ذهنیت قدرتمندکننده در برابر ذهنیت محدودکننده | قسمت 5 - صفحه 8

520 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 915 روز

    به نام خدای مهربانم خدایی که همیشه در کنار منه و منو هدایت و کمک میکنه خدایا شکرت سپاسگزارتم

    خودشناسی ابتدا ویران کند

    جان رها از دست این و آن کند

    این و آن چون باز شد از پای جان

    روح آنگه خدمت جانان کند

    سلام و درود بی کران به عزیزان دلم استاد عباس منش و مریم جان واقعا من سپاسگزارم از شما بابت تمام آگاهی‌های نابی که در اختیار ما میذارین و ما رو ساعت به ساعت و روز به روز در مورد هر چیزی آگاهتر میکنین و نتیجه این گوش دادن‌ها و عمل کردن‌ها و ایمان و توکل به خداوند یه زندگی پر از آرامش و خوشبختی و سلامتی و پول و ثروت است

    درباره سوال اول : هر کسی تو هر چیزی از اول استعداد نداشته با تمرین و کار کردن جواب گرفته مثل خود شما توی سریال زندگی دربهشت نمیدونم الان حضور ذهن ندارم کدوم قسمت بود موقعی خونه برای جوجه ها درست میکردین میگفتین میریم تو دل ترس تو دل کار بعد بهمون گفته میشه هدایت میشیم قرار نیست همه چیز رو از اول بلد باشیم یا راهش به ما گفته بشه با تکرار و تمرین بهتر میشیم از اول نمیشه بگی من استعداد ندارم و دست به هیچی نمیزنم و بعد باعث میشه قدمی بر نداری و نتیجه هم نمیگیری و پیشرفت هم نداری

    من خودم از اول که مغازه نداشتم و اصلا هیچی نمیدونستم وقتی برای اولین بار رفتم خرید کردم و بعد شروع کردم به فعالیت بعد کم کم تجربه کسب کردم و عقب نشینی نکردم و گفتم یاد میگیرم الگو برداری میکردم و الان هم یه مغازه اجاره کردم و عالی داره پیش میره منم از اول استعداد فروشندگی نداشتم ولی تو دل ترس رفتم و به خدا سپردم و الان با عشق میام مغازه باز میکنم و هدف دارم برای زندگیم و برای خواسته هام

    خدایا من هر آنچکه دارم همه رو تو به من دادی من هیچم تو کمکم کن هدایتم کن خدایا شکرت سپاسگزارم

    استاد ممنونتم سپاسگزارتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      زهرا علیپور گفته:
      مدت عضویت: 965 روز

      سلام به دوست خوبم

      ازخداوند سپاسگذارم که در هر لحظه درحال هدایت کردمونه

      برای انجام کاری جدید از خداوند طلب هدایت کردم و به کامنت شما هدایت شدم

      خیلی خوشحالم که کار خودت رو شروع کردی

      منم سالهاست که توی آرایشگری مشغول به کار هستم

      ولی جدیدا ایده یی به ذهنم اومده و دوست دارم در کنار شغلم پوشاک زنانه هم برای فروش داشته باشم

      از خداوند نشانه خواستم و به کلمنت شما هدایت شدم اصلا نمیدونم که چطور شروع کنم دوست داشتم اگر تجربه ای دراین مورد داری بهم بگی دوست خوبم

      درپناه خدا باشی دوست عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        کبری مشتاقی گفته:
        مدت عضویت: 915 روز

        سلام به دوست عزیز و توحیدیم

        من چند ساله پیش که تصمیم گرفتم به فروشندگی لباس به همسرم پیشنهاد دادم قبول کرد و گفت خودت میدونی دوست داری از نظر من ایرادی نداره

        و تو دل ترس رفتم و یه پولی به من داد ورفتم برای اولین بار خریداریم و آوردم تو خونه و بعداز یه ماه تو پارکینگ آوردم اما چون ذهنیت محدود کننده داشتم با قسطی اول راه اومدم و دیر میاوردن سودش خیلی کم بود

        و بعد از همه اینا احساسم بد میشد و با این قوانین هم آشنایی داشتم فایلهای استاد رو گوش میکردم

        یه شب هدایت شدم به فایل آقا رضا که می‌گفت به هیچ عنوان قسطی نمی‌داد چون احساس تو زندگی از همه چیز مهمتره

        من هم از روز دیگه شروع کردم به همه اونهایی که قسطی داده بود پیام دادم و گفتم بیاین تسویه کنید و هر کی میومد مثل آقا رضا که می‌گفت میخواستم نه بگم پاهام پشته دخل میلرزید درست همون حس رو داشتم به خصوص برای خواهرام خیلی برام سخت بود بگم قسطی نمیدم البته این کار رو بعد از یه سال و نیم انجام دادم و یه مدت مشتری خیلی کم داشتم و اذیت هم شدم اما رو ایمانم کار کردم روی باور کمبود کار کردم

        و خداوند پولی رسوند و اومدم تو خیابون اصلی منزلمون مغازه اجاره کردم و اونم خداوند هدایت کرد چون تکاملمو طی کردم و الان هم خدا رو شکر خوبه و کلا نقد کار میکنم من فهمیدم هر اندازه ایمانتو بالا ببری و قدرت خداوند رو باور کنی بهمون اندازه نتیجشو میبینی

        به نظر من توحید عملی رو فقط گوش کنین منکه دارم گوش می‌کنم و خداوند هر لحظه کمکم می‌کند و مشتری میشه برام بهترینفایل است

        آن شالله تونسته باشم کمکی به خواهر عزیزم بکنم

        بهترینها نصیبت با اراده و ایمان قوی برو جلو و قدم بردار خداوند قدمهای دیگه رو برات برمی‌داره بسپار به اونکه قدرته مطلقه باحق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    آرمان نجفی گفته:
    مدت عضویت: 1905 روز

    به نام خدا

    سلام خدا قوت به استاد عزیزم (همسر آرمان هستم)

    در قسمت های قبلی فایل اگر سوالی مطرح میشد همون لحظه جوابش رو نمینوشتم اما این بار جواب سوالتون همون لحظه اومد توی ذهنم

    و دکمه استاپ رو زدم

    بنظر من وقتی ایمان قوی باشه انگیزه قوی باشه امید قوی باشه هیچ کاری نیست که نشه انجام داد

    حالا در موضوع استعداد بنظرم اگه بخوام یه مثالی بزنم که هممون تقریبا ازش با خبریم

    اختراع برق هستش که توسط توماس ادیسون کشف شد

    من فکر نمیکنم از بدو تولد این کار استعدادی بوده که داشته نکته قابل توجه اینجاست که پس از بار ها و بار ها تلاش و نا امید نشدن تونسته همچین اختراعی رو کشف کنه

    اگر استعداد یک شخص در زمینه ای خوبه اما پشت بندش تلاش و علاقه نباشه این نمیتونه کافی باشه برای پیشرفت در اون زمینه

    اما با یاری ( الله ) ،با ایمان ، باور ، تلاش ، ذهن مثبت داشتن ،

    و تسلیم نشدن و کنترل ذهن میشه حتی در زمینه های مختلف ، مهارت یادگیری …..و غیره که برای بار اول اسمشون رو میشنویم حرفه ای بشیم و بدرخشیم

    ممنون از استاد عزیزم شاد و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    سعیده گفته:
    مدت عضویت: 2845 روز

    بنام خداوند بخشنده و مهربان

    آیا باور داری استعداد موجب رشد و‌ پیشرفت می شود؟

    در نگاه اول وقتی این سوال شنیدم با قاطعیت گفتم از نظر من استعداد و ژنتیک هیچ تأثیری در رشد ما ندارد بلکه میزان تمرینات و بهبود مستمر باعث رشد ما می‌شود.

    بعد فایل از حالت استپ خارج کردم و تا آخر گوش دادم

    مهارت‌های که علاقه‌مندم یاد بگیرم یادداشت کردم

    و مهارت‌های که قبلاً آرزو داشتم یاد بگیرم و الان تا حد قابل قبولی بدست آوردم هم نوشتم

    مثل بافتنی که هیچ سر رشته ای نداشتم

    مثل رانندگی

    مثل حسابداری

    فروشندگی

    و…

    مهارت های که جزو خواسته هایم هست بیاموزم

    مثل زبان، شنا و درک قوانین مالیاتی و رشد در این زمینه و…

    مهارت‌های که تا الان یاد گرفتم تا یک سطحی رساندم بعد از آن متوقف شده و رشد خاصی نداشتم

    با خودم گفتم به نظرت استعداد چقدر تأثیر داشته در موفقیت و پیشرفتت؟

    با حرف زدن نیست بلکه عمق درون تو و فرکانس های تو هستند که نتایج را مشخص می‌کنند

    با توجه به نتایج و دستاوردهایم متوجه شدم نقش استعداد در زندگی ام پر رنگ می بینم.

    مثلاً در یک حدی استعداد خوبی دارم ولی بعد از مدتی کارم متوقف میشه فکر می کنم استعداد من در همین حد است بعد برای اینکه چالش جدید تجربه کنم سراغ مهارت دیگری می روم.

    نتایج و دستاوردهای من با من سخن گفتند نه کلامی که بر زبان جاری می‌سازم

    یک باور دیگری هم پیدا کردم مثلاً در شهر ما ویژگی‌های خاص افراد نسبت می‌دهند به اقوامی که در آن به دنیا آمدند به این معنی چون در فلان قوم بدنیا آمده این استعداد رو داره

    اینم مزید بر علت شد نقش استعداد در رشد و پیشرفت…

    یک جورایی پایه رشد خودم را استعداد و توانایی خدادادی می‌دانم.

    سپاسگزارم که اینقدر خوب و با جزییات توضیح دادین که باعث شد عمیق فکر کنم و این باگ درونم پیدا کنم

    مرحله دوم بعد از درک این نوع نگاه سعی بر تغییر این نگرش دارم.

    ما بر اساس اقدام و حرکت کردن در مسیر هدفمان و بهبود مستمر، توکل کردن، با توجه به الهامات، رشد و پیشرفت می‌کنیم.

    موضوعی که برای ورود به آن مقاومت دارم مربوط به شغلم و درک قوانین مالیاتی و استفاده آن در حسابداری است.

    مثل یک سد محکم از ورود به آن می ترسم و این کار رو همیشه به یک نفر دیگه می‌سپارم انجام بده

    و فکر می کنم قدرت درک پایینی در این زمینه دارم یا واضح تر بگویم در این زمینه استعداد ندارم.

    اقدام اولیه یک دوره در مورد آموزش مالیات خریدم که هنوز برای آن وقت نگذاشتم

    اولین اقدام شروع به استفاده از این دوره است.

    متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    زهره گفته:
    مدت عضویت: 1763 روز

    سلام به همه عزیزان

    تمرین قسمت پنجم.

    آیا باور داری که توی هر چیزی با تمرین و تکرار میتونی عالی بشی؟ یا باورت اینه که باید توی چیزی استعداد داشته باشی تا موفق بشی؟

    من تقریبا هر دوقسمت توی ذهنم هست. توی یه سری مسائل باور دارم استعداد دارم و اونارو خوب انجام میدم. توی یه سری از مسائل دیگه مثل رانندگی یا اینطور کارهایی که خیلی ها انجام میدن باورم اینه که منم با تمرین می تونم عالی انجام بدم. اما مثلا تا حالا موسیقی کار نکردم. و باورم اینه که من در نواختن یک ساز استعدادی ندارم و نمی تونم توی موسیقی خیلی خوب بشم.

    چه کاری هست که فکر می‌کنی در اون استعداد نداری و اگه یاد بگیری خیلی برات خوب میشه؟

    مقاله نوشتن به زبان انگلیسی

    البته چند وقته شروع کردم و جمله جمله می نویسم اما باورم این نبود که با پشتکار میتونم به مهارت کامل برسم‌. نگاهم این بود که توی بهترین حالت یه پیش نویس انگلیسی مینویسم که بفرستم برای ویرایش. اما الان که صحبت های استاد رو گوش دادم به خودم گفتم تو اومدی 365 روز سال رو تمرین کنی تا بفهمی تواناییش رو داری یا نه؟؟؟ واقعا من هفته ای یک روز هم برای این کار وقت نذاشتم و فقط می گفتم نه من بلد نیستم من نمی تونم. انگار یه مهارت غیر قابل دسترسه. یعنی به خاطر این که من این باور رو نداشتم که با تمرین و تکرار میشه تو هر چیزی به مهارت رسید، اصلا به ذهنم خطور نمیکرد که یه تلاش حداقلی هم براش انجام بدم.

    پیشرفت های من توی این چند روزی که شروع کردم و چند جمله نوشتم :

    ( البته اینو باید بگم که من توی قسمت دوم این دوره ارزشمند ذهنیت قدرتمند کننده در برابر ذهنیت محدود کننده، مقاله نویسی به زبان انگلیسی رو به عنوان یکی از چالش های موجود انتخاب کردم و قدم های کوچیک برای رسیدن بهش طراحی کردم. و این چند روزی که شروع کردم و نوشتم از برکات همین دوره ارزشمنده) :

    من قبلا حتی اگه یک کلمه انگلیسی رو میخواستم تایپ کنم حتما باید با دیکشنری چک می کردم که از لحاظ املایی اشتباه ننویسم. اشتباه نوشتن لغات خیلی برام سنگین بود! یعنی اگه یک حرف هم جابه جا مینوشتم خیلی بهم برمیخورد!!! بنابراین ترجیح می دادم که کلا هیچی ننویسم تا نکنه که با غلط املایی تایپ کنم. اصلا نمی دونم چرا اینقدر سخت می گرفتم. توی این چند روزه حداقل این احساس از بین رفته و بدون استرس از غلط املایی تایپ می کنم و بیشتر لغات هم درست مینویسم. فقط از لحاظ گرامر هنوز جای کار دارم. که اینم با تمرین و خوندن متون و کتابهای آموزش گرامر ان شاالله رفع میشه.

    استاد عزیزم سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      زهره گفته:
      مدت عضویت: 1763 روز

      سلام به همه عزیزان

      نشانه امروزم یک قسمت ازین مجموعه ارزشمند بود. بعدش هدایت شدم به کامنت پارسال خودم در این قسمت.

      واقعا یادم رفته بود که چقد توی ذهنم سخت بوده مقاله علمی انگلیسی نوشتن. در حال حاضر من سه تا مقاله انگلیسی نوشتم و فرستادم به مجلات مختلف. خیلی راحت هم انگلیسی می نویسم هدایت شدم به چگونگی نوشتن، وقتی که باور کردم امکان پذیره و خیلی ها دارن می نویسن و استعداد خارق العاده ای هم ندارن. اصلا جوری شده انگلیسی نوشتن مقاله ها برام راحت تره تا بخوام فارسی بنویسم!

      وای خدای من پس چیزهایی که الان توی ذهنم خیلی سخت و دور از دسترسه اونا هم راحت انجام میشن و به تموم خواسته هام می تونم برسم!! الهی شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    محمد جواد اسدی گفته:
    مدت عضویت: 871 روز

    به نام الله

    من بچه بودم رفته بودم استخر اونجا همه غریبه بودن ،یه نفر منو هل داد وسط 2 متری و من کلی آب خوردم توی استخر و منو به زور بیرون کشیدن از آب،از همون موقع تا چند سال پیش از آب میترسیدم تا اینکه کم کم از استخرهای کم عمق شروع کردم تا الان که بدون دماغ گیر حتی شیرجه میزنم توی استخر و میرم کف 4 متری…

    البته یادگرفتم و تمرین کردم این وسط تکامل طی شد

    رشته انسانی بودم دبیرستان و به شدت از کتاب منطق بدم میومد چون کلا یه چیز عجیب غریبی هست(یه نگاه به کتابش کنین متوجه میشین چی میگم)من با هزار زور و زحمت و در نهایت با تک ماده فکر کنم ردش کردم…گذشت تا اومدم دانشگاه رشته حقوق و دوباره این منطق رو خدا گذاشت توی دامن من،انگار باید این بار حل میشد.من گفتم هر طوری شده من باید یاد بگیرمش،2 روز براش وقت گذاشتم و ریز به ریزش رو خوندم هزار بار تا پله پله یادش گرفتم و نمره ام شد 20 و اولین 20 دانشگاهم همین بود.

    البته توی قضیه درسی من همیشه چون درس نمیخوندم فکر میکردم استعداد ندارم اما جاهایی که هیچ راهی نداشتم و مجبور بودم ،وقتی با تمام تمرکز می‌نشستم پاش معجزه رخ می‌داد مثل آمار 2 که باز توی دانشگاه من بخاطر اینکه هیچی از ریاضی نمیفهمیدم و از رشته انسانی اومده بودم مدیریت ، یا شایدم بخاطر اینکه از بچگی همش به ما میگفتن ریاضی بده و سخته منم باور کرده بودم،همین موضوع باعث شد من 5 ترم این درس رو هی انتخاب رشته کنم اما نرم سر جلسه از ترس و از اینکه اصلا نمیخوندمش،یعنی یکم میخوندم می‌دیدیم هیچی یاد نمیگیرم و بی خیال میشدم(من 2 تا لیسانس دارم که اولیش مدیریت هست و بعدیش حقوق)

    یه استادی هم کلا این درس باهاش ارائه میشد که اگر در حد 20 مینوشتی بهت میداد 14 ،معاون دانشگاه بود و نه وقت درس دادن داشت و نه حوصله تصحیح کردن،خلاصه من ترم آخر گیر کردم و هیچ راه فراری نبود یادمه میخواستم بشینم زار زار گریه کنم،هیچ راهی نداشتم مجبور شدم بشینم از اول کتاب شروع کنم به خوندن ریاضی تخصصی که من حتی پایه اش رو هم بلد نبودم اونقدر با تمرکز و دقت و حوصله پیش رفتم که یادمه سر جلسه امتحان از سر ذوق نمیدونستم اول کدوم سوال رو جواب بدم از بس همش رو بلد بودم(تموم این ها لطف الله به من بود و من کردیت هیچ کدوم از اینها رو به خودم نمیدم)

    با عزت و سربلندی با یک نمره عالی پاس شدم و مدرک لیسانس رو گرفتم،و اونجا بود که فهمیدم با تلاش همه چی حل شدنی است….

    یا رانندگی با دوچرخه که اولش میخوری زمین ولی بعد یه مدت دستات رو هم ول میکنی و فقط رکاب میزنی، یا رانندگی با موتور که با تمرین تک چرخ میزنی و یا رانندگی با ماشین که با تکرار به مهارتی میرسی که راحت پشت فرمان با سرعت 120 تا میری تازه چایی هم میخوری،حرفم میزنی….

    یا ارتباطات یا فروش و یا تلاش برای درک آگاهی های همین سایت که با چندین بار گوش کردن به دست میاد و این چندین بار گوش کردن از صبر و تکرار و ایمان میاد که من همونم نداشتم و اگر الان هست لطف خداست..

    واقعا با تلاش به همه چی میشه رسید،من موقع کرونا مجبور شدم بیام جلوی دوربین و جنسهام رو تبلیغ کنم، یادمه دست و پام میلرزید اولش اما کار به جایی رسید که با تکرار، هر روز میومدم جلو دوربین و جنسام رو تبلیغ میکردم و همه شهر منو یه جورایی میشناختن و میگفتن که چقدر استورهات قشنگه،البته یکمی بلاگری هم میکردم،بماند که هفته پیش کلا اینستاگرام رو پاک کردم به لطف الله

    یا توانایی برگذاری کنفرانس توی دانشگاه که کلا من تجربه ای نداشتم و با توکل به خدا و دعای خیر خودم چندین بار انجامش دادم و هر بار بهتر و بهتر شدم….

    واقعا با تمرین و تلاش و ادامه دادن میشه به هر چیزی رسید،من چندین سال کونگ فو کار میکردم، واقعا روزای اول اصلا پاهام بالا نمیومد که بخوام ضربه های معمولی بزنم ، اما بعد از ماه‌ها و سالها تلاش و ادامه دادن،من ضربه هایی خفن که نیاز به پرش و مهارت و تمرکز بالایی رو داشت به راحتی میزدم بدون هیچ زحمتی و به توانایی بالایی رسیدم در اون ورزش و با اینکه سالهاست ادامه ندادم اما اگر یک ماه برم و شروع کنم،مطمئنم که راحت دوباره اون حرکات رو میزنم که همه این توانایی ها رو الله به من داده است و من هیچم….

