ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 5 - صفحه 4

520 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم اشکی گفته:
    مدت عضویت: 1568 روز

    بنام خداوندی ک هر لحظه درحال هدایت ماست

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت عزیزانم

    سوال این قسمت:

    آیا فکر می کنی با تمرین، تلاش و مداومت می توانی در مواردی پیشرفت کنی که اکنون درباره آن مهارت خاصی نداری یا به اصطلاح با استعداد نیستی؟

    ((دراین مورد هیچوقت فک نکردم ک کسی استعدادخاصی داره ک من نمیتونم چون هرکاری ک دیدم ودوست داشتم انجامش دادم یادش گرفتم چون میدونستم باتمرین هرکاری میشه کرد فقط مثلا میگفتم طرف چه حوصله ای داره ینی کلا بحث عشق وعلاقست وباورای درست وگرنه هرکاری رومیشه باتمرین انجام داد

    درمورد کاری هم ک فک کنم استعداد ندارم یا نمیتونم کاری نیست هرچی فکرمیکنم چون هرچی میخوام هرکاری انجامش میدم مخصوصا درزمینه شغلم باشه که دیگ باعشق زیاد میرم یادش بگیرم دائم هم درحال سرچم واسه چیزایی ک بهشون علاقه دارم که بدونم چی به چیه

    پس فعلا چیزی نیست اگر چیزی یادم اومد یا به صورت خیلی موزیانه تو سرم بودک من متوجه نشده بودم میام مینویسم حتما

    فایل خیلی خیلی خوب بود مخصوصا راجب بچه هامون حتی راجب بچه هامم نمیگم اینا تواین مورد استعداد دارن کلا هرکارمیکنن میگم آفرین تشویقشون میکنم ومیگم شمامیتونین هرکاری کنین

    عاشقتونم وسپاسگزارم

    در پناه الله یکتاشادوپیروزوموفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    مجتبی کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 3343 روز

    به نام خداوند هدایتگر مهربان

    خداوندا هر آنچه که دارم از آن توست و از تو به من رسیده است.

    سلام و درود بر استاد عباس‌منش گرامی

    سوال این قسمت:

    من به لطف دوره‌های شما استاد عزیز باور کرده‌ام که توانایی کسب مهارت در هر زمینه‌ای را دارا هستم و میتوانم با تمرین و تکرار و مداومت در انجام آن، به موفقیت و مهارت برسم

    البته که کاملاً اذعان دارم که این باور پس از شرکت در دوره‌های شیوه حل مسائل و احساس لیاقت درونم تقویت شده و هرروز شاهد رشد و شکوفائی بیشتر آن هستم که جا دارد از شما بخاطر این دوره‌های بینظیر تشکر و قدردانی کنم

    تمرین این قسمت:

    من مهارتی که بنظرم رسید برای تمرین این جلسه در خودم تقویت کنم، و درحال حاضر اولویت مهم زندگی من است و در صورت کسب آن تمام جنبه‌های زندگی مرا تحت تاثیر قرار میدهد، مهارت کارکردن روی خودم و باورهایم و تغییر آنهاست

    من مدت زیادی است که عضو سایت هستم و به لطف آموزه‌های استاد نتایج قابل قبولی در زندگی گرفته‌ام، ولی هنوز فکر میکنم در بحث تغییر باورها و نحوه بهتر کارکردن روی آن، ضعف دارم و بایستی آن را بهبود بدهم

    خیلی از اوقات بخودم میگویم که مهارت تغییر باورها را ندارم و یا قانون برای من جواب نمیدهد درصورتیکه قانون ثابت است و برای هرکسی که اراده کند که زندگی خودش را تغییر بدهد جواب میدهد و اگر من تاکنون نتوانسته‌ام به راهکاری اساسی و کارآمد برای نحوه کارکردن روی باورهایم به شکلی که برای من یک کار لذتبخش گردد دست نیافته‌ام و مشکل از من است

    وقتی داشتم سوال این قسمت را جواب میدادم و نوشتم که من باور دارم که من توانایی کسب مهارت در هر زمینه‌ای را دارم، بلافاصله ذهنم گفت اگر باور داری پس چرا در زمینه کارکردن روی خودت و تغییر باورهایت لَنگ میزنی اگر توانایی داری چرا هنوز نتوانسته‌ای نتایج بزرگ و دلخواهت را بگیری

    که اگر بخواهم حق و انصاف را رعایت کنم دیدم زیاد هم بیراه نمیگه و من باید تمام سعی و تلاشم را بگذارم و این توانایی را در خودم ایجاد کنم

    هدفی که برای خودم قرار دادم این است که تمرکز بگذارم روی دوره‌هایی که در آزمون شناسایی ترمزهای محدود کننده ذهن به من پیشنهاد شد و به لطف خداوند تا کنون دوره شیوه حل مسائل را نیز طی کرده‌ام و در حال سپری کردن دوره راهنمایی عملی دستیابی آرزوها هستم و این تمرکزی که گذاشته‌ام شاهد این هستم که جهان نیز مرا هدایت میکند به کامنت‌ها عالی دوستان در همین زمینه و دارم میبینم که این کار آرام آرام به یک کار لذتبخشی برای من تبدیل شده است

