل اعلام کنم تحسین کردنمو.
من قرار تا چند روز اینده انشالله فست فود سیار رو تاسیس کنم. به خاطر همین اکثر موقع ها میرم تو خیابون کسانی که کسب و کار سیار دارن رو نگاه میکنم تحسین میکنم و به خودم میگم این ها. این همه مشتری داره و تحسینشون میکنم و نگاه میکنم و به خودم اعلام میکنم که ببین همه اینها تونستن توهم میتونی کامران جان
من الگوم پسر عمه خودم هست که از یک زندگی خفت بار به یک زندگی بی نظیر که ثروت رو به معنای واقعی رد کرده
خداروشکر میکنم استاد بابت وجودت که چنان دیدگاه من تغییر کرده که به جای حسادت تحسین رو اگاهانه جایگزین کردن من واقعا خالق زندگی خودم هستم
سوال قسمت اول:
اگر یکی از دوستان یا نزدیکان شما به موفقیت قابل توجهی برسد، شما چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟
آیا خوشحال می شوی و انرژی و انگیزه می گیری؟!
آیا موفقیت او الهام بخش شما می شود؟!
یا شما را به احساس حسادت، ناتوانی می رساند؟!
برای من عادی است ولی اگه موفقیت بزرگی باشد در خوشحالی آن شریک میشوم و شاد و خوشحال میشوم اما سعی میکنم بعنوان یک الگو از آن بعنوان کسی که میتوانم از آن انگیزه بگیرم و درس بگیرم که میشه در هر کاری موفق شد
اما از شکست برخی نزدیکان احساسی شادی میکنم چون از نظر من انها طبق قانون عمل نکردند و باعث این شکست شدند
تمرینات این قسمت
مرحله اول: موفقیت های کسب شده توسط نزدیکان و دوستان خود را به یاد بیاور و لیستی از آنها تهیه کن.
برادر کوچک من داشتن روابط عالی با آدم های خاص بخاطر حوزه کاری
و ریسک کردن در بعضی از سرمایه گذاری
موفقیت دیگران و اطرافیان باعث شادی و انگیزه گرفتن در من میشود که این آدم با این تیپ و با این ظاهر و این سواد کم توانسته به این موفقیت برسه چرا من نمیتوانم و کلی برای من بازخورد داره
مرحله دوم: در مقابل موفقیت هر فردی که لیست کرده ای، بنویس: چه احساسی درباره موفقیت آن فرد داری؟
برادر من در روابط
احساس اینکه باید بتوان از هرکاری و در هر حوزه ی روابط ایجاد کنی ولی نه اینکه وابسته بشوی
مرحله سوم: این سوالات را از خود بپرس و به آن جواب بده.
سوال اول: از چه زاویه ی مثبتی به موفقیت های این افراد نگاه کنم که باعث شود:
از اینکه آدم موفق بخاطر یکسری باورهای که خودش دارد توانسته به موفقیت برسه و اینکه حس اینکه اگه این توانسته من هم میتوانم به آن موفقیت برسم ولی باید اول باور کنم
به خودباوری برسم
الهام بخش من باشد و برای اقدام در راستای تحقق خواسته هایم ایده بگیرم؛
سوال دوم: چه درس هایی می توانم از مسیری بگیرم که منتهی به موفقیت این افراد شده است؟
خواستن توانستن است و نشد نداریم
این شعار من است در دیدن موفقیت دیگران و باید همیشه و در هر کاری بخواهیم که موفق بشویم ببینیم آیا کسانی هستند که به این موفقیت رسیدند پس من هم میتوانم
با سلام خدمت همه دوستان و استاد عباسمنش
قبلا یه همچین چیزی رو توی گوگل سرچ کردم احساس حسادت عباسمنش و یه مقاله ای در موردش خوندم تو همین سایت که کمبود عزت نفس و فراوانی باعث شده که تو این مدار بمونیم
و این مورد یکی از پاشنه های آشیل من بود که این نقطه ضعف شخصیتی به میزان قابل در رفتار من بروز می داد از دوران کودکی یا نوجوانی و هنوز هم هست و این نقطه ضعف خودش رو شدیدا در موفقیت مالی و روابط دیگران میدیدم و حس حسادت به شدت بالا می رفت و بعد دنبال نشخوارهای ذهنی که فلانی فلان بوده و از این جور حرفا و وقتی این احساس در درون منایجاد میشد دنبال یه چیزی میگشتم که سر خودم رو گرم کنم و از این مخمصه یا حس بد راحت شم و خلاصه این شد که امروز هدایت شدم به این فایل که چیزی که دنبالش بودم برای رفع آن و بهبود آن
در دیدگاه بعدی نظر خودم رو مینویسم
خدایا شکرت
با سلام و خداقوت به استاد عزیز و سرکار خانم شایسته عزیزم و به همه ی اعضای گل سایت
خداروسپاسگزارم به دلیل اینکه هدایت شدم به این فایل که مطمئنم هدایت خداوند بوده که به سمت جلو حرکت کنم
در رابطه با این سوال من از دیدن موفقیت افراد غریبه هیچوقت احساس بدی نداشتم(حداقل از وقتی با قوانین آشنا شدم)
اما این در مورد افراد نزدیکم برعکس بوده و همیشه در مورد موفقیت هاشون احساس حسادت داشتم و یجورایی دوست داشتم خودم بالا تر از اونها باشم و نمیخواستم ببینم که در رده ای بالاتر از من هستن و میدونم که همین جریان منو از خواسته هام دور کرده
مثلا سینا پسر عموم که سنش از من تقریبا 7یا8 سال کمتره وهرگاه چیزی میدونم یا میخونم یا چیزی یاد میگیرم نمیخوام اون بدونه و میخوام یجورایی دانسته های خودم بره بالا و اونها پایین تر از من باشن و یا اینکه از خود من بپرسن و من با یه حالت اینکه آره من خیلی میدونم بهشون بگم
سینا پسرعموم که توی کار برقه و تازگی پیج راه انداخته و فالوورای بالایی گرفته
که من میبینم ته دلم احساس خوبی ندارم یا اینکه نمیتونم برم ازش بپرسم که از چه راهی رفتی هروز داره پیجت بالاتر میره
زاویه مثبت این جریان رو بخوام ببینم اینه که وقتی اون توی 5یا6 ماه به همچنین موفقیتی رسیده پس من هممیتونم برسم چون از نظرمهارتی چیزی از من بیشتر نداره هرکس توی کار خودش
و اینکه من فالوور گرفتن رو یه غول میدونستم که الان باورش برام راحت تر شده
درس هایی که میتونم بگیرم اینه که چون توی پیجش بحث های آموزشی میذاره و داره به یه خواسته ای از مردم پاسخ میده هروز داره بهتر میشه پس من هم باید یه مشکلی از مردم رو حل کنم و به یه خواسته ای از مردم جواب بدم که خیلیها دنبالشن
چیزی که تا اینجا به ذهنم رسید
شادو سربلند باشید
سلام و درود .
اگر این سوال را یکسال قبل باید جواب میدادم میگفتم صد در صد اول حسودی می کردم . ناراحت میشدم که چرا من موفق نبوده ام . و مطمئنا موفقیتش را به عوامل بیرونی مثل پارتی داشتن و …. ربط میدادم .
اما الان که موفقیت نزدیکانم را می بینم خوشحال میشوم و با خود می گویماگر برای او اتفاق افتاده پس برای من هم اتفاق خواهد افتاد و از موفقیت او ایده می گیرم.
الان اعتقاد دارم در جهان جای رشد ، توسعه و پیشرفت برای همه هست .هر چقدر حرکت کنی به همان میزان جهان ترا کمک می کند و حتی شاید هم بیشتر .
شاد باشید و شکر گزار . یا علی مدد