ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 2 - صفحه 49
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/02/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-02-04 20:39:222024-02-14 06:06:02ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 2شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیزم و مریم بانو و همه دوستان هم فرکانسی
مهمترین چالشی که روبروی منه: کار کردن و پیشرفت در اینستاگرام
ذهنیت تغییر یافته من
من اگر وارد این ترس خودم بشم این مزایا رو برام خواهد داشت:
1) از لحاظ علمی در سطح بالاتری قرار خواهم گرفت
2)غیر از پیشرفت خودم میتونم دیگران رو هم راهنمایی کنم
3)از لحاظ مالی خیلی به نفعمه
4)جدا از کار خودم میتونم از همین یادگیری مسائل اینستاگرام و موضوعات مرتبط باهاش پول بسازم
5)همین که بدونم دارم در این زمینه پیشرفت میکنم احساس خوبی بهم میده
کارهای کوچیکی که میتونم انجام بدم:
1)هر روز یه کلیپ درست کنم هر چند کوتاه و غیر کاربردی
2)بدون نگاه کردن به نتیجه، روزانه 10 تا استوری بذارم توی اینستاگرام
3)بدون در نظر گرفتن نتیجه ، یک روز در میان پست آپلود کنم
4) هر روز روی باور فراوانی در زمینه شغل خودم کارکنم
در مورد نتیجه هم باید بعدا صحبت کنم
سلام استاد جان امیدوارم حالت خیلی خوب باشه
میریم سراغ اصل مطلب
وقتی به چالشی برخورد میکنی چه احساسی داری بهش؟
خب بستگی داره که به اون حوزه ای که با چالش مواجه شدم علاقه دارم یا نه مثلا اگه توی حوزه ای که با چالش مواجه میشم علاقه داشته باشم به چالش برخورد کنم اولش شاید یکم ناراحت یشم که چرا نمیتونم فلان کارو فلان تکنیکو بزنم ولی خب میرم برای یادگییرش میرم برای پیشرفت توی اون حوزه ولی با حس خوب تقریبا… ولی وقتی به اون حوزه علاقهمند نباشم غر میزنم پشت گوش میندازم میگم ولش کن حسم خیلی بد میشه اولش ولی به خودم میام و یاد میارم چالش های خیلی سخت تری رو که گذرونمدشون پس اینکه چیزی نیس مثل آب خوردنه و خلاصه یادمیارم موفقیت ها و چالش هایی که گذروندمو و میگم به خودم که میتونی عوضش کلی چیز یادمیگیری ترسات کم تر میشه اعتنادت بهدخدا و خودت و توانایی هات بیستر میشه باعث میشه پیشرفت کنی زندگی برات راحت تر بشه و….
چه چالش و مسئله ای هست که به خاطر ترس ازش فرار میکنی؟
تمرین سلفژ
رسیدم به یکی از جلسات تئوری موسیقی که سختمه و هی دارم پشت گوش میندازم
یه کاری رو باید توی شغل فعلیم انجام بدم و یه مسئله ای رو حل کنم درمورد وارد کردن حقوق بعضی کارگرا که فک میکنم سخته و هی عقب میندازم
قسمت دوم تمرین:
یادگرفتن سلفژ: چقد باعث میشه چیزای جدید یاد بگیریم و پیشرفت کنم و حنجرم تیون بشه و ژوست و تمیز و روی نت بخونم و فالشی صدام کمتر بشه اتفاقا سلفژ برای یادگیری ساز هم خیلی کمک میکنه باعث میشه راحت تر یادش بگیرم
تئوری موسیقی: یادگرفتن این جلسه به بعد باعث میشه توی گام میژور و مینور بهتر بشم و یه دریچه جدید توی مسیر موسیقیم ایجاد بشه و اتفاقا این قسمت هم توی یادگیری ساز موثره و باعث میشه زاحت تر و سریع تر یادش بگیرم
چالش توی شغل فعلیم: باعث میشه توی شغلم پیشرفت کنم و چیزای جدید یاد بگیرم و به تبعش حقوقم بیشتر بشه
قسمت سوم تمرین:
سلفژ: باید دونه دونه جلسات دوره سلفژ یک رو بدون عجله کار کنم و تا اون جلسه برام مثل آب خوردن نشده نرم جلسه بعد ولی هر روز باید تمرین کنم حتی اگه شده ده دقیقه
تئوری موسیقی: باید اون جلساتی که برام چالشه رو بیشتر روش مانور بدم و روش وایسم و تمرین کنم تا برام تثبیت بشه و برم جلسه بعد