    منطقی که میتوانم برای اثبات اینکه استعداد ذاتی نیست و با تمرین و تلاش میتوان هر استعدادی را در خودم ایجاد کنم، توانایی تایپ ده انگشتی من است که به لطف تمرین سرکار خانم شایسته در دوره شیوه حل مسائل و اینکه ایشان گفتند اگر فکر میکنید تا کنون مساله‌ای را در زندگی خود حل نکرده‌اید همین امروز اقدام به یادگیری یک مهارت بکنید و من بلافاصله در آموزش تایپ شرکت کردم و الان این توانایی را با سرعت و دقت بسیار بالا درون خودم ایجاد کرده‌ام که این توانایی خیلی به من کمک کرد و ترس مرا از کامنت نوشتن در سایت را از بین برد و من با نوشتن هرکامنت احساس میکنم چقدر بزرگتر شده‌ام و چقدر پیشرفت کرده‌ام

    و با این منطق میتوانم ذهن خودم را آرام کنم که من میتوانم توانایی کار کردن روی خودم و تغییر باورهایم را دارم، کاری که فکر میکنم در حال حاضر سخت‌ترین کار دنیاست

    و انشااله با این هدف، و رسیدن به آن میتوانم شاهد نتایج بزرگ و دلخواهم در زندگی‌ام باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  3. -
    لیلی زینلی گفته:
    مدت عضویت: 896 روز

    سلام به استاد عزیز و مهربانم که عاشقانه این فایلها را اماده میکنند …

    در مورد سوال ..من تجربه این مورد رو بارها داشتم .مثل زمانی که میخاستم رانندگی یاد بگیرم .من گواهینامم رو 12 سال پیش گرفتم هنوز خیلی اون موقعها خانمها مثل الان با اعتماد ب نفس رانندگی نمیکردند ولی یادمه وقتی ثبت نام کردم با خودم گفتم همه باید برن کلاس تا یاد بگیرن و منم مطمینم یاد میگیرم ک خداروشکر همین مسیر هم بود .و واقعا این باور از زمانهای دور در من بوده ک اگر هرکار حدیدی را بخام شروع کنم این باور را دارم ک باید براش زمان بزارم و قطعا یاد میگیرم .استعداد نیست بلکه علاقه است ک گاهی افراد در بعضی کارها پیشرفت میکنند علاقه ب اون کار در واقع سختی رو کمرنگ و یا اصلا سختی نمیبینن و ادامه میدن و در نتیجه موفق میشن ..البته موفق شدن هم برای هرکسی اون چیزی ک در ذهن اون طرف هستش ..

    مثال بعدی کار خیاطی که یاد گرفتم با اینکه مامانم دایم میگفت تو بی هنری و اصلا استعداد نداری ولی من دوست داشتم همیشه خودم رو به چالش بکشم و رفتم و یاد گرفتم ا ن قدر ک در زمان یادگیری مربی دوخت لباسهای مشتری رو به من میسپرد و از من خواست که کنارش بمونم برای کمک کردن …و فک میکنم فقط زمان تقریبی 5 یا 6 ماه بود ک من ب این نتیجه رسیدم ..

    و یک زمانی هم در حالی در خیاطی موفق بودم و درامد خوبی داشتم ب خاطر اینکه از بچگی عاشق کوتاهی مو و صدای قیچی بودم اون کار رو رها کردم و رفتم اموزش .اوایل یادمه با خودم میگقتم خدایا میتونم یاد بگیرم فقط سر بشورم ولی خوب مسیرهای گذشته اومد جلوی نظرم و گفتم لیلی در هر کاری ک بمونی و ادامه بدی قطعا اون کار رو یاد میگیری و تمرکزت رو بزار روی این کار فقط ..و الان خداروشکر 5 سال هستش ک در این حوزه هستم و به لطف الله بسیار توانمند و عالی از زمانی ک شروع کردم برای مشتری کار انجام دادم تا ب الان ب لطف خدای مهربان همه راضی بودن از پیشن رفتن ..میخام بگم ک واقعا وقتی بری در دل کار و البته دوست داشته باشی که یاد بگیری قطعا نتیجه خواهی گرفت و در اون حرفه پیشرفت خواهی کرد …

    سپاسگزارم استاد عزیز بابت توضیحاتتون و کلام دلنشین و زیباتون که بسیار صداتون به دل میشینه ..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    لیلی زینلی گفته:
    مدت عضویت: 896 روز

    سلام به استاد عزیز و مهربانم که عاشقانه این فایلها را اماده میکنند …

    در مورد سوال ..من تجربه این مورد رو بارها داشتم .مثل زمانی که میخاستم رانندگی یاد بگیرم .من گواهینامم رو 12 سال پیش گرفتم هنوز خیلی اون موقعها خانمها مثل الان با اعتماد ب نفس رانندگی نمیکردند ولی یادمه وقتی ثبت نام کردم با خودم گفتم همه باید برن کلاس تا یاد بگیرن و منم مطمینم یاد میگیرم ک خداروشکر همین مسیر هم بود .و واقعا این باور از زمانهای دور در من بوده ک اگر هرکار حدیدی را بخام شروع کنم این باور را دارم ک باید براش زمان بزارم و قطعا یاد میگیرم .استعداد نیست بلکه علاقه است ک گاهی افراد در بعضی کارها پیشرفت میکنند علاقه ب اون کار در واقع سختی رو کمرنگ و یا اصلا سختی نمیبینن و ادامه میدن و در نتیجه موفق میشن ..البته موفق شدن هم برای هرکسی اون چیزی ک در ذهن اون طرف هستش ..

    مثال بعدی کار خیاطی که یاد گرفتم با اینکه مامانم دایم میگفت تو بی هنری و اصلا استعداد نداری ولی من دوست داشتم همیشه خودم رو به چالش بکشم و رفتم و یاد گرفتم ا ن قدر ک در زمان یادگیری مربی دوخت لباسهای مشتری رو به من میسپرد و از من خواست که کنارش بمونم برای کمک کردن …و فک میکنم فقط زمان تقریبی 5 یا 6 ماه بود ک من ب این نتیجه رسیدم ..

    و یک زمانی هم در حالی در خیاطی موفق بودم و درامد خوبی داشتم ب خاطر اینکه از بچگی عاشق کوتاهی مو و صدای قیچی بودم اون کار رو رها کردم و رفتم اموزش .اوایل یادمه با خودم میگقتم خدایا میتونم یاد بگیرم فقط سر بشورم ولی خوب مسیرهای گذشته اومد جلوی نظرم و گفتم لیلی در هر کاری ک بمونی و ادامه بدی قطعا اون کار رو یاد میگیری و تمرکزت رو بزار روی این کار فقط ..و ابان خداروشکر 5 سال هستش ک در این حوزه هستم و به لطف الله بسیار توانمند و عالی از زمانی ک شروع کردم برای مشتری کار انجام دادم تا ب الان ب لطف خدای مهربان همه راضی بودن از پیشن رفتن ..میخام بگم ک واقعا وقتی بری در دل کار و البته دوست داشته باشی که یاد بگیری قطعا نتیجه خواهی گرفت و در اون حرفه میشرفت خواهی کرد …

    سپاسگزارم استاد عزیز بابت توضیحاتتون و کلام دلنشین و زیباتون که بسیار صداتون به دل میشینه ..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    یگانه مدرس نیا گفته:
    مدت عضویت: 1422 روز

    سلام

    من ادم خیلی زود شروع کن و اصلا تموم نکنی هستم.

    اولش با ذوق شروع میکنمو بعد که کمی کار کش پیدا میکنه و نتیجه نمیبینم بیخیال میشم.

    نمیدونم اون وسط چی میشه حتی از چیزهایی که دارم ازشون لذت هم میبرم فراموشکاری انسان گونم جلو میادو فقط بک روز به خودم اوانس میدمو بعد بوووووم میبینم یک ماهه که یک بارم انجامش ندادم و دیگه دوباره شروع کردنش هزار برابر سخت تر از بار اول میشه. استاد خیلی قشنگ میگن که به خودتون پاداش اشتباه ندید. من زیاد پاداش اشتباه میدم. یک اصطلاحی که تو مغزم همیشه میاد اینه که حالا اشکال نداره یکبار … بعد دیدم استاد هم از این جمله اشکال نداره استفاده میکنن ولی نه برای دور زدن قوانی و شیوه درست زندگیشون بلکه استاد به تضادها به موانعی که در مقابل انجام کار درست به سراغشون میاد میگن اشکال نداره که توهم هستی من ادامه میدم… مثلا برای قانون سلامتی من میگم اشکال نداره حالا یکبارم پیتزا بخورم ولی استاد میگن اشکال نداره بقیه بهم بگن عه چه لاغر شدی عه ما اون مدل تپلتو دوست داشتیم عه اشتباه نکن همه ی مواد غذایی خاصیت دارن مریض میکنی خودتو هااا… ولی استاد قانونو میدوننو به این نجواهای ادما و ذهن میگن اشکال نداره… حالا اشکال نداره من کجا و استاد کجا… نتایج من کجا و استاد کجا…

    برای چیزی که لذت میبرم هم داستان به همین شکله مثلا من میمردم که روانشناسی ثروت یک رو بخرم نمیدونین و نمیتونین تصورش رو بکنید با چه عشقی خریدم و سکه هایی که داشتمو فروختم کفتم بهترین سرمایه گزاری روی خودمه و هر روز میدیدمشون ولی الان شاید چهار ماهه از خربدم گذشته و هنوز من فکر میکنم ده قسمت اخرش رو ندیدم… هر بار وقفه های طولانی میفته و من از اول شروع میکنم… یاد این ایه از قرآن میفتم که میگه «الذین ضل سعیهم فی حیاه الدنیا» حس میکنم یک تابع سینوسیم که بین دو تا لیمیت گیر افتادم بالا میرمو میام پایین…

    من از اول بچگیم دختر خیلی باهوشو با استعدادی بودمو همیشه به خاطر استعدادم تشویق شدم و دقیقا همینشکلی که استاد گفتند وقتی ادم هایی در زندگیم میومدن که استعداد من رو bit میکردن من هاجو واج میموندم خشکم میزد یعنی چی و بعدش تماما حس حسادت و اعتماد له نفسی که به زمین میرسه… همیشه در زندگیم آدم های به قول خودم بی استعداد پر تلاش زیادی دیدم که از منه با استعداد جلو زدنو اونقدر جلو رفتن که دستمم بهشون نمیرسه دیگه…پس چیزی که من باید تمرین کنم اینه که ادامه لدم و حرکت کنم و فارغ از نتیجه این تمرین عملی که شما گفتین رو انجام بدم…

    من خیلی وقته به این آگاهی رسیدم که مشکل از کجاست من پیوستگی توی کارهام ندارم دو روز شروع میکنم و بعد یک مورد دیگه پیش میادو فکر میکنم اون مورد مهم تر و با اهمیت تر از کاری هست که الان میکنم و میرم سراغ کار دیگه برای همین یک ادم یک عالمه کار بکنه توی هیچ چیز متخصص نشو هستم…

    مثلا بزاربن براتون مقال بزنم من داشتم با قدرت ورزش رو ادامه میدادم و بسیار بدن قوی داشتم بعد ورزشو ول کردم تا ایلتس بخونم و هیچ کدومشو الان ندارم

    یا زمان کنکور بود که کلاس زبان رفتن رو ول کردم تا کنکور بخونم و در هیچ کدومش نتیجه دلخواه رو نگرفتم همونطور که حدس میزنین

    حرکت، پیشرفت، و ادامه دادن، و این باور که توی هر زمینه ای اگر بخواهی میتونی پیشرفت کنی اگر ادامه بدی…

    تمرین من که باید واقعا سعی کنم متعهدانه باشه روی یادگیری برنامه نویسی هستش که میدونم نتایج مالی و بسیاری نتایج دیگه برام خواهد داشت…

    و من اگر ادامه دادن و مایوس نشدن در وسط کار رو یاد بگیرم خودم میدونم که میشم توپ موفقیت دیگه چیزی جلومو نمیتونه بگیره

    چون من تلاش میکنم خیلیم میکنم ولی ول میکنم

    ازون پاشنه آشیلاس که اگر درستش کنم پرتااااااب میشم به مدارهای بالاتر

    دو تا مسئله توی زندگیم رو البته با رنجو لذت حل کردمو هنوزم دارم روشون کار میکنم که به خوده ناپیوستم واقعا تبریییک میگم که تونستم این مدت پیوسته انجامشون بدم

    برای زندگی سالم که یک عالم عادت های عملی درست برای خودم ایجاد کردم… و از همین فایل اخری که استاد واس قانون سلامتی گزاشتن شروع کردم تا به الان

    دومیش هم روی تمیز بودنم بوده که با کمک نوشته های خانم شایسته عزیز و با الهام گرفتن از اون قسمت سریال زندگی در بهشت که روز رحمت الهی بود شروع شد و تا به الان ادامه داره

    ممنون که میخونین

    ممنون که بهمون کمک میکنید از بهترین و ساده ترین شیوه ها و روش ها تغییر رو یادبگیریم

    با احترام

    یگانه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    مهدی رستمی گفته:
    مدت عضویت: 2026 روز

    استاد الاساتید سلام

    عرض ادب و احترام

    استعداد چیزی بود که من از بچگی به خاطر مقایسه خودم با دیگران ازش رنج می‌بردم.

    حافظه کوتاه مدت ضعیفی دارم اما حافظه بلند مدت عالی

    میتونم بگم مثل شما .

    یه کم که با فضا شما آشنا شدم

    دیدم نیم کره چپ هستم.

    به یادگیری موسیقی و هنر اصلا علاقه ندارم

    بارها کلاس دف رفتم

    اما نتیجه نگرفتم

    چون از تکرار متنفر بودم

    در واقع من از تکرار لذت نمیبردم

    بر خلاف تمام موزیسین ها و نقاش ها که از تکرار و تکرار و تکرار لذت میبردند.

    در واقع فهمیدم آدم های نیم کره راست همون موزیسین ها و نقاش ها و هنرمند ها

    آدم های مودی هستند

    با کمال احترام به همشون

    گاها آدم های دو قطبی هستند.

    چیزی که تو ذات من و شما نیست.

    در واقع اگر تصمیمی میگیرم

    قولی میدیم

    خیلی خیلی پایبند هستیم.

    بر خلاف اونها.

    اگر حرفی میزنیم یا تصمیمی میگیرم با تک‌تک سلول هامون

    به اون تصمیم حمله میکنیم

    پاش میمونیم و تا وقتی بهش نرسیم آرام و قرار نداریم.

    و

    اما یه الگوی تکراری

    توی نیم کره سمت چپ پیدا کردم

    ما حداقل چندین شغل را تجربه میکنیم

    بعد از یه مدتی اشباع میشیم.

    مثل خودتون

    تعمییر رادیو

    کلوپ بازی های کامپیوتری

    بعد تاکسی

    تصمیم دست فروشی جوراب تو بندر

    بعد کار توکشتیرانی

    بعد سخنرانی

    اما

    اما

    این نکته مهمه که قسمت کمی از بچه ها نمیدونند

    اینکه

    شما یه جایی که استاد سخنرانی بودید می‌خواستید از این کار بیرون بیاید و برید تو کار تولید خیار شور

    یه چیز باعث ابقای شما شد

    پاداش

    پاداش شما چی بود

    پولی که از دوره تند خوانی به دست آوردید

    70 میلیون که بدهی های شما را صاف کرد

    یه دوست های نزدیکتون به دوست من گفت شما پولی را که از تند خوانی ساختید را حتی به حساب خودتون نزدید و مستقیم زدید به حساب طلبکارها.

    اون‌پاداش باعث شد

    با اعتماد به نفس

    دوره ثروت را بسازید و اون همه اتفاق خوب

    اگر الهام دوره تند خوانی به شما نمیشد

    قطعا شما هم جا میزدید

    این نقطه عطف شما بود .

    اینطور جمع بندی کنم

    ما آدم هایی که نیم کره سمت چپ هستیم

    مثل شما ، من ، ایلان ماسک ، فورد، ادیسون و…

    قطعا باید از کاری که میکنیم لذت ببریم

    و اگر تونستیم به پول برسیم

    این لذت تکراری نمیشه

    چون ذات ما

    به دنبال ارتقای مسیره

    ما ایده پرداز هستیم

    ایده پرداز بودن و خلاق بودن زمانی ادامه پیدا میکنه

    که نتیجه داشته باشه

    اگر فالکون آخر ایلان ماسک به فضا نمی‌رفت

    قراردادی با ناسا نمیبست

    یک و نیم میلیاردی به دست نمی‌آورد

    و مسیر زندگیش عوض میشد

    و استعدادش

    خفه میشد.

    و دوباره شاخه به شاخه شدن ها

    به نظر من استعداد

    پکیجی از چنتا چیزه

    لذت از مسیره کاری که انجام میدیم

    پول ساختن

    باعث تداوم میشه

    بعد

    نتیجه گرفتن

    و ارتقا مسیره

    در ضمن استاد

    اگر شما تست روانشناسی DISC

    را انجام بدید .

    شما حدود 80 درصد تیپ شخصیتی D

    دارید.

    آدم های D

    سلطه گر

    رهبر

    شجاع

    جسور

    بی کله

    و…

    هستند

    این تیپ شخصیتی هم میتونه تاثیر گذار باشه

    یه تیپ شخصیتی S

    هیچ گاه نمیتونه یه رهبر مثل شما بشه چون

    قاطعیت تو تصمیم هاش نداره

    یادمه یه بار شما گفتید

    من با خانم شایسته تو چالش های سایت مشورت میکنم

    اما حرف اول و آخر را من میزنم

    این یعنی

    قاطعیت

    این یعنی D بودن

    این یعنی اگر تصمیمی اشتباه باشه مسؤلیت را میپذیری

    اما بقیه تیپ شخصیتی اینطور نیستند

    سپاسگزارم وقت گذاشتید و کامنت من را خوندید

    باتشکر

    میتی رستمی

    از اصفهان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  7. -
    روح الله فراهانی گفته:
    مدت عضویت: 688 روز

    باسلام خدمت استاد

    وباتشکراززحمات خانم شایسته

    دقیقا من چندوقت پیش هوس کردم گیتار یادبگیرم

    وبرای اولین بارگیتار ازنزدیک میدیدم

    وشروع کردم

    وبعداز45سالگی با یک استاد که همسایمون بود شروع کردم ویواش یواش وهرجلسه بهترازجلسه قبل شدم

    وفهمیدم که هر کار یعنی هرکاری

    انسان تمرین وتکرار کنه میتونه به بهترینش توی اون شغل وحرفه تبدیل بشه

    واین دقیقا به تمرین وایستادگی وپشتکارداشتن ربط داره

    وهیچ استعدادی ذاتی وژنتیکی نیست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    محمد آسوده گفته:
    مدت عضویت: 2597 روز

    درود به استاد عزیز وخانواده بزرگ عباسمنش ….

    البته که جواب سوال اول بعد از مدتها آشنایی با شما و همینطور فایل های قبلی حداقل برای من مشخصه و اون اینه که استعداد ضامن موفقیت نیست…

    دقیقا یه مثالی که استاد زدن واسه من اتفاق افتاده بود که همیشه توی مدرسه و دانشگاه از زبان انگلیسی خوشم نمی یومد و نمرات خوبی هم نمی گرفتم تا اینکه سال دوم دانشگاه یه استاد زبان اومد که مثل مهد کودکا با شعر و شوخی و خنده زبان برگزار می کرد به طوری که من عاشق زبان شدم و از اون سال به بعد نمراتم کمتر از 18 نشد و خودمم بعد از سالها بدون اینکه نیاز باشه روی زبانم کار کردم و خیلی بهتر شد و داره می شه….

    یه بارم چند سال پیش نشسته بودم پای تلوزیون و یه مستند دیدم از یه آدم که می تونست همزمان چند تا توپ رو بندازه بالاو بگیره و توی سیرک کار می کرد توی اون مستند یه جورایی توضیح داد که چطور این کار رو می کنه منم به خاطر اینکه از بچگی دوس داشتم این کار رو یاد بگیرم رفتم سراغش و چون توپ نداشتم با سه تا دونه سیب زمینی کارم رو شروع کردم و اولش اصلا به نظر نمی رسید بشه انجام داد ولی بعد از فقط دو سه روز که روزی یکی دوساعت تمرین کردم تونستم این کار رو انجام بدم و الانم بعد از سالها بعضی وقتها برای برادر زاده هام و خواهرزاده هام انجام می دم چون رفته توی ناخودآگاهم و هنوزم لذت می برم….

    بنابراین نتیجه می گیرم که استعداد بدون علاقه با تلاش هم احتمالن خوش آیند نیست و به نتیجه دلخواه نمی رسه ولی علاقه حتی اگر به ظاهر استعدادی وجود نداشته باشه فرد رو به سمت تلاش مضاعف و لازم سوق میده …..به صورتی که هم لذت میبره هم هربار به هدفش نزدیکتر می شه…

    اگر من به چیزی علاقه نداشته باشم حتی اگر از دید دیگران و خودم هم استعداد داشته باشم در کمترین حالت ممکن این هست که عمرم رو توی چیزی گذاشتم که برام هیچ احساس خوبی خلق نکرده ….

    بنابراین پدر و مادر باید به جای استعداد دنبال علاقه بگردن و اگر کسی در مسیر علاقش استعداد هم داشت که چه بهتر و گرنه با تلاشی که نتیجه ی علاقه و خواستن هست و برای فرد هیچ زحمت و ناراحتی ذهنی نداره میشه به موفقیت رسید…

    یادمه یک مصاحبه از مایکل فلپس دیدم که ازش پرسیدن تو چطور به همچین چیزی رسیدی و اون در جواب گفت اگه آسون بود که همه می رسیدن….

    البته تلاش مایکل فلپس در جهت علاقش بوده و شاید از دید بقیه سخت بوده ولی انقدر علاقه داشته که ذهنش اون کار رو براش آسون کرده…

    یه بار استاد توی یک فایل در جواب کامنت یکی از دوستان گفتن که وقتی خدا بهت بگه برو فلان جا و زمین رو بکن و کلی شمش طلا بدست بیار تو به خاطر اعتماد به خدا و خواستن اون طلاها حاضری اینکار رو بکنی و حتی اگر از دید بقیه داری عرق می ریزی و زجر می کشی ولی خودت داری لذت می بری چون در جهت خواستت هست و می دونی تهش نتیجه میده…

    اگر ما چیزی رو بخوایم و بهش واقعا علاقه داشته باشیم و به قول استاد دنبال راه درست رسیدن بهش باشیم خداوند هم هدایتمون می کنه و دیگه مهم نیست از دید بقیه چقدر دشوار و ناشدنی باشه بلاخره قدم به قدم بهش نزدیک می شیم و به دستش میاریم…

    سپاس ازخداوند.. استاد عزیز و این فایل ارزشمند …

    در پناه الله مهربان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  9. -
    فاطمه و رسول گفته:
    مدت عضویت: 1081 روز

    سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته مهربونم

    و همه ی دوستای بهشتیم

    آیا فکر می کنی با تمرین، تلاش و مداومت می توانی در مواردی پیشرفت کنی که اکنون درباره آن مهارت خاصی نداری یا به اصطلاح با استعداد نیستی؟

    بله الان میخوام تمرین کنم و طلاسازی را از رسول جان یاد بگیرم و عملا نمیدونم اصلا استعدادش ومهارتش دارم یانه ؟؟فقط به جهت تجربه کردن میخوام انجام بدم و تا الان بارها اتفاق افتاده که درکاری استعداد خاصی نداشتم اما با تمرین کردن تونستم انجامش بدم و از عهده اش بر اومدم .

    مواردی که با تکرار وتمرین تونستم در مواردی پیشرفت کنم که خیلی باعث انگیزه ی خودم شد و احساس توانمندی خوبی بدست آوردم ‌

    مورد اول : تو زمان دانشگاه به اندازه خوبی درس میخوندم اما از یه برهه ای استادمون

    شرایطی براش پیش اومد و ازم خواست تا دوماه درس رو بجای ایشون تو کلاس تدریس کنم ، یادمه اولش خیلی شوکه شدم چون تجربه ای دراین زمینه زیاد نداشتم و ازطرفی هم آقایون هم سرکلاس بودن و این اولین تجربه من میشد

    اما با اصرار استاد واقعا پذیرفتم

    خیلی عملگرایانه و خوب پیش رفتم

    دو درس تحقیق در عملیات و حسابداری مالی را بجای دوماه ، ازم خواستن و دوسال تدریس کردم و

    چقدر عزت نفسم بالا رفت و چقدر خوب تونستم شرایط جالبی تو دانشگاه ایجاد کنم

    من با همین پیشنهاد استادم ، دوسال ونیم عملا تو اتاق اساتید بودم و این عالی بود

    از طرفی جو خوبی تو کلاس دانشگاه ایجادشد ،یه جورایی یخ بچه ها آب شد

    تا تونستیم درکنارهم خندیدیم و گوشه وکنارش درس هم یاددادم …

    خارج از شوخی امتحان ما سراسری بود

    یادمه همه قبول شدند و خوب پیش رفتم

    خداروشکر واسه همین در جمع حرف زدن

    یا انجام تمرین اگهی تبلیغاتی برام راحته و خوب پیش میرم .

    دومیش : زیاد اهل کارهای هنری نبودم

    یادمه نقاشی هام هم خواهرم برام میکشید و میبردم مدرسه و زنگ هنر تو کلاس عزا میگرفتم واقعا و التماس به خواهرم که فلان گلدون لامصب درس هنر برام بکشه و یا دستکش با میل ببافه ببرم مدرسه و نمره ش بگیرم …

    خدایا چی بودم من !!!

    اما با تمرین وتکرار همین چندسال اخیر برا اینکه شرمنده خودم نشم و به خودم لطفی کردم و درکنار محمدحسن تو خانه بازی منم یاد گرفتم نقاشی های بچگونه بکشم و خیلی کیف میکردم چون من تازه داشتم پیشرفت میکردم و برام جذاب بود .

    بعدهم نقاشی های کارتونی و ماژیکی که خیلی حالمو خوب میکرد چون هم خودم دوست داشتم و هم بچه هام سرگرم میشدن و یاد میگرفتن و خلاصه

    اومدم ارتباطمو با هنر یه کم بهترکردم و

    بعد از تکرار وتمرین تونستم برم کلاس هنری نقطه کوبی و تابلو های خوبی درست کردم و یه مدت تو دکور خونه استفاده کردم و بعداز چندسال هم ازش گذرکردم .

    تو بافتنی با ماشین اصلا هیچی بلد نبودم

    مامانم همیشه بافتنی برام می بافت اما

    اومدم تصمیم کبری گرفتم که یاد بگیرم

    وای چقدر اشتباه بافتم

    جوراب بافتم پنجه وپاشنه اش جابجا شد عین کلاف سردرگم نمیتونستیم بشکافیم بعد ژاکت بافتم یه سمت جیب گذاشتم و یه سمت یادم رفت و جادکمه هم درجهت مخالف بازکردم و اون ژاکت الانم یادم می افته میترکم ازخنده وچهره عصبانی مامانم که گفت ماشالا کولاک کردی حواست کجاست آخه ؟آخر هم یاد نمیگیری من میدونم نه خودتو اذیت کن نه منو .

    همین جمله مامانم باعث شد که تمام تلاش خودمو بکنم و بگم میتونم اتفاقا و بعداز چندماهی تمرین و عقب نشینی نکردن و گذراندن مراحل خنده دار، انقدر خوب یاد گرفتم از مامانم که کلی مدل های شیک وجدید تونستم ببافم

    همین باعث شد کار وکاسبی مامانم هم بگیره و یه وقتایی الان برا خودش هم مامانم میخواد مانتو یا لباسی ببافه صبر میکنه تا من برم و نظر بدم مدل هاشو .

    اگه چندسال پیش بهم میگفتن بیا بافتنی یادبگیر فرار میکردم و خستگی شو میدیدم

    اما حالا حداقل کارخودمو راه میندازم وکلی ایده میدم

    مامانم الانم یادش می افته میگه معجزه شد تو یادگرفتی

    خیلی خوب یادگرفتم خداروشکر.

    رقص : تا 17سالگیم هیچی بلد نبودم

    انگار بدنم ربات باشه اونجوری بودم

    اما تو 19سالگی از دختر دایی خودم یاد گرفتم در عرض سه ماه با تمرین وتکرار و خلاصه خیلی خوب یادگرفتم و

    حالمو خوب کرد همینکه میتونم با آهنگ هایی که دوست دارم برقصم حال میکنم

    بازم ادامه دادم و رقص ترکی هم یادگرفتم و پیشرفت هام همچنان ادامه داره

    انقدر کلیپ میبینم وتمرین میکنم هلیسا هم این مدت یادگرفته و علاقه نشون میده.

    بعدی یاد گرفتن تزریق وحجامت کردن و بادکش انداختن بود

    من اصلا در خودم نمیدیدم حجامت برا کسی انجام بدم یا آمپول بزنم اتفاقا یکی از ترس های همیشگیم بود وبا اینکه

    خیلی فراری بودم ازش اما با موفقیت سپری کردم و اینم خداروشکر تونستم یاد بگیرم وانجام میدم .

    این روزها تمرین رانندگی هم به این لیست اضافه شد و خوب پیش رفتم و ادامه داره همچنان .

    واقعا تو رانندگی هم نجوا می اومد که من میگفتم استعدادش ندارم وبی خیالش بشم

    چون خیلی اذیت میشدم وهنگ‌میکردم

    دوفرمون یادمیگرفتم

    دوبل خراب میکردم ، دوبل یاد میگرفتم دنده بد جا میزدم و خلاصه خیلی زمان برد و همچنان هم ادامه داره برای مهارت بیشتر و من همون پیشرفت هامو هربار میگم و مینویسم و حرکت میکنم و خداروشکر که تو دوره احساس لیاقت بودم و تونستم این مدل نجواهارو آگاهانه کنترل کنم چون اوایل خیلی احساس ناتوانی میکردم و از طرفی خودمو با بقیه که اونجا راحت تر ازمن رانندگی میکردن مقایسه میکردم و احساسم بدتر میشدو حرص میخوردم ولی اومدم آگاهانه مقایسه رو کنار گذاشتم و هر بار یه کوچولو یادمیگرفتم

    ذوق میکردم واقعا و اینم بخاطر عمل به آگاهی های دوره احساس لیاقت بود که واقعا عالیه .

    و از هفته آینده هم شروع آموزش ساخت طلا رو میخوام یاد بگیرم از رسول جان که هیچی ازش نمیدونم عملا و تجربه ای ندارم و استعدای دراین زمینه نمیدونم دارم یانه

    اگه داشته باشم با تمرین وتکرار ان شاالله موفق میشم با کمک خدا ، اگرهم نداشته باشم بازم تجربه میشه برام.

    سپاسگزارم از شما استاد عزیزم وخانم شایسته مهربونم

    عاشقتونم

    خداحفظ تون کنه ان شاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 136 رای:
    • -
      سید عظیم بساطیان گفته:
      مدت عضویت: 814 روز

      بنام الله مهربان ”

      سلام بر خواهر فاطمه ”

      سلام بر آقا رسول عشق ”

      سلام بر محمدحسن و هلیسای بهشتی ”

      (وای چقدر دوسشون دارم )

      حالتون عالی و متعالی ”

      خداوند رو شاکرم برای وجودتون ”

      کامنت زیبای شما رو خوندم ”

      دختر ما رو افسرده کردی !؟

      این همه توانایی !؟

      درود بر شما ”

      خواهر فاطمه شما هر چی رو اراده کنی بدست میاری”

      انشاءالله توی ساخت طلا هم موفق میشی. من مطمئنم با تلاش وپشتکاری که دارید ”

      به همه خواسته هاتون میرسید ”

      انشاءالله بهترین ماشین دنیا رو بگیری ”

      انشاءالله هواپیمای شخصی خودتو سوار شی”

      مرسی از کامنت زیباتون و کلی انرژی گرفتیم ”

      از انشاءالله از نتایج خوبتون برامون بنویسید”

      الهی ”

      که تنتون سالم باشه ”

      الهی ”

      عاقبت بخیر بشید”

      روزگارتون از رحمت لبریز ”

      دستانت از نعمت سرشار ”

      دو ستتون دارم ”

      و عاشقتونم ”

      مواظب خودتون باشید ”

      زندگی تون رضایت بخش ”

      و پر از شادی “

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
      • -
        فاطمه و رسول گفته:
        مدت عضویت: 1081 روز

        سلام خانوادگی ما به

        سید عظیم عزیزم

        سپاسگزارم از لطف ومهرتون

        بچه های این سایت همه

        بی نظیرند چون دارن رو خودشون کار میکنن و شما هم یکی از همین اعضای فعال و بی نظیرین برای ما.

        اینکه تو کار برق هستین و خیلی ادبی و شاعرانه می نویسین برام جالب بود .

        و این مدل نوشتن تون رو تحسین میکنم مخصوصا دررابطه با توحید و خدا .

        دعاهای پایانی کامنت تون زیبا بود وکلی ازش انرژی گرفتیم .

        الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشین و زندگی تون در بهترین مدارها قراربگیره ان شاالله

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      محمد حسین تجلی گفته:
      مدت عضویت: 2227 روز

      درود به شما فاطمه خانم ، دانشجوی رتبه بالا و فعالِ سایت

      امیدوارم حالتون عالی باشه

      من چقدر لذت می برم از خواندن دیدگاه های شما

      چقدر شما رو تحسین می کنم که اینقدر با عزت نفس ، اینقدر زیبا می نویسی

      اگه نگاه کرده باشی هر زمانی که دیدگاهی از شما می بینم رو می خوانم

      شما هم نویسنده‌ی خیلی خوبی هستی و هم اینکه چون مثال های خیلی خوبی می زنی و دیدگاه هایت مرتبط به محتوای همون جلسه یا همون فایل هدیه است ، خیلی مفید و قابل استفاده و قابل استناد هستش

      سپاسگزارم و برای شما آرزوی بهترین ها رو دارم ، کانون خانوادتون گرم باشه ان شا الله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    مصطفی رنگانی گفته:
    مدت عضویت: 1164 روز

    به نام خدا

    سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار و خانوم شایسته عزیز و همه ی دوستان گرامی

    خدارو شکر که یک بار دیگر این فرصت رو بهم داد که یک فایل ارزشمند دیگه رو بشنوم و سعی کنم که یاد بگیرم و در زندگی ام اجرا کنم

    استاد من در مورد سوال این قسمت خیلی به توانایی های خودم ایمان دارم و میدونم که به هر کاری که بچسبم طی مدت کوتاهی خیلی خوب یادش میگیرم و توش رشد میکنم

    من از بچگی تا الان که سی و هفت سالمه خیلی شغل های متفاوتی رو تجربه کردم و جالبه که تو هر کدوم از شغل هایی که بودم خیلی خوب بودم و مشتری یا کارفرما خیلی دوستم داشتند و از کارم راضی بودند

    الان اعتماد بنفسم تو یادگیری هر کاری خیلی بالایه و میدونم که میتونم خیلی زود رشد کنم و پیشرفت کنم

    فقط مشکل اصلی من باورهای مالیمه که هنوز نتونستم نتیجه ی خوبی بگیرم

    تو بیزینسم خیلی خوب پول میسازم و مشتری میگیرم اما به قول شما سطل ام سوراخه و هنوز نتونستم این یکی رو درستش کنم

    شاید بخاطر همین هم هست که اینقدر من شغل عوض میکنم و هی فکر میکنم که شاید پول زیاد ساختن یک شغل خاصی میخاد و باور ندارم که تو همین شغلی که هستم هم میشه به ثروت رسید

    الگوهای زیادی هستن که تو همین بیزینس من خیلی خوب دارن ثروت میسازن اما این ذهن من خیلی مقاومت میکنه و باید حالا حالا روش کار کنم و از انجام دادن ایده های جدید نترسم

    من به توانایی های خودم توی یاد گیری واقعا ایمان دارم فقط در مورد حرکت کردن و وارد یک چالش جدید شدن تو حیطه کارم خیلی دل دل میکنم میترسم و اینقدر فردا فردا میکنم که دیگه اصلا انجامش نمیدم

    الان ایده اومده که وارد فضای انلاین بشم و کسب و کارم رو گسترش بدم اما چون تا حالا با اینترنت کار نکردم ذهنم خیلی مقاوت میکنه با اینکه میدونم همین که واردش بشم خیلی زود برام عادی میشه و حتی از قبل هم راحت تر میشم

    از خداوند میخام که بهم شهامت بده همین ایمانی رو که به توانایی خودم دارم به خدا هم داشته باشم و حرکت کنم و برم تو دل مشکلات یا چالش ها و نترسم

    استاد ازت ممنونم که وقت میزاری و سوالاتی رو از ما میپرسی که باعث خودشناسی مون میشه باعث میشه که هم خودمون رو بیشتر بشناسیم هم خدای خودمون رو

    براتون بهترین هارو از خداوند میخام

    شاد و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: