ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 5 - صفحه 14
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/02/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-02-20 08:13:572024-02-20 08:31:07ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 5شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
بنام الله یکتا تنها ابرقدرت هستی خالق زیبایی ها، خدای رحمن و رحیم
خدای بسیاررر وهاب هدایتگرم
سلااام ب استاد عزیزم و دوستان جانم
من فایلو ندیدم
و باخوندن چنتا از کامنت های دوستان
اومدم ک کامنت بنوبسم
و گول ذهن قشنگم و نخوردم ک وایسا بعد از چنبار گوش دادن فایل کامنت
بزارم و بعد پشت گوش بندازم
پس میخوام ازهمین کامنت نوشتن شروع کنم ب تغییر و اجازه بدم ب خودم
فرصت بدم ک خودم و ذهنم و کنکاش کنم
خوب بریم سراغ سوال :
آیا فکر می کنی با تمرین، تلاش و مداومت می توانی در مواردی پیشرفت کنی که اکنون درباره آن مهارت خاصی نداری یا به اصطلاح با استعداد نیستی؟قطعا بعله
میخوام از مثال های کوچیک شروع کنم
تو همین کامنت نوشتن اول انگار بلد نبودم ک کامنت بزارم
یواش یواش با خوندن کامنت های دوستان یاد گرفتم ک چطور بنویسم
و حتی تمربن و سوالی ک استاد میده برای خودشناسی بیشتر خودمون و هم
خیلی جواب دادنش برام سخت بود
اوایل فک میکردم ک بلد نبستم مث بقیه فک کنم
و تمربن انجام بدم و کار سختیه
بعد با مجبور کردن خودم و فکر کردن
و با طی کردن تکامل تازه دارم یاد میگیرم چطور تمربن های استاد و انجام بدم
ولی باز ی جاهایی ذهنم میگه تو هیچی بلد نیستی یا هیچ تجربه ای نداری
میخوایی چی بنویسی
خلاصه تونستم با عمل کردن و دست ب قلم شدن و دفتر تهیه کردن
و نوشتن در حد ظرف خودم
یواش یواش بهبود بدم خودم و
حتی برای قسمت قبلی کلی ذهنم مقاومت میکرد و اجازه نمیداد بنویسم ک بالاخره دیشب تونستم بنویسم کامنتم و
بعد خیلی مثال های دیگه یادم اومد خداروشکر
پس نتیجه میگیرم ک همیشه میتونم بهتر وبهتر بشم تو هرکاری حتی کامنت نوشتن
کنکاش کردن خودم
و با طی کردن تکاملم امکان پذیره همه چی
من همیشه از ریاضی و فیزیک و حساب کردن فراری بودم
یعنی باور نمیکردم ک یک روز بشه من یک مسئله رو حل کنم شاید بخاطر خوندن کتاب طالع بینی چینی بود ک تو دبیرستان خوندم
سال من سال بز بود تواون کتاب ک متولدین این سال آدمای خیلی هنرمندی هستن ک خیلی راحت کارهای هنری و انجام میدن و اینکه تو حساب وکتاب و ریاضی و.. ضعیف هستن نمیتونن انجام بدن
آقا من اینو پذیرفتم و باورش کردم ک آدم خلاق و هنرمندی هستم و تو حل مسئله و حساب کتاب ضعیفم
و همین باور هم باعث شد اصن کتاب های تخصصی رشته تجربی و نخونم چون درک نمیکردم چون باور کرده بودم ک من ضعیفم
و برای همین بعد سه سال کنکور دادن
گفتم هرچی قبول بشم میرم فقط برم دانشگاه چون فک میکردم کسی ک میره دانشگاه خیلی باکلاسه و فهمیم
خلاصه من حسابداری اندیمشک قبول شدم خخخ
فک کن چقد اذیت شدم تا ترم 3خوب بود چون تئوری بود کتابا
تا اینکه رسبدم ب درس های تخصصی
اصول حسابداری 1
خدای من چقد من مقاومت داشتم درس بخونم چون فکرم این بود ک یاد نمیگیرم
خلاصه اصول 1و با کمک استاد شدم 11
و برای ترم بعد اصول 2
استاد نامردی نکرد منو انداخت یا بهتر بگم خودم تازه کمتر گرفته بودم با کمک استاد شدم 8ونیم خخخخخخخ
این دیگه منو مجبوررر کرد ک حرکتی انجام بدم و شروع کنم ب آموزش دیدن و حل کردن مسئله
برای ترم بعد استادم عوض شد و ی استاد مااااه واقعا ک من عاشقش شدم خانم کارمزی بود ک باعشق درس میداد
من با پشتکار خودم و آموزش های عالی استاد
تازه فهمیدم مسئله چیه البته با کلی انرژی گذاشتن اصول 2رو18گرفتممم
هیچ وقت شیرینی اون نمره یادم نمیره
و اینو ب یادم میاره ک هیچ کاری نیست ک نشه انجامش داد
من میتونم وتوانایی اینو دارم ک هرکاری و انجام بدم
ی مورد دیگه کار با وکس بود
وقتی ک تازه رفتم بودم سالن ی چالش خییلی بزرگ بود برام اولش کلی مقاومت میکردم میگفتم ب مشتری ک بند بهتره وکس ی لایه از پوستتو برمیداره
و مبخواستم مشتری و منصرف کنم خخخخ
ب جای اینکه کارو یاد بگیرم
خلاقه یک روز گفتم فایده نداره مرگ یکبار شیون هم یکبار
مشتری اول رفت پیش صاحب سالن گفت این خانم بلد نیست اصن خخخ
بعد با تمرین کردن و بالابردن سرعت دستم خیلی راحت یادگرفتم
جوری ک مشتریا میگفتن تو حواسمونو پرت میکنی با حرف زدن ک دردمون نیاد و راحت وکس و از روصورت برمیداری
واینکه دستمزد وکس تازه بیشتراز بند بود و اینکه راحتتر و سریع تر انجام میشد
من با حل این چالش تونستم اعتماد بنفس بیشتری و تجربه کنم
تو خیاطی هم همین طور
مثال تقریبا یک ماه پبش من رفتم تست خیااطی بدم برای کار تو تولیدی
ی نمونه آوردن ک بدوزم
ک ذهنم همون اول گفت تو نمیتونی از پسش بربیایی بهتره همین الان بگی نمیتونم
ولی حسم گفت تو فقط شروع کن کار با نتبجه نداشته باش و من شروع کردم
و خداروشکر مرحله ب مرحله بهم گفته شد و انجام دادم و نتبجه هم خوب بود ک با اینکه خود مدیر کارگاه نبود
منشی گفت فردا بیا کارتو شروع کن
و توی کار تونستم از پس چالش کار با سردوز و چرخ راسته بربیام