چالش شغل فعلیم: باید دونه دونه پارامتر هایی که برای بستن حساب کارگرا هست رو جمع کنم مثل حقوق ماهیانشون و پولایی که گرفتن و دونه دونه وارد سیستم کنم خیلی راحته ذهن عزیزم تو الکی داری سختش میکنی آسون بگیری برات آسون میشه
عاشقتونم
نتایجشو میام زیر همین کامنت میندیسم
من در برابر مشکلات این اعتقاد رو دارم که هرچیزی رو میتونم حل کنم و تنها چیزی که برای غلبه بر مشکلات نیاز دارم کمک خدا و تلاش و کسب تجربه هست
پرسش اول: بنویس در حال حاضر چه چالشی در زندگی شماست که سعی می کنی با آن روبرو نشوی یا از آن فرار می کنی با اینکه می دانی باید حل شود؟
تنبلی – کمی بی انگیزگی – صبر کم
من در حال حاضر در دوره ای از زندگی هستم که تایم کافی و ازاد خوبی دارم اما به دلایل بالا نمی دونم چطور از این تایم به نحو احسن استفاده کنم و بی کاری باعث درگیری ذهنی من شده، دارم تلاش میکنم از زمانم برای یادگیری مهارت ها و گوش دادن به فایل ها و دوره های اموزشی استفاده کنم
کارهایی که برای مدیریت و حل این چالش باید انجام شود را لیست کن و هر کار را به قسمت هایی کوچک، قابل مدیریت و قابل اجرا با امکانات این لحظه تقسیم کن
-پیدا کردن شغل مناسب و افزایش درامد
در برخورد با چالش ها در زندگی ام چه واکنشی دارم ؟
من در برخورد با مسائل زندگی ام از آنجایی که یادم میاد و خاطرم هست تا همین الان اکثر مسائلی که برای من پیش اومده مربوط به کسب و کار و شغلم میشده که یاد اون شغلی که باید برای مخارج زندگی انجامش میدادم یا کار های مورد علاقه ام و باقی مسائل مربوط به سایر موارد زندگیم میشده
من در برخورد با اکثر مسائل زندگیم در مرحله اول ناامید میشدم و خودم رو از حل اون مسئله که برام پیش اومده ناتوان میدیم و تنها و تنها به نکات منفی توجه میکردم نظیر این نکات که آخه من شرایط حل این مسئله رو ندارم یا من توانایی شو ندارم یا این مسئله فقط برای منه بدبخت بوجود میاد و بقیه از ما بهترون درگیر این مسائل نمیشن با اگر هم بشن با یه بشکن حل میکنن این مسائل رو اما من نمیتونم برای من نمیشه برای من جواب نمیده و فقط وقت تلف کردنه
بعد از سرزنش خودم و توجه به نکات منفی این ماجرا و نشدن ها و نتونستن ها برای اینکه خودم رو آروم کنم از مسائل فرار میکردم
همون راه حل هایی که موقت و حال خوب کن هستند و به قول استاد عباسمنش آشغال ها رو زیر مبل میرختم و صورت مسئله رو پاک میکردم و از حل اون مسئله فرار میکردم
و این نتیجه ایی که در این چند سال زندگی ام داشتم نشان دهنده عمل کردن من به این شیوه بوده که درسته مکان و موضوع و مدیر ها و همکاران و نوع و مکان شغل هام رو عوض کردم اما مسئله عدم اعتماد به نفس من عدم کار کردن و بهبود مهارت ها عدم عمل به ایده عدم ادامه دادن و نا امید نشدن های من هم چنان با من این مسیر ها رو اومدن و من رو آزار دادن
البته در خیلی از مسائلم هم بعد از ناامیدی لحظه اول خیلی سریع یا با فاصله کمی تونستم این باور رو در خودم درست کنم که من میتونم این مسئله رو حل کنم و هدایت شدم با راه حل ها و میتونم بگم به شکرانه خدا خیلی از مسائل م رو از وقتی با این روش و باور ها آشنا شدم حل کردم
اما مسائل اصل و اساس زندگی من هنوز حل نشده با من هستند و من در تمام این مدت حتی با آشنایی و به قولی دانستن این باور هاکه با رفتن به دل ترس ها و مسئله ها هدایت میشم و راه حل ها بهم گفته مبشه و باعث پیشرفت و برکت در زندگی خودم میشم و بزرگتر میشم و…. اما چون باور خالصی نبود و صرفا دانسته بودند متاسفانه عملی هم نداشتم و در برابر اکثر مسائل زندگی ام کوچک و بزرگ شانه خالی کردم و فرار کردم از حل اون مسائل حالا به هر شکلی که میتونستم .
////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////
در حال حاضر چه چالشی در زندگی شماست که سعی می کنی با آن روبرو نشوی یا از آن فرار می کنی با اینکه می دانی باید حل شود؟
الان چندین چالش اصلی در زندگی ام دارم که 4 تا اصلی اش به ترتیب اولیت این موارد هستند
پیدا کردن کار و شغلی مناسب
مدیریت مالی در زندگی ام
زندگی به شیوه قانون سلامتی
روابط
و از بین این موارد و سایر چالش های زندگی ام چون اگر درست فهمیده باشم با تمرکز میشه نتایج بهتری و خیلی بهتری گرفت پس قصد دارم که تمرکزم رو بزارم روی چالش اصلی زندگی ام در حال حاظر یعنی کار و کسب درآمد و الان در همین لحظه که من دارم این متن رو تایپ میکنم من 12 روزه که از کار قبلی ام به امید پیدا کردن کار مناسب اومدم بیرون حالا درست یا غلط این کار رو انجام دادم و در مدت این چند روز میترسم که به دنبال کار دیگری بروم و نا امید بشوم از اینکه یا کار مناسب پیدا نشود یا من یا مهارت های من مناسب کار پیدا شده نباشد
اما تصمیم گرفتم با ورود به دل این چالش این تاثیرات مثبت را به زندگی ام وارد کنم
اولا اینکه اگر فردا من به دنبال چک کردن و گشتن مورد های مناسب شغلی که با شرایط الانم در حال حاظر مچ هستن برم مبتونم ورودی مالی داشته باشم و این استرس ناشی از تموم شدن پول ذخیره ام یا استرس عقب موندن از رسیدن به خواسته هام یا استرس بر طرف کردن نیاز های اولیه ام در زندگی خلاص بشم و به آرامش بیشتری برسم که خود این آرامش باعث بهتر عملکردن من در تک تک ابعاد زندگیم میشه
اگر من فردا این گزینه های کاری رو بررسی کنم و به دنبال کار باشم که نه کاملا اما تا حدی به شرایطم بخوره و به قولی از کاری که مناسبه و الان میتونم انجامش بدم شروع کنم علاوه بر اینکه استرس و نگرانی های مالی ام از بین میرن بلکه در راستای اجرای قوانین نیز تونستم حرکت کنم و از جایی که هستم میتونم شروع کنم تا به هدایت های بعدی برسم
اگر من در اولین فرصت بتوانم در راستای همین کار پیدا کردنم بر روی یادگیری نرم افزار های لازم به شکل بهتر عمل کنم میتوانم به خودم افتخار کنم که هنوز قدرت یادگیری بالایی دارم و هر آنچه که لازم باشد و دوست داشته باشم را به راحتی میتوانم یاد بگیرم
من با رفتن به دنبال کاری که الان از دست من بر بیاید میتوان ورودی مالی به زندگی ام داشته باشم و راهی برای خداوند باز کنم تا برکت ها و نعمت های خودش را بیشتر و بیشتر به من بدهد مثل مثال آماده کردن ظرف
اگر من بروم و دنبال گزینه های مناسب بگردم ممکن است حتی با گزینه هایی بهتر و عالی تر از آنچه که الان در ذهنم دارم برخورد کنم و آن کار را بدست بیاورم و این باور را در خوردم تقویت کنم که باران میبارد فقط لازم است من ظرفم را زیر باران بگذارم
اگر من به دنبال پیدا کردن کار بروم متوجه میشوم که برای کار مورد علاقه ام چه مهارت هایی باید داشته باشم و میتوانم یادگیری آنها را شروع کنم
و اگر من به دنبال کار بروم این فرصت را به خداوند میتوانم بدهم که در زندگی ام معجزه ایی رخ دهد البته نسبت به تکامل خودم
و یاد اون فایل گفتگو دوستان با استاد افتادم الان که خانمی در انگلیس دنبال کار میگشتن اول در یک رستوران گارسونی کردن و ….. در یک مصاحبه کاریشون نه شنیدن ولی دلسرد نشدن و خدا رو شکر کردن و ادامه دادن
کار هایی که الان میدونم برای حل این چالش باید انجام بدم به این قدم های کوچک زیر تقسیم میشن
چک کردن آگهی های کار کاریابی که ثبت نام کردم
یادگیری تخصصی نرم افزار اکسل
یادگیری تخصصی نرم افزار ورد و پاورپوینت
بعد از چک کردن آگهی ها اقدام برای درخواست کار های مناسب من
میدونم و باور دارم سنگ بزرگ نشانه نزدن است پس یادگیری نرم افزار هارا به بخش های کوچک تر تقسیم میکنم و حتی اقدام برای پیداکردن و درخواست کار دادنم را هم به همین شکل اما متداوم انجام میدهم
مرسی استاد عزیزم
حمد و سپاس خدایی را که تنها فرمانروای جهانیان است.
سلام و درود خدمت استاد عزیزم.خدا قوت ویژه به دوستان عزیزم که دارن با تلاش فراوان باورها و ترمزهای مخفی ذهن رو بیرون میکشند.خدا قوت به همه تون.
.
سوال بخش اول،به طور کلی، با مسائل یا چالش هایی که در زندگی برایت بوجود می آید، چه برخوردی داری؟
من اگه بخوام واقعیت رو بگم از دوران کودکی تقریباً از هیچ چالشی یا هر اتفاقی که واسم پیش میومد ترسی نداشتم و اتفاقا استقبال میکردم ازش،من یازده ساله بودم که پدرم به رحمت خدا رفت و علیرغم اینکه وضعیت مالی ما متوسط به بالا بود و در نبود پدرم نیازی به کار کردن من که اون زمان یه بچه 11ساله بودم نداشتیم،اما خودم دوست داشتم کار کنم و خب دوست داشتم پول ساختن رو یاد بگیرم،از همون دوران بچگی تابستان که مدرسهها تعطیل میشدندمیرفتم سر کار و خب به همین دلیل هم اتفاقات مختلف زیادی واسم پیش میومد که باید حلشون میکردم و ازشون فرار نمیکردم.اون زمان من از قانون آگاه نبودم و نمیدونستم که حل چالشها و اتفاقاتی که واسم اتفاق میفته باعث رشد و بزرگتر شدنم میشه ،ولی با کلی اتفاق از دوران بچگی برخورد کردم و این رو به خودم گفته بودم که تحت هر شرایطی من باید بتونم از پس مسائل بربیام و حلشون کنم.
در این مورد میتونم مثال های خیلی زیادی رو بزنم و در موردشون توضیح بدم که برطرف کردن اون مسائل چجوری به رشد من کمک کرده و باعث شده تا چه حد از روبرو شدن با مسائل ترس نداشته باشم.در ادامه سوالی که استاد گفتن که آیا چالش ها من رو نا امید میکنه یا بهم انگیزه میده برای حرکت کردن،؟مسائل میان تا مارو بزرگتر کنن و کمک کنند تا ما درس هامون رو یاد بگیریم.من خودم هرچی فکر میکنم یادم نمیاد از مسئله ایی فرار کرده باشم یا ترس داشته باشم از روبرو شدن باهاش.اینروهم بگم که از همون بچگی این نگاه توحیدی رو داشتم که خداوند هدایتم میکنه و خداوند همراه من هست.کلا اساس و شاکله نگاه توحیدی همیشه از کودکی همراه من بوده،و همیشه خداوند رو به عنوان یاری دهنده باور داشتم،حالا شاید یه وقتایی کم بوده یه وقتایی بیشتر.
.
مرحله اول تمرین این فایل .
چالشی که الان در زندگی دارم و یجورایی حتی گاهی اوقات فرار میکنم از روبرو شدن باهاش بحث تغییر شغل من هستش ، یه جاهایی به تضادهای زیادی برخورد کردم و متوجه شدم که این کار اونجوری که باید من رو ساپورت نمیکنه و یه جاهایی از کارم ناراضی هستم.مثلا تایم کاری زیادی که دارم و اگر بخوام توی این کار بمونم باید به همین شکل ساعت کاری زیادی رو داشته باشم ولی خب من میخوام کارم جوری باشه که بتونم تایم بیشتری رو داشته باشم برای گشتوگذار و ورزش ،
الان بین چندتا انتخاب موندم و از خداوند میخوام هدایتم کنه تا به مسیر درست هدایت بشم.
رفتن به شغل جدید میتونه موهبت های زیادی رو برای من داشته باشه.وقتی بخوام شغل فعلی خودم رو که سالهاست دارم انجام میدم رو بذارم کنار و وارد یک شغل جدید بشم باید کلی کار جدید یاد بگیرم.باید کلی ایده بذارم برای شغل جدیدم و باید بتونم مسائل و چالش های مرتبط با اون شغل رو مرتفع کنم.
مطمعنا سفر جذابی برای من هستش.
،در مورد قسمت سوم که استاد گفتن توضیح بدید که برای حل این چالش چه قدمهای تکاملی باید برداشت و چجوری باید عمل کنم ،فعلا هییچ ایدهایی ندارم و نمیدونم باید از کجا شروع کنم حتی.اما در اولین فرصت که خداوند من رو هدایت کنه و ایده بیاد برای شغل جدیدم حتما از تغییرات و اتفاقاتی که در این مسیر رویایی برام پیش میاد مینویسم ،
در حال حاضر چه چالشی در زندگی شماست که سعی می کنی با آن روبرو نشوی یا از آن فرار می کنی با اینکه می دانی باید حل شود؟
نخوردن انرژی زا و نوشیدنی های قندی؟؟؟
من روزانه دو تا انرژی زا مصرف میکردم از فایل قدرت اراده تصمیم گرفتم کلا بزارم کنار فکر کنم الان 5روزی میشه هیچ انرژی زای نخوردم و تمام تلاشم میکنم که هیچ وقت سمت مواد قندی نرم
باور احساس لیاقت ؟؟
از این تاریخ 1402/12/21 روی این باور با قدرت کار میکنم و هر روز نتایجی که از کار کردن روی باور احساس لیاقت بدست میارم میزارم تو همین قسمت
باسلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته مهربان
سوال؟
چه چالشی درزندگی شماست که سعی میکنی بااون روبه رونشی یاازان فرار میکنی بااینکه میدانی بایدحل شود؟
من سال هاست که در زندگیم یک چالش بزرگ دارم (روابط)که هربار باهاش مواجه می شوم از این چالش فرار می کنم و واقعا نمی دونستم که این چالش رو چه جوری باید حل کنم تا اینکه استاد عزیز این فایل عالی رو روی سایت قرار دادند و من متوجه شدم که نباید دنبال نتیجه بزرگ باشم و خورد خورد این چالشم را باید حل کنم و از امروز شروع کردم باورهای مناسب این چالشم را پیداکردم و با تغیر زاویه دیدم و این باور قوی که من خالق 100درصد زندگی وشرایطم هستم را در خود نهادینه کنم و با ایمان قوی تر به خداوند که همیشه همراه من است ومن را هدایت می کند ترسهایم را کناربگذارم و بتوانم این چالش را حل کنم واز این چالشم درس بگیرم و شخصیتم را بزرگ تر کنم و از امروز دارم روی چالشم کار میکنم تا بتونم به لطف خدای مهربانم این چالش را برای همیشه حل کنم و ترس هایم را کنار بگذارم و میام اینجا نتیجه ام را براتون مینویسم و از استاد عزیزم بابت این فایل های رایگانی که در اختیار ما قرار می دهند تا زندگی عالی تری را در این جهان تجربه کنیم بینهایت سپاسگزارم
به طور کلی، با مسائل یا چالش هایی که در زندگی برایت بوجود می آید، چه برخوردی داری??من بستگی داره چه چالشی باشه من تا عید 80میلیون پول باید به طرف حساب هام بدم از اون ور از یه کارخونه بزرگ حدودا 60میلیون پول میخوام که اگر تا قبل از عید تسویه نشه باعث ناراحتی های زیاد میشه (من از دوره قانون آفرینی یه باوری از استاد گرفتم که هیچ وقت برای خرید چیزی چک نیاز نیست من بالای 600میلیون جنس از تهران خریدم بدون چک ) از این سمت اینکه پیش همکارم بعد قول بشم اذیتم میکنه اضطراب شدید بهم دستمیده از طرف دیگه عید هم هیجا نمیتونم برم( این هم بگم من درآمد بسیار خوبی دارم ولی سطلم سوراخه اخر سر هیچی برام. نمیمونه چندین سال عضو سایت هستم ولی نتونستم مشکل حل کنم و نمیدونم ایراد از کجاست )من تو یک ماه از یکی از کارت خودم 60میلیون فروش داشتم واز کارت های داداشم 100میلیون شاید باورتون نشه ولی آخر ماه که میشه به زور اجاره می دیم (7میلیون بهترین جای شهر)البته مغازه زیاد بزرگ نیست ..وقتی این درآمد میبینم ولی آخرسر هیچی نمیتونم داشته باشم خیلی اذیت میکنه گاهی خودم قانع میکنم میگم تورمه یا داداش مقصر میدونم گاهی به خودم میگم مقصر تو نیستی تو ایران زندگی میکنی به حرف استاد عباس منش گوش نکردم وام گرفتم خودم انداختم تو گودالی که همش به فکر وام دادن باشم (2میلیون قسط ) الان که نزدیک عید هستم همش به فکر اینم که اگر امسال هم پول نداشته باشم چه حس بد تجربه میکنم
به نام رب هدایتگرم به سمت ثروت ها و زیبایی ها
سپاسگزارم از استاد عشق و توحید برای این سری فایل های بینظیر…
راستی استاد گلم برای اولین بار دیدم متد باحالی رو اجرا کردین تواین سری فایل ها که حین آموزش عکس ها و فتوگرافی های جذابی که مرتبط با صحبت هاتون بود چند ثانیه نمایش داده میشد و دوباره تصویر خودتون رو داشتیم و این خیلی فایل رو شکیل و جذاب میکرد و مفهوم صحبت های شمارو خیلی بهتر میرسوند و من درک میکردم…اما تمرین
مرحله اول
#درکل چه برخوردی داریدبا چالش ها ومسائل زندگی تون؟
1_در روابط عاطفی
سعی میکنم حلش کنم و فکرمیکنم ببینم مشکل کجاست و دنبال راه حل میگردم ولی بعدازاینکه دو سه بار جواب نگیرم بیخیال میشم و دیگه ادامه نمیدم مگراینکه اینقدر به تضاد شدیدی بر بخورم که مجبورم کنه جهان که حلش کنم.
2_درشرایط مالی
سعی میکنم هرجورشده حلش کنم وبه دنبال راه حل میگردم،اما عملگرا نیستم و حین عمل کردن به ایده ها ترس ها میادسراغم و هی این دست اون دست میکنم،ازعملگرایی فراری هستم،آگاهانه میخوام که انجامش بدم ولی مغزم فراریم میده و هزارتا مشکل و بهونه میزاره جلوم که بیخیالم کنه.
3_در سلامتی وتندرستی
چندهفته ورزش میکنم مرتب،نظم غذایی دارم،ولی دوباره فس میشم و برمیگردم به حالت عادی تادوباره به تضادشدیدی بخورم و مریض بشم و ورزش و غذای سالم رو دوباره بگنجونم تو برنامم.
4_در یادگیری زبان
به طور منظم مثلا روزی4ساعت میخونم و پیشرفتم عالیه…باز به یک اتفاقی یا تضادی میخورم و یکی دو روز نمیتونم بخونم و ول میشه روندم و استپ میشم..اما دوباره پرقدرت ادامه میدم.
5_در یک اعتیاد خاص
هی اراده میکنم بزارم کنار اما گاها به چند روز هم نمیرسه و دوباره میرم سمتش،چند سال پیش 6ماه گذاشتمش کنار با مراقبه ذن و بزرگترین پبشرفت های زندگیم در این چند سال تو همون6ماه بود اما دوباره گول خوردم…یجورایی بزرگترین چالش زندگیمه و کمر بستم که حلش کنم هرجور که شده.
6_درکار کردن روی ذهنیت و شخصیت خودم
یکماه میچسبم پر قدرت،یک ماه ول میکنم….هی شل و سفت میشم…
#آیا نگاهتون اینه که این چالش فرصتیه برای پیشرفت و یادگیری وبهبود یا اینکه ازش فرارمیکنید یا احساس ناامیدی و ناتوانی میکنید؟
1_در روابط عاطفی
اندکی در ابتدای کار احساس ناامیدی و بی عرضگی میکنم امابعداز مثلا دو سه بار تلاش بدون نتیجه احساس ناتوانی هم میکنم و خودخوری هم دارم…کلا ارتباط با جنس مخالف پاشنه آشیل منه و یجورایی نقطه ضعفمه.. واصلا نمیتونم به دید فرصت پیشرفت و یادگیری بهش نگاه کنم…یجورایی متنفرم ازش چون بلدش نیستم..چون باهیچ جنس مخالفی تا حالا ارتباط نداشتم و توی یک فضای بسته بودم..
2_درشرایط مالی
احساس ناتوانی و ناامیدی ندارم اما خب فرارمیکنم ازش،بااینکه نتایج کوچیک به عنوان نشونه میاد اما بازم هی شل و سفت میشم یکم کارمیکنم یکم ول میکنم و الی آخر….خدایی قبول دارم که فرصتیه برای پیشرفتم و یادگیریم اما زیاد به این فکرنمیکنم که این باعث پیشرفت و یادگیری منه
3_درسلامتی و تندرستی
اولش وارد میشم بعد یه مدت فرارمیکنم،هیچ احساس خاصی ندارم نسبت بهش نه ناامیدی و نه پیشرفت و یادگیری…
4_دریادگیری زبان
باتمام وجودم باور دارم که بهترین فرصته زندگیمه برای پیشرفت
5_در یک اعتیاد خاص
با تمام وجود باور دارم که اگه این چالش رو حل کنم…بزرگ ترین اتفاقات مثبت در زندگیم میفته…در واقع دیگه هیچی جلو دارم نیست…
6_در کارکردن روی ذهنیت و شخصیت خودم
احساس ناتوانی و ناامیدی به هیچ وجه ندارم،بیشتراحساس خشم دارم که حسین چرا اینقدر سطح پایینی خودتو بکش بالا،زندگیتو نجات بده و…،واقعا با تمام وجود باور دارم که عامل اصلی رشد من در همه ابعاد همین مورده…اما در عملکرد شل و سفت هستم،یک ماه کارمیکنم یک ماه ول میکنم و دوباره…همین روند
مرحله دوم
#مهم ترین چالشی که در زندگیم دارم که میدونم باید حلش کنم اما ازش فرارمیکنم؟؟
1_ترک اعتیاد خاص و راه اندازی بیزینس شخصی،درکنارکار کردن روی ذهنیت و شخصیت خودم
اگر این چالش رو حل کنم……..
#چه نعمت هایی برایم به ارمغان میاورد؟
دیگه واسه خودم درآمد درست و حسابی دارم،مستقل میشم،آزادی زیادی برام بوجود میاد،قدرت انجام هر کاری رو دارم،چون تومسیر حل این چالش شخصیت قدرتمندی ساخته میشه که توانایی مقابله با چالش های بعدی رو هم داره،میتونم مهاجرت کنم و شرایط مالیم مناسب میشه.
#برچه ترس هایی غلبه میکنم؟
دیگه ازشروع کردن نمی ترسم،ترس از ورود به دل ناشناخته ها درمن ازبین میره،ترس از بیکاری و بی پولی خنده دارمیشه،ترس از چالش های جدید بعدی ازبین میره…
#توکل من چقدر بیشترمیشه؟
ایمان و اعتقادم به خودم و پروردگارم هزاران برابرمیشه،توکل و توحید و اعتماد به رب در وجودم شکوفه میکنه.
#چه مهارت هایی در برخورد بااین چالش یادخواهم گرفت؟
در واقع میتونم بگم تواین مهارت ها بهتر و قوی تر میشم….
در کنترل ذهن،مهارت های زبان خارجی،مهارت سخنرانی،مهارت مدیریت و رهبری،مهارت کارکردن در سطح بین المللی،در حقوق و مدیریت بین الملل
#چه توانایی هایی در من بیدار میشود و فرصت بروز میابد؟
رهبری و مدیریت،ارتباطات بین المللی در سطوح گسترده،پیداکردن استعدادهای جدید و ابعاد ناشناخته ی خودم،توانایی ران کردن بیزینس در سطح بین المللی، کنجکاوی و یادگیری و خلق ارزش های جدید
#چه نعمت هایی به من داده میشود؟
آزادی مالی،مکانی و زمانی…،روابط فوق العاده و دوستان جدید،فرصت کشف و لذت بردن از تجربیات و چیزهایی که در دل ناشناخته هاست.
#چه پیشرفت هایی میکنم؟
درهمه ابعاد زندگیم پیشرفت میکنم و مهم ترینش از نظر خودم،لذت بردن از زندگی در مسیر رسالت خودم و خلق شخصیت قدرتمند در برخورد با چالش هاست.
مرحله سوم
#چه کارهایی برای مدیریت و حل این چالش بایدانجام شود؟
1_آموزش زبان به صورت مستمر و روزانه.
2_آموزش و فروش و بازاریابی اینستاگرامی و طراحی بیزینس پلن و زدن پیج بیزینسی در اینستاگرام برای شروع.
3_آموزش مستمر و روزانه از سایت عباسمنش خصوصا دوره های روانشناسی ثروت استاد گلم.
4_انجام دادن کارهای مهاجرتم اعم از گرفتن مدرک زبان،پاس پورت،رفتن برای مصاحبه،گرفتن ویزا و..
ممنونم از استاد گلم و بانو شایسته عزیز،ومدیرفنی دوست داشتی و همه خانواده ی صمیمی مون..
امیدوارم استاد گلم پرقدرت این سری فایل هارو ادامه بده….منتظر قسمت بعدیم…بجنب استاد گلم..
سلام به استاد نازنینم .من ازوقتی که باشماآشناشدم
شکرخدا خیلی ذهنیت های محدودکننده ام را شکستم وخودم تونستم راه حلی برای چالش های زندگیم پیداکنم.مهارت یادگیری برای پیشرفت کارم ،
غلبه برترسهام توکل داشتن به خداوند درکل خیلی تغییرکردم ،وتونستم خیلی ازمشکلاتم را خودم حل کنم .
اما استاد عزیز من چالش بزرگی الان که دارم در مورد فرزندم هست که ذهنم درگیرش که نمیتونم کاری کنم براش یعنی خودش باید بخاد
بیماری اعتیاد ،نمیتونه کارکنه بیکاره وبیشترین نگرانی وچالش من همین اگر راهنمایی کنید در این مورد چالشها که ازطرف خانوادمون هست چکارکنیم
نمیتونم بیخیالش بشم چگونه میتونم کمکش کنم
واستاد ای کاش یک دوره ترک اعتیاد میزاشتین ترک هرنوع مواد مخدری ترک دوست ناباب ترک ترک عادتهای بد ..
ممنون میشم در این مورد صحبت کنید