    توکل به خدا ،تجربه زیاده انشالله بعدا دوباره میگم

    در پناه الله باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    رضوان یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 2232 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم العلیم الحکیم

    سلام بر باهوش ترین بندگان خدا بر روی زمین

    چرا باهوش ترین؟ در ادامه میگم

    امروز قبل از اینکه فایل جدید بیاد هدایت شدم به دیدن یه فیلم 10 دقیقه ای در مورد راههای افزایش حافظه.

    در این فیلم توضیح داده بود که حافظه ما از

    مغز، ذهن، فکر، خلاقیت، و هوش درست شده‌ است

    و همه این ها را ب سیستم کامپیوتری تشبیه کرد و در مورد آن توضیح داد.

    مغز: همان قسمت سخت افزار یا قسمت قابل دیدن و لمس کامپیوتر است. همان مغز فیزیکی

    ذهن: به ویندوز کامپیوتر تشبیه کرد که برنامه ای که روی سیستم نصب میشه و ما اون رو نمی بینیم فقط عملکرد اون قابل دیدن است.

    فکر:همان ورودی هایی که به ذهن دادیم یا همان چیزهایی که در داخل سیستم ذخیره کرده ایم و این داده ها همیشه در حال پخش هستند. مثل آهنگی که روی سیستم است و پخش میشه.انسان در طول روز 7 هزار فکر از سرش می گذرد.

    خلاقیت: استفاده از داده های قبلی برای ایجاد یه داده جدید. مثلآ گفتن جملاتی جدید برای یک موضوع یکسان

    هوش: استفاده بهینه و بیشتر از آنچه که داریم مثل‌ نرم افزار فتوشاپ که یکی در حد وارد شدن به برنامه بلد باشه با اون نرم افزار کار کنه یکی بصورت حرفه ای با اون کار می کنه و خروجی های بسیار شگفت انگیزی خواهد داشت.

    (در مورد تقویت حافظه 4 فاکتور، تقویت فیزیکی،فکری،احساسی و لمسی رو عنوان کرد که برای تقویت فیزیکی پیاده روی در صبح زود و ماساژ سر رو تجویز کرد و بیقه رو گفت در فایل های بعد ببیند)

    خب با این توضیحاتی که از فیلم کوتاه دریافت کردم استعداد یادگیری، مربوط به قسمت هوش حافظه می شود که نیاز به تمرین و تکرار دارد، مثل یادگیری کار با نرم افزار فتوشاپ، تنها تفاوت در مدت زمان تمرین و تکرار اون داره و اگر با تکرار و تمرین یادگیری میسر نشد باید ببینم شاید اشکال از فاکتورهای قبلی حافظه باشه که باید تقویت شوند.

    دقیقا مثل روند یادگیری در تندخوانی است.

    این مطلب رو نوشتم که بگم هر کسی قابلیت یاد گرفتن چیز جدید رو داره فقط یکی زودتر یاد می گیرید یکی دیرتر.

    و اما این که باهوش ترین بندگان برای این است که داریم قوانین زندگی رو یاد میگیریم و در بکار بردن آنها مهارت کسب می کنیم و روز به روز بهتر و بهتر می شویم.

    در مورد خودم که خوب فکر کردم و گذشته خودم را واکاوی کردم، دیدم من از بچگی دنبال یادگیری چیزهای جدید بود و زیاد یاد ندارم که گفتم من نمیتونم همچین چیزی رو یاد بگیریم بجز مواردی که دیگه خیلی خارق العاده بوده، که گفتم عمرا اگر بتونم یاد بگیرم.

    حالا بریم ادامه فایل

    واااااااااا عجبا الان جواب سوالی که سالها تو ذهنم بود رو گرفتم، سوال من این بود که چرا من که این همه استعداد دارم دربیشتر زمینه ها از تحصیل، هنر، فعالیت اجتماعی و… هنوز نتونستم سر یه کار بند بشم؟

    و استاد دلیل اصلی اش رو گفت و اون این است که برای مهارتی که داری اگر فقط با استعداد اون رو راحت بدست آوردی تا ببینی یکی بهتر از توست اون کار رو رها می کنی.

    این دقیقا در مورد من صادق می کنه، بیشتر مواقع بوده وقتی یکی که با من است و کار یا هر هنری رو اول بلد نبوده و یادگیری اش دشوار بود و من از اول زود یاد گرفتم و بعد از یه مدت میدیدم بهتر از من است دیگه اون کار یا هنر دل مرا میزد و ادامه نمی‌دادم، و این علت بیشتر کارهای نصفه و نیمه من است که تلاش و استمرار نداشتم، و به این استعداد ناچیز خودم دلخوش و نمی‌دانستم همین داشتن استعداد بدون استمرار خطری بس بزرگ است.

    خدایا شکررررررررت بخاطر این آگاهی هایی که به ما از طریق بنده ی خاص ات، ارزانی کردی.

    استاد یک دنیا سپاس برای این آگاهی نابی که به ما دادید.

    و اما تمرین.

    من چند بار تلاش کردم که کیک و شیرینی درست کنم و بیشتر اوقات خراب می‌شده، مگر اینکه یه کیک ساده باشه اون هم با هزار نذر و صلوات خوب دربیاد. و چند بار همعروسم گفته این قدر تلاش نکن، برای کیک پختن دستت خوب نیست.

    من الان میخوام شیرینی پختن رو تمرین کنم تا در اون به حد نسبی قابل قبول برسم چون تا الان فقط این کار بوده که در اون خودم اذعان می کنم خوب نیستم.

    اولین کار شروع از کیک ساده با رعایت اصول دقیق آن و استفاده از فیلم های آموزشی و مهم تر از همه ایجاد باور درست و تجسم پخت یک کیک عالی با شیرینی های عالی تر.

    در پناه حق روز به روز همه ی ما توحیدی تر و سعادتمند تر باشیم الهی آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
  7. -
    عباس عظیمی گفته:
    مدت عضویت: 2027 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و دوستان فکر می‌کنم که هر چیزی امکان پذیره فقط باید بدونی که چطور انجامش بدی و با تمرین و تکرار و تکرار باعث میشه که توش مهارت به دست بیاریم من خودم چون تو زندگی تونستم خیلی چیزهایی که برام مشکل بود رو انجام بدم به این باور رسیدم که هر کاری امکان پذیره در هر کاری اگر انرژی بذاریم می‌تونیم توش مهارت به دست بیاریم

    و به نظرم فقط بحث علاقه است چون وقتی که به کاری علاقه داشته باشی ز داشته باشی که اون کارو انجام بدی براش انرژی می‌ذاری و برات انجام دادنش راحت‌تر می‌شه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    فررانه فلاح گفته:
    مدت عضویت: 1098 روز

    به نام الله مهربان

    سلام استاد عزیز و بزرگوارم و سلام مریم جان

    و سلام به تمامی دوستان عزیز

    خدایا تنها تورا میپرستیم و تنها ازتو کمک میخواهیم ما را به راه راست هدایت به راه کسانی که به آنها نعمت دادی.

    سپاسگذارم استاد بازم هم بابت این فایلهای زیبا و پر ازدرس و سپاس بابت تمرینهایی که به ما میدی تایاآاور خاطرات گذشته باشه .چون ذهن ما انسانها ذاتا فراموشکاره.

    واما درمورد سوال

    آیا فکر می کنی با تمرین، تلاش و مداومت می توانی در مواردی پیشرفت کنی که اکنون درباره آن مهارت خاصی نداری یا به اصطلاح با استعداد نیستی؟

    باید درجواب این سوال بگم من گذشته از همه چیز فرار میکردم و دوست داشتم دیگران کارهای من رو انجام بدن..یه مثال بزنم …درمورد برنامه های ادیت .‌همیشه میگفتم بقیه چقدر راحت عکس و فیلم ادیت میکنن و من همیشه عکسها و فیلمهامو میدادم دیگران برای من صداگذاری یا ادیت کنن چون اصلا حس میکردم توانایی این کار رو ندارم..‌یه روز تصمیم گرفتم خودم این کار رو انجام بدم..همیشه فکر میکردم از پسش برنمیام.توی یوتیوپ سرج کردم و مرتب اموزش میدیدم کم کم تمرین کردم و الان خودم به تنهایی تمام کارهامو انجام میدم چقدر عزت نفسم بالا رفت وحس کردم از پس همه چیز دیگه برمیام..

    یه مثال دیگه بزنم ..من توی خانواده ایی زندگی کردم که اصلا ماشین نداشتیم.حتی پدرمم رانندگی بلد نبود من روزی که گواهی نامه گرفتم ماشینی درکار نبود ولی خوب به رانندگی علاقه داشتم همیشه میگفتم میشه یه روز مثل آقایون رانندگی کنم؟چند سال بعد از اینکه شاغل شدم ماشین خریدم اولش ترس های زیادی داشتم رانندگی تو جاهای شلوغ میترسیدم..اما خیلی تمرین کردم و اموزش مجدد دیدم الان تا اون سر دنیا میتونم بدون ترس رانندگی کنم مخصوصا توی جاهای شلوغ دیگه مشکلی ندارم ..درسته استادبا کمی تمرین میتونیم هرکاری رو انجام بدیم به شرطی که خودمون رو باور داشته باشیم.

    واما درمورد تمرین این فایل من میخوام بیزنس خودمو شروع کنم..چیز زیادی درموردش نمیدونم میخوام مرتب فیلم اموزشی ببینم و تمرین کنم که اگه به امید خدا استارت کار رو زدم همه چیز رو یاد گرفته باشم و بدون ترس و با توامندی جلو برم ..