ولی بعد ی هفته کار کردم دیدم من حالم اونجا خوب نیست وحسم تایید نمیکنه
و برای همین مسئله ای پیش اومد ک بیام بیرون از کارگاه
امروز تو تمرین ستاره قطبی نوشتم
خدایا باهام حرف بزن بهم بگو این ایده وفکری ک بهم الهام شده درسته یا ن
ک همین الان وسط کامنت نوشتن آجیم اومد خونه مون بین حرفاش گفت امروز زنگ زدم ب دختر عمو حال مامانشو پرسبدم
و گفت ک زهرا ی سالن زیبایی زده و داره کار میکنه و تودلم گفتم خدایاااا من عاشقتممم
چقد قشنگ باهام حرف زدی
مرررسی از نشونه ای ک بهم داد
سپاسگزارم
راستشو بخوام بگم تودلم ی ترس هایی دارم برای شروع کار توی لاین آرایشگری
ولی باخودم میگم زکیه خانوم تو سخت از اینارو هم پشت سرگذاشتی با کمک الله
خداوندی ک تو خیاطی بهت ایده میداد تو کار کوتاهی و آرایشی هم هدایتت میکنه
و ته دلم حس خیلی خوبی دارم
انگار دارم از بند آزاد میشم خخخخ
چون من کار با مو رو خییلی دوسدارم
وایمان دارم ک خداوند هدایتم میکنه
و اینار سریع تر نتیجه میگیرم وبهتر عمل میکنم چون خدارو کنارم دارم و هرلحظه عاشقانه
مسیرو بهم میگه
عاشتممم خداجونم
عاشقتممم استاد
عاشقتمممم زکیه جونم
پس فقط باید شروع کنم مرحله ب مرحله بهم گفته میشه
خداوند هدایتم میکنه
یا اینکه معتقدی اگر در زمینه ای استعداد نداشته باشی، تلاش و تمرین نمی تواند باعث پیشرفت و مهارت در آن موضوع شود؟
قبلا این فکر و داشتم ولی الان باور کردم ک میشه هرچیزی و یادگرفت با تمربن
سلام به استادعزیزم ومریم نازنینم
وهمه دوستان عالیم
خدایاشکرت بابت روزعالی دیگرکه می توانم ازخوان گسترده آگاهی هادربیانات زیبای استادم بهره برده وازاین بودن کنارایشان که افتخارآن رانصیب من هم تابه امروزکرده ای نهایت استفاده وبهره راببرم وبه خودم افتخارکنم که اینطورگوش کردن وعمل کردن به راهکارهای استادباعث شودعشق به هرچیزی رادرخودشکوفاکرده وامروزبه چشم هدف وانگیزه به آن نگاه کردودراین دنیای جدیدمان زیبابه آن نقش دادتابه شودامیدواری وایمان بیشتربه اینکه خداوندمی بردجایی که بایدومی شودآن استعدادی که روزی عاشقش بودی درمرحله ای که وقتی آزادی رابه تمام معنی تجربه می کنی درمسیردرست وخدایی که هرروزوهرلحظه ازاستادم یادگرفته ام وتمام سعی ام این بودکه عمل کنم به آنها، چون خروجی آن فقط ایمان وتوکل،احساس وآرامش درونی بیشتر بودکه امروزمی توانم به خودم واستعدادهایم نگاه کنم ،هدف گذاری کرده وخودرابرنده واقعی بدانم ،دیگرعزت نفس واطمینان به نفس عجیبی درخوداحساس می کنم شبیه همان کودکی که هرکاری باقدرت ذهن پاک وبازش می تواندانجام دهدوقلبی که ذره ای خدشه دارنشده ومی توانددیواری رافروریزد.
دنیایمان دنیای زیبایی شده است درهرسنی وجایگاهی، فرصت هازیادوفقط کافیست باهمان قدرت ایمان وتوکل واحساس عالی به پیش رفت ،هدف فقط هدف است اماادامه آن بااین حجم ازآگاهی درکنارحال عالی دروجودمان سازندگی عجیبی ایجادمی کندکه دربیرون نظاره گرنتایج عالی آن می شویم آرام وپیوسته بدون عجله فقط صبوری وهرروزکارکردن روی باورهایمان ،چنان انگیزه ای درما ایجادکرده که تازه می فهمیم زندگی یعنی چه،خدایاشکرت.
به لطف خداوندوانرژی های مثبتی که هرلحظه ازاستاددریافت کردم، مدتی است شروع به یادگیری زبان انگلیسی نموده وآنقدرلذت می برم وذوق وشوق دارم که نگوونپرس فقط خداروشکرمی کنم که درطول مدت تحصیلم هم نمره زبانم عالی بودوامروزمی دانم که باخودم چه کارکرده ام که خداوندزیباوشیک زمانی مرابه سمت عشق وعلاقه ام هدایتم می کندکه اول حال درونم عالی باشدوحسابی روی خودم عملیات بارمزیامریم راانجام داده وهرروزادامه دهم تاوقتی که اسم یادگیری زبان می آیدبرای تمرین 5روزدرهفته ذوق کنم وازدرون شادباشم به یژه که استادت هم دراین فایل درموردزبان صحبت کنندوانگیزه من عالی ترشود،خدایاشکرت.
واقعابایدازکاری که انجام می دهم لذت ببرم ،چه بچه هایی که مجبورشدندبرای حرف خانواده، رشته تحصیلی یاکاریادرکل مسیری راانتخاب کنندکه اصلا ازته دل راضی نبوده که متنفربوده اندو باناآگاهی چه خسارت هارامتحمل شده اند.
خداروبی نهایت شاکروسپاسگزارم وسجده شکرمی گذارم که امروزباتغییربنیادی درآن چیزهایی که موردخواست مان نبود،آنهاراجهت دهی دهیم به سمت مسیرخواسته هاوباآگاهی برای رشدوپیشرفت خودهرروزتمرکزکرده وهرلحظه ازخداوندهدایت بطلبیم .
آزادی ورهایی ودراین مسیرسرسبزولبریزازتجارب عالی گشت وگذارکردن وآموختن وعمل کردن درکنارچنین الگویی ناب ،مارابه مسیرهایی هدایت می کندکه وقتی به روندزندگیمان نگاه می کنیم نامش رافقط بایدمعجزه گذاشت وهرلحظه شاکربودکه درزمان ومکان مناسب مارادجایی قراردادکه اینطورهرروزدرتمام زمینه هااول عاشق خودمان باشیم وباتوکل به خودش هراستعدادی راکه درشرایطش قرارمی گیریم باعشق ولذت شکوفاکنیم.
استادجانم عجب فایل بی نظیری ،صوتی آن راهم به لطف خداوندواین گوشی عالیم ،دانلودکردم که درپیاده روی هایم گوش کنم ولذت ببرم وچه استعدادهایی که ازخودم درنکنم ،واااای چقدرانگیزه وهدف دارم که درآینده نزدیک برایتان باعشق می نویسم ،عاشقتونم وبوس به کله همه عزیزان دلم.
درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی بدرخشید.
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
متشکرم متشکرم متشکرم
به نام خالق هستی و خدای که خالق هست و ما رو خالق آفرید
سلام استاد و مریم جان
اینکه استعداد داشته باشیم از این نگاه یا باور میاد
چون تو خانواده یه هنرمند دارن اینم به اون رفته
یا چون تو خانواده یه بیزینس من داشتن پس این شخص به اون رفته
در واقع این یه واقعیت رو نشون میده چون اون بچه الگوی خوبی دیده باورهای اوکی بوده و موفق شده
دقیقا وقتی نگاه میکنیم میبینیم
قانون وجود داره حتی اگر ما ندونیم
استعداد در واقع دیدن افراد موفق در اطرافمان هست که با دیدنشان ما هم برای اون مطلب حرکت میکنیم پس،نتیجه میگیریم
به همین سادگی
و دلیل مهم تر اینکه وقتی بچه یا شخصی داره تلاشی میکنه
بابت یک خطا و یا یک مطلبی اونو ناامید و سرزنش نکنیم اینگونه بچه تلاش برای،بهتر شدن و موفق شدن میکنه
این از درک خانواده و پدر مادر میاد
یکی از دانشمندان بزرگ در خاطراتش میگه روزی معلم نامه ای رو به من داد تا به مادرم بدهم
از مادرم پرسیدم معلم چه نوشته بود و مادرش،میگه معلم گفته پسرت خیلی باهوش است و یه نابغه یا دانشمند بزرگ میشه
این مطلب باعث شد که تلاش کنه و موفق بشه و زمانی که دانشمند شد و نامه را پیدا کرد دید معلم نوشته فرزند شما خنگ و کم هوش هست لطفا مدرسه نفرستید
اما طرز برخورد مادر و نگاه اون باعث پیشرفت فرزندش شد
نمونه های اینو تو معلمهای که به بچه ها بها دادن دیدیم که چه خوب تونستن یه دانش آموز منزوی و درس نخون بشه نمره اول مدرسه و دانشگاه
پس این تلاش ماست که باعث موفقیت میشه و باوری که از دیدن اطرافیان و باز خورد ها بهمون میرسه این مهم ترین اصل زندگی است
من خیاطی دوست دارم و با ذوق انجام میدم و ایمان دارم که میشه
و تو هم با ذوق انجام بده هر کاری حتما میشه
و در زمینه بازار فارکس،دوست دارم ولی جدی نگرفتم ولی دلم میخواد جدی تجربه خوب داشته باشم و براش حتما یه برنامه ریزی میکنم تا بخودم نشون بدم که میتونم
ما میتوانیم
در چین به مردمش گفتند ثروتمند شدن باشکوه است و مردمش چنان پیشرفت کردند و ثروت ساختند
حالا ما باید بگیم میتوانیم
میخواهیم و راهها باز میکنیم چون تلاش میکنیم
شاد موفق و ثروتمند باشید در دنیا و آخرت
میتونیم و تلاش،میکنیم و میشود
بسم الله الرحمن الرحیم
باسلام خدمت استاد عزیزم وهمه دوستانم
استاد اول ازهمه سپاسگذارم ازشما ک خدا میداند ک شما چقدر زندگی را برایم زیباتر کردی
حضور شما درزندگی من یک معجزه بود بخدا
هرروز ب خداوند میگم من چه کار خوبی دردنیا کرده بودم ک الان عضو این سایت جهانی واین استاد بی نظیر واین دوستان عباس منشی توحیدی هستم وخداوند همیشه بهم جواب داد پاسخ سوالت از من بوده چون همیشه میپرسیدم خدایا یکروز میات زندگیم خوب بشه مشکل نداشته باشه یکروز میات ب ارامش،برسم چطور زندگیم رو خوب کنم چندسال از خدا میپرسیدم چطور بعضیا خوشبختن؟
خدایاشکرت
استاد اولا من بابت اون دسته فایلهای الگوهای تکرارشونده بی نهایت سپاس میگم ک چقدر باعث شدن خودمو کنکاش کنم وبفهمم
چ افکار وباورایی دارم والان چندماهه اون سوالات رو نوشتم وجواب دادم بهشون چندبار
وبهبود پیدا کرده پاشنه ی اشیلم ونوشتم همیشه باید روشون کار کنم واقعا اون فایلها یک دوره ی کامل بود چون شما در قدم سوم میگید ک روی پاشنه اشیل کار کنید ک نتایج بزرگ بشه اما من واضح نبود برام چ مشکلاتی دارم کجاها داغ میکنم وبشدت بهم میریزم
والان هم دارم رو دوره عزت نفس کار میکنم ماه سوممه وچقد تغییرات ایجاد کردم ورفتم سراغ کسب مهارت های جدید چون مثل مار ازش میترسیدم واسترس داشتم روزای اول واردش شدم از ترس گریه میکردم حالا باگذشت زمان وشنیدن این فایلهای ذهنیت قدرتمند کننده چقد بهتر شدم شکرخدا
وخاستم بگم چقدر متناسب با شرایط من بود این فایلها دوباره همان فایلا وحرفایی بود ک من بهشون نیاز داشتم تا جراتم بیشتربشه
وخاستم بگم من بامرور زمان چقدر هرسال ک میگذره من باشما هستم میفهمم چقد حرفاتون راسته واز روی تجربیات زیاد وصحیح هست وچقدر این حرفها زندگی متحول کن هست کافیه من درک کنم وبپذیرم وعمل کنم
ک شاید 70 درصد واقعا عمل میکنم ب حرفاتون بعضی جاها هم ذهن مقاومت کرده وگفته نه فاطمه تو اصلا همچین جایی مشکل نداری برای همین قدمی براش برداشته نشده مثلا وابستگی ب همسرم ک خودش یک مسعله کاملا جداگانه ونیاز ب حل داره دراین روزها با تضاد ودرد فهمیدم ک خدا گفت باید تغییرش بدی چون قبلا ک در دوره عزت نفس شنیدم ذهنم گف نه تو خانم وابسته ای نیستی ودلیل میورد ک تو اهل تلفنای زیاد وگیر داذن واینا نیستی اما از جای دیگه ای وابسته بودم وهستم ب همسروفرزند با توکل ب خدا استارت زدم
ودرمورد این فایل
من دبیرستان ک بودم بهم گفتن فقط استعداد حفظیات داری وتو فقط انسانی برو خانوادم گفتن وبعد رفتم وچقد پشیمون شدم
بااینکه من در درس منطق برام سوال بود وهست چطور زرنگ کلاس،بودم اگر من فقط حفظیاتی ام
اخرش خسته شدم از حفظ کردن تاریخ وجغرافی وذهنمو پر کنم از سوال وجواب بدرد نخور
بعد عاشق رانندگی بودم وخیلی میترسیدم هیچ سررشته ای نداشتم حتی نمیدونستم کلاج چیه رفتم وگواهینامه ام رو گرفتم ک اینقد پدر من کمال گراهست ک بار اول ک ماشین رو انداختم توی جوب چقد سرزنش کرد وگفت خاک برسر کسی ک بهت گواهینامه داد وچقد من خجالت کشیدم بااینکه من اولین دختری بودم ک تو کل طایفه پدرم گواهینامه گرفته بود
والان من اینجورم ک باید بار اول بهترین عملکرد وبی نقص انجام بدم وگرنه بشدت بهم میریزم
جدیدا مهارت جدیدی ک دنبالشم وقتی خوب شذن اون چیزهایی ک درست کردم چقد ذوق وفلان دوروز بعد ذوقم خابید بعدمادرشوهرم اومد خونمون دخترم بدون مشورت بامن رفت تمام اون چیزایی ک من درست کرده بوذم واورد نشون داد ب مادربزرگش من وهمسرم جا خوردیم اون لحظه. من حالم خوب نبود احساس کردم عزت نفسم پایین اومده بود بدلایل وابستگی ب همسرم ک گفتم بعد همینکه مادرشوهرم تعجب کرد من این محصولات رو درست کردم وتحسینم کرد خندون شدم وهمسرم کلی تعریف کرد ک خانمم داره یاد میگیره وچقد خوبه و فلان دیدم وای اینجا پاشنه اشیل منه من چقذ نیاز ب تایید شدن دارم وچطور حالم از بد ب خوب تبدیل شد ومن چقد باید روی دوره عزت نفس نیاز هست کار کنم تااخرعمرم بخدا
از اون تحسین باعث شد من دوتا کار دیگه تمیزتر اماده کنم بازهم مادرم دید گف خیلی خوبه باورشون نمیشه من مجازی یاد میگیرم اینا رو
اما باخودم همش میگم من چقدر راحت میتونستم پیشرفت کنم اما بخاطر تایید نشدن بود بخاطر کمالگرایی بود ازبس فکر میکردم مثل داستان پدرم باید بار اول عالی باشم وگرنه خاک توسر من یااون طرف ک بهم اموزش داذه میشد همیشه
حالا خیلی دلم میخات اگر این کلاسهام تمام شد وکسب وکارم زدم ب امیدخدا
کم کم زبان انگلیسی رو مجازی یاد بگیرم خیلی علاقه دارم اما داعم میگفتم استعداد توش ندارم برای همین هرگز دنبالش نرفتم از ترس موفق نشدن وهزینه و وقت گذاشتن وب مقصود نرسیدن باتوکل ب خدا این هم جزو اهداف من هست ک حتما ب وقتش بعداز رسیدن ب اهداف الانم میرم دنبالش چون واقعا بدردم میخوره اگربخام مهاجرت کنم باید چندتا زبان بلد باشم
استاد عاشقتم وسپاسگذارتم
سلام استاد عزیزم
و همچین خانم شایسته عزیز و دوستان گرانی
آیا فکر میکنی با تمرین و تلاش و تکرار میتونید در زمینه مواردی که مهارت خاصی ندارید یا مثلا استعدادی نداری توش خیلی خیلی پیشرفت کنی؟
یعنی کارایی که تا حالا نکردی ،اگر تمرین کنی میتونی توش خیلی موفق باشی یا باورت اینه که استعداد یه چیز ذاتی و بعضیا ذاتا هنرمند یا نقاش یا موزیسین بدنیا اومدن و این استعداد ذاتی رو دارن و هیچ ربطی به تلاش نداره
و اکر آدم استعداد نداشته باشه نمیتونه توش پیشرفت خاصی بکنه.
راستش همیشه همینطور فکر کردم
کلا تصورم این بود که هر کسی باید بگرده و پیدا کنه اون مواردی که توش استعداد داره تا بتونه توش موفق بشه
فکر میکردم واقعا بعضیا واسه یه کاری ساخته شدن یا بعضیا واسه یه کاری ساخته نشدن
درسته که شاید ما بتونیم تلاش کنیم ادامه بدیم ولی انگار اون اولش باید یه جیز خاص و ویژه ای وجود داشته باشه وگرنه تلاش ها کاملا بی ثمر خواهد بود
این تو ذهن من فقط در مورد استعداد صدق نمیکرد
حتی موارد دیکه ای مثل پول ساختن یا پول در آوردن
یا مثلا هر توانایی که تو خودم نمیدیدم و تو بقیه میدیدم میگفتم آره دیگه این بنده خدا عرضه شو دارا من ندارم
این طرف ذاتا اینطوری به دنیا اومده
انگار مثلا یه شانسی آورده یه موهبتی بهش داده شدا
تهش انگار به این موضوع باور داشتم که انگار یه توجه ویژه ای خدا بهش داشته که انقدر راحت داره پول میسازه یا انقدر همه کارهاش ساده انجام میشه انقدر زندگیش خوبه انقدر روابطش خوبه
درسته اینها ربطی به استعداد نداره
ولی در نگاه کلی انگار اون حیطه ای که یه کسی یا کسانی نوش موفق بودن برای من اینطوری تعریف شده بود
و جالبه که با پذیرش این مساله هی مصداق هایی پیدا میکنی که ذهنتون قانع کنی که دست از تلاش و ادامه دادن برداره چون ذاتا تو ازین موهبت یا توانایی محرومی پس دست و پای الکی نزن و خودتو خسته نکن و بشین سر جات و با این سرنوشت کنار بیا
مهمترینش همین مساله پول ساختن بوده برای من
با تمام تلاشهایی که در کل زندگیم گرده بودم و حتی تو اسن چند سال که دارم شری ا رو خودم کار میکردم دیگه یجورایی پذیرفته بودم که من برای پول ساختن ساخته نشدم من قرار نیست یه زندگی آروم و مرفه داشته باشم من همینم دیگه. این شانس و موهبت برای من در نظر گرفته نشده کاریش هم نمیشه کرد بیشتر از سه ساله همه جور تلاشی کردم و تغییری رخ نداده پس دیگه زور نزن که نمیشه
یه چیزی مثل همونی که گفتید استاد.
مثلا سقف توانایی من در پول ساختن بصورت ذاتی فلان قدر تعریف شده و این دیگه تغییر نمیکنه
هیچ راهی هم نداره
یعنی این مساله هیچ راه حلی نداره چوووون من دارای اون شانس یا موهبته نیستم
و این چقدر اشتباهه چقدر مشرکانه و شیطانیه
با این جلسه بیاد آوردم خیلی هز اتفاقات بزرگ زندگیمو
جاهایی که قبلا همین نگاه رو در موردشون داشتم ولی با برخورد به یک تضاد بزرگ چنان تغییراتی کردم که در مخیله خودم هم نمیگنجید
تغییر شرایط زندگی ،
پذیرفته بودن که سرنوشت من اینه که با این همسر زندکی کنم و زندکی هم بالاخره پر از رنجه پر از دعوا و درگیری و … است و هیچ راهی هم نداره
سرنوشت من این بوده
شانس من همین بوده
که البته الگوهای مذهبی مثل زندگی امام حسن این نظریه رو تو ذهن من تقویت میکرد تا جایی که با وجود همه رنج ها بقول شما من داشتم خودمو ادجاست میکردم.یعتی با این توحیح که زن امام حسن تو خونش بلا سر امام حسن میآورد پس این رنجها موهبته پس اصلا خدایا حالا که انقدر منو دوست داری رنجهای زندگیمو بیشتر کن
اما وقتی من تغییر کردم دیدم شرایطم و روابطم از زمین تا آسمون متفاوت با قبل شد
یا مثلا من پذیرفته بودم که سرنوشت من بیماری در سن بسیار پایین بوده
احتمالا خدا چون خیلی دوسم داشته باز با الگو از زندگی امام سجاد که معروف بود به زین العابدین بیمار داره بواسطه این بیماری ها منو آماده میکنه واسه بهشت
ازونطرف قضیه ژنتیک و ارثی بودن بیماری هم که تو خانواده وجود داشت
یعنی مادر بزرگ و پدرم و خواهرم هم دیابت داشتند
پس دیگه توانایی سالم زندگی کردن برای من وجود نداره
پس سرنوشت من همین بوده
گفتم که درسته اینها ربطی به استعداد نداره
ولی ارتباط مستقیم با بحث موهبت خاص داره
چون اصل و اساس مذهب با رنج عجین شده
آدم فکر میکنه تو هر زمینه ای که رنج بیشتری داشته باشه امتیاز بیشتری ازون مرحله میگیره
و آخر سر هر وی جمع امتیازاتش تو سختی ها بیشتر باشه جای بهتری تو بهشت بهش میدن
در مورد مساله کسب ثروت هم دقیقا همین نگاه وجود داشت یا شایدم هنوز وجود داشته باشه
که من واسه پول ساختن ساخته نشدم
اما تو قسمت آخر فایل که بخش تمرین رو توضیح دادید
دیدم بهترین تمرین همین پول ساخته برای من
دیدم بر خلاف اینکه قبلا فکر میکردم من توانایی یا عرضه یا استعداد پول ساختن رو ندارم
وقتی بصورت مداوم و مستمر و البته با تمرکز دارم رو خودم کار میکنم داره یه تغییراتی تو زندگیم رخ میده
داره شرایط آروم آروم تغییر میکنه
قبلا میگفتم نمیشه
الان میبینم دقیقا داره میشه
علتش حجم بسیار بالایی از باورهای اشتباه در مورد جایگاه پول تو ذهن من بوده
لامصب یکی دو تا نیست که
دقیقا تمرکز روی تغییر برای کسب ثروت از پارسال 6مین موقعها شروع شد
بعد هز فایلهای مربوط به نتایج آقا رضای عطار روشن که باعث شد من تصمیم بگیرم بصورت بنیادین تغییر کنم
و با شروع دوره حل مساعل شکل جدیتری بخودش گرفت
تا الان حدود دوازده ماه ازون روزها میگزره
من هر روز ساعتها و ساعتها رو خودم کار کردم
درسته که سطح تغییرات اون قدرها وسیع نبوده
ولی بوضوح تغییراتی عظیمی بوده
شاید علتش حجم زیاد باورهای مخرب در من بوده
ولی الان با توضیحات این فایل دیدم اگر استمرار و مداومت نبود واقعا من یه جاهایی دست گیوآپ میکردم
یه جاهایی ممکن بود دیگه همه چیو ول کنم
البته این اتفاقات هم افتاد ولی چون واقعا دنبال تغییر بودم هدایتهای خدا دوباره مثل یک کورسوی امیدی دوباره منو به ادامه دادن وامیداشت
اما یروزهایی واقعا میگفتم حمید ولش کن دیگه مگه نمیبینی جواب نمیده
تو واسه اینکار ساخته نشدی
چقدر این فایل آگاهی دهنده بود
چقدر باعث شناخت شد برای مم
اونجایی که گفتید شاید از راه غلطی داری اون کارو انجام میدی
شاید راهی که برای یوی جواب داده واسه تو نده
شاید بخاطر حجم زیاد باورهای مخرب احتیاج داره بیشتر هز بقیه تلاش کنم
مثلا یه نفر ممکنه با دو ماه تلاش مستمر باورهای مالیش کاملا تغییر کنه من باید دوازده ماه تلاش کنم
این به معنای بی استعدادی یا بیعرضگی نیست
اگر ادامه بدم ممکنه ازون هم بالاتر برم
ولی رمزش اینه که باید ادامه بدم
نپزیرم که شانسی یا موهبتی وجود داره
نپزیرم که سرنوشت من این بوده
و جدیدا دارم تغییرات رو خیلی شفاف میبینم تو زندگیم
شاید پرداخت قبوض خونه واسه یکی عادی باشه
اما قبلا برای من آرزو بوده
اما الان من هم دارم عادی اینکارو میکنم
شاید بنزین زدن واسه همه عادی بوده
من ماشینشو داشتم ولی پول بنزینش رو نداشتم و این برام آرزو بوده
شاید خرید کردن واسه همه عادی بوده
اما برای من آرزو بوده
اما الان نیست
شاید پرداخت اجاره واسه همه عادی باشه
اما برای من آرزو بوده
ولی الان نیست
شاید کافه یا رستوران رفتن واسه بقیه عادی باشه
ولی وقتی دوستان یا خانواده پیشنهاد رستوران میدادن غم دنیا میومد تو دلم چون مثلا حتی پنجاه هزار تومن پول نداشتم که یه قهوه یا چای سفارش بدم و باید یه جورایی ازونجایی فرار میکردم
وقتی بارها این فایلو گوش دادم بیاد آوردم اگه خودمو با بقیه مقایسه نکنم ( یکی از اصول اولیه دوره احساس لیاقت) کاملا تغییر گردم ولی ازونجایی که ذهن این تغییرات رو باارزش نمیدونه ( یکی از اصول دوره حل مساعل ) و میگه تغییر یعنی بتونی الان دویست میلیارد پول داشته باشی.
دیدم آره منن از زمین تا آسمون تغییر کردم
ولی نباید چشمم به زندگی بقیه باشه
چون من نمیدونم طرف چه باورهایی داشته و چه مدت زمانی با این باورهای درست و خوب داره بصورت مستمر تلاش میکنه که امروز آنقدر راحت پول میسازه ذهن میگه تک که بدرد نمیخوری و این تغییرات تو که ارزشی نداره
دقیقا مثل مثال های این فایل
چون طرف نمیدونه مسی چقدر نظم و چقدر پیگیری و تلاش مستمر داشته موفقیتهاشو ربط میده به هزار تا موضوع بیربط یا مثلا شانس
ولی وقتی آگاه میشی که طرف چقدر برای هدفش قدم برداشته و ادامه داده اونوقت میگی پس منم میتونم
پس تصمیم گرفتم تمرین این قسمت رو در زمینه تغییرات مالی در نظر بگیرم
تا توجهم بیشتر روی رشد باشه و بهبود نه کمالگرایی که آدمو از حرکت بازمیداره
استاد بینهایت از شما ممنونم بخاطر این فایل ارزشمند
در پناه خدا باشید.
درود و سلام
بسیار درس خوبی گرفتم از این فایل
من همیشه از بچگی به عنوان یه آدم با استعداد شناخته می شدم
یه آدم باهوش و توان مند که جایگاهش بین دکتر مهندس های نخبه دنیاست
و خدا رو شکر می کنم که به همین زودی متوجه این پاشنه آشیل شدم
خوب بودن من همیشه بر اساس موفقیت هام سنجیده میشد و نه تلاشی که می کردم یا پیشرفتی که انجام می شد
و این شد باور من
اگر موفق نباشی به درد نمیخوری
ولی به دلیل اینکه نمیدونستم چطوری باید موفق باشم
هیچ موفقیتی هم کسب نکردم
اصلا مهم نیست چقدر استعداد داشته باشم
یا چقدر موفقیت ظاهری داشته باشم
تا وقتی پیشرفت نکنم و لذتی نبرم هیچکدوم ارزشی ندارن
همونطور که توی دوره عزت نفس گفته شده
عزت نفس نباید بر اساس موفقیت بنا بشه
چون ممکنه n بار تلاش بکنیم و موفق نشیم به دلیل اینکه باور های درستی نداریم یا احساس خوبی نداریم
عزت نفس باید روی تلاش ما بنا بشه
به خودمون بگیم اگر صد بار هم شکست خوردم بالاخره یک بار موفق میشم چون دارم تلاشم رو می کنم
هرچند با همین باور نیاز نیست حتی یک بار هم شکست بخوریم
چون در ذهنمون تلاش مساویه با موفقیت
پس به موفقیت می رسیم
نگاهمون به اون موفقیته و احساسمون خوبه
حتی اگر شکست هم بخوریم با این باور شکست ها بی معنی میشن
دیده نمیشن
ازشون درس گرفته میشه و تلاش هوشمندانه تر میشه
واقعا خوشحالم که به این فایل هدایت شدم و واقعا خدا رو شکر می کنم
این در واقع یکی از پاشنه های آشیل اصلی منه و واقعا ریشه عمیقی داره و اینکه پیداش کردم واقعا یه نور امیدی به من نشون میده
باور اینه که موفقیت و “رسیدن” به اون هدفه که ملاکه
در حالی که اگر دید باز تری داشته باشیم متوجه میشیم که هیچ “رسیدن”ی وجود نداره
زندگی یک مسیره و باید طی بشه
مثل یه تابع لوگاریتمی که شیب اش در هر لحظه در حال کم تر شدنه ولی هرگز به صفر نمی رسه
زندگی هم هیچ وقت متوقف نمیشه
یا به یک نقطه خاص نمی رسه که بخواد همونا بمونه
اگر پول میخوایم
همیشه پول بیشتر هست
اگر سلامتی میخوایم
همیشه یه راه برای سلامتی بیشتر هست
از درستی این روش هنوز مطمعن نیستم ولی تصمیم دارم تستش کنم
به این صورت که یک هدف کلی توی ذهنم ایجاد کنم به طور مثال پول یا آزادی یا علم بیشتر
و به خودم نگم که من میخوام به این سطح برسم
در هر لحظه سطح خودم رو بدونم و بگم که میخوام این رو بهترش کنم به هر صورتی که ممکنه و به هر مقداری که ممکنه
و از حرکت کردن در اون مسیر لذت ببرم
نه اینکه خودم رو اذیت کنم که به دد لاینم برسم یا به اون سطح خاص “برسم ”
همین الان که این متن رو نوشتم خیلی از اهداف مرده ام که به دلیل شکست هام از ذهنم پاک شده بودن برگشتن
و احساس عالی ای بهم دست داد
واقعا سپاسگذارم
امیدوارم شاد باشید
به نام خدای زیباییها خدای بخشنده ومهربانم
سلام به همه عزیزانم
من فکر میکنم با تلاش و تکرار تمرین میتونید و همیشه این جمله شما توی ذهنم هک شده(( استعداد مهم نیست))
اینو قبول دارم بعضیها ذاتن توی یک کاری مهارت دارن اما با تمرین تکرار هم میشه
من خیلی خیلی موافقم که باید توی هر کاری استمرار و تلاش هست که باعث موفقیت میشه
استاد جمله ای زیبا و خیلی کاربردی گفتین و امیدوارم همیشه یادم بمونه که (فرزندانمون رو تشویق کنیم به خاطر تلاششون) نه استعدادشون
[[استعداد مهم نیست ؛ایمان مهمه؛ حرکت مهمه ؛ایمان به خداوند مهمه؛ عمل و توجه به الهامات مهمه؛ بهبود همیشگی مهمه]]
چند نمونه از خودم مثال بزنم
یک مورد دوره راهنمایی بود خیلی توی ریاضی ضعیف بودم محیط و مساحتهایی که یک شکل به چند شکل تقسیم شده بود و باید جواب رو بدست میاوردم خیلی برام سخت بود رفتم پیش داییم و باهم ریاضی کار کردیم دایی من اون شکلها رو خیلی راحت تقسیم بندی میکرد و حل میکرد و من یاد گرفتم و اینقدر برام جالب بود و شیرین که فقط به مامانم میگفتم از اینا بگو من حل کنم و اینقدر از ریاضی خوشم اومد که یادم موقع امتحان نهایی سه نفر از افراد فامیل دختراشون رو آورده بودن تا من باهاشون ریاضی کار کنم و هر کدوم در سه مقطع تحصیلی متفاوت همه مون امتحان ریاضی داشتیم و بعد از ظهر اون روز مامان وبابام من رو بردن بیرون تا به قول خودشون یه هوایی عوض کنم اماده باشم برای امتحان ریاضی فردا. من اصلا وقت نکردم برای خودم ریاضی کار کنم اما نمره ریاضیم شد 17
دومین مورد برای گواهینامه رانندگی بود من و دوستم هر دو با هم رفتیم برای ثبتنام و همکلاس هم بودیم و باهم کلاسها رو میرفتیم اون دوستم به قدری مهارت داشت که مربی جلوشو میگرفت تا بیشتر از حد معمول نره و همیشه دوستم میگفت شما جلوی مهارت منو میگیرید اما من…..
اصلا تا اون موقع دستم به فرمون ماشین نخورده بود مدام ماشین خاموش میشد و میترسیدم از دنده دو بیشتر برم.
یک روز موقع پیچ یک بلوار یک دوچرخه ای اومد جلو و چون خلاف میومد دسته دوچرخه اش خورد به آیینه من به قدری ترسیده بودم که گفتم دیگه نمیشینم هر چی مربی گفت بشین تا آموزشگاه من گفتم نه نمیتونم
اما بعد با همسر دوستم تمرین کردیم و نسشتم پشت ماشینش و رانندگی کردم
فردا که رفتیم آموزشگاه اینقدر رانندگی برام راحتتر بود که به مربی گفتم کلاج ماشین رو عوض کردین گفت: نه رانندگی شما عوض شده.
سومین مورد
در کار فعلی
اولین باری که کار کردن رو شروع کردم اصلا کارم خوب نبود که تمام سفارشات رو پس آوردن اما با تمرین کردن و ادامه دادم شدم بهترین از کسی که چند سال بود کار میکرد و هزارتا پونصد تا سفارش میگرفتم
البته هنوز باید توی اینکارم مهارت بیشتری به دست بیارم. و مدتی توی این فکرم که کارهای متنوعتر و بهتری بزنم
خدایا شکرت
حدایا مارا هدایت کن به راه راست راه کسانی که به آنان نعمت داده ای آمین یا رب العالمین در پناه خدای مهربانم باشید
به نام خدا سلام خدمت شما استاد عزیزم و دوستان گرامی درباره سوال این قسمت من کاملاً موافقم که میتوانم بدون اینکه استعداد در چیزی داشته باشم یا درباره آن از قبل چیزی بدانم شروع به یاد گرفتن کنم و در آن پیشرفت خیلی زیادی داشته باشم من قبلاً حدود یک ماه پیش این تمرین را ناخودآگاه انجام دادم بنابراین گفتم دربارهاش این کامنت را بنویسم. اول از تضادی بگویم که به آن برخوردم و لازم بود چیزی را یاد بگیرم تضاد من این بود که برای فروختن کتابم یا نوشتن کتاب جدید باید با انها و افراد زیادی ارتباط برقرار میکردم مثلاً محدودیت زمانی چند ماه زمان میبرد تا یک کتاب چاپ شود و منتشر شود یا برای مجوز گرفتن، فروش کتاب که توسط خودم انجام میشد، کار کردن با انتشارات، چاپخانه، مرکز پخش، وزارت ارشاد برای مجوز و زمانی که طول میکشید تا این کارها انجام شود وقتی روی باورهایم کار کردم ایدهای به من الهام شد که سایت راه بندازم بنابراین نه نیاز به تایید وزارت ارشاد و مجوز دارم، نه نیاز به چاپخانه، نه نیاز به زمان، نه نیاز به انتشارات، نه نیاز به مرکز پخش، چرا انقدر خودم را محدود کنم بنابراین با راهاندازی یک سایت میتوانم مطالبم را بنویسم و مستقیماً منتشر کنم و آن را در همان سایت بفروشم، و حتی میتوانم کتابهای رایگان در اختیار دیگران قرار دهم هزاران امکان دیگر که میتوانم به سایت اضافه کنم چرا بخواهم خودم را فقط به یک کتاب محدود کنم؟ درباره راهاندازی سایت و اینترنت و کامپیوتر و علومی که در این باره هست تا به حال خودم اقدام به یادگیری و راهاندازی نکرده بودم اما اما چون سریال زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا را دیده بودم آنجا من این باور را کسب کردم که با ادامه دادن و تلاش کردن میشود هر چیزی را یاد گرفت و در آن پیشرفت کرد، بعد از اینکه من این سریالها را دیدم در خودم و در محیط اطرافم تغییرات خیلی زیاد ایجاد کرده بودم و هنوز هم ادامه دارد بنابراین به این فکر افتادم که خودم سایت یاد بگیرم و را انجام دهم، همان روزها بود اول بهمن تا دهم بهمن درباره این موضوع توانایی یادگیری و پیشرفت انسان به واسطه تلاش حرکت و ادامه و باور ناخودآگاه به سمت مطالب و اطلاعاتی هدایت میشدند که به من ثابت میکرد فارغ از استعداد میشود هر کاری را ادامه داد و در آن موفق شد، مثل آیهای از قرآن که میگوید: هر کس به اندازه تلاشش بهره میبرد، روز سوم بهمن شروع به یاد گرفتن ساختن سایت آماده بدون کدنویسی کردم روز دهم بهمن سایتم را ساختم و محصولم کتابم و مطالب رایگانی را در آن قرار دادم همه اینها در چند روز اتفاق افتاد چیزی که با خودم آن لحظه فکر میکردم و اشک شوقم را جاری میکرد من بود که با خودم میگفتم من سالها میتوانستم این کار را انجام دهم ولی چرا انجام نداده بودم و خودم را انقدر محدود کرده بودم خدایا شکرت برای این نعمت که انقدر مرا آزاد کردی و دستم را باز کردی. درباره این گیری و انجام دادنم خیلی فکر میکردم و اینکه چطور میتوانم سایتم را بهبود ببخشم چند مسئله برایم پیش آمد که باید حل میشد مثل تغییر شکل ظاهری سایت اضافه کردن امکاناتی مثل ریویو امتیاز دهی ثبت نام کاربران که آسان باشد ودن لیست علاقمندیها مورد علاقهها و درگاه پرداخت که کاربران مستقیماً خرید کنند � دنبال یاد گرفتن اینها و انجامشان رفتم و چند مورد از آنها را یاد گرفتم و انجام دادم دوباره به خودم گفتم ببین چقدر راحت میتوانستم این همه سال اینها را داشته باشم ولی به دلیل محدودیت ذهنم و تلاش نکردن برای یادگیری و ادامه دادن و باور نداشتن این کارها را نکرده بودم، الان دوباره به چند مسئله برخوردم با اینکه فقط 20 روز از انجام این کارها گذشته است من سایتی پر از امکانات مختلف دارم اما چون از طریق آماده بودن سایت این را یاد گرفتم مشکلاتی مثل سئو یا بالا آمدن در صفحه اول گوگل یا حذف یا اضافه کردن یک سری چیزها نیاز دارم که کد نویسی یاد بگیرم تا بتوانم کارهای بیشتری روی سایتم انجام دهم و دو سه روز است که شروع به یاد گرفتن کد نویسی کردم انقدر برایم لذت بخش است که ساعتها پشت سیستم مینشینم و این کارها را انجام میدهم از اینکه میتوانم یاد بگیرم و و انجام دهم خیلی خوشحالم و خدا را شکرگزارم های که میخواهم بگویم این است که من فقط با یاد گرفتن ادامه دادن و انجام دادن عملکرد داشتنن این نتیجهها را به وجود آوردم و اتفاقاً این موضوعات را در سایت خودم بیان کردم. و نکته دیگر این است که من روزانه حدود 4 تا 10 ساعت به یادگیری و انجام دادن مشغول میشوم به غیر از کارهای روزمره و زندگی روزمره.
میخواهم درباره اهمیت تلاش کردن یک مثال بزنم فرض کنیم شخصی میخواهد دوچرخه سواری یاد بگیرد روز اول دو ساعت تمرین میکند 10 بار زمین میخورد و بلند میشود ولی چند متر بیشتر نمیتواند برود، روز دوم دوباره دو ساعت تلاش میکند این بار 8 دفعه زمین میخورد و چند متر بیشتر میتواند دوچرخه سواری کند روز بعد،برای تمرین آماده میشود اما شدت با سرعت بیشتر به زمین میخورد و دیگر دوچرخه سواری را ادامه نمیدهد یعنی یاد گرفتن و ادامه دادن و تلاش را متوقف میکند اگر این شخص سالها دعا کند و از خداوند درخواست کند آیا دوچرخه سواری یاد خواهد گرفت یا مشکلش حل خواهد شد همه مسائل زندگی ما مانند مثال دوچرخه سواری هستند، وضعیت مالی سلامتی روابط عاطفی عزت نفس اعتماد به نفس و رابطه ما با خداوند،،، اگر تلاش نکنیم باور نداشته باشیم حرکت نکنیم ادامه ندهیم و انجام ندهیم یعنی مکرر تمرین نکنیم هیچ وقت نتیجهای نخواهیم گرفت، اگر شخصی که میخواهد دوچرخه سواری یاد بگیرد روز سوم چهارم پنجم و ششم هم ادامه دهد و همینطور پیش برود در نهایت یک دوچرخه سوار حرفهای خواهد شد بدون اینکه قبل از این چیزی از دوچرخه سواری بداند یا استعدادش را داشته باشد بنابراین موفقیت هیچ ربطی به استعداد داشتن ندارد و تنها با یادگیری و تلاش و پشتکار و باور داشتن میتوان هر چیزی را یاد گرفت و در آن موفق شد متشکرم از استاد عزیز و دوستان گرامی در پناه خداوند بزرگ همیشه شاد و پیروز و موفق باشید
به نام خدا
سلام به همگی دوستان خوب خدا
دقیقاً با تمرین و کار کردن و تکرار اون موضوع هستش که آدم میتونه پیشرفت کنه چون خودم تجربه اش رو داشتم
من وقتی دو سال پیش به واسطه بهتر شدن عزت نفسم توسط دوره عزت نفس ، خداوند هدایتم کرد به کار مورد علاقه ام ، من تا بحال در زندگیم در مورد کار مورد علاقه ام چیزی را ندیده بودم و نشنیده بودم
واقعاً وقتی فهمیدم کار مورد علاقه من چیه هیچی مطلقاً ازش نمیدونستم ولی دقیقاً تصمیم گرفتم یادش بگیرم و همینم شد الان بعد از 2 سال هر روز تمرین و تکرار و مهارت کسب کردن ، به لطف الله یکتا با کمک خودش دوتا پروژه برای دونفر در حال توسعه دارم یکیش تقریباً تموم شده و یکی دیگه اش هم هنوز در حال توسعه دادنش هستم
این در حالیه که من تا دو سال پیش اصلاً در مورد کار مورد علاقه ام هیچی نمیفهمیدم ولی ادامه دادم و خداروشکر الان به جایی رسیدم که پسرخاله خودم که دانشگاه داره همین رشته رو میخونه من بدون اینکه اصلاً دانشگاه برم با هدایت های الله یکتا تونستم کار مورد علاقه ام را یاد بگیرم و همچنان دارم ادامه میدم
من الان دوست دارم در حوزه کاری خودم دیتابیس را یاد بگیرم که کاملاً هم مرتبط هستش ، اتفاقاً هم می تونم کم کم یادش بگیرم
یادمه دو سال پیش وقتی داشتم شروع می کردم یادگیری و مهارت کسب کردن در حوزه کاری مورد علاقه ام خیلی اشتباهات مختلفی توی کارم داشتم که الان بهشون فکر میکنم اولاً اینکه خیلی وقته به اون خطاها برنخوردم دوماً اینکه به خودم میگم من چطور مثلاً توی قسمتی از کدنویسی هام به ارور میخوردم اونکه خیلی ساده بود:))
حالا اون موقع فقط از خدا میخواستم فلان خطا رو در کدنویسیم برطرف کنم ، در حالیکه اینقدر تمرین و تکرار کردم که میتونم بگم الان برای هر کسی با کمک خداوند کار میزنم و البته که این یادگیریه ادامه داره و با کار کردن باعث میشه تسلطم نسبت به مهارتی که کسب کردم بیشتر بشه
مرسی از استاد عزیز
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و درود به استاد خوبم
بازهم شاکر خداوندم که در فرکانس شنیدن این صحبت های الهی هستم و میتونم درک کنم و از شما ممنون که یک فایل عالی دیگه برامون آماده کردید
از بچگی به ما گفتن که در فلان کار استعداد نداری و به هیچ جا نمیرسی یا برعکس در فلان رشته استعداد داری و میتونی موفق بشی
خود من در بچگی پدرم میگفت تو در ریاضی خیلی خوبی و در حفظیات اصلا استعداد نداری و مثل من در حفظ کردن نمیتونی موفق بشی
این از سن 12 سالگی توی ذهن من حک شده بود که من توی چیزهایی که باید حفظ کنم اصلا موفق نمیشم و توی ریاضی خوب عمل میکنم
حالا در عمل اینو بگم که ریاضی من تا چند سال خیلی عالی بود ولی توی دوره دبیرستان به شدت افت کرد و افتزاح شد
همیشه برام سوال بود منی که استعداد خوبی توی ریاضی داشتم چی شد که الان اینقدر ضعیف شدم؟؟؟
الان با صحبت های شما متوجه شدم که تلاشم رو کم کردم که ضعیف شدم و به قول شما اگر هم اون استعداد در من وجود داشت چون تلاش نکردم نتیجه ها هم ضعیف شد
ان که من تلاش رو بیشتر میکردم خیلی بیشتر نتیجه میگرفتم
حالا با عکس این موضوع هم بهم ثابت شد
من 8 سال پیش در کاری وارد شدم که ریاضی توش اصلا کاربردی نداشت و فقط حفظیات مهم بود
منم توی ذهنم از قبل بود که حفظیاتم ضعیفه و مانده بودم چی باید بکنم
تصمیم گرفتم به خاطر کسب درآمد هم که شده شروع کنم و قوی بشم در اون کار که شکر خدا این اتفاق هم افتاد و توی رشته ای که اصلا هیچ استعدادی توش نداشتم جزو بهترین ها شدم در شهر خودم
این یعنی تایید حرف شما که استعداد مهم نیست مهم تلاش کردن و ادامه دادن و کم نیاوردن هستش
حالا من میخوام این تمرین شما رو اینجوری انجام بدم که شروع کنم به یادگیری زبان انگلیسی
چیزی که خیلی دوست دارم یاد بگیرم و هیچ وقت نشده انجامش بدم شاید به همین دلیل که میگفتم حفظیات من خوب نیست
ولی میخوام این باور رو تغییر بدم و تلاش کنم که یاد بگیرم.
یه کار دیگه هم میخوام انجام بدم در مورد کار کردن در شبکه های مجازی هست که خیلی وقت ها به خودم میگم من استعدادی توی این زمینه ندارم و نمیتونم پیشرفت کنم ولی الان آگاهانه میخوام بگم که من در این زمینه با تلاش و کوشش میتونم پیشرفت کنم و به کسب و کارم هم کمک میکنه که به درآمد بیشتری برسم
انشالله که بتونم پای تصمیمم وایسم و در این دو مورد پیشرفت کنم و ماه دیگه توی کامنت ها بیام از پیشرفت هام صحبت کنم و بنویسم
از شما استاد خوبم سپاسگزارم و تشکر میکنم و از خدا براتون سلامتی و حال خوب آرزو میکنم
در پناه الله یکتا شاد باشید