    سپاسگذارم ازاینکه کامنت من رو میخونید

    درپناه حق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    زینب شجاعی ها گفته:
    مدت عضویت: 1952 روز

    سلام ب استاد مهربانم ایشالا ک همیشه خوب و سلامت باشید

    جواب بخش اول

    آیا فکر می کنی با تمرین، تلاش و مداومت می توانی در مواردی پیشرفت کنی که اکنون درباره آن مهارت خاصی نداری یا به اصطلاح با استعداد نیستی؟

    یا اینکه معتقدی اگر در زمینه ای استعداد نداشته باشی، تلاش و تمرین نمی تواند باعث پیشرفت و مهارت در آن موضوع شود؟

    من قبلا ب استعداد اعتقاد و باور زیادی داشتم اما از موقعی ک بارها فایلای شمارو گوش دادم متوجه شدم ک واقعا با تمرین میشه به خیلی مهارتا رسید مخصوصا مهارتی ک بهش علاقه داشته باشیو میتونی تمرینش کنی و توش بهتر بشی

    الان ب شدت قبل به عامل استعداد ب تنهایی برای کسب مهارت تو ی زمینه ای اعتقاد ندارم اما در ی حد کمی ذهنم باور داره ک استعداد مهمه تا حدی و تاثیر گزاره رو بهتر یاو گرفتن ی زمینه ای ینی مثلا ممکنه دو نفر تو حوزه ی نقاشی باشن و یکی بیشتر از اون یکی تو نقاشی استعداد داشته باشه و موفق ترم باشه با این ک ظاهرن تمریناتشون هم تقریبا ب یک اندازس و جفتشونم عاشق نقاشین…استعداد رو درواقع تاثیر گزار میدونم ولی بخش کمی ازش رو و معتقدم تاثیر گزاره…

    اگه ی نفر استعداد ی چیزیرم نداشته باشه اگه خیلی بیشتر ازونی ک استعدادشو داره تلاش کنه متونه مث اون فرد و یا حتی بیشتر ازون فرد یاد بگیره و موفق بشه تو اون حوزه

    ینی ذهنم اینو میگه ک ی فردی با صرفا تلاش میتونه موفق بشه تو کسب مهارت تو ی حوزه ای منتها شاید یکم زمان بر تر و سخت تر

    ولی کسی ک استعدادشو داره سریع تر و بهتر متونه تو همون حوزه پیشرفت و موفقیت کسب کنه و سرعت پیشرفتش بیشتره

    اینا باورای ذهن منه

    مهارتی که فکر می کنی در آن استعدادی نداری یا متقاعد شده ای که به درد انجام آن کار نمیخوری را انتخاب کن.

    کلید: ترجیحاً موضوعی را انتخاب کن که کسب مهارت در آن، به شما کمک می کند. خواه در شغل و درآمد شما، خواه در زندگی شما به هر شکل دیگری.

    سپس یک هدف قابل دستیابی و معقول برای بهبود در آن مهارت را در نظر بگیر؛ پیرامون آن موضوع مطالعه و تحقیق کن؛ ایده های قابل اجرا برای شروع کار را یادداشت کن و قدم اول را در آن راستا بردار.

    خوب من همین حوزه ای ک الان توش هستم ینی ارایشگری در لاین مو رو همیشه فکر میکردم توش استعداد ندارم در زمینه لاین مو و هنوزم این باورو دارم ک خیلیا استعدادشون از من بیشتره و زرنگترن از من و با یبار اموزش و خیلی سریع تر از من یاد میگیرن و من دیرتر بس ک بهم گفتن فلانی از تو زرنگ تره باهوش تره

    و من الان دارم اموزش میبینم و دارم با چشم خودم میبینم ک دارم پیشرفت میکنم و انگار ک بابا منم میتونم ….تمرینه همش، اونایی ک تراپی کارو رنگ کار حرفه این و مربی سلامت موعن و انقد تجربه و اطلاعات از مو و ساختارمو دارن و میدونن چ طور حال مورو خوب کنن اونام ی روزی کلی ازمون و خطا و تمرین و تجربه و شکست داشتن از شکم مادرشون ک ارایشگر زاده نشدن تمرین کردن تکرار کردن کار کردن وقت و انرژی و زمان گذاشتن…حالا شایدم ب ظاهر خیلیاشون استعدادشو داشتن و سریع تر موفق شدن و راحت تر یاد گرفتن ولی این به این معنا نیس ک منیم ک باور دارم استعداشو ندارم نمیتونم ب جایگاه اونا حتی بهترش برسم چرا میتونم با تمرین و تکرار و تلاش میتونم شاید یکم دیرتر و سخت تر ولی میتونم اصلا شاید رفتم تو دل کار تمرین کردم و منم باور کردم ک ن بابا اشتباه فک میکردی استعدادشو نداری مثل این ک داری استعدادشو

    ینی در واقع تمرینه بود ک به من این باورره رو داد ک میتونم ن صرفا کلمه استعداد ک شده لق لقه زبونم تا کم میارم میندازم گردن اون ک استعدادشو نداری یا فلانی استعدادشو داره و استعدادش تو این زمینه از تو بیشتره

    منم میتونم با تمرین هم اندازه اون حتی بالاتر و موفق تر از اونی ک تو ذهنم ب نظر موفقه باشم و برسم

    و یا تو ی موضوع دیگه من همیشه باور داشتم و الانم دارم ک استعداد رقص ندارم و هیچ وقت نمیتونستم خوب برقصم یادمه ی مدت تمرین رقص داشتم و رقص پاهام خیلی بهتر شد البته دستام هنوز همونقدر ضعیف بود تو حرکت چون خوب خیلی انرژی بیشتری باید روش میزاشتم خیلی بیشتر از بقیه چرا ک ن خیلی علاقه نداشتم مثل خیلی از دخترا ک عاشق رقصن از بچگی و باور داشتمم ک استعداد رقصم خوب نیس

    خوب پیشرفت کردم خیلی نسبت ب اوایل خوب میتونستم برقصم اما خیلی سخت تر و زمان برتر از اونایی ک استعداد داشتن مثل خواهرم پیشرفت میکردم و اصولا ی حرکتو باید بارها تمرین میکردم تا بلد شم ولی خواهرم با دوسه بار یاد میگرفت چون علاقه داشت خیلی و استعدادشم داشت و من باید خیلی انرژی میزاشتم تا اون حرکتو یاد بگیرم ولی شدنی بود منم با تمرین تونستم ینی میشد ک منم به سطح خیلی بالایی تو رقص با تمرین برسم شاید یکم زمان برتر از بقیه ولی شدنی بود

    ولی خوب رهاش کردم پیشرفتامو ندیدم ک بابا جواب داده تمرین و چون دیدم مثل خواهرم ک استعداد داره سریع یاد نمیگیرم و همینطور چون علاقه زیادیم نداشتم و کاربردیم برام جز پز دادن و چشم و هم چشمی نداش رهاش کردم ورنه با تمرین خیلی بهتر شده بودم

    یا توی اشپزی هیچ علاقه ای نداشتم و خیلیم باور نداشتم ک استعداد خاصی دارم چون علاقه ای نداشتم ب سمت یادگیریش نرفتم ولی امسال ب طرز عجیبی ب خاطر دیدن فایلای شما و اشپزی مریم جان ب اشپزی علاقه مند شدم و تا الان چند تا غذا یادگرفتم و برعکس احساس میکنم استعدادشم دارم چون تمرین کردم و بهتر شدم اصلا غذا نسوزوندم و همه غذاهام از اول عالی شدن و قیمه قرمه ای ک پارسال ازش فراری بودم و فکر میکردم نمیتونم اما امسال با یکی دوبار تمرین عالی بارها درستش کردم و همه ام تعریف کردن از غذاهام و چون تمرین کردم توشون و تلاش کردم یادش گرفتم ب این اعتماد ب نفس رسیدم ک استعدادشم دارم اتفاقا

    درحالی ک زمانی ک بلدش نبودم و تمرینیم نداشتم فکر میکردم استعداشو ندارم

    توی خیلی از زمینه هام ب شدت استعداد داشتم و ب شدت علاقه مثل خوانندگی نقاشی و طراحی و یادگیری زبان انگلیسی اما ی مدت تحصیل کردم اموزش دیدم و کلیم عالی عمل کردم کلی نقاشیای عالی کشیدم سریع تر از خیلیا پیشرفت کردم ولی به دلایل ناتوانی تو تهیه امکاناتشون از نظر مالی سرد شد علاقم و رها کردم و ادامه ندادم و تلاش نکردم با این ک استعدادم توشون عالی بود و از خیلیا جلوتر بودم و عالی تر و همیشه یک بودم توشون و همه تحسینم میکردن و شاید خیلی از هم دوریع ایام ک از من استعدادشون اون موقع کم تر بوده نقاشی رو ادامه دادن و الان خیلی حرفه ای تر از منن و از من ک ادامه ندادم عالی ترن و موفق تر

    استعداد خالی ک کاری نمیکنه ک باید رشدش داد و تلاش کرد و حرکت کرد براش

    برنامه ای ک ریختم اینه ک در قدم اول سعی کنم اصول تراپی هارو کلش رو مسلط بشم به تعوریش و مراحلی ک داره و بعد ی تراپی رو مثل کراتین خیلی خوب یادش بگیرم و بهش مسلط بشم از نظر عملی و بعد برم سراغ بقیه تراپی ها

    ینی اول رو یکیشون تمرکز کنم بعد برم بقیه و کل تراپی هارو نگاه نکنم بگم من هنوز چیز خاصی بلد نیستم و استعداشو ندارم

    و این ک خودمو با کسی مقایسه نکنم

    برای محتویات ارزشمند این فایل و تک تک زحمات شما ازتون سپاس گزارم استاد عزیزم

    دوستون دارم …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    هادی صالحی راد گفته:
    مدت عضویت: 840 روز

    سلام وعرض ادب..

    استاد من این تجربه کردم که هیچ ربطی،به استعداد نداره..با تمرین وتکرار هرچی بخوای میشه..

    از بچگی دوست داشتم موسیقی بنوازم ولی شرایطش جور نکردم واسه خودم..الان 34 سالمه دارم تنبک نوازی رو یاد میگیرم وپیشرفت عالی داشتم..

    در بحث های دیگه هم همینطوره.. کسبو کارم..خودشناسی..ایمان به خدای مهربان..خوش اخلاقی..صبوری..بزرگ بینی و….

    همش با تمرینو تکرار واسه من شدنی شده است..

    خدا رو سپاس گذارم که دارم رسالتمو اجرا میکنم

    خدارو شکر که شما واستاد عرشیانفر راهنمای من شدین..‍️